مشاهده نسخه کامل
: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!
صفحه ها :
1
2
3
4
5
6
[
7]
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
halizadeh
16-02-2007, 16:49
halizadeh جان اصلا فکرش رو نمی کردم شما دختر باشی هنوزم باورم نمی شه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چرا؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Mehran NZ
17-02-2007, 07:42
چرا؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
1. خوب از نوع حرف زدنت
2.که از اون هم مهم تره تا حالا یه دختر ندیده بودم که درست و حسابی کامپیوتر بلد باشه و برنامه نویسی کنه و این یکم برام تازگی داشت
به هر حال امیدوارم موفق باشی دوست عزیز و خواهر خوبم :rolleye:
mehdi_vsgh
17-02-2007, 09:03
Mehran NZ جان میدونستی منم تا همین چند دقیقه پیش فکر میکردم نام کاربریت Mehrnaz NZ هستش (مهرناز) واسه همینم فکر میکردم که شما دختر بیدین!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
mehdi_vsgh
17-02-2007, 09:05
این یه سوتی دیگه از من:
دیروز رفته بودیم خونه یکی از فامیلهامون می خواستم از یکی از بچه ها یه آهنگ توپ بدون کلام بگیرم گفتم:
- آقا کسی آهنگ بدون صدا داره؟؟......
Mehran NZ
17-02-2007, 09:58
Mehran NZ جان میدونستی منم تا همین چند دقیقه پیش فکر میکردم نام کاربریت Mehrnaz NZ هستش (مهرناز) واسه همینم فکر میکردم که شما دختر بیدین!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فکر می کنم واسه اواتارم بود که عوضش کردم
نکنه واسه نوع حرف باشه هان؟
Mehran NZ
17-02-2007, 10:12
ای بابا چرا هر چی من می نویسم نشون نمی ده؟اینم شانس ماست دیگه اصلا می دونید چیه ؟امروز روز بدبیاریمه1. اقا مهدی که فکر میکرد ما دختریم 2. پستهام که غیب شده 3. از ساعت 8 تا حالا تو صف وایسادم ولی نوبتم نشد اومدم خونه 4.بازی رزیدنت اویل 4 که دیروز از دوستم گرفتم دیدم دو تا سی دیش خرابه .....
تا پایان روز نمیرم خوبه
halizadeh
17-02-2007, 11:30
1. خوب از نوع حرف زدنت
:
خب من توي مسائل علمي جدي ام.
. 2.که از اون هم مهم تره تا حالا یه دختر ندیده بودم که درست و حسابی کامپیوتر بلد باشه و برنامه نویسی کنه و این یکم برام تازگی داشت
:
:blink:
.به هر حال امیدوارم موفق باشی دوست عزیز و خواهر خوبم :
منم همچنين.:)
mehdi_vsgh
17-02-2007, 17:32
نکنه واسه نوع حرف باشه هان؟
اره خطای دیدم زیاد شده باید عینکمو عوض کنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
mehdi_vsgh
17-02-2007, 18:32
نکنه واسه نوع حرف باشه هان؟
اره خطای دیدم زیاد شده باید عینکمو عوض کنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
mehdi_vsgh
17-02-2007, 19:00
نکنه واسه نوع حرف باشه هان؟
اره خطای دیدم زیاد شده باید عینکمو عوض کنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
halizadeh
17-02-2007, 23:40
ای بابا چرا هر چی من می نویسم نشون نمی ده؟اینم شانس ماست دیگه اصلا می دونید چیه ؟امروز روز بدبیاریمه1. اقا مهدی که فکر میکرد ما دختریم 2. پستهام که غیب شده 3. از ساعت 8 تا حالا تو صف وایسادم ولی نوبتم نشد اومدم خونه 4.بازی رزیدنت اویل 4 که دیروز از دوستم گرفتم دیدم دو تا سی دیش خرابه .....
تا پایان روز نمیرم خوبه
خب اينكه عاليه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینم از سوتیه دیروزه من داشتم با دوستم در مورده استاد شجریان صحبت می مردم که بجای اینکه بگم من 2 گیگ اهنگ از ایشون دارم اشتباهی گفتم 2 مگ! چشمای دوستم 4 تا شد و گفت این که نصفه یه اهنگم نمیشه؟!:blink:
Mehran NZ
01-03-2007, 12:39
خب اينكه عاليه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ای بابا هما خانم نداشتیما گیر دادی خفن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
H A M E D
01-03-2007, 13:03
من كه به شخصه سوتي زياد تو كارم هست نميگم چون صفحات تاپيك ميره بالا![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
shamim24
01-03-2007, 19:18
Mehran NZ جان میدونستی منم تا همین چند دقیقه پیش فکر میکردم نام کاربریت Mehrnaz NZ هستش (مهرناز) واسه همینم فکر میکردم که شما دختر بیدین!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چقدر جالب...منم همین فکرو می کردم...بعد تازه با خودم می گفتم عجب دختر با حال و شیطونیه...ف...ر شکن داره:laughing:
mehdi_vsgh
01-03-2007, 20:19
چقدر جالب...منم همین فکرو می کردم...بعد تازه با خودم می گفتم عجب دختر با حال و شیطونیه...ف...ر شکن داره:laughing:
بنده خدا این مهران..... ظاهرا شانس نداره:laughing:
Mehran NZ
01-03-2007, 21:18
چقدر جالب...منم همین فکرو می کردم...بعد تازه با خودم می گفتم عجب دختر با حال و شیطونیه...ف...ر شکن داره
حتما از برنامه های ایندت بود که این دختره باحال و شیطون و جابه جا کنی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعدشم عالی میشد هم ف...تر شکنات تامین میشد و هم .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا جدا از شوخی از بچه های دیگه که این فکر و می کردن که تعدادشون هم کم نیست خواهشا دیگه بیشتر از این ما رو اب نکنید ببرید زیر زمین بابا خودم می دونم خر من از کرگی دم نداشت اصلا چطوره امضام رو عوض کنم بنویسم اینجانب پسر هستم نه دختر چطوره؟
سلام
اشتب شد.
در پست بعدی بخونید.
javadbka
04-03-2007, 01:01
اينم يه صوتي تصويري.فقط اميدوارم بن نشم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
اشتب شد.
در پست بعدی بخونید.
سلام
امدم در پست بعدی بنویسم که کارتم تموم شد و فرداش هم جمعه:sad: :blink:
سلام
يک سوتي از دوران کودکي؟!
من حدودا 4 يا 5 سال داشتم عموم به من گفت احسان برو از مغازه کوچه برام نوک مداد سوربي بخر؟؟
من توي عالم کودکي رفتم گفتم ...نوک داري؟:blink: (منظور از ... اسم طرف) اونم اين جوري شد:blink: :ohno: :angry: :sad:
و با شوخي به من گفت بابات نوک داره؟ منم اين جوري شدم:blink: :sad: :ohno: :puke: :angry:
البته ايشون از نزديکان هستند و الان حدودا 60 سال سن دارند و وقتي من را ميبينند اين خاطره را تعريف مي کنند
البته اين ماجرا توي فاميل ما دست به دست داره مي گرده و منم همش خجالت ميکشم.:blush: :blush:
باي
shady_er
18-03-2007, 23:19
چند روز پیش که داشتم بر میگشتم خونه(دانشجوی شهرستانم ) رفتم سوار قطار شدم و رفتم تو کوپه . هیچ کس تو کوپه نبود وسایلمو گذاشتم و نشستم .
بعد از چند دقیقه دیدم یه آقای پیر با پسرش اومدن تو کوپه با نهایت اعتماد به نفس گفتم: آقا اینجا کوپه ی خواهرانه!
پیرمرده که خوشحال شده بود . ÷سرش گفت بلیطتونو نگاه کنید دیدم نوشته 47 در صورتیکه من اومده بودم تو کوپه ای که صندلیه 27 ا.
delta_for3
18-05-2007, 01:46
من یه دوست دارم که زیاد بهش زنگ میزنمو شمارشونو حفظم. از طرفی یه تاکسی تلفنی هست که شماره اونم حفظم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . یه روز صبح که می خواستم برم شهرستان دیدم تا برسم ترمینال دیر میشه. سریع تلفنو برداشتم که زنگ بزنم تاکسی. یهو دیدم اونور خط یه صدای آشنا میگه بله بفرمایید! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منم که دیرم شده بود گفتفم لطفا یه تاکسی بفرستین به آدرسه...... . دیدم طرف میگه اشتباهه.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نگا کردم شماررو دیدم بله! اون شخص کسی نبود جز دادش دوستم. بعدش من اینجوری شدم: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعد از اون دوستمو دیدم به روم نیاوردم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولی اون بعدن غیر مستقیم یه تیکه ای بهم انداخت ... نامرد![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
delta_for3
18-05-2007, 02:16
معلم زبان پیش دانشگاهیمون لغت های آخر هر درس رو از ما میخواست در بیاریم و سر کلاس بخونیم. یه بار یکی از بچه ها که لغت ها رو در نیاورده بود داشت از رو کتاب یکی دیگه میخوند [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به کلمه circus به معنی سیرک رسید و خوند سیرک(sirak) =سیر کوچک!! یهو کلاس رفت رو هوا! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همون پسره سره کلاس هندسه تحلیلی که به درس بیضی رسیده بودیم، هی مخصوصا از ته کلاس میگفت بیضی، بیض.... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . یهو معلم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] برگشت گفت اگه اونو میخوای یه جای دیگه هستا ...!! :31:
پسره اینطوری شد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کلاس اینطوری شد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
delta_for3
19-05-2007, 22:40
بابا یه نظری ، چیزی! :33::22:
بابا یه نظری ، چیزی! :33::22:
هوممممممممممم
جالبه ......یه یوزر با یک پست شمارش شده(یعنی غیرازمتفرقه)سرراست رفت سراغ یک تاپیک محبوب:40: اما...درحال استراحت (بقول رامبد -نیش نیش- نوید- ووکمن-و...الی آخر)وزیره خاکی...........
شما همین جا سوتی ندادی الان ؟خودت؟:5:
آشنا مینوازی این زخمه را :21:
مشکوکه
mehdi_vsgh
19-05-2007, 23:30
ای ول این ساویس چقدر باهوشه!!! خوشم اومد!!
arash_zp
20-05-2007, 00:47
جمعه 4 نفري با بچز رفته بوديم كوه
دوتا اسكل
دوتا هم كار بلد ( من و دوستم آرمان )
مي خواستيم از بالاي يه كوه باشيب زياد بيايم پايين من و آرمان 2 دقيقه اي اومديم پايين ، اونا هم رفتن كوه رو دو بزنن از جاده اش بيان . بعد از 10 دقيقه فهميديم بايد كوه رو بيان پايين جاده تموم شده !!!!! يه 15 دقيقه اي + 3 -4 بار زمين خوردن اونا رو ديديم و خنديديم بعدش دوباره من و آرمان جاده رو ادامه داديم ، ولي اون اسكل ها جاده رو نيو مدن رو 20 دقيقه هي هم تو يه دره گير كردن جالبش اين بود مي خواستن خودشو اثبات كنند كه از جاده نيومدن ، يه سري هم بايد 1 مت رو مي پريدن يه ربع ما رو الاف كردن
هر چند ميارزيد كلي خنديديم
خداييش اگه فيلمشونو پخش كنيم ميشن لورل هاردي !!!!
aftabkhanom
20-05-2007, 11:14
برادرم براي سئوال امتحان تاريخ اينطوري جواب داد
حضرت محمد زنگ زد به حضرت علي گفت شب بيا جاي من تو رختخواب من بخواب!!!!:18:
delta_for3
20-05-2007, 15:46
هوممممممممممم
جالبه ......یه یوزر با یک پست شمارش شده(یعنی غیرازمتفرقه)سرراست رفت سراغ یک تاپیک محبوب:40: اما...درحال استراحت (بقول رامبد -نیش نیش- نوید- ووکمن-و...الی آخر)وزیره خاکی...........
شما همین جا سوتی ندادی الان ؟خودت؟:5:
آشنا مینوازی این زخمه را :21:
مشکوکه
شما اگه با نظر دادن مشکل داری میتونی نظر ندی. در ضمن منظورتون رو از این حرفایی که زدی نمی فهمم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برادرم براي سئوال امتحان تاريخ اينطوري جواب داد
حضرت محمد زنگ زد به حضرت علي گفت شب بيا جاي من تو رختخواب من بخواب!!!!:18:
:31: :31: :31: :31: :31: :31: :31:
باحال بود .
یه بار با دوستام رفته بودیم خلاف شرع . ( دختر بازی )
دوستم به یکی از این دختر های پر افاده گیر داده بود . داشت پا به پاش میرفت جلو و اون بهش جواب نمیداد.
تا یهو ...
خورد به میله تابلویه ایستگاه اتوبوس و ...
هرکی اونجا بود بهش خندید . اونم افسرده شد تا 1 هفته از خونه بیرون نیومد .
pedram_ashena
20-05-2007, 18:31
شما اگه با نظر دادن مشکل داری میتونی نظر ندی. در ضمن منظورتون رو از این حرفایی که زدی نمی فهمم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست من اول يه سوال .شما اين تايپيك را از كتاب اول متفرقه پيدا كرديد؟
اگر اين حالت باشه فقط يه سوء تفاهم.احترام دوستان بزرگتر را هم نگهداريد
ممنون از فعاليتتان
ملا نصرالدین
20-05-2007, 20:39
هوممممممممممم
جالبه ......یه یوزر با یک پست شمارش شده(یعنی غیرازمتفرقه)سرراست رفت سراغ یک تاپیک محبوب:40: اما...درحال استراحت (بقول رامبد -نیش نیش- نوید- ووکمن-و...الی آخر)وزیره خاکی...........
شما همین جا سوتی ندادی الان ؟خودت؟:5:
آشنا مینوازی این زخمه را :21:
مشکوکه
موافقم . به قول خودت اشنا مینوازی...ولی واقعا به چه چیزهایی توجه میکنید... من فکر کنم از امضا خود ( ووکمن -نوید-رامبد-نیش نیش) این رو پیدا کرده باشند چون یادمه برای 2-3 روز امضای ووکمن سوتی بازار بود
delta_for3
20-05-2007, 21:23
موافقم . به قول خودت اشنا مینوازی...ولی واقعا به چه چیزهایی توجه میکنید... من فکر کنم از امضا خود ( ووکمن -نوید-رامبد-نیش نیش) این رو پیدا کرده باشند چون یادمه برای 2-3 روز امضای ووکمن سوتی بازار بود
نمی خواستم بگم ولی من بیشتر از دو سال هست که به انجمنهای p30world سر می زنم. حالا اگه پست ندادم دلیل نمیشه. اگه کسی هم ناراحت شده معذرت میخوام.:7:
از بيانات ووكمن:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بسي خشنود شديم تاپيك فسيل شده سوتي بازار را مجددا زيارت نموديم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انشالله كه اين تاپيك همانند روزگاران كهن رونق گرفته تا عزيزان دل بسي خنده بر لبانشان ظاهر گردد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]و ما نيز مستفيض شويم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و من الله توفيق ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادمه یک رفیقی داشتم عشق ماشین بود...الان هم هست
دوم دبیرستان بودیم...یک روز به سرش زد با ماشین بیاد مدرسه(مدرسه تا خونشون سه کوچه فاصله داشت)
سر صف چرت میزدیم یکهو صدای انهدام چیزی از جایمان پراند
رضا اومده بود پارک کنه زده بود پشت ماشین مدیر مدرسه!
البته زیاد محکم نزده بود ...یک کم
یک سوتی خودم دادم...تو کارگاه ماشین ابزار تلورانس قطعه رو 10 میلیمتر حساب کردم(البته درست حساب کرده بودم ، نمیدونم چرا 10 میل نوشته بودم)
استاد از خنده افتاده بود روی زمین
(تلورانس محور کشوئی ماشین تراش 10 هزارم میلیمتره)
mehdi_vsgh
21-05-2007, 13:37
از بيانات ووكمن:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بسي خشنود شديم تاپيك فسيل شده سوتي بازار را مجددا زيارت نموديم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انشالله كه اين تاپيك همانند روزگاران كهن رونق گرفته تا عزيزان دل بسي خنده بر لبانشان ظاهر گردد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]و ما نيز مستفيض شويم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و من الله توفيق ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسر خداییش خیلی باحالی تو.... هروقت پستات را میبینم کلی میخندم
دمت گرم:10: :31:
امروز صبح سر کجلسه امتحان تو سالن نشسته بودیم. معاونمون گفت بچه ها قبل از امتحان آیت الکرسی بخونین بعد یه هو همه دعای فرج خودن:31:
از بيانات ووكمن:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بسي خشنود شديم تاپيك فسيل شده سوتي بازار را مجددا زيارت نموديم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انشالله كه اين تاپيك همانند روزگاران كهن رونق گرفته تا عزيزان دل بسي خنده بر لبانشان ظاهر گردد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]و ما نيز مستفيض شويم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و من الله توفيق ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اهیانا جناب عالی بزرگترین سوتی خداوند نیستید ؟؟؟؟ ( شوخی )
mehdi_vsgh
22-05-2007, 21:15
ووکمن یکی از بچههای گل این انجمنه
من که خیلی با پستاش حال میکنم
my friend
23-05-2007, 08:12
ووکمن یکی از بچههای گل این انجمنه
من که خیلی با پستاش حال میکنم
از بیانات ووکمن:
احیانا شما نظر لطفتون به ما شامل شده است تا ما را مستفیض نماید. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه روز داشتم از مدرسه میومدم خونه یه ساعت فروشی سر کوچمون بود از دور که میومدم دیدم 3 تا دختر دمش وایسادن دارن ساعتارو میبینن ما هم دوران جوانی بود و جاهلی یه متلک بهشون انداختیمو رفتیم وقتی رسیدم خونه یه 10 دقیقه بعد دیدم زنگ میزنن آیفونو برداشتم دختر دائیم بود درو براش باز کردم نگو قرار بود برا نهار بیاد خونمون که بعدش بره کلاسش(مدرسش به خونه ما نزدیک تر بود)خلاصه اومد تو با مامانم سلام کرد وقتی مامانم رفت به من گفت حالا دیگه به دخترا متلک میندازی !!!!!!!منم اصلا" نمیخواستم جلو این سوتی داده باشم چون دختر مثبتی بود خودمو زدم به کوچه علی چپ گفتم من؟؟؟؟؟؟؟؟حتما" اشتباه گرفتی اونم گفت من خودم دیدمت من با دوستم دمه ساعت فروشی بودیم .... آقا ما دوزاریمون افتاد که عجب سوتی دادیم به خودش متلک انداختیم با کمال پر روئی گفتم iq من تو رو دیدم بادوستات وایسادی گفتم اذیتت کنم دیدم تو نگاه نکردی گفتم حتما" نشناختی منم رفتم یه وقت جلو دوستات فحشمون ندی اونم گفت آره جونه عمت. خلاصه دیگه برا ما درس عبرتی شد از پشت سر به کسی متلک نندازیم تا اینجوری سوتی ندیم
hamid_xp
23-05-2007, 20:03
جالب بید جوون
پسر خداییش خیلی باحالی تو.... هروقت پستات را میبینم کلی میخندم
دمت گرم:10: :31:
اي بابا ... همين كه پستام باعث شاد شدن دلي ميشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]واسم كافيه ... اينم يه نوع مفيد بودنه ديگه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مخلصيم دربست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اهیانا جناب عالی بزرگترین سوتی خداوند نیستید ؟؟؟؟ ( شوخی )
من اومدنم اصلا خودش يه سوتي بزرگ بيده كه تو اين يارو كتابه !!! چي بود اسمش !؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آهان guinness بعنوان ركورد بزرگ ترين سوتي ثبت شده ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا رفتنم هم همين طور خواهد بيد ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
delta_for3
23-05-2007, 21:21
اي بابا ... همين كه پستام باعث شاد شدن دلي ميشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]واسم كافيه ... اينم يه نوع مفيد بودنه ديگه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مخلصيم دربست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من اومدنم اصلا خودش يه سوتي بزرگ بيده كه تو اين يارو كتابه !!! چي بود اسمش !؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آهان guinness بعنوان ركورد بزرگ ترين سوتي ثبت شده ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا رفتنم هم همين طور خواهد بيد ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ووکی جون این شکلک ها رو از کجا میاری بابا؟
hojjat_game_carbon
24-05-2007, 15:26
منم یادمه زمانی که چهارم دبستان بودم بعد جلسه امتحان املا وقتی که اومدم بیرون مامانم با دوست مامانم گفتن امتحان آسون بود. گفتم آره بعد می خواستم مثال بزنم به قدیم گفتک گدیم همه از خنده ترکیدیم!!!
یه بارم راهنمایی بودم نیمه خواب بودم معلم اومد بالا سرم گفت این حالت عرفانیه!!!اسم دوست منم عرفان بود گفتم عرفان چی میگی؟!!!!!!
همه از خنده حتی استاد ترکیدند!
من اومدنم اصلا خودش يه سوتي بزرگ بيده كه تو اين يارو كتابه !!! چي بود اسمش !؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آهان guinness بعنوان ركورد بزرگ ترين سوتي ثبت شده ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا رفتنم هم همين طور خواهد بيد ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انصافا خیلی باحالی .
mehdi_vsgh
24-05-2007, 21:10
انصافا خیلی باحالی .
و .... همچنین خیلی دوست داشتنی:10:
ووکی جون این شکلک ها رو از کجا میاری بابا؟
از چند تا سايت كش رفتم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
انصافا خیلی باحالی .
باحالي از خودت بيده ... عزيزي ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و .... همچنین خیلی دوست داشتنی:10:
بابا مهدي بيش از اين شرمنده نكن ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
hishki69
22-06-2007, 20:34
سلام . ما یه معلم زبان فارسی داشتیم که سر کلاسش فارسی حرف زدن یادمون میرفت؛چند تا از سوتی هاشون:
علوم جمع علما ست,باغبان گل را آغوش کرد
سوتی مدیرمون:بچه ها سر امتحان فقط ماشین جمعو تفریقو به اضافه منها داشته باشه
معلم انگلیسی:مردم مظلوم دیده ی فلسطین
معلم زیست:تخم مرغ دایناسور
معلم تاریخ:اینا خون تو شیشه ی مردم میکنن
مشاور:ببینین چه مشکلی از گرهتون وا میکنه؟
hishki69
22-06-2007, 20:36
سوتی مدیرمون رو تصحیح میکنم : بچه ها سر امتحان فقط ماشین حسابی بیارین که جمعو تفریقو به اضافه منها داشته باشه
یکی از همکلاسی ها :
آقا یک بنده خدا تعریف می کرد تو رادیو یک خانم که گوینده اخبار بود باید خبر پزشکی می خوند خلاصه موضوع این بود که باید می گفت :
مخاط بینی "استر پتو کک" دارد. اون خوند:
مخاط بینی " آستَر پَتو کَک " داره :)
بعد هم برای همیشه تشریف بردن خونه کَک های آستر پتوشون رو بشمرن.
un4giv3n
01-07-2007, 09:12
یه سوتی میگم جایی نگین آبروم میره!
یادمه کامپیوتر که گرفته بودم،اولین بار که خواستم فولدر بسازم کل پروگرام فایلز رو کپی کردم تو درایو دی، بعد توشو دیلیت کردم! بعد Rename کردمش!
*Necromancer
01-07-2007, 13:36
يه سري چيز بي مزه:
يه معلم زيست داشتيم به قارچ ميگفت گارچ!
به كيسه ميگفت كككككككككيسه!
به چروكيده ميگفت شوركيه
ميخواست امتحان بگيره ميگفت از 5 فصل اخر امتحانه! 4و5و6 !!!
mehdi_vsgh
01-07-2007, 15:58
یه سوتی میگم جایی نگین آبروم میره!
یادمه کامپیوتر که گرفته بودم،اولین بار که خواستم فولدر بسازم کل پروگرام فایلز رو کپی کردم تو درایو دی، بعد توشو دیلیت کردم! بعد Rename کردمش!
اقا شما خیلی باحالــــــــــــــــــــ ــــــی
کلی خندیدم
دمت گرم
BKM_MAHDI
01-07-2007, 16:06
توي ايران خودرو كار ميكردم. ما رو فرستادن تا ضايعات رو تعمير كنيم.توي بيابون برهوت و زل گرما قرار شد من تا ظهر يك سيلندر خيلي بزرگو باز كنم .پيچ هاي خيلي بزرگ وخفن وهرزي داشت از ساعت 10 تا 11 به زور حدو 68 تا پيچ رو باز كردم . آخرش فهميدم اين پيچ ها ربطي به اون سيلندره نداره و مال سيلندر پيستون كناريش با يك پمپه . فرداش دوباره سيلندر رو باز كردم
خفنترین سوتی که دیدم این بود که بکی دوستام میگفت ایشاواریا وصیت کرده بعد مردنش چشماشو هدیه کنن به یکی دیگه:18:بله من هم مثل شما به صورت این شخص یه نگاه عاقل اندر سفیه کردم و گفتم خدا شفات بده:2:
FreeMagic
02-07-2007, 01:45
پسر خالم توی تلویزیون یه کوسه وحشتناک دید اومد تند همه رو خبر کنه که بگه کوسه رو ببینید گفت کوته
منم موقع خواب امودم پسر خالم رو مسخره کنم سوتی تو سوتی شد زبونم نچرخید گفتم توته
Greatone
02-07-2007, 01:51
اشتباهي يكي ديگه رو به جاي يكي ديگه كتك زدم:31::31::31:
ديگه بقيشو نگم بهتره........
ardalan_zapata
02-07-2007, 02:06
اشتباهي يكي ديگه رو به جاي يكي ديگه كتك زدم:31::31::31:
ديگه بقيشو نگم بهتره........
ایول بابا اگه میشه بقیش بگو
سلام
از بس که تو دانشکده به همه میگیم دکتر ومهندس ..وقتی میرم از کتابخونه دانشکده کتاب بگیرم میگم.سلام خانوم مهندس احمدی..اون طفلک هم که کلی ذوق میکنه!:46:
یه بار رفتم بوفه گفتم سلام خانم مهندس ملکی لطفا یه آبمیوه!:8:
تازه بعضی وقتا مهندسا رو میگم دکتر..دکترا رو میگم مهندس!..:31:
mohammad99
02-07-2007, 10:26
تو پی سی ورلد کاربر شماره 50 تاریخ آخرين فعاليت ها: 01-01-1970 03:30 AM
ثبت شده سوتی از این باحال تر
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حدود 16 سالم که بود یه شب یکی از فامیلامون اومد خونمون بعد شام گفت سینا بیا یه چیزی برات آوردم
من کلی حال کردم و کنجکاو بودم ببینم چی واسم آورده :31: که یکدفعه گفت بیا یه وب کم واست آوردم
من کلی خوشحال شدم :26: و داد زدم مرسسسسسسسسسی آقا دستت درد نکنه من نمی دونم چی بگم واقعا خیلی لطف کردی آخه به چه مناسبت که اون یه دفعه گفت بعدا ازت می گیرمش ولی چند وقتی پیشت باشه :blink:
آقا من که از جام بلند شده بودم نشستم و توی دلم چند تا فحش آب دار به خودم و اون یارو دادم :weird:
amiroo88
03-07-2007, 02:23
منم 2 تا از سوتی های دوران کودکی خودمو براتون ميگيم:
کوچولو که بودم( اون موقع که نوار ويدو قديمی رو بورس بود يه فيلم بود که يه ماشين مشکی از طريق ساعت رنندش حرکت ميکرد)....بگذريم من اين
فيلم رو برای چاهارومين بار داشتم نگاه ميکردم که مامانم اومد گفت نوار داق کرد اينقدر اين فيلمو نگاه کردی من هم نوارو بردم انداختم تو آب تا خنک بشه...نوارش هم امانتی بود:20:
يه بار هم برای اينکه جورابام زود تر خشک بشن گذاشتمشون تو مايکرفر آب شد:31:
navid_mansour
03-07-2007, 02:31
من امشب ساعتا 10 يهو عجيب خوابم گرفت.......خلاصه رفتم بخوابم.شبا عادت دارم بدون لباس ميخوابم........يکم سردم شد...در ضمن من مشهدم ميدوني عينه جهنمه....نميدونم چي شد پتو رو 3لايه کردم انداختم رو خودم......1ساعت بعد بلند شدم ديدم ليچهآبم.......نميدون به چه عقلي 3لايه کردم پتو رو!
donner48
03-07-2007, 02:41
2 سال پیش یک قرار داد با شهرداری داشتم که طرح سم گذاری انجام بدن ما هم نظارت کنیم برنامه این بود خدمات شهری خیابان را بشوره بعد تکنیسین های ما علامت گذاری کنن بعد کارگر های اونها سم گذاری کنند ما هم یک لیست داده بودیم که فلان خیابان فلان ساعت علامت گذاری و سم گذاری میشه " یعنی قبلش باید نظافت و شسته شده باشه " فرداش موقع بازدید با ناظر اداره کل میدونی چی دیدیم ؟ خیابان علامت گذاری و سم گذاری میشد و نیم ساعت بعد خدمات شهری همه را با آب فشار قوی میشست فکر کنم اقلا 5 ملیون تومان سم رو به باد دادند
mehdi_vsgh
07-07-2007, 15:26
خوب اینم یه سوتی دیگه از طرف من:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
اولين بار که سي دي بازي خريدم از اين سي دي ها خريدم که چند تا بازي تو يه سي دي هست
خلاصه 6-7 تا بازي نصب کردم بعد ديدم خيلي چيزا تو پوشه نصب شده.
اومدم آيکونايي که بازي باهاشون اجرا ميشه رو گذاشتم تو يه پوشه و بقيه فيالها رو پاک کردم
بعد که اومدم بازيها رو اجرا کنم هيچ کدوم اجرا نشدن و مجبور شدم از اول همه رو نصب کنم!!!
F.E.N.D.E.R
08-07-2007, 03:08
سر زنگ زبان یکی از بچه ها داشت خلاصه یه کتاب رو میگفت یکی از جمله هاش این بود:
I go to bed by bus:18: :39: :16:
اوه ، اوه يكي از بچه ها يه سوتي داد خيلي باحال بود امتحان ریاضی داشتیم گفت : اي خدا چي ميشه الان بيان به معلممون بگن زنت داره حامله ميشه بيا!!!!! بيچاره مي خواست بگه زنت داره مي زاد .
آقا معلممون يه چيزي پاي تخته نوشته بود نمي شد خوند بچه ها گفتن آقا چي نوشتي ؟
رفت درستش كنه بدتر شد من برگشتم گفتم آقا* رفتي چششو درست كني زدي ابرو شو كور كردي * حالا ديگه بچه ها مگه ول ميكردن هي ميخنديدن، بعد من به یکی از دوستام گفتم :* نخند بابا شيرت خشك ميشه *[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :39:
F.E.N.D.E.R
08-07-2007, 03:09
سوتي هاي دوستان
يكي از دوستام مي خواست خودشو واسه معلممون شيرين كنه . وقتي من جواب سوال رو دادم گفت آقا سینا كتاب رو از دفتر ديد!!!!!!!!!!!!!!!مي خواست بگه جواب رو
حالا تو كتابخونه به يكي از دوستام گفتم متولد چه تاريخي هستي ؟ گفت 28 آذر .گفتم پس 10 روز از من كوچيكتري گفت مگه تو 8 دي به دنيا اومدي!!! حالا بيچاره تا دوساعت خوراك خنده ي بچه ها شده بود
F.E.N.D.E.R
08-07-2007, 03:09
یک بار عمو پورنگ از یک بچه پرسید ، مامانت کجاست ، گفت حمومه
گفت خب پس گوشی رو بده به بابات ، بچه گفت بابام هم حمومه...:blink: :blink:
F.E.N.D.E.R
08-07-2007, 03:12
سوتیه دوستم(خدایی سوتیه من نیست)
قار قار من عقابم!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه سوتیه دیگه از خودم!!!
همین الان ییهو یادم اومد!!!
دست پخت زن عموم خیلی قشنگه!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این قضیه واسه چند روز پیش.
معلممون از کلاس رفت بیرون .من بلند شدم برم تو دفتر نمره واسه خودم یه 20 بزارم بعد به دوستم گفتم درو ببند ببین کی داره میاد یا نه!!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه سوتیه باحال بازم از خودم!!!
تو که لالایی بلدی چرا خودت نمی رقصی؟
یه سوتیه عجیب!!!!!
به همین نعمت برکت میخورم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اوه بچه ها ناظم اومد متلاشي شيد!(متفرق)
پیش دستی ها رو معرفی کن!!! (تعارف)
کرم از کنده بلند میشه!!!
نمیدونم واسه چی همش ضرب المثل هارو قاطی میکنم.
تو هم دو زاریت کمه ها !!!
سر از پا دراز تر (دست از پا دازتر)
دیگه داری پا میزاری رو کفرما
نمیدونم چرا هر چی این آدمو میبینم احترامم بش قائل تر میشه !!!
این سوتیه من نیست .
من دیگه تا این حد خل و چل نیستم.
تکنیک برتر
08-07-2007, 05:03
من هم یه سوتی بگم
این ماجرا برای ماه پیش است
یه روز شنبه رفتم دنبال یه باشگاه بدن سازی طرفهای ساعت 10 الی 11 صبح بود یه باشگاهی رو دیدم خیلی ازش طعریف می کردم ماشینو پارک کردم رفتم ببینم باشگاه چطوره حدود 6 تا پله می خورد به سمت پایین رفتم یه راه رو حدود 20 متر داشت رفتم انتها تا درو وا کردم فکر می کنید چی دیدن یه آلمه خانم که دارن ورزش می کنن آقا تا این صحنه رو دیدن 2 پا داشتم 158 تا دیگه قرض کردم زدم به فرار یعنی ببین اون موقه باید قیافه منو می دیدن 180 تا رنگ عوض کردم حالا خوش بختانه نه خانوم ها منو دیدن نه کسی از مسئولان باشگاه به هر حال گزشت ولی هر وقت یاد چنین ماجرائی می افتم حسابی قاطی می کنم>!!!!/
من هم یه سوتی بگم
این ماجرا برای ماه پیش است
یه روز شنبه رفتم دنبال یه باشگاه بدن سازی طرفهای ساعت 10 الی 11 صبح بود یه باشگاهی رو دیدم خیلی ازش طعریف می کردم ماشینو پارک کردم رفتم ببینم باشگاه چطوره حدود 6 تا پله می خورد به سمت پایین رفتم یه راه رو حدود 20 متر داشت رفتم انتها تا درو وا کردم فکر می کنید چی دیدن یه آلمه خانم که دارن ورزش می کنن آقا تا این صحنه رو دیدن 2 پا داشتم 158 تا دیگه قرض کردم زدم به فرار یعنی ببین اون موقه باید قیافه منو می دیدن 180 تا رنگ عوض کردم حالا خوش بختانه نه خانوم ها منو دیدن نه کسی از مسئولان باشگاه به هر حال گزشت ولی هر وقت یاد چنین ماجرائی می افتم حسابی قاطی می کنم>!!!!/
چرا در رفتي واي ميسادي تماشا!!
سوتیه دوستم(خدایی سوتیه من نیست)
قار قار من عقابم!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه سوتیه دیگه از خودم!!!
همین الان ییهو یادم اومد!!!
دست پخت زن عموم خیلی قشنگه!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این قضیه واسه چند روز پیش.
معلممون از کلاس رفت بیرون .من بلند شدم برم تو دفتر نمره واسه خودم یه 20 بزارم بعد به دوستم گفتم درو ببند ببین کی داره میاد یا نه!!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه سوتیه باحال بازم از خودم!!!
تو که لالایی بلدی چرا خودت نمی رقصی؟
یه سوتیه عجیب!!!!!
به همین نعمت برکت میخورم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اوه بچه ها ناظم اومد متلاشي شيد!(متفرق)
پیش دستی ها رو معرفی کن!!! (تعارف)
کرم از کنده بلند میشه!!!
نمیدونم واسه چی همش ضرب المثل هارو قاطی میکنم.
تو هم دو زاریت کمه ها !!!
سر از پا دراز تر (دست از پا دازتر)
دیگه داری پا میزاری رو کفرما
نمیدونم چرا هر چی این آدمو میبینم احترامم بش قائل تر میشه !!!
این سوتیه من نیست .
من دیگه تا این حد خل و چل نیستم.
دمت گرم خیلی باحال بود تا نیم ساعت داشتم می خندیدم
V E S T A
08-07-2007, 11:57
خوب اینم یه سوتی دیگه از طرف من:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
:18: :27: :39: :39: :39: :16: :16: :16:
خيلی قشنگ بود!!!:33:
من هم یه سوتی بگم
این ماجرا برای ماه پیش است
یه روز شنبه رفتم دنبال یه باشگاه بدن سازی طرفهای ساعت 10 الی 11 صبح بود یه باشگاهی رو دیدم خیلی ازش طعریف می کردم ماشینو پارک کردم رفتم ببینم باشگاه چطوره حدود 6 تا پله می خورد به سمت پایین رفتم یه راه رو حدود 20 متر داشت رفتم انتها تا درو وا کردم فکر می کنید چی دیدن یه آلمه خانم که دارن ورزش می کنن آقا تا این صحنه رو دیدن 2 پا داشتم 158 تا دیگه قرض کردم زدم به فرار یعنی ببین اون موقه باید قیافه منو می دیدن 180 تا رنگ عوض کردم حالا خوش بختانه نه خانوم ها منو دیدن نه کسی از مسئولان باشگاه به هر حال گزشت ولی هر وقت یاد چنین ماجرائی می افتم حسابی قاطی می کنم>!!!!/
خدا از اين توفيقات نصيب ما هم بكنه!
هیچی دیگه، همه سوتی میدید و ما رو خبر نمیکنید. عجب روزگاریه
یه روز دبیر ورزشمون ازم پرسید، قدت دقیقا چه قدره؟ گفتم یک متر رو صد و هشتاد و سه سانتیم آقا. اینو که گفتم اتاق ترکید.
امیر دارم میرم استادیول نمیای؟ (استادیوم)
چند متر گوشت گرفتی؟ (چند کیلو)
اون موقع که تازه دستگاه ویدئو سی دی گرفته بودیم (ما جزء معدود کسایی بودیم که این دستگاه رو تو ایران داشتیم دی:) برای افتتاحیه کار رفتم از دختر همسایمون یه سی دی بگیرم، اونم به ما یه کارتون داد. از قضا منم تو حین نگاه کردن کارتون هی فکر میکردم که خدا این دختره چرا به من دو تا سی دی داده، یکی بسه دیگه.
هیچی دیگه ما هم بر حسب اتفاق سی دی دوی اون رو گذاشتم و نگاه کردیم. وقتی سی دی دو تموم شد رفتم در خونش گفتم دستتون درد نکنه همین یه دونه کافیه بیا اینو بگیر. وقتی قضیه رو گفت دیگه هیچی دیگه .....
چند وقت پيش آقاي حياتي گوينده مشهور اخبار گفت
آغاز توزيع کارت سوختمند هوش(هوشمند سوخت)!!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
امروز رفته بودم بیرون
یکی از همکلاسی های قدیمیمو دیدم
سلام و احوال پرسی کردیم که دیدم گفت فلانی رو می شناسی؟
گفتم : نه چطور؟
گفت: بابا من می دونم که می شناسی شوخی نکن همش اسمتو بلغور می کنه:27:
گفتم: باور کن نمی شناسم چه گیری دادی؟:19:
هی گیر داد که می شناسی و اینا
ییهو گفت: اِ اِ من تو رو با فلانی اشتباه گرفتم فکر کردم اونی!!!!!!!!!!!:39: :39: :16:
چرا این تاپیک رفته ته؟:41:
سلام !
نمیدونم چند سالم بود ... کوچیک بودم ... همیشه بهم مگفتن چایی نخور شب میشاشی !
یه روز یکی از دوستای بابام اومده خونمون .. هی چایی میخورد ... بهش گفتم آقای فلانی ! انقدر چایی نخور ، شب میشاشی ! اون هم جلوی همه ! بنده خدا از خجالت مرد !
یه بار پسر عمم میخواست بره عکاسی ... آدرسش رو نمیدونست .... تا یه جاهایی رفت ... یکی رو دید که ایستاده ... ازش پرسید عکاسی ساسان کجاست ... بهش گفت میگیرمت پرتت میکنم بری تو !!! پسر عمم که خیلی ترسیده بود پرسید چچچچچرا ؟ ممممگه چچچی کار ککککککردم ؟ .. خندید بهش گفت الان روبروی عکاسی هستی !! بنده خدا نزدیک بود خودشو خراب کنه از ترس !!
Farshadd
30-07-2007, 13:18
سال دوم دبیرستان بودم. یه رفیق داشتم که خیلی هیکل خوبی داشت و من هم همیشه باهاش شوخی میکردم.
یه روز وقتی زنگ خورد و داشتیم از پله ها میرفتیم پایین ، اون دو سه پله از من جلوتر میرفت من هم یه پس گردنی محکم بهش زدم یهو برگشت دیدم دبیر شیمیمونه ، خلاصه کل بچه ها زدن زیر خنده و دبیر شیمی هم عصبانی بود و من هم مرتبا بهش میگفتم اقا ببخشید اشتباه گرفتم.
diana_1989
30-07-2007, 13:20
یه روز خونه ی یکی از بستگان دعوت بودیم ! صاحب خونه بهم گفت بازم تشریف بیارین منم رفتم تعارف تیکه پاره کنم گفتم : ما که مزاحم شدیم بهتون زحمت دادیم ، شما هم مزاحم بشین زحمت بدین به ما !!!!!!
diana_1989
30-07-2007, 20:18
ه سوتیه دیگه ای که من دادم برمیگرده به 10 ، 12 سال پیش! اون موقع ها هنوز 7 ،8 سال بیشتر نداشتم . رفته بودیم اصفهان خونه ی عمه اینام ! اونا تو خونه های سازمانی ارتش بودن ! چند تا آپارتمان بود که همشون هم شبیه هم بود !
من اشتباهی رفتم تو یه ساختمون دیگه ، هر چی بالا پایین میرفتم خونه ی عمه ام رو پیدا نمیکردم ! وقتی دیدم تلاش بی فایده اس نشستم رو پله ها شروع کردم به گریه کردن ! یهو یه مرده منو دید بهم گفت دختر جون چرا گریه میکینی ! منم هول کرد م رفتم بگم خونه ی آقای قهرمانی کجاس !؟ گفتم : اِاِاِاِم م م م آقا ببخشید اصفهان کجاس ؟!
سوم دبیرستان بودم رشته تحصیلی من مکانیک هستش
یه بر همه بچه دور میز جمع بودیم من خواستم برم بالا میز
اون دست گریسیمو گزاشتم رو شونه معلم رفتم بالا میز :31::20:
بیچاره لباسش روغنی و کثیف شد.جلوی خندم رو نمیتونسم بگیریم
اون روز منو اخراج کرد . منم از خدا خاسته سریع رفتم
یه روز یکی تو خیابون داش با سرعت میومد با یکی از دوستاش رو بوسی کنه و دست بده که...
که اومد نزدیک یارو یهو با صورت خورد زمین محکم! هیچی دیگه مردم خندیدن و اینم سرخ شد و عرق کرد و از این
علائم!
ramin_007
03-08-2007, 12:06
دیشب با چند از دوستام رفته بودم رستوران بعد pmc داشت اهنگ haifa رو پخش میکرد
یکی از دوستام گفت چقدر خوشگله هر چقدر پول بخواد بش میدم بعد من گفتم angelina jolie چی گفت نه فقط این
بعد اون یکی دوستم بش گفت تو اصلا میدونی کیه گفت اره یه خواننده انگلیسیه بعد اونم گفت خوب معلومه خوانندس اسمشم معلومه انگلیسیه :laughing:گفتم اصلا خواننده نیست گفت پس بازیگره.
hamid_xp
03-08-2007, 16:49
یادمه 6 ساله که بودم تو خونه ای بزرگ که وسطش حوض کوچیکی داره زندگی می کردیم . یه روزی خواهرم با دختر همسایه تو حیاط ما داشت خاله بازی می کرد :7:دقیقا یادمه که سفره رنگینی چیده بودن و و با عروسکاشون داشتند بازی می کردن . منم تو حیاط به این فکر میکردم که چطوری برم چتر اینا بشم و از اون سفره رنگین چیزی هم عایده من به .
به هر حال هر کاری کردیم دخترا مارو بازی ندادن :29:که ندادن انگار از نیت پلید من که همون ناخونک زدن به غذاشون بود خبر دار بودند و دست منو خونده بودن .
یادمه اون موقع من خیلی شرارت می کردم برخلاف الان که هرکی منو میبینه میگه عجب بچه مثبتیه . بگذریم دیگه خونم جوش اومده بود نه می تونستم دستم رو این بچه ها بلند کنم ( اون موقع عقلم هم به این چیزا میرسد ) نه بزنم کازه کوزشون رو خراب کنم . آخه داداش بزرگم هم خونه بود . پدرمو در می آورد.
به هر حال یه فکر شیطانی زد به سرم .:4:
دقیقا یادمه که تو اون روز گرم تابستون مقدار زیادی انگور خریده بودیم ، منم تو ذهنم برای اینا نقشه ای کشیده بودم که حرف نداشت!:27:
رفتم انگورا رو تو یه ظرف خوشکل ریختم بعد رفتم سر قوطی های ادویه و یه مشت فلفل برداشتم و با مهارت خاصی انگورارو به فلفل آغشته کردم ( عجب فکر پلیدی بود میدونم :11:) بعد خیلی مودبانه رفتم تو حیاط بدون اینکه اونا شکی بکنن انگورارو ت دادم بهشون و خودم رفتم ته حیاط تا ببینم چه اتفاقی میفته .
چشمتون روز بد نبینه ، بعد از دقایقی که گذشت ، گریه هر دوتاشون زد بالا همچین گریه می کردن که نگو !:24:
چشمتون روز بد نبینه همین که اینا گریه کردن داداشم که تو اون موقع ظهر خواب بود با وحشت از خواب بیدار شد فکر کرده بود اتفاق بدی افتاده همین که از جریان با خبر شد ، بعد از کلی دوندگی بالاخره منو گرفت و تمام اون انگورا رو چپوند تو دهن ما . نه میذاشت تفشون کنم نه آب بخورم بعد از دقایقی منم اشکم درآومده بود . بعد از پنج - شیش دقیقه داداشم منو ول کرد در حالی که به شدت از سوزش لب و دهنم گریه می کردم ، همین که ولم کرد رفتم سر حوض هی با آب دهنم رو میشستم ولی فایده نداشت در همین حالم برای خواهرم و دوستش رجز می خوندم :grrr:
الانم بعضی وقتا یه چیزی که میشه خانواده میگن مگه اونروزو فراموش نکردی که .........:27:
یادش بخیر .........................
یادمه کوچیک بودم با خواهرم همیشه دعوا میکردم ، خواستم کاری کنم که مادرم دعواش کنه .. یه لیوان گزاشتم جلوی در که وقتی در رو باز کرد بخوره به لیوان و بشکنه .... این کار رو کردم و رفتم ... من دیگه یادم رفته بود همچین کاری کردم .. رفتم همون در رو باز کردم ... هیچی دیگه لیوان شکست ! .... یاد این ضرب المثل افتادم که میگه چاه مکن بهر کسی ، اول خودت دوم کسی !
un4giv3n
05-08-2007, 10:44
یه سوتی دیگه یادم اومد!!!
یادمه اولین روزهایی که داشتم کامپیوتر یاد می گرفتم، پرژن بلاگ آگهی داده بود برای جذب برنامه نویس های دات نت!
منم برام سوال شده بود که این دامین دات نت چه چیز خفنیه که برنامه نویسی خاصی میخواد!!! پس حتما دات کام هم برنامه نویسی خاصی داره! دات ارگ هم همینطور!!!
همین که رفتیم سر کلاس! تا معلم اومد، پرسیدم برنامه نویسی دامین های دات نت، چیه!!!
معلم هم زد زیر خنده! بعدش توضیح داد که دات نت چیه!
توضیحاتش که تموم شد گفتم میشه لطفا در مورد برنامه نویسی دات کام هم توضیح بدید!!! این دفعه اینطوری شد! :18:
البته کلاس گذاشت به حساب شوخ طبعی من!:27:
همین چند ماه پیش بود با یک نفر خیلی عیاق شده بودیم تو عالم رفاقت یه فامیلی خیلی دوری هم با ما داشت اما نمیدونستم دقیقا چیکارم میشه . آقا ماسر کوچه با هم ایستاده بودیم با تقریبا 8-9 نفر دیگه از قضا همون وقت یکی دیگه از فامیل های خیلی دورمون که خیلی ازش بدم میامد داشت از دور میامد ما هم توی این جمع شروع کردیم به بد و بیراه گفتن به این یارو که مرتیکه فلان فلان...........
یک دفعه به خود اومدم دیدم همه به سرفه و عطسه ! و این ها افتادن و دارن سرخ و سفید میشن:43: . و اون رفیقم هم داشت اینطوری:grrr: میشد خدا رو شکر اون لحظه هیچ کس هیچ چیز نگفت و پسر عموم که توی جمع بود موبایلش رو در آورد و زنگ زد به خونمون و خودش برید و دوخت و به من گفت بیا بریم خونه مامانت کارت داره ما رفتیم و دم در که رسیدیم فهمیدیم این یارو مرتیکه فلان فلان .............. بابای همون رفیقمون بوده !!!!
:18: و اونوقت من رنگم این طوری :35: شد و خدا رو شکر کردم که این بلا :47: به سرم نیمد
خوب نمیدونستم :17:
ولی خیلی ضایع شد .
nkhdiscovery
05-08-2007, 17:19
شما به تعارف های روزانه چی جواب میدید؟ بعضی وقتا آدم نمیدونه چی بگه!
مامانم تا چند وقت پیشا خیاطی میکرد...بعد یه مدت دستش درد می گرفت و ... خلاصه گذاشت کنار ....
بعد چند وقت یکی از مشتری هاش اومد دم در گفت که خیاطی آوردم...گفتم آره چند وقته دستش درد میکنه گذاشته کنار .... طرف گفت : ان شاءالله خدا شفا شون بده.... آقا من تا چند ثانیه موندم جواب این جمله چی میتونه باشه؟؟ که یهو نا خود آگاه از دهنم پرید : ان شاءالله خدا شما رو هم شفا بده! آقا هیچ چی دیگه سرخ و بنفش و آبی از طرف خدا حافظی کردم و خودشم سریع راهشو کشید رفت!
شما به تعارف های روزانه چی جواب میدید؟ بعضی وقتا آدم نمیدونه چی بگه!
مامانم تا چند وقت پیشا خیاطی میکرد...بعد یه مدت دستش درد می گرفت و ... خلاصه گذاشت کنار ....
بعد چند وقت یکی از مشتری هاش اومد دم در گفت که خیاطی آوردم...گفتم آره چند وقته دستش درد میکنه گذاشته کنار .... طرف گفت : ان شاءالله خدا شفا شون بده.... آقا من تا چند ثانیه موندم جواب این جمله چی میتونه باشه؟؟ که یهو نا خود آگاه از دهنم پرید : ان شاءالله خدا شما رو هم شفا بده! آقا هیچ چی دیگه سرخ و بنفش و آبی از طرف خدا حافظی کردم و خودشم سریع راهشو کشید رفت!
خیلی باحال بود
دمت گرم
سلام دوستان
وافعاً اين تاپيك بهترينه 3-4 روزه كه دارم اينو از اول ميخونم به كلي روحيم عوض شده واقعاً حيف كه تاپيك به اين باحالي بره صفحه سوم راستي Komail جان اين شكلك ها رو از كجا اوردي؟
reza3600
11-08-2007, 00:57
یه بار داشتم غذا میخوردم و ظرف خورشت جلوم بود و وقتی غذام تموم شد خورشت رو اضافی اوردم اومدم اول ظرف خورشت رو پرت کردم توی ظرفشویی و بشقاب خالی رو توی یخچال گذاشتم. خودمم بد جور قاطی کرده بودم.
یه بار همزمان هم تلفن زنگ میزنه و هم زنگ خونه صدا میخوره منم وسط اتاق بودم. توضیح اینکه من عادت دارم وقتی کسی زنگ خونه رو میزنه از پنجره اتاقم نگاه کنم ببینم کیه. خلاصه یه پام رفت طرف تلفن و یه پام طرف پنجره که همون جا وسط اتاق خوردم زمین.
راستی اگر سوتی دارید که به خاطر بن شدن و یا اخراج شدن ویا بالای 118 سال بودن نمیتونید اینجا بگید پیشنهاد میکنم که این سوتیها رو بیایید به ادرس زیر که خودم ساختم بگید و سوتی های معمولی رو که خطر بن شدن رو نداره رو توی همین p30world بگید.
soti.parsbb.com
bakhishman
11-08-2007, 01:22
سوتی1-والا بلا ما چش چرون نیستیم ولی یه مواقعی هست دیگه نمیشه آدم کوتاه بیاد داشتم داشتم میرفتم توی به رستورانه بین راهی یه دفعه یک شخص متشخص که فکر نکنم جمع پارچه هایی که تو لباسش به کاررفته بود بیشتر از 1 متر میشد اومد از جلوی ما رد شد اونم چطوری با لبخند. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .این رستورانیه ام نامرد این در شیشه ای رو انقدر تمیز کرده بود که اصلا قابل تشخیص نبود.این شد که ما به خفت افتادیم میخوام مراحل مراحل انجام کار رو تصویری نشون بدم.-----> [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
bakhishman
11-08-2007, 01:22
سوتی2-سر کلاس زبان بودیم (معلممون زنه البته پایه است زیاد گیر نمیدی اینترنت هم زیاد کار میکونه شایدم الان داره این تاپیک رو میخونه) بحث مواد مخدر شد این بغل دستی من هم سن خودم بود گفت این که چیزی نیست تو مدرسه ی ما بچه ها چسب میکشیدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] در این لحظه کلاس یه خورده شلوغ شد منم که خیلی تعجب کرده بودم گفتم مگه ...خوله(...--->این یعنی سانسور)تا من اومدم اینو بگم یدفعه کلاس ساکت شد و چشمم راست افتاد تو چشم معلم حالا اشون(معلم) جلسه ی دومی که داره میاد سر کلاس ما.من [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] معلم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
bakhishman
11-08-2007, 01:24
سوتی3-مدیر عصبانی اومد تو:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چشمم روشن چشمم روشن شنیدم بعضی موبایل میارن مدرسه .بچه هایی که موبایل نداشتن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بچه هایی که موبایل داشتن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوشبختانه یا بدبختانه مدیر کسی رو نگشت گفت اگه یک بار دیگه دری رینگ فقط یک بار دیگه رینگ رینگ این صدای چیه این چی بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چشمتون روزه بد نبینم موبایل من بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بقیشو ترجیه میدم تعریف نکنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
bakhishman
11-08-2007, 01:25
سوتی4- یخورده طولانی ولی خیلی باحاله حتما بخونید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داداشم یه مدت کافی نت داشت .تابستون دیگه خودش نمیومد.میرفت سر یه کاره دیکه.کافی نتو من میچرخوندم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .نکته ی جالب اینجا بود که کافی نت توی محله ی خودمون بود (عشق و حال).خلاصه ما هم از دولتی سر این کافی نت id همه دخترهای محل رو داشتیم.یدفعه که داشتم با یکیشون چت میکردم (البته آشنا نبود) داداشمم کافی نت بود اونموقع .گفتم پاشو بیا کافی نت اونم پاشد اومد نشست سیستم1 روبروی سرور که ما باشیم خلاصه اینکه مخرو زدیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
بعد از چند ماه یه شب خلوت که هیچکی تو کافی نت پر نمیزد ساعت 10:30 زنگ زدم بهش گفتم بیا اینجا. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اونم که پایه بلند شد اومد.هیچکس تو کافی نت نبود.چندتا صندلی کنار دیوار بود نشستیم اونجا .حالا دل بده قلوه بستون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یدفعه دو تامون ساکت شدیمو به هم نگاه کردیم مثل این فیلما بعد من دستو انداختم دور گردنش و داشتیم صورتهامونو به هم نزدیک میکردیم که صدای یه کفش مجلسی به گوش رسید .سرم رو گرفتم بالا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] فکر میکونین کی بود.مشتری نه بدتر برادرم نهبدتر پدر جان بودن دیدن دیر کردم اومده بود دونبالم.جالب اینجاست که پدر من با پدر دختره همکارن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولی خوشبختانه پدرم یه خوبی داره جلوی بقیه آدمو ضایع نمیکنه .گفت:حامد پاشو بریم درارو قفل کردیمو رفتیم خونه پامون که گذاشتیم تو خونه شروع کرد به خندیدن و فیلم کردن ما [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پدر من یک جوریی آدمو فیلم میکنه از صدتا کتک بدتره .نگو حالا داداشمم خونه ان اونا ام روش .هیچی دیگه همین فقط تا یه ماه تو خونه فیلم بودیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
bakhishman
11-08-2007, 01:38
سوتی5-سوار سرویس اتوبوس شدیمو یه راننه داره ماه خیلی ام با ما دنگه .داشتیم میگفتیمو میخندیدیم وبزن و برقص داشتیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] که گفتم ساکت میخوام یه جک تعریف کنم گفتم :یه روز یه ترکه .......................................
همه زدن زیر خنده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] داشتیم از خنده روده بر میشدیم که دیدم رانندهه اخم کرده یخورده که فکر کردم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یادم اومد که بنده خدا ترکه هیچی دیگه گرفتیم یه گوشه نشستیم تا خونه.(ضمنا ترکهای عزیز به دل نگیرن من خودم ترکهارو خیلی دوست دارم فامیل ترک هم زیاد داریم .از شادترن و سرزنده ترین مردمهان این ترکها)
سوتی4- یخورده طولانی ولی خیلی باحاله حتما بخونید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داداشم یه مدت کافی نت داشت .تابستون دیگه خودش نمیومد.میرفت سر یه کاره دیکه.کافی نتو من میچرخوندم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .نکته ی جالب اینجا بود که کافی نت توی محله ی خودمون بود (عشق و حال).خلاصه ما هم از دولتی سر این کافی نت id همه دخترهای محل رو داشتیم.یدفعه که داشتم با یکیشون چت میکردم (البته آشنا نبود) داداشمم کافی نت بود اونموقع .گفتم پاشو بیا کافی نت اونم پاشد اومد نشست سیستم1 روبروی سرور که ما باشیم خلاصه اینکه مخرو زدیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
بعد از چند ماه یه شب خلوت که هیچکی تو کافی نت پر نمیزد ساعت 10:30 زنگ زدم بهش گفتم بیا اینجا. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اونم که پایه بلند شد اومد.هیچکس تو کافی نت نبود.چندتا صندلی کنار دیوار بود نشستیم اونجا .حالا دل بده قلوه بستون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یدفعه دو تامون ساکت شدیمو به هم نگاه کردیم مثل این فیلما بعد من دستو انداختم دور گردنش و داشتیم صورتهامونو به هم نزدیک میکردیم که صدای یه کفش مجلسی به گوش رسید .سرم رو گرفتم بالا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] فکر میکونین کی بود.مشتری نه بدتر برادرم نهبدتر پدر جان بودن دیدن دیر کردم اومده بود دونبالم.جالب اینجاست که پدر من با پدر دختره همکارن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولی خوشبختانه پدرم یه خوبی داره جلوی بقیه آدمو ضایع نمیکنه .گفت:حامد پاشو بریم درارو قفل کردیمو رفتیم خونه پامون که گذاشتیم تو خونه شروع کرد به خندیدن و فیلم کردن ما [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پدر من یک جوریی آدمو فیلم میکنه از صدتا کتک بدتره .نگو حالا داداشمم خونه ان اونا ام روش .هیچی دیگه همین فقط تا یه ماه تو خونه فیلم بودیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقا دمت گرم حال کردم حسابی:46:
ولی به نظر من اسم این سوتی نبود اسمش ضد حال بود اونم از نوع بد جورش:2:
یا حق
__________________
bakhishman
11-08-2007, 12:52
سوتی6-من تا اول دبیرستان همیشه5*8 میگوفتم 45 .یه بار سوم راهنمایی معلممون یه امتحان خیلی سخت ازمون گرفت .من ریاضیم خوب بود .یه سوالشو که هیچکی حل نکرده بود حل کردم جوابش شد5*8 منم نوشتم 45 [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
یک هفته بعد معلم داشت برگه هارو تصحیح میکرد /ماهم سر کلاس گرم صحبت کردن بودیم یه دفعه گفت: باخویش 5*8 چند میشه منم بلند گفتم 45 [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دیدم همه دارن میخندن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
dragonball
11-08-2007, 16:24
سلام !
نمیدونم چند سالم بود ... کوچیک بودم ... همیشه بهم مگفتن چایی نخور شب میشاشی !
یه روز یکی از دوستای بابام اومده خونمون .. هی چایی میخورد ... بهش گفتم آقای فلانی ! انقدر چایی نخور ، شب میشاشی ! اون هم جلوی همه ! بنده خدا از خجالت مرد !
سال دوم دبیرستان بودم. یه رفیق داشتم که خیلی هیکل خوبی داشت و من هم همیشه باهاش شوخی میکردم.
یه روز وقتی زنگ خورد و داشتیم از پله ها میرفتیم پایین ، اون دو سه پله از من جلوتر میرفت من هم یه پس گردنی محکم بهش زدم یهو برگشت دیدم دبیر شیمیمونه ، خلاصه کل بچه ها زدن زیر خنده و دبیر شیمی هم عصبانی بود و من هم مرتبا بهش میگفتم اقا ببخشید اشتباه گرفتم.
:39::39::39::39::39::16::16::16::16::biggrin::bigg rin: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
p 3 0 world
24-09-2007, 13:10
اولين روز اول دبيرستان زنگ چهارم معلم زبان اومد و كلي دليل آورد كه توي كلاس انگليسي نبايد فارسي حرف زد آخر كلاس كه حاضر و غايب كرد وقتي اسم يكي از دوستان را خوند من كلي توضيح دادم اون رفته به يه دبيرستان ديگه (به فارسي)
معلمه همينطور ماتش برده بود و من را نگاه مي كرد
mohammad99
02-10-2007, 00:24
واقعا با هنر نمایی دوستان یکی از بهترین تاپیک های زمان خودش بود
البته مدیریت ووکمن رو نباید فراموش کرد
آره واقعا یادش بخیر
چرا دیگه این تاپیک جون نداره؟
آره واقعا یادش بخیر
چرا دیگه این تاپیک جون نداره؟
جون میدیم همه با هم دست در دست هم :10::46:
blackfox
02-10-2007, 00:59
منم سوتی دادم این هوا ( برای تصور کردن اندازه ی سوتی مثل مهماندار هواپیما که می گه دو در در طرفین ، دستتون رو باز کنید ) تا دلت بخواد . وقت بکنم حتما براتون می نویسم .
linkin_park
02-10-2007, 13:23
sooty.coo.ir
وبلاگ سوتی های منه که البته 1 ماهه آپدیتش نکردم ...
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](18).gif
سلام دوستان.
یه سوتی از دوستم که همین نیم ساعت پیش داد...
آخر دعای جوشن بودیم که شماره آخر مونده بود که دیدم دوستم کتاب رو بست و خوشحال که تموم شده... یه باره دید که بقیه هنوز دارن می خونن..!!!
بعد که فهمیدم بنده خدا فکر کرده بود شماره 99 ، شماره 100 هستش و اون تیکه آخرشو همین جوری گذاشتن... خلاصه آب شد رفت رو زمین.
Morteza4SN
03-10-2007, 12:28
یه روز که با دوستام رفته بودیم مسجد ، پیش نماز قبل از اینکه قامت ببنده و الله اکبر رو بگه شروع کرد به گفتن یه سری ذکر و مستحبات و هنوز نماز رو شروع نکرده بود که یکی از این دوستامون یه دفعه مثل برق نیت رو گفت و نمازش رو شروع کرد . ما هم که سریع گرفتیم چی شده تا آخر نماز در یک حالت روحانی و دنیای دیگه ای بودیم ....
G.A.B.R.I.E.L II
03-10-2007, 14:26
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](18).gif
ووکی جان تو این مدت معتاد هم شدی ؟!!
Mostafa_Amol
03-10-2007, 14:44
یه سوتی از تلویزیون بگم :
شبکه ی 3 داشت در مورد شهر "نور" می گفت ..... و موقع پخش تصاویر و یا فیلمهایی از اون شهر شد
می دونید چی شد: شهر " آمل " رو نشون دادند زیرش نوشتند شهر " نور " :18:
ووکی جان تو این مدت معتاد هم شدی ؟!!
به گابريل عزيز ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](40).gif
پارسا دوست امسال هيچي ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](86).gif
نه بابا تاپيك رو ديدم ياد قديما افتادم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](129).gif
NOOSHIN_29
04-10-2007, 01:56
یه دفعه رفتم تو یه روسری فروشی که فقط روسری های مارکدار داشت
از یه شال خوشم اومد زیرش نوشته بود65000
منم فکر کردم به ریاله... خلاصه شاله رو انتخاب کردم رفتم پولشو بدم... 6500 تومن گذاشتم رو میز
یارو یه نگاهی بهم کرد گفت 65000 تومن خانوم
هیج جوری نمیشد جمعش کنم....
خودتون بقیه شو حدس بزنید
Wookman جان اگه میشه چند تا از سوتی های باحالتو مثل قدیما تعریف کن یه حالی به این تاپیک بده
مرسی
mehdi_vsgh
05-10-2007, 00:59
Wookman جان اگه میشه چند تا از سوتی های باحالتو مثل قدیما تعریف کن یه حالی به این تاپیک بده
مرسی
ووکمن خودشو لوس میکنه دیگه این تاپیکو بی خیال شده:27:
my friend
05-10-2007, 02:22
یه جورایی به داستان بیشتر از سوتی تشابه داره...
خب ، بعد از یه سال این اولیشه... باید یخورده سوتی های قبلی رو بخونم تا بهتر بنویسم...
امیدوارم که بچه ها ( از جمله نوید! ) کمک کنن تا دوباره این تاپیک رو بیاریم رو پا...
یه بابایی کلی افه برنامه نویسی به زبان html و javascript ( زبان های پایه ای برای طراحی صفحات وب ) میومد...
یه وبسایتی هم داره که انصافا روش بد کار نکرده... سایتش مذهبی هست و صلاح نمیبینم که آدرسش رو اینجا بزارم...
طرف از اون هم مدرسه ای های ( م ز خ ر ف ) هست... ( یه سال از من کوچکتره... خوره به این داوود [از رفقا] بزنه که دست ما رو گذاشت تو پوست گردوی این بابا [خدای برنامه نویسی!] و خودش از معرکه فرار کرد... )
دیروز زنگ اول ، وقتی رفتم سر کلاس یکی از بروبچ گفت برو دم در ، یکی منتظرته... منم رفتم... چشتون روز بد نبینه ، این بابای برنامه نویس رو همون اول صبح ملاقات کردم... [مار از پونه بدش میاد...]
بش گفتم چی شده؟
گفت یه سوال ازت دارم...
گفتم چی؟
یه ورق کاغذ و خودکار دستم داد و گفت که در html چطوری لینک میکنن!!!
همونجا کفم برید... گفتم ضایع هست که ننویسم... براش این کد رو نوشتم:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
باید عرض کنم که این کد از پایه ای ترین کد ها هستش و اگه بلد نباشی انگار هیچی بلد نیستی... و اگه این کد وجو نداشت چیزی بنام اینترنت هم وجود نداشت!!!
بهش دادم ، گفتم همینو میخوای؟ گفت آره... تشکر کرد و رفت...
زنگ اول تموم شد... رفتیم تو حیاط... دیدم پشت در سالن وایساده... سعی کردم با فاصله زیاد ازش رد شم...
زیر چشمی یه نگاهی بهش انداختم ، دیدم با یه تهفه تر از خودش داره حرف میزنه و یه چیزی رو کاغذ مینویسه...
روی کاغذ زوم کردم... دیدم همون کدی که نوشته بودم براش رو داره برای اون تهفه تر از خودش تعریف میکنه...
با بروبچ داشتیم میرفتیم تو حیاط... نتونستم درست تصمیم بگیرم... [چون داشتم با یکی از رفقا حرف میزدم] وقتی داشتم میومدم خونه یاد این ماجرا افتادم... با خودم گفتم که بد نبود همونجا میرفتم جلو و بهش میگفتم این همون کدی نیست که بهت گفتم زنگ قبل؟!؟
فکرش رو بکنید! آخر سوژه میشد تو مدرسه...
ووکمن خودشو لوس میکنه دیگه این تاپیکو بی خیال شده:27:
نه به جان مهدي ، اون نامرداي هم رديف من كم پيدا شدن واسه همين يه خورده واسم بي ارزش شده ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا اينو داشته باش :
همين الان داشتم از خواب بيدار ميشدم (ساعت 1.45 ب.ظ ، جمبههههه)
قبل از اينكه پاشم ، هي تيليفينمون زنگيد ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](92).gif
منم حس و حال پاشدن و جواب دادن رو نداشتم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يهو رفت رو منشي و طرف خواست پيغام بذاره ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](95).gif
( نكته: اين تيليفينمون يه خورده قاط داره ، وقتي ميره رو منشي صداي تو خونه رو واسه طرف ميفرسته ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](73).gif)
وقتي اون بنده خدا ميخواست پيغام بذاره من هي مسخرش ميكردم و ميخنديدم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](11).gif
يهو گفت نويد خونه هستي !!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟ ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](16).gif
همچنين كپ كردم انگار داشتم لال ميشدم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](120).gif
گفت باشه وقت خودش حالت رو ميگيرم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](17).gif
ما نيز براي رفع بلا دعا نموديم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](142).gif
نه به جان مهدي ، اون نامرداي هم رديف من كم پيدا شدن واسه همين يه خورده واسم بي ارزش شده ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا اينو داشته باش :
همين الان داشتم از خواب بيدار ميشدم (ساعت 1.45 ب.ظ ، جمبههههه)
قبل از اينكه پاشم ، هي تيليفينمون زنگيد ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](92).gif
منم حس و حال پاشدن و جواب دادن رو نداشتم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يهو رفت رو منشي و طرف خواست پيغام بذاره ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](95).gif
( نكته: اين تيليفينمون يه خورده قاط داره ، وقتي ميره رو منشي صداي تو خونه رو واسه طرف ميفرسته ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](73).gif)
وقتي اون بنده خدا ميخواست پيغام بذاره من هي مسخرش ميكردم و ميخنديدم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](11).gif
يهو گفت نويد خونه هستي !!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟ ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](16).gif
همچنين كپ كردم انگار داشتم لال ميشدم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](120).gif
گفت باشه وقت خودش حالت رو ميگيرم ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](17).gif
ما نيز براي رفع بلا دعا نموديم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](142).gif
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ووكمن شهيد شد رفت!
R10MessiEtoo
05-10-2007, 15:02
نمي دونم اين سوتي هست يا حماقت يا هر چيزي ديگه...
من ترم پيش فقط يك درس تئوري داشتم كه اونو هم افتادم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته بگم، رياضي بودا! سخته؛ مي فهمي داداش..سخت![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
mehdi_vsgh
05-10-2007, 23:13
ای ول به ووکی دوباره برگشت به آواتار محبوب من
NOOSHIN_29
05-10-2007, 23:26
mr. wookman
خیلی خوب شد اواتارتو عوض کردی
قبلیه خیلی ترسناک بود:دی
zoghal.akhte
09-10-2007, 20:29
ویرایش شد......
B L A S T E R
09-10-2007, 21:47
اخه تاپیک بره پایین که ترش نمیره
amiroo88
09-10-2007, 22:42
اخه تاپیک بره پایین که ترش نمیره
اینم در نوع خودش یه سوتی بود دیگه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
L O V A B
09-10-2007, 23:34
يكي از سوتي هاي اخير؛
يه مونث تماس گرفت ، سلام ، چاكرم ، خوبي؟!!!!!!!!!!! گند زدم:27:
بعد از یک تابستان با کامپیوتر و کیبرد رفتیم سر کلاس و مشغول جزوه نوشتن شدیم که رسیدم به یه کلمه که توش حرف "ژ" داشت..
یهو خودکارو گذاشتم رو دفتر و میخواستم و "ز" shift رو بگیرم ...که دیدم کیبرد جلوم نیست:31:
سلام
منم یدونه میگم
تو خدمت بعضی وقتا نماز اجباری میشه! یکی از بچه ها بعد از نماز که ملت بهم دیگه دست میدنو میگن قبول باشه یه بنده خدا بهش دست داد رفیقه ما بهش گفت سلام !
واسه خودمم یه همچین چیزی پیش اومد تقریبا" ...رفتم سوپر مارکته محل بعد از احوال پرسیو اینا فروشنده گفت بفرمایید چشمم به یخچالش بود یهو نیگاش کردم با یه حالت مسخره که دست خودم نبود گفتم سلام انگار که تازه دیده باشمش فروشنده روده بر شد ...
خواستم یدونه بگم ولی دومیشم گفتم کسی مچ گیری نکنه:d
shahab_f
16-10-2007, 00:29
من تنها سوتی ای که دادم مربوط میشه به دوران کودکیم که رفته بودم دستشویی و داشتم برای خودم با صدای بلند آواز می خوندم :19:.خلاصه کارم تموم شد و اومدم بیرون دیدم چندتا مهمون اومدن خونمون نشستن رو مبل دارند با لبخند به من نگاه می کنند.:20:
راستش اولش نفهمیدم :whistle:ولی بعد از اینکه رفتم تو اتاق تازه دوزاریم افتاد که صدای آواز منو شنیدند.
از اون موقع به بعد حتی تو دلم هم آواز نمی خونم.:37:
ببخشید اگه بی مزه بود ولی برای من خیلی سوتی ناراحت کننده ای بود که تاثیرشو می تونید تو خط بالا ببینید.البته بعد از خوندن سوتی های شما دوستان کلی به اعتماد به نفسم اضافه شد.
والاه تعریف از خود نباشه !!!! ولی من یکی مثل شماها سوتی های تابلو ندادم !!!!:8:
اصلا یادم نمیاد که سوتی فجیع داده باشم !!! آخه خونواده مارو بدجوری ضد اطلاعاتی و حواس جمع بار آورده که بعضا خودم از این حواس جمعی خودم کف میمونم !!!!:31::31:
اما آخرین سوتی که به چشم دیدم مربوط به اخبار ساعت دو کانال یک روز یکشنبه همین هفته بود که جناب آقای بابان بعد از اتمام دموی اخبار بدون هیچ سلام و علیکی رفت سر اصل مطلب !!!!!:27::27:
بنده خدا اینقدر هول شده بود که سلام یادش رفت !!
نمیدونم چرا !!!! ولی اخیرا صدا و سیما سوتی زیاد میده !!!:27:
سلام
یکی مونده به آخرین سوتی بنده ، زدن یه تاپیک به اسم سوتی بود . و نتیجه اش چندین مورد یادآوری در همون تاپیک و 11 تا پ خ تهدید آمیز بوده .
اما آخرین سوتیم مال همین 30-35 دقیقه قبله که تا سرد نشده براتون سروش میکنم :
خانوم مراجعه کننده دو سه تا فرمایش کرد و منم در جواب گفتم :
روی تخم چشمام .
ولی متاسفانه ظاهرا چشمام رو نگفتم .
هنوزم دارم از خجالت شرشر عرق میریزم .
آبروریزی از این مسخره تر دیدین ؟
این دومین باریه که طی 2-3 ماه اخیر این سوتی رو میدم ، شما میدونین جریان چیه ؟
peyman1987
16-10-2007, 20:35
رفته بودم کافي نت دوستم رو يکي دو ساعت که نبود بگردونم يه خانم خيلي محترم اومد نشست کار کنه بعد از ده دقيقه پرسيد خودکار دارين؟ منم حول شدم گفتم بله 200 تومنه. D:
سوتی منم این بود که امروز اشتباهی رفتم توی سلف پسرا...
linkin_park
17-10-2007, 22:06
وبلاگ اختصاصی سوتی در ایران به کار خودش ادامه داد :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
حتما نظر بدین تا بتونیم بترکونیم !
ebinem173
17-10-2007, 22:48
من یه بار یه سوتی دادم تا عمر دارم یادم نمیره
قضیه از این قرار بود که من تازه یه گوشی موبایل خریده بودم (حدود 2 هفته)
یه زنگی واسش گذاشته بودم که هیچکس نداشت و من با اون زنگ هارمونی پیدا کرده بودم
یه روز که تو سرویس نشسته بودم یه دختره اومد نشست صندلی هم ردیف من اونطرف بعد که دید من دارم با موبایلم ور میرم گفت آقا ببخشید من شارژم تموم شده و منتظر یه تماس هستم میشه سیمکارت منو بزارید تو گوشیتون من زنگ بزنم؟:11:
من گفتم خواهش میکنم بفرمایید با همین زنگ بزنید:21:
دختره گفت نه اگر اشکال نداره این سیمکارتو بزارید توش و من سیمکارتو گرفتم و عوض کردم و گوشی رو دادم دستش
همون لحظه گوشی زنگ زد و دختره گفت کدوم بزنم؟ من هم همونطور که گفتم خیلی با زنگ گوشیم هارمونی پیدا کرده بودم گفتم یه لحظه بدید و گوشی رو گرفتم دکمه رو زدم و گفتم بفرمایی:13:د
یه آقای بود گفت ببخشید مثل اینکه اشتباه گرفتم و من هم با خنده گفتم بله اشتباه گرفتید و گوشی رو دادم دختره
بلافاصله دوباره زنگ خورد و اینبار دکمه رو خود دختره زد و شروع به صحبت کرد (امیدوارم خودتون متوجه شده باشید)
در آخر هم دختره تشکر کرد و خودش سیمکارت رو در آورد و داد به من
من هم بعد یکم فکر کردن تازه فهمیدم چه سوتی دادم وتا آخر مسیر سرم رو از سمت پنجره تکون ندادم:41:
از اون به بعد هم هر وقت اون دختره رو میدم سوار سرویس نمیشدم
من یه بار یه سوتی دادم تا عمر دارم یادم نمیره
قضیه از این قرار بود که من تازه یه گوشی موبایل خریده بودم (حدود 2 هفته)
یه زنگی واسش گذاشته بودم که هیچکس نداشت و من با اون زنگ هارمونی پیدا کرده بودم
یه روز که تو سرویس نشسته بودم یه دختره اومد نشست صندلی هم ردیف من اونطرف بعد که دید من دارم با موبایلم ور میرم گفت آقا ببخشید من شارژم تموم شده و منتظر یه تماس هستم میشه سیمکارت منو بزارید تو گوشیتون من زنگ بزنم؟:11:
من گفتم خواهش میکنم بفرمایید با همین زنگ بزنید:21:
دختره گفت نه اگر اشکال نداره این سیمکارتو بزارید توش و من سیمکارتو گرفتم و عوض کردم و گوشی رو دادم دستش
همون لحظه گوشی زنگ زد و دختره گفت کدوم بزنم؟ من هم همونطور که گفتم خیلی با زنگ گوشیم هارمونی پیدا کرده بودم گفتم یه لحظه بدید و گوشی رو گرفتم دکمه رو زدم و گفتم بفرمایی:13:د
یه آقای بود گفت ببخشید مثل اینکه اشتباه گرفتم و من هم با خنده گفتم بله اشتباه گرفتید و گوشی رو دادم دختره
بلافاصله دوباره زنگ خورد و اینبار دکمه رو خود دختره زد و شروع به صحبت کرد (امیدوارم خودتون متوجه شده باشید)
در آخر هم دختره تشکر کرد و خودش سیمکارت رو در آورد و داد به من
من هم بعد یکم فکر کردن تازه فهمیدم چه سوتی دادم وتا آخر مسیر سرم رو از سمت پنجره تکون ندادم:41:
از اون به بعد هم هر وقت اون دختره رو میدم سوار سرویس نمیشدم
هه هه! :27: ما كه نفهميديم! بيزحمت يه زيرنويس فارسي بزن زيرش... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
bakhishman
17-10-2007, 23:11
داشتم از بیرون میومدم با صدای بلند آواز میخوندم. همینجوری تو حس بودم چشمامو بستمو رفتم تو پذیرایی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] آخه دختر دایی بابای من در کل طول زندگی من قراره 5 بار منو ببینه باید همین امسال همین ماه همین روز همین ساعت همین دقیقه همین ثانیه نشسته باشه رو کاناپه؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه یه چندتا رنگ عوض کردیمو قضیه تموم شد.
blackfox
18-10-2007, 00:38
یه بار عروسی دعوت شده بودم ، منم داشتم با گوشی حرف می زدم . سرم رو انداخته بودم پایین و رفتم تو سالن . وسط سالن که رسیدم سرم رو بلند کردم ودیدم ای دل غافل ، این جا سالن زنانه ست . حالا همه هم دارن سراشون رو می پوشن و بر وبر منو نگاه می کنن
هیچی دیگه . مثل منگل ها دوباره سرم رو انداختم و پایین و جیم شدم ...
peyman1987
18-10-2007, 09:47
يه بار داشتم با مترو ميومدم توي ايستگاه امام خميني که بايد خط عوض ميکردم ديدم قطار وايساده سريع دويدوم تا بهش برسم بالاخره رسيدم و رفتم تو و سريع در بسته شد. يه لحظه سرمو بالا آوردم ديدم توي واگن خانمها هستم. خلاصه يه ايستگاه رنگ به رنگ شديم ولي خيلي خوش گذشت :دي
سلام به دوستان عزیز
دمتون گرم حداقل یکم حال و حوامونو بهتر کردین
یکی از دوستام تعریف میکرد که وقتی n95 خریده بود یکی از دوستاش خیلی خوشش اومده بوده و مدام میگفته عجب گوشی خریدی.
بعد این رفیق ما هم برگشته بهش گفته حالا هر وقت مهمونی یا جایی خواستی بری بیا با خودت ببرش از نظر من اشکالی نداره (البته حواسش نبوده چی گفته)
بیچاره یارو رفته بوده دیگه پیداش نشده.
NOOSHIN_29
18-10-2007, 23:28
من یه بار یه سوتی دادم تا عمر دارم یادم نمیره
قضیه از این قرار بود که من تازه یه گوشی موبایل خریده بودم (حدود 2 هفته)
یه زنگی واسش گذاشته بودم که هیچکس نداشت و من با اون زنگ هارمونی پیدا کرده بودم
یه روز که تو سرویس نشسته بودم یه دختره اومد نشست صندلی هم ردیف من اونطرف بعد که دید من دارم با موبایلم ور میرم گفت آقا ببخشید من شارژم تموم شده و منتظر یه تماس هستم میشه سیمکارت منو بزارید تو گوشیتون من زنگ بزنم؟:11:
من گفتم خواهش میکنم بفرمایید با همین زنگ بزنید:21:
دختره گفت نه اگر اشکال نداره این سیمکارتو بزارید توش و من سیمکارتو گرفتم و عوض کردم و گوشی رو دادم دستش
همون لحظه گوشی زنگ زد و دختره گفت کدوم بزنم؟ من هم همونطور که گفتم خیلی با زنگ گوشیم هارمونی پیدا کرده بودم گفتم یه لحظه بدید و گوشی رو گرفتم دکمه رو زدم و گفتم بفرمایی:13:د
یه آقای بود گفت ببخشید مثل اینکه اشتباه گرفتم و من هم با خنده گفتم بله اشتباه گرفتید و گوشی رو دادم دختره
بلافاصله دوباره زنگ خورد و اینبار دکمه رو خود دختره زد و شروع به صحبت کرد (امیدوارم خودتون متوجه شده باشید)
در آخر هم دختره تشکر کرد و خودش سیمکارت رو در آورد و داد به من
من هم بعد یکم فکر کردن تازه فهمیدم چه سوتی دادم وتا آخر مسیر سرم رو از سمت پنجره تکون ندادم:41:
از اون به بعد هم هر وقت اون دختره رو میدم سوار سرویس نمیشدم
می شه توضیح بدی؟
یعنی چی که با زنگ گوشیت هارمونی!!! پیدا کرده بودی؟:31:
ebinem173
19-10-2007, 12:59
می شه توضیح بدی؟
یعنی چی که با زنگ گوشیت هارمونی!!! پیدا کرده بودی؟:31:
ای بابا یعنی اینکه بدجوری همخونی پیدا کرده بودم یعنی شاید حتی اگر تو تلویزیون هم اون آهنگ پخش میشد من گوشیمو جواب میدادم
shahab_f
22-10-2007, 23:57
سر کلاس شیمی یکی از بچه ها داوطلب شد بره سوالارو حل کنه.مام که می دونستیم این بچه ی تنبله کلاسه گفتیم چه عجب بالاخره درس خون شد.
هیچی آقا , اولین سوالی رو که خواست بخونه توش " اَسِتیک اسید" داشت اونم اشتباهی خوند esteyke asid !!!!
همون لحظه کلاس رفت رو هوا!
یکی از رفقا تعریف میکرد میگفت توی یه مهمونی نشسته بودیم و فامیل همه جمع بودن که یکدفعه دیدیم بچه یکی از فامیل هامون از توی اتاق دراومد و یه چیزی دستشه
وقتی اومد جلوتر دیدیم رفته لباس زیر میزبان رو برداشته و داره داد میزنه مامان مامان ببین شرت خاله تورتوریه
shahab_f
29-10-2007, 22:43
دوستان چرا دیگه سوتی نمی دید؟ (سینا , man hunter , ووکمن)؟؟
سر کلاس شیمی یکی از بچه ها داوطلب شد بره سوالارو حل کنه.مام که می دونستیم این بچه ی تنبله کلاسه گفتیم چه عجب بالاخره درس خون شد.
هیچی آقا , اولین سوالی رو که خواست بخونه توش " اَسِتیک اسید" داشت اونم اشتباهی خوند esteyke asid !!!!
همون لحظه کلاس رفت رو هوا!
اینو خوندم یاد این افتادم :
سر کلاس فارسی عمومی بودیم استاد به یکی از بچه ها گفت بخونه .. اگه اشتباه نکنم شعر موسی و شعبان بود ... این بابا هم وقتی رسید به "کون و مکان "خودتون حدس بزنید چی شد ...!:31:
سر کلاس شیمی یکی از بچه ها داوطلب شد بره سوالارو حل کنه.مام که می دونستیم این بچه ی تنبله کلاسه گفتیم چه عجب بالاخره درس خون شد.
هیچی آقا , اولین سوالی رو که خواست بخونه توش " اَسِتیک اسید" داشت اونم اشتباهی خوند esteyke asid !!!!
همون لحظه کلاس رفت رو هوا!
اینو خوندم یاد این افتادم :
سر کلاس فارسی عمومی بودیم استاد به یکی از بچه ها گفت بخونه .. اگه اشتباه نکنم شعر موسی و شعبان بود ... این بابا هم وقتی رسید به "کون و مکان "خودتون حدس بزنید چی شد ...!:31:اتفاقا" استادمونم خانم(...) بود !
soleares
29-10-2007, 23:50
من یه بار یه سوتی دادم تا عمر دارم یادم نمیره
قضیه از این قرار بود که من تازه یه گوشی موبایل خریده بودم (حدود 2 هفته)
یه زنگی واسش گذاشته بودم که هیچکس نداشت و من با اون زنگ هارمونی پیدا کرده بودم
یه روز که تو سرویس نشسته بودم یه دختره اومد نشست صندلی هم ردیف من اونطرف بعد که دید من دارم با موبایلم ور میرم گفت آقا ببخشید من شارژم تموم شده و منتظر یه تماس هستم میشه سیمکارت منو بزارید تو گوشیتون من زنگ بزنم؟:11:
من گفتم خواهش میکنم بفرمایید با همین زنگ بزنید:21:
دختره گفت نه اگر اشکال نداره این سیمکارتو بزارید توش و من سیمکارتو گرفتم و عوض کردم و گوشی رو دادم دستش
همون لحظه گوشی زنگ زد و دختره گفت کدوم بزنم؟ من هم همونطور که گفتم خیلی با زنگ گوشیم هارمونی پیدا کرده بودم گفتم یه لحظه بدید و گوشی رو گرفتم دکمه رو زدم و گفتم بفرمایی:13:د
یه آقای بود گفت ببخشید مثل اینکه اشتباه گرفتم و من هم با خنده گفتم بله اشتباه گرفتید و گوشی رو دادم دختره
بلافاصله دوباره زنگ خورد و اینبار دکمه رو خود دختره زد و شروع به صحبت کرد (امیدوارم خودتون متوجه شده باشید)
در آخر هم دختره تشکر کرد و خودش سیمکارت رو در آورد و داد به من
من هم بعد یکم فکر کردن تازه فهمیدم چه سوتی دادم وتا آخر مسیر سرم رو از سمت پنجره تکون ندادم:41:
از اون به بعد هم هر وقت اون دختره رو میدم سوار سرویس نمیشدم
داداش من این که خیلی هم تابلو نیست !
من سوتی های خفن تر هم می تونم براتون بیارم یه مدت بود اصلا حسش نبود ولی حالا صبر کنید تا بیام ..
من الان کلی سوتی توی ذهنمه ولی همشون +18 هستن.
اینایی هم که نوشتم کلی به مغزم فشار آوردم تا توی مخم پیداشون کردم.
soleares
30-10-2007, 00:22
من الان کلی سوتی توی ذهنمه ولی همشون +18 هستن.
اینایی هم که نوشتم کلی به مغزم فشار آوردم تا توی مخم پیداشون کردم.
+18 باشن خب ! می تونی سانسور کنی یا با شکلک ها یه کاری کنی تابلو نشه !
البته سسکی هم نباشه دیگه :دی
meeehdii_8080
30-10-2007, 00:26
---- تو دهن این نظام آخوندی!!!!
soleares
30-10-2007, 00:29
---- تو دهن این نظام آخوندی!!!!
هوووووووووره ! هر وقت ادم می رینه که نباید خبرشو تو بی بی سی پخش کنن !
آدم عقده ای بد بخت.
mohammad99
30-10-2007, 00:36
سامان یه خورده بیشتر توضیح میدی!!
دوست داریما:31:
+18 باشن خب ! می تونی سانسور کنی یا با شکلک ها یه کاری کنی تابلو نشه !
البته سسکی هم نباشه دیگه :دی
نه بابا اگر سانسورش کنم که هیچ کس نمیفهمه چی شد.
کاش یه انجمن افراد بالای 18 سال هم داشتیم.(البته به اضافه اینکه فیل تر نداشتیم یا در ایران زندگی نمیکردیم:13:)
Inkareeeeeeeeee
30-10-2007, 02:37
یه روز توی یه کنفرانس کاری قرار بودش که من برای بچه های کمپانی یکی دوتا برنامه دیزاین رو نشونشون بدم ، ماوس Wireless رو برداشتم که برنامه رو اجرا کنم ، متوجه شدم کهPointer ماوس برخلاف جهت ماوس حرکت میکنه ، بعد از چند ثانیه یکی با صدای بلند گفت که "ماوس رو برعکس توی دستت گرفتی" ... کلی قرمز شدم ... آدم اینهمه منم منم کامپیوتر و ادعای برنامه نویسی و دیزاینش بشه ولی ماوس بیسیمی رو برعکس تو دستش بگیره !!! عجب سوتیی .
یکی دیگه ...
اینجا توی استخرهاشون که دخترها و پسرهاشون قاطی هستند ولی توی حموم سونا جدا هستند ولی باید بدون مایو و کاملا" لخت وارد سونا بشیم ، منهم مثل این خنگها حواسم نبود و رفتم درب سونای زنونه رو باز کردم که دیدم همشون پقی زدند زیر خنده ، منهم کلی خجالت کشیدم و زود لباسهامو پوشیدم و رفتم خونه و از خجالتم دیگه هیچ وقت توی اون استخر نرفتم .
*PiNk PaNTHeR*
30-10-2007, 14:22
یه روز توی یه کنفرانس کاری قرار بودش که من برای بچه های کمپانی یکی دوتا برنامه دیزاین رو نشونشون بدم ، ماوس Wireless رو برداشتم که برنامه رو اجرا کنم ، متوجه شدم کهPointer ماوس برخلاف جهت ماوس حرکت میکنه ، بعد از چند ثانیه یکی با صدای بلند گفت که "ماوس رو برعکس توی دستت گرفتی" ... کلی قرمز شدم ... آدم اینهمه منم منم کامپیوتر و ادعای برنامه نویسی و دیزاینش بشه ولی ماوی بیسیمی رو برعکس تو دستش بگیره !!! عجب سوتیی .
یکی دیگه ...
اینجا توی استخرهاشون که دخترها و پسرهاشون قاطی هستند ولی توی حموم سونا جدا هستند ولی باید بدون مایو و کاملا" لخت وارد سونا بشیم ، منهم مثل این خنگها حواسم نبود و رفتم درب زنونه رو باز کردم که دیدم همشون پقی زدند زیر خنده ، منهم کلی خجالت کشیدم و زود لباسهامو پوشیدم و رفتم خونه و از خجالتم دیگه هیچ وقت توی اون استخر نرفتم .
جل الخالق به قیافه ی دانمارک نمیخورد. خیال کردم آزادی فقط مختص به کشورهای وسط اروپا هست:13:
----
من یکبار داشتم سخنرانی نژادپرستی میکردم توی مدرسه. 24 روز خونه خوابیدم فقط:19:. حالا میخوام جنگ جهانی سوم رو شروع کنم بینم کی هست حرف بزنه:21:
----
یکبار یک بچه رو سیخوندم خیال کردم داداشمه بچه ی یکی دیگه بود تا شعاع 1000 کیلومتری :18: اینجوری نگام میکرد.
----
+18 تا دلت بخواد دارم. اما چون خودم -18 هستم نمیگم:27:
antonio666
30-10-2007, 17:04
سوتي يكي از دوستامه :
يكبار دوستم تو تماس تلفني مامان gf را با gf اشتباه گرفت و 5 دقيقه م باهاش حرف ميزد (بقيش را حدس بزن:37:)
فقط بگم بيچاره gf رفيقم.:24:
soleares
30-10-2007, 19:19
اینجا توی استخرهاشون که دخترها و پسرهاشون قاطی هستند ولی توی حموم سونا جدا هستند ولی باید بدون مایو و کاملا" لخت وارد سونا بشیم ، منهم مثل این خنگها حواسم نبود و رفتم درب زنونه رو باز کردم که دیدم همشون پقی زدند زیر خنده ، منهم کلی خجالت کشیدم و زود لباسهامو پوشیدم و رفتم خونه و از خجالتم دیگه هیچ وقت توی اون استخر نرفتم .
خیلی جالب بود مرسی ...
در ضمن استخر مختلط حال نمیده ، یعنی من حال نمی کنم (البته اگر غریبه باشن)
سوتي يكي از دوستامه :
يكبار دوستم تو تماس تلفني مامان gf را با gf اشتباه گرفت و 5 دقيقه م باهاش حرف ميزد (بقيش را حدس بزن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](36).gif)
فقط بگم بيچاره gf رفيقم
یکی از بچه های ما هم این کارو کرده بود !
بعد از 10 دقیقه مامان طرف گفته حالا نگین رو چی کارش داری !؟
دوستم هم گفته گوشی رو بده بهش کارش دارم !
از این خنگ تر ندیدم به خدا ...
وقتی تعریف می کرد من ضعف کرده بودم از خنده
Inkareeeeeeeeee
30-10-2007, 21:13
جل الخالق به قیافه ی دانمارک نمیخورد. خیال کردم آزادی فقط مختص به کشورهای وسط اروپا هست:13:
:18: خوشتیپ جون کشورهای سکاندیناوی رده های اول و دوم رو تو آزادی و رفاه دارن ، یادت نره که اینها بودند که کاریکاتور پیامبرتو کشیدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتی امروزمم این بودش که یه 10 دقیقه ای منتظر دوستم بودم که بیادش و بریم یه چیزی بخوریم ، حسابی هم گشنم بودش ، بعدش که دوستم اومدش بهش گفتم بدو بریم ، اونهم گفتش که یه دقیقه صبر کن تا داداشم بیادش چون موبایلش دست منه و قراره الان بیاد ازم بگیره ، منهم با عصبانیت گفتم : اونجای آبجی داداشت من گشنمه و بیا بریم :18::18::18: خودم از حرفی که زدم کف کردم وای بحال دوستم (مجبور شدم حرفمو یه جورایی بچرخونم و با ادبانه تر بنویسم که مدیرها اخطار بهم ندن)
*PiNk PaNTHeR*
30-10-2007, 21:16
:18: خوشتیپ جون کشورهای سکاندیناوی رده های اول و دوم رو تو آزادی و رفاه دارن ، یادت نره که اینها بودند که کاریکاتور پیامبرتو کشیدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتی امروزمم این بودش که یه 10 دقیقه ای منتظر دوستم بودم که بیادش و بریم یه چیزی بخوریم ، حسابی هم گشنم بودش ، بعدش که دوستم اومدش بهش گفتم بدو بریم ، اونهم گفتش که یه دقیقه صبر کن تا داداشم بیادش چون موبایلش دست منه و قراره الان بیاد ازم بگیره ، منهم با عصبانیت گفتم : ک... خوار داداشت من گشنمه و بیا بریم :18::18::18: خودم از حرفی که زدم کف کردم وای بحال دوستم
من خیال کردم دانمارک توی وسط اروپاست:18: یک سوتی از من.
راستی اون سوتی دومیت ته خنده بود:8:
my friend
30-10-2007, 22:03
اینکاره جون ، ممنون از سوتی هات (نوید که اینورا پیداش نیست!!!)
یه سوال ، شما که در دانمارک ، ببخشید ، کشور گل محمدی زندگی میکنی ، میشه بگی که شیرینی دانمارکی ، eh ، ببخشید ، شیرینی گل محمدی اونجا هست یا نه؟ یعنی اصلیت این شیرینی برای کشور گل محمدی هست یا نه؟ اونجا زیاد میخورن یا نه؟
ممنون
یه روز توی یه کنفرانس کاری قرار بودش که من برای بچه های کمپانی یکی دوتا برنامه دیزاین رو نشونشون بدم ، ماوس Wireless رو برداشتم که برنامه رو اجرا کنم ، متوجه شدم کهPointer ماوس برخلاف جهت ماوس حرکت میکنه ، بعد از چند ثانیه یکی با صدای بلند گفت که "ماوس رو برعکس توی دستت گرفتی" ... کلی قرمز شدم ... آدم اینهمه منم منم کامپیوتر و ادعای برنامه نویسی و دیزاینش بشه ولی ماوس بیسیمی رو برعکس تو دستش بگیره !!! عجب سوتیی .
یکی دیگه ...
اینجا توی استخرهاشون که دخترها و پسرهاشون قاطی هستند ولی توی حموم سونا جدا هستند ولی باید بدون مایو و کاملا" لخت وارد سونا بشیم ، منهم مثل این خنگها حواسم نبود و رفتم درب سونای زنونه رو باز کردم که دیدم همشون پقی زدند زیر خنده ، منهم کلی خجالت کشیدم و زود لباسهامو پوشیدم و رفتم خونه و از خجالتم دیگه هیچ وقت توی اون استخر نرفتم .
اخی بابت اولی متاسفم...اما دومی..جالب بود تا باشه از این سوتی ها !!!! خجالت کشیدی دیگه اره؟؟؟
من بودم میگفتم اومدم سنسور این جا رو چک کنم!!!! یا اکالیپتوس بریزم !!!! نکنه خشک بود!!!!!!!:18:
عیب نداره بازهم برو فوقش دلشون روشاد میکنی دیگه!!!:27:
سوتی بعدیت هم که دیگه از گرسنگی بوده!!! چه دوست با جمبه ای شاید اون هم گرسنه بوده!!!:27:
اما ماهم بگیم از سوتی هامون!!! خوب اینکه یه دفعه تو کنفرانس قرن 20 و با 21 جابه جا گفتم یا گفتم بوستون شهری تو انگلیسه!!! که سوتی نیست !!! بی مزه است یعنی اشتباه لپیه!!!
خوب به نظرم جالب بود!!!
یه بار که اول سال برای کامپیوتر های سایت تازه پسورد میدادند من زود گرفته بودم روزهای اول ونشسته بودم!!! این بود که هنوز تعداد زیادی نمیتونستند برن تو یه دفعه یه دختر خانومی نااشنا وجوون از صندلی بقل خودشو کشید کنار صندلی منو به هم گفت میشه ازکامپیوترتون یه لحظه استفاده کنم!!! منم حالا اون جلو داشتم بد جور اهنگ گوش میکردم که درست نمیفهمیدم کجام!!! ازگوشم نیمه در ووردم و گفتم بله؟؟دوباره خانوم درخواستشو گفت منم یه دفعه همونطور که روم به کامپیوتر بود بلند گفتم " عزیزم..این کامپیوتر متعلق به شما ست" :18: یه دفعه گفت بله؟؟؟ منم یه دفعه تازه فهمیدم اوه کجام وچی گفتم!!! رنگم پرید وبلند شدم!!! طوری که هد فون کاملا در اومد!!! گفتم ببخشید فقط بلند شدید لوگ اف کنید!!!!:20:
خوب شد این طوری تموم شد وگرنه میدونید دانشگاه مثل داهاته زود همه همه چی رو میفهمند!!!! حالا کی کار داره درست باشه یا غلط؟؟؟
اینکاره جون ، ممنون از سوتی هات (نوید که اینورا پیداش نیست!!!)
یه سوال ، شما که در دانمارک ، ببخشید ، کشور گل محمدی زندگی میکنی ، میشه بگی که شیرینی دانمارکی ، eh ، ببخشید ، شیرینی گل محمدی اونجا هست یا نه؟ یعنی اصلیت این شیرینی برای کشور گل محمدی هست یا نه؟ اونجا زیاد میخورن یا نه؟
ممنون
بابا درکشور ی مثل اون جا هر### بخوان به راحتی وبا قانون های اومانیستی میخورن!!!:18:
شما میگی شیرینی دانمارکی!!!! همون گل محمدی!!!! نوش جان ما که مردم کشورمون رفاه خوبی ندارن!!!
اخی بابت اولی متاسفم...اما دومی..جالب بود تا باشه از این سوتی ها !!!! خجالت کشیدی دیگه اره؟؟؟
من بودم میگفتم اومدم سنسور این جا رو چک کنم!!!! یا اکالیپتوس بریزم !!!! نکنه خشک بود!!!!!!!:18:
عیب نداره بازهم برو فوقش دلشون روشاد میکنی دیگه!!!:27:
سوتی بعدیت هم که دیگه از گرسنگی بوده!!! چه دوست با جمبه ای شاید اون هم گرسنه بوده!!!:27:
اما ماهم بگیم از سوتی هامون!!! خوب اینکه یه دفعه تو کنفرانس قرن 20 و با 21 جابه جا گفتم یا گفتم بوستون شهری تو انگلیسه!!! که سوتی نیست !!! بی مزه است یعنی اشتباه لپیه!!!
خوب به نظرم جالب بود!!!
یه بار که اول سال برای کامپیوتر های سایت تازه پسورد میدادند من زود گرفته بودم روزهای اول ونشسته بودم!!! این بود که هنوز تعداد زیادی نمیتونستند برن تو یه دفعه یه دختر خانومی نااشنا وجوون از صندلی بقل خودشو کشید کنار صندلی منو به هم گفت میشه ازکامپیوترتون یه لحظه استفاده کنم!!! منم حالا اون جلو داشتم بد جور اهنگ گوش میکردم که درست نمیفهمیدم کجام!!! ازگوشم نیمه در ووردم و گفتم بله؟؟دوباره خانوم درخواستشو گفت منم یه دفعه همونطور که روم به کامپیوتر بود بلند گفتم " عزیزم..این کامپیوتر متعلق به شما ست" :18: یه دفعه گفت بله؟؟؟ منم یه دفعه تازه فهمیدم اوه کجام وچی گفتم!!! رنگم پرید وبلند شدم!!! طوری که هد فون کاملا در اومد!!! گفتم ببخشید فقط بلند شدید لوگ اف کنید!!!!:20:
خوب شد این طوری تموم شد وگرنه میدونید دانشگاه مثل داهاته زود همه همه چی رو میفهمند!!!! حالا کی کار داره درست باشه یا غلط؟؟؟
خیلی جالب بود دختره حتما باید کلی خوشش اومده باشه.
البته چیز بدی هم نگفتی که تو دانشگاهتون پر بشه.
یه بارمن وقتی خیلی جوون بودم یه سوتی دادنم که بیشتر میخورد به گند زدن!!!!
اخه من کرایه تاکسی یه دختر خانومی رو بدون اینکه بخوام حساب کردم!!!!:18:
اول دوم راهنمایی بودم که یه روز توی سرما ی زمستون اون موقع صبح ماشین برای رفتن به مدرسه پیدا نمی شد!!! این شد که من گفتم ای بابا 60 تومان میدادیم میرفتیم مثلا میدونa بعد 60 تومان دیگه میرفتیم سه راه!!
این مدام تو ذهنم بود ..تااینکه ماشین نیومد ومن مجبور شدم 200متر پیاده برم وخودم رو برسونم به خیابون اصلی تر تا اون جا سوار شم غافل ازاینکه مستقیم درست میره سه راه ولی 60 تومان میگیره!!! ومن فکر میکردم ااا خوب کرایش حتما 120 تومانه دیگه یکی تاa یکی هم تا سه راه درحالی که 60 تومان بیشتر نبود!!!
حالا ادامش... توی صف پشت یه دختر خانوم خوشگل من سوار شدم!!! ومن نشسته بودم وسط که بعد مسافر بغلی پیاده شد ومن وایشون عقب بودیم!!! منگفتم اقای راننده کرایش چنده؟؟ گفت:60 تومان منم که انگار خر شده بودم گفتم اره ..لابد تا A رو میگه نه تاسه راه فکر نمیکنه من قراره سه راه برم!!!
منم دست کردم جلوی روی دختره 120 تومان بهش دادم!!!!!!!!! دیدم با شک یه جوری شد بعد خندید وگرفت!!!!! منم گفتم دیوونه میخنده!!!! بعد دیدم دختره هم میخنده..بعد یه دفعه گفت..اقا پسر کرایش 60 تومانه.... منم نگاش کردم از من بزرگ تر بود ولی با اون کلاه و روسری یه جوری بودش!!!
بعد چیزی نگفتم... گفتم چی میگه؟؟؟ دوباره صدا زد با خنده بیشتر اقا پسر کرایش 60 تومانه!!! حالا رسیدیم سه راه!!!! گفتم این چی میگه...اه... اخر گفتم ول کن بابا حالا عیب نداره!!!!!!! بعد که پیاده شدیم تازه یخ کلم وا شد ووفهمیدم!!! دختره پول تاکسی نداد وپیاده شد وخداحافظی کرد!!! وباخنده رفت...منم تازه فهمیدم که پولشو من حساب کردم!!!!! وخودم خبر ندارم.... عجب گندی زدم من وچه حالی کرد اوون خانووم!!! بچه بودیم دیگه!!!:27:
my friend
30-10-2007, 23:38
دیروز با بروبچ از طرف مدرسه ، ساعت 1:30 رفته بودیم سینما... از بس سانسورش کرده بودن هیچی ازش نفهمیدیم!
بعد از اینکه فیلم تموم شد ، حدود ساعت 3 اینطورا بود ، با دو تا از بچه ها قرار گذاشتیم بریم یه گشتی تو خیابون صفاییه بزنیم (یه خیابون تو شهر ما هست ، اسمش صفاییه هست ، جوونا همیشه شبها این خیابون رو متر میکنن ، نمیدونم چرا ، اما مثل اینکه وسواس دارن :دی این رو هم بگم که این خیابون پیاده رو های خیلی باریکی داره ، شاید عرض پیاده رو حدود 2 تا 3 متر به زور برسه)
داشتم میگفتم ، ساعت حدود 3 بعد از ظهر بود و خیابون خلوت بود...
تا وسطش رفتیم و تصمیم گرفتیم برگردیم... سه تایی عرض پیاده رو را گرفته بودیم و کس دیگه ای نمیتونست از کنار ما رد بشه ، این رو هم بگم که من طرف جوی آب راه میرفتم...
یه دفعه دیدم یکی داره خودش رو بهم میزنه ... برگشتم ، دیدم یه پسره حدود بیست و یکی دو ساله ، با قد حدود 170 ، و قیافه جدی داره خودش رو به من میزنه ، گفتم چته؟ گفت میخوام رد شم... حوصله کل کل نداشتم و گفتم یکی بزن تو گوشم و بعد برو... یه نگاهی بهم کرد... از بغلم رد شد... طرف شلوار جین چسبون پوشیده بود و یه کیف هم دستش بود ، قدش حدود 170 بود و اندامش هم لاغر بود... بهش میخورد از اون بچه ننه ها باشه!
دو سه متر که رفت جلوتر ، یکی از رفیقام گفت "به به" ، اون یکی هم گفت "ببین چی هست!"
طرف اینها رو شنید ، برگشت ، چشم تو چشم بهم نگاه کرد... گفت با من بودی؟ منم حوصلش رو نداشتم ، بهش گفتم نه ، تو کوچه رو نشون دادم و گفتم با اون بودم ، اونوقت تو کوچه رو نگاه کردم ، دیدم یه پیر زنه داره از فاصله حدود 50 متری ، آروم آروم طرف ما میاد... خداییش کف کردم از حرفی که زدم!
یارو یه نگاهی به پیرزنه کرد ، یه نگاهی به من ، دو سه بار هیکلم رو بر انداز کرد ، بعد پشتش رو کرد و با سرعت جت از ما دور شد!!!
برگشتم به رفیقام نگاه کردم ، دیدم دارن از خنده میترکن... خودم هم از حرفی که زده بودم خندیدم... یه 5 دقیقه ای راه میرفتیم و فقط میخندیدیم...
قبل از این اتفاق به پارک رفتیم ، سر فرصت قضیه ای که تو دستشویی برام اتفاق افتاد براتون میگم...
Inkareeeeeeeeee
31-10-2007, 18:31
اینکاره جون ، ممنون از سوتی هات (نوید که اینورا پیداش نیست!!!)
یه سوال ، شما که در دانمارک ، ببخشید ، کشور گل محمدی زندگی میکنی ، میشه بگی که شیرینی دانمارکی ، eh ، ببخشید ، شیرینی گل محمدی اونجا هست یا نه؟ یعنی اصلیت این شیرینی برای کشور گل محمدی هست یا نه؟ اونجا زیاد میخورن یا نه؟
ممنون
دوست من ، من اینجارو وجب به وجب گشتم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ( مساحت کل دانمارک = مساحت تهران بزرگ ، جمعیت =1.500.000 خارجی + 3.500.000 دانمارکی = جمعیت کل دانمارک 5 میلیون نفر ) و هیچ چیزی مثل اون شیرینی دانمارکیهای توی ایران اینجا نیستش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخ آخ ...من شیرینی دانمارکیهای تهرونو میخوام ...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... یه شیرینی فروشی بالای پارک شهرآراء توی تهرون هست که شیرینی دانمارکیهاش حرف نداره ... گذرتون افتاد بخرید ازش .
Inkareeeeeeeeee
31-10-2007, 18:40
اخی بابت اولی متاسفم...اما دومی..جالب بود تا باشه از این سوتی ها !!!! خجالت کشیدی دیگه اره؟؟؟
من بودم میگفتم اومدم سنسور این جا رو چک کنم!!!! یا اکالیپتوس بریزم !!!! نکنه خشک بود!!!!!!!:18:
عیب نداره بازهم برو فوقش دلشون روشاد میکنی دیگه!!!:27:
سوتی بعدیت هم که دیگه از گرسنگی بوده!!! چه دوست با جمبه ای شاید اون هم گرسنه بوده!!!:27:
سوتی شما هم بامزه بودش ...
باور کن که حواسم نبودش که اشتباهی درب سونای اونهارو باز کردم ... آره سونای خشک بودش ، توی سونای بخار که چشم چشمو نمیبینه که .... یه سری تو حموم سونای اینها اکالیپتوس ریختم و رفتند صاحبشو آوردند و نزدیک بود از اونجا شوتم کنند بیرون ، نیم ساعتی درب سونا رو باز گذاشتند تا بوی اون بره ... این احمقها چی میفهمند که اکالیپتوس چیه ..... پروردگار فقط بهشون بدن و پوست خوب و زیبایی داده ولی مغز ندارن ... امیدوارم که یروز یه هواپیمارو 750 نفری رو از قزوین بدزدند و بیارن اینجا ( منظورم اینه که قلنج پسرهاشونو بشکونن:21: ... حیوونیها رو تاحالا کسی قلنجشونو نشکونده )
باورکن من استخر یا دریا رفتن اینجا برام مکافاته ... اینها پسر و دختراشون تو بدنشون مو نداره ( بجز سر و زیر بغل و ...) وقتی من لخت میشم اینها انگاری که دارن به یه گوریل نیگاه میکنن ، چشماشون گرد میشه . حالا فرض کن یه گوریل لخت دیده باشن:27:
Inkareeeeeeeeee
31-10-2007, 18:50
بابا درکشور ی مثل اون جا هر### بخوان به راحتی وبا قانون های اومانیستی میخورن!!!:18:
شما میگی شیرینی دانمارکی!!!! همون گل محمدی!!!! نوش جان ما که مردم کشورمون رفاه خوبی ندارن!!!
این سی پی یوهای مغزم سوخت ... منظورت از اومانیستی یه چیزی تو مایه های هیومنیستیه ؟!!!:blink::blink::blink::blink::blink:
my friend
31-10-2007, 19:03
دوست من ، من اینجارو وجب به وجب گشتم ( مساحت کل دانمارک = مساحت تهران بزرگ ، جمعیت =1.500.000 خارجی + 3.500.000 دانمارکی = جمعیت کل دانمارک 5 میلیون نفر ) و هیچ چیزی مثل اون شیرینی دانمارکیهای توی ایران اینجا نیستش
آخ آخ ...من شیرینی دانمارکیهای تهرونو میخوام ... ... یه شیرینی فروشی بالای پارک شهرآراء توی تهرون هست که شیرینی دانمارکیهاش حرف نداره ... گذرتون افتاد بخرید ازش .
من فکر میکردم اونها 24 ساعته دارن از این شیرینی ها میخورن... میگم چطوره یه قنادی اونجا باز کنی و از این شیرینی ها (و شیرینی های سنتی ایرانی) بفروشی... خیلی خوشمزس ، فکر کنم کارت بگیره :دی
باورکن من استخر یا دریا رفتن اینجا برام مکافاته ... اینها پسر و دختراشون تو بدنشون مو نداره ( بجز سر و زیر بغل و ...) وقتی من لخت میشم اینها انگاری که دارن به یه گوریل نیگاه میکنن ، چشماشون گرد میشه .
باحال بود!!!
Lady parisa
03-11-2007, 14:46
سلام
يه سوتي هم من بگم
مامان يكي از دوستام تازه كه كارتهاي اعتباري مترو اومده بود.مي خواست كه از قسمت كنترل بليط رد بشه كيفش رو روي دستگاه مي زاره تا كنترلچي محتويات داخل كيف رو كنترل كنه
mehdi_vsgh
03-11-2007, 18:48
یکی از بچه های ما هم این کارو کرده بود !
بعد از 10 دقیقه مامان طرف گفته حالا نگین رو چی کارش داری !؟
اسم Gf دوستت نگین بید!!!؟
soleares
03-11-2007, 20:32
اسم Gf دوستت نگین بید!!!؟
نگین مثال بود عزیزم ..
mehdi_vsgh
03-11-2007, 22:10
نگین مثال بود عزیزم ..
نه دیگه نشد
چرا میخوای سوتی خودتو بپوشونی!!! :دی
Mahdi Hero
03-11-2007, 22:41
نه دیگه نشد
چرا میخوای سوتی خودتو بپوشونی!!! :دی
ياده قديما افتادم که بچه ها از همديگه سوتی ميگرفتن مثلا يه بنده خدايه تو يه تاپيکی
يه سوتی ميداد بچه ها ميرفتن اون سوتيو ميآوردن اينجا:دی
:46::10:
soleares
04-11-2007, 11:30
نه دیگه نشد
چرا میخوای سوتی خودتو بپوشونی!!! :دی
نه آقا اسم واقعی طرفو هر کس خواست بدونه پیغام خصوصی بزنه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ياده قديما افتادم که بچه ها از همديگه سوتی ميگرفتن مثلا يه بنده خدايه تو يه تاپيکی
يه سوتی ميداد بچه ها ميرفتن اون سوتيو ميآوردن اينجا:دی
چی چی برا خودتون می برید و می بافید من کجا سوتی دادم داداش !؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
bakhishman
04-11-2007, 14:36
نزدیکای عید بود و تو خیابون پر از مهمونای عیدی .داشتیم یا دوتا از دوستامون از خیابون رد میشدیم که یه زانتیا اومد کنارمون وایستاد
.نگاه کردم دیدم سه تا دختر سانتال مانتال نشستن داخل دوستم امد بره جلو که جلوشو گرفتمو خودم رفتم .گفتم میتونم کمکتون کنم .یکیشون گفت
:ببخشید ما تازه اومدیم اینجارو بلد نیستیم بعد دستشو به طرف خیابونه بغلی دراز کرد و گفت : ما اگه بخوایم بریم اون خیابون از کجا باید بریم....
خلاصه تا این رفیقامون تا خونه مارو فیلم کردن و منم پشت دستمو داغ کردم دیگه کمکی از دستم بر بیاد.
shahabmusic
04-11-2007, 15:09
آقا ما ماشینو گزاشتیم واسه فروش:19: دیشب یکی زنگید گفت واسه دوست دخترم می خوام پولم نقده همین الان،:18: گفتم باشه بیا ببرش:21:.
قرار شد برم خونه اونا با اینترنت سابقه ماشینو چک کنه:19:، رفتم دیدم اوه دختره پا به ماهه تا دیدم دلم سوخت که ماشین مشکل دار دارم میفروشم بهش:41::37:. من با دوست دخترش تو آشپزخونشون وایسادیم حرف زدن ، پسره هم رفت طبقه بالا تو اتاق سابقه چک کنه، از اونجا هم داد می زد با ما حرف میزد صداش وازه نبود:13:، گفت آره این ماشینو هدیه دارم می خرم واسه دوست دخترم چون 2روز پیش 6قلو حامله شد، منم یهو چشمام :18:شد، یوهو ایرانی بازیم گل کرد زدم زیر خنده داد زدم گفتم اگه فقط 2روز گزشته این بجای 6قلو 600 قلو حاملس با این شیکمش:16:. :16: یوهو همه ساکت شدن، چهره ها شد اینجوری:grrr:
منم تازه فهمیدم چه گندی زدم:5:اون داد زده بود گفته بود تا روز موعود 2روز مونده ولی من فقط 2روزشو شنیده بودم. منم شدم:43:حالا مگه میشد جمش کرد گندی رو که بالا اورده بودم، از اون موقع به بعد نفهمیدم چطوری گزشت حتی پولو اومدم خونه خودمون شمردم:41:اون 20دقیقه 3سال گزشت اندازه 7-8 کیلو هم لاقر شدم انقدر عرق ریختم از خجالت
آقا يه بار من خونه يكي از دوستام بودم، دايي دوستم و زنش كه هر دو استاد پروازي هستن هم اونجا مهمون بودند، يهو زن دايي دوستم گفت اين رشتيها هم كه انقدر ميگن كله ماهي ميخورن پس باهوشن، همچين هم باهوش نيستن، منم بيمقدمه گفتم: اگه اينطوري باشه كه تركا هم همشون از بيخ خرن!!!!
يهو ديدم دايي دوستم و دوستم قرمز شدن و دارن با چشاشون علامت ميدن، منم سريع گرفتم و گفتم: خوب البته ميبينيد كه اينجوري هم نيست، تركها خيلي باهوشن و خيليهاشون هم استاد دانشگان!!!!
چند دقيقه بعد، وقتي زن دايي دوستم رفت يه جايي (گلاب به روتون) دايي دوستم برگشت گفت ماشاا... اين ياز هم حسابي آدم پوليتيكالي هستشها!!!!!
diana_1989
04-11-2007, 19:45
من همین چند روز پیش تو کلاس نشسته بودمو
دبیر هندسه تحلیلیمون ازم پرسید اسم شما جیه ؟
منم فکر کردم میگه امروز چند شنبه است ؟( امان از سر و صدای کلاس !!!)
گفتم : چهارشنبه
معملممون هم خیلی جدی گفتم مگه من باهاتون شوخی دارم
گفتم نه خانوم مگه من که شوخی نکردم ، دیگه کلی دوستام بهم توضیح دادن چی شده فهمیدم چه سوتی دادم !
خلاصه از اون روز بهمون میگن چهارشنه ، رانا خانوم کجاس !؟
من همین چند روز پیش تو کلاس نشسته بودمو
دبیر هندسه تحلیلیمون ازم پرسید اسم شما جیه ؟
منم فکر کردم میگه امروز چند شنبه است ؟( امان از سر و صدای کلاس !!!)
گفتم : چهارشنبه
معملممون هم خیلی جدی گفتم مگه من باهاتون شوخی دارم
گفتم نه خانوم مگه من که شوخی نکردم ، دیگه کلی دوستام بهم توضیح دادن چی شده فهمیدم چه سوتی دادم !
خلاصه از اون روز بهمون میگن چهارشنه ، رانا خانوم کجاس !؟
سوتی جالبی دادی:20:
باحال بود
حالا رانا خانوم چی کار میکنه:31::31:
mamad_chagho
05-11-2007, 17:56
سوتی های جالبی بود...............
aseman1985
05-11-2007, 23:02
یه بار تو کلاس زبان که نصف دختر ونصف پسر بود استاد گیر داد به تلفظ کلمه success منم اونو ساکسس می خوندم ولی استاده گیر داده بود ومرتب می گفت دوباره بگو و خودشم اشو کم تلفظ می کرد اقا خلاصه چند بار گفت و من اخر سر اشتباها گفتم --- که بوم کلاس منفجر شد وابروم رفت بعد کلاسم همه می گفتن وای چی گفتی:41:
مهران جان ممنون تاپيك رو پاك سازي نمودي ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
mehdi_vsgh
09-11-2007, 13:45
آخ جون سوتي بازار بازم راه افتاد
به عنوان اولين سوتي بنده اينو افتتاح ميكنم
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
به پستي كه داده شده و عنوان تاپيك خوب دقت كنيد
maghzae-motefaker
09-11-2007, 14:02
سلام
من دوهفته است دارم این تایپیک رو می خونم حالا یه سئتی از مادر عروس:
یه روز داشتیم با رفقا می رفتین شمال من وسطای راه به دوستم گفتم بزن بقل می خوام برم دستشوی
خلاصه دوستم زد کنار منم دمپایی پام بود رفتم بعد اومدوم سوار ماشین شدم دوباره نگه داشتیم تا یه چیزی بخوریم که من فهمیدم دمپاییم پام نیست
نگو دمپایمو وقتی خواست سوار ماشین بشم در اوردم بعد سوار شدم مثل دستشویی خونمون
bidastar
09-11-2007, 14:09
سلام
من دوهفته است دارم این تایپیک رو می خونم حالا یه سئتی از مادر عروس:
یه روز داشتیم با رفقا می رفتین شمال من وسطای راه به دوستم گفتم بزن بقل می خوام برم دستشوی
خلاصه دوستم زد کنار منم دمپایی پام بود رفتم بعد اومدوم سوار ماشین شدم دوباره نگه داشتیم تا یه چیزی بخوریم که من فهمیدم دمپاییم پام نیست
نگو دمپایمو وقتی خواست سوار ماشین بشم در اوردم بعد سوار شدم مثل دستشویی خونمون
خیلی باحال بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم گاهی ازین سوتیها میدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو كلاس درس بوديم ... بعد اين معلممون اورد مارو پايه تخته سوالهاشو كه پرسيد گفت بيا اينجا .. (حالا سرش هم پايين بود!) گفت اسمت چيه! گفتم منم! سرشو آوورد بالا يه نگاه زير عينكي كرد گفت خوب ميبينم توييي!!! اســـمت چيه! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Mahdi Hero
09-11-2007, 16:52
اين تاپيکم داستانی داره باسه خودشها هی باز ميشه هی بسته ميشه
:31:
همه جا باید ثابت کنیم ایرانی هستیم!!
توجه کنین به پست 2raj
و همچنین جدای از زبان توجه کنین به عنوان تاپیک که یه بیسواد هم میتونه تشخیص بده چیه و الکی سوتی نده!!!
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
mehdi_vsgh
09-11-2007, 17:59
سلام
من دوهفته است دارم این تایپیک رو می خونم حالا یه سئتی از مادر عروس:
یه روز داشتیم با رفقا می رفتین شمال من وسطای راه به دوستم گفتم بزن بقل می خوام برم دستشوی
خلاصه دوستم زد کنار منم دمپایی پام بود رفتم بعد اومدوم سوار ماشین شدم دوباره نگه داشتیم تا یه چیزی بخوریم که من فهمیدم دمپاییم پام نیست
نگو دمپایمو وقتی خواست سوار ماشین بشم در اوردم بعد سوار شدم مثل دستشویی خونمون
این سوتیت یاد یکی از جکهای معروف افتادم......
mehdi_vsgh
09-11-2007, 18:02
همه جا باید ثابت کنیم ایرانی هستیم!!
توجه کنین به پست 2raj
و همچنین جدای از زبان توجه کنین به عنوان تاپیک که یه بیسواد هم میتونه تشخیص بده چیه و الکی سوتی نده!!!
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
خیلی باحال بود.....
از کجا گیرش اوردی؟
ولی طرف عجب [....] بوده ها...نفهمیده که فروم انگلیسیه؟
ghazal_ak
09-11-2007, 18:35
اینم بدترین سوتی بود که تا حالا دادم:
نمره های یکی از درسای دانشگاه و زده بودن رو بورد. من با دوستم رفتم نمرمو ببینم.
یکی از پسرای کلاسمون درسش خوب نبود ولی نمرش از من بیشتر شده بود.
منم با لحن تحقیرآمیزی به دوستم گفتم: ببین، نیمای خنگ شده 16 من شدم 14.
بعد برگشتم دیدم نیما پشت سرم ایستاده
خیلی باحال بود.....
از کجا گیرش اوردی؟
ولی طرف عجب [....] بوده ها...نفهمیده که فروم انگلیسیه؟
داشتم سرچ میکردم تو گوگل. دنبال یه تم بودم...نمیدونم چی شد این صفحه رو خوندم و دیدم سوتی این هموطنمون رو.
طرف واقعا مخ بوده!!!!!!!!!!
my friend
09-11-2007, 20:25
آقا ، یه سوتی داغ داغ!
فقط مواظب باشید نسوزید!!!
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
my friend
09-11-2007, 20:30
همه جا باید ثابت کنیم ایرانی هستیم!!
توجه کنین به پست 2raj
و همچنین جدای از زبان توجه کنین به عنوان تاپیک که یه بیسواد هم میتونه تشخیص بده چیه و الکی سوتی نده!!!
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
:18::18::18::18::18:
ایشالا اونجا کسی فینگلیش بلد نباشه که آبروی هر چی ایرانیه رفته :41::31:
hojjat-game-carbon
09-11-2007, 20:44
خیلی باهال بود
مثل این میمونه من بیام اینجا ترکیه ای بنویسم!
R10MessiEtoo
09-11-2007, 21:16
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه بار رفتم دستشویی و در حین انجام عمل مورد نظر خیلی تو فکر فرو رفتم, آخر سر به جای اینکه اول شلنگ رو بردارم بیارم و بعد آب رو باز کنم اول آب رو باز کردم.
خلاصه موش آب کشیده از توالت اومدم بیرون.
e_mohsen83
09-11-2007, 22:32
همه جا باید ثابت کنیم ایرانی هستیم!!
توجه کنین به پست 2raj
و همچنین جدای از زبان توجه کنین به عنوان تاپیک که یه بیسواد هم میتونه تشخیص بده چیه و الکی سوتی نده!!!
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
کلی حال کردام
e_mohsen83
09-11-2007, 22:33
آقا ، یه سوتی داغ داغ!
فقط مواظب باشید نسوزید!!!
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
عجب اکیوی بوده طرف
من هم سوتی دادم چه سوتی!!!اون وقتها 14 سالم بود . همسایمون یه دختر تقریبا هم سن من داشت ! یادم میاد تازه یکی از بچه محل ها اومد خونمون و واسم اینترنت رو ردیف کرد. من هم یه کارت 10 ساعته خریدهبودم و نشستم پای گوگل . اخه از علی که پرسیدم چیکار کنم گفت برو تو سایت گوگل و هرچی خواستی تایپ کن و ....من هم نزدیک 6 ساعت کارت رو فقط سرچ میکردم از شیر مرغ تا جون آدمیزاد .... فقط سرچ ها بلد نبودم لینک رو باز کنم . و تازه میگفتم بابا چرا انقدر کم توضیح داده .. هیچی زنگ زدم علی اومد و گفت چه جوری باید لینک رو باز کنم . هیچی از موضوع قافل نشیم .... بعد از حدود 2 هفته همون همسایمون اومد گفتش سامان جان میتونی بیای پایین واسه ثریا اینترنت وصل کنی ؟ بلدی؟ من هم برق از سرم پرید گفتم چشم فقط شما برید من 5 دقیقه دیگه میام .آقا رفت و من هم رفتم دیدم سیم نداره رفتم الکتریکی سیم هم خریدم و با کارت خودم کانکت شدم.بعدش گفتم بزا مثل علی برم تو گوگل و خودم رو راحت کنم ( ثریا هم رو صندلی کنارم نشسته بود ) من هم که پاک خودم رو باخته بودم . تایپ کردم :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید دیدم نمیره 100 دفه زدم باز نرفت ! همه چیرو چک کردم نه فایده نداشت ! هر کاری کردم نشد که نشد ! فونا هم فکر کردن بلد نیستم . تند تند عرق میکردم . بعد از 1 ساعت که موفق نشدم . اومدم بگم ببخشید مثل اینکه مودم تون خرابه دیدم تو قسمت address تایپ کرده بودم ( صصص.لخخلمث.زخئ ) نگو کیبورد رو حالت فارسی بوده!دیگه ببخشید طولانی شد.
اول سوتی از دانشگاه آزاد :
روز اول دانشگاه بود داشتیم دنبال کلاسمون میگشتیم . تمام دانشگاه رو گشتیم تا فهمیدیم کلاسهای شماره 800 توی دانشکده کشاورزی هستن . حالا کلاس ما 830 بود اما دانشکده تا شماره 816 بیشتر نداشت.رفتیم برنامه ریزی گفت باید برید کلاس 305. رفتیم دیدیم آزمایشگاهه .:31: برگشتیم گفت هفته دیگه خالی میشه .گفتیم خسته نباشی.
دوم سوتی از خودم :
وقتی داشتیم دنبال کلاس میگشتیم یه خانم هم دنبال ما راه افتاد که وقتی میخواستیم به طبقات بالا بریم میگفت من نمیام . اگه کلاس اونجا بود بیاید به من بگید . ما هم نامردی نکردیم و بهش گفتیم حتما ( یعنی باش تا بیام ) وسط های راه هم زیاد بهش محل نمیزاشتیم و میخواستیم گممون کنه ( آخه :21:)
آخر کار که دیگه خواستیم بریم خونه گفت : آقایون من استادتونم :18::18: این هم اسم کتاب : english for...
graphmax
09-11-2007, 22:58
همه جا باید ثابت کنیم ایرانی هستیم!!
توجه کنین به پست 2raj
و همچنین جدای از زبان توجه کنین به عنوان تاپیک که یه بیسواد هم میتونه تشخیص بده چیه و الکی سوتی نده!!!
زیاد سخت نگیر دوست عزیز!
همه ی ایرانیها که اینجوری نیستن.
هر جایی هرجور آدمی پیدا میشه.
زیاد سخت نگیر دوست عزیز!
همه ی ایرانیها که اینجوری نیستن.
هر جایی هرجور آدمی پیدا میشه.
ولی عجب سوتی نافورمی داده!
زیاد سخت نگیر دوست عزیز!
همه ی ایرانیها که اینجوری نیستن.
هر جایی هرجور آدمی پیدا میشه.
اینو به عنوان مقدمه نوشتم!!!من که نگفتم همه اینجورین!!
e_mohsen83
13-11-2007, 12:40
من هم سوتی دادم چه سوتی!!!اون وقتها 14 سالم بود . همسایمون یه دختر تقریبا هم سن من داشت ! یادم میاد تازه یکی از بچه محل ها اومد خونمون و واسم اینترنت رو ردیف کرد. من هم یه کارت 10 ساعته خریدهبودم و نشستم پای گوگل . اخه از علی که پرسیدم چیکار کنم گفت برو تو سایت گوگل و هرچی خواستی تایپ کن و ....من هم نزدیک 6 ساعت کارت رو فقط سرچ میکردم از شیر مرغ تا جون آدمیزاد .... فقط سرچ ها بلد نبودم لینک رو باز کنم . و تازه میگفتم بابا چرا انقدر کم توضیح داده .. هیچی زنگ زدم علی اومد و گفت چه جوری باید لینک رو باز کنم . هیچی از موضوع قافل نشیم .... بعد از حدود 2 هفته همون همسایمون اومد گفتش سامان جان میتونی بیای پایین واسه ثریا اینترنت وصل کنی ؟ بلدی؟ من هم برق از سرم پرید گفتم چشم فقط شما برید من 5 دقیقه دیگه میام .آقا رفت و من هم رفتم دیدم سیم نداره رفتم الکتریکی سیم هم خریدم و با کارت خودم کانکت شدم.بعدش گفتم بزا مثل علی برم تو گوگل و خودم رو راحت کنم ( ثریا هم رو صندلی کنارم نشسته بود ) من هم که پاک خودم رو باخته بودم . تایپ کردم :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید دیدم نمیره 100 دفه زدم باز نرفت ! همه چیرو چک کردم نه فایده نداشت ! هر کاری کردم نشد که نشد ! فونا هم فکر کردن بلد نیستم . تند تند عرق میکردم . بعد از 1 ساعت که موفق نشدم . اومدم بگم ببخشید مثل اینکه مودم تون خرابه دیدم تو قسمت address تایپ کرده بودم ( صصص.لخخلمث.زخئ ) نگو کیبورد رو حالت فارسی بوده!دیگه ببخشید طولانی شد.
مگه مانیتورو رو نگاه نمی کردی
NOOSHIN_29
13-11-2007, 13:37
مگه مانیتورو رو نگاه نمی کردی
حتما نگاه نمی کرده دیگه:31:
blackfox
13-11-2007, 17:24
همه جا باید ثابت کنیم ایرانی هستیم!!
توجه کنین به پست 2raj
و همچنین جدای از زبان توجه کنین به عنوان تاپیک که یه بیسواد هم میتونه تشخیص بده چیه و الکی سوتی نده!!!
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
آقا دیدن جدیدا چی مد شده ؟ به کسی بر نخوره ولی بعضی ها با اسم دیگه تو فروم دیگه یه سوتی عمدی میدن تا تاپیک گرمی کنن !!
البته من عمرا روی صحبتم با بروبچ این جا نیستا ؟ ( ولی فکر کنم فقط این فروم سوتی بازار داره ، در نتیجه روی صحبتم :دی )
توجه : برای اینکه سوء تفاهم پیش نیاد اسم کسی که پست رو زده ( تو نقل قول ) سانسور کردم :دی
Dash Ashki
13-11-2007, 17:44
از رامبد خبری نیست؟!؟
.
linkin_park
13-11-2007, 18:02
فقط مخصوص اینجا نیست ... تو فروم خارجی که من توش هستم هم خیلی از اعضا سوتی های اعضای Stupid رو تو امضاشون میذارن ... سوتی در دل مردم جا داره !
آقا دیدن جدیدا چی مد شده ؟ به کسی بر نخوره ولی بعضی ها با اسم دیگه تو فروم دیگه یه سوتی عمدی میدن تا تاپیک گرمی کنن !!
البته من عمرا روی صحبتم با بروبچ این جا نیستا ؟ ( ولی فکر کنم فقط این فروم سوتی بازار داره ، در نتیجه روی صحبتم :دی )
توجه : برای اینکه سوء تفاهم پیش نیاد اسم کسی که پست رو زده ( تو نقل قول ) سانسور کردم :دی
سلام.
دوست من حالت خوبه؟؟؟دو سه تا فحش نثارت کردم!!!!اخه مرد حسابی مگه من بیکارم؟؟؟؟؟برم
تو فروم خارجی چرت و پرت بنویسم بیام اینجا بزارم که مثلا شما بخونی بخندی؟؟؟؟
من فقط میام فروم که یا سوال و مشکلی داشته باشم یا مشکل کسی رو حل کنم.اونم شاید روزی نیم الی یه ساعت.مثل بعضی از دوستان بیکار نیستم که وقتم رو با گشتن تو متفرقه تلف کنم.
واقعا متاسفام برای این طرز فکر.
blackfox
14-11-2007, 07:56
سلام.
دوست من حالت خوبه؟؟؟دو سه تا فحش نثارت کردم!!!!اخه مرد حسابی مگه من بیکارم؟؟؟؟؟برم
تو فروم خارجی چرت و پرت بنویسم بیام اینجا بزارم که مثلا شما بخونی بخندی؟؟؟؟
من فقط میام فروم که یا سوال و مشکلی داشته باشم یا مشکل کسی رو حل کنم.اونم شاید روزی نیم الی یه ساعت.مثل بعضی از دوستان بیکار نیستم که وقتم رو با گشتن تو متفرقه تلف کنم.
واقعا متاسفام برای این طرز فکر.
اِفا اِفا چرا زود جوش میاری ، شوخیدم ، جدی نبود . بیا اینو :11: بگیر بوش کن تا آروم شی .
soleares
14-11-2007, 13:13
همه جا باید ثابت کنیم ایرانی هستیم!!
توجه کنین به پست 2raj
و همچنین جدای از زبان توجه کنین به عنوان تاپیک که یه بیسواد هم میتونه تشخیص بده چیه و الکی سوتی نده!!!
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
ترکیدم از خنده نه برای پست یارو برای پست اون مدیره نگاه کنید :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
English please
خیلی باهال بود ..
soleares
14-11-2007, 13:19
من هم سوتی دادم چه سوتی!!!اون وقتها 14 سالم بود . همسایمون یه دختر تقریبا هم سن من داشت ! یادم میاد تازه یکی از بچه محل ها اومد خونمون و واسم اینترنت رو ردیف کرد. من هم یه کارت 10 ساعته خریدهبودم و نشستم پای گوگل . اخه از علی که پرسیدم چیکار کنم گفت برو تو سایت گوگل و هرچی خواستی تایپ کن و ....من هم نزدیک 6 ساعت کارت رو فقط سرچ میکردم از شیر مرغ تا جون آدمیزاد .... فقط سرچ ها بلد نبودم لینک رو باز کنم . و تازه میگفتم بابا چرا انقدر کم توضیح داده .. هیچی زنگ زدم علی اومد و گفت چه جوری باید لینک رو باز کنم . هیچی از موضوع قافل نشیم .... بعد از حدود 2 هفته همون همسایمون اومد گفتش سامان جان میتونی بیای پایین واسه ثریا اینترنت وصل کنی ؟ بلدی؟ من هم برق از سرم پرید گفتم چشم فقط شما برید من 5 دقیقه دیگه میام .آقا رفت و من هم رفتم دیدم سیم نداره رفتم الکتریکی سیم هم خریدم و با کارت خودم کانکت شدم.بعدش گفتم بزا مثل علی برم تو گوگل و خودم رو راحت کنم ( ثریا هم رو صندلی کنارم نشسته بود ) من هم که پاک خودم رو باخته بودم . تایپ کردم :
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
دیدم نمیره 100 دفه زدم باز نرفت ! همه چیرو چک کردم نه فایده نداشت ! هر کاری کردم نشد که نشد ! فونا هم فکر کردن بلد نیستم . تند تند عرق میکردم . بعد از 1 ساعت که موفق نشدم . اومدم بگم ببخشید مثل اینکه مودم تون خرابه دیدم تو قسمت address تایپ کرده بودم ( صصص.لخخلمث.زخئ ) نگو کیبورد رو حالت فارسی بوده!دیگه ببخشید طولانی شد.
خیلی باحالی سامان جون -- راستی با منم هم اسمی :دی
--
خیلی باهال بود
مثل این میمونه من بیام اینجا ترکیه ای بنویسم!
نیاز نبود این طوری بگی باید توی تنظیمات کاربرت جلوی محل سکونت می نوشتی ترکیه که راحت باشی !
_شوخی بودا_
سال 1374 بود .و من دانشجوي ترم اول مهندسي كامپيوتر با كلي افه و كلاس . . . كارمند هم بودم و تو حسابداري كار مي كردم يه مهندس جديد هم اومده بود و داشت واسمون سيستم حسابداري نصب مي كرد . خلاصه ما (من و بقيه كارمندها!!!) كه تاون موقع كامپيوتر و پرينتر نديده بوديم با كنجكاوي دور و برش مي چرخيديم من هم واسه اين كه اظهار فضل كنم و به بقيه حالي كنم كه بابا ماهم آره يه چيزي حاليمونه كلي قيافه گرفته بودم . مهند س برنامه را نصب كرد و بعد با پرينتر Epson LQ 1070 شروع به پرينت يه صفحه آزمايشي كرد من ديدم كاغذ تراكتور از يه طرف سفيد ميره و از طرف ديگه با نوشته مياد بيرون تعجب كردم و با كلي ژست پرسيدم : مهندس اين قسمت جاي جوهر پرينتره (يه در كوچولو جلوي اين مدل پرينتر هست ) !؟ مهندس هم كلي بهم خنديد و گفت : نه! مش جعفر !اينا سوئيچ پرينتره !!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
my friend
14-11-2007, 16:00
امروز سر کلاس شیمی ، دبیرمون گفت جواب یه سوال رو بدست بیاریم... جرم مولی چند اتم رو داد ، برای نقره رو یادش رفت بگه ، بغی دستیم یه دفعه گفت جرم مولی نقره چند کیلوئه؟
منو بگی ، از خنده داشتم ولو میشدم وسط کلاس...
شانسش گفت که بچه ها داشتن با هم مشورت میکردن و تو کلاس سروصدا بود و کسی صداش رو نشنید ، وگرنه میشد سوژه خنده بچه های دیگه...
از رامبد خبری نیست؟!؟
.
پاتو بردار منو ميبيني ، منور نمودي تاپيك رو ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
soleares
15-11-2007, 07:18
سال 1374 بود .و من دانشجوي ترم اول مهندسي كامپيوتر با كلي افه و كلاس . . . كارمند هم بودم و تو حسابداري كار مي كردم يه مهندس جديد هم اومده بود و داشت واسمون سيستم حسابداري نصب مي كرد . خلاصه ما (من و بقيه كارمندها!!!) كه تاون موقع كامپيوتر و پرينتر نديده بوديم با كنجكاوي دور و برش مي چرخيديم من هم واسه اين كه اظهار فضل كنم و به بقيه حالي كنم كه بابا ماهم آره يه چيزي حاليمونه كلي قيافه گرفته بودم . مهند س برنامه را نصب كرد و بعد با پرينتر Epson LQ 1070 شروع به پرينت يه صفحه آزمايشي كرد من ديدم كاغذ تراكتور از يه طرف سفيد ميره و از طرف ديگه با نوشته مياد بيرون تعجب كردم و با كلي ژست پرسيدم : مهندس اين قسمت جاي جوهر پرينتره (يه در كوچولو جلوي اين مدل پرينتر هست ) !؟ مهندس هم كلي بهم خنديد و گفت : نه! مش جعفر !اينا سوئيچ پرينتره !!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم مش غضنفرم !
بابا بیشتر درباره سوئیچ پرینتر توضیح بده من گاگولم حالیم نی ! :دی
منم مش غضنفرم !
بابا بیشتر درباره سوئیچ پرینتر توضیح بده من گاگولم حالیم نی ! :دی
شماها جونيد و مال نسل فعلي ! فقط با اين پرينتر هاي جديد ليزري و رنگي حال مي كنيد !! يادمه اون قديما از اين چيزها نداشتيم !! يه پرينتر سوزني اپسون بود كه اگر مي خواستي يه صفحه گزارش يا ليست پرينت كني كلي بايد جير جير ميشنفتي !
عكس هم واسه دوستان عزيزي كه اين مدل پرينتر رو نديدن گذاشته بودم ! دقت كنيد جلوي پرينتر قسمت وسط يه درب كوچولو هست اون رو كه باز كيند توش يه سري( فكر كنم 12 تا) سوئيچ ريز هست كه on ,off ميشه ! فهميدي مش جعفر!!!!
اگر باز هم نفهميدي شكل زير رو نيگاه كن مي فهمي شايد بعدا" بدردت خورد!!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Dash Ashki
15-11-2007, 18:29
پاتو بردار منو ميبيني ، منور نمودي تاپيك رو ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چاکر داش رامبد ، دلمون واسه تاپیک تنگیده بود :10:
یاد ایام بخیر :46:
.
soleares
15-11-2007, 19:15
این تاپیکم به جمع تاپیک هایی که چند تا صفحه اضافی دارند پیوست !
shahab_f
12-12-2007, 22:50
این تاپیکم به جمع تاپیک هایی که چند تا صفحه اضافی دارند پیوست !
یعنی چی الان چی شد؟ من نمیدونم پیوست یعنی چی؟
سوتی بدید دیگه بابا .
AEZ_Best
16-12-2007, 15:34
**********
رامبد جون...تاپیکت فوق العادس...کلی دارم می خندم...بچه ها دمتون گرم...!
منم الان یه چیز یادم اومد میگم واستون...
یکی از دوستان،تعریف می کرد که: استادشون تو دانشگاه،داشته درباره پروفسور کیروشحوف دانشمند و ریاضیدان معروف صحبت می کرده...می دونسته که چند تا دختر شیطون تو کلاس هستن که اگه تیکه اولشو بگه کلی ضایس...این بابا هم میاد میگه،بله جناب پروفسور شحوف ...
یکی از دخترا میگه آقا سرشو خوردی؟!
بیچاره سرخ و سفید و آبی میشه از کلاس میره بیرون!
========================
ادامه بدین بچه ها!
my friend
16-12-2007, 19:54
خیلی خنده دار بود کورش جان!
اگه باز هم داری بزار (البته با کمی سانسور!)
M.etallic.A
17-12-2007, 00:29
من امروز امتحان آزمایشگاه مدار منطقی داشتم. هیچی بلد نبودم چون یه جلسه هم سر کلاسش نرفته بودم. خلاصه ای سی ها رو روی برد بستم و وصلش کردم به آداپتور... ولتاژ رو 4.5 بود و من باید 5 میکردمش. اما بجای اینکه ولوم fine رو که یک دهم یک دهم بالا میبره رو بچرخونیم ولوم اصلی رو چرخوندم و ولتاژ رفت رو 25 ولت و یه صدای دزززززززززز از تو آداپتور اومد و بوووووووم ای سی ها دود کردن و ترکیدن. 3 4 تا دختره تو آزمایشگاه بودن که جیغ کشیدن و فرار کردن . منم پشت سرشون فرار کردم. بعد نیم ساعت برگشتم تو آزمایشگاه استاد ( خانم مهدی نژاد ) گفت : از جلوی چشام دور شو... هیچی دیگه موند واسه ترم بعد!!!
my friend
17-12-2007, 00:34
من امروز امتحان آزمایشگاه مدار منطقی داشتم. هیچی بلد نبودم چون یه جلسه هم سر کلاسش نرفته بودم. خلاصه ای سی ها رو روی برد بستم و وصلش کردم به آداپتور... ولتاژ رو 4.5 بود و من باید 5 میکردمش. اما بجای اینکه ولوم fine رو که یک دهم یک دهم بالا میبره رو بچرخونیم ولوم اصلی رو چرخوندم و ولتاژ رفت رو 25 ولت و یه صدای دزززززززززز از تو آداپتور اومد و بوووووووم ای سی ها دود کردن و ترکیدن. 3 4 تا دختره تو آزمایشگاه بودن که جیغ کشیدن و فرار کردن . منم پشت سرشون فرار کردم. بعد نیم ساعت برگشتم تو آزمایشگاه استاد ( خانم مهدی نژاد ) گفت : از جلوی چشام دور شو... هیچی دیگه موند واسه ترم بعد!!!
سوتی دادی: منظورت از امروز ، دیروز بود؟!
(به تاریخ پستت نگاه کن!)
رامبد جون...تاپیکت فوق العادس...کلی دارم می خندم...بچه ها دمتون گرم...!
منم الان یه چیز یادم اومد میگم واستون...
یکی از دوستان،تعریف می کرد که: استادشون تو دانشگاه،داشته درباره پروفسور کیروشحوف دانشمند و ریاضیدان معروف صحبت می کرده...می دونسته که چند تا دختر شیطون تو کلاس هستن که اگه تیکه اولشو بگه کلی ضایس...این بابا هم میاد میگه،بله جناب پروفسور شحوف ...
یکی از دخترا میگه آقا سرشو خوردی؟!
بیچاره سرخ و سفید و آبی میشه از کلاس میره بیرون!
========================
ادامه بدین بچه ها!
چه جالب عین این اتفاق سر اسم این دانشمند تو کلاس مدارهای الکتریکی ما افتد البته دبیر خودش شروع کرد:27:
ebicross
17-12-2007, 17:58
13 ساله که بودم با یکی از دوستام رفته بودیم تئاتر و ردیف اول هم نشسته بودیم. یهو یک پسر بچه از پله ها رفت بالا و بالای قسمت تئاتر واستاد و شکلک واسه من درآورد.من هم بهش گفتم پدر... بیا پایین.
یهو یک مرده کنار من گفت با کی بودی پدر... گفتی؟ (باباش بود و شکلک رو واسه این در میاورد)
من که از ترس داشتم میمردم به دوستم اشاره کردم و گفتم با این بودم.مرده به دوستم گفت راست میگه؟ دوستم هم با ترس و لرز گفت آره به خدا من پدر ...م. من یهو خندم گرفت خودمو کنترل کردم ولی اون مرده زد زیر خنده و ما زود در رفتیم.دیگه از اونجا به بعد این اسم رو این بدبخت موند آخه خودش اعتراف کرده بود.
دو سال پیش یعنی وقتی 16 ساله بودم خواستیم بریم نمایشگاه. تعدادمون زیاد بود و بچه ها گفتند ما پول بلیط نمیدیم و از رو نرده ها و سیم خاردارها میریم. خلاصه من هم راضی شدم که از اونجا برم ولی گفتم من آخر میام.همه رفتند و رد شدند ولی من رفتم بالا بدجوری گیر کردم و ترس از ارتفاع هم دارم که نگو. یهو مردم منو دیدند و مامورای نمایشگاه مشهد هم اومدند و به جای اینکه منو پایین بیارن بهم میخندیدند و میگفتند حقته همون بالا بمونی. هر چی هم نگاه میکردم دوستام غیب شده بودند و فرار کرده بودند و من تنها اونجا شده بودم یک غرفه پر بیننده. بالاخره پایین آوردنم و من بدبخت با کلی خجالت سرمو انداختم پایین در رفتم.
۱۱-۱۲ساله بودم که یک مسافر مشهدی که میخورد 20 سالی داشته باشه رو با توریست ژاپنی اشتباه گرفتم (خیلی شبیه بود) و بلند به بچه ها گفتم بیایید ژاپنی پیدا کردم. فکر میکردم نمیفهمه. یارو از دوچرخه اومد پایین و تا میخوردم کتکم زد تا دیگه به یرانی نگم ژاپنی.
زمانیکه تازه کامپیوتر خریده بودم یه روز رفتم یه مغازه تا یکم سوال جواب کنم و البته یک دسته واسه بازی بخرم. بعد یکم صحبت گفت شما با کامپیوتر چیکار میکنی و من با رعایت نهایت کلاس جلوی اون همه ملت گفتم من تو کار هنگم!!!یارو تعجب کرد گفت یعنی چی؟ گفتم یعنی سیستمهای دیگه رو از طریق اینترنت هنگ میکنم و اونهارو دستکاری میکنم و یکی از بهترین هنگ کن های مشهدم. (این هارو فقط مرده فهمید)یارو یه لبخند کثیف زد و با صدای بلند پرسید: شما از مایکروسافت (میخواست حالمو بگیره به گفت نامرد) بگیرید با این همه استعدادتون. گفتم کلاساش رو رفتم ولی امتحانش مونده. یهو ملت زدن زیر خنده و من به طرف در رفتم و مغازه دار کلی چرت و پرت بارم کرد که واسه ما کلاس میزاره و هیچی بارش نیست و این طور چیزها...
M.etallic.A
17-12-2007, 18:50
سوتی دادی: منظورت از امروز ، دیروز بود؟!
(به تاریخ پستت نگاه کن!)
ای شیطون از تو سوتی من سوتی میگیری ؟ سوتی در سوتی شد:دی
Nikolas_95
17-12-2007, 19:46
من امروز امتحان آزمایشگاه مدار منطقی داشتم. هیچی بلد نبودم چون یه جلسه هم سر کلاسش نرفته بودم. خلاصه ای سی ها رو روی برد بستم و وصلش کردم به آداپتور... ولتاژ رو 4.5 بود و من باید 5 میکردمش. اما بجای اینکه ولوم fine رو که یک دهم یک دهم بالا میبره رو بچرخونیم ولوم اصلی رو چرخوندم و ولتاژ رفت رو 25 ولت و یه صدای دزززززززززز از تو آداپتور اومد و بوووووووم ای سی ها دود کردن و ترکیدن. 3 4 تا دختره تو آزمایشگاه بودن که جیغ کشیدن و فرار کردن . منم پشت سرشون فرار کردم. بعد نیم ساعت برگشتم تو آزمایشگاه استاد ( خانم مهدی نژاد ) گفت : از جلوی چشام دور شو... هیچی دیگه موند واسه ترم بعد!!!
عجب سوتی باحالی
من هم معمولا کلاسهایه آزمایشگاهی رو دو در میکنم
پس تجربه خوبی بود که بعد از مدتی رفتن سرکلاس یا جلسه امتحان یه وقت از این سوتی ها ندم :31:
:46:
ebicross
17-12-2007, 20:34
چرا پست قبلیم اونطوری شد.
من تو WORD نوشتم و اینجا Paste کردم.:13::41::18:
mehdi_vsgh
17-12-2007, 21:46
چرا پست قبلیم اونطوری شد.
من تو WORD نوشتم و اینجا Paste کردم.:13::41::18:
دلیلش اینه که شوما تو ورد با فونت Arial','sans-seri تایپ کردی....
بعد تنظیمات انجمن را روی ویرایشگر حرفهای قرار دادی.....بعد هم چون این فونت روی انجمن نصب نیست اینطوری شده
ebicross
18-12-2007, 18:36
دلیلش اینه که شوما تو ورد با فونت Arial','sans-seri تایپ کردی....
بعد تنظیمات انجمن را روی ویرایشگر حرفهای قرار دادی.....بعد هم چون این فونت روی انجمن نصب نیست اینطوری شده
نه بابا. ده تا فونت امتحان کردم همش همینطوری شد.
Arial - Tahoma - و چند تا معروف دیگه رو هم امتحان کردم.
این p30world اصلا با Word و با Microsoft و با Bill Gates مشکل داره:21::27:
آخر مجبور شدم تو Notepad کپی کنم تا خصوصیاتش رو از دست بده...:13:
ebicross
18-12-2007, 19:50
چند ماه پیش رفتم یک سوپر مارکت که چند تا خانم باکلاس هم اونجا بودن (منم که بی جنبه) و من خواستم کلاس بزارم به مغازه دار گفتم:
ببخشید آقا چند تا رانی تبرک میخوام...
یهو مغازه از خنده ترکید و منم خیلی طبیعی فرار کردم.
زمانیکه تازه کامپیوتر خریده بودم یکی از دوستام بهم یک جفت اسپیکر از این قدیمی ها داد و گفت امانتی دستت باشه. البته من خودم اسپیکر داشتم ولی گفته بودم تو اسپیکر اضافه هات رو بده تا صدا قویتر بشه.
خلاصه اینارو گرفتم و وصل کامپیوتر کردم. یکم که کار کرد دیدم داغ شد. گفتم حتما چیزی توش خرابه و خلاصه اینکه بازش کردمو دیدم یک آی سی داخلش خیلی داغ میکنه.
بدون اینکه به عاقبت کار فکر کنم با هویه آی سی رو باز کردم و تقریبا آی سی بزرگی هم بود.
به دوستم جریان رو گفتم و گفتم اگر من نبودم آتیش گرفته بود و الان واست تعمیرش میکنمو از این چیزا...
شبش با هم رفتیم خیابون سعدی (مشهد) که مرکز وسایل برقیه. تو یک مغازه بالاخره آی سی رو پیدا کردم ولی دو سه شماره بیشتر از این یکی اصلیه بود. به دوستم گفتم چه بهتر صدای اسپیکرهات قویتر هم میشه.
رفتم خونه و با یک دقت خاص آی سی جدید رو بستم البته چپه!!!
یعنی پایه های آی سی رو بالا پایین زدم (دوستان الکتریک میدونند چی میگم.) بعدا متوجه شدم.
بعد از هویه کردن و کلی درد سر موقع امتحانش شد و من اسپیکر رو به MP3 Player دوستم وصل کردم (ریسک نکردم که سیستم خودم رو قربونی کنم)
اسپیکر به برق زدن همان و دود کردن همان و قطع شدن برق خونه همان و البته سوختن MP3 Player جدید دوستم همان.
چنان صدایی از اسپیکر پخش شد که SUB یک میلیون تومنی از پخشش عاجزه البته این صدا از خدا بیامرز آی سی در اومد.
بعد با یک لحن خاص به دوستم گفتم دیدی مغازه داد آی سی سوخته به ما داد و رفتیم مغازشو کلی آبروم رفت که آی سی اولا مال این نبوده و دوما چپه بوده و ثانیه تنها چیز به درد بخور از یک جفت اسپیکر فقط قوطی های آنها بود که میشد توش سبزه عید بکاریم....
زمان سرشماری اومدن در خونه ی مارو زدند و گفتند از طرف سرشماری اومدیم. منم رفتم جلوی در و یک خانم مسئولش بود و من جواب دادم. بعد گفت زنگ همسایه طبقه بالاتون آقای فلانی خرابه لطفا صداشون کنید. (اصلا دقت نکردم از کجا فامیل همسایمون رو بلده) منم رفتم جلوی واحد اونا و در زدم و پسرش که 22 سال داشت درو باز کرد. تازه با هم دوست شده بودیم ولی دوست که نه فقط سلام و علیک و چند کلمه حرف معمولی...
به این پسره گفتم بیا ببین کی اومده آمار بگیره... (مدیران شرمنده من اینارو میگم ولی اگر نگم بی نمک میشه) گفتم میخوای من آمار شمارو بدم آخه دختره خیلی باحاله...
نمیدونم شهرداری این دخترارو از کجا میاره. بیا با هم بریم تا دوباره ببینمش. خلاصه این رفیق ما هم دهنش آب افتاد و همراه من پایین اومد و تا طرف رو دید رفت باهاش دست داد و روبوسی کرد و بدون اینکه آمارشون رو بگیره دوستم دعوتش کرد تا بیاد خونه...
خلاصه اینکه من هیچوقت نفهمیدم این چیکارشون بود و با این دوستم تا چند وقت روم نمیشد حرف بزنم و اصلا در رابطه با این موضوع باهاش دیگه حرفی نزدم.
ولی هنوز نمیدونم چیکارش بود. خالش بود؟ عمش بود؟
cyrus_ln
18-12-2007, 19:56
کاری که من کردم بیشتر یه حادثه هست تا سوتی اونم اینه که جاتون خالی با ماشین رفتم تو جوب.
تو ماشین بودم گوشیمو انداخته بودم رو صندلی بقل راننده که دیدم sms اومد گوشی رو ورداشتم که اس ام اس رو بخونه که هواسم پرت شد رفتم تو جوب.
M.etallic.A
19-12-2007, 01:06
نه بابا. ده تا فونت امتحان کردم همش همینطوری شد.
Arial - Tahoma - و چند تا معروف دیگه رو هم امتحان کردم.
این p30world اصلا با Word و با Microsoft و با Bill Gates مشکل داره:21::27:
آخر مجبور شدم تو Notepad کپی کنم تا خصوصیاتش رو از دست بده...:13:
دوست عزیز ویرایشگر vBulletin با ورد سازگار نیست. تگهایی که تو ورد بکار میره تو ویرایشگر vBulletin ناشناسه واسه همین اونطوری میشه. شما چه اصراری داری تو ورد تایپ کنی ؟ ویرایشگر به این خوشگلی داره خودش.
آقا نمیدونی سوتی بازار چیه ...یک هفته . یه هفته چیه فقط یه روز تو دوران هنرستان با بچه های کلاس ما میرفتین سر کلاس .. جنازتون رو باید برمیگردوندن از خنده ..... خلاصه اینکه ما از بس خندیدیم روزانه 2 میلیمتر دهنمون بیشتر باز میشد ..
یه سری زنگ خورد و همه داشتیم میرفتیم بیرون .. هنرستان ما همه با فرم بودن لباسسفید و شلوار سیاه ..
به جز ناظم و مدیر و معلم .... اون روز مدیر مدرسه که جثه و قدش از 1.40 cm تجاوز نمیکه لباس سفید و شلوار سیاه پوشیده بو د .... از تو راه رو داشتیم میرفتیم بیرون ... من و دستم هم پشت سرش بی خبر از ماجرا داشتیم میرفتیم بیرون که من فکر کردم یکی از بچه هاست ............
آقا چشتون روز بد نبینه چنان پس گردنیی بهش زدم که صداش تا سالن بالا پیچید ... و وقتی که برگشت رنگ من شده بود انگار گچ ... دیگه بقیه ماجرا رو خودتون میدونید
منتظر باشید ..2باره میام
M.etallic.A
21-12-2007, 20:12
قا نمیدونی سوتی بازار چیه ...یک هفته . یه هفته چیه فقط یه روز تو دوران هنرستان با بچه های کلاس ما میرفتین سر کلاس .. جنازتون رو باید برمیگردوندن از خنده ..... خلاصه اینکه ما از بس خندیدیم روزانه 2 میلیمتر دهنمون بیشتر باز میشد ..
یه سری زنگ خورد و همه داشتیم میرفتیم بیرون .. هنرستان ما همه با فرم بودن لباسسفید و شلوار سیاه ..
به جز ناظم و مدیر و معلم .... اون روز مدیر مدرسه که جثه و قدش از 1.40 cm تجاوز نمیکه لباس سفید و شلوار سیاه پوشیده بو د .... از تو راه رو داشتیم میرفتیم بیرون ... من و دستم هم پشت سرش بی خبر از ماجرا داشتیم میرفتیم بیرون که من فکر کردم یکی از بچه هاست ............
آقا چشتون روز بد نبینه چنان پس گردنیی بهش زدم که صداش تا سالن بالا پیچید ... و وقتی که برگشت رنگ من شده بود انگار گچ ... دیگه بقیه ماجرا رو خودتون میدونید
منتظر باشید ..2باره میام
خیلی باحال بود:دی
Ali_Moradi
21-12-2007, 20:33
یه سوتی از مخابرات!
دیروز که قبض مخابرات رو آوردند ، ته قبض چاپ کرده بودند : " عید سعید غدیر خم مبارک" !!!
مىتونى ازش عكس بگيرى؟
◙
می خوای مچ بگیری؟ :5:
Nikolas_95
22-12-2007, 00:05
ماله من که مهلت پرداخت رو هم نداشت :دی
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.