PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 [12] 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110

lovergod14amorousand
04-08-2006, 13:28
لال ماند که کسی عاشق عشقش نشود×××به تمام عمر خود لحضه ای عاشق نشود

Admiral
04-08-2006, 13:46
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش ××× وز شما پـنـهان نـشاید کـرد سر می فروش


گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع ××× سخت میگردد جهان بر مردمان سخت کوش

lovergod14amorousand
04-08-2006, 13:53
شاید این سختی بود ای هوشیار×××لیک شیرینش بس بسیار

Admiral
04-08-2006, 19:15
روزگاریست که ما را نگران میداری ××× مخلصان را نه به وضع دگران میداری

M.B.M
04-08-2006, 19:30
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند
پیراهنی از برگ گل از بهر یارم دوختم
از بس لطیف است آن بدن ترسم که آزارش کند
ای آفتاب آهسته نه پا در حریم یار من
ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند
پروانه امشب پر نزن اندر حریم یار من
ترسم صدای شه پرت قدری دل آزارش کند

magmagf
04-08-2006, 20:13
ديني اگر دارم بستان
اگر مي مانم نه براي توست
اگر مي خوانم نه به درگاه تو
به خدايي است كه هرگز تو را نيافريد

Admiral
04-08-2006, 20:26
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم ××× با کافران چه کارت گر بُت نمی پرستی

lovergod14amorousand
04-08-2006, 23:45
يك روز با تو بودن نمي رود زيادم×××گر تو هميشه هستي كي مي توان سكوتي

Admiral
05-08-2006, 10:13
یکصد گل یاس، یک گل نصرانی ××× مــا را ز سر بـریــده می تـرسانی

ما گر ز سر بریده می ترسیدیم ××× در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

lovergod14amorousand
05-08-2006, 10:17
مي روم تا همه عالم بكنم باغ بهشت×××هر كه را در طلب يار شود داغ بهشت...

Admiral
05-08-2006, 11:05
تا به دکان و خانه درگروی ××× هرگز ای خام ، آدمی نشوی

بــرو انـدر جهان تفرج کن ××× قبـل از آن روز کز جهان بـروی

lovergod14amorousand
05-08-2006, 11:11
یه آرزو داره دلم می خوام برات بگم اونو×××برا یه روزم که شده بشم اسیر عشق تو
آره دلم هواییه واسه تو پر میزنه×××خدای خوبم می دونی عشقم داره در میزنه...

Admiral
05-08-2006, 11:26
هر که در سایه ی عنایت اوست ××× گنهش طاعتست و دشمن دوست

lovergod14amorousand
05-08-2006, 11:34
تا نفس تو سينه دارم ذكرم خدا×××عاشق عشقشش ميشم من به خدا
غير اون نداره اين دل براي عاشقي كردن×××عشق اون ريشه دوونده براي جوونه كردن...

lovergod14amorousand
05-08-2006, 18:27
نمی دانم چه در سرچه دردل میتوان داشت×××ولیکن تا به جان باید همی رفت...

lovergod14amorousand
05-08-2006, 18:49
تا دلي دارم كه عاشق بر شماست×××ذكر من تا به ابد عشق شماست...

Admiral
05-08-2006, 18:59
تــا نــمیرد یــکی بــه نــاکــامی ××× دیگری درست کام ننشیند

تو هم ایمن مباش و غره مشو ××× که فلک هیچ دوست نگزیند

lovergod14amorousand
05-08-2006, 19:07
غره شدن مال این خاک نیست×××که روزیش در حد یک مثقال نیست...
ما ز خاکیم چرا غره شدن×××به خدا باید این دل که شود عاشق او...

saye
06-08-2006, 00:12
غره شدن مال این خاک نیست×××که روزیش در حد یک مثقال نیست...
ما ز خاکیم چرا غره شدن×××به خدا باید این دل که شود عاشق او...

سلام
دوست عزیز شعرهای جالبی هستن ولی اینجا تاپیک مشاعره هست
لطفا رعایت کنید ...

..........


تــا نــمیرد یــکی بــه نــاکــامی ××× دیگری درست کام ننشیند

تو هم ایمن مباش و غره مشو ××× که فلک هیچ دوست نگزیند

دوستت دارم از اعماق وجود
بر تو صد ها شاخه گل صدها درود
...

lovergod14amorousand
06-08-2006, 00:18
ایه گرامی اینا شعرن دیگه از اعماق وجود هر کی یک نظری داره...

saye
06-08-2006, 00:35
ایه گرامی اینا شعرن دیگه از اعماق وجود هر کی یک نظری داره...

اگه قصد شما فقط شعر خوندنه نه مشاعره میتونید یه سر به تاپیک حرفهای دلنشین و یا چند تاپیک دیگه که تو انجمن هست سری بزنید
به هر حال اینجا تاپیک مشاعره هست
ممنون میشم اگه رعایت کنید ......

magmagf
06-08-2006, 02:10
دوستت دارم از اعماق وجود
بر تو صد ها شاخه گل صدها درود
...
در اين سكوت مروت ، در اين بهار خزان
دگر رهايي انسان به تيغ شمشير است
سرود هستي ما را خمار مستي برد !
نگو كه اين همه عصيان ز دست تقدير است

saye
06-08-2006, 02:14
لبت صريح ترين آيه ي شکوفائي ست
و چشمهايت شعر سياه گويائي ست
چه چيز داري باخويشتن که ديدارت
چو قله هاي مه آلود محو و رويائي ست
چگونه وصف کنم هيئت نجيب ترا
که در کمال ظرافت کمال ف والا ئي ست
تو از معابد مشرق زمين عظيم تري
کنون شکوه تو و بهت من تماشائي ست
در آسمانه ي در ياي ديدگان تو شرم
شکوهمند تر از مر غکان در يائي ست
شميم وحشي گيسوي کوليت نازم
که خوابناک تر از عطر هاي صحرائي ست
مجال بوسه به لب هاي خويشتن بدهيم
که اين بليغ ترين مبحث شناسائي ست
پناه غربت غمناک دستهائي باش
که دردناک ترين ساقه هاي تنهائي ست .

magmagf
06-08-2006, 02:31
تا سايه سياه تو اينسان
پيوسته در كنار تو باشد
هرگز گمان مبر كه در انجا
چشمي به انتظار تو باشد

ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ
اينم واسه سايه خانم

saye
06-08-2006, 02:34
قربانت عزیز
...
در شب کوچک من افسوس
ياد باد برگ درختان ميعادي دارد
در شب کوچک من دلهره اي ويرانست
وزش ظلمت را ميشنوي؟
من غريبانه به اين خوشبختي مينگرم
من به نوميدي خود معتادم


..................
راستی من انقدراهم سیاه نیستما ;)

magmagf
06-08-2006, 02:40
مردا سلام عليكم
زهره خانم شده گم
نه لك لك اونا ديده
نه هاجر ورپريده
اگه ديگه برنگرده
اوهو اوهو چه درده
بارون ريشه ريشه
شب ديگه صب نمي شه

saye
06-08-2006, 02:51
همه دلبستگي هامو پيش تو
اي حضور تو بهشت بي دريغ
بي تو هر جا كه باشم جهنمه
اين مسافر غريب و بپذير
كمكم كن بسه غربت بسمه

magmagf
06-08-2006, 02:55
هرگز چشمي ارزومند به سرگشتگيتان نخواهد گريست
در اين اسمان محصور ستاره اي جلوه نخواهد كرد
و خدايان بيگانه هرگز شما را به حضور خود پذيره نخواهند امد
چرا كه ديگر قلب ها جز فريبي اشكاره نيست
و در پناهگاه اخرين اژدها بيضه نهاده است

jasmin
06-08-2006, 02:57
تو را بهتر كه جويد نامجويي
كه مارا نيست در دل آرزويي
----------
عزيزان به نظر شما مشاعره با اشعار سنتي زيباتر نيست؟
شعرهاي نو و آزاد زيبايي مشاعره رو كمرنگ ميكنه البته فقط نظرمو گفتم

magmagf
06-08-2006, 03:01
يك كم قاطي شد
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــ
خوب هر كس يك سليقه داري با همونم مشاعره مي كنه
شما هم شعراي قديمي تر بده
جالبي تاپيك به متنوع بودنه

saye
06-08-2006, 03:04
ياران موافق همه از دست شدند
در پاي اجل يکان يکان پست شدند
خورديم ز يک شراب در مجلس عمر
دوري دو سه پيشتر ز ما مست شدند

magmagf
06-08-2006, 03:18
در اين سكوت مروت ، در اين بهار خزان
دگر رهايي انسان به تيغ شمشير است
سرود هستي ما را خمار مستي برد !
نگو كه اين همه عصيان ز دست تقدير است

saye
06-08-2006, 03:21
تا به کی ای ساده دل چون کودکان سرگرم بازی
تا به کی با قصه ی دیو و پری افسانه سازی
تا به کی در پیله ی بیهودگی در خود تنیدن
با چنین سازی چگونه نغمه ی موزون نوازی
...

magmagf
06-08-2006, 03:24
ياد اون روزا مي افتم ، با تو بودن زير بارون
وقتي كه شرمنده بودن ، پشيمون ليلي و مجنون
ياد اون شبا مي افتم ، لب اون چشمه ي جاري
كه گرفت از ما يه عكاس ، دو تا عكس يادگاري
يكي شون سهم تو بود و يكي شونم مال من بود
كجا فكرشو مي كرديم ، آخرش جدا شدن بود

lovergod14amorousand
06-08-2006, 07:14
دوستان مگه غير از اينه كه داريم مشاعره ميكنيم...دل راچه شد كه در طلب يار نرفت×××آخر به كدامين گنه گرفتار است...راستي سايه گرامي ما با ...

شوشتر
06-08-2006, 17:55
در حيرتم از اين مردم پست
ازاين طايفه زنده كش مرده پرست
تا شخص بود زنده كشندش ز جفا
تا مرد به عزت ببرندش سر دست

lovergod14amorousand
06-08-2006, 18:00
تو که با مو سر یاری نداری×××چرا هر نیمه شو آیی به خوابم... :)

saye
06-08-2006, 23:51
من عاشق تنهاييم ، سرگشته ، شيداييم
ديوانه ء رسواييم ، تو هر چه ميخواهي بگو
...

magmagf
07-08-2006, 05:38
و بين آسمان و صبحانه
آوار بيزاري ست
وقتي كه بيزاري
در خستگي كاغذ
ناسازي اعداد
آوار شود
و خستگي كاغذ بيمار رقم
با دست قدم روي صدايي بگذارم
كه طول مديد خون اسبي را
وقتي كه جوان بودم
در كوچه هاي تنگ شيهه مي كرد
قلبي كه جنگل مؤنث ضربان است
اينك
با طول مديد خون من
رفتاري مردانه دارد

lovergod14amorousand
07-08-2006, 08:15
دارد به سحر دعا اثرها×××دست من و دامن سحرها...

Behroooz
07-08-2006, 11:09
اگر در سرای سعادت کس است
زگفتار سعدیش حرفی بس است

Master
07-08-2006, 11:25
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی

Master
07-08-2006, 11:26
یاران به خدا قسم که اشنایی نکنید از عاشق دلخسته جدایی نکنید
یا اینکه وفا کنید تا اخر عمر یا اینکه از اول اشنایی نکنید
(از برادرم علی شنیدم اینو گفتم زیباست .. بذارم اینجا )

lovergod14amorousand
07-08-2006, 11:37
دانه فلفل سياه وخال مه رويان سياه×××هردو جانسوزند اما اين كجا آن كجا؟....خدايا يا وصال يا عدم...عشقت سوزانده دلم را يا الله...

Marichka
07-08-2006, 12:10
هر كسي كو دور ماند از اصل خويش
باز جويد روزگار وصل خويش

lovergod14amorousand
07-08-2006, 12:17
شو قليل النوم مما يهجعون×××باش در اسحار از مستغفرون...خدايا يا وصال يا عدم...

Marichka
07-08-2006, 12:28
من آنم که بر پای خوکان نریزم
مر این قیمتی در لفظ دری را

lovergod14amorousand
07-08-2006, 12:36
اي مرغ سحر تو صبح برخاسته اي×××ماخود همه شب نخفته ايم از غم دوست...خدايا ياتوفيق وصال يا اشاره عدم...

saye
08-08-2006, 01:19
من بيمايه كه باشم كه خريدار تو باشم
حيف باشدكه تو يار من ومن يار تو باشم
هر گز اندر همه عالم نشناسم غم وشادي
مگر آن وقت كه شادي خورو غمخوار تو باشم
گذر از دست رقيبان نتوان كرد به كويت
مگر آن وقت كه در سايۀ زنهار تو باشم
خاك بادا تن سعدي اگرش تو نپسندي
كه نشايد كه تو فخر من و من عار تو باشم
...

FX64 Dual Core
08-08-2006, 01:42
با سلام

مي تـراويــــد آفــتـــــاب از بــوتـــه هـــا
ديــــدمـش در دشـــــت هــاي نـــم زده
مـســـــت انــدوه تــمــاشــــاي يــار بـاد
مـويـش افـشــان گـونه اش شـبـنـم زده
لالـه اي ديــديــم لـبـخـــنـدي به دشــت
پـرتــــو يــي در آب روشــن ريــخـــتـــــه
او صــــدا را در شـــيـــار بــاد ريــــخــــت
جــلــوه اش بــا بــوي خـــاك آمـيــخـتــه
رود تـــــابـــان بـــــود و او مــــوج صــــدا
خـيـره شـد چــشـمـان مــا در رود وهـم
پــرده روشــن بـود او تــاريــــك خـوانــــد
طــــرح هـــا دردســـــت دارد دود وهـــم
چشـم من بـر پـيـــكرش افـــتاد گــفـــت
آفـــت پــــژمــــردگـــــي نــــزديــــــك او
دشــــت دريـــــاي تـپــش آهـــنـگ نـــور
ســـــايــــه مــيــزد خـــنــــده تاريــــك او

غبار لبخند از سهراب سپهری

vahide
08-08-2006, 02:24
وفا با تو اي مه روا نبود
كه سنگين دلان را وفا نبود
تا با تو بودم شادم نكردي
رفتم ز كويت يادم نكردي

magmagf
08-08-2006, 06:59
يه جاي نقشه ي بزرگ دنيا
يه كشور پر از بهشت و دريا
يه سرزمين ، پر از رز و شقايق
مهد يه عالم ، آدماي عاشق

lovergod14amorousand
08-08-2006, 09:58
قلم گواه باش كه عاشقم بنويس×××تمام حاصلم عشق اوست بنويس...

G A B R I E L
08-08-2006, 13:02
سـحـرم دولـت بـیـدار بـه بـالـیـن آمـد × × × گـفـت بـرخـیـز کـه آن خـسـرو شـیـریـن آمـد

قدحـی در کـش و سـرخوش به تـماشا بـخرام × × × تا بــبینی که نـگـارت به چـه آیـین آمـد

lovergod14amorousand
08-08-2006, 13:11
در نمازم خم ابروي تو به ياد آمد×××حالتي رفت كه محراب بفرياد آمد...

lovergod14amorousand
08-08-2006, 20:22
دلی دیرم چو مرغ پا شکسته×××چو کشتی برلب دریا نشته
همه گویند که طاهر کس نداره×××خدا یار منه چه حاجت کس...

lovergod14amorousand
08-08-2006, 20:32
سر امید فرو آرو روی عجز بمال×××بر آستان خداوندگار بنده نواز...

saye
08-08-2006, 22:40
ز لیلایی شنیدم یا علی گفت به مجنونی رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد به گوش غنچه آندم یا علی گفت
خمیر خاک آدم چون سرشته چو بر میخاست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز میزد زبس بیچاره مریم یا علی گفت
مگر خیبر زجایش کنده میشد یقین آنجا علی هم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمیشد گمانم ابن ملجم یا علی گفت
دلا باید که هردم یا علی گفت نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
که در روز ازل قالوبلا را هر آنچه بود عالم یا علی گفت
محمد در شب معراج بشنید ندایی آمد آنهم یا علی گفت
پیمبر در عروج از آسمانها بقصد قرب اعظم یا علی گفت
به هنگام فرو رفتن به طوفان نبی الله اکرم یا علی گفت
به هنگام فکندن داخل نار خلیل الله اعظم یا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها شد کلیم آنجا مسلم یا علی گفت
کجا مرده به آدم زنده میشد یقین عیسی بن مریم یا علی گفت
علی در خم به دوش آن پیمبر قدم بنهاد و آندم یا علی گفت
....

magmagf
09-08-2006, 02:04
تو مرغ عشق مني نغمه خوان گلشن باش
خدا نگه بدارد ز چشم صيادت
اگر چه خسرو مايي وليك شيريني
هميشه شاد بماني به كام فرهادت

FX64 Dual Core
09-08-2006, 04:28
با سلام

تو ای بی بها شاخك شمعدانی
كه بر زلف معشوق من جا گرفتی
عجب دارم از كوكب طالع تو
كه بر فرق خورشيد ماوا گرفتی
قدم از بساط گلستان كشيدی
مكان بر فراز ثريا گرفتی
فلك ساخت پيرايه زلف خودت
دل خود چو از خاكيان واگرفتی
مگر طاير بوستان بهشتی ؟
كه جا بر سر شاخ طوبی گرفتی
مگر پنجه مشك سای نسيمی ؟
كه گيسوی آن سرو بالا گرفتی
مگر دست انديشه مايی ای گل ؟
كه زلفش به عجز و تمنا گرفتی
مگر فتنه بر آتشين روی ياری
كه آتش چو ما در سراپا گرفتی
گرت نيست دل از غم عشق خونين
چرا رنگ خون دل ما گرفتی ؟
بود موی او جای دلهای مسكين
تو مسكن در آن حلقه بيجا گرفتی
از آن طره پر شكن هان به يك سو
كه بر ديده راه تماشا گرفتی
نه تنها در آن حلقه بويی نداری
كه با روی او آبرويی نداری

شاخك شمعداني ( از مجموعه سایه عمر ) رهی معیری

magmagf
09-08-2006, 07:08
يه بار بذار حرف بزنم ، ديگه نه حرف سفره
نه حرف تير تو قلب يه ديوونه ي در به دره
نه صحت پرسيدن لحظه و روز و حالته
نه قصه ي عاشقيه ، نه پاسخ سوالته
نه اشكي ريختم لا به لاش ، نه پر شده از عطر ياس
نه توش غرور پيدا مي شه ، نه اعتماد ، نه التماس

lovergod14amorousand
09-08-2006, 07:33
سعدی حیوان را که سر از خواب گران شد×××در بند نسم خوش اسحار نباشد...

moslem.b
10-08-2006, 00:26
دلم گرفت از آسمون، هم از زمين هم از زمون
تو زندگيم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
اي روزگار لعنتي، تلخه بهت هر چي بگم
من به زمين و آسمون دست رفاقت نمي دم

Mehrshad-msv
10-08-2006, 01:17
من صداتونشنيدم
نم اشكاتونديدم
توي آشيون قلبت
من نموندموپريدم
ولي امروزيادعشقت
منوتنهانمي زاره
لحظه هاي بي توموندن
تورويادمن مياره
من همونم كه چشاتو
پراشك وگريه كردم
حالاراه شهرعشقومن نرفته برميگردم
برميگردم تاهميشه قدراحساسوبدونم
شايدم هميشه بايدبي تومن تنهابمونم....

saye
10-08-2006, 02:20
به نام خدای من
.......
سلام بر نگاه تو بلند آسماني ام
كه ازحضيض خاكها به اوج مي كشاني ام

من از تبار لحظه هاي تند سير زندگي
تو از تبار ديگري، بهار جاوداني ام

سراسر وجود من پر است از صداي تو
وجود من فداي تو، بيا به ميهماني ام

به ذره ذره جان من طلب زبانه مي كشد
ولي در اين حصارها اسير ناتواني ام

رسيده ام به مرگ خود، دراين غروب واپسين
بيا به چشم من نشين ، تمام زندگاني ام

شنيده ام كه مي رسي، نشسته ام به راه تو
سلام بر نگاه تو، بلند آسماني ام
...

lovergod14amorousand
10-08-2006, 06:48
مرا دراين ظلمات آنكه رهنمايي داد×××دعاي نيم شبي بود و گريه سحري...

magmagf
10-08-2006, 06:57
يا من و تنها مي ذاري توي پرواز و سفر
يا بهم مي ريزي دنيامونو با حرف و با خبر
دنيا انگار نمي خواد تو من و باور بكني
دلشون خنك مي شه ، مريمو پر پر بكني
زيبا من يه عمره ، ديوونه ي حرفاي تو ام
عاشق امروز و قربوني فرداي تو ام
قصه ي من و تو رو يه روزي عبرت مي كنن
حرفي پشت ما بگن ؟ نه ، مگه جرأت مي كنن
تو قبول نمي كني ، بذار زمان نشون مي ده
پاسخ سوالاي سخت و هميشه اون مي ده

lovergod14amorousand
10-08-2006, 07:03
همين چه آورديد دست آويز را×××ارمغان روز رستاخيز را؟

magmagf
10-08-2006, 07:10
اي همه هستي ز تو پيدا شده
خاك ضعيف از تو توانا شده
آنچه تغير نپذيرد تويي
انچه نمردست نميرد تويي

lovergod14amorousand
10-08-2006, 07:24
یا امید بازگشتنتان نبود×××وعده امروز باطلتان نمود...

magmagf
10-08-2006, 07:34
در اين دنياي بي فرداي فاني
به جز فردا بگو ديگر چه داني

lovergod14amorousand
10-08-2006, 07:36
به جز فردا که آید همچو ابری ×××بدانم هر چه حق آموخت من را

magmagf
10-08-2006, 07:50
به جز فردا که آید همچو ابری ×××بدانم هر چه حق آموخت من را
شما بايد با ي شروع كنيد نه بيت بعد از بيت من
ممنون از توجهتون با " ي" بديد

lovergod14amorousand
10-08-2006, 08:00
ياد باد آن روز كه دلها همه يارب گويند×××عاشقان را به معشوق تمنا گويند...
راستي حالا بگذريم جوابم خوب بود...

magmagf
11-08-2006, 07:36
در انتظار خوابم و صد افسوس
خوابم به چشم باز نميآيد
اندوهگين و غمزده مي گويم
شايد ز روي ناز نمي آيد
چون سايه گشته خواب و نمي افتد
در دامهاي روشن چشمانم
مي خواند آن نهفته نامعلوم
در ضربه هاي نبض پريشانم

lovergod14amorousand
11-08-2006, 08:34
ما ز ياران چشم ياري داشتيم×××خود ملك بود آنچه ميپنداشتيم...

Mehrshad-msv
11-08-2006, 18:51
من وبارون تووآفتاب شب وبرف/توي راه زندگي همسفريم

نكنه اسيرتنهايي بشيم/اسمونياروازيادببريم...

lovergod14amorousand
11-08-2006, 18:55
ما كجا و عشق رب تعالي ام كجا×××ما كجا و ناله در غم ها كجا...

Mehrshad-msv
11-08-2006, 19:26
انتظاروچشم به راهي
عادت چشاي خستست
دلخوشي هاي خيالي
بغز گل هاي شكسته
كاش همه گلا بدونن
توفقط مترسك هستي
جاي دل كاه توسينت
كوروكربي پاودستي!...

lovergod14amorousand
11-08-2006, 19:30
یه عالمه دلواپسی برای دیدن تو×××مهدی فاطمه چرا نیامد؟

magmagf
12-08-2006, 02:03
ديروز به ياد تو و آن عشق دل انگيز
بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم
در آينه بر صورت خود خيره شدم باز
بند از سر گيسويم آهسته گشودم
عطر آوردم بر سر و بر سينه فشاندم
چشمانم را ناز كنان سرمه كشاندم
افشان كردم زلفم را بر سر شانه
در كنج لبم خالي آهسته نشاندم

lovergod14amorousand
12-08-2006, 11:21
مگر ز مدت عمر آنچه مانده دريابي×××كه آنچه رفت بغفلت دگر نيايد باز...

MEMA
12-08-2006, 20:06
بابا ایول عحب شعرهایی :ohno: حالا که اینطوره:
میازار موری که دانه کش است... :biggrin:

MEMA
12-08-2006, 20:09
اندر دل بی وفا غم و ماتم باد.......... آنرا که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد..........جز غم که هزار آفرین بر غم باد.
اینو اومدم نگین کم آورد ;)

lovergod14amorousand
12-08-2006, 20:14
دهد نطفه را صورتي چون پري×××كه كرده است بر آب صورتگري؟

magmagf
13-08-2006, 05:12
يه عمريه تو ميدونا چشما به تو خيره مي شه
با رنگ روشن نگات ، روز همه تيره مي شه
قصه ي هر كس كه به تو بد كنه و خوب نباشه
حكايت مجرمي كه دايم تو زنجير ، مي شه
نبينمت يه وقت بشي تسليم دست سرنوشت
به عشق تو سرش بالاس ترانه ي اردي بهشت

mirmohammadi
13-08-2006, 05:52
توده ي برف از هم شكافيد
قله ي كوه شد يكسر ابلق.
مرد چوپان درآمد ز دخمه
خنده زد شادمان و موفق

magmagf
13-08-2006, 06:09
قيد فردا رو بايد زد ، جاده انتها نداره
قصه ي ليلي و مجنون اين روزها بها نداره
قيد فردا رو بايد زد ، هر نفس يه اتفاقه
تنها افسانه ي آتيش ،‌توي سينه ي اجاقه
قيد فردا رو بايد زد ، حرف تازه يي نمونده
ديگه خيلي وقته حافظ غزل آخر رو خونده

lovergod14amorousand
13-08-2006, 07:06
هنوز ار سر صلح داري ز بيم×××در عذر خواهان نبندد كريم...

magmagf
13-08-2006, 11:06
مي لرزد آسمان ... مي ترسد آسمان
و زمان ... زمان و قلب زمان
و تپش قلب خون آلوده ي زمان ، تندتر مي شود تند تر دم به دم
و روز آزادي انسان ستمكش
نزديكتر مي شود قدم به قدم

G A B R I E L
13-08-2006, 11:27
من زائری تشنه زیر بارون

عشق چشمه آبی اما کشنده است

من می میرم از این آب مسموم

اما اون که سر سپرده تا قیامت هر لحظه زنده است

lovergod14amorousand
13-08-2006, 11:46
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم×××روزی سراغ وقت من آیی که نیستم...

soleares
13-08-2006, 11:59
مده تا تواني در اين جنگ پشت ------- كه زنده است سعدي كه عشقش بكشت

lovergod14amorousand
13-08-2006, 12:03
تو با خدای خود انداز کارو دل خوشدار×××که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند...

soleares
13-08-2006, 12:14
دلم مي دهد وقت وقت اين اميد . . . . . . كه حق شرم دارد ز موي سپيد

lovergod14amorousand
13-08-2006, 12:17
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند×××نیارنیم شبی دفع صد بلا بکند...

soleares
13-08-2006, 20:07
دو كس در بزم تركان مست مريدي دف و چنگ مطرب شكست

lovergod14amorousand
13-08-2006, 20:12
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش×××حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار...

soleares
13-08-2006, 22:33
ركابش ببوسيد روزي جوان

بر آشفت و بر تافت از وي عنان!

magmagf
14-08-2006, 02:03
نگاتون آخر منو كشت به هر كي كه ديديد بگيد
بذاريد اسمم لااقل جز ديوونه ها باشه
ديوونه اي كه واستون عمرشو ، جونشو گذاشت
تا كه يه بار بهش بگيد من مي خوامت بيا باشه

lovergod14amorousand
14-08-2006, 07:20
همي دارد اين دل هواي خدا×××كه گردد صفا روي آلاله ها...

magmagf
14-08-2006, 09:23
اي كه در كشتن ما هيچ مدارا نكني
سود و سرمايه يسوزي و محابا نكني

lovergod14amorousand
14-08-2006, 09:27
ياران چه غريبانه رفتند ازاين خانه ×××هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه...

magmagf
14-08-2006, 09:39
هميشه بي خور و بي خواب باشد
ميان موج و باد و اب باشد

lovergod14amorousand
14-08-2006, 09:42
در چنين ره حاكمي بايد شگرف×××بو كه بتوان رست ازاين درياي ژرف...

soleares
14-08-2006, 12:52
فرستاد لشكر بشير نذير
گرفتند از ايشان گروهي اسير !
__________

شعرو كيف كرديد راستي براي شعر پست قبل يه چيز ديگه هم ميشه گفت ! پايين رو بخونيد /
__________

1- فاطي فاطي فاطي فاطي فاطي . فاطي كردم قرو غاطي ! فاطي جون فاطي يه ماچ از لبم كن فاطي در به درم كن و...

lovergod14amorousand
14-08-2006, 12:57
روي كرد بالا وگفت اي عندليب×××از بيان حال خودمان ده نصيب...

soleares
14-08-2006, 13:14
به نام خداوند جان و خرد
كزين برتر انديشه بر نگذرد

lovergod14amorousand
14-08-2006, 13:18
دشمنان اورا ز غيرت مي درند×××دوستان هم روزگارش مي برند...

javid1008
14-08-2006, 13:21
بند از بند دلم بگسسته اي
تا كجا يابم تو را در بند خويش...

soleares
14-08-2006, 13:25
شفيع الوري خواجه ي بعث و نشر
امام الهدي صدر ديوان حشر

lovergod14amorousand
14-08-2006, 13:35
روي ها چون زين بيبان در كنند×××جمله سر از گريبان بر كنند...

soleares
14-08-2006, 14:12
دو همجنس ديرينه را همقلم
نبايد فرستاد يكجا به هم

lovergod14amorousand
14-08-2006, 14:14
موجه ي اين محيط طوفان زاست×××گرچه به چشم آرميده مي آيد...

magmagf
15-08-2006, 03:15
ديرگاهي است كين ابر انبوه
از كران تا كران تار بسته
آسمان زلال از دم او
همچو ايينه زنگار بسته
عنكبوتي است كز تار ظلمت
پيش خورشيد ديوار بسته
صبح پژمرده تر از غروب است

mirmohammadi
15-08-2006, 06:12
تا بتواني مي مصفا مي خور
با دوست بر غم دل اعدا مي خور
منديش كه فردا رمضان است امروز
مي خور و فردا غم فردا مي خور

lovergod14amorousand
15-08-2006, 12:00
راز پنهان ميكنم مردم ندانند×××عاشق فاطمه بودن كار مانست...بقيه اش رو نميتونم بگم به يه علتي..از قول آقا امام عصر(عج) هستش...

soleares
15-08-2006, 16:05
شهر من تهران شهر تو تهران ! شبكه تهران !

lovergod14amorousand
15-08-2006, 17:22
نرگس شهلا تورا در قلب خود جا داده است×××كربلايت را بهاران نام خود جا داده است...

MaFia
16-08-2006, 04:31
اين تاپيك بر عكس موضوعي كه داره كه ادبي هست يكي از جدي ترين تاپيك هاي انجمن متفرقه هست پس خواهش مي كنم از شوخي و يا موضوعي كه كار تاپيك رو با مشكل مواجه كنه پرهيز كنيد !
با سپاس

Behroooz
16-08-2006, 10:27
توانا بود هر كه دانا بود

زدانش دل پير برنا بود

lovergod14amorousand
16-08-2006, 10:32
دو چيز طيره ي عقل است:دم فروبستن×××به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي...

shvalaie
16-08-2006, 11:47
يا بخت من طريق محبت فرو گذاشت
يا او به شاهراه طريقت گذر نكرد

من ايستاده تا كنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر بما چو نسيم سحر نكرد

گفتم مگر به گريه دلش مهربان كنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نكرد

هر كس كه ديد روي تو بوسيد چشم من
كار كه كرد ديده ي من بي‌نظر نكرد

soleares
16-08-2006, 11:52
درم داد و تشرف و بنواختش
به مقدارخود منزلت ساختش !

lovergod14amorousand
16-08-2006, 12:09
شب و بارن و نماز است و هما واز قنوت×××باقي مثنوي ام را بسرايم به سكوت...

soleares
16-08-2006, 12:13
ترا ناديدن ما غم نباشد كه در خيلي به از ما كم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روي وليكن چون تو در عالم نباشد

____
سعدي

lovergod14amorousand
16-08-2006, 12:15
دلي دارم كه همتايي ندارد×××به جرم عاشقي تابي ندارد...برگي از دفتر عشق...

soleares
16-08-2006, 13:08
قفا خورده عريان و گريان نشست
جهانديده گفتش اي خود پرست ...

ت بده .

lovergod14amorousand
16-08-2006, 13:11
تا روز آخري كه بميرم براي تو×××اين دل دل دل كند براي تو...برگي از كتاب دل...

ZEROONE
17-08-2006, 05:51
گر خواهي كه جهان در كف اقبال تو باشد خواهان كسي باش كه خواهان تو باشد

mirmohammadi
17-08-2006, 06:29
درون كومه اي كز سقف پيرش مي تراود گاه و بيگه قطره هائي زرد,
زني با كودكش خوابيده در آرامشي دلخواه.
دود بر چهره او گاه لبخندي,
كه گويد داستان از باغ رؤياي خوش آيندي.
نشسته شوهرش بيدار, مي گويد بخود در ساكت پر درد:
ـ «گذشت امروز؛ فردا را چه بايد كرد؟»

-----------------------------------

دوست عزيز چرا با گ شروع كردي؟!

alex_pk
17-08-2006, 06:40
دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند/ می گران بود و سرش چانه زدند

lovergod14amorousand
17-08-2006, 07:41
درون حبه اي صد خرمن آمد×××جهاني در دل يك ارزن آمد...اون مومن خداي بعد بنده كه سه پست قبل بايد با ((و))شروع ميكرد...

soleares
17-08-2006, 22:31
دهد نطفه را صورتی چون پری
که کردست آب بر صورتگری

lovergod14amorousand
17-08-2006, 22:48
بيت تكراري اونم از ماله بنده...اشكال نداره...يه عالمه حرف نگفته دارم×××عاشقي كرده منو مبتلايم...

Monica
18-08-2006, 00:05
یه زمانی اینجا تاپیکه اختصاصیه من شده بود یکی در میون پستایه من بود یادش به خیر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
------------------
من به تماشاي همه ايستاده ام

سرگشته و گمراه

من يا شما؟

پژواک خندههايم را

ميکشم در دل

گر خلق بشنوند

مي کوبند بر سر

و من هنوز آنجايم...

چه ميشود مرا...؟

lovergod14amorousand
18-08-2006, 00:14
ای که دلم هوای کو تو داره××برای دیدن رخت میباله...

Monica
18-08-2006, 00:21
هجوم نگاه را باز مختل كنند

ديگر فرياد نخواهم زد

در سكوت شبهاي اين سالها

تنها آوازي بود

كه درازاي زمان را

با خود به گور مي برد .

lovergod14amorousand
18-08-2006, 00:28
دلي دارم كه عاشق بر تو باشد×××هواي گريه هاي بي تو باشد...

Monica
18-08-2006, 00:34
ديگر فرياد نخواهم زد

در سكوت شبهاي اين سالها

تنها آوازي بود

كه درازاي زمان را

با خود به گور مي برد .



اگر اين بار هجوم نامه ها

سيماي لغات و صحبت را باز مخدوش كنند

ديگر نخواهم ماند

چرا كه در ماندن و

در زيستن ...

حرف و حديث بسيار است .
-----------------
آخ که وقتی دلت می گیره مثه آبه رویه آتیشه این مشاعره. کل کله دیگه :دی

lovergod14amorousand
18-08-2006, 10:42
تا هستم اي رفيق نداني كه كيستم×××روزي سراغ وقت من آيي كه نيستم...

soleares
18-08-2006, 15:26
مرو اي دوست مرو اي دوست مرو از دست من اي يار كه منم زنده به بوي تو به گل روي تو !

navid_mansour
18-08-2006, 15:39
وقتی میای به دیدنم...........پیرهن آبیتو بپوش.......زلفای رنگ شبتو.....ابریشمی به روی دوش.......مثله روزای بچگی.....یه لب 1000تا خنده باش.......فرصتمون غنیمته....بیا تو لحظه زنده باش

soleares
18-08-2006, 15:54
شهنشه ز شادي چو گل بر شكفت
بخنديد در روي درويش رو گفت
من آن كس نيم كز غرور حشم
ز بيچارگان روي در هم كشم

Monica
18-08-2006, 20:02
امشب که دلم گرفته فکر کنم فقط اینجا آرومم کنه.امشب بهم ثابت کنید مشاعرهیه p30 هنوز صفایه قدیمشو داره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-----------------------
مسافر هستم و اندک زماني هستم و ديگر چه گويم؟
در آن دنيا که تو در سايه ها غرقي
تو از بهر کدامين علتي سايه؟
همه با هم صداهاشان گره در هم:
خود را نمي دانيم اما تو
تو از آني که ما ها سايه ات باشيم
و تو چندي که ما ها چند مي باشيم

lovergod14amorousand
18-08-2006, 21:03
مرا اسب سفيدي بود روزي×××شهادت را اميدي بود روزي...

Monica
18-08-2006, 21:07
ياد گرفتم ... زندگي به من آموخت ببينم

ببينم هر جا که زلزله اي آمد

هر جا که غروب را به تماشا نشستم

هر جا که پايان را ديدم

منتظر باشم

تولدي در راه است

lovergod14amorousand
18-08-2006, 21:13
ته دل دارم يه عشقي×××ميخونم با همه جونم...
تويي تو خداي اين عشق×××به خودت تو هستي جونم...يا الله...اي همه هستي ام كه متعلق به شماست...

Monica
18-08-2006, 21:16
تمام فصولی که می آید امسال
بدون شک از ابتدا سردسیرند
بعید است امسال دستان سردم
بدون بهار شما جان بگیرند
و یک سال دیگر گذشت و نفسهام
از این لحظه های پر از غصه سیرند

lovergod14amorousand
18-08-2006, 21:19
دل را به نام ايزد منان دهم جلا×××تا عاشقش شوم و با صفا...

Monica
18-08-2006, 21:21
آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند

lovergod14amorousand
18-08-2006, 21:57
آن خدايي كه تو گويي تنهاست×××نه به مانند من بي همتاست...
او خداي اولين و آخرين×××بنده هستم بنده ناز ين تنين...
اوي خدايي كز همه بالاتر است×××بنده را سرور چه ز عشق مهتر است...
صادقانه راز ميگويم بدان×××من بوم با او تمام عشق بدان....زندگيم را همه از آن اوست×××از جهت گويم كه دل آرام اوست...
از جهت گويم كه بي همتاييم×××چونكه او هست خداي عاليم...
اين دل تا هست مجنون او×××اوبماند بر ليلي چو او...
اي جوانا اين تمام گفته ام×××بشنو از دل تا شوي تو سفته ام...

Monica
18-08-2006, 22:02
من درونم تنهاست

تو به من گفتی از اين تنهايی

می توان رفت به دريای گناه

می توان خفت در آغوش خدا

تو به دستان خدا نزديکی!

من کجا و تو کجا؟

تو گل ياس گلستان بهار

من غم سرد شبستان خزان

lovergod14amorousand
18-08-2006, 22:14
و تو هم مي تواني كه شوي رسوايش
كه چنين رسواي در اين عشق بود بهتر از يك گل رز در ميان چمن بي ارزش وتو هم ميدني كه شود
با دل وجان بروي باز كنارش كه شوي عاشق او
وتو خود ميداني كه شود باز دوباره توبه مني وشوي مهمانش و او دل بدهد بر دل تو و
تو خود ميداني كه چه خدايي داريم وتو خود ميداني كه در توبه كماكان باز است وخدايي كه در اين نزديكيست

Monica
18-08-2006, 22:18
تو فراموش نکن
زندگي يک هوس است
گاز بر ميوه کال
من فراموش نکردم
که بهار آمده است
تا بگيرم پرو بال

lovergod14amorousand
18-08-2006, 22:24
من مهم نيستم كه اين را بدانم كه سحر نزديك است
دل تو باور كند اينرا به خودش كافيست
اين كه دنيا هوس است خود ميداني
اما تو كه خواهي پس دنيا بروي چه بكاري
كه فردا درويي از پس اعمال كني
و همه گفتارم به خدا خواستن راه تو بود
ونه اينكه تو شوي زاير دوست كه خودش آخر راهست وليك تو خود ميداني زندگي هوسي نيست كه خود بوده هست بود
چه بسا انساني كه خودش راه به هوس تازه كند... وتو خود ميداني...مارو بردي تو شعر نو ها...

Monica
18-08-2006, 22:29
امروز مصالح بهتري دارم ... امروز پربارترم

کوله باري از تجربه ساختن و ويران کردن توشه راهم است

امروز که مي دانم ... آگاه ترم ... پس مسئولم

اينکه چه متولد خواهد شد به من بستگي دارد

هر لحظه در انتظار تولد است.. و شايد مرگ

lovergod14amorousand
18-08-2006, 22:35
گرچه راه خود را برده اي تا نيمه اما
ميتوان عاشق شد عاشقي رسم خاصي است كه تو ميداني
در درونت هست ليك عشق بود عشق خدا ونه غير از آن كه
هر چه هست بود دوستي و علقت...
پس بدان اي ره تو دشوار است...توبه اي بايد كرد در توبه باز است...وتو خو ميداني...

soleares
18-08-2006, 22:53
يكي را زمردان روشن ضمير
امير ختن داد طاقي حرير

زشادي چو گلبرگ خندان شكفت
بپوشيد و دستش ببوسيد و گفت

چه خوبست تشريف شاه ختن
وز آن خوبتر خرقه ي خويشتن

گر آزاده ي بر زمين خسب و بس
مكن بهر بقالي زمين بوس كس!

lovergod14amorousand
18-08-2006, 22:55
سلام ما به حريمش كهدواست×××دلي كه درد آمد دوايش هواست...هواي حرم...

soleares
18-08-2006, 23:05
مرا يك درم بود برداشتند
بكشتي و درويش بگذاشتند


__________________
سولئارس

lovergod14amorousand
18-08-2006, 23:12
دلم را از غم عشقت سرشتند×××وگرنه من همان خاكم كه هستم...

soleares
18-08-2006, 23:36
مرا هم ز صد گونه آز و هواست
وليكن خزينه نه تنها مراست !

____________________

من يك آدمم!

navid_mansour
19-08-2006, 01:47
ترا می جویم و هرگز نمی یابم.....ت. آن عشقی که افسون میکنی در دم

lovergod14amorousand
19-08-2006, 07:53
ميروم تا بگيرم عشق خود در دل و جان×××اين ره مردان بلاجو باشد...

alex_pk
19-08-2006, 08:25
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/ وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

(تکراری که نبود؟...نميدونم درست نوشتم يا نه!)

lovergod14amorousand
19-08-2006, 08:29
دل را به نام نامي دوست دهم جلا×××تا عاشقي شوم در ره صفا...

mirmohammadi
19-08-2006, 09:54
انقلاب ادبي محكم شد
فارسي با عربي توام شد
در تجديد و تجدد وا شد
ادبيات شلم شوربا شد

Marichka
19-08-2006, 10:10
دلبرم شاهد و طفلست و به بازي روزي
بكشد زارم و در شرع نباشد گنهش

mirmohammadi
19-08-2006, 10:30
شبي گيسو فرو هشته به دامن
پلاسين معجر و قيرينه گرزن

lovergod14amorousand
19-08-2006, 10:35
نه بر اوج ذاتش پرد مرغ وهم×××نه ذیل وصفش رسد دست فهم...

mirmohammadi
19-08-2006, 10:52
من نگفتم: كيستي؟ زيرا زبان در كام من
از شكوه جلوه اش حرفي نمي يارست گفت
شايد او رمز نگاهم را بخود تعبير كرد
كز لبش با عطر مستي آوري اين گل شكفت

lovergod14amorousand
19-08-2006, 10:55
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن×××که خواجه خود روش بنده پروری داد...

mirmohammadi
19-08-2006, 11:04
در ميكده ام؛ چومن بسي اينجا هست
مي حاضر و من نبرده ام سويش دست
بايد امشب ببوسم اين ساقي را
اكنون گويم كه نيستم بيخود و مست

lovergod14amorousand
19-08-2006, 12:02
تویی یاری رس فریاد هرکس×××به فریاد من فریاد رس...

Marichka
19-08-2006, 12:55
ساقي خمار آلوده ام بگشاي بگشا
بگشا در ميخانه را قربان چشم مست تو
لبريز كن پيمانه را...

lovergod14amorousand
19-08-2006, 13:06
ای دریغا ای دریغا ای دریغ×××کان چنان ماهی نهان شد زیر میغ...

soleares
19-08-2006, 15:22
غريو از بزرگان مجلس بخاست
كه گويي چنين شوخ چشم كجاست

lovergod14amorousand
19-08-2006, 16:35
ترا جان داد و مرا عشق×××خداوند رحمان وعشق...

k@vir
20-08-2006, 01:11
قایقی شکسته ام
به یاد آور مرا
در میان صخره های غم تنهایی
در میان سکوت مرغابیان
تن فرسوده ام در انتظار توست
بادبان این قایق شکسته را
به حرکت در آور
یاد کن مرا
بادبان هایم
تنها امیدم برای زندگی ست
:sad: :sad: :sad: :sad: :sad: :sad: :sad:

FX64 Dual Core
20-08-2006, 01:53
با سلام

تيرگي پا مي كشد از بام ها
صبح مي خندد به راه شهرمن
دود مي خيزد هنوز از خلوتم
با درون سوخته دارم سخن

دود می خیزد از سهراب سپهری

k@vir
20-08-2006, 02:51
نمی خواستم مثل اشکاش یه روز از چشاش بیفتم
نمی دونستم زیر پاها ش سنگ بی قیمت و مفتم
آرزوم با وجودم مثل روحم آشنا شه
واسه فریاد غرورم بال پرواز صدا شه
چی شده اون همه احساس
اینو هرگز نمی دونم
دیگه بسمه شکستن
نمی خوام عاشق بمونم
گم شدم تو شب چشماش بلکه عاشقم بدونه
واسه سرسپردگی هاش دیگه لایقم بدونه
اما امروز یه غریبست که فقط به من می خنده
دل و دیوونه می دونه در رو دیوونه می بنده
چی شده اون همه احساس
اینو هرگز نمی دونم
دیگه بسمه شکستن
نمی خوام عاشق بمونم

magmagf
20-08-2006, 06:52
مي رسد روزي كه فرياد وفا را سر كني
مي رسد روزي كه احساس مرا باور كني
مي رسد روزي كه نادم باشي از رفتار خود
خاطرات رفته ام را مو به مو از بر كني
مي رسد روزي كه تنها ماند از من يادگار
نامه هايي را كه با درياي اشكت تر مي كني
مي رسد روزي كه تنها در مسير بي كسي
بوته هاي وحشي گل را ز غم پر پر كني
مي رسد روزي كه صبرت سر شود در پاي من
آن زمان احساس امروز مرا باور كني

lovergod14amorousand
20-08-2006, 07:33
يه روز مياد كه عاشقا×××اربابشونو ميبينن...با گفتن يه عجل از×××ارباب حاجت ميگيرن...يا مهدي ادركني عجل الا ظهورك...

mirmohammadi
20-08-2006, 10:32
نه باو رهگذري كرد سلام
نه نسيمي بسويش برد پيام

lovergod14amorousand
20-08-2006, 14:22
مگوی شب بعبادت چگونه روز کنم×××محب را نماید شب وصال راز...

mirmohammadi
20-08-2006, 15:59
زلف, چون دوش, رها تا بسر دوش مكن
اي مه امروز پريشانترم از دوش مكن

lovergod14amorousand
20-08-2006, 16:19
نه براوج ذاتش پرد مرغ وهم×××نه در ذيل وصفش رسد دست فهم...

Alireza_SA
20-08-2006, 18:18
مي ميخور و مي بخور كه مي بايد خورد

دود غم و اندوه ز دل بايد برد

lovergod14amorousand
20-08-2006, 18:21
دنيا به خدا ارزش كاه ندارد×××عشق بستان به خدا كار بيايد...

soleares
20-08-2006, 18:31
درین وقت نومیدی آن مرد راست
گناهم ز دادار داود بخواست

lovergod14amorousand
20-08-2006, 18:34
ترحم بر دلم کن ای خدایا×××شفا یابم از این درد تمنا...

soleares
20-08-2006, 18:37
اگر تاج بخشی سر افرازدم
تو بردار شوریده ای در حرم !

lovergod14amorousand
20-08-2006, 18:39
مرا اسب سفیدی بود روزی×××شهادت را امیدی بود روزی...

soleares
20-08-2006, 18:48
یکی روبهی دید بی دست و پای فرو ماند در لطف و صنع خدای !

lovergod14amorousand
20-08-2006, 18:54
يه روزم ميشه كه من براي عشقت ميميرم×××با يه يا خدا سرودن دلو از جا ميكنم...

soleares
20-08-2006, 18:58
مادر بی تو تنها و غریبم
اتاق خالیم بی تو چه سرده
مادر مادر خوب و قشنگم بدون تو دل من پر درده ...

lovergod14amorousand
20-08-2006, 19:00
هر چه دارم به خدا خود خداست×××عاشقی کردن قمار لحضه هاست...

lovergod14amorousand
20-08-2006, 19:11
تار و پودم اي همه عشق برين×××اي خداي رحم و رحمان رحيم...به جاي سامان جان مومن خدا اومدم...

FX64 Dual Core
20-08-2006, 22:21
با سلام

من از آن ابتداي آشنايي
شدم جادوي موج چشم هايت
تو رفتي و گذشتي مثل باران
و من دستي تكان دادم برايت
تو يادت نيست آنجا اولش بود
همان جايي كه با هم دست داديم
همان لحظه سپردم هستيم را
به شهر بي قرار دست هايت
تو رفتي باز هم مثل هميشه
من و ياد تو با هم گريه كرديم
تو ناچاري براي رفتن و من
هميشه تشنه شهد صدايت
شب و مهتاب و اشك و ياس و گلدان
همه با هم سلامت مي رسانند
هواي آسمان ديده ابري ست
هواي كوچه غرق رد پايت
اگر مي ماندي و تنها نبودم
عروس آرزو خوشبخت ميشد
و فكرش را بكن چه لذتي داشت
شكفتن روي باغ شانه هايت
كتاب زندگي يك قصه دارد
و تو آن ماجراي بي نظيري
و حالا قصه من غصه تست
وشايد غصه من ماجرايت
سفر كردن به شهر ديدگانت
به جان شمعداني كار من نيست
فقط لطفي كن و دل را بينداز
به رسم يادگاري زير پايت
شبي پرسيده ام از خود هستيم چيست
به جز اشك و نياز و ياد و تقدير
و حالا با صداقت مي نويسم
همين هايي كه من دارم فدايت
دعايت مي كنم خوشبخت باشي
تو هم تنها براي خود دعا كن
الهي گل كند در آسمانها
خلوص غنچه سرخ دعايت

غنچه سرخ دعا از ( مجموعه پروانه ات خواهم ماند ) مریم حیدرزاده

soleares
20-08-2006, 23:40
تحمل چو زهرت نمايد نخست
ولي شهد گردد چو در طبع رست !

k@vir
21-08-2006, 00:53
تکه ای از قلب من نزد کسی جا مانده است
بی قراری بذر غربت در دلم افشانده است
باغبان مهربانی ها نمی دانم چرا
نو عروس عشق را از باغ رویا خوانده است
برگ برگ دفتر سبز غزل های مرا
شعله های دوزخ دلواپسی سوزانده است
از همان آغاز این ققنوس عاشق بی دلیل
در دل خاکستر تقدیر تنها مانده است
آه گویی کولی پاییز در گوش درخت
نوحه ی مرگ بهار آرزو را خوانده است

FX64 Dual Core
21-08-2006, 01:05
با سلام

تو نمي خواي بياي پيشم فقط به خاطر من
من ولي سرزنش مي شم فقط به خاطر تو
عشق تو پنهون ميكني فقط به خاطر من
من دلم و خون مي كنم فقط به خاطر تو
از دور تماشا ميكني فقط به خاطر من
من دل و رسوا ميكنم فقط به خاطر تو

به خاطر من از ( مجموعه مثل هیچکس ) مریم حیدرزاده

k@vir
21-08-2006, 01:09
وقتی خون نداشت پرنده
وقتی پر نداشت ستاره
اومدی که جون بگیرم
توی آیینه دوباره
اومدی اما نگفتی
یه بهار نمونده می ری
:sad: :sad: :sad: :sad:

FX64 Dual Core
21-08-2006, 01:12
با سلام

يه عمر ميكشم عذاب فقط به خاطر تو
دلت شكسته مي دونم فقط به خاطر من
منم يه خسته مي دوني فقط به خاطر تو
آخر ازم جدا شدي فقط به خاطر من
من مشغول دعا شدم فقط به خاطر تو

به خاطر من از ( مجموعه مثل هیچکس ) مریم حیدرزاده

k@vir
21-08-2006, 01:34
ورقم هست تابوت
قلمم جسمی تهی
فارغ از روح
بی هیچ دل بستگی
آه خدای تعالی
مگیر از من این عشق
یا که حتی
عنایت و بخششی کن تو به من...

FX64 Dual Core
21-08-2006, 01:42
با سلام

نيستي كنار پنجره فقط به خاطر من
دل نمي تونه بگذره فقط به خاطر تو
تو من رو يادت نمياد فقط به خاطر من
دلم كسي رو نمي خواد فقط به خاطر تو
مي گذري از گذشته ها فقط به خاطر من
مي رم توي نوشته ها فقط به خاطر تو
تو منو تنها مي ذاري فقط به خاطر من
من خودم رو جا ميذارم فقط به خاطر تو
دل رو گذاشتي بي جواب فقط به خاطر من

باز هم همون منبع
به خاطر من از ( مجموعه مثل هیچکس ) مریم حیدرزاده

k@vir
21-08-2006, 01:46
ناگهان باز نمود
من تو را می جویم
پی نجوای خدا
پشت آن سرزو بلند
پشت خار تردید پشت امساک قناری
پشت آن آبی دریای خدا
من تو را می جویم
روی پر های خیال
روی تنهایی خورشید غریب.

FX64 Dual Core
21-08-2006, 01:49
با سلام

به آرزوهام مي رسم اگر كه تو پيشم باشي
اونوقت خوشبخت ميشم مثل فرشته ها تو نقاشي
تا وقتي اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه
نگام كن و برام بگو بگوي مي ري يا مي موني
بگو دوسم داري يا نه مرگ گلهاي شمعدوني
نامه داره تموم ميشه مثل تموم نامه ها
اما تو مثل آسمون عاشقي و بي انتها

زیر درخت آرزو از ( مجموعه مثل هیچکس ) مریم حیدرزاده

chovalier
21-08-2006, 01:58
سلام دوستان اگه می تنید اینو بگید
هر کی گفت آفرین
اگه گفتم خــــــداحافظ ................نه اینکه رفتنت سادس
نه این که می شه باور کرد............. دوباره آخر جادس
خـــــــداحافظ واسه این که............نبندی دل به رویا ها
بدونی بی تو و باتو.....................همیــنه رسم این دنیا
خداحافظ , خداحافظ ...................همین حالا , خداحافظ
ممنون ****علی

k@vir
21-08-2006, 02:22
ظهر تابستان است
سایه ها می دانندکه چه تابستا نی است
سایه هایی بی لک
گوشه ای روشن و پاک
کودکان احساس جای بازی این جاست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست
سیب هست
ایمان هست
آری
تا شقایق هست
زندگی باید کرد

FX64 Dual Core
21-08-2006, 02:33
با سلام

دل من هر جا که تو باشی باهاته *** عاشقی دیونهء چشم سیاته
:blush:

MaFia
21-08-2006, 05:04
هنگام تنگدستی در عیش کوش ومستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را

سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او مومست سنگ خارا

bb
21-08-2006, 05:14
آخر المر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی

magmagf
21-08-2006, 06:27
يه عصر پاييزي سرد و دلگير
كه همه جا سفيده ، غرق برفه
فقط چهار تا نقطه چين مي ذارم
چون اسم ناز تو چهار تا حرفه

mirmohammadi
21-08-2006, 09:16
هر يكي محنت زدا، خاطر نواز
شيوه ي جلوه گري را كرده ساز

bb
21-08-2006, 10:08
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

lovergod14amorousand
21-08-2006, 10:10
ترا تا آخر جانم حبيبم×××خدايا اي همه عشقت نصيبم...

یاس سپید
21-08-2006, 11:36
ملامتم به خرابي مكن كه مرشد عشق
حوالتــم بخرابــــات كــــرد روز نخســت

lovergod14amorousand
21-08-2006, 11:41
تا هستم اي رفيق نداني كه كيستم...روزي سراغ وقت من آيي كه نيستم...

bb
21-08-2006, 12:07
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت .

lovergod14amorousand
21-08-2006, 12:11
تويي خداي عشقو عاشقي×××منم گداي زشت عاشقي...

shady_er
21-08-2006, 13:59
يادم مياد ديدن من برات يه عادت شده بود
تو ميومدي و من بي اعتنا به بودنت اسير دست لحظه هاي بي خود بودم
اما حالا نوبت توست اسير دست لحظه هاي بي خودي
.....دير اومدي اسير درياي غمم

mirmohammadi
21-08-2006, 14:44
من خداي ذوق و موسيقي, خداي شعر و عشق
من خداي روشني ها, من خداي آفتاب

k@vir
21-08-2006, 15:10
بيتوته اي زير پلك چشمانت
بنا كرده ام
و با مردمان چشمت
به زندگي نشسته ام
پس هيچ گاه چشمانت را
به گريه وا مدار
زيرا در يك چشم بر هم زدن
سقف آرزو ها بر سرم
آوار خواهد شد

lovergod14amorousand
21-08-2006, 15:46
دل رابه نامت ميدهم جلا...تا باز هم شوم عاشق با صفا...يا الله...

magmagf
22-08-2006, 02:10
اگر مي ماندي و تنها نبودم
عروس ارزو خوشبخت مي شد
و فكرش را بكن چه لذتي داشت
شكفتن روي باغ شانه هايت

MTD_GOLD
22-08-2006, 02:47
تو را من چشم در راهم شبا هنگام
که می گيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم

magmagf
22-08-2006, 02:53
من و تو غرق سکوتيم
مثل شبهاي زمستون
مثل مرداب پُرِ حسرت
که اسيره تو بيابون
دلتو بده به خورشيد
بايد از غمها نترسيد
عاشق نور و يقين شو
بگذر از شباي ترديد

lovergod14amorousand
22-08-2006, 08:52
دلي دارم كه با نامت سرشته×××خداي عشق انسان و فرشته...

soleares
23-08-2006, 00:00
تو را من چشم در راهم شبا هنگام
که می گيرند در شاخ تلاجن سايه ها رنگ سياهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم


به به نیما یوشیج دوست عزیز شما چند ساله هستی برام جالب شده !

-------------

مرا گر تهی بود از آن قند دست
سخنهای شیرین تر از قند هست :happy:

magmagf
23-08-2006, 05:52
توی شعر شاعرا همه ش پر از حس خوبه
شهر واژه ها مثه ترانه پر آشوبه
یکی بود یکی نبود اصن گناهی نداره
کی می خواد پس خودش رو به جای دزدا بذاره؟
یا به جای قاتل به جای هرچی تبره
دوری از درد درختا همیشه دردسره

amir 110
23-08-2006, 08:24
هرچند كه رنگ و بوي زيباست مرا.........................چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد كه در طرب خانه خاك.........................نقاش ازل بهر چه آراست مرا

lovergod14amorousand
23-08-2006, 09:48
اتل متل توتوله يه قصه ميخوام بگم
قصه عشق خدا كه پر شده تو دلم
آخه اينقد آدما نامرد شدن
خداشونو تا ابدحفا شدن
آره اينو همگي خوب ميدونن
چرا بايد دلاشونو نشورن
خدايي كه داره به همه لطف و كرم
خدايي كه نزديك به ما مثل صنم
اما آدم با خداش چيكارا كرد
خداشو زد يه بغل خودشو آواره كرد
آرا آدم فقطش ادعا هس
خودشو فقط قبول داره وبس
زندگي بازيچه عزيز دل
به خدا قسمخدا بود شفاي دل
عزيزا خدا رو هم پيدا كنيد
دلاتونو تا ابد بيمه كنيد
امروزه هر چي ميگم زندگيه
به خدا راهي كه رفتيداسريه
آدما خداتونو دوست بداريد
نكنه اونو ديگه دوست نداريد
به خودش قسم مارو دوست داره
انسان كه اونو دوست نميداره
فاصله زياد شده بين ماها
اما خودش ميگه پيش رگها
آره اون كه همش جار ميزنم خداتونه
منو ديوونه خود كرده شما رو هم ميكنه
آخه چي شد كه گناه عيبي نداره
آخه انسان به خدا پر وقاره
نگاه كن خدات داره داد ميزنه
كه تو انسان چرا آخر ميزنه
بيا الان واسه عشقت هدفي
دست و پا كن يه نفس تا هدفي
آره والله در توبه باز باز
خداييش خدا ما آخر راز
مستو حيرون خدام آره با والله
داده عقل و هوش به انسان تا كه باز بياد به الله...

---------------------------------وخداوند توبه كنندگان را دوست دارد...

amir 110
23-08-2006, 10:42
هزاران سايه كمرنگ
در يك كوچه با هم آشنا مي شد
طنين مي شد صدا مي شد
صداي بي صدايي بود و فرمان اهورايي
درون كوره آهنگري آتش فروزان بود
و بررخسار كاوه سايه هاي شعله مي رقصيد

lovergod14amorousand
23-08-2006, 11:20
دلم خراب ومستته خدايا×××عاشقتم تا به خودت خدايا...

Behroooz
23-08-2006, 12:13
اگر در سراي سعادت كس است
ز گفتار سعد يش حرفي بس است

lovergod14amorousand
23-08-2006, 12:19
ترحم کن خدایا بر من زار×××که هر چه خواهم از تو خواهم خداونگار...

amir 110
23-08-2006, 13:51
رندي ديدم نشسته بر خنگ زمين ........................... نه كفرو نه اسلام و نه دنيا و نه دين
نه حق نه حقيقت نه شريعت نه يقين ....................... اندر دوجهان كرا بود زهره اين

lovergod14amorousand
23-08-2006, 14:41
نمازم را از آنجهت كنم طولاني×××كه در خدمتت بمانم اي نوراني...

soleares
23-08-2006, 14:46
يك طفل دندان برآورده بود
پدر سر بفكرت فرو برده بود
كه من نان و برگ از كجا آرمش ؟
مروت نباشد كه بگذارمش...

lovergod14amorousand
23-08-2006, 14:57
شد وقت آزموني ديگر تو×××اي انسان اينست خداي تو...بشناسش...

ترانه
23-08-2006, 17:24
شبی با شعرهایم گریه کردم
دوباره از تو با دل شکوه کردم

magmagf
23-08-2006, 18:12
میگی عهد و وفارو من شکستم٬ کار من نیست
منی که از غم تو به غم نشستم٬ کار من نیست
جرم من صداقتم بود که نداشتی٬ کار من نیست
اومدم دوباره باز برای آشتی٬ کار من نیست
سایه ی دربدری مونده رو دیوار٬ کار من نیست
همه خوابیدن و چشمام مونده بیدار٬ کار من نیست

lovergod14amorousand
23-08-2006, 18:47
تا روز ی که دلم غرق عشقت تو شود×××ذکرم به خدا نام قشنگ تو شود...یا الله...

magmagf
23-08-2006, 18:50
در اين زمانه ی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قيل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را
برای این همه ناباور خیال پرست
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست

lovergod14amorousand
23-08-2006, 18:56
تماشاي حضور عاشقانه×××مرا از خود برون كرده دوباره...

magmagf
23-08-2006, 19:19
هر كجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره فكر هوا عشق زمين مال من است
چه اهميت دارد
گاه اگر مي رويند
قارچ هاي غربت ؟

lovergod14amorousand
23-08-2006, 19:23
تمام هستم تویی ای بهترین×××مرا چون خودت کن سرترین...

magmagf
23-08-2006, 19:27
نشسته اي و مرور مي كني
گزينه خواب هاي خدا را
روي پاره كاغذي برايم نوشته اي
غروب نيست
هنوز بچه هاي روي سرسره جيغ مي كشند
هنوز هم كنار تو نيستم
تو فكر مي كني : بيا كنار
بيا كنار من
سرسره تنهاست
تو نيستي
و روي پاره كاغذي كه برايم نوشته اي
تمام قصه خيس مي شود