ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : حالات و احوالات کنونی خود را با شعر/نثر بیان کنید [محدودیت: 2 پست در هر روز]



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 [12] 13 14 15 16 17 18

.mehdi
29-07-2011, 21:30
بي وفا , به دست بي عصايم نگاه مکن ،
از درون شکسته شده ام !

hamid_diablo
30-07-2011, 09:00
تو نیستی و .....


اما میدانم که در راه آمدنی
و این تسکین :40:نا آرام من است..

Lady parisa
30-07-2011, 09:43
تنها مانده ام و غریبانه

خاطرات مكررمان را دوره مي كنم ....

و به ياد مي آورم که شيريني بودنت را نباید فراموش کنم..

از تو چه پنهان خوب من :

من جز تــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــو همه چيز را فراموش كردم

F l o w e r
30-07-2011, 10:15
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سرزنشــAــم مڪُـن اگر

از همــﮧ پا ڪشیده امــــ ،

طبع لطیفــــــ ــــ ـ آدمے

بـا همـﮧسر نمـــیکنـــAـد ..

GNesh
30-07-2011, 10:18
مرا در منزل جانان چه امن و عیش چون هر دم ------ جرس فریاد میدارد که بر بندید محمل ها

sara_girl
30-07-2011, 12:21
وقتی دوست داشتن میان من و تو نزدیک است

و حجم های خالی زندگی با نام من و تو پر نشد

وقتی سکوت می کنی...

در برابر هر آنچه برای تو دارم...

شاید تنها کلامی که ما را...

به هم پیوند خواهد زد این باشد...

"خداحافظ رفیق...!"

Alireza_SA
30-07-2011, 13:27
هی سر به راه تر/هی سر به زیرتر/هی گوشه گیرتر

هر لحظه خسته تر/هر لحظه تلخ تر/هر لحظه پیرتر

دنیای من تویی/دنیا ولی میگن/زندون مومنه...

آخه چه جوری از/خیر تو بگذرم؟/این غیرممکنه...

M3HRD@D
30-07-2011, 17:43
یک ضرب المثل انگلیسی هم هست که میگه کتری که بالاسرش وایسی هیچوقت جوش نمیاد!
...

کلا زندگی هم همینطوره؛ هرچی رو دنبالش رفتیم نشد، ولش کردیم شد!

Eshghe_door
30-07-2011, 21:00
شده ای مثل ِ تابلوهای ِ ورود ممنوع
مثل ِ خطوط ِ عابر ِ پیاده
مثل ِ تمام ِ چراغهای ِ قرمز

روزی اما
از تو گذشتن را
با تمام ِ وجود
تجربه میکنم




صبا میراسماعیلی

hamijoon
30-07-2011, 21:26
تعنه بر خواری من ای گل زيبا مزن
من به پای تو نشستم که چنین خوار شدم
...
..
.

4MaRyAm
30-07-2011, 22:19
خیابان خیلی خلوت استـــــــ
هوا خیلی خنک استـــــــــــــ
حال من خیلی خوب استــــــــــ

چراغهای خیابان همه روشناند
باران نمنم شروع به باریدن کرده
بوسه هایت را هوس کرده ام

چه حال خوشی دارم امشبـــــــــــــــــــــ ـ

Miss Artemis
30-07-2011, 22:55
.


شاید دانستن حق تو بود ...

شاید ناگفته ها را زودتر از امروز باید میدانستی.

ولی باور کن در زندگی هر کس ناگفته هایی هست

که گاهی از مرور آن خاطرات

حتی در زیر لب و چون زمزمه ای

هراس داریم

پس میدانم

که مرا می فهمی





.

sara_girl
30-07-2011, 23:14
گاهـــــی آدم دلـــــش میخواهد
کفش هایش را در بیاورد،
یواشکــــی نوک پا نوک پا
از خودش دور شـــــــــود،
بعد بزند به چاک
فرار کند از خودش ..

hamid_diablo
31-07-2011, 09:06
هیچ فکر کرده ای

سهم آب و آسمان و ماه
در این قصــه چیست؟

حالا که تو
تمام نقش ها را
خودت بازی می کنی...

piishii
31-07-2011, 10:00
دلم درد میکند
شاید...
خیال هایی که به خوردم دادی .....
خام بودند....

Lady parisa
31-07-2011, 10:48
مزه عشق این روزا شباهت زیادی به آدامس داره:

اول شیرین..بعد دوست داشتنی..سپس تکراری و خسته کننده و در آخر دور انداختنی!!!!

Puneh.A
31-07-2011, 10:54
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


شب استُ


گردباد چشمانت


در خواب دلم می پیچد


پر می شوم از


خیال آغوشت


پلکم از تو


بوی گل می گیرد


آب می پاشم از


گلاب دلم راه را


پل می زنی به تنم


حدیث برکه و ماه را

M0RTEZA_R
31-07-2011, 11:14
تلخ منم


همچون چای سرد


که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی.‏


تلخ منم؛


چای یخ


که هیچکس ندارد هوسش را!‏

Eshghe_door
31-07-2011, 13:14
گوش تلفن کر
دوست‌ت دارم را
امشب در گوش خودت خواهم گفت



محمدعلی بهمنی

عــــلی
31-07-2011, 15:42
برام هیچ حسی شبیه تو نیست....کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه......همین که کنارت نفس میکشم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست....تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه....تو زیباترین آرزوی منی

تقدیم به پدر و مادرم.

Mehrnaz1368
31-07-2011, 15:54
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد

گنج زر گر نبود کنج قناعت باقی است
آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد

setareh ***
31-07-2011, 15:56
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!


و من چون شمع می سوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم !!!


درون کلبه ی خاموش خویش اما

کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!


و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم

درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!


کسی حال من تنها نمی پرسد

و من چون تک درخت زرد پاییزم !!!


که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او

و دیگر هیچی از من نمی ماند!!!

Miss Artemis
31-07-2011, 16:07
.




قصه از حنجــره ای ست که گــره خورده بـه بغـض

صحبـت از خاطـره ای ست که نشستــه لب حوض

یک طـرف خاطــره هــا

یک طـرف پنـجــــره هـــا

در همــه آواز هــا ، حرف آخــر زیباسـت

آخرین حــرف تو چیسـت ؟ کـه بـه آن تکیــه کنـم ؟

حرف من دیدن پــرواز تو در فــردا ها ست ....



.

M3HRD@D
31-07-2011, 16:23
تمام عکاسخانه های این شهر را

به دنبال یک عکس قدی

شاید تمام رخ از عشق گشته ام...

فتوشاپ بیداد می کند این روزها!

حنّانه
31-07-2011, 18:16
من در این خلوت خاموش سکوت اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم...

Hadi King
31-07-2011, 20:05
تمام زندگی من اینست
دیدن یک دل پاک
که مرا می خواند با لبخند

باور ساده زیبایی آدمها از عمق وجود
نسبت خواب خوش امشب با تازگی فردا

من دلم می خواهد گاهی بروم زیر درخت
حافظی باز کنم
عشق را در صدای مادرم احساس کنم
گیسوانم را به جشن نسیمی ببرم
در سکوت شب بدوم - قد بکشم

من دلم می خواهد گاهی دلخوشی ام این باشد
که فرایِ غم ِمن
دل خوش حتما در دنیا هست
و دلی غمگین تر
زندگی قالبی از نسبت هاست

من دلم می خواهد گاهی دلهره ام را
با سیگاری خاموش کنم
به تماشای تو خوش باشم
پشت یک پنجره نامعلوم

تمام زندگی من اینست
یک دل کوچک با نازکی طبع خیال

.mehdi
31-07-2011, 20:41
دست‌هايم را بگير

هرچه را که لمس کردي , باور کن .

من هميشه قلبم را کف دستم مي‌گيرم ....

piishii
31-07-2011, 20:41
نمیبینی ؟
به هزار زبان نشانت دادم
نمیفهمی ؟


بگو
نترس و بگو
آن چیز را که نخواهم گفت
اَه
اصلا ولش کن ......

.SA33D.
31-07-2011, 22:46
قاصدک هان چه خبر آوردي ؟
از کجا وز که خبر آوردي ؟
خوش خبر باشي اما اما
گرد بام و بر من
بي ثمر مي گردي . . .

انتظار خبري نيست مرا
نه ز ياري نه ز ديّار دياري
برو آنجا که بود چشم و گوشي با کس
برو آنجا که تو را منتظرند

قاصدک
در دلم من
همه کورند و کرند . . .

دست بر دار از اين در وطن خويش غريب
قاصد تجربه هاي همه تلخ
با دلم مي گويد
که دروغي تو، دروغ
که فريبي تو، فريب !

قاصدک
ابرهاي همه عالم شب و روز
در دلم مي گريند . . . .

برو آنجا که تو را منتظرند...

anon85
01-08-2011, 00:30
من سلامِ بی جوابی بوده ام؛

طرحِ وهم اندودِ خوابی بوده ام؛

زاده ی پایانِ روزم، زین سبب،

راهِ من یکسر گذشت از شهرِ شب؛

چون ره از آغازِ شب، آغاز گشت؛

لاجرم راهم همه در شب گذشت؛

...

sara_girl
01-08-2011, 01:05
مداد بر خواهم داشت ...
... تمام چهره های عبوس دنیا را ،
لبخند خواهم کشید

Amir..H
01-08-2011, 02:01
گفتم ای جنگل پیر تازگی ها چه خبر؟

پوزخندی زد و گفت :
هیچ ،
کابوس تبر!

Lady parisa
01-08-2011, 08:21
من در این خلوت خاموش سکوت اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم...


مـــــ ــ ـن اگر اشـــــ ـ ـ ـک به دادم نرسد می شکنم

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Maryam j0on
01-08-2011, 10:13
چقدر مرا فراموش کرده است زمان
خود می دود و من ...
آشناست لحظه ها
تکرار می شود
ثانیه ها شاید ...
جایی برای نوشتن سرنوشت نیست روی پیشانیم ... /.

Puneh.A
01-08-2011, 11:45
هنوز میتوان ساده ترین ترانه را
عاشقانه ترین نامید

برای منی که
سیاهی شب ها را

به سفیدی چشم های مانده به راه
و سردی سکوت دی ماه را

به گرمی هذیان های تبدار
بخشیده ام

برای منی که
از طعم بی تو بودن
پرم

و هنوز از رد پای
دستمال های به سر بسته
خیسم

هنوز می شود از سکوت سرود
میشود پلک بر هم زد
و در عمق نگاهی گم شد

attractive_girl
01-08-2011, 11:54
من دیگه باور نمی کنم تو رو

حالا هر جا که میخوای بری برو!!

MOHAMMAD2010
01-08-2011, 13:57
توی این خونه پوسیدم خدایا
مگه دیوار اینجا در نداره
چقد باید تحمل کرد بی‌عشق
مگه دنیا در و پیکر نداره

Miss Artemis
01-08-2011, 14:31
.


می نشینم

و در جمعیت نیمه روشن آن سوی پنجره

در ایستگاه دنبال کسی شبیه تو می گردم

و خوب می دانم

که کسی کـَـس نمی شود

زیرا هیچ انسانی قادر به ادامه انسانی دیگر نیست




حسين پناهی


.

4MaRyAm
01-08-2011, 15:55
رودخانه میشوی..
در زلال چشمانت تصویر من پیداست....
با لبخندي به سان منحنی ماه
در زمان هلال!

آرام آرام سنگهای ریز نا امیدی ام را می سایی..

و از کنار صخره های بی حوصلگی ام
نرم و آهسته رد میشوی..

من مرید اینهمه آرامشم!

hamid_diablo
01-08-2011, 16:43
گاهی فعل ها
چنان سریع ماضی می شوند
که باور نمی کنی
می گویند...می گفت
می شود...شد
و رفت
می رفت
و رفت
و دیگر هیچ گاه
باز نخواهد گشت ...

attractive_girl
01-08-2011, 22:41
آب نریختم که برگردی ...!!

آب ریختم تا پاک شود هر چه رد_پای توست از زندگیم

Hamid Hamid
01-08-2011, 22:45
:8:

تازه يه قسمتش رو نوشتم براي امضا :

دلنگ دلنگ شاد شديم ... از ستم آزاد شديم

خورشيد خانوم آفتاب كرد ... كلي برنج تو آب كرد

خورشيد خانوم بفرماييد ... از اون بالا بيايد پايين

از شادي سير نميشيم ... ديگه اسير نميشيم

شاملو

M3HRD@D
01-08-2011, 23:53
تنهایی یعنی
هیچکس نباشه که بهت بگه
دو دقیقه از پای اون کامپیوتر بلند شو
بیا بشین پیــــش مــــن !!!

vahid0801
02-08-2011, 00:00
احساس هستی میکنم چون حق پرستی میکنم....
گر لایق دیدن شوم بی باده مستی میکنم....

Mehrnaz1368
02-08-2011, 05:08
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهانسوزی نه خامی بی غمی

IranApadana
02-08-2011, 07:56
درد من این است در کنج دل آشفته ام
دیگر از درمان دردم ناامیدم ای دریغ

Lady parisa
02-08-2011, 09:51
صد بار سر تو را شکستیم ای عشق
یکبار سر تو را نبستیم ای عشق
کشتیم تو را و بعد از آن ضجه زدیم
ما قبیله ای مرده پرستیم ای عشق

F l o w e r
02-08-2011, 10:15
ذهـنــــ ـم ، درختــــ ِ خشکـــ / خشکـــیـــده ای ستـــــ / ...

پــُـــر از شـــاخــ ه هـــای ِ یـــاد / یـــادتــــ

بهـــــــــاری بــاید / هـَــرَســ ی بــاید / ...

شـــــایـــد / شــــایـــد ذهنـــــ ـم را رهـــا کنـــد ، یـــــاد َتـــــــــ / !!

tintiryol
02-08-2011, 10:30
این روزها …

یا به تو می اندیشم،

یا به این می اندیشم، که چرا !؟

به تو می اندیشم ...!!

GOLI87
02-08-2011, 12:59
سخن از ماندن نيست،
من و تو رهگذريم،


راه طولاني و پر پيچ و خم است،
همه بايد برويم تا افقهاي وسيع،
تا آنجا كه محبت پيداست
و شايد
اينجا سر آغاز بودن است
و من و تو
و هياهوئي در شهري سبز و آبي و خاكستري


ما مي گريزيم
شايد از بودن
شايد از ماندن
شايد از رفتن


جز هراس ما را چه بايد
من و تو رهگذريم
به فردا بيند يش
به طلوعي ديگر
و به آغازي دوباره
و ما گشايندهء راهيم
لغزش
صبر
مداومت


ولي بدان و باور كن
اينجا بي شك آغاز بودن ماست.

navidjoky
02-08-2011, 13:05
رابــِـطـه عَــکس دارَد ...
مــیــزانِ عَـلاقـه ی تــو به مَــن با مــیــزانِ عَـلاقـه ی مَــن به تــو
ن.ن





منبع : ❤-Ť-††-._♥ عشق مرده ♥_.-††-Ť-❤

MOHAMMAD2010
02-08-2011, 13:05
روزای بد رفته عزیزم
روزای بدتر اومده

.mehdi
02-08-2011, 13:32
کاش می دانستم ؛

چه کسی این سرنوشت را برایم بافت

آنوقت به او می گفتم

یقه را آنقدر تنگ بافته ای

که بغض هایم را نمی توانم

.. فرو بدهم !

fary jun
02-08-2011, 14:20
کمی بیشتر از یک آسمان دلم گرفته است ...
چه دنیای کوچکی داری خدا ؛ برای هضم دلتنگی های من ...

hamid_diablo
02-08-2011, 14:28
دستم را به دست عقربه ها داده ام
دیگر با هیچ زبانی نمی شود
جای خالیت را تفسیر کرد
من رفته ام یا تو ؟

amour1
02-08-2011, 14:59
چقدر چشمهایت خط انداخته اند روی دیوار دلم!
خیالت راحت عزیزم! هیچکس .....................به دیوار خط خطی تکیه نمی دهد

sara_girl
02-08-2011, 15:38
وقتی پاهایت
یاری نکنند
بن بست
همان جاییست
که ایستاده ای

Eshghe_door
02-08-2011, 16:25
درد ِ دل کـه مي کنــی،
ضعـف هـايـت، دردهـايــت رامي گـذاري تـوی ِ سيـني و تعـارف می کـنی
کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد بــردارنـد.....
تيــز کننــد
تيــغ کننــد
و بــزننـد بـه روحـت !!

4MaRyAm
02-08-2011, 18:42
دنیای ما دنیای دیگران
زندگی ما زندگی دیگران
نفس کشیدنامون
گریه و خندهامون
بغض توی گلومون
اشک توی چشامون
همش مال دیگران

sara_girl
03-08-2011, 00:08
ﺗَﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﺗﺎﻫﺮﺳﻪﺭﺍﺣﺖﺷﻮﯾﻢ
ﻣﻦ،
ﺗﻮ

ﺭﻗﯿﺒﻢ !!!
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻗﯿﺪ ﺗﻮ،
ﺍﻭ ﺍﺯ ﻗﯿﺪ ﻣﻦ
ﻭ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻗﯿﺪﺧﯿﺎﻧﺖ . . . !!!

Hadi King
03-08-2011, 04:53
تازگی ها از خوابـــــــ که بیدار میشوم
تازه کـــــــــابوس هایم اغاز میشود

M O B I N
03-08-2011, 09:50
....نبودم اگر من،
.......کجا بودی عشق و گناهم
....................... نبودی اگر تو
.............................، هدر میشد این اشک و آهم
..............................غمم را تو دانی
..............................تو هستی پناهم



.

Puneh.A
03-08-2011, 10:27
نشانی از تو ندارم اما

نشانی ام را برای تو می نویسم

درعصرهای انتظار

به حوالی بی کسی قدم بگذار

خیابان غربت را پیدا کن و

وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو

کلبه ی غریبی ام را پیدا کن

کنار بید مجنون خزان زده

و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام

در کلبه را باز کن و

به سراغ بغض خیس پنجره برو

حریر غمش را کنار بزن

مرا می یابی.....

(مرا می یابی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ )
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Lady parisa
03-08-2011, 10:36
و زخــــ ـــــــم هایم

کاش هــــ ـ ـ ـرگز خوب نشوند

تـــــ ـ ـ ـنها یادگار هایی که از تــــ ـ ـ ـ ـو برایم مانده

F l o w e r
03-08-2011, 13:47
مـن آرامـــ نیستمـ ـ

شَهـ ریـــ در منـــ فریـــاد میــزنـد ..

attractive_girl
03-08-2011, 13:50
يک وقت
اشتباهی مرا پاک نکنی!

هر وقت پاک‌کن دستت بود

بگو از روی کاغذت بروم کنار.....

Unique 2626
03-08-2011, 14:04
" آرش " نيستم که کمان به دست گيرم . . .
. . . اما . . .
لحظه های " با تو بودن " را خوب " شکار " می کنم از بين " خاطراتم " . . .

4MaRyAm
03-08-2011, 15:13
در پشت پنجره
همیشه درختی هست

در پشت پنجره
همیشه آسمانی هست

در پشت پنجره اما
هیچگاه آنکه در آرزوی دیدنش هستی را
نمی یابی

در پشت پنجره اما
هیچگاه یادگاری از گذشته نیست

هر چه هست اکنون است
همین اکنون که تو را نمی بیند
که نمی داند

فایده ی بودنش چیست
وقتی پنجره همیشه تهی ستـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ

M3HRD@D
03-08-2011, 20:41
چراغ را خاموش میکنم و در گوشه ای از این اتاق گم میشوم..
هوای اتاق پر میشود از نوت های موسیقی
چشم هایم را میبندم..
و پکی دیگر بر سیگارم میزنم
به یاد تو
لعنتی دوست داشتنی ... .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Sayam
03-08-2011, 21:03
بیا و بشمار ته سیگارهای پسری رو که

تو خوابش هم سیـگار نمی دید ...

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

dourtarin
03-08-2011, 22:52
جانا به نگاهی ز جهان بی خبرم كن، دیوانه ترم كن


سرگشته و شیدا چو نسیم سحرم كن، دیوانه ترم كن


وای ز چشمه دیدارت، وای زآتش رخسارت، وای زچشم افسونكارت


چسان مدهوشم من

piishii
03-08-2011, 23:00
گفتم :
التماس می کنم بایست
سه روز است منتظرم که از اینجا رد شوی
ایستاد و گفت :
بگو
گفتم :
چهار روز و
پنج ساعت و
بیست و پنج دقیقه است که نبودی
هیچ نخورده ام
یک روز کامل بیمارستان بودم و
سه روز است که اینجا منتظر
من بدون تو هیچ می شوم
لبخند زیبایش روی صورتش نقش بست
هیچ نگفت و
رفت

sara_girl
03-08-2011, 23:05
شکستن دل، به شکستن استخوان دنده می‌ماند؛
از بیرون همه‌چیز روبه‌راه است،
اما هر نفس، درد ا‌ست که می‌کشی .

attractive_girl
03-08-2011, 23:39
بی دلیل نیست که روی حرفمان نمی مانیم؛

ما روی زمینی زندگی می کنیم که هر روز خودش را دور می زند!

Puneh.A
04-08-2011, 09:16
کاش بارانی ببارد ، قلبها را تر کند

بگذرد از هفت بند ما ، صدا را تر کند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها

رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند


بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را

شاخه های خشک و بی بار دعا را تر کند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت

سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند

چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده ها

شاید این باران که می بارد شما را تر کند

hamid_diablo
04-08-2011, 09:38
تقصیر تو نیست !

تقصیر من بود !

آن روز که عشق را در چشمانت خواندم

فراموش کردم که

این نیز بگذرد

dariushko
04-08-2011, 09:39
تو با منی، حس می کنمت

همین جا روبروی خودم

صداتو می شنوم همه جا

یا شاید من دیوونه شدم

اگه تو، تو اتاقم نیستی

چرا کنار تو می شینم

چرا دارم تو رو می بوسم

چرا دارم تو رو می بینم

F l o w e r
04-08-2011, 12:02
لحظـــــﮧ / لحظـــــﮧ هـــــــــآیم پـــُر از قدمــــ ـهآیی ستـــــ /

بـــــرای ِ نــــــَ رسیــــدن !

نرسیـدن / نرسیدن بـــﮧ لمـــس ِ لحظـــ ه های ِ تکـــــراری / ...

4MaRyAm
04-08-2011, 12:16
منظومه ها می چرخند و ما را با خود می چرخانند!.
.
.
برای زمین هفتاد کیلو گوشت
با هفتاد کیلو سنگ
تفاوتی ندارد!


یادمان باشد

کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست!

M O B I N
04-08-2011, 12:29
.................................................. .................................................. ..........دیروز

.................................................. ......................ما زندگی را به بازی گرفتیم

.................................................. .........امروز ، او

..............................................ما را ....

......................................فردا ؟

قیصر امین پور

pandemonium
04-08-2011, 12:32
.

این که همراه تو می گرید آیینه ست

.
.
.

تو همین چهره تنهایی


.

M3HRD@D
04-08-2011, 13:16
رفتم جلو آینه
ولی از شدت ترس
دستهایم را جلو صورتم گرفتم
دیدم شبیه نه،اصلا
پیرمرد خنزر پنزری شده بودم....

nab nab
04-08-2011, 13:56
خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده


خیلی وقته ابری پر پر نشده
دل آسمون سبک تر نشده


مه سرد رو تن پنجره ها
مثله بغضه توی سینه ی منه


ابر چشمام پر اشکه ای خدا
وقتشه دوباره بارون بزنه


خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده


بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
کوه غصه از دلم رفتنی نیست

piishii
04-08-2011, 17:22
درآغوشت
همچون کودکی هستم
که میداند
ته دیگش,
با همه خوبی,
تمام می شود .

MOHAMMAD2010
04-08-2011, 17:24
هی سر به راه تر،هی سربه زیر تر،هی گوشه گیر تر
هر لحظه خسته تر،هر لحظه تلخ تر،هر لحظه پیر تر

dourtarin
04-08-2011, 23:14
ما بدهكاريم...

به كساني كه صميمانه ز ما پرسيدند معذرت مي خواهم چندم مرداد است ؟

و نگفتيم چونكه مرداد ......گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است


(حسین پناهی)

Eshghe_door
04-08-2011, 23:16
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید

نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی

بلکه برای اینکه ببینی

چه کسانی اهمیت داده و به خود زحمت می دهند

که این دیوار را بشکنند‬

kian28
05-08-2011, 05:20
ماییم و می و مطرب و این کنج خـــراب ؛ جان و دل و جام و جامه پــر درد شراب
فارغ ز امــــید رحمت و بـیم عذاب ؛ آسوده ز باد و خاک و از آتـــــش و آب


، ، ،
درد (دُ)(اِ) : کدورت، جرم [دهـ.ـخدا]

poonel
05-08-2011, 05:35
هی سر به راه تر،هی سربه زیر تر،هی گوشه گیر تر
هر لحظه خسته تر،هر لحظه تلخ تر،هر لحظه پیر تر
جانا سخن از زبان ما میگویی... هر لحظه خسته تر،هر لحظه تلخ تر،هر لحظه پیر تر

شاهزاده خانوم
05-08-2011, 07:03
از يه جايی به بعد
نه اين که فايده نـداشته باشه ها
نـه
ارزشش رو ديـگه نـداره !!!

hamid_diablo
05-08-2011, 10:19
در این دنیا که ممنوع است پرواز

نداری جرات یک لحظه آواز

کجای آسمان مال من و توست

که می گویی:

کبوتر با کبوتر ،باز با باز....

Atefeh.N
05-08-2011, 10:40
از آسمان بدم می آید




از وقتی پدرم را برد



و دیگر پس نداد



وقتی در کوچه های کودکی ام زمین می خوردم



یا از همبازی هایم کتک



و گریه تا خانه بدرقه ام می کرد



تا احساس بی کسی نکنم



چگونه به این عکس روی میز



که پیرم می کند



و پیر نمی شود



بگویم : پدر



یک نفر به آسمان بفهماند



من پدرم را می خواهم



باران



مشکلی از من حل نمی کند

F l o w e r
05-08-2011, 10:40
نـــﮧ ســﮧ نقطـــﮧ ایم ڪــﮧ یعـنــے ادامــــــﮧ داریم / . . .

نــﮧ نقطــﮧ ایم ڪـﮧ یعنـے تمـــــام شدیــــــم / .

دو نقطـــﮧ ایم ، مانـــــده بیــــن زمین و هــوا / . .

M3HRD@D
05-08-2011, 12:03
اینجا ستاره ای نیست ; مردی نشسته بیدار
تشویش پشت تشویش ; سیگار پشت سیگار
اینجا حرارت درد تعدیل روح دارد
ظاهر عمود و بی غش باطن خراب و بیمار.....

Puneh.A
05-08-2011, 12:30
ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ،

ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﻤﯽ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﯽ؟

ﯾﺎ ﺍﮔﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﺪ،ﮐﻤﯽ ﺑﺠﺎﯼ ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍ ﮐﻨﯽ؟

ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺩﻟﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ،

ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﻘﺮﺍﺭﯼ ﺩﻟﻢ ﺳﻔﺎﺭﺷﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﻓﯿﻖ ﺑﺎ ﻭﻓﺎ, ﺧﺪﺍکنی؟؟؟

MOHAMMAD2010
05-08-2011, 14:32
بازم تنگه غروبه ای خدا دلم تنگه
هر جا که برم من آسمون همين رنگه
ای آسمون کبود مگه من چه بد کردم
که دلم ز دام بلا نشود رها يک دم

sara_girl
05-08-2011, 14:35
نگران من نباش!
من آنقدر امروز و فرداهای نیامدن را دیده ام
که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی خواب و خیال آرزویم را آشفته نمی کند!

حالا یاد گرفته ام که فراموشی دوای درد همه نیامدن ها و نداشتن ها و نخواستن هاست!
......یاد گرفته ام که از هیچ لبخندی ،خیال دوست داشتن به سرم نزند!!
یاد گرفته ام که بشنوم و به روی خود نیاورم!!

که فرداها هیچ وقت نمی آیند...

attractive_girl
05-08-2011, 15:21
خدایا به این دو تا فرشته‌ای که رو شونه های من نشوندی بگو با اون کاغذی که تو دستشونه و دارن توش اعمالم رو ثبت میکنن یه بادی بزنن حداقل!

4MaRyAm
05-08-2011, 17:35
نارفیق بودی برام
آهای رفیق بامرام

زخم کاریت هم نذاشته
بال پروازی برام

دلت هم خنک بشه
پر دستم جای تیغ

ضریه ی آخرت هم
به هدف خورده دقیق

Ghorbat22
05-08-2011, 21:01
خیــــــلی وقتـــآ آدم یه بازی رو شروع می کنـــه
می خــــــواد برنده شــهــ
به وســطای بازی که می رســـهــ
فقط ُ فقط دلــش می خـــواد از بــازی بزنـــــــه بیرونـــــ

hamedhgh
05-08-2011, 21:17
ادم عشقم جز عشق چه دانم
چون عاشقم رعب عشق ندانم
در تعجبم چه پرسند کسان
حالم عریان است چه جویند ز مان

sara_girl
05-08-2011, 23:06
دور از این هیاهو
دلم کویر می خواهد و
تنهایی و سکوت و
آغوش ِسرد ِشبی که آتشم را فرو نشاند.
نه دیوار،
نه در،
نه دستی که بیرونم کشد از دنیایم،
نه پایی که در نوردد مرزهایم،
نه قلبی که بشکند سکوتم،
نه ذهنی که سنگینم کند از حرف،
نه روحی که آویزانم شود.
من باشم و
تنهایی ِژرفی که نور ستارگان روشنش می کند
و آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست !

Hadi King
05-08-2011, 23:40
این همه حسود بودم و نمی‌دانستم

به نسیمی که از کنارت

موذیانه می‌گذرد

به چشم های آشنا و پر آزار ، که بی حیا نگاهت می‌کند

به آفتابی که فقط تلاش گرم کردن تو را دارد ٬ حسادت می‌کنم ...

من آنقــدر عاشقم

که به طبیعت بد بینم

طبیعت پر از نفس های آدمـی‌ است ،
که مرا وادار می‌کند حسادت کنم
به تنهایی‌ام

به جهان

به خاطره‌ ای دور از تو ...

Ghorbat22
06-08-2011, 11:51
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


آهنگــــــ زنگ من
رو موبایلتــــ با بقیه فرق داشتــــ
ولے آهنگــ زنگتـــ رو مویایلم مثل بقیـــه بود !!
تو به خـــاطر اینکــه بفهمــــــــے منم
و مـــن به خـــــاطر اینکه فکـــر کنمـــ تویـــــے

Puneh.A
06-08-2011, 11:57
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شايد کسي را که با او خنديده اي فراموش کني

اما هرگز

کسي را که با او گريسته اي را از ياد نخواهي برد .

و من از هنگام تولد کائنات تا کنون سر به شانه هاي تو گريسته ام

پس چگونه مي توانم لحظه اي تورا فراموش کنم ؟

چگونه مي توانم با ابرهاي بهاري در سرودن تو همراه نشوم .

اگر به من بگويند :

فقط يکبار مي توانم تورا از پشت شيشه هاي مه آلود ببينم

و برايت دست تکان بدهم

واگر به من بگويند :

فرصتي نيست و فقط يک جمله مي توانم به تو بگويم

و پس از آن به ابديت مي رسيم

رو به رويت مي ايستم و مي گويم :

در قيامت هم نام تورا بر لب خواهم داشت

Lady parisa
06-08-2011, 12:25
به ((پایت)) افتاده ام
.
.
.
.

تا

به (( دستت)) بیاورم

attractive_girl
06-08-2011, 13:22
چه فرقي مي کند وسوسه ي سيب يا حوا براي کسي که آدم نيست !

eMer@lD
06-08-2011, 17:28
چه فرقي مي کند وسوسه ي سيب يا حوا براي کسي که آدم نيست !

حوا ! سیب را با لذت گاز بزن،آدم ارزشش را ندارد

4MaRyAm
06-08-2011, 17:40
نگـــــاه كن
نگـــــــــــاه كن
من آنسوي خيال تو گم شده ام

صدايــــــــم كن،
من درغباربرهوت ناكجاآبادي كه تراميجويدگم شده ام

كجايـــــــــــــــــــــ ي؟

Atefeh.N
06-08-2011, 21:18
و در نهایت من به سان طعم شیرین یک بستنی
در نیمه شب ِ خیال ِ یک ظهر داغ تابستانی
یا در میان بازوانت آب خواهم شد
یا در کام یادت ناب !
به هر روی
روزی من هم برای تو تمام خواهم شد !

4870x2
06-08-2011, 21:28
من مست و تو دیوانه...ما را که برد خانه ؟
:|

GOLI87
06-08-2011, 21:52
خداحافظ رفیق نارفیق من!
تو هم رفتی!

تو هم از کوی من چون دیگران بی اعتنا رفتی!
تو هم
با اولین بوران پاییزی چو انبوه درختان برگ و بر کندی
تو هم رفتی!

تو رفتی و نفهمیدی
که من دیوانه ات بودم
چه شوری در من افکندی
چه سان دلداده ات بودم!

تو رفتی و دل من مرد
رفاقت سوخت
صداقت را نخستین باد پاییزی ز پیش ما به یغما برد!

sara_girl
07-08-2011, 01:13
امروز روز تلاقی نگاهمان بود
روز غرور چشمانمان
یه لحظه خیره
و
سرافکندگی سر هامان
در تلاش نگاهی دیگر
ولی
هر کدام پی راه خودمان
درگیر با خاطرات ..

vahidhgh
07-08-2011, 02:36
هنوزم
حوای چشمای من در حسرت یک سیبه .....

F l o w e r
07-08-2011, 11:02
بـــﮧ ســــ✘ـــرم مے زنـــَـــد / ..

بزنـــمـ زیر همــﮧ چیـــز

همــﮧ چیـــ✘ـــز / ..

امــــــا سر ڪـِـﮧ ڪــاره اـے نیستـــــ ــ

ایـטּ دل استــــ ڪـِـﮧ

فــــرمــــانروایے مے کنــــ✘ــد / ..

Puneh.A
07-08-2011, 13:21
نفس می کشم نبودنت را
نیستی
هوای بوی تنت را کرده ام
می دانی
پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است
تو نیستی
آسمان بی معنیست
حتی آسمان پر ستاره
و باران
مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد
تو نیستی
و من چتر می خواهم ...
هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...
خودم را به هزار راه میزنم
به هزار کوچه
به هزار در
نکند یاد آغوشت بیفتم ...

4MaRyAm
07-08-2011, 14:56
ساعت ها انتظار کدامین لحظه را می کشند.؟

چرا شب فرا نمی رسد؟

شبی که چشم ها،آسوده گریه کنند..!


بی آن که نگاهی به آن ها گره بخورد...

Lady parisa
07-08-2011, 14:58
چند روز زندگی را تنها گاه پریدن می دانم.

شاید سخت باشد اینكه همیشه در این اندیشه باشیم : " پرواز سخت است ! "

باید آموخت كه انسان خلق شده است برای " حركت " و نه " ایستایی "

برای پریدن و اوج گرفتن.

كه اگر جز این بود آفرینش او را بی معنا می دانستم.

بایدرفت

باید شد،

نباید ماند


اینجا جای ماندن نیست

باور کن

M3HRD@D
07-08-2011, 18:07
به دنبال کسی می گردم
نه می دانم نامش چیست و نه می دانم چه می کند!
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم . .
رنگ موهایش را نمی دانم و
لبـــــــــخندش را ندیده ام
فقط می دانم که نیست . . .

attractive_girl
07-08-2011, 23:49
به سراغ من اگر می آیی

دگر آسوده بیا چند وقتیست که فولاد شده

چینی نازک تنهایی من...

شاهزاده خانوم
07-08-2011, 23:55
می اندیشم ...
همین روزهاست كه شكل ایرانی شوم !
بی تفاوت ...
سرد ...
خالی از احساس

sara_girl
08-08-2011, 01:29
دستت را بده
باید دنبال خیابان های فراری بدویم
بازی نیست
یک روز هم برمی گردیم و می بینیم
مرا بلعیده این آسفالت
و تو بی نفس
دود سیگارت را توی چشم های آسمان فوت می کنی

دستم را ول نکن
باید نرده ها را باهم بپریم
نه ....بازی نیست
یک روز هم قوزک پای ما گیر می کند
به اخمی که شلیک می شود

وصیت زنده ماندنم است
اگر مردیم که هیچ
"به نام ما
دستم را پیش خودت نگه دار"

سپیده سیاوشی

anon85
08-08-2011, 03:59
اگر دوریــــــــــم، اگر نزدیــــــــــک

بیا با هم بگرییم، ای چو من تاریک

. . .

ali...
08-08-2011, 09:03
به سراغ من اگر می آیی، تند و آهسته چه فرقی دارد؟

تو همان طور که دلت خواست بیا، مثل سهراب دگر، جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بر دارد،

جنس آهن شده است چینی نازک تنهایی من، تو فقط زود بیا . . .

Lady parisa
08-08-2011, 10:34
دلم با عشق تو عاشق ترین شد

تمام لحظه هایم بهترین شد

ولی بی مهریت كار دلم ساخت

دل تنـــــــــــــــــهای من تن تنـــــــــــــــــها ترین شد...


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

pro_translator
08-08-2011, 11:00
بعد از این عشق به هر عشق جهان می خندم
هر که آرد سخن از عشق به آن می خندم

روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شد
بعد از این سوز به هر سوزه جهان می خندم

خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته به آن می خندم

راستی کسی می‌دونه این شعر از کیه؟ ( اگه نه این سوال رو از کجا باید بپرسم؟)

Puneh.A
08-08-2011, 12:12
و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی

و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی

سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای

ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی

من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم

و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی

چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی

هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی

به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام

تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی

و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت

که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

GOLI87
08-08-2011, 12:42
روزگاری رفت و مردی
برنخاست
زین خراب آباد گردی برنخاست
دشمنان را دشمنی پیدا نشد
دوستان را همنبردی برنخاست
هر که چون من گرمخویی پیشه
کرد
از دلش جز آه سردی برنخاست
صد ندا دادیم دشمن سر رسید
از میان جمع فردی برنخاست
درد از درمان گذشت و هیچ کس
از پی درمان دردی برنخاست

F l o w e r
08-08-2011, 18:32
وَرَقـــ مــے زنــــمـ دفــتــرِ عمـــرِ ڪوتـــآهَــمو

پـــآره مــے ڪـنــم روزآیــِ زشـــتُـ سیــآهَمــو

یــــﮧ صــــفحــﮧ ـے سفــیدِ سفــــید بـــآز مــے ڪنــمـ از دفــتـــر

لبخــــند مــے زنـمــُ مــےگــمـ: چـــﮧ روزایــے ڪـِـﮧ از دســتـ رفــتـ

وســـطــِ صــفحـــﮧ بــآ خــطـِ درشـــتـ مــےنویــســـَمــ:

یـــﮧشـــروعـــِ جدیـــــد

و دوباره آغــــــاز مے ڪنم

attractive_girl
09-08-2011, 00:22
از ارتفاع خدا سقوط کرده بودم

از ارتفاع خدا !

بی آنکه سیبی

وسوسه ی دهانم را چشیده باشد .

من روزه ی نان گندم گرفته ام

و از ترس شباهت به آدم

روی دو پا راه نمی روم

فقط گاهی ،

با صدای نی لبکی

که از آسمان هفتم نواخته می شود

آرام می رقصم .

با احتیاط آنکه

شبیه حوا نشوم .

گفتند : خدا در توست

اما اینجا هیچ نردبانی پیدا نمی شود

که به ارتفاع من برسد .

گفتند : تو خاکی

ایستادم برابر باد

sara_girl
09-08-2011, 01:18
و من پنداشتم
او مرا خواهد برد
به همان کوچه ی رنگین شده از تابستان
به همان خانه ی بی رنگ و ریا
و همان لحظه که بی تاب شوم
او مرا خواهد برد
به همان سادگی رفتن باد
او مرا برد
ولی برد ز یاد

@R3Z
09-08-2011, 02:21
خدایا ...
جای سوره ای به نام " عشــــق " در قرآنت خالی ست ،
که اینــگونه آغــاز میگردد :
و قســم به روزی که قلبـــت را می شکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت ...

M O B I N
09-08-2011, 09:54
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



چــــه کـــج رفـتـاریـــ ایــــــ چـــرخ،

چـه بــدکـرداریـــ ایـــــــــــــ چـــرخ

ســــر کــیــن داریـــــ ایـــــــ چــرخ،

نـــه دیـــن داریــــ،

نــــه آیـیـن داریــ ایــــــــــــ چرخ




.

4MaRyAm
09-08-2011, 11:46
هرکی آمد ، وَ دم زد ز وفا

جدی مگیر، به خدا جدی می گم!

همه وهم است ودغل ، رنگ و ريا

جدی مگیر، به خدا جدی می گم!

نیست قدری و بهایی به فداکاریها، حیف یک ذره وفا
هرکه شد پیش تو خم تا نوک پا

جدی مگیر، به خدا جدی می گم!

چون نسیم سحری زودگذر هست وفا، نکند هیچ بقا!!!
وزش خرم این باد صبا

جدی مگیر، به خدا جدی می گم!

دلربایان زمانه ، همه پیمان گسل اند،رهزن دین و دل اند
عشق اشان هست همه پا به هوا

جدی مگیر، به خدا جدی می گــــــــــــــــــــــــ ـــم!

F l o w e r
09-08-2011, 11:56
ایــט روزهـــــا

هــر چـــﮧ مــے دومــ ، نمــے رسمــ ..

نڪنــــد " ڪـلــاغ آخــر قــصـﮧ هــا " شده امــ !

M3HRD@D
09-08-2011, 13:39
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



فرياد! .... فرياد !...

شامم سيه – بامم سيه – دل رفته بر باد ...

سرگشته ام در عالمي سر گشته بنياد.

كاشانه ام : سر پوش عريان سفره ي فقر

گمنامي ام : تابوت يادي رفته از ياد .

در خانه ام جز سايه بيگانه ؛ كس نيست ....

ديوانه شد ، زبس بيگانه ديدم !

بيگانه با خود ! بسكه خود " ديوانه " ديدم !

پروردگارا !

پس مشعل عصيان دهر افروز من كو ؟

فرداي ظلمت سوز من كو؟ روز من كو ؟

فرياد افلاك افكن ديروز من كو ؟

رفتند !....مردند؟!

فرياد !....فرياد!....

اي زندگيها ...! اي آرزوها ...!

اي آرزو گم كرده خيل بينوايان !

اي آشنايان !

اي آسمانها ! ابرها ! دنيا ! خدايان !

عمرم تبه شد ،هيچ شد ، افسانه شد ، واي !

آخر بگوييد !

بر هم دريد اين پرده ي تاريك ابهام !

كشكول نا چاري به دست و واژگون پشت :

تا كي پي تك دانه اي : پا بند صد دام !؟

تا کی پي سايه بيگانه برسر :

لب بسته – سرگردان ، ز سر سامي بسر سام؟!

Puneh.A
09-08-2011, 15:07
ما ز فردا نگرانيم

كه فردا چه كنيم

زير اين بار گرانيم

كه جان را چه كنيم

تو ز من ثانيه هايي

كه نه از آن من است ميخواهي

آتشي را كه

نه در جان من است ميخواهي

*
روزگار ، روز مرا پيش فروشي كرده

دل بيدار مرا پير خموشي كرده

هيچ در دست ندارم كه به تو عرضه كنم

چه كنم نيست هوايي كه دلي تازه كنم

**
قصد من نيت آزار نبود

جنس من در خور بازار نبود

جنسم از خاك و دلم خاكي تر

روح من از تو ز من شاكي تر

جنسم از رنگ طلا بود و نه از جنس طلا دل گرفتار بلا بود و سزاوار بلا

Hadi King
09-08-2011, 23:17
داروی خاصی تجویز نمی کنید آقای دکتر ؟

.... نه عزیزم !

شما فقط بغضت رو اینقدر نخور !
...
دارو نمی خواد

شاهزاده خانوم
10-08-2011, 12:33
اعتبار آدمها به حضورشان نیست .
به دلهره ای است که

در نبودنشان درست می کنند..

Lady parisa
10-08-2011, 13:51
دانى که چه ها چه ها چه ها می خواهم؟ / وصل تـــ ـ ـ ـ و مــ ـ ـ ـ ــن بى سر و پا می خواهم

فریاد و فغان و ناله ام دانى چیست؟ / یعنى که تــ ـ ــو را تـ ــ ـ ـ ـو را تــ ـ ـ ـ ـو را می خواهم . . .

.mehdi
10-08-2011, 13:51
مرغ عشق

فخر نفروش ..

معشوق تو هم به لطف قفس است که وفا دار مانده .

.mehdi
10-08-2011, 13:51
مرغ عشق

فخر نفروش ..

معشوق تو هم به لطف قفس است که وفا دار مانده .

- Saman -
10-08-2011, 14:53
به حال راحتی هستيم

چای مي نوشيم و موسيقی گوش ميدهيم

همی نيز در پی سی ورلد سردرگردانيم

yashgin128
10-08-2011, 16:34
روز و شب در حسرت آن بی نشان سر می شود
هر چه می جویم نشان اش ، بی نشان تر می شود
روی شهر آشوب مه را گر بپوشانی چو ابر
آسمان شب نشینان کی مکدر می شود

4MaRyAm
10-08-2011, 17:37
گریه زیباست

آنگاه که نوزاد

دردهایش را فریاد میکند

خوب است

وقتی در آخرین وداع

از هجوم عقده ها میکاهد

جالب است

آنگاه که کاراترین سلاح زن میشود

.........

و چقدر تلخ

وقتی لبریز میشوی

از اشک هایی که

نتوانسته ای بباری

Ghorbat22
10-08-2011, 18:20
دلمـــــــان که می گیرد

تـــــــاوان لحظه هاییســــت

که دل می بندیــــــــمــــ

Ice Pain
10-08-2011, 18:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



رفیقانم سفر کردند و رفتند

مرا بیچاره نامیدند رفتند

های جبهه کو برادرهای من

رفیقان رسم همدردی کجا رفت

جوانمردان جوانمردی کجا رفت

مرا اسب سپیدی بود روزی

شهادت را امیدی بود روزی

مرا اسب چموشی بود روزی

شهادت می فروشی بود روزی

اگر جا مانده ام مجروح بودم

رفیقانم مرا مجروح گذاشتند و رفتند




++++++++++

هی دنیا ... رفیقان رفتند و ما جا ماندبم

Unique 2626
10-08-2011, 19:50
همه " تفاوت " ما در اين است :

. . . " تو " به خاطر " نمی آوری " . . .

. . . " من " از خاطر " نمی برم " . . .

mahya78
10-08-2011, 21:41
گـــفتــم غــم تـو دارم ، گفتــا غمت سـر آیـد

گـــفتــم کـه مـاه من شو ، گفـتــا اگر بـرآیـد


گفتــم ز مـهــرورزان ، رســم وفــا بیــامــوز

گفتــــا ز خـوبرویـان ، ایـن کــار کـمـتــر آیـد


گــفتـم کـه بوی زلفت ، گمــراه عالــمم کـرد

گفتــــا اگــر بــدانــی ، هــم اوت رهـــبـر آیـد


گــفتـــم کــه بــر خیـالـت ، راه نـظــر بــبنــدم

گفتـــا کـه شب رو است او از راه دیـــــگر آید


گـــفتـم زمان عشرت ، دیدی که چون سر آمد

گفتـــــا خموش حافظ،، کاین غصه هم سر آید

ŞHÍЯÍŃ
10-08-2011, 22:21
من اگر روح پریشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازی دوران دارم
دل گریان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
در غمستان نفسگیر، اگر
نفسم میگیرد
آرزو در دل من
متولد نشده، می میرد
یا اگر دست زمان درازای هر نفس
جان مرا میگیرد
دل گریان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترین انسانم
به وفای همه بی ایمانم
دل گریان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم........:40:

N@RnIa
10-08-2011, 22:47
به دریا بزن قاقیت میشوم
حقیرم ولی لایقت میشوم
من عاشق شدن را بلد نیستم
تو یادم بده عاشقت میشوم

R A H A
11-08-2011, 01:11
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه اندوه میکارد
مو سپید آخر شدی ای برف
تا سرانجام چنین دیدی
در دلم باریدی ... ای افسوس
بر سر گورم نباریدی

چون نهالی سست میلرزد
روحم از سرمای تنهایی
میخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام ‚ از عشق هم خسته

sara_girl
11-08-2011, 01:21
نگاه تو تلخ
اشک های من شور
يادت شيرين
زندگی "با مزه" ای دارم ..

Puneh.A
11-08-2011, 12:41
اشکم سنگ است ، بغضم گرفته.....

.....تیشه به گلویم می گذارم ،

اما توانم به چکش نمی رسد ،

یک تخته سنگ در گلویم گیر کرده………

……...من از چشمانم سنگ می ریزد...!

part gah
11-08-2011, 15:13
ما درس سحر در ره ميخانه نهاديم
مـحصـول دعا در ره جـانانـه نهـاديم
در خرمن صـد زاهـد عاقـل زند آتش
ایـن داغ که مـا بر دل دیوانه نهادیم
سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
تــا روي در ايـن منـزل ويـرانـه نهـاديـم
در دل ندهم ره پس از اين مهر بتان را
مـهـر لـب او بـر در ايـن خـانه نهــاديـم

attractive_girl
11-08-2011, 15:42
باشــه!

من به تو نميام اما تو به خودت بيا!

hamid_diablo
11-08-2011, 19:34
باغباني پيرم.
كه به غيراز گلها.
ازهمه دلگيرم.كوله ام غرق غم است.
آدم خوب كم است
.دلم از اين همه بد ميگيرد.وچه خوب؟ادمي ميميرد

Hadi King
11-08-2011, 20:46
خداحافظ ... !
بگذارید این بار از آخر شروع کنم بگذارید از نبودن به بودن برسم


خسته ام از بس از بودن شروع کرده ام و به نبودن رسیده ام ..

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Ghorbat22
11-08-2011, 21:13
شـده دلـــــت واسه کسی تنگ شه

اما نخوای ببینیـش ؟!

نـه واســـه اینکـه دوسش نداری ! نهــــ !

فقـط واسه اینکـه حوصلـه شُ نـــــــداری !

Ice Pain
11-08-2011, 21:24
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



با بسم رب الشهدا دفتر دل وا میکنم
مثل یه قطره خودمو راهی دریا میکنم
تا حرف عشق میاد وسط
دل خودشو گم میکنه
شبیه اروند میشه و همش تلاتم میکنه



+++++++++++++
چند روزیه بدجوری حال و هوای شهادت و جبهه دارم نمیدونم چرا اینجوری شدم .
دلم گرفته و همش میزنم زیر گریه . برام دعا کنید شهید بشم .:41:


تو رو قسم آهای جوون خون اونا رو هدر ندین .:41:

R A H A
11-08-2011, 23:49
كاش امشب عاشقی پا می گرفت

تشنگی هم طعم دریا می گرفت

كاش امشب كوچه های منتظر

یك سلام گرم از ما می گرفت

این سكوت تلخ . دنیای من است

كاش دستت . دست دنیا میگرفت

آسمان آبی اندوه را

از دل سنگین شبها می گرفت

پنجره دلتنگ چشمی آشناست

كاش می شد عاشقی پا می گرفت:45:

starry_girl
12-08-2011, 00:09
هیچ کس اشکی برای ما نریخت * هرکه باما بود از ما می گریخت

چندروزی هست که حالم دیدنیست * حال من از این و ان پرسیدنیست

گاه برگوشه ای زل می زنم * گاه بر حافظ تفال می زنم

حافظ دیوانه فالم را گرفت * 1غزل آمد که حالم راگرفت
ما ز یاران چشم یاری داشتیم * خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

sara_girl
12-08-2011, 04:15
تو دل بستی به دریائی
که میدونی سرابم نیست
نشستی پای رویائی
که چیزی جز عذابم نیست

4MaRyAm
12-08-2011, 11:14
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
.
.
.
همچنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می آرند

- Saman -
12-08-2011, 11:55
روز جمعه می باشد

چه روز گرمی باشد



آخر نيز امروز چه كاری بايد كرد

البته بايد تدبيری انديشه كرد

F l o w e r
12-08-2011, 13:40
فرهــنگـ ِ لــغـتــ ِ آدمـ هـا ، خیلـے ناقصــﮧ

براـے خیلے از حــس هـا

هـــیچ ڪلمـﮧاـے نــیســت !

مثـــﮧ حس ِ الــان مَـن : (

R Д M ß Ô
12-08-2011, 17:29
هر جا دلت شکست
قبل رفتن
خودت جاروش کن
تا هر ناکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره...

Atefeh.N
12-08-2011, 17:35
انگـار سـِرشتــ ِ من با فاصلـــه هـاا گـِره خورده
هـر چـقدر کـه مـے دوم تا برسمـــ دور تر مے شود وصـــال
آه، آرے ... این است قسمت ِ من!

فاصـــله ... دورے ... وصــال!!!

Ghorbat22
12-08-2011, 18:23
عصر جمـــــعه که می شود

نبودنت

آرنجش را

به قفسه ی سینه ام تکیهـــ می دهد !

و لم می دهد بر دلم

از دست این نبودنتـــــــــ

که عادتــــــ نمی شود !

Slim_shady
12-08-2011, 20:28
در دلم اشوب هست
نمی دانم که چه باید بکنم
گریه بکنم یا بخندم
گویا باید به خود بخندم
در میان این اندوه بی وقفه


وای شبیه شعر نازنین تو ساختمان پزشکان شدش
دیگه شعر نمی گم

GOLI87
12-08-2011, 22:48
هر چه شکفتم تو ندیدی مرا
رفتی و افسوس نچیدی مرا

ماندم و پژمرده شدم ریختم
تا که به دامان تو آویختم

دامن خود را متکان ای عزیز
این منم ای دوست به خاکم مریز

وای مرا ساده سپردی به باد
حیف که نشناخته بردی ز یاد

همسفر بادم از آن پس مدام
می گذرم بی خبر از بام وشام

می رسم اما به تو روزی دگر
پنجره را باز گذاری اگر

Sayam
12-08-2011, 23:12
من از سکـــوت کــلاغ هــا گـلـه دارم !

از ایـن هـمـه بی خبـری و سـر در گمی

از روزهایی که با هم هیچــ فـرقی ندارند

از شـب هـایی که خـوابــم نمیـبـرد

از بـسـته بـودن پـنجــره ی اتـاقم

از خـــامـوشی چــراغ خانـه ام

از آدمهایـی که با منند اما با من نیستند

و از خــودم ...

Mr.Emigrant
12-08-2011, 23:46
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی ِ تنها و تاریک

دلم تنگ است
بیا روشن‌تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها

دلم تنگ است
به دیدارم بیا،
ای همگناه، ای مهربان با من
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم

بیا ای بستر امید
بیا ای یاد مهتابی
دلم تنگ است .



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

 
 

sara_girl
13-08-2011, 01:26
تورا آهسته میبخشم
اگر چه از تو دلگیرم
تو حق داری که عاشق شی
اگرچه بی تو می میرم

M3HRD@D
13-08-2011, 01:40
خسته از باور کردن هر آنچه به خوردم داده اند ...

دست عروسک خواهرم را میگیرم و به زیر تختم میروم و با او درد و دل میکنم ...

گاهی از چشم های خود افتادن / از هر سقوطی بد تر است.

چای سرد شده ات را بالا بگیر و به این عروسک اعتماد کن ...

او بی زبان تر از این حرف هاست که تو را لو دهد....

Puneh.A
13-08-2011, 06:10
تو

می خواستی بشی " سنگ صبورم "

تو

شدی "سنگ"

و من

هنوز "صبورم

Hadi King
13-08-2011, 12:55
بـهترین لحظات زندگی من ، لحظاتی بود که در خواب گذراندم.

:45:

F l o w e r
13-08-2011, 13:29
این روزهــــــا / ،

حوصلـﮧ اـے برای شیرین نـوشتن نیــست

فرهـــاد هــم اگر بــود تلـــخ / تلــــخ می نوشــت... / .

hamid_diablo
13-08-2011, 13:42
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم

با اشکتمام کوچه را تر کردم

وقتی که شکست بغض تنهایی من

وابستگی ام را به تو باور کردم

MOHAMMAD2010
13-08-2011, 14:26
بس که زندگی نکردیم ... وحشت از مردن نداریم
ساعتا جلو کشیدن ... وقت غم خوردن نداریم
برای اون یه وجب خاک ... همه دنیامونو دادیم
ما برای بوی گندم ... خیلی چیزامونو دادیم

Elahe Goddess
13-08-2011, 16:21
اشکام و پاک میکنی و میگی:

هنوز که نرفتم

خیره میشی تو چشام

با این نگاهت بیشتر بغض میکنم

طاقتشو ندارم

قلبم دیگه تیکه پاره شده

یادته گفتی خودم درستش میکنم

میشه مثه روز اول که دیدمت

ولی اینجوری..

ŞHÍЯÍŃ
13-08-2011, 20:03
دور نـ ـرو
بیا کنار دلـــ ـ ـم
من غیر از این‏ها که می‏نویسم
نــ ـــ ـوازش هم بلـــ ـــ ـدم...........:40:

Ice Pain
13-08-2011, 20:05
روزی که می آیی باید بدانی که

.................چند مدتی بیشتر میهمان نیستی

starry_girl
13-08-2011, 21:28
تو را مــن چـشم در راهـم شباهــنگــام

کـﮧ مـﮯ گیــرند در شاخ تـلاجن سایـﮧ ها رنگـــ سیا هـﮯ

وزان دل خستـگانتــ راستـــ اندوهـﮯ فراهــم

تو را مــن چـشـ ـ ـ ــم در راهـ ـ ـ ــم

در آن دم کـﮧ برجا دره ها چون مرده ماران خفتــگــاننـد

در آن نوبتــ که بندد دستـــ نیــلـوفــر به پاﮮ سـرو کوهـﮯ دام

گرم یاد آورﮮ یا نـﮧ من از یــادتـــ نمـﮯ کاهــم

تو را مــن چـشـ ـ ـ ــم در راهـ ـ ـ ــم ...

نیما یوشیج






[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

GOLI87
13-08-2011, 23:19
وقتي كه شانه هايم

در زير بار حادثه مي‌خواست بشكند

يك لحظه از خاطر پريشان من گذشت

" بر شانه هاي تو "

بر شانه‌هاي تو

مي‌شد اگر سري بگـذارم

و اين بغض درد را

از تنگـناي سينه برآرم به هاي هاي

آن جان پناه مهر

شايد كه مي‌توانست
از بار اين مصيبت سنگـين آسوده‌ام كند.

M O B I N
14-08-2011, 01:09
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:سکوت سر شار از ناگفته هاست!........................[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:.............................................. ...................[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه مي خواند............[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:.............................................. ................[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:روياهايش را آسمان پر ستاره ناديده مي گيرد.....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:....................'''''''''''''''''''''''''' ''''''''''''''''''''''''''''''''.................h ttp://forum.p30world.com/images/New-smile/N_aggressive%20%2839%29.gif
:40: وهر دانه برفي..............'''''''''''''''''''''''''''' .................[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:..................................'''''''''... ......................[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:به اشكي نريخته مي ماند ............................[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:.............................................. ........-......[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40: سكوت سرشار از سخنان ناگفته است ............[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:.............................................. ..////////.......[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40: از حركات ناكرده، اعتراف به عشق هاي نهان.......[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:.............................................. ................[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40: وشگفتي هاي بر زبان نيامده.......................[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:.............................................. ..............[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40: در اين سكوت حقيقت ما نهفته است...............[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:.............................................. .................[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:40:حقيقت تو و من .............................................:40:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

sara_girl
14-08-2011, 01:43
آن روز كه تو رفتی
از آن سو
و من هم از این سمت،
دنیا به دو پاره شد
به سویی و به سمتی...

Puneh.A
14-08-2011, 06:32
اگر میر کمانداران به دست آرد دل مارا

به ابروی خمش بخشم هزاران شعر زیبا را

تمام روح و معنا را به دست یار می بینم

چرا بخشم بر او چیزی که باید او دهد ما را

Hadi King
14-08-2011, 07:54
تمام لحظه های شیرین زندگیم

در خراشهای دلم خلاصه میشود ...

:45:

GOLI87
14-08-2011, 10:38
با من بیا ز ماندن و بودن که دم بزنیم
از دوری و جدائیمان حرف ، کم بزنیم

اصلا چرا بخاطر طوفان قلبمان
ما خواب ماه و برکه و جو را به هم بزنیم؟

تا چند عمر با غم دوری به سر بشود
قفلی بیا که بر در زندان غم بزنیم

دستی به قاب خاکی دل ها بیا بکشیم
دائم چو موج و صخره سری هم به هم بزنیم

چونان پرنده از قفست پر گشای و آی
تا به آسمان آبی روشن قدم بزنیم

Elahe Goddess
14-08-2011, 11:47
آتش که تو باشی ،

چه مرهمی ست این سوختن را ...


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Lady parisa
14-08-2011, 11:53
صدای سنگین سکوت:



در ذهن خسته ام میشکند،



از خویش دور افتاده ام لیک،



چراغی در دور دست وجودم



سو سو میزند،

کسی فریاد میزند



با صدای بی صدا،



آری این صدای سکوت است که میشنوی!

M3HRD@D
14-08-2011, 11:54
هوای زدن به جاده ای را دارم

که مقصد / سرش نمی شود

دلم آمبولانس می خواهد ...

با یک راننده ی اضافی ....

F l o w e r
14-08-2011, 12:11
هـــ✘ــر بـآر کــﮧ تـــ✘ــو رآ یــآد مــے کـنـــ✘ـم


گـم مـے شـــ✘ـود تـکـــ✘ــﮧ اـے از مـن در مـن !


همـیـــ✘ـــن روز هـآستـ کـﮧ تـمــآم شــ✘ــوم . .

dariushko
14-08-2011, 13:42
'در آغوش خودم هستم ...
من خودم را در آغوش گرفته ام ! نه چندان با لطافت ...
نه چندان با محبت ...
اما وفادار ... وفادار ...!

hamid_diablo
14-08-2011, 14:46
تو از دردي كه افتادست بر جانم چه ميداني؟
دلم تنها تو را دارد ولي با او نميماني
تمام سعي تو كتمان عشقت بود در حالي
كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهاني
فقط يك لحظه آري با نگاهي اتفاق افتاد
چرا عاقل كند کاري كه باز آرد پشيماني؟

4MaRyAm
14-08-2011, 18:38
من نیستم تو کجایی پر ادعا
تندیس شاعرانگی آدم و حوا

من سوختم به پای گناهان خویش
از سوختن بال تو هست به ذهنم سوالها

شاید به حرفهای من کسی نیاز نیست
من با تو حرف میزنم قشنگ ترین حوا

ما غرق شهوتیم نمی شود شویم
رنگ صفا و از حزبهای خدا

تا می کنیم توبه می شکنیم عهد خویش
این موش و گربه بازی ای خدا تا کجا

من با توام تو ای پرهیزگار پر ادعا
آیا شدی مثل ما غرق شهوت و صفا

Slim_shady
14-08-2011, 21:22
با چشمت خوب ببین
من شبیه اونیم که تو هرگز نبودی
من مایک هستم
شبیه چیزیم که تو همیشه دوست داشتی
می دونم نکته مشترک ما تنفره
تنفر از اونایی که به خودشون پشت کردن
اگه به خودت دقت کنی اینو دقیقا می فهمی

واقعا شبیه نازنین ساختمان پزشکان شعر می گم دیگه باید عین نازنین خجالت بکشم
شعر های نازنین خوبه یا شعر های من اینو بیاید تو پروفایلم بهم بگید

0MARI0
14-08-2011, 21:27
ترا به خدا سپردم

خودم را به دلتنگی هام

خدا خودش می داند

چطور مواظب تو باشد..

دلتنگی هام هم خوب بلدند

چطور ترا

هی به یاد من بیاورند!!!
:41:

Atefeh.N
14-08-2011, 23:16
من ترانه هایم را قاب می کنم...
با سنجاق تنهاییم ؛
به گوشه ای می آویزم ،
تا تو بخوانی...
اگر خواندی ،
فقط لبخند بزن...
لبخند تو ؛
هر لحظه اش ، یک عمر سرزندگیست...
تو فقط بخند...
برای من ،
ایـن تمــام زنــدگیــست...

Slim_shady
14-08-2011, 23:32
می گویم بر شن های ساحل
بر امواج خاموش دریاها
در گفتگو با درخت پیر
من تا ابد می رویم

به نظرم شعر نازنین بهتر از شعر منه؟اون تیکش مخصوصا که اشاره به کتی داشت
گرگ سیاه شب فکر کنم

Rainy eye
15-08-2011, 00:25
به خواب هایم سرک نکش!!!
وقتی در بیداری هم ندارمت
وقتی نمیخواهم داشته باشمت...

maryam & m
15-08-2011, 01:05
روزمره یعنی من

یعنی ما...

یعنی زنهایی

که یادشان رفته روزگاری

دخترکانی بودند که آرزویشان

قورت دادن هدفهایی بود

که با آرامش می جویدندشان!

نغمه افشار

sara_girl
15-08-2011, 01:20
خيابان نيست كه از همان جايي آمدي بروي

بفهم!

اين لامصب اسمش احساس است.

Lady parisa
15-08-2011, 11:30
تا دوباره دیدنت...
این رختخواب را "وارونه" خواهم خوابید!
...
"خیانت" است به تـــــو!
سر بر کنار "خیالت" گذاشتن!



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Puneh.A
15-08-2011, 12:03
پشت پنجره نشسته ام و به بیرون نگاه می کنم

به خاطر تو یک گل نرگس از باغچه خانه تنهایی هایم کنده ام ...

به خاطر تو گلبرگش رو کندم و گفتم دوستم داره

پشت پنجره کبوتری را دیدم که برای کبوتر زندانی همسایمان می خواند

به خاطر تو یک گلبرگ رو کندم و گفتم دوستم نداره

عاشقی رو دیدم که بالای سر یک قبر اشک می ریخت

به خاطر تو یک گلبرگ رو کندم و گفتم دوستم داره

تابی رو دیدم که بی تابانه به سمت آسمان در حرکت بود اما هیچ وقت نمی رسید

به خاطر تو یک گلبرگ رو کندم و گفتم دوستم نداره

درختی رو دیدم که رو تنش حک شده بود : دوستت دارم

به خاطر تو یک گلبرگ رو کندم و گفتم دوستم داره

گل آفتابگردانی رو دیدم که توی چشماش عشق موج می زند

به خاطر تو خواستم یک گلبرگ بکنم اما یه نفر اومد جلوی پنجره ام و گفت : نکن

گفتم : شما ؟ گفت من زمانم ،

به حرفش توجهی نکردم و گلبرگ رو کندم با صدایی خفه

گفتم دوستم نداره سرم رو بلند کردم و تو رو دیدم ولی شوقی نداشتم

تا خودم رو در آغوشت رها کنم و دستات رو بگیرم چرا که جایی برای من نبود ...

تو رو دیدم ولی مثل من تنها نبودی ...

به گلم نگاه کردم هیچ گلبرگی نمونده بود

ای کاش به حرف زمان گوش داده بودم ... اگه صبر می کردم وقتی گلبرگ رو می کندم که فراموش شده بودی

M3HRD@D
15-08-2011, 17:28
هوای تو؛ از دود سیگارم هم مضر تر است...
دود سیگار به سرفه‌ام می‌اندازد، هوای تو به گریه ام !!!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Elahe Goddess
15-08-2011, 18:11
خنده هایم شکلاتی شده اند... !


زیادی خالص.... !!


تلخ تلخ.... !


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

0MARI0
16-08-2011, 01:19
تــــــــــــرس
ترسم از دست تو بوده
برای خواستن عشقم ، نیاد اون
نیاد اون روزی که دیره
واسه ی داشتن عشقم ، نیاد

ترس ، ترسم از اینه که روزی
من به یاد تو نباشم ، دیگه دل
دیگه دل سرد بشم از تو
برم و با تو نباشم ، برم و با تو نباشم
ترس من اینه که روزی روی قولم پا بذارم
واسه بدبینی و حرفات ، تو رو تنها بذارم
ترس من از خنده ‌های تلخ و بی روح لب توست
کاش بدونی دل تنهام ، گم شده تو این شب تار

ترس ، ترسم اینه دیر بفهمی
عشق پاک رو تو نگاهم ، دیگه
دیگه آرزوم نباشه بمونیم همیشه با هم
:41::40:

R A H A
16-08-2011, 02:48
گر محبت ثمرش سوختن و ساختن است

یا به دنبال محبت سر خود باختن است

من به میدان رفاقت گذرم از سر خویش

تا بدانی که این حاصل دوست داشتن است .

poonel
16-08-2011, 04:58
سکوت
تنها
خسته با دل خود
زبانه میکشد این غم بی خبری
در دل صبح سحر
خانه را با جهنم میسازم
تو
سایه شوم منی
چه ساده با من
آتش دل میشکنی

zeroandone
16-08-2011, 06:10
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم

دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است

M3HRD@D
16-08-2011, 13:09
بودا
خیام،هگل، نیچه
سارتر، مایاکوفسکی
لورکا ، نرودا
اصلا خود کتابخــــانه هم که باشی
گـــاهی سادگی یک لبــخـــند
پیچیده ترین معمــایِ زندگی ات می شود....

Lady parisa
16-08-2011, 13:24
ای همچو دریا

زلال و بی انتها

دل مـــــن بسان دیواره ی سنگی ساحل

امواج پر خروشت را

به انتظار نشسته است.





[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Elahe Goddess
16-08-2011, 14:35
بهـ دستانـ گره کرده ـی تو در دستانـ معشوقهـ اتـ ماتـ می مانمـ
می سوزمـ
آرامشتـ را می بینمـ
خاکستر می شومـ
خنده هایتـ را می شنومـ
ذوبـ می شومـ
آهاـی غریبهـ !
مراعاتـ دلمـ را نمی کنی ؟؟؟


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

hamid_diablo
16-08-2011, 14:41
تو را انتـــــــــخاب کردم,
تا هر دو مان پایان دهیم,
تــــــنهائی را ...
...
دیگری را انـــــــــتخاب کردی,
تا هر سه مان آغاز کنیم.
تــــــــــــنهائی را...

0MARI0
16-08-2011, 15:01
هــی پـشـت ِ پـنـجــره می آیـم
شـایـد ، نـشــانـی از تـــو بـجــویــَم
هــی پـشت ِ پنجـــره می آیم
شاید ، شـمـیـم ِ پـیـرهـنـت را
کالسـکـه ی نـســیــم ، فـرو آرَد ...
هـی چـشـم ِ خـود ، بـه جــادّه می دوزم
زان دور دست ِ سـاکـت و وَهــم آلـــود
گـرد و غبـار ِ پـای ِ سـواری نیـست ؟
آیـا ، کبـوتـر ِ صـحـرایـی
زانـسوی ِ ابـری ِ بـارانی
مکتــوب ِ یـار ؛
نیـاورده ست ؟
.....
هی پشـت ِ پـنجــره می آیم
هی پـشـت ِ پنجــره می آیـــم ...

GOLI87
16-08-2011, 15:18
شب چه غمگين است

بي تو

برچشمهايم

فانوسي از انتظار آويخته ام

به نشان آن آفتاب

كه به آسمانم هديه خواهي كرد

و با تو

خورشيد خواهد درخشيد

حتي اگر از شب

اندوهي به يادگار مانده باشد.

my shadow
16-08-2011, 15:55
تو کناره من بمان
بیرون خانه هر کس برای خودش خورشیدی دارد
این خانه تاریک است
نو کنار من بمان وبگذار خورشید دیگران خورشید بماند


========

من از زمانی که قلب خود را گم کرده است میترسم
من از تصویر بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم
من مثل دانش اموزی که درس هندسه اش را
دیوانه وار دوست میدارد تنها هستم
و فکر میکنم...و فکر میکنم...و فکر میکنم....
وقلب باغچه در زیر افتاب ورم کرده است
و ذهن باغچه دارد ارام ارام
از خاطرات سبز تهی میشود!

attractive_girl
16-08-2011, 18:14
فکر میکردم تو "همدردی " اما نه, تو" هم , دردی " !

kamalz1478
16-08-2011, 18:24
باتو همیشه شادم
بی تو تنها و غمگین
با تو دنیام بهشته
بی تو زندون تاریک
با تو گلا وا میشن
بی تو پژمرده میشن
با تو عشقو معنی میکنم
بی تو عشقو زمین گیر میکنم
با تو شادم با تو خوبم
بی تو تنهام بی تو رسوام
بی تو من نمیتونم نمیکشم
بی تو من کم میارم دق میکنم

Hadi King
16-08-2011, 20:39
کجایی ای یار من ؟
کجایی که جایت در کنارم خالی است.
در این شب بارانی تو را می خواهم ،
به خدا جایت خالی خالی است.
کاش صدایت همچو صدای قطره های باران در گوشم زمزمه می شد
تو بودی شبی عاشقانه را با هم داشتیم ،
تو که نیستی منی که همان مرد تنها می باشم قصه ای غمگین را در این شب بارانی خواهم داشت.
قصه مرد تنها در یک شب بارانی ،
شبی که احساس می کنم بیشتر از همیشه عاشقم.
آری آن شب آموختم که باران بهترین سر پناه من برای رفع دلتنگی هایم است.

poonel
16-08-2011, 22:13
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم. (تصمیم من برای یک امتحان سخت)

Puneh.A
16-08-2011, 22:18
دیگر مطمئن شدم

اتاقم قبر من است

تنهایی در آن پرسه می زند

نامیدی هم...

خدایا
چرا کسی برایم نماز وحشت نمی خواند؟...

چرا شب اول قبر تکرار می شود؟

خدایا

تمامش می کنی یا نه؟


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Traceur
16-08-2011, 22:58
افســـوس

بگذار آنچـــﮧ از دستـــــ رفتنـی ــستـــ ؛ ..

از دستـــ برود ! ..

تو در قلبـــ یکــــ انتظار خواهـے پُوسیــد !

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] hCNKjtQnq7es6xJ8L3K9PiNwbmC

mahya78
17-08-2011, 00:58
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

HORROR
17-08-2011, 03:00
بی هیچ ایمانی تو را آوردنت.... دلت شکستندو غم نثارت کردند.... سخت است زندگی را آسان گرفتن.... چرا دیر میفهمیم و زود میرویم؟.....

نمینوشتم بهتر بود:31: چون فکر کنم فقط خودم فهمیدم چی نوشتم:31:

rami_hemi
17-08-2011, 10:40
دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم ؟
درد ، حرف نیست
درد ، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم ؟

Lady parisa
17-08-2011, 10:41
مهــــــربان!

ترکه فرضی تنبیه من آماده نشد ؟

یا مرا چوب تادب بنواز ؛

یا بــــــــــیا و سبد معذرتم را بپذیر


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

GOLI87
17-08-2011, 11:14
بي نگاهِ عشق مجنون نيز ليلايي نداشت
بي مقدس مريمي دنيا مسيحايي نداشت

بي تو اي شوق غزل‌آلوده‌يِ شبهاي من
لحظه‌اي حتي دلم با من هم‌آوايي نداشت

آنقدر خوبي كه در چشمان تو گم مي‌شوم
كاش چشمان تو هم اينقدر زيبايي نداشت!

اين منم پنهانترين افسانه‌يِ شبهاي تو
آنكه در مهتاب باران شوقِ پيدايي نداشت

در گريز از خلوت شبهايِ بي‌پايان خود
بي تو اما خوابِ چشمم هيچ لالايي نداشت

خواستم تا حرف خود را با غزل معنا كنم
زير بارانِ نگاهت شعر معنايي نداشت

پشت درياها اگر هم بود شهري هاله بود
قايقي مي‌ساختم آنجا كه دريايي نداشت

پشت پا مي‌زد ولي هرگز نپرسيدم چرا
در پس ناكاميم تقدير جاپايي نداشت

شعرهايم مي‌نوشتم دستهايم خسته بود
در شب باراني‌ات يك قطره خوانايي نداشت

ماه شب هم خويش مي‌آراست با تصويرِ ابر
صورت مهتابي‌ات هرگز خودآرايي نداشت

حرفهاي رفتنت اينقدر پنهاني نبود
يا اگر هم بود ، حرفي از نمي آيي نداشت

عشق اگر ديروز روز از روز‌گارم محو بود
در پسِ امروز‌ها ديروز، فردايي نداشت

بي تواما صورت اين عشق زيبايي نداشت
چشمهايت بس كه زيبا بود زيبايي نداشت

my shadow
17-08-2011, 11:47
نقطه سر خط زندگی.این خط را میخواهی چکار؟وقتی دست تو دست کودکی است که تنها کلمات اول خط را زیبا مینویسدو برای کلمات بعدی دست کوچکش خسته میشود و دیگر خودش هم نمی تواند بخواند..برو بی اینکه حتی بنویسی....!

Puneh.A
17-08-2011, 13:37
چنین با مهربانی خواندنت چیست ؟

بدین نامهربانی راندنت چیست ؟

بپرس از این دل دیوانه من

که ای بیچاره ماندنت چیست ؟

*****************************

خداوندا
در گلویم ابر کوچکی است
که خیال بارش ندارد ...
میشود مرا بغل کنی؟؟

sara_girl
17-08-2011, 13:43
سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِخودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !

hamid_diablo
17-08-2011, 13:47
درعصـــــــــــــــــــر گرگها

معصــــــــــــــومیت جواب نمی‫داد

ما هم شدیم داخل آدم بزرگـــــــــــــــها ...

M3HRD@D
17-08-2011, 14:00
راستش را بخواهی رفتن تو چیزی را تکان نداد!!!
من هنوزهم قهوه میخورم...
سیگار میکشم ..
قدم میزنم...
هستم؛
اما
تلخ تر...
بیشتر...
تنهاتر...

Elahe Goddess
17-08-2011, 17:52
حمــاقت یعنـــــی من
که اینقــــــدر می روم تا تو دلتـــــنگ شوی
خبــری از دل ِ تنــگ ِ تو نمـــی شود
برمــــــی گردم
چون دلتـــــنگت می شــوم !!!

- Saman -
17-08-2011, 21:39
دو روزي است كه كسالت احوال باشيم - اما اكنون زمان كمي بهتر باشيم

براستي سلامتي بسي نعمت باشد - چه بايد شكر احوال را از خداوند باشد


سا ما ن - مرداد 90

sara_girl
18-08-2011, 01:47
موقع دیلیت فولدر خاطراتم ...ذهنم. اِرور میدهد...گمانم یکی از فایلها در حال اجراست...

Puneh.A
18-08-2011, 06:13
نيمه ي گمشده ام نيستي

که با نيمه ي ديگر

به جستجويت برخيزم

تمام گمشده ي مني.......!

**********************
و من هنوز عاشقم ، آنقدر که می توانم هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد ، از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم

4MaRyAm
18-08-2011, 10:59
مثل یک روحی ؛ رها از بند زندان و تنی

دور هم باشی اگر از من، همیشه با منی

تو همیشه بی خبر مهمان بغضم می شوی

بی هوا از چشم های خسته ام سر می زنی

Elahe Goddess
18-08-2011, 13:05
بیچــــــــــاره مـاه

آنقــــــــدر شــبــــــ هـا مینالــــم

کــــه صــــبح هــا دق مــــــیکـــــنــد . . . .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Amir..H
18-08-2011, 13:10
دوست دارم کلبه ای داشته باشم لب رود

رنگ یک ریشه صد ساله و ناب

رنگ یک بغض فرو خورده زخشم

رنگ یک شعر عجیب


آه

آفتاب

بوی پاک جویبار و ریشه های استوار

سرو خواهم شد تا نگیرد

بوسه خورشید را دیگر کسی از من

رنگ بادم

رنگ خاکم

رنگ اشک بی قرار

من اسیر این قفس

این کوچه های سرد و تار

من اسیر پنجه تدبیر بی رویا نخواهم شد

ABEL
18-08-2011, 14:20
روزهــا روی خــَستــگیشو بـــِهم نــِشون کـــََرده دریـــغ از یکــــ خـــَسته نََبـــاشی خــُشکــ و خــآلی!
خوابــََم میــاد دُوستـــــ دارم بــــِخوابم چـــِشهام امـــان بـــَسته شُُـــدن نــمیدهند از کـــابــُوس های خـــآطرات بی تــُو بـــُودن!!!
قلبــََم تند تند میزنــند گویــا میخواهــد بگوید بــا من بــِمان!!!
ایــن روزا چــُو اسبـــــ چـــابـُک میتازنــد بر بیابـــان هستی و تــََمام میــَشود و مــن میمانــم و دفتــَر خــاطراتــــــــــــ !

eMer@lD
18-08-2011, 20:50
ز آه های ممتد به درازای رود نیل ترانه می سازم
و نام تو را به سان قایقی در میانش رها می کنم.
امرالد

M3HRD@D
18-08-2011, 23:22
این روزها زیادی ساکت شده ام
حرفهایم نمی دانم چرا
به جای گلو
از چشمهایم بیرون می آیند!!!

Puneh.A
19-08-2011, 12:52
شب عفو است و محتاج دعایم ، زعمق دل دعایی کن برایم

اگر امشب به معشوقت رسیدی ، خدا را در میان اشک دیدی

کمی هم نزد او یادی زما کن ، کمی هم جای ما او را صدا کن

بگو یارب فلانی رو سیاه است ، دو دستش خالی و غرق گناه است . .

sara_girl
19-08-2011, 14:41
دمـ هـا کـه /عـوض/ مي شونـد ...
از \سـلام\ و \شـب بـخيـر\ گـفتـنشان
مـي شود ايـن را فـهميـد!
از \حـرف هـا\ و \نـگاه هـا\
از گـودال هـاي ِعـميـقي کـه
بيـن ِتــو و خـودشان مي کـَـنـند
و تـويـش را پُــر از دليـل مـي کُنـند ...

دریا_دل
19-08-2011, 15:34
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سياهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.

hamid_diablo
19-08-2011, 16:46
ابـرها ، میان بارـــــــیدن و نباریدن
دو دل بودنــد
و در رويای خاکـــــــــستری خـود
پرسه می زدنــد !
منــــــــــــتظر باران بودم ...
چه فرقی می کرد ؟!
گـيرم باران هم نمــــــــــی بارید
منتظر بهانه بودم !
پنجره را بستم و گریـــــــــــستم ...

Elahe Goddess
19-08-2011, 17:08
آن روزهای خوب که دیدم
همه خواب بودند...
خوابم پرید
و خاطره ها در گلو شکست !


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]