مشاهده نسخه کامل
: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!
صفحه ها :
1
[
2]
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
سلام نمیدونم چرا تو این ایام نوروز همش دارم سوتی میدم!!!!
------------------------------------------------------------------------
میخوام یکی دیگه از سوتی هامو واستون تعریف کنم:
دیروز بعد از ظهر وقتی رفتم شرکت دیدم یه خانمی نشسته تو شرکت و داره با شریکم صحبت میکنه
وقتی وارد شرکت شدم شریکم یادش رفت من و اون خانم رو به هم دیگه معرفی کنه !!!
خلاصه نشستیم و یه خورد در مورد قطعات کامپیوتری داخل بازار با شریکم و اون خانم صحبت کردیم
در همین موقع موبایل شریکم به صدا در آمد و شریکم مجبور واسه کاری شرکت رو ترک کنه
وقتی شریکم رفت بعد از گذشته 5 دقیقه تلفن شرکت زنگ خورد
دیدم نمایندگی محصولات بنکیو در تهران هستش
می گفت که شریکم یه اسکنر رو واسه گارانتی فرستاده که تعویض شه
اما نمیشه عوض کرد چون اسکنر دارای شکستگی هستش
و اصلا شامل گارانتی نمیشه !
خلاصه وقتی گوشی رو گذاشتم رو به خانمه کردم و گفتم :
عجب آدم های نادونی پیدا میشن اسکنر رو شکستن و انتظار دارن چون گارانتی داره تعویض شه !!
یه دفعه دیدم خانمه عصبانی شد و از شرکت رفت بیرون
من که برام خیلی عجیب بود که چرا خانمه بهش برخورده !!!!!!!!!!
وقتی شریکم برگشت ماجرا رو واسش تعریف کردم یهو دیدم با دست محمک زد تو سرش و به من گفت:
دیوانه اون خانم صاحب اسکنر بود
واااااااااااااای با شنیدن این حرف فکر کنید چه احساسی پیدا کردم
هیچی دیگه شماره خانم رو داشتم بهش زنگ زدم و یک ساعت عذر خواهی کردم
--------------------------------------------------------------------
اینم از سوتی بلند بالای من
آماده شنیدن سوتی های بامزه شما هستیم !
يه سوتي گرانقيمت...
چند وقت پيش تو يه شركتي كار مي كردم و قرار بود با يكي از تجار طرف قرارداد شركت تماس بگيرم...
يه ساعت بود داشتم شماره مي گرفتم ...اما خطوط وصل نمي شد...خيلي شاكي بودم...
تا اينكه يكي از همكارا وارد اطاق شد و گفت چته؟
من هم شروع كردم به فحش و ناسزا دادن....البته منظورم شركت مخابرات بود....يه كم كه خودمو تخليه كردم ، يكي از پشت گوشي گفت : ديگه چيزي نداري بگي؟
حدس بزنيد ...در هنگام فحش دادن من ارتباط بر قرار شده بود ..ولي من متوجه نشده و به ناسزا دادن ادامه داده بودم !
مخاطب هم فكر كرده بود دارم به اون فحش ميدم !
اومدم درستش كنم...گفتم: بخدا من متوجه نشدم ارتباط وصل شده....بدتر شد...طرف مطمئن شد اونو به فحش بسته بودم...
خلا صه ديگه كار ما تو اون شركت درست نشد...
Soshiant
02-04-2006, 19:08
منم سوتی زیاد دارم
نمیدونم از کجا بگم :biggrin:
چند تا از خودم و دوستانم میگم اگر به نظر دوستان بامزه بود باز هم میگم
اول یکی از برادرم:
یک بار داشتیم ناهار میخوردیم مادرم به برادرم گفت برو از توی یخچال اب بیار
برادرم هم که اون روز خیلی حواسش پرت بود رفت از توی حمام شامپو اورد :puke:
---------------------------------------------
یکی از فامیل هامون که دکتره تعریف میکرد یک بار یک مریض با زنش اومده بودن مطبش بعد از معاینه به مرده گفت شما باید از نوشیدنی های گاز دار مثل گوز داغ دار ( به جای دوغ گاز دار ) پرهیز کنید
مرده با زنش میفتن به خنده این قدر که زنه از روی صندلی میفته :laughing:
---------------------------------------------
وقتی کلاس پنجم بودم یک بار قرار شد بریم اردو .معلم کلاس 4و5 ما هم که با من خیلی خوب بودند منو از وسط بچه ها توی اتوبوس صدا کردند که بیام وسطشون بنشینم هر دو تا هم خیلی اهل نجس و پاکی بودن
من هم یک قمقمه با خودم برده بودم که وقتی پر بود اگر کج میشد از کنارش کم کم اب میومد من این قمقمرو کنارم گذاشته بودم
وقتی بلند شدم دیدم اب قمقمه ریخته و شلوار منو 2تا معلممو خیس کرده اونا فکر کردن من جیش کردم
من گفتم این اب از قمقمه ریخته و برای اثبات قمقممو جلوشون کج کردم ولی ابش تموم شده بود و یک قطره اب هم ازش نیومد
کلی خجالت کشیدم :blush:
-----------------------------------------------------------
این هم یک سوتی جدید که همین عید نوروزی برام پیش اومد :rolleye:
ما امسال برای گذراندن تعطیلات رفتیم جزیره کیش
دفعه پیش منو برادرم رفته بودیم غواصی و خیلی به ما خوش گذشته بود :happy:
این بار با چند تا از فامیل هامون بودیم
منو برادرم کلی از خوبی غواصی و زیبایی زیر دریا براشون گفتیم تا اون ها هم راضی شدند این بار با ما بیان غواصی.....
رفتیم و اسم نوشتیم و رفتیم. توی قایق هم که بودیم کلی براشون از تجربیات دفعه پیش براشون میگفتم و اره و اینا....
وقتی غواص های اصلی پریدن توی اب من چشمم به خنجر مخصوص غواصی افتاد که توی قایق بود به شوخی اونو بالا اوردم و به اون ها گفتم نکنه با این میخاید مارو زیر اب بکشی :evil: د .... ولی بند مخصوص خنجر که روی اون بود از دستم افتاد توی دریا و گم شد :puke:
من هم خیلی خیت شدم :blush:
هر غواص میتونست دونفرو با خودش زیر اب ببره
من و برادرم هم بایک غواص رفتیم
یک بسته هوا با یک طناب به غواصی که مارو زیر اب میبرد بسته بود و بسته روی اب شناور بود تا موقعیت ما مشخص بشه و قایق ها متوجه بشن تا برای ما مشکلی پیش نیاد
وقتی رفتیم زیر اب اون طناب گیر کرد دور گردنم و من میخاستم اونو از دور گردنم باز کنم که به برادرم برخورد کردم و ارنج اون خورد به عینک قواصی من و عینکم کنده شد من هم که داشتم خفه میشدم به سرعت اومدم به سطح اب که بعد از یک دقیقه دیدم غواص اصلی به عصبانیت اومد بالا و گفت برو توی قایق داشتی منو میکشتی :sad:
من هم که این بداخلاقی اونو دیدم کلی قات زدم یک مشت بدو بیراه بهش گفتم و رفتم توی قایق و با اون یکی غواص که توی قایق بود هم کلی دعوا کردم و تجربیات درخشان غواصی دفعه پیشمو براشون تعریف کردم و گفتم که شما اصلا بلد نیستید و این کاره نیستید :angry:
وقتی برادرم هم بعد از یک ساعت اومد بالا ازش پرسیدم که این غواصه چرا این قدر بد اخلاق بود :sad:
اون هم گفت اخه وقتی من داشتم با عجله بالا میومدم یک لگد خیلی محکم زدم پس سر اون غواصه اون هم لوله هوا از دهنش افتاده بود و سرش هم گیج رفته بوده و داشت خفه میشد :ohno:
کلی خجال کشیدم ولی خم به ابرو نیاوردم و وقتی بر گشتیم با مسئول مالیشون هم کلی دعوا کردم و پول پس گرفتم :tongue:
-----
راستی یک چیز جالب که اون جا بود این بود که زبر دریا سفره 7سین کامل چیده بودن :)
:cool: امید وارم خستتون نکرده باشم
قشنگ بود ! بازم اگه داری بنویس !
جایی بودم، یک نفر آمده بود می گفت که رایترش سی دی می سوزونه، من هم رفتم رایترش رو امتحان کنم دیدم درش باز نمی شه صداش کردم گفتم نمی تونم درش رو باز کنم چه جوری باز میشه، گفت یک مشت روش بزن باز میشه :biggrin: ، هرچی روش زدم باز نشد آخرش محکم کوبیدم روش درش باز شد، گفتم این جوری که خیلی اعصاب خرد کنه، گفت تازه این که خوبه توی خونه باید روی کیس بکوبیم تا نیرو به 3 طبقه پایینتر منتقل بشه :laughing: ، گفتم هاردش بدسکتور پیدا میکنه گفت نه طوریش نمیشه، تو دلم گفتم اجب ...ی
طرف افغانی بود، تازه به دلار هم پول می داد!، اینم گفتم که به ایرانی بودنمون یه کم افتخار کنیم.
مجید_2006
06-04-2006, 23:09
سلام ممنون خیلی جالب بود
ashkanbuffon
13-04-2006, 08:24
بابا یه دو سه تا سوتی دیگه بدین دیگه!!! شماها که استاد سوتی دادن هستید!!(شوخی بودا)
my friend
13-04-2006, 11:11
چرا اینقدر تعداد سوتی ها کم شده ؟
ashkanbuffon
13-04-2006, 17:09
آخه مثل اینکه دیگه همه دارن توجه میکنن یه موقع سوتی ندن!(شوخی)
Behroooz
13-04-2006, 20:10
سلام دوستان
من چند سال پیش رفته بودم خونه داییم مهمونی .سوار اسانسور شدم برم طبقه چهارم که نمی دونم چرا اسانسور طبقه سوم
ایستاد من هم فکر کردم طبقه چهارم هستش .در اسانسور را باز کردم دیدم دوتا خانوم دم در خونه داییم وایسادن .
فکر کردم دوست زن داییم هستن . رفتم جلو گفتم ببخشید اجازه بدید من برم تو . اولش اون زنها با تعجب نگام کردن من که تا دم در رفته بودم
یک دفعه یکی از خانومها گفت کجا اقا ؟
من هم تازه متوجه شدم که یک طبقه زود بیرون امدم .
خلاصه با کلی خجالت برگشتم توی اسانسور .
خوب بود یا نه؟
بهروز جان خداييش با حال بود
ممنون
برای تولد یه بابایی رفتم خونشون. 2-3 تا کادو هم برده بودم !!! یارو بعد از فوت کردن شمع ها و ... اومد کادو ها رو باز کنه ! رفت کادوی من رو باز کرد و دید که یه بازیه فکریه ! حسابی ذوق کرد . بعد رفت و کادوی یکی دیگه رو باز کرد و دقیقا همون چیزی رو که من داده بودم دوباره هدیه گرفت !!! گفتم عیبی نداره , بیا این یکی رو باز کن و اونم اومد و کادوی دومم رو باز کرد و منم توش یه خرس گذاشته بودم اما پسره با کمال پر رویی گفت : من که دختر نیستم بهم خرس میدی!!! منم اونجا سرخ شده بودم مثل .... !
بعدش کلی پدر و مادرش پسره رو نصیحتش کردن و مجبورش کردن که ازم معذرت بخواد اما من هم خدایی یه سوتی گنده داده بودم دیگه ! باید بهش یه ماشینی , اسلحه ای چیزی میدادم تا خرس و باربی !!!!
قربانتون سروش
Behroooz
13-04-2006, 22:49
بهروز جان خداييش با حال بود
ممنون
قابلی نداشت همشهری
Hamid110
14-04-2006, 02:56
سلام دوستان
من چند سال پیش رفته بودم خونه داییم مهمونی .سوار اسانسور شدم برم طبقه چهارم که نمی دونم چرا اسانسور طبقه سوم
ایستاد من هم فکر کردم طبقه چهارم هستش .در اسانسور را باز کردم دیدم دوتا خانوم دم در خونه داییم وایسادن .
فکر کردم دوست زن داییم هستن . رفتم جلو گفتم ببخشید اجازه بدید من برم تو . اولش اون زنها با تعجب نگام کردن من که تا دم در رفته بودم
یک دفعه یکی از خانومها گفت کجا اقا ؟
من هم تازه متوجه شدم که یک طبقه زود بیرون امدم .
خلاصه با کلی خجالت برگشتم توی اسانسور .
خوب بود یا نه؟
اين يكي خيلي با حال بود . . . ! ( فقط شانس آوردي ديگه توي خونه نرفتي )
ashkanbuffon
14-04-2006, 06:01
یه روز من به شدت عجله داشتم چون مدرسم دیر شده بود. دیدم آسانسور ساختمونمون خراب شده :sad: مجبور شدم با پله بیام پایین. از شانس بد من ما طبقه ی ششم بودیم. منم با سرعت از خونه دویدم بیرون دونه دونه تمام طبقه ها رو طی کردم اومدم پایین بعدش دویدم توی طبقه ی اول فکر کردم رسیدم هم کف! :sad: :sad: با همون سرعت رفتم طبقه ی اول بازهم از شانس بد من رفیقم توی طبقشون وایساده بود. یهو دیدم که اه(EH)!! این جا که راه نداره که برم بیرون!! :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: انقدر ضایع شدم جلوی اون پسره که!! با همون سرعت که اومدم توی طبقه ی اول با همون سرعت هم دویدم بیرون رفتم یه طبقه پایینتر تا به هم کف برسم. بخاطر همین تا چند روز از نظر ها خودم رو پنهان می کردم!! :blush:
ashkanbuffon
14-04-2006, 06:03
سلام دوستان
من چند سال پیش رفته بودم خونه داییم مهمونی .سوار اسانسور شدم برم طبقه چهارم که نمی دونم چرا اسانسور طبقه سوم
ایستاد من هم فکر کردم طبقه چهارم هستش .در اسانسور را باز کردم دیدم دوتا خانوم دم در خونه داییم وایسادن .
فکر کردم دوست زن داییم هستن . رفتم جلو گفتم ببخشید اجازه بدید من برم تو . اولش اون زنها با تعجب نگام کردن من که تا دم در رفته بودم
یک دفعه یکی از خانومها گفت کجا اقا ؟
من هم تازه متوجه شدم که یک طبقه زود بیرون امدم .
خلاصه با کلی خجالت برگشتم توی اسانسور .
خوب بود یا نه؟
خیلی باحال بود. این اتفاق راجع به مهمونای ما هم که می اومدن خونه ما چندین و چند بار اتفاق افتاد.
مرسی. جالب بود.
ashkanbuffon
14-04-2006, 06:05
برای تولد یه بابایی رفتم خونشون. 2-3 تا کادو هم برده بودم !!! یارو بعد از فوت کردن شمع ها و ... اومد کادو ها رو باز کنه ! رفت کادوی من رو باز کرد و دید که یه بازیه فکریه ! حسابی ذوق کرد . بعد رفت و کادوی یکی دیگه رو باز کرد و دقیقا همون چیزی رو که من داده بودم دوباره هدیه گرفت !!! گفتم عیبی نداره , بیا این یکی رو باز کن و اونم اومد و کادوی دومم رو باز کرد و منم توش یه خرس گذاشته بودم اما پسره با کمال پر رویی گفت : من که دختر نیستم بهم خرس میدی!!! منم اونجا سرخ شده بودم مثل .... !
بعدش کلی پدر و مادرش پسره رو نصیحتش کردن و مجبورش کردن که ازم معذرت بخواد اما من هم خدایی یه سوتی گنده داده بودم دیگه ! باید بهش یه ماشینی , اسلحه ای چیزی میدادم تا خرس و باربی !!!!
قربانتون سروش
جالب بود. ولی این دفعه دیگه این کار رو نکنیا!!(شوخی) :tongue:
موفق باشی
mehdi_bjt
14-04-2006, 07:02
سلام
يه سري ما تو نخ يكي از دخترهاي دانشكده بوديم و اتفاقي با هم تو جهاد دانشگاهي روبرو
شديم . آقا زبون ما گرفته بود و تا مي اومدم حرف بزنم تپق ميزدم . جالبيش اينجا بود كه طرف
هم هول شده بود . آقا اين سوتي فراموش نشدنيه... :blush:
مهدي جان كاش ميشد متن جملات رد و بدل شده رو بگي !!! (با همون حالت تپق)
Behroooz
14-04-2006, 22:21
wookmanعزیز (نیش نیش سابق) ایا میدانی که باختران یک اسم بی معنی است و کلی سر این موضوع در مجلس بحث بود تا بلاخره عوض شد .
حالا شما با توجه به اینکه اینجا درمورد سوتی بحث میشه باز هم سوتی دادی و اسمی که دیگه روی هیچ شهری نیست را به عنوان محل اقامت در اواتور خود گذاشتی .
باختران یعنی محل زندگی دیو . و هیچ ربطی به غرب نداره .
شما که به بقیه درس مهنی لغت میدی (wookman یعنی باغبان ) کمی هم در مورد کلمه زشت و بی معنی باختران فکر کن
خطاب به بهروز جان:
عزيزم اين نظر شماست اما بهترين اسم كه در شان كرمانشاه باشه همون باخترانه
حالا من دوست دارم فكر كنم باختران يعني غرب
واسه اين موضوع بايد به شما جواب پس بدم؟؟؟؟؟؟
چند تا از اين نماينده هاي الاف و امل هم در مجلس چنين كاري كردن
در هر صورت علاقه شخصي من فقط و فقط به خودم مربوطه و بس !!!!
--------------------------------
شرمنده كه خارج از بحث تاپيك بود
Behroooz
16-04-2006, 08:55
حرفهای هر کسی نشانه سطح سوادش است .
Man Hunter
17-04-2006, 01:19
اي ول ديگه....دلمون خوش بود يه جاي اين پي سي ورلد دعوا نميبينمي...كه ديدم..اونم ت. چه تاپيكي ,,تاپيكي كه همِِش واسه خندس...حالا بهروز جون داداش...اين رفيق ما حال كرده اين اسم رو بزاره..خوب بزار باشه...به عقايد
مردم احترام بزاريم(حتي خودم هم همينطور).حالا مثلا‘‘ من اسمم شهريار..دليل ميشه مثلا‘‘ چون يكي خوشش
نميار بگه نه بايد بزاري قلي؟ول كنين بابا....سوتي هارو بگيم حال كنيم.
يا حق. ;)
Man Hunter
17-04-2006, 01:27
آقا...ما چند روز پيش رفته بوديم خريد...ديديم يه جا زده DVD Maxell+-RW ,pack 25 =5 Euros :blink:
:blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink:
پشممون ريخت با رفيقم.من يه دونه گرفتم..دوستم هم يه دونه...رفتيم حساب كنيم...دختر گفت:3 Euros.
ديگه ما اينجوري شده بوديم: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: .......
وقتي رفتيم بيرون از مغازه دوستم گفت :شهريار,مشكوك ميزنه ها...من گفتم نه بابا چيش مشكوك؟
وقتي قاب يكي از DVD ها رو باز كرديم...ديديم :biggrin: :laughing: :laughing: :laughing: :laughing: :laughing:
فقط قاب خالي DVD هست.به عبارتي ما فقط 25 تا قاب خريديم.به قول دوستم 3Euro قرض داشتيم بايد ميدادايم ديگه..... :laughing: :laughing: :laughing: :laughing: :laughing: :laughing:
يا حق. ;)
ashkanbuffon
17-04-2006, 08:01
آقا...ما چند روز پيش رفته بوديم خريد...ديديم يه جا زده DVD Maxell+-RW ,pack 25 =5 Euros :blink:
:blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink:
پشممون ريخت با رفيقم.من يه دونه گرفتم..دوستم هم يه دونه...رفتيم حساب كنيم...دختر گفت:3 Euros.
ديگه ما اينجوري شده بوديم: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: .......
وقتي رفتيم بيرون از مغازه دوستم گفت :شهريار,مشكوك ميزنه ها...من گفتم نه بابا چيش مشكوك؟
وقتي قاب يكي از DVD ها رو باز كرديم...ديديم :biggrin: :laughing: :laughing: :laughing: :laughing: :laughing:
فقط قاب خالي DVD هست.به عبارتي ما فقط 25 تا قاب خريديم.به قول دوستم 3Euro قرض داشتيم بايد ميدادايم ديگه..... :laughing: :laughing: :laughing: :laughing: :laughing: :laughing:
يا حق. ;)
آره احتمالا اون 3 یورو توی گلوی اون قابها گیر کرده بوده باید حتما پرداخت میکردین!!!!
خوب بود. مرسی
MR.Punisher
21-04-2006, 15:59
من تو دانشگاه سمنان درس مي خونم.
تو اين ترم تو كلاس ما 3 نفر هم بيشتر تهراني نيستيم.
من و يه پسره و يه دختره.من گفتم من بچه
تهران پارسم.پسره گفت من بچه ناف تهرونم.
دختره هم جو گرفته بودش و گفت من بچه ي
يه وجب زيره ناف تهرونم.
منو پسره از خنده خورديم تو سقف.
دختره هم بيچاره از خجالت سرخ شد و سريع رفت بيرون.
Hamid110
21-04-2006, 16:19
من تو دانشگاه سمنان درس مي خونم.
تو اين ترم تو كلاس ما 3 نفر هم بيشتر تهراني نيستيم.
من و يه پسره و يه دختره.من گفتم من بچه
تهران پارسم.پسره گفت من بچه ناف تهرونم.
دختره هم جو گرفته بودش و گفت من بچه ي
يه وجب زيره ناف تهرونم.
منو پسره از خنده خورديم تو سقف.
دختره هم بيچاره از خجالت سرخ شد و سريع رفت بيرون.
سلام
سمنان هم شد شهر . . :ohno:
چه جوري اونجا طاغت مياريد :)
خدا بهتون صبر بده . :)
ممنون :blush:
سلام
دوباره رامبد و يه سوتي آبدار و تازه
------------------
دو شب پيش حدود ساعت 10 بود يهو موبايلم زنگيد
من: بله بفرماييد
طرف: سلام آقاي راد ؟
من: سلام خودم هستم بفرماييد شما ؟
طرف: من خانم .... هستم (منشي ادارمون)
(من كه فكر ميكردم يكي از آشناهاست كه داره سر به سرم ميزاره گفتم)
من: خر خودتي ميشناسمد تو .... هستي
طرف: اين چه طرز صحبت كردنه ؟؟؟؟؟
من: اين كلك ها قديمي شده برو بچه جون
طرف: خيلي پرويي باشه تا فردا !!!!
من: هستم خدمتتون انشا الله تا فردا
دختره گوشي رو همچنين محكم گذاشت طوري كه گوشم تاول زد
صبح روز بعد اول وقت وقتي رفتم اداره ديدم منشي رييسمون بد جور داره نگام ميكنه
رفتم تو اتاقم يهو اومد تو و هرچي از دهنش در اومد بهم گفت
منم كه مات و مبهوت مونده بودم وقتي دليلش رو پرسيدم
گفت: ديشب زنگ زدم بهتون اون حارفا چي بود به من گفتيد ؟؟؟؟
وااااااااااااي با شنيدن اين حرف سرم خورد به سقف
فقط يه كلمه گفتم شرمنده !!!!
باور كنيد در اون لحظه حدودا 2 كيلو كم كردم
خيس عرق شده بودم
بعدش رفتم قضيه رو از سير تا پياز واسش گفتم
كلي بهم خنديد
اونم نامردي نكرد و قضيه رو واسه همه تعريف كرده بود
واااااي تو اداره شده بودم سوژه خنده
هركي من رو ميديد فقط ميخنديد
-----------------
اينم از سوتي اداري من
my friend
25-04-2006, 07:48
خیلی با حال بود رامبد جون
حالا طرف همون موقع چی کار کرد ؟
فک کنم یه ولتاژ 1200 ولت بهت وارد شد
alireza20
25-04-2006, 19:16
خليي باحال بود.آقا رامبد
خیلی با حال بود رامبد جون
حالا طرف همون موقع چی کار کرد ؟
فک کنم یه ولتاژ 1200 ولت بهت وارد شد
اگه ولتاژ 1200 ولت هم به من وصل ميكردن خيلي بهتر از اون صحنه اي بود كه من با منشي روبرو شدم ! :biggrin:
با سلام
این سوتی من نیست ولی خیلی باهاش حال کردم
یه روز تو مغازه نشسته بودم و داشتم در مورد قطعات جدید کامپیوتر که قراره خریداری بشه صحبت می کردم با همکارم و صاحب مغازه
دیدم دو تا دختر که یکیشون همسن من بود (من 17 سالم بود) و یکی دیگه با یه وضعی (فجیع) اومد تو مغازه از من درباره فروش اقساطی توضیح خواستن من برگه ای که از قبل آماده کرده بودم رو بهشون نشون دادم و شرایطو گفتم
تو این برگه قطعات سخت افزاری بود و مدلاشون
بعد اون یکی که همسن من بود گفت اگه ما چند تا این برنامه ها رو نخوایم قیمتش کمتر میشه؟
گفتم اینا نیازه برای کامیوتر تا راه اندازی بشه بعد اون یکی گفت بله می دونم من خودم فوق لیسانس سخت افزارم!!!!!
بعدش گفت میشه اینو حذف کرد با تاکید
من نگاه کردم دیدم دستشو گذاشته روی مین بورد میگه اینو میشه از توی قطعات حذف کرد !!!!!!
من با تعجب یه نگاهی کردم به همکارم گفتم بابا بیا براشون توضیح بده اینا هیچی حالیشون نیست؟؟؟؟؟؟
بعدش اومدو خلاصه براش توضیح داد که اینا چی هستن.
بعد از رفتن اینا ما کلی به این فوق لیسانس مملکت خندیدیم
گفتیم اگه این فوق لیسانسه پس ما چی هستیم؟؟؟؟
un4giv3n
25-04-2006, 22:44
خب منم بگم!
چند روز پیش با بروبچز قرار گزاشتیم بریم کتابخونه کله سحر!! درس بخونیم! آقا ما 7 رفتیم کتابخونه! طبقه بالا! این کتابخونه ما یک حالت L مانندی داره که هیچکی توی اون زاویه 90 اش نمیشینه! چو کم نوره به جایی هم دید نداره!! ما هم رفتیم توی همون زاویه نشستیم که حواسمون پرت نشه و .... اینا! یک 2 ساعتی داشتیم میخوندیم! همه گرم! باور کنید نفهمیدیم کی گذشت!
عجیب بود که سالن هنوزم ساکت بود! یکی از بچه ها یدفعه داد زد: آی این دیفرانسیل ......... تموم نمیشه! همه زدیم زیره خنده! بعد با هزارتا بد و بیراه (پسرا میدونن چی میگم!) از هر کدوممون پول گرفت بره صبحانه بخره! همین طور که غر میزد! رفت! بعد از 5 ثانیه برگشت! مثل لبو شده بود! اصلا انگار جن دیده بود! یکی دیگه رفت! اونم لبو برگشت! به هر حال اولی که شوکه بود! از دومی حرف کشیدم که چیه! گفت تموم سالن پره دختره! اومدیم سالن دخترا!!!!!
هیچی! هنوز تصمیم نگرفته بودیم که چه خاکی به سرمون کنیم! دیدیم یک خانومه که فقط دماغش بیرون بود خفتمون کرد!
اومد سرمون داد که آآآآآآآی شما اینجا چیکار میکنین!؟؟! حالا بهروز(دوست صمیمی من!) که نیشش از اینکه وسط دخترا بود تا بنا گوش باز بود از دهنش در رفت ما که باهاشون کاری نکردیم!!!!!!!
خانومه هم نعره ای کشید که آآآآآآآآآآآی مگه قرار بود کاری هم بکنین؟ با کی قرار داشتین! شما فاسدین! همین شما هایین که فساد میکنین! منم همه رو جمع کردم که آقا در ریم تا زنگ نزده 110!!
اومدیم خیلی باکلاس رد شیم! همه سرا بالا! داشتیم زیره داد و فریاد اون مادرفولادزره میرفتیم! که یدفعه (من کاپشن کوتاه مشکی و قرمز تنم بود، موهام هم تا شونه هامه!) یکی از دختر ها داد زد اون دختره کاپشن مشکی کجا میره؟(منو میگفت!)
سالن از خنده ترکید! از اینور بهروز هم ریسه رفت از خنده! منم به روی خودم نیاوردم! رفتیم بیرون انقدر عرق کرده بودم که تمام پیرهنم خیس بود!
اینم سوتی ما!
(بدم ازش فیلم کوتاه بسازن؟)
مرسي سينا و un4giv3n سوتي هاتون با حال بود
Behroooz
26-04-2006, 10:32
با سلام
این سوتی من نیست ولی خیلی باهاش حال کردم
یه روز تو مغازه نشسته بودم و داشتم در مورد قطعات جدید کامپیوتر که قراره خریداری بشه صحبت می کردم با همکارم و صاحب مغازه
دیدم دو تا دختر که یکیشون همسن من بود (من 17 سالم بود) و یکی دیگه با یه وضعی (فجیع) اومد تو مغازه از من درباره فروش اقساطی توضیح خواستن من برگه ای که از قبل آماده کرده بودم رو بهشون نشون دادم و شرایطو گفتم
تو این برگه قطعات سخت افزاری بود و مدلاشون
بعد اون یکی که همسن من بود گفت اگه ما چند تا این برنامه ها رو نخوایم قیمتش کمتر میشه؟
گفتم اینا نیازه برای کامیوتر تا راه اندازی بشه بعد اون یکی گفت بله می دونم من خودم فوق لیسانس سخت افزارم!!!!!
بعدش گفت میشه اینو حذف کرد با تاکید
من نگاه کردم دیدم دستشو گذاشته روی مین بورد میگه اینو میشه از توی قطعات حذف کرد !!!!!!
من با تعجب یه نگاهی کردم به همکارم گفتم بابا بیا براشون توضیح بده اینا هیچی حالیشون نیست؟؟؟؟؟؟
بعدش اومدو خلاصه براش توضیح داد که اینا چی هستن.
بعد از رفتن اینا ما کلی به این فوق لیسانس مملکت خندیدیم
گفتیم اگه این فوق لیسانسه پس ما چی هستیم؟؟؟؟
جالببب بود
un4giv3n
26-04-2006, 14:19
یک چیز دیگه! این ماله خودم نیست!ماله یکی از دوستانه!
یکی از بچز میگه که وقتی 4یا 5 سالش بوده برای خواهرش خواستگار میاد! آقا نشسته بوده جلو خواستگارها! پا میشه میره بازی کنه و برمیگرده! میبینه باباش جاش نشسته! جلو هم بر میگرده میگه
جا خواستیم! جا*ش نخواستیم!!!!!!!!!!!!
اگر اومدن منو برای این پست بن کنن! وساطت کنین!!!!
مرسي رفيق باحال بود
باشه اگه مديران خواستن بنت كنن من ريشم رو گرو ميزارم
سلام مستر جان ممنون از سوتيت
خيلي باحال و تازه بود
كلي خنديدم
my friend
28-04-2006, 10:09
سلام به همگی
چطورید ؟
میدونید بزرگترین سوتی توی زندگی هر فرد چیه ؟ => اینه که سوتی هایتان را این جا برای همه تعریف میکنید !
موفق باشید
============
راستی رامبد جون :
آیدی قبلیتونو گرفتم ، ولی میثم گفت ازش استفاده نکنم !
خیلی سخته باید کمی فکر ک نم
ولی یه دوست دارم به اسم سامان خدای سوتی هست
سلام به همگی
چطورید ؟
میدونید بزرگترین سوتی توی زندگی هر فرد چیه ؟ => اینه که سوتی هایتان را این جا برای همه تعریف میکنید !
موفق باشید
============
راستی رامبد جون :
آیدی قبلیتونو گرفتم ، ولی میثم گفت ازش استفاده نکنم !
دوست عزيز حالا اگه شما سوتيتون رو تعريف كنيد مگه چي ميشه ؟
آخه مگه من شما رو ميشناسم كه آبروتون بخواد بره !!!!!!!!
-------------------------------------------
در ضمن به خاطر اينكه يه موقع من رو با شما اشتباه نگيرن ميثم آيدي قبلي من رو به شما نداده
NINTENDO_DS
28-04-2006, 22:20
والا سوتي من خيلي بد بود توي پله برقي هاي مترو بودم كه قطار اومد منم عجله كردم برم بهش برسم تا درها بسته نشده برم تو وقتي رفتم تو ديدم چه خبره؟ يكدونه مرد هم نيست نگو رفتم تو كابين خانمها حالا هول شده بودم كه نگو اونهام هي ميخنديدن منم كه پلير به گوشم بود هيچي نميشنيدم براي همين هر روز ديگه وقتي ميرم مترو سوار شم ميرم دم كابين اخري واي ميستم تا سوار واگن اقايون بشم
والا سوتي من خيلي بد بود توي پله برقي هاي مترو بودم كه قطار اومد منم عجله كردم برم بهش برسم تا درها بسته نشده برم تو وقتي رفتم تو ديدم چه خبره؟ يكدونه مرد هم نيست نگو رفتم تو كابين خانمها حالا هول شده بودم كه نگو اونهام هي ميخنديدن منم كه پلير به گوشم بود هيچي نميشنيدم براي همين هر روز ديگه وقتي ميرم مترو سوار شم ميرم دم كابين اخري واي ميستم تا سوار واگن اقايون بشم
با سلام
سوتیت حرف نداشت
توپه توپ بود
Hamid110
28-04-2006, 23:30
والا سوتي من خيلي بد بود توي پله برقي هاي مترو بودم كه قطار اومد منم عجله كردم برم بهش برسم تا درها بسته نشده برم تو وقتي رفتم تو ديدم چه خبره؟ يكدونه مرد هم نيست نگو رفتم تو كابين خانمها حالا هول شده بودم كه نگو اونهام هي ميخنديدن منم كه پلير به گوشم بود هيچي نميشنيدم براي همين هر روز ديگه وقتي ميرم مترو سوار شم ميرم دم كابين اخري واي ميستم تا سوار واگن اقايون بشم
سلام
اين خيلي باحال و جالب بود
دوست عزيزمون سوووووووت سوتي هاي باحالي تعريف ميكرد ديگه خبري ازش نيست
دوست عزيزمون سوووووووت سوتي هاي باحالي تعريف ميكرد ديگه خبري ازش نيست
wookman عزیز و همه دوستای گل دیگه ای که فکر میکنن من با این فروم قهر کردم سلام [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستش یه مدته که دلم خیلی غصه ناکه میترسم بنویسم و بقیه رو هم از نوشته هام ناراحت کنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخه آدم وقتی دلش غصه ناکه نمیتونه چیزهای شاد بنویسه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
توی این مدت که چیزی ننوشتم روزی چند بار میومدم و تمام تایپیکای جدید رو توی پی سی ورلد میخوندم خیلی هم دلم میخواست وارد بحث های قشنگتون بشم ولی ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دو ، سه روز پیش هم کلکسیون غصه هام تکمیل شد و از کارم هم اخراج شدم اون هم فقط به خاطر درخواست حقوق قانونیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیگه وقتی توی آیینه نگاه میکنم یاد مرحوم الیور توئیست میفتم آخه اون طفلکی هم وقتی یه کاسه سوپ بیشتر خواست از یتیم خونه اخراج شد ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مواظب خودتون باشید یه وقت بن نشید هااااااااااا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستتون دارم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوت جان داره گريم ميگيره
بابا شما ديگه چرا ؟
شما كه آخر خنده بودي
حاله من كه حسابي گرفت
اما اميدوارم هرچه زوردتر شاد و شنگول ببينمت
un4giv3n
29-04-2006, 22:07
سوت جان! امیدوارم هرچه زودتر مشکلاتت حل بشه.
باور کن روزی دست خداست نه بنده خدا! به خدا توکل کن همه چی درست میشه! قول میدم!!!
my friend
30-04-2006, 13:18
در ضمن به خاطر اينكه يه موقع من رو با شما اشتباه نگيرن ميثم آيدي قبلي من رو به شما نداده
درسته ، میثم خان اونو به من نداده
ولی خودم اونو ثبت کردم و به میثم جون گفتم برای منو به اون تغییر بده ، یه سری دلیل گفت که من قانع شدم ، سپس نام کاربریمو از demoblog به my friend عوض کرد
موفق باشید
گمونم سوتي خيلي ناجوري باشه(هركي خواست پاكش كنه)
زمان جنگ رفته بودم جبهه
پشت خط براي يكي از دوستام مرخصي گرفتم كه اون بره مخابرات وبخونشون زنگ بزنه منم برم حموم.........اقا از بس عجله داشتم از يكي پرسيدم كه حموم كجاس ؟اونم بادست اشاره كرد وگفت تو اين كوچه..........منم با عجله دويدم توي كوچه(اخه مرخصي شرافتي گرفته بوديم كه زودبيايم- اعزام داشتيم)هيچي.. رسيدم يه جا كه دم درش پرده زده بودن ويه بچه كوچولو نشسته بود..پرسيدم حموم اينجاس؟باسر اشاره كرد اره.........منم پرده روزدم پريدم تو......خب حموم عمومي بود........... ولي...........مردونه نبود :blink:
هيچي تا اونا بفهمن و خودشونو جمع وجور كنن من مث تير فلنگو بستم .گمونم تاپايگاه يه نفس دويدم...محلشو هم نميتونم بگم چون چندتا از بچه هاي سايت ماله همون استان هستند(يكيشونو كه ميدونم ماله همون استانه)ميترسم بعد از 15سال هنوزم دنبالم باشن :ohno: اخه سخت هم تعصبي هستن
ولي ديگه تا موقعي كه ميرفتم جبهه بيشتر از عراقيا از اهالي اون روستا ميترسيدم :puke:
ساويس جان مرسي سوتي توپي بود ولي نگفتي وقتي رفتي داخل حموم عكس العمل اونا چي بود ؟
اينم يه سوتي از طرف من
بدون شرح : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:tongue:
ساويس جان مرسي سوتي توپي بود ولي نگفتي وقتي رفتي داخل حموم عكس العمل اونا چي بود ؟
براكم
عكس العمل اونا............خلاف اصل سوم نيوتون بود
Soshiant
30-04-2006, 21:34
اول بگم سوت جون غصه نخور خودم برات کار پیدا میکنم(ولی بی شوخی با اینکه پست هات خیلی کمه از محبوب ترین ها هستی)
من هم یک سوتی از فامیل هامون بگم
یکی از فامیل هامون زن المانی داره
یک بار که اومدن ایران خاهر شوهره میخاد این عروس خارجی و بچه هاشو ببره جا های دیدنی شهرمونو نشون بده
میخاست ببرشون حمام گنجعلی خان که یک حمام قدیمی هست که به صورت موزه در اوردن و در داخل بازار قدیمی شهر قرار داره
نزدیک این حمام هم یک حمام قدیمی و عمومی به نام حمام ابراهیم خان هست که اگر اشتباه نکنم همین حمام هست که دایر هست و مرد ها میرن اونجا حمام
این بنده خدا هم اشتباها این فامیلاشو یعنی زن برادرش و 2 تا دختر برادرش میبره توی اون حمام
اون اول مسئول حمام و 2تا مرد نشسته بودن که لنگشون هم محکم نبسته بودن
وقتی وارد میشه و اون مرد هارو میبینه میگه این مجسمه ها چقدر طبیعی هستند جدیدن حتما (توی اون موزه که گفتم مجسمه هایی از انسان هایی در حال حمام کردن هست که طبیعی و قشنگ هستند)
مسئول حمام داد میزنه خانوم این جا حمام هست اون هم میگه چرا داد میزنی منم میدونم حمامه توریست خارجی اوردم حمامو ببینند
در همین حال اون مرد ها که متوجه اومدن اون میشن و لنگشونو محکم میپیچند دورشون اون هم میگه چه جالب مجسمه هاشون حرکت هم میکنند
که مسئول حمام داد میزنه خانوم میگم این جا هموم عمومیه
که در این زمان تازه دوزاری خانم میفته
وقتی برمیگرده که در بره میبینه که زن برادرش و دختراش خیلی زود متوجه شدن و رفتن بیرون ولی اون نیم ساعت اون تو داشته چونه میزده
saeid_ronaldo
30-04-2006, 21:36
ساويس جان موقع دويدن تايم ميگرفتي. چون من فكر ميكنم اون لحظه ركورد دوي دنيا رو شيكوندي
گمونم سوتي خيلي ناجوري باشه(هركي خواست پاكش كنه)
زمان جنگ رفته بودم جبهه
پشت خط براي يكي از دوستام مرخصي گرفتم كه اون بره مخابرات وبخونشون زنگ بزنه منم برم حموم.........اقا از بس عجله داشتم از يكي پرسيدم كه حموم كجاس ؟اونم بادست اشاره كرد وگفت تو اين كوچه..........منم با عجله دويدم توي كوچه(اخه مرخصي شرافتي گرفته بوديم كه زودبيايم- اعزام داشتيم)هيچي.. رسيدم يه جا كه دم درش پرده زده بودن ويه بچه كوچولو نشسته بود..پرسيدم حموم اينجاس؟باسر اشاره كرد اره.........منم پرده روزدم پريدم تو......خب حموم عمومي بود........... ولي...........مردونه نبود :blink:
هيچي تا اونا بفهمن و خودشونو جمع وجور كنن من مث تير فلنگو بستم .گمونم تاپايگاه يه نفس دويدم...محلشو هم نميتونم بگم چون چندتا از بچه هاي سايت ماله همون استان هستند(يكيشونو كه ميدونم ماله همون استانه)ميترسم بعد از 15سال هنوزم دنبالم باشن :ohno: اخه سخت هم تعصبي هستن
ولي ديگه تا موقعي كه ميرفتم جبهه بيشتر از عراقيا از اهالي اون روستا ميترسيدم :puke:
بابا من فهمیدم اون کدوم شهر بوده
بهتره نگران نباشی چون من به کسی نمی گم که تو بودی . :biggrin:
دختر عموي من عروس يك فاميل غريب شد و اونا رسم داشتن تو مراسم نامزدي همه افراد فاميل عروس را براي هفته ديگه دعوت كنن مهموني و اصولا بينشون رسم كه خانواده عروس بايد سنگين باشه و اين مهموني را به هيچ وجه قبول نكنه
اما ما كه از همه جا بي خبر اونا هنوز نگفته كلي هم خوشحال شديم و هفته بعد 30 نفري رفتيم اونجا
الن كه رسمشون را فهميدم هر وقت ياد اين موضوع مي افتم تنم يخ مي كنه
دوست عزيز حالا اگه شما سوتيتون رو تعريف كنيد مگه چي ميشه ؟
آخه مگه من شما رو ميشناسم كه آبروتون بخواد بره !!!!!!!!
-------------------------------------------
در ضمن به خاطر اينكه يه موقع من رو با شما اشتباه نگيرن ميثم آيدي قبلي من رو به شما نداده
منم كاملا موافقم مگه كسي شما را اينجا مي شناسه كه آبروت بره
تازه بشناسه هم
براي همه پيش مي ياد
اما حالا فقط كمك مي كنه كه با تعريف كردنش خودمون و بقيه يك كم بخنديم
Mehrshad-msv
01-05-2006, 06:29
دختر عموي من عروس يك فاميل غريب شد و اونا رسم داشتن تو مراسم نامزدي همه افراد فاميل عروس را براي هفته ديگه دعوت كنن مهموني و اصولا بينشون رسم كه خانواده عروس بايد سنگين باشه و اين مهموني را به هيچ وجه قبول نكنه
اما ما كه از همه جا بي خبر اونا هنوز نگفته كلي هم خوشحال شديم و هفته بعد 30 نفري رفتيم اونجا
الن كه رسمشون را فهميدم هر وقت ياد اين موضوع مي افتم تنم يخ مي كنه
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا دنتون گرم خوبه مثل اون... زير شلوار نبردين [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دختر عموي من عروس يك فاميل غريب شد و اونا رسم داشتن تو مراسم نامزدي همه افراد فاميل عروس را براي هفته ديگه دعوت كنن مهموني و اصولا بينشون رسم كه خانواده عروس بايد سنگين باشه و اين مهموني را به هيچ وجه قبول نكنه
اما ما كه از همه جا بي خبر اونا هنوز نگفته كلي هم خوشحال شديم و هفته بعد 30 نفري رفتيم اونجا
الن كه رسمشون را فهميدم هر وقت ياد اين موضوع مي افتم تنم يخ مي كنه
شانس آورديم دختر نشديم كه عروس شيم :biggrin:
این سوتی رو یکی از برادران بسیجی چند سال پیش برام تعریف کرد.
خارج از شهر ایست بازرسی گذاشته بودیم به 2 نفر هم گفتیم یکم جلوتر از ایست بازرسی بایستند برای اینکه هم ایست بازرسی رسمی تر باشه هم ماشینها بترسن و توقف کنن. یک ماشین آمد که یک پیر مرد رانندش بود هر چی گفتیم توقف نکرد یکی از اون 2 نفر جلو سریع یک نمیه آجر برداشت و زد به شیشه ماشین ماشین ایستاد، حالا موندیم چکار کنیم :blush: . رفتیم و به پیر مرده گفتیم چرا توقف نکردی گفت تاریک بود درست ندیدم. گفتیم خوب برو.
به اونی که سنگ زده بود تو شیشه گفتیم چرا سنگ زدی توی شیشه ماشین، گفت توقف نکرد سنگ زدم وایسه. گفتم آخه .... کی گفته اگه ماشین وا نساد باید سنگ زد تو شیشه :blink:
فکرشو بکنین توی ایست بازرسی هر ماشینی که وانساد یک نیمه آجر بزنن به شیشش :laughing: البته باید از قبلش یک کامیون آجر کنار ایست بازرسی خالی کنن تا آجر کم نیاد :laughing: .
يه سوتي تازه:
يه بار گفتم: خداحافظ براي هميشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه بار هم گفتم: با سلام مجدد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه سوتي تازه:
يه بار گفتم: خداحافظ براي هميشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه بار هم گفتم: با سلام مجدد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اينكه سوتي نيست[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بقول عباس كيارستمي فقط احمق ها نظرشون رو عوض نميكنند[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اي ول
هرچند خيلي لوسي
:biggrin:
ضمنا گمونم بايد امضامو عوض كنم
بنويسم:من يك مرد مجرد 40 ساله هستم
بنويسم؟هركسي از ظن خود.......
ساويس عمرا شما 40 ساله باشي
مطمئنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
my friend
19-05-2006, 09:59
رامبد جون شک نکن
ایشون 40 سالشونه
هم توی یه تاپیک دیگه نوشته بود
هم از نوع نوشته هاشون معلومه که کار یه آدم 20-30 ساله نیست
میتونی پست های دیگه ایشون رو بخونی
____________________
در ضمن من که چیزی نگفتم
فقط گفتم یکی از سوتی هاتون اینه که اینجا مینویسیدشون
نگفتم که بیایید منو ببرید تو ماتریکس اون یارو رو بفرستید سراغم دستشو بکنه تو سینه ام و ...
رامبد جون شک نکن
ایشون 40 سالشونه
هم توی یه تاپیک دیگه نوشته بود
...
بله درسته من40سالمه (البته بدم نمياد سر به سر جوون تر ها بگذارم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])خب اغلب دوست هام هم ميگن بهم نمياد 40ساله باشم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](شايد ازخواص مجرديه!!) از شوخي كه بگذريم........اين اشتباه رو خيلي ها كردن (همش تقصير آواتورمه
آخه اين عكس سارا برايتمنه ومن خيلي دوستش دارم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ضمنا رامبد جان چرا به من نمياد كه 40ساله باشم؟ شما كه منو نديدي
اينم يه سوتي بدجور ازطرف من كه تاپيك هم مننحرف نشه.........فقط لينك زيري رو كه ديديد بهم خوب بخنديد(خودم اينقدر خنديدم كه دل درد گرفتم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستی ساویس جون عکستو بذار حال کنیم به زندگی امید وار شیم . بابا من تضمین می کنم دختری نیاد خواستگاریت . ببینیم مجردی خیلی حال داره ؟ جدی ؟ خونه مال خودته . همه چیز . با پولت می ری پیپس می خری تنهایی می خوری .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کسی هم نیس بهت بگه پول وده نخود لوبیا بخرم . یه چیز دیگه شاید بیربط باشه . هنوم دوست داری مجرد باشی ...
راستی ساویس جون عکستو بذار حال کنیم به زندگی امید وار شیم . بابا من تضمین می کنم دختری نیاد خواستگاریت . ببینیم مجردی خیلی حال داره ؟ جدی ؟ خونه مال خودته . همه چیز . با پولت می ری پیپس می خری تنهایی می خوری .... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کسی هم نیس بهت بگه پول وده نخود لوبیا بخرم . یه چیز دیگه شاید بیربط باشه . هنوم دوست داری مجرد باشی ...
مستر جان
بذار رو صندلي داغ كه نشستم همه سوالاتو جواب ميدم
فقط يادداشت كن كه يادت نره
با سلام
اينم يه سوتي بدجور ازطرف من كه تاپيك هم مننحرف نشه.........فقط لينك زيري رو كه ديديد بهم خوب بخنديد(خودم اينقدر خنديدم كه دل درد گرفتم
آقا عجب چیزی بود من دقت نکرده بودم مردم از خنده
ببخشیدا نارحت نشین
منم از این سوتی ها دارم
alaodin1
19-05-2006, 18:20
بله درسته من40سالمه (البته بدم نمياد سر به سر جوون تر ها بگذارم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])خب اغلب دوست هام هم ميگن بهم نمياد 40ساله باشم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](شايد ازخواص مجرديه!!) از شوخي كه بگذريم........اين اشتباه رو خيلي ها كردن (همش تقصير آواتورمه
آخه اين عكس سارا برايتمنه ومن خيلي دوستش دارم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ضمنا رامبد جان چرا به من نمياد كه 40ساله باشم؟ شما كه منو نديدي
اينم يه سوتي بدجور ازطرف من كه تاپيك هم مننحرف نشه.........فقط لينك زيري رو كه ديديد بهم خوب بخنديد(خودم اينقدر خنديدم كه دل درد گرفتم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به يارو ميگن خوشبختي رو معني كن يارو ميگه وقتي ازدواج كردم تازه فهميدم چه موهبتي (خوشبختي)رو از دست دادم
مال من هم ب روزه و هم اخر بی فر هنگی !!! اقا من تو کافی نت نشسته بودم . همین الان (1 دیقه نمیشه ) بعدش یه چیزی تو گلوم گیر کرد . (اروغ ) منم دادم بیرون به هوای این که کسی اینجا نیست و من تو اتاقم .! بعد که دادم به بغل دستیم نگاه کردم دیدم داره منو نگاه می کنه . ملت همه میخ من شدن . انقده ضایع شدم .الان باید در رم . دیگه اند ضایع بازیه .... من رفتم . بای
خیلی باحال بود :laughing: :laughing: :laughing:
بله درسته من40سالمه (البته بدم نمياد سر به سر جوون تر ها بگذارم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])خب اغلب دوست هام هم ميگن بهم نمياد 40ساله باشم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](شايد ازخواص مجرديه!!) از شوخي كه بگذريم........اين اشتباه رو خيلي ها كردن (همش تقصير آواتورمه
آخه اين عكس سارا برايتمنه ومن خيلي دوستش دارم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ضمنا رامبد جان چرا به من نمياد كه 40ساله باشم؟ شما كه منو نديدي
اينم يه سوتي بدجور ازطرف من كه تاپيك هم مننحرف نشه.........فقط لينك زيري رو كه ديديد بهم خوب بخنديد(خودم اينقدر خنديدم كه دل درد گرفتم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساويس خان (به جاي جان) خيلي باحال بود مرسي :biggrin:
saeid_ronaldo
19-05-2006, 23:23
ووك من جان ببخشيد اين مساله ربطي به اينجا نداره. ولي جون دادا چقدر خرجشه اين اواتارتو عوض كني. خرجش هر چقدر باشه ميدم. اخه يه جوريه. ميبينمش ياد.... / تازه شبا خواباي بد بد هم ميبينم
ووك من جان ببخشيد اين مساله ربطي به اينجا نداره. ولي جون دادا چقدر خرجشه اين اواتارتو عوض كني. خرجش هر چقدر باشه ميدم. اخه يه جوريه. ميبينمش ياد.... / تازه شبا خواباي بد بد هم ميبينم
قربون اون شكل ماه كچلت برم
آخه چرا از اين آواتار من بدت مياد
به اين خوشگلي ..............
حيف نيست ؟
saeid_ronaldo
19-05-2006, 23:38
قربون اون شكل ماه كچلت برم
آخه چرا از اين آواتار من بدت مياد
به اين خوشگلي ..............
حيف نيست ؟
ووك من جان اين كجاش خوشگله؟ خواستي يه تاپيك نظر سنجي در موردش راه بنداز. جون تو شبا كابوس ميبينم. يه كاريش بكن
ساويس خان (به جاي جان) خيلي باحال بود مرسي :biggrin:
خان به جاي جان
براكم اين باحال تر بود[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخري بگم خان يا جان ؟؟؟؟؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سركاريه ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخري بگم خان يا جان ؟؟؟؟؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سركاريه ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هرچه ميخواهد دل تنگت بگو(فقط تاپيكه به اين باحالي منحرف نشه.........هرچي خواستي بگو جانكم)
pandemonium
20-05-2006, 10:30
این سوتی مال من نیست . ولی دیدم جالبه اینجا میذارم .
چند سال پیش فامیلمون تعریف میکرد که در شب تولد پیامبر به یه جشنی که به دعوت شرکتشون(شرکت گاز) تو بزرگترین تالار شهر ترتیب داده شده دعوت شده بوده .
خلاصه جمعیت زیادی دعوت شده بودند .در ضمن کله گنده های شرکت گاز ایران و چند تا از مسولین و روحانیون رده بالای مملکت هم در ردیفهای اول بودند .
یه مجری خیلی مجرب و مسلط هم آورده بودند که به برنامه حال بده .
وسط برنامه مجریه میخواست باحال بازی در بیاره .
گفت خوب حالا از چند تا از کوچولو های عزیز میخوایم که بالای سن بیان و یکی یه دونه لطیفه قشنگ تعریف کنند .
خلاصه بچه ها میومدن به صف لطیفه شون رو میگفتند .
رسید به یه پسر بچه اصفهانی . از اون پر رو ها .
گفت : به نامی خدا . .. یه بار یه آخونده ی ...
مجریه خیلی دستپاچه حرف بچه هه رو قطع کرد و گفت خیلی ممنون بفرمایی بشینین .به بقیه بچه هایی که تو صف بوند هم گفت بریین بشینین !!
:laughing:
تو سالن زلزله شد از خنده ...
ملت سعی میکردند عکسالعمل آخوندها و کله گنده های ردیف جلو رو ببینند !
یه سری شون خودشونم خنده شون گرفته بود :blush: یه سری هم خودشون رو جوری گرفته بودند که یعنی آره . مانشنیدیم .. :whistle:
آخرین سوتی تابلویی که دادم همین 1 هفته پیش بود.
مراسم عقد دخترخالم بود و آخر مجلس گفتن هر خانواده با عروس داماد عکس بگیرن.
نوبت به خانواده ما رسید رفتیم پیش عروس داماد عکس بگیریم که دیدم داییم داره صدا میزنه که کاوه جان بدنگذره و تمام مجلس زدن زیر خنده . یک لحظه که به خودم اومدم دیدم وایسادم وسط عروس داماد :d .
ashkanbuffon
20-05-2006, 15:41
آخرین سوتی تابلویی که دادم همین 1 هفته پیش بود.
مراسم عقد دخترخالم بود و آخر مجلس گفتن هر خانواده با عروس داماد عکس بگیرن.
نوبت به خانواده ما رسید رفتیم پیش عروس داماد عکس بگیریم که دیدم داییم داره صدا میزنه که کاوه جان بدنگذره و تمام مجلس زدن زیر خنده . یک لحظه که به خودم اومدم دیدم وایسادم وسط عروس داماد :d .
ببینم، مجلس پاک پاک بود یا ازون چیزا هم مصرف می کردن که تو رو جو گرفته بوده؟؟!!!!!! (شوخی بودا، یه وقت جدی نگیری بزنی داغونمون کنی بعدشم هک!!!!!!!!!!!!!!!)
_____________
Good Luck
يه بار رفته بودم خونه داييم نشسته بودم پشته کامپيوتر ، پسر داييم هم نشسته بود جفتم اون موقع کسی زياد با برنامه هايپر ترمينال آشنا نبود من بلدش بودم اومدم يه خرده پز بدم بگم بلدم بش گفتم که راستی ميگم تو بلدی با برنامه هيپر ترمينال (منظورم همون هايپر ترمينال بود اشتباه تلفضش ميکردم) کار کنی بد يه دفه زد زيره خنده بم گفت زحمت کشيدی عزيزم منظورت همون هايپر ترمينال هستش ديگه نه؟ بدشم هر کی تويه اون اتاق بود زد زير خنده منم از خجالت سرخ شدم
Man Hunter
20-05-2006, 16:00
سلام...اين سوتي نيست يه خاطرست...نايدوارم فقط تاپيك ققل اشه..چون تقصير من نيست..تقصير زبون هلندي!!!
آقا...ديروز سر كلاس نشسته بوديم....بعد معلم برگشت به هلندي ازم پرسيد روزي چند بار غدا ميخوري؟منم آخر
شيك برگشتم بهش گفتم : een mall per dag (بك بار در روز)...يهو هنگ كرد..اينجوري شد :blink: :blink: :blink:
برگشت بهم گفت(شرمنده...اينجاش يه كم مشكل داره..ولي تقصير زبون هلندي ...نه من!):
!!??een KEER per dag (فقط روزي يه بار....؟) ....من يهو تركيدم....گفت به چي ميخندي؟گفتم به اين كه چرا اينقدر كم غذا هستم...(چي ديگه بگم....ميخواين واسش معني كنم؟)
به قول رفيقم شانس آوردي كم غدايي وگر نه.....!!!!!!!!! :biggrin: :laughing: :laughing: :laughing: :biggrin:
بعدش يه نيم ساعت ديگه حرف شد گفتش كه آره من از هر زبون چندتا چيز بلدم(سواي اين كه 7 تا زبون حرف ميرنه لامسب).مثلا‘‘ به اندونزيهاي كلاس گفت شما به نوش جان ميگين سلام عليكم آره؟اونها هم گفتن آره.
باز رو كرد به من و گفت يه كلمه فارسي هم بلدم....گفتم بگو خوب....گفت خفه شو.!!!!
من ديگه مردم از خنده...خودشم گفت ميدنم يعني چي پس بخند...بعد واسه كلاس معني اش كرد ....همه به ما ميخنديدن.همچين مشتاقانه ازش پرسيدم چي بلدي...گفتم الان ميگه دوست دارم!!!!!
اميدوارم خوشتون اومده باشه...
يا حق ;)
ashkanbuffon
20-05-2006, 16:09
ایول ایول باحال بود آقای Wolfhound
يه بار رفته بودم خونه داييم نشسته بودم پشته کامپيوتر ، پسر داييم هم نشسته بود جفتم اون موقع کسی زياد با برنامه هايپر ترمينال آشنا نبود من بلدش بودم اومدم يه خرده پز بدم بگم بلدم بش گفتم که راستی ميگم تو بلدی با برنامه هيپر ترمينال (منظورم همون هايپر ترمينال بود اشتباه تلفضش ميکردم) کار کنی بد يه دفه زد زيره خنده بم گفت زحمت کشيدی عزيزم منظورت همون هايپر ترمينال هستش ديگه نه؟ بدشم هر کی تويه اون اتاق بود زد زير خنده منم از خجالت سرخ شدم
ركسانا خانوم اصلا خودت رو ناراحت نكن
من اينقدر از اين سوتي ها دادم كه ديگه برام عادي شده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من تو شركت وقتي ميخوام در مورد مشخصات فني يه وسيله صحبت كنم مشتري ميتركه از خنده ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
آقا این سوتی پسر داییمه که الان بغل دستم نشسته
ایشون دانشجوی دانشگاه افسری هستن و رشته ورزشیش تیراندازیه
خوب میرم سر موضوع
نقل قول:
زمستون بود رفته بودیم واسه اسکی صبح اول وقت از خواب پا شدم دیدم مشکل شدیدی دارم کلیه ها داره میترکه
بعد رفتم دنبال آفتابه چون آب اونجا یخ زده بود باید میرفتی از یه جا آب پیدا میکردی برای دستشویی
من بعد از کلی گشتن یه آفتابه پیدا کردم پر خیلی خوشحال شدم گفتم اخی راحت میشیم الان
بعد رفتم دستشویی و بعد از اتمام کار دیدم بوی نفت میاد تو آفتابه پر نفت بوددددددددددددد
مجبور شدم برم یه جا حموم پیدا کنم چون بو نفت گرفته بودم
شرمنده ضایع بوداااااااا
ببخشید
Behroooz
21-05-2006, 16:21
من يك بار با چند تا از اشنا ها رفته بوديم كوهنوردي
چند تا تخم مرغ بهم دادند كه بزارم توي كوله پشتي من هم گزاشتم .
وقتي رفتيم اون بالا چند تا از تخم مرغ ها شكسته بود و كف كوله مثل منجلاب شده بود
به خاطر اين كارم تا دو ماه خنده شان به راه بود
يه بار ميخواستم با خالم برم بيرون رفتيم جفت آسانسور منتظر بوديم تا باز شه يه پسری ایستاده بود اونجا هی به من نگاه می کرد اعصابم خورد شد بش اخم کردم که ديگه نگاه نکنه يه دفه زنداييم خیلی اتفاقی در خونه رو باز کرد ميخواست ببينه ما رفتيم يا نه منو که ديد بهم گفت : روسریییییییییییت کو؟ وای........ يه نگاه به خودم انداختم يادم رفته بود روسريمو بزنم همون لحظه فقط سرم رو انداختم پايين و دوييدم داخل خونه. انقدر با خالم دعوا کردم بهش گفتم تو مگه کوری؟ تازه فهميدم که پسره چرا داشت نگام می کرد. خیلی بد ضایع شدم
يه بار ميخواستم با خالم برم بيرون رفتيم جفت آسانسور منتظر بوديم تا باز شه يه پسری ایستاده بود اونجا هی به من نگاه می کرد اعصابم خورد شد بش اخم کردم که ديگه نگاه نکنه يه دفه زنداييم خیلی اتفاقی در خونه رو باز کرد ميخواست ببينه ما رفتيم يا نه منو که ديد بهم گفت : روسریییییییییییت کو؟ وای........ يه نگاه به خودم انداختم يادم رفته بود روسريمو بزنم همون لحظه فقط سرم رو انداختم پايين و دوييدم داخل خونه. انقدر با خالم دعوا کردم بهش گفتم تو مگه کوری؟ تازه فهميدم که پسره چرا داشت نگام می کرد. خیلی بد ضایع شدم
اره این دیگه اند سوتی بود . بد دبخت پسره . کوپ زده بود که نیگاه دختره عجب رویی داره :blink: روسری که سرش نیس هیچی ادمم چپ چپ میبینه ... (اخه این اینوره یا اونوره ... در این حالت که داشت نگاه م یکرد . نگاه نمی کرد بچه کپ زده بود . یه لحظه فک کرد تو اهوازه (کیانپارس بوذی یا نادری؟) یا لوس انجلس ؟!! :blink: بیچاره ؟!!)
اره این دیگه اند سوتی بود . بد دبخت پسره . کوپ زده بود که نیگاه دختره عجب رویی داره :blink: روسری که سرش نیس هیچی ادمم چپ چپ میبینه ... (اخه این اینوره یا اونوره ... در این حالت که داشت نگاه م یکرد . نگاه نمی کرد بچه کپ زده بود . یه لحظه فک کرد تو اهوازه (کیانپارس بوذی یا نادری؟) یا لوس انجلس ؟!! :blink: بیچاره ؟!!)
سلام من نه اهواز بودم نه کیان پارس بودم نه نادری بوم و نه توی لوس آنجلس بلکه اون موقع تهران بودم :biggrin: :biggrin: :biggrin:
pandemonium
21-05-2006, 21:16
با سلام
آقا این سوتی پسر داییمه که الان بغل دستم نشسته
ایشون دانشجوی دانشگاه افسری هستن و رشته ورزشیش تیراندازیه
خوب میرم سر موضوع
نقل قول:
زمستون بود رفته بودیم واسه اسکی صبح اول وقت از خواب پا شدم دیدم مشکل شدیدی دارم کلیه ها داره میترکه
بعد رفتم دنبال آفتابه چون آب اونجا یخ زده بود باید میرفتی از یه جا آب پیدا میکردی برای دستشویی
من بعد از کلی گشتن یه آفتابه پیدا کردم پر خیلی خوشحال شدم گفتم اخی راحت میشیم الان
بعد رفتم دستشویی و بعد از اتمام کار دیدم بوی نفت میاد تو آفتابه پر نفت بوددددددددددددد
مجبور شدم برم یه جا حموم پیدا کنم چون بو نفت گرفته بودم
شرمنده ضایع بوداااااااا
ببخشید
حالا برو خدا رو شکر کن که سیستم عامل آتیش نگرفت !
وگرنه بجای اینکه الان با خنده نشستی اینو نوشتی به عنوان غمناک ترین خاطره عمرت همیشه بهش
فکر میکردی ! که ای خدا میون این همه آدم چرا من ؟؟!
:laughing:
شایدم به عنوان مربی پیام های ایمنی استخدامت میکردند :biggrin:
اند سوتي چيه حسين جون شما بگو اند عاشقي . :laughing:
آخه حسين كجاي ايران جز تهران ركسانا خانوم ميتونسته چنين كاري رو بكنه ؟؟؟
نگو كه مشهد :laughing:
اند سوتي چيه حسين جون شما بگو اند عاشقي .
آخه حسين كجاي ايران جز تهران ركسانا خانوم ميتونسته چنين كاري رو بكنه ؟؟؟
نگو كه مشهد
__________________
عزيزم شما بيا كرمانشاه اون وقت به تهران ميگي تهران مقدس [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه بار ميخواستم با خالم برم بيرون رفتيم جفت آسانسور منتظر بوديم تا باز شه يه پسری ایستاده بود اونجا هی به من نگاه می کرد اعصابم خورد شد بش اخم کردم که ديگه نگاه نکنه يه دفه زنداييم خیلی اتفاقی در خونه رو باز کرد ميخواست ببينه ما رفتيم يا نه منو که ديد بهم گفت : روسریییییییییییت کو؟ وای........ يه نگاه به خودم انداختم يادم رفته بود روسريمو بزنم همون لحظه فقط سرم رو انداختم پايين و دوييدم داخل خونه. انقدر با خالم دعوا کردم بهش گفتم تو مگه کوری؟ تازه فهميدم که پسره چرا داشت نگام می کرد. خیلی بد ضایع شدم
قيافه پسره: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قيافه ركسانا خانوم: قبل از متوجه شدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعد از متوجه شدن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين سوتي بايد سر در اين تاپيك باشه !!!
یه نگاه به پست شماره 1 بنداز [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من اين موضوع رو نديده بودم
مرسي كه بهم گفتي
( هميشه مي امدم صفحه آخر تاپيك [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
اند سوتي چيه حسين جون شما بگو اند عاشقي . :laughing:
آخه حسين كجاي ايران جز تهران ركسانا خانوم ميتونسته چنين كاري رو بكنه ؟؟؟
نگو كه مشهد :laughing:
جناب آقای پیشی فکر نکن که فقط توی تهران میشه همچین کاری کرد. اگه بیای اهواز رو ببینی می فهمی که اینجا بدتره :tongue:
جناب آقای پیشی فکر نکن که فقط توی تهران میشه همچین کاری کرد. اگه بیای اهواز رو ببینی می فهمی که اینجا بدتره :tongue:
بابا من خودم اهواز زندگی کردم. ساااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااال ارن به مولا . همشون . اره؟!! :blink: :blink: یادمه اونجا . بابا تهرانو میگه زکی ؟ حالا چرا میگین اینجااز اونجا خفن تره ؟ !! یعنی چی ؟ من نوفهمم . بگین ما هم بگیم . :evil: :blink: :laughing: :cool:
my friend
23-05-2006, 09:20
بابا من خودم اهواز زندگی کردم. ساااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااال ارن به مولا . همشون . اره؟!! یادمه اونجا . بابا تهرانو میگه زکی ؟ حالا چرا میگین اینجااز اونجا خفن تره ؟ !! یعنی چی ؟ من نوفهمم . بگین ما هم بگیم .
بزرگ میشی ... یاد میگیری - شوخی
ashkanbuffon
23-05-2006, 09:33
بزرگ میشی ... یاد میگیری - شوخی
آره راست میگه!!! بزرگ میشی پیر میشی!!!!!!!!!! :laughing:
shahabmusic
23-05-2006, 17:55
خانوما نخونن يوهو آبروم بره :blush:
يه هفته بود كه خارجي شده بودم كه دوست داداشم اومد در خونه گفت مي خام برم استخر مي ياين بريم؟ داداشم گفت من حال ندارم شهابو ببر كه تازه اومده (آقا منو ميگي مثل خر داشتم كيف مي كردم ولي اصلا بروي خودم نمي اوردم)
خلاصه رفتيم ديدم يه سري پسر -دختر دبيرستاني از طرف دبيرستان اومدن استخر منتظرن سر پرستشون بياد برن داخل. ما رفتيم داخلو حاظر شديم رفتيم داخل استخر . دوست داداشم پريد داخل آب منم نشستم روي سكو كنار استخر داشتم به اين فكر مي كردم كه عجب استخر بزرگ و تميرزيه كه يهو دانش آموزا اومدن تو منم اينطوري :blink: شدم (تا حالا كه نديده بودم ....) براي همين ناخودآگاه زول زدم بهشون در همين حال يهو يكي زد رو شونم ديدم دوست داداشمه .اونم نامردي نكرد با صداي بلند زد زير خنده :tongue: كلي پيشش ضايع شدم. :blush:
خلاصه از اون روز به بعد منو تا ميبينه خوب بهم مي خنده اگه كسيم اطرافم باشه براش تعريف مي كنه
خانوما نخونن يوهو آبروم بره :blush:
يه هفته بود كه خارجي شده بودم كه دوست داداشم اومد در خونه گفت مي خام برم استخر مي ياين بريم؟ داداشم گفت من حال ندارم شهابو ببر كه تازه اومده (آقا منو ميگي مثل خر داشتم كيف مي كردم ولي اصلا بروي خودم نمي اوردم)
خلاصه رفتيم ديدم يه سري پسر -دختر دبيرستاني از طرف دبيرستان اومدن استخر منتظرن سر پرستشون بياد برن داخل. ما رفتيم داخلو حاظر شديم رفتيم داخل استخر . دوست داداشم پريد داخل آب منم نشستم روي سكو كنار استخر داشتم به اين فكر مي كردم كه عجب استخر بزرگ و تميرزيه كه يهو دانش آموزا اومدن تو منم اينطوري :blink: شدم (تا حالا كه نديده بودم ....) براي همين ناخودآگاه زول زدم بهشون در همين حال يهو يكي زد رو شونم ديدم دوست داداشمه .اونم نامردي نكرد با صداي بلند زد زير خنده :tongue: كلي پيشش ضايع شدم. :blush:
خلاصه از اون روز به بعد منو تا ميبينه خوب بهم مي خنده اگه كسيم اطرافم باشه براش تعريف مي كنه
من بزرگ شدم و فهمیدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بابا تو دیگه اند سوتی بیدی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . ها لا کدوم خارج بودی؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینجوری هم شدی : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یه موقع که تنت خدای نکرده به نامحرم نخورد که بابا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Man Hunter
23-05-2006, 19:02
خوب...اينو بگيرين كف كنين!!!!!
آقا...ما به بار خونه يكي از بچه ها بوديم با 4-3 تا ديگه از رفقا(جاتون خالي!).گرم صحبت بوديم....يهو مامان رفيقم اومد تو گفت مهران جان ما داريم ميريم بيرون!!!!!!(اين مهران هم تازه 4 تا فيلم xxx توپ از پسر عموش گرفته بود!)
آقا هيچي....ما رفتيم دم پنجره....آمار گرفتيم كه مامانش اينا برن!!!!.بعدشم 10 دقيقه منتظر شديم كه خيلامون راحت بشه!.خلاصه..آقا سي دي رو گذاشتيم تو سيستم.....فيلم شروع شد...ما هم همه ............
:blink: :blush: :blink: :blush: :blink: :blink: :blink: :blush: :blush: :blush: :blink: :blush: :blink:
بعد از يه 5 دقيقه ديديم صداي فقل در مياد...تا اومديم به خودمون بجنبيم....منمناش تا وسط حال اومده بود.
خلاصه ما هم هول شده بوديم....با مشت زديم رو دكمه پاور مانيتور(بله..مانيتور..نه حتي كيس.تكرار ميكنم مانيتور)
من هم پاشدم جلوي مانيتور ايستادم...يه دستم رو گداشتم روي ميز خيلي با حالت متفكرانه به دروريوار نگها ميكردم
.مامانش اومد ديد اوضاع مشكوك ميزنه....پرسد چي شده...چرا اينقدر هوليد؟
آقا چشمت روز بد نبينه...تا ما اومديم حرف بزنيم...يه صدا از توي اسپيكر ها گفت :Ah! Yeeeeeeeeeeeeees!!!!!
من كه فرار كردم.....بچه ها هم پشت من....مهران موند و مامانش..... :ohno: :ohno: :ohno: :ohno:
فرداشم باباش برد كامپيوتر رو فروخت.......
ما اومديم بيرون...نميدونستيم بخنديم...گريه كنيم با فرار كنيم.....
البته خدا رو شكر الان روابط من با خانوده همين مهران اينه رديف....
ولي تا عمر داريم يادمنون ميمونه!!!!!!!!!!!!!!!
ولي هنوز كه هنوز باباش كه منو ميبينه...يه 4 تا تيكه بارمون ميكنه!!!!!
يا حق
خوب...اينو بگيرين كف كنين!!!!!
آقا...ما به بار خونه يكي از بچه ها بوديم با 4-3 تا ديگه از رفقا(جاتون خالي!).گرم صحبت بوديم....يهو مامان رفيقم اومد تو گفت مهران جان ما داريم ميريم بيرون!!!!!!(اين مهران هم تازه 4 تا فيلم xxx توپ از پسر عموش گرفته بود!)
آقا هيچي....ما رفتيم دم پنجره....آمار گرفتيم كه مامانش اينا برن!!!!.بعدشم 10 دقيقه منتظر شديم كه خيلامون راحت بشه!.خلاصه..آقا سي دي رو گذاشتيم تو سيستم.....فيلم شروع شد...ما هم همه ............
:blink: :blush: :blink: :blush: :blink: :blink: :blink: :blush: :blush: :blush: :blink: :blush: :blink:
بعد از يه 5 دقيقه ديديم صداي فقل در مياد...تا اومديم به خودمون بجنبيم....منمناش تا وسط حال اومده بود.
خلاصه ما هم هول شده بوديم....با مشت زديم رو دكمه پاور مانيتور(بله..مانيتور..نه حتي كيس.تكرار ميكنم مانيتور)
من هم پاشدم جلوي مانيتور ايستادم...يه دستم رو گداشتم روي ميز خيلي با حالت متفكرانه به دروريوار نگها ميكردم
.مامانش اومد ديد اوضاع مشكوك ميزنه....پرسد چي شده...چرا اينقدر هوليد؟
آقا چشمت روز بد نبينه...تا ما اومديم حرف بزنيم...يه صدا از توي اسپيكر ها گفت :Ah! Yeeeeeeeeeeeeees!!!!!
من كه فرار كردم.....بچه ها هم پشت من....مهران موند و مامانش..... :ohno: :ohno: :ohno: :ohno:
فرداشم باباش برد كامپيوتر رو فروخت.......
ما اومديم بيرون...نميدونستيم بخنديم...گريه كنيم با فرار كنيم.....
البته خدا رو شكر الان روابط من با خانوده همين مهران اينه رديف....
ولي تا عمر داريم يادمنون ميمونه!!!!!!!!!!!!!!!
ولي هنوز كه هنوز باباش كه منو ميبينه...يه 4 تا تيكه بارمون ميكنه!!!!!
يا حق
بابا سوووووووووووووووووووووووو ووت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] : تو کجا بودی هلند ؟ یا همین ایران ؟ چن سالته ؟کی رفتی اونجا ؟ فیلمش چینجوری بید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با سانسور یا بی سانسور : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] blink: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Man Hunter
23-05-2006, 19:26
بابا سوووووووووووووووووووووووو ووت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] : تو کجا بودی هلند ؟ یا همین ایران ؟ چن سالته ؟کی رفتی اونجا ؟ فیلمش چینجوری بید [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با سانسور یا بی سانسور : [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] blink: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه بابا...ايران بوديم.....ميگم xxx بود...اين فيلما رو هم مگه سانسور ميكنن؟!!!!1 :blink: :blink: :ohno: :blink: :ohno: :blink: :ohno: :blink:
الان 21 سالمه...اون موقع 19 سالم بود!
يا حق ;)
shahabmusic
23-05-2006, 19:46
بچها چشه Mafia رو دور ديد اينها رو مي نويسيد؟ :rolleye: ولي شما نمي دونيد كه Mafia هميشه شمارو اينطوري :evil: نيگاه مي كنه تا كار خلاف انجام ندين .
بدبختي غير از خودش اسمشم خطرناك(مافيا :evil: )
اميدوارم كسي ناراحت نشه اين فقط يه شوخيه
نه بابا...ايران بوديم.....ميگم xxx بود...اين فيلما رو هم مگه سانسور ميكنن؟!!!!1 :blink: :blink: :ohno: :blink: :ohno: :blink: :ohno: :blink:
الان 21 سالمه...اون موقع 19 سالم بود!
يا حق ;)
اینم یه سوتی بید که الان دادی ؟ اره که سانسور میکنن مگه ندید ی؟ :tongue: :tongue: :tongue:
اینم یه سوتی بید که الان دادی ؟ اره که سانسور میکنن مگه ندید ی؟ :tongue: :tongue: :tongue:
شما تا حالا فيلم پورنو سانسور شده ديدي ؟
اتفاقا سوال تو آخر سوتي بود
بچها چشه Mafia رو دور ديد اينها رو مي نويسيد؟ :rolleye: ولي شما نمي دونيد كه Mafia هميشه شمارو اينطوري :evil: نيگاه مي كنه تا كار خلاف انجام ندين .
بدبختي غير از خودش اسمشم خطرناك(مافيا :evil: )
اميدوارم كسي ناراحت نشه اين فقط يه شوخيه
نكته باحالي بود
:laughing:
شما تا حالا فيلم پورنو سانسور شده ديدي ؟
اتفاقا سوال تو آخر سوتي بود
بابا انگار شما ها امروز قرص سوووتی خودین . اخه عزیز دلم. فیلم پورنو سانسور کنی چی ازش می مونه ها : اینم سوووووتی 2006 مافیا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اخه پسرم باز چی مونده واسه سوتی دیگران . (دیدی میگی سانسور نداره :tongue: :tongue: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان لطفا سوتي هاتون رو طرف س ك س نبريد كه مافيا جون اگه ببينه ميبنده تاپيك رو ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا انگار شما ها امروز قرص سوووتی خودین . اخه عزیز دلم. فیلم پورنو سانسور کنی چی ازش می مونه ها : اینم سوووووتی 2006 مافیا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اخه پسرم باز چی مونده واسه سوتی دیگران . (دیدی میگی سانسور نداره :tongue: :tongue: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خودت داری می گی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما هم که همین رو گفتیم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تکلیف منو مشخص کنید برم اهواز یا تهران یا کرمانشاه :laughing: :biggrin: :happy:
این مال چند سال پیشه
در اقدامی بی سابقه درخت چناری در کرمان پیوند سیب داده شد و سیب به عمل آورد
از صدا و سیما روزنامه ها خبر تهیه کردند
خبرنگار صدا و سیما از تلوزیون گفت در اقدامی بی سابقه درخت چناری در یکی از خیابان های کرمان سیب داد. سیب ها رو هم بالای درخت نشون میداد و گفت پژوهشگران قصد برسی این پدیده نادر را دارند از تمامی شبکه ها این رو پخش کردن
یک اتفاق نادر در استان کرمان اتفاق افتاده بود.
بعد معلوم شد یک آدم الافی رفته سیب چسبونده به درخت چنار
my friend
25-05-2006, 10:48
این مال چند سال پیشه
در اقدامی بی سابقه درخت چناری در کرمان پیوند سیب داده شد و سیب به عمل آورد
از صدا و سیما روزنامه ها خبر تهیه کردند
خبرنگار صدا و سیما از تلوزیون گفت در اقدامی بی سابقه درخت چناری در یکی از خیابان های کرمان سیب داد. سیب ها رو هم بالای درخت نشون میداد و گفت پژوهشگران قصد برسی این پدیده نادر را دارند از تمامی شبکه ها این رو پخش کردن
یک اتفاق نادر در استان کرمان اتفاق افتاده بود.
بعد معلوم شد یک آدم الافی رفته سیب چسبونده به درخت چنار
خیلی باحال بود ، از خنده روده بر شدم
my friend
25-05-2006, 10:52
این مال چند سال پیشه
در اقدامی بی سابقه درخت چناری در کرمان پیوند سیب داده شد و سیب به عمل آورد
از صدا و سیما روزنامه ها خبر تهیه کردند
خبرنگار صدا و سیما از تلوزیون گفت در اقدامی بی سابقه درخت چناری در یکی از خیابان های کرمان سیب داد. سیب ها رو هم بالای درخت نشون میداد و گفت پژوهشگران قصد برسی این پدیده نادر را دارند از تمامی شبکه ها این رو پخش کردن
یک اتفاق نادر در استان کرمان اتفاق افتاده بود.
بعد معلوم شد یک آدم الافی رفته سیب چسبونده به درخت چنار
خیلی باحال بود ، از خنده روده بر شدم
یه سوتی هم دیروز یا پریروز دادم ، امروز گرفتم چی شده
اینجا رو یه نگاه بندازید :
یکی از سوتی های منو بخونین ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Hamid110
25-05-2006, 17:55
این مال چند سال پیشه
در اقدامی بی سابقه درخت چناری در کرمان پیوند سیب داده شد و سیب به عمل آورد
از صدا و سیما روزنامه ها خبر تهیه کردند
خبرنگار صدا و سیما از تلوزیون گفت در اقدامی بی سابقه درخت چناری در یکی از خیابان های کرمان سیب داد. سیب ها رو هم بالای درخت نشون میداد و گفت پژوهشگران قصد برسی این پدیده نادر را دارند از تمامی شبکه ها این رو پخش کردن
یک اتفاق نادر در استان کرمان اتفاق افتاده بود.
بعد معلوم شد یک آدم الافی رفته سیب چسبونده به درخت چنار
حيف شد . . . من اون خبر رو نديدم . . :sad: :sad:
shahabmusic
25-05-2006, 18:31
چند ماه پيش كه تهران بودم از دفتره كار داداشم كه طبقه 6 يه ساختمونه مي خاستم برم يكم بگردم. آقا تريپ زدمو رفتم جلوي آسانسر واستادم تا از طبقات بالا بياد. در واز شد و چشام اينطوري :blink: شد (2تا از منشي هاي شركت بالايي بودن از اون منشيا كه كله پارچه مانتوشونو متر كني نيم متر پارچه نمي شه :puke: ) منم تا ديدمشون حول كردم يادم رفت دكمه همكفو بزنم رفتم تو براي اينكه كم نيارم درجا pc pocket داداشمو با بلوتوثش از جيبم در اوردم تا كلاس بزارم :goatee: . آسانسور رسيد پايين در واز شد داشتم ميرفتم بيرون كه يكي از دخترا گفت آقا هنوز طبقه اول.همكف نيست (ديگه نگفت قبل از شما من اشتباهي دكمرو زدم ) منم خيلي جدي گفتم مي دونم (چون ديگه ضايع بود برگردم تو آسانسور) پيش خودم گفتم زود بودوام از پله ها برم پايين تا آسانسر نرسيده پايين. آقا نفس نفس زنان رسيدم پايين جلوي در آسانسر يهو در واز شد اومدن بيرو :blink: . تا منو ديدن شرو كردن به خنديدن . :blush: آقا منو ميگي داشتم آب مي شدم برم تو زمين. :blush:
از اون روز به بعد منو مي ديدن اين موضوع يادم مي داختن شرو مي كردن خنديدن (حالا من ساده فكر مي كردم ديگه باهام رفيق شدن :cool: ولي روز آخر فهميدم هر روز مسخرم مي كردن :sad: )
ببخشيد سرتونو درد آوردم.
چند ماه پيش كه تهران بودم از دفتره كار داداشم كه طبقه 6 يه ساختمونه مي خاستم برم يكم بگردم. آقا تريپ زدمو رفتم جلوي آسانسر واستادم تا از طبقات بالا بياد. در واز شد و چشام اينطوري :blink: شد (2تا از منشي هاي شركت بالايي بودن از اون منشيا كه كله پارچه مانتوشونو متر كني نيم متر پارچه نمي شه :puke: ) منم تا ديدمشون حول كردم يادم رفت دكمه همكفو بزنم رفتم تو براي اينكه كم نيارم درجا pc pocket داداشمو با بلوتوثش از جيبم در اوردم تا كلاس بزارم :goatee: . آسانسور رسيد پايين در واز شد داشتم ميرفتم بيرون كه يكي از دخترا گفت آقا هنوز طبقه اول.همكف نيست (ديگه نگفت قبل از شما من اشتباهي دكمرو زدم ) منم خيلي جدي گفتم مي دونم (چون ديگه ضايع بود برگردم تو آسانسور) پيش خودم گفتم زود بودوام از پله ها برم پايين تا آسانسر نرسيده پايين. آقا نفس نفس زنان رسيدم پايين جلوي در آسانسر يهو در واز شد اومدن بيرو :blink: . تا منو ديدن شرو كردن به خنديدن . :blush: آقا منو ميگي داشتم آب مي شدم برم تو زمين. :blush:
از اون روز به بعد منو مي ديدن اين موضوع يادم مي داختن شرو مي كردن خنديدن (حالا من ساده فكر مي كردم ديگه باهام رفيق شدن :cool: ولي روز آخر فهميدم هر روز مسخرم مي كردن :sad: )
ببخشيد سرتونو درد آوردم.
با سلام
خیلی باحال بود
سلام
سمنان هم شد شهر . . :ohno:
چه جوري اونجا طاغت مياريد :)
خدا بهتون صبر بده . :)
ممنون :blush:
ميشه بگي بايد از چيش طاقت بياريم :evil:
چند ماه پيش كه تهران بودم از دفتره كار داداشم كه طبقه 6 يه ساختمونه مي خاستم برم يكم بگردم. آقا تريپ زدمو رفتم جلوي آسانسر واستادم تا از طبقات بالا بياد. در واز شد و چشام اينطوري :blink: شد (2تا از منشي هاي شركت بالايي بودن از اون منشيا كه كله پارچه مانتوشونو متر كني نيم متر پارچه نمي شه :puke: ) منم تا ديدمشون حول كردم يادم رفت دكمه همكفو بزنم رفتم تو براي اينكه كم نيارم درجا pc pocket داداشمو با بلوتوثش از جيبم در اوردم تا كلاس بزارم :goatee: . آسانسور رسيد پايين در واز شد داشتم ميرفتم بيرون كه يكي از دخترا گفت آقا هنوز طبقه اول.همكف نيست (ديگه نگفت قبل از شما من اشتباهي دكمرو زدم ) منم خيلي جدي گفتم مي دونم (چون ديگه ضايع بود برگردم تو آسانسور) پيش خودم گفتم زود بودوام از پله ها برم پايين تا آسانسر نرسيده پايين. آقا نفس نفس زنان رسيدم پايين جلوي در آسانسر يهو در واز شد اومدن بيرو :blink: . تا منو ديدن شرو كردن به خنديدن . :blush: آقا منو ميگي داشتم آب مي شدم برم تو زمين. :blush:
از اون روز به بعد منو مي ديدن اين موضوع يادم مي داختن شرو مي كردن خنديدن (حالا من ساده فكر مي كردم ديگه باهام رفيق شدن :cool: ولي روز آخر فهميدم هر روز مسخرم مي كردن :sad: )
ببخشيد سرتونو درد آوردم.
دمت گرم :ohno:به اين ميگن سوتي با طعم آلبالو [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:biggrin: :biggrin:
دمت گرم :ohno:به اين ميگن سوتي با طعم آلبالو [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با با
نوید جان ملقب به رامبد با اسم مستعار نیش نیش سابق و ووکمن فعلی(راستی بالاخره چی شد؟)
این سوتی که طعم خرمالوی نارس میداد که این بنده خدا خودش گفت که ....فکر میکرده ازش خوششون اومده(بنازم اشتها رو) ولی بعدا فهمیده که مسخرش میکردن
تو هم یه تاپیکی زدی که همش خودت توش سوتی میدی جانکم گمونم مشتری اول اخر این تاپیک خودتی ها
سندش رو بنام تو زدن
shahabmusic
25-05-2006, 23:08
:biggrin: :biggrin:
با با
نوید جان ملقب به رامبد با اسم مستعار نیش نیش سابق و ووکمن فعلی(راستی بالاخره چی شد؟)
این سوتی که طعم خرمالوی نارس میداد که این بنده خدا خودش گفت که ....فکر میکرده ازش خوششون اومده(بنازم اشتها رو) ولی بعدا فهمیده که مسخرش میکردن
تو هم یه تاپیکی زدی که همش خودت توش سوتی میدی جانکم گمونم مشتری اول اخر این تاپیک خودتی ها
سندش رو بنام تو زدن
آخه saviss جان مگه من چمه :sad: كه مي گي " بنازم اشتها رو " خيليم دلشون بخاد :happy: . saviss جان فكر من درست بود ولي وقتي فهميدن من رفتنيم زدن زير همه چيز :biggrin:
:biggrin: :biggrin:
با با
نوید جان ملقب به رامبد با اسم مستعار نیش نیش سابق و ووکمن فعلی(راستی بالاخره چی شد؟)
این سوتی که طعم خرمالوی نارس میداد که این بنده خدا خودش گفت که ....فکر میکرده ازش خوششون اومده(بنازم اشتها رو) ولی بعدا فهمیده که مسخرش میکردن
تو هم یه تاپیکی زدی که همش خودت توش سوتی میدی جانکم گمونم مشتری اول اخر این تاپیک خودتی ها
سندش رو بنام تو زدن
قربون تک تک بروبچ پی سی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این تاپیک رو زدم که بچه ها وقتی روش کلیک میکنن فقط بخندن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همین [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا چه به من بخندن یا بقیه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فقط مهم اینکه لحظاتی خنده رو لباشون باشه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Dash Ashki
25-05-2006, 23:55
ما که تاالان سوتی نداشتیم ..............همش بوق می زدیم :blink:
دوستان يه پيشنهاد: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نظرتون چيه از مافيا بخوايم كه اين تاپيك رو بصورت تاپيك مهم بزنه اول انجمن ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگه موافقي دستت رو ببر بالا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Dash Ashki
26-05-2006, 00:15
دوستان يه پيشنهاد: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نظرتون چيه از مافيا بخوايم كه اين تاپيك رو بصورت تاپيك مهم بزنه اول انجمن ؟ [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگه موافقي دستت رو ببر بالا [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رامبد گیان منم موافقم براگم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Hamid110
26-05-2006, 01:48
سلام . . . به نظر شما اين تاپيك مهمه يا جالب و باحال ؟؟؟
سلام . . . به نظر شما اين تاپيك مهمه يا جالب و باحال ؟؟؟
با سلام
حمید جون تو قسمت انجمن های متفرقه هم جالبه هم هم مهم!!!!!!
ولی خداییش تاپیک باحالیه
سوتي بدون شرح:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه بار یکی از دوستام اومده بود پیشم (اون موقعی که هنوز زیاد کامپیوتر و اینترنت و اینا رو بلد نبودم) بعد منم رفتم تو نت رفتم توی آی دی مسنجرم . داشتم آف هام رو می خوندم دیدم دوستم شروع کرد به خندیدن بهش گفتم چرا می خندی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گفت : به تو می خندم . گفتم واسه چی مگه من چمه؟ گفت : آخه آیکیو چرا آف هاتو از بالا می خونی؟؟؟ خیلی ضایع شدم و آبروم رفت
سلام
پست هاتون ديگه تبديل شده به خاطره نه سوتي :rolleye:
موفق باشيد :happy:
alireza20
26-05-2006, 18:39
من اينا رو مينويسم اما اگه بد شدپاكشون كنيد ونزاريد بن شم :blush: (درضمن چيزي نزده بودم گير نديد!)
چند وقت پيش عروسي دوستم بود آقا بعد از اينكه مهمونارو فرستاديم پي كارشون قرار شد من با عروس داماد برم خونه وتا صبح اونجاباشم كه فرداش ببرمشون فرودگاه اون دوتا عجله داشتن زودتر رفتن من وقتي رسيدم اقا گفت ماشينشو ببرم تو براش. من اول رفتم يه هوايي خوردم وبعد ماشينو بردم.ميخواستم سويچ بهش بدم هرچي صداش كردم جواب نداد.منم شروع كردم جستجو اتاق به اتاق.به هر اتاقي رسيدم در زدم اما آخري رو نزدم :sad: .
دررو واكردم ديدم صدا مياد چراغو روشن كردم.ديدم عروس وداماد :whistle: .شده بودم اين لبو :wac: .اقا داماد كه اصلا تو اين دنيا نبود.ولي عروس خانوم يه دفعه يه جيغ زد داماد هم برگشت منو ديد يه هو پريد هوا من ديدم هواپسه يه داد زديم وفرار.
alireza20
26-05-2006, 18:47
تو عروسي خودم ميخواستم خانوممو بگيرم اما اطرافم فوق العاده شلوغ بود من هم ديد خوبي نداشتم يه دست بردم مادرخانوممو گرفتم بغل... :blink: :weird: .حالا ديگه تو اين جور جاها كه من وخانومم هستيم ديگه ميره يه كليومتري من واي ميسه :biggrin: .(قابل توجه آقايوني كه از دست مادر زن داغون شدن امتحان كنيد جواب ميده :rambo: )
alireza20
26-05-2006, 19:11
چند روز پيش رفته بودم غذا بگيرم نشسته بودم كه غذا حاضر بشه يهو موبايلم زنگ زد:(دوستم گوشي قرار بود برام بگيره)
سلام گوشي رو برات گرفتم
مرسي هلو كي مياريش؟
ميارمش ولي رم32 برات گذاشتم
همين لحظه يارو گفت آقا نوشابه بذارم من اومدم جواب دوستمو بدم گفتم ت خ م داري بذار. :blush: يدفعه نگاه بغلم كردم ديدم يارو اينجوري داره نگام ميكنم :angry: :angry: .منم ديدم اوضاع خرابه بيخيال غذا شدم در رفتم حالا من بدو اون بدو
my friend
27-05-2006, 08:35
من اينا رو مينويسم اما اگه بد شدپاكشون كنيد ونزاريد بن شم (درضمن چيزي نزده بودم گير نديد!)
چند وقت پيش عروسي دوستم بود آقا بعد از اينكه مهمونارو فرستاديم پي كارشون قرار شد من با عروس داماد برم خونه وتا صبح اونجاباشم كه فرداش ببرمشون فرودگاه اون دوتا عجله داشتن زودتر رفتن من وقتي رسيدم اقا گفت ماشينشو ببرم تو براش. من اول رفتم يه هوايي خوردم وبعد ماشينو بردم.ميخواستم سويچ بهش بدم هرچي صداش كردم جواب نداد.منم شروع كردم جستجو اتاق به اتاق.به هر اتاقي رسيدم در زدم اما آخري رو نزدم .
دررو واكردم ديدم صدا مياد چراغو روشن كردم.ديدم عروس وداماد .شده بودم اين لبو .اقا داماد كه اصلا تو اين دنيا نبود.ولي عروس خانوم يه دفعه يه جيغ زد داماد هم برگشت منو ديد يه هو پريد هوا من ديدم هواپسه يه داد زديم وفرار.
چند روز پيش رفته بودم غذا بگيرم نشسته بودم كه غذا حاضر بشه يهو موبايلم زنگ زد:(دوستم گوشي قرار بود برام بگيره)
سلام گوشي رو برات گرفتم
مرسي هلو كي مياريش؟
ميارمش ولي رم32 برات گذاشتم
همين لحظه يارو گفت آقا نوشابه بذارم من اومدم جواب دوستمو بدم گفتم ت خ م داري بذار. يدفعه نگاه بغلم كردم ديدم يارو اينجوري داره نگام ميكنم .منم ديدم اوضاع خرابه بيخيال غذا شدم در رفتم حالا من بدو اون بدو
دل درد گرفتم از خنده ... ای خدااااااااااااااااااااا ...
من اينا رو مينويسم اما اگه بد شدپاكشون كنيد ونزاريد بن شم :blush: (درضمن چيزي نزده بودم گير نديد!)
چند وقت پيش عروسي دوستم بود آقا بعد از اينكه مهمونارو فرستاديم پي كارشون قرار شد من با عروس داماد برم خونه وتا صبح اونجاباشم كه فرداش ببرمشون فرودگاه اون دوتا عجله داشتن زودتر رفتن من وقتي رسيدم اقا گفت ماشينشو ببرم تو براش. من اول رفتم يه هوايي خوردم وبعد ماشينو بردم.ميخواستم سويچ بهش بدم هرچي صداش كردم جواب نداد.منم شروع كردم جستجو اتاق به اتاق.به هر اتاقي رسيدم در زدم اما آخري رو نزدم :sad: .
دررو واكردم ديدم صدا مياد چراغو روشن كردم.ديدم عروس وداماد :whistle: .شده بودم اين لبو :wac: .اقا داماد كه اصلا تو اين دنيا نبود.ولي عروس خانوم يه دفعه يه جيغ زد داماد هم برگشت منو ديد يه هو پريد هوا من ديدم هواپسه يه داد زديم وفرار.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
باید بره تو اولین پست از این سوتی بزرگ تر دیگه نمی شه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بیچاره دختره[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
alireza20
شما اسمت رو توي كتاب گينس ثبت كن
به عنوان بمب سوتي هاي جهان !!!!!
alireza20
27-05-2006, 11:44
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
باید بره تو اولین پست از این سوتی بزرگ تر دیگه نمی شه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بیچاره دختره[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بيچاره تازه فاز گرفته بود منو ديد سه فاز گرفت :cool:
علي جون بهت نمياد اينقدر توپ سوتي بدي.بيچاره مادر خانومت!!!
اگه قراره تاپيك براي خنده داشته باشيم.اين تاپيك امضاي علي هم براي مواقع دلتنگي بد نيست.چيز جالبيه.
my friend
27-05-2006, 12:36
تاپيك مخصوص درد و دل:[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
علی جون ، این که فیلتره !
alireza20
27-05-2006, 12:37
اين سوتي مال هفته پيشه
منشي دفترمو فرستادم بره بانك.من فكرميكيردم دفتر خاليه صداي اسپيكرو زدم آخر حسابي مشغول Dance بودم اصلا متوجه نشدم منشيم اومده و اومده تو اقاقم(نامرد رفته بود پشت سرم قايم شده بود)آقا من دستامو بردم بالا خواستم بيارم پايين يهو ديدم سرشو آوردم گذاشتم رو سيستم عاملم... .بيچاره اين بمب شده بود هم خندش گرفت و ناراحت شد.(بي جنبه!!!!!!!).الان هر روز ميخواد بياد تو با لگد درميزنه!!!!!!
(ميدونم بي مزه بود نميخواد بگيد)
alireza20
27-05-2006, 12:38
سالمه.عزيزم
my friend
27-05-2006, 12:40
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (نظربديد وعضو بشيد.زوركيه)
اشتب شد !
این فیلتره !
علی جون ، این که فیلتره !
با سلام
مگه میشه فیل تر باشه
اخه ماه سایته من چک مشکلی نداشت
my friend
27-05-2006, 12:45
برای من که میزنه فیلتره
من اينا رو مينويسم اما اگه بد شدپاكشون كنيد ونزاريد بن شم :blush: (درضمن چيزي نزده بودم گير نديد!)
چند وقت پيش عروسي دوستم بود آقا بعد از اينكه مهمونارو فرستاديم پي كارشون قرار شد من با عروس داماد برم خونه وتا صبح اونجاباشم كه فرداش ببرمشون فرودگاه اون دوتا عجله داشتن زودتر رفتن من وقتي رسيدم اقا گفت ماشينشو ببرم تو براش. من اول رفتم يه هوايي خوردم وبعد ماشينو بردم.ميخواستم سويچ بهش بدم هرچي صداش كردم جواب نداد.منم شروع كردم جستجو اتاق به اتاق.به هر اتاقي رسيدم در زدم اما آخري رو نزدم :sad: .
دررو واكردم ديدم صدا مياد چراغو روشن كردم.ديدم عروس وداماد :whistle: .شده بودم اين لبو :wac: .اقا داماد كه اصلا تو اين دنيا نبود.ولي عروس خانوم يه دفعه يه جيغ زد داماد هم برگشت منو ديد يه هو پريد هوا من ديدم هواپسه يه داد زديم وفرار.
بابا اند سوتی . ترکوندی . بابا مردیم که از بس خندیدیم ... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اخه یکی نیس بتو بگه شب اول چیکا رداری . وای فکرشو بکن . [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چیکار کردی . دیگه تا اخر عمر یادشون نمیره . زهر مارشون کردی تو من اگه بودم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (وای خدیا من من باورم نمیشه . خیلی سوتی بدی بود ..)
blacksun
27-05-2006, 14:58
بابا ايول عليرضا جون من كه دلم درد گرفت بسكه خنديديم .بدبخت داماد
اين بهترين سوتي بود كه من تو اين تاپيك خوندم
خوب نوبت اعتراف من است:
یک شب توی یک مهمانی همه به من نگاه می کردم منم خ ر م فکر می کردم ایول امشب کولاک کردم از بس خوشتیب شدم همه دارن به من نگاه می کن پشت سرم پچ پچ می کنن
حالا نگو عجب اعتماد به نفسی یک لحظه به خودت شک نکردی که میگم حتی برای یک لحظه
تا اینکه یکی امد جلو گفت می توانم باهات خصوصی صحبت کنم
(من تو دلم قند آب شد)
می دانی چی گفت
شرمنده زیپ شلوارتون باز شده :blush:
saeid_ronaldo
27-05-2006, 18:21
من اينا رو مينويسم اما اگه بد شدپاكشون كنيد ونزاريد بن شم :blush: (درضمن چيزي نزده بودم گير نديد!)
چند وقت پيش عروسي دوستم بود آقا بعد از اينكه مهمونارو فرستاديم پي كارشون قرار شد من با عروس داماد برم خونه وتا صبح اونجاباشم كه فرداش ببرمشون فرودگاه اون دوتا عجله داشتن زودتر رفتن من وقتي رسيدم اقا گفت ماشينشو ببرم تو براش. من اول رفتم يه هوايي خوردم وبعد ماشينو بردم.ميخواستم سويچ بهش بدم هرچي صداش كردم جواب نداد.منم شروع كردم جستجو اتاق به اتاق.به هر اتاقي رسيدم در زدم اما آخري رو نزدم :sad: .
دررو واكردم ديدم صدا مياد چراغو روشن كردم.ديدم عروس وداماد :whistle: .شده بودم اين لبو :wac: .اقا داماد كه اصلا تو اين دنيا نبود.ولي عروس خانوم يه دفعه يه جيغ زد داماد هم برگشت منو ديد يه هو پريد هوا من ديدم هواپسه يه داد زديم وفرار.
پس چجوري الان زنده اي؟يني دوماد زندت گذاشت؟
خوب نوبت اعتراف من است:
یک شب توی یک مهمانی همه به من نگاه می کردم منم خ ر م فکر می کردم ایول امشب کولاک کردم از بس خوشتیب شدم همه دارن به من نگاه می کن پشت سرم پچ پچ می کنن
حالا نگو عجب اعتماد به نفسی یک لحظه به خودت شک نکردی که میگم حتی برای یک لحظه
تا اینکه یکی امد جلو گفت می توانم باهات خصوصی صحبت کنم
(من تو دلم قند آب شد)
می دانی چی گفت
شرمنده زیپ شلوارتون باز شده :blush:
قربون سوتيهات [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان من از این تاپیک خیلی خیل خوشم اومده و الان میرم و یه نیم ساعت دیگه میام یه سوتی باحال دارم براتون تعریف می کنم. دست همه هم درد نکنه.
دوستان من از این تاپیک خیلی خیل خوشم اومده و الان میرم و یه نیم ساعت دیگه میام یه سوتی باحال دارم براتون تعریف می کنم. دست همه هم درد نکنه.
بچه ها من ميگم اين دوست تازه مون بدو بدو رفته يه يك ساعتي رو فكر كنه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] كه چه جوري ميتونه تو نيم ساعت باقي مونده يه سوتي باحال بده و برگرده برامون تعريف كنه!!! ;) [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا ميگين نه؟
نيگا كنيد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه بابا ساويس جان [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من مطمئنام ميخواد يه جوري تعريف كنه كه بروبچ كلي بخندن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
واسه همين داره طولش ميده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه بابا ساويس جان [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من مطمئنام ميخواد يه جوري تعريف كنه كه بروبچ كلي بخندن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
واسه همين داره طولش ميده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قانون چهارم نيوتون ميگه وقتي ميري يه جائي.........منتظر جاذبه نباش زور بزن!!!
خب سوتي سوتيه
دوست عزيز زودتر بگو وگرنه خودش ميشه يه سوتي ها :biggrin:
دوستان من از این تاپیک خیلی خیل خوشم اومده و الان میرم و یه نیم ساعت دیگه میام یه سوتی باحال دارم براتون تعریف می کنم. دست همه هم درد نکنه.
عزيزم الان تقريبا 1ساعت و نيم از اون نيم ساعت شما گذشته ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دروغ !!!!!!!!!!!!!!!!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عزيزم الان تقريبا 1ساعت و نيم از اون نيم ساعت شما گذشته ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دروغ !!!!!!!!!!!!!!!!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نگفتم؟
..........
دروغ نیست
خودش یه سوتیه
تازه مگه تو بیکاری؟ ساعت میگیری برا مردم؟
ای با با این رفیقمون پست اولی رو نداده ....رفت.........
عزيزم الان تقريبا 1ساعت و نيم از اون نيم ساعت شما گذشته ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دروغ !!!!!!!!!!!!!!!!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دروغ ......؟نه با با
سوتی گیر کرده........
تشویقش کنیم؟ بلکی بیاد
منکه میگم بیاد
بیییییییییییییییییییا
ای با با
یا این پست های من نمیرسن
یا دو ترکه میان
به هر حال شرمنده
سلام دوستان. من شرمندم می بخشید. خوب من از امروز سوتی هایی رو که دادم می دم. امیدوارم براتون جالب باشه.
ما همیشه امسال (پیش دانشگاهی هستم) دیگه از ترم 2 به این ور که همش در می رفتیم. یعنی شاید باور نکنین ولی میومدم مدرسه که در برم!!! آقا یه روز ما درس عمومی داشتیم بعد عید بود که دیگه پیشای مدرسه ی ما نمیومدن و ما 8 نفر اومدیم. گفتیم بچه ها بزار درریم حال می ده. همه گفتن باشه. بعد ما طبقه ی 2 هستیم از اون بالا کیفارو میندازیم پشت مدرسه بعد که زنگ خورد می ریم پشت مدرسه قایم می شیم و از اونجا می پریم و جیم می شیم. بعد 8 تا کیف انداختیم پایین. گفتم بچه ها 8 تا کیف ضایس.حالا بی خیال و من گفتم بچه ها من می رم اول کیفارو پرت بدم پشت مدرسه بعد در ریم آقا نگو من رفتمو 8 تا کیف رو برداشتم!!! یکدفعه دیدم یه صدایی داره میاد می گه آقای صادقی (خودم) بفرما کیفارو بیار دفتر!! خلاصه خیلی ضایع شدیم. بچه ها همه کارو سپردن به من که واقعا صوتی بدی بود. بعد دیگه مدیر وقتی گفت کیفارو بیار خندم گرفته بود بعد رفتم سر کلاس و کیف خودم رو جا گذاشته بودم. مثل اینکه اونروز شانس با من یار نبود. از معلم اجازه گرفتم که برم دستشویی !! که در رم. بعد رفتم دیدم کیفم نیست. نگو آقا این مستخدم مدرسه از شانس ما این کیف رو داده دفتر و گفته گم شده منم رفتم دفتر و مدیرمون گفت کیفت چرا پشت مدرسس. با پررویی گفتم کیف بچه ها رو بردم مال خودم مونده. دیگه نذاشت برم سر کلاس و مجبورمم کرد برم کتابخونه ی مدرسه با 2 تا از بچه ها که بیرونشون کرده بودن از کلاس برم درس بخونم. آقا رفتیم کتابخونه بخاطر شلوغی از اونجا هم بیرونمون کردن. دیگه واقعا ضایع شده بودم وقتی اومدم بیرون زنگ خورد 5 دقیقه بعدش همه مسخرم می کردن و البته منم خودم غش کرده بودم از خنده ولی خداییش خیلی بد شد.
بازم دارم یکی مال دوستامه که بعدا میام می گم خیلی خنده داره.
Man Hunter
29-05-2006, 20:46
چند روز پيش رفته بودم غذا بگيرم نشسته بودم كه غذا حاضر بشه يهو موبايلم زنگ زد:(دوستم گوشي قرار بود برام بگيره)
سلام گوشي رو برات گرفتم
مرسي هلو كي مياريش؟
ميارمش ولي رم32 برات گذاشتم
همين لحظه يارو گفت آقا نوشابه بذارم من اومدم جواب دوستمو بدم گفتم ت خ م داري بذار. :blush: يدفعه نگاه بغلم كردم ديدم يارو اينجوري داره نگام ميكنم :angry: :angry: .منم ديدم اوضاع خرابه بيخيال غذا شدم در رفتم حالا من بدو اون بدو
سلام داش علي گل بي معرفت خودم.....آقا دمت گرم...كلي خنديدم.....اي ول.علي جون خوب مارو يادت رفته ها....د باشه ديگه...اين رسمش بود؟من دارم ميام.بگير منو. :tongue: .سلام مخصوص خدمت.... :blush:
يا حق ;)
MIB جان درسته خيلي طولش دادي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اما مرسي جالب بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Man Hunter
29-05-2006, 20:48
آخه كدوم ا ح م ق ي رو ديدين از حرف خودش نقل قول كنه؟ها؟اينو ببينين
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يا حق ;)
WolfHound جان دور از جون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ا ح م ق چيه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Man Hunter
29-05-2006, 21:04
WolfHound جان دور از جون [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ا ح م ق چيه ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوب تو اسم بهتر ميدوني جاش بزار دادش من.
خيلي مخلصيم.
يا حق ;)
خوب تو اسم بهتر ميدوني جاش بزار دادش من.
خيلي مخلصيم.
يا حق ;)
بهتره بگي سربه هوا
عزيز من خيلي شمارو دوست داراما ! ;)
اين رو يكي باسم تعريف ميكرد از زبون خودش
سوتي سر کلاس شبکه...
استادمون يک فايل به تمام کلاينتها ميفرستاد...
بعد اينکه فايلها اومدند...و تست تموم شد.
يکي از دخترا : استاد...چرا مال فريا زود اومد؟
استاد : براي اينکه مال ايشون قوي تره...
!!!!
blacksun
30-05-2006, 10:56
سلام من هم ميخوام يه سوتي كه مال استاد فيزيك ما توي دانشگاه بود رو تعريف كنم . البته اگه مديرا منو بن نكنند.
آقا ما يه استاد فيزيك داشتيم كه دكترا داشت از امريكا و خيلي پير بود ولي دست هر چي جوون توي كلاس بود رو مي بست (از اون لحاظ)
خلاصه يه روز آخرهاي كلاس بود و هوا هم خيلي گرم بود ما هم منتظر بوديم تا استاد آخر كلاس رو اعلام كنه تا بريم.در همين حال يكي از خانوهاي كلاس وسائلش رو جمع كرد و گذاشت تو كيفش و زيپ كيفش رو كشيد كه زيپ صداي بلندي داشت.كلاس هم خيلي ساكت بود .يهو استاد برگشت به دختره گفت :دخترم زيپتو نكش حالا حالا خيلي كار داريم.!!!!!!
آقا دختره رو ميگي شده بود عين لبو مارو هم ميگي دراز به دراز كف كلاس از خنده مرده بوديم!!!
سلام من هم ميخوام يه سوتي كه مال استاد فيزيك ما توي دانشگاه بود رو تعريف كنم . البته اگه مديرا منو بن نكنند.
آقا ما يه استاد فيزيك داشتيم كه دكترا داشت از امريكا و خيلي پير بود ولي دست هر چي جوون توي كلاس بود رو مي بست (از اون لحاظ)
خلاصه يه روز آخرهاي كلاس بود و هوا هم خيلي گرم بود ما هم منتظر بوديم تا استاد آخر كلاس رو اعلام كنه تا بريم.در همين حال يكي از خانوهاي كلاس وسائلش رو جمع كرد و گذاشت تو كيفش و زيپ كيفش رو كشيد كه زيپ صداي بلندي داشت.كلاس هم خيلي ساكت بود .يهو استاد برگشت به دختره گفت :دخترم زيپتو نكش حالا حالا خيلي كار داريم.!!!!!!
آقا دختره رو ميگي شده بود عين لبو مارو هم ميگي دراز به دراز كف كلاس از خنده مرده بوديم!!!
با سلام
آقا خیلی باحال بود
دمت گرم
حال دادی
مردم از خنده
Dash Ashki
30-05-2006, 11:03
اين رو يكي باسم تعريف ميكرد از زبون خودش
سوتي سر کلاس شبکه...
استادمون يک فايل به تمام کلاينتها ميفرستاد...
بعد اينکه فايلها اومدند...و تست تموم شد.
يکي از دخترا : استاد...چرا مال فريا زود اومد؟
استاد : براي اينکه مال ايشون قوي تره...
!!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چند وقت پيش رفتيم تعيين رشته کنيم يعني مشاوره
بعدش يه خانوم اومد با ما حرف بزنه
خانوم-شهرستانهاي خوب خيلي خوبه هم مستقل ميشي هم مکان داري :tongue:
من- :ohno:
خانوم-ببخشيد خوابگاه :blink:
من- :laughing:
Dash Ashki
30-05-2006, 11:12
سلام من هم ميخوام يه سوتي كه مال استاد فيزيك ما توي دانشگاه بود رو تعريف كنم . البته اگه مديرا منو بن نكنند.
آقا ما يه استاد فيزيك داشتيم كه دكترا داشت از امريكا و خيلي پير بود ولي دست هر چي جوون توي كلاس بود رو مي بست (از اون لحاظ)
خلاصه يه روز آخرهاي كلاس بود و هوا هم خيلي گرم بود ما هم منتظر بوديم تا استاد آخر كلاس رو اعلام كنه تا بريم.در همين حال يكي از خانوهاي كلاس وسائلش رو جمع كرد و گذاشت تو كيفش و زيپ كيفش رو كشيد كه زيپ صداي بلندي داشت.كلاس هم خيلي ساكت بود .يهو استاد برگشت به دختره گفت :دخترم زيپتو نكش حالا حالا خيلي كار داريم.!!!!!!
آقا دختره رو ميگي شده بود عين لبو مارو هم ميگي دراز به دراز كف كلاس از خنده مرده بوديم!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جالب بود
ديروز يک جايي بوديم رفيقم ميخواست بره تو نميزاشتن.....
من رفتم تو ماشين.....
بنده خدا ۲ ساعت ننه من قريبم بازي در اورده بود که بره تو يک زنگ بزه و به اين بهونه به کارش برسه.....
اخر هم يارو دلش به رحم اومد....
داشت ميرفت تو....
من تا ديدم اومدم پايين گفتم کجا ميري....
گفت دارم ميرم زنگ بزنم.....
گفتم بابا بيا با مبايل بزن مبايل خودتم که تو ماشينه.... ;)
اقا فقط کم مونده بود منو .... :puke:
چند وقت پيش رفتيم تعيين رشته کنيم يعني مشاوره
بعدش يه خانوم اومد با ما حرف بزنه
خانوم-شهرستانهاي خوب خيلي خوبه هم مستقل ميشي هم مکان داري :tongue:
من- :ohno:
خانوم-ببخشيد خوابگاه :blink:
من- :laughing:
با سلام
ایول مکان گقتشن
این خانومه مشکوک میزده
blacksun
30-05-2006, 11:30
با سلام
آقا خیلی باحال بود
دمت گرم
حال دادی
مردم از خنده
قربونت داش سينا حالا اين استا ما يه سوتي ناجور ديگه هم داره كه بعدا ميگم فعلا يه كاري پيش اومده دارم ميرم
my friend
30-05-2006, 11:44
سلام من هم ميخوام يه سوتي كه مال استاد فيزيك ما توي دانشگاه بود رو تعريف كنم . البته اگه مديرا منو بن نكنند.
آقا ما يه استاد فيزيك داشتيم كه دكترا داشت از امريكا و خيلي پير بود ولي دست هر چي جوون توي كلاس بود رو مي بست (از اون لحاظ)
خلاصه يه روز آخرهاي كلاس بود و هوا هم خيلي گرم بود ما هم منتظر بوديم تا استاد آخر كلاس رو اعلام كنه تا بريم.در همين حال يكي از خانوهاي كلاس وسائلش رو جمع كرد و گذاشت تو كيفش و زيپ كيفش رو كشيد كه زيپ صداي بلندي داشت.كلاس هم خيلي ساكت بود .يهو استاد برگشت به دختره گفت :دخترم زيپتو نكش حالا حالا خيلي كار داريم.!!!!!!
آقا دختره رو ميگي شده بود عين لبو مارو هم ميگي دراز به دراز كف كلاس از خنده مرده بوديم!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفتم يه رستوران م س ت بودم تو يه فاز ديگه بودم رفتم غذا سفارش بدم يه بچه با مادرش بود بچه دختر بود كوچيك بود خيلي ناز بود يه زره بهش خنديدم بچه هم به من خنديد بعد مامانش گفت باسه اقا دست تكون بده منم اومدم لپ بچه رو بكشم لپ مامانرو كشيدم نكته: گيج بودم بعد مامانه گفت چي كار ميكنيد اقا گفتم با بچتون بودم
نكته: شانس اوردم يارو بي جنبه نبود
blacksun
30-05-2006, 13:02
سلام دوباره
آقا اين استاد مارو هنوز كه داريد؟نگهش داريد تا يه سوتي ديگه ازش بگم
آقا آخر هاي ترم بود و اين استاد ما چند كلاس فوق برنامه گذاشته بود ما هم اونزمان شيراز دانشجو بوديم.حس كلاس و فوق برنامه و اين جور چيزارو هم نداشتيم .خلاصه همه جمع شديم سر استاد كه بابا بي خيال كلاس شو .يكي از دختر هاي كلاسمون كه بچه تهران بود خيلي با آب وتاب به استاد گفت: استاد من نمي تونم بيام گرفتارم .كار دارم يه پام تهرانه يه پام شيرازه.استاد هم برگشت خيلي جدي گفت ا راست ميگين پس خوش به حال اصفهانيا!!!!! آقا ما رو ميگي تركيديدم از خنده بد بخت دختره بعد چند ثانيه از خنده ما دوزاريش افتاد و گفت چي؟ كه ديديم استاد جيم شده!!!!!
باشه از این به بعد سوتی های طولانی تعریف نمی کنم. آقا یه سوتی توپ دارم از دوستم. با یه دوستم که خیلی هم با هم تعارف داشتیم نشسته بودیم حرف می زدیم که از دور یه دختری میومد. دوستم شروع کرد نگاه دختره چه .... و از این حرفا. دختره دور بود. بعد کم کم اومد جلو دیدیم خواهر دوستمه. منو می گی از خنده داشتم میترکیدم ولی به رو خودم نیاوردم. دوستم هم خودش رو زده بود کوچه ی علی چپ یعنی چیزی نشده.
یه بار هم با یه دوست دیگم بودم گفتم نگاه اون زنه چه قدر جلفه مثل دختره 18 سالس. (دور بود آخه) دوستم هم می خندید. آقا اومد جلو دیدم مامان دوستمه. منو می گی که خیلی سوتی بدی داده بودم (تازه دوستم بدتر که داشت می خندید) گفتم وای من دیرم شده یه قراری دارم باید برم که بلافاصله فلنگو گذاشتمو در رفتم
با سلام
هر دوتانو ترکونیدن
مردم از خنده
نمیدونم چرا اینقدر میخندم
آی دلمممممممم
سوتي ها داره وارد بازي هاي پيچيده ميشه !!!!
Man Hunter
30-05-2006, 18:28
منم يه چيزي تو مايه هاي سوتي اول Mib عزيز دارم.
آقا ...يه بار بچه ها پشت پنجره كلاس جمع شده بودن..يه دختر هم داشت از روز ميومد.هي اينا ميگفتن واي عجب .....آره و اينا!!!!.خلاصه منم از دور گفتم بزارين ما هم اين .....رو يه ديدي بزنبم.
هيچي...رفتيم دم پنجره...يهو برگشتم يه داد سر همشون زدم....آخه داشتن به دختر خالم تيكه مينداختن!
ولي 4 ثانيه بعدش خودم از خنده تركيدم.به من چه؟ميخواست از دم مدرسه گرگها در نشه(مدرسه ما با اين اسم معروف بود)!
Man Hunter
30-05-2006, 18:33
اينو بگم كه ديگه ختمش!!!!!
اقا يه بار يكي از بجه ه اومد تو كلاس..ما هم رو حساب بچه باحالي خيلي ازش حساب ميبرديم(به جز من كه بجه محلش بودم!!!).پرسيديم مجتبي چي شده داداش؟غمت رو نبينيم؟چيه؟
گفت هيچي...اعصابم از دست اين دايي خوار ... دم خورده!ما همه :blink: :blink: :blink: :blink: :blink:
:blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink: :blink:
منم نامردي نكردم و گفتم مجتبي جون داييت چي؟..... :blush: اونم نامردي نكرد يكي خوابوند تو گوشم :angry: .
البته 10 ثانيه بعدش خودش مرد از خنده.از منم معذرت خواهي كرد(من كه ناراحت نشده بودم...اگه آدم با يه تو گوشي از دست رفيقش ناراحت بشه كه ديگه تعصيل!).
يا حق ;)
Dash Ashki
30-05-2006, 18:47
سوتي ها داره وارد بازي هاي پيچيده ميشه !!!!
الان که دیگه تاپیک...... و کاربراش .. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم يه چيزي تو مايه هاي سوتي اول Mib عزيز دارم.
آقا ...يه بار بچه ها پشت پنجره كلاس جمع شده بودن..يه دختر هم داشت از روز ميومد.هي اينا ميگفتن واي عجب .....آره و اينا!!!!.خلاصه منم از دور گفتم بزارين ما هم اين .....رو يه ديدي بزنبم.
هيچي...رفتيم دم پنجره...يهو برگشتم يه داد سر همشون زدم....آخه داشتن به دختر خالم تيكه مينداختن!
ولي 4 ثانيه بعدش خودم از خنده تركيدم.به من چه؟ميخواست از دم مدرسه گرگها در نشه(مدرسه ما با اين اسم معروف بود)!
دمت گرم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتي باحالي بود اما واسه تو يه خورده گرون تموم شد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرسي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Man Hunter
30-05-2006, 21:35
دمت گرم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتي باحالي بود اما واسه تو يه خورده گرون تموم شد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرسي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به من چه بابا.....(حالا ميگن يارو 4 روز رفته اونجا غيرت و اين حرفها يادش رفته!)
ميخواست از يه سمت ديگه رد بشه!
يا حق ;)
*NashenaS*
30-05-2006, 21:52
رامبدي تاپيك كولاك كرده ها.... از 12 هزار تا هم گزشت... :tongue:
بنده خدا خانم ها اگه نبودن فكر كنم نصف اين تاپيك اينجا نبود... :laughing:
اطلاعيه: [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از همين جا از تماميه خانوم هاي محترم ايران زمين بابته اينكه نميزارن اين تاپيك بيحال شه تشكر ميكنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از طرف جمعي از كاربران پسر انجمن متفرقه فروم پي سي ورلد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(شوخي بودها خانوم ها جدي نگيرن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
abtin_khosravi
31-05-2006, 07:37
منم يه سوتي دارم.يعني از سوتي اونور تر.با خونواده رفته بوديم برا من لباس انتخاب كنيم.چشمتون روز بد نبينه مادرم همينجور داشتن ميرفتن تنه زدن به يه مانكن نزديك بود بيافته.منم عين سوپرمن پريدم و گرفتمش.فروشنده كلي تشكر كرد منم كلي قند تو دلم آب شد.چند دقيقه بعد مادرم داشت از مغازه مي رفت بيرون به يه دختر خانوم تنه زد.منم اصلا حواسم نبود داشتم دور و بر رو نگا مي كردم پريدم بغلش كردم.يهو ديدم آدمه.آقا من شده بودم عين لبو.حالا دختره رو ميگي نيشش باز!!!!مونده بودم چيكا كنم فقط گفتم ببخشيد اومدم بيرون.تا خود خونه مادرم و برادرم كه باهام اومده بودن داشتن ميخنديدن.اتفاقا چند روز بعد اون دختر خانوم رو توي محل خودمون ديدم فهميدم خونشون تقريبا 4 خونه با ما فاصله داره.ايدفعه نوبت دختره بود عين لبو بشه منم نيشم باز!!!!!
Dash Ashki
31-05-2006, 08:48
منم يه سوتي دارم.يعني از سوتي اونور تر.با خونواده رفته بوديم برا من لباس انتخاب كنيم.چشمتون روز بد نبينه مادرم همينجور داشتن ميرفتن تنه زدن به يه مانكن نزديك بود بيافته.منم عين سوپرمن پريدم و گرفتمش.فروشنده كلي تشكر كرد منم كلي قند تو دلم آب شد.چند دقيقه بعد مادرم داشت از مغازه مي رفت بيرون به يه دختر خانوم تنه زد.منم اصلا حواسم نبود داشتم دور و بر رو نگا مي كردم پريدم بغلش كردم.يهو ديدم آدمه.آقا من شده بودم عين لبو.حالا دختره رو ميگي نيشش باز!!!!مونده بودم چيكا كنم فقط گفتم ببخشيد اومدم بيرون.تا خود خونه مادرم و برادرم كه باهام اومده بودن داشتن ميخنديدن.اتفاقا چند روز بعد اون دختر خانوم رو توي محل خودمون ديدم فهميدم خونشون تقريبا 4 خونه با ما فاصله داره.ايدفعه نوبت دختره بود عين لبو بشه منم نيشم باز!!!!!
الان دارم از خنده می میرم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان من یه سوالی داشتم. یه تاپیک بود sms های باحال و جالب الام می رم نمیاره یعنی نیستش . کسی می دونه چی شده. من با اون تاپیک و این تاپیک خیلی حال می کردم.
راستی یه سوال از مدیران محترم هم داشتم. من فکر کنم 4 5 پستی دارم الان هر چی می زنم همون 2 تا می مونه!!! البته کلا من آدمی هستم میام تو فروم ها خیلی پست نمی دم مگه اینکه از یه مبحث خیلی خوشم بیاد مثل سایت خدابیامرز بازیدات!! مسئله ای هم نیست که 2 تا بمونه ولی برای کاربرای دیگه این مشکل پیش نیاد خوبه
راستی یه سوال از مدیران محترم هم داشتم. من فکر کنم 4 5 پستی دارم الان هر چی می زنم همون 2 تا می مونه!!! البته کلا من آدمی هستم میام تو فروم ها خیلی پست نمی دم مگه اینکه از یه مبحث خیلی خوشم بیاد مثل سایت خدابیامرز بازیدات!! مسئله ای هم نیست که 2 تا بمونه ولی برای کاربرای دیگه این مشکل پیش نیاد خوبه
سلا دوست عزیز.
در مورد پست هاتون باید بگم پست هایی که در انجمن متفرقه می دید جز پست های شما به حساب نمیاد. :)
نمی دونم چرا بعضی انقدر رو تعداد پست هاشون حساسیت دارن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان من یه سوالی داشتم. یه تاپیک بود sms های باحال و جالب الام می رم نمیاره یعنی نیستش . کسی می دونه چی شده. من با اون تاپیک و این تاپیک خیلی حال می کردم.
فکر کنم این دهمین باری باشه که من دارم این مطلبو می نویسم :biggrin:
دیگه خودم خسته شدم چه برسه به بقیه :biggrin:
تاپیک Sms ها به دلیل زیاد شدن Sms بالای 18 سال فعلا حذف شده و بعد از ویرایش دوباره بر می گرده سر جای اولش :)
موفق باشید.
shahabmusic
31-05-2006, 13:33
قابل توجه nashenas و wookman که از پست ندادن خانوما گله داشتن ، پس این چیه ؟ :biggrin: :laughing:
سلا دوست عزیز.
در مورد پست هاتون باید بگم پست هایی که در انجمن متفرقه می دید جز پست های شما به حساب نمیاد. :)
نمی دونم چرا بعضی انقدر رو تعداد پست هاشون حساسیت دارن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فکر کنم این دهمین باری باشه که من دارم این مطلبو می نویسم :biggrin:
دیگه خودم خسته شدم چه برسه به بقیه :biggrin:
تاپیک Sms ها به دلیل زیاد شدن Sms بالای 18 سال فعلا حذف شده و بعد از ویرایش دوباره بر می گرده سر جای اولش :)
موفق باشید.
پست نمیدن 1بارم که می دن ربطی به موضوع اصلی نداره :laughing: :puke:
شوخی بود کسی ناراحت نشه.
سلا دوست عزیز.
در مورد پست هاتون باید بگم پست هایی که در انجمن متفرقه می دید جز پست های شما به حساب نمیاد.
نمی دونم چرا بعضی انقدر رو تعداد پست هاشون حساسیت دارن
والا کار خوبی کردین که پست هایی که در متفرقه زده می شه نره رو تعداد پست ها.
فکر کنم این دهمین باری باشه که من دارم این مطلبو می نویسم
دیگه خودم خسته شدم چه برسه به بقیه
تاپیک Sms ها به دلیل زیاد شدن Sms بالای 18 سال فعلا حذف شده و بعد از ویرایش دوباره بر می گرده سر جای اولش
موفق باشید.
خوب خوبه بر می گرده سر جاش چون خیلی حال می کنم با اون تاپیک.
B.Spears
31-05-2006, 13:57
سوتي بدتر از اينكه يه روز نامزدت هوس كنه تعقيبت كنه تورو در عرض 3ساعت با 4 تا خانوم ببينه؟
خدا نسيب گرگ بيابان نكنه
قابل توجه nashenas و wookman که از پست ندادن خانوما گله داشتن ، پس این چیه ؟ :biggrin: :laughing:
پست نمیدن 1بارم که می دن ربطی به موضوع اصلی نداره :laughing: :puke:
شوخی بود کسی ناراحت نشه.
خانومای دیگه رو نمی دونم اما من اگه اینجا پست نمی دم دلیل نمی شه که این تاپیک رو دنبال نمی کنم.
در مورد بی ربط بودن اون پست هم، فقط جواب دوستمون دادم اگه کار بدی کردم sorry![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در مورد کسی هم فکر کنم به جز من دلیلی نداشت به کس دیگه ای بر بخوره که به منم بر نخورد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MerC & Bye
*NashenaS*
31-05-2006, 14:27
قابل توجه nashenas و wookman که از پست ندادن خانوما گله داشتن ، پس این چیه ؟
نقل قول:
پست نمیدن 1بارم که می دن ربطی به موضوع اصلی نداره
الان ديدم.. :laughing:
خانومای دیگه رو نمی دونم اما من اگه اینجا پست نمی دم دلیل نمی شه که این تاپیک رو دنبال نمی کنم.
در مورد بی ربط بودن اون پست هم، فقط جواب دوستمون دادم اگه کار بدی کردم sorry![ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در مورد کسی هم فکر کنم به جز من دلیلی نداشت به کس دیگه ای بر بخوره که به منم بر نخورد[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
MerC & Bye
مرسي جنبه!
shahabmusic
31-05-2006, 15:27
آقا یه چیزی یادم افتاد تا یادم نرفته بگم:
تو کالجی که من درس می خوندم غیر از من یه دختر و یه پسر ایرانی دیگه هم درس می خوندن ،یه روز وقت ناهار همه جلوی در بوفه جمع شده بودن ،من رفتم برای خودمو علی غذا بگیرم،یارو گفت All سوسز (از اونجا که من زبانم خیلی خوبه نفهمیدم منظورش اینه که مخلوطی از تمام سسها می خوای؟ من فکر کردم All سوسز اسم یه مدل سوس :puke: از اون دور فارسی داد زدم علی یه مدل سس جدید اورده " All سوسز " ،آقا اینو گفتمو دختر فارسه زد زیر خنده بلند بلند :laughing: ،بعد برای بقیه دخترای کلاس کارمو ترجمه کرد همه شرو کردن خندیدن به من :blush:
خلاصه غیر از خودش جلوی کل دخترای کلاس ضایع شدم :blush: ،از فرداش هر روز تو راه کالج یه جور تو حرفاش کارمو یادم مینداخت تا مسخرم کنه ،منم خودمو می زدم به کوچه علی چپ :tongue:
ببخشید اگه طولانی بود.
چطور بود ؟ادامه داره بگم؟ :biggrin:
Dash Ashki
31-05-2006, 17:54
اگه دوست وداری ادامه بده
آره شهریار جون ادامه بده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مثل اینکه خدا بخواد شما هر روز باید سوتی بدی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگه دوست وداری ادامه بده
با سلام
اگه دوسا داری چیه
ادامه بدین
حال بدین به جوانا
من یه سوتی دارم الان حسش نیست بعد میگم براتون
هر وقت اعصابم خورد میشه میام اینجا حالم توپ میشه
سينا ي عزيز شما هم حال بده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يعني چي حسش نيست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بگو بابا حالا ديگه نوبت توئه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سينا ي عزيز شما هم حال بده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يعني چي حسش نيست [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بگو بابا حالا ديگه نوبت توئه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
من دوتا دادم بازم میدم ولی الان اعصاب تیلیته
شرمندتم رامبد جان
ولی به محض اینکه بیاد سر جاش براتون مینویسم
سينا جان هر وقت حال و حول داشتي بنويس [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اميدوارم هرچي زودتر اعصابت بياد سر جاش [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
shvalaie
31-05-2006, 20:33
با سلام خدمت دوستان
نميدونم كه اين سوتي خندهدار باشه يا نه، اما توي اون موقعيت كه من و خواهرم حسابي خجالت كشيديم و بعدش هم كلي خنديديم و هنوز هم وقتي يادمون ميافته كلي ميخنديم.
يه روز كه با خواهرم رفته بوديم پاساژ دم خونهمون (گذر من هر دو سه ماه يكبار به اين پاساژ ميافتاد) خواهرم پيشنهاد داد كه بريم براي امشب يه فيلم كرايه كنيم. من به طبقه دوم نگاهي انداختم و گفتم به نظرم فيلميه مغازهشو عوض كرده ديگه فيلم كرايه نميده. خواهرم گفت نه بابا! اشتباه ميكني! ببين اينهمه هم عكس دور و بر مغازهاش چسبونده! خلاصه رفتيم طبقه بالا، نزديك مغازه كه شديم، ديدم چند تا پسر (خيلي هيكلي و چارشونه)، دم مغازه واستادن اما فكر كردم كه خوب واستادن ديگه، رفتيم تو، صاحب مغازه هم پشت سرمون اومد، يكي از همون پسراي دم در بود، خيلي هم بداخلاق بود و چپ چپ بهمون نگاه ميكرد، تا اومديم بگيم كه آقا فيلم ...! تازه چشممون به وسايل توي مغازه و عكسهاش افتاد و فهميديم كه چرا چپ چپ نگاهمون ميكنه، باورتون نميشه اما اين مغازه مخصوص فروش غذاي مخصوص براي كساني بود كه زيبايي اندام كار ميكنن و اون عكسها هم كه خوب معلومه. خلاصه بدون يك كلام حرف از مغازه بيرون اومديم.
یه سوتی باحال از خودم براتون تعریف کنم.
یه روز تو محله مثل بقیه ی روز ها نشسته بودیم فوتبال می کردیم که خیلی حال می داد. من یه شلوار پام بود که کلا دو طرفش دکمه داشت. آقا خواستم یه شوت با تمام قدرت بزنم چرا این دکمه ها واز نشه یکدفعه نگاه خودم کردم دیدم شلوارم باز شده کامل. بعد 2 محله بالاتر از ما خوابگاه دخترای دانشگاه آزاده که از شانس بدم 2 3 تا دختر هم داشتن می رفتن خوابگاه که چششون به من افتاد. آقا دیگه همه زدن زیر خنده منم نشسته بودم دونه دونه دکمه هامو بستن!!!
مرسي از دوستان عزيز shvalaie و MIB ! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ايول حال ميكنم ميبينم دوستان جديدمون هم اهل حال هستند [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
shahabmusic
01-06-2006, 08:23
در ادامه سوتي قبليم بگم كه :
هر روز از اون ماجرا كه مي گزشت و هر دفعه كه يادم مي انداخت، عقده گیر کرده تو گلوم بزرگتر می شد تا بعد از گزشت 1ماه از اون ماجرا یه روز سر کلاس بودیم که خواستنش(ننش تلفن زده بود) ،این رفت جلوی در تا اجازه بگیره بره دفتر، آقا وقتی اجازه گرفت ،چرخید از در بره بیرون دستگیره در گیر کرد توی لیفه دامنش زیپش کنده شد :puke: دامنش اومد پایین :ohno: همه :blink: زدن زیر خنده ،منم دراز به دراز کف کلاس داشتم می خندیدم :laughing:
خلاصه اون روز تا خونه شون منو علی هی تکرار می کردیمو می خندیدیم تا ک..ش بسوزه :tongue: اونم از خنده ما گریه می کرد منم حال می کردم :evil:
اون یه ارزنی هم که آبرو پیش خانومای p30world داشتم از دست دادم با این سوتی های دره پیتی :rolleye:
blacksun
01-06-2006, 09:27
مرسي جالب بود
my friend
01-06-2006, 10:36
سلام دوباره
آقا اين استاد مارو هنوز كه داريد؟نگهش داريد تا يه سوتي ديگه ازش بگم
آقا آخر هاي ترم بود و اين استاد ما چند كلاس فوق برنامه گذاشته بود ما هم اونزمان شيراز دانشجو بوديم.حس كلاس و فوق برنامه و اين جور چيزارو هم نداشتيم .خلاصه همه جمع شديم سر استاد كه بابا بي خيال كلاس شو .يكي از دختر هاي كلاسمون كه بچه تهران بود خيلي با آب وتاب به استاد گفت: استاد من نمي تونم بيام گرفتارم .كار دارم يه پام تهرانه يه پام شيرازه.استاد هم برگشت خيلي جدي گفت ا راست ميگين پس خوش به حال اصفهانيا!!!!! آقا ما رو ميگي تركيديدم از خنده بد بخت دختره بعد چند ثانيه از خنده ما دوزاريش افتاد و گفت چي؟ كه ديديم استاد جيم شده!!!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
my friend
01-06-2006, 12:45
این هم یه سوتی توی سایت روزنامه اطلاعات :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
title صفحه رو ببینید !
با فرانت پیج درست شده !
اکثر صفحات سایتش همینجوریه !
یعنی خاک تو سرشون با این سایتاشون !
هر کدوم از اون یکی گند تر !
ماي فريند جان مرسي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوتي تاسف باري بود [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
B.Spears
01-06-2006, 12:57
كي تاحالا يه سوتي داده كه بعدش فهميده اين سوتيه به نفعش شده؟
من یه سوتی دارم از مدیرا. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...........ولی حوصله بن شدن ندارم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هرکی خواست تعهد محضری بده
که اگه بن شدم بیاد جای من خودشو معرفی کنه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تعریف کنم
كي تاحالا يه سوتي داده كه بعدش فهميده اين سوتيه به نفعش شده؟
خب یکیش من.............
همون سوتی حموم زنونه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خب بنفعم شد دیگه......... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کلی حظ بصر بردیم... [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من یه سوتی دارم از مدیرا. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...........ولی حوصله بن شدن ندارم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هرکی خواست تعهد محضری بده
که اگه بن شدم بیاد جای من خودشو معرفی کنه [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تعریف کنم
با سلام
ساویس جون بگو
آقا رامبد میاد ضمانتتو میکنه
البته یکی باید ضمانت آقا رامبد رو بکنه
بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو
زود بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو
زود زود زود بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو
نه جدي !
ساويس جان شما تعريف كن [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما ريش سفيدي ميكنم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شايد بن نشي
ضمن تشکر از استقبال بسیار زیاد هم تاپیکان عزیز
بدینوسیله به استحضار عموم علاقه مندان میرسانم که:
1- این سوتی كه ميخواستم بگم همچین آش دهن سوزی نمی باشد (فقط یه سوتیه)
2- لطفا یک جای مخصوص مارا(به صندلی داغ مراجعه فرمائید((آگهی بازر گانی)) با شاخ گاو(در نیاندازید)
3-تصمیم داریم بزودی (هروقت این دست لا مصب خوب شد ) در این مورد یک تاپیک بزنیم(البته بشرط استفسا از مدیران((خصوصا ارشد هایشان))
4-لطفا گولمان نزنید که ما خودمان ختم روزگاریم ;) :tongue:
ضمنا از اون جائي كه كمي تا قسمتي از پست هاي من باعث قفل شدن -حذف تاپيك-سرنگوني تاپيك به اعماق سياه چاله كذائي ويا بن شدن كسي ميشه (ميبيني عجب ادم نحسي هستم؟)
ورامبد جان رو خيلي دوستش دارم
همچنين اين تاپيكو هم همينطور......پس بذاريد سر وقتش خودم ميگم
البته سوتي سوتي هم نيست بلكه....حالا.....نميگم كه مديرا نرن پيداش كنن :tongue:
alireza20
01-06-2006, 21:32
در جواب اونهايي(جناب مستر .سعيد رونالدو)بايد بگم من زنده موندم چون مثل برادرمه.ولي مثل اينكه صاحب تاپيك با اين جور سوتي ها حال نميكنه.
یه سوتی باحال از خودم براتون تعریف کنم.
یه روز تو محله مثل بقیه ی روز ها نشسته بودیم فوتبال می کردیم که خیلی حال می داد. من یه شلوار پام بود که کلا دو طرفش دکمه داشت. آقا خواستم یه شوت با تمام قدرت بزنم چرا این دکمه ها واز نشه یکدفعه نگاه خودم کردم دیدم شلوارم باز شده کامل. بعد 2 محله بالاتر از ما خوابگاه دخترای دانشگاه آزاده که از شانس بدم 2 3 تا دختر هم داشتن می رفتن خوابگاه که چششون به من افتاد. آقا دیگه همه زدن زیر خنده منم نشسته بودم دونه دونه دکمه هامو بستن!!!
مرسي
بدون تا 2 ماه نقل خوابگاه دخترا شدي
در جواب اونهايي(جناب مستر .سعيد رونالدو)بايد بگم من زنده موندم چون مثل برادرمه.ولي مثل اينكه صاحب تاپيك با اين جور سوتي ها حال نميكنه.
ولی علی رضا جوون . ما خیل ی حالیدیم . .. ایول با این سوتیات . بازم سوتی بده ..بابا سوتی که شاخو دم نباید داشته باشه ... سوت یواسه این بهش می گن شوتی که حالا پیش اومده ..اه چی دارم م یگم . بگو عزیز دلم باز م بده . اخه سوتیا که از روی قصد و عمد نیستن که کسی بخواد گیر بده . پس feel free& go on
alireza20
02-06-2006, 15:58
باشه مستر جون فقط به خاطر شما.من روزي 100-200 سوتي از هر نوعي كه بگي ميدم(!)حالا ميگم شما هم بخند.
Man Hunter
02-06-2006, 17:11
اين مال همين 15 دقيقه پيش هست...مواظب باش نسوزي..داغ داغ!!!
آقا....بعد از يه عمري..يكي از اهواز بهم زنگ زد.منم كه حسابي در گير درس بودم.هيچي ....خلاصه گوشي بر داشتم و گفتم ?Hello .اونم گفت به به ..آقا شهربار.
منم كف كردم..گفتم شما؟گفت منم ديگه؟منم گفتم خوب به .....م.بيار بالا بينم كي هستي؟
گفت با من اينجوري حرف نزن گرون واست تموم ميشه آقاي مهندس.
گفتم ببين آقاي(4تا دري وري مشتي كه اگه به سنگ بگي ذوب ميشه بهش گفتم).نميدونم از كدوم گوري زنگ زدي....حالا هم كه زنگ زدي........يهو رنگم پريد :ohno: :ohno: :ohno: :ohno: :ohno: :blink: :blink:
گقتم ببخشيد..ميشه يه كم ديگه صحبت كنين؟....گقت آره عزيزم....من عموتم ديگه IQ .
نميدونستم چي كار كنم...قطع كردم.
2 دقيقه بعدش زنگ زد و گفت حالا بيخيال.....مهم نيست..ولي خوب خواهر و مادر من و بابات رو صلوات داديا....
داشت گريه ام ميگرفت......ولي بعدش اون از دلم در آورد(چه مرامي :blink: :ohno: ).
بعدشم كلي خنديدم خودم به خود احمقم.....ديگه تا عمر دارم با كسي بد حرف نميزنم پشت تلفن.
البته از اين تلفن اينقدر من سوتي دارم كه نگو....سرفرست همه رو ميگم. :blush:
يا حق ;)
شهريار جان اگه من چنين سوتي اي بدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] همون موقع [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اينم يه تاپيك سوتي دار
يه نگاه به عنوان تاپيك و موضوع تاپيك و جملات داخل اولين پست بندازيد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين مال همين 15 دقيقه پيش هست...مواظب باش نسوزي..داغ داغ!!!
آقا....بعد از يه عمري..يكي از اهواز بهم زنگ زد.منم كه حسابي در گير درس بودم.هيچي ....خلاصه گوشي بر داشتم و گفتم ?Hello .اونم گفت به به ..آقا شهربار.
منم كف كردم..گفتم شما؟گفت منم ديگه؟منم گفتم خوب به .....م.بيار بالا بينم كي هستي؟
گفت با من اينجوري حرف نزن گرون واست تموم ميشه آقاي مهندس.
گفتم ببين آقاي(4تا دري وري مشتي كه اگه به سنگ بگي ذوب ميشه بهش گفتم).نميدونم از كدوم گوري زنگ زدي....حالا هم كه زنگ زدي........يهو رنگم پريد :ohno: :ohno: :ohno: :ohno: :ohno: :blink: :blink:
گقتم ببخشيد..ميشه يه كم ديگه صحبت كنين؟....گقت آره عزيزم....من عموتم ديگه IQ .
نميدونستم چي كار كنم...قطع كردم.
2 دقيقه بعدش زنگ زد و گفت حالا بيخيال.....مهم نيست..ولي خوب خواهر و مادر من و بابات رو صلوات داديا....
داشت گريه ام ميگرفت......ولي بعدش اون از دلم در آورد(چه مرامي :blink: :ohno: ).
بعدشم كلي خنديدم خودم به خود احمقم.....ديگه تا عمر دارم با كسي بد حرف نميزنم پشت تلفن.
البته از اين تلفن اينقدر من سوتي دارم كه نگو....سرفرست همه رو ميگم. :blush:
يا حق ;)
با سلام
بابا اینکاره منم همین چین چیزی برام پیش اومده
یه بار یکی زنگ زد خونمون اون زمان خوب این تلفنا قاطی داشت هیچی ما گوشی رو برداشتیم هر چی گفتیم الو کسی جواب نداد
بعد قطع کردم
تا نیم ساعت همچین بود دیگه من اعصابم خورد بود دفعه بعد که زنگ خورد گوشی رو ورداشتم هر چی فحش بلد بودم بهش دادم البته نه خواهر مادری یو از همین احمق و ... اینا چون اون موقع 13 ساله بودم
هیچی
گوشی رو گذاشتم بعد از نیم ساعت دیگه دیدم تلفن زنگ میخوره مادرم رفت گوشی رو برداشت دیدم مضغول احوال پرسی گفتم کیه گفت داییته گفتم ااا سلام
گفت داییت میگه خوب بهش فحش دادیا منو میگی شدم[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد کلی معذرت خواهی کردم از داییم گفتم داستانو گفت بابا اشکال نداره
یکی دیگه هم دارم که یه ذره ضایه هست تا بعد از ظهر تایپ میکنم میذارم براتون
اين كار داداش شهريارمون سوتي نيست .
سوتي اينه كه آدم صداي عموشو نشناسه. :laughing: :laughing:
my friend
03-06-2006, 12:08
سينا جون
يه بار هم همين اتفاق براي من افتاد !
البته با عموم بود !
چون حدود 2 سالي ميشد باهاش حرف نزده بودم چون ...
قهر نبوديما !
موفق باشيد
blacksun
03-06-2006, 12:13
آقا یه سوتی هم مثل سوتیهای دوستمون من دادم که فکز کنم تعریفش جالب باشه.یه با ر من یه جائی کار میکردم (البته توی یه شعبه از شرکت)یه شرکت خیلی معتبر و باکلاس.یه روز یکی از رفقام زنگ زد و بعد از چند دقیقه صحبت من یه شماره ازش خواستم و اونم گفت که باید به دفترچه تلفنم نگاه کنم و بعد چند ثانیه بهت زنگ میزنم .منم گوشی رو قطع کردم و منتظر شدم بعد از حدود 20 ثانیه تلفن زنگ زد منم با این رفیقم خیلی صمیمی هستیم و خیلی بهم الفاظ خوب و قشنگ میدیم مثل آهو و جیران..آقا من گوشی رو برداشتم و بدون اینکه منتظر باشم تا از اونطرف صدائی بیاد گفتم سلام خوشگل من آهوی من .آقا یهو از اونطرف خط رئیسمون گفت آقای مهندس ... :puke: آقا منو میگی یه سکته ناقص زدم و خشکم زده بود.فوری گوشی رو گذاشتم و در رفتم دستشوئی.آقا خیلی بد ضایع شدم .بعدش رئیسمون زنگ زد و خلاصه ما با پاچه خواری و ماست مالی قضیه رو پیچوندم و تموم شد :evil:
Man Hunter
03-06-2006, 14:16
اين كار داداش شهريارمون سوتي نيست .
سوتي اينه كه آدم صداي عموشو نشناسه. :laughing: :laughing:
پس منو بگو دو تا سوتي توي يه پست نوشتم...خوشحالم كه خوشتون اومده.بازم دارم.الان ميگم.
Man Hunter
03-06-2006, 14:24
آقا...بازم من وتلفن..(ديگه خودتون بخونين تا تهش رو كه ...!!!!!)
آقا,ما يه بار زنگول زديم خونه رفيقمون.كلي با هم رفيقيم(رفيق تو رگيم!!!).خلاصه با باباشم كلب جوريم.رفت و اومد خانوادگي داريم اصلا‘‘.
آقا..هيچي..ما زنگ زديم .يه كم اول حال همديگه رو گرفتيم . كلي با الفاظ قشنگ از هم پذيرايي كرديم.!!!!
يهو من برگشتم گفتم..خوب مهران...اون باباي خوار .....دت چطوره؟
يهو ديدم يكي از اون طرف گفت آقا شهريار آبجي ما هم به شما سلام ميرسونن!
تازه دوزاريم افتاد كه صداي تلفن رو آيفون بود. :blush: :blush: :blush: :blush: :blush: :blush:
150 مدل رنگ عوض كردم.قطع كردم...بعد از 2 ساعت كه به خودم فحش دادم ...يه دسته گل خريدم رفتم پيش باباش..اونم كلي به من احمق خنديد..........گفت هيچي بابا اشكلا نداره! :laughing: :laughing:
با اين باباي رفيقم داستانها دارم كه سر فرصت واستون تعربف ميكنم(فكر بد نكنين!!!!!! :blush: )
يا حق ;)
آقا...بازم من وتلفن..(ديگه خودتون بخونين تا تهش رو كه ...!!!!!)
آقا,ما يه بار زنگول زديم خونه رفيقمون.كلي با هم رفيقيم(رفيق تو رگيم!!!).خلاصه با باباشم كلب جوريم.رفت و اومد خانوادگي داريم اصلا‘‘.
آقا..هيچي..ما زنگ زديم .يه كم اول حال همديگه رو گرفتيم . كلي با الفاظ قشنگ از هم پذيرايي كرديم.!!!!
يهو من برگشتم گفتم..خوب مهران...اون باباي خوار .....دت چطوره؟
يهو ديدم يكي از اون طرف گفت آقا شهريار آبجي ما هم به شما سلام ميرسونن!
تازه دوزاريم افتاد كه صداي تلفن رو آيفون بود. :blush: :blush: :blush: :blush: :blush: :blush:
150 مدل رنگ عوض كردم.قطع كردم...بعد از 2 ساعت كه به خودم فحش دادم ...يه دسته گل خريدم رفتم پيش باباش..اونم كلي به من احمق خنديد..........گفت هيچي بابا اشكلا نداره! :laughing: :laughing:
با اين باباي رفيقم داستانها دارم كه سر فرصت واستون تعربف ميكنم(فكر بد نكنين!!!!!! :blush: )
يا حق ;)
با سلام خیلی باحالی عزیز
Dash Ashki
03-06-2006, 19:10
عجب سوتی های میدن بچه ها...خوش به حالم که سوتی نمیدم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
cool_lizard
03-06-2006, 19:15
[b]آقا سلام......منم ميخوام يه سوتي تلفنيم رو بگم (ولي به قشنگي آق شهريار نيستش)
دوم راهنمايي بودم كه يه ناظم داشتيم كه خيلي گير بود ولي منو دوست داشت.........يه روز بعد از مدرسه تلفن خونمون زنگ زد منم برداشتم گفتم: الو...........بعد يارو گفت: آش ميخوري با پلو !!!........منم كه نشناختم فكر كر دم مزاحم تلفني جواب دادم : ××× ميخوري با پلو ؟ ...........بعد گفت دستت درد نكنه ديگه آقا آيدين با ما اينطوري حرف ميزني؟!!!! اومدي مدرسه بايد با هم حرف بزنيم............منم كه بچه بودم گفتم ببخشيد گوشي رو قطع كردم بعد زدم زير گريه به كسي هم كه روم نميشد بگم..........خلاصه فرداش رفتيم مدرسه ×××مالي ناظمه كه يه عالمه واسش توجيح كردم كه نشناخته بودمش..........نگو يارو زنگ زده بوده مامان بابامو دعوت كنه يه جلسه..........ولي خدا رو شكر بعدا يادش رفت ديگه!!!!(سوتي ما به سر رسيد كلاغه به خونش نرسيد!!!)
Man Hunter
03-06-2006, 20:20
[b]آقا سلام......منم ميخوام يه سوتي تلفنيم رو بگم (ولي به قشنگي آق شهريار نيستش)
دوم راهنمايي بودم كه يه ناظم داشتيم كه خيلي گير بود ولي منو دوست داشت.........يه روز بعد از مدرسه تلفن خونمون زنگ زد منم برداشتم گفتم: الو...........بعد يارو گفت: آش ميخوري با پلو !!!........منم كه نشناختم فكر كر دم مزاحم تلفني جواب دادم : ××× ميخوري با پلو ؟ ...........بعد گفت دستت درد نكنه ديگه آقا آيدين با ما اينطوري حرف ميزني؟!!!! اومدي مدرسه بايد با هم حرف بزنيم............منم كه بچه بودم گفتم ببخشيد گوشي رو قطع كردم بعد زدم زير گريه به كسي هم كه روم نميشد بگم..........خلاصه فرداش رفتيم مدرسه ×××مالي ناظمه كه يه عالمه واسش توجيح كردم كه نشناخته بودمش..........نگو يارو زنگ زده بوده مامان بابامو دعوت كنه يه جلسه..........ولي خدا رو شكر بعدا يادش رفت ديگه!!!!(سوتي ما به سر رسيد كلاغه به خونش نرسيد!!!)
سلام..آقا اختيار دارين..مال شما هم جالب بود.سوتي,سوتي ديگه...حالا يكي مثل من شدتش بالا تر,يكي هم معمولي هستش.موفق باشي.
يا حق ;)
badboys_87
03-06-2006, 20:24
البته این سوتی رو من ندادم سینمای شهر ما تازه فیلم نوک برج رو برای اکران گذاشته بود دم درب ورودی سینما شلوغ بود چند تا دخترم اونجا واستاده بودند یدفعه دوستم با یه لهجه غلیظ گفت "بچه ها فیلم نوک برنج رو نگاه کردین " حالا هم ما و هم دختر ا با هم زدیم زیر خنده
یه بار رفته بودم کلو پ فیلم بگیریم به صاحاب کلوپ گفتیم "فیلم ایرانی دوبله دارید!!!
Man Hunter
03-06-2006, 20:29
آقا..بازم من وتلفن....................
يه بار زنگ ميزنم خونه دوستم.صداي اون و داداشش و دايي اش عين هم ديگست.اصلا‘‘ واقعا‘‘ قابل تشخيص نيست.
هيچي.زنگ ديم و يكس گوشي رو برداشت:
اونور خط-بله؟بفرمايين؟
من-سلام بيشعور...چطوري ا ح م ق؟
اونور خط----شما؟
من----حالا ....سگ خودت رو واسه من ميگيري؟حتما‘‘ بايد روت چ ن ت ه بريزم تا واز شي؟
اونور خط----ببخشيد آقا...يا اشتباه گرفتين يا...
من----خفه شو بابا...يا توي نكبت احسان...يا خود عمه......فرشيد خان ........(يه عالمه دري وري)منم ديگه شهريار
اونور خط----شهريار جان گوشي رو داشته باش ..من فرشيد رو صدا كنم.من دايي شم.بازم صدامو اشتباه گرفتي..
من-نه مزاحم نميشم.....بعدشم قطع كردم.....پشمام ريخت بود.2 دقيقه بعدش تلفن زنگ زد.
من-فرشيد جان..اي ....بابات ...تو اونجام.(يه عالمه......مالي واسه خودش و باباشو و فك و قاميلشون)
اونور خط-----(بعد از اينكه يكي يه عالمه خنديد گفت)بچه اين دري وري ها چيه؟ به مامانت بگو بابا زنگ زد و گفت ماموريت پيش اومده بايد برم اصفهان.فقط زنگ زدم اطلاع بدم.تو وضعت الان خراب اگه بگم گوشي رو بده به مامان..يهو گوشي رو ميكني يه جات. :biggrin: :blink: :ohno: :laughing: :biggrin: :happy: :tongue: .!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سوتي توي سوتي شده بود......
نميدونستم كجا فرار كنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1 :blink: :blush: :blush: :blush: :blush:
خلاصه عجب گندي زدم اونروز. :laughing: :biggrin:
يا حق ;)
Man Hunter
03-06-2006, 20:36
اين خيلي با حال(نترس تلفن نيست!!!)
پسر عمه ام اومده بود تهران ...امتحان دانشگاه سراسري رو بده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!
تا 1 ماه بعد از كنكور آزاد بهش ميخنديدم.به خدا عين واقعيت.هيچي ديگه كنكور سراسري رو نداد.
در عوض الان آزاد داره برق ميخونه.تو شهر خودشون.
Man Hunter
03-06-2006, 20:46
داش رامبد كجايي ببيني امروز تاپيكتو تركوندم مردونه.عاشق اين تاپيكم.
خودت بيا ديگه بابا.پس كوشي ؟ما با اجازه صاب مجلس يه كم شلوغ كرديم. :blush:
يا حق ;)
آقا..بازم من وتلفن....................
من-نه مزاحم نميشم.....بعدشم قطع كردم.....پشمام ريخت بود.2 دقيقه بعدش تلفن زنگ زد.
يا حق ;)
اينو يادت رفت احتمالا سانسور كني ;)
اخه اینم شد تاپیک
بزرگترین سوتی من دیدن این تاپیک بود
Man Hunter
03-06-2006, 21:08
اخه اینم شد تاپیک
بزرگترین سوتی من دیدن این تاپیک بود
براز پستات دو رقمي بشه بعد .اينجا هركسي دوست داره تو هر تاپيكي ميره.زوري نيست كه.
شماه هم دوست نداري پسر,تو اين تاپيك نيا.
اخه اینم شد تاپیک
بزرگترین سوتی من دیدن این تاپیک بود
قربون سليقت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عزيزم شما بهتره خودتون رو به يه روان پزشك نشون بدي [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فكر كنم يه خورده سيمات قاطي كرده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Man Hunter
03-06-2006, 21:22
به به رامبد عزيز من اومد...چطوري داداش؟حالا بودي حالا؟كجا بودي؟
ولش كن بابا خودت رو ناراحت نكن.
سوتي بده حال كنيم دور هم بخنديم.منتظرم.يا حق ;)
شهريار جان سوتي كه زياده [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روي چششششم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.