مشاهده نسخه کامل
: [علوم اجتماعی] چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟
صفحه ها :
1
2
3
4
5
6
7
[
8]
9
10
11
12
13
14
Mr_100_dolari
06-11-2013, 01:56
ولی منه نوعی که عقاید خاص دارم حتی در فرم ثبتنام کنکورم مجبور به دروغگویی میشم و چیزی که اصلا عقیدم نیست رو مجبورم تیک بزنم تا بتونم زندگی کنم حالا چطور فردی با عقاید خودم رو پیدا کنم و ازدواج کنم؟
من قبلا گفته بودن با ازدواج مخالفم در همیجا و هنوزم روی نظرم هستم دقیقا به همی دلایلی که در این چند صفحه بحث شد
تا وقتی فرد به رشد شخصیتی عاطفی روانی جنسی و ... نرسیده باشه و بعد از رسیدن به این رشد تا وقتی فرد هممسلک و سازگار با خودش رو پیدا نکرده دست به ازدواج بزنه چیزی بجز ضرر و اسیب وجود نخواهد داشت
اینکه عقایدی از این قبیل رو نشه به صورت عمومی ابراز کرد درست هستش اما به با توجه به حرف خودتون تا زمانی که این عقاید آزادانه ابراز نمیشه از کجا معلوم میشه که در اقلیت هستش ؟
اینکه شما نوعی دنبال ایده آل هستین که طرف مورد نظرتون با عقاید شما همسو باشه که منم قبول دارم که این یکی از مهمترین اصل های ازدواج هستش ولی مگر سایر موارد مربوط به ازدواج که چند تاش رو هم خودتون گفتید الان حل شده هستش که مشکل الان فقط همین یکی باشه
===========
خارج از بحث تفکیک جنسیتی در دانشگاه و یا ابراز آزادانه عقاید در سطح جامعه و ... با توجه به شرایط حال حاظر جامعه و تمام محدودیت های که مورد نظر خیلی ها هست مشکل خاصی برای شروع و شکل گیری روابط بین خانوم ها و آقایون می بینید ؟ (چه داخل دانشگاه و چه سایر جاهایی که خودتون مثال زدید ؟ )
M0RTEZA_R
06-11-2013, 12:14
مشکل ما برنامه ریزی غلط هست.خب اگه میخوان تفکیک کنن باید به صورت بلند مدت از بچگی برای کودکان برنامه ریزی اموزشی دیگری داشته باشن.اگر هم بخوان تفکیک نکنن باید سیاست دیگری رو برای نسل های ما در نظر بگیرن.اون بچه بدبخت نمی دونه تفکیک خوبه یا بد.بزرگان باید یه طوری براش برنامه ریزی کنن که وقتی بزرگ شد مشکلی پیدا نکنه.حالا هر کاری میخوان بکنن.اصلا تا اخر عمر تفکیک کنن ولی ببینن اصلا میشه این کارو کرد.اصلا مزایا و معایبش چیه و ایا مزایاش بیشتره یا برعکس.خوب این کار من و شما نیست.
Mr_100_dolari
06-11-2013, 13:43
نمیدونم حرفتون ظنز هست یا واقعا جدی
چون دیگران شیرفاسد میخورن دیگه من حق ندارم شیر سالم نخورم؟
:n13:
شما برای خوردن شیر سالم میخواهید تا آخر عمرتون توی دانشگاه بمونید ؟
شما می فرمایید در حال حاضر دانشگاه تنها جایی هستش که نسبت به سایر جاهای جامعه میشه ارتباط بهتر یا موثرتری برقرار کرد و این محیط رو نباید از بین برد تکلیف بقیه افرادی که به هر دلیل یا به سن دانشگاه نرسیدند یا سنشون از دانشگاه رفتن گذشته یا به هر دلیل دیگه ای نمیتونند وارد دانشگاه بشن چی میشه ؟
الان مشکل برقراری ارتباط فقط تو رده سنی خاصی مثلا برای جوانان هست ؟ سایر رده های سنی کسایی که از موهبت برقراری ارتباط که از نظر شما الان فقط توی دانشگاه هستش محروم هستند اونها چی کار کنند ؟
میفرمایید باید سایر جاها رو درست کرد ؟ میشه برای مثال چند تا جایی رو غیر از دانشگاه که بشه توش بستری برای ارتباط برقرار کردن موثر برای انواع رده های سنی که در سطح جامعه وجود دارند رو ایجاد کرد رو نام ببرید و راهکار هایی که توی ذهنتون هستش که با واقعیت فعلی جامعه همخونی داشته باشه رو بفرمایید ؟
درود
به نظر من تفکیک جنسیتی در دانشگاه وضعیت رو بدتر میکنه .
همین الان که تفکیک جنسیتی صورت نگرفته هنوز خیلی ها هستن که یاد نگرفتن چطور باید با زن ها و دخترها برخورد کنن . دیگه داریم توی جامعه وضعیت موجود رو می بینیم .
عدم تفکیک باعث فرهنگسازی برای هر دو جنس میشه و میتونن نوع برخورد مناسب با همدیگه رو بهتر و بیشتر یاد بگیرن و این توی بهبود وضعیت اجتماعی ایران هم تاثیر زیادی داره.
اونایی هم که نوع برخورد رو بلد نباشن با دیدن و کسب تجربه میتونن مسیر درست رو پیدا کنن و برن .
قرار نیست که هر برخورد و هم صحبتی با جنس مخالف به دوستی و روابط عاشقانه و یا موارد دیگه منتهی بشه .
خیلی مواقع این صحبت ها تبدیل به تبادل نظر و همفکری و بحث های دیگه تبدیل شده که به هر چیزی مرتبط بوده غیر از روابط عاطفی .
نمیشه که از اول دوران کودکی تا دوران بزرگسالی بین دو جنس مخالف یک پرده یا حجاب بکشیم و هر گونه تعامل رو از اونا سلب کنیم . مثلا این جدا سازی جنسی قراره برای ما مصونیت اخلاقی بیاره.
اون کسی که دنبال این موارد باشه با تفکیک سازی جنسی و صد تا حجاب و پرده هم کار خودشو میکنه و راه خودش رو میره .
این همه تفکیک سازی توی جامعه صورت گرفته وضعیت این شده . چون که من و امثال من ظرفیتش رو نداشتیم و از پایه و در دوران آموزشی راه درست رو بهمون نشون ندادن و فقط در حال منع کردن بودن .
بهتره به جای فاصله انداختن سعی کنیم ظرفیت سازی کنیم . هر چی فاصله ها بیشتر بشه از اون طرف نوع تفکرات از هم دور میشه و هیچ سودی برای دو طرف نداره.
M £ H D I
06-11-2013, 16:20
درود
به نظر من تفکیک جنسیتی در دانشگاه وضعیت رو بدتر میکنه .
همین الان که تفکیک جنسیتی صورت نگرفته هنوز خیلی ها هستن که یاد نگرفتن چطور باید با زن ها و دخترها برخورد کنن . دیگه داریم توی جامعه وضعیت موجود رو می بینیم .
عدم تفکیک باعث فرهنگسازی برای هر دو جنس میشه و میتونن نوع برخورد مناسب با همدیگه رو بهتر و بیشتر یاد بگیرن و این توی بهبود وضعیت اجتماعی ایران هم تاثیر زیادی داره.
اونایی هم که نوع برخورد رو بلد نباشن با دیدن و کسب تجربه میتونن مسیر درست رو پیدا کنن و برن .
قرار نیست که هر برخورد و هم صحبتی با جنس مخالف به دوستی و روابط عاشقانه و یا موارد دیگه منتهی بشه .
خیلی مواقع این صحبت ها تبدیل به تبادل نظر و همفکری و بحث های دیگه تبدیل شده که به هر چیزی مرتبط بوده غیر از روابط عاطفی .
نمیشه که از اول دوران کودکی تا دوران بزرگسالی بین دو جنس مخالف یک پرده یا حجاب بکشیم و هر گونه تعامل رو از اونا سلب کنیم . مثلا این جدا سازی جنسی قراره برای ما مصونیت اخلاقی بیاره.
اون کسی که دنبال این موارد باشه با تفکیک سازی جنسی و صد تا حجاب و پرده هم کار خودشو میکنه و راه خودش رو میره .
این همه تفکیک سازی توی جامعه صورت گرفته وضعیت این شده . چون که من و امثال من ظرفیتش رو نداشتیم و از پایه و در دوران آموزشی راه درست رو بهمون نشون ندادن و فقط در حال منع کردن بودن .
بهتره به جای فاصله انداختن سعی کنیم ظرفیت سازی کنیم . هر چی فاصله ها بیشتر بشه از اون طرف نوع تفکرات از هم دور میشه و هیچ سودی برای دو طرف نداره.
اگه به عنوان مثال تفکیک نشه و درهم باشه ، خیلیا یاد میگیرن که چطور با زنها و دخترها رفتار کنن؟
با کسب تجربه میتونن یاد بگیرن؟
تجربه کردن به چه قیمت؟بدبخت کردن زندگی دختر و پسر؟
تجربه کنن تا یاد بگیرن! زندگی چند نفر رو تباه کنن تا روکار بیان؟
قرار نیست هر برخوردی منجر به عشق و عاشقی بشه ولی میشه میدونی چرا؟
چون تا زمان دانشگاه برخورد انچنانی با جنس مخالف نداشته و پس از ورود به دانشگاه هر حرف جنس مخالف رو تو ذهن خودش عشق تعبیر میکنه ....
یا باید دانشگاه هم تفکیک جنسیتی بشه یا باید کاری کنن از خردسالی باهم بزرگ شن تا این مشکلات کمترشه!
صحبت و بحث و تبادل نظر بین دوجنس مخالفه مجرد هیچ وقت منجر به بحث سودمند نمیشه ... همیشه پای یک شیطان درمیان است!
هرجورم بخوای توجیه کنیم نمیشه،چون بازم عاطفه و افکار دیگه بر فکر و ذهن آدمیزاد غلبه میکنه!
به هرحال باید از پایه برنامه ریزی درستی صورت بگیره!
برای همینه که میگم باید ظرفیت سازی بشه . البته آش به این شوری که شما میگین نیست .
ما هم دانشگاه بودیم و از این رفت و آمد ها و صحبت ها داشتیم . دیگه کل جامعه دانشجویی ما بی جنبه و کم ظرفیت نیستن که هر صحبتی رو پیش قدم شدن برای روابط عاطفی و دوستی قلمداد کنن .
خیلی وقت ها پیش میاد که دانشجو ها دور هم جمع میشن و در مورد مسائل مختلف صحبت میکنن و هیچ مورد خاصی پیش نمیاد .
یا این که در خارج از محیط دانشگاه هم این گردهمایی ها برقراره و باز هم اتفاق خاصی نمی افته .
همونطور که گفتم اگه ظرفیتمون رو بالا ببریم و همه مسائل رو تک بعُدی دنبال نکنیم خیلی از موارد این چنینی حل میشه و دیگه نیاز نیست پرده ای بین دو جنس مخالف کشیده بشه .
Mr_100_dolari
06-11-2013, 19:34
درود
به نظر من تفکیک جنسیتی در دانشگاه وضعیت رو بدتر میکنه .
همین الان که تفکیک جنسیتی صورت نگرفته هنوز خیلی ها هستن که یاد نگرفتن چطور باید با زن ها و دخترها برخورد کنن . دیگه داریم توی جامعه وضعیت موجود رو می بینیم .
درود
خوب پس در دانشگاه ها را برای تمامی افراد در سن های مختلف باز کنند تا فرهنگ سازی صورت بگیره !!
عدم تفکیک باعث فرهنگسازی برای هر دو جنس میشه و میتونن نوع برخورد مناسب با همدیگه رو بهتر و بیشتر یاد بگیرن و این توی بهبود وضعیت اجتماعی ایران هم تاثیر زیادی داره.
اونایی هم که نوع برخورد رو بلد نباشن با دیدن و کسب تجربه میتونن مسیر درست رو پیدا کنن و برن .
عده زیادی قبل از اینکه وارد داشنگاه بشن با فرهنگ خیابون آشنا بودن و نه تنها جو داشنگاه روشون تاثیری نداره بلکه خودشون تخریب کننده جو فرهنگی مورد نظر شما هم میشن
اگر حرفتون بر عکس شد و عده ای بعد از ورود به دانشگاه تحت تاثیر افرادی که گفتم با فرهنگ غلط آشنا شدن چی ؟
قرار نیست که هر برخورد و هم صحبتی با جنس مخالف به دوستی و روابط عاشقانه و یا موارد دیگه منتهی بشه .
خیلی مواقع این صحبت ها تبدیل به تبادل نظر و همفکری و بحث های دیگه تبدیل شده که به هر چیزی مرتبط بوده غیر از روابط عاطفی .
این قسمت حرفتون کاملا صحیح اما افرادی که نتونند وارد دانشگاه بشن و یا افرادی که علاقه ای به تحصیل در دانشگاه نداشته باشند در کدوم بستر و محیط دیگه باید با جنس مخالف خودشون بر سر موضوع مشترک بدون ایجاد روابط عاشقانه هم صحبت بشن ؟
نمیشه که از اول دوران کودکی تا دوران بزرگسالی بین دو جنس مخالف یک پرده یا حجاب بکشیم و هر گونه تعامل رو از اونا سلب کنیم . مثلا این جدا سازی جنسی قراره برای ما مصونیت اخلاقی بیاره.
اون کسی که دنبال این موارد باشه با تفکیک سازی جنسی و صد تا حجاب و پرده هم کار خودشو میکنه و راه خودش رو میره .
اما الان شده و تا قبل از دانشگاه این پرده وجود داره که عده ای زیادی دانشگاه رو بعد از اولویت کسب علم محلی برای ایجاد ارتباط و تعامل با جنس مخالف میدونند که منجر به فرهنگ سای و .. میشه
این همه تفکیک سازی توی جامعه صورت گرفته وضعیت این شده . چون که من و امثال من ظرفیتش رو نداشتیم و از پایه و در دوران آموزشی راه درست رو بهمون نشون ندادن و فقط در حال منع کردن بودن .
بهتره به جای فاصله انداختن سعی کنیم ظرفیت سازی کنیم . هر چی فاصله ها بیشتر بشه از اون طرف نوع تفکرات از هم دور میشه و هیچ سودی برای دو طرف نداره.
فاصله رو کی میندازه !! چه کسی قراره این فاصله ها رو کم کنه ؟ قبل از ما کسانی نبودن که میخواستن فاصله رو کم کنند ؟ وضعیت فعلی چیه ؟ فاصله کم شده و ظرفیت سای انجام گرفته ؟
چطوری قراره ظرفیت سازی صورت بگیره ؟ راه حل عملی چیه ؟
قرار نیست که ما منتظر 100 ساله آینده برای ظرفیت سازی باشیم !!
همونطور که گفتم اگه ظرفیتمون رو بالا ببریم و همه مسائل رو تک بعُدی دنبال نکنیم خیلی از موارد این چنینی حل میشه و دیگه نیاز نیست پرده ای بین دو جنس مخالف کشیده بشه .
من و شما و سایرین به مسئله تک بعدی نگاه نمیکنیم مشکل حل میشه ؟ پرده ما بین دو جنس مخالف برای همیشه برداشته میشه ؟ اگر آره زمانش رو هم بفرمایید ؟ (چون خیلی ها منتظر هستند)
کاربر شماره ی یک
06-11-2013, 22:39
خب یه مدت تفکیک بشه یه عده خارج میشن از دانشگاه و یه عده جدید وارد میشن، حالا تا کی این تفکیک شما ادامه داره؟ ووضعیت این دو گروه ورودی و خروجی هی هست؟
اون گروهی که وارد میشن میخوان از همون جامعه ای که گفتن قراره دانشجو بسازه وارد بشن ، از آسمون که نمی افتن .
اولا همه از موحبت داشتن یک خدای ترسناک بهره نبرد که تمام نداشته و کمبودها و ضعفها و کمکاریهای خودشون رو با این موجود ترسناک خنثی کنن
همه هم افکار ضد دین ندارن که تا اسم خدا رو میبینن بولد کنن ، خود خداش و پیروانش رو همه رو باهم نقد کنن ، من یه جمله ی عادی رو به کار بردم ، شما دقیقا همونچیزی رو سراغش میری که به جملات قبل هیچ ربطی نداره ، من گفتم بره از خدا بترسه ، یعنی این کاراش رو کنار بزاره یعنی خودش رو کنترل کنه ، یعنی شما نمیدونی منظور من این بود ؟ نه شما میدونی ولی با مطرح کردن این مفاهیم در این قالب خاص مشکل داری و سریعا نقد میکنی ، شما حتی وقتی صحبت از مذهب میشه سه تا کلمه رو هم جا نمیندازی ولی وقتی صحبت متخلط بودن دانشگاه میشه یه ذره هم شک و نقد به خودتون راه نمیدید ...
شما یک تئوری به اسم تفکیک رو با قاطعییت ارائه میدین و نه قبل نه بعد نه طبعات نه دستاوردها و هیچی رو دیگه توضیح نمیدین و فقط میگین اینجوری شده که اونجوری شده اینجوری بشه که اونجوری بشه
خب شما خودتون میگید فردی که تفکیکی هست بره توی جامعه به خودش و جاعه اسیب میزنه و دانشگاه تفکیکی هم باز دارید همین رو میگید حالا نغع این تفکیک چی هست من واقعا بعد از ده ها بار سوال هنوز جوابی از شما نگرفتم
(هرچند این دسته بندی دانشگاه و جامعه شما این تصویر رو میسازه دانشگاه یه زندان با سیم خاردار هست که 4سال طرف میره توی جزیره بعد دوباره بر میکرده به شهر) دانشگاه فقط شاید در هفته 15ساعت وقت فرد رو بگیره و بقیه ساعات فرد در همون جامعه هست دوست عزیز عیزی و اینطور نیست فقط بعد دانشگاه یهو پرت بشه توی جامعه
من وقتی مطمئن باشم به یه موضوع ، اون رو به بحث نمیزارم ، من وقتی میخوام اون موضوع نقد بشه و اصلاح بشه ، به بحث میزارم .
دست آورد تفکیک مث دست آورد تحریم میمونه ، تحریم شدیم چی شد ؟ دقیقا چه اتفاقی افتاد ؟خب تحریم خیلی بد بود ،ولی مردم زیر فشار قرار گرفتن و فهمیدن ایران اون ابر قدرتی نیست که قراره با تمام جهان دربیافته ...
کاری که من میگم بوی بهبود اوضاع ازش نمیاد ، نوعی اعتراضه ، سریعتر کردن روند پیشرفته . به نظر من چه زود چه دیر این اتفاق میافته و دانشگاه ها تفکیک میشن ، پس به جای سعی در جلوگیریش سعی میکنم به بعد از خراب شدن اوضاع فکر کنم . حالا اگه دانشگاه مقاومت
نشون بده مقابل این موضوع ، تاوانش رو دانشجو میده ...
تفکیکی که من میگم ، قرار نیست چیزی رو درست کنه ...
من با وضعیت موجود توی جامعه و این که نمیشه به هیچ وجه انتقادی کرد به شیوه ی اداره ی دانشگاه ها ، ترجیح میدم بزارم آزمون و خطا اتفاق بیافته ...
بدترین روشه چون تجربه هزینه داره ولی علم نه ، ولی جایی که علم رو نمیفهمن ...
مثل قضیه ی تحریم که ملت حال میکردن با این که یکی میرفت توی یه جایی به همه فش میداد برمیگشت ، تحریم که شد فهمیدن باید درست حرف زد با دنیا ....
بودن تفکیک زیاد به محیط علمی آسیب نمیزنه ولی به محیط فرهنگی جامعه تا بخواین آسیب میزنه ... برای گذر از این محیط بسته ی اجتماعی ، این آسیب لازمه ...
Mr_100_dolari
07-11-2013, 00:17
کاری که من میگم بوی بهبود اوضاع ازش نمیاد ، نوعی اعتراضه ، سریعتر کردن روند پیشرفته . به نظر من چه زود چه دیر این اتفاق میافته و دانشگاه ها تفکیک میشن ، پس به جای سعی در جلوگیریش سعی میکنم به بعد از خراب شدن اوضاع فکر کنم . حالا اگه دانشگاه مقاومت
نشون بده مقابل این موضوع ، تاوانش رو دانشجو میده ...
دقیقا ما بگیم این کار درست یا اون روش جواب میده الان باید اون طوری باشه یا این طوری وقتی قرار باشه محدودیت بیشتر در هر قسمتی چه دانشگاه با ... اعمال بشه میشه پس راهی که درست تر به نظر میاد اینکه با این جریان همسو بشیم تا آستانه تحمل افراد به سر بیاد در سطح کلی جامعه که دانشجو هم عضوش هستش
تفکیکی که من میگم ، قرار نیست چیزی رو درست کنه ...
تفکیک به همراه سایر موارد و مشکلاتی که الانم تا حدودی هست و اعمال محدودیت زیاد باعث میشه تا ایجاد روابط و حتی ازدواج در شکل کلی جامعه نه فقط دانشگاه با مشکلات خیلی بیشتر دچار بشه و در نهایت وقتی به نقطه عطف تحمل افراد در این مورد در سطح خیلی کلی تر جامعه برسیم منجر میشه که اون سطح از روابطی رو که الان دوستان در حد 2 الی 4 سال (نه در تمام دانشگاه ها) دنبالش هستند در سطح کلی جامعه داشته باشیم
نه اینکه دل خوش باشیم به ایجاد ارتباطات در سطح دانشگاه که اولویت اون هم کسب علم هستش نه برقراری روابط و تمام افراد هم که نمیتونند وارد دانشگاه بشن و یا عده ی زیادی از محدودیت روابط در سایر قسمت های جامعه دچار آسیب باشند .
مثل قضیه ی تحریم که ملت حال میکردن با این که یکی میرفت توی یه جایی به همه فش میداد برمیگشت ، تحریم که شد فهمیدن باید درست حرف زد با دنیا ....
بودن تفکیک زیاد به محیط علمی آسیب نمیزنه ولی به محیط فرهنگی جامعه تا بخواین آسیب میزنه ... برای گذر از این محیط بسته ی اجتماعی ، این آسیب لازمه ...
بعضی مواقع به دلیل بعضی شرایط محدودیت موقتی کمتر شده و عده ای هم خوشحال ولی حالت کلی سر جاش بوده ولی وقتی آسیبی که شما اشاره کردید خیلی بیشتر و وسیع تر بشه اون موقعه خواسته یا ناخواسته قوانین جدید هم تحت عنوان مصلحت ایجاد میشه .
درست مثل مثالی که شما زدید مصلحت تغییر روابط کشور نسبت به گذشته .
F l o w e r
07-11-2013, 12:26
سلام
دوستان لطفا بحثهای حاشیه ای مثل نقد حکومت ، وضعیت دانشگاه ها و ... که همگی میدونیم انتهاش به کجا میرسه رو اینجا مطرح نکنید
و از پست های اخیر نقل قول نگیرید .
ممنون
کشش جنسی احمقانه عشق واقعی نیست
خیلی از آهنگها، فیلمها، کتابها تصویری تحریف شده از عشق حقیقی نشان میدهند. آنها شما را مجاب میکنند که باور کنید میتوانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق میافتد. اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی احمقانه که ممکن است نسبت به هر کسی که فرومونها را در مغزتان فعال کند پیدا کنید.
فرومونها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک dna خاص را کشف میکند، تولید میشوند. بدن ما این dna را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف میکند. اما کشش احمقانه جنسی که به واسطه این فرومونها پدید میآید، فقط نشاندهنده یک چیز میتواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه میکنند میتوانند از نظر زنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب dna آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومونها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند یااینکه میتوانند همدیگر را عاشق کنند یا نه.
یک مشکل بزرگ کشش احمقانه جنسی این است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی میکند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث میشود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد.
رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.
یکی دیگر از مشکلات کشش احمقانه جنسی این است که بادوام و ماندگار نیست
اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول میانجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوجها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور میکنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کردهاند باید با هم بمانند.
اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی احمقانه ایجاد میشود. اما، حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود.
تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی میخواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلمها و آهنگها در مورد آن دیده و شنیده ام.
حس مسئولیت و حمایت نشانه عشق واقعی است
اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟
یکی از نشانههای عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد.
وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد.
البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها میکنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت میکنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.
اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل میگویم به کمی کشش هم نیاز است.
البته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش میدهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان میگذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش میگذرانید.
هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر میشود.
در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر میتوانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.
افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند.
یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که میگوید، افراد متضاد همدیگر را جذب میکنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج میکنند و آخرسر میفهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند.
گرچه یعضی از زوجها به مرور زمان یاد میگیرند که تفاوتهای همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزشها، مشغولیات و سرگرمیهای مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.
هیجان اولیه تفاوتهای زیاد، سرانجام وقتی ماهها تبدیل به سالها میشوند رنگ و بوی خود را از دست میدهد.
و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه میشد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک میکرد یا حداقل همیشه با حرفهای شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر میرود شما وقت کمتری را با هم سپری میکنید و آخر کار محبور میشوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.
وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین میرود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم میمانید.
. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر میکنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین میبرد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که میتوانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل میشود و همه باید از گلایهها، دعواها، و جنجالهای همیشگی شما در عذاب باشند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند
وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتیها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما شنان خواهد داد.
اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوجهایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند.
وقتی میفهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کردهاند، واقعاً ناراحت و پشیمان میشوند.
هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید
ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادنها و گرفتنها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه میکنید، همدیگر را ناز و نوازش میکنید یا به چشمان هم خیره میشوید؟
خودتان را در کنار همسرتان در ۲۰ سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس میکند یا از تصور آن لبخند میزنید؟
اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین میکند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان میآید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.
دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است.
عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت میبرید، پس او بهترین دوست شماست.
این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا میبرد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک میکند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک میکنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر میتوانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید.
منبع:dokhtaranpesaran.com
M0RTEZA_R
07-11-2013, 23:55
اخه ازدواج همش حاشیه است و خود ازدواج چیزی نداره که بخواین درموردش صحبت کنید
بانو . ./
08-11-2013, 00:58
اخه ازدواج همش حاشیه است و خود ازدواج چیزی نداره که بخواین درموردش صحبت کنید
چرا نداره کاربر گرامی ؟!
نوع سازش کردن همسران
نوع گفتمان
و.. و ..
اتقیا عزیز به نکته جالبی اشاره کردند. دوستی !
ولی خوب چطور باید بستر دوستی رو به وجود اورد ؟! غالبا زوج هایی که با هم دوست هستند سخت تر و کمتر به مشکل
برمیخورند چون رابطه بر اساس گفتمان و هم صحبتی و از همه مهم تر اعنماد شکل گرفته . در اطرافمون میبینیم زوج های
زیادی روکه هیچ اعتمادی بین اون ها نیست ساختار زندگی شون بر اساس نظر دیگران بنا شده بنابراین بین اون زوج ها اعتمادی
شکل نگرفته چون برای هم و با هم زندگی نمیکنند خیلی از این زوج ها نمیتونند مثل دو تا دوست با هم بشینند و صحبت کنند و
همین باعث سردی بین زوج میشه
دوستان تمایل داشته باشید این بحث روکمی باز کنیم بحث جالبی هست !
به نظر شما چطور میشه اعتماد رو به وجود اورد تا شخص وقتی حرف میزنه بعد از مدتی در انتظار سواستفاده (البته به نوعی ) نباشه
.
M £ H D I
08-11-2013, 02:28
موضوعاتی مطرح شده اما بحث ناتمام رها شده .... شخص سومی که میاد اینجا مطالب رو بخونه جز گمراهی چیزی عایدش نمیشه ...
به زعم عده ای اینجا دارن بحث های میکنن که به جوون های این مملکت یاحداقل این فروم کمک کنه تا ازدواج بهتری داشته باشن ، اما هر قشر دارن سنگ خودشون رو به سینه میزنن ... ( منم مستثنای این قضیه نیستم ، پس لطفا شاکی نشید )
عده ای خانم میان میگم مهریه باید باشه چون بوسیله ی این هربه شوهر متخلف رو ادب میکنیم ... اینکه میگن ظاهر هر کس به خودش مربوطه .... و اینکه اگه پولت به مهریه ی یه دختر نمیرسه لقمه ای وردار که اندازه دهنت باشه ( با این بحثها ادم خیال میکنه داره میره جنسی خرید کنه که باید جیبش رو نگاه کنه که چقدر مایه داره ، به همون اندازه جنسی رو انتخاب کنه ) .... اصلا توجهی به عشق و دوست داشتن و علاقه نمیشه ... فقط کافیه جیبت توان پرداخت اون جنس ( دختر ) رو داشته باشه .....
عده ای پسر میان میگن مهریه ی بالا قبول نیست و یه جور پول پرستی حساب میشه ... و اعتقاد دارن که دخترا آهن پرستن .... اینکه دخترهای امروزی توانایی پختن یه نیمرو رو ندارن و اصلا آشپزی بلد نیستند ....
عده ای که با شرایط موجود در این ممکلت و دینش مشکل دارن میان ، دق و دلی هاشون رو اینجا خالی میکنن و همه چیز رو از ریشه می سوزنن و میگن باید از بیخ ساخته بشه .... ( نمیدونم این سازندگی از نو به درد من و توی جوون تو این سن 25 26 میخوره یا نه ، یا شایدم اینقدر روشن فکرن که دارن واسه فرزندانمون برنامه ریزی میکنن )
( حذف شد )
الانم داره بحث اعتماد پیش میاد ....
به کجا چنین شتابان؟ فارسی گوی گرچه تازی خوشتر است ....
وضعیت کنونی جامعه ی ما اونقدر واضح که نیازی به توضیحات درست و غلط و جانبدارانه ی من و تو نداره که بخوایم اینجا با بی عدالتی سنگ جنس خودمون رو به سینه بزنیم ...... قدیم طرف 10 سال میفتاد زندان ، دختر به پاش میموند ، امروزه 1 ساعت میری بیرون نگرانی که نکنه کسی مخ عشقت رو زده باشه ....
قدیما پایندی پسرها تو خانواده خیلی بیشتر بود ولی الان نیست ... اون دوران بحث مهریه و جهیزیه و چشم و هم چشمی وجود خارجی نداشت و اگرم داشت به اندازه ی الان نبود که الویت اول تمامی مجالس ازدواج اینا باشه .... زندگی ساده بود .... توقع ها بسیار ناچیز بود ... عروس و مادر شوهر چندین سال بدون دغدغه کنار هم زندگی میکردن ... الان کدوم یک از دخترخانمها این شرایط رو میپذیره؟
تو یه خونه ی 70 متری چوبی ، 2 تا داداش جوون زندگی میکردن اما الان چی؟
خونه باید تو فلان جای شهر باشه ... ماشین باید فلان چی باشه .... مهریه باید 13XX باشه .... حقوق طرف باید بالای 1 تومن باشه ....
زندگی و ازدواج سخت شده ، چون خودمون سختش کردیم ....
الان وضعیت ما اینجوریه که از بی کفنی زنده ایم
بیاید قبول کنیم همه و همه : آدم تا کوچکی نکنه به بزرگی نمیرسه
تا سختی ها و کاستی ها و نداری های اول زندگی رو قبول نکنیم به رتبه های بالاتر و وضع بهتر نمیرسیم ....
چه دختر و چه پسر باید توقعاتشون رو از الانی که هستیم بیارن پایین تا بشه براین مشکلات زیاد ، هرچند اندک غلبه کرد .... ایشالله که همه جوونها به عشق و آرزوشون برسن و خوشبخت شن..
کاربر شماره ی یک
08-11-2013, 03:01
اینم نظر کارشناسی :
آنچه در مورد دوره ی آشنایی قابل بحث است ، عوامل جذابیت دوطرف برای یکدیگر است .
عوامل جذابیت به پنج دسته تقسیم میشوند :
1. جذابیت ظاهری
2. جذابیت شخصیتی (صفات شخصیتی مثبتی که از نظر یکی از طرفین در دیگری وجود دارد ، مانند با محبت بودن ، مسئولیت پذیری و ....)
3.جذابیت موقعیتی (تحصیلی ، شغلی ، خانوادگی)
4. شباهت ها (نگرشها ، اعتقادات ، علایق و...)
5. تفاوت ها (درموارد کلی و اساسی شباهت داشتن پایه ایجاد تفاهم است مثلا هم صطح بودن از نظر تحصلی با پرداختن به فعالیت های هنری اما درباره ی موارد جزئی تر تفاوت داشتن میتواند طرفین را برای یکدیگر جذاب تر کند ، مثلا تفاوت در رشته ی تحصلی یا نوع فعالیت هنری )
مزیت های آشنایی :
1. مشاهده متفاوت بودن افراد
2.رسیدن به خودشناسی و دیدن خود از دید دیگران
3.یادگیری مهارتهای ارتباطی
4. تشخیص عوامل مطلوب رفتاری طرف مقابل
---------------
این عوامل جذابیت ، اونم مزیت هاش ، منم بلدم بیشتر از اینم بلدم ، اما کجا میخواد اجرا بشه ؟
جذابیت ظاهری رو چطوری میخواد یه نفر ببینه توی جامعه ای که میگن جوون سر به زیرش خوبه ، هرکی نگاه کنه هیزه ، چشم چرونه ...
بعد میگن عب نداره نگاه کنید ، خانما میگن مث کالا نگاه میکنن به زنا .....
الان خداییش اون عوامل جذابیتی که بالا نوشتم رو کجا میخوایید اجرا کنید و بفهمید ؟
تا سر موضوعات اصلی بحث میکنم که واقعا مشکل اصلیه ، بحث رو میبندن ، حالا بیام کتابهای آموزش پیش از ازدواج رو خط به خط پست کنم اینجا هیچکس ایراد نمیگیره ...
اون همه بحث مهریه شد ، آخرشم معلوم شد مهریه ی بالا اشتباهه ، آخرش چی شد ؟ گفتن خب شما مهریه نمیدید ندید برید هرکی مهریه پایین گرفت اون رو بگیرید ... چون اعتماد وجود نداره ما مهریه بالا میگیریم ... این منطق بحث خانمهاست ... با مهریه میخوایین وفا بسازین ، تهش خیانت میکنن ....
عده ای خانم میان میگم مهریه باید باشه چون بوسیله ی این هربه شوهر متخلف رو ادب میکنیم ... اینکه میگن ظاهر هر کس به خودش مربوطه .... و اینکه اگه پولت به مهریه ی یه دختر نمیرسه لقمه ای وردار که اندازه دهنت باشه ( با این بحثها ادم خیال میکنه داره میره جنسی خرید کنه که باید جیبش رو نگاه کنه که چقدر مایه داره ، به همون اندازه جنسی رو انتخاب کنه ) .... اصلا توجهی به عشق و دوست داشتن و علاقه نمیشه ... فقط کافیه جیبت توان پرداخت اون جنس ( دختر ) رو داشته باشه .....
+
عده ای پسر میان میگن مهریه ی بالا قبول نیست و یه جور پول پرستی حساب میشه ... و اعتقاد دارن که دخترا آهن پرستن .... اینکه دخترهای امروزی توانایی پختن یه نیمرو رو ندارن و اصلا آشپزی بلد نیستند ....
+
قدیما پایندی پسرها تو خانواده خیلی بیشتر بود ولی الان نیست ... اون دوران بحث مهریه و جهیزیه و چشم و هم چشمی وجود خارجی نداشت و اگرم داشت به اندازه ی الان نبود که الویت اول تمامی مجالس ازدواج اینا باشه .... زندگی ساده بود .... توقع ها بسیار ناچیز بود ... الان کدوم یک از دخترخانمها این شرایط رو میپذیره؟
+
خونه باید تو فلان جای شهر باشه ... ماشین باید فلان چی باشه .... مهریه باید 13XX باشه .... حقوق طرف باید بالای 1 تومن باشه ....
زندگی و ازدواج سخت شده ، چون خودمون سختش کردیم ....
+
تا سختی ها و کاستی ها و نداری های اول زندگی رو قبول نکنیم به رتبه های بالاتر و وضع بهتر نمیرسیم ....
+
چه دختر و چه پسر باید توقعاتشون رو از الانی که هستیم بیارن پایین تا بشه براین مشکلات زیاد ، هرچند اندک غلبه کرد ....
تایید
البته ابن موارد در مورد همه صدق نمیکنه
اما خوب , همچین کسایی داریم:n01:
V E S T A
08-11-2013, 18:23
من تو نظر سنجی برای دلایل کاهش ازدواج به مسائل مالی و آینده ی مبهم و سایر دلایل رای دادم و فکر میکنم اکثر جوونا مشکلشون مالی هست که ازدواج نمی کنن یعنی از نظر مالی به حدی نرسیدن که بتونن یه خانواده رو با ایده آل های خودشون و همسرشون اداره کنن. یا حتی با قناعت نسبت به قبل از ازدواج بتونن استارت یه زندگی مشترک رو بزنن.
درباره سایر دلایل من بیشتر نظرم به علاقه و کشش طرفین به هم هست به نظر من اگر اون علاقه اصلی وجود نداشته باشه خیلی از مشکلات قبل و بعد از ازدواج قابل حل نیست و هیچ کدوم از طرفین تو موارد دیگه که با هم اختلاف نظر دارن حاضر نیستن گذشت داشته باشن یا اگر علاقه واقعی وجود نداشته باشه دو طرف حتی با وجود تمام امکانات /اعتماد /توافق روی مهریه و همسان بودن اعتقادات باز هم نمی تونن زندگی مسالمت آمیزی با هم داشته باشن..
من فکر می کنم بیشتر تفکراتی که درباره جنس مخالف تو ذهن خیلی از دوستان شکل گرفته از شنیده ها و دیده های مجازی نشات میگیره نه واقعیت دوست دارم بدونم کدوم یک از آقایونی که اینجا تو بحث ازدواج شرکت می کنن و نظرشون رو درباره خانم ها مطرح کردن تا به حال از خانمی خواستگاری کردن؟ تا بحال با خانمی برای آشنایی ازدواج ارتباطی داشتن؟ یا همه نظراتشون بر اساس شنیده ها از همسایه و فامیل و پسر قمر خانم و... یا تجربیات مجازی از فیس*بوک هست ؟
به نظرم اگر کسی بر اساس تجربیات و شنیده ها و نظر دیگران بخواد درباره ازدواج تصمیم گیری کنه اشتباه بزرگی رو مرتکب شده چون اولا ما هیچ وقت در جایگاه دو نفری که تجربه بدی از آشنایی با هم داشتن نبودیم و جزییات طرز برخورد و نگرش هیج دو نفری به یه موضوع خاص تو اون موقعیت شبیه به هم نیست..
ما نمی تونیم بر اساس رفتار و طرز فکر کسی دیگه که تو اون موقعیت های خاص بوده تصمیم بگیریم چون طرز فکر و نوع برخورد با طرف مقابل و حتی نگاه ما به مشکل با کسی دیگه فرق داره و هر کس تو موقعیتی که قرار داره بر اساس طرز فکر خودش تصمیم میگیره ..
به نظرم اگر دو نفر علاقه واقعی به هم داشته باشن به خاطر علاقه قلبی که دارن حتی اگر مشکلی برای دو نفر قبل و بعد از ازدواج پیش بیاد و روی موضوع خاصی با هم اختلاف نظر داشته باشن می تونن مشکلشون رو حل کنن و فکر می کنم بیشتر مشکلاتی که برای خیلی از افراد قابل حل نیست می تونه به خاطر این باشه که طرف مقابلشون رو قلبا دوست ندارن..
بانو . ./
08-11-2013, 20:32
ما نمی تونیم بر اساس رفتار و طرز فکر کسی دیگه که تو اون موقعیت های خاص بوده تصمیم بگیریم چون طرز فکر و نوع برخورد با طرف مقابل و حتی نگاه ما به مشکل با کسی دیگه فرق داره و هر کس تو موقعیتی که قرار داره بر اساس طرز فکر خودش تصمیم میگیره ..
به نظرم اگر دو نفر علاقه واقعی به هم داشته باشن به خاطر علاقه قلبی که دارن حتی اگر مشکلی برای دو نفر قبل و بعد از ازدواج پیش بیاد و روی موضوع خاصی با هم اختلاف نظر داشته باشن می تونن مشکلشون رو حل کنن و فکر می کنم بیشتر مشکلاتی که برای خیلی از افراد قابل حل نیست می تونه به خاطر این باشه که طرف مقابلشون رو قلبا دوست ندارن..
دقیقا . خیلی قشنگ گفتید !
اگه یک طرف رابطه علاقه اش به طرف دیگه ازصمیم قلب نباشه از کاه هم کوه میسازه
بانو . ./
08-11-2013, 20:50
دوست ندارم مسائل شخصی خودم رو اینجا بگم ولی برای اینکه تصور نکنید برای کنکاش و اتهام به شما این سوال رو پرسیدم توضیح می دم :
من درباره یشنهاد های ازدواج بر اساس تمایل و علاقه خودم تصمیم میگیرم ببرای من علاقه به طرف مقابلم اولین اولویت ازدوج هست . از نظر من کسی که 300 میلیون سکه برای من تعیین کنه/ حاضر بشه تمام اعتقاداتش رو به خاطر من نادیده بگیره! و با هر ساز من برقصه/ثروتمند باشه / از نظر ظاهر بهترین باشه/ از نظر اخلاق چیزی که می خوام باشه ولی بهش کوچکترین علاقه ای نداشته باشم برای ازدواج با من مناسب نیست!
از پسری که بلد نیست حرف بزنه و انتظاراتش رو از زندگی بگه و همیشه راضی هس به هر چی شما بگین خوشم نمیاد! از پسری که از نظر عقلی مستقل نیست و قدرت فکر کردن نداره و هنوز خانوادش براش تصمیم میگیرن رو نمی تونم بپذیرم و از پسری که حقوق مساوی با حقوق خودش برای من در نظر نگیره رو شایسته همسری نمی بینم..
پاسخ کاربر شماره یک:
این جمله رو نمیدونم نظر شماست یا نقل قول کردین در هر صورت با معیار های اصلی بنده مطابقت داره + مردی که
همیشه منفی هست ( با وجود نداشتن مشکل مالی ) مثبت فکر نمیکنه.
مردی که با یک امتحان ساده سریع عصبی میشه کاندید مناسبی نیست/مردی که خودخواه هست و از خودش بسیار راضی کاندید
مناسبی نیست . مردی که نمیتونه از لحظه اش لذت ببره و همیشه فکر پس اندازبرای فرداست (با وجود تامین مالی ) کاندید
خوبی برای ازدواج نیست ! مردی که نمیتونه بین خانواده و همسر تعادل ایجاب کنه طوری که احترام هر دو حفظ بشه کاندید مناسبی
نیست ! مردی که با وجود تجربه های پیشین خیلی سریع عاشق شما میشه و نوعی منطقش رو نادیده میگیره کاندید مناسبی نیست به
این دلیل که بعد از تاهل و سرکش کردن احساسات تازه منطقی نگاه میکنه ! مردی که با وجود کسب فاکتورهای اولیه (ظاهر .وضع مالی
رفتار ) بازهم شما رو ازخودش بالاتر میبینه کاندید خوبی برای ازدواج نیست! و .. و .. و..!
این ها مورد هایی توی خواستگارهای من بودند که نظر من روجلب کرد
واقعا من میخوام بدونم چرا باید ازواج کنیم؟ از نظر من شاید من آدم احمقی باشم ولی کسی که ازدواج میکنه یه آدم ضعیف که نمیتونه به نفس خودش غلبه کنه به نیار خودش غلبه کنه...
نیازش اونو مجبور میکنه که ازدواج کن...چزا واقعا چرا ما اینقدر ضعیف باشیم که ازدواج کنیم؟ ما میتونیم خودمون به تنهایی نیازهای خودمون رو برطرف کنیم ...
واقعا بیایین ازدواج نکنیم...این ضعف رو بیشتر از این نمایان نکنیم...یعنی من 100 میلیارد تومن هم پول داشته باشم ازدواج نمیکنم به جاش یه حیوون خونگی میخرم 100 میلون تومن..
همین الانش خونه دارم 120 متر تو جای خوب تهران ماشین دارم کا ردارم پول دارم اما ازدواج نمیکنم به جاش با پولام زندگی میکنم...چرا ضعف نشون بدم؟.. من آدم قوی هستم و ازدواج نمیکنم...
یه پسره رفیقمه خونه نداره رفته با احاره نشینی ازدواج کرده ...من دیگه حرفی ندارم فقط ببین چه نیازی داره چه ضعفی داره که همچین کاری کرده...
خیلی ضایس ازدواج...آدم تا میتونه باید تو دنیا شادی کنه...شور و هیجان خودشو تخلیه کنه ...بابا اسیر نکنید خودتونو...این از من گفتن بود...
:n10:
یسری روانپزشکا و ان ال پی بازا میگن اگر ازدواج نکنیم دچار مشکل روحی عاطفی و شخصیتی میشیم..اونم میشه با قرص اعصاب برطرفش کرد...2 تا قرص اعصاب میخوری شاد شاد میشی...
یه بار تو تلوزیون یه حرف خیلی شاخی زد گفتش وجود خود را از قرص آرامبخش پر کرده بود چون یاد خدواند را فراموش کرده بود...دقیقه 180 درجه برعکسش هم میشه ..
Mohammad Hosseyn
12-07-2014, 20:05
واقعا من میخوام بدونم چرا باید ازواج کنیم؟ از نظر من شاید من آدم احمقی باشم ولی کسی که ازدواج میکنه یه آدم ضعیف که نمیتونه به نفس خودش غلبه کنه به نیار خودش غلبه کنه...
نیازش اونو مجبور میکنه که ازدواج کن...چزا واقعا چرا ما اینقدر ضعیف باشیم که ازدواج کنیم؟ ما میتونیم خودمون به تنهایی نیازهای خودمون رو برطرف کنیم ...
واقعا بیایین ازدواج نکنیم...این ضعف رو بیشتر از این نمایان نکنیم...یعنی من 100 میلیارد تومن هم پول داشته باشم ازدواج نمیکنم به جاش یه حیوون خونگی میخرم 100 میلون تومن..
همین الانش خونه دارم 120 متر تو جای خوب تهران ماشین دارم کا ردارم پول دارم اما ازدواج نمیکنم به جاش با پولام زندگی میکنم...چرا ضعف نشون بدم؟.. من آدم قوی هستم و ازدواج نمیکنم...
یه پسره رفیقمه خونه نداره رفته با احاره نشینی ازدواج کرده ...من دیگه حرفی ندارم فقط ببین چه نیازی داره چه ضعفی داره که همچین کاری کرده...
خیلی ضایس ازدواج...آدم تا میتونه باید تو دنیا شادی کنه...شور و هیجان خودشو تخلیه کنه ...بابا اسیر نکنید خودتونو...این از من گفتن بود...
:n10:
یسری روانپزشکا و ان ال پی بازا میگن اگر ازدواج نکنیم دچار مشکل روحی عاطفی و شخصیتی میشیم..اونم میشه با قرص اعصاب برطرفش کرد...2 تا قرص اعصاب میخوری شاد شاد میشی...
یه بار تو تلوزیون یه حرف خیلی شاخی زد گفتش وجود خود را از قرص آرامبخش پر کرده بود چون یاد خدواند را فراموش کرده بود...دقیقه 180 درجه برعکسش هم میشه ..
شما هر هدفی برای زندگی داشته باشی ، از راه های مختلف می تونی بهش برسی ... اگر راه ها رو به دو دسته ی خوب و بد تقسیم بندی کنیم ، قطعا اینطو نیست که فقط یک راه خوب باشه و بقیه ی راه ها بد !
در مورد ازدواج هم همینطوره . ازدواج پاسخ به یک نیازه ، یکی از راههای پاسخ به اون هست . ممکنه شما راه دیگه ای یافته باشی ولی دلیل نمیشه راه شما بهترین باشه !
اینکه می فرمائید ازدواج ناشی از نیازه ، و آدم نباید جلوی نیازش کم بیاره خیلی عجیبه ! چون میشه نشون داد ازدواج نکردن شما هم ناشی از یک نیازه که باید تامین بشه ! هر کاری انسان میکنه ناشی از تامین یک نیازه ، فقط راه ها متفاوته ... خیلی عجیبه به انسان بگی که نیازشو برطرف نکنه :n13:
اما شاید بشه با قرص مشکلات روحی ناشی از ازدواج رو برطرف کرد (فرض کنیم اون نقل و قول شما از روانپزشکا درست باشه) ، ولی همونطور که گفتم بهترین راه نیست، مثلا عوارض جانبی مصرف دارو رو نادیده میگیرید.
ضمن اینکه تمام شادی هایی ه یک فرد مجرد میتونه داشته باشه رو اگر یک زوج بدست بیاره ، حرف شما نقض میشه ...تجرد تنها راه شادی نیست . اینکه دوستتون در شرایط نامناسب ازدواج کرد دلیل بر اشتلاه بودن ازدواج نیست !
اگر هدف شما شادی باشه ، من توصیه میکنم مواد مخدر رو امتحان کنید چون فوق العادست ! ، ولی چه شما این روش رو امتحان بکنید چه نکنید ، قابل اثبات هست که استفاده از مواد مخدر برای رسیدن به این هدف یکی از بدترین راه هاست ... :n01:
lvl@ster
12-07-2014, 22:05
من دوستی دارم که چند میلیارد بهش ارث رسیده و چون تک فرزند هم هست همه چی مال اون شده : کارخونه ، ماشین های لوکس و ...
ایشون از 17 سالگی با من دوست بودن . از بیست سالگی زده تو کار عیاشی و هوا و هوس . الان که نزدیک سی سالشه میگه همچین زندگی برام تکراری شده که احساس می کنم دارم خفه میشم
میگه با هر کسی رابطه برقرار می کنم هدفش فقط بخاطر پول و مادیات هست . حصرت یک رابطه ی رک و بی ریا بدون زرنگ بازی مونده رو دلم .
میگه حتی س ک س هم برام لذتی نداره . حالم دیگه به هم میخوره
ازدواج فقط س ک س نیست برادر . ازدواج یعنی مسئولیت پذیری بیش از حد ، یعنی معنی و مفهوم تعهد ، یعنی یک رابطه ی بی ریا ، واقعا ازدواج یک پنجره و یک دید جدید نسبت به دنیا هست . باید بفهمی و درک کنی تا زندگی برات شیرین بشه
vahid javani
14-07-2014, 18:04
ببخشید دوستان من یه سوالی برام پیش اومده (می دونم خیلی عهد هجری فکر می کنم!:n02:)
شمایی که ازدواج کردید، گذشته همسرتون چقدر براتون مهم بوده؟
و اگه مثل من خیلی براتون مهم بوده چطوری اعتماد کردید؟؟
یکی از اقوام که 16 سالش بیشتر نیست و مومنه و اعتکاف میره و اینا، پست ها و کامنت های پیج صفحه لاینش رو خوندم خیلی ترسیدم!:n28:
ازدواج فامیلی بهتره یا غریبه ؟
یکی توضیح بده دلایلتون چیه ؟
من میخوام بدوم راههای ازدواج تو ایران به چه شکله؟....مثال :تو پارک شما جرات دارید با یه دختر حرف بزنید و بشینید یه گوشه؟...2 دقیقه بعد سر و کله پلیس پیدا میشه و........پس چه جوری میشه شریک زندگی رو پیدا کرد؟
چرا ایران نمیاد به صورت ( رندوم) اتفاقی برای هر پسر یه دختر رو انتخاب کنن ( قرعه کشی کامپیوتری) و مراسم ازدواجشونم با وبکم برگزار کنند ...اینکه خیلی بهتره از این همه زور زدنه پلیسه؟
چه جوری من میتونم یه دختر رو انتخاب کنم برای زندگی وقتی همه جاش پوشیدست و فقط صورتش معلومه؟ سایز اندام یه چیز مهم برای من نوعیه ..برای شما چه طور ؟
سلام
خواستگاری یه پروژه چند جلسه ایی هستش و بعید می دونم شما تو این چند جلسه نتونید بفهمید فیزیکش دوست دارید یا نه .همون جلسه اول مشخص می شه شما فیزیکش می پسندید یا نه . به نظر من این اصلا مسئله مهمی نیست که مطرح کردید . :n23:
من میخوام بدوم راههای ازدواج تو ایران به چه شکله؟....مثال :تو پارک شما جرات دارید با یه دختر حرف بزنید و بشینید یه گوشه؟...2 دقیقه بعد سر و کله پلیس پیدا میشه و........پس چه جوری میشه شریک زندگی رو پیدا کرد؟
چرا ایران نمیاد به صورت ( رندوم) اتفاقی برای هر پسر یه دختر رو انتخاب کنن ( قرعه کشی کامپیوتری) و مراسم ازدواجشونم با وبکم برگزار کنند ...اینکه خیلی بهتره از این همه زور زدنه پلیسه؟
اصلا چه معنی داره پسر دختر همدیگرو قبل از ازدواج ببینن ؟ :n02:
این فرهنگ باید درست تو ایران جا بیفته ولی بخاطر مسائلی ( ... ) چون دوستی پسر و دختر مورد تایید نیست، پس شناخت خوب نمیشه کسب کرد.
البته بعضی پسرا هدفشون ممکنه ازدواج نباشه که به این موضوع بیشتر دامن میزنه. ( در شرایط فعلی موضوع ازدواج و س/ک.س رو باید از هم تفکیک کرد هرچند از هم جدا نیستند )
از طرفی میگن اقدام رسمی باشه با همکاری خانواده ها شناخت اشکالی نداره ولی باز هم بخاطر فرهنگ جا افتاده : اگه مثلا پسر بگه خوشم نیومد ، میگن چرا ؟ چرا عیب رو دختر مردم میزاری ؟ چش سفید بی غیرت میخوای آبروی ما رو ببری ؟
چه جوری من میتونم یه دختر رو انتخاب کنم برای زندگی وقتی همه جاش پوشیدست و فقط صورتش معلومه؟ سایز اندام یه چیز مهم برای من نوعیه ..برای شما چه طور ؟
غیر از روشهای اینترنتی که با مشکلاتی همراه هستن در بعضی کشورهای غیر مسلمان، مسلمانان مراسمی مثل جشن برگزار میکنن و پسرا و دخترا خوشون رو برای هم معرفی میکنن برای ازدواج. البته این روش جالبه ولی خیلی جواب نداده . یه جورایی میشه انگار طرف خودشو به من قالب کرده ! خبری هم از عشق در یک نگاه و اینا نیست.
تا جایی که من شنیدم تو اسلامم یه راهایی هست برای اینکه مثلا پسر قبل از ازدواج دخترو بدون حجاب ببینه که اینم جزو حذفیات اسلام تو فرهنگ ایرانه . ولی اینکه براش نمایشگاه MODEL بذاره دیگه نه !! :n02:
فکر میکنم این بیشتر به قانونگذاری مربوط میشه تا این فرهنگها تغییر کنه ...
سلام
خواستگاری یه پروژه چند جلسه ایی هستش و بعید می دونم شما تو این چند جلسه نتونید بفهمید فیزیکش دوست دارید یا نه .همون جلسه اول مشخص می شه شما فیزیکش می پسندید یا نه
موافقم. هرچند خواستگاری زمانی اتفاق می افته که دیگه کار از کار گذشته و حرفی برای گفتن باقی نمونده :n02:
aminkhan2014
21-07-2014, 12:50
واقعا برای من سواله،چجوری 2طرف توی چند جلسه همدیگه را میشناسند؟راههای شناخت چجوریه!!!
نظر من هم به نظر متین نزدیکتره!!!حتی وقتی پول و امکانات داری،ازدواج چیز بیهوده و عبثی حساب میاد!!!مگه اینکه واقعا تنها شده باشی ویک انسان واقعی به چشمت بخوره!!!!
واقعا برای من سواله،چجوری 2طرف توی چند جلسه همدیگه را میشناسند؟راههای شناخت چجوریه!!!
نظر من هم به نظر متین نزدیکتره!!!حتی وقتی پول و امکانات داری،ازدواج چیز بیهوده و عبثی حساب میاد!!!مگه اینکه واقعا تنها شده باشی ویک انسان واقعی به چشمت بخوره!!!!
پیرو مطلب شما سوالی از خودم می پرسم . مگر من بعد از 30 سال برادر خودم تونستم بشناسم؟ من جلسات خواستگاری رفتنم دو رقمی شده . شما یکی سری معیار و ملاک در نظر دارید و درجلسه اول و جلسات بعدی مطرح می کنید . همین طور طرف مقابل هم به همین صورت . بعد می ببیند به چند مقدار از خواسته هاتون می رسید . اگر اوکی بودید و اون هم همین طور و از فیزیک هم خوشتان امد به سلامتی مزدوج می شید.
مثلا یه مطلبی که برای من خیلی مهم هست و در همه جلسات خواستگاری عنوان می کنم پوشش هستش . من به هیچ عنوان نمی تونم بپذیرم همسر آینده ام ساپورت بپوشه یا مثلا سندل بدون جوراب و ...
در مراسم خواستگاری این مطلب به عنوان یکی از خواست هام به عنوان همسر آینده خانم عنوان می کن . جالب اینجاست که یک سری از دختر خانم ها اصلا بر نمی تابن این مطلب من را و با واسطه می گن که فلانی سخت گیر هست و ...
اونی که پیرو حرف من بخواد زندگی بکنه اصلا این چیز ها براش مهم نیست و به نظر من هم اصلا این مطالب مسائلی نیست که کسی بخواد راجبش بحث بکنه . بحث باید سر مثائل اصلی باشد .
به نظر من اونی که بخواد نمایشگاه بازی در بیاره جاش توی خیابان هستش و نباید وارد زندگی مشترک بشه .
توصیه من به دوستانی که می خوان خواستگاری برن این که بشینن باخودشون خلوت بکنن ببین انتظارشون و خواستهاشون از شریک زندگیشون چی هست . این ها برای خودتون مشخص بشه بسیار در این زمینه انتخاب همسر مناسب موفق خواهید بود .
به طبع طرف مقابل هم یک سری خواست از شما خواهد داشت و باید ببیند می تونید پاسخ گوی نیاز اون هم باشید یا نه
یه سوال دیگری که من مطرح می کنم این که خواست خانم از نظر مالی از خودم می پرسم . می بینم که طرف با چقدر نیاز مالیش از من براورده می شه . یکی سری قانع هستن . یه دختر خانمی می گفت من چیز زیادی نمی خوام من همین زندگی می خوام. اشاره به زندگی که پدرش بعد از 30 سال تونسته بود براشون درست کنه داشت . با این جواب ها تکلیف کامل مشخص هست .
دوستانی که می گن چرا باید ازدواج کنم باید بگم ازدواچ یه نیاز . نیاز عاطفی ، نیاز جنسی . نیاز به محبت و موارد بسیار زیاد دیگه که برای بدست آوردن این ها باید هزینه بدهید . ببیند اگر به این ها نیاز ندارید نباید این کار انجام بدهید.
با خودتون فکر کنید
aminkhan2014
22-07-2014, 06:33
واقعا عالی بود!!!احسنت به نحوه انتخابتون وغیرت و مردانگی تون
مسئله اساسی همین هزینه هایی هست که بررای این نیاز لازمه!!!که متاسفانه از توان هرکسی بر نمی آید!!!!!
alittlequestion11
22-07-2014, 13:40
دوستان به نظرتون ازدواج به خاطر عشق بهتره یا اینکه آدم با عقلش اقدام به ازدواج کنه؟
به نظرتون بعد از چه مدت دو نفر از همدیگه خسته می شن؟
sinasignal
23-07-2014, 02:19
دوست عزیز نمیشه به این سوال پاسخ مشخصی داد، جواب با توجه به شرایط و موقعیت هر شخصی متفاوته بهتره بگم خودتون پاسخ این سوال رو باید بدید.(اگه لازم دونستی مطرح کن تا بیشتر بازش کنیم)
بهتر نبود سوال دومتون اینطور باشه : " چرا دونفر از هم خسته میشن؟" اینطوری جواب رو هم راحتتر میشه پیدا کرد.
بعد مدتها سری به این پیج زدم ...گزیده ای از نظرات رو خوندم می تونم بگم درصد زیادی از نظرات وحشتناک بود، چرا اینطوری شدیم؟
arkadashdi
23-07-2014, 03:44
نیازی نمی بینم ازدواج کنم. الان چی ندارم که بعد ازدواج قراره داشته باشم؟!
M0RTEZA_R
23-07-2014, 10:29
به نظر من درمورد اینکه چرا ازدواج نمیکنیم باید صحبت بشه نه اینکه چرا ازدواج میکنیم:n13:
کلا سوال تاپیکو بردم زیر سوال:n26:
N O V A L I S
23-07-2014, 11:36
به نظرم ازدواج کردن صرفا به خاطر انگیزه هایی مثل این که مبادا روزی احساس تنهایی کنی (احساسی که الان وجود نداره یا قابل توجه نیست)، یا داشتن فرزندانی که در پیری جمع وجورت کنن!! (انگار بچه قراره پرستار یا خدمتکار دوران پیری آدمی با این تفکر باشه) و... همون قدر وحشتناک وغیرانسانی وخودخواهانه ودرعین حال احمقانه هست که ازدواج فقط برای رفع نیاز جنسی!
من تنها انگیزه ازدواج رو عشق ودوست داشتن زیاد (قطعا تا حدود زیادی منطقی وعاقلانه وازروی شناخت ونتیجه شده از یه تفاهم شیرین) میدونم، که متاسفانه درشرایط فعلی بسیار کمیاب شده، به دلایل زیاد فرهنگی از جمله بی اعتقادی وبی هویتی فرهنگی یامذهبی یاشایدسردرگمی دراینها، مادی گرا وتجملاتی وظاهربین شدن و...
البته بحث هزینه ها و مهریه و مراسم عجیب وغریب عروسی که نمیدونم واقعا از کی تواین مملکت باب شد وبه قول خیلی خانوما اینا سنت های دیرینه بودن ونمیشه باهاشون جنگید بماند (انگار که هرچی اسمش سنته وحی منزله وقطعا درست!! تادیروز هم خیلی ازاین طرز پوشش ها وروابط بازوبی حریمی که امروز توجامعه عرف وطبیعی شده ولی امثال من اصلاباهاش کنارنیومدن سنت نبود!!) که حتی فکر عشق وعاشقی رو هم از سرت بیرون می کنه و به احتمال زیاد اگر خیلی به اصول خودت پایبند نباشی بعد از چند سال به آدمی تبدیل میشی که با همون چندتاانگیزه اول پستم ازدواج میکنی!!
ازدواج نمیکنم چون حاشیه ازدواج توان وانرژی وانگیزه ای برای لذت بردن از اصل ازدواج روبرام باقی نمیذاره!
Arash4484
23-07-2014, 11:49
دوستان بخش قوانین مذهبی ازدواج رو اینجا نمیتونیم بررسی کنیم، قوانین انجمن واضحه...
اگر مساله ای بغیر از اون میمونه رو مثل ابعاد اجتماعی، عرفی، فردی و... رو بررسی کنید...
ممنون.
به نظر من درمورد اینکه چرا ازدواج نمیکنیم باید صحبت بشه نه اینکه چرا ازدواج میکنیم:n13:
کلا سوال تاپیکو بردم زیر سوال:n26:
دقت کنید سوال تاپیک چرا ازدواج نمیکنم هم هست...هر دو مورد رو مطرح میکنه....
نظر خودمو میگم
دلایل ازدواج نکردن: نداشتن امنیت شغلی.نرفتن زیر بار مسئولیت . ترس از خیانت
دلایل ازدواج کردن: داشتن همدم .نیاز عاطفی. ترس از تنهایی( که از 35 سال به بالا احساس خواهیم کرد)
sinasignal
23-07-2014, 14:29
یک دختر خانم زیبا خطاب به رییس شرکت آمریکایی ج پ مورگان نامهای بدین مضمون نوشته است :
میخواهم در آنچه اینجا میگویم صادق باشم. من 24 سال دارم. جوان و بسیار زیبا، خوشاندام، خوش هیکل، خوش بیان، دارای تحصیلات آکادمیک و مسلط به چند زبان دنیا هستم.
آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم. شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد.
چه برسد به 500 هزار دلار. خواست من چندان زیاد نیست. آیا مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلاری وجود دارد؟
آیا شما خودتان ازدواج کردهاید؟ سئوال من این است که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟
چند سئوال ساده دارم:
1- پاتوق جوانان مجرد و پولدار کجاست؟
2- چه گروه سنی از مردان به کار من میآیند؟
3- معیارهای شما برای انتخاب زن کدامند؟
و اما جواب مدیر شرکت مورگان:
نامه شما را با شوق فراوان خواندم. در نظر داشته باشید که دختران زیادی هستند که سوالاتی مشابه شما دارند. اجازه دهید در مقام یک سرمایهگذار حرفهای موقعیت شما را تجزیه و تحلیل کنم :
درآمد سالانه من بیش از 500 هزار دلار است که با شرط شما همخوانی دارد، اما خدا کند کسی فکر نکند که اکنون با جواب دادن به شما، وقت خودم را تلف میکنم.
از دید یک تاجر، ازدواج با شما اشتباه است، دلیل آن هم خیلی ساده است: آنچه شما در سر دارید مبادله منصفانه "زیبایی" با "پول" است. اما اشکال کار همین جاست: زیبایی شما رفتهرفته بعد ده سال آرام آرام به کل محو میشود اما پول من، در حالت عادی بعید است بر باد رود.
در حقیقت، درآمد من سال به سال بالاتر خواهد رفت اما زیبایی شما نه و چین و چروک و پیری زود رس زنانه جایگزین این زیبایی خواهد گردید و اثری از این جوانی و زیبایی باقی نخواهد ماند.
از نظر علم اقتصاد، من یک "سرمایه رو به رشد" هستم اما شما یک "سرمایه رو به زوال".
به زبان والاستریت، هر تجارتی "موقعیتی" دارد. ازدواج با شما هم چنین موقعیتی خواهد داشت. اگر ارزش تجارت افت کند عاقلانه آن است که آن را نگاه نداشت و در اولین فرصت به دیگری واگذار کرد و این چنین است در مورد ازدواج با شما.
بنابراین هر آدمی با درآمد سالانه 500 هزار دلار نادان نیست که با شما ازدواج کند به همین دلیل ما فقط با امثال شما قرار میگذاریم اما ازدواج هرگز.
اما اگر شما علاوه بر جوانی و زیبایی کالایی داشته باشید که مثل سرمایه من رو به رشد باشد و یا حداقل نفع آن از من منقطع نشود کالاهایی با ارزش مثل "انسانیت، پاکدامنی، شعور، اخلاق، تعهد، صداقت، وفاداری، حمایت، دوست داشتن، عشق و ... " آن وقت احتمالا این معامله برای من هم سود فراوانی خواهد داشت چون ممکن است من حتی فاقد دارایی هایی با ارزش با مشخصات شما باشم و برای داشتن آنها پول زیادی خرج کنم. چون بعد چند مدت از ازدواج، بیش از زیبایی، اندام و هیکل، مواردی که بیان کردم برای زندگی مشترک لازم بوده و من شدیدا به آنها نیاز پیدا خواهم کرد.
در هر حال به شما پیشنهاد میکنم که قید ازدواج با آدم های ثروتمند را بزنید. بجای آن شما خودتان میتوانید با کمی تفکر و تلاش و با داشتن درآمد سالانه 500 هزار دلاری، فرد ثروتمندی شوید. اینطور، شانس شما بیشتر خواهد بود تا آن که یک پولدار احمق را پیدا کنید.
دوستان شما ترجیح میدهید دو نفر از نظر اخلاقیات ، رفتار ، سلیقه و .. دقیقا شبیه یکدیگر باشند یا با هم فرق کنند ؟
اخه بعضی ها میگن اگر مخالف یکدیگر باشید مکمل یکدیگر میشید و نقض های هم رو جبران میکنید از طرفی مخالف بودن ممکنه به دعوا و طلاق بکشه . کدوم بهتره؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان شما ترجیح میدهید دو نفر از نظر اخلاقیات ، رفتار ، سلیقه و .. دقیقا شبیه یکدیگر باشند یا با هم فرق کنند ؟
اخه بعضی ها میگن اگر مخالف یکدیگر باشید مکمل یکدیگر میشید و نقض های هم رو جبران میکنید از طرفی مخالف بودن ممکنه به دعوا و طلاق بکشه . کدوم بهتره؟؟؟؟؟؟؟؟
از دیدگاه روانشناسی، از نظر شخصیت و سایر فاکتورهای روانی و سلایق و عقاید و ... ، در بعضی فاکتورها لازمه کاملا شبیه همدیگه باشند و در بعضی فاکتور ها بعضی تفاوت ها (نه هر تفاوتی) می تونه تاثیر مثبت داشته باشه. همونی میشه که شما گفتید، هر نوع مشابه بودن خوب نیست و هر نوع مخالف بودن هم بد نیست، تفاوت از نوع تکمیل کننده مفید است و تفاوت از نوع "روی مخ همدیگه بودن" صد درصد مضر.
همیشه باید بررسی کرد تشابه یا تفاوت در چه مواردی است و عواقب اون تفاوت ها و شباهت ها در رفتار و شرایط زندگی مشترک و ... چگونه است.
یعنی باید بیشتر شبیه باشیم تا مخالف ؟
الان کسی که من به اون علاقه دارم . بیشتر شبیه و برای نقطه ضغعف هام مخالفش هست . یعنی باعث میشه به اجبار که من نقطه ضعف هام برطرف بشه .
یعنی باید بیشتر شبیه باشیم تا مخالف ؟
الان کسی که من به اون علاقه دارم . بیشتر شبیه و برای نقطه ضغعف هام مخالفش هست . یعنی باعث میشه به اجبار که من نقطه ضعف هام برطرف بشه .
در جوامعی با اولویت فرهنگی مثل ایران میشه گفت همینطوره . اختلاف که همه دارن ولی نباید خیلی تفاوت بنیادی داشته باشین. از خانواده و سطح اجتماعی و ... گرفته تا اهداف مهمتون در زندگی .
* کسی باعث نمیشه و نباید بشه که شما تغییر کنید ، مگر خواست خودتون و براش دلیل هم داشته باشین. این طرز فکر هم که بعد از ازدواج تغییر میکنم اشتباهه و حاصل تغییر سبک زندگیتون هست (کوتاه مدت) نه تغییر واقعی و درازمدت در خودتون.
sima-new
25-07-2014, 16:39
سلام خدمت دوستای گل خودم من یه دو و سه ماهی میشه عضو یکی از این سایت ها هستم چند بار هم از طریق این سایت خواستگاریم اومدن و کیس های مناسبی بودن ولی تاحالا قسمت نبوده،خلاصه من که تو این سایت ها ایرادی نمیبینم این سایت ها وظیفهبسیار مهم آشنایی رو دارند که کاربران رو باهم آشنا میکنند .
کلام آخر: نمیدونم چرا مجوز بهشون نمیدن(واقعا سایتهای مفیدی هستند) البته ببخشید ها منظور من سایت هایی مثل (----- )هستش نه اونایی که دوستیابی هستند!
یکی از مشکلات جامعه ما برای ازدواج اینست که پدر و مادر بچه هایشان را بچه ننه بار میارن . پدر و مادر همه چیز رو میارن خونه سفره رو پهن میکنن و از بچه ها خواهش میکنن بیان سر سفره .
اینطوری نسل جوان مسئولیت پذیر نمیشوند و مشکلات زندگی در مقابل چشمشان کوه بسیار بلند است . اما اگر پدر و مادر تربیت مسئولانه بچه ها را مد نظر داشته باشند نسل جوان دیگر از آن نمیترسد چون قبلا عملا در زندگی مسئولیت داشته اند و میدانند با مسائل زندگی چگونه باید برخورد کنند
alittlequestion11
04-08-2014, 21:59
دوستان لطفا نظرتون رو راجع به سوال زیر بدید:
به نظرتون وقتی شخصی در برابر دوستش نامردی می کنه، توی زندگی مشترکش هم (اگه شرایطش پیش بیاد)، در برابر همسرش نامردی می کنه؟
کلا به نظرتون ممکنه که فرد فقط در رابطه با همسرش خیلی عالی و آرمانی عمل کنه (در صورتی که مثلا با دوستاش اینجور نیست) یا اینکه کم و بیش این صفات تمام جنبه های زندگیش رو تحت تاثیر قرار میده؟
aminkhan2014
05-08-2014, 07:58
مسئله اینه که ازدواج هم پول زیاد میخاد!!!هم اینکه به کی نفر اعتماد کنی که توی این دوره برای یک ماشین خریدن یا فروختن نمیشه به هیشکی اعتماد کرد!!!!!
مسئله اینه که ازدواج هم پول زیاد میخاد!!!
منظورتون از زیاد چقدر است ؟
aminkhan2014
05-08-2014, 10:48
برای هر فرد فرقی میکنه!!!خونه ماشین!!!شغل!!!حتی آرامش روحی؟؟؟؟و قبول مسئولیت!!!!اینها به نوعی به پول وابسته هست!!!!
SAEED 120
18-08-2014, 10:56
من یکی از مهمترین دلایلی که ازدواج نمیکنم اینه که خجالت میکشم دختر بیارم خونه..روم نمیشه. ولی خیلی دوست دارم ازدواج کنم اما روم نمیشه کلا . بچه بودم خیلی پررو تر بودم یادمه 10 سالم بود به مامانم میگفت من دوست دارم یه زن بگیرم لباس تنگ تنش کنم..
ولی هر چی بزرگتر شدم خجالتی تر شدم..الان که رسیدم به 25 سال دیگه اصلا روم نمیشه از این حرفها بزنم..من واقعا خجالت میکشم حساب کن چه قدر باید پررو باشی که ازدواج کنی بعد بیای جلوی مادرت ( تو دلش میگه دیشب چیکا رمیکردین با هم ) خیلی ضایست...
ولی هر چی بزرگتر شدم خجالتی تر شدم..الان که رسیدم به 25 سال دیگه اصلا روم نمیشه از این حرفها بزنم..من واقعا خجالت میکشم حساب کن چه قدر باید پررو باشی که ازدواج کنی بعد بیای جلوی مادرت ( تو دلش میگه دیشب چیکا رمیکردین با هم ) خیلی ضایست...
سلام
مادرها باید بچه هاشونو درک کنن، چون خودشونم یه روز از این حرفها داشتند! :n01:
MOHAMMAD_ASEMOONI
18-08-2014, 19:52
سلام خدمت دوستای گل خودم
من یه دو و سه ماهی میشه عضو یکی از این سایت ها هستم چند بار هم از طریق این سایت خواستگاریم اومدن و کیس های مناسبی بودن ولی تاحالا قسمت نبوده
خلاصه من که تو این سایت ها ایرادی نمیبینم این سایت ها وظیفه بسیار مهم آشنایی رو دارند که کاربران رو باهم آشنا میکنند .
کلام آخر: نمیدونم چرا مجوز بهشون نمیدن(واقعا سایتهای مفیدی هستند) البته ببخشید ها منظور من سایت هایی مثل (----- )هستش نه اونایی که دوستیابی هستند!
سلام .
ازدواج اینترنتی اگر از مسیر درست انجام بشه مشکلی نداره .
مسیر درستش اینه :
همونطور که در ازدواج معمولی , شما از طریق خانواده یا اقوام یا دوستان یا همکاران مطلع میشین که شخصی هست که قصد ازدواج داره و پس از مراحل مختلف مثل دیدنِ همدیگه در حضور خانواده و مذاکرات در مورد مسائل مختلف , ازدواج یا انجام میشه یا خیر .
ازدواج اینترنتی تنها فرقش با ازدواج معمولی فقط در نحوه ی آشنائی اولیه هست .
اما بقیه ی مراحل باید کاملاً مثل ازدواج معمولی باشه .
نباید عکسی در نت رد و بدل بشه و یا فقط و فقط یک عکس جدیدِ محترمانه و با پوشش کامل تا نشه ازش سوء استفاده کرد .
ملاقاتهای اولیه باید در یک مکانِ عمومی و با حضور یک یا چند نفر از بستگان باشه .
خبر ندادن به خانواده اشتباه بزرگی هست .
البته اگر خانواده از واژه ی ازدواج ابنترنتی خوششون نمیاد , میشه به اونها گفت که آشنائیِ اولیه از طریق یکی از دوستان انجام شده .
ملاقاتها به هییییچ وجه نباید در اماکن خصوصی ( خانه , آپارتمان , شرکت , هتل , ماشین و غیره ) انجام بشه
بلکه باید در مکان عمومی و شلوغ باشه و بهتره تنها نباشید چون اصلاً خبر ندارین با کی قراره ملاقات کنین
اشیاء قیمتی مثل طلا و جواهر و ساعت و پول زیاد و مدارک شناسائی مثل کارت ملی و شناسنامه و گواهینامه با خودتون نبرید چون شاید نقشه سرقتِ اموالِ شما رو کشیده باشند .
به هیچ وجه اطلاعاتِ حساس ندین به طرف مقابل .
اگر در ملاقاتِ اول از ظاهر هم خوشتون اومد یعنی ظاهر همدیگر رو بسندید , به سرعت برید سر بقیه مسائل ( شغل , مسکن , درآمد , وضعیتِ اعتقادی و غیره )
اگر این چیزها هم قابل قبول بود سریعاً برید سر مرحله ی خواستگاری یعنی بهش بگین بابد بیاد منزلتون با بستگانش و رسماً صحبت کنه برای ازدواج
اگر هی امروز فردا کرد حتماً یک ریگی به کفشش هست ( شیاد - کلاهبردار , سارق - عیاش و خوشگذرون که فقط قصد داره باهاتون خوش بگذرونه و بعدش بپره , عضو باند فحشا و شکار خانومها برای فحشا , مواد فروش که دنبال معتاد کردن دیگران و فروش مواد مخدر هست , بیمار روانی , غیره )
اگر قبول نکرد رسماً بیاد خواستگاری , ارتباطتون رو باهاش قطع کنین
من یکی از مهمترین دلایلی که ازدواج نمیکنم اینه که خجالت میکشم دختر بیارم خونه..روم نمیشه. ولی خیلی دوست دارم ازدواج کنم اما روم نمیشه کلا . بچه بودم خیلی پررو تر بودم یادمه 10 سالم بود به مامانم میگفت من دوست دارم یه زن بگیرم لباس تنگ تنش کنم..
ولی هر چی بزرگتر شدم خجالتی تر شدم..الان که رسیدم به 25 سال دیگه اصلا روم نمیشه از این حرفها بزنم..من واقعا خجالت میکشم حساب کن چه قدر باید پررو باشی که ازدواج کنی
ببخشید اینها فکر و خیاله . سعی کنید فعالیت کنید تا از این خیالات دور بمونید
omid-p30
23-08-2014, 15:19
آقا برای شروع زندگی در تهران و شهر های بزرگ نه، در یک شهرستان متوسط، بدون احتساب کرایه خونه،حداقل درآمد چقدر باشه میشه زندگی رو شروع کرد ؟ یک و پونصد کفاف میده ؟
hamid_diablo
23-08-2014, 18:42
آقا برای شروع زندگی در تهران و شهر های بزرگ نه، در یک شهرستان متوسط، بدون احتساب کرایه خونه،حداقل درآمد چقدر باشه میشه زندگی رو شروع کرد ؟ یک و پونصد کفاف میده ؟
همه چیز به خودت و همسر آیندت بستگی داره
دیدم ادمهایی که با احتساب همین چیزهایی که گفتی با 600 هزار تمون دارن زندگی رو میچرخونن.درسته سخت میگذره اما میگذره !!!
یه عده هم هستند مثل اقوام چدری من با درامدهای بالای 2 میلیون هنوز یه خونه توی این شهر ندارن ! چرت ؟ چونکه بلد نیستند چطوری خرج کنند .فقط میخورن و میگردن و آخر ماه هم کم میارن
آقا برای شروع زندگی در تهران و شهر های بزرگ نه، در یک شهرستان متوسط، بدون احتساب کرایه خونه،حداقل درآمد چقدر باشه میشه زندگی رو شروع کرد ؟ یک و پونصد کفاف میده ؟
الان درامد 300 - 400 تومنی هم داریم که دارن زندگی میکنن ولی حمایت میشن. توی شهرستانهای کوچیک که 1.5 حقوق، پولدار محسوب میشه !
مشکل اصلی پول پیش هست مثلا برای رهن خونه و عروسی و خرید وسایل و غیره حدود 40 - 50 خرج میشه ( متوسط ) و خوب با کم کردن هزینه ها هم میشه مثلا تا زیر 20 هم رسوند. کفِ حقوق در اینصورت 600 به بالا باید باشه.
پي سي ورد1
04-11-2014, 03:29
ببخشيد اين كه ميگن مهريه عندالمطالبه يعني هرموقع زن دلش خواست بايد مرد اونو بپردازه درسته؟
يعني زن ميتونه بدون دليل تقاضاي مهريه بكنه و همينطوري بگه الان دوست دارم مهريه رو بگيرم؟ ميشه؟
مهريه عند الستطاعه چيه؟ يعني اگه مرد داشته باشه ازش ميگيرن و نداشته باشه زندان نميبرنش؟
اندیشمند
04-11-2014, 04:47
من ازدواج کردم زیرا شرایط فراهم بود. درک می کنم شرایط ازدواج برای بسیاری از جوانان فراهم نیست البته دلیل آن می تواند توقعات بالا نیز باشد که اندکی مقصر صدا و سیما و غرب زدگی نیز است که ترویج زندگی های رویایی مانند خانه مستقل و ماشین را برای زوج های جوان می کنند.
babakpilot
04-11-2014, 22:26
بله درسته زن میتونه بدون دلیل مهریه اش را بخواهد. بلافاصله بعد از عقد هنوز از پله های محضر که پایین نیومدین میتونه بخاد. یک سر دادگاه های خانواده برین ببینین چه خبره.
آقایون محترم، جوون هرکسی دوست دارین مهریه سنگین مثل صدتا سکه و پونصد سکه و اینجور رقم ها رو به هیچ عنوان زیر بار نرین. بسیار بسیار کار خطرناک و ریسک بزرگیه
الان صد تا سکه میشه نزدیک صد میلیون تومن. با اولین اختلاف زن و شوهری الان خانوما بعنوان تنها اهرم فشاری که دارن بلافاصله میرن دادگاه خانواده مهریه شون را میزارن اجرا و آقا پسر بدبخت باید بره پشت میله ها و از هست و نیست ساقط میشه. فشارهای روانی و اعصاب خوردی سر و کله زدن با دادگاه و از پله های دادگاه بالاپایین رفتن و به این و اون التماس کردناش از همه اش بدتره.
حالا خدانکنه که مرد خونه یا ماشین داشته باشه اونجا اول بدبختیه چون بلافاصله اموال مرد توقبف میشه.
در خوشبینانه ترین حالت چیزی حدود یک سال و نیم تا دوسال آنچنان مرد درگیر رفت و آمد به دادگاه و دادگاه تجدید نظر و مسائل تقسیط مهریه و زندان و . . . میشه که باخودش میگه عجب غلطی کردیم ازدواج کردیم
من خودم این بلا سرم اومده تجربه زندان رفتنش هم دارم اکیدا" به آقایون برادرانه نصیحت میکنم خواهش میکنم التماس میکنم بیشتر از 14 تا سکه به هیچ عنوان نندازین.
بعنوان آخرین راه حل، اگر مجبور شدین رقمای بالا بندازین، شرط اقساط بزارین.
babakpilot
04-11-2014, 22:37
عندالاستطاعه بودن مهریه یعنی :
فرقش با عندالمطالبه بودن اینه که اول باید ثابت بشه مرد میزان تعیین شده در سند ازدواج را دارد بعد باید بدهد. در کل از عندالمطالبه بهتره و شرایط برای مرد بهتر میشه ولی در مجموع بازم مشکل بطور اساسی حل نمیشه چون مثلا زن میتونه همه میزان مهریه رو اجرا نذاره و بخشی از مهریه رو مطالبه کنه (مثلا صد سکه از پونصد سکه رو مطالبه کنه)
در این حالت دادگاه میگه شما شرط عندالاستطاعه رو مثلا برای 500 تا گذاشتی برای 100 تا که نگفتی عندالاستطاعه؟ لذا صد تا رو یا میدی یا تشریف میبری پشت میله ها.
در این حالت بازم مرد گرفتاره و به نظر بسیاری از حقوق دان ها و وکلا موضوع عند الاستطاعه هم نونسته مشکل رو بطور اساسی حل کنه و از تعداد زندانیان مهریه کم کنه.
لذا تجربه نشون داده بهترین و کم دردسر ترین راه حل اینه که مرد یا شرط اقساط بزاره یا شرط زمان. (در سند ازدواج ذکر بشه)
در حالت شرط اقساط، اصل بدهی مرد به زن سرجاشه ولی زن نمینونه مرد رو بندازه زندان و از مهریه بعنوان اهرم فشار برای مرد استفاده کنه و مهریه از همون اول که زن اجرا گذاشت بصورت قسطی پرداخت میشه. مثلا شرط بزارن هروقت خانوم مهریه اش رو خواست پرداخت آن بصورت اقساطی ماهی ربع سکه باشد.
اینطوری مرد میتونه با خیال راحت هرمیزان تعداد سکه رو قبول کنه و زنی که این شرط رو از اول می پذیره یعنی واقعا" قصدش زندگیه.
عندالاستطاعه بودن مهریه یعنی :
فرقش با عندالمطالبه بودن اینه که اول باید ثابت بشه مرد میزان تعیین شده در سند ازدواج را دارد بعد باید بدهد. در کل از عندالمطالبه بهتره و شرایط برای مرد بهتر میشه ولی در مجموع بازم مشکل بطور اساسی حل نمیشه چون مثلا زن میتونه همه میزان مهریه رو اجرا نذاره و بخشی از مهریه رو مطالبه کنه (مثلا صد سکه از پونصد سکه رو مطالبه کنه)
در این حالت دادگاه میگه شما شرط عندالاستطاعه رو مثلا برای 500 تا گذاشتی برای 100 تا که نگفتی عندالاستطاعه؟ لذا صد تا رو یا میدی یا تشریف میبری پشت میله ها.
در این حالت بازم مرد گرفتاره و به نظر بسیاری از حقوق دان ها و وکلا موضوع عند الاستطاعه هم نونسته مشکل رو بطور اساسی حل کنه و از تعداد زندانیان مهریه کم کنه.
لذا تجربه نشون داده بهترین و کم دردسر ترین راه حل اینه که مرد یا شرط اقساط بزاره یا شرط زمان. (در سند ازدواج ذکر بشه)
در حالت شرط اقساط، اصل بدهی مرد به زن سرجاشه ولی زن نمینونه مرد رو بندازه زندان و از مهریه بعنوان اهرم فشار برای مرد استفاده کنه و مهریه از همون اول که زن اجرا گذاشت بصورت قسطی پرداخت میشه. مثلا شرط بزارن هروقت خانوم مهریه اش رو خواست پرداخت آن بصورت اقساطی ماهی ربع سکه باشد.
اینطوری مرد میتونه با خیال راحت هرمیزان تعداد سکه رو قبول کنه و زنی که این شرط رو از اول می پذیره یعنی واقعا" قصدش زندگیه.
مقدار 100 تا رو بعنوان مثال گفتین و هر رقمی میشه یا اینکه مقدار ثابتیه ؟ مثلا اگه بگه 499 تا رو که نگفتی عندالاستطاعه دیگه فرقی نداره که ؟!
aminkhan2014
05-11-2014, 14:56
شما سر جریان مهریه دیگه طلاق دادین؟دلیل اگه جسارت نشه میشه بگید؟کلا نگاهتون به ازدواج چی شده؟
babakpilot
05-11-2014, 19:49
مقدار 100 تا رو بعنوان مثال گفتین و هر رقمی میشه یا اینکه مقدار ثابتیه ؟ مثلا اگه بگه 499 تا رو که نگفتی عندالاستطاعه دیگه فرقی نداره که ؟!
بله بعنوان مثال عرض کردم هر رقمی میشه. لکن درشرایطیکه رقم مطالبه شده نزدیک به تعداد اصلی باشه مثل مثالی که شما زدید عملا" فرقی نمیکه چون ثابت کردن اینکه مرد مثلا توان پرداخت پونصد سکه رو داره همون انرژی از زن میگیره که 499 تا.
در مواقعی برای مرد گرفتاری داره که اصل مبلغ یه عدد نجومیه (مثلا" پونصد تا یا هزار تا و میزان کمتری رو زن به اجرا میذاره (مثلا یک پنجم تعداد اصلی)
babakpilot
05-11-2014, 20:02
بله دراصل دلیل جدایی همین مهریه اجرا گذاشتن از طرف خانم بنده بود و دست آخر هم خودش به این موضوع اعتراف کرد.
درکل وقتی زن با اولین اخلاف بدو بدو میره دادگاه خانواده و مهریه اش رو به اجرا میزاره و خونه و ماشین و حتی حقوق ماهیانه شوهر رو توقیف میکنه (هرچند که به لحاظ حقوقی حق با زنه) اما از نظر عاطفی به نظر شما اون مرد میتونه همچنان زن رو دوست داشته باشه و باهاش زیر یک سقف زندگی کنه؟ خدا رحم کرد که بچه دار نشدیم . به نظر شما خانمی که اینقدر تحمل مشکلات زندگی اونم مسائل مالی و کمبودهای مالی را نداره که با اولین اختلاف زن و شوهری بجای رفتن پیش مشاور یا روان شناس میره دادگاه که مشکلشو حل کنه و اینقدر نمیفهمه که رفتن به دادگاه یعنی فاتحه زندگی ، آیا این خانم قابل اعتماد هست که آدم یک عمر باهاش زندگی کنه و تربیت بچه هاش رو به دست چنین آدمی بسپاره ؟ آیا در زندگی که تا به زن میگی بالای چشمت ابروست میپره دادگاه و مهریه اجرا میزاره اون زندگی فایده ایی داره؟ و ادامه اون زندگی به صلاح است؟ من نمیدونم برخی از دخترخانومای این دوره و زمونه از یه زندگی و یک شوهر چی میخان؟
خداوکیلی من نه معتاد بودم نه بیکار و الاف بودم نه خوش گذرون بودم سرمو انداختم پایین درسمو خوندم لیسانس مهندسی مو گرفتم بلافاصله رفتم سربازی بلافصله رفتم سرکار اونم کجا جنوب توی دمای 40 درجه شرجی عسلویه و جاهای دیگه کارکردم یه پس اندازی جمع کردم خونه و ماشینو و امکانات اولیه یه زندگی در تهران رو فرآهم کردم بعد خیر سرم رفتم زن گرفتم که زندگی کنم اینجوری میشه که سر از دادگاه و زندان اوین درمیارم. نه اهل کتک زدن زن بودم که بگیم زنشو میزده و لذا زنه حق داشته ، نه اهل مشروب و دود و اینجور چیزا بودم هنوز گیجم که به چه دلیل خانوم بنده یکدفعه با اولین اختلاف اونم سر مسائل مالی رفت دادگاه و مهریه اجرا گذاشت ؟
ولی کلا" دیدگاهم نسبت به زن و ازدواج و زندگی مشترک 180 درجه تغییر کرده. به نظر من آدم وقتی ازدواج میکنه که به آرامش برسه بعدش بخاطر همین ازدواج پاش به دادگاه و زندان باز میشه و نه تنها خود آدم به آرامش نمیرسه بلکه و پدر و مادرش آدم هم بدلیل بالاو پایین رفتن از پله های دادگاه و احضاریه هایی که چپ و راست میاد در خونه و ترس از دست دادن خونه و ماشینی که با هزار خون دل و ده پونزده سال جون کندن به دست اومده روانی میشن این چه زندگیه و چه تشکیل خانواده ایی یه؟ خانوم که حالا به هردلیل قید زندگی رو زده و رفته خونه پدرش و مهریه اجرا گذاشته حالا گیر داده که خونه رو بگیره و منو از خونه خودم بندازه بیرون . بنظر شما در چنین شرایطی آدم باید مبارزه کنه یا تسلیم بشه؟ تسلیم بشه باید زندگی رو دوباره از صفر شروع کنه تسلیم نشه باید دو سال از این دادگاه به اون دفتر وکیل پله ها رو بالا پایین بره و روانی بشه. شما باشین کدومش رو انتخاب می کنین؟
چندتا نصیحت حقوقی و تجربه شخصی به دوستان آقا :
1- قبل از عقد چنانچه خونه یا ماشین به نامتون هست بنام یک شخص قابل اعتماد مثل پدر یا مادر بزنین بعد از چند سال زندگی که از طرف مقابل مطمئن شدین به نام خودتون برگردونین.
2- زیر بار مهریه های سنگین سیصد تا و پونصد تا سکه به هیچ عنوان نرین. برین زندانها رو ببینین که چه تعداد آدمهای بیچاره و حتی دکتر مهندس فقط بخاطر زن گرفتن همین الان پشت میله هان.
3- بلافاصله بعد از عقد، ماه به ماه خرجی که به زن میدین رو دستی بهش ندین به حسابش بریزین و رسیدهای بانکی اش رو نگه دارین.
4- مشاوره های بعدی باشه برای بعد
شما سر جریان مهریه دیگه طلاق دادین؟دلیل اگه جسارت نشه میشه بگید؟کلا نگاهتون به ازدواج چی شده؟
V E S T A
05-11-2014, 20:35
بله دراصل دلیل جدایی همین مهریه اجرا گذاشتن از طرف خانم بنده بود و دست آخر هم خودش به این موضوع اعتراف کرد.
درکل وقتی زن با اولین اخلاف بدو بدو میره دادگاه خانواده و مهریه اش رو به اجرا میزاره و خونه و ماشین و حتی حقوق ماهیانه شوهر رو توقیف میکنه (هرچند که به لحاظ حقوقی حق با زنه) اما از نظر عاطفی به نظر شما اون مرد میتونه همچنان زن رو دوست داشته باشه و باهاش زندگی کنه؟ آیا زندگی که تا به زن میگی بالای چشمت ابروست میپره دادگاه و مهریه اجرا میزاره اون زندگی فایده ایی داره؟ من نمیدونم برخی از دخترخانومای این دوره و زمونه از یه زندگی و یک شوهر چی میخان؟
خداوکیلی من نه معتاد بودم نه بیکار و الاف بودم نه خوش گذرون بودم اول سرمو انداختم پایین درسمو خوندم لیسانس مهندسی عمران گرفتم کارمند رسمی دولت هستم اول زندگی خونه و ماشینمو دارم نه اهل کتک زدن زن بودم نه اهل مشروب و دود و اینجور چیزا بودم هنوز گیجم که به چه دلیل خانوم بنده یکدفعه با اولین اختلاف اونم سر مسائل مالی رفت دادگاه و مهریه اجرا گذاشت ؟ کلا" دیدگاهم نسبت به زن و ازدواج و زندگی مشترک 180 درجه تغییر کرده. به نظر من آدم وقتی ازدواج میکنه که به آرامش برسه بعدش بخاطر همین ازدواج پاش به دادگاه و زندان باز میشه و نه تنها به آرامش نمیرسه بعدش خودش و پدز و مادرش سر دادگاه بازی روانی میشن این چه زندگیه و چه تشکیل خانواده ایی یه؟
برای مشکلی که براتون پیش اومد متاسف شدم ..
شخصا با مهریه مخالف هستم ولی به نظرم علت اینکه درجامعه ما بعضی از خانم ها اصرار به داشتن مهریه بالا یا به اجرا گذاشتن مهریه شون دارن، اینه که درهیچ کدام از مراحل زندگی زناشوییشون از حقوق فردی و اجتماعی برابر با مردان برخوردار نیستن حمایت های عرفی و قانونی از مردان ( در روابط قبل از ازدواج، شروع زندگی متاهلی، جزییات ارتباط زن و شوهر در زندگی، ازدواج مجدد مرد، اجازه تحصیل و شاغل بودن زن،طلاق، حضانت از فرزندان، مسائل مرتبط با ارث و میراث و ..) باعث شده زنان برای اینکه متحمل ضررهای احتمالی نشن مهریه های سنگین تعیین کنن یا با کوچکترین تلنگری نسبت به تنها حق قانونی شون (مهریه) اقدام کنن که متاسفانه در اکثر مواقع با شرایطی که تو زندگی متاهلی براشون به وجود میاد مجبور به گذشت از این حق هم میشن ..
به نظرم اگر خانم ها قبل از ازدواج با تعیین شرایط ضمن عقد نسبت به حقوق انسانی شون اطمینان پیدا کنن لزومی نداره تاکیدی بر مهریه سنگین داشته باشن ..
بله دراصل دلیل جدایی همین مهریه اجرا گذاشتن از طرف خانم بنده بود و دست آخر هم خودش به این موضوع اعتراف کرد.
درکل وقتی زن با اولین اخلاف بدو بدو میره دادگاه خانواده و مهریه اش رو به اجرا میزاره و خونه و ماشین و حتی حقوق ماهیانه شوهر رو توقیف میکنه (هرچند که به لحاظ حقوقی حق با زنه) اما از نظر عاطفی به نظر شما اون مرد میتونه همچنان زن رو دوست داشته باشه و باهاش زیر یک سقف زندگی کنه؟ خدا رحم کرد که بچه دار نشدیم . به نظر شما خانمی که اینقدر تحمل مشکلات زندگی اونم مسائل مالی و کمبودهای مالی را نداره که با اولین اختلاف زن و شوهری بجای رفتن پیش مشاور یا روان شناس میره دادگاه که مشکلشو حل کنه و اینقدر نمیفهمه که رفتن به دادگاه یعنی فاتحه زندگی ، آیا این خانم قابل اعتماد هست که آدم یک عمر باهاش زندگی کنه و تربیت بچه هاش رو به دست چنین آدمی بسپاره ؟ آیا در زندگی که تا به زن میگی بالای چشمت ابروست میپره دادگاه و مهریه اجرا میزاره اون زندگی فایده ایی داره؟ و ادامه اون زندگی به صلاح است؟ من نمیدونم برخی از دخترخانومای این دوره و زمونه از یه زندگی و یک شوهر چی میخان؟
خداوکیلی من نه معتاد بودم نه بیکار و الاف بودم نه خوش گذرون بودم سرمو انداختم پایین درسمو خوندم لیسانس مهندسی مو گرفتم بلافاصله رفتم سربازی بلافصله رفتم سرکار اونم کجا جنوب توی دمای 40 درجه شرجی عسلویه و جاهای دیگه کارکردم یه پس اندازی جمع کردم خونه و ماشینو و امکانات اولیه یه زندگی در تهران رو فرآهم کردم بعد خیر سرم رفتم زن گرفتم که زندگی کنم اینجوری میشه که سر از دادگاه و زندان اوین درمیارم. نه اهل کتک زدن زن بودم که بگیم زنشو میزده و لذا زنه حق داشته ، نه اهل مشروب و دود و اینجور چیزا بودم هنوز گیجم که به چه دلیل خانوم بنده یکدفعه با اولین اختلاف اونم سر مسائل مالی رفت دادگاه و مهریه اجرا گذاشت ؟
اطرافیان میگن شاید پای کس دیگه ایی در میون بوده نمیدونم نمیتونم بهش تهمت بزنم بلاخره یه زمانی ناموس من بوده ولی کلا" دیدگاهم نسبت به زن و ازدواج و زندگی مشترک 180 درجه تغییر کرده. به نظر من آدم وقتی ازدواج میکنه که به آرامش برسه بعدش بخاطر همین ازدواج پاش به دادگاه و زندان باز میشه و نه تنها خود آدم به آرامش نمیرسه بلکه و پدر و مادرش آدم هم سر بالاو پایین رفتن از پله های دادگاه و احضاریه هایی که چپ و راست میاد در خونه و ترس از دست دادن خونه و ماشینی که با هزار خون دل و ده پونزده سال جون کندن به دست اومده روانی میشن این چه زندگیه و چه تشکیل خانواده ایی یه؟ خانوم که حالا به هردلیل قید زندگی رو زده و رفته خونه پدرش و مهریه اجرا گذاشته حالا گیر داده که خونه رو به چنگ بیاره و منو از خونه خودم بندازه بیرون . بنظر شما در چنین شرایطی آدم باید مبارزه کنه یا تسلیم بشه؟ تسلیم بشه باید زندگی رو دوباره از صفر شروع کنه تسلیم نشه باید دو سال از این دادگاه به اون دفتر وکیل پله ها رو بالا پایین بره و روانی بشه. شما باشین کدومش رو انتخاب می کنین؟
چندتا نصیحت حقوقی و تجربه شخصی به دوستان آقا :
1- قبل از عقد چنانچه خونه یا ماشین به نامتون هست بنام یک شخص قابل اعتماد مثل پدر یا مادر بزنین بعد از چند سال زندگی که از طرف مقابل مطمئن شدین به نام خودتون برگردونین.
2- زیر بار مهریه های سنگین سیصد تا و پونصد تا سکه به هیچ عنوان نرین برین دکتر و مهندسای بدبخت داخل زندان اوین رو ببینین که بخاطر گناه زن گرفتن همین الان پشت میله هان.
3- بلافاصله بعد از عقد، ماه به ماه خرجی که به زن میدین رو دستی بهش ندین به حسابش بریزین و رسیدهای بانکی اش رو نگه دارین.
4- مشاوره های بعدی باشه برای بعد
در اينکه در بين افراد استثناهايى وجود داره شکى نيست و بر اساس گفته هاى شما, خانم شما يک استثنا هستند چون هيچ نکته مثبتى در رفتار و کردار ايشون با شما وجود نداشته و سراسر ناسازگارى بوده.
اما اگه دوست داريد بگيد نحوه ازدواج شما به چه صورت بوده که نتونستيد شناخت لازم رو کسب کنيد, ازدواج سنتى يا غير سنتى فرق نداره, به چه صورت بوده که با فردى ازدواج کرديد که گويا هيچ گونه علاقه اى به زندگى مشترک با شما نداشته؟ چنين فردى معمولا در دوران دوستى, نامزدى يا عقد نشانه هاى رفتارى داره, آيا متوجه اين مساىل نشديد؟
اگر بخواين منصفانه به عنوان يک همسر خودتون رو نقد کنيد, شما چه ويژگى هايى داشتيد که براى يک زندگى مشترک مناسب نبوده و مى تونستيد اونها رو بهبود بديد؟
به جز توصيفى که از همسرتون داشتيد چه ويژگى هاى مثبتى داشته که مى تونيد ذکر کنيد؟
با توجه به اين نکته که ما آدم هاى سياه و سفيد نداريم, همه خاکسترى هستند.
Sent from my Nexus 4
اندیشمند
06-11-2014, 00:27
مهریه یک قانون برای قدیم است و در جهان امروزه جایی ندارد و برتری های مرد نسبت به زن در ازدواج نیز امروزه کارساز نیست و باید برداشته شود. ما مسلمانان باید بپذیریم ازدواج به شکل غربی منصفانه ترین نوع ازدواج است.
babakpilot
06-11-2014, 00:28
ازدواج ما از نوع سنتی بود. معرفی کردند و رفتیم دیدیم و پسندیدم و مورد منفی هم مشاهده نکردیم.
شاید یکی از اشتباهات من این بود که زود عقد کردیم با مهریه سنگین بدون گذشت زمان کافی برای نامزدی.
درحقیقت خانواده ایشان اصرار داشتند که جلوی در و همسایه بد است که پسر شما به خانه ما رفت و آمد میکند و لذا بهتر است ایندو زودتر عقد کنند و ما به اصرار آنها تن دادیم که اشتباه بود.
قطعا طرف مقابل من نکات مثبتی هم داشته مثلا خانه داری اش خوب بود و غذا و کارهای خونه همیشه مرتب بود و من هم ادعا نمیکنم که گل بی عیب بوده ام هیچکس بی عیب نیست همه زن و شوهرها اختلافات و مشکلاتی باهم دارند لکن وقتی پای دادگاه و قانون به زندگی آنسان باز بشود قبول کنید که آن زندگی دیگر از روال عادی خارج میشود.
وقتی طرف مقابل شما می رود فقط بدلیل بدهی مالی (مهریه) علیه شما در دادگاه تشکیل پرونده می دهد و احضاریه دادگاه و حکم توقیف حقوق را به محل کار شما میفرستد ومحل کار شما باتوجه به حکم قضایی چندین ماه جلوی حقوق شمارا میگیرد و از هست و نیست ساقط میشوید و حتی نمیتوانید قسط وام بانک مسکن را بدهید و بانک مسکن از آنطرف اخطار میفرستند که چنانچه اقساط معوقه را نپردازید خانه تان را به حراج می گذارد و طرف مقابل آبروی شما را در محل کار دستخوش حرف و حدیث میکند و کلا" همه چیز به هم گره میخورد و با یک پرونده مهریه ، شش تا پرونده جنبی دیگر برای شما ایجاد می شود، حالا میخواهد طرف مقابل هزاران حسن کوچک و بزرگ هم داشته باشد یا نداشته باشد و از هر انگشتش یک هنر بریزد یا نریزد، چه اهمیتی دارد و حسنهای طرف مقابل به چه دردی میخورد؟ در این شرایط آیا شما ویژگی های مثبت طرف مقابل را می بینید یا بلایی که فی الحال دارد بر سر شما می آورد را خواهید دید؟ فرض کنید ایشان فردی خوش اخلاق، زیبا، کد بانو، نجیب و کلا" ملکه همه خوبی ها و محسنات دنیا بوده باشد ، فعلا" که ایشان اصل زندگی را ول کرده و مال دنیا را چسبیده است.
خود کارمندان دادگاه ها و وکلا و قضات می گویند که سرانجام 90% پرونده های مهریه به طلاق ختم میشود شاید نیت اول خانمها در ابتدای تشکیل پرونده های مهریه طلاق نباشد اما متأسفانه اینگونه میشود.
واقعیت کنونی جامعه ما اینست که خانمهایی که دنبال اینگونه دادگاه بازی ها می روند بنا به نیت غلط و نادرستیکه در ذهن دارند و اغلب اطرافیانشان به آنها دیکته میکنند میخواهند مثلا" از مرد زهر چشمی بگیرند و مرد را به انجام خواسته هایشان با اهرم فشار قانون مجبور کنند و فکر میکنند تشکیل یک پرونده علیه شوهر در دادگاه آنها را به نیتشان میرساند (مثلا" آقا سه دنگ از شش دانگ خانه اش را به نام خانم بزند) و تصور میکنند بعد از دوسال بالا و پایین کردن آقا در دادگاه و بردن آبرویش در محل کار و هزار بلای دیگری که سرش درآوردیم سرانجام میرویم و در کمال خوشی و خرمی و با عشق به زندگی مشترکمان زیر یک سقف با همان آقا می پردازیم درحالیکه این تصور نادرست تقریبا" همه خانم هایی است که وارد پرونده های مهریه میشوند زیرا در عمل نتیجه آن چیزی که فکر می کردند نمیشود و داستان به گونه دیگری رقم میخورد و حتی اگر زن در دادگاه حقوقی برنده ماجرا بشود و بتواند مهریه اش را به زور قانون بگیرد و خانه و مال و اموال مرد را تصاحب کند، در دادگاه زندگی برنده نخواهد بود زیرا آن مرد دیگر آن شریک زندگی را نخواهد خواست و نهایتا" کار به طلاق می کشد. حال خانم می ماند و مقداری مال دنیا (تازه اگر بتواند بگیرد) و زندگی که از دست داده است.
چه بگویم والا شاید سرنوشت ما هم این بوده است.
دعا میکنیم که همه جوون ها خوشبخت بشوند.
در اينکه در بين افراد استثناهايى وجود داره شکى نيست و بر اساس گفته هاى شما, خانم شما يک استثنا هستند چون هيچ نکته مثبتى در رفتار و کردار ايشون با شما وجود نداشته و سراسر ناسازگارى بوده.
اما اگه دوست داريد بگيد نحوه ازدواج شما به چه صورت بوده که نتونستيد شناخت لازم رو کسب کنيد, ازدواج سنتى يا غير سنتى فرق نداره, به چه صورت بوده که با فردى ازدواج کرديد که گويا هيچ گونه علاقه اى به زندگى مشترک با شما نداشته؟ چنين فردى معمولا در دوران دوستى, نامزدى يا عقد نشانه هاى رفتارى داره, آيا متوجه اين مساىل نشديد؟
اگر بخواين منصفانه به عنوان يک همسر خودتون رو نقد کنيد, شما چه ويژگى هايى داشتيد که براى يک زندگى مشترک مناسب نبوده و مى تونستيد اونها رو بهبود بديد؟
به جز توصيفى که از همسرتون داشتيد چه ويژگى هاى مثبتى داشته که مى تونيد ذکر کنيد؟
با توجه به اين نکته که ما آدم هاى سياه و سفيد نداريم, همه خاکسترى هستند.
Sent from my Nexus 4
A.M.D.D.E.V.I.L
06-11-2014, 00:32
ازدواج نمیکنم چون زمانی که ازدواج اختراع شد نه اینترنت بود نه تلوزیون نه رابطه ی غیر جدی ، نه مرز های جغرافیایی سیاسی و کلا دنیا از زمان عصر برنز تا امروز تفاوت اساسی کرده و کم کم همه ی اختراعات اون دوران ها هم عوض میشن یا از بین میرن
ازدواج هم در حال تکامل هست ، در کشور های اروپایی شاهد فرم های جدید ازدواج خواهیم بود .
sia mohamadi
07-11-2014, 00:59
سلام رفقا
از ماری گزیده شدم که سراغش نمیرم
منو زندان انداختند
زنم منو ترک کرد
شانس آوردم مهریه رو بخشید
بچه مون رو برداشت و برد آمریکا
الان که آزاد شدم نمیتونم سراغشو بگیرم
حتی عکسشو هم ندیدم
بزرگ ترین اشتباه زندگیم زن گرفتن بود
قربونتون
سیا
Masoud-2014
07-11-2014, 08:54
ازدواج یک قسمته - یعنی شما طرف مقابلت و یک روزی یک مکانی یک ساعتی یک دقیقه ای یک آنی میبینی و حس غریبی بهت دست میده و احساست عوض میشه :35:و ادامه ...
زوری که نیست - دیدم مواردی رو که به زور میخواستن طرف و مجبور کنن این و بگیر ولی دل رضا نبود... دوست نداره شکلش و ببینه با اون اخلاق گندش:n02:
حالا اگر همچنان قسمت نشد و از کسی خوشش نیومد چی؟ باید همچنان مجرد بمونه؟ یا خیلی مرد و معتقد باشه هرگز ازدواج نکنه؟ شاید هرگز دختر/پسر آرمانیش سر مسیر زندگیش قرار نگرفت اونوقت چی؟ آیا اون بختش و سرنوشتش اینگونه نوشته شده بوده؟ باید مجرد بمونه؟ چون حتما خدا قسمت نکرده؟ جریان چیست؟
دیدم مواردی رو که مردان و زنانی هرگز ازدواج نکردن و مردن! آیا اونها سرنوشتشون از ابتدا همین بوده؟:n13:
ازدواج یک قسمته - یعنی شما طرف مقابلت و یک روزی یک مکانی یک ساعتی یک دقیقه ای یک آنی میبینی و حس غریبی بهت دست میده و احساست عوض میشه :35:و ادامه ...
زوری که نیست - دیدم مواردی رو که به زور میخواستن طرف و مجبور کنن این و بگیر ولی دل رضا نبود... دوست نداره شکلش و ببینه با اون اخلاق گندش:n02:
حالا اگر همچنان قسمت نشد و از کسی خوشش نیومد چی؟ باید همچنان مجرد بمونه؟ یا خیلی مرد و معتقد باشه هرگز ازدواج نکنه؟ شاید هرگز دختر/پسر آرمانیش سر مسیر زندگیش قرار نگرفت اونوقت چی؟ آیا اون بختش و سرنوشتش اینگونه نوشته شده بوده؟ باید مجرد بمونه؟ چون حتما خدا قسمت نکرده؟ جریان چیست؟
دیدم مواردی رو که مردان و زنانی هرگز ازدواج نکردن و مردن! آیا اونها سرنوشتشون از ابتدا همین بوده؟:n13:
با استدلال قرمز رنگ جواب سوالات به ترتیب:
باید مجرد بمونه - هرگز ازدواج نکنه - بله اینطور نوشته شده - بله خدا قسمت نکرده - جریان همین هاست که گفتم - بله اونها هم سرنوشتشون از ابتدا همین بوده.
خب... این پاسخ ها بر اساس دیگاهی بود که عرض کردم. هر دیدگاهی خروجی های خاص خودش رو داره و با تغییر دیدگاه ها می شه به نتایج متفاوتی رسید. در مورد اجبار نبودن با شما موافقم، نکته مثبتی رو اشاره کردید.
N I G H T P E A C E
07-11-2014, 18:30
به جرات میتونم بگم بسیاری از ازدواجها موفق نیستن، از این میون بعضیشون به طلاق ختم میشن، اما بیشترشون چون بدلیل وجود مسائل قانونی و فرهنگی نمیتونن طلاق بگیرن، مجبورن همدیگه رو تحمل کنن، و در نوعی طلاق عاطفی بسر ببرن. از طرف دیگه هم نمیشه انکار کرد که هستند زوجهای که با تمام وجود همدیگه رو دوست دارن و با وجود اینکه سالهای سال از زندگیشون گذشته باز حتی یک روز تحمل دوری همدیگه رو ندارن.
بنظرم علاوه بر دلایل اقتصادی و دلایل دیگه، یکی از عوامل اصلی اینکه اکثر ازدواجها شکست میخورن اینه که 99 درصد جونا نگاه بسیار سطحی و بچه گانه به ازدواج دارن، فکر میکنن همین که از یه نفر خوششون بیاد دیگه کافیه، و همین عشق برای یک زندگی رویایی و موفق کافیه، در صورتی که تجربه نشون داده بیشتر کسایی که بعد از مدتی از هم طلاق میگرن کسایی هستن که در ابتدا نه یک دل که صد دل عاشق هم بودن!
وقتی به فاکتورهای که بزرگان و روانشناسان برای یک ازدواج موفق ذکر کردن نگاه میکنیم میبینم که برای داشتن یک ازدواج موفق زوج باید به چنان رشد عقلانی و عاطفی رسیده باشن که واقعا از کمتر کسی میشه انتظار داشت، با این وجود میبینیم جوون ما فقط کافی عاشق شه، دیگه حرف هیچ کس و قبول نمیکنه، خودش رو علامه دهر میدونه، و با اطمینان تمام میگه که در سایه این عشق میتونن تمام مشکلات رو برطرف کنن و تا ابد با هم رویایی زندگی کنن! بعدهم که دیدن اینطور نیست و زندگی خیلی جدی تر و واقعی تر از این خیالات بچه گانه و خامه میگن ازدواج اشتباهه، گرفتاریه، دیونگیه و ...!
فرض کنیم دو نفر که میخوان ازدواج کنن هیچ مشکل مالی ندارن و هر دو از نظر روانی در سلامت کامل به سر میبرن، برخی از معیارهای که مربوط به خود فرد هستن رو ذکر میکنم تا به اهمیت موضوع پی ببریم. خودتون قضاوت کنید چند درصد از جوونای ما به چنین رشدی رسیدن.
پاک کردن ذهن از انتظارات و افکار اشتباه و مسمومی که در مورد ازدواج و زندگی مشترک داریم، انتظارات و افکاری که ریشه در تلقینات جامعه، فرهنگ، خانواده، و همچنین فیلمها و داستان های رومانتیک غیر واقعی دارن. دختر یا پسر قبل از ازدواج تحت تاثیر این عوامل تو ذهنش یک زندگی پرفکت با یک همسر رویایی میسازه و انتظار داره وقتی هم ازدواج کرد زندگی و همسرش دقیقا اینطور باشن ولی وقتی با شکاف بین واقیت و رویاهاش روبرو میشه دچار سرخوردگی میشه، نسبت به زندگی و همسرش دلسرد میشه، احساس میکنه در حقش ظلم شده و لیاقتش از این زندگی خیلی بیشتره و... این افکار و احساسات منفی مثل خوره میفتن به جون زندگیش و کم کم بهانه گیری ها شروع میشه تا میرسه به جایی که دیگه راه برگشتی نیست و تنها راه علاج طلاق میشه. در صورتی که اگر کمی واقع گرا بود و افکار و احساساتش رو بر اساس واقعیت بنا میکرد طبیعتا به چنین مشکلی بر نمیخورد. نوع دیگری از این افکار مسموم قضیه هست که دوستمون بش اشاره کردن که چطور خام اندیشی خانموشون باعث شده زندگیشون از هم بپاشه.
درک تفاوتهای عظیم بین زن و مرد. بین افکار و احساسات زن و مرد اونقدر تفاوت هست که جان گری وقتی میخاد کتابی بنویسه که بتونه حلال مشکلات زوج ها باشه، برای تاکید بر اهمیت این تفاوت ها در بروز مشکلات زناشویی، بین تمام عنوان های که میتونست انتخاب کنه، عنوان کتابش رو میذاره مردان مریخی و زنان ونوسی، یعنی این تفاوت ها انقد زیاد و عمیقن که گویا زنان از یک سیاره و مردان از یک سیاره دیگه هستن! جان گری معتقده که اگر مرد و زن به این تفاوتها وافق باشن و بر اساس اونها رفتارشون رو تنظیم کنن اساسا بسیاری از مشکلات و سوء تفاهم ها پیش نخواهد آمد.
درک اهمیت روان ناخواداگاه در بروز بسیاری از رفتارهای تند و ناخوشایند همسر. روانشناسان تاکید میکنن که قبل از اینکه دلیل رفتار ناخوشایند همسر رو به خودمون نسبت بدیم و و نتیجتا ناراحت/عصبانی بشیم، باید به این حقیقت توجه کنیم که بسیاری از این رفتارها میتونه ناشی از امیال، ترس ها و بخصوص خشم های سرکوب شده همسرمون باشه که به دلیل وجود موانعی، ذهن از بیرون ریختن اونها در همون لحظه و بر سر مقصر اصلی خودداری میکنه، اما بدلیل صمیمیت و راحتی که بین زن و مرد هست، اونها رو بر سر همسرش خالی میکنه و اینطور به آرامش میرسه، بنابراین نه تنها ما عامل اون رفتار ناخوشایند نیستیم بلکه با فراهم کردن شرایط (صمیمیت) باعث میشیم همسرمون با خالی کردن خودش به آرامش برسه ( البته نه در مورد همه بد اخلاقی ها)
درک اینکه تصور اکثر ما از عشق به عنوان احساسی پر شور که همیشه باید آتشین و مثل روزهای اول باشه اشتباهه. طبق مدلهای که روانشناسان از عشق ارائه میدن عشق یک پدیده چند بعدیه و ابعاد دیگری مثل صمیمیت و تعهد هم داره، که طبیعتا با گذر زمان از شورش کاسته میشه و پخته تر و عمیق تر میشه.
درک محدودیت ها، وظایف و تعهداتی که ازدواج به همراه داره داره، برخی میخوان ازدواج کنن و در عین حال مثل دوران مجردیشون هم زندگی کنن، اهمیتی به نیاز ها و خواسته همسرشون ندن، بازم دنبال هوس ها و تنوع طلبی هاشون برن. پایه و اساس زندگی مشترک یعنی بخشش و گذشت و درک متقابل و احترام رو هنوز یاد نگرفتن، حق من و حق تو میکنن، و بازم انتظار دارن زندگیشون به مشکل نخوره!
درک اینکه مشکلات بخش جدایی ناپذیر هر زندگی هستن، و حتما پیش خواهند امد، و آنچه مهم هست نه وجود مشکل که نحوه برخورد ما با اونه ...
و ده ها فاکتور دیگه که شما بهتر از من میدونید.
حالا بفرض فردی به چنین بلوغی رسیده باشه، کافیه؟ خیر! تازه 50 درصد مساله حل شده، ازدواج یک رابطه دوطرفه است، اگر هر دو به چنین رشدی نرسیده باشن باز احتمال اینه که ازدواجشون موفق باشه خیلی کمه، اگر یک طرف فرشته هم باشه اما طرف مقابل نفهم و بچه باشه، هر دو طرف در این رابطه جز زجر و عذاب نخواهند کشید! ....
میبینید که داشتن یک ازدواج موفق چقدر سخت و دور از دسرس هست، با این وجود میبینیم مردم و بخصوص جوونا چقد بچه گانه و سطحی به این مساله نگاه میکنن، بنابراین عجیب نیست که اکثرا با مشکل روبرو میشن ...
با این تفاسیر آیا ارزش داره فرد ازدواج کنه؟ بستگی به نظر شخص داره اما بنظرم اگر کسی به چنین رشدی رسیده باشه و چنین همسری رو هم پیدا کنه، زندگیشون بسیار بسیار شیرین خواهد بود، بگونه ای که حتی یک لحظه هم تحمل دوری همدیگه رو نداشته باشن. واقعا لذت بخش هست که کسی رو که با تمام وجود دوست داری، با تمام وجود دوستت داشته باشه، فقط مال خودت باشه، روح و جسمش.
بچه دار شدن هم برای خیلی ها یکی از دلایل اصلی ازدواج و شیرینی اون هست.
یکی از کتابهای که چنین ازدواجهای رو به خوبی به تصویر میکشه رمان "یک عاشقانه آرام" نادر ابراهیمی هست...
Masoud-2014
07-11-2014, 19:02
با استدلال قرمز رنگ جواب سوالات به ترتیب:
باید مجرد بمونه - هرگز ازدواج نکنه - بله اینطور نوشته شده - بله خدا قسمت نکرده - جریان همین هاست که گفتم - بله اونها هم سرنوشتشون از ابتدا همین بوده.
خب... این پاسخ ها بر اساس دیگاهی بود که عرض کردم. هر دیدگاهی خروجی های خاص خودش رو داره و با تغییر دیدگاه ها می شه به نتایج متفاوتی رسید. در مورد اجبار نبودن با شما موافقم، نکته مثبتی رو اشاره کردید.
جواب هایی که دادید بر اساس دیدگاه قرمز شده بود و در اصل مجددنویسی کردید، دیدگاه شما چیه؟
سلام :n18:
ضمن تأیید فرمایشات dedegoli1 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) عزیز (پست 1822 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]))
باید بپذیریم که رسیدن به چنین قله ی رفیعی، گاو نر میخواهد و مرد کهن
کسانی که در آستانه و یا در سن ازدواج هستند، سن چندانی ندارن که بخوایم ازشون چنین توقعی داشته باشیم.
علاوه بر این خیلی از ما (خودم رو میگم) روی کاغذ انسان های شریفی هستیم :n26: ولی در عمل ناچاریم اعتراف کنیم، به 99% از شعارهایی که میدیم اعتقاد قلبی نداریم و به همان 1% هم که اعتقاد داریم، عمل نمی کنیم :n13:
بسیاری از این معارف گهربار بر اثر تجربه به دست میاد و با شنیدن از دیگران، درست به آدم تفهیم نمیشه
حرف شما رو مجدداً تأیید میکنم،حداقل های یک زندگی مشترک متعارف میتونه موارد زیر باشه:
- درک درست از ازدواج
- به دنبال زهره چشم گرفتن و به اصطلاح گربه رو دم حجله کشتن نباشن! این کارها رو در برابر بدخواهان باید انجام بدن نه بین هم
- احترام به طرف مقابل
- ملاحظه و مدارا لااقل در شریطی که مشکل خاصی وجود نداره (یعنی بیخودی بحران سازی نکنن)
- مشورت پذیر باشن
و مواردی مثل این...
بعضی ریزه کاری ها رو هم باید بلد باشن :n10: مثلاً حاضر جوابی رو در ارتباط با هم کنار بذارن و...
به جز این حداقل ها، ضعف و مشکلی هم اگه باشه با مشورت گرفتن از دیگران یا نهایتاً با تجربه حل میشه یا میگذره (؟) :n13:
اگه یک نفر بخواد تمام مراحل جانــفرسای شناخت رو طی کنه، ای بسا اجلش برسه و ناکام از دنیا بره :n02:
اصل حرف من اینه:
دو طرف وقتی می بینن حداقل ها رو دارن ( ضمن در نظر گرفتن حداقل های مادی و ... ) بهتره وقت رو تلف نکنن و باقی مسیر زندگی رو با هم طی کنن :n11:
aminkhan2014
08-11-2014, 18:17
بعضی مواقع همین حداقل ها منجر به طلاق میشه که از لحاظ آماری کم نیست!!!
بعضی مواقع همین حداقل ها منجر به طلاق میشه که از لحاظ آماری کم نیست!!!
ببینید ، طلاق هم همه جا دیده میشه و اصلا توی هر ازدواجی ( حتی ایده آل ترین نوعش) باز هم درصدی احتمال طلاق هست . نمیشه گفت راهکاری وجود داره که دقیق احتمال طلاق رو به صفر برسونه .
ترس از طلاق ، ترس طبیعی ای نیست . وقتی ما رانندگی میکنیم احتمال تصادف همیشه هست . هیچ راننده ای نمیتونه مطمئن بگه من امروز که از خونه میرم بیرون تصادف نمیکنم . میشه احتمالش رو کم کرد ولی هیچ وقت به صفر نمیرسه . با این وجود آیا ما باید تصمیم بگیریم رانندگی نکنیم ؟ نخیر . احتمال تصادف رو میپذیریم ولی سعی میکنیم با رعایت نکات ایمنی ، احتمالش رو پایین بیاریم .
ازدواج هم همینطوره . هیچ کس به قصد طلاق گرفتن ازدواج نمیکنه ولی طلاق ممکنه به هر حال پیش بیاد .
به نظر من نباید از طلاق ترسید . باید احتمال رخدادش رو پذیرفت و از وجودش آگاه بود . ولی سعی کنیم احتمال رویدادنش رو پایین بیاریم ( با راهکار هایی که قبل و بعد از ازدواج میشه در پیش گرفت) .
باید بپذیریم که رسیدن به چنین قله ی رفیعی، گاو نر میخواهد و مرد کهن
اگه یک نفر بخواد تمام مراحل جانــفرسای شناخت رو طی کنه، ای بسا اجلش برسه و ناکام از دنیا بره :n02:
دقیقا همینطوره . همه که فیلسوف و جامعه شناس نیستند و چه بسا در راه شناخت ، مرتکب اشتباه شوند !!!
به نظر من باید احتیاط رو در حد معقول نگه داشت . بعضی از ترس ها در مورد ازدواج کاملا واقع بینانه نیستند .
یه پدر بزرگی داشتم که همیشه میگفت : اگه موقعیت 60 درصد برات مطلوب بود ، فورا ازدواج کن !!!
توی حرف های اون خدابیامرز نکته ای هست و اونم اینه که اگه بخواهیم شرایط رو ( صد درصد که هیچ ) حتی 90 درصد هم مطلوب کنیم حتما شکست خوهیم خورد . . .
همواره در ازدواج قدری ریسک وجود داره . . .
aminkhan2014
09-11-2014, 08:28
ببینید ، طلاق هم همه جا دیده میشه و اصلا توی هر ازدواجی ( حتی ایده آل ترین نوعش) باز هم درصدی احتمال طلاق هست . نمیشه گفت راهکاری وجود داره که دقیق احتمال طلاق رو به صفر برسونه .
ترس از طلاق ، ترس طبیعی ای نیست . وقتی ما رانندگی میکنیم احتمال تصادف همیشه هست . هیچ راننده ای نمیتونه مطمئن بگه من امروز که از خونه میرم بیرون تصادف نمیکنم . میشه احتمالش رو کم کرد ولی هیچ وقت به صفر نمیرسه . با این وجود آیا ما باید تصمیم بگیریم رانندگی نکنیم ؟ نخیر . احتمال تصادف رو میپذیریم ولی سعی میکنیم با رعایت نکات ایمنی ، احتمالش رو پایین بیاریم .
ازدواج هم همینطوره . هیچ کس به قصد طلاق گرفتن ازدواج نمیکنه ولی طلاق ممکنه به هر حال پیش بیاد .
به نظر من نباید از طلاق ترسید . باید احتمال رخدادش رو پذیرفت و از وجودش آگاه بود . ولی سعی کنیم احتمال رویدادنش رو پایین بیاریم ( با راهکار هایی که قبل و بعد از ازدواج میشه در پیش گرفت) .
دقیقا همینطوره . همه که فیلسوف و جامعه شناس نیستند و چه بسا در راه شناخت ، مرتکب اشتباه شوند !!!
به نظر من باید احتیاط رو در حد معقول نگه داشت . بعضی از ترس ها در مورد ازدواج کاملا واقع بینانه نیستند .
یه پدر بزرگی داشتم که همیشه میگفت : اگه موقعیت 60 درصد برات مطلوب بود ، فورا ازدواج کن !!!
توی حرف های اون خدابیامرز نکته ای هست و اونم اینه که اگه بخواهیم شرایط رو ( صد درصد که هیچ ) حتی 90 درصد هم مطلوب کنیم حتما شکست خوهیم خورد . . .
همواره در ازدواج قدری ریسک وجود داره . . .
برای رانندگی اگه ترس از تصادف هست،لااقل بیمه ثالث وبدنه امکان جبران را فراهم میکنه ولی طلاق و مهریه سنیگین چه خسارت مادی و معنوی و عاطفی برجسم و روح میزنه، حتما سپرده مهریه و جهیزیه بانک صادرات؟؟؟
حرفهای اون خدابیامرز برای زمان خودش صدق میکرد که ملت مثل حالا گرگ و پول پرست نبودند و ازدواج مثل حالا معامله پایایای نبود که هرکسی امتیاز بیشتر بگیره برنده هست و برد-برد نیست!!!!با وضع موجود،بگفته خودتون 90%هم امکان شکست وجود داره....
يکى از مساىلى که بايد بهش توجه شه, اينه که اگر با خصوصيت خاصى در فرد مورد نظرمون در زمان آشنايى (دوستى, نامزدى و ...) مشکل داريم با انديشه و اميدوارى به تغيير وارد زندگى مشترک نشيم. منظور من مساىلى مثل اعتياد, خيانت, دروغگويى افراطى و از اين دست مشکلات که خطر جدى براى زندگى مشترک محسوب مى شن, هست. شايد فکر کنيد چطور ممکنه کسى با دونستن اينها وارد زندگى مشترک شه اما متاسفانه در خيلى موارد به دلايل مختلف اين اتفاق ميافته.
نمى خوام بگم تغيير امکان پذير نيست اما به نظر من بايد ببينيم با همين فرد و با همين خصوصيات مى تونيم زندگى کنيم يا نه. چون واقعيت اينه که در زندگى مشترک اين مساىل با شدت چند برابر خودش رو نشون مى ده.
اما با خوشبينى نسبت به تغيير, مثلا اگه فرد دچار اعتياد هست و موفق به ترک شده, زمان طولانى براى اثبات نياز داره. اعتياد رو مثال مى زنم چون متاسفانه گويا بسيار فراگيره.
در کل به نظر من وعده و وعيد تغيير از هر دو طرف چندان قابل اعتماد براى شروع زندگى مشترک نيست, اگه شما با شخصيت فعلى فرد مشکل داريد و نمى تونيد تحمل کنيد معمولا بعدا هم مشکل خواهيد داشت.
Sent from my Nexus 4
برای رانندگی اگه ترس از تصادف هست،لااقل بیمه ثالث وبدنه امکان جبران را فراهم میکنه ولی طلاق و مهریه سنیگین چه خسارت مادی و معنوی و عاطفی برجسم و روح میزنه، حتما سپرده مهریه و جهیزیه بانک صادرات؟؟؟
حرفهای اون خدابیامرز برای زمان خودش صدق میکرد که ملت مثل حالا گرگ و پول پرست نبودند و ازدواج مثل حالا معامله پایایای نبود که هرکسی امتیاز بیشتر بگیره برنده هست و برد-برد نیست!!!!با وضع موجود،بگفته خودتون 90%هم امکان شکست وجود داره....
:n02:من حرفهای اون خدابیامرز رو تایید نکردم ، گفتم توش نکته ای هست . :n02:
اگه من تصادف کنم و قطع نخاع بشم یا بمیرم ، بیمه به چه دردم میخوره آخه ؟؟؟:n04:
منظورم کلا این بود که باید قدری ( توجه کنید : قدری!!) ریسک رو پذیرفت . البته که باید یه اصولی رو قبل و بعد از ازدواج رعایت کرد و نبایستی نسنجیده عمل کرد ، ولی باید امیدوار(نمیگم خوش بین) بود و با دید مثبت به این داستان نگاه کرد . اینکه "همه گرگ شدن" و " ملت تشنه پول شدن " و این حرف ها همون داستان صد درصد مطلوبیت هست . با این عینک بدبینی نمیشه ازدواج کرد .
هیچ وقت نمیشه 100 درصد ازدواج ایده آلی داشت . باید چشم ها رو روی بعضی مسائل بست .
در مورد طلاق و مهریه هم اگه از قبل در موردش فکر کرده باشیم ( و توی معادلاتمون جا داده باشیم) خسارت مادی و معنویش پایین میاد . . . .
خلاصه و مفید دلایلی که میتونه ازدواج رو دچار مشکل کنه:
( البته از نظر مسائل فرهنگی )
نظر شما چیه؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
hamid_diablo
09-11-2014, 16:04
خلاصه و مفید دلایلی که میتونه ازدواج رو دچار مشکل کنه:
( البته از نظر مسائل فرهنگی )
نظر شما چیه؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کاملا موافقم
چقدر زیبا و منطقی به مشکلات سر راه ازدواج جوانها اشاره کرده
البته این کلیات و براساس جغرایفا و محل زندگی و فرهنگ و ساختارهای اجتماعی متفاوت این گزینه ها کمرنگ و پر رنگ میشن
مثلا تو شمال شهر تهران عمرا مشکل اقتصادی سر راه جوانها باشه و از امار مشخصه که میزان ازدواج تو مناطق مرفه شهر های بزرگ داره کاهش پیدا میکنه...
Reza Azimy_RW
09-11-2014, 16:36
من هیچ وقت ازدواج نمیکنم چون حس میکنم اینجوری آزادی بیشتری دارم و هر کاری بکنم به خودم مربوطه کسی نیست تز صادر کنه
من هیچ وقت ازدواج نمیکنم چون حس میکنم اینجوری آزادی بیشتری دارم و هر کاری بکنم به خودم مربوطه کسی نیست تز صادر کنه
من این کار رو نمیکنم چون نمی تونم همه کارها رو خودم تنهایی انجام بدم :sq_13:
خانواده تا یه جایی میتونه با ما همراهی کنه ( نه تا ابد :n14: )
دوست و رفیق هم تا جایی هوای آدم رو دارن که به ضررشون تموم نشی :n04:
این طوری ناچاری تک و تنها با زندگیت کنار بیای؛ شاید از نظر بقیه این ضعفه ولی من با این عظمتم ☺ توانایی چنین کاری رو ندارم
ضمناً مگه ما میخوایم چکار کنیم که ازدواج ما رو محدود میکنه؟ :n02:
شاید منظور اینه : سری که درد نمیکنه دستمال نمی بندن. یعنی مسئولیت نقش آفرینی در اداره ی یک خانواده جدید رو به عهده نگیریم
به هر حال ما هر کاری بکنیم همیشه افرادی هستن که تز صادر کنن :n15:
البته قبول دارم، اینکه چنین فردی بخواد وارد زندگی ما بشه خیلی فرق داره با حالتی که توی محل کار و ... این رفتارها رو شاهد هستیم.
واضحه که هر تصمیمی یک سری مزایا و البته چالش هایی رو به همراه داره. ما در نهایت باید با پاسخ گویی به یک سؤال وضعیتمون رو جمع بندی کنیم:
آیا حاضریم به خاطر مزایای تأهل از حفظ شرایط زندگی مجردی بگذریم یا نه؟
و یا از زاوبه ی دیگر:
آیا حاضریم برای در امان موندن از دردسرهای ازدواج قیدش رو بزنیم یا نه؟
Hidden-Hunter
06-12-2014, 09:28
سلام
سعی کنید شیرینی حرف دیگران ، شیرینی زندگی فعلی تون را تلخ نکنه .
از روی شرایط فعلی و یکم اینده نگری باید تصمیم گرفت نه از روی زندگی دیگران ، نمونش من ازدواج کردم ب کلی چیزا رسیدم ولی نمیاد بگه چطوری و کجا و به چه طریقی رسیدم !
من هیچ وقت ازدواج نمیکنم چون حس میکنم اینجوری آزادی بیشتری دارم و هر کاری بکنم به خودم مربوطه کسی نیست تز صادر کنه
منم قبل ازدواج اینجوری بودم، حوصله ادم دیگه ای غیر از خودم نداشتم، نمیخواستم یکی دیگه رو دنبال خودم بکشونم
میگفتن برو زن بگیر میگفتم برو بابا حال داری.
الان فکر میکنم چقدر اشتباه میکردم.[emoji4]
عجیب غریب هم ازدواج برکت میده.
aminkhan2014
11-12-2014, 06:55
اينم باز از اون حرفاست!!!طرف بخاطر زن گرفته مثل چي كار ميكنه،ميگه بركت مياره!!!بابا اين دروغا چيه بخورد همديگه ميدهيم
سلام
سعی کنید شیرینی حرف دیگران ، شیرینی زندگی فعلی تون را تلخ نکنه .
از روی شرایط فعلی و یکم اینده نگری باید تصمیم گرفت نه از روی زندگی دیگران ، نمونش من ازدواج کردم ب کلی چیزا رسیدم ولی نمیاد بگه چطوری و کجا و به چه طریقی رسیدم !
یکی از آسیبهای زندگی آشنا نبودن به واقعیت های جامعه و زندگی مشترک هست.
اینکه می بینیم فردی و یا زوجی به جایی رسیدن و ما فقط نتیجه رو می بینیم و مسیری که با رنج و زحمت طی شده رو نمی بینیم.
برای همین فکر میکنیم بدون زحمت هم میشه به جایی رسید؛ در نتیجه چون خودمون بدون زحمت به جایی که دیگران هستند نرسیدیم و در عین حال داشته های خودمون رو هم با مصیبت به دست آوردیم، فکر میکنیم بدشانسـیم و داشته های خودمون رو نادیده میگیریم.
( کسی متوجه شد من چی گفتم؟ خودم که نفهمیدم :n02: )
منم قبل ازدواج اینجوری بودم، حوصله ادم دیگه ای غیر از خودم نداشتم، نمیخواستم یکی دیگه رو دنبال خودم بکشونم
میگفتن برو زن بگیر میگفتم برو بابا حال داری.
الان فکر میکنم چقدر اشتباه میکردم.[emoji4]
عجیب غریب هم ازدواج برکت میده.
اينم باز از اون حرفاست!!!طرف بخاطر زن گرفته مثل چي كار ميكنه،ميگه بركت مياره!!!بابا اين دروغا چيه بخورد همديگه ميدهيم
تفاوت قبل و بعد از ازدواج در جدیت و پشتکار هست؛ اینکه هدف بزرگتری داریم، پس کار بیشتری میکنیم و نتیجه بیشتری میگیریم.
باید تجربه کرد تا فهمید
هر چقدر خسته بشم
هرقدر ناراحتی داشته باشم
در هر شرائطی عشقم اینه
برم خونه دخترم بیاد بغلم
برم خونه بازیشو ببینم
خونه که میرم تمام مشکلاتم یادم میره .
aminkhan2014
31-12-2014, 13:16
باید تجربه کرد تا فهمید
هر چقدر خسته بشم
هرقدر ناراحتی داشته باشم
در هر شرائطی عشقم اینه
برم خونه دخترم بیاد بغلم
برم خونه بازیشو ببینم
خونه که میرم تمام مشکلاتم یادم میره .
شكم خالي و بدن بيمار همه اينها را از ياد آدم ميبره
wichidika
31-12-2014, 22:16
پیش از ازدواج قولهای واقعی به یکدیگر بدهید
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
یک روانکاو گفت: قولها و وعدههایی که دختر وپسر پیش از ازدواج به یکدیگر میدهند باید به واقعیت نزدیک باشد چون اگر برپایه و اساس درستی بیان نشود، بنیان زندگی را متزلزل میکند.
نسرین طهرانی در گفتوگو با خبرنگار سرویس «جوانان» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اظهار کرد: جملات " هر چی تو بگی من انجام میدهم" ، " بدون تو هیچ تصمیمی نمیگیرم" و " هیچ وقت تنهات نمیزارم" جملاتی کلی هستند و در عمل، در مسیر اصلی زندگی اتفاق نمی افتد. بنابراین بسیار مهم است به قوانین و مرز تصمیم گیریها آگاه باشیم و برمبنای آنها قول و وعدههایمان را تنظیم کنیم.
این روانکاو تصریح کرد: هیچگاه اتفاق نمیافتد که فردی به طور کامل خواستههای دیگری را انجام دهد. بنابراین پذیرفتن این قول موجب بروز درگیریها و مشکلات زیادی در زندگی مشترک میشود.
وی در ادامه گفت: همکفو بودن به معنای همطراز بودن است نه تشابه و مثل هم بودن که لازم است دختر و پسر از نظر ویژگیهایی مانند شغل، تحصیل، خانواده و حتی زیبایی همطراز باشند. در این جهت بسیار زیبنده است برخی نمرات در دختران و برخی نمرات در پسران بالاتر باشد، برای مثال بسیار بجاست که نمره زیبایی دختر کمی بالاتر و میزان قدرت مرد بیشتر باشد، چراکه مردان قدرتمند در نظر همسرانشان از جایگاه ویژه ای برخوردارهستند.
طهرانی یکی از دلایل فروپاشی خانوادهها را تغییر نقش و جایگاه مردان و زنان دانست که در برخی موارد قدرت و تکیهگاه بودن مردان را زیر سوال می برد.
وی با اشاره به معیارهای غلط ازدواج اظهارکرد: گاهی هدف از ازدواج، فرار از خانواده و یا تامین نیازهای مالی و یا هر هدفی غیر از ازدواج است.
این روانکاو تاکید کرد: از جمله قواعد بازی، موضوع نقش هاست. در قاعده نقش، نقش ما به عنوان یک فرد متاهل کاملا با نقش قبلی ما به عنوان یک فرد مجرد متفاوت میشود. اصلا قرار نیست کسی پس از ازدواج خودش را به طور کامل تغییر دهد، چراکه باید پیش از ازدواج تغییرات لازم را در خود ایجاد کرده باشد و از نقش خود به عنوان یک فرد متاهل آگاهی و دانش کسب کرده باشد و سپس وارد زندگی مشترک شود.
وی در ادامه گفت: پیش از ازدواج باید دنیای متاهلی را بشناسیم و خود را برای آن آماده سازیم. سپس با آرامش به آن بپردازیم و از زوایای شگفت انگیز آن لذت ببریم. زندگی مشترک"نمایش قدرت یک مرد و مدیریت آن قدرت توسط یک زن است". مادامی که این اصل استوار است، زندگی با قدرت و زیبایی پابرجاست!
طهرانی با بیان اینکه ازدواج امری قانونمند است، اظهارکرد: باید پیش از شروع آن، از قوانین آن مطلع باشیم. در این جهت برنامه قاعده بازی را طراحی کردهایم. برنامه قاعده بازی، دانش زندگی متاهلی است که دختران و پسران باید قبل از ازدواج آن بیاموزند و از قوانین آن آگاه شوند.
وی افزود: اصول و قوانین زندگی مشترک، از امور بسیار مهم و ضروری هستند که باید فراگرفته شوند و نا آگاهی از دانش زندگی متاهلی آسیبهای غیرقابل جبرانی بهدنبال خواهد داشت و تاثیر آن در جامعه اجتناب ناپذیر خواهد بود.از جمله این قوانین، قانون مرزهاست که باید به عنوان یکی از بنیادیترین اصول و قوانین زندگی مشترک از آن نام برد.
طهرانی در پایان گفت: قوانین مرزها به بسیاری از ریز موضوعاتی که قبل از شروع زندگی از نظر دور می مانند و در مسیر زندگی فرد را با بحران روبرو می سازد، اشاره می کند. یکی از این ریز مرزها، مرز بین واقعیت و ایدهالها، مرز بین خیال و واقعیت و مرز بین درست و نادرست است.
انتهای پیام
من کلا تو زندگی آدم محافظه کاری هستم
من تا وقتی پول ندارم و مهم تر از همه ذخیره ای ندارم. چطور میتونم اقدما به ازدواج کنم؟
هستند بچه های فامیل، یک سال بعد از اینکه رفت سرکار . براش زن گرفتند . اما خوب پدرش حمایتش میکرد و مشکلی نداشت
نمیخواهم بنالم یا نا امید بازی در بیارم. اما خرجش 5 میلیون و 10 میلیون نیست که بشه رفت سرکار. یا بگی وام میگیرم!!
بلاخره هر کس با موقعیتی که در جامعه و خانواده و فامیل داره یک سطح توقعی ازش دارن. از شما و هم طرفی که میخواهی باهاش ازدواج کنی. نمیتونی بگی بیا مفت زن من بشو!!
تازه آدمیزاد از فردای خودش خبر نداره.صبح بلند میشی 4 تا مریضی گرفتی. باید پول داشته باشی بری درمان کنی!
بدون پول، عشق تبدیل به نفرت و جنگ و جدال میشه
اینکه میگن پدر و مادر شما از 0 شروع کردند ، درست هست. واقعا از صفر شروع کردند.
اما من وقتی میپرسم از پدرم تو وقتی زن گرفتی چی کاره بودی؟ میگه من کارمند فلان شرکت بودم. دلش قرص بوده که فردا آینده ای داره.
الان زندگی شده قراردادی. میرن 4 ماه بحث هسته ای رو تمدید میکنن و میان. معلوم نیست بعدش چی میشه..
اینکه میگم باید آدم پشتوانه مالی داشه باشه ، مثلا ما پارسال در یک شرکتی کار میکردیم دیدیم صاحب شرکت هر وقت دلش میخواد میاد سر همه داد میزنه و میره. انگار مارو خریده!!
من مجرد بودم و اومدم بیرون اما رفیقم متاهل بود و مجبور بود و سر کار ایستاده...
واسه همین باید پول داشت،دولت هم باید پارتی بازی رو به کل جمع کنه که هر کس شرکت زد نره یک کار بگیره و هرکاری خواست بکنه
یکی پولدار و 1000 نفر بدبخت
مورد دیگر هم ، متاسفانه ظاهر و باطن ها دیگه یکی نیست.
متاسفانه دختر ها برای خودشون احترام و حدر و مرزی قائل نیستند و خیلی مسائل رو رعایت نمیکنن. طرف هست چندین سال با یک فردی بوده بعد هم ول کردند همدیگه رو رفتند. رابطه در حد زن و شوهری داشتند!!!
دختر ها هم باید رعایت کنن که نمیکنن..
نمیخواهم تعصب رو وار این قضیه بکنم و فکر کنید من خشک فکر میکنم. اما دیگه هیچ کس و هیچ جای دنیا این مسائل رو قبول نمیکنه
اینکه قبل ازدواج هر کاری بکنی و رابطه در همه سطحی داشته باشی و بعدش هم به خیال خودت به فرد مقابل نگی و فکر کنی اون هم نمیفهمه!! هم دختر و هم پسر منظورم هست و هیچ فرقی ندارد.
من این نکته اضافه کنم که منظور من این نیست که پدرم پول بهم بده تا برم زن بگیرم!! متاسفانه تا ما حرف بزنیم برداشت بد میشه
من میگم باید حداقل یک کار مطمئن و خوب وجود داشته باشه + یک پس انداز
یا کار درست و حسابی باشه که چند سال بتونی خودت پس انداز کنی
و گرنه یک کار در پیتی و جیب خالی ، بری زن بگیری؟
سلام .
نمیدونم ربطی به بحث شما داره یا نه . در کل این که ازدواج خوبه هیچ شکی توش نیست .و این که توی زمینه ازدواج مشلات زیاده هم شکی توش نیست . اما به نظرم من زندگی مشترکی خوب هست که زوجین بتونن توش پیشرفت در هر زمینه ای رو با هم داشته باشند . از اخلاقی اجتماعی عاطفی گرفته تا غیره . اینکه طرف ازدواج کرده و بعد از مثلا 20 سال از زندگی مشترکش نتونسته مثلا اون اخلاق بد دوران مجردیش رو تغییر بده یا حالا روابط اجتماعی خوبی با سایرین داشته باشه ....و غیره ...به نظرم این ازدواج نمی تونه یه ازدواج موفقی و کاملی از نظر اسلام باشه .
======================
من یه چیزی این جا گیر کرده میخوام بگم .....:n02: تور خدا وقتی میخواید برید ازدواج کنید یه خورده مطالعاتتون رو توی زمینه زیاد کنید . از نقش شوهری ....همسری ....پدری ...مادری ......توی همه ی این ها مطالع داشته باشید این خیلی درد اور هست که خیلی از مشکلات زندگی زوجین ناشی از عدم اگاهی توی زندگی هست .
rooya-e-zendegi
01-01-2015, 22:53
سلام
خوشم میاد که اینجا همه خودشون رو نشون میدن...قدیمی ها اولین حرفی که میزدن اخلاق و رفتار و ایمان بود اما الان همه میگن قشنگ باشه، خوشگل باشه، خوب باشه...:n01:
ما که ندونستیم منظورشون از خوب و قشنگ و خوشگل چیه؟!!!! جالبه هر کس که دیدم ازدواج کرده متفاوت با آنچه به همه میگفته معیارشه، ازدواج کرده...!!!
میشناسم افرادی رو که زیبارو و خانواده دار و تحصیل کرده بودن و بدون هیچ توقع مالی حاضر بودن با پسره که تفاوت فرهنگی و سنی و اقتصادی و تحصیلی زیادی باهاش داشته ازدواج کنن اما پسره
باز هم متوقع و پررو شده و حاضر به ازدواج نشده...!!!!حال شما آقایون بفرمایید مشکلتون چیه خداییش ؟!!!!!!!!!!:n13::n40:
چرا مشکلات مالی زیاد شده!؟ چرا اعتماد به جنس مخالف کم شده!؟ چرا مهریه وضعش اینطور شده!؟ چرا سایر مسایل اینگونه بد بوجود امده!؟ چرا توقعات بالا رفته!؟ چرا معیارهای زیبایی و مالی مطرح شده!؟
من جوابش رو دارم.... چون اعتقادات کاهش پیدا کرده.
مردم کشور ما از ناهنجاری های فرهنگی رنج میبرند... بی تعارف از لحاظ فرهنگ اجتماعی واقعا در سطح پایینی هستیم... یه نگاه به وضع رانندگی و وضع زندگی اپارتمانی و احترام به هم و غیره بندازید... ببینید چقدر ناهنجاری داریم.
حالا وقتی از این جامعه بی فرهنگ، اعتقادات مذهبیش رو کم کنیم دیگه چی می مونه!؟جواب مشخص هست یه جامعه ناهنجار و افسرده و پرخاشگر و البته عقب افتاده.
قدیم اگه مردم هیچی از فرهنگ سرشون نمیشد لااقل دین و ایمونشون مانع از انجام کارهای زشت و ناپسند میشد. اونوقت اگه بحث برابری و تساوی و تفاهم در زندگی زناشویی مطرح نبود لااقل مردم زدگی ائمه اطهار رو الگوشون قرار میدادند.
الان الگو شده یه مشت کانال ماهواره ای... وضع سریالهای داخلی هم چندان بهتر نیست!...اینها تاثیر گذارند...تاثیر گذاشته که زندگی ها از 30 سال پیش تا به الان انقدر فرق کرده! تهاجم فرهنگی یعنی همین...
بله مشکلات مالی هست...من خودم دارم میکشم این مشکلات رو...خدانکنه دندون درد بگیرید...یا اینکه به خاطر بیماری مجبور به جراحی بشید بیچارهتون می کنند... اما باعثش کیه! چیه!؟ باعثش مثلا فلانی یا فلانی ها هستند! خوب اون فلانی چرا اینطوریه!؟ چون دین اسلام رو عمل نمی کنه! چون دین اسلام درست پیاده نشده...چون هر کدوم از ما درست به وظایف دینی خودمون عمل نمی کنیم... همه چشم به دیگری داریم.
راننده ماشین به ماشین روبرویی بد و بیراه میگه که طرف چقدر فلانه ... بعد میبینیم خودش یه جای دیگه از اون بدتر عمل می کنه طلب کارم هست و خودش رو توجیه می کنه!!...ادم همیشه از دید یه تماشاچی به وضع نگاه کنه هیچ وقت نمی تونه درک مناسبی داشته باشه... همه رو می گم از جمله خودم... همه مقصریم و باید هم از خودمون شروع کنیم... خودی که هیچ وقت هم شروع نخواهد شد!
یه کتابی از یکی از دانشمندان علوم اجتماعی-سیاسی انگلیس می خوندم....نوشته بود ما در جوامع اسلامی فرهنگ رو تخریب کردیم! الان بی فرهنگ ترین کشورها در جهان سرزمینهای اسلامی هستند... در اینده دین و ایمانشان را هم ازشون میگیریم...اونوقت اونها دوباره به زمان جاهلیت بر می گردند!
من برادرم الان کار مناسب داره...همسرش هم همینطور...دوتایی باهم با زور تونستند ازدواج کنند... همین چند ماه پیش نزدیک 50 میلیون هزینه ازدواجشون شد... این تو کمترین حالت ممکن هست تازه... شما یه خونه بخوای اجاره کنی تو شهری مثل تهران که دیگه هیچی... یه چیزم باید بزاری روش! ... خوب چرا اینطور شده!؟
B.Russell
02-01-2015, 00:05
مردم کشور ما از ناهنجاری های فرهنگی رنج میبرند... بی تعارف از لحاظ فرهنگ اجتماعی واقعا در سطح پایینی هستیم... یه نگاه به وضع رانندگی و وضع زندگی اپارتمانی و احترام به هم و غیره بندازید... ببینید چقدر ناهنجاری داریم.
حالا وقتی از این جامعه بی فرهنگ، اعتقادات مذهبیش رو کم کنیم دیگه چی می مونه!؟جواب مشخص هست یه جامعه ناهنجار و افسرده و پرخاشگر و البته عقب افتاده.
قدیم اگه مردم هیچی از فرهنگ سرشون نمیشد لااقل دین و ایمونشون مانع از انجام کارهای زشت و ناپسند میشد. اونوقت اگه بحث برابری و تساوی و تفاهم در زندگی زناشویی مطرح نبود لااقل مردم زدگی ائمه اطهار رو الگوشون قرار میدادند.
الان الگو شده یه مشت کانال ماهواره ای... وضع سریالهای داخلی هم چندان بهتر نیست!...اینها تاثیر گذارند...تاثیر گذاشته که زندگی ها از 30 سال پیش تا به الان انقدر فرق کرده! تهاجم فرهنگی یعنی همین...
بله مشکلات مالی هست...من خودم دارم میکشم این مشکلات رو...خدانکنه دندون درد بگیرید...یا اینکه به خاطر بیماری مجبور به جراحی بشید بیچارهتون می کنند... اما باعثش کیه! چیه!؟ باعثش مثلا فلانی یا فلانی ها هستند! خوب اون فلانی چرا اینطوریه!؟ چون دین اسلام رو عمل نمی کنه! چون دین اسلام درست پیاده نشده...چون هر کدوم از ما درست به وظایف دینی خودمون عمل نمی کنیم... همه چشم به دیگری داریم.
راننده ماشین به ماشین روبرویی بد و بیراه میگه که طرف چقدر فلانه ... بعد میبینیم خودش یه جای دیگه از اون بدتر عمل می کنه طلب کارم هست و خودش رو توجیه می کنه!!...ادم همیشه از دید یه تماشاچی به وضع نگاه کنه هیچ وقت نمی تونه درک مناسبی داشته باشه... همه رو می گم از جمله خودم... همه مقصریم و باید هم از خودمون شروع کنیم... خودی که هیچ وقت هم شروع نخواهد شد!
یه کتابی از یکی از دانشمندان علوم اجتماعی-سیاسی انگلیس می خوندم....نوشته بود ما در جوامع اسلامی فرهنگ رو تخریب کردیم! الان بی فرهنگ ترین کشورها در جهان سرزمینهای اسلامی هستند... در اینده دین و ایمانشان را هم ازشون میگیریم...اونوقت اونها دوباره به زمان جاهلیت بر می گردند!
من برادرم الان کار مناسب داره...همسرش هم همینطور...دوتایی باهم با زور تونستند ازدواج کنند... همین چند ماه پیش نزدیک 50 میلیون هزینه ازدواجشون شد... این تو کمترین حالت ممکن هست تازه... شما یه خونه بخوای اجاره کنی تو شهری مثل تهران که دیگه هیچی... یه چیزم باید بزاری روش! ... خوب چرا اینطور شده!؟
وقتی به تاریخ دین و همون قدیم ها نگاه میکنیم، معمولا زنان به صورت دسته ای و با تعداد بالا با عنوان های زن رسمی و کنیز و ... در کنار یک مرد بودن.
قوانین رایج هم اکثرا قوانین قبیله ای بودن که حق خاصی برای زنان قائل نبوده.
چیزی به نام تک همسری در این تاریخ طلایی گذشته که شما بهش اشاره کردین به ندرت مشاهده میشه مخصوصا در کانون خانواده الگوها.
پس دستوراتش برای زندگی تک همسری امروز با وجود زن دارای تفکر کاربرد چندانی نداره و سلطه مرد به زن در جوامع امروزی تقریبا از بین رفته در حالیکه اون آموزه هایی که اشاره کردین سلطه توش نقش مهمی داره. (هرچند معمولا شعار میدن زن چه جایگاه والایی داشته !!)
هرچیزی رو در زمانی که بهش عمل شده اگر بررسی کنید، نتایج بهتری می گیرید.
اما اینکه غرب این بلا رو سر ما آورده باهاتون موافقم.
اما آیا شما هم میتوانید چنین بلایی رو سر غرب بیاورید؟
متاسفانه پاسخش منفی است، چون اونا شمارو مطالعه میکنن و نقطه ضعف هاتون رو کشف میکنن و از همونجا ضربه میزنن.
ولی ما در کشورهای خاورمیانه با اکثریتی مواجهیم که معتقدند ایدئولوژی اونها دارای هیچ نقصی نیست، با زمان هم معمولا آپدیت نمیشن و با گذشته ها خوش هستن.
مشکل از خود این ملت هاست که بازی داده میشن.
هر جایی که خرد تعطیل شد و راهی برای تحلیل و نقد یک باور و حتی رد کردنش پیدا نکرد، اون باور در سراشیبی سقوط میوفته.
به جای اصرار به بازگشت به عصر طلایی گذشته!! بهتره به فکر جایگزینی خرد با نگاه آینده در میان مردم سرزمین هامون باشیم.
بر خلاف حرف شما من حرفی از بازگشت به گذشته نکردم...
موضوع تک همسری و یا چند همسری بحثی جدا با موضوع اصلی تاپیک هست... این روزها افراد از داشتن یک همسر هم در مضیقه اند.
فرهنگ و شرایط هر زمانی همانطور که خودتون گفتید مقتضیات خاص خودش رو داره.
در غرب موضوع تعدد زوجین به شکلی خارج از قید و بند بیان شده... در اکثر فیلمها خارجی میبینیم افرادی رو که ازدواج کردند اما باز هم در محافلی به سراغ دیگری می روند... در اسلام برای تعدد زوج معیارهایی وجود داره اما در غرب هیچ چیزی وجود نداره... جالبه غرب تجاوز و زنا رو پذیرفته اما ازدواج رو نه! و طوری تبلیغ کرده که فکر می کنیم تفکرشون درسته!
انسان بیش از انکه با منطقش عمل کند با احساسات و هوس هایش عمل می کند! فکر می کند که عملش منطقی در حالی که عملش بر اساس هوایش هست نه منطقش
اگر دین ما تاریخ مصرفش تمام شده پس اینهمه دشمنی برای چه است... دلیلش را باید از بعد مسایل عقیدتی-سیاسی جستجو کرد... دلیلش در حادثه فتح خیبر است... حادثه جنگهای صلیبی...بحث فلسطین و غیره!
نتیجه اش این شده که فکر می کنیم دستورات دینی در گذر زمان کهنه شدند بدون اینکه بدونیم که منشا این دستورات را کسی داده که خود زمان را بوجود اورده...
حرف جالبی زدید...
اما آیا شما هم میتوانید چنین بلایی رو سر غرب بیاورید؟
نکته ای که در این حرف نهفته هست خیلی زیرکانه به کار رفته... شما این سوال رو اگه مثلا 800 سال پیش در زمان سلاجقه ایران می پرسیدید جوابش با الان متفاوت بود!
اگر غرب از این بلا نمی ترسد چرا با اسلام مبارزه می کند!
ما به ظهور معتقدیم...ظهوری که کیفیتش به خود ما بستگی دارد...
از طرفی اصولا خراب کردن راحت تر از درست کردن هست... نان حلال دراوردن سخت از حرام خوری هست...
ما در دهه شصت به خوبی بر فرهنگ غرب غلبه کردیم...رشد جمعیت رو به حدود 3 درصد رسوندیم...و نشون دادیم با غلبه بر جمعیت زیاد و مقاومت و تکیه بر ایمان میشه بر دشمنی که کمک 50 کشور جهان رو در اختیار داره پیروز شد...تازه چقدر هم از درون در اون زمان خیانت شد... پس امکان شکست نقشه غرب وجود داره! البته بحث زیادی داره...
بحث ازدواح همین الان در غرب هم معضل هست! پس نمیشه اونها رو در این زمینه مبرا دانست...در کشوری مثل ژاپن به عنوان یک کشور پیشرفته شرقی که فرهنگ مدرن و ملی رو توامان با هم دارد و بشدت هم وطن پرست هستند با معضل کاهش ازدواج و پیری جمعیت و در مقابل افزایش طلاق و خشونت در جامعه روبرو هستند.
جامعه ما بعد از حمله مغول و حکومت ایلخانی هم وضع بدی داشت...نگاهی به کتاب عبید زاکانی کنید... چقدر وضع جامعه خراب بوده...فساد اخلاقی بیداد می کرده... ناهنجاری بسیار زیاد بوده...دلیلش هم ناهنجاری های مغول و سو استفاده از اسلام و نبود حکومت ملی و حذف انسجام و اقتدار داخلی بوده...
پس سابقه تاثیر فرهنگ خارجی بر فرهنگ خودمون و تخریب جامعه در طول تاریخ را داشتیم...
ایمان یعنی سبک زندگی ... خداوند می فرماید تمامی ادیان از ابتدا تا انتها فقط یک دین بوده و ان اسلام است که به مرور زمان کامل شده... دین ما قابلیت انعطاف دارد...برخی مسایل ممکن هستند در برخی زمان جایگزین شوند... و یا تغییر یابند... مثلا زمانی مسیحیان و یهودیان کافر به حساب می امدند اما الان اینطور نیست...
در اخر باید بگم که :
ولی ما در کشورهای خاورمیانه با اکثریتی مواجهیم که معتقدند ایدئولوژی اونها
دارای هیچ نقصی نیست
، با زمان هم معمولا آپدیت نمیشن و با گذشته ها خوش هستن.
مشکل از خود این ملت هاست که بازی داده میشن.
اگر هم این چنین است به این خاطر است که به اعتقادات دینیو فرهنگ ملی خودمان عمل نکردیم!
هر چند من بر خلاف حرف شما معتقدم...
B.Russell
02-01-2015, 17:56
خیلی جواب هاتون ترول وار بود !!
شایدم برداشت من این هست که افرادی که اینفدر تابلو سنگ یک سری چیزهارو به سینه میزنند بیشتر قصد ترولینگ دارند.
برای همین بعد از این پاسخ، به بحث ادامه نمیدم.
فرهنگ و شرایط هر زمانی همانطور که خودتون گفتید مقتضیات خاص خودش رو داره.
در غرب موضوع تعدد زوجین به شکلی خارج از قید و بند بیان شده... در اکثر فیلمها خارجی میبینیم افرادی رو که ازدواج کردند اما باز هم در محافلی به سراغ دیگری می روند... در اسلام برای تعدد زوج معیارهایی وجود داره اما در غرب هیچ چیزی وجود نداره... جالبه غرب تجاوز و زنا رو پذیرفته اما ازدواج رو نه! و طوری تبلیغ کرده که فکر می کنیم تفکرشون درسته!
انسان بیش از انکه با منطقش عمل کند با احساسات و هوس هایش عمل می کند! فکر می کند که عملش منطقی در حالی که عملش بر اساس هوایش هست نه منطقش
اگر دین ما تاریخ مصرفش تمام شده پس اینهمه دشمنی برای چه است... دلیلش را باید از بعد مسایل عقیدتی-سیاسی جستجو کرد... دلیلش در حادثه فتح خیبر است... حادثه جنگهای صلیبی...بحث فلسطین و غیره!
غرب از این خبرا نیست !!
احتمالا فکر کردین مردمش 24 ساعت به فکر رابطه جنسی هستن و ذهنشون مثل اهالی خاورمیانه بیماره.
فقط معلوم نیست این ملت های خائن که اینقدر دنبال روابط ازاد هستن چرا تو علم پیشرفت میکنن !!!
اتفاقا بیشترین مخاطبین بی بندوباری مردم عقده ای خاورمیانه یا مهاجرین غربی هستند، این رو دیگه آمار هم نشون میده.
ترسی هم از ایدئولوژی شما در غرب در کار نیست.
در تمامی دانشگاه های غرب بدون کوچکترین ترسی تمامی ایدئولوژی های شما تجزیه و تحلیل میشه دانشجو گرفته میشه و اساتید آزادانه بحث میکنند.
اونیکه وحشت داره کسی هست که میخواد علوم انسانی رو در کشورش تخته کنه و اساتید رو اخراج میکنه !!
اون دشمنی ها با ادم کش ها بیشتر هست نه با عقاید !!
نتیجه اش این شده که فکر می کنیم دستورات دینی در گذر زمان کهنه شدند بدون اینکه بدونیم که منشا این دستورات را کسی داده که خود زمان را بوجود اورده...
ارزش ها و عادت ها با گذر زمان هم کهنه میشن و هم منسوخ میشن.
اگر قرار بود کهنه و منسوخ نشن، دیگه نیازی به تجدید نسل نبود.
زمان رو هم از نظر مفهومی جز انسان کسی متصور نشده و برای غیر انسان هم زمان معنی نمیدهد !!
زمان وجود خارجی ندارد.
ما در دهه شصت به خوبی بر فرهنگ غرب غلبه کردیم...رشد جمعیت رو به حدود 3 درصد رسوندیم...و نشون دادیم با غلبه بر جمعیت زیاد و مقاومت و تکیه بر ایمان میشه بر دشمنی که کمک 50 کشور جهان رو در اختیار داره پیروز شد...تازه چقدر هم از درون در اون زمان خیانت شد... پس امکان شکست نقشه غرب وجود داره! البته بحث زیادی داره...
ماشالله به این طرح افزایش جمعیت، افزایش بیکاری امروز جوانان، فوران دکتر و مهندس بیکار، خشک شدن منابع آب زیر زمینی به دلیل ناتوانی در سیراب کردن این جمعیت و... همه نتیجه جهاد شماست.
احتمالا اگر جمعیت ما به بی نهایت میل کنه غرب مفلوک بشه !!! :n26:
چون گویا هیچ حد بالا و پایینی برای جمعیت قائل نیستید و اگر هم قائل هستین معلوم نیست سنجه هاتون چه هستند.
و ممکنه بگین ایران میتونه الان یک میلیارد؟ 500 میلیون؟ یا ... جمعیت داشته باش.
اگر هم این چنین است به این خاطر است که به اعتقادات دینیو فرهنگ ملی خودمان عمل نکردیم!
هر چند من بر خلاف حرف شما معتقدم...
عجیبه در کل تاریح یک ملت نداشتیم که بتونه به اعتقاداتش کامل عمل کنه !!!
اگر هم عمل کرده فواصل کوتاه جوگیری بوده، باید بررسی کرد چه رازهای پیچیده ای نهفته است که نمیشه بهش عمل کرد.
احتمالا بازم دست های دشمن در کار است.
گذشته قاجار و صفوی و... خیلی درخشان بوده بدون دشمن، الان دشمن داره سنگ اندازی میکنه.
یک وقت احتمال غیر عملی بودن رو ندین، همه چیو بندازین گردن آدمای بدبخت.
به هر حال امیدوارم روزی بیاد که بتونین به آرمان ها و عقایدتون کامل عمل کنید، اونم عقایدی که معلوم نیست چرا عمل بهش سخت تره !!
:n27:
supermax15
02-01-2015, 21:56
سلام
بنظرم بهترین زمان واسه زندگی سالم و موفق حدو 4 5 هزار سال پیش بود زمای ک جمعیت کم بود و مردم ساده زندگی میکردن و داخل ی دهکده کشاورزی میکردن شاید امکانات نبود ولی طرف از ساعت 6 صبح بلند میشه کار کشاورزی و تهیه غذا میکرد تا غروب بعد میخوابید نه مشکل اجتماعی بود نه افسردگی و بعدش تا شب میشد سریع میخوابین و بین همه عدالت بود و هم سطح بودن و تلاششون هم برابر بود و هر کی ازدواج میکرد تا اخر عمر میموندن
supermax15
02-01-2015, 22:18
چرا مشکلات مالی زیاد شده!؟ چرا اعتماد به جنس مخالف کم شده!؟ چرا مهریه وضعش اینطور شده!؟ چرا سایر مسایل اینگونه بد بوجود امده!؟ چرا توقعات بالا رفته!؟ چرا معیارهای زیبایی و مالی مطرح شده!؟
من جوابش رو دارم.... چون اعتقادات کاهش پیدا کرده.
مردم کشور ما از ناهنجاری های فرهنگی رنج میبرند... بی تعارف از لحاظ فرهنگ اجتماعی واقعا در سطح پایینی هستیم... یه نگاه به وضع رانندگی و وضع زندگی اپارتمانی و احترام به هم و غیره بندازید... ببینید چقدر ناهنجاری داریم.
حالا وقتی از این جامعه بی فرهنگ، اعتقادات مذهبیش رو کم کنیم دیگه چی می مونه!؟جواب مشخص هست یه جامعه ناهنجار و افسرده و پرخاشگر و البته عقب افتاده.
قدیم اگه مردم هیچی از فرهنگ سرشون نمیشد لااقل دین و ایمونشون مانع از انجام کارهای زشت و ناپسند میشد. اونوقت اگه بحث برابری و تساوی و تفاهم در زندگی زناشویی مطرح نبود لااقل مردم زدگی ائمه اطهار رو الگوشون قرار میدادند.
الان الگو شده یه مشت کانال ماهواره ای... وضع سریالهای داخلی هم چندان بهتر نیست!...اینها تاثیر گذارند...تاثیر گذاشته که زندگی ها از 30 سال پیش تا به الان انقدر فرق کرده! تهاجم فرهنگی یعنی همین...
بله مشکلات مالی هست...من خودم دارم میکشم این مشکلات رو...خدانکنه دندون درد بگیرید...یا اینکه به خاطر بیماری مجبور به جراحی بشید بیچارهتون می کنند... اما باعثش کیه! چیه!؟ باعثش مثلا فلانی یا فلانی ها هستند! خوب اون فلانی چرا اینطوریه!؟ چون دین اسلام رو عمل نمی کنه! چون دین اسلام درست پیاده نشده...چون هر کدوم از ما درست به وظایف دینی خودمون عمل نمی کنیم... همه چشم به دیگری داریم.
راننده ماشین به ماشین روبرویی بد و بیراه میگه که طرف چقدر فلانه ... بعد میبینیم خودش یه جای دیگه از اون بدتر عمل می کنه طلب کارم هست و خودش رو توجیه می کنه!!...ادم همیشه از دید یه تماشاچی به وضع نگاه کنه هیچ وقت نمی تونه درک مناسبی داشته باشه... همه رو می گم از جمله خودم... همه مقصریم و باید هم از خودمون شروع کنیم... خودی که هیچ وقت هم شروع نخواهد شد!
یه کتابی از یکی از دانشمندان علوم اجتماعی-سیاسی انگلیس می خوندم....نوشته بود ما در جوامع اسلامی فرهنگ رو تخریب کردیم! الان بی فرهنگ ترین کشورها در جهان سرزمینهای اسلامی هستند... در اینده دین و ایمانشان را هم ازشون میگیریم...اونوقت اونها دوباره به زمان جاهلیت بر می گردند!
من برادرم الان کار مناسب داره...همسرش هم همینطور...دوتایی باهم با زور تونستند ازدواج کنند... همین چند ماه پیش نزدیک 50 میلیون هزینه ازدواجشون شد... این تو کمترین حالت ممکن هست تازه... شما یه خونه بخوای اجاره کنی تو شهری مثل تهران که دیگه هیچی... یه چیزم باید بزاری روش! ... خوب چرا اینطور شده!؟
کاملا موافقم
ما در دهه شصت به خوبی بر فرهنگ غرب غلبه کردیم...رشد جمعیت رو به حدود 3 درصد رسوندیم...و نشون دادیم با غلبه بر جمعیت زیاد و مقاومت و تکیه بر ایمان میشه بر دشمنی که کمک 50 کشور جهان رو در اختیار داره پیروز شد...تازه چقدر هم از درون در اون زمان خیانت شد... پس امکان شکست نقشه غرب وجود داره! البته بحث زیادی داره...
.
کاملا اشتباهه بزرگ اشتباهی ک ایرانیا قبل از انقلاب کردن همین بچه اوردن زیاد 8 9 تایی بود ک جمعیت بره بالا و جمعیت زیاد شد و الان همشون رفتن سر کار ما دهه هفتادی ها بیکار موندیم
حالا شانس اوردیم جنگ شد و خیلی ها شهید شدن وگرنه تا الان جمعیت ب 100 میلیون رسیده بود و و ضع کشور بدتر از این میشد و الان ب جای اینکه بگن بچه نیارید میگن بیارید ک چی بشه اخرش بیکار و معتاد بشن ؟
خود کسایی ک این دستورات رو میدن تا 8 نسلشون پول و کار جمع و جور کردن و خیالشون جمع شده و تو زندگی ب همه چی رسیدن الان تو سن پیری فقط حرف میزنن
اون ایمانی هم ک میگی باید از بدو تولد تو ادم قرار داده شده باشه و خیلی ها تو خانواده غیر مذهبی بزرگ شده و ایمان اوردن دست خودشون نیست دست خداست و تو قران هم گفته : ما هر ک راه بخواهیم ب راه راست هدایت میکنیم " این نشون میده همه نمیتونن ایمان بیارن و همین تهاجم فرهنگی هم باعث شده بی ایمانی بیاره و خیلی مشکلات دیگه دیگه تا نسل ها دیگه میمونه
کاملا موافقم
کاملا اشتباهه بزرگ اشتباهی ک ایرانیا قبل از انقلاب کردن همین بچه اوردن زیاد 8 9 تایی بود ک جمعیت بره بالا و جمعیت زیاد شد و الان همشون رفتن سر کار ما دهه هفتادی ها بیکار موندیم
حالا شانس اوردیم جنگ شد و خیلی ها شهید شدن وگرنه تا الان جمعیت ب 100 میلیون رسیده بود و و ضع کشور بدتر از این میشد و الان ب جای اینکه بگن بچه نیارید میگن بیارید ک چی بشه اخرش بیکار و معتاد بشن ؟
خود کسایی ک این دستورات رو میدن تا 8 نسلشون پول و کار جمع و جور کردن و خیالشون جمع شده و تو زندگی ب همه چی رسیدن الان تو سن پیری فقط حرف میزنن
اون ایمانی هم ک میگی باید از بدو تولد تو ادم قرار داده شده باشه و خیلی ها تو خانواده غیر مذهبی بزرگ شده و ایمان اوردن دست خودشون نیست دست خداست و تو قران هم گفته : ما هر ک راه بخواهیم ب راه راست هدایت میکنیم " این نشون میده همه نمیتونن ایمان بیارن و همین تهاجم فرهنگی هم باعث شده بی ایمانی بیاره و خیلی مشکلات دیگه دیگه تا نسل ها دیگه میمونه
هنوز بالای 60 تا 70 درصد دهه 60 های بیکار هستند.
همه دولت ها نشان داده شده در عمل هیچ شغلی نتوانستند ایجاد کنند.
فوقش این بوده که در اتاقی که 4 تا کارمند بوده. میز اضافه کردند و کردنش 6 تا کارمند!!
این که نشد ایجاد شغل!!
هنوز بالای 60 تا 70 درصد دهه 60 های بیکار هستند.
!
خرج زندگیشون رو از کجا میارن خورد خوراک؟ شما هم خودت بیکاری؟ خرج زندگیت رو پدرت میده؟
من مغازه دارم بیکارنیستم ولی دوست دارم بدونم هم دوره ای هام چیکا رمیکنن همه بیکارین؟ چه جوری پول خرج میکنید؟
من الان یه جمعه دربند میرم 100 هزار تومن خرجشم میشه با ناهار یعنی واقعا تو این دوره زمونه هرکی بیکار باشه باید بشینه کنج خونه تاریک دنیا بشه.چون بدون پول هیچ لذتی نمیتونه ببره .باید تو خونه بشینه سریال ببینیه و کامپیوتر بازی کنه.واقعا دلم سوخت
برای کسانی که هنوز بیکارن .
خداکنه همه جوونا بخصوص دهه 60 ها یه کار آبرومند با سود خوب که به خوشگذرونیهاشونم برسه پیدا کنند.الهی آمین
من دلیل اینکه ازدواج نکردم هنور پس اندازم اینقدر نشده که خرج عروسی رو بتونم بدم. همش خرج میشه با رفیقام میرم بیرون رستوران اینور انور خلاصه از ماهی 1 میلیون 200 در آمدم 500-600 تومنش خرج گشت و گذار و تفریح میشه جمع نمیشه پولم.
بعد مثلا 10 میلیون جمع میکنم بعد 2 سال . اپل یه گوشی جدید میده بیرون با بچه های پاساژ کل میزاریم هر کی زودتر بخره.یهویی 3 میلیون پولم میره واسه گوشی. چمیدونم اصلا نمیتونم جمع کنم.
خرج زندگیشون رو از کجا میارن خورد خوراک؟ شما هم خودت بیکاری؟ خرج زندگیت رو پدرت میده؟
من مغازه دارم بیکارنیستم ولی دوست دارم بدونم هم دوره ای هام چیکا رمیکنن همه بیکارین؟ چه جوری پول خرج میکنید؟
من الان یه جمعه دربند میرم 100 هزار تومن خرجشم میشه با ناهار یعنی واقعا تو این دوره زمونه هرکی بیکار باشه باید بشینه کنج خونه تاریک دنیا بشه.چون بدون پول هیچ لذتی نمیتونه ببره .باید تو خونه بشینه سریال ببینیه و کامپیوتر بازی کنه.واقعا دلم سوخت
برای کسانی که هنوز بیکارن .
خداکنه همه جوونا بخصوص دهه 60 ها یه کار آبرومند با سود خوب که به خوشگذرونیهاشونم برسه پیدا کنند.الهی آمین
سلام
کار در بخش خصوصی به معنای واقعی توهین آمیز و افتضاح هست. برای همین اومدم بیرون و دیگر هم نمیرم
کارهای دولتی هم ، با پارتی بازی و سفارش همه پر شده و جایی برای ما نیست..
چون در آمدی ندارم،یک اینترنت گرفتم و صبح تا شب رو همین طوری پای اینترنت سر میکنم.. مجبورم بیرون هم نرم،چون بدون پول نمیشه
در نتیجه چون بیرون هم نمیرم ، خرجی هم ندارم . میمونه خرج خوراک و غذا که خانواده تهیه میکنن و ما هم غذا میخوریم
سرمایه هم ندارم متاسقانه
قدرت خرید مردم هم کم شده، حتی سوپرماکرت هم مثل قدیم سود نداره و تازه زیاد هم شده و همان هم باید سرمایه داشت.
مفتی که نمیشه کار و کاسبی راه انداخت
امير موسر
03-01-2015, 13:53
مهمترینش به خاطر این قانون مهریست ! برای چی باید مهریه داد ؟! این اصل نامردیه ، به نظر من تمام داراییشون باید نصف نصف بشه موقع طلاق ! تمام فشار نباید روی یک نفر باشه که !
دومیش هم شرایط اقتصادیه .
ازدواج الان واقعا سخت شده... چندتا نکته در سختی ازدواج تاثیر داشته:
1. افزایش هزینه های زندگی
2. افزایش توقعات و ناهنجاریهای اجتماعی
3. وضعیت بد اقتصادی شامل تورم و بیکاری و دستمزد پایین و رکود
4. مشکلات اخلاقی ناشی از جایگزینی ضد ارزشها به جای ارزشها
خوب اگه الان دوستان یه کار مناسب داشتن و مثلا می تونستند یه خونه کوچک داشته باشند و مثلا اگه دولت امکان وامی حداقل 20 میلیونی رو بوجود می اورد شاید خیلی ها ازدواج می کردند... این موضع بدیهی ای هست و داریم روی رویکرد و نوع نگاه افراد به اونها بحث می کنیم.... اما نمی دونم چرا اصرار هست که بحث به مسایل مثل گفتمان زیر برسه!؟
خیلی جواب هاتون ترول وار بود !!
شایدم برداشت من این هست که افرادی که اینفدر تابلو سنگ یک سری چیزهارو به سینه میزنند بیشتر قصد ترولینگ دارند.
برای همین بعد از این پاسخ، به بحث ادامه نمیدم.
دلیل این نوع بینش رو می دونم چیه...اما ما اینجا داریم ازادانه و البته محترمانه بحث می کنیم... این واژه ها مثل ترولینگ در خور من و شما و دوستان دیگه نیست.
غرب از این خبرا نیست !!
احتمالا فکر کردین مردمش 24 ساعت به فکر رابطه جنسی هستن و ذهنشون مثل اهالی خاورمیانه بیماره.
فقط معلوم نیست این ملت های خائن که اینقدر دنبال روابط ازاد هستن چرا تو علم پیشرفت میکنن !!!
اتفاقا بیشترین مخاطبین بی بندوباری مردم عقده ای خاورمیانه یا مهاجرین غربی هستند، این رو دیگه آمار هم نشون میده.
شاید من بد گفتم... دقت کن... من در ابتدای کلامم گفتم که در منطقه غرب اسیا فرهنگ بشدت ناهنجار شده و اعتقادات تضعیف شده... چیزی از عقده در غرب و غیره نگفتم...متاسفانه برداشت شما مطابق جمله اولتون هست... و این باعث شده حرفهاتون تحت تاثیر احساسات قرار بگیره...
من گفتم که اگر به قول شما ما عقده ای هستیم(البته این رو به طور کامل قبول ندارم و بعدا دلایم رو میگم) بخشیش به فروپاشی فرهنگی طی 200 سال اخیر مربوط هست...فرهوپاشی ای که نقش حکومت و خائنان به کشور و بیگانه درش مشهود و مستند هست.
ترسی هم از ایدئولوژی شما در غرب در کار نیست.
در تمامی دانشگاه های غرب بدون کوچکترین ترسی تمامی ایدئولوژی های شما تجزیه و تحلیل میشه دانشجو گرفته میشه و اساتید آزادانه بحث میکنند.
اونیکه وحشت داره کسی هست که میخواد علوم انسانی رو در کشورش تخته کنه و اساتید رو اخراج میکنه !!
اون دشمنی ها با ادم کش ها بیشتر هست نه با عقاید !!
این حرف رو قبول ندارم... ایلات متحده چند ماه پیش مرکز علوم تشیع در امریکا رو به دلایل واهی بست... سالها پیش مالکوم ایکس رو ترور کرد... در براندازی حکومت های مختلف طبق حرف خودشون نقش داشته...پس این کشور نمی تونه ازدی بیان داشته باشه... ایا تصرف امریکا و قتل 17 میلیون مردم بومی سرخپوست اون نوعی ازادی بیان هست! ایا ایجاد بیش از 50 نوع کودتا در کشورهای دیگه و تولید بیش از 10000 سلاح اتمی ازادی بیان هست!؟
جنبش های ازادی در امریکا به شدت سرکوب میشه نمونه اش همین شورشهای اخیر میسوری هست...
در امریکا اگر هم بحثی راجب به اسلام میشه سعی در تخریب اون میشه نه تلاش در شناخت اون... اخراج اساتید و غیره بحث سیاسی هست...ربطی به این موضوع نداره...اما فکر می کنید در امریما این مسایل نیست!
ارزش ها و عادت ها با گذر زمان هم کهنه میشن و هم منسوخ میشن.
اگر قرار بود کهنه و منسوخ نشن، دیگه نیازی به تجدید نسل نبود.
زمان رو هم از نظر مفهومی جز انسان کسی متصور نشده و برای غیر انسان هم زمان معنی نمیدهد !!
زمان وجود خارجی ندارد.
بنا به حرف شما زمان فقط در مادیات معنی پیدا می کنه! وقتی انسان ها خواب میبینند زمان بی معنی میشه!؟ گذر زمان در خواب رو با حرف شما چجور باید توجیه کرد!؟ اگر زمان فقط محدود به انسان میشه پس چرا اسنان نمی تونه اون رو کنترل کنه!؟
حرف شما در واقع نوعی بینش اومانیستی هست... راهی خطرناک هست... نتیجه اش پوچی هست...
ماشالله به این طرح افزایش جمعیت، افزایش بیکاری امروز جوانان، فوران دکتر و مهندس بیکار، خشک شدن منابع آب زیر زمینی به دلیل ناتوانی در سیراب کردن این جمعیت و... همه نتیجه جهاد شماست.
احتمالا اگر جمعیت ما به بی نهایت میل کنه غرب مفلوک بشه !!! :n26:
چون گویا هیچ حد بالا و پایینی برای جمعیت قائل نیستید و اگر هم قائل هستین معلوم نیست سنجه هاتون چه هستند.
و ممکنه بگین ایران میتونه الان یک میلیارد؟ 500 میلیون؟ یا ... جمعیت داشته باش.
برای یک کاربر فعال بخش فلسفه این نوع تمسخر و بی پایه حرف زدن واقعا غیر قابل تصور هست... اگر جمعیت باعث بیکاری شده چرا در دهه 40 شمسی ما جزو بیکارترین کشورها هستیم!؟ اگر جمعیت باعث تهدید کشور هست چرا در فرانسه و المان و ژاپن و غیره برای افزایش جمعیت تبلیغ میشه!
این حرف واقعا اوج بی اعتنایی به علم هست... اگر شما علم را قبول دارید پس این حرفها چیست!؟
عجیبه در کل تاریح یک ملت نداشتیم که بتونه به اعتقاداتش کامل عمل کنه !!!
اگر هم عمل کرده فواصل کوتاه جوگیری بوده، باید بررسی کرد چه رازهای پیچیده ای نهفته است که نمیشه بهش عمل کرد.
احتمالا بازم دست های دشمن در کار است.
گذشته قاجار و صفوی و... خیلی درخشان بوده بدون دشمن، الان دشمن داره سنگ اندازی میکنه.
یک وقت احتمال غیر عملی بودن رو ندین، همه چیو بندازین گردن آدمای بدبخت.
به هر حال امیدوارم روزی بیاد که بتونین به آرمان ها و عقایدتون کامل عمل کنید، اونم عقایدی که معلوم نیست چرا عمل بهش سخت تره !!
:n27:
متوجه منظورتون هستم... متاسفانه این سالها به جای اینکه روی فرهنگ و غیرت و عرق ملی کار بشه روی تجمل گرایی و فرهنگ بی فرهنگی کار شده...
وقتی کسی نتونه حرف بدیهی ساختن سخت تر از خراب کردن هست رو قبول کنه واقعا جای بحثی می مونه!؟
من دلیل اینکه ازدواج نکردم هنور پس اندازم اینقدر نشده که خرج عروسی رو بتونم بدم. همش خرج میشه با رفیقام میرم بیرون رستوران اینور انور خلاصه از ماهی 1 میلیون 200 در آمدم 500-600 تومنش خرج گشت و گذار و تفریح میشه جمع نمیشه پولم.
بعد مثلا 10 میلیون جمع میکنم بعد 2 سال . اپل یه گوشی جدید میده بیرون با بچه های پاساژ کل میزاریم هر کی زودتر بخره.یهویی 3 میلیون پولم میره واسه گوشی. چمیدونم اصلا نمیتونم جمع کنم.
برای ازدواج مهم درآمد ثابت و مطمئن هست، بعد از ازدواج هم ناچارید این خرج ها رو کم و نهایتاً حذف کنید!
مهمترینش به خاطر این قانون مهریست ! برای چی باید مهریه داد ؟! این اصل نامردیه ، به نظر من تمام داراییشون باید نصف نصف بشه موقع طلاق ! تمام فشار نباید روی یک نفر باشه که !
دومیش هم شرایط اقتصادیه .
اکثر کسانیکه مهریه نجومی دارن، از نظر مالی زندگی انچنانی هم ندارن که حالا با نصف کردنش چیزی هم بخواد بهشون برسه!
کسانی که تمام زندگیشون از نظر مالی جمعاً 300 میلیون نمیارزه، دقیقاً چی رو باید نصف کنن؟
البته این رقمی که گفتم با احتساب پول دیه خودشون بود :n02:
مهریه های آنچنانی معمولاً به خاطر چشم و هم چشمیــه (یا بهتره بگیم عُرف) . بعد از ازدواج هم که نقش اهرم فشار رو بازی میکنه.
سلام
کار در بخش خصوصی به معنای واقعی توهین آمیز و افتضاح هست. برای همین اومدم بیرون و دیگر هم نمیرم
کارهای دولتی هم ، با پارتی بازی و سفارش همه پر شده و جایی برای ما نیست..
چون در آمدی ندارم،یک اینترنت گرفتم و صبح تا شب رو همین طوری پای اینترنت سر میکنم.. مجبورم بیرون هم نرم،چون بدون پول نمیشه
در نتیجه چون بیرون هم نمیرم ، خرجی هم ندارم . میمونه خرج خوراک و غذا که خانواده تهیه میکنن و ما هم غذا میخوریم
سرمایه هم ندارم متاسقانه
قدرت خرید مردم هم کم شده، حتی سوپرماکرت هم مثل قدیم سود نداره و تازه زیاد هم شده و همان هم باید سرمایه داشت.
مفتی که نمیشه کار و کاسبی راه انداخت
سلام؛ من کار ندارم ولی یکی از اقوام توی یه شرکت خودروسازی کار میکرد، همین حرف ها رو میزد.
کار رو فنی ها انجام میدن، بعد طرف میاد یه امضا میکنه، و میره. همه چی هم به اسم خودش تموم میشه.
حقوقشون هم ظاهراً زیاد مناسب نبود. میگفت کار رو ما میکنیم پول رو دیگران میخورن!
اون موقع مجرد بود اومد بیرون؛ ولی افراد متأهل ناچار بودن با همون شرایط کار کنن.
خود من هم زیاد از این وضع خوشم نمیاد؛ ولی اینطوری که نمیشه زندگی کرد. وبگردی تا کِی؟!
امير موسر
03-01-2015, 15:13
اکثر کسانیکه مهریه نجومی دارن، از نظر مالی زندگی انچنانی هم ندارن که حالا با نصف کردنش چیزی هم بخواد بهشون برسه!
کسانی که تمام زندگیشون از نظر مالی جمعاً 300 میلیون نمیارزه، دقیقاً چی رو باید نصف کنن؟
البته این رقمی که گفتم با احتساب پول دیه خودشون بود :n02:
مهریه های آنچنانی معمولاً به خاطر چشم و هم چشمیــه (یا بهتره بگیم عُرف) . بعد از ازدواج هم که نقش اهرم فشار رو بازی میکنه.
چه بدتر ! اونا دیگه خیلی احمقن .
همون 300 ملیونو باید نصف کنن !
تمام بدبختیش همینه دیگه ! فشار روی مرد ! ولی اگر نصف نصف باشه حداقل میدونه اگر هم به طور مثال کل زندگیشون 1000 تومن بیارزه 500 تومن برای مرده میمونه 500 هم به زن ! نه اینکه مرده بره بشینه گوشه زندان یا اینکه قسط ببندن کلا درآمدشو تو ماه بده برای قسط مهریه و زنه هم حاشو ببره !
سلام
کار در بخش خصوصی به معنای واقعی توهین آمیز و افتضاح هست. برای همین اومدم بیرون و دیگر هم نمیرم
کارهای دولتی هم ، با پارتی بازی و سفارش همه پر شده و جایی برای ما نیست..
چون در آمدی ندارم،یک اینترنت گرفتم و صبح تا شب رو همین طوری پای اینترنت سر میکنم.. مجبورم بیرون هم نرم،چون بدون پول نمیشه
در نتیجه چون بیرون هم نمیرم ، خرجی هم ندارم . میمونه خرج خوراک و غذا که خانواده تهیه میکنن و ما هم غذا میخوریم
سرمایه هم ندارم متاسقانه
قدرت خرید مردم هم کم شده، حتی سوپرماکرت هم مثل قدیم سود نداره و تازه زیاد هم شده و همان هم باید سرمایه داشت.
مفتی که نمیشه کار و کاسبی راه انداخت
درست میگی رفیق ما یه همسایه داریم تازه ازدواج کردن دهه 60 هم هستن هم سن خودمونن.بعد یادمه گفت با پارتی یه جای خوب تو اداره شهرداری تهران بهم کا ردادن.ببین هم واسه خودش هم واسه زنش کار گرفته .
ببین یعنی پول میگیرن ها.الان یه خونه رهن کردن 100 میلیون تومن تو محل ما.بعدش 2 تا ماشین داره یه mvm خانومش خریده خودشم پژو 206. بعد میگه تا چند سال دیگه همون خونه رو که رهن کردیم می خریم.
خلاصه ببین پارتی چیکا رمیکنه یکی مثل همسایه ما با مدرک لیسانس داره ماهی 3-4 میلیون گیرش میاد یکی هم مثل شما چون پارتی نداری تو خونه. لعنت به این زندگی که منصفانه نیست.
Hidden-Hunter
03-01-2015, 17:39
درست میگی رفیق ما یه همسایه داریم تازه ازدواج کردن دهه 60 هم هستن هم سن خودمونن.بعد یادمه گفت با پارتی یه جای خوب تو اداره شهرداری تهران بهم کا ردادن.ببین هم واسه خودش هم واسه زنش کار گرفته .
ببین یعنی پول میگیرن ها.الان یه خونه رهن کردن 100 میلیون تومن تو محل ما.بعدش 2 تا ماشین داره یه mvm خانومش خریده خودشم پژو 206. بعد میگه تا چند سال دیگه همون خونه رو که رهن کردیم می خریم.
خلاصه ببین پارتی چیکا رمیکنه یکی مثل همسایه ما با مدرک لیسانس داره ماهی 3-4 میلیون گیرش میاد یکی هم مثل شما چون پارتی نداری تو خونه. لعنت به این زندگی که منصفانه نیست.
سلام دادا
مشکل زندگی نیست
مشکل دولتمردامونن ک این شرایطا ایجاد کردن... اتفاقا همین الان دارم امتجان جامعه شناسی جهان سوم را میخونم و افسوس میخورم ک چی بر سرما گذشته
حیف جوونی ک بدرس خوندن گذشت... میخام ب لیسانس اکتفا بکنم و بعدش برم ی کاری راه بندازم
زن هم پیش کش....
Sent from my SM-N9005 using Tapatalk
چه بدتر ! اونا دیگه خیلی احمقن .
همون 300 ملیونو باید نصف کنن !
تمام بدبختیش همینه دیگه ! فشار روی مرد ! ولی اگر نصف نصف باشه حداقل میدونه اگر هم به طور مثال کل زندگیشون 1000 تومن بیارزه 500 تومن برای مرده میمونه 500 هم به زن ! نه اینکه مرده بره بشینه گوشه زندان یا اینکه قسط ببندن کلا درآمدشو تو ماه بده برای قسط مهریه و زنه هم حاشو ببره !
دقیقاً حواسم به این موضوع بود!
برای کسانی که آهی در بساط ندارن، مهریه بالا فقط نقش شوهر آزاری رو داره!
و در مقابل برای زن به عنوان اهرم فشار و گروگان استفاده میشه، که اگه طرف خواست دست از پا خطا کنه، سریع پای مهریه رو وسط بکشه!
وگرنه مشخصه که نه از مهریه و نه از نصف کردن زندگی پولی در نمیاد. تنها خاصیتش اینه که تکلیف دو طرف مشخصه.
تنها راهی موجود اینه: سری که درد نمیکنه دستمال نبندیم!
در واقع کسی مجبور نیست مهریه بالا رو قبول کنه؛ این یه تعهده
نمیدونم این کلمه مهریه واسه چی هست؟ بهتره بگیم قهریه!
220 هزار سقط جنین در سال 91 به ثبت رسید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببنید این فقط مال سال 91 هست.
بدون شک هر سال هم رشد خاوهد داشت.
من فرض رو میگیرم که این آمار دقیق هست و خوشبینانه هم نیست.
220 هزار تا سقط جنین غیر قانونی درسته؟ حداقل 800 هزار تا رابطه جنسی هم وجود داشته که به سقط کارشون نرسیده.. این رو قبول دارید؟ واقع بینانه بخواهیم بگیم..
میشه 1 میلیون نفر. 500 هزار تا پسر..500 هزار تا دختر
هر دو تا جنس هم مقصر هستند. هم پسر و هم دختر.
این امار فاجعه هست اگر بخواهیم بهش فکر کنیم و اثرات اون در سال های آتی مشخص خواهد شد.
حالا برین نمودار بیارین که فساد تو کدام کشور ها بیشتر هست....
ما که داغون شدیم رفت اما بدبخت نسل های آینده
220 هزار سقط جنین در سال 91 به ثبت رسید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببنید این فقط مال سال 91 هست.
بدون شک هر سال هم رشد خاوهد داشت.
من فرض رو میگیرم که این آمار دقیق هست و خوشبینانه هم نیست.
220 هزار تا سقط جنین غیر قانونی درسته؟ حداقل 800 هزار تا رابطه جنسی هم وجود داشته که به سقط کارشون نرسیده.. این رو قبول دارید؟ واقع بینانه بخواهیم بگیم..
میشه 1 میلیون نفر. 500 هزار تا پسر..500 هزار تا دختر
هر دو تا جنس هم مقصر هستند. هم پسر و هم دختر.
این امار فاجعه هست اگر بخواهیم بهش فکر کنیم و اثرات اون در سال های آتی مشخص خواهد شد.
حالا برین نمودار بیارین که فساد تو کدام کشور ها بیشتر هست....
ما که داغون شدیم رفت اما بدبخت نسل های آینده
به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، دکتر «علی اکبر سیاری» روز دوشنبه در همایش رویکردهای جدید جمعیتی، گفت: از این تعداد سقط جنین ، 120 هزار مورد ، غیر قانونی و حدود یکصد هزار مورد هم به دلایل پزشکی بوده است.
در انگلیس (که سقط جنین قانونی است و خدمات پزشکی محسوب میشه و بالطبع رایگان است و تقریبا هیچ ریسکی نداره و در بیمارستان توسط پزشکان انجام میشه) و همینطور روابط آزاد است و ممنوعیت قانونی وجود نداره و رابطه داشتن ترسی نداره و حتی تابوی فرهنگی هم نیست و همه این چیزها، در سال 2013 روی هم 187 هزار سقط جنین صورت گرفته که به نسبت جمعیت تقریبا مشابه ایران است، و البته در ایران اون 120 هزار مورد هم پر ریسک بوده، هم بسیار گرون قیمت و خلاف قوانین و توسط غیرپزشکان و ... . در ژاپن با جمعیت 130 میلیون نفری این آمار کمتر از 200 هزار در سال است یعنی تقریبا نصف ایران در حالی که سن ازدواج بالاتر است و روابط آزاد است و ... .
این مسئله ربطی به ازدواج نداره بلکه به سواد مربوط است و دلیل این همه سقط در ایران بی سوادی است. راه حل این نوع مشکلات اجتماعی ترویج ازدواج نیست، اون افرادی که با هم رابطه دارند و بعدا باعث بارداری میشه براشون ازدواج کار ساده تری است و حتی در اون شرایط اضطراری دیگه چیزهایی مثل شغل و سربازی و مهریه و ... اهمیت خیلی کمی پیدا می کنه، باید نگاه کرد چه عواملی وجود دارند که حتی با بی اهمیت شدن چیزهایی مثل شغل و مهریه و ... در نهایت باز هم خیلی از این افراد تصمیم می گیرند سقط کنند به جای ازدواج. آمار سقط غیرقانونی رو در کشور خیلی راحت میشه پایین آورد، از طریق آموزش صحیح و دقیق مسائل جنسی و روابط و راه های پیشگیری و ... در مدارس، کاری که در همه کشورهای مدرن صورت می گیره و نتیجه خیلی مثبتی هم داشته.
در انگلیس (که سقط جنین قانونی است و خدمات پزشکی محسوب میشه و بالطبع رایگان است و تقریبا هیچ ریسکی نداره و در بیمارستان توسط پزشکان انجام میشه) و همینطور روابط آزاد است و ممنوعیت قانونی وجود نداره و رابطه داشتن ترسی نداره و حتی تابوی فرهنگی هم نیست و همه این چیزها، در سال 2013 روی هم 187 هزار سقط جنین صورت گرفته که به نسبت جمعیت تقریبا مشابه ایران است، و البته در ایران اون 120 هزار مورد هم پر ریسک بوده، هم بسیار گرون قیمت و خلاف قوانین و توسط غیرپزشکان و ... . در ژاپن با جمعیت 130 میلیون نفری این آمار کمتر از 200 هزار در سال است یعنی تقریبا نصف ایران در حالی که سن ازدواج بالاتر است و روابط آزاد است و ... .
این مسئله ربطی به ازدواج نداره بلکه به سواد مربوط است و دلیل این همه سقط در ایران بی سوادی است. راه حل این نوع مشکلات اجتماعی ترویج ازدواج نیست، اون افرادی که با هم رابطه دارند و بعدا باعث بارداری میشه براشون ازدواج کار ساده تری است و حتی در اون شرایط اضطراری دیگه چیزهایی مثل شغل و سربازی و مهریه و ... اهمیت خیلی کمی پیدا می کنه، باید نگاه کرد چه عواملی وجود دارند که حتی با بی اهمیت شدن چیزهایی مثل شغل و مهریه و ... در نهایت باز هم خیلی از این افراد تصمیم می گیرند سقط کنند به جای ازدواج. آمار سقط غیرقانونی رو در کشور خیلی راحت میشه پایین آورد، از طریق آموزش صحیح و دقیق مسائل جنسی و روابط و راه های پیشگیری و ... در مدارس، کاری که در همه کشورهای مدرن صورت می گیره و نتیجه خیلی مثبتی هم داشته.
بحث سر این هست که 220 هزار نفر سقط جنین انجام دادند. چند صد هزار نفر ، رابطه جنسی داشتند و کارشون به بارداری نرسیده؟
به نظر شما 220 هزار دختر که سقط میکنند ، از فردا براشون زندگی عادی هست؟ خوب شاید یک عده باشه.
اما با گذشت زمان به نظرتون ، هیچ تاثیر روحی و روانی در زندگی اون فرد نمیزاره؟
سقط میکنن و تمام میشه و میره؟ همین؟
اینها جوان هستند . بزارید بالای 35 سال بشن. اون وقت مشکلات روحی میاد سراغشون...
بحث سر این هست که 220 هزار نفر سقط جنین انجام دادند. چند صد هزار نفر ، رابطه جنسی داشتند و کارشون به بارداری نرسیده؟
به نظر شما 220 هزار دختر که سقط میکنند ، از فردا براشون زندگی عادی هست؟ خوب شاید یک عده باشه.
اما با گذشت زمان به نظرتون ، هیچ تاثیر روحی و روانی در زندگی اون فرد نمیزاره؟
سقط میکنن و تمام میشه و میره؟ همین؟
اینها جوان هستند . بزارید بالای 35 سال بشن. اون وقت مشکلات روحی میاد سراغشون...
شکی نیست که سقط جنین کار بدی است و قطعا اثرات منفی می گذاره، ولی راه حل عملی برای کم کردنش اینه که راه های صحیح و علمی پیشگیری در سنین پایین (دبیرستان) در مدرسه آموزش داده بشه. ما چه بخوایم و چه نخوایم افراد با هم رابطه جنسی خواهند داشت و جلوش رو نمیشه گرفت، بهتره وقتی رابطه جنسی دارند دیگه به بارداری ختم نشه. شما باید ببینید در ژاپن چند برابر ایران رابطه جنسی صورت می گیره ولی آمار سقط ها حدودا نصف است چون افراد می دونند برای اینکه باردار نشوند چکار کنند. اگه در ایران هم این سطح سواد و همینطور در دسترس بودن امکانات پیشگیری وجود می داشت به نسبت افراد و تعداد دفعاتی که این روابط صورت می گیره، این 200 هزار سقط شاید می شد 30 هزار سقط.
reza.kaka
03-01-2015, 22:06
به نظرم کلید ازدواج و یک زندگی عالی فقط کار هست !!!!!!!!! کار !!! کار! و باز هم کار
Bobby Sands
03-01-2015, 23:19
نصیحت من به کسایی که هنوز ازدواج نکردن مخصوصا کسانی که خیلی وقت جدا از خانواده و مجردی زندگی کردن ، یکه و تنها.
هیچ وقت ازدواج نکنید. هیچ چیزی تو زندگی نمیتونه جای استقلال ادم تو دوران مجردی رو پرکنه .حتی اگر با ازدواج کردن دنیا رو بهتون بدن.
من اگر به چند سال پیش بر میگشتم عمرا دیگه همچین حماقتی رو مرتکب میشدم.
نکن عزیزم. خودتو بدبخت نکن.
ببخشید اگر حرفم رو خیلی رک گفتم اما فکر کردم اینجا جاشه.احتمالا خیلیا الان میان و میگن که اشتباه میکنی و مشکل از خودته . شاید مشکل از من باشه اما میدونم خیلیا مثل من هستن. مجردی رو برای امثال ما گذاشتن که خیلی ها هم به اشتباه ازدواج میکنن.
همین
Demon King
03-01-2015, 23:24
نصیحت من به کسایی که هنوز ازدواج نکردن مخصوصا کسانی که خیلی وقت جدا از خانواده و مجردی زندگی کردن ، یکه و تنها.
هیچ وقت ازدواج نکنید. هیچ چیزی تو زندگی نمیتونه جای استقلال ادم تو دوران مجردی رو پرکنه .حتی اگر با ازدواج کردن دنیا رو بهتون بدن.
من اگر به چند سال پیش بر میگشتم عمرا دیگه همچین حماقتی رو مرتکب میشدم.
نکن عزیزم. خودتو بدبخت نکن.
ببخشید اگر حرفم رو خیلی رک گفتم اما فکر کردم اینجا جاشه.احتمالا خیلیا الان میان و میگن که اشتباه میکنی و مشکل از خودته . شاید مشکل از من باشه اما میدونم خیلیا مثل من هستن. مجردی رو برای امثال ما گذاشتن که خیلی ها هم به اشتباه ازدواج میکنن.
همین
سلام,
ساده ترین راه برای حل مشکل فرار از مشکل و عدم مواجه شدن با اون هست.
انکار نمیکنم که دوران مجردی, دوران بسیار خوبیه اما خیلی ها هم بودن که ازدواج کردن و موفق هم شدن. همونطور که خیلی ها ازدواج کردن به قول خودتون بدبخت شدن. در همه ی موضوعات هم میشه جنبه ی خوب رو نگاه کرد و هم بد.
نگاه کردن به جنبه ی بد تا جایی خوبه, که باعث پیدا کردن راهکاری برای حل مشکل بشه نه فرار از اون, دوست گرامی ...
Bobby Sands
03-01-2015, 23:31
سلام,
ساده ترین راه برای حل مشکل فرار از مشکل و عدم مواجه شدن با اون هست.
انکار نمیکنم که دوران مجردی, دوران بسیار خوبیه اما خیلی ها هم بودن که ازدواج کردن و موفق هم شدن. همونطور که خیلی ها ازدواج کردن به قول خودتون بدبخت شدن. در همه ی موضوعات هم میشه جنبه ی خوب رو نگاه کرد و هم بد.
نگاه کردن به جنبه ی بد تا جایی خوبه, که باعث پیدا کردن راهکاری برای حل مشکل بشه نه فرار از اون, دوست گرامی ...
دقیقا همینطور هست که میفرمایید اما همه آدمها مثل هم نیستن. نمیشه از همه توقع داشت در برابر مشکلات یکسان برخورد کنن. بنده هم عرض کردم امکان هم داره مشکل از طرف من باشه و اینو رد نمیکنم اما با شناختی که از خودم دارم و اینو هم میدونم که خیلیا مثل من وجود دارن این قضیه رو مطرح کردم. برای کسانی که شرایطشون مثل منه و تو این اجتماع و این نسل که کم هم نیستن ،فکر کنم این بهترین راهه. بقول معروف سری که درد نمیکنه رو دستمال نمیبندن و خودشون و یک نفر دیگه رو بدبخت نمیکنن.
metalhead_forever
03-01-2015, 23:35
ثبت احوال: سن ازدواج مردان 28 زنان 24 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
در گزارش بالا اشاره شده که هم دولت در ایجاد موانع برای ازدواج مقصر است هم مردم... به نظر من منظور از مردم بیشتر عرف جامعه است... خوب قبول که عرف و فرهنگ روند تغییرات خیلی سریع ندارند و تدریجی تغییر میکنند اما سیاست های اقتصادی و اجتماعی خیلی راحت تر میتونن تغییر کنند. اما با این همت و دغدغه ی مسئولین وضع روز به روز بدتر و بدتر میشود...
امروز در دانشگاه (کلاس انقلاب اسلامی) استاد میگفت که در آموزه های دینی وجود دارد هر کس به دلیل ترس از مسائل اقتصادی ازدواج و تولید مثل نکند به عذاب گرفتار میشود... به نظر می آید ایدئولوژی بعضی ها را چنان کور میکند که واقعیت های جامعه را نمی بینند که این روند اشتغال زایی و رشد اقتصادی برای جمعیت فعلی کشور هم جوابگو نیست چه برسد به جمعیت مضاعف...
نصیحت من به کسایی که هنوز ازدواج نکردن مخصوصا کسانی که خیلی وقت جدا از خانواده و مجردی زندگی کردن ، یکه و تنها.
هیچ وقت ازدواج نکنید. هیچ چیزی تو زندگی نمیتونه جای استقلال ادم تو دوران مجردی رو پرکنه .حتی اگر با ازدواج کردن دنیا رو بهتون بدن.
من اگر به چند سال پیش بر میگشتم عمرا دیگه همچین حماقتی رو مرتکب میشدم.
نکن عزیزم. خودتو بدبخت نکن.
ببخشید اگر حرفم رو خیلی رک گفتم اما فکر کردم اینجا جاشه.احتمالا خیلیا الان میان و میگن که اشتباه میکنی و مشکل از خودته . شاید مشکل از من باشه اما میدونم خیلیا مثل من هستن. مجردی رو برای امثال ما گذاشتن که خیلی ها هم به اشتباه ازدواج میکنن.
همین
حق با شماست و من قبول دارم اما یک وقتی ادم اگر کسسی رو دوست داشته باهش چی؟ اون وقت چه کنه؟
alittlequestion11
04-01-2015, 00:32
سلام.
راستش رو بخواید من که مجرد هستم، گاهی با خودم فکر می کنم که آدم با ازدواج کردن آرامش بیشتری پیدا میکنه.
ولی به نظر می رسه اسارت هایی که ازدواج برای آدم به وجود میاره، خیلی جبران ناپذیر هست (منظورم بی قیدی جنسی نیست بلکه آزادی در اینکه مسیر زندگی ات رو خودت انتخاب کنی)
به نظرم آدم وقتی زن بگیره، مسئول هست که شوهر خوبی باشه! حالا اگه فقط زن تنها بود، میشه یه کاریش کرد... بلآخره اون هم فرد بالغی هست و بدون حمایت (مالی و ...) می تونه زندگیش رو بچرخونه. ولی وقتی یه بچه هم در کار باشه، دیگه آدم واقعا باید از جون خودش مایه بزاره تا کوتاهی در حق اون طفل بی گناه نکرده باشه! و این یعنی گذشتن از وجود خود آدم، آرزو ها، اهداف، استقلال و ... .
بحث جالبی توی فروم زیر بود (در مورد اخلاقی بودن یا نبودن ازدواج)؛ پیشنهاد می کنم بخونید:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
OMiD.1080p
04-01-2015, 01:45
یکی از دوستان گفتش که ازدواج یک حماقته واسه اونایی که مجرد هستن.
ببین من در حال حاظر خونه و زندگی دارم اما مجردم . دارم با یکی از دوستام مشترکی زندگیم میکنم.اونم در اوج جوانی
واقعا همه چیز خوبه . تقریح مون هم هست و احساس تنهایی هم نداریم ...
منتها بهترین رفیقت هم هیچ وقت تو رو درک نمیتونه بکنه . هیچ وقت خیلی از حرف ها رو نمیتونی با کسی به جز شریک زندگیت که همسرت هست بزنی.
نمیتونی از رقیقت و یا پدر و مادرت خیلی از چیزها رو بخوای و ازشون بطلبی...
به دوست هایی ناپایدار قبل از ازدواج که بعدها فقط خاطره ایی تلخ ازشون واسم باقی خواهد موند هم علاقه ایی ندارم ... چون هم آخر و عاقبتی نداره و هم اینکه آدم از کار و زندگی می افته ...
الان هم احساس میکنم که یک همدم که همه جوره قبولش داشته باشم جای خالیش پیشم حِس میشه ...
میتونم بگم پسر و دختر اگر هم دیگر رو درک بکنن و لااقل واسه 10 سال آینده زندگیشون برنامه داشته باشن بهتره همون جوونی اقدام به ازدواج کنن مثلا بین 22 تا 25 سال به نظرم ایده آل ـشه
باور کنید عشق های این زمونه عشق نیست ... هر چیزی شده تحمــیلی و دورغــکی...
به نظرم ازدواج یک هدف هستش . هدف هم مشخص بشه زندگی رنگ و بوی تازه ایی میگیره ...
البته این وسط یک سری مشکلات بسیار تاسف بار همچون مهریه بیخود و مشکلات اقتصادی و بیکاری نیز هست که شاید باعث بشه اصلا به ازدواج حتی فکر هم نکنیم
ولی کسی که عرضه اش رو داره و میتونه یک خونه و زندگی رو راه ببره خب باید بسم ... رو بگه
به نظرم کلید ازدواج و یک زندگی عالی فقط کار هست !!!!!!!!! کار !!! کار! و باز هم کار
من فکر میکنم اگه خونه باشه، آدم خیلی جلو میفته. بخش قابل توجهی از درآمد صرف تأمین اجاره و رهن و ... میشه.
اگه همین الان یه غول چراغ جادو بیاد و بگه بین خونه و کار یکی رو انتخاب کن، من خونه رو انتخاب میکنم.
بعد هم یه شغل عادی پیدا میکنم و کم کم رشد مینمایم:n09:
220 هزار سقط جنین در سال 91 به ثبت رسید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببنید این فقط مال سال 91 هست.
بدون شک هر سال هم رشد خاوهد داشت.
من فرض رو میگیرم که این آمار دقیق هست و خوشبینانه هم نیست.
220 هزار تا سقط جنین غیر قانونی درسته؟ حداقل 800 هزار تا رابطه جنسی هم وجود داشته که به سقط کارشون نرسیده.. این رو قبول دارید؟ واقع بینانه بخواهیم بگیم..
میشه 1 میلیون نفر. 500 هزار تا پسر..500 هزار تا دختر
هر دو تا جنس هم مقصر هستند. هم پسر و هم دختر.
این امار فاجعه هست اگر بخواهیم بهش فکر کنیم و اثرات اون در سال های آتی مشخص خواهد شد.
حالا برین نمودار بیارین که فساد تو کدام کشور ها بیشتر هست....
ما که داغون شدیم رفت اما بدبخت نسل های آینده
تمام این 220 هزار غیر قانونی نبود که؛ حدود نصفش خلاف بود!
omid-p30
04-01-2015, 09:03
حق با شماست و من قبول دارم اما یک وقتی ادم اگر کسسی رو دوست داشته باهش چی؟ اون وقت چه کنه؟
اول باید ببینه غیر از علاقه موارد زیر هم وجود دارند یا نه :
علاقه متقابل، تفاهم، تناسب خانوادگی
بعدش در مورد خونه و شغل باید ببینه آیا یک حداقل حداقلی از امکانات و شرایط رو داره یا نه.
اگر اون حداقل هم نبود متاسفانه نمیشه کاریش کرد ولی اگر بالاخره میشد از یه جایی شروع کرد میتونه ضمن در جریان قرار دادن کامل طرف متقابل از وضعیت فعلی ، با امید به آینده ای بهتر دل یه دریا بزنه.
Hidden-Hunter
04-01-2015, 09:14
دوستان سلام
ازدواج تنها مقوله ای هست که هرفرد باید ان را انجام بدهد تا ببینه نتیجه ای خوبی داره یا نه؟
ما با خوندن چند خط از روانشناسا و مشاوره ها نمی تونیم خودمونا گول بزنیم چون ظاهر و باطن یکی نیست...ادم باید واقعیتر ا ببینه در این دنیای حقه و کلک شاید روانشناسا و مشاورهها هم جیره خورن:n06:میگم به حرف دیگران نمیشه اعتماد کرد باید ببینی چند مرده میشه با ازدواج کنار امد...ازدواج یک قسمتی از زندگی هرفردی هست که میتونه به انتخاب خودش این مورد را قبول یا زد بکنه.
در ضمن افراد انرژی های متفاوتی دارند و نمیشه برای هرکسی نسخه ای پیچوند...در ضمن اینجا کسایی که ازدواج کردن بیان از ازدواج صحبت بکنند نه اینکه منبع و دیگران را الگو قرار بدهند...چه بسا کسایی هم که ازدواج کردند نباید به حرفشان باور کامل داشت چرا که به قول عبید زاکانی ما ایرانیا دوستداریم همنوع مان بکشیم داخل چاه تا نجاتش بدیم .
من رک حرفما زدم تا زمانی که این جامعه وجود داره ، لذت ازدواج زود ناپدید میشه .
در ضمن این حرف هم اشتباهی بیش نیست که کسی که ازدواج نکنه کامل نیست و استقلال یافته نیست // هستند مرد ها یا زنانی که خودشان تکامل یافتن و وظیفه خودشون را میدونند و به بهترین نحو انجامش میدن.
ازدواج مثل یک راه ناشناختس ، همه بهت راهنما و نقشه میدن ولی تضمین نمیکنند که این راه به کجا ختم میشه یا چاله چوله داره یا نه // موقع مشکلات همینایی که بهت راه دادن همونا زیر پاتو خالی میکنند..
زیاد حرف مفت زدم:n05::n23:
N I G H T P E A C E
04-01-2015, 10:11
جدای از افرادی که اساسا ازدواج و مسولیت و پایبندی به یک نفر رو نمیتونن بپذیرن، کسایی که موافق ازدواج نیستن معمولا دو دلیل اصلی دارن که میشه گفت یکی مربوط به قبل از ازدواج هست و دیگری بعد از ازدواج. دلیل اول کمبودها و مشکلات معمولا مادی هست که به فرد اجازه نمیدن ازدواج کنه یا اگر ازدواج کنه براش مشکلاتی بوجود میارن، مثه خونه، کار، ماشین و ... دوم، مسالی که مربوط به همسر آینده هستن، ویژگی هایی که باید داشته باشه یا نداشته باشه، مثه صداقت، وفا، اخلاق خوب و ... و چون میبینن در جامعه چنین فردی پیدا نمیشه معتقدا ازدواج نکردن بهتر از ازدواج کردن هست. بشخصه تا حد زیادی حق رو به این افراد میدم. اینا مسائل ساده نیستن که ادم بگه من ازدواج میکنم خودشون حل میشن ... تصمیم به ازدواج تصمیم بسیار بسیار مهمی هست، زندگی فرد رو وارد یه فاز دیگه میکنه، یه پیچ نود درجه هست تو مسیر زندگی هر فرد، زندگی متاهلی عجیب مستعد سوء تفاهم، بدبینی، تبدیل شدن به عادت و گاه تنفر از طرف مقابل، پشیمانی، احساس سرخوردگی و بیچاره بودن، آرزوی مرگ خود و ... هست، مثه راه رفتن روی یخه، کوچکترین حواسپرتی، انحراف، بی توجهی، خود خواهی و خود بینی و ... مساویه با کله پا شدن و شکستن دست و پا و احیانا مرگ!
موفقیت در زندگی مشترک به عواملی بستس که خیلی کم یابن، اول اینکه طرف مقابل از هر نظر باید با شما مچ باشه و از نظر جسمی، جنسی و روانی و اخلاقی کاملا سالم، شاداب و خودساخته باشه (که بسیار کمیابن این افراد) و دوم اینه که خود فرد هم از نظر جسمی، جنسی و روانی و اخلاقی کاملا سالم، شاداب و خودساخته باشه (که باز هم بسیار کمیابن این افراد)، یعنی کمیاب ضرب در کمیاب! ببین چی میشه! خیلیا فقط میگن طرف باید اینطور باشه و اونطور باشه، غافل از این که برای یک ازدواج موفق خودت هم باید این معیارها رو داشته باشی ... تازه اگر چنین زوجی هم پیدا بشه، باز مشکلاتی خواهند داشت، ما که دیگه نزدیکتر، و صمیمی تر، و مهرونتر و عزیزتر و مچ تر از خودمون به خودمون که نداریم، باز خیلی وقتا با خودمون هم دعوامون میشه، fبه خودمون سرکوفت میزنیم، از خودمون بدمون میاد و متنفر میشیم، با خودمون قهر میکنیم، خودمون رو تنبیه میکنیم و ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...
از طرف دیگه ازدواج مزایایی داره که در هیچ رابطه دیگه پیدا نمیشن مثه اونایی که OMID.1080p گفت ...آدم واقعا نمیدونه چیکار کنه ... انسان دنبال نداشته هاست، تا مجرده دوس داره متاهل شه، متاهل که شد دلش برا مجردیش تنگ میشه و بهونشو میگره ... بچه نداره دلش بچه می خواد، بچه دار که شد دلش برا آرامش قبل از بچه تنگ میشه ...
OMiD.1080p
04-01-2015, 10:28
من قبلا واسه نظر سنجی , مسائل مالی و آینده ی مبهم رو انتخاب کردم.
ولی میگم : رسم و رسوم و حرف مردم و بهم نیامدن خانواده زوجین ...
باور کنید دیدم که خیلی ها خوب خوش بودن با هم ولی همین های بالا که گفتم باعث شده که زندگی شون به مشکل بخوره و ...
البته چیزهایی که گفتم بیشتر مربوط به کسانی هستش که تک رای نباشن و خانواده هاشون توی تصمیم اون ها دخالت دارن ...
.................
یک چیز دیگه اینکه خودم در حال حاضر با مشکلی بسیار مهم تری دارم دست و پنجه نرم میکنم.
البته مشکل که نمیشه گفت ولی خب ...
اونم اختلاف سنی هستش . یعنی خانم از آقا بزرگتر باشه ...
Hidden-Hunter
04-01-2015, 10:53
انسان دنبال نداشته هاست، تا مجرده دوس داره متاهل شه، متاهل که شد دلش برا مجردیش تنگ میشه و بهونشو میگره ... بچه نداره دلش بچه می خواد، بچه دار که شد دلش برا آرامش قبل از بچه تنگ میشه ...
همین جمله را دوستم وقتی 6ماه از ازدواجش گذشت بهم گفت...میگفت دوران مجردی میگفتم کی تموم میشه سرو سامون بگیرم ، الان که زن گرفتم میگم خوشا دوران مجردی. ایشون 30 سالگی ازدواج کردن
بقولی ادم همیشه از همه حالات و اتفاقات گلایه منده:n39:
aminkhan2014
04-01-2015, 12:25
خرج زندگیشون رو از کجا میارن خورد خوراک؟ شما هم خودت بیکاری؟ خرج زندگیت رو پدرت میده؟
من مغازه دارم بیکارنیستم ولی دوست دارم بدونم هم دوره ای هام چیکا رمیکنن همه بیکارین؟ چه جوری پول خرج میکنید؟
من الان یه جمعه دربند میرم 100 هزار تومن خرجشم میشه با ناهار یعنی واقعا تو این دوره زمونه هرکی بیکار باشه باید بشینه کنج خونه تاریک دنیا بشه.چون بدون پول هیچ لذتی نمیتونه ببره .باید تو خونه بشینه سریال ببینیه و کامپیوتر بازی کنه.واقعا دلم سوخت
برای کسانی که هنوز بیکارن .
خداکنه همه جوونا بخصوص دهه 60 ها یه کار آبرومند با سود خوب که به خوشگذرونیهاشونم برسه پیدا کنند.الهی آمین
اي كاش ذره اي از وجدان درد شما را كساني كه بايد داشته باشند،ميداشتند!!!
كاري كه از دست ما برنمياد،فقط همين سكوت تلخ و عدم توليد مثل و جوجه كشي!!!بهترين تودهني و مشت به دشمنان واقعي مون هست....
یادش بخیر این تاپیک کلی برای خودش داستان داشت از کشمکش ها و اصرار بر نظرات خود و...
بگذریم صرفا یک یادش بخیر بود:دی
از اون زمان مدت زیادی میگذره که نظر من عدم اعتماد به طرف مقابل بود
الان علاوه براون هم میشه گفت اصلی ترین موضوع اینه که خب زندگی همه ی ادما اینطور باید نفع و ضرر سنجیده بشه در حال حاضر نظرم اینه که علت ازدواج نکردن خیلی ها اینه که با یک حساب ساده میبینن و میبینیم که معایبش و دردسرهاش خیلی خیلی کفه سنگین تری داره به مزایاش!
بله خوبی هم داره ولی خب سختی هایی که در راه هست آدمو هنوز شروع نشده خسته میکنه :n33:
در این حالت هست که میگیم سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن!:n06:
بعد اینایی که گفتم با بالارفتن سن و مسلط شدن بیشتر منطق براحساس بیشتر هم میشه! چون اونوقت ادم کمی منطقی تر به موضوع نگاه میکنه
گذشت اون زمان که میگفتن دختر فلانی ترشید یا پسر فلانی مشکل داره مجرده و....
الان دخترا به دنبال استقلال مالی و آزادی و خوش بودنن
پسرها هم میبینن راههای زیادی برای برطرف کردن نیازهای جسمی و روحی وجود داره
و خب
چی بگم:n35::n01:
aminkhan2014
04-01-2015, 16:40
یادش بخیر این تاپیک کلی برای خودش داستان داشت از کشمکش ها و اصرار بر نظرات خود و...
بگذریم صرفا یک یادش بخیر بود:دی
از اون زمان مدت زیادی میگذره که نظر من عدم اعتماد به طرف مقابل بود
الان علاوه براون هم میشه گفت اصلی ترین موضوع اینه که خب زندگی همه ی ادما اینطور باید نفع و ضرر سنجیده بشه در حال حاضر نظرم اینه که علت ازدواج نکردن خیلی ها اینه که با یک حساب ساده میبینن و میبینیم که معایبش و دردسرهاش خیلی خیلی کفه سنگین تری داره به مزایاش!
بله خوبی هم داره ولی خب سختی هایی که در راه هست آدمو هنوز شروع نشده خسته میکنه :n33:
در این حالت هست که میگیم سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن!:n06:
بعد اینایی که گفتم با بالارفتن سن و مسلط شدن بیشتر منطق براحساس بیشتر هم میشه! چون اونوقت ادم کمی منطقی تر به موضوع نگاه میکنه
گذشت اون زمان که میگفتن دختر فلانی ترشید یا پسر فلانی مشکل داره مجرده و....
الان دخترا به دنبال استقلال مالی و آزادی و خوش بودنن
پسرها هم میبینن راههای زیادی برای برطرف کردن نیازهای جسمی و روحی وجود داره
و خب
چی بگم:n35::n01:
آقا اگه ميشه چند تا از مزاياي ازدواج هم بفرماييد
اگه براي تامين نيازهاي..باشه كه زندگي يكنواخت ميشه!!!
والا من كه ميبينم دخترا بيشتر احساس نياز ميكنند(البته بجز يك سري مرد بي جنبه و زن ذليل)!!!فقط كافيه يك چند تا فروم و سايت زنان و نگاه بندازي،ببيني چقدر براي شوهر له له ميزنن!!!انگار قحطي شوهر پيدا شده و ميخان با شوهراشون فخر بفروشند!!!!
Demon King
04-01-2015, 17:59
آقا اگه ميشه چند تا از مزاياي ازدواج هم بفرماييد
اگه براي تامين نيازهاي..باشه كه زندگي يكنواخت ميشه!!!
والا من كه ميبينم دخترا بيشتر احساس نياز ميكنند(البته بجز يك سري مرد بي جنبه و زن ذليل)!!!فقط كافيه يك چند تا فروم و سايت زنان و نگاه بندازي،ببيني چقدر براي شوهر له له ميزنن!!!انگار قحطي شوهر پيدا شده و ميخان با شوهراشون فخر بفروشند!!!!
سلام, الان علتش رو براتون عرض میکنم که چرا خانوم های عزیز اینقدر چشم انتظارن تا همسری داشته باشند:
به علت مشکلات به وجود اومده, کمتر مردی پیدا میشه که جرئت این رو داشته باشه که غیر از خودش خرج کس دیگه ای رو هم بده. به خصوص زمانی که فرزندی هم داشته باشه!
اگه یکم هم واقع گرا باشیم,
میبینیم این تجمل گرایی ها و ظاهر گرایی ها و حرف های مردم هم مشکل بزرگیه.
خوب وقتی اینقدر مشکل سر راه باشه مرد که عقلش رو از دست نداده. مجردی رو ترجیح میده.
اینطور هست که دیگه ازدواج معنی کامل خودش رو توی جامعه از دست داده ...
و همین باعث میشه کسی هم وقتی برای ازدواج اقدام میکنه, طرف مقابل بهش بی اعتماد هست و فکر میکنه فقط میخواد اون رو بازیچه دست قرار بده و مردی نیست که بخواد بار زندگی رو به دوش بکشه.
وقتی هم اینقدر مرد های به معنای واقعی کلمه مرد تو جامعه کم میشه, خانوم ها به قول شما برای یه مرد حقیقی و یک شوهر واقعی له له میزنن !!
Bobby Sands
04-01-2015, 23:28
اول باید ببینه غیر از علاقه موارد زیر هم وجود دارند یا نه :
علاقه متقابل، تفاهم، تناسب خانوادگی
بعدش در مورد خونه و شغل باید ببینه آیا یک حداقل حداقلی از امکانات و شرایط رو داره یا نه.
اگر اون حداقل هم نبود متاسفانه نمیشه کاریش کرد ولی اگر بالاخره میشد از یه جایی شروع کرد میتونه ضمن در جریان قرار دادن کامل طرف متقابل از وضعیت فعلی ، با امید به آینده ای بهتر دل یه دریا بزنه.
آقا ما همه اینا رو داشتیم . علاقه داشتیم ، تفاهم داشتیم، کلا متناسب بودیم! کار خوب داشتیم ، دوتا دوتا خونه داشتیم ، ماشین توپ داشتیم ، حساب بانکی پر داشتیم، کوفت داشتیم ، زهر مار داشتیم ...
چرا پس اینطوری شد اوضامون؟!
نه جان من به این چیزا نیست. اینا ماله قدیما بوده . خدا بیامرزه.
لپ کلام من اینه. یه سری ادما برای ازدواج کردن ساخته نشدن. دست خودشون هم نیست. حداقل قبل از ازدواج سعی کنین بفهمین واقعا چی میخواین از رندگی و از این دست افرادین یا نه. اگر بودین دور ازدواج رو خط بکشین که بعدا با داشتن همه موارد بالا پشیمون خواهید شد.
aminkhan2014
05-01-2015, 09:25
سلام, الان علتش رو براتون عرض میکنم که چرا خانوم های عزیز اینقدر چشم انتظارن تا همسری داشته باشند:
به علت مشکلات به وجود اومده, کمتر مردی پیدا میشه که جرئت این رو داشته باشه که غیر از خودش خرج کس دیگه ای رو هم بده. به خصوص زمانی که فرزندی هم داشته باشه!
اگه یکم هم واقع گرا باشیم,
میبینیم این تجمل گرایی ها و ظاهر گرایی ها و حرف های مردم هم مشکل بزرگیه.
خوب وقتی اینقدر مشکل سر راه باشه مرد که عقلش رو از دست نداده. مجردی رو ترجیح میده.
اینطور هست که دیگه ازدواج معنی کامل خودش رو توی جامعه از دست داده ...
و همین باعث میشه کسی هم وقتی برای ازدواج اقدام میکنه, طرف مقابل بهش بی اعتماد هست و فکر میکنه فقط میخواد اون رو بازیچه دست قرار بده و مردی نیست که بخواد بار زندگی رو به دوش بکشه.
وقتی هم اینقدر مرد های به معنای واقعی کلمه مرد تو جامعه کم میشه, خانوم ها به قول شما برای یه مرد حقیقی و یک شوهر واقعی له له میزنن !!
البته اگه منصفانه نگاه ميكردين اينم بگين كه يك زن واقعي(البته دختر باكره) و به معني واقعي زن زندگي و كدبانو هم مثل مرد واقعي وجود خارجي نداره يا ميشه بگي كمياب هست!!!!چون اكثر دختران بيشتر دنبال پول و تجملات زندگي هستند تا زندگي مشترك....واقعا بعضي مخارج عروسي ها را ميبنيم ميگم طرف يا خيلي خرپول هست يا عقل نداره!!!بطور مثال يك مشت پول كه بابت چيزهاي مضخرفي مثل آلبوم به اسم افغانستاتي و ايتاليايي و كليپ و ..ميدهند كه چي بشه!!!!اين اول كار هست ديگه واي بحال ادامه زندگي!!!!
ازدواج لعنتی خیلی پول میخواد.حداقل ماهی 3 میلیون پول می خواد.تو تهران که اینطوریه.پول برق آب گاز تلفن موبایل اینترنت گوشت میوه لبنیات جمعه ببری زنتو بیرون گردش رستوران بچه دار بشی پوشک شیر خشک لباس بچه دارو دوا...
شارژ ساختمون .سینما کنسرت تاتر مسافرت داخلی خارجی عیدی دادن به بچه ها .یعنی با این درآمدای ما اصلا من بهش فکر نمیکنم.با این 1 میلیون اصلا نمیشه 1 نفره زندگی کرد چه برسه 2 نفره.
چرا میشه ولی زندگی نمیشه میشه حسرت خونه.زنت میگه بریم رستوران میگی نه عزیزم پول ندارم شرمنده. همش خفت خاری میشه.
زن وقتی شوهرش پولدار باشه شاد میشه غیر این افسرده میشه زن باید بره بازار خرید روحیش عوض شه آرایشگاه خوب بره روحیش باید همیشه رفرش بشه تا بهت یه زندگی ایده آل بده
Bobby Sands
05-01-2015, 15:45
یعنی الان فکر کردی ماهی 3 تومن درآمد داشته باشی ازدواج کنی فرتی خوشبخت میشی؟! پول داشته باشی مشکلاتت همه حل میشه زنت بهت زندگی ایده آل میده؟!!! :|
چقدر بعضیا ازدواج رو ساده میگیرن خدایا
Motaharri
05-01-2015, 16:03
خوشبختی رو با پول نمیشه به دست آورد از طرفی فقر هم عامل فساد میشه، اما واقعا دوستان فقیرن؟ اینکه ارزش های جامعه ما تا این حد نزول کرده مشکل خود ماست. پدر و مادری که اعتقادی به اسلام ندارن، برای دخترشون 1000 تا سکه مهریه میکنن و بعد میگن اسلام گفته، اگر اسلام رو قبول ندارین، دیگه تعیین کردن مهریه تون چیه، اگر قبول دارین کجا چنین مهریه های سنگینی تو اسلام توصیه شده؟ این باورهای من در آوردی نسبت به ازدواج واقعا آزار دهنده شده.
بیشتر مشکل به خاطر پوله البته توقع ها هم بالاست مثلا خانم ها حالا چه مادرت چه همسر توقع دارن پسرشون بره کار کنه هی پول بیاره خرج اونا کنه آخه یکی نیست بگه بابا با این بازار و تحریمی که شما ادمهای نسل قبلی برای جوانها درست کردین حالا چه انتظارهایی ازشونکه ندارین در کل در یک جمله هر چی سنگه مال پای لنگه
1376MAXIMUM
05-01-2015, 16:13
من امروز این تاپیک رو دیدم جالب بود برام البته من تازه ۱۸ سالمه و وقت ازدواج و ... نیست برام بهش فکر هم نمیکنم چیزای دیگه ای هست که اونا برام خیلی جذاب تره ولی این تا پیک رو که دیدم به ذهنم اومد که چرا من به عنوان یه پسر همه سختی های کار رو تحمل کنم؟ خونه و ماشین و همه چیز فراهم کنم اونم از بهترین هاش بعد یه دختری بیاد خیلی راحت و بی درد سر بشینه استفاده کنه خوب ۱۰۰ سال سیاه میخواهم ازدواج نکنم والا همه کار های سخت زندگی رو ما بکشیم بعد یکی دیگه چون دختره پسر نیست راحت زندگی کنه؟ احمقانه نیست؟ یه نفر باید خیلی احمق باشه که همچین کاری بکنه اگر اسمش زندگی مشترکه که این که شد سختی انفرادی و عشق و حال نمیه مشترک خوب نمیخواهم ازدواج نمیکنم ولی راحت میمونم و سختی بیخود نمیکشم
اگر راست میگن میخواهن ازدواج کنن و زندگی مشترک داشته باشن همه چیزش مشترک باشه وقتی پسره میاد خواستگاریش بهش نگه نه تو پول نداری تو خونه نداری تو ماشین نداری و ...
یعنی الان فکر کردی ماهی 3 تومن درآمد داشته باشی ازدواج کنی فرتی خوشبخت میشی؟! پول داشته باشی مشکلاتت همه حل میشه زنت بهت زندگی ایده آل میده؟!!! :|
چقدر بعضیا ازدواج رو ساده میگیرن خدایا
پول 100% خوشبختی نمیاره باید هردو طرف عاشق زندکیشون باشن.
یعنی الان فکر کردی ماهی 3 تومن درآمد داشته باشی ازدواج کنی فرتی خوشبخت میشی؟! پول داشته باشی مشکلاتت همه حل میشه زنت بهت زندگی ایده آل میده؟!!! :|
چقدر بعضیا ازدواج رو ساده میگیرن خدایا
ببین منظور من این نیستش که پول داشته باشی خوشبخت میشی. کاری به دعواهای ازدواج و طلاق ندارم .
منظور من اینه که تو این دوره زمونه اینا که تو سریال نشون میدن تو همین سریال همه چیز آنجاست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هیچ دختری هزار سال نمیاد مثل این الهام حمیدی تو خونه بشینه بچه داری کنه! تو این دوره زمونه باید دخترو ببری بیرون ببری کنسرت بابک جهانبخش ببریش رستوران نایب ببریش آنتالیا
این دوره زمونه حداقل ماهی 3 میلیون خرج خونته.
میگم من کار ی به دعوا تو زندگی و طلاق ندارم .اصلا اونا بحثای روانشاسیه باید یه مشاور بیاد وسط بگه چرا 2 تا جوون نمیتونن با هم بسازن .
این الهام حمیدی رو میبینی؟ اینا همش فیلمه بشینه تو خونه تا شب شوهرش بیاد بهش شام بده نه بابا حداقل باید ماهی 1 میلیون به زنت بدی بره بازار پول خرج کنه.بره کشف کنه چه خوراکی جدیدی اومده.
زنا خیلی موجودات جالبی هستن بهشون 200 هزار بدی صبح میرن بازار شب با 2 تا کیسه خرید عجق وجق بر میگردن.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بچه ها اینو دیدین
جوانترین پدر ایران متولد سال 1380 امروز شناسنامه بچه اش را تحویل گرفت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببین اینا همه چیزو ساده گرفتن خیلی خوبه.من خیلی دوست داشتم تو یک دهات زندگی میکردم و ازدواج میکردم .ولی بعید میدونم تو تهران دختری حاضر باشه با منی که درآمدم 1 میلیونه ازدواج کنه وقتی اون بیرون تو
خیابون یه پسر دیگه با زنش سوار پورش میشه و من با زنم سوار پراید و ازکنا رمون رد میشن خوب زنم نا امید میشه از زندگی :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من که برام مهم نیست پولدار زیاده تو تهران اما زن من میگه چرا وقتمو با این اسکل هدر بدم قبول داری؟ میگه برو بابا یه شوهر پولدار میخوام جمع کن برو ..
واسه همینه که من میترسم از ازدواج بی پول..
وقتی شوهر دوست زنم ببرش رستوران نایب ولی من پول نداشته باشم ببرمش ساندویجی سر کوچه خوب زنم دپرس میشه.
وقتی شوهر دوست زنم ببرش آنتالیا ولی من ببرمش بعد 1 سال شمال ولی اونا ر ب ر برن خارج خوب زنم سرخورده میشه.افسرده میشه.
1376MAXIMUM
05-01-2015, 19:47
البته مشکلات مالی همه ماها برای ازدواج یه خاطر اقتصاد ضعیف هست وگرنه از دوستان میگفتن که تو انگلیس اگر کسی اهلش باشه و بخواد تو قشر متوسط به راحتی دوتا سفر خارجی رو میتونه داشته باشه تو سال و زندگی اکثر ما ها یه قشری دارن که بهشون میگن اندر کراس نمیدونم انگلیسیش چطور نوشته میشه ولی قشری هست که فقط میره سرکار و بر میگرده و به کار دیگه نمیرسه و تو سال یکی یا دوتا مسافرت داخلی بتونه بره بعد اینو که گفت من همونجا وا رفتم
alireza99.99
05-01-2015, 20:44
ببین اینا همه چیزو ساده گرفتن خیلی خوبه.من خیلی دوست داشتم تو یک دهات زندگی میکردم و ازدواج میکردم .ولی بعید میدونم تو تهران دختری حاضر باشه با منی که درآمدم 1 میلیونه ازدواج کنه وقتی اون بیرون تو
خیابون یه پسر دیگه با زنش سوار پورش میشه و من با زنم سوار پراید و ازکنا رمون رد میشن خوب زنم نا امید میشه از زندگی :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من که برام مهم نیست پولدار زیاده تو تهران اما زن من میگه چرا وقتمو با این اسکل هدر بدم قبول داری؟ میگه برو بابا یه شوهر پولدار میخوام جمع کن برو ..
واسه همینه که من میترسم از ازدواج بی پول..
وقتی شوهر دوست زنم ببرش رستوران نایب ولی من پول نداشته باشم ببرمش ساندویجی سر کوچه خوب زنم دپرس میشه.
وقتی شوهر دوست زنم ببرش آنتالیا ولی من ببرمش بعد 1 سال شمال ولی اونا ر ب ر برن خارج خوب زنم سرخورده میشه.افسرده میشه.
پول و امکانات هیچ وقت محدودیت ندارن.به قول شما همونی که خانومش رو سوار پورشه میکنه، خودش رو با یه نفر دیگه که مثل برای خانومش پورشه خریده مقایسه میکنه و...
بله وقتی شما همسری را از قشری انتخاب بکنی که اینگونه موارد را قبل از ازدواج تجربه کرده طبیعی هم هست که بعد از ازدواج هم حداقل یک مقدار پایین ترش رو میخواد.
اگر واقعا قصد ازدواج دارید و میخواهید این مشکلات را نداشته باشید باید برید سراغ دختری و خانواده ای تقریبا در سطح خودتون چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ فرهنگی
بچه ها اینو دیدین
جوانترین پدر ایران متولد سال 1380 امروز شناسنامه بچه اش را تحویل گرفت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببین اینا همه چیزو ساده گرفتن خیلی خوبه.من خیلی دوست داشتم تو یک دهات زندگی میکردم و ازدواج میکردم .ولی بعید میدونم تو تهران دختری حاضر باشه با منی که درآمدم 1 میلیونه ازدواج کنه وقتی اون بیرون تو
خیابون یه پسر دیگه با زنش سوار پورش میشه و من با زنم سوار پراید و ازکنا رمون رد میشن خوب زنم نا امید میشه از زندگی :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من که برام مهم نیست پولدار زیاده تو تهران اما زن من میگه چرا وقتمو با این اسکل هدر بدم قبول داری؟ میگه برو بابا یه شوهر پولدار میخوام جمع کن برو ..
واسه همینه که من میترسم از ازدواج بی پول..
وقتی شوهر دوست زنم ببرش رستوران نایب ولی من پول نداشته باشم ببرمش ساندویجی سر کوچه خوب زنم دپرس میشه.
وقتی شوهر دوست زنم ببرش آنتالیا ولی من ببرمش بعد 1 سال شمال ولی اونا ر ب ر برن خارج خوب زنم سرخورده میشه.افسرده میشه.
ببینید اصلا قصدم نیست شعارگونه صحبت کنم
شاید چشم و هم چشمی در خیلی از خانمها زیاد باشه مثلا مقایسه زندگی خودشون با دوستهاشون یا اقوام
ولی اولا اینکه این در مورد همه ی دخترها صادق نیست(حداقل نه با این شدت!) و دوم هم اینکه سایر ابعاد زندگی هم از نظر یک زن مهمه
دوستان بعضا خیلی دیگه بد قضاوت میکنن در مورد خانمها که اره فقط برن خرید کنن و بریز و بپاش کنن و ...
کسی که واقعا همسرش رو دوست داشته باشه همپاش تلاش میکنه برای بهبود اوضاع زندگی نه اینکه همش سرکوفت بزنه من خودم دوستانی دارم که متاهل هستند زندگی متوسطی دارند و راضی هم هستند
البته این حالت مقایسه ها وقتی بیشتر دیده میشه که یا اون دخترخانم به دلیل کمبودهایی که داشته از قبل دچار به نوعی عقده شده باشه
یا اینکه شدیدا در رفاه بوده باشه که براش سخت بشه اینطور زندگی سطح معمولی
ولی اگر واقعا دخترایی که از لحاظ سطح خانوادگی متوسط هستند و در خانواده معقولی بزرگ شدند انتخاب کنید قطعا با این شدت وحشتناک و غیرقابل تحمل نخواهد بود...
اتفاقا برادر خودمم هم همچین دیدگاهی داره میگه که تا وقتی در حدی پول دستم نباشه که هرچی خانمم اراده کرد بخرم چرا ازدواج کنم؟
خب این درست نیست چون اون خانم بچه که نیست که هرچی که خواست بگه بخر وقتی میدونه در توان همسرش نیست!
کمی منفی نگری با این شدت رو کنار بگذاریم بد نیست:n16:
titan.ity
05-01-2015, 21:10
خوشبختی رو با پول نمیشه به دست آورد از طرفی فقر هم عامل فساد میشه، اما واقعا دوستان فقیرن؟ اینکه ارزش های جامعه ما تا این حد نزول کرده مشکل خود ماست. پدر و مادری که اعتقادی به اسلام ندارن، برای دخترشون 1000 تا سکه مهریه میکنن و بعد میگن اسلام گفته، اگر اسلام رو قبول ندارین، دیگه تعیین کردن مهریه تون چیه، اگر قبول دارین کجا چنین مهریه های سنگینی تو اسلام توصیه شده؟ این باورهای من در آوردی نسبت به ازدواج واقعا آزار دهنده شده.
جناب مثل اینکه فراموش کردی مملکت و قانون اسلامیه؟! کی تاحالا تو مملکت اسلامی هر کسی اسلام رو قبول نداشته و اعتقادی بهش نداشته می تونسته به روش خودش عمل کنه که این بار دوم باشه ؟ قوانین اسلامی اجباریه!!! دل به خواهی که نیست چه حجابش چه مهریه اش چه نفقه اش هر وقت تونستی باب میل و اعتقاد خودت تو هر زمینه ای تصمیم بگیری این یکی هم میتونی!!حالا این بار به نفع شما نیست میگی خب تو که اعتقاد نداری عمل نکن تو بقیه چیزا هم میگی تو که اعتقاد نداری عمل نکن ؟!
Demon King
05-01-2015, 21:38
جناب مثل اینکه فراموش کردی مملکت و قانون اسلامیه؟! کی تاحالا تو مملکت اسلامی هر کسی اسلام رو قبول نداشته و اعتقادی بهش نداشته می تونسته به روش خودش عمل کنه که این بار دوم باشه ؟ قوانین اسلامی اجباریه!!! دل به خواهی که نیست چه حجابش چه مهریه اش چه نفقه اش هر وقت تونستی باب میل و اعتقاد خودت تو هر زمینه ای تصمیم بگیری این یکی هم میتونی!!حالا این بار به نفع شما نیست میگی خب تو که اعتقاد نداری عمل نکن تو بقیه چیزا هم میگی تو که اعتقاد نداری عمل نکن ؟!
سلام،
در درجه ی اول بگم که این قضیه حجاب که مطرح کردید ربطی به ازدواج نداره، پس خواهشا بحث رو منحرف نکنید.
دوم اینکه مهریه یه امر توافقی بین طرفین هست و جز قوانین به قول شما اجباری نیست.
سوم اینکه من اصلا معتقد نیستم که عمل به قوانین دین مانعی برای ازدواج باشه!
چون دین قوانین غیر عادی نگفته که دیگه من نمیخوام وارد بحثش بشم.
و چهارما: مهریه ی هزار سکه جز قوانین اسلامیه که عدم رعایتش مجازات به دنبال داشته باشه ؟ یا به قول شما انجامش اجبار باشه؟
اتفاقا امر ازدواج بر اساس توافق هست و نه قانون ... !
ساده لوحانه ترین دلیل برای کاهش ازدواج همین قوانین اجباری! اسلامیه، که من مقصر دونستن اون رو اصلا منطقی نمیدونم.
1376MAXIMUM
05-01-2015, 21:56
جناب مثل اینکه فراموش کردی مملکت و قانون اسلامیه؟! کی تاحالا تو مملکت اسلامی هر کسی اسلام رو قبول نداشته و اعتقادی بهش نداشته می تونسته به روش خودش عمل کنه که این بار دوم باشه ؟ قوانین اسلامی اجباریه!!! دل به خواهی که نیست چه حجابش چه مهریه اش چه نفقه اش هر وقت تونستی باب میل و اعتقاد خودت تو هر زمینه ای تصمیم بگیری این یکی هم میتونی!!حالا این بار به نفع شما نیست میگی خب تو که اعتقاد نداری عمل نکن تو بقیه چیزا هم میگی تو که اعتقاد نداری عمل نکن ؟!
ببخشید حرف شما درسته اما ۱۰۰۰ تا سکه میتونه نباشه میشه به جا ۱۰۰۰ تا سکه ۱۰۰ تا یا ۵۰ تا باشه که اونم کم نیست حداقل فکر کنم ۴۰ ملیون رو بشه میشه جای ۱۰۰۰ تا سکه که میشه چیزی حدود ۸ گیلو طلای ۲۴ عیار میشه مثلا با ۲-۳ تا سرویس طلا تموم شه میشه با مثلا دو، سه تا شمش ۱۰۰ گرمی تموم بشه تو قوانین اسلام هم نیومده که چی رو میتونید مهریه بزارید هر چیزی میتونه باشه مثلا یکی از فامیلامون که تازه عروسی داره میکنه تو چیزایی که بود یکیش سفر بود میشه یه جای ۱۰۰۰ تا سکه بگی مثلا یک خونه بگیره که پولش خیلی کمتر میشه یه چیزی حدود ثلث ۱۰۰۰ تا سکه خرج داره
اگر قرار به حق و عدالته و اسلام و قوانین اسلامی و .... هست این جوری هم میشه میشه مهریه بیخود نزاشت میشه اسون تر هم شروع کرد
شکا رفتی خواستگاری بگو ۵۰ تا سکه ببین طرف روش میشه چیزی بگه اگر گفت بیا بیرون چون میخواهن کاسبی کنن تو فامیل خودمون رو مثال میزنم داشتیم که پسره با ۱۰۰ تا سکه مهریه ازدواج کرده و از نظر من خیلی هم خوبه زندگیشون و همه جوره هوای هم دیگه رو دارن ازدواج هم داشتیم با شرط ۱۳۰۰ تا سکه که به ۲ سال نکشیده طلاق گرفتن و مهریه رو هم بخشیدن چون هیچ کس ۱۳۰۰ تا سکه نداره که بده حالا اگر کسی میخواهد بگیره خیلی پست هست
javad2015
05-01-2015, 22:01
قابل توجه کسانی که میگن برا دخترا فقط پول مهمه.....به جون خودم قسم من کسی رو میشناسم از اشنایان.فعلا دانشجو هست و هیچ در امدی نداره با یه دختره از طریق نت اشنا شد اون دختره هم پولدار از اب در اومد الان 4 ماهه که دوست هستن و حتی دختره حاضر شده با این شخص ازدواج کنه و خرج همه چیزم بده!ازدواجی که از روی پول باشه دوام نداره ..مهم خود شخص هست.
OMiD.1080p
06-01-2015, 01:12
کلا فکر میکنم توی ازدواج کسی بیشترین سود رو میکنه , دخترها ( همون خانم ها ) هستن.
میری خواستگاری ... خانواده دختره میپرسن . خب پسرتون ماشین داره ؟ خونه داره ؟ شغلش چیه ؟ درآمدش چیه ؟ و.....
بعد شما فکر میکنی این ازدواج به خاطر عشق است ؟
یعنی پسر اون چیزها رو داشته باشه دیگه حله ؟
تازه این یک روی سکه است ...
باز از اون ور همون قضیه اهرم فشار ( مهریه ) هم طرف دیگه ی سکه است ...
یعنی ازدواج تماما به ضرر آقایون هستش با این شرایط ...تا میاد حرف بزنه میگه من طلاق میخوام :| ...
تازه یکی از دلایل اصلی و اصلی کاهش آمار ازدواج همین سرد شدن پسرها هستش که باز مقـــصر اصلی هم آداب و رسوم ( مســخره ) و شرایط غیرمنصفانه خانواده دختر و پسر هستش .
javad2015
06-01-2015, 02:51
شرایط یه جوری شده که دیگ کمتر کسی میتونه اون همسر مورد علاقش رو پیدا بکنه دیگه مجبورن با یه نفر که بتونه خرج زندگیو بده بسازن.
منظورم دخترا هست.خب مشخصم هست احتمال به مشکل خوردن خیلی میره بالا.
1376MAXIMUM
06-01-2015, 07:44
شرایط یه جوری شده که دیگ کمتر کسی میتونه اون همسر مورد علاقش رو پیدا بکنه دیگه مجبورن با یه نفر که بتونه خرج زندگیو بده بسازن.
منظورم دخترا هست.خب مشخصم هست احتمال به مشکل خوردن خیلی میره بالا.
چرا؟(برای پاراگراف اول)
شرایط دقیقا چجوری شده ؟
شرایط شده؟
یه موقعی معیار خوب و ساده بود تحصیلات و خانواده بود. ولی اینا مال قبل از اینکه پول و مایه بود.ولی الان دخترا قشنگ میدونن با کی ازدواج کنن. دختر چیه اینا ماشین حسابن
یه دختر عمو دارم خیلی توقعش زیاده گفته خواستگارم یا باید خیلی پولدار باشه یا دکتر باشه تا بله بگم. االان 30 سالشه هنوز شوهر نکرده.چنتا خواستگار داشت رد کرده.چون پولدار نبودن و تحصیلات عالیه نداشتن.
Captain_America
06-01-2015, 10:44
چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟
چیزی رو درون ازدواج نمیبینم که نتونم خارج از اون داشته باشم.
ویرایش : البته اگر در ایران ماندنی باشم برای احترام به سنت های مرسوم اجتماع احتمالا بین 30 تا 35 سالگی ازدواج کنم.
aminkhan2014
06-01-2015, 11:32
ببین منظور من این نیستش که پول داشته باشی خوشبخت میشی. کاری به دعواهای ازدواج و طلاق ندارم .
منظور من اینه که تو این دوره زمونه اینا که تو سریال نشون میدن تو همین سریال همه چیز آنجاست
هیچ دختری هزار سال نمیاد مثل این الهام حمیدی تو خونه بشینه بچه داری کنه! تو این دوره زمونه باید دخترو ببری بیرون ببری کنسرت بابک جهانبخش ببریش رستوران نایب ببریش آنتالیا
این دوره زمونه حداقل ماهی 3 میلیون خرج خونته.
میگم من کار ی به دعوا تو زندگی و طلاق ندارم .اصلا اونا بحثای روانشاسیه باید یه مشاور بیاد وسط بگه چرا 2 تا جوون نمیتونن با هم بسازن .
این الهام حمیدی رو میبینی؟ اینا همش فیلمه بشینه تو خونه تا شب شوهرش بیاد بهش شام بده نه بابا حداقل باید ماهی 1 میلیون به زنت بدی بره بازار پول خرج کنه.بره کشف کنه چه خوراکی جدیدی اومده.
زنا خیلی موجودات جالبی هستن بهشون 200 هزار بدی صبح میرن بازار شب با 2 تا کیسه خرید عجق وجق بر میگردن.
مسئله همونه كه گفتم بايد بگردي زن(دختر باكره خوب)پيدا كني،كه اين دوره واقعا سخت گير مياد...گيرمياد ولي بايد حسابي بگردي...البته تقصير شوهر بي غيرتش هم هست،وقتي پول نداري غلط ميكني ازدواج ميكني و از اول شرايطت را نمگي يا چرا اينقدر رو ميده به طرف كه خواسته هاي نامعقول با جيب شوهر ميده!!!!پول خرج كردن كه جالبي و هنر نميخاد!!!اتفاق ميشه آشغالترين جنسها را به همين زنها به بالاترين قيمت انداخت كه مشاغلي كه فروش و خدماتشون به زنها مربوطه همين موضوع و سودآوري را نشون ميده..مواد غذاي و آرايش و لباس نمونه اش
javad2015
06-01-2015, 14:28
چرا؟(برای پاراگراف اول)
شرایط دقیقا چجوری شده ؟
شرایط شده؟
خب تو جامعه هر کسی کار و شغل نداره با درامد خوب.دخترا معمولا اول کسی رو که درامد ایده الی و شغل مناسبی داشته باشه رو قبول میکنن.چون میترسن دیگه همچین کسی گیرشون نیاد.یه جورایی به امید ایجاد علاقه بعد ازدواج هستن که اینم همیشه جور نمیشه.
1376MAXIMUM
06-01-2015, 14:46
خب تو جامعه هر کسی کار و شغل نداره با درامد خوب.دخترا معمولا اول کسی رو که درامد ایده الی و شغل مناسبی داشته باشه رو قبول میکنن.چون میترسن دیگه همچین کسی گیرشون نیاد.یه جورایی به امید ایجاد علاقه بعد ازدواج هستن که اینم همیشه جور نمیشه.
پس شرایط خیلی چیزیش نیست ادماش راحت طلب شدن و حاضر نیستن زحمت بکشن وقتی نیست خوب میخواهد چیکار کنه خوشم میدونه نیست چرا فشار روانی ایجاد میکنه؟ حالا که نیست پس خودشم زحمت بکشه برای زندگیش حقوق ماهی ۳-۴ ملیون تومان که حقوق تقریبا بالایی حساب میشه مال یه جوون ۲۷-۲۸ ساله یا ۳۰ ساله نیست فوقش ۱.۵-۲ بتونه بگیره اگر هم کسی گرفته خوش شانس بوده و استسنا بوده
البته بازم بر میگرده به اقتصاد بیخود کشور که نمیتونه مثل بقیه کشور ها امکانات فراهم کنه و مردم زندگی در حد اونا داشته باشن
یه خورده این دوتا پست اخرم رو خودم دوست ندارم نمیدونم چرا
nini bad
06-01-2015, 15:23
یک دختر خاله دارم تا الان که 33 سالشه شاید نزدیک به 100تا خواستگار رو رد کرد معیارش هم اینه که باید دکتر باشه یا فوق لیسانس وضع مالیش خوب باشه کچل نباشه دماغش زشت نباشه قدش هم کوتاه نباشه بعد این همه سال توقعش کم نشده ... اما نکته جالب اینجاست که اگه یک نفر یکی از این خصوصیات را نداشت ردش میکنه فقط میخواستم اینو بگم ادم اگه بی دلیل ایراد بگیره سرش میاد الان دو تا برادر داره دوتاشون دارند کچل میشن بعد در اینده اینا نمیخوان زن بگیرند اگر همین ایراد ها را از شما بگیرن چقدر ناراحت میشید؟ چقدر تحمل میکنید بخدا 100تا خواستگار رد کردن کم نیست...
انتخاب هر کس نشانه مستقیم چارچوب فکری و لیاقت و خصوصیات اون فرد هست.
Hidden-Hunter
06-01-2015, 18:46
انتخاب هر کس نشانه مستقیم چارچوب فکری و لیاقت و خصوصیات اون فرد هست.
این جمله شما بروی کاغذ صحیح بنظر میاد ولی بروی واقعیت و در عمل ، بیشتر برای دلگرمی تا اتفاق افتادن.
ببین منظور من این نیستش که پول داشته باشی خوشبخت میشی. کاری به دعواهای ازدواج و طلاق ندارم .
منظور من اینه که تو این دوره زمونه اینا که تو سریال نشون میدن تو همین سریال همه چیز آنجاست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هیچ دختری هزار سال نمیاد مثل این الهام حمیدی تو خونه بشینه بچه داری کنه! تو این دوره زمونه باید دخترو ببری بیرون ببری کنسرت بابک جهانبخش ببریش رستوران نایب ببریش آنتالیا
این دوره زمونه حداقل ماهی 3 میلیون خرج خونته.
میگم من کار ی به دعوا تو زندگی و طلاق ندارم .اصلا اونا بحثای روانشاسیه باید یه مشاور بیاد وسط بگه چرا 2 تا جوون نمیتونن با هم بسازن .
این الهام حمیدی رو میبینی؟ اینا همش فیلمه بشینه تو خونه تا شب شوهرش بیاد بهش شام بده نه بابا حداقل باید ماهی 1 میلیون به زنت بدی بره بازار پول خرج کنه.بره کشف کنه چه خوراکی جدیدی اومده.
زنا خیلی موجودات جالبی هستن بهشون 200 هزار بدی صبح میرن بازار شب با 2 تا کیسه خرید عجق وجق بر میگردن.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آفرین بر شما
خوبه که هنوز اشخاصی مثل شما اینقدر با حقایق آشنا هستند فقط ای کاش جوانها قبل از ازدواج این حقایق 90 درصدی را بدانند.
miss_ava7
06-01-2015, 21:02
بله خیلی از دخترا با نقشه و سیاست نزدیک یه پسر پولدار میشن و خیلی خوب هم نقش دوست دختر و همسر عاشق رو برای طرف بازی میکنن. اون طرف هم حسابی دست به جیب میشه و تازه پیش خودش میگه وای ی ی عجب دختری گیرم اومد.
پسرایی هم هستن که به امید جیب پدرزن میرن خواستگاری و نه پول دارن نه قیافه تازه ناراحتم میشن که چرا اون دختری که همه چیزداره به اینا نه گفته..
دور و بر همه ما از اینجور دختر پسرا زیادن ولی خواهشا انقدر نظراتتون رو تند نگید و همه رو با یه چوب نزنید.
بعضی از کاربرا خیلی تند و تیز و سیاه و سفید نظر میدن که نتیجه اش فقط بی احترامی و دعوا میشه..
دختر پسرایی هم هنوز وجود دارن که نرمال باشن و اگه توقع و معیاری هم برای ازدواج دارن منطقی و به جا هست.
مثلا یه دختر فوق لیسانسه نمی تونه زن یه دیپلمه شه اما بعضی پسرا میگن دختره توقعش بالاست(!!!)
پسری هم که همه چیز داره نمی تونه یه دختر از یه خونواده ضعیف بگیره فقط چون که دختره خوشگله یا نجیبه...
اما خب مردم و اطرافیان هر چی بخوان میگن و قضاوت میکنن...
من هنوز ازدواج نکردم چون با هیچ کدوم از خواستگارام جور نبودم.
یا از لحاظ تحصیلات خیلی فرق داشتیم یا از لحاظ مالی یا فرهنگ خانواده ها و مهم تر اینکه شخصیت هامون بهم نمی خورد و برای منم علاقه متقابل دو نفره و جور بودن تیپ شخصیتی و طرز فکر معیار اوله و به نظرم میشه بقیه معیارها رو با کمی بالا و پایین داشت..
اما وقتی که طرفت رو نمی تونی دوست داشته باشی و ازت توقع داره بعد از ازدواج خودتو یه آدم دیگه با شخصیت مورد پسند اون و خانوادش کنی دیگه جایی واسه فکر کردن نمی مونه و نه میگی...
اگه دختر و پسرا اینو بفهمن که سعی نکنن طرفشون رو بعد از ازدواج عوض کنن و روش تسلط داشته باشن انقدر دعوا پیش نمیاد.
متاسفانه الان یا خواستگاری شکل سنتی داره که کسیو که اصلا نمیشناسی رو حساب پیشنهاد یه واسطه میاد خواستگاریت
و سنتی ها هم نهایتا یه ماهه می خوان عقد کنن که من کاملا مخالف اینجور ازدواجم
و اگه هم بخوای امروزی ازدواج کنی باید با کسی چند سال دوست شی و همه جا با طرف بری که خب منم اهل رابطه های باز و بی قید نیستم..
شده کسی رو هم دوست داشتم ولی اون در اون حدی علاقه مند به من نبوده که بخواد باهام ازدواج کنه یا نمیدونسته دوسش دارم منم انقد غرور و شایدم به قول قدیمیا حیا داشتم که نرم به کسی پا بدم و همیشه به نظرم درستش اینه که پسر از دختر خواستگاری کنه نه برعکس.. گرچه خیلی از همسن هام به همین روش ازدواج کردن...
به هر حال به نظر من یه ازدواج خوب با کسی که مثل یه دوست صمیمی کنارت باشه و تو رو همون جوری که هستی دوست داشته باشه و انعطاف پذیر باشه بهترین اتفاق و بهترین نعمتیه که یه آدم می تونه توی زندگیش داشته باشه و باعث آرامش و خوش بختی میشه.
غول مرحله اخر
06-01-2015, 21:55
عاقا جان من یه جوونم در اوج نیاز!!! نه شرایط ازدواج دارم!!! نه کار دارم!! نه پدری که حامیم باشه!!! نه پول دارم!!! نه هیچچچچ
نمیتونم با روابط مزخرف دوستی با کسی باشم!!! با این شرایط هم نمیشه کسی رو خواست!!! بخدا مونم چیکار کنم!!! خیلی ها مشکل منو دارن ولی به قول دوستام دوست دختر بهترین گزینه هست! خوب خدا هم برای امثال ما که خوردیم به بدترین شرایط مملکت باید یه سری خطوط قرمزشو پاک کنه! باید تبصره بیاره برای قوانینش!!!
هیچ دختری هم سر راهه زندگی من قرار نمگیره! لامصب نه میشه دنبالش بگردی و نه خودش میاد!
از تنهایی خسته شدم، اینقدر داخلش فرو رفتم که حوصله درآمدن ازش رو ندارم:n03:
اگه الان تمام دخترای دنیا بیان دست به سینه وایسن جلوم زن نمگیرم! چون کار ندارم! اصن زن گرفتن وقتی بیکاری یه چیز مسخره ای است! الان به خودم میخوندم که چند سال پیش با جیب خالی و شرایط صفر از اون حرفا میزدم
این حرفا رو بزرگترا بهم میزدن و لی بهشوم گوش نمیدادم...
دخترا مثله پسرا آینده نگر نیستن و فقط همین الانتو میبینن
پسر اگر برد پیت باشه بیکار باشه یه دختر که خیلی از پسر پایین تر ممکنه باهاش بد رفتار کنه... خوب دخترا حق دارن
====
هر چی بدبختی بود واسه دهه 60بود.
بدبخترین آدما 66-69هستند!!! ما دیگه نهایت شوخی خدا در خلقت بودیم... ما خدا زده ایم نه اینکه خدا ما رو زده باشه...
عاقا جان من یه جوونم در اوج نیاز!!! نه شرایط ازدواج دارم!!! نه کار دارم!! نه پدری که حامیم باشه!!! نه پول دارم!!! نه هیچچچچ
نمیتونم با روابط مزخرف دوستی با کسی باشم!!! با این شرایط هم نمیشه کسی رو خواست!!! بخدا مونم چیکار کنم!!! خیلی ها مشکل منو دارن ولی به قول دوستام دوست دختر بهترین گزینه هست! خوب خدا هم برای امثال ما که خوردیم به بدترین شرایط مملکت باید یه سری خطوط قرمزشو پاک کنه! باید تبصره بیاره برای قوانینش!!!
هیچ دختری هم سر راهه زندگی من قرار نمگیره! لامصب نه میشه دنبالش بگردی و نه خودش میاد!
از تنهایی خسته شدم، اینقدر داخلش فرو رفتم که حوصله درآمدن ازش رو ندارم:n03:
اگه الان تمام دخترای دنیا بیان دست به سینه وایسن جلوم زن نمگیرم! چون کار ندارم! اصن زن گرفتن وقتی بیکاری یه چیز مسخره ای است! الان به خودم میخوندم که چند سال پیش با جیب خالی و شرایط صفر از اون حرفا میزدم
این حرفا رو بزرگترا بهم میزدن و لی بهشوم گوش نمیدادم...
دخترا مثله پسرا آینده نگر نیستن و فقط همین الانتو میبینن
پسر اگر برد پیت باشه بیکار باشه یه دختر که خیلی از پسر پایین تر ممکنه باهاش بد رفتار کنه... خوب دخترا حق دارن
====
هر چی بدبختی بود واسه دهه 60بود.
بدبخترین آدما 66-69هستند!!! ما دیگه نهایت شوخی خدا در خلقت بودیم... ما خدا زده ایم نه اینکه خدا ما رو زده باشه...
بخش قرمز تناقض نداره؟ اگر دخترها آینده نگر نیستند پس چرا باید به پسری با قیافه برد پیت نه بگن؟ خب اگه قرار برظاهربینی هست که دیگه چرا بدرفتار کنه با پسره؟:n36:
اتفاقا دقیقا برعکسه
آینده نگری خانمها خیلی بیشتره
اکثریت اقایون در لحظه زندگی میکنند:n01: با دخترا خوش باشن خوشی هاشون سرجاش باشه آینده به جهنم!!! هرچی شد که شد .جامعه ایرانی مگه برای مرد جماعت عیب میدونه قبل از ازدواج با هرکی میخواسته بوده باشه! ولی دختر؟ نه نه نه :n31:
========================================
این تاپیک هم بجای بیان راهکار و بررسی علل شده مکان کوبیدن جنس مخالف به دلیل دست نیافتن به خواسته های شخصی!
metalhead_forever
06-01-2015, 22:07
بله خیلی از دخترا با نقشه و سیاست نزدیک یه پسر پولدار میشن و خیلی خوب هم نقش دوست دختر و همسر عاشق رو برای طرف بازی میکنن. اون طرف هم حسابی دست به جیب میشه و تازه پیش خودش میگه وای ی ی عجب دختری گیرم اومد.
پسرایی هم هستن که به امید جیب پدرزن میرن خواستگاری و نه پول دارن نه قیافه تازه ناراحتم میشن که چرا اون دختری که همه چیزداره به اینا نه گفته..
دور و بر همه ما از اینجور دختر پسرا زیادن ولی خواهشا انقدر نظراتتون رو تند نگید و همه رو با یه چوب نزنید.
بعضی از کاربرا خیلی تند و تیز و سیاه و سفید نظر میدن که نتیجه اش فقط بی احترامی و دعوا میشه..
دختر پسرایی هم هنوز وجود دارن که نرمال باشن و اگه توقع و معیاری هم برای ازدواج دارن منطقی و به جا هست.
مثلا یه دختر فوق لیسانسه نمی تونه زن یه دیپلمه شه اما بعضی پسرا میگن دختره توقعش بالاست(!!!)
پسری هم که همه چیز داره نمی تونه یه دختر از یه خونواده ضعیف بگیره فقط چون که دختره خوشگله یا نجیبه...
اما خب مردم و اطرافیان هر چی بخوان میگن و قضاوت میکنن...
من هنوز ازدواج نکردم چون با هیچ کدوم از خواستگارام جور نبودم.
یا از لحاظ تحصیلات خیلی فرق داشتیم یا از لحاظ مالی یا فرهنگ خانواده ها و مهم تر اینکه شخصیت هامون بهم نمی خورد و برای منم علاقه متقابل دو نفره و جور بودن تیپ شخصیتی و طرز فکر معیار اوله و به نظرم میشه بقیه معیارها رو با کمی بالا و پایین داشت..
اما وقتی که طرفت رو نمی تونی دوست داشته باشی و ازت توقع داره بعد از ازدواج خودتو یه آدم دیگه با شخصیت مورد پسند اون و خانوادش کنی دیگه جایی واسه فکر کردن نمی مونه و نه میگی...
اگه دختر و پسرا اینو بفهمن که سعی نکنن طرفشون رو بعد از ازدواج عوض کنن و روش تسلط داشته باشن انقدر دعوا پیش نمیاد.
متاسفانه الان یا خواستگاری شکل سنتی داره که کسیو که اصلا نمیشناسی رو حساب پیشنهاد یه واسطه میاد خواستگاریت
و سنتی ها هم نهایتا یه ماهه می خوان عقد کنن که من کاملا مخالف اینجور ازدواجم
و اگه هم بخوای امروزی ازدواج کنی باید با کسی چند سال دوست شی و همه جا با طرف بری که خب منم اهل رابطه های باز و بی قید نیستم..
شده کسی رو هم دوست داشتم ولی اون در اون حدی علاقه مند به من نبوده که بخواد باهام ازدواج کنه یا نمیدونسته دوسش دارم منم انقد غرور و شایدم به قول قدیمیا حیا داشتم که نرم به کسی پا بدم و همیشه به نظرم درستش اینه که پسر از دختر خواستگاری کنه نه برعکس.. گرچه خیلی از همسن هام به همین روش ازدواج کردن...
به هر حال به نظر من یه ازدواج خوب با کسی که مثل یه دوست صمیمی کنارت باشه و تو رو همون جوری که هستی دوست داشته باشه و انعطاف پذیر باشه بهترین اتفاق و بهترین نعمتیه که یه آدم می تونه توی زندگیش داشته باشه و باعث آرامش و خوش بختی میشه.
در اکثر مواقع اینجوریه ولی پیش میاد که برای شروع رابطه دختر پا پیش گذاشته و موفق هم بودن... اما با قسمت خواستگاری سنتی که فرمودید کاملا" موافقم... باید قبل از ازدواج طرف مقایل رو در شرایط مختلف سنجید و صرفا" با یک خواستگاری و چند تا قرار ملاقات کوتاه نمیشه شناخت کامل از طرف مقابل به دست آورد...
میگویند دوران نامزدی زیباترین دوران زندگی است... موافقم چون معمولا" بر پایه دروغ بنا میشود و بعد از رسمی شدن ازدواج و رفتن زیر یک سقف است که تازه مشکلات شروع میشوند...
اکثر روانشناسان هم اعتقاد دارند انتظار تغییر از طرف مقابل (به دلیل عشق) و این که بگوییم مشکلات حل میشوند و او خودش را عوض میکند انتظار اشتباهی است و معمولا" همین تغییرات انجام نشده در آینده باعث مشکلات جدی میشوند. بنابراین ازدواج با فردی که از نظر فرهنگ و آداب و رسوم خانوادگی و اعتقادات مذهبی تفاوت زیادی تفاوت زیادی داشته باشد معمولا" مناسب نیست...
بخش قرمز تناقض نداره؟ اگر دخترها آینده نگر نیستند پس چرا باید به پسری با قیافه برد پیت نه بگن؟ خب اگه قرار برظاهربینی هست که دیگه چرا بدرفتار کنه با پسره؟:n36:
اتفاقا دقیقا برعکسه
آینده نگری خانمها خیلی بیشتره
اکثریت اقایون در لحظه زندگی میکنند:n01: با دخترا خوش باشن خوشی هاشون سرجاش باشه آینده به جهنم!!! هرچی شد که شد .جامعه ایرانی مگه برای مرد جماعت عیب میدونه قبل از ازدواج با هرکی میخواسته بوده باشه! ولی دختر؟ نه نه نه :n31:
========================================
این تاپیک هم بجای بیان راهکار و بررسی علل شده مکان کوبیدن جنس مخالف به دلیل دست نیافتن به خواسته های شخصی!
با حرفتون موافقم... خانم ها قبل از ازدواج به آینده فکر میکنند اما آقایون بعد از ازدواج تازه به فکر آینده میفتن...
nini bad
06-01-2015, 22:41
اگه بخوایم به صورت کلی به ازدواج فکر کنیم مهترین گزینه حامی هست تا وقتی اون شخص از سوی خانواده حمایت نشه به نظرم نمیتونه قدم محکمی بر داره نکته بعدی توان مالیه با این شرایط کشور یک جوانی که خانه نداره باید کمه کم نزدیک 5میلیون حقوق داشته باشه با این اجاره های تخیلی ... یک جوان وقتی به خودش نگاه میکنه وقتی به خیلی از ارزوها به خیلی از خواسته هاش نرسیده چرا باید بره ازدواج کنه و در اینده جلوی بچه و همسر خودش سر افکنده بشه جوان هایی که شرایطش رو ندارند به نظرم باید دوره این اتفاق بزرگ را خط بکشند.
غول مرحله اخر
06-01-2015, 23:04
بخش قرمز تناقض نداره؟ اگر دخترها آینده نگر نیستند پس چرا باید به پسری با قیافه برد پیت نه بگن؟ خب اگه قرار برظاهربینی هست که دیگه چرا بدرفتار کنه با پسره؟:n36:
اتفاقا دقیقا برعکسه
آینده نگری خانمها خیلی بیشتره
اکثریت اقایون در لحظه زندگی میکنند:n01: با دخترا خوش باشن خوشی هاشون سرجاش باشه آینده به جهنم!!! هرچی شد که شد .جامعه ایرانی مگه برای مرد جماعت عیب میدونه قبل از ازدواج با هرکی میخواسته بوده باشه! ولی دختر؟ نه نه نه :n31:
========================================
این تاپیک هم بجای بیان راهکار و بررسی علل شده مکان کوبیدن جنس مخالف به دلیل دست نیافتن به خواسته های شخصی!
یه چیزی اول بگم: شما هم فقط تو پست ها میگردین ببینین کی درباره دختر جماعت حرف زده، بعد شما بیاین جواشو بدین! فارغ از اینکه حقیقت چیه
اگه به کل پست های خودتون تو تاپیک کسی نگاه بندازه مشخصه...
من نه با دخترا جنگ دارم و نه هیچ تعصبی دارم..
===
شما جمله ای که حودتون قرمز کردین یک باره دیگه بخونید
معانی دیگه ای ازش استنباط میشه... منطورم اینه الان بالفرض الان من بیکار برم خواستگاری یه دختر
شاید سنگ روی یخ بشم ولی همین که فردا روزی بشم کارمند و آدم معروفی بشم برام سر دست میشکنن و...
کی گفته همه آقایون
دوست دارن خوش بگذرونن با هر کسی که عشقش کشید؟!
من تا حالا عشق رو تجربه نکردم چون خودم نخواستم!!!
چرا میتونم مثله بقیه دوستامن صد بار عشو تجربه کنم و فرصتشو داتشم ولی اینا عشق نیست! این شد زندگی آخه! آدم چطور میتونه همزمانم به چند نفر ابراز علاقه کنه
اولین شرطم هم همینه: دختر هیچ وقت دوست پسری نداشته باشه، چون خودم نداشتم هیچ مدلی
من اگه دوست دختری داشته باشم و با هم باشیم به شرطی که بدونم دختری نیست که جز من با کسی دیگه رفیق باشه بابهاش 100% ازدواج میکنم
==
از همه اینها بگذریم اولین شرط ازدواج استقلال مالی هستش... این چیزا میشه مراحل بعدش
من الان هیچی نیستم چون استقلال مالی ندارم. بعضی وقتا آدم باید روی احساسش پا بذاره!!!
یه چیزی اول بگم: شما هم فقط تو پست ها میگردین ببینین کی درباره دختر جماعت حرف زده، بعد شما بیاین جواشو بدین! فارغ از اینکه حقیقت چیه
اگه به کل پست های خودتون تو تاپیک کسی نگاه بندازه مشخصه...
من نه با دخترا جنگ دارم و نه هیچ تعصبی دارم..
===
شما جمله ای که حودتون قرمز کردین یک باره دیگه بخونید
معانی دیگه ای ازش استنباط میشه... منطورم اینه الان بالفرض الان من بیکار برم خواستگاری یه دختر
شاید سنگ روی یخ بشم ولی همین که فردا روزی بشم کارمند و آدم معروفی بشم برام سر دست میشکنن و...
کی گفته همه آقایون
دوست دارن خوش بگذرونن با هر کسی که عشقش کشید؟!
من تا حالا عشق رو تجربه نکردم چون خودم نخواستم!!!
چرا میتونم مثله بقیه دوستامن صد بار عشو تجربه کنم و فرصتشو داتشم ولی اینا عشق نیست! این شد زندگی آخه! آدم چطور میتونه همزمانم به چند نفر ابراز علاقه کنه
اولین شرطم هم همینه: دختر هیچ وقت دوست پسری نداشته باشه، چون خودم نداشتم هیچ مدلی
من اگه دوست دختری داشته باشم و با هم باشیم به شرطی که بدونم دختری نیست که جز من با کسی دیگه رفیق باشه بابهاش 100% ازدواج میکنم
==
از همه اینها بگذریم اولین شرط ازدواج استقلال مالی هستش... این چیزا میشه مراحل بعدش
من الان هیچی نیستم چون استقلال مالی ندارم. بعضی وقتا آدم باید روی احساسش پا بذاره!!!
شما هم پست منو درست بخون لطفا!
من گفتم اکثریت اقایون نگفتم همه!
من بیکار نیستم بگردم دنبال پست این و اون که جواب بدم
فقط وقتی خیلی بیش از حد دخترا رو میکوبین بجا میدونم که حرفی در این رابطه بگم 90 % تاپیک رو آقایون اومدن از دخترها و زنها بد گفتن که اره همش برمیگرده به خواسته های اینها و ال و بل!
چرا نباید جوابی بدم؟!
دلایل شخصی شما به من نمیتونه ارتباطی داشته باشه
تنها اون بخش که جنبه عمومی داره رو پاسخ دادم
metalhead_forever
06-01-2015, 23:34
شما هم پست منو درست بخون لطفا!
من گفتم اکثریت اقایون نگفتم همه!
من بیکار نیستم بگردم دنبال پست این و اون که جواب بدم
فقط وقتی خیلی بیش از حد دخترا رو میکوبین بجا میدونم که حرفی در این رابطه بگم 90 % تاپیک رو آقایون اومدن از دخترها و زنها بد گفتن که اره همش برمیگرده به خواسته های اینها و ال و بل!
چرا نباید جوابی بدم؟!
دلایل شخصی شما به من نمیتونه ارتباطی داشته باشه
تنها اون بخش که جنبه عمومی داره رو پاسخ دادم
موافق این که بیان از دختر ها بد بگن نیستم... ولی یکی از دلایلی که بیشتر آقایون میان از دختر ها بد میگن به خاطر موقعیتشون هست... این که اونها باید عمل اصلی رو انجام بدن و دخترها کارشون صرفا" سنجش و انتخابه (با این مشکلی ندارم)... اگر جای دختر ها و پسر ها عوض میشد شاید دخترها بودن که بیشتر میومدن و از آقایون بد میگفتن...
____________
منکر نمیشم که پسر ها هم در سخت تر شدن ازدواج تاثیر زیادی دارند... مثلا" تنوع طلبی... یا عدم توانایی یا میل به تعهـــــد و مسئولیت پذیری که واقعا" سنگینه... اما خوب چون کار اصلی رو خودشون انجام میدن و پا پیش میذارن و دختر ها باید قضاوتشون کنند قطعا" ایرادات خودشون رو کمتر میبینند...
A.M.D.D.E.V.I.L
07-01-2015, 13:26
دوستانی که علاقه مند به ازدواج هستند میشه علت هم بگن؟ یعنی چرا میخوان ازدواج کنن و چه چیزی در یک ازدواج هست که امکان نداره در روابط دیگه وجود داشته باشه .
پ.ن
دوستان لطفا تو پست هاتون از لغاتی مثل "همه دخترا" یا "همه پسرا" یا "دخترا" یا "پسرا" استفاده نکنید .
استفاده از "به نظرم" و "اکثر دخترایی که من دیدم" "اکثر پسر هایی که من دیدم" خیلی کارتون رو راحت تر میکنه .
Masoud-2014
07-01-2015, 22:17
بالاخره چی؟باید یک روزی ازدواج کرد ... مگه نمیخوایم نسلمون ادامه پیدا کنه؟
Captain_America
07-01-2015, 22:19
دوستانی که علاقه مند به ازدواج هستند میشه علت هم بگن؟ یعنی چرا میخوان ازدواج کنن و چه چیزی در یک ازدواج هست که امکان نداره در روابط دیگه وجود داشته باشه .
پ.ن
دوستان لطفا تو پست هاتون از لغاتی مثل "همه دخترا" یا "همه پسرا" یا "دخترا" یا "پسرا" استفاده نکنید .
استفاده از "به نظرم" و "اکثر دخترایی که من دیدم" "اکثر پسر هایی که من دیدم" خیلی کارتون رو راحت تر میکنه .
من این جواب رو قبلا در رابطه با پرسش بحث داده بودم:
چیزی رو درون ازدواج نمیبینم که نتونم خارج از اون داشته باشم.
ویرایش : البته اگر در ایران ماندنی باشم برای احترام به سنت های مرسوم اجتماع احتمالا بین 30 تا 35 سالگی ازدواج کنم.
و پاسخ شما اینکه در حال حاضر که نیازی احساس نمی کنم ولی بالاخره یه سری سنت ها جامعه داره که باید بهش احترام گذاشت بعلاوه شرایط روحی و جسمی هم ایجاب میکنه بالاخره یه ثباتی در زندگی ایجاد بشه.
Captain_America
07-01-2015, 22:23
بالاخره چی؟باید یک روزی ازدواج کرد ... مگه نمیخوایم نسلمون ادامه پیدا کنه؟
نه اینکه نژاد انسان در خطر انقراض قرار داره؟ :n02:
Masoud-2014
07-01-2015, 22:30
نه اینکه نژاد انسان در خطر انقراض قرار داره؟ :n02:
نه نه منظور خود شخص و اصل و نسبش
Captain_America
07-01-2015, 22:43
نه نه منظور خود شخص و اصل و نسبش
من اول فکر کردم شما شوخی کردی برای همین در پاسخ از شکلک استفاده کردم.
امیدوارم چیزی که میگم باعث رنجش خاطر شما نشه. ولی اگه با همچنین تفکری میخواهید در آینده ازدواج کنید بهتره تجدید نظر کنید.
اگر شما و همسر آینده تون نتونستید بچه دار بشید اونوقت چی؟ آیا اگه مشکل از همسرتون باشه جدا میشید یا اگه تمکن مالی دارید دوباره ازدواج میکنید؟ یا در سناریو دیگه اگه مشکل بارداری از شما بود و همسرتون همین نظر شما رو داشت حاضر هستید از شما جدا بشه؟
باز هم امیدوارم از حرف هام ناراحت نشید.
:n40:
Masoud-2014
07-01-2015, 22:59
من اول فکر کردم شما شوخی کردی برای همین در پاسخ از شکلک استفاده کردم.
امیدوارم چیزی که میگم باعث رنجش خاطر شما نشه. ولی اگه با همچنین تفکری میخواهید در آینده ازدواج کنید بهتره تجدید نظر کنید.
اگر شما و همسر آینده تون نتونستید بچه دار بشید اونوقت چی؟ آیا اگه مشکل از همسرتون باشه جدا میشید یا اگه تمکن مالی دارید دوباره ازدواج میکنید؟ یا در سناریو دیگه اگه مشکل بارداری از شما بود و همسرتون همین نظر شما رو داشت حاضر هستید از شما جدا بشه؟
باز هم امیدوارم از حرف هام ناراحت نشید.
:n40:
قرار نیست همه بچه دار نشن که؟
از طرفی همون اول قبل ازدواج آزمایشاتی انجام میگیره
در ضمن تولید نسل نه تنها در انسان در بقیه انواع زنده وجود داره و یکی از اهداف اصلی ازدواجه
miss_ava7
07-01-2015, 23:33
دوستانی که علاقه مند به ازدواج هستند میشه علت هم بگن؟ یعنی چرا میخوان ازدواج کنن و چه چیزی در یک ازدواج هست که امکان نداره در روابط دیگه وجود داشته باشه .
پ.ن
دوستان لطفا تو پست هاتون از لغاتی مثل "همه دخترا" یا "همه پسرا" یا "دخترا" یا "پسرا" استفاده نکنید .
استفاده از "به نظرم" و "اکثر دخترایی که من دیدم" "اکثر پسر هایی که من دیدم" خیلی کارتون رو راحت تر میکنه .
من تا 1-2 سال پیش اصلا برام مهم نبود ازدواج کنم یا نه و شاید اگه انقدر فشار جامعه و حرف مردم برای ازدواج یه دختر نبود حالا حالا ها جدی نمی گرفتمش.
تا چند سال پیش هم میگفتم فرهنگ غرب خوبه و حرف مردم مهم نیست اما می بینم واقعا نمیشه اینجا به سبک اونور زندگی کنی. یعنی نمیزارن!
نمی تونم بگم الان واقعا دلم میخاد ازدواج کنم. اما به دلایل زیر ازش فراری هم نیستم:
من هر چقدرم دوست صمیمی داشته باشم و خانواده حمایتم کنن و سرم گرم کار و درس باشه بازم حس می کنم یه چیزی کمه.
فقط هم یکی از جنس مخالف و رابطه نزدیک عاطفی با اون آدم اون خلا رو برام پر میکنه. نمی دونم می تونم حرفمو خوب برسونم یا نه ؛
یه کشش و حس علاقه به جنس مخالف به صورت فطری توی همه ما هست که هم احساسی(عشق) هست هم جنسی،
که باعث میشه کنار کسی احساس خوبی پیدا کنی و ازش انرژی بگیری و صبح ها امیدوارتر از جات پاشی.
لزوما نمیخاد با طرف ازدواج کنی تا این آدمو کنار خودت داشته باشی اما توی فرهنگ ما مقبول تره که رابطه رسمی باشه یعنی ازدواج.
دختر هم که باشی مجبوری بیشتر عرف جامعه رو در نظر بگیری. پس اگه یه رابطه نزدیک بخوای باید ازدواج کنی که از نظر من هم از پارتنر کوتاه مدت کسی بودن بهتره و
حداقل می تونی روش حساب باز کنی که جدیه و تعهد طرفین بیشتره.
ازدواج باعث میشه مستقل از خانواده بشی و بتونی به روش خودت زندگی کنی. یعنی دیگه پدر و مادر تو رو بالغ و صاحب اختیار حساب می کنن ..
خود تشکیل خانواده و صاحب فرزند شدن هم برای من باارزشه. هروقت یه بچه کوچولو می بینم می فهمم که منم دوست دارم مادر بشم
بعلاوه اینکه بدونم کسی رو در کنارم دارم که نقش حمایت گر و دوست رو برام داشته باشه منو متمایل به ازدواج می کنه.
یعنی ما دخترا این طوری هستیم که همسر می تونه حس امنیت روانی رو برامون بوجود بیاره و بهش تکیه کنیم مثل پدر و برادر..
بعلاوه زندگی مجردی هر چقدرم که توش هیجان باشه برای من کامل نیست چون آدمی نیستم که تنها زندگی کردن رو دوست داشته باشم.
آدم به نسبت احساسی و خانواده دوستی هم هستم و از ارتباط برقرار کردن با آدما انرژی می گیرم و
فکر می کنم اگه مثلا 50 ساله بشم و همسر و بچه ای نداشته باشم حتما افسردگی می گیرم و با خودم میگم زندگیت الکی گذشت..
هر کسی تا یه حدی می تونه توی زندگیت نقش داشته باشه و نمیشه جاشو با کس دیگه پر کرد.
کسایی هستن که زندگی متاهلی آزادیشون رو می گیره یا مثلا درون گرا هستن و تنهایی احساس کمبود ندارن یا رابطه طولانی مدت با کسی رو نمیخان یا بهر دلیل دیگه ازدواج براشون مهم نیست و تمایلی به این کار ندارن. این طبیعیه که آدمای مختلف توی سنین مختلف نیاز به ازدواج رو احساس کنن.
:n01:
A.M.D.D.E.V.I.L
08-01-2015, 00:15
خب ، به نظر شما ایران در این دوره زمانی در شرایطی نیست که به خاطر سختی شرایط ازدواج جوان ها دست به تغییر نرم های جامعه مخصوصا در شهر های بزرگ زده اند؟
همین فرم زندگی که ازدواج سفید نام گرفته ، یا برخی اتفاقات دیگه .
آیا ارزش های نسل قبل میتونن خودشون رو در این شرایط سخت زنده نگه دارن؟
شما برای ازدواج (به طور کلی) آینده ای میبینین؟ یعنی ممکنه که متولدین امروز به همین فرمی که برای ما شناخته شده هست ازدواج کنند؟
miss_ava7
08-01-2015, 13:30
خب ، به نظر شما ایران در این دوره زمانی در شرایطی نیست که به خاطر سختی شرایط ازدواج جوان ها دست به تغییر نرم های جامعه مخصوصا در شهر های بزرگ زده اند؟
همین فرم زندگی که ازدواج سفید نام گرفته ، یا برخی اتفاقات دیگه .
آیا ارزش های نسل قبل میتونن خودشون رو در این شرایط سخت زنده نگه دارن؟
شما برای ازدواج (به طور کلی) آینده ای میبینین؟ یعنی ممکنه که متولدین امروز به همین فرمی که برای ما شناخته شده هست ازدواج کنند؟
بله، باید هنجارهای جامعه مطابق با زندگی و طرز فکر نسل ما باشه نه نسل گذشته.
الان هم همین ازدواج سفید که مطرح کردید باب شده ولی توی یه اقلیت خاصی هست و به نسبت کل جامعه ایران،
درصد کمی از مردم روابط خارج از ازدواج دارن که اون هم معمولا علنی نیست و مذموم شمرده میشه.
من نه موافق از بین رفتن همه اصول اخلاقی و بی حد و مرز شدن روابط هستم و نه موافق این همه سنت های دست و پاگیر و تعصبات.
توی هر دوره ای برای جلوگیری از هرج و مرج و بی قانونی ناشی از آزادی مطلق، باید یه سری قوانین اجتماعی باشه، اما مطابق با شرایط روز.
فکر می کنم ارزش های نسل قبل بیشتر توی خانواده های سنتی حفظ خواهد شد و
به نظرم ما دهه شصتی ها آخرین نسلی هستیم که بعضی مسائل رو رعایت می کنیم.
دهه پنجاهی ها تقریبا مطابق با ارزش ها و هنجارهای مورد قبول والدینشون رفتار کردند و
دهه هفتادی ها و هشتادی ها به خاطر والدین آسون گیر و منعطف تر بیشتر به سبک غرب وارد رابطه میشن و
قطعا اونا به راحتی و بی اهمیت به نظر جامعه زندگیشونو می کنند.
اما ما دهه شصتی ها مغزمون از بچگی پر از "خوب و بد" شده و حالا که بزرگ شدیم می بینیم اون خوب و بدها معنی دیگه ای گرفتن و
هر کاری که بخوایم انجام بدیم پر از تعارضیم و بین سنت و مدرنیته سردرگمیم...
به نظر من ازدواج های دهه هشتادی ها و بعد اونها، مطابق طرز فکر و میل خودشون نه نسل ما میشه و بعید می دونم زیر بار رسم و رسوم قدیمی برن.
پدر مادرهاشون هم خیلی کمتر برای بچه ها خط قرمز گذاشتن و اون بچه دیگه از اول همین فرهنگ جدید رو درون سازی میکنه.
و البته احتمالا آمار ازدواج خیلی کمتر میشه چون تا 10-20 سال دیگه حتما رابطه خارج از ازدواج جا میفته و دیگه کمتر کسی سمت ازدواج میره.
یا مثل الان ازدواج میکنن اما طلاق و مسائل دیگه براشون تابو نیست ..
روی صحبت من با تعداد محدودی هست. هرگز مخالف آزادی بیان نبودم و نیستم اما اینجا مطالبی می بینم که ورای این واژه داره عمل می کنه، آقایانی که یک سری ارزش های برای شما اهمیت خاصی داره من واقعاً تعجب می کنم که چطور می تونید حتی در گفتار هم این ارزش ها رو به این صورت عنوان کنید، تصویر بگذارید، بگید دختر خوب نیست، خبر بگذارید و ... . این نوع و شیوه بیان با طرز تفکری که ازش دم می زنید کاملاً منافات داره، درسته محیط آنلاین هست، کسی شما رو نمی بینه و نمی شناسه، اما آیا این دلیل محکمی برای این لحن صحبت کردن می شه؟
تاپیک شده میدان مسابقه!
راجع به خصوصی ترین و شخصی ترین مسائل چه خانوم و چه آقا اظهار نظر می کنید که چه گره ایی از خودتون باز کنید آخه...
دور هم نشستن و غر زدن تا 100 صفحه دیگه هم پیش رفت چه سودی داری؟
به جای لعن و نفرین کردن دخترهای غیر قابل ازدواج از دخترهایی بگید که تمایل دارید با اونها ازدواج کنید. (نیست؟ باشه، پس یک خط بنویسید "ازدواج نمی کنم چون دختر مد نظر من نیست"، بقیه رو واگذار کنید به بقیه که باهاشون ازدواج کنند)
بهتر نیست یک مقدار افق نگاه رو بالاتر ببرید؟
ویژگی های شخصیتی خودتون رو بسنجید و تبادل نظر کنید که چه ویژگی های رفتاری رو در همسر مقابلتون می پسندید.
چه راه هایی برای بالاتر بردن مهارت های ارتباطی وجود داره؟ کتابی اگر خوندید و کمک کننده بوده معرفی کنید.
تجربه ایی اگر داشتید بدون قصد و غرض با بیان اشتباهات خودتون اول و بعد دیگری بگید تا بقیه هم استفاده کنند.
وقتی یک فرد نظر شما رو جلب می کنه چه راه هایی برای سنجیدن فرد در مورد ازدواج مناسب هست و چه مدت زمانی.
هزینه های ازدواج رو چطور می تونیم کاهش بدیم تا همه چیز لذت بخش تر باشه.
کسانی که ازدواج کردند از اینکه بعد از ازدواج چطور می شه زندگی رو حفظ کرد بگند.
و
.
.
.
sia mohamadi
15-01-2015, 13:59
سلام رفقا
من هیچ وقت اعتماد نمیتونم بکنم
یه بار اعتماد کردم بدبخت شدم
تا آخر عمر باید تاوانشو پس بدم
مجرد راحت ترم
از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشم
قربونتون
سیا
Hidden-Hunter
15-01-2015, 14:55
سلام رفقا
من هیچ وقت اعتماد نمیتونم بکنم
یه بار اعتماد کردم بدبخت شدم
تا آخر عمر باید تاوانشو پس بدم
مجرد راحت ترم
از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشم
قربونتون
سیا
سلام دادا
میشه یکم در موردش توضیح بدید؟ شاید تجربه شما بدرد ما بخوره
ممنون
اولین شرطم هم همینه: دختر هیچ وقت دوست پسری نداشته باشه، چون خودم نداشتم هیچ مدلی
من اگه دوست دختری داشته باشم و با هم باشیم به شرطی که بدونم دختری نیست که جز من با کسی دیگه رفیق باشه بابهاش 100% ازدواج میکنم
==
عاقا من پیشنهاد میکنم در شرایطت تجدید نظر کنی
یکی از مواردی که در ازدواج به نظرم اصلا نباید کنجکاوی بشه در موردش ، اصرار به دونستن درمورد گذشته ی طرف مقابل و روابطش با افراد قبل از شماست چون منجر به وسواس فکری و بدبینی و شک و بد دلی نسبت به طرف مقابلتون میشه ؛
و مشکل تاریخی ! ما ایرانیها در مورد مقوله ی ازدواج هم همینه که نمیایم نگاه کنیم به اینکه ببینیم آینده ی ما با این شخص چگونه خواهد بود ؛ بلکه نگاه میکنیم به اینکه ببینیم گذشته ی شخص چه طور بوده ... حالا نه اینکه گذشته کاملا بی اهمیت باشه ولی نه افراط باید باشه و نه تفریط
و بدانید و آگاه باشید که راه رستگاری ، از دریچه ی اعتدال و میانه روی میگذرد :n26:
metalhead_forever
19-01-2015, 15:13
ضمن تایید صحبت های Sir0c0 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) به نظر من هم نباید زیاد تو گذشته دخالت کرد... از کجا معلوم شاید یا به نفر دوست بوده و قصد ازدواج داشته ولی فهمیده مورد مناسبی نیست و به هم نمیخورن و دوستی رو به هم زده... آیا درسته بیایم بگیم چون این فرد قبلا" با یه نفر دیگه دوست بوده دیگه مناسب ازدواج نیست؟ همه آشنایی ها که قرار نیست به ازدواج ختم بشه...
aminkhan2014
19-01-2015, 16:20
ضمن تایید صحبت های Sir0c0 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) به نظر من هم نباید زیاد تو گذشته دخالت کرد... از کجا معلوم شاید یا به نفر دوست بوده و قصد ازدواج داشته ولی فهمیده مورد مناسبی نیست و به هم نمیخورن و دوستی رو به هم زده... آیا درسته بیایم بگیم چون این فرد قبلا" با یه نفر دیگه دوست بوده دیگه مناسب ازدواج نیست؟ همه آشنایی ها که قرار نیست به ازدواج ختم بشه...
واقعا شايد به راهي ديگه ختم شده باشه كه بخواهد از پسر اون واقعيت را كتمان كنه؟؟؟(پيشرفت علم پزشكي هم كه بعضي راههاي تشخيص را سخت تر كرده)براي اون چه جوابي دارين؟هميشه اينقدر خوش بين هستين؟بنظرمن كه در ايران خوش بيني واقعا كار دست آدم ميده
miss_ava7
19-01-2015, 19:06
عاقا من پیشنهاد میکنم در شرایطت تجدید نظر کنی
یکی از مواردی که در ازدواج به نظرم اصلا نباید کنجکاوی بشه در موردش ، اصرار به دونستن درمورد گذشته ی طرف مقابل و روابطش با افراد قبل از شماست چون منجر به وسواس فکری و بدبینی و شک و بد دلی نسبت به طرف مقابلتون میشه ؛
و مشکل تاریخی ! ما ایرانیها در مورد مقوله ی ازدواج هم همینه که نمیایم نگاه کنیم به اینکه ببینیم آینده ی ما با این شخص چگونه خواهد بود ؛ بلکه نگاه میکنیم به اینکه ببینیم گذشته ی شخص چه طور بوده ... حالا نه اینکه گذشته کاملا بی اهمیت باشه ولی نه افراط باید باشه و نه تفریط
و بدانید و آگاه باشید که راه رستگاری ، از دریچه ی اعتدال و میانه روی میگذرد :n26:
سلام. من با قسمت دوم صحبتهای شما کاملا موافقم و نظر منم اینه که با افراط و تفریط و عدم انعطاف پذیری آدم هم خودشو هم بقیه رو آزار میده.
اما راجع به اینکه اصلا نباید راجع به گذشته فرد حساسیت نشون داد من فکر می کنم در عمل نمیشه بی تفاوت بود.
کسی که تا حالا رابطه نداشته (منظورم ج*** هست نه دوستی) با کسی که گذشته خودشو یا پنهان کنه یا راجع بهش دروغ بگه و از این نظر این دو فرد با هم یکسان نباشند بعدا به مشکل می خورن.
کسی که تا حالا رابطه نداشته در کنار این آدم احساس میکنه در حقش ظلم شده یا مورد سوءاستفاده قرار گرفته یا بعدا نمی تونه به طرفش شک نکنه و اعتمادش کمتر میشه و همین طور علاقه ش رو هم به همسرش از دست میده و همیشه احساس خطر می کنه که شاید یه روزی بهش خیانت بشه.
کسی هم که رابطه داشته طرف مقابلشو ساده و بی عرضه و زیادی اخلاق گرا می بینه و چون خیالش از همسرش راحته دست کمش می گیره و میگه این بخواد هم نمی تونه کاری کنه.. ( اینو چند بار به چشم خودم دیدم و شنیدم)
کسی که رابطه داشته حداقل انقدر باید انسان باشه که به طرفش دروغ نگه و بزاره طرف مقابل اگه میتونست این مساله رو بپذیره باهاش ازدواج کنه.
همون مثل قدیمی که میگن کبوتر با کبوتر باز با باز... بهتره برای ازدواج سراغ یکی مثل خودمون بریم و گذشته مون رو ازش پنهان نکنیم تا بعدا مشکلی بوجود نیاد.
این حق ماست که بدونیم داریم با چه کسی ازدواج می کنیم و وظیفه هم داریم با طرف مقابل روراست و صادق باشیم.
:n16:
رونمایی از سایت رسمی همسریابی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
محمود گلزلری معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش با بیان اینکه هم اکنون 300 سایت همسریابی به طور غیرقانونی در کشور فعالیت می کنند ، گفت: با همکاری موسسه تبیان تا یک ماه دیگر از سایت رسمی همسریابی رونمایی می شود.
«محمود گلزاری» طی سخنانی در برنامه نشست آموزشی مشورتی ازدواج و سلامت جوانان که در مرکز بهداشت جنوب تهران برگزار شد همچنین حوزه مشاوره قبل از ازدواج را بسیار آشفته دانست و گفت: نگران هستیم که نگاه مردم به جامعه متخصصان مشاور، منفی شود اما از سوی دیگر اگر مشاوران قبل از ازدواج نباشند، مساله ازدواج در کشور بحرانی می شود.
**بررسی هفت بحران ازدواج در کشور
وی در بخشی دیگر از سخنانش از بررسی چالش ها و بحران های ازدواج در هفت حوزه خبر داد.
گلزاری، بی انگیزه بودن بخشی از جوانان به ازدواج، مشکل همسریابی، مشاوره قبل از ازدواج، آموزش های ازدواج، مشاوره بعد از ازدواج، مشکلات قانونی در فرآیند طلاق و مدیریت بعد از طلاق را هفت بحران ازدواج در کشور عنوان کرد که مورد بررسی قرار گرفته اند.
منبع: irna.ir
soroosh_cz
19-01-2015, 20:09
رونمایی از سایت رسمی همسریابی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
محمود گلزلری معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش با بیان اینکه هم اکنون 300 سایت همسریابی به طور غیرقانونی در کشور فعالیت می کنند ، گفت: با همکاری موسسه تبیان تا یک ماه دیگر از سایت رسمی همسریابی رونمایی می شود.
«محمود گلزاری» طی سخنانی در برنامه نشست آموزشی مشورتی ازدواج و سلامت جوانان که در مرکز بهداشت جنوب تهران برگزار شد همچنین حوزه مشاوره قبل از ازدواج را بسیار آشفته دانست و گفت: نگران هستیم که نگاه مردم به جامعه متخصصان مشاور، منفی شود اما از سوی دیگر اگر مشاوران قبل از ازدواج نباشند، مساله ازدواج در کشور بحرانی می شود.
**بررسی هفت بحران ازدواج در کشور
وی در بخشی دیگر از سخنانش از بررسی چالش ها و بحران های ازدواج در هفت حوزه خبر داد.
گلزاری، بی انگیزه بودن بخشی از جوانان به ازدواج، مشکل همسریابی، مشاوره قبل از ازدواج، آموزش های ازدواج، مشاوره بعد از ازدواج، مشکلات قانونی در فرآیند طلاق و مدیریت بعد از طلاق را هفت بحران ازدواج در کشور عنوان کرد که مورد بررسی قرار گرفته اند.
منبع: irna.ir
این سایتها بیشتر فکر میکنم دوست یابی باشه تا همسریابی.
مردم طرف مقابل رو می بینن، چندین ماه میشناسنش و باش رابطه دارن، بعدش به شک و ... میفتن که نکنه فلان و بهمان و بعدش طلاق ... این که دیگه هیچی. اصلا به نظر من ملاک روش خوبی نیست. مگر اینکه بخوان برای ازدواج موقت.
من خودم به شخصه اگر وضعیت اقتصادیم مشخص بشه، هر چه زودتر ازدواج میکنم.
در مورد گذشته ی شخص، هم باید موارد حیاتی بررسی بکشه. مثلا اگر من بدونم شخصی با کسی دوست بوده و این دوستی به ملاقات و ... کشیده شده(نه در حد چت و ...) قطعا مورد پسندم نخواهد بود. شاید این شخص قبلا پرخاشگر بوده و مشهور شده به کم طاقتی، مثلا در این مورد سعی میکنم دوران نامزدی رو بیشتر طول بدم تا در موارد مختلف محکش بزنم. آیا واقعا دیگه چنین نیست یا باز هم ممکنه همونطوری بشه؟
فکر میکنم بعد از رسیدن به وضعیت اقتصادی قابل تکیه، دغدغه ی بعدیم پیدا کردن همسر عاقل و بالغ باشه، خدا رو شکر چیزی که برام مثل بقیه خیلی مهم نیست، زیبایی ظاهری هست.
بالاخره آدم نیاز به همدم داره، تو همه چی، که بدونه یک نفر هست که واقعا بخواد براش همه کاری کنه و اون هم برعکس بخواد براش هر کاری کنه. البته برای من که داره 23 سالم میشه خیلی زوده این حرفا :n31: ولی اکثر افراد 28 ساله به بالایی که من دیدم، بعد از ازدواج و قبل از ازدواجشون واقعا تفاوت بوده. انگار هدف زندگی رو پیدا کردن. :n39:
به نظر من اولین قدم خود شناسی هست، خیلی از ما فکر می کنیم خودمون رو دقیق می شناسیم اما در واقعیت اینطور نیست. قبل از اینکه با تمام قوا سعی کنیم گذشته طرف رو بکشیم بیرون و موشکافانه رفتارهای حال حاضرشو بررسی کنیم، آیا با همون دقت در مورد گذشته خودمون ریزبینی داریم؟ دنبال ریشه واقعی اشتباهات هستیم (همه اشتباه می کنند!)؟ موفقیت هایی که واقعاً برای خودمون ارزشمند هست رو می شناسیم؟ به انتخاب هامون دقت می کنیم که آیا همیشه یک الگو نداشتیم در انتخاب ها و شکست بخوریم؟ و سوال هایی از این دست...
تموم اینها کمک می کنه خودمون را بشناسیم و مهمتر از اون بپذیریم. پذیرش و دوست داشتن خود می تونه زمینه پذیرش و دوست داشتن دیگری رو هم فراهم کنه، گاهی یک سری از انتخاب هایی که منجر به شکست می شه یکی از مهمترین دلایلش همین دوست نداشتن خود هست.
کتاب وضعیت آخر - تامس آ.هریس در این زمینه فوق العاده ست.
سه جلدی آیا تو آن گمشده ام هستی؟- باربارا دی آنجلیس در زمینه روابط عاطفی و انتخاب ها کتاب خیلی خوبیه.
metalhead_forever
20-01-2015, 18:32
به نظر من اولین قدم خود شناسی هست، خیلی از ما فکر می کنیم خودمون رو دقیق می شناسیم اما در واقعیت اینطور نیست. قبل از اینکه با تمام قوا سعی کنیم گذشته طرف رو بکشیم بیرون و موشکافانه رفتارهای حال حاضرشو بررسی کنیم، آیا با همون دقت در مورد گذشته خودمون ریزبینی داریم؟ دنبال ریشه واقعی اشتباهات هستیم (همه اشتباه می کنند!)؟ موفقیت هایی که واقعاً برای خودمون ارزشمند هست رو می شناسیم؟ به انتخاب هامون دقت می کنیم که آیا همیشه یک الگو نداشتیم در انتخاب ها و شکست بخوریم؟ و سوال هایی از این دست...
تموم اینها کمک می کنه خودمون را بشناسیم و مهمتر از اون بپذیریم. پذیرش و دوست داشتن خود می تونه زمینه پذیرش و دوست داشتن دیگری رو هم فراهم کنه، گاهی یک سری از انتخاب هایی که منجر به شکست می شه یکی از مهمترین دلایلش همین دوست نداشتن خود هست.
کتاب وضعیت آخر - تامس آ.هریس در این زمینه فوق العاده ست.
سه جلدی آیا تو آن گمشده ام هستی؟- باربارا دی آنجلیس در زمینه روابط عاطفی و انتخاب ها کتاب خیلی خوبیه.
میتونیم در مورد این کتاب ها هم بحث کنیم؟
Are you the one for me که فرمودید در مورد روابط این تفکر رو داره که در صورتی که یک رابطه مناسب نیست به هم بزنید. در حالی که خیلی از ایرانی ها فکر میکنند که طلاق گرفتن ننگ و ازدواج فردی که ازدواج نکرده با فردی که طلاق گرفته اشتباه است...
یکی از نکات خوب این کتاب بحث در مورد اسطوره های عشقی (ترجمه دقیق کلمه رو نمیدونم) هست... مثلا" اشاره میکنه خیلی ها فکر میکنند فقط و فقط یک عشق در جهان برای آنها آفریده شده و عشق را با هیچ انسان دیگری نمیتوان تجربه کرد... و این که اگر رابطه را به دلیلی مثل طلاق از دست دادیم دیگر نباید رابطه جدیدی داشته باشیم چون دیگر عشق واقعی برای ما وجود نخواهد داشت.
در مورد این که این کتاب بسیار عالی و بر اساس تجربه های نویسنده هست و در اون حتی به بعضی از اشتباهات خودش (مثل همین اسطوره عشقی) اشاره میکنه ولی خوب با تفکرات حاکم بر جامعه ما همه قسمت هاش قابل پیاده سازی نیست... مثلا" خیلی ها اعتقاد دارن با فردی که قبلا" رابطه داشته نباید رابطه داشت....
میتونیم در مورد این کتاب ها هم بحث کنیم؟
Are you the one for me که فرمودید در مورد روابط این تفکر رو داره که در صورتی که یک رابطه مناسب نیست به هم بزنید. در حالی که خیلی از ایرانی ها فکر میکنند که طلاق گرفتن ننگ و ازدواج فردی که ازدواج نکرده با فردی که طلاق گرفته اشتباه است...
یکی از نکات خوب این کتاب بحث در مورد اسطوره های عشقی (ترجمه دقیق کلمه رو نمیدونم) هست... مثلا" اشاره میکنه خیلی ها فکر میکنند فقط و فقط یک عشق در جهان برای آنها آفریده شده و عشق را با هیچ انسان دیگری نمیتوان تجربه کرد... و این که اگر رابطه را به دلیلی مثل طلاق از دست دادیم دیگر نباید رابطه جدیدی داشته باشیم چون دیگر عشق واقعی برای ما وجود نخواهد داشت.
خب ببینید هر کس دیدگاهی داره، باید بر اساس دیگاه خودش از بحث ها، کتاب و فیلم و ... استفاده کنه و بهره ببره و اگر جایی لازم می بینه که در تفکر و دیدگاه و چارچوبش تجدید نظر کنه این کار رو انجام بده، هرگز کتابی برای همه انسان ها، اندیشه ای برای تمام انسان ها و فیلمی برای تمام انسان ها وجود نداره. من یک نظر دارم و اون این هست که بهترین کار در وهله اول به جای صرف انرژی در جهت مخالفت با یک چیز غیر قابل تغییر اون انرژی رو در جهت انتخاب دیگری که مناسب با سلیقه ما هست صرف کنیم. (مثلا ما نمی تونیم این کتاب رو تغییر بدیم).
اما...
در حالی که خیلی از ایرانی ها فکر میکنند که طلاق گرفتن ننگ و ازدواج فردی که ازدواج نکرده با فردی که طلاق گرفته اشتباه است...
این همه طلاق که ایرانی هم هستند، ننگ هم نیست. حداقل من یا خیلی از کسانی که می شناسم وقتی یک خانوم یا آقایی که از همسرش جدا شده رو می بینند اون فرد رو ننگ به حساب نمی آرند. در مورد ازدواج فرد مجرد با فرد طلاق گرفته باز هم شاهد چنین ازدواج هایی بودیم و از قضا ازدواج های خوبی هم بودند.
بذارید یک مثال ملموس بگم: چند شب پیش یکی از دوستان دوران دبیرستانم که چند وقتی می شد بعد از سالهای دبیرستان دوباره همدیگرو پیدا کردیم. از زندگیش برام گفت. من به عنوان کسی می شناختمش که الان ازدواج کرده و فرزند کوچکی هم داره، برام تعریف کرد که هفده سالگی ازدواج کرده و مشکلات بسیار زیادی با شوهرش داشته (شکاکی و کتک و ...) در نهایت به جایی می رسه که حتی وقتی بچه اش رو به دنیا میاره شوهرش بچه رو از بیمارستان ازش می گیره و در نهایت هم از شوهرش جدا می شه (قصدم قضاوت اون آقا نیست, عیناً گفته ها رو نقل قول کردم). اما چند وقت بعد پسر عموش به خواستگاریش میاد و ازدواج می کنه و به تازگی هم فرزند دار شدند و بسیار از زندگیش راضی بود و می گفت گرچه خاطرات اون سالها هنوز گاهی آزارش می ده اما واقعا خوشبخته. لازم به ذکره این خانوم از یک خوونواده کرد هست که خب می دونید بسیار متعصب هم هستند.
مثال زدم که بدونید اینطور هم نیست که همه چیز صفر و یک باشه، ببینید الان بسیاری از تفکرات فقط در گفته ها هست در واقعیت تا حد زیادی اینطور نیست.
دلایل زیادی هست که دوستان تقریبا هر کس با توجه به تجربیات و طرز فکرش اونها رو بیان کرده....
دیدم زوجی رو که مثلا خانمی چون شغل شوهرش اصطلاحا در شان ایشون نیست داره ازش جدا میشه!؟
زوج دیگه به خاطر کتک کاری...یکی دیگه به خاطر اعتیاد...اونیکی به خاطر مسایل ج.ن.س... بوده طرف گفته از چهره همسرم خوشم نمیاد!؟!؟ یعنی مسایل ظاهری حتی بعد از ازدواج منجر به طلاق شده... خیلیها به خاطر مسایل اقتصادی و موارد دیگه.
نمی دونم از دوستان چند نفر بودند کهب دادسراها و دادگاهها و کلانتری ها رفته باشند... چقدر پرونده هست به خاطر فحش و درگیری و توهین و غیره... این نشون میده وعیت جامعه جدای بحث اقتصاد که خیلی مهمه، از لحاظ اخلاقی هم بشدت رنج میبره...
انتظارات جامعه ما خیلی بالار فته اما در مقابل کار چندانی برای براورده کردن اونها نشده...ناهنجاری های اجتماعی زیادی هم در جامعه بوجود امده... مثلا من انتظار دارم همه بهم احترام بزارند اما حوصله توقف پشت چراغ قرمز پیاده رو رو ندارم! یا اون یکی انتظار حقوق بالایی داره در حالی که از اون ور نمی خواد زیاد هم کار کنه!
دوستی داشتم که کلی دنبال کار مناسب گشت و اخر هم تو یکی از این استخدامی ها به عنوا کارشناس شبکه قبول شد... اما چی شد... به جای اینکه سر کار تلاش کنه و برای رشد خود و اداره و جامعه اش کار کنه شد یه ادم گشاد و ول خرج...تا چند ماه پیش حاضر بود زیر حقوق پایه بگیره و 12 ساعت کار کنه...الان به حقوق یک و نیم میلیونی راضی نیست و غر می زنه!... نتیجه اش میشه همین جامعه ای که الان توش هستیم... همه بی تفاوت به هم و فقط در فکر خود...
بله ایرادی نداره انتظارات بالا باشه اما به شرط رشد کل جامعه... جامعه بیشتر از اون که دچار مشکل اقتثصدی باشه دچار مشکل اجتماعی هست چرا که اصولا اجتماع هست که اقتصاد رو میسازه... وقتی اولین اصول فرهنگ اجتماعی رو ندرایم انتظار اقتصاد انچنانی رو می تونیم داشته باشیم!؟
مهـندس مسعود
26-01-2015, 18:13
بنده معتقد هستم فاصله گرفتن از زندگی سنتی ایرانیان و نقش های جدید و متفاوت مردان و زنان در خانه و جامعه دلیل اصلی کم شدن ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج است.
دلیل اصلی عدم ازدواج و ترجیح به مجرد بودن استقلال اقتصادی هستش . بیکاری مهمترین عامله .:n09:
مهـندس مسعود
26-01-2015, 18:22
دلیل اصلی عدم ازدواج و ترجیح به مجرد بودن استقلال اقتصادی هستش . بیکاری مهمترین عامله .:n09:
کشور به اندازه یک شغل برای هر خانواده شغل موجود دارد. مشکل اشتغال به دلیل تمایل خانواده ها برای اشتغال مرد و زن است که باعث می شود برخی خانواده ها دو فرد شاغل داشته باشند و برخی اصلا فرد شاغلی نداشته باشند.
کشور به اندازه یک شغل برای هر خانواده شغل موجود دارد. مشکل اشتغال به دلیل تمایل خانواده ها برای اشتغال مرد و زن است که باعث می شود برخی خانواده ها دو فرد شاغل داشته باشند و برخی اصلا فرد شاغلی نداشته باشند.
چه شغلی !!!!!! الان من با مدرک لیسانس بیکارم . تخصص هم انقدری دارم که با بقیه فرق کنم . اما کار نیست به خدا نیست که نیست !!!!!! مجبورم دست فروشی کنم . و کار ازاد .
کسی که کار دارد . همه مشکلات به واسطه کار حل میشود . اما کار نیست !
مهـندس مسعود
27-01-2015, 15:14
چه شغلی !!!!!! الان من با مدرک لیسانس بیکارم . تخصص هم انقدری دارم که با بقیه فرق کنم . اما کار نیست به خدا نیست که نیست !!!!!! مجبورم دست فروشی کنم . و کار ازاد .
کسی که کار دارد . همه مشکلات به واسطه کار حل میشود . اما کار نیست !
حرف بنده همین است. وقتی در خانواده هم مرد و هم زن قصد اشتغال دارد دیگر شغل کافی برای همه نیست ولی اگر خانواده ها به یک نفر شاغل (معمولا پدر خانواده) بسنده کنند شغل های بسیار زیادی آزاد خواهند شد و همه خانواده ها حداقل یک نفر شاغل را خواهند داشت. شما بگویید آیا انصاف است یک خانواده دو یا سه نفر شاغل داشته باشد و خانواده دیگر اصلا شاغلی نداشته باشد که شخص تحصیلکرده و متخصص مانند شما به دستفروشی مشغول باشد؟ اگر تعداد افراد تحصیلکرده کمتر می بود و اشتغال زنان کاهش می یافت شما می توانستید در محلی مناسب مشغول به کاری مناسب در راستای تحصیلات و تخصصتان بشوید.
آقا خلاصه بگم بیش از 80 درصد مشکلات مردم پوله وقتی نیست هزار تا مشکل بوجود میاد
الان خیلی از پسرها میخوان ازدواج کنن ولی وقتی فکر میکنن میبینن واقعا نمیشه مگه چرا بعضی ها هستن تواناییش رو دارن حالا یا وعض خانوادشون خوبه یا خودش یه کاره ای هست ولی اونایی که نه خانواده درست درمونی دارن نه خودشون کار درست و حسابی واقعا نمیتونن هر جا هم میری اول میگن کارت چیه چقدر پول داری خونتون کجاست بعضی ها خودشون رو میزنن به کوچه علی چپ میگن پول اصلا مهم نیست فردا که رفت محضر امضا کرد هزار تا چیز میخواد
بیکاری ، نداشتن امنیت کاری می تونه مهمترین دلیلش باشه (یا کار نیست یا اگه هم کاری باشه حقوقش چندر غازه و ...)
سخت گیری خانواده ها و بحث مهریه هم می تونه یکی از دلایلش باشه الان هرجا خواستگاری برید مهریه سنگین میخوان جدا از خونه ، ماشین و سایر چیزهای دیگه که از آدم طلب می کنند حالا پرداخت هزینه های سنگین عروسی هم بماند
من جوون با خودم فکر می کنم که چرا باید این همه سختی رو به جون بخرم ؟ با ازدواج چیرو به دست میارم که نمی تونم بدون ازدواج به دستش بیارم؟ و اگه هم چیزی رو بدست میارم به چه قیمتی؟
حرف بنده همین است. وقتی در خانواده هم مرد و هم زن قصد اشتغال دارد دیگر شغل کافی برای همه نیست ولی اگر خانواده ها به یک نفر شاغل (معمولا پدر خانواده) بسنده کنند شغل های بسیار زیادی آزاد خواهند شد و همه خانواده ها حداقل یک نفر شاغل را خواهند داشت. شما بگویید آیا انصاف است یک خانواده دو یا سه نفر شاغل داشته باشد و خانواده دیگر اصلا شاغلی نداشته باشد که شخص تحصیلکرده و متخصص مانند شما به دستفروشی مشغول باشد؟ اگر تعداد افراد تحصیلکرده کمتر می بود و اشتغال زنان کاهش می یافت شما می توانستید در محلی مناسب مشغول به کاری مناسب در راستای تحصیلات و تخصصتان بشوید.
چه دلیلی باعث میشه که زن و شوهر همزمان شاغل باشن؟
اگه حقوق ها درست و طبق قانون کار پرداخت بشه این مسائل هم پیش نمیاد
مثلا منی که سر کار میرم و ازدواج کردم با حقوق ماهی 500 هزار تومان میتونم خرج زندگیم رو بدم؟ اونم در جامعه ای که حقوق زیر 2 میلیون یعنی زیر خط فقر؟ خب طبیعیه که بقیه اعضای خانواده برای جبران اون 1.5 میلیون دنبال شغل بگردن و به قول شما شغل های زیادی رو اشغال کنند
کلا جهان سوم یعنی جامعه ایه که فکر و ایده ای پشت سرش نیست :
از پرداخت حقوق و مزایای کامل به کاگر طفره میرن و فکر می کنند زرنگی می کنند در حالی که نمی دونن دارن نادانی می کنند و از جاهای دیگه ضربه می بینند
مهـندس مسعود
31-01-2015, 16:51
چه دلیلی باعث میشه که زن و شوهر همزمان شاغل باشن؟
اگه حقوق ها درست و طبق قانون کار پرداخت بشه این مسائل هم پیش نمیاد
مثلا منی که سر کار میرم و ازدواج کردم با حقوق ماهی 500 هزار تومان میتونم خرج زندگیم رو بدم؟ اونم در جامعه ای که حقوق زیر 2 میلیون یعنی زیر خط فقر؟ خب طبیعیه که بقیه اعضای خانواده برای جبران اون 1.5 میلیون دنبال شغل بگردن و به قول شما شغل های زیادی رو اشغال کنند
کلا جهان سوم یعنی جامعه ایه که فکر و ایده ای پشت سرش نیست :
از پرداخت حقوق و مزایای کامل به کاگر طفره میرن و فکر می کنند زرنگی می کنند در حالی که نمی دونن دارن نادانی می کنند و از جاهای دیگه ضربه می بینند
اگر تعداد افراد شاغل کم شوند بودجه حقوق نسبت به تعداد افراد افزایش می یابد و می توانیم حقوق کارمندان را افزایش دهیم. شما مشاهده می کنید اکثر کارمندان در ادارات و شرکت ها وقت خود را تلف می کنند و سخت کار نمی کنند و لذا کارفرما ناچار به استخدام افراد بیشتر است که حقوق بین آنها پخش می شود. وقتی از کارمندان پرسیده می شود چرا کم کار می کنید می گویند حقوق ما ناچیز است و ارزش سخت کوشی ندارد.
اگر شرکتی 4 نفر را با حقوق 500 هزار تومان استخدام می کند تا روزانه هر کدام 2 ساعت مفید کار کنند با همین بودجه می توان 1 نفر را استخدام کرد و به وی 2 میلیون تومان حقوق داد و این شخص به واسطه حقوق مناسب 8 ساعت مفید کار خواهد کرد و همسر و سایر اعضای خانواده این شخص نیز نیازی به کار کردن ندارند و درآمد کل خانواده نیز یکسان باقی می ماند.
اگر تعداد افراد شاغل کم شوند بودجه حقوق نسبت به تعداد افراد افزایش می یابد و می توانیم حقوق کارمندان را افزایش دهیم. شما مشاهده می کنید اکثر کارمندان در ادارات و شرکت ها وقت خود را تلف می کنند و سخت کار نمی کنند و لذا کارفرما ناچار به استخدام افراد بیشتر است که حقوق بین آنها پخش می شود. وقتی از کارمندان پرسیده می شود چرا کم کار می کنید می گویند حقوق ما ناچیز است و ارزش سخت کوشی ندارد.
اگر شرکتی 4 نفر را با حقوق 500 هزار تومان استخدام می کند تا روزانه هر کدام 2 ساعت مفید کار کنند با همین بودجه می توان 1 نفر را استخدام کرد و به وی 2 میلیون تومان حقوق داد و این شخص به واسطه حقوق مناسب 8 ساعت مفید کار خواهد کرد و همسر و سایر اعضای خانواده این شخص نیز نیازی به کار کردن ندارند و درآمد کل خانواده نیز یکسان باقی می ماند.
چه راه حل هوشمندانه ای!!! از تعداد افراد شاغل بکاهیم تا برای بقیه افزایش حقوق داشته باشیم!!!
ازتون سوال دارم که شما تا حالا قانون کار رو مطالعه کرده اید؟ چون بنده دارم طبق قانون کار بحث می کنم
همینطوری نیست که از تعداد کارمندان و کارگران کم کنیم و تعداد آن ها طبق قاعده خاصی مشخص می شود که با مطالعه قانون کار می تونید اطلاعات لازم در این زمینه رو بدست بیارید
همین الان هم در حق کارگر و کارمند داره ظلم میشه و تعداد آن ها در یک مجموعه از تعداد نیرو مشخص شده در قانون کار کمتر هستش و از کارمند و کارگر داره بیگاری کشیده میشه وای به حال اینکه زمانی طرح شما در این مملکت اجرا بشه!!!
بیگاری کشیدن از کارگر و حقوق پایین که دربارش صحبت کردیم فقط یکی از هزاران مسئله هستش درباره موارد زیر چه دفاعی دارید؟
مسائلی مانند ندادن حق بیمه ، ندادن عیدی ، ندادن مرخصی سالیانه ، ندادن اضافه کار ، ندادن سنوات و ...
در ضمن وقتی به کارگر و کارمند حقوق پایین میدیم نباید انتظار کار مفید از اون ها رو داشته باشیم زمانی این مسئله معقول هستش که حقوق و تمام مزایا تمام و کمال به کارگر و کارمند پرداخت بشه
وقتی در کشوری زندگی می کنیم که به قانونی که خودشون نوشتند عمل نمی کنند و افرادی مانند شما از این بی قانونی و ظلم به کارگر و زیر پا گذاشتن قانون دفاع می کنید انتظار چه چیزی رو از جوانان داریم؟ ازدواج؟
مهـندس مسعود
31-01-2015, 21:03
چه راه حل هوشمندانه ای!!! از تعداد افراد شاغل بکاهیم تا برای بقیه افزایش حقوق داشته باشیم!!!
ازتون سوال دارم که شما تا حالا قانون کار رو مطالعه کرده اید؟ چون بنده دارم طبق قانون کار بحث می کنم
همینطوری نیست که از تعداد کارمندان و کارگران کم کنیم و تعداد آن ها طبق قاعده خاصی مشخص می شود که با مطالعه قانون کار می تونید اطلاعات لازم در این زمینه رو بدست بیارید
همین الان هم در حق کارگر و کارمند داره ظلم میشه و تعداد آن ها در یک مجموعه از تعداد نیرو مشخص شده در قانون کار کمتر هستش و از کارمند و کارگر داره بیگاری کشیده میشه وای به حال اینکه زمانی طرح شما در این مملکت اجرا بشه!!!
بیگاری کشیدن از کارگر و حقوق پایین که دربارش صحبت کردیم فقط یکی از هزاران مسئله هستش درباره موارد زیر چه دفاعی دارید؟
مسائلی مانند ندادن حق بیمه ، ندادن عیدی ، ندادن مرخصی سالیانه ، ندادن اضافه کار ، ندادن سنوات و ...
در ضمن وقتی به کارگر و کارمند حقوق پایین میدیم نباید انتظار کار مفید از اون ها رو داشته باشیم زمانی این مسئله معقول هستش که حقوق و تمام مزایا تمام و کمال به کارگر و کارمند پرداخت بشه
وقتی در کشوری زندگی می کنیم که به قانونی که خودشون نوشتند عمل نمی کنند و افرادی مانند شما از این بی قانونی و ظلم به کارگر و زیر پا گذاشتن قانون دفاع می کنید انتظار چه چیزی رو از جوانان داریم؟ ازدواج؟
زمانی که یک سامانه را بر اساس کم کاری و تنبلی کارمندان تاسیس می کنیم و قوانین تنبلی کارمندان را پیشفرض می گیرند اینچنین می شود. آن قوانین مشکل هستند.
زمانی که یک سامانه را بر اساس کم کاری و تنبلی کارمندان تاسیس می کنیم و قوانین تنبلی کارمندان را پیشفرض می گیرند اینچنین می شود. آن قوانین مشکل هستند.
بله حق با شماست!!! اصلا چرا همچین قوانین یا به قول شما چنین سامانه ای باید ایجاد بشه؟ مگه کارمند و کارگر اصلا حق و حقوقی دارند؟ اصلا برمیگردیم به دوران برده داری!!!
اصلا این مملکت این قدر کارمند نیاز نداره
سیستم رو IT بیس کنید و 50 درصد کارمندان را اخراج کنید.
سیستم سنتی منسوخ شده است. استخدام دولتی مردم رو تنبل کرده
saeed ssd
31-01-2015, 23:31
اصلا این مملکت این قدر کارمند نیاز نداره
سیستم رو IT بیس کنید و 50 درصد کارمندان را اخراج کنید.
سیستم سنتی منسوخ شده است. استخدام دولتی مردم رو تنبل کرده
همينجوريش تو این مملکت کار پیدا نمیشه و خیلیا بیکارن
بعد شما میگی سیستم رو IT بیس کنیم که یه درصدی از همین شغلهای موجود هم بپره:n36:
همينجوريش تو این مملکت کار پیدا نمیشه و خیلیا بیکارن
بعد شما میگی سیستم رو IT بیس کنیم که یه درصدی از همین شغلهای موجود هم بپره:n36:
این همه دولت قبل رفت استخدام کرد. چی شد؟ مشکل حل شد؟ تا کی میشه همه مردم رو استخدام دولت کرد؟
برید نگاه کنید کشور های پیشرفته کجا اینقدر کارمند دارند! طرف این همه میره دانشگاه و خودش الاف میکنه بعد هم میره پشت یک سیستم کاملا فارسی میشینه. که فقط نیاز به سواد خواندن و نوشتن داره
هیچ ربطی هم به درسش نداشته
خوب این چه کاری هست؟ باید شرکت های خصوصی واقعی درست بشن و با عدالت و برابری در مناقصه ها شرکت کنند. حقوق کارمند های شرکت های خصوصی بالا بره.
نه اینکه همه رو بکنید کارمند دولت
یک مشت ایده و سیستم عای عجیب و غریبی تو این مملکت داره پیاده میشه که سابقه نداشته در هیچ جای دنیا
Zeitgeist
31-01-2015, 23:45
- از اغلب انسان ها و نحوه ی تفکراتشان خوشم نمیاد؛ اونی که ازش خوشم بیاد هم مثل خودمه و بی علاقه.
- قادر به درک بسیاری از احساسات و نمایش احساسات نیستم.
- شک دارم که بتوانم فردی را راضی نگه دارم و یک خانواده را اداره نموده و فرزندانی دانشمند بار بیاورم. نمیخوام چند تا ابله دیگه به جامعه اضافه کنم که توی خیابون تربیت و فرهنگ رو آموختن و قادر به تفکر منطقی/علمی نیستند.
- عدم توان مناسب در تظاهر، دروغگویی، ریاکاری که برای حفظ یه رابطه به نظر میاد لازم باشن!
- از بچه ها و سر و صدا بیزارم.
- و در پایان بی علاقگی بسیار به روابط جنسی از هر نوعی با هر جنس...
در کل به تنهایی و سکوت علاقمندتر هستم و ترجیح میدم از هر چیزی به تنهایی (یا نهایتاً در جمعی از دوستان نه خیلی صمیمی) لذت ببرم. تنها چیزایی که بهم لذت میدن موزیک، قهوه، مطالعه، مطالب علمی، و فیلم و سریال ها و مستندهای علمی/تخیلی/معمایی/جنایی هستن.
نهایتاً یک یا چند نفر مثل خودم رو بتونم تحمل کنم که نه زیاد وراجی کنه و نه اهل احساسات باشه و با هم داخل یه خونه به صورت دوستانه و مسالمت آمیز، زندگی کنیم و پیگیر احوال همدیگه باشیم؛ بیشتر با هدف پیشگیری از اتفاقات. البته اگر ربات ها به حدی پیشرفت بکنن که بتونن مراقب احوال آدم باشن، مسلماً ترجیحش خواهم داد به داشتن یه سری انسان اطرافم...
:eh:
به نظر من اولویت استخدام ها باید با اقایون باشه تا خانم ها .
نه اینکه نذارن خانم ها کار کنند . بلکه اولویت رو به اقایون بدهند . مرد ها خرج زندگی میدهند و زندگی تشکیل میدهند .
کسانی که هم خانم و هم اقا کار میکنند بزرگترنی ظلم رو به جوانان بیکار میکنند . به نظرم باید فقط یا زن یا مرد اشتغال به کار داشته باشد .
Bobby Sands
01-02-2015, 11:01
احمقانه ترین اتفاقی که میتونه تو زندگی یک شخص بیوفته قطعا ازدواجه:n35:
مجردا قدر چیزی رو که دارن بدونن. من از وقتی که ازدواج کردم در عرض 4 سال نصف موهام سفید شد، تف به این زندگی...
Motaharri
01-02-2015, 11:07
- از اغلب انسان ها و نحوه ی تفکراتشان خوشم نمیاد؛ اونی که ازش خوشم بیاد هم مثل خودمه و بی علاقه.
- قادر به درک بسیاری از احساسات و نمایش احساسات نیستم.
- شک دارم که بتوانم فردی را راضی نگه دارم و یک خانواده را اداره نموده و فرزندانی دانشمند بار بیاورم. نمیخوام چند تا ابله دیگه به جامعه اضافه کنم که توی خیابون تربیت و فرهنگ رو آموختن و قادر به تفکر منطقی/علمی نیستند.
- عدم توان مناسب در تظاهر، دروغگویی، ریاکاری که برای حفظ یه رابطه به نظر میاد لازم باشن!
- از بچه ها و سر و صدا بیزارم.
- و در پایان بی علاقگی بسیار به روابط جنسی از هر نوعی با هر جنس...
اینایی که میگین نشانه های افسردیگی و انزواس.
جایزگینی لذت های در خلوت با لذت های اجتماعی.
اگر قبول ندارید مشخصات آدمای افسرده رو لیست کنین ببینید چقدر وجه اشتراک وجود داره.
انسان اگه امروز به این سطح علم رسیده به خاطر زندگی اجتماعی و تضارب آرا بوده.
وگرنه هیچ دلیلی وجود نداشته که دانشمندان کمکی به علم کنن و بخوان انسان ها زندگی بهتری داشته باشن.
سختی کشیدن و امید داشتن و درست کردن زندگی خود و دیگران هنره.
عقده شد یکی ازدواج کرده باشه و بگه من راضی هستم
Motaharri
01-02-2015, 13:18
عقده شد یکی ازدواج کرده باشه و بگه من راضی هستمعقده نیست، اینکه تو فضاهای مجازی دنبالشون بگردی صحیح نیست. چون این فضا برای انزوا طلبی گزینه خیلی مناسبیه. نمیگم هرکس تو فضا مجازی هست گوشه گیره ولی اکثرا اینطوری هستن و تمایل خاصی هم برای تشکیل زندگی که لازمه اش اجتماعی بودنه نشون نمیدن. انسان های درونگرا ازدواج های شادی ندارن و پس از یک مدتی بی تفاوت میشن.
عقده شد یکی ازدواج کرده باشه و بگه من راضی هستم
بنده ازدواج کردم راضی هم هستم :)
سطح رضایت هام از نارضایتی هام بیشتره
چون با چشم باز ازدواج کردم میدونستم با یک برهه از زندگیم دارم خداجافظی میکنم کاملا خبر داشتم چکار دارم میکنم و بعد افسوس هم نخوردم چون تصمیم گرفته شده بوده
مشکل اونایی که راضی نیستند اینه که دید و تفکرهاشون رو عوض نکردند
هر چیزی در زندگی فراز و نشیب دارد زندگی متاهلی هم همینطور
بنده روزهایی بود که ته جیبم تا زمانی که پول امده حسابم 10 تومن هم نبوده ! ولی زندگی رو چرخوندم
شما با زندگی متاهلی خود را باید وفق بدی، درکش کنی، حسش کنی و خودت را آماده کرده باشی و ازدواج کنی
روی هوا ازدواج میکنند دوستان بعد هم میگن مجردی یادش بخیر
به نظر من اولویت استخدام ها باید با اقایون باشه تا خانم ها .
نه اینکه نذارن خانم ها کار کنند . بلکه اولویت رو به اقایون بدهند . مرد ها خرج زندگی میدهند و زندگی تشکیل میدهند .
کسانی که هم خانم و هم اقا کار میکنند بزرگترنی ظلم رو به جوانان بیکار میکنند . به نظرم باید فقط یا زن یا مرد اشتغال به کار داشته باشد .
ماشالله تا دلت بخواد آقای بیکار داره جامعه
پس با حساب حرف شما هی اولویت بدن بهشون
ما میریم ته صف تا ابد!:n31:
چرا؟:n35: اصلا قابل قبول نیست:n37: من کار میخوام:n26: میگیرم، خوبشم میگیرم:n17: عمرا اگر جامو به یک آ ق آ بدم!:n33:
OMiD.1080p
01-02-2015, 15:53
سلام دوست عزیز....
حرف های منو به عنوان یک همسن , یک برادر بخون .
- قادر به درک بسیاری از احساسات و نمایش احساسات نیستم.
- شک دارم که بتوانم فردی را راضی نگه دارم و یک خانواده را اداره نموده و فرزندانی دانشمند بار بیاورم. نمیخوام چند تا ابله دیگه به جامعه اضافه کنم که توی خیابون تربیت و فرهنگ رو آموختن و قادر به تفکر منطقی/علمی نیستند.
به نظر میرسه این موضوع بیشتر برمیگرده به خودتون ... نه دیگران و همه ی افراد
شما کم و کاستی هایی در روابط اجتماعی دارید و دارید از همون ضربه میخوردید.
این تقصیر بقیه نیست . بلکه تفصیر خودت میتونه باشه .
شما حتی به خودت هم اطمینان نداری ( مطالب بالای خودت با رنگ قرمز ) بعد چطور توقع داری دیگران بخوان هم درکت کنن و هم مطابق میل شما رفتار کنن !؟
زندگی هیچ گاه مطابق خواسته ی انسان ها نبوده و نیست ( بوده اما خیلی کم )
خودت باید بسازیش .
- عدم توان مناسب در تظاهر، دروغگویی، ریاکاری که برای حفظ یه رابطه به نظر میاد لازم باشن!
- از بچه ها و سر و صدا بیزارم.
چرا اینو میگی ؟!
مگه امثال ماها داریم دروغ میگیم و ریا کاری میکنیم ! ( یا صحنه سازی میکنیم ! )
نه برادر من ... این حرفا نیست ... شما فوقش میگردی یک نفر رو پیدا میکنی که اینجوری نباشه ... اون آدم بده هم میره با یکی مثل خودش ... هر کی با یکی مثل خودش
چیزی که زیاده انتخابه . و البته هیچ اجباری هم در کار نیست و.
- و در پایان بی علاقگی بسیار به روابط جنسی از هر نوعی با هر جنس...
در پایان ببین دوست عزیز ...
من هم سن و سال خودتم... این مطالبی رو که شما گفتی رو هم چندین سال قبل من باهاش مواجه بودم ... دقیقا همین عقاید و طرز فکر ...
کاری که کردم واسه درست کردنش, یک بازنگری در روابط اجتماعیم کردم . به اصطلاح فیکسش کردم .
الان اطرافیانم همونجور با من رفتار میکنن که من باهاشون رفتار میکنم . رابطه متقابله .
و از همه مهمتر مجبورم این جمله تکراری رو بگم که : همه آدم ها مثل هم نیستن ...
شاید همین الانم شما به عقایدتون ایمان داشته باشید و فرض رو بر این بگیریم که چون دیگران بد هستن شما نیازی نمیبینی که حتی به این موضوع فکر کنی ...
ولی یک درصد هم فکر کن یک روز میاد که یک نفر مثل خودت رو پیدا میکنی ( جنس مخالف رو منظورمه ) اون موقع دیگه تازه شروع راه شما خواهد بود .
در کل به تنهایی و سکوت علاقمندتر هستم و ترجیح میدم از هر چیزی به تنهایی (یا نهایتاً در جمعی از دوستان نه خیلی صمیمی) لذت ببرم. تنها چیزایی که بهم لذت میدن موزیک، قهوه، مطالعه، مطالب علمی، و فیلم و سریال ها و مستندهای علمی/تخیلی/معمایی/جنایی هستن.
خب این چیزا رو که میگی منم الان توی همین موقعیت هستم . منتها گوشه گیر نیستم .
این جیزایی که گفتی خیلی خوبه . ولی فکرش رو بکن یک عمر بخوای این وضعیت رو تحمل کنی !!! واقعا هدف زندگی همینه ؟
فکرش رو بکن یک روز بخوان این چیزا رو ازت بگیرن . مثلا دیگه نه اینترنتی در کار باشه نه تلویزیونی ! اون موقع چه کار میکنی !؟
ولی فکرش رو بکن با اون کسی که دوستش داری بشینی همین تجربه هایی داشته باشی ! آیا لذت بخش تر نیست از تنهایی ؟
نهایتاً یک یا چند نفر مثل خودم رو بتونم تحمل کنم که نه زیاد وراجی کنه و نه اهل احساسات باشه و با هم داخل یه خونه به صورت دوستانه و مسالمت آمیز، زندگی کنیم و پیگیر احوال همدیگه باشیم؛ بیشتر با هدف پیشگیری از اتفاقات. البته اگر ربات ها به حدی پیشرفت بکنن که بتونن مراقب احوال آدم باشن، مسلماً ترجیحش خواهم داد به داشتن یه سری انسان اطرافم...
:eh:
این عقیده هم اصلا درست نیست . چون موقتی هستش .
بشین به این فکر کن که آیا همیشه میخوای اینجوری باشه ؟ مثلا موقعی که سنت بالا رفت بازم همین حرف رو تایید میکنی ؟
دوست و دوستی های این چنینی قطعا موقتی هستش . ( تجربه کردم که میگم )
در آخر بشین به این فکر که در 10 سال آینده وضعیتت چطور خواهد ؟ آیا اون موقع هم همین حرف ها رو میزنی !؟
اگر مخالف حرف های من بودی یا انتقادی داشتی میتونی توی پیغام خصوصی بهم بگی . خوشحال میشم راجع این موضوع کمی باهم صحبت کنیم .
موفق باشی
ماشالله تا دلت بخواد آقای بیکار داره جامعه
پس با حساب حرف شما هی اولویت بدن بهشون
ما میریم ته صف تا ابد!:n31:
چرا؟:n35: اصلا قابل قبول نیست:n37: من کار میخوام:n26: میگیرم، خوبشم میگیرم:n17: عمرا اگر جامو به یک آ ق آ بدم!:n33:
مگه دست خودته ؟:n02: (شوخی:n40:)
ای کاش انقدر کار در مملکت بود که هم جنس مذکر و مونث میتونستند کار کنند .و لذت میبردن :n40:
ازدواج خیلی خوبه... به خصوص که هر دو طرف همدیگر رو درک کنند و به هم کمک کنند... منتها این وسط جامعه شده پول... ببین نگاه یک فرد در این جامعه نسبت به فرد دیگه بر اساس پول شکل می گیره... شما میزان احترامی که برای یک ثروتمند قائلید برای یه فقیر قائل نیستید... چرا!؟ تا حالا شده خودتون رو جای یک فرد گرسنه بیکار و بیخانمان بذارید که تنها چیزی که براش مونده ابرو هست و به خاطر ابروش دستش رو جایی دراز نمی کنه...! چقدر بهش سخت میگذره... وای به روزی که دچار بیماری بشه...
در حالی ایمان میگه ارزش هر فرد به اندازه تقوای اوست... به اندازه انسانیت و وجدان و فرهنگ اوست...
من قبلا جایی کار می کردم روزی حدود 12 ساعت با رفت و برگشتش نزدیک 14 ساعت میشد! حقوق پایه رو در قبالش میگرفتم... وقتی خونه میومدم فقت وقت شام خوردن و چند دقیقه نشستن رو داشتم بعدش می خوابیدم تا صبح فرداش که برم دوباره سر کار... اون چند وقت اصلا چیزی به نام ازدواج به ذهنم نمی تونست خطور کنه!
الان تو ادارات دولتی طرف رو استخدام می کنند با پست سازمانی کارشناس الکترونیک... طرف کلا کارش میشه ثبت یه سری نامه و پرونده در قبال مسایل الکتریکی با روزی 7 ساعت کار... سر برج هم حقوقش رو میگیره دو برابر پایه حقوق کارگری. به علاوه مزایای خاص هر اداره... شما باشی کار دولتی رو انتخاب می کنی یا ازاد!؟
بله اون که میگید باید شرکت های خصوصی باشند و کار تخصصی بشه درسته اما برای اینجا نیست برادر... اینجا چی تخصصی هست اخه!؟ کارخونه میری میبینی کلا تولیداش رو فقط مونتاژ می کنه...موادش که از خارج میاد...رباتها و ماشینهاش از خارج میاد...مهندساشم که برای اموزش میرند خارج... نقشه و طرح و فرمول تولید هم که از خارج میاد...البته در قبال خروج ارز... خوب این کجاش تخصص هست!؟ به کارگرش هم در نهایت حقوق پایه رو میدند...طرف خیلی با مرام باشه یه صد تومن هم روش میذاره...
کار واقعا اگه مناسب ادم باشه خیلی مفید هست...کار انسان رو میسازه... می تونه تو مشکلات هم بهش کمک کنه... برای ازدواج هم که لازمه اساسی هست... ولی ... .
احمقانه ترین اتفاقی که میتونه تو زندگی یک شخص بیوفته قطعا ازدواجه:n35:
مجردا قدر چیزی رو که دارن بدونن. من از وقتی که ازدواج کردم در عرض 4 سال نصف موهام سفید شد، تف به این زندگی...
چرا طلاق نمیگیرید خودتون رو خلاص کنید؟
Bobby Sands
02-02-2015, 15:23
چرا طلاق نمیگیرید خودتون رو خلاص کنید؟
اگر میتونستم یک لحظه هم صبر نمیکردم ...
Zeitgeist
02-02-2015, 15:41
باز هم عزیزانی با توان روانشناسی از راه دور...
متأسفانه اغلب افراد، دنیا رو از دریچه ی تنگ پیشفرض های فکری و روانی خویش میبینن.
اینایی که میگین نشانه های افسردیگی و انزواس.
جایزگینی لذت های در خلوت با لذت های اجتماعی.
اگر قبول ندارید مشخصات آدمای افسرده رو لیست کنین ببینید چقدر وجه اشتراک وجود داره.
افسردگی یک "مشخصات خاص" ندارد که لیست کنید و درباره ی تمام افراد معنی دهد.
آیا بنده گفتم که از این وضعیت ناراضی هستم؟
انسان اگه امروز به این سطح علم رسیده به خاطر زندگی اجتماعی و تضارب آرا بوده.
وگرنه هیچ دلیلی وجود نداشته که دانشمندان کمکی به علم کنن و بخوان انسان ها زندگی بهتری داشته باشن.
سختی کشیدن و امید داشتن و درست کردن زندگی خود و دیگران هنره.
زندگی اجتماعی و ایجاد و گسترش زبان، به گسترش دانش کمک کرده، ولی تمام دانشمندان با هدف خدمت به بشریت یا برای خوشحالی عده ی دیگری کار نمیکردن و بسیاری فقط به خاطر لذت شخصی از علم و حل کردن معماها بوده و هست. این دید سطحی نگرانه ای بر اساس عدم دانش است که عنوان نمودید...
سلام دوست عزیز....
حرف های منو به عنوان یک همسن , یک برادر بخون .
:mellow:
به نظر میرسه این موضوع بیشتر برمیگرده به خودتون ... نه دیگران و همه ی افراد
مگه من خلاف این رو گفتم؟
شما کم و کاستی هایی در روابط اجتماعی دارید و دارید از همون ضربه میخوردید.
من از بسیاری از مردم خوشم نمیاد و در روابط اجتماعی، با توجه به اینکه قادر به درک خزعبلات بسیار ابلهانه ای که اونها میپسندن نیستم (از مطالب مورد علاقه ـشون تا موسیقی هایی که میپسندن و غیره)، پس اصولاً هیچ حرفی برای گفتن در جمع چنین افرادی ندارم و از هم-نشینی باهاشون جداً لذت نمیبرم.
ترجیح میدم با افراد کمتری که درکشون میکنم و درکم میکنن معاشرت داشته باشم تا با یک جمع کثیری از عوام نادان! به نظر خودم "ضربه ای" نخوردم در گذشته، حال، یا آینده از چندان همنشین نشدن با ابلهان!
شما حتی به خودت هم اطمینان نداری ( مطالب بالای خودت با رنگ قرمز ) بعد چطور توقع داری دیگران بخوان هم درکت کنن و هم مطابق میل شما رفتار کنن !؟
مگه من گفتم میخوام کسی مطابق میل من رفتار کنه؛ درواقع بنده به شخصه به شدت مخالف روابط در جوامع مذهبی و سنتی هستم که یک طرف، فقط به عنوان جنس مصرفی خرید و فروش میشه و قراره با میل "مرد" مطابق بشه و اصولاً مغز خویش رو تعطیل کنه طبق دستوراتی از مردانی خشن در آسمان!
زندگی هیچ گاه مطابق خواسته ی انسان ها نبوده و نیست
دقیقاً به همین دلیل من ترجیح میدم تنها با افرادی باشم که مشابه خودم هستن تا زندگی مطابق خواسته ی من باشه: سکوت و کم وراجی کردن های بیهوده و احساسی ابلهانه...
چرا اینو میگی ؟!
مگه امثال ماها داریم دروغ میگیم و ریا کاری میکنیم ! ( یا صحنه سازی میکنیم ! )
نه برادر من ... این حرفا نیست ... شما فوقش میگردی یک نفر رو پیدا میکنی که اینجوری نباشه ... اون آدم بده هم میره با یکی مثل خودش ... هر کی با یکی مثل خودش
چیزی که زیاده انتخابه . و البته هیچ اجباری هم در کار نیست و.
همه ی انسان ها دروغ گفته و میگن؛ این یک واقعیت بشر است که جزئی جدایی ناپذیر از هوش ماست که انسان رو تعریف میکنه (بحث طولانی ای هست). قرار نیست دروغگویی همواره یک صفت "بد" باشد.
پیشفرض های فکری و خیالی شما، قرار نیست واقعیات جوامع انسانی باشند.
در پایان ببین دوست عزیز ...
من هم سن و سال خودتم... این مطالبی رو که شما گفتی رو هم چندین سال قبل من باهاش مواجه بودم ... دقیقا همین عقاید و طرز فکر ...
کاری که کردم واسه درست کردنش, یک بازنگری در روابط اجتماعیم کردم . به اصطلاح فیکسش کردم .
الان اطرافیانم همونجور با من رفتار میکنن که من باهاشون رفتار میکنم . رابطه متقابله .
و از همه مهمتر مجبورم این جمله تکراری رو بگم که : همه آدم ها مثل هم نیستن ...
"منم اینطور بودم حالا اونطورم، تو بدی و من مطئنم که من خوبم" <- این رو این روزا زیاد میشنوم، فکر کنم مدل جدید قانع نمودن طرف مقابل در مَباحثه که بگن "آره من همه ی اینا رو تجربه کردم و الان خیلی پیشرفته تر از تو هستم"...
بهش میگن: "برداشت خودخواسته و تعصب خود-صادق-بینی"! اینکه شما از نظرت یه چیزی خوبه، قرار نیست از نظر دیگران هم عالی باشه و به نتیجه ی مشابه شما دست یابند.
شاید همین الانم شما به عقایدتون ایمان داشته باشید و فرض رو بر این بگیریم که چون دیگران بد هستن شما نیازی نمیبینی که حتی به این موضوع فکر کنی ...
ولی یک درصد هم فکر کن یک روز میاد که یک نفر مثل خودت رو پیدا میکنی ( جنس مخالف رو منظورمه ) اون موقع دیگه تازه شروع راه شما خواهد بود .
من هیچگاه نگفتم دیگران بد هستن؛ بنده فرمودم و منظورم این بود که اغلب مردم ابلهند! :)
حالا چرا فقط "جنس مخالف"؟ باز هم پیشفرض های فکری شما از "خوب"؟
این جیزایی که گفتی خیلی خوبه . ولی فکرش رو بکن یک عمر بخوای این وضعیت رو تحمل کنی !!! واقعا هدف زندگی همینه ؟
آری
هدف زندگی از نظر طبیعت: تولید مثل، بازنشر ژن های موفق، پیشبرد انتخاب طبیعی.
من ترجیح میدم از این فرصتی که به واسطه ی شانس از طبیعت به دست آوردم، برای تصور به چیزی فراتر از "امیال حیوانی و تولید مثل" (هرچند که تا حد بالایی همچنان برده ی غرایزیم) و بهینه تر استفاده کنم برای درک جهان و لذت بردن از زنده بودن؛ نه اینکه همون کاری رو بکنم که صدها میلیون سال انجام شده!
اتم های درون بدن من، 13.75 میلیارد سال طول کشیده تا این فرم رو بر اساس شانس و اتفاقی بس عظیم بدست بیارن و بشن مغز نسبتاً هوشمند من. تصور میکنم که واقعاً یک اسراف و اتلاف عظیمی خواهد بود اگر که این پتانسیل عظیم رو به پای افکار و اعمال طبیعی بازمانده از دوران زندگی روی درخت ها، به هدر بدم.
روابط اجتماعی با افراد لایق، متمدن، و تحصیلکرده خوبه و به بالا رفتن دانش و بهبود نحوه ی تفکر فرد کمک میکند، ولی بخش بزرگی از غرایز و رفتارهایی که در ما از اجداد حیوانمان باقی مانده، به واقع که مناسب یک جامعه ی مدرن نیستند و دیر یا زود شاید بشر به این نتیجه برسه که برخی رو از ریشه پاک کنه تا به این وضعیت لجن متوحش جهان و فرهنگ فعلی، پایان داده بشه.
فکرش رو بکن یک روز بخوان این چیزا رو ازت بگیرن . مثلا دیگه نه اینترنتی در کار باشه نه تلویزیونی ! اون موقع چه کار میکنی !؟
آن روز احتمالاً مغز من مُرده است زیرا چنین چیزی عملاً احتمال رخ دادنش بسیار پایینه. اینترنت و tv و فیلم برای من نوعی سرگرمی هستن و تمام وقتم به اینها نمیره (تازه فقط بعضی محتواها رو میپسندم و از درام و داستان های ابلهانه و اغلب reality shows متنفرم)! مسلماً چیزایی مثل موسیقی و علم، به این راحتی، مثل این نحوه سؤالات خزعبل "اگر روزی فلان بشه فولون بشه"، از زندگی ما حذف نخواهند گردید.
ولی فکرش رو بکن با اون کسی که دوستش داری بشینی همین تجربه هایی داشته باشی ! آیا لذت بخش تر نیست از تنهایی ؟
خیر
بشین به این فکر کن که آیا همیشه میخوای اینجوری باشه ؟ مثلا موقعی که سنت بالا رفت بازم همین حرف رو تایید میکنی ؟
آری میخوام همیشه اینطور باشه. دارم روی برخی سازها هم کار میکنم که عالی هستن و لذتی بی نهایت به انسان میدن که حاضر نیستم این لذت ها رو با هیچ چیزی جایگزین کنم.
ترجیح میدم از زندگیم طوری که میخوام لذت ببرم و با افرادی که میپسندم و ازشون چیزی می آموزم نشست و برخواست کنم تا اینکه با یک فردی که احتمالاً بیشتر اوقات باعث رنجش روانی برای من خواهد شد، دائماً زندگی کنم!
wow اصلاً تصور چنین چیزی هم وحشتناکه که بخوام یک نفر رو دائم در کنارم داشته باشم و بخش بسیار weird و عجیب ماجرا هم تصور این هست که بخوام احساسات مصنوعی بروز بدم و احساسی باشم! کابوس من خواهد بود چنین موقعیتی (همینطور که هست در زندگی روزمره و واقعاً هیچی ندارم بگم دربرابر سخنان احساسی مردم! لغات مناسب نمیتونم پیدا کنم چون اصولاً درکشون نمیکنم). بخش وحشتناک ترش بچه ها خواهند بود!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست و دوستی های این چنینی قطعا موقتی هستش . ( تجربه کردم که میگم )
فکر نمیکنم دوستی که واقعاً "دوست" باشه و از هم-صحبتی با هم لذت ببرید، انقدرا هم موقت باشه. به هر حال هم-صحبت همیشه میشه پیدا کرد برای گذران وقت...
در آخر بشین به این فکر که در 10 سال آینده وضعیتت چطور خواهد ؟ آیا اون موقع هم همین حرف ها رو میزنی !؟
من متأسفانه همچون شما قادر به پیشگویی نیستم... :eh:
و توصیه ی بنده به شما: قرار نیست همه همچون شما تفکر کنن و هرآنچه به نظر شخص شما ممکنه خوب و عالی باشه، از نظر دیگران هم همینگونه باشه. سیم کشی مغزها متفاوته و باعث تفاوت نحوه ی تفکرات میشه.
مرتبط: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در پایان هم لازم به ذکره که بنده از ابتدا قصد بحث و جدل با کسی رو نداشتم و درواقع حوصله ی این کارا رو دیگه ندارم. فقط نظراتم رو گفتم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته هر دو level ها (سطوح) مختلفی دارن و قرار نیست هر فرد دارای این ویژگی ها، تمامی خصوصیات رو به طور کامل و 100% بروز بده. "بیماری" هم در بسیاری موارد نیستن و برخی جاها، به اشتباه معنی شدن یا در دسته بندی های اشتباهی قرار دارن.
دیشب داشتیم بر میگشتیم خونه .یکی از دوستای قدیمیم رو دیدم که قرار بود عروسی کنه امسال.نامزد بود 1 ساله. گفتش بهم زدیم.گفتم چرا؟ گفتش تو این دوره زمونه آدم خرج خودش به تنهایی رو به زور در میاره چه برسه به 2 نفر.
Captain_America
16-03-2015, 14:47
دیشب داشتیم بر میگشتیم خونه .یکی از دوستای قدیمیم رو دیدم که قرار بود عروسی کنه امسال.نامزد بود 1 ساله. گفتش بهم زدیم.گفتم چرا؟ گفتش تو این دوره زمونه آدم خرج خودش به تنهایی رو به زور در میاره چه برسه به 2 نفر.
خرج و مخارج بهانه است، یه نفر تو زندگی مشترک اونقدر خرج اضافه نمیکنه که کسی فکر کنه دو برابر میشه مثلا کرایه خونه رو انگار میخوان دوبرابر بدن.
خرج و مخارج بهانه است، یه نفر تو زندگی مشترک اونقدر خرج اضافه نمیکنه که کسی فکر کنه دو برابر میشه مثلا کرایه خونه رو انگار میخوان دوبرابر بدن.
اگه فرضیه شما این باشه که هر کدوم الان دارن مجردی در خونه خودشون زندگی می کنند و از همه خرج و مخارج بر میان بله درسته هزینه ها دو برابر نمیشه بعد از ازدواج و حتی هزینه مجموع کمتر هم میشه (و در حالتی که یک نفر چنین شرایطی داشته باشه باز هم هزینه بطور محسوس زیادتر نخواهد شد). مسئله اینجاست این شاید فقط برای 1 درصد یا کمتر از جامعه صدق کنه! اکثریت افراد قبل از ازدواج (بازه سنی 20-30 سال) پیش والدینشون زندگی می کنند و نه کرایه خونه میدن نه پول آب و برق و ... و باز هم از پس مخارج خودشون به زور بر میان (و خیلی ها که بر نمیان و هنوز نیازمند خانواده هستند). برای اون افراد هزینه ازدواج و زندگی مشترک و ... بیشتر از دو برابر هزینه های فعلی میشه که خودشون پرداخت می کنند.
Captain_America
16-03-2015, 15:05
اگه فرضیه شما این باشه که هر کدوم الان دارن مجردی در خونه خودشون زندگی می کنند و از همه خرج و مخارج بر میان بله درسته هزینه ها دو برابر نمیشه بعد از ازدواج و حتی هزینه مجموع کمتر هم میشه (و در حالتی که یک نفر چنین شرایطی داشته باشه باز هم هزینه بطور محسوس زیادتر نخواهد شد). مسئله اینجاست این شاید فقط برای 1 درصد یا کمتر از جامعه صدق کنه! اکثریت افراد قبل از ازدواج (بازه سنی 20-30 سال) پیش والدینشون زندگی می کنند و نه کرایه خونه میدن نه پول آب و برق و ... و باز هم از پس مخارج خودشون به زور بر میان (و خیلی ها که بر نمیان و هنوز نیازمند خانواده هستند). برای اون افراد هزینه ازدواج و زندگی مشترک و ... بیشتر از دو برابر هزینه های فعلی میشه که خودشون پرداخت می کنند.
پس مشکل این افراد مخارج ازدواج نیست مشکلاتشون بزرگ تر از این چیزهاست، من الان سالهاست که مستقل دارم زندگی میکنم وابسته مالی به کسی نیستم با هر حقوق و درآمدی هم که شما حساب کنی میشه آدم رو پای خودش بایسته، پسری (یا بهتره بگیم مرد بالغی) که تو 20 تا 30 سالگی خونه والدینش باشه حیفه که اسم مرد روش باشه چه برسه اینکه بخواد زن هم بگیره.
پس مشکل این افراد مخارج ازدواج نیست مشکلاتشون بزرگ تر از این چیزهاست، من الان سالهاست که مستقل دارم زندگی میکنم وابسته مالی به کسی نیستم با هر حقوق و درآمدی هم که شما حساب کنی میشه آدم رو پای خودش بایسته، پسری (یا بهتره بگیم مرد بالغی) که تو 20 تا 30 سالگی خونه والدینش باشه حیفه که اسم مرد روش باشه چه برسه اینکه بخواد زن هم بگیره.
این هم از اون حرف هاست. در این شرایط خیلی بد اقتصادی کشور و این نرخ تورم و بیکاری بسیار گسترده شما می فرمایید با هر حقوق و درآمدی آدم میشه روی پای خودش بایسته و کلا مستقل زندگی کنه. واضحه شما اصلا اون روی جامعه رو ندیدید که اینقدر راحت میگید حیفه اسم مرد روی افرادی باشه که جامعه و کشورش به این صورت بهش خیانت کردند (به والدینشون گفتند تا میتونید بچه بیارید و بهشون وعده های افسانه ای دادند و حالا که این بچه ها به سن اشتغال رسیدند اون صنعت و ساختاری نیست که بتونه جوابگوی این همه جوان آماده کار باشه).
اینکه برای هر شغل 500 هزار تومانی در کشور که به زور هزینه رفت و آمد به سر کار رو تامین می کنه، 20-30 نفر اقدام می کنند و اکثرشون هم حداقل لیسانس رو دارند ربطی به "حیف بودن اسم مرد" روی اون افراد نداره. بی ارتباط نیست این همه مشکلات اقتصادی کشور در این دهه و به سن اشتغال رسیدن دهه 60 ای هایی که با وعده های افسانه ای بمب رشد جمعیت بودند. خیلی از همین افرادی که نمی تونند مستقل باشند و شما میگید لایق اسم مرد نیستند در روز خیلی بیشتر از امثال من و شما کار می کنند و زحمت می کشند.
Captain_America
16-03-2015, 15:29
این هم از اون حرف هاست. در این شرایط خیلی بد اقتصادی کشور و این نرخ تورم و بیکاری بسیار گسترده شما می فرمایید با هر حقوق و درآمدی آدم میشه روی پای خودش بایسته و کلا مستقل زندگی کنه. واضحه شما اصلا اون روی جامعه رو ندیدید که اینقدر راحت میگید حیفه اسم مرد روی افرادی باشه که جامعه و کشورش به این صورت بهش خیانت کردند (به والدینشون گفتند تا میتونید بچه بیارید و بهشون وعده های افسانه ای دادند و حالا که این بچه ها به سن اشتغال رسیدند اون صنعت و ساختاری نیست که بتونه جوابگوی این همه جوان آماده کار باشه).
اینکه برای هر شغل 500 هزار تومانی در کشور که به زور هزینه رفت و آمد به سر کار رو تامین می کنه، 20-30 نفر اقدام می کنند و اکثرشون هم حداقل لیسانس رو دارند ربطی به "حیف بودن اسم مرد" روی اون افراد نداره. بی ارتباط نیست این همه مشکلات اقتصادی کشور در این دهه و به سن اشتغال رسیدن دهه 60 ای هایی که با وعده های افسانه ای بمب رشد جمعیت بودند. خیلی از همین افرادی که نمی تونند مستقل باشند و شما میگید لایق اسم مرد نیستند در روز خیلی بیشتر از امثال من و شما کار می کنند و زحمت می کشند.
همه چی برمیگرده به اینکه بچه از اول چطور تربیت شده باشه من از وقتی یادم هست از مدرسه که تعطیل میشدم میرفتم مغازه کمک دست آقام تا شب که باهاش برمیگشتم خونه، بعدش هم که به سن راهنمایی و دبیرستان رسیدم هر سال تابستون سر یه حرفه ای بودم از مکانیکی تا نقاشی و نجاری و... ، بعدش هم که دانشگاه شهرستان قبول شدم از خونه رفتم و تا الان مستقل هستم، شرایط تربیت من ازم یه آدم مسئولیت پذیر و مستقل ساخته مگر نه با مدرک کارشناسی ارشد هم که من دارم یه کیلو سبزی هم جایی نمیدادن.
اون افراد هم که شما میگی اگه هر کاری رو از سن کم شروع کرده بودن الان استادکار شده بودن واسه خودشون چندتا خانواده رو هم نون میدادن. مشکل از تربیتشون هست در درجه اول درجه دوم هم خودشون که کاری برای تغییر این شرایط نمیکنن.
titan.ity
16-03-2015, 16:08
همه چی برمیگرده به اینکه بچه از اول چطور تربیت شده باشه من از وقتی یادم هست از مدرسه که تعطیل میشدم میرفتم مغازه کمک دست آقام تا شب که باهاش برمیگشتم خونه، بعدش هم که به سن راهنمایی و دبیرستان رسیدم هر سال تابستون سر یه حرفه ای بودم از مکانیکی تا نقاشی و نجاری و... ، بعدش هم که دانشگاه شهرستان قبول شدم از خونه رفتم و تا الان مستقل هستم، شرایط تربیت من ازم یه آدم مسئولیت پذیر و مستقل ساخته مگر نه با مدرک کارشناسی ارشد هم که من دارم یه کیلو سبزی هم جایی نمیدادن.
اون افراد هم که شما میگی اگه هر کاری رو از سن کم شروع کرده بودن الان استادکار شده بودن واسه خودشون چندتا خانواده رو هم نون میدادن. مشکل از تربیتشون هست در درجه اول درجه دوم هم خودشون که کاری برای تغییر این شرایط نمیکنن.
الان اون کسی که مغازه آقاش نبوده بره از بچگی کار کنه مهارتش رو سعی کرده تو زمینه های مختلف کسب کنه درسش رو خونده دانشگاهش رو رفته والان دنبال کار هست ولی کاری نتونسته پیدا کنه باید بره بمیره ؟ یا تربیتش ایراد داشته ؟
دقیقا باید چی کار کنه برای تغییر شرایط ؟!
لطفا کل جامعه رو بر اساس زندگی شخصی خودتون نسنجین ! چون من تونستم بقیه هم حتما میتونسن و اگر نتونستن مشکل از خودشون بوده؟! ااحتمالا اگر شما از نظر مالی نمیتونستین مستقل بشین اعتقاد دارشتین چون شما نتونستین حتما بقیه هم نمی تونن و در این حالت قطعا جامعه یه مشکلی داره!!
همه چی برمیگرده به اینکه بچه از اول چطور تربیت شده باشه من از وقتی یادم هست از مدرسه که تعطیل میشدم میرفتم مغازه کمک دست آقام تا شب که باهاش برمیگشتم خونه، بعدش هم که به سن راهنمایی و دبیرستان رسیدم هر سال تابستون سر یه حرفه ای بودم از مکانیکی تا نقاشی و نجاری و... ، بعدش هم که دانشگاه شهرستان قبول شدم از خونه رفتم و تا الان مستقل هستم، شرایط تربیت من ازم یه آدم مسئولیت پذیر و مستقل ساخته مگر نه با مدرک کارشناسی ارشد هم که من دارم یه کیلو سبزی هم جایی نمیدادن.
اون افراد هم که شما میگی اگه هر کاری رو از سن کم شروع کرده بودن الان استادکار شده بودن واسه خودشون چندتا خانواده رو هم نون میدادن. مشکل از تربیتشون هست در درجه اول درجه دوم هم خودشون که کاری برای تغییر این شرایط نمیکنن.
پس به نظر شما هر کسی که بیکاره، درآمد مناسب نداره، وضعیتش مساعد نیست و ... مشکل از جامعه و تورم و اقتصاد ضعیف و صنعت تقریبا ناچیز و مصرف کننده بودن کشور و بحران جمعیت بالا و ... نیست، مشکل از تربیت نامناسب افراد است که مسئولیت پذیر بار نیومدن و اینکه خودشون تنبل هستند و کاری نمی کنند! اینکه قشر عظیمی دارن در روز چهار شیفت پاره وقت و هفت روز هفته می کنند ولی وضعشون خیلی بد است دلیلش "تربیت خانوادگی ضعیف" است.
دقیقا همون حرفی که در طول تاریخ در همه جهان، افرادی که وضعشون خوب بوده به فقیرها زدند و می زنند: تقصیر خودتونه که وضعتون بده. شما کار کنین و زحمت بکشین به اندازه کافی، وضعتون خوب میشه! اگه نشد حیفه روی شما اسم مرد بذارن! جدا از اینکه حرف های شما "مردسالارانه" و "زن ستیزانه" است وقتی میگید "مردی که فلان طور نباشه مرد نیست" ، شما Classist و Elitist هم هستید و از روی وضعیت مالی افراد درباره "تربیت خانوادگی" اونها قضاوت می کنید.
اگه میشه توضیح بدین چرا خیلی از افرادی که در کشور به قول شما "درست تربیت نشدن" و "خودشون کاری برای تغییر شرایط نمی کنن" ، وقتی مهاجرت می کنند به کشورهایی مثل سوئد، استرالیا، کانادا و ... ، همه مشکلاتشون حل میشه؟ میرن سر کار و درآمد مناسب دارند و زندگیشون هم خوب میشه همزمان با ساعت ها و فشار کاری بسیار کمتر، و بعضی هاشون که در ایران حتی براشون شغل کارمندی هم نیست در اونجا استاد دانشگاه یا محققان درجه یک صنعتی هم می تونند بشن؟
OMiD.1080p
16-03-2015, 16:51
همه چی برمیگرده به اینکه بچه از اول چطور تربیت شده باشه من از وقتی یادم هست از مدرسه که تعطیل میشدم میرفتم مغازه کمک دست آقام تا شب که باهاش برمیگشتم خونه، بعدش هم که به سن راهنمایی و دبیرستان رسیدم هر سال تابستون سر یه حرفه ای بودم از مکانیکی تا نقاشی و نجاری و... ، بعدش هم که دانشگاه شهرستان قبول شدم از خونه رفتم و تا الان مستقل هستم، شرایط تربیت من ازم یه آدم مسئولیت پذیر و مستقل ساخته مگر نه با مدرک کارشناسی ارشد هم که من دارم یه کیلو سبزی هم جایی نمیدادن.
اون افراد هم که شما میگی اگه هر کاری رو از سن کم شروع کرده بودن الان استادکار شده بودن واسه خودشون چندتا خانواده رو هم نون میدادن. مشکل از تربیتشون هست در درجه اول درجه دوم هم خودشون که کاری برای تغییر این شرایط نمیکنن.
همون طور که گفته شد , شرایط افراد مثل هم نیست .
درسته شما از بچگی با پدرتون کار میکردید ولی اینو در نظر بگیرید خیلی از افراد یا پدرشون در قید حیات نبودن , یا هم پدرشون واسه خودش کار نمیکرده که بخواد فرزندش رو هم وارد کار خودش کنه .
همین الان خیلی ها رو دارم میبینم پول یک هزار تومانی شارژ تلفن همراهشون رو ندارن , و دست شون تو جیب پدر و مادرشون هست .
OMiD.1080p
16-03-2015, 17:09
در این شرایط خیلی بد اقتصادی کشور و این نرخ تورم و بیکاری بسیار گسترده .............
عاقا ...
مشکلات جامعه , تورم , افتصــاد ضعیفــ و ... ربطی به این موضوع نداره که طرف بخواد بر این اساس تــصمیم بگیره ازدواج بکنه یا نکنه .
چون , با این شرایط حاکم هر روز بدتر از دیروز بدتر نشه , بهنــر هم نمیشه .
اینکه بخوایم منتظر باشیم تا یکـــ روزی که آیا مملکتون سر و سامون بگیره و بعد ما بخوایم ازدواج بکنیم , به نظر منطقــی میاد ؟
این وسط فقط آدم پیر تر میشه و دیگه ازدواج و زندگــی مشترک اون کیفیت و نشاط رو نخواهد داشت . ( منظور سن بالای ازدواج )
اینجوری دیگه وقتی ازدواج میکنن بهشون نمیگن پیرمرد پیر زن .
اینکه دو نفر بخوان واقعا زندگی مشترک رو استارت بزنن , این چیزها اصلا به چشم نمیاد .
فوقش شب نون خالی میخورن . میمونه یک اجاره خونه . من دیگه نهایتش رو گفتم . ( در این رابطه بحث زیاد است که خارج از حوصله ی تاپیک هستش )
به نظر من باز چیزی که توی چند سال دارم میبینم که داره ضربه میزنه به ازدواج نکردن یا ازدواج ناموفق , دو نفر نمیتونن به هم دیگه اعتماد داشته باشن ( بابت خیلی از مسائل )
Captain_America
16-03-2015, 17:22
الان اون کسی که مغازه آقاش نبوده بره از بچگی کار کنه مهارتش رو سعی کرده تو زمینه های مختلف کسب کنه درسش رو خونده دانشگاهش رو رفته والان دنبال کار هست ولی کاری نتونسته پیدا کنه باید بره بمیره ؟ یا تربیتش ایراد داشته ؟
دقیقا باید چی کار کنه برای تغییر شرایط ؟!
لطفا کل جامعه رو بر اساس زندگی شخصی خودتون نسنجین ! چون من تونستم بقیه هم حتما میتونسن و اگر نتونستن مشکل از خودشون بوده؟! ااحتمالا اگر شما از نظر مالی نمیتونستین مستقل بشین اعتقاد دارشتین چون شما نتونستین حتما بقیه هم نمی تونن و در این حالت قطعا جامعه یه مشکلی داره!!
اگه هدفش بازار باشه هر جایی شما برید شاگرد مغازه نوجون میخوان نوجون هم که خرجی نداره همش میشه سود خالص و تجربه که اهمیتش خیلی زیادتره، اگه دنبال حرفه هم باشه باز همینطور کلی کار مناسب هست از لوله کشی تا کابینت سازی و تعمیرکاری همش هم بعد چند سال که شدید استاد کار اسمتون که سر زبون افتاد مردم هستن که میان دنبال شما با شرایطی که شما تعیین میکنید. واسه خانوم ها هم آرایشگرها و خیاطهای زنانه و... از چندتا مدیرکل هم درآمدشون بیشتره اینجور که معلومه.
اگه منظورتون از درس خوندن اون چیز بیخودی هستش که تو دانشگاه ها یاد میدن خودتون قضاوت کنید اصلا ارزش این رو داره آدم وقتش رو صرفش کنه؟ به امید اینکه با اون مدرک جایی کار مناسب گیرش بیاد؟
هیچ مهارتی و هیچ چیز بدرد بخوری در هیچ دانشگاهی وجود نداره دنبالش نگردید.
پس به نظر شما هر کسی که بیکاره، درآمد مناسب نداره، وضعیتش مساعد نیست و ... مشکل از جامعه و تورم و اقتصاد ضعیف و صنعت تقریبا ناچیز و مصرف کننده بودن کشور و بحران جمعیت بالا و ... نیست، مشکل از تربیت نامناسب افراد است که مسئولیت پذیر بار نیومدن و اینکه خودشون تنبل هستند و کاری نمی کنند! اینکه قشر عظیمی دارن در روز چهار شیفت پاره وقت و هفت روز هفته می کنند ولی وضعشون خیلی بد است دلیلش "تربیت خانوادگی ضعیف" است.
دقیقا همون حرفی که در طول تاریخ در همه جهان، افرادی که وضعشون خوب بوده به فقیرها زدند و می زنند: تقصیر خودتونه که وضعتون بده. شما کار کنین و زحمت بکشین به اندازه کافی، وضعتون خوب میشه! اگه نشد حیفه روی شما اسم مرد بذارن! جدا از اینکه حرف های شما "مردسالارانه" و "زن ستیزانه" است وقتی میگید "مردی که فلان طور نباشه مرد نیست" ، شما Classist و Elitist هم هستید و از روی وضعیت مالی افراد درباره "تربیت خانوادگی" اونها قضاوت می کنید.
اگه میشه توضیح بدین چرا خیلی از افرادی که در کشور به قول شما "درست تربیت نشدن" و "خودشون کاری برای تغییر شرایط نمی کنن" ، وقتی مهاجرت می کنند به کشورهایی مثل سوئد، استرالیا، کانادا و ... ، همه مشکلاتشون حل میشه؟ میرن سر کار و درآمد مناسب دارند و زندگیشون هم خوب میشه همزمان با ساعت ها و فشار کاری بسیار کمتر، و بعضی هاشون که در ایران حتی براشون شغل کارمندی هم نیست در اونجا استاد دانشگاه یا محققان درجه یک صنعتی هم می تونند بشن؟
شرایط اقتصادی همیشه نوسان داره اگه این مشکلات نبود رشد اقتصادی هم نبود، شخص مسولیت پذیر حداقل خودش رو با شرایط که میتونه تطبیق بده طرف داره تو تهران چهارشیفت کار میکنه خب بره یه شهرستان با دو شیفت کار زندگی بهتری داشته باشه.
من یه مردم طبیعتا نگاهم به وقایع مردانه هست و همچنین انتخاب کلمات و جملاتم. از روی وضعیت مالی قصاوت نمیکنم ولی از روی شخصیت چرا یه فرد تلاشگر با یه فرد تنبل در قضاوت من یکسان نیستند. خیلی از این بچه پولدارهای پخمه هستند که صدتاشون رو هم اندازه یه تار موی یه آدم زحمت کش نمیارزن.
همون کشورهایی که شما مثال زدید خیلی هم کمتر از چیزی که که باید به این افراد میدن چرا؟ چون خرج اینا رو از تولد و واکسن و مدرسه و ... رو کشورهای جهان سومی مثل ایران هزینه میکنن نوبت به بازدهی که میرسه اون کشورهای استعمارگر ازشون بدون هیچ هزینه اولیه ای سوءاستفاده میکنن.
همون طور که گفته شد , شرایط افراد مثل هم نیست .
درسته شما از بچگی با پدرتون کار میکردید ولی اینو در نظر بگیرید خیلی از افراد یا پدرشون در قید حیات نبودن , یا هم پدرشون واسه خودش کار نمیکرده که بخواد فرزندش رو هم وارد کار خودش کنه .
همین الان خیلی ها رو دارم میبینم پول یک هزار تومانی شارژ تلفن همراهشون رو ندارن , و دست شون تو جیب پدر و مادرشون هست .
افراد با شرایط سخت کم نبودن که تونستن خودشون رو بالا بکشن شما زندگی خیلی آدمای موفق رو بخونید از صفر که خوبه از زیر صفر شروع کردن، این آدم که دستش واسه شارژ تو جیب پدر و مادرشه نمیتونه چند تا کارت شارژ بگیره تو مترو و پمپ بنزین بفروشه؟ به خدا دیگه در این حد اگه یه جوون باشه از بی غیرتی خودش هست ربطی به شرایط دیگه نداره.
Captain_America
16-03-2015, 17:37
عاقا ...
مشکلات جامعه , تورم , افتصــاد ضعیفــ و ... ربطی به این موضوع نداره که طرف بخواد بر این اساس تــصمیم بگیره ازدواج بکنه یا نکنه .
چون , با این شرایط حاکم هر روز بدتر از دیروز بدتر نشه , بهنــر هم نمیشه .
اینکه بخوایم منتظر باشیم تا یکـــ روزی که آیا مملکتون سر و سامون بگیره و بعد ما بخوایم ازدواج بکنیم , به نظر منطقــی میاد ؟
این وسط فقط آدم پیر تر میشه و دیگه ازدواج و زندگــی مشترک اون کیفیت و نشاط رو نخواهد داشت . ( منظور سن بالای ازدواج )
اینجوری دیگه وقتی ازدواج میکنن بهشون نمیگن پیرمرد پیر زن .
اینکه دو نفر بخوان واقعا زندگی مشترک رو استارت بزنن , این چیزها اصلا به چشم نمیاد .
فوقش شب نون خالی میخورن . میمونه یک اجاره خونه . من دیگه نهایتش رو گفتم . ( در این رابطه بحث زیاد است که خارج از حوصله ی تاپیک هستش )
به نظر من باز چیزی که توی چند سال دارم میبینم که داره ضربه میزنه به ازدواج نکردن یا ازدواج ناموفق , دو نفر نمیتونن به هم دیگه اعتماد داشته باشن ( بابت خیلی از مسائل )
من با یه قسمتایی حرف شما موافقم با یه قسمت نه.
دو نفر که بخوان با هم باشن تحت سخت ترین شرایط هم میتونن پشت و پناه همدیگه باشن زنی که بساز باشه تو یه اتاق هم با شوهرش میسازه زنی که نازاسگار باشه تو قصر هم که باشه سر ناسازگاری میزاره. این مورد در مورد مرد هم به انواع مختلف دیگه درسته.
همچنین اینکه الان به ازدواج ضربه میزنه اعتماده رو قبول دارم.
ولی اینکه گفتید با بالارفتن سن ازدواج اون کیفیت رو نداره رو قبول ندارم چیزی که لازمه ازدواجه رسیدن به بلوغ و ثبات هست نه هیجان اولیه.
اون چیزی که شما مطرح میکنید در یه مورد دیگه ای درسته که اون مورد رو به دلایل خاص جامعه ما از اسم ازدواج براش استفاده میکنه، یعنی وقتی میگه جوانان مشکل ازدواج دارن شما بگیرید موضوع رو که میگه جوانان اون مورد دیگه رو دارند!
OMiD.1080p
16-03-2015, 17:52
ولی اینکه گفتید با بالارفتن سن ازدواج اون کیفیت رو نداره رو قبول ندارم چیزی که لازمه ازدواجه رسیدن به بلوغ و ثبات هست نه هیجان اولیه.
خب اینم که شما میگی قابل قبول نیســـت .
اگر هیجان اولیه که میگید , به خاطر فقط همون دلیل نباشه ( همون دلیل ) , اتفاقا خیلی هم خوبه .
کیفیت رو که گفتم , به این دلیل گفتم که دو طرف جوونی ازدواج میکنن , بچه دار میشن و اختلاف سنی شون با فرزندشون کمتر میشه که مسلماَ بهــتره .
که با بالاتر رفتن سن ازدواج این موضوع از اون حالت ایده آلش دیگه در میاد .
عاقا ...
مشکلات جامعه , تورم , افتصــاد ضعیفــ و ... ربطی به این موضوع نداره که طرف بخواد بر این اساس تــصمیم بگیره ازدواج بکنه یا نکنه .
چون , با این شرایط حاکم هر روز بدتر از دیروز بدتر نشه , بهنــر هم نمیشه .
اینکه بخوایم منتظر باشیم تا یکـــ روزی که آیا مملکتون سر و سامون بگیره و بعد ما بخوایم ازدواج بکنیم , به نظر منطقــی میاد ؟
این وسط فقط آدم پیر تر میشه و دیگه ازدواج و زندگــی مشترک اون کیفیت و نشاط رو نخواهد داشت . ( منظور سن بالای ازدواج )
اینجوری دیگه وقتی ازدواج میکنن بهشون نمیگن پیرمرد پیر زن .
اینکه دو نفر بخوان واقعا زندگی مشترک رو استارت بزنن , این چیزها اصلا به چشم نمیاد .
فوقش شب نون خالی میخورن . میمونه یک اجاره خونه . من دیگه نهایتش رو گفتم . ( در این رابطه بحث زیاد است که خارج از حوصله ی تاپیک هستش )
به نظر من باز چیزی که توی چند سال دارم میبینم که داره ضربه میزنه به ازدواج نکردن یا ازدواج ناموفق , دو نفر نمیتونن به هم دیگه اعتماد داشته باشن ( بابت خیلی از مسائل )
نظرسنجی بالا رو ببینید و بعد بگید اقتصاد ضعیف (و سایر مشکلات جامعه که اکثرشون تابع اقتصاد هستند) ربطی به موضوع ازدواج نداره! مسائل اقتصادی موضوع اول بحث ازدواج برای اکثریت است. من هیچ وقت مدعی نشدم "ازدواج نکنین تا مملکت سر و سامون بگیره".
شرایط اقتصادی همیشه نوسان داره اگه این مشکلات نبود رشد اقتصادی هم نبود، شخص مسولیت پذیر حداقل خودش رو با شرایط که میتونه تطبیق بده طرف داره تو تهران چهارشیفت کار میکنه خب بره یه شهرستان با دو شیفت کار زندگی بهتری داشته باشه.
من یه مردم طبیعتا نگاهم به وقایع مردانه هست و همچنین انتخاب کلمات و جملاتم. از روی وضعیت مالی قصاوت نمیکنم ولی از روی شخصیت چرا یه فرد تلاشگر با یه فرد تنبل در قضاوت من یکسان نیستند. خیلی از این بچه پولدارهای پخمه هستند که صدتاشون رو هم اندازه یه تار موی یه آدم زحمت کش نمیارزن.
همون کشورهایی که شما مثال زدید خیلی هم کمتر از چیزی که که باید به این افراد میدن چرا؟ چون خرج اینا رو از تولد و واکسن و مدرسه و ... رو کشورهای جهان سومی مثل ایران هزینه میکنن نوبت به بازدهی که میرسه اون کشورهای استعمارگر ازشون بدون هیچ هزینه اولیه ای سوءاستفاده میکنن.
اقتصاد 101 : منابع محدود هستند و بین افراد تقسیم می شوند. وقتی منابع به میزان کافی برای جمعیت نیست بطور مستقل از مسئولیت پذیری و تلاش و ... ، افراد نمی تونند به منابع مورد نیاز دسترسی پیدا کنند. تطبیق با شرایط بی معنی است وقتی منابع محدود هستند. حتما به نظر شما قاره آفریقا هم مشکل فقر و کیفیت پایین زندگی "تربیت غلط" و "پخمگی" است و تقصیر اون افراد است که خودشون رو با شرایط وفق ندادند. مشکل اصلا جمعیت بسیار بالا در کشورهایی که منابع خیلی پایین دارند نیست!
"واکسن و مدرسه" ایران باعث نشده این افراد در کشورهای مهاجرپذیر به بازدهی برسند همونطور که اگه این افراد در ایران می موندند هیچ بازدهی نداشتند و احتمالا بعد از عمری دویدن و به هیچ جا نرسیدن، امثال شما حتی "مرد" هم حسابشون نمی کردند. استعمار یعنی به زور بردن منابع یک کشور، شخصی که شما اون رو حتی "مرد" هم حساب نمی کنید در کشور "منبع" به حساب نمیاد، زباله ای است که امثال شما دورش می اندازید، نه "طلا" یی که کشور دیگه اون رو به زور از شما می گیره.
Captain_America
16-03-2015, 18:24
خب اینم که شما میگی قابل قبول نیســـت .
اگر هیجان اولیه که میگید , به خاطر فقط همون دلیل نباشه ( همون دلیل ) , اتفاقا خیلی هم خوبه .
کیفیت رو که گفتم , به این دلیل گفتم که دو طرف جوونی ازدواج میکنن , بچه دار میشن و اختلاف سنی شون با فرزندشون کمتر میشه که مسلماَ بهــتره .
که با بالاتر رفتن سن ازدواج این موضوع از اون حالت ایده آلش دیگه در میاد .
این موضوع تا بحال تحقیقی روش صورت نگرفته فقط از بس در جامعه ما گفته شده و گفته شده و گفته شده برای بعضی ها به صورت یک اصل در اومده که اختلاف سنی کمتر با فرزند مسلماَ بهتره!
اینکه یه نفر تو دهه بیست یا سی زندگیش صاحب فرزند بشه تفاوت آنچنانی از لحاظ اختلاف سنی با فرزند نمیکنه در هر حالت یه نسل بینشون فاصله هست ولی از نظر تجربه و آمادگی روحی والدین تفاوت بسیار زیادی خواهد بود. البته باز هم همه چیز به شرایط طرفین بستگی داره و نمیشه واسه همه یه نسخه پیچید.
ضمن اینکه الان با پیشرفتهای پزشکی و سلامت عمومی هم متوسط طول عمر انسان افزایش پیدا کرده هم بارداری در سنین بالاتر هم از خطرش کاسته شده.
اقتصاد 101 : منابع محدود هستند و بین افراد تقسیم می شوند. وقتی منابع به میزان کافی برای جمعیت نیست بطور مستقل از مسئولیت پذیری و تلاش و ... ، افراد نمی تونند به منابع مورد نیاز دسترسی پیدا کنند. تطبیق با شرایط بی معنی است وقتی منابع محدود هستند. حتما به نظر شما قاره آفریقا هم مشکل فقر و کیفیت پایین زندگی "تربیت غلط" و "پخمگی" است و تقصیر اون افراد است که خودشون رو با شرایط وفق ندادند. مشکل اصلا جمعیت بسیار بالا در کشورهایی که منابع خیلی پایین دارند نیست!
"واکسن و مدرسه" ایران باعث نشده این افراد در کشورهای مهاجرپذیر به بازدهی برسند همونطور که اگه این افراد در ایران می موندند هیچ بازدهی نداشتند و احتمالا بعد از عمری دویدن و به هیچ جا نرسیدن، امثال شما حتی "مرد" هم حسابشون نمی کردند. استعمار یعنی به زور بردن منابع یک کشور، شخصی که شما اون رو حتی "مرد" هم حساب نمی کنید در کشور "منبع" به حساب نمیاد، زباله ای است که امثال شما دورش می اندازید، نه "طلا" یی که کشور دیگه اون رو به زور از شما می گیره.
همین کمبود منابع و جنگ بر سر اونها باعث شد که ما هموساپینس ها بتونیم بر نئاندرتال ها که بسیار قبل از ما از افریقا خارج شده و در اوراسیا پراکنده شده بودند چیره بشیم :n24:
استعمار شامل منابع انسانی هم میشه وقتی میشه یه دانشمند ایرانی یا هندی رو برد تو ناسا اونجا هم تبدیلش کرد به برده سیستم سرمایه داری چرا از بدو تولد زحمت رشد دادن یه امریکاییش رو کشید این هم یه چهره از استعماره دیگه. همون واکسیناسیون و آموزش و پرورش و پول سوخت و ... که کشورهای جهان سوم صرف یه نفر میکنن در طول زمان بسیار بیشتر از چیزی هست که اون کشور سوءاستفاده گر در اختیار اونا میزاره، کسی که تو ایارن به جایی نرسیده شاید روشش روشی بوده که تو ایران جواب نمیداده ولی برعکسش درست نیست کسی که تو جهان سوم موفق بوده اونجا هم موفقه چون تو شرایط سخت تر خودش رو بالا کشیده.
N I G H T P E A C E
19-03-2015, 20:58
بنظر من در ازدواج و زندگی طولانی مدت با یک نفر خاص اثراتی هست که در زندگی کوتاه مدت و با چند نفر نیست ... روابط رو فقط گذشت زمان می پزه و از خامی در میاره و به اونها مزه میده ...
Hidden-Hunter
28-03-2015, 16:36
بنظر من در ازدواج و زندگی طولانی مدت با یک نفر خاص اثراتی هست که در زندگی کوتاه مدت و با چند نفر نیست ... روابط رو فقط گذشت زمان می پزه و از خامی در میاره و به اونها مزه میده ...
گشتن اون یک نفر برای یک. زندگی پرپیچ و خم کار مشکلی وگرنه ازدواج مزایای خودشو داره ولی الان ضررهاش ببشتره.
در ازدواج های الان کتبی بهم دیگه متعهد هستیم نه قلبی..
من همسر پولدار می خوام .... پیدا نمی کنم ... فقط دلار ..... فقط پول
من همسر مهربون و خانواده دار رو به پول ترجیح میدم .
خیلی ها فکر میکننن پول همه چیز هست در صورتی که عمروشون به بطالت میگذره ...همه چیز مهربونی ، لذت زندگی و .. با پول نمیشه خرید !!!!!!
اگر کار داشتم در ازدواج شکی نمیکردم .:n40:
N I G H T P E A C E
28-03-2015, 23:27
گشتن اون یک نفر برای یک. زندگی پرپیچ و خم کار مشکلی وگرنه ازدواج مزایای خودشو داره ولی الان ضررهاش ببشتره.
در ازدواج های الان کتبی بهم دیگه متعهد هستیم نه قلبی..
"گشتن" یعنی چی؟
چرا الان ضررهاش بیشتره؟ چرا الان کتبی بهم دیگه متعهد هستیم نه قلبی؟
SpiralOut
30-03-2015, 15:58
ازدواج با کسی که دلم میخواد در ایران ممنوعه :n34:
"گشتن" یعنی چی؟
فکر کنم منظور Hidden-Hunter اینه که پیدا کردن چنین فردی خیلی سخته!
"گشتن" یعنی چی؟
چرا الان ضررهاش بیشتره؟ چرا الان کتبی بهم دیگه متعهد هستیم نه قلبی؟
الان به هزاران دلیل !
جامعه گرسنه جنسی یکی از دلایلشه ... من ترجیح میدم تنها باشم تا این که ازدواج کنم و شب مورد علاقه زندگی مشترکم بشه پنشنبه شب ! ... به نظر من ازدواج تنها وقتی باارزشه که قلبا طرفو مقابل رو بخوای و قدرشو بدونی ...روی کلمه "قلبا" تاکید میکنم .... که این اتفاق هم به ندرت میفته ....حکایت خیلی از ازدواج های امروزی همون پنشنبه شبه ... درضمن "قلبا" رو با "هیجانا" اشتباه نگیریم.
N I G H T P E A C E
30-03-2015, 17:08
الان به هزاران دلیل !
جامعه گرسنه جنسی یکی از دلایلشه ... من ترجیح میدم تنها باشم تا این که ازدواج کنم و شب مورد علاقه زندگی مشترکم بشه پنشنبه شب ! ... به نظر من ازدواج تنها وقتی باارزشه که قلبا طرفو مقابل رو بخوای و قدرشو بدونی ...روی کلمه "قلبا" تاکید میکنم .... که این اتفاق هم به ندرت میفته ....حکایت خیلی از ازدواج های امروزی همون پنشنبه شبه ... درضمن "قلبا" رو با "هیجانا" اشتباه نگیریم.
مگه الان نمیشه قلبا طرفو مقابل رو بخوای و قدرشو بدونی؟
Hidden-Hunter
30-03-2015, 17:34
"گشتن" یعنی چی؟
چرا الان ضررهاش بیشتره؟ چرا الان کتبی بهم دیگه متعهد هستیم نه قلبی؟
من نمیدونم جنسیت شما مرد هست یا زن! یا در یک سن خاص باشید!
ولی در مورد ازدواج هرکس نظر خودش را داره چ اشتباه چه درست!
شما هم بجای اینکه بیایید صحبت کاربران رو در موردش جبهه بگیرید کمی از نظرتون در مورد ازدواج بگید!
و در اخر باید قبول کرد که، وقتی ما به یک موضوع علاقه نشان می دهیم، دلیلی نداره دیگران هم علاقه نشان بدهند یا بالعکس
مگه الان نمیشه قلبا طرفو مقابل رو بخوای و قدرشو بدونی؟
گفتم ک میشه .... "به ندرت" ... این رو هم باید در نظر داشت ک فاصله هوس و علاقه از مو باریکتره ....
Alireza SM
30-03-2015, 18:07
هدف بسیاری از دخترها با بسیاری از پسرها در مورد ازدواج متفاوت هست. پسرها به آینده ازدواج فکر میکنن و بسیاری از دخترها صرفا به موفقیت در انجام ازدواج. قبلا از هزار تا ازدواج یه دونش به سختی پیش میومد که دختر رو به پسر کوچیکتر بدن ولی الان از ترس مجرد موندن دخترشون هرکاری میکنن خانواده ها. قبول کردن داماد بدون شغل که از جیب باباش پول میگیره هم خیلی افزایش پیدا کرده. همه اینها از نشانه های ازدواج های نابجا هستن با این شرایط آدم کسی میترسه به این مسایل فکر کنه.
N I G H T P E A C E
30-03-2015, 18:19
گفتم ک میشه .... "به ندرت" ... این رو هم باید در نظر داشت ک فاصله هوس و علاقه از مو باریکتره ....
بنظرتون چه فرقی بین هوس و علاقه وجود داره؟
N I G H T P E A C E
30-03-2015, 18:22
هدف بسیاری از دخترها با بسیاری از پسرها در مورد ازدواج متفاوت هست. پسرها به آینده ازدواج فکر میکنن و بسیاری از دخترها صرفا به موفقیت در انجام ازدواج. قبلا از هزار تا ازدواج یه دونش به سختی پیش میومد که دختر رو به پسر کوچیکتر بدن ولی الان از ترس مجرد موندن دخترشون هرکاری میکنن خانواده ها. قبول کردن داماد بدون شغل که از جیب باباش پول میگیره هم خیلی افزایش پیدا کرده. همه اینها از نشانه های ازدواج های نابجا هستن با این شرایط آدم کسی میترسه به این مسایل فکر کنه.
اینکه چنین چیزهای وجود داره چرا باعس میشه انسان بترسه در مورد ازدواج فکر کنه؟ اگر شما فرد مورد علاقتون رو پیدا کنید و هر دو هم شرایط ازدواج رو داشته باشید از چی باید بترسید؟
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.