ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : [علوم اجتماعی] چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟



صفحه ها : 1 [2] 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14

J@viD
19-10-2012, 01:40
یه موضوعی که تو پستهای بعضی دوستان دیدم و به نظرم خیلیهارو به اشتباه میندازه اینه که میگن فلانی دوست پسر داره یا دوست دختر داره پس ادم خوبی نیست یا بدرد زندگی نمیخوره

کسی که یک یا چند بار جدا شده ، خیلی راحت می تونه اینکارو تکرار کنه ، در صورت کوچکترین مشکل جداییو در دسترس ترین راه می بینه به جای حل مساله ، به قول رفتارگراها : رفتار - پاداش - تثبیت !

منظور من این بود که صرف اینکه با کسی دوست باشی دلیل بر این نیست که باهاش رابطه جنسی داری یا به چشم معشوقه بهش نگاه میکنی
دوستی ابعاد دیگه ای هم داره البته برای کسانی که فقط به سکس فکر نمیکنن
شما دوستی رو به اشتباه ازدواج تعبیر کردی


با توجه به اینکه این ذهنیت یکی از بزرگترین دلایل عدم اعتماد به جنس مخالف هست و باعث مشکلات زیادی حتی بعد از ازدواج میشه فکر میکنم صحبت کردن درموردش خیلی میتونه مفید باشه
با این پیش فرض که دوست بودن با جنس مخالف به داشتن رابطه چنسی کشیده نمیشه(اون بحثش جداس)
به نظرتون اگر یک دختر یا پسر با جنس مخالفش دوست نباشه چطور میتونه ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف رو یاد بگیره ؟ حرف زدن با جنس مخالف رو یاد بگیره ؟ و در نهایت چطور میتونه درکی در مورد جنس مخالف خودش داشته باشه ؟

عجب ، توی دانشگاه باید با همه ی همکلاسیای جنس مخالف دوست بود تا بشه باهاشون ارتباط برقرار کرد ؟ یه فروشنده با همه مشتریاش باید رفیق بشه ؟

من گفتم اگر یک دختر یا پسر با جنس مخالفش دوست نباشه چطور میتونه ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف رو یاد بگیره ؟ حرف زدن با جنس مخالف رو یاد بگیره ؟ و در نهایت چطور میتونه درکی در مورد جنس مخالف خودش داشته باشه ؟
شما میگی عجب ، توی دانشگاه باید با همه ی همکلاسیای جنس مخالف دوست بود تا بشه باهاشون ارتباط برقرار کرد ؟
این دوتا حرف چه ربطی به هم دارن؟
حرف من اینه که برای داشتن درک بهتر ازجنس مخالف باید باهاش رابطه کلامی داشته باشی باید باهاش تبادل عقیده داشته باشی
کجا من گفتم باید تو دانشگاه باید با همه دوست باشی؟ یا این جمله که شما گفتیو از کدوم قسمت حرف من چنین برداشتی کردی؟ (یه فروشنده با همه مشتریاش باید رفیق بشه ؟)
زیاده روی توی هیچ کاری درست نیست


شما به عنوان یک مرد یا زن زمانی میتونین ازدواج موفق داشته باشین که نیازهای طرف مقابلتون رو بشناسید و بتونید رفتارش رو درک کنید این درک از تجربه بدست میاد شما با درک بدنیا نمیاید
قدیما این درک و شناخت متقابل در مدت زمان طولانی و طی زندگی بدست میومد و مثل الان جداشدن اسون نبود طلاق برای پدر مادرای ما تابوی بزرگی بوده که به سختی بهش تن میدادن
ولی الان شما دیگه یه عمر وقت ندارین که طرف مقابلتون رو بشناسید و باید این امادگی هارو از قبل و در اجتماع بدست اورده باشید

این بماند که بشر حدود 4 میلیون سال رو کره زمین زندگی کرده مشکلات ازدواجش به اندازه 200 سال گذشته نبوده !! عملا هم چیزی به نام عشق در ازدواج وجود نداشت تا اینکه مادی گراها به دلیل ترس از مرگ اینو مهمتر جلوه دادن تا از فکر مرگ بیان بیرون !طلاق باید همیشه یه تابو بمونه ، من موندم اگه خانواده که مهمترین بنیاد نظام اجتماعی هست بخواد راحت از هم بپاشه ، ازون جامعه چه انتظاری میشه داشت


شما طبق چه اماری این جمله رو گفتین؟ این بماند که بشر حدود 4 میلیون سال رو کره زمین زندگی کرده مشکلات ازدواجش به اندازه 200 سال گذشته نبوده !!
منبع لطفا هم برای 4 میلیون سالی که بشر روی زمین داره زندگی میکنه هم برای اینکه تو 3.8 میلیون سال گزشته مشکلات ازدواجش کمتر از الان بوده
بعد اینکه مادی گرایان چه فکری میکنن به اون 3 خطی که من گفتم چه ارتباطی داشت؟


پس به خودیه خود دوست بودن یک پسر با دختر چیز بدی نیست اتفاقا باعث میشه که بمرور دونفر همدیگه رو بهتر بشناسن و در صورتی که نقاط مشترک زیادی باهم داشتن ازدواج میکنن
حتی بعد از ازدواج شما حق ندارین شریک زندگیتون رو از داشتن دوست محروم کنین در صورتی که اون شخص شمارو برای ازدواج انتخاب کرده باشه به هیچ عنوان بهتون خیانت نمیکنه

این استدلال شما اصلا توجیهی برای خیانت نکردن نیست !

هیچ راهی وجود نداره که شما 100% مطمئن باشید که بهتون خیانت نمیشه
همینطور هیچ تئوری و نظریه ای 100% درست نیست و همیشه درصدی از خطا وچود داره
البته طبق اون شرایطی که توضیح دادم احتمال خیانت خیلی کم میشه


بعضی ها به محض اینکه ازدواج میکنن فکر میکنن صاحب طرف شدن و حق دارن همه روابطش رو محدود کنن چه با خانواده چه با دوستانش
معمولا اقا روابط خانوم رو با دوستانش قطع میکنه خانوم هم روابط اقا رو با خانوادش و دوستاش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یا بعضی ها قبل ازدواج یا بعد ازدواج کلید میکنن که بدونن شریکشون قبلا با کیا روابط داشته اصلا اقا یا خانوم محترم این موضوع به شما ارتباطی نداره

اگه بعد چند سال بفهمید همسر شما با چند نفر رابطه داشته بدتره یا همون اوایل بفهمید ؟

به نظر من اینکه قبل از ازدواج هر ادمی چه روابطی داشته کاملا به خودش مربوطه و بعد از اینکه به طرف مقابلش تعهد میده (ازدواج) روابط بعد از ازدواج به ایشون هم مربوطه
در ضمن لغط رابطه خیلی کلیه اگه منظور خاصی از گفتن این لغط دارین واضح بیان کنین


به هر حال این یه واقعیته که ادما باهم دوست میشن و دوست بودن به خودیه خود چیزه بدی نیست

مشکلش اینه این دوست بودنه خیلی از مواقع به جاهای باریک کشیده میشه !

این جاهای باریک کجاس؟ خیلی از مواقع هم به اون جاهای باریک مدنظر شما نمیکشه اونوقت چی؟
نمیشه این همه فایده ای که دوست بودن ادما با هم داره به خاطر جاهای باریک بیخیال بشن که

پی نوشت : امیدوارم بحث هایی که اینجا میکنیم برای درک بهتر هممون نسبت به وضعیتی که داریم مفید باشه
در اصل این حرفها باید خیلی زودتر از اینکه روابط دختر و پسرای جامعمون به این وضعیت بکشه زده میشد
جای این حرفها تو رسانه ای مثل تلویزیون که مخاطب زیادی داره به شدت خالیه
اون کسانی که باید برای نیازهای امروز ما فکر میکردن نکردن و رفع مشکلاتمون رو به خودمون واگزار کردن

پیشنهاد : پیشنهادم به مدیر تایپیک اینه که ابتدای تایپیک مخصوص بزرگسالان قرار بدید و اجازه بدید اینجا بحث رو باز کنیم
البته نه انقدر باز که فیلتر شیم انقدری که این دوستمون بتونه منظورشو از جاهای باریک واضح بیان کنه و همینطور بقیه

J@viD
19-10-2012, 01:51
منم به نظرم بهتره فعلا مشکل اول را که مشکلات مالی است بررسی کنیم بعدش بریم سراغ مابقی.
ببینید من الان اگر بک دختر خوب پیدا کنم و همه چی خوب پیش بره و این حرف، با وضعی که من و فکر میکنم اکثرا مثل من دارند، راضی نیستم عروسی پر خرج که کم کم 10 میلیون هزینه میزاره رو دستم بگیرم.
دوست دارم یه مراسم ساده توی منزل گرفته بشه و اقوام نزدیک بیان و شادی باشه و اینها، نه یه عده که من سالی هم ممکنه یکبار نبینمش
البته عروسی بر عهده پسر است و اگر خانواده عروس موافقت نکنند پسر باید بگیره.
یک سنگ بزرگی که همین اول راهی است همین عروسیه، تا مخالفت کنی خانواده عروس میگه دختر مارو میخواد مفت ببره، خود دختر هم که از بچگی خواب لباس عروس رو میدیده.
آخه مفت یعنی چی؟ الان یک نگاه به این شرایط بندازیم، یک پسر که رفته درس خوانده، بعد رفته خدمت، تازه میتواند یک کاره تمام وقت سالم بگیره، این همه پول را از کجا بیاره؟؟؟
البته بدیهی است که تمام حرف ها بالا واسه زمان دلار 1900 تومانی بود و الان سندیتی نداره...

ممنون
اون خانواده ای که میگه میخوای دختره منو مفت ببری ذهنیتش معامله کردن هست
اتفاقا همین ذهنیت معامله هست که باعث خیلی از مشکلات میشه و همینطور حس مالکیتی که پدر مادرا به بچه هاشون دارن
یعنی بچه رو یک انسان فرض نمیکنن فرض میکنن بچه یکی از اموالشون هست که نباید به اسونی از دستش بدن
برای همین هم از قدیم مادرا به عروسشون به چشم کسی که پسرشون رو ازشون دزدیده نگاه میکردن و الی اخر که همه میدونن
تعارف نداریم این ذهنیتا نسل مارو سوزوند چه اونایی که ازدواج کردن چه اونایی که ازدواج نکردن درگیر این حرف و حدیثای بیخوده خانواده ها بودن
من رودررو با همه کسایی که تو فامیلمون این ذهنیتارو داشتن بحث کردم جوابی که میدن اینه که شما جوونا یاغی شدین :دی گفتم حالا کجاشو دیدین
میشه لطف کنی یه امار از مخارجی که برای ازدواج تخمین زدی برامون بزاری امار بیاد دستمون

ehsan-a-m
19-10-2012, 02:05
به نظر من مسایل مالی در درجه دومه.اول ادم باید یه دختر خوب پیدا کنه که تو این دوره زمونه خیلی نا یابهو و به این راحتیها نمیشه به کسی اعتماد کرد.ادم با خانوادهاسش چند سال زندگی میکنه اما با زنش تا دم مرگ

Legacy's
19-10-2012, 05:05
بعضی دوستان چه حوصله ای دارند که طومار در جواب هم مینویسند! شک دارم خودشون هم حال داشته باشند خط بخطش رو بخونند! منکه فقط پستهای کوتاه و مختصر-مفید رو حال دارم بخونم. دیگه شما رو نمیدونم.
...
...
...

دوستان مهمترین دلیل ازدواج نکردن مشخص شد مسائل مالی و آینده ی مبهمبا 85% ارا
به نظر من بیایم در این مورد صحبت کنیم

یکجورایی میتونم بگم نباید به نتایج این نظرسنجی اعتماد کنی.
چون خیلیها فقط پیش خودشون خیال میکنند که مسائل مالی مهمترین مشکله.
بعبارتی هنوز برای پله ی اول گیر کردند. طبعاً کسی که برای پله ی اول گیره از پله های بعد که بمراتب خیلی مهمترند بی خبره.
پله ی اول رو که رد کرد بعدش بجاییکه بگه آخیش! تازه میگه اووووووووَوه!
بقول شاعر: به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را.:sq_25:

M . Sayid
19-10-2012, 10:06
منظور من این بود که صرف اینکه با کسی دوست باشی دلیل بر این نیست که باهاش رابطه جنسی داری یا به چشم معشوقه بهش نگاه میکنی
دوستی ابعاد دیگه ای هم داره البته برای کسانی که فقط به سکس فکر نمیکنن
شما دوستی رو به اشتباه ازدواج تعبیر کردی



من گفتم اگر یک دختر یا پسر با جنس مخالفش دوست نباشه چطور میتونه ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف رو یاد بگیره ؟ حرف زدن با جنس مخالف رو یاد بگیره ؟ و در نهایت چطور میتونه درکی در مورد جنس مخالف خودش داشته باشه ؟
شما میگی عجب ، توی دانشگاه باید با همه ی همکلاسیای جنس مخالف دوست بود تا بشه باهاشون ارتباط برقرار کرد ؟
این دوتا حرف چه ربطی به هم دارن؟

نمی فهمم کجاش سخت بود که متوجه نشدید ؟

حرف من اینه که برای داشتن درک بهتر ازجنس مخالف باید باهاش رابطه کلامی داشته باشی باید باهاش تبادل عقیده داشته باشی
کجا من گفتم باید تو دانشگاه باید با همه دوست باشی؟ یا این جمله که شما گفتیو از کدوم قسمت حرف من چنین برداشتی کردی؟ (یه فروشنده با همه مشتریاش باید رفیق بشه ؟)
زیاده روی توی هیچ کاری درست نیست

مثال ردم که اگه بخواییم طبق دید شما نگاه کنیم همچین چیزی هم میشه گفت ! این یکی دیگه سخت نبود انصافا !

شما طبق چه اماری این جمله رو گفتین؟ این بماند که بشر حدود 4 میلیون سال رو کره زمین زندگی کرده مشکلات ازدواجش به اندازه 200 سال گذشته نبوده !!
منبع لطفا هم برای 4 میلیون سالی که بشر روی زمین داره زندگی میکنه هم برای اینکه تو 3.8 میلیون سال گزشته مشکلات ازدواجش کمتر از الان بوده
بعد اینکه مادی گرایان چه فکری میکنن به اون 3 خطی که من گفتم چه ارتباطی داشت؟

طبق چع آماری گفتم 4 میلیون سال بشر زندگی کرده ؟ مشکلات ازدواج منظورم فقط قبل از ازدواج نیست ! بعدشم هست ! عزیز من چرا با خودت اینجوری می کنی ؟ تفکر مادی گراها باعث شد نوع نگاه تغییر کنه و مشکلات ازدواج در 200 سال اخیر به شدت تشدید بشه ! الان من منبع بگم تو میری بخونی ؟ کتابای با مضامین سیر جامعه شناختی طلاق در طول تاریخ و همچین اسمایی !!

هیچ راهی وجود نداره که شما 100% مطمئن باشید که بهتون خیانت نمیشه
همینطور هیچ تئوری و نظریه ای 100% درست نیست و همیشه درصدی از خطا وچود داره
البته طبق اون شرایطی که توضیح دادم احتمال خیانت خیلی کم میشه

باز هم من سر حرفم هستم !

به نظر من اینکه قبل از ازدواج هر ادمی چه روابطی داشته کاملا به خودش مربوطه و بعد از اینکه به طرف مقابلش تعهد میده (ازدواج) روابط بعد از ازدواج به ایشون هم مربوطه
در ضمن لغط رابطه خیلی کلیه اگه منظور خاصی از گفتن این لغط دارین واضح بیان کنین



این جاهای باریک کجاس؟ خیلی از مواقع هم به اون جاهای باریک مدنظر شما نمیکشه اونوقت چی؟
نمیشه این همه فایده ای که دوست بودن ادما با هم داره به خاطر جاهای باریک بیخیال بشن که

جاهای باریک یعنی رابطه ی جنسی یا اتفاقی که منجر بشه که یکی از طرفین به شدت دچار ضربه روحی باشه !

پی نوشت : امیدوارم بحث هایی که اینجا میکنیم برای درک بهتر هممون نسبت به وضعیتی که داریم مفید باشه
در اصل این حرفها باید خیلی زودتر از اینکه روابط دختر و پسرای جامعمون به این وضعیت بکشه زده میشد
جای این حرفها تو رسانه ای مثل تلویزیون که مخاطب زیادی داره به شدت خالیه
اون کسانی که باید برای نیازهای امروز ما فکر میکردن نکردن و رفع مشکلاتمون رو به خودمون واگزار کردن

پیشنهاد : پیشنهادم به مدیر تایپیک اینه که ابتدای تایپیک مخصوص بزرگسالان قرار بدید و اجازه بدید اینجا بحث رو باز کنیم
البته نه انقدر باز که فیلتر شیم انقدری که این دوستمون بتونه منظورشو از جاهای باریک واضح بیان کنه و همینطور بقیه

متن ارسالی باید حداقل 10 حرف داشته باشد

hamid_diablo
19-10-2012, 11:36
rozbeh85 جان موافقم باهات .واقعا برای یک شب مراسم 10 میلیون دادن واقعا سوختن داره

با این جملت که فقط آشنایان نزدیک بیان کمی مخالفم.درسته اینطوری هزینه ها به شدت پائین میاد اما فکر کنم حداقل همون یک سال یک بار ه باید آشنایان و دوستانی رو که هیچ وقت ندیدیم رو ببینیم.همین باعث میشه بعد از مدتها ازشون با خبر بشیم و شاید اگه مشکلی داشتیم باهاشون در میون بزاریم.پسرعمم درست سال پیش بود که بوسیله یکی از اقوامون که بعد از مدتها تو مراسم عروسی یکی از دوستان دیده بودش کار براش پیدا شد......

Legacy's شما حرف خیلی خیلی قشنگی زدی

واقعا همینطوره.تا دلت بخواد دور و اطرافم هستند کسانی که امادگی مالی برای ازدواج دارن اما دغدغه اونها چیزهایی دیگه ای هست که ما چون پله اول رو نرفتیم نمیتونیم بهش فکر کنیم.

Atghia
20-10-2012, 09:46
من یک سوالی دارم
در شهر ما یک جایی دیدم نمیدونم مغازه بود شرکت بود چی چی بود نوشته بود کانون ازدواج اسان فاطمیون!
بنظر شما چجور ادمایی مراجعه کنندش هستند؟و کلا قضیش چیه؟
از روی کنجکاوی برام سوال شده اما راهی برای دونستنش ندارم دیگه اینجا پرسیدم
کسی چیزی میدونه؟

dsa dsa
20-10-2012, 12:23
یه مساله دیگه هم هست اینه که چه جوری با جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم مشکلاتی مانند خجالت و اعتماد به نفس کم اینا همیشه مشکل سازه بوده .

کسی راه حلی داره ؟

ممنون .

hamid_diablo
20-10-2012, 12:54
من یک سوالی دارم
در شهر ما یک جایی دیدم نمیدونم مغازه بود شرکت بود چی چی بود نوشته بود کانون ازدواج اسان فاطمیون!

والا من به شخصه با این مراکز آشنایی ندارم .اما اون چیزی که تو برخی ساتها خوندم متوجه شدم که اکثرا به دوستی های بی پایه و اساس میرسه.
عوامل این مراکز هم توجهی به دوره آشنایی و شناخت شما ندارن و فق معرف جنس مخالف به شما میشن.البته بهتره خودتون به شخصه تحقیق کنید دربارش

یکی از آشناهای ما اگه اشتنباه نکنم پارسال به یکی از همین مراکز مراجعه کرده بود.گفت نزدیک 50 هزار تومان ازم گرفتن و کلی مشخصات شخصی و عمومی هم ازم خواستم تا بتونن از اونا برای معرفی ایشون به دختر خانمها استفاده کنند.بعدش چند تا تست روانشناسی هم ازشون گرفتن تا یه شناخت کلی از شخصیت ایشون داشته باشند.....

بعدشم من دیگه پیگیر کارشون نشدم و نمیدونم چی شد:sq_2:


یه مساله دیگه هم هست اینه که چه جوری با جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم مشکلاتی مانند خجالت و اعتماد به نفس کم اینا همیشه مشکل سازه بوده .

کسی راه حلی داره ؟

حتما و حتما به یک روانشناس بریا بالا بردن اعتماد به نفس و از بین رفتن حس خجالت مراجعه کنید.نه تنها برای این مسئله بلکه برای درمان این موضوع که مطمئنا تو بقیه زمینه ها شما رو به دردسر میندازه
در ضمن اگه جنسیتون رو مشخص کنید راحت تر میشه کمک کرد

Atghia
20-10-2012, 13:07
والا من به شخصه با این مراکز آشنایی ندارم .اما اون چیزی که تو برخی ساتها خوندم متوجه شدم که اکثرا به دوستی های بی پایه و اساس میرسه.
عوامل این مراکز هم توجهی به دوره آشنایی و شناخت شما ندارن و فق معرف جنس مخالف به شما میشن.البته بهتره خودتون به شخصه تحقیق کنید دربارش

یکی از آشناهای ما اگه اشتنباه نکنم پارسال به یکی از همین مراکز مراجعه کرده بود.گفت نزدیک 50 هزار تومان ازم گرفتن و کلی مشخصات شخصی و عمومی هم ازم خواستم تا بتونن از اونا برای معرفی ایشون به دختر خانمها استفاده کنند.بعدش چند تا تست روانشناسی هم ازشون گرفتن تا یه شناخت کلی از شخصیت ایشون داشته باشند.....

بعدشم من دیگه پیگیر کارشون نشدم و نمیدونم چی شد:sq_2:



حتما و حتما به یک روانشناس بریا بالا بردن اعتماد به نفس و از بین رفتن حس خجالت مراجعه کنید.نه تنها برای این مسئله بلکه برای درمان این موضوع که مطمئنا تو بقیه زمینه ها شما رو به دردسر میندازه
در ضمن اگه جنسیتون رو مشخص کنید راحت تر میشه کمک کرد

ارزش تحقیق کردن نداره بنظرم!با این اوصاف مشخصه چه خبره!
همینجوری برام جالب بود چه تیپ ادمایی اینجا مراجعه میکنن!

dsa dsa
20-10-2012, 13:08
جنس مورد نظر دختر است .

یعنی روش های پیشنهاد دوستی و ارتباط و نحوه برخورد و ارتباط چشمی . کلا مثلا وقتی یه دختر می بینیم مثلا می خوام یه موضوعی رو توضیح بدم هل می کنم اما در مورد پسرها خیلی راحت توضیح می دم .

با تشکر .

M0RTEZA_R
20-10-2012, 13:36
شما باید علت و ریشه رو پیدا کنی اقای دسا دسا.
به یه روانپزشک مراجعه کردین؟

dsa dsa
20-10-2012, 14:07
از روان پزشک و اینا خوشم نمیاد . :( :(

راه های دیگه ؟

تشکر .

Atghia
20-10-2012, 15:09
جنس مورد نظر دختر است .

یعنی روش های پیشنهاد دوستی و ارتباط و نحوه برخورد و ارتباط چشمی . کلا مثلا وقتی یه دختر می بینیم مثلا می خوام یه موضوعی رو توضیح بدم هل می کنم اما در مورد پسرها خیلی راحت توضیح می دم .

با تشکر .
دوست عزیز نگران نباشید مشکل در حدی نیست که نیاز به روان پزشک باشه(مگر در شرایط خیلی حاد و خاص)
این قضیه تاحدی برای همه وجود داره مخصوصا اگر سنتون کمتر باشه (یعنی فرضا 18ساله ها بیشتر درگیرن به نسبت 25 ساله ها-تخمینی گفتم-)
چاره کار هم روبه رو شدن با این مسئله هست
یعنی شما سعی کنید به مرور و با تکرار این حالت رو در خودتون از بین ببرید.فرضادر رابطه با اقوامتون شروع کنید.دخترخاله عمه یا ...سعی کنید بیشتر صحبت کنید تا براتون کم کم عادی بشه .به مرور بهتر خواهید توانست با همکلاسی ها یا غریبه تر ها ارتباط برقرار کنید
موفق باشید

Erfan.
20-10-2012, 17:04
چرا روان پزشک..! مگه چه مشکلی هست که اصلا ایشون بخواد بره پیش روان پزشک!

از نظر من، اصولا چیزی که متاسفانه توی جامعه به نوعی تابو شده و از اون حالت نرمال خودش خارج شده خوب این مشکلات هم به وجود میاد، مخصوصا اگه روابط محدود باشه و زیاد گفت و گو نداشته باشید.

نگران نباشید، به مرور زمان و با تمرین :دی خود به خود درست میشه.

Atghia
20-10-2012, 21:56
یک مطلبی خوندم از پرفسور باهر که بی ربط با بحث ازدواج نیست بنظرم ارزش خوندن داره چون طولانیه نقل قول نمیکنم و لینک میگذارم
عنوانش اینه:هر مرد باید 4زن داشته باشد!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

sourena
20-10-2012, 22:19
یک مطلبی خوندم از پرفسور باهر که بی ربط با بحث ازدواج نیست بنظرم ارزش خوندن داره چون طولانیه نقل قول نمیکنم و لینک میگذارم
عنوانش اینه:هر مرد باید 4زن داشته باشد!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینهم نظر ایشونه! از اینگونه افراد زیاد هستن !!! اینا در حد نظریات باقی میمونه!!! بیشتر جنبه شوخی داره تا واقعیت :sq_24::sq_2:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ینی چی که هر مرد باید خواهر داشته باشد؟؟؟ من خواهر ندارم ... پدرم هم خواهر نداشته! حتی پدر بزرگم هم خواهر نداشته!!! ینی ماها هیـــچکدوم مرد نیستیم و نبودیم؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](22).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

vaziri69
20-10-2012, 23:26
یک مطلبی خوندم از پرفسور باهر که بی ربط با بحث ازدواج نیست بنظرم ارزش خوندن داره چون طولانیه نقل قول نمیکنم و لینک میگذارم
عنوانش اینه:هر مرد باید 4زن داشته باشد!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مطلبش جالبه

M . Sayid
21-10-2012, 00:08
یه مساله دیگه هم هست اینه که چه جوری با جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم مشکلاتی مانند خجالت و اعتماد به نفس کم اینا همیشه مشکل سازه بوده .

کسی راه حلی داره ؟

ممنون .

عزیز پیش روانپزشک نرو ! اون برات دارو می نویسه چون فک می کنه این خجالت شما به خاطر اتفاقات فیزیولوژیکیه بدن شماس ! برو پیش مشاور یا روانشناس بالینی ! حداقلش اینه برات دارو نمی نویسه و باهات حرف می زنه تا به شناخت درستی در مورد خودت برسی !

dezir
21-10-2012, 01:07
والا منم تو سن ازدواجم . من یه بار رفتم خواستگاری بابای دختره علنن تو صورتم میگه تو که هنوز دانشگاهت تموم نشده کارت هم قطعی نیست چرا تصمیم به ازدواج گرفتی ؟ خوب ادم چی بگه ؟ تازه خیلی از جاها بخاطر همین موارد بهمون اجازه ندادن بریم خونشون !!!!! حالا گیریم همه چی هم داشتی این دفعه بعضی از دخترا (تاکید میکنم بعضیاشون ) اشتهاشون باز میشه : تا الان خونه مستاجری بوده خونه باباش میاد میگه باید خونه بخری ، باباش نونه شب نداشته بهش بده دختره میگه باید هفته ای دو بار بریم رستوران ، باباش بعده یه عمر تازه تونسته یه موتور بخره دختره میگه من ماشین مدل بالا مبخوام !!!! خوب ادم اصلا به این چیزا فکر میکنه اصلا دیوونه میشه بخدا ! تازه من مهریه و مخارج عروسی و .... رو کاری ندارم . خداییش تو این زمونه ازدواج خیلی خیلی سخت شده ! خدا عاقبت ما رو به خیر بگذرونه

Mr_100_dolari
21-10-2012, 04:04
منم با ازدواج سنتی موافقم نه اون ازدواجی که وقتی اسمش میاد چیز عجیب و غریبی به ذهن جوانها میرسه

بزارید یه مثال بزنم

چند روز پیش عمه بنده یه خانومی رو برای ازدواج به یکی از بستگان نزدیک شوهرش معرفی کرد.عکساشونو رد و بدل کردن و هم دختره و هم پسره حداقل از ظاهر هم راضی بودن.تقریبا 1 هفته پیش مراسمی مثل خواستگاری برگزار شد که خوانواده ها همو ببینن.اون طور که عمه بنده بهم گفت 2 طرف قرار گذاشتن مدتی رو برای آشنایی بیشتر با خصوصیات و خلقیات هم در کنار هم باشند و زیر نظر خانواده ها و حتی مشاوره ازدواج.بعدش اگه با عقل و منطق دیدن میتونند با هم زندگی کنند خوب با هم ازدواج میکنند


این سبک آشنایی ها خیلی هم خوبه و از دوستی های قبل از ازدواج به نظرم خیلی بهتره


درست میفرمایید همین ادواج های سنتی هستند که سال ها زن و شوهر رو فقط به خاطر همون سنت هایی که واسه بعضی ها از زندگی خودشون هم مهمتر هستش زیر یک سقف نگه داشته در حالی که سالهاست از یکدیگر طلاق عاطفی گرفتند و به قول خودشون اگر پای بچه در میان نبود خیلی زودتر از این حرفها از هم جدا میشدند و بچه بیگناه عاملی هست برای زیر یک سقف ماندن دو نفری که با ازدواج سنتی و نه نگفتن به سنت ها و طی یک شناخت کوتاه مدت با هم پیمان یک عمر زندگی رو بستند


من خودم رابطه دوستی داشتم و میدونم بد دردیه.خدا شاهده هنوز که هنوزه از نظر روحی به حالت عادی برنگشتم و همیشه به خودم میگم ای کاش 1 سال و نیم پیش لال میشدم و پیشنهاد دوستی به طرف نمیدادم
خلاصه اینکه دوستان خیلی خیلی مراقب دوستی های اینچنینی باشید و فکر نکنید شاید شما با بقیه فریق دارید هیچ وقت طعم شکست عشقی رو نمیچشید.......


شاید شما بتونی زود فراموش کنی اما کسانی مثه من (که فکر میکنم در اقلیت به سر میبریم) نمیتونن به همین راحتی فراموش کنن.

من نمیدونم شما چند سالتون ولی بیشتر این اتفاقی که میگید برای سن های پایینتر می افته که احساسات نسبت به عقل از درجه خیلی بالاتری برخوردار هست (شاید تو سن های بالا تر هم اتفاق بی افته) ولی در کل این مشکلی نیست که غیر قابل حل باشد همون طور که شما تمرین میکنی تا مهارتی رو به دست بیاری باید نسبت به احساسات و عقل خودتم تمرین کنی
تا بتونی تو مواقعی که دچار همچین مشکلاتی میشی احساساتت رو کنترل کنی (شاید این حرفم برای خیلی ها سخت و غیر قابل باور باشه ) ولی من خودم فوق العاده آدم احساسی در این موارد بودم اما بر اثر یک تجربه تلخ بعد از اون به مرور و با تمرین کردن که خیلی هم سخت بود و عذاب زیادی کشیدم به این مهارت دست پیدا کردم که بتونم هر جا و در مورد هر کی و در هر شرایطی احساسات خودم رو نسبت به طرف مقابل کنترل کنم و نذارم احساسم بر عقلم غلبه کنه (البته فقط در مواقعی که لازم باشه مثل مورد این دوستمون)

بهترین پیشنهادی هم که برای حال حاظر شما میتونم بدم اینه که هر چه سریعتر از تنهایی در بیاین و با کسی رابطه جدیدی آغاز کنید حتی اگر میلی به این کار ندارید یا از طرفی که پیدا میکنید خوشتون نیاد این کار به زودی باعث از بین رفتن خاطرات گذشته توی ذهنتون میشه و کم کم افکار جدید با فرد جدید توی ذهنتون پر میشه و هر وقت فرد بهتری رو از هر لحاظ پیدا کردید (در صورت تمایل خودتون) دوباره رابطه جدیدی رو با فرد جدید و مورد علاقه آغاز میکنید (این کار از نظر خیلی ها غیر قابل قبول هستش)
+
صبر و زمان که دوستمون بهش اشاره کرد



یکی دوسال!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!

داداش شما چی فکر کردی از شناخت.شناخت کلی حداقل 1 ماه و حداکثر تا 4 یا 5 ماه بوجود میاد.اونم اگه دوطرف خیلی برای شناخت هم سماجت به خرج بدن

اگه قرار باشه دوسال برای شناخت صرف بشه که کل زندیگ دو طرف تموم میشه.اگه همو نخواستن اونوقت چی؟ برن سراغ یکی دیگه و 2 سال هم وقت صرف کنن برای شناخت دیگری.....
اونوقت تا ازدواج کنند فکر کنم 90 ساله بشن

در ضمن روابطی که برای ازدواج باشه و بیشتر از 6 ماه طول بکشه میشه گفت رابطه ای غیر هیجانی و خسته کننده و تکراری میشه.2 طرف حداقل باید تا 6 ماه همو از هر لحاظ اندازه گیری کنند و بعدش برای شروع زندگی تصمیم بگیرن

کاملا مخالفم با یک شناخت کلی که مثلا علایق هم رو و ... که از نظرتون مهمه شناخت پیدا میکنید و وارد زندگی میشید اما توجه کنید که همیشه همین جزئیات باعث طلاق و از بین رفتن زندگی میشه اگر قرار باشه سر کلیات هم تفاهم نباشه که اصلا زندگی شکل نمیگیره (پس جزئیات رو هم نباید دست کم بگیریم) و همیشه این جزئیات که از نظر خیلی ها بی اهمیت شاید باشه بعد از ازدواج خودش رو نشون میده نه توی دوره 1 ماه تا 6 ماه نامزدی

در ضمن کسی که قرار نباشه واسه بهم رسیدن و در کنار هم بودن یک عمر 2 سال یا بیشتر صبر کنه همون بهتر که بره و زندگی رو با این فرد شروع نکنیم
به این نکته هم توجه کنید که افراد خیلی راحت میتونند برای 1 ماه تا 1 سال نقش فرد مورد علاقه زندگی شما رو بازی کنند نه بیشتر پس با گذشت زمان میشه چهره واقعی طرف مقابل رو بهتر شناخت و اگر فرضتون هم بر این هستش که اگر کسی دیگرو بهتر از شما و موقعیتتون پیدا کرد و رفت باید خدا رو هم شکر کنید چون معلوم بود که این فرد به شما تعهد آنچنانی نداشته و هر لحظه بعد از ازدواج هم ممکن بود این کار رو بکنه


دوستان مهمترین دلیل ازدواج نکردن مشخص شد مسائل مالی و آینده ی مبهمبا 85% ارا
به نظر من بیایم در این مورد صحبت کنیم
اول از همه ببینیم یه عروسی در حال حاضر برای پسر و دختر چقدر هزینه داره بعد بریم سراغ نقد کردن هزینه های اضافی


در مورد مسائل مالی بگم که هفته پیش پسر یکی از اوقوام ازدواج کرده و فقط یک تالار به طور کامل مردونه بوده و یک تالار به طور کامل زنونه ( دو تا تلار گرفتند + 1200 مهمون داشتند) و فقط خرج عروسی همون شب 50 میلیون شد (حالا این اصلا هیچی) ماه قبل ازدواج یکی دیگه از نزدیکان بود خرج شب عروسی تو تالاری تو حومه تهران شد 10 میلیون (فقط برای 3 ساعت) شاید واسه بعضی ها این چییزی نباشه اما نظرشخصی خودم اینه که اگر روزی هم خواستم ازدواج کنم نهایت شاید 2 میلیون بیشتر خرج نکنم و فقط فامیل های درجه یک رو دعوت کنم و اگر پول اضافی بود برای مخارج مهمتر در آینده بزارم کنار (هر کی هم ناراحته مثل پدر و مادر من و طرف مقابل و ... خودش پول مخارج اضافی رو بده ما نوکرشم هستیم)


یه مساله دیگه هم هست اینه که چه جوری با جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم مشکلاتی مانند خجالت و اعتماد به نفس کم اینا همیشه مشکل سازه بوده .

کسی راه حلی داره ؟
راه های دیگه ؟
تشکر .

شما اصلا هیچ مشکلی نداری و نیای به دکترم نداری فقط به خاطر اینکه محدود بودی (مثل خیلی های دیگه چه خانوم چه آقا) ارتباط برقرار کردن برات سخت شده و اینم کاملا طبیعی هستش و به مرور با حضور توی جمع هایی که جنس مخالف هم باشه ترس و خجالتت کمتر میشه پس بهتره با یکی از دوست های خودت که با خانوم ها ارتباط بیشتری داره توی این جمع ها بری و کم کم ارتباط و معاشرت رو شروع کنی بقیش خود به خود درست میشه

در این مورد هم تجربه خودم این بود که شاید یه روز مثل شما بودم اما با یکی از اساتید دم خور شدیم و کم کم ترس و ... از بین رفت (البته خیلی سال قبل) و همون طور دوستانی که وقتی دختر میدیدند زبونشون بند میومد و به عبارتی قفل میگردن وقتی با من بیشتر دوست و صمیمیتر شدند تبدیل به اساتیدی شدند که امروز ما پیششون درس پس میدیم و این روند تا همیشه ادامه داره :31:

Legacy's
21-10-2012, 06:22
عزیز پیش روانپزشک نرو ! اون برات دارو می نویسه چون فک می کنه این خجالت شما به خاطر اتفاقات فیزیولوژیکیه بدن شماس ! برو پیش مشاور یا روانشناس بالینی ! حداقلش اینه برات دارو نمی نویسه و باهات حرف می زنه تا به شناخت درستی در مورد خودت برسی !
صحبت شما تا حدی درسته. تا جاییکه میدونم 7 سال درس پزشکی بخونید میشید پزشک عمومی و بعد 3 سال دیگه در رشته ی تخصصی روان پزشکی بخونید میشید روان پزشک. بیشتر سروکارتون با تجویز دارو هست.
ولی روانشناس عادی که فقط 4 ساله ی کارشناسی خونده که هیچ. چون بیشتر با الفبای نظریات رواشناسی غرب و شرق آشنا میشند. ولی روانکاوی یک تخصص خیلی بالاتریه. چون روانکاو با تکنیک های خاص خودش از جمله یکیش هیپنوتیزم، میتونه ریشه ی اصلی مشکلات شما رو در روان ناخوداگاهتون پیدا کنه و برطرف کنه.
البته من سر و کارم با هیچکدوم از این سه گروه(روانپزشک-روانشناس-روانکاو) نبوده ولی از اتفاق روزگار بین دوستان قدیمم از هر سه گروه داشتم. توهین نشه ولی اون که کارشناس روانشناسی بالینی بود خودش یک پا روانی کامل و درمانده در حل معضلات خودش بود.:31:

M . Sayid
21-10-2012, 09:29
صحبت شما تا حدی درسته. تا جاییکه میدونم 7 سال درس پزشکی بخونید میشید پزشک عمومی و بعد 3 سال دیگه در رشته ی تخصصی روان پزشکی بخونید میشید روان پزشک. بیشتر سروکارتون با تجویز دارو هست.
ولی روانشناس عادی که فقط 4 ساله ی کارشناسی خونده که هیچ. چون بیشتر با الفبای نظریات رواشناسی غرب و شرق آشنا میشند. ولی روانکاوی یک تخصص خیلی بالاتریه. چون روانکاو با تکنیک های خاص خودش از جمله یکیش هیپنوتیزم، میتونه ریشه ی اصلی مشکلات شما رو در روان ناخوداگاهتون پیدا کنه و برطرف کنه.
البته من سر و کارم با هیچکدوم از این سه گروه(روانپزشک-روانشناس-روانکاو) نبوده ولی از اتفاق روزگار بین دوستان قدیمم از هر سه گروه داشتم. توهین نشه ولی اون که کارشناس روانشناسی بالینی بود خودش یک پا روانی کامل و درمانده در حل معضلات خودش بود.:31:

روانشناس بالینی تا ارشد نگیره مجوز مطب بهش نمی دن یعنی باید حداقل 6 سال بخونه !

روانکاوی هم فک نکنم تو ایران داشته باشیم ! کسی که می خواد روانکاو بشه باید خودش دو سال روانکاوی بشه تا ناخودآگاهش به قولی خالی بشه تا موقع درمان بیمار ناخودآگاهش نیاد روش تاثیر بزاره !!

در مورد روانپزشکی : هر رفتاری که شکل می گیره مثلا کسی افسرده میشه مجموعه ای از عوامل قبلش اتفاق افتاده نه اینکه صبح پاشه افسردگی گرفته باشه اگه این رفتار ریشه یابی نشه انگار به جای درمان فقط مسکن بهش می دیم ! هر چند در موارد حاد باید با تجویز روانپزشک سروتونین مصرف کنه ولی به هر حال تا ریشه یابی و حل اون معضل اولیه انجام نشه انگار فقط مسکن می دیم بهش !

hamid_diablo
21-10-2012, 23:23
[
Mr_100_dolari جان حس نقل قول گرفتن نداشتم

به نظرم شما داری اشتباه میکنی .2 سال زمان خیلی خیلی زیادی برای آشناییه.در ضمن شما میگی کسی که 2 سال صبر نکنه همون بهتر که بره........

تو رابطه های اینچنینی تا دلت بخواد دیدم که حتی بعد از 5 سال یا بیشتر از هم جدا شدن.ارتباط خیلی زیاد وابستگی عاطفی میاره و میتونه چشم و گوش ادم رو به دلایل منطقی ببنده

یکی از دوستام تو محیط کارش اتفاقی با یکی از کارمندهای خانمش دوست میشه.اونطور که خودش گفته بود اصلا از این خانم و مخصوصا از چهرش خوشش نمیومد.الان 1 سال باهاش دوسته.دختره اینو نمیخواد اما این از ترس تنهایی و وابستگی شدیدی که بهش پیدا کرده با زور میخواد با طرف رابطه داشته باشه.حتی خانمه به خونه پدری دوستم زنگ زده و گفته شما یه کاری کنید پرتون بی خیال من بشه اما دوستم میگه عاشقش شدم و نمیتونم رهاش کنم.تازشم میگه با ظاهر و تیپش کنار نمیام اما دوسش دارم.این نتیجه رابطه بیش از حده

نکته دیگه فکر کنم جزئیات باشه.چزئیات مهمه نه اونقدر که باعث طلاق بشه.وقتی 2 نفر با احساسات با هم ازدواج میکنند اختلاف در جزءیات باعث طلاقشون بشه .اما اگه 2 نفر عاقلانه و عاشقانه با هم ازدواج کنند اونقدر انتخابشون درست و منطقی بوده که سر جزئیات بتونن با هم کنار بیان

در مورد نقش بازی کردنم باید بگم اگه خانوده ها و مشاوره ازدواج پیگیر رابطه این 2 نفر باشند نقش بازی کردن هم حدی داره و یه جایی تناقص بپیش میاد.من حداقل 2 ماه و حداکثر 6 ماه رو برای آشنایی مناسب میبینم

در مورد ازدواج سنتی هم بگم که من موافق ازدواج سنتی با معانی که در جامعه داره مخالفم.من میگم اگه پسری از دختری خوشش اومد بره خواستگاری تا حالت رسمی پیدا کنه.بعد قرار نیست که دختره همون شب خواستگاری "بله " بگه.یه صیغه محرمیت خونده میشه و زمانی رو برای آشنایی میزارن.اینطوری هم آقا و هم خانم با هم بیشتر آنشا میشن و اگه خانم نخواست و جوابش " نه "بئد که مشکلی نیست و منطفی میشه

در مورد پیشنهادتون بگم ه به نظرتون احترام میزارم اما موافقش نیستم

این پیشنهادتون مثل قرص مسکن میمونه.من خودم تست کردم.بعد از شکست عشق که خوردم و پس از 9 مه با یکی از آشناهای دورمون ارتباط برقرار کردم.الته بیشتر اس ام اسی بود و فقط تو 2 ماه 2 بار همو دیدیم.احساس کردم که تا حدی تونستم نفر قبلی رو فرامشو کنم اما این رابطه جدید هم چیزی بود شبیه به همون.کم کم داشتم وابسته میشدم.اون خانم بیشتر.روزی که گفتم رابطمون عاقلانه نیست کلی گریه کرد.......

تا 1 ماه بی خیال نمیشد.....خودمم ناراحت بودم...چون یه جورایی با احساساتش بازی شده بود....البته از عمد نبود.......پیشنهاد کی از دوستان بود(درست مثل پیشنهاد شما)

dsa dsa
22-10-2012, 12:25
به نظرتون ؟ این جمله که از شما خوشم اومده و می خوام باهم اشنا شیم برای شروع یه رابطه و دوستی مناسبه؟

Behroooz
22-10-2012, 17:42
در جواب دوست بالایی عزیز
تجربه های اندک شخصی من میگه دوستی های زودگذر با جنس مخالف چه کوتاه مدت و چه بلند مدت بجز اینکه ارامش روانی شما را به هم بریزد نتیجه دیگه ای نداره

به جای این کارهای بیهوده استین همت را بالا بزن و با جدیت و توکل به خدا به فکر تشکیل خانوده در اینده باش دوست خوبم

البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند ...

Legacy's
22-10-2012, 18:06
به نظرتون ؟ این جمله که از شما خوشم اومده و می خوام باهم اشنا شیم برای شروع یه رابطه و دوستی مناسبه؟
چه رمانتیک!
نه دوست من. بذار با یک مثال صد برابر ساده تر برای شما بیانش کنم.
در طبیعت، پرنده ی نر کلی بخودش زحمت میده مثلاً لانه ی صد رنگ بنا میکنه و از انواع نمایشها و حرکات موزون و صداهای دلفریب دریغ نمیکنه تا بتونه در مقابل رقبا از پرنده ی ماده دلربایی کنه و شایستگی خودش رو بهش اثبات کنه.
در بین بقیه ی جانداران هم بهمین منوال از شکلک درآوردن بگیر تا جنگ و نزاع خونین از همه رقم انجام میگیره و در این مسیر هیچ کوتاهی صورت نمیگیره تا اینکه بالاخره یکی رو موجود ماده بعنوان انتخاب اصلح خودش برگزینه.
انسانهای بدوی هم چنین ماجراهای اکشنی رو در طول تکامل چند میلیون ساله شون از سر گذراندند تا اینکه تدریجاً به اینجا رسیدیدم که اسممون شده انسان متمدن و مدرن!

ولی بازم معنیش این نیست که این مثلاً انسان متمدن دیگه با یکی دو تا جمله ی ساده بتونه همسرگزینی یا نامزدگزینی! صورت بده. نه اونم قواعد و آدابی داره که دیگه توضیحش مثنوی هفتاد من کاغذ شود. گرچه در تمام 29 صفحه ی قبلی اشارات مستقیمی به خیلی از اونها شده.

Mr_100_dolari
23-10-2012, 01:03
یکی از دوستام تو محیط کارش اتفاقی با یکی از کارمندهای خانمش دوست میشه.اونطور که خودش گفته بود اصلا از این خانم و مخصوصا از چهرش خوشش نمیومد.الان 1 سال باهاش دوسته.دختره اینو نمیخواد اما این از ترس تنهایی و وابستگی شدیدی که بهش پیدا کرده با زور میخواد با طرف رابطه داشته باشه.حتی خانمه به خونه پدری دوستم زنگ زده و گفته شما یه کاری کنید پرتون بی خیال من بشه اما دوستم میگه عاشقش شدم و نمیتونم رهاش کنم.تازشم میگه با ظاهر و تیپش کنار نمیام اما دوسش دارم.این نتیجه رابطه بیش از حده

مرسی بابت توضیحاتتون

تو این مورد شما میگی دوستتون با اینکه از ظاهر و تیپ طرف خوشش نمیاد بازم به خاطر ترس از تنهایی و وابستگی ول کنه طرف نیستش پس معلومه دوستتون طرف رو برای ازدواج نمیخواد (که حتی اگرم میخواست) مشکل از سمت دوست شماست قبلا هم گفتم اگر انسان بتونه روی خودش کار کنه و مهارت سرکوب احساسات و یا به قول شما وابستگی الکی (در مواقع ضروری) که کار خیلی سخت و دشواری هم هست دست پیدا کنه به راحتی توی هر زمان و هر رابطه ای با هر مدتی که ا اون رابطه گذشته باشه میتونه پایان بده (این حرفم شاید برای خیلی ها مسخره یا غیر قابل هضم و باور باشه) اما تجربه خودم بعد از رسیدن به این مهارت باعث شده تا دیگه در رابطه های مختلف (حتی اگر عاشق طرفم هم میشدم) بعد از پایان رابطه دیگه احساس شکست عاطفی رو تجربه نکنم و تا ماه ها و حتی سال ها در غم تموم شدن رابطم نباشم

برای ترس از تنهایی هم میتونه بره سراغ یه نفر دیگه اگرم نمیتونه بازم مشکل خودشه (وقتی فقط به خاطر تنها نشدن با این خانوم هست)


این پیشنهادتون مثل قرص مسکن میمونه.من خودم تست کردم.بعد از شکست عشق که خوردم و پس از 9 مه با یکی از آشناهای دورمون ارتباط برقرار کردم.الته بیشتر اس ام اسی بود و فقط تو 2 ماه 2 بار همو دیدیم.احساس کردم که تا حدی تونستم نفر قبلی رو فرامشو کنم اما این رابطه جدید هم چیزی بود شبیه به همون.کم کم داشتم وابسته میشدم.اون خانم بیشتر.روزی که گفتم رابطمون عاقلانه نیست کلی گریه کرد.......

تا 1 ماه بی خیال نمیشد.....خودمم ناراحت بودم...چون یه جورایی با احساساتش بازی شده بود....البته از عمد نبود.......پیشنهاد کی از دوستان بود(درست مثل پیشنهاد شما)

در مورد اینکه شما داشتین مجدد وابسته میشدین بازم حرفم همونه مهارت غلبه بر احساسات توسط عقل (در موارد ضروری) پایان یک رابطه رو حداقل خیلی راحت تر از اون چیزی که توی ذهنتون هست میکنه

درمورد طرف مقابل هم هر چند شاید از نظر من و شما و خیلی کسایی دیگه هم این کار در مقابل طرفتون نامردی و ... به حساب بیاد اما فراموش نکنیم که دنیا میچرخه و زندگی ادامه داره هم اون شما رو فراموش میکنه هم شما اون رو یکی از خصوصیات خوب آدمی ذهن فراموش کارشه پس زمان و شرایط و آدمای جدید که میان تو زندگی طرف شرایط رو براش عوض میکنن

در ضمن چون اینجا قرار شده هم چیزو رو راست بگیم و تجربیات خودمون رو در اختیار دیگران بزاریم این جمله رو میگم (بلا نسبت خانوم های این تاپیک و این فروم ) + (نگین دیدت به این قضیه بده و ...) هنوز خیلی مونده تا بعضی از آقایون به شناخت کلی بهتری از خانوم ها برسن (این جمله خیلی معنی داره که برای توضیحش و تجربیاتی که تو این ضمینه هست نیاز به تاپیک جداگانه ای هست) پس تا همین جا کافیه

Mr_100_dolari
23-10-2012, 01:27
به نظرتون ؟ این جمله که از شما خوشم اومده و می خوام باهم اشنا شیم برای شروع یه رابطه و دوستی مناسبه؟

گفتن این جمله من رو یاد دیالوگ های توی فیلمها میندازه که بین دو نفر هست

مهم نیست که شما از کجا و با چه جمله ای میخواین یه رابطه رو شروع کنید مهم اینه که شما بتونی فقط ارتباط اولیه رو شکل بدی و بعدم بتونی خودت رو تو دل طرف جا کنی و قبل از اینها هم ببینی طرف مقابل اصلا تمایلی به برقراری ارتباط با شما داره یا نه

چیزی که جالبه (بلا نسبت شما) بعضی از آقایون با کوچکترین نگاه خانوم ها که کاملا سهوی و گذرا هم بوده فکر میکنن که خبری بوده و طرف میخواد که شما باهاش ارتباط بر قرار کنی (هر چند که تو این مورد در بعضی موارد حتی اگر خانوم هم قصدی برای ارتباط نداشته باشه اما کاملا بی تقصیر هم نیستش)

در کل اینجا مگه قرار در مورد نحوه ارتباط برقرار کردن بین خانوم و آقا صحبت کنیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سوال مهمی که من دارم با توجه به موضوع تاپیک (چرا من ازدواج نمیکنم) اینه که :

چرا اصلا باید ازدواج کرد ؟
دوستان توی ازدواج دنبال چی هستین ؟
آیا ازدواج برای انسان آرامش بیشتری به همراه داره نسبت به دوران مجردی ؟

(خواهشا از بحث ها و دلایل تکراری که ازدواج برای ادامه نسل برای تنها نبودن برای همدم برای تکامل برای اینکه مگه میشه ادواج نکنیم برای اینکه سنمون رفته بالا و ... نباشه میخوام بدونم به غیر از این چیزایی که همه میدونند دیگه دلایلش چیه ؟ (و اگر چیز جدیدی به ذهنتون نمیرسه) حداقل فقط یکی از مهمترین دلایلتون رو برای ازدواج کردن بفرمایید ؟)
+
خوشحال میشم اگر دوستان متأهل هم نظرشون در مورد این قضیه بگن ؟

ممنون

Legacy's
23-10-2012, 03:12
خوشحال میشم اگر دوستان متعهل هم نظرشون در مورد این قضیه بگن ؟
من دوستان متأهل میانه سال(بالای 35) و مسن زیادی دارم. تک و توک افراد مجرد میانه سال هم بینشون هستند.
بی طرفانه قضاوت کنم: متأهل ها خونسردتر، آرامتر و باوقارترند. مجردها پرحرف تر و مقداری عصبی مزاجتر.
از کوزه همان تراود که در اوست. و البته این قضاوت هوز بر مبنای رفتارهای ظاهریه. اینکه ازدواج در طولانی مدت چه تأثیر عمیقی در نهاد انسان میذاره بجای خود.
البته این رو هم در دو مورد دیدم که 1.همسر خیلی پرتوقع و 2.همسری که مشکل روانی داره باعث پیری زودرس و پریشان حالی شدید دو تن از دوستانم شده بود. دوست مورد 2 قیافش کپی عکس اواتارمه.

ولی معمولاً مجردهای میانه سال در امور تخصصیِ کاری دلسوزتر و باسوادِ به روزتری هستند.دنبال آموختنِ بیشتر هستند. برخلاف متأهل ها که بعضاً فسیل متحرک و از دید من تنبل بی مصرفند که البته بخشی از دلیلش میتونه اتکا به فرزندان جوانشون برای انجام بعضی امور تخصصی تر باشه.
در حالیکه مجردها مجبورند متکی به خود باشند.
توجه! : این نتایج بر اساس نگاه به افراد تحصیلکرده ی پخته و سرد و گرم چشیده بود که تأثیر تأهل یا تجرد رو در طولانی مدت میشه روی اونها دید. و ملاک قضاوتم اصلاً افرادی نبود که هنوز در اوایل راه زندگی اند و برای قضاوت کردن اثر تأهل یا تجرد هنوز خیلی زودند.

M0RTEZA_R
23-10-2012, 10:44
به نظر منم همینطوره.یعنی اول فکر کنیم ببینیم برای چی میخوایم ازدواج کنیم.نه اینکه چون همه ازدواج میکنن ما هم بریم ازدواج کنیم.

dsa dsa
23-10-2012, 11:26
مشکل بسیاری خونه / ماشین و پول است .

بعد می دونی این که می گن اعتماد نیست قضیه اش چیه ؟ پسره همزمان با 10 تا دختره و 1000 تا کار کرده بعد می خواد یه دختر افتاب مهتاب ندیده گیرش بیاد .

نگران نباشید ادم هر چی باشه و هر کاری کرده همان جوری گیرش می اد .

ghahremanimehdi
23-10-2012, 19:03
من دوستان متأهل میانه سال(بالای 35) و مسن زیادی دارم. تک و توک افراد مجرد میانه سال هم بینشون هستند.
بی طرفانه قضاوت کنم: متأهل ها خونسردتر، آرامتر و باوقارترند. مجردها پرحرف تر و مقداری عصبی مزاجتر.
از کوزه همان تراود که در اوست. و البته این قضاوت هوز بر مبنای رفتارهای ظاهریه. اینکه ازدواج در طولانی مدت چه تأثیر عمیقی در نهاد انسان میذاره بجای خود.
البته این رو هم در دو مورد دیدم که 1.همسر خیلی پرتوقع و 2.همسری که مشکل روانی داره باعث پیری زودرس و پریشان حالی شدید دو تن از دوستانم شده بود. دوست مورد 2 قیافش کپی عکس اواتارمه.



مطمئننا همینطوره.زن خوب باعث ارامش هست و مردهایی که زن خوب گیرشون میاد در زندگی سریعتر نسبت به مجردها رشد میکنند و همچنین پخته تر عمل میکنند.البته زن پرتوقع و قر قرو دقیقا بر عکس این عمل رو انجام میده. که خوب به نظر من زن خوب هم این دوره زمونه کم گیر میاد.




ولی معمولاً مجردهای میانه سال در امور تخصصیِ کاری دلسوزتر و باسوادِ به روزتری هستند.دنبال آموختنِ بیشتر هستند. برخلاف متأهل ها که بعضاً فسیل متحرک و از دید من تنبل بی مصرفند که البته بخشی از دلیلش میتونه اتکا به فرزندان جوانشون برای انجام بعضی امور تخصصی تر باشه.
در حالیکه مجردها مجبورند متکی به خود باشند.
توجه! : این نتایج بر اساس نگاه به افراد تحصیلکرده ی پخته و سرد و گرم چشیده بود که تأثیر تأهل یا تجرد رو در طولانی مدت میشه روی اونها دید. و ملاک قضاوتم اصلاً افرادی نبود که هنوز در اوایل راه زندگی اند و برای قضاوت کردن اثر تأهل یا تجرد هنوز خیلی زودند.
بله دقیقا همینطوره من هم که الان چند ساله دارم کار میکنم دقیقا به همین موضوع پی بردم.

hamid_diablo
23-10-2012, 20:05
من البته ترجیح میدم تا حدود سن 35 یا شاید کمتر مجرد بمونم

اهدافی دارم که اگه بخوام الان تو این سن (24) ازدواج کنم احتمالا به خاطر مشغله فکری که ازدواج برام بوجود میاره شاید هیچوقت نتونم بهشون برسم.دوست دارم حالا حالاها برای تخصص و علاقه مندیهایی که دارم کار کنم و یاد بگیرم

بعدش که تا حدودی به اهداف تحصیلی و کاریم رسیدم انشالله آستین بالا میزنیم

Mr_100_dolari
24-10-2012, 01:24
من البته ترجیح میدم تا حدود سن 35 یا شاید کمتر مجرد بمونم

اهدافی دارم که اگه بخوام الان تو این سن (24) ازدواج کنم احتمالا به خاطر مشغله فکری که ازدواج برام بوجود میاره شاید هیچوقت نتونم بهشون برسم.دوست دارم حالا حالاها برای تخصص و علاقه مندیهایی که دارم کار کنم و یاد بگیرم

بعدش که تا حدودی به اهداف تحصیلی و کاریم رسیدم انشالله آستین بالا میزنیم

تایید میشه از سن 30 به بعد میشه به ازدواج فکر کرد و از 32 تا 34 سالگی کار رو یک سره کرد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

البته فکر کنم اگر سن 35 سال رو رد کنیم بهتره دیگه قید ازدواج رو بزنیم البته نظرشخصیم هست شاید اشتباه باشه و تا 40 سالگی :sq_14: هم فرصت باشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کاربر شماره ی یک
24-10-2012, 02:23
پر کردن خلا عاطفی با ازدواج یا کارهای مشابه اون کار درستی هست یا نه ؟

roteal2007
24-10-2012, 16:56
پر کردن خلا عاطفی با ازدواج یا کارهای مشابه اون کار درستی هست یا نه ؟

احساس وابستگی میاره و بلطبع شکست و ضربه برای طرفین

کاربر شماره ی یک
24-10-2012, 17:28
واقعا همسر مناسب من چه کسی است؟!
با کسی ازدواج کنید که عاقل باشد، مومن باشد، صادق باشد، تا حدی زیبا باشد، از خانواده ای اصیل باشد، خوش اخلاق باشد، متعهد باشد، سالم باشد، نجیب باشد، قانع باشد، تحصیل کرده باشد، سازگار باشد، و .... البته همه این معیارها بسیار خوب و پسندیده هستند، اما مشکل اینجاست که چنین انسانی تقریبا هر صد سال یک بار ممکن است روی زمین دیده شود!
ظاهرا معیارهای ما برای انتخاب همسر چندان کاربردی نیست. شاید به همین دلیل است که گاهی در انتخاب همسر اینقدر اشتباه می کنیم. من به اینها می گویم معیارهای استاندارد. اما معیارهای استاندارد برای چه کسانی خوب است؟ برای آدم های استاندارد. اگر شما همان یک نفر هستید که صد سال یک بار دیده می شود، می توانید با همین معیارها برای انتخاب همسر اقدام کنید و دیگر نیازی به خواندن ادامه این مطلب ندارید.
اما در مورد اکثریت جامعه که افرادی عادی مثل من و شما هستند، منطقی ترین معیار انتخاب همسر می تواند این باشد:
با کسی ازدواج کنید که مثل خودتان باشد.
بگذارید با یک مثال شروع کنیم: در دوران مدرسه بهترین و صمیمی ترین دوست شما که واقعا از بودن با او لذت می بردید چه کسی بود؟ بهترین شاگرد کلاس؟ یا کسی که بیشتر از همه به خودتان شبیه بود؟ مطمئنا گزینه دوم را انتخاب می کنید. در موردازدواج هم همین است. شما می خواهید با کسی ازدواج کنید که بتوانید با او کنار بیایید، زندگی کنید، صمیمی شوید و همدیگر را درک کنید؛ نه کسی که تبلور تمام خوبی های دنیاست.
منبع ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

MOHAMMAD2010
24-10-2012, 17:33
من نظر سنجی رو تازه دیدم واقع گزینه هایی که الان اول و دوم هستن مهم ترین دلایل هستن ! ( دیگه این همه بحث هم نداره )

masoudtr
24-10-2012, 17:34
چرا خانم ها هيچ نظري نميدن؟ يعني اين فروم هيچ کاربر خانمي ندارد؟


کلا خلاهاي عاطفي و نه جنسي,را چجوري ميشه تو کشوري مثل ايران که روابط راحت و آزاد نيست پر کرد؟

هر آدم سالمي احتياج به يک همدم و مونس داره.
بالاخره هر سکه دو رو داره و ممکنه يک رابطه شکست هم داشته باشه.اين درست نيست که اصلا رابطه را بخاطر ترس از شکست شروع نکنيم.
البته من خودم هم بعد از اون ماجراي قبلي که گفتم اصلا ديگه به ازدواج فکر نميکنم( شايد بعدا نظرم تغيير کرد ) ولي فکر ميکنم بايد يک رابطه جديد را شروع کنم.

اگه شخص,مورد نظر چند سال از من بزرگتر باشه ايايجاد ا اين رابطه اشتباه هست؟؟

SNOW PATROL
24-10-2012, 17:47
داداشه اگه دنبال خانمی برو فیسبوک!!
متأسفانه خانم ها تو انجمن های تخصصی خیلی خیلی کم هستند

tapa talked

MOHAMMAD2010
24-10-2012, 18:05
اگه شخص,مورد نظر چند سال از من بزرگتر باشه ايايجاد ا اين رابطه اشتباه هست؟؟
این چیزا قانون خاصی نداره
میبینی تو یه رابطه طرف بزرگتره ولی هیچ مشکلی نیست ولی یه جا هم میبینی مشکل سازه !
-----------------------------------------------------------------------

کلا خلاهاي عاطفي و نه جنسي,را چجوري ميشه تو کشوري مثل ايران که روابط راحت و آزاد نيست پر کرد؟

هر آدم سالمي احتياج به يک همدم و مونس داره.
آره ولی ...
رجوع شود به امضا ...

Mr_100_dolari
24-10-2012, 21:23
اگه شخص,مورد نظر چند سال از من بزرگتر باشه ايايجاد ا اين رابطه اشتباه هست؟؟

درک و فهم و تجربیات یک انسان از سن او کاملا مجزاست فردی رو می بینید که سن زیادی هم نداره اما به اندزاه 4 نفر که دو برابر سنش رو دارند تجربه و درک داره و برعکسش

بزرگ یا کوچکتر بودن طرف مقابل توی یه رابطه چیز مهمی نیست اما شرط مهم درک و تفاهم هر دو طرف از هم و شرایط یکدیگر و شناخت روحیات یکدیگر مهمترین عوامل به نظر من هستش

masoudtr
24-10-2012, 22:43
داداشه اگه دنبال خانمی برو فیسبوک!!
متأسفانه خانم ها تو انجمن های تخصصی خیلی خیلی کم هستند

tapa talked
شما اصلا متوجه عرايض بنده نشديد دنبال خانمي چيه؟ من ميگم چرا فقط اقايان دلايل ازدواج نکردنشون را ميگن.چرا خانم ها نمييان و دلايلشون را بگويند .ضمنا تو فيس بوک چون اکثرا با هويت حقيقي ميان در مورد چنين مسايلي کمتر حقيقت را ميگويند.

SNOW PATROL
24-10-2012, 22:57
شما اصلا متوجه عرايض بنده نشديد دنبال خانمي چيه؟ من ميگم چرا فقط اقايان دلايل ازدواج نکردنشون را ميگن.چرا خانم ها نمييان و دلايلشون را بگويند .ضمنا تو فيس بوک چون اکثرا با هويت حقيقي ميان در مورد چنين مسايلي کمتر حقيقت را ميگويند.

داداش فکر کنم سوءتفاهم شده
البته من هم بدجور گفتم!! منظورم این بود که متاسفانه فعالیت خانم ها کلا تو فروم. ها کم هست من که خودم فقط به تعداد انگشتهای دست تو این فروم خانم میشناسم


tapa talked

zxcvbnm12
24-10-2012, 23:21
سن درست ازدواج برای اقایان 23 هستش
یه سال زودتر یا بیشتر اشکال دارد

حالا هرچی که مانع ازدواج میشه این سن ازدواجو خراب میکنه

از سن 23 گذشت همه چی سخت میشه هرچی بالاتر برید بازم ذهن خسته میشه و عوامل مختلفی باعث میشه که از ازدواج به بهانهای مختلف در برید حتی فعالیتهای و روابط جنسی هم بهم میخوره اون لذت زندگی بهتون نمی چسبه وقتی از اون مرزعبور میکنید

پس خلاصه و مفید بگم اگه سن برسه به 28 خودبخود میبنی شدید 30 یا 35 انقدر پشیمان میشد که روزی هزار بار جسارتا به خدتان بدو بیرا میگید

چرا ازدواج نکردم حالا اگه بیان تو سن 30 یا 35 سالگی که الن اینطور شده ازدواج کنید و یه ازدواج موفق باشه انقدر به خودتون لعنت میفرستید که چرا زودتر ازدواج نکردم

این حرفای منو اونای که سن پایین دارند جسارتا متوجه نمیشن چون فکر و ذهنشون یه چیزو سرچ میکنه

بحرحال پول مسکن و خیلی چیزا همیشه بوده از مشکلات زندگی میباشد و ازاین بدتر هم ممکنه بشه حالا همه خواسته باشند بفکر پولدار شدن و مسکن داشتند و کار درست حسابی باشند
که عمر رفته عزیزان

پس درست ازدواج کنید که زن خوب شما رو به همه چی میرسونه ولی خدا بدشو قسمت نکنه زندگی تان سرنگون میشه

به امید سربلندی و زندگی شاد برای همه شما عزیزان

hamid_diablo
25-10-2012, 00:41
zxcvbnm12 جان فرمایشات شما متین

کسی منکر این حرفها نیستش که.من خودم 24 سالمه.پارسال قصد ازدواج با خانمی رو داشتم اما ایشون به دلایلی که اکثرا مالی بود ازم جدا شد

کی بدش میاد زود ازدواج کنه؟ اما مشکلات فراوانی که جلوی پامون هست باعث میشه سن ازدواج بره به بالای 30 سال واسه مردا و فکر کنم بالای 26 سال برای خانمها

ZINOSHTAN
25-10-2012, 11:39
سلام

چن وقت پیش که یه چند روزی توی خونه تنها بودم متوجه شدم که برای یه خونه‌ی مرتب و همه‌چی‌سرجا(!) یه نفر باید تقریبن تمام-وقت توی خونه فعالیت کنه. مثلن برای یه غذای خوب باید یکی دوساعت و شایدم بیشتر وقت گذاشت.

در مورد عزیزانی که زن و مرد هر دو شاغل هستن می خوام بدونم که کیفیت زندگی‌شون چطوره؟ قضیه به همون خوردن غذای با کیفیت کم تر و شستن لباس ها بصورت هفته‌ای ختم میشه یا اینکه مثلن خستگی هر دو نفر که در طول روز کار کردن تاثیرات خیلی جدی تری روی سطح زندگی میزاره؟

خود من دید واقعی از یه زندگی اینجوری ندارم و فقط تصویر چنتا سریال و فیلم میاد توی ذهنم:) [البته ناگفته نماند که خیلی از اطرافیان ما به جای زندگی کردن، در واقع همون فیلم ها و سریال ها رو بازی می کنن!!]

ممنون میشم در این مورد کسی صحبتی داره مطرح کنه تا یه چیزی یاد بگیریم.

hamid_diablo
25-10-2012, 15:25
ZINOSHTAN جان والا ما هنوز مجردیم اما چیزهایی در این رابطه شنیدیم

خوب من نظر خودم رو میدم.ببین دوست عزیز معمولا خانمهای تحصیلکرده میخوان بعد از اتمام تحصیلاتشون برن سرکار.اگر هم. از اکثرشون بپرسید چرا درس میخونید معمولا میگن درس میخونیم که بعدش بریم سر کار دیگه!!!

این شما هستید که مشخص میکنید همسرتون شاغل باشه بهتره یا نه.
من خودم همسر ساغل رو میپسندم.چون تو این دوره و زمونه به خاطر خرجهای سنگین میتونه کمک خرج باشه.اما داستان به همین سادگیها هم نیست

من خودم محیطی که قراره همسرم توش کار کنه به شدت مهمه....به شدت.......
باید جایی باشه که در حد امکان اختلاط به اون صورت وجود نداشته باشه....در ضمن خود زن هم باید رعایت این مسائل رو بکنه و بدونه خوش و بش و خنده های بیجا تو محیط کار مناسب نیست....

درآمدی که همسر داره خیلی مهمه که چطور خرج بشه....معمولا تو این قضیه مشکات فراوانی تو زندگی زناشویی امروزی پیش میاد....
شاید اگه خانم تو موارد مهم زندگی از درآمد خودش خرج کنه احتمال داره در آینده اون رو به شکل چماق رو سر شما فرود بیاره....در ضمن استقلال مالی یک زن میتونه باعث اختلافات شدید بشه

یکی از آشناهای ما که تا حدودی با پرونده های طلاق سرو کار داره میگفت اکثر طلاقها تو زوجهایی بوجود می اومد که هر دو شاغل بودن....

در ضمن زمان و شختی کار خانم هم میتونه تاثیر داشته باشه.معمولا خانمهایی که تو مشاغلی که با روحیاتشون سازگاری آنچنانی نداشه باشه حالات مردونه ای پیدا میکنند و شاید از نظر روابط جنسی سرد هم بشن
در مورد این موضوع بیشتر تحقیق کن و مواظب باش و سر سری از کنارش رد نشو دوست عزیز

شاغل بودن زن میتونه خیلی مهم باشه....

ghahremanimehdi
25-10-2012, 19:38
(صرف نظر از مسائل مالی)به نظر من تو بازه ی سنی 25 تا حداکثر 27 باید ازدواج کرد.علی الخصوص برای زوجینی! که میخوان بچه هم داشته باشند حتما به نظرم باید تو این بازه ازدواج کنند و بعد از ازدواج هم یه 4-5 سالی مهلت دارن تا وضعیت اقتصادیشون پایدار بشه و روابطشون مستحکم تر بشه و بعد واسه بچه دار شدن تصمیم بگیرن .به نظرم دیگه سن که بالای 30 سال بره بچه دار شدن جالب نیست چون تفاوت سنی بچه با والدین زیاد میشه و وقتی بچه بزرگ میشه و به سن جوانی و نوجوانی میرسه بچه و والدین همدیگر رو درک نمیکنند و مشکلات فراوانی ایجاد میکنه.تفاوت سنی طرفین نیز به نظرم حداکثر باید 3-4سال باشه (پسر بزرگتر از دختر باشه)
{نظر شخصی}

Legacy's
25-10-2012, 20:08
این یک واقعیت تلخه که متأسفانه نظام آموزشی ما با این وضع فعلی از ابتدا تا انتها به هیچ دردی نخورده و نخواهد خورد. نه یک ایرانی متخصص ماهر تحویل جامعه داده و نه آیین رفتار در خانواده و همسرداری و بچه داری رو به کسی یاد داده.
هر کی هر چی شده با تلاش و مطالعه و کسب تجربیات شخصی بوده.
حتی این نظام آموزشی و به تبع، رسانه های بی فایده ی ما امور پایه ای تر مثل اینکه تغذیه ی خوب دارای چه مؤلفه ها و ویژگیهایی هست رو بما یاد نداده. 95 درصد ایرانیها به جرئت میشه گفت از ابتدایی ترین نکات تغذیه ای کاملاً بی اطلاعند و هیچی نمیدونند.
شاید در بهترین حالت بتونند چند تا اصطلاح گنگ رو نام ببرند بی اونکه خودشون بدونند در اصل یعنی چی.

یکی از شبکه های فارسی زبان خارجی چند سال قبل با خانمی ایرانی عامی مقیم آلمان مصاحبه میکرد. اون خانم میگفت تا وقتی در ایران بودم همه ی هم و غمم در آشپزی این بود که ته دیگ زعفرانی و چرب و خوراک هر چه خوش طعم تر آماده کنم!
اما از وقتی ساکن آلمان شدم اونقدر رسانه ها آموزش میدند که به سطح کالری، مواد معدنی، میزان تک تک ویتامینها و نوع اسیدهای آمینه در آشپزیم بدقت توجه میکنم! تا وقتی در ایران بود چه میدونست کالری چیه خوردنیه یا پوشیدنی!

حالا شما از خانمهای خانه دار ایرانی که نه، از این قشر به اصطلاح تحصیلکرده ی ما بپرسید این چیزها که این خانم اسم برده چی چی هست؟ جوابشون از قبل معلومه! همینه که بیشتر ایرانیها هر کدوم به یک یا چند مرض عجیب و غریب مبتلا هستند!
شما می بینید مردم چقدر دقت دارند که چی توی باک فولادی ماشین می ریزند تا یوقت موتور خراب نشه! ولی یک صدم دقیق نیستند که داخل این جدار نازک و حساس معده رو با چی دارند انباشته میکنند!
من همیشه به دوستانم میگم که ریشه ی تمام بیماریهای غیرواگیرتون رو برید در آشپزی خانم خانه پیدا کنید!

سلام

چن وقت پیش که یه چند روزی توی خونه تنها بودم متوجه شدم که برای یه خونه‌ی مرتب و همه‌چی‌سرجا(!) یه نفر باید تقریبن تمام-وقت توی خونه فعالیت کنه. مثلن برای یه غذای خوب باید یکی دوساعت و شایدم بیشتر وقت گذاشت.

در مورد عزیزانی که زن و مرد هر دو شاغل هستن می خوام بدونم که کیفیت زندگی‌شون چطوره؟ قضیه به همون خوردن غذای با کیفیت کم تر و شستن لباس ها بصورت هفته‌ای ختم میشه یا اینکه مثلن خستگی هر دو نفر که در طول روز کار کردن تاثیرات خیلی جدی تری روی سطح زندگی میزاره؟

خود من دید واقعی از یه زندگی اینجوری ندارم و فقط تصویر چنتا سریال و فیلم میاد توی ذهنم:) [البته ناگفته نماند که خیلی از اطرافیان ما به جای زندگی کردن، در واقع همون فیلم ها و سریال ها رو بازی می کنن!!]

ممنون میشم در این مورد کسی صحبتی داره مطرح کنه تا یه چیزی یاد بگیریم.
اتفاقاً تهیه ی خوراک باکیفیت وقت کمی میبره. اون تهیه ی خوراک بی کیفیت اما خوش طعم هست که چند ساعت وقت میبره.
انتخاب با شماست!

lanzik
25-10-2012, 20:58
ایران ما اینجوری شده
86.79%
مسائل مالی و آینده ی مبهم
این در مورد خودمم صدق می کنه

کاربر شماره ی یک
25-10-2012, 22:47
دوستان 16 درصد مهریه رو هم با گزینه ی اول جمع کنند چون مهریه هم خودش مسئله مالیه دیگه !
بعضی ها سعی دارند که جوون های ایرانی رو به بلند پروازی متهم کنند ، اما واقعیت اینه که هیچ بلند پروازی در کار نیست ، شروع یه زندگی جدید ، وسایل زندگی میخواد ، مسکن میخواد یه کار مطمئن میخواد و یه اجتماع خوب که بتونه ازش زوج مناسب خودش رو انتخاب کنه !
خب میگن بیایین از صفر شروع کنید مثل پدر و مادرهاتون ، خب در این مورد باید بگم وسایل زندگی ما با زندگی حداقل دودهه پیش پدر و مادرهامون فرق داره ، مسیر پیشرفتی که پدر و مادر طی کردن از صفر نبوده بلکه از موقعیت اون موقع پدر و مادرشون بوده ، یعنی اون ها برنگشتن به دو دهه پیش و از اونجا شروع به پیشرفت کنند بلکه از زمان خودشون به جلو رفتن ! دختری که توی محیط آسایش و آرامش توی محیط خانواده قرار داره چرا باید بیاد و خودش رو به دردسر بندازه و بیاد با حداقل های زندگی یه مرد بسازه ؟ ( این جنبه ی منطقیشه و در اکثر ازدواج ها هم منطق حاکمه نه احساسات )
میگن جوونا دوست دارن درس بخونن که کار نکنن و بشینن روی صندلی و توی یه اداره دور خودشون بچرخن ، پس منم که توی آگهی استخدام واسه آبدارچی میزنم دیپلم ؟!
اشتباه نکنید من موضوع رو عوض نکردم ، همه ی اینا ربط داره به کاهش ازدواج !
چرا دخترها ازدواج نمیکنند:
پسرها اگه کنکور قبول نشن میرن سربازی ولی دخترها هرچند سال که تو خونه باشن کنکور ثبت نام میکنن و امتحان میدن ! این میشه که دخترمیره تو دانشگاه با اندیشه های نو آشنا میشه و با حقوقش و نمیدونم با هزار چیز دیگه و پسره میره سربازی و با یه کله ی کچل و یه روحیه ی نظامی گری آموخته برمیگرده ، این دختر رو شما چطوری میخوایین پیش این پسر سر سفره ی عقد بنشونین ؟ خب اینجاست که هرکس باشه میگه آدم میره آبیاری گیاهان دریایی رو مجازی میخونه ولی سربازی نمیره !
آقا حمید در مورد سرکوفت زدن زن شاغل گفتن من رو یاد این آگهی ها انداختن " به یک کارمند خانم نیازمندیم " ، " به یک فروشنده مجرب خانم نیازمندیم " !
خب این دختر توی محیط خونه راحته چون دختره ، درسش رو راحت میخونه چون جلو پاش سنگ نمیدازن و سربازی نداره و گذشته از این بازار کار هم براش فراهمه چون نیاز نداره خرج کسی رو بده و با حقوق کم هم کار میکنه ! خب پسری که میره خواستگاری این دختر باید حداقل از لحاظ مالی شخص تامینی باشه !
-----------------------
فعلا راه حل ازدواج فقط به دست خانواده های دو طرفه که باید زوج رو یاری کنند که الان تو این وضعیت یکی باید خود خانواده ها رو یاری کنه !
و در کل باید بگم :
نسل جوان آینده فرت

scali
26-10-2012, 00:17
(صرف نظر از مسائل مالی)به نظر من تو بازه ی سنی 25 تا حداکثر 27 باید ازدواج کرد.علی الخصوص برای زوجینی! که میخوان بچه هم داشته باشند حتما به نظرم باید تو این بازه ازدواج کنند و بعد از ازدواج هم یه 4-5 سالی مهلت دارن تا وضعیت اقتصادیشون پایدار بشه و روابطشون مستحکم تر بشه و بعد واسه بچه دار شدن تصمیم بگیرن .به نظرم دیگه سن که بالای 30 سال بره بچه دار شدن جالب نیست چون تفاوت سنی بچه با والدین زیاد میشه و وقتی بچه بزرگ میشه و به سن جوانی و نوجوانی میرسه بچه و والدین همدیگر رو درک نمیکنند و مشکلات فراوانی ایجاد میکنه.تفاوت سنی طرفین نیز به نظرم حداکثر باید 3-4سال باشه (پسر بزرگتر از دختر باشه)
{نظر شخصی}

خیلی موافقم .

مخصوصا بچه دار شدن تو سنین بالا خیلی مشکل ساز میشه .

به غیر از تفاوت سنی یه مشکل بزرگی که من تو دوستان و آشنایان خودم دارم میبینم بی حوصله بودن در مورد بچه داری هست

مثل پسرخاله خودم که 35 سالش هست و تازه بچه دار شده . حوصله 5 دقیقه بچه داری و گریه بچه رو نداره و خیلی سریع عصبانی میشه .

یه مشکل دیگه هم اینه که تو سن بالای 30 سال دیگه حال و حوصله نامزدبازی و تفریحات دوران نامزدی و عقد نیست . بالاخره هر کاری یه دورانی داره

من که الان 26 27 سالم شده دیگه مثل دوران دانشجویی ( 20 - 23 ) حوصله و علاقه به رابطه با جنس مخالف و همچنین روابط عاشقانه رو ندارم

دیگه چه برسه به 30 و چند سالگی

من با وجود همه مشکلات حال حاضر جامعه سن 23 تا 27 رو واسه ازدواج مناسب میدونم .

roteal2007
26-10-2012, 09:36
دوستان 16 درصد مهریه رو هم با گزینه ی اول جمع کنند چون مهریه هم خودش مسئله مالیه دیگه !
بعضی ها سعی دارند که جوون های ایرانی رو به بلند پروازی متهم کنند ، اما واقعیت اینه که هیچ بلند پروازی در کار نیست ، شروع یه زندگی جدید ، وسایل زندگی میخواد ، مسکن میخواد یه کار مطمئن میخواد و یه اجتماع خوب که بتونه ازش زوج مناسب خودش رو انتخاب کنه !
خب میگن بیایین از صفر شروع کنید مثل پدر و مادرهاتون ، خب در این مورد باید بگم وسایل زندگی ما با زندگی حداقل دودهه پیش پدر و مادرهامون فرق داره ، مسیر پیشرفتی که پدر و مادر طی کردن از صفر نبوده بلکه از موقعیت اون موقع پدر و مادرشون بوده ، یعنی اون ها برنگشتن به دو دهه پیش و از اونجا شروع به پیشرفت کنند بلکه از زمان خودشون به جلو رفتن ! دختری که توی محیط آسایش و آرامش توی محیط خانواده قرار داره چرا باید بیاد و خودش رو به دردسر بندازه و بیاد با حداقل های زندگی یه مرد بسازه ؟ ( این جنبه ی منطقیشه و در اکثر ازدواج ها هم منطق حاکمه نه احساسات )
میگن جوونا دوست دارن درس بخونن که کار نکنن و بشینن روی صندلی و توی یه اداره دور خودشون بچرخن ، پس منم که توی آگهی استخدام واسه آبدارچی میزنم دیپلم ؟!
اشتباه نکنید من موضوع رو عوض نکردم ، همه ی اینا ربط داره به کاهش ازدواج !
چرا دخترها ازدواج نمیکنند:
پسرها اگه کنکور قبول نشن میرن سربازی ولی دخترها هرچند سال که تو خونه باشن کنکور ثبت نام میکنن و امتحان میدن ! این میشه که دخترمیره تو دانشگاه با اندیشه های نو آشنا میشه و با حقوقش و نمیدونم با هزار چیز دیگه و پسره میره سربازی و با یه کله ی کچل و یه روحیه ی نظامی گری آموخته برمیگرده ، این دختر رو شما چطوری میخوایین پیش این پسر سر سفره ی عقد بنشونین ؟ خب اینجاست که هرکس باشه میگه آدم میره آبیاری گیاهان دریایی رو مجازی میخونه ولی سربازی نمیره !
آقا حمید در مورد سرکوفت زدن زن شاغل گفتن من رو یاد این آگهی ها انداختن " به یک کارمند خانم نیازمندیم " ، " به یک فروشنده مجرب خانم نیازمندیم " !
خب این دختر توی محیط خونه راحته چون دختره ، درسش رو راحت میخونه چون جلو پاش سنگ نمیدازن و سربازی نداره و گذشته از این بازار کار هم براش فراهمه چون نیاز نداره خرج کسی رو بده و با حقوق کم هم کار میکنه ! خب پسری که میره خواستگاری این دختر باید حداقل از لحاظ مالی شخص تامینی باشه !
-----------------------
فعلا راه حل ازدواج فقط به دست خانواده های دو طرفه که باید زوج رو یاری کنند که الان تو این وضعیت یکی باید خود خانواده ها رو یاری کنه !
و در کل باید بگم :
نسل جوان آینده فرت

به صورت خیلی فجیعی موافقم


خیلی موافقم .

مخصوصا بچه دار شدن تو سنین بالا خیلی مشکل ساز میشه .

به غیر از تفاوت سنی یه مشکل بزرگی که من تو دوستان و آشنایان خودم دارم میبینم بی حوصله بودن در مورد بچه داری هست

مثل پسرخاله خودم که 35 سالش هست و تازه بچه دار شده . حوصله 5 دقیقه بچه داری و گریه بچه رو نداره و خیلی سریع عصبانی میشه .

یه مشکل دیگه هم اینه که تو سن بالای 30 سال دیگه حال و حوصله نامزدبازی و تفریحات دوران نامزدی و عقد نیست . بالاخره هر کاری یه دورانی داره

من که الان 26 27 سالم شده دیگه مثل دوران دانشجویی ( 20 - 23 ) حوصله و علاقه به رابطه با جنس مخالف و همچنین روابط عاشقانه رو ندارم

دیگه چه برسه به 30 و چند سالگی

من با وجود همه مشکلات حال حاضر جامعه سن 23 تا 27 رو واسه ازدواج مناسب میدونم .
و همچنین نظر شما رو توی اطرافیان نزدیکم تایید میکنم.
ای بابا پس من که 22 سالمه هیچ حوصله ای از این نومزد بازی ها ندارم چی بگم پس...!!!

mali.sh
26-10-2012, 11:01
"مسائل مالی و آینده ی مبهم"

واقعا برا منم مورد اول مهمترین هست
فکر نمیکنم به این زودیا بتونم ازدواج کنم مگر اینکه اتفاق خاصی رخ بده.
اینکه هرچی سن بالاترمیره میل به ازدواج کمترمیشه موافقم برامنم اتفاق افتاده ولی شرط بالا مهمترین دلیل هست . حتی واقعا نمیدونم برای ایندم و ازدواج چقدر سرمایه لازم دارم و چه راهی برای کسب اون وجود داره ......................
اکثردوستام متاهل شدن و فکر میکنم مجرد بودن راهش به ترکستان میره ولی وقتی شرایط محیا نمیشه کاری نمیشه کرد.

roteal2007
26-10-2012, 11:09
"مسائل مالی و آینده ی مبهم"

واقعا برا منم مورد اول مهمترین هست
فکر نمیکنم به این زودیا بتونم ازدواج کنم مگر اینکه اتفاق خاصی رخ بده.
اینکه هرچی سن بالاترمیره میل به ازدواج کمترمیشه موافقم برامنم اتفاق افتاده ولی شرط بالا مهمترین دلیل هست . حتی واقعا نمیدونم برای ایندم و ازدواج چقدر سرمایه لازم دارم و چه راهی برای کسب اون وجود داره ......................
اکثردوستام متاهل شدن و فکر میکنم مجرد بودن راهش به ترکستان میره ولی وقتی شرایط محیا نمیشه کاری نمیشه کرد.
کدوم ترکستان برادر ....وقتی شرایطش جور نیست خوب بریم یه دختر هم بیاریم بدبخت کنیم ؟ یکی از دوستان حرف خوبی زد دختری که خونه باباشه دلش هزار تا آرزو داره وقتی میری شیشه ویترین رو نگاه میکنی چیزی که میخوات رو بخره اما واقعا اینچنین هست ؟
به جد که نیست.

کاربر شماره ی یک
26-10-2012, 11:20
دقیقا اشتباه از آموزشه ، سیستم فرهنگی ما به زن آموزش میده که وابسته باشه ، چون استقلال زن براش خطرناک جلوه میکنه ، اما باید این رو هم پذیرفت که زن خودش هم به سادگی این مسئله رو میپذیره ، این رو پذیرفته که حتی اگه تحصیلات خوب هم داشته باشه ، توانایی های عملی هم داشته باشه ، نمیتونه توی جامعه بدون یه مرد راحت زندگی کنه (آخه حق هم داره چون توی جامعه ی ما فضای فرهنگی بهش این اجازه رو نمیده ) !
تعیین سن ازدواجی که اینقدر توی صفحات قبل بهش اشاره کردن به نظر من کار درستی نیست ! ازدواج باید توی وقتی صورت بگیره که شخص احساس میکنه خودش کمبودی نسبت که طرف مقابلی که باهاش ازدواج میکنه نداره ، این یعنی شما و طرف مقابلت کامل هستید و بعد با هم ازدواج میکنید ! حالا چرا دو شخص کامل باید با هم ازدواج کنند ، جوابش اینه که قانون طبیعت این رو میگه که یه مرد و زن به تنهایی کار کرد کامل یک انسان رو نمیتونن ارائه بدن ، نمیتونن توی جامعه خوب ظاهر بشن(چون هنجار این رو میگه ، این هنجار هم طبق طبیعت انسانه ، طبیعت انسان رو نمیشه شکست ، پس این هنجار رو نمیشه شکست ) ، نمیتونن همه ی لذت های زندگی رو به طور کامل بچشن ، عشق که یکی از مفاهیم بزرگ انسانیه رو ازش میگیری ، میدونم میتونه همین عشق رو به خدا و نمیدونم به مادر پدر و اینا بده ولی شما نمیتونی در هیچ جایی لذت عاطفی که یه مرد به زن میچشونه و بالعکس رو به یه نفر بدی ، امکان نداره که اون سطح صمیمیت رو شما توی یه محیط دیگه برای یه شخص ایجادکنی( چه ایرادی داره که لذت جنسی عامل صمیمیت بیشتر بشه ؟! کشش نسبت به جنس مخالف نه تنها به دلیل جنسی بلکه به دلیل مقبولیت کامل توسط یه شخص دیگه هم هست ( این مقبولیت کامل اقتصادی ، اجتماعی ، جنسی ، فرهنگی و.... توی محیط دیگه ای صورت نمیگیره ) ، لذت فرزند دار شدن و تربیت فرزند در محیط خانواده و احساس پدر و مادر بودن رو شما با گرفتن ازدواج از شخص مقابل میگیری ( اینها اگه لذت نداشت با هزار روش پزشکی ملت دنبال بچه دار شدن راه نمی افتادن ) ، تشکیل خانواده نه برای جبران نقص ها بلکه برای ساختن یه سیستم به نام خانواده توسط دو نفره که هم لذت های بیشتری برای طرفین داره ، هم سطح روابط اجتماعی اون دو شخص رو بالاتر میبره ، یعنی شخص روابط اجتماعی جدید تری رو تجربه میکنه ، این یعنی کمال گرایی ، این کمال گرایی ناشی از نقص نمیشه ، شخص نقصی احساس نمیکنه چون مشکلی نداره ، فقط میل به پیشرفت باعث این کمال گراییش میشه که همون طور که گفتم این نوع میل فقط توی دونفر که خودشون کامل هستن و میخوان ازدواج کنن شکل میگیره ، این ازدواج مبناش سازگاری با هم برای پیشرفت میشه ، نه برای جبران نواقص هم !

Mr_100_dolari
26-10-2012, 11:51
خیلی موافقم .

مخصوصا بچه دار شدن تو سنین بالا خیلی مشکل ساز میشه .

به غیر از تفاوت سنی یه مشکل بزرگی که من تو دوستان و آشنایان خودم دارم میبینم بی حوصله بودن در مورد بچه داری هست

مثل پسرخاله خودم که 35 سالش هست و تازه بچه دار شده . حوصله 5 دقیقه بچه داری و گریه بچه رو نداره و خیلی سریع عصبانی میشه .

یه مشکل دیگه هم اینه که تو سن بالای 30 سال دیگه حال و حوصله نامزدبازی و تفریحات دوران نامزدی و عقد نیست . بالاخره هر کاری یه دورانی داره

من که الان 26 27 سالم شده دیگه مثل دوران دانشجویی ( 20 - 23 ) حوصله و علاقه به رابطه با جنس مخالف و همچنین روابط عاشقانه رو ندارم

دیگه چه برسه به 30 و چند سالگی

من با وجود همه مشکلات حال حاضر جامعه سن 23 تا 27 رو واسه ازدواج مناسب میدونم .


حرف بسیار جالبی بود
توی دوستام کسایی رو میبینم که کاملا بی انگیزن برای زندگی و حتی حوصله خودشون رو هم ندارند شاید باورتون نشه یا بخندید کسی هست که همین فردا بخواد میتونه ازدواج کنه و تمام شرایط اولیه ازدواج در حد مناسب (خونه - ماشین - کار و ...) براش فراهمه اما میگه من حال و حوصله خودم هم ندارم چه برسه به اینکه بخوام یکی دیگه هم وارد زندگی خودم کنم

برای کسی که از ازدواج و آینده خودش (حتی یک دقیقه بعد خودش) هیچ تصوری نداره حرف زدن از بچه دیگه یک درصد هم توی مغز آدم نمیگنجه

در مورد خیلی از جوانان که تعدادشون کم هم نیست خارج از بحث ادواج و اینکه شرایطش رو دارند یا نه اول باید براشون دنبال بهانه و انگیزه ای برای زندگی کردن گشت

ghahremanimehdi
26-10-2012, 11:57
در مورد خیلی از جوانان که تعدادشون کم هم نیست خارج از بحث ادواج و اینکه شرایطش رو دارند یا نه اول باید براشون دنبال بهانه و انگیزه ای برای زندگی کردن گشت

بله مهمترین نتیجه ی شرایط موجود در جامعه همینه که انگیزه ی ازدواج از بین رفته و متاسفانه مسئولین هم اصلا به فکر ایجاد شرایط مناسب برای ازدواج نیستند.

Amir Hossein
26-10-2012, 12:28
چه جو جالبی شده
خوب دلایل عدم ازدواج مشخصه دیگه...
چرا هی بحث کنیم...!
ولی این رو به عنوان یه درس عبرت بهتون بگم

یه بابایی رو میشناختم...
که پول درستو حسابی نداشت. یعنی به زور زندگیش میچرخید
ازدواج نکرده بود و پتانسیلش رو هم تبعآ نداشت
تو این وضعیت هرچی میگشت کاری هم پیدا نمیکرد تا خودشو بکشه بالا
همون طور هم که میدونید یه آدم 25-6 ساله یه نیاز های طبیعی داره که باید برطرف شده ولی این فرد از این کار خیلی واحمه داشت
(البته هیچ ربطی به مسایل دینی نداشت ها "فقط میترسید")
تو این وضعیت آدم چه کار میتونه بکنه
خودتونو برای یک لحظه جای اون بذارید......
.
.
.
بعد یه مدت طرف با یک مشت قرص خواب آور خودش رو راحت کرد
بله....
این است حقیقت تلخ جامعه ی ما
البته شرایط خودم هم زیاد با اون بابا فرقی نداشت

M0RTEZA_R
26-10-2012, 13:42
پسر خالم فک کنم نزدیکای 45 سالشه ازدواج نکرده.خونه و ماشینم داره.:31:

کاربر شماره ی یک
26-10-2012, 14:28
چه جو جالبی شده
خوب دلایل عدم ازدواج مشخصه دیگه...
چرا هی بحث کنیم...!
ولی این رو به عنوان یه درس عبرت بهتون بگم

یه بابایی رو میشناختم...
که پول درستو حسابی نداشت. یعنی به زور زندگیش میچرخید
ازدواج نکرده بود و پتانسیلش رو هم تبعآ نداشت
تو این وضعیت هرچی میگشت کاری هم پیدا نمیکرد تا خودشو بکشه بالا
همون طور هم که میدونید یه آدم 25-6 ساله یه نیاز های طبیعی داره که باید برطرف شده ولی این فرد از این کار خیلی واحمه داشت
(البته هیچ ربطی به مسایل دینی نداشت ها "فقط میترسید")
تو این وضعیت آدم چه کار میتونه بکنه
خودتونو برای یک لحظه جای اون بذارید......
.
.
.
بعد یه مدت طرف با یک مشت قرص خواب آور خودش رو راحت کرد
بله....
این است حقیقت تلخ جامعه ی ما

خب زندگی یه فرصته ، چرا باید این فرصت رو از خودمون بگیریم ، چه سخت و چه راحت همه میدونیم که میگذره و گذراست ! این شانس رو به ما دادن که زندگی رو امتحان کنیم ، من خودم خیلی مواقع شده که به خودکشی فک کنم ، یه مواقعی میشه که آدم خیلی به سطوح میاد ولی خب میگذره ، چند دقیقه یا ساعت یا روز بعد آروم میشه وحسش تغییر میکنه ، ولی خب چرا باید فرصت زندگی رو از خودم بگیرم ، خودکشی رو هر وقت دلم بخواد میتونم انجام بدم ولی زندگی رو بعد از مرگ نه ! مثالش مثل اونی میمونه که چون بلد نیست و میترسه بیست نشه ، سر جلسه ی امتحان نمیره ، خوب اشتباه میکنه ، اون داره فرصت به نمایش گذاشتن خودش رو از خودش میگیره ! باید موند و دنبال یه موقعیت گشت که بالاخره خودمون رو شکوفا کنیم !
در مورد ازدواج هم گمان نکنم امیال شخص این قدر پیش بره که به خودکشی برسه چون راههای زیادی واسه کنترلش هست ، گذشته از جنسیت ، حس عاطفیش رو هم میشه متعادل نگه داشت ، به نظر من افرادی که خیلی به شدت نیاز به ازدواج دارند ، ازدواج زیاد موفقی نخواهند داشت ( البته این فقط نظر منه و با قطعیت هم نمیگم حتما اینجوریه ولی به نظر من اینجوریه)

N O V A L I S
26-10-2012, 14:39
ولی این رو به عنوان یه درس عبرت بهتون بگم

یه بابایی رو میشناختم...
که پول درستو حسابی نداشت. یعنی به زور زندگیش میچرخید
ازدواج نکرده بود و پتانسیلش رو هم تبعآ نداشت
تو این وضعیت هرچی میگشت کاری هم پیدا نمیکرد تا خودشو بکشه بالا
همون طور هم که میدونید یه آدم 25-6 ساله یه نیاز های طبیعی داره که باید برطرف شده ولی این فرد از این کار خیلی واحمه داشت
(البته هیچ ربطی به مسایل دینی نداشت ها "فقط میترسید")
تو این وضعیت آدم چه کار میتونه بکنه
خودتونو برای یک لحظه جای اون بذارید......
.
.
.
بعد یه مدت طرف با یک مشت قرص خواب آور خودش رو راحت کرد
بله....
این است حقیقت تلخ جامعه ی ما
البته شرایط خودم هم زیاد با اون بابا فرقی نداشت

این یه درس عبرت برای ما نیست! برای کساییه که یک جامعه سر تا پا بیمار (روحی - فیزیکی) رو رقم زدن و در عین حال ادعاهاشون خون همه رو به جوش آورده!!
کار به جایی رسیده که هر کس در مورد هر موضوعی با پیش داوری و غرض و یه پیش زمینه و ذهنیت بیمار و زخم خورده و منفی و فاسد نگاه و تفکر می کنه!
از جمله در مورد همین ازدواج که به جرات میشه گفت بزرگ ترین تصمیم تو زندگی هر آدمیه که قصد انجامشو داره.

----
ضمنا من با نظر کسایی که معتقدن ازدواج و فرزند دار شدن انسان رو کامل و موفقیت انسان رو تضمین می کنه (به فرض ازدواج با یه گزینه مناسب) چندان موافق نیستم.
شاید شما تعریف دیگه ای از موفقیت دارید. اما اگر تاریخ رو مطالعه کنید زندگی خیلی از دانشمندان و هنرمندان و متفکران و... در تجرد گذشته و اگر هم متاهل بودن در خیلی مواقع زندگی موفقی در اون جنبه نداشتن.
ما از اینها همیشه به عنون الگوهایی برای موفقیت صحبت می کنیم و هیچ کس هم نمی تونه منکر تاثیری که رو سرنوشت جامعه یا جوامع معاصر و حتی بعدشون گذاشتن بشه.
هر چیزی بهایی داره و بهای ازدواج (لااقل ازدواج های متعارفی که وجود داره.) درگیری با مسائل روزمره ای هست که شما رو مجبور می کنه برای همیشه پا روی خیلی از برنامه ها و آرزوهاتون بذارید.
تکلیف آدمی که هیچ میل و اشتیاقی به داشتن فرزند نداره چی میشه؟ - روحیات آدم ها متفاوته و حق نداریم حکم کلی برای همه صادر کنیم.

hamid_diablo
26-10-2012, 19:29
ضمنا من با نظر کسایی که معتقدن ازدواج و فرزند دار شدن انسان رو کامل و موفقیت انسان رو تضمین می کنه (به فرض ازدواج با یه گزینه مناسب) چندان موافق نیستم.
شاید شما تعریف دیگه ای از موفقیت دارید. اما اگر تاریخ رو مطالعه کنید زندگی خیلی از دانشمندان و هنرمندان و متفکران و... در تجرد گذشته و اگر هم متاهل بودن در خیلی مواقع زندگی موفقی در اون جنبه نداشتن.

اینهایی که مثال زدید جزء خواص جامعه هستند و همونطور که میبینید عوام همیشه به فکر ازدواج بوده و هستند

الان به خاظر شرایط مالی و فرهنگی خاص و زننده ای که بوجود اومده شاید امری مثل ازدواج به حاشیه رفته.اما مطمئنا با فراهم شدن شرایط مناسب حتما و حتما اولویت اول همه جوانهای این مملکت ازدواجه

نمیخوام حرفهای کلیشه ای از ازدواج بزنم چون میدونم گوشتون از این حرفا پره و از من خیلی بهتر و قشنگتر این مسائل رو میدونید
اما به نظر من ازدواج مرحله ای برای تکامل روحه..........اگه این مرحله گذرونده نشه روح ثبات پیدا نمیکنه......

حالا شاید دیگران نظر دیگه ای داشته باشند و با این حرف من موافق نباشند و اصلا حتی اگر هم موافق باشند دوست ندارند این کار رو انجام بدن و مسیر دیگه ای رو برای ادامه زندگیشون انتخاب میکنند

hamid_diablo
28-10-2012, 16:56
دوستان یه سئوال کلیشه ای اما مهم

انتظارات و توقعاتتون از همسر ایندتون چیه؟یعنی چه ملاکهایی رو برای انتخاب همسرتون مد نظر دارید؟

mmf66
28-10-2012, 17:10
خدایا تو که به فکر ما نیستی بنده های تو هم که ما رو فراموش کردن پس حالا من هر چی نگاه میکنم راه چاره ای نمیبینم پس فردا نیای یقه ما رو بگیری
به قول دکتر شریعتی (زینب نگو که در کربلا چه گذشت بگو که ما چه کنیم )

vahidhgh
28-10-2012, 22:19
تنها دلیل من اینه که فرد مورد علاقه ام رو پیدا نکردم
27 سالمه و مهندسی برق دارم
هم خونه دارم و هم ماشین ولی هیچ کدوم ملاک نیست چون کسی که میخوام انگار وجود نداره

MOHAMMAD2010
29-10-2012, 13:23
هم خونه دارم و هم ماشین ولی هیچ کدوم ملاک نیست
این جوری نگین به فکر ماها که هیچ کدومو نداریم هم باشین بابا ...

mehran_pqqp
29-10-2012, 13:49
تنها دلیل من اینه که فرد مورد علاقه ام رو پیدا نکردم
27 سالمه و مهندسی برق دارم
هم خونه دارم و هم ماشین ولی هیچ کدوم ملاک نیست چون کسی که میخوام انگار وجود نداره
من شخص مورد نظرم رو پیداکردم ولی باباش ازم پول و کار و یه سری مسائل دیگه میخواد که ندارم
یعنی دقیقا برعکس شما هستم


در مورد سوال تاپیک به نظر من تو این وضعیت فقط و فقط پول ملاک هست هر کس هم نظر مخالف داره بشینه یه کم فکر کنه ، اگه پسر هست ببینه بدون پول درست و حسابی می تونه بره خواستگاری؟ اگر هم دختر هست ببینه اگه یه پسر بی پول بیاد حاضره باهاش زندگی رو از 0 شروع کنه ؟ این جور زندگیها مال قدیما و پدر ومادر ماها بود که با داشتن و نداشتن می ساختن
الان اصلا اینطوری نیست

hamid_diablo
29-10-2012, 15:15
به نظرم من برای شروع یه زندگی یه حداقلهایی برای 2 طرف لازمه

مثلا پسر حتما خدمت رفته باشه و کاری هم دست و پا کرده باشه.....

اما امروز ه تو جامعه به این چیزها اصلا توجه نمیکنند......مدرک تحصیلی ازت میخوان.شغل دولتی و آینده دار و کلی سرمایه اولیه برای شروع زندگی

این که نشد..........اگه قرار بود من همه چیز داشته باشم که دیگه دیونه نیستم اونو با یه نفر دیگه شریک بشم...اینو از خیلی از مردهای مجرد شنیدم

خودم به شخصه دوست دارم زندگیمو از نو بسازم و به همراه یه نفر دیگه.....اگه من به اهداف و ارزوهام رسیده باشم که دیگه زوجه به چه دردم میخوره.......؟

Atghia
29-10-2012, 17:05
به نظرم من برای شروع یه زندگی یه حداقلهایی برای 2 طرف لازمه

مثلا پسر حتما خدمت رفته باشه و کاری هم دست و پا کرده باشه.....

اما امروز ه تو جامعه به این چیزها اصلا توجه نمیکنند......مدرک تحصیلی ازت میخوان.شغل دولتی و آینده دار و کلی سرمایه اولیه برای شروع زندگی

این که نشد..........اگه قرار بود من همه چیز داشته باشم که دیگه دیونه نیستم اونو با یه نفر دیگه شریک بشم...اینو از خیلی از مردهای مجرد شنیدم

خودم به شخصه دوست دارم زندگیمو از نو بسازم و به همراه یه نفر دیگه.....اگه من به اهداف و ارزوهام رسیده باشم که دیگه زوجه به چه دردم میخوره.......؟

ببینید اونایی که دختر و پسر باهم آشنا میشن و قصد بهم رسیدن دارن بخش اول حرفاتون درسته یعنی خب باهم شروع میکنن باهم سعی میکنن از اول شروع کنن و...حالا پدر و برادری این وسط مخالفت کرد دختر شایدتا حدودی بتونه راضیشون کنه و باقی قضایا
اما اون بخش که میگید سرمایه میخوان و مدرک و...میدونید اینا وقتیه که شما با معرفی یا حالا هرروشی غیراز اون موردی که گفتم اقدام کنید خب دختر که عاشق شما نیست پدر و مادرش هم همچنین
میشینن سبک سنگین میکنن میگن مثلا پسر فلانی هم که پیشنهاد شده شرایط کاریش بهتر نیست؟و این مدل صحبتها یعنی اینجوری میسنجن تا آینده دخترشون رو در این وضع بد و فاجعه آمیز اقتصادی که از وسایل خونه گرفته تا عطر و نون و مرغ و هررررچی که بگید هزار برابر شده سعی کنن حالا که حق انتخابی براشون هست بهترین شرایط ممکنه رو انتخاب کنن!
این میشه که شرایط سختی رو برای اقای دوماد میگذارن
حالا این برداشت شخصیه منه که احتمال اشتباه بودنش هم هست!

rozbeh85
29-10-2012, 18:00
میشینن سبک سنگین میکنن میگن مثلا پسر فلانی هم که پیشنهاد شده شرایط کاریش بهتر نیست؟و این مدل صحبتها یعنی اینجوری میسنجن تا آینده دخترشون رو در این وضع بد و فاجعه آمیز اقتصادی که از وسایل خونه گرفته تا عطر و نون و مرغ و هررررچی که بگید هزار برابر شده سعی کنن حالا که حق انتخابی براشون هست بهترین شرایط ممکنه رو انتخاب کنن!
این میشه که شرایط سختی رو برای اقای دوماد میگذارن
حالا این برداشت شخصیه منه که احتمال اشتباه بودنش هم هست!

بعدش نتیجه اش میشه آمار وحشتناک طلاق

mmf66
29-10-2012, 18:01
به نظر من پدر و مادر های جوان ها [حذف شد] تو کل گیتی بعد حالا چوبش رو ما جوان های امروز که با اعصاب خراب فکر های مشکلدار و شرایط بد ازدواج و اقتصاد و خواسته های ناحق از جوان ها روبرو میشیم و چاره ای هم نداریم یا باید همین جوری بسازیم یا بریم خودکشی کنیم

cool11
29-10-2012, 18:56
به نظر من پدر و مادر های جوان ها...تو کل گیتی بعد حالا چوبش رو ما جوان های امروز که با اعصاب خراب فکر های مشکلدار و شرایط بد ازدواج و اقتصاد و خواسته های ناحق از جوان ها روبرو میشیم و چاره ای هم نداریم یا باید همین جوری بسازیم یا بریم خودکشی کنیم

من فک می کنم یه خورده کم انصافیه که همه تقصیر ها رو به گردن والدین بندازیم

خیلی از پدر مادر ها خودشون از این وضعیتی برای بچه هاشون درست شده ناراحتن حتی شاید بیشتر از بچه ها

خیلی ها اون 20 30سال پیش که تصمیم گرفتن بچه دار بشن روحشون هم خبر نداشت که قراره وضعیت این طوری بشه

من از خیلی ها می شنوم که میگن اگه ما میدونستیم می خواست این جوری بشه اصلا فکر بچه دار شدن رو هم از سرمون بیرون می کردیم

ولی منم با اون قسمت (قرمز) حرف شما موافقم

باید امیدوار بود ...

Legacy's
29-10-2012, 18:56
به نظر من پدر و مادر های جوان ها ...تو کل گیتی بعد حالا چوبش رو ما جوان های امروز که با اعصاب خراب فکر های مشکلدار و شرایط بد ازدواج و اقتصاد و خواسته های ناحق از جوان ها روبرو میشیم و چاره ای هم نداریم یا باید همین جوری بسازیم یا بریم خودکشی کنیم
پس از همین حالا قدمهاتون رو با احتیاط تر بردارید چون یک روزی هم قطعاً میرسه که یکی همین حرف رو برای خود شخص شما ممکنه بگه.
جوونهای زیادی سراغ دارم که همین حالا یقه ی پدر و مادر بیچاره شون رو چسبیدند که اصلاً چرا و به چه حقی ما رو به این دنیای .... آوردی؟!
حالا بیا و درستش کن! مثلاً قرار بود عصای دست باشند! حداقل در رؤیاهای والدهاشون!
البته از حق نگذریم، واقعیت شاید تلخ زندگی اینه که تقریباً همه ی بشرهای روی زمین، بلکه همه ی جانداران! فقط نتیجه ی لحظه ای کامجویی خودخواهانه ی والدینشون هستند.اون وسط که دیگه کسی بفکر آینده و اون صحبتها نیست.
حتی توی همین تاپیک رو ببینید. بعضیها آوردن بچه رو نمک زندگی میدونند! بعبارتی بچه رو یک اسباب بازی، یک عروسک البته از نوع جاندارش! که باعث شه از تنهایی دربیان تصور میکنند!!
شاید واقعاً چنین کارکردی رو هم بچه در زندگی مشترک داشته باشه ولی آیا واقعاً با این دید میخوان بچه بیارن؟؟؟
ازدواج هم که بدون بچه آوردن قابل تصور نیست! (فقط بعنوان مَثل) مثل سفره ی بدون غذا که اصلاً قابل تصور هم نیست!
بهرحال. بیاید اول در اثر فکر کردن به این چیزها کمی هنگ کنیم! صرفنظر از نتیجه ای که تهش خواهید گرفت.

لُب کلامم اینه: اول فکر، بعد عمل.

تنها دلیل من اینه که فرد مورد علاقه ام رو پیدا نکردم
27 سالمه و مهندسی برق دارم
هم خونه دارم و هم ماشین ولی هیچ کدوم ملاک نیست چون کسی که میخوام انگار وجود نداره
سن و داشتن خونه و ماشین یعنی دیگه آمادگی برای ازدواج؟ :sq_6:
با این نگاهتون میترسم چند ماه بعد ازدواج، هیچکدوم از اونها که نام بردید رو دیگه نداشته باشید!

Atghia
29-10-2012, 20:24
یکی از اقوام عروسی گرفته بعد کارت دادن ذکرکردن بدون بچه! بعد یعنی کلا بچه که هیچی کلا پشت کارت نوشتن آقای فلان بهمراه بانو!!!!کلا یعنی بدون خانواده تشریف بیارید!
از طرفی حق هم دارن خرج و مخارج خیلی کمرشکن هست دوستان ،یکی از نزدیکان خبر اورده که هزینه برای پذیرایی(بهمراه شام) به ازای هریک نفر 50هزار تومن شده:sq_8:
دیگه اینو گفتن ما بیخیال این شدیم که مارو کلا آدم حساب نکرده و دعوت ننموده اند! مبارکشون باشه:sq_25:
هدف از این پست این بود که بگم مزنه دست دوستان بیاد الان شهرستان هزینه اینجوریاست

hamed1297
29-10-2012, 20:39
به نظرم انداختن تقصیر گردن پدر و مادرها بی انصافی هست.
فقط زمانی ایراد وارد هست که بعضی خانواده ها تعداد بچه زیاد به نسبت درامدشون تولید (:دی) کردن.
بزرگترین عامل حکومت هست،چرا باید انقدر نوسان توی قیمتها باشه. واسه اکثر مردم تامین ما یحتاج اولیه سخته چه برسه به پس انداز و تهیه لوازم غیر اصلی.
الان شده در حد بخور و نمیر.
Sent from my X10i using Tapatalk 2

hamid_diablo
29-10-2012, 21:14
ببینید اونایی که دختر و پسر باهم آشنا میشن و قصد بهم رسیدن دارن بخش اول حرفاتون درسته یعنی خب باهم شروع میکنن باهم سعی میکنن از اول شروع کنن و...حالا پدر و برادری این وسط مخالفت کرد دختر شایدتا حدودی بتونه راضیشون کنه و باقی قضایا

البته یه نکته رو اشاره کنم که به اندازه موهای سرم هم دیدم که قبل از ازدواج و تو دوران دوستی کلی توافق میکنم با هم و وقتی بحث جدیدتر میشه 2 طرف پا پس میکشن

یه نکته دیگه که الان شاهدش هستیم اینکه خیلی از خانمها قبل از ازدواج شعار میدن که ما توقعات کمی داریم و میسازیم.اما وقتی وارد زندگی میشن و بعد از مقایسه زدگی خودشون با دیگران کم کم چشم و هم چشمیهاشون شروع میشه.اینو گفتم بدونید که زیاد روی حرف همچین دختران حساب باز نکنید..........نمونش فراوانه


به نظرم انداختن تقصیر گردن پدر و مادرها بی انصافی هست.
فقط زمانی ایراد وارد هست که بعضی خانواده ها تعداد بچه زیاد به نسبت درامدشون تولید () کردن.

موافقم. پدر و مادرها دلسوز بچه هاشون هستند و وقتی میبینن خودشون تو چه شرایطی ازدواج کردن که 100 برابر آسانتر از دوران ما بوده و الان به چه روزی رسیدن و چقدر بدبختی کشیدن سعی میکنند تا جایی که امکان داره بهترینها برای فرزندانشون پیش بیاد

پدر دختر خانمی رو فرض کنید که چقدر نگران آینده بچشه.خوب یه جورایی بهش حق بدید که سختگیری هم بکنه البته نه تا اون حد که غیر عقلانی باشه و باعث اذیت شدن دو طرف

فقط دوستان حرمت کلام و همچنین حرمت تاپیک رو نگه دارین خواهشااااااااا

mehran_pqqp
29-10-2012, 21:32
به نظرم من برای شروع یه زندگی یه حداقلهایی برای 2 طرف لازمه
مثلا پسر حتما خدمت رفته باشه و کاری هم دست و پا کرده باشه.....
اما امروز ه تو جامعه به این چیزها اصلا توجه نمیکنند......مدرک تحصیلی ازت میخوان.شغل دولتی و آینده دار و کلی سرمایه اولیه برای شروع زندگی
این که نشد..........اگه قرار بود من همه چیز داشته باشم که دیگه دیونه نیستم اونو با یه نفر دیگه شریک بشم...اینو از خیلی از مردهای مجرد شنیدم
خودم به شخصه دوست دارم زندگیمو از نو بسازم و به همراه یه نفر دیگه.....اگه من به اهداف و ارزوهام رسیده باشم که دیگه زوجه به چه دردم میخوره.......؟

بله حداقلها نیاز هست ، دست خالیه خالی که نمیشه رفت دنبال ازدواج ولی خب یه سری چیزای جدید و نو ظهور تو جامعه به وجود اومده که من یکی به شخصه برام قابل هضم نیست
مثلا یکی از شروط پدره دختری که بنده باهاش قصد ازدواج داشتم این بود که 5 تیکه از وسایل اولیه زندگی رو من بخرم: 1- تلویزیون 2- فرش 3- یخچال 4- سرویس چوب 5-ماشین لباسشوئی

خب الان یعنی اصولا این موارد + هزینه سرسام آور مسکن رو پسر باید متحمل بشه + هزینه عروسی + طلا و .... من نشستم حساب کردم

خیلی بخوای کم هزینه کنی برای اون 5 مورد حداقل باید 7-8 تومن بذاری کنار
یه خونه کوچیک و ارزون بخوای اجاره کنی حدودا 7-8 تومن پول پیش + 300 الی 400 هزار تومان اجازه
یه عروسی ساده بخوای بگیری الان تو این وضعیت کمتر از 10 -12 تومن در نمیاد
و هزینه های خورده ریز دیگه که بخوای نخوای پیش میاد

یعنی فقط برای استارت زندگی ساده باید 25-30 تومن علی الحساب داشته باشی بماند که طلا چقد گرون شده که دیگه اونو حساب نکردم

ولی یه راه حلی هم داره: بگردی یه دختر خونواده دار و منطقی که سطح فکر پدر و مادرش واقعا رو حساب و کتاب و منطق باشه نه دختر خاله و دختر دایی و .... رو پیدا کنی که فکر نمی کنم این مورد این روزا به راحتی پیدا بشه

پ.ن: منظورم این بود که پدر و مادر نگاه نکنن چون دختر دایی 1364 تا سکه مهریه کرده پس ما 2364 تا مهر می کنیم ... و خیلی چیزای دیگه وگرنه از نظر من ازدواج با اقوام در صورت شناخت و ... خیلی بهتر از غریبه هست ولی اینم کلی نیست و بعضی اوقات غریبه بهتر هست در کل با شناخت کافی باید وارد گود شد

Ezel
29-10-2012, 21:35
دوستان لطفا بحثهای حاشیه ای مثل نقد حکومت و وضعیت ارزی و ... رو که هممون میدونیم انتهاش به کجا میرسه رو تا جایی که ممکنه مطرح نکنید تا ادامه ی حیات تاپیک با مشکلی مواجه نشه /

پیشاپیش ممنون از توجه و همکاری دوستان گرامی

mehran_pqqp
29-10-2012, 21:39
یکی از اقوام عروسی گرفته بعد کارت دادن ذکرکردن بدون بچه! بعد یعنی کلا بچه که هیچی کلا پشت کارت نوشتن آقای فلان بهمراه بانو!!!!کلا یعنی بدون خانواده تشریف بیارید!
از طرفی حق هم دارن خرج و مخارج خیلی کمرشکن هست دوستان ،یکی از نزدیکان خبر اورده که هزینه برای پذیرایی(بهمراه شام) به ازای هریک نفر 50هزار تومن شده:sq_8:
دیگه اینو گفتن ما بیخیال این شدیم که مارو کلا آدم حساب نکرده و دعوت ننموده اند! مبارکشون باشه:sq_25:
هدف از این پست این بود که بگم مزنه دست دوستان بیاد الان شهرستان هزینه اینجوریاست

بله همه جا همین داره میشه البته جدیدا چند تا عروسی دعوت شدیم که تو کارت نوشته بودن به صرف میوه و شیرینی
یعنی دیگه کم کم ناهار یا شام دادن داره حذف میشه

Atghia
29-10-2012, 21:41
شاید تعجب کنید ولی واقعیه
دونفر بودن میشناختیم بعد این دوتا توافق کرده بودن دختر با خانوادش صحبت کرده بود که زیاد به پسر و خانوادش سخت نگیرن بعد خانواده دختر هم منطقی و حساب شده برخورد کردند با پسر علیرغم اینکه شرایطش ایده ال نبود (دانشجو بود و...) بعد میدونید چی شد؟
خانواده پسر وقتی برگشتن از مجلس خواستگاری برگشتن گفتن که اینا خیلی کوتاه اومدن چرا اینقدر خوب برخورد کردند؟ پسر جان مطمئنی ریگی به کفششون نیست؟...
بله آقایون اینجوری هم هست این بین یک خانواده بخواد هم درست برخورد کنه اینجوری میشه!

M . Sayid
29-10-2012, 21:46
زندگی تو یه جامعه جهان سومی بزرگترین مشکله و دلیله! چطور یه جوون تو اوج بدبختی و مشکلاش که همه میدونیم چیه میتونه به فکر ازدواج باشه؟؟؟ ( واقعا چه گناهی کردیم که از کشوری با پادشاهی در دنیا و اوج عظمتمون به بدبخت ترین کشور دنیا تبدیل شدیم که دنیا تحریمش کرده و ارز ملیش ...)

عرض شود به خدمت شما که توی دنیای امروز اصطلاح کشورهای جهان سوم بی معنیه ! حداقل از بعد از فروپاشی شوروی !!

اصلا به جای بحث کردن درباره علل ازدواج نکردن ، می دونید چرا می خوایید ازدواج کنید ؟؟ جواب دادن به قانون خلقت ؟؟ پیروی از عرف جامعه ؟؟

خیلی از کسانی که به مراکز مشاوره برای درمان افسردگی مراجعه می کنند کسانی هستند که اصلا نمی دونند برای چی ازدواج کردند !! از آرامش و تنهایی مجرد بودن یکدفعه خودشونو وسط یه بلبشویی به نام تاهل پیدا می کنن و به خودشون می گن این چه کاری بود من کردم ؟؟ اگه جوابی داشته باشن که خوبه و گرنه به مشکل اساسی بر می خورن !!

Mr_100_dolari
29-10-2012, 21:49
واقعا تو کشور ما ازدواج تبدیل به یک غولی شده که برای رفتن زیر یک سقف مرد و زن باید 7 خان رستم رو رد کنند من نمیدونم توی خارج از کشور (جدا از مسائل شرعی و اصول دینی و فرهنگی) چطوره که یک خانم و آقا که از هم خوششون میاد سریع با هم ازدواج میکنند و میرن زیر یک سقف و حتی یه بچه از سن 18 سالگی کاملا مستقل میشه و میره برای خودش حتی اگر ازدواجم نکنه جدا زندگی میکنه اما اینجا طرف تا 40 سالگی هم حتی اگر وضع مالیشم بد نباشه وباله گردن پدر و مادرش هست و اسمشم میزارن احساسات و پیوند خانوادگی محکم که تو دنیا نظیر نداره اگرم میخوایید بگید اینجا اوضاع مالی خرابه و گرونیه مگه اروپا و ... نیستش والا مخ آدم هنگ میکنه

اگر به دین هم باشه که زمان خود پیامبر هم همه چند تا زن و صیغه و ... داشتند حتی شاید تا همین 30 سال پیش هم خیلی از مردهای ایرانی 2 تا زن داشتند به ما که رسید وا رسید :41:

خدایش وقتی آدم درست فکر کنه اصلا ازدواج نباید چیز عجیب و غریبی باشه که امروز برای جوانان شده عذاب و فکر کنم حتی یه عده میخوان ازش فرار کنن اگر به همین تاپیک یه نگاه کنیم مشخصه برای خیلی ها اسم ازدواج که میاد 4 ستون بدنشون میلرزه (یکیش هم خودم) و از طرفی هم به خیلی از دلایل که خودتون هم بهتر از من میدونید نبودن جنس مخالف تو زندگی داره خیلی ها رو عذاب میده واقعا دارم به این نتیجه میرسم که ازدواج کردن داره واسه خیلی ها (و خودم) دیگه میشه یه موضوع عجیب و غریب که درک کردنش از رابطه فیساغورث و حل کردنش از مسئله 4 مجهولی هم سختره و هر چی هم آدم بخواد خودش رو بزنه به اون راه بازم نمیشه و آخرشم می بینی هنوز تو اندر خم یک کوچه گیر کردیم

بزارید راحت بگم چه مسخره بازی شده امروز جامعه ما خب دو نفر میخوان برن زیر یه سقف دیگه مهر و ماشین و خونه چند صد میلیونی و شغل آنچنانی و تحصیلات عالی و قیافه و تیپ و ... چیه تازه آخرشم مثلا من راضی اون راضی یکی باید بیاد نظر خانواده های محترم رو جلب کنه و رضایت اونا رو بگیره آخه چرا انقدر سختش میکنید مگه آدم قرار چند سال عمر کنه که بیشترش رو دنبال این چیزا باشه پس کی از بودن کنار همسرش لذت ببره تو 40 سالگی یا 50 سالگی ؟

یه حساب سرانگشتی مشخص میکنه که این راه تهش به کجا ختم میشه = 12 سال مدرسه + 4 سال دانشگاه + 2 سال خدمت + 3 سال سابقه کار پیدا کردن (تازه اگر کاری باشه) + چیزایی که دیگه نگفتم مثلا 2 سال پشت کنکور بودن + 2 سال دنبال کار گشتن = تازه از اینجا به بعد بری سر کاری با حقوق ماهی 500 تومن = 156$ ----> اجاره خونه ماهی 350 (حداقلش رو گفتم - پول پیش خونه) و .... و --------> نتیجه پایانی = END OF LIFE

hamid_diablo
29-10-2012, 21:51
به نظرم کلی حرف نزنیم بهتره......

اینجوری هم پسرا از طرف خانمها متهم میشن و هم دخترا از طرف پسرااااااا

شام ندادن و یا مختصر گرفتن مراسم رو میتونیم از دوبعد منفی و مثبت بررسی کنیم

از نظر مثبتش خوب تو این اوضاع و احمال اقتصادی به صرفه هست که مراسم رو سبک بگیریم....حالا شام ندیم چیزی نمیشه .الته خدا کنه اقوام جنبه این مراسمها رو داشته باشند و بعد از مراسم به خاطر یه شام آبرو ریزی راه نندازن.خودتون که با شرایط فرهنگی برخی از هموطنامون آشنا هستیم که بعد از مراسم کلی ایراد میگرن .

از نظر منفی هم میتونم بگم که شاید اون سنتهایی که قبلها بود و باعث میشد ادمها بیشتر به هم نزدیک بشن داره از بین میره
دیدم تو عروسی ها میگن که چرا باید فلانی رو دعوت کنیم.ما که سال به سال همو نمیبینم و خرج اضاقی رو دستمون میمونه.......این حرف به نظرم خوب نیست.همین مراسمها هست که باعث مشه اقوام رو بعد از مدتها ببینیم و از احوال هم با خبر بشیم و اگه گره ای تو زندیگ داشتن و تو نستیم کمکشون کنیم حتما این کا رو انجام بدیم


خیلی از کسانی که به مراکز مشاوره برای درمان افسردگی مراجعه می کنند کسانی هستند که اصلا نمی دونند برای چی ازدواج کردند !! از آرامش و تنهایی مجرد بودن یکدفعه خودشونو وسط یه بلبشویی به نام تاهل پیدا می کنن و به خودشون می گن این چه کاری بود من کردم ؟؟ اگه جوابی داشته باشن که خوبه و گرنه به مشکل اساسی بر می خورن !!

واقعا سدوال به جایی بود...

اگه صرفا برای فرار از تنهایی داشتن همدم کسی بخواد ازدواج کنه که اخر و عاقبتش مشخصه...
خیلی هارو میشناسم که ازدواج رو دوای مشکلات روانی و بعضا مشکلات اقتصادی خودشون میدونم

پسر عمه بنده قبل از ازدواجش خیلی ولخرج بود و میگفت اگه زن بگیرم میتونه منو تو خرج کردن کنترل کنه............الان ازدواج کرده و داره همون راه مجردی خودش رو ادامه میده و شایدم بدتر.......

Mr_100_dolari
29-10-2012, 22:11
از نظر مثبتش خوب تو این اوضاع و احمال اقتصادی به صرفه هست که مراسم رو سبک بگیریم....حالا شام ندیم چیزی نمیشه .الته خدا کنه اقوام جنبه این مراسمها رو داشته باشند و بعد از مراسم به خاطر یه شام آبرو ریزی راه نندازن.خودتون که با شرایط فرهنگی برخی از هموطنامون آشنا هستیم که بعد از مراسم کلی ایراد میگرن .

در این مورد بگم فامیلمون پارسال جشن نامزدی ساده گرفت (نه جشن عروسی و هنوز عروسی نگرفته) و خیلی از کسایی که انتظار داشتند رو دعوت نکرد اونم به خاطر بی پولی بود وگرنه چه اشکالی داره آدم داشته باشه کل شهر و هم دعوت میکنه میدونی بعدش چی شد تا مدت ها پشت سرش حرف بود و همش مراسمش رو مسخره میکردند بنده خدا الان با این وضعیت تصمیم داره اگه راه داشته باشه اصلا عروسی نگیره چون اون کسایی هم که تو نامزدی نبودند منتظرن تا تو عروسی دعوتشون کنه و دیگه خودتون حساب خرج عروسیش رو کنید هر چند که اگر نگیره هم تا ابد پشتش حرف میزنند و مسخرش میکنند



از نظر منفی هم میتونم بگم که شاید اون سنتهایی که قبلها بود و باعث میشد ادمها بیشتر به هم نزدیک بشن داره از بین میره
دیدم تو عروسی ها میگن که چرا باید فلانی رو دعوت کنیم.ما که سال به سال همو نمیبینم و خرج اضاقی رو دستمون میمونه.......این حرف به نظرم خوب نیست.همین مراسمها هست که باعث مشه اقوام رو بعد از مدتها ببینیم و از احوال هم با خبر بشیم

این سنت هایی هم که میفرمایید خیلی وقته از بین رفته وقتی آدم نزدیکترین فامیلش رو سالی یه بار تو عید می بینه و مجبوره الکی لبخند بزنه و به زور با هم روبوسی کنند به خاطر همون سنت دید و بازدید نوروز بهتر که تو عروسی هم نباشند نه به خاطر خرج اضافی بلکه به خاطر احساساتی که خیلی وقته از بین رفته

ما آدما خیلی وقته نقاب به چهره زدیم اما واقعیت چیزه دیگه ایست


و اگه گره ای تو زندیگ داشتن و تو نستیم کمکشون کنیم حتما این کا رو انجام بدیم

به یاد همون جمله معروف: شما جیب ما رو نزن کمک پیشکششون :sq_2:

Agame.Arash
29-10-2012, 22:34
بله حداقلها نیاز هست ، دست خالیه خالی که نمیشه رفت دنبال ازدواج ولی خب یه سری چیزای جدید و نو ظهور تو جامعه به وجود اومده که من یکی به شخصه برام قابل هضم نیست
مثلا
یکی از شروط پدره دختری که بنده باهاش قصد ازدواج داشتم این بود که 5 تیکه از وسایل اولیه زندگی رو من بخرم: 1- تلویزیون 2- فرش 3- یخچال 4- سرویس چوب 5-ماشین لباسشوئی


خب الان یعنی اصولا این موارد + هزینه سرسام آور مسکن رو پسر باید متحمل بشه + هزینه عروسی + طلا و .... من نشستم حساب کردم

خیلی بخوای کم هزینه کنی برای اون 5 مورد حداقل باید 7-8 تومن بذاری کنار
یه خونه کوچیک و ارزون بخوای اجاره کنی حدودا 7-8 تومن پول پیش + 300 الی 400 هزار تومان اجازه
یه عروسی ساده بخوای بگیری الان تو این وضعیت کمتر از 10 -12 تومن در نمیاد
و هزینه های خورده ریز دیگه که بخوای نخوای پیش میاد



میگم داداش من هنوز خیلی بچه حساب میشم که تو این بحثای ازدواج و اینا وارد شم از اولین نفرایی هم بودم که این تاپیک و دیدم ولی سعی کردم چون تو این جور چیزا وارد نیستم هیچی نگم

ولی خداییش نتونستم این دفعه جلو خودمو بگیرم

.
.
.

اون قسمتی که قرمز کردمو می بینی ؟

جون من راس گفتی داداش؟

آخه بنظرم خیلی خنده داره اگه خودم جات بودم یکی این حرفا رو بم میزد............
خداییش همون جا میزدم زیر خنده ....

کلا اینا گفتم تا بگم یعنی واقعا این جور آدما هم هستن !؟؟؟؟؟؟

senaps
29-10-2012, 22:38
سلام...
اون روزی که اولین پاسخ رو به این تاپیک می‌دادم فک نمی‌کردم به هیچ عنوان این تاپیک این همه بیاد جلو!!!
میخواستم دو نکته رو در خصوص ازدواج ذکر کنم که لزوما ربط ندارن به تاپیک!

1-به نظرم، اگر بخوایم با کسی زندگی بکنیم، باید از لحاظ تفکر و اخلاق با هم بخونیم!! یا اشتراک داشته باشیم.... مثلا تفاوت های در باور و اعتقادات، در فرهنگ(نه سطح اجتماعی و پول!! که فرهنگ...) یا مثلا خشک بودن طرفمون ممکنه باعث ایجاد مشکل بشه... خیلی ها هستن که چون خانمشون یا شوهرشون!! زیادی شوخ طبع بوده، باهاش به مشکل خوردن... البته گاهی افراد، خانم یا اقای شیطون! رو دوست دارن که این مورد برای اقایون بیشتر صدق میکنه که دوست دارن خانمشون شیطون باشه و باعث جالب شدن زندگی بشه...در کل، این مورد به نظرم برای دوام زندگی خیلی مهمه... مخصوصا تفاوت های کلی در اعتقادات احتمالا زندگی رو جهنم میکنه...

2- به نظرم عروسی گرفتن واقعا چیز باشکوهی هستش.... من از این مراسم واقعا متنفر بودم(چند سالی هست که عروسی نرفتم!)! ولی هفته‌ی پیش به عروسی خواهر یکی از همکلاسی ها دعوت شدیم و چون قومیتشون(خزل- کرد) عروسی هاشون معروفه (جزو باحال ترین عروسی های ما کرد ها) رفتیم.... واقعا لذت بردیم از هر نظر از این عروسی... تنوع رنگ و افراد، قیافه ها، شادی و اینکه از بچه‌ی 8-9 ساله می‌رقصید تا پیرمرد 70-80 سالش واقعا زیبا بود... لباس هایی که با دوستان نیگا میکردیم و با خودمون می‌گفتیم مثلا 15 تا خانم گل‌ونی(لباس برای خانم های با سن بالا) تو مراسمه و این یه ارزشه!!! یا مثلا خانم های جوون با تنوع رنگ و تیپ و اینا که کاربرد های خودش رو داره! :)....

در نهایت، بنده به این نتیجه رسیدم که ادم یا باید عروسی نگیره، یا یه عروسی درست حسابی بگیره مثل این رفیق ما که چندصد نفر فامیل، و چندصد نفر ادمی که مسافر بودن و داشتن رد میشدن بیان و از عروسی لذت ببرن...!!



عرض شود که دیدگاه بنده در خصوص ازدواج هم به این شکل هستش که اقا! باید کلا همه چیز رو اماده کرده باشه که با خانمش مرحله‌ی جدیدی از زندگی رو که در سایه‌ی امنیت مالی و مسکن مشخص و ... میباشه اغاز میکنه که همانا، لذت بردن بسیار بسیار بیشتر و با کیفیت تر از زندگیه!!! نه اینکه اول زن بگیری، بعد به نتیجه برسی که نمیتونی مدیریت کنی و مجبور باشی 3 شیفت در روز کار کنی و خانمت هم 2 شیفت و اخرش هم هیچی!!! نه تفریحی نه مسافرتی نه چیزی....

hamid_diablo
29-10-2012, 22:43
اون قسمتی که قرمز کردمو می بینی ؟

جون من راس گفتی داداش؟

آخه بنظرم خیلی خنده داره اگه خودم جات بودم یکی این حرفا رو بم میزد............
خداییش همون جا میزدم زیر خنده ....

کلا اینا گفتم تا بگم یعنی واقعا این جور آدما هم هستن !؟؟؟؟؟؟

رفیقمون فعلا نیست که جواب بده

اما من جسارت میکنم و جواب شما رو میدم.بله هستند...تا دلت بخواد

بعضی جاها اصلا رسمه نیمی از جهزیه رو پسر باید تهیه کنه....یادمه یه خانم همدانی بود که قرار بود برادرش ازدواج کنه و بهم گفت قراره یه روز بریم برای برادرم جهزیه بگیریم!!!!!!!!!

اولش تعجب کردم و فکر کردم داره شوخی میکنه اما گفت راست میگه و رسمشون همینه

masoudtr
29-10-2012, 22:58
بله همه جا همین داره میشه البته جدیدا چند تا عروسی دعوت شدیم که تو کارت نوشته بودن به صرف میوه و شیرینی
یعنی دیگه کم کم ناهار یا شام دادن داره حذف میشه
حالا اگه چند جا شام ندادن که دلیل نمیشه این سنت حسنه حذف بشه:sq_2:


حالا نظرم در مورد پست ها
اولا الان زمانه یک جوری شده که به راحتی میشه میل جنسی را برطرف کرد پس اگه کسی صرفا بخاطر میل جنسی ازدواج کنه اشتباه محض کرد
سن ازدواج هم به نظر من برای پسر 26-29 و برای دختر 24-27 بهترین سنه
بالاخره بعد از یک سنی بچه دار شدن برای زن هم مشکل میشه هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ روحی

من خودم دو تا دختر میشناختم یکی 28 ساله یکی 29 ساله
وقتی پیله شدم که چرا با داشتن جمالات و... هنوز ازدواج نکرده بودن میگفتن بخاطر اینکه محدود میشن (البته شاید هم اون موقع که باید بله را نگفتن و الان دیگه سطح توقعشون بالاتر رفته و نمیتونن به هر تقاضایی بله بگن)یعنی حاضر بودن با پسر ها دوست بشن ولی حاضر نبودن باهاشون تا اخر عمر بمونن.


در مورد اینکه تقصر خانواده هاست من مخالفم و اینکه پدر و مادر مثل شمعی هستن که اب میشن و ما وقتی میفهمیم که خاموش شده باشند
یکم دستتون را به کمرتون بگیرید بجای اینکه به خانواده نق بزنید

در مورد اون پستی که گفته بود شخصی را میشناختم که خودکشی کرد میخوام بگم اگه دوست واقعیش بودی کاری میکردی که برترسش غلبه کنه و براش شرایطی را جور میکردی که حداقل یک بار بتونه اون کار را بکنه

در مورد اینکه یک عده میگن ازدواج کنیم که چی بشه .نمیدونم تنهایی کشیدن(شاید تنهایی دلیل موجهی نباشه برای بعضی ها )
اینکه هر روز وقتی میایی خونه مثل کسی که اومده انفرادی دیگه هیچ همصحبتی نداشته باشی .هر روز تنها صبحانه بخوری تنها ناهار بخوری .تنها فیلم ببینی تنها بخوابی


دوستان من کارم فیلمبرداری و عکسبرداری از مجالسه اگه خواستید در مورد قیمت تالار و هتل و گل و لباس و باغ و.. بهتون مشاوره بدم اگه یک موقع خل شده بودید:sq_25:
چیزایی تو مراسم های عروسی دیدم که میتونم 7 جلد کتاب ازش بنویسم براتون


در مورد دعوت از اقوام برای مجالس من خیلی جاها را دیدم که فامیل را دعوت میکنن و چند برابر هزینه عروسی را شاباش جمع میکنن که خودش کمک خرجی برای عروس و داماد هست در ابتدای زندگی (در مناطق متوسط و پایین شهر)

بر عکس اش را هم در بعضی جاها هزینه عروسی 30-40 میلیون بطور متوسط میشه بدون اونکه پولی از کنارش در بیاد


یک سری سنت های زشت تو جامعه ما ایرونی ها هست مثل همین که خانواده ها میرن جهاز عروس را میبینن که مثلا چی بشه خوب اگه کسی جهاز خوبی نداشته باشه شرمنده میشه
یا خیلی ها را دیدم همون زمان شام لقمه اول را نخوردن میگن برنجش بده .مرغ هاش کوچیکه .کبابش نپزه .
خوب فکر کن یک شب شام نخوردی فکر نمیکنی اون داماد یا عروس یا خانواده هاشون کلی هزینه کردن ناراحت میشند.
در خیلی از مراسم ها که عروس و داماد قبل ازدواج دوست بودن و برخلاف نظر خانواده با هم ازدواج کردن میبینم که یا فامیل عروس قهر کردن یا پدر یا مادر عروس یا فامیل داماد یا ... خوب نمیتونید شادی دو نفر را برای یک ساعت ببینید که با این کار ها ناراحتشون میکنید
بماند که تو همچین ازدواج هایی ساپورت مالی خانواده ها به زوجین هم بعد عروسی قطع میشه

به نظر من داشتن سرمایه برای شروع یک زندگی لازم هست ولی کافی نیست

حمید گفته بود من جایی که همسرم کار میکنه و نحوه خرج پول برام خیلی مهمه.به نظر من باید برای یک زن هم به اندازه یک انسان مستقل ارزش و احترام قائل شد و حتی به خودمون اجازه ندیم که بخواهیم نظرمون را بهش در مورد پولی که با زحمت در می اره یا جایی که کار میکنه تحمیل کنیم

من بازم معتقدم تنها دلیل ازدواج نکردن توقع بالاست وگرنه میشه تو خونه 40 متری پایین شهر هم زندگی شادی داست اگه برای حرف مردم ارزشی قائل نبود

Shadow-Man
29-10-2012, 23:16
عرض شود که دیدگاه بنده در خصوص ازدواج هم به این شکل هستش که اقا! باید کلا همه چیز رو اماده کرده باشه که با خانمش مرحله‌ی جدیدی از زندگی رو که در سایه‌ی امنیت مالی و مسکن مشخص و ... میباشه اغاز میکنه که همانا، لذت بردن بسیار بسیار بیشتر و با کیفیت تر از زندگیه!!! نه اینکه اول زن بگیری، بعد به نتیجه برسی که نمیتونی مدیریت کنی و مجبور باشی 3 شیفت در روز کار کنی و خانمت هم 2 شیفت و اخرش هم هیچی!!! نه تفریحی نه مسافرتی نه چیزی....من که اصلا تو کتم نمیره خیلی معذرت میخوام. خودم رو پاره کنم که یه نفر دیگه بیاد کیفشو ببره.من شخصا ترجیح میدم که با هم سختی بکشیم و با هم به همه چی برسیمیا اگه یه جوری شد که من سختی کشیدم و به همه چی رسیدم به قول مادرم وارد یه خونه بهتر میشم برای خواستگاری یعنی وضعیتم هر طور بود از کسی خواستگاری می کنم که هم سطح خودم باشه. -----------دوستانی که دستشون تو خرجه بیان یه حساب درست حسابی بکنن ببینیم تو یه عروسی داماد چقدر خرج میکنه عروس چقدر.والا ما هرچی دیدیم همه خرج رو پسر میکنه و دختر فقط جهیزیه داره که اونم تیکه های بزرگ رو گردن پسر انداختن------------ما اینجا وقتی میریم عروسی سعی میکنیم حداقل خرجی که گردن عروس داماد انداختیم رو بهشون بدیم. دیگه حداقل پول میوه و شیرینی و شام رو بندازیم.اینجا هم حرف مفت در مورد جهیزیه و شام و اینا میزنن.من خودم اگه می تونستم اصلا عروسی نمی گرفتم ولی تا اونجا که من دیدم دخترا قبل از عروسی از یه شب تو عمر و بهترین شب زندگی و اینچیزا حرف می زنن ولی بعدش تازه میگن کاشکی عروسی نگرفته بودیم و خرج اضافی و از این حرفا...... :(

کاربر شماره ی یک
29-10-2012, 23:35
جوونهای زیادی سراغ دارم که همین حالا یقه ی پدر و مادر بیچاره شون رو چسبیدند که اصلاً چرا و به چه حقی ما رو به این دنیای .... آوردی؟!
حالا بیا و درستش کن! مثلاً قرار بود عصای دست باشند! حداقل در رؤیاهای والدهاشون!
البته از حق نگذریم، واقعیت شاید تلخ زندگی اینه که تقریباً همه ی بشرهای روی زمین، بلکه همه ی جانداران! فقط نتیجه ی لحظه ای کامجویی خودخواهانه ی والدینشون هستند.اون وسط که دیگه کسی بفکر آینده و اون صحبتها نیست.
حتی توی همین تاپیک رو ببینید. بعضیها آوردن بچه رو نمک زندگی میدونند! بعبارتی بچه رو یک اسباب بازی، یک عروسک البته از نوع جاندارش! که باعث شه از تنهایی دربیان تصور میکنند!!
شاید واقعاً چنین کارکردی رو هم بچه در زندگی مشترک داشته باشه ولی آیا واقعاً با این دید میخوان بچه بیارن؟؟؟
ازدواج هم که بدون بچه آوردن قابل تصور نیست! (فقط بعنوان مَثل) مثل سفره ی بدون غذا که اصلاً قابل تصور هم نیست!
بهرحال. بیاید اول در اثر فکر کردن به این چیزها کمی هنگ کنیم! صرفنظر از نتیجه ای که تهش خواهید گرفت.
لُب کلامم اینه: اول فکر، بعد عمل.

پدر و مادر در حدی که میتونند مسئول هستند ولی این که بگیم اگه یه نفر رو خواستید به دنیا بیارید اول بفهمید آرزوهاش چیه که غیر ممکنه !!! حقوق اصلی یه انسان حقشه ولی تحقق اهداف و آرزوهاش توسط مادر و پدر یه درخواست کاملا غیر منطقیه ، چون اگه همه ی پدر و مادر ها بخوان حداکثر ها رو برای فرزندانشون فراهم کنند و بعد صاحب فرزند بشن ، شاید هیچ فرزندی نباید به دنیا بیاد ! موفق شدن و خوشبخت شدن شخص بستگی به خودش داره تا 99 درصد ! اون یه درصد هم که میمونه وظیفه ی پدر و مادر در تربیت و سلامت و نشان دادن راه درسته !
ما نتیجه ی خودخواهی پدر و مادر نیستیم ! بلکه حاصل طی کردن مسیر طبیعی آفرینش هستیم ! من مثال حیوانی میزنم که مفهومش رو بتونم ساده تر بگم ، شما مطمئن باش یه حیوان وقتی پیش جنس مخالفش میره ، هدفش ارضای غریضه ی خودشه و این خود خواهی نیست بلکه حقشه ، اون حق داره که نیازهاش رو برطرف کنه !
از یه طرف منابع طبیعی محدوده ، از یه طرف خود انسان که داره اوضاع رو بدتر میکنه با استفاده ی نادرست از فکرش ! نمیشه طبیعت رو واسه این که چرا نیازهای ما رو تامین نمیکنه سرزنش کرد ، چون چیزی رو دریغ نکرده ، ولی ما انسان ها اونطور که میتونستیم خوب نبودیم !
تولد ما نتیجه ی خود خواهی پدر و مادر نبود ولی زندگی سخت ما نتیجه ی خودخواهی انسان های جامعه هست !
درمورد این که بچه نمک زندگی و این حرفا هم باید بگم ، اگه به آینده ی بچه فکر کرده باشیم و مسیر درست تربیت فرزند رو طی کنیم ، لذت بردن از داشتن فرزند خیلی هم هدف خوبیه !

کاربر شماره ی یک
30-10-2012, 00:01
من بازم معتقدم تنها دلیل ازدواج نکردن توقع بالاست وگرنه میشه تو خونه 40 متری پایین شهر هم زندگی شادی داست اگه برای حرف مردم ارزشی قائل نبود
اگه یه مدت تو اون خونه ی چهل متری زندگی کنید اون وقت میفهمید که خیلی سخته خودتون رو پایین تر از همه ببینید ! هر چه قدر هم خوشبخت باشید ، باید بالاخره توی این جامعه حضور پیدا کنید ، انسان موجود اجتماعیه !
فردا همون مردم باهاتون بیرون برخورد دارند !
نمیگم نمیشه ساده ازدواج کرد ولی دردسرش از ازدواج پرتجمل هم بیشتر میشه !
اما همون طور که گفتید همش از توقع بالاست ! دقیقا !

Mr_100_dolari
30-10-2012, 01:06
پدر و مادر در حدی که میتونند مسئول هستند ولی این که بگیم اگه یه نفر رو خواستید به دنیا بیارید اول بفهمید آرزوهاش چیه که غیر ممکنه !!! حقوق اصلی یه انسان حقشه ولی تحقق اهداف و آرزوهاش توسط مادر و پدر یه درخواست کاملا غیر منطقیه ، چون اگه همه ی پدر و مادر ها بخوان حداکثر ها رو برای فرزندانشون فراهم کنند و بعد صاحب فرزند بشن ، شاید هیچ فرزندی نباید به دنیا بیاد ! موفق شدن و خوشبخت شدن شخص بستگی به خودش داره تا 99 درصد ! اون یه درصد هم که میمونه وظیفه ی پدر و مادر در تربیت و سلامت و نشان دادن راه درسته !

اینکه بگیم وظیفه پدر و مادر در قبال تربیت فرزند 1% هست اصلا درست نیست همون طوری که محیط اجتماعی در تربیت فرزند نقش داره محیط خانواده هم تاثیر بسزایی در تربیت فرزند داره هر چند که به خود شخص هم خیلی بستگی داره و درسته که ما از آرزوهای فرزندمون در آینده خبر نداریم اما از شرایط حال حاظر در جامعه و آینده آن (از لحاظ اقتصادی) و رشد جمعیت و گرانی و ... که خبر داریم پس این درست نیست که بگیم همه چیز به خود فرزند در آینده ارتباط داره و این خودش که باید رو پای خودش وایسته و وظیفه پدر مادر هم فقط همون تربیت کردن باشه (تازه اگر این کارم درست انجام بدن)


ما نتیجه ی خودخواهی پدر و مادر نیستیم ! بلکه حاصل طی کردن مسیر طبیعی آفرینش هستیم !

دزسته اما در این جا سوالی که برای خیلی ها هست اینکه آیا مسیر طبیعی آفرینش عدالت رو هم رعایت میکنه ؟ شاید حرف اون بچه ای که گفته چرا اصلا من رو به دنیا آوردید این بوده که چرا شرایط من باید این باشه و شرایط دوستش چیزه دیگه ای شاید اون فرزند از پدر مادر خودش به خاطر به دنیا آوردنش ناراحت نبوده و ناراحتیش این بوده که چرا پدر مادری که شرایط خودشون رو میدونستند حاظر شدند پای یک بچه هم بیاد وسط و عذاب کشیدن فرزند بشه دلیلی برای مسیر طبیعی آفرینش

ما هم به عنوان یک انسان میتونیم قبل از اینکه بخواهیم پای فرزندی به میون بیاد شرایط خودمون و آینده فرزندمون رو با توجه به معیارهای مختلف بسنجیم تا در آینده برای به قول شما طی کردن مسیرطبیعی آفرینش متهم به خود خواهی از طرف فرزندانمون نشیم همون چیزی که امروزه اسمش برای بعضی ها شده نمک زندگی در آینده از طرف فرزند میشه خود خواهی و اونوقت که با 100% تربیت درست هم نمیتونیم انتظار داشته باشیم که نمک زندگیمون برامون مزه شیرین داشته باشه


اگه به آینده ی بچه فکر کرده باشیم و مسیر درست تربیت فرزند رو طی کنیم ، لذت بردن از داشتن فرزند خیلی هم هدف خوبیه !

در مورد آینده فرزند و اینکه پدر و مادر درست تربیتشون کنند تا از آینده فرزندشون لذت ببرند هم خوب همه پدر و مادرها دوست دارند فرزندانشون آینده خوبی داشته باشند و حداکثر تلاششون رو برای پیشرفت فرزندشون میکنند اما همیشه هم فرزند به اون راهی که پدر و مادر انتظار دارند نمیره که اگر این طوری باشه الان دیگه نباید هیچ خلافی وجود داشت و یا اون 1% که گفتید سهم پدرو مادر در تربیت فرزند هست و فراهم کردن باقی شرایط از طرف پدر و مادر باید خیلی بیشتر از این حرفا باشه .

Legacy's
30-10-2012, 06:14
پدر و مادر در حدی که میتونند مسئول هستند ولی این که بگیم اگه یه نفر رو خواستید به دنیا بیارید اول بفهمید آرزوهاش چیه که غیر ممکنه !!! حقوق اصلی یه انسان حقشه ولی تحقق اهداف و آرزوهاش توسط مادر و پدر یه درخواست کاملا غیر منطقیه ، چون اگه همه ی پدر و مادر ها بخوان حداکثر ها رو برای فرزندانشون فراهم کنند و بعد صاحب فرزند بشن ، شاید هیچ فرزندی نباید به دنیا بیاد ! موفق شدن و خوشبخت شدن شخص بستگی به خودش داره تا 99 درصد ! اون یه درصد هم که میمونه وظیفه ی پدر و مادر در تربیت و سلامت و نشان دادن راه درسته !

ما نتیجه ی خودخواهی پدر و مادر نیستیم ! بلکه حاصل طی کردن مسیر طبیعی آفرینش هستیم ! من مثال حیوانی میزنم که مفهومش رو بتونم ساده تر بگم ، شما مطمئن باش یه حیوان وقتی پیش جنس مخالفش میره ، هدفش ارضای غریضه ی خودشه و این خود خواهی نیست بلکه حقشه ، اون حق داره که نیازهاش رو برطرف کنه !
از یه طرف منابع طبیعی محدوده ، از یه طرف خود انسان که داره اوضاع رو بدتر میکنه با استفاده ی نادرست از فکرش ! نمیشه طبیعت رو واسه این که چرا نیازهای ما رو تامین نمیکنه سرزنش کرد ، چون چیزی رو دریغ نکرده ، ولی ما انسان ها اونطور که میتونستیم خوب نبودیم !
تولد ما نتیجه ی خود خواهی پدر و مادر نبود ولی زندگی سخت ما نتیجه ی خودخواهی انسان های جامعه هست !
درمورد این که بچه نمک زندگی و این حرفا هم باید بگم ، اگه به آینده ی بچه فکر کرده باشیم و مسیر درست تربیت فرزند رو طی کنیم ، لذت بردن از داشتن فرزند خیلی هم هدف خوبیه !
ضمن احترام،
دو نکته یادتون نره: اول اینکه تغییر اسم، چیزی رو عوض نمیکنه. البته این مطلب به کت خیلی از ما ایرانیها هیچوقت نرفته و نمیخواد بره.
دو اینکه من برخلاف شما که 1 درصد مسئولیت رو متوجه پدر و مادر و 99 درصد رو متوجه خود فرد میکنید، با شما اختلاف نظر اساسی دارم.
پدر و مادرهای پیر زیادی رو در اتوبوس یا گوشه گوشه ی جامعه دیدم که میگفتند 30 سال قبل به طمع دریافت ملک و یخچال و.... بچه دار شدند! اونم نه یکی دو تا بلکه چند تا! حالا هم اون بچه ی 30 سال قبل و مرد جوان فعلی از پدرش کلی مطالبه داره. حق هم داره.
تاریخ تکرار شده: همین حالا هم یارانه ی بیشتر، سکه، یک میلیون تومان و.... وعده هایی هستند که اولیای بی مسئولیت و کم عقل رو دارند وسوسه میکنند. و البته در آینده هم این آش و کاسه به نوعی دیگر خواهد بود.
شاید مسئولین دولتی در هر زمانی با وعده و وعید بخوان رشد موالید رو پیگیری کنند ولی مگر شما بعنوان یک شخص عاقل، عقل ندارید که خودتون رأساً راه رو از چاه زندگی خودتون تشخیص بدید؟
گیرم که دولت بشما ملک و امکانات فیزیکی هم داد. آیا شما شخصاً خودتون وضع تربیتی مناسبی هم دارید که بخواید ولو 1 بچه هم آورده و تربیت درست انجام بدید؟ یا خیال کردید همه چیز محدوده به داشتن امکانات خیالی؟
خودخواهی یعنی این.
خودخواهی یعنی اینکه شما وقت ارضای غریزه، فقط خودتون رو ببینید نه نسلی که در آینده قراره با این ارضای غریزه ی شخصی شما پا به این دنیا بذاره. چه کاری بدتر از این؟
شما مختارید اسمش رو هر طور که مایلید باز هم عوض کنید ولی اینکار هیچ چیزی از مسئولیت شما در قبال نسل آیندتون و مطالبات اونها از شما کم نمیکنه بلکه بار بی مسئولیتی بیشتری بر شانه ی شما سنگینی خواهد کرد.

موفق باشید.

rozbeh85
30-10-2012, 06:36
من یه چیزی بگم راجب پدر و مادر خودم و فکر کنم اکثر نسل ما، زمان را یادتان نرده
من و برادرم که اون زمان جقله بودیم، فقط میدونم پدر و مادر من وقتی ازدواج کردن و می خواستم از کنار هم بودن لذت ببرند انقلاب شد، آمدن درسشان را تمام کنند انقلاب فرهنگی شد، بچه دار شدند که خوشی داشته باشند جنگ شد.
من فقط خاطرات خیلی کمرنگی بادمه ولی صف های گاز و گوشت یخ زده و رفتن و پناهگاه ها رو یادمه.
پدر مادر ماها اصلا فرصت نداشتن که بشینن ما را تربیت کنند، انقلاب و جنگ و پوشک و شیر خوشک و مدرسه دولتی و نمونه مردمی، نظام قدیم و جدید و کنکور و فلان و بهمان.
نسل سوخته پدر مادر های ما هستند که تمام جوانی و زندگیشان را گذاشتند پای ما.

hamid_diablo
30-10-2012, 08:44
masoudtr جان من تو یکی از پستام اشاره کردم که محل کار و نحوه خرج کردن همسر مهمه

چرا؟

چون من به شخصه محیطی که همسرم قراره اونجا کار کنه برام مهمه.یرخی ازمحیطهای کاری رابطه صمیمی و شایدم فراتر از صمیمی بین کارمندهای اونجا وجود داره و نمیدونم دلیلش چیه ...شایدم راندمان بالای کاری.اما من نمیتونم تحمل کنم همسری جایی کار کنه که روابط بین کارمندها به شدت آزاده و حتما این مسئله تو زندگی زناشویی تاثیر میزاره.....این حرف من به این معنا نیست که من محیط کار همسرم رو تائین کنم

needer
30-10-2012, 11:57
خیلی از پسرها اینجا عنوان میکنن تمایلی به ازدواج ندارند .
کاش دختر ها هم میگفتند آیا اونها تمایل دارند؟ یا دختر ها هم دلایلی دارن که نمی خوان ازدواج کنن؟
دز کل این پست مردونه شده. خود من در 28 سسالگیم 90 درصد دوستام ازدواج نکردن چه اونهایی که سطح خونوادگی و تحصیلات بالایی دارن چه متوسط.

کاربر شماره ی یک
30-10-2012, 14:09
اینکه بگیم وظیفه پدر و مادر در قبال تربیت فرزند 1% هست اصلا درست نیست همون طوری که محیط اجتماعی در تربیت فرزند نقش داره محیط خانواده هم تاثیر بسزایی در تربیت فرزند داره هر چند که به خود شخص هم خیلی بستگی داره و درسته که ما از آرزوهای فرزندمون در آینده خبر نداریم اما از شرایط حال حاظر در جامعه و آینده آن (از لحاظ اقتصادی) و رشد جمعیت و گرانی و ... که خبر داریم پس این درست نیست که بگیم همه چیز به خود فرزند در آینده ارتباط داره و این خودش که باید رو پای خودش وایسته و وظیفه پدر مادر هم فقط همون تربیت کردن باشه (تازه اگر این کارم درست انجام بدن)



دزسته اما در این جا سوالی که برای خیلی ها هست اینکه آیا مسیر طبیعی آفرینش عدالت رو هم رعایت میکنه ؟ شاید حرف اون بچه ای که گفته چرا اصلا من رو به دنیا آوردید این بوده که چرا شرایط من باید این باشه و شرایط دوستش چیزه دیگه ای شاید اون فرزند از پدر مادر خودش به خاطر به دنیا آوردنش ناراحت نبوده و ناراحتیش این بوده که چرا پدر مادری که شرایط خودشون رو میدونستند حاظر شدند پای یک بچه هم بیاد وسط و عذاب کشیدن فرزند بشه دلیلی برای مسیر طبیعی آفرینش

ما هم به عنوان یک انسان میتونیم قبل از اینکه بخواهیم پای فرزندی به میون بیاد شرایط خودمون و آینده فرزندمون رو با توجه به معیارهای مختلف بسنجیم تا در آینده برای به قول شما طی کردن مسیرطبیعی آفرینش متهم به خود خواهی از طرف فرزندانمون نشیم همون چیزی که امروزه اسمش برای بعضی ها شده نمک زندگی در آینده از طرف فرزند میشه خود خواهی و اونوقت که با 100% تربیت درست هم نمیتونیم انتظار داشته باشیم که نمک زندگیمون برامون مزه شیرین داشته باشه



.
مسئولیتشون در قبال خوشبختی و بدبختی رو گفتم نه در تربیت ، بلکه همون یک درصد رو هم که گفتم درقبال تربیت و سلامت بودیعنی پدر و مادر مسئولیت حقوق اولیه ی فرزند رو دارند ، این که حق داره در یه محیط خوب رشد کنه ولی این که آینده اش چی میشه ، به نظر من پدر و مادر خیلی مسئولیت کمی نسبت بهش دارند ! چون محیط رو برای شکوفا شدنش فراهم کردن و اگه تنبلی کرد و نخواست راه رو بره تقصیر خودشه ، نه پدر و مادر ! پدر و مادر مسئول نیست که برای آغاز شما حداکثر ها رو فراهم کنه ، همین که نیاز های پایه ی شما رو فراهم میکنه مسئولیتش تمامه !
اینها وظایف پدر و مادر نیست : تحصیلات عالی برای شخص ، به هدر نرفتن عمر توی سربازی ، ایجاد شغل برای شخص ، ازدواج عالی برای شخص و یا امثال این ها ! این ها وظایف اسمشو نبره !
پدر و مادر ها وظیفه ی رفاه هموطنان عزیز رو نداره !
(بیچاره پدر و مادر ها که توی این وضعیت ، جوون ها کاسه ، کوزه ها رو سر اونا میشکونن )
اگه قرار باشه ، هر مشکلی که برای یه فرزند پیش بیاد ، زود یقه ی پدر و مادر رو بگیره که چرا من رو به دنیا آوردی و توی عذاب انداختی که سنگ رو سنگ بند نمیشه ! خواه یا نخواه تلاش و سختی کشیدن جزو زندگی انسان هاست ، از اونی که فکر میکنید توی بهترین شرایطه بگیر تا اونی که فکر میکنید خیلی بدبخته !
قبول دارم که باید شرایط مناسب برای فرزند دار شدن داشت و بعدش فرزند رو به دنیا آورد ولی حتی اگه بهترین شرایط رو هم برای یه فرزند فراهم کنیم چه تضمینی وجود داره که فرزند زندگیش رو دوست داشته باشه و مشکلی براش پیش نیاد !

در مورد آینده فرزند و اینکه پدر و مادر درست تربیتشون کنند تا از آینده فرزندشون لذت ببرند هم خوب همه پدر و مادرها دوست دارند فرزندانشون آینده خوبی داشته باشند و حداکثر تلاششون رو برای پیشرفت فرزندشون میکنند اما همیشه هم فرزند به اون راهی که پدر و مادر انتظار دارند نمیره که اگر این طوری باشه الان دیگه نباید هیچ خلافی وجود داشت و یا اون 1% که گفتید سهم پدرو مادر در تربیت فرزند هست و فراهم کردن باقی شرایط از طرف پدر و مادر باید خیلی بیشتر از این حرفا باشه
توی حرفهای من اگه به اولویت ها دقت کنید دچار این جور مشکلات نمیشید ،تربیت درست بر لذت بردن اولویت داره ،یعنی شما باید تربیت درست رو انجام بدی ، بعدش اگه تونستی ازش لذت هم ببر ، یعنی وظیفه ی شما در قبال فرزند تربیته نه لذت بردن ! (در مورد اون یک درصد و 99 درصد هم منظورم رو گفتم )
عکس بودن خواسته های پدر و مادر و کارهای فرزندان وجود داره و مادامی که پدر و مادر ناصالح و فرزند ناصالح وجود داره ، خواهد بود ، یعنی این موضوع یه مسیر یه طرفه نیست بلکه ممکنه حتی یه شخص دوست داشته باشه که فرزندش یه دزد یا تروریست خوب بشه ، مگه توی تاریخ کم داشتیم انسان هایی که وقتی یه پسر به دنیا میومد از همون اول واسه جنگجو یاآدمکش بودن تربیتش میکردند ؟! این یعنی اگه تمام فرزندان هم طبق خواسته های پدر و مادر عمل میکردند باز هم خلافکار داشتیم !
اما درباره ی این که فرزند با وجود داشتن پدر و مادر صالح به مسیر درست نمیره ، برمیگرده به همون 99درصدی که شخص خودش انتخاب میکنه !
( اگه بخواییم در مورد این که پدر و مادر درست چه طور پدر و مادریه و تربیت درست چطور تربیته صحبت کنیم ، باید از پایه شروع کنیم و اول سر درست و غلط به توافق برسیم که بحث خیلی عمیق میشه و اصلا توی اینجا نمیگنجه ، پس بهتره در همین حد کافیه که باید یه تربیت درست وجود داشته باشه )

کاربر شماره ی یک
30-10-2012, 14:38
دو نکته یادتون نره: اول اینکه تغییر اسم، چیزی رو عوض نمیکنه. البته این مطلب به کت خیلی از ما ایرانیها هیچوقت نرفته و نمیخواد بره.
دو اینکه من برخلاف شما که 1 درصد مسئولیت رو متوجه پدر و مادر و 99 درصد رو متوجه خود فرد میکنید، با شما اختلاف نظر اساسی دارم.
پدر و مادرهای پیر زیادی رو در اتوبوس یا گوشه گوشه ی جامعه دیدم که میگفتند 30 سال قبل به طمع دریافت ملک و یخچال و.... بچه دار شدند! اونم نه یکی دو تا بلکه چند تا! حالا هم اون بچه ی 30 سال قبل و مرد جوان فعلی از پدرش کلی مطالبه داره. حق هم داره.
تاریخ تکرار شده: همین حالا هم یارانه ی بیشتر، سکه، یک میلیون تومان و.... وعده هایی هستند که اولیای بی مسئولیت و کم عقل رو دارند وسوسه میکنند. و البته در آینده هم این آش و کاسه به نوعی دیگر خواهد بود.
شاید مسئولین دولتی در هر زمانی با وعده و وعید بخوان رشد موالید رو پیگیری کنند ولی مگر شما بعنوان یک شخص عاقل، عقل ندارید که خودتون رأساً راه رو از چاه زندگی خودتون تشخیص بدید؟
گیرم که دولت بشما ملک و امکانات فیزیکی هم داد. آیا شما شخصاً خودتون وضع تربیتی مناسبی هم دارید که بخواید ولو 1 بچه هم آورده و تربیت درست انجام بدید؟ یا خیال کردید همه چیز محدوده به داشتن امکانات خیالی؟

اسم عوض نشده ، بلکه مفهوم به طور کلی تغییر کرده ! " خودخواهی پدر و مادر " با "روند عادی طبیعت " خیلی تفاوت داره ! توی اولی شما داری یه عده انسان رو به خودخواهی متهم میکنی ، یه نوع توهینه به شان و منزلتشون ولی توی دومی کسی متهم نیست !
بله من هم میگم اون شخص حق داره یک درصدش رو مطالبه کنه ، یک درصدی که توی خوشبختی اون نقش پایه رو داره ولی نمیتونه بگه من موفق نشدم چون پدرم ده تا فرزند داشت !

خودخواهی یعنی این.
خودخواهی یعنی اینکه شما وقت ارضای غریزه، فقط خودتون رو ببینید نه نسلی که در آینده قراره با این ارضای غریزه ی شخصی شما پا به این دنیا بذاره. چه کاری بدتر از این؟
شما مختارید اسمش رو هر طور که مایلید باز هم عوض کنید ولی اینکار هیچ چیزی از مسئولیت شما در قبال نسل آیندتون و مطالبات اونها از شما کم نمیکنه بلکه بار بی مسئولیتی بیشتری بر شانه ی شما سنگینی خواهد کرد.

موفق باشید.
اگه تربیت درست باشه ، بازهم میگید ، نتیجه ی خودخواهی پدر و مادر هستیم ؟!
به این قسمت از حرفاتون دقت کنید :

واقعیت شاید تلخ زندگی اینه که تقریباً همه ی بشرهای روی زمین، بلکه همه ی جانداران! فقط نتیجه ی لحظه ای کامجویی خودخواهانه ی والدینشون هستند.اون وسط که دیگه کسی بفکر آینده و اون صحبتها نیست.
شما داری اینجا حق فرزند دار شدن رو از تمام موجودات میگیری ! یعنی هر موجودی که به دنیا اومد والدینتش متهم به خود خواه بودن هستند ! چرا ؟
با این همه راه برای پیش گیری از بارداری گمون نکنم بتونیم همه رو قربانی کامجویی بدونیم !
(حرف من اینه که وقتی میخواییم بزنیم بیرون ، میبینیم در ها رو بستن ، برنگردیم به اونی که توی خونست اعتراض کنیم ، چون اون خودشم الان یه نوع قربانیه )

B3HZ@D
30-10-2012, 16:11
چند وقت پیش یک برنامه توی TV ملی پخش شد و با 15 پسر جوان مختلف مصاحبه کردن و از اونا پرسیدن که ازدواج کردن یا نه و آیا حاضرن ازدواج کنن ؟! جواب همه اونا منفی بود
اکثرشون به مشکلات مالی , توقعات بالای خانواده دختر و خود دختر , عدم ثبات اقتصادی جامعه , بیکاری و خیلی مسائل دیگه اشاره کردن.
فقط یک نفرشون گفت که آره ازدواج میکنم .
گزارشگر به پسره گفت با بقیه که مصاحبه کردیم همه جوابشون منفی بود . دلیل شما برای ازدواج چیه ؟! گفت از نظر مالی همه جوره تامینم و مشکلی ندارم.
دیگه مصاحبه گویای همه چیز بود و مشخصه که مشکل اصلی چیه.

mmf66
30-10-2012, 18:01
تو شهر ما مشهد اصلا از جنگ و این حرفها خبری نبود زمان پدر و مادران ما مرد های جوان حرمت زیادی داشتند و برخلاف الان خواستگاری هر دختری میرفتند جواب مثبت میدادند دختر ها با هر نداری میساختند و اکثرا هم یا با پدر مادرشان زندگی میکردند یا خونه میخریدند و مستاجر خیلی نادر پیدا میشد خرج زندگی کم بود خیلی چیزها رو هم دولت مفت به مردم میداد از خوراکی گرفته تا زمین و مصالح ساختمانی و غیره

senaps
30-10-2012, 18:13
من که اصلا تو کتم نمیره خیلی معذرت میخوام. خودم رو پاره کنم که یه نفر دیگه بیاد کیفشو ببره.من شخصا ترجیح میدم که با هم سختی بکشیم و با هم به همه چی برسیمیا اگه یه جوری شد که من سختی کشیدم و به همه چی رسیدم به قول مادرم وارد یه خونه بهتر میشم برای خواستگاری یعنی وضعیتم هر طور بود از کسی خواستگاری می کنم که هم سطح خودم باشه. -----------دوستانی که دستشون تو خرجه بیان یه حساب درست حسابی بکنن ببینیم تو یه عروسی داماد چقدر خرج میکنه عروس چقدر.والا ما هرچی دیدیم همه خرج رو پسر میکنه و دختر فقط جهیزیه داره که اونم تیکه های بزرگ رو گردن پسر انداختن------------ما اینجا وقتی میریم عروسی سعی میکنیم حداقل خرجی که گردن عروس داماد انداختیم رو بهشون بدیم. دیگه حداقل پول میوه و شیرینی و شام رو بندازیم.اینجا هم حرف مفت در مورد جهیزیه و شام و اینا میزنن.من خودم اگه می تونستم اصلا عروسی نمی گرفتم ولی تا اونجا که من دیدم دخترا قبل از عروسی از یه شب تو عمر و بهترین شب زندگی و اینچیزا حرف می زنن ولی بعدش تازه میگن کاشکی عروسی نگرفته بودیم و خرج اضافی و از این حرفا...... :(


سلام عزیز....

عرض شود که خیر... منظور این نیست که یکی دیگه بیاد کیفش رو ببره!!! منظور اینه که کیف بیشتر رو ببریم.....
در حقیقت، نظر بنده اینه که ادم باید از دوران مجردی برای کار و لذت بردن از زندگی استفاده بکنه... جایی که میتونی بگازونی، از در و دیوار بالا بری و چه میدونم، 5-6 تا سریال رو همزمان دنبال کنی!! با رفقا خیابون ها رو متر بکنی و به شهرداری نتایج رو ندی تا دیگران هم متر بکنن!! و... ولی واقعیت اینه که همیشه یه ترسی هست... اینکه اگر اتفاقی بیوفته، همه میان میگت تو پسرم رو بردی فلان بلا رو سرش اوردی!... یه جایی، ادم احساس میکنه که دوستاش دیگه به دردش نمی‌خورن و ازشون زده میشه!( متاسفانه من الان تو سن 20 به این نتیجه رسیدم! به خاطر شرایط و وضعیت زندگیم!)... از اینجا به بعد، به یه نفر احتیاج داری که همیشه کنارت باشه و در حقیقت، باهاش سبک دیگه‌ای از زندگی رو تجربه میکنی.... قسمتی که توش گازوندنی در کار نیست و سوسماری رانندگی کردن و چه میدونم امینم با صدای 45 گوش کردن جلوی در بیمارستان ها نیست!!!
این سبک، سبک ارامشه... در حقیقت، اگر کسی تفریحات ثابت رو با افراد مختلف و البته با خونواده و مادر اینده‌ی بچه ها تجربه کرده باشه میدونه چی میگم!!!
و این، کاملا مخالف اینه که من بشینم سر خودمو ببرم و اخر سر یه خانم بیارم که با خرید کردن لذتش رو ببره.... که البته کمی هم حق داره! اون خانم تو خونه‌باباش با هر شرایطی نشسته بود ولی شما اومدی از اونجا ورش داشتی! وظیفته!! که باید یه سری امکانات رو براش فراهم بکنی...

اقا دوماد میخواد بشه مرد زندگی، اگر نتونه چیزی رو کنترل بکنه ولو مراسم عروسیش رو، به درد لای جرز دیوار میخوره به نظر بنده... مشکل از اینجا شروع میشه که چرا یه پسر باید به دنبال دختری باشه که جلو خونوادش عین موش اب‌کشیده بشینه و بشنوه که هزار سکه بگه چشم! بگن خونه دو طبقه! و بگه چشم.... بگن ماشین حد‌اقل 206 اوتومات! و بگه چشم و همه‌ی این چشم ها رو در حالی که سرپا وایساده و سرش پایینه بگه؟!!( تصور کن....) ادم باید کسی رو انتخاب کنه که بتونه راحت بشینه روبرو و راجع به عروسی بحث بکنه... گفتم!! فرهنگ طرف مقابل خیلی مهمه....
یکی ازدوستان بنده موقع صحبت در مورد مهریه فرموده بودن که همسایه‌ی بغلیتون دخترش رو ارزون تر می‌فروخت.... هرچند به قیمت بیرون انداختنش تموم شده بود، ولی حرفش رو زد....

بهتره طرفمون برای ازدواج کسی باشه که بتونیم مرد باشیم! نه اینکه سرمون رو پایین بگیریم و همیشه شرمنده باشیم که نتونستم همه‌ی حداقل اقل ها رو رو فراهم بکنیم!!(نگید با زورگویی و اینا که ربطی نداره... معمولا بعد از مشورت، حتی خود خانم ها هم دوست دارن که مردشون!! تصمیم اخر رو بگیره...)

خودم هم حس میکنم که نتونستم منظورم رو برسونم!!


اسم عوض نشده ، بلکه مفهوم به طور کلی تغییر کرده ! " خودخواهی پدر و مادر " با "روند عادی طبیعت " خیلی تفاوت داره ! توی اولی شما داری یه عده انسان رو به خودخواهی متهم میکنی ، یه نوع توهینه به شان و منزلتشون ولی توی دومی کسی متهم نیست !

در اینجا هم معتقدم که نظر دوستمون که می‌فرماید خودخواهی خونواده بوده درسته....
خونواده‌هایی رو می‌بینی که الان مثلا پول نداره یه کفش واسه دخترش بخره... بعد چی؟! دوباره دارن بچه به دنیا میارن... خو این اسمش روند طبیعی افرینشه؟!!! ما خودمون میگیم با سایر حیوون ها فرق داریم! بعد امری مثل تولید مثل که به دست خودمونه رو مثل اونا انجام بدیم؟!! این همه تشکیلات و تکنولوژی برای اینکه با هر نزدیکی، بچه‌ای به دنیا نیاد...بعد اخرش می‌بینی طرف 4 تابچه داره!!!(این بحث که قدیمی ها و مثلا خونواده های دهه‌ی 60 ی ها چه کردن مربوط به اون‌زمان هست و شرایطش... شرایط الان هم اینه که ادم‌ها اکثر تو 2 بچه می‌مونن.... چرا باید افرادی که پول ندارن معمولا بالای 3 بچه داشته باشن؟!!! یارو 6 تا دختر داره که هیچ‌کدومش 1 راهنمایی هم نیست هنوز!!! خو این ادم که پول نداره یه موتور بخره، چطوری میخواد این دختر ها رو تو دوران دبیرستانشون که اوج نیازهاشون هست رو نیازهاشون رو فراهم بکنه؟!
غیر از اینکه تو همون سن و سال شوهرشون بده؟!یا اینکه بدتر.... بفرستتشون دنبال خودفروشی و اینا؟؟؟

Legacy's
30-10-2012, 18:22
اسم عوض نشده ، بلکه مفهوم به طور کلی تغییر کرده ! " خودخواهی پدر و مادر " با "روند عادی طبیعت " خیلی تفاوت داره ! توی اولی شما داری یه عده انسان رو به خودخواهی متهم میکنی ، یه نوع توهینه به شان و منزلتشون ولی توی دومی کسی متهم نیست !
بله من هم میگم اون شخص حق داره یک درصدش رو مطالبه کنه ، یک درصدی که توی خوشبختی اون نقش پایه رو داره ولی نمیتونه بگه من موفق نشدم چون پدرم ده تا فرزند داشت !

اگه تربیت درست باشه ، بازهم میگید ، نتیجه ی خودخواهی پدر و مادر هستیم ؟!
به این قسمت از حرفاتون دقت کنید :

شما داری اینجا حق فرزند دار شدن رو از تمام موجودات میگیری ! یعنی هر موجودی که به دنیا اومد والدینتش متهم به خود خواه بودن هستند ! چرا ؟
با این همه راه برای پیش گیری از بارداری گمون نکنم بتونیم همه رو قربانی کامجویی بدونیم !
(حرف من اینه که وقتی میخواییم بزنیم بیرون ، میبینیم در ها رو بستن ، برنگردیم به اونی که توی خونست اعتراض کنیم ، چون اون خودشم الان یه نوع قربانیه )

شرمنده ولی من ربط درست یکسری از صحبتهای شما رو درست و حسابی به عرایض خودم هنوز متوجه نشدم.
بهرحال.
بازم توضیح میدم.
ببین شما گفتید که خودخواهی نیست من با دلایل منطقی و نه عبارات احساسی-عاطفی اثبات کردم که در اکثر مواقع هست و واقعیات عینی جامعه هم مهر تأییدی بر اثباتشه.
حالا شما میتونید بازم بر طبل خودتون بکوبید و حرف خودتون رو هی تکرار کنید و بحث رو احساسی و عاطفی کنید تا بشه مخاطب رو تحریک به پذیرش نظر تون کرد ولی واقعیت رو با این خلط مبحثها هیچوقت نمیشه تغییر داد. البته همونطور که گفتم فقط تغییر نام میشه داد!
شما میتونید همچنان شخصاً اسمش رو بازم بذارید روند طبیعت... روند آفرینش... توهین به شأن بشر و ...

گرچه شما روند طبیعت رو هم هنوز درک نکردید. چون روند طبیعت خوشبختانه بر اساس تنازع بقا و انتخاب اصلح بوده و هست. همینه که نسل جانداران روز به روز رو به سمت تکامل(همون نظریه ی انتخاب طبیعی) رفته.
ولی در دنیای ما انسانها روند طبیعی که شما هی میخواید به اون به اشتباه اتکا کنید بهم خورده: همه میخوان بچه دار شن! حتی اگه کمترین قابلیتها* رو داشته باشند! درست بر عکس اون قوانین طبیعی که در عالم طبیعت حکمفرماست. درواقع چون خودخواهند نه دیگرخواه.



قابلیتها* = شرایط برتر جسمی و تربیتی و...

Legacy's
30-10-2012, 18:40
مسئولیتشون در قبال خوشبختی و بدبختی رو گفتم نه در تربیت ، بلکه همون یک درصد رو هم که گفتم درقبال تربیت و سلامت بودیعنی پدر و مادر مسئولیت حقوق اولیه ی فرزند رو دارند ، این که حق داره در یه محیط خوب رشد کنه ولی این که آینده اش چی میشه ، به نظر من پدر و مادر خیلی مسئولیت کمی نسبت بهش دارند ! چون محیط رو برای شکوفا شدنش فراهم کردن و اگه تنبلی کرد و نخواست راه رو بره تقصیر خودشه ، نه پدر و مادر ! پدر و مادر مسئول نیست که برای آغاز شما حداکثر ها رو فراهم کنه ، همین که نیاز های پایه ی شما رو فراهم میکنه مسئولیتش تمامه !
اینها وظایف پدر و مادر نیست : تحصیلات عالی برای شخص ، به هدر نرفتن عمر توی سربازی ، ایجاد شغل برای شخص ، ازدواج عالی برای شخص و یا امثال این ها ! این ها وظایف اسمشو نبره !
پدر و مادر ها وظیفه ی رفاه هموطنان عزیز رو نداره !
(بیچاره پدر و مادر ها که توی این وضعیت ، جوون ها کاسه ، کوزه ها رو سر اونا میشکونن )
اگه قرار باشه ، هر مشکلی که برای یه فرزند پیش بیاد ، زود یقه ی پدر و مادر رو بگیره که چرا من رو به دنیا آوردی و توی عذاب انداختی که سنگ رو سنگ بند نمیشه ! خواه یا نخواه تلاش و سختی کشیدن جزو زندگی انسان هاست ، از اونی که فکر میکنید توی بهترین شرایطه بگیر تا اونی که فکر میکنید خیلی بدبخته !
قبول دارم که باید شرایط مناسب برای فرزند دار شدن داشت و بعدش فرزند رو به دنیا آورد ولی حتی اگه بهترین شرایط رو هم برای یه فرزند فراهم کنیم چه تضمینی وجود داره که فرزند زندگیش رو دوست داشته باشه و مشکلی براش پیش نیاد !

توی حرفهای من اگه به اولویت ها دقت کنید دچار این جور مشکلات نمیشید ،تربیت درست بر لذت بردن اولویت داره ،یعنی شما باید تربیت درست رو انجام بدی ، بعدش اگه تونستی ازش لذت هم ببر ، یعنی وظیفه ی شما در قبال فرزند تربیته نه لذت بردن ! (در مورد اون یک درصد و 99 درصد هم منظورم رو گفتم )
عکس بودن خواسته های پدر و مادر و کارهای فرزندان وجود داره و مادامی که پدر و مادر ناصالح و فرزند ناصالح وجود داره ، خواهد بود ، یعنی این موضوع یه مسیر یه طرفه نیست بلکه ممکنه حتی یه شخص دوست داشته باشه که فرزندش یه دزد یا تروریست خوب بشه ، مگه توی تاریخ کم داشتیم انسان هایی که وقتی یه پسر به دنیا میومد از همون اول واسه جنگجو یاآدمکش بودن تربیتش میکردند ؟! این یعنی اگه تمام فرزندان هم طبق خواسته های پدر و مادر عمل میکردند باز هم خلافکار داشتیم !
اما درباره ی این که فرزند با وجود داشتن پدر و مادر صالح به مسیر درست نمیره ، برمیگرده به همون 99درصدی که شخص خودش انتخاب میکنه !
( اگه بخواییم در مورد این که پدر و مادر درست چه طور پدر و مادریه و تربیت درست چطور تربیته صحبت کنیم ، باید از پایه شروع کنیم و اول سر درست و غلط به توافق برسیم که بحث خیلی عمیق میشه و اصلا توی اینجا نمیگنجه ، پس بهتره در همین حد کافیه که باید یه تربیت درست وجود داشته باشه )
این رو که تربیت بر هر چیزی مقدمه که حرف منه. اگه دقت کنید توی صفحات ابتدایی این تاپیک گفته بودم و هنوزم هی دارم هر بار تکرار میکنم.
ولی کو تربیت صحیح؟
تعارف که نداریم.
اگه تربیت درست در جامعه ی ایران غلبه داشت، دیگه اینهمه کلاهبرداری و دوز و کلک و احتکار و کم فروشی و مال مردم خوری و.... و.... عمومیت نداشت. آقا سرمون رو کردیم داخل برف. خدا شاهده توی این ممالک کفر ده برابر مردم مسلمونترند از خیلی از مردم ایران.
من نمیدونم به چی خودمون داریم مینازیم و ادعای زیادی هم داریم.

needer
30-10-2012, 19:48
زن همیشه در این فرهنگ همایت شونده بوده و نه همایت کننده. چه در خونه پدر و چه شوهر.
دختر باید زیبایی داشته باشه و خونواده خوب تا حدی هم تحصیلات تا خوشبخت بشه.
پسر باید تیپ و قیافه. کار. سرمایه. تحصیلات. خونواده خوب. ماشین و خونه .... به علاوه مهریه داشته باشه .

یادم میاد یه دختر همکلاسی بود خیلی هم زرنگ بود .میگفت ما اصلا کاری به این کارا نداریم (وضع اقتصادو ....) آخرش یکی مثل شما پیدا میشه می برمون. همین .

این مساوات حقوق زن و مرد که زنها حرفشو میزنند کجاست؟

hamid_diablo
30-10-2012, 20:25
سلام دوستان
این پست ارجینال مال خودمه.از هیچ جا کپی نشده.اما اگر کسی خواست کپی کنه قانون کپی رایت رو فراموش نکنه و با ذکر منبع نقل قول بشه:sq_2:

ای بابا یه روز عاشق شدیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

با پدر و ماردمون رفتیم خواستگاری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بابای دخرته اینجوری نشته بود و گفت عزیزم چی داری؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گفتم فقط یه مدرک [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گفت فقط همین؟؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گفتم آره و هنوز پول و خونه و ماشین و شغل ندارم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بابا و داداش دختره شروع کردن به مشورت کردن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بعد از چند دقیقه داداشه گفت ما با این شرایط ب شما دختر نمیدیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حالی که اون لحظه داشتم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قیافه بابای دختره بعد از دیدن قیافه من [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قیافه داداش دختره بعد از دیدن قیافه من [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قیافه خود دخرته بعد از دیدن قیافه من [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بعد زا این جریان بود ک فهمیدم عشق و عاشقی کشکه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

به خودم گفتم تا آخر عمرم تنها میمونم اما خواستگاری هیچ دختری نمیرم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بعد از این جریان دارم آزادانه زندگی خودمو میکنم و لذتشو میبرم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Atghia
30-10-2012, 20:43
زن همیشه در این فرهنگ همایت شونده بوده و نه همایت کننده. چه در خونه پدر و چه شوهر.
دختر باید زیبایی داشته باشه و خونواده خوب تا حدی هم تحصیلات تا خوشبخت بشه.
پسر باید تیپ و قیافه. کار. سرمایه. تحصیلات. خونواده خوب. ماشین و خونه .... به علاوه مهریه داشته باشه .

یادم میاد یه دختر همکلاسی بود خیلی هم زرنگ بود .میگفت ما اصلا کاری به این کارا نداریم (وضع اقتصادو ....) آخرش یکی مثل شما پیدا میشه می برمون. همین .

این مساوات حقوق زن و مرد که زنها حرفشو میزنند کجاست؟
الان امکانش هست خط اول نظرتون رو واضح تر بگید؟ یعنی چی که حمایت شونده هست زن؟
کی همچین چیزی میگه؟اتفاقا در زندگی مشترک این آقایون هستند که همه جوره حمایت میشن! در بعضی موارد زیادی هم حمایت میشن!
باید!!! این بایدها رو کی تعریف میکنه؟ جز خودمون؟ اگر به زن به دید یک کالای تجملاتی دیده نشه اونوقت دیگه کسی برنمیگرده بگه که زن باااااید زیبا باشه! خیلی این حرف سطحی بنظر میرسه! بجای ارزش قائل شدن برای شخصیت طرف دنبال چهره بودن...
واقعا دیگه نیاز به توضیح نداره چی بگه آدم!
البته همه هم این باااید ها رو مثل شما تعریف نمیکنن.چه بسا اینقدر دخترای باچهره های معمولی و پایین تر حتی! هستند که الان کلی هم خوشبخت هستند و اتفاقا از خوشگلا خوشبختتر هستند چرا؟ چون همسرشون برای خودشون ارزش قائل شده برای اخلاقش برای رفتارش و نه صرفا چهره!
خانواده خوب رو موافقم میدونید چرا؟ این یک کار عاقلانه هست که اگر کسی در انتخابش به خانواده طرف توجه کنه چه پسر چه دختر! احتمال سر زدن کارای غیرمعقول(چه دختر چه پسر) از سمت کسی که در خانواده خوب و درستی پرورش ییافته و تربیت شده به مراتب کمتر هست
بنابراین میتونه(نه صددرصد) در صد اطمینانمون از یک انتخاب درست رو بالا ببره
تحصیلات داشتن دختر در حد معمول(حالا نه اینکه حتما ارشد و دکترا باشه) خیلی خوبه طرف اجتماع رو دیده با 4نفر صحبت کرده در نتیجه کنار اومدن باهاش طرز فکرش رفتارش و خیلی فاکتورهای دیگه بهبود پیدا کرده (البته متاسفانه گاهی تحصیلکرده هاش بدترن بنابراین صد درصد هم نیست)
اما باز این سلیقه ای هست بعضی از آقایون حس میکنن خانوم باید حتما از خودشون از نظر تحصیلی پایینتر باشه! ثقیله که یک مقطع بالاتر باشه و این مدل طرز فکرا
که خب به خوده طرف برمیگرده و کاملا دیدگاه شخصی هست بنابراین عمومیت نداره.

در مورد پسرها بازهم خیلی دیدگاه سطحی و ابتدایی هست که بگیم تیپ و قیافه بااااید باشه حتما!
البته نمیشه گفت اصلا مهم نیست ولی مطمئنا اولویت نیستش که اگه باشه دیدگاه طرفتون خیلی ابتدایی و بدوی هست و باید به درستی انتخاب همچین فردی شک کنید!
کار هم قاعدتا درسته باید باشه اخه چطور انتظار دارید که یک خانواده دخترشون رو به کسی که بیکار هست بسپاره؟! لحظه ای خودتون(منظورم آقایون هست نه تنها کسی که نقل قول ازش گرفتم) رو بگذارید جای خانواده اون دختر فرض کنید دختر از نزدیکان خودتون هست .شما باشید راضی میشید که دخترتون رو وارد زندگی مشترکی کنید که همسرش حتی یک کار هم نداره؟!

مهریه که کلا بهتره درموردش بحث نشه اینقدرررر که حرفش شده که باشه نباشه و حرفای این مدلی
در نهایت بنظرم اولویت هایی که مطرح میشه برای خوشبخت شدن کاااملا به طرز فکر فرد و خانوادش وابسته هست و مطمئن باشید کسی که بخواد فقط به مسائل مالی و ظاهری فرد توجه داشته باشه و انتخاب کنه متضرر خواهد شد!
اگر ما (دخترها و پسرها) انتخاب معقول و درستی داشته باشیم! و طرز فکر طرف (و خانوادش)به طرز فکر خودمون نزدیک باشه مطمئن باشید توافق حاصل میشه اونوقت دیگه داشتن ماشین فلان و سرمایه بسار نمیشه ملاک توافق طرفین!
من منکر مادی گرایی شدن(دختر و خانواده) خیلی از خانواده ها و ظاهر بینی بعضی خانواده ها(پسر و خانواده) نمیشم اما میگم مطمئن باشید اگر شما معقول و اصولی فکرمیکنید حتما هستند خانواده های دیگه ای که طرز فکر شما رو داشته باشند!

من عذرمیخوام که نظرم طولانی شد اخه میبینم خانمها کم مشارکت میکنن گفتم سعی کنم تا حدی جبران کنم:sq_1:
نظراتم هم کاملا شخصی برمبنای تفکرات خودم(درست یا غلط) هستند
و ضمنا صحبتهام کلی بود و تنها به نقل قول از پستی که اومده نظر ندادم!:sq_25:

MOHAMMAD2010
30-10-2012, 20:54
ای بابا یه روز عاشق شدیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

با پدر و ماردمون رفتیم خواستگاری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بابای دخرته اینجوری نشته بود و گفت عزیزم چی داری؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گفتم فقط یه مدرک [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گفت فقط همین؟؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

گفتم آره و هنوز پول و خونه و ماشین و شغل ندارم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بابا و داداش دختره شروع کردن به مشورت کردن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بعد از چند دقیقه داداشه گفت ما با این شرایط ب شما دختر نمیدیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

حالی که اون لحظه داشتم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قیافه بابای دختره بعد از دیدن قیافه من [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قیافه داداش دختره بعد از دیدن قیافه من [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

قیافه خود دخرته بعد از دیدن قیافه من [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بعد زا این جریان بود ک فهمیدم عشق و عاشقی کشکه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

به خودم گفتم تا آخر عمرم تنها میمونم اما خواستگاری هیچ دختری نمیرم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بعد از این جریان دارم آزادانه زندگی خودمو میکنم و لذتشو میبرم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

آره والا بیشتر قضیه همینه
نمیدونم چرا یه گروهی هی بحثو میپیچونن !
پول - پول - پول

کاربر شماره ی یک
31-10-2012, 01:09
شرمنده ولی من ربط درست یکسری از صحبتهای شما رو درست و حسابی به عرایض خودم هنوز متوجه نشدم.
بهرحال.
بازم توضیح میدم.
ببین شما گفتید که خودخواهی نیست من با دلایل منطقی و نه عبارات احساسی-عاطفی اثبات کردم که در اکثر مواقع هست و واقعیات عینی جامعه هم مهر تأییدی بر اثباتشه.
حالا شما میتونید بازم بر طبل خودتون بکوبید و حرف خودتون رو هی تکرار کنید و بحث رو احساسی و عاطفی کنید تا بشه مخاطب رو تحریک به پذیرش نظر تون کرد ولی واقعیت رو با این خلط مبحثها هیچوقت نمیشه تغییر داد. البته همونطور که گفتم فقط تغییر نام میشه داد!
شما میتونید همچنان شخصاً اسمش رو بازم بذارید روند طبیعت... روند آفرینش... توهین به شأن بشر و ...

گرچه شما روند طبیعت رو هم هنوز درک نکردید. چون روند طبیعت خوشبختانه بر اساس تنازع بقا و انتخاب اصلح بوده و هست. همینه که نسل جانداران روز به روز رو به سمت تکامل(همون نظریه ی انتخاب طبیعی) رفته.
ولی در دنیای ما انسانها روند طبیعی که شما هی میخواید به اون به اشتباه اتکا کنید بهم خورده: همه میخوان بچه دار شن! حتی اگه کمترین قابلیتها* رو داشته باشند! درست بر عکس اون قوانین طبیعی که در عالم طبیعت حکمفرماست. درواقع چون خودخواهند نه دیگرخواه.



قابلیتها* = شرایط برتر جسمی و تربیتی و...
اگه ربط حرفهای من رو متوجه نشدید ، اشاره کنید تا شفاف تر بگم .
حرف من هم همین بود که بگم ، نمیشه فرض بر این گرفت که همه ی موجودات حاصل کامجویی خودخواهانه هستند ، حتی اگه درصد بالایی هم نتیجه ی این نوع باشند ، یه درصد دیگه ای هم وجود دارند که خودخواه نیستند و به فکر فرزندشون هستند ، حتی تا جایی که جون خودشون رو دربرابر خوشبختی فرزند فدا میکنن ! (برجسته کردن دوکلمه ی اکثر مواقع نشون میده ، اگر درصد پایینی رو هم نسبت بدید حداقل قبول دارید که وجود دارند !
در مورد روند طبیعی که عرض میکنید به هم خورده باید بگم ، این حرف شما یعنی نظام طبیعت بهم خورده که امکان نداره ! خداروشکر قانون طبیعت دست ما انسان ها نیست و خودش تنظیم میشه و شما اگه توانایی جسمی فرزند دار شدن رو داشته باشی ، صاحب فرزند میشی و اگه نداشته باشی نمیشی ! اگه صلاحیت مراقبت داشته باشی ، فرزند حیاتش رو ادامه میده و اگه نداشته باشی میمیره ! این یعنی قانون طبیعت که اصلا نمیتونیم بهمش بزنیم ! اما میدونم که منظور شما این نیست ، منظور شما اینه که باید اون انسان هایی که کاملترند ، تولید نسل کنند ، چه از نظر تربیتی چه از نظر جسمی که خب باز گذاشتن همچین قانونی امکان نداره ، چون طبیعت انسان این حق رو بهش داده که حتی اگه بدن کاملا سالمی نداره ، صاحب فرزند بشه و حتی اگه قانون هم بزاریم که نمیتونه ، باز جلوش گرفته نمیشه !
( در مورد احساسات و منطق باید بگم ، من غیر منطقی نیستم ولی حتی اگه بخوام توی بحث با شما هم خشک و کاملا منطقی صحبت کنم ،وقتی میخوام همین مفاهیم رو توی جامعه مطرح کنم باید به احساسات اهمیت بدم ، چون مردم منطق خالص نیستند و تا میزان قابل توجهی احساسات دارند ، مطرح کردن جنبه ی احساسی ضعف رو نمیرسونه بلکه همه جانبه نگاه کردن رو میرسونه ، حداقل به نظر من اینطوره ، چون با لفظ کاملا منطقی نمیشه فرهنگ ساخت ، همین مفاهیم رو که داریم اینجا به هم منتقل میکنیم طوری باشه که بتونیم توی جامعه مطرح کنیم و فرهنگ سازی کنیم )

scali
31-10-2012, 01:43
بعد از این جریان دارم آزادانه زندگی خودمو میکنم و لذتشو میبرم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


اینو موافقم .

دخترای این دوره زمونه به غیر از چند تا مشکلی که دوستان گفتن مثل پول و توقع بالا و ..... یه مشکل دیگه هم که دارن

اینه که ما پسرا رو محدود میکنن . مثل اینها :

با این نگرد اینجا نرو اینو نپوش اینو نگو اینو بگو مامانت فلان خواهرت فلان داداشت فلان اینکارو بکن اونکارو نکن و ......

اینارو دیدم که دارم میگم لطفا جبهه نگیرید ..

پس بازم میرسیم به همین جمله جالب و درست دوستمون :

بعد از این جریان دارم آزادانه زندگی خودمو میکنم و لذتشو میبرم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Legacy's
31-10-2012, 05:49
حتی اگه درصد بالایی هم نتیجه ی این نوع باشند ، یه درصد دیگه ای هم وجود دارند که خودخواه نیستند و به فکر فرزندشون هستند ، حتی تا جایی که جون خودشون رو دربرابر خوشبختی فرزند فدا میکنن !
خوشبختانه حداقل در لفظ با من هم رأی شُدید. البته فکر کنم.
اگر بیشتر دقت کنید متوجه میشید که منم از قبل همین رو گفته بودم که درصد اقلیتی هستند که واقعاً صلاحیتهای تربیت فرزند رو دارند. بقیه خیال میکنند. اما بنابر روحیه ی خودخواهی بشری، حاضر نیستند واقعیات رو بپذیرند.
درست مثل رانندگی کردن. اقلیتی هستند که از هوش و سرعت عمل کافی و تقیُد کامل به قوانین برخوردارند. بقیه ساخته شدند برای تولید ترافیک و تصادف و... ! مخصوصاً در کشور ما که آمار کشتارمون رکورددار دنیاست! و اگر زور پلیس و جریمه نبود اونوقت وضعمون تماشایی تر و واقعی تر می بود و بیشتر با من هم رأی و هم نظر می شدید! تولید نسلمون هم همینه. همین حالا خیلی ها بدلیل نوع مجازاتهای موجود و زور قوانین حمایت از خانواده(از جمله وجود همین قانون اشتباه مهریه) هست که از راههای مختلف اقدام به متلاشی کردن خانواده ی خودشون نمیکنند.

چه بسیار پدر و مادرهایی رو دیدم که فرزند خردسالشون رو روی صندلی ماشین نشوندند و براحتی در مقابل چشمان این طفل کنجکاو، چراغ قرمز رو رد میکنند. میدونید با همین کار چه خیانتی به تربیت بچه دارند میکنند؟ آیا کسانیکه حتی چنین بدیهیات زندگی اجتماعی رو در مقابل فرزندشون نقض کرده و میشکنند، توانایی انتقال آموزشهای تربیتی سطح بالاتر رو به فرزندانشون دارند؟ اصلاً چنین افرادی تا وقتی اینقدر بی مبالاتند لیاقت فرزند دار شدن رو دارند؟
(گرچه شما ممکنه باز هم بخواید مخالفت کنید اما) منطقاً پاسخ من به این سوال یک نه بزرگ هست.
نگید حالا مگه چی شده؟! فقط یک چراغ قرمز رو جلوی بچه رد کرده.
چون من میگم :از کوزه همان برون تراود که در اوست!
حتی اگر شما بازم معتقد باشید خدا رو شکر که توانایی بچه دار شدن رو دارند! :

خداروشکر قانون طبیعت دست ما انسان ها نیست و خودش تنظیم میشه و شما اگه توانایی جسمی فرزند دار شدن رو داشته باشی ، صاحب فرزند میشی و اگه نداشته باشی نمیشی !




در مورد روند طبیعی که عرض میکنید به هم خورده باید بگم ، این حرف شما یعنی نظام طبیعت بهم خورده که امکان نداره !
شما هم اگه برید مثل من برای درک بهتر طبیعت کمی پیش خودتون بیولوژی بخونید بد نیست.
نظام طبیعت اون چیزی نیست که شما پیش خودتون تصور کردید! نظام طبیعت قبلاً گفتم بر اساس تنازع بقا و بقای اصلح هست!
در طبیعت هیچوقت همه ی نرها اجازه ی تولید نسل پیدا نمیکنند! چه اونهایی که ضعف جسمانی دارند چه اونهایی که قوای ذهنی ناقص دارند.
در جوامع انسانی ابتدایی هم میلیونها سال بهمین منوال بوده اما با وضع قوانین بشری و اخیراً پیشرفتهای علمی در زمینه ی IVF و... راه برای ادامه ی قوانین طبیعی بکلی سد شده و البته عوارضش هم دامنگیر بشر شده و داریم همه جوره می بینیم.
ما بعنوان بشر، همه جوره قوانین طبیعت رو نقض کرده و میکنیم. از آلوده کردن شدید محیط زیست بگیرید تا زادآوری هولناکمون طوریکه کل کره ی زمین و منابع ارزشمندش رو داریم نابود میکنیم طوریکه این کره ی خاکی بعیده با این روند تا 100 سال دیگه دوام بیاره!
پس به خلاف تصور شما این ها هیچکدوم روند طبیعی نیست. هرگز اون روندی نیست که آفرینش طی 4.5 میلیارد سال (البته زیست بوم طی 3 میلیلرد سال خیر) روی این سیاره دنبال کرده.
چون بیش از این توضیح واضحات و انحراف موضوع تاپیک خواهد شد خودتون میتونید برید در این موضوع مطالعه کنید.

needer
31-10-2012, 09:55
الان امکانش هست خط اول نظرتون رو واضح تر بگید؟ یعنی چی که حمایت شونده هست زن؟
کی همچین چیزی میگه؟اتفاقا در زندگی مشترک این آقایون هستند که همه جوره حمایت میشن! در بعضی موارد زیادی هم حمایت میشن!
باید!!! این بایدها رو کی تعریف میکنه؟ جز خودمون؟ اگر به زن به دید یک کالای تجملاتی دیده نشه اونوقت دیگه کسی برنمیگرده بگه که زن باااااید زیبا باشه! خیلی این حرف سطحی بنظر میرسه! بجای ارزش قائل شدن برای شخصیت طرف دنبال چهره بودن...
واقعا دیگه نیاز به توضیح نداره چی بگه آدم!
البته همه هم این باااید ها رو مثل شما تعریف نمیکنن.چه بسا اینقدر دخترای باچهره های معمولی و پایین تر حتی! هستند که الان کلی هم خوشبخت هستند و اتفاقا از خوشگلا خوشبختتر هستند چرا؟ چون همسرشون برای خودشون ارزش قائل شده برای اخلاقش برای رفتارش و نه صرفا چهره!
خانواده خوب رو موافقم میدونید چرا؟ این یک کار عاقلانه هست که اگر کسی در انتخابش به خانواده طرف توجه کنه چه پسر چه دختر! احتمال سر زدن کارای غیرمعقول(چه دختر چه پسر) از سمت کسی که در خانواده خوب و درستی پرورش ییافته و تربیت شده به مراتب کمتر هست
بنابراین میتونه(نه صددرصد) در صد اطمینانمون از یک انتخاب درست رو بالا ببره
تحصیلات داشتن دختر در حد معمول(حالا نه اینکه حتما ارشد و دکترا باشه) خیلی خوبه طرف اجتماع رو دیده با 4نفر صحبت کرده در نتیجه کنار اومدن باهاش طرز فکرش رفتارش و خیلی فاکتورهای دیگه بهبود پیدا کرده (البته متاسفانه گاهی تحصیلکرده هاش بدترن بنابراین صد درصد هم نیست)
اما باز این سلیقه ای هست بعضی از آقایون حس میکنن خانوم باید حتما از خودشون از نظر تحصیلی پایینتر باشه! ثقیله که یک مقطع بالاتر باشه و این مدل طرز فکرا
که خب به خوده طرف برمیگرده و کاملا دیدگاه شخصی هست بنابراین عمومیت نداره.

در مورد پسرها بازهم خیلی دیدگاه سطحی و ابتدایی هست که بگیم تیپ و قیافه بااااید باشه حتما!
البته نمیشه گفت اصلا مهم نیست ولی مطمئنا اولویت نیستش که اگه باشه دیدگاه طرفتون خیلی ابتدایی و بدوی هست و باید به درستی انتخاب همچین فردی شک کنید!
کار هم قاعدتا درسته باید باشه اخه چطور انتظار دارید که یک خانواده دخترشون رو به کسی که بیکار هست بسپاره؟! لحظه ای خودتون(منظورم آقایون هست نه تنها کسی که نقل قول ازش گرفتم) رو بگذارید جای خانواده اون دختر فرض کنید دختر از نزدیکان خودتون هست .شما باشید راضی میشید که دخترتون رو وارد زندگی مشترکی کنید که همسرش حتی یک کار هم نداره؟!

مهریه که کلا بهتره درموردش بحث نشه اینقدرررر که حرفش شده که باشه نباشه و حرفای این مدلی
در نهایت بنظرم اولویت هایی که مطرح میشه برای خوشبخت شدن کاااملا به طرز فکر فرد و خانوادش وابسته هست و مطمئن باشید کسی که بخواد فقط به مسائل مالی و ظاهری فرد توجه داشته باشه و انتخاب کنه متضرر خواهد شد!
اگر ما (دخترها و پسرها) انتخاب معقول و درستی داشته باشیم! و طرز فکر طرف (و خانوادش)به طرز فکر خودمون نزدیک باشه مطمئن باشید توافق حاصل میشه اونوقت دیگه داشتن ماشین فلان و سرمایه بسار نمیشه ملاک توافق طرفین!
من منکر مادی گرایی شدن(دختر و خانواده) خیلی از خانواده ها و ظاهر بینی بعضی خانواده ها(پسر و خانواده) نمیشم اما میگم مطمئن باشید اگر شما معقول و اصولی فکرمیکنید حتما هستند خانواده های دیگه ای که طرز فکر شما رو داشته باشند!

من عذرمیخوام که نظرم طولانی شد اخه میبینم خانمها کم مشارکت میکنن گفتم سعی کنم تا حدی جبران کنم:sq_1:
نظراتم هم کاملا شخصی برمبنای تفکرات خودم(درست یا غلط) هستند
و ضمنا صحبتهام کلی بود و تنها به نقل قول از پستی که اومده نظر ندادم!:sq_25:

نظرم از خط اول رو در نقل قول اون دختر همکلاسی توضیح دادم. و این یک قانون کلی هست در این جامعه . زن مسئول خرج زندگی و ماشین و خونه و ... نیست و نبوده. ممکنه کار بکنه اما بقولی واسه خودشه حالا شایدم کمک خرج زندگی وگرنه هر وقت دیدم خونواده دچار مشکل مالی شده این زن هست که شاکی میشه از شوهر تا یحالا دیدین شوهر به زن بگه تو عرضه نداری؟ ماشین نمی خری... مسافرنت نمی بری؟

هزاران مثال در این مورد بین دوستانم هر روز دارم میبینم
این یک قانون کی در عرف این جامعه هست که همه میدونیم چرا داری زیر سوال میبرینش!!!!!!!
من اگر دارم درس می خونم فکرم هزار جای دیگه هم هست به فکر کار و پول و خونه و چک برگشتی و اقتصاد.... آیا یک دختر دانشجو همین مشغله های من رو داره؟ ا باز رجوع میکنم به نقل قول از همکلاسی دختر. : ما کاری به این کارا نداریم آخرش یکی مثل شما پیدا میشه می برمون.
اینکه معیار شما زیبایی هست یا پول و آیا این معیار درستی یا نه بحث جداگانه ای هست. اما الزامات دختر و پسر برای خوشبخت شدن همون هست که گفتم.
پسر میره استگاری اول ازش میپرسن شغلتون چیه؟ دیدین تا بحال از دختره بپرسن شغلتون چیه؟
اینها عرف زندگیه و دست من و شما هم نیست که بخواهیم تغیر بدیم. باید واقع بین بود.
و در مورد زیبایی بخواهید یا نخواهید قبول کنید زیبایی در زن عامل بسیییار تعیین کننده ای هست . بسیاری از دختارهایی که خوشکل هستند در سن پایین تری ازدواج می کنن نسبت به بقیه. حالا اینکه بعدا تو زندگیش چی بشه بعله ممکنه شوهر معتاد بشه کی میدونه!!!!!!


در مورد تحصیلات الان دیگه مدرک اهمیت قدیم رو نداره . فوق با لیسانس خیلی فرق نداره . اما باز هم دختری که تحصیلاتش بالا تره مطمئن باشید پسره ار ده ها جهات دیگه از اون برتر بوده که حاضز شده باهاش ازدواج کنه.
من منظور شما رو متوجه نمی شم که آقایون حمایت میشن.؟ اگر منظورتون حمایت عاطفی از طرف زنه که این موضوع دو طرفه هست.

Atghia
31-10-2012, 11:03
نظرم از خط اول رو در نقل قول اون دختر همکلاسی توضیح دادم. و این یک قانون کلی هست در این جامعه . زن مسئول خرج زندگی و ماشین و خونه و ... نیست و نبوده. ممکنه کار بکنه اما بقولی واسه خودشه حالا شایدم کمک خرج زندگی وگرنه هر وقت دیدم خونواده دچار مشکل مالی شده این زن هست که شاکی میشه از شوهر تا یحالا دیدین شوهر به زن بگه تو عرضه نداری؟ ماشین نمی خری... مسافرنت نمی بری؟

هزاران مثال در این مورد بین دوستانم هر روز دارم میبینم
این یک قانون کی در عرف این جامعه هست که همه میدونیم چرا داری زیر سوال میبرینش!!!!!!!
من اگر دارم درس می خونم فکرم هزار جای دیگه هم هست به فکر کار و پول و خونه و چک برگشتی و اقتصاد.... آیا یک دختر دانشجو همین مشغله های من رو داره؟ ا باز رجوع میکنم به نقل قول از همکلاسی دختر. : ما کاری به این کارا نداریم آخرش یکی مثل شما پیدا میشه می برمون.
اینکه معیار شما زیبایی هست یا پول و آیا این معیار درستی یا نه بحث جداگانه ای هست. اما الزامات دختر و پسر برای خوشبخت شدن همون هست که گفتم.
پسر میره استگاری اول ازش میپرسن شغلتون چیه؟ دیدین تا بحال از دختره بپرسن شغلتون چیه؟
اینها عرف زندگیه و دست من و شما هم نیست که بخواهیم تغیر بدیم. باید واقع بین بود.
و در مورد زیبایی بخواهید یا نخواهید قبول کنید زیبایی در زن عامل بسیییار تعیین کننده ای هست . بسیاری از دختارهایی که خوشکل هستند در سن پایین تری ازدواج می کنن نسبت به بقیه. حالا اینکه بعدا تو زندگیش چی بشه بعله ممکنه شوهر معتاد بشه کی میدونه!!!!!!


در مورد تحصیلات الان دیگه مدرک اهمیت قدیم رو نداره . فوق با لیسانس خیلی فرق نداره . اما باز هم دختری که تحصیلاتش بالا تره مطمئن باشید پسره ار ده ها جهات دیگه از اون برتر بوده که حاضز شده باهاش ازدواج کنه.
من منظور شما رو متوجه نمی شم که آقایون حمایت میشن.؟ اگر منظورتون حمایت عاطفی از طرف زنه که این موضوع دو طرفه هست.
اینطور که بنظر میرسه حرفهای همکلاسیتون بدجوری روی شما تاثیر داشته!چون در جابه جای حرفاتون فقط به اون اشاره میکنید(جالبه) اونوقت اگه همه پسرها مثل شما فکرکنن در مورد حرف اون همکلاسیتون دیگه اون دختر نمیتونه بگه یکی مثل شما پیدا میشه میگیرتمون (چون شما دیگه اگاه شدید نمیرید بگیرینشون!!)
یعنی چون زن ممکنه سرکار نره و خرج اصلی زندگی رو در نمیاره حامی نیست و فقط مرد میشه حامی؟ شما دیدت و منظورت از اینکه میگی زن حمایت شونده هست فقط از بعد مادی قضیه هست!

حمایت شدن مادی در زندگی به تنهایی فایده خاصی نداره اصلش و چیزی که باعث تداوم و موفقیت یک زندگی میشه حمایت عاطفی هست که متاسفانه دراین زمینه خیلی از اقایون کوتاهی میکنن

اگربخوام در مورد حمایت شدن مردها در زندگی صحبت کنم از هردوجهت هست یعنی اون خانم چه از بعد مادی پشتیبان شوهرش هست و کمک خرج میتونه باشه(بدون در نظر گرفتن عده ای از خانمها که فقط خرج کردن رو بلدن خیلی ها هم پابه پای مرد هستند و کمک حال حتی خیلی هاشون رو دیدم با کمبودها ساختن تا به پیشرفت همسرشون کمک کنن حالا شما اقایون فقط اون دسته اول رو و فقط جنبه منفی رو میبینید از منفی نگری بیش از حد خودتون هست نمیشه همه چیز رو سفید یا سیاه مطلق دید الان برمیگیردید میگید زن رفته مهریه گذاشته اجرا چرا فقط اون زنها رو میبینید؟ چرا کسی به اون زنهایی اشاره نمیکنه که همه جوره همسرشون رو ساپورت میکنن؟؟!! از بعد عاطفی که به کنار خیلی هاشون یک تنه مثل یک مرد (دراون مواردی که اقایون بنا به هردلیلی کوتاهی میکنن) کار میکنن از بچه ها نگهداری میکنن و همه کاره خونه اونا هستند و...)

وقتی حرف از حمایت شدن میزنید دقت کنید! اگر مرد حمایت کننده مادی اصلی در زندگی هست زن هم حمایت کننده اصلی عاطفی هست. به همون نسبتی که زن حمایت کننده مادی تا حدی هست مرد حمایت کننده عاطفی تا حدی هست!
بنابراین کفه ترازو تا حدی تعدیل میشه ببنید این یک حالت کلی هست ما به کلیت کار داریم نه فرضا همسایه و دوست آشنامون رفتارشون مغایر با این بوده یا همکلاسیمون!!! چیزی گفته باشه کلیت این ماجرا زیر سوال بره!!

شما دارید درس میخونید مشغله کار دارید درست! ولی قبول کنید کسی که قراره تشکیل خانواده بده و عهده دار مسئولیت، میطلبه که پیش زمینه هایی رو فراهم کنه (کار نداریم شرایط اقتصادی سخته یا کار پیدا نیست و فرض کنید صحبت کلی هست نه برای مایی که در ایران هستیم بلاخره خارج از ایران هم مرد باید یک کاری حقوقی چیزی داشته باشه بعد بره دنبال تشکیل خانواده )چطور انتظار دارید بی دغدغه و مثل زندگی مجردی در خونه پدری بدون کار بدون تلاش پاشید برید خواستگاری بعد بهتون گیر هم ندن؟ خب این جز بدیهیات هست که شما حتی یک نقشه کاری یک برنامه درسی یا هرچیزی رو بخواید اجرا کنید نیاز به یکسری پیش نیاز ها دارید آقا!

من منکر دغدغه های بیشمار کاری و پولی برای تامین زندگی که امروزه جوونها باهاش سرگردونن نمیشم اما میگم اینم نمیشه بشینید توجیح کنید که بله خانواده دختر سختگیر هستند که انتظار دارن ما سرکار بریم و در امد داشته باشیم یا از پس هزینه یک خونه بربیایم و....این که نمیشه! بهرحال تجرد با تاهل یک فرقی از لحاظ مسئولیت پذیری باید داشته باشه یا نه؟

نظرم در مورد زیبایی هم همونه که گفتم! بازهم میگم صرف زیبا بودن دلیل خوشبخت بودن نمیشه
ضمنا کسی که در سنین پایینتر ازدواج کنه چرا فکر میکنید بهتره و موفق تره؟اتفاقا سن بالاتر(نه دیگه خیلی بالا) به دلیل اگاهی پیدا کردن طرفین بالا رفتن سطح تفکر و خیلی چیزهای دیگه برای ازدواج مناسبتره.چه بسا دخترایی که به18نرسیده بهردلیلی(یکیش همون زیبا بودن زیادی) اومدن شوهر کردن بعد که عاقلتر!! شدن پشیمون شدن از زود متاهل شدنشون! کشش ندم راحتتر بگم کسی که زیبایی ملاک اصلی انتخابش باشه خیلی سطحی نگره هیچ شکی هم درش نیست!
زیبایی به عنوان یکی از ملاک های دوطرف میتونه تا حدی موثر باشه

در مورد مدرک تحصیلی صحبت شما با حرف من خیلی مرتبط نبود من میگم امر سلیقه ای هست خیلی هم سلیقه ای! پسرها هم ماشالله شما نگران نباش از یک جهت هم از دختره بالاتر نباشن اینقدر اعتماد به نفس دارن که پا پیش بگذارن و الزامی نمیبینن از دختر سرتر باشن برن سراغش! اتفاقا اونایی که خیلی سرتر هستند واقع بین تر هستند و توقعاتشون معقولتر. هرچقدر که پایینتر باشن از لحاظ خانوادگی و تحصیلی و...اتفاقا انتظار دارن دخترای سرتر به راحتی قبولشون کنن!

needer
31-10-2012, 11:36
مجبورم دوباره حرفمو تکرار کنم.
هر وقت زندگی ز بعد مالی تحت فشار قرار میگیره این مرد هست که تحت فشاره. سکته میکنه. باید جوای بده. هم به طلبکارا هم به زنش.

و این زن هست که شوهر رو تحت فشار میزاره و تقاضای جدایی میکنه. شرمندم من ندیدم زنی خودش رو مسئول بی پولی یا مشکل اقتصادی زندگیشون بدونه.!!!!!

از لحاظ عاطفی هم مرد و هم زن مورد حمایت هم هستند وگرنه زندگی مشترکی صورت نمیگیره. کافی زن کمی احساس کمبود محبت بکنه . تموم.

کسی نمیگه خانواده دختر سخت گیر هستند. فشار زندگی و بار مسئولیت روی دوش مرد بوده و هست. و این مربوط به عرف زندگی و جامعه هست .

مثال میزنم. یگی میاد خونه شما و می بینه خونه شلوغ و کثیفه . بعد طرف کیو سرزنش میکنه زن یا مرد رو. ؟ ممکنه مرد تو کار خونه به زنش کمک بکنه . اما بحث انتظار جامعه و عرف جامعه چیز دیگه ای هست. و این رو از چشم زن میبینه.

من نمیدونم اون دختر خوشکلی که تو 20 سالگیش عروس شده حتما خوشبخته یا نه .وفقط میدونم این زیبایی نقشی تایین کننده داره و امتیاز بسیاااار زیادی برای دختر محسوب میشه. هیچ کس نمیتون آینده رو پیش بینی کنه که کی خوشبخته کی نیست. من یک پسرم و از دید پسرانه دارم اینو میگم. بحث زیبایی برای مرد به اندازه زن تایین کننده نیست.


من اون کفه ترازو که میگید رو اصلا نمیبینم در این جامعه. برای حمایت عاطفی معجزه لازم نیست توان دورنی و غریزی فرد هست. اما برای حمایت مالی با ماهی 500 تومن حقوق یک پسر که کاملا مستقل از خانواده هست انتظار داشتن خونه و ماشین و .... از طرف خانومها یعنی انتظار معجزه.

من مجبورم حرفهامو دوباره تکرار کنم. در یک مراسم خاستگاره اگر دختر شغلی نداشته باشه هیچ اهمیتی نداره و لی اگر پسر..........
خونواده دختر ار پسر میپرسن شغلت چیه . آیا از دختر هم این سوال پرسیده میشه؟
اگر یک دختری شغل نداره ولی زیباست و خونواده خوب داره هیچ اشکالی نداره. اما اگر پسر شغل نداشته باشه........


دختر بیکار رو شوهر میدن به سادگی ولی پسر بیکار!!!!!!
دیگه نمیدونم با چه زبونی بگم که بار مسئولیت زندگی روی دوش مرد بوده و هست


من دوستی دارم که پدرش کارخانه داره. یک روز میگفت. بابام بهم توصیه میکنه میگه: یعنی اگر من امروز پول نداشته باشم مادرت من رو میکنه دزد میده دست پلیس.!!!!!

Atghia
31-10-2012, 12:08
جبورم دوباره حرفمو تکرار کنم.
هر وقت زندگی ز بعد مالی تحت فشار قرار میگیره این مرد هست که تحت فشاره. سکته میکنه. باید جوای بده.
و این زن هست که شوهر رو تحت فشار میزاره و تقاضای جدایی میکنه.
از لحاظ عاطفی هم مرد و هم زن مورد حمایت هم هستند وگرنه زندگی مشترکی صورت نمیگیره. کافی زن کمی احساس کمبود محبت بکنه . تموم.

کسی نمیگه خانواده دختر سخت گیر هستند. فشار زندگی روی دوش مرد بوده و هست. و این مربوط به عرف زندگی و جامعه هست .

مثال میزنم. یگی میاد خونه شما و می بینه خونه شلوغ و کثیفه . بعد طرف کیو سرزنش میکنه زن یا مرد رو. ؟ ممکنه مرد تو کار خونه به زنش کمک بکنه . اما بحث انتظار جامعه و عرف جامعه چیز دیگه ای هست. و این رو از چشم زن میبینه.

من نمیدونم اون دختر خوشکلی که تو 20 سالگیش عروس شده حتما خوشبخته یا نه .وفقط میدونم این زیبایی نقشی تایین کننده داره و امتیاز بسیاااار زیادی برای دختر محسوب میشه. هیچ کس نمیتون آینده رو پیش بینی کنه که کی خوشبخته کی نیست. من یک پسرم و از دید پسرانه دارم اینو میگم. بحث زیبایی برای مرد به اندازه زن تایین کننده نیست.


من اون کفه ترازو که میگید رو اصلا نمیبینم در این جامعه. برای حمایت عاطفی معجزه لازم نیست توان دورنی و غریزی فرد هست. اما برای حمایت مالی با ماهی 500 تومن حقوق یک پسر که کاملا مستقل از خانواده هست انتظار داشتن خونه و ماشین و .... از طرف خانومها یعنی انتظار معجزه.

من مجبورم حرفهامو دوباره تکرار کنم. در یک مراسم خاستگاره اگر دختر شغلی نداشته باشه هیچ اهمیتی نداره و لی اگر پسر..........
خونواده دختر ار پسر میپرسن شغلت چیه . آیا از دختر هم این سوال پرسیده میشه؟
اگر یک دختری شغل نداره ولی زیباست و خونواده خوب داره هیچ اشکالی نداره. اما اگر پسر شغل نداشته باشه........


دختر بیکار رو شوهر میدن به سادگی ولی پسر بیکار!!!!!!
دیگه نمیدونم با چه زبونی بگم که بار مسئولیت زندگی روی دوش مرد بوده و هست


من دوستی دارم که پدرش کارخانه داره. یک روز میگفت. بابام بهم توصیه میکنه میگه: یعنی اکر من امروز پول نداشته باشم مادرت من رو میکنه دزد میده دست پلیس.!!!!!
شما همونی نبودید که چند صفحه قبل مایل بودید خانمها هم در پست های این تاپیک مشارکت کنند؟
بنظر نمیرسه خیلی حوصله ادامه بحث رو داشته باشید(مجبورید تکرار کنید؟؟؟!!!!بجاش به حرفای من بیشتر دقت کنید چون اصلا روش فکری نمیکنید و بازهمون حرفای خودتونو میگید)
چرا؟چون کلا انگار نوشته های منو نمیخونید اگرهم میخونید نمیدونم چرا ولی کلا از یک جهت دیگه ای متوجه منظورم میشید؟!
خب دوست گرامی منم دارم به شما همینو میگم که بولد و با فونت هزار برام مشخصش کردی منم دارم میگم از بعد مالی قضیه بله مسئولیت اصلی با مرد هست
خب الان چی؟ مگه من غیراینو میگم؟ خوندید حرفامو؟
اون عرف و اون دید عموم و فلان بیساری که شما ازش حرف میزنید هم همینو تایید میکنه
خب الان بحث چیه؟؟؟؟
شما متوجه منظور من نمیشید که دارم میگم اون روی سکه رو هم ببینید قضاوتتون عادلانه نیست همه چیز که مسئولیت مادی زندگی نیست! کی گفته زنها کم توجهی ببینن تموم؟ چه بیشمار زنهایی که بدترین بی محبتی ها رو میبیینن در زندگی مشترکشون اما فقط تحمل میکنن! به هزار دلیل
بخاطر بچه هاشون بخاطر دید منفی همون عوام و همون عرفی که هی ازش اسم میبری به یک زن مطلقه!!! شما توی خیالت فکر کردی تحمل این شرایط از تحمل فشار مالی برای مرد ساده تره؟کمتره؟همه چیز نداشتن پول هست؟

شما فقط میخوای بگی این بعد مادی قضیه هست که توی زندگی مهمه و آخ بیچاره مرد که باید کار کنه!
مگه زندگی فقط اون بخش خورد و خوراک و خریدش هست که یک زندگی مشترک رو تعریف میکنه؟ که اگر تعریفت از مسئولیت زندگی فقط همینه پس بقیه مسائل چی میشه؟مسئولیت یعنی باااار مالی؟
یعنی زن نهایت مسئولیتش تمیز کردن خونه هست که اگه نکنه عوام ! ایراد میگیرن وظیفشو انجام نداده؟؟؟
یعنی زن نشسته خونه پاش رو پاش که فقط خونه تمیز کنه و غذا بپزه و مسئولیتش نهایتا همینه؟چه کم دغدغه! چه خوب اگه اینجور که میگید بود!
حرف من اینه اگرچه که بار مالی زندگی برعهده مرد هست و سختی هاش بیشترش با اونه اما بعد عاطفی قضیه هم به همون میزان اهمیت داره و بار اصلی این بخش به عهده زن هست و مشکلاتی که دراین زمینه هست دست کمی از مشکلات مالی نداره!

پسر بیکار بایدهم جواب خوبی نشنوه چون بقول شما بار مالی زندگی به دوششه ولی دختر اینجوری نیست این قسمت قضیه حرف من و شما یکیه چرا هی تکرار میکنید؟که چی؟مگه من غیرازاینو میگم؟


کفه ترازو !از دید عاطفی برای شما ماشالله خیلی خوب همه چی حل شدست ولی حرف منو امثال من اینه همونقدر که بعد مالی مهمه بعد عاطفی هم مهمه و قضیه به همون سادگی غریضه که شما اشاره میکنید نیست!

منم توی حرفام گفتم که مشکلات اقتصادی و فلان هست بعد شما میگی ماهی500تومن معجزه و این حرفا؟بازم من حرف شما رو نقض نکردم!من فقط میگم که وقتی میری اقدام کنید فرضا برای یک زندگی مشترک باید و باید توانایی تامین یک زندگی دونفره رو در حد معقول داشته باشید! حالا به اون ادمایی که توقعات خیلی بالا دارند کار ندارم! من نمیدونم 500هست یا کمتر یا بیشتر
چیزی که هست برای تشکیل خانواده باید و صدالبته باید بتونید از پس هزینه های یک زندگی تا حد معمول بربیاید
و اگر این توانایی در شما(روی صحبتم کلی هست) وجود نداره بانهایت احترام اقدام شما برای ازدواج اشتباهه! چون نباید انتظار داشته باشید پدرتون مثل دوران تجرد حماییتون کنه و نه انتظار داشته باشید که اون دختر از حداقل های زندگی بگذره! بعد هم مظلوم نمایی کنید که آی بله دختر پرتوقع هست خانوادش معجزه میخوان و...

خب همینه دیگه هیمنجوری انتخاب میکنن همسر که بعد پشیمون میشن! میگید برای اقایون چهره خیلی مهمه درسته؟ پس وقتی در اینده به مشکل برخوردید با همسرتون(حالا نه اینکه همه ی قشنگها بد باشن باز روی حرف کلی هست) نگید چرا
چرا؟ چون عاشق چشم و ابروش شدید نه شعور و فهمش!(من نمیگم ،خودتون دارید میگید! امتیاز دختر قیافشه! پس در شرایط برابر دوتا دختر رو درنظر بگیرید جدا از اخلاق و حتی شناختشون انتخاب اقایون خوشگله هست!حرف شما همین برداشت رو ایجاب میکنه نه من!)

needer
31-10-2012, 14:48
الان شما مسئله عاطفی رو چطور جزئ مشکلات ازدواج نکردن میدونید. من ربطشو نمی فهمم.؟
ما اینجا دلیل اووردیم که چرا من ازدواج نمی کنم.. و این موضوع رو بحث می کنیم.
حالا اگر کسی ازدواج کرده و کمبود محبت از طرف دیگر دیده مربوط به مشکلات بعد ازدواجه . که باید دید دلیلش چی بوده . انتخاب نادرست. عدم تفاهم. یا حتی تاثییر مشکلات اقتصادی بر روان فرد. یا چیزهای دیگه . این مسئله ی نیست که عمومیت داشته باشه و برای همه پیش بیاد. بعلاوه ممکنه برای مرد هم پیش بیاد.

محبت کردن یک امر غریزی هست. زن به شکلی . مرد به شکلی دیگر. این رو نمیشه جزئ دلایل عدم تمایل به ازدواج مطرح کرد.

چیزی که ما داریم اینجا بحث میکنیم دلایل ازدواج نکردنه که در بسیاری از موارد نظرات من و دوستان در مورد دلایل پسرها مشترک بودند.

و در مورد زیبایی زن باز هم تاکیید میکنم . که زیبایی دختر در انتخواب مرد خیلی تایین کننده است. این فرق جنس زن و مرد هست . ربطی به کوته بینی و ظاهر بینی و این چیزا نداره.

hamid_diablo
31-10-2012, 15:23
burberry2 و needer عزیز

بحثاتون خیلی قشنگه و همشو خوندم........
من نتیجه گیری میکنم که در روز خواستگاری شرایطی که برای یه مرد باید وجود داشته باشه خیلی سخت تر و بزرگتر از شرایطی که یه خانم باشد داشته باشه

همین شغل و تحصیلات و درامد خوب و ماشین و خونه و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه در برابر چی؟
معمولا خانمها اگه شغل و تحصیلات و درامد خوب و خونه و ماشین و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه نداشته باشند که مشکل خاصی از طرف پسر و خانوادش پیش نمیاد.تا اینجا رو من حق میدم بهneeder

اما با شروع زندگی که ابعاد وسیعی از هر لحاظ(مالی .عاطفی.تربیتی.اعتقادی.تربیت ی)داره به نظرم مسئولیتها برابره

البته نمیشه از نظر وزنی اینارو با هم مقایسه کرد که مرد بیشتر تلاش میکنه و یا زن.چیزی که مشخصه مسئولیتها تقسیم بندی میشه و مهم اینکه بتونیم از پسشون بربیام

به شخصه مسائل عاطفی که خانمها درگیرش هستند به شدت تخصصیه!!!اینو جدی میگم.....یه همسر و مادر خوب هست که میتونه محیط خانواده رو گرم نگه داره حتی با مشکلات مالی.این خیلی مهمه.یکی از آشناهای ما وضعیت مالی مناسبی ندارن اما مادر خونه طوری رفتار میکنه که انگار نه انگار مشکلی وجود نداره......پس اینجا نقش زنان به شدت پر رنگ میشه

در مواردی که مربوط به مسائل تربیتی و اموزشی فرزندان هست فکر نکنم مردان حرفی برای گفتن داشته باشند این زنان هستند که باید مدیریت این بخش رو بپذیرن و عرف هم همینو میگه

در کل مهم اینکه بتونیم نقش خودمون رو خوب ایفا کنیم.یه پدر باید پدری کنه و یه مادر باید همسر خوبی برای شوهرش و مادر دلسوزی برای فرزنداش باشه

Atghia
31-10-2012, 15:41
burberry2 و needer عزیز

بحثاتون خیلی قشنگه و همشو خوندم........
من نتیجه گیری میکنم که در روز خواستگاری شرایطی که برای یه مرد باید وجود داشته باشه خیلی سخت تر و بزرگتر از شرایطی که یه خانم باشد داشته باشه

همین شغل و تحصیلات و درامد خوب و ماشین و خونه و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه در برابر چی؟
معمولا خانمها اگه شغل و تحصیلات و درامد خوب و خونه و ماشین و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه نداشته باشند که مشکل خاصی از طرف پسر و خانوادش پیش نمیاد.تا اینجا رو من حق میدم بهneeder

اما با شروع زندگی که ابعاد وسیعی از هر لحاظ(مالی .عاطفی.تربیتی.اعتقادی.تربیت ی)داره به نظرم مسئولیتها برابره

البته نمیشه از نظر وزنی اینارو با هم مقایسه کرد که مرد بیشتر تلاش میکنه و یا زن.چیزی که مشخصه مسئولیتها تقسیم بندی میشه و مهم اینکه بتونیم از پسشون بربیام

به شخصه مسائل عاطفی که خانمها درگیرش هستند به شدت تخصصیه!!!اینو جدی میگم.....یه همسر و مادر خوب هست که میتونه محیط خانواده رو گرم نگه داره حتی با مشکلات مالی.این خیلی مهمه.یکی از آشناهای ما وضعیت مالی مناسبی ندارن اما مادر خونه طوری رفتار میکنه که انگار نه انگار مشکلی وجود نداره......پس اینجا نقش زنان به شدت پر رنگ میشه

در مواردی که مربوط به مسائل تربیتی و اموزشی فرزندان هست فکر نکنم مردان حرفی برای گفتن داشته باشند این زنان هستند که باید مدیریت این بخش رو بپذیرن و عرف هم همینو میگه

در کل مهم اینکه بتونیم نقش خودمون رو خوب ایفا کنیم.یه پدر باید پدری کنه و یه مادر باید همسر خوبی برای شوهرش و مادر دلسوزی برای فرزنداش باشه
قبول دارم حرفاتونو:sq_25:

الان شما مسئله عاطفی رو چطور جزئ مشکلات ازدواج نکردن میدونید. من ربطشو نمی فهمم.؟
ما اینجا دلیل اووردیم که چرا من ازدواج نمی کنم.. و این موضوع رو بحث می کنیم.
حالا اگر کسی ازدواج کرده و کمبود محبت از طرف دیگر دیده مربوط به مشکلات بعد ازدواجه . که باید دید دلیلش چی بوده . انتخاب نادرست. عدم تفاهم. یا حتی تاثییر مشکلات اقتصادی بر روان فرد. یا چیزهای دیگه . این مسئله ی نیست که عمومیت داشته باشه و برای همه پیش بیاد. بعلاوه ممکنه برای مرد هم پیش بیاد.

محبت کردن یک امر غریزی هست. زن به شکلی . مرد به شکلی دیگر. این رو نمیشه جزئ دلایل عدم تمایل به ازدواج مطرح کرد.

چیزی که ما داریم اینجا بحث میکنیم دلایل ازدواج نکردنه که در بسیاری از موارد نظرات من و دوستان در مورد دلایل پسرها مشترک بودند.

و در مورد زیبایی زن باز هم تاکیید میکنم . که زیبایی دختر در انتخواب مرد خیلی تایین کننده است. این فرق جنس زن و مرد هست . ربطی به کوته بینی و ظاهر بینی و این چیزا نداره.
دوست عزیز و گرامی
صحبت من و شما از اونجایی ادامه پیدا کرد که بحث حمایت شوندگی و حمایت کنندگی پیش اومد در خونه شوهر!!! و من در راستای این صحبت شما حرفای خودمو بست و گسترش دادم وگرنه اگر نظر من رو بخواید بدونید که به عنوان تاپیک ربط پیدا کنه با عنوان من چرا ازدواج نکرده ام؟!
شما رو به پست اینجانب در ابتدای صفحه 3این تاپیک ارجاع میدم
در رابطه با بقیه حرفاتون من صحبت دیگه ای ندارم نظرمو خیلی شفاف گفتم توضیح دیگه ای لازم نمیبینم
موفق باشید

mmf66
31-10-2012, 17:14
اگه 20 یا 30 سال پیش میپرسیدید چند درصد مسولیت زندگی رو دوش مرد و زنه من میگفتم 60 درصد زن و 40 درصد مرد
ولی اگه الان بپرسید چند درصد میگم 80 درصد مرد 20 درصد زن

Mr_100_dolari
31-10-2012, 22:51
معمولا خانمها اگه شغل و تحصیلات و درامد خوب و خونه و ماشین و هزار تا کوفت و زهر مار دیگه نداشته باشند که مشکل خاصی از طرف پسر و خانوادش پیش نمیاد.تا اینجا رو من حق میدم بهneeder


البته فراموش نکنیم که برعکسشم هست یعنی اگر خانومی باشه که این شرایط رو داشته باشه (خونه - ماشین - کار و ... + که الان می بینم خانوم ها برای دانشگاه رفتند و بعدش شاغل شدن و استقلال مالی یه جورایی دارن از مرد ها هم میزنن جلو ) دیگه به این راحتی تن به ازدواج نمیده و توقعاتشون خیلی میره بالا یعنی یا اصلا دیگه ازدواج نمیکنند چون میگن چه نیازی به آقا بالا سر داریم دستمون که تو جیبه خودمونه پس چه نیای به ازدواج رسمی داریم و ... ( قابل توجه خانوم هایی که فکر میکنند پسری که همه شرایط برای ازدواج رو داره ولی به خاطر متوقع بودن یا خوش گذرنی بیشتر یا مسولیت پذیر نبودن و ... تن به ازدواج نمیدن ) که به نظر من اگر دختر خانوم های امروز جامعه ما از لحاظ اقتصادی تامین بودند (خونه - ماشین و ... ) متوجه میشدید که بازم حاظر به ازدواج بودند یا نه یا اگرم ازدواج میکردند با یه کسی ازدواج میکردند که سطحش از خودش خیلی بالاتر باشه (به قول خودشون سر به تنش بی ارزه) چیزی که الان در مورد خانوم هایی با این شرایط وجود داره بعد اون موقعه همین خانوم هایی که الان میگن قیافه و تیپ و ظاهر و ... یه مرد مهم نیستش و این چیزا فقط برای مرد ها مهم هستش میدیدن وقتی شرایط اقتصادیشون در حد همون خانوم هایی که گفتم بود بازم میگفتند ما به ظواهر و ... یه مرد اهمیت نمیدیم و توقعاتشون درهمین حدی که الان هست میموند یا نه

در ضمن درخیلی از موارد خانوم حتی حاظر میشه که ادواج کنه تا بعد از ازدواجش از طریق اجرای مهر بتونه به استقلال مالی و بعدشم طلاق و استقلال کلی (بدون آقا بالا سر) برسه شرایطی که شاید تا 100 سال دیگم اگر خونه پدرش بود بهش نمیرسید .

اما تمام این شرایطی که گفتم رو اگر یه آقا برای شروع یه زندگی داشته باشه (خونه - ماشین و ...) از نظر خانوم ها و خانواده هاشون عادی و از نظر بعضی خانوم ها واجب و لازم هستش

اینه فرق واقعی بین توقعات یه مرد و زن در واقعیت امروز جامعه

hamid_diablo
31-10-2012, 23:15
Mr_100_dolari جان به نکته ی مهمی اشاره کردید

متاسفانه تو جامعه و فرهنگ امروز ما.........دقت کنید میگم امروز ما اینطور جا افتاده که مرد باید همه چیز تموم باشه و این یعنی تازه یه حالت طبیعی از نظر اجتماعی برای مرد

اما یک زن اگه همون شرایط رو داشته باشه براش میشه امتیاز بزرگ و مثبت.

پس خانومی که تحصیلات عالیه داره و شاغل هست و درآمد خوبی داره خیال میکنه برتر از جنس مخالف با همون شرایطه.........

و این خیال کردن برمیگرده به شعور اون خانم..............متاسفانه برخی از خانمهای تحصیل کرده و شاغل ما شعور کافی رو ندارن و نتیجش میشه همین چیزی که الان ت جامعه ما حکفرماست

تو رو به خدا الان خانمها جبهه نگیرن......من منظورم فقط قشر خاصی ز بانوان بود

Mr_100_dolari
31-10-2012, 23:35
تو رو به خدا الان خانمها جبهه نگیرن......من منظورم فقط قشر خاصی ز بانوان بود

تایید میشه (منهای خانوم های محترم این تاپیک) منظورمون از گفتن این واقعیات جبهه گرفتن علیه یکدیگر نیست

حمید جان خارج از بحث و افراد حاظر در این تاپیک (هم خانوم + هم آقا) میشه چشمون رو به روی واقعیت جامعه بست

نتیجه پایانی : کاش فقط قشرخاصی بودند

Atghia
01-11-2012, 00:42
Mr_100_dolari جان به نکته ی مهمی اشاره کردید

متاسفانه تو جامعه و فرهنگ امروز ما.........دقت کنید میگم امروز ما اینطور جا افتاده که مرد باید همه چیز تموم باشه و این یعنی تازه یه حالت طبیعی از نظر اجتماعی برای مرد

اما یک زن اگه همون شرایط رو داشته باشه براش میشه امتیاز بزرگ و مثبت.

پس خانومی که تحصیلات عالیه داره و شاغل هست و درآمد خوبی داره خیال میکنه برتر از جنس مخالف با همون شرایطه.........

و این خیال کردن برمیگرده به شعور اون خانم..............متاسفانه برخی از خانمهای تحصیل کرده و شاغل ما شعور کافی رو ندارن و نتیجش میشه همین چیزی که الان ت جامعه ما حکفرماست

تو رو به خدا الان خانمها جبهه نگیرن......من منظورم فقط قشر خاصی ز بانوان بود
وقتی نظراتتون اینو بیان میکنه که مرد بار مالی اصلی خانواده رو به دوش میکشه این توقع هم باید به وجود بیاد که کار و در آمد خوب وجود داشته باشه برای مرد تا بتونه از پس یک زندگی بربیاد این میشه که میشه الزام داشتن درامد خوب برای مرد
و اگر یک زن شغل و در امد زیاد و...داشته باشه یک مزیت محسوب میشه چرا؟ خب واضحه چون به قول شما در جامعه این جا افتاده الزامی دراین زمینه برای زن نیست پس کسی که این شرایط رو داشته باشه نسبت به زنهای اطرافش برتر محسوب میشه!
ببینید این طرز فکر رو فقط اون زن نیست که جا انداخته همین خوده اقایون بهش دامن زدن و میزنن
یادمه صفحات اولیه تاپیک یک بنده خدایی دوسه تا پست زد هی میگفت ما دنبال دختر خوبی هستیم که زیبا باشه و شاغل!
خب وقتی توقع اینچنینی دارید معلومه دختری که شغل داره از خودش باور میکنه!
شعور رو خوب اشاره کردی
بله متاسفانه نداشتن شعور مکفی از سوی اقایون(بعضی که داره به اکثریت نزدیک میشه) و همچنین خانمها(که اونها هم به همچنین) نتیجش میشه توقعات بیجا!
بین گزینه ها اون بالا توقعات بیجا هم بود؟ پلیز لایک

پ.ن: بعد الان اینجوری هم که نمیشه که من به تنهایی بیام این تاپیک وارد بحث و صحبتهاتون بشم کاش حداقل دوسه تا از دخترای خوب انجمن هم افتخار به همراهی من میدادن(صحبت این نیست که جبهه گیری بخواد بشه ،نه،میدونید منظورم چیه؟ شما اقایون خب تعدادتون که زیاد باشه تنوع نظرات و طرز فکرها هم زیاد میشه و این مطلوبه اما فرضا نظرات منو شاهزاده خانوم به تنهایی که نمیتونه بیان کننده دیدگاه خانمها باشه! همه که مثل من فکر نمیکنن!!!)

rozbeh85
01-11-2012, 01:15
Mr_100_dolari جان به نکته ی مهمی اشاره کردید

متاسفانه تو جامعه و فرهنگ امروز ما.........دقت کنید میگم امروز ما اینطور جا افتاده که مرد باید همه چیز تموم باشه و این یعنی تازه یه حالت طبیعی از نظر اجتماعی برای مرد

اما یک زن اگه همون شرایط رو داشته باشه براش میشه امتیاز بزرگ و مثبت.

پس خانومی که تحصیلات عالیه داره و شاغل هست و درآمد خوبی داره خیال میکنه برتر از جنس مخالف با همون شرایطه.........

و این خیال کردن برمیگرده به شعور اون خانم..............متاسفانه برخی از خانمهای تحصیل کرده و شاغل ما شعور کافی رو ندارن و نتیجش میشه همین چیزی که الان ت جامعه ما حکفرماست

تو رو به خدا الان خانمها جبهه نگیرن......من منظورم فقط قشر خاصی ز بانوان بود

علت به وجود آمدن این فرهنگ چی بوده؟
غیر این بوده که ما مرد ها هر وقت دیدیم خانمی پشت فرمان نشسته بهش یه متلک گفتیم؟
غیر این بوده که دیدیم یکی بد پارک کرده گفتیم حتما خانم بوده؟
غیر این بوده که یک دختر را تو خیابان دیدیم با کیف بهش گفتیم خانم مهندس
خلاصه اینکه غیر این بوده که همیشه خودمان را بالاتر از خانم ها دیدیم و گفتیم ما برتر از شماییم؟؟ اینکه الان میگه مرد باید همه چیز داشته باشه بک گراندش همین چرندیاته که خودمان درست کردیم.
تازه اینها همه عرف است، قانون هم میگه ارزش زن نصف مرده، ارث دختر از پدر یک سوم است، از شوهر کمتر
تمام اینها نتیجه اش شده حس بالاتر بینی، هنوزم خیلی ها هستند، خیلی ها که میگن دختر رو چه به درس خواندن، بشینه خانه بچه داری کنه...
واسه همین خانم هایی که تو این محیط مرد سالارانه جامعه و اداره و عرف و ... میتوانند سری تو سرها داشته باشند مغرور می شوند، باید بشند.

GHOST RECON
01-11-2012, 01:28
علت به وجود آمدن این فرهنگ چی بوده؟
غیر این بوده که ما مرد ها هر وقت دیدیم خانمی پشت فرمان نشسته بهش یه متلک گفتیم؟
غیر این بوده که دیدیم یکی بد پارک کرده گفتیم حتما خانم بوده؟
غیر این بوده که یک دختر را تو خیابان دیدیم با کیف بهش گفتیم خانم مهندس
خلاصه اینکه غیر این بوده که همیشه خودمان را بالاتر از خانم ها دیدیم و گفتیم ما برتر از شماییم؟؟ اینکه الان میگه مرد باید همه چیز داشته باشه بک گراندش همین چرندیاته که خودمان درست کردیم.
تازه اینها همه عرف است، قانون هم میگه ارزش زن نصف مرده، ارث دختر از پدر یک سوم است، از شوهر کمتر
تمام اینها نتیجه اش شده حس بالاتر بینی، هنوزم خیلی ها هستند، خیلی ها که میگن دختر رو چه به درس خواندن، بشینه خانه بچه داری کنه...
واسه همین خانم هایی که تو این محیط مرد سالارانه جامعه و اداره و عرف و ... میتوانند سری تو سرها داشته باشند مغرور می شوند، باید بشند.

ارث دختر از پدر یک سوم نیست یک دوم سهم پسره
با بقیه حرفتون موافقم اما این که میگید تو دین هم ارزش زن کمه رو موافق نیستم چون همش دلیل داره

Sent from my HTC Desire using Tapatalk 2

کاربر شماره ی یک
01-11-2012, 02:25
پ.ن: بعد الان اینجوری هم که نمیشه که من به تنهایی بیام این تاپیک وارد بحث و صحبتهاتون بشم کاش حداقل دوسه تا از دخترای خوب انجمن هم افتخار به همراهی من میدادن
خودتون پیشنهاد دادین ، خودتون دعوت کنید ! :31:
بحث مثل بحثهای گروه ها ، بحث ساده و صمیمیه ، آدرس بدید مطمئنا میان !

needer
01-11-2012, 08:50
Mr_100_dolari جان به نکته ی مهمی اشاره کردید

متاسفانه تو جامعه و فرهنگ امروز ما.........دقت کنید میگم امروز ما اینطور جا افتاده که مرد باید همه چیز تموم باشه و این یعنی تازه یه حالت طبیعی از نظر اجتماعی برای مرد

اما یک زن اگه همون شرایط رو داشته باشه براش میشه امتیاز بزرگ و مثبت.

پس خانومی که تحصیلات عالیه داره و شاغل هست و درآمد خوبی داره خیال میکنه برتر از جنس مخالف با همون شرایطه.........

و این خیال کردن برمیگرده به شعور اون خانم..............متاسفانه برخی از خانمهای تحصیل کرده و شاغل ما شعور کافی رو ندارن و نتیجش میشه همین چیزی که الان ت جامعه ما حکفرماست

تو رو به خدا الان خانمها جبهه نگیرن......من منظورم فقط قشر خاصی ز بانوان بود

البته میدونید این ریشه در فرهنگ ما داره. در قدیم به قول یکی از دوستان مردهای جوان عزت خاصی داشتند. مثلا پدر من فرزند اول خوانواده بود و قتی مادر بزرگم رو کسی صدا میزد میگفت مادر فلانی. یعنی حتی مادر رو به اسم پسر صدا میزدند. و مرد هم حمایت خانواده و هم حمایت جامعه رو داشت. کاری نداریم که اشکالاتی هم به این حمایت بی چون و چرا وارده.
و میگفتن زن گل هست و باید ازش مراقبت بشه.
اما الان طرز فکر اون زمان در پس زمینه فکر مردم باقی مونده ولی رسوم و حمایتهایی که بوده چیزی ازش نمونده. (اون موقع دولت و اجتماع مفت میداد به مردم بخورن. الان یه چیزی هم طلبکارن!!!!)

من تو یکی از فروم های انگلیسی زبان هم در بحث مشابهی شرکت کردم. و باور کنید حتی یکی از زنان و مردانی که نظر می دادن بحث مسائل مالی و خونه و تحصیلات رو جزئ معیار ها مطرح نکردند. 99 درصد زنانی که نظر میدادند شخصیت فرد رو مهمترین معیار می دونستند.
فقط تصور کنید چقدر اختلاف فرهنگی بین ما ایرانیها و کشورهای پیشرفته وجود داره!!!! و کیفیت روابط اونها رو با خودمون مقایسه کنیم.(اعم از ازدواج یا دوستی)

hamid_diablo
01-11-2012, 11:05
من تو یکی از فروم های انگلیسی زبان هم در بحث مشابهی شرکت کردم. و باور کنید حتی یکی از زنان و مردانی که نظر می دادن بحث مسائل مالی و خونه و تحصیلات رو جزئ معیار ها مطرح نکردند. 99 درصد زنانی که نظر میدادند شخصیت فرد رو مهمترین معیار می دونستند.
فقط تصور کنید چقدر اختلاف فرهنگی بین ما ایرانیها و کشورهای پیشرفته وجود داره!!!! و کیفیت روابط اونها رو با خودمون مقایسه کنیم.(اعم از ازدواج یا دوستی)

البته یه چیزی بگم من همیشه از مقایسه شرایط کشورمون از هر لحاظ با اروپایی ها یا در کل غربی ها مخالفم

اونها سبک زندگی خاص خودشونو دارن و درست و غلطش به من ربطی نداره

اما وقتی معیارشون شخصیت طرف مقابله مشخص میشه از نظر مالی و شغلی مشکلی ندارن . در این که شکی نیست؟

اما ما هنوز درگیر مشکلات اقتصادی هستیم و اینو هم بگم جزء مشکلات اقتصادیمون زیاده .شده اولویت اول.اما از دوستانی که مشکلات مالی ندارن بپرسید چرا ازدواج نکردید به احتمال زیاد میگن شخص مورد نظر رو پیدا نکردم!

Iloveu-ALL
01-11-2012, 11:09
از نظر من تو این جامعه و دوره و زمونه اگه عاشق نشی بهتری بهتره مثلا یه فردی که ازدواج کرده و رفته سر خونه و زندگیش و سرشار از عشق بعد با همون عشق میره تو جامعه و روبرو شدن با مشکلات و ... و سرکوفت میخوره و افسرده میاد بیرون و دیگه نمیتونه زندگی کنه و ...!! 1. اخلاق و ایمان 2. شاغل بودن و استقلال اقتصادی داشتن (استقلال اقتصادی داشتن به این معنی که یه کسی 2 3 سال یک شغلی رو داشته باشه...که مسئلا یه موقع بدلیل خسته شدن کلا شاغل بودن رو ول کنه) از ملاک های ازدواجه بعد از اینها هم زیبایی و مسئلا دیگر ... البته زیبایی هم خیلی مهمه...از این رو وقتی آدم میره برای خواستگاری و وقتی دختر و پسر رفتن برای ازدواج حتی پسر باید(ومیتونه) که موهای دختر هم ببینه... شناخت طرف مقابل برای ازدواج کار سخت و مهمیه!! البته ما خودمون هم باید چنین شرایطی رو داشته باشیم و خودمون هم خوب بوده باشیم

hamid_diablo
01-11-2012, 19:26
البته به یه نکته اشاره کنم در مورد پیدا کردن زوج مناسب

حس میکنم خیلی نامردی پسری که با 10 نفر پریده و هر کاری هم که دوست داشته انجام داده اونوقت یه دختر آفتاب و مهتاب ندیده و خوب و محجبه و متین و با اخلاق بخواد که بیاد باهاش زندگی کنه

من به این ضرب المثل اعتقاد شدیدی دارم که میگه " خدا در و تخته رو جور میکنه"

تا الان هر چی دور و برم دیدم تقریبا مصداق همین ضذب المثل بود..................

Atghia
01-11-2012, 20:48
موافقم یعنی یک نگاه به خودمون بندازیم ببینیم ما چه هستیم! اگرهم منه نوعی قبلا دوستی یا دوستی هایی داشتم خب باید یکی رو که در حد خودم روابط داشته قبول داشته باشم.!!! نمیشه من اینجوری باشم اون آفتاب مهتاب ندیده!یک چیزی:هرچه برای خود نمیپسندی برای دیگری هم نپسند!




البته به یه نکته اشاره کنم در مورد پیدا کردن زوج مناسب

حس میکنم خیلی نامردی پسری که با 10 نفر پریده و هر کاری هم که دوست داشته انجام داده اونوقت یه دختر آفتاب و مهتاب ندیده و خوب و محجبه و متین و با اخلاق بخواد که بیاد باهاش زندگی کنه

من به این ضرب المثل اعتقاد شدیدی دارم که میگه " خدا در و تخته رو جور میکنه"

تا الان هر چی دور و برم دیدم تقریبا مصداق همین ضذب المثل بود..................

خیلی موافقم با نظرتون:sq_24:

Mr_100_dolari
01-11-2012, 21:59
البته به یه نکته اشاره کنم در مورد پیدا کردن زوج مناسب

حس میکنم خیلی نامردی پسری که با 10 نفر پریده و هر کاری هم که دوست داشته انجام داده اونوقت یه دختر آفتاب و مهتاب ندیده و خوب و محجبه و متین و با اخلاق بخواد که بیاد باهاش زندگی کنه

من به این ضرب المثل اعتقاد شدیدی دارم که میگه " خدا در و تخته رو جور میکنه"

تا الان هر چی دور و برم دیدم تقریبا مصداق همین ضذب المثل بود..................

البته بهتر بود کاملتر میگفتید و اینم نامردی که دختری هم که با 100 تا پسر بوده و همشون رو بازیچه دستش کرده آخر سر میره یه پسر آفتاب مهتاب ندیده که تا چشم باز کرده سرش تو درس و مشق بوده بعدم خدمت و کارو آخرشم ازدواج رو تور میکنه بعد چند ماه یا چند سالم مهرش و میزاره اجرا و بعدم طلاق و بعدشم با یه پول باد آورده به اسم مهر میره دنبال عشق و حال و بعدم مستقل شدن و آزادی کامل و پولی که تا 100 سال دیگم تو خونه پدری گیرش نمیومد .

مثالش هم همسایه نزدیک فامیلمون چند سال برای پسر بچه مثبتش که صبح تا شب سر کار بوده دنبال زن بوده و آخرش یکی رو معرفی میکنند و خلاصه بعد یک سال نامزدی با سلام و صلوات میرن خونه بخت و هنوز یکسال نشده همون مادری که تا پارسال به خاطر ازدواج پسرش اشک شوق تو چشماش بود الان اشک اینکه عروسش مهرش رو گذاشته اجرا و درخواست طلاق داده تو چشمشه و هنوزم تو شوکن و باورشون نمیشه که عروسه همچین کاری رو کرده و تازه میگن خدا رو شکر مهرش 150 سکه هستش بنده خدا ها فکر کنم نمیدونند الان هر سکه قیمتش چند شده

بله همیشه قبول واقعیت تلخه

پ . ن = تو این مورد و مواردی از این قبیل احتمالا خدا یادش رفته درو و تخته رو با هم جورکنه
.......

Iloveu-ALL
01-11-2012, 23:25
البته بهتر بود کاملتر میگفتید و اینم نامردی که دختری هم که با 100 تا پسر بوده و همشون رو بازیچه دستش کرده آخر سر میره یه پسر آفتاب مهتاب ندیده که تا چشم باز کرده سرش تو درس و مشق بوده بعدم خدمت و کارو آخرشم ازدواج رو تور میکنه بعد چند ماه یا چند سالم مهرش و میزاره اجرا و بعدم طلاق و بعدشم با یه پول باد آورده به اسم مهر میره دنبال عشق و حال و بعدم مستقل شدن و آزادی کامل و پولی که تا 100 سال دیگم تو خونه پدری گیرش نمیومد . مثالش هم همسایه نزدیک فامیلمون چند سال برای پسر بچه مثبتش که صبح تا شب سر کار بوده دنبال زن بوده و آخرش یکی رو معرفی میکنند و خلاصه بعد یک سال نامزدی با سلام و صلوات میرن خونه بخت و هنوز یکسال نشده همون مادری که تا پارسال به خاطر ازدواج پسرش اشک شوق تو چشماش بود الان اشک اینکه عروسش مهرش رو گذاشته اجرا و درخواست طلاق داده تو چشمشه و هنوزم تو شوکن و باورشون نمیشه که عروسه همچین کاری رو کرده و تازه میگن خدا رو شکر مهرش 150 سکه هستش بنده خدا ها فکر کنم نمیدونند الان هر سکه قیمتش چند شده بله همیشه قبول واقعیت تلخه پ . ن = تو این مورد و مواردی از این قبیل احتمالا خدا یادش رفته درو و تخته رو با هم جورکنه ....... اون هایی که نمی دونستن و با یکی دوست شدن و بعد دیگه پشیمون شدن (یا نشدن!) چی؟ تکلیف اونا چی میشه!؟

hamid_diablo
01-11-2012, 23:37
دیدم جالبه گفتم بزارمش اینجا

عکس گرفته شده از سایت خبر انلاین

در ضمن میتونید از اینجا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) تو بحث مورد نظر تو سایت خبر آنلاین شرکت کنید

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

needer
01-11-2012, 23:48
جدا چرا دخترا تا 24 سالگی عروس میشن؟ ولی پسرا تو سن بالاتر

کاربر شماره ی یک
01-11-2012, 23:59
اون هایی که نمی دونستن و با یکی دوست شدن و بعد دیگه پشیمون شدن (یا نشدن!) چی؟ تکلیف اونا چی میشه!؟
حالا شما توی چون توی تخصصتون هست و توی امضاتون گذاشتین میگم ! شما فرض کن دختری رو که هر دفعه عکس خانم جاستین بیبر رو میبینه دوست داره عکسش رو گاز بزنه ، همچین آدم ظاهر بینی خب حتی اگه یه پسر خوب هم گیرش بیاد فقط به ظاهرش توجه میکنه ! موضوع این نیست که با چند نفر رابطه داشته ! موضوع اینه که کلا ذاتش پاک نیست مثل طرف مقابل ، تجربه ی ناپاک بودن رو تجربه کرده ! کلا زیاد با این قانون ها که یه نفر باید فقط عاشق یه نفر بشه و این حرفها مخالفم چون هرکسی حق داره بگرده و جفتش رو پیداکنه ، حالا ممکنه هزار نفر رو هم رد کنه ، اما در مورد پاک بودن ذات خیلی معتقدم که باید دوتاشون هم یه نوع باشن !

جدا چرا دخترا تا 24 سالگی عروس میشن؟ ولی پسرا تو سن بالاتر
منظورتون اینه که سن ازدواج دختر و پسر برابر بشه ؟
اگه سوالتون اینه به نظر من دلیلش این بوده که خانم ها سعی نمیکنند استقلال داشته باشند و تنها زندگی کنند و بیشترشون ازدواج رو زودتر از ادامه تحصیل و این حرفها انتخاب میکنن ، البته با توجه به نمودار میتونید ببینید که کم کم نظر خانم ها داره عوض میشه و دوست دارن اول یه استقلالی داشته باشن بعدش ، به خاطر همین دارن کم کم به آقایون نزدیک میشن ! به نظر من خیلی خوبه که توی سن برابر ازدواج صورت بگیره !

XENON24
02-11-2012, 00:11
ای بابا چرا پست ادم رو پاک می کنید....!حالا مهم نیست
در هر صورت ازدواج برای 32-33 سالگی خوبه .......فعلا زوده..می خواییم عشق و حال کنیم بابا

Mr_100_dolari
02-11-2012, 00:58
نمیدونم دلیل حذف پست چی میتونه باشه اینکه در زمان گذشته همچین فرهنگی برای انتخاب همسر وجود داشته خارج از بحث ازدواجه یعنی اینجا هیچ بحثی تا به الان در مورد نوع انتخاب و توقعات و سایر دلایل ازدواج در گذشته و مقایسه شرایط اون زمان با حال حاظر بیان نشده یا نوع فرهنگشون در گذشته غلط بوده که بیانش اینجا باعث حذف پست میشه و یا اینکه قبل از انتخاب همسر باید به شناخت بیشتری (هم روحی+ جسمی) که دوستمون فرمایشات یک روحانی رو منبع صحبتاشون قرار دادند ایرادی داره و نباید گفته بشه

این طوری میخواهیم به شناخت بهتر در مورد نحوه انتخاب و تصمیم گیری در مورد مقوله مهم ازدواج برسیم ؟

پ.ن : امیدوارم حداقل این پست مجددا پاک نشه

به هر حال این نیز بگذرد .



جدا چرا دخترا تا 24 سالگی عروس میشن؟ ولی پسرا تو سن بالاتر





البته این یک آمار و میتونه این طوری نباشه و دلیلش هم اینه که مسئولیت آقا در قبال تامین شرایط اقتصادی بهتر بیشتر هست نسبت به خانوم و تامین این شرایط زمان میبره پس طبیعی هست که پسر تو سن بالاتر ازدواج کنه

Atghia
02-11-2012, 12:07
دیدم جالبه گفتم بزارمش اینجا

عکس گرفته شده از سایت خبر انلاین

در ضمن میتونید از اینجا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) تو بحث مورد نظر تو سایت خبر آنلاین شرکت کنید

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نکته جالب میدونید چیه؟در فاصله سالهای اخیر رنج سنی اقایون تقریبا یکسال تغییر کرده اما تغییر در متوسط سن خانمها بیشتر بوده!!
فکرکنم که تغییر نگرش در امر ازدواج برای خانمها بیشتر شده(یک نتیجه گیری از این نمودار میتونه این باشه قاعدتا توجیح های زیاد دیگه ای هم میتونه وجود داشته باشه)

نمیدونم دلیل حذف پست چی میتونه باشه اینکه در زمان گذشته همچین فرهنگی برای انتخاب همسر وجود داشته خارج از بحث ازدواجه یعنی اینجا هیچ بحثی تا به الان در مورد نوع انتخاب و توقعات و سایر دلایل ازدواج در گذشته و مقایسه شرایط اون زمان با حال حاظر بیان نشده یا نوع فرهنگشون در گذشته غلط بوده که بیانش اینجا باعث حذف پست میشه و یا اینکه قبل از انتخاب همسر باید به شناخت بیشتری (هم روحی+ جسمی) که دوستمون فرمایشات یک روحانی رو منبع صحبتاشون قرار دادند ایرادی داره و نباید گفته بشه

این طوری میخواهیم به شناخت بهتر در مورد نحوه انتخاب و تصمیم گیری در مورد مقوله مهم ازدواج برسیم ؟

پ.ن : امیدوارم حداقل این پست مجددا پاک نشه

به هر حال این نیز بگذرد .



البته این یک آمار و میتونه این طوری نباشه و دلیلش هم اینه که مسئولیت آقا در قبال تامین شرایط اقتصادی بهتر بیشتر هست نسبت به خانوم و تامین این شرایط زمان میبره پس طبیعی هست که پسر تو سن بالاتر ازدواج کنه
ا ا پست منم حدف شده:sq_11:
با بند آخر حرفاتون کاملا موافقم.دقیقا علت اصلی همینه

در مورد نظر کاربر شماره یک موافق نیستم! بنظرم فاصله سنی دختر و پسر باید وجود داشته باشه و باید و خیلی باید که سن مرد بیشتر باشه!!!
دلیلش رو هم خیلی ها میدونن:sq_25:

needer
02-11-2012, 12:42
آره منظورم تمایل بیشتر دختر ها نسبت به ازدواج بود .
خیلی جالبه که پسرها معمولا قدم اول رو بر میدارن و تمایلشون رو به رابطه با دختر بروز میدن و اکثرا با کم توجهی و بی میلی از طرف دختر مواجه میشن و این در حالی هست که دخترها در خفای ذهنشون بسیار بیشتر و در سن کمتر تمایل به ارتباط با جنس مخالف رو دارن. سن ازدواج دختر اینو نشون میده.
مثلا ما پسرها حتی در سن 30 سالگی هنوز فکر می کنیم اصلا ازدواج بکنم یا نه؟ هنوز دودلیم . اما آمار سن ازدواج نشون میده یه دختر 25 ساله هرجور شده می خواد ازدواج کنه و این یکی از دقدقه های اصلی زندگیشه شایدم مهمترینش باشه. با اینکه در رفتار اجتماعیش اصلا اینو بروز نمی ده.
در کل جالبه!!!!

Ezel
02-11-2012, 12:46
ای بابا چرا پست ادم رو پاک می کنید....!حالا مهم نیست
در هر صورت ازدواج برای 32-33 سالگی خوبه .......فعلا زوده..می خواییم عشق و حال کنیم بابا


نمیدونم دلیل حذف پست چی میتونه باشه اینکه در زمان گذشته همچین فرهنگی برای انتخاب همسر وجود داشته خارج از بحث ازدواجه یعنی اینجا هیچ بحثی تا به الان در مورد نوع انتخاب و توقعات و سایر دلایل ازدواج در گذشته و مقایسه شرایط اون زمان با حال حاظر بیان نشده یا نوع فرهنگشون در گذشته غلط بوده که بیانش اینجا باعث حذف پست میشه و یا اینکه قبل از انتخاب همسر باید به شناخت بیشتری (هم روحی+ جسمی) که دوستمون فرمایشات یک روحانی رو منبع صحبتاشون قرار دادند ایرادی داره و نباید گفته بشه

این طوری میخواهیم به شناخت بهتر در مورد نحوه انتخاب و تصمیم گیری در مورد مقوله مهم ازدواج برسیم ؟

پ.ن : امیدوارم حداقل این پست مجددا پاک نشه

به هر حال این نیز بگذرد .



البته این یک آمار و میتونه این طوری نباشه و دلیلش هم اینه که مسئولیت آقا در قبال تامین شرایط اقتصادی بهتر بیشتر هست نسبت به خانوم و تامین این شرایط زمان میبره پس طبیعی هست که پسر تو سن بالاتر ازدواج کنه

قابل توجه دوستانی که به حذف یا ویرایش پستشون اعتراض دارند :

جای این اعتراض ها و انتقاد ها در این تاپیک نیست ؛ اگر هر اعتراض - انتقادی دارید یا از انجمن انتقاد / پیشنهاد استفاده کنید و یا از طریق پیام خصوصی با تیم مدیریت انجمن مطرح کنید ، این از این .

دوم اینکه پستهایی که حذف میشه یاویرایش میشه فقط به این علته که ادامه ی روند تاپیک مشکلی پیدا نکنه ؛ کار راحت اینه به محض مشاهده ی کوچکترین اسپم یا به انحراف رفتن تاپیک ، تاپیک قفل بشه ؛ کار سخت تر و درست تر اینه که پستها تک تک بررسی بشه و هرجا لازم بود رسیدگی بشه و حذف و ویرایش بشه .

بخشهایی از پستهای حذف شده ی دوستان رو هم اینجا من نقل قول میگیرم برای روشن شدن موضوع :


زن؟؟؟؟؟
برو بابا آدم که واسه یه لیوان شیر نمیره گاو بخره!!!!!



اگر به این باشه خوب پس برن لب ساحل فکر کنم تنوع انتخاب بهتری داشته باشند !!! :sq_19: :sq_2:




فرمودند تا یک نظر اشکالی نداره نه بیشتر :sq_6::sq_19:


در ضمن یه دوستی گفت مو رو میتونن ببینن ، من میگم احتمالا کل بدن هم برای دیدن مرد خواستگار مجاز باشه البته طبق این لینکی که دادم و چیزهایی که شنیدم ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) !:sq_9:

و ........


توضیح اینکه این گونه بحثها از ظرفیت تاپیک و انجمن خارج هست و " به هیچ عنوان " از طرح کردن این مسائل استقبال نخواهد شد در انجمن ؛

اگر قرار باشه از طریق لب ساحل و حمام عمومی به "به شناخت بهتر در مورد نحوه انتخاب و تصمیم گیری در مورد مقوله مهم ازدواج برسیم" بدون تعارف ترجیح میدیم همچین تاپیکی در انجمن وجود نداشته باشه .

این پست همونطور که از عنوانش مشخصه موقت هست و به زودی پاک میشه ؛ هرگونه نقل قول از این پست در این تاپیک هم بدون استثنا حذف میشه ، اگر کماکان انتقادی- پیشنهادی - اعتراضی هست از طریق کانالهایی که در اول پستم اشاره کردم پیگیری کنید .

ممنون از توجه دوستان و پوزش بابت خارج شدن از بحث و مسیر تاپیک /

hamid_diablo
02-11-2012, 13:02
با سروش عزیز موافقم

بهتره بحثها منطقی باشه تا اینکه احساسی و غیر معقول


ما آمار سن ازدواج نشون میده یه دختر 25 ساله هرجور شده می خواد ازدواج کنه و این یکی از دقدقه های اصلی زندگیشه شایدم مهمترینش باشه. با اینکه در رفتار اجتماعیش اصلا اینو بروز نمی ده.

آره خوب درسته اما اونطور هم که میگید شاید دقدقه نباشه
خیلی از دخترها بعد از ورود به دانشگاه و پس از آن ورود به بازار کار استقلال مالی پیدا میکنند و در عین حال شخصیت اجتماعیشون ارتقا پیدا میکنه.....

الان هستند دخترانی که ازدواج رو یه سد بزرگ در برابر آرزوها و اهداف تحصیلی و شغلی خودشون میدونن.حتی ترس اینو دارن که آزادای های که تو زمان تجرد داشتند و از دست بدن.در ضمن با دوستی های قبل از ازدواج تجربیات بی نظیری از برخورد با جنس مخالف پیدا میکنند

حتی دخترانی هستند که بعد از یک شکست عشقی همه مردها رو یک کرباس فرض میکنند و کلا بی خیال ازدواج میشن.این مسائل تو دختران تحصیلکرده شهری به وضوح دیده میشه...
من خودم دانشجوی پیام نورم.24 سالمه.تا دلتون بخواد تو دانشگامون دختران بالای 25 ساله مجرد وجود داره که احساس میکنم حالا حالاها تصمیمی برای ازدواج ندارن

Atghia
02-11-2012, 13:53
با سروش عزیز موافقم

بهتره بحثها منطقی باشه تا اینکه احساسی و غیر معقول



آره خوب درسته اما اونطور هم که میگید شاید دقدقه نباشه
خیلی از دخترها بعد از ورود به دانشگاه و پس از آن ورود به بازار کار استقلال مالی پیدا میکنند و در عین حال شخصیت اجتماعیشون ارتقا پیدا میکنه.....

الان هستند دخترانی که ازدواج رو یه سد بزرگ در برابر آرزوها و اهداف تحصیلی و شغلی خودشون میدونن.حتی ترس اینو دارن که آزادای های که تو زمان تجرد داشتند و از دست بدن.در ضمن با دوستی های قبل از ازدواج تجربیات بی نظیری از برخورد با جنس مخالف پیدا میکنند

حتی دخترانی هستند که بعد از یک شکست عشقی همه مردها رو یک کرباس فرض میکنند و کلا بی خیال ازدواج میشن.این مسائل تو دختران تحصیلکرده شهری به وضوح دیده میشه...
من خودم دانشجوی پیام نورم.24 سالمه.تا دلتون بخواد تو دانشگامون دختران بالای 25 ساله مجرد وجود داره که احساس میکنم حالا حالاها تصمیمی برای ازدواج ندارن


آره منظورم تمایل بیشتر دختر ها نسبت به ازدواج بود .
خیلی جالبه که پسرها معمولا قدم اول رو بر میدارن و تمایلشون رو به رابطه با دختر بروز میدن و اکثرا با کم توجهی و بی میلی از طرف دختر مواجه میشن و این در حالی هست که دخترها در خفای ذهنشون بسیار بیشتر و در سن کمتر تمایل به ارتباط با جنس مخالف رو دارن. سن ازدواج دختر اینو نشون میده.
مثلا ما پسرها حتی در سن 30 سالگی هنوز فکر می کنیم اصلا ازدواج بکنم یا نه؟ هنوز دودلیم . اما آمار سن ازدواج نشون میده یه دختر 25 ساله هرجور شده می خواد ازدواج کنه و این یکی از دقدقه های اصلی زندگیشه شایدم مهمترینش باشه. با اینکه در رفتار اجتماعیش اصلا اینو بروز نمی ده.
در کل جالبه!!!!
پایینتر بودن سن ازدواج دختر نمیتونه دلیل به تمایل بیشتر باشه!
حداقل نه در دوره زمونه کنونی!
این طرز فکر مال سالهای گذشته هستش نه الان
اون زمانی که تا دختر میشد 22 عمه و خاله و ...پچ پچ میکردن دختر رو زودتر شوهر بدن دیر نشه و این حرفای خاله زنکی! الان حتی طرز فکر خانواده ها هم متفاوتتر شد البته باز هم شهر به شهر قوم با قوم حتی تفاوت دارند! شاید فرضا فرضا جنوب کشور خانواده ها یک دید دیگه به سن مناسب برای دختر و پسر واسه ازدواج داشته باشن
شمال کشور نظرشون برعکس باشه حتی!((مثال بود))
ولی در کل واقعا الان ازدواج برای دخترای الان دغدغه اصلی محسوب نمیشه(برای خیلی ها نمیشه برای بعضی ها هم ممکنه حق باشما باشه!) نظرم از دیدگاه خودم و دوستهای دور و برم هست که دارم میگم (با اطلاع از خفای ذهنم و ذهنشون)
البته بزارید یک امار کوچیک هم (از اطرافیانم)بگم براتون
فرض کنید بین 8تا از دوستام اگر در نظر بگیرم 2تاشون دنبال ازدواج و 6نفر دیگه مثل خودم دغدغه ای در این زمینه ندارن! میدونید اینقدر دغدغه های دیگه ( ادامه تحصیل رفتن به سر کار و مستقل شدن و داشتن تجربه های تلخ قبل و زده شدن از هرچی مرد و....)وجود داره که اینیکی از اهمیت میفته!
اصلا با اون خط فرمز رنگ موافق نیستم

نظرات جناب حمید رو تایید میکنم

needer
02-11-2012, 13:57
خوب اگر اینطوره چرا آمار سن ازدواج خلافشو نشون میده ؟ چرا میانگین 24 سالگی دخترا ازدواج کردن؟ اگه اهمیت نمیدن باید این میانگین به حدود 27 اینا میرسید.

Atghia
02-11-2012, 14:07
خوب اگر اینطوره چرا آمار سن ازدواج خلافشو نشون میده ؟ چرا میانگین 24 سالگی دخترا ازدواج کردن؟ اگه اهمیت نمیدن باید این میانگین به حدود 27 اینا میرسید.
یک کمی اگر فکر کنید! متوجه خواهید شد که تا اون پسر جامعه امروزی بخواد حداقل های مورد نیاز رو مهیا کنه سنش میشه همون 26 یا 27 اما دختر که این پیش نیازها رو نیازی نداره مهیا کنه خب قاعدتا در سن پایینتر اگر موفعیتش پیش بیاد ازدواج میکنه!
اما اون پسر اگر بخواد هم 22سالگی بهش دختر نمیدن(اکثر خانواده ها)
خیلی واضحه! اینکه میانگین شده 27 برای پسرا یعنی پسرای کم سن و سالتر تمایلی به ازدواج ندارن؟؟؟!!! نخیر اقا دلشون هم بخواد شرایط!!! رو ندارن وگرنه این امار برای اقایون به مراااااتب پایین تر بود(از 27 پایینتر)

پ.ن: اقای سروش میشه این تاپیک رو ببندید؟(یک کمی از جنبه شوخی):sq_25:
اخه من اعصابم خورد میشه میبینم اقایون میان نظرات (بعضا) اینقدر بعید و عجیب میگن!!!:sq_6::sq_11: بعد هم قضاوت میکنن متهم میکنن نتیجه هم میگیرن ! بعد هیچ دختری هم نیست بیاد یک توجیحی دلیلی توضیحی ... :23:
من خسته شدم واقعا از قضاوتهای یک طرفه و سطحی نگری(بعضی ها):angry:
دیگه نمیییییتونممممم جواب چند نفر رو بگم اخه؟:47::دی

بله خودم میدونم میشه دیگه نیام و نخونم و اینجا نباشم لازم به گفتن نیست اقا خودم میدونم:sq_19:

bad_guy
02-11-2012, 14:08
عشق و ازدواج دو مقوله جدا از هم هستند نباید با هم قاطیشون کرد،من خودم وقتی به شرایط مادی مناسب برای ازدواج رسیدم ازدواج میکنم.
اما عشق رو میشه جاهای دیگه ادامه داد. :sq_9:

البته فقط نظرم بود همین!

needer
02-11-2012, 14:18
یک کمی اگر فکر کنید! متوجه خواهید شد که تا اون پسر جامعه امروزی بخواد حداقل های مورد نیاز رو مهیا کنه سنش میشه همون 26 یا 27 اما دختر که این پیش نیازها رو نیازی نداره مهیا کنه خب قاعدتا در سن پایینتر اگر موفعیتش پیش بیاد ازدواج میکنه!
اما اون پسر اگر بخواد هم 22سالگی بهش دختر نمیدن(اکثر خانواده ها)
خیلی واضحه! اینکه میانگین شده 27 برای پسرا یعنی پسرای کم سن و سالتر تمایلی به ازدواج ندارن؟؟؟!!! نخیر اقا دلشون هم بخواد شرایط!!! رو ندارن وگرنه این امار برای اقایون به مراااااتب پایین تر بود(از 27 پایینتر)

در مورد تمایل پسرها خوب پست های دوستان در صفحات قبل مسئله رو نشون میده . یکی گفته بود خونه ماشین اینا نداریم. بعد اگر اینا رو داشته باشیم چرا ازدواج کنیم واسه خودمون دردسر درست کنیم. خوب واقعیت اینه کهه الان تو ذهن من و دوستانی که میشناسم همینه. یعنی دوستانی که حد اقل های یک زندگی رو دارن اما ترجیح میدن اون رو خرج آزادی و رفاه خودشون بکنن فعلا.

اما در مورد دخترها خوب اگر دخترا تمایلی به ازدواج ندارن و دنبال استقلال و تحصیل هستند وقتی اون پسر 27 ساله میاد خاستگاریش خیلی راحت میتونه بگه فعلا قصد ازدواج ندارم . و اینطوری ازدواجشو به تعویق بندازه.
من با نظر یکی دیگه از دوستان موافق ترم که دخترها بیشتر به دنبال خانواده و تشکیل زندگی هستند نسبت به پسر.
یک نکته دیگه هم هست که دختر وقتی سنش بالا میره و تو خونه بمونه زیاد وجهه خوبی نداره تو فامیل و ... این مسئله در مورد پسرها به اون شدت نیست.

Atghia
02-11-2012, 14:23
در مورد تمایل پسرها خوب پست های دوستان در صفحات قبل مسئله رو نشون میده . یکی گفته بود خونه ماشین اینا نداریم. بعد اگر اینا رو داشته باشیم چرا ازدواج کنیم واسه خودمون دردسر درست کنیم. خوب واقعیت اینه کهه الان تو ذهن من و دوستانی که میشناسم همینه. یعنی دوستانی که حد اقل های یک زندگی رو دارن اما ترجیح میدن اون رو خرج آزادی و رفاه خودشون بکنن فعلا.

اما در مورد دخترها خوب اگر دخترا تمایلی به ازدواج ندارن و دنبال استقلال و تحصیل هستند وقتی اون پسر 27 ساله میاد خاستگاریش خیلی راحت میتونه بگه فعلا قصد ازدواج ندارم . و اینطوری ازدواجشو به تعویق بندازه.
من با نظر یکی دیگه از دوستان موافق ترم که دخترها بیشتر به دنبال خانواده و تشکیل زندگی هستند نسبت به پسر.

شما اول حرفت چیزه دیگه ای بود دوست گرامی!
اول گفتی که پسرا دیر دنبال ازدواج میرن و شک دارن در 30سالگی و این حرفا بعد گفتی دخترا چون 24 امار نشون داده مزدوج میشن پس تمایلشون بیشتره!
منم میگم این نیست که شما میگی
این امار
این اعداد
نشون میده که چندسالگی این اتفاق شده و نمیتونه الزاما معیار درستی از میزان تمایل افراد باشه!!!!
شما به کسی یاکسانی اشاره میکنی که در این تاپیک سنشون کم نبوده همه چیزم داشتن و تمایل نداشتن
منم میتونم همین تاپیک برات مثال بیارم از پسرهایی که سنشون کم بوده و هیچی هم ندارن و تمایل دارند یا سنشون معمول بوده و شرایط ندارن و تمایل دارن ومدل های مختلف دیگه
من همه ی حرفم به شما اینه اون امار اون سن های مشخص شده معیار درستی از تماااایل پسر یا دختر نیست دوست عزیز
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید

needer
02-11-2012, 14:32
شما اول حرفت چیزه دیگه ای بود دوست گرامی!
اول گفتی که پسرا دیر دنبال ازدواج میرن و شک دارن در 30سالگی و این حرفا بعد گفتی دخترا چون 24 امار نشون داده مزدوج میشن پس تمایلشون بیشتره!
منم میگم این نیست که شما میگی
این امار
این اعداد
نشون میده که چندسالگی این ام اتفاق شده و نمیتونه الزاما معیار درستی از میزان تمایل افراد باشه!!!!
شما به کسی یاکسانی اشاره میکنی که در این تاپیک سنشون کم نبوده همه چیزم داشتن و تمایل نداشتن
منم میتونم همین تاپیک برات مثال بیارم از پسرهایی که سنشون کم بوده و هیچی هم ندارن و تمایل دارند یا سنشون معمول بوده و شرایط ندارن و تمایل دارن ومدل های مختلف دیگه
من همه ی حرفم به شما اینه اون امار اون سن های مشخص شده معیار درستی از تماااایل پسر یا دختر نیست دوست عزیز
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید

الان چه تناقضی بین حرفهای من پیدا کردید دوست عزیز.؟
من به عنوان نمونه از این تاپیک مثال زدم. و بعلاوه اکثر دوستان دور بر خودم رو دارم میبینم.
خوب بفرمایید که این امار و ارقام چه چیزی رو نشون میده؟ دخترها تمایلی به ازدواج ندارن اما بطور میانگین در 24 سالگی ازدواج کردن.؟
من خودم شرایط ازدواج رو از 22 سالگی داشتم. اما به دلایل درونی و همون حس استقلال طلبی ترجیح دادم زود ریسک نکنم که بعد پشیمون بشم.
در مورد پسرهایی که سن پایین ازدواج کردن این جمله رو زیاد شنیدم که: از جوونیم هیچی نفهمیدم.

Atghia
02-11-2012, 14:41
الان چه تناقضی بین حرفهای من پیدا کردید دوست عزیز.؟
من به عنوان نمونه از این تاپیک مثال زدم. و بعلاوه اکثر دوستان دور بر خودم رو دارم میبینم.
خوب بفرمایید که این امار و ارقام چه چیزی رو نشون میده؟ دخترها تمایلی به ازدواج ندارن اما بطور میانگین در 24 سالگی ازدواج کردن.؟
من خودم شرایط ازدواج رو از 22 سالگی داشتم. اما به دلایل درونی و همون حس استقلال طلبی ترجیح دادم زود ریسک نکنم که بعد پشیمون بشم.
در مورد پسرهایی که سن پایین ازدواج کردن این جمله رو زیاد شنیدم که: از جوونیم هیچی نفهمیدم.

ببینید شما میگی پسر 27ساله بره دنبال دختره 24ساله بعد دختره اگه دنبال استقلال مالی هست بگه نه؟ خب این حرف شما به حرف من ربطی پیدا نمیکنه! چرا؟ شما اگه به صحبتهای من دقت کرده باشید من که نگفتم همه دخترا تارک دنیا هستند و میخوان راهبه باشند و میلی به ازدواج ندارند! من فقط میخواستم اینو (با ذکر مثال از دوستانم) میخواستم اینو بهتون بگم که وقتی متوسط سن ازدواج 24ساله به این معن ینیست که شما نتیجه بگیری دخترا 25ساله شدن به هردری میزنن شوهر کنن!!!!! و دغدغه اصلیشون هست. من همه عرایضم و مثالهام برای رد این خط از حرفهای شما بود
شما از یک داده اماری یک و تنها یک نتیجه گیری کردید که بنظرم اصلا توجیه نداره
شما هم کار درستی کردید که زود اقدام نکردید چونکه منم شخصا فکرمیکنم سن پایین چه دختر چه پسر خوب نیست...
حالا اون حرف من که گفتم بعضی اقایون سن پایین هم تمایل دارند واسه چی بود؟بازم واسه این بود بگم اون عدد روی نمودار میزان تمایل نیستش میزان اون چیزی هست که اتفاق افتاده و این وقوع امر ازدواج وابسته با یک سلسله طولانی از شرایط هستش که هییییچ ارتباطی با سن خواستن ازدواج اعم از مخیلات ذهنی و تظاهرات بیرونی ندارد
وسلام

کاربر شماره ی یک
02-11-2012, 14:54
خوب اگر اینطوره چرا آمار سن ازدواج خلافشو نشون میده ؟ چرا میانگین 24 سالگی دخترا ازدواج کردن؟ اگه اهمیت نمیدن باید این میانگین به حدود 27 اینا میرسید.
خب عجله نکن ، آخر امسال معلوم میشه کی عجله داره واسه ازدواج :sq_2:با این روندی که خانم ها دارن سن ازدواجشون رو بالا میبرن ، گمانم کم کم قضیه برعکس هم بشه !

کاربر شماره ی یک
02-11-2012, 15:01
نکته جالب میدونید چیه؟در فاصله سالهای اخیر رنج سنی اقایون تقریبا یکسال تغییر کرده اما تغییر در متوسط سن خانمها بیشتر بوده!!
فکرکنم که تغییر نگرش در امر ازدواج برای خانمها بیشتر شده(یک نتیجه گیری از این نمودار میتونه این باشه قاعدتا توجیح های زیاد دیگه ای هم میتونه وجود داشته باشه)

ا ا پست منم حدف شده:sq_11:
با بند آخر حرفاتون کاملا موافقم.دقیقا علت اصلی همینه

در مورد نظر کاربر شماره یک موافق نیستم! بنظرم فاصله سنی دختر و پسر باید وجود داشته باشه و باید و خیلی باید که سن مرد بیشتر باشه!!!
دلیلش رو هم خیلی ها میدونن:sq_25:


یک کمی اگر فکر کنید! متوجه خواهید شد که تا اون پسر جامعه امروزی بخواد حداقل های مورد نیاز رو مهیا کنه سنش میشه همون 26 یا 27 اما دختر که این پیش نیازها رو نیازی نداره مهیا کنه خب قاعدتا در سن پایینتر اگر موفعیتش پیش بیاد ازدواج میکنه!
اما اون پسر اگر بخواد هم 22سالگی بهش دختر نمیدن(اکثر خانواده ها)
خیلی واضحه! اینکه میانگین شده 27 برای پسرا یعنی پسرای کم سن و سالتر تمایلی به ازدواج ندارن؟؟؟!!! نخیر اقا دلشون هم بخواد شرایط!!! رو ندارن وگرنه این امار برای اقایون به مراااااتب پایین تر بود(از 27 پایینتر)

پ.ن: اقای سروش میشه این تاپیک رو ببندید؟(یک کمی از جنبه شوخی):sq_25:
اخه من اعصابم خورد میشه میبینم اقایون میان نظرات (بعضا) اینقدر بعید و عجیب میگن!!!:sq_6::sq_11: بعد هم قضاوت میکنن متهم میکنن نتیجه هم میگیرن ! بعد هیچ دختری هم نیست بیاد یک توجیحی دلیلی توضیحی ... :23:
من خسته شدم واقعا از قضاوتهای یک طرفه و سطحی نگری(بعضی ها):angry:
دیگه نمیییییتونممممم جواب چند نفر رو بگم اخه؟:47::دی

بله خودم میدونم میشه دیگه نیام و نخونم و اینجا نباشم لازم به گفتن نیست اقا خودم میدونم:sq_19:

الان مثلا اگه دو تا خانم بود راحت میتونستید اون منظوری رو که غیر مستقیم از مقایسه ی سن پسر ها با دخترها داشتید رو بگید ، یعنی همون دلیلی که میگفتید همه میدونند:sq_11:(دیدید هیچ کس نمیدونست دخترها به طور طبیعی به خاطر این که بلوغ جنسی رو زودتر میگذرونند نوبت بقیه ی بلوغ هاشون زودتر میرسه :31: )، ولی الان جوری برداشت شده که ... ! خب من که نمیتونم برم خانم ها رو دعوت کنم ، شما برو دعوت کن ، بگو بیان :sq_8:

M0RTEZA_R
02-11-2012, 18:14
شما هم کار درستی کردید که زود اقدام نکردید چونکه منم شخصا فکرمیکنم سن پایین چه دختر چه پسر خوب نیست...


کی گفته ؟!!!!! :sq_11:

به نظر شما یه جوان 20 ساله واسه ازدواج بچه است.اگر درست پرورش پیدا کنه اندازه 3 تا ادم 40 ساله هم میفهمه.:46:

متاسفانه از پتانسیل یادگیری بجه ها و جوونا هم اصلا استفاده نمیکنیم.:sq_3:

البته الان 3 تا ادم 40 ساله هم نمیتونن زن بگیرن به خاطر مسائل مالی!:27:

Mr_100_dolari
02-11-2012, 19:16
دوستان عزیز توجه کنید که نموداری که آقا حمید گذاشتند در مورد تعداد ازدواج خانوم ها و آقایون در سن های مختلف بحثی نداشته و اشاره به بالا رفتن سن ازدواج کرده و در نمودار زیر اشاره به درصد کاهش ازدواج کرده :


در جدول زیر آمار کلی ازدواج طی سال های 1386 تا 1391 و میزان کاهش یا افزایش آن را ببینید.



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


بنابراین با توجه به هر دوی این نمودارها (بالا رفتن سن ازدواج و درصد کاهش ازدواج ) نمیتوان به این نتیجه رسید که تمامی( تعداد دقیق) خانوم ها و آقایونی که قصد ازدواج داشته اند در چه سن و سالی ازدواج کرده اند (شاید فقط بتوان به یک برداشت کلی از هر دو نمودار برسیم)

hamid_diablo
02-11-2012, 19:29
البته میانگینی سنی تو شهرهای بزرگی مثل تهران خیلی بیشتر از این حرفاس

دیروز تو یکی از سایتهای روانشناسی میانگین سن ازدواج مردان تهرانی رو 28.9 و دخرتان تهرانی رو 26.3 اعلام کرده بود

Atghia
02-11-2012, 20:02
الان مثلا اگه دو تا خانم بود راحت میتونستید اون منظوری رو که غیر مستقیم از مقایسه ی سن پسر ها با دخترها داشتید رو بگید ، یعنی همون دلیلی که میگفتید همه میدونند:sq_11:(دیدید هیچ کس نمیدونست دخترها به طور طبیعی به خاطر این که بلوغ جنسی رو زودتر میگذرونند نوبت بقیه ی بلوغ هاشون زودتر میرسه :31: )، ولی الان جوری برداشت شده که ... ! خب من که نمیتونم برم خانم ها رو دعوت کنم ، شما برو دعوت کن ، بگو بیان :sq_8:
دوست عزیز
متاسفانه دراین انجمن من دوستان چندانی ندارم که بخوام ازشون دعوت کنم برای اینکار
دوستان خودم هم کلا اهل مشارکت در بحث و صحبتهای اینترنتی نیستند!

Agame.Arash
02-11-2012, 20:08
البته میانگینی سنی تو شهرهای بزرگی مثل تهران خیلی بیشتر از این حرفاس

دیروز تو یکی از سایتهای روانشناسی میانگین سن ازدواج مردان تهرانی رو 28.9 و دخرتان تهرانی رو 26.3 اعلام کرده بود

اگه یکی وقتی 30 سالشه ازدواج کنه ...
2 سال بعدش بچه دار بشه ...
وقتی بچش میره اول دبستان(6 سالگی) 38 سالشه ...
وقتی میره دانشگاه(اگه سال اول قبول شه!!!،18سالگی) 50 سالشه ...
وقتی بچش ازدواج کنه(30 سالگی،تازه اگه سن ازدواج بالا نرفته باشه !!!)62 سالشه ...

خب از این جا به بعد چون احتمال مرگ زیاد میشه احتمال دیدن نوه و اینا کم میشه !

شـیـفــو
02-11-2012, 20:13
بعضيا نميتونن با جنس مخالف خوب ارتباط برقرار كنند ، مثلا يا براي صحبت كردن با هم فوري جبهه ميگيرن و كل كل ميكنن درحالي كه اگه طرف پسر بود رك حرفش رو ميزد دومين حالت هم اهميت بيش از حد دادن به اون شخص هست .
اينارو ميبينم اعصابم خورد ميشه .

needer
02-11-2012, 21:13
بعضيا نميتونن با جنس مخالف خوب ارتباط برقرار كنند ، مثلا يا براي صحبت كردن با هم فوري جبهه ميگيرن و كل كل ميكنن درحالي كه اگه طرف پسر بود رك حرفش رو ميزد دومين حالت هم اهميت بيش از حد دادن به اون شخص هست .
اينارو ميبينم اعصابم خورد ميشه .

موافق هستم

Ice Pain
02-11-2012, 21:39
من ازدواج رو به‌‌ شرط اینکه آینده همسرت و فرزند آیند‌ت تضمین باشه درش اشکالی‌ نمیبینم
اما وقتی پول و کار و درآمد و خونه و ... نداری غلط می‌کنی که بخوای زن بگیری (اون هم در جامعه‌ای مثل ایران)
که متاسفانه توی ایران افراد زیادی هم با نداشتن این شرایط ازدواج می‌کنند
حالا خودشون به درک اون طفل معصوم چه گناهی کرده که تو نه پول داری که بتونی یک زندگی‌ خوب براش درست کنی نه عرضه تربیت کردن داری نه مهر و عاطفه سرش می‌شه هیچی‌ .... :41:

neda_traveler
02-11-2012, 22:01
سلام به دوستان
ببينيد الان يك از عوملي كه انشان ها ازدواج نميكنن بي تعهدي هست
برا خود من پيش اومده
طرف اومده خواستگاريم
تو چشمام نگاه ميكنه ميگه الان بيشتر مردها دوست دختر دارن و خيلي معمول شده
شما باشين چه حسي پيدا مي كنيد
حالا 1000 شرايط طرف خوب
حاضريد ازدواج كنيد؟
وقتي مي بينيد طرف زن داره اما 8 سال صيغه داره و هنوز از خانومش جدا نشده اون زن برده تو خونش
چه خاليميشين
واقعا ازدواج قشنگه براتون؟
......
در جواب مرتضي عزيز
ببين من ازدواج تو هر سني قبول ندارم
چون ميدونم مشكلات اقتصادي واقعا زياده شده
و ادم ها خسته ميشن عشق از بين ميره
و اين وسط بعد چند سال يك بچه ميمونه كه پدر مادري داره كه از هم جدا شدن
بچه ها نگين شعاره
همي اينهايي كه گفتم با چشمام ديدم لمس كردم

neda_traveler
02-11-2012, 22:03
اگه یکی وقتی 30 سالشه ازدواج کنه ...
2 سال بعدش بچه دار بشه ...
وقتی بچش میره اول دبستان(6 سالگی) 38 سالشه ...
وقتی میره دانشگاه(اگه سال اول قبول شه!!!،18سالگی) 50 سالشه ...
وقتی بچش ازدواج کنه(30 سالگی،تازه اگه سن ازدواج بالا نرفته باشه !!!)62 سالشه ...

خب از این جا به بعد چون احتمال مرگ زیاد میشه احتمال دیدن نوه و اینا کم میشه !

در جواب شما دوست عزيز
بذار من به عنوان يك مادر سنم بره بالا
اما مادر عاقلي باشم
با فكر بچه بيارم
وقتي بچه اوردم پاي همه مسيولتهاش باشم
نگذارم بچم تنهايي حس كنه
و براش دوست باشم
نه اينكه چون سنم بالا نره زود ازدواج كنم بعدم بچه بيارم بعدم هيشكدومو نخوام
چيزي كه الان زياد ديده ميشه
شما ها پاي صحبت زن ها ننشستيد
اماو واقعا از اينكه ازدواج كردن ناراضي هستن

Atghia
02-11-2012, 22:21
بعضيا نميتونن با جنس مخالف خوب ارتباط برقرار كنند ، مثلا يا براي صحبت كردن با هم فوري جبهه ميگيرن و كل كل ميكنن درحالي كه اگه طرف پسر بود رك حرفش رو ميزد دومين حالت هم اهميت بيش از حد دادن به اون شخص هست .
اينارو ميبينم اعصابم خورد ميشه .
باتوجه به پستهای صفحات گذشته و اینکه تنها دختری که پست داده! من بودم الان منظور شما از این پست من بودم؟
من عذرمیخوام اعصاب شما خورد شد امیدوارم دیگه نبینید همچین موردی رو تا اعصابتون خورد نشه!

در مورد صحبتتون (اگر مخاطبتون من بوده باشم )شکرخدا به یمن حضور 7ساله ام در دانشگاه و جامعه با جنس مخالف مشکلی در برقراری ارتباط های اینچنینی نداشتم و ندارم!
ضمنا خوبه که بدونید این خوده افراد هستند که با رفتار و گفتارشون میطلبه به نوع خاصی باهاشون صحبت بشه
.خیلی از افراد بودن در این تاپیک که نظراتی داشتن که من شخصا شاید باهاشون موافق نبودم(گاهی موافق بودم و گاهی هم نه) اما اینقدر درست حرف زده بودند(شما نظر مخالف خودتون رو هم میتونید درست بیان کنید اونوقت هست که طرف صحبت شما ،هم درست با شما صحبت خواهد کرد.)که واقعا شایسته تشکر هستند.((hamid_diablo،،،mr_100_dolari،،، ،legacy"s،،،،rozbeh85و....))از همشون تشکر میکنم چون به واقع نکات خیلی خوب و جالبی از حرفاشون به من انتقال پیدا کرد.
افرادی هم بودند که با نظرهای نسنجیده و خاصشون باعث شدند من هم جواب درستی! ننویسم و از این بابت متاسفم.
سعی میکنم که من هم به عنوان یکی از خوانندگان مونث این تاپیک دیگر نباشم! چرا که نه دنبال خورد کردن اعصاب دوستان هستم و نه مکدر کردن خاطر دیگران و نه شخص خودم!
امیدوارم تمامی دوستان حاضر در این تاپیک موفق باشند و به خواستشون در زمینه ازدواج برسند

hamid_diablo
02-11-2012, 22:30
با حرفهای neda_traveler جان موافقم

بحث سن ازدواج و از این قبیل مسائل شاید معیار درستی برای ازدواج نباشه.مثلا خانمی با سن 24 سال فکر کنه که سنش از میانگین سن ازدواج داره رد میشه و باید هر چه زودتر کاری کنه!!!

بلوغ عاطفی نکته ای هست که بین آدمها متفاوته.من به شخصه با 24 سال سن تازه متوجه شدم شناخت درستی از خودم ندارم.مثلا مرد که زود عصبی میشه باید روی این خصوصیت منفیش کار کنه.حالا این به سن ربطی نداره.

من خودم تا درباره تعهد و مسئولیت درک درستی نداشته باشم حتی اگه مشکل اقتصادی هم نداشته باشم قدم تو راه ازدواج نمیزارم.انسان باید تا حدید تکامل پیدا کنه و بعد دنبال زوج مناسب خودش باشه تا بتونه به سعادت برسه

دیدم ادمهایی رو که معیارهای معقولی برای انتخاب همسر آیندشون داشتند .اما با دیدن یه چشم و ابرو همه اونارو گذاشتن کنار.همچین انسانی به نظرم شایستگی ازدواج ور نداره.کسی که نمیتونه احساس و عقل رو درست مدیریت کنه آخرش با شکست مواجه میشه

neda_traveler
02-11-2012, 22:32
ببين خانومي چرا الان ناراحت شدي
اگر فكر ميكني اين حرف رو به شما بوده
پس وايستا و از خودت دفاع كن و ثابت كن اشتباه گفتن
اما چرا خودتو ناراحت ميكني و ميخواي بري؟

Agame.Arash
02-11-2012, 22:33
در جواب شما دوست عزيز
بذار من به عنوان يك مادر سنم بره بالا
اما مادر عاقلي باشم
با فكر بچه بيارم
وقتي بچه اوردم پاي همه مسيولتهاش باشم
نگذارم بچم تنهايي حس كنه
و براش دوست باشم
نه اينكه چون سنم بالا نره زود ازدواج كنم بعدم بچه بيارم بعدم هيشكدومو نخوام
چيزي كه الان زياد ديده ميشه
شما ها پاي صحبت زن ها ننشستيد
اماو واقعا از اينكه ازدواج كردن ناراضي هستن

ببین حاجی !:sq_6: من زیاد از این جور چیزا سر در نمیارم ...:sq_13:

ولی کلا این جور فکر کردن فقط شرایطی که آدم داره رو سخت تر می کنه !:sq_5:

من یه عمو دارم نه کار درس حسابی داره نه پول داره ! ولی خداییش هیچ وقت نشده خودش یا زن عمو مو ناراحت ببینم !:sq_24:

چرا ؟

چون بی خیاله !:sq_24: شاید خب بخندین ! ولی هر چی بیش تر به مشکلاتی که شاید واسط پیش بیاد فک کنی بیش تر می شن !:sq_19:
(چه قد ما این جمله رو تو تاپیک تجربه نوشتیما !)


راستی یه ذره از این شکلکا و رنگا تو این تاپیک بیشتر استفاده کنید کلا هر کی رد میشه فک می کنه همه تو این تاپیک ترشیده شدن و دپرسن ! :sq_3:

قربون همه بر و بچ p30 :sq_9:

neda_traveler
02-11-2012, 22:40
ممنون از حميد عزيز
ببينيد دوستان ما همه متاسفانه به ازدواج اينطور برامون جا افتاده كه
يك زماني ميشه كه همه ميگن بايد ازدواج كني ما هم بايد ازدواج كنيم
اما واقعا فكر كرديم تو ازدواج چيا لازمه؟
مثلا من فكركردم خوب الان كه سر كار ميرم بعد اومدم خونه بايد كارها خونه بكنم
ايا از همسرم توثع كار دارم؟كار نكرد من تحمل ميكنم
مخصوصا اگر اخر ماه گفت حقوقتو بده كه لازم دارم؟
خوب من كه الان خونه پدرم راختم
حقوقم تو جيبمه
ماشينمم دارم
و هر خرجي هم بحوام ميكنم
ايا ميتونم با اين مشكلات كنار بيارم
ايا دوت داشتن من به همسرم اينقدر زياد هست بتونم تحمل كنم
يا يك ازدواج معمولي

scali
02-11-2012, 22:41
در جواب شما دوست عزيز
بذار من به عنوان يك مادر سنم بره بالا
اما مادر عاقلي باشم
با فكر بچه بيارم
وقتي بچه اوردم پاي همه مسيولتهاش باشم
نگذارم بچم تنهايي حس كنه
و براش دوست باشم
نه اينكه چون سنم بالا نره زود ازدواج كنم بعدم بچه بيارم بعدم هيشكدومو نخوام
چيزي كه الان زياد ديده ميشه
شما ها پاي صحبت زن ها ننشستيد
اماو واقعا از اينكه ازدواج كردن ناراضي هستن


به نظرتون با اختلاف سنی 30 سال به بالا میشه با بچه دوست بود و درکش کرد و به خواسته ها و نیازهاش پاسخ معقولانه ای داد ؟؟؟؟

من با پدرم 22 سال و مادرم 18 سال اختلاف سنی داریم ولی در 50 درصد موارد حرف همدیگرو نمیفهمیم و درک نمیکنیم

حالا اگه این اختلاف برسه به بالای 30 سال به نظرتون چه اتفاقی میفته ؟؟؟؟

اگه بعضی از زنها از ازدواجشون ناراضی هستند خوب بعضی از مردها هم ناراضی هستند

این که دلیل نمیشه .

neda_traveler
02-11-2012, 22:43
ببین حاجی !:sq_6: من زیاد از این جور چیزا سر در نمیارم ...:sq_13:
..
من حاجي نيستم
من دخترم بابا :31:

..............
از دل زن عموتم خبر داري
شايد اون از اين بي خيالي عموت خسته شده باشه
از كجا ميدوني

neda_traveler
02-11-2012, 22:44
به نظرتون با اختلاف سنی 30 سال به بالا میشه با بچه دوست بود و درکش کرد و به خواسته ها و نیازهاش پاسخ معقولانه ای داد ؟؟؟؟
اره چرا نشه
فقط كافيه بدوني شرايط بچت با تو يكي نيست
اون در زمونه خودش هست و بايد دركش كني
مشكل ما اينه همرو با زمونه خودمون مي سنجيم
و اين طوري نمي تونيم دوست باشيم

Agame.Arash
02-11-2012, 22:46
به نظرتون با اختلاف سنی 30 سال به بالا میشه با بچه دوست بود و درکش کرد و به خواسته ها و نیازهاش پاسخ معقولانه ای داد ؟؟؟؟

من با پدرم 22 سال و مادرم 18 سال اختلاف سنی داریم ولی در 50 درصد موارد حرف همدیگرو نمیفهمیم و درک نمیکنیم

حالا اگه این اختلاف برسه به بالای 30 سال به نظرتون چه اتفاقی میفته ؟؟؟؟

اگه بعضی از زنها از ازدواجشون ناراضی هستند خوب بعضی از مردها هم ناراضی هستند

این که دلیل نمیشه .

تو چند صفحه پیش یکی از دوستان اصرار داشتن آقا دوماد باید بزرگ تر باشه ؟:sq_10: زیرشم نوشته بود دلیلشو خودتون می دونید !:sq_6:

دلیلش چیه ؟:23:

neda_traveler
02-11-2012, 22:47
من اگر قرار بچمو نفهمم دركش نكنم حق ندارم بچه بيارم
به نظرمن واقعا بايد كلاسهايي باشه هم برا ازدواج هم بچه دار شدن
و طوري باشه به همه اجازه ازدواج و بچه دار شدن ندن
وقتي يكي حسي به مردي نداره چرا ازدواج ميكني؟ ( كه اون مرد و بچه هاشو بدبخت كنه)
اگر دل هر كدوم ما جاي ديگست بالاترين خيانت مي كنيم كه تا وقتي موضوع برامون حل نشده بريم ازدواج كنيم

hamid_diablo
02-11-2012, 22:50
من با پدرم 22 سال و مادرم 18 سال اختلاف سنی داریم ولی در 50 درصد موارد حرف همدیگرو نمیفهمیم و درک نمیکنیم

حالا اگه این اختلاف برسه به بالای 30 سال به نظرتون چه اتفاقی میفته ؟؟؟؟

ببین دوست عزیز فاصله سنی درسته که نباید زیاد باشه اما امروز مادران و پدران مجبورن خودشون رو به روز نگه دارن


فکر کردی فاصله سنی با فرزندان 30 سال نباشه 25 سال باشه مشکلات حل میشه

در ضمن سن آدمها روحیاتوشن رو مشخص نمیکنه.پدر من 65 سالشه .سر کار میره.پارک میره.داداش کوچیکوم سینما میبره...یه آدم روشن فکر و از اطلاعات عمومی بالای برخورداره.از اینترنت در حد نیازش استفاده میکنه و......

پس نتیجه میگیریم فاصله سنی آنچنان تاثیر چندانی روی روحیات پدر و مادر نداره...مدیریت رابطه بین والدین و فرزندان خیلی مهمتره

نکته دیگه اینکه نمیدونم چرا مد شده میگن مرد اگه 30 سال رو رد کنه دیگه حال احساسات بازی و بچه داری و ..نداره

خیلی برام عجیبه این حرف......نمیدونم منطق این حرف کجاست.........

scali
02-11-2012, 22:50
اره چرا نشه
فقط كافيه بدوني شرايط بچت با تو يكي نيست
اون در زمونه خودش هست و بايد دركش كني
مشكل ما اينه همرو با زمونه خودمون مي سنجيم
و اين طوري نمي تونيم دوست باشيم

الان از همین بچه های پی سی آمار بگیریم ببینیم چند درصدشون با پدر و مادرهاشون مشکل دارن و

اینکه اونها درکشون نمیکنن به نظرتون چند درصد میشه ؟؟؟؟

به نظر کن بالای 80 درصد

هیچ چیزی نشد نداره ولی احتمالش و تونستنش خیلی پایینه .

به نظر من 90 درصد نمیتونن .

اگه شما این توانایی رو در خودت میبینی من نمیبینم .

neda_traveler
02-11-2012, 22:50
دليلش اينه زن مي خواد
1- به مردش تكيه كنه
2- بلوغ فكري زن مرد متفاوت و بعد ايجاد مشكل يميكنه
3- زن چون بچه دار ميشه پس زود شكسته ميشه
و...
البته بگم اين در مورد همه صدق نميكنه
شايد مواردي باشن كه با وجود بزرگتر بودن خانم مشكلي نداشته باشن
اما اگر واقعا عاشق نيستين و سني ازدواج مي كنيد بهتر كمي اين موارد در نظر بگيريد

Agame.Arash
02-11-2012, 22:51
ببین حاجی !:sq_6: من زیاد از این جور چیزا سر در نمیارم ...:sq_13:
..
من حاجي نيستم
من دخترم بابا :31:

..............
از دل زن عموتم خبر داري
شايد اون از اين بي خيالي عموت خسته شده باشه
از كجا ميدوني

چشم حاجیه خانوم !:sq_13:

جالبیش اینه که زن عموم رو هم بندازی هوا فردا میاد میاد پایین !:sq_24:

کلا بی خیالی تو خونواده ما ارثیه !:sq_16:

ولی گذشته از اینا همون طور که بنده در تمامی تاپیک ها عرض می کنم :sq_19:هر قدر دو طرف کم تر سخت بگیرن زندگیشونم شادتر و با دوام تر می شه حاجیه خانوم !:sq_22:

neda_traveler
02-11-2012, 22:53
ببين پدر مادرهاي قبل با الان مقايسه نكن
از نظر اونها اصلا نيازي نبود بچه كلاس موسقس زبان و ... بره
همون طور كه اونها با پدر بزرگ مادر بزرگ ها ما متفاوتن
اون زمان زن معنا نداشت بره دانشگاه
اما الان اينطور نيست

پس ببين ديد ادم ها داره وسعت پيدا ميكنه
و بدون درك كردن ادم ها نياز به سن نداره

neda_traveler
02-11-2012, 22:54
ولی گذشته از اینا همون طور که بنده در تمامی تاپیک ها عرض می کنم :sq_19:هر قدر دو طرف کم تر سخت بگیرن زندگیشونم شادتر و با دوام تر می شه حاجیه خانوم !
بله درسته حاج اقا
اما همه كه بيخيال نيستن
اين هم نعمتي كه خدا به همه بنده هاش نداده

scali
02-11-2012, 22:56
ببین دوست عزیز فاصله سنی درسته که نباید زیاد باشه اما امروز مادران و پدران مجبورن خودشون رو به روز نگه دارن


فکر کردی فاصله سنی با فرزندان 30 سال نباشه 25 سال باشه مشکلات حل میشه

در ضمن سن آدمها روحیاتوشن رو مشخص نمیکنه.پدر من 65 سالشه .سر کار میره.پارک میره.داداش کوچیکوم سینما میبره...یه آدم روشن فکر و از اطلاعات عمومی بالای برخورداره.از اینترنت در حد نیازش استفاده میکنه و......

پس نتیجه میگیریم فاصله سنی آنچنان تاثیر چندانی روی روحیات پدر و مادر نداره...مدیریت رابطه بین والدین و فرزندان خیلی مهمتره

نکته دیگه اینکه نمیدونم چرا مد شده میگن مرد اگه 30 سال رو رد کنه دیگه حال احساسات بازی و بچه داری و ..نداره

خیلی برام عجیبه این حرف......نمیدونم منطق این حرف کجاست.........

من نگفتم 100 درصد پدر مادرا اینجورین .

بله درسته امثال پدر شما هم هستن که شما رو درک میکنن ولی من بین دوستان و آشنایان خودم

وجود پدرهایی مثل پدر شما رو کمتر از 10 درصد میبینم .

ربطی به مد شدن نداره من چیزی که میبینم رو میگم .

جامعه آماری من دوستان و آشنایان و همکاران و هم دانشگاهی ها و هم محلی ها هستند

شاید افراد جامعه آماری من مثل جامعه آماری شما انسانهای فرهیخته و با درکی نیستن !!!!!!!

hamid_diablo
02-11-2012, 23:02
من نگفتم 100 درصد پدر مادرا اینجورین .

بله درسته امثال پدر شما هم هستن که شما رو درک میکنن ولی من بین دوستان و آشنایان خودم

وجود پدرهایی مثل پدر شما رو کمتر از 10 درصد میبینم .

ربطی به مد شدن نداره من چیزی که میبینم رو میگم .

جامعه آماری من دوستان و آشنایان و همکاران و هم دانشگاهی ها و هم محلی ها هستند

شاید افراد جامعه آماری من مثل جامعه آماری شما انسانهای فرهیخته و با درکی نیستن !!!!!!!

اول از همه بگم تمسخر کار خوبی نیست.....من نظرمو به عنوان یه انسان گفتم...خودمو تو هیچ رده و رتبه ای طبقه بندی نکردم

بگذریم......
اشکال از فرهنگ ماست........متاسفانه فرهنگ ما پخته نیست و با هر تلنگری به هم میریزه..ما نباید برای خودمون قانون بزاریم که اگه سن از این گذشت دیگه واویلاااااااااااا

اینطور نیست.....این تفکر همون تفکری هست که یه مرد 50 ساله لای کتاب رو باز نمیکنه و میگه دیگه از ما گذشت............

neda_traveler
02-11-2012, 23:04
ببين مهم اينه هر كدوم از ما زماني كه خواستيم بچه بياريم با فكر بچه بياريم
واگرنه يك مادر 18 ساله كه نياز بچشو نميدونه و چشم باز كرده عروس شده نميتونه مادر خوبي برا بچش باشه
و خيلي از تنهايي ها و نياز بچشو درك نميكنه
اين حرف منو قبول داري؟

scali
02-11-2012, 23:07
اول از همه بگم تمسخر کار خوبی نیست.....من نظرمو به عنوان یه انسان گفتم...خودمو تو هیچ رده و رتبه ای طبقه بندی نکردم

بگذریم......
اشکال از فرهنگ ماست........متاسفانه فرهنگ ما پخته نیست و با هر تلنگری به هم میریزه..ما نباید برای خودمون قانون بزاریم که اگه سن از این گذشت دیگه واویلاااااااااااا

اینطور نیست.....این تفکر همون تفکری هست که یه مرد 50 ساله لای کتاب رو باز نمیکنه و میگه دیگه از ما گذشت............


من مسخره نکردم . جدی گفتم .

scali
02-11-2012, 23:10
ببين مهم اينه هر كدوم از ما زماني كه خواستيم بچه بياريم با فكر بچه بياريم
واگرنه يك مادر 18 ساله كه نياز بچشو نميدونه و چشم باز كرده عروس شده نميتونه مادر خوبي برا بچش باشه
و خيلي از تنهايي ها و نياز بچشو درك نميكنه
اين حرف منو قبول داري؟

این حرف رو قبول دارم که بچه اوردن باید با فکر باشه .

ولی بازم میگم بچه آوردن و حوصله بچه داشتن یه سنی داره . حالا این سن میتونه واسه افراد مختلف متفاوت باشه .

neda_traveler
02-11-2012, 23:10
الان دوستن چرا تو اين نظر خواهي بالا صفحه
گزينه بي تعهدي ذكر نشده؟
الان مهمترين مشكل خودم من ترس از بي تعهدي هست
و اين برام از مهمترين هاست

neda_traveler
02-11-2012, 23:13
ولی بازم میگم بچه آوردن و حوصله بچه داشتن یه سنی داره . حالا این سن میتونه واسه افراد مختلف متفاوت باشه .
بله با حرفتون كاملا موافقممم
بچه ح.صله ميخواد
پس بايد پدر مادر قبلش كلي باهم فكر كنن وظايف تقسيم كنن بد بچه دار شن
اگر واقعا زني ميدونه شوهرش بچه دوست نداره و كمكشم نميكنه واقعا بايد خيلي فكر كنه بچه بياره
چون تمام مسيوليت ها با خودشه و نبايد بعد شكايت كنه
چون اون بچه معصوم هيچ گناهي نداره
اونها خواستن كه باشه
واگرنه شايد خيلي هامون باشيم كه از بودنمون راضي نيستيم

Agame.Arash
02-11-2012, 23:16
ببين مهم اينه هر كدوم از ما زماني كه خواستيم بچه بياريم با فكر بچه بياريم
واگرنه يك مادر 18 ساله كه نياز بچشو نميدونه و چشم باز كرده عروس شده نميتونه مادر خوبي برا بچش باشه
و خيلي از تنهايي ها و نياز بچشو درك نميكنه
اين حرف منو قبول داري؟


البته همه هم این جوری نیستن !:sq_19:
مادر خود من دبیرستان که بوده ازدواج کرده ...
دو سال بعدشم که بنده از غیب ظاهر شدم !!!:sq_12:
با وجود من هم دانشگاه قبول شد هم در حق من و برادر گرامی کم نزاشته...:sq_23:
آخی ....:sq_24:

یادمه یکی از استاداش می دونس گذاش منو یه بار وقتی 6 5 سالم بود بیاره دانشگاه سر کلاس ... چه حالی داد... ما نشستیم درس وسط دخترا جاتون خالی !:sq_25:

neda_traveler
02-11-2012, 23:18
بله همه چيز امكان نداره
و مشخصه مادر شما هم زن سخت كوشي هستن
و بايد قدرشو بدوني
اما حرف من اينه سن عياري برا سنجش نيست

chaneh1
02-11-2012, 23:19
این حرف رو قبول دارم که بچه اوردن باید با فکر باشه .

ولی بازم میگم بچه آوردن و حوصله بچه داشتن یه سنی داره . حالا این سن میتونه واسه افراد مختلف متفاوت باشه .

منم این حرف دوستمونو قبول دارم هر کدوم از ما تا یه سنی حوصله بچه رو داریم که اگه از اون سن زیاد بگذره شاید به دردسر بیفتیم و هستن کسایی که با سن کم مادرای خوبی هستن.
ازدواج زودش اشتباه بزرگ و دیرش اشتباهی بزرگتر(مثل فرانسوی)

neda_traveler
02-11-2012, 23:23
فكر نميكني به جز سن ملاك هاي ديگم مهمه
مثلا من ازدواج كردم اما اصلا شرايط اقتصادي مناسبي نداريم
بنظرت الان خيلي حوصله دارم؟

needer
02-11-2012, 23:59
البته صحبت دوستان کاملا صحیح و از لحاظ روانشناختی هم گفته میشه وقتی سن پدر مادر کمتره بیشتر حوصله همبازی شدن و دوست شدن با بچه رو دارن. در واقع شاید این مزیت بچه دار شدن در سن کمتر باشه البته برای بچه نه برای پدر مادر.
یک مورد دیگه هم که باید توجه بشه سن حامگی برای زن سن خاصی هست و از اون سن بگذره حاملگی خطرناکه و ریسک داره. شاید این هم دلیلی برای زودتر ازدواج کردن زن باشه.

M . Sayid
03-11-2012, 10:53
البته صحبت دوستان کاملا صحیح و از لحاظ روانشناختی هم گفته میشه وقتی سن پدر مادر کمتره بیشتر حوصله همبازی شدن و دوست شدن با بچه رو دارن. در واقع شاید این مزیت بچه دار شدن در سن کمتر باشه البته برای بچه نه برای پدر مادر.
یک مورد دیگه هم که باید توجه بشه سن حامگی برای زن سن خاصی هست و از اون سن بگذره حاملگی خطرناکه و ریسک داره. شاید این هم دلیلی برای زودتر ازدواج کردن زن باشه.

دقیقا همینه از یه سنی به بعد هم برای مادر و هم برای رشد طبیعی و روانی کودک خطرناکه ! بهترین سن فک کنم 23 - 25( یا همین حوالی ) باشه که میزان خطر برای جنین و مادر حداقله !!


الان دوستن چرا تو اين نظر خواهي بالا صفحه
گزينه بي تعهدي ذكر نشده؟
الان مهمترين مشكل خودم من ترس از بي تعهدي هست
و اين برام از مهمترين هاست

میشه همون عدم اعتماد !


الان از همین بچه های پی سی آمار بگیریم ببینیم چند درصدشون با پدر و مادرهاشون مشکل دارن و

اینکه اونها درکشون نمیکنن به نظرتون چند درصد میشه ؟؟؟؟

به نظر کن بالای 80 درصد

هیچ چیزی نشد نداره ولی احتمالش و تونستنش خیلی پایینه .

به نظر من 90 درصد نمیتونن .

اگه شما این توانایی رو در خودت میبینی من نمیبینم .

شاید ما هم نمی تونیم حرف پدر و مادرمونو درک کنیم !! مساله بر می گرده به ارزش هایی که هر نسل باهاش اجتماعی و بازاجتماعی شده و به اون ارزش اهمیت میده !! این نیست که نتونن درک کنن !! اگه اینجوری باشه که شما میگی فرزندان شما هم شما رو به اینکه نمی تونید اونا رو درک کنید متهم خواهند کرد !!

پ . ن : یکی این پستارو بهم بچسبونه !

neda_traveler
03-11-2012, 11:46
ببينيد دوستان الان اينقدر علم پيشرفت كرده كه اگر زني بعد 35 حامله بشه برا بچه خطري نباشه
...............
بيشتر اشتباهات ما بخاطر همين افكاره
تا دختره كمي از نظر جسمي بزرگ ميشه ميگم ديگه بايد شوهرش داد
در صورتي كه واقعا رشد عقلي پيدا نكرده و نميدونه ازدواج و زندگي مشترك مسيوليت زيادي داره
بعد بزرگ ترها به انتخاب خودشون با معيار خودشون اونو عروس ميكنن
اما10 سال بعد هم به مشكلاتي كه اونها بر ميخورن هستن
هستن كه واقعا جواب بدن؟
پس به جاي اينكه فكرك نيم سن بارداري يك زن چه موقع باشه بهتره
فكر كنيم بلوغ فكري يك خانم كي هست و ايا داره با معيارها و افكار خودش ازدواج ميكنه يا طبق نظر ديگران

M . Sayid
03-11-2012, 12:03
ببينيد دوستان الان اينقدر علم پيشرفت كرده كه اگر زني بعد 35 حامله بشه برا بچه خطري نباشه
...............
بيشتر اشتباهات ما بخاطر همين افكاره
تا دختره كمي از نظر جسمي بزرگ ميشه ميگم ديگه بايد شوهرش داد
در صورتي كه واقعا رشد عقلي پيدا نكرده و نميدونه ازدواج و زندگي مشترك مسيوليت زيادي داره
بعد بزرگ ترها به انتخاب خودشون با معيار خودشون اونو عروس ميكنن
اما10 سال بعد هم به مشكلاتي كه اونها بر ميخورن هستن
هستن كه واقعا جواب بدن؟
پس به جاي اينكه فكرك نيم سن بارداري يك زن چه موقع باشه بهتره
فكر كنيم بلوغ فكري يك خانم كي هست و ايا داره با معيارها و افكار خودش ازدواج ميكنه يا طبق نظر ديگران

در اکثر موارد کودکانی که به علت سندرم داون عقب مانده به دنیا میان ، مادرانی با سن زیر 20 یا بالای 35 داشتن زمانی که مادر نمی تونه به اندازه کافی استروژن تولید کنه !! با چه زبونی بگم بارداری تو اون سن خطرناکه !!!

neda_traveler
03-11-2012, 12:24
والله زمان مادر بزرگ هاي ما بچه ها همه زير 20 سالگي مياوردنن
و پدر مادرهاي ما هم همه سالم هستن

M . Sayid
03-11-2012, 13:13
والله زمان مادر بزرگ هاي ما بچه ها همه زير 20 سالگي مياوردنن
و پدر مادرهاي ما هم همه سالم هستن

نگفتم هر کی زیر 20 سال بچه بیاره در اکثر موارد عقب مونده میشه گفتم کودکانی که به دلیل سندرم داون عقب مونده بدنیا میان در اکثر موارد مادرانشون تو اون سن بودن !

Mr_100_dolari
03-11-2012, 13:47
الان از همین بچه های پی سی آمار بگیریم ببینیم چند درصدشون با پدر و مادرهاشون مشکل دارن و

اینکه اونها درکشون نمیکنن به نظرتون چند درصد میشه ؟؟؟؟

به نظر کن بالای 80 درصد

هیچ چیزی نشد نداره ولی احتمالش و تونستنش خیلی پایینه .

به نظر من 90 درصد نمیتونن .

اگه شما این توانایی رو در خودت میبینی من نمیبینم

در مورد این حرفتون نمیگم 100% اما تا حد زیادی قابل قبول هست بین ما و نسل گذشته تفاوت سلیقه و درک نکردن وجود داره اما این دلیلی نمیشه که همین نگرش برای نسل ما و نسل های بعدی هم باشه یکی از دلایلشم دوستمون گفتند که نسل ما نسبت به قبل نگرش وسیع تری پیدا کرده و فکر نمیکنم دیگه اون پدر سالاری یا مرد سالاری که توی نسل گذشته وجود داشته درحال حاظر یا حداقل در بیست سال آینده وجود داشته باشه و به نظرمن سل امروز خیلی بهتر میتونند خودشون رو به روز نگه دارند تا در آینده حداقل اختلاف نظر رو با بچه هاشون داشته باشند نسبت به نسل پدر و مادر های ما

درمورد خودم الان وقتی بچه های فامیلمون میان خونمون من آنچنان ذوق و شوقی دارم که اونا هم فکر میکنند با یک بچه هم سن و سال خودشون دارند بازی میکنند واقعا نمیدونم این اشتیاق رو درسال های آینده هم داشته باشم یا نه اما چیزی که اینجا بازم مثل همیشه حرف اول رو میزنه همون مسائل اقتصادی هستش شما وقتی تو سنین بالاتر بچه دار بشی و اگر حوصله بچه داری رو هم نداشته باشی میتونی اگر از لحاظ مالی قوی باشی برای فرزند پرستار بگیری درسته شاید بگی درست تربیت نمیشه و ... اما الان خیلی از کسایی که نه به خاطر حوصله نداشتن بلکه به خاطر مشغله کاری حتی تو سنی های خیلی پایین تر هم فرزندشون رو در مهد میزارند و یا پرستار میگرند پس درحال حاظر با توجه به پیشرفت و بهتر شدن شرایط ترس از بی حوصلگی و نگهداری فرزند حداقل تا سن مدرسه رفتن با توجه به امکانات خیلی کمتر شده (البته اینا همه بر میگرده به داشتن شرایط مالی خوب ) که شاید به مراتب هم از فرزندی که توی خود خانواده تا سن 7 سالگی بخواد تربیت بشه براش بهترم باشه (نه در مورد همه خانواده ها)



بيشتر اشتباهات ما بخاطر همين افكاره
تا دختره كمي از نظر جسمي بزرگ ميشه ميگم ديگه بايد شوهرش داد
در صورتي كه واقعا رشد عقلي پيدا نكرده و نميدونه ازدواج و زندگي مشترك مسيوليت زيادي داره
بعد بزرگ ترها به انتخاب خودشون با معيار خودشون اونو عروس ميكنن
اما10 سال بعد هم به مشكلاتي كه اونها بر ميخورن هستن
هستن كه واقعا جواب بدن؟
پس به جاي اينكه فكرك نيم سن بارداري يك زن چه موقع باشه بهتره
فكر كنيم بلوغ فكري يك خانم كي هست و ايا داره با معيارها و افكار خودش ازدواج ميكنه يا طبق نظر ديگران

این حرفتون تایید میشه نمونش خانوادههایی هستند که دختر و پسرشون رو به خاطر اینکه مثلا از بچگی اسمشون رو هم بوده بهم دادند (در سنین پایین) و بعد اون خانوم و آقا نه توانایی مسئولیت پذیری روداشتند و نه علاقه ای به هم و در انتها با اومدن بچه باعث شده با تمام اختلافاتی که هست و خانواده هر دو طرفم مطلع هستند طلاق نگیرند و زیر یک سقف به زندگی اجباری تن بدهند و بیرون از خانواده با فرد مورد نظرشون رابطه برقرار کنند .

CCcom
03-11-2012, 18:28
بابا به نظر من بحث کردن نداره . سن ازدواج , شرایط ازدواج , سن بارداری و ... همه بستگی به شرایط عقیدتی و مالی و فرهنگی و ... طرفین داره

یکی دوست داره زود بچه دار بشه یکی دوست داره حالا حالا ها صبر کنه همه بستگی به خود طرفین داره مهم اینه که خود زن و مردی که میخوان با هم ازدواج کنن تو این موارد هم عقیده باشن حالا هر چی باشه..

شـیـفــو
03-11-2012, 20:15
اوه اوه ، بحث از كجا به كجا كشيده شد . از ازدواج به سنوگرافي و سزارين و اين چيزا .

باتوجه به پستهای صفحات گذشته و اینکه تنها دختری که پست داده! من بودم الان منظور شما از این پست من بودم؟
من عذرمیخوام اعصاب شما خورد شد امیدوارم دیگه نبینید همچین موردی رو تا اعصابتون خورد نشه!
در مورد صحبتتون (اگر مخاطبتون من بوده باشم )شکرخدا به یمن حضور 7ساله ام در دانشگاه و جامعه با جنس مخالف مشکلی در برقراری ارتباط های اینچنینی نداشتم و ندارم!
ضمنا خوبه که بدونید این خوده افراد هستند که با رفتار و گفتارشون میطلبه به نوع خاصی باهاشون صحبت بشه
.خیلی از افراد بودن در این تاپیک که نظراتی داشتن که من شخصا شاید باهاشون موافق نبودم(گاهی موافق بودم و گاهی هم نه) اما اینقدر درست حرف زده بودند(شما نظر مخالف خودتون رو هم میتونید درست بیان کنید اونوقت هست که طرف صحبت شما ،هم درست با شما صحبت خواهد کرد.)که واقعا شایسته تشکر هستند.((hamid_diablo،،،mr_100_dolari،،، ،legacy"s،،،،rozbeh85و....))از همشون تشکر میکنم چون به واقع نکات خیلی خوب و جالبی از حرفاشون به من انتقال پیدا کرد.
افرادی هم بودند که با نظرهای نسنجیده و خاصشون باعث شدند من هم جواب درستی! ننویسم و از این بابت متاسفم.
سعی میکنم که من هم به عنوان یکی از خوانندگان مونث این تاپیک دیگر نباشم! چرا که نه دنبال خورد کردن اعصاب دوستان هستم و نه مکدر کردن خاطر دیگران و نه شخص خودم!
امیدوارم تمامی دوستان حاضر در این تاپیک موفق باشند و به خواستشون در زمینه ازدواج برسند
ببين خواهرم من منظورم اصلا شما نبودين ، من اكثر روبه رو شدن ها مخصوصا تو جمع منظورم بود .
1. سركلاس هاي آمارگيري
2. كلاس هاي آموزش تعميرات لپ تاپ و برنامه نويسي
3. كلاس هاي كنكور پيام نور
4. سركلاس هاي خودمون
و يكي از دلايلش هم اينه كه ما از بچگي فقط با همجنس خودمون توي يه محيط بوديم و ارتباط برقرار كرديم . از دوره كودكي تا جووني ، حالا وقتي توي محيطي كه هم زن هست و هم مرد مثل دانشگاه محل كار اتوبوس و مترو و ...... نميدونيم چطور ارتباط درست برقرار كنيم ( فك و فاميل و خانواده فرق داره اونا بحثشون جداست )
وقتي ميبينيم همه جا رابطه ها فقط از پشت سنگر برقرار شده ، همجنس ها باهم مقابل جنس مخالف ، اين بنطر عادي ميشه و روال عادي بنطر مياد ، حالا اگه يه خانوم مثلا با من خوش رفتاري كنه و دوبار پشت منو بگيره و بهم كمك كنه ، من نبايد بهش شك كنم ؟ نبايد بگم اين منطور خاصي داره ؟ وگرنه چه دليلي داره كه اينطور رفتار كنه ؟
مثلا من خودم خيلي راحت ترم از يه فروشنده مرد خريد كنم تا زن !! چون ميتونم راحت تر باهاش ارتباط برقرار كنم ، راحت تر باهاش حرف بزنم ، ميدونم چطور رفتار كنم كه بيشتر مثل دوست باشيم تا فقط مثل مشتري ( جهت تخفيف گرفتن و بدست آوردن اطلاعات ) ميدونم چطور باهاش شوخي كنم كه ناراحت نشه و .......
اما اگه زن باشه ، مثلا ميگم : قيمت اين گوشي چنده ؟ ميگه 220 تومن ، ميگم رامش چنده ؟ ميگه دوگيگ . اونوقت با يه لبخند خدافطي ميكنم و دنبال يه فروشنده مرد ميگردم كه به جز قيمت اطلاعات ديگه اي هم داشته باشه چون هنوز فرق رم و رام رو نميدونه ، اين باعث ميشه براي من كه اولين بار از يه فروشنده زن سئوال پرسيدم تصور اشتباهي از اكثر اونا داشته باشم . اما اگه يه مرد همچين خطايي بكنه ميگم فقط اين شخص نميدونه چون هزاران بار از فروشنده هاي مرد مختلف سئوال پرسيدم .

Mr_100_dolari
03-11-2012, 20:22
بابا به نظر من بحث کردن نداره . سن ازدواج , شرایط ازدواج , سن بارداری و ... همه بستگی به شرایط عقیدتی و مالی و فرهنگی و ... طرفین داره

یکی دوست داره زود بچه دار بشه یکی دوست داره حالا حالا ها صبر کنه همه بستگی به خود طرفین داره مهم اینه که خود زن و مردی که میخوان با هم ازدواج کنن تو این موارد هم عقیده باشن حالا هر چی باشه..




نظرات شما هم کاملا محترم اما

دوست عزیز اگر بحث کردن نداشت که تاپیک 46 صفحه جلو نمیرفت و این نشون دهنده اهمیت موضوع حداقل برای بچه های شرکت کننده در این تاپیک هستش و اینکه همه چیز بستگی به شرایط مالی و عقیدتی و ... طرف داره و در نهایت این خود افرد هستند که تصمیم برای ادواج و بچه دار شدن یا نشدن و ... میگیرند درسته اما ما اینجا میخواهیم غیر از چیز های کلی مثل شرایط بد اقتصادی و ... ببینیم دلایل شخصی افراد مثل همون عقیده - تجربه - فرهنگ و ... (که بچه های داخل تاپیک که میشن عضو کوچکی از جامعه واقعی) برای ازدواج کردن یا نکردن چی میتونه باشه تا بلکه بتونیم از همین دلایل و عقاید و تجربیات و ... شخصی دوستان برای انتخاب بهتر در آینده استفاده کنیم .

neda_traveler
03-11-2012, 21:20
سلام به همه دوستان
و ممنون از نظراتشون
خيلي خوبه ادم با نظرات مختلف اشنا بشه
اما ببينيد دوستان من ميگم مثلا دختر پسري كه در سن پايين ازدواج ميكنن و هنوز متوجه سختي زندگي نشدن و بعد هم بخاطر حرف ديگران و پدر مادرها زود بچه ميارن (حالا با توجه به اينكه خودشونم خواستن)
كار صحيحي نيست
ببينيد اول پدر مادر بايد واقعا به رشد عقلي برسن بعد بچه بيارن
و از نظر من واقعا بايد در كشور ما كلاسهايي باشه كه اموزش بدن جونها رو
و حتي اگر ديدن اونها هنوز توانايي پدر مادر شدن ندارن اجازه بچه دار شدن بهشون ندن
مخصوصا به قشرهاي پايين جامعه
طرف معتاده صيغه يك نفر ديگه ميشه بچه مياره اونم ميندازه تو كار خريد فروش مواد
من زماني كه بچه هاي يك پررشگاه برا تفريح برده بوديم بيرون
و از مسيولشون در مورد پدر مادرهاي اونا پرسيدم ديدم اغلب اينطور بودن
خوب الان ضرر كي ميكنه؟
1-اون بچه
2- جامعه
پس بايد واقعا رشد فكري ادم ها رو در هر سطح كه هستن بالا برد
حالا به نظر شما چه راههايي برا اين كار وجود داره؟

needer
03-11-2012, 21:41
من خانم دکتری رو میشناسم که واسه دختر 19 سالش خواستگار اومده و حاظره دخترش رو عروس کنه.
توجیهش هم اینه که دختر من چه از نظر فیزیکی و چه از نظر روانی از هم سنو سالهاش خیلی متفاوته. اون با هم سن و سالش زیاد رابطه دوستی نداره و مادرش میگه من خودم شوهر داری و زندگی داری رو یادش دادم.
ازش پرسیدم بالاخره یک دختر 19 ساله چطور میشه به اندازه یک 26 ساله بفهمه حلا هر چقدرم خوب تربیت شده باشه. و ایشون میگفت مادر در ابن مورد خیلی شرطه من دخترمو طوری بار آووردم که همه چیزو در مورد زندگی و شوهر داری یادش دادم.

به هر حال خود من توجیح نشدم اما اون نظرش این بود.

neda_traveler
03-11-2012, 22:00
حال دليل نميشه چون ايشون خانم دكتر بودن نظرشون درسته
من اصلا با اين كار ايشون موافق نيستم
من بودم با دخترم صحبت مي كردم
مسايل و سختي ها رو بهش ميگفتم
و ميگفتم دخترم بايد خيلي از كارهايي هم سن سالت ميكنن ديگه تو كناره بذاري و ديگه خيلي شيطنت ها رو نكني
حق انتخاب با خودت
و حتما پيش يك روانشناسم ميبردمش تا همه چيز براش بگه
بعد ديگه نظر خودش شرط بود
......
اينم بگم خيلي از دوستاي خودم تو حدود سن 22 23 ازدواج كردن و الان پشيمونن و به پدر مادرشون ميگن ما بچه بوديم نفهميديم
شما چرا اجازه دادين؟
شما باشين چي جواب ميدن؟
بنظرتون با ز هم ميشه به گذشته بر گشت؟

needer
03-11-2012, 23:03
یه دختر یعنی تو 23 سالگی بچست؟؟؟؟/ والا نظز خود دخترا تا اونجا که من شنیدم غیر این بوده

شـیـفــو
04-11-2012, 00:34
يكي از دوستان از من پرسيده بود " آخه برقراري درست يا غلط با جنس مخالف چه ربطي به ازدواج داره كه بحثو به حاشيه ميبري ؟ "

قبل ازينكه جواب اون شخص رو بدم ميخواستم يه سئوال مهم بپرسم .
1- من يه پسر خيلي خيلي خوش اخلاق ، خوش تيپ ، خوش چهره ، مسئوليت پذير و كاملا متعهد هستم .
2- يه ماشين خوب از برادرم نصف قيمت خريدم و الان زير پامه .
3- يه كار ثابت توي يه شركت خصوصي با درآمد نسبتا بالا دارم .
4- خونه اي رو كه دوساله قسطي خريدم ، ماهاي آخر پرداخت اقساطش هستم .
5- نسنم هم 28 سالمه و خودم فكر ميكنم كه بهتره ديگه ازدواج كنم .
6- ميزان تحصيلاتم هم بالاست .
* نگران آيندم نيستم و مشكلات مالي هم چه الان و هم درآينده نخواهم داشت چون مقدار زيادي پس انداز دارم و قرار ارث زيادي به پدرم برسه ، مهريه هم تا يك سقف مشخص قبول دارم و حق زن ميدونم و هيچ مشكلي با مهريه ندارم ،

*- حالا بنظر شما ، توي نيازمندي هاي جام جم آگهي بدم كه نيازمند يك زن خوب هستم يا توي همشهري يا تو صفحه پيوندها ؟ نظر خودم به همشهري بيشتره چون مخاطب بيشتري داره و صفحه پيوندهاست . حالا ميخوام يه مشاوره هم از شما بگيرم .

neda_traveler
04-11-2012, 09:26
حالا بنظر شما ، توي نيازمندي هاي جام جم آگهي بدم كه نيازمند يك زن خوب هستم يا توي همشهري يا تو صفحه پيوندها ؟ نظر خودم به همشهري بيشتره چون مخاطب بيشتري داره و صفحه پيوندهاست . حالا ميخوام يه مشاوره هم از شما بگيرم .
با صحبت این دوستمون موافقم
ببینید تا ما نتونیم با جنس مخالف خودمون رابطه برقرار کنیم و یک دوستی اجتماعی داشته باشیم چطور میتونیم بشناسیمش
گذشت اون زمانی که همه سنتی ازدواج میکردن
الان هم شما پسرا هم ما دخترها می خوایم طرف مقابلمونو خوب بشناسیم بعد بله بگیم و این حق مسلم هر انسانی هست و هیچ منافاتی هم با دین و ارزش های دینی ما نداره
و حتی از نظر روانشناسا دو خانواده باید با هم مسافرت هم برن تا این دو نفر موقعیت شناخت بهتری از هم بدست بیارن
.............

بستگی به خود ساختگی دختر داره به نظر من +26 تا 29 بهترین سنه
چون دقیقا دختره میدونه چی میخواد کلا به درک درستی از زندگی میرسه
با حرف این دوست عزیزمونم موافقم

needer
04-11-2012, 09:51
الان کلا همه چی عوض شد پس سن ازدواج مناسب دختر رو خانم ها 26 تا 29 میدونن!!!!!! بنابر این من که یه پسر 28 ساله هستم هنوز دهنم بوی شیر میده. حالا حالاها کار دارم.
اما فکر نمیکنم نظر جامعه زن ها هم با شما موافق باشه. چون با اینکه سن ازدواج دختر بالاتر رفته اما هنوزم به اون حد دیگه ندیدم برسه.

یک واقعیتی رو بگم که شاید بعضی هام خوششون نیاد. اکثر دخترهایی که دیدم از لحاظ چهره و زیبایی و اندام خیلی عالی هستند نهایتا تا 23 سالگی اگر ازدواج نکرده باشن لاقل نامزد دارن. خوب دلیلشم واضحه اونقدر براشون مورد های خوب (خاستگار پولدار و ....) پیش میاد که خودشون و خونوادهاشون میگن اگه اینو از دست بدیم ممکنه دیگه پیش نیاد یا من ممکنه همیشه این شکلی نمونم دیگه. با اینکه این صحبت با خیلی از صحبتهای ایدئولوژیک دوستان متفاوته اما واقعیت داره. و همه اینو میبینیم هر هر روزه.

mohgold
04-11-2012, 10:21
الان کلا همه چی عوض شد پس سن ازدواج مناسب دختر رو خانم ها 26 تا 29 میدونن!!!!!! بنابر این من که یه پسر 28 ساله هستم هنوز دهنم بوی شیر میده. حالا حالاها کار دارم.
اما فکر نمیکنم نظر جامعه زن ها هم با شما موافق باشه. چون با اینکه سن ازدواج دختر بالاتر رفته اما هنوزم به اون حد دیگه ندیدم برسه.

یک واقعیتی رو بگم که شاید بعضی هام خوششون نیاد. اکثر دخترهایی که دیدم از لحاظ چهره و زیبایی و اندام خیلی عالی هستند نهایتا تا 23 سالگی اگر ازدواج نکرده باشن لاقل نامزد دارن. خوب دلیلشم واضحه اونقدر براشون مورد های خوب (خاستگار پولدار و ....) پیش میاد که خودشون و خونوادهاشون میگن اگه اینو از دست بدیم ممکنه دیگه پیش نیاد یا من ممکنه همیشه این شکلی نمونم دیگه. با اینکه این صحبت با خیلی از صحبتهای ایدئولوژیک دوستان متفاوته اما واقعیت داره. و همه اینو میبینیم هر هر روزه.



این چیزی که مطرح کردید خانم برام علامت تعجب اورد!!!! اونقدر براشون مورد های خوب (خاستگار پولدار و ....)

needer
04-11-2012, 10:24
چرا علامت تعجب؟
ندید دخترهاییی که خشگلترن خواستگارشون بیشتره و از سنین کم تر براشون دائم خاستگار میاد. کم دیدین آقای دکتر یا پسر کارخونه دار بره خاستگاری یک دختر 19 یا 20 ساله خوشگل که تازه دیپلم گرفته؟
خوب در این بین این خاستگارها افرادی با شرایط خوب هم پیدا میشن.چه چیزیش عجیبه.

بعضی مسائل رو متاسفانه من نمیتونم اینجا مطرح کنم چون ممکنه به بعضی ها بر بخوره.

mohgold
04-11-2012, 10:34
این چیزی که مطرح کردید خانم برام علامت تعجب اورد!!!! اونقدر براشون مورد های خوب (خاستگار پولدار و ....)


چرا علامت تعجب؟
ندید دخترهاییی که خشکلترن خواستگاربیشترب دارن از سنین کم تر. خوب در این بین افرادی با شرایط خوب هم پیدا میشن.چه چیزیش عجیبه.

تعجب از اینه که گفتید : اونقدر براشون مورد های خوب ، پولدار؟؟؟؟

پولدار بودن ملاک خوب بودنه بنظرتون؟

neda_traveler
04-11-2012, 11:03
ببین دوست عزیز همه ملاکشون پول نیست
خود من به شخصه اگه دنبال پول بودم از همون 16 سالگی خواستگار بسیار پولداری که از فامیل بودم داشتم و الانم باید دو تا بچه میداشتم - و بعدشم اشخاص دیگه بودن پولدار بودن اما تحصیلات معمولی داشتن
و طرز فکرشون با من یکی نبود 
اما ملاک من و خانواده  من پول نیست
بلکه تحصیلات و شعور و فرهنگه
پس با اومدن خواستگار پولدار خودمو نمی بازم و پا روی همه عقایدم و خواسته هان نمی ذارم

neda_traveler
04-11-2012, 11:07
و از همه مهتر متاسفم برا پسرهایی که معیارشون زیبایی یک خانمه -و اینکه میگن هر چی بچه تر باشه بهتره چون خودمون تربیت می کنیم
نمیگم  زیبایی مهم نیست اما مهمترین نیست
چون هزارم زن زیبا بگیری دست بالای دست بسیار است
پس بهتره معیارهامونو عاقلانه تر کنیم

masoudtr
04-11-2012, 11:22
چرا علامت تعجب؟ ندید دخترهاییی که خشگلترن خواستگارشون بیشتره و از سنین کم تر براشون دائم خاستگار میاد. کم دیدین آقای دکتر یا پسر کارخونه دار بره خاستگاری یک دختر 19 یا 20 ساله خوشگل که تازه دیپلم گرفته؟ خوب در این بین این خاستگارها افرادی با شرایط خوب هم پیدا میشن.چه چیزیش عجیبه. بعضی مسائل رو متاسفانه من نمیتونم اینجا مطرح کنم چون ممکنه به بعضی ها بر بخوره. میتونم بپرسم سن شما چقدره؟ دبیرستانی هستید احتمالا که اینجوری فکر میکنید کسی که دکتره می یاد خواستگاری دختر سوم دبیرستانی ؟ کسی که دکترا خونده با حساب سربازی رفتنش سن اش میشه نزدیک سی سال بعد میره خواستگاری یک دختر 17 ساله که نه از لحاظ سنی نه لحاظ تحصیلات و نه از هیچ لحاظ دیگه با هم تناسبی ندارن فقط بخاطر اینکه خوشگله؟ افرادی که دکتری میخونن اکثرا با هم قشر های خودشون ازدواج میکنن دلیل اش هم دوره طولانی تحصیلات دکترا(برای پزشکی ) هستش که باعث میشه در این دوره طولانی با اون افرادی که تناسب فکری دارن بهتر اشنا بشوند. پسر کارخونه دار؟حتما دختره فقیره و پسره پولدار بعد هر کی پولداره از نظر شما خوبه و بقیه بد؟ احتمالا فیلم فارسی زیاد میبینید خواهش میکنم کسی که اینجا پست میزنه کمی براساس واقعیات تحلیل کنه نه خیالات و افکار خودش.

needer
04-11-2012, 11:22
ببین دوست عزیز همه ملاکشون پول نیست
خود من به شخصه اگه دنبال پول بودم از همون 16 سالگی خواستگار بسیار پولداری که از فامیل بودم داشتم و الانم باید دو تا بچه میداشتم - و بعدشم اشخاص دیگه بودن پولدار بودن اما تحصیلات معمولی داشتن
و طرز فکرشون با من یکی نبود
اما ملاک من و خانواده من پول نیست
بلکه تحصیلات و شعور و فرهنگه
پس با اومدن خواستگار پولدار خودمو نمی بازم و پا روی همه عقایدم و خواسته هان نمی ذارم

من پول رو به عنوان مثال عنوان کردم. گفتم خاستگار های خوب مثل آقای دکتر و پسر کارخونه دار. در هر صورت پسره شرایطش خوبه باشه . میخواد پول باشه یا تحصیلات یا... اونوقت این دختر حوشگل فرصت رو غنیمت میشمره و صبر نمی کنه تا خودش تحصیلات و تجربه و کار و ... پبدا کنه و کاملتر بشه بعدش ازدواج کنه.
حالا ممکنه شما اینطور نبودین اما دلیل نیشه که این واقعیت رو در جامعه نادید بگیریم.

دور برتون رو نگاه کنین حتما نمونه های زیادی تو فامیلو دوست و آشنا میبینید. و گفتم ترجیح میدم این موضوع رو بیشتر از این بسط ندم چون عواقب داره . فقط بطور سربسته عنوان کردم.

جالب تر اینکه موضوع تحصیلات رو که شما عنوان کردین. مشابه این سوال در یک فروم انگلیسی زبان مطرح شده بود. و 99 درصد دخترهایی که نظر داده بودند شخصیت فرد رو ملاک اصلی انتخاب میدونستند.
یکی یا 2 نفر مسئله مالی رو مطرح کردند ولی هیچ کس حتی ااسمی از مدرک تحصیلی نبرد. من حتی عمدا پست دادم که پس مدرک تحصیلی فرد چی و باز هم هیچ کسی استقبال از این نظر نکرد. ببینید اختلاف فرهنگ ها رو تا چه حدی هست!!!!

hamid_diablo
04-11-2012, 11:37
جالب تر اینکه موضوع تحصیلات رو که شما عنوان کردین. مشابه این سوال در یک فروم انگلیسی زبان مطرح شده بود. و 99 درصد دخترهایی که نظر داده بودند شخصیت فرد رو ملاک اصلی انتخاب میدونستند.
یکی یا 2 نفر مسئله مالی رو مطرح کردند ولی هیچ کس حتی ااسمی از مدرک تحصیلی نبرد. من حتی عمدا پست دادم که پس مدرک تحصیلی فرد چی و باز هم هیچ کسی استقبال از این نظر نکرد. ببینید اختلاف فرهنگ ها رو تا چه حدی هست!!!!

من خودم دانشجوی مهندسی هستم.......

اوایل فکر میکردم شاید داشنگاه رو دیدم نسبت به مسائل تاثیر زیادی بزاره..........البته اینطور هست اما نه اونقدر که فکر کنی کسی مدرک لیسانس گرفته دیگه از زمین تا آسمون با کسی که این مدرک رو نداره از نظر اجتماعی و فرهنگی بالاتره

به خدا تو دانشگاه آدمهایی رو دیدم که تو بدترین محله های تهران هم اونطوری حرف نمیزنن.........پس نتیجه میگیریم ملاک شعور و فهم ادمها مدرک نیست......مدرک و یا دانشگاه یه علاقس.فقط همین

needer
04-11-2012, 11:43
میتونم بپرسم سن شما چقدره؟ دبیرستانی هستید احتمالا که اینجوری فکر میکنید کسی که دکتره می یاد خواستگاری دختر سوم دبیرستانی ؟ کسی که دکترا خونده با حساب سربازی رفتنش سن اش میشه نزدیک سی سال بعد میره خواستگاری یک دختر 17 ساله که نه از لحاظ سنی نه لحاظ تحصیلات و نه از هیچ لحاظ دیگه با هم تناسبی ندارن فقط بخاطر اینکه خوشگله؟ افرادی که دکتری میخونن اکثرا با هم قشر های خودشون ازدواج میکنن دلیل اش هم دوره طولانی تحصیلات دکترا(برای پزشکی ) هستش که باعث میشه در این دوره طولانی با اون افرادی که تناسب فکری دارن بهتر اشنا بشوند. پسر کارخونه دار؟حتما دختره فقیره و پسره پولدار بعد هر کی پولداره از نظر شما خوبه و بقیه بد؟ احتمالا فیلم فارسی زیاد میبینید خواهش میکنم کسی که اینجا پست میزنه کمی براساس واقعیات تحلیل کنه نه خیالات و افکار خودش.
شما اگر سن خودتو گفتی بله بعدش سن منم میتونی بپرسی.سن من از شما بیشتره مطمئن باش.
ضمنا بین آقای دکتر و کسی که دکترا داره یه فرق کوچکی در حد رشته پزشکی و گروههای مهندسی وجود داره در اصطلاح این جامعه اون دکتر ما حدود 26 یا 27 سالش میشه با احتصاب سربازی که فکر میکنم شما فرقشو نمیدونی .
مورد بعد اینکه دختر 20 ساله از سوم دبیرستانش یه کمی گذشته. و در اون سنین فاصله 2 یا 3 سال تفاوت زیادی در فرد ایجاد میکنه بخصوص برای دختر . یک دختر 20 ساله با یک دختر 18 ساله فرقش زمین تا آسمونه. از لحاظ علمی هم فاصله 6 سال برای ازدواج بین دختر و پسر در محدوده ایده آیل وجود داره.
از لحاظ سربازی هم اجباری هم نیست که سربازی تموم کرده باشه همینکه بگه دانشجوی سال آخر پزشکی هست واسه اون دختر و خونوادش حکم آقای دکتر رو داره.
اما اینکه افرادی که پزشکی میخونن با قشر خودشون ازدواج میکنن. اصلا چنین قانونی نیست من دختر پزشک میشناسم که با مهندس لیسانس کامپیوتر که البته وضع مالیش از 10 تا دکتر بهتره ازدواج کرده. در حالی که دختره میدونم خاستگار پزشک متخصص هم داشت. ولی ردش کرد.

در مورد اون پسر کارخونه دار هم . پسره بسیار پسر خوب و دختره هم یک دختر زیبا و از خانواده متوسط بود. من از شخصیتش اطلاعی ندارم که بگم خوب بوده یا بد. شما لطف کن بر اساس توهمات خودت حرف منو تفسیرنکن.این که فقیر خوبه یا ثروتمند بده .من نمیدونم شما چطور تونستی همچین تفسیری از تو حرفای من در بیاری واقعا شاهکار کردی . خودم همچنان دارم در موردش فکر میکنم.
نمیدونم شاید تلوزیون خون شما اینجور فیلمها رو نشون میده. معمولا اهل تلوزیون نگاه کردن نیستم. اما اونقدر دور برم این چیزها رو دیدم که میشه از روش 100 تا فیلم ساخت.

کسی در این فروم به شما چنین مجوزی نداده که درمورد کاربرها تصمیم بگیری کی بر اساس واقعیات صحبت میکنه کی تخیل.

needer
04-11-2012, 11:47
امیدوارم در مورد مسئله ذکر شده در مورد اهمییت زیبایی در ازدواج دختر مسئله رو کش ندن و من مجبور نشم اینجا مثالهایی رو ذکر کنم که میدونم به خیلی ها بر می خوره و موضع گیری میکنن.

neda_traveler
04-11-2012, 11:58
حمید عزیز من کاملا با نظر شما موافقم
اینکه تحصیلات شعور نمیاره
اما ببین مثلا من که کارمند هستم اگر با کسی که شغل ازاد داره ازدواج کنم
کمترین مشکلی که دارم
اینه که اون ظهر که میاد خونه دوست داره خانومش خونه باشه
اما من نمی تونم چون سر کارم هستم
پس از لحاظ اون من باید کارم بگذارم کنار و بهشم حق میدم
اما کسی که شرایطی مثل خود من داره و میدونه من برا اینجا رسیدن زحمت کشیدم درکم میکنه 
و شرایط کارمونم بیشتر شبیه هم هست 

حالا به نظرتون من اشتباه میگم؟

Ezel
04-11-2012, 12:11
دوستان گرامی

لطفا و "حتما" احترام همدیگه رو در بحث ها نگه دارید ؛ مهم ترین اصل در بحث کردن متقابل اینه که بپذیریم نظرات افراد در زمینه های گوناگون متفاوته ...


ممنون از توجه و همکاری دوستان

پی نوشت : تذکر های این تاپیک داره زیاد میشه کم کم ...

neda_traveler
04-11-2012, 12:59
ممنون از مدیر عزیز
اما ببینید اتفاقا خوبه بچه ها حرفاشونو بزنن و نظراتشونو بگن هر چند از نظر ما تلخ باشه
و من بی احترامی ندیدم
اگر ما اینجا نتونیم نظر مخالف خودمونو تحمل کنیم در اجتماع و اینده می خوایم چیکار کنیم
و تا اینجا هم هر کسی نظر خودشو داده و نظر همه دوستانم محترمه

Aref_2008
04-11-2012, 13:58
واقعا این گزینه مهریه مزخرفه. یعنی واقعا مهریه یکی از دلایل کاهش ازدواج هستش؟

گزینه عدم اعتماد به جنس مخالف! این دیگه یعنی چی؟ یعنی من که پسرم دختر رو درست نمی شناسم و بهش اطمینان ندارم بعد برم باهاش ازدواج کنم؟ آخ کدوم آدم عاقلی این کارو می کنه؟ شاید این به کلمه { هوس } ختم میشه!!!
دختر و پسر خوب هم فراوان الکی بهم نپرید بگین دختر فلانه پسر بیسار!!!

مهمترین عامل هم بنظرم مسائل مالی هستش! البته نه برای همه! آخه حالا شما اون بچه پولدار ها رو ببینید! کمتر از ما معمولی ها ازدواج می کنند! دلیلش هم یه کلمه است! مدرنیته! و می خوان مثلا عشق و حال جوانی رو بکنند بعد ازدواج!

Atghia
04-11-2012, 14:35
بازم سلام به واسطه درخواست چندتا از دوستان بازهم در بحثتون مشارکت میکنم:sq_24:

من اول یک نکته بگم در مورد سن مادر که بعضی ها گفتن که اگر از سن مطمئن باروری بگذرن احتمال تولد نوزاد ناقص بالا میره بله همچین چیزی درسته اما دوستان شاید خیلی هاتون ندونید که جدیدا(نه خیلی جدید) یک امکانی بوجود اومده (مثل نگهداری از سلولهای بندناف جنین) که در شرایط خاص نگهداری میشه جدیدا این امکان هست دخترخانمی که در سن پایینتری هست(سن باروری مناسب همون 20 22یا بیشتر)چندین نمونه تخمک ازش میگیرن بعد در اون مکان خاص(اصطلاحا بانک) نگهداری میشه به مدت چندین سال!!! فرضا اون خانم در39سالگی میاد از تخمک سالم 22سالگیش استفاده میبره و ریسک بچه دار شدن غیرطبیعیش رو پایین میاره
البته که اینکار برای همه عملی نیست ولی دارم میگم هستند کسایی که اینکارا رو هم میکنن(مثل دوست خودم) بعد بی دغدغه به بقیه مسائلشون میرسن که دیگه قضیه بچه نشه یک علت! برای ازدواج شتابزده!
این از اینش(هرچند ممکنه بعضی ها خیلی متوجه موضوع نشده باشند اما در حد امکان سعی کردم ساده توضیح بدم)



مسئله بعدی که مطرح شد گفتن چرا من برگشتم گفتم سن مرد بیشتر باشه؟ با نهایت احترام من بلوغ فکری دیرتر برای اقایون رو علتم از گفتن این مطلب بیان میکنم
و شدیدا اعتقاد دارم(استثنا هم داریم شک نکنید) که یک دختر 26ساله خیلی از یک پسر26 ساله شرایط ها موقعیت ها و کلا چطور بگم سطح اگاهی بالاتری داره!(فقط هم من نمیگم بعضی از روانشناسها هم ...)البته ناگفته نماند که بله عوامل دیگه ای هم هست!! اینکه زن به دلیل بچه دار شدن افزایش سن روش تاثیر بیشتری داره و همونطوری که متاسفانه متاسفانه به وضوح دارید در همینجا هم میبینید که زیبایی زن رو خیلی گندش میکنن خب خانومه باید جوونتر بمونه که بتونه در سالهای بعد رضایت!!!!! همسرش رو جلب کنه(چی بگه ادم اخه والا)


مسئله بعدی سن مناسب ازدواج برای دخترا بود خب این چندبعد داره اگه بلوغ فکری ملاک باشه بنظرم از22به بعد خیلی خوبه بازم بستگی داره فرهنگ خانواده ها خیلی تاثیرگذار هستش بعد این متغیر هست یک وقتی دختر 20ساله خیلی بیشتر از یک دختر25ساله حالیشه دلیل نمیشه چون 20سال سن داره همه 20ساله ها رو بگیم خام و بی تجربه! اما ما استناد به حالت کلی قضیه داریم حالت کلی قضیه هم همون رنج22تا26مطلوبه از دید شخص من!
و حتم بدونید افرادی که برپایه منطق تصمیم میگیرن احتمال اینکه یک دختر کم سن و سال رو انتخاب کنن کمتره معمولا روی کسی دست میگذارن که اگاهی اجتماعیش به واسطه حضورش در جامعه و دانشگاه و محل کار بالاتر باشه نه صرف قدرت زیبایی جوانی!

بعدش دوستان خب کوتاه بیایید من در صفحات قبل در مورد زیبایی و درصد اهمیتش خیلی حرف زدم در جواب یکی از دوستان، بعد ایشون مجاب نشدن شما هم خودتون رو خسته نکنید خب نظر ایشون اینه نظر بعضی ها خلافشه(اکثریت) بعضی ها هم تایید میکنن نظر ایشون رو
این امر سلیقه ای هست دیگه چیزی نیست که بشه ثابتش کرد! شما تا فردا برای کسی که ظاهر براش مهمترین فاکتوره دلیل بیار خب اون دیگه قانع نمیشه که عزیزه من، فکرش اونه پس بیخیال فیلم فارسی و اینا باشید
همه باهم همنظر نیستیم و باید هم همین باشه وگرنه که جامعه ما یکدست میشد...!

پدر و مادر شدن بیشتر از سن و سال میطلبه امادگی روحی و روانیش و البته مالیش فراهم باشه! خوشبختانه امار بچه دار شدن چندسال اخیر نشون میده که سطح اگاهی والدین بالا رفته خیلی ها رو میشناسم چندسال اول زندگیشون تا رسیدن به شرایط ایده ال مالی صبرکردن و بعد بچه دار شدن و اونهم به اندازه واین خیلی درسته دیگه توضیح هم که لازم نداره
قبول دارم فاصله سنی زیاد بچه ها و والدین تاحدی بعضی اوقات مشکل ساز هستش ولی تاجایی که میدونم این مشکل همیشه بوده(قدیمها کمتر) مثلا بابا مامان های ماهم با والدینشون مشکلاتی از این دست داشتن شک نکنید
اما چاره چیه؟نه اینکه شتابزده بگیم پس سریع باید پدر و مادر شد من فکر میکنم که با پیشرفت جامعه از هرجهت در دوره کنونی باید این فرهنگ جابیفته که هم پدر و مادرها تا حدی سعی کنن درکشون از جوان امروز رو بالا ببرن هم اون بچه باید یک کمی درکش رو بالا ببره که اقتضای سنی والدین رو تا حدی درک کنه وقتی طرفین هردو سعی خودشون رو بکنن شک نکنید مشکل اساسی پیش نخواهد امد.این مسئله یک اصلاح دیدگاه رو میطلبه!

فکر میکنم مطلب دیگه ای جانمونده باشه:sq_24:ببخشید دیگه من کلا یکجا مینویسم (الان میشینم رنگ وارنگ میکنم سطور رو تا حوصله دوستان سر نره:sq_6:)

Mr_100_dolari
04-11-2012, 15:54
دوستان من نقل قول نمیگیرم و کلی میگم :

اینکه اگر یک دختر در سنین پایینتر اگر مورد مناسبی رو بیشتر به لحاظ موقعیت مالی بهتر درکنار سایر شرایط (یا فقط و فقط برای موقعیت مالی خوب) قبول کنه یک امر عادی هستش چرا که امروزه توی جامعه ما اکثرا به سمت موقعیت اقتصادی بهتر و بالاتر چه زن و چه مرد رو آوردند و به خاطر همین شاید سایر ارزش ها که از نظر خیلی از دوستان داخل تاپیک بر موقعیت بهتر مالی برتری داشته باشه زیاد از دیدگاه عموم قابل پذیرش نباشه که حتی می بینیم به خاطر موقعیت مالی بهتر خارج از بحث ارزش های مهم خیلی از اصول عقلانی دیگه مثل سن بالاتر یک آقا و یا برعکس خانوم (تفاوت سنی زیاد) و ... نادیده گرفته بشه از دید اکثر جامعه (نه همه افراد)

ولی این بحث کلیت نداره مثلا آیا اگر برای یک پسر که بتونه با یک خانوم فوق العاده پولدار ازدواج کنه و همه رقمه از لحاظ مالی تامین بشه آیا این پسر حاظرقبول کنه که به نوعی تبدیل به برده اون خانوم و خانواده اش بشه ؟

و یا یک خانوم حاظر با یک آقای پولدار با تفاوت سنی زیاد ازدواج کنه و تمام آزادی و استقلالش گرفته بشه ؟

(اینا فقط مثال بود)


پ ن : پول و موقعیت مالی خوب برای خیلی ها اهمیت داره اما هستند کسانی که در کنار پول طرف مقابل دنبال یک سری ارزش ها و اعتقادات شخصی خودشون هستند که اگر ببینند با ازدواج با اون شخص روی ارزش های خودشون پا میزارن حاظر به ازدواج با چنین فردی با آنچنان موقعیتی نمیشوند .

در مورد اینکه خانومی فرموده بودند اگر من کارمند باشم و شوهرم شغل آزاد و ... بگم شما قبل از ازدواج کاملا موقعیت خودتون و همسرتون برای هم مشخص میشه پس با شناخت از تمامی موقعیات چه از لحاظ شغلی و روحی و ... قراره وارد زندگی بشید تا بعدم جای هیچ بهانه ای نباشه هرچند که این عاملی که گفتید و خیلی از عوامل دیگه که شاید از ابتدای ازدواج فابل پیش بینی نباشه ممکنه بعد از ازدواج پیش بیاد که همه منجر به سردشون رابطه طرفین بشود .

پ ن : بازم یاد همون هندونه در بسته افتادم که هیچ رقمه نمیتونی بفهمی توش چه خبره = پس برای اینکه ریسکت رو به حداقل برسونی باید حواست به یه سری مسائل که بعدم آقایون بهش دچار نشند بیشتر جمع باشه )

شـیـفــو
04-11-2012, 16:56
با اينكه 100 بار هم بگيد زيبايي و پول نميتونه معيار باشه ، ولي اگه خانوم آنجلينا جولي ه من پيشنهاد ازدواج بدن ، با كمال ميل قبول ميكنم زير يك سقف باهاشون زندگي كنم ، با توجه به سنشون ( جاي مادرمادرمادربزرگمه ) از خداش هم باشه جوون به اين باحالي گيرش بياد .
اگه هم قبول نكنم بهم انگ نژاد پرستي و فحش هاي سيساسي و اين چيزايي كه آخرش ليسم داره ميخوره

Atghia
04-11-2012, 18:31
همه خانواده ها که مث نیستم خیلی از خانوادهها حداقل تا سن 20-21سالگی دختر اجازه نمیدن بحث ازدواج تو خونه مطرح بشه خیلی خانواده ها هستن که غیر پول چیزای دیگه ای هم براشون مهمه

+

دغدغه های من برای ازدواج گاهی احساس میکنم خیلی فرق میکنه باموضوعات این تاپیک
دوست خوبم قاعدتا ما همه خوشحال میشیم که دغدغه های از نوع دیگر رو هم بدونیم:sq_25:

hamid_diablo
04-11-2012, 19:07
یه نکته ی مهم به ذهنم رسید

البته نمیخوام جانب همجنسهای خودم رو بگیرم و توهینی به جنس مخالف کرده باشم

اما تا دلتون بخواد دیدم خانمهایی رو که قبل از ازدواج و در زمان اشنایی شعار میدادن که ما با همه چیزت میسازیم و توقع آنچنانی نداریم...اما بعد از اینکه زندگی مشترک رو شروع کردن مسابقه شروع میشه!!!!

مسابقه چی؟

مسابقه مادی.............چشم و هم چشمی و رقابتهای بیخودی که زندگی رو از اون حالت خالص به جهنمی برای خانواده تبدیل میکنه.............

amirs2k
04-11-2012, 19:18
سلام دوستان

راستیتش مشکل من اینه که تکلیفم با خودم مشخص نیست و یا به قول معروف ثبات فکری ندارم ....

یه روزی عاشقم و خوش برخورد ساعتی بعد دلنگران و اخمو ....یه روزی دوست دارم با همه خوب باشم ...ساعتی دوست دارم رو زمین نباشم

میدونید چرا ...چون یه روز همه چی برام مهمه ...ساعتی بعد هیچی حتی خدا هم برام مهم نیست

شما باشید دخترتون رو دست من میسپارید ...؟؟؟

پول دارم..قیافه و تحصیلات و شعور و فهم و درک و توانایی اجتماعی همه ردیفه ولی یه نفرو میخام که درد منو داشته باشه و مستقل باشه و صبر میکنم همچین ادمی رو پیدا کنم ...امدوارم دیر نشه

needer
04-11-2012, 19:46
[QUOTE=hamid_diablo;7301229]یه نکته ی مهم به ذهنم رسید

البته نمیخوام جانب همجنسهای خودم رو بگیرم و توهینی به جنس مخالف کرده باشم

اما تا دلتون بخواد دیدم خانمهایی رو که قبل از ازدواج و در زمان اشنایی شعار میدادن که ما با همه چیزت میسازیم و توقع آنچنانی نداریم...اما بعد از اینکه

Atghia
04-11-2012, 19:57
یه نکته ی مهم به ذهنم رسید

البته نمیخوام جانب همجنسهای خودم رو بگیرم و توهینی به جنس مخالف کرده باشم

اما تا دلتون بخواد دیدم خانمهایی رو که قبل از ازدواج و در زمان اشنایی شعار میدادن که ما با همه چیزت میسازیم و توقع آنچنانی نداریم...اما بعد از اینکه زندگی مشترک رو شروع کردن مسابقه شروع میشه!!!!

مسابقه چی؟

مسابقه مادی.............چشم و هم چشمی و رقابتهای بیخودی که زندگی رو از اون حالت خالص به جهنمی برای خانواده تبدیل میکنه.............
باید منصفانه نظر داد من کاملا موافقم با نظرتون البته متاسفانه!
خیلی از این مدل ادمها رو من هم دیدم حتی در اطرافیانم.گاهی وقت باور کنید دست خودشون نیست یعنی نه اینی که فکر کنید طرف خواسته دور از جناب شوهر رو ساده فرض کنه و گولش بزنه که گفته با شرایط ساده میسازم نه باور کنید بعضی ها چون بیرون گود بودن نظرشون اینه و فکر میکنن برمیان از پس زندگی ساده و این صحبتها اما پای عمل که میشه سختشون میشه و کم میارن و متوقع میشن
خب این تا اینجای قضیه
یک دست هم هستن با نهایت تاسف اون اول فقط به قصد خودشیرینی اینکارو میکنن
بعد این دوتا دسته رو نباید با هم یکی بدونیم هرچند که نتیجه یکیه!
اما اینم بهتون بگم کلیت نداره یعنی این هم درست نیست که برگردیم بگیم بله همه دخترا همینن و اهل چشم و هم چشمی و این حرفا!

در نهایت اینم اضافه کنم مهم نیست که الزاما کم سواد باشیم یا برعکس دکتر باشیم که نسبتش بدیم بگیم این دسته از افراد عملکردشون اینه! نه توی همه رده ها این مدل ادما هستن
من با اون پستت موافقم حمیدخان که گفتید سواد شعور نمیاره!

Atghia
04-11-2012, 19:59
سلام دوستان

راستیتش مشکل من اینه که تکلیفم با خودم مشخص نیست و یا به قول معروف ثبات فکری ندارم ....

یه روزی عاشقم و خوش برخورد ساعتی بعد دلنگران و اخمو ....یه روزی دوست دارم با همه خوب باشم ...ساعتی دوست دارم رو زمین نباشم

میدونید چرا ...چون یه روز همه چی برام مهمه ...ساعتی بعد هیچی حتی خدا هم برام مهم نیست

شما باشید دخترتون رو دست من میسپارید ...؟؟؟

پول دارم..قیافه و تحصیلات و شعور و فهم و درک و توانایی اجتماعی همه ردیفه ولی یه نفرو میخام که درد منو داشته باشه و مستقل باشه و صبر میکنم همچین ادمی رو پیدا کنم ...امدوارم دیر نشه

دوست خوبم حس بلاتکلیفی و سردرگمی واسه خیلی هامون بعضا پیش میاد اما با این شدتی که شما توصیف میکنید یک کمی عجیب بنظر میرسه(مگراینکه اغراق کرده باشید) وگرنه اینهمه نوسان در شما شاید لازم باشه با یک مشاور(یا روانشناس) مشورتی داشته باشید تا با راهکارهای ایشون بتونید به یک ثبات فکری دست پیدا کنید

neda_traveler
04-11-2012, 21:18
ببينيد پسرا
يك نكته خيلي واضخ بگم
ما دخترا هزارم عاشق بشيم تا حدي دوم مياريم
ما هزارم عاشق باشيم نمي تونيم قبول كنيم هر روز سيب زميني پخته بخوريم بخاطر عشقمون
بعدش عشقمون سرد ميشه و ميفهمميم اشتباه كرديم
پس بهتر شما هم عاقلانه تصميم بگيريد

Mr_100_dolari
04-11-2012, 21:36
همه خانواده ها که مث نیستم خیلی از خانوادهها حداقل تا سن 20-21سالگی دختر اجازه نمیدن بحث ازدواج تو خونه مطرح بشه خیلی خانواده ها هستن که غیر پول چیزای دیگه ای هم براشون مهمه

+

دغدغه های من برای ازدواج گاهی احساس میکنم خیلی فرق میکنه باموضوعات این تاپیک

درسته منم که گفتم برای خیلی از افراد و حتی خانواده بعضی از چیزها (ارزش ها و عقاید و ...) نه بیشتر از پول اما کمترم اهمیت نداره

میشه بفرمایید دغدغه های شما چیه تا متوجه فرقش بشیم



سلام دوستان

راستیتش مشکل من اینه که تکلیفم با خودم مشخص نیست و یا به قول معروف ثبات فکری ندارم ....

یه روزی عاشقم و خوش برخورد ساعتی بعد دلنگران و اخمو ....یه روزی دوست دارم با همه خوب باشم ...ساعتی دوست دارم رو زمین نباشم

میدونید چرا ...چون یه روز همه چی برام مهمه ...ساعتی بعد هیچی حتی خدا هم برام مهم نیست

شما باشید دخترتون رو دست من میسپارید ...؟؟؟

پول دارم..قیافه و تحصیلات و شعور و فهم و درک و توانایی اجتماعی همه ردیفه ولی یه نفرو میخام که درد منو داشته باشه و مستقل باشه و صبر میکنم همچین ادمی رو پیدا کنم ...امدوارم دیر نشه

اینکه شما تکلیفت با خودت مشخص نیست تا حد زیادی تقصیر شما نیست خیلی از افراد هستند (هم مجرد هم متاهل) حتی توی سن های بالا هنوز نمیدونند از زندگی چی میخوان و یا هدفشون چیه (درحالی که زن و بجه دارند) و دچار این سردرگمی و بلاتکلیفی که شما گفتی هستند ودلایل زیادی داره که مثلا یکیش شرایط بد مالی هست که طرف نمیتونه دنبال علایقش بره و در نهایت دچار سردرگمی میشه و ثبات شخصیتی و فکریش رو از دست میده و شاید هم در انتها به پوچی برسه و من همیشه گفتم این جور افراد زندگی نمیکنند که زنده بمونند بلکه چون زندن مجبور به زندگی کردن هستند و خیلی هم بده متاسفانه


دقیقا

پس چرا وقتی ی دختر قبل ازدواج میاد میگه اوکی من ی حداقل هایی میخوام میاین جبهه میگیرین؟(البته همه نه) از اول صاف و صادق بودن بهتر نیست؟ اینکه اول تکلیف خودمون و با طرف روشن کنیم بهتر نیس ؟

بله از اول صادق بودن خوبه اما شما نمیتونی همیشه شرایط رو هم ثابت نگه داری شرایط که تغییر کنه احساس و به طبع اون افکار و رفتار آدمها هم تغییر میکنه و اون موقعست که اختلاف نظر ها زیاد میشه و کم کم منجر به اختلافات بیشتر و ... میشه پس اینکه از اولشم صادق باشیم و تکلیفمون رو با طرف روشن کنیم بازم تضمینی نمیتونه باشه چون آینده غیر قابل پیش بینی هستش

Mr_100_dolari
04-11-2012, 21:52
ببينيد پسرا
يك نكته خيلي واضخ بگم
ما دخترا هزارم عاشق بشيم تا حدي دوم مياريم
ما هزارم عاشق باشيم نمي تونيم قبول كنيم هر روز سيب زميني پخته بخوريم بخاطر عشقمون
بعدش عشقمون سرد ميشه و ميفهمميم اشتباه كرديم
پس بهتر شما هم عاقلانه تصميم بگيريد

دقیقا هیچ وقت عشق نمیتونه حرف اول و آخر رو بزنه (تازه اگر عشقی وجود داشته باشه که فکر کنم اونم معمولا آخر فیلم های هندی وجود داشته باشه) که این قضیه فقط مربوط به خانوم ها نیستش یه آقا هم نمیتونه بگه چون تو عشقمی من حاظرم از همه چیزم بگذرم (پس خانوم و آقا نداره) عقل و منطق هم بد نیستش که اگر یه ازدواج از سر احساس و جو گرفته شدن باشه خدا به آخرش رحم کنه .

پ. ن = این چرا آروم و قرار نداره :sq_2: {{{[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]}}}

Atghia
04-11-2012, 21:53
درسته منم که گفتم برای خیلی از افراد و حتی خانواده بعضی از چیزها (ارزش ها و عقاید و ...) نه بیشتر از پول اما کمترم اهمیت نداره

میشه بفرمایید دغدغه های شما چیه تا متوجه فرقش بشیم




اینکه شما تکلیفت با خودت مشخص نیست تا حد زیادی تقصیر شما نیست خیلی از افراد هستند (هم مجرد هم متاهل) حتی توی سن های بالا هنوز نمیدونند از زندگی چی میخوان و یا هدفشون چیه (درحالی که زن و بجه دارند) و دچار این سردرگمی و بلاتکلیفی که شما گفتی هستند ودلایل زیادی داره که مثلا یکیش شرایط بد مالی هست که طرف نمیتونه دنبال علایقش بره و در نهایت دچار سردرگمی میشه و ثبات شخصیتی و فکریش رو از دست میده و شاید هم در انتها به پوچی برسه و من همیشه گفتم این جور افراد زندگی نمیکنند که زنده بمونند بلکه چون زندن مجبور به زندگی کردن هستند و خیلی هم بده متاسفانه



بله از اول صادق بودن خوبه اما شما نمیتونی همیشه شرایط رو هم ثابت نگه داری شرایط که تغییر کنه احساس و به طبع اون افکار و رفتار آدمها هم تغییر میکنه و اون موقعست که اختلاف نظر ها زیاد میشه و کم کم منجر به اختلافات بیشتر و ... میشه پس اینکه از اولشم صادق باشیم و تکلیفمون رو با طرف روشن کنیم بازم تضمینی نمیتونه باشه چون آینده غیر قابل پیش بینی هستش


ببينيد پسرا
يك نكته خيلي واضخ بگم
ما دخترا هزارم عاشق بشيم تا حدي دوم مياريم
ما هزارم عاشق باشيم نمي تونيم قبول كنيم هر روز سيب زميني پخته بخوريم بخاطر عشقمون
بعدش عشقمون سرد ميشه و ميفهمميم اشتباه كرديم
پس بهتر شما هم عاقلانه تصميم بگيريد
درست میگید عزیزم ولی همیشه هم اینجوری نیستا من خودم سراغ دارم کسایی رو که سالها اینقدر سازگاری با شرایط بدشون داشتن و کنار اومدن که بعد با همسرشون روز به روز پیشرفت داشتن!
اون که شما میگی درمورد همه دخترا درست نیستش

دقیقا

پس چرا وقتی ی دختر قبل ازدواج میاد میگه اوکی من ی حداقل هایی میخوام میاین جبهه میگیرین؟(البته همه نه) از اول صاف و صادق بودن بهتر نیست؟ اینکه اول تکلیف خودمون و با طرف روشن کنیم بهتر نیس ؟
الان این دوستمون درست میگه اون اولش یکسری حداقل ها تعریف بشه بعد مشکلات کمتر میشه
اقای 100دلاری ببینید درسته که شرایط تغییر میکنه ادما عوض میشن و این حرفا ولی میشه درصد اطمینان رو بالا برد
همونطور که گفتم بعصی ها اون اولش برای بدست اوردن دل طرف خودشیرینی میکنن ! اما اگه صادق باشه طرف خب احتمال جا زدنش در اینده کم میشه(هرچند به صفر نمیرسه هیچوقت)
بعد در مقوله ازدواج قبول کنید که هیچ چیز صددرصد قطعیت نداره(هم در مورد پسر هم دختر) نمیشه با اطمینان 100%حرف زد اما میشه ضریب اطمینان رو با تکیه بر شناخت طرف افزایش داد!:sq_15:

hamid_diablo
04-11-2012, 21:54
دوستان خواهشا کل کل رو بزارید کنار

هم دخترا و هم پسراها تا حدی میتونن دوام بیارن...اونم بستگی به روحیات و خلقیات خودشون داره

من منظورم از اون پست این نبود که هیچی نباشه و دختر خانم هم فقط تحمل کنه.........به خدا انقدر تو اطرافم دیدم بعد از 1 سال زندیگ که شور و حال عاشقی روزهای اول فروکش کرده و زندگی حالت عادی و نرمال خودش رو گرفته.خانمها به همسرانشون فشار میارن بابت لوازم خانگی و غیره

من میخوام بگم حس چشم و هم چشمی خیلی بده.میخوام بگم این فرهنگ غلطی که الان تو جامعه ما جا افتاده و انگار کسی هم نیست که کاری برای از بین بردنش انجام بده داره زندگی هارو داغون میکنه

چرا وقتی یه تلویزیون 32 اینچی تو خونه هست.به خاطر همین رقابتهای الکی بین زنان .سال بعد باید به تلویزیون led 56 اینچ تبدیل بشه.ما که سالی یه بار از ماکروفر استفاده نمیکنیم چرا باید جدیدترین مدلش رو بخریم

به خدا همین حس زشت خانمهاست که باعث شده حتی به تولیدات داخلی هم ضرر بزنیم..............شدیم جامعه ای مصرف گرا.......مصرف گرایی که فقط از اروپایی و امریکایی خرید میکنه........

این یعنی اصراف تو هزینه ها.این یعنی از دست دادن ثروت.......این یعنی رقابت نفسانی.......

Atghia
04-11-2012, 22:03
دوستان خواهشا کل کل رو بزارید کنار

هم دخترا و هم پسراها تا حدی میتونن دوام بیارن...اونم بستگی به روحیات و خلقیات خودشون داره

من منظورم از اون پست این نبود که هیچی نباشه و دختر خانم هم فقط تحمل کنه.........به خدا انقدر تو اطرافم دیدم بعد از 1 سال زندیگ که شور و حال عاشقی روزهای اول فروکش کرده و زندگی حالت عادی و نرمال خودش رو گرفته.خانمها به همسرانشون فشار میارن بابت لوازم خانگی و غیره

من میخوام بگم حس چشم و هم چشمی خیلی بده.میخوام بگم این فرهنگ غلطی که الان تو جامعه ما جا افتاده و انگار کسی هم نیست که کاری برای از بین بردنش انجام بده داره زندگی هارو داغون میکنه

چرا وقتی یه تلویزیون 32 اینچی تو خونه هست.به خاطر همین رقابتهای الکی بین زنان .سال بعد باید به تلویزیون led 56 اینچ تبدیل بشه.ما که سالی یه بار از ماکروفر استفاده نمیکنیم چرا باید جدیدترین مدلش رو بخریم

به خدا همین حس زشت خانمهاست که باعث شده حتی به تولیدات داخلی هم ضرر بزنیم..............شدیم جامعه ای مصرف گرا.......مصرف گرایی که فقط از اروپایی و امریکایی خرید میکنه........

این یعنی اصراف تو هزینه ها.این یعنی از دست دادن ثروت.......این یعنی رقابت نفسانی.......
آقا حمید دیگه با این شدتی که شما هم میگید نیستش دیگه
من کلا نمیدونم چرااینجا هرکسی میاد نظر میده یک مسئله رو تعمیم میده به همه
خب خانومها حس زشت! چشم و هم چشمی دارند ، شما فکر کردید اقایون نیستند؟ من به جونه خودم میشناسم اقایونی رو که همین حس زشت زنونه رو دارن! ماشین رو با هزاری بدبختی و زحمت تعویض میکنن از باجناق کم نیارن و امثالهم! والا!
درهرصورت عمل پسندیده ای نیستش خانومای این مدلی هم کم نیستن
اما اینم یک خاصیت اخلاقی هستش اگر بنابر پیش رفتن جامعه به این سمت باشه با این شدتی که میگید نمیشه
یکسری ها ذاتا این اخلاقو دارن بله ممکنه ماهیانه بخوان هی دکوراسیون عوض کنن!
ولی اونایی که تحت تاثیر جامعه...ممکنه بعدازمدتی تمایل به تنوع داشته باشن اما نه دیگه در اون حد! نه دیگه در حد زیر قرض رفتن و بدبختی و فلاکت!
کل کل هم نیستش که! جو خوب شده دوتا خانوم گل به جمع اضافه شدن مایه مسرت ماست!
منتهی خواهشا دوستان در شوخی هاشون یک کمی رعایت کنن

Mr_100_dolari
04-11-2012, 22:30
من از اولش حرف زدم نه از وسطش.اون شرایطی که عوض میشه بعد از ازدواجه که حالا هزار و ی مشکل ممکنه پیش بیاد زندگی بالا پایین زیاد داره مهم اولشه وقتی اولش صادقانه صحبت کنی و طرف شرایطت و قبول کنه دیگه اینده مهم نیست اون شخص موظفه با همه شرایط شما کنار بیاد چون شما روقبول کرده حتی اگه هر روز سیبزمینی بخوره .

اول اینو بگم ما داریم بحث میکنیم نه کل کل پس بعضی ها برداشت اشتباه کل کل رو نداشته باشند که اگر اینجوری باشه حرف نزنیم بهتره .

درسته شما از ابتدا گفتین متوجه این صحبتتون شدم و میگم همون بالا و پایینی که فرمودید وقتی طرفین وارد زندگی میشن و به وجود میاد که میشه همون شرایط خوب و بد زندگی باعث میشه تا بعد از ازدواج همون حرف هایی که طرفین با صداقت تمام در ابتدا و اول ازدواج بهم گفتند و شرایطی رو هم که در ابتدای ازدواج برای هم مشخص کردند و با هم کنار اومدن نقض کنند و از بین بره پس نمیشه گفتش آینده مهم نیست و همچنین اون وظیفه ای هم که شما فرمودید باید با همه شرایط کنار بیاد و شاید درست هم باشه در واقعیت زندگی با تغییر شرایط و یا همون بالا و پایین های زندگی ممکنه از بین بره پس قاطعانه نمیشه گفت باید .

در ضمن فراموش نکنیم اکثر زوج ها (چه خانوم یا آقا) از ابتدا با قصد و نیت صادق بودن و پذیرفتن شرایط یکدیگر میان جلو برای ازدواج و هر تغییر در رفتار و حرف و عمل بعد از ازدواج به وجود میاد نه از ابتدا یا قبل از ادواج همون طور که اکثر طلاقها هم بعد از ازدواج هستش اما با قصد و نیت خوب و درکمال صداقت و پذیرفتن شرایط یکدیگر زندگی رو شروع کردند .

Iloveu-ALL
05-11-2012, 00:54
معلم تاریخمون اون روز میگفت که : الان کسی که ازدواج می کنه نباید عاشق بشه چون اگه با همون عشق بره تو جامعه بعدش که چند تا سرکوفت میخوره افسرده میشه و برمیگیرده و آدمیم که افسرده شه نمی تونه زندگی کنه و ..

Mr_100_dolari
05-11-2012, 02:46
[





اها.پس اون پسر یا دختر موقع ازدواج هنوز نمیدونسته چی میخواسته .؟ پس میرسیم به مهمترین بحث یعنی خودشناسی.اونی که میخواد ازدواج کنه اول باید خودشو بشناسه. نیاز هاشو بشناسه بدون چی میخواد بر اساس اون ازدواج کنه وقتی نمیدونی چی میخوای وقتی به بالا پایین زندگی رسیدی یهو همه چی میخوای

جالبه شما یه دفعه رفتی داخل بحث خود شناسی :sq_14:

آره اینم خوبه اما اگر قرار بود همه اول خودشون رو بشناسند بعد برن سراغ ازدواج اونوقت دیگه یا باید هیچ کسی ازدواج نمیکرد یا باید هیچ طلاقی نبود

شما که فکر نمیکنی تمام کسایی که ازدواج نکردند خودشون رو نشناختند یا تمام کسایی که ازدواج کردند خودشون رو شناختند

قبول واقعیت انقدر سخته :20:

neda_traveler
05-11-2012, 10:51
 مردی باشه که 2-3 تا دوس دختر فاب داشته چون خودم هیچ وقت نداشتم ی همچین ادمی حداقل ی شناخت کلی از روحیه خانوما داره هر چند من روحیه خاصه خودم و دارم

نه من با این حرف شماموافق نیستم
دوست دختر فاب یعنی چی/
یعنی تا چه حد؟
من اگر بدونم همسرم دوستیهاش با یک نفر خیلی نزدیک بود اصلا همچین کسی لایق ازدواج با خودم نمی دونم
چون من هم مجرد بودم من هم موقعیت داشتم  و دارم اما هر دوستی نه میپسندم نه قبول دارم
و با وجودی که دوست پسر نداشتم اما با روحیات پسرها اشنا هستم  
و برای اینکه یک پسر بخواد روحیات دختر بشناسه نیاز به دوست دختر فاب نداره
میتونه تو دانشگاه یا دوستی های اجتماعی یا همین نت یا مطالعه با روحیات خانم ها اشنا بشه  و حتما نیازی به دوست دختر اون هم  خیلی صمیمی و نزدیک    نیست

mahammad_reza
05-11-2012, 15:26
سلام من 24 سالمه خونه و شغل هم دارم و درآمدم خوبه. تا حالا 2 بار رفتیم خاستگاری بار اول موقع صحبت سر مهریه و مادیات شد منتظر موندم گفتن : 400 تا سکه و بعد کلی گفت و گوی فامیل ما با اونا اومدن سر 200 تا بعد به من گفتن قبول می کنی منم راحت گفتم بیشتر از 10 تا نمی تونم قبول کنم و در توانم نیست اگه موافقین خبر بدین حتی خانواده هم می گفت کی داده کی گرفته قبول نکردم . بار دوم هم همینطور شد اما فرداش زنگ زدن و قبول کردن ولی گفتن در عوض باید یک عروسی آن چنانی بگیری و همه جهیزیه رو خودت بخری و ... با اینکه می تونستم شرط ها شون رو عملی کنم ولی قبول نکردم گفتم ما رو به خیر و شما رو به سلامت.دوستان عزیز ما باید خودمون این رسوم احمقانه رو بشکنیم و خرد کنیم با عمل نه با حرف.

hamed29
05-11-2012, 16:01
سلام من 24 سالمه خونه و شغل هم دارم و درآمدم خوبه. تا حالا 2 بار رفتیم خاستگاری بار اول موقع صحبت سر مهریه و مادیات شد منتظر موندم گفتن : 400 تا سکه و بعد کلی گفت و گوی فامیل ما با اونا اومدن سر 200 تا بعد به من گفتن قبول می کنی منم راحت گفتم بیشتر از 10 تا نمی تونم قبول کنم و در توانم نیست اگه موافقین خبر بدین حتی خانواده هم می گفت کی داده کی گرفته قبول نکردم . بار دوم هم همینطور شد اما فرداش زنگ زدن و قبول کردن ولی گفتن در عوض باید یک عروسی آن چنانی بگیری و همه جهیزیه رو خودت بخری و ... با اینکه می تونستم شرط ها شون رو عملی کنم ولی قبول نکردم گفتم ما رو به خیر و شما رو به سلامت.دوستان عزیز ما باید خودمون این رسوم احمقانه رو بشکنیم و خرد کنیم با عمل نه با حرف.

موافقم + تأیید میشه

مراسم و عروسی آنچنانی یعنی چی؟ یعنی طرف دلش میخواد چشم مردم در بیاد، حالا به هر قیمتی شده؛ حتی اگه دختر و دامادش مجبور بشن یک سال لنگ خونه باشن ( مهم نیست که )
کسی که زندگیش به حرف مردم، توقع مردم و انتظارات مردم و همین طور بهانه های مردم بند باشه زندگی آرومی نخواهد داشت.
به نظر شما زندگی کردن با همچین آدمی یه آخر و عاقبتی داره؟
واقعا کی میتونه تو این دوره و زمونه توقعات این ها رو برآورده کنه؟
به نظر من هر کسی باید پاش رو قد گلیمش دراز کنه، یعنی موقعیت و امکاناتش رو در نظر داشته باشه.
اما اگه این جا بخواد خودش رو با حرف مردم و ... هماهنگ کنه، زندگی بیخود و بی جهت براش سخت میشه

roteal2007
05-11-2012, 16:01
لایک به کاری ک کردی.والا ما یه مدت با دختری بودیم اومدم بهش گفتم.من بیشتر 14 تا نمیتونم بدم اونم قبول کرد یه ماه بعدش گفت تو فامیل گفتم مهریه من کمتر سال تولدم نمیتونه باشه اگه باشه فامیل واسم دست میگیرن .....شما به من بگید دختری که این طرز فکرشه آیا میتونه زن زندگی باشه ....خلاصه تهش میرسیم به صحبت اون دوستمون که میگن جشم و هم چشمی زندگی رو ویران میکنه.
من خودم بچه طلاقم اصلا هم دوست ندارم توی زندگیم شکست بخورم حتی اگر هم شده تا آخر عمرم ازدواج نکنم.

Sent from my GT-I9000 using Tapatalk

hamid_diablo
05-11-2012, 16:25
واقعا دوستان مثالهای قشنگی زدن

البته شاید خیلی از دختراها راضی باشند اما خانوادشون سختگیری میکنند

شاید هم حق داشته باشن......با این اوضاع مالی خانوئاده ها و شرایط سخت زندشگ و آمار بالای طلاق شاید فکر میکنند که کار درست همین سختگیری ها هست

اما همین سختگیریها باعث سخت شدن زندگی میشه......شما حساب کنید پسری رو که عروسی انچنانی میگیره و کلی خرج میکنه...به نظرتون میتونه یه زندگی ساده داشته باشه...مطمئنا نه......نه خودش زندگی ساده رو دوست داره و نه همسرش.چون همون ابتدا با خرجهای انچنانی زندگیشونو آغاز کردن

در ضمن میشه گفت در کل نگاه ادمها به زندگی مادی شده.....یعنی امتیاز ادمها به ثروث بیشترشونه و نه چیز دیگه ای

majidli
05-11-2012, 16:50
الان یکی از دلایلی که افراد به فکر ازدواج میفتن خارج شدن از فشار عصبی محیط اطرافشونه.فکر میکنن با ازدواج میتونن این فشارو بردارن یا حداقل کم کنن و چون دو طرف به این هدف فکر میکنن فشار اطراف رو میارن تو زندگیه خودشون (زن میخاد توسط مرد فشار روحیش کم بشه و بر عکس)در نتیجه فشار زندگی بیشتر میشه و یکی از دلایل بیشتر شدن طلاق همینه!
اول باید دلیل برای ازدواج مشخص بشه تا بری دنبال بقیش

majidli
05-11-2012, 17:16
اونی که میخواد فشار روحیش کم بشه باید بره پیش مشاور .اون شخص نمیتونه کاندید خوبی برای ازدواج باشه
متاسفانه الان اکثر جوونامون این مشکلو دارن.یه برداشت بد از رفتن به مشاور هم اینه که میگن مگه من روانی ام!!!
تازه این یکی از دلایلشه
خیلی دلایل برا ازدواج کردن و نکردن هست

MASTER OC 7
05-11-2012, 17:35
ابتدا تشکر میکنم از همه دوستان که تو تاپیک شرکت کردن چون واقعا بحث بسیار جالبی بوجود اومده
با توجه به سن پایینی که دارم " 17 " سعی کردم تو بحث مردونه و بزرگترها دخالت نکنم :sq_24: ولی از افراد انگشت شماری هستم که تمام بحث های دوستان را از اول خط به خط دنبال کردم
یکی از چیزهایی که باعث شده داخل مغز بنده یک علامت ؟ بوجود بیاد اینه که چرا دختر خانوم های عزیز آینده و ادامه تحصیل و فرصت هایی که در آینده ممکن هست براشون بوجود بیاد را خیلی راحت نابود میکنن
مثال یک دختر خانوم تو سن 18 سالگی بعد از اینکه دیپلم میگیره یا حتی نمی تونه قبول بشه با اولین خواستگاری که براش میاد ( وضعیت مالی خواستگار تقریبا خوب ) خیلی راحت بله را میده !

خوب الان این شخص از آینده و جوونی خودش چه لذتی میخواد ببره ؟
اگه لذت زندگی بعد از ازدواج ( تو سن پایین ) شروع میشه خوب ما هم به خوانوادهامون یاد بدیم که دختر خونه را تو 18 سالگی بفرسته خونه ی بخت
حالا بر فرض بگیریم دختر اطلاعات و تجربه زیادی در این مورد نداره و از خوانواده میخواد برای ادامه زندگیش کمک بگیره
خوانواده هم با اطلاعات و تجربه ( مال بعضی ها متاسفانه به زور به %10 میرسه ) زیادی که داره مثلا میخواد دختر را بهتر کمک هرجور شده بله را از دختر میگیرن و دختر را راهی خونه بخت ( بدبختی ) میکنن
فقط و فقط بخاطر اینکه خواستگار خوب از دست نره !!!

ما تو یکی از آشناهامون یه خونواده داریم که دخترشون را تو سن 14 سالگی شوهر دادن ! دختر خانوم هم اکنون 16 سال داره و یدونه بچه هم تو شکمشه ! :sq_6:


خدا آخر عاقبت مارو بخیر کنه :sq_24:

majidli
05-11-2012, 17:51
به نظر من ازدواج تو سن پایین تر اگه شرایطش پیش بیاد خیلی خوبه چون تو این جامعه احتمال به انحراف کشیده شدن افراد خیلی زیاده که با ازدواج زودتر و به موقع یه تعهدی برای فرد ایجاد میشه که بتونه خودشو کنترل کنه .یکی از دلایل اینکه اکثر ورشکارامون اونم رزمی کارامون،نه فوتبالیست! رو شرایطی فراهم میکنن که زود ازدواج کنه همینه هم تو موفقیتش تاثیر داره همه اینکه منحرف نمیشه اما فوتبالیستا نه...خودتون میدونید!
و یکی دیگه از دلایل زود ازدواج کردن اینه که بچت بت بابا بزرگ نگه!!بتونی رفیقش باشی و اختلاف سنیتون تو نسلای مختلف نباش که نتونی دردشو درک کنی!
اما دلایل ازدواج نکردن که خیلی رایجه مشکلات اقتصادیه
وقتی من نوعی فکر این که فقط برای شروع چقدر باید هزینه کنم(مثلا همون یه شب خواستگاری، و کلی مراسم الکیه باب شده مثل بله برون و...) وقتی میبینم با این درامدی که نمیتونم نیازای خودمو برطرف کنم معلومه که نمیتونم مسولیت یه نفر دیگه رو هم به دوش بکشم!اینجاس که جفتمون ضربه میخوریم

hamid_diablo
05-11-2012, 17:52
از جمله فشارهایی که خانواده به دختر میارن همین موضوعی هست که مطرح شد(خواستگار خوب از دست میره)

از جمله استرسهایی که برخی از خانمها هم دارن همینه و فکر میکنند اگه این کیس رو از دست بدن شاید در آینده کسی به سراغشون نیاد

این به نظرم اصلا خوب نیست............من فکر میکنم تا وقتی که نتونستیم فردی رو که همه جوره بتونه با ما زندگی کنه و ما هم از انتخابمون راضی باشیم پیدا نکردیم ازدواج نکنیم..........

اگه پیدا نشد کلا ازدواج نکنیم...........اجباری مگه درکاره........

یه مسئله ای هم هست که شاید گفتنش بد نباشه.......ای کاش شرایط خواستگاری برای هر دو جنس برابر بود.....ای کاش میشد خانمها هم بتونند از فرد مورد علاقشون خواستگاری کنند.............

شاید چون شریاط روحی خاصی دارن و از " نه " شنیدن از یک پسر ضربه روحی میخورن نتونن همچین کاری کنند......اما وقتی خانمی خواستگاری کنه معلومه اماده ازدواجه.........