مشاهده نسخه کامل
: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر/نثر بیان کنید [محدودیت: 2 پست در هر روز]
صفحه ها :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
[
16]
17
18
sara_girl
25-10-2011, 18:38
گاهیــــــ
دلت میگرد،خیلیـــ....
نـه حســــــِ تنهایی
نه حســــِ غم
نـه حسِ دوریـــــ
گاهیـــــــ
دیوانه میشویـــــــــــــــــ
از خوبی ِ یکـــــی، بد بودن دیگری.....
گاهیــــ.......
میشکنی از اینکه سادگیـــــ را به حساب ِ حماقتـــــ
میگذارند.....
رسـم دنیـا که میگویند هَمَشـــــــــــــــ همین بود؟!
سایه ای حتی، از مردانگیــ پیدا نیست....!
Ghorbat22
25-10-2011, 19:12
از تپــش هــای قلبم
خواستنت را کــه بگیــرم
می ایســـتد !
vahidgame
25-10-2011, 19:30
دنیا جوری شده که دیگه نباید به خاطر بی معرفتی دیدن از کسانی که فکرشو هم نمی کنیم تعجب کرد بلکه اگه برعکس این اتفاق افتاد باید تعجب کرد! انگار این بیماری در بین همه آدما ریشه کرده...
:(
یک تکه فلفل سبز
افتاد ، بیرون از ظرف سالاد
که چی ... ؟ !!
vahidhgh
26-10-2011, 03:45
هرکس بد ما به خلق گوید
ما سینه او نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
hamid_diablo
26-10-2011, 11:33
تو را در دلبـــــری دستی تمامست
مرا در بی دلــــی درد و سقامست
بجز با روی خوبـــت عشـــقـــبـازی
حرامست و حرامست و حرامست
همه فانـــی و خوان وحــــــدت تـو
مدامست و مدامست و مدامست
Atefeh.N
26-10-2011, 12:58
من همینم بی تو
سایه ای سر درگم
بیخیال دنیا
نا امید از مردم
من همینم یادی
از نفس افتاده
با پری خون آلود
در قفس افتاده
عطر آوازم را می تکانم در باد
خسته ام از دیوار
خسته از فریاد
من همینم بی تو
آرزویی ناچار
تکه ابری تنها
سنگی از یک دیوار
ساده باشم یا نه
وقتی یادم تنهاست
بی تو بودن دشوار
با تو بودن رویاست
بی توسرگردانم در مداری گمنام
میگریزم از خود عاشقی نا آرام
عبدالجبار کاکایی
قبول کن
نمیشود کنار آمد با جای ِ خالیت
اینکه آدم ها فکر میکنند تنها نیستم
و نمیفهمند تنهایی من یعنی نبودن تو !!!
*****
دلم خوش نيست...
غمگینم...
کسی شاید نمیفهمد...کسی شاید نمیداند...
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی...
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی:
... عجب احساس زیبایی ...!
.
.
.
تو هم شاید نمیدانی...!!!
MOHAMMAD2010
26-10-2011, 13:44
دنیا
ما که ازت خیری ندیدیم
دنیا
آبرومونو خوب خریدی
دنیا
جز غصه و غم چیزی ندیدیم
دنیا، بی وفا دنیا
essi4300
26-10-2011, 13:57
شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید
که از چنگالم گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی.....
Attractive Boy
26-10-2011, 14:03
غمگینم غمگین !
نیدونم به کدوم بدبختی بخندم واسه کدووم خوشبختی سگ دو بزنم !
با این حال میدون از اخر سهم من همون بدبختی سابقه !:41:
Elahe Goddess
26-10-2011, 14:14
دیـر یـا زود حـملـه خـواهنـد کـرد ...
خـاطـراتـی کـه زبـان ِ آدمیـزاد نـمی فـهمـند!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم
نمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَم
یا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.
نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.
می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم.
part gah
26-10-2011, 19:43
تنم گرم است
سَرم گرم است
هوا هم گرم تر امّا
دلم سرد است و گرما هم بدان جا ره نمی یابد
چشان خسته ام دیگر به امیدت نمی خوابد
تو دل کندی
تو دل بردی
تو من را سخت آزردی
نگو ای نازنین من
نگو بی من نمی مردی!
Ghorbat22
26-10-2011, 20:24
هزار ســال نوری هم که از عاشقانه هــایمان بگذرد
باز میان این کهکشــان غربـــــت ُ تنهــایی
تـــو
تکـــ ستــاره ی شب هــای تــار منـــــی
3>
Miss Artemis
26-10-2011, 20:33
.
وقتی می گویم دلم گرفته است
یعنی دلم گرفته است
حتما باید فروغ باشم تا جدی بگیری؟
.
دیگر ملالی نیست جز نداشتنت ٬نخواستنت
٬
راندنت٬باختنت٬رفتنت٬نماند نت٬
با او و هزاران اوی دیگر بودنت٬
بدون مکث پاسخ منفی دادنت.و عشقی نیست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
sara_girl
26-10-2011, 22:34
میدانی وقتی فکر می کنم ٬ می بینم تمام زیبایی های فصلهای گذشته را به تو مدیونم.
تویی که بار سفر بسته ای ، سفری بی بازگشت.
تویی که مرا با این هوا آشنا کردی ، هوایی که بی تو دیگر سنگین است.
حالا ، من می مانم و مرور خاطرات گذشته و امید اینکه روزی دوباره بیایی و با هم در این هوا نفس بکشیم.......
..Parsa..
26-10-2011, 23:07
آخر قصه را بردار و با خودت ببر...
همان يکي بود و يکي نبود...
همان گنبد کبود را براي من بگذار...
در فکر شروعي دوباره ام...
من بودم و هنوز کس ديگري نبود...
hamid_diablo
27-10-2011, 12:41
ما دوماهي قرمزيم
روزگار مي گذرانيم
در يك وجب و
چهار انگشت آب
قانع به تكه نان خشكي كه
بي منت ميريزند برسرما
ودلخوش به اينكه
خدا بياد ماست
بازم پاییـــــــــــــــــــز اومده
فصل عاشقی بارون
فصل عشق و شادی و مهر
فصل بوی عطــــــــــر بارون
فصلی که همیــــــشه داره
ابر و باد و نم بارون
فصلی که میشه گذر کرد
همیشه یه عمــــر تو بارون
فصلی که زندگـــــی می‌ده
به تن سرد خیابون
فصلی که همیشه مياد
صـــــدای پاش توی ناودون
به چه فصلی و چه حــــالی
حالی از صدای بارون
حالی از عشــــقی همیشه
عشــــــقی که دارم ز بارون...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
hamidras
27-10-2011, 13:22
افسوس واسه تو ای دل ساده
که هر کسی واست عقده ای فرستاده
هر کی که اومد جلوت گفت دلسوز توئه
حالا می بینی باعث غم امروز توئه
Elahe Goddess
27-10-2011, 14:26
عشق و نفرت دو روی یک سکه اند ؛
من لبه سکه .
سکه و مرا تلنگری کافیست ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Ghorbat22
27-10-2011, 19:19
چیزی شبیه یک تیغ ماهــی !
درست اینجــا توی گلوم
نه بالا میارمش نه میره پائین
+لعنت به تو بغض لعنتی
part gah
27-10-2011, 19:26
همیشه یادتون باشه...
شرط دل دادن دل گرفتنه وگرنه
یکی بی دل میشه......
یکی دودل!!!!!!!
چه سخت ...
هم پاییز باشد
هم ابر باشد !
هم باران باشد ..!
هم خیابان ِ خیس باشد
امـــــا
نه تـــــو باشی
نه دستی برای فشردن باشد !
نه پایی برای قدم زدن باشد و
نه نگاهـــی برای زل زدن
sara_girl
27-10-2011, 22:55
سـرد اسـت و مـن تـنهایـم...
چه جمـلـه ای... پـر از ڪلیـشه ... پــر از تـهوع ...
جـای ِگـرمے نـشستـه ای و مے خوانـے :
"ســرد اسـت..."
یـخ نمـی ڪنـے...
حس نمی کنـے...
ڪه مـن بـرای نـوشتـن ِهمیـن دو ڪلمـه
چـه سرمایـے را گـذرانـدم...
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد
از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Elahe Goddess
28-10-2011, 00:50
ع
ش
ق
عقلت رو برده
شیفتش شدی
قلبت آخرسر نشکنه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گاهــی حجــم ِ دلــــتنـگی هایــم
آن قــَــــدر زیـاد میشود
که دنیــــا
با تمام ِ وسعتش
برایـَم تنگ میشود ...
... ... دلتنــگـم...
دلتنـــــگ کسی کـــــه
گردش روزگــــارش به من که رسیــــد
از حرکـت ایستـاد...
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید...
دلتنگ ِ خود َم...
خودی که مدتهــــ ــــ ــاست گم اش کـرده ام ...
گذشت، دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم
حالا یک بار از شهر می رویم
یک بار از دیار … یک بار از یاد … یک بار از دل … و یک بار از دست
دلتنــگـم........
F l o w e r
28-10-2011, 11:56
امــروز ،
آرام تـــریـن
لــحظـﮧ ﮯ دلـگـیـــر کننــده ﮯ
نــاب ِ دنیــاســت ..
" مهــدیــﮧ لطیــفـﮯ "
آسمانم ابری است
جای تو
"باران"
......
می آید!
من خیس
میشوم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Atefeh.N
28-10-2011, 13:01
این روزهای خوب
دلم حسابی خنک است و شاد
خنک خنک ... شاد شاد
خنکی پاییز و شادی بهار را
سنجاق کرده ام
ـ با دقت ـ
به روزگار احساسم
hamid_diablo
28-10-2011, 14:10
در آن نفس كه بميرم، در آرزوي تو باشم
بدان اميد دهم جان، كه خاك كوي تو باشم.........
روزهای بارونی رو خیلی دوست دارم...
معلوم نمیشه منتظرِ تاکسی هستی
یا آواره خیابونها !؟
بخارِ توی هوا مالِ سرماست
یا دودِ سیگار !؟
روی گونه ات اشک نشسته
یا دونه های بارون!!؟؟
پاییز و باران و سیگار با هم دنیای عجیبیست....
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Hadi King
28-10-2011, 17:01
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رنگ سال گذشته را دارد
همه لحظه های امسالم
سیصد و شصت و پنج حسرت را
همچنان میکشم به دنبالم ...
part gah
28-10-2011, 19:23
گوشی ام
یک گوشه
بغ کرده!
تمام زندگیم
سایلنت ...
my shadow
28-10-2011, 21:53
تنهایی ات را به حراج نذار،فصلش که برسه به قیمت می خرند...
sara_girl
29-10-2011, 00:07
"راستی خدا"
دلم هوای دیروز را کرده
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم
الفبای زندگی را
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند
دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
آن را نچینم
دلم میخواهد ...
می شود باز هم کودک شد؟؟؟؟
راستی خدا!
دلم فردا هوای امروز را می کند؟
vahidhgh
29-10-2011, 01:50
دل آسمون بدجور شکسته
تمام ابرها می گریند
بیچاره این دل من
فقط دو دیده برای گریاندن دارد...
hamid_diablo
29-10-2011, 12:32
یک روز رسَـــد غــَــ ـــ ـمی بـــه اندازه ی کوه
یک روز رسَـــد نِشـــاط به انـــدازه دَشتـــ ـــ ـ
افســـانه زندگـی چنین اســـت گلـَم
در سایه ی کوه باید از دَشت گـُذشتــــ ــ ـ
دلم تا عشقباز آمد، در او جز غم نمیبینم
دل بی غم کجا جویم، که در عالم نمیبینم
دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی‌آید
دمم با جان برآید چون که یک همدم نمیبینم
مرا رازیست اندر دل، به خون دیده پروردم
ولیکن با که گویم راز، چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد، چون درمان نمی‌یابم
تحمل میکنم با زخم، چون مرهم نمیبینم
خوشا و خرما آن دل که هست از عشق، بیگانه
که من تا آشنا گشتم، دل خرم نمیبینم
نم چشم، آبروی من ببرد از بس که می‌گریم
چرا گریم کز آن حاصل، برون از نم نمیبینم **
F l o w e r
29-10-2011, 13:55
از اینـجــایـﮯ کـﮧ مـن هستــم و نــگاه مـﮯ کـنــم ،
جمعـﮧ و شنبــﮧ ، صبــح و بعـد از ظهـر نــدارد
درهــم اسـت
همـﮧ اش هم دلـگـیــــــر/ ..
Elahe Goddess
29-10-2011, 14:48
آدمـ هـا کـه /عـوض/ مي شونـد ...
از \سـلام\ و \شـب بـخيـر\ گـفتـنشان مـي شود ايـن را فـهميـد!
از \حـرف هـا\ و \نـگاه هـا\
از گـودال هـاي ِ عـميـقي کـه بيـن ِ تــو و خـودشان مي کـَـنـند
و تـويـش را پُــر از دليـل مـي کُنـند ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
sara_girl
29-10-2011, 15:37
بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه . . .
محکم بغلت کنه . . .
بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . .
بعدآروم تو گوشت بگه:
.
.
.
«دیوونه من که باهاتم»
arshamis
29-10-2011, 17:56
همیشه به انتهای گریه که میرسم صدای ساده ی فروغ از نهایت شب را می شنوم
صدای غروب غزال ها را
صدای بوق بوق نبودن تو را در تلفن
آرام تر که شدم
شعری از دفاتر دریا میخوانم
و به انعکاس صدایم در آیینه اتاق
خیره میشوم
در برودت این همه حیرت
کجا مانده ای آخر؟
hamidras
29-10-2011, 18:19
دلم تنگ است ...
دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است
سکوت از کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانیست
نمیدانم چرا در قلب من پاییز طولانیست ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Ghorbat22
29-10-2011, 19:05
دلتنگــی هــایم را آنقدر وجب کرده امـــ
که از حفظ شده امـــ
خط به خط این فـــاصله را
attractive_girl
29-10-2011, 21:58
روزهای بارونی رو خیلی دوست دارم ....
معلوم نمیشه منتظر تاکسی هستی یا آواره خیابونها ؟!
بخار توی هوا مالِ سرماست؛ یا دود سیگار ؟!
روی گونه ات اشکه یا دونه های بارون ...!!!
Miss Artemis
29-10-2011, 22:18
.
گــاه بــا خــود می اندیشــم ...
بایــد دم تمامـی ســـرابهـا را داشــت
تـــا
خیــــال آب را از مـــا پــس نگیـــرنـد ... !
.
Atefeh.N
30-10-2011, 12:47
تنها باشي
جمعه باشد
غروب باشد
باران هم ببارد
احساس ميكني
بلاتكليف ترين آدم دنيا هستي...!!
جسارت عاشقانه از دست دادنو داشته باش نه حقارت به هر قیمت نگه داشتنو...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 492409_n%20-%20Copy.jpg
مدتهاست مجازی میخندیم...
مجازی شادیم...
مجازی عاشق میشیم...
مجازی همدیگه رو دلداری میدیم...
امــــــا..............
... .
.
.
واقعی تنهاییم!
واقعی درد میکشیم!
واقعی از عشقهای مجازی لطمه میبینیم.....
Elahe Goddess
30-10-2011, 14:05
دسـت بـــه صـورتم نزن!
می ترسم بیفتــد نقـاب خنـــدانـــی کـــه بــــر چــهره دارم
و بعــــد...
سیل اشکهـــایمـ ـ تــو را بــا خــود ببــــرد،
و بــاز منــ ـ بمــانمـ ـ و تنهــایــــی ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در عظيم خلوت من
لحظه ها را سرود دلتنگی ست
لحظه ها را سرود بيزاری ست
لحظه ها را سکوت بيداری ست .
در عظيم خلوت من
لحظه ها گريه های بيرنگی ست
لحظه ها گريه های بدنامی ست
لحظه ها عقده های ناکامی ست .
در عظيم خلوت من
لحظه ها در هوای تنهائی ست
لحظه ها در هوای خاموشی ست
لحظه ها بندی فراموشی ست .
در عظيم خلوت من
هيچ غير از سرود خلوت نيست
هيچ غير از سکوت خلوت نيست
هيچ غيراز شکوه خلوت نيست .
در عظيم خلوت من
لحظه نيست
هست نيست
خلوت نيست .
sara_girl
30-10-2011, 16:43
رفتنت
آنقدرها هم که فکر می کنی فاجعه نیست
من
مثل بیدهای مجنون
ایستاده می میرم.
Ghorbat22
30-10-2011, 18:17
چقــد خوبه
کسی هست
که وقتـــی بهــش فکــر می کنی
اونقــد گرم می شی
کــه یــادتـــ میره اتاقـــت چقد سرده
16- هر گونه سوال پیرامون قوانین و انجمن ، پیشنهادات و انتقادات رو می تونید از طریق پیغام خصوصی یا زیر مجموعه ارایه پیشنهاد / انتقاد جدید مطرح کنید .
vahidgame
30-10-2011, 19:09
بازم یه پاییز دیگه و دائما هوای بارونی...
توی این روزا آدم احساس می کنه آسمون مثل یه یاری دائما همراهیش می کنه و تنهاش نمی ذاره!
وقتی همچین احساسی داری قشنگترین لحظه اینه که زیر بارون خیس بشی و به خیلی چیزا فکر کنی...
arshamis
30-10-2011, 19:32
دیروزیک سیبب برایم هدیه آوردي...
انگارفراموش کردي؟! همین سیب مارابه اینجا کشاند...
ولی نه... خوب یادت مانده است،
شایدهم نه...
ماکه ازگذشته درس نمیگیریم...
شایدزمینی شده ایم که یک دل سیر،سیبب خوریم...
وشایدهزارشایددیگر...
ولی دلیل تبعیدآدم بایدچیزدیگريباشد...
سیب اصلاًبهانۀخوبی نبود...
انقدر تو را باور دارم که وقتی میگویی باران
خیس میشوم......
MOHAMMAD2010
30-10-2011, 20:16
شرمنده ، شرمنده و بازم شرمنده :
-----------------------------------------------
وقتی یه آدم بزرگترین آرزوش مرگه دیگه چی میشه گفت !
part gah
30-10-2011, 21:06
چقدر دلمــــ♥ ♥ ♥ ♥ ــــ می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرمــــ بود...
لعنت به بعضی آهنگــــا . . .
بــه بعضی خیابونــــا . . .
بــه بعضی حرفـــــا . . .
...
لعنتیا آدمو میبرن به روزایـــی کــــه واســـه از بیــن بُـــردنـش تـو ذهـنـت
ویــــرون شــــــدی ...
hamid_diablo
30-10-2011, 22:02
عجب موجود سخت جانیست این دل......
هزار بار میشکند
تنگ میشود
میشوزد
میمیرد
اما باز برای تو میتپد......
sara_girl
31-10-2011, 00:14
امروز خاطراتت را سوزاندم...
بوی خوش هیزمش اما بیقرارم کرد!
اتفاق تازه*ای نیست،
...
.
.
.
دوباره عاشقت شدم...
Elahe Goddess
31-10-2011, 11:24
آن روز با تو بودم
امروز بي توام
آن روز که با تو بودم
بي تو بودم
امروز که بي توام
با توام
part gah
31-10-2011, 15:05
روزها ميگذرند.
در دلم حرفي نيست.
رابطه خاتمه خلوت بود.
و تو بي پاياني.
تو نمي گنجي در اين منحني بسته ي امروز دلم.
تو نمي گنجي در اين سبک پرابهام حروف.
با تو بايد به سروپا صداقت ورزيد.
با تو بايد خود بود.
با تو بايد نه همان بود که با ديگري ام.
با تو بايد، ز لحظه روييد و پر و بال گرفت از واژه
نه که در فکر قفس ساختن از رابطه بود.
من دروغي گفتم به بزرگاي وجود انسان؛
حال از خاطر بي حافظه ام پاک برفت
که تو مولود دروغم بودي
يا که من وسوسه ي بازي الفاظ شدم.
من کدامين روي اين سکه بي بازارم؟
من خودم را به کجا، به کدامين سوي اين راه رهايي بخشم؟
چند ورق رفت و جواني بگذشت.
من هنوز مي بينم. من هنوز مي خوانم.
من هنوز مي شنوم آنچه دقايق پس من مي گويند.
من هنوز در طلبم که به آفاق برم آنچه ز من مي ماند.
من دروغي گفتم و به ابعاد نمايانگر آن مي بالم.
باز، هيج باکي نيست.
بار ديگر، آري، من در اين راه قدم خواهم زد.
و به معناي دروغين زمان، باز خواهم خنديد.
من قلم خواهم زد و معاني اين بار،
از تجلي حضور منِ ننشسته هنوز،
رنگ عوض خواهند کرد.
F l o w e r
31-10-2011, 15:22
همــﮧ چیـز آرام اســت ..
دل مــن
استثنـــاســت .. / .
vahidgame
31-10-2011, 15:59
اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست...
MOHAMMAD2010
31-10-2011, 19:45
سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست
hamid_diablo
31-10-2011, 19:59
تازگی ها از خوابـــــــ که بیدار میشوم
تازه کـــــــــابوس هایم اغاز میشود
خسته ام...
خسته از اين همه تكرار,
تكرار واژگان عشق, اشک, انتظار و انتظار...
انتظار آمدنت, انتظار يكی شدن, مــــــــــــــا شدن, انتظار عشق,
عشق جاودان, عشق پايدار, عشق بی تكرار!
تكرار و تكرار و هی تکرار, خسته ام از اين همه آرزوی محال,
خسته ام از اين همه تکرار...
خسته ام, خسته...
attractive_girl
31-10-2011, 20:45
تازگی ها فکر میکنم بزرگترین خدمت به یک انسان
آن است که متولدش نکنی!
Atefeh.N
31-10-2011, 20:49
آنقدر زمین خورده ام که بدانم
برای برخاستن
نه دستی از برون
که همتی از درون
لازم است
حالا اما
نمی خواهم برخیزم
می خواهم اندکی بیاسایم
فردا
برمی خیزم
وقتی که فهمیده باشم چرا
زمین خورده ام
arshamis
31-10-2011, 23:44
پایان قصه اینچنین بود:
من عاشق او بودم،
او عاشق او...!
به تیره بختی خود کس نه دیدم و نه شنیدم
ز بخت تیره خدایا چه دیدم و چه کشیدم
برای گفتن با دوست شکوه ها به دلم بود
ولی دریغ که در روزگار دوست ندیدم
:sad: ...
.
sara_girl
01-11-2011, 01:34
میــ ـایـــے ...
اما با سکوتــــــ ـ !!!
اگــ ـر میخواهـ ـے صرفهــ جویی کنے ...
حداقل حسابـــــ ـ این را بکـ ـن:
درستـــــ ـ استــــــــ ـ سکوتــــ ـ را نشکستے امّا...
مرا ... !
hamid_diablo
01-11-2011, 18:54
رودخانه میشوی..
در زلال چشمانت تصویر من پیداست....
با لبخندي به سان منحنی ماه
در زمان هلال!
آرام آرام سنگهای ریز نا امیدی ام را می سایی..
و از کنار صخره های بی حوصلگی ام
نرم و آهسته رد میشوی..
من مرید اینهمه آرامشم!
my shadow
01-11-2011, 20:43
انقدر تنهایم که به هرکجا پای میگذارم
همه تنها میشوند...
F l o w e r
01-11-2011, 20:58
بـــﮧ ســـیــــم آخــــر ..
ســـآز مــــے زنـــــم امـشـَــب
بــــﮧ کـــورـے چـشـــم دنیــــا
کـــــﮧ ســــــآز مـخـــآلــف مـے زنــَــد
بـــآ مــَـن ! !
" ن.ن "
مرغک زیبا ، برنگرد اینجا
میبرد طوفان ، آشیــان ما
sara_girl
02-11-2011, 01:23
و سکوت میکنی
فریاد زمانم را نمی شنوی!
یک روز
من سکوت خواهم کرد
و تو آن روز برای اولین بار
مفهوم "دیر شدن "را خواهی فهمید.
hamid_diablo
02-11-2011, 14:09
کجا نوشته بودم
اول و آخر دفترم که دلتنگت می شوم؟!
من که دلی نداشتم
تو آب آوردی و کوزه!
تو دل دادی و دلواپسی!
وگرنه من همان کویر بودم و خاک...
امضایی بزن زیر تمامی تقصیرهایم!
من به بودن محتاج خواهم بود...
Elahe Goddess
02-11-2011, 14:11
مـن
ویـرانــے ِ بعــد از
عـــُـــبور ِ تـوام ...
hamidras
02-11-2011, 14:51
اشكاتو كي ميشمره وقتي كه
دستاي من از گونه هات دوره
رفتن هميشه اختياري نيست
آدم يه جاهايي رو مجبوره...
...
ما قول داديم مال هم باشيم
ما قول داديم اينو ميدونم
با گريه ميگي مرده و قولش
نامردمو قولم رو ميشكونم
...
ميرم با اينكه عاشقت هستم
با اينكه چشماي تري دارم
اي كاش بفهمي براي تو
آرزوهاي بهتري دارم
...
من عاشقانه ميگذرم از تو
گاهي چه دلچسبه فراموشي...
...
با گريه گم ميشم تو مهمونا...
ديدي يه جاهايي رو مجبوري...
میــگویـــند شکســ ــ ـتــ ــنی رفــع بلاســـ ـــتــــــ
ای دلـــ ـــ ـ تحمـــل کــــن.......شایــــد حکمتـــــیـستـــــــــــ.. ........
raha bash
02-11-2011, 18:53
حرفهایم را تعبیر میکنی ، سکوتم را تفسیر ، دیروزم را فراموش ، فردایم را پیشگویی
به نبودنم مشکوکی ، در بودنم مردد ، از هیچ گلایه میسازی ، از همه چیز بهانه
من ؛ کجای این نمایشم ؟
زیر این باران به سیگارم که پوک میزنم
انگار به گذشته هایم پوک میزنم
ریه هایم پرمیشود از دود و آه...
باید ترک کنم این فکر هارا...
خانه بهبودی کجاست؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گــــــــــــــره می خورم در آشفتگی صورتت
مـن .... زنـــــــــــــــــم
مـرا پـریـشـانـی مـوهـایـت کـه نـه
مـرا.....
تــــــــــه ریـش خـسـتــــــــــه ی صـورتـت
آشـفـتــــــــــهــ مـی کـنـد ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
F l o w e r
03-11-2011, 11:01
ایــن روزهــــا کـــﮧ مـــﮯ گـــذرد
شـادم
ایـن روزهــا کــﮧ مـﮯ گـذرد
شـــادم
کــﮧ مـﮯ گــذرد
این روزهـا
شـــــادم
کــﮧ مـﮯ گــــــذرد .. / .
" قیصــر امیــن پــور "
MOHAMMAD2010
03-11-2011, 11:15
بیست و یک سالی از عمر من گذشت
لحظه ای دنیـــا بــه میــل مـن نگشت
گاه گاهی خنده ها و گاه گاهی ناله ها
آمـــد از راه و نــصیـب بنـــده گــــشت
hamidras
03-11-2011, 11:26
ای عشق غم تو سوخت بسیار مرا
آویخت مسیح وار بر دار مرا
چندان که دلت خواست بیازار مرا
مگذار مرا ز دست مگذار مرا
hamid_diablo
03-11-2011, 11:38
به عشقــــ تـــو چشـــــم دوختــــه امــ
کـــوکشـــ را بـــاز نکنــــ
attractive_girl
03-11-2011, 12:02
امروز روز خوبی بود
هیچ صفری اضافه نشد
به هزار غمی که داشتیم
شـــبـــــ اســـتـــــ و در به در کوچــه ای پر دردم
دیــوانه وار به دنبــــال ستــــاره میگــــردم
ای روشـــن تــرین ســـتاره پـــس کجــا مانــده ای؟؟
مــن به اعتــبـــار تو فانـــوس نیاورده ام..........
Atefeh.N
03-11-2011, 15:19
در آفتاب کمرنگ زندگیم و
پیاده رویی که نمی دانم به
کدامین خیابان منتهی می شود و
در تلاطم شاخه های بی برگ،
زیر چتری که مرا از باران جدا می کند،
به دنبال نیمکتی می گردم
تا دوباره به یاد آورم،
همه آن روزها را که
با بوی تو و بی روی تو
بی اعتنا از کنارم گذشتند
یک شب هوای گریه
یک شب هوای فریاد
امشب دلم...
.
.
.
.
هوای تو کرده است...
Elahe Goddess
03-11-2011, 20:16
هـُجوم خالــے حضــورت ..
هـــــای مے شـود
مقــابــلِ هویِ متروکــَم ٬
و تــو
تنـهــا انعـکـاسِ این اطــرافے ..
arshamis
03-11-2011, 22:15
آنقدر دوستت دارم که هر چه بخواهی همان را بخواهم
اگر بروی شادم اگر بمانی شادتر
تو را شاد تر می خواهم با من یا بی من
بی من اما شادتر اگر باشی کمی
- فقط کمی - ناشادم
و این همان عشق است
عشق همین تفاوت است
همین تفاوت که به مویی بسته است
و چه بهتر که به موی تو بسته باشد
خواستن تو تنها يک مرز دارد و آن نخواستن توست
و فقط يک مرز ديگر و آن آزادي توست
تو را آزاد مي خواهم
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم:
به عرش کبریایی با همه صبر خدایی، تا که میدیدم عزیز نا بجایی
ناز بر یک ناروا گردیده، خواری می فروشد
گردش این چرخ را وارونه، بی صبرانه میکردم
sara_girl
04-11-2011, 01:26
روزی می آید
ناگهان روزی می آید
که سنگینی رد پاهایم را
در درونت حس می کنی
رد پاهایی که دور می شوند
و این سنگینی
از هر چیزی طاقت فرساتر خواهد بود...
vahidhgh
04-11-2011, 01:39
جقدر دلم میخواست کودکی بودم
عشقم عروسکم بود
گریه ام برای بیرون رفتن مادرم
دنیایم زیر پایم بود
آسمانم موهای مادرم
و . ح . بیدار
من نباشم، دنیا یک من کم دارد...
تو که نباشی، من یک دنیا کم دارم...
hamid_diablo
04-11-2011, 12:25
گذشت اون زمانی که آدما همدیگرو دور میزدند
الان از روی هم رد میشن
Elahe Goddess
04-11-2011, 14:27
خریدار ندارد ..
دلی کــــــــــــــه برایت " لکـــــــــــــــ " زدہ است !.!.!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتی به تو فکر میکنم
میگذرد از کنار من "تو"
و من در لا به لای افکار
گم می شوم در "تو"
از وقتــی که نیسـتی،خـدا می دانـد، چقــدر آب به صـورَتـم پـاشیـدم ..
لعنــتی ..
این کـابوس انقــدر واقعی ست که از خواب بیــدار نمی شـوم ...
Unique 2626
04-11-2011, 16:06
غصه نخور . . . کنار آمده ام با نبودنت . . .
خيلی که دلم ميگيرد ، گريه ميکنم . . .
..Parsa..
04-11-2011, 16:45
آرام تر سکوت کن ، صدای بی تفاوتی هایت آزارم میدهد
arshamis
04-11-2011, 21:15
زندگی شکلِ طنابیست که ازسقف قراراست زِهجرِتو بیاوزم من...
که تودرجمعِ منومن همه منهاي تواَم...
زندگی یعنی...تو
پــــے کــلام مَگَـــرد
آنـــچه میخــــــواســتــــے نگـــــاهتــــــ گفــــتــــــ ...........
کجای دنیا ،
پشت کدام پنجره
میتوان ایستاد
و به تو
فکر نکرد؟
.
Elahe Goddess
05-11-2011, 14:00
صبـر.....!!!!!!
یکــ فریبــِ بزرگـــ استـ ـ ـ!
سالـهاستــ بـا غـوره ـها کلنجـار میرومـ ـ ـ
حلـوا نمیشونـد...!!!!
hamid_diablo
05-11-2011, 14:24
کجا نوشته بودم
اول و آخر دفترم که دلتنگت می شوم؟!
من که دلی نداشتم
تو آب آوردی و کوزه!
تو دل دادی و دلواپسی!
وگرنه من همان کویر بودم و خاک...
امضایی بزن زیر تمامی تقصیرهایم!
من به بودن محتاج خواهم بود...
ferdouscompany
05-11-2011, 16:10
زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
مست و آشفته به خلوتگه راز آمده ای
sara_girl
05-11-2011, 20:15
آنكه دستش را اینقدر محكم گرفته ای....دیروز عاشق من بود.. دستانت را
خسته نكن.... محكم یا آرام.... فردا تو هم تنهایی ...!!
Miss Artemis
05-11-2011, 21:23
.
خنده هایــم شکــلاتی شـــده اند
زیــادی خالـــص
تلـــخِ تلـــخ ...!
.
MOHAMMAD2010
05-11-2011, 22:36
دیگه من حرفی ندارم
ای خدا به من نظر کن
حرفای مونده تو قلبم
روی احساسش اثر کن
هرجوري دلت ميخواد باش
ولي خب بمون کنارم
مشکلم اينه که جز تو
هيچ کسي رو دوس ندارم
توی این دور زمونه همه چیز برعکس شده...
حتی قصه جوجه اردک زشت که دیگه تنها نیست...
وقتی همه زشت شدن...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Elahe Goddess
06-11-2011, 15:16
من خلاصـ ِه مے شوم در یـک کلام
خلاصه ے تو ، من مے شوم
منتظر .. منتظر تو!
من پــُر بغض ِ نشکـسـتـ ِه ...
بـے کینه، پــُر صحبت؛ تـشنـ ِه ے مـُحبـت
من در این جـاا .. آرام و پــُر غوغـاا
پــُر و خالے مے شوم از تو
من در این جـاا منتظر توام!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
M O B I N
06-11-2011, 15:53
خدایا کفر نمیگویم
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…
علی شریعتی
hamid_diablo
06-11-2011, 19:31
به دنبال کسی می گردم
نه می دانم نامش چیست و نه می دانم چه می کند!
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم . .
رنگ موهایش را نمی دانم و
لبـــــــــخندش را ندیده ام
فقط می دانم که نیست . . .
part gah
06-11-2011, 20:01
یه حـــــــــــالی دارم این روزا
نه آرومـــــــــم نه آشوبـــــــــــــــــــــ ــم
به حالـــــــــــم اعتباری نیست
تو کــــــــــــــــه خوبی منــــــــــم خوبم
omid-p30
06-11-2011, 20:12
دلم روزی غمش تنها سر آید
که در آغوش لیلا جان در آید
بلند از این زمین غم شدن هم
فقط از دست آن لیلا بر آید
sara_girl
06-11-2011, 20:26
حال مـن خوب است ...
حتے
با تمام دلشوره هایے ڪه
نمـڪ بسته اند
ته دلم را ...
vahidhgh
07-11-2011, 03:44
پس از سالها
ستاره ام برگشت
ولی به جای ستاره کوچک چشمک زنم
ماه شده و من نمیخواهمش
چون دیگر در دستانم جای نمی شود
part gah
07-11-2011, 11:42
خاطره اي فراموش يه قاب عكس خالي
پشت غبار اندوه تبسمي خيالي
چيزي ازم نمونده جز يه نگاه ساده
يه آسمون شرجي يه بغض بي اراده
تنها اميدم اما بودن و موندن توست
چراغ كلبه من حضور روشن توست
با اون نگاه گرمت پنجره ها رو وا كن
از توي تاريكي ها بازم منو صدا كن
بزار يه قاب خالي جون بگيره دوباره
شباي سوت و كورم پر بشه از ستاره
تو نازنين تريني تو لحظه هاي ترديد
چشات يه چشمه مهتاب نگات هزار تا خورشيد
ببخش باران
ببــــخش که
تو می باری و ما
شســـــته نمی شویم ...
sara_girl
07-11-2011, 13:16
بگــــــــــو بازم هوامو داری و مثلـــــه همه منو تنها نمیـــــــــذاری
بگو هســــــتی تا نترسونتـــــــــم ظلمت این شـــــب تکــــــــراری
Elahe Goddess
07-11-2011, 13:32
نامه هایت را بی نشانی،
به باد بِدِه
می رساند.
خانه ام بر باد است!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Mr.Emigrant
07-11-2011, 15:25
مهم نیست که منو دوست نداری
مهم اینه که من بینهایت دوستت دارم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
hamidras
07-11-2011, 20:33
دلم میگیره
از دست خودم...همیشه با دیگری بیشتر از خودم مهربونم!!!
غافل از اینکه...من واسه دیگری فقط یه غریبه بودم...
..Parsa..
07-11-2011, 20:58
سالیانیست در انتظارم ...
روزها می آیند و میروند و من همچنان در انتظارم
گویی خود نیز فراموشی کرده ام که انتظار چه را میکشم ؟؟...
sara_girl
08-11-2011, 01:58
گوش کن لعنتی...
این که من میکشم..
درد بی تو بودن نیست...
تاوان با تو بودن است....
Elahe Goddess
08-11-2011, 09:21
عاشقی می کنم!
لج می کنم!
.بد اخلاق می شوم!
دست خودم نیست ...
ساعت و زمان هم ندارد!
تو که نباشی ...
زندگی باید به کام من تلخ شود ../.
hamidras
08-11-2011, 11:43
شاید روزی بیاید ، که حال ِ من هم خوب شود..
زمین خوب شود..
هوا خوب شود..
باران خوب شود..
عشق خوب شود..
و <تـــو> خوب ِ من شوی..
و من خوب شوم ...
MOHAMMAD2010
08-11-2011, 12:01
ببار بارون ، ببار بارون دلم از زندگی خونه
دیگه هر جای این دنیا برام مثه یه زندونه
ببار بارون که دلگیرم ببار بارون که غمگینم
خرابه حال من امشب که دارم از غصه میمیرم
ببار ای نم نم بارون ببار امشب دلم خسته اس
ببار امشب دلم تنگه همه درها به روم بسته اس
ببار ای ابر بارونی ببار و گونمو تر کن
مثه بغض دل ابرا ببار این بغض رو پر پر کن
ferdouscompany
08-11-2011, 12:53
ماهیانی که در اعماق زندگی می کنند صید نمی شوند
اما طلوع آفتاب را هم نمی بینند.
Atefeh.N
08-11-2011, 13:04
برف می بارد و طفلان ، همه شاد
برف می بارد و یاران همه مست
سینه ریز الماس ، از گلوی فلک پیر گسست
قند می ساید ، به سر تازه عروسان دیار من و تو
بر سر شهر من و کوی من و برزن من
شده پر برف همه دامن من
برف می بارد و هر دانه برف
پیک خوشبختی هاست
ای فلک قند بسای
بر سر تازه عروسان دیار من و او
بر سر این همه عاشق ، که در این شهر قشنگ
ره دل می پویند
کاج بر سر زده تاجی همه الماس سپید
دانه ها روشن و نورانی و پاک
می نشیند برِ خاک ، می زداید ز دلِ پر اندوه
شیروانی ، همه زنگ غم ایام دراز
و من از دیدن برف
یاد آن یار ز کف رفته زدل می بینم
که مرا دست بدست
به همه کوچه و پس کوچه ی شهر
می کشید از پی دل خرم و مست
برف می بارد و من باز در این کوچه ی پاک
که زمانی من و او دوش بدوش
می گذشتیم ؛ پر از قصه ی دل
باز تنها ، به هوای دل پر آتش خویش
می زنم گام ولی بی فرجام
سالها رفته و برف
در کنار من ِ افسرده در این کوچه ی پاک
جای پایی نپذیرفته به رخسار سپید
کاش یکشب که از این کوچه گذار است مرا
ردّ پایی چون بخت
به من سوخته نزدیک شود
سپس این دیده پیوسته به راه
یکدمش بیند و ... تاریک شود
malkemid
02-04-2013, 00:13
بعضی وقتا٬ به بعضی آدما٬ نباید سعی کنی نزدیک شی...ممکنه همه چی خراب شه..ممکنه بره و دیگه برنگرده...
مث وقتی که یه گنجشک میشینه لب پنجره...تو نگاش می کنی و از دیدنش لذت می بری...اما نزدیکتر که بری...می پره...و دیگه برنمی گرده.
F l o w e r
02-04-2013, 10:19
روزگـــار
برایم قصه ای بگــــــو
که وقتی به آخـــــر رسیـد
کلاغ هم به خانه اش برســـد
خسته ام از انتظار کلاغ نشسته در آشیان
hamid_diablo
02-04-2013, 11:39
غمگینم..
درست مثل دخترکی که عاشق سرباز دشمن شده است...
V E S T A
02-04-2013, 12:03
تمام حرفــــــــــ هایم همان هایی هســــتند که نوشتـــه نمی شـــــوند!!
همــــان سه نقطه های بیچـــــاره ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به شکوه گفتم برم ز دل / یاد روی تو آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از / خلق و خوی تو یاد روی تو
ولی ز من دل چو برکنی / حدیث خود بر که افکنی
هر کجا روی وصله منی / ساغر وفا از چه بشکنی؟
گذشتم از او به خیره سری / گرفته ره مه دگری
کنون چه کنم با خطای دلم / گرم برود آشنای دلم
به جز ره او نه راه دگر/ دگر نکنم خطای دگر
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بايد بپرد هر كه در اين پهنه عقاب است ..
____ حتـی نه اگر بـال و نه پـر، داشته باشد
کوه است دل مرد، ولی كوه، نه هر كوه
آن كوه كه "آتش" به جگر داشته باشد
كوهی كه بنوشد، بمكد، شـيره ی خورشيد
كوهی كه "ستاره"، كه "سحر" داشته باشد
آن كوه كه نایاب ترین معدن دُر اوست
آن کوه که در سینه "گهر" داشته باشد
كوهی كه جوابت بدهد هر چه بگویی
كوهی كه در آن "نعره" اثر داشته باشد
عشق است بلای من و من عاشق عشقم
اين نيست بلایی كه "سپر" داشته باشد
باید بروم هر چه شود گو بشو و باش
بگذار که این جاده "خطر" داشته باشد ...
[علیرضا امیری اسفندقه - داغ]
با تشکر مهران...
V E S T A
03-04-2013, 15:57
خلوتـــمــ ....!
مثــل امامــ ــزاده ای که مدتــ ـــهاست
دیگر نمیتــ ـوانـــد شفـــا بــدهـ ـد . .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
hamid_diablo
03-04-2013, 16:55
گاهی دلتنگ می شوم
دلتنگتر از همه ی دلتنگی ها
گوشه ای مینشینم
و حسرتهارا می شمارم
نمیدانم...
من کدامین را نا امید کردم
و به کدام دلتنگی خندیدم
که این چنین دلتنگم...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گــاهی آنقـــدر دلتنگـــم که، دلِ دلتنگـــی از من می گیــــرد
و
گـــاهی آنقدر غمگیــن، که غم نیز به حالِ من می گـــرید
شاهزاده خانوم
03-04-2013, 21:25
شقایق رانشانم دهید ، قصد زندگی دارم!
F l o w e r
03-04-2013, 22:01
دور از این هیـــاهـو
دلــــم کویر می خواهد و تنهایی و سکوت
و آغوش ِ سرد ِ شبی که آتشم را فرو نشاند.
نه دیوار، نه در، نه دستی که بیرونم کشد از دنیایــــم،
نه پایی که در نوردد مرزهایم،
نه قلبی که بشکند سکوتـــم
نه ذهنی که سنگینم کند از حرفــ،
نه روحی که آویزانــم شود..
مـــن باشم و
تنهایی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنش می کند
و آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست !
فریبا عرب نیا
dourtarin
03-04-2013, 23:11
دلتنگ با تو بودنم اما نمی شود
بغض نشسته توی دلم وانمی شود
V E S T A
03-04-2013, 23:14
آری مـــن خستــه ام ..
خستـــه از هـــر سر آغــــازی که پـــایـــانــی نـا معلـــوم دارد . .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
mohammadi_4u
03-04-2013, 23:17
الا ای اهل پی سی ورد مدارا.........سلامی دارد این جانب شمارا..
چقدر این زندگی بالا و پایینیش زیاده...........دوسش دارم اگرچه خوبی ای بهم نداده..
دلم امروز گرفت از یک رفیق از یک قناری!!.........گناهی من ندارم جان جانان. قصد; یاری
بهش گفتم که پورت 666 سیستمت بدجور باز است!!!!!!! بترس از کایین و ابل که سخت راز است,,,
بگفتا ای پسر برو تو دیگه کیستی !!! که حرکت نکنی صد بار ایستی!!!
بگفتم امشبی کعر تو زار است!!!..........چنین گفتم که اکنون در فرار است!!
شدم غمگین که او رفت از کنارم........اخه تا کی بدون او ببارم!!!!!
داستان واقعی امروزم!!! دی:
dourtarin
03-04-2013, 23:33
سفري بايد كرد
تا به عمق دل يك پيچك تنها
كه چرا اين چنين سخت به خود ميپيچد
شايد از راز درونش بشود كشفي كرد
شايد او هم به كسي دل بسته ست
یـادت ای دوسـت بخیــر
نـازنینــم خــوبـی؟!
دل مـن مـی خــواهـد کـه بـدانـی بـی تـو
دلـم انـدازه ی دنیـا تنـگ اسـت
جـای مـن یـک دل سیــر،
چشــم در آینــه انداز و بگــو:
بهتــرینــم؛ ای دوسـت
"یـادگـار دیـروز"
دل مـن سیــر بـرایـت تنـگ اسـت...
dourtarin
03-04-2013, 23:42
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
hamid_diablo
03-04-2013, 23:43
دوستان اگر ممکنه هر روز 1 پست از هر کاربر گذاشته بشه ...اینطوری هر کیفیت اشعار انتخابی بالا میره و هم میشه فکر کرد روی احساسات خودمون !!!
دلت تنگ یک نفر که باشد
تمام تلاشت را هم که بکنی تا خوش بگذرد
و لحظه ای فراموشش کنی فایده ندارد...
تو دلت تنگ است...
دلت برای همان یک نفر تنگ است...
تا نیاید...
تا نباشد...
تو هنوز دلتنگی !!!
mohammadi_4u
04-04-2013, 11:44
دارم امید که از دیدن رویت گل خندان گردم...
کاش میشد دم دیگر با تو من نرگس مستان گردم....
آه ای غم تو برو آخه چه کردم به تو ای همدم
چه گناهی ! تو عجیبی که تو بودی هر دم
دلم در محفل یاران بخدا تاب نشتن نگذاشت..
مگر از من سخنی سرد شنیدی که به تو لطمه گذاشت!!
یاد دارم که همینجا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) تو به من طعنه زدی!!
یاد داری؟؟ یاد داری ! تو به حرف و عشق من خدشه زدی!
کارم از يکي بود يکي نبود گذشته است...
من در اوج قصه گم شدم....
عشق یعنی یکی بود و یکی " نآبود "
hamid_diablo
04-04-2013, 17:32
مثـل آن مسجـد بیـن راهـی تنهـایـم
هـر کسـی هـم کـه مـی ایـد
مسـافـر اسـت
میشکنـد...
هـم نمـازش را و هـم دلـم را...
mohammadi_4u
04-04-2013, 18:49
های" آدما. آی رو با هاِی عوض کردم .چون که دلم گرفته!!...................های چی بگم چطور بگم؟! چیزی یادم نرفته.
دنیای ما مصیبتهِ شادیه ُو دورنگی!!!........دیدیم همه با چشمامون سیاهی َو قشنگی:n16:
اونکه بهش میگم قشنگ ُ خیلی بزرگ و والاست..........تو صحبت و دعاهامون اسمش همیشه آقاست
نمیدونم چرا امشب اشکم برای حرمش روونه.............میخام برم پیش آقام اون پیرِ دل جوونه:n28:
وقتی میام شعری بگم از این حال پریشون............قدم زنان میام حرم. پناه میارم ایشون:n12:
همش میام سر میزنم تو شعراتون حال و هوا میبینم...........................اما یه هم حس غریب نمیبینم یه گوشه ای میشینم.
شعر که میگم دلم یکم بغض میگیره آروم میشه دوباره....................پاییز عمر شروع شده تو طبیعت بهاره....
dourtarin
04-04-2013, 19:44
دلتنگم، دلتنگم، دلتنگ از اين بيداد،
دلتنگم، دلتنگم، دلتنگ از اين صياد.
MOHAMMAD2010
04-04-2013, 19:46
به جایی رسیدم که حس می کنم
نفَس نکشیدن برام سخت نیست
aliaghil
04-04-2013, 21:27
زیر خاکستر ذهنم باقی است
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
یادگاری است ز عشقی سوزان
که بود گرم و فروزنده هنوز
عشقی آن گونه که بنیان
مرا
سوخت از ریشه و خاکستر کرد
غرق در حیرتم از اینکه چرا
مانده ام زنده هنوز
گاهگاهی که دلم می گیرد
پیش خود می گویم
آن که جانم را سوخت
یاد می آرد از این بنده هنوز؟
حمید مصدق
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
حافظ
((با یادی از هایده))
mohammadi_4u
05-04-2013, 08:40
جمله ای گویم که باشد چند کلامی گرم و سرد....................خوب میدانید حرفم چیست.عشق است ؟یا که درد؟
گاه در اوج خیالم میپرم کنج قفس!!!....................این خیال است؟یا نشان از رخوت یک هم نفس؟
گاه با بخشش نامم به کسی تغییر پیکر میدهم................گاه از حجم غضب دنبال لشکر میروم.
خودمانیم چرا خود در خودم پر میزنم؟.................کلبه ای نیست وگرنه به مروت بر درش. در میزدم.
بیت هایم همه مبهم همه در یک ثانیه معلق شدند...................غاصبانی دزد و نامرد بر دلان برحق شدند.. غاصبانی دزد ونامــــــــــــــــرد بر دلان بر حق شدند.
لعنت به تو که بمن گفتي
تو سخترين لحظه ها کنارتم
و دريغ از اينکه سخت ترين لحظه ها رو
خودت برام رقم زدي لعنتي!!
aliaghil
05-04-2013, 15:34
من که گفتم اين بهار افسردني است / من که گفتم اين پرستو مردني است
من که گفتم اي دل بي بند و بار / عشق يعني رنج ، يعني انتظار
آه عجب کاري به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل...
لرزش صدایم،مال سرمای هواست
این پرده ی اشک روی چشم هام هم ،همین طور
چیزیم نیست به خدا
من فقط، دلواپس توام..
لباس گرم در چمدانت گذاشتی؟
حس می کنم در زمان شناورم
در پس تمام لحظه ها شناورم
حس می کنم شبی که اشک بر روی گونه ام سرازیر شد
آن لحظه ای که سر به بالین تخت فرو بردم
صبح روز بعد ،کسی که از تخت پایین پرید
من نبــــودم
حس می کنم که در خلا گرفتار شدم
از یاد دفتر خاطرات روزگار
پاکــــــــ شدم
انقدر پاک که انگار
هیچوقت نبوده ام
هیچ نفس یاری نمی کند مرا
هیچ صدا نمی دهد جوابی مرا
انگار همه جهان
دست در دست هم
قرار بر پاکــــ کردن من گذاشته اند
رها یم کن خدایا
این خلا پوچ است و
من
در این مبهم
گم گشتـــــــــه ام...
mohammadi_4u
05-04-2013, 17:24
زخم هایم بس که بی مرهم بودند آرامش اند..............چشمهای نگران نگرانم فکر یک آسایش اند.
منکه در هر انجمن دلواپسِ دلواپســــــم................ پس خدایا کی به آسایش در این دنیا رسم؟
گفتنندم توی دنیا کی بود آرامشی؟؟..................لیک بیهوده محمد فکریِ آســـایشی
گفتمش آرامشم آرامشی بس سهل سست..............زایــــد از انجام حتی یــک دفعه کار درست.
کار را ارشد برایم تارو پود و حک زده......................لیک این دل از برای کار دیگر لک زده..
هر طرف را بنگرم از کار من بس نادرست...................پس کجا باید بجویم یک عدد کار درست؟
همه باهم فکر کردیم گونه های سخت و سست....................عیب دارد عیب یافتم! ریشه اش بنیان سست!
باز ناگه پاسبان بایک تفنگدار خودی...................................آمد سمت محبت. گیر دادش بیخودی!
او ندانست بند شادی با محبت تاروپود..............................او ندیده صورت نیلی شده ازغم کبـــــود
رفته رفته جمله یاران از غمش تک تک شدند..................ورنه او آنست که جوجه در پی اش لک لک شدند!!!
اینقد دوست دارم بگم این داستان چیه که تو شعرم گفتم.اما باید بمونه ......:n11:
hamid_diablo
05-04-2013, 18:22
حواس تنهایی ام را با خاطرات
با تو بودن
پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند ..
بگذار
لحظه ای آرام بگیرم
dourtarin
05-04-2013, 23:05
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست
فاضل نظری
Facon_Archi
06-04-2013, 00:08
دست بردار از این میکده ی سر به سری
پای بگذار به اون راهی که فکر کنی بهتری
... که فقط فکر کنی بهتری
دست بردار و برو ولکن این همه ساغری
ای عشق با تو حرف میزنم ، ای رنج ، مگر آجری ... !!!
بی چاره ما ، که پیش تو از خاک کمتریم .
مارا نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
ای درد تو بخور این راه را کلا ، که ما نخواستیم
داوری..
aliaghil
06-04-2013, 10:29
امروز میخوام این حرفا رو بگم، چون از دیشب تا صبح بیدار بودم کسی که برای من فراتر از دوست بوده، در واقع مثل خواهر بوده برای من نمیدونم چه خطاایی از من سر زده ازم ناراحته، نمیدونم چی بگم فقط اینو می نویسم
رفیق من سنگ صبور غمهام به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم چه دنیای رو به زوالی دارم
وقتی که تو نیستی..
من هم..
تنهاترین اتفاق بی دلیل زمینم ...!!
دوستم داری
میدانم
باز
دوست دارم که بپرسم گاهی
دوست دارم که بدانم امروز
مثل دیروز
مرا میخواهی؟...
محمدعلی بهمنی
sara_girl
06-04-2013, 19:30
گاهی وقتـــا . . .
یه نفـــر . .
. باعث می شه که حس کنی . . .
چیزی که تـــو رو روی زمین نگه داشته . . .
جاذبه ی زمین نیست . . .
در یکـــــ وجب کاغـــذ بگو آخــر چه بنویسم؟
طومار شعرم ته ندارد هر چــه بنویسم
معتادِ شعرم ، غرقِ شعرم ،نا گزیر از شعر
من شعر ننویسم بگو آخر چه بنویسم؟
یک بیت از شیخِ اجل-سعدی- نوشتم،خوب
گفتی که من در دفترت دیگر چه بنویسم؟
بد نیست من این یادگاری را برایِ تو
در آخرین برگِ همیــن دفترچــه بنویسم
من "دوستت دارم عزیزم"دوستت دارم
دیگر از این واضحتر و بهتر چه بنویسم؟
این یک وجب کاغذ به پایان آمد و حالا
من باقیِ این شعرها را در چه بنویسم؟
_ رحیمیِ زنجانبر _
مانده تا سینی ما
پر شود از صحبت سنبوسه و عید
در هوایی كه نه افزایش يك ساقه طنینی دارد
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف
تشنه زمزمه ام!
مانده تا مرغ سر چينه ی هذیانی اسفند
صدا بردارد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شعر و نقاشی سهراب سپهری
hamid_diablo
06-04-2013, 21:18
امشب دلم از امدنت سرشار است، فانوس به دست کوچه دیدار است آن گونه تو را در انتظارم که اگر،این چشم بخوابد آن یکی بیدار است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
V E S T A
07-04-2013, 02:08
به ساعــ ـت نگـــاه ميکنــــم حدود ســ ـه نصــف شــب اســت !
چشـــم مي بــ ــندم که مبـ ـادا چشـ ـمانـت را از يـاد بـرده باشـم ..
و طبـق عـادت کنار پنجـره ميـروم سـوسـوي چنـد چـراغ مهـربـ ـان ..
و سايـه کشــــ ــــدار شبـــگردان خميـــده و خاکستـــري گستـــ ـرده بر حاشيـــ ــه ها ...
و صـــداي هيـــجان انگيز چـــند ســـگ ..
و بانـــگ آســـماني چنــد خروس ..
از شـــوق به هــ ـــوا ميپـــرم چون کودکيــــ ــم ...
و خوشحــ ــال که هنــ ـوز معـــماي سبــ ـز رودخانـــه از دور برايـــ ـم حـل نــــشده است
آري از شــــ ــــوق به هــــوا ميپــ ـرم و خوب ميدانــ ــم سال هاسـ ـــت که مــــ ـــرده ام...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
aliaghil
07-04-2013, 11:39
بن بست شد اگر چه / راه رسيدن من
امّا ادامه دارد / درجا دويدن من
انگار من شدم یک / نقاشي دونده
پايان نمي پذيرد / راه رسيدن من
چون سنگ آسیابی / در جای خود دویدم
اما چه عايدم شد / جز رنجْ دیدن من؟
شايد من و تو باهم / معتاد بوده باشيم:
من به كشيدن رنج / تو به كشيدن من
من را بكش پي خود / چون بادبادكي خُرد
در دست توست بانــو ! / بال پريدن مــن
hamid_diablo
07-04-2013, 12:51
مـــی آیـــی ، نـئـشه مـــی شــــوم !
مـــی روی ، خـُـــــمــار !
مــــرا بــه تـــختـه ی چـشــمـانــت ببــــند !
تــَـــرکـــَــم بـــــده !
اگر شاعر بودمــ
چناטּ شعریــ برایتــ میــ نوشتمــ
کهــ باڪلماتشــ خودتــ را دار میزدیــ !
اما….
افســـوســ کهــ مـنــ شـــــاعر نیســتمــ !
تو به آیینه
نه
آیینه به تو خیره شده است
تو اگر خنده کنی، او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا، که چه ها خواهد کرد
گنجه دیروزت ، پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف
بسته های فردا ، همه ای کاش ای کاش
ظرف این لحظه ، ولیکن خالی است
ساحت سینه ، پذیرای چه کس خواهد بود
غم که از راه رسید ، درِ این سینه بر او باز مکن
تا خدا ، یک رگ گردن باقی است
تا خدا مانده، به غم وعده این خانه مده
_ کیوان شاه بداغی_
در انتظار رویت ما و امیدواری /////// در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی
مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی /////// بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی
حافظ
Facon_Archi
07-04-2013, 22:34
میخوای بدونی من خوبم؟
آره خب مگه میشه کسی بد باشه با یه گل..: دی
ممکنه رد بدم دوباره
تو حکیم ام فکر میکنم چمران شماله
hamid_diablo
07-04-2013, 23:04
فقط یکــیو می خوام که باهاش برم کافه گرامافون …
ربات هم بود…بود!
بی احســاسیش شــرف داره به احساس ِ بعضی ها!
V E S T A
08-04-2013, 02:00
این روزهــــایم به تظاهـ ـر می گــذرد . .
تظاهـر به بی تفـ ـاوتی،
تظاهــر به بی خیـ ـالـی،
به اینــکه دیگـــر هیچ چیـــز مهـ ــم نیـــست . .
امـا . . .
چه سخـ ـت می کاهـد از جــ ـانـم این "نمــایــ ـش"
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
aliaghil
08-04-2013, 11:27
چه راحت می زنید تـهمـت گــنــاهســت
دلم از رنج تـهمـتها سـیاهـســت
یکی میگفت با من ای (شـب افروز)
دو دنـیـایـت تـبـاه اندر تـبـاهـــســت
از او پرسیدم آخـر مــگر مشکلم چیسـت؟
بجز این دل که چون یوسـف به چاهـســت
نکرد من مگر کار دلــم را
که بر آنــهم خــداونــدم گـواهـســت
نه شـرک دارم نه مـغـرورم نه فـاسـق
نمــی ترســم دگر از حرف مردم
خـداونـدم پناه بی پناهســت
اگــر هم خــاطـــری رنجـیـده از من
دل بـیـچــاره‌ی مــن عذر خواهســت
من به « عکس تو »
دست می کشم
تو
« به عکس» من
دست می کشی
از من.
MOHAMMAD2010
08-04-2013, 18:56
زمین ساکت ، زمان آروم
عسل تو آسمون خوابه
ستارش رفته از امشب
یه جای دیگه می تابه
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان تو ام فردا چرا؟
شهریار
همیشه در حالی که...
یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده!
یه عالمه اشک توی چشماته!
یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده...
باید بگی : خب... خدافظ ...!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به یادِ اون شعــــر زیبای نیـــــــــما
اول دبیرستان بودیـــــــم:
تو را من چشــــم در راهمــــــ
شباهنگام که می گیرند در شاخِ تلاجن،سایه ها رنگ سیاهـــــی
وزان دلخستگانت راستــــ انـــدوهــی فراهمــــ،
تو را من چشمـــ در راهمــ
شباهنگام در آن دم که بر جا،دره ها چون مرده ماران خفتگان اند
در آن نوبت که بندد دستـــِ نیلوفـــر به پایـــِ سروِ کوهـــی دامــ
گَــــرَم یادآوری یانه؟
.
.
گَـــــرَم یادآوری یا نه؟
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشمــــ در راهمـــــــ
تو را من چشمــــ در راهمـــــــ
تو را من چشمــــ در راهمـــــــ
تو را من چشمــــ در راهمـــــــ
تو را من چشمــــ در راهمـــــــ
V E S T A
09-04-2013, 01:53
عازم یک سفــــــــــــــرم
سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک
سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــ ــــودم
مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــ ت
و امیـــــــــــــــــدم به خداوندی اوســــــــــــــــــــــ ــــــت…
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Master Root
09-04-2013, 08:59
اینجا زمین است
ساعت به وقت انسانیت خواب است...
دل عجب موجود سخت جانی است!!
هزار بارتنگ میشود؛
میشکند
میسوزد
میمیرد!
ولی باز هم میتپد برای عشق....:n12:
hamid_diablo
09-04-2013, 14:09
یـآدَم بـآشــَد،
وقتی آمدی
رآز بـــُزرگـــی رآ
به تو بگویم...
این که در نبــودَت،
آســـِمــان آبـــی نیـــــست ...
در این دیار بی کسی ،کسی به در نمی زند**** به دشت پر ملال ما ، پرنده پر نمی زند
sara_girl
09-04-2013, 19:29
مے دـانـَمـ (!)تـو کـﮧ بـاشےیکــ ریـز (شعـر) مےگـویـَمـمـَטּ ـاَز چشمـ ـهـآے تـوشعـرـهـآیـَمـ رـآ کـِشـ مے رَوَمـ!!!..
شاهزاده خانوم
09-04-2013, 21:50
از من بگریزید ...
از عالمی گریخته ام
...
این روزها...
دستم به نوشتن نمیــــــــــــرود
تقصیر من نیست
نوک مدادم شکسته است
دلم هم ...
چه بگویم؟
آن هم شکستـــــــه است!!!
این روزها...
زندگی را سرد
سر میکشم
طعم بیهودگــــــــــی میدهد
و اجبار!
این روزها...
میل و رغبتم را
چیزی شبیه به مرگ
جویده است!
امیدم باش
امید اخرینم باش
و نوشدارو برایم باش
برای این دل ریشم تو مرحم باش
تو با مهرت عزیزم باش
تو عشقم باش
تو تنها در کنارم باش
ولیکن تا دم آخر
کنارم باش
کنارم باش
aliaghil
09-04-2013, 22:59
یادم باشد ...
حرفی نزنم که به کسی بربخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نروم که بیراه باشد
خطی ننویسم که کسی را آزار دهد
یادم باشد روز و روزگار خوش است، همه چیز زیبا و بر وفق مراد است!...
و تنها دل ما دل نیست! ...
V E S T A
10-04-2013, 02:05
درد دارد ..
وقتــــی همه چیــــز را می دانــی ..
و فکــــر می کننــد نمی دانــی ..
و غصــــه می خـــوری که می دانــی ..
و می خندنـــد که نمی دانـــی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گاهی با خودش می گفت
دریا چقدر شبیه است به آدمها
همین که غرقش شوی
پس می زند تو را !
دور می ایستم
اگر بخواهی
همچون آخرین چراغ خیابان
اما
روشن برای تو...!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
hamid_diablo
10-04-2013, 13:54
برگـَـــرد..
یادتـــــ ــ ـ را جا گذاشتــــ ـــ ـی..
نمی خواهم عُــمری به این امید باشَـــ ـــ ـم
که برای بُردنَش بر می گردی ...
F l o w e r
10-04-2013, 16:44
آرامـــشـے کـه اکنـــون دارم
مدیــون ِ انتــظارے است
کـه دیگــر از کسے نـدارم
"سیلویا پلات"
شبی که باران می امد زیر باران سرد
رها میکنم بغض زخمهایم را
در حالی که همه میگویند :
خوش به حالش …
چه زود فراموش کرد !
dourtarin
10-04-2013, 23:06
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
Eblis 2011
10-04-2013, 23:12
همه سیگارها را دیگر نصفه میکشم ؛ به یاد آن زمان که میگفتی : " یکی روشن کن دوتایی بکشیم "
شاهزاده خانوم
10-04-2013, 23:31
زندگانی برای باور کردن و دوست داشتن است. من مدت ها باور کرده ام و دوست داشته ام.
حال بس است. آن چه بنویسم جز پریشانی چیزی از جبهه ی آن احساس نخواهی کرد. پس خاموش میشوم.
نیما یوشیج
mehrdad_joon
10-04-2013, 23:37
فرياد همه ي آن حسرتها را با قرصي خوردم..
ولي،ببين دست تنگ غمها مرا به كجا بردند..
خوردم..خوردم...
از دوست و آشنا خوردم،
ولي نه از دشمن..
به ظاهر راه ميروم،نفس ميكشم،ولي آنها مرا از درون كشتند..
چشمانم را بستم،وجودم را خاك كردم،
شايد روزي كسي مرا بيابد،بگويد بيدار شو،صبح است..
20/jan/12
Mehrdad Sh.
V E S T A
11-04-2013, 02:01
آدم ها . .
باور کنــــــــید میخواهم از شما دورتر بمانم . .
نزدیـــــــــــک که میشوید ســــــردی عاطفه هایتـــان وجــــــــــودم را میلــــرزاند . .
محض رضـــــای خدا دور بمــــــــــــانید . .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عادلانه نیست
این همه بغض
به یک گلو ...!
شاهزاده خانوم
11-04-2013, 11:28
عاشق این شور حال عشق بی پروای خویشم...
hamid_diablo
11-04-2013, 14:29
جا گذاشتي..!!!!
رد خاطراتت را جا گذاشتي...
مال ناراضي از گلوي ما پايين نميرود...
بيا برش دار و با خودت ببر...
Eblis 2011
11-04-2013, 14:36
امروز جلوی آینه سه تار موی سفید توی کله ام پیدا کردم
اولی اینجا
دومی اینجا
و سومی همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی گفتی " من عاشقتم اینو تو مغزت فرو کن "
+
حس زنبوری رو دارم که قصدش اینه کام ملتو شیرین کنه
ولی متاسفانه یبوست داره !
MOHAMMAD2010
11-04-2013, 20:19
آرام تر بزن...ضربان ! قلب خسته است
جانم !سیاهرگ! شریان ! قلب خسته است
آهسته تر برو... رگ پایم بریده است
هی! با توام بایست زمان! قلب خسته است
این بار شاهرگ...لب تیغ ایستاده است
جانم رسید تا لب جان! قلب خسته است
بر شانه های بی کسی شهرم نشسته ام
سخت است درد راز نهان قلب خسته است
آسوده باش زخم اهانت عمیق نیست!!!
وقتی که نیست چفت دهان! قلب خسته است ...
sir12011
11-04-2013, 20:23
ما خويش ندانستيم ، بيداريمان ازخواب
گفتـند که بيـداريد؟ گفتـيم که بيــداريم.
یاد ایامی که گذشت و نیست ولی خاطرات آن همچنان باقیست...
نشسته‌ای توویِ سینه ام
مثلِ تیر چند پَر
نه میشود دَرَت آورد
نه گذاشت که بمانی ...!
hamid_diablo
12-04-2013, 12:11
ایــن روزهــــــا سـا کــــــت ڪـــه بــــــمانـــــی مـــیگذارد بــــه حــســاب جــــــواب نــداشــتــنــت عمرا اگــــــــــر بــفــهــمــنــــــــــد داری جــــــــــان مــیــڪَــنـــی تــــــــا احــتــــــرامــش را نــگـــه داری
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
sara_girl
12-04-2013, 23:09
یه وقتهایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی.../تعطیل است!.../ و بچسبانی پشت شیشه ی افکارت,/ باید به خودت استراحت بدهی/ دراز بکشی و دست هایت را زیر سرت بگذاری
و به آسمان خیره شوی / و بی خیال سوت بزنی!.../در دلت بخندی به تمام افکاری که.../ پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند,
آن وقت با خودت بگویی:
بگذار منتظر بمانند!..
جای خالی ات در دلم مثل کفشهای سیندرلا شده !
به جز خودت اندازه هیچ یک از مردم شهر نمی شود !
حتی به زور !
Eblis 2011
13-04-2013, 12:50
بــ ه خاطــــراتت بگــو اینقـدر در دسـت و پای من نباشــند ... دیروز یکبار دیــگر جـــلوی همان نیمــکت همیشگی زمــین خوردم ...
hamid_diablo
13-04-2013, 14:51
دلم برای کسی تنگ است
که چشم های قشنگش را
به عمق آبی دریا می دوخت
و شعرهای قشنگی
چون پرواز پرنده ها می خواند
V E S T A
14-04-2013, 02:00
لــــــــحظه های ســــکوتم
پـــــر هیاهــــــــــو ترین دقــــایق زندگیم هستند
مــــــمـلو از آنــــــچـــه
مــــی خواهم بـــــــــــــــگویم
و
نــــــــــــمی گـــــویم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شاهزاده خانوم
14-04-2013, 02:04
دل من یه روز به دزیا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه ی کفش فرار و ور کشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشه ی فردا زد و رفت
... حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودش و تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش می خواست ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
محمد علی بهمنی
اگه قراره از این دو تا پست یکیش پاک بشه لطفا همین پست رو پاک کنین...
شاهزاده خانوم
14-04-2013, 02:10
دلم گرفته است ...نه اینکه کسی کاری کرده باشد نه ...
من آنقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد
دلم گرفته است که آنچه هستم را دوست دارم و آنچه هستند را میپذیرم
و آنچه هستم را نمی فهمند و دنیا هم به رویش نمی آورد این تناقض
هومن شریفی
دلمــــــــ برای دیوار های بلندِ زندانِ چشمانتـــــــ تنــــــگ شده
آنقدر تنگـــــ، که حتی یکــــ
سلامِ بی جواب نیز در آن جای نــدارد...
hamid_diablo
14-04-2013, 11:47
انقدر مرا از رفتنت نترسان
قرار نیست تا ابد با هم بمانیم
روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه
بلند میگویم : رفتی به درررررک ؛ لیاقت ماندن نداشتی !
آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم///// خاک میبوسم و عذر قدمش میخواهم
من نه آنم که ز جور تو بنالم حاشا ///// بنده معتقد و چاکر دولتخواهم
بسته ام در خم گیسوی تو امید دراز ///// آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم
از نخل برهنه سایه داری مطلب
از مردم این زمانه یاری مطلب
عزت به قناعت است و خاری به طمع
با عزت خود بساز و خاری مطلب
شاهزاده خانوم
14-04-2013, 15:43
می ترسم از خودم ...
از خودی که رامش کرده ام ... آرام شده است ... کمی کم غذا
دیگر به هیچ کس نمی پرد ... هیچ کافه ای را با حقیقت روبه رو نمی کند ...
دیگر سوال هایش را به جان ِ نقاب های کسی نمی اندازد ...
آسه میرود ... آسه می آید
می ترسم از روز انفجار ... روزی که از تمام اعتبارها بگذرم
خودم را جدی بگیرم و جاده را .. آنقدر خیالم از رفتنی بودنم راحت باشد
که به آبروی جا مانده از خودم رحم نکنم ...
میترسم از شب های آرامم ... از لبخندی که تحویل نگرانی های مادر میدهم ..
می ترسم ... از این همه که نیستم ....
می ترسم از آن روی خودم ... که سگ نیست / اما بالا که بیاید
به هیچ سکوتی قناعت نمی کند
میترسم از چشم های پدر
میترسم از تلفن همراهم / که زنگ میخورَد ... که هی خنده پیش فروش کنم ....
که هی به دست بیایم ... که هی مشترک شوم / با اینکه از سلول هایم
انفرادی ترم
که هی در دسترس بمانم / بی آنکه داد بزنم :
من دستم به خود ِ خودم هم نمی رسد ، ....
میترسم از سرم / که بزند ... که بزند بر سرم ....
که " دوستت دارم " هایم را غلاف کنم ....
لال شوم ...
سوار خنده دار ترین ماشینی شوم که آرام می آید ...
تا وقتی نشستم
آنقدر در آهنگ های رمانتیکش غرق باشد که تا میتوانم در خود فرو بروم
میترسم از تمام این روز ها / که شب ها رنگشان میکنم
و جای فردا به / امروزم غالب می کنم
میترسم از همین حرف ها / که از دستم در می روند ...
و جای با خود گفتن / فریادشان بزنم
میترسم از چمدان ها / که دستم برایشان بیشتر از دلم تنگ شده ...
مـــــــــــی ترسم از اینهمه که هستم و به رویم نمی آورم ...
از کرنومتری که تو به رویت نمی آوری / اما در من هی کم می شود
می ترسم از ......................
صدایی که مهیب نیست / اما خوابم را میپراند ...
کسی در من / قلاده وا می کند
دستم را میگیرد / کشان کشان میبرد
و به هیچ آشنایی / جواب پس نمی دهد
من کمی تـــــــــــــــــــرسیده ام ...
هومن شریفی
دلم هوای چون تویی را کرده
که هوایم را نداشتی
پیش خود چه اندیشیدی؟
خیال کردی تو را بیهوده " نفس " نامیدم ؟
پس از رفتن تو
عاقبت ِ هیچ دمی بازدم نیست
و هیچ زانوی غمی خلاء آغوشت را جایگزین نمی شود
از حال من می پرسی تو؟
حالِ منـــــ ؟
از صدایِ من غمِ من پیداستـــــ
نیستــــــ؟
از تمامِ شعرمن،پیداستـــــــ
نیستـــــــ؟
تو نمی فهمی که من رنجیده امــــ؟
نه؟
نمی بینی دردستـــ در سینه امــــــ؟
از نفس هایم که دیگــــــر رفته استــــــ
از هوایی کــــز نفس هایم رفته استــــــ
نه ؟
نمی بینی تو حالِ مـــــن؟
گـــــر نمی فهمی مپرس احــــــــوالِ مـــن
من به پایتــــــ سالها سوختمــــــ
لحظـــه ها بر چشمِ تو چشمـــ دوختمـــ
لا اقل به حرمت آن لحظه ها
آنـــ صدای آشنا وُ آنــــــ صفا
با نگاهتـــــ جااااان ،را آتش مزن
با صدایتـــــ بر تنِ من لرزه مزن
تو بگو !تو
چه نصیبم کرده ای؟
تو بگو هیچ از من مانده استـــ؟
از برِ دم ،بازدم ،مانده استـــــــ
تو،برو وُ برنگرد از راهــِ خود
رحم کن بر من برو بر راهـِ خود
hamid_diablo
15-04-2013, 00:25
گاهی وقت ها
دلت می خواهد با یکی مهربان باشی
دوستش بداری
و برایش چای بریزی
گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را صدا کنی
بگویی سلام
می آیی قدم بزنیم؟
گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را ببینی
گاهی وقت ها…
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد…..!
V E S T A
15-04-2013, 01:59
از " جــــان دادن" هــم سـخـت تـر اسـت
ایـن لبـפֿـنـב مصنوعــے ... !
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MOHAMMAD2010
15-04-2013, 17:52
وقتی یه آدم بزرگترین آرزوش مرگه دیگه چی میشه گفت !
شاهزاده خانوم
15-04-2013, 21:41
مهم نیست چند سالته ...
وقتی یاد گرفتی جواب محبت رو با جفتک انداختن ندی بهت میگن آدم !
وای ، باران
باران ؛
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای ، باران
باران ؛
پر مرغان نگاهم را شست
hamid_diablo
15-04-2013, 23:27
شکستن دل
به شکستن استخوان دنده می‌ماند
از بیرون
همه چیز رو به راه است ،
اما هر نفس
درد است که می‌کشی !
Facon_Archi
15-04-2013, 23:31
منو بشنو از دور
دلم میخواهدت
آن روز دلم با آواز
دلم میخواهدت
میگویمت به باد
باد مینالدت
...
dourtarin
16-04-2013, 07:31
کی رفته ای زدل که تمنا کنم ترا.
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم ترا.
شاهزاده خانوم
16-04-2013, 13:10
/
ارزو میکنم هیچ راه نجاتی نداشته باشی
وقتی در غرق خوشبختی هستی..
/
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.