مشاهده نسخه کامل
: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!
صفحه ها :
1
2
3
[
4]
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
Man Hunter
15-06-2006, 12:26
داش من هانتر بازم که مثل همیشه سوتی هات منو به دلدرد انداخت بسکه خندیدم
دمت گرم اومدی ایرن یه ندائی بده بیاییم با برو بچ پی سی به استقبالت
نوكرتم رفيق چشم...حتما‘‘...من 17 تير تهران هستم.....(ساويس جان...شرمنده..شده 17 ام).
ايشاا...بيام..همه با هم بريم كرمان...شهر رامبد اينا...قرار شده بهمون كباب دنده بده.!!!!!!(شوخي).
مخلص همه هم هستيم.خوش باشين.يادتون نره...واسم دعا كنين...امتحانهام خيلي خيلي سخت هستن.
يا حق ;)
داش من هانتر بازم که مثل همیشه سوتی هات منو به دلدرد انداخت بسکه خندیدم
دمت گرم اومدی ایرن یه ندائی بده بیاییم با برو بچ پی سی به استقبالت
با سلام
راست میگه من یکی که فولادشهرم میام تهران استقبالت
حالا تو دانشگاه دخترا متلک میگن یا پسرا؟؟؟؟
Man Hunter
15-06-2006, 12:32
با سلام
راست میگه من یکی که فولادشهرم میام تهران استقبالت
حالا تو دانشگاه دخترا متلک میگن یا پسرا؟؟؟؟
نوكر مرامتم.دم همتون گرم بابا....
جفتشونم...هم دختر...هم پسر..
خوش باشي.
يا حق ;)
my friend
15-06-2006, 12:33
من هانتر جون باهال بود
امروز رفتم بیرون لباس بگیرم ، یه سوتی دادم !
حالا چند دقیقه دیگه براتون میزارم !
Man Hunter
15-06-2006, 12:45
يه سوتي دادم...كل كلاس داشتن بهم ميخنديدن بازهم..(نميشه من تنهايي سوتي بدم؟؟؟؟؟)
مجبور شدم سيستم رو Restart كنم....وقتي دوباره سيستم اومد بالا....توي Address Bar اينترنت اكسپلورر حدس بزنين چي نوشتم....
نه جون من حدس بزنين...آخه يه نفر اينقدر خنگ؟نميدونم چه جوري.توش زدم (بعدا‘‘ ميگم!!) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هي اينو ميزدم...اون بدبخت هم Error ميداد....آخرش با مشت زدم رو كيبورد....
يه پسر اوم گفت چيه؟ گقتم بابا من ميخوام برم تو سايت p30world ولي هر چقدر اينجا ميزنم MAN HUNTER نميره.
پسر :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink:
من:فرار كردم از اون كلاس...الان توي يه كلاس ديگه هستم..هنوز صداي خندشون مياااااااد :blush: :laughing:
اينقدر به خودم در وري گفتم كه نگو..... :angry: :angry: :angry: اااااا..آخه يه نفر اينقدر خنگ؟ من يه لايي به خر زدم فكر كنم!!!!!
مردونه حال ميكني؟2 دقيقه 1 بار 3676876 تا سوتي ميدم.!!!!!!!
خوش باشين.
يا حق ;)
my friend
15-06-2006, 12:57
واقعا آبروی ایرانیا رو داری میبری !!!
بعضی سوتی هات خیلی خنده دارن !
مثل همین آخری
چون برای منم همین اتفاق افتاده ، وقتی میخوام برم ایمیل هامو چک کنم !
من همش اسم یوزر رو فارسی تایپ میکنم ، نمیره توش !
یه بار به خواطر همین کیبوردم شکست ! از بست مشت نثارش کردم !
واقعا آبروی ایرانیا رو داری میبری !!!
بعضی سوتی هات خیلی خنده دارن !
مثل همین آخری
چون برای منم همین اتفاق افتاده ، وقتی میخوام برم ایمیل هامو چک کنم !
من همش اسم یوزر رو فارسی تایپ میکنم ، نمیره توش !
یه بار به خواطر همین کیبوردم شکست ! از بست مشت نثارش کردم !
با سلام
نه بابا این چه حرفیه مای فرند جان
حالا می دونی اونا چی میگن؟
خارجیا میگن ما بیام ایران احتمالا باید بزننمون تا نخندیم فکر میکنن ما همش در حال سوتی دادنیم اخه
Man Hunter
15-06-2006, 13:04
واقعا آبروی ایرانیا رو داری میبری !!!
بعضی سوتی هات خیلی خنده دارن !
مثل همین آخری
چون برای منم همین اتفاق افتاده ، وقتی میخوام برم ایمیل هامو چک کنم !
من همش اسم یوزر رو فارسی تایپ میکنم ، نمیره توش !
یه بار به خواطر همین کیبوردم شکست ! از بست مشت نثارش کردم !
ممنون از لطفت.!
يا حق ;)
Man Hunter
15-06-2006, 13:05
با سلام
نه بابا این چه حرفیه مای فرند جان
حالا می دونی اونا چی میگن؟
خارجیا میگن ما بیام ایران احتمالا باید بزننمون تا نخندیم فکر میکنن ما همش در حال سوتی دادنیم اخه
سينا جان ضعيف عمل ميكني؟ديگه سوتي نميدي چرا؟ من فقط به خاطر اينكه تو پايه ام هست...سوتي ميدما!!!
كمممممممممممممك كن.!
يا حق ;)
سينا جان ضعيف عمل ميكني؟ديگه سوتي نميدي چرا؟ من فقط به خاطر اينكه تو پايه ام هست...سوتي ميدما!!!
كمممممممممممممك كن.!
يا حق ;)
با سلام
والا هسش نیست کلی سوتی دارما ولی اعصابم تیلیته
بعدش باید یه ذره فکر کنم چه جوری بذارم که خنده دار باشه
Man Hunter
15-06-2006, 13:11
ووووووواااااااااااااااااا ييييييييييييييييييييييي. بازم من اومدم.
اين يكي خيلي نا فرم بود.....يه كمي هم زشت هست....مردونه ببخشيد (از مديرها هم معذزت ميخوام!)
ديروز با اين رفيقم داشتيم حرف XXX !!!ميزديم..يهو ديديم يه يارو هلندي...داره نگامون ميكنه.اون كه نميفهمه ما چي ميگيم كه!..يهو به ما گفت سلام(به همون هلندي!!...نه فارسي)..ما هم جوابشو داديم و از اين حرفها...
يهو خواستم بهش بگم موفق باشي(Success )...و از اونجايي كه اندر احوالات فيلم XXX بوديم...
يهو به يارو گفتم Su...My Di... .حاجي...يارو داشت ميخنديد يهو جمع شد....
اينجوري شد :angry: :angry: :angry: :angry: :angry: :angry: :angry:
من هم گفتم تا بيام حالي اين يارو كنم چي به چيه....يه فصل سير كتك خوردم.!!!
درنتيجه...........الفرار....اگه كسي دستگيرش نشد اون جمله كه با انگليسي نوشت يعني چي و دنبال كاملش ميگرده..يه PM بده...
خوش باشين.
يا حق ;)
my friend
15-06-2006, 13:39
آقا من نصفشو حالیم شد ، فقط اون سانسور شده ها حالیم نشد !
دیدی چی شد ؟
تو نوت پد سوتیمو نوشتم ، اومدم بزارم اینجا ، دیدم پیست نمیشه ، بدبختی رو میبینی ؟
تازه ، نوت پد رو زده بودم بره و اونو کپی نکرده بودم !
هیییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییی
Man Hunter
15-06-2006, 13:43
آقا من نصفشو حالیم شد ، فقط اون سانسور شده ها حالیم نشد !
دیدی چی شد ؟
تو نوت پد سوتیمو نوشتم ، اومدم بزارم اینجا ، دیدم پیست نمیشه ، بدبختی رو میبینی ؟
تازه ، نوت پد رو زده بودم بره و اونو کپی نکرده بودم !
هیییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییی
نمشيه كه...من نصف كار هامو تو نت پد ميكنم...اينجا پيست ميكنم.البته انسان خوش شانسي هم هست.
اون جمله رو هم واست تو پيغام خصوصي ميفرستم.!!(ولي اگه بن شذم..با تو!!!!)
يا حق ;)
با سلام
دوتا سوتی از من
الان داشتم نهار می خوردم
جاتون خالی با نهار ماست موسیر داشتیم
منم خیلی دوست دارم
آقا داداشم داش با انگشت دور این ماست رو تمیز می کد که بعدش بخوره
چون اگه تمیز نشه خشک میشه و مزش بد میشه
خلاصه تا این تمیز کرد اومد انگشتش رو ببره تو دهنش منم ناخودآگاه انگشتم رو بردم تو دهنم کامل لیسدم
سوتی دو
پشت فرمون بودم بابام پیشن نشستهبود نزدیک باغ رفته بودیم داشتیم جا برای نهار پیدا میکردیم
الان هم که تابستون داره میاد همه برگا در اورده
خلاصه بعضی از این برگا خیلی پایین اومده بود
من داشتم با 40 تا سرعت میرفتم یهو
دیدم برگ جلومه بعد از اینکه رسدیم به اون برگا یه دفعه باد زد برگ خورد به شیشه جلو ماشین منم سرمو آوردم پایین
بابام تا اینو دید هی به من خندید
هر جا میریم میگه بپا برگ جلوتو منو مسخره میکنه
Man Hunter
15-06-2006, 13:55
با سلام
...................
من داشتم با 40 تا سرعت میرفتم یهو
دیدم برگ جلومه بعد از اینکه رسدیم به اون برگا یه دفعه باد زد برگ خورد به شیشه جلو ماشین منم سرمو آوردم پایین
بابام تا اینو دید هی به من خندید
هر جا میریم میگه بپا برگ جلوتو منو مسخره میکنه
شانس آوردي بهت خنديد.من بابام يه همچين داستاني واسم پيش اومد...زد تو سرم...رفتم تو فرمون. اولش گفت
تحت هيچ شرايطي...اين كار رو نكن...
بعدش خنديد يه من ..همچين رفتم تو فرمون...حال كردم.!!!!!
يا حق ;)
با سلام
سوتی بعدی
آقا من رفته بودم نونوایی
ارد گرفته بودم
بعد اومدم خونه
نزدیک در خونه بودم ه دختر همسایمون (اون اولی)
که همسنمه
اومد دمه در گفت سلام آقا سینا
منم هول کردم پلاستیکی که توش آرد بود از دستم افتاد همش ریخت زمین گند زدم بعد بابام اومد گفت خ ا ک بر سرت دختر دیدی اینجوری کردی واقعا .....
آبرو ریزی شد
با سلام
تو مدرسه بودیم
دوم دبیرستان
من میز آخر مینشستم
مال ما فقط تو کلاش میز
ماله همه صندلی بود
بعدش ما همیشه مجبود بودیم که از روی میز بریم بیرون چون جابه جایش سخت بود
سر کلاس بودیم هنوز معلم نیومده بود
یه دفعه ناظم اومد منم بیرون میز بود هیچی به میز تکیه دادم
بهد دیدیم حسش نیست نشستم رو میز
ناظم با اشاره گفت بیا پایین
من اومدم ولی عین این خنگا دوباره نشستم که برم اون ور میز
یه دفعه ناظم گفت اقایی بیا اینجا
ما هم رفتیم یه پس گردنی زد به ما انداخت مارو از کلاس بیرون
بعد بیرون موندم اومد بهم گفت که آقای آقایی از شما بعیده اینکارا شما که پدر فهمیده ای دارین این کارا چیه؟
منم گفتم آخه تقصیر من نیست پاهام زیرش زخم شده نمی تونم وایستم
بهدش هم گفتم که میزمون اینجوریه باید بپریم از روش تا بشنیم
خلاصه گفت باشه برو دیگه اینکارو نکن
ما هم گفتیم باشه
اومدیم تو کلاس معلم سر کلاس بود منم با یه حرکت آکروباتیک پرید رو میز تا عقدم خالی شه
معلم هم هیچی نگفت حالشو بردم
با سلام
آقا ما که کوچیک بودیم ور می داشتیم این دخترای همسایمون رو ور می داشتیم می بردیم خاک بازی
(خواهشا نخندینا همتون این کارا رو میکردید اگه کسی بگه انجام نمی داده من به طبیعی بودنش شک میکنم)
خلاصه اینا رو می بردم یه جای توپ برای خاک بازی حالشو ببریم من خاک بازی می کردم اونا گریه
ما هم حال می کردیم
این ماله دو سالگیمه
با بابام میرفتیم والیبال بابام والیبالش خیلی توپه(ماشاالله)
خلاصه تا مشغول بازی میشد من جیم میشدم میرفتم خونه
خلاصه بعد از بازی بابام میدید من نیستم
خلاصه ایشون و 17 تا از دوستاشون که با هم بازی میکردن با دوچرخه میگشتن دنبال ن
بعد از 4 ساعت میمود خونه به مادرم میگفت که سینا گم شده ؟؟؟؟؟
مادرم میگفتم که گم شده پس این کیه که تو اتاق خوابه!!!!!
میمود ما رو میدید دو تا فحش میداد
ولی چون من ناز بودم میمود یه دوتا نازم می کرد
خلاصه 17 تا دوست دیگه تماس میگرن همه رفتن سرکار
بعدش هم واقعا میرن سر کار
بابام شیفت بود
میگفتن بابا این چه پسری تو داری
نصف بیشتر متن هایی که نوشتید خودش سوتیه
حیف حس و حالش نیست وگر نه منشستم غلط املای مسگرفتم تا کمی بخندیم
shahabmusic
15-06-2006, 15:15
یه روز من با داداشم چند تا از دخترهای فامیل رو ورداشتیم بریم بیرون بگردیم، (از اونجایی که من رو خونی زبانم خوبه کسی کلمه ای رو بلد نیست تلفظش رو از من می پرسه ) :cool: خلاصه توی خیانون از روی تابلوهای مغازه ها کلمه هایی رو که بلد نبودن از من می پرسیدن،منم براشون تلفظ می کردم . :happy: یه لحظه ماشین ساکت شد منم یهو چشم خورد به تابلو یه عکاسی که روش نوشته بود عکاسی پرتره ، منم اومدم کلاس بزارم بخونمش ،خوندم عکاسی پر تره (سبزیه تره) :biggrin: آقا اونارو می گی زدن زیر خنده ولی جلو خودشونو می گرفتن تا من ضایع نشم، :puke: منم نمی دونستم اشتباه گفتم که ،بعد داداشم گفت پروفسور وقتی بلد نیستی مجبوری می گی ، اینو که گفت همه زدن زیر خنده :laughing: :laughing: :laughing: منم اینجوری :blush: شدم مثل لبو :blush:
اون روز زهر مارم شد.
اینم بخاطر داش رامبد که از ندادن سوتی گله می کنه.
shahabmusic
15-06-2006, 15:21
ببخشید پست قبلی رو 2بار داده بودم.
مرسي شهاب جان [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با حال بيدند [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا چرا پست تکراری می زنید
حیف حس و حالش نیست وگر نه منشستم غلط املای مسگرفتم تا کمی بخندیم
عزيزم شما مگه سواد خوندن داري ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آواتارت كه چيز ديگه اي ميگه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ashkanbuffon
15-06-2006, 16:09
منم الان یه سوتیه مسخره دادم ولی یه موقع فکر بد نکنیدا و به بود و نبود عقلم شک کنید!!!!!!!!
من توی یاهو مسنجر sign in کردم و بعدشم اومدم توی سایت و چندتا پیام فرستادم. بعدش خواستم برم یه ایمیل به یه جایی بزنم. رفتم توی سایت و آی دی و پسورد رو واردم کردم ولی دیدم هی گیر میده میگه غلطه!!!!!!!!! اشکمو دراورد. هی پیش خودم میگم دیوونه!!!!! یاهو مسنجر پسورد رو قبول کرد تو قبول نمیکنی؟؟؟؟!!!!!!!! بعد از 10 دقیقه دیدم اه(Eh)!!!!! زبون کامپیوتر بدبخت رو از اون موقعی که توی سایت پست فرستادم از فارسی به انگلیسی برنرگردوندم!!!!!!!!!!!!
Man Hunter
15-06-2006, 21:10
حیف حس و حالش نیست وگر نه منشستم غلط املای×1 مسگرفتم تا کمی بخندیم
آخه تا وقتي من اينجا هستم...كسي نميتونه غلط املايي برنه.من مثل لاك غلط گير هستم.
يه دوستي هم داريم ما...سر همين كارها يه بار بن شد.در ضمن....به پستت يه نگاه بنداز.
به قول معروف: چاه نكن بهر كسي...اول خودت.بعدشم بازم خودت.
حال كن.
×1)منظور دوستمون املايي بود دوستان.!!!!!!!! :laughing: :laughing:
كاقبه؟
3 تا غلط توي نيم خط.....حالا بازم ميشيني سوتي بگيري؟
...........؟
يا حق ;)
با سلام
عنوان جالب این تاپیک توسط دوستمون که ضایع بید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتي خيلي كم ميدم چون از اصول ضد سوتي استفاده مي كنم. ولي اين سوتي ها رو مي خونم يك چيز هايي يادم مياد.
يك بار امدم سر به سر دوستم بزارم كه بغل دستم مي نشست. زديم و صندلي فلزي دوستمو شكستم. اين بدبخت هم امد مدرسه ديد صندليش شكسته. مدير بهش گفت فعلا روي اين صندلي فايبرگلاس(شكسته) بشين تا صندليت رو تعمير كنيم. منم هي سر كلاس پايه صندلي رو مي كشيدم بعد ولش مي كردم اين رفيقم يك تكون ناجور مي خورد. معلم ها هم ميامدن سر كلاس هي به اين بدبخت گير ميدادن كه سر كلاس مسخره بازي در نيار. سر زنگ تاريخ معلم آخرش عصاباني شد و اين رفيقمو پرت كرد بيرون منم داشتم از خنده مي تركيدم :laughing: :laughing: . معلم گفت چيه فلان فلان شده مي ندازمت بيرون. :puke: :puke:
يك قطي كبريت از پسر عمم گرفته بودم گذاشته بودم توي ماشين. جمعه بابام رفته بود سري به باغ بزنه، چند تا درخت خشك رو آتش بزنه ديد توي جعبه كبريت چند تا كبريت كلفته، پيش خودش گفت حتما كبريتاش بهتره، يكي رو آتش زده بود ديد درست روشن نميشه. ديگه بقيش رو هم خودتون تصور كنيد :puke: :puke:
بعدش بابام شاكي شده بود مي گفت نزديك بود سكته هه رو بزنم. :laughing:
my friend
16-06-2006, 10:58
با سلام
تو مدرسه بودیم
دوم دبیرستان
من میز آخر مینشستم
مال ما فقط تو کلاش میز
ماله همه صندلی بود
بعدش ما همیشه مجبود بودیم که از روی میز بریم بیرون چون جابه جایش سخت بود
سر کلاس بودیم هنوز معلم نیومده بود
یه دفعه ناظم اومد منم بیرون میز بود هیچی به میز تکیه دادم
بهد دیدیم حسش نیست نشستم رو میز
ناظم با اشاره گفت بیا پایین
من اومدم ولی عین این خنگا دوباره نشستم که برم اون ور میز
یه دفعه ناظم گفت اقایی بیا اینجا
ما هم رفتیم یه پس گردنی زد به ما انداخت مارو از کلاس بیرون
بعد بیرون موندم اومد بهم گفت که آقای آقایی از شما بعیده اینکارا شما که پدر فهمیده ای دارین این کارا چیه؟
منم گفتم آخه تقصیر من نیست پاهام زیرش زخم شده نمی تونم وایستم
بهدش هم گفتم که میزمون اینجوریه باید بپریم از روش تا بشنیم
خلاصه گفت باشه برو دیگه اینکارو نکن
ما هم گفتیم باشه
اومدیم تو کلاس معلم سر کلاس بود منم با یه حرکت آکروباتیک پرید رو میز تا عقدم خالی شه
معلم هم هیچی نگفت حالشو بردم
ببینم ، اسمو فامیلتون ، سینا آقایی هست ؟
توی سوتیت هم سوتی دادی !
ببینم ، اسمو فامیلتون ، سینا آقایی هست ؟
توی سوتیت هم سوتی دادی !
با سلام
داداش خودت سوتی دادی
منم اسمم سینا
فامیلم آقایی هستش
ببینم ، اسمو فامیلتون ، سینا آقایی هست ؟
توی سوتیت هم سوتی دادی !
آقا اینو بزنید تو بورد
خیلی توپ بود
:biggrin: :biggrin:
my friend
16-06-2006, 11:18
از من سوتی گرفتید ، یا به نکته ای که پی بردم ؟ ها ها ها ها ها ؟
shahabmusic
16-06-2006, 12:17
حالا چرا پست تکراری می زنید
چرا میزنی، کانکشنم سویچ کرد فکر کردم پستم ارسال نشده ،دوباره فرستادم !!!الانم درستش کردم.
بازم ببخشید.
نه با با اينMan Hunter شهريار سوتي هاش جدي جدي تموم بشو نيستن
الانه زنگ زدم بهش
يه سوتي در كرد داغ داغ
خودش دوشنبه مياد تعريف ميكنه
تابعد
از من سوتی گرفتید ، یا به نکته ای که پی بردم ؟ ها ها ها ها ها ؟
دوتاش جيگر
خود تاپيك سوتيها هم داره سوتي ميده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خود تاپيك سوتيها هم داره سوتي ميده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
رامبد جان سوتی نداری؟
من هانتر جان نیستش بیاد سوتیاشو بگه
شما جاش بگو
منم تایپ میکنم تا شب میذارم
سوتي از اين بدتر كه الان دارم با يكي مچتم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] همش داره من رو سر كار ميزاره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خودشم ميدونه كيه از بروبچه پي سي ورلده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مگه دستم بهش نرسه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
my friend
17-06-2006, 13:36
فک کردم حالا که کسی نیست سوتی بده ، یه جک بی مزه و قدیمی بگم :
یه روز یه مرده ، میره تو نرده !
البته یه جور دیگه هم میشه :
یه روز یه نرده ، میره تو مرده !!!
davoud 23 beckham
17-06-2006, 22:47
سوتی من این بود که گفتم ایران پرتغال رو میبره
Man Hunter
18-06-2006, 20:07
نه با با اينMan Hunter شهريار سوتي هاش جدي جدي تموم بشو نيستن
الانه زنگ زدم بهش
يه سوتي در كرد داغ داغ
خودش دوشنبه مياد تعريف ميكنه
تابعد
سلام...شرمنده كردي ساويس جان.
آره ...راست ميگه...يه سوتي دادم توووووووووووپ.
آقا...ما داشتمي توي خيابون واسه خودمون راه ميرفتيم و ميومديم سمت خونه...يهو موبايلم زنگ زد.
من هم اصلا‘‘ انتطار نداشتم گوشي ام اين موقع زنگ بزنه!.خلاصه بر داشتم گوشي رو.
يكي گفت سلام شهريار .من فكر كردم فرهاد ..دوستم هست كه اينجاست.
منم گفتم سلام
پشت خط: چيه خبر بازي نيست امروز.
من(با يه كمي شك) - گفتم خبرت الان وقت زنگ زدن بود؟..آخه
تا اومدم فحش بدم يهو ....
پشت خط: ساويسم شهريار جان.....
من و ميگي....هنگ كردم.....يهو گفتم ساويس جان شمايي؟گفت آره!!!!!!!!.
من ديگه كبود شدم....گفتم شانس آوردي خودت رو معرفي كردي و گرنه داشتم واست ميومدم :blush: :blush:
اينقدر خنديد اين داداش ما كه نگو....
ديگه من تا آخر مكالمه 200 بار معذرت خواهي و چاكرم نوكرم ميكردم واسشون.
خلاصه ساويس جان..بازم شرمنده(ولي ايندفعه زنگ زدي..قبل از سلام بگو كي هستي!!!!)
اين آقاي ساويس(كه من نوكرشم)...زنگ زد به من(قابل توجه دوستان بي مرام....از ايران به من زنگ زد. اينو ميگن رفاقت).
خوش باشين.
يا حق ;)
Man Hunter
18-06-2006, 20:09
با سلام
رامبد جان سوتی نداری؟
من هانتر جان نیستش بیاد سوتیاشو بگه
شما جاش بگو
منم تایپ میکنم تا شب میذارم
سينا جون نوكرتم....الان نوشتم يه چيز توپ.
تا پنجشنبه يه كمي كمتر ميام...خودت خلاصه تاپيك رو رو پا نگه دار.
رامبد جان و علي رضاي عزيز....شما ها هم همت كنيد.
نوكر همتونم.
(واسم دعا كنيد)
يا حق ;)
شهريار.
اينم يه سوتي تصويري ديگه: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام...شرمنده كردي ساويس جان..
خلاصه ساويس جان..بازم شرمنده(ولي ايندفعه زنگ زدي..قبل از سلام بگو كي هستي!!!!)
خوش باشين.
يا حق ;)
سلام شهريار
ايندفعه قبل ازاينكه زنگ بزنم خودمو معرفي ميكنم :tongue:
ولي دستت درد نكنه همش منتظر بودم خودت تعريفش كني آخه خودت باحالتر ميگي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درمورد تلفن هم خواهش ميكنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگه يادت باشه لطف خودت باعث شد من زنگ بزنم .........ديگه چوبكاري نكن :blush:
حالا منهم يه سوتي دركنم كه نظم تاپيك بهم نخوره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقا ما نميدونيم كه كجاي مشخصات ما نوشته كه ما........دختريم؟تازه هركي خواست بدونه تو پروفايل ياهوهم ميتونه ببينه كه ما ازچه گونه وچه زير گونه اي هستيم درجانورشناسي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معمولا چون هركسي از ظن خود .......وآره واينا ......... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر يه مدت درميون يكي توي ياهو مياد ميگه ببخشيد.....ميتونم ادتون كنم؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم ميگم چت نميكنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طرف(حالا پسره ها..هنوز دوزاريش نيافتاده) اتيشش تند تر ميشه ما هم كه مختصري خوي ساديستي ومردم آزاري داريم(اون هائي كه بايد بدونند ميدونن من چي ميگم) [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ميگه چرا؟.........خلاصه مهموني تليت ومخ كار گيري شروع ميِِِشه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ........منم كه هم كم حوصله وهم دست به تايپم خراب.... هي ازون اصرا وازمن انكار آخرش براش ميزنم.........با باااااااااااااامن يه مرد چهل ساله هستم پدر بيامرز اقلا ميخواي خراب بشي رو مخ يه نفر اول برو پروفيل ياهوشو ببين........تا اينو گفتم بنده خدا افتاد به تته پته ودمش رو گذاشت لاي پاش ودررفت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته تقصيري ندارن چون:
هركسي از ظن خود ساخت شكل ما
در مورد پست بالا:
ساويس جان حالا نميشه جاي اين عكس خانم خوشگله [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از اين عكسها بزني [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا مردم ملتفت شن ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتی من این بود که گفتم ایران پرتغال رو میبره
به اين ميگن سوتي از نوع ضدحال :biggrin:
my friend
19-06-2006, 12:59
رامبد جون ، خوب گفتی !
یه چیزی من میگم یه خورده بخندید :
امروز رفتم نونوایی ، وقتی برگشتم ، دیدم در خونمون شلوغه ، یه آلمه دختر وایستاده
وقتی رفتم جلو ، دیدم همشون فرار کردن ، یه پسر حدود 5-6 ساله لخت اونجا وایستاده
وقتی نگاش کردم ، تازه پی بردم جریان چی بوده : دخترا وایستاده بودن و ابوله ی پسر رو نگاه میکردن !
منم اینو که دیدم ، زدم زیر خنده ، بعدش دیدم پسره وایستاده گریه میکنه !
رامبد جون ، خوب گفتی !
یه چیزی من میگم یه خورده بخندید :
امروز رفتم نونوایی ، وقتی برگشتم ، دیدم در خونمون شلوغه ، یه آلمه دختر وایستاده
وقتی رفتم جلو ، دیدم همشون فرار کردن ، یه پسر حدود 5-6 ساله لخت اونجا وایستاده
وقتی نگاش کردم ، تازه پی بردم جریان چی بوده : دخترا وایستاده بودن و ابوله ی پسر رو نگاه میکردن !
منم اینو که دیدم ، زدم زیر خنده ، بعدش دیدم پسره وایستاده گریه میکنه !
خدا بگم چيكارت كنه !!!!!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جونم براتون بگه: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیروز بعد از ظهر با یکی از بروبچ قرار گذاشتیم بریم یه دوری بزنیم ببینیم دنیا دست کیه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قرار شد من برم در خونشون دنبالش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه ...
منم ماشین باباهرو برداشتمو [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] رفتم در خونه دوستم
زنگ در خونشون رو زدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و اومدم نشستم تو ماشین تا بیاد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من که حواسم جای دیگه ای بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و اصلا تو این دنیا نبودم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یهو دیدم در ماشین باز شد و یه خانم متشخص [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نشست تو ماشین [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (البته به چشم خواهری نگاش کردما [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
گفتم : سلام خانم امری داشتید ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفت: حرکت کن برو به سمت نوبهار (یکی از خیابون های کرمانشاه) [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم که داشتم شاخ در میاوردم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گفتم خانم حالا چرا اونجا ؟ ...... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یهو پرید وسط حرفم و گفت: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شما همیشه مسافراتون رو اینقدر سوال جواب میکنید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتم: خانم مگه من مسافرکشم خواهشا بفرمایید بیرون من منتظر دوستم هستم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همین موقع بود که دوستم از خونه اومد بیرون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من یهو از ماشین پیاده شدم و به دوست گفتم مثل اینکه این دختره وضعش خرابه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چون سوار ماشین شده و میگه بزن برو
واااااای یهو دوستم با عصبانیت به من گفت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] : ا ح م ق (البته دور از جونم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) اون خواهرمه منتظره تاکسی سرویسه فکر کرده توییییی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم دیدم بدجور خراب کردم
فقط حدودا نیم ساعت از دوستم و خواهرش عذرخواهی کردم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
my friend
19-06-2006, 13:36
چه حالی داشتی اونموقع ؟ اینجوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نبودی ؟
خدا بگم چيكارت كنه !!!!!!!
چه عجب ما یه چیزی گفتیم و یه نفر بهمون خندید !
چه حالی داشتی اونموقع ؟ اینجوری [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نبودی ؟
ضدحال از اون بدتر نمبتونستم بخورم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چه عجب ما یه چیزی گفتیم و یه نفر بهمون خندید
عزيز اگه از اين سوتيها داشتي دوباره تعريف كن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
my friend
19-06-2006, 13:56
شرمنده ، ندارم
ولی نه ، الان یکی یادم اومد ، اگه تونستم شب ، اگه نشد فردا میگم !
اون سوتی معلممون یادتون هست ؟ دیدم کسی چیزی ازش نفهمید ، گفتم یه توضیح بدم :
طرف به جای اینکه بگه 110 ، گفته بود 118 !
موفق باشید
يکي از دوستان تعريف ميکرد
روز سيرده بدر خونه مجرديه يکي از بچه ها بوديم
با موبايل يکيشون زنگ زدم خونه که به مادرم بگم من نميام
زنگ زدم بعد نشستيم پاي عرق و فيلم ....
شب که خونه رفتم مادرم همين که منو ديد گفت
خوووووووب پس ويسکس بيار هااااااااا؟
تارزانو در آر فيلم هم جنس بازا رو بنداز !
مزه چيپس حال ميده پس ؟!!!!!!!!!!!!!!
کاشف به عمل اومد که من نديد بديد موبايلو قطع نکردم
از اون ورم مادرم همه حرفامونو گوش کرده
amin mozy
19-06-2006, 17:57
رامبد جون ، خوب گفتی !
یه چیزی من میگم یه خورده بخندید :
امروز رفتم نونوایی ، وقتی برگشتم ، دیدم در خونمون شلوغه ، یه آلمه دختر وایستاده
وقتی رفتم جلو ، دیدم همشون فرار کردن ، یه پسر حدود 5-6 ساله لخت اونجا وایستاده
وقتی نگاش کردم ، تازه پی بردم جریان چی بوده : دخترا وایستاده بودن و ابوله ی پسر رو نگاه میکردن !
منم اینو که دیدم ، زدم زیر خنده ، بعدش دیدم پسره وایستاده گریه میکنه !
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ايكس بوي جان من اگه چنين سوتي هايي بدم كه ديگه خونه رام نميدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما امروز قرار بود مهمون بياد خونمون ، داداشم هم بيرون بود. يعني رفته بود تو حياط و برگرده
من رو کاناپه جلو تلويزيون لم داده بودم ، ديديم يکي در ميزنه
فک کردم داداشمه
گفتم کليد(يعني ک.ن گشاد من حال ندارم بيام درو باز کنم خودت کليد بنداز بياتو)
ديدم دو باره دارن در ميزنن
باز بلند تر گفتم کليد.
بعد ديدم که صداي يه خانومي مياد که خيلي محو داره سلام عليک ميکنه ، باز دوزاريم نيافتاد ، فک کردم همسايمونه از مسافرت برگشته ، بعد ديدم صدا واضح تر و بلند تر شد و ميگه : بعله من هرچي در ميزنم در و باز نميکنند
من:
مث جکي چان جستي زدم سمت در پريدم بازش کردم ف ديدم بعله !! ك.ر
مهمونامونن !!!!
blacksun
19-06-2006, 18:00
ووووووووووااااااااااااااا ااااییییییییییییییییییییی این بدترین سوتی بود که من تو این تاپیک شنیدم
خوب بعدش چی شد زنده موندی یا اینکه شما رو هم کشتند؟ به قول اون یارو
چند ديقه بعد:
(اين فاميل ما دوتا برادر زاده داره که يکيشون تو حادثه سقوط هواپيما کشته شده بود و يکي ديگشون هم به بيماري گوش مبتلا شده که سمعک استعمال ميکنه)
(داخل پرانتز بعدي ، يه دو سري فاميل ديگه هم اومدن و دارن به داستان مشکل بيماري گوش فاميلمون گوش جان ميسپارند که ببين آخرش دکتر چي تجويز کرد واسش)
-آره بنده خدا فلاني هم که گوشش دکتر گفته که بايد بياي عمل کني يا اينکه سمعک بذاري و اينا !!!
من: اِ ؟؟؟ اين همونيه که تو سقوط هواپيما کشته شد ؟؟؟
فاميلمون: :angry:
بقيه: :laughing:
قبل عيد مامانم اينا و عمه و خاله و دختر خاله و ....(خلاصه يه جمع از زنا) جمع شده بودن و با هم صحبت ميکردن
مامانم گفت باباي خدا بيامرزم خيلي به کار کردن زنا حساسيت داشت و ميگفت شماها اصلا نبايد دم عيدي کار کنين و ....
منم برگشتم گفتم دهه! يه دفه بگين ك. ل ي س بوده ديگه! :angry: :puke: :laughing:
حواستون باشه وقتي مهمونميادخونتون
بخصوص اگه بچه داره ،
تخممرغهايي و که واسه مسابقه تخم مرغ رنگ کرديد و قايم کنيد ، چون ممکنه علاوه بر اينکه بچشون زيگيل شه که بخواد از اون تخم مرغا دودر کنه ، مهموناتون هم به عقلتون شک کنن و تا آخر برنامه هي به شما با تاسف نگاه کنن و سرشون رو از روي تاسف تکون بدن :sad: :sad: :sad:
همچنين حواستون باشه که وقتي با عموي بابات و دايي بابات با زناشون و يه سري آدم که خفن رودرواسي دارين باهاشون دارين فوتبال ميبينين اونجايي که گزارش گر ميگه نيکبخت اولين توپي که ميگره رو....داد نزنين به گ ا ميده چون نه تنها از ديدن ادامه فوتبال به خاطر نگاههاي ديگران محروم ميشين بلکه از اين به بعد بايد ونمود کنين که باباتون دايي و عمو نداره.! :sad:
آقا چند وقت پيش صبح زود، رفتيم نون سنگك بگيريم با هم. تو ماشين نشسته بوديم كه ديدم با چشم پف كرده به حالت شاكي گفت: "...ديشب حالم بهم خورد..." گفتم چي شد مگه؟ (با يه لحن جدي، مثه اين مدير مدرسه ها، يا اين استادهاي ادبيات، تقريباً كتابي با صداي كلفت حرف ميزنه)
- كارخونه...، تو اتاقم....تو كمد....از اين خميردندوناي سيگنال دارم...رفتم مسواك بزنم..، خمير دندون رو كه زدم رو مسواك....ديدم خمير ...دندونه خط قرمزاش نيست....با خودم ....گفتم....حتماً آخرشه، خط قرمزهاش رفته...زدم به دندونام...، هر چي كشيدم ديدم چرا كف نميكنه.... ....، يه خورده ديگه كشيدم ، يه دفعه فهميدم كرم دست و صورت تيوپيه رو زدم به مسواك.... خلاصه پنچ بار مسواك زدم تا طعم دهنم عوض شد...اين چربيش رفت
حالا من نفسم بالا نمياد از خنده...خودش خونسرد، انگار نه انگار....تازه جالب قضيه اينجاست كه از طعمش نفهميده.... ميگه زدم ديدم چرا كف نميكنه...
به گزارش خبرگزاري وووك من تي وي : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروز تاپيك سوتي ها توسط x-boy منفجر شد !!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما 4 كره همه بروبچ پي سي ورلد هم هستيم يه سري هم هست فردا ميزارم خوش باشيد
آقا ما چهار شنبه سوريه بد جوري ضايع شديم خفنيات ( بر وزن لبنيات )
ما گفتيم امسال يه خورده كف بچه محلارو ببريم رفتيم كاربيد گرفتيم اينا هم تا حالا كاربيد نديده بودند و نشنيده بودند ( اونايي كه صداشو شنيدن هيچي ولي اونايي كه نشنيدن از هر صدايي كه تا حالا شنيدن بلند تره ولي از صداي تركيدن كپسول گاز از اين بوتان يا پرسي گازها صداش كمتره ) خلاصه اوميدم بساطو راه انداختيم اوليشو زديم چسيد يخورده ضايع شديم . دوميشو زديم صداش بد نبود از صداي ترقه هاي بچه ها بيشتر بود ولي حد نهايي صداش خيلي بيشتر از اين حرفا بود . آقا سومي روكه زديم گووووووووپ كل محل ما و اطراف رفت هوا تمام ماشين هاي محلهاي اطراف صداي آژيرشون در اومد . همسايه ها همه ريختن بيرون همسايه روبروييمون امده بود بيرون فكر كرده بود چيپ لقش كه دم در بوده تركيده تمام شيشه هاي محل لرزيده بود . خلاصه :
بچه ها گفتن بريم وسط كوچه هفت هشت ده تا خانوم و دختر بچه جمع شدن اتيش بازي مكنن بريم اونجا بزنيم . گفتم باشه اول برو بهشون بسپار زن حامله اي پير زن سكته اي تو شون نباشه . رفت اجازرو گرفت اومد ما هم رفتم قبلش گفتم آقا كسي سكته اي ايجا نباشه ها و ... كلي چرت پرت تو تعريف و تمجيد از كار خودمون
گفتم ديگه شروع كنيم
شروع كرديم نشون به اون نشوني كه 10 20 بار تركونديم همش چسيد اينام دهنو و تا بناگوش باز كرده بودن و به ما هار هار ميخنديدن بعد 20 بار رو مون كم شد رفتم خونمون خوابيدم.
چن سال پيش زنگ زديم ايران!
بعله....
بابا بزرگم مرده بود!
حالا اونروز زنگ زدم بابام مثلا قراره خبر رو بهش با آرامش بديم!
بابام: خوب زنگ زدي ايران خسرو؟
من: آره! ;)
- چه خبرا بود؟
- واللا هيچ! خاله فلاني اين شده! عمو بهماني اون شده! برج ميلاد داره تلپ ميشه! هوا گرم شده...
- خوب...
- همين ديگه! دلار گرون شده, بابات مرده, .... :puke:
- چي؟؟؟ :sad: :ohno:
چن روز پيش داشتم تلويزيون نگا ميكردم يه دفعه
داداشم اومد ديدم نيشش تا پس كلش بازه
گفتم :چيوه؟
گفت :خرابكاري كردم
* چي كار كردي؟
+ داشتم با يه دخي چت ميكردم و ...
يه چيز پرسيد نميخواستم جواب بدم
مي خواستم بپيچم يه دفه خيلي غليظ گفتم ك .ر نده
جاي گ ..ك گذاشتم :puke:
my friend
20-06-2006, 10:36
سلام
فک کنم یه نفر دیگه تو پی سی ورلد همین آواتار ایکس بوی رو داشت !
بله
فكر كنم اقاي R E Z A بودند اگه اشتباه نكنم
نميدونستم اين چي تكراري نيست؟
يكي از دوستان تعريف ميكرد:
کارگاه ارتز استاد ترک 7 طبقمون موقع آزمايش قطعه اي شبيه لولا ( بايست فيت و محکم از آب در ميومد) که يکي از خانوم ها ساخته بود با حالتي کمي شاکي گفت : خانوم فلاني اين چه وضعشه؟ ... مال شما اينقدر گشاده هر جوري ول کني ميره توش
کلاس که از خنده منفجر شد اومد درستش کنه گفت : نخندين منظورم چيزش بود ..... يعني اينش ... اااااااِِِ همين ديگه ... لولاش بابا
تو خيابون واسه ماشين وايساده بودم. يه يارو اومد که آدرس ازم بپرسه. روکاغذ نوشته بود: ساختمان فلان. منم به يارو گفتم اين ساختمونه يه کمي جلوتره. يارو به بالاي سرم اشاده کرد و گفت : پس اين چيه؟.
my friend
20-06-2006, 11:45
نه ، این یکی رو من هنوز ندیدم !
من هانتر چي ميخاي بنويسي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Man Hunter
20-06-2006, 12:08
آقايون...خانومها سلام....
آقا..من يه سوتي تعريف كردم و گفتم سر كلاس هلندي بوديم و معلمم چي بهم گفت كه(برگشت ازم پرسيد چندبار در روز غذا ميخوري؟منم گفتم een maal per dag (يك بار در روز.) اونم يهو با تعجب پرسيد:een keer per dag ؟؟ (فقط يك بار در روز) ( maal=keer =جفتشون معني دفعه و مرتبه رو ميگن)....يهو من :blink: :blink: :blink:
بعدشم :laughing: :laughing: :laughing: شدم و گفتم آره..فقط يه بار.
شانس آوردم كه فقط يه باغذا ميخورم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!
حالا داشته باشين من چي كار كردم!!!!
آقا..يه چند روز بعدش..مامانم اينا زنگ زدن...منم روم كه نميشد بگم كه معلم چي گفت بهم.
گفتم حالا به شهاب(داداشم) منيگم...اون خلاصه يه جوري بهت بگه!!!(عجب نامرديم...نه؟)
خلاصه...تموم شد ..داشتم با داداشم حرف ميزدم..يهو گفتم آره..اين معلم ما بر گشت به من (هموني كه توي اون سوتي گفتم.....!!).يهو ديدم هيچ صدايي نمياد...
يهو ديدم..يه ملت دارن ميخندن......منم يهو گفتم ....هه هه.....خر!!!!.
يهو ديدم داداشم گفت احمق...صدات رو آيفون بود.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا تصوز كنين...زندايي...خاله...و ساير اعضاي فاميل هم اونجا بودن.....!!.......
فقط صداي خنده بقيه و جيغ و داد مامانم كه هي بهم ميگفت خاك بر سرت!!!!!!!!!!
حالا شانس آوردم..من به سوتي دادن تي فاميل هم معروف هستم!!!!!وگرنه كه ديگه....آره و اينا!
(اينم به خاطر توي عزيز.!!)
يا حق ;)
من هانتر جان بنويس خجالت نكش(الان كه من دارم تاپيكو ميبينم من هانتر هم هست)
چن روز پيش داشتم تلويزيون نگا ميكردم يه دفعه
داداشم اومد ديدم نيشش تا پس كلش بازه
گفتم :چيوه؟
گفت :خرابكاري كردم
* چي كار كردي؟
+ داشتم با يه دخي چت ميكردم و ...
يه چيز پرسيد نميخواستم جواب بدم
مي خواستم بپيچم يه دفه خيلي غليظ گفتم ك .ر نده
جاي گ ..ك گذاشتم :puke:
برادرتون فارسی چت می کنن؟ :happy:
4 سال پيش بود با حدود 16 نفر از بچه ها به مقصد مشهد جهت زيارت ( 3 تا کوپه کامل هم گرفته بوديم )!!!!!!! سوار قطار شديم . يادم نمياد از فرط خنسيه بر و بچ بود يا نبودن بليط که به کوپه هاي درجه 2 تن داديم . اگه سوار کوپه هاي درجه 2 شده باشيد مي دونيد که صندلي هايي با چرم سرمه اي دارن که تو شبا کشويي باز مي شن و کل کوپه مي شه يه تخت يک تيکه که همه کنار هم بايد روش بخوابن . از قضا اون شب نوشابه ( و نه چيز ديگر ) زيادي خورده بودم و به دليل امکان احتياج به قضاي حاجت کنار در کوپه خوابيده بودم تا اگه شب بهم فشار اومد سريع در کشويي رو باز کنم و بپرم بيرون. ساعت 2 بود که ديگه نتونستم تحمل کنم و بين خواب و بيداري در رو باز کردم و رفتم دستشويي و همونجور خواب آلود برگشتم و در کوپه رو دوباره باز کردم و کفش هام رو سريع زير تخت انداختم و دراز کشيدم و در رو بستم که يهو يه دستي شونم رو ماليد و گفت : عزيزم بچه رو کجا گذاشتي . تعجب کردم برگشتم ديدم دست زنه که روي شونم بود . اتفاقا لباس درست و حسابي هم نداشت . طفلک حسابي وحشت کرده بود من هم گيچ گيج شده بودم که اينجا چه خبره که شصتم خبر دار شد کوپه رو اشتباهي اومدم . زنه قيافه ي وحشت زده ي منو که ديده بود خندش گرفته بود . سريع پاشدم و در رو باز کردم دويدم برم بيرون اما از بس حول کرده بودم سرم به لبه در خورد و خوردم زمين . تو همين حين و دار که منگ و گيج بودم شوهر خانم با يه بچه 3 ساله پيداش شد ( بچه اش رو برده بود دستشويي ) . خلاصه در کوپه باز منم با زير پوش و اون شلوار ورزشي خانمش هم متعجب و در عين حال خندان . خستتون نکنم . 1 ساعتي طول کشيد تا آقا و ماموراي قطار رو راضي کنم که اشتباهي وارد اين کوپه شدم . از اون بدتر تا آخر مسافرت مضحکه بر و بچه ها بودم
shahabmusic
20-06-2006, 15:59
الان داشتم مي خوابيدم سوتيه امروزم يادم افتاد با اينكه دیر وقته اومدم تايپش كنم.
امروز اولين جلسه Form class بود ،توی این کلاس یه ایرانی هست که 1ساله توی این کلاسه، همه بچه ها داشتن باهم حرف میزدن و می خندیدن منم نیگاشون می کردم، یه نفر توی این کلاس هست که از یکی از جزایر اطراف اینجا اومده و زبان خاص کشور خودشو داره، خلاصه این داشت سلام کردن به زبون خودشونو به بقیه بچه های کلاس یاد می داد ، هی با هم تکرار می کردن تا یاد بگیرن (سلام به زبونشون می شه Fakalofa lahi atu)
منم که نمی فهمیدم چی میگن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ،برگشتم به این ایرانیه گفتم: اه اه این همکلاسیات چقدر بی تربیتن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، دختر که دیگه این همه دهن لق و بی ادب نمی شه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستم گفت : چی شده مگه؟
گفتم : گوش کن، فهش میدن بهم، همش دارن فاک، فاک می کنن، اینجا محیط آموزشی مثل اینکه هاااااا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این دوستمم نا مردی نکرد رفت بهشون گفت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ،کلاسو میگی؟ منفجر شد، [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] همه دراز تا دراز کف کلاس به من می خندیدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .منم از خجالت آب شدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، هی می خواستم یه جوری از کلاس در برم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، ولی نمی شد که .
خلاصه همه کاغذ می اوردن برام می نوشتم شرو می کردن توضیح دادن ،از خجالت مردم و زنده شدم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا از فردا هر روز باید 20 دقیقه اون کلاسو تحمل کنم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخه یکی نیست به من بگه به تو چه آخه نظر میدی .سر پیازی یا ته پیاز. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Man Hunter
20-06-2006, 16:53
سلام...يه چيز بگم بخندين.
چند وقت پيش تو ايران تو يه ترافيك اساس گير كرده بوديم.من با دوستم تو ماشين بوديم.اينم عشق كمك به ملت شهيد پرور يه لحظه ازش دور نميشه!.
خلاصه پياده شد و گفت:من برم راه رو باز كنم!!!!!!(حال كنين اعتماد به نفس رو).
خلاصه ولي اين كار رو كرد.ما ماشينمون يه سمند نقره اي هست.توي تهران هم تا دلتون بخواد....سمند نقره اي هست ديگه.!!!!دقيقا‘‘ ماشين جلويي من..يه سمند نقره اي بود.
آقا ديدم يهو اين رفيقم بدو بدو داره مياد سمت ماشين.ولي......ديدم در ماشين جلويي رو باز كرد..بدون اينكه دست چپش رو نگاه كنه....زد پس سر يارو.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :ohno: :ohno: :ohno: :ohno:
در عرض كمتر از 3 ثانيه...ديدم كف زمني افتاده.!!!يارو چنان لگدي بهش زد كه از در پرت شد بيرون!!!
اومد تو ماشين خودمون...من از خنده مرده بودم.(حالا ملت دارن پشت من بوق ميزنن...بنده هم به(×××)حساب نميكنم!.گفتم اميد پس چي شد؟چي مگه گفتي؟
(اينو بگم...ما تو جمع دوستامون..هيش كدوم آبجي نداريم!).
گفت هيچي بابا...فكر كردم توي آبجي(××××)هستي ديگه..پريدم تو ماشين و زدم پس سر يارو گفتم را بيافت آبجي(××××).يارو هم با يه لگد ازم پذيرايي كرد و گفت آبجي(××××) خودتي و باباي آبجي(××××).!!!!!!!!!!!!!
حسابي يارو اين رفيق منو شست.!!!!!!خلاصه تا الان هم بهشم ميخنديم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!
خوش باشين.
يا حق ;)
blacksun
20-06-2006, 17:09
بابا من هانتر بازم که مثل همیشه من هانتر برنده میشه!!!!!! چی گفتم
Man Hunter
20-06-2006, 17:11
بابا من هانتر بازم که مثل همیشه من هانتر برنده میشه!!!!!! چی گفتم
فكر كنم ميخواستي تشويق كني!!!دمت گرم.بازم مثل هميشه....بلك سان روحيه ميده!!!
خوش باشي..
يا حق ;)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بدون شرح!!
سوتي بد!
رفته بودم پايين مايينا واسه كاراي دانشگاهو شيشه ميشه!
بعدبا استادمم حرفم شده بود اصلا يه جورايي آشفته بودم و نبودم تو دنيا اصلا!
بعد ديدم يه جا كنار خيابون كلي آدم واستادن....منتظر تاكسي....رفتم واستادم اونجا از يه زنه پرسيدم ببخشيد اينجا واسه كجا ميخوايد سوار شيد :) زنه نيگا كرد گفت نميدونم :puke:
منم وا :ohno:
رفتم از يه دختر ديگه هم پرسيدم اونم همينو گفت! :cool:
تعجب كرده بودم..واستاده بودم هي ببينم كجا ميرن :evil:
چراغ قرمز شد.... همشون رفتن اونور خيابون :ohno: :puke:
:blink:
دوست عزیز این سوتی آخرت بد سوتی ای بودا ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتي بد!
رفته بودم پايين مايينا واسه كاراي دانشگاهو شيشه ميشه!
بعدبا استادمم حرفم شده بود اصلا يه جورايي آشفته بودم و نبودم تو دنيا اصلا!
بعد ديدم يه جا كنار خيابون كلي آدم واستادن....منتظر تاكسي....رفتم واستادم اونجا از يه زنه پرسيدم ببخشيد اينجا واسه كجا ميخوايد سوار شيد :) زنه نيگا كرد گفت نميدونم :puke:
منم وا :ohno:
رفتم از يه دختر ديگه هم پرسيدم اونم همينو گفت! :cool:
تعجب كرده بودم..واستاده بودم هي ببينم كجا ميرن :evil:
چراغ قرمز شد.... همشون رفتن اونور خيابون :ohno: :puke:
:blink:
مسافركش هم نشديم آخر عمري
بيت:
تا يار كه را خواهد
ومسيرش به كجا باشد...........
maryam1987
21-06-2006, 01:19
سلام به همه دوستان
واقعا تايپيك خوبيه آدم كلي ميخنده منم خوش خنده ...
حالا كه اينقدر خنديدم بزاريد منم يه سوتي از خودم بگم ولي قول بديد بخنديدا
از مسافرت كه اومده بوديم براي داييم سوغاتي شلوار اوارده بوديم . خلاصه بعد از اينكه داييم شلواررو پاش كرد اومد تا بقيه ببينن.منم نه گزاشتمو نه برداشتم به داييم گفتم : دايي شلوارت از خودت چاق تره...
همين شد كه تا حالا هر كي لباسش لق ميزنه همه ميگن لباست از خودت چاق تره...
البته خيلي سوتي ميدم بد نيست تنوعه نه؟ :biggrin:
سلام...يه چيز بگم بخندين.
چند وقت پيش تو ايران تو يه ترافيك اساس گير كرده بوديم.من با دوستم تو ماشين بوديم.اينم عشق كمك به ملت شهيد پرور يه لحظه ازش دور نميشه!.
خلاصه پياده شد و گفت:من برم راه رو باز كنم!!!!!!(حال كنين اعتماد به نفس رو).
خلاصه ولي اين كار رو كرد.ما ماشينمون يه سمند نقره اي هست.توي تهران هم تا دلتون بخواد....سمند نقره اي هست ديگه.!!!!دقيقا‘‘ ماشين جلويي من..يه سمند نقره اي بود.
آقا ديدم يهو اين رفيقم بدو بدو داره مياد سمت ماشين.ولي......ديدم در ماشين جلويي رو باز كرد..بدون اينكه دست چپش رو نگاه كنه....زد پس سر يارو.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :ohno: :ohno: :ohno: :ohno:
در عرض كمتر از 3 ثانيه...ديدم كف زمني افتاده.!!!يارو چنان لگدي بهش زد كه از در پرت شد بيرون!!!
اومد تو ماشين خودمون...من از خنده مرده بودم.(حالا ملت دارن پشت من بوق ميزنن...بنده هم به(×××)حساب نميكنم!.گفتم اميد پس چي شد؟چي مگه گفتي؟
(اينو بگم...ما تو جمع دوستامون..هيش كدوم آبجي نداريم!).
گفت هيچي بابا...فكر كردم توي آبجي(××××)هستي ديگه..پريدم تو ماشين و زدم پس سر يارو گفتم را بيافت آبجي(××××).يارو هم با يه لگد ازم پذيرايي كرد و گفت آبجي(××××) خودتي و باباي آبجي(××××).!!!!!!!!!!!!!
حسابي يارو اين رفيق منو شست.!!!!!!خلاصه تا الان هم بهشم ميخنديم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!
خوش باشين.
يا حق ;)
خيلي باحال بود كلي خنديدم
ولي ديدن چنين صحنه هايي از نزديك 1 چيز ديگه است
Man Hunter
21-06-2006, 10:16
سوتي بد!
رفته بودم پايين مايينا واسه كاراي دانشگاهو شيشه ميشه!
بعدبا استادمم حرفم شده بود اصلا يه جورايي آشفته بودم و نبودم تو دنيا اصلا!
بعد ديدم يه جا كنار خيابون كلي آدم واستادن....منتظر تاكسي....رفتم واستادم اونجا از يه زنه پرسيدم ببخشيد اينجا واسه كجا ميخوايد سوار شيد :) زنه نيگا كرد گفت نميدونم :puke:
منم وا :ohno:
رفتم از يه دختر ديگه هم پرسيدم اونم همينو گفت! :cool:
تعجب كرده بودم..واستاده بودم هي ببينم كجا ميرن :evil:
چراغ قرمز شد.... همشون رفتن اونور خيابون :ohno: :puke:
:blink:
به جون خودم همينجوري ميتوني بري معافي بگيريا.....يه نوار مغزي بگير بعدش همه چيز حل.....(شوخي).
ولي باحال بود سوتيت....يعني اينقدر حالت وخيم بود كه............؟
يا حق ;)
یه بار یکی از دوستای بابام زنگ زد خونمون من برداشتم بعد یارو بهم گفت آقا سینا خیلی مخلسیم
منم گفتم بله بله
یارو شاکی شد گفت آخه جواب مخلسیم بلست؟
کلی هم بارم کرد منم مظلووووم هیچی نگفتم
به به ميبينم كه به جز آقايون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خانم ها [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هم سوتي ميدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه بار سوار ماشین بودم خودم تنها بودم داشتیم میرفتیم که یکی از عقب زد پشت ماشین ما، ما هم اومدیم پایین شروع کردیم با یارو کل کل کردن یه دفه به یارو گفتم مرد حسابی زدی جلوبندی عقب ماشینو اوردی پایین میگی هیچی نشده همونجا خندم گرفته بود نمی دونستم چی بگم
آخر سر تنها بودي يا دسته جمعي
maryam1987
21-06-2006, 16:18
به به ميبينم كه به جز آقايون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خانم ها [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هم سوتي ميدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتي كه خانمو آقا نداره همه سوتي ميدن
-----------------------------------------------
سال اول دبيرستان بودم عربي داشتيم قبل از اون دبيرمون يه امتحان گرفته بود كه مثل هميشه همه نمره ها درخشان...
دبيره داشت هارت و هورت ميكرد كه اين نمره هارو تو كارنامتون تاثير ميدم.همه بچه ها ناراحت هيچكي هيچي نميگفت آخه صدمين امتحان بود كه ميگرفت بلكه يكي دو نمره به نمره هاي درخشانمون اضافه بشه.تو همين سكوت من يه دفه پوشودم گفتم:
خانم اگه نمره پاياني خوب بشه تخفيف ميديد...
اون وقت ديدم همه زدن زير خنده .دبيرمون هم گفت چه قدر تخفيف ميخواي 1500 تومان خوبه .منم تازه فهميدم كه بچه ها دارن به چي ميخندن. :blush:
Man Hunter
21-06-2006, 16:19
يه سوتي دادم...الاغ.بگم كف ميكنين.!!!
امروز رفته بودم بانك(حالا شروع ميشه...بچه مايه,بچه اعيون...بابا مايه دار و.....تو رو خدا گير ندين!!!).
يارو به من گفت برو بشين و منتظر باش تا همكارو بياد و كمكت كنه.
منم رفتم و نشستم.توي بانك.....قهوه مجاني ميدن.عجب قهوه اي هم هست.واقعا‘‘ معركه هست.!حالا,كار ندارم.
آقا...ما از اين دستگاه يه قهوه گرفتيم...دنبال شكر و شير و اينا ميگشتم.
پيداشون كردم.توي كشوي زبر ميزي بودن كه دستگاه قهوه ساز روش بود.
اين كشو...جلوش شيشه بود.من دست كردم,قاشق رو برداشتم.شير رو هم برداشتم...مونده بود شكر.
اين شير....ته اين كشو بود كه جلوش شيشيه بود.(حالا از اينجا به بعد....معركه هست.گوش كنين!!!).
من ديدم هرچي اين انگشتم رو دراز ميكنم...نميشه.با قاشق ميزدم زير اين بسته هاي شكر....بازم نميشد.
اصلا‘‘ بي خيال شكر شدم.داشتم همينجوري زير لب فحش ميدادم كه نامردها يه چيزي هم كه گذاشتن واسه ملت مجاني...ماليت ميگيرن روش.
يهو ديدم يكي يهم گفت...آقا اگه دقت كني...اين كشو هست و اگه او دستگيره رو بكشي ...كشو مياد بيرون و تا دلت ميخواد ميتوني شير و شكر برداري(اينا رو به انگليسي بهم گفت).
اينو كه گفت...انگار توي بانك بمب منفجر مرده باشي...از اون در بون بانك...تا رييس بانك به من با تمتم وحود ميخنديدن......منم گريه ام گرفته بود...!!!!!
خودم اينقدر خنديدم....كه نگو.يه 5 دقيقه كار بانك مختل شد.تا وقتي كه كارم توي بانك تموم بشه....همه ميومدن بهم چايي و قهوه ميدادن......!!!!!!
وقتي هم كه داشتم ميرفتم....دمدر...دربونشون گفت صبر كن...ديدم يه ليوان قهوه آورد...
منم ديگه ديدم ضايه هست بي جنبه بازي در بيارم....گفتم ممنون...اينقدر قهوه و چايي بهم دادن كه الان هست كه خودم رو خيس كنم.!!!!!!!!!!بازم ملت زدن زير خنده.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شما هم كاشكي بخندين.الا تنها كسي كه به من نخنديده....حافظ بدبخت هست.!!!!!
خوش باشين..
يا حق...
شهريار ;)
Man Hunter
21-06-2006, 16:26
سوتي كه خانمو آقا نداره همه سوتي ميدن
. :blush:
كاشكي همه دخترها و خانومها...اينقدر شهامت و جسارت(از نوع خوبش ) رو داشتن.
من..به عنوان يكي از اعضاي فعال اين تاپيك....به نوبه خودم و ساير دوستان...به شما به عنوان اولين خانوم با دل و جرات تبريك ميگم.
اميد است....بيشتر سوتي بدين و صد البته باحالتر.!!!!!!!!!
خوش باشين.
يا حق ;)
باسه چند سال پيش:
همسايه جديدمون براي اولين باراومده بود خونه امون.
توي آشپزخونه يك دونه از اين تصفيه كننده هاي آب گذاشتيم كه از بالا توش آب ميريزي و
آب تصفيه شده توي مخزن پايينش جمع ميشه .
اين خانومه يك مدت به اين نگاه كرد بعدش گفت :
ببخشيد ميشه بگين اين ساعت آبي تون چي جوري كار ميكنه !!!
زمستون پارسال كه برف خيلي زياد بود از خونه اومدم بيرون ديدم روي ماشين پر برفه .... دستكش هم نداشتم با دست خالي برفا رو از رو شيشه ها پاك كردم دستم حسابي يخ زده بود بهد قفل مركزي رو زدم كه در ماشين باز شه.....ولي در ماشين جلويي باز شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
Man Hunter
21-06-2006, 18:52
زمستون پارسال كه برف خيلي زياد بود از خونه اومدم بيرون ديدم روي ماشين پر برفه .... دستكش هم نداشتم با دست خالي برفا رو از رو شيشه ها پاك كردم دستم حسابي يخ زده بود بهد قفل مركزي رو زدم كه در ماشين باز شه.....ولي در ماشين جلويي باز شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من به شخصه واست دعا ميكنم.!!!!!
تو از من بدتري....ولي عمرا‘‘ من نميشي.!!!!!!!!!(چي گفتم؟!!!!) تو هم واسه من دعا كن. :tongue:
يا حق ;)
maryam1987
21-06-2006, 19:55
كاشكي همه دخترها و خانومها...اينقدر شهامت و جسارت(از نوع خوبش ) رو داشتن.
من..به عنوان يكي از اعضاي فعال اين تاپيك....به نوبه خودم و ساير دوستان...به شما به عنوان اولين خانوم با دل و جرات تبريك ميگم.
اميد است....بيشتر سوتي بدين و صد البته باحالتر.!!!!!!!!!
خوش باشين.
يا حق ;)
man hunter یک کم به ما و خودتون آنتراک بدین...
فکر میکنم این تایپیک باعث شد که استعدادهاتون شکوفا تر بشه , میبینم که با انگیزه های بالا کار میکنید
در جواب تبریکتون هم باید بگم به پای شما نمیرسیم
موفق باشید باز هم منتظر سوتیهای قشنگ شما هستیم :tongue:
Man Hunter
21-06-2006, 20:07
man hunter یک کم به ما و خودتون آنتراک بدین...
فکر میکنم این تایپیک باعث شد که استعدادهاتون شکوفا تر بشه , میبینم که با انگیزه های بالا کار میکنید
در جواب تبریکتون هم باید بگم به پای شما نمیرسیم
موفق باشید باز هم منتظر سوتیهای قشنگ شما هستیم :tongue:
شما لطف دارين.حال كه اينجوري شد..الا يه سوتي ميگم...هنگ كنين.!!! :blink:
ديشب...دير وقت از دانشگاه داشتم ميومدم خونه...سر راه هم بايد ميرفتم خونه يكي از بچه ها...پروژه رو تموم ميكرديم.(تا الان هم تموم نشده..!!!!).خلاصه...شب ساعت 1 بود رسيدم دم در خونه.
كليد داشتم...حال كردم زنگ بزنم..همخونه ايم رو بيدار كنم يه كم بخندم.
زنگ زدم....1 بار ..2 بار...دفعه سوم دستم رو واسه 10 ثانيه رو زنگ گذاشتم.
يكي آيفون رو برداشت و گفت: What The Hell is That @ this Time?
منم گفتم :::XXXX Up and Open The Door You SON OF A POUTA (اين يه فحش به زبون لاتين(آمريكاي جنوبي هست) ).
گفت :::What The XXX Are You ؟؟؟
من::::It's Me,Shahriyar.
گقت:::Who R U looking for?
من:::Hey Listen You XXXX.Open The Door Ort i Open The Door and come up and XXXX You Up,Ok ؟
گقت::::Wait A Second....
من يه لحظه شك برم داشت....گفتم نكنه اشتباه اومده باشم...تا قبل از اينكه يارو بياد پايين...يه چك كنم ببينم درست هست يا نه..
دبدم كه ببببللللللللههههههههه.خون رو اشتباه گرفتم..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!(اينقدر خوابم ميومد!).
فقط دادم يكي داره از پله ها ميد پايين ...در اندازه هاي 8×6 .....
منم اول يه بار خوردم به ديوار...بعدش فرار...يارو هم تا منو ديد خوردم به ديوار....زد زير خنده و ديگه دنبالم نيومد.
شانس آوردم..يعني اگه يه مشت بهم ميزد...الان تو تهران..تو بيمارستان بودم..!!!!
حوشتون اومد!!!!!!حالي دادم به يارو كه كف كرد...اگه پيدام كنه شلوارم رو در مياره!!!
دعا كنين واسم. :laughing: :tongue:
خوش باشين.
يا حق ;)
من بالاخره يك سوتي پيدا كردم ، ديگه عقده اي شده بودم يك سوتي ببينم بيام اينجا بنويسم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته مال من نيست ، مال يك بنده خدا هستش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چند روز پيش پسر خاله ام بعد از چند سال از انگليس امده و رفته بود هتل
من هم ديدم بي كارم زنگ زدم كه برم پيشش و ببينمش ، خلاصه ...
رفتم و داخل هتل شدم و يك نگاه به خودم انداختم ديدم خيلي عرق كردم
گفتم قبلش ( روم به ديوار ، گلاب به روتون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) هم دستي به آب بزنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و هم موهام رو صاف و صوف كنم و عرق هام رو خشك كنم
يك دستشويي آخر سالن بود
رفتم ، ديدم در نيمه هستش ديگه در نزدم كه برم تو
در رو باز كردم ......
بگو چي ديدم .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ديدم يك يارو روي توالت فرنگي نشته ولي چه جوري و با چه وضعيتي ....
مثل توالت ايراني ها نشسته روي فرنگي و داره كلي با خودش كلنجار ميره
آقا من ديگه نمي دونستم چي كار كنم
فقط گفتم ببخشيد و در و بستم
يهو منفجر شدم از خنده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
واي اگه بدونيد بنده خدا توي چه وضع دردناكي بود ، دلم براش سوخت
كاش ميشد كمكش كرد و بهش آموزش داد
مشغول صحبت با برادر گرام بودم و موضوع صحبت راز داري بود .
برادر عزيز فرمودن : من هر چيزي توم فرو بره ، ديگه بيرون نمي يا د :blink: :laughing:
Man Hunter
21-06-2006, 20:44
مشغول صحبت با برادر گرام بودم و موضوع صحبت راز داري بود .
برادر عزيز فرمودن : من هر چيزي توم فرو بره ، ديگه بيرون نمي يا د :blink: :laughing:
واقعا‘‘ ظرفيت رو نگاه كن.دوستان ياد بگيرين.آدم به اين با جنبگي دبده بودين؟!!!!عجب گنجايشي.
آقا..ما كه خونه نداريم رو هم راه ميدين!!؟؟؟؟؟؟؟؟(بابا نارحت نشي ها...مردونه دارم شوخي ميكنم...نارحت شدي...تو پيغام خصوصي فحش بده!!!))
يا حق ;)
من به شخصه واست دعا ميكنم.!!!!!
تو از من بدتري....ولي عمرا‘‘ من نميشي.!!!!!!!!!(چي گفتم؟!!!!) تو هم واسه من دعا كن. :tongue:
يا حق ;)
خداييش اره به تو نميرسم ولي چرا دعا؟ اينا باسه مردم سوتي باسه ما خاطرست :happy:
واقعا‘‘ ظرفيت رو نگاه كن.دوستان ياد بگيرين.آدم به اين با جنبگي دبده بودين؟!!!!عجب گنجايشي.
آقا..ما كه خونه نداريم رو هم راه ميدين!!؟؟؟؟؟؟؟؟(بابا نارحت نشي ها...مردونه دارم شوخي ميكنم...نارحت شدي...تو پيغام خصوصي فحش بده!!!))
يا حق ;)
بابا ما 4 كرتيم شما رو سر ما جا داري
اين باسه بهمن 83 الان يادم اومد
کانال 3 سيماي جمهوري اسلامي ايران
برنامه صبح آمد
اين پسر خوشگله که چشاي سبز هم داره با حرارت خاصي داره برنامه زنده رو اجرا ميکنه
نمکشم گل کرده بود و تند و تند حرفاي با نمک ميزد اين وسط کارگردان محترم برنامه هم که سر مست از امکانات استوديو و هفت هشت تا دوربين ثابت و متحرک و انواع افکت بود دستشو گذاسته بود رو دکمه هاي سوئيچ و هر 2 ثانيه دوربين رو عوض ميکرد و اين اقاي مجري هم هي از اين ور به اون ور مي چرخيد !!
که ناگهان آقاي مجري که داشت نمک ميريخت خواست يه نمک هم به کارگردان برنامه بياد و برگشت گفت اي بابا آقاي کارگردان شمام که جوگير شدي هي از اين دوربين به اون دوربين آدم گوه گيجه ميگيره
من ک هدر حال اماده شدن بودم اولش نگرفتم يه چند ثانيه اي گذشت هر چي فکر کردم ديدم هيچ چيز شبيهي وجود نداره که دارم حس ميکنم اشتباه شنيدم تا از بقيه پرسيدم ديدم همه شنيدن و همه هم فکر ميکنن اشتب شنيدن
خود آقاي مجري هم ديدني بود قيافش در حالي که نمک پرونيشو ادامه ميداد قيافه سرخ شده برافروخته اش ديديني بود
شما لطف دارين.حال كه اينجوري شد..الا يه سوتي ميگم...هنگ كنين.!!! :blink:
ديشب...دير وقت از دانشگاه داشتم ميومدم خونه...سر راه هم بايد ميرفتم خونه يكي از بچه ها...پروژه رو تموم ميكرديم.(تا الان هم تموم نشده..!!!!).خلاصه...شب ساعت 1 بود رسيدم دم در خونه.
كليد داشتم...حال كردم زنگ بزنم..همخونه ايم رو بيدار كنم يه كم بخندم.
زنگ زدم....1 بار ..2 بار...دفعه سوم دستم رو واسه 10 ثانيه رو زنگ گذاشتم.
يكي آيفون رو برداشت و گفت: What The Hell is That @ this Time?
منم گفتم :::XXXX Up and Open The Door You SON OF A POUTA (اين يه فحش به زبون لاتين(آمريكاي جنوبي هست) ).
گفت :::What The XXX Are You ؟؟؟
من::::It's Me,Shahriyar.
گقت:::Who R U looking for?
من:::Hey Listen You XXXX.Open The Door Ort i Open The Door and come up and XXXX You Up,Ok ؟
گقت::::Wait A Second....
من يه لحظه شك برم داشت....گفتم نكنه اشتباه اومده باشم...تا قبل از اينكه يارو بياد پايين...يه چك كنم ببينم درست هست يا نه..
دبدم كه ببببللللللللههههههههه.خون رو اشتباه گرفتم..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!(اينقدر خوابم ميومد!).
فقط دادم يكي داره از پله ها ميد پايين ...در اندازه هاي 8×6 .....
منم اول يه بار خوردم به ديوار...بعدش فرار...يارو هم تا منو ديد خوردم به ديوار....زد زير خنده و ديگه دنبالم نيومد.
شانس آوردم..يعني اگه يه مشت بهم ميزد...الان تو تهران..تو بيمارستان بودم..!!!!
حوشتون اومد!!!!!!حالي دادم به يارو كه كف كرد...اگه پيدام كنه شلوارم رو در مياره!!!
دعا كنين واسم. :laughing: :tongue:
خوش باشين.
يا حق ;)
با با شهريار توهم كه آبروي نداشته ما ايروني هارو بردي
خدا بگم چكارت كنه .............بيام ميدونم چكارت كنم
ازشوخي گذشته ........اين تاپيك بدون تو لطفي نداره
روز موعود ميام
Man Hunter
21-06-2006, 22:24
با با شهريار توهم كه آبروي نداشته ما ايروني هارو بردي
خدا بگم چكارت كنه .............بيام ميدونم چكارت كنم
ازشوخي گذشته ........اين تاپيك بدون تو لطفي نداره
روز موعود ميام
ساويس جان سلام...
آقا من نوكرتم.شما بت من لطف داري.
قدمت روي چشم عزيز.ايشاا..بيا....كه همه با هم با بر وبكس خفن و با حال سايت يه حالي بكنيم.
اون سوتي دوستم كه ما توي ترافيك بوديم رو خوندي؟اونم معركه هست.
آقا..خيلي مخلصيم.
خوش باشي..
يا حق ;)
peperoni
22-06-2006, 00:06
ممنون از همه به خاطر این سوتی های زیبا
هوای من رو داشته باشین من پسر دایی ووک من هستم
maryam1987
22-06-2006, 00:22
يه روز تلويزيون ارتباط مستقيم با مشهد بر قرار كرده بود كه مادرم پرسيد كجاست و خواهرم جواب داد : ارتباط مستقيم با شهيد مقدس
چند وقت پيش....
بعد از عمري رفته بودم خوابگاه دانشجويي...
بعد از عمري رفتم نصف شب توي سالن مطالعات درس بخونم ...
گفتم...خب نصفه شبي...گشنم ميشه ....يه چيزي سر راه بگيرم ببرم بخورم ... :laughing:
يه بيسكويت مينو....از همين پتياره ها /پتي بور!/....گرفتم و رفتم توي سالن مطالعه ... :)
ديدم ...به!...كسي نيست ...ميتونم لنگا رو هم بدم بالا درس بخونم ... :happy:
وارد كه شدم ...ديدم يه گوشه يه نفر نشسته ...بد جوري هم رفته توي جزوش...تف! به اين شانس... :puke:
خب! خيلي يواش ...جزوه رو درآوردم ... :sad:
كت رو جوري در آوردم كه مزاحم ، درس خوندنش نشم ... :tongue:
حين در آوردن كت مربوطه ، بيسكويت رو هم از توي جيب مبارك درآوردم و گذاشتم كنار خودكار و جزوه ،چرك نويسها ... ;)
نشستم ...يه ذره با چند تا مسئله ور رفتم ....
گشنم شد... :sad:
ديدم ...الهي الحمدلله كه يه كوفتي با خودم آوردم ...
همينجوري كه داشتم زير چشمي دور و ور رو نگاه ميكردم و با دندون سر بيسكويت رو باز ميكردم ...
در راستاي ديد خودم ...يه برگه كه به ستون روبه روم چسبيده بود به رو ديدم ...خوندمش ...
تا جمله رو خوندم ...بيسكويت رو گذاشتم روي ميز .... :ohno:
حالا چي نوشته بود؟!
نوشته بود :
"لطفا بيسكويت را رعايت كنيد ! " :laughing:
خب! چون آدم قانون مندي بودم ...از خوردن بيسكويت منصرف شدم ...
چند دقيقه بعد دوباره داشت گشنگي بهم چيره ميشد كه ...يواشكي...بيسكويت رو برداشتم و بازش كردم ...
دوباره رو برگه رو خوندم نوشته :
"لطفا بيسكويت را رعايت كنيد!"
با خودم گفتم خب شايد نوشته :" لطفا بيسكويت نخوردن را رعايت كنيد ! "
حتما "نخوردنش" توي زاويه ديدم نيست ... :rolleye:
يه سري چرخوندم ...ديدم نه!....همون نوشته :"لطفا بيسكويت را رعايت كنيد! "
شاكي شدم و شروع كردم به ريس سالن مطالعه تو دلم فحش دادن...كه خاك تو سرت ...يه جمله درست نميتوني تايپ كني ... :cool:
بلافاصله به اين نتيجه رسيدم كه : ببين چقدر توي سالن مطالعه بيسكويت خوردن كه يارو شاكي شده و اينجوري تهديد كرده ... :biggrin:
واسه احترام به همون يك نفر هم بيخيال بيسكويت شدم ... :blush:
بعد از چند دقيقه تحملم به اتمام رسيد و رفتم جلو و ديدم ...بهله!!!....
اصل جمله اينه :
"لطفا سكوت را رعايت كنيد! " :puke:
يه خولي ....سكوت رو با خودكار با همون فونت كرده ...بيسكويت ...
عينه ديونه ها ...توي محوطه راه ميرفتم و ميخنديدم ... :laughing:
كلي هم از اين لحظه لذت بردم ...
خلاصه يه مدت با خودم شاد بودم :biggrin:
shahabmusic
22-06-2006, 07:25
ممنون از همه به خاطر این سوتی های زیبا
هوای من رو داشته باشین من پسر دایی ووک من هستم
ورودتو تبريك ميگم در ضمن زمينتم داريم تا برسه هوا !!! :blink: :blink: :blink: همشهري :blink: :ohno:
با سلام
من هانتر جان من چند روزی تو این تهران خراب شده بودم دسترسی به نت نداشتم
الان اومدم جبران میکنم
ولی دمت همه بچه هایی که اینجا رو رو پا نگه داشتن گرم
مخصوصا ایکس بوی و مریم خانوم که شیر زن هستن(یا شیر دختر)
راستی دوستانی که تو تهران هستن ناراحت نشنا چون من از تهران خاطره خوبی ندارم میگم تهران خراب شده
و گرنه همه ایران سرای من است (عجب چیزی گفتما حال کن)
خوب اولین سوتی با اجازه من هانتر جان
آقا جاتون خالی رفتیم بیمارستان پیش پرستارامون 4 تاشون اومدن دم در احوال پرسی
خلاصه ما گرم صحبت بودیم یهو گفتم(برای افه)
که یکی از دوستام که تو هلند هستش (یعنی آقا شهریار) میاد ایران ما رو می خواد برای عرق و قیلون دعوت کنه منم می خوام برم قیلون بخورم عرق بکشم
تا اینو گفتم اینا زدن زیر خنده حالا نخند کی بخند منم گفتم میخندی خانومه فلانی حالا دارم برات
هیچی دیگه بعد از خنده اینا گفتم که این قضیه (یعنی سوتی من )رو می ذارم تو نت که بچه ها بخندن
بهدش من به خانوم فلانی که خیلی هم مانکنه گفتم یه سری از اون کارایی که تو بخش بستری بودم رو که شما انجام دادی با من گذاشتم تو نت
اونو میگی یهو شد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من گفتم تو باشی به من نخندی بعدش پسر خالم هم گفت که ب تازه عکستون هم تو نت گذاشتیم کم مونده بود دیگه گریه کنه
منم اومدم دلداریش دادم یه دستی به سروروش کشیدم یه ماچش کردم (آبدار) بعد گفتم بابا شوخی کردم ناراحت نباش
این جمله آخری نصفش خال بندی بودا جدی نگیرید
سوتی بعد در پست بعد
باحال بود آقا سینا
با سلام
خواهش دارم
اینم دارم میتویسم برای مستر عزیز که خودش می دونه من چه قدر دلم تنگ شده براش
آقا ما حین صحبت کردن با پرستارمون که از قضا همشهری مستر جان هم هستش
البته تنها بودیما
گفت که سوتی دادم عجیب
نقل قول:
داشتیم تو بخش کار میکردیم که یهو تلفن زنگ زد بعد من گوشیرو برداشتم بعد از سوال که چی به چیه و از این حرفا
اون طرف گفت که داداش که از بخش مرخص شده الان تب کرده باید چی کار کنه البته زیاد نیستو از این حرفا
در همین حال اون یکی پرستارم میاد بهش میگه که داروهای این مریض ساعت 3 هست؟؟
اونم میگه اره عزیزم
بعد دوباره گوشی رو میگیره میگه بگو عزیزم
اون طرفم کم نمیاره میگه اره عزیز دلم داداشم فلان شده........
هیچی دیگه پرستاره ما میشه عینه لبو
حالا تازه طرف زن هم داره ها اینو گفته اگه نداشت چی میگفت؟؟؟؟؟!!!!!
Man Hunter
22-06-2006, 11:16
به باه...سيناي عزيز خودم.
حاجي...حالا ميام با هم بريم بيمارستان.....يه حالي از اينا بگيزيم كه ديگه بهت نخندن(البته تو كه بدت نمياد يزيد!!).
در شمن...سوتي هاي مشتي هم ميديا.ايشاا..17 تير تهران هستم.ميبينمت.
يا حق
Man Hunter
22-06-2006, 11:21
ممنون از همه به خاطر این سوتی های زیبا
هوای من رو داشته باشین من پسر دایی ووک من هستم
اين نامردي به خدا........من امروز صبح ساعت 4 خواستم بهت خوش آمد بگم...نشد.آخه من به رامبد ارادت خاصي دارم.
ايشاا...كلي با هم حال ميكنين.فقط اميدوارم كارت مثل همون درست باشه.
خوش باشي...كم كم اسمت رو هم بگو.به قول شهاب...هوات رو داريم....حالا اگه فضا بري كه ديگه بهتر...!!!!
از طرف من به رامبد سلام برسون.
يا حق
irancity
22-06-2006, 13:11
سال دوم راهنمايي بوديم يه معلم داشتيم قدش كوتاه بود .يه روز امتحان داشتيم تو سالن مدرسه.من هم بعد اين كه برگه ام رو تحويل دادم رفتم سمت كلاسمون..اينو هم بگم كه كلاس ما كوچك بود.در رو كه باز كردم ديدم بچه هاي كلاس اروم سر جاشون نشستن.در رو بستم بعد گفتم به به اقايون ساكت سر جاشون نشستن.خبريه؟؟؟.بعد اصلا به بچه ها نيگا نكردم رفتم سمت ميزمعلم و پشتش نشستم.بعد شروع كردم به چرت و پرت گويي بعد چند لحظه ديدم هيچكي صداش در نمي ياد.فهميدم خبريه بلند شدم به بچه ها نيگا كردم ديدم يكي از بچه ها با چشمش گوشه كلاس رو نشون مي ده قشنگ كه زوم كردم فهميدم بعععلههه گاومون زاييد اخه همون معلم قد كوتاه اونجا نشسته بود.
چند سال پیش یه روز روی تختم نشته بودم میخواستم یکی از اعضای بدنم رو که اسمش رو نمیشه اینجا گفت اندازه بگیرم خلاصه درش آورده بودم و خدکشم هم دستم بود که یکدفعه دیدم یکی داره در اتاقم رو باز میکنه فوری خدکش رو انداختم و شلوارم رو کشیدم بالا ولی دروست و حسابی نشد بعد در که درست باز شد دیدم مامانمه یادم نیست چی میگفت ولی چشمش یه بار رفت پایین و اومد بالا بعد که رفت بیرون نگا کردم دیدم سرش بیرونه خلاصه کلی سه شد.
یه جریان دیگه هم تقریبا مثل این ولی خیلی خفنتر واسم پیش اومده که بعدا میگم
فعلا خوش باشید
دوست عزيز دو تا ديگه از اين سوتيها تعريف كني اين تاپيك به لقا الله ميپيونده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حداقل يه طوري تعريف كن تابلو نشه ! ;)
ورودتو تبريك ميگم در ضمن زمينتم داريم تا برسه هوا !!! :blink: :blink: :blink: همشهري :blink: :ohno:
عزيز تو بچه كرمانشاهي ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
واسه چی من که حرف بدی نزدم
ولی چشم دیگه از این جور چیزا نمیزنم
واسه چی من که حرف بدی نزدم
ولی چشم دیگه از این جور چیزا نمیزنم
نه دوست عزيز شما خيلي هم سوتي باحالي تعريف كردي! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چشمت بي بلا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست عزيزمون soooooooooooot [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مدت زياديه كه غيبت داره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كجاييييي بياد ديگه نوبت تو تعريف كني [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منتظر سووتي هاي من باشي و اپديت شدم اومدم... گير ندين چرا امدم چون زرودي بايد برم . يه كار ناتموم داشتم ... اوكي
Mahdi Hero
22-06-2006, 19:05
با سلام به تمام برو بچ آقا من براريه اولين بار که دارم تو اين تاپيک پست
ميدم پس اگه جريانه سوتيم مسخره بود به بزرگی خودتون ببخشيد خوب بريم سر اصل حرف
من يه موتور 250 کاوازوکی داشتم که هميه زندگيم بودم البته اينجا هم بگم که مجوز
اين موتور رو نداشتم و فقط شبا و ساعت هايه خلوت ميومدم بيرون که يه موقع
کلانتری نگيرتم چون اگه يه موقع با اون موتور منو مگرفتند به جرم دزدی يا
بر هم زدن امنيت ميرفتم جايی که فقط توش آب خونک ميدن بخوريد
بريم سر اصل مطلب يه روز که داشتم تو محلمون با موتورم ميرفتم
يکی از بچه محلامونو ديدم بعد از چرتو پرت گويی طرف گير داد که
آره جون بابات جونه ننت به من موتور سواری ياد بده من گفتم بابا منوچ
گير نده اين موتور خطری با اين که موتور سواری ياد نميدن تو برو من يه روز
ديگه از يکی يه موتور معمولی ميگيرم ميآم يادت ميدم آقا اين پسر باز گير داد گفت
نه تو مرام نداره خيلی بی معرفتی و از اين جور حرفا ديگه دست گذاشته بود رو نقطه
حساس ما من گفت باشه خفشو بيا سوار شو بعد بردمش يه خيابون خلوت نزديکايه
خيابون خوش اونجا موتورو دادم دستش گفتم اين ترمز اين کلاژ و...... همه چی
چند دفع باسش توضيح دادم اونم مثله خينگا فقط سر تکون داد بعد گفت مهدی
بزار حالا سوار شم منم بعد کلی التماس که جون مادرت يه موقع نزنی دنده 2 يا 3
آخه شتابش يه دفعه ميکشه بالا طرف قبول کرد منچ سوار شد ما بدبختم
ترکش آقا 2 تا خيابون رد نکرده بودم که آقا خينکه زد دنده 2 و سرعتش رسيد به
80 تا يه دفعه مرديکه حول کرد گفتا مهدی ترمزش کدومه من گفتم بی پدرو مادر
راست راست که منوچ حول کردو عوض ترمز کلاژو گرفت آقا اونايی که موتور سوار باشن
ميدونند اين موقع چه اتفاقی ميوفته ویه دفعه موتور با 90تا سرعت بلند شد و
خورد به يه ماشين و من تو اين هين صدايه خورد شدن استخون پامو شنيدم بعد
که خورديم زمين وای ديدم استخون رونه پام 180 درجه چرخيده و نوکه پام
امده با سمته شکمم آقا ما که اين صحنه رو ديديم گفتيم منوچ ريده شد تو پام
از سربازی معاف شدم و کلی چرتو پرت ديگه اون رفيقمونم هيچيش نشد
فقط از دين پايه من مثله سگ حول کرده بودم من داشتم از درد ميمردم
بعد هيچی ديگه يه 100 نفر دور ما جمع شده بودن و ميگفتن اين پا ديگه پا
نميشه يه دفعه رفيق ما هم قاطی کردو فهشو کشيد به مردم و زنگ زد
امبولانس اما چه امبولانسی که بعد از 40 دقيقه رسيد و ما رو بردن بيمارستان
و اونجا بعد از 3 روز عملمون کردن و يه پلاتين از دمه لگنم تا دمه ساقه پام
گذاشتن و بعد از يک هفته هم مرخصم کردن و تا همين يه 2 ماه پيش با آعصا
راه ميرفتم يعنی به مدت 7 ماه خونه نشين بودم موتورمم که داغون شد
و ديگه قسم خوردم که اگه داشتم ميمردم نه به کسی موتور سواری ياد بدم
نه سوار موتور شم
آقا ببخشيد اگه خيلی طولانی شد
دركت ميكنم منم مثل تو شدم ولي من زانوم شكست حدود 6 ماه ميرفتم فيزيوتراپي ولي باسه من موتور بالا نيومد طرف كوبوند به پيكان
nightmare
22-06-2006, 20:51
داشتم موهای یه پسر کوپیک رو بغل دسته کامپیوتر مرتب می کردم ، بعد دستم اشتباهی رفت لای موهاش و موهاش به هم ریخت.
یهو بلافاصله از روی کیبورد Ctrl + Z زدم که به حالت قبل برگرده ...
چه سوتي جلبي بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مرسي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته اين سوتي به پاي پيشكسوت هاي سوتي نمي رسه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولي با اين حال تعريف مي كنم
چند ساعت پيش كلي شيك كردم تا برم عكاسي عكس بندازم
خلاصه رفتم توي عكاسي نشستم و عكاسش هم يك خانم بود
ديدم اين هي داره من نگاه ميكنه و نيشش هم تا بنا گوش بازه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با خودم ميگم
خدايا يعني چي شده ، اين چرا اين جوري من رو نگاه ميكنه
يقه ام كجه ، لباسم رو پشت و رو پوشيدم
شايد هم نكنه خيلي ديگه خوشگل شدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه من اون موقع نفهميدم چي شد
امدم بيرون تا منتظر شم عكس رو چاپ كنه
همين كه امدم بشينم ديديم زيپ شلوارم تا پايين بازه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اينم يه سوتي تصويري ديگه: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پست شماره 616 خود سوتي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پست شماره 617 توضيح من در مورد سوتي محمد خان [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته اين سوتي به پاي پيشكسوت هاي سوتي نمي رسه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولي با اين حال تعريف مي كنم
چند ساعت پيش كلي شيك كردم تا برم عكاسي عكس بندازم
خلاصه رفتم توي عكاسي نشستم و عكاسش هم يك خانم بود
ديدم اين هي داره من نگاه ميكنه و نيشش هم تا بنا گوش بازه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با خودم ميگم
خدايا يعني چي شده ، اين چرا اين جوري من رو نگاه ميكنه
يقه ام كجه ، لباسم رو پشت و رو پوشيدم
شايد هم نكنه خيلي ديگه خوشگل شدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه من اون موقع نفهميدم چي شد
امدم بيرون تا منتظر شم عكس رو چاپ كنه
همين كه امدم بشينم ديديم زيپ شلوارم تا پايين بازه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
دمت گرم عجب چیزی ولی حالا خوبه که عکس کلی نمیداختی
فقط از صورت بود
اگه کلی بود احتمالا زوم میکردم رو زیپ!!!!
امروز ديگه سوتي ميدادم پشت ِ هم
صبح کله سحر ساعت 11 از خواب بيدار شدم از خونه اطلاع دادن که زنگ بزن تعميرگاه مجاز بيان تيلفيزيون روشن نميشه بنده هم 118 رو گرفتم گفتم سلام
تلفن و ادرس ِ تعميرگاه فلان ميخواستم
زنه هم (اوني که اونور ِ خط بود) گفت کجا هست ؟
گفتم خانوم اگه ميدونستم کجاس که به شما زنگ نميزدم !!! مگه 118 نيست ؟
- نخير اينجا 110
شرمنده خداحافظ
بعد واسه خريد رفتم بيرون يه مشت خرت و پرت خريدم اومدم به سادگي در صندوق
رو باز کردم همه رو چپوندم توش اومدم بشينم که گورم رو گم کنم ديدم يه مرتيکه
تاپاله نشسته پشت ِ فرمون و داره کر و کر به من ميخنده با يکم دقت بيشتر فهميدم
ماشين ِ بنده ماشين جلوييه
----
يه سوال:من چرا انقدر ماشينمو اشتباه ميگيرم؟ دكتر بايد برم
x-boy جان اين چند روزه سرت به جاي نخورده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اينقدر داري سوتي ميدي ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فكر كنم خورده چون يه زره غير عادي شدم :laughing:
shahabmusic
23-06-2006, 06:16
عزيز تو بچه كرمانشاهي ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه رگم تقریبا به اون جا میخوره!!! :blink: :blink: :blink:
خوب چه خبر از 30متری؟؟نوبهار؟؟؟
MR.Punisher
23-06-2006, 06:41
با سلام
سوتی منم بخونید ببینید باحاله یا نه.
با رفقا رفته بودیم خارج شهر و صفا.دیدیم تو یه چاله یه سگ سفید کوچولو و ناز خوابیده.
منم کرمم اوت کرد و این یارو سگه رو با سنگ زدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]رفیقم گفت حیوون به این
نازی رو برای چی میزنی.من بازم یه سنگ برداشتم که دیدم سگه بلند شد.
خدایا این دیگه چی بود.غول بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]چون تو چاله بود ما هیکلشو ندیده بودیم.
گفتم بچه ها فرار کنین سمت ماشین که الان ......مونو جر میده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سگه انداخت دنبالمون.
نمی دونم چطور به ماشین رسیدیم و فرار کردیم ولی با خودم عهد کردم دیگه سگ ازاری نکنم.
رفقا هم منو بخشیدنو هر چی فحش بلد بودن بارمون کردن.
اینم از سوتیه من.البته مثله رامبد و شهریار و سینا نمیشه.مخلص بروبچ.
با سلام
سوتی خیلی ضایع از من
من همش درگیر این پیش بینی هستم
اینجا رو ببینید
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پیش بینی بابام گفت اینا 4-1 میشن
منم گفتم خوب دیگه برزیل با اختلاف 3 گل می بره
بعد بس که گیجم زدم 3-0 ژاپن
تروخدا شانسو میبینی
Man Hunter
23-06-2006, 11:27
اینم از سوتیه من.البته مثله رامبد و شهریار و سینا نمیشه.مخلص بروبچ.
چاكرتم....باحال بود.راست ميگه آخه...تو خودت خوشت مياد بري يه جا بشيني...بي آزار..يكي بياد آنچنان برنه تو گوشت كه ربت رو ذكر كني؟حالا نه 1 بار..3-4 بار؟نكن بچه...!!!!!!
my friend
23-06-2006, 11:28
سلام ، چطورید ؟
ببینم ، تا حالا شده وقتی دارید تلویزیون نگاه میکنید ، سرتونو بچرخونید تا اونور تصویر رو ببینین ؟ نه ؟؟
مال من که خیلی اتفاق افتاده !
Man Hunter
23-06-2006, 11:36
يه سوتي اساسي...البته به من چه!!!!
يه 1-2 ماه پيش با يكي از دوستام رفته بوديم Disco (بابا هيچ چيز خاصي نيست به خدا...من كه بيليارد بازي ميكردم...او آبكي ميخوردم...اونم همينطور!).
خلاصه...يهو احساس كردم يه بوي بدي مياد.... :puke: :puke: :puke: :puke: :puke:
يهو برگشتم به اين دوستم فرهاد گفتم:::كدوم مادر(ْْْ××××) گ و ز ي د ه ؟
يهو ديدم يه تعيير رنگ داد .
خلاصه بعد از اين كه ديد من هي دارم مادر يارو رو ميندازم رو درخت...برگشت گفت::: حالا ما يه بار تو عمرمون (همون حرف بالايي)...چقدر مادر ما رو(ْْ××××).
:blink: :ohno: :ohno: :ohno: :ohno: :blink: :blink: :sad:
من فقط فرار كردم از ديسكو و اومدك بيرون.ديدم داره مياد دنبالام.سر عتم رو بيپتر كردم.
يهو گفت...ا ح م ق بيا بابا كجا ميري آخه...تقصير تو نبود كه..تو كه ميدونستي و از اين حرفها.
از اون جراين به بعد هر چند روز يه بار بهش زنگ ميزنم و منگب معذت ميخواهم.اونم ميگه خقه شو!!!!
:blush: :blush: :blush: :blush: :blush:
حال كردين؟..الان وقت نيست..وگرنه يه سوتي امام واستون مينوشتم حال كنين.
من احتمالا‘‘ تا 2-3 روز آينده نميام.
خودتون ديگه رعايت كنين!!!!
يا حق ;)
خوب من (هم كه يه هفته اي به خاطر رسيدن به كارهاي خودم و بعضي دوستانم مهمونم ) مي خوام چند تا ز سوتي هاي ذوران طفوليتمو براتون بگم ....
اقا ما اول دبيرستان بوديم . بچه مثبت و شلوغ . ما يه 5 تا رفيق بوديم كه اين 4 تاش.ون از اون ناتوها و پدر سوخته و زير اب زنو(جالب انكه بچه درس خونم بوديم و جزو ممتازين مدرسه .) ... اينا بودن . عارضم خدمدتون كه ما هر از چند گاهي از مدرسه ميزديم بيرون موقعي كه زنگ تفريح بودو اينا . بقل مدرسه ي ما سمت چپش اينور خيابون :blink: ي هدكه روزنامه فروشي بود . كه ما اونجا تلپ ميشديم و روزنامه و اينا م يخونديم . از قضا . اين دوستان نا باب . هم بودن با من . گفتن . هوي حسين بيا اينجا وايستا دوتا دختر بچه دارن ميان كمي كرم بريزيم بخنديم :blink: ... منم :evil: :evil: :evil: . گفتم باشه . نگو كه اينا منظور شووم داشتند :blink: . اقا ما رفتيم . اين پاده رو هه بسته شد . دوتا دختر فينگواو داتند رد ميشدند . اقا از من اومدن رد شن . منم ديدم اهه :eh: انگار نه انگار . تيكه ها پرونده شد الته نه از طرف من . بعدش نه اينكه من مظلووم تر بودم :wub: :whistle: اومدن از كنار من رد شن يه چيزي گفت . اون كوچولوهه . من برگشتم نيگاش كنم :blink: اقا اين فكر شووم كرد :hmm: :thumbsdow دختر سرشو بالا كرد . منم سرمو پايين . يك دوم من بود با ارفاق (كلاس اول راهنمايي اينا) :eh: بعد رو به من كرد با صداي بلند گفت مي خواااااي :blink: :jealous: :jealous: من كپ كردم . يه لحظه هنگ كردم مغزم قفل كرد .... بعد هي من عين چراغ راهنما سبز و قرمز و ابي و بنفش و صورتي (رنگين كمون شونصد رنگ شدم :blink: ) بعد يه لحظه كلمه رو بالا ووردم ديدم هيچكي نيست . اسبا رفيقام الفرار . بعد ديگه شهادتين رو خوندم . اونجا هم 4 تا ادم بزرگ (خو اون موقع ادم بزرگ بودن ديگه) ريشو :thumbsdow داشتن نيگاه م يكردن.. منم .... ديگه جان به جان افرين تسليم كردم . دختر زرتق همينطوري منو ميخ كرده بود م يگفت م يخواي مي خواي :blink: :blink: :blink: . بعدش رفيق فسقلش دستشو گرفت گفت بيا بريم اييييييش . :puke: . اووه رفتن . منم همي جان سالم بدر بردم اما دوستان نه :grrr: :devil: :wac: :thumbsdow همي ياد گرفتن كه ديگه منو قال نذارن ....
سوووتي بعدي من البته مال موقعي هست كه فقط 2 سال داشتم ( جدي خيلي با هوووووش بو دم و حراف . حيف كه دارم حروم ميشم ) . خانواده تعريف مي كردند كه روزي از روزها ما رفته بوديم دريا . خوب من با برادر بزرگترم با مادرم رفته بوديم كه بريم شناااااا تو طرح خانووووما :blink: :whistle: :thumbsup: :thumbsup: :wub: :eh: . اقا برادرم در جا پريد رفت تووو . منو ميگي تا رفتم تو ديدم كه زنا لختن . گفتم مامان من نمييام زنا لوخن :blink: :thumbsup: :thumbsup: :laughing: به خدا مادرم تعريف ميكرد كه من هي دستتو ميكشيدم بيايي تو تو نمي اومدي اخرشم نيومدي ديگه زهر مارمون كردي . رفتي پيش بابا ت :blink: . حا كردين من چقدر با خدا بودم :cool: اون موقع هم چپ نداشتم زنا رو لخت ببينم ( ولي حيف به جوو خودم اگه الان بشم هموون 2 سال به كمال شوووق ميرم تو .. :evil: :evil: :evil: چه حالي وده اب بازي :laughing: :laughing: :laughing: )
اينو بگم كه سوووتيي من 1000در 1000 واقعيه . اينو جدي و بدون شوخي ميگم . حال كنيد درك ما رو . شما بچه بودين به لواشك م يگفتين لاف دوشك . اون وقت ما نامحرم نمي ديدم
یه رگم تقریبا به اون جا میخوره!!! :blink: :blink: :blink:
خوب چه خبر از 30متری؟؟نوبهار؟؟؟
بابا تقريبا همشهري خووووبي ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
احتمالا وقتي كرمانشاه ميومدي پاتوقت سي متري بوده نه ؟؟؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوبه سر جاشه سلام داره خدمتتون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوب من (هم كه يه هفته اي به خاطر رسيدن به كارهاي خودم و بعضي دوستانم مهمونم ) مي خوام چند تا ز سوتي هاي ذوران طفوليتمو براتون بگم ....
اقا ما اول دبيرستان بوديم . بچه مثبت و شلوغ . ما يه 5 تا رفيق بوديم كه اين 4 تاش.ون از اون ناتوها و پدر سوخته و زير اب زنو(جالب انكه بچه درس خونم بوديم و جزو ممتازين مدرسه .) ... اينا بودن . عارضم خدمدتون كه ما هر از چند گاهي از مدرسه ميزديم بيرون موقعي كه زنگ تفريح بودو اينا . بقل مدرسه ي ما سمت چپش اينور خيابون :blink: ي هدكه روزنامه فروشي بود . كه ما اونجا تلپ ميشديم و روزنامه و اينا م يخونديم . از قضا . اين دوستان نا باب . هم بودن با من . گفتن . هوي حسين بيا اينجا وايستا دوتا دختر بچه دارن ميان كمي كرم بريزيم بخنديم :blink: ... منم :evil: :evil: :evil: . گفتم باشه . نگو كه اينا منظور شووم داشتند :blink: . اقا ما رفتيم . اين پاده رو هه بسته شد . دوتا دختر فينگواو داتند رد ميشدند . اقا از من اومدن رد شن . منم ديدم اهه :eh: انگار نه انگار . تيكه ها پرونده شد الته نه از طرف من . بعدش نه اينكه من مظلووم تر بودم :wub: :whistle: اومدن از كنار من رد شن يه چيزي گفت . اون كوچولوهه . من برگشتم نيگاش كنم :blink: اقا اين فكر شووم كرد :hmm: :thumbsdow دختر سرشو بالا كرد . منم سرمو پايين . يك دوم من بود با ارفاق (كلاس اول راهنمايي اينا) :eh: بعد رو به من كرد با صداي بلند گفت مي خواااااي :blink: :jealous: :jealous: من كپ كردم . يه لحظه هنگ كردم مغزم قفل كرد .... بعد هي من عين چراغ راهنما سبز و قرمز و ابي و بنفش و صورتي (رنگين كمون شونصد رنگ شدم :blink: ) بعد يه لحظه كلمه رو بالا ووردم ديدم هيچكي نيست . اسبا رفيقام الفرار . بعد ديگه شهادتين رو خوندم . اونجا هم 4 تا ادم بزرگ (خو اون موقع ادم بزرگ بودن ديگه) ريشو :thumbsdow داشتن نيگاه م يكردن.. منم .... ديگه جان به جان افرين تسليم كردم . دختر زرتق همينطوري منو ميخ كرده بود م يگفت م يخواي مي خواي :blink: :blink: :blink: . بعدش رفيق فسقلش دستشو گرفت گفت بيا بريم اييييييش . :puke: . اووه رفتن . منم همي جان سالم بدر بردم اما دوستان نه :grrr: :devil: :wac: :thumbsdow همي ياد گرفتن كه ديگه منو قال نذارن ....
سوووتي بعدي من البته مال موقعي هست كه فقط 2 سال داشتم ( جدي خيلي با هوووووش بو دم و حراف . حيف كه دارم حروم ميشم ) . خانواده تعريف مي كردند كه روزي از روزها ما رفته بوديم دريا . خوب من با برادر بزرگترم با مادرم رفته بوديم كه بريم شناااااا تو طرح خانووووما :blink: :whistle: :thumbsup: :thumbsup: :wub: :eh: . اقا برادرم در جا پريد رفت تووو . منو ميگي تا رفتم تو ديدم كه زنا لختن . گفتم مامان من نمييام زنا لوخن :blink: :thumbsup: :thumbsup: :laughing: به خدا مادرم تعريف ميكرد كه من هي دستتو ميكشيدم بيايي تو تو نمي اومدي اخرشم نيومدي ديگه زهر مارمون كردي . رفتي پيش بابا ت :blink: . حا كردين من چقدر با خدا بودم :cool: اون موقع هم چپ نداشتم زنا رو لخت ببينم ( ولي حيف به جوو خودم اگه الان بشم هموون 2 سال به كمال شوووق ميرم تو .. :evil: :evil: :evil: چه حالي وده اب بازي :laughing: :laughing: :laughing: )
اينو بگم كه سوووتيي من 1000در 1000 واقعيه . اينو جدي و بدون شوخي ميگم . حال كنيد درك ما رو . شما بچه بودين به لواشك م يگفتين لاف دوشك . اون وقت ما نامحرم نمي ديدم
مرسي مستر جان [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نگفتي مياي يه گاو يا گوسفندي جلو پات قربوني كنم جيگر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
shahabmusic
23-06-2006, 16:10
بابا تقريبا همشهري خووووبي ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
احتمالا وقتي كرمانشاه ميومدي پاتوقت سي متري بوده نه ؟؟؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوبه سر جاشه سلام داره خدمتتون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
والا من هر موقع اومدم کرمانشاه جز مسخره کردن چیزی از همشهریام ندیدم!!!همیشه مسخرم می کردن.
راستی یه تاپیک بزن خاطره توش بنویسیم.
MR.Punisher
23-06-2006, 17:07
سلام بر علمای اعلام و حجج اسلام
این سوتیه من بر می گرده به 4 ماه قبل.یه شب دعوت بودیم خونه عموم.
عموم هم ادم خشکی هستش.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]شب ساعت 12 بود.
همه خواب بودن.من و ÷سر عموم(ببخشید p ندارم)داشتیم جک +18 می گفتیم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من گفتم ترکه داماد امریکایی داشته.شب میره به زنش میگه میبینی دامادمون چقدر مراعات مارو میکنه.
واسه اینکه ما بیدار نشیم به دخترمون میگه ساک ایت(s*ck it)[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر دو ترکیدیم از خنده.یهو دیدم یکی زد رو کتفم.برگشتم دیدم عمومه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد به من گفت ساک ایت بابا همه خوابن.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر سه نفر از خنده چسبیدیم به سقف.اینم از سوتی من.
مخلص Man Hunter عزیز.
Man Hunter
23-06-2006, 17:09
مرسي پانيشر.قشنگ بود...
حالا ...ايت,چون سر كلاسم!!!!!!!معلم گير ميده كانكت نشيد.!!!!>>>با اين ميگن آدم سو استفاده چي!!<<<<
خوش باشي.نوكرتم.
يا حق ;)
MR.Punisher
23-06-2006, 17:25
سلام بر علما و فضلا
خونه داییم یه گربه داشت که خیلی سیریش بود.هر چی اینو دور می کردیم بازم می اومد.
یه بار داییم اینو برد خارج شهر ولش کرد اومد.برگشت گفت راحت شدیما.بعد از چند روز دیدیم باز برگشته.
با داییم اینو گرفتیم انداختیم تو گونی و بردیم یه جا و من گونی رو برداشتم ÷رتاب کردم یه جایی.(ببخشید p ندارم)
یهو دیدیم صدای جیغ زن اومد و یه سیبیل کلفت از یه خونه اومد بیرون و گفت بی همه چیزا چی انداختین
تو دیگ رب[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تازه فهمیدم گربه رو انداختم تو دیگ رب این هیولا.
خلاصه من و داییم یه کتک سیر خوردیم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داییم هم یه کتک سیر به من حیوونی زد و رفتیم خونه.تو حیوون ازاری تجربیت زیادی دارم.
منتظر سوتی های بعدی من باشین.
MR.Punisher
23-06-2006, 17:40
شهریار جون نوکرتم.دوست دارم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تودانشگاه بودیم.یه استاد نقشه کشی صنعتی داریم که خیلی متشخص و باکلاسه.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بنده خدا کچله.منم با بچه ها داشتیم چرت و ÷رت میگفتیم تو کلاس.گفتم بچه ها من این ترم نقشه کشی می افتم.
بچه ها گفتن چرا؟گفتم اخه نمی تونم از استاد سوال کنم.بچه ها گفتن برای چی؟منم گفتم اخه نور کلش چشمو میزنه.
بچه ها نخندیدن.گفتم چرا نمی خندین نامردا .ضایع نکنین.یهو دیدم استاد تو کلاسه.
تو اون لحظه میخواستم بمیرم و اینجوری ضایع نشم.خلاصه استاد نامردی نکرد و منو اون ترم با 9.5 انداخت.
منتظر سوتی های بعدی باشین.از Wookman به خاطر راه انداختن این تا÷یک تشکر میکنم.
MR.Punisher
23-06-2006, 18:01
سلام علما
این سوتی برمیگرده به دوران بچگیم.داشتیم صبحانه می خوردیم.فامیل هم خونه ما جمع بودن.
بابام به من گفت به مادر بزرگت بگو کتری و قوری رو هم بیاره.منم رفتم گفتم مامان بزرگ اگر اومدی
اون قرتی و کوری رو هم بیار.همه زدن زیر خنده و من هم ضایع شدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بابام گفت خوب شد نگفتم
کف گیر بیاری.منتظر سوتی های بعدی باشین.
سلام علما
این سوتی برمیگرده به دوران بچگیم.داشتیم صبحانه می خوردیم.فامیل هم خونه ما جمع بودن.
بابام به من گفت به مادر بزرگت بگو کتری و قوری رو هم بیاره.منم رفتم گفتم مامان بزرگ اگر اومدی
اون قرتی و کوری رو هم بیار.همه زدن زیر خنده و من هم ضایع شدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بابام گفت خوب شد نگفتم
کف گیر بیاری.منتظر سوتی های بعدی باشین.
با سلام
بابا دستت درست ماشاالله همه فعال شدن
منتظریم
MR.Punisher
23-06-2006, 18:53
قربونت سینا جون.مخلصیم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يك سوتي جالب بچه ها.
قضيه از اين قرار بود كه يك روز در دانشكده كلاس ما در سايت كامپيوتر برگزار مي شد و من هم تنها پسر در كلاس بودم. يكي از دختر خانوماي گل از صندليش بلند شده بود و داشت كارهاش رو به دوستاش نشون مي داد و با آب و تاب راجع به اونها توضيح مي داد. دور و برش هم شلوغ بود. منم گيج و گول بدون توجه رفتم و روي صندليش نشستم و اونم متوجه نشد. بعد از چند دقيقه احساس كردم يك چيز سنگين افتاد روم. به خودم اومدم ديدم خانوم خانوما تو بغلم نشسته. نگو به هواي اينكه صندليش پشت سرشه خودشو ول داده رو من. هنوزم وقتي همديگه رو مي بينيم نمي تونيم خندمون رو كنترل كنيم. ميگن آب نطلبيده مراده. به نظر شما بغله نطلبيده چيه؟!!!!! :biggrin:
ميشل = متخصص سوتي گرفتن از دخترها
MR.Punisher
23-06-2006, 19:07
سلام
اقا ما یه ÷سر عمه داریم خیلی باحاله.این سوتی ماله بچگی هاست.
این بنده خدا بچه بود عادت داشت شیرجه میزد تو متکا.متکاش هم بزرگ بود.
یه روز رفته بودیم خونشون که متکاشو اورد و شیرجه زد توش.
بعد گفت می خوام یه شیرجه خفن بزنم.رفت ته حال ایستاد و با سرعت شروع کرد به دویدن.
منم شیطون رفت تو جلدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]این با سرعت اومد و شیرجه زد.
در همین حال من متکا رو از زیرش کشیدم و اون بنده خدا با مخ خورد تو فرش و بیهوش شد.
رفتم بالاسرش و صداش کردم.دیدم جواب نمیده.ترسیدم.به بابام گفتم بابام اومد بردیمش بیمارستان.
خلاصه بخیر گذشت و اون شب از بابام یه کتکی خوردم که تا اخر عمر فراموش نمی کنم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]مخلص همتون
با سلام
دعا کنید ما هم بریم دانشگاه اگه رفتیم احتمالا از این سوتی ها زیاد می دم
دست پانیشر جان و میشل جان درد نکنه
Man Hunter
23-06-2006, 19:15
اي ول پانيشر.حالا من::
آفا...يادم هست اون موقع ها كه تازه فيلم سينمايي كلاه قرمزي اومده بود...من و دوستام رفته بوديم(مال حد.دا‘‘ 10 سال پيش هست).
شب هم رفتيم خونه اين دوستم كه با هم بازي كنيم(اون موقع 3 دبستان بودم).
باباش از سر كار اومد.يهو من و اون با هم گفتيم:::
سلام الاغ عزيز...حال چطوره...؟خوب و ......!!!!!!
يهو باباش نه گذاشت,نه برداشت,...من رو پرت كرد از خونه بيرون.يه فصل هم اين رفيق ما رو زد كه فردا نيومد مدرسه,پس فرداش با چل و چال زخمي اومد.گفت بابام گفت:اين همه پول ميدم بري سينما آخرشم بهم ميگي الاغ؟
بعدش منو زد(من رو....من بدبخت..يعني شهريار رو!!!!).گفتم نزن...گفت بابام گفت تو رو هم بزنم.
چون خودش دست رو بچه بلنو نميكنه...گفتم از زير چشمت پيداست بدبخت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11
رفتم واسه بابام تعريف كردم...گفت ابلحه..آبروم رو بردي.فقط همين.بعدشم گفت بيا شام بخور(آخ جون!).
خوش باشين.
يا حق ;)
با سلام
سوتی داد معلمون سر کلاس زبان
کلاس ما مختلط بود
سر جلیه امتحان بودیم داشتیم می نوشتیم منم هیچی نخونده بودم
بعد کلمه expert رو دیدم هر چی فکر کردم دیدم نمی دنم یعنی چی؟؟
بعد از نیم ساعت فکر کردن گفتم بیا از معلم بپرسیم معلمون هم یه دختر خانومیه مانکن و ناز
خلاصه من دیدم معنی export رو می دونم چیه
گفتم خانوم ببخشید export یعنی صادرات؟؟؟
گفت اره
گفتم خوب expert یعنی چی؟؟؟؟
گفت؟ماهر
تا اینو گفت یهو کلاس رفت رو هوا یهو دید چه سوتی داد معنی کلمه رو تو امتحان اومده بود گفت اونم خیلی راحت برای همه بچه ها
خلاصه کلی بچه ها از من تشکر کردن از جمله دخترا گفتن حال دادی
ولی معلم گفت این ترم می ندازمت ولی دمش گرم با نمر 96 قبول شدم
اي ول پانيشر.حالا من::
آفا...يادم هست اون موقع ها كه تازه فيلم سينمايي كلاه قرمزي اومده بود...من و دوستام رفته بوديم(مال حد.دا‘‘ 10 سال پيش هست).
شب هم رفتيم خونه اين دوستم كه با هم بازي كنيم(اون موقع 3 دبستان بودم).
باباش از سر كار اومد.يهو من و اون با هم گفتيم:::
سلام الاغ عزيز...حال چطوره...؟خوب و ......!!!!!!
يهو باباش نه گذاشت,نه برداشت,...من رو پرت كرد از خونه بيرون.يه فصل هم اين رفيق ما رو زد كه فردا نيومد مدرسه,پس فرداش با چل و چال زخمي اومد.گفت بابام گفت:اين همه پول ميدم بري سينما آخرشم بهم ميگي الاغ؟
بعدش منو زد(من رو....من بدبخت..يعني شهريار رو!!!!).گفتم نزن...گفت بابام گفت تو رو هم بزنم.
چون خودش دست رو بچه بلنو نميكنه...گفتم از زير چشمت پيداست بدبخت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11
رفتم واسه بابام تعريف كردم...گفت ابلحه..آبروم رو بردي.فقط همين.بعدشم گفت بيا شام بخور(آخ جون!).
خوش باشين.
يا حق ;)
با سلام
شهریار جان من اینقدر خاطره از این کلاه قرمزی دارم که نگو
حالا شد میذارم ولی بعضیاش ابروریزیه زشته
MR.Punisher
23-06-2006, 19:32
بازم سلام
تو دانشگاه یه رفیق دارم فامیلیش عربه.خیلی اهل حاله و با حاله.یه روز داشتیم تو
دانشگاه با نی نوشابه می خوردیم.یه دختره اومد که رفیقم باهاش کل کل داشت.
رفیقم به دختره گفت با عرب جماعت کل کل نکنا من عربم.منم زدم زیر خنده.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دختره بلند به من گفت خفه شو و نوشابتو میک بزن.منم قاطی کردم.
بهش گفتم باشه ولی تو هم بیا...... میک بزن بیکار نباشی.دانشگاه ترکید و همه بهش میخندیدن.
بعدش مارو بردن حراست و سرویسمون کردن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگه بی ادبی بود ببخشید[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]مدیرا یه وقت منو بن نکنن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
23-06-2006, 19:49
ما یه مرغ مینا داریم.نمی دونم از کجا یاد گرفته تو قفس ÷شتک بزنه.
یه روز کرم ما اوت کرد و میله قفسشو بردم ÷ایینتر.این بدبخت هم
اومد ÷شتک بزنه که با مغز خورد کف قفس.تا شب گیج بود حیوونی.
مخلص اقا سینا وشهریار جان که به ما لطف دارن. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما یه مرغ مینا داریم.نمی دونم از کجا یاد گرفته تو قفس ÷شتک بزنه.
یه روز کرم ما اوت کرد و میله قفسشو بردم ÷ایینتر.این بدبخت هم
اومد ÷شتک بزنه که با مغز خورد کف قفس.تا شب گیج بود حیوونی.
مخلص اقا سینا وشهریار جان که به ما لطف دارن. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
مرغ مینا یعنی چی من نفمهمیدم والا
اخه الان مخم تاب ورداشته
؟؟؟
MR.Punisher
23-06-2006, 20:17
سلام سینا
مرغ مینا یه ÷رنده سیاه رنگ و فوق العاده باهوشه.هر کی دفعه اول ببینش
فکر می کنه زاغه.این ÷رنده تو تقلیده صدا بی نظیره.سوت می زنه.
ازادش که می کنم میره ÷شت ÷نجره و صدای ÷رنده های دیگه رو تقلید می کنه و گولشون میزنه
خیلی زود کارها رو یاد میگیره.هوشش خداست لامصب.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
23-06-2006, 21:27
سلام
یه روز یه مهمونی خانوادگی داشتیم.منم داشتم مخ یکی از دخترای فامیلو تیلید می کردم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابام بیرون داشت یه قطعه رو سوهان میزد تا تخت بشه.اون قطعه جزو ÷روژه من بود.
بابام اومد به من گفت کاظم ببین این قطعه خوبه یا نه؟
منم بلند گفتم بابا یه خورده بیشتر بزن.این که هنوز سرش گرده.یهو دیدم همه از خنده بیهوش شدن.
من شدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بابام شد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابام به من گفت خاک بر سرت با این حرف زدنت.
ابروم رفت.خیلی ضایع شدم.خدا نصیب نکنه.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان مثل اينكه قصد منفجر كردن تاپيك رو دارن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از همه ممنون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
23-06-2006, 22:32
مخلص رامبد جون[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
23-06-2006, 22:44
سلام
همین الان یه سوتی دادم خدا.
تلفن خونمون زنگ زد .من تا شماره رفیقم رو دیدم گوشی رو برداشتم و بی مقدمه
گفتم سلام عمه ی فلان فلان شدت خوبه؟ بعد دیدم یه صدای کلفتی گفت سلام
میرسونه.من بابای فلانی هستم.فلانی اونجاست.من خودمو خیس کردم.
گفتم ن ن ن نن ن نه.بابای رفیقم گفت اول ب÷رس یارو کیه بعدش خارمادر یارو روهوا کن.
خیلی ضایع شدم.من ادم بشو نیستم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام بر علما و فضلا
خونه داییم یه گربه داشت که خیلی سیریش بود.هر چی اینو دور می کردیم بازم می اومد.
یه بار داییم اینو برد خارج شهر ولش کرد اومد.برگشت گفت راحت شدیما.بعد از چند روز دیدیم باز برگشته.
با داییم اینو گرفتیم انداختیم تو گونی و بردیم یه جا و من گونی رو برداشتم ÷رتاب کردم یه جایی.(ببخشید p ندارم)
یهو دیدیم صدای جیغ زن اومد و یه سیبیل کلفت از یه خونه اومد بیرون و گفت بی همه چیزا چی انداختین
تو دیگ رب[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تازه فهمیدم گربه رو انداختم تو دیگ رب این هیولا.
خلاصه من و داییم یه کتک سیر خوردیم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داییم هم یه کتک سیر به من حیوونی زد و رفتیم خونه.تو حیوون ازاری تجربیت زیادی دارم.
منتظر سوتی های بعدی من باشین.
وای آقا دمت گرم خیلی خندیدم
MR.Punisher
23-06-2006, 23:11
قربونت sina818.مخلصیم.شما هم اگر چیزی داری بذار ملت حال کنن.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام سینا
مرغ مینا یه ÷رنده سیاه رنگ و فوق العاده باهوشه.هر کی دفعه اول ببینش
فکر می کنه زاغه.این ÷رنده تو تقلیده صدا بی نظیره.سوت می زنه.
ازادش که می کنم میره ÷شت ÷نجره و صدای ÷رنده های دیگه رو تقلید می کنه و گولشون میزنه
خیلی زود کارها رو یاد میگیره.هوشش خداست لامصب.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
خیلی خیلی ممنون
واقعا من از پی سی ورلد و کاربرای گلش خیلی چیزا یاد گرفتم از شیر مرغ تا جون آدمیزاد اینم نمونش
واقعا جالب بود برام دسست درست
فعلا با سوتی یات داریم اساسی حال میکنیم
با سلام
سوتی ضایع از من بعد از چند روز فهمیدم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به پست 609 و 610 توجه کنید تا ویرایش نکردما
رفته بوديم با دوستم بيرون
تو تاكسي بوديم
3 تا زنم پشت
وسطه يه چهارراه همه ماشينا پيچيده بودن توي هم ديگه
چراغ راهنمايي خراب بود
يهو اين دوست من بلند بلند گفت
ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااا اينجا چه باحاله همه رفتن تو همديگه
زنا: :ohno:
من: :laughing:
راننده: :biggrin:
دوستم: :blink: :sad:
ما هفته پيش واسه جمعه شب مهمون دعوت كرديم، طرف پنجشنبه ظهر اومد !!!
بدبختي هم اين بود كه تو رودربايستي افتاديم و مجبور شديم بهشون يه ناهار و شام بديم، شب هم نگهشون داريم، فرداش هم يه ناهار بديم، تا شب برسن!
ديروز صبح با يكي قزاز داشتم.رفتم و برگشتم.
تو راه برگشت يه ترافيک ِ شلوغ تو خيابون جلوييشون بود .
خلاصه ...........
ما اومديم از خيابون رد شيم .عطسه مونم ميومد .مثلا" ميخواستم جلب
توجه نشـــه گفتم نگهش ميدارم اونور خيابون ميزنمش .
زهي خيال ِ باطل ......
ماشين اولي رو با موفقيت رد کردم ..دومي رو ..رسيدم به شيشه عقب
ماشين سومي يه دختر کوچولو سرشو از شيشه کرده بود بيرون .يه خنده اي
مليحي به ما کرد خدا وکيلي يه دنيا حال کردم اومدم بگم سلام عمو
(همه ء اين قضايا تو يک ثانيه اتفاق افتاد).آقا ما دهنو باز کرديم
عــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــر چــــــــــــــــــــــــ ــه
بچه ه ِ مظلوم .گُرخــــــــــيد .حتي ننش هم که جلو نشسته بود از جيغه دخترِ
فــــــــِر خورد .
shaparake_sahra
24-06-2006, 01:42
با سلام خدمت همتون
و ممنون از سوتی های قشنگتون
یه روز با یکی از دوستام رفته بودیم بازار رضا برای خرید همین طور که داشتیم با هم راه میرفتیم و مغازه هارو یکی یکی میدیدیم شنیدم که فروشنده یکی از مغازه های داره به ما یه چیزی میگه من که داشتم دقت میکردم چی بلغور میکنه اون دوستم منو میکشید میگفت بیا ولش کن جوابشو نده منم تا رومو برگردوندم دیدم که دارم خودم رو میبینم!!!!!!!!!!!!!!!!!
و اون دوستم داره سر جاش درجا میزنه اما بنده خدا هنوز متوجه نشده بود که داره میره تو آینه انتهای سالن و اون فروشنده بد بخت هم داره میگه مواضب باشید نرید تو آینه...
دیگه مارو میگید مرده بودیم از خنده حلا هر وقت میریم اونجا دقت میکنیم که 50 متری اونجا رد نشیم...
shaparake_sahra
24-06-2006, 01:43
اینم یکی دیگه از سوتیام:
کلاس اول دبیرستان بودم . شر و شیطونی زیاد نمیکردم میز سوم هم میشستم یه روز سر زنگ عربی که میز آخر خالی بود با اصرار بچه ها واسه تنوع رفتم میز آخر نشستم دیدم چه جای دبشیه . چرا زود تر این کارو نکردم خلاصه منو جو گرفته بود ندیده بودم میز آخر چه دور نمایی داره خلاصه یکم شیطونی کردم بماند...
دیگه آخرای زنگ بود که معلمه گیر داد همه با صدای بلند باید صرف کنن تا یاد بگیرن منم اصلا از این حرکتش خوشم نیمد آخه کی حال داشت صرف کنه ؟... خلاصه بچه ها شروع کردن به صرف کردن منم باصدای نازک و مسخره همراهیشون میکردم که و وسایلم رو هم جمع میکردم که زود تر زحمت رو کم کنم یه دفه متوجه شدم کههمه ساکت شدند و دیگه صدایی نمیاد ولی من هنوز دارم با اون صدای مسخره اربده میکشم نگو دبیره بدجنسی کرده اشاره به بچه ها که ساکت ببینم این صدای قشنگ مال کیه یه دفه چشم غره رفته به من و من هم هنوز دارم صرف میکنم !... همه مرده بودن از خنده دبیره هم شروع رده بود متلک گفتن که وسایلتم که جمع کردی میخوای بری
بعدشم من رفتم بیرون یا به عبارتی منو انداخت بیرون..
MR.Punisher
24-06-2006, 06:14
سلام مخلص بچه ها مخصوصا سینا جون[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابام از 19 سالگی ماشین داشته و میگه یادم نمیاد تا حالا سوار وسایط نقلیه عمومی شده باشم.
یه روز ماشین بابام خراب بود و مجبور شد اونو بذاره تعمیرگاه و یارو گفت 2 روزه تعمیرش می کنه.
عصر همون روز باید می رفتیم جایی.من گفتم با اتوبوس بریم.بابام گفت باشه.رفتیم ایستگاه اتوبوس.
داشتیم سوار می شدیم که یهو دیدم بابام داره می ره تو قسمت زنونه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]داد زدم بابا اونجا زنونست.کجا میری.
دیدم ایستگاه از صدای خنده ملت به لرزه دراومد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جفتمون بدجوری ضایع شدیم.بابام مثل همیشه جمله معروفشو گفت.خاک بر سرت با اون حرف زدنت.
اینم از محصول مشترک من و بابام.من ادم بشو نیستم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مخلص سینا و شهریار جون هم هستیم.ارادت داریم.
MR.Punisher
24-06-2006, 06:52
بچه که بودم یه اردک داشتم.همیشه به بابام می گفتم این چرا تخم نمی ذاره.
یه روز بابام اومد خونه و دیدم یه کفتر سفید تو دستشه.گفتم اینو از کجا اوردی.
گفت افتاده بود تو حیاط.زخمی شده.چند روز ازش مراقبت می کنیم و وقتی خوب شد
ولش می کنیم بره.شب کفتر رو گذاشتم ÷یش اردکه.فرداش جمعه بود و فامیل خونه ما جمع بودن.
منم رفتم به کفتره سر بزنم که دیدم اردکه تخم گذاشته.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم رفتم بلند گفتم بابا دیشب کفتره رو گذاشتم ÷یشه اردکه.حالا اردکه تخم گذاشته.
یهو خونه از صدای خنده فامیل منفجر شد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اون موقع نفهمیدم چرا فامیل می خندن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ولی حالا می دونم چرا می خندیدن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حتما اردکه و کفتره...................
این هم از سوتی من ولی.........من ادم بشو نیستم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
keyvan_ssi
24-06-2006, 06:59
من كه تا حالا تاپيك 95 صفحه اي ندديده بودم
بديش اينه كه 1 دهمشو بيشتر نميشه خوند
اما يكي از 1 تريليارد سوتتي خودم
سال سوم دبيرستان يه معللم تاريخ داشتيم كه خيلي تاريخو درس مهممي ميدونست و با مشاهير ايران حال ميكرد
يه سري هيچي درس نخونده بودم امتحان مستمر داشتيم گفتم ميرم به لطف خدا يه چيزايي مينويسم .. ورقو كه ديدم فميدم 5 تا سواله و خيييلي هم سخته - مدير هم هي رد ميشد از بالاسر بچه ها ديدم مجبورم يه جوري سياهش كنم ورقرو كه نگه كيوان ؟؟ اين چه وضعيه و ...
سوال اول=درباره ي شيخ فضل الله نوري توضيح دهيد؟
جواب من =شيــــخ فضل الله نوري خياباني است بين بزرگراه هممت و خيابان يادگار امام كه از مناطقي مثل پارك جنگلي پرديسان و شهرك آزمايش ميگزرد... :blink:
بعد چن وقت معلمه ورقو برد داد به مدير اونم نامرد زدش به تابلو اعلانات و ... :blink: :sad:
هي دعا ميكردم دبيرستون تموم شه
keyvan_ssi
24-06-2006, 07:08
سسسسسوت جان منون
افتادي زحمت
خدا اجرت بده
بخوايم امتياز به سوتي ها بديم فكر كنم مال تو اول شه !
با حال بود
آقا بيا دسته اول پخش زنده سوتي
اين دوستمون اونجا يي كه نوشته (( افتادي زحمت , خدا اجرت بده))
من گفتم اين چه آدم ضايع بي تربيتيه نوشته خدا (جـــــرت) بده
:blush:
با معذلت از وكمن جان (به شيوه علي دايي بخونين)
MR.Punisher
24-06-2006, 08:12
ووووووووواااااااااایییییی ییییییههههههههههه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چقدر خفن بود.مردم از خنده.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عجب تفسیری کردی از این جمله.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
shahabmusic
24-06-2006, 09:36
پابليشر خدا بگم چيكارت نكنه !!!.دلم داره درد مي كنه انقدر خنديدم .
بابا دمت گرم.
ميگما به يه چيز دقت كردي؟؟؟ تمام پست هاتو ويرايش مي كني!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ايول به بقيه دوستان كه همراهي مي كنن. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
shahabmusic
24-06-2006, 09:57
يه سوتي از خودم مخصوص نويد و برو بچ باحال كرد زبان.
آقا من بچه بودم از آهنگ "پپو سليماني مالم رماني " خيلي خوشم مي يومد .بعد بابام گفت خواننده اشتباه مي خونه اصلش اينه "پپو سليماني گونم تهراني ".
منم خوب بچه بودم نمي فهميدم "گون" يعني چي؟ براي همين تو هر مهموني جلوي زن و مرد شروع مي كردم مي خوندم ،همه میگفتن بچه اینا چیه می گی؟ بده! زشته! اوفه! بابامم میزد زیره خنده حال می کرد هی می گفت بچه بخون ، منم با صدای بلد هی می خوندم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا که فهمید گون یعنی چی انقدر خجالت می کشم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
my friend
24-06-2006, 11:10
سلام
رامبد جون ، این پست اولو یادت میره عوض کنی ها !
my friend
24-06-2006, 11:15
سسسسسوت جان منون
افتادي زحمت
خدا اجرت بده
بخوايم امتياز به سوتي ها بديم فكر كنم مال تو اول شه !
با حال بود
آقا بيا دسته اول پخش زنده سوتي
اين دوستمون اونجا يي كه نوشته (( افتادي زحمت , خدا اجرت بده))
من گفتم اين چه آدم ضايع بي تربيتيه نوشته خدا (جـــــرت) بده
با معذلت از وكمن جان (به شيوه علي دايي بخونين)
آقا منم عین کیوان فک کردم نوشته خدا جرت بده !
میگم اینو بزن تو پست اول !
این از اون سوتی های سه در یک بود !
MR.Punisher
24-06-2006, 11:27
شهاب جون سلام
من همیشه اشتباهات تای÷ی دارم.اول ÷ست می دم بعد ویرایش می کنم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
shahabmusic
24-06-2006, 11:38
برای "پ" از کلمه " \ " که معمولا بالای کیبورده استفاده کن.
MR.Punisher
24-06-2006, 11:49
سلام به علما و فضلا
یه سوتی بگم خدا.دیروز عقد خالم بود.منم گفتم بزن و برقص با من.من ضبط خودمون رو میارم.
بقیه گفتن باشه.ضبط ما هم خیلی خفنه.اوردم و تو پارکینگ وصلش کردم.پارکینگ زیاد بزرگ نبود
و صدا می پیچید اساسی.ظهر بود که یکی از دخترای فامیل که من باهاش خیلی کل کل دارم اومد تو
پارکینگ و ضبط رو دید.گفتم حال می کنی ضبط رو عزیزم.اونم گفت این اشغال چیه دیگه.
منم گفتم الان امتحانش می کنم تا ببینی این اشغال چیه.ضبط رو روشن کردم اونم رو صدای ماکزیمم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد گفت کمش کن ملت خوابن.باشه کم اوردم.منم کنترل ضبط رو دادم به دختره و اومدم کنار و گفتم خودت کمش کن.
در همین حین مادرش اومد پایین و تا کنترل رو دست این دید شترقققققق خابوند تو گوش این بدبخت.
با داد و بیداد گفت چرا سر ظهری صدای ضبط رو زیاد کردی.همه خواب بودن یهو از خواب پریدن.
دختره گریش گرفته بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]هی به مادرش میگفت به خدا من نبودم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم داشتم شیطانی می خندیدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از شهاب جون هم به خاطر راهنماییش ممنون.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:
سلام به علما و فضلا
یه سوتی بگم خدا.دیروز عقد خالم بود.منم گفتم بزن و برقص با من.من ضبط خودمون رو میارم.
بقیه گفتن باشه.ضبط ما هم خیلی خفنه.اوردم و تو پارکینگ وصلش کردم.پارکینگ زیاد بزرگ نبود
و صدا می پیچید اساسی.ظهر بود که یکی از دخترای فامیل که من باهاش خیلی کل کل دارم اومد تو
پارکینگ و ضبط رو دید.گفتم حال می کنی ضبط رو عزیزم.اونم گفت این اشغال چیه دیگه.
منم گفتم الان امتحانش می کنم تا ببینی این اشغال چیه.ضبط رو روشن کردم اونم رو صدای ماکزیمم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد گفت کمش کن ملت خوابن.باشه کم اوردم.منم کنترل ضبط رو دادم به دختره و اومدم کنار و گفتم خودت کمش کن.
در همین حین مادرش اومد پایین و تا کنترل رو دست این دید شترقققققق خابوند تو گوش این بدبخت.
با داد و بیداد گفت چرا سر ظهری صدای ضبط رو زیاد کردی.همه خواب بودن یهو از خواب پریدن.
دختره گریش گرفته بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]هی به مادرش میگفت به خدا من نبودم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم داشتم شیطانی می خندیدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از شهاب جون هم به خاطر راهنماییش ممنون.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اخر سوتي بود :laughing:
مرسي
ولي نام..... مي گفتي كار تو بوده. بيچاره دختره
shahabmusic
24-06-2006, 12:15
دلم واسه دختره سوخت!!!چه مظلومانه رفتار كرده.
اینم یکی دیگه از سوتیام:
کلاس اول دبیرستان بودم . شر و شیطونی زیاد نمیکردم میز سوم هم میشستم یه روز سر زنگ عربی که میز آخر خالی بود با اصرار بچه ها واسه تنوع رفتم میز آخر نشستم دیدم چه جای دبشیه . چرا زود تر این کارو نکردم خلاصه منو جو گرفته بود ندیده بودم میز آخر چه دور نمایی داره خلاصه یکم شیطونی کردم بماند...
دیگه آخرای زنگ بود که معلمه گیر داد همه با صدای بلند باید صرف کنن تا یاد بگیرن منم اصلا از این حرکتش خوشم نیمد آخه کی حال داشت صرف کنه ؟... خلاصه بچه ها شروع کردن به صرف کردن منم باصدای نازک و مسخره همراهیشون میکردم که و وسایلم رو هم جمع میکردم که زود تر زحمت رو کم کنم یه دفه متوجه شدم کههمه ساکت شدند و دیگه صدایی نمیاد ولی من هنوز دارم با اون صدای مسخره اربده میکشم نگو دبیره بدجنسی کرده اشاره به بچه ها که ساکت ببینم این صدای قشنگ مال کیه یه دفه چشم غره رفته به من و من هم هنوز دارم صرف میکنم !... همه مرده بودن از خنده دبیره هم شروع رده بود متلک گفتن که وسایلتم که جمع کردی میخوای بری
بعدشم من رفتم بیرون یا به عبارتی منو انداخت بیرون..
با سلام
بابا مردم از خنده این کارا چیه سر کلاس میکنی دمت گرم
MR.Punisher
24-06-2006, 13:32
mooi جون و شهاب جون سلام عرض شد.اقا تمام حالش به حال گیری و نامردیش بود.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی خودمونیما بد حالشو گرفتم.هر وقت می بینمش کنترل یه دستگاهی رو بهش نشون میدم قاطی می کنه.
تصورشو بکنید داری با دستگاه کار می کنی یکی میاد میزنه تو گوشت.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مخلص بروبچ باحال.
mooi جون و شهاب جون سلام عرض شد.اقا تمام حالش به حال گیری و نامردیش بود.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی خودمونیما بد حالشو گرفتم.هر وقت می بینمش کنترل یه دستگاهی رو بهش نشون میدم قاطی می کنه.
تصورشو بکنید داری با دستگاه کار می کنی یکی میاد میزنه تو گوشت.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مخلص بروبچ باحال.
با سلام
حالا بزرگتر از شماست یا کوچیک تر؟؟؟؟
با سلام
این سوتی من نیست ولی خیلی باهاش حال کردم
یه روز تو مغازه نشسته بودم و داشتم در مورد قطعات جدید کامپیوتر که قراره خریداری بشه صحبت می کردم با همکارم و صاحب مغازه
دیدم دو تا دختر که یکیشون همسن من بود (من 17 سالم بود) و یکی دیگه با یه وضعی (فجیع) اومد تو مغازه از من درباره فروش اقساطی توضیح خواستن من برگه ای که از قبل آماده کرده بودم رو بهشون نشون دادم و شرایطو گفتم
تو این برگه قطعات سخت افزاری بود و مدلاشون
بعد اون یکی که همسن من بود گفت اگه ما چند تا این برنامه ها رو نخوایم قیمتش کمتر میشه؟
گفتم اینا نیازه برای کامیوتر تا راه اندازی بشه بعد اون یکی گفت بله می دونم من خودم فوق لیسانس سخت افزارم!!!!!
بعدش گفت میشه اینو حذف کرد با تاکید
من نگاه کردم دیدم دستشو گذاشته روی مین بورد میگه اینو میشه از توی قطعات حذف کرد !!!!!!
من با تعجب یه نگاهی کردم به همکارم گفتم بابا بیا براشون توضیح بده اینا هیچی حالیشون نیست؟؟؟؟؟؟
بعدش اومدو خلاصه براش توضیح داد که اینا چی هستن.
بعد از رفتن اینا ما کلی به این فوق لیسانس مملکت خندیدیم
گفتیم اگه این فوق لیسانسه پس ما چی هستیم؟؟؟؟
ميگم ازشون نپرسيديد
از كدوم دانشگاه فارغ التحصيل شدن
تا ما هم انتقالي بگيريم بريم اونجا :happy:
ميگم ازشون نپرسيديد
از كدوم دانشگاه فارغ التحصيل شدن
تا ما هم انتقالي بگيريم بريم اونجا :happy:
با سلام
اگه دیدمش حتما می پرسم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام به علما و فضلا
یه سوتی بگم خدا.دیروز عقد خالم بود.منم گفتم بزن و برقص با من.من ضبط خودمون رو میارم.
بقیه گفتن باشه.ضبط ما هم خیلی خفنه.اوردم و تو پارکینگ وصلش کردم.پارکینگ زیاد بزرگ نبود
و صدا می پیچید اساسی.ظهر بود که یکی از دخترای فامیل که من باهاش خیلی کل کل دارم اومد تو
پارکینگ و ضبط رو دید.گفتم حال می کنی ضبط رو عزیزم.اونم گفت این اشغال چیه دیگه.
منم گفتم الان امتحانش می کنم تا ببینی این اشغال چیه.ضبط رو روشن کردم اونم رو صدای ماکزیمم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد گفت کمش کن ملت خوابن.باشه کم اوردم.منم کنترل ضبط رو دادم به دختره و اومدم کنار و گفتم خودت کمش کن.
در همین حین مادرش اومد پایین و تا کنترل رو دست این دید شترقققققق خابوند تو گوش این بدبخت.
با داد و بیداد گفت چرا سر ظهری صدای ضبط رو زیاد کردی.همه خواب بودن یهو از خواب پریدن.
دختره گریش گرفته بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]هی به مادرش میگفت به خدا من نبودم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم داشتم شیطانی می خندیدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از شهاب جون هم به خاطر راهنماییش ممنون.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خيلي باحال بود.بازم از اين سوتي ها بده
الان مي خوام سووتي يهكيو براتون تعريف كنم . اين چند روزه حالا ميفهميد كجا بودم دوبره بايد برم همونجا
اقايون ماداشتيم مي رفتيم خونه كه كفه ي مرگمونو بذاريمو بخابيم. دير وقت . ساعت 11 اينا بود فكركنم . داشتم تو پياده رو قدم ميزدم تابرسم خونه . بعد يه دفعه ديدم كه يه دفعه يه باد خنكي اوومد عشق كردم . هوا ابري بوود . خلوت . هيچ كس نبود ... اقا ما ششها رو گشاد كرده تا هواي خنك و لطيف وارد بدنم شود و ما به دنياي ديگرين رويم (هبوط و هپلووت ×) . اقا يه دفعه وسط ين دما و دم و گير و دار يك بوي ناااااااااااااااااااااااا ااااااااااموزوني خفه مان نمود :puke: :puke: :puke: از ما تلاش براي رهايي از اين رايحه ي نفس گير و جهنمي بسيار و از منبع نشر اين رايحه چه بسيار تلاش و تداوم براي معطر نمودن محيط اطراف :blink: :puke: . ما هي در جستجوي راهي گذري براي فرار از اين مرگ و شكنجهي نا جوان مردانه به طرفين رفته همانند مجانين در تكا پو . د رحين تلاشي ناكام براي بقا .. نفس را حبس كرده بر سرعت قدمها افزوده . به جلو رفته زك زاد . ناگهان ديدم كه در حال خفه شدن مي باشيم كه گفتيم لعنت بر اين شانس بي پدر ما كه هي بز اوورد . اين رايحه ي نه دل انگيز خانمان شووز بسيار ميگشت اثرش . ما نيز هر دم به مرگي وحشتناك نزديك تر ... ناگهان خواستم رد شوم . ديدم ديواري جلوست . گفتم . اينجا ديوار نبود كه ديفت كدم ديدم كه زنيست بس كبار و كبيرو وسيع از جهتين بگونه اي كل عرض پياده رو را گرفته . متصور شويد منبع ان رايحه معروضه همين باشد . مرا بگوييد در دم بخوسبيده . جان به جان افرين تسليم كرده . . و ناگهان چشم فروبستيم باز كه نموديم بر ما هويدا گشت كه بعله ... خانوووم از خودشون بادي داده بودند بيرون كه از غدا منه بدبخت پشت ايشون بودم تو هواي خودم . به خدا باور نمي كنيد . هوا چقدر خوب بود . تا من اومدم يه نفس عميق بكشم ... ايشون دست بكار شده و... :puke: :puke: :puke: كل ريه هام پر شد از بوي مزخرف .... :puke: :puke: :puke: حالم بهم خورد .اگه بگم كه چقدر غليظ بود باورتون نميشه . من اومدم در برم هي مي رفتم اينو ر بوش بوود اونور مي رفتم مگه تموم ميشد ... نم واقعا نمي تونستم نفس بكشم . حبس كردم تا رسيدم بهش تا رد بشم . نفس بند اومد داشتم مي موردم . ... مجبوري يه نفس :puke: :puke: :puke: خدا كشيدم ... مردم در دم .... دوييدم . تا خونه . داشتم با لا مي اووردم .... خدا گم انقدر ناسزا بار يارو كردم . بي فرهنگ انتر ... زهر مارم كرد هوارو هيچي اون شب شامم نخوردم ....
اينم از سووتي يكي ديگه ...
منم سوووتي دارم ميگم حال كنين ...
saeid_ronaldo
24-06-2006, 16:46
ببخشيد اين كجاش سوتي بود؟ بدبخت بهش فشار اومده خاليش كرده ديگه
MR.Punisher
24-06-2006, 17:54
سلام سینا جون.من 1 سال ازش بزرگترم.
MR.Punisher
24-06-2006, 18:16
خيلي باحال بود.بازم از اين سوتي ها بده
مخلصیم.به روی چشم.
سلام
همین الان یه سوتی دادم خدا.
تلفن خونمون زنگ زد .من تا شماره رفیقم رو دیدم گوشی رو برداشتم و بی مقدمه
گفتم سلام عمه ی فلان فلان شدت خوبه؟ بعد دیدم یه صدای کلفتی گفت سلام
میرسونه.من بابای فلانی هستم.فلانی اونجاست.من خودمو خیس کردم.
گفتم ن ن ن نن ن نه.بابای رفیقم گفت اول ب÷رس یارو کیه بعدش خارمادر یارو روهوا کن.
خیلی ضایع شدم.من ادم بشو نیستم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفيق اين سوتي رو منم دادم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پس بدجور دركت ميكنم كه اون لحظه چه حسي داشتي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من كه تا حالا تاپيك 95 صفحه اي ندديده بودم
بديش اينه كه 1 دهمشو بيشتر نميشه خوند
اما يكي از 1 تريليارد سوتتي خودم
سال سوم دبيرستان يه معللم تاريخ داشتيم كه خيلي تاريخو درس مهممي ميدونست و با مشاهير ايران حال ميكرد
يه سري هيچي درس نخونده بودم امتحان مستمر داشتيم گفتم ميرم به لطف خدا يه چيزايي مينويسم .. ورقو كه ديدم فميدم 5 تا سواله و خيييلي هم سخته - مدير هم هي رد ميشد از بالاسر بچه ها ديدم مجبورم يه جوري سياهش كنم ورقرو كه نگه كيوان ؟؟ اين چه وضعيه و ...
سوال اول=درباره ي شيخ فضل الله نوري توضيح دهيد؟
جواب من =شيــــخ فضل الله نوري خياباني است بين بزرگراه هممت و خيابان يادگار امام كه از مناطقي مثل پارك جنگلي پرديسان و شهرك آزمايش ميگزرد... :blink:
بعد چن وقت معلمه ورقو برد داد به مدير اونم نامرد زدش به تابلو اعلانات و ... :blink: :sad:
هي دعا ميكردم دبيرستون تموم شه
ممنون دوست عزيز [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مثل اينكه شما هم اهل حاليها [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بيا اينم ماچ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقا بيا دسته اول پخش زنده سوتي
اين دوستمون اونجا يي كه نوشته (( افتادي زحمت , خدا اجرت بده))
من گفتم اين چه آدم ضايع بي تربيتيه نوشته خدا (جـــــرت) بده
:blush:
با معذلت از وكمن جان (به شيوه علي دايي بخونين)
خواهش عزيز شما نسبت به من لطف بيكران داري [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه سوتي از خودم مخصوص نويد و برو بچ باحال كرد زبان.
آقا من بچه بودم از آهنگ "پپو سليماني مالم رماني " خيلي خوشم مي يومد .بعد بابام گفت خواننده اشتباه مي خونه اصلش اينه "پپو سليماني گونم تهراني ".
منم خوب بچه بودم نمي فهميدم "گون" يعني چي؟ براي همين تو هر مهموني جلوي زن و مرد شروع مي كردم مي خوندم ،همه میگفتن بچه اینا چیه می گی؟ بده! زشته! اوفه! بابامم میزد زیره خنده حال می کرد هی می گفت بچه بخون ، منم با صدای بلد هی می خوندم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا که فهمید گون یعنی چی انقدر خجالت می کشم. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عمران تو اهل خجالت كشيدن باشي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] جيييگر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام به علما و فضلا
یه سوتی بگم خدا.دیروز عقد خالم بود.منم گفتم بزن و برقص با من.من ضبط خودمون رو میارم.
بقیه گفتن باشه.ضبط ما هم خیلی خفنه.اوردم و تو پارکینگ وصلش کردم.پارکینگ زیاد بزرگ نبود
و صدا می پیچید اساسی.ظهر بود که یکی از دخترای فامیل که من باهاش خیلی کل کل دارم اومد تو
پارکینگ و ضبط رو دید.گفتم حال می کنی ضبط رو عزیزم.اونم گفت این اشغال چیه دیگه.
منم گفتم الان امتحانش می کنم تا ببینی این اشغال چیه.ضبط رو روشن کردم اونم رو صدای ماکزیمم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد گفت کمش کن ملت خوابن.باشه کم اوردم.منم کنترل ضبط رو دادم به دختره و اومدم کنار و گفتم خودت کمش کن.
در همین حین مادرش اومد پایین و تا کنترل رو دست این دید شترقققققق خابوند تو گوش این بدبخت.
با داد و بیداد گفت چرا سر ظهری صدای ضبط رو زیاد کردی.همه خواب بودن یهو از خواب پریدن.
دختره گریش گرفته بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]هی به مادرش میگفت به خدا من نبودم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم داشتم شیطانی می خندیدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از شهاب جون هم به خاطر راهنماییش ممنون.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو خجالت نميكشي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخه به توام ميگن مرد!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مگه دستم بهت نرسه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(شوخي) [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي حال ميده ضدحال بزني [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به اين دخترهاي پرووووو [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتم دخترهاي پرووووو منظورم اون دسته از دختراني هستش كه اگه ضدحال بهشون نزني [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اموراتشون نميگزره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا خانم هاي فروم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] موضع گيري نكنن ها [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منظورم رو گفتم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سو تفاهم نشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پست شماره 1 ويرايش شد ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (سوتي هفته) [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از دوست تازه سوتي بدهمون keyvan_ssi [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
الان مي خوام سووتي يهكيو براتون تعريف كنم .
اينم از سووتي يكي ديگه ...
منم سوووتي دارم ميگم حال كنين ...
اينو ميگن سوتي بودار :puke: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خودمونيم خدارو شكر كه نسل كامپيوترهاي بو دار هنوز توليد نشده وگرنه هممون يا بن ميشديم يا تاپيك قفل ميشد يا انجمن به علت گاز گرفتگي اعضا تا مدتي تعطيل ميشد
MR.Punisher
24-06-2006, 20:05
رفيق اين سوتي رو منم دادم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پس بدجور دركت ميكنم كه اون لحظه چه حسي داشتي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این در مقابل سوتی که در مورد مدیرمون دادم چیزی نیست.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اونم برات می نویسم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
24-06-2006, 20:33
سلام به دوستان
اون روز از یه قضیه ای به طرز فجیعی عصبانی بودم.کارد میزدی خونم در نمی اومد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساعت دو و نیم ظهر بود که همه خواب بودن.من بیدار بودم و البته عصبانی.یهو تلفن زنگ زد.
منم قاطی کردم و گوشی رو برداشتم و بی مقدمه گفتم الاغ اخه الان وقت زنگ زدنه.
ای مادرتو................(اینجای داستان فجیعه)تازه مادربزرگتم.............................. ......
.................................................. .............(اینجای داستان خیلی فجیعه)
خلاصه هفت جد طرفو به سیخ کشیدم.یارو با صدایی که معلوم بود ترسیده گفت من از دبیرستان
فلان مزاحم می شم.فکر کنم اشتباه گرفتم.منم گفتم معلومه که اشتباه گرفتی.یارو هم قطع کرد.
منم قطع کردم.بعد از ده ثانیه تازه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده.خودمو خیس کردم.مادرم بلند شد
گفت کی بود.چرا سر و صدا می کنی.بازم تلفن زنگ زد.رنگم پریده بود.به مادرم گفتم تو گوشی رو بردار.
خلاصه صحبت کردنو مادرم گوشی رو گذاشت.گفتم چی گفت.گفت مدیرتون بود و در مورد شهریه حرف میزد.
خدا رو شکر نه مادرم چیزی متوجه شد و نه مدیرمون.من ادم بشو نیستم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فکر نکنین من ادم بی ادبی هستم.اون روز فجیع عصبانی بودم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ووکمن دعا کن من به راه راست هدایت بشم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
24-06-2006, 20:35
دوستان سوتی هاتون رو بنویسید.کم کم تاپیک داره کولاک میشه.من بن نشم شانس اوردم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ووکمن دعا کن من به راه راست هدایت بشم
آخه عزيزم وقتي ميدوني نميشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چرا ميخواي كاري كني خدا جواب رد به دعام بده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
24-06-2006, 22:02
سلام علما
یه سوتی یادم امده توپ.مادرم یه دختر عمه داره که به 3 چیز تو فامیل مشهوره.
1.شوخی های نافرم می کنه2.از سوسک اصلا نمی ترسه.سومیشم اخر متن میگم.
منم خواستم اینو امتحان کنم.این بود که یه سوسک پلاستیکی برداشتم و وقتی که خواب بود
گذاشتم رو لباسش[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بعد صداش کردم تا بلند شد.ولی از سوسکه نترسید و منم ضایع شدم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتم برم کپه مرگمو بذارم.وقتی بلند شدم دیدم یه سوسک رو لباسمه.
گفتم شوخی خودمو به خودم برمی گردونی.خواستم بردارمش که دیدم حرکت کرد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فهمیدم واقعیه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]درجا خودمو خیس کردم.اروم از جام بلند شدم و خواستم بندازمش پایین که حرکت
کرد و اومد بالاتر.منم کپ کرده بودم و مثله دیوونه ها دور خونه میچرخیدم.بالاخره سوسکه افتاد.
دختره هم سوسکه رو کشت.همه داشتن از خنده روده بر می شدن.منم از ترس خودمو خیس کرده بودم.
بهش گفتم خیلی نامردی.من که نقطه ضعفتو می دونم.بیچارت می کنم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستی اون مورد سوم هم اینه:خانوم خانوما از اژدها نمی ترسه ولی از جوجه می ترسه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادم باشه داستان جوجه رو هم بنویسم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ووکمن جون مخلصیم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام علما
یه سوتی یادم امده توپ.مادرم یه دختر عمه داره که به 3 چیز تو فامیل مشهوره.
1.شوخی های نافرم می کنه2.از سوسک اصلا نمی ترسه.سومیشم اخر متن میگم.
منم خواستم اینو امتحان کنم.این بود که یه سوسک پلاستیکی برداشتم و وقتی که خواب بود
گذاشتم رو لباسش[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بعد صداش کردم تا بلند شد.ولی از سوسکه نترسید و منم ضایع شدم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتم برم کپه مرگمو بذارم.وقتی بلند شدم دیدم یه سوسک رو لباسمه.
گفتم شوخی خودمو به خودم برمی گردونی.خواستم بردارمش که دیدم حرکت کرد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فهمیدم واقعیه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]درجا خودمو خیس کردم.اروم از جام بلند شدم و خواستم بندازمش پایین که حرکت
کرد و اومد بالاتر.منم کپ کرده بودم و مثله دیوونه ها دور خونه میچرخیدم.بالاخره سوسکه افتاد.
دختره هم سوسکه رو کشت.همه داشتن از خنده روده بر می شدن.منم از ترس خودمو خیس کرده بودم.
بهش گفتم خیلی نامردی.من که نقطه ضعفتو می دونم.بیچارت می کنم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستی اون مورد سوم هم اینه:خانوم خانوما از اژدها نمی ترسه ولی از جوجه می ترسه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادم باشه داستان جوجه رو هم بنویسم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ووکمن جون مخلصیم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
میگما این تلافی اون که اون دختر رو اذیت کردی
ولی یه چیزی من یه چیزی دیدیم جالب
اونایی که تو بچگی دختری رو اذیت میکنن وقتی بزرگ شدن احتمال خیلی زیادی با هم مزدوج میشن پس مراقبه خودت باش!!!!!
MR.Punisher
24-06-2006, 22:23
با سلام
میگما این تلافی اون که اون دختر رو اذیت کردی
ولی یه چیزی من یه چیزی دیدیم جالب
اونایی که تو بچگی دختری رو اذیت میکنن وقتی بزرگ شدن احتمال خیلی زیادی با هم مزدوج میشن پس مراقبه خودت باش!!!!!
خدا نصیب نکنه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ولی اگر چنین اتفاقی بیفته
منم میرم مرغ داری میزنم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام علما
].درجا خودمو خیس کردم.
دختره هم سوسکه رو کشت.همه داشتن از خنده روده بر می شدن.منم از ترس خودمو خیس کرده بودم.
راستی اون مورد سوم هم اینه:خانوم خانوما از اژدها نمی ترسه ولی از جوجه می ترسه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادم باشه داستان جوجه رو هم بنویسم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ووکمن جون مخلصیم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اي داد
شما بايد تا بحال غرق شده باشي جانم
با سلام
میگما این تلافی اون که اون دختر رو اذیت کردی
ولی یه چیزی من یه چیزی دیدیم جالب
اونایی که تو بچگی دختری رو اذیت میکنن وقتی بزرگ شدن احتمال خیلی زیادی با هم مزدوج میشن پس مراقبه خودت باش!!!!!
بيت:
مابراي خيس كردن آمديم
ني براي پست دادن آمديم
منكه در رفتم
هرچي بدو بيراه داري
تو خصوصي بگو
قربان تو
سلام علما
یه سوتی یادم امده توپ.مادرم یه دختر عمه داره که به 3 چیز تو فامیل مشهوره.
1.شوخی های نافرم می کنه2.از سوسک اصلا نمی ترسه.سومیشم اخر متن میگم.
منم خواستم اینو امتحان کنم.این بود که یه سوسک پلاستیکی برداشتم و وقتی که خواب بود
گذاشتم رو لباسش[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]بعد صداش کردم تا بلند شد.ولی از سوسکه نترسید و منم ضایع شدم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتم برم کپه مرگمو بذارم.وقتی بلند شدم دیدم یه سوسک رو لباسمه.
گفتم شوخی خودمو به خودم برمی گردونی.خواستم بردارمش که دیدم حرکت کرد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فهمیدم واقعیه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]درجا خودمو خیس کردم.اروم از جام بلند شدم و خواستم بندازمش پایین که حرکت
کرد و اومد بالاتر.منم کپ کرده بودم و مثله دیوونه ها دور خونه میچرخیدم.بالاخره سوسکه افتاد.
دختره هم سوسکه رو کشت.همه داشتن از خنده روده بر می شدن.منم از ترس خودمو خیس کرده بودم.
بهش گفتم خیلی نامردی.من که نقطه ضعفتو می دونم.بیچارت می کنم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستی اون مورد سوم هم اینه:خانوم خانوما از اژدها نمی ترسه ولی از جوجه می ترسه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادم باشه داستان جوجه رو هم بنویسم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]ووکمن جون مخلصیم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست عزيز (اسمت چي بود؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) مرسي كلي خنديدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
24-06-2006, 22:29
اي داد
شما بايد تا بحال غرق شده باشي جانم
بيت:
مابراي خيس كردن آمديم
ني براي پست دادن آمديم
منكه در رفتم
هرچي بدو بيراه داري
تو خصوصي بگو
قربان تو
اون شب دوش سرخود گرفتم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
24-06-2006, 22:31
دوست عزيز (اسمت چي بود؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) مرسي كلي خنديدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسمم Punisher ولی تو خونه کاظم صدام میکنن.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسمم Punisher ولی تو خونه کاظم صدام میکنن.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
کاظم جون دمت واقعا گرم
چون من میرم سر کار وقت نمیکنم که سوتی بدم
شهریار جون کجایی ببینی که آقا کاظم ترکدنه این تاپیکو
با سلام
سوتی یادم اومد همین امروز دادم تو مغزاه
آقا نشسته بودم رو صندلی بعد یکی اومد تو گفت آقا پلی استیشن دارین؟؟؟؟؟
(لازم که اینو بگم تو مغازه کامپیوتری کار میکنم)
منم که تو بحر دوست دخترم بودم البته صحبت کردن باهاش گفتم نه آقا دسته ها مال کامپیوتره
یارم گفت ؟؟هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من دیدم عجب سوتی دادما گفتم نه ما نداریم
آقا تا 58 دقیقه داشتم به چیزی که گفتم می خندیدم باور کنید مخم حسابی درگیر بود که اینو گفتم
MR.Punisher
25-06-2006, 07:45
با سلام
کاظم جون دمت واقعا گرم
چون من میرم سر کار وقت نمیکنم که سوتی بدم
شهریار جون کجایی ببینی که آقا کاظم ترکدنه این تاپیکو
مخلص بروبچ مخصوصا سینا جون و شهریار گل.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شهریار جون کجایی رفیق؟بیا سوتی هاتو بنویس ملت حال کنن.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
25-06-2006, 07:53
با سلام
سوتی یادم اومد همین امروز دادم تو مغزاه
آقا نشسته بودم رو صندلی بعد یکی اومد تو گفت آقا پلی استیشن دارین؟؟؟؟؟
(لازم که اینو بگم تو مغازه کامپیوتری کار میکنم)
منم که تو بحر دوست دخترم بودم البته صحبت کردن باهاش گفتم نه آقا دسته ها مال کامپیوتره
یارم گفت ؟؟هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من دیدم عجب سوتی دادما گفتم نه ما نداریم
آقا تا 58 دقیقه داشتم به چیزی که گفتم می خندیدم باور کنید مخم حسابی درگیر بود که اینو گفتم
پسر کولاک کردی با این مغازه داری.دمت گرم باحال بود.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسر کولاک کردی با این مغازه داری.دمت گرم باحال بود.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
خواهش میکنم
شما هم حال دادی با سوتیات
سوتی بعدس
تو مغازه بودمداشتم یه مودم زولتریک می فروختم
بعد از یه روز یاروه اومد گفت من اینو نمی خوام راکول بده من گفتم بابا الان این مودم خوبیه دیسکانتکت نمیشه خلاصه مخه طرفه به کار گرفتم
بعد از این حرفا یارم هه گفت که این مودمصداش کمهو از این حرفا منم که تو کف توضیح دادن بودم گفتم نه بابا شما یه شب بیا خونمون تا صداشو بهت نشون بدم
تا اینو گفتم دیدم وای چه سوتی ضایع ی دادم زشت شد اومدم درستش کنم گفتم نمی خواد شب بیان من شب میام
اینو که دیگه گفتم یارو شد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم شدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیدم حرف نزنم بهتره
به همکارم گفتم بیا تو بهش بگو منم رفتم اون گوشه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
25-06-2006, 09:16
سلام بر علما
یه سوتی نوشتم که دختره منو با سوسک ترسوند.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]حالا اینو بخونین[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسر عموم کفتر بازه.یه روز رفتم پیشش و گفتم به یه کفتر احتیاج دارم.گفت برای چی؟
گفتم می خوام حال نوشین(همونی که از جوجه می ترسه)رو بگیرم.پسر عموم جوگیر شد
گفت اصلا منم باهات میام.خلاصه رفتیم اونجا.با پدر و مادر نوشین احوالپرسی کردم.
مادرش گفت تو اتاقشه.اتاقش 4در5 متره و پنجره هم نداره.منم گفتم یه حالی از این می گیرم
که تو تاریخ بنویسن.منم سریع در اتاقو باز کردمو کفتر بیچاره رو انداختو اون تو و زود در رو بستم.
جیغش رفت هوا.من و پسر عموم هم می خندیدیم.کلید اتاقش روی در و سمت ما بود.
پسرعموم جوگیر شد در اتاقو قفل کرد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نوشین تا چند دقیقه فقط جیغ میزد و ما میخندیدیم.اخر گفت غلط کردم گ...... خوردم.ولم کنید.
درو باز کردم دیدم داره گریه می کنه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا منو دید یهو قاطی کرد و دنبالم کرد.منم رفتم تو کوچه و دیدم داره تو کوچه با تاپ و سرلخت منو تعقیب می کنه.
منم با اخرین سرعت میدویدم.بدبخت خسته شد رفت خونه.منم رفتم خونمون.
اینم از سوتیه نوشین بلا و جوجه ناقلا[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
25-06-2006, 09:23
با سلام
خواهش میکنم
شما هم حال دادی با سوتیات
سوتی بعدس
تو مغازه بودمداشتم یه مودم زولتریک می فروختم
بعد از یه روز یاروه اومد گفت من اینو نمی خوام راکول بده من گفتم بابا الان این مودم خوبیه دیسکانتکت نمیشه خلاصه مخه طرفه به کار گرفتم
بعد از این حرفا یارم هه گفت که این مودمصداش کمهو از این حرفا منم که تو کف توضیح دادن بودم گفتم نه بابا شما یه شب بیا خونمون تا صداشو بهت نشون بدم
تا اینو گفتم دیدم وای چه سوتی ضایع ی دادم زشت شد اومدم درستش کنم گفتم نمی خواد شب بیان من شب میام
اینو که دیگه گفتم یارو شد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم شدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیدم حرف نزنم بهتره
به همکارم گفتم بیا تو بهش بگو منم رفتم اون گوشه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دل درد گرفتم از بس که خندیدم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]یارو واست قاطی نکرد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دمت گرم کولاکی پسر[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام بر علما
یه سوتی نوشتم که دختره منو با سوسک ترسوند.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]حالا اینو بخونین[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسر عموم کفتر بازه.یه روز رفتم پیشش و گفتم به یه کفتر احتیاج دارم.گفت برای چی؟
گفتم می خوام حال نوشین(همونی که از جوجه می ترسه)رو بگیرم.پسر عموم جوگیر شد
گفت اصلا منم باهات میام.خلاصه رفتیم اونجا.با پدر و مادر نوشین احوالپرسی کردم.
مادرش گفت تو اتاقشه.اتاقش 4در5 متره و پنجره هم نداره.منم گفتم یه حالی از این می گیرم
که تو تاریخ بنویسن.منم سریع در اتاقو باز کردمو کفتر بیچاره رو انداختو اون تو و زود در رو بستم.
جیغش رفت هوا.من و پسر عموم هم می خندیدیم.کلید اتاقش روی در و سمت ما بود.
پسرعموم جوگیر شد در اتاقو قفل کرد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نوشین تا چند دقیقه فقط جیغ میزد و ما میخندیدیم.اخر گفت غلط کردم گ...... خوردم.ولم کنید.
درو باز کردم دیدم داره گریه می کنه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا منو دید یهو قاطی کرد و دنبالم کرد.منم رفتم تو کوچه و دیدم داره تو کوچه با تاپ و سرلخت منو تعقیب می کنه.
منم با اخرین سرعت میدویدم.بدبخت خسته شد رفت خونه.منم رفتم خونمون.
اینم از سوتیه نوشین بلا و جوجه ناقلا[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
خدا بگم چیکارت کنه
اخه این دخترا چه هیزمه تری بهت فروختن که این بلاهاترو سرش میاری
شوخی بود ادامه بده منم اینقدر حال میکنم دخترا رو اذیت کنم البته بعضیاشونو
Mahdi Hero
25-06-2006, 17:11
با عرض بخشش از پيشکسوتان سوتی ببخشید اگه سوتيم مسخره و طولانيست
آقا سال پيش مدرسه ما يه اردويه زيارتی گذاشت بود باسه مشهد و فقط بچه هايه
سر به زيرو ميبردن ما هم که ديگه ختم مسخره بازی و شرارت محض بودم اسمّون خط
خورده بود 2 روز که مونده بود اينا برن مشهد مديره مدرسه امد پاچه خواری گفت
فلانی بابات آشنا داره غذا حزرت رو برايه بچه ها بگيريد منم گفتم آره
گفت پس بهش بگو باسه ما يه چند تا بليت بگيره بچه هارو ببريم يه غذا حضرت بهشون بديم
منم جلويه بچه ها گفتم به من ربطی نداره مگه من ميخوام غذا بخورم خودتون بهش بگيد
هيچی مديره جلويه بچه ها هم چپ چپ به ما نگاه کرد زنگ که خورد دوباره سرو کلش پيدا شد
گفت به خاطر اين که نميبرمت اين کارا رو ميکنی منم گفتم خوب ما شاگرد اول کلاسيم
گفت نيگاه کن يادت اردويه قبل چه بلايه سر ما اوردی (تو يه اردو من باعث شدم
که ما رو از هتل بندازن بيرون اونم غزيش مفصله بعد ميگم) اما من يه فرصت بهت ميدم
که قول بدی تو قتار فقط پيش خودم بيشينه و هيچ کار ازت سر نزنه اگه کاری بکنی خدا
شاهده يه بليت برگشت ميگيرم برت ميگردونم آقا ما هم ذوق کرديمو گفتيم باشه
آقا روز حرکت فرا رسيد ما هم همه چيزو اماده کرده بوديم با کلی نقشه
شب که شده بود اين مديره ما زود کپشو گذاشتو خوابيد چند نفر اومدن دنبال ما
و ما رفتيم يه کوپه ديگه که ديگه يه قليونی بکشيم ديگه همه وسايلی اورده بوديم
که يه حاله اساسی تو کوپه بکنيم ديگه قليونو که بستيم اما سر روشن کردن ذغال
چشتون روز بد نبينه مگه روشن ميشد ديگه داشت روشن ميشد که اين مديره نکبت
از راه رسيد و در کوپه رو زد ما هم که همگه کوپ کرده بوديم حالا تو اون شرايت ذغال دسته من بودم
که يدفعه در کوپه باز شد ذغال افتاد رويه پيرهنم ميديرمون آقا ذغالم داغ پيرهنش آتيش
گرفت از يه طرف داش به من فهشه....... ميداد از يه طرفم حول کرده بود که من يه گنده
ديگه هم زدم و پارچه ابو ريختم روش که ديگه ديونه شد عوض تشکر که از آتيش
گرفتنش جلوگيری کرده بودم ما رو گرفت زير بار کتک منم يه دو سه تا خوردم از کوپه زدم بيرون
همين که رسيديم مشهد يه بليت برگشت برام گرفتو برگردوندم
با سلام
خواهش میکنم
شما هم حال دادی با سوتیات
سوتی بعدس
تو مغازه بودمداشتم یه مودم زولتریک می فروختم
بعد از یه روز یاروه اومد گفت من اینو نمی خوام راکول بده من گفتم بابا الان این مودم خوبیه دیسکانتکت نمیشه خلاصه مخه طرفه به کار گرفتم
بعد از این حرفا یارم هه گفت که این مودمصداش کمهو از این حرفا منم که تو کف توضیح دادن بودم گفتم نه بابا شما یه شب بیا خونمون تا صداشو بهت نشون بدم
تا اینو گفتم دیدم وای چه سوتی ضایع ی دادم زشت شد اومدم درستش کنم گفتم نمی خواد شب بیان من شب میام
اینو که دیگه گفتم یارو شد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم شدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیدم حرف نزنم بهتره
به همکارم گفتم بیا تو بهش بگو منم رفتم اون گوشه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سينا جان خسته نباشي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] همين طور ادامه بدي اون شركت رو ورشكست ميكني [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با اين جنس فروختند [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرسي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام بر علما
یه سوتی نوشتم که دختره منو با سوسک ترسوند.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]حالا اینو بخونین[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسر عموم کفتر بازه.یه روز رفتم پیشش و گفتم به یه کفتر احتیاج دارم.گفت برای چی؟
گفتم می خوام حال نوشین(همونی که از جوجه می ترسه)رو بگیرم.پسر عموم جوگیر شد
گفت اصلا منم باهات میام.خلاصه رفتیم اونجا.با پدر و مادر نوشین احوالپرسی کردم.
مادرش گفت تو اتاقشه.اتاقش 4در5 متره و پنجره هم نداره.منم گفتم یه حالی از این می گیرم
که تو تاریخ بنویسن.منم سریع در اتاقو باز کردمو کفتر بیچاره رو انداختو اون تو و زود در رو بستم.
جیغش رفت هوا.من و پسر عموم هم می خندیدیم.کلید اتاقش روی در و سمت ما بود.
پسرعموم جوگیر شد در اتاقو قفل کرد.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نوشین تا چند دقیقه فقط جیغ میزد و ما میخندیدیم.اخر گفت غلط کردم گ...... خوردم.ولم کنید.
درو باز کردم دیدم داره گریه می کنه. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا منو دید یهو قاطی کرد و دنبالم کرد.منم رفتم تو کوچه و دیدم داره تو کوچه با تاپ و سرلخت منو تعقیب می کنه.
منم با اخرین سرعت میدویدم.بدبخت خسته شد رفت خونه.منم رفتم خونمون.
اینم از سوتیه نوشین بلا و جوجه ناقلا[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرسي رفيق [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شما كه فقط در حال ضدحال ضد به خانم ها هستي جييييگر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
25-06-2006, 20:33
مرسي رفيق [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شما كه فقط در حال ضدحال ضد به خانم ها هستي جييييگر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام ووکمن جون.بعضی خانوما رو باید مورد عنایت قرار داد تا شاخ نشن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم که تو این کار تبحر پیدا کردم.ولی خودمونیما چه حالی میده ضد حال به خانوما[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اوه اوه.........راستی خانومای فروم منو جدی نگیرن.من زیاد چرت و پرت میگم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام ووکمن جون.بعضی خانوما رو باید مورد عنایت قرار داد تا شاخ نشن[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم که تو این کار تبحر پیدا کردم.ولی خودمونیما چه حالی میده ضد حال به خانوما[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اوه اوه.........راستی خانومای فروم منو جدی نگیرن.من زیاد چرت و پرت میگم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:laughing:
افرين خودت زود حرفتو درست كردي :happy: :evil:
MR.Punisher
25-06-2006, 21:53
:laughing:
افرين خودت زود حرفتو درست كردي :happy: :evil:
من کوچیکه خانومای فروم هم هستم.اخر تیریپ مثبت شدم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خانوما ریلکس باشین.نازی.....نازی[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]عصبانی نباشین[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستی خانومای محترم هم لطفا سوتی هاشونو بگن.پیشاپیش تشکر می کنم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
باشه حتما
اخه من خودم به شخصه هر چي فكر مي كنم هيچ سوتي يادم نمي ياد.
ولي سعي مي كنم در اولين فرصت يه سوتي توپ بدم . :rolleye: :happy:
MR.Punisher
25-06-2006, 22:47
سلام
بازم تو مهمونی خانوادگی سوتی دادم.اتفاقا دختر عمه مادرم هم اونجا بود.باهاش کل کل دارم.
دیدم اون و خالم روبروی هم نشستن و دارن صحبت می کنن.منم رفتم کنار میز ایستادم.
دختره هم متوجه حضور من نبود.دختره گفت اره چند دفعه میخواستم برم خونه دوست پسرم
ولی بابا و مامانش خونه بودن.منم بلند گفتم تنهایی چیکار می خواستین بکنین.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوتایی برگشتن منو نگاه کردن.بد ضایعش کردم.اومدم درستش کنم گفتم حتما می خواستین درس بخونن.نه؟
خالم هم گفت اخه ادم شب با دوست پسرش درس می خونه؟من و خالم مردیم از خنده.
دیدم یارو داره می ترکه از عصبانیت.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]خلاصه هر چی فحش بلد بود به من داد.
منم که ریلکس بودم و داشتم می خندیدم.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]خالم بهم گفت خدا تورو نکشه.خیلی خری[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]اینم از سوتی.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
maryam1987
25-06-2006, 23:52
امروز زنگ زدم جایی یه آدرس بگیرم
یارو گفت : یاد داشت کنید میلاد نور
منم گفتم میلاد نور کجاست؟؟؟
گفت : میلاد نور تو شهرک غرب
گفتم کجای شهرک غرب؟ آدرس دقیقو بدید.
(منم منظورم این بود که آدرس دقیق رو میخواستم میدونستم میلاد نور کجاست)
تا اینکه آدرسو دقیق داد
بعد پرسیدم پولو باید کجا واریز کنم؟
گفت : بانک صادرات
میخواستم بپرسم چه شماره حسابی؟ اما گفتم : چـــــــــــه چــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــه همین چه چیزی؟
که یارو گفت منظورتون اینه که چه شماره حسابی؟
گفتم بله
بعد اومد شماره حساب بده
گفت 19
گفتم بله
گفت 6 تا 5
گفتم 1 لحظه صبر کنید . بعد با کمال خونسردی 6 تا 5 نوشتم555555 بعد هم شمردم
بعد گفتم ادامش:
گفت 3 تا 0- 1
بعدش زود خداحافظی کرد و قطع کرد تا بره حسابی بخنده...
maryam1987
25-06-2006, 23:53
سلام
جمعه بود رفته بودیم خونه مادر بزرگم اینا
منم به سرم زده بود برم موهامو مدل جفنگی بزنم .گیر داده بودم که همون جمعه برم...
خلاصه همه دور هم جمع بودیم منم که جو گیر شده بودم یه دفه با هیجان و زوق و شوق زیاد از زن داییم اینا پرسیدم امروز که جمعست سلمونی خوب این دورو برا سراغ ندارین....
maryam1987
25-06-2006, 23:57
همين الانم يه سوتيه ديگه دادم داشتم ميرفتم تو سايت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] كه بجاي org زدم jpgكه عصباني شدم گفتم چرا نميره بعد فهميدم...
MR.Punisher
26-06-2006, 00:00
سلام مریم خانوم.
به نظرم شما از بقیه خانوما شجاع تری.سوتی ها هم قشنگ بود .مر30.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
maryam1987
26-06-2006, 00:52
سلام مریم خانوم.
به نظرم شما از بقیه خانوما شجاع تری.سوتی ها هم قشنگ بود .مر30.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شجاعت نميخواد كه مگه خوانمها سوتي نميدن؟؟؟
بيشتر سوتي ندن كمتر نميدن :biggrin:
اينم يه سوتي از من البته به پاي سوتي هاي بقيه نمي رسه. ديگه ببخشيد دستم خاليه :blush:
يه بار من 7 سالم بود :biggrin: و بد جور سرما خورده بودم . با بابام رفتيم دكتر . اقا دكتر هم بعداز معاينه و تجويز دارو ميخواست يه كم سر به سر من بزاره منم كه اون موقع گيييييييييج بودم .
خلاصه ازم پرسيد دختر گلم.بهناز خانم .كلاس چندمي بابايي :happy:
منم اصلا تو باغ نبودم اينجوري شدم :blink: بعد باز خودش پرسيد اول دبستان ؟ ( من با دبيرستان اشتباه گرفتم :biggrin: ) گفتم نه . باز پرسيد اول ابتدايي ؟ باز من اينجوري شدم :blink: كه ابتدايي چه جونوريه ديگه ؟!!!
گفتم نه !
گفت چي پس ؟؟؟؟؟
منم كه ديدم اخ جون سوال جواباش تموم شد حالا ميگم بهش كلاس چندمم . با اعتماد به نفس بالا گفتم اول مدرسه :cool:
shahabmusic
26-06-2006, 01:12
اينم يه سوتي از من البته به پاي سوتي هاي بقيه نمي رسه. ديگه ببخشيد دستم خاليه :blush:
يه بار من 7 سالم بود :biggrin: و بد جور سرما خورده بودم . با بابام رفتيم دكتر . اقا دكتر هم بعداز معاينه و تجويز دارو ميخواست يه كم سر به سر من بزاره منم كه اون موقع گيييييييييج بودم .
خلاصه ازم پرسيد دختر گلم.بهناز خانم .كلاس چندمي بابايي :happy:
منم اصلا تو باغ نبودم اينجوري شدم :blink: بعد باز خودش پرسيد اول دبستان ؟ ( من با دبيرستان اشتباه گرفتم :biggrin: ) گفتم نه . باز پرسيد اول ابتدايي ؟ باز من اينجوري شدم :blink: كه ابتدايي چه جونوريه ديگه ؟!!!
گفتم نه !
گفت چي پس ؟؟؟؟؟
منم كه ديدم اخ جون سوال جواباش تموم شد حالا ميگم بهش كلاس چندمم . با اعتماد به نفس بالا گفتم اول مدرسه :cool:
توپ بود.
راستي شما يه بار 7 ساله بودين؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مگه بقيه آدم ها چند بار 7 ساله مي شن؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شوخي بود به دل نگيريد... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
توپ بود.
راستي شما يه بار 7 ساله بودين؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مگه بقيه آدم ها چند بار 7 ساله مي شن؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شوخي بود به دل نگيريد... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:biggrin: :laughing:
به دل نگرفتم خندم گرفت !!!
سوتي تو سوتي ميگيري ؟ :happy:
MR.Punisher
26-06-2006, 01:27
سلام شهاب جان
دمت گرم عجب سوتی گرفتی.با ریزبینیت حال کردم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MR.Punisher
26-06-2006, 01:27
شجاعت نميخواد كه مگه خوانمها سوتي نميدن؟؟؟
بيشتر سوتي ندن كمتر نميدن :biggrin:
گفتم که شما شجاع تری چون خانوما کمتر به سوتی هاشون اعتراف می کنن.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر کی هم که ازشون سوتی بگیره(معمولا )در برابرش موضع گیری می کنن.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]شوخی کردم.سوتی ها خوبه ادامه بده.
يكي ديگه يادم اومد.... :rolleye:
يه بار 9 سالم بود :biggrin: :tongue: برق خونمون رفته بود . من زنگ زدم اداره برق كه بپرسم كي درست مي شه.
زنگ زدم و گفتم سلام اقا ببخشيد خيابون جامي و منتظري وسطتش برقش رفته . اقاهه اون ور گوشي منفجر شد از خنذه فقط گفت باشه باشه و قطع كرد .منم هاج و واج مونده بودم كه اين چرا اين قدر خوش خنده بود :blink:
رفتم واسه مامانم تعريف كردم . اونم 2 ساعت بهم خنديد و گفت خنگ خودم :blush: اخه اين چه طرز ادرس دادنه ؟
منم مث هميشه ضايععععععععع شدم... :blush: :happy: فقط يادمه بعد از اون جريان ديگه جايي زنگ نزدم واسه ادرس دادن.
shaparake_sahra
26-06-2006, 02:09
همين الانم يه سوتيه ديگه دادم داشتم ميرفتم تو سايت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] كه بجاي org زدم jpgكه عصباني شدم گفتم چرا نميره بعد فهميدم...
مريم جان همين طور ادامه بدي ركورد دار ميشي ...
Satrikon
26-06-2006, 02:43
1 ساعت تايپ كردم ولي نرفت!!
shahabmusic
26-06-2006, 02:45
سلام شهاب جان
دمت گرم عجب سوتی گرفتی.با ریزبینیت حال کردم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خواهش مي كنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخه تازه صبحونه خوردم چشام خوب مي بينه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا بهناز خانوم تركوندين با اين سوتيا!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرسي.ممنون.
Satrikon
26-06-2006, 02:57
ممنون دوستان از سوتي هاتون :)
اينم سوتي من... :rolleye:
وقتي 8 سالم بود يكبار(=يكبار وقتي 8 سالم بودم!!!) همسايه ي پايينمون پول قبض رو اورده بود بده(آخه بابام تو آپارتمان مدير هست و قبض هاي عمومي رو ما پرداخت ميكنيم و بقيه پولشو ميدن) :cool:
منم گرفتم دادم به بابام...بعد ديديم كه 1000 تومان كم هستش... داشتيم تو راه رو ميگشتيم كه همسايمون زنگ زد
منم رفتم در رو باز كردم...گفت بفرماييد...1000 تومان كم داده بودم...منم گفتم اتفاقآ ما هم الان داشتيم ميگفتيم چرا 1000 تومان كم بود :blink: :laughing:
اونم خندش گرفته بود و رفت...
ببخشيد اگه خوب نبود
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.