مشاهده نسخه کامل
: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!
صفحه ها :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
[
16]
17
18
19
amirtoty
04-08-2008, 22:50
همه گفتن ما هم میگیم البته این سوتی شاید خنده دار نباشه ولی نزدیک بود جنگ جهانی سوم رو به وجود بیارم
داستان از این قرراه که ما یه بچه محل داریم که واقعا بچه خوشکله یه روز ما اینو با دوزو طرفندو ... اوردیمش خونه و براش cd خفن گذاشتیم که ... آره منظورم همون CD هاست که فکر میکنین وسطای فیلم بود که شنیدیم بیرون سر و صدای زیادی میاد منم سریع دستگاهو در همون وضعیت خاموش کردم رفتیم بیرون دیدیم که بچه های یه محل دیگه اومدن عربده کشی خلاصه دعوا تموم شد ما هم رفتیم با رفقا پارک سرگرم بحث در مورد دعوا و کتک خوردن فلانی بودیم که بابام زنگ زد به گوشیم گفت پاشو بیا خاله و عمه ودختر خاله ها و پسر خاله ها خلاصه ایل و طایفه موم اومده بودن خونه من هنوز حواسم نیود که اون Cd کذایی تو دستگاه است آروم راه افتادیم رفتیم خونه پس از خوش و بش نشستم تو همون اتاقی که مهمونا بودن آقام به داداشم که کنار دستگاه نشسته بود گفت یه سیدی شاد بذار نگاه کنیم منم داشتم با پسر خالم صحبت میکردم که دیدم روی صفحه تلویزیون نوشت WARNING یه هو با سرعتی که شاید از سرعت نور 100 کیلومتر کمتر بود به سمت دستگاه رفتم و cd رو در اوردم گفتم این cd ویروس داره دستگاهو خراب میکنه در اوردم رفتم کوچه شکوندمش ......... نمیدنین که که چه اوضاعی بود هر چند یه سریها متوجه شدن داستان چیه ولی در کل بد جوری فلاکت رفتیم .
خوب چیو ویرایش کردی؟؟؟ میزاشتی ما هم میخوندیم! :41:
خوب چیو ویرایش کردی؟؟؟ میزاشتی ما هم میخوندیم! :41:
چیز بدیو ویرایش کرد:27:
نه به اون موقع که اصلا نمیاد نه به حالا که دوتا دوتا میاد!!!!
M.etallic.A
04-08-2008, 23:11
همه گفتن ما هم میگیم البته این سوتی شاید خنده دار نباشه ولی نزدیک بود جنگ جهانی سوم رو به وجود بیارم
داستان از این قرراه که ما یه بچه محل داریم که واقعا بچه خوشکله یه روز ما اینو با دوزو طرفندو ... اوردیمش خونه و براش cd خفن گذاشتیم که ... آره منظورم همون CD هاست که فکر میکنین وسطای فیلم بود که شنیدیم بیرون سر و صدای زیادی میاد منم سریع دستگاهو در همون وضعیت خاموش کردم رفتیم بیرون دیدیم که بچه های یه محل دیگه اومدن عربده کشی خلاصه دعوا تموم شد ما هم رفتیم با رفقا پارک سرگرم بحث در مورد دعوا و کتک خوردن فلانی بودیم که بابام زنگ زد به گوشیم گفت پاشو بیا خاله و عمه ودختر خاله ها و پسر خاله ها خلاصه ایل و طایفه موم اومده بودن خونه من هنوز حواسم نیود که اون Cd کذایی تو دستگاه است آروم راه افتادیم رفتیم خونه پس از خوش و بش نشستم تو همون اتاقی که مهمونا بودن آقام به داداشم که کنار دستگاه نشسته بود گفت یه سیدی شاد بذار نگاه کنیم منم داشتم با پسر خالم صحبت میکردم که دیدم روی صفحه تلویزیون نوشت WARNING یه هو با سرعتی که شاید از سرعت نور 100 کیلومتر کمتر بود به سمت دستگاه رفتم و cd رو در اوردم گفتم این cd ویروس داره دستگاهو خراب میکنه در اوردم رفتم کوچه شکوندمش ......... نمیدنین که که چه اوضاعی بود هر چند یه سریها متوجه شدن داستان چیه ولی در کل بد جوری فلاکت رفتیم .
ایول خیلی باحال بود :دی منم مشابهش رو دادم...
جریانش اینه که سالها پیش که هر کسی سی دی رایتر نداشت ما داشتیم :دی یکی از دوستام که تازه دستگاه VCD گرفته بودن. رو انداخت بهم گفت واسه مادرم یه سی دی MP3 آهنگهای حمیرا رو بزن خیلی دوست داره. منم یک ساعت قبلش واسه یکی از دوستان یه سی دی 18+ زده بودم و رو میز بود قرار بود بهش بدم:دی... خلاصه MP3 رو رایت کردم و سی دی رو در آوردم اونم گذاشتم رو میز...پدرم صدام کرد بیا ناهار... هیچی دیگه بعد از ناهار زنگ زدم به دوستم گفتم بیا سی دی MP3 رو بگیر اونم اومد و منم سی دی رو بهش دادم اما چون پشت هیچ کدوم هیچی ننوشته بودم و سی دی خامها هر دو عین هم بودن و منم اصلا حواسم نبود .... چشمتون روز بد نبینه این دوست ما با ذوق شوق سی دی رو میبره خونه و با مامانش میشینن جلو دستگاه و PLAY میکنن. بازم ماله تو WARNING داشت فرصت جبران بود این از همون اولش دقیقا اوج صحنه بود :دی فرداش دوستم زنگ زد گفت آبرومو جلو مادرم بردی. البته میدونست که اشتباهی دادم. بیچاره تا چند روز رنگش عین گچ سفید بود... از اینکه بگذریم اون یکی دوستمم که سی دی 18+ میخواست خیلی باحال بود خونشون خالی شده بود اومد جیرینگی سی دی رو از من گرفت بدو رفت سمت خونشون که .... بعد از یه ربع دیدم اومده قیافش اینجوریه :blink: ضدحال خورده بود اساسی تازه دوباره هم براش رایت کردم مادرش برگشته بود خونه :دی ( داغ دیده ها میدونن چی میگم )
M.etallic.A
04-08-2008, 23:12
خوب پس بهش بگو نیاد دیگه اینجا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مگه اینجا ملک شخصیه که بگه نیاد ؟ اتفاقا ایشون جز بروبچز پای اینجاست.
EHHASSATNI
04-08-2008, 23:13
همه گفتن ما هم میگیم البته این سوتی شاید خنده دار نباشه ولی نزدیک بود جنگ جهانی سوم رو به وجود بیارم
داستان از این قرراه که ما یه بچه محل داریم که واقعا بچه خوشکله یه روز ما اینو با دوزو طرفندو ... اوردیمش خونه و براش cd خفن گذاشتیم که ... آره منظورم همون CD هاست که فکر میکنین وسطای فیلم بود که شنیدیم بیرون سر و صدای زیادی میاد منم سریع دستگاهو در همون وضعیت خاموش کردم رفتیم بیرون دیدیم که بچه های یه محل دیگه اومدن عربده کشی خلاصه دعوا تموم شد ما هم رفتیم با رفقا پارک سرگرم بحث در مورد دعوا و کتک خوردن فلانی بودیم که بابام زنگ زد به گوشیم گفت پاشو بیا خاله و عمه ودختر خاله ها و پسر خاله ها خلاصه ایل و طایفه موم اومده بودن خونه من هنوز حواسم نیود که اون Cd کذایی تو دستگاه است آروم راه افتادیم رفتیم خونه پس از خوش و بش نشستم تو همون اتاقی که مهمونا بودن آقام به داداشم که کنار دستگاه نشسته بود گفت یه سیدی شاد بذار نگاه کنیم منم داشتم با پسر خالم صحبت میکردم که دیدم روی صفحه تلویزیون نوشت WARNING یه هو با سرعتی که شاید از سرعت نور 100 کیلومتر کمتر بود به سمت دستگاه رفتم و cd رو در اوردم گفتم این cd ویروس داره دستگاهو خراب میکنه در اوردم رفتم کوچه شکوندمش ......... نمیدنین که که چه اوضاعی بود هر چند یه سریها متوجه شدن داستان چیه ولی در کل بد جوری فلاکت رفتیم .
اقا دمت گرم اصل خنده بود
ماله مام اینطوری بود
ما کلا تو ساختمون قبلی کل واحد ها فامیل بودیم یکی دایی یکی خاله خلاصه به خاطر همین هم کلید هر واحد همیشه روی در بود و هر کی میخواست مثل خر وارد میشد در هم نمیزد
یه روز ما تا دیدیم خونه خالیه کلید رو برداشتیم و یه Cd از همونا که خودتون می دونید گزاشتم
داشتم با کیف میدیدم که در زدن tv رو خاموش کردم در رو باز کردم و دیدم خواهرمه وقتی داش می رفت کلید رو گذاشت رو در اما من نفهمیدم داشتم با خیال راحت نگاه میکردم که دیدم در باز شد (Tv ما هم جایی که هر کی بیاد تو میبینه) خواهر اومد تو فیلم هم داره پخش میشه سریع پریدم چشاشو گرفتم تا نبینه بعد همون جوری بردمش دم کنترل تا خاموشش کردم
بد جور گرخیده بودم اما اونم بروش نیاورد
اونوقت تو لپتاپ هم داری :دی ؟
آره برنامه س. مرورگر اینترنت. مثل INTERNET EXPLORER بعد از اینکه نصبش کردی به جای اینکه واسه باز کردن سایت IE رو باز کنی اینو باز میکنی. تازه سرعتش هم بالاتره...
اینم آخرین نسخه فایرفاکس :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
پسورد :
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
خدایا frnsh رو هم جلوی پسرها و هم جلوی دخترها ضایع کن :دی
خب دارم دیگه!!!
ممنون!:11:
زبونتو گاز بگیر!!:27: :دی
یاد یه سوتی افتادم:
تازه برای شلوارم کمربند گرفته بودم. (نه که گشاد باشه برای قشنگی) بعد از چند روز رفتم بیرون تنها. کلی هم مثل همیشه خودم رو گرفته بودم. بعد دیدم همه دارن یه طوری بهم نگاه میکنن. فکر کردم مشکلی دارن و محل ندادم و بعد از حدود 3 ساعت رفتم خونه. چشمتون روز بد نبینه. یادم رفته بود کمربندم رو ببندم و طی این همه راه همش از پشتم آویزون بوده!!!:18:
چیکار کنیم رفیق نابابن دیگه...
کارا خدا!!!!:27:
داداش فیلم رو بزار ما هم ببینیم باید خیلی اکشن شده باشه... منم یه مدت بدجوری تو نخ موتورسواری بودم. ولی 20 بار موتورمو گرفتن دیگه بیخیالش شدم.
پس خلافکار هم بودی!!! :دی (غیر از سوتیست):31:
اینی که گفتی واقعی بود؟ (تعجب )
منم باور نکردم.:21::27:
اما خداییش قشنگ بود!:11:
سلا م به رفقا این اولین پست من تو این تاپکیه
اقا یه روز همراه دوستم رفته بودیم واسه تفریح استخر.ما همه کارا رو کرده بودیم و رفتیم زیر دوش و خودمون را شستیم بعد همراه رفیقمنو واسه افه جلو جمعیتی گفتیم پشتک بارو ونیم بارو تو اب بزنیم که جمعیت از صفای وجود ما پر فیض شوند...
اقا چشمت روز بد ببینه (که بیای اینجا تعریف کنی:دی)
ما به نحو احسند زدیم ولی وقتی اومدیم تو اب نمیدونم چی شد چه طور شد که شرت مبارکمون پامون نبود .حالا حدس بزن چی شده بود به جا مایوم همون شرت را پا کرده بودم.
بالاخره با ابروی بس ریخته و وضعی ناهنجار رفتم ومایوم را پا کردم ومثل بچه3 ساله ها اروم وارد اب شدم ورفتم زیر اب که کسی منو نبینه
منم یه بار توی استخر ضایع شدم و همش زیر آب سیر میکردم!:31:
ببخشید یه درخواست از خانم frnsh اگه امکان داره بعد هر سوتی نیاین و سوتی را تفسیر کنین....
باعث میشه که صفحات الکی بره بالا بدون اینکه چیز خاصی توش دیده بشه
ممنون
به نظر من که اگه فقط اینجا سوتی داده بشه بدون نقل قول خیلی تاپیک خشک میشه. شما هم اگه خیلی ناراحتین میتونین پستهای منو نخونین.
خوب پس بهش بگو نیاد دیگه اینجا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:11::11::11:
خوب چیو ویرایش کردی؟؟؟ میزاشتی ما هم میخوندیم! :41:
تایید میشه!:11:
امروز با خواهرم که به سلیقه من اعتماد داره رفتیم کفش براش بخریم. دم در یه کفش فروشی وایسادیم و کفشهاشو دید میزدیم. یارو اومد دم در تا ببینه که خواهرم چی میپسنده. خوارم گفت فرنوش کدوم خوبه؟ منم گفتم برو این یکی رو یه پایی بزن!!!:18: یارو نامرد هم که فکر کرد ما خیلی تو کف خودمونیم و انگار منتظر آتو بود زد زیر خنده.:18::19:
M.etallic.A
04-08-2008, 23:20
منم یه بار توی استخر ضایع شدم و همش زیر آب سیر میکردم!
تعریف کن به نظر جالب میاد :دی
M.etallic.A
04-08-2008, 23:24
اقا دمت گرم اصل خنده بود
ماله مام اینطوری بود
ما کلا تو ساختمون قبلی کل واحد ها فامیل بودیم یکی دایی یکی خاله خلاصه به خاطر همین هم کلید هر واحد همیشه روی در بود و هر کی میخواست مثل خر وارد میشد در هم نمیزد
یه روز ما تا دیدیم خونه خالیه کلید رو برداشتیم و یه Cd از همونا که خودتون می دونید گزاشتم
داشتم با کیف میدیدم که در زدن tv رو خاموش کردم در رو باز کردم و دیدم خواهرمه وقتی داش می رفت کلید رو گذاشت رو در اما من نفهمیدم داشتم با خیال راحت نگاه میکردم که دیدم در باز شد (Tv ما هم جایی که هر کی بیاد تو میبینه) خواهر اومد تو فیلم هم داره پخش میشه سریع پریدم چشاشو گرفتم تا نبینه بعد همون جوری بردمش دم کنترل تا خاموشش کردم
بد جور گرخیده بودم اما اونم بروش نیاورد
عجب راه حلی به ذهنت رسیدا من اگه تو اون شرایط بودم هول میکردم با لگد میرفتم تو تلویزیون ...
مگه اینجا ملک شخصیه که بگه نیاد ؟ اتفاقا ایشون جز بروبچز پای اینجاست.
شوما لطف داری!!:11::11::11:
shahab_f
04-08-2008, 23:34
خوب چیو ویرایش کردی؟؟؟ میزاشتی ما هم میخوندیم! :41:
میشه حدس زد خب , جمله ی آخر (حسابی به فلاکت افتادیم ) رو بخوای به زبون پسرا بگی چی میگی؟:31:
amirtoty
04-08-2008, 23:39
مگه اینجا ملک شخصیه که بگه نیاد ؟ اتفاقا ایشون جز بروبچز پای اینجاست.
چرا حرف منو نقل قول میکنی؟؟؟ من شوخی کردم :دی
amirtoty
04-08-2008, 23:40
میشه حدس زد خب , جمله ی آخر (حسابی به فلاکت افتادیم ) رو بخوای به زبون پسرا بگی چی میگی؟:31:
خیلی چیزا میشه گفت :31:
میخوام ببینم در چه حدیه!!!!!:21:
عجب راه حلی به ذهنت رسیدا من اگه تو اون شرایط بودم هول میکردم با لگد میرفتم تو تلویزیون ...
:27::27::27::27::27:
تعریف کن به نظر جالب میاد :دی
زیاد به سوتی شبیه نیست و به نظرم خنده دار نیست. اما خب چون اصرار میکنی::31: :دی
من قبلا که خیلی میرفتم شنا و استخر و اینا. حدود 10 سالم بود. با مامانم رفته بودیم به صورت آزاد بعد از یه دوره طولانی کلاس. بعد من با دوتا از دخترها که دو غلو هم بودن داشتیم بازی میکردیم که به من گفتن تو برو بالا و ما توی اب میمونیم. تو این چیزه(نمیدونم اسمش چیه اما از ایناس که اگه کسی داشت غرق میشد بهش بدن تا بیاد بالا) رو پرت کن خیلی دور که ما دوتا با هم مسابقه بذاریم ببینیم که کی زودتر بهش میرسه. منم گفتم باشه.وقتی پرتش کردم چشمتون روز بد نبینه دیدم اصلا چیزی پرت نشد!!:18: بعد دیدم جیغ یکیشون بلند شده و از سرشم خون میاد!!:18:اون خواهرشم که این یکیو از آب اورد بیرون و اومدن رو سکو کنار استخر. نجات غریقها هم اومدن و کمک. منم که خجالت زده شدم با مامانم دو تایی زفتیم لباسامونو پوشیدیم تا دختره رو ببریم بیمارستانی جایی که اونا گفتن نمیخواد بیاین. بعد دوباره رفتیم تو آب که یکی از ناجیها صدام زد که چرا اون نجاتیه رو برداشتی و نباید بر میداشتی. منم گفتم خب اونا بهم گفتن بردارش. (مغفل بودن!!) بعد هم تا آخر وقت همش زیر آب سیر میکردم!:19:
چرا حرف منو نقل قول میکنی؟؟؟ من شوخی کردم :دی
تایید میشه!:11: فکر کنم منظورش همون جمله اول بود!
:دی سوتی چشمی داد!:31::27:
میشه حدس زد خب , جمله ی آخر (حسابی به فلاکت افتادیم ) رو بخوای به زبون پسرا بگی چی میگی؟:31:
خب ما که دختریم به چی این سوتی بخندیم؟!!:18: :دی :31:
:27::27::27::27::27:
زیاد به سوتی شبیه نیست و به نظرم خنده دار نیست. اما خب چون اصرار میکنی::31: :دی
من قبلا که خیلی میرفتم شنا و استخر و اینا. حدود 10 سالم بود. با مامانم رفته بودیم به صورت آزاد بعد از یه دوره طولانی کلاس. بعد من با دوتا از دخترها که دو غلو هم بودن داشتیم بازی میکردیم که به من گفتن تو برو بالا و ما توی اب میمونیم. تو این چیزه(نمیدونم اسمش چیه اما از ایناس که اگه کسی داشت غرق میشد بهش بدن تا بیاد بالا) رو پرت کن خیلی دور که ما دوتا با هم مسابقه بذاریم ببینیم که کی زودتر بهش میرسه. منم گفتم باشه.وقتی پرتش کردم چشمتون روز بد نبینه دیدم اصلا چیزی پرت نشد!!:18: بعد دیدم جیغ یکیشون بلند شده و از سرشم خون میاد!!:18:اون خواهرشم که این یکیو از آب اورد بیرون و اومدن رو سکو کنار استخر. نجات غریقها هم اومدن و کمک. منم که خجالت زده شدم با مامانم دو تایی زفتیم لباسامونو پوشیدیم تا دختره رو ببریم بیمارستانی جایی که اونا گفتن نمیخواد بیاین. بعد دوباره رفتیم تو آب که یکی از ناجیها صدام زد که چرا اون نجاتیه رو برداشتی و نباید بر میداشتی. منم گفتم خب اونا بهم گفتن بردارش. (مغفل بودن!!) بعد هم تا آخر وقت همش زیر آب سیر میکردم!:19:
فکر کنم برداشت اقایون از پست قبلیت چیزه دیگه بود که خواستار توضیحات بیشتر شدند :دی
فکر کنم برداشت اقایون از پست قبلیت چیزه دیگه بود که خواستار توضیحات بیشتر شدند :دی
کاملا تایید میشه!!!!!!!!!
اتفاقا منم اولش همین فکر رو کردم و توضیحم هم به خاطر همین بود!!! (حتی اگه چیز دیگه ای هم بود!!!!)
M.etallic.A
04-08-2008, 23:56
فکر کنم برداشت اقایون از پست قبلیت چیزه دیگه بود که خواستار توضیحات بیشتر شدند :دی
من یه دونه آقا هستم :دی ای بابا از خودش که محرومیم . برداشتم نمیتونیم بکنیم :دی ؟
M.etallic.A
04-08-2008, 23:57
چرا حرف منو نقل قول میکنی؟؟؟ من شوخی کردم :دی
ما اومدیم یه خودشیرینی کنیم حالا تو گیر بده :دی
من یه دونه آقا هستم :دی ای بابا از خودش که محرومیم . برداشتم نمیتونیم بکنیم :دی ؟
شما راحت باش
ولی فعلا که تیرت خطا رفت :دی
M.etallic.A
05-08-2008, 00:13
شما راحت باش
ولی فعلا که تیرت خطا رفت :دی
بله شما هم به ما تیکه بنداز اشکال نداره :دی
یه سوتی همین الان... اومدم با تلفن اتاقم شماره خونه دوستمو بگیرم بهش بگم من امشب نمیرم پیشش اشتباهی شماره خونه خودمون رو گرفتم:18: ( در اتاقم بسته بود و صدای آهنگم تقریبا بلند بود صدای زنگ رو نشنیدم ) بعد دیدم یه نفر خواب آلود گوشی رو گرفته میگه بفرمایید. منم گفتم : مهران تویی ؟ خواب بودی دهن تورو سرویس و .... مقداری فحش نثارش کردم.... همینطوری در حین ادای کلمات محبت آمیز بودم که یهو دیدم در اتاقم باز شد پدرم گوشی به دست تو چارچوب در وایساده داره اینجوری منو نگاه میکنه :angry: ( توضیح اینکه شماره خونه این دوستم خیلی شبیه شماره خونه ماست ) هیچی نگفت بهم :دی براش عادی شده ....
EHHASSATNI
05-08-2008, 00:14
عجب راه حلی به ذهنت رسیدا من اگه تو اون شرایط بودم هول میکردم با لگد میرفتم تو تلویزیون ...
به ذهنم نرسید حرکت کاملا از روی غریزه انجام شد خودم نقشی نداشتم
بعد من با دوتا از دخترها که دو غلو هم بودن داشتیم بازی میکردیم
فرنوش جان دوقلو درسته . یکی به نفعه پسرا .
M.etallic.A
05-08-2008, 00:15
به ذهنم نرسید حرکت کاملا از روی غریزه انجام شد خودم نقشی نداشتم
چه میکنه این غریزه انسانی....
M.etallic.A
05-08-2008, 00:16
فرنوش جان دوقلو درسته . یکی به نفعه پسرا .
بیا... حالا میاد از من سوتی لپی میگیره . خودشون سرشار از انواع سوتی هستن :دی
بله شما هم به ما تیکه بنداز اشکال نداره :دی
یه سوتی همین الان... اومدم با تلفن اتاقم شماره خونه دوستمو بگیرم بهش بگم من امشب نمیرم پیشش اشتباهی شماره خونه خودمون رو گرفتم:18: ( در اتاقم بسته بود و صدای آهنگم تقریبا بلند بود صدای زنگ رو نشنیدم ) بعد دیدم یه نفر خواب آلود گوشی رو گرفته میگه بفرمایید. منم گفتم : مهران تویی ؟ خواب بودی دهن تورو سرویس و .... مقداری فحش نثارش کردم.... همینطوری در حین ادای کلمات محبت آمیز بودم که یهو دیدم در اتاقم باز شد پدرم گوشی به دست تو چارچوب در وایساده داره اینجوری منو نگاه میکنه :angry: ( توضیح اینکه شماره خونه این دوستم خیلی شبیه شماره خونه ماست ) هیچی نگفت بهم :دی براش عادی شده ....
اقا دیدی بهت گفتم ، بازم پای دوستات اومد وسط .
M.etallic.A
05-08-2008, 00:20
من دوست و رفیق زیاد دارم البته الان یه تعدادشون رو فر دادم ولی در کل هستن یه چندتایی مشوق ما هستن در امر خطیر سوتی دادن...
p 3 0 world
05-08-2008, 00:54
سلام
چند وقت بود نیومده بودم
حالا عوصش یه سوتی دادم ماه
چند روز پیش رفته بودیم دکتر از این دکتر ها که چند ماهه وقت میده و چند تا چند تا راه می ده تو
وقتی نوبت ما شد بابام با منشی رفتم تو و من موندم بیرون (بیمار من بودم )
نمی دوم برای چی توی اتاق یه نفر را بیشتر راه نیمی دادند
حلا من موندم پشت در از این ور هل می دادم و منشیه هم (مرد بود ) از اون ور نمی زاشت برم تو
حالا توی مطب هم پر بود و من هم هی می گفتم آقا آقا مریپ منم
چشمتون روز بد نبینه وقتی رفتم تو دیدم از اینها به در وصله که خودش در را میبنده (نمی دوم اسمش چیه )
اینقدر ضایعه ین سوتی که باور کردنش سخته
وقتی کارمون تموم شد من را بگو سرم و انداختم زیر و ز گوشه ی مطب رفتم
هنوز هم که یادم می افته خندم می گیره
ebicross
05-08-2008, 06:56
همه گفتن ما هم میگیم البته این سوتی شاید خنده دار نباشه ولی نزدیک بود جنگ جهانی سوم رو به وجود بیارم
داستان از این قرراه که ما یه بچه محل داریم که واقعا بچه خوشکله یه روز ما اینو با دوزو طرفندو ... اوردیمش خونه و براش cd خفن گذاشتیم که ... آره منظورم همون CD هاست که فکر میکنین وسطای فیلم بود که شنیدیم بیرون سر و صدای زیادی میاد منم سریع دستگاهو در همون وضعیت خاموش کردم رفتیم بیرون دیدیم که بچه های یه محل دیگه اومدن عربده کشی خلاصه دعوا تموم شد ما هم رفتیم با رفقا پارک سرگرم بحث در مورد دعوا و کتک خوردن فلانی بودیم که بابام زنگ زد به گوشیم گفت پاشو بیا خاله و عمه ودختر خاله ها و پسر خاله ها خلاصه ایل و طایفه موم اومده بودن خونه من هنوز حواسم نیود که اون Cd کذایی تو دستگاه است آروم راه افتادیم رفتیم خونه پس از خوش و بش نشستم تو همون اتاقی که مهمونا بودن آقام به داداشم که کنار دستگاه نشسته بود گفت یه سیدی شاد بذار نگاه کنیم منم داشتم با پسر خالم صحبت میکردم که دیدم روی صفحه تلویزیون نوشت WARNING یه هو با سرعتی که شاید از سرعت نور 100 کیلومتر کمتر بود به سمت دستگاه رفتم و cd رو در اوردم گفتم این cd ویروس داره دستگاهو خراب میکنه در اوردم رفتم کوچه شکوندمش ......... نمیدنین که که چه اوضاعی بود هر چند یه سریها متوجه شدن داستان چیه ولی در کل بد جوری فلاکت رفتیم .
غیر از سوتیت که جنبه ی قضایی داشت. آواتارت هم جنبه ی سیاسی داره هااااااااا.:13:
من یه بار تا مامانم اینا اومدن خونه اومدم Eject رو بزنم رو LCD دستگاه نوشت ERROR و سی دی در حال پخش بود ولی دستگاه کار نمیکرد.:19:
جالبه دیگه بعد از اون ماجرا دستگاه اینطوری نشده و قبلش هم نشده بود.
ببخشید یه درخواست از خانم frnsh اگه امکان داره بعد هر سوتی نیاین و سوتی را تفسیر کنین....
باعث میشه که صفحات الکی بره بالا بدون اینکه چیز خاصی توش دیده بشه
ممنون
این بنده ی خدا هنوز زیاد سوتی نمیده. سوتی های بقیه رو تحلیل میکنه تا یه چیزی یاد بگیره.
همین کار رو هم نکنه دیگه زندگی بدون سوتی چی میشه؟؟؟ متالیکا رو ببین چه شاده...:8:
فکر کنم برداشت اقایون از پست قبلیت چیزه دیگه بود که خواستار توضیحات بیشتر شدند :دی
آقایون منظورت متالیکاست دیگه:9:
من یه دونه آقا هستم :دی ای بابا از خودش که محرومیم . برداشتم نمیتونیم بکنیم :دی ؟
منم نفهمیدم سوتی FRNSH کجاش بود. :22:خب اون رو برداشتی چه ربطی به سر دو قلوهه داشت؟ گفتم حتما غرق میشه میخندیم.:24:
شما راحت باش
ولی فعلا که تیرت خطا رفت :دی
سخنی از خودم: تیر پسرها خطا نمیره. اگر هم رفت مطمئن باش یکی دیگه رو کور میکنه. :دی:21::27:
__________________________________________________ __________________________
سوتی دادم در حد شماره 10 بارسلونا:34:
دیشب تو پارک (همه ی سوتیهام شده تو پارک. اقا به خدا ما تو پارک زندگی نمیکنیم) با بچه ها نشسته بودیم. رفته بودیم تو نخ یک اهنگ linkin Park که توش آفریقایی های سوء تغذیه رو نشون میداد.
صداش بلند بود و دو تا صندلی کنار ما که دختر بودن داشتن سرک میکشیدن ببینن چی نگاه میکنیم.
آهنگ که تمام شد بحث رفت رو آفریقا و سوء تغذیه و نلسون ماندلا و باقالی پلو
من یهو با یه حس شبیه آدمای متفکر (اومدم جلوی دخترها کلاس بزارم) گفتم:
اون عکاسه یادتونه که عکس گرفته بود از بچه هه که داشته میمرده. گفتن خب. گفتم خودکشی کرد.
بعد بقیه پرسیدن چرا؟
منم شروع کردم: گفتم یه بچه آفریقایی بوده از بس سوء تغذیه داشته؛ داشته میمرده و شغال ها بالا سرش پرواز میکردن تا وقتی بمیره بخورنش.:42:
این عکاسه هم عکس گرفته و بعدش افسردگی گرفته و خودکشی کرده.
یهو دختره نامرد گفت از کی تا حالا آقای فیلسوف شغال پرواز میکنه.:47:
یکم تفکر کردم گفتم من کی گفتم شغال. منظورم کفتار بود.:15:
همه زدن زیر خنده.
بعدا فهمیدم لاشخور بودن.
خوب بود نگفتم کرگردن.:16:
____________________________
یه بار یکی از دوستام داشت با GFش صحبت میکرد. با لهجه ی بسیار با کلاس (یه چیزی شبیه پشتو با ته مایه ی تهرانی)
بلند بلند هم حرف میزد.
یهو گفت:
حالا مارو میبینی خودت رو میزنی به علی کوچه چپ دیگه.
بعد گوشی رو سریع قطع کرد گفت دیدی چطوری آبروی چند صد سالمو بردم.
سلام به بچه ها[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دو سوتي يادم اومد...گفتم بنويسم كه تايپك بياد بالا ملت حال كنند[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه روز دوستم زنگ زد گفت كجايي گفتم پارك سر كوچه نشستيم گفت كه ميخوام برم كفش بخرم ميايي؟؟؟؟گفتم بيا اينجا با ماشين ميريم همين كه اومديم سوار ماشين بشيم چهار تا ديگه از بچه ها اومدن گفتن كجا ميريد گفتيم ميريم كفش بخريم گفتن ما هم ميايم كمكتون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه رسيديم به كفش فروشي كه كل مغازش 3 متره!!!!!! 6 نفر رفتيم داخلشو شروع كرديم به كفش پسند كردن واسه رفيقمون البته با 98 درصد غلضت مسخره بازي....... يهو ديديم يه دختره اومده داخل مغازه كفش بخره مثل اينكه خيلي هم عجله داشت... ميخواست چسي بياد چند تا كفش امتحان كرد يه كفش كه برداشت پاش كرد نميدونم چه جور بود فكر ميكردي برعكس پا كرده .....من گفتم يارو را نگاه كنيد چه جور كفش پا كرده .......ديدم همه نگام كردند به من زدند زير خنده بعدشم كه رفتيم تو ماشين از بچه نفري يك پس گردني خورديم .......
M.etallic.A
05-08-2008, 09:37
غیر از سوتیت که جنبه ی قضایی داشت. آواتارت هم جنبه ی سیاسی داره هااااااااا.:13:
من یه بار تا مامانم اینا اومدن خونه اومدم Eject رو بزنم رو LCD دستگاه نوشت ERROR و سی دی در حال پخش بود ولی دستگاه کار نمیکرد.:19:
جالبه دیگه بعد از اون ماجرا دستگاه اینطوری نشده و قبلش هم نشده بود.
این بنده ی خدا هنوز زیاد سوتی نمیده. سوتی های بقیه رو تحلیل میکنه تا یه چیزی یاد بگیره.
همین کار رو هم نکنه دیگه زندگی بدون سوتی چی میشه؟؟؟ متالیکا رو ببین چه شاده...:8:
آقایون منظورت متالیکاست دیگه:9:
منم نفهمیدم سوتی FRNSH کجاش بود. :22:خب اون رو برداشتی چه ربطی به سر دو قلوهه داشت؟ گفتم حتما غرق میشه میخندیم.:24:
سخنی از خودم: تیر پسرها خطا نمیره. اگر هم رفت مطمئن باش یکی دیگه رو کور میکنه. :دی:21::27:
__________________________________________________ __________________________
سوتی دادم در حد شماره 10 بارسلونا:34:
دیشب تو پارک (همه ی سوتیهام شده تو پارک. اقا به خدا ما تو پارک زندگی نمیکنیم) با بچه ها نشسته بودیم. رفته بودیم تو نخ یک اهنگ linkin Park که توش آفریقایی های سوء تغذیه رو نشون میداد.
صداش بلند بود و دو تا صندلی کنار ما که دختر بودن داشتن سرک میکشیدن ببینن چی نگاه میکنیم.
آهنگ که تمام شد بحث رفت رو آفریقا و سوء تغذیه و نلسون ماندلا و باقالی پلو
من یهو با یه حس شبیه آدمای متفکر (اومدم جلوی دخترها کلاس بزارم) گفتم:
اون عکاسه یادتونه که عکس گرفته بود از بچه هه که داشته میمرده. گفتن خب. گفتم خودکشی کرد.
بعد بقیه پرسیدن چرا؟
منم شروع کردم: گفتم یه بچه آفریقایی بوده از بس سوء تغذیه داشته؛ داشته میمرده و شغال ها بالا سرش پرواز میکردن تا وقتی بمیره بخورنش.:42:
این عکاسه هم عکس گرفته و بعدش افسردگی گرفته و خودکشی کرده.
یهو دختره نامرد گفت از کی تا حالا آقای فیلسوف شغال پرواز میکنه.:47:
یکم تفکر کردم گفتم من کی گفتم شغال. منظورم کفتار بود.:15:
همه زدن زیر خنده.
بعدا فهمیدم لاشخور بودن.
خوب بود نگفتم کرگردن.:16:
____________________________
یه بار یکی از دوستام داشت با GFش صحبت میکرد. با لهجه ی بسیار با کلاس (یه چیزی شبیه پشتو با ته مایه ی تهرانی)
بلند بلند هم حرف میزد.
یهو گفت:
حالا مارو میبینی خودت رو میزنی به علی کوچه چپ دیگه.
بعد گوشی رو سریع قطع کرد گفت دیدی چطوری آبروی چند صد سالمو بردم.
سوتی هات بسی زیبا هست... راستی به من نگید متالیکا جوگیر میشم. بگید کیان ...
ali_ranger22
05-08-2008, 11:02
ایول. کاش سوتیست ها هم میدونستن اینو!!!!
بهم یاد میدی؟ :دی :31:
نه دیگه اینا یاد دادنی نیست باید تجربه داشته باشی! :دی
Mojtaba N87
05-08-2008, 15:38
سوتی هات بسی زیبا هست... راستی به من نگید متالیکا جوگیر میشم. بگید کیان ...
چشم متالیکا جان [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من یه دونه آقا هستم :دی ای بابا از خودش که محرومیم . برداشتم نمیتونیم بکنیم :دی ؟
نه بیا و برداشت هم بکن!!! :دی:31:
ما اومدیم یه خودشیرینی کنیم حالا تو گیر بده :دی
:11::11::11:
به ذهنم نرسید حرکت کاملا از روی غریزه انجام شد خودم نقشی نداشتم
پس خدا در این موارد هم کمک میکنه!!!!:27:
فرنوش جان دوقلو درسته . یکی به نفعه پسرا .
:19::19::19: اشکال نداره. سوتی بگیر دلت شاد باشه!:11::31:
چه میکنه این غریزه انسانی....
کارا خدا!!!!:21:
بیا... حالا میاد از من سوتی لپی میگیره . خودشون سرشار از انواع سوتی هستن :دی
مرسی. :11: سوتیستی از خودتونه!:11::31:
من دوست و رفیق زیاد دارم البته الان یه تعدادشون رو فر دادم ولی در کل هستن یه چندتایی مشوق ما هستن در امر خطیر سوتی دادن...
چقدر مغفل داری!!!!:18:
[QUOTE]
من یه بار تا مامانم اینا اومدن خونه اومدم Eject رو بزنم رو LCD دستگاه نوشت ERROR و سی دی در حال پخش بود ولی دستگاه کار نمیکرد.:19:
جالبه دیگه بعد از اون ماجرا دستگاه اینطوری نشده و قبلش هم نشده بود.
خدا که به همه کمک نمیکنه!!!:27: مخصوصا در این موارد!!!!:21:
این بنده ی خدا هنوز زیاد سوتی نمیده. سوتی های بقیه رو تحلیل میکنه تا یه چیزی یاد بگیره.
همین کار رو هم نکنه دیگه زندگی بدون سوتی چی میشه؟؟؟ متالیکا رو ببین چه شاده...:8:
تایید میشه!:11: اینقدر حال میده سر کلاس سوتی بشینی و همش بخندی!:8:
اینم تایید میشه!! :11: فکر کنم ایشون داره بال در میاره! سوتیست!:27:
منم نفهمیدم سوتی FRNSH کجاش بود. :22:خب اون رو برداشتی چه ربطی به سر دو قلوهه داشت؟ گفتم حتما غرق میشه میخندیم.:24:
اگه یارو غرق شده بود که من الان تو زندان بودم!!! :دی
اما قبلش که گفتم خنده دار نیست.:13:
سخنی از خودم: تیر پسرها خطا نمیره. اگر هم رفت مطمئن باش یکی دیگه رو کور میکنه. :دی:21::27:
تایید میشه! :27: از نوع سوتی بر علیه خود!:21:
خوب بود نگفتم کرگردن.:16:
چند تا دختر بودن؟ به اندازشون به نفع دخترا!!!:21::27:
نه دیگه اینا یاد دادنی نیست باید تجربه داشته باشی! :دی
:18: آخه من تازگی خیلی درسم خوب شده. خیلی خوب دارم میخونم و تقریبا آمار سوتیهام رفته بالا خداییش!:11:
ممنون از معلمهای عزیزمون. من اولش که اومدم توی این کلاس دریغ از یه سوتی که بدم اما الان....:31:
من یه پسرخاله دارم که الان 30 سالشه و زن و بچه هم داره. یه کم هم مشکلات ذهنی داره. یه روز با داداشش اومده بود خونمون و داشت با داداشم حرف میزد. داشتن سر ماشینو اینا بحث میکردن که وقتی تموم شد بحثشون گفت: نمیده داداشم گفت: چی نمیده؟:18: گفت: خط نمیده. داداشم گفت: چی خط نمیده؟:18: گفت: موبایلهای اعتباری تو گردنه رخ خط نمیده. داداشم: ها؟ گردنه رخ کجاس؟ بعد هم پسرخالم به صورت کاملا جدی براش توضیح داد که گردنه رخ کجاس و اینا.
از این موضوع که گذشت ما همیشه تو خونه هر وقت کسی حرف بی ربطی به موضوع میزنه میگیم تو گردنه رخ سیر میکنی؟:18:
یه بار داداش همین پسر خالم که الان 20 سالشه اومد خونمون. بعد داشتیم حکم بازی میکردیم 4 نفره. یهو پسرخالم گفت: راستی دیدین این ماشین کمریها چقدر گرون شده؟:18: یهو منم که اصلا آفساید بودم بهش گفتم شهرام تو توی گردنه رخ سیر میکنی؟ اونم اینطوری شد::18::18::18::18::18::18:
امروز با خواهرم داشتیم از کلاس زبان بر میگشتیم. تو راه داشتیم چیزایی رو که یاد گرفته بودیم رو برای هم میگفتیم. بعد به من گفت این لغت چه معنی میده؟ منم یکم فکر کردم و نمیدونستم. (با اینکه 3 ترم ازم پایینتره اما خیلی لغت بلده. خب خداییش 6 سال هم ازم بزرگتره!!!) بعد بهم گفت این میشه. منم گفتم چه خوب لغتها یادت میمونه. بعد بهم گفت: من امونت تینگزها خوب یادم میمونم. قاطی کرده بود: Amount/ things !!!!!! یعنی اومدم ازش تعریف کنما!!!!!
عجیبه که اینجا اینقدر خلوته!!
یه سوتی آنلاین همین الان دادم:
توی تاپیک عکسهای جوجه من بحث داشت به حیوونهای دیگه مثل کفتر و ماهی و ... کشیده میشد. بچه ها گفتن یکی بره یه تاپیک با نام عکسهای حیوانات خانگی بزنه. منم رفتم یه تاپیک با اسم گالری عکسهای حیوونهای خونگی زدم!!!!
سلام علیکم ایها الرجال و انساء
یه سوتی امروز دادم یکی دیروز
اول دومی رو میگم
سوار موتور داشتم توی خیابون ویراژ میدادم که یه دفعه یه گربه پرید جلوم !! اومدم ترمز رو بگیرم از بس هول کردم جای ترمز کلاج رو اشتب گرفتم و زدم به گربه بیچاره !! البته از ته دل یه میـــــــــــــو دردناک کشید !! و افتاد توی جوب ولی عجیب این گربه طوریش نشد!!! و پاشذ خودشو تکوند و راشو کشید رفت خونشون پیش مامانش اینا
حالا اون یکی
من امروز مسئول انگشت نگاری برای پرسنل جدید الورود شدم !! خوب مشتری اول ما یه خانم با کلاس بودش! زنگ زدند که یه خانمی اومده بیا اطلاعاتشو وارد سیستم کن !! مام اومدیم پایین دیدیم عجب چیزی هست!! بعد از سلام و خسته نباشی و اینا و اینا گفتیم بد نیست یه کلاسی بزاریم خیلی موقر و متین خودمو نشون دادم با لبخند ملیحی ! ازش پرسیدم رشته ش رو و کی اومده و اینا بعد کلید اتاق رو در آوردم و انداختم توی در ولی هر کار کردم در باز نشد لامصب انگار کلید اصلا مال این در نبود! عرق از سر رو روم می ریخت بعد از کلی کشتی گرفتن با در کلید رو در آوردم و گفتم مثل اینکه کلید مال این در نیست برگشتم برم بالا دیدم دختره صدام کرد و گفت این در که باز ه!!!!
amirtoty
05-08-2008, 22:57
سلام علیکم ایها الرجال و انساء
یه سوتی امروز دادم یکی دیروز
اول دومی رو میگم
سوار موتور داشتم توی خیابون ویراژ میدادم که یه دفعه یه گربه پرید جلوم !! اومدم ترمز رو بگیرم از بس هول کردم جای ترمز کلاج رو اشتب گرفتم و زدم به گربه بیچاره !! البته از ته دل یه میـــــــــــــو دردناک کشید !! و افتاد توی جوب ولی عجیب این گربه طوریش نشد!!! و پاشذ خودشو تکوند و راشو کشید رفت خونشون پیش مامانش اینا
گفتی گربه یاد یک چیزی افتادم!
یک شب تو راهرو تاریک بود درم باز بود داشتم از پله ها میرفتم بالا که دیدم پام و گزاشتم رو چیزی که یک صدایی داد!
نگاه کردم دیدم یک بچه گربه کوچولو بود!
تفلی دوید رفت ولی روز بعد دیدم...:41:
nafe-bandar
06-08-2008, 01:24
ظهر تقریبا ساعت 12بود.رفتم مغازه صاحبش تو حس و حال مشتری رد کردن بود. یکی چند تا جنس( مواد غذایی) رو اورد و اتقاقی به دکدمه ی مهتابی خورد و روشن شد. یکی از مشتری ها گفت : مهتابی روشن شد !
صاحب مغازه گفت : لامپ اضافی خاموش !!
و رفت خاموشش کنه من در اومدم گفتم: خوب چه ربطی داشت؟ اینکه لامپ نیست مهتابیه!!!
ییهویی دیدم همه کلم اجمعین دارن میخندن تازه فهمیدم که چی گفتم!!
بی مزه بود ؟
Ice Star
06-08-2008, 02:32
امروز داشتم با تلفن ثابت خونه زنگ می زدم جائی که مخابرات یه سوتی داد تاریخی
فرمود : مشترک گرامی اعتبار شما اتمام گردیده لطفا نسبت به تمدید ان اقدام بفرمائید
نکته : تمام جملات یادم نموند ولی این پیغام که برای اعتباری ها هست را داد
نکته 2 : شاید جمله ها فرق کنه ولی همین را گفت
asextor1
06-08-2008, 06:25
یه سوتی بزرگ هم از سایت کمیاب آنلاین . همتون دیگه باید این سایت رو بشناسید . چند وقتیه که این سایت هر 30 روز به قید قرعه به یکی از اونایی که عضو شدن لپتاپ جایزه میده . ولی مشکل اینجاست که روز 18 هر ماه قرعه کشی میکنن . حالا هر کی گفت سوتیش کجاست ؟
*******************
یه سوژه خنده دیگه هم پیدا کردم
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
از Javad_Ed عزیز معذرت میخوام . قصدم مسخره کردن نیست
c0dest0rm
06-08-2008, 07:37
سلام علیکم ایها الرجال و انساء
حالا اون یکی
من امروز مسئول انگشت نگاری برای پرسنل جدید الورود شدم !! خوب مشتری اول ما یه خانم با کلاس بودش! زنگ زدند که یه خانمی اومده بیا اطلاعاتشو وارد سیستم کن !! مام اومدیم پایین دیدیم عجب چیزی هست!! بعد از سلام و خسته نباشی و اینا و اینا گفتیم بد نیست یه کلاسی بزاریم خیلی موقر و متین خودمو نشون دادم با لبخند ملیحی ! ازش پرسیدم رشته ش رو و کی اومده و اینا بعد کلید اتاق رو در آوردم و انداختم توی در ولی هر کار کردم در باز نشد لامصب انگار کلید اصلا مال این در نبود! عرق از سر رو روم می ریخت بعد از کلی کشتی گرفتن با در کلید رو در آوردم و گفتم مثل اینکه کلید مال این در نیست برگشتم برم بالا دیدم دختره صدام کرد و گفت این در که باز ه!!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتی گربه یاد یک چیزی افتادم!
یک شب تو راهرو تاریک بود درم باز بود داشتم از پله ها میرفتم بالا که دیدم پام و گزاشتم رو چیزی که یک صدایی داد!
نگاه کردم دیدم یک بچه گربه کوچولو بود!
تفلی دوید رفت ولی روز بعد دیدم...:41:
ای قاتل!! :13::19::18:
اگه عذاب وجدان هم نداری دیگه هیچی!!!:18::21::27:
یه سوتی بزرگ هم از سایت کمیاب آنلاین . همتون دیگه باید این سایت رو بشناسید . چند وقتیه که این سایت هر 30 روز به قید قرعه به یکی از اونایی که عضو شدن لپتاپ جایزه میده . ولی مشکل اینجاست که روز 18 هر ماه قرعه کشی میکنن . حالا هر کی گفت سوتیش کجاست ؟
یه چیزی بگم؟ آخه اومدی کجا میپرسی حدس بزنین؟ آخه اینجه که همه سوتی میدن IQ شون نمیکشه!!!!:27::18::21::11: میشه خودت جوابو بگی؟ :31:
امروز با بابام و داداشم داشتیم میرفتیم دکتر. بابام خیلی به داداشم گیر میده که آروم برو چون خودش خیلی آروم میره!:19: بعد داداشم هم برای رفتنه خیلی زور زد که آروم بره (تو اتوبان). برای رفتنه بابام گفت حقا که رانندگی رو از من به ارث بردی!!!!!!
برای برگشتنه داداشم دیگه نتونست خودشو کنترل کنه و سریع رفت. منم حال میکردم!!:31: بعد بابام بهش گفت من به عمرم اینقدر سریع نرفتم. :18: داداشم گفت پس ژنتیکی نیست!
winter+girl
06-08-2008, 15:28
سلام
وقت ندارم فکر کنم امشب سری جدید سوتی هامو بنویسم بچه ها انگار سوتی ندارن دیگه ماشالله افزایش میزان آی کیو
M A R S H A L L
06-08-2008, 15:32
یه سوتی بزرگ هم از سایت کمیاب آنلاین . همتون دیگه باید این سایت رو بشناسید . چند وقتیه که این سایت هر 30 روز به قید قرعه به یکی از اونایی که عضو شدن لپتاپ جایزه میده . ولی مشکل اینجاست که روز 18 هر ماه قرعه کشی میکنن . حالا هر کی گفت سوتیش کجاست ؟ماه 31 روزه پس چه طور اگه هر 30 روز يه بار جايزه بدن بازم ميشه 18 هر ماه؟
البته اگه از پاييز شروع كنن كه يه بحثه ديگه است
دوستی دارم که 2 سالی از من کوچیکتره و 15،14 سال پیش دوران راهنمایی من سوم بودم و اون اول و تو یه مدرسته هم بودیم.یه معلم خیلی گل هم داشتیم که امیدوارم خدا بهش عمر طولانی و سلامتی بده.این آقا معلم یه کت و شلوار خیلی شیک داشت و میگفت این کت و شلوار دومادیمه.ازش که راز شیک بودنش رو می پرسیدیم میگفت که توی یخچال نگهداریش میکنه.تا اینجا رو داشته باشید.
این دوست من الان تو کار فرش شویی و مبل و پرده شویی سیاره.(با این دستگاه های پیشرفته).یه روز یه نفر بهش زنگ میزنه و ازش سرویس میخواسته و به فامیل همون آقا معلم خودش رو معرفی میکنه.دوستم که به خونشون میره میبینه یه زوج جوون هستند.حین کار با پسره خیلی رفیق میشه و میرن تو خاطرات تعریف کردن. دوستم بهش میگه که آره ما یه معلمی داشتیم که هم فامیل شما بود و چنان بود و چنین و قضیه ی کت و شلوار رو هم پیش میکشه و هر دو قاه قاه میخندند.بعد از کار پسره اصرار میکنه که باید بیای تو یه چای و شیرینی مهمونت کنم.دوستم که وارد میشه میبینه عکس معلممون توی اتاقه !
نگو پدرش بوده.دوستم گفت نفهمیدم چطور چای رو خوردم و هر چی گفت پولش چی میشه از خجالت با عجله خداحافظی کردم اومدم بیرون!
M.etallic.A
06-08-2008, 17:44
منم که اصلا حال و حوصله سوتی تعریف کردن ندارم....
میشه حدس زد خب , جمله ی آخر (حسابی به فلاکت افتادیم ) رو بخوای به زبون پسرا بگی چی میگی؟:31:
مثله اینکه جمله آخری که ویرایش کردم بیشتر از اصل ماجرا مورد توجهتونه .
جمله آخر این بود حسابی به گا:weird: رفتیم. (اگه بی ادبانه ست ببخشید به اصرار دوستان :10: گفتم)
amirtoty
06-08-2008, 21:27
مثله اینکه جمله آخری که ویرایش کردم بیشتر از اصل ماجرا مورد توجهتونه .
جمله آخر این بود حسابی به گا:weird: رفتیم. (اگه بی ادبانه ست ببخشید به اصرار دوستان :10: گفتم)
فکر میکنم تیکه جالب سوتیتم همین بوده!:18:
prince72
06-08-2008, 21:33
تا حالا شده تو پیتزا فروشی بعد میل کردن پیتزا یهو بفهمید پول همراتون نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منم که اصلا حال و حوصله سوتی تعریف کردن ندارم....
سلام
وقت ندارم فکر کنم امشب سری جدید سوتی هامو بنویسم بچه ها انگار سوتی ندارن دیگه ماشالله افزایش میزان آی کیو
وقتی شما دو تا سوتی ندین همه عزا میگیرن و حوصله ندارن سوتی بدن!:11:
ماه 31 روزه پس چه طور اگه هر 30 روز يه بار جايزه بدن بازم ميشه 18 هر ماه؟
البته اگه از پاييز شروع كنن كه يه بحثه ديگه است
بالاخره پایین گاوه یه نفر با IQ پیدا شد.:11:
حالا درست بود یا نه؟
مثله اینکه جمله آخری که ویرایش کردم بیشتر از اصل ماجرا مورد توجهتونه .
جمله آخر این بود حسابی به گا:weird: رفتیم. (اگه بی ادبانه ست ببخشید به اصرار دوستان :10: گفتم)
بالاخره لو دادی!:31:
فکر میکنم تیکه جالب سوتیتم همین بوده!:18:
تایید میشه!
تا حالا شده تو پیتزا فروشی بعد میل کردن پیتزا یهو بفهمید پول همراتون نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیشتر توضیح بده ببینیم چطوری ضایع شدی!:27: با تمام جزئیات بگی ممنون میشیم!:11:
prince72
06-08-2008, 21:50
من 7ماه پیش همراه دوستام رفته بودیم اروا کلمون دعوت اونا پیتزا......
اقا از خوشحالی دیگه به مرز سیری رسیده بودیم....
بالا خره پیتزا مکزیکی را زدیم تو رگامون که تا 2 هفته پارگی رگ داشتیم....
بعد از غذا دوستان با مرام وشوخ طبع گفتن احتیاج مبرمی به توالت دارن(روم به حیاط)
ماهم با غبغبی پر باد رخصت را دادیم حالا حدس بزنید چی شد....
اقایون فلنگ را با پیچ ومهره بسته بودن ....
ماهم دریغ از 1 شایی پول درون جیب با سری به تخته کلوخ خرده موبایل زیبا مون دراوردیم وبا زنگ به اون نامردا تا میخوردن فهش بارشون کردیم بعد هم زنگ مادر خدابیامرزمون زدیم وگ فتیم 20000تومان پول ناقابل را تقدیم صاحب مغازگان کند وما هم تا 2ماه بعد در پی کتک زدن دوستان دست و دل باز بودیم...
M.etallic.A
06-08-2008, 22:14
تا حالا شده تو پیتزا فروشی بعد میل کردن پیتزا یهو بفهمید پول همراتون نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بله اتفاق افتاده... اما ما مثل یه بچه خوب رفتیم به صاحب مغازه گفتیم. اونم یه تی داد دستمون گفت کل مغازه رو تی بکش. شوخی نمیکنما جدی میگم همینو گفت. منم با یک سطل و یک عدد تی مغازه رو برق انداختم. بدبختی اینه که اکثر مشتری ها هم جریان رو فهمیده بودن و داشتن میخندیدن.
amirtoty
06-08-2008, 22:15
اغلب پیتزا فروشی ها که اول پولشونو میگیرن!
saeed_h1369
06-08-2008, 22:51
چرا مادر خدا بیامرز ؟
اگه فوت کردن خدا رحمتشون کنه
M.etallic.A
06-08-2008, 23:24
اغلب پیتزا فروشی ها که اول پولشونو میگیرن!
به نظر منم اول بگیرن بهتره. یه بار تو یه رستوران تو محمود آباد نشسته بودیم. 6 تا پسر اومدن کلی چیز سفارش دادن . بعد من و دوستم غذامونو خوردیم پول حساب کردیم اومدیم نشستیم تو ماشین داشتیم یه عقابی روشن میکردیم که یهو دیدیم در رستوران باز شد و این 6 تا پسر دونه دونه با فاصله یک متر از در خارج شدن و همینکه پاشون به بیرون رسید با سرعت نور شروع به فرار کردن و هر کدوم یه طرفی رفت پشت سرشونم صاحب رستوران اومد بیرون و زد تو سرش من بهش اشاره کردم که بیا اینجا... اومد نشست تو ماشین ما ... ما هم که عاشق این حرکات گازو تخت کردیم دنبال یکیشون رسیدم جلوش یه دستی کشیدم خیابون بسته شد دوست منم جوگیر عین فیلمای پلیسی از ماشین پرید بیرون و پسره رو گرفت تا میخورد زد. صاحب رستوران هم زنگ زد 110 اومد دیگه ما واینسادیم ببینیم چی میشه. ولی خیلی باحال بود . این دوست من تا یک هفته شده بود سوپرمن و به همه کمک میکرد ( جوگیر شده بود در حد لایه اوزون )
shady_er
06-08-2008, 23:35
سلام
امروز با دوستم توي پارك نشسته بوديم مشغول صحبت بوديم.
راستي اينو به عنوان يه نكته مد نظر داشته باشيد كه من بينهايت از گربه و ...اين جور حيوانات اهلي و يا غير اهلي ميترسم در حد مرگ....
خوب ،در حال صحبت بوديم كه يه دفعه يه صدايي شبيه صداي گربه شنيدم 2 تا پا داشتم 2 تا ديگه هم قرض كردم از رو صندلي پريدم
به سمت جلو فكر كردم اومده زير پام گفتم واييييييييييييييييييييييي گربهههههههههه
نگو تو رديف پشت يه دختر خانم و آقا پسري نشسته بودن كه يهو دختره يه صدايي از نوع جانوران موزي از خود در مياره ،پسره كه
خيلي تعجب كرده بود از حركت من زد زير خنده ، ما هم خنديديم ،بيچاره ها پا شدن رفتن يه جاي ديگه
M.etallic.A
06-08-2008, 23:42
برو حسابش پسره داشت چیکار میکرد که دختره بنده خدا صدای گربه از خودش در آورد :دی
پیش دانشگاهی بودم
تو امتحانات ترم اول بودیم
منم شب رفته بودم خونه داییم که اونجا درس بخونم شب هم همونجا بخوابم:19:
شارژ گوشیم تموم شده بود شارژرشم باهان نبود
به داییم گفتم گوشیتو بزار واسه ساعت 6 تا صبح بیدار شم برم امتحان بدم
خواستم ازش بپرسم زنگ گوشیت چی هستا
بعد پشیمون شدم گفتم بالاخره یه چیزی هست دیگه:19:
خلاصه صبح دیدم داره صدای خروس میاد تو خواب هزار تا فحش دادم به همسایه که ادم عاقل مگه کسی تو شهر تو خونش خروس نگه میداره:18:
بابا اینجا که روستا نیست:13:
خلاصه هی از این دنده به اون دنده
منتظر بودم خروسه خفه شه:19:
5 دقیقه خفه میشد دوباره شروع میکرد
سرتونو درد نیارم
ساعت 8 که از خواب بیدار شدم
بدو بدو رفتم مدرسه اما دیگه دیر شده بود امتحان تموم شده بود و من جا مونده بودم:41:
نگو زنگ موبایل داییم صدای خروس بوده :18:
اونوقت من..........:41::41::41:
shady_er
06-08-2008, 23:50
لطفا فكر بد نكنيد ،هيچي به قول دوستم دختره داشت خودشو لوس ميكرد اما، واقعا چه راه احمقانه اي
اما انگار پسره از بس ما خنديديم خندش گرفت يه جورايي آبروشو ن رفته بود بيچاره ها...... چند نفر ديگه هم فهميدن اونا هم هر هر
زدن زير خنده
M.etallic.A
07-08-2008, 00:18
پیش دانشگاهی بودم
تو امتحانات ترم اول بودیم
منم شب رفته بودم خونه داییم که اونجا درس بخونم شب هم همونجا بخوابم:19:
شارژ گوشیم تموم شده بود شارژرشم باهان نبود
به داییم گفتم گوشیتو بزار واسه ساعت 6 تا صبح بیدار شم برم امتحان بدم
خواستم ازش بپرسم زنگ گوشیت چی هستا
بعد پشیمون شدم گفتم بالاخره یه چیزی هست دیگه:19:
خلاصه صبح دیدم داره صدای خروس میاد تو خواب هزار تا فحش دادم به همسایه که ادم عاقل مگه کسی تو شهر تو خونش خروس نگه میداره:18:
بابا اینجا که روستا نیست:13:
خلاصه هی از این دنده به اون دنده
منتظر بودم خروسه خفه شه:19:
5 دقیقه خفه میشد دوباره شروع میکرد
سرتونو درد نیارم
ساعت 8 که از خواب بیدار شدم
بدو بدو رفتم مدرسه اما دیگه دیر شده بود امتحان تموم شده بود و من جا مونده بودم:41:
نگو زنگ موبایل داییم صدای خروس بوده :18:
اونوقت من..........:41::41::41:
اینو گفتی یه چیزی یادم اومد. منم یه روز زنگ موبایلمو صدای خروس گذاشتم. یعنی میخواستم یه چیزی رو تست کنم و بعد عوضش کنم اما یادم رفت و همون صدای خروس موند..یادمه اونروز هر جا میرفتم صدای خروس میشنیدم. حتی تو تاکسی کلی با خودم فکر میکردم آخه اینجا که خونه نیست پس صدای خروس از کجا میاد. ما در حال حرکتیم. فکرم رفت پیش یه خروسی که تو دوران کودکی کشته بودمش فکر میکردم روحشه اومده منو اذیت کنه :18: تا اینکه غروبش گوشی رو نگاه کردم دیدم 10 20 تا میس کال دارم///
M.etallic.A
07-08-2008, 00:20
لطفا فكر بد نكنيد ،هيچي به قول دوستم دختره داشت خودشو لوس ميكرد اما، واقعا چه راه احمقانه اي
اما انگار پسره از بس ما خنديديم خندش گرفت يه جورايي آبروشو ن رفته بود بيچاره ها...... چند نفر ديگه هم فهميدن اونا هم هر هر
زدن زير خنده
احتمالا پسره به دختره گفت خوشگلم ملوسم... دختره جوگیر شده صدای گربه در آورد :دی
اینو گفتی یه چیزی یادم اومد. منم یه روز زنگ موبایلمو صدای خروس گذاشتم. یعنی میخواستم یه چیزی رو تست کنم و بعد عوضش کنم اما یادم رفت و همون صدای خروس موند..یادمه اونروز هر جا میرفتم صدای خروس میشنیدم. حتی تو تاکسی کلی با خودم فکر میکردم آخه اینجا که خونه نیست پس صدای خروس از کجا میاد. ما در حال حرکتیم. فکرم رفت پیش یه خروسی که تو دوران کودکی کشته بودمش فکر میکردم روحشه اومده منو اذیت کنه :18: تا اینکه غروبش گوشی رو نگاه کردم دیدم 10 20 تا میس کال دارم///
وای وای که چقدر خندیدم:39::39::39:
مخصوصا با اون روح خروسه خیلی حال کردم:27:
Ice Star
07-08-2008, 01:03
اینو گفتی یه چیزی یادم اومد. منم یه روز زنگ موبایلمو صدای خروس گذاشتم. یعنی میخواستم یه چیزی رو تست کنم و بعد عوضش کنم اما یادم رفت و همون صدای خروس موند..یادمه اونروز هر جا میرفتم صدای خروس میشنیدم. حتی تو تاکسی کلی با خودم فکر میکردم آخه اینجا که خونه نیست پس صدای خروس از کجا میاد. ما در حال حرکتیم. فکرم رفت پیش یه خروسی که تو دوران کودکی کشته بودمش فکر میکردم روحشه اومده منو اذیت کنه :18: تا اینکه غروبش گوشی رو نگاه کردم دیدم 10 20 تا میس کال دارم///
خیلی سوتی جالبی بود
:27::27::27::27::27::27::27:
دوستان یه همسایه داریم معرف حضورتون هست که
یکی از دوستان ایشون را موقعی که رفته بوده از پروتئینی سر خیابون کنترل تلویزیون بخره روئت کرده
alizshah
07-08-2008, 01:59
اینو گفتی یه چیزی یادم اومد. منم یه روز زنگ موبایلمو صدای خروس گذاشتم. یعنی میخواستم یه چیزی رو تست کنم و بعد عوضش کنم اما یادم رفت و همون صدای خروس موند..یادمه اونروز هر جا میرفتم صدای خروس میشنیدم. حتی تو تاکسی کلی با خودم فکر میکردم آخه اینجا که خونه نیست پس صدای خروس از کجا میاد. ما در حال حرکتیم. فکرم رفت پیش یه خروسی که تو دوران کودکی کشته بودمش فکر میکردم روحشه اومده منو اذیت کنه :18: تا اینکه غروبش گوشی رو نگاه کردم دیدم 10 20 تا میس کال دارم///
:27::27::27::27::27::27::27:
This Post Edited By MaSoOd
This Post Edited By MaSoOd
ebicross
07-08-2008, 05:59
دیروز بعد از ظهر تو باشگاه بدنسازی یه پسره اومد کلاس بزاره (!!!) دو تا سنگ 15 چپ گذاشت دو تا هم راست. یعنی جمعا با وزن میله هالتر 70 کیلو در میومد. دراز شد که پرس بزنه.
یه سلوارک نازک نخی هم پاش بود و از اونجا که شلوارک رو زیر شلوارش میپوشید میشد حدس زد که چیز دیگه ای زیرش نپوشیده.
آقا این رفت زیر و دو نفر کمک کردند هالتر رو بلند کرد و آورد رو سینش.
خواست ببره بالا خیلی زور میزد. کلی به خودش فشار آورد و پاهاش رو از هم وا میکرد که یهو گفت جرررررررررررررررر
مارو میگی مردیم از خنده یعنی کل باشگاه با دو تا مراقب هایاین یارو داشتن میخندیدن. شلوارش از همون جا... جر خورد.
حالا این بدبخت هم هالتر رو سینش نه میتونه بزاره سر جاش که خودشو جمع کنه و نه میتونه ولش کنه. مراقب هاش از بس خندیده بودن زور نداشتن.
ما هم از فرصت استفاده کردیم و حسابی خندیدیم. جالبه دوستم دویید رفت گوشیشو بیاره که عکس بگیره ولی موفق نشد.
Meisam Khan
07-08-2008, 06:28
يه بار توس جمع دوستان بوديم خواستم با اشاره به يكي از دوستام بگم : ما رو بگو داريم رو ديوار كي يادگاري مي نويسيم گفتم: ما رو بگو داريم رو قبر كي يادگاري مي نويسيم
6eastern_girl9
07-08-2008, 10:55
من با 2 تا از دوستام رفتیم سرویس بهداشتی خواهران تو دانشگاه.
چون از صبح تو دانشگاه بودیم رفتیم یه مقدار خودمونو مرتب کنیم.
همین که رفتیم داخل دیدیم صدای آب مییاد.
دوستم بهم گفت کسی تو دستشویه.گفتم آره فک کنم.
راجع به هر چی فکر کنین تو دستشویی حرف زدیم.
اینکه من موهامو کوتاه کرده بودم عوض شده بودم راجع به پسری که مزاحم دوستم شده بود مارک پنکک و حتی سریال ترانه مادری.
دوستم نشسته بود دقیقا روبروی همون توالتی که توش کسی بود من و اونیکه دوستمم داشتیم مغنه هامون سر میکردیم که یه لحظه دیدم در توالت داره باز میشه.
دهنمو پر کردم بگم صحت وجود:5: (چون خیلی وقت بود انجا بود) هر چند نمیشناختمش.دیدم دوستم گفت بسم ا... اومد طرف من.:19:
یه مرد داخلش بود.اومد بیرون گفت گمشین دیگه. :18:و رفت.ما هم برا چند دقیقه کلا خشکیده بودیم.:18:
به حراست گفتیم.
نمیدونم دقیقا استاد بود یا نه ولی با استادا نشست و برخاست داشت خلاصه اینکه باید از ما معذرت خواهی میکرد از حراست کرده بود.
اونروز 2 تا از پسرای دانشگاه هم فهمیدن:21: خوب یعنی دیگه کل دانشگاه فهمیدن.
این بود سوتی 4 نفر.:20:
M.etallic.A
07-08-2008, 11:33
اون به شما گفت گم شین ؟ شما باید میگفتین بهش ...
zahedy2006
07-08-2008, 11:48
اون به شما گفت گم شین ؟ شما باید میگفتین بهش ...
دست پيش گزفته پس نيفته
من 7ماه پیش همراه دوستام رفته بودیم اروا کلمون دعوت اونا پیتزا......
اقا از خوشحالی دیگه به مرز سیری رسیده بودیم....
بالا خره پیتزا مکزیکی را زدیم تو رگامون که تا 2 هفته پارگی رگ داشتیم....
بعد از غذا دوستان با مرام وشوخ طبع گفتن احتیاج مبرمی به توالت دارن(روم به حیاط)
ماهم با غبغبی پر باد رخصت را دادیم حالا حدس بزنید چی شد....
اقایون فلنگ را با پیچ ومهره بسته بودن ....
ماهم دریغ از 1 شایی پول درون جیب با سری به تخته کلوخ خرده موبایل زیبا مون دراوردیم وبا زنگ به اون نامردا تا میخوردن فهش بارشون کردیم بعد هم زنگ مادر خدابیامرزمون زدیم وگ فتیم 20000تومان پول ناقابل را تقدیم صاحب مغازگان کند وما هم تا 2ماه بعد در پی کتک زدن دوستان دست و دل باز بودیم...
خییل قشنگ توصیف کردی!:11:
:27::27::27:
بله اتفاق افتاده... اما ما مثل یه بچه خوب رفتیم به صاحب مغازه گفتیم. اونم یه تی داد دستمون گفت کل مغازه رو تی بکش. شوخی نمیکنما جدی میگم همینو گفت. منم با یک سطل و یک عدد تی مغازه رو برق انداختم. بدبختی اینه که اکثر مشتری ها هم جریان رو فهمیده بودن و داشتن میخندیدن.
:27::27::27::27::27::27:
چرا مادر خدا بیامرز ؟
اگه فوت کردن خدا رحمتشون کنه
منم میخواستم همینو بگم!:11:
به نظر منم اول بگیرن بهتره. یه بار تو یه رستوران تو محمود آباد نشسته بودیم. 6 تا پسر اومدن کلی چیز سفارش دادن . بعد من و دوستم غذامونو خوردیم پول حساب کردیم اومدیم نشستیم تو ماشین داشتیم یه عقابی روشن میکردیم که یهو دیدیم در رستوران باز شد و این 6 تا پسر دونه دونه با فاصله یک متر از در خارج شدن و همینکه پاشون به بیرون رسید با سرعت نور شروع به فرار کردن و هر کدوم یه طرفی رفت پشت سرشونم صاحب رستوران اومد بیرون و زد تو سرش من بهش اشاره کردم که بیا اینجا... اومد نشست تو ماشین ما ... ما هم که عاشق این حرکات گازو تخت کردیم دنبال یکیشون رسیدم جلوش یه دستی کشیدم خیابون بسته شد دوست منم جوگیر عین فیلمای پلیسی از ماشین پرید بیرون و پسره رو گرفت تا میخورد زد. صاحب رستوران هم زنگ زد 110 اومد دیگه ما واینسادیم ببینیم چی میشه. ولی خیلی باحال بود . این دوست من تا یک هفته شده بود سوپرمن و به همه کمک میکرد ( جوگیر شده بود در حد لایه اوزون )
چه دوست پاکاری!:27::27::27:
سلام
امروز با دوستم توي پارك نشسته بوديم مشغول صحبت بوديم.
راستي اينو به عنوان يه نكته مد نظر داشته باشيد كه من بينهايت از گربه و ...اين جور حيوانات اهلي و يا غير اهلي ميترسم در حد مرگ....
خوب ،در حال صحبت بوديم كه يه دفعه يه صدايي شبيه صداي گربه شنيدم 2 تا پا داشتم 2 تا ديگه هم قرض كردم از رو صندلي پريدم
به سمت جلو فكر كردم اومده زير پام گفتم واييييييييييييييييييييييي گربهههههههههه
نگو تو رديف پشت يه دختر خانم و آقا پسري نشسته بودن كه يهو دختره يه صدايي از نوع جانوران موزي از خود در مياره ،پسره كه
خيلي تعجب كرده بود از حركت من زد زير خنده ، ما هم خنديديم ،بيچاره ها پا شدن رفتن يه جاي ديگه
یادم باشه برات گربه بفرستم!:27:
برو حسابش پسره داشت چیکار میکرد که دختره بنده خدا صدای گربه از خودش در آورد :دی
چه لوس بوده!:13::13::13:
لطفا فكر بد نكنيد ،هيچي به قول دوستم دختره داشت خودشو لوس ميكرد اما، واقعا چه راه احمقانه اي
اما انگار پسره از بس ما خنديديم خندش گرفت يه جورايي آبروشو ن رفته بود بيچاره ها...... چند نفر ديگه هم فهميدن اونا هم هر هر
زدن زير خنده
همینو بگو!:27:
بدبختا!:8:
پیش دانشگاهی بودم
تو امتحانات ترم اول بودیم
منم شب رفته بودم خونه داییم که اونجا درس بخونم شب هم همونجا بخوابم:19:
شارژ گوشیم تموم شده بود شارژرشم باهان نبود
به داییم گفتم گوشیتو بزار واسه ساعت 6 تا صبح بیدار شم برم امتحان بدم
خواستم ازش بپرسم زنگ گوشیت چی هستا
بعد پشیمون شدم گفتم بالاخره یه چیزی هست دیگه:19:
خلاصه صبح دیدم داره صدای خروس میاد تو خواب هزار تا فحش دادم به همسایه که ادم عاقل مگه کسی تو شهر تو خونش خروس نگه میداره:18:
بابا اینجا که روستا نیست:13:
خلاصه هی از این دنده به اون دنده
منتظر بودم خروسه خفه شه:19:
5 دقیقه خفه میشد دوباره شروع میکرد
سرتونو درد نیارم
ساعت 8 که از خواب بیدار شدم
بدو بدو رفتم مدرسه اما دیگه دیر شده بود امتحان تموم شده بود و من جا مونده بودم:41:
نگو زنگ موبایل داییم صدای خروس بوده :18:
اونوقت من..........:41::41::41:
چه ضد خالی!!!
یه بار منم صدای گربه گذاشته بودم. رفتم بانک پول بریزم به حساب یه جایی. یهو صدای گربه هه اومد!:18:
یارو این شکلی شد: :18::18::18: بعد هم همش زیر میزش اینور اونور لای در کنار در اونور در اینور در بالای در هرجا رو که نگاه کرد اثری از گربه ندید!!! بعد هم بیخیال شد!
دیروز بعد از ظهر تو باشگاه بدنسازی یه پسره اومد کلاس بزاره (!!!) دو تا سنگ 15 چپ گذاشت دو تا هم راست. یعنی جمعا با وزن میله هالتر 70 کیلو در میومد. دراز شد که پرس بزنه.
یه سلوارک نازک نخی هم پاش بود و از اونجا که شلوارک رو زیر شلوارش میپوشید میشد حدس زد که چیز دیگه ای زیرش نپوشیده.
آقا این رفت زیر و دو نفر کمک کردند هالتر رو بلند کرد و آورد رو سینش.
خواست ببره بالا خیلی زور میزد. کلی به خودش فشار آورد و پاهاش رو از هم وا میکرد که یهو گفت جرررررررررررررررر
مارو میگی مردیم از خنده یعنی کل باشگاه با دو تا مراقب هایاین یارو داشتن میخندیدن. شلوارش از همون جا... جر خورد.
حالا این بدبخت هم هالتر رو سینش نه میتونه بزاره سر جاش که خودشو جمع کنه و نه میتونه ولش کنه. مراقب هاش از بس خندیده بودن زور نداشتن.
ما هم از فرصت استفاده کردیم و حسابی خندیدیم. جالبه دوستم دویید رفت گوشیشو بیاره که عکس بگیره ولی موفق نشد.
کاش عکس میگرفت میذاشتی اینجا!
اون به شما گفت گم شین ؟ شما باید میگفتین بهش ...
تایید میشه!:11:
دست پيش گزفته پس نيفته
تایید میشه!:11:
eblis2007
07-08-2008, 12:47
امروز سر کار بودم این حساب دار شرکت عطسه کرد ازون عطسه های که موبتن سیخ میشه منم تو p30world بودم نافرم یک دفعه نفهمیدم گفتم خر ترکید چون دوستم اونجا بود فکر کردم دوستم بود ولی این مهندسه بود خیلی خجالت کشیدم :45:
امروز صبح زن همسايمون[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]زنگ زد كار مامانم داشت
زن همسايه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] الو سلام.وحيد تويي مامانت كجاست؟
من:سلام.رفته بيرون كاري داشتين بگيد بهش بگم.
زن همسايه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سلامشا برسون بگو به من زنگ بزنه.
من:باشه
زن همسايه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]كاري نداري؟
من: قربونت(بر حسب عادت)
زن همسايه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چي
من گوشيا قطع كردم.
شبش ماشين بابا را قاپيدم همراه بچها رفتيم يه دوري تو خيابونا بزنيم. ......ديدم دوتا دخمل دارن كنار خيابون.. ميرن هي نگاه عقب ميكنند .......به دوستم گفتم اينا پايه ان...... دوستم گفت نه به قيافشون نميخوره......... گفتم اگه سوارشون كردم چند ميدي؟ گفت: كيف پولما. ..........گفتم باشه رفتم پيش پاشون زدم رو ترمز درا بازي كردم گفته آبجيها بيان سوار شين........ همين كه نگاه كردم تو صورت اولي خودما خيس كردم ديدم دختر همسايمون هست.......... تازه هنوز اين كه خوب بود نگاه به بغليش كردم ديدم اوه اوه گل بود و نيز به سبزه آراسته شد زن همسايمون[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هست......... به دوستم گفتم امير درا ببند كه خيت كرديم و فرار را زديم تو هيكل..... به خودم گفتم حالا زن همسايه خودشا ميگيره جلو ما. صبح بهش گفتم قربونت حالا هم كه ميخواست سوارش كنم واااااااااااااااااااي
M.etallic.A
07-08-2008, 15:57
باحال بود خیلی .... مثل من بدشانسی :دی
shaparake_sahra
07-08-2008, 18:03
خیلی وقته که pc نیامدم
نمی دونستم این تاییک دوباره راه افتاد...!
یه ماشین جلو پام زد کنار. طرف شاگرد یه خانوم سخاوتمند بود , چون منم کنار ماشین بودم دیگه ندیدم کی پشت فرمانه.
زنه گفت: ببخشید, سینما فرهنگ کدوم طرفه؟
من: جــــان دلـــم ؟؟؟ (به صورت سوالی و غیر ارادی از دهنم پرید بیرون)
یه دفه دیدم یه سیبیل کلفت سرشو تا نردیک سینه زنه آورد با لحن خشنی گفن : سینما فرهنگ کجاس؟؟؟
باحال بود خیلی .... مثل من بدشانسی :دی
به پا من نمیرسی.
..
..
باز هم سوتی از طرف من...
.
.
اقا امروز هی یه شماره از یه باجه زنگ میزد و بنا رو گذاشته بودن هی worm میریخت دیگه دسته اخر دست کارهایی از قبیل فحشهای بندسلیگهایی دادیم... قطع کرد ..همون لحظه باز زنگ خورد دیدم شماره مثل باجه تلفن.......گوشی رو برداشتم گفتم ببین مادر:8:...اگه چیز داری:40:......( منظور از قلبو گرفتین که:27:) بیا قرار بذار...در همون حال منتظر جواب بودم که یهو گفت یه صدای ظریفی گفت میلاد با منی؟؟؟؟ چه طرز حرف زدنه:13:...منم تا دیدم اوضاع قاراش میشه بنا کردم به انتن ندادن..الو...ال. صدا..نمی....ال..صد...ا...بعد دایورت رو شماره که وجود نداره:13:..نمیدونم تین یکیو چه طور جمع کنم:41:
starpars
07-08-2008, 19:23
چند وقت پيش كه از دانشگاه ميومدم موقعي كه مي خواستم از تاكسي پياده شم ( تاكسي ها كنار يه جوي آب سر پوشيده وا ميستن ) از شانس بد ما اون روز كارگراي شهرداري در پوش اون رو برداشته بودن وقتي از تاكسي پياده شدم كتابم كه فرداش امتحان پايان ترمشو داشتم گذاشتم زير بغلم همين كه اومدم پول راننده رو بدم كتابه سر خورد افتاد تو آب هاي كثيف و سياه سه تا دختر هم اونجا واستاده بودن داشتن صحنه رو نظاره ميكردن و منتظر عكس العمل من بودن كتاب كم كم داشت ميرفت زير آب نميدونستم چيكار كنم يا بايد قيد اين درسو ميزدم چون كتابش هم كمياب بود چيزي هم نخونده بودم يا اينكه خودمو جلو همه ضايع ميكردم ميرفتم توي اين آبهاي كثيف و بو گندو , كه يه دفه ياد سختي هايي كه به خاطر اين درس كشيده بوديم افتادم خلاصه دلو زدم به دريا و زانو زدم لب جوب (یه خورده گود بود ) دستمو بردم داخل جوب , كتابو به طرز فجيهي كشيدم بيرون از كتابه شرشر داشت آب ميريخت جلدي كتابو پيچيدم لاي روزنامه و از اونجا متواري شدم اومدم خونه كتابو شستم گذاشتم خشك بشه موقع خوندن كتابه رو دور از خودم نگه ميداشتم .
هنوز كتابه يه خورده بو ميده .
amirfarrokh
07-08-2008, 19:25
احتمالا پسره به دختره گفت خوشگلم ملوسم... دختره جوگیر شده صدای گربه در آورد :دی
به نظر من اگه پسره صدای گربه درمیاورد منطقی تر بودا :31:
(جکش رو که شنیدید؟؟؟دکتره صدا گربه درمیاره...:27: )
یه ماشین جلو پام زد کنار. طرف شاگرد یه خانوم سخاوتمند بود , چون منم کنار ماشین بودم دیگه ندیدم کی پشت فرمانه.
زنه گفت: ببخشید, سینما فرهنگ کدوم طرفه؟
من: جــــان دلـــم ؟؟؟ (به صورت سوالی و غیر ارادی از دهنم پرید بیرون)
یه دفه دیدم یه سیبیل کلفت سرشو تا نردیک سینه زنه آورد با لحن خشنی گفن : سینما فرهنگ کجاس؟؟؟
از چه نظر سخاوتمند؟؟؟؟؟
حالا گفتی کجاس؟؟؟
من اگه بودم میگفتم بگردی پیداش میکنی :31:
یه سوتی شدید از من...
مامان و بابام داشتن میرفتم بیرون امروز...این رو هم بگم که برق ما ساعت 4 تا 6 میره...مامان اینا 4:30 بود داشتن میرفتن بیرون.برق هم نرفته بود هنوز...اومدن تو اتاقم خدافظی کردن و رفتن..من فکر کردم رفتن بیرون...از اتاقم داد زدم به داداشم گفتم برو به این خلها بگو با آسانسور نرن ممکنه برق بره ها...10 ثانیه نگذشت که صدای بسته شدن در رو شنیدم تازه :31:
ali_ranger22
07-08-2008, 21:22
ای قاتل!! :13::19::18:
اگه عذاب وجدان هم نداری دیگه هیچی!!!:18::21::27:
:27: عذاب وجدان کیه؟! :دی
یادمه یه موقعی روزی حداقل 3 تا گنجشگ با تفنگ بادی میزدم بعد که خودمون گنجشگی به طور اتفاقی پیدا کردیم و بزرگش کردیم و پرواز رو بهش یاد دادیم و... (گنجشگه اهلی شده بود دیگه سوت میزدیم میومد بقلمون!) بعدش دیگه به اندازه ی کافی بزرگ شد و ما هم فرستادیمش رفت بعد از چند روز برگشت :18::18::18::18::18:
خیلی لاغر شده بود:13: بعدش دوباره چاغش کردیم فرستادیمش رفت ...
خلاصه از به بعد دیگه گنجشگ نزدم
دلم برا گنجشگمون تنگ شد:19:
سلام دوستان
من دیروز یه مطلب خوندم که برام جالب بودش و بعد اومدم و این تاپیک رو زدم و ...سوتی دادم:
پاسخ بچه ها رو ببینید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
alil1369
08-08-2008, 00:03
یه سوتی شدید از من...
مامان و بابام داشتن میرفتم بیرون امروز...این رو هم بگم که برق ما ساعت 4 تا 6 میره...مامان اینا 4:30 بود داشتن میرفتن بیرون.برق هم نرفته بود هنوز...اومدن تو اتاقم خدافظی کردن و رفتن..من فکر کردم رفتن بیرون...از اتاقم داد زدم به داداشم گفتم برو به این خلها بگو با آسانسور نرن ممکنه برق بره ها...10 ثانیه نگذشت که صدای بسته شدن در رو شنیدم تازه :31:
این چه طرز صحبته !
امروز سر کار بودم این حساب دار شرکت عطسه کرد ازون عطسه های که موبتن سیخ میشه منم تو p30world بودم نافرم یک دفعه نفهمیدم گفتم خر ترکید چون دوستم اونجا بود فکر کردم دوستم بود ولی این مهندسه بود خیلی خجالت کشیدم :45:
از این به بعد وقتی کسی عطسه کرد میگم خر ترکید!!! خیلی باحال بود این کلمه!:40:
باحال بود خیلی .... مثل من بدشانسی :دی
اینو که من مطمئن بودم!:27::21:
:27: عذاب وجدان کیه؟! :دی
یادمه یه موقعی روزی حداقل 3 تا گنجشگ با تفنگ بادی میزدم بعد که خودمون گنجشگی به طور اتفاقی پیدا کردیم و بزرگش کردیم و پرواز رو بهش یاد دادیم و... (گنجشگه اهلی شده بود دیگه سوت میزدیم میومد بقلمون!) بعدش دیگه به اندازه ی کافی بزرگ شد و ما هم فرستادیمش رفت بعد از چند روز برگشت :18::18::18::18::18:
خیلی لاغر شده بود:13: بعدش دوباره چاغش کردیم فرستادیمش رفت ...
خلاصه از به بعد دیگه گنجشگ نزدم
دلم برا گنجشگمون تنگ شد:19:
آخییییییی. من هی گنجشک میگرفتم بزرگ کنم اما نمیدونم چرا دونه نمیخورد. تا اینکه یکی از دوستام اومد خونمون و از دهن خودش به کنجیشکه غذا میداد!!!:18:
تو هم همینطوری غذا میدادی؟:18:
نکنه روح همه ی گنجیشکهایی که کشتی بیان سراغت؟:27:
سلام دوستان
من دیروز یه مطلب خوندم که برام جالب بودش و بعد اومدم و این تاپیک رو زدم و ...سوتی دادم:
پاسخ بچه ها رو ببینید
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
چه باحال!!!!!! راستی چه فکری بهت گفت که ایان تاپیکو بزنی؟:18: خورزو نبود؟ :دی :31:
ebicross
08-08-2008, 06:52
سلام دوستان
من دیروز یه مطلب خوندم که برام جالب بودش و بعد اومدم و این تاپیک رو زدم و ...سوتی دادم:
پاسخ بچه ها رو ببینید
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
سوتیش اینجا بود که هیچکس نگفته فتو شاپه. آخه دیگه تو p30world عادت شده. جوک مینویسی میگن فتوشاپه.
__________________________________________________
سوتی دوستم:
زنگ زده گوشی من. من خواب بودم بابام برداشته
حرف زدن بعد گفته من خوابم و اینا
بعد بابام طبق عادت قطع نکرده. همیشه فکر میکنه خودش قطع میشه.
دوستم هم همینطور فکر کرده طرف مقابل قطع میکنه
دوستم گوشیو میزاره رو میزش و بعد یهو خواهرش میاد میگه با کی بودی.
میگه با بابای ..... ابی. بعدشم اینها رو گفته:
چقدر تابلو حرف میزنه انگار بهش مواد نرسیده.
نههههههه (مثل صدای بز) پسرم ابیییییهههههه (همون ابی کش اومده) خاااااابـــــــــــیده
بابام هم اتفاقی گوشی رو بر میداره همه چی رو میشنوه.
بعد یهو دوستم هم متوجه شده گوشیرو قطع کرده.
البته اول از زبون دوستم جریان رو فهمیدم بعد بابام بهم گفت. کلی خندیدیم.
و سوتی دیگر
.
.
خط ایرانسلمو دادم به یکی از خانوم بچه ها و گفتم تو که خط نداری دستت باشه.
.
.
اقا غروب هرچی زنگ میزدم اشغال بود
20 min بعد اشغال بود
40 min بعد اشغال
انقریب به 2 ساعت بعد اشغال بود
.
.دیگه قاطی زنگ زدم خونشون از شانس ما خودش برداشت
بعد از کمی غریدن و ااونم هی قسم که من با کسی حرف نزدم و هی منم..... وسط دعوا یادم افتاد شمارش رو دایورت کرده بودم رو0912 خودم..با سری افکنده از خجالت فرار را به برقرار ترجیح دادم
ali_ranger22
08-08-2008, 12:46
آخییییییی. من هی گنجشک میگرفتم بزرگ کنم اما نمیدونم چرا دونه نمیخورد. تا اینکه یکی از دوستام اومد خونمون و از دهن خودش به کنجیشکه غذا میداد!!!:18:
تو هم همینطوری غذا میدادی؟:18:
نکنه روح همه ی گنجیشکهایی که کشتی بیان سراغت؟:27:
نه دیگه گفتم که اهلی شده بود راحت از دستمون غذا می خورد! :دی
البته یه گنجشگ دیگه من گرفتم بیام بزرگ کنیم که به خاطر اشتباه یکی از اعضای خانواده تلف شد!! :13:
نه نمیان ! :دی
winter+girl
08-08-2008, 13:34
سلام به سختی و با بیحوصلگی سوتی ها رو مینویسم بیمزه گیشو دیگه ببخشید
این همه واستادم نوشتم رنگیش کردم اسمایلی زدم نامرد پاک کرد واسه همین همینطوری بخونید هرچند بیمزه تر میشه
دو روز پیش رفته بودیم واسه خواهرم یه مانتو بگیریم همین که رسیدیم یه مرده از پله ها اومد پایین منم جلوشو گرفتم ازش پرسیدم این مانتو چنده؟؟ کفت نمیدونم رفت اونورتر باز دنبالش رفتم این یکی چنده ؟؟ نمیدونم
اون بنفشه چی؟؟ نمیدونم خانوم فروشنده من نیستم اومدم واسه خانومم مانتو بگیرم
و من هم فقط از مغازه اومددم بیرووون
رفتم یه مغازه دیگه به فروشنده میخواستم بگم جنس این روسری ها نخیه؟؟؟ گفتم این روسری ها جنسشون چوبیه؟؟؟ اونا هم اینطوری منم بعد از دو سه با ر تکرار فهمیدم
اومدم انتخاب رشته کنم همه رو خودم رفتم آخرش میگفت قابل نشان دادن نیس دیگه داشت گریم میگرفت رفتم پسره رو صدا کردم اومد سر جای من نشست هی باهاش ور رفت تا درست شد بعد گفت شماره پرونده رو بده حالا وسایل من رو میز پخشه با 5 تا از این کارتا بیرو.نم نمیومد بلاخره دو تایی ریختیم رو یه میز اون کارتای دوستمو بر داشته بووود هی من میگفتم اووون نیست میگفت چرا؟؟؟ همینه دیگه منم قاطی کردم یه کارت خودمو دادم که روش نوشته بووود سراسری پسره رفت رو سیستمه خودش بعد 30دقیقه برگشت گفت راه نمیده باید دوباره وارد بشی انقد حرصم گرفته بووود این همه وقتمو تلف کرده بووودم نزدیک بووود گریم بگیره با عصبانیت رفتم تند تند وسایلمو جمع کنم برم در تمام این مدت پسره داشت نگام میکرد
و چیزی که نباید میشد شد کارت اعتباریمو اشتباه داده بووودم بعدم کلی خجالت کشیدم اومدم تابلو نکنم گفتم میشه اینم واسم امتحان کنید شاید این باشه
فقط پسره منو نزد چون کلی آی کیوش رو صرف این موضوع کرده بود
شبش اومدم خونه خسته بودم به خواهرم خواستم بگم tv رو روشن کن اما حواسم به لیوان آب رو میز بووود گفتم لیوانو روشن کن
بعدش شبش برق رفته بووود حوصلم سر رفت گفتم برم یکم با کامپیوتر بازی کنم تا برق بیاد بعد هر کاری کردم نمیدونم چرا کامپیوتر روشن نشد مامانم منو فرستاد برم بخوابم گفت انگار زیاد خسته شدی
صبحش بلند شدم از بی کامپیوتری وحشی شده بووودم داشتم کامپیوتر رو با اینتر روشن میکردم لعنتی هر چی میزدم روشن نمیشد خوب شد خواهرم خونه بوووود کامپیوتر رو برام روشن کرد
بعدشم خواستم کامپیوتر رو خاموووش کنم اسپیکر هاشو زدم فکر کردم خاموش شده خوب شد بازم برق رفت فهمیدم کامپیوتر روشن بووود
بعد داشتم به این موضوع میخندیدم با صدای بلند خواهرم گفت چی شده گفتم داشتم کامپیوتر رو با اسکیپر روشن میکردم بعد به خودم گفتم عجب اس ام اسی دادم ( به جای سوتی ) بعدم دیگه خودم از خنده غش کردم افتادم
شب موقع خواب گفتم ببینم ساعت چنده دارم میخوابم گاهی ساعتمو برعکس میذارم ساعتواونوری میخونم ساعت 12:20 بووود فکر کردم 10 دقیقه به شیشه یدفعه از خواب بیهوش شدم کلی خوابیدم بیدار شدم دیدم تازه ساعت 6:30 هستش منم دیگه خوابم نمیاد
صبحش از بیرون اومده بودم خسته بودم تلفن زنگ خورد همه منو نگاه کردن منم حال نداشتم خودمو مهربون کردم به خواهرم گفتم : (خواهش گونه) مژگاااااااااااااان برو درو وا کن
داشتم یه خیابونی رو میرفتم ماشین از روبه رو داشت میومد آخه یکم نگاه هم نمیکرد نزدیک بووود بهم بزنه یه حرفی بهش زدم نگاه کردم دیدم ناظم دو ران دبیرستان توش نشسته و طرف شوهرش بووود اصلا فکم افتادا نمیدونستم معذرت خواهی کنم یا سلام بگم عقلم گفت هیچکدوووم گازشو گرفتم رفتم
بعد از ظهرش با دوستم رفتم بیرووون میخواستم ماشین بگیرم اعصابم دیگه خورد شده بووود هیچکی نگه نمیداشت ما هم اون رومون اومده بووود از خنده داشتیم میمردیم میگفتیم شهرداری مرده میگفت نه میگفتم سه راهه معلولین؟؟؟ تیمارستان امام خمینی؟؟؟ معلولین؟؟ معلول باز مسخره بازی هیچکی نمیبرد خلاصه از این چیزا یبار یه مرده داشت میرفت گفتم شهرداری
گفت نه! یدفعه تو صورتش نگاه کردم گفتم به درک!!!!!!!! دیگه بقیه شو خودتون حدس بزنید
رفتم یه مغازه از صاحبش پرسیدم این لباسه چنده؟؟ حالا تازه داشتم میپرسیدم دیدم رو لباس زده گفتم اوه ببخشید اینجا نوشته از یکی دیگه خوشم اومد گفتم اون چنده؟؟؟ طرف تا اومد حرف بزنه گفتم آه مثل اینکه نوشته دیدم مرده اینجوری شد محل ندادم رفتم جلو دیدم ننوشته منم دیگه نپرسیدم زدم بیرووون
شب رفتیم بیرووون شام بخوریم منم عشق پیتزا( پیتزاش اصلا خوشمزه نبووود) نشستم دیگه آخراش بووود دیدم یه پسره فوق با کلاس اومد تو رستوران منم که از این تریپ ها خوشم میومد تجربه هم بهم ثابت کرده بووود وقتی همچین پسره خوش تیپی میاد پشتتو نگاه کن حتما بعدش یه دختر باکلاس تر از اووون میاد نگاه کردم 2 دقیقه هم طول نکشید واقعا خوشتیپ ترو خوشگل تر و باکلاس تر از پسره بووود یعنی تیکه اما اونم پسر بووود دختر نبووود من اینطوری !!! رشتو اینجووور پسر عجیبه غریبه...
اومدن یجور نشستن دقیقا روبه روی من منم چون اون شب دربو داغون بووودم اصلا فکر نگاه کردن بهشونم به سرم نزد چون دلم نمیخواست مثل ... باشم
زدم به اون راه داشتم به پیتزام فلفل میزدم هی میریختم یه لحظه داشتم میخوردم سرمو آوردم بالا دیدم پسر دومیه بهم میگه بریز بریز بریز بعد میخنده مامانم داشت خواهرمو نگاه میکرد از فرصت استفاده کردم بهش گفتم بشین بینیم بابا هی اون میگفت هی من میگفتم فقط اگه مامانم نبووود یه دعوایی باهاش میگرفتم بعد غذای اونارو اوردن ما داشتیم میرفتیم پیتزا شون کش میومد اومدم حرف بزنم گفتم بکش بکش بکش
حالا اینش هیچی آخرش از کنارش رد شدیم گفتم حالا من میرم تو تا میتونی بریز بریز بریز همینطوری داشتم میگفتم دیدم مامانم داره نگام میکنه دیگه اینم آخرو عاقبت نداره 85+
اها یچیز دیگه
اون روز بچه ها گفتن 1و3 رو پشت هم بگو ببین چی در میاد هی میگفتم مخم دیگه هنگ کرده بووود باز نگرفتم درخونمون رو زدن رفتم باز کردم همینطوری میگفتم 1و3 1و3 1و 3 هیچی ؟؟؟؟
خواهرم گفت کی بووود؟؟ گفتم 1و3 اونم اینطوری همونجا مخم جرقه زد فهمیدم
اون روز که رفته بودیم خرید لباسمو آوردم خونه دیدم مشکل داره طبق معمول قاطی کردم حالا فرداییش عروسی داریم صبح بیدار شدم برم لباسمو بدم درست کنه انقد قاطی بودم لباسو خونه جا گذاشته بودم برگشتم بر داشتمش دوباره رفتم دیگه مغازه بسته بووود اومدم دوباره بعد از ظهر رفتم
یه اس ام اس نوشتم میخواستم تهش علامت سوال بذارم علامت تعجب گذاشتم نمیدونم چرا
جالب اینه معنیه جمله کلا عوض شد مجبور شدم بعدش کلی مسج معذرت خواهی بدم وبراشون باز کنم که چرا اینکارو کردم
سوتی های منم تو عروسی کم بوود یکی اینکه یه میزو کلا انداختم داشتم رد میشدم پای یه پسری رو له کردم یه حرف زشت پیش شوهر دوستم زدم
مامانم بهم گفت گوشیتو بذار تو کیفت فلانی داره خیلی نگات میکنه یه حرف زشت پسرونه زدم گفتم به یجام بعد دیدم مامانم داره نگام میکنه گفتم گور پدرش بعد من خوب چادر میذارم دیگه اون روز عروسی نمیدونستم قاطیه البته لباسم بد نبووود اما خوب بد شانسیه من یه کسایی رو اونجا دیدم که وای وای وای یکیش یه پسره که میخواست باهام ازدواج کنه خیلی شرایط خوبی هم داشت فقط میگفت من از چادر بدم میاد منم که از اینجووور آدما بدم میومد کلا باهاش بهم زدم فکر کن اومده عروسی رفیق فاب داماده اینو اخر عروسی دیدم که کارامو کرده بودم بعدش سرموکردم اونور دیدم این دیگه کیه نزدیک بووود سکته کنم دوست پسر سابق عروس خانوم با دوستش اومده( فقط من اونو میشناختم چون رفیق اصلیه عروس بووودم) اونم منو همش با چادر دیده بووود و بعد از اونم دیدم دوستای داماد یکی یکی اومدن ماشالله همه اونایی که دمه در مدرسمون میموندن با اونا عروسی نرفته بودم که رفتم بعدم با بلوتوث یکیو سر کار گذاشته بودیم هی میگفتم کجایی من اینجا نشستم نامرد نمیدونم از کجا فهمید من اونو ندیدم اما اون منو پیدا کرد گفت دیدمت شال سفید گذاشتی من پشتت نشستم
بعد اومدم خونه داشتم واسه بابام تعریف میکردم گفتم پسرا که اومدن منو شیرین شالمونو گذاشتیم رفتیم میخواستم بگم دیگه نرقصیدیم رفتیم نشستیم گفتم رفتیم رقصیدیم
بعدم انقد بابام دعوام کرد اصلا نذاشت توضیح بدیم همش میگفت چقدم پر رویی که میای بهم میگی
اینم جریان تا دیشب
تاسوتی های بعدی شما رو به خدا میسپارم فقط ساری اگه چرند و طولانی بووود مهم اینه سوتی بووود
M.etallic.A
08-08-2008, 14:16
سرم گیج رفت از این همه سوتی...
راستی گقتی عروسی... من یه بار یه عروسی تو رشت رفتم. جالب بود :دی البته اون عروسی که من اون شب رفتم ( سوتی شو هم تعریف کردم ) یه چیز دیگه بود نمونه ش رو هیچ جا ندیدم و در ضمن اینو هم اضافه کنم امشب هم یه عروسی تو همون باغ برگزار میشه که بازم صاحب باغ منو دعوت کرده :دی دیگه ایندفعه مثل دفعه قبل با پیرهن راه راه و صندل نمیرم که... یه تیفی میزنم در حد المپیک :دی
راستی دستشویی رو هم همون اول پیدا میکنم ....
بابا تو که خودت چاه سوتی زدی نبود دیگه اینهمه آدم سوتی میده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مردم بهت نمیگن بهناز ؟ جون من !!!
بابا تو دیگه کی هستی من تو کف یه سوتی موندم
زندگیمو زیرو رو کردم چیزی پیدا نکردم خدا شانس بده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
winter+girl
08-08-2008, 14:33
البته بعضی سوتی ها خود آدم رو شاد میکنه بعضی هاشم سر افکنده این سوتی ها رو با اونایی که نمیشه گفت جمع بزنید ببینید چقد میشه
نه دیگه گفتم که اهلی شده بود راحت از دستمون غذا می خورد! :دی
البته یه گنجشگ دیگه من گرفتم بیام بزرگ کنیم که به خاطر اشتباه یکی از اعضای خانواده تلف شد!! :13:
نه نمیان ! :دی
آخییییییییی. پس خونوادگی..... :دی :31:
سلام به سختی و با بیحوصلگی سوتی ها رو مینویسم بیمزه گیشو دیگه ببخشید
این همه واستادم نوشتم رنگیش کردم اسمایلی زدم نامرد پاک کرد واسه همین همینطوری بخونید هرچند بیمزه تر میشه
دو روز پیش رفته بودیم واسه خواهرم یه مانتو بگیریم همین که رسیدیم یه مرده از پله ها اومد پایین منم جلوشو گرفتم ازش پرسیدم این مانتو چنده؟؟ کفت نمیدونم رفت اونورتر باز دنبالش رفتم این یکی چنده ؟؟ نمیدونم
اون بنفشه چی؟؟ نمیدونم خانوم فروشنده من نیستم اومدم واسه خانومم مانتو بگیرم
و من هم فقط از مغازه اومددم بیرووون
رفتم یه مغازه دیگه به فروشنده میخواستم بگم جنس این روسری ها نخیه؟؟؟ گفتم این روسری ها جنسشون چوبیه؟؟؟ اونا هم اینطوری منم بعد از دو سه با ر تکرار فهمیدم
اومدم انتخاب رشته کنم همه رو خودم رفتم آخرش میگفت قابل نشان دادن نیس دیگه داشت گریم میگرفت رفتم پسره رو صدا کردم اومد سر جای من نشست هی باهاش ور رفت تا درست شد بعد گفت شماره پرونده رو بده حالا وسایل من رو میز پخشه با 5 تا از این کارتا بیرو.نم نمیومد بلاخره دو تایی ریختیم رو یه میز اون کارتای دوستمو بر داشته بووود هی من میگفتم اووون نیست میگفت چرا؟؟؟ همینه دیگه منم قاطی کردم یه کارت خودمو دادم که روش نوشته بووود سراسری پسره رفت رو سیستمه خودش بعد 30دقیقه برگشت گفت راه نمیده باید دوباره وارد بشی انقد حرصم گرفته بووود این همه وقتمو تلف کرده بووودم نزدیک بووود گریم بگیره با عصبانیت رفتم تند تند وسایلمو جمع کنم برم در تمام این مدت پسره داشت نگام میکرد
و چیزی که نباید میشد شد کارت اعتباریمو اشتباه داده بووودم بعدم کلی خجالت کشیدم اومدم تابلو نکنم گفتم میشه اینم واسم امتحان کنید شاید این باشه
فقط پسره منو نزد چون کلی آی کیوش رو صرف این موضوع کرده بود
شبش اومدم خونه خسته بودم به خواهرم خواستم بگم tv رو روشن کن اما حواسم به لیوان آب رو میز بووود گفتم لیوانو روشن کن
بعدش شبش برق رفته بووود حوصلم سر رفت گفتم برم یکم با کامپیوتر بازی کنم تا برق بیاد بعد هر کاری کردم نمیدونم چرا کامپیوتر روشن نشد مامانم منو فرستاد برم بخوابم گفت انگار زیاد خسته شدی
صبحش بلند شدم از بی کامپیوتری وحشی شده بووودم داشتم کامپیوتر رو با اینتر روشن میکردم لعنتی هر چی میزدم روشن نمیشد خوب شد خواهرم خونه بوووود کامپیوتر رو برام روشن کرد
بعدشم خواستم کامپیوتر رو خاموووش کنم اسپیکر هاشو زدم فکر کردم خاموش شده خوب شد بازم برق رفت فهمیدم کامپیوتر روشن بووود
بعد داشتم به این موضوع میخندیدم با صدای بلند خواهرم گفت چی شده گفتم داشتم کامپیوتر رو با اسکیپر روشن میکردم بعد به خودم گفتم عجب اس ام اسی دادم ( به جای سوتی ) بعدم دیگه خودم از خنده غش کردم افتادم
شب موقع خواب گفتم ببینم ساعت چنده دارم میخوابم گاهی ساعتمو برعکس میذارم ساعتواونوری میخونم ساعت 12:20 بووود فکر کردم 10 دقیقه به شیشه یدفعه از خواب بیهوش شدم کلی خوابیدم بیدار شدم دیدم تازه ساعت 6:30 هستش منم دیگه خوابم نمیاد
صبحش از بیرون اومده بودم خسته بودم تلفن زنگ خورد همه منو نگاه کردن منم حال نداشتم خودمو مهربون کردم به خواهرم گفتم : (خواهش گونه) مژگاااااااااااااان برو درو وا کن
داشتم یه خیابونی رو میرفتم ماشین از روبه رو داشت میومد آخه یکم نگاه هم نمیکرد نزدیک بووود بهم بزنه یه حرفی بهش زدم نگاه کردم دیدم ناظم دو ران دبیرستان توش نشسته و طرف شوهرش بووود اصلا فکم افتادا نمیدونستم معذرت خواهی کنم یا سلام بگم عقلم گفت هیچکدوووم گازشو گرفتم رفتم
بعد از ظهرش با دوستم رفتم بیرووون میخواستم ماشین بگیرم اعصابم دیگه خورد شده بووود هیچکی نگه نمیداشت ما هم اون رومون اومده بووود از خنده داشتیم میمردیم میگفتیم شهرداری مرده میگفت نه میگفتم سه راهه معلولین؟؟؟ تیمارستان امام خمینی؟؟؟ معلولین؟؟ معلول باز مسخره بازی هیچکی نمیبرد خلاصه از این چیزا یبار یه مرده داشت میرفت گفتم شهرداری
گفت نه! یدفعه تو صورتش نگاه کردم گفتم به درک!!!!!!!! دیگه بقیه شو خودتون حدس بزنید
رفتم یه مغازه از صاحبش پرسیدم این لباسه چنده؟؟ حالا تازه داشتم میپرسیدم دیدم رو لباس زده گفتم اوه ببخشید اینجا نوشته از یکی دیگه خوشم اومد گفتم اون چنده؟؟؟ طرف تا اومد حرف بزنه گفتم آه مثل اینکه نوشته دیدم مرده اینجوری شد محل ندادم رفتم جلو دیدم ننوشته منم دیگه نپرسیدم زدم بیرووون
شب رفتیم بیرووون شام بخوریم منم عشق پیتزا( پیتزاش اصلا خوشمزه نبووود) نشستم دیگه آخراش بووود دیدم یه پسره فوق با کلاس اومد تو رستوران منم که از این تریپ ها خوشم میومد تجربه هم بهم ثابت کرده بووود وقتی همچین پسره خوش تیپی میاد پشتتو نگاه کن حتما بعدش یه دختر باکلاس تر از اووون میاد نگاه کردم 2 دقیقه هم طول نکشید واقعا خوشتیپ ترو خوشگل تر و باکلاس تر از پسره بووود یعنی تیکه اما اونم پسر بووود دختر نبووود من اینطوری !!! رشتو اینجووور پسر عجیبه غریبه...
اومدن یجور نشستن دقیقا روبه روی من منم چون اون شب دربو داغون بووودم اصلا فکر نگاه کردن بهشونم به سرم نزد چون دلم نمیخواست مثل ... باشم
زدم به اون راه داشتم به پیتزام فلفل میزدم هی میریختم یه لحظه داشتم میخوردم سرمو آوردم بالا دیدم پسر دومیه بهم میگه بریز بریز بریز بعد میخنده مامانم داشت خواهرمو نگاه میکرد از فرصت استفاده کردم بهش گفتم بشین بینیم بابا هی اون میگفت هی من میگفتم فقط اگه مامانم نبووود یه دعوایی باهاش میگرفتم بعد غذای اونارو اوردن ما داشتیم میرفتیم پیتزا شون کش میومد اومدم حرف بزنم گفتم بکش بکش بکش
حالا اینش هیچی آخرش از کنارش رد شدیم گفتم حالا من میرم تو تا میتونی بریز بریز بریز همینطوری داشتم میگفتم دیدم مامانم داره نگام میکنه دیگه اینم آخرو عاقبت نداره 85+
اها یچیز دیگه
اون روز بچه ها گفتن 1و3 رو پشت هم بگو ببین چی در میاد هی میگفتم مخم دیگه هنگ کرده بووود باز نگرفتم درخونمون رو زدن رفتم باز کردم همینطوری میگفتم 1و3 1و3 1و 3 هیچی ؟؟؟؟
خواهرم گفت کی بووود؟؟ گفتم 1و3 اونم اینطوری همونجا مخم جرقه زد فهمیدم
اون روز که رفته بودیم خرید لباسمو آوردم خونه دیدم مشکل داره طبق معمول قاطی کردم حالا فرداییش عروسی داریم صبح بیدار شدم برم لباسمو بدم درست کنه انقد قاطی بودم لباسو خونه جا گذاشته بودم برگشتم بر داشتمش دوباره رفتم دیگه مغازه بسته بووود اومدم دوباره بعد از ظهر رفتم
یه اس ام اس نوشتم میخواستم تهش علامت سوال بذارم علامت تعجب گذاشتم نمیدونم چرا
جالب اینه معنیه جمله کلا عوض شد مجبور شدم بعدش کلی مسج معذرت خواهی بدم وبراشون باز کنم که چرا اینکارو کردم
سوتی های منم تو عروسی کم بوود یکی اینکه یه میزو کلا انداختم داشتم رد میشدم پای یه پسری رو له کردم یه حرف زشت پیش شوهر دوستم زدم
مامانم بهم گفت گوشیتو بذار تو کیفت فلانی داره خیلی نگات میکنه یه حرف زشت پسرونه زدم گفتم به یجام بعد دیدم مامانم داره نگام میکنه گفتم گور پدرش بعد من خوب چادر میذارم دیگه اون روز عروسی نمیدونستم قاطیه البته لباسم بد نبووود اما خوب بد شانسیه من یه کسایی رو اونجا دیدم که وای وای وای یکیش یه پسره که میخواست باهام ازدواج کنه خیلی شرایط خوبی هم داشت فقط میگفت من از چادر بدم میاد منم که از اینجووور آدما بدم میومد کلا باهاش بهم زدم فکر کن اومده عروسی رفیق فاب داماده اینو اخر عروسی دیدم که کارامو کرده بودم بعدش سرموکردم اونور دیدم این دیگه کیه نزدیک بووود سکته کنم دوست پسر سابق عروس خانوم با دوستش اومده( فقط من اونو میشناختم چون رفیق اصلیه عروس بووودم) اونم منو همش با چادر دیده بووود و بعد از اونم دیدم دوستای داماد یکی یکی اومدن ماشالله همه اونایی که دمه در مدرسمون میموندن با اونا عروسی نرفته بودم که رفتم بعدم با بلوتوث یکیو سر کار گذاشته بودیم هی میگفتم کجایی من اینجا نشستم نامرد نمیدونم از کجا فهمید من اونو ندیدم اما اون منو پیدا کرد گفت دیدمت شال سفید گذاشتی من پشتت نشستم
بعد اومدم خونه داشتم واسه بابام تعریف میکردم گفتم پسرا که اومدن منو شیرین شالمونو گذاشتیم رفتیم میخواستم بگم دیگه نرقصیدیم رفتیم نشستیم گفتم رفتیم رقصیدیم
بعدم انقد بابام دعوام کرد اصلا نذاشت توضیح بدیم همش میگفت چقدم پر رویی که میای بهم میگی
اینم جریان تا دیشب
تاسوتی های بعدی شما رو به خدا میسپارم فقط ساری اگه چرند و طولانی بووود مهم اینه سوتی بووود
:18::18::18:همه این سوتیها رو خودت دادی؟:18::18::18:
:27::27::27::27::27::27::27::27::27::27::27::27::2 7:
بابا تو که خودت چاه سوتی زدی نبود دیگه اینهمه آدم سوتی میده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مردم بهت نمیگن بهناز ؟ جون من !!!
بابا تو دیگه کی هستی من تو کف یه سوتی موندم
زندگیمو زیرو رو کردم چیزی پیدا نکردم خدا شانس بده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کاملا تایید میشه!:11:
البته بعضی سوتی ها خود آدم رو شاد میکنه بعضی هاشم سر افکنده این سوتی ها رو با اونایی که نمیشه گفت جمع بزنید ببینید چقد میشه
نه. من خیلی سعی میکنم جمع بزنم اما نمیدونم چرا بازم کم میاد!:19:
رفتم یه مغازه دیگه به فروشنده میخواستم بگم جنس این روسری ها نخیه؟؟؟ گفتم این روسری ها جنسشون چوبیه؟؟؟ اونا هم اینطوری منم بعد از دو سه با ر تکرار فهمیدم
یه بار با دوستام رفته بودم بیرون، دادشم زنگ زد گفت یه بازی هم بگیر ، 4-3 نفری رفتیم توی سرزمین رایانه ( بچه های اهواز میدونن کجاست ) یه مشت آدم ریخته بود اونجا هر کی یه چی می گفت . این فروشنده هاش یکم worm داشتن . وقتی cd یا dvd واست میارن می کوبیدن سر میز (الان آدم شدن) . منم اعصابم خورد شده بود صداش رفته بود رو اعصابم وقتی رسیدم جلو خواستم بگم محمد بازی تو مایه های call of duty چی داری گفتم محمد باز تو مایه های call with me چی داری ؟
یهو 600 نفر آدم برگشتن نگام کردن همه اینجوری :34: یهو شنیدم یه مردی میگه رضا جان بیا ( پدر یکی از اونایی بود که اونجا بود ) منم الکی گفتم الان میام ، در رفتم:31:
دوستان سلام
بابا تو دیگه کی هستی من تو کف یه سوتی موندم
زندگیمو زیرو رو کردم چیزی پیدا نکردم خدا شانس بده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاییدیه
بعد عمر هم یه سوتی دادم و نوشتم که پیش سوتی کوچولوی اینا باید زانو بزنه
Meisam Khan
08-08-2008, 17:16
توي دبيرستان رسم بود كه بچه ها رو به اسم باباشون صدا كنيم.
يه بار باباي يكي از بچه ها اومد بود دنبالش منم حواسم نبود جلوي باباش صداش زدم اصغر(اسم باباش بود ديگه)
يه سوتي از رفيقم. توي انتخاب رشته زده بود پزشكي اهواز بعد كه نتايج رو اعلام كرده بود رفت كه ثبت نام كنه اسكل شد چرا؟ چون كد رشته مربوط به ترم دوم اهواز رو زده بود نه ترم اول رو و در نتيجه 5 ماه اسكل شد تا ترم دوم شروع بشه.
Majid_17_206
08-08-2008, 18:38
دمت گرم Winter+Girl توی غروب جمعه ما رو شاد کردی
یه نفر بود خیلی با موتورش قیافه میگرفت من بهش گفتم تو اصلا" میدونی موتورت چیه؟ گفت خوب آره ، کاوازاکیه گفتم نخیر این کاوا گازیه!! کلی بهش بر خورد و خداییش هم موتورش داغون بود. من برای اینکه بیشتر حالش گرفته بشه بهش گفتم میای پیاده کورس؟ من پیاده و تو با موتور . یه لحظه فکر کردممن با این هیکل نمیتونم سریع عوض کردم و گفتم من نه این محسن. لازم به ذکره که محسن قد بلنده و لاغره و پاهای بلندی داره و سرعتش هم بدک نیست. شرط بستیم سر کیک و بستنی. محسن پاشنه هاشو ور کشید ()یعنی آماده شد) و این طرف هم موتورش را روشن کرد و دو تا گاز محکم داد و دوتایی واستادند. به محض اینکه من 3 را گفتم هر دو حرکت کردند. این طرف تا اومد بزنه دنده و کلاج را ول کنه و راه بیفته محسن 3 متر ازش جلو زده بود. در ضمن قرارا گذاشته بودیمکه تیر برق دومی خط پایان باشه و سرعت محسن هم در حد دنده 2 موتوره بود. این بنده خدا گاز را بست به موتورو بدون کلاج هم زد دنده دو تا زود برسه ولی بعد از تیر برق از محسن جلو زد!! خلاصه از اون به بعد هر وقت میبینمش بهش میگم برو بستنی و کیک را بخر اون هم اینطوری میشه : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ali_ranger22
08-08-2008, 20:32
آخییییییییی. پس خونوادگی..... :دی :31:
:18::18::18:همه این سوتیها رو خودت دادی؟:18::18::18:
:27::27::27::27::27::27::27::27::27::27::27::27::2 7:
من که هر چی فک کردم نفهمیدم به جای چی نقطه گذاشتی! :دی
من که هر چی فک کردم نفهمیدم به جای چی نقطه گذاشتی! :دی
سلام
به خدا حرف بدی نیست!!
میخواستم بگم که خونوادگی گنجیشک میکشین! گفتم یه کم تو کفش بمونی! :دی :31:
توي دبيرستان رسم بود كه بچه ها رو به اسم باباشون صدا كنيم.
یاد یه سوتی افتادم...
یه بار توی آرایشگاه بودم، (آرایشگره آشناست) آرایشگره داشت پشت سرم رو کوتاه می کرد، منم سرم پایین بود. بعد رفیقم که اسم خودش علیه و اسم باباش غلام (غولوم!) اومد تو.
سلام کرد، من فهمیدم کیه گفتم به به غولومی هم که اینجاست! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دیدم آرایشگره داره سرفه می کنه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سرم رو که اوردم بالا دیدم باباشم پشت سرش اومده تو! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گفت سلام، همگی خوبن! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تازه جالبه باباش نفهمیده بود، بعد این رفیقم به باباش گفته بود، ما همدیگه رو به اسم بابا صدا می زنیم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دمت گرم Winter+Girl توی غروب جمعه ما رو شاد کردی
تایید میشه! البته من ظهر شاد شدم!:40:
یه نفر بود خیلی با موتورش قیافه میگرفت من بهش گفتم تو اصلا" میدونی موتورت چیه؟ گفت خوب آره ، کاوازاکیه گفتم نخیر این کاوا گازیه!! کلی بهش بر خورد و خداییش هم موتورش داغون بود. من برای اینکه بیشتر حالش گرفته بشه بهش گفتم میای پیاده کورس؟ من پیاده و تو با موتور . یه لحظه فکر کردممن با این هیکل نمیتونم سریع عوض کردم و گفتم من نه این محسن. لازم به ذکره که محسن قد بلنده و لاغره و پاهای بلندی داره و سرعتش هم بدک نیست. شرط بستیم سر کیک و بستنی. محسن پاشنه هاشو ور کشید ()یعنی آماده شد) و این طرف هم موتورش را روشن کرد و دو تا گاز محکم داد و دوتایی واستادند. به محض اینکه من 3 را گفتم هر دو حرکت کردند. این طرف تا اومد بزنه دنده و کلاج را ول کنه و راه بیفته محسن 3 متر ازش جلو زده بود. در ضمن قرارا گذاشته بودیمکه تیر برق دومی خط پایان باشه و سرعت محسن هم در حد دنده 2 موتوره بود. این بنده خدا گاز را بست به موتورو بدون کلاج هم زد دنده دو تا زود برسه ولی بعد از تیر برق از محسن جلو زد!! خلاصه از اون به بعد هر وقت میبینمش بهش میگم برو بستنی و کیک را بخر اون هم اینطوری میشه : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چه دوست خسیسی داری! مگه نخرید بستنی رو نامرد؟:18:
چه دوست خسیسی داری! مگه نخرید بستنی رو نامرد؟
نه بابا همینکه نگفت من برنده شدم باید خدا را شکر کنیم
---------------------------------------------------
یه پسر خاله دارم دو سالشه یه روز توی باغ پدر بزرگم بودیم من یه شکلات بهش دادم که بخوره چند دقیقه بعد دیدم صدای جیغش میاد وقتی بهش گفتم چی شده گفت سکلات را قلوپی کردم ! (شکلات را باز کرده بود و انداخته بود توی جوی آب) و پوسته شکلات توی دستش بود
یه پسر خاله هام 26 سالشه و خیلی ادعاش میشه که معلوماتش بالاست. یه روز یه گوشی سونی اریکسون K300 خریده بود یه دوستام ، رفتم بهش نشون بدم ولی قبلش میخواستم ببینم این فیلمهای موبایل را چجوری باید باز کنم. ازش پرسیدم این فیلمها با فرمت 3gp را چجوری باید باز کنم. یه کم فکر کرد و گفت این 3gp مخفف 3 giga pixle (فکر کنم اشتباه نوشتم) است و نشون دهنده ی کیفیت خوب دوربین موبایله یعنی دوربین موبایل سه گیگا پیکسل است. همون وقت من گوشی را از جیبم در اوردم وقتی دید K300 را از خجالت آب شد چون دوربینش اصلا" به پیکسل نمیرسه
shutdown
08-08-2008, 22:03
سووووووووووووتییییییییییی ییییییییییی
یه پسر خاله هام 26 سالشه و خیلی ادعاش میشه که معلوماتش بالاست. یه روز یه گوشی سونی اریکسون K300 خریده بود یه دوستام ، رفتم بهش نشون بدم ولی قبلش میخواستم ببینم این فیلمهای موبایل را چجوری باید باز کنم. ازش پرسیدم این فیلمها با فرمت 3gp را چجوری باید باز کنم. یه کم فکر کرد و گفت این 3gp مخفف 3 giga pixle (فکر کنم اشتباه نوشتم) است و نشون دهنده ی کیفیت خوب دوربین موبایله یعنی دوربین موبایل سه گیگا پیکسل است. همون وقت من گوشی را از جیبم در اوردم وقتی دید K300 را از خجالت آب شد چون دوربینش اصلا" به پیکسل نمیرسه
اینقدر حال میکنم وقتی یکی که خیلی کلاس میذاره ضایع بشه!:40:
نه بابا همینکه نگفت من برنده شدم باید خدا را شکر کنیم
---------------------------------------------------
یه پسر خاله دارم دو سالشه یه روز توی باغ پدر بزرگم بودیم من یه شکلات بهش دادم که بخوره چند دقیقه بعد دیدم صدای جیغش میاد وقتی بهش گفتم چی شده گفت سکلات را قلوپی کردم ! (شکلات را باز کرده بود و انداخته بود توی جوی آب) و پوسته شکلات توی دستش بود
جالبی! اگه من بودم از حلقومش میکشیدم بیرون!:27:
بهش یکی دیگه دادی بعدش؟:31:
سووووووووووووتییییییییییی یییییییی
منم هروقت کمبود سوتی پیدا میکنم همینو میگم! :دی
دوستم قرار بود با دوستش بیاد دنبالم
همین که سوار ماشین شدم( عقب نشستم) چشمم به یه عروسک بزرگ افتاد
بدون اینکه سلام کنم گفتم اه چه عروسک زشتی من یه دونه از این دارم ولی خیلی بزرگتر و قشنگتره تازه جنسشم بهتره این اشغالا چیه می خرین؟:27: حالا مال کی هست:19:
یه دفه دیدم دوستم داره رنگ عوض میکنه و قیافش اینجوری شده:eh:
دوستش گفت ریحانه جون عزیزم اینو دیشب دوستت با کلی ذوق واسه تو خریده:blink:
وای:weird:
من داشتم میمردم از خجالت:blush:
گفتم نه اتفاقا خیلی خوشکله من شوخی کردم می خواستم ببینم چی میگین:worried:
دوستم گفت بیخیال ولش کن میدمش به دختر داییم:grrr:
اینقدر حال میکنم وقتی یکی که خیلی کلاس میذاره ضایع بشه!
خوب شد یادم انداختی : همین پسر خاله ی ما که گفتم توی یه جمعی میخواست بگه که دوغ که خواب آوره توی ظهر خیلی حال میده گفت دلم میخواد این دوغ را بخورم و همینجا بشقاب را بذارم زیر سرم و بخوابم !!! منم بلند گفتم خوب مگه مجبوری !؟؟ بالش که هست!
جالبی! اگه من بودم از حلقومش میکشیدم بیرون!
بهش یکی دیگه دادی بعدش؟
نه دیگه ! همون را از تو آبها در اوردم دادمش بخوره :دی
یه دختر عمه دارم 6 سالشه هر وقت یه خاطره جلوش برای یکی تعریف میکنیم اون خاطره را حفظ میکنه و اندکی تغییر و تصرف میکنه و دوباره تعریف میکنه برای خودمون که ما میمیریم از خنده!! یه دفعه من بودم و پسر عموم و اون. بهش گفتم یه قصه بگو برامون شروع کرد به تعریف کردن و من هم با موبایلم فیلم میگرفتمو غش کرده بودم از خنده دیگه اخراری داستانش بود . حدود 10 دقیقه بود که همینطور یه بند داش میگفت و همش شر و ور بود. یهو حوصله پسر عموی گرامی سر رفت و گفت قصه ی ما به سر نرسید و کلاغه هم نسلش گا-ده شده بس که بال زد
امروز شاهین خان یه گروه ساخته بود واسه کاربرای فعال گالری عکس و فتوشاپ ، واسه من هم دعوتنامه فرستاد . بعد که رفتم توی گروه دیدم نوشتن که اگه کسی رو میشناسید که دعوت نکردم بهم بگید .
بعدش من چند تا تاپیک رو دیدم و بعدش با بابام رفتم بیرون . پشت چراغ قرمز ایستاده بودم یهو یادم افتاد که شاهین گفته بهم بگید تا دعوت کنم ، منم رفتم توی فکر اینکه توی فتوشاپ کیا فعالن ، چون فعالای گالری رو میشناسم . یه لحظه قاطی کردم گفتم بابا کیا توی انجمن فتوشاپ فعالن ؟؟؟
بابام گفت چی ؟؟؟
بعدش بابام گفت اینقد نشین پای اینترنت ، معتادش میشی ( نمیدونه شدم D: )
Talabkar
08-08-2008, 23:47
دوستم قرار بود با دوستش بیاد دنبالم
همین که سوار ماشین شدم( عقب نشستم) چشمم به یه عروسک بزرگ افتاد
بدون اینکه سلام کنم گفتم اه چه عروسک زشتی من یه دونه از این دارم ولی خیلی بزرگتر و قشنگتره تازه جنسشم بهتره این اشغالا چیه می خرین؟:27: حالا مال کی هست:19:
یه دفه دیدم دوستم داره رنگ عوض میکنه و قیافش اینجوری شده:eh:
دوستش گفت ریحانه جون عزیزم اینو دیشب دوستت با کلی ذوق واسه تو خریده:blink:
وای:weird:
من داشتم میمردم از خجالت:blush:
گفتم نه اتفاقا خیلی خوشکله من شوخی کردم می خواستم ببینم چی میگین:worried:
دوستم گفت بیخیال ولش کن میدمش به دختر داییم:grrr:
طرف دختر بود يا پسر؟
طرف دختر بود يا پسر؟
متاسفانه پسر:41:
یه دختر عمه دارم 6 سالشه هر وقت یه خاطره جلوش برای یکی تعریف میکنیم اون خاطره را حفظ میکنه و اندکی تغییر و تصرف میکنه و دوباره تعریف میکنه برای خودمون که ما میمیریم از خنده!! یه دفعه من بودم و پسر عموم و اون. بهش گفتم یه قصه بگو برامون شروع کرد به تعریف کردن و من هم با موبایلم فیلم میگرفتمو غش کرده بودم از خنده دیگه اخراری داستانش بود . حدود 10 دقیقه بود که همینطور یه بند داش میگفت و همش شر و ور بود. یهو حوصله پسر عموی گرامی سر رفت و گفت قصه ی ما به سر نرسید و کلاغه هم نسلش گا-ده شده بس که بال زد
یه روز رفته بودیم آبشار نیاسر (کاشان - اصفهان) اونجا چند نفر بودند با هم دعواشون شده بود و دوستای منم واستاده بودند به میگفتند از ما عکس بگیر منم بهشون گفتم خوب صبر کن حالا فحشهای اینا میفته تو عکس :دی
alizshah
09-08-2008, 01:09
دوستم قرار بود با دوستش بیاد دنبالم
همین که سوار ماشین شدم( عقب نشستم) چشمم به یه عروسک بزرگ افتاد
بدون اینکه سلام کنم گفتم اه چه عروسک زشتی من یه دونه از این دارم ولی خیلی بزرگتر و قشنگتره تازه جنسشم بهتره این اشغالا چیه می خرین؟:27: حالا مال کی هست:19:
یه دفه دیدم دوستم داره رنگ عوض میکنه و قیافش اینجوری شده:eh:
دوستش گفت ریحانه جون عزیزم اینو دیشب دوستت با کلی ذوق واسه تو خریده:blink:
وای:weird:
من داشتم میمردم از خجالت:blush:
گفتم نه اتفاقا خیلی خوشکله من شوخی کردم می خواستم ببینم چی میگین:worried:
دوستم گفت بیخیال ولش کن میدمش به دختر داییم:grrr:
:27::27::27::27:
من بودم اب میشدم
:27::27::27::27:
من بودم اب میشدم
منم دقیقا اب شدم
خیلی زشت شد
خیلی
کاربراني که اين گفتگو را مشاهده ميکنند: 6 (6 کاربران و 0 مهمان) ADEL_r, Bill Gates, M.etallic.A, nafe-bandar+, Talabkar, yugioh
Bill Gates
09-08-2008, 01:17
نوشته شده توسط leila* [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
دوستم قرار بود با دوستش بیاد دنبالم
همین که سوار ماشین شدم( عقب نشستم) چشمم به یه عروسک بزرگ افتاد
بدون اینکه سلام کنم گفتم اه چه عروسک زشتی من یه دونه از این دارم ولی خیلی بزرگتر و قشنگتره تازه جنسشم بهتره این اشغالا چیه می خرین؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حالا مال کی هست[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه دفه دیدم دوستم داره رنگ عوض میکنه و قیافش اینجوری شده:eh:
دوستش گفت ریحانه جون عزیزم اینو دیشب دوستت با کلی ذوق واسه تو خریده:blink:
وای:weird:
من داشتم میمردم از خجالت:blush:
گفتم نه اتفاقا خیلی خوشکله من شوخی کردم می خواستم ببینم چی میگین:worried:
دوستم گفت بیخیال ولش کن میدمش به دختر داییم:grrr:
خوب دختر خوب قبلش سلام کن بعد بپرس این چیه بعد بشین بـ بافش :31: نه نیومده شروع کنی طوری که نتوی جمعش کنی هلو :31:
خوب دختر خوب قبلش سلام کن بعد بپرس این چیه بعد بشین بـ بافش :31: نه نیومده شروع کنی طوری که نتوی جمعش کنی هلو :31:
اینم حرفیه
اخه اصلا فکرشو نمیکردم این عروسک به این زشتی مال من باشه
اخه دوستم بد سلیقه نیست
amirtoty
09-08-2008, 01:23
کاربراني که اين گفتگو را مشاهده ميکنند: 6 (6 کاربران و 0 مهمان) ADEL_r, Bill Gates, M.etallic.A, nafe-bandar+, Talabkar, yugioh
کاربراني که اين گفتگو را مشاهده ميکنند: 6 (6 کاربران و 0 مهمان)
amirtoty, Bill Gates, M.etallic.A, nafe-bandar, Talabkar, yugioh
وای....
وقتی یادم میاد تنم شروع به لرزیدن میکنه...
البته نمیشه گفت سوتی بود ولی...
6 سال پیش من به همراه خونوادم یه سفر رفتیم شیراز . دقیقا یادم نیست کجا بود ولی فکر کنم حافظیه بود . یه جایی بود که یه حوض داشت و مردم بعد از نیت کردن از چند قدم جلوتر و پشت به حوض یه سکه مینداختن تو حوض. منم حیلی خوشم اومده بود رفتم امتحان کنم . رفتم پشت حوض و البته چون که 12 سالم بود جو گیر شدم و سکه رو به طور غیر طبیعی پرتاب کردم. همین که سکه رو پرتاب کردم دیدم یه صدای فریاد اومد ! ! ! پشت کردم دیدم بعله ... زدم چش و چال یه آقایی رو گذاشتم کف دستش !
M.etallic.A
09-08-2008, 02:24
یه پسر خاله هام 26 سالشه و خیلی ادعاش میشه که معلوماتش بالاست. یه روز یه گوشی سونی اریکسون K300 خریده بود یه دوستام ، رفتم بهش نشون بدم ولی قبلش میخواستم ببینم این فیلمهای موبایل را چجوری باید باز کنم. ازش پرسیدم این فیلمها با فرمت 3gp را چجوری باید باز کنم. یه کم فکر کرد و گفت این 3gp مخفف 3 giga pixle (فکر کنم اشتباه نوشتم) است و نشون دهنده ی کیفیت خوب دوربین موبایله یعنی دوربین موبایل سه گیگا پیکسل است. همون وقت من گوشی را از جیبم در اوردم وقتی دید K300 را از خجالت آب شد چون دوربینش اصلا" به پیکسل نمیرسه
خیلی جالب بود :20:
M.etallic.A
09-08-2008, 02:27
اینم حرفیه
اخه اصلا فکرشو نمیکردم این عروسک به این زشتی مال من باشه
اخه دوستم بد سلیقه نیست
چه قدرم تعریف میکنه از دوستش :دی
M.etallic.A
09-08-2008, 02:48
همونطور که خدمتتون عرض کرده بودم بنده امشب دوباره تو همون باغی که قبلا براتون گفته بودم ( جریان دستشویی ) یه عروسی دعوت بودم. همین الان برگشتم از عروسی... بازم همونطور که گفته بودم یه تیپی زدم در حد المپیک تا مثل دفعه قبل مجبور نباشم تو قسمتهای تاریک باغ عین ارواح پنهان بشم کسی منو نبینه.
خلاصه عروسی شروع شد و بزن و برقص ... عروس رامسری بود و فامیلهاش از رامسر اومده بودن وای وای وای... هر چی بگم کم گفتم. مجلس هم مثل دفعه قبل خیلی باکلاس بود. دختر هم پر بود دیگه همه با لباسهای شب :دی
منم دو عدد شماره نوشته بودم تو جیبم گذاشته بودم تا در موقع مناسب خرجشون کنم. سرتون رو درد نیارم دو ساعتی گذشت و من هیچ غلطی نکردم. اصلا کسی آمار نمیداد یعنی اینقدر بزن و برقص بود همه حواسشون با وسط مجلس بود ... دخترها هم اکثرا وسط داشتن میرقصیدن. من دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم یه گوشه نشسته بودم که یهو احساس کردم باید برم دستشویی... این دفعه دیگه رفتم دستشویی رو پیدا کردم. یکی توش بود. در باز شد دیدم اوه ه ه ه یه دختره خوشگل و ناز با یه دامن کوتاه و یه تاپ مشکی با حالت رقصیدن از دستشویی اومد بیرون و رفت منم همینطوری :18: داشتم نگاش میکردم. بعد همونطوری رفت وسط مجلس منم رفتم تو دستشویی... در حین انجام عملیات بودم که دیدم یه گوشی کنار آیینه دستشوییه... همینجا بود که یاد این ضرب المثل افتادم : خدا گر زحکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری ... سریع گوشی رو گرفتم هول کرده بودم سریع شماره خودمو گرفتم که شمارش بیفته برام اما نگرفت. چند بار گرفتم نشد. یه اس ام اس فرستادم واسه خودم اونم سند نشد. دیدم ایرانسل ... شارژش رو چک کردم فقط 5 ریال داشت. چند تا فحش به شانس خودم دادم. از یه طرف میترسیدم دختره برگرده واسه گرفتن گوشیش واسه همین خیلی عجله میکردم. هر کاری کردم نتونستم شمارش رو در بیارم گفتم اشکال نداره شماره خودمو اد میکنم. بعد چند بارم به گوشی خودم زنگ زدم که شمارم سیو بشه تو کال رکورد... بعد گوشی رو گذاشتم سرجاش اومدم بیرون... همون جا دم در دستشویی منتظر موندم که دختره بیاد دیدم نیومد گفتم حتما حواسش نیست. رفتم به پسر صاحب باغ گفتم جریان رو اونم گوشی رو گرفت رفت به خواننده گفت از بلندگو اعلام کنه. یارو خواننده هم گفت : یک عدد گوشی پیدا شده لطفا اگر کسی گم کرده بیاد بگیره ... منم پیروزمندانه منتظر بودم که دختره بیاد و گوشیش رو بگیره یهو دیدم یه یارو سیبیل کلفت گت و گنده اومد جلو گفت سامسونگه ؟ خواننده هم گفت آره.. گفت ماله منه و اومد گوشی رو گرفت . من قیافه ام دیدنی بود :blink: نگو این یارو قبل از اون دختره دستشویی بود و گوشیش رو جا گذاشته بود. خدا نصیب کافر نکنه این مرده دهن منو صاف کرد هی چپ و راست اس ام اس میداد. خوشگل چرا ناز میکنی... زنگ میزد. دوباره اس ام اس میداد خودت شمارتو اد کردی فدات شم جواب بده .... بازم زنگ میزد ... آخرش گوشیمو خاموش کردم. این یارو هم دیده بود که بعد از خودش اون دختره رفت تو دستشویی و فکر کرد .... خدایاااااااا چرا من اینقدر بدشانسم !!!!
ebicross
09-08-2008, 06:03
سوتی که نیست اما:
دیشب کسی خونمون نبود از بیکاری رفتم پارک. رو صندلی یا همون نیمکت نشسته بودم و خوابم میمود. یکم جلو رفتم و سرم رو گذاشتم لبه ی نیمکت.
هیچی حالیم نشد فقط یهو چشامو باز کردم دیدم ساعت 12.30 و پارک هم شلوغه. حالا من ساعت 8 اومده بودم.
همه نگام میکردن تیکه مینداختن. مخصوصا دخترای نامرد هم محله ای:
کارتن خواب، بابات بیرونت کرده؛ شکست عشقی خورده. معتاد شدی بدبخت.
ميبينم كه برادرا & خواهراي مومن و متدين نميزارن تاپيك خاك بخوره ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](74).gif
:27::27::27::27::27:
زیاد به سوتی شبیه نیست و به نظرم خنده دار نیست. اما خب چون اصرار میکنی::31: :دی
من قبلا که خیلی میرفتم شنا و استخر و اینا. حدود 10 سالم بود. با مامانم رفته بودیم به صورت آزاد بعد از یه دوره طولانی کلاس. بعد من با دوتا از دخترها که دو غلو هم بودن داشتیم بازی میکردیم که به من گفتن تو برو بالا و ما توی اب میمونیم. تو این چیزه(نمیدونم اسمش چیه اما از ایناس که اگه کسی داشت غرق میشد بهش بدن تا بیاد بالا) رو پرت کن خیلی دور که ما دوتا با هم مسابقه بذاریم ببینیم که کی زودتر بهش میرسه. منم گفتم باشه.وقتی پرتش کردم چشمتون روز بد نبینه دیدم اصلا چیزی پرت نشد!!:18: بعد دیدم جیغ یکیشون بلند شده و از سرشم خون میاد!!:18:اون خواهرشم که این یکیو از آب اورد بیرون و اومدن رو سکو کنار استخر. نجات غریقها هم اومدن و کمک. منم که خجالت زده شدم با مامانم دو تایی زفتیم لباسامونو پوشیدیم تا دختره رو ببریم بیمارستانی جایی که اونا گفتن نمیخواد بیاین. بعد دوباره رفتیم تو آب که یکی از ناجیها صدام زد که چرا اون نجاتیه رو برداشتی و نباید بر میداشتی. منم گفتم خب اونا بهم گفتن بردارش. (مغفل بودن!!) بعد هم تا آخر وقت همش زیر آب سیر میکردم!:19:
من که نفهمیدم کی شد ؟
ببخشید یعنی چی شد ؟
مغفل - نجاتیه
Plz more description .
pouria007
09-08-2008, 10:02
ميبينم كه برادرا & خواهراي مومن و متدين نميزارن تاپيك خاك بخوره ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](74).gif
بله ووکی جون برو بچ سوتی زیاد میدن
ولی تو یه مدت بچه + شدی سوتی نمیدی؟
چیه؟
عیال سر عقل اوردتت؟
یا شاید هم تو رو تهدید کرده اگه سوتی دادی با دمپایی بزنتت؟
pouria007
09-08-2008, 10:04
Plz more description
better:
more description plz
or
plz descripte more about this
M.etallic.A
09-08-2008, 10:58
ميبينم كه برادرا & خواهراي مومن و متدين نميزارن تاپيك خاك بخوره ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](74).gif
به به ... ببین کی اومده... :: پیشکسوت عرصه سوتی ::
winter+girl
09-08-2008, 13:17
چرا وقتی ووکمن یچیز میگه همه باید نقل قولش کنن؟؟؟
اصلا من نمیکنم ببینم چی میشه؟؟؟
نکنه از تاپیکش میندازه بیرووووووووون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متاسفانه پسر:41:
خوب با این حساب : یکی از خواستگارات پرید ! :31:
ميبينم كه برادرا & خواهراي مومن و متدين نميزارن تاپيك خاك بخوره ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](74).gif
به به به به وكي جون عزيز چه خبر حاجي؟؟؟
نميدونم چرا چند وقتيه سوتي ندادم حدود (13 ساعت[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](74).gif) ولي عجيبتا اينقدر كه سوتي دادم الان هيچكدوم يادم نيست واستون بنويسم............بيخيال :19:
M.etallic.A
09-08-2008, 14:33
چرا وقتی ووکمن یچیز میگه همه باید نقل قولش کنن؟؟؟
اصلا من نمیکنم ببینم چی میشه؟؟؟
نکنه از تاپیکش میندازه بیرووووووووون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حســـــــــــــــــــــــ ــــود :دی
به دلیل اینکه ووکمن خیلی بچه باحالیه حتی اونهایی که زیاد باهاش برخورد نداشتن مثل من ولی ازش خوشم میاد کلا همه دوسش دارن. این تاپیک هم بارها از طرف مدیران بسته شده بود که با وساطت ووکمن دوباره باز شده...
همونطور که خدمتتون عرض کرده بودم بنده امشب دوباره تو همون باغی که قبلا براتون گفته بودم ( جریان دستشویی ) یه عروسی دعوت بودم. همین الان برگشتم از عروسی... بازم همونطور که گفته بودم یه تیپی زدم در حد المپیک تا مثل دفعه قبل مجبور نباشم تو قسمتهای تاریک باغ عین ارواح پنهان بشم کسی منو نبینه.
خلاصه عروسی شروع شد و بزن و برقص ... عروس رامسری بود و فامیلهاش از رامسر اومده بودن وای وای وای... هر چی بگم کم گفتم. مجلس هم مثل دفعه قبل خیلی باکلاس بود. دختر هم پر بود دیگه همه با لباسهای شب :دی
منم دو عدد شماره نوشته بودم تو جیبم گذاشته بودم تا در موقع مناسب خرجشون کنم. سرتون رو درد نیارم دو ساعتی گذشت و من هیچ غلطی نکردم. اصلا کسی آمار نمیداد یعنی اینقدر بزن و برقص بود همه حواسشون با وسط مجلس بود ... دخترها هم اکثرا وسط داشتن میرقصیدن. من دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم یه گوشه نشسته بودم که یهو احساس کردم باید برم دستشویی... این دفعه دیگه رفتم دستشویی رو پیدا کردم. یکی توش بود. در باز شد دیدم اوه ه ه ه یه دختره خوشگل و ناز با یه دامن کوتاه و یه تاپ مشکی با حالت رقصیدن از دستشویی اومد بیرون و رفت منم همینطوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] داشتم نگاش میکردم. بعد همونطوری رفت وسط مجلس منم رفتم تو دستشویی... در حین انجام عملیات بودم که دیدم یه گوشی کنار آیینه دستشوییه... همینجا بود که یاد این ضرب المثل افتادم : خدا گر زحکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری ... سریع گوشی رو گرفتم هول کرده بودم سریع شماره خودمو گرفتم که شمارش بیفته برام اما نگرفت. چند بار گرفتم نشد. یه اس ام اس فرستادم واسه خودم اونم سند نشد. دیدم ایرانسل ... شارژش رو چک کردم فقط 5 ریال داشت. چند تا فحش به شانس خودم دادم. از یه طرف میترسیدم دختره برگرده واسه گرفتن گوشیش واسه همین خیلی عجله میکردم. هر کاری کردم نتونستم شمارش رو در بیارم گفتم اشکال نداره شماره خودمو اد میکنم. بعد چند بارم به گوشی خودم زنگ زدم که شمارم سیو بشه تو کال رکورد... بعد گوشی رو گذاشتم سرجاش اومدم بیرون... همون جا دم در دستشویی منتظر موندم که دختره بیاد دیدم نیومد گفتم حتما حواسش نیست. رفتم به پسر صاحب باغ گفتم جریان رو اونم گوشی رو گرفت رفت به خواننده گفت از بلندگو اعلام کنه. یارو خواننده هم گفت : یک عدد گوشی پیدا شده لطفا اگر کسی گم کرده بیاد بگیره ... منم پیروزمندانه منتظر بودم که دختره بیاد و گوشیش رو بگیره یهو دیدم یه یارو سیبیل کلفت گت و گنده اومد جلو گفت سامسونگه ؟ خواننده هم گفت آره.. گفت ماله منه و اومد گوشی رو گرفت . من قیافه ام دیدنی بود :blink: نگو این یارو قبل از اون دختره دستشویی بود و گوشیش رو جا گذاشته بود. خدا نصیب کافر نکنه این مرده دهن منو صاف کرد هی چپ و راست اس ام اس میداد. خوشگل چرا ناز میکنی... زنگ میزد. دوباره اس ام اس میداد خودت شمارتو اد کردی فدات شم جواب بده .... بازم زنگ میزد ... آخرش گوشیمو خاموش کردم. این یارو هم دیده بود که بعد از خودش اون دختره رفت تو دستشویی و فکر کرد .... خدایاااااااا چرا من اینقدر بدشانسم !!!!
ایول خیلی باحال بود... :blink:
نه دیگه ! همون را از تو آبها در اوردم دادمش بخوره :دی
ماماااااااان!!! :18::18::18:
الان احیانا بیماری چیزی نداره؟:18::31:
خوب شد یادم انداختی : همین پسر خاله ی ما که گفتم توی یه جمعی میخواست بگه که دوغ که خواب آوره توی ظهر خیلی حال میده گفت دلم میخواد این دوغ را بخورم و همینجا بشقاب را بذارم زیر سرم و بخوابم !!! منم بلند گفتم خوب مگه مجبوری !؟؟ بالش که هست!
بازم از ضایع شدنش بگو!!:11:
من که خیلی حال میکنم با ضایع شدنش!:31:
امروز شاهین خان یه گروه ساخته بود واسه کاربرای فعال گالری عکس و فتوشاپ ، واسه من هم دعوتنامه فرستاد . بعد که رفتم توی گروه دیدم نوشتن که اگه کسی رو میشناسید که دعوت نکردم بهم بگید .
بعدش من چند تا تاپیک رو دیدم و بعدش با بابام رفتم بیرون . پشت چراغ قرمز ایستاده بودم یهو یادم افتاد که شاهین گفته بهم بگید تا دعوت کنم ، منم رفتم توی فکر اینکه توی فتوشاپ کیا فعالن ، چون فعالای گالری رو میشناسم . یه لحظه قاطی کردم گفتم بابا کیا توی انجمن فتوشاپ فعالن ؟؟؟
بابام گفت چی ؟؟؟
بعدش بابام گفت اینقد نشین پای اینترنت ، معتادش میشی ( نمیدونه شدم D: )
منم یه چیزی توی همین مایه ها شدم!:31:
متاسفانه پسر:41:
:18::18::18:
یه روز رفته بودیم آبشار نیاسر (کاشان - اصفهان) اونجا چند نفر بودند با هم دعواشون شده بود و دوستای منم واستاده بودند به میگفتند از ما عکس بگیر منم بهشون گفتم خوب صبر کن حالا فحشهای اینا میفته تو عکس :دی
باز منم یه چیزی توی همین مایه ها بودم!
:27::27::27::27:
من بودم اب میشدم
تایید میشه!:27:
چه قدرم تعریف میکنه از دوستش :دی
تایید میشه!:21:
همونطور که خدمتتون عرض کرده بودم بنده امشب دوباره تو همون باغی که قبلا براتون گفته بودم ( جریان دستشویی ) یه عروسی دعوت بودم. همین الان برگشتم از عروسی... بازم همونطور که گفته بودم یه تیپی زدم در حد المپیک تا مثل دفعه قبل مجبور نباشم تو قسمتهای تاریک باغ عین ارواح پنهان بشم کسی منو نبینه.
خلاصه عروسی شروع شد و بزن و برقص ... عروس رامسری بود و فامیلهاش از رامسر اومده بودن وای وای وای... هر چی بگم کم گفتم. مجلس هم مثل دفعه قبل خیلی باکلاس بود. دختر هم پر بود دیگه همه با لباسهای شب :دی
منم دو عدد شماره نوشته بودم تو جیبم گذاشته بودم تا در موقع مناسب خرجشون کنم. سرتون رو درد نیارم دو ساعتی گذشت و من هیچ غلطی نکردم. اصلا کسی آمار نمیداد یعنی اینقدر بزن و برقص بود همه حواسشون با وسط مجلس بود ... دخترها هم اکثرا وسط داشتن میرقصیدن. من دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم یه گوشه نشسته بودم که یهو احساس کردم باید برم دستشویی... این دفعه دیگه رفتم دستشویی رو پیدا کردم. یکی توش بود. در باز شد دیدم اوه ه ه ه یه دختره خوشگل و ناز با یه دامن کوتاه و یه تاپ مشکی با حالت رقصیدن از دستشویی اومد بیرون و رفت منم همینطوری :18: داشتم نگاش میکردم. بعد همونطوری رفت وسط مجلس منم رفتم تو دستشویی... در حین انجام عملیات بودم که دیدم یه گوشی کنار آیینه دستشوییه... همینجا بود که یاد این ضرب المثل افتادم : خدا گر زحکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری ... سریع گوشی رو گرفتم هول کرده بودم سریع شماره خودمو گرفتم که شمارش بیفته برام اما نگرفت. چند بار گرفتم نشد. یه اس ام اس فرستادم واسه خودم اونم سند نشد. دیدم ایرانسل ... شارژش رو چک کردم فقط 5 ریال داشت. چند تا فحش به شانس خودم دادم. از یه طرف میترسیدم دختره برگرده واسه گرفتن گوشیش واسه همین خیلی عجله میکردم. هر کاری کردم نتونستم شمارش رو در بیارم گفتم اشکال نداره شماره خودمو اد میکنم. بعد چند بارم به گوشی خودم زنگ زدم که شمارم سیو بشه تو کال رکورد... بعد گوشی رو گذاشتم سرجاش اومدم بیرون... همون جا دم در دستشویی منتظر موندم که دختره بیاد دیدم نیومد گفتم حتما حواسش نیست. رفتم به پسر صاحب باغ گفتم جریان رو اونم گوشی رو گرفت رفت به خواننده گفت از بلندگو اعلام کنه. یارو خواننده هم گفت : یک عدد گوشی پیدا شده لطفا اگر کسی گم کرده بیاد بگیره ... منم پیروزمندانه منتظر بودم که دختره بیاد و گوشیش رو بگیره یهو دیدم یه یارو سیبیل کلفت گت و گنده اومد جلو گفت سامسونگه ؟ خواننده هم گفت آره.. گفت ماله منه و اومد گوشی رو گرفت . من قیافه ام دیدنی بود :blink: نگو این یارو قبل از اون دختره دستشویی بود و گوشیش رو جا گذاشته بود. خدا نصیب کافر نکنه این مرده دهن منو صاف کرد هی چپ و راست اس ام اس میداد. خوشگل چرا ناز میکنی... زنگ میزد. دوباره اس ام اس میداد خودت شمارتو اد کردی فدات شم جواب بده .... بازم زنگ میزد ... آخرش گوشیمو خاموش کردم. این یارو هم دیده بود که بعد از خودش اون دختره رفت تو دستشویی و فکر کرد .... خدایاااااااا چرا من اینقدر بدشانسم !!!!
آخییییییی!:27:
کاملا تایید میکنم که بد شانسی!:21::27:
اگه هی بگی همین شانسایی هم که داری از دست میدی!:21:
سوتی که نیست اما:
دیشب کسی خونمون نبود از بیکاری رفتم پارک. رو صندلی یا همون نیمکت نشسته بودم و خوابم میمود. یکم جلو رفتم و سرم رو گذاشتم لبه ی نیمکت.
هیچی حالیم نشد فقط یهو چشامو باز کردم دیدم ساعت 12.30 و پارک هم شلوغه. حالا من ساعت 8 اومده بودم.
همه نگام میکردن تیکه مینداختن. مخصوصا دخترای نامرد هم محله ای:
کارتن خواب، بابات بیرونت کرده؛ شکست عشقی خورده. معتاد شدی بدبخت.
منم بودم همینو بهت میگفتم!:27:
حســـــــــــــــــــــــ ــــود :دی
به دلیل اینکه ووکمن خیلی بچه باحالیه حتی اونهایی که زیاد باهاش برخورد نداشتن مثل من ولی ازش خوشم میاد کلا همه دوسش دارن. این تاپیک هم بارها از طرف مدیران بسته شده بود که با وساطت ووکمن دوباره باز شده...
منم باهاش برخورد نداشتم اما خیلی خوشحال شدم که تشریف فرما شد!:11:
[QUOTE]
من که نفهمیدم کی شد ؟
ببخشید یعنی چی شد ؟
سوتی خاصی نداشت. اما همین که نتونستم اون چیزه به این سبکی رو پرت کنم و یه راست زدم تو سر دختره خودش خیلی بده!:19: اونم با این همه زور که سرش خون بیفته!:18:
Plz more description
نجاتی: نجات غریق
مغفل: اغفال کننده:31:
better:
more description plz
or
plz descripte more about this
بابا انگلیش!:27:
بله ووکی جون برو بچ سوتی زیاد میدن
ولی تو یه مدت بچه + شدی سوتی نمیدی؟
چیه؟
عیال سر عقل اوردتت؟
یا شاید هم تو رو تهدید کرده اگه سوتی دادی با دمپایی بزنتت؟
تایید میشه!:31:
ali_ranger22
09-08-2008, 15:07
سلام
به خدا حرف بدی نیست!!
میخواستم بگم که خونوادگی گنجیشک میکشین! گفتم یه کم تو کفش بمونی! :دی :31:
نه نکشتیمش که اشتباهی شد که حالا بماند
کاربراني که اين گفتگو را مشاهده ميکنند: 3 (3 کاربران و 0 مهمان)
frnsh ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]), Mirgholami ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
نه نکشتیمش که اشتباهی شد که حالا بماند
خوب شد گفتی که فکر خیلی بدی نکنم! اما خب همونم .......
(جواب نقطه چین برای جلوگیری از اسپم: قتل حساب میشه اما غیر عمد!!!)
M.etallic.A
09-08-2008, 15:40
تایید میشه!:27:
خوشم میاد تک تک پستها رو تایید میکنی :دی
winter+girl
09-08-2008, 17:12
حســـــــــــــــــــــــ ــــود :دی
به دلیل اینکه ووکمن خیلی بچه باحالیه حتی اونهایی که زیاد باهاش برخورد نداشتن مثل من ولی ازش خوشم میاد کلا همه دوسش دارن. این تاپیک هم بارها از طرف مدیران بسته شده بود که با وساطت ووکمن دوباره باز شده...
حسودی نکردم که اما واقعا چرا؟؟؟
خوب منم بچه باحالی ام وخیلی ها دوسم دارن حتی اونایی که باهام برخورد نداشتن مثل تو ولی از من خیلی خوشت میاد کلا همه دوسم دارن .
حالا این تاپیک نه تاپیک های دیگه هم بووودن بچه ها اسپم میدادن ( من که اهل اسپم نیستم) میرفتم وساطت میکردم جالب اینه مدیریت همیشه به من میگفت به شما ربطی نداره و این تاپیک برای شما بسته نشده ( البته اووون تاپیک خاطره انگیز رو هرگز یادم نمیره که خودمون بستیمش )
حالا یه سوتی بنویسم اسپم نباشه
یبار تو پی سی بودم تمام مطالب رو که نیاز داشتم خوندم بعد گفتم حالا کانکت شم جواب بدم کانکت رو زدم دیدم ای وای تمام مدت کانکت بووودم یدفعه عقلم گفت دیس کانکت کنم نمیدونم چرا؟؟؟
winter+girl
09-08-2008, 17:14
کاربراني که اين گفتگو را مشاهده ميکنند: 1 (1 کاربران و 0 مهمان)
winter+girl*
گفتم لابد کلاس داره همه مینویسن
( سوتی از این بزرگتر میخواین؟؟؟ فکر نکنم کسی متوجه شه ناسلامتی اینجا سوتی بازاره)
M.etallic.A
09-08-2008, 19:43
حسودی نکردم که اما واقعا چرا؟؟؟
خوب منم بچه باحالی ام وخیلی ها دوسم دارن حتی اونایی که باهام برخورد نداشتن مثل تو ولی از من خیلی خوشت میاد کلا همه دوسم دارن .
حالا این تاپیک نه تاپیک های دیگه هم بووودن بچه ها اسپم میدادن ( من که اهل اسپم نیستم) میرفتم وساطت میکردم جالب اینه مدیریت همیشه به من میگفت به شما ربطی نداره و این تاپیک برای شما بسته نشده ( البته اووون تاپیک خاطره انگیز رو هرگز یادم نمیره که خودمون بستیمش )
حالا یه سوتی بنویسم اسپم نباشه
یبار تو پی سی بودم تمام مطالب رو که نیاز داشتم خوندم بعد گفتم حالا کانکت شم جواب بدم کانکت رو زدم دیدم ای وای تمام مدت کانکت بووودم یدفعه عقلم گفت دیس کانکت کنم نمیدونم چرا؟؟؟
خوب شما هم پست میدی ما نقل قول میکنیم. راستی از کجا فهمیدی من ازت خوشم میاد :دی
یه سوتی...
یه آهنگ جدید ساخته بودم یه مدت پیش و امروز یه تیکه تکست براش آماده کردم و میخواستم تمرین کنم روش... پدرم فقط خونه بود میخواست بره بیرون منم منتظر بودم بره... بعد 10 دقیقه فکر کردم رفت... شروع کردم تمرین کردن با صدای بلند رپ میخوندم شدید حس گرفته بودم. یه دفعه دیدم پدرم وایساده دم در اتاق و داره اینجوری منو نگاه میکنه :18: گفت : خدا عاقبت تورو به خیر کنه ... :41:
amirfarrokh
09-08-2008, 20:46
امروز از توی ولیعصر داشتم میپیچیدم تو نیایش که بیام خونه...یه ماشینه با 4 تا دختر داشتن از روبه رو میومدن...منم رفتم جلو...دختره اصلا حواسش به جلو نبود...منم شیشه رو دادم پایین خواستم بگم جلوتو نگاه کن...نمیدونم چی شد گفتم : چشت رو نگاه کن خوشگله...4 تایی هر هر زدن زیر خنده...ما نیز گازش را گرفتیم و فرار نمودیم تا بیش از جلوی نسوان محترم مضحکه نشویم...
ali_ranger22
09-08-2008, 23:03
همونطور که خدمتتون عرض کرده بودم بنده امشب دوباره تو همون باغی که قبلا براتون گفته بودم ( جریان دستشویی ) یه عروسی دعوت بودم. همین الان برگشتم از عروسی... بازم همونطور که گفته بودم یه تیپی زدم در حد المپیک تا مثل دفعه قبل مجبور نباشم تو قسمتهای تاریک باغ عین ارواح پنهان بشم کسی منو نبینه.
خلاصه عروسی شروع شد و بزن و برقص ... عروس رامسری بود و فامیلهاش از رامسر اومده بودن وای وای وای... هر چی بگم کم گفتم. مجلس هم مثل دفعه قبل خیلی باکلاس بود. دختر هم پر بود دیگه همه با لباسهای شب :دی
منم دو عدد شماره نوشته بودم تو جیبم گذاشته بودم تا در موقع مناسب خرجشون کنم. سرتون رو درد نیارم دو ساعتی گذشت و من هیچ غلطی نکردم. اصلا کسی آمار نمیداد یعنی اینقدر بزن و برقص بود همه حواسشون با وسط مجلس بود ... دخترها هم اکثرا وسط داشتن میرقصیدن. من دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم یه گوشه نشسته بودم که یهو احساس کردم باید برم دستشویی... این دفعه دیگه رفتم دستشویی رو پیدا کردم. یکی توش بود. در باز شد دیدم اوه ه ه ه یه دختره خوشگل و ناز با یه دامن کوتاه و یه تاپ مشکی با حالت رقصیدن از دستشویی اومد بیرون و رفت منم همینطوری :18: داشتم نگاش میکردم. بعد همونطوری رفت وسط مجلس منم رفتم تو دستشویی... در حین انجام عملیات بودم که دیدم یه گوشی کنار آیینه دستشوییه... همینجا بود که یاد این ضرب المثل افتادم : خدا گر زحکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری ... سریع گوشی رو گرفتم هول کرده بودم سریع شماره خودمو گرفتم که شمارش بیفته برام اما نگرفت. چند بار گرفتم نشد. یه اس ام اس فرستادم واسه خودم اونم سند نشد. دیدم ایرانسل ... شارژش رو چک کردم فقط 5 ریال داشت. چند تا فحش به شانس خودم دادم. از یه طرف میترسیدم دختره برگرده واسه گرفتن گوشیش واسه همین خیلی عجله میکردم. هر کاری کردم نتونستم شمارش رو در بیارم گفتم اشکال نداره شماره خودمو اد میکنم. بعد چند بارم به گوشی خودم زنگ زدم که شمارم سیو بشه تو کال رکورد... بعد گوشی رو گذاشتم سرجاش اومدم بیرون... همون جا دم در دستشویی منتظر موندم که دختره بیاد دیدم نیومد گفتم حتما حواسش نیست. رفتم به پسر صاحب باغ گفتم جریان رو اونم گوشی رو گرفت رفت به خواننده گفت از بلندگو اعلام کنه. یارو خواننده هم گفت : یک عدد گوشی پیدا شده لطفا اگر کسی گم کرده بیاد بگیره ... منم پیروزمندانه منتظر بودم که دختره بیاد و گوشیش رو بگیره یهو دیدم یه یارو سیبیل کلفت گت و گنده اومد جلو گفت سامسونگه ؟ خواننده هم گفت آره.. گفت ماله منه و اومد گوشی رو گرفت . من قیافه ام دیدنی بود :blink: نگو این یارو قبل از اون دختره دستشویی بود و گوشیش رو جا گذاشته بود. خدا نصیب کافر نکنه این مرده دهن منو صاف کرد هی چپ و راست اس ام اس میداد. خوشگل چرا ناز میکنی... زنگ میزد. دوباره اس ام اس میداد خودت شمارتو اد کردی فدات شم جواب بده .... بازم زنگ میزد ... آخرش گوشیمو خاموش کردم. این یارو هم دیده بود که بعد از خودش اون دختره رفت تو دستشویی و فکر کرد .... خدایاااااااا چرا من اینقدر بدشانسم !!!!
چند تا سوال موشکافانه: :31:
تو که گفتی نتونستی شمارشو پیدا کنی پس چطوری بهش زنگ زدی که شمارت بیفته?؟
گفتی طرف گوشیش شارژ نداشت پس چطوری بعدش هی بهت زنگ میزد?؟
خود دختره رو ول کردی رفتی شمارشو بگیری آخه:13:
خوشم میاد تک تک پستها رو تایید میکنی :دی
همه رو تایید میکنم مگر اینکه خلافش ثابت بشه!:27:
کاربراني که اين گفتگو را مشاهده ميکنند: 1 (1 کاربران و 0 مهمان)
winter+girl*
گفتم لابد کلاس داره همه مینویسن
( سوتی از این بزرگتر میخواین؟؟؟ فکر نکنم کسی متوجه شه ناسلامتی اینجا سوتی بازاره)
من یکی که به خاطر این دادم که بگم p30 سوتی میده. نوشته بود 3 کاربر دارن نگاه میکنن اما 2 تا بود در اصل!
عزیز همه دوست دارن. هم خودت میدونی هم همه!:40: اما طبق قاعده ی دوری و دوستی عمل میکنن!:27:
خوب شما هم پست میدی ما نقل قول میکنیم. راستی از کجا فهمیدی من ازت خوشم میاد :دی
یه سوتی...
یه آهنگ جدید ساخته بودم یه مدت پیش و امروز یه تیکه تکست براش آماده کردم و میخواستم تمرین کنم روش... پدرم فقط خونه بود میخواست بره بیرون منم منتظر بودم بره... بعد 10 دقیقه فکر کردم رفت... شروع کردم تمرین کردن با صدای بلند رپ میخوندم شدید حس گرفته بودم. یه دفعه دیدم پدرم وایساده دم در اتاق و داره اینجوری منو نگاه میکنه :18: گفت : خدا عاقبت تورو به خیر کنه ... :41:
تایید میشه! (مگر اینکه خلافت ثابت بشه!)
جالب بود! حالا رپ سالم میخوندی؟:31: یا ....؟
M.etallic.A
09-08-2008, 23:18
تو که گفتی نتونستی شمارشو پیدا کنی پس چطوری بهش زنگ زدی که شمارت بیفته?؟
به گوشی خودم زنگ زدم
دقت کن از گوشی اون به گوشی خودم زنگ زدم. زنگ که نمیخورد ولی شماره من میفتاد تو کال رکوردش...
گفتی طرف گوشیش شارژ نداشت پس چطوری بعدش هی بهت زنگ میزد?؟
13:
اینو دیگه خودمم نفهمیدم. خوب حتما کارت شارژ همراش بود. شارژ کرد. چه میدونم.
خود دختره رو ول کردی رفتی شمارشو بگیری آخه:13:
خود دختره از دستشویی اومد بیرون اصلا منو ندید نمیدونم چیز میز خورده بود از در اومد بیرون داشت میرقصید همونطوری رقصون رقصون رفت وسط بین جمعیت گم شد...
در ضمن دروغ تو کار ما نیست. یعنی هست ولی این مدلیش ( Low Level ) نیست.
M.etallic.A
09-08-2008, 23:20
همه رو تایید میکنم مگر اینکه خلافش ثابت بشه!:27:
من یکی که به خاطر این دادم که بگم p30 سوتی میده. نوشته بود 3 کاربر دارن نگاه میکنن اما 2 تا بود در اصل!
عزیز همه دوست دارن. هم خودت میدونی هم همه!:40: اما طبق قاعده ی دوری و دوستی عمل میکنن!:27:
تایید میشه! (مگر اینکه خلافت ثابت بشه!)
جالب بود! حالا رپ سالم میخوندی؟:31: یا ....؟
آره بابا ... اگر ناسالم بود که الان پدرم بهم کارت قرمز داده بود.
قسمتی از تکست مثلا :
همه زندگیم کلا رفته به باد حتی بهترین کسمم دیگه منو نمیخواد ولی عیبی نداره گرچه من تنهام چون اشکی میباره و کم میشه از دردام....
بقیه ش رو دیگه آهنگ رکورد شد میزارم براتون :دی
همونطور که خدمتتون عرض کرده بودم بنده امشب دوباره تو همون باغی که قبلا براتون گفته بودم ( جریان دستشویی ) یه عروسی دعوت بودم. همین الان برگشتم از عروسی... بازم همونطور که گفته بودم یه تیپی زدم در حد المپیک تا مثل دفعه قبل مجبور نباشم تو قسمتهای تاریک باغ عین ارواح پنهان بشم کسی منو نبینه.
خلاصه عروسی شروع شد و بزن و برقص ... عروس رامسری بود و فامیلهاش از رامسر اومده بودن وای وای وای... هر چی بگم کم گفتم. مجلس هم مثل دفعه قبل خیلی باکلاس بود. دختر هم پر بود دیگه همه با لباسهای شب :دی
منم دو عدد شماره نوشته بودم تو جیبم گذاشته بودم تا در موقع مناسب خرجشون کنم. سرتون رو درد نیارم دو ساعتی گذشت و من هیچ غلطی نکردم. اصلا کسی آمار نمیداد یعنی اینقدر بزن و برقص بود همه حواسشون با وسط مجلس بود ... دخترها هم اکثرا وسط داشتن میرقصیدن. من دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم یه گوشه نشسته بودم که یهو احساس کردم باید برم دستشویی... این دفعه دیگه رفتم دستشویی رو پیدا کردم. یکی توش بود. در باز شد دیدم اوه ه ه ه یه دختره خوشگل و ناز با یه دامن کوتاه و یه تاپ مشکی با حالت رقصیدن از دستشویی اومد بیرون و رفت منم همینطوری :18: داشتم نگاش میکردم. بعد همونطوری رفت وسط مجلس منم رفتم تو دستشویی... در حین انجام عملیات بودم که دیدم یه گوشی کنار آیینه دستشوییه... همینجا بود که یاد این ضرب المثل افتادم : خدا گر زحکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری ... سریع گوشی رو گرفتم هول کرده بودم سریع شماره خودمو گرفتم که شمارش بیفته برام اما نگرفت. چند بار گرفتم نشد. یه اس ام اس فرستادم واسه خودم اونم سند نشد. دیدم ایرانسل ... شارژش رو چک کردم فقط 5 ریال داشت. چند تا فحش به شانس خودم دادم. از یه طرف میترسیدم دختره برگرده واسه گرفتن گوشیش واسه همین خیلی عجله میکردم. هر کاری کردم نتونستم شمارش رو در بیارم گفتم اشکال نداره شماره خودمو اد میکنم. بعد چند بارم به گوشی خودم زنگ زدم که شمارم سیو بشه تو کال رکورد... بعد گوشی رو گذاشتم سرجاش اومدم بیرون... همون جا دم در دستشویی منتظر موندم که دختره بیاد دیدم نیومد گفتم حتما حواسش نیست. رفتم به پسر صاحب باغ گفتم جریان رو اونم گوشی رو گرفت رفت به خواننده گفت از بلندگو اعلام کنه. یارو خواننده هم گفت : یک عدد گوشی پیدا شده لطفا اگر کسی گم کرده بیاد بگیره ... منم پیروزمندانه منتظر بودم که دختره بیاد و گوشیش رو بگیره یهو دیدم یه یارو سیبیل کلفت گت و گنده اومد جلو گفت سامسونگه ؟ خواننده هم گفت آره.. گفت ماله منه و اومد گوشی رو گرفت . من قیافه ام دیدنی بود :blink: نگو این یارو قبل از اون دختره دستشویی بود و گوشیش رو جا گذاشته بود. خدا نصیب کافر نکنه این مرده دهن منو صاف کرد هی چپ و راست اس ام اس میداد. خوشگل چرا ناز میکنی... زنگ میزد. دوباره اس ام اس میداد خودت شمارتو اد کردی فدات شم جواب بده .... بازم زنگ میزد ... آخرش گوشیمو خاموش کردم. این یارو هم دیده بود که بعد از خودش اون دختره رفت تو دستشویی و فکر کرد .... خدایاااااااا چرا من اینقدر بدشانسم !!!!
:4:
راستشو بگو چقدر فکر کردی تا بتونی این داستانو سر هم کنی
امروز تو ماشین داشتیم میرفتیم. یهو یه چیز خیلی خیلی عجیبی دیدم که تا حالا ندیده بودم!!:18: به بابام گفتم: مگه ماشین که این 4 چرخش میتونه تکچرخ بزنه؟:18: بعد بابام اینطوری شد: :18::18::18:
بعدش پشت یه چراغ قرمز موندیم! دوباره دیدم از یه فاصله کم یه ماشین داره تک چرخ میزنه!:18: دیگه به چشمامم نمیتونم اعتماد کنم!:18::18::18: بعد به داداشم گفتم: ااااااااااااا. ایناهاش!:18: بعد داداشم اینطوری شد: :18::18::18: بعد بهم گفت بیا ببرمت یه دکتر چشم!:18:
بعد از چند ثانیه خرج کردن Iq دیدم که ماشینه به یه جرثقیل وصله اما نخش (همون طنابش) معلوم نیست!:18:
:18::18::18::18::18::18::18::18::18::18::18::18::1 8::18::18::18::18::18::18::18::18::18::18::18:
خوب با این حساب : یکی از خواستگارات پرید ! :31:
نه نپرید:31:
هستیم در خدمتشون:21:
بالاشو چیدم نپره:27:
آره بابا ... اگر ناسالم بود که الان پدرم بهم کارت قرمز داده بود.
قسمتی از تکست مثلا :
همه زندگیم کلا رفته به باد حتی بهترین کسمم دیگه منو نمیخواد ولی عیبی نداره گرچه من تنهام چون اشکی میباره و کم میشه از دردام....
بقیه ش رو دیگه آهنگ رکورد شد میزارم براتون :دی
میخواستم تستت کنم که پرسیدم!:31:
بذار حتما ببینیم چه کردی! :11:
راستی صدات خوبه؟:31:
نه نپرید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
هستیم در خدمتشون[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](27).gif
بالاشو چیدم نپره[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
میگم از این ترفندهات به ما هم یاد بده!!!.gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
میگم از این ترفندهات به ما هم یاد بده!!!.gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
بیا پیش خودم واست کلاس میزارم
خصوصی ورایگان:27:
نه نپرید:31:
هستیم در خدمتشون:21:
بالاشو چیدم نپره:27:
چه موقع به سلامتی ؟:46:
alizshah
10-08-2008, 00:31
چه موقع به سلامتی ؟:46:
همین نزدیکی ها
ایشا...
میریم عروسی :27:
البته فکر نکنم با این سن فعلا بریم عروسی
Antonio Andolini
10-08-2008, 00:48
یه سوتی...
یه آهنگ جدید ساخته بودم یه مدت پیش و امروز یه تیکه تکست براش آماده کردم و میخواستم تمرین کنم روش... پدرم فقط خونه بود میخواست بره بیرون منم منتظر بودم بره... بعد 10 دقیقه فکر کردم رفت... شروع کردم تمرین کردن با صدای بلند رپ میخوندم شدید حس گرفته بودم. یه دفعه دیدم پدرم وایساده دم در اتاق و داره اینجوری منو نگاه میکنه :18: گفت : خدا عاقبت تورو به خیر کنه ... :41:
همچین سوتی ای واسه ما هم پیش اومد با این تفاوت که ما داشتیم متال بازی می کردیم!{طبیعتا خیلی بیش تر ضایع شدیم}
ظهر داداشم داشت با کامپیوتر بازی میکرد منم تو کف نت بودم ، آخه چند ساعتی بی خبر بودم :31: بعدش دیدم بلند شد گفت کامپیوترو میخوای ، منم شاد و سرمست گفتم آره ، آخه هم میخواستم اینجا پست بدم هم مطلب نوشته بودم واسه وبلاگ ، خواستم آپدیت کنم . با سرعت نور دویدم سمت اتاق یه لحظه نفهمیدم چی رو اشتباهی محاسبه کردم زارت رفتم تو در ، تا چند ثانیه منگ بودم :31: هم دردم گرفت هم خنده ، تو این هیر و ویر مامانم گیر داده بود که چی شده ولی هنوزم پام درد میکنه
M.etallic.A
10-08-2008, 05:17
:4:
راستشو بگو چقدر فکر کردی تا بتونی این داستانو سر هم کنی
به همون اندازه که تو در دادن این پست فکر کردی...
ebicross
10-08-2008, 05:33
خوب شما هم پست میدی ما نقل قول میکنیم. راستی از کجا فهمیدی من ازت خوشم میاد :دی
از اونجایی که شما از تمام جنس مونث ها خوشتون میاد :دی :دی
__________________________________________________ ___
سر کلاس زیست به معلم گفتم آقا میشه معده هم بیماری خود ایمنی بگیره؟ گفت شاید بشه. مثلا چطوری منظورته؟
منم گفتم. فرض کنید شما (یعنی رو به معلم) چیزی که میخورید معده تشخیص میده چیه و اسید ترشح میکنه و هضمش میکنه. حالا اگر سیرابی بخورید کعده اسید ترشح کنه یه وقت سیرابی خودتون رو هضم نمیکنه (منظورم معدش بود)
یکم فکر کرد گفت مگه من گوسفندم که معدم مثل سیرابی اون باشه؟ بچه ها خندیدن و بعد یکی از بچه ها گفت "خب شاید باشین" و دیگه کلاس ترکید.
معلمه هم رفت پای تخته پشتشو کرد آروم گفت تازه من سیرابی هم دوست ندارم. از اونجا همه بهش میگن ممد سیرابی
winter+girl
10-08-2008, 09:35
چند تا سوال موشکافانه: :31:
تو که گفتی نتونستی شمارشو پیدا کنی پس چطوری بهش زنگ زدی که شمارت بیفته?؟
گفتی طرف گوشیش شارژ نداشت پس چطوری بعدش هی بهت زنگ میزد?؟
خود دختره رو ول کردی رفتی شمارشو بگیری آخه:13:
گیر نده داداش
هر چند یکم حق داره باید اون توضیحات رو اینجا مینوشتی
همه رو تایید میکنم مگر اینکه خلافش ثابت بشه!:27:
کار خوبی میکنی:31:
من یکی که به خاطر این دادم که بگم p30 سوتی میده. نوشته بود 3 کاربر دارن نگاه میکنن اما 2 تا بود در اصل!
عزیز همه دوست دارن. هم خودت میدونی هم همه!:40: اما طبق قاعده ی دوری و دوستی عمل میکنن!:27:
درسته میبینم خیلی ازم دوری میکنن:31:خوب اگه سوتیه منو میدیدی جواب این سوتی پی سی دستت میومد حالا اصرار نمیکنم ببینی اما فرنوش اگه شما فهمیدی چیه برات یه جایزه دارم البته 1 رووووز بیشتر فرصت نداریا از الان شروع شد
تایید میشه! (مگر اینکه خلافت ثابت بشه!)
جالب بود! حالا رپ سالم میخوندی؟:31: یا ....؟
عجیبه دختر جووون سالم دیگه چه جوریاشه؟؟؟
آره بابا ... اگر ناسالم بود که الان پدرم بهم کارت قرمز داده بود.
قسمتی از تکست مثلا :
همه زندگیم کلا رفته به باد حتی بهترین کسمم دیگه منو نمیخواد ولی عیبی نداره گرچه من تنهام چون اشکی میباره و کم میشه از دردام....
بقیه ش رو دیگه آهنگ رکورد شد میزارم براتون :دی
10مت گرم خیلی ردیف بووود اگه تهش خراب نکنی چون طبق معمول ته همه چیزارو خراب میکنی چندتا سوتی تو همین تکست دادی خدا میدونه
:4:
راستشو بگو چقدر فکر کردی تا بتونی این داستانو سر هم کنی
گیر نده داداش گیر نده هر چند من اینو تو یه فیلم دیده بووودم:27:فکر کنم فیلم عروسی طرف بوووود
امروز تو ماشین داشتیم میرفتیم. یهو یه چیز خیلی خیلی عجیبی دیدم که تا حالا ندیده بودم!!:18: به بابام گفتم: مگه ماشین که این 4 چرخش میتونه تکچرخ بزنه؟:18: بعد بابام اینطوری شد: :18::18::18:
بعدش پشت یه چراغ قرمز موندیم! دوباره دیدم از یه فاصله کم یه ماشین داره تک چرخ میزنه!:18: دیگه به چشمامم نمیتونم اعتماد کنم!:18::18::18: بعد به داداشم گفتم: ااااااااااااا. ایناهاش!:18: بعد داداشم اینطوری شد: :18::18::18: بعد بهم گفت بیا ببرمت یه دکتر چشم!:18:
بعد از چند ثانیه خرج کردن Iq دیدم که ماشینه به یه جرثقیل وصله اما نخش (همون طنابش) معلوم نیست!:18:
:18::18::18::18::18::18::18::18::18::18::18::18::1 8::18::18::18::18::18::18::18::18::18::18::18:
نمیدی نمیدی در حد چی میدی :31: یعنی واقعا جرثقیل رو ندیدی؟؟؟:13:
میخواستم تستت کنم که پرسیدم!:31:
بذار حتما ببینیم چه کردی! :11:
راستی صدات خوبه؟:31:
تائید میکنم:39:
میگم از این ترفندهات به ما هم یاد بده!!!.gif [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
تو دیگه چرا؟؟؟
بیا پیش خودم واست کلاس میزارم
خصوصی ورایگان:27:
گول تبلیغاتشو نخور ببین چه قیافه ای به خودش گرته من همه اینا رو بلدم اصلا جایزه تم همینه مجانی با سرویس ویژه:22:
ظهر داداشم داشت با کامپیوتر بازی میکرد منم تو کف نت بودم ، آخه چند ساعتی بی خبر بودم :31: بعدش دیدم بلند شد گفت کامپیوترو میخوای ، منم شاد و سرمست گفتم آره ، آخه هم میخواستم اینجا پست بدم هم مطلب نوشته بودم واسه وبلاگ ، خواستم آپدیت کنم . با سرعت نور دویدم سمت اتاق یه لحظه نفهمیدم چی رو اشتباهی محاسبه کردم زارت رفتم تو در ، تا چند ثانیه منگ بودم :31: هم دردم گرفت هم خنده ، تو این هیر و ویر مامانم گیر داده بود که چی شده ولی هنوزم پام درد میکنه
یعنی مردم از خنده یاد خودم افتادم جالب اینه هر کی شاهده ماجرا باشه میگه به اینترنت معتاد شدی عجب سرکوفتی بشه :16:
به همون اندازه که تو در دادن این پست فکر کردی...
بازم 10مت گرم
از اونجایی که شما از تمام جنس مونث ها خوشتون میاد :دی :دی
شما 10مت داغ حال میکنم پسر به پسر تیکه مینداازه
عوضش دخترا هوای همو دارن مثلا من نمیذارم فرنوش گول بخوره
winter+girl
10-08-2008, 09:36
اینم تهش بگم وقتی نقل قول زیاد میکنم یاد تولد میوفتم
پیشاپیش تولدم مبارک
سلام به همه دوستان سوتر اين سوتي را نميخواستم نوشته كنم آخه شرايطش جوريه كه ممكنه بن بشم!!!!ولي حالا مينوسيم و از همه گيلانيا پيشاپيش معذرت ميخوام و دعا ميكنم كه مديران اينا نخونند
ديروز رفتم مغازه رفيقم كه ماشينا بدم روكش صندليش كنه ........ دوستم بهم گفت يه دقيقه دم مغازه باش من برم تا خونه و برگردم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]گفتم باشه .............تو همين لحظه بازي استقلال و پگاه ميداد ماشالله مغازه رفيقمون كه تي وي نداره رفتيم مغازه بغلي كه فروشنده دو تا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بودن...........................يكيشون خيال ميكردي از وسط باقلوا پريده بيرون[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اون يكي هم فكر ميكردي از دربار تنطعلي خان پشمالو فرار كرده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]خلاصه ميخواستم بهشون بگم كه استقلال به شير فروشا چيكار كردن گفتم استقلال با ك*ر فروشا چيكار كردن؟/؟؟؟؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]خيلي ضايع شديم و دو تا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با يكي ديگه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]كه اومده بود پيرهن بخره بهمون خنديدن اين رفيقمون هم كه قرار بود زود برگرده رفت تا ساعت 8 شب نيومد......... بعد ا ز بازي يكي از [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] امار داد ........بعد به رفيقم گفتم كه يارو پايه !!!!!!.گفت اين به همه آمار ميده :18:(به دليل فوت وقت از نوشتن ادامه سوتي معذوريم)
--------------------
اگر نا مهربان بوديم بن شديم رفت
Talabkar
10-08-2008, 13:05
ايول باحال بود
بیا پیش خودم واست کلاس میزارم
خصوصی ورایگان:27:
ایول!:18::40::40::40:
خب من کجا بیام بهم درس بدی؟:31:
پیوند مبارکو میگم !
تایید میشه!:40:
به همون اندازه که تو در دادن این پست فکر کردی...
:27:
[QUOTE]
عجیبه دختر جووون سالم دیگه چه جوریاشه؟؟؟
سالم یعنی حرف بد توش نداره!:31:
10مت گرم خیلی ردیف بووود اگه تهش خراب نکنی چون طبق معمول ته همه چیزارو خراب میکنی چندتا سوتی تو همین تکست دادی خدا میدونه
:21::27:
نمیدی نمیدی در حد چی میدی :31:
:18::18:
یعنی واقعا جرثقیل رو ندیدی؟؟؟:13:
دیدمش. اما ندیدم که به ماشینه وصله!:18:
تائید میکنم:39:
:31::31:
گول تبلیغاتشو نخور ببین چه قیافه ای به خودش گرته من همه اینا رو بلدم اصلا جایزه تم همینه مجانی با سرویس ویژه:22:
:18: بالا خره پیش کدومتون بیام؟:18:
یعنی مردم از خنده یاد خودم افتادم جالب اینه هر کی شاهده ماجرا باشه میگه به اینترنت معتاد شدی عجب سرکوفتی بشه :16:
برای منم خیلی سرکوفته!:31::19:
شما 10مت داغ حال میکنم پسر به پسر تیکه مینداازه
منم خیلی حال میکنم!:31::27::21:
عوضش دخترا هوای همو دارن مثلا من نمیذارم فرنوش گول بخوره
تایید میشه!
ممنون عزیز:11::31:
راستی مگه گول بود؟:18:
ali_ranger22
10-08-2008, 14:46
دقت کن از گوشی اون به گوشی خودم زنگ زدم. زنگ که نمیخورد ولی شماره من میفتاد تو کال رکوردش...
اینو دیگه خودمم نفهمیدم. خوب حتما کارت شارژ همراش بود. شارژ کرد. چه میدونم.
خود دختره از دستشویی اومد بیرون اصلا منو ندید نمیدونم چیز میز خورده بود از در اومد بیرون داشت میرقصید همونطوری رقصون رقصون رفت وسط بین جمعیت گم شد...
در ضمن دروغ تو کار ما نیست. یعنی هست ولی این مدلیش ( Low Level ) نیست.
من نگفتم دروغ گفتی که ابهام پیش اومد که برطرف شد:20:
sourena_8888
10-08-2008, 15:09
تو چت باکس یه سایت داشتیم صحبت میکردیم
یه مدیر سلام کرد ....خانوم بود
منم اینجور سلام کردم:
سلام[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
.
(فکر میکردم هوشنگ فقط دست تکون میده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
c0dest0rm
10-08-2008, 16:16
تو چت باکس یه سایت داشتیم صحبت میکردیم
یه مدیر سلام کرد ....خانوم بود
منم اینجور سلام کردم:
سلام[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
.
(فکر میکردم هوشنگ فقط دست تکون میده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ای خدا این خیلی باحال بود! مردم از خنده!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
winter+girl
10-08-2008, 16:26
راستی مگه گول بود؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif
__________________
آره دیگه ریحانه میخواست گولت بزنه متوجه نشدی؟؟؟ بابا اینا یه باند مخووفن
اونو بیخیال فرنوش جان بابته حرفی که بهت زدم معذرت میخوام البته الان فهمیدم چی گفتم بعد از نقل قولت
توضیح:نمیدی نمیدی در حد چی میدی
به هر حال یه اشتباهی بوود
اونم فکر نکنم گرفته باشی( توضیح: چرا کاربرا دو تا بودن و ربطش به پست من ) اشکال نداره
بزرگ میشی یاد میگیری
آره دیگه ریحانه میخواست گولت بزنه متوجه نشدی؟؟؟ بابا اینا یه باند مخووفن
اونو بیخیال فرنوش جان بابته حرفی که بهت زدم معذرت میخوام البته الان فهمیدم چی گفتم بعد از نقل قولت
توضیح:نمیدی نمیدی در حد چی میدی
به هر حال یه اشتباهی بوود
اونم فکر نکنم گرفته باشی( توضیح: چرا کاربرا دو تا بودن و ربطش به پست من ) اشکال نداره
بزرگ میشی یاد میگیری
ای بابا
عزیزم چرا نمیزاری به کارمون برسیم؟:21:
باند کجا بوده
مخوف کجا بوده؟
فرنوش جونم بیا پیش خودم عزیزم نترس:27:
prince72
10-08-2008, 16:40
حسودی نکردم که اما واقعا چرا؟؟؟
خوب منم بچه باحالی ام وخیلی ها دوسم دارن حتی اونایی که باهام برخورد نداشتن مثل تو ولی از من خیلی خوشت میاد کلا همه دوسم دارن .
حالا این تاپیک نه تاپیک های دیگه هم بووودن بچه ها اسپم میدادن ( من که اهل اسپم نیستم) میرفتم وساطت میکردم جالب اینه مدیریت همیشه به من میگفت به شما ربطی نداره و این تاپیک برای شما بسته نشده ( البته اووون تاپیک خاطره انگیز رو هرگز یادم نمیره که خودمون بستیمش )
حالا یه سوتی بنویسم اسپم نباشه
یبار تو پی سی بودم تمام مطالب رو که نیاز داشتم خوندم بعد گفتم حالا کانکت شم جواب بدم کانکت رو زدم دیدم ای وای تمام مدت کانکت بووودم یدفعه عقلم گفت دیس کانکت کنم نمیدونم چرا؟؟؟
منم دوست دارم:11: راستی توهم کاربر بودی وما نمیدونستیم.....:21::27::10::20::31:
رفته بودم عکس بگیرم اتفاقا" پیراهن من دوتا دکمش باز بود!! این مرتیکه عکاسه هم به من نگفت و عکس را انداخت وقتی عکسها را اوردم خونه مامانم کلی دری وری بهم گفت!
داشتم با دوچرخه توی خیابون میگشتم رفتم توی یه کوچه که خونه دوستم توش بود. دوستم هم در خونه بود ولی داشت با یکی حرف میزد که من اصلا" حوصلش را نداشتم. منم همینجوری که داشتم دور میزدم یه دستی به نشانه سلام برای دوستم تکون دادم و یه دفعه دیدم یه نفر با یه چرخ چینی نزدیکه که بزنه به من!!! فوری یه رکاب زدم و شانس اوردم فقط زد به تایر عقبم و چون من مقصر بودم که بدون اینکه نگاه کنم دور زدم ، دست پیش را گرفتم و گفتم ترمز هم خوب چیزیه ها!! اون طرف گفت تو فرض کن من ترمز ندارم نباید یه نیگا اینور و اونور بکنی؟ من گفتم چرخ که ترمز نداره سواری همینه! منا که میبینی ترمز جلوهام دیسکیه اصلا" هم اینور و اونور را عادت ندارم نگاه کنم اینو گفتم و اومدم. بعدا" فهمیدم دوستم و دوستش کلی به من خندیده بودند!
یه روز از کلاس زبان میومدم دیدم صف تاکسی شلوغه رفتم یه بستنی بخورم. وقتی خوردم میخواستم بندازمش تو یه سطل زباله هرچی زور زدم درش باز نمیشد. نگاه کردم دیدم فروشندهه داره چپ چپ نگام میکنه اومدم برم بیرون یه جای دیگه بندازمش که یارو گفت این سطل پایه داره بزن تا باز بشه رفتم پامو گذاشتم رو پایه سطل باز شد انداختم توش. ولی از اون به بعد دیگه نرفتم اونجا بستنی بخورم :دی
prince72
10-08-2008, 18:37
با حال بود
منم یه بار نفهمیدم چه شکلی باید در ا ازرا رو باز کنم اونوقت جلو یه مشت دختر ضایع شدم...
amirfarrokh
10-08-2008, 19:10
با حال بود
منم یه بار یه بار نفهمیدم چه شکلی باید در تویوتا اذارو رو چه طوری باید باز کنم اونوقت جلو یه مشتی دختر ضایع شدم...
عزیز شما توی نوشتنش هم که مشکل داری :D (شوخی)
اذارو چیه؟؟؟ آزرا...
توی مدلش هم مشکل داری...آزارا هیونداست که...تویوتا کجا بود...
جلوی مشتی دختر و پسر ضایع شدی...زود درستش کن تا کسی ندیده...
M.etallic.A
10-08-2008, 20:02
از اونجایی که شما از تمام جنس مونث ها خوشتون میاد :دی :دی
__________________________________________________ ___
یه جوری میگه انگار خودش خوشش نمیاد :دی اصلا کیه که خوشش نیاد هاااا ؟ هر کی میگه خوشم نمیاد واسه خودش گفته.
M.etallic.A
10-08-2008, 20:06
شما 10مت داغ حال میکنم پسر به پسر تیکه مینداازه
عوضش دخترا هوای همو دارن مثلا من نمیذارم فرنوش گول بخوره
حالا تو از آب گل آلود ماهی نگیر... اما اینو حق داری که پسرها به هم تیکه میندازن. یه بار من و دوستم دو تایی با دو تا داف قرار داشتیم تو یه کافی شاپ ... از اون دخترای تیز بودن. خلاصه من و دوستم خوشمزگیمون گل کرد شروع کردیم به هم تیکه انداختن اون دو تا هم میخندیدن. اولش به شوخی بود واسه خنده اما کم کم کار به جاهای باریک کشید نزدیک بود دست به یقه بشیم :دی خیلی باحال بود حالا این دو تا میخواستن مارو آشتی بدن ...
Naser_helboy
10-08-2008, 20:11
عزیز شما توی نوشتنش هم که مشکل داری :D (شوخی)
اذارو چیه؟؟؟ آزرا...
توی مدلش هم مشکل داری...آزارا هیونداست که...تویوتا کجا بود...
جلوی مشتی دختر و پسر ضایع شدی...زود درستش کن تا کسی ندیده...
ایول باحال بود
خوب مچ گرفتی
M.etallic.A
10-08-2008, 20:14
اینم تهش بگم وقتی نقل قول زیاد میکنم یاد تولد میوفتم
پیشاپیش تولدم مبارک
تبریک عرض می شود...
M.etallic.A
10-08-2008, 20:23
عزیز شما توی نوشتنش هم که مشکل داری :D (شوخی)
اذارو چیه؟؟؟ آزرا...
توی مدلش هم مشکل داری...آزارا هیونداست که...تویوتا کجا بود...
جلوی مشتی دختر و پسر ضایع شدی...زود درستش کن تا کسی ندیده...
تایید میشه... یه سوتی جدید ...
اول بگم که من الان رامسر هستم خونه عموم... در ضمن یکی از دوستامم اینجا دانشجوئه... ترم تابستون هم گرفته ( اینارو میگم که بعضی ها موشکافانه با قضیه برخورد نکنن :دی ) یه سری بهش زدم بعد گفت بریم کنار ساحل یه دوری بزنیم. جاتون خالی رفتیم کلی آدم بود اکثرا هم از جنس مونث ( همونی که من خیلی دوست دارم :دی تیز نشو ربطی به موشکافی نداشت ) ما هم داشتیم با یه حالت رمانتیکالی قدم میزدیم دست به سینه و خیلی نرم... از جلوی دخترها داشتیم رد میشدیم یهو این دوست دست و پا چلفتی ما پاش گیر کرد به یه تیکه چوب نزدیک بود بخوره زمین ( کاش میخورد زمین ) یه حالتی مضحکی شد مثل اینکه آدم میخواد بخوره زمین کمرش خم میشه اما با دستاش نمیزاره .. اینو اون مدلی شد 4 5 قدم هم رفت جلو بعد با کله رفت تو ماسه ... احدی اون دور ور نموند که به این صحنه نخندیده باشه منم دیدم خیلی ضایع شد سریع مسیرمو عوض کردم و از یه طرف دیگه رفتم یعنی من اینو نمیشناسم. خلاصه صحنه رو ترک کردیم ولی لای موهاش پر از ماسه شده بود....
sabasistem_co
10-08-2008, 20:46
با حال بود
منم یه بار یه بار نفهمیدم چه شکلی باید در تویوتا اذارو رو چه طوری باید باز کنم اونوقت جلو یه مشتی دختر ضایع شدم...
خود جمله ات پر سوتی بود .:27::31:
ali_ranger22
10-08-2008, 21:26
یه سوتی همین نیم ساعت پیش دادم
این سیستم من بعضی موقع ها قاط میزنه وصل نمیشه به نت باید نیم ساعت باهاش ور برم درست شه منم کلی ور رفتم درست نشد بعد رفتم شام بخورم قبل از این که بخوام برم redial رو زده بودم منم بیخیالش شدم گفتم حتما وصل نمیشه بعد از این که شام خوردم و یه کم تلویزیون دیدم اومدم پشت سیستم دیدم به نت وصله!!!! 40 دقیقه بود که به اینترنت وصل بود منم نفهمیدم!
یه سوتی همین نیم ساعت پیش دادم
این سیستم من بعضی موقع ها قاط میزنه وصل نمیشه به نت باید نیم ساعت باهاش ور برم درست شه منم کلی ور رفتم درست نشد بعد رفتم شام بخورم قبل از این که بخوام برم redial رو زده بودم منم بیخیالش شدم گفتم حتما وصل نمیشه بعد از این که شام خوردم و یه کم تلویزیون دیدم اومدم پشت سیستم دیدم به نت وصله!!!! 40 دقیقه بود که به اینترنت وصل بود منم نفهمیدم!
منم زیاد سوتی اینطوری دادم زدم رو دکمهdisconnect به خیالم ارتباط قطع شده رفتم دنبال کارام بعد 1سات و نیم دیدم چه گندی زدم
prince72
10-08-2008, 22:14
ینی شما فکر کردید اینو واقعی از رو بی حواسی نوشتم؟؟؟؟
این یعنی سوتی بود که حالا که دیدم همه به این خیالند ادیتش کردم که بد فکر نکنند....
همونطور که خدمتتون عرض کرده بودم بنده امشب دوباره تو همون باغی که قبلا براتون گفته بودم ( جریان دستشویی ) یه عروسی دعوت بودم. همین الان برگشتم از عروسی... بازم همونطور که گفته بودم یه تیپی زدم در حد المپیک تا مثل دفعه قبل مجبور نباشم تو قسمتهای تاریک باغ عین ارواح پنهان بشم کسی منو نبینه.
خلاصه عروسی شروع شد و بزن و برقص ... عروس رامسری بود و فامیلهاش از رامسر اومده بودن وای وای وای... هر چی بگم کم گفتم. مجلس هم مثل دفعه قبل خیلی باکلاس بود. دختر هم پر بود دیگه همه با لباسهای شب :دی
منم دو عدد شماره نوشته بودم تو جیبم گذاشته بودم تا در موقع مناسب خرجشون کنم. سرتون رو درد نیارم دو ساعتی گذشت و من هیچ غلطی نکردم. اصلا کسی آمار نمیداد یعنی اینقدر بزن و برقص بود همه حواسشون با وسط مجلس بود ... دخترها هم اکثرا وسط داشتن میرقصیدن. من دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم یه گوشه نشسته بودم که یهو احساس کردم باید برم دستشویی... این دفعه دیگه رفتم دستشویی رو پیدا کردم. یکی توش بود. در باز شد دیدم اوه ه ه ه یه دختره خوشگل و ناز با یه دامن کوتاه و یه تاپ مشکی با حالت رقصیدن از دستشویی اومد بیرون و رفت منم همینطوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] داشتم نگاش میکردم. بعد همونطوری رفت وسط مجلس منم رفتم تو دستشویی... در حین انجام عملیات بودم که دیدم یه گوشی کنار آیینه دستشوییه... همینجا بود که یاد این ضرب المثل افتادم : خدا گر زحکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری ... سریع گوشی رو گرفتم هول کرده بودم سریع شماره خودمو گرفتم که شمارش بیفته برام اما نگرفت. چند بار گرفتم نشد. یه اس ام اس فرستادم واسه خودم اونم سند نشد. دیدم ایرانسل ... شارژش رو چک کردم فقط 5 ریال داشت. چند تا فحش به شانس خودم دادم. از یه طرف میترسیدم دختره برگرده واسه گرفتن گوشیش واسه همین خیلی عجله میکردم. هر کاری کردم نتونستم شمارش رو در بیارم گفتم اشکال نداره شماره خودمو اد میکنم. بعد چند بارم به گوشی خودم زنگ زدم که شمارم سیو بشه تو کال رکورد... بعد گوشی رو گذاشتم سرجاش اومدم بیرون... همون جا دم در دستشویی منتظر موندم که دختره بیاد دیدم نیومد گفتم حتما حواسش نیست. رفتم به پسر صاحب باغ گفتم جریان رو اونم گوشی رو گرفت رفت به خواننده گفت از بلندگو اعلام کنه. یارو خواننده هم گفت : یک عدد گوشی پیدا شده لطفا اگر کسی گم کرده بیاد بگیره ... منم پیروزمندانه منتظر بودم که دختره بیاد و گوشیش رو بگیره یهو دیدم یه یارو سیبیل کلفت گت و گنده اومد جلو گفت سامسونگه ؟ خواننده هم گفت آره.. گفت ماله منه و اومد گوشی رو گرفت . من قیافه ام دیدنی بود :blink: نگو این یارو قبل از اون دختره دستشویی بود و گوشیش رو جا گذاشته بود. خدا نصیب کافر نکنه این مرده دهن منو صاف کرد هی چپ و راست اس ام اس میداد. خوشگل چرا ناز میکنی... زنگ میزد. دوباره اس ام اس میداد خودت شمارتو اد کردی فدات شم جواب بده .... بازم زنگ میزد ... آخرش گوشیمو خاموش کردم. این یارو هم دیده بود که بعد از خودش اون دختره رفت تو دستشویی و فکر کرد .... خدایاااااااا چرا من اینقدر بدشانسم !!!!
دمت گرم ترکیدم از خنده ...........................
masoudtr
10-08-2008, 23:07
همونطور که خدمتتون عرض کرده بودم بنده امشب دوباره تو همون باغی که قبلا براتون گفته بودم ( جریان دستشویی ) یه عروسی دعوت بودم. همین الان برگشتم از عروسی... بازم همونطور که گفته بودم یه تیپی زدم در حد المپیک تا مثل دفعه قبل مجبور نباشم تو قسمتهای تاریک باغ عین ارواح پنهان بشم کسی منو نبینه.
خلاصه عروسی شروع شد و بزن و برقص ... عروس رامسری بود و فامیلهاش از رامسر اومده بودن وای وای وای... هر چی بگم کم گفتم. مجلس هم مثل دفعه قبل خیلی باکلاس بود. دختر هم پر بود دیگه همه با لباسهای شب :دی
منم دو عدد شماره نوشته بودم تو جیبم گذاشته بودم تا در موقع مناسب خرجشون کنم. سرتون رو درد نیارم دو ساعتی گذشت و من هیچ غلطی نکردم. اصلا کسی آمار نمیداد یعنی اینقدر بزن و برقص بود همه حواسشون با وسط مجلس بود ... دخترها هم اکثرا وسط داشتن میرقصیدن. من دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم یه گوشه نشسته بودم که یهو احساس کردم باید برم دستشویی... این دفعه دیگه رفتم دستشویی رو پیدا کردم. یکی توش بود. در باز شد دیدم اوه ه ه ه یه دختره خوشگل و ناز با یه دامن کوتاه و یه تاپ مشکی با حالت رقصیدن از دستشویی اومد بیرون و رفت منم همینطوری :18: داشتم نگاش میکردم. بعد همونطوری رفت وسط مجلس منم رفتم تو دستشویی... در حین انجام عملیات بودم که دیدم یه گوشی کنار آیینه دستشوییه... همینجا بود که یاد این ضرب المثل افتادم : خدا گر زحکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری ... سریع گوشی رو گرفتم هول کرده بودم سریع شماره خودمو گرفتم که شمارش بیفته برام اما نگرفت. چند بار گرفتم نشد. یه اس ام اس فرستادم واسه خودم اونم سند نشد. دیدم ایرانسل ... شارژش رو چک کردم فقط 5 ریال داشت. چند تا فحش به شانس خودم دادم. از یه طرف میترسیدم دختره برگرده واسه گرفتن گوشیش واسه همین خیلی عجله میکردم. هر کاری کردم نتونستم شمارش رو در بیارم گفتم اشکال نداره شماره خودمو اد میکنم. بعد چند بارم به گوشی خودم زنگ زدم که شمارم سیو بشه تو کال رکورد... بعد گوشی رو گذاشتم سرجاش اومدم بیرون... همون جا دم در دستشویی منتظر موندم که دختره بیاد دیدم نیومد گفتم حتما حواسش نیست. رفتم به پسر صاحب باغ گفتم جریان رو اونم گوشی رو گرفت رفت به خواننده گفت از بلندگو اعلام کنه. یارو خواننده هم گفت : یک عدد گوشی پیدا شده لطفا اگر کسی گم کرده بیاد بگیره ... منم پیروزمندانه منتظر بودم که دختره بیاد و گوشیش رو بگیره یهو دیدم یه یارو سیبیل کلفت گت و گنده اومد جلو گفت سامسونگه ؟ خواننده هم گفت آره.. گفت ماله منه و اومد گوشی رو گرفت . من قیافه ام دیدنی بود :blink: نگو این یارو قبل از اون دختره دستشویی بود و گوشیش رو جا گذاشته بود. خدا نصیب کافر نکنه این مرده دهن منو صاف کرد هی چپ و راست اس ام اس میداد. خوشگل چرا ناز میکنی... زنگ میزد. دوباره اس ام اس میداد خودت شمارتو اد کردی فدات شم جواب بده .... بازم زنگ میزد ... آخرش گوشیمو خاموش کردم. این یارو هم دیده بود که بعد از خودش اون دختره رفت تو دستشویی و فکر کرد .... خدایاااااااا چرا من اینقدر بدشانسم !!!!
باز این متالیکای خالی بند از خودش دروغ در کرد
یک بار که اساس مچت را گرفتم
باز این متالیکای خالی بند از خودش دروغ در کرد
یک بار که اساس مچت را گرفتم
آخه چه دلیلی داره که بخواد دروغ بگه ؟ وقتی آدم سرحال باشه تیکه های جالبی واسش اتفاق میوفته . تا حالا توی دوستات همچین کسی ندیدی ؟
آره دیگه ریحانه میخواست گولت بزنه متوجه نشدی؟؟؟ بابا اینا یه باند مخووفن
اونو بیخیال فرنوش جان بابته حرفی که بهت زدم معذرت میخوام البته الان فهمیدم چی گفتم بعد از نقل قولت
توضیح:نمیدی نمیدی در حد چی میدی
به هر حال یه اشتباهی بوود
اونم فکر نکنم گرفته باشی( توضیح: چرا کاربرا دو تا بودن و ربطش به پست من ) اشکال نداره
بزرگ میشی یاد میگیری
جالبی!
من کوچیک نیستم به خدا! :18: دارم teen رو تموم میکنم!:31:
خودم هم فهمیدم چی گفتی!:27: برای چی باید ناراحت میشدم!:18:
ای بابا
عزیزم چرا نمیزاری به کارمون برسیم؟:21:
باند کجا بوده
مخوف کجا بوده؟
فرنوش جونم بیا پیش خودم عزیزم نترس:27:
:31::31::31: خب درس اول کی هست؟:31::31::31:
خانوم معلم....:11:
یه جوری میگه انگار خودش خوشش نمیاد :دی اصلا کیه که خوشش نیاد هاااا ؟ هر کی میگه خوشم نمیاد واسه خودش گفته.
:27::27::27::21::21::21:
خود جمله ات پر سوتی بود .:27::31:
تایید میشه!:27::21:
یه سوتی همین نیم ساعت پیش دادم
این سیستم من بعضی موقع ها قاط میزنه وصل نمیشه به نت باید نیم ساعت باهاش ور برم درست شه منم کلی ور رفتم درست نشد بعد رفتم شام بخورم قبل از این که بخوام برم redial رو زده بودم منم بیخیالش شدم گفتم حتما وصل نمیشه بعد از این که شام خوردم و یه کم تلویزیون دیدم اومدم پشت سیستم دیدم به نت وصله!!!! 40 دقیقه بود که به اینترنت وصل بود منم نفهمیدم!
منم از این کارا زیاد کردم!:27:
تازه اونم چی؟ با اون شماره پشتیبانیها که دقیقه ای 4 یا 5 تومن میاد روی قبض تلفن خونه! تازه چی؟ 2 ساعت و 56 دقیقه! بس که خاطره خوبی بود عددش رو حفظم!:19:
امروز سر کلاس زبان رفته بودیم فیلم ببینیم. اونم همون فیلم مسخره هه که توی همه کلا زبانا میذارن!:2: بعد نشستیم و داشتیم گوشیهامون رو میذاشتیم (مثل همیشه!) بعد من زودتر از همه گذاشته بودم چون همه چیم آماده بود از قبل. بعد معلممون (که مرده) فیلم رو گذاشت و فقط من گوشی داشتم. صداشم متاسفانه زیاد بود!:18: دوستم ازم پرسید گوشیم خرابه میشه اون یکی رو بدی؟ منم آروم گفتم: اونم همینطوری ری...ه ماله. بعد دیدم همه برگشتن طرف من با این قیافه!:18::18::18:
به خدا من آروم گفتم نمیدونم چرا بلند بود!:18:
آخه چه دلیلی داره که بخواد دروغ بگه ؟ وقتی آدم سرحال باشه تیکه های جالبی واسش اتفاق میوفته . تا حالا توی دوستات همچین کسی ندیدی ؟
تایید میشه. منم باورش دارم. اگه هم دروغ بگه من یکی برام مهم نیست. جون بالاخره وقتی میبینم خندم میگیره!:8: حتی اگه هم خودش بسازه به نظر من که خیلی حرفه ایه:11:
آخه چه دلیلی داره که بخواد دروغ بگه ؟ وقتی آدم سرحال باشه تیکه های جالبی واسش اتفاق میوفته . تا حالا توی دوستات همچین کسی ندیدی ؟
تایید میشه
کیان جان راحت باش:27:
مطمعنم که همش راسته
اوناییم که مشکل دارن میتونن نخونن:13:
amirtoty
10-08-2008, 23:55
وقتي با يک انگشت به طرفه کسي اشاره ميکني و اون رو مسخره مي کني، اگر خوب نگاه کني مي بيني سه تا انگشت ديگه به طرفه خودته!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من که وقتی یک نفر و با انگشت نشون میدم میگم عجب آدم باحالیه! :31:
تایید میشه
کیان جان راحت باش[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
مطمعنم که همش راسته
اوناییم که مشکل دارن میتونن نخونن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](19).gif
کاملا تایید میشه!
اما غلط املاییت اصلا تایید نمیشه! :دی
راستی: 8 نفر دارن نگاه میکنن اینجا رو!!!!!
من که وقتی یک نفر و با انگشت نشون میدم میگم عجب آدم باحالیه! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
کی گفته 3 تا انگشت مهمترن تا 1 انگشت؟ حالا من یه حرفی زدم!!!!! :دی
amirtoty
11-08-2008, 00:01
کی گفته 3 تا انگشت مهمترن تا 1 انگشت؟ حالا من یه حرفی زدم!!!!! :دی
:18::18::18::18::18::18:
:31::31::31::31::31::31:
تایید میشه!:27::21:
!:18:
ببخشید !
میخواستم بدونم شما تو شهرتون دفتر تائیدیه دارین ! ! ! :46:
ببخشید !
میخواستم بدونم شما تو شهرتون دفتر تائیدیه دارین ! ! ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](45).gif
خدا ببخشه! :دی
به احتمال 99.99 % آره! :دی
همه رو تایید میکنم مگر اینکه خلافش ثابت بشه! : شعار روزانه! :دی (البته اگه بری تو بحرش خیلی نکته داره!!)
عادت خوبیه! نه؟ :دی
میخوام گل سوتی هامو بنویسم این سوتی خیلی باحاله:
پسر داییم برای اینکه با GF صحبت کنه (تلفنی) میومد نزدیک خونه ما به بهانه اینکه منو بیبینه! همینجور که داشت حرف میزد با طرفش ، بهش گفتم بیا بریم پهلو این ساختمان که نیمه ساخته است!! رفتیم توی ساختمان خلاصه من داشتم با میل گردها ور میرفتم و خمشون میکردم (برای زور آزمایی :دی) اون هم داشت صحبت میکرد ، من یه میل گرد را با تمام قدرت خم کردم و ولش کردم ولی ناگهان مثل فنر برگشت و خورد به دست پسر داییم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و یه عربده کشید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . دختره بهش گفت چی شد گفت هیچی عزیزم این پسر عمم با میل گرد زد تو دستم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دختره به پسر داییم گفت اگه خواستی بیای منو ببینی پسر عمت را هم بیار تا بهش بگم!!! پسر دایی گرامی هم همون وقت به من گفت! منم گفتم: بهش بگو ذر نزن اگه من اومدم اونجا نسلت را درمیارم!!!! خوب دیگه معلومه دختره شنید و دیگه ... (پس شد آنچه نباید میشد)
خدا ببخشه! :دی
به احتمال 99.99 % آره! :دی
همه رو تایید میکنم مگر اینکه خلافش ثابت بشه! : شعار روزانه! :دی (البته اگه بری تو بحرش خیلی نکته داره!!)
عادت خوبیه! نه؟ :دی
البته ! :10:
میخوام گل سوتی هامو بنویسم این سوتی خیلی باحاله:
من عاشق غلط املایی گرفتنم! :x
البته ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](16).gif
پس ادامه میدیم!!!!!
تایید میشه!!! :دی
sourena_8888
11-08-2008, 07:54
تو چت باکس یه سایت داشتیم صحبت میکردیم
یه مدیر سلام کرد ....خانوم بود
منم اینجور سلام کردم:
سلام[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
.
(فکر میکردم هوشنگ فقط دست تکون میده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Meisam Khan
11-08-2008, 08:54
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از خودت نقل قول گرفتي و ميخندي:18:
mehdi_vsgh
11-08-2008, 09:26
تو چت باکس یه سایت داشتیم صحبت میکردیم
یه مدیر سلام کرد ....خانوم بود
منم اینجور سلام کردم:
سلام[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
.
(فکر میکردم هوشنگ فقط دست تکون میده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
میشه یه کم بیشتر توضیح بدین؟؟(نکنه نکتش تو اون اسمایله هستش؟؟؟!!!)
میشه یه کم بیشتر توضیح بدین؟؟(نکنه نکتش تو اون اسمایله هستش؟؟؟!!!)
اره ، اسمایل رو موشکافانه نگاه بنداز :31:
winter+girl
11-08-2008, 09:54
ینی شما فکر کردید اینو واقعی از رو بی حواسی نوشتم؟؟؟؟
این یعنی سوتی بود که حالا که دیدم همه به این خیالند ادیتش کردم که بد فکر نکنند....
نه من که اصلا این فکرو نکردم:46:
باز این متالیکای خالی بند از خودش دروغ در کرد
یک بار که اساس مچت را گرفتم
حوصله ندارم جواب بدم
آخه چه دلیلی داره که بخواد دروغ بگه ؟ وقتی آدم سرحال باشه تیکه های جالبی واسش اتفاق میوفته . تا حالا توی دوستات همچین کسی ندیدی ؟
بازم حوصله ندارم
خدا ببخشه! :دی
به احتمال 99.99 % آره! :دی
همه رو تایید میکنم مگر اینکه خلافش ثابت بشه! : شعار روزانه! :دی (البته اگه بری تو بحرش خیلی نکته داره!!)
عادت خوبیه! نه؟ :دی
اصلا حوصله ندارم
من عاشق غلط املایی گرفتنم! :x
غلط املایی نبووود که گفت گل سوتی هامو
نکته 1: الان چند باره سوتی ها رو مینویسم میام اینجا پاک میکنه یعنی اررسال نمیشه اعصابم قاطیه
نکته2: جواب اونایی که نوشتم حوصله ندارم رو یبار نوشته بودم الان دیگه اصلا نمیتونم
3: اگه جای فرنوش و علی بوددم خودمو میکشتم
4: havbb منو یاد بچگیهام انداختی میپرریدم خونه دوستم با تل حرف بزنم اونم میومد خونه ما گاهی هم دو تایی میررفتیم بیرووون
5: دوستان سوتیه سورنا که واضحه فکر کرد اسمایل فقط دست تکون میده اما آخرش میگه بیا اونم به یه خانوم محترم
امروز یکی از اووون بچه ها که خیلی لوس و پر رو هستن و من با اینکه عاشق بچه هام از اینجورش بدم میاد :2::2::2:با مادرش اومد خونمون این مادر منم گیر داد برو پیش مونا این از بچه ها خوشش میاد:40::40::40:
حالا منم عصبانی یعنی اصلا دیووونه ها کارد میزدی خونم در نمیومد دیدم یه بچه اومده اتاقم
پشت کامپیوتر بودم این بچه اومد پیشم نشست عروسکامو برداشت حالا من عصبانی تر شدم اومد محکم با پاش زد به کیسم کامپیوترم خاموش شد :21:حالا وسط نوشتن دیگه قاطی کردم دیگه بهش گفتم آشغال گم شو بیرون از اتاقم یه لگد هم زدمش انداختمش بیرون ( البته آروم ) رفت بیرووون مامانم گفت مونا بهت چی گفت؟؟؟ عروسکاشو بهت داد؟؟ رو کرد به مادر بچه گفت مونا عاشق بچه اس در همین لحظه اون دهنشو باز کرد گفت آره مامان الان به من گفت گم شو بیرووون منم انقد خندم گرفت بلند خندیدم:31::31:
خواهرم بهم گفت سرم درد میکنه میخواستم بهش بگم برو بخواب گفتم برو بمیر:31::31::31:
زنگ زدم خونه دوستم:10: یه برادر داره اسمش علیه گوشی رو برداشت داشتم میخندیدم ( یه لحظه یه فکر شوم به سرم زده بووود واسه همین تند زنگ زدم به دوستم:27: فکر نمیکردم برادرش برداره) هل کردم جای علو گفتم علی بعدم گوشی رو قط کردم البته نه از خنده از خجالت:41:
داشتم چت میکردم اصلا تو یه دنیای دیگه بووودم:8::8::8:
خواهرم گفت بیا (کارم داشت) فکر کردم میگه بیام؟ گفتم بیا
توضیح:بیا بیا:31::31::31:
یکی دیگه هم هس مال یه ماه پیشه نمیدونم گفته بودم یا نه و.اسه همین نمیگم بیخیال سوتی زیاده:5:
Talabkar
11-08-2008, 12:54
بچه باحال بود ايول كلي خنديدم
amirtoty
11-08-2008, 13:31
بچه خیلی باحال بود ايول خنديدم !
همگی آواتارشون را عوض کردند!! نشناختمتون :دی
-------------------------------------
یه چند وقت تکیه کلامم این بود: (سال 42 .....) مثلا" سال 42 من یه تاپیک زدم هنوز پست جدید داره!
یه دفعه دهنم پر بود اومدم بگم 42 گفتم (کل و دو) (با دهن پر بگید 42 ببینید چی میشه :دی) خلاصه اینو سوژه کرده بودند و یه چند وقت هی میگفتن کل ودو!!
از خودت نقل قول گرفتي و ميخندي:18:
:27::27::27::27::27: خب اینجا سوتی بازاره دیگه!!!!!:27::27::27::27:
میشه یه کم بیشتر توضیح بدین؟؟(نکنه نکتش تو اون اسمایله هستش؟؟؟!!!)
آره. هست.!!!!
راستی یه چیزی! وقتی پست یه جای دیگه میدین توضیح لازم نیست اما من فکر میکنم اینجا که همه سوتی میدن و همه IQ هستن میشه توضیحشم بدین؟ :31::27::21:
حوصله ندارم جواب بدم
بازم حوصله ندارم
اصلا حوصله ندارم
پس تو حوصله چی داری؟:31:
غلط املایی نبووود که گفت گل سوتی هامو
میشه بیشتر توضیح بدی؟ :31:
نکته 1: الان چند باره سوتی ها رو مینویسم میام اینجا پاک میکنه یعنی اررسال نمیشه اعصابم قاطیه
منم خیلی موقعها همینطوری میشم!!!:19:
3: اگه جای فرنوش و علی بوددم خودمو میکشتم
چرا؟ مگه من چمه؟:19::18:
5: دوستان سوتیه سورنا که واضحه فکر کرد اسمایل فقط دست تکون میده اما آخرش میگه بیا اونم به یه خانوم محترم
تو که خودت تو سوتی دادن مقام داری من موندم چطور فهمیدی!!!:27::31: :دی
[QUOTE]
امروز یکی از اووون بچه ها که خیلی لوس و پر رو هستن و من با اینکه عاشق بچه هام از اینجورش بدم میاد :2::2::2:با مادرش اومد خونمون این مادر منم گیر داد برو پیش مونا این از بچه ها خوشش میاد:40::40::40:
حالا منم عصبانی یعنی اصلا دیووونه ها کارد میزدی خونم در نمیومد دیدم یه بچه اومده اتاقم
پشت کامپیوتر بودم این بچه اومد پیشم نشست عروسکامو برداشت حالا من عصبانی تر شدم اومد محکم با پاش زد به کیسم کامپیوترم خاموش شد :21:حالا وسط نوشتن دیگه قاطی کردم دیگه بهش گفتم آشغال گم شو بیرون از اتاقم یه لگد هم زدمش انداختمش بیرون ( البته آروم ) رفت بیرووون مامانم گفت مونا بهت چی گفت؟؟؟ عروسکاشو بهت داد؟؟ رو کرد به مادر بچه گفت مونا عاشق بچه اس در همین لحظه اون دهنشو باز کرد گفت آره مامان الان به من گفت گم شو بیرووون منم انقد خندم گرفت بلند خندیدم:31::31:
وااااااای. نمیدونی که من چقدر از بچه های 5 تا 10 سال بدم میاد!!!!!!! حالا تو برعکسی اما من از همشون بدم میاد مگر اینکه خیلی با ادب باشن که اونم به جای اینکه ازشون بدم بیاد هیچ حسی نسبت بهشون ندارم!
یکی دیگه هم هس مال یه ماه پیشه نمیدونم گفته بودم یا نه و.اسه همین نمیگم بیخیال سوتی زیاده:5:
چرا زنگ میزنی فرار میکنی؟:31:
همگی آواتارشون را عوض کردند!! نشناختمتون :دی
تایید میشه! (طبق همون قاعده: خلافت که ثابت نشد!!!)
خب تو هم عوض کن برای رو کم کنی!!!!:27::21:
winter+girl
11-08-2008, 14:47
#3966 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) frnsh ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آخر فروم باز
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
تاريخ عضويت: Sep 2007
محل سكونت: اگه نگم آسمون با زمین وصلت میکنه؟
پست ها: 1,114
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
نوشته شده توسط Meisam Khan [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
از خودت نقل قول گرفتي و ميخندي[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif خب اینجا سوتی بازاره دیگه!!!!.gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
نقل قول:
نوشته شده توسط mehdi_vsgh [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
میشه یه کم بیشتر توضیح بدین؟؟(نکنه نکتش تو اون اسمایله هستش؟؟؟!!!)
آره. هست.!!!!
راستی یه چیزی! وقتی پست یه جای دیگه میدین توضیح لازم نیست اما من فکر میکنم اینجا که همه سوتی میدن و همه IQ هستن میشه توضیحشم بدین؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](27).gif
[quote=winter+girl;2796729]
نقل قول:
حوصله ندارم جواب بدم
بازم حوصله ندارم
اصلا حوصله ندارم
پس تو حوصله چی داری؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
نقل قول:
غلط املایی نبووود که گفت گل سوتی هامو
میشه بیشتر توضیح بدی؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
نقل قول:
نکته 1: الان چند باره سوتی ها رو مینویسم میام اینجا پاک میکنه یعنی اررسال نمیشه اعصابم قاطیه
منم خیلی موقعها همینطوری میشم!!.gif
نقل قول:
3: اگه جای فرنوش و علی بوددم خودمو میکشتم
چرا؟ مگه من چمه؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](25).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](24).gif
نقل قول:
5: دوستان سوتیه سورنا که واضحه فکر کرد اسمایل فقط دست تکون میده اما آخرش میگه بیا اونم به یه خانوم محترم
تو که خودت تو سوتی دادن مقام داری من موندم چطور فهمیدی!!.gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif :دی
نقل قول:
امروز یکی از اووون بچه ها که خیلی لوس و پر رو هستن و من با اینکه عاشق بچه هام از اینجورش بدم میاد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](2).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](2).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](2).gifبا مادرش اومد خونمون این مادر منم گیر داد برو پیش مونا این از بچه ها خوشش میاد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](39).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](39).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](39).gif
حالا منم عصبانی یعنی اصلا دیووونه ها کارد میزدی خونم در نمیومد دیدم یه بچه اومده اتاقم
پشت کامپیوتر بودم این بچه اومد پیشم نشست عروسکامو برداشت حالا من عصبانی تر شدم اومد محکم با پاش زد به کیسم کامپیوترم خاموش شد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](27).gifحالا وسط نوشتن دیگه قاطی کردم دیگه بهش گفتم آشغال گم شو بیرون از اتاقم یه لگد هم زدمش انداختمش بیرون ( البته آروم ) رفت بیرووون مامانم گفت مونا بهت چی گفت؟؟؟ عروسکاشو بهت داد؟؟ رو کرد به مادر بچه گفت مونا عاشق بچه اس در همین لحظه اون دهنشو باز کرد گفت آره مامان الان به من گفت گم شو بیرووون منم انقد خندم گرفت بلند خندیدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
وااااااای. نمیدونی که من چقدر از بچه های 5 تا 10 سال بدم میاد!!!!!!! حالا تو برعکسی اما من از همشون بدم میاد مگر اینکه خیلی با ادب باشن که اونم به جای اینکه ازشون بدم بیاد هیچ حسی نسبت بهشون ندارم!
نقل قول:
یکی دیگه هم هس مال یه ماه پیشه نمیدونم گفته بودم یا نه و.اسه همین نمیگم بیخیال سوتی زیاده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](11).gif
چرا زنگ میزنی فرار میکنی؟[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
نقل قول:
نوشته شده توسط Havbb [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
همگی آواتارشون را عوض کردند!! نشناختمتون :دی
تایید میشه! (طبق همون قاعده: خلافت که ثابت نشد!!!)
خب تو هم عوض کن برای رو کم کنی!!!.gif[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](27).gif
__________________
وقتي با يک انگشت به طرفه کسي اشاره ميکني و اون رو مسخره مي کني، اگر خوب نگاه کني مي بيني سه تا انگشت ديگه به طرفه خودته!!
برای چیزهایی که نمیتونی تغییر بدی غصه نخور!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خسته نباشی
چقدر این پستت قشنگ شده!!!!!!!!!!!!!!! من موندم تو کفش!!!!!!
از هر دری توش هست!!!!
آخرشم معلوم نیست چیه!!!!
mehdi_vsgh
11-08-2008, 14:59
اره ، اسمایل رو موشکافانه نگاه بنداز :31:
منظور را گرفتم...
آخه میدونی من دیال آپم و بعضی وقتا تصاویر برام لود نمیشه
برای همین هم اون لحظه اسمایله لود نشده بود وقتی نقل قول کردم بعدش لود شد و منم اون عبارت داخل پرانتز را نوشتم:20:
amirtoty
11-08-2008, 15:00
چقدر این پستت قشنگ شده!!!!!!!!!!!!!!! من موندم تو کفش!!!!!!
از هر دری توش هست!!!!
آخرشم معلوم نیست چیه!!!!
از وضعیت P30world هست !
از وضعیت P30world هست !
آره! مال منم خیلی موقعها اینطوری میشه اما درستش میکنم!
امروز داشتم با موتور با سرعت ميرفتم و داشتم با خودم چندتا از اون چه چهاي ناز خودم را ميخوندم:19: كه يهو يه حشره ي موزي رفت تو دهنم و مزاحم خوندنم شد:13: ديگه كم كم داشت ميرفت تو حلقم كه با حركت زيباي خخخخخخخخخخ خوووووووووووو خخخخخخ اوردمش دوباره تو دهنم از اونجا توف كردم بيرون :2:چند ثانيه بعد از عقب صدا اومد هووووووووووووووووووووو توف ميكني نگاه عقب كن من اينا كه شنيدم دو چرخ داشتم 79 تا ديگه چرخ قرض كردم و فرارا را زدم تو هيكل[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه سوتی با حال چند قت پیش.
با لپ تاپ تو سالن نشسته بودم رو نت هم بودم.
بعدش دنبال موزیک بودم.
بعدش مامانم دوست داشت ببینه من چی کار می کنم
اخه یک جوری نشسته بودم که دارم کاری می کنم دوست ندارم اونا بدونن
من هم لجبازی می کردم نگفتم.
بعدش من لپتاپ گذاشتم برم دستشویی
اومدم دیدم همه به من سیخ شده بودن ایینجوری:blink::eh:
بعدش من هم ترسیده بودم که کاره بدی کرده باشم خبر نداشته باشم.:18:
می دونید چی شده بود رفته بودم موزیک گوش بدم یک صفحه تبلیغاتی باز شده بود
نوشته بود دوست داری با نزدیکترین دختری توی منطقت قرار بزاری عکس چندتا دختر 22 23 21 19
ساله هم گذاشته بود اگه برین مگا آپلود باهاش واجه میشن.(یک چیزی تو مایع های اون بود.)
e.khafan!
11-08-2008, 19:31
خوب هر وقت میری جایی مثل من لاک کن بعد برو !
حالا امروز یکی از فوامیل زنگ زد ، اونقدر قاطی کردم ، بهتون بگم اسم چند نفرو اشتباهی بردم بعد صدام هی تنش بالا پایین میشد باور کند 3 بار گفت پس خداحافظ من مردم و زنده شدم ، آبروم رفت ( ضایع شد نمی تونستم از این بهتر بگم ! )
من تو خواب بعضی موقع ها حرف می زنم...
یه روز که با دوستام رفته بودیم کوه.شب خسته خوابیدم.
صبح دیدم یه واکمن کنارمه و همه حرفهای +18 کوه تو واکمن ضبط شده
خلاصه ضایه شدیم فطیر...
gmuosavi
11-08-2008, 19:41
چند روز پیش جاتون خالی ، رفتیم استخر .
فرداش تو یه جمع بودم ، دختر خالم گفت دیروز استخر بودی ؟
گفتم آره جای شما خالی !!! :31:
گفت جان !!!
تازه دوزاری افتاد که بابا جون اون دختره ، تو پسری ! آخه چه طوری جاش تو استخر خالی بوده !!!
خلاصه یه جوری جمش کردم دیگه ! :41:
alizshah
11-08-2008, 21:01
یه سوتی با حال چند قت پیش.
با لپ تاپ تو سالن نشسته بودم رو نت هم بودم.
بعدش دنبال موزیک بودم.
بعدش مامانم دوست داشت ببینه من چی کار می کنم
اخه یک جوری نشسته بودم که دارم کاری می کنم دوست ندارم اونا بدونن
من هم لجبازی می کردم نگفتم.
بعدش من لپتاپ گذاشتم برم دستشویی
اومدم دیدم همه به من سیخ شده بودن ایینجوری:blink::eh:
بعدش من هم ترسیده بودم که کاره بدی کرده باشم خبر نداشته باشم.:18:
می دونید چی شده بود رفته بودم موزیک گوش بدم یک صفحه تبلیغاتی باز شده بود
نوشته بود دوست داری با نزدیکترین دختری توی منطقت قرار بزاری عکس چندتا دختر 22 23 21 19
ساله هم گذاشته بود اگه برین مگا آپلود باهاش واجه میشن.(یک چیزی تو مایع های اون بود.)
:27::27:
من هم همیشه از ترس همین
1. از اینترنت خارج میشم
2. مرورگر رو میبندم
3.مانیتور هم خاموش میکنم :دیییی
چند روز پیش جاتون خالی ، رفتیم استخر .
فرداش تو یه جمع بودم ، دختر خالم گفت دیروز استخر بودی ؟
گفتم آره جای شما خالی !!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
گفت جان !!!
تازه دوزاری افتاد که بابا جون اون دختره ، تو پسری ! آخه چه طوری جاش تو استخر خالی بوده !!!
خلاصه یه جوری جمش کردم دیگه
خیلی باحال بود...
gmuosavi
11-08-2008, 21:52
یکی از همکارام خیلی لوسه !
مثلا وقتی ما می خوایم از مؤسسه بریم خونه می گه : ببین ! ..... رفتی خونه سلام کن !
چند روز پیش وقتی می خواست بره خونه گفتم راستی !... رفتی خونه سلام برسون ! :31:
(زبونم نچرخید اشتباه گفتم !)
گفت به کی ؟!
تازه یادم اومد طرف زن داره ! :31:
اصلا حواسم نبود ! اینقدر خجالت کشیدم !
از اون روز به بعد هر وقت که می خواد بره خونه می گه : سلام برسونم دیگه !!! :27:
امروز داشتم با موتور با سرعت ميرفتم و داشتم با خودم چندتا از اون چه چهاي ناز خودم را ميخوندم:19: كه يهو يه حشره ي موزي رفت تو دهنم و مزاحم خوندنم شد:13: ديگه كم كم داشت ميرفت تو حلقم كه با حركت زيباي خخخخخخخخخخ خوووووووووووو خخخخخخ اوردمش دوباره تو دهنم از اونجا توف كردم بيرون :2:چند ثانيه بعد از عقب صدا اومد هووووووووووووووووووووو توف ميكني نگاه عقب كن من اينا كه شنيدم دو چرخ داشتم 79 تا ديگه چرخ قرض كردم و فرارا را زدم تو هيكل[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی باحال بود!!!
واقعا هیچ تیکه ای از این چیز گرانقدر توی صورتت نیومد؟ :31:
:27::27:
من هم همیشه از ترس همین
1. از اینترنت خارج میشم
2. مرورگر رو میبندم
3.مانیتور هم خاموش میکنم :دیییی
و آنگاه که مشکوکها شناخته میشوند!!!!:21::27:
یکی از همکارام خیلی لوسه !
مثلا وقتی ما می خوایم از مؤسسه بریم خونه می گه : ببین ! ..... رفتی خونه سلام کن !
چند روز پیش وقتی می خواست بره خونه گفتم راستی !... رفتی خونه سلام برسون ! :31:
(زبونم نچرخید اشتباه گفتم !)
گفت به کی ؟!
تازه یادم اومد طرف زن داره ! :31:
اصلا حواسم نبود ! اینقدر خجالت کشیدم !
از اون روز به بعد هر وقت که می خواد بره خونه می گه : سلام برسونم دیگه !!! :27:
چقدر اون پاکاره!!!:27:
alizshah
11-08-2008, 23:01
و آنگاه که مشکوکها شناخته میشوند!!!!:21::27:
نه بابا من کاری نمی کنم :27:
فقط میترسم از این تبلیغ ها بیاد
راستی فرنوش جان مواضب باش ویروس سوتی نگریتت:27:
میگن هر کی گرفته تا اخر عمرش سوتی داده
نه بابا من کاری نمی کنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
فقط میترسم از این تبلیغ ها بیاد
راستی فرنوش جان مواضب باش ویروس سوتی نگریتت[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](33).gif
میگن هر کی گرفته تا اخر عمرش سوتی داده
خوبه. حال میده! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مگه بده همش جو گیر باشی و بخندی!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تازه بقیه رو هم بخندونی![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
sourena_8888
11-08-2008, 23:39
یه سوتی با حال چند قت پیش.
با لپ تاپ تو سالن نشسته بودم رو نت هم بودم.
بعدش دنبال موزیک بودم.
بعدش مامانم دوست داشت ببینه من چی کار می کنم
اخه یک جوری نشسته بودم که دارم کاری می کنم دوست ندارم اونا بدونن
من هم لجبازی می کردم نگفتم.
بعدش من لپتاپ گذاشتم برم دستشویی
اومدم دیدم همه به من سیخ شده بودن ایینجوری:blink::eh:
بعدش من هم ترسیده بودم که کاره بدی کرده باشم خبر نداشته باشم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
می دونید چی شده بود رفته بودم موزیک گوش بدم یک صفحه تبلیغاتی باز شده بود
نوشته بود دوست داری با نزدیکترین دختری توی منطقت قرار بزاری عکس چندتا دختر 22 23 21 19
ساله هم گذاشته بود
:27::27:
من هم همیشه از ترس همین
1. از اینترنت خارج میشم
2. مرورگر رو میبندم
3.مانیتور هم خاموش میکنم :دیییی
یه بار رفتم آب بخورم ....دیدم کله بابام تو مونیتور هست، اینجوری ←[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یا خدا .....
بعد از اینکه رفت، دیدم عکس یه خانوم عریان رو صفحه نقش بسته :دی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
amirtoty
11-08-2008, 23:46
یه بار رفتم آب بخورم ....دیدم کله بابام تو مونیتور هست، اینجوری ←[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یا خدا .....
بعد از اینکه رفت، دیدم عکس یه خانوم عریان رو صفحه نقش بسته :دی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابات قصدش چی بود اینجوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مانیتورو نگاه میکرد!:27: در اصل باید تو رو اینجوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نگاه میکرد! :21:
Alireza.M67
11-08-2008, 23:55
خوبه. حال میده! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مگه بده همش جو گیر باشی و بخندی!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تازه بقیه رو هم بخندونی![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فکر نمیکنم کسی که سوتی میده خیلی بهش خوش بگذره .
شاید بعدا به کاراش بخنده ولی تو اون لحظه آدم اصلا حال خوشی نداره .
sourena_8888
11-08-2008, 23:56
بابات قصدش چی بود اینجوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مانیتورو نگاه میکرد!:27: در اصل باید تو رو اینجوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نگاه میکرد! :21:
به من اعتماد داره .....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-رابطمون شکر آبه نمیتونه چیزی بگه
ما که شانس نداریم شما بگید داری.
.
.
گفتی عکس عریان بذار یه چی بگم
.
.چند وقت پیش که هنوز پرشین بلاگ هک نشده بودو این حرفها اقا ما چنتا وبلاگ باز کردیم بابامونم ار روی بیکاری بالا سر ما ایستاده بود و نظاره گر ماجرا بود اقا تعاد صفحات زیاد بود ..چنتیشونو که نگا کردم تا رو ضبدر زدم پنجره زیری تا دلتون بخواد عکسهای چیز دار بود فکر کنم سرور بود این قد عکس داشت...حالا بابای ما در یه ان دیدم رمز زد شد ترمیناتور و گذاشت دنبالمون......
alizshah
12-08-2008, 00:06
خوبه. حال میده! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مگه بده همش جو گیر باشی و بخندی!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تازه بقیه رو هم بخندونی![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه دیگه سوتی دادن حال نمیده :27:
alizshah
12-08-2008, 00:09
به من اعتماد داره .....[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-رابطمون شکر آبه نمیتونه چیزی بگه
:18::18:
حالا اون عکسه تبلیغ بوده ؟
Farbod_h
12-08-2008, 00:20
یه سوتی یادم اومد!
سر کلاس ریاضی 1 بودیم
استادش از این آدمای :2: بود
سر سری ها بود درس گفت چندتا نکته کلیدی میگم براتون حالا . .
نکته ها رو گفت لجم در اومد :31: گفتم استاد نکته هاتون خیلی کلیدی بود :27:
بعد از 2-3 روز فهمیدم دوستان عزیز همه کلیدی رو یه چی دیگه شنیده بودن :18:
پ ن : یکم رو کلیدی کار کنین :31: روی ل و د
sourena_8888
12-08-2008, 00:27
:18::18:
حالا اون عکسه تبلیغ بوده ؟
اره ... مگه به من اطمینان نداری ؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ebicross
12-08-2008, 05:22
اینم تهش بگم وقتی نقل قول زیاد میکنم یاد تولد میوفتم
پیشاپیش تولدم مبارک
شما سالی چند بار تولد میگیری؟
همین چند ماه پیش تاپیک زده بودی برا تولد خودت :دی
یه جوری میگه انگار خودش خوشش نمیاد :دی اصلا کیه که خوشش نیاد هاااا ؟ هر کی میگه خوشم نمیاد واسه خودش گفته.
این که واضحه جماعت پسر علاقه ی وافری به جنس مخالف دارن. ولی تو بیشتر تر تر خوشت میاد :دی
باز این متالیکای خالی بند از خودش دروغ در کرد
یک بار که اساس مچت را گرفتم
بعضی ها در کل مشکلات سوتی دارند. هر روز و ساعتشون با سوتی میگذره.
متالیکا یه عکس بزار ملت ببینن چقدر بهت سوتی میاد.
بعضی ها کلا سوتی هستند. مثلا قیافه جیم کری رو بیین. البته بلا نسبت متالیکا
__________________________
بیاین یه کاری کنیم.
هرکس خفن ترین سوتی که تو عمرش داده و اینجا هم قبلا نوشته رو یا نقل قول کنه و یا دوباره بنویسه.
خفن ترین سوتی من:
تو ورزشگاه ثامن مشهد بازی پرسپولیس ابومسلم بود. یکی از پرسپولیسی ها شوت کرد و من دیدم صاف داره میاد طرفم. پله های بزرگ ورزشگاه رو دوییدم تا توپ رو بگیرم. دیگه کم کم داشت توپ میرسید که یهو محکم خورد به میله های حفاظ دور زمین و برگشت تو زمین.
تمام جمعیت 30 هزار نفری ورزشگاه فکر کنم به من خندیدن. حداقل صدای خنده که اینطوری بود.
تا بازیکنای پرسپولیس که داشتن تمرین میکردن به من خندیدن.
دوستم میگفت تو اسکور برد همه چی رو نشون داده.
گفتم برو به این خلها بگو با آسانسور نرن ممکنه برق بره ها...10 ثانیه نگذشت که صدای بسته شدن در رو شنیدم تازه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif
این چه طرز صحبته !
کاملا تایید میشه .
از این به بعد وقتی کسی عطسه کرد میگم خر ترکید!!! خیلی باحال بود این کلمه.gif
بابا این بنده خدا برای این خجالت کشید چون دید که حرف بدی زده ، حالا می گی باحال بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif؟!!!!!! (برداشت جنبه ی مثبت)
اینم جریان تا دیشب
تاسوتی های بعدی شما رو به خدا میسپارم فقط ساری اگه چرند و طولانی بووود مهم اینه سوتی بووود
اینقدر سوتی هات طولانی بود ، نمی شه نقل قولش کرد .
خیلی سوتی می دی .
خیلی سوتی می دی .
خیلی سوتی می دی .
خیلی سوتی می دی .
خیلی سوتی می دی .
خیلی سوتی می دی .
خیلی سوتی می دی .
خیلی سوتی می دی .
دلم نیومد فقط یک بار بگم .
تو ورزشگاه ثامن مشهد بازی پرسپولیس ابومسلم بود. یکی از پرسپولیسی ها شوت کرد و من دیدم صاف داره میاد طرفم. پله های بزرگ ورزشگاه رو دوییدم تا توپ رو بگیرم. دیگه کم کم داشت توپ میرسید که یهو محکم خورد به میله های حفاظ دور زمین و برگشت تو زمین.
تمام جمعیت 30 هزار نفری ورزشگاه فکر کنم به من خندیدن. حداقل صدای خنده که اینطوری بود.
تا بازیکنای پرسپولیس که داشتن تمرین میکردن به من خندیدن.
دوستم میگفت تو اسکور برد همه چی رو نشون داده.
یه سوتی از دوستم :
بازی استقلال اهواز و استقلال تهران بود توی اهواز ، این دوستم با دوستای خودش میرن ورزشگاه ، یه آشنا پیدا میکنن میبرشون از در پشتی ورزشگاه میبرشون توی جایگاه ، اینا استقلال تهرانی بودن اما بین تماشاچی های اهواز میشینن . وقتی تهران گل میزنه یهو این سه نفر میپرن بالا . میگه بعدش یه نگاه به اطراف انداخیم همه این شکلی : :grrr::angry::47:
salarnight
12-08-2008, 13:31
آقا یه سوتی از من ( ماله چند وقت پیشه )
نشسته بودم خونه یه دفعه دیدم ناغافل یه اس ام اس خالی اومد !!:jealous:
گفتم عجبا !
اس ام اس دادم بهش گفتم شوما ؟:3:
دوباره اس ام اس خالی داد !
گفتم مریضی ؟؟:20::20:
دوباره اس ام اس خالی داد !
گفتم احتمال خیلی زیاد از این دختراست بیکار شده میخواد مارو سرکار بزاره ! ( چون تو اون مدت زیاد از این چیزا داشتم و همشون دختر بودن)
خلاصه ما هم شروع کردیم به اس ام اس دادنو این حرفا که حالت چطوره و چند سالته و این چیزا :31::31:
یه بار هم زنگیدم بر نداشت
باز اس ام اس دادم اونم هی تو خالی میداد !
بعد یه دفعه دیدم زنگ زد !!!!
جواب دادم گفتم الللللللللو ! به به چه صدایی !:31: :eh:
یه دفعه گفت به به سلام سالار جان ! !منم اینجوری شدم !>>:18:
! زن عموم بود !!!:18:
منم گفتم الو الو صدا نمیاد بعد هم گوشی رو سریعا از دسترس خارج نمودیم !:31:
نگو این زن عموهه که زیاد با گوشی بلد نیست کار کنه اس ام اس من که میومده همینجوری اکی میکرده و اس ام اس خالی واسه من میداده ( نمیدونسته )
خلاصه ما هم چند وقتی دیگه جلوی اونا آفتابی نشدیم !:31:
فکر نمیکنم کسی که سوتی میده خیلی بهش خوش بگذره .
شاید بعدا به کاراش بخنده ولی تو اون لحظه آدم اصلا حال خوشی نداره .
نه دیگه سوتی دادن حال نمیده :27:
آره. اما من که خوشم میاد بقیه رو بخندونم! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی باحاله!
اما بدیش اینه که همون لحظه اول خودت ناراحت میشی اما بعدش به خودت میخندی![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[QUOTE]
بیاین یه کاری کنیم.
هرکس خفن ترین سوتی که تو عمرش داده و اینجا هم قبلا نوشته رو یا نقل قول کنه و یا دوباره بنویسه.
خفن ترین من اون بود که تو ماشین جلوی همه گفتم وای چقدر هوا گرمه بکشیم پایین![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
الانم که فکرشو میکنم خندم میگیره![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خفن ترین سوتی من:
تو ورزشگاه ثامن مشهد بازی پرسپولیس ابومسلم بود. یکی از پرسپولیسی ها شوت کرد و من دیدم صاف داره میاد طرفم. پله های بزرگ ورزشگاه رو دوییدم تا توپ رو بگیرم. دیگه کم کم داشت توپ میرسید که یهو محکم خورد به میله های حفاظ دور زمین و برگشت تو زمین.
تمام جمعیت 30 هزار نفری ورزشگاه فکر کنم به من خندیدن. حداقل صدای خنده که اینطوری بود.
تا بازیکنای پرسپولیس که داشتن تمرین میکردن به من خندیدن.
دوستم میگفت تو اسکور برد همه چی رو نشون داده.
قشنگ بود!!![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا این بنده خدا برای این خجالت کشید چون دید که حرف بدی زده ، حالا می گی باحال بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](4).gif؟!!!!!! (برداشت جنبه ی مثبت)
خب خیلی باحال بود!!!:31: جدیدا افتاده تو دهنم!:10::8:
یه سوتی از دوستم :
بازی استقلال اهواز و استقلال تهران بود توی اهواز ، این دوستم با دوستای خودش میرن ورزشگاه ، یه آشنا پیدا میکنن میبرشون از در پشتی ورزشگاه میبرشون توی جایگاه ، اینا استقلال تهرانی بودن اما بین تماشاچی های اهواز میشینن . وقتی تهران گل میزنه یهو این سه نفر میپرن بالا . میگه بعدش یه نگاه به اطراف انداخیم همه این شکلی : :grrr::angry::47:
چه اعتماد به نفسی!!!:18:
من یه سوتی دیشب دادم::31:
تا ساعت 2 فکر کنم مشغول بودم.(تو p30 [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) وسطهای کار برق رفت. خونه تاریکه تاریک بود. فقط من نور میدادم![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :18: توی حال روی مبل نشسته بودم و بابام هم پایین مبل خوابیده بود! بعد من لبتاپو گرفتم دستم که از روی بابام رد بشم موس افتار رو سر بابام!:18: (سوتی 1)
بعد رفتم یه چراغ قوه جور کردم که برم WC و رفتم. وسط کار[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دیدم چراغ قوه داره کم کم خاموش میشه:19:!! حرصم در اومد. نه راه پس داشتم نه راه پیش![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خیلی اوضام خیت بود![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خلاصه وقتی چراغ قوه نامرد کاملا خاموش شد دیگه من طاقت نیوردم از ترس:18: سریع دویدم بیرون و ساف با کله رفتم تو شیکم خواهرم!:18: (سوتی 2) بعد هم چون همه جا تاریک بود از ترسم یه جیغ بلندی کشیدم که همه از خواب پریدن و مامانم هم تا صبح غر زد! (سوتی 3)[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :19:
یه چراغ شارژی بگیر به دردت میخوره مکانیکیه نیاز به باطری نداره با دستت فشار میدی نور میده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خفن ترین من اون بود که تو ماشین جلوی همه گفتم وای چقدر هوا گرمه بکشیم پایین![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سرشار از ایهام و ابهام بود ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا اگه در اون حالت خیلی HOT بودی که بقیه ول کنه معامله نبودن ! ! ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خر بیار باقالی بار کن که چـــــــــــــــــــــــی ...........................حاجی اشتباه شده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
CopyRight ® Ryan
یه چراغ شارژی بگیر به دردت میخوره مکانیکیه نیاز به باطری نداره با دستت فشار میدی نور میده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جالبه!!!:27:
اما اگه هم داشتیم من نمیتونستم پیداش کنم توی اون تاریکی![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سرشار از ایهام و ابهام بود ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا اگه در اون حالت خیلی HOT بودی که بقیه ول کنه معامله نبودن ! ! ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خر بیار باقالی بار کن که چـــــــــــــــــــــــی ...........................حاجی اشتباه شده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
CopyRight ® Ryan
جالبی![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اما خب جمع خودمونی بود تقریبا به جز دوست داداشم!:19:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه چراغ شارژی بگیر به دردت میخوره مکانیکیه نیاز به باطری نداره با دستت فشار میدی نور میده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقا پای مکانیک رو به سوتی ها تون باز نکنید 4 سال زحمت میکشیم اخر مدرکون سوتی میشه :31:
جالبه!!!:27:
اما اگه هم داشتیم من نمیتونستم پیداش کنم توی اون تاریکی![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جالبی![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اما خب جمع خودمونی بود تقریبا به جز دوست داداشم!:19:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در اینجا میتونید از تجربه ی گرانمایه من استفاده کنید ، بدین شرح :
یه فندک میگرید 400 تومن این فندک تهش یه چراغ داره ، برای اینکه از شبهات نجات پیدا کنید با اولین سنگی که پیدا کردید میزنید تو سر این فندک . در اینجا اون چراغ در میاد البته اگه منفجر نشه پس بهتر با روش مسالمت آمیز درش بیارید ، هم کوچیکه هم پر نور . همین الان یکیش کنار موس (بالای تخت خوابم ) هست . تازه میتونید توی مواقع بی برقی چک کنید که پول هاتون اصله یا تقلبی :31:
M.etallic.A
12-08-2008, 20:17
جالبی!
من کوچیک نیستم به خدا! :18: دارم teen رو تموم میکنم!:31:
خودم هم فهمیدم چی گفتی!:27: برای چی باید ناراحت میشدم!:18:
teen چه کلمه آشنایی :دی
تایید میشه. منم باورش دارم. اگه هم دروغ بگه من یکی برام مهم نیست. جون بالاخره وقتی میبینم خندم میگیره!:8: حتی اگه هم خودش بسازه به نظر من که خیلی حرفه ایه:11:
اومدی ابروشو درست کنی زدی چششو کور کردی...
تایید میشه
کیان جان راحت باش:27:
مطمعنم که همش راسته
اوناییم که مشکل دارن میتونن نخونن:13:
تایید میشه...
آخه چه دلیلی داره که بخواد دروغ بگه ؟ وقتی آدم سرحال باشه تیکه های جالبی واسش اتفاق میوفته . تا حالا توی دوستات همچین کسی ندیدی ؟
تایید شده بود.
M.etallic.A
12-08-2008, 20:27
من عاشق غلط املایی گرفتنم! :x
سوتی دادی... کجاش غلط املایی بود :دی
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.