مشاهده نسخه کامل
: [علوم اجتماعی] چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟
صفحه ها :
1
2
3
4
5
6
7
8
[
9]
10
11
12
13
14
Captain_America
30-03-2015, 21:22
الان دوره ای هست که پسر ها باید قدر خودشون رو بدونن. گذشت زمونی که خانواده دختر شرط و شروط میگذاشتند الان یه چیزی دستی هم باید بدن.
بر خلاف خیلی ها که نسل سوخته و ... خطاب میکنن من معتقدم واسه ما پسرا این نسل نسل طلایی هستش. خاطرات یه نسل قبلی رو در مورد عشق که هیچی در مورد ازدواج بشنوید گریه تون میگیره چه شرط و شروطی دخترا و خانواده هاشون میگذاشتند.
چیزی که زیاده الان دختر قصد ازدواج که رویایی هست واسشون به یه رابطه دوستی هم اکثراشون قانع هستند.
اگه حداقل امکانات زندگی رو داشته باشید میبینید طیف انتخابتون خیلی وسیع هست.
سال ها تو یه جامعه سنتی مثل ایران دخترها مثل یه کالای سرمایه ای پر سود بودند واسه والدینشون هزینه شون رو هم پسرها باید میدادند الان مثل یه کالای تاریخ مصرف گذشته هستند که با ضرر هم شده باید ردش کرد.
به کسی برنخوره خواهشا ولی حقیقتا الان اینجوری و اینکه استثنا هم همیشه هست.
با صحبت های @Alireza SM ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هم کاملا موافقم.
Alireza SM
30-03-2015, 21:30
اینکه چنین چیزهای وجود داره چرا باعس میشه انسان بترسه در مورد ازدواج فکر کنه؟ اگر شما فرد مورد علاقتون رو پیدا کنید و هر دو هم شرایط ازدواج رو داشته باشید از چی باید بترسید؟
این فرد مورد علاقه که میفرمایید به احتمال بالای 50% هدفش از ازدواج با من و شما این هست که بتونه در شوهرکردن موفق باشه و مجرد نمونه. اینکه میگن برای پز دادن شوهر میکنن من موافق نیستم ولی بسیاری از دخترها یکی از دلایل اصلیشون برای ازدواج همین هست که موفق به تشکیل خانواده بشن. نقشه و هدفی برای بعدش ندارن مخصوصا تحصیل کرده هاشون.
همین مساله یه زنگ خطر هست. برای شما شاید اهمیتی نداشته باشه و علاقه و تفاهم مهمتر باشه ولی نظر بنده اینه که نداشتن هدف ها درازمدت در طول زندگی باعث کاهش کیفیت مسئولیت پذیری ها میشه.
دو سال پیش توی پیاده رو خیابون دوتا زن که خواهر هم بودن داشتن جلوی من راه میرفتن و دختر کوچولوشونم داشت یه ده متر جلوتر میدویید و بازی میکرد. که یهو این دوتا خانم بدون کوچکترین توجهی به دخترشون مسیرشون رو عوض کردن و پیچیدن به اون سمت خیابون ( خیابون خیلی بزرگ ) برای نگاه کردن به ویترین مغازه کادوئی دکوری فروشی . تو این دور و زمونه دیگه نمیشه گفت مادره از بچه کوچولوش متنفره و اجباری بچه دار شده و ناخواسته هست و .... ولی با قاطعیت میشه گفت تشکیل خانواده دادن توسط همچین خانمی بدون برنامه ریزی صحیح و بدون آمادگی برای قبول مسئولیت ها بوده.
در مورد آقایون خیلی کمتر این مساله اتفاق میافته چون اون تلاشی که برای متاهل کرد دخترها توسط والدینشون هست، برای پسرها کمتره و پسرها متاهل شدن رو یه موفقیت بزرگ برای همدیگه نمیبینن که کسی بخواد به همین خاطر ازدواج کنه.
متاسفانه اینقدر جوک و پیام وایبری و غیرش در زمینه ی منتظر بودن دخترها برای شوهرکردن دست به دست شده که الان در ذهن تحصیلکرده و غیرش، جوون و پیرش این امر مشتبه شده که همه ی دخترا منتظرن شوهر کنن!
من موافق این حرف نیستم اصلا
این یک کوته نگری فوق العاده سطح پایین و چیپ هست که یک فردی به خاطر حرف مردم بخواد اینده خودشو نابود کنه!
(بعد جالبه که دوستان نظرشون اینه دخترای تحصیلکرده بیشتر! نمیدونم نقش عقل این وسط چیه احتمالا دوستان صاحب نظر خانمهای تحصیلکرده رو فاقد عقل تصور میکنند:n31:)
البته دیدما که دختراشون رو به پسر بیکار شوهر دادن
ولی
وقتی به خانواده این دخترا، به فرهنگشون، به سطح تحصیلاتشون نگاه میکنم به این نتیجه میرسم که هنوز هم خانواده اگر خانواده باشه نمیگذاره همچین اتفاقی بیفته!
بنابراین خیلی خوبه که این دیدگاه سطحی رو به اکثریت جامعه ی دخترها نسبت ندیم
که اگر قرار بود همه اینطور فکر کنن آمار سن ازدواج در خانمها اینقدر بالا نمیرفت!
پ.ن: خیلی مایل نیستم که وارد بحث با بعضی از افراد جمع حاضر بشم که بیشتر شبیه ترول هستند تا کاربر عادی! ولی در جایی که میبینم از تعداد بسیار کم خانمها احدی نمیاد نظر بده در جهت رد یا تایید یجورایی حس میکنم سکوتم جایز نیست...
پ.ن2: نمیخوام جنبه ی مگه خودتون خواهر ندارید رو پیش بکشم که خیلی مزحکه :n33:ولی لطفا در صحبت هاتون جنبه ی احترام رو رعایت کنید
N I G H T P E A C E
30-03-2015, 21:50
این فرد مورد علاقه که میفرمایید به احتمال بالای 50% هدفش از ازدواج با من و شما این هست که بتونه در شوهرکردن موفق باشه و مجرد نمونه. اینکه میگن برای پز دادن شوهر میکنن من موافق نیستم ولی بسیاری از دخترها یکی از دلایل اصلیشون برای ازدواج همین هست که موفق به تشکیل خانواده بشن. نقشه و هدفی برای بعدش ندارن مخصوصا تحصیل کرده هاشون.
همین مساله یه زنگ خطر هست. برای شما شاید اهمیتی نداشته باشه و علاقه و تفاهم مهمتر باشه ولی نظر بنده اینه که نداشتن هدف ها درازمدت در طول زندگی باعث کاهش کیفیت مسئولیت پذیری ها میشه.
دو سال پیش توی پیاده رو خیابون دوتا زن که خواهر هم بودن داشتن جلوی من راه میرفتن و دختر کوچولوشونم داشت یه ده متر جلوتر میدویید و بازی میکرد. که یهو این دوتا خانم بدون کوچکترین توجهی به دخترشون مسیرشون رو عوض کردن و پیچیدن به اون سمت خیابون ( خیابون خیلی بزرگ ) برای نگاه کردن به ویترین مغازه کادوئی دکوری فروشی . تو این دور و زمونه دیگه نمیشه گفت مادره از بچه کوچولوش متنفره و اجباری بچه دار شده و ناخواسته هست و .... ولی با قاطعیت میشه گفت تشکیل خانواده دادن توسط همچین خانمی بدون برنامه ریزی صحیح و بدون آمادگی برای قبول مسئولیت ها بوده.
در مورد آقایون خیلی کمتر این مساله اتفاق میافته چون اون تلاشی که برای متاهل کرد دخترها توسط والدینشون هست، برای پسرها کمتره و پسرها متاهل شدن رو یه موفقیت بزرگ برای همدیگه نمیبینن که کسی بخواد به همین خاطر ازدواج کنه.
با توجه به مثالی که زدید فکر کنم منظورتون اینه که امروز اکثر دخترها فقط میخان شوهر کنن، اما نمیتونن همسر یا مادر خوبی باشن ...
مسلمن چنین دخترهای وجود دارن، همونطور که پسرهایی هم وجود دارن که هدفشون از ازدواج فقط برطرف کردن میل جن سی هست، بنظر من این پدیده مخصوص عصر ما نیست، در گذشته هم وجود داشته، حالا شاید کم رنگتر، از طرف دیگه شک نکنید که هنوز هم هستن دختر های بسیار زیادی که بعد از ازدواج کاملا متعهد به شوهرشون هستن و هم مادر خوبی خواهند بود هم همسر خوبی ...
نظر من اینه که این مسایل و مشکلات قبلا هم وجود داشتن، منتها هم کمتر بودن و هم به دلایلی کمتر خودشون رو نشون میدادن، یه نگاهی به گذشته بندازید، آیا مادرها و مادر بزرگ های ما واقعا در این موارد از دخترهای امروزی خیلی سرتر بودن؟
این فرد مورد علاقه که میفرمایید به احتمال بالای 50% هدفش از ازدواج با من و شما این هست که بتونه در شوهرکردن موفق باشه و مجرد نمونه. اینکه میگن برای پز دادن شوهر میکنن من موافق نیستم ولی بسیاری از دخترها یکی از دلایل اصلیشون برای ازدواج همین هست که موفق به تشکیل خانواده بشن. نقشه و هدفی برای بعدش ندارن مخصوصا تحصیل کرده هاشون.
همین مساله یه زنگ خطر هست. برای شما شاید اهمیتی نداشته باشه و علاقه و تفاهم مهمتر باشه ولی نظر بنده اینه که نداشتن هدف ها درازمدت در طول زندگی باعث کاهش کیفیت مسئولیت پذیری ها میشه.
دو سال پیش توی پیاده رو خیابون دوتا زن که خواهر هم بودن داشتن جلوی من راه میرفتن و دختر کوچولوشونم داشت یه ده متر جلوتر میدویید و بازی میکرد. که یهو این دوتا خانم بدون کوچکترین توجهی به دخترشون مسیرشون رو عوض کردن و پیچیدن به اون سمت خیابون ( خیابون خیلی بزرگ ) برای نگاه کردن به ویترین مغازه کادوئی دکوری فروشی . تو این دور و زمونه دیگه نمیشه گفت مادره از بچه کوچولوش متنفره و اجباری بچه دار شده و ناخواسته هست و .... ولی با قاطعیت میشه گفت تشکیل خانواده دادن توسط همچین خانمی بدون برنامه ریزی صحیح و بدون آمادگی برای قبول مسئولیت ها بوده.
در مورد آقایون خیلی کمتر این مساله اتفاق میافته چون اون تلاشی که برای متاهل کرد دخترها توسط والدینشون هست، برای پسرها کمتره و پسرها متاهل شدن رو یه موفقیت بزرگ برای همدیگه نمیبینن که کسی بخواد به همین خاطر ازدواج کنه.
همین موارد رو میشه به تعیبر دیگه ای برای پسرها به کار برد ...خیلی از پسرها هم هسن ب خاطر "ارضای غریزه" ازدواج میکنن ... بی دلیل نیست که الان تو پایتخت چون بسترش فراهم شده و راه آسان تر پیدا شده دیگه کمتر میرن سمت ازدواج..... درکل این جامعه ما کلا سطحشون پایینه چه دختر چه پسر ....
Atghia قبول دارم حرفاتون رو ، ولی باید قبول کرد این حقیقت رو که درصد این افراد سطح پایین تو جامعه ما خیلی بالاست ...
الان دوره ای هست که پسر ها باید قدر خودشون رو بدونن. گذشت زمونی که خانواده دختر شرط و شروط میگذاشتند الان یه چیزی دستی هم باید بدن.
بر خلاف خیلی ها که نسل سوخته و ... خطاب میکنن من معتقدم واسه ما پسرا این نسل نسل طلایی هستش. خاطرات یه نسل قبلی رو در مورد عشق که هیچی در مورد ازدواج بشنوید گریه تون میگیره چه شرط و شروطی دخترا و خانواده هاشون میگذاشتند.
چیزی که زیاده الان دختر قصد ازدواج که رویایی هست واسشون به یه رابطه دوستی هم اکثراشون قانع هستند.
اگه حداقل امکانات زندگی رو داشته باشید میبینید طیف انتخابتون خیلی وسیع هست.
سال ها تو یه جامعه سنتی مثل ایران دخترها مثل یه کالای سرمایه ای پر سود بودند واسه والدینشون هزینه شون رو هم پسرها باید میدادند الان مثل یه کالای تاریخ مصرف گذشته هستند که با ضرر هم شده باید ردش کرد.
به کسی برنخوره خواهشا ولی حقیقتا الان اینجوری و اینکه استثنا هم همیشه هست.
با صحبت های @Alireza SM ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هم کاملا موافقم.
wow! شما بدتر از این نمیتونستید نسبت به جنس مخالف اظهار نظر کنید .....برنخوره خواهشا ولی ....
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
aminkhan2014
31-03-2015, 09:41
متاسفانه اینقدر جوک و پیام وایبری و غیرش در زمینه ی منتظر بودن دخترها برای شوهرکردن دست به دست شده که الان در ذهن تحصیلکرده و غیرش، جوون و پیرش این امر مشتبه شده که همه ی دخترا منتظرن شوهر کنن!
من موافق این حرف نیستم اصلا
این یک کوته نگری فوق العاده سطح پایین و چیپ هست که یک فردی به خاطر حرف مردم بخواد اینده خودشو نابود کنه!
(بعد جالبه که دوستان نظرشون اینه دخترای تحصیلکرده بیشتر! نمیدونم نقش عقل این وسط چیه احتمالا دوستان صاحب نظر خانمهای تحصیلکرده رو فاقد عقل تصور میکنند:n31:)
البته دیدما که دختراشون رو به پسر بیکار شوهر دادن
ولی
وقتی به خانواده این دخترا، به فرهنگشون، به سطح تحصیلاتشون نگاه میکنم به این نتیجه میرسم که هنوز هم خانواده اگر خانواده باشه نمیگذاره همچین اتفاقی بیفته!
بنابراین خیلی خوبه که این دیدگاه سطحی رو به اکثریت جامعه ی دخترها نسبت ندیم
که اگر قرار بود همه اینطور فکر کنن آمار سن ازدواج در خانمها اینقدر بالا نمیرفت!
پ.ن: خیلی مایل نیستم که وارد بحث با بعضی از افراد جمع حاضر بشم که بیشتر شبیه ترول هستند تا کاربر عادی! ولی در جایی که میبینم از تعداد بسیار کم خانمها احدی نمیاد نظر بده در جهت رد یا تایید یجورایی حس میکنم سکوتم جایز نیست...
پ.ن2: نمیخوام جنبه ی مگه خودتون خواهر ندارید رو پیش بکشم که خیلی مزحکه :n33:ولی لطفا در صحبت هاتون جنبه ی احترام رو رعایت کنید
واقعیتی هست که متاسفانه عده ای نمیخان باور کنند!!!پیشنهاد میکنم یک سر به فرومهایی مثل نوعروس و مامی سایت و نی نی سایت و..بزنید ببنید که واقعا دختران تحصیلکرده چه پوزی بابت متاهل شدن میدهند!!!!اگه دروغه پس اعضای اون سایت هم حتما تخیلی هستند!!!حتما منکر وجود همچنین اعضایی در چنین سایتهایی میشید
دقیقا در مورد کمبود شوهر موافقم،چون واقعا تمایل مردان به دلایل مختلف به ازدواج کم شده و دخترها هم یا مجبورند با کیس هایی که پایینتر از سطح توقعشون هست کنار بیان یا اینکه مجرد بمونند!!!
واقعیتی هست که متاسفانه عده ای نمیخان باور کنند!!!پیشنهاد میکنم یک سر به فرومهایی مثل نوعروس و مامی سایت و نی نی سایت و..بزنید ببنید که واقعا دختران تحصیلکرده چه پوزی بابت متاهل شدن میدهند!!!!اگه دروغه پس اعضای اون سایت هم حتما تخیلی هستند!!!حتما منکر وجود همچنین اعضایی در چنین سایتهایی میشید
دقیقا در مورد کمبود شوهر موافقم،چون واقعا تمایل مردان به دلایل مختلف به ازدواج کم شده و دخترها هم یا مجبورند با کیس هایی که پایینتر از سطح توقعشون هست کنار بیان یا اینکه مجرد بمونند!!!
نگفتم دروغه
گفتم شامل همه ی دخترها نمیشه...
واسه من پیشنهاد نکنید سرزدن به محیط های خاله زنکی بمونه برای دنبال کنندگانش(از اون دخترا بدتر اقایونی هستند که بحث های اونجا رو دنبال میکنن:n08:)
+
مطمئنید تحصیلکرده هستند؟:n33:مدرکشون رو هم حتما قاب کردن زدن بالای اواتار:n10:
(من که هر مقطع تحصیلی بالاتر اومدم تعداد افراد متاهل کم و کمتر شد نمیدونم جامعه ی واقعی که من در اون بودم صحیحتر هست یا قضاوت شما بر مبنای ادمهای مجازی نی نی سایت:n31:)
+
شما هرجور دوست دارید فکر کنید
منم یکی مثل اینهمه ادم که میان نظر میدن!
اصراری ندارم کسی حرفمو قبول کنه:n16:
ولی هرازگاهی میام دوتا پست میدم برای اونایی که کمی منطق هنوز در درونشون موجوده بلکه تحت تاثیر جوگیری اکثریت قرار نگیرند...
دور همی خوش باشید اقایون:n31:
Captain_America
31-03-2015, 10:28
نگفتم دروغه
گفتم شامل همه ی دخترها نمیشه...
واسه من پیشنهاد نکنید سرزدن به محیط های خاله زنکی بمونه برای دنبال کنندگانش(از اون دخترا بدتر اقایونی هستند که بحث های اونجا رو دنبال میکنن:n08:)
+
مطمئنید تحصیلکرده هستند؟:n33:مدرکشون رو هم حتما قاب کردن زدن بالای اواتار:n10:
(من که هر مقطع تحصیلی بالاتر اومدم تعداد افراد مجرد کم و کمتر شد نمیدونم جامعه ی واقعی که من در اون بودم صحیحتر هست یا قضاوت شما بر مبنای ادمهای مجازی نی نی سایت:n31:)
+
شما هرجور دوست دارید فکر کنید
منم یکی مثل اینهمه ادم که میان نظر میدن!
اصراری ندارم کسی حرفمو قبول کنه:n16:
ولی هرازگاهی میام دوتا پست میدم برای اونایی که کمی منطق هنوز در درونشون موجوده بلکه تحت تاثیر جوگیری اکثریت قرار نگیرند...
دور همی خوش باشید اقایون:n31:
خانم محترم واقعا دوست نداشتم نقل قول بگیرم، واقعا راه دیگه ای نداشتم.
شما تو هر پست و نوشته ای که ازتون دیدم جامعه رو در مرحله اول و خانم ها رو در مرحله بعد به دو گروه تحصیلکرده و تحصیل نکرده تقسیم بندی میکنید. هر کسی که عقاید و نظراتش هم موافق با شما نباشه از دید شما تو دسته تحصیل نکرده ها جا میگیره.
الان با وجود دانشگاه آزاد وسط هر بیابونی با شرایطی مثل بدون کنکور و ... شرایط ادامه تحصیل از ادامه ندادنش راحت تره.
محترمه من کارشناسی ام رو از یکی از بهترین دانشگاه های دولتی گرفتم کارشناسی ارشدم رو برای اینکه شهر دیگه ای زندگی میکردم با استفاده از دانشجو ممتازی بدون کنکور از دانشگاه آزاد گرفتم، که باز اگه میخواستم تهران بمونم میتونستم از همون دانشگاه دولتی بگیرم. همین الان هم شرایط ادامه واسه دکتری دارم هم شرایط پذیرش خارج از کشور. اما شرایط شغلیم اقتضاء میکنه بعدا پیگیر مقاطع بالاتر بشم.
و اتفاقا زیاد دیدم فوق دکتر و دکتر که شعور اجتماعیش و شخصیتش از یه حیوان هم کمتر باشه.
من آدم بازاری هستم از بچگی سر و کارم با مردم و جامعه بوده تو جامعه مخصوصا بازار که مستقیم سر و کار با مردم داره چیزایی رو یاد میگیرید که تو آکسفوردش هم بهتون یاد نمیدن.
زندگی واقعی که در دنیا جریان هست یه چیز دیگست متفاوت از فانتزی که در ذهن شما در جریان هست و خوشبختانه تو زندگی واقعی افراد بر خلاف ذهن شما به تحصیلکرده و تحصیل نکرده طبقه بندی نمیشن.
خانم محترم واقعا دوست نداشتم نقل قول بگیرم، واقعا راه دیگه ای نداشتم.
شما تو هر پست و نوشته ای که ازتون دیدم جامعه رو در مرحله اول و خانم ها رو در مرحله بعد به دو گروه تحصیلکرده و تحصیل نکرده تقسیم بندی میکنید. هر کسی که عقاید و نظراتش هم موافق با شما نباشه از دید شما تو دسته تحصیل نکرده ها جا میگیره.
الان با وجود دانشگاه آزاد وسط هر بیابونی با شرایطی مثل بدون کنکور و ... شرایط ادامه تحصیل از ادامه ندادنش راحت تره.
محترمه من کارشناسی ام رو از یکی از بهترین دانشگاه های دولتی گرفتم کارشناسی ارشدم رو برای اینکه شهر دیگه ای زندگی میکردم با استفاده از دانشجو ممتازی بدون کنکور از دانشگاه آزاد گرفتم، که باز اگه میخواستم تهران بمونم میتونستم از همون دانشگاه دولتی بگیرم. همین الان هم شرایط ادامه واسه دکتری دارم هم شرایط پذیرش خارج از کشور. اما شرایط شغلیم اقتضاء میکنه بعدا پیگیر مقاطع بالاتر بشم.
و اتفاقا زیاد دیدم فوق دکتر و دکتر که شعور اجتماعیش و شخصیتش از یه حیوان هم کمتر باشه.
من آدم بازاری هستم از بچگی سر و کارم با مردم و جامعه بوده تو جامعه مخصوصا بازار که مستقیم سر و کار با مردم داره چیزایی رو یاد میگیرید که تو آکسفوردش هم بهتون یاد نمیدن.
زندگی واقعی که در دنیا جریان هست یه چیز دیگست متفاوت از فانتزی که در ذهن شما در جریان هست و خوشبختانه تو زندگی واقعی افراد بر خلاف ذهن شما به تحصیلکرده و تحصیل نکرده طبقه بندی نمیشن.
شجرنامه ی خودتون رو در تاپیک چرا ازدواج نکرده ام نوشتید که چی؟ مثلا بگید دکتری؟
من کی اینقدر نگاه سیاه و سفید به تحصیلات افراد داشتم؟
این شمایی که دیدگاه شدیدا افراطی و یک جانبه داری نسبت به خانمها
یادم نرفته پست هاتون رو در جاهای مختلف انجمن
دختر ترک 10 سال کوچکتر!
بعد الان پست منو نقل قول گرفتید یک مشت حرف نامربوط در جواب نوشتید که چی؟
انجمن انسانی رو هم گویا مورد هدف ترول بازی هاتون قرار دادید
پست های عاشقانتون در تاپیک سوال و جواب انجمن سرگرمی دیشب یادمون نرفته دکترجان!(بشکن دلشو :دی)
ببینید چه شخصیتی داره از فانتزی ذهنی صحبت میکنه:n31:
اقای دکتر:n02:
Mr_100_dolari
31-03-2015, 11:07
در مورد آقایون خیلی کمتر این مساله اتفاق میافته چون اون تلاشی که برای متاهل کرد دخترها توسط والدینشون هست، برای پسرها کمتره و پسرها متاهل شدن رو یه موفقیت بزرگ برای همدیگه نمیبینن که کسی بخواد به همین خاطر ازدواج کنه.
بد نیستش کمی هم واقعیت ها رو ببینیم
آقایونی که نه کار دارند نه درسی خوندن و از کوچکترین شرایطی برای ازدواج برخوردار نیستند و تا دیروز حتی از طرف خانواده خودشون هم به حساب نمی آمدند آنچنان ، با ازدواج کردن به طمع استفاده از پول و
امکانات خانواده زن و یا حمایت مالی و ... از طرف خانواده خودش صاحب خونه و زندگی میشه و ... و همچنان بدون قبول هیچ مسئولیتی تحت عنوان شوهر سریعا اقدام به بچه دار شدن میشن که از مزایایی
همچون بخور و بخواب بودن و ... محروم نشند . که یک درصدش رو هم تا قبل از ازدواج به خواب هم نمی دیدند جز بزرگترین افتخاراتشون به حساب میارن که البته مسلما حقایق رو طور که دوست دارند وانمود میکنند ...
و از طرفی اینکه می فرمایید خیلی از خانم ها برای پز دادن شوهر می کنند در مقابل هم خیلی از آقایونی که بعد از ازدواج می نالند که کاش ازدواج نکرده بودند و اصلا زن میخواستن چی کار
همون هایی هستند که تا قبل از ازدواج اگر یه خانم رو از شش کیلومتری می دیدند زبونشون بند می اومد و اصلا بلد نبودن باید چطوری رفتار کنند و در حسرت انواع ارتباطات خودشون رو درگیر ازدواجی کردند که
در بهترین حالت ازش ابراز پشیمونی میکنند ... و در اکثر موارد هم خودشون رو محق داشتنن رابطه های پنهانی با سایر خانم ها میدونند ...
Captain_America
31-03-2015, 11:34
بد نیستش کمی هم واقعیت ها رو ببینیم
آقایونی که نه کار دارند نه درسی خوندن و از کوچکترین شرایطی برای ازدواج برخوردار نیستند و تا دیروز حتی از طرف خانواده خودشون هم به حساب نمی آمدند آنچنان ، با ازدواج کردن به طمع استفاده از پول و
امکانات خانواده زن و یا حمایت مالی و ... از طرف خانواده خودش صاحب خونه و زندگی میشه و ... و همچنان بدون قبول هیچ مسئولیتی تحت عنوان شوهر سریعا اقدام به بچه دار شدن میشن که از مزایایی
همچون بخور و بخواب بودن و ... محروم نشند . که یک درصدش رو هم تا قبل از ازدواج به خواب هم نمی دیدند جز بزرگترین افتخاراتشون به حساب میارن که البته مسلما حقایق رو طور که دوست دارند وانمود میکنند ...
و از طرفی اینکه می فرمایید خیلی از خانم ها برای پز دادن شوهر می کنند در مقابل هم خیلی از آقایونی که بعد از ازدواج می نالند که کاش ازدواج نکرده بودند و اصلا زن میخواستن چی کار
همون هایی هستند که تا قبل از ازدواج اگر یه خانم رو از شش کیلومتری می دیدند زبونشون بند می اومد و اصلا بلد نبودن باید چطوری رفتار کنند و در حسرت انواع ارتباطات خودشون رو درگیر ازدواجی کردند که
در بهترین حالت ازش ابراز پشیمونی میکنند ... و در اکثر موارد هم خودشون رو محق داشتنن رابطه های پنهانی با سایر خانم ها میدونند ...
در همین فروم یه بار به این موضوع اشاره کردم این مردهایی که شما بهشون اشاره میکنید در حقیقت فقط اسم مرد رو یدک میکشن.
مردها در انسان ها یا بهتر بگیم نرها در پستاندارن دو تقسیم بندی عمده دارن "نرهای غالب" و بقیه نرها که شامل نرهای بتا و امگا و ... میشوند. نرهای غالب بیشترین دسترسی رو به ماده ها دارند و شانس تولید مثل بسیار بالایی دارند.
نرهای بتا و امگا در درجات بعدی قرار دارند و شانسشون برای تولید مثل در صورت حضور نرهای غالب به صفر نزدیک هست.
حال در مورد انسان چون صاحب تمدن هست یه سری قراردادهای اجتماعی فراتر از اغلب پستاندارن دیگه داره مثل ازدواج و تعهد و ... (تمام اینها با توجه به قدمت بشر مفاهیمی مدرن هستند)
این قراردادها هست که این شانس رو به نرهای غیر غالب هم میده که بتونن جنس مخلف رو در تملک خودشون داشته باشند.
ماده ها در پستانداران و انسان های تا پیش از ظهور تمدن تمایل داشتند به طور اشتراکی با بقیه ماده ها یه نر غالب رو سهیم باشند تا اینکه به طور اختصاصی یه نر غیرغالب (بتا و امگا) رو برای خودشون داشته باشند.
Alireza SM
31-03-2015, 13:47
متاسفانه یکی از مشکلات جامعه جهان سومی همین هست که تا میبینن یه کسی یه چیزی در انتقاد با چیز دیگری میگه، همه فکر میکنن که اون فرد داره ضد اون چیز و با طرفداری از رقیب اون چیز یا متضادش صحبت میکنه. دلیلش هم اینه که افرادی که اینجوری برداشت میکنن خودشون متعصب به چیزهای مختلف هستن و وقتی یه چیزی رو میبینن که خوبه بلافاصله علیه رقیبش اعلام موضع میکنن. با اینکه حتی متضاد اون چیز میتونه اصلا رقیبش نباشه ! کدوم جامعه عاقلی تا الان دختر و پسر رو رقیب هم دونسته؟
این که من بگم دخترها این مشکل رو دارن و کسی برداشت کنه که من گفتم پسرها هیچ مشکلی ندارن، نشون میده که اون فرد ادراکش فقط در حد معنی کردن کلمات هست نه بیشتر. من گفتم فقط روی اصرار به ازدواج هست که دخترها گرفتارش هستن و پسرها مشکل چندانی ندارن نه اینکه در کل ازدواج پسرها همه چیشون با برنامه باشه و دخترها نباشه.
پسر و دختر تو یه جامعه و با یه نوع والدین بزرگ میشن اگر در یه زمینه کلی دخترهای جامعه مشکل داشته باشن پسرهاش نمیتونن بی اشکال باشن. عرض بنده این بود که در زمینه ازدواج، در بحث اصرار و تاکید روی خود ازدواج، دخترها بر خلاف پسرها مشکل زیادی دارن یعنی دخترهای زیادی و پسرهای کمی در این مورد مشکل دارن.
در مورد ازدواج هم مشکل دخترونه داریم هم پسرونه. انقدر پسر داریم که تا میبینه از حقوق ماهانش سرماه 50تومن اضافه اومده، احساس میکنه که درآمد کافی برای گردوندن یه خانواده رو داره.
اتفاقا همین چندتا پست اخیر خودش نشون دهنده اینه که خیلی از اعضای جامعه دارن پسرها رو رقیب و ضد دختر ها میدونن. چطور میشه انتظار داشت پسرها و دخترهای همین جامعه باهم ازدواج کنن یا اینکه بخوان در مورد ازدواج بحث کنن؟؟
امیدوارم روزی سطح آگاهی و قدرت اندیشه اعضای جامعمون اونقدر بالا بره که همه فکر نکنن وقتی کسی در انتقاد از یکی از مشکلات دخترها داره صحبت میکنه منظورش اینه که پسرها به هیچ وجه مشکلی در این مورد ندارن.
البته عرض کردم که یکی از اصلی ترین دلایلش بحث تعصبات هست که متاسفانه تعصب جلوی عقل رو میگیره. آدم هرقدر عاقل باشه تا وقتی متعصب هست عقلش آکبند خواهند موند. تعصب فقط این نیست که یکی روی رئال متعصب باشه یکی روی بارسلونا. شما برین پیج های ورزشی توی انستاگرام رو ببینین، یه جایی رو لینک بیارین که عکس یه بازیکن بارلسونا رو گذاشته باشن و هیچ رئالی نیاد زیرش فحاشی کنه و عکس رونالدو یا کاسیاس رو گذاشته باشن و هیچ بارسلونایی فحاشی نکرده باشه.
تعصب روی حنسیت هم فرقی با این نداره. هرجور آدم متعصب باشه هرقدرم عاقل باشه بازم تعصب جلوی فرآیندهای سایکوموتوری مغز برای استفاده از عقل رو میگیره و درنهایت میبینیم که گفتار و رفتار یه آدم متعصب کیفیتی بالاتر از آدم کم عقل نداره شایدم بدتر باشه.
وقتی زن و مرد همدیگه رو رقیب هم بدونن و لااقل در حرف یکدیگر رو تخریب و تحقیر کنن مسلماً بعد از تشکیل خانواده دیدگاهی که نسبت به هم و زندگی مشترک دارن نرمال نخواهد بود.
وقتی هدف شکل گیری خانواده بهره کشی از موقعیت مالی و وجهه اجتماعی طرف مقابل باشه، این دو احتمالاً در مورد سایر ابعاد زندگی به چشم مزاحم به هم نگاه میکنن (؟!)
مهم ترین جنبه ی فکری ازدواج احترام به خود و شریک زندگی هست و ضمناً داشتن دیدگاهی مشخص و مشترک در مورد ازدواج؛ یعنی دقیقاً بدونن از همدیگه و از زندگی چه انتظاری دارن.
متاسفانه یکی از مشکلات جامعه جهان سومی همین هست که تا میبینن یه کسی یه چیزی در انتقاد با چیز دیگری میگه، همه فکر میکنن که اون فرد داره ضد اون چیز و با طرفداری از رقیب اون چیز یا متضادش صحبت میکنه. دلیلش هم اینه که افرادی که اینجوری برداشت میکنن خودشون متعصب به چیزهای مختلف هستن و وقتی یه چیزی رو میبینن که خوبه بلافاصله علیه رقیبش اعلام موضع میکنن. با اینکه حتی متضاد اون چیز میتونه اصلا رقیبش نباشه ! کدوم جامعه عاقلی تا الان دختر و پسر رو رقیب هم دونسته؟
این که من بگم دخترها این مشکل رو دارن و کسی برداشت کنه که من گفتم پسرها هیچ مشکلی ندارن، نشون میده که اون فرد ادراکش فقط در حد معنی کردن کلمات هست نه بیشتر. من گفتم فقط روی اصرار به ازدواج هست که دخترها گرفتارش هستن و پسرها مشکل چندانی ندارن نه اینکه در کل ازدواج پسرها همه چیشون با برنامه باشه و دخترها نباشه.
پسر و دختر تو یه جامعه و با یه نوع والدین بزرگ میشن اگر در یه زمینه کلی دخترهای جامعه مشکل داشته باشن پسرهاش نمیتونن بی اشکال باشن. عرض بنده این بود که در زمینه ازدواج، در بحث اصرار و تاکید روی خود ازدواج، دخترها بر خلاف پسرها مشکل زیادی دارن یعنی دخترهای زیادی و پسرهای کمی در این مورد مشکل دارن.
در مورد ازدواج هم مشکل دخترونه داریم هم پسرونه. انقدر پسر داریم که تا میبینه از حقوق ماهانش سرماه 50تومن اضافه اومده، احساس میکنه که درآمد کافی برای گردوندن یه خانواده رو داره.
اتفاقا همین چندتا پست اخیر خودش نشون دهنده اینه که خیلی از اعضای جامعه دارن پسرها رو رقیب و ضد دختر ها میدونن. چطور میشه انتظار داشت پسرها و دخترهای همین جامعه باهم ازدواج کنن یا اینکه بخوان در مورد ازدواج بحث کنن؟؟
امیدوارم روزی سطح آگاهی و قدرت اندیشه اعضای جامعمون اونقدر بالا بره که همه فکر نکنن وقتی کسی در انتقاد از یکی از مشکلات دخترها داره صحبت میکنه منظورش اینه که پسرها به هیچ وجه مشکلی در این مورد ندارن.
البته عرض کردم که یکی از اصلی ترین دلایلش بحث تعصبات هست که متاسفانه تعصب جلوی عقل رو میگیره. آدم هرقدر عاقل باشه تا وقتی متعصب هست عقلش آکبند خواهند موند. تعصب فقط این نیست که یکی روی رئال متعصب باشه یکی روی بارسلونا. شما برین پیج های ورزشی توی انستاگرام رو ببینین، یه جایی رو لینک بیارین که عکس یه بازیکن بارلسونا رو گذاشته باشن و هیچ رئالی نیاد زیرش فحاشی کنه و عکس رونالدو یا کاسیاس رو گذاشته باشن و هیچ بارسلونایی فحاشی نکرده باشه.
تعصب روی حنسیت هم فرقی با این نداره. هرجور آدم متعصب باشه هرقدرم عاقل باشه بازم تعصب جلوی فرآیندهای سایکوموتوری مغز برای استفاده از عقل رو میگیره و درنهایت میبینیم که گفتار و رفتار یه آدم متعصب کیفیتی بالاتر از آدم کم عقل نداره شایدم بدتر باشه.
یکی از مشکلات کشورهای جهان سومی وجود افرادی هست که یک طرفه عمل می کنند ولی ادعا دارند که اینطور نیست و درواقع هیپوکریت هستن ، فقط نیمه خالی یا نیمه پر یا بهتر بگم نیمه ای رو میبینن که به نفع خودشون هست ...واین معنای حقیقی "تعصب" هست .... دفاع از حق خود به هیچ وجه ارتباطی با تعصب نداره ....جهان سوم جایی هست که افراد به هم دیگه در عین احترام بدترین بی احترامی ها رو میکنن....ینی جایی که دانشجوی دکترای مملکت پیشنهاد خواستگاری به جنس مخالف رو بزرگترین لطف در حق اون آدم میدونه ....جهان سومی یعنی جهان هیپاکرسی ....! که کاملا در این چند صفحه ای که مطالعه کردم بارز و آشکار هست این مسئله ....شما هم نگاهی به پست قبلیتون بندازید و کمی تامل کنید.
موفق باشید.
Mr_100_dolari
31-03-2015, 15:06
خوب میشه به طور واضح دید که کسایی که کمترین تجربه ای و شناختی از محیط اطرفشون ندارند و درکشون از واقعیات جامعه امروزی در حد خواندن چند تا کتاب هستش و صرفا به
خاطر خواندن همون چند تا کتاب خودشون رو از لحاظ درک و منطق به نسبت در جایگاه بالاتری از خیلی افراد به اصطلاح جهان سومی می بینند و بر اساس افکار خودشون و صرفا برداشت
کلی از یک مطلب جزئی همراه با بازی با کلمات شروع به تجزیه و تحلیل منطقی از طرف خودشون و رد نظر سایر افراد صرفا با تغییر دادن شکل موضوع اصلی شروع به مغلطه کردن می
کنند ..
و امیدوارم روزی برسه که افراد فقط با برداشت های شخصی خود از مطالب ، که ناشی از تعصب بر روی عقل کل بودن خودشون هستش اقدام به نظربه پردازی کلی و نسخه
پیچیدن برای عموم جامعه جهان سومی دست بردارند ....
سلام
نظرتون در مورد ازدواج فامیلی چی هست؟
سلام
نظرتون در مورد ازدواج فامیلی چی هست؟
ازدواج فامیلی..فقط تو ایران هم چیز مزخرف و بی منطقیه پیدا میشه ... همین ریسک به دنیا اومدن بچه ناقص باید برای رد کردن این ازدواج مضحک کافی باشه. آینده نگری هم بکنیم میبینیم طلاق اگه پیش بیاد دیگه رسما دو خانواده بزرگ متلاشی میشن ...درکل از نظر من واقعا هیچ دلیل منطقی واسه همچین ازدواجی وجود نداره.
N I G H T P E A C E
31-03-2015, 20:09
سلام
نظرتون در مورد ازدواج فامیلی چی هست؟
سلام
نظر من
مهمترین حسناش یکی اینه که که طرف مقابل رو تا حد زیادی می شناسید، و جنس این شناخت هم با جنس شناخت های دیگه فرق میکنه و خیلی مطمئن تر هست، چون فقط شما طرف رو نمی شناسید، بلکه مادر، خواهر، برادر و پدر شما هم با طرف آشنا هستن و اخلاقیاتش رو میشناسن و این شناخت جمعی خیلی بهتر از شناخت های اغلب ناقص یک نفره هستن ...
حسن مهم دیگش اینه که خانواده شما و خانواده طرف مقابل معمولا از نظر فرهنگی و اقتصادی و ... کم و بیش در یک سطح هستین و مشکلات و سوء تفاهم هایی که به دلیل این تفاوت ها برای زوج ها بوجود میاد برای شما بسیار کمتر پیش خواهد امد، یعنی هم خانواده شما و هم خانواده طرف همدیگه رو همون جوری که هستید پذیرفتین ...
اما معایبش یکی همون بحث ژنتیکی هست که میگن احتمال اینکه فرزند مشکلات ژنتیکی داشته باشه بیشتره ...
دیگه اینکه چون شما قبلا رفتار طرف رو با پسرها/دخترهای فامیل خیلی دیدن، ممکنه رفتاری ازش دیده باشین که باعث بشه شما فکر کنید نسبت به یکی از پسرها/دخترهای فامیل احساس خاصی داره و همین شک در مواقع حساس اذیتتون خواهد کرد ...
دیگه اینکه این ازدواج ها شما رو در همون محدوده فامیل و فرهنگ و ... خودتون نگه میدارن، اما ازدواج های غیر فامیلی اگر صحیح انجام بشه شما رو وارد یک دنیایی دیگه خواهد ...
فعلا فقط اینا بنظرم میرسه، البته دوستایی که خودشون این ازدواجها رو داشتن بهتر میتونن نظر بدن ....
سلام
نظرتون در مورد ازدواج فامیلی چی هست؟
سلام
یکی از مشکلاتی که ممکنه پیش بیاد اینه که فرضا شما در رودربایستی قرار بگیرید و مجبور به رعایت بعضی ملاحظات فامیلی چه در مراحل ازدواج و چه بعدش باشید! قطعا در معذورات قرار گرفتن در مرحله ای از زندگی که باید مهمترین تصمیمات گرفته بشه خیلی سخته
یکی دیگه از نکات منفی اینه که شاید هرخانواده ای یکسری جزئیات مخفی داره که لازم نمیبینه به خانواده تازه عروس بگه یا اونها بدونن! اما وقتی ازدواج فامیلی باشه تقریبا میشه گفت ریزجزئیات زندگی دوطرف رو هست! فرضا شایدشاید خواهر داماد مهریه بالایی داره یا اختلاف با شوهرش داره و اینها همه میتونه سوژه بشه اگر ازدواج فامیلی باشه...!
از طرف دیگه شاید به نوعی در جامعه ی الان که دیدگاه شک و تردید از شناخت طرف و خانوادش زیاده بنظر انتخاب خوبی بیاد انتخاب کسی که شناختتون از روحیات و خانوادش به نسبت بیشتره تا اینکه بخواید وارد جو ناآشنایی بشید که معلوم نیست خوب باشه یا بد!
البته بستگی داره چقدر بهتون نزدیک باشن(نسبت فامیلی دور یا نزدیک)
بحث بعد ژنتیک که بنظرم دراین موارد همون اولین مرحله باید با ازمایش تایید یا رد بشه و بعد وارد صحبت های جدی شد...
بهرحال همونطور که گفتم از جهاتی مثبت و از جهاتی منفی هست شما باید با توجه به شرایط بسنجید تا چه حد این کار به صلاحتون هست (با معیارهای خودتون و جزئیاتی که خودتون بهتر میدونید...)
سلام
نظر من
مهمترین حسناش یکی اینه که که طرف مقابل رو تا حد زیادی می شناسید، و جنس این شناخت هم با جنس شناخت های دیگه فرق میکنه و خیلی مطمئن تر هست، چون فقط شما طرف رو نمی شناسید، بلکه مادر، خواهر، برادر و پدر شما هم با طرف آشنا هستن و اخلاقیاتش رو میشناسن و این شناخت جمعی خیلی بهتر از شناخت های اغلب ناقص یک نفره هستن ...
حسن مهم دیگش اینه که خانواده شما و خانواده طرف مقابل معمولا از نظر فرهنگی و اقتصادی و ... کم و بیش در یک سطح هستین و مشکلات و سوء تفاهم هایی که به دلیل این تفاوت ها برای زوج ها بوجود میاد برای شما بسیار کمتر پیش خواهد امد، یعنی هم خانواده شما و هم خانواده طرف همدیگه رو همون جوری که هستید پذیرفتین ...
اما معایبش یکی همون بحث ژنتیکی هست که میگن احتمال اینکه فرزند مشکلات ژنتیکی داشته باشه بیشتره ...
دیگه اینکه چون شما قبلا رفتار طرف رو با پسرها/دخترهای فامیل خیلی دیدن، ممکنه رفتاری ازش دیده باشین که باعث بشه شما فکر کنید نسبت به یکی از پسرها/دخترهای فامیل احساس خاصی داره و همین شک در مواقع حساس اذیتتون خواهد کرد ...
دیگه اینکه این ازدواج ها شما رو در همون محدوده فامیل و فرهنگ و ... خودتون نگه میدارن، اما ازدواج های غیر فامیلی اگر صحیح انجام بشه شما رو وارد یک دنیایی دیگه خواهد ...
فعلا فقط اینا بنظرم میرسه، البته دوستایی که خودشون این ازدواجها رو داشتن بهتر میتونن نظر بدن ....
اما من اصلا به این نوع شناخت فامیلی اعتقادی ندارم ... شناخت فامیلی ضعیف ترین نوع شناخته ... شما خب هر چند وقت یه بار مثلا دختر عمو رو میبینی دو سه کلام سلام و احوال پرسی میکنی ،تموم . رسما هیچ خبری از زندگیشون نداری ...یا مثلا هر از گاهی تو فامیل دور هم جمع میشین (ک اینم این دوره و زمونه وجود نداره) میگین و میخندین ....بازم اون شناختی که لازمه تا یه ازدواج ب ثمر بشینه نیست ... شناخت یک نفر خیلی پیچیدست ...
در مورد ازدواج یه مورد کلی بگم ، هر روشی یه سری مزایا و معایبی داره ولی به نظر من ازدواج سنتی دیگه جواب نمیده ....ای نمیدونم مامانمو واسم زن انتخاب کنه و این حرفا ...ای فلان دخترو نشون کنی و بری غیبت بزنه چهار سال بعد بری خواستگاریش .... یا همین ازدواج فامیلی آره مثلا فلان دختر/پسر فامیل رو دیدی ب دلت نشسته قصد داری بعد از سه سال بری خواستگاری ...همه اینا شیوه های سنتین که خیلی کم جواب میدن تو این دوره و زمونه ... آدم باید خودش طرفشو انتخاب کنه صحبت کنه بشناستش ، تو آمریکا مثلا روابطشون جوریه که اول با هم هستن چند سالی بعد ک میبینن همه چی خوب پیش میره شناخت کافی دارن میرن سمت ازدواج ... حالا اونجا هم آمار طلاق بالاست ولی حداقل مزیتی که این شیوه داره اینه که طرفو میشناسی ....با یه شناختی میری جلو ... البته متاسفانه تو کشور ما کلا خیلی قروقاطیه جوونا تکلیفشون با خودشون مشخص نیس ... این شیوه آمریکایی و شناخت از پیش هم تو ایران به بدترین نحو ممکن پیاده سازی میشه ...
اما من اصلا به این نوع شناخت فامیلی اعتقادی ندارم ... شناخت فامیلی ضعیف ترین نوع شناخته ... شما خب هر چند وقت یه بار مثلا دختر عمو رو میبینی دو سه کلام سلام و احوال پرسی میکنی ،تموم . رسما هیچ خبری از زندگیشون نداری ...یا مثلا هر از گاهی تو فامیل دور هم جمع میشین (ک اینم این دوره و زمونه وجود نداره) میگین و میخندین ....بازم اون شناختی که لازمه تا یه ازدواج ب ثمر بشینه نیست ... شناخت یک نفر خیلی پیچیدست ...
در مورد ازدواج یه مورد کلی بگم ، هر روشی یه سری مزایا و معایبی داره ولی به نظر من ازدواج سنتی دیگه جواب نمیده ....ای نمیدونم مامانمو واسم زن انتخاب کنه و این حرفا ...ای فلان دخترو نشون کنی و بری غیبت بزنه چهار سال بعد بری خواستگاریش .... یا همین ازدواج فامیلی آره مثلا فلان دختر/پسر فامیل رو دیدی ب دلت نشسته قصد داری بعد از سه سال بری خواستگاری ...همه اینا شیوه های سنتین که خیلی کم جواب میدن تو این دوره و زمونه ... آدم باید خودش طرفشو انتخاب کنه صحبت کنه بشناستش ، تو آمریکا مثلا روابطشون جوریه که اول با هم هستن چند سالی بعد ک میبینن همه چی خوب پیش میره شناخت کافی دارن میرن سمت ازدواج ... حالا اونجا هم آمار طلاق بالاست ولی حداقل مزیتی که این شیوه داره اینه که طرفو میشناسی ....با یه شناختی میری جلو ... البته متاسفانه تو کشور ما کلا خیلی قروقاطیه جوونا تکلیفشون با خودشون مشخص نیس ... این شیوه آمریکایی و شناخت از پیش هم تو ایران به بدترین نحو ممکن پیاده سازی میشه ...
عزیز شما فامیل ت وقتی نشناسی ، چطور میخواهی غریبه رو بشناسی پس؟
اون که بدتره..
والا ما هر چی حساب و کتاب کردیم..دیدیم در مورد فامیل میدونیم برادر و خواهر کی هستند و چی کاره
سابقه پدر و مادر ش رو میدونیم
اون جوری شما حتی نمیفهمی عروس یا داماد خانواده ای که میخواهی باهاش ازدواج کنی .. کی هست و چی هست..
اتفاقا در مورد فامیل ادم ریز کار ی و جزئیات فامیل رو میدونه
اونها هم نقاط ضعف و قوت ادم رو میدونن
ی
کی دیگه از نکات منفی اینه که شاید هرخانواده ای یکسری جزئیات مخفی داره که لازم نمیبینه به خانواده تازه عروس بگه یا اونها بدونن! اما وقتی ازدواج فامیلی باشه تقریبا میشه گفت ریزجزئیات زندگی دوطرف رو هست! فرضا شایدشاید خواهر داماد مهریه بالایی داره یا اختلاف با شوهرش داره و اینها همه میتونه سوژه بشه اگر ازدواج فامیلی باشه...!
از نظر من هیچ چیز قابل پنهان کردن نیست. اگر پنهان کنی و مشخص بشه بدتر کینه و مشکل پیش میاد که چرا من خبر ندارم...
اتفاقا وقتی همه چیز رو میدونن راحت هستی. هیچ چیز برای پنهان کردن نداری و نمیخواد از چیزی فرار کنی
چون یا همه چیز رو شنیدن یا دیدن
از طرف دیگه شاید به نوعی در جامعه ی الان که دیدگاه شک و تردید از شناخت طرف و خانوادش زیاده بنظر انتخاب خوبی بیاد انتخاب کسی که شناختتون از روحیات و خانوادش به نسبت بیشتره تا اینکه بخواید وارد جو ناآشنایی بشید که معلوم نیست خوب باشه یا بد!
درسته و قابل قبول
یکی از مشکلاتی که ممکنه پیش بیاد اینه که فرضا شما در رودربایستی قرار بگیرید و مجبور به رعایت بعضی ملاحظات فامیلی چه در مراحل ازدواج و چه بعدش باشید! قطعا در معذورات قرار گرفتن در مرحله ای از زندگی که باید مهمترین تصمیمات گرفته بشه خیلی سخته
میشه مثال بزنید؟
حسن مهم دیگش اینه که خانواده شما و خانواده طرف مقابل معمولا از نظر فرهنگی و اقتصادی و ... کم و بیش در یک سطح هستین
من این رو خیلی قبول دارم..
من مورد هایی رو دیدم اونم خیلی زیاد..
که سابقه خانواده یا اختلاف فرهنگی باعث شده مشکل بین افراد بوجود بیاد..
فرض کن تو عروسی ادم دو طبقه متفاوت جامعه باشند.. :n35:
به نظرم ادم اگر در فامیل ش دختر یا پسر خوب وجود داره، ازدواج کنه خیلی بهتره
الان من می دانم دختر و پسرهای فامیل (هر چند دیر به دیر ببینم ) اما می شنویم .. چه کاره هستن د و چطور هستند
والا جیگر میخواد ، آدم پا بزاره در یک خانواده غریبه.:n35:.. معلوم نیست چی به چی هست... چی کاره هستند.. راستش من یکی می ترسم .. :n36: چرا دروغ؟
دیگه اینکه این ازدواج ها شما رو در همون محدوده فامیل و فرهنگ و ... خودتون نگه میدارن، اما ازدواج های غیر فامیلی اگر صحیح انجام بشه شما رو وارد یک دنیایی دیگه خواهد ...
بله این رو قبول دارم
اما مقداری بستگی به شانس هم داره
یا وارد دنیای خوب ادم میشه یا بد..
درصد ریسک مقداری بالا هست
به نظر من مقدار حسن ازدواج فامیلی از عیب هاش کمتره .. برای جامعه فعلی .. چون دیگه شناخت ها سخت و روابط ها پیچیده هستند... انسان های ساده 30-40 سال پیش نیستند که بشه راحت اعتماد کرد
@iranch ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) خب شما رسما خیلی صمیمی هستید با فامیلاتون ...چون تا نقطه ضعف و قوت طرف رو میدونید ... ولی از دید بنده دختر خانوم مهم هستن نیازی نمیبینم عروسشون دامادشون و خلاصه تا هفت جدآبادشون رو بشناسم ....ریزه کاری و جزئیات فامیل رو دونستن چه کمکی به زندگی زناشویی میکنه ..؟ ... درضمن به نظر من "شنیدن" رو نباید گذاشت ب حساب "شناختن" ...بازم متوجه نمیشم چه جیگری میخواد بری یه خونواده جدید ...مگه میخوان سر ببرن یا میدانه جنگه ...شما به هر حال باید یه شناختی داشته باشید و سطح فرهنگی و فکری خانواده مقابل رو بسنجید بعد اقدام کنید.....به هر حال این هم نظر شماست و محترم، ولی با گفته هاتون من تشخیص دادم شما تفکر سنتی دارید و اگه طرف مقابلتون هم مثل شما سنتی باشن فک میکنم مشکلی پیش نیاد....
N I G H T P E A C E
31-03-2015, 23:53
اما من اصلا به این نوع شناخت فامیلی اعتقادی ندارم ... شناخت فامیلی ضعیف ترین نوع شناخته ... شما خب هر چند وقت یه بار مثلا دختر عمو رو میبینی دو سه کلام سلام و احوال پرسی میکنی ،تموم . رسما هیچ خبری از زندگیشون نداری ...یا مثلا هر از گاهی تو فامیل دور هم جمع میشین (ک اینم این دوره و زمونه وجود نداره) میگین و میخندین ....بازم اون شناختی که لازمه تا یه ازدواج ب ثمر بشینه نیست ... شناخت یک نفر خیلی پیچیدست ...
بستگی داره به میزان رابطه، اگر فامیل دور هستن حرف شما صحیح هست هرچند باز هم شناختی که از فامیل دور داریم خیلی بیتر از شناخت ما از غریبه هست ... اما اگر فامیل نزدیک باشه و رفت و امد زیاد شناخت خیلی خیلی بیشتره ... و این هم طبیعه که هر چی هم نزدیک باشیم باز چیزهایی هست که نمیدونیم ...
ولی خب فکر کنم در اینکه شناخت ما از فامیلامون بیشتر و مطمئن تر هست شکی نیست ...
روشی که بنظر من برای انتخاب همسر بهتر و قابل اطمینان تر هست اینه که فرد هر وقت احساس کرد شرایط ازدواج رو داره بدون اینکه اول عاشق بشه معیارهاش رو به دیگران بگه، و بعد که دیگران بر اساس اون معیارها کسی رو پیشنهاد کردن بدون اینکه اون طرف بفهمه بره و ببینه اگر ظاهرش رو پسندید در مورد اخلاقش هم بیشتر تحقیق کنه و اگر دیگران تایید کردن بعد اقدام کنه، حالا اسم این روش سنتی هست یا نه من نمیدونم، اما بنظرم از روش های دیگه بهتره ...
اینکه شما اول عاشق بشید و بعد برید دنبال تحقیق و شناخت معایبی داره که خیلی وقتا هزینش زیاده ... مشکلش اینه که شما وقتی عاشق میشید دیگه نمی خواید واقعیت رو اونطور که هست ببینید، بلکه ناخودآگاه سعی میکنید واقعیت رو طوری که خودتون دوس دارید فیلتر و تحلیل کنید، یعنی طوری که معشوق و محبوبتون رو تایید کنه ... به همین دلیل هم میگن که عشق ضد عقل هست و شما رو کور و کر میکنه، کور میکنه چون اجازه نمیده حقیقت رو طوری که هست ببینید و کر میکنه چون اجازه هم نمیده حداقل به حرف و نصیحت دیگران گوش کنید ...
شکی نیست که هم روش اول میتونه نتیجه عکس بده و هم روش دوم به ازدواجی شیرین ختم بشه، اما اگر بخواییم منطقی نگاه کنیم روش اول که بر اساس شناخت هست روش مطمئن تری هست ...
بله عشق شیرین هست، و تصور رسیدن و زندگی با کسی که عاشقش هستید رویایی و فوق العاده هست، و به همین دلیله که خیلیا از روش دوم دفاع میکنن و به همین دلیل فکر میکنن روش دوم از روش اول بهتره چون به هر حال کسی هست که اگر بش برسید دیگه هیچی نمیخواید و اگر نرسید دنیا براتون بی معنی خواهد بود ...
اما روش اول هم درش عشق هست، عشقی پس از شناخت و مطمئن تر، در مرد زیبایی، عشق رو بوجود میاره و بیدار میکنه، شما میتونید وقتی معیارهاتون رو به دیگران میگید زیبایی رو هم به عنوان یکی از ملاک های مهمتون مطرح کنید و شک نکنید که بین پیشنهاد های مختلف اون زیبایی که شما رو عاشق خودش کنه خواهید یافت ... یعنی باز هم عاشق خواهید شد، اما عشقی پس از شناخت ...
N I G H T P E A C E
01-04-2015, 00:02
بله این رو قبول دارم
اما مقداری بستگی به شانس هم داره
یا وارد دنیای خوب ادم میشه یا بد..
درصد ریسک مقداری بالا هست
به نظر من مقدار حسن ازدواج فامیلی از عیب هاش کمتره .. برای جامعه فعلی .. چون دیگه شناخت ها سخت و روابط ها پیچیده هستند... انسان های ساده 30-40 سال پیش نیستند که بشه راحت اعتماد کرد
بله موافقم، شناخت دیگران واقعا سخت هست ... اما اگر شما اول عاشق نشید و خوب تحقیق کنید درصد خطا خیلی کمتر میشه، وارد یک دنیایی خوب دیگه شدن واقعا لذت بخش هست، دید انسان رو بازتر میکنه، قوم و خیش ادم بیشتر میشه، با افراد دیگه با شخصیت های متنوع آشنا می شید و ...
ولی بقول خودتون ریسک داره و ازدواج فامیلی از این نظر ریسکش کمتره ...
بستگی داره به میزان رابطه، اگر فامیل دور هستن حرف شما صحیح هست هرچند باز هم شناختی که از فامیل دور داریم خیلی بیتر از شناخت ما از غریبه هست ... اما اگر فامیل نزدیک باشه و رفت و امد زیاد شناخت خیلی خیلی بیشتره ... و این هم طبیعه که هر چی هم نزدیک باشیم باز چیزهایی هست که نمیدونیم ...
ولی خب فکر کنم در اینکه شناخت ما از فامیلامون بیشتر و مطمئن تر هست شکی نیست ...
روشی که بنظر من برای انتخاب همسر بهتر و قابل اطمینان تر هست اینه که فرد هر وقت احساس کرد شرایط ازدواج رو داره بدون اینکه اول عاشق بشه معیارهاش رو به دیگران بگه، و بعد که دیگران بر اساس اون معیارها کسی رو پیشنهاد کردن بدون اینکه اون طرف بفهمه بره و ببینه اگر ظاهرش رو پسندید در مورد اخلاقش هم بیشتر تحقیق کنه و اگر دیگران تایید کردن بعد اقدام کنه، حالا اسم این روش سنتی هست یا نه من نمیدونم، اما بنظرم از روش های دیگه بهتره ...
اینکه شما اول عاشق بشید و بعد برید دنبال تحقیق و شناخت معایبی داره که خیلی وقتا هزینش زیاده ... مشکلش اینه که شما وقتی عاشق میشید دیگه نمی خواید واقعیت رو اونطور که هست ببینید، بلکه ناخودآگاه سعی میکنید واقعیت رو طوری که خودتون دوس دارید فیلتر و تحلیل کنید، یعنی طوری که معشوق و محبوبتون رو تایید کنه ... به همین دلیل هم میگن که عشق ضد عقل هست و شما رو کور و کر میکنه، کور میکنه چون اجازه نمیده حقیقت رو طوری که هست ببینید و کر میکنه چون اجازه هم نمیده حداقل به حرف و نصیحت دیگران گوش کنید ...
شکی نیست که هم روش اول میتونه نتیجه عکس بده و هم روش دوم به ازدواجی شیرین ختم بشه، اما اگر بخواییم منطقی نگاه کنیم روش اول که بر اساس شناخت هست روش مطمئن تری هست ...
بله عشق شیرین هست، و تصور رسیدن و زندگی با کسی که عاشقش هستید رویایی و فوق العاده هست، و به همین دلیله که خیلیا از روش دوم دفاع میکنن و به همین دلیل فکر میکنن روش دوم از روش اول بهتره چون به هر حال کسی هست که اگر بش برسید دیگه هیچی نمیخواید و اگر نرسید دنیا براتون بی معنی خواهد بود ...
اما روش اول هم درش عشق هست، عشقی پس از شناخت و مطمئن تر، در مرد زیبایی، عشق رو بوجود میاره و بیدار میکنه، شما میتونید وقتی معیارهاتون رو به دیگران میگید زیبایی رو هم به عنوان یکی از ملاک های مهمتون مطرح کنید و شک نکنید که بین پیشنهاد های مختلف اون زیبایی که شما رو عاشق خودش کنه خواهید یافت ... یعنی باز هم عاشق خواهید شد، اما عشقی پس از شناخت ...
من کلا با "دیگران" مخالفم ...به نظر من نباید "دیگرانی" وجود داشته باشه ... "تحقیق" هم الان ج نمیده ...اینا معتبر نیستن ، عشق هم خب دست خود آدم نیست ...این که میگین "عاشق نشید" غیرمنطقیه چون دست خوده آدم نیست .... و آره یا میرسی و همه چی رویایی رقم میخوره یا نمیرسی و شاید ب احتمال قوی حتی دیگه ازدواج نکنی...سیاه و سفیده ... پس عشق یه چیز انتخابی نیست ...البته هر کسی تعاریفی داره از این مقوله و قبول دارم که رو تصمیمات و شناخت آدم تاثیر میزاره به اصطلاح کور میکنه ولی میبشه کنترل کرد میشه واقع بین بود میشه منطقی برخورد کرد و موفق هم شد...، در رابطه با علاقه بعد از شناخت هم موافقم ... خب منطقی تره .. همون روشی ک من گفتم درواقع همین روشه با این تفاوت که من "دیگران" رو وارد معادله نمیکنم ...
ازدواج فامیلی هم نه ...به نظر من اون شناختی ک از ازدواج فامیلی ب دست میاد چندان معتبر نیس مگه این که دو طرف با هم بوده باشن ... ینی رابطه داشته باشن و از هم دیگه شناخت کامل داشته باشن ....
من کلا با "دیگران" مخالفم ...به نظر من نباید "دیگرانی" وجود داشته باشه ... "تحقیق" هم الان ج نمیده ...اینا معتبر نیستن ، عشق هم خب دست خود آدم نیست ...این که میگین "عاشق نشید" غیرمنطقیه چون دست خوده آدم نیست .... و آره یا میرسی و همه چی رویایی رقم میخوره یا نمیرسی و شاید ب احتمال قوی حتی دیگه ازدواج نکنی...سیاه و سفیده ... پس عشق یه چیز انتخابی نیست ...البته هر کسی تعاریفی داره از این مقوله و قبول دارم که رو تصمیمات و شناخت آدم تاثیر میزاره به اصطلاح کور میکنه ولی میبشه کنترل کرد میشه واقع بین بود میشه منطقی برخورد کرد و موفق هم شد...، در رابطه با علاقه بعد از شناخت هم موافقم ... خب منطقی تره .. همون روشی ک من گفتم درواقع همین روشه با این تفاوت که من "دیگران" رو وارد معادله نمیکنم ...
من که فکر میکنم الان شرایط طوری شده که چه دختر چه پسر در جوانی یکی دوتا عشق رو میگذرونن بعدش که به سنین حدود 30 اینطورا رسیدن با منطق میرن سراغ ازدواج! یعنی این مدل که میگم رو اطراف زیاد دیدم!
دلسوختگانی که وارد یک زندگی منطق گرا میشن:n39:
من که فکر میکنم الان شرایط طوری شده که چه دختر چه پسر در جوانی یکی دوتا عشق رو میگذرونن بعدش که به سنین حدود 30 اینطورا رسیدن با منطق میرن سراغ ازدواج! یعنی این مدل که میگم رو اطراف زیاد دیدم!
دلسوختگانی که وارد یک زندگی منطق گرا میشن:n39:
هی ...کاملا درسته .... احتمالش زیاده که خودم هم جزء این افراد باشم البته هنوز از The One ناامید نشدم .... اما اگه شرایط جوری بشه که کار ب ازدواج منطق گرا بکشه اون پولی ک خرج این ازدواج میشه رو صرف رفتن به خارج از کشور میکنم و اونجا ادامه میدم ...
N I G H T P E A C E
01-04-2015, 00:46
من کلا با "دیگران" مخالفم ...به نظر من نباید "دیگرانی" وجود داشته باشه ... "تحقیق" هم الان ج نمیده ...اینا معتبر نیستن ، عشق هم خب دست خود آدم نیست ...این که میگین "عاشق نشید" غیرمنطقیه چون دست خوده آدم نیست .... و آره یا میرسی و همه چی رویایی رقم میخوره یا نمیرسی و شاید ب احتمال قوی حتی دیگه ازدواج نکنی...سیاه و سفیده ... پس عشق یه چیز انتخابی نیست ...البته هر کسی تعاریفی داره از این مقوله و قبول دارم که رو تصمیمات و شناخت آدم تاثیر میزاره به اصطلاح کور میکنه ولی میبشه کنترل کرد میشه واقع بین بود میشه منطقی برخورد کرد و موفق هم شد...، در رابطه با علاقه بعد از شناخت هم موافقم ... خب منطقی تره .. همون روشی ک من گفتم درواقع همین روشه با این تفاوت که من "دیگران" رو وارد معادله نمیکنم ...
ازدواج فامیلی هم نه ...به نظر من اون شناختی ک از ازدواج فامیلی ب دست میاد چندان معتبر نیس مگه این که دو طرف با هم بوده باشن ... ینی رابطه داشته باشن و از هم دیگه شناخت کامل داشته باشن ....
منظورم از دیگران این نیست که اونها برای ما تصمیم بگیرن، بلکه اینه که بر اساس معیارهای که خودمون بشون میدیم برامون کسی رو پیدا کنن و یشنهاد بدن ... یه مثال میزنم، فرض کنید میخواید یه کامپیوتر بخرید، دو راه دارید... یا خودتون بدون مشورت با دیگران و بدون داشتن کمترین اطلاعات تخصصی در مورد سخت افزارها کامپیوتر برید بازار و بر اساس ظاهر یکی رو انتخاب کنید، و تمام پول و سرمایتون رو صرفش کنید و بعد امیدوار باشید که خوب باشه و همونطور که شما انتظار دارید ... یا اینکه قبل از خرید برید و از دیگران متخصص بخواید که بر اساس معیارهای که خودتون بشون میدید یکی رو به شما معرفی کنن ... مسلمن روش دوم عاقلانه تر هست ... با استفاده از روش دوم در واقع خود ما انتخاب میکنیم اما انتخابی بسیار عمیق تر و عالی تر با کمک دیگران ...
با شما موافقم که عشق انتخابی نیست، اما تا حدی قابل پیشگیری هست، یعنی برای منی که میدونم عشق احتمال خطا در انتخابم رو بالا میبره، آرامشم رو ازم میگیره، بی قرارم میکنه، احساسات رو بر عقلم غلبه میده و ... عاقلانه اینه که تا زمانی که شرایطم مناسب نیست خودم رو درگیر نکنم ... یعنی اگر آرامشم برام مهمه، اگر انتخابم و زندگی آیندم برام مهمه، باید سعی تا حد امکان خودم رو در معرض عشق قرار ندم و اگر هم درگیر شدم بش اجازه رشد کردن رو ندم ... عشق مثه بیماری، اگر در معرضش باشید بیمار خواهید شد، بقول شما انتخابی نیست، اما میشه پیشگیری کرد ... یا در صورت مبتلا شدن میشه فورا و در همون مراحل اولیه باش مبارزه کرد و مجال گسترش رو بش نداد ...
shi.irani
01-04-2015, 00:58
منظورم از دیگران این نیست که اونها برای ما تصمیم بگیرن، بلکه اینه که بر اساس معیارهای که خودمون بشون میدیم برامون کسی رو پیدا کنن و یشنهاد بدن ... یه مثال میزنم، فرض کنید میخواید یه کامپیوتر بخرید، دو راه دارید... یا خودتون بدون مشورت با دیگران و بدون داشتن کمترین اطلاعات تخصصی در مورد سخت افزارها کامپیوتر برید بازار و بر اساس ظاهر یکی رو انتخاب کنید، و تمام پول و سرمایتون رو صرفش کنید و بعد امیدوار باشید که خوب باشه و همونطور که شما انتظار دارید ... یا اینکه قبل از خرید برید و از دیگران متخصص بخواید که بر اساس معیارهای که خودتون بشون میدید یکی رو به شما معرفی کنن ... مسلمن روش دوم عاقلانه تر هست ... با استفاده از روش دوم در واقع خود ما انتخاب میکنیم اما انتخابی بسیار عمیق تر و عالی تر با کمک دیگران ...
با شما موافقم که عشق انتخابی نیست، اما تا حدی قابل پیشگیری هست، یعنی برای منی که میدونم عشق احتمال خطا در انتخابم رو بالا میبره، آرامشم رو ازم میگیره، بی قرارم میکنه، احساسات رو بر عقلم غلبه میده و ... عاقلانه اینه که تا زمانی که شرایطم مناسب نیست خودم رو درگیر نکنم ... یعنی اگر آرامشم برام مهمه، اگر انتخابم و زندگی آیندم برام مهمه، باید سعی تا حد امکان خودم رو در معرض عشق قرار ندم و اگر هم درگیر شدم بش اجازه رشد کردن رو ندم ... عشق مثه بیماری، اگر در معرضش باشید بیمار خواهید شد، بقول شما انتخابی نیست، اما میشه پیشگیری کرد ... یا در صورت مبتلا شدن میشه فورا و در همون مراحل اولیه باش مبارزه کرد و مجال گسترش رو بش نداد ...
مردم ده سال باهم زندگی میکنن میگن مناسبیم بعد ازدواج میکنن یه سال نشده جدا میشن
اونوقت این دیگران چطور تضمین کننده هستند؟
من میگم چه خوبه به دخترا و پسرا آگاهی های بیشتری داده بشه که قبل از شروع روابط عاطفی ابتدا دنبال شناخت باشند
آزادی ها زیاد شده آگاهی ها کم...
واسه همین هوس بازی فراوون... چون خانوم ها ندونسته راه رو برای شهوت بازی مردها باز کردند و میگن ما هم خودمون لذت میبریم غافلند که با گذشت زمان
اون آقا شرایط ازدواج براش فرقی نمی کنه اما اون خانوم با هوس بازی در عنفوان جوانیش طراوت جسمانی و روحیش رو از دست میده در حالیکه مردها هم که براحتی به مقصود
می رسن تن به ازدواج نخواهند داد
در نتیجه اون خانوم در سن بالا شرایط ازدواج ایده آلی نخواهد داشت و مجبوره تن به هر کسی که در حد خودش نیست بده
البته آقایون جور دیگه ای ضربه می بینن اونم اینکه در سن میان سالی یاد ازدواج میفتن در حالیکه اونقدر هوس بازی کردند که نمی تونن عشقی رو به همسرشون هدیه بدن
چون دائم در حال مقایسه همسرشون با کیس های قبلیشون هستند و هوای هوس بازی درسرشون پایداره اینجوریه که بعد از ازدواج برای ارضا تنوع طلبیشون تن به خیانت هم میدن
و....
N I G H T P E A C E
01-04-2015, 01:01
من که فکر میکنم الان شرایط طوری شده که چه دختر چه پسر در جوانی یکی دوتا عشق رو میگذرونن بعدش که به سنین حدود 30 اینطورا رسیدن با منطق میرن سراغ ازدواج! یعنی این مدل که میگم رو اطراف زیاد دیدم!
دلسوختگانی که وارد یک زندگی منطق گرا میشن:n39:
نمیدونم آیا فرقی هست بین چنین ازدواج هایی با اونایی که هر دو طرف فقط یک عشق رو تجربه میکنن یا نه؟ تا نظر دوستان چی باشه ...
اما مشکلی که چنین عشق های قبل از ازدواج دارن اینه که تا حد زیادی اعتماد رو از بین میبرن ... چون حالا که مثلا من میخوام دیگه ازدواج کنم هر دختر/پسری رو که می پسندم همیشه این سوال و شک منو اذیت میکنه که آیا قبل از من هم عشقهای داشته؟ چند تا؟ تا کجا ها پیش رفتن؟ نکنه هی منو با اونا مقایسه کنه؟ نکنه هنوز با هم رابطه داشته باشن؟ نکنه و ... این شک ها حتما سراغ افراد چنین جامعه خواهند امد و شک نکنید هم برای مرد و هم برای زن عذاب اور خواهند بود ... طبیعتا ما انسانها طوری هستیم که دوس داریم ما عشق اول همسرمون باشیم، همسرمون فقط مال ما باشه و فقط بما فکر کنه و ...
منظورم از دیگران این نیست که اونها برای ما تصمیم بگیرن، بلکه اینه که بر اساس معیارهای که خودمون بشون میدیم برامون کسی رو پیدا کنن و یشنهاد بدن ... یه مثال میزنم، فرض کنید میخواید یه کامپیوتر بخرید، دو راه دارید... یا خودتون بدون مشورت با دیگران و بدون داشتن کمترین اطلاعات تخصصی در مورد سخت افزارها کامپیوتر برید بازار و بر اساس ظاهر یکی رو انتخاب کنید، و تمام پول و سرمایتون رو صرفش کنید و بعد امیدوار باشید که خوب باشه و همونطور که شما انتظار دارید ... یا اینکه قبل از خرید برید و از دیگران متخصص بخواید که بر اساس معیارهای که خودتون بشون میدید یکی رو به شما معرفی کنن ... مسلمن روش دوم عاقلانه تر هست ... با استفاده از روش دوم در واقع خود ما انتخاب میکنیم اما انتخابی بسیار عمیق تر و عالی تر با کمک دیگران ...
با شما موافقم که عشق انتخابی نیست، اما تا حدی قابل پیشگیری هست، یعنی برای منی که میدونم عشق احتمال خطا در انتخابم رو بالا میبره، آرامشم رو ازم میگیره، بی قرارم میکنه، احساسات رو بر عقلم غلبه میده و ... عاقلانه اینه که تا زمانی که شرایطم مناسب نیست خودم رو درگیر نکنم ... یعنی اگر آرامشم برام مهمه، اگر انتخابم و زندگی آیندم برام مهمه، باید سعی تا حد امکان خودم رو در معرض عشق قرار ندم و اگر هم درگیر شدم بش اجازه رشد کردن رو ندم ... عشق مثه بیماری، اگر در معرضش باشید بیمار خواهید شد، بقول شما انتخابی نیست، اما میشه پیشگیری کرد ... یا در صورت مبتلا شدن میشه فورا و در همون مراحل اولیه باش مبارزه کرد و مجال گسترش رو بش نداد ...
ممکنه در صورت عدم موفقیت همین دیگران مقصر شناخته بشن ....میدونم منظور شما چی هست و قبول دارم ولی به شخصه این راهو پیش نمیگیرم چون حس خوبی نسبت بهش ندارم ...
قابل پیشگیری هست به شرطی که قبلا تجربشو داشتی ... ینی برای بار اول نمیشه کاریش کرد ، بر اساس تجربه میگم شما وقتی برای این اولین بار همچین حس قوی و خاصی بهتون دست میده نسبت به یک فرد خاصی میری دنبالش و خلاصه درگیرش میشی و داستان های پشت سرش.... ولی آره بعدش ..بعدش که خدای نکرده نرسیدی و اینا دیگه سعی میکنی خودتو دور نگه داری و خلاصه منطقی بری جلو ... همون حرفی که دوستمون زد به جرگه منطق گراها بپیوندی ....
نمیدونم آیا فرقی هست بین چنین ازدواج هایی با اونایی که هر دو طرف فقط یک عشق رو تجربه میکنن یا نه؟ تا نظر دوستان چی باشه ...
اما مشکلی که چنین عشق های قبل از ازدواج دارن اینه که تا حد زیادی اعتماد رو از بین میبرن ... چون حالا که مثلا من میخوام دیگه ازدواج کنم هر دختر/پسری رو که می پسندم همیشه این سوال و شک منو اذیت میکنه که آیا قبل از من هم عشقهای داشته؟ چند تا؟ تا کجا ها پیش رفتن؟ نکنه هی منو با اونا مقایسه کنه؟ نکنه هنوز با هم رابطه داشته باشن؟ نکنه و ... این شک ها حتما سراغ افراد چنین جامعه خواهند امد و شک نکنید هم برای مرد و هم برای زن عذاب اور خواهند بود ... طبیعتا ما انسانها طوری هستیم که دوس داریم ما عشق اول همسرمون باشیم، همسرمون فقط مال ما باشه و فقط بما فکر کنه و ...
دیگه وقتی تو سن 30 سالگی ازدواج صورت میگیره این انتظار که قبلا با کسی نبوده و فلان خب غیر منطقیه ... مشخصه ک بوده ...یکی از اصل های ازدواج اینه که افراد باید به اندازه کافی ب اون بلوغ رسیده باشن که گذشته طرف مقابل براشون اهمیتی نداشته باشه ..گذشته افراد مخصوص خودشونه ..جزء حریم خصوصی خودشون.
N I G H T P E A C E
01-04-2015, 01:27
دیگه وقتی تو سن 30 سالگی ازدواج صورت میگیره این انتظار که قبلا با کسی نبوده و فلان خب غیر منطقیه ... مشخصه ک بوده ...یکی از اصل های ازدواج اینه که افراد باید به اندازه کافی ب اون بلوغ رسیده باشن که گذشته طرف مقابل براشون اهمیتی نداشته باشه ..گذشته افراد مخصوص خودشونه ..جزء حریم خصوصی خودشون.
بنظر من برای اکثر افراد مهم هست که همسرشون آیا قبلا با کسی رابطه داشته یا نه، اگه داشته تا چه حد بوده؟ آیا هموز با هم در رابطه هستن یا خیر و ... بله بقول شما تو اون سن و سال غیر منطقی هست اما نمیشه کاریش کرد، هست ... اکثر افراد حتی تو اون سن و سال اگه بفهمنن که جواب این سوالات بله هست، بنظرم دیگه نمیتونن اون آرامش قبلی رو داشته باشن، اون اعتمادی که باید رو داشته باشن و ...
supermax15
01-04-2015, 01:39
اگه پول باشه هیچ مشکلی ووجود نداره
بنظر من برای اکثر افراد مهم هست که همسرشون آیا قبلا با کسی رابطه داشته یا نه، اگه داشته تا چه حد بوده؟ آیا هموز با هم در رابطه هستن یا خیر و ... بله بقول شما تو اون سن و سال غیر منطقی هست اما نمیشه کاریش کرد، هست ... اکثر افراد حتی تو اون سن و سال اگه بفهمنن که جواب این سوالات بله هست، بنظرم دیگه نمیتونن اون آرامش قبلی رو داشته باشن، اون اعتمادی که باید رو داشته باشن و ...
آره درسته متاسفانه تعداد این افراد کم هم نیست ...
@supermax15 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) خب این حرف کلیشه ای تا حد زیادی صحت داره ، ولی جوابش یه حرف کلیشه ای دیگه هست : پول همه چیز نیست !
خیلی از پولدارا یه جو شعور یه جو معرفت و مردونگی ندارن ...فک میکنن چون پولدارن باید حاکم دنیا باشن بهترین و خوشگل ترین نصیبشون بشه ... پول به آدما توهمه قدرت میده... فقیرترین آدما اونایی هستن که داراییشون فقط پوله.... ، البته استثنا هم هست ....
پول برای آغاز زندگی مشترک مهمه ، ولی تنها شاید بشه گفت 30 درصده کاره ....ازدواج یک مقوله پیچیده ای هست که نیاز ب تعهد 100 درصدی داره ...
بنظر من برای اکثر افراد مهم هست که همسرشون آیا قبلا با کسی رابطه داشته یا نه، اگه داشته تا چه حد بوده؟ آیا هموز با هم در رابطه هستن یا خیر و ... بله بقول شما تو اون سن و سال غیر منطقی هست اما نمیشه کاریش کرد، هست ... اکثر افراد حتی تو اون سن و سال اگه بفهمنن که جواب این سوالات بله هست، بنظرم دیگه نمیتونن اون آرامش قبلی رو داشته باشن، اون اعتمادی که باید رو داشته باشن و ...
ببینید من این حرف شما رو خیلی خیلی قبول دارم
من خودم از اون دست ادمهای بسیار حساس به این مطلب هستم واسه همین هم خیلی بعیده که بتونم دیگه به کسی اعتماد کنم...! بگذریم
ولی
دیگه شرایط همینه متاسفانه
اون بخشی که گفتید باید عاشق نشد یا در ابتدا جلوگیری کرد از عشق و این حرفا حالت پیشگیرانه داره ولی عملا اکثریت تا تجربه نکنن پا پس نمیکشن!
پس
شرایطی هست که برای همه ی افراد (تقریبا) در اون محدوده سنی تجربه شده حالا یکی کمتر یکی بیشتر یکی فقط یکبار یکی هم چندبار!
ولی در سنین بالا بنظرم اون دوستمون درست میگن نمیشه انتظار داشت طرف هیچکسی رو ندیده باشه و نه حرف زده باشه و...
باید کنار اومد
یک زندگی منطقی و بی عشق
البته
اجباری هم نیست
میشه مجرد موند تا تحمل یک زندگی تحمیلی
کلا یک دلیل مهم دیگه برای بالا رفتن سن ازدواج همینه! طرف میبینه چه نیازی به ازدواج با کسی هست که خیلی هم بهش علاقه نداره (با فرض تحمل بعضی از سختی ها مثل کم پولی و این حرفا)
N I G H T P E A C E
01-04-2015, 10:08
ببینید من این حرف شما رو خیلی خیلی قبول دارم
من خودم از اون دست ادمهای بسیار حساس به این مطلب هستم واسه همین هم خیلی بعیده که بتونم دیگه به کسی اعتماد کنم...! بگذریم
ولی
دیگه شرایط همینه متاسفانه
اون بخشی که گفتید باید عاشق نشد یا در ابتدا جلوگیری کرد از عشق و این حرفا حالت پیشگیرانه داره ولی عملا اکثریت تا تجربه نکنن پا پس نمیکشن!
پس
شرایطی هست که برای همه ی افراد (تقریبا) در اون محدوده سنی تجربه شده حالا یکی کمتر یکی بیشتر یکی فقط یکبار یکی هم چندبار!
ولی در سنین بالا بنظرم اون دوستمون درست میگن نمیشه انتظار داشت طرف هیچکسی رو ندیده باشه و نه حرف زده باشه و...
باید کنار اومد
یک زندگی منطقی و بی عشق
البته
اجباری هم نیست
میشه مجرد موند تا تحمل یک زندگی تحمیلی
کلا یک دلیل مهم دیگه برای بالا رفتن سن ازدواج همینه! طرف میبینه چه نیازی به ازدواج با کسی هست که خیلی هم بهش علاقه نداره (با فرض تحمل بعضی از سختی ها مثل کم پولی و این حرفا)
کاملا با شما موافق هستم، بنظر من اساسا وجود نداره انسانی که به سن بلوغ برسه و این احساسات سراغش نیاد ... این جز طبیعت ماست ... اما مهم رفتار فرد بعد از گرفتاری هست ... خیلی ها بعد از عاشق شدن، بلافاصله با معشوقشون وارد رابطه میشن و به احتمال بسیار زیاد در صورت فراهم بودن شرایط جلوتر هم میرن، این جور روابط هست که بنظرم ریشه اعتماد رو میزنه ...
اگر دقت کرده باشین اکثر پسرهایی که این جور روابط رو زیاد تجربه کردن وقتی حرف از همسر ایدآلشون میزنن یکی از معیارهاشون اینه که دختر قبلا دوست پسر نداشته باشه، چون خودشون میدون این روابط تا کجاها پیش میرن ... اگر این روابط در جامعه عادی بشن بنظرم نباید از اون جامعه انتظار تعهد و وفا رو خیلی داشت ...
mehdi-ch
01-04-2015, 10:44
من یک سالی هست که عقدکردم و دوران نامزدی رو به خوبی و خوشی و بدون جنگ و دعوا با خانوم سپری می کنم :n02: ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نظرات دوستان رو نه به طور کامل ولی ی نگاهی انداختم و خوندم ، خیلی دوستان نگاه خیلی بدی در مورد ازدواج فامیلی دارن و شایدم روابط فامیلیشون باعث شده نظراتی عجیب بدن! من خودم فردی بودم که اصلاً به ازدواج در فامیل فکر نمی کردم و شاید دلیل اصلیش باورهای غلط و نصیحت های عامیانه ای هست که بین مردم پخش شده ، ولی ی مدتی که گذشت فهمیدم حسی خوب به خانومم دارم و این موضوع رو به مادرم منتقل کردم و این اتفاق به قول گفتنی عقدمون سنتی صورت گرفت ، نمی دونم چرا جوونا با کلمه سنتی مشکل دارن ، سنتی یعنی هرچیزی با رسم و رسومات خودمون انجام بشه ولی با شرایط امروزی و مدرن، ما جشن نامزدیمون رو هم در بهترین تالار شمال گرفتنیم با تعداد مهمونای کم و بسیار هم باهم خوشبختیم در مورد شناخت یک مسائلی رو باید بگم، ازدواج فامیلی در صورتی خوبه که شناختت در مورد خانواده ، اخلاقیات دختر مقابل و خانوادش ، وضعیت مالیش و ... کامل باشه و با شرایط خودت و خانوادت بخونه و هیچ مشکل خانوادگی و ارتباطی هم وجود نداشته باشه و ... من خودم ازدواج فامیلی رو در شرایط امروزی و مشکلاتی که در ازدواج با سطح توقعات و شناخت و ... وجود داره در صورتی که کیس مناسب باشه مناسب می دونم
OMiD.1080p
01-04-2015, 11:26
من خودم ازدواج فامیلی رو در شرایط امروزی و مشکلاتی که در ازدواج با سطح توقعات و شناخت و ... وجود داره در صورتی که کیس مناسب باشه مناسب می دونم
درســــته ... باز لااقل میتونی روی دختر فامیل حساب باز کرد ... خوب یا تا حدودی میشناسیش . ا
و راحت تر میتونی بهش فکر کنی .
چون میدونید , در حال حاظر به نظرم یکی از دلایل کاهش ازدواج مخصـوصا در آقایان همین عدم اعتماد هستش .
یک چیز مهم تر اینکه توی ایران ما, این دختر و پسر نیستن که درگیر ازدواج هستن . بلکه خانواده ها نیز نقش مهمی دارن .
یعنی اگر مثلا مادر پسر از دختر خوشش نیاد , یا پدر دختر از پسر خوشش نیاد , این میتونه در دراز مدت باعث تنش بشه و یک سری موضوعات دیگه .
چون اولا شناخت کافی نداشتن خوانواده ها با هـــــم . و هم اینکه ناخوادآگاه یک سری دروغ ها و بلفت ها نیز آشکار خواهند شد که باعث دلسردی میشه .
من حتی دیدم که پدر دختر از پدر پسر خوشش نیومده و همین باعث شده دختر و پسر با مشکل روبه رو بشن .
پس همونطور که شما عرض کردید , مورد مناسب توی فامیل بود , منم میگم باز از غریبه بهتره . چون این طوری خانواده در یک سطح اجتماعی هستن تقریبا .
من یک سالی هست که عقدکردم و دوران نامزدی رو به خوبی و خوشی و بدون جنگ و دعوا با خانوم سپری می کنم :n02: ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نظرات دوستان رو نه به طور کامل ولی ی نگاهی انداختم و خوندم ، خیلی دوستان نگاه خیلی بدی در مورد ازدواج فامیلی دارن و شایدم روابط فامیلیشون باعث شده نظراتی عجیب بدن! من خودم فردی بودم که اصلاً به ازدواج در فامیل فکر نمی کردم و شاید دلیل اصلیش باورهای غلط و نصیحت های عامیانه ای هست که بین مردم پخش شده ، ولی ی مدتی که گذشت فهمیدم حسی خوب به خانومم دارم و این موضوع رو به مادرم منتقل کردم و این اتفاق به قول گفتنی عقدمون سنتی صورت گرفت ، نمی دونم چرا جوونا با کلمه سنتی مشکل دارن ، سنتی یعنی هرچیزی با رسم و رسومات خودمون انجام بشه ولی با شرایط امروزی و مدرن، ما جشن نامزدیمون رو هم در بهترین تالار شمال گرفتنیم با تعداد مهمونای کم و بسیار هم باهم خوشبختیم در مورد شناخت یک مسائلی رو باید بگم، ازدواج فامیلی در صورتی خوبه که شناختت در مورد خانواده ، اخلاقیات دختر مقابل و خانوادش ، وضعیت مالیش و ... کامل باشه و با شرایط خودت و خانوادت بخونه و هیچ مشکل خانوادگی و ارتباطی هم وجود نداشته باشه و ... من خودم ازدواج فامیلی رو در شرایط امروزی و مشکلاتی که در ازدواج با سطح توقعات و شناخت و ... وجود داره در صورتی که کیس مناسب باشه مناسب می دونم
منم گفتم اگه هر دو طرف سنتی باشن مشکلی پیش نمیاد ، من به شخصه هیچ مشکلی با سنتی بودن ندارم و خیلی هم احترام قائلم بهشون ، ولی خودم چون مدرنم نمیتونم کنار بیام با سنتیا ... حالا شاید وقتی میگی "مدرنم" این ذهنیت بیاد که مدرنا بهتراز سنتیا و این حرفا ولی نه منظور من اصلا به برتری دخلی نداره ، برتری افراد رو ملاک های دیگه ای تعیین میکنه ... به هر حال شما هم شناختتون کامل بوده و این خیلی مهم هست.... منم میگم آدم اگه شناخت کامل داشته باشه و طبعا علاقه هم داشته باشه بعید میدونم مشکل خاصی پیش بیاد.
اینو به طور کلی عرض میکنم از دید من دوره نامزدی مثل یه فیلم سینمایی میمونه ... ملاک خوبی نیست برای تعیین موفقیت ازدواج.... مهم سالای بعد از ازدواجه.
@iranch ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) خب شما رسما خیلی صمیمی هستید با فامیلاتون ...چون تا نقطه ضعف و قوت طرف رو میدونید ... ولی از دید بنده دختر خانوم مهم هستن نیازی نمیبینم عروسشون دامادشون و خلاصه تا هفت جدآبادشون رو بشناسم ....ریزه کاری و جزئیات فامیل رو دونستن چه کمکی به زندگی زناشویی میکنه ..؟ ... درضمن به نظر من "شنیدن" رو نباید گذاشت ب حساب "شناختن" ...بازم متوجه نمیشم چه جیگری میخواد بری یه خونواده جدید ...مگه میخوان سر ببرن یا میدانه جنگه ...شما به هر حال باید یه شناختی داشته باشید و سطح فرهنگی و فکری خانواده مقابل رو بسنجید بعد اقدام کنید.....به هر حال این هم نظر شماست و محترم، ولی با گفته هاتون من تشخیص دادم شما تفکر سنتی دارید و اگه طرف مقابلتون هم مثل شما سنتی باشن فک میکنم مشکلی پیش نیاد....
:n04:
ولی از دید بنده دختر خانوم مهم هستن نیازی نمیبینم عروسشون دامادشون و خلاصه تا هفت جدآبادشون رو بشناسم
:n04:
حالا پسر دایی و پسر عمو می گفتید ، یک حرفی... نیاز نیست آدم داماد و عروس خانواده که میخواهد باهاشون وصلت کند را بشناسد؟!!
:n04:
ریزه کاری و جزئیات فامیل رو دونستن چه کمکی به زندگی زناشویی میکنه ..؟
بله کمک میکند. من میدانم و انها هم میدانند با چه کسی طرف هستند و هر یک رفتار هاشون رو تنظیم میکنند... و نیاز به ازمون و خطا نیست و چند سال بگدهر تا تازه بفهمیم هر یک چطور هستیم..
البته این مورد ها که میگن بنده در خانواده خودمان و اطرافیان چون تجربه داشتیم .. خدمتتون میگم...
درســــته ... باز لااقل میتونی روی دختر فامیل حساب باز کرد ... خوب یا تا حدودی میشناسیش . ا
و راحت تر میتونی بهش فکر کنی .
چون میدونید , در حال حاظر به نظرم یکی از دلایل کاهش ازدواج مخصـوصا در آقایان همین عدم اعتماد هستش .
یک چیز مهم تر اینکه توی ایران ما, این دختر و پسر نیستن که درگیر ازدواج هستن . بلکه خانواده ها نیز نقش مهمی دارن .
یعنی اگر مثلا مادر پسر از دختر خوشش نیاد , یا پدر دختر از پسر خوشش نیاد , این میتونه در دراز مدت باعث تنش بشه و یک سری موضوعات دیگه .
چون اولا شناخت کافی نداشتن خوانواده ها با هـــــم . و هم اینکه ناخوادآگاه یک سری دروغ ها و بلفت ها نیز آشکار خواهند شد که باعث دلسردی میشه .
من حتی دیدم که پدر دختر از پدر پسر خوشش نیومده و همین باعث شده دختر و پسر با مشکل روبه رو بشن .
پس همونطور که شما عرض کردید , مورد مناسب توی فامیل بود , منم میگم باز از غریبه بهتره . چون این طوری خانواده در یک سطح اجتماعی هستن تقریبا .
درســـــــته.. شما فامیل دور و غریبه هم که باشه از پدر و مادر و اعضای فامیل هم سوال کنید بلاخره 70 درصد زندگی و اخلاق و خصوصیات طرف مقابل میاد دستتون..
اما غریبه من شرط میبینم بیشتر 20 تا 30 درصد نمیتونی..اون هم اگر بفهمی
مثل قدیم نیست که بری از همسایه بپرسی فلانی چطور هست
اینقدر پنهان کاری میکنند بعد از ازدواج معلوم میشه اصلا طرف کی بوده و یک سری ظاهر درست کرده..
شما کیس مناسب در فامیل داشته باشی .. اون میفهمه اخلاق و خصوصیات خانواده شما رو.. شما هم همین طور(حداقل درصد بالایی )
اختلاف فرهنگی نداری... همه یک جور هستند فوقش برخی چند تا پله بالاتر یا پائین تر..
من که در اطرافیانم اینقدر ی که ازدواج با غریبه ها ناراضی هستند با فامیل این طور نیست
حداقل ش اگر با فامیل خیلی هم راضی نیست و تعریف نمیکنه... دیگه کارش بیخ پیدا نمیکنه..
هر چند بوده در ازدواج فامیلی کلی مشکلات و طلاق
معایب و مزایا داره هر کدام و با توجه به قدرت ریسک پذیری افراد فرق میکنه
من شخصا جیگر نمیکنم .. زیاد دنبال غریبه برم
:n04:
:n04:
حالا پسر دایی و پسر عمو می گفتید ، یک حرفی... نیاز نیست آدم داماد و عروس خانواده که میخواهد باهاشون وصلت کند را بشناسد؟!!
:n04:
بله کمک میکند. من میدانم و انها هم میدانند با چه کسی طرف هستند و هر یک رفتار هاشون رو تنظیم میکنند... و نیاز به ازمون و خطا نیست و چند سال بگدهر تا تازه بفهمیم هر یک چطور هستیم..
البته این مورد ها که میگن بنده در خانواده خودمان و اطرافیان چون تجربه داشتیم .. خدمتتون میگم...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من کلا این حساسیت شناخت اطرافیان رو متوجه نمیشم ... چه دلیلی داره افرادی که هر چند ماه خواهم دید و یه گفتگوی ساده باهاشون خواهم داشت رو بشناسم .... آزمون و خطا ؟ ! مگه ... این خیلی مضحکه از دید من ببخشید. اینجوری که شما میفرمایید حتی اگه دختر مناسب رو هم پیدا کنید صرفا به خاطر چند تا نخاله تو فامیلشون منصرف میشید از وصلت ...
به نظر باور و اعتماد دو طرف نسبت به هم دیگه کلید موفقیت ازدواجه نه شناخت کامل اطرافیان و نمیدونم عموش کیه داییش کیه دامادشون کیه .... شما اگه به طرف مقابل و اعتماد و باور داشته باشید و این اعتماد و باور دو طرفه باشه نیازی نیست جدوآباد طرف بشناسید ....مگه میخواید با اونا زندگی کنید ؟ ... اون زندگی که به خاطر حرف مردم از هم پاشیده میشه از اولشم ایراد داشته چون پیوند باید اونقدری قوی باشه که اطرافیان نتونن تاثیری توش داشته باشن ...و خیلی خوش بینانس که شما اینقدر ساده نسبت به شناخت افراد عمل می کنید ....آدمارو به همین راحتی نمیشه شناخت ...بازم به هر حال این دید شماست و منم بهش احترام میزارم ولی خب نظر من طور دیگه ای هست... .و بعید میدونم ادامه بحثمون به جایی ختم بشه ..پس...موفق باشید.
سلام
به نظر من باید طرف به دل آدم بشینه باید با خودت نگاه کنی ببینی حاضری همیشه با این آدم زندگی کنی یا نه
اگر یه همچین کسی رو پیدا نکردی پس بهتره مجرد بمونی
ولی اطرافیان میگن نه دیگه الان سن ازدواجه سخت نگیر و این حرفا وقتی زندگی خودشونو میبینی میبینی همش بحث و مجادله و دعوا و دلخوریه اینا با خودت میگی اینا خودشونو انداختند تو چاه حالا میخوان ما رو بندازن تد چاه برو بابا یه عده هم هستند که اینا صادق ترند میگن میگن خودتو ننداز تو چاه
اما یه میلی در انسان هست که دوست داره خانواده داشته باشه فرزند داشته باشه
نمی دونم چی بگم دیگه
سلام
یک موردی که من متوجه نشدم.. اینکه مرد هایی که واقعا عاشق زن هاشون بودن و دوست شون داشتن ، بسیار هستند که بعد از چند سال میگن دوران مجردی بهتر است یا میگن ازدواج چیز خاصی نیست..
درصورتی که این مقدار حرف زدن و فکر در زنان کمتر است..
چرا این طور است؟ ایا به خاطر ارضا شدن از لحاظ جنسی است؟
یا مردها تنوع طلب تر هستند و توقع چیز فراتر از عادی داشتن؟
فرض میکنیم ازدواج زورکی نبوده و به خواسته خود دو فرد بوده
سلام
یک موردی که من متوجه نشدم.. اینکه مرد هایی که واقعا عاشق زن هاشون بودن و دوست شون داشتن ، بسیار هستند که بعد از چند سال میگن دوران مجردی بهتر است یا میگن ازدواج چیز خاصی نیست..
درصورتی که این مقدار حرف زدن و فکر در زنان کمتر است..
چرا این طور است؟ ایا به خاطر ارضا شدن از لحاظ جنسی است؟
یا مردها تنوع طلب تر هستند و توقع چیز فراتر از عادی داشتن؟
فرض میکنیم ازدواج زورکی نبوده و به خواسته خود دو فرد بوده
سلام
شما الان تعمیم دادی به کل مردها یا فقط مردهایی که عاشق زن هاشون بودن؟ خب بنده الان متاهل هستم زنمم دوست دارم و همین چند سال هم سپری کردم.
همه چیز فقط به طرز تفکر فرد مورد نظر، در اینجا مرد چون بنده مرد هستم، بر میگردد که ابتدای به امر اصلا ازدواج را برای حودش چه معنی کرده بوده و بعد اقدام کرده؟ بعد از ازدواج اون تعریف و پیش تعریف ذهنی چقدر با واقعیت ها همخوانی داشته و چقدر نداشته؟ این نداشته ها چه چیزهایی بودند که در دوران مجردی فرصت ارضای آن ها وجود داشته و حال وجود نداره؟ این داشته ها چه چیزهایی هست که نبودش در دوران مجردی حس میشده؟
هر انسانی که این چیزها را پیش خودش سبک و سنگین کنه بعد میتونه با واقعیت ها بهتر کنار بیاد، حتی بر فرض اینکه ازدواج اون مدینه فاضلهاش نبوده چون در وهله اول طبق یک تصمیم جامع و پیش زمینه های فکری ازدواج کرده نباید چنین دلسردی دیده بشه (فرض میکنیم زن زندگی هم هیچ کم و کاستی نمیگذارد)
ازدواج یک امر مهم ولی ساده است زمانی که به دید یک مرحله تحولی به آن نگریسته بشه همه مشکلات هم رفع میشه چون در تحول هر تغییری ممکن است رخ دهد و انسانی موفق است که جنبه های مثبت و منفی را با هم نگاه کنه و به داشته هاش بیشتر از نداشته هاش تمرکز کنه.
آدم هایی که دوست دارند دوران متاهلی را با مجردی مقایسه کنند و بعد نتیجه گیری هم بکنند همون بهتر ازدواج نکنند. چون فقط برای خود و شریک زندگی شان مشکل ایجاد میکنند.
بنده در طول زندگی مراحلی را میگذرانم و مسلم است دیگر کودک نخواهم بود دیگر نوجوان نیستم و مرحله جوانی هم داره تموم میشه... پس سال های آتی و فعلی زندگیم رو مد نظر میگیرم و دوست میدارم و به امید آن ها گذر عمر میکنم نه با افسوس فرصت هایی که از دست رفت و عمری که سپری شد چون متحول میشوم...
ازدواج هم همین تحول است نه از نظر گذر از یک مرحله زندگی به دیگری بلکه از نظر یک نوع بلوغ...
نقل قول گرفته نشود مرسی چون من در بحث ها کمتر شرکت میکنم دیگه فراموش میشه
استاد شیفو
26-04-2015, 11:36
به نظرم فامیل انتظارات بسیار بسیار بالایی داره
اگر یک مشکل کوچیک پیش بیاد کل رابطه فامیلی حتی با کسانی که باهاشون رابطه نداری به هم میخوره .
مگر فامیل دور باشه .
من هر چی غریبه دیدم در دور و اطراف خودمون خشوبخت تر از کسانی بودن که از فامیل خودشون زن گرفتند .
قابل توجه خانم ها
مرد برای عاشق شدن
به یک دقیقه نیاز دارد
و برای فراموش کردن
به چندین قرن.
به نظر شما يك مرد 30 ساله كه مجرد هست، 15 سال با غريزه جنسيش چيكار كرده ؟
علت اصلي طلاق مسئله جنسي هست.
vahid javani
19-05-2015, 10:11
به نظر شما يك مرد 30 ساله كه مجرد هست، 15 سال با غريزه جنسيش چيكار كرده ؟
علت اصلي طلاق مسئله جنسي هست.
خودارضایی
چه ربطی به مسئله جنسی داشت؟!
Motaharri
19-05-2015, 10:17
به نظر شما يك مرد 30 ساله كه مجرد هست، 15 سال با غريزه جنسيش چيكار كرده ؟ علت اصلي طلاق مسئله جنسي هست.بله یکی از علت های اصلی طلاق در جامعه امروز ما مسئله جنسیه ولی به دلیل زیاده خواهی و بالا رفتن میزان تحریک تو جامعه چه به خاطر پوشش خانما، چه به خاطر ماهواره و چه اعتقادات ضعیف.
بله یکی از علت های اصلی طلاق در جامعه امروز ما مسئله جنسیه ولی به دلیل زیاده خواهی و بالا رفتن میزان تحریک تو جامعه چه به خاطر پوشش خانما، چه به خاطر ماهواره و چه اعتقادات ضعیف.
علت نارضایتی جنسی مربوط به نوع رابطه ی جنسی میشه و آموزشهایی که به ماها داده نشده از کودکی و خودمون همینطوری دیمی ! تو مدرسه و دانشگاه و در نهایت با ورود به اینترنت دیدیم و فکر کردیم اونچه که دیدیم همه ی چیزی هست که وجود داره
به خاطر اینکه کسی به ما نگفته اون پورن استارها صرفا برای خودشون دلیل اقتصادی دارن اغلب ؛ و ما به چیزی دیگه برداشت میکنیم !
و این مسئله ی جنسی کاملا بی ارتباط هست با اعتقادات ضعیف ؛ چون اصول اخلاقی ورای اعتقادات مذهبی در افراد وجود داره و این در حالیه که اگر صحبت شما صادق بود میبایست در جاهای دیگه ی دنیا هرج و مرج جنسی رو شاهد میبودیم ؛ ولی خب بحمدالله در کشوری با اکثریت معتقد ما ، میبینیم که آمار تجاوز و جرایم جنسی بسیار تکاندهندست
متاسفانه همین طور هست و به نظرم خیلی ها در سن مجردی به سمت رابطه های جنسی میرن.. که این رابطه برای بعد از ازدواج مشکل ساز میشه
همچنین همین فیلم های که توش استار ها بازی میکنن، طرف فکر میکنه باید شوهر یا زن ش هم این طور باشه...
این غریزه جنسی است و خانواده و جامعه باید از سنین کم به فرد یاد بدن و باهاش مقابله نکنن
رابطه جنسی قبل از ازدواج باید وجود داشته باشه.
اگه کسی دنبال شریک زندگی بگرده که قبلا رابطه ای نداشته داره خودشو سر کار میزاره.
رابطه جنسی قبل از ازدواج باید وجود داشته باشه.
اگه کسی دنبال شریک زندگی بگرده که قبلا رابطه ای نداشته داره خودشو سر کار میزاره.
من متوجه منظورتون نشدم.
لطفا بیشتر توضیح بدهید تا دوستان هم بتونن نظرشون رو بدن و جمع بندی برسیم.
saeed ssd
20-05-2015, 00:16
رابطه جنسی قبل از ازدواج باید وجود داشته باشه.
اگه کسی دنبال شریک زندگی بگرده که قبلا رابطه ای نداشته داره خودشو سر کار میزاره.
يعنی چی باید وجود داشته باشه!!!
الان شما اگر مذکر باشید بین دختر باکره و دختری که باکره نیست کدوم رو انتخاب میکنی برای ازدواج
طبق اون جمله بالا حتما گزینه دوم:n13:
hamid_diablo
20-05-2015, 11:22
رابطه جنسی قبل از ازدواج باید وجود داشته باشه.
اگه کسی دنبال شریک زندگی بگرده که قبلا رابطه ای نداشته داره خودشو سر کار میزاره.
باید!!!!
پس باید بعد زا ازدواج هم رابطه جنسی قبلیشو با دیگران حفظ کنه با این اوصاف لابد ؟؟؟
dourtarin
20-05-2015, 11:35
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نوشته شده توسط J@viD [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
رابطه جنسی قبل از ازدواج باید وجود داشته باشه.
اگه کسی دنبال شریک زندگی بگرده که قبلا رابطه ای نداشته داره خودشو سر کار میزاره.
در صورتی که آموزش های این مسائل در کشور فرهنگ سازی شده بود ..همچنین حرفی رو پیشنهاد نمی دادید...فکر کنم از آمار بیماری های که از این طریق افزایش یافته است بی خبر هستین؟
زندگی مشترک محل مقایسه و به کارگیری تجربه های ناموفق قبلی نیست.
من متوجه منظورتون نشدم.
لطفا بیشتر توضیح بدهید تا دوستان هم بتونن نظرشون رو بدن و جمع بندی برسیم.
چشم.
يعنی چی باید وجود داشته باشه!!!
الان شما اگر مذکر باشید بین دختر باکره و دختری که باکره نیست کدوم رو انتخاب میکنی برای ازدواج
طبق اون جمله بالا حتما گزینه دوم:n13:
از نظر من با توجه به اینکه سن ازدواج انقدر بالا رفته انسانی که تا سن ازدواج رابطه جنسی نداشته مریض محسوب میشه.
مگه اینکه تو سن پایین ازدواج کنه.
من الان دهه سوم عمرمو میگزرونم مرد هستم اگر قصد ازدواج داشته باشم مطمئنا با دختری ازدواج میکنم که قبلا دوست پسر داشته.
دختری که تا این سن و سال با هیچکس رابطه نداشته از نظر من یا مشکلی داره یا دروغ میگه.
باکره بودن یا نبودن هیچ ارزشی از نظر من نداره.مهم اینه آدمی که با من یه رابطرو شروع میکنه ازون به بعد فقط با من باشه گزشتش به خودش مربوطه.
باید!!!!
پس باید بعد زا ازدواج هم رابطه جنسی قبلیشو با دیگران حفظ کنه با این اوصاف لابد ؟؟؟
اون حرفی که من زدم با اینی که شما گفتی هیچ ربطی به هم نداشت.ممکنه شما اینجوری بپسندی ولی من نه.
در صورتی که آموزش های این مسائل در کشور فرهنگ سازی شده بود ..همچنین حرفی رو پیشنهاد نمی دادید...فکر کنم از آمار بیماری های که از این طریق افزایش یافته است بی خبر هستین؟
زندگی مشترک محل مقایسه و به کارگیری تجربه های ناموفق قبلی نیست.
اتفاقا در صورتی که این مسائل در کشور فرهنگ سازی شده بود کسی دیگه دنبال دختر باکره نمیرفت.من فکر میکنم شما از نحوه کار وسایل پیشگیری از انتقال بیماری بیخبری.زندگی مشترک هم محل یادگیری ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف نیست.شما باید همه جوره آماده باشی بعد بری ازدواج کنی.مخصوصا اینکه باید به لحاظ جنسی با طرف مقابلت کاملا هماهنگ باشی یعنی قبل ازینکه باهاش ازدواج کنی تجربه رابطه جنسی رو داشته باشی تا وقتی ازدواج کردی یکدفعه نبینی طرف اصلا با نیازهای تو زمین تا آسمون متفاوته.پیشنهاد میکنم دوستانی که دنبال دختر باکره میگردن یه قفل کتابی به خودشون وصل کنن کلیدشم بدن دست معتمد محل.که چهار روز دیگه خواسنین ازدواج کنین شما هم باکره باشین نه اینکه هزارو یه جور کار خودتون انجام بدین خسته که شدین برین دنبال دختر باکره.
mehran_pqqp
20-05-2015, 14:30
سلام
من 2 سال پیش که ازدواج کردم ، اینقدر فشار مالی داشتم که هر روز هزار بار خودمو نفرین می کردم چرا این کارو کردم، چند تا کار هم عوض کردم ولی واقعا سخت میگذشت و همین مشکل مادی روی خلق و خوی من نسبت به اطرافیان هم تاثیر منفی گذاشته بود...
نمیدونستم چه کار کنم ، هیچ کس کمکم نمیکرد حتی پدرومادر خودم و همسرم، همیشه یاد حرف یکی از اساتید دانشگاهمون میفتادم که اصرار داشت """ یک نفر یه جایی دستتون رو میگیره""" هر وقت ناامید میشدم به این جمله فکر می کردم و با خودم میگفتم پس کو؟
تا این که بعد از 8 -9 ماه واقعا سختی کشیدن که نمیشه توضیحش داد چه سختی هایی بود ، بدون این که خودم خیلی متوجه بشم چطور تو این مسیر قرار گرفتم ، کاری بهم پیشنهاد شد و با وجود مشکل بودن کار قبول کردم، الان خداروشکر زندگی خوبی رو دارم
اینو همیشه یادتون باشه """"" یک نفر یک جایی دستتون رو میگیره""""
موق باشید
يعنی چی باید وجود داشته باشه!!!
الان شما اگر مذکر باشید بین دختر باکره و دختری که باکره نیست کدوم رو انتخاب میکنی برای ازدواج
طبق اون جمله بالا حتما گزینه دوم:n13:
باکرگی مقیاس درستی برای سنجش نیست . خیلی از دخترها هستن که از همون بدو تولد بدون پرده بکارت بدنیا میان . خیلی ها هم پرده بکارتشون تا موقع زایمان خونریزی نمیکنه .
یک سری دیگه هم دارای پرده ارتجاعی هستن که خونریزی نداره . خیلی ها هم در دوران زندگی ممکنه بخاطر حادثه یا ورزش یا ... بکارت رو از دست بدن .
از طرف دیگه امروزه دیگه به سبب پیشرفت علم پزشکی کسی که بکارتش رو از دست داده میتونه دوباره باکره بشه .
الان شما با تفاسیر بالا چطور میتونین تشخیص بدین و انتخاب کنین ؟ با تفاسیر شما از نمونه های بالا همگی باید خانه نشین بشن .
شما بهتره در مورد بکارت و وجود اون در حیوانات و جانوران مختلف بررسی و مطالعه کنین تا بدونین که چیز ویژه ای مختص به انسان نیست و گزینه خوبی هم برای سنجش درستکاری نیست . این نوع نگاه برای انتخاب خیلی کلیشه ای و سطحیه .
Zeitgeist
20-05-2015, 14:48
شما اگر مذکر باشید بین دختر باکره و دختری که باکره نیست کدوم رو انتخاب میکنی برای ازدواج
وقتی ملتی که دقیقه ای، تجاوز لفظی و فیزیکی به زن ها و دید ابزاری بهشون رو کنار نمیگذارن (و اصولاً بخش جدایی ناپذیر فحاشی هاشون هست) ولی در عین حال، مهم ترین ویژگی فردی که قراره باهاش زندگی کنن، میشه یک تکه گوشت و اینکه کارهایی که خودشون انجام داده بودن رو انجام نداده باشه و یک سرکوب شده ی احتمالاً عقده ای و روانی باشه...
در چنین جامعه ای، انسان ها که معمولاً ناتوان از سرکوب این غرایز حیوانی اند و اغلب از راه های مختلف تجربه ش کردن به هر حال، زندگی هاشون رو با دروغ به همدیگه در مسائل مختلف آغاز میکنن و اصولاً جنس مذکر، زیاد براش مهم نیست طرف چه خصوصیات فکری ای داره؛ فقط مهمه اون تیکه سالم باشه برای 5 دقیقه توهم لذت و اینکه طرف میخواد احتمالاً خون ببینه دفعه ی اول! خون نبینه نمیشه... البته مهمه که طرف برده ی خوبی هم باشه و هر چی آقا گفت رو اطاعت کنه.
ملت ابله!
Zeitgeist
20-05-2015, 14:52
خداروشکر زندگی خوبی رو دارم
ارتباطش به اینکه "چرا ازدواج میکنم/نمیکنم" رو هم درک نمیکنم. یعنی شما میگی یک فرد که هیچ مال و اموال و کار دارای درآمد مناسب و غیره ای نداره، بره یک نفر دیگه رو هم به خودش اضافه کنه، زجر بکشن و احتمالاً در آینده بچه هایی پس بندازن که توان حمایت مالی برای تأمین سلامت روانی و فکریشون و تحصیلاتشون رو ندارن؟!
hamid_diablo
20-05-2015, 14:56
باکرگی مقیاس درستی برای سنجش نیست . خیلی از دخترها هستن که از همون بدو تولد بدون پرده بکارت بدنیا میان . خیلی ها هم پرده بکارتشون تا موقع زایمان خونریزی نمیکنه .یک سری دیگه هم دارای پرده ارتجاعی هستن که خونریزی نداره . خیلی ها هم در دوران زندگی ممکنه بخاطر حادثه یا ورزش یا ... بکارت رو از دست بدن .از طرف دیگه امروزه دیگه به سبب پیشرفت علم پزشکی کسی که بکارتش رو از دست داده میتونه دوباره باکره بشه .الان شما با تفاسیر بالا چطور میتونین تشخیص بدین و انتخاب کنین ؟ با تفاسیر شما از نمونه های بالا همگی باید خانه نشین بشن .شما بهتره در مورد بکارت و وجود اون در حیوانات و جانوران مختلف بررسی و مطالعه کنین تا بدونین که چیز ویژه ای مختص به انسان نیست و گزینه خوبی هم برای سنجش درستکاری نیست . این نوع نگاه برای انتخاب خیلی کلیشه ای و سطحیه .اون مواردی که گفتی جزء اقلیت اتفاقهایی هست که برای یه دختر می افته وهستند کسانی که اگر حقیقت امر روبدونن حاضرن با این افراد ازدواج کنداما دختر و پسری که در دروان مجردیشون بدون محدودیت هر کاری دوست داشتند و انجام دادن باید به این مسئله واقف باشند که نمیتونن به همین راحتی نظر جنس مخالف رو برای ازدواج جلب کنندچون هر پسرها عمدتا روی این موضوع حساسیت دارن و هم دختران...و اینکه امروزه روز دختر و پسر انقدر باید زرنگ باشند که تو دوران آشنای تشخیص بدن طرف مقابل در گذشته چه گندهایی زده داده...
اتفاقا در صورتی که این مسائل در کشور فرهنگ سازی شده بود کسی دیگه دنبال دختر باکره نمیرفت.من فکر میکنم شما از نحوه کار وسایل پیشگیری از انتقال بیماری بیخبری.زندگی مشترک هم محل یادگیری ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف نیست.شما باید همه جوره آماده باشی بعد بری ازدواج کنی.مخصوصا اینکه باید به لحاظ جنسی با طرف مقابلت کاملا هماهنگ باشی یعنی قبل ازینکه باهاش ازدواج کنی تجربه رابطه جنسی رو داشته باشی تا وقتی ازدواج کردی یکدفعه نبینی طرف اصلا با نیازهای تو زمین تا آسمون متفاوته.پیشنهاد میکنم دوستانی که دنبال دختر باکره میگردن یه قفل کتابی به خودشون وصل کنن کلیدشم بدن دست معتمد محل.که چهار روز دیگه خواسنین ازدواج کنین شما هم باکره باشین نه اینکه هزارو یه جور کار خودتون انجام بدین خسته که شدین برین دنبال دختر باک
دنبال باکره نیمرفت ؟؟؟؟؟؟×!!!
با توضیحاتی مکه شما دادین یه پسر میتونه با 10 تا دختر رابطه جنسی داشته باشه و اگر دید تناسب جنسی نداره رهاشون کنه به سلامت...فکر نمیکنی یکم خر تو خر میشه ؟
و اینکه این مسائل از طرف دختر و پسرهایی که رابطه های متععد جنسی داشتن بیشتر مطرح میشه تا بتونند راه رو برای ازدواج کردن خودشون هموار کنند
navid_fo
20-05-2015, 15:12
با توجه به بی ارتباطی به موضوع، طولانیش نمیکنم.
خلاصه اینکه این موجود خیالی شما، مهم نیست براش که شخص چقدر حمالی کنه و زحمت بکشه، مهم اینه که اوشون رو بپرسته چون ایشون مشکل روانی داره و همیشه میخواد پرستیده بشه!
میلیاردها انسان به شدت فقیری که درواقع بسیار هم مذهبی و "با ایمان" هستن، این ادعای شما رو رد میکنن. البته که بسیارند افرادی که یه ریشی گذاشته و نمازی میخونن و بعد اختلاس و پارتی حاجی محل و غیره، به یه نون و نوایی میرسوندشون؛ موجود خیالی ای که چنین رفتارهای ریاکارانه ای رو بهشون پاداش بده، دیگه از حد مشکلات روانی و عدم تعادل شخصیتی هم گذشته.
به قول معروف "انگشت شست پایش را به پایه ی میز زد و گفت اینگونه من این ادعا را رد میکنم!"
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اون افرادی که شما میگی دارن به اسم دین دزدی یا هر کاری می کنن آخه فک می کنن باهوشن :D
نمیدونن هوش به اینا نیستش
در مورد پرستیده شدن یا نشدن برای خودت میگه منو بپرست نه خودش یه کم فکر کنی متوجه میشی چرا
شما که رد می کنی ادعای بودن خدا یا هر چی اسمشو فک نمی کنی خوب پس شروع کن به زنده کردن مرده های فامیلت تا من به تو ایمان بیارم زود فقط که وقت ندارم
اون مواردی که گفتی جزء اقلیت اتفاقهایی هست که برای یه دختر می افته وهستند کسانی که اگر حقیقت امر روبدونن حاضرن با این افراد ازدواج کنداما دختر و پسری که در دروان مجردیشون بدون محدودیت هر کاری دوست داشتند و انجام دادن باید به این مسئله واقف باشند که نمیتونن به همین راحتی نظر جنس مخالف رو برای ازدواج جلب کنندچون هر پسرها عمدتا روی این موضوع حساسیت دارن و هم دختران...و اینکه امروزه روز دختر و پسر انقدر باید زرنگ باشند که تو دوران آشنای تشخیص بدن طرف مقابل در گذشته چه گندهایی زده داده...
یادم میاد یک جایی یکی از همین روحانی ها گفته بود بیش از 70% دخترها بدون باکرگی به خانه بخت میرن . البته من از ملاک این آمارگیری خبر ندارم و راست و دروغش بماند ولی مقدار اونقدری هم که شما فکر میکنین کم نیست .
همونطور که گفتم این نوع حساسیت جزئی از کلیشه هایی هست که ملت ما بخوبی اسیرش شده . شما هر چقدر هم زرنگ باشی بالاخره خیلی ها هم هستن که زرنگ تر از شما باشن .
در ضمن قرار نیست طرفین از همدیگه مچ گیری کنن .هر چیزی که در گذشته اتفاق افتاده باید در پس پرده گذشته بمونه نه این که دنبال این باشیم که از همدیگه آتو بگیریم .
الان با عمل های جراحی و بکارت های ساعتی میشه خیلی راحت دهن خیلی ها رو بست و خیالشون رو راحت کرد که خانومشون باکره بوده . اینطوریه که کلیشه ها برای طرفین به هدف تبدیل میشه .
hamid_diablo
20-05-2015, 15:32
یادم میاد یک جایی یکی از همین روحانی ها گفته بود بیش از 70 دخترها بدون باکرگی به خانه بخت میرن . البته من از ملاک این آمارگیری خبر ندارم و راست و دروغش بماند ولی مقدار اونقدری هم که شما فکر میکنین کم نیست .
همونطور که گفتم این نوع حساسیت جزئی از کلیشه هایی هست که ملت ما بخوبی اسیرش شده . شما هر چقدر هم زرنگ باشی بالاخره خیلی ها هم هستن که زرنگ تر از شما باشن .
در ضمن قرار نیست طرفین از همدیگه مچ گیری کنن .هر چیزی که در گذشته اتفاق افتاده باید در پس پرده گذشته بمونه نه این که دنبال این باشیم که از همدیگه آتو بگیریم .
الان با عمل های جراحی و بکارت های ساعتی میشه خیلی راحت دهن خیلی ها رو بست و خیالشون رو راحت کرد که خانومشون باکره بوده . اینطوریه که کلیشه ها برای طرفین به هدف تبدیل میشه .
کدوم اخوند احمقی همچین اماری داره !!!! 70 درصد...یعنی از 10 تا دختر فامیل 7 تاشون رابطه جنسی داشتن و باکره نیستند !!!!
گذشته افراد خیلی مهمه.تا اونجایی که بشه آیندشون رو هم باهاش تا حدودی سنجید...بحث آتو نیست.بحث شناخته...وگرنه منم بلدم تو دوران آشنایی برای ازدواج کلی ژست بگیرم و نقش بازی کنم...الان یکی بیاد بگه من تا پارسال دزدی میکردم شما چه نگاهی بهش دارید...باهاش معامله میکیند؟؟؟ یا اینکه کمی سعی میکنید محتاطانه باهاش رفتار کنید...پسری که رابطه جنسی فراوان داشته بعد زا ازدواج هم تقریبا همونطور میمونه.پسری که با یه نگاه تحریک میشد تو دوران مجردیش تو دوران متاهلیشم تا حدودی همونطور یمونه.نمونشو فراوان دیدم
یکی از آشناهای ما میگفت تو روابط جنسی با همسرش به راحتی متوحه میشید که قبلا رابطه داشته یا نه...دحتر و پسری که این کاره هستند به راحتی قابل تشخیصند
ArashMiniStar
20-05-2015, 15:39
اصلن باید ادم احمق باشه که دنبال این باشه همسرش رابطه جنسی داشته یا نه!! این یعنی ی شروع غلط
دیگه هم دو طرف تا دنبال این چیزا باشن ب هم نمیتونن اعتماد کنن
چه بسا افتاب مهتاب ندیده هایی بودن بعد ازدواج..؟؟
اصولا در ی جامعه اسلامی ی زن به عنوام برده مرد و تامین کننده نیاز جنسیشه تا ادم باشه گرچه الان زن هم داریم فراوون دنبال تامین مالی و کمبود هاش از شوهر ک جای تاسف داره...
این نظر من بود حالا مدیر با پست من حال نمیکنه پاک کنه!! :| من که میدونم دلیلشم میگه بحث دینی نمیدونم بحث سیاسیه مگه!!!!
Sent from my Xperia Z1 - THE BEST OF SONY
دوستان طوری از بکارت صحبت می کنند که گویی این یک تکه گوشت که دلیل تکاملیش جلوگیری از عفونت سیستم تولید مثل زنانه بوده الان معیاری برای زندگی موفق و ازواج مناسب و ... است !! این مسئله شخصا برای من اینقدر بی اهمیت هست که حتی ارزش پرسیدن و 20 ثانیه مکالمه با طرف مقابل رو هم نداره.
و می رسیم به این:
يعنی چی باید وجود داشته باشه!!!
الان شما اگر مذکر باشید بین دختر باکره و دختری که باکره نیست کدوم رو انتخاب میکنی برای ازدواج
طبق اون جمله بالا حتما گزینه دوم:n13:
تلویزیون نو هم از کار کرده بهتره. ماشین نو هم بهتره. خونه نو که دیگه چه بهتر!
تا وقتی دید "خرید و فروش کالا" به ازدواج داشته باشیم بکارت هم مسئله بسیار مهمی خواهد بود. چه کسی هست که کالای دسته دوم رو به نو ترجیح بده؟ مشخصه هیچ کس.
mehran_pqqp
20-05-2015, 16:22
ارتباطش به اینکه "چرا ازدواج میکنم/نمیکنم" رو هم درک نمیکنم. یعنی شما میگی یک فرد که هیچ مال و اموال و کار دارای درآمد مناسب و غیره ای نداره، بره یک نفر دیگه رو هم به خودش اضافه کنه، زجر بکشن و احتمالاً در آینده بچه هایی پس بندازن که توان حمایت مالی برای تأمین سلامت روانی و فکریشون و تحصیلاتشون رو ندارن؟!
ارتباطش این بود که من با وجود مخالفت اطرافیا که میگفتن اول کار پردرآمد و .... مهیا کن بعد ازدواج کن، تصمیمم رو گرفتم و با حقوق کم و سختی و تلاش زیاد ازدواج کردم ، یعنی من ترجیح دادم به جای این که هر روز بهانه بیارم که چرا اینقدر اوضاع داغون هست، تصمیم گرفتم خودم تلاش کنم و شروع کردم، الان هم خداروشکر از نظر مالی مشکلی ندارم و به 8-9 نفر هم حقوق میدم
قصدم فقط ارائه تجربه ای بود که طی کردم
کدوم اخوند احمقی همچین اماری داره !!!! 70 درصد...یعنی از 10 تا دختر فامیل 7 تاشون رابطه جنسی داشتن و باکره نیستند !!!!
گذشته افراد خیلی مهمه.تا اونجایی که بشه آیندشون رو هم باهاش تا حدودی سنجید...بحث آتو نیست.بحث شناخته...وگرنه منم بلدم تو دوران آشنایی برای ازدواج کلی ژست بگیرم و نقش بازی کنم...الان یکی بیاد بگه من تا پارسال دزدی میکردم شما چه نگاهی بهش دارید...باهاش معامله میکیند؟؟؟ یا اینکه کمی سعی میکنید محتاطانه باهاش رفتار کنید...پسری که رابطه جنسی فراوان داشته بعد زا ازدواج هم تقریبا همونطور میمونه.پسری که با یه نگاه تحریک میشد تو دوران مجردیش تو دوران متاهلیشم تا حدودی همونطور یمونه.نمونشو فراوان دیدم
یکی از آشناهای ما میگفت تو روابط جنسی با همسرش به راحتی متوحه میشید که قبلا رابطه داشته یا نه...دحتر و پسری که این کاره هستند به راحتی قابل تشخیصند
خب دقیقا قضیه اینه که چرا باید به کسی که رابطه جنسی قبل از ازدواج داشته به چشم دزد سابقه دار نگاه کنین که میخواین باهاش معامله کنین؟
بله پسر یا دختری که رابطه جنسی زیاد و افراطی بی قید و شرطی قبل از ازدواج داشته به احتمال زیاد نمیتونه بعد از ازدواج طور دیگه ای رفتار کنه ولی کسی که روابط جنسی درست و در حد معقولی داشته چطور؟
منظورم از درست و در حد معقول یعنی با یک نفر در کنار تعهد و صمیمیت اما بدون قانونی که این دو نفر رو به هم مربوط کنه. چیزی که اصلا تعریفی ازش تو کشور ما نیست بجاش تعاریف دیگه تا دلتون بخواد هست!
چرا باید به رابطه جنسی قبل از ازدواج به چشم سابقه بد یک نفر نگاه کرد؟
نیاز جنسی یک نیاز پایه است و باید بحثش از ازدواج جدا باشه. یه آدم چه ازدواج کنه چه نکنه نیازی داره که باید بهش برسه.
نمیشه به یک دختر یا پسر 16 ساله که نیاز جنسی داره ولی به بلوغ فکری نرسیده و حتی اگه رسیده تمایلی به ازدواج نداره, به زور تعهد سنگین ازدواج رو برای براورده شدن نیاز جنسیشون تحمیل کرد!!
ارتباطش این بود که من با وجود مخالفت اطرافیا که میگفتن اول کار پردرآمد و .... مهیا کن بعد ازدواج کن، تصمیمم رو گرفتم و با حقوق کم و سختی و تلاش زیاد ازدواج کردم ، یعنی من ترجیح دادم به جای این که هر روز بهانه بیارم که چرا اینقدر اوضاع داغون هست، تصمیم گرفتم خودم تلاش کنم و شروع کردم، الان هم خداروشکر از نظر مالی مشکلی ندارم و به 8-9 نفر هم حقوق میدم
قصدم فقط ارائه تجربه ای بود که طی کردم
خوشحالم که شما تونستید به موفقیت برسید ولی آیا فکر نمی کنید بهتر بود اول به این موفقیت ها برسید و از نظر مالی تامین باشید و سپس اقدام به ازدواج کنید و این سختی ها رو هم نداشته باشید؟ این که "یه جایی دستتون رو میگیره" حرف کاملا بی منطقی هست که نمیشه بهش بسنده کرد و گفت : یا علی خدا بزرگه حالا ازدواج کنیم تا بعد خداا کریمه "
متاسفانه این مدل دیدگاه های بی اساس باعث و بانی خیلی از طلاق ها هست ، کاری به مسائل مذهبی و خدا ندارم به نظر من فرد باید با تلاش و زحمت خود با شناخت از خود و طرف مقابل و ارزیابی بسیاری از موارد دیگر اعم از وضعیت مالی، فرهنگی، اجتماعی و ... پیش بره ، نه بر اساس " یکی یه جا دستمون رو میگیره " .
البته نباید ذهنیت و رویکرد طرفین رو نادیده گرفت، ممکنه هر دو همچین ذهنیتی داشته باشن ، که ذهنیت حاکم ازدواج های سنتی هست، در این صورت خب همانند ازدواج های چند ده سال پیش ممکنه جواب بده ... ولی در کل من موافق نیستم.
یکی از آشناهای ما میگفت تو روابط جنسی با همسرش به راحتی متوحه میشید که قبلا رابطه داشته یا نه...دحتر و پسری که این کاره هستند به راحتی قابل تشخیصند
واقعا نمیشه اسم این رو گذاشت استدلال و روش حساب باز کرد، به نظر من صرفا یه کلیشه هست و کاملا رد.
یعنی چی باید وجود داشته باشه!!!
الان شما اگر مذکر باشید بین دختر باکره و دختری که باکره نیست کدوم رو انتخاب میکنی برای ازدواج
طبق اون جمله بالا حتما گزینه دوم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ArashMiniStar
21-05-2015, 12:18
این ایده که میگن خدا میده ی چیز مسخره از نظر من
چند تا بچه پس میندازن میگن خدا خودش درست میکنه! بابا این بچه مگه فقط با نون و بدبختی قراره بزرگ بشه تفریح میخواد، تحصیلات، مهمتر ازدواج ک نمیدونم با پول کی میخواد خونه بگیره با این وضع قیمت و حقوق ها؟ باز دختر میگی ی جهیزیه ولی خونه و ماشین و هزینه های عروسی ووو شوخی نیس اکثرا هم رو دوش مرده
خوب شما که اینقدر بچه میارین میگین خدا میده خداوکیلی فکرشو کردین که اگه نداد چی میشه؟؟؟ اصلن از کجا میده به ما هم بگین :|
Sent from my Xperia Z1 - THE BEST OF SONY
باز دختر میگی ی جهیزیه
شما یا زن نگرفتی که انگار نگرفتی یا خواهر ازدواج نکرده نداشتی یا نداری یا کلا ندیدی که جهیزیه خریدن خودش نزدیک به 30 40 میلیون میشه اگه بخوای آبرو مندانه باشی
درسته مخارج پسر زیاد تره ولی اینطوری هم نیست فکر کنی یک دختر میخوای عروس کنی خوب یک وام ازدواج کارت رو راه میندازه !
===
معذرت از همه بحثتون رو ادامه بدید این زنگ تفریح بود :n02:
SIMON137
21-05-2015, 16:31
به نظرم جدی ترین مشکل ازدواج در ایران اینه که علاوه بر سطح مطالعه کم در جامعه ، همه فکر می کنند عالم همه چیز هستند !
عمدتا از موضع خودشون کوتاه نمیان ، هرکسی سعی داره سبک فکری خودش رو به هرترتیبی اثبات کنه برای بقیه . سیستمی که علاوه بر اینکه توش آموزش صحیح داده نمیشه ، مردم خودشون هم پیگیر یاد گرفتن نیستن و بدتر روی مواضعشون ثابتن و با همه چیز به شکل آزمون و خطار برخورد می کنن!
جوونا مدام رویا پروری می کنن از تجربه بقیه درس نمیگرن و همیشه میگن حساب ما از بقیه جداست و این اتفاقات برای ما نمی افته
مقایسه مقایسه مقایسه ، مقایسه از هر نوعش بدترین کار ممکن و یک اشتباه محضه ... ولی مدام آدما در حال مقایسه کردن همه چیز با همدیگن !
داشتن ادعا هم ، چیزی هست که موج میزنه در هر لایه از جامعه ، اونم در سیستمی که مردمش کاری نیستن و به شدت تنبلی می کنن و مهم تر از اون اینکه هنوز نقش روانشناس و روانپزشک در جامعه خوب جا نیفتاده ! به طرف میگم به یه روانشناس خوب مراجعه کن میگه من دیوانم ؟!
جالب اینه که ادعاهایی که گاها مطرح میشه هیچ تناسبی با فرهنگ عمومی جامعه و رفتار خود شخص نداره ! به عنوان مثال طرف میگه من زندگیم به خودم مربوطه نمی خوام هیچکس دخالت کنه و نظر بده ، بعد خودش در مورد زندگی همه نظر میده ، قضاوت و دخالت می کنه و ...
اصولا در سیستمی که به هزار و یک دلیل ، افسردگی توش زیاده و امید و انگیزه کمه ، باید نقش روانشناس های ماهر از هر نوعش ، پررنگ تر باشه ، که نیست!
به نظرم مهم ترین مساله در ازدواج تطابق فکری دو نفر و سطح انتظاراتشون از همدیگست. از هر قشری که باشن مهم نیست. سطح فکری و دیدگاهشون به زندگی باید نزدیک به هم باشه و در همون راستا هم قدم بردارند . باید واقع بینانی به توقعاتشون نگاه کنند و به این نکته توجه کنند که معیارهاشون بر حسب زمان متفاوت میشه! واقع بین باشن! سعی نکنن ذات همدیگرو تغییر بدن ، چیزی که ناشدنیه !
خوب زندگی کردن ، هم برای مرد و هم برای زن ، سیاست های خاص خودشو می خواد ، راه و روش داره ، دو طرف باید یاد بگیرن ترفند زندگی کردن رو
یه ازدواج درست نه تنها برای هیچ چیز مانع ایجاد نمی کنه بلکه تبدیل به مهمترین عاملی میشه که می تونه انسان رو به چیزی فراتر از اهدافش برسونه
ArashMiniStar
21-05-2015, 17:27
شما یا زن نگرفتی که انگار نگرفتی یا خواهر ازدواج نکرده نداشتی یا نداری یا کلا ندیدی که جهیزیه خریدن خودش نزدیک به 30 40 میلیون میشه اگه بخوای آبرو مندانه باشی
درسته مخارج پسر زیاد تره ولی اینطوری هم نیست فکر کنی یک دختر میخوای عروس کنی خوب یک وام ازدواج کارت رو راه میندازه !
===
معذرت از همه بحثتون رو ادامه بدید این زنگ تفریح بود :n02:
نخوردیم نون گندم دیدیم دست مردم
بخوام بحثو ادامه بدم تاپیک بهم میخوره پس به تایید کردن حرف شما افاقه میکنم[emoji2]
Sent from my Xperia Z1 - THE BEST OF SONY
hamid_diablo
21-05-2015, 17:36
مقایسه مقایسه مقایسه ، مقایسه از هر نوعش بدترین کار ممکن و یک اشتباه محضه ... ولی مدام آدما در حال مقایسه کردن همه چیز با همدیگن !
آفت جامعه ما همین مقایسه کردنه که بعدش چشم و هم چشمی و حسادت و کینه و ...بوجود میاد
خیلی زا دختر خانمها و آقا پسرها گویا به اون بلوغ عقلی نرسیدن که تونن این موضوع رو درک کنند که هر انسانی زندگی خاص خودش رو داره
هر کسی شرایط و امتیازات و معایب و تفکر و تربیت خانوادگی خاص خودش رو داره
انسانها شرایط برابر تحصیلی و شغلی یکسانی ندارن.استعدادها متفاوته.دیدگاه ها و جهان بینی ها و ارزشها فرق داره با هم
چرا تو این دنیایی که حتی به گفته یه روانشاس غربی که میگه"دنیا یعنی زندگی کردن در اوج ناعدالتی ها" مقایسه وجود داشته باشه...
این ناعدالتی ها تو کشور جهان سومی مثل ما بیشتر از جاهای دیگس...
به نظرم مهم ترین مساله در ازدواج تطابق فکری دو نفر و سطح انتظاراتشون از همدیگست. از هر قشری که باشن مهم نیست. سطح فکری و دیدگاهشون به زندگی باید نزدیک به هم باشه و در همون راستا هم قدم بردارند . باید واقع بینانی به توقعاتشون نگاه کنند و به این نکته توجه کنند که معیارهاشون بر حسب زمان متفاوت میشه! واقع بین باشن! سعی نکنن ذات همدیگرو تغییر بدن ، چیزی که ناشدنیه !
خوب زندگی کردن ، هم برای مرد و هم برای زن ، سیاست های خاص خودشو می خواد ، راه و روش داره ، دو طرف باید یاد بگیرن ترفند زندگی کردن رو
یه ازدواج درست نه تنها برای هیچ چیز مانع ایجاد نمی کنه بلکه تبدیل به مهمترین عاملی میشه که می تونه انسان رو به چیزی فراتر از اهدافش برسونه
حرفهایی که میزنین درسته ولی انقدر عوامل مختلفی توی یک زندگی مشترک میتونن دخالت داشته باشن که نمیشه نظر داد دقیقا برای چه کسی چه چیزی میتونه عامل مخرب ازدواج و زندگی مشترکش باشه یا برعکس. یکی بودن دیدگاه تفکر یکی از هزاران فاکتور موثره و شما نمیتونین یک لیست کلی از این فاکتورها تهیه کنین و با هرکی خواستین آشنا بشین یکی یکی نظرش رو بپرسین
اون چیزی که اینجا معنی پیدا میکنه داشتن یک دیدگاه کلی در مورد اینه که شما دقیقا چی لازم دارین تا نتیجه بگیرین رابطه ای که توش هستین به سرانجام ممکنه برسه یا نرسه؟
من جواب این سوال رو با نظریه ی Triangular theory of love میدم که یه ارتباط رو با سه معیار کلی میسنجه:
intimacy - به معنای صمیمیت, یعنی لذت بردن از رابطه و گذراندن وقت با طرف مقابل بطور مثال یعنی خوردن یک چای با طرف مقابل براتون لذت بخش و آرامش بخش باشه یا حرف زدن یا گردش با فرد مورد نظر
commitment - به معنای داشتن تعهد نسبت به طرف مقابل, یعنی شما در قبال شخصی که باهاش در رابطه هستین احساس مسئولیت داشته باشین نه اینکه صرفا قانون این احساس رو برای شما ایجاد کنه. یعنی الان که با تو هستم فقط با تو هستم و اتفاقاتی که تو زندگیت میفته چه خوب و بد به من مربوطن حتی اگه هیچ قانونی من رو به تو مربوط نکرده باشه
passion - راضی بودن در رابطه جنسی با فرد مورد نظر
به رابطه ای که سه ضلع این مثلث رو داشته باشه یه چشم رابطه ای میشه نگاه کرد که میتونه کامل باشه و به سرانجام خوبی برسه
ضلع imtimacy اینجا ناخوداگاه تفاهم در زمینه تفکر یا سطح اجتماعی و خیلی معیارهای دیگه رو پوشش میده. شما با کسی یه رابطه صمیمی ایجاد میکنین که نقاط مشترک مورد علاقتون رو در اون پیدا کنین
شما به کسی احساس مسئولیت پیدا میکنین که براتون مهم باشه چه اتفاقاتی براش میفته و زندگیش به کجا میرسه
توی ازدواج های سنتی معمولا به هیچکدوم از این سه ضلع پرداخته نمیشه و تفاهم یبشتر برمیگرده به ظاهر افراد و موقعیت شغلی و اجتماعیشون و چهار تا فاکتور که تو چند جلسه درموردش صحبت میشه
توی دوستی دو جنس مخالف خیلی بیشتر میشه شناخت پیدا کرد ولی معمولا اضلاع مثلث ناقصن یعنی بیشتر موارد passion همراه intimacy وجود داره و یا حتی فقط ضلع passion تو رابطه هست
ضلع تعهد اغلب لنگ میزنه و علتش هم اینه که طوری ما رو بار آوردن که تعهد رو فقط قانون میدونیم و یاد نگرفتیم که بدون اینکه اسم یکی تو شناسناممون بیاد هم میشه نسبت به یک نفر تعهد داشت. درک همین جمله مطمئنم برای خیلیا سخت و حتی مسخره است!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
SIMON137
22-05-2015, 01:06
حرفهایی که میزنین درسته ولی انقدر عوامل مختلفی توی یک زندگی مشترک میتونن دخالت داشته باشن که نمیشه نظر داد دقیقا برای چه کسی چه چیزی میتونه عامل مخرب ازدواج و زندگی مشترکش باشه یا برعکس. یکی بودن دیدگاه تفکر یکی از هزاران فاکتور موثره و شما نمیتونین یک لیست کلی از این فاکتورها تهیه کنین و با هرکی خواستین آشنا بشین یکی یکی نظرش رو بپرسین
اون چیزی که اینجا معنی پیدا میکنه داشتن یک دیدگاه کلی در مورد اینه که شما دقیقا چی لازم دارین تا نتیجه بگیرین رابطه ای که توش هستین به سرانجام ممکنه برسه یا نرسه؟
من جواب این سوال رو با نظریه ی Triangular theory of love میدم که یه ارتباط رو با سه معیار کلی میسنجه:
intimacy - به معنای صمیمیت, یعنی لذت بردن از رابطه و گذراندن وقت با طرف مقابل بطور مثال یعنی خوردن یک چای با طرف مقابل براتون لذت بخش و آرامش بخش باشه یا حرف زدن یا گردش با فرد مورد نظر
commitment - به معنای داشتن تعهد نسبت به طرف مقابل, یعنی شما در قبال شخصی که باهاش در رابطه هستین احساس مسئولیت داشته باشین نه اینکه صرفا قانون این احساس رو برای شما ایجاد کنه. یعنی الان که با تو هستم فقط با تو هستم و اتفاقاتی که تو زندگیت میفته چه خوب و بد به من مربوطن حتی اگه هیچ قانونی من رو به تو مربوط نکرده باشه
passion - راضی بودن در رابطه جنسی با فرد مورد نظر
به رابطه ای که سه ضلع این مثلث رو داشته باشه یه چشم رابطه ای میشه نگاه کرد که میتونه کامل باشه و به سرانجام خوبی برسه
ضلع imtimacy اینجا ناخوداگاه تفاهم در زمینه تفکر یا سطح اجتماعی و خیلی معیارهای دیگه رو پوشش میده. شما با کسی یه رابطه صمیمی ایجاد میکنین که نقاط مشترک مورد علاقتون رو در اون پیدا کنین
شما به کسی احساس مسئولیت پیدا میکنین که براتون مهم باشه چه اتفاقاتی براش میفته و زندگیش به کجا میرسه
توی ازدواج های سنتی معمولا به هیچکدوم از این سه ضلع پرداخته نمیشه و تفاهم یبشتر برمیگرده به ظاهر افراد و موقعیت شغلی و اجتماعیشون و چهار تا فاکتور که تو چند جلسه درموردش صحبت میشه
توی دوستی دو جنس مخالف خیلی بیشتر میشه شناخت پیدا کرد ولی معمولا اضلاع مثلث ناقصن یعنی بیشتر موارد passion همراه intimacy وجود داره و یا حتی فقط ضلع passion تو رابطه هست
ضلع تعهد اغلب لنگ میزنه و علتش هم اینه که طوری ما رو بار آوردن که تعهد رو فقط قانون میدونیم و یاد نگرفتیم که بدون اینکه اسم یکی تو شناسناممون بیاد هم میشه نسبت به یک نفر تعهد داشت. درک همین جمله مطمئنم برای خیلیا سخت و حتی مسخره است!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون از اینکه بحث رو به شکل مناسب باز کردید و جهت دادید.
من هم نظر رو این موارد بود ولی دقیق نمی دونستم چطوری شرحش بدم که البته شما با قالب بندی مناسب و به جا و با یک نظریه درست بهش اشاره کردید که ازین بابت بسیار ممنونم.
طبعا مقدور نیست ریز موارد رو بررسی کرد ولی میشه یه برداشت کلی از شخصیت شخص مقابل داشت ، مهم اینه که لایف استایل شخص رو ببینم و باز هم دوست داشته باشیم ، آدما باید بتونن با عادات همدیگه زندگی کنن ، چه خوب چه بد ، سعی در تغییرشون نداشته باشن ، بعضی جاها اون حس راضی بودن از رابطه جنسی + نزدیکی احساسی باعث میشه مثل یه ابر روی مسائل رو بگیره و مانع حلشون بشه و باعث بشه تا حدی از انتظاراتشون کوتاه بیان و فکر کنن که عملا مشکلی ندارن ولی این قضیه تا زمانی ادامه پیدا می کنه که یه بحث و دعوای سنگین داشته باشن و اونجا که این حس ولو برای لحظه ای از بین بره ، تمام سختی هایی که تحمل کردن و فداکاری و گذشتشون نسبت به طرف مقابل میاد جلو چشمشون و مستقیم میزنن تو سر همدیگه !
یکی از ویژگی های روانشانس بالینی ماهر هم همین هست که بدون تعصب روی شخص با هر دو نفر صحبت می کنه و با برداشتی که از شخصیتشون داره نظرش رو میده که بعضی جاها خیلی می تونه کمک کننده باشه.
در مورد آخرین جمله هم به شدت موافقم ، موارد بسیاری دیدم که در دوران آشنایی میگن که چون طرفشون هنوز رسما زن یا شوهرشون نیست ، فلان کار رو انجام میدن ولی وقتی رسمی باشن ، در اون شرایط طبعا این کار رو انجام نخواهد داد.این چیزیه که اصلا نمی تونم درکش کنم!
بعضی جاها اون حس راضی بودن از رابطه جنسی + نزدیکی احساسی باعث میشه مثل یه ابر روی مسائل رو بگیره و مانع حلشون بشه و باعث بشه تا حدی از انتظاراتشون کوتاه بیان و فکر کنن که عملا مشکلی ندارن ولی این قضیه تا زمانی ادامه پیدا می کنه که یه بحث و دعوای سنگین داشته باشن و اونجا که این حس ولو برای لحظه ای از بین بره ، تمام سختی هایی که تحمل کردن و فداکاری و گذشتشون نسبت به طرف مقابل میاد جلو چشمشون و مستقیم میزنن تو سر همدیگه !
دقیقا همینطوریه که میگین ولی تمایل جنسی زیاد دو نفر در اوایل رابطه که باعث میشه ناخوداگاه خیلی مسائل دیگه رو فراموش کنن و بهش نپردازن یکی از فازهای روتین هر رابطه است که اگه بهش زمان داده بشه به مراحل عمیق تری میرسه
تو ارتباط خیلی ها انتظار دارن رابطشون همیشه مثل روزها و ماههای اول پر از هیجان و احساسات باشه درحالیکه این حرف فقط از روی عدم اطلاعات نسبت به مراحل یک رابطه است نه اینکه حالا که مثل قبل اون احساس عشق و هیجان رو نسبت به هم نداریم رابطه مون دیگه بدرد بخور نیست!
در شروع یک رابطه جذابیت های جنسی خیلی بیشتر حکمفرمایی میکنن و عشقی که با رابطه ی جنسی شروع بشه قرار نیست نافرجام باشه بلکه مهم اینکه اون دو نفر بتونن از این مرحله ی هورمونال عبور کنن و هیجاناتی رو که دارن پشت سر بگذارن و کم کم روی دو ضلع دیگه ی مثلث رابطشون کار کنن.
شما قرار نیست تا آخر عمرتون همون احساس هیجان انگیز رو به یک نفر داشته باشین که تو ماههای اول رابطه دارین. باید بدونین که این یک سطح از رابطه است که قراره به سطوح بعدی برسه ولی خیلیا به همین سطح رابطشون کفایت میکنه و جلوتر نمیره و همین که از اوج هیجاناتشون کم شد به این نتیجه میرسن که طرف مقابلشون رو دوست ندارن و تمام!
خیلیا حتی این تصور رو دارن که قراره انقدر عاشق طرف مقابلشون باشن که هیچوقت بحث و دعوایی بینشون پیش نیاد در حالیکه این یک تصور واقعا احمقانه و کارتونیه. قراره بیشترین بحث ها و دعواهای شما با کسی باشه که عاشقش هستین و دارین رابطه تون رو باهاش پیش میبرین ولی قرارم هست که این دعواها شما رو هرروز بهتر کنن و جلوتر ببرن نه اینکه بعد از داد و فریاد و پرت کردن چهار تا بشقاب باز به همون جایی برسین که قبلا بودین
ما هیچی از عشق و روابط نمیدونیم, واقعا آموزش ندیدیم و جالبه هنوز هم حاضر نیستن شروع کنن به آموزش دادن این مسائل که اونم دلیلش مشخصه بحثی راجع بهش ندارم
ازدواج باید آخرین خونه ی یک رابطه باشه نه اولین خونش. شما باید بازی کنی و توی این بازی انقدر ببری و ببازی تا برسی به این نتیجه که آیا صلاحیت تشکیل خانواده با طرف مورد نظرم رو دارم یا نه.
ذات انسان ها با تجربه پخته میشه. اگه شما هیچوقت با هیچکس ارتباطی نداشتین و ارتباط اولتون تازه میخواد ازدواجتون باشه اون ازدواج در نادرترین حالت خودش به سرانجام خوبی میرسه وقتی شما پا روی خیلی از نیازهای خودتون میذارین و با فداکاری زندگی رو پیش میبرین اتفاقی که برای زندگی خیلی از پدرها و مادرهای ما افتاده
اگه شما ارتباط های دیگه ای داشتین ولی همشون تو سطح اول رابطه از هم گسسته شدن شما هم آدمی نیستین که بتونین ازدواج موفقی داشته باشین
منظور من از ازدواج موفق ازدواجی نیست که مثلا 40 سال تداوم داشته باشه بلکه ازدواجیه که شما ازش احساس رضایت داشته باشین نه اینکه سعی کنین باهاش بسازین چون پای بچه ای وسطه یا مهریه سنگینی باید بدین یا دیگه جوون نیستین که بتونین ازدواج مجدد بکنین یا خانواده ها ازتون انتظار دارن!
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران گفت: مزایای ازدواج در سنین پائین بیش از معایب آن است حال آنکه بیشتر ازدواج های کشور ما هنوز در سنین بالا انجام می گیرد.
کوروش محمدی در گفتگو با مهر اظهار داشت: رویکرد خانواده ها برای ازدواج در سن پایین و کمتر از ۲۰ سال در کشور ما می تواند نویدی برای جامعه باشد اما در حال حاضر چنین اتفاقی رخ نداده است.
وی بیان داشت: مزایای ازدواج درسنین پائین بیش از معایب آن است.
محمدی با اظهار اینکه وقتی آماری از ازدواج می دهیم منظور ازدواج هایی است که منجر به زندگی مشترک شوند، اعلام کرد: در بسیاری موارد شاهدیم دختر و پسرهایی که در سنین کم نامزد یا حتی عقد کردند پس از ۵ تا ۶ سال در این مرحله مانده و به این نتیجه رسیده اند که باید از یکدیگر جدا شوند.
محمدی اعلام کرد: مزیت ازدواج در سنین پائین تولد فرزندان در سنین ۲۰ تا ۲۵ سال و کاهش شکاف نسل ها است و این در حالی است که تهدید این دسته از ازدواج ها ، ازدواج بر پایه احساس است.
وی با بیان اینکه زمانی که هنوز شرایط ازدواج در اجتماع از جمله مسکن و اشتغال فراهم نشده ، چطور امکان دارد که جامعه به سمت ازدواج با سنین پائین برود، ادامه داد: وقتی در یک جامعه مدرک گرا زندگی می کنیم، دختری که در سن ۱۷ یا ۱۸ سالگی ازدواج کند دیگر فرصت تحصیل را از دست می دهد بنابراین چطور امکان دارد با چنین دیدگاهی، انتظار وقوع ازدواج در سنین پائین را داشته باشیم.
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران گفت: به منظور پیشگیری از ازدواجهای برپایه احساس در سنین پائین و جلوگیری از عواقب جدی آن طی زندگی زناشویی اگر این نوع ازدواج ها با آموزش در سطح خانواده ها و اجتماع همراه باشد و دختر و پسری که در سن کمتر از۲۰ سالگی تصمیم به ازدواج می گیرند مهارت لازم را برای یک زندگی مشترک کسب کنند، آن تهدید هم به یک فرصت بدل می شود.
وی ازدواج در سنین پائین را یک فرصت برای اجتماع نام برد و اعلام کرد: اگر واقعا جامعه به این سمت در حال شکل گیری است باید مهارت های لازم به جوانان آموزش داده شود.
محمدی افزود: آمار بالای طلاق در جامعه کنونی ما به دلیل ازدواج های احساسی در سن پایین و از سوی دیگر ازدواج های اجباری در سنین بالا است که فرد دیگر فرصت انتحاب را از دست داده و مجبور به ازدواج می شود.
وی با بیان اینکه مشکل ازدواج در سنین بالا هنوز حل نشده است، گفت: وقتی با جمعیت زیاد بیکاران در کشور مواجهیم و توقعات برای ازدواج بالا رفته و هنوز برای تهیه مسکن مشکل وجود دارد و مشکل بخش اعظمی از خانواده های متوسط و پائین تر تامین جهزیه است بنابراین انتظار می رود که در سال های آینده منتظر ازدواج در سنین بالاتر از زمان حاضر باشیم.
Motaharri
24-05-2015, 13:55
علت نارضایتی جنسی مربوط به نوع رابطه ی جنسی میشه و آموزشهایی که به ماها داده نشده از کودکی و خودمون همینطوری دیمی ! تو مدرسه و دانشگاه و در نهایت با ورود به اینترنت دیدیم و فکر کردیم اونچه که دیدیم همه ی چیزی هست که وجود داره
به خاطر اینکه کسی به ما نگفته اون پورن استارها صرفا برای خودشون دلیل اقتصادی دارن اغلب ؛ و ما به چیزی دیگه برداشت میکنیم !
و این مسئله ی جنسی کاملا بی ارتباط هست با اعتقادات ضعیف ؛ چون اصول اخلاقی ورای اعتقادات مذهبی در افراد وجود داره و این در حالیه که اگر صحبت شما صادق بود میبایست در جاهای دیگه ی دنیا هرج و مرج جنسی رو شاهد میبودیم ؛ ولی خب بحمدالله در کشوری با اکثریت معتقد ما ، میبینیم که آمار تجاوز و جرایم جنسی بسیار تکاندهندست
در همه جای دنیا آمار تجاوز تکان دهنده است و مختص ایران هم نیست.
ولی اگر فرض بگیریم در غرب نرخ تجاوز کمتر از ایران هست! علتش وجود فاحشه خانه ها و مکان های علنی برای فساده نه هوشیاری و آگاهی آدما.
غریزه جنسی سیری پذیر نیست و صحبت از آگاهی و آموزش بیشتر شبیه یک شوخیه.
اتفاقا غرب با این بلایی که سر انسان و لذت جنسی آورده، اینقدر این لذت رو پر رنگ کرده که شاهد ازدواج هایی مثل همجنسگراها هستیم یا ازدواج سفید موقتی.
دو نفر که با هم ازدواج میکنن قرار نیست از شب اول حرفه ای تمام عیار باشن.
پس تجربه و مرحله به مرحله جلو رفتن چی میشه؟
اونایی که خیلی حرفه ای هستن یک هفته هم برای هم جذابیت ندارن، برای همین هم هست حرفه ای ها (تو مسایل جنسی) زود طلاق میگیرن یا اصلا تن به ازدواج نمیدن.
در همه جای دنیا آمار تجاوز تکان دهنده است و مختص ایران هم نیست.
ولی اگر فرض بگیریم در غرب نرخ تجاوز کمتر از ایران هست! علتش وجود فاحشه خانه ها و مکان های علنی برای فساده نه هوشیاری و آگاهی آدما.
غریزه جنسی سیری پذیر نیست و صحبت از آگاهی و آموزش بیشتر شبیه یک شوخیه.
اتفاقا غرب با این بلایی که سر انسان و لذت جنسی آورده، اینقدر این لذت رو پر رنگ کرده که شاهد ازدواج هایی مثل همجنسگراها هستیم یا ازدواج سفید موقتی.
دو نفر که با هم ازدواج میکنن قرار نیست از شب اول حرفه ای تمام عیار باشن.
پس تجربه و مرحله به مرحله جلو رفتن چی میشه؟
اونایی که خیلی حرفه ای هستن یک هفته هم برای هم جذابیت ندارن، برای همین هم هست حرفه ای ها (تو مسایل جنسی) زود طلاق میگیرن یا اصلا تن به ازدواج نمیدن.
بله همه جای دنیا تجاوز وجود داره . ولی خیلی فرق هست بین آمار تجاوزی که در ایران و خاورمیانه صورت میگیره با کشورهای غربی . توی ایران پدر به دختر 9 ساله تجاوز میکنه و اونو حامله میکنه .
توی ایران بند هایی به قانون اضافه میکنن و بچه ای که به فرزند خواندگی گرفته میشه میتونه با چند تا کلمه به پدرش محرم بشه و فرزندی که تا همین چند روز پیش به اون شخص به عنوان پدر نگاه میکرده حالا اونو مثل هیولایی می بینه که به دنبال بهره کشی جنسیه .
این چیزی که در کشورهای پیشرفته به عنوان تجاوز از اون یاد میشه در ایران بصورت پدیده ای بدون منع قانونی دراومده . بخاطر هوا و هوس از بچه ها هم نمیگذرن ولی انگشت اتهام همیشه به سمت غرب نشانه میره .
توی مسجد روحانیه میگه زن ها باید بدونن هر وقت شوهرشون خواست با خانم نزدیکی کنه بی برو برگرد خانم باید اجابت کنه . حالا فرقی نمیکنه کجا باشه . روی شتر یا توی خودروی فلوکس قورباغه ای یا موقع عبادت . هر موقع آقا خواست خانم نباید "نه" بگه .
این آموزش ها و نکاتیه که در ایران به زن و شوهر آموزش و پیشنهاد داده میشه ! دستاورد ایران قانونی کردن تجاوز به بچه ها و سک.س زوری با همسرـه .
ولی در غرب اگر زن راضی نباشه و شوهر بخواد به زور با اون نزدیکی کنه به این مسئله به عنوان تجاوز نگاه میشه و قوانینی برای این مسئله نوشته شده .
به جای این که مشکلات رو پیدا و برطرف کنیم همیشه دنبال اتهام زدن هستیم . الان هم داریم نتیجه همین سطحی نگری و تفکرات مسخره رو می بینیم .
در همه جای دنیا آمار تجاوز تکان دهنده است و مختص ایران هم نیست.
ولی اگر فرض بگیریم در غرب نرخ تجاوز کمتر از ایران هست! علتش وجود فاحشه خانه ها و مکان های علنی برای فساده نه هوشیاری و آگاهی آدما.
غریزه جنسی سیری پذیر نیست و صحبت از آگاهی و آموزش بیشتر شبیه یک شوخیه.
اتفاقا غرب با این بلایی که سر انسان و لذت جنسی آورده، اینقدر این لذت رو پر رنگ کرده که شاهد ازدواج هایی مثل همجنسگراها هستیم یا ازدواج سفید موقتی.
دو نفر که با هم ازدواج میکنن قرار نیست از شب اول حرفه ای تمام عیار باشن.
پس تجربه و مرحله به مرحله جلو رفتن چی میشه؟
اونایی که خیلی حرفه ای هستن یک هفته هم برای هم جذابیت ندارن، برای همین هم هست حرفه ای ها (تو مسایل جنسی) زود طلاق میگیرن یا اصلا تن به ازدواج نمیدن.
کدوم تحقیق نشون داده که افراد حرفه ای در مسائل جنســی (!) زود طلاق میگیرن با تن به ازدواج نمیدن؟ شاید اینکه کنار هم با هم تجربیاتشون رو افزایش بدن ممکنه بچه ای ناخواسته بوجود بیاد و همون تجربه بهشون ثابت کنه که به درد هم نمیخورنف اونوقت تکلیف چیه؟
گذشته از اون شما هنوز همجنسگرا ها رو به رسمیت نمیشناسین و درک درستی هم از ازدواج سفید ندارین (مقایسه اون با ازدواج موقت).
در ایران هم مرد زن میتونن با ازدواج موقت و صیغه با هم محرم بشند و رابطه جنــسی داشته باشن چرا آمار تجاوز پایین نیومده؟
غریزه جنسی سیری پذیر نیست و صحبت از آگاهی و آموزش بیشتر شبیه یک شوخیه.
حرص آدم ها به غذا هم سیری پذیر نیست. شما هروقت گشنه بشی دلت غذا میخواد وقتی سیر شدی قرار نیست تا ابد سیر بشی. چرا سیری ناپذیر بودن رو بعنوان یک صفت بد شما در نظر میگیری؟ احتیاج مستمر و مداوم به یک سری خواسته ها جزو طبیعت انسانه, ترکیب سیری ناپذیر بودن و نیاز به تنوع باعث میشه یک سری خواسته ها مدام تغییر کنن و به شکل تازه ای خودشون رو نشون بدن
شما اگه از گشنگی در حال مرگ باشی به نون خشک و کپک زده هم راضی میشی و طوری بهش نگاه میکنی که انگار بهترین غذای دنیاست ولی اگه سیری نسبی داشته باشی سعی میکنی چیزی رو بخوری که بیشتر مورد علاقه ات باشه. این حس گرسنگی همون حس گرسنگیه ولی درجه اش تغییر کرده و همین باعث شده دید شما هم به قضیه متفاوت باشه. وقتی جلوی شخص شما یک میز با بیست نوع غذا بذارن شروع نمیکنی از یک کنار به خوردن بلکه نگاه میکنی چه انتخاب هایی داری.
بعد از مدتی ممکنه ذائقه ی شما تغییر کنه و یا سعی کنی غذاهای جدیدی رو بچشی.
این اتفاقیه که در طول 20-30 سال زندگی هر انسانی در مورد میلش به خوردن براش افتاده این اتفاق بدی بوده؟
شما آموزش داده شدی چطور غذا بخوری و چطور به غذای دیگران دست نزنی و سرت رو تو بشقاب بقیه نکنی و فکر نکنم شوخی بنظر بیاد این آموزش!
تمام امیال ما به همین سادگی جلو میرن و تغییر میکنن و در ذات یکی هستن. پیچیدگی ای که شما تو میل جنسی میبینی در اصل این میل نبوده. جبهه گیری ها و سرکوب ها و در جواب اون افراط ها این شکلی کردنش
دو نفر که با هم ازدواج میکنن قرار نیست از شب اول حرفه ای تمام عیار باشن.
پس تجربه و مرحله به مرحله جلو رفتن چی میشه؟
یکی از شبکه های صدا و سیما چند ماه پیش یک برنامه ای گذاشت درمورد آشنایی قبل ازدواج و عنوان کرد که آشنایی قبل از ازدواج خیلی مهمه و بهتره قبل از اینکه عقد دایم انجام بشه دو نفر به هم محرم بشن و حداقل 6 ماه با هم رابطه داشته باشن تا بتونن برای ازدواجشون تصمیم بگیرن. عده ای که طرز فکر شما رو دارن و ازدواج رو خونه اول روابط میدونن دارن به این نتیجه میرسن که ازدواج بدون آشنایی قبلی الان دیگه جواب نمیده بنظرم شما اون برنامه رو حتما پیدا کنین و نگاه کنین. اصراری ندارم نظرتون رو تغییر بدم شما نظرت محترمه ولی حتی صدا و سیما داره از شما جلو میزنه تو این قضیه! دیگه حتی قیلترینگ های قدر صدا و سیمای ما به این نتیجه رسیدن ازدواج بدون رابطه جنسی قبلی جواب نمیده که همچین بحثی رو مطرح کردن تو تلویزیون!
اونایی که خیلی حرفه ای هستن یک هفته هم برای هم جذابیت ندارن، برای همین هم هست حرفه ای ها (تو مسایل جنسی) زود طلاق میگیرن یا اصلا تن به ازدواج نمیدن.
شما دارین به رابطه های افراطی اشاره میکنین که به اندازه ی تفریطی ها بی ارزشن تو این بحث
بحث اینجا از کسی هست که نه صفره صفره نه به قول شما یه حرفه ای تمام قد!
Motaharri
25-05-2015, 11:07
بله همه جای دنیا تجاوز وجود داره . ولی خیلی فرق هست بین آمار تجاوزی که در ایران و خاورمیانه صورت میگیره با کشورهای غربی . توی ایران پدر به دختر 9 ساله تجاوز میکنه و اونو حامله میکنه .
توی ایران بند هایی به قانون اضافه میکنن و بچه ای که به فرزند خواندگی گرفته میشه میتونه با چند تا کلمه به پدرش محرم بشه و فرزندی که تا همین چند روز پیش به اون شخص به عنوان پدر نگاه میکرده حالا اونو مثل هیولایی می بینه که به دنبال بهره کشی جنسیه .
این چیزی که در کشورهای پیشرفته به عنوان تجاوز از اون یاد میشه در ایران بصورت پدیده ای بدون منع قانونی دراومده . بخاطر هوا و هوس از بچه ها هم نمیگذرن ولی انگشت اتهام همیشه به سمت غرب نشانه میره .
عزیز، بهتره نگاهی به اخبار تجاوز در بهشت برین آمریکا بندازین، بعدا بگین ایران اینجور و آنجور.
هنوز یک ماه از دادگاه اون مردی که در آمریکا دخترش رو تو زیر زمین خونه زندانی کرده بود و بهش تجاوز کرده بود نگذشته.
اگر بنا به مثال زدن تک و توک باشه و بعدش تعمیمش به جامعه و یک فرهنگ این کار اشتباهیه.
چون در آمریکا هم یک نوجوان با مسلسل وارد دانشگاه میشه و کل دانشگاه رو به رگبار میبنده.
من باید اینو به سکولاریسم و...ارتباط بدم و شما صدات در میاد که فلانی دیوانه بود و ارتباطی به تفکرات رایج غرب نداره!
ولی برای دیوانه های داخلی به خدا و دین و... ربطش بدین که کار بسیار اشتباهیه.
Motaharri
25-05-2015, 11:18
حرص آدم ها به غذا هم سیری پذیر نیست. شما هروقت گشنه بشی دلت غذا میخواد وقتی سیر شدی قرار نیست تا ابد سیر بشی. چرا سیری ناپذیر بودن رو بعنوان یک صفت بد شما در نظر میگیری؟ احتیاج مستمر و مداوم به یک سری خواسته ها جزو طبیعت انسانه, ترکیب سیری ناپذیر بودن و نیاز به تنوع باعث میشه یک سری خواسته ها مدام تغییر کنن و به شکل تازه ای خودشون رو نشون بدن
شما اگه از گشنگی در حال مرگ باشی به نون خشک و کپک زده هم راضی میشی و طوری بهش نگاه میکنی که انگار بهترین غذای دنیاست ولی اگه سیری نسبی داشته باشی سعی میکنی چیزی رو بخوری که بیشتر مورد علاقه ات باشه. این حس گرسنگی همون حس گرسنگیه ولی درجه اش تغییر کرده و همین باعث شده دید شما هم به قضیه متفاوت باشه. وقتی جلوی شخص شما یک میز با بیست نوع غذا بذارن شروع نمیکنی از یک کنار به خوردن بلکه نگاه میکنی چه انتخاب هایی داری.
بعد از مدتی ممکنه ذائقه ی شما تغییر کنه و یا سعی کنی غذاهای جدیدی رو بچشی.
این اتفاقیه که در طول 20-30 سال زندگی هر انسانی در مورد میلش به خوردن براش افتاده این اتفاق بدی بوده؟
سیری ناپذیر بودن اگر در جهت آسیب زدن به دیگران باشه یک صفت منفی و آسیب اجتماعیه.
انسان در طلب علم کردن هم سیری ناپذیره، کسی خرده ای گرفته؟
در بحث مسائل جنسی که من گفتم سیری ناپذیر بودنش مشکل ایجاد میکنه، چون پای یک فرد دیگر رو به رابطه باز میکنی.
حالا یا باید اون فرد را با پول بخری، یا فریبش بدی و یا بهترین حالت طرف دوستت باشه و کاملا راضی باشه.
که حالت سوم کمترین درصد رو داره چون این حس به سرعت میخواد بره سراغ اصل قضیه و حوصله زمینه چینی و... رو نداره.
یکی از شبکه های صدا و سیما چند ماه پیش یک برنامه ای گذاشت درمورد آشنایی قبل ازدواج و عنوان کرد که آشنایی قبل از ازدواج خیلی مهمه و بهتره قبل از اینکه عقد دایم انجام بشه دو نفر به هم محرم بشن و حداقل 6 ماه با هم رابطه داشته باشن تا بتونن برای ازدواجشون تصمیم بگیرن. عده ای که طرز فکر شما رو دارن و ازدواج رو خونه اول روابط میدونن دارن به این نتیجه میرسن که ازدواج بدون آشنایی قبلی الان دیگه جواب نمیده بنظرم شما اون برنامه رو حتما پیدا کنین و نگاه کنین. اصراری ندارم نظرتون رو تغییر بدم شما نظرت محترمه ولی حتی صدا و سیما داره از شما جلو میزنه تو این قضیه! دیگه حتی قیلترینگ های قدر صدا و سیمای ما به این نتیجه رسیدن ازدواج بدون رابطه جنسی قبلی جواب نمیده که همچین بحثی رو مطرح کردن تو تلویزیون!
بنده هم منکر آشنایی قبل ازدواج نیستم.
ازدواج سنتی به اون معنی که شما دختر رو اولین بار در جلسه خواستگاری ببینی، مسلما منسوخ شده است.
محرمیت هم مشکلی ایجاد نمیکنه ولی این روشی که شما به عنوان روش علمی ازش یاد میکنی، چطوری میتونه رد کنه که من با هر آدمی 6 نفر بیشتر نباشم به نفعم نیست؟
من با یک نفر 6 ماه خوشم هم نیازهای غریزیم و هم نیازهای عاطفیم تامین میشه وقتی برام تکراری شد بندازمش دور.
این تفکرات شما و دوستانتان جامعه رو به جایی رسونده که راحت طلبی در راس همه چیز قرار گرفته.
پدر و مادر تو بچگی برات زحمت کشیدن که کشیدن، حال نداری مراقبت کنی بنداز سالمندان.
یک دختر رو با ازدواج سفید بیار تو زندگیت باهاش حال نکردی سریع تمام کنین و یکی دیگه بیارین.
که معلوم نیست این اصل حال کردن چرا تو آدمای راحت طلب امروزی اینقدر محبوب شده.
M0RTEZA_R
25-05-2015, 11:35
ایا معتقدین ازدواج در سن پایین بچه بازیه؟
Motaharri
25-05-2015, 11:42
ایا معتقدین ازدواج در سن پایین بچه بازیه؟
سن پایین تعریف داره و نمیشه گفت شما تو 20 سالگی قابل مقایسه با پدر بزرگت تو 20 سالگی هستی.
ایشون توهمون سن میتونسته خرج 10 نفر رو بده، اما بچه 20 ساله امروز خیلی هنر داشته باشه نرم افزارهای مختلف وایبر و. بازی نصب کنه و تو اتاق انزواش تو خودش بپیچه.
ازدواج جنم میخواد، هم مردش و هم زنش باید جنم داشته باشن، مشکلات رو بپذیرین، سختی های راه رو قبول کنن و دست به دست هم تلاش کنن.
کسایی که ازدواج رو برای سرخوشی میخوان، تو هر سنی که با شن شکست میخورن.
بلوغ جنسی رخ بده + بلوغ فکری ازدواج در هر سنی میتونه رخ بده.
که فعلا بلوغ حنسی رو 18 سال معرفی کردن و اگر در گذشته کمتر از این سن ازدواجی صورت میگرفته اشتباه بوده و بیشتر دلایل عرفی داشته و نمیشه به کل زمان ها تعمیش داد.
سن پایین تعریف داره و نمیشه گفت شما تو 20 سالگی قابل مقایسه با پدر بزرگت تو 20 سالگی هستی.
ایشون توهمون سن میتونسته خرج 10 نفر رو بده، اما بچه 20 ساله امروز خیلی هنر داشته باشه نرم افزارهای مختلف وایبر و. بازی نصب کنه و تو اتاق انزواش تو خودش بپیچه.
ازدواج جنم میخواد، هم مردش و هم زنش باید جنم داشته باشن، مشکلات رو بپذیرین، سختی های راه رو قبول کنن و دست به دست هم تلاش کنن.
کسایی که ازدواج رو برای سرخوشی میخوان، تو هر سنی که با شن شکست میخورن.
بلوغ جنسی رخ بده + بلوغ فکری ازدواج در هر سنی میتونه رخ بده.
که فعلا بلوغ حنسی رو 18 سال معرفی کردن و اگر در گذشته کمتر از این سن ازدواجی صورت میگرفته اشتباه بوده و بیشتر دلایل عرفی داشته و نمیشه به کل زمان ها تعمیش داد.
بلوغ فکری زیر 20 سال رخ نمیده ... "بلوغ فکری" به همین راحیتا که شما فک میکنین شکل نمیگیره.
اصلا این تعریف شما رو درک نمیکنم ... آدم ازدواج میکنه که زندگی بهتری داشته باشه ، نه این که در زنج و سختی به سر ببره و با خودش بگه : باید تحمل کنم" ...این دیدگاه واقعا یه دیدگاه جهان سومیه محضه ... زندگی سخته ؟ آره ! هدف اینه که این سختی ها ب حداقل برسه و ازدواج اگه اصولی پیش بره مطمئنا همینطور خواهد شد .... این ک بگیم کسی که ازدواج میکنه تا زندگی بهتری داشته باشه حتما شکست خواهد خورد واقعا با هیچ منطقی سازگار نیست.
البته به تعاریف شما از "زندگی بهتر " ، "زندگی خوب" ، "مشکلات" ، هم بستگی داره ... زندگی بهتر لزوما زندگی بدون مشکل نیست ، زندگی با معنا که توش تلاش برای بهتر شدن و به حداقل رسوندن مشکلات باشه ، میشه زندگی خوب. نه این که هر روز خدا غرق در مشکلات و سختی ها باشیم.
Motaharri
25-05-2015, 12:08
بلوغ فکری زیر 20 سال رخ نمیده ... "بلوغ فکری" به همین راحیتا که شما فک میکنین شکل نمیگیره.
نمیتونی برای همه حکم بدین، اگر با خودتون مقایسه کردین یا آدمای اطرافتون امکانش هست این نتیجه رو بگیرین.
یک فرد همونطور که در 18 سالگی میتونه در انتخابات در هر کشوری شرکت کنه و سرنوشت کشورش رو تعیین کنه، سرنوشت زندگی خودش رو هم میتونه تعیین کنه.
بلوغ فکری هم چیز عجیب و غریبی نیست.
مشکل آرمانخواهی و مصرف زدگیه که فرد میکنه دارای بلوغ نیست چون بلوغ یعنی همه چیز در حد اعلی!
من هم میتونم بگم یک فرد 20 ساله نسبت به فرد 50 ساله بلوغ فکری کمتری داره پس بهتره ازدواج رو تا 50 سالگی به تاخیر بندازیم تا بلوغ بیشتری حاصل بشه !!
نمیتونی برای همه حکم بدین، اگر با خودتون مقایسه کردین یا آدمای اطرافتون امکانش هست این نتیجه رو بگیرین.
یک فرد همونطور که در 18 سالگی میتونه در انتخابات در هر کشوری شرکت کنه و سرنوشت کشورش رو تعیین کنه، سرنوشت زندگی خودش رو هم میتونه تعیین کنه.
بلوغ فکری هم چیز عجیب و غریبی نیست.
مشکل آرمانخواهی و مصرف زدگیه که فرد میکنه دارای بلوغ نیست چون بلوغ یعنی همه چیز در حد اعلی!
من هم میتونم بگم یک فرد 20 ساله نسبت به فرد 50 ساله بلوغ فکری کمتری داره پس بهتره ازدواج رو تا 50 سالگی به تاخیر بندازیم تا بلوغ بیشتری حاصل بشه !!
استثنا هم هست ، ولی اصولا زیر 20 سال آدما تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستن و بلوغ فکری به معنای حقیقی شکل نمیگیره، من موافق ازدواج در سنین زیر 20 سال نیستم و منظور از این حرف ازدواج در 50 سالگی نیست ! اشتباه شما ریشه در جامعه شناسی ضعیف شما داره ... اگه فک میکنین فردی میتونه زیر 20 سال ازدواج کنه و احتمال موفقیت بالای 70 درصد باشه کاملا در اشتباهین. باز هم میگم جامعه فرق کرده افکار تغییر کردن قانون 1400 سال پیش رو نمیشه تو جامعه الان پیاده کرد.
انتخابات کجا سرنوشت زندگی کجا ؟ ! ! !
سیری ناپذیر بودن اگر در جهت آسیب زدن به دیگران باشه یک صفت منفی و آسیب اجتماعیه.
انسان در طلب علم کردن هم سیری ناپذیره، کسی خرده ای گرفته؟
در بحث مسائل جنسی که من گفتم سیری ناپذیر بودنش مشکل ایجاد میکنه، چون پای یک فرد دیگر رو به رابطه باز میکنی.
حالا یا باید اون فرد را با پول بخری، یا فریبش بدی و یا بهترین حالت طرف دوستت باشه و کاملا راضی باشه.
که حالت سوم کمترین درصد رو داره چون این حس به سرعت میخواد بره سراغ اصل قضیه و حوصله زمینه چینی و... رو نداره.
فکر کنم یک آماری هست و شما ازش کامل خبر داری و اونجا صریحا اعلام کردن که حالت سوم کمترین درصد رو داره منم موضع گیریم واسه اینه از این آماره اطلاعی ندارم!
بنده هم منکر آشنایی قبل ازدواج نیستم.
ازدواج سنتی به اون معنی که شما دختر رو اولین بار در جلسه خواستگاری ببینی، مسلما منسوخ شده است.
محرمیت هم مشکلی ایجاد نمیکنه ولی این روشی که شما به عنوان روش علمی ازش یاد میکنی، چطوری میتونه رد کنه که من با هر آدمی 6 نفر بیشتر نباشم به نفعم نیست؟
من با یک نفر 6 ماه خوشم هم نیازهای غریزیم و هم نیازهای عاطفیم تامین میشه وقتی برام تکراری شد بندازمش دور.
این تفکرات شما و دوستانتان جامعه رو به جایی رسونده که راحت طلبی در راس همه چیز قرار گرفته.
پدر و مادر تو بچگی برات زحمت کشیدن که کشیدن، حال نداری مراقبت کنی بنداز سالمندان.
یک دختر رو با ازدواج سفید بیار تو زندگیت باهاش حال نکردی سریع تمام کنین و یکی دیگه بیارین.
که معلوم نیست این اصل حال کردن چرا تو آدمای راحت طلب امروزی اینقدر محبوب شده.
والا من اینطور نتیجه گرفتم از صحبت های شما که آدما یا خوب خوبن یا بد بدن مثلا نمیشه یک نفر باشه رابطه جنسیش مهارگسیخته باشه اما به پدر و مادرش احترام بذاره یا مثلا ازدواجش عالی باشه اما پدر و مادرشو بندازه خونه سالمندان!
من با یک نفر 6 ماه خوشم هم نیازهای غریزیم و هم نیازهای عاطفیم تامین میشه وقتی برام تکراری شد بندازمش دور
خب شما اصرار داری نتیجه بگیری که یک آدم سالم که نیازهای عریزی و عاطفیش تامین شده بازم قراره به دلیل تکراری شدن یک نفرو بندازه دور ولی از نظر من حرف شما مثل فکر کردن به خودکشی میمونه. کسی به خودکشی فکر کنه احتمالش هست انجامش بده و آدم های سالم افکار خودکشی ندارن. کسی که به دور انداختن آدما بعلت تکراری شدن فکر میکنه یه روزم احتمالش هست این کارو بکنه, افکار مریض رو باید از افکار سالم جدا کرد و به همه ربطش نداد!
عزیز، بهتره نگاهی به اخبار تجاوز در بهشت برین آمریکا بندازین، بعدا بگین ایران اینجور و آنجور.
هنوز یک ماه از دادگاه اون مردی که در آمریکا دخترش رو تو زیر زمین خونه زندانی کرده بود و بهش تجاوز کرده بود نگذشته.
اگر بنا به مثال زدن تک و توک باشه و بعدش تعمیمش به جامعه و یک فرهنگ این کار اشتباهیه.
چون در آمریکا هم یک نوجوان با مسلسل وارد دانشگاه میشه و کل دانشگاه رو به رگبار میبنده.
من باید اینو به سکولاریسم و...ارتباط بدم و شما صدات در میاد که فلانی دیوانه بود و ارتباطی به تفکرات رایج غرب نداره!
ولی برای دیوانه های داخلی به خدا و دین و... ربطش بدین که کار بسیار اشتباهیه.
شما مثل این که پست بنده رو نخوندین . همونطور که قبل تر گفتم تجاوز همه جا هست ولی فرق های اساسی داره .
توی همون جریانی که اعلام کردن پدر گناهکار شناخته میشه ولی این طرف و توی ایران برای اون قانونی تصویب میکنن و بچه هایی که به فرزند خواندگی گرفته میشن میتونن به پدرشون محرم بشن برای بهره کشی جنسی .
همینجا و توی همین کشور رساله منتشر شده که لذت جنسی از نوزاد رو هم بدون مشکل میدونه به شرطی که دخول انجام نشه . خیلی فرق هست بین تفکرات و دیگاه و رفتاری که انجام میشه .
در استکبار جهانی و غرب جهان خوار این تجاوزها اعلام و شخص خاطی مجازات و زندانی میشه . ولی در ایران و کشورهای همسان ایران خیلی هاشون اعلام نمیشه یا اگر هم اعلام بشه اتفاق خاصی نمی افته . توی افغانستان هم شوهر خاله یک دختر 15 ساله به اون تجاوز و اون رو حامله کرد .
ولی بنا بر احکام دینی و قانونی اون دختر به عقد شوهر خاله دراومد و هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاد .
من چیزی رو بیخود به کسی یا چیزی ربط نمیدم ولی شما سعی دارین ضعف های داخلی - مشکلات اخلاقی جامعه - رویکردهای کنونی داخلی و هر اتفاقی رو به عنوان توطئه ی غرب در نظر بگیرین و از طرف دیگه خودمون رو از هر گونه مشکل مبرا بدونیم !
این نوع تفکر که هر چی بوده و هر اتفاقی که افتاده کار آمریکا و اسرائیل و منافق بوده در حال حاضر خیلی نخ نما و لوث شده .
Motaharri
25-05-2015, 13:09
استثنا هم هست ، ولی اصولا زیر 20 سال آدما تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستن و بلوغ فکری به معنای حقیقی شکل نمیگیره، من موافق ازدواج در سنین زیر 20 سال نیستم و منظور از این حرف ازدواج در 50 سالگی نیست ! اشتباه شما ریشه در جامعه شناسی ضعیف شما داره ... اگه فک میکنین فردی میتونه زیر 20 سال ازدواج کنه و احتمال موفقیت بالای 70 درصد باشه کاملا در اشتباهین. باز هم میگم جامعه فرق کرده افکار تغییر کردن قانون 1400 سال پیش رو نمیشه تو جامعه الان پیاده کرد.
انتخابات کجا سرنوشت زندگی کجا ؟ ! ! !
چند سالگی بلوغ فکری شکل میگیره؟
حد استاندارد کیفیت زندگی رو کی و چگونه تعیین میکنه؟
ممکنه از نظر شما من اگه فردی با همسرش با اتوبوس سر کار بره، کیفیت زندگی پایینی داشته باشه و کسی که با بنز میره کیفیت زندگی بالایی داشته باشه.
نشانه های بلوغ رو باید بتونین نام ببرین و حد قابل قبولش رو هم تشریح کنین.
وگرنه همونطوری که من گفتم بلوغ فکری رو هرکسی میدونه یک حد بالاتری در نظر بگیره.
کاری هم به قانون 1400 سال پیش نداریم، شما از مواضع خودت نمیتونی دفاع کنی دیواری کوتاه تر از 1400 سال پیش پیدا نمیکنید.
Motaharri
25-05-2015, 13:42
شما مثل این که پست بنده رو نخوندین . همونطور که قبل تر گفتم تجاوز همه جا هست ولی فرق های اساسی داره .
توی همون جریانی که اعلام کردن پدر گناهکار شناخته میشه ولی این طرف و توی ایران برای اون قانونی تصویب میکنن و بچه هایی که به فرزند خواندگی گرفته میشن میتونن به پدرشون محرم بشن برای بهره کشی جنسی .
همینجا و توی همین کشور رساله منتشر شده که لذت جنسی از نوزاد رو هم بدون مشکل میدونه به شرطی که دخول انجام نشه . خیلی فرق هست بین تفکرات و دیگاه و رفتاری که انجام میشه .
در استکبار جهانی و غرب جهان خوار این تجاوزها اعلام و شخص خاطی مجازات و زندانی میشه . ولی در ایران و کشورهای همسان ایران خیلی هاشون اعلام نمیشه یا اگر هم اعلام بشه اتفاق خاصی نمی افته . توی افغانستان هم شوهر خاله یک دختر 15 ساله به اون تجاوز و اون رو حامله کرد .
ولی بنا بر احکام دینی و قانونی اون دختر به عقد شوهر خاله دراومد و هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاد .
من چیزی رو بیخود به کسی یا چیزی ربط نمیدم ولی شما سعی دارین ضعف های داخلی - مشکلات اخلاقی جامعه - رویکردهای کنونی داخلی و هر اتفاقی رو به عنوان توطئه ی غرب در نظر بگیرین و از طرف دیگه خودمون رو از هر گونه مشکل مبرا بدونیم !
این نوع تفکر که هر چی بوده و هر اتفاقی که افتاده کار آمریکا و اسرائیل و منافق بوده در حال حاضر خیلی نخ نما و لوث شده .
مجازات تجاوز در کشور ایران اعدام هست و اتفاقا بسیاری از نهادهای به اصطلاح حقوق بشر شاکی هستن که چرا مجازات سنگین برای تجاوز اعمال میکنید.
اونوقت شما به استناد به یکی دوتا پرونده که معلوم نیست جزئیاتش چی بوده تجاوز رو در قانون و دین این کشور دارین مشروع جلوه میدین !!
این مواردی که شما اشاره میکنی در هیچ بند قانون کیفری ما نیومده و صرفا یکسری ادعاهای رسانه هاست.
لطفا بندهای قانونی که این چیزارو تایید میکنه نشون بدین و اینقدر شایعه پردازی نکنین.
چند سالگی بلوغ فکری شکل میگیره؟
حد استاندارد کیفیت زندگی رو کی و چگونه تعیین میکنه؟
ممکنه از نظر شما من اگه فردی با همسرش با اتوبوس سر کار بره، کیفیت زندگی پایینی داشته باشه و کسی که با بنز میره کیفیت زندگی بالایی داشته باشه.
نشانه های بلوغ رو باید بتونین نام ببرین و حد قابل قبولش رو هم تشریح کنین.
وگرنه همونطوری که من گفتم بلوغ فکری رو هرکسی میدونه یک حد بالاتری در نظر بگیره.
کاری هم به قانون 1400 سال پیش نداریم، شما از مواضع خودت نمیتونی دفاع کنی دیواری کوتاه تر از 1400 سال پیش پیدا نمیکنید.
من به خوبی از مواضع خودم دفاع کردم و پاسخ شما رو هم دادم ، شما اصرار به این قوانین دارید نه من و ناکارآمدی این قوانین در جامعه امروز رو انکار می کنید با وجود صدها دلیلی مطرح شده، اول تعریف "بلوغ فکری" رو از دید خودتون بیان کنید .... اینطور ک مشخصه شما تعریف خیلی سطحی از بلوغ فکری دارین.
Motaharri
25-05-2015, 14:44
من به خوبی از مواضع خودم دفاع کردم و پاسخ شما رو هم دادم ، شما اصرار به این قوانین دارید نه من و ناکارآمدی این قوانین در جامعه امروز رو انکار می کنید با وجود صدها دلیلی مطرح شده، اول تعریف "بلوغ فکری" رو از دید خودتون بیان کنید .... اینطور ک مشخصه شما تعریف خیلی سطحی از بلوغ فکری دارین.
فرار رو به جلوی جالبی بود !
جنابعالی ادعا کردی یک جوان نمیتونه در 20 سالگی به بلوغ برسه و مشخص نکردی انسان در چند سالگی به بلوغ میرسه و شاخصه های بلوغ چیه، اونوقت از من میخواهید تعریف از بلوغ ارائه بدم.
شما تعریف خیلی پیشرفته تون رو از بلوغ بگین بقیه استفاده کنن و با تعریف خیلی سطحی ما از بلوغ مقایسه کنن.
انسانی که در مورد مسائل جنسی آگاه شده باشه، سختی ها و مشقت های زندگی رو درک کنه و توانایی استقلال داشته باشه یک فرد بالغ هست که یک آدم نرمال میتونه تا حدود 20-22 سال به این موارد برسه و اگر نتونست برسه تنبلی و بی عرضگی خودش بوده که میخواد تقصیر سن و جامعه و ... بندازه.
مجازات تجاوز در کشور ایران اعدام هست و اتفاقا بسیاری از نهادهای به اصطلاح حقوق بشر شاکی هستن که چرا مجازات سنگین برای تجاوز اعمال میکنید.
اونوقت شما به استناد به یکی دوتا پرونده که معلوم نیست جزئیاتش چی بوده تجاوز رو در قانون و دین این کشور دارین مشروع جلوه میدین !!
این مواردی که شما اشاره میکنی در هیچ بند قانون کیفری ما نیومده و صرفا یکسری ادعاهای رسانه هاست.
لطفا بندهای قانونی که این چیزارو تایید میکنه نشون بدین و اینقدر شایعه پردازی نکنین.
بله حکم تجاوز اعدامه . ولی یک سری تبصره برای قانونی کردن تجاوز صادر شده که پیش تر مطرح کردم .
آیت الله مکارم شیرازی هم اینگونه به سوال حکم محرمیت فرزند خوانده پاسخ می دهد: «در صورتی که دختر باشد راه صحیح این است که با اجازه حاکم شرع او را برای پدر آن مرد عقد موقت کنند و در این صورت به عنوان زن پدر بر آن مرد محرم می شود»
در این لینک هم میتونین گزارش تابناک خبرگزاری داخلی رو ببینید
ازدواج سرپرست با فرزند خوانده قانونی شد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مجازات تجاوز در کشور ایران اعدام هست و اتفاقا بسیاری از نهادهای به اصطلاح حقوق بشر شاکی هستن که چرا مجازات سنگین برای تجاوز اعمال میکنید.
اونوقت شما به استناد به یکی دوتا پرونده که معلوم نیست جزئیاتش چی بوده تجاوز رو در قانون و دین این کشور دارین مشروع جلوه میدین !!
این مواردی که شما اشاره میکنی در هیچ بند قانون کیفری ما نیومده و صرفا یکسری ادعاهای رسانه هاست.
لطفا بندهای قانونی که این چیزارو تایید میکنه نشون بدین و اینقدر شایعه پردازی نکنین.
ببخشید ولی حرف شما طنز است. بحث مجازات تجاوز نیست، بحث اینه که قوانین تجاوز طوری در کشور نوشته شدن که اکثر متجاوزان به اون مرحله مجازات نمی رسن.
بطور مثال در قوانین نوشته (ماده 82 و تبرصه های مرتبط) اگه شخص بالغ (دختر بالای 9 سال) اکراهی نداشته باشه دیگه تجاوز نیست، ولی اگه دختر بالغ به مرد غیرمسلمان بگه بله در هر صورت تجاوز است. اگه شخص همسر باشه تحت هیچ شرایطی تجاوز نیست، و فقط روابطی تجاوز هستند که رابطه بطور عمیق شکل بگیره و سایر کارهای جنسی تجاوز به حساب نمیاد. به علاوه شرایط اثبات تجاوز در دادگاه اینه که (1) متهم چهار بار به جرمش اعتراف کنه، یا (2) 4 شاهد بالغ مرد شهادت بدن که تجاوز رو دیدن، و (3) قاضی با قوه قضاوت خودش تشخیص بده چنین عملی صورت گرفته. جناب جعفری لنگرودی که نویسنده بخش مهمی از این قانون بوده گفته: "مجنيعليه بايد شايستگي اظهار کراهت را داشته باشد و ازاينرو جماع با نائم (شخص خواب) را جماع به عنف محسوب نميکند." // یعنی زن باید بتونه نشون بده مقاومت کرده. یعنی در عمل اگه یک نفر یک تفنگ به سمت سر زن بگیره و ... ، زن هیچ راهی برای نشون دادن این مسئله نداره.
نمی دونم شما از چه چیزی دفاع می کنید، این قوانین تماما یک طرفه هستن و در عمل از شخص متجاوز حمایت می کنند.
پی نوشت: بحثی که شما از مجازات سنگین و ... کردید هم به نوبه خودش انتقاد وارد است. هر جرمی نیاز به اعدام نداره و تجاوز یکی از این جرم هاست. باید قوانین منطقی باشن و مجازات منطقی (که ترکیبی از زندان و همینطور روان درمانی است برای اینکه این افراد درمان بشن چون بیمار هستند). فکر می کنم در دانمارک تحقیقی بود که نشون میداد افرادی که به خاطر تجاوز به زندان میرن، بیشتر از 95 درصدشون بعد از آزاد شدن هیچ جرم جنسی انجام نمیدن. به نظر شما همه اینها رو باید کشت چون "قتل" پاسخ مناسب برای برخورد با مشکلات است.
Motaharri
25-05-2015, 15:26
بله حکم تجاوز اعدامه . ولی یک سری تبصره برای قانونی کردن تجاوز صادر شده که پیش تر مطرح کردم .
آیت الله مکارم شیرازی هم اینگونه به سوال حکم محرمیت فرزند خوانده پاسخ می دهد: «در صورتی که دختر باشد راه صحیح این است که با اجازه حاکم شرع او را برای پدر آن مرد عقد موقت کنند و در این صورت به عنوان زن پدر بر آن مرد محرم می شود»
در این لینک هم میتونین گزارش تابناک خبرگزاری داخلی رو ببینید
ازدواج سرپرست با فرزند خوانده قانونی شد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ببین جناب ما یک مسئله شرعی داریم یک مسئله عرفی.
به عنوان مثال در شرع خرید و فروش اسلحه و شمشیر و نیزه و ... آزاد بوده.
اما امروز کسی که قمه داشته باشه هم مجرمه چه برسه به اسلحه گرم.
علتش این هست که در عرف این مسئله سبب فساد شده و جلوش هم گرفته میشه.
بحث هایی هم که شما مطرح میکنی در عرف جایی ندارن.
یعنی تعداد افرادی که در جامعه با دختر خوانده ازدواج میکنن عددی به حساب نمیاد.
آقای مکارم و ... نظر شرعی رو گفتن و این از نظر عرفی مردوده و برنامه برای لغوش هم هست و شما خبر ندارین.
Motaharri
25-05-2015, 15:27
ببخشید ولی حرف شما طنز است. بحث مجازات تجاوز نیست، بحث اینه که قوانین تجاوز طوری در کشور نوشته شدن که اکثر متجاوزان به اون مرحله مجازات نمی رسن.
بطور مثال در قوانین نوشته (ماده 82 و تبرصه های مرتبط) اگه شخص بالغ (دختر بالای 9 سال) اکراهی نداشته باشه دیگه تجاوز نیست، ولی اگه دختر بالغ به مرد غیرمسلمان بگه بله در هر صورت تجاوز است. اگه شخص همسر باشه تحت هیچ شرایطی تجاوز نیست، و فقط روابطی تجاوز هستند که رابطه بطور عمیق شکل بگیره و سایر کارهای جنسی تجاوز به حساب نمیاد. به علاوه شرایط اثبات تجاوز در دادگاه اینه که (1) متهم چهار بار به جرمش اعتراف کنه، یا (2) 4 شاهد بالغ مرد شهادت بدن که تجاوز رو دیدن، و (3) قاضی با قوه قضاوت خودش تشخیص بده چنین عملی صورت گرفته. جناب جعفری لنگرودی که نویسنده بخش مهمی از این قانون بوده گفته: "مجنيعليه بايد شايستگي اظهار کراهت را داشته باشد و ازاينرو جماع با نائم (شخص خواب) را جماع به عنف محسوب نميکند." // یعنی زن باید بتونه نشون بده مقاومت کرده. یعنی در عمل اگه یک نفر یک تفنگ به سمت سر زن بگیره و ... ، زن هیچ راهی برای نشون دادن این مسئله نداره.
نمی دونم شما از چه چیزی دفاع می کنید، این قوانین تماما یک طرفه هستن و در عمل از شخص متجاوز حمایت می کنند.
پی نوشت: بحثی که شما از مجازات سنگین و ... کردید هم به نوبه خودش انتقاد وارد است. هر جرمی نیاز به اعدام نداره و تجاوز یکی از این جرم هاست. باید قوانین منطقی باشن و مجازات منطقی (که ترکیبی از زندان و همینطور روان درمانی است برای اینکه این افراد درمان بشن چون بیمار هستند). فکر می کنم در دانمارک تحقیقی بود که نشون میداد افرادی که به خاطر تجاوز به زندان میرن، بیشتر از 95 درصدشون بعد از آزاد شدن هیچ جرم جنسی انجام نمیدن. به نظر شما همه اینها رو باید کشت چون "قتل" پاسخ مناسب برای برخورد با مشکلات است.
این اکثر متجاوزان به مجازات نمیرسن رو با استناد به چه چیزی میگین؟
همینطوری روی آسمون نمیشه یک چیزی پروند و بگیم تو کشور ما 90 درصد مردا به زن ها تجاوز میکنن و به مجازات هم نمیرسن.
وقتی نه آماری دستتون هست نه خودتون آمارگیری کردین، این اکثریت و اقلیت کردن جز غرض ورزی چه مبنای دیگری داره؟
اگر معتقدین اینا بر پایه سند و مدرکه، عیب نداره این مدرک هارو نشون بدین.
فقط اینطوری نباشه از دیگران برای اثبات بحران در غرب مدرک بخواهید ولی برای داخل کشور برداشت خودتون از اطراف رو به کل جامعه تعمیم بدین.
در مورد مسئله تجاوز هم با آزمایش پزشکی ثابت میکنن و در همین داخل کشور هم این کارو انجام میدن.
این مواردی که شما میگی نظرات شرعی هست و امروز اگر زنی ادعا کرده مردی بهش تجاوز کرده و آزمابش پزشکی هم ثابت کنه مرد رو مجازات میکنن و شاهد و ... هم نمیخوان.
وگرنه هیچ جای دنیا با حرف بدون سند کسی رو مجازات نمیکنن.
شما هر وقت یک نمونه پیدا کردی که از مرد و زنی تست گرفتن و مشخص شد مرد متجاوزه اما محاکمه نشد بعدا اینجوری سیاه نمایی انجام بدین.
ببین جناب ما یک مسئله شرعی داریم یک مسئله عرفی.
به عنوان مثال در شرع خرید و فروش اسلحه و شمشیر و نیزه و ... آزاد بوده.
اما امروز کسی که قمه داشته باشه هم مجرمه چه برسه به اسلحه گرم.
علتش این هست که در عرف این مسئله سبب فساد شده و جلوش هم گرفته میشه.
بحث هایی هم که شما مطرح میکنی در عرف جایی ندارن.
یعنی تعداد افرادی که در جامعه با دختر خوانده ازدواج میکنن عددی به حساب نمیاد.
آقای مکارم و ... نظر شرعی رو گفتن و این از نظر عرفی مردوده و برنامه برای لغوش هم هست و شما خبر ندارین.
در حال حاضر که توسط مجلس خبرگان شرع در اولویت قرار داره و از اونجایی که در شرع مشکلی با این پدیده وجود نداره پس دلیلی هم برای حذف این ماده وجود نداشته .
در کل هر موقع لغو شد ما رو هم خبر کنین . جالبه که حتا خود سازمان بهزیستی هم گفته بود که چندین نفر با فرزند خوانده هاشون عقد موقت کردن .
البته این مورد هم اگر کنار گذاشته بشه همچنان شاهد ازدواج با دختران زیر سن بلوغ جنسی خواهیم بود . خیلی وقته که دختران رو دارن در سن 9 سالگی , 12 سالگی و 14 سالگی شوهر میدن و مشکلی هم نه از نظر عرف داشته و نه از نظر شرع .
حتی یکی از همین روحانیون هم در سن 72 سالگی با یک دختر 14 ساله ازدواج کردن .
نمونه های زیادی رو میشه عنوان کرد ولی همونطور که مشخصه به طور حتم توی نتیجه ی بحث من و شما فرقی نمیذاره .
فرار رو به جلوی جالبی بود !
جنابعالی ادعا کردی یک جوان نمیتونه در 20 سالگی به بلوغ برسه و مشخص نکردی انسان در چند سالگی به بلوغ میرسه و شاخصه های بلوغ چیه، اونوقت از من میخواهید تعریف از بلوغ ارائه بدم.
شما تعریف خیلی پیشرفته تون رو از بلوغ بگین بقیه استفاده کنن و با تعریف خیلی سطحی ما از بلوغ مقایسه کنن.
انسانی که در مورد مسائل جنسی آگاه شده باشه، سختی ها و مشقت های زندگی رو درک کنه و توانایی استقلال داشته باشه یک فرد بالغ هست که یک آدم نرمال میتونه تا حدود 20-22 سال به این موارد برسه و اگر نتونست برسه تنبلی و بی عرضگی خودش بوده که میخواد تقصیر سن و جامعه و ... بندازه.
من خواستم شما اول جواب بدید تا ببینید که چقدر سطحی به قضیه نگاه می کنید و درست هم گفتم، " انسانی که در مورد مسائل جنسی آگاه شده باشه" .... تو این جامعه کسی که به سن 15 هم نرسیده باشه در حد منوشما از مسائل جنسی آگاه هست و این رو نمیشه ملاک "بلوغ فکری" قرار داد، " سختی ها و مشقت های زندگی رو درک کنه" ، شاید طرف از یه خانواده مفرح باشه و تو زندگیش سختی ندیده باشه در این صورت چی؟ ! ، " توانایی استقالال داشته باشه و اگه نداشته باشه پس بی عرضس" ، شما با این تعریف رسما 90 درصد افراد جامعه ما رو بی عرضه تلقی کردین، چون 90 درصد جامعه ما تو سن 20-22 سالگی توانایی استقلال ندارند، "میخواد تقصیر جامعه بندازه " ، اینم نشون از همون "ضعف در جامعه شناسی" شما داره دوست عزیز ...هر وقت پایه های بحث در این موضوعات رو پیدا کردید من هم تعریفی از بلوغ فکری میدم ، چون میدونم الان نظری بدم درک نخواهید کرد، توصیه من به دوستان هم ادامه ندادن بحث با شماست.
موفق باشید.
Motaharri
25-05-2015, 15:53
من خواستم شما اول جواب بدید تا ببینید که چقدر سطحی به قضیه نگاه می کنید و درست هم گفتم، " انسانی که در مورد مسائل جنسی آگاه شده باشه" .... تو این جامعه کسی که به سن 15 هم نرسیده باشه در حد منوشما از مسائل جنسی آگاه هست و این رو نمیشه ملاک "بلوغ فکری" قرار داد، " سختی ها و مشقت های زندگی رو درک کنه" ، شاید طرف از یه خانواده مفرح باشه و تو زندگیش سختی ندیده باشه در این صورت چی؟ ! ، " توانایی استقالال داشته باشه و اگه نداشته باشه پس بی عرضس" ، شما با این تعریف رسما 90 درصد افراد جامعه ما رو بی عرضه تلقی کردین، چون 90 درصد جامعه ما تو سن 20-22 سالگی توانایی استقلال ندارند، "میخواد تقصیر جامعه بندازه " ، اینم نشون از همون "ضعف در جامعه شناسی" شما داره دوست عزیز ...هر وقت پایه های بحث در این موضوعات رو پیدا کردید من هم تعریفی از بلوغ فکری میدم ، چون میدونم الان نظری بدم درک نخواهید کرد، توصیه من به دوستان هم ادامه ندادن بحث با شماست.
موفق باشید.
میدونستم مثل همیشه به جای اینکه تعریف عقاید خودتون رو داشته باشید به زیر سئوال بردن تعریف های دیگران روی میارین.
این روش کهنه و پوسیده آدمایی هست که فقط بلدن ساز مخالف بزنن و وقتی بهشون میگی راهکار بده تنها چیزی که به ذهنشون میرسه اینه که همه چیو ول کنین درست میشه!
بازم میگم آدمای اطراف شما تو این بازه سنی عرضه انجام دادن کاری رو ندارن و احتمالا خودتون هم جز این دسته هستین که فکر میکنین همه اینطوری هستن.
من زمان تحصیلم کار میکردم و توانایی استقلال هم داشتم، بهتره به جای زیر سئوال بردن بقیه خودتون رو زیر سئوال ببرید.
این آمارهای من در اوردی که 90 درصد جامعه اینجوریه 99 درصد اونجوریه، حاصل ذهن آدمای بیکاری هست که تو خونه نشستن و جامعه رو از پشت مونیتورهاشون میشناسن.
میدونستم مثل همیشه به جای اینکه تعریف عقاید خودتون رو داشته باشید به زیر سئوال بردن تعریف های دیگران روی میارین.
این روش کهنه و پوسیده آدمایی هست که فقط بلدن ساز مخالف بزنن و وقتی بهشون میگی راهکار بده تنها چیزی که به ذهنشون میرسه اینه که همه چیو ول کنین درست میشه!
بازم میگم آدمای اطراف شما تو این بازه سنی عرضه انجام دادن کاری رو ندارن و احتمالا خودتون هم جز این دسته هستین که فکر میکنین همه اینطوری هستن.
من زمان تحصیلم کار میکردم و توانایی استقلال هم داشتم، بهتره به جای زیر سئوال بردن بقیه خودتون رو زیر سئوال ببرید.
این آمارهای من در اوردی که 90 درصد جامعه اینجوریه 99 درصد اونجوریه، حاصل ذهن آدمای بیکاری هست که تو خونه نشستن و جامعه رو از پشت مونیتورهاشون میشناسن.
آره 90 درصد از خودم درآوردم، به نظرم باید بالای 98 درصد باشه چون به شخصه تک و توک دیدم که طرف 20 سالش باشه ولی صاحب کار و سرمایه !
شما هم بهتره به طرف مقابلتون احترام بزارید، شما حق ندارید راجب توانایی های بنده نظر بدید همونطور ک من وارد توانایی شما و صلاحیت های شما و کلا مسائل شخصی نشدم، تو تاپیک بقلی هم این بی احترامی ها رو از طرف شما شاهد بودیم،
منم از 20 سالگی کار کردم ولی خیلیا شرایط منو نداشتن و ندارن، چه منطقی وجود داره که افراد هم سنمو سرزنش کنم به خاطر نداشتن کار ؟ ! وقتی خودم از جامعه خبر دارم میدونم تو این سن نمیشه واقعا کار داشت نمیشه از کسی انتظار استقلال داشت ... این شمایید که از جامعه خبر ندارید دوست عزیز ، در رابطه با راهکار هم ببینید شما اون ظرفیت و دانش لازم برای درک راهکار رو ندارید و بحث با شما بیهوده هست از دید بنده و نمیخوام بیشتر از این وقتمو صرفه بحث با شما بکنم، این آخرین جواب بنده به شما بود و خواهشا در ادامه بحثاتون با دوستان "احترام" رو مد نظر داشته باشید،
موفق باشید.
در مورد مسئله تجاوز هم با آزمایش پزشکی ثابت میکنن و در همین داخل کشور هم این کارو انجام میدن.
این مواردی که شما میگی نظرات شرعی هست و امروز اگر زنی ادعا کرده مردی بهش تجاوز کرده و آزمابش پزشکی هم ثابت کنه مرد رو مجازات میکنن و شاهد و ... هم نمیخوان.
وگرنه هیچ جای دنیا با حرف بدون سند کسی رو مجازات نمیکنن.
شما هر وقت یک نمونه پیدا کردی که از مرد و زنی تست گرفتن و مشخص شد مرد متجاوزه اما محاکمه نشد بعدا اینجوری سیاه نمایی انجام بدین.
آزمایش پزشکی؟؟؟
تا به امروز هیچ آزمایش پزشکی ای وجود نداشته و نداره که بتونه مشخص کنه مردی به یک زن تجاوز کرده متوجهین؟ هیچ آزمایش پزشکی!!!
ولی اگه احتمالا معاینه ی پزشکی زنی که مورد تجاوز قرار گرفته منظورتونه این معاینه فقط میتونه زمان تقریبی دخول رو مشخص کنه و اصلا نمیتونه مشخص کنه مرد خاصی به زن خاصی تجاوز کرده!
اطلاعات غلط به بقیه ندین لطفا!
شما در جریان دختری که از 19 سالگی در زندان بود و چند ماه پیش در 26 سالگی اعدام شد نبودین انگار؟ ایشون یک نفر رو کشته بود و علت قتل رو تجاوز شخص مورد نظر به خودش بیان کرده بود اما آخرش نتونست اثبات کنه این مسئله رو و بعد از 7 سال اعدامش کردن. اگه اثبات یا عدم اثبات تجاوز به سادگی حرفای شما بود دیگه چرا 7 سال تو زندان نگهش داشتن!!! همون فردای روز قتل اعدامش میکردن!
مسائل ازدواج کاش به تجاوز و این بحث ها نکشه
ممنونم از بحث تون
OMiD.1080p
26-05-2015, 02:09
من اخیرا یک موردی دیدم که اصلا مخ ام تاب برداشت .
دختر و پسری به هم علاقه داشتن و بعد از قطعی شدن علایق و سلایق شون هماهنگ میشه که با خونواده دختر تماس گرفته بشه .
پدر دختر با اینکه حتی طرف ( پســـر ) رو هم ندیده بود , و با ملاک قرار دادن میزان تحصیلات پســـر جواب نه میده ! و حتی نمیذاره کار به خواستگاری بکشه .
پدر دختر این طور اذعان داشته که دختر بنده با فلان مدرک تحصیلی با فلان مدرک تحصیلی پسر همخوانی نداره و فردا روز اینا به مشکل میخورن با هم !
این در حالی هستش که این پدر حتی فرهنگی بوده و خودش یک روزی دبیر بوده !
---
اصلا آدم این نمونه ها رو که میبینه ناامید میشه . خود بله یا نه گفتن دختر یک طرف , بله یا نه گفتن خانواده ها هم یک طرف .
یک موقع حتی خونواده ها از هم دیگر خوششون نمیاد ! خب این پسر و دختر ها چه گناهی کردن !
واقعا منطق رو خلق کردن واسه این روزها .
aminkhan2014
26-05-2015, 08:34
چرا از این دید نگاه نمیکنید که شاید حق با پدر دختره بوده؟؟؟واقعا توجه نکردین که دخترا چه ادعایی با مدرک نحصیلشون میدهن و چقدر براشون مهمه؟همین میتونه یک عامل ویرانگر توی زندگی مشترک باشه و به عنوان اهرم فشار استفاده بشه...مگر اینکه پسره به حد کافی پولدار باشه که اونوقت واقعا توازن قوا برقرار میشه..این واقعیتی در سبک ازدواج ایرانی هست!!!نه صرفا اون مثل سه ضلعی که گفته شد
M0RTEZA_R
26-05-2015, 09:13
ازدواج جنم میخواد، هم مردش و هم زنش باید جنم داشته باشن، مشکلات رو بپذیرین، سختی های راه رو قبول کنن و دست به دست هم تلاش کنن.
به نظر شما چه چیزی باعث کاهش مسئولیت پذیری جوانان شده؟
به نظر شما چه چیزی باعث کاهش مسئولیت پذیری جوانان شده؟
انتظارات بالا
خود بزرگ بینی
لذت پرستی
نداشتن اعتماد بنفس
مشکلات اقتصادی
...
hamid_diablo
26-05-2015, 11:27
به نظر شما چه چیزی باعث کاهش مسئولیت پذیری جوانان شده؟
عدم پیش بینی صحیح از آینده مملکت و اوضاع اقتصادی عجیب و غریب
اینجا شب میخوابی و صبح پامیشی قوانین زیرو رو میشه...
چطور میشه با این شرایط آینده رو سنجید و براساس اون تلاش کرد...؟
همین باعث ترس میشه که مبادا نتونم از پس مشکلاتی که معلوم نیست تا چه حد ویران کنندس بربیام.
پدر دختر با اینکه حتی طرف ( پســـر ) رو هم ندیده بود , و با ملاک قرار دادن میزان تحصیلات پســـر جواب نه میده ! و حتی نمیذاره کار به خواستگاری بکشه .
پدر دختر این طور اذعان داشته که دختر بنده با فلان مدرک تحصیلی با فلان مدرک تحصیلی پسر همخوانی نداره و فردا روز اینا به مشکل میخورن با هم !
فاجعه اس
چرا تو مملکت ما مطالعه کردن و دغدغه های فرهنگی و اجنماعی داشتم مهم نیست؟؟؟
چرا فقط مدرک مهمه که خودش شکلی از ظاهر گراییه.
MOHAMMAD_ASEMOONI
26-05-2015, 11:47
انتظارات بالا
خود بزرگ بینی
لذت پرستی
نداشتن اعتماد بنفس
مشکلات اقتصادی...و تنبلی
نسل بشر داره روز به روز تنبل تر میشه
کار به جائی کشیده که تنبلیش میاد بگه ز !!!
میگه س
خدافس
عسیسم
وقتی زورش میاد زبون دو مثقالی رو تکون بده , زیر بار مسئولیتهای ازدواج میره ؟
یکی دیگه از علتهاش ارزان شدن و فراوان شدنِ سک س بی ازدواج هست
یعنی فراوانی و ارزانتر بودنِ سک سِ بدون ازدواج نسبت به سک س ازدواجی
براش فیلم هم ساخته اند
گوشت ارزان
OMiD.1080p
26-05-2015, 12:06
یک پسر واسش بد نیست ( اونقدر) که به خاطر ازدواج نکردنش کسی اونو سرزنش کنه .
ولی یک دختر با توجه به فرهنگ و سنت های باقی مانده قدیمی , واسش یکم سخته و معمولا همراه با سرزنش خانواده هستش ( کلی میگم )
با این حال دختر ها هنوزم دنبال مرد رویاهاشون هستن همیشه .
این یکی خواستگار یا پسر رو رد میکنن , فکر میکنن بعدی بهتر خواهد بود .
بعدی از قبلی بدتر یا شایدم بهتر. کی میدونه ؟
و تنبلی
نسل بشر داره روز به روز تنبل تر میشه
کار به جائی کشیده که تنبلیش میاد بگه ز !!!
میگه س
خدافس
عسیسم
وقتی زورش میاد زبون دو مثقالی رو تکون بده , زیر بار مسئولیتهای ازدواج میره ؟
یکی دیگه از علتهاش ارزان شدن و فراوان شدنِ سک س بی ازدواج هست
یعنی فراوانی و ارزانتر بودنِ سک سِ بدون ازدواج نسبت به سک س ازدواجی
براش فیلم هم ساخته اند
گوشت ارزان
اگر جوونا در چیزهای دیگه مثه کار، تحصیل و ... هم تنبلی نشون بدن میشه نتیجه گرفت که تنبلی یکی از علل هست، اما بنظر میرسه جوونا اکثرا در عرصه های دیگه تنبل نیستن و مسولیت پذیر هستن
اما با شما موافقم که بقول خودتون گوشت ارزان یکی از اصلی ترین دلایل هست، چون در گذشته تقریبا در تمام ملت ها مذهب حکومت می کرد و دسرسی به جنس مخالف به این سادگی ها نبود اما امروز در اکثر کشورها این طور نیست و میشه گفت اون کم شدن (مذهب) دلیل این زیاد شدن (بی مسولیتی) هست
و تنبلی
نسل بشر داره روز به روز تنبل تر میشه
کار به جائی کشیده که تنبلیش میاد بگه ز !!!
میگه س
خدافس
عسیسم
وقتی زورش میاد زبون دو مثقالی رو تکون بده , زیر بار مسئولیتهای ازدواج میره ؟
یکی دیگه از علتهاش ارزان شدن و فراوان شدنِ سک س بی ازدواج هست
یعنی فراوانی و ارزانتر بودنِ سک سِ بدون ازدواج نسبت به سک س ازدواجی
براش فیلم هم ساخته اند
گوشت ارزان
البته تنبلی یه بحث جداس و دلایل خودشو داره
جایی که انقدر فساد هست و رانت خواری و پارتی بازی تو همه ی زمینه ها اعم از تحصیل ،استخدام و کار و ... بیداد میکنه یکم بی انصافیه از جوونا و مردم بیخوایم بیشترین تلاش خودشونو بکنن چون اگه کل زندگی شون هم تلاش کنن و درست زندگی کنن امکانش هست یک روزه همه ی اینا به باد بره
در واقع رقابت سالم وجود نداره ...
از اونطرف شرایط ازدواج امروز با 30 20 40 سال پیش کاملا فرق کرده و خیلی طبیعی هست که افراد به راحتی زیر بار این مسئولیت سنگین (که فردا معلوم نیست چه بلایی سرشون بیاد) نرن-
رابطه ی جنسی بیرون از ازدواج هم تاثیر مثبت رو جامعه داشته تا منفی چون همه میدونیم ازدواج هایی که برای برای رابطه انجام میشه اکثرشون به کجا ختم میشه.
hamid_diablo
26-05-2015, 15:01
البته تنبلی یه بحث جداس و دلایل خودشو داره
جایی که انقدر فساد هست و رانت خواری و پارتی بازی تو همه ی زمینه ها اعم از تحصیل ،استخدام و کار و ... بیداد میکنه یکم بی انصافیه از جوونا و مردم بیخوایم بیشترین تلاش خودشونو بکنن چون اگه کل زندگی شون هم تلاش کنن و درست زندگی کنن امکانش هست یک روزه همه ی اینا به باد بره
در واقع رقابت سالم وجود نداره ...
از اونطرف شرایط ازدواج امروز با 30 20 40 سال پیش کاملا فرق کرده و خیلی طبیعی هست که افراد به راحتی زیر بار این مسئولیت سنگین (که فردا معلوم نیست چه بلایی سرشون بیاد) نرن-
رابطه ی جنسی بیرون از ازدواج هم تاثیر مثبت رو جامعه داشته تا منفی چون همه میدونیم ازدواج هایی که برای برای رابطه انجام میشه اکثرشون به کجا ختم میشه.
کاملا موافقم
تو شهرهای بزرگی مثل تهران فاصله طبقاتی به حدی زیاد شده که گاهی ادم میترسه به محله های شمال شهر بره...
چون دنیایی کاملا متفاوت از زندگی خودش رو به چشم میبینه...پولدارهایی که معلوم نیست چرا یک شبه پولدار شدن !!!
و این اقتصاد داغون که داره به شکل سرمایه داری از نوع رانت خواری و باند بازیی اداره میشه وضعیت رو بدتر هم میکنه ...
ArashMiniStar
26-05-2015, 15:04
کاملا موافقم
تو شهرهای بزرگی مثل تهران فاصله طبقاتی به حدی زیاد شده که گاهی ادم میترسه به محله های شمال شهر بره...
چون دنیایی کاملا متفاوت از زندگی خودش رو به چشم میبینه...پولدارهایی که معلوم نیست چرا یک شبه پولدار شدن !!!
و این اقتصاد داغون که داره به شکل سرمایه داری از نوع رانت خواری و باند بازیی اداره میشه وضعیت رو بدتر هم میکنه ...
اصلن همچین چیزی نیس
ما در ایران چیزی به عنوان اختلاف طبقاتی نداریم اصلا و ابدا
اینکه بعضی از جوان های غرب زده ما اینجوری شدند همش تحت تاثیر ماهواره و تبلیغات عمریکا جهان خواهر در رسانه هاست
لطفا جو رو متشنج نکنید o_O نمیدونم چ سودی میبرید از این کار
Sent from my Xperia Z1 - THE BEST OF SONY
Mr_100_dolari
26-05-2015, 17:13
من نمیدونم واقعا چرا این افرادی که سه شیفت دارن کار میکنن و آخرشم هشتشون در گرو نهشون هست چرا واقعا دست از غفلت و تنبلی کردن بر نمیدارن و کمی بیشتر از 24 ساعت شبانه روزی تلاش نمیکنند و از
طرفی تنبلی نکردن و مسئولیت پذیری رو از افرادی که با رابطه و ضابطه در عرض چند دقیقه ار 24 ساعت شبانه روزی به روی هوا پول پارو میکنند یاد نمیگرند ...
واقعا کی افراد جامعه میخوان دست از تنبلی کردن بردارن و از فرصت های پیش رو برای ازدواج کردن آسان و با خیال راحت با حداکثر شرایط استفاده کنند ؟
سلام
نمیدونم شما جزو اون دسته از آدمائی هستید که تا حالا عشق و عاشقی را تجربه کردند یا نه
یا نمیدونم تا چه حد به عشق عقیده دارید
ولی من تا حالا نه عاشق شدم و نه به عشق عقیده دارم
البته دلایل عدم عقیده ی من به عشق زائیده ی یک فلسفه است
همونطور که عقیده ی شما به عشق یک فلسفه دارد
اما کدوم فلسفه درسته ؟
حتما شما میدونید همه ی مردم دنیا هر کار بد و خوبی میکنن براش یه دلیل دارن که خودشونو با اون قانع میکنن
اما چقدر از این دلایل درسته
آیا شما فکر میکنید کسی که مرتکب قتل میشه بدون دلیل این کارو میکنه ؟
این مسائلو مطرح کردم که بدونید هیچوقت نباید فکر کنید که عقیده ی شما در مورد مسائلی که به اونها ایمان دارید صحیح است و همیشه نظرات مخالف رو باید با گوش جان بشنوید و بی طرفانه قضاوت کنید حتی اگر در ابتدای امر بر اشتباه بودن اونها ایمان داشته باشید .
و امّا عشق ......
عشق یک تخیل ذهنیست و وجود خارجی ندارد
تا حالا فکر کردید که عشق میان انسانها چه دلایلی داره
و آیا فکر کردید یک انسان عاشق چه چیز دیگه ی انسان دیگر میشود ؟
و اگر تا به حال شما عاشق شدید , عاشق چه چیز طرف مقابل شدید ؟
من در این مقاله قصد دارم به شما خواننده ی محترم ثابت کنم که اگر شما عاشق شدید , دچار یک توهم شدید
و نظرات مخالف را هم با گوش جان می شنوم و هیچ اصراری بر نظریاتم ندارم
من دوست دارم به تمامی مواردی که احتمال داره باعث بروز عشق بشه اشاره کنم تا ببینید که چقدر فلسفه ی شما در مورد عشق درسته .
البته مورد اشاره ی من فعلا عشق انسان به انسانه و در مورد عشق های دیگر دوست دارم بعدا بحث کنم
عشق انسان به انسان چند حالت بیشتر نداره
1 ) عشق به ظواهر فرد ( مثل تیپ و قیافه و هیکل و ..... )
2 ) عشق به مادیات فرد
3 ) عشق به کمالات فرد
4 ) عشق به ایمان و معنویت فرد مقابل
البته امکان داره که یکی از موارد ذکر شده ملاک افراد برای عاشق شدن باشه و یا شاید تمام موارد یاد شده دلیل بروز عشق باشه
حالا دوست دارم یه سوال مطرح کنم
فرض کنیم که معشوق شما داری تمامی ویزگی های ذکر شده باشد ( فرض محال )
و شما با این فرد دوست هستید , چندین بار با هم به سینما و پارک رفتید و معاشرت داشتید و فکر میکنید این فرد همون فردیه که شما با اون خوشبخت میشید و واقعا عاشقش هستید و قصد دارید در آینده اگر پدر و مادرانتون موافقت کردند با هم ازدواج کنید
خوب بعد فرض میکنیم که معشوق شما دچار یک حادثه ی رانندگی بشه و در این حادثه ی رانندگی یک دست و یک پا و یک چشمشو از دست بده و صورتش هم دچار سوختگی بشه و یا کلا قطع نخاع بشه .
سوال من اینه
آیا شما بعد از این اتفاقات کما کان احساس میکنید که یک عاشق واقعی هستید و هنوز هم قصد ازدواج با اون فرد رو دارید
اگر جوابتون مثبته از خدا میخوام این بلا سرتون بیاد تا ببینیم معنی واقعی عشق یعنی چی .
و اگر تونستید جواب این سوالو پیدا کنید حتما معنای عشق انسان به انسان رو متوجه شدید
بگذریم
بزارید یه جور دیگه منظورمو مطرح کنم
موارد چهار گانه ای که من در بالا مطرح کردم مواردی هستند که حد نهایتی ندارند
یعنی پول دار بودن , شکل ظاهری و ایمان و معنویت حد نهایتی ندارن یعنی اگه شما عاشق کسی هستید که یک ملیارد تومن پول داره مطئن باشید فرد دیگری هم هست که از ایشون بیشتر پول .
یا برای ایمان و تیپ و هیکل و ظاهر و زیبائی هم میشه همین مسئله را تعمیم داد .
و اگر ملاک شما این موارد بوده شما با خودتون صادق نیستید و یا یک دروغ گو هستید
اگر فرض کنیم یک آقا پسر عاشق چهره زیبای یک دختر خانم بشه اگر یک دختر زیباتر ببینه آیا عاشق اون هم میشه یا نه ؟
اگه جوابتون اینه که نه عاشق دختر زیباتر نمیشه باید بگم تجربه ثابت کرده که نظر شما اشتباهه و شاید بهتر باشه بیشتر به حوادثی که در پیرامونتون میوفته دقت کنید .
چه تضمینی وجود داره که پسر مورد نظر ما عاشق دختر زیبا تر نشه ؟
چون ملاک اون پسر ملاک مادی بوده پس دلیلی وجود نداره که عاشق دختر زیباتر نشه ؟
مثل این میمونه که شما بگید یک سنگ یک کیلوئی از یک سنگ دو کیلوئی سنگین تره .
چون وزن یک ملاک مادّیست پس یک سنگ دو کیلوئی سنگین تر از سنگ یک کیلوئیست .
و یا مثل اینه بگیمد من پیکانو بیشتر از ماکسیما دوست دارم .
بزارید یه کم منطقی تر حرف بزنم معیارهای بروز عشقی که در بالا ازشون یاد شد معیار های هوا و هوس انسان هستند .
اگر شما فکر کردید که تا حالا عاشق شدید شک نکنید که شما اسیر هوا و هوس انسانی شدید همون نفسی که مبارزه با اون از جهاد در راه خدا سخت تره .
به نظر من ملاک عشق انسانها به همدیگه ملاک سود و زیانه .
اگر فردی برای انسان سودی نداشته باشه انسان هیچوقت عاشقش نمیشه .
ببینم آیا شما پسری را سراغ دارید که عاشق یک پیر زن افغانی شده باشد ؟
و یا آیا دختر را سراغ دارید که عاشق یک پیر مرد 100 ساله ی کچل شده باشد ؟
و آیا افرادی رو سراغ دارید که عاشق و شیفته ی همدیگه بود
خوب بعد فرض میکنیم که معشوق شما دچار یک حادثه ی رانندگی بشه و در این حادثه ی رانندگی یک دست و یک پا و یک چشمشو از دست بده و صورتش هم دچار سوختگی بشه و یا کلا قطع نخاع بشه .
سوال من اینه
آیا شما بعد از این اتفاقات کما کان احساس میکنید که یک عاشق واقعی هستید و هنوز هم قصد ازدواج با اون فرد رو دارید
طرف صحیح و سالم و سر حال هست ..میرن خیانت میکنن ..چه برسه مشکل هم داشته باشه
سلام
نمیدونم شما جزو اون دسته از آدمائی هستید که تا حالا عشق و عاشقی را تجربه کردند یا نه
یا نمیدونم تا چه حد به عشق عقیده دارید
ولی من تا حالا نه عاشق شدم و نه به عشق عقیده دارم
البته دلایل عدم عقیده ی من به عشق زائیده ی یک فلسفه است
همونطور که عقیده ی شما به عشق یک فلسفه دارد
اما کدوم فلسفه درسته ؟
حتما شما میدونید همه ی مردم دنیا هر کار بد و خوبی میکنن براش یه دلیل دارن که خودشونو با اون قانع میکنن
اما چقدر از این دلایل درسته
آیا شما فکر میکنید کسی که مرتکب قتل میشه بدون دلیل این کارو میکنه ؟
یا فکر میکنید ابن ملجم بدون دلیل حضرت علی (ع) را به قتل رساند ؟
مگه افرادی که در جنگ جمل با حضرت علی (ع) جنگیدند اکثرا " حافظ قرآن نبودند
این مسائلو مطرح کردم که بدونید هیچوقت نباید فکر کنید که عقیده ی شما در مورد مسائلی که به اونها ایمان دارید صحیح است و همیشه نظرات مخالف رو باید با گوش جان بشنوید و بی طرفانه قضاوت کنید حتی اگر در ابتدای امر بر اشتباه بودن اونها ایمان داشته باشید .
و امّا عشق ......
عشق یک تخیل ذهنیست و وجود خارجی ندارد
تا حالا فکر کردید که عشق میان انسانها چه دلایلی داره
و آیا فکر کردید یک انسان عاشق چه چیز دیگه ی انسان دیگر میشود ؟
و اگر تا به حال شما عاشق شدید , عاشق چه چیز طرف مقابل شدید ؟
من در این مقاله قصد دارم به شما خواننده ی محترم ثابت کنم که اگر شما عاشق شدید , دچار یک توهم شدید
و نظرات مخالف را هم با گوش جان می شنوم و هیچ اصراری بر نظریاتم ندارم
من دوست دارم به تمامی مواردی که احتمال داره باعث بروز عشق بشه اشاره کنم تا ببینید که چقدر فلسفه ی شما در مورد عشق درسته .
البته مورد اشاره ی من فعلا عشق انسان به انسانه و در مورد عشق های دیگر دوست دارم بعدا بحث کنم
عشق انسان به انسان چند حالت بیشتر نداره
1 ) عشق به ظواهر فرد ( مثل تیپ و قیافه و هیکل و ..... )
2 ) عشق به مادیات فرد
3 ) عشق به کمالات فرد
4 ) عشق به ایمان و معنویت فرد مقابل
البته امکان داره که یکی از موارد ذکر شده ملاک افراد برای عاشق شدن باشه و یا شاید تمام موارد یاد شده دلیل بروز عشق باشه
حالا دوست دارم یه سوال مطرح کنم
فرض کنیم که معشوق شما داری تمامی ویزگی های ذکر شده باشد ( فرض محال )
و شما با این فرد دوست هستید , چندین بار با هم به سینما و پارک رفتید و معاشرت داشتید و فکر میکنید این فرد همون فردیه که شما با اون خوشبخت میشید و واقعا عاشقش هستید و قصد دارید در آینده اگر پدر و مادرانتون موافقت کردند با هم ازدواج کنید
خوب بعد فرض میکنیم که معشوق شما دچار یک حادثه ی رانندگی بشه و در این حادثه ی رانندگی یک دست و یک پا و یک چشمشو از دست بده و صورتش هم دچار سوختگی بشه و یا کلا قطع نخاع بشه .
سوال من اینه
آیا شما بعد از این اتفاقات کما کان احساس میکنید که یک عاشق واقعی هستید و هنوز هم قصد ازدواج با اون فرد رو دارید
اگر جوابتون مثبته از خدا میخوام این بلا سرتون بیاد تا ببینیم معنی واقعی عشق یعنی چی .
و اگر تونستید جواب این سوالو پیدا کنید حتما معنای عشق انسان به انسان رو متوجه شدید
بگذریم
بزارید یه جور دیگه منظورمو مطرح کنم
موارد چهار گانه ای که من در بالا مطرح کردم مواردی هستند که حد نهایتی ندارند
یعنی پول دار بودن , شکل ظاهری و ایمان و معنویت حد نهایتی ندارن یعنی اگه شما عاشق کسی هستید که یک ملیارد تومن پول داره مطئن باشید فرد دیگری هم هست که از ایشون بیشتر پول .
یا برای ایمان و تیپ و هیکل و ظاهر و زیبائی هم میشه همین مسئله را تعمیم داد .
و اگر ملاک شما این موارد بوده شما با خودتون صادق نیستید و یا یک دروغ گو هستید
اگر فرض کنیم یک آقا پسر عاشق چهره زیبای یک دختر خانم بشه اگر یک دختر زیباتر ببینه آیا عاشق اون هم میشه یا نه ؟
اگه جوابتون اینه که نه عاشق دختر زیباتر نمیشه باید بگم تجربه ثابت کرده که نظر شما اشتباهه و شاید بهتر باشه بیشتر به حوادثی که در پیرامونتون میوفته دقت کنید .
چه تضمینی وجود داره که پسر مورد نظر ما عاشق دختر زیبا تر نشه ؟
چون ملاک اون پسر ملاک مادی بوده پس دلیلی وجود نداره که عاشق دختر زیباتر نشه ؟
مثل این میمونه که شما بگید یک سنگ یک کیلوئی از یک سنگ دو کیلوئی سنگین تره .
چون وزن یک ملاک مادّیست پس یک سنگ دو کیلوئی سنگین تر از سنگ یک کیلوئیست .
و یا مثل اینه بگیمد من پیکانو بیشتر از ماکسیما دوست دارم .
بزارید یه کم منطقی تر حرف بزنم معیارهای بروز عشقی که در بالا ازشون یاد شد معیار های هوا و هوس انسان هستند .
اگر شما فکر کردید که تا حالا عاشق شدید شک نکنید که شما اسیر هوا و هوس انسانی شدید همون نفسی که مبارزه با اون از جهاد در راه خدا سخت تره .
به نظر من ملاک عشق انسانها به همدیگه ملاک سود و زیانه .
اگر فردی برای انسان سودی نداشته باشه انسان هیچوقت عاشقش نمیشه .
ببینم آیا شما پسری را سراغ دارید که عاشق یک پیر زن افغانی شده باشد ؟
و یا آیا دختر را سراغ دارید که عاشق یک پیر مرد 100 ساله ی کچل شده باشد ؟
و آیا افرادی رو سراغ دارید که عاشق و شیفته ی همدیگه بودن ولی یک سال هم نتونستند با هم زندگی کنن ؟
بزارید یه رازی رو بهتون بگم :
میدونید چرا عشق لیلی و مجنون چرا اینقدر سینه به سینه گشته و هر روز ما ماجرای اونهارو میشنویم ؟
چون لیلی و مجنون با هم ازدواج نکردن و دستشون به همدیگه نرسید . به نظر من اگه با هم ازدواج میکردن کمتر از یکسال کارشون به طلاق و طلاق کشی میرسید .
به نظر من عشق در فطرت انسان وجود داره مثل فطرت خدا شناسی و خدا خواهی
اما ممکنه این فطرت اگه درست هدایت نشه به اشتباه به بت پرستی کشیده بشه
و فکر میکنم اگر ما دوست داریم به چیزی برسیم نباید اسم عشقو روی اون بزاریم .
شاید براتون جالب باشه بدونید دانشمندان به این نکته دست یافتن که بدن انسان با دیدن معشوقش هورمونی رو ترشح میکنه که باعث شعف و شادابی و حسی غریب در انسان میشه و باعث بالا رفتن ضربان قلب میشه و شاید جالب تر باشه بدونید اگر یک ماه عاشق و معشوق پیش هم باشن و همدیگرو ببینن دیگه این هورمون ترشح نمیشه .
یادتون نره بحث من در مورد عشق انسان به انسان بود و نه چیز دیگه .
دوست دارم بیشتر بنویسم اما میدونم از حوصله ی خوانندگان خارجه هر چند بحث من به نتیجه نرسید .
این ها همگی نظرات شما هستند و بنده همه رو رد میکنم. صرفا یک نگاه تک-بعدی-مذهبی به مسئله ای پیچیده.
navid_fo
29-05-2015, 23:21
سلام
نمیدونم شما جزو اون دسته از آدمائی هستید که تا حالا عشق و عاشقی را تجربه کردند یا نه
یا نمیدونم تا چه حد به عشق عقیده دارید
ولی من تا حالا نه عاشق شدم و نه به عشق عقیده دارم
البته دلایل عدم عقیده ی من به عشق زائیده ی یک فلسفه است
همونطور که عقیده ی شما به عشق یک فلسفه دارد
اما کدوم فلسفه درسته ؟
حتما شما میدونید همه ی مردم دنیا هر کار بد و خوبی میکنن براش یه دلیل دارن که خودشونو با اون قانع میکنن
اما چقدر از این دلایل درسته
آیا شما فکر میکنید کسی که مرتکب قتل میشه بدون دلیل این کارو میکنه ؟
یا فکر میکنید ابن ملجم بدون دلیل حضرت علی (ع) را به قتل رساند ؟
مگه افرادی که در جنگ جمل با حضرت علی (ع) جنگیدند اکثرا " حافظ قرآن نبودند
این مسائلو مطرح کردم که بدونید هیچوقت نباید فکر کنید که عقیده ی شما در مورد مسائلی که به اونها ایمان دارید صحیح است و همیشه نظرات مخالف رو باید با گوش جان بشنوید و بی طرفانه قضاوت کنید حتی اگر در ابتدای امر بر اشتباه بودن اونها ایمان داشته باشید .
و امّا عشق ......
عشق یک تخیل ذهنیست و وجود خارجی ندارد
تا حالا فکر کردید که عشق میان انسانها چه دلایلی داره
و آیا فکر کردید یک انسان عاشق چه چیز دیگه ی انسان دیگر میشود ؟
و اگر تا به حال شما عاشق شدید , عاشق چه چیز طرف مقابل شدید ؟
من در این مقاله قصد دارم به شما خواننده ی محترم ثابت کنم که اگر شما عاشق شدید , دچار یک توهم شدید
و نظرات مخالف را هم با گوش جان می شنوم و هیچ اصراری بر نظریاتم ندارم
من دوست دارم به تمامی مواردی که احتمال داره باعث بروز عشق بشه اشاره کنم تا ببینید که چقدر فلسفه ی شما در مورد عشق درسته .
البته مورد اشاره ی من فعلا عشق انسان به انسانه و در مورد عشق های دیگر دوست دارم بعدا بحث کنم
عشق انسان به انسان چند حالت بیشتر نداره
1 ) عشق به ظواهر فرد ( مثل تیپ و قیافه و هیکل و ..... )
2 ) عشق به مادیات فرد
3 ) عشق به کمالات فرد
4 ) عشق به ایمان و معنویت فرد مقابل
البته امکان داره که یکی از موارد ذکر شده ملاک افراد برای عاشق شدن باشه و یا شاید تمام موارد یاد شده دلیل بروز عشق باشه
حالا دوست دارم یه سوال مطرح کنم
فرض کنیم که معشوق شما داری تمامی ویزگی های ذکر شده باشد ( فرض محال )
و شما با این فرد دوست هستید , چندین بار با هم به سینما و پارک رفتید و معاشرت داشتید و فکر میکنید این فرد همون فردیه که شما با اون خوشبخت میشید و واقعا عاشقش هستید و قصد دارید در آینده اگر پدر و مادرانتون موافقت کردند با هم ازدواج کنید
خوب بعد فرض میکنیم که معشوق شما دچار یک حادثه ی رانندگی بشه و در این حادثه ی رانندگی یک دست و یک پا و یک چشمشو از دست بده و صورتش هم دچار سوختگی بشه و یا کلا قطع نخاع بشه .
سوال من اینه
آیا شما بعد از این اتفاقات کما کان احساس میکنید که یک عاشق واقعی هستید و هنوز هم قصد ازدواج با اون فرد رو دارید
اگر جوابتون مثبته از خدا میخوام این بلا سرتون بیاد تا ببینیم معنی واقعی عشق یعنی چی .
و اگر تونستید جواب این سوالو پیدا کنید حتما معنای عشق انسان به انسان رو متوجه شدید
بگذریم
بزارید یه جور دیگه منظورمو مطرح کنم
موارد چهار گانه ای که من در بالا مطرح کردم مواردی هستند که حد نهایتی ندارند
یعنی پول دار بودن , شکل ظاهری و ایمان و معنویت حد نهایتی ندارن یعنی اگه شما عاشق کسی هستید که یک ملیارد تومن پول داره مطئن باشید فرد دیگری هم هست که از ایشون بیشتر پول .
یا برای ایمان و تیپ و هیکل و ظاهر و زیبائی هم میشه همین مسئله را تعمیم داد .
و اگر ملاک شما این موارد بوده شما با خودتون صادق نیستید و یا یک دروغ گو هستید
اگر فرض کنیم یک آقا پسر عاشق چهره زیبای یک دختر خانم بشه اگر یک دختر زیباتر ببینه آیا عاشق اون هم میشه یا نه ؟
اگه جوابتون اینه که نه عاشق دختر زیباتر نمیشه باید بگم تجربه ثابت کرده که نظر شما اشتباهه و شاید بهتر باشه بیشتر به حوادثی که در پیرامونتون میوفته دقت کنید .
چه تضمینی وجود داره که پسر مورد نظر ما عاشق دختر زیبا تر نشه ؟
چون ملاک اون پسر ملاک مادی بوده پس دلیلی وجود نداره که عاشق دختر زیباتر نشه ؟
مثل این میمونه که شما بگید یک سنگ یک کیلوئی از یک سنگ دو کیلوئی سنگین تره .
چون وزن یک ملاک مادّیست پس یک سنگ دو کیلوئی سنگین تر از سنگ یک کیلوئیست .
و یا مثل اینه بگیمد من پیکانو بیشتر از ماکسیما دوست دارم .
بزارید یه کم منطقی تر حرف بزنم معیارهای بروز عشقی که در بالا ازشون یاد شد معیار های هوا و هوس انسان هستند .
اگر شما فکر کردید که تا حالا عاشق شدید شک نکنید که شما اسیر هوا و هوس انسانی شدید همون نفسی که مبارزه با اون از جهاد در راه خدا سخت تره .
به نظر من ملاک عشق انسانها به همدیگه ملاک سود و زیانه .
اگر فردی برای انسان سودی نداشته باشه انسان هیچوقت عاشقش نمیشه .
ببینم آیا شما پسری را سراغ دارید که عاشق یک پیر زن افغانی شده باشد ؟
و یا آیا دختر را سراغ دارید که عاشق یک پیر مرد 100 ساله ی کچل شده باشد ؟
و آیا افرادی رو سراغ دارید که عاشق و شیفته ی همدیگه بودن ولی یک سال هم نتونستند با هم زندگی کنن ؟
بزارید یه رازی رو بهتون بگم :
میدونید چرا عشق لیلی و مجنون چرا اینقدر سینه به سینه گشته و هر روز ما ماجرای اونهارو میشنویم ؟
چون لیلی و مجنون با هم ازدواج نکردن و دستشون به همدیگه نرسید . به نظر من اگه با هم ازدواج میکردن کمتر از یکسال کارشون به طلاق و طلاق کشی میرسید .
به نظر من عشق در فطرت انسان وجود داره مثل فطرت خدا شناسی و خدا خواهی
اما ممکنه این فطرت اگه درست هدایت نشه به اشتباه به بت پرستی کشیده بشه
و فکر میکنم اگر ما دوست داریم به چیزی برسیم نباید اسم عشقو روی اون بزاریم .
شاید براتون جالب باشه بدونید دانشمندان به این نکته دست یافتن که بدن انسان با دیدن معشوقش هورمونی رو ترشح میکنه که باعث شعف و شادابی و حسی غریب در انسان میشه و باعث بالا رفتن ضربان قلب میشه و شاید جالب تر باشه بدونید اگر یک ماه عاشق و معشوق پیش هم باشن و همدیگرو ببینن دیگه این هورمون ترشح نمیشه .
یادتون نره بحث من در مورد عشق انسان به انسان بود و نه چیز دیگه .
دوست دارم بیشتر بنویسم اما میدونم از حوصله ی خوانندگان خارجه هر چند بحث من به نتیجه نرسید .
سلام
عشق سیمانه برای به هم نگه داشتن فک میکنی بی خوده؟ اشتباه آفریده شده؟ روابط جنسی سیمان نیست اونوقت تو (منظورم شما نیستین) به هر کی که دلت می خواست میچسبیدی:n02:
مادرت به شما چه حسی داره؟ انسان به انسانه دیگه ؟ درسته؟
مشکل اینه که ملت فک می کنن عاشق میشن عاشقا هیچ سودی نمی کنن مطمئن باش اصلا تو مخیلشون نیستش فقط شادی و آرامش برای معشوق می خوان
کم دیدم آدم عاشق خالص یک فرد باشه نه چیز دیگش ولی من ادعاشو دارم عاشق خااص یک نفرم:n12:
عشق مستقل از رسیدن یا نرسیدنه
عشق مستقل از شرایط طرفین و جامعه
عشق تمیزه ساده مثل گفته ها و احساسات بچه نسبت به اسباب بازیش
دست و پا و چشم چیه اونی که عاشقه بوی خاک پای طرفش چندین ماه سوخت شادیشه:n02:
Sh-Meteor
30-05-2015, 02:10
سلام :n01:
متاسفانه نظرات دوستان در مورد موضوع این تاپیک رو در 213 صفحه قبلی دنبال نکردم اما خواستم نظر خودم رو در مورد اینکه چرا فعلا ازدواج نمی کنم بیان کنم.
حقیقتش من توی نظرسنجی تاپیک به گزینه اول "مسائل مالی و آینده ی مبهم" رای دادم و فعلا مهم ترین دلیل من برای ازدواج نکردن محسوب میشه.
به عنوان یه جوانی که در حال حاضر در حال تحصیل هستم و مهم ترین دغدغه من، کسب مهارت، پیدا کردن کار مناسب و آینده شغلی خوب هستش.
حقیقتش وقتی مورد اول یعنی همین "مسائل مالی و آینده مبهم"برطرف نشه، به سایر موانع ازدواج حتی فکر هم نمی کنم.
موفق باشید. :n16:
خیلی از افرادی که میگن عشق وجود داره ، اختمال 95 درصد به بالا مجرد هستند و قصد ازدواج دارند یا اول رابطه دوست ی شون هست
Mr_100_dolari
31-05-2015, 14:13
موارد چهار گانه ای که من در بالا مطرح کردم مواردی هستند که حد نهایتی ندارند
یعنی پول دار بودن , شکل ظاهری و ایمان و معنویت حد نهایتی ندارن یعنی اگه شما عاشق کسی هستید که یک ملیارد تومن پول داره مطئن باشید فرد دیگری هم هست که از ایشون بیشتر پول .
یا برای ایمان و تیپ و هیکل و ظاهر و زیبائی هم میشه همین مسئله را تعمیم داد .
در مورد عشق بین دختر و پسر همون طوری که یکی از دوستان هم در تاپیک بغلی گفتند از نظر من هم چیزی به اسم عشق وجود نداره و صرفا این نوع برداشت بر اساس کتاب ها و داستان های تخیلی (لیلی و مجنون و ... ) سریال های هندی فانتزی و تخیلی و سایر توهماتی هست که از بچگی در مغز افراد جامعه ما کردن که عشق وجود داره و بدون اینکه بدونن در مورد چی دارن صحبت میکنند یه این نتیجه رسیدن که چیز خوبی هم هست و هر کس نتونه تجربه کنه ضرر کرده و ... مثلا طرف با دیدن فیلم پورن لذت جنسی رو با عشق اشتباه میگیره و فکر میکنه که هر چی زودتر ازدواج کنه میتونه لذت جنسی رو در کنار عشقش تجربه کنه در حالیکه اصلا عشقی در کار نبوده و به همون سرعت هم از همسرش دلزده میشه و ... که در خیلی از موارد هم چون مذهب دخالت کرده کلا افراد نمیدونن دنبال چی هستند و فکر میکنند با ازدواج کردن به عشق میرسند ...
اما دوستن داشتن و تعهدی که میتونه توی یک رابطه حتی بدون وجود کاغذ و ... وجود داشته باشه و به مرور زمان هم محکمتر بشه و افراد با شناخت هر چی بیشتر از یکدیگر و رسیدن یه یک نقطه تفاهم
حداکثری در مورد دیدگاه ها و جهان بینی هم که منجر به ادامه یک رابطه به سمت پیشرفت بشه هیچ ارتباطی با مواردی که شما گفتی نداره و دلیلی برای محدود شدن و یا لذت نبردن از یک رابطه دو طرفه نخواهد شد ...
اگر فردی برای انسان سودی نداشته باشه انسان هیچوقت عاشقش نمیشه .
ببینم آیا شما پسری را سراغ دارید که عاشق یک پیر زن افغانی شده باشد ؟
بله در جامعه ما این طرز تفکر دو دو تا چهار تا و اینکه این فردی که دوستمه و باهاش در ارتباطم میخواد توی محیط کار باشه دوستتون باشه فامیل و افراد خانواده و ... چه منفعتی برای من داره به شدت وجود داره
که این طرز تفکر از راس جامعه و حاکمان اون میاد که دائما در حال دسته بندی کردن افراد و کشورها و دیدگاه ها و بر چسب زدن بر دیگران هستند که این برای ما خوبه و اون برای ما بده و همه بدن و فقط ما
خوبیم ... و چون بقیه و حرفاشون بده نباید به سایر دیدگاه ها و اندیشه های مخالف گوش کرد .. و دائما با دسته بندی کردن بد و خوب و منفعت و ضرر برای مردم جامعه ، به وجود اومدن این نوع اندیشه و طرز
تفکر برای افراد و منفعت طلبی در مورد هر چیزی حتی رابطه ها امری عادیست ...
وجود داره ...حتی در حد اون چه که تو ادبیات میخونیم .... نمیدونم شاید همه تجربش نمیکنن ... ولی وجود داره
اما دوستن داشتن و تعهدی که میتونه توی یک رابطه حتی بدون وجود کاغذ و ... وجود داشته باشه و به مرور زمان هم محکمتر بشه و افراد با شناخت هر چی بیشتر از یکدیگر و رسیدن یه یک نقطه تفاهم
تو همون تاپیک بغلی هم گفتم، دوست داشتن همون عشقه .... ما Like داریم و Love ، متاسفانه زبان فارسی اینجا هم یه خورده منگ میزنه.
این که خیلی ها اسم هوس بازیشون اسم هیجاناتشون اسم بچه بازیاشون رو میزارن عشق {ک تهشم ب سال نکشیده جدا میشن!} ، نباید باعث بشه چشم به روی همچین اتفاق مقدسی و منزهی بزاریم...
Mr_100_dolari
31-05-2015, 14:41
وجود داره ...حتی در حد اون چه که تو ادبیات میخونیم .... نمیدونم شاید همه تجربش نمیکنن ... ولی وجود داره
تو همون تاپیک بغلی هم گفتم، دوست داشتن همون عشقه .... ما Like داریم و Love ، متاسفانه زبان فارسی اینجا هم یه خورده منگ میزنه.
این که خیلی ها اسم هوس بازیشون اسم هیجاناتشون اسم بچه بازیاشون رو میزارن عشق، نباید باعث بشه چشم به روی همچین اتفاق مقدسی و منزهی بزاریم...
بحثم فقط روی کلمات نیست دوست داشتن ، عشق و یا هر کلمه دیگه ایی به مفهوم وجود یک حس به قول شما مقدس و ما فوق تصور بشری که اکثرا هم به قول خودتون در کتاب های ادبی و تاریخی بهش اشاره
شده شاید بیشتر نوع بزرگ نمایی و مبالغه باشه و افراد رو دچار این طرز تفکر غلط کنه که ما هم میتونیم بهش برسیم و با سردرگمی درجنبه های مختلف زندگیشون دنبال عشقی هستند که نه تنها درش حس
مقدسی وجود نداره بلکه همش شامل تجربیات تلخ و شکست و ناکامی هست ...
اینجاست که باید بین عشق مقدس و افسانه ای و دیدگاه درست داشتن به رابطه و چیزی که ازش میخوایم تفاوت قائل شد ...
بحثم فقط روی کلمات نیست دوست داشتن ، عشق و یا هر کلمه دیگه ایی به مفهوم وجود یک حس به قول شما مقدس و ما فوق تصور بشری که اکثرا هم به قول خودتون در کتاب های ادبی و تاریخی بهش اشاره
شده شاید بیشتر نوع بزرگ نمایی و مبالغه باشه و افراد رو دچار این طرز تفکر غلط کنه که ما هم میتونیم بهش برسیم و با سردرگمی درجنبه های مختلف زندگیشون دنبال عشقی هستند که نه تنها درش حس
مقدسی وجود نداره بلکه همش شامل تجربیات تلخ و شکست و ناکامی هست ...
اینجاست که باید بین عشق مقدس و افسانه ای و دیدگاه درست داشتن به رابطه و چیزی که ازش میخوایم تفاوت قائل شد ...
مقدس بودن لزوما به معنای "راحتی و بی دردسری" نیست، شما یه استدلال آوردی تو دو سه خط اول بعد اومدی تو نتیجه گیری اون قسمت هایلایت شده رو مطرح کردی، درواقع میخوای بگی که مقدسی وجود نداره چون همش بدبختی و قلاکت هست و .... خب این طرز فکر ب نظرم ایراد ریشه ای داره ، بستگی داره تعریفت از مقدس از منزه چی باشه ، به نظر تعریف خوبی از مقدس و منزه بودن نداری، وقتی میگیم منزه و مقدس هست صرفا داریم به جنبه پاک و یا به اصطلاح به خلوص نیت به فداکاری اشاره میکنیم، به Self-less بودن، Selfless بودن نسبی چون همه آدما بی بروبرگرد در وهله اول به فکر خودشونن ، به همین خاطر روی "نسبی" تاکید میکنم.
بعد گفتی مقدس رو با "افسانه ای" یکجا آوردی با مفهوم "مترادف" بودن، در حالی که این دو اصلا و به هیچ وجه مترادف نیستن، هیچ چیز افسانه ای این وسط وجود نداره، عشق افسانه نیست.
نکته دیگر، عشق رو متضاد "دیدگاه درست" دونستی ، در حالی که این دو ارتباط مستقیمی با هم دیگه ندارند ... شاید منظورت "Judgment Clouded" باشه ، عشق بله باعث کلاود شدن جاجمنت میشه ولی ما داریم راجب انسان های بالغ صحبت میکنیم و یکی از ویژگی های انسان بالغ باید مدیریت همچین وضعیت هایی باشه ... میتونی منتهی به ازدواج بشه یا نشه ، باز هم "عشق" سر جاش هست و از بین نمیره.
در ضمن وقتی شکست میخوریم ، نباید صورت مسئله رو پاک کنیم ، نباید بگیم چون نشد پس حقیقت نداشت. یه همچین برداشتی هم از صحبت هات کردم.
در کل این مقوله خیلی پیچیدست ، به همین راحتی نمیشه فکت صادر کرد، به همین راحتی نمیشه انکار کرد، نمیشه مطلق گفت وجود نداره و....
معمولا دو حالت داره ... آدما یا تجربه میکنن و شکست میخورن و بعد کلا وجود فضیه رو انکار میکنن ....یا این که تجربه نکردن کلا و وجود قضیه رو انکار میکنن به خصوص با دلایل منطقی... در حالی که از دید منطق نمیشه با این مقوله برخورد کرد ...
Mr_100_dolari
31-05-2015, 16:29
مقدس بودن لزوما به معنای "راحتی و بی دردسری" نیست، شما یه استدلال آوردی تو دو سه خط اول بعد اومدی تو نتیجه گیری اون قسمت هایلایت شده رو مطرح کردی، درواقع میخوای بگی که مقدسی وجود نداره چون همش بدبختی و قلاکت هست و ....
من فقط در مورد (مقدس) بودن نگفتم شما وجود عشقی رو که من قبولش ندارم و نمیدونم تعریفش از کجا اومده رو مقدس دونستی (و خودت هم قبول داری که ریشه در ادبیات و رمان های گذشته داره)
چنین عشقی عاملی میشه که افراد به اسم عشقی که نمیدونن چی هست که حالا بخوان دنبال مقدس بودن و یا نبودنش باشن گرفتار مشکل بشن ...
الان بر اساس این تعربفی که شما میکنی پس یعنی میشه عشق و مقدس بودنش رو در هر حالتی حتی دردسر ، شکنجه ، عذاب روحی و فلاکت و ... دنبال کرد ؟ چون مقدس هست !!
خب این طرز فکر ب نظرم ایراد ریشه ای داره ، بستگی داره تعریفت از مقدس از منزه چی باشه ، به نظر تعریف خوبی از مقدس و منزه بودن نداری، وقتی میگیم منزه و مقدس هست صرفا داریم به جنبه پاک و یا به اصطلاح به خلوص نیت به فداکاری اشاره میکنیم، به Self-less بودن، Selfless بودن نسبی چون همه آدما بی بروبرگرد در وهله اول به فکر خودشونن ، به همین خاطر روی "نسبی" تاکید میکنم.
بنابراین فردی که در فلاکت و بدختی به دنبال قداست عشق هست مکشلی براش وجود نداره چون داره self less و فداکاری انجام میده !!
با این حساب و بر اساس تعریف شما از مقدس و منزه بودن پس داستان هایی مثل عشق لیلی و مجنون باید پر باشد از قداست و منزه بودن چون هر کدومشون حاضر بودن در راه عشقشون برای دیگری فدا بشن و حتی مثل شما self less نسبی هم به قضیه نداشتن ...
و شما عقیده داری که یک عشق مقدس و منزه نیاز به قداکاری طرفین نسبت به یکدیگر دارد ؟
بعد گفتی مقدس رو با "افسانه ای" یکجا آوردی با مفهوم "مترادف" بودن، در حالی که این دو اصلا و به هیچ وجه مترادف نیستن، هیچ چیز افسانه ای این وسط وجود نداره، عشق افسانه نیست.
برای اینکه در خیلی از این موارد مقدس بودن عشق از نمونه داستان هایی که در بالا گفتم میاد و اینکه اگر افسانه نیست و واقعا وجود داشته که دیگه هیچی دیگه حق با شماست ...
نکته دیگر، عشق رو متضاد "دیدگاه درست" دونستی ، در حالی که این دو ارتباط مستقیمی با هم دیگه ندارند ... شاید منظورت "Judgment Clouded" باشه ، عشق بله باعث کلاود شدن جاجمنت میشه ولی ما داریم راجب انسان های بالغ صحبت میکنیم و یکی از ویژگی های انسان بالغ باید مدیریت همچین وضعیت هایی باشه ... میتونی منتهی به ازدواج بشه یا نشه ، باز هم "عشق" سر جاش هست و از بین نمیره.
بر اساس این گفته شما پس افراد تا زمانی که به بلوغ نرسیدن نباید به دنبال عشق حتی از نوع مقدسش برن چون ممکنه قداست و منزه بودن عشق رو هم زیر سوال ببرن و بر اساس این تعریف سن بلوغ افراد برای به دنبال عشق رفتن چه سنی میتونه باشه که فرد دچار Judgment Clouded نشن و یا چه تضمینی وجود داره که فرد بالغ بتونه حتی بر اساس مدیریت شخصی در پی عشق مقدس خودش دچار Judgment Clouded نشه ؟
در ضمن وقتی شکست میخوریم ، نباید صورت مسئله رو پاک کنیم ، نباید بگیم چون نشد پس حقیقت نداشت. یه همچین برداشتی هم از صحبت هات کردم.
نه به هیچ عنوان شکست مساوی با نبودن حقیقت نیست ولی حقیقت هم میتونه از اون چیزی که واقعا وجود داره تا اون چیز که ما در رویا فکر میکردیم و دنبالش بودیم میلیون ها کیلومتر فاصله داشته باشه ....
در کل این مقوله خیلی پیچیدست ، به همین راحتی نمیشه فکت صادر کرد، به همین راحتی نمیشه انکار کرد، نمیشه مطلق گفت وجود نداره و....
بله به خاطر اینکه باور انسان ها در چینین مواردی متفاوت هست و تا وقتی بیشتر این نوع باورها ریشه در ادبیاتی همچون لیلی و مجنون و یا شیرین فرهاد و حتی کلاه قرمزی و سروناز داشته باشه رد کردن این قضیه کار دشواری هست ....
مقدس بودن لزوما به معنای "راحتی و بی دردسری" نیست، شما یه استدلال آوردی تو دو سه خط اول بعد اومدی تو نتیجه گیری اون قسمت هایلایت شده رو مطرح کردی، درواقع میخوای بگی که مقدسی وجود نداره چون همش بدبختی و قلاکت هست و ....
من فقط در مورد (مقدس) بودن نگفتم شما وجود عشقی رو که من قبولش ندارم و نمیدونم تعریفش از کجا اومده رو مقدس دونستی (و خودت هم قبول داری که ریشه در ادبیات و رمان های گذشته داره)
چنین عشقی عاملی میشه که افراد به اسم عشقی که نمیدونن چی هست که حالا بخوان دنبال مقدس بودن و یا نبودنش باشن گرفتار مشکل بشن ...
الان بر اساس این تعربفی که شما میکنی پس یعنی میشه عشق و مقدس بودنش رو در هر حالتی حتی دردسر ، شکنجه ، عذاب روحی و فلاکت و ... دنبال کرد ؟ چون مقدس هست !!
خب این طرز فکر ب نظرم ایراد ریشه ای داره ، بستگی داره تعریفت از مقدس از منزه چی باشه ، به نظر تعریف خوبی از مقدس و منزه بودن نداری، وقتی میگیم منزه و مقدس هست صرفا داریم به جنبه پاک و یا به اصطلاح به خلوص نیت به فداکاری اشاره میکنیم، به Self-less بودن، Selfless بودن نسبی چون همه آدما بی بروبرگرد در وهله اول به فکر خودشونن ، به همین خاطر روی "نسبی" تاکید میکنم.
بنابراین فردی که در فلاکت و بدختی به دنبال قداست عشق هست مکشلی براش وجود نداره چون داره self less و فداکاری انجام میده !!
با این حساب و بر اساس تعریف شما از مقدس و منزه بودن پس داستان هایی مثل عشق لیلی و مجنون باید پر باشد از قداست و منزه بودن چون هر کدومشون حاضر بودن در راه عشقشون برای دیگری فدا بشن و حتی مثل شما self less نسبی هم به قضیه نداشتن ...
و شما عقیده داری که یک عشق مقدس و منزه نیاز به قداکاری طرفین نسبت به یکدیگر دارد ؟
بعد گفتی مقدس رو با "افسانه ای" یکجا آوردی با مفهوم "مترادف" بودن، در حالی که این دو اصلا و به هیچ وجه مترادف نیستن، هیچ چیز افسانه ای این وسط وجود نداره، عشق افسانه نیست.
برای اینکه در خیلی از این موارد مقدس بودن عشق از نمونه داستان هایی که در بالا گفتم میاد و اینکه اگر افسانه نیست و واقعا وجود داشته که دیگه هیچی دیگه حق با شماست ...
نکته دیگر، عشق رو متضاد "دیدگاه درست" دونستی ، در حالی که این دو ارتباط مستقیمی با هم دیگه ندارند ... شاید منظورت "Judgment Clouded" باشه ، عشق بله باعث کلاود شدن جاجمنت میشه ولی ما داریم راجب انسان های بالغ صحبت میکنیم و یکی از ویژگی های انسان بالغ باید مدیریت همچین وضعیت هایی باشه ... میتونی منتهی به ازدواج بشه یا نشه ، باز هم "عشق" سر جاش هست و از بین نمیره.
بر اساس این گفته شما پس افراد تا زمانی که به بلوغ نرسیدن نباید به دنبال عشق حتی از نوع مقدسش برن چون ممکنه قداست و منزه بودن عشق رو هم زیر سوال ببرن و بر اساس این تعریف سن بلوغ افراد برای به دنبال عشق رفتن چه سنی میتونه باشه که فرد دچار Judgment Clouded نشن و یا چه تضمینی وجود داره که فرد بالغ بتونه حتی بر اساس مدیریت شخصی در پی عشق مقدس خودش دچار Judgment Clouded نشه ؟
در ضمن وقتی شکست میخوریم ، نباید صورت مسئله رو پاک کنیم ، نباید بگیم چون نشد پس حقیقت نداشت. یه همچین برداشتی هم از صحبت هات کردم.
نه به هیچ عنوان شکست مساوی با نبودن حقیقت نیست ولی حقیقت هم میتونه از اون چیزی که واقعا وجود داره تا اون چیز که ما در رویا فکر میکردیم و دنبالش بودیم میلیون ها کیلومتر فاصله داشته باشه ....
در کل این مقوله خیلی پیچیدست ، به همین راحتی نمیشه فکت صادر کرد، به همین راحتی نمیشه انکار کرد، نمیشه مطلق گفت وجود نداره و....
بله به خاطر اینکه باور انسان ها در چینین مواردی متفاوت هست و تا وقتی بیشتر این نوع باورها ریشه در ادبیاتی همچون لیلی و مجنون و یا شیرین فرهاد و حتی کلاه قرمزی و سروناز داشته باشه رد کردن این قضیه کار دشواری هست ....
بحث ما دایره ای میشه ، کسانی که دچار مشکل میشن ، مشکل از خودشونه مشکل از نداشتن توانایی در کنترل هیاجاناتشونو، من تو پست های قبلی هم گفتم ، گفتم خیلی ها هستن که ..... در رابطه با تحت تاثیر قرار گرفتن استدلال آدمی هم، ببینید شما کلا تجربه ، اشتباه کردن و خیلی چیزهای دیگری که هر انسانی میتونی توی زندگیش تجربه کنه رو در نظر نمی گیرید و در نتیجه میرید صورت مسئله رو میبرید زیر سئوال ... همینطور من هیچ وقت نگفتم عشق = ازدواج ! و سعی در برقراری ارتباط بین این دو نداشتم ... اصلا صحبتی از ازدواج نکردم که شما نمیدونم از کجا همچین برداشتی کردین که من دارم میگم طرف باس تو زندگی زناشویی فداکاری کنه!!! (که خلاف اینو بارها تو همین تاپیک گفتم)...تاکید میکنم .... بحث وجود عشق هست ! ....در ضمن ادبیاتی که میفرماییدمختص ما نیست، همه کشورها دارن، اونقدری که به مقوله عشق پرداخته شده به هیچ مقوله دیگری پرداخته نشده ... و این که عامل جدایی رو ادبیاتمون نمیدونم چیزی که در ادبیات گفته شده بدونیم کاملا بی اساسه، جدایی و طلاق ریشه در عوامل اجتماعی ریشه در خیلی مسائل مهم تر و عمیق تر داره ... و هیچ رابطه مستقیمی بین غنی بودن ادبیات یک کشور با نرخ طلاق اون کشور وجود نداره.
ادامه بحث به نظرم نتیجه ای نداره مادامی که شما به همچین مقوله پیچیده ای صرفا در حد " کلاه قرمزی و سروناز " نگاه کنید و حرف اون هایی که ادعای عاشقی دارن دم از عشق میزنن رو به عنوان مدرکی برای نبود "عشق" در نظر بگیرید و در نتیجه جزء عوامل جدایی و طلاق بدونید غافل از این که ریشه مشکل شخصیت نابالغ افراد هست.
موفق باشین.
از نظر علمی عشق باعث میشه هورمون های تستوسترون, اکسی توسین و دوپامین و یک سری هورمون های دیگه در بدن بالا برن که نتیجه اون ایجاد هیجانات و احساس سرخوشی و نیاز شدید به بودن در کنار کسیه که این حالت رو براشون ایجاد کرده. در حقیقت عشق با بالابردن سطح دوپامین در مغز همون کاری رو میکنه که یک فرد معتاد بعد از مصرف مواد بهش دست میده. دوپامین هورمونیه که باعث ایجاد احساس لذت و سرخوشی میشه و کمبودش در بیماری های نورولوژیک نظیر پارکینسون دیده میشه.
درست مثل تعریفی که از خشم یا شادی داریم عشق هم تعریف خاصی داره. خشم هم یک عکس العمل انسانیه که خیلی وقت ها پیامد های درستی نداره ولی به اندازه ی عشق تو سرش نزدن : دی
من فکر میکنم چون عشق جذابیت های جسمی رو هم شامل میشه و همچنین چون میتونه ناگهانی ایجاد بشه و ناگهان هم فروکش کنه چنین موضع گیری هایی در برابرش وجود داره
ذر صفحه ی قبل مثال پسر جوان و پیرزن افعانی در مورد عشق زده شد مثل روز مشخصه و حتی منطقیه که نمیشه انتظار داشت که یک نفر که در اوج جوانی قرار داره بخواد نیازهای جسمی و فکری و احساسی خودش رو با یک فرد مسن براورده کنه و این فقط شامل قسمت جسمیش نمیشه.
درست مثل اینکه در تعریف "فداکاری" بگید چرا نباید از کنار یک بی خانمان رد شد و خونه و زندگیت رو بهش هدیه نداد! خب شما هدیه بده و ثابت کن فداکاری وجود داره اگه هدیه ندادی من باورش نمیکنم پس!!!
احساس رو که نمیشه با حماقت اشتباه گرفت!
یک آدم معتاد به استفاده ی مداوم از ماده مورد اعتیادش وابسته میشه و برای بدست آوردنش کارهایی میکنه که در شرایط نرمال انجام نمیده. شما کم و بیش این تعریف رو برای عشق هم در نظر بگیرین
تغییرات هورمونال بدن همیشه روی تفکر تاثیر میذارن یک آدم هیچوقت در حالت خشم یا ترس یا درد مثل حالت نرمالش تصمیم نمیگیره. عشق هم همینطوریه یک حالت هیجانی انسانیه و باید در ردیف سایر احساسات قرار بگیره و به همون اندازه بهش بها داده بشه یا در برابرش گارد گرفته بشه
خشم اگه از حد خودش بگذره ایجاد آسیب میکنه, شادی بیش از حد حالتی بنام یوفوریا ایجاد میکنه همون حالتی که با مصرف قرص اکستازی ایجاد میشه. ترس زیاد میشه فوبیا.
تمام حالت های هیجانی به کنترل احتیاج دارن. عشق هم جزو این حالت هاست. همین!
از نظر علمی عشق باعث میشه هورمون های تستوسترون, اکسی توسین و دوپامین و یک سری هورمون های دیگه در بدن بالا برن که نتیجه اون ایجاد هیجانات و احساس سرخوشی و نیاز شدید به بودن در کنار کسیه که این حالت رو براشون ایجاد کرده. در حقیقت عشق با بالابردن سطح دوپامین در مغز همون کاری رو میکنه که یک فرد معتاد بعد از مصرف مواد بهش دست میده. دوپامین هورمونیه که باعث ایجاد احساس لذت و سرخوشی میشه و کمبودش در بیماری های نورولوژیک نظیر پارکینسون دیده میشه.
درست مثل تعریفی که از خشم یا شادی داریم عشق هم تعریف خاصی داره. خشم هم یک عکس العمل انسانیه که خیلی وقت ها پیامد های درستی نداره ولی به اندازه ی عشق تو سرش نزدن : دی
من فکر میکنم چون عشق جذابیت های جسمی رو هم شامل میشه و همچنین چون میتونه ناگهانی ایجاد بشه و ناگهان هم فروکش کنه چنین موضع گیری هایی در برابرش وجود داره
ذر صفحه ی قبل مثال پسر جوان و پیرزن افعانی در مورد عشق زده شد مثل روز مشخصه و حتی منطقیه که نمیشه انتظار داشت که یک نفر که در اوج جوانی قرار داره بخواد نیازهای جسمی و فکری و احساسی خودش رو با یک فرد مسن براورده کنه و این فقط شامل قسمت جسمیش نمیشه.
درست مثل اینکه در تعریف "فداکاری" بگید چرا نباید از کنار یک بی خانمان رد شد و خونه و زندگیت رو بهش هدیه نداد! خب شما هدیه بده و ثابت کن فداکاری وجود داره اگه هدیه ندادی من باورش نمیکنم پس!!!
احساس رو که نمیشه با حماقت اشتباه گرفت!
یک آدم معتاد به استفاده ی مداوم از ماده مورد اعتیادش وابسته میشه و برای بدست آوردنش کارهایی میکنه که در شرایط نرمال انجام نمیده. شما کم و بیش این تعریف رو برای عشق هم در نظر بگیرین
تغییرات هورمونال بدن همیشه روی تفکر تاثیر میذارن یک آدم هیچوقت در حالت خشم یا ترس یا درد مثل حالت نرمالش تصمیم نمیگیره. عشق هم همینطوریه یک حالت هیجانی انسانیه و باید در ردیف سایر احساسات قرار بگیره و به همون اندازه بهش بها داده بشه یا در برابرش گارد گرفته بشه
خشم اگه از حد خودش بگذره ایجاد آسیب میکنه, شادی بیش از حد حالتی بنام یوفوریا ایجاد میکنه همون حالتی که با مصرف قرص اکستازی ایجاد میشه. ترس زیاد میشه فوبیا.
تمام حالت های هیجانی به کنترل احتیاج دارن. عشق هم جزو این حالت هاست. همین!
بحث من همینه ، نه افسانه هست نه چیز غیر عادی ، تفاوت در بحث "کنترل" هست ... کسی که نتونه این علاقه و عشق رو "کنترل" کنه با شکست رو به رو میشه ، ربطی به نادرستی یا نبود "عشق" نداره ... مهم مهارت افراد در کنترل هست. احساسات رو اگه کنترل کنیم میتونیم مانع از تاثیر روی منطق و تفکر شیم نه به صورت مطلق ولی تا حد زیادی و نتایج خیلی خوبی هم برامون دربر خواهد داشت ... و انسان به راحتی میتونه تشخیص بده که این عشق و علاقه تا چه حدی عمیق هست تا چه حدی جنبه ارضای غرایز پیدا میکنه (ک دیگه میره تو سمت صرفا هیجان و هوس) و و و .... انسان میتونه همه رو گول بزنه ، ولی خودشو نه.
Mr_100_dolari
01-06-2015, 02:02
بحث ما دایره ای میشه ، کسانی که دچار مشکل میشن ، مشکل از خودشونه مشکل از نداشتن توانایی در کنترل هیاجاناتشونو، من تو پست های قبلی هم گفتم ، گفتم خیلی ها هستن که ..... در رابطه با تحت تاثیر قرار گرفتن استدلال آدمی هم، ببینید شما کلا تجربه ، اشتباه کردن و خیلی چیزهای دیگری که هر انسانی میتونی توی زندگیش تجربه کنه رو در نظر نمی گیرید و در نتیجه میرید صورت مسئله رو میبرید زیر سئوال ... همینطور من هیچ وقت نگفتم عشق = ازدواج ! و سعی در برقراری ارتباط بین این دو نداشتم ... اصلا صحبتی از ازدواج نکردم که شما نمیدونم از کجا همچین برداشتی کردین که من دارم میگم طرف باس تو زندگی زناشویی فداکاری کنه!!! (که خلاف اینو بارها تو همین تاپیک گفتم)...تاکید میکنم .... بحث وجود عشق هست ! ....در ضمن ادبیاتی که میفرماییدمختص ما نیست، همه کشورها دارن، اونقدری که به مقوله عشق پرداخته شده به هیچ مقوله دیگری پرداخته نشده ... و این که عامل جدایی رو ادبیاتمون نمیدونم چیزی که در ادبیات گفته شده بدونیم کاملا بی اساسه، جدایی و طلاق ریشه در عوامل اجتماعی ریشه در خیلی مسائل مهم تر و عمیق تر داره ... و هیچ رابطه مستقیمی بین غنی بودن ادبیات یک کشور با نرخ طلاق اون کشور وجود نداره.
ادامه بحث به نظرم نتیجه ای نداره مادامی که شما به همچین مقوله پیچیده ای صرفا در حد " کلاه قرمزی و سروناز " نگاه کنید و حرف اون هایی که ادعای عاشقی دارن دم از عشق میزنن رو به عنوان مدرکی برای نبود "عشق" در نظر بگیرید و در نتیجه جزء عوامل جدایی و طلاق بدونید غافل از این که ریشه مشکل شخصیت نابالغ افراد هست.
موفق باشین.
کسانی که تعریف مشخصی از عشق ندارن ونمیدونن منظور شما نوعی از عشق چی هست که چطور بخوان باهاش برخورد کنند و توی رابطشون با تعریفی که شما از عشق دادین Self-less داشته باشن بد شما میگی مشکل از خودشونه ؟ و حتما در ادامه هم میفرمایید مشکل از ندونستن خودشونه برن تحقیق کنن ببینن عشق و عشق مقدس چی هست تا اگر توی عشقشون به هر نوع گرفتاری و مشکل و درد و فلاکتی دچار شدن بتونن به خاطر قداست عشق و داشتن خلوص نیت Self-less داشته باشن و رابطه رو ادامه بدن ...
خوب اول این سوال پیش میاد که شما تعریف روشن و واضح بر اساس دیدگاه خودتون از عشق مقدسی که میفرمایید بدین که ما بدونیم در برابر چه تعریفی قرار داریم که چنانچه با مشکلاتی از هر نوع روبرو شدیم بتونیم اون ها رو اشتباه فرض کنیم و بر اساس اون تعریفی که از عشق مقدسمون داریم از مشکلات عبور کنیم ...
هر چند که قبلا چنین تعریفی رو از قداست عشق فرمودین :
وقتی میگیم منزه و مقدس هست صرفا داریم به جنبه پاک و یا به اصطلاح به خلوص نیت به فداکاری اشاره میکنیم، به Self-less بودن،
من در کجای سوالم اسمی از فداکاری در زندگی زناشویی بردم !! سوالم این بود :
و شما عقیده داری که یک عشق مقدس و منزه نیاز به قداکاری طرفین نسبت به یکدیگر دارد ؟
بله ممنون که یاداوری کردین بحث بر سر چه موضوعی هست شما در رابطه ای که همراه با عشق باشه حرف از قداست عشق زدین و در ادامه تعریفی از قداست دادین بنده هم میگم شما یه تعریفی مشخص تر از این نوع عشقی که (در ابتدا هم فرمودین وجود چنین عشقی رو حتی در قصه های ادبی تایید میکنید و اون ها رو قصه و افسانه نمیدونید ) بفرمایین ...
بنده در هیچ جای حرفام صحبتی از عامل طلاق نکردم که بخوام ارتباطش بدم با ادبیات همونطوری که خودتون هم تایید کردین صحبت فقط از عشق و در ادامه عشق مقدس که شما عنوانش کردین بود و هست ...
اما اگر دقت کرده باشین از ابتدا هم گفتم یکی از مشکلات و گرفتاری هایی که افراد در رابطه هایی (که با عنوان عشقی که نمیدونن اصلا چی هست شروع میکنند) ممکنه بهش دچار بشن ناراحتی روحی / افسردگی و ... هست که در نهایت ممکنه به جدایی هم منجر بشه که که این میتونه یکی از همون عوامل اجتماعی که فرمودین بی ارتباط با جدایی هست در نظر گرفت که قبلا در این مورد گفتین خوب مشکل خودشونه و به خودشون مربوط میشه ... !! و در جای دیگه هم گفتین این چنین مشکلاتی رو باید افراد بالغ بتونن مدیریت کنند !!
و یکی ازدلایل اعتقاد اشخاص به وجود عشق رو ریشه در ادبیات و رسانه دونستم که ممکنه از کودکی به صورت مستقیم و غیر مستقیم به خورد ذهن افراد داده بشه که خودتون هم تاییدش کردین ... و مقصودم شخص شما نبود که بخوایین ناراحت بشین ... هر کسی آزاده هر دیدگاهی رو میخواد داشته باشه و من صرفا سعی در رد کردن صحبت های شما ندارم که بخواین این طوری موضع گیری کنین و بدونین اگر وجود عشق رو که شما با عنوان (مقدس) ازش دم میزنید برام مهم نبود اصلا بحثی صورت نمیگرفت که بخواد تا به اینجا برسه ...
مجددا تکرار میکنم من هیچ حرفی از ازدواج و طلاق ، هیجانات و ... نزدم و اتفاقا میخوام بدونم که این عشقی که میتونه جلوی مشکلات یک رابطه رو بگیره و صرفا اون ها رو تجربه و اشتباه قلمداد کنه و به انسان اجازه بده که با بدترین شرایط از هر نظر کنار بیاد چیه ؟
در هر صورت اگر دوست داشتین جواب بدین ...
ازون بحث هایی هست که میشه فهمید ولی نمیشه فهموند ... من نگفتم جلوی مشکلات رو میگیره یا چیزی ...صرفا سعی در اثبات وجودش داشتم ...به هر حال ادامه بدم آف-تاپیک میشه ، اگه موضوعی بود تو PV هستم در خدمتت.
یک آسیبشناس اجتماعی با اشاره به نتایج تحقیق بر روی ۵۰ پسری که با دوست دختران خود رابطه جنسی داشتند، گفت: این پسران عنوان کردند که اگر تا آخر عمر هم مجرد باقی بمانند حاضر به ازدواج با این دختران نیستند چون خیانت توسط این افراد دور از انتظار نیست.امان الله قرائی مقدم با اشاره به نتایج تحقیق بر روی پسرانی که قبل از ازدواج رابطه جنسی با دوست دختر خود داشتند، اظهار داشت: در این تحقیق ۵۰ پسری که در دوران تجرد رابطه جنسی داشتند،بررسی شدند.نکته جالب در تحقیق این بود که آنها اعلام کردند به هیچ عنوان حاضر نیستند با دختری که رابطه جنسی با او داشتند ازدواج کنند.وی افزود: این پسران عنوان کردند دختری که با آنها ارتباط جنسی برقرار کرده به راحتی میتواند پس از ازدواج به همسر خود خیانت کند و مخفیانه از همسر با فرد دیگری رابطه جنسی داشته باشد.
Captain_America
15-06-2015, 19:36
یک آسیبشناس اجتماعی با اشاره به نتایج تحقیق بر روی ۵۰ پسری که با دوست دختران خود رابطه جنسی داشتند، گفت: این پسران عنوان کردند که اگر تا آخر عمر هم مجرد باقی بمانند حاضر به ازدواج با این دختران نیستند چون خیانت توسط این افراد دور از انتظار نیست.امان الله قرائی مقدم با اشاره به نتایج تحقیق بر روی پسرانی که قبل از ازدواج رابطه جنسی با دوست دختر خود داشتند، اظهار داشت: در این تحقیق ۵۰ پسری که در دوران تجرد رابطه جنسی داشتند،بررسی شدند.نکته جالب در تحقیق این بود که آنها اعلام کردند به هیچ عنوان حاضر نیستند با دختری که رابطه جنسی با او داشتند ازدواج کنند.وی افزود: این پسران عنوان کردند دختری که با آنها ارتباط جنسی برقرار کرده به راحتی میتواند پس از ازدواج به همسر خود خیانت کند و مخفیانه از همسر با فرد دیگری رابطه جنسی داشته باشد.
جامعه آماری مورد بحث بسیار کوچکتر از اون هست که بشه قضاوت کرد (و به احتمال زیاد هم فقط از یه طبقه اجتماعی و سنی باشه)، همچنین با توجه به حساسیت مساله در جامعه سنتی خیلی ها ممکن هست رابطه با همسر فعلی شان رو قبل از ازدواج انکار کنند.
جامعه آماری مورد بحث بسیار کوچکتر از اون هست که بشه قضاوت کرد (و به احتمال زیاد هم فقط از یه طبقه اجتماعی و سنی باشه)، همچنین با توجه به حساسیت مساله در جامعه سنتی خیلی ها ممکن هست رابطه با همسر فعلی شان رو قبل از ازدواج انکار کنند.
آیا انکار کردن در اصل موضوع تفاوتی ایجاد میکند؟
ذات آدمیزاد این طور هست. میره یک کاری(در این مورد رابطه جنسی) انجام میده بعد توقع داره طرف مقابل اینکار رو انجام نداده باشه.
Captain_America
15-06-2015, 22:13
آیا انکار کردن در اصل موضوع تفاوتی ایجاد میکند؟
ذات آدمیزاد این طور هست. میره یک کاری(در این مورد رابطه جنسی) انجام میده بعد توقع داره طرف مقابل اینکار رو انجام نداده باشه.
1-بله تفاوت ایجاد میکند.
2-خیر ذات آدمیزاد اینجوری نیست این ذهنیتی هست که جامعه سنتی-مذهبی دوست داره القاء کنه.
1-بله تفاوت ایجاد میکند.
2-خیر ذات آدمیزاد اینجوری نیست این ذهنیتی هست که جامعه سنتی-مذهبی دوست داره القاء کنه.
آقا هر کسی نظری داره
به نظرم فردی که خودش رابطه جنسی داشته . راحت دلیل میاره
که
اول اینکه ما مجاز هستیم ، پنهان کنیم رابطه رو.
دوم اینکه من رابطه داشتم حالا میتونم دنبال فردی بگردم که رابطه نداشته
سوم اینکه برای اینکه خودشان رو راضی کنند میگن خوب جامعه ما سنتی هست!
انشالله در عمل هم کسی که رابطه جنسی داشته بره یکی رو پیدا کنه که اگر واقعیت گفت من رابطه داشتم. بره واقعا باهاش ازدواج کنه
نه بگه چه اشکال داره؟ من رابطه داشتم/ نداشتم و با فردی که رابطه داشته میرم ازدواج میکنم! شما سنتی هستید!
انشالله در گفتار نباشه و در عمل هم این طور باشه :n35:
یک آسیبشناس اجتماعی با اشاره به نتایج تحقیق بر روی ۵۰ پسری که با دوست دختران خود رابطه جنسی داشتند، گفت: این پسران عنوان کردند که اگر تا آخر عمر هم مجرد باقی بمانند حاضر به ازدواج با این دختران نیستند چون خیانت توسط این افراد دور از انتظار نیست.
خوشبختانه نسل آدمایی که همچین طرز فکری دارن داره منقرض میشه.
javad2015
15-06-2015, 23:15
من حتی اگه ملیاردر هم باشم تا زمانی که مجبئر نباشم ازدواج نمیکنم......دردسر خالی.......مطمینم اگه افراد مجبور نبودن خیلیاشون ازدواج نمیکردن
behnood1367
16-06-2015, 07:16
من حتی اگه ملیاردر هم باشم تا زمانی که مجبئر نباشم ازدواج نمیکنم......دردسر خالی.......مطمینم اگه افراد مجبور نبودن خیلیاشون ازدواج نمیکردن
جواد جان آخه چرا اینطوری فکر میکنی عزیز دلم؟
زن گرفتن به نظر من بهترین کاری که یه مرد میتونه در طول زندگیش انجام بده. اون عشق و آرامشی که مرد و زن بهم میدن. اون حس مدیریت و مسئولیت که به دوش مرد میفته. اون بچه نانازی که به دنیا میاد و جدا از بقای نسل حس عشق و مسئولیت مرد و زن رو چند برابر میکنه.
جواد جان آخه مجرد بمونیم که چی بشه؟
شب خسته بر میگردی خونه تنها هیچکی نیست دوست داشته باشه. نه همسری نه فرزندی. میری تلوزیون رو روشن میکنی. بعد یهویی گشنت میشه.تازه یادت میفته شام نداری.
به مرد مجرد خونه اجاره نمیدن. به مرد مجرد هر جایی کا رنمیدن.
ببین اگر مجرد بودن خوب بود. شاه مملکت زن نمیگرفت. نه خاندان سلطنتی ایران بلکه بریتانیا ازدواج شاهزاده ویلیام و کاترین میدلتون رو که یادته؟
اینا هم مجبور بودن ازدواج کنن؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یک آسیبشناس اجتماعی با اشاره به نتایج تحقیق بر روی ۵۰ پسری که با دوست دختران خود رابطه جنسی داشتند، گفت: این پسران عنوان کردند که اگر تا آخر عمر هم مجرد باقی بمانند حاضر به ازدواج با این دختران نیستند چون خیانت توسط این افراد دور از انتظار نیست.امان الله قرائی مقدم با اشاره به نتایج تحقیق بر روی پسرانی که قبل از ازدواج رابطه جنسی با دوست دختر خود داشتند، اظهار داشت: در این تحقیق ۵۰ پسری که در دوران تجرد رابطه جنسی داشتند،بررسی شدند.نکته جالب در تحقیق این بود که آنها اعلام کردند به هیچ عنوان حاضر نیستند با دختری که رابطه جنسی با او داشتند ازدواج کنند.وی افزود: این پسران عنوان کردند دختری که با آنها ارتباط جنسی برقرار کرده به راحتی میتواند پس از ازدواج به همسر خود خیانت کند و مخفیانه از همسر با فرد دیگری رابطه جنسی داشته باشد.
این آسیب شناسان چرا طرف دوم قضیه رو بررسی نکردن ؟
آیا پسرانی که با GF خود رابطه جن.سی داشتن از طرف دختران بعنوان کیس مناسبی برای ازدواج در نظر گرفته میشن ؟ چقدر میشه اطمینان داشت که این گل پسرها بعد ازدواج سراغ رابطه جن.سی با شخص دیگه ای نرن ؟
مخصوصن این که دین و قانون آزادی عمل کاملی به اونا داده و میتونن از لذت هایی مثل صیغه های متعدد در بازه های زمانی مختلف و همچنین داشتن همسر دوم و ... بهره ببرن !
جامعه آماری ما همیشه بررسی میکنه که چی برای آقایون خوبه و چی خواستن و چی میگن و از اون طرف هم خانم ها باید حواسشون رو جمع کنن !!!
این آسیب شناسان چرا طرف دوم قضیه رو بررسی نکردن ؟
آیا پسرانی که با GF خود رابطه جن.سی داشتن از طرف دختران بعنوان کیس مناسبی برای ازدواج در نظر گرفته میشن ؟ چقدر میشه اطمینان داشت که این گل پسرها بعد ازدواج سراغ رابطه جن.سی با شخص دیگه ای نرن ؟
مخصوصن این که دین و قانون آزادی عمل کاملی به اونا داده و میتونن از لذت هایی مثل صیغه های متعدد در بازه های زمانی مختلف و همچنین داشتن همسر دوم و ... بهره ببرن !
جامعه آماری ما همیشه بررسی میکنه که چی برای آقایون خوبه و چی خواستن و چی میگن و از اون طرف هم خانم ها باید حواسشون رو جمع کنن !!!
احسننت :n16:
navid_fo
16-06-2015, 22:34
جواد جان آخه چرا اینطوری فکر میکنی عزیز دلم؟
زن گرفتن به نظر من بهترین کاری که یه مرد میتونه در طول زندگیش انجام بده. اون عشق و آرامشی که مرد و زن بهم میدن. اون حس مدیریت و مسئولیت که به دوش مرد میفته. اون بچه نانازی که به دنیا میاد و جدا از بقای نسل حس عشق و مسئولیت مرد و زن رو چند برابر میکنه.
جواد جان آخه مجرد بمونیم که چی بشه؟
شب خسته بر میگردی خونه تنها هیچکی نیست دوست داشته باشه. نه همسری نه فرزندی. میری تلوزیون رو روشن میکنی. بعد یهویی گشنت میشه.تازه یادت میفته شام نداری.
به مرد مجرد خونه اجاره نمیدن. به مرد مجرد هر جایی کا رنمیدن.
ببین اگر مجرد بودن خوب بود. شاه مملکت زن نمیگرفت. نه خاندان سلطنتی ایران بلکه بریتانیا ازدواج شاهزاده ویلیام و کاترین میدلتون رو که یادته؟
اینا هم مجبور بودن ازدواج کنن؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
به من خط پرسرعت 1Gbps رایگان بدن با هارد نامتناهی با یک تلویزیون 110 اینچی با یک سیستم پخش صوتی تصویری عالی توی کلبه توی جنگل های شمال کانادا همین بسسمه
زن چی چیه کجای دلم بزارمش :D
در ضمن اینا مجبورن بله برای وجه و نماد بودن کشورشون باید ازدواح کنن
حالا اینا مگه کین که الگوی شما برای ازدواج کردن یا نکردن هستن؟
یک آسیبشناس اجتماعی با اشاره به نتایج تحقیق بر روی ۵۰ پسری که با دوست دختران خود رابطه جنسی داشتند، گفت: این پسران عنوان کردند که اگر تا آخر عمر هم مجرد باقی بمانند حاضر به ازدواج با این دختران نیستند چون خیانت توسط این افراد دور از انتظار نیست.امان الله قرائی مقدم با اشاره به نتایج تحقیق بر روی پسرانی که قبل از ازدواج رابطه جنسی با دوست دختر خود داشتند، اظهار داشت: در این تحقیق ۵۰ پسری که در دوران تجرد رابطه جنسی داشتند،بررسی شدند.نکته جالب در تحقیق این بود که آنها اعلام کردند به هیچ عنوان حاضر نیستند با دختری که رابطه جنسی با او داشتند ازدواج کنند.وی افزود: این پسران عنوان کردند دختری که با آنها ارتباط جنسی برقرار کرده به راحتی میتواند پس از ازدواج به همسر خود خیانت کند و مخفیانه از همسر با فرد دیگری رابطه جنسی داشته باشد.
هیچ آسیب شناس اجتماعی عاقلی حجم نمونه گیریشو به 50 عدد محدود نمیکنه! احتمالا مطالعه ی فیلتر شده ای بوده
ثانیا ازدواج ابزار ترسوندن نیست: اگه دختر خوبی نباشی ( اونم ازنظر ما) کسی نمیاد بگیردت!
مثل همین یک دهه پیش که میگفتن دختر تا 30 سالگی شادابه بعدش دیگه کسی نمیاد بگیردش میترشه ولی پسرا تازه چهل ساله میشن اول چل چلیشونه هرچی مرد دیرتر ازدواج کنه بهتر!
این افکار مسموم رو به دختران و پسران کشورتون تزریق کنین و شاهد به گند کشیده شدن زندگیشون باشین!
همین الانشم هزار مرد متاهل رو سراغ دارم که زن دوم و سوم و چهارم دارن ( البته که شرعیه! ) و یه عده دیگه دوست دختر دارن و قبل ازدواجشونم رابطه جنسی دیگه ای نداشتن! اینا از کجا درمیان پس؟؟؟
این براتون حل بشه لطفا که دنیا به دو دسته ی خوب ها و بدها تقسیم نمیشه. اون خوب ها و بدها فقط مال تخته سیاه دوران بچگیتون بود. الان تحلیل هاتون یه فرقی باید با اون موقع داشته باشه!
ای بابا خانه از پای بست ویران است!!!
donkeyoxte
16-06-2015, 23:06
ای بابا خانه از پای بست ویران است!!!
تخریب میکنیم میسازیم تخریبمان میکنند میسازنمان و ...
زندگی ادامه دارد
کلا در خانواده های ایرانی و این جهان سومی ها دعوا زیاد بین زن و شوهر هست
که یکسری شون جدا میشن و یکسری مصلحتی برای بچه هاشون زندگی میکنن
چیزی که زیاده ...در فامیل هامون پر هست
چه تضمینی هست من این طور نشم؟ و بخواد یک بچه معصوم ، این وسط ضرر نکنه؟
من که نگرفتم .انشالله خدا بخواد و نگیریم...
javad2015
19-06-2015, 13:01
ازدواج یعنی مسیولیت......دیگه ازادی نداری مثل قبل و ... خیلی چیزای دیگه.باید از خواسته های خودت بگذری تا خواسته های طرف مقابل رو بر طرف کنی.و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه.
یکی از دوستام یه مدت نامزدی بود.میگف امان از روزی که به دختر جماعت رو بدی پدرتو در میاره.باید دقیقا مطابق خواستش رفتار کنی از لباس بگیر تا رفتار با دیگرا ن و غذا و ......
اگرم نخوای انجامش بدی طرف تهدید به قهر میکنه و هزار تا مشکل دیگه.میگفت بعضی وقتا بر اینکه من غیرتی بشم و حتما گوش کنم حرفاشو میگه میرم پسر بازی!!:n08::n04:
حالا کسایی که دم از ارامش میزنن وقتی گرفتن میفهمن ارامش یعنی چی!!
کی دیگه جرات داره ازدواج کنه اجاره یه جای درست حسابی 600 تومن پول گوشت برا 2 تا ادم تو 1 ماه 300 تومن پول گاز برق..... حالا فکر کن یه بچه هم بیاد وسط پوشک x تومن شیر خشک دوا دکتر بیمه های مرخص دخالتهای فامیل اشنا تو زندگیا نصف مردم هم که الان شیشه میکشن :n02: اعصاب همه تعطیله چه ارامشی عزیز؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟! 20 تا رفیق دارم 15 تاشون طلاق گرفتن چه ارامشی؟!؟!؟!؟!؟!
nini bad
19-06-2015, 14:20
کی دیگه جرات داره ازدواج کنه اجاره یه جای درست حسابی 600 تومن پول گوشت برا 2 تا ادم تو 1 ماه 300 تومن پول گاز برق..... حالا فکر کن یه بچه هم بیاد وسط پوشک x تومن شیر خشک دوا دکتر بیمه های مرخص دخالتهای فامیا اشنا تو زندگیا نصف مردم هم که الان شیشه میکشن :n02: اعصاب همه تعطیله چه ارامشی عزیز؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟! 20 تا رفیق دارم 15 تاشون طلاق گرفتن چه ارامشی؟!؟!؟!؟!؟!
الان تمام مشکلات مردم بر میگرده به پول هرچی بیشتر جلو میریم وابستگی و احتیاج مردم به پول بیشتر میشه هزینه ها و مخارج زندگی رفته بالا متاسفانه درامد ها و خدمات هیچ تکانی نخورده یک جوان که حس درونیش اجازه یک تشکیل زندگی جدید را میده چرا نباید ازدواج کنه اما متاسفانه با این شرایط موجود قطعا پشت میکنه به همه ارزوهایی که داره شاید خیلی ها به زبان بیارند پول خوشبختی نیاره بله نمیاره بله درسته اما نداشتن پول برای یک زندگی مجردی مشکلی نیست چون یک پسر جواتن با جیب خالی هم خوشحال است اما ۹۰ درصد خوشبختی دو نفر را پول تشکیل میده وقتی داری به زندگیت میرسی برای خودت خانوادت و اطرافیان هزینه میکنی خوشحال هستی فکر و ذهنت اروم هست هیچ نگرانی بابته خرج خانه اب برق خورد و خوراک نداری بچه دار که شدی هیچ وقت برای نیاز ها و خواسته های مادی فرزندت سرت را خم نمیکنی...
MOHAMMAD_ASEMOONI
19-06-2015, 17:40
سلام
برای موفقیت در ازدواج خیلی مهم هست که خانواده دوست باشید
یعنی لذت ببرین از گفتن من متاهلم
لذت ببرین از گفتن باید برم , همسرم منتظره
همسرم اجازه نمیده
باید با همسرم مشورت کنم
باید برم . پسرم چند روز دیگه امتحان داره . میخوام باهاش کار کنم
دیشب کوچولو بدخواب شده بود تا صبح نذاشت بخوابیم
لذت ببرین که همسرتون بگه فلان چیز خراب شده . نگاش کن ببین چشه , تعمیرش کن .
خلاصه در همه حال لذت ببرین که متاهل هستین و بچه دارین
اگر این حس در وجودتون نباشه خیلی اذیت میشین و چه بسا کار به جدائی بکشه
یعنی همون حرفی که عوام میگن تو مالِ ازدواج نیستی
برای خانواده دوست بودن باید باوجدان باشید , مهربان و دل رحم باشید , دلسوز باشید , مسئولیت پذیر باشید , سر به راه باشید
تفریح و سرگرمیتون نباید رفیق بازی و عیاشی و الواتی و مشروب و مواد مخدر و قرص روان گردان و گشتن با آدمهای فاسد یا مُفسِد باشه . اگر سیگار و قلیون و پیپ هم نباشه دیگه نورِ علی نوره .
*فاسد فقط خودش اهلِ فساده . اما مفسِد خودش خرابه و دیگران رو هم به فساد میکشه .
یعنی اگر خودش اهل مشروب خوری یا مواد مخدر هست , دیگران رو هم آلوده میکنه به مواد و مشروب .
ازدواج 70 -80 درصد آرامش و شادی رو میگیره، بنظرم الان ازدواج نکزدن بیشتر نشونه عقله
javad2015
20-06-2015, 01:17
*فاسد فقط خودش اهلِ فساده . اما مفسِد خودش خرابه و دیگران رو هم به فساد میکشه .
یعنی اگر خودش اهل مشروب خوری یا مواد مخدر هست , دیگران رو هم آلوده میکنه به مواد و مشروب .
تعریف مفسد از نظر شما یعنی کسی که به دستورات دین عمل نمیکنه..درسته؟خیلی از اروپایی ها هستن که نه روزه میگیرن و نماز میخونن و گوشت خوکم مخیورن و حجابم رعایت نمیکنن ولی از نظر اخلاق و رفتار کاملا سالم هستن.
خواهشا این تفکر که شبیه تفکر داعشی ها هست و مدت هاست داره به خورد ایرانیا میدن شما دیگه ترویج نکنین.
ازدواج 70 -80 درصد آرامش و شادی رو میگیره، بنظرم الان ازدواج نکزدن بیشتر نشونه عقله
عاقا این درصدا رو از کجا آوردین ؟
عاقا این درصدا رو از کجا آوردین ؟
خاسم بگم 90 به بالا دیدم بی انصافیه، خواستم بگم 50 به پایین یادم اوفتاد به حال و روز اونایی که ازدواج کردن، حالا ما به همه گفتیم 70-80 شما هم بگید 70 -80 !!
درسته، نمیشه مطلق درصد داد، هستن افرادی که از ازدواجشون کاملا راضین، ولی شخصا بنظرم آرامش انسان قبل از ازدواج بیشتره، ازدواج موفق شرطای خیلی خیلی زیادی داره که بخصوص تو این دوره زمونه جوونای ما اکثریت فاقد اونها هستن و به همین دلیل میبینی اکثرن از هفت روز هفته 5 روزشو با هم قهرن (راستی این امارو رو من از کجا در میارم؟!)
Enemy Killer
21-06-2015, 20:12
سلام
من قصد ازدواج دارم . دنبالش هم هستم ولی متاسفانه دختر خوب پیدا نمی کنم .
هر دختری که انتخاب می کنم راجبش تحقیق که می کنم منصرف می شم یا این که چند روز بعد با دوست پسرش تو خیابون می بینمش . :n04:
این دختر هایی که انتخاب می کنمم خوش نام هاشون هستن .
وضعیت جوری شده که تو خیابون راه می رم اکثر دختر ها رو می شناسم . شهر ما منو دیگه جواب کرده الان بین بقیه شهر های استانمون هم دنبالش هستم . تو ۱ شهر دیگه از استانمون و یک شهر یک استان دیگه فعالیت هایی داشتم .
فکر کنم 60 یا 70 تایی شدن .
تعریف مفسد از نظر شما یعنی کسی که به دستورات دین عمل نمیکنه..درسته؟خیلی از اروپایی ها هستن که نه روزه میگیرن و نماز میخونن و گوشت خوکم مخیورن و حجابم رعایت نمیکنن ولی از نظر اخلاق و رفتار کاملا سالم هستن.
خواهشا این تفکر که شبیه تفکر داعشی ها هست و مدت هاست داره به خورد ایرانیا میدن شما دیگه ترویج نکنین.
ایشون اسمی از دین نبردن ، فقط تعریفی ارائه کردند که منظور خودشون رو بهتر برسونند .
سلام
برای موفقیت در ازدواج خیلی مهم هست که خانواده دوست باشید
یعنی لذت ببرین از گفتن من متاهلم
لذت ببرین از گفتن باید برم , همسرم منتظره
همسرم اجازه نمیده
باید با همسرم مشورت کنم
باید برم . پسرم چند روز دیگه امتحان داره . میخوام باهاش کار کنم
دیشب کوچولو بدخواب شده بود تا صبح نذاشت بخوابیم
لذت ببرین که همسرتون بگه فلان چیز خراب شده . نگاش کن ببین چشه , تعمیرش کن .
خلاصه در همه حال لذت ببرین که متاهل هستین و بچه دارین
اگر این حس در وجودتون نباشه خیلی اذیت میشین و چه بسا کار به جدائی بکشه
یعنی همون حرفی که عوام میگن تو مالِ ازدواج نیستی
برای خانواده دوست بودن باید باوجدان باشید , مهربان و دل رحم باشید , دلسوز باشید , مسئولیت پذیر باشید , سر به راه باشید
تفریح و سرگرمیتون نباید رفیق بازی و عیاشی و الواتی و مشروب و مواد مخدر و قرص روان گردان و گشتن با آدمهای فاسد یا مُفسِد باشه . اگر سیگار و قلیون و پیپ هم نباشه دیگه نورِ علی نوره .
*فاسد فقط خودش اهلِ فساده . اما مفسِد خودش خرابه و دیگران رو هم به فساد میکشه .
یعنی اگر خودش اهل مشروب خوری یا مواد مخدر هست , دیگران رو هم آلوده میکنه به مواد و مشروب .
موافقم . ببینید ، هر چیزی جای خودش .
ما آدما توی زندگیمون چند مرحله داریم و وارد هر مرحله ای که شدیم ، عموما دیگه از رفتار های قبلمون فاصله می گیریم . ازدواج یعنی تعهد ، یعنی قول دادن به پایبندی و خروج از مرحله تجرد . پس طبیعیه که اموری مثل رفیق بازی( در معنای افراطی خودش) و الواطی و . . . بایستی حذف بشه چون برخلاف قول و تعهدیه که فرد موقع ازدواج میده .
به نظر من هر وقت کسی به این نتیجه رسید که میخواد از مرحله تجرد و بالطبع آسایش و بی مسئولیتی اون دوره بگذره ، باید ازدواج کنه . مهم اینه که فرد بپذیره که وقتش رسیده . رسیدن به این درک خودش خود بخود مسئولیت پذیری میاره و فرد دیگه دچار اون رفتارهای اشتباه نمیشه .
دوستانی که میگن ازدواج اشتباهه و آسایش و آزادی رو می گیره ، کسانی هستند که هنوز نپذیرفتن که وقتش رسیده وارد بعد دیگه ای از زندگی بشن . به این افراد نمیشه ایراد گرفت چون آگاهانه دارن این انتخاب رومیکنن . مسئولیت نپذیرفتن بسیار بسیار بهتر از اینه که بدون آمادگی مسولیت بپذیری و بعدا نتونی از پسش بر بیای .
طبیعتا ازدواج محدودیت ها و سختی هایی داره ولی در جاهای دیگه ای به نحو دیگه ای آزادی ها و بلوغ از نوع دیگری رو به ارمغان میاره (که نیازی نیست وارد بحثش بشم)
چیزی که مهمه اینه که هر تصمیمی توی زندگیمون می گیریم آگاهانه باشه . چه قصد کنیم متاهل بشیم و چه بخواییم که مجرد باقی بمونیم .
سلام
من قصد ازدواج دارم . دنبالش هم هستم ولی متاسفانه دختر خوب پیدا نمی کنم .
هر دختری که انتخاب می کنم راجبش تحقیق که می کنم منصرف می شم یا این که چند روز بعد با دوست پسرش تو خیابون می بینمش . :n04:
یه سوزن به خودتون بزنید ، یه جوالدوز به دیگران .
دوست عزیز ، دخترا که با آدم فضایی ها دوست نمیشن !! اگه پسر دنبالشون نباشه اونا هم دنبال پسرا نمیرن . پس یکجانبه فضاوت نکنید . اصولا اگه دوست شدن با جنس مخالف رو بد تلقی می کنید ، به دختر ها برچسب نزنید . هر دو طرف رو ببینید . ضمنا همیشه هستند دختر هایی که مثل شما فکر می کنند و رفتار شما رو می پسندند . پس اصلا ناامید نشید . موفق باشید:n02:
aminkhan2014
22-06-2015, 05:23
سلام
من قصد ازدواج دارم . دنبالش هم هستم ولی متاسفانه دختر خوب پیدا نمی کنم .
هر دختری که انتخاب می کنم راجبش تحقیق که می کنم منصرف می شم یا این که چند روز بعد با دوست پسرش تو خیابون می بینمش . :n04:
این دختر هایی که انتخاب می کنمم خوش نام هاشون هستن .
وضعیت جوری شده که تو خیابون راه می رم اکثر دختر ها رو می شناسم . شهر ما منو دیگه جواب کرده الان بین بقیه شهر های استانمون هم دنبالش هستم . تو ۱ شهر دیگه از استانمون و یک شهر یک استان دیگه فعالیت هایی داشتم .
فکر کنم 60 یا 70 تایی شدن .
واقعا ایتقدر کوچکه هر سری خیابون میری میبینی؟؟؟ما که شهرمون به این کوچکی نیست،با توجه به این اصل که دخترها واقعا موجودات مرموز و دورویی هستن،واقعا چطور دختر را بشناسیم؟
MOHAMMAD_ASEMOONI
22-06-2015, 16:10
تعریف مفسد از نظر شما یعنی کسی که به دستورات دین عمل نمیکنه..درسته؟
خیلی از اروپایی ها هستن که نه روزه میگیرن و نماز میخونن و گوشت خوکم میخورن و حجابم رعایت نمیکنن ولی از نظر اخلاق و رفتار کاملا سالم هستن.
خواهشا این تفکر که شبیه تفکر داعشی ها هست و مدت هاست داره به خورد ایرانیا میدن شما دیگه ترویج نکنین.سلام
ممنون از نظر شما
بنده چند بار در این سایت مطالبی نوشتم که در اون مطالب هیچ حرفی از خدا و دین , کتب آسمانی و پیامبران و غیره نزدم اما یکی از دوستان اومدن ربطش دادند به دین و گفتند بنده تفکرات دینی نوشتم !!!
:20:
در تاپیک مشکلات نگهداری حیوانات در خانه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در تاپیک علمی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و همین تاپیک
باز هم هست اما حالا یادم نیست
مجارات کردن انسان فاسد در همه ی کشورها وجود داره حتی فرانسه که توهین به ادیان در اون آزاد هست
پس فساد وجود داره اما انسانها با توجه به درجه بندیِ ارزشهاشون فساد رو هم دسته بندی کردند
در کشورهای منطقه ی ما یک مرد حق داره چند همسر داشته باشه اما اگر با یک نفر کنار خیابون با شیر و خط کردن قمار کنند میبرنشون زندان
در امریکا اگر یکی بگه میخواد قمارخونه 10 طبقه بزنه , بهش میگن کارآفرین نمونه و کلی هم وام و مزایا و تسهیلات بهش میدند
اما اگر بفهمند دو تا زن داره 20 سال زندانی میشه
اما اگر بفهمند با 200 زن غیر از همسرش رابطه داره کسی کاریش نداره
زنش هم اگر اعتراض کنه بهش میگن اگر خوشت نمیاد تقاضای طلاق بده
ارزشهای انسانها با هم فرق میکنه . ترتیبِ ارزشها هم برای انسانها فرق میکنه
یکی برای داشتن یک موبایل تنش رو میفروشه . یکی دیگه موبایلش رو میفروشه تا پولش رو خرج درمان یکی دیگه بکنه
یکی زنش رو کتک میرنه که چرا غذا رو سوزونده , یکی زنش ماشینش رو داغون میکنه بهش میگه فدای سرت , خودت سالمی ؟ طوری نشدی ؟
اینکه چرا ارزشهای انسانها با هم فرق میکنه برمیگرده به باطن انسانها و اونچه که از حقیقتِ دنیا درک کرده اند
بنده میخواستم چند سوال از شما بپرسم در مورد انسان خراب و انسان مُخرّب یا خراب کننده اما شما ناراحت میشین از سوالهای بنده
اما مطمئن باشین اگر بفهمین پای یک انسان خراب کننده به خانواده ی شما باز شده محاله ساکت بشینین
ارزشها تعیین کننده ی همه چیز در زندگی انسان هست
کجا بره , کجا نره , چی بخوره , چی نخوره , چی بگه , چی نگه , چی بپوشه چی نپوشه , چی رو خوب بدونه چی رو بد بدونه و غیره , چی رو جُرم بدونه چی رو جرم ندونه
وقتی ادمها اینقدر مغرورن معلومه ازدواج نمیکنن . چون ازدواج یعنی نیم من شدن ، ازدواج یعنی زندگی اجتماعی و محدود کردن انتخاب ها در چهار چوب خانواده
وقتی ادمها اینقدر اهل زلمبو زیمبو میشن معلومه ازدواج نمیکنن . چون تا زلمبو زیمبو رم جمع کنن وقت ازدواجشون گذشته
وقتی آدمها سنگ میشن معلومه ازدواج نمیکنن . چون ازدواج یعنی عشق ورزیدن
وقتی آدمها از دین فاصله میگیرن معلومه ازدواج نمیکنن چون بین انسان و حیوان فرقی نمیزارن میرن سراغ حیوان ( مزیت حیوان اینست که حیوان آدم رو نیم من نمیکنه و تسلیمه )
hamid_diablo
22-06-2015, 20:56
یکی از دوستای من با 40 میلیون پس انداز و نزدیک 7 بار خواستگاری رفن ه حدی از ازدواج بدش اومده که رفته یه پرشیا گرفته...
گفته گور بابا یازدواج .میخوام با بقیه پولم و ماشینم برم سفر و گردش و تفریح :n02:
ArashMiniStar
22-06-2015, 21:06
یکی از دوستای من با 40 میلیون پس انداز و نزدیک 7 بار خواستگاری رفن ه حدی از ازدواج بدش اومده که رفته یه پرشیا گرفته...
گفته گور بابا یازدواج .میخوام با بقیه پولم و ماشینم برم سفر و گردش و تفریح :n02:
حق داره ایشون
واقعا انتظارات بالاست (دیدم ک میگم تو خواستگاریا)
هر کی زرنگ باشه زن نمیگیره
دودشم مستقیم تو چشم همین خانوما میره
چرا دودش مستقیم باید تو چشم خانوما بره؟ یعنی این جنس مونث هیچ کار و هدف دیگه ای تو زندگیش غیر از ازدواج نداره مثلا؟
بحثای خاله زنکی رو قاطی اینجا نکنین. اینجا یه تاپیک تو متفرقه نیست که یکی برمیداره میگه با توجه به یک اصل!!! دخترا مرموز و دو رو هستن چطوری بشناسیمشون!!! اون یکی هم میگه ازدواج میخوام بکنم دختر خوب پیدا نمیکنم!!!
ArashMiniStar
22-06-2015, 23:27
چرا دودش مستقیم باید تو چشم خانوما بره؟ یعنی این جنس مونث هیچ کار و هدف دیگه ای تو زندگیش غیر از ازدواج نداره مثلا؟
بحثای خاله زنکی رو قاطی اینجا نکنین. اینجا یه تاپیک تو متفرقه نیست که یکی برمیداره میگه با توجه به یک اصل!!! دخترا مرموز و دو رو هستن چطوری بشناسیمشون!!! اون یکی هم میگه ازدواج میخوام بکنم دختر خوب پیدا نمیکنم!!!
واقعیته میتونی شما کتمان کنی! بحثای خاله زنک بازی مال خانوماس ن اقایون! شما وقتی حاضر نیستی نظر منو قبول کنی من چی بگم؟ شما خانوما قانع هستین واقعا بنظر خودتون؟ همه چی با هم میخواین اون اقا تو این وضعیت خراب از کجاش بیاره؟ دودشم بله تو چشم خانوما میره چون اون اقا 40 سالشم بشه جا افتاده است وقتی پول داشته باشه ی دختر 20 سال هم میتونه بگیره ولی هیچ وقت برعکسش نمیتونه اتفاق بیفته!
گرچه بحث با شما چون خانوم هستی از جنس خودت طبعا دفاع میکنی بی فایدس پس لطفا منو ایگنور کن نقل قول نکن شما دنبال جواب نیستی! دنبال متهم کردنی[emoji3]
پ.ن: مدیر محترم چرا نظر منو پاک میکنی؟؟؟ اصلا بن کن دیگه! این خانوم ورداشته توهین میکنه بحثا بقیه خاله زنکی توصیف میکنه پست من پاک میشه؟؟
واقعیته میتونی شما کتمان کنی! بحثای خاله زنک بازی مال خانوماس ن اقایون! شما وقتی حاضر نیستی نظر منو قبول کنی من چی بگم؟ شما خانوما قانع هستین واقعا بنظر خودتون؟ همه چی با هم میخواین اون اقا تو این وضعیت خراب از کجاش بیاره؟ دودشم بله تو چشم خانوما میره چون اون اقا 40 سالشم بشه جا افتاده است وقتی پول داشته باشه ی دختر 20 سال هم میتونه بگیره ولی هیچ وقت برعکسش نمیتونه اتفاق بیفته!
گرچه بحث با شما چون خانوم هستی از جنس خودت طبعا دفاع میکنی بی فایدس پس لطفا منو ایگنور کن نقل قول نکن شما دنبال جواب نیستی! دنبال متهم کردنی[emoji3]
پ.ن: مدیر محترم چرا نظر منو پاک میکنی؟؟؟ اصلا بن کن دیگه! این خانوم ورداشته توهین میکنه بحثا بقیه خاله زنکی توصیف میکنه پست من پاک میشه؟؟
دوست گرامی شما ابتدا بحث رو جنسیتی کردین و پستی که از شما پاک شد هم کاملا بدون محتوا و حمله شخصی بود.
به هر حال اگه شما تمایل دارید درباره انتظارات بالای خانم ها بحث کنید آزاد هست و مشکلی نداره، ولی شکلی که پیش گرفته بودید و حمله به خانم های انجمن (یا حمله به آقایان) قابل قبول نیست و چنین پست هایی حذف میشه. شما درباره پست ها و محتوای بحث های سایرین می تونید نظر بدید، ولی نمی تونید پست یک نفر رو نقل قول کنید و بهش بگید "این قد بشینین تا علف زیر پاتون سبز بشه".
واقعیته میتونی شما کتمان کنی! بحثای خاله زنک بازی مال خانوماس ن اقایون!
یعنی آقایون از گفتن هر حرف نامناسب و بی معنی ای مبرا هستن؟ چه جالب!!!
شما خانوما قانع هستین واقعا بنظر خودتون؟
شما آقایون چطور؟ اگه دخترانی که دنبال ازدواج های تجملاتی و شوهر پولدار هستن زیاد شده آقایونی که دنبال زن ثروتمند هستن هم کم نیستن! طوری صحبت نکنین که انگار فقط دخترا هستن که امروزه مشکل قناعت دارن! این مشکلیه که همه دارن باهاش روبرو میشن و به شرایط کلی اجتماع امروز برمیگرده.
همه چی با هم میخواین اون اقا تو این وضعیت خراب از کجاش بیاره؟
یه ذره عمیق تر به این مسئله نگاه کنین یکی از خارج از ایران پست شما رو بخونه فکر میکنه آقایون ایرانی همشون به خونه های 40 متری و ماشین اوراقی راضین ولی خانوماشون فکر میکنن این بدبختا سر گنج نشستن!
پول مهم شده! این تقصیر من و شما نیست که این اتفاق افتاده ولی نتیجه اش رو شما داری تو زندگی همه میبینی.
دودشم بله تو چشم خانوما میره چون اون اقا 40 سالشم بشه جا افتاده است وقتی پول داشته باشه ی دختر 20 سال هم میتونه بگیره ولی هیچ وقت برعکسش نمیتونه اتفاق بیفته!
متاسفانه شما از اون دسته آدمایی هستی که سن رو فقط مسئله ای برای زندگی جنس زن میدونن درحالیکه یک آقای 30 ساله به اندازه ی یک خانم 30 ساله شادابی خودش رو نسبت به 20 سالگیش از دست داده من نمیدونم چطور چنین مسئله ی ساده ای برای عده ای قابل درک نیست!! یعنی آقایون رو کلا هرکولی چیزی تصور کردن که زمان روشون اثری نمیذاره مثلا؟
و اینکه شما عقیده داری یک آقای 40 ساله ی پولدار میتونه بره یه زن 20 ساله بگیره ولی برعکسش ممکن نیست خیلی فاجعه آمیزه چون تنها نگاهی که تو این جمله به ازدواج داشتی نگاه جسمانی بوده متاسفانه! غیر از این اگه معنی دیگه ای این جمله ی شما داره و من اشتباه برداشت کردم خیلی مشتاقم برام توضیحش بدین و از اشتباه درم بیارین!
گرچه بحث با شما چون خانوم هستی از جنس خودت طبعا دفاع میکنی بی فایدس پس لطفا منو ایگنور کن نقل قول نکن شما دنبال جواب نیستی! دنبال متهم کردنی
متهم کردن شما چه نفعی برای من داره دقیقا؟؟؟ برید تمام این تاپیک رو بگردید ببینید من حتی یک پست دارم که توش به نحوی آقایون رو مقصر دونسته باشم و از جنس خودم دفاع کرده باشم!
دودی اگه تو مشکلات و مسئله ی ازدواج امروز هست به چشم همه میره! شما خودت و جنس خودت رو از این مسئله مبرا ندون!!!
hamid_diablo
23-06-2015, 10:47
دوستان یکبار دیگه نظرسنجی یه نگاهی بندازیم
عدم اعتماد به جنس مخالف دومین گزینه انتخابی بوده .میخواستم بپرسم دقیقا چرا به جنس مخالف اعتماد نمیشه کرد؟
من خودم هم به این گزینه رای دادم
دوستان یکبار دیگه نظرسنجی یه نگاهی بندازیم
عدم اعتماد به جنس مخالف دومین گزینه انتخابی بوده .میخواستم بپرسم دقیقا چرا به جنس مخالف اعتماد نمیشه کرد؟
من خودم هم به این گزینه رای دادم
بنظرم ریشه در باور ها و اعتقادات و جوی که فرد در اون بزرگ میشه داره، عدم اعتماد به جنس مخالف بیشتر از سوی آقایون مطرح میشه تا خانوم ها دلیلش هم نگاه ابزاری و کالایی به خانوم هاست- اگه تو جامعه ی خودمون نحوه ی برخورد رابطه ی مرد ها با جنس مخالف با رابطه ی خانوم با جنس مخالف رو یه بررسی کوچیک بکنیم یا نگاهی به واژه های معادلی که برای ازدواج (زن بگیرم و ... ) بندازیم به این قضیه پی میبریم
این جو بی اعتمادی که به وجود اومده اصلا جالب نیست اگه فردی ازدواج میکنه برای طرف مقابلش به عنوان یک انسان ارزش قائل باشه دیگه این قضایا به وجود نمیاد به هر حال هر دو نفر انسان بودن و اختیارشون دست خودشون بوده و هر رابطه ای که قبلا برقرار کردن باز هم خودشونن و ارزش های انسانی خودشون دارن ، ولی اگه به فرد مقابلمون به عنوان یه کالا بهش نگاه کنیم این دید ها بوجود میاد!
یه سوال هم از دوستانی که بی اعتماد هستن دارم ممنون میشم جواب بدین
چرا به فردی که قبلا با شخصی رابطه داشته دیگه نمیشه برای زندگی اعتماد کرد؟ آیا فرد دیگه ای میشه و غیر قابل استفاده؟ اگه اولین ارتباطش با شخص شما باشه بعد از اون تکلیفش چیه؟ فرد دیگه ای نمیشه؟
واقعیته میتونی شما کتمان کنی! بحثای خاله زنک بازی مال خانوماس ن اقایون! شما وقتی حاضر نیستی نظر منو قبول کنی من چی بگم؟ شما خانوما قانع هستین واقعا بنظر خودتون؟ همه چی با هم میخواین اون اقا تو این وضعیت خراب از کجاش بیاره؟ دودشم بله تو چشم خانوما میره چون اون اقا 40 سالشم بشه جا افتاده است وقتی پول داشته باشه ی دختر 20 سال هم میتونه بگیره ولی هیچ وقت برعکسش نمیتونه اتفاق بیفته!
گرچه بحث با شما چون خانوم هستی از جنس خودت طبعا دفاع میکنی بی فایدس پس لطفا منو ایگنور کن نقل قول نکن شما دنبال جواب نیستی! دنبال متهم کردنی[emoji3]
پ.ن: مدیر محترم چرا نظر منو پاک میکنی؟؟؟ اصلا بن کن دیگه! این خانوم ورداشته توهین میکنه بحثا بقیه خاله زنکی توصیف میکنه پست من پاک میشه؟؟
یک سری رفتار ها توی کوچه و خیابون دیده می شه و آدم خجالت می کشه، توی نت هم عین همون رفتار ها وجود داره. بگذریم از گروه های جوک وایبر و تلگرام که از هر 10 تا جوک، 8 تاش توهین به جنسیت مونث هست، البته خیلی از خانم ها خودشون این جوک ها رو نشر می دن، و دلیلش هم واضحه، این هم مثل مسائل دیگه، جنسیتی نیست و هم خانم ها و آقایون مرتکب این اشتباه می شن.
این دید سنتی باعث این این طرز فکر می شه که مرد، قهرمانه و باید کار کنه و پول در بیاره و یه زنِ "خوب" داشته باشه که توی خونه خستگی رو از تنش در بیاره. جامعهی مدرن مدت هاست از این طرز فکر فاصله گرفته دوست عزیز. دیگه در اکثریت کار ها، جنسیت فاکتور تعیین کننده/محدود کننده نیست. این دید، برای زمانی هست که مرد ها با نیزه از قبیله دفاع می کردن تا نسلشون ادامه پیدا کنه.
باور های سنتیِ بدون دلیل و پشتوانه منطقی/تجربی رو دور بریزید، سپس به این طور مسائلِ جامعه شناختی فکر کنید.
دوستان یکبار دیگه نظرسنجی یه نگاهی بندازیم
عدم اعتماد به جنس مخالف دومین گزینه انتخابی بوده .میخواستم بپرسم دقیقا چرا به جنس مخالف اعتماد نمیشه کرد؟
من خودم هم به این گزینه رای دادم
یکی از دلایل به نظر من
انسان هر چه از طبیعت و سادگی اولیه ش فاصله میگره و به اصطلاح مدرن تر میشه علاقه اش به آزادی بیشتر بیشتر میشه. انسان مدرن دیگه تحمل قید و بندها رو نداره، انقلاب های که در سیاست، اقتصاد و اخلاق اتفاق افتادن همه نشونگر چنین میلی هستن. روابط بین زن و مرد هم تحت تاثیر چنین میلی قرار گرفته، انسان مدرن دیگه تحمل قیود زندگی مشترک رو نداره و آزادیش براش مهم تره.
در جوامعی که تفکر غالب و سنت با چنین میلی در تضاد هستن افراد راهی ندارن جز اینکه به صورت پنهانی دنبال این میل شون برن. در چنین جامعه که نه کاملا سنتی هست و نه مدرن و در یک حالت گذار هست اون چیزی که قربانی میشه چیزی نیست جز اعتماد، البته اعتمادی که سنت تعریف میکنه
hamid_diablo
23-06-2015, 22:17
یه سوال هم از دوستانی که بی اعتماد هستن دارم ممنون میشم جواب بدین
چرا به فردی که قبلا با شخصی رابطه داشته دیگه نمیشه برای زندگی اعتماد کرد؟ آیا فرد دیگه ای میشه و غیر قابل استفاده؟ اگه اولین ارتباطش با شخص شما باشه بعد از اون تکلیفش چیه؟ فرد دیگه ای نمیشه؟
واسه من به شخصه اگر ارتباط منطقی و برای شناخت باشه مشکلی نداره..
اما اگر ارتباط به شکلی باشه که چارچوبها و ارزشهایی که من بهش اعتقاد دارم درش اعمال نشده باشه هرگز نمیتونم اعتماد کنم به طرف مقابلم
من حتی در قبال جنس موافق هم همین نظر رو دارم.دوستانم رو انتخاب میکنم و سعی میکنم با افرادی که چارچوبهای انسانی رو رعیات نمیکنند رفت و آمد نداشته باشم...
سلام.ما هم میایم تو بحث.حرفی که من میزنم بنظر خودم و خیلیای دیگه خیلی منطقیه...
ببینین این سوسول بازیا که این میگه مگه دختر خوب هست اون یکی میگه مگه پسر خوب هست این دوستان بخاطر اینکه خودشون یسری مشکلاتی دارن نمیتونن به دیگران اعتماد کنن.من با توجه به اینکه خودم دنبال هیچ برنامه ای(؟) نبودم و نیستم و نخواهم بود و با توجه به "الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَ الطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ" (برام هم مهم نیس الان کسی بگه قران رو قبول ندارم)اولین کسی که فکر کنم مناسبه(نه اولین دختریو که ببینم)سعی میکنم طرح ازدواج بریزم...اونم نه اینطور که برم جلو شماره بدم...خوب آدم زبون داره اگه تو محیط دانشگاه باشه میری باهاش در میون میزاری خیلی ساده اونم کاملا در چاچوب مسایل اخلاقی و دینی(نه اینکه یه مدت با طرف باشی و ولش کنی یعنی کاملا به اسم ازدواج بری جلو وشرطت هم در جریان گذاشتن خانواده ها باشه)اگرم محیط های خانوادگی باشه الحمدولله کسی هست بهش بگم با مامان بابام در میون بزاره و نیازی نباشه خودم برم جلو و چه بهتر...
بیایم یه سری لجبازیارو بزاریم کنار...با ازدواج ادم علاوه بر اینکه متاهل میشه متعهد هم میشه و دیگه اون ادم سابق نیست...این تعهد لازمش اینه که اول به اصول خودت متعهد باشی...ادمی که میگه از شنبه هفته اینده فلان کارو شروع میکنم و شروع نمیکنه عمرا اگه بتونه دنبال کار باشه و دنبال تشکیل خانواده باشه...
حالا فکر نکنین فلان اخوند یا فلان دکتر روانشناس اینارو گفته...اینا حرفه دله داداش کوچیکه 17 سالتونه...
ببخشید اگه مطالب پراکنده بود چون در جواب چند نفر مختلف بود...
از مدیریت محترم انجمن هم تقاضا دارم پست مارو پاک نکنن ...ممنون
ArashMiniStar
24-06-2015, 01:37
یک سری رفتار ها توی کوچه و خیابون دیده می شه و آدم خجالت می کشه، توی نت هم عین همون رفتار ها وجود داره. بگذریم از گروه های جوک وایبر و تلگرام که از هر 10 تا جوک، 8 تاش توهین به جنسیت مونث هست، البته خیلی از خانم ها خودشون این جوک ها رو نشر می دن، و دلیلش هم واضحه، این هم مثل مسائل دیگه، جنسیتی نیست و هم خانم ها و آقایون مرتکب این اشتباه می شن.
این دید سنتی باعث این این طرز فکر می شه که مرد، قهرمانه و باید کار کنه و پول در بیاره و یه زنِ "خوب" داشته باشه که توی خونه خستگی رو از تنش در بیاره. جامعهی مدرن مدت هاست از این طرز فکر فاصله گرفته دوست عزیز. دیگه در اکثریت کار ها، جنسیت فاکتور تعیین کننده/محدود کننده نیست. این دید، برای زمانی هست که مرد ها با نیزه از قبیله دفاع می کردن تا نسلشون ادامه پیدا کنه.
باور های سنتیِ بدون دلیل و پشتوانه منطقی/تجربی رو دور بریزید، سپس به این طور مسائلِ جامعه شناختی فکر کنید.
فعلا ما داریم تو جامعه سنتی / بر پایه دین ایران زندگی میکنیم! منکر حرف های شما نمیشم ولی نمونه عرض میکنم در همان جامعه های پیشرفته الان روابط دختر و پسر قبل از ازدواج ی چیز کاملا طبیعی هست حتی اگه ب جاهای باریکم بکشه!!! ولی در اینجا هیچ وقت نمیتونه جایی داشته باشه همچین عقیده ای! بخاطر اینکه کل کشور بر پایه دین اسلام بنا شده!
پس هر وقت شما تونستی ی جامعه چند دین و فرهنگه ک open minded همه باشن از ایران بسازی اون موقع تمام این حرفای شما قابل اجرا خواهد بود
بحث من دینی هم نیست مجبورم استفاده کنم
موفق باشید
ArashMiniStar
24-06-2015, 02:13
سلام.ما هم میایم تو بحث.حرفی که من میزنم بنظر خودم و خیلیای دیگه خیلی منطقیه...
ببینین این سوسول بازیا که این میگه مگه دختر خوب هست اون یکی میگه مگه پسر خوب هست این دوستان بخاطر اینکه خودشون یسری مشکلاتی دارن نمیتونن به دیگران اعتماد کنن.من با توجه به اینکه خودم دنبال هیچ برنامه ای(؟) نبودم و نیستم و نخواهم بود و با توجه به "الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَ الطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ" (برام هم مهم نیس الان کسی بگه قران رو قبول ندارم)اولین کسی که فکر کنم مناسبه(نه اولین دختریو که ببینم)سعی میکنم طرح ازدواج بریزم...اونم نه اینطور که برم جلو شماره بدم...خوب آدم زبون داره اگه تو محیط دانشگاه باشه میری باهاش در میون میزاری خیلی ساده اونم کاملا در چاچوب مسایل اخلاقی و دینی(نه اینکه یه مدت با طرف باشی و ولش کنی یعنی کاملا به اسم ازدواج بری جلو وشرطت هم در جریان گذاشتن خانواده ها باشه)اگرم محیط های خانوادگی باشه الحمدولله کسی هست بهش بگم با مامان بابام در میون بزاره و نیازی نباشه خودم برم جلو و چه بهتر...
بیایم یه سری لجبازیارو بزاریم کنار...با ازدواج ادم علاوه بر اینکه متاهل میشه متعهد هم میشه و دیگه اون ادم سابق نیست...این تعهد لازمش اینه که اول به اصول خودت متعهد باشی...ادمی که میگه از شنبه هفته اینده فلان کارو شروع میکنم و شروع نمیکنه عمرا اگه بتونه دنبال کار باشه و دنبال تشکیل خانواده باشه...
حالا فکر نکنین فلان اخوند یا فلان دکتر روانشناس اینارو گفته...اینا حرفه دله داداش کوچیکه 17 سالتونه...
ببخشید اگه مطالب پراکنده بود چون در جواب چند نفر مختلف بود...
از مدیریت محترم انجمن هم تقاضا دارم پست مارو پاک نکنن ...ممنون
ی سوال شما ک 17 سال داری هیچ تجربه رابطه ای هم نداشتی طبق گفته خودت چجوری با قطعیت میفرمایی ک مشکل از خودشونه ک نمیتونن اعتماد کنن؟ شما تجربه ای داری خوب بفرما
والا ما ک سنمون بالاتره تو تجربه ها دیدیم عکس این حرفا (نمیشه وارد مبحث بشم نمونه بگم به دلیل جو کاملا احاطه شده فروم) اگه اینجا میزنیم تو کتاب و فیلم ک نشنیدیم -_-
ی سوال شما ک 17 سال داری هیچ تجربه رابطه ای هم نداشتی طبق گفته خودت چجوری با قطعیت میفرمایی ک مشکل از خودشونه ک نمیتونن اعتماد کنن؟ شما تجربه ای داری خوب بفرما
والا ما ک سنمون بالاتره تو تجربه ها دیدیم عکس این حرفا (نمیشه وارد مبحث بشم نمونه بگم به دلیل جو کاملا احاطه شده فروم) اگه اینجا میزنیم تو کتاب و فیلم ک نشنیدیم -_-
سلام.در کل ممنون بابت جوابتون...این روزا سن ملاک نیست...با توجه به اینکه جامعه داره سمت مدرنیته میره دیگه از کسی سنشو نمیپرسن.من من باب مزاح گفتم!!! یسوال هم ازتون داشتم.دقیقا با کدوم قسمت حرفام مشکل داشتین چون خیلی برام مهمه...البت5 من باقاطعیت هم نگفتم...ببینید اعتماد رو اولا باید بسازیم.چجوری? هر کس با منطق خودش....اعتماد یهچیز بدست اوردنیه...یعنی طبق گذشته طرف میتونی یه برایندکلی از طرف داشته باشی.حالا کسی که میخوایم باش ازدواج کنیم رو اگه نشناختیم چیکار کنیم....اونجا بر میگرده به خود طرف...شما باتوجه معیار های خودتون میاین یه بنده خدایی رو انتخاب میکنین.معیار های هر کسی هم افکار اونو تشکیل میده و افکار هم بر امده ار علم و تجربشه....مصداقش اینه که جامعه تشخیص پراید یک سم کشندس...با توجه به تجارب جامعه...تجربه هم خوب به گذشته طرف بر میگرده.خوب وقتی یه نفر یه گذشته داغون داره تجارب بدی هم در پی اون اومده و تجارب هم معیار هاشو ساخته....
البته من هدفم از این بحثا یه بحث دوستانس یه وقت فکر نکنین جبهه گیریه...من با توجه به تجاربم این تشخیص رو دادم که ازدواج چیز خوبیه...البته این شاید به میزان اعتقادات هم برگرده که ما اینجا واردش نشیم بهتره با توجه به دوتا پست قبلیه شما...ببخشید اگه من از هر دری سخنی میگم چون مجبورم برای تفهیم نوشتاری بیشتر مصداق ها و مثال های زیادی بگم...
فعلا ما داریم تو جامعه سنتی / بر پایه دین ایران زندگی میکنیم! منکر حرف های شما نمیشم ولی نمونه عرض میکنم در همان جامعه های پیشرفته الان روابط دختر و پسر قبل از ازدواج ی چیز کاملا طبیعی هست حتی اگه ب جاهای باریکم بکشه!!! ولی در اینجا هیچ وقت نمیتونه جایی داشته باشه همچین عقیده ای! بخاطر اینکه کل کشور بر پایه دین اسلام بنا شده!
پس هر وقت شما تونستی ی جامعه چند دین و فرهنگه ک open minded همه باشن از ایران بسازی اون موقع تمام این حرفای شما قابل اجرا خواهد بود
بحث من دینی هم نیست مجبورم استفاده کنم
موفق باشید
اون جوامع پیشرفته هم زمانی مثل جامعه سنتی ما بودن. نمیشه بگیم "هیچ وقت" ایران به اون شکل نمیشه به خصوص که شاید در همین 10 سال جامعه خیلی خیلی به اون سمت گرایش پیدا کرده و سرعت این گرایش ها هم مرتب بیشتر شده. با اینکه جامعه در ظاهر سنتی و تک فرهنگی است در باطن خیلی خیلی بیشتر شبیه هست به اون جوامع مدرن غربی تا چیزی که به نظر می رسه. سن متوسط پایین مردم و عصر ارتباطات از نظر فرهنگی کل جهان رو نزدیک به هم می کنه.
زمان پدربزرگهای ما بود که کشورها و جوامع از نظر فرهنگی نسبت به هم ایزوله بودن و نیاز به نسخه های متفاوت بود.
aminkhan2014
24-06-2015, 05:04
فرد باید به محیط جامعه نگاه کته بعد تصمیم بگیره!!!!آیا اعتمادی حتی برای خرید کالا بین مردم وجود دارد که شما برای یک عمر زندگی هم اساس را به خوش بینی و اعتماد قرار میدهین؛و اینکه چند بار فرصت اشتباه هست و به چه قیمتی(طلاق و مهریه و زندان و....مشکلات روانی به کنار)؟؟؟؟؟وقتی انسانیت و صداقت در روابط تجاری و همون خرید و فروش کالا اینجا معنی نمیده؛چطور انتظار دارین جو بی اعتماد وجود نداشته باشه و به عنوان انسان به طرف مقابل نگاه کرد(مرد به زن به یک صورت به شکل کالا نگاه میکنه،زن هم که به صورت دیگه که هردوش نیاز به گفتن نیست)؟اگر توی ایران مرد به زن به دید کالا نگاه میکنه،زن هم از اونطرف مثل بنگاه داره سر قیمتگذاری و ارزش خودش بر مینای سکه مزایده میگذاره و به شوهرش به دید منبع تامین نقدینگی سنگین نگاه میکنه نه یک انسان واقعی؟؟؟فقط نکاه مرد سنتی نیست!!!زن میخاد هم احترام و آزادی غرب را داشته باشه وهم سنتهایی مثل مهریه!!!!پس مرد هم حق داره این نگاه را داشته باشه..
جواب سوالتون هم اینه که لااقل در ایران با این شرایطی که هست،نمیشه حدس و خطا رفت و با خوش بینی گفت همه چی درست میشه!!!!اساس را باید بر بدبینی گذاشت تا شاید به نتیجه رسید!!!میخاد فعالیت اقتصادی باشه یا روابط انسانی!!!!که البته دیگه انسانیتی وجود ندارد و پول جای همه چی را گرفته
فعلا ما داریم تو جامعه سنتی / بر پایه دین ایران زندگی میکنیم! منکر حرف های شما نمیشم ولی نمونه عرض میکنم در همان جامعه های پیشرفته الان روابط دختر و پسر قبل از ازدواج ی چیز کاملا طبیعی هست حتی اگه ب جاهای باریکم بکشه!!! ولی در اینجا هیچ وقت نمیتونه جایی داشته باشه همچین عقیده ای! بخاطر اینکه کل کشور بر پایه دین اسلام بنا شده!
پس هر وقت شما تونستی ی جامعه چند دین و فرهنگه ک open minded همه باشن از ایران بسازی اون موقع تمام این حرفای شما قابل اجرا خواهد بود
بحث من دینی هم نیست مجبورم استفاده کنم
موفق باشید
این که جامعه ما سنتی هست توجیه مناسبیه که مستقیم و غیر مستقیم از سنت های بی پایه و اساس دفاع بشه؟! شما می گی کل کشور بر این اساس هست پس ما هم بیخیال، هر چی بوده رو ادامه می دیم. خوب وقتی خیلی از چیز هایی که هست، غلط هست، می شه آشکارشون کرد.
ما کاری به حالت اتوپیایی بحث نداریم، مطالبی که درست هستند رو عنوان می کنیم. هر چه قدر بشه از باور های غلط فاصله گرفت و به روش های مدرنِ منطقی/علمی نزدیک شد، برای همه مفید هست.
یک نکته هم این که، فرهنگ مناسب به طور ناگهانی و یک شبه ساخته نمی شه. (چیزی که برای ورود بانوان به ورزشگاه ها می گن، برای اجباری نبودن حجاب می گن، و برای خیلی چیز های دیگه)
اگه برای تغییر فرهنگ به اون صورت بخوایم منتظر بمونیم احتمالا هیچ موقع اتفاق نخواهد افتاد.
hamid_diablo
24-06-2015, 11:03
جامعه ما به شدت ظاهر گرا شده
سنتهایی که سر زبانها باشه و به ظاهر جایگاه اجتماعی طرف مقابل رو تعیین کنه هنوز پابرجاست .
اما سنتهایی مثل ساده زیستی داره از این جامعه رخت میبینه و میره ...
من احساس میکنم حتی در قدیم هم همینطور بوده...فقط اون موقع شرایط برای بروز رفتارهای این چنینین که امروزه شاهد هستیم فراهم نبوده...جامعه ما ثابت کرده اگر آب باشه شناگرهای خوبی هستند ....
سلام
من قصد ازدواج دارم . دنبالش هم هستم ولی متاسفانه دختر خوب پیدا نمی کنم .
هر دختری که انتخاب می کنم راجبش تحقیق که می کنم منصرف می شم یا این که چند روز بعد با دوست پسرش تو خیابون می بینمش . :n04:
این دختر هایی که انتخاب می کنمم خوش نام هاشون هستن .
وضعیت جوری شده که تو خیابون راه می رم اکثر دختر ها رو می شناسم . شهر ما منو دیگه جواب کرده الان بین بقیه شهر های استانمون هم دنبالش هستم . تو ۱ شهر دیگه از استانمون و یک شهر یک استان دیگه فعالیت هایی داشتم .
فکر کنم 60 یا 70 تایی شدن .
عاقا بنظر من وقتی میخواید ازدواج کنید دنبال گذشته ی طرف مقابلتون نباشید ، گذشته هرچیزی که بوده مربوط به همون گذشته هست و مربوط به زمانی که شمایی وجود نداشتید در زندگی طرف مقابلتون ؛ بنابراین نباید بخاطر روابط و اتفاقاتی که در گذشته ای بوده که شما درش نقشی نداشتید تصمیم بگیرید و یا قضاوت کنید افراد رو
دنبال گذشته ی طرف مقابلتون باشید و کنجکاوی بخواید بکنید در موردش خصوصا بعد از ازدواج ، زندگیتونو به شدت تحت تاثیر قرار میدین و سایه ی شک و تردید و بدبینی رو روی ذهن خودتون خواهید انداخت
بازم به نظر من باید با توجه به شخصیت و وضعیت حال حاضر طرف مقابل تصمیم گرفت و انتخاب کرد نه اینکه مبنا رو بگذاریم به گفته های در و همساده ! و ... ولو اینکه مو به مو درست گفته باشن
جامعه ما به شدت ظاهر گرا شده
سنتهایی که سر زبانها باشه و به ظاهر جایگاه اجتماعی طرف مقابل رو تعیین کنه هنوز پابرجاست .
اما سنتهایی مثل ساده زیستی داره از این جامعه رخت میبینه و میره ...
من احساس میکنم حتی در قدیم هم همینطور بوده...فقط اون موقع شرایط برای بروز رفتارهای این چنینین که امروزه شاهد هستیم فراهم نبوده...جامعه ما ثابت کرده اگر آب باشه شناگرهای خوبی هستند ....
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلسله مراتب مازلو که به هرم مازلو هم مشهوره در تعریف نیازهای انسانی توسط شخصی بنام آبراهام مازلو اولین بار توضیح داده شد.
ابن هرم به این ترتیب چیده شده که نیازهای ابتدایی تر در سمت پایین هرم قرار دارن و با برآورده شدن اونها انسان تلاشش رو به سمت برآورده شدن لایه های بالاتر پیش میبره
اولین و پایین ترین لایه (Physiological) شامل نیازهایی هست که جسم انسان بدون اون ها دچار اختلال عملکرد میشه و از این جهت مهمترین لایه جهت برآورده شدن همین لایه است و شامل: آب, هوا, خوراک, پوشاک و نیازهای جنسی هست
زمانی که نیازهای لایه ی اول برآورده شد انسان ناخوداگاه به سمت برآورده کردن نیازهای دومین لایه (Safety) حرکت میکنه که شامل احساس امنیت شخصی, امنیت مالی, سلامتی هست
*در کمبود احساس امنیت اقتصادی و مالی شخص سعی میکنه این احساس رو با مواردی دیگه مثل جمع کردن پول و حساب های مالی, تلاش برای بدست آوردن شغل ثابت و بیمه های متعدد مسکن و شغل و آینده و ... جایگزین کنه.
(مثالی که برای وضعیت کنونی جامعه ی ما میشه زد)
زمانی که شما در یک لایه احساس کمبود میکنید تلاش خودتون رو برای جایگزین کردن احساسی که بدستش نیاوردید با احساس های مشابه انجام میدید و در تلاش برای رسیدن به لایه های بعدی ناموفق عمل میکنید.
اینکه گفته میشه در جامعه ی امروز ما همه به فکر خودشون هستن و دوستی و اعتماد ( لایه ی سوم ) معنایی نداره و همه ظاهرگرا شدن کاملا با تعریفی که مازلو ارائه داده در لایه ی دوم قابل پیش بینی و تحلیله. راه حل این مشکل هم ایجاد امنیت اقتصادی و شرایط اقتصادی پایداره که خودبخود باعث حل این مشکلات و حرکت به سمت لایه ی سوم میشه.
بقیه ی لایه ها رو توضیح نمیدم اما برای مطالعه ی بیشتر:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]'s_hierarchy_of_needs
IRAN_KING
24-06-2015, 20:49
اینجا یک متاهلم پیدا نمیشه چه زن چه مرد توضیح بده از ازدواج راضی هست مشکلات چیه خوبی هاش چیه ؟!
Zeitgeist
24-06-2015, 23:42
اینجا یک متاهلم پیدا نمیشه چه زن چه مرد توضیح بده از ازدواج راضی هست مشکلات چیه خوبی هاش چیه ؟!
بسیاری از انسان ها، در بسیاری مواقع زندگی خویش و بسیاری موضوعات، bias هایی داشته و در وضعیت denial نسبت به واقعیاتی که خویش از آن مطلعند، زندگی میکنند و درب های مغزشان را، به روی گسترانیدن تفکراتی که ممکن است آن موضوعاتی که نسبت به آنها در denial به سر میبرند را نمایان سازد، میبندند.
در این مورد خاص، از بسیاری از افراد متأهل یا در رابطه که بپرسید، تعاریف و تمجیدات و فوائد رو بیشتر پیش میکشند و از مسائلی که خودشان نمیپسندند، طفره میروند چون اگر به آنها بپردازند و این denial را کنار بگذارند، عواقبش بر تفکرات، پیشفرض ها، زندگی، و چارچوب افکارشان سهمگین خواهد بود.
شاید بتوان از آن به عنوان نوعی سیستم دفاعی مغز برای دفاع از پیشفرض های فکری بنیادین، که اتصالات زیادی در افکار مختلف بر آنها بنیان گشته، نام برد (سیستم ذخیره و پردازش اطلاعات در مغز، به این ارتباطات اهمیت ویژه ای میدهد)!
به نظرم، گرفتن نظرات از افراد متأهل بد نیست، ولی قابل استناد نیستند که برپایه ی آنها بخواهید تصمیمات مهمی بگیرید. یک ضرب المثل فارسی میگه "هیچ ماست-بندی نمیگه ماستم ترشه" که میشه بهبودش داد که "هیچ ماست-بندی نمیگه ماستم ترشه، مگر اینکه بخواد تغییر شغل بده یا اجناس دیگه ش رو به شما بفروشه"!
اغلب افراد، حتی اگر ناراضی باشن، تعاریف زیادی میکنند برای حفظ کردن چهره ی خویش و اینکه در نظر دیگران، یک ابله نادان بی خرد به نظر نرسند که زندگی مزخرفی دارد! البته اگر واقعاً خیلی ناراضی باشند، ممکنه برای توجیه اینکه بخوان طلاق بگیرن یا مثلاً بخوان برن دنبال یک مورد جدید، کلی از مورد فعلی ایراد گرفته و حتی به قول معروف، پیازداغش رو هم زیاد کنند"!
بیشتر مطالعه کرده و اطلاعاتتون رو افزایش بدید، تا با دیدی باز انتخاب کنید. تنها کسی که نظرش در مورد شما و آینده تان، بیشتر به واقعیت از دید شما و اخلاقیاتتان نزدیک است، خودتان هستید.
اینجا یک متاهلم پیدا نمیشه چه زن چه مرد توضیح بده از ازدواج راضی هست مشکلات چیه خوبی هاش چیه ؟!
بنده متاهل هستم قبلا هم اینجا یکی دوتایی پست داده بودم و اتفاقا همیشه میام نظرات هم میخونم!
قصد این رو هم ندارم بگم ازدواج اَخه ! با یگوم بَه بَه چَه چَه
همانطور که پست بعدی من یک موردی را متذکر شده چنین تصمیمی را اگر بخواهید براساس الگوهای فردی دیگران بگیرید و یا اینکه آن ها موفق شده اند یا نشده اند همین اول در کل زندگی خود تجدید نظر کنید (میخواین هم نکنید به کسی ربطی نداره)
هیچ چیز مطلقی در دنیا نداریم ( به جز یک آفریدگار - حوصله بحث یا متریالیسم یا هر گروه دیگه ای هم ندارم -) و ازدواج هم یک امر نسبی است که من قبلا هم گفته ام بررسی موفقیت در آن یا عدم موفقیت به ملاک های شخصی شما است که قبل از ازدواج داشته اید
اگر شما قبل از ازدواج فردی بوده اید که به شدت دوست گرا و دوست باز بوده اید خوب معلوم است بعد از ازدواج چنین چیزی به شما 100% لطمه میزند و حالا اگر همین الگو را ندانید قرار است تغییر پیدا کند پس موفق نخواهید شد
ازدواج یک امر فوق العاده پیچیده و در عین حال ساده است فقط قواعد دارد، قواعد آن از پیش تعریف شده نیست که دوستان دنبال آن اینجا هستند که این طوریه اونطوریه
اینطوری جواب میده اونطوری جواب نمیده
قواعدش توسط چارچوب های ذهنی شما تعیین میشه شما فقط باید یک دید به اطراف خود داشته باشید زندگی ها را مقایسه کنید و ببینید به دنبال ازدواج چه چیزهایی ممکن است از بین برود و یا ایجاد شود
سپس ببینید این ایچاد شدن و از بین رفتن ها آنقدر با جنبه های شخصی شما همخوانی دارد که پذیرا یا دافع آن ها باشید؟
بعد این چارچوب های ذهنی را تشکیل دهید بیشتر موفق می شوید
من نمونه های زیادی دیده ام احساس بودن با کسی را حس نمی کنند و دوست ندارند یک دوست دار متعهد داشته باشند
خیلی ها هم دیدم که به شدت دوست دارند با یکی یک نوع ارتباط ( خواه براساس عقاید مذهبی و یا کلیت درونی انسان و خیلی چیزها که حوصله بحث ندارم) برقرار کنند و خواهان ازدواج (نقل قول نگیرید که تنها راه ارتباط مگه این است ؟!) هستند.
بنده می دانم ازدواج کرده ام یک چیزهایی را از دست داده ام در مثال های خیلی ساده درآمد خوب یا بدی که دارم دیگر فقط مال خودم نیست، هر بار که قبض میاد باید بدانم مقداری از درآمدی که قبلا از جیب پدر می رفته الان از جیب من میره
باید بدانم که میزان گوشت و مایحتاج زندگی چطوری و به چه میزان مصرف می شود و ....
باید بدانم دیگه نمی توانم تا ساعت 5 صبح بشینم فیلم ببینم !
من همه این ها را میدانستم و ازدواج کردم و حالا بسته به طبیعتی که داشته ام این نبود ها را پذیرفته ام و اینطوری نیست که بگم "ها ها من راضی هستم ازدواج خیلی خیلی خوبه!! ازدواج کنید!!" فقط میگم بنده یک چیزهایی را از دست داده ام ولی یک چیزهایی را به دست آورده ام (این به دست آوردن ها ملاک های شخصی شما است و هیچ بهایی برای شما نداره که من بگم ها مثلا من خنده ی یک دختر، اضطراب او برای اندوه خودم، خنده ی فرد با شکلک های من و... را به دست آوردم چون اصلا قرار نیست این ها ملاکی باشه که شما براساس آن ازدواج کنید) و این چیزهایی که به دست آورده ام به نسبت چیزهایی که از دست داده ام برتر هستند که باعث شده بگم من از ازدواجم راضی هستم و اون فردی که ناراضی است باید ببینیم این بود و نبودهایش به چه میزان است (اگر مسائلی نظیر بعد فرهنگی، مسائل زناشویی و یا مواردی نظیر خیانت و .... دخیل نیستند)
در نتیجه شما باید این چیزها را بررسی کنید بعد به دنبال ازدواج باشید
شاید از دید شما اینکه به خانه بیاین و خانم تان در را باز کند و بوی غذا را بشنوید و مست شوید مسخره باشد ولی برای بنده فاکتوری باشد که نظیرش در زندگی برایم نبوده و نخواهد بود (گرچه بنده به اقتضای کارم همیشه در خانه هستم!)
خیلی از بحث های اینجا از نمیدونم پول و اینها صحبت می کنه ولی اینا برادر من، دوست من هیچ فاکتوری نیست
بنده روزهایی بوده که پول یک نوشابه هم در حسابم نبوده!! (حالا میخواین باور کنید یا نکنید) ولی درآمد ماهانه ام به 4 میلیون داره نزدیک میشه و بیشتر هم میشه بعدا
ولی هیچوقت نیامدم بگم چون ازدواج کردم و اون قسط رو دارم میدم یا دادم و یا این خرج را برای ماشین یا خانه کردم پس کاش پول دارتر می بودم تا الان ازدواج بهتری داشتم
ولی من یک سری موارد مطرح شده در اینجا را قبول دارم توقعات هم از سوی دختر و هم پسر (ما چیزی به اسم تک بعدی بودن نداریم و مبحث جنسیتی هم معنایی ندارد، پسرها انتظاراتی دارند که مطرح نمیشه و دخترها هم همینطور - گرچه اکثریت آن در رابطه با پول است چون ذات بشر مفرح بودن و در رفاه بودن است ولی این دلیل نمیشه ما بگیم چون پول نیست ازدواج نمیکنم هزینه های ازدواج بالا است! بنده یکی را میشناسم هیچ ساپورتی در زندگی نداشته و نداره با 17 میلیون قسط و کار کردن یک خانه ی 70 متری خریده، وسایل خانه اش رو خریده - دوباره 9 میلیون وام گرفته و سرویس مبلمان و ... رو داره می خره و تازه مراسم هم میخواد بگیره و کار جدیدی هم شروع کنه ! پس اگر بعضی از دوستان خودشان عرضه ی کار و زندگی و تلاش را ندارند به گردن توقعات دختر ها و سختی های هزینه ها نندازند)
بالا رفته ولی.....
رشته از دستم در رفت.... شما مشغول باشید
Zeitgeist
25-06-2015, 02:39
من همه این ها را میدانستم و ازدواج کردم و حالا بسته به طبیعتی که داشته ام این نبود ها را پذیرفته ام و اینطوری نیست که بگم "ها ها من راضی هستم ازدواج خیلی خیلی خوبه!! ازدواج کنید!!" فقط میگم بنده یک چیزهایی را از دست داده ام ولی یک چیزهایی را به دست آورده ام (این به دست آوردن ها ملاک های شخصی شما است و هیچ بهایی برای شما نداره که من بگم ها مثلا من خنده ی یک دختر، اضطراب او برای اندوه خودم، خنده ی فرد با شکلک های من و... را به دست آوردم چون اصلا قرار نیست این ها ملاکی باشه که شما براساس آن ازدواج کنید) و این چیزهایی که به دست آورده ام به نسبت چیزهایی که از دست داده ام برتر هستند که باعث شده بگم من از ازدواجم راضی هستم و اون فردی که ناراضی است باید ببینیم این بود و نبودهایش به چه میزان است
...
بنده روزهایی بوده که پول یک نوشابه هم در حسابم نبوده!!
...
ولی هیچوقت نیامدم بگم چون ازدواج کردم و اون قسط رو دارم میدم یا دادم و یا این خرج را برای ماشین یا خانه کردم پس کاش پول دارتر می بودم تا الان ازدواج بهتری داشتم
denial و ساخت یک سری illusion برای توجیه نارضایتی ها و کمبودها. همچنین روی آوردن به پررنگ نمودن بیش از حد برخی جنبه های اندکی که مورد پسند شخص شما هستند، برای پوشاندن جنبه هایی که مورد پسندتان نیستند!
شاید از دید شما اینکه به خانه بیاین و خانم تان در را باز کند و بوی غذا را بشنوید و مست شوید مسخره باشد ولی برای بنده فاکتوری باشد که نظیرش در زندگی برایم نبوده و نخواهد بود
آیا این چیزهایی که "بدست آورده اید" همگی در چنین سطوح کودکانه و سطحی-نگرانه ای اند؟!
ولی این دلیل نمیشه ما بگیم چون پول نیست ازدواج نمیکنم هزینه های ازدواج بالا است!
دلیل نمیشه؟! یعنی شما یک زندگی زجرآور فقیرانه یا نهایتاً متوسط رو به پایین، و اینکه همه روزه در آرزوی ابتدایی ترین چیزها باشید رو ترجیح میدهید چون فقط یک فرد ترجیحاً از جنس مخالف در کنارتونه و در این زجر، افکار شما رو تأیید میکنه تا خوشحالی کاذب داشته باشید چون یک نفر با شما موافق است و درکتان میکند؟ هدف وجودی بچه هم احتمالاً از نظرتان این است که شیرینی زندگیتان را بیفزاید، بعدش مهم نیست!
بنده یکی را میشناسم هیچ ساپورتی در زندگی نداشته و نداره با 17 میلیون قسط و کار کردن یک خانه ی 70 متری خریده، وسایل خانه اش رو خریده - دوباره 9 میلیون وام گرفته و سرویس مبلمان و ... رو داره می خره و تازه مراسم هم میخواد بگیره و کار جدیدی هم شروع کنه !
احتمالاً هدف زندگی از نظر شما این هست: صبح تا شب جان کندن و کسب پول به هر قیمتی و رفتن زیر هر قرض سنگینی برای اهداف ابلهانه، و اینکه طرف کل زندگیش رو به شدت تلاش کرده و یک وضعیت متوسط رو به پایین را بتواند ساپورت کند. بعد به خاطر این رنج بسیار و احتمالاً کمبود منابع مالی و همچنین رژیم غذایی و lifestyle نامناسب، بعد چند دهه کلاً زمین-گیر شده و اصولاً لذتی از زندگیش نبرده باشه چون فقط دائماً در حال حمالی بوده. در این بین هم انسان های جدیدی را تولید نموده (aka پس انداخته) و در این وضعیت سخت، و در یک جامعه ی خشن، ولشون میکنه که خودشون در کوچه ها تربیت شده و تبدیل بشن به عده ای دیگر از این ملت فهیم و باشعور و کمالات! او هیچ گاه سرمایه ی کافی نداشته که بتواند فرزندانی فهیم را بپروراند با امکانات کافی؛ وقت کافی هم در میان اینهمه تلاش برای تأمین سرمایه برای "مراسم و دیگر خزعبلات با هدف پز دادن و آبروداری" نداشته که بچه را تربیت مناسب کند و در کنارش باشد...
پس اگر بعضی از دوستان خودشان عرضه ی کار و زندگی و تلاش را ندارند به گردن توقعات دختر ها و سختی های هزینه ها نندازند
this was one of the most ridiculous things i've ever heard in my life
از فواید ازدواج خوب اینه که هم مرد و هم زن لذت های رو تجربه می کنن، که برای مجردا امکانش فراهم نیست، منظورم صرفا لذت ج ن سی نیست چون این لذت رو در غیر چارچوب ازذواج هم میشه تجربه کرد. معمولا خانم ها با مستقل شدن از خانواده و تشکیل زندگی دلخواهشون در پناه یک مرد مورد اعتماد، خودساخته، خوش اخلاق و با درامد مناسب احساس امنیت و اعتماد بنفسی رو تجربه میکنن که جنسش با هر نوع احساس امنیت و اعتماد بنفس دیگه ای فرق میکنه. برای اکثر خانم ها صاحب یک مرد بودن و رسیدگی به کارهاش و کنترل کردنش!! بسیار مطلوب هست. بچه دار شدن و حس مادر بودن هم که پیداست برای بسیاری از خانم ها لذت بخش هست.
برای مرد هم یک ازدواج خوب لذت های خودش رو داره. مستقل شدن از خانواده، داشتن کسی که به کارهاش رسیدگی کنه!! حس زندگی و زحمت کشیدن برای کسی و لذت بردن از دیدن خوشحالی اون، حس پدر بودن همراه با سختی ها، غم ها و شادی هاش و ...
اما بحث روی همین قید خوب هست، تجربه نشون داده اکثر ازدواج ها خوب از آب در نمیان و دو طرف بیشتر از اینکه از با هم بودن لذت ببرن، بیشتر رنج میبرن و عذاب میکشن و پشیمون میشن از اینکه ازدواج کردن و آرزو میکنن کاش این فقط یه رابطه موقت بود که هر وقت دلخشون میخواست میتونستن تمومش کنن.
اینکه چرا اکثر ازدواج ها هم شکست میخورن دلیلش زیاده، عدم دقت کافی در انتخاب همسر، عاشق شدن و انتخاب احساسی و نه عقلانی، مقاومت در برابر دست برداشتن از انتظارات ایدال، مقایسه زندگی خود با دیگران، تنوع طلبی و تمایل تجربه افراد دیگه، دخالت خانواده ها، هنوز بچه بودن یه طرف یا هر دو، مشکلات اقتصادی، بعضی تیپ های شخصیتی که اصلا برای ازدواج و رابطه همیشگی با یک نفر ساخته نشدن و هزاران دلیل دیگه که باعث میشن یک ازدواج موفق و رضایت بخش اونطور که بنظر میاد ساده نباشه
خلاصه اینکه اگر شانس بیارید و ازدواج موفقی داشته باشید حتما از زندگیتون لذت بیشتری خواهید برد، اما اگر انتخاب صحیحی انجام ندید یا خودتون هنوز آمادگی ازدواج نداشته باشید انتظار معجزه نداشته باشید
از فواید ازدواج خوب اینه که هم مرد و هم زن لذت های رو تجربه می کنن، که برای مجردا امکانش فراهم نیست، منظورم صرفا لذت ج ن سی نیست چون این لذت رو در غیر چارچوب ازذواج هم میشه تجربه کرد. معمولا خانم ها با مستقل شدن از خانواده و تشکیل زندگی دلخواهشون در پناه یک مرد مورد اعتماد، خودساخته، خوش اخلاق و با درامد مناسب احساس امنیت و اعتماد بنفسی رو تجربه میکنن که جنسش با هر نوع احساس امنیت و اعتماد بنفس دیگه ای فرق میکنه. برای اکثر خانم ها صاحب یک مرد بودن و رسیدگی به کارهاش و کنترل کردنش!! بسیار مطلوب هست. بچه دار شدن و حس مادر بودن هم که پیداست برای بسیاری از خانم ها لذت بخش هست.
البته تمام این "فواید" بدون ازدواج هم ممکن است، اگه همون خانم در 18 سالگی از خانواده مستقل بشه و شروع به پرورش شخصیت و ایجاد هدف های مستقل زندگی کنه. برای این چیزها لزوما نیاز به ازدواج نیست، مگه مرد هایی که میگن نه این چیزها فقط با یک مرد ممکنه، که خیلی ساده میشه فهمید هدفشون اینه که جلوی پیشرفت و استقلال زن ها در جامعه رو بگیرند.
و این مسئله "صاحب مرد بودن" و "کنترل کردنش" برای مرد ها بسیار نامطلوب است و بعد از مسائل مالی در همه تحقیق ها، دومین عامل بروز مشکل و جدایی بین زوج هاست.
برای مرد هم یک ازدواج خوب لذت های خودش رو داره. مستقل شدن از خانواده، داشتن کسی که به کارهاش رسیدگی کنه!! حس زندگی و زحمت کشیدن برای کسی و لذت بردن از دیدن خوشحالی اون، حس پدر بودن همراه با سختی ها، غم ها و شادی هاش و ...
ترجمه: داشتن کلفت در خانه و ایشون به ازای زحمتی که اون کلفت می کشه خرج زندگیشو بده، و این داینامیک تا ابد ادامه داشته باشه.
اما بحث روی همین قید خوب هست، تجربه نشون داده اکثر ازدواج ها خوب از آب در نمیان و دو طرف بیشتر از اینکه از با هم بودن لذت ببرن، بیشتر رنج میبرن و عذاب میکشن و پشیمون میشن از اینکه ازدواج کردن و آرزو میکنن کاش این فقط یه رابطه موقت بود که هر وقت دلخشون میخواست میتونستن تمومش کنن.
اینکه چرا اکثر ازدواج ها هم شکست میخورن دلیلش زیاده، عدم دقت کافی در انتخاب همسر، عاشق شدن و انتخاب احساسی و نه عقلانی، مقاومت در برابر دست برداشتن از انتظارات ایدال، مقایسه زندگی خود با دیگران، تنوع طلبی و تمایل تجربه افراد دیگه، دخالت خانواده ها، هنوز بچه بودن یه طرف یا هر دو، مشکلات اقتصادی، بعضی تیپ های شخصیتی که اصلا برای ازدواج و رابطه همیشگی با یک نفر ساخته نشدن و هزاران دلیل دیگه که باعث میشن یک ازدواج موفق و رضایت بخش اونطور که بنظر میاد ساده نباشه
خلاصه اینکه اگر شانس بیارید و ازدواج موفقی داشته باشید حتما از زندگیتون لذت بیشتری خواهید برد، اما اگر انتخاب صحیحی انجام ندید یا خودتون هنوز آمادگی ازدواج نداشته باشید انتظار معجزه نداشته باشید
و این صحبت ها درست هست ولی اکثرا جزئی هستند. طبیعتا فاکتورهایی که گفتید نقش دارند ولی مستقل نیستند، بطور مثال تقریبا همه مواردی که گفتید خودشون تا حد بسیار زیادی ناشی از مشکلات اقتصادی هستند. مشکلات اقتصادی در نهایت باعث میشه افراد در انتخاب همسر دقت نکنند چون فشار مالی انتخابشون رو تحت تاثیر اساسی قرار میده، انتخاب های لحظه ای و احساسی داشته باشند چون این حس لحظه ای خوب شاید تنها حس خوب زندگیشون باشه، انتظارات مالی داشته باشند چون ازدواج رو تنها راه برای بهبود شرایطشون می بینند، دخالت سایرین که همراه با کمک گرفتن از سایرین وارد زندگی میشه و خیلی چیزهای دیگه.
البته تمام این "فواید" بدون ازدواج هم ممکن است، اگه همون خانم در 18 سالگی از خانواده مستقل بشه و شروع به پرورش شخصیت و ایجاد هدف های مستقل زندگی کنه. برای این چیزها لزوما نیاز به ازدواج نیست، مگه مرد هایی که میگن نه این چیزها فقط با یک مرد ممکنه، که خیلی ساده میشه فهمید هدفشون اینه که جلوی پیشرفت و استقلال زن ها در جامعه رو بگیرند.
یک سری از پیش و پا افتاده ترین نیازهای مسلم هر انسانی رو ازش بگیری و بعد بهش بگی ازدواج کن تا بتونی بهشون دسترسی پیدا کنی!
هروقت چنین بحثی پیش میاد یک سری از آقایون عنوان میکنن حالا مگه ما با این استقلال و بقول شما آزادی ای که داشتیم چیکار کردیم که شما برای خودتون انقدر بزرگش کردین؟
جواب اینه که داشتن اون چه شما دارین اتفاق بزرگی نیست, نداشتنشه که احمقانه و بزرگه!
تجربه کردن حس استقلال یکی از بدوی ترین نیازهای هر انسان به بلوغ رسیده ایه و اگه خانم ها به اندازه ی آقایان تجربه اش میکردن امروز انقدر زن طالب ازدواج و شوهر پولدار نداشتیم چون تجربه ی حس زندگی مستقل چه از نظر مکان و چه از نظر مالی به حدی جدابه که دست کشیدن ازش کار ساده ای نیست!
IRAN_KING
25-06-2015, 11:20
مرد هم همچین تو این کشور ازادی کامل نداره بعنوان یک مرد مجرد نه میتونم خونه کرایه کنم و نه کار دلخواه داشته باشم.الان اگه خانوم ها مستقل بشن و با داشتن درامد خوب دیگه به ازدواج فکر نمی کنن چون دیگه اون نیازهای اصلیشون کامل شده و سن ازدواج بشدت بالاتر میره و توقعاتم بالا!
منم به این نتیجه رسیدم که ازدواج برای هر شخص متفاوت هست و با ازدواج موفق میتونید نقاط ضعفتون رو رفع کنید ...
اینجا یک متاهلم پیدا نمیشه چه زن چه مرد توضیح بده از ازدواج راضی هست مشکلات چیه خوبی هاش چیه ؟!
denial و ساخت یک سری illusion برای توجیه نارضایتی ها و کمبودها. همچنین روی آوردن به پررنگ نمودن بیش از حد برخی جنبه های اندکی که مورد پسند شخص شما هستند، برای پوشاندن جنبه هایی که مورد پسندتان نیستند!
آیا این چیزهایی که "بدست آورده اید" همگی در چنین سطوح کودکانه و سطحی-نگرانه ای اند؟!
دلیل نمیشه؟! یعنی شما یک زندگی زجرآور فقیرانه یا نهایتاً متوسط رو به پایین، و اینکه همه روزه در آرزوی ابتدایی ترین چیزها باشید رو ترجیح میدهید چون فقط یک فرد ترجیحاً از جنس مخالف در کنارتونه و در این زجر، افکار شما رو تأیید میکنه تا خوشحالی کاذب داشته باشید چون یک نفر با شما موافق است و درکتان میکند؟ هدف وجودی بچه هم احتمالاً از نظرتان این است که شیرینی زندگیتان را بیفزاید، بعدش مهم نیست!
احتمالاً هدف زندگی از نظر شما این هست: صبح تا شب جان کندن و کسب پول به هر قیمتی و رفتن زیر هر قرض سنگینی برای اهداف ابلهانه، و اینکه طرف کل زندگیش رو به شدت تلاش کرده و یک وضعیت متوسط رو به پایین را بتواند ساپورت کند. بعد به خاطر این رنج بسیار و احتمالاً کمبود منابع مالی و همچنین رژیم غذایی و lifestyle نامناسب، بعد چند دهه کلاً زمین-گیر شده و اصولاً لذتی از زندگیش نبرده باشه چون فقط دائماً در حال حمالی بوده. در این بین هم انسان های جدیدی را تولید نموده (aka پس انداخته) و در این وضعیت سخت، و در یک جامعه ی خشن، ولشون میکنه که خودشون در کوچه ها تربیت شده و تبدیل بشن به عده ای دیگر از این ملت فهیم و باشعور و کمالات! او هیچ گاه سرمایه ی کافی نداشته که بتواند فرزندانی فهیم را بپروراند با امکانات کافی؛ وقت کافی هم در میان اینهمه تلاش برای تأمین سرمایه برای "مراسم و دیگر خزعبلات با هدف پز دادن و آبروداری" نداشته که بچه را تربیت مناسب کند و در کنارش باشد...
this was one of the most ridiculous things i've ever heard in my life
ابتدای به امر بنده روی سخنم شما نبود ! اگر میخواستم کلا با شما بحث کنم صحبت های قبلی شما را در این تاپیک مورد بحث و نقل قول قرار می دادم
سخن من در خطاب به کسی بود که یک فرد متاهل هم اینجا پیدا میشه؟ یادم نمیاد این سوال را شما کرده باشی
denial و ساخت یک سری illusion برای توجیه نارضایتی ها و کمبودها. همچنین روی آوردن به پررنگ نمودن بیش از حد برخی جنبه های اندکی که مورد پسند شخص شما هستند، برای پوشاندن جنبه هایی که مورد پسندتان نیستند!
انجمن فلسفه نیومدیم و اینجا هم به چالش کشیدن سواد کسی نیست چه بسا خیلی از عزیزان اینجا اطلاعات بیشتری داشته باشند.
بنده از جنبه های منفی زندگیم هیچ صحبتی نکردم و دلیلی هم ندارم مختصات نقشه ی زندگیم رو اینجا رو کنم که شما تشخیص روانشناسانه بدی که دارم انکار میکنم یا توهم ذهنی دارم
همانطور که گفتم زندگی متاهلی جنبه های منفی و مثبتی داره اگر میخواهید پیش بروید باید نیمه ی پر لیوان را همیشه دیده باشید نه براساس مثبت اندیشی براساس واقعیتی که وجود داره
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
کودک؟سطحی؟ برادر میخوای بپری توی چاه 100 کیلومتری که عمق داشته باشه ؟ من نمیخوام در مورد شما قضاوت کنم شما هم در مورد افکار و نوع زندگی من قضاوت نکن که بنده یا سطح یا عمق کودکانه ای دارم یا نه
بنده یک نوع فلسفه شخصی در مورد زندگی دارم و داشتم و گرایش خودم به زندگی رو هم میدونم نیازی به این محیط اینترنت ندارم که یکی بیاد بگه سطحی نگری؟ کودکانه؟
دلیل نمیشه؟! یعنی شما یک زندگی زجرآور فقیرانه یا نهایتاً متوسط رو به پایین، و اینکه همه روزه در آرزوی ابتدایی ترین چیزها باشید رو ترجیح میدهید چون فقط یک فرد ترجیحاً از جنس مخالف در کنارتونه و در این زجر، افکار شما رو تأیید میکنه تا خوشحالی کاذب داشته باشید چون یک نفر با شما موافق است و درکتان میکند؟ هدف وجودی بچه هم احتمالاً از نظرتان این است که شیرینی زندگیتان را بیفزاید، بعدش مهم نیست!
زندگی فقیرانه یا متوسط
دوباره یک قضاوت دیگه براساس دو خط نوشته ی من - برادر شما نوع زندگی من رو دیدی ؟ بنده مثال زدم شده که پول توی حسابم کم بوده ولی اینطور نبوده که بگم ها کاش یک میلیارد میداشتم!
من شکر خدا برادر همین الان کار هم نکنم اونقدر پشتوانه دارم که تا هفت نسلم تامین باشند اگر دارم تلاشی توی زندگی میکنم و مسیری که انتخاب کردم طبق علایق شخصی زندگیم بوده این خواسته ی شخصی خودم بوده
همسرم هم چه نوع زندگی رو ترجیح میده یا نمیده یا اینکه بچه ی من در چه محیطی میخواد بزرگ بشه دوباره هیچ ربطی به این تاپیک نداره و نداشته
بنده گفتم اون دسته از دوستانی که میان میگن پول نیست و .... اشتباه میکنند به خاطر همین فاکتور ازدواج نمیکنند چون دقیقا به راحتی میشه پیشرفت کرد زمانی که تلاش کرد
ولی زمانی که رفاه پسند باشی و چشم انداز نداشته باشی همینه قضیه
پسر عموی پدر خانوم من ثروتش رو نمیشه حساب کرد ولی همین آدم گذشته ای داره که هیچوقت فکرش رو نمیکرده از هیچ به همه چیز برسه
احتمالاً هدف زندگی از نظر شما این هست: صبح تا شب جان کندن و کسب پول به هر قیمتی و رفتن زیر هر قرض سنگینی برای اهداف ابلهانه، و اینکه طرف کل زندگیش رو به شدت تلاش کرده و یک وضعیت متوسط رو به پایین را بتواند ساپورت کند. بعد به خاطر این رنج بسیار و احتمالاً کمبود منابع مالی و همچنین رژیم غذایی و lifestyle نامناسب، بعد چند دهه کلاً زمین-گیر شده و اصولاً لذتی از زندگیش نبرده باشه چون فقط دائماً در حال حمالی بوده. در این بین هم انسان های جدیدی را تولید نموده (aka پس انداخته) و در این وضعیت سخت، و در یک جامعه ی خشن، ولشون میکنه که خودشون در کوچه ها تربیت شده و تبدیل بشن به عده ای دیگر از این ملت فهیم و باشعور و کمالات! او هیچ گاه سرمایه ی کافی نداشته که بتواند فرزندانی فهیم را بپروراند با امکانات کافی؛ وقت کافی هم در میان اینهمه تلاش برای تأمین سرمایه برای "مراسم و دیگر خزعبلات با هدف پز دادن و آبروداری" نداشته که بچه را تربیت مناسب کند و در کنارش باشد...
یادم میاد از این روانشناسان پشت میز و اینترنت نشین بدتان می آمد نه؟
پس نوع و شیوه ی زندگی من یا افکار من اگر قرار باشه به شکل دو خط نوشته مشخص بشه بنده فاتحه بخونم به زندگیم
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Suit yourself, i don't care at all
djbehnam73
25-06-2015, 14:03
از نظر من مجردی بهتره :n02:
چون گرونی که کم نیست و همچنین خیانت هم کم نیست :n09:
در کل وقتی مجرد باشی رابطتت بازه یعنی هم می تونی با پسر رابطه داشته باشی و هم می تونی با دختر رابطه داشته باشی
ولی وقتی که متاهل میشی ، رابطه ی ازاد نمی تونی داشته باشی که اگرم بخوای داشته باشی باید طلاق بگیری ، که تقریبا حدود 30 درصد طلاق ها سره همین موضوع هست :n02:
زندگی فقیرانه یا متوسط
دوباره یک قضاوت دیگه براساس دو خط نوشته ی من - برادر شما نوع زندگی من رو دیدی ؟ بنده مثال زدم شده که پول توی حسابم کم بوده ولی اینطور نبوده که بگم ها کاش یک میلیارد میداشتم!
من شکر خدا برادر همین الان کار هم نکنم اونقدر پشتوانه دارم که تا هفت نسلم تامین باشند اگر دارم تلاشی توی زندگی میکنم و مسیری که انتخاب کردم طبق علایق شخصی زندگیم بوده این خواسته ی شخصی خودم بوده
همسرم هم چه نوع زندگی رو ترجیح میده یا نمیده یا اینکه بچه ی من در چه محیطی میخواد بزرگ بشه دوباره هیچ ربطی به این تاپیک نداره و نداشته
بنده گفتم اون دسته از دوستانی که میان میگن پول نیست و .... اشتباه میکنند به خاطر همین فاکتور ازدواج نمیکنند چون دقیقا به راحتی میشه پیشرفت کرد زمانی که تلاش کرد
ولی زمانی که رفاه پسند باشی و چشم انداز نداشته باشی همینه قضیه
پسر عموی پدر خانوم من ثروتش رو نمیشه حساب کرد ولی همین آدم گذشته ای داره که هیچوقت فکرش رو نمیکرده از هیچ به همه چیز برسه
به راحتی؟ !
این داستانا موند قدیم و اگه الانم باشه تکوتوک با شرایط خاص پیدا میشه ، هیچ "به راحتی" در این جامعه وجود نداره، شما نمی تونید به راحتی پیشرفت کنید یا خوش بین باشید و بدون واقع بینی پیش برید و ازدواج کنید، بحث مالی جدیه و برنامه ریزی دقیق رو میطلبه ، ربطی به رفاه پسندی و این حرفا نداره ... خلاصه در این جامعه تلاش = پیشرفت ، نیست، فاکتورهای دیگر هم دخیله...
ArashMiniStar
25-06-2015, 14:42
نمیدونم تلاش چی میبینین
وقتی کله صبح بری سر کار شب با خستگی برگردی ماهی 1-2 تومن بگیری نمیدونم جای پیشرفتش کجایه! همون پولم ک میره چیزی نمیمونه
چه بسا ک الان خیلی از تولیدی ها ورشکست شدن خیلی های دیگه هم به زور دارن خودشونو راه میبرن
رفیقم چند ساله فست فود داره اینقد وضعش خراب شد فهمیدم همین کلا واگذار کرد
الان هر کاری بکنی محکوم به شکسته
حالا شما ب من بگین جای پیشرفت کجاست ما خبر نداریم؟ ک تلاش کنی ب جایی برسی؟
به راحتی؟ !
این داستانا موند قدیم و اگه الانم باشه تکوتوک با شرایط خاص پیدا میشه ، هیچ "به راحتی" در این جامعه وجود نداره، شما نمی تونید به راحتی پیشرفت کنید یا خوش بین باشید و بدون واقع بینی پیش برید و ازدواج کنید، بحث مالی جدیه و برنامه ریزی دقیق رو میطلبه ، ربطی به رفاه پسندی و این حرفا نداره ... خلاصه در این جامعه تلاش = پیشرفت ، نیست، فاکتورهای دیگر هم دخیله...
واقعیتش من دوست نداشتم زیاد وارد بحث بشم ولی خوب انگار نمیشه
ببینید اینکه ازدواج یک بحث مالی داره و باید کاملا هم برنامه ریزی داشته باشی کاملا درسته بر منکرش هم لعنت
ولی اینکه شما فکر کنی تلاش بکنی ولی پیشرفت نکنی من این رو قبول ندارم
تلاش نه اینکه صبح بیدار بشی بعد بگی میرم ببینم چی به چیه و عرق میریزم
تلاش باید با برنامه باشه باید با اصول باشه باید سنجیده باشه و حالا من قبلا هم گفتم چون مطلق نداریم اینطوری نیست که بگیم با تمام این چیزها تضمین شده است
فقط دارم میگم اگر این چیزها باشه احتمال موفقیت بالاست
من خودم رو مثال میزنم (ولی به کسی اجازه نمیدم از مثال من نتیجه گیزی شخصی در مورد من داشته باشه)
بنده در مسیری که قرار گرفته ام و کاری که دارم میکنم بابتش خیلی ضرر دادم خیلی بیشتر از حدی که یک فرد معمولی بتونه رو پاهاش بعد واسته
و در این مسیر خیلی از دوستانم هم از بین بردم و تا ابد مدیونشون باقی موندم
ولی هنوز دارم تلاش میکنم چون چشم اندازی که دیدم درست است و به راهم ادامه میدم و موفق میشم
این یعنی اینکه بنده زمانی که در این مسیر قرار گرفتم چشم انداز آینده را داشتم و دارم و این فراز و نشیب و شکست ها خسته ام نکرد
زندگی عادی هم همینطور است حداقل بنده به عنوان یک شخص متاهل، همین فردی که صبح بیدار میشه نون گرون شده باید پول بیشتر بده، همین فردی که معدن طلا نداره ! همین فردی که فلان...، دارم این حرف رو میزنم
یعنی باید تلاش کرد و این تلاش را اگر برنامه ریزی داشته باشی خسته نمیشی
اون عزیزی که میاد خودش تلاش میکنه یک خانه میخره، تلاش میکنه یک شغل ایجاد میکنه برای خودش و وسایل زندگیش رو میخره نظیر همین افرادی است که اینجا میگن پول نباشه زندگی نباید کرد و ازدواج نباید کرد
نخیر، ایشون یک هدفی داشته طبق اون هدف زحمت کشیده و با توجه به وجودی که داره به مراتب موفق تر هم میشه
نظیر این افراد من کم ندیده ام ولی طیف جوانی که الان در مملکت ما است به قدری رفاه گرا شده اند که حتی حوصله کار ندارند
من با افرادی اشنا بوده ام که در خانه ی پدری زندگی می کرده اند کرایه خانه باید می دادند! (در زمان مجردی!!) ولی الان زندگی دارند که بنده تا عمر نمیتونم داشته باشم
چنین چیزهایی یعنی تلاش
همه اینا به فاکتورهای ذهنی شما و من بر میگرده اینکه چی ببینیم و به دنبال چی باشیم
ولی یقینا اینکه دخترها سطح توقعشون بالا رفته، اینکه من پول ندارم، اینکه ازدواج خرج داره اینا همه یعنی بهانه یعنی اینکه بنده نمیخوام وارد مرحله ای بشم چون فکر می کنم این چیزها است
یعنی اگر رفتم خواستگاری 10 نفر و توقعات بالا بود ول کنم و بگم دخترا اینطورین
من ترجیح میدم برای زندگیم تلاش کنم و بعد عوامل خارجی در نتیجه نگرفتنم ( عواملی که اجازه ندن دیگه روی پام واستم) دخیل باشند تا اینکه تلاش نکرده بگم چون اینطوریه منم انجام نمیدم
من ترجیح میدم در مسیری قرار بگیرم و هدفی داشته باشم و برایش بجنگم خواه میخواد رفاه بهتر خواه میخواد ساختن زندگی خواه میخواهد پایه سازی پایه های ازدواج باشد یا هر مورد دیگری، تا اینکه بگویم من این کار رو نمیکنم چون مملکتم مشکل داره! چون گرونی بیداد میکنه!
نمیدونم تلاش چی میبینین
وقتی کله صبح بری سر کار شب با خستگی برگردی ماهی 1-2 تومن بگیری نمیدونم جای پیشرفتش کجایه! همون پولم ک میره چیزی نمیمونه
چه بسا ک الان خیلی از تولیدی ها ورشکست شدن خیلی های دیگه هم به زور دارن خودشونو راه میبرن
رفیقم چند ساله فست فود داره اینقد وضعش خراب شد فهمیدم همین کلا واگذار کرد
الان هر کاری بکنی محکوم به شکسته
حالا شما ب من بگین جای پیشرفت کجاست ما خبر نداریم؟ ک تلاش کنی ب جایی برسی؟
شما ماهی 2 تومن میگیری بعد هیچیش نمیمونه؟
برادر شما کجای مشهد داری زندگی میکنی و با چه سطح مخارجی زندگی شخصیت رو داری می گذرونی؟
بنده با نصف این سعی داشتم بهترین زندگی رو داشته باشم و دارم ! بماند که خانه و وسایل آن ساپورت بوده تا تلاش شخصی ولی خرچ زندگی کمتر از این حرفاست خواهشا طوری نگین که کسی که ندونه بگه وا ویلا!
الان من کسی رو میشناسم 1.800 حداکثر در آمده داره ولی 600 قسط خانه و ماشین میده ولی باز هم زندگیش رو خوب میچرخونه
تلاش یعنی هدف
هدف یعنی اینکه مسیر رو مشخص کنی داخلش پا بذاری
هدف شما الان چیه؟ اگر هدف شما ازدواج است و 2 تومن هم در میاری ولی اقدام نمیکنی من واقعا دیگه حرفی ندارم
در مورد فست فود و... نظری ندارم چون این چیزها یک نوآوری الان حداقل توی مشهد میخواد که در اپلیکیشن هایی نظیر کجا خوبه مشخص است که چه کسانی و به چه دلیل موفق هستند
واقعیتش من دوست نداشتم زیاد وارد بحث بشم ولی خوب انگار نمیشه
ببینید اینکه ازدواج یک بحث مالی داره و باید کاملا هم برنامه ریزی داشته باشی کاملا درسته بر منکرش هم لعنت
ولی اینکه شما فکر کنی تلاش بکنی ولی پیشرفت نکنی من این رو قبول ندارم
تلاش نه اینکه صبح بیدار بشی بعد بگی میرم ببینم چی به چیه و عرق میریزم
تلاش باید با برنامه باشه باید با اصول باشه باید سنجیده باشه و حالا من قبلا هم گفتم چون مطلق نداریم اینطوری نیست که بگیم با تمام این چیزها تضمین شده است
فقط دارم میگم اگر این چیزها باشه احتمال موفقیت بالاست
من خودم رو مثال میزنم (ولی به کسی اجازه نمیدم از مثال من نتیجه گیزی شخصی در مورد من داشته باشه)
بنده در مسیری که قرار گرفته ام و کاری که دارم میکنم بابتش خیلی ضرر دادم خیلی بیشتر از حدی که یک فرد معمولی بتونه رو پاهاش بعد واسته
و در این مسیر خیلی از دوستانم هم از بین بردم و تا ابد مدیونشون باقی موندم
ولی هنوز دارم تلاش میکنم چون چشم اندازی که دیدم درست است و به راهم ادامه میدم و موفق میشم
این یعنی اینکه بنده زمانی که در این مسیر قرار گرفتم چشم انداز آینده را داشتم و دارم و این فراز و نشیب و شکست ها خسته ام نکرد
زندگی عادی هم همینطور است حداقل بنده به عنوان یک شخص متاهل، همین فردی که صبح بیدار میشه نون گرون شده باید پول بیشتر بده، همین فردی که معدن طلا نداره ! همین فردی که فلان...، دارم این حرف رو میزنم
یعنی باید تلاش کرد و این تلاش را اگر برنامه ریزی داشته باشی خسته نمیشی
اون عزیزی که میاد خودش تلاش میکنه یک خانه میخره، تلاش میکنه یک شغل ایجاد میکنه برای خودش و وسایل زندگیش رو میخره نظیر همین افرادی است که اینجا میگن پول نباشه زندگی نباید کرد و ازدواج نباید کرد
نخیر، ایشون یک هدفی داشته طبق اون هدف زحمت کشیده و با توجه به وجودی که داره به مراتب موفق تر هم میشه
نظیر این افراد من کم ندیده ام ولی طیف جوانی که الان در مملکت ما است به قدری رفاه گرا شده اند که حتی حوصله کار ندارند
من با افرادی اشنا بوده ام که در خانه ی پدری زندگی می کرده اند کرایه خانه باید می دادند! (در زمان مجردی!!) ولی الان زندگی دارند که بنده تا عمر نمیتونم داشته باشم
چنین چیزهایی یعنی تلاش
همه اینا به فاکتورهای ذهنی شما و من بر میگرده اینکه چی ببینیم و به دنبال چی باشیم
ولی یقینا اینکه دخترها سطح توقعشون بالا رفته، اینکه من پول ندارم، اینکه ازدواج خرج داره اینا همه یعنی بهانه یعنی اینکه بنده نمیخوام وارد مرحله ای بشم چون فکر می کنم این چیزها است
یعنی اگر رفتم خواستگاری 10 نفر و توقعات بالا بود ول کنم و بگم دخترا اینطورین
من ترجیح میدم برای زندگیم تلاش کنم و بعد عوامل خارجی در نتیجه نگرفتنم ( عواملی که اجازه ندن دیگه روی پام واستم) دخیل باشند تا اینکه تلاش نکرده بگم چون اینطوریه منم انجام نمیدم
من ترجیح میدم در مسیری قرار بگیرم و هدفی داشته باشم و برایش بجنگم خواه میخواد رفاه بهتر خواه میخواد ساختن زندگی خواه میخواهد پایه سازی پایه های ازدواج باشد یا هر مورد دیگری، تا اینکه بگویم من این کار رو نمیکنم چون مملکتم مشکل داره! چون گرونی بیداد میکنه!
صحبت های شما درست، بحث من سر ریشست، این "کار" پیدا نمیشه .... این "کار" ایجاد کردن و واسه خودت تجارت ساختن تو این کشور خیلی سخته نیاز ب خیلی فاکتورا داره ... طبعا اون کسی ک تلاشی نمیکنه نباید انتظاریم داشته باشه، ولی اون کسی که تلاش گر هست هم باید زمینه براش فراهم باشه ، بتونه یه شغل درستو حسابی متناسب با رشته تحصیلیش پیدا کنه ... من خودم مترجمم ولی رشتم مهندسی مکانیک هست ، امیدم به ترجمه هست تا رشته خودم! در حالی که همین رشته تو خارج از کشور بدون شک یک شغل پردرآمد واسه آدم فراهم میکنه ...ولی اینجا .... خب من مترجمم و میتونم واسه خودم کار ردیف کنم، اون بدبختی ک تحصیل کرده و تنها امیدش رشتش هست چطور؟ ، بحث بنده سر زمینس، سر همین شروع به کاره ...
صحبت های شما درست، بحث من سر ریشست، این "کار" پیدا نمیشه .... این "کار" ایجاد کردن و واسه خودت تجارت ساختن تو این کشور خیلی سخته نیاز ب خیلی فاکتورا داره ... طبعا اون کسی ک تلاشی نمیکنه نباید انتظاریم داشته باشه، ولی اون کسی که تلاش گر هست هم باید زمینه براش فراهم باشه ، بتونه یه شغل درستو حسابی متناسب با رشته تحصیلیش پیدا کنه ... من خودم مترجمم ولی رشتم مهندسی مکانیک هست ، امیدم به ترجمه هست تا رشته خودم! در حالی که همین رشته تو خارج از کشور بدون شک یک شغل پردرآمد واسه آدم فراهم میکنه ...ولی اینجا .... خب من مترجمم و میتونم واسه خودم کار ردیف کنم، اون بدبختی ک تحصیل کرده و تنها امیدش رشتش هست چطور؟ ، بحث بنده سر زمینس، سر همین شروع به کاره ...
من منکر صحبت های شما نیستم این رو جدی میگم
بنده لیسانس زیست دارم
فوق علوم جانوری انصراف دیدم
دو دوره مایکروسافت و سیسکو دیدم
ولی الان کارم ترکیبی از دیجیتال برندینگ (در حد ابتدایی هنوز شاگردم)، سئو و بهینه سازی، وب مستری و مترجمی زبان است که هیچ ربطی به چیزی که خوانده ام ندارد!
ولی بنده همین فعالیت ها رو خودم برای خودم ایجاد کردم و خواست خدا و کمک او هم بود این رو قبول دارم
و حرف شما هم کاملا متین است که این زمینه های کاری و یا شرایط دیگر در کشور ما در حد لنگ زدن که چه عرض کنم در حد ابتدایی است ولی موضوع ما اینجا الان ازدواج است
من میگم اون عزیزی که میگه مشکلات مالی ولی الان درآمد مناسبی داره (مناسب الان یک تومن به بالاست) ولی میترسه ازدواج کنه اشتباه میکنه چون نمیخواد تلاش کنه از اون فراز و نشیب ها میترسه
از اونکه مثلا برنامه ریزی مالی داشته باشه که یک وامی بگیره و حالا دو سال سختی بکشه میترسه
این یعنی رفاه گرایی
اینجاست که من میبینم یک کارگر کارخانه فولاد با حقوق 1.5 میاد 700 قسط میده ولی یک خانه الان برای خودش داره و قسط هاش هم تموم شده و الان داره باز یک کار بهتر برای خودش جور میکنه
اونم دوباره با قسط و زحمت و بعد یک سال و 5 سال دیگه میبینیم که پیشرفت کرده این یعنی تلاش
ولی این رو هم منکر نیستم قشر تحصیل کرده ی ما چون توقعات بالایی هم دارند چون سطح فکر بالاتری دارند اون چیزی رو میخوان که حقشون است ولی بهشون داده نشده و این ها ضرر می کنند و نمی توانند با این ناامیدی کار کنند و افکار ذهنیشون به هم میریزه
امیدوارم منظور هم رو فهمیده باشیم
ArashMiniStar
25-06-2015, 15:43
شما ماهی 2 تومن میگیری بعد هیچیش نمیمونه؟
برادر شما کجای مشهد داری زندگی میکنی و با چه سطح مخارجی زندگی شخصیت رو داری می گذرونی؟
بنده با نصف این سعی داشتم بهترین زندگی رو داشته باشم و دارم ! بماند که خانه و وسایل آن ساپورت بوده تا تلاش شخصی ولی خرچ زندگی کمتر از این حرفاست خواهشا طوری نگین که کسی که ندونه بگه وا ویلا!
الان من کسی رو میشناسم 1.800 حداکثر در آمده داره ولی 600 قسط خانه و ماشین میده ولی باز هم زندگیش رو خوب میچرخونه
تلاش یعنی هدف
هدف یعنی اینکه مسیر رو مشخص کنی داخلش پا بذاری
هدف شما الان چیه؟ اگر هدف شما ازدواج است و 2 تومن هم در میاری ولی اقدام نمیکنی من واقعا دیگه حرفی ندارم
در مورد فست فود و... نظری ندارم چون این چیزها یک نوآوری الان حداقل توی مشهد میخواد که در اپلیکیشن هایی نظیر کجا خوبه مشخص است که چه کسانی و به چه دلیل موفق هستند
این بهترین حالته مرد مومن بعد n سال کار
بابای من با مهندسی معدن 2.5 میگیره با پست مدیریتی بعد بیست و چند سال سابقه کار
ی مهندس تازه کار فکر کردی اینقدر بهش میدن؟ کافیه ی نگاهی ب استخدامیا بندازی ک حتی میگن بیمه هم نمیکنیم[emoji3] خواستی بیا نخواستی نیا
هه
با این حقوق بخوای ی ماشین ایرانی بخری باید 10 سال حداقل کار کنی[emoji3]
این بهترین حالته مرد مومن بعد n سال کار
بابای من با مهندسی معدن 2.5 میگیره با پست مدیریتی بعد بیست و چند سال سابقه کار
ی مهندس تازه کار فکر کردی اینقدر بهش میدن؟ کافیه ی نگاهی ب استخدامیا بندازی ک حتی میگن بیمه هم نمیکنیم[emoji3] خواستی بیا نخواستی نیا
هه
با این حقوق بخوای ی ماشین ایرانی بخری باید 10 سال حداقل کار کنی[emoji3]
جواب شما جواب همان دوستمون در بالاست شما داری بحث کار رو پیش میکشی ولی بحث من ازدواج است که شما میتونی ازدواج کنی به شرطی که طبق درآمدی که داری براش هدف داشته باشی
شمایی که در خانواده ای هستی که رفاه خوبی داره مسلم است که همین نوع زندگی رو میخواهی و این مغایرت با تلاش بهینه داره
بابای من هم فلان قدر میلیون ماهانه در میاره این یعنی بنده که به اندازه پاپ کورن درآمد ندارم بگم ها ازدواج نمیکنم یا نمیتونم؟
من این افکار را دوست ندارم و طبق همون عمل کردم ولی شما دوست داری و خوب قبول احترام:)
ArashMiniStar
25-06-2015, 16:15
جواب شما جواب همان دوستمون در بالاست شما داری بحث کار رو پیش میکشی ولی بحث من ازدواج است که شما میتونی ازدواج کنی به شرطی که طبق درآمدی که داری براش هدف داشته باشی
شمایی که در خانواده ای هستی که رفاه خوبی داره مسلم است که همین نوع زندگی رو میخواهی و این مغایرت با تلاش بهینه داره
بابای من هم فلان قدر میلیون ماهانه در میاره این یعنی بنده که به اندازه پاپ کورن درآمد ندارم بگم ها ازدواج نمیکنم یا نمیتونم؟
من این افکار را دوست ندارم و طبق همون عمل کردم ولی شما دوست داری و خوب قبول احترام:)
شما میشه بگی همون دوستتون ک 600 قسط خونه و ماشین میده
1.خونشون کجاست و چقدر پول پیش داده (مسئله مهم)
2.شرایط ماشین و این قسط چجوری هست ک جمعا در اومده 600؟؟؟؟؟
پ.ن: 2.5 میلیون برای ی خوانواده 4 نفره ک بچه مدرسه ای و دانشجو دارن بعید میدونم با این اجاره های سنگین و شهریه ها و قبض و خرج ها زیاد باشه ک میفرمایید مرفه !!کافیست ی نگاهی ب قبض های اخیر بندازید تا متوجه بشید. حداقلی ها از کی تا حالا شده مرفه!؟ نکنه منظور شما اینه ک ی زن و شوهر از اول تو اغل ببخشید زندگی کنن تا بعد 20 سال ب رفاهی ک میفرمایید برسند!؟
شما میشه بگی همون دوستتون ک 600 قسط خونه و ماشین میده
1.خونشون کجاست و چقدر پول پیش داده (مسئله مهم)
2.شرایط ماشین و این قسط چجوری هست ک جمعا در اومده 600؟؟؟؟؟
پ.ن: 2.5 میلیون برای ی خوانواده 4 نفره ک بچه مدرسه ای و دانشجو دارن بعید میدونم با این اجاره های سنگین و شهریه ها و قبض و خرج ها زیاد باشه ک میفرمایید مرفه !!کافیست ی نگاهی ب قبض های اخیر بندازید تا متوجه بشید. حداقلی ها از کی تا حالا شده مرفه!؟ نکنه منظور شما اینه ک ی زن و شوهر از اول تو اغل ببخشید زندگی کنن تا بعد 20 سال ب رفاهی ک میفرمایید برسند!؟
اون برادر که ذکرش رو کردم توی صیاد میشینه و خونه رو براش خریدن
ماشن ال نود خریده و پرایدش رو فروخته و بقیه اش رو داری قسط میده ماهی 300 (وام گرفته برای خرید ماشین نه از خود کارخانه قسطی برداشته باشه)
قسط دیگه هم مربوط به خانه است که وام مسکنش است
بنده هم الان یک خانه ی 138 متری میشینم و دقیقا با این قبوض آشنا هستم نه به شدت پدر محترم شما ولی اینطوری هم نیست که شما فکر کنی من از روی باد شکم دارم حرف میزنم و سختی ها رو نمیدونم یا ملموس نیست برام بلکه به شدت است
بنده منظورم زندگی در آغل نیست چون آغلی که توی ذهنیت شما است با ذهنیتی که یکی دیگه ممکنه داشته باشه متفاوت است
بنده نظرم روی تلاش است
اینکه همین شما شاید حاضر نشی بری قاسم آباد بشینی ! ولی یکی دیگه میره میشینه
من منکر این هم نیستم شما اگر بدون حمایت پدر بخواهین عمل کنند موفق میشین ولی دارم میگم هستند کسانی که بدون حمایت هم دارند زندگی میکنند و بدیهی است این افراد سختی بیشتری کشیدند
اگر شما بخوای ازدواج کی هیچ پشتوانه ای نداری و پدرت هم هیچ کمکی نمیتونه حداقل برای خانه بکنه بنده اصلا بحث رو ادامه نمیدم ولی اگر چنین چیزی رو برات میتونه مهیا کنه ولی این خودت هستی که میترسی چون مخارج بالاست این جای بحث داره
شما و یکسری دیگه از دوستان منظور من رو بد متوجه شده اید و اونم این است بنده منکر مشکلات نیستم نمیگم گرونی نیست، نمیگم بیکاری بیداد نمیکنه، نمیگم قشر تحصیل کرده بیکار نیستند و باید به کارهایی تن بدند که مغایرت با رشته ی خودشون نداره
من دارم میگم اکثریت این قشر به دلیل روندی که در زندگی داشته اند یا دیده اند حاضر نیستند سطح توقعات خود را پایین تر بیارند و تلاش بکنند متوجه هستید؟
حالا شما میخوای فرض کن 10 سال بعد میخوای خانه بخری ماشین بخری یا چیزهای دیگه به خودت مربوط است
ولی میگم من هم مثل شما هستم
بنده الان هرچی در میارم خرج زندگیم میشه و پس انداز نمیتونم زیاد بکنم
ولی با اینحال دایم دنبال ایده های جدید برای کارم هستم
دنبال یافتن سرنخ های جدید برای کسب درآمد
این یعنی تلاش
یعنی بنده با آنکه هرچی در میارم هیچیش نمیمونه نمیام داد بزنم آی داد بیداد من دیگه نمیتونم ادامه بدم زندگی خیلی خرج داره
بلکه میشینم فکر میکنم چی بلدم
چی حتی میتونم جدید یاد بگیرم که به دردم بخوره
چه ایده ی نویی میتونم داشته باشم در هر زمینه ای میخواد باشه و این ایده رو به کجا میشه به کار گرفت
آیا پس زمینه هاش رو دارم اجرایی کنمش؟ اگر نه چه کسی میتونه کمکم کنه و....
حالا شما اگر منظور من رو فهمیدی جای بحث دیگه نمیمونه ولی اگر دوباره بحث اینه که زندگی خرج داره و ازدواج بیشتر من دیگه ادامه نمیدم
واقعیتش من دوست نداشتم زیاد وارد بحث بشم ولی خوب انگار نمیشه
ببینید اینکه ازدواج یک بحث مالی داره و باید کاملا هم برنامه ریزی داشته باشی کاملا درسته بر منکرش هم لعنت
ولی اینکه شما فکر کنی تلاش بکنی ولی پیشرفت نکنی من این رو قبول ندارم
تلاش نه اینکه صبح بیدار بشی بعد بگی میرم ببینم چی به چیه و عرق میریزم
تلاش باید با برنامه باشه باید با اصول باشه باید سنجیده باشه و حالا من قبلا هم گفتم چون مطلق نداریم اینطوری نیست که بگیم با تمام این چیزها تضمین شده است
فقط دارم میگم اگر این چیزها باشه احتمال موفقیت بالاست
من خودم رو مثال میزنم (ولی به کسی اجازه نمیدم از مثال من نتیجه گیزی شخصی در مورد من داشته باشه)
بنده در مسیری که قرار گرفته ام و کاری که دارم میکنم بابتش خیلی ضرر دادم خیلی بیشتر از حدی که یک فرد معمولی بتونه رو پاهاش بعد واسته
و در این مسیر خیلی از دوستانم هم از بین بردم و تا ابد مدیونشون باقی موندم
ولی هنوز دارم تلاش میکنم چون چشم اندازی که دیدم درست است و به راهم ادامه میدم و موفق میشم
این یعنی اینکه بنده زمانی که در این مسیر قرار گرفتم چشم انداز آینده را داشتم و دارم و این فراز و نشیب و شکست ها خسته ام نکرد
زندگی عادی هم همینطور است حداقل بنده به عنوان یک شخص متاهل، همین فردی که صبح بیدار میشه نون گرون شده باید پول بیشتر بده، همین فردی که معدن طلا نداره ! همین فردی که فلان...، دارم این حرف رو میزنم
یعنی باید تلاش کرد و این تلاش را اگر برنامه ریزی داشته باشی خسته نمیشی
اون عزیزی که میاد خودش تلاش میکنه یک خانه میخره، تلاش میکنه یک شغل ایجاد میکنه برای خودش و وسایل زندگیش رو میخره نظیر همین افرادی است که اینجا میگن پول نباشه زندگی نباید کرد و ازدواج نباید کرد
نخیر، ایشون یک هدفی داشته طبق اون هدف زحمت کشیده و با توجه به وجودی که داره به مراتب موفق تر هم میشه
نظیر این افراد من کم ندیده ام ولی طیف جوانی که الان در مملکت ما است به قدری رفاه گرا شده اند که حتی حوصله کار ندارند
من با افرادی اشنا بوده ام که در خانه ی پدری زندگی می کرده اند کرایه خانه باید می دادند! (در زمان مجردی!!) ولی الان زندگی دارند که بنده تا عمر نمیتونم داشته باشم
چنین چیزهایی یعنی تلاش
همه اینا به فاکتورهای ذهنی شما و من بر میگرده اینکه چی ببینیم و به دنبال چی باشیم
ولی یقینا اینکه دخترها سطح توقعشون بالا رفته، اینکه من پول ندارم، اینکه ازدواج خرج داره اینا همه یعنی بهانه یعنی اینکه بنده نمیخوام وارد مرحله ای بشم چون فکر می کنم این چیزها است
یعنی اگر رفتم خواستگاری 10 نفر و توقعات بالا بود ول کنم و بگم دخترا اینطورین
من ترجیح میدم برای زندگیم تلاش کنم و بعد عوامل خارجی در نتیجه نگرفتنم ( عواملی که اجازه ندن دیگه روی پام واستم) دخیل باشند تا اینکه تلاش نکرده بگم چون اینطوریه منم انجام نمیدم
من ترجیح میدم در مسیری قرار بگیرم و هدفی داشته باشم و برایش بجنگم خواه میخواد رفاه بهتر خواه میخواد ساختن زندگی خواه میخواهد پایه سازی پایه های ازدواج باشد یا هر مورد دیگری، تا اینکه بگویم من این کار رو نمیکنم چون مملکتم مشکل داره! چون گرونی بیداد میکنه!
اینها همون حرف های محافظه کارانه ای است که معتقد است "تمام/اکثر مشکلات مردم به خاطر عدم تلاش است".
اگه حرفتون رو در سوییس یا دانمارک می زدید که حداقل های رفاهی و اشتغال برای همه هست حرفتون کاملا درست بود. الان در ایران 24 درصد خانواده ها حتی یک فرد شاغل ندارند (آمار 93 خود بانک مرکزی)، وقتی آمار رو محدود کنیم به افراد 20 تا 35 سال، این درصد طبیعتا بالاتر هم میره، بیشتر از 40 درصد بیکاران کشور تحصیلات دانشگاهی دارند. نزدیک 50 درصد کشور زیر خط فقر زندگی می کنند و شما می فرمایید "پول ندارم یک بهانه است چون نمیخوان تلاش کنند". منابع و ریسورس های کشور برای پشتیبانی از این جمعیت کافی نیست، یعنی همیشه افرادی هستند که تلاش هم بکنند به نتیجه نخواهند رسید چون منابع محدود است.
خیلی از همین افرادی که میگن "پول نداریم" دارن دو شیفت تمام وقت کار می کنند تا همینطوری خرجیشون بگذره، شما می فرمایید مشکل فاکتورهای ذهنی است و اینها نمیخوان تلاش کنند.
اینها همون حرف های محافظه کارانه ای است که معتقد است "تمام/اکثر مشکلات مردم به خاطر عدم تلاش است".
اگه حرفتون رو در سوییس یا دانمارک می زدید که حداقل های رفاهی و اشتغال برای همه هست حرفتون کاملا درست بود. الان در ایران 24 درصد خانواده ها حتی یک فرد شاغل ندارند (آمار 93 خود بانک مرکزی)، وقتی آمار رو محدود کنیم به افراد 20 تا 35 سال، این درصد طبیعتا بالاتر هم میره، بیشتر از 40 درصد بیکاران کشور تحصیلات دانشگاهی دارند. نزدیک 50 درصد کشور زیر خط فقر زندگی می کنند و شما می فرمایید "پول ندارم یک بهانه است چون نمیخوان تلاش کنند".
خیلی از همین افرادی که میگن "پول نداریم" دارن دو شیفت تمام وقت کار می کنند تا همینطوری خرجیشون بگذره، شما می فرمایید مشکل فاکتورهای ذهنی است و اینها نمیخوان تلاش کنند.
من دارم میگم خیلی ها تلاشی نکرده میگن نتیجه ای در بر نیست! چون فلانی داره دو شیفت کار میکنه ولی اونی که داره دو شیفت کار میکنه پتانسیل های ذهنی یا فکری شما رو داره؟
خوب معلومه منم همین ایده رو داشته باشم باید بنالم! ولی زمانی که به پتانسیل های خودم نگاه میکنم قضیه فرق میکنه
در مورد ایران هم معلومه برادر زمانی که میری 20 میلیون سهام میخری 200 میلیون میفروشی میذاری بانک 25 تا 6 درصد سود میگیری کار نمیکنی!
اینا همه چیزهایی است که جای بحثش اینجا نیست و بحث بیشتر باید در مورد ازدواج باشه
من به شما هم خاطر نشان می کنم صحبتم مبنی بر این نیست ما خط فقر نداریم، ما کسی که فلانه نداریم!
اتفاقا اونی که زیر خط فقره یا حتی در نزدیکی اون است اصلا نمیتونه این معیارهایی که من گفتم رو اجرا کنه چون پتانسیلش رو نداره و پتانسیلش در حد همون کارگر بودنه
اینا مشکلات اجتماعی است و بنده هم جامعه شناس نیستم
بیشتر صحبت من روی افرادی است که یک نوع پیش زمینه های ازدواج را دارند ولی میگن چون پول نیست چون فلان نیست من ازدواج نمیکنم
شما یک لاکپشت رو بکشی نظیر یک خرگوش توان دویدن نداره هرچقدر هم بخواد تلاش کنه! حالا شما بیا بگو من میگم چون تلاش نمیکنه فلان!
من میگم بعضی ها پتانسیلش رو دارند ولی تلاش نمیکنند چرا ؟ چون جامعه ی ایران به شدت رفاه گرایانه است
سودهای کلان، سیاست های سهام داری و بورس نادرست و خیلی چیزهای دیگه
الان یک ایرانی نمیتونه از اینجا بره خارج دوام بیاره چون عرضه اش رو نداره
نتیجه همین میشه که یک مشت جوون دور هم اینجا جمع شدیم میگیم دختر یعنی خیانت
دختر یعنی فلان
ازدواج یعنی خرج
این چیزها
کلی هم برای هم فلسفه میاریم در حالیکه اینا همه باورهای ذهنی است که برامون شکل دادند و حتی به دنبال تغییرش نیستیم
و تاکید میکنم بازم به این معنا نیست که زشتی نیست، فقر نیست
من اون دسته از افرادی رو خطاب قرار میدم که 10% پتانسیل حتی اگر دارند حاضر نیستند اون رو بالفعل کنند
من دارم میگم خیلی ها تلاشی نکرده میگن نتیجه ای در بر نیست! چون فلانی داره دو شیفت کار میکنه ولی اونی که داره دو شیفت کار میکنه پتانسیل های ذهنی یا فکری شما رو داره؟
خوب معلومه منم همین ایده رو داشته باشم باید بنالم! ولی زمانی که به پتانسیل های خودم نگاه میکنم قضیه فرق میکنه
در مورد ایران هم معلومه برادر زمانی که میری 20 میلیون سهام میخری 200 میلیون میفروشی میذاری بانک 25 تا 6 درصد سود میگیری کار نمیکنی!
اینا همه چیزهایی است که جای بحثش اینجا نیست و بحث بیشتر باید در مورد ازدواج باشه
من به شما هم خاطر نشان می کنم صحبتم مبنی بر این نیست ما خط فقر نداریم، ما کسی که فلانه نداریم!
اتفاقا اونی که زیر خط فقره یا حتی در نزدیکی اون است اصلا نمیتونه این معیارهایی که من گفتم رو اجرا کنه چون پتانسیلش رو نداره و پتانسیلش در حد همون کارگر بودنه
اینا مشکلات اجتماعی است و بنده هم جامعه شناس نیستم
بیشتر صحبت من روی افرادی است که یک نوع پیش زمینه های ازدواج را دارند ولی میگن چون پول نیست چون فلان نیست من ازدواج نمیکنم
شما یک لاکپشت رو بکشی نظیر یک خرگوش توان دویدن نداره هرچقدر هم بخواد تلاش کنه! حالا شما بیا بگو من میگم چون تلاش نمیکنه فلان!
من میگم بعضی ها پتانسیلش رو دارند ولی تلاش نمیکنند چرا ؟ چون جامعه ی ایران به شدت رفاه گرایانه است
سودهای کلان، سیاست های سهام داری و بورس نادرست و خیلی چیزهای دیگه
الان یک ایرانی نمیتونه از اینجا بره خارج دوام بیاره چون عرضه اش رو نداره
نتیجه همین میشه که یک مشت جوون دور هم اینجا جمع شدیم میگیم دختر یعنی خیانت
دختر یعنی فلان
ازدواج یعنی خرج
این چیزها
کلی هم برای هم فلسفه میاریم در حالیکه اینا همه باورهای ذهنی است که برامون شکل دادند و حتی به دنبال تغییرش نیستیم
و تاکید میکنم بازم به این معنا نیست که زشتی نیست، فقر نیست
من اون دسته از افرادی رو خطاب قرار میدم که 10% پتانسیل حتی اگر دارند حاضر نیستند اون رو بالفعل کنند
چیزی که من گفتم دلیلی برای تلاش نکردن نیست، توضیح این بود که تلاش کردن لزوما قرار نیست حتی بطور نسبی حلال مشکلات باشه و مسائل خیلی فراتر از این است که بگیم "پول نداشتن در ازدواج بهانه است".
الان دوباره شما یه حرف عجیب زدید (قسمت بولد)، شما روی چه حسابی میگید اونی که نزدیک خط فقر هست اصلا پتانسیلش رو نداره و در حد کارگر بودنه ؟! چطور خیلی از همین افراد تونستن برن دانشگاه و درس بخونن، خیلی هاشون وقتی مهاجرت می کنند در کشورهای جدید خیلی هم موفق هستند. یعنی در کشورهای اروپایی که درصد افراد زیر خط فقر یک رقمی است مسئله بخاطر پتانسیل متفاوت اونهاست؟+ این در راستای ذهنیت قبلی شماست که مقصر در هر صورت خود شخص است. اگه پول نداره یعنی پتانسیل نداشته، اگه بیکار هست یعنی تلاش نمی کنه و ... . در نهایت هم میگید من فقط درسته ای رو خطاب می دم که می تونن تلاش کنند ولی نمی کنند، می تونند ازدواج کنند ولی چون دنبال تجمل و ... هستند نمی کنند.
همه تحقیقات در همه دنیا نشون میدن مسائل مالی مهمترین فاکتور در ازدواج موفق است. افرادی که شرایط مالی و رفاهی خوبی دارن (افرادی که با یک - و فقط یک - شغل تمام وقت درآمد در حدی دارند که به مخارج زندگی و تفریح و ... می رسند) افرادی هستند که موقع ازدواج هم بهتر شریکشون رو انتخاب می کنند و هم بعد از ازدواج زندگی مشترک بهتری دارند و نرخ جدایی در بین این افراد هم خیلی کمتر است. شما هیچ وقت نمی تونید در جامعه ای که در بحران اقتصادی بسیار شدید مثل شرایط فعلی ایران است بگید مسائل مالی در ازدواج فقط بهانه است.
چیزی که من گفتم دلیلی برای تلاش نکردن نیست، توضیح این بود که تلاش کردن لزوما قرار نیست حتی بطور نسبی حلال مشکلات باشه و مسائل خیلی فراتر از این است که بگیم "پول نداشتن در ازدواج بهانه است".
الان دوباره شما یه حرف عجیب زدید (قسمت بولد)، شما روی چه حسابی میگید اونی که نزدیک خط فقر هست اصلا پتانسیلش رو نداره و در حد کارگر بودنه ؟! چطور خیلی از همین افراد تونستن برن دانشگاه و درس بخونن، خیلی هاشون وقتی مهاجرت می کنند در کشورهای جدید خیلی هم موفق هستند. یعنی در کشورهای اروپایی که درصد افراد زیر خط فقر یک رقمی است مسئله بخاطر پتانسیل متفاوت اونهاست؟+ این در راستای ذهنیت قبلی شماست که مقصر در هر صورت خود شخص است. اگه پول نداره یعنی پتانسیل نداشته، اگه بیکار هست یعنی تلاش نمی کنه و ... . در نهایت هم میگید من فقط درسته ای رو خطاب می دم که می تونن تلاش کنند ولی نمی کنند، می تونند ازدواج کنند ولی چون دنبال تجمل و ... هستند نمی کنند.
همه تحقیقات در همه دنیا نشون میدن مسائل مالی مهمترین فاکتور در ازدواج موفق است. افرادی که شرایط مالی و رفاهی خوبی دارن (افرادی که با یک - و فقط یک - شغل تمام وقت درآمد در حدی دارند که به مخارج زندگی و تفریح و ... می رسند) افرادی هستند که موقع ازدواج هم بهتر شریکشون رو انتخاب می کنند و هم بعد از ازدواج زندگی مشترک بهتری دارند و نرخ جدایی در بین این افراد هم خیلی کمتر است. شما هیچ وقت نمی تونید در جامعه ای که در بحران اقتصادی بسیار شدید مثل شرایط فعلی ایران است بگید مسائل مالی در ازدواج فقط بهانه است.
واقعیتش بنده اینجا مقاله ننوشته بودم که بخوام هر گوشه از جنبه ی افکارم رو نشون بدم و یادم هم نمیاد زمانی که گفته باشم خط فقر منظورم افرادی است که میخواهند در این نوع خانواده رشد کنند!
منظورم من اون بنده خدایی که در خانواده فقیر متولد شده نیست که نمیتونه موفق بشه
کجای حرفم این رو گفتم ؟ من گفتم اون بنده خدایی که الان یک مرحله ی بلوغ را کامل گذرونده به دلیل اینکه افکار شکل یافته ای داره فرصت تغییر نداره و زمانی که فقیر است و امکانات نیست به این محدودیت های فکری تاکید بیشتری نهاده میشه
کمتر کسی در سن 26 سالگی قصد این رو پیدا میکنه که مثلا بره دکترا بگیره!
شما هم باز از حرف های من یک برداشتی رو کردی که من دیگه خسته شدم بابت گفتنش
حرف من این نیست که پول مهم نیست! اتفاقا بنده خودم به شدت پول رو دوست دارم و معلومه دوست دارم به جای کوکو چلو گوشت بخورم! کیه که بدش بیاد!!
بنده دارم میگم فرار از این قضیه که نمیشه بهش رسید و نباید بابتش تلاش کرد اشتباهه چون فلانی نمیتونه و یا جامعه مشکل داره
اگه جامعه مشکل داره من یک سوال می کنم چطور بنده بدون سرمایه گذاری مالی با ترسیم یک هدف برای خودم و مدتی وقت گذاشتن و بررسی جوانب محیط و خیلی چیزهای دیگه دارم به حقوق چند میلیون دست پیدا میکنم؟ خوب معلومه تلاش کردم نگفتم بابااااااااا 100 میلیون به من بده برم فلان کار رو بکنم، نشستم فکر کردم چی بلدم چی نیستم از چی میشه پول در آورد چه ایده ای رو میشه اجرا کرد
چطوری میشه توی این بحران های اقتصادی زندگی کرد و راهش رو پیدا کردم و ایده های خودم را در سطح کاری جدید خودم اجرا کردم
شاید یک سری از افراد هستند دوست دارند همه چیز داشته باشند بعد یک خانواده را تشکیل بدهند نه؟ خوب من بیام بگم اشتباه میکنند! اصلا به من ربطی نداره
من به این افراد کاری ندارم که
من به افرادی که میان میگن تا رفاه نباشه نباید اقدام کرد کار دارم
کسانی که سعی میکنند این تفکر را شدیدا برای دیگران هم توسعه بدهند
دوباره تاکید میکنم بنده نمیگم مسائل مالی بهانه است، بنده میگم اگر تنها بهانه این است اشتباه است چون میشه دست خود انسان است
انسانی که اندکی بیشتر فکر کند و بیشتر بیاندیشد حتی اگر در سن 26 سالگی و خانواده ی فقیری باشد به دنبال تحول می رود ولی اونی که چارچوب ذهنی محدود داشته باشد خیر
فکر میکنم بیشتر از این دیگه توضیح بدم آب در هاون کوبیدن است
Captain_America
25-06-2015, 21:58
[QUOTE=piishii;8655734]
ولی این رو هم منکر نیستم قشر تحصیل کرده ی ما چون توقعات بالایی هم دارند چون سطح فکر بالاتری دارند اون چیزی رو میخوان که حقشون است ولی بهشون داده نشده و این ها ضرر می کنند و نمی توانند با این ناامیدی کار کنند و افکار ذهنیشون به هم میریزه/QUOTE]
خارج از تاپیک هست ولی نتونستم جواب ندم. درباره اون 3 مورد بولد شده:
1- اصلا اینجوری نیست وقتی نحوه رفتار مثلا پزشک ها (به عنوان کسانی که مدرک تحصیلی بالاتری دارند) رو میبینید و برخوردشون با بیماران و... یا وقتی مثلا با مدارج بالا یکی میره دنبال اثبات علمی معجزات کتب دینی!! نشون میده فقط سطح مدرک بالایی دارند نه سطح فکر.
2- به هیچ وقت حقشون نیست چون با این اوضاع دانشگاه های ایران خودتون بهتر میدونین چیز خاصی کسی یاد نمیگیره مگه اینکه خودش بخواد، سالانه چندین هزار دانشچو فارغ التحصیل تو هر رشته با کمترین سطح سواد علمی میان بیرون.
3- از کجا باید بهشون داده بشه؟ مدارک مهندس و ... که تو هر کوچه ای الان 10 تا بیکارش ریخته کارایی ندارند که بخوان کاری یا چیزی بهشون محول بشه.
خودم اینها رو به عنوان یکی که کارشناسی ارشد داره نوشتم سوء تفاهم نشه ولی حقیقته.
درود
خوب بخشی از محرک برای ازدواج بحث جنسی اون هست
که نمیشه منکر شد..چطور میشه تشخیص داد کل بحث ازدواج به خاطر مورد جنسی اون نیست؟ و بحث جنسی بقیه موارد رو داره ، توجیه میکنه؟
چون خیلی از ازدواج هایی که به شکست میرسه به خاطر این بوده که عشقی در کار نبوده و همش به خاطر مسائل جنسی بوده
تشخیص افتراقی چطور است که خیلی مهم هست؟
Mehrshad-msv
02-07-2015, 13:44
بحث سنگینیه و همه دوستان صاحب نظرند خوشبختانه. اگر اجازه بدید یه کم سوادم دیده خودشو بگه:
ازدواج نمی کنم چون ازدواج رو مناسب جهان اول می بینم و بهتره که نسل ما منقرض شه... البته نه احساسی بود و نه نژادی چون ازدواج خیلی چیزا میخواد که ما نداریم و اون بچه هم آیندش مثل ما می شه پر از بدبختی و .... فقط نمی دونم چرا زرت و فرت ازدواج می کنند. بنده اگر اختیار داشتم همه رو خ...و....ا..جه یا یه همچین کاری می کردم تا اینقدر الکی زمینو کثیف نکنیم! شانس اوردید هیتلر نشدم!:n02:
اینجا یک متاهلم پیدا نمیشه چه زن چه مرد توضیح بده از ازدواج راضی هست مشکلات چیه خوبی هاش چیه ؟!
میخواستم بنویسم :
بنده قبل ازدواج هیچی نداشتم بعد ازدواج صاحب همه چیز شدم ( خانه ماشین و .... )
گفتم شاید دقیق نباشد . اما حداقل اینست که بعد ازدواج زندگی ام عوض شد
دلیلش هم ساده است قبل ازدواج زندگی سمت و سو و برنامه ریزی و آینده نگری خاصی نداره ( هر چند ادم همیشه برای زندگی برنامه داره . اما بعد ازدواج مفهوم برنامه کامل شد ) چون خودت تنهایی .اما بعد ازدواج یک نفر دیگر هم هست . دو نفری نه یک نفر . بنابراین دونفر بهتر برای زندگی برنامه ریزی میکنن تا یک نفر . دو نفر آینده بهتری میتونن در نظر بگیرن تا یک نفر .
این تازه برای موقعی بود که زن و شوهر بودیم .
بچه که آمد شدیم پدر مادر
دوباره زندگی مون عوض شد
بچه که اومد کلی تحرک برنامه ریزی اینده نگری عشق محبت و ..... آورد
در یک کلام دوبار زندگی مون عوض شد
یک بار بعد ازدواج
یکبار بعد امدن بچه
OMiD.1080p
02-07-2015, 14:17
ازدواج نمی کنم چون ازدواج رو مناسب جهان اول می بینم و بهتره که نسل ما منقرض شه... البته نه احساسی بود و نه نژادی چون ازدواج خیلی چیزا میخواد که ما نداریم و اون بچه هم آیندش مثل ما می شه پر از بدبختی و .... فقط نمی دونم چرا زرت و فرت ازدواج می کنند. بنده اگر اختیار داشتم همه رو خ...و....ا..جه یا یه همچین کاری می کردم تا اینقدر الکی زمینو کثیف نکنیم! شانس اوردید هیتلر نشدم!:n02:
درسته که از پیر تا جووون حق نظر و بحث دارند , منتها از دید بنده این نظر شما ( با کمال احترام ) کاملا کورکورانه و بی منطق و از روی بی تجربه گی گفته شده .
من دقیقا با قسمت های قرمز رنگ نظر شما شدیدا مخالفم .
چون جهان اول و دوم رو نمیدونم نمیدونم کجا و کجا نام میبرید. خب که چی ؟
وقتی شما نباشید, دیگه چه سودی به حال شما داره ؟ شما زندگی خودتو بکن , تلاش خودتو بکن , نگو باید نسل ما منقرض بشه.
هیچ بچه ایی حق نداره آینده اش مثل آینده شما بشه . چون آینده ی اون بچه دست خودش هست . خواست تلاش میکنه و موفق میشه . نخواست هم نمیشه .
شما نقش کمی داری توی آینده ی اون بچه ایی که بخواد شاید در آینده به وجود بیاد .
ازدواج میکنن چون باید ازدواج بکنن . شما چاره دیگه ایی داری ؟ شما ایده بهتری داری ؟
هر کس که این توانایی رو در خودش بدونه که بتونه زندگی خودش رو هدف دار و موفق بدونه باید ازدواج کنه . ( البته بایدی وجود نداره / بلکه باید جزو هدف های زندگیش بدونه .
نمیدونم چرا این جوون های مملکت ما اینقدر نحت تاثیر کشورهای دیگه قرار گرفتن . ( فقط نیمه خالی لیوان رو میبینن )
عااااقا ... دنیا مثل اون چیزی نیست که توی فیلم ها نشون میده .....
شما میتونی بهترین زندگی رو داشته باشی. دو بار دور دنیا بچرخی . تمام لذت ها و سرگرمی های دنیا رو تجربه و امتحان کنی ولی از آخر که چی ؟
صد ها تا رفیق و دوست هم داشته باشی هیچ وقت به اندازه یک همسر که دوستت داشته باشه واست ارزش ندارن .دلت رو خوش نکن به اونا .
NEED FOR PC
02-07-2015, 14:21
البته عوض شدن زندگی شما فایده ایی نخواهد داشت اون بهتر شدن زندگی هست که منتظر جوابیم هنوز !
Mehrshad-msv
02-07-2015, 14:29
نظر دوستان بسیار محترم و این بحث بسیار پیچیدست. سالیان سال است که عقب ماندیم، در خود ماندیم و ازدواج قسمت کوچکی از این داستان غم انگیزه...
ازدواجی که شما رو خوشبخت کنه به خیلی از چیزا بستگی داره که حوصله توضیح ندارم متاسفانه. ولی به طور کل در ازدواج باید منافع کل رو در نظر گرفت و نه فقط رضایت شخصی و زاییدن و شادی کردن به قیمت مشکلات م شرایط بدتر درست کردن چه برای خودمون و از خودمون مهمتر برای طبیعت...البته بماند جهان اولم خودش مقصره در این قضیه. به طور کل حالا ازدواجم کردی حالا چرا اشتباه دوم: تولید نسل بیشتر؟!
دید منفی و مثبت تا حدودی به شخصیت آدم ها بستگی داره ولی وقتی در یک اجتماع اکثریت به مسئله ی خاصی دید مثبت یا منفی پیدا میکنن باید ریشه یابی اجتماعی کرد اون مسئله رو.
دقیقا مثل دید مثبتی که امروزه خیلی ها به کوچ از کشور خودشون دارن یا دید منفی ای که نسبت به ازدواج هست.
نه قراره به خارج رفتن ما رو خوشبخت کنه و نه ازدواج نکردن. منتها ریشه های شکل گیری این دید مهم هستن.
بعضی چیزها شاید یکبار در زندگی بیشتر اتفاق نیفتن پس حساسیتی که آدم روی این مسائل داره طبیعتا بیشتره و نمیشه این حساسیت رو چیز بدی دونست.
اگه ازدواج های موفق اطراف ما زیاد باشن ناخوداگاه حس مثبتی به ازدواج پیدا میکنیم و برعکس. پیدا کردن علت دید منفی خیلی ها به ازدواج کار سختی نیست. از بین بردنش هم البته با یک مشت حرف خوب زدن اصلا ممکن نیست.
ArashMiniStar
02-07-2015, 15:24
من ریشه اساسی مشکلات ازدواج رو تو دو چیز میدونم
1.مشکللات اقتصادی ک مشخصه بر منکرش لعنت
2.مشکلات فرهنگی (که مقصر اصلیش رو دولت و متاسفانه دین کشور میتونم بدونم) حالا چرا این؟ مثال عرض میکنم از کوچیکی دختر پسر از هم جدا کردن هیچ شناختی درستی تا وقتی که با هم ازدواج نکردند نخواهند داشت از جنس مخالف یه چیز خیلی خاص و رویایی میسازن ولی دریغ از اینکه بدونن چ تفاوت های فکری و اخلاقی مثلا میتونن داشته باشن! جدا از اینکه برای موضوعات ج.ن.س.ی اغلب به سمت ازدواج کشیده میشن :n36: ووو
خیلی چیز هایی دیگه هم حتی میتونه دامن بزنه مثل ماه.واره با اینکه من اصلا مخالفش نیستم ولی یه موضوعی هست که تو رسانه های داخلی یه چیز میگن تو شبکه های خارجی یه چیز دیگه تبلیغ میکنن یعنی 2 فرهنگ کاملا متفاوت نمونش فیلمای ترکی ! این تضاد باعث میشه مردم ندونن کدوم درسته همش سر مشکل داشته باشن :n41: رسانه های داخلی ک دیگه اوجش هستن یه چیز عجیب غریب تجویل مردم میدن حالا باز رسانه های خارجی عموما این فیلمای ترکی رو مشکل میدونم ک گلچین کردن دارن تحویل میدن :n08:
IRAN_KING
02-07-2015, 16:43
میخواستم بنویسم :
بنده قبل ازدواج هیچی نداشتم بعد ازدواج صاحب همه چیز شدم ( خانه ماشین و .... )
گفتم شاید دقیق نباشد . اما حداقل اینست که بعد ازدواج زندگی ام عوض شد
دلیلش هم ساده است قبل ازدواج زندگی سمت و سو و برنامه ریزی و آینده نگری خاصی نداره ( هر چند ادم همیشه برای زندگی برنامه داره . اما بعد ازدواج مفهوم برنامه کامل شد ) چون خودت تنهایی .اما بعد ازدواج یک نفر دیگر هم هست . دو نفری نه یک نفر . بنابراین دونفر بهتر برای زندگی برنامه ریزی میکنن تا یک نفر . دو نفر آینده بهتری میتونن در نظر بگیرن تا یک نفر .
این تازه برای موقعی بود که زن و شوهر بودیم .
بچه که آمد شدیم پدر مادر
دوباره زندگی مون عوض شد
بچه که اومد کلی تحرک برنامه ریزی اینده نگری عشق محبت و ..... آورد
در یک کلام دوبار زندگی مون عوض شد
یک بار بعد ازدواج
یکبار بعد امدن بچه
قانع کننده نبود ! ببخشید شما خانوم هستین ؟
aminkhan2014
04-07-2015, 03:50
میخواستم بنویسم :
بنده قبل ازدواج هیچی نداشتم بعد ازدواج صاحب همه چیز شدم ( خانه ماشین و .... )
گفتم شاید دقیق نباشد . اما حداقل اینست که بعد ازدواج زندگی ام عوض شد
دلیلش هم ساده است قبل ازدواج زندگی سمت و سو و برنامه ریزی و آینده نگری خاصی نداره ( هر چند ادم همیشه برای زندگی برنامه داره . اما بعد ازدواج مفهوم برنامه کامل شد ) چون خودت تنهایی .اما بعد ازدواج یک نفر دیگر هم هست . دو نفری نه یک نفر . بنابراین دونفر بهتر برای زندگی برنامه ریزی میکنن تا یک نفر . دو نفر آینده بهتری میتونن در نظر بگیرن تا یک نفر .
این تازه برای موقعی بود که زن و شوهر بودیم .
بچه که آمد شدیم پدر مادر
دوباره زندگی مون عوض شد
بچه که اومد کلی تحرک برنامه ریزی اینده نگری عشق محبت و ..... آورد
در یک کلام دوبار زندگی مون عوض شد
یک بار بعد ازدواج
یکبار بعد امدن بچه
چند تا مورد هست که اصلا اشاره نکردین
شما قبل ازدواج اهل پس انداز و کار نبودین که بعدش خونه و ماشین خریدین؟
کمک از سوی افرادی غیر از خودتون(مثلا حقوق همسر و کمک پدر و مادر و...)بوده؟
بنظرم این موارد در حالت کلی برای همه صادق نیست،چه موارد بسیاری اتفاق افتاده که زن یا مرد بعد از ازدواج به کل موقعیت خوب مالی اش نابود شده
چند تا مورد هست که اصلا اشاره نکردین
شما قبل ازدواج اهل پس انداز و کار نبودین که بعدش خونه و ماشین خریدین؟
کمک از سوی افرادی غیر از خودتون(مثلا حقوق همسر و کمک پدر و مادر و...)بوده؟
بنظرم این موارد در حالت کلی برای همه صادق نیست،چه موارد بسیاری اتفاق افتاده که زن یا مرد بعد از ازدواج به کل موقعیت خوب مالی اش نابود شده
نمیدونم چرا این طرز تفکر بر عمومیت جامعه حاکم هست که زنجیره ی به موفقیت رسیدن یک انسان نوعی رو این شکلی بدونن:
تولد >> درس و تحصیل >> کار و تلاش >> ازدواج !
یعنی اکثر افرادی (e.g. پدر و مادر) که باهاشون صحبت میکنی میبینی دیدگاهشون به این شکله که مثلا میگن پسر فلانی زن گرفته، چه پسر موفقیه!!
کلا موفقیت یک فرد رو در ازدواج اون شخص میدونن ! :/ یا ازدواج رو یک پیشرفت در زندگی [emoji52] oh no
Sent from my SM-P601 using Tapatalk
درود
خوب بخشی از محرک برای ازدواج بحث جنسی اون هست
که نمیشه منکر شد..چطور میشه تشخیص داد کل بحث ازدواج به خاطر مورد جنسی اون نیست؟ و بحث جنسی بقیه موارد رو داره ، توجیه میکنه؟
چون خیلی از ازدواج هایی که به شکست میرسه به خاطر این بوده که عشقی در کار نبوده و همش به خاطر مسائل جنسی بوده
تشخیص افتراقی چطور است که خیلی مهم هست؟
pcforlife
05-07-2015, 15:32
کلا ازدواج در مملکت ما دارای شکل مناسبی نیست. شکلی سراسر تشکیل شده از بی اعتمادی و به شدت تاثیر پذیر از شانس.
کسانی که به شکل عرف فعلی جامعه (سنتی) ازدواج کردن، به نظر من به 4 دسته تقسیم میشن:
1- کسانی که به شکل تصادفی و شانس با درصد بالا و مطلوبی با زوج رویایی شون ازدواج کردند که دقیقا از لحاظ فکری، اخلاقیات بیشترین تفاهم رو دارند و البته اعتمادی که به واسطه همین تفاهم به صورت بالایی بینشون شکل گرفته.
2- کسانی که زوج دلخواهشون رو به دست نیاوردند، اما به دلیل منعطف بودن و قانع بودن، به مرور زمان خودشون رو با شرایط وفق دادند و راضی شدند.
3- کسانی که زوج دلخواهشون رو به دست نیاوردند، با این موضوع هم نتونستند کنار بیان، اما به دلایلی مثل داشتن فرزند یا خانواده یا اطرافیان و... از همسرشون جدا نشدند و زندگی رو تحمل میکنند (طلاق های عاطفی)
4- کسانی که زوج دلخواهشون رو به دست نیاوردند و بعد از مدتی ازدواج به طلاق منتهی میشه.
متاسفانه برای جامعه ی (جهان سومی) ما، اهمیت نداره که سه مورد از 4 حالت بالا نامطلوب هست، بلکه چیزی که براشون اهمیت داره اینه که سه مورد از چهار مورد بالا به طلاق کشیده نمیشه.
چیزی که واضحه تفکری که از جانب قانون و حاکمیت تزریق شده به خانواده ها و افراد جامعه اینه که رابطه دختر و پسر پیش از ازدواج به شکل دوستی کاملا نهی شده است و هنجارشکنی تلقی میشه. که اگر دقیقتر به این مورد نگاه کنیم جامعه ما ترجیح میده هزینه های مختلف از شکل گیری وکنترل مناسب روابط دوستی دختر و پسر رو پرداخت نکنه...
ضمن اینکه برای جایگزین کردن رابطه دوستی و شناخت ابتدایی، راهکارهایی مثل صیغه، دوران نامزدی و... ارائه شده که متاسفانه متوجه نیستند که اگر یکی از طرفین در این دوره ها با طرف مقابلش رابطش رو تموم کنه، شکست عاطفی شدیدتری برای خود فرد و خانواده مقابلش شکل میگیره که حتی در برخی خانواده ها به نزاع هم کشیده میشه! در واقع در فرهنگ غالب جامعه سنتی، رابطه دختر و پسری که پس از خواستگاری به دوره نامزدی یا صیغه رسیده، قابل برهم خوردن نیست که با توجه به صحبت قبلیم، در صورتی که اگر صیغه یا نامزدی جایگزینی برای رابطه دوستی باشن، این موضوع نباید a big deal باشه که البته هست!!
از طرفی همین فرهنگ غالب فعلی، افراد جامعه رو برای موفق تر شدن ازدواج ها به بی اعتمادی تشویق میکنه. چرا؟ چون حاکمیت نتونسته اشتغال و حقوق مکفی رو برای جوانان بیاره، نتونسته اعتیاد و بی بند و باری رو کنترل کنه، نتونسته آموزش لازم برای زندگی، درباره اخلاقیات و... رو به جووناش بده. نتیجتا ساده ترین راه رو انتخاب کرده که آقا اعتماد نکنید، چون ما وقت وهزینه برای آموزش و کنترل نداریم و نگذاشتیم. که ما بارها در برنامه های تلویزیونی ای که یه روحانی در رسانه راجع به ازدواج صحبت میکنه، این بحث رو شنیدیم و دیدم.
.
در کل با در نظر گرفتن این موارد به نظرم ازدواج در کشور ما به شدت ریسکی هستش. ازدواج مثل دانشگاه رفتن نیست که بگیم در یه برهه ای از زندگی رخ میده و بعد چند سال تموم میشه. ازدواج قراره بخش اعظمی از زندگی هر فردی رو در بر بگیره که متاسفانه با این شکل فعلی باید به شدت خوش شانس بود والسلام!
من فکر میکنم شرایط مالی، مهریه و... هم یه جورایی در زیرمجموعه همین موضوع بالاست که اشاره شد و کلا این شکل ازدواج در کشور ماست که عامل موثر کاهش ازدواج باشه.
.
.
.
ساری اگه مطلبم زیاد بود و خسته شدید.:n16:
چند تا مورد هست که اصلا اشاره نکردین
شما قبل ازدواج اهل پس انداز و کار نبودین که بعدش خونه و ماشین خریدین؟
کمک از سوی افرادی غیر از خودتون(مثلا حقوق همسر و کمک پدر و مادر و...)بوده؟
بنظرم این موارد در حالت کلی برای همه صادق نیست،چه موارد بسیاری اتفاق افتاده که زن یا مرد بعد از ازدواج به کل موقعیت خوب مالی اش نابود شده
بنده قبل ازدواج اهل کار و پس انداز بودم
اما همه چیز کار و پس انداز نیست !
موارد بسیاری را میتوان گفت که از کار و پس انداز مهم تر است . مثلا اینکه در یک شرائط مناسبی وام بگیری و خانه بخری
شرائط مناسب
یعنی مثلا ممکنه امروز وام بگیری و خانه بخری فردا خونه ارزون شه . این شرائط مناسب نیست و ضرر است .
موضوع اینست که گاهی انسان شبانه روز کار میکند هیچ پیشرفتی ندارد و گاهی با یک ترفند ساده در کار پیشرفت میکند .
عرض بنده اینست (و فقط محدود به خانه و ماشین نیست) که وقتی دو نفر میشوی ، دو اندیشه در یک قالب زندگی میکند . این تضارب آرا آنهم در یک قالب نتایج خوبی دارد یعنی بعد از ازدواج فرد شریک زندگی دارد نفع و ضرر هر یک نفع و ضرر دیگری است . بنابراین تصمیم گیریها در زندگی توسط دو نفر گرفته میشود و این باعث بهتر شدن تصمیم گیریها میشود
این موضوع مهم است : دو اندیشه در یک قالب
در مورد اینکه بعضی بعد از ازدواج وضع مالی شان بدتر میشود
یک مشکل ما اینست که همه جیز را در مادیات میبینیم در حالیکه مادیات همه چیز نیست .
گاهی افراد هیچ امکاناتی ندارند اما شاد هستند و گاهی همه امکانات مادی دارند و افسرده هستند .
موضوع اصلی بعد روحیه در زندگی است و مادیات در مراحل بعد است .
گاهی افراد اشتباه میکنن و اشتباه شان باعث مشکلات مالی میشود . خوب خیلی ساده است . باید اشتباه را اصلاح کنن .
گاهی ممکنه یک زوج تنها اشتباهشان در زندگی تصمیم اشتباه مالی باشد اما در بقیه موارد تصمیم درست بگیرن
البته عوض شدن زندگی شما فایده ایی نخواهد داشت اون بهتر شدن زندگی هست که منتظر جوابیم هنوز !
منظور بنده از عوض شدن دقیقا بهتر شدن بود . برای چه از لفظ تغییر و عوض شدن استفاده کردم ؟ چون تغییر ساختاری در زندگی داشتم ) مواردی از بهتر شدن زندگی ام :
1- تجربه محبت چه به همسر و چه به فرزند (نمیگم عشق چون لفظ عشق را مقدس میدانم و عشق را یک پله بالاتر از محبت به زن و بچه میدان )( از مهمترین موارد بهتر شدن زندگی محبت است باید بچشین تا بدانین چی میگم )
2- تجربه دو نفر شدن در زندگی
3- ترک خیال های خام
ولی به طور کل در ازدواج باید منافع کل رو در نظر گرفت و نه فقط رضایت شخصی و زاییدن و شادی کردن به قیمت مشکلات م شرایط بدتر درست کردن چه برای خودمون و از خودمون مهمتر برای طبیعت . به طور کل حالا ازدواجم کردی حالا چرا اشتباه دوم: تولید نسل بیشتر؟!
شما این همه دختر و پسر مجرد افسرده رو نمیبینی ؟ دختران و پسران مجرد محیط زندگی بنده افسرده هستند ( البته آنها که سن شان بالا رفته ) . دختر و پسر های مجرد محیط زندگی شما افسرده نیستند ؟
از قصه غمبار محیط پیرامون ام تعریف کنم ؟
ضرر و زیان این ادم های افسرده که برای همه مشکل درست میکنن بیشتر است یا ازدواج؟
بنده در محیط پیرامون ام اینطور دیده ام : که افرادی که ازدواج نمیکنن هر چند استاد دانشگاه باشند و شاگردان زیادی داشته باشند ، هر چند از نظر مالی قوی باشند هرچند ...
اینها را که بنده دیده ام عموما افسرده هستند .
در مورد تولید نسل بیشتر :
1- بنده کلا دوست ندارم بحث کنم الان روز است یا شب . چشمم باز است و دارم میبینم که الان روز است .
تاثیری که فرزند در زندگی انسانها دارد دیدنی است و قابل بحث نیست
2- در مورد اینکه طبیعت با ازدیاد نسل از بین میرود :
بنده هم شدیدا به طبیعت علاقه دارم و شدیدا با از بین بردن آن مخالف هستم . به نظر بنده عامل اصلی از بین رفتن طبیعت
مادی گرایی انسانها (و در راس اینها قدرت های جهانی ) (مثلا وقتی قیمت نفت که باید 2000 دلار باشد اما برای اینکه نفت زودتر از دست کشورهای ضعیف خارج شود و با ان رشد کشورهای قوی تضمین شود قیمت نفت پایین است . بزرگترین عامل تخریب طبیعت پیش می آید )
عدم تربیت صحیح
میباشد .
3- با فرزند نیاوردن ما مشکل طبیعت حل میشود ؟ بلکه ما که طرفدار طبیعتیم باید فرزند طرفدار طبیعت داشته باشیم تا اینده جلو تخریب طبیعت را بگیریم
ArashMiniStar
06-07-2015, 11:42
شما این همه دختر و پسر مجرد افسرده رو نمیبینی ؟ دختران و پسران مجرد محیط زندگی بنده افسرده هستند ( البته آنها که سن شان بالا رفته ) . دختر و پسر های مجرد محیط زندگی شما افسرده نیستند ؟
از قصه غمبار محیط پیرامون ام تعریف کنم ؟
ضرر و زیان این ادم های افسرده که برای همه مشکل درست میکنن بیشتر است یا ازدواج؟
بنده در محیط پیرامون ام اینطور دیده ام : که افرادی که ازدواج نمیکنن هر چند استاد دانشگاه باشند و شاگردان زیادی داشته باشند ، هر چند از نظر مالی قوی باشند هرچند ...
اینها را که بنده دیده ام عموما افسرده هستند .
در مورد تولید نسل بیشتر :
1- بنده کلا دوست ندارم بحث کنم الان روز است یا شب . چشمم باز است و دارم میبینم که الان روز است .
تاثیری که فرزند در زندگی انسانها دارد دیدنی است و قابل بحث نیست
2- در مورد اینکه طبیعت با ازدیاد نسل از بین میرود :
بنده هم شدیدا به طبیعت علاقه دارم و شدیدا با از بین بردن آن مخالف هستم . به نظر بنده عامل اصلی از بین رفتن طبیعت
مادی گرایی انسانها (و در راس اینها قدرت های جهانی ) (مثلا وقتی قیمت نفت که باید 2000 دلار باشد اما برای اینکه نفت زودتر از دست کشورهای ضعیف خارج شود و با ان رشد کشورهای قوی تضمین شود قیمت نفت پایین است . بزرگترین عامل تخریب طبیعت پیش می آید )
عدم تربیت صحیح
میباشد .
3- با فرزند نیاوردن ما مشکل طبیعت حل میشود ؟ بلکه ما که طرفدار طبیعتیم باید فرزند طرفدار طبیعت داشته باشیم تا اینده جلو تخریب طبیعت را بگیریم
ببخشید اول اینکه این همه جوون افسرده دلیلش ازدواج نکردنه؟:n13: ی جواب آره یا نه :n09:
دوم اینکه این همه زن شوهر تو ایران همش سر جنگ و دعوا دارن سر هر مسئله ای چی ؟(یه چیز بیشتر از حالت عادیش)
سوم
ضرر و زیان این ادم های افسرده که برای همه مشکل درست میکنن بیشتر است یا ازدواج؟
این چ ضرر زیانی هست ک ما خبر نداریم:n29:
چهارم
3- با فرزند نیاوردن ما مشکل طبیعت حل میشود ؟ بلکه ما که طرفدار طبیعتیم باید فرزند طرفدار طبیعت داشته باشیم تا اینده جلو تخریب طبیعت را بگیریم
با فرزند آوردن مشکل حل میشود؟ چرا باید اصلا حتی فرزند زیاد بیاریم؟ وقتی منابع زمین رو به اتمامه؟ وقتی اقتصاد ما مشکل داره؟ چرا به جای همون یه گله بچه یه دونه نیاریم ک بتوینم براش زندگی بهتری فراهم کنیم؟ نکنه تو ایران دولت داره فراهم میکنه خبر نداریم؟ نکنه مثل سوئد هست ک طرف مدرسه و دانشگاه میره بهش حقوق میده دولت؟:n08: حتی اگه میدونیم نمیتونیم ی بچه رو درست ساپورت کنیم ستم به اون بچس ک بخاطر دل خودمون بخوایم بیاریمش :n38:
بنده قبل ازدواج اهل کار و پس انداز بودم
اما همه چیز کار و پس انداز نیست !
موارد بسیاری را میتوان گفت که از کار و پس انداز مهم تر است . مثلا اینکه در یک شرائط مناسبی وام بگیری و خانه بخری
شرائط مناسب
یعنی مثلا ممکنه امروز وام بگیری و خانه بخری فردا خونه ارزون شه . این شرائط مناسب نیست و ضرر است .
موضوع اینست که گاهی انسان شبانه روز کار میکند هیچ پیشرفتی ندارد و گاهی با یک ترفند ساده در کار پیشرفت میکند .
عرض بنده اینست (و فقط محدود به خانه و ماشین نیست) که وقتی دو نفر میشوی ، دو اندیشه در یک قالب زندگی میکند . این تضارب آرا آنهم در یک قالب نتایج خوبی دارد یعنی بعد از ازدواج فرد شریک زندگی دارد نفع و ضرر هر یک نفع و ضرر دیگری است . بنابراین تصمیم گیریها در زندگی توسط دو نفر گرفته میشود و این باعث بهتر شدن تصمیم گیریها میشود
این موضوع مهم است : دو اندیشه در یک قالب
در مورد اینکه بعضی بعد از ازدواج وضع مالی شان بدتر میشود
یک مشکل ما اینست که همه جیز را در مادیات میبینیم در حالیکه مادیات همه چیز نیست .
گاهی افراد هیچ امکاناتی ندارند اما شاد هستند و گاهی همه امکانات مادی دارند و افسرده هستند .
موضوع اصلی بعد روحیه در زندگی است و مادیات در مراحل بعد است .
گاهی افراد اشتباه میکنن و اشتباه شان باعث مشکلات مالی میشود . خوب خیلی ساده است . باید اشتباه را اصلاح کنن .
گاهی ممکنه یک زوج تنها اشتباهشان در زندگی تصمیم اشتباه مالی باشد اما در بقیه موارد تصمیم درست بگیرن
دوست گرامی در جملاتتون موکدا به این عبارت اشاره دارید: دو قالب و دو اندیشه....
حالا من میخوام با مثالی کلیت حکم شما رو نقض کنم :n01:
افرادی که در یک قالب و یک اندیشه تونستن دنیا رو تغییر بدن مانند کارل مارکس،،بیل گیتس،،آلبرت انشتین و حتی نویسندگانی که با آثار بزرگشون هویت و انسانیت رو به انسان القا کردن نظیر : گابریل گارسیا مارکز و ...:n16:
و اما مثالی در زمینه یک قالب و 270 مغز که حتی نمیتونن جامعه خودشون رو به نحو شایسته ای بگردونن (حذف شد)
من ترجیح میدم مغزم درست کار کنه تا بتونم از عهده امورم بر بیام تا اینکه به فکر دو سه قالبی کردن خودم و اندیشه ام باشم اونم با ازدواج و هزار مساله بعدش:n40:
ببخشید اول اینکه این همه جوون افسرده دلیلش ازدواج نکردنه؟:n13: ی جواب آره یا نه :n09:
دوم اینکه این همه زن شوهر تو ایران همش سر جنگ و دعوا دارن سر هر مسئله ای چی ؟(یه چیز بیشتر از حالت عادیش)
سوم
این چ ضرر زیانی هست ک ما خبر نداریم:n29:
چهارم
با فرزند آوردن مشکل حل میشود؟ چرا باید اصلا حتی فرزند زیاد بیاریم؟ وقتی منابع زمین رو به اتمامه؟ وقتی اقتصاد ما مشکل داره؟ چرا به جای همون یه گله بچه یه دونه نیاریم ک بتوینم براش زندگی بهتری فراهم کنیم؟ نکنه تو ایران دولت داره فراهم میکنه خبر نداریم؟ نکنه مثل سوئد هست ک طرف مدرسه و دانشگاه میره بهش حقوق میده دولت؟:n08: حتی اگه میدونیم نمیتونیم ی بچه رو درست ساپورت کنیم ستم به اون بچس ک بخاطر دل خودمون بخوایم بیاریمش :n38:
1-بنده آنچه که از افسردگی میان مجردها دیده ام قابل مقایسه با متاهل ها نیست . تقریبا تمام مجردها افسرده هستند . از صدایی که برای زنگ موبایلشان انتخاب میکنند تا خنده های بلند الکی شان که میخوان بگن شادیم نشان از افسردگی دارد .
2- دعوا متاهلین : بنده هرگز نگفتم یلخی ازدواج کنیم که بعدش دعوا کنیم
3- ای کاش کل مطلب بنده را درباره از بین بردن طبیعت کپی میکردین و گزینش نمیکردین . بنده گفته ام مشکل اصلی طبیعت تولید نسل بیشتر نیست که توضیح دادم . آن توضیح کامل را ایراد بگیرید
4- در باره فرزند : بنده منظورم این بود که با فرزند نیاوردن ما با بهانه از بین رفتن طبیعت مشکل حل نمیشود بلکه باید فرزند داشت و او را درست تربیت کرد تا بعدها حافظ طبیعت باشد
ArashMiniStar
07-07-2015, 13:38
1-بنده آنچه که از افسردگی میان مجردها دیده ام قابل مقایسه با متاهل ها نیست . تقریبا تمام مجردها افسرده هستند . از صدایی که برای زنگ موبایلشان انتخاب میکنند تا خنده های بلند الکی شان که میخوان بگن شادیم نشان از افسردگی دارد .
2- دعوا متاهلین : بنده هرگز نگفتم یلخی ازدواج کنیم که بعدش دعوا کنیم
3- ای کاش کل مطلب بنده را درباره از بین بردن طبیعت کپی میکردین و گزینش نمیکردین . بنده گفته ام مشکل اصلی طبیعت تولید نسل بیشتر نیست که توضیح دادم . آن توضیح کامل را ایراد بگیرید
4- در باره فرزند : بنده منظورم این بود که با فرزند نیاوردن ما با بهانه از بین رفتن طبیعت مشکل حل نمیشود بلکه باید فرزند داشت و او را درست تربیت کرد تا بعدها حافظ طبیعت باشد
1.الان ینی اون جوونای افسرده اولا چرا افسرده هستن؟ شما جواب منو ندادی ک ایا بخاطر ازدواج نکردن افسرده هستن؟(موضوع بسیار مهم)
موضوع بعدی ایا مشکلات اقتصادی و فرهنگی ووو قراره با ازدواج حل بشه یا بهش افزوده بشه؟ وقتی برای مثال کار نباشه وقتی ازدواج کنه این موضوع بیشتر اون جوون رو درگیر میکنه چون باید حتی بیشتر هم در بیاره ک بتونه خرج بده این ی نمونه
2.منظورمو نگرفتی ...دارم میگم زن شوهرای ایرانی در حال حاضر این همه دعوا مشکل دارن خارج از اون حد طبیعیش ک ب زن شوهری مربوط میشه مشکل نیست؟ اصلن نشونه چیه این همه اختلاف؟ ریشه اش کجاس؟ مگه قرار نبود با ازدواج طرف از فرش ب عرش برسه ؟کافیه ی نگاهی ب امار طلاق ها بندازی؟ این امار چی رو نشون میده؟ تازه از اینکه طلاق تو ایران هنوز ی چیز ناپسند هست و خیلیا مجبورن ب دلایل مختلف اعتقاد ب سوختن و ساختن و درست شدن تحمل کنن بگذریم...اونی ک چون بچه اورده ب زور بچه مجبوره بسازه رو چجور توجیح میکنین؟ ایا این همه ازدواج موفقه واقن ؟
43.مشکل اصلی دقیقا تولید بچه ادمیزاده! چ بخوای چ نخوای با اومدن ی انسان اون ی سهمی از طبیعیت رو داره بر میداره (با تمام اموزش های شما!!) غیر از اینه؟ ایا این منابع اینقد زیادن ک چند تا چند تا بچه پس بندازیم؟ بعد ببخشید شما مثلا در مورد مشکل کم ابی در کشورمون ک حاد شده خبر دارین؟ از پیش بینی کارشاسا چطور! حالا بنظرتون باید جمعیت 80 میلیونی تبدیل بشه ب 200 م؟ :|
1-بنده آنچه که از افسردگی میان مجردها دیده ام قابل مقایسه با متاهل ها نیست . تقریبا تمام مجردها افسرده هستند . از صدایی که برای زنگ موبایلشان انتخاب میکنند تا خنده های بلند الکی شان که میخوان بگن شادیم نشان از افسردگی دارد .
مغلطه میفرمایید
الان طبق این گفته تون ازدواج راه درمان افسردگی است؟
هستن مجرد هایی که افسردگی ناشی از تنهایی داشته باشن ولی منبعی نیست که بگه تعدادشون بیشتر از افسرده های متاهل هست! در واقع اونطور که به چشم میبینینم مجرد ها درد و قصه کمتر دارن نسبت به متاهل ها، خودم خیلی به چشم دیدم افرادی که از خرید های زیاد زنشون مینالن و کمرشون زیر بار مخارج شکسته و خسته شده از زندگی و زن هایی که از اخلاق گند شوهر و خسیس بازی هاشون عاصی شدن! اینها چیز هایی که بیشتر به چشم میاد/
از اون گذشته راه حل رفع افسردگی ناشی از تنهایی فقط ازدواج نیست.
مثل این میمونه که بگیم چون خانم ها در دوران بارداری افسردگی میگیرن برن بچه از پرورشگاه بیارن و باردار نشن!!
ArashMiniStar
07-07-2015, 19:42
مغلطه میفرمایید
الان طبق این گفته تون ازدواج راه درمان افسردگی است؟
هستن مجرد هایی که افسردگی ناشی از تنهایی داشته باشن ولی منبعی نیست که بگه تعدادشون بیشتر از افسرده های متاهل هست! در واقع اونطور که به چشم میبینینم مجرد ها درد و قصه کمتر دارن نسبت به متاهل ها، خودم خیلی به چشم دیدم افرادی که از خرید های زیاد زنشون مینالن و کمرشون زیر بار مخارج شکسته و خسته شده از زندگی و زن هایی که از اخلاق گند شوهر و خسیس بازی هاشون عاصی شدن! اینها چیز هایی که بیشتر به چشم میاد/
از اون گذشته راه حل رفع افسردگی ناشی از تنهایی فقط ازدواج نیست.
مثل این میمونه که بگیم چون خانم ها در دوران بارداری افسردگی میگیرن برن بچه از پرورشگاه بیارن و باردار نشن!!
اضافه کنم این افسردگی ناشی از تنهایی نیس در خیلی موارد
شما نگاه کنین تو غرب با دوستی با جنس مخالف این نیاز بر طرف میشه قرار نیس ک ازدواج بر طرفش کنه؟حتما باید ازدواج باشه؟ دیگه مشکلات ما حله؟
مشکل جوونای ما ک افسرده زیاد داریم دلیلش عمدتا بر میگرده ب مشکلات فعلی مملکت ک هیچ انگیزه ای واسه اون جوون نذاشتن 4 تا تفریح درست حسابی ندارن نه کار هست ن حقوق درست درمون وضعیت فرهنگی بهم ریخته تو دوستی ها تاثیر گذاشته اینا هست ک افسردگی میاره ازدواج کردن هم فقط مشکل اینقدر اضافه میکنه ک این بدبختی ها کمرنگ تر میشع جاشو ب گنده ترش میده!
فرض کن شما سر درد داری بعد سرطان میگیری! قطعا میچسبی ب سرطانه اون درد سرت رو فراموش میکنی از بس اون یکی سنگینه!
سلام دوستان.چند صفحه پیش در مورد ازدواج و اینها گفتم که خوبه و از این بحث حرفا...اما الان نظرم عوض شده...البته ازدواج فی نفسه خوبه اما...
با شکست عشقی که منه 17 ساله دیشب خوردم دیگه حاظر نمیشم حتی بهش فکر کنم تا پایان 26-7 سالگی...
دختر خانوم از اشنا ها بودن...دیشب به طرز عجیبی توی یک مهمونی رسمی مادرشون مارو دعوت کردن مراسم نامزدی دخترشون...امشبم که شب قدر...من کلا داغون شدم...
چیکار کنم فراموش کنم این قضایارو؟ اونقد تابلو بازی دراوردم کم مونده بود تو خونه گندش دراد...
Sent from my GT-I9082
book3000
08-07-2015, 03:07
درمان دردت فقط گذشت زمان است
زمانی میاد که به این روزهات میخندی
شاید هم کمی احساس خجالت از رفتاری که داشتی
البته شاید
آزمودم عقل دور اندیش را
بعد ازین دیوانه سازم خویش را
Sent from my ASUS K00S using Tapatalk
Captain_America
08-07-2015, 06:32
سلام دوستان.چند صفحه پیش در مورد ازدواج و اینها گفتم که خوبه و از این بحث حرفا...اما الان نظرم عوض شده...البته ازدواج فی نفسه خوبه اما...
با شکست عشقی که منه 17 ساله دیشب خوردم دیگه حاظر نمیشم حتی بهش فکر کنم تا پایان 26-7 سالگی...
دختر خانوم از اشنا ها بودن...دیشب به طرز عجیبی توی یک مهمونی رسمی مادرشون مارو دعوت کردن مراسم نامزدی دخترشون...امشبم که شب قدر...من کلا داغون شدم...
چیکار کنم فراموش کنم این قضایارو؟ اونقد تابلو بازی دراوردم کم مونده بود تو خونه گندش دراد...
Sent from my GT-I9082
سلام. پسر خوب شما فقط 17 سالتون هستش، اکثرا نوجوان ها تو این سن و سال تجربیات مشابه داشتند. یکیش خود من و میدونم هم الان واقعا بجز زمان هیچ درمان دیگه ای نیست.
من نمیدونم رابطه شما و دختر خانوم تا چه حدی بوده ولی قرار نیست هر رابطه ای تا ابد دوام بیاره، آدما وارد رابطه ها میشن میبینن براشون کار میکنه یا نه یا ادامه میدن یا کنار میکشن.
مهم این هست که چه درسی میگیری و از این درس چجوری تو روابط بعدی استفاده میکنی. مطمعا باش این تجربه ها هر چند ممکنه الان سخت باشه ولی ارزش واقعیش رو بعدا میشه درک کرد.
موفق باشید.
ArashMiniStar
08-07-2015, 08:25
سلام دوستان.چند صفحه پیش در مورد ازدواج و اینها گفتم که خوبه و از این بحث حرفا...اما الان نظرم عوض شده...البته ازدواج فی نفسه خوبه اما...
با شکست عشقی که منه 17 ساله دیشب خوردم دیگه حاظر نمیشم حتی بهش فکر کنم تا پایان 26-7 سالگی...
دختر خانوم از اشنا ها بودن...دیشب به طرز عجیبی توی یک مهمونی رسمی مادرشون مارو دعوت کردن مراسم نامزدی دخترشون...امشبم که شب قدر...من کلا داغون شدم...
چیکار کنم فراموش کنم این قضایارو؟ اونقد تابلو بازی دراوردم کم مونده بود تو خونه گندش دراد...
Sent from my GT-I9082
از این چیزا زیاد پیش میاد تازه اینکه دوست دخترت بوده! باید یاد بگیری وقتی با دختر جماعت دوست میشی رابطه جدی نگیری چون 99 درصد تهش تموم شدن رابطه هست (بارها برام پیش اومده طرف یدفعه همیجوری زنگ زده میگه میخوام تموم کنم منم میگن عیب نداره خوشحال شدم بای !![emoji23] )
mehrabooni
08-07-2015, 09:58
سلام دوستان.چند صفحه پیش در مورد ازدواج و اینها گفتم که خوبه و از این بحث حرفا...اما الان نظرم عوض شده...البته ازدواج فی نفسه خوبه اما...
با شکست عشقی که منه 17 ساله دیشب خوردم دیگه حاظر نمیشم حتی بهش فکر کنم تا پایان 26-7 سالگی...
دختر خانوم از اشنا ها بودن...دیشب به طرز عجیبی توی یک مهمونی رسمی مادرشون مارو دعوت کردن مراسم نامزدی دخترشون...امشبم که شب قدر...من کلا داغون شدم...
چیکار کنم فراموش کنم این قضایارو؟ اونقد تابلو بازی دراوردم کم مونده بود تو خونه گندش دراد...
توی این سن عشق نمیفهمی چیه
این چیزایی که همسنای تو میگن همش احساسات زود گذره
بیخود کردی (مودبانه تر بگم بهتره) اشتباه کردی انقدر زود وارد این قضایا شدی
هنوز دهنت بوی شیر میده پسر جان برای خودت دارم میگم این حرفا رو وگرنه بیکار نیستم اینهمه تایپ کنم
همه اینجا خوبی شما رو میخوان پس توصیه میکنم تا چند سال دیگه که عقلت به این چیزا برسه دورو بر اینجور روابط نری
Captain_America
08-07-2015, 10:40
توی این سن عشق نمیفهمی چیه
این چیزایی که همسنای تو میگن همش احساسات زود گذره
بیخود کردی (مودبانه تر بگم بهتره) اشتباه کردی انقدر زود وارد این قضایا شدی
هنوز دهنت بوی شیر میده پسر جان برای خودت دارم میگم این حرفا رو وگرنه بیکار نیستم اینهمه تایپ کنم
همه اینجا خوبی شما رو میخوان پس توصیه میکنم تا چند سال دیگه که عقلت به این چیزا برسه دورو بر اینجور روابط نری
شما که زدی صورت مساله رو پاک کردی.
اتفاقا اصلا هم برای ایشون زود نیست ایشون حق دارن وارد این به قول شما قضایا بشن.
مهم ترین نکته تو روابط تجربه بدست آوردن و درس گرفتن هستش. تا وقتی تجربه ای نباشه چجور بتونه بفهمه فرق عشق با احساس زودگذر چیه؟
ArashMiniStar
08-07-2015, 11:16
اگه ی نگاهی ب اروپا کنیم از همون سن پایین شروع میکنن این یک
دوم ایشون این ضربه نخوره چند سال دیگه بدترشو بلاخره خواهد خورد باید از الان یادبگیره چی جدیه چی نه
سلام دوباره دوستان...آقا از همدردی و همدلی همتون ممنونم.البته من دوستی با ایشون نداشتم اما به قول معروف یکی از گزینه های روی میز ازدواج بود و قطعی شده بود چون من در موردش صحبت کرده بودم با یکی دو نفر...در کل بالاخره میگن که دنیا دوران دورانه.یوقتی واسه ما خوب میاد یوقت بد...با خودم فکر کردم اگر قرار باشه من با یه همچین چیزی کل تمرکزم بهم بخوره و داغون بشم که در اینده از این بدترشو میبینم.بالاخره خیلی خوشحال شدم که بازم کسی به فکر ما هست...اینجا یه مسئله ای بود.من میتونستم همین حرفارو به خواهر یا برادرم بگم و اونا هم اگه بیشتر از شما همدردی نمیکردن کمتر هم نبوده اما اون حیای خواهر برادری به نحوی به من اجازه اینکار رو نداد و گفتم بیام با شما بردارای گلم و بعضا خواهرای گلم مشورت بکنم.البته با تمام این حرفا میشه گفت فراموشش کن و از این حرفا یه حالت ایده آل و آرمانیه...بالاخره آش کشک خالمه!!! بدیش هم اینه که من مجبورم هم نامزدی هم عقد و هم عروسی ایشون برم...اما خوب سعی میکنم نرم که خیلی دوباره فکر و خیال و اینا نکنم!الان که بهتر فکر میکنم اینه که ایکاش من اصا شخص خاصی انتخاب نمیکردم.فقط خواسته ها و ایده ال هام رو تعریف کنم...از اون طرف هم به عنوان نیاز باید یکی باشه دیگه میدونین چی میگم و زیاد توضیح نمیدم...با یکی از دوستان هم که کل ماجرا رو میدونست مشورت کردم گفت تو که الان ماشالله با تجربه شدی یدونه د.د اختیار کن!!!
اونجوری که خودم شنیدم میگن پسرا یمدتی بین بازه ی 16 تا 19 سالگی جو ازدواج میگیردشون اما نمیشه اسم اون احساس رو عشق گزاشت...
بهر حال با توجه به نظراتتون، اگه میشه نظرتون رو در مورد این حرف دوست اسکل ما بگین ممنون میشم...
Sent from my GT-I9082
ضمنا در جواب اقا آرش.داداش شما دل خیلی بزرگی داری.خیلی دمت گرمه.من واقعا طاقت اینکه یه نفر باهام کات کنه رو ندارم...شاید هم این یکی از موارد د.د اختیار نکردنم تا حالا بوده...چون من با ظرفیتی که پریشب از خودم دیدم جرعتشو ندارم که حرکتی بکنم.یعنی حال و هوای خودمو توی پریشب یادم میارم خیلی بد میترسم از هر چی رابطه.البته اگه یوقت آدم بطور مستقیم از یکی بشنوه که نمیخوادت احساس میکنم خیلی بهتره تا اینکه بری یه مهمونی که بدونی اونم هست و الکی مثلا خوشتیپ بکنی و بری اونجا بعد یهو اینو بشنوی خیلی بد میشه دیگه.خداییش این یه مورد رو قبول کنین!!![emoji1] [emoji1] [emoji1] [emoji1]
Sent from my GT-I9082
دلابل من برای ازدواج نکردن اینه که فعلا سر از زندگی خودم در نیوردم دارم گیچ می زنم و فکر نمی کنم فعلاهدفم ازدواج باشه اما دلایل خیلیا تو جامعه می تونه مسادل مالی باشه
یکی از دلایلی که ذکر نشد هم تفاوت نسل ما وقدیم هاست مادر پدرهای ما این همه آپشن نداشتند همه باید ازدواج می کردند و زندگی می رفت جلو اما با این همه بمباران اطلاعاتی و کارهای جدید که می شه کرد شاید ازدواج دیگه به صورت هدف مطرح نشه
Mehrshad-msv
09-07-2015, 02:58
مجبور شدم صدا و ریتم موسیقی رو کمی آرام کنم تا به شما جواب بدم. هرچند برداشت شما شخصی هست و دفاع از حق انتخابتون و همچنین بنده و امثالهم... بنده شمارو نمی خوام راضی به قبول تجربیات خودم کنم اما جواب می دم:
شما این همه دختر و پسر مجرد افسرده رو نمیبینی ؟ دختران و پسران مجرد محیط زندگی بنده افسرده هستند ( البته آنها که سن شان بالا رفته ) . دختر و پسر های مجرد محیط زندگی شما افسرده نیستند ؟
- بله هستند ولی فاکنورهای افسردگی در جامعه و مخصوصا جامعه بخصوصی مثل ما بسیار پیچیده و زیاده! تازه من فکر می کنم کسانی که توان ازدواج و یا صلاح در ازدواج در این وضع جامعه رو می بینند فقط خودشون و خوشبختی خودشون رو می بینند بدون اینکه بدونند اعمالشون داره به هم نسل های خودشون و بعدشون لطمه می زنه.
از قصه غمبار محیط پیرامون ام تعریف کنم ؟
- نیاز نیست دوست عزیز حتی نابیناها و ناشنواها هم این مسائل رو دارند درک می کنند چه برسد به من و شما.
ضرر و زیان این ادم های افسرده که برای همه مشکل درست میکنن بیشتر است یا ازدواج؟
بنده در محیط پیرامون ام اینطور دیده ام : که افرادی که ازدواج نمیکنن هر چند استاد دانشگاه باشند و شاگردان زیادی داشته باشند ، هر چند از نظر مالی قوی باشند هرچند ...
اینها را که بنده دیده ام عموما افسرده هستند .
- ازدواج یک مسئله شخصی و عمومیه. فقط خوشبختی طرفین مهم نیست محیط هم خیلی مهمه. ازدواجی که زنا، بچه های طلاقی، فقر، خودخواهی و آسیب به منافع دیگران وارد کند مناسب نیست اسم ازدواج روش بزاریم. چون می شه به هدر دادن منبع محیط. ازدواج فراتر از رابطه شبانه، بچه، لبخند، گریه، سنت، مذهب و ... است و اوج تعالی دو موجود زنده به نام انسانه، انسان، انسان.
در مورد تولید نسل بیشتر :
1- بنده کلا دوست ندارم بحث کنم الان روز است یا شب . چشمم باز است و دارم میبینم که الان روز است .
تاثیری که فرزند در زندگی انسانها دارد دیدنی است و قابل بحث نیست
2- در مورد اینکه طبیعت با ازدیاد نسل از بین میرود :
بنده هم شدیدا به طبیعت علاقه دارم و شدیدا با از بین بردن آن مخالف هستم . به نظر بنده عامل اصلی از بین رفتن طبیعت
مادی گرایی انسانها (و در راس اینها قدرت های جهانی ) (مثلا وقتی قیمت نفت که باید 2000 دلار باشد اما برای اینکه نفت زودتر از دست کشورهای ضعیف خارج شود و با ان رشد کشورهای قوی تضمین شود قیمت نفت پایین است . بزرگترین عامل تخریب طبیعت پیش می آید )
عدم تربیت صحیح میباشد .
- مادی گرایی خیلی وقته از بین رفته، و الان چیزهای دیگه به همین عقاید ماده گراها اضافه شده و همه چیز رو حتی آنها هم مادی تعریف نمی کنند بلکه مادی درک می کنند.نفت همش یک برنامه و فیلمه و تمام این جنگ ها شاید تایه زمانی سر نفت بوده یا باشه ولی الان دیگه بحث سر منابع طبیعت ، نفرات کمتر و مفیدتر و انرژی تجدید پذیره. چون نفت هیچ سودی نداره برای دهه های بعد چه از لحاظ اقتصادی و چه طبیعت گرایی که راز بقای ما به این دو وابستست.
-در ضمن بنده متوجه تربیت صحیح نشدم! یعنی این همه افتضاح در تاریخ نشون دهنده ازدواج و تربیت صحیحه.تربیتی که غیر از انسان گرایی و آزادی باشه و وابسته به ایدئولوژی و مذهب باشه تربیت اون عقیده و کیش و مذهب نه یک تربیت جهان گونه.
پس فعلا تربیتی وجود نداره چه جهان اول چه پنجم چه چندم و ...و خودخواهی بشر برای زنده بودن، شاد بودن و لذت بردن به هر قیمتی و وابسته شدن به هر خرافه ای.
3- با فرزند نیاوردن ما مشکل طبیعت حل میشود ؟ بلکه ما که طرفدار طبیعتیم باید فرزند طرفدار طبیعت داشته باشیم تا اینده جلو تخریب طبیعت را بگیریم
- طبیعت تخریب نخواهدشد،چون خودشو می سازه حتی که جمعیت ده برابر این بشه باز توازن برقراره و هیچ اتفاق خاصی برای طبیعت نمیفته. فقط ما انسان هاییم که ضرر می دیم و نه طبیعت. هرچند ماهم خود طبیعتیم و در اون حل شده ایم و می شویم و خواهیم شد.
رنگ آبی نوشته های منه عزیز:n01:
راستی خیلی از اطرافیان بنده هم هستند که ازدواج کردند و حتی از من غمگین تر و خسته ترند به دلایل بسیار من جمله اقتصاد، شب کاری، روز کاری، و خیانت های زناشویی که به وجود میاره و غیره.
1.الان ینی اون جوونای افسرده اولا چرا افسرده هستن؟ شما جواب منو ندادی ک ایا بخاطر ازدواج نکردن افسرده هستن؟(موضوع بسیار مهم)
موضوع بعدی ایا مشکلات اقتصادی و فرهنگی ووو قراره با ازدواج حل بشه یا بهش افزوده بشه؟ وقتی برای مثال کار نباشه وقتی ازدواج کنه این موضوع بیشتر اون جوون رو درگیر میکنه چون باید حتی بیشتر هم در بیاره ک بتونه خرج بده این ی نمونه
2.منظورمو نگرفتی ...دارم میگم زن شوهرای ایرانی در حال حاضر این همه دعوا مشکل دارن خارج از اون حد طبیعیش ک ب زن شوهری مربوط میشه مشکل نیست؟ اصلن نشونه چیه این همه اختلاف؟ ریشه اش کجاس؟ مگه قرار نبود با ازدواج طرف از فرش ب عرش برسه ؟کافیه ی نگاهی ب امار طلاق ها بندازی؟ این امار چی رو نشون میده؟ تازه از اینکه طلاق تو ایران هنوز ی چیز ناپسند هست و خیلیا مجبورن ب دلایل مختلف اعتقاد ب سوختن و ساختن و درست شدن تحمل کنن بگذریم...اونی ک چون بچه اورده ب زور بچه مجبوره بسازه رو چجور توجیح میکنین؟ ایا این همه ازدواج موفقه واقن ؟
43.مشکل اصلی دقیقا تولید بچه ادمیزاده! چ بخوای چ نخوای با اومدن ی انسان اون ی سهمی از طبیعیت رو داره بر میداره (با تمام اموزش های شما!!) غیر از اینه؟ ایا این منابع اینقد زیادن ک چند تا چند تا بچه پس بندازیم؟ بعد ببخشید شما مثلا در مورد مشکل کم ابی در کشورمون ک حاد شده خبر دارین؟ از پیش بینی کارشاسا چطور! حالا بنظرتون باید جمعیت 80 میلیونی تبدیل بشه ب 200 م؟ :|
1- بله به خاطر ازدواج نکردن افسرده هستند ( البته آنها را که بنده دیده ام ) .
نکته اینجا است که بنده تمام افرادی را که سن ازدواجشان گذشته و ازدواج نکردن رو افسرده دیده ام . در هر سطحی .
کسی را میشناسم که کلاسهای متعدد دارد و شاگردان بسیار دارد . ظاهرش هم پر انرژی و سالم است . اما افسرده است .
افسردگی اش از کجا معلوم میشود ؟ یک جاهایی افسردگی میزنه بیرون و عمق مشکل درونش را نشان میدهد .
مشکلات اقتصادی و فرهنگی وو قراره با ازدواج موضوعش از بین برود . انسان که افسرده نباشد میتواند با مشکلات اقتصادی هم شاد باشد .
مثال نبودن کار را زدین . مفروضات زیادی در پاسخ شما میتوان کرد . کار باشد یا نباشد فرقی خیلی زیادی برای انسان با روحیه بالا ندارد . اگر کار نباشه هزینه زندگی اش را مدیدریت میکنه .
اما ادم افسرده توانایی مواجه با این موضوع را ندارد .
2- به نظر بنده اولین دلیل طلاق ها مغرور بودن ادم ها است . ازدواج یعنی نیم من شدن . چون نیم من نمیشن به مشکل بر میخورن .
البته طلاق ها دلائل دیگر هم دارد .
ضمنا ما داریم درباره ازدواج موفق صحبت میکنیم . نه ازدواج یلخی .
3- اول اینکه دوستمون در صفحه بعد به این مورد پاسخ دادن .
بنده میگم
چرا شما پاسخ مطلب اولیه بنده را درباره طبیعت نمیدین ؟
به اعتقاد بنده منافع مستکبران باعث تخریب طبیعت شده .
خیلی راحت بگم . تو دنیا این همه به همه چیز گیر میدن چرا به الوده کردن محیط زیست گیر نمیدن ؟
تا سال 71 در مرکز شهر تهران سالی دو بار شب تا صبح 40 سانت برف می امد و تا ظهر قطع میشد .
کم کم از سال 72 این به هم خورد .
چرا ؟در سال 72 یک دفعه نسل 10 برابر شده ؟
مشکل جای دیگر است . آن را باید حل کرد
اضافه کنم این افسردگی ناشی از تنهایی نیس در خیلی موارد
شما نگاه کنین تو غرب با دوستی با جنس مخالف این نیاز بر طرف میشه قرار نیس ک ازدواج بر طرفش کنه؟حتما باید ازدواج باشه؟ دیگه مشکلات ما حله؟
مشکل جوونای ما ک افسرده زیاد داریم دلیلش عمدتا بر میگرده ب مشکلات فعلی مملکت ک هیچ انگیزه ای واسه اون جوون نذاشتن 4 تا تفریح درست حسابی ندارن نه کار هست ن حقوق درست درمون وضعیت فرهنگی بهم ریخته تو دوستی ها تاثیر گذاشته اینا هست ک افسردگی میاره ازدواج کردن هم فقط مشکل اینقدر اضافه میکنه ک این بدبختی ها کمرنگ تر میشع جاشو ب گنده ترش میده!
فرض کن شما سر درد داری بعد سرطان میگیری! قطعا میچسبی ب سرطانه اون درد سرت رو فراموش میکنی از بس اون یکی سنگینه!
خانواده کجا و دوستی با جنس مخالف کجا ؟ به هیچ وجه قابل مقایسه نیست .
بنده عشقم اینه که برم خونه دخترم بدوه بپره بغلم . دوستی با جنس مخالف میتونه این نیاز رو بر طرف کنه ؟
هرگز
یک قدم جلو تر
من که مردم و نیاز عاطفی زنانه ندارم عشقم اینه . نیاز زنها رو ببین چیه که اصلا قابل مقایسه با عشق من نیست .
مهم : بنده قبل از ازدواج و قبل از بچه دار شدن هرگز تصور چنین چیزی را نمیکردم . ( یعنی باید چشید تا فهمید )
aminkhan2014
09-07-2015, 12:22
شما که زدی صورت مساله رو پاک کردی.
اتفاقا اصلا هم برای ایشون زود نیست ایشون حق دارن وارد این به قول شما قضایا بشن.
مهم ترین نکته تو روابط تجربه بدست آوردن و درس گرفتن هستش. تا وقتی تجربه ای نباشه چجور بتونه بفهمه فرق عشق با احساس زودگذر چیه؟
برام سوال شد، یعنی هرکسی وارد این قضایا نشده و این جو نگرفتتش،مشکل داره؟
من نمیفهمم تجربه اش چی هست؟اکثریت به دلیل پول و موقعیت طرف یا ارضا نیاز خاصشون پا پیش میگذارن!!اینجا عشق و علاقه در مقیاس وسیع زیاد مفهومی نداره،خواهشا سطح انسانیت و شعور غرب و روابطشون را با اینجا مقایسه نکنید،توهین به غربی ها هست
توی این سن عشق نمیفهمی چیه
این چیزایی که همسنای تو میگن همش احساسات زود گذره
بیخود کردی (مودبانه تر بگم بهتره) اشتباه کردی انقدر زود وارد این قضایا شدی
هنوز دهنت بوی شیر میده پسر جان برای خودت دارم میگم این حرفا رو وگرنه بیکار نیستم اینهمه تایپ کنم
همه اینجا خوبی شما رو میخوان پس توصیه میکنم تا چند سال دیگه که عقلت به این چیزا برسه دورو بر اینجور روابط نری
این چه طرز صحبت کردنه؟
یکم شخصیت داشته باش.
عشق و علاقه اصلا ربطی به سن و سال نداره.
اگه شما تو این سن و سال که بودی اطرافیانت زدن تو سرت حق نداری با آدمهای دیگه همونطور برخورد کنی.
با بعضیها باید عین خودشون صحبت کرد.
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.