مشاهده نسخه کامل
: تکامل (فرگشت)
یک سوال درمورد تکامل نر وماده دارم.
راحت میشد همه ملوکولهای نر و ماده در یک بدن جمع شده و در زمان معین تشکیل همانند خودشان را بدهند
این با جنگیدن برای بقا در تناقض نیست.
مثلا میشد دیگر شکوفه های درخت برای تکثیر منتظر گرد افشانی و آمدن باد و زنبور و.... نباشند و نسلشان را به غیر خودشان وابسته نکنند
V E S T A
23-04-2014, 17:22
من یک سئوالی در مورد قدرت تکلم داشتم.
کدام بخش مغز یا بدن بیشترین تاثیر رو در یادگیری زبان و تکلم کردن داره؟
من در مستندهایی دیدم که میرفتن انسان هایی که در یکسری قبائل و به شیوه ای کاملا وحشی زندگی میکردن رو میاوردن و در عرض چند ماه بهشون زبان یاد میدادن و اونا هم همه چیو یاد میگرفتن و عین انسان هایی میشدن که بهشون آموزش میدادن.
از طرفی اون آدمای وحشی غذای خام هم میخوردن مثل کرم و ماهی خام و...، طوری نبود که بگیم خوردن غذای پخته روی اونها و اجدادشون تاثیر داشته از هیچ تمدن و دین و خدا و.... دیگری هم اطلاع نداشتن.
یک جایی تو این تاپیک گفته شد انسان و شامپانزه 98 درصد دارای DNA مشترک هستند.
اما چرا نمیشه به اون شامپانزه که فرقی با اون انسان وحشی خام خوار نداره، تکلم رو آموخت؟
هسته اصلی خودآگاهی در انسان در خلق واژه و فراگیری و انتقال اونها رو چی تشخیص دادن؟
تشکر. :n16:
تلاش هایی که برای آموزش حرف زدن به شامپانزه انجام شده تا کنون نتیجه ای نداشته و علت اون هم تکامل نیافتن مناطقی از مغز شامپانزه هست علاوه بر این بعضی از دانشمندان هم اعتقاد دارن برای تکلم نیاز به بعضی خصوصیات جسمانی هست انسان های کنونی و میمون های انسان نما از نظر ساختمان اعضای صوتی تفاوت زیادی وجود داره.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در کنار این تفاوت های جسمانی نیاز است همه دستگاه تکلم به صورت منظم و درست کار کنن از جمله مناطق حواس و حافظه در مغز که این مناطق از لحاظ فیلوژنیک در بخشهای آهیانه و گیجگاه قرار گرفته.
به این قسمت توجه کنید :
مهمترین عوامل در رشد و تکامل تکلم خصوصیات فیزیولوژیکی و تشریحی بخشهای پیشانی قشر مغز هستند (به موازات رشد و تکامل مناطق آهیانهای و گیجگاهی). تلاشهای زیادی به کار رفته است تا درجهی تکامل مغز را که به وسیلهی این مهمترین قسمت مغز روی قالبهای جمجمههای فسیل شده نشان داده شده است به اثبات برساند. متأسفانه اخذ هرگونه نتیجهی مربوط به تکلم از قالب جمجمه، حتی وقتی که با قالبهای انسان کنونی مقایسه شود، مشکل است(1)
یه توضیحی هم بهتر هست درباره علت اصلی این تفاوت داده بشه :
دانشمندان دانشگاه واشنگتن موفق به شناسايي ژني شدهاند كه نقشي اساسي در تكامل انسان، هنگام آغاز تكلم ايفا كرده است.
اين ژن احتمالا با تكثير خود در دو و نيم ميليون سال پيش به مغز انسان قدرت صحبت كردن و ابداع داده و آن را از وابستگاني مانند شامپازهها جدا كرده است.
اين ژن كه «SRGAP2» نام داشته، به كنترل رشد بخش نئوکورتکس در مغز پرداخته كه مسؤول عملكردهاي بالاتر مانند زبان و تفكر هوشيار است.
برخورداري از نسخههاي اضافي باعث آهستهشدن رشد مغز شده و به آن اجازه داده تا به ساخت ارتباطات بيشتر ميان سلولهاي عصبي پرداخته و با اين كار مغز را بزرگتر و پيچيدهتر كرده است.
در پژوهشي كه در مجله Cell منتشر شده، دانشمندان اين موضوع را گزارش كردند كه اين ژن در حدود 3.5 ميليون سال قبل تكثير شده و يك ژن دختر ايجاد كرده و يك ميليون سال بعد به توليد يك نسخه نوه دختر پرداخته است.
اگرچه انسان و شامپانزه حدود شش ميليون سال قبل از هم جدا شدند، اما هنوز 96 درصد از ژنوم آنها با هم مشترك بوده و اين ژن يكي از تنها 30 ژني است كه از آن زمان به تكثير خود پرداختهاند.
اولين تكثير تقريبا غيرفعال بوده اما دومين نسخه در زماني اتفاق افتاده كه هوموساپنها از گونههاي استرالوپیتکوس جدا شده و ساخت ابزارها و رفتارهاي پيچيدهتر را آغاز كردند. (2)
برداشتی از مقاله انسان نئاندرتال / ترجمه و تألیف: حمید وثیق زاده انصاری
برداشتی از ایسنا ( ژن عامل جهش تكاملي مغز انسان شناسايي شد)
V E S T A
23-04-2014, 17:42
یک سوال درمورد تکامل نر وماده دارم.
راحت میشد همه ملوکولهای نر و ماده در یک بدن جمع شده و در زمان معین تشکیل همانند خودشان را بدهند
این با جنگیدن برای بقا در تناقض نیست.
مثلا میشد دیگر شکوفه های درخت برای تکثیر منتظر گرد افشانی و آمدن باد و زنبور و.... نباشند و نسلشان را به غیر خودشان وابسته نکنند
این نکته رو فراموش نکنید :
برای اینکه انتخاب طبیعی بتواند منجر به فرگشت، صفات تازه و گونههای جدید گردد، گوناگونی ژنتیکی قابل توارث که سبب تنوع سازواری افراد میشود ضروری است.
همواره برای انتخاب طبیعی و فرگشت نیاز است جمعیت دارای گوناگونی ژنی و تنوع باشه درون آمیزی با گذشت چندین نسل تنوع رو کاهش میده و این کاهش تنوع به تدریج زمینه حذف از رقابت رو فراهم میکنه.
درباره فرگشت تولید مثل جنیسی این پست توضیحات کاملی داده شده : 439# ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
L͠øneWolf
01-05-2014, 01:04
اگر فرگشت صحت دارد، پس چرا هنوز با آن مخالفت میکنند؟
اگر نظریه فرگشت دارای اسناد و مدارک معتبری است، چرا هنوز برخی با آن مخالفت میکنند و ادعاهای آنها چیست؟
مخالفان نظریه فرگشت به چند دسته تقسیم می شوند. گروه اول کسانی هستند که آگاهی درست و کافی از نظریه فرگشت ندارند.این افراد بر اساس شایعات و شنیده ها تصور میکنند داروین در نظریه خود ادعا کرده است که آفرینندهای وجود ندارد و انسانها از میمونها به وجود آمدهاند و چون این سخنان با عقل و آموزههای دینی منافات دارد، پس در نظر این افراد بیاعتبار است.
گروه دوم مخالفان کسانی هستند که تصور می کنند فرگشت در حد یک فرضیه است و از آنجا که هنوز به اصل علمی تبدیل نشده است، پس نمیتوان به آن استناد کرد. این افراد هنوز تفاوت فرضیه و نظریه را درک نکرده اند و نمیدانند که فرضیه یک تصور ذهنی و حدس خیالی است، در حالی که نظریه یک موضوع علمی است که باید برای آن دلایل و شواهد معتبر آورد. این افراد همچنین نمیدانند که نظریه با اصل نیز فرق دارد.اصول علمی در عالم واقعیت و زمان حاضر قابل لمس و آزمایش هستند، در حالی که این امکان برای نظریه میسر نیست. در مورد نظریه فرگشت نیز چون امکان بازگشت به گذشته چند میلیون ساله وجود ندارد، دانشمندان با استفاده از علوم و مدارک علمی مانند
زمینشناسی، فسیل شناسی، آناتومی مقایسه ای، جنین شناسی، ژنتیک جمعیتی، زیست شناسی ملکولی و دهها دلیل دیگر توانسته اند واقعیتهای گذشته را در قالب نظریه ارائه دهند.
کار این دانشمندان مانند کارآگاهان جنایی است. از آنجا که کارآگاه پلیس نمیتواند برای اثبات عمل یک متهم،فیلم صحنه جرمی را که در گذشته رُخ داده است، ببیند، سعی میکند با گردآوری و بررسی دقیق شواهد و آثار جُرم واقعیت را دریابد و با دلایل و مدارک محکمه پسند محکومیت یا برائت متهم را در دادگاه اثبات کند. در تمام کشورهای جهان نیز قاضی یا هیأت منصفه، اسناد و شواهد معتبر را قبول میکنند و هیچ کس ادعا نمیکند که چون فیلم صحنه جرم را ندیده است، پس این مدارک باطل هستند!
من شخصا تفاوت ساختاری بین فیلم صحنه جرم و فسیل های به دست اومده نمی بینم. هر دو مدرکی هستن که از وقوع یه پدیده حکایت می کنن. تصویریم که آدم زیر میکروسکپ می بینه مدرکیه که از یه پدیده حکایت می کنه. پس چه فیلم، چه فسیل چه مدرک دیگه ای رو متفاوت از هم نمی دونم.
اما خب توجه به این نکته هم مفیده که فرگشت هم تو طبیعت هم تو آزمایشگاه مشاهده شده. یعنی چیزیه که همه تو زندگی داریم تجربه می کنیم و کتمانش از طرف بعضی، دیگه تعجب برانگیز...
راستی قسمت دوم مستند Cosmos ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])رو داشتم می دیدم، خیلی زیبا تکامل رو توضیح داده. برای آشنایی بهتر با تکامل مفیده.
اما برای همه توصیه ش می کنم، چون واقعا از دیدنش لذت بردم. :)
الان مد شده که خیلی ها که دیگه این همه شواهد و مدارک را میبینند و همچنین دارای تعصبات مذهبی هستند.
میگن که تکامل درسته ولی برای انسان نیست و یکی از دلایلی که میارند حلقه مفقوده هست.
میخواستم بدونم بطور دقیق منظورشون چیه هست.و چه جوابی میشه بهشون داد؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
الان مد شده که خیلی ها که دیگه این همه شواهد و مدارک را میبینند و همچنین دارای تعصبات مذهبی هستند.
میگن که تکامل درسته ولی برای انسان نیست و یکی از دلایلی که میارند حلقه مفقوده هست.
میخواستم بدونم بطور دقیق منظورشون چیه هست.و چه جوابی میشه بهشون داد؟
شواهد و مدارک بسیار زیاد هست ولی به نظر شما چرا هنوز بعد از اینهمه شواهد و مدارکی که به شما ارائه شد و شما کاملاً این قضیه رو پذیرفتی و به عنوان یک مسئله علمی روش مانور میدی چرا هنوز اسمش نظریه هست؟ و مثلاً یکی مثل ریچارد داوکینز میاد میگه کسی که تکامل رو قبول نکنه کلاً مشکل عقلی داره!! و تکامل رو یک چیز اثبات شده علمی میدونه از نظر بنده ایشون "مجبوره" که به تکامل اعتقاد داشته باشه چون هیچ راه دیگه ای برای توجیه عقاید خودش نداره...
صرفاً مخالفان نظریه داروین فقط یک عده مردم عام مذهبی نیستند.... بلکه ما هم شواهد و نقد های خودمون رو داریم و میتونیم ارائه بدیم... و تنها جایی که من در مورد تکامل بحث کردم و چیزی از حرف ها و نقد های من باقی نموند همینجا بود.وگرنه دلایل مخالفان هم کم نیست... اگر این یک مساله اثبات شده علمی هست چرا باید مخالفت های ما حذف بشه؟ اصلاً چه لزومی داره که یک تکامل گرا بیاد حرفای منو حذف کنه و بحث های موافقاش رو باقی بذاره؟ اگر شواهد و نقد های ما الکی و کشکی بود همه میذاشتند که مردم ببینند تا متوجه عقل ناقص ما مذهبی ها بشن.
مثلاً من هرگز نتونستم توجیه بشم که چطور پستان بوجود اومد و چطور پستان در مردان از بین نرفت و چطور دم در ما از بین رفت و هنوز در امثال ما وجود داره و و و و.... مگر فیزیک شوخی برداره؟ اگر جاذبه وجود داره برای همه یکسانه... نه اینکه یه عده برگ های درختان نا متقارن باشن و یه عده متقارن... در حالی که همه در معرض همون عوامل فیزیکی قرار گرفتن....
هر تکامل گرایی برای خودش یک سری توجیهاتی میبافه تا بتونه این قضیه رو به بقیه هم بگه مثل برخی افراد مذهبی که یک سری مسائل رو بدون علم همینطوری مطرح میکنند و دلیل قانع کننده ای براش ندارند.
تعصب توی هر دو گروه وجود داره...
مثلاً من هرگز نتونستم بپذیرم که جهش ژن ها تصادفی میتونه باشه در حالی که غیر ممکنه یک جهش تصادفی باشه و با اینهمه و میلیارد ها میلیارد سلولی که در بدن ما وجود داره و بیش از میلیارد ها میلیارد توی عمر ما از بین میرن و دوباره بوجود میان تا الان باید بر اثر جهش یکی از اونا ههممون با بیماری سرطان از بین میرفتیم... چون بالاخره یکی از اینها که بر اثر این همه جهش میتونسته عامل بوجود اومدن سلول سرطانی در نقاط مختلف بدن باشه....
وقتی بعضی دانشمندان میان بیان میکنن که این ماده یا غذا مثلاً سرطان زا هست این یعنی به هیچ عنوان جهش های ژنی تصادفی نمیتونه باشه... بلکه از یک قانونی پیروی میکنه و از نظر بنده موادی که به سلول میرسه تاثیر زیادی روی تولید مثل سلول داره و وقتی موادی که به سول از طریق خون و خورد و خوراک بدن بهش میرسه دارای مواد سرطان زا باشه میتونه سلول رو بیمار کنه تا نتونه به بهترین شکل از جنس خودش بسازه و از همون مواد سرطان زا ساخته و عامل بوجود اومدن سلول سرطانی میشه.
بالاخره خیال بافی های کدوم دانشمندان رو شما قبول میکنی؟
یک جهش تصادفی و بوجود اومدن سینه؟ و یک جهش تصادفی بوجود اومدن سرطان؟
یا یک دلیل قانع کننده و محکم علمی که مو لای درزش نره؟
درود
اول این که هیچ وقت بحث ها بی دلیل حذف نمیشه و اگر توی هر مبحث روال اصولی بحث ها رعایت بشه هیچ ناظر یا مدیری نمیاد پست شما رو حذف کنه . ولی وقتی به جای مبحث اصلی پیگیر حواشی باشیم اون موقع قضیه فرق میکنه .
از طرف دیگه باز هم شما حواشی بحث رو بجای مبحث اصلی در نظر گرفتین و با کنایه زدن در صدد رساندن منظور خاصی هستین که اینجا جاش نیست . هر انتقادی نسبت به پست های پاک شدتون دارین بهتره در محل مناسب ارایه پیشنهاد / انتقاد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) مطرحش کنین و بذاریم بحث و گفتگو روال ثابت خودش رو طی کنه .
در مورد مبحث فرگشت/تکامل هم باید بگم اینقدر پیش پا افتاده نیست که بخوایم با دو یا سه مثال برای رد و تائید اون سند امضا کنیم .
برای مثال موضع شما در قابل abiogenesis [پیدایش موجود زنده از مواد غیر زنده] چیه ؟ مبحثی که به نوعی ارتباط مستقیم با فرگشت و پیدایش حیات بر روی زمین داره .
این مورد رو قبلا توی تاپیک بررسی روح هم مطرح کرده بودم که دوستان مدعی بودن روح لازمه حیات موجود زنده است .
در حال حاضر داشمندان بوسیله مواد شیمیایی قادر به تولید موجود تک سلولی شدن .
و از طرف دیگه محققان تونستن که یک کرم رو با کد ژنتیکی با اطلاعات مصنوعی تولید کنن و از تکنیکی برای ایجاد آمینو اسید نوع 21 کمک گرفتن.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
First-ever animal with artificial information in its genetic code is created by scientists ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
در مورد دم درست متوجه منظور شما از امثال ما نشدم . ولی شامپانزه بونوبو که شباهت ژنتیکی نزدیک به 99% با انسان داره از وجود دم بی بهره است .
ولی در مورد پستان در مردان بارها توسط دوستان گفته شده که وجودش در انسان و بقای اون بی تاثیر بوده و عضوی خنثی به حساب میاد . ولی دم در میمون حفظ تعادل و آویزان شدن از درخت و کارهای دیگه مورد استفاده قرار میگیره که با توجه به روند فرگشت انسان و راه رفتن روی دو پا حذف دم [در صورت وجود] کاملا قابل درکه .
در کل مطالبی که بهش پرداختین و دوباره مطرح کردین بارها توی همین تاپیک بهش پاسخ داده شده و نیازی به پاسخ و بحث دوباره نیست .
ولی اگر شما ادعایی در رد فرگشت و خلقت یکباره دارین باید مدرکی برای این صحبت ها ارائه بدین . چیزی که علم کنونی در اختیار داره انبوهی از فسیل ها و اطلاعات ژنتیکی و مواردی است که بارها آزمایش و مشاهده شده .
اگر شما مدرک - فسیل - اطلاعات ژنتیکی درباره پیدایش و خلقت یکباره انسان با حالت و ظاهر کنونی دارین میتونین اونو ارائه بدین .
یا این که اگر میتونین خارج از اصول و قواعد تکامل بهزیسیتی موجودات برای بقا در طبیعت رو تعریف کنین و قواعد و اصولی جدید در دنیای علم پای گذاری کنین . چیزی که در حال حاضر داره خودش رو به وضوح نشون میده مدارک گوناگون در باب فرگشت گونه های مختلفه .
ما هم اگر قرار باشه طبق مدارک صحبت کنیم پس باید از شما مدرکی قابل استناد [قابل آزمایش/قابل رد شدن] در رد تکامل طلب کنیم .
با همه این صحبت ها در حال حاضر تکامل نه تنها فقط یک نظریه نیست بلکه به عنوان یک حقیقت به اون نگاه میشه . لینک زیر رو مطالعه کنین و به مطالب و صحبت های جالبی میرسین .
Evolution as fact and theory ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Zeitgeist
13-05-2014, 05:37
هیچکدام از پاسخ ها توجیه کننده نبود و فقط یه سری خیال پردازی برای دلیل تراشی علمی بود نه مدرک!!
این شیوه ی فکری شماست که سعی در یافتن "توجیهات" برای مسائل دارد.
علم بر اساس شواهد و دلایل مستند، استدلال میکند و نتیجه میگیرد، نه تلاش در موجه جلوه دادن یک ایده ی "پیشفرض" و باور قبلی مثل اعتقادات شما. درجه ی مقبولیت هر تئوری علمی، به میزان دلایل و شواهد علمی و مستند پشت سر آن بستگی دارد که در مورد مسائل مدنظر شما (سن زمین و جهان و فرگشت)، میتوان گفت که به واسطه ی شواهد بسیار فراوان، یک یقین در بین جامعه ی علمی شکل گرفته و از آنها به عنوان "واقعیات" یاد میشود.
چطور دانشمندان تا الان فکر میکردن زمین 100 میلیون سال عمر داره و با کشف کربن 14 و امثال این کشفیات ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) پی به میلیاردی بودن عمر زمین بردن؟
تا "الان" دقیقاً چه موقعی هست؟!
[..]
قرن ها قبل، با توجه به عدم دسترسی به بسیاری از واقعیات علمی که ما امروز میدانیم، افرادی حدسیاتی بعضاً بر اساس محاسباتی ناقص یا اعتقادات مذهبی بر اینکه عمر جهان و زمین چند هزار سال بیشتر نیست میزدند (همانند تلاش های تاریخی بر محاسبه ی محیط و قطر زمین و فاصله از ماه و خورشید و غیره).
ولی پس از کشف و ارائه ی شیوه ی "تاریخ-نگاری رادیومتری ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])" در بیش از یک قرن قبل، بالاخره به یک شیوه ی دقیق در بررسی سن اشیاء دست یافتیم.
هر ایزوتوپ ناپایدار از هر اتمی، یک نرخ زوال رادیواکتیو ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) دارد. این نرخ برای برخی کمتر از یک ثانیه و برای برخی میلیاردها سال است.
بررسی علمی نشان میده که اندازه گیری عمر اشیاء به کمک تاریخ-نگاری رادیومتری، بالاترین دقتی رو داره که تا بحال به اون دست یافتیم.
ایزوتوپ های بسیاری برای این شیوه ی تعیین سن استفاده میشوند که هر یک با توجه به نرخ زوالشون، کاربرد خاص خویش رو دارن.
Radiocarbon Dating ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) که شما ازش نام بردید، فقط برای تاریخ-یابی تا حداکثر حدود 60000 سال مناسب هست و در بررسی آثار باستانی بعضاً استفاده میشه.
برای تعیین سن زمین، از بررسی میزان زوال اورانیوم به سرب ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) استفاده میشه. میزان خطای این کار در حدود 2 میلیون سال در هر 2.5 میلیارد سال برآورد میشود.
در دقت بسیار بالای روش Radiometric Dating شکی نیست و مشاهده میشه که به خوبی در زمینه های مختلف جواب میده.
حالا شما، با سخن گفتن از "همین الآنا و میلیونی و میلیاردی"، سیستم جایگزینی بلدی که قراره عمر زمین رو 6000 سال تخمین بزنه و بگه دایناسورها چون روی کشتی جا نمیشدن منقرض شدن؟!
- - - - -
وقتی با تکامل گرایان بحث میکنی فقط میگن شما درک نکرده ای یا شما متوجه نشده ای یا شما فلانی...!!
خوب به هر حال یک واقعیتیه که اگر خود شما دست از تعصب میکشیدی مشاهده مینمودی. حالا شما، به جای مطالعه و یافتن پاسخ، اینجا میپرسی تا بقیه این کار رو برای شما انجام بدن، بعد که 9000 صفحه برای شما سخنرانی شد، شما آخرش باز همون نتیجه ای رو میگی که خودت از قبل بهش اعتقاد داشتی.
خردگرایی با شک در دانسته های قبلی آغاز میشود.
علم از نظر شما با علم از نظر ما کاملاً متفاوته پس زیاد هم روی چیزهایی که باور می کنید یقین نداشته باشید شاید فردای روز کاملاً نظر مراجع تقلید شما (نظریه پردازان) تغییر کرد... ما به هر چیزی علم نمیگیم.
دقیقاً استدلال منطقی و مستند علمی شما چیست که نشان دهد "دیدگاه شما از علم" و سیستم اعتقادی شما، حق و بالفطره صحیحند؟ این چه شواهدی است که بر اساس آنها، شما یقین دارید که علم شما علم 100 درصد صحیح است و بر اساسش احیاناً فکر میکنید زمین 6000 سال عمر دارد، مرکز عالم است، و 7 آسمان (اجرام شناخته شده در آن دوران) به دور آن در حال گردشند؟ بگید ما هم ایمان بیاریم به علم حقیقی مراجع تقلید شما...
MasterGeek
13-05-2014, 10:24
گاهی عدهای هستن و تغییرات و توسعهی علمی رو مستمسک میگیرن که بگن علم ناقض خودش هست!! و خب ما منبعی داریم که صدها سال پیش گفته شده و ثابت مونده و الخ
اول از همه اینجا منظورم از علم بیشتر علوم ریاضی و طبیعی هست و دامنهی وسیعتری از علم مثل جامعهشناسی و روانشناسی و ... رو منظورم نیست. هرچه موضوع به متد علمی نزدیکتر باشه بیشتر مصداق نظری هست که میدم:
علم متشکل هست از یکسری «شواهد» که قابل آزمایش و قابل تکرار هستند + یکسری تئوریها (در مراحل اولیه فرضیه) که قراره زنجیرهای زا شواهد رو توجیه کنند.
با بیشتر شدن شواهد و تکامل بیشتر تئوریها طبیعتا نظریهها هم دچار فرگشت میشند. اغلب افرادی که آگاهی چندانی از ساز و کار علم ندارند دچار این خطا میشند که علم متغیر و بیثبات هست به مسئله واقف نیستند که نظریهها مدل هستند. مدلی برای تبیین شواهد. شواهدی که هست و مشاهده میشه و بارها سنجش و آزمایش میشه نه شواهدی که یکبار نقل شده و دیگه دسترسی بهش نیست!
خب یه وقتی یه فکت جدید رخ میده که نظریهی فعلی قادر به توجیهش نیست. چه اتفاقی میافته؟ نظریه رشد کرده و کاملتر میشه. دانشمندان برای فهم و دلیل رخداد شاهد جدید که با پیشبینی نظریهی فعلی کژتابی داره به تکاپو میافتند و نظریه رو رشد میدند. بارزترین مثال برای این مورد گذار از فیزیک نیوتن به فیزیک کوانتوم هست. پدیدههائي مثل پدیدهی فتوالکتریک با فیزیک کلاسیک قابل توجیه نبود به همین خاطر لازم شد نظریهی فیزیک نیوتنی جراحی بشه و از دل این نظریه، نظریهی فیزیک کوانتومی بیرون اومد. یا نسبیت با «بسط» مفهوم زمان در فیزیک نیوتنی و بعد «بسط» مفهوم گرانش=فضا-زمان نسبیت عام رو شکل داد.
آیا این به این معنی هست که فیزیک نیوتنی غلطه؟ یا نیوتن خیالپردازی میکرد و الهام الهی میدید؟! خیر در چارچوب مفروضات و شرایط نظریهی نیوتن کاملا درسته و به همین خاطر هست که امروزه کماکان داریم ازش استفاده میکنید. تولیداتیت مهندسین مکانیک و عمران و معماری و... همگی براساس همین مکانیک نیوتنی ۴۰۰-۵۰۰ سال پیش هست. نظریه از بین نرفته بلکه بزرگتر شده. نظریهی کوانتومی حالت کلیتر نظریهی نیوتنی است نه ناقض اون. پدیدهی حرکت شتابدار رو هم میشه با فیزیک کوانتومی بحث کرد. نظریه بزرگتر شده و فیزیک نیوتنی تبدیل به «حالت خاص» از فیزیک کوانتومی شده نه اینکه دانشمندان بعد از ۴۰۰-۵۰۰ سال فهمیده باشند که بعله کل این راه رو غلط اومدند!
در مورد ریاضی که اساسا ساختارش به طور محض بر پایهی اصول و استنتاج هست. در مورد زیستشناسی هم به همین شکل هست. ما شواهد رو داریم و نظریههائي که با توسعهی علم کاملتر میشند. وقتی یه نظریه میتونه درست پیشبینی کنه و میتونه مثلا واکسن تولید کنه میتونه حتی تاریخ رو که به شکل عادی بهش دسترسی نداریم برامون تا حد قابل توجهی تبیین کنه (هاپلوگروپها و اصطلاح Deep Ancestory Analysis) وقتی میشه پیشبینیها و فرآیندها و مکانیسمهاشو زیر میکروسکوپ دید وقتی یک نظریه با جهان ما ارتباط «معنادار» پیدا میکنه دیگه این نظریه جاش تثبیت شده و با حرف این و داد و هوار اون نقض نمیشه چون مدلی هست که یه کارائي میکنه یه سری مسائل رو بدرستی تبیین میکنه. بنابراین ارزش و جایگاه خودشو داره و اینجوری نیست که یکی بیاد و بگه کلا و از بیخ غلط بوده...اینجور نقض شدنها مربوط به وادی مذهب هست که در طرفهالعینی یک تفسیر بکلی نقض میشه حتی در مواردی خون قائلان به یک تفسیر مباح یا حلال اعلام میشه...
بهرحال این مشکلی هست که گاها در افراد منبری و پامنبری دیده میشه و خب البته گاهی هم دیدم که طرف با سوادی در حد دیپلم راجع به نسبیت داد سخن داده یا کوانتوم (توی امریکا هم خیلی خیلی زیادند طیف گوناگونی از کشیشها و اوانجلیستها و شیادها) و خب برای حرف زدن هم متر و معیاری نیست و شواهد و مقالات به دقت پرداخت شده و peer-reviewded و شفاف هم لازم نیست...
سلام.
دوستان با توجه به اینکه باقی حواشی نمیتونه در این تاپیک جای داشته باشه، ادامه ی بحث جناب عــــلی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) در تاپیک ذیل ادامه پیدا کنه لطفن. این تاپیک چنانچه مستحضر هستید موقتی هست و پس از حل مشکلاتتون حذف میشه.
+
با بخشی از صحبتهای عــــلی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) موافق هستم. توهین کار قشنگی نیست در بحث علمی. :n06: بحثهای حواشی تاپیک پایین:
تکامل - Temporary ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بحثهای علمی در همین تاپیک. :n01:
V E S T A
14-05-2014, 17:56
زیستشناسی فرگشتی (تکاملی) از آن دسته از موضوعهایی است كه با مشكل تصویر ذهنی جامعه روبهروست. برخی از آن احساس نگرانی میكنند و بنابراین با آن مخالف هستند. تعداد زیادی، حتی بسیاری از موافقان آن، زیستشناسی فرگشتی را بیارتباط با محیط خارج از مراکز علمی میدانند. در برخی موارد، حتی فرگشت را چیزی مرتبط با مرگ و نابودی و بدبختی و گاهی مسئول آن میدانند؛ برای مثال مقاومت به دارو در پزشكی و مقاومت به حشرهكشها در كشاورزی.
مثالهایی برای زیستشناسی فرگشتی
بسیاری از مردم از كاربردهای زیستشناسی فرگشتی آگاهی ندارند. این كه جامعه پذیرش خوبی نسبت به زیستشناسی فرگشتی ندارد، ممكن است تا اندازۀ زیادی به این برداشت آنان مربوط باشد كه آن را با هر چیز دیگری بیارتباط میدانند. با وجود این، فرگشت، به ویژه فرگشت خرد (Microevolution) نقشی اساسی در بهبودهایی در زندگی ما طی قرن بیستم داشته است و انتظار میرود در فناوری زیستپزشكی در قرن آینده نیز اهمیت ویژهای داشته باشد. برای مثال:
• فرگشت در پس بسیاری از پیشرفتهایی قرار دارد كه در كشارزی داشتهایم (برای مثال، انتخاب مصنوعی نژادهایی از گیاهان و جانوران).
• برخی از اصلهای فرگشت برای تولید بسیاری از بهترین واكسنها به كار گرفته شدهاند و مشكلاتی كه در بهكارگیری برخی از این واكسنها وجود دارد نیز به فرگشت بازمیگردد.
• پیشرفتهای آتی در داروسازی و صنعت زیستفناوری در بهكارگیری زیستشناسی فرگشتی نهفته است؛ هزینۀ زیادی به كار میرود تا فرگشت در لولۀ آزمایش رخ دهد یا به نحوی از آن جلوگیری شود.
• واکسن هدیهای از فرگشت. واكسن فلج اطفال نمونۀ قدیمی اما بسیار خوبی است که توسط فرگشت محقق شده است.
واكسنی كه در حال حاضر برای مصونیت در برابر فلج اطفال به صورت خوراكی در اختیار اطفال قرار میگیرد، ویروس زندۀ عامل این بیماری است.
این ویروس زنده از لحاظ ژنتیكی ضعیف شده است. بنابراین دستگاه ایمنی بدن ما از عهدهاش برمیآید. در نتیجه، ویروس ضعیف شده نمیتواند در بدن ما بیماری ایجاد كند ( به جز ۱ تا ۲ نفر در هر میلیون نفر كه واكسینه شده باشند).
فرایند ضعیفسازی ویروس در واقع نوعی فرایند فرگشتی است. آلبرت سیبین (Albert sabin) برای تهیۀ واكسن فلج اطفال سوشهای بیماریزا و بسیار خطرناک این ویروس را بیرون از بدن انسان (در سلولهای كلیه میمون كه سلول میزبان این ویروس محسوب نمیشود) پرورش داد و این روند را تا اندازهای ادامه داد تا ویروسهایی به دست آمدند كه به شرایط بیرون از بدن انسان سازش یافته و توانایی ایجاد بیماری در انسان را از دست داده بودند.
این روش تهیۀ واكسن هنوز هم برای تولید واكسنهای زندۀ مختلف استفاده میشود. در اینجا فرگشت یاور خوبی بوده است چون به ما كمک کرده تا واكسن بسازیم. اما نقش فرگشت و زیستشناسی فرگشتی به همینجا ختم نمیشود. فرگشت میتواند برای ما دردسر نیز بیافریند.
وقتی فردی ویروس ضعیف شده را میخورد، ویروس سلولهای معده و روده او را آلوده میسازد و در آنجا تكثیر می شود.
زادههای ویروسی، سلولهای دیگر معده و روده را آلوده میكنند و زادههای دیگری را به وجود میآورند. این روند ادامه پیدا میكند و در نتیجه جمعیتی از ویروسها در دستگاه گوارش به وجود میآید كه همچنان در حال رشد است.
برخی از آن ویروسها دچار جهش میشوند و برخی از آن جهشها (یک یا دو جهش)، بیشتر توان بیماریزایی را به ویروس باز میگردانند .
ویروسهایی كه بار دیگر توان بیماریزایی را بهدست آوردهاند، درون سلولهای معده و روده بر ویروسهای ضعیف شده برتری دارند و طی یک هفته یا اندكی بیشتر پس از خوردن ویروس، فرد به انبار ویروسهای خطرناک و بیماریزا تبدیل میشود. بنابراین، روند تضعیف ویروس در دستگاه گوارش برعكس میشود. این ویروسها به فردی كه واكسن را دریافت كرده است آسیب نمیرسانند، زیرا هنگامی كه آنها درون معده و روده تكثیر میشوند، دستگاه ایمنی برای مقابله با آنها و جلوگیری از ورودشان به دستگاه عصبی مركزی آماده میشود.
با وجود این، اگر در جمعیتی از افرادی كه به ویروس فلج اطفال ایمن نشدهاند ، تنها یک نفر واكسینه شود، ویروسهایی كه در بدن آن فرد توان بیماریزایی خود را بازمییابند، ممكن است افراد دیگر را آلوده كنند و در نتیجه باعث فراگیری بیماری در جمعیت شوند.
خوشبختانه این مشكل، كه فرگشت آن را به وجود میآورد، راه حل سادهای دارد. برای جلوگیری از چنین رویدادی، تلاش میكند جامعه را در یک زمان و بهطور كامل واكسینه كنند.
برای مثال، سازمان بهداشت جهانی (WHO) در یک روز ۹۰ میلیون نفر را در هندوستان، و در سه روز كل جامعۀ چین را علیه فلج اطفال واكسینه كرد.
بنابراین، شناخت ما از فرگشت ویروس فلج اطفال به ما امكان داده است كه بدون ایجاد بیماری ناخواسته، از واكسن آن استفاده كنیم.
خطر فهم نادرست فرگشت
فرگشت مقاومت به دارو در باكتریها یكی از سادهترین نمونههای فرگشت است كه در طبیعت رخ میدهد و بسیار به پزشكی مرتبط است. به علاوه، نمونهای از فرگشت در اندازۀ كوچک است كه میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد. با وجود این، بسیاری از مردم درک درستی از آن ندارند و حتی در گزارشهای رسانههایی مانند بیبیسی نیز نادرست بیان میشود.
مقاومت به پادزیها (آنتیبیوتیکها) یک پدیدۀ فرگشتی است:
• استفادۀ بیش از اندازه و نادرست از پادزیها باعث گزینش باكتریهایی میشود كه ژن مقاوم به پادزی دارند.
• با ادامه پیدا كردن استفاده از پادزیها ، تعداد باكتریهای مقاوم به پادزی افزایش مییابد و به میزبانهای دیگر منتقل میشود.
• در نهایت، باكتریهای مقاوم به پادزی جایگزین جمعیت باكتریهایی میشوند که زمانی به پادزی حساسیت داشتند.
با وجود این، مفهوم مقاومت به پادزی به شكل نادرستی در ذهن عموم مردم جا افتاده است. اغلب افراد تصور میكنند، استفادۀ نادرست از پادزی، به افزایش تحمل فرد در برابر دارو میانجامد و در نتیجه پادزی در آن فرد موثر واقع نمیشود. در واقع، آنان تصور میكنند مصرف نادرست پادزی، باعث تغییرهایی در فرد (و نه در باكتری) میشود.
اما مقاومت به پادزی یک فرایند فرگشتی است و استفادۀ نادرست از پادزیها تنها به فرد مصرفكننده آسیب نمیرساند، بلكه استفادۀ نادرست همسایۀ شما از پادزیها میتواند به شما نیز آسیب برساند و حتی باعث مرگ شما شود. حتی استفادۀ نادرست از پادزیها در یكی از كشورهای اروپایی میتواند سوشهای مقاومی را برای یک كشور آمریكایی یا آسیایی به ارمغان آورد كه راهی نیز برای مقابله با آن وجود نداشته باشد. بنابراین، در اینجا استفادۀ درست یک نفر مطرح نیست بلكه باید برای استفادۀ درست همگان از پادزیها برنامهریزی كرد.
منبع: ActionBioscience ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) | مترجم: حسن سالاری (جزیره دانش) | نسخۀ ویرایش شدۀ فرگشت
میگن که تکامل درسته ولی برای انسان نیست و یکی از دلایلی که میارند حلقه مفقوده هست.
میخواستم بدونم بطور دقیق منظورشون چیه هست.و چه جوابی میشه بهشون داد؟
havzhini
14-05-2014, 19:03
میگن که تکامل درسته ولی برای انسان نیست و یکی از دلایلی که میارند حلقه مفقوده هست.
میخواستم بدونم بطور دقیق منظورشون چیه هست.و چه جوابی میشه بهشون داد؟
منظور از حلقه مفقوده نبود فسیلهایی از نسل انسان هست که ارتباطش رو به نیاکان و گونه های جانوری به طور مستقیم نشون بده
برای خیلی از گونه های جانوری این فسیلها کشف شدن ولی برای انسان هنوز فسیل 100%وجود نداره که این توالی فرگشتی رو نشون
البته فسیل اردی که جدیدا کشف شده این حلقه مفقوده رو تا حدود زیادی پر کرده و اردی موجودی هست کاملا میان انسان امروزی و انسانها اولیه و شامپانزه
هرچند بازم همون افراد که مورد نظر شماست با تحریف و دروغپراکنی ادعا میکنن اردی فرگشت رو رد میکنه(دقیقا تیتر خیلی از سایتهای اراجیفپکنی) ولی اصلا اینطور نیست و اردی نه انسان هست و نه شامپانزه و دقیقا یکی از حلقه های مفقوده بین انسان امروزی و نیاکان فرگشتی انسان هست
L͠øneWolf
14-05-2014, 19:18
الان مد شده که خیلی ها که دیگه این همه شواهد و مدارک را میبینند و همچنین دارای تعصبات مذهبی هستند.
میگن که تکامل درسته ولی برای انسان نیست و یکی از دلایلی که میارند حلقه مفقوده هست.
میخواستم بدونم بطور دقیق منظورشون چیه هست.و چه جوابی میشه بهشون داد؟
این حدود صد مورد از «حلقه مفقوده» یا فسیل های مربوط به تکامل انسان
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من نمی دونم این که «تکامل درسته ولی برای انسان نیست» چه معنایی داره. شواهدی که دال بر فرگشت وجود داره، برای تمام حیات وجود داره. و اگر نداشته باشه باز هم برای تمام حیات وجود نداره.
منظور از حلقه مفقوده نبود فسیلهایی از نسل انسان هست که ارتباطش رو به نیاکان و گونه های جانوری به طور مستقیم نشون بده
برای خیلی از گونه های جانوری این فسیلها کشف شدن ولی برای انسان هنوز فسیل 100%وجود نداره که این توالی فرگشتی رو نشون
البته فسیل اردی که جدیدا کشف شده این حلقه مفقوده رو تا حدود زیادی پر کرده و اردی موجودی هست کاملا میان انسان امروزی و انسانها اولیه و شامپانزه
هرچند بازم همون افراد که مورد نظر شماست با تحریف و دروغپراکنی ادعا میکنن اردی فرگشت رو رد میکنه(دقیقا تیتر خیلی از سایتهای اراجیفپکنی) ولی اصلا اینطور نیست و اردی نه انسان هست و نه شامپانزه و دقیقا یکی از حلقه های مفقوده بین انسان امروزی و نیاکان فرگشتی انسان هست
در میان پستانداران تا به حال موجودی بوده که تمامی فسیل های فرگشتیش پیدا شده باشه.
در چه دوره زمانی ما هنوز فسیل های انسان را پیدا نکردیم؟
havzhini
14-05-2014, 20:46
در میان پستانداران تا به حال موجودی بوده که تمامی فسیل های فرگشتیش پیدا شده باشه.
در چه دوره زمانی ما هنوز فسیل های انسان را پیدا نکردیم؟
متوجه تمامی فسیلها نمیشم یعنی چی چون اگر قرار باشه تمامی فسیلهای میلیونها ساله پیدا بشن که خودش میلیونها سال باید تحقیق کرد
ولی اینکه موردی مطلقا 100% باشه فکر نمیکنم وجود داشته چون کلا عمر این تحقیقات بیشتر از 100سال نیست که امکانات و روشهای مثل رادیومتری انجام میشه
پس چیزی به قدمت میلیونها سال حتما زمان بیشتری لازم داره برای تحقیق و پژوهش
همین تایپیک رو اگر صفحات اول رو مطالعه کنید اطلاعات زیادی وجود داره میتونه بهتون کمک کنه
کتاب و مقالات زیادی هم وجود داره که میتونید استفاده کنید
سوالی داشتم,
در حال حاضر روند فرگشت برای انسان متوقف شده؟
در دنیای مدرن فعلی انتخاب طبیعی دیگه کار کرد خودش رو از دست داده.
مثلا اگر در چندین میلیون سال پیش اگر طرف پا نداشت ظرف چند روز میمرد ولی در حال حاضر اگر کسی علاوه بر پا دست هم نداشته باشه عمر مفید خودش رو میکنه و ممکنه تشکیل خانواده بده و بچه دار هم بشه.
Zeitgeist
15-05-2014, 00:03
سوالی داشتم,
در حال حاضر روند فرگشت برای انسان متوقف شده؟
در دنیای مدرن فعلی انتخاب طبیعی دیگه کار کرد خودش رو از دست داده.
مثلا اگر در چندین میلیون سال پیش اگر طرف پا نداشت ظرف چند روز میمرد ولی در حال حاضر اگر کسی علاوه بر پا دست هم نداشته باشه عمر مفید خودش رو میکنه و ممکنه تشکیل خانواده بده و بچه دار هم بشه.
روند فرگشت "متوقف" نمیشه و جهش های ژنتیکی و انتخاب طبیعی، همواره برای همه ی گونه ها در حال رخ دادن بوده و هست.
درباره ی نسل بشر، بخصوص در یکی دو قرن اخیر با پیشرفت علم پزشکی و درمان و نجات بیماران از مرگ، "انتخاب طبیعی" تقریباً به جوکی تبدیل شده و دیگه میشه گفت در اغلب موارد، درباره ی ما صادق نیست.
یعنی مثلاً یک نفر که بیماره، از نظر طبیعت، ضعیف هست و سرنوشتش مرگه (به هر حال، طبیعت رحم و احساسات نداره). ولی علم پزشکی و درمانی امروز ما، وی رو نجات داده و نمیگذاره بمیره.
فرگشت ژنتیکی، با هر بچه ای که به دنیا میاد، همچنان برای ما صادقه (تا روزی که ژن های خودمون و بچه هامون رو کامل تحت کنترل دربیاریم). تمام ویژگی هایی که یک فرزند رو از پدر و مادر و دیگر اعضای جامعه متفاوت میکنه (چه خوب و چه بد) میشه گفت جزئی از فرآیند فرگشت هستن. اغلب به خاطر ترکیب ژن های مادر و پدر به وجود میان و برخی، جهش هایی هستند که چه خوب یا چه بد، به هر حال در کپی شدن رخ میدن و از "مهمترین موتورهای فرگشت" هستن و فعلاً کنترل خاصی روشون نداریم.
اگر روی ژن هامون هم "کنترل کامل" بدست بیاریم، فرگشت ژنتیکی هم مثل انتخاب طبیعی تبدیل به یک چیزی تقریباً بی تأثیر درباره ی ما میشه.
البته هنوز علم درمان و پزشکی به اون حد نتونسته تمام بیماری ها رو درمان کنه و افراد ضعیف (از نظر طبیعت) رو نجات بده.
به طور کلی این موضوع چند وجه داره:
- از طرفی، با توجه به احساسات پیچیده ای که نسل انسان درونش به فرگشت رسیده، اینکه یک انسان به هر حال از چنگ سرنوشت مرگی که انتخاب طبیعی براش رقم زده نجات داده بشه، باعث خوشحالی عده ای دیگه میشه و از اینجور مسائل... مثلاً یک فردی که تمام عمرش رو مطالعه کرده و یک گنجینه ی علمی بشری هست، به خاطر یک بیماری ساده، فقط چون بدنش توان مقابله با اون بیماری رو نداره، نابود نمیشه و علم نوین، طرف رو نجات میده و همچنان، مغز وی در خدمت بشریت خواهد بود (حالا تا روزی که استخراج اطلاعات مغز امکانپذیر شده و قدم های اولیه برای زندگی ابدی داشتن رو برداریم)...
- ولی از طرف دیگه، ما انتخاب طبیعی رو درباره ی خودمون تا حد زیادی بی تأثیر کردیم و کنترل زیادی بر روند فرگشت خودمون یافتیم؛ این باعث میشه افراد با "ژن های ضعیف" (ژن های unfit for out survival)، قدرت ادامه ی زندگی یافته، تولید مثل کنن، و ژن های ضعیفشون رو به نسل های بعدی منتقل بگردانند. نسل هایی که مثل آنها، آن ژن هایی که باعث ضعف آنها دربرابر تهدیدات طبیعی بودند را دارا هستن و احتمال این هست که مثل ایشان، به همان بیماری ها یا ضعف ها دچار گردند.
در طولانی مدت، این باعث میشه که تعداد افرادی که دارای جهش های ژنتیکی خاصی هستن (که باعث برخی خلقیات، بیماری ها، یا دیگر خصوصیات نامناسب برای "ادامه ی بقاء" میشن و شاید بشه روشون نام مشکلات ژنتیکی نهاد)، افزایش یافته و نرخ ابتلا به برخی بیماری ها (یا خصوصیات نامناسب برای ادامه ی بقاء) افزایش پیدا کنه (یا اینکه ژن های خفته و احتمال ابتلا وجود داشته باشن؛ هر چند که فرد ممکنه هیچ وقت مبتلا نشه تا آخر عمر).
وقتی به طبیعت بنگرید، با اینکه ما روند انتخاب طبیعی درباره ی خودمون رو تقریباً مهار کردیم و روند فرگشتمون، دچار پیچیدگی های بسیار بیشتری نسبت به گذشته گشته، ولی دیگر موجودات، براشون همچین چیزی اتفاق نیفتاده و روند فرگشت و انتخاب طبیعی درباره ـشون به همون صورت قبل (یا حتی سریعتر، به خاطر تأثیر وجودی انسان های مدرن بر محیط) داره رخ میده که روی بسیاری میشه عناوین "تهدید علیه بشریت" (در حال یا آینده) گذاشت.
برای مثال ویروس ها و میکروب های بیماری-زایی که ما با داروها و روش های مختلف باهاشون مبارزه میکنیم، درونشون مثل همه ی دیگر موجودات جهش ها رخ میدن.
مثلاً فلان دارو، میتونه 99.99999 درصد عوامل فلان بیماری (با عامل خارجی) رو از پای دربیاره؛ ولی اون وسط، یه تعدادی هستن که دارای جهش هایی اند که اون دارو روشون تأثیر نداره. در نتیجه این جمعیت زنده مانده و خود را تکثیر میکنند. بعد ما مجبوریم داروهای قوی تر درست کنیم یا تغییراتی ایجاد کنیم که با نسل جدید آن عوامل بیماری-زا تطابق داشته باشند و... این دور باطل تا همیشه به نظر میاد ادامه یابه (حداقل تا روزی که درگیر این بدن ها و در طبیعت زمین هستیم).
این معضل بزرگی هست که بشر باهاش دست به گریبانه و اینکه ما داریم از روند طبیعت عقب میمونیم، یه واقعیتی هست. برای مثال چندی قبل در خبری میخوندم که دانشمندان، چند مرحله ی "احتمالی" آینده از فرگشت ویروس آنفولانزای مشترک بین پرندگان و انسان رو در آزمایشگاه شبیه سازی کردن و نتیجه ویروسی بوده که ممکنه باعث یک اپیدمی فجیع جهانی بشه و داروهای فعلی (همچون تمام موارد مشابه) روی اون جواب نخواهند داد. طبق اون مطلب، نتایج در دسترس دانشمندان سراسر جهان قرار داده شده تا علاج واقعه رو از همین حالا بیندیشن.
از اینجور موارد کم نیستن...
برای مثالی دیگر، بسیاری از آنتی بیوتیک هایی که ما ده ها ساله مصرف میکنیم، دارن نسبت به نسل های جدید عوامل بیماری-زای مربوطه، بی تأثیر میشن. از جای جای جهان، شاید صدای این هشدارها رو زیاد در اخبار از قول دانشمندان مختلف شنیده باشید که "باید دست به کار شده و حتماً آنتی بیوتیک های جدیدی را زودتر توسعه دهیم، قبل از اینکه با یک فاجعه روبرو گردیم"!
در هر حال، "زنده ماندن" در این جهان بی رحم، به نظر میاد که قیمتی داره...
تا وقتی با این بدن انسانی از جنس این بافت های گوشتی و غیره سر و کار داشته و در کره ی زمین بین این تعداد بالای موجوداتی زندگی میکنیم که قصد نابودی ما رو دارن (چه دانسته و چه ندانسته)، این مشکلات با انتخاب طبیعی و روند فرگشت، روبرومون خواهند بود و هنوز راه گریز قطعی ای نیست جز ساخت داروهای جدید...
تنها راهی که بنظر میاد بشه در این بدن ها باقی موند و از شر دیگر همسایگانمون روی این کره در امان باشیم، یک اصلاح ژنتیکی عظیم هست که در بر گیرنده ی تمام جوانب موضوع باشه و حداقل "تا مدتی" ما رو نسبت به خطرات بیولوژیک روی این کره، مصون نگاه داره!
V E S T A
15-05-2014, 00:53
به هیچ وجه نباید تصور بشه که انتخاب طبیعی از زندگی انسان ها حذف شده. انسان هم همانند سایر موجودات تحت تاثیر انتخاب های محیط قرار میگیره کافیه یکی از شرایط محیطی مثل غذا یا شرایط جوی دست خوش تغییراتی بشه تا حیات انسان رو کاملا تحت تاثیر قرار بده.
ولی چیزی که تا کنون باعث بقای انسان شده قدرت سازگاری انسان هست . سازگاری فرایند است که باعث میشود موجود زنده وفاق بیشتری با زیستگاه خودش پیدا کنه. این سازش ها توسط انتخاب طبیعی تولید می شن. به این صورت که صفتی که امکان بقا و تولید مثل یک جاندار رو در اون شرایط محیطی افزایش میده انتخاب میشه .. طی چند نسل این صفت انتخاب شده در بین جمعیت فراگیر میشه (افرادی در بقا و تولید مثل موفق تر هستن که چنین صفتی رو دارا باشن) و افرادی که فاقد این صفت بودن به تدریج از جمعیت تحت تاثیر فشار محیط حذف میشن.
مثل دارا بودن ژن مقاومت به یک بیماری یا دارا بودن ژنی که قابلیت هضم یک نوع غذا رو داره . در شرایط محیطی خاص تنها کسانی که دارای چنین ژنی باشن قادر به ادامه حیات هستن و موجوداتی که توانایی سازش با محیط رو نداشته باشن یا فاقد چنین صفات برگزیده ای باشن حذف میشن.
صفات تحت تاثیر شرایط محیطی انتخاب میشن ممکنه صفتی که در گذشته عامل بقا و تولید مثل یک جاندار بوده در زمان حال با تغییر شرایط محیطی جزو صفات برگزیده از طرف محیط نباشه.
درباره مثالی که زده شد هم به همین صورت هست در گذشته امکانی برای سازش بیشتر انسان (به اندازه زمان حال) با محیط وجود نداشته ولی در زمان حال انسان قادر هست میزان سازگاری خودش رو با محیط افزایش بده
انسان محیط رو کنترل نکرده انسان سازگاریش رو با محیط افزایش داده
Zeitgeist
15-05-2014, 02:09
به هیچ وجه نباید تصور بشه که انتخاب طبیعی از زندگی انسان ها حذف شده. انسان هم همانند سایر موجودات تحت تاثیر انتخاب های محیط قرار میگیره کافیه یکی از شرایط محیطی مثل غذا یا شرایط جوی دست خوش تغییراتی بشه تا حیات انسان رو کاملا تحت تاثیر قرار بده.
ولی چیزی که تا کنون باعث بقای انسان شده قدرت سازگاری انسان هست . سازگاری فرایند است که باعث میشود موجود زنده وفاق بیشتری با زیستگاه خودش پیدا کنه. این سازش ها توسط انتخاب طبیعی تولید می شن. به این صورت که صفتی که امکان بقا و تولید مثل یک جاندار رو در اون شرایط محیطی افزایش میده انتخاب میشه .. طی چند نسل این صفت انتخاب شده در بین جمعیت فراگیر میشه (افرادی در بقا و تولید مثل موفق تر هستن که چنین صفتی رو دارا باشن) و افرادی که فاقد این صفت بودن به تدریج از جمعیت تحت تاثیر فشار محیط حذف میشن.
مثل دارا بودن ژن مقاومت به یک بیماری یا دارا بودن ژنی که قابلیت هضم یک نوع غذا رو داره . در شرایط محیطی خاص تنها کسانی که دارای چنین ژنی باشن قادر به ادامه حیات هستن و موجوداتی که توانایی سازش با محیط رو نداشته باشن یا فاقد چنین صفات برگزیده ای باشن حذف میشن.
صفات تحت تاثیر شرایط محیطی انتخاب میشن ممکنه صفتی که در گذشته عامل بقا و تولید مثل یک جاندار بوده در زمان حال با تغییر شرایط محیطی جزو صفات برگزیده از طرف محیط نباشه.
درباره مثالی که زده شد هم به همین صورت هست در گذشته امکانی برای سازش بیشتر انسان (به اندازه زمان حال) با محیط وجود نداشته ولی در زمان حال انسان قادر هست میزان سازگاری خودش رو با محیط افزایش بده
انسان محیط رو کنترل نکرده انسان سازگاریش رو با محیط افزایش داده
بله حق با شماست و میشه از این منظر هم بهش نگاه کرد. من بیشتر از لحاظ دید مقایسه با نحوه ی فرگشت و انجام پذیرفتن انتخاب طبیعی درباره ی سایر موجودات نظر دادم و به این وجه چندان توجه نکردم...
میشه گفت که درواقع فرگشت یافتن مغز پیچیده و توان ساخت ابزار در نسل منتهی به انسان، یک مزیت ویژه به ما بخشیده برای تطابق یافتن بیشتر با محیط.
ما مثلاً در وضعیت آب و هوایی نامناسب، برعکس اغلب دیگر موجودات، با توان تفکر و ساخت ابزار، میتونیم بیشتر زنده مانده و موفق تر باشیم.
در یکی دو قرن اخیر، از نظر سلامتی و مقابله با تهدیدات بیماری های با منشأ داحلی و خارجی هم تونستیم موفق تر بوده و تلفات کمتری بدهیم.
درواقع، میتوان اینگونه گفت که علمی که پیشرفت و توسعه دادیم، ابزاری برای بقاء موفقیت آمیزتر ماست.
البته از طرفی به نظر من، ما در "مقیاس های بزرگ و فیزیکی"، مثل زنده ماندن در برابر بلایای طبیعی و کمبود غذا و امثالهم، موفق تر بودیم. به واسطه ی ابزارهای پیش-بینی کننده یا ساختن خانه های امن تر، و غیره، تطابق بیشتری با محیط یافته و آسیب پذیریمون کمتر شده و بقاء طولانی تری یافتیم.
ولی فکر میکنم میشه گفت تا حدودی ما "محیط" رو برای بقاء خودمون تحت کنترل درآورده و تغییر دادیم.
از تغییر بافت طبیعی، عوارض زمینی (مثل کوه ها و رودها و جزایر)، اکوسیستم محیط (مثل دور کردن دشمنان طبیعیمون)، تا حتی توان دست بردن در آب و هوا، جریان های هوایی و آبی بین الملل (مثل ایجاد راه های آبی که بعضاً باعث تغییرات اقلیمی شدند) و... حتی میشه از روند "انتخاب مصنوعی" (Artificial Selection) نام برد که ما در قبال حیوانات اهلی انجام دادیم (مثل سگ و گوسفند) و نسل هایی از حیوانات به وجود آوردیم که نتنها با ما دشمن نیستند (گرگ کجا، سگ کجا!) بلکه کاملاً از فرمان ما پیروی میکنن.
در این زمینه ها، پیشرفت های بیشتری در راهند و حتی توان کنترل تمام جنبه های یک "سیاره" در آینده ی نزدیک، چندان دور از ذهن نیست.
شاید بشه گفت ما درباره ی مسائل مقیاس بزرگ و فیزیکی، از طبیعت و شکل سنتی انتخاب طبیعی بسیار فراتر رفته و تقریباً کنترلش رو بدست آوریدم. شاید باید روی وضعیت فعلی خود انسان ها هم نام "انتخاب مصنوعی" گذاشت! ما داریم طبیعت و محیطی که میخوایم توش باشیم رو انتخاب میکنیم و هر روز بیش از گذشته، به جای پیروی ما از شرایط محیط، شرایط محیط از ما پیروی میکند...
و اما در مقیاس های کوچک و بیماری ها و دشمنان ریز و درشتمون که معمولاً از داخل به ما صدمه میرسونن، به نظرم به اندازه ی مقیاس بزرگ و محیط زیست، موفق نبودیم.
با بسیاری از بیماری ها (چه با منشأ داخلی و چه با منشأ خارجی) مقابله کرده و بعضاً ریشه کن کردیمشون و با بسیاری هم، همه روزه در حال مبارزه ایم؛ ولی به نظرم با یک موجود "تطبیق پذیر" فاصله ی زیادی داریم.
مشاهده میشه که در این زمینه ها، هنوز جهش های ژنتیکی و انتخاب طبیعی به صورت سنتی و توسط عوامل طبیعی، چندین قدم از پیشرفت های ما و تلاش ما برای انطباق، جلوتر هستن و هرقدر که ما جلوتر میریم، اونها هم پیچیده تر شده و با جهش های جدید، روش های درمانی قبلی، بی فایده میشن...
شاید با پیشرفت علم ژنتیک و دست یافتن به توان مهندسی دوباره ی "ریشه ای" ژن های انسان و طراحی انسان هایی بی نقص، و شاید جاودانه، حداقل برای مدتی، از شر تمام عوام بیماری-زای داخلی و خارجی رها بشیم.
ولی آیا میتوان روی این هم نام پیروی از سیستم "انتخاب طبیعی" نهاد؟ آیا این یک جور "کنترل کامل محیط" به جای "تطابق یافتن با محیط" نیست؟
آیا "کنترل محیط"، نهایی ترین مرحله ی "تطابق یافتن با محیط" نیست؟ آیا راهی جز کنترل محیط برای تطابقی نهایی با محیط هست؟ شاید بشه روش نام the ultimate survival skill گذاشت...!
ولی آیا چنان کاری را میتوان در زیر مجموعه ی مبحث انتخاب طبیعی نهاد؟ یا اینکه این یک نوع انتخاب مصنوعی از طرف خود ما، بر روی خود ما هست؟
میدونم زیاد حرف زدم! :biggrin:
V E S T A
15-05-2014, 13:34
بله انسان با امکاناتی که داره میتونه برای حفظ صفاتی که بقا و زادآوری رو در اون محیط افزایش میدن انتخاب مصنوعی داشته باشه یعنی صفاتی رو که به نفع بقای خودش در طبیعت هست رو انتخاب کنه. ولی انتخاب مصنوعی هم در جهت انتخاب طبیعی شکل گرفته. صفات برتر رو محیط انتخاب می کنه و انسان مجبور هست برای سازش با این انتخاب اصلی دست به انتخاب مصنوعی بزنه.
یه محیط ایزوله اآزمایشگاهی رو فرض کنید این محیط آزمایشگاهی کنترل شده اس و هوا فاقد میکروارگانیسم های مفید و مضرو کاملا استریلیزه هست . دما ثابت و 25 درجه سانتی گراد هست. آب Ph خنثی داره و ..در این شرایط کنترل شده توسط انسان هیچ میکروارگانیسمی نمیتونه حیات انسان رو تهدید کنه (تا زمانی که ما مطمئن هستیم محیط واقعی در چنین شرایطی فاقد میکروارگانیسم هاست)ولی می تونیم پیش بینی کنیم یک باکتری با هر نوع جهشی هم نمیتونه در این محیط کنترل شده زنده بمونه ؟ این تغییر شرایط محیطی هست که ما قادر به پیش بینی نتایج اون نیستیم این آزمایشگاه در جهت سازش با انتخاب طبیعی به این صورت کنترل شده.
انسان و سایر موجودات مجبور به سازش با محیط هستن یک راه حل سازش انسان با محیط انتخاب مصنوعی هست. یعنی صفاتی که در اون شرایط محیطی امکان بقا و رادآوری رو افزایش میدن رو انتخاب کنه و صفاتی که امکان بقا و زادآوری رو کاهش میدن رو حذف کنه. در مرحله حذف و انتخاب این صفات (که همگی اجبارا تحت تاثیر انتخاب محیط هستن) تا حدودی قدرت داره تغییراتی رو در محیط ایجاد کنه(در حدی که این تغییرات مخالف انتخاب طبیعت نباشن یا بقای انسان رو تهدید نکنن)
ولی تنها زمانی از انتخاب طبیعی در امان میمونه که بتونه پیش بینی کنه صفت برگزیده برای بقا و زادآوری چه صفتی هست. مثلا امکان وقوع هر جهشی در انسان و سایر موجودات و نتیجه اون رو بتونه پیش بینی کنه . انسان تا به امروز قادر نبوده مشابه طبیعت انتخاب داشته باشه و یک صفت رو برگزینه بلکه اجبارا تحت تاثیر انتخاب اصلی طبیعت و تنها در حدی که بقای خودش در طبیعت به خطر نیفته می تونه انتخاب مصنوعی داشته باشه (چون انسان محصول طبیعت هست و نمیتونه فراتر از انتخاب طبیعت حرکت کنه در غیر این صورت حذف میشه چون حیاتش به طبیعت وابسته اس ) مثلا طبیعت اکسیژن رو گاز حیاتی در نظر گرفته و انسان اجبارا در جهت چنین انتخابی سعی در تولید اکسیژن داره. و قدرت انتخابی بین گاز سمی یا اکسیژن نداره.
تمام انتخاب های مصنوعی مثل تغییراتی که در عوارض، اکوسیستم، گیاهان و حیوانات ایجاد شده محصور انتخاب طبیعت هستن ما قادر نیستیم فراتر از چیزی که طبیعت برای بقای ما در نظر گرفته تغییری رو به وجود بیاریم و اگر چنین قدرتی داشته باشیم از طرف طبیعت محکوم به فنا میشیم چون حیات ما وابسته به طبیعت هست مثل خیلی از جاندارانی که سازگاری با محیط نداشتن و تا کنون از طرف طبیعت حذف شدن
انسان تنها زمانی که بتونه نوع انتخاب طبیعت رو خودش تعین کنه کاملا به محیط کنترل پیدا کرده یا بتونه صفت برگزیده در تغییرات محیطی رو پیش بینی کنه و این کنترل زمانی به وجود میاد که ما وابستگی حیاتی به طبیعت نداشته باشیم ..
slim_shady71
17-05-2014, 15:35
با سلام خدمت دوستان گرامی
میخواستم موضوعی رو مطرح کنم و نظر دوستان رو بدونم چون چند وقتی هست که بهش فکر می کنم
نوعی انگل در طبیعت وجود داره که محل اصلی بلوغ و تولید مثل ان روده پرنده ولی در چرخه زندگیش در بدن حلزون و ماهی قرار میگیره(به صورت لاروی)اما نکته جالب نحوه ی رسیدن این انگل به میزبان اصلیشه . این انگل از بدن حلزون به ماهی میرسه وبعد از ان لارو چشم ماهی را کور میکنه و ماهی مجبور میشه به سطح اب بیاد و احتمال شکار توسط پرنده زیاد میشه و یا نوعی لارو در بدن مورچه قرار میگیره و عملکرد مغز مورچه را تغییر میده به طوری که مورچه به بالای برگ علف میاد و توسط نشخوار کننده خورده میشه(نشخوارکننده مقصد بعدی است)با توجه به مطالعه بنده در درس جانور شناسی این انگل ها از نظر تکاملی خیلی با موجودات ذکر شده فاصله دارن و اما سوالی که من در ذهن دارم اینه که این چرخه های زندگی پیچیده چگونه توسط موجودی به این سادگی (از نظر تکاملی)بوجود میان و دوم اینکه لارو چگونه تنها بافتی رو دچار اختلال میکنه که در رسیدن لارو به مقصد بعدی کمکش میکنه. حتی اگر از نظر ازمون و خطا بهش نگاه کنی و جهش رو دخیل بدونیم حتی اگه یکی از لاروها در یکی از زنجیرها(جانداران) دچار جهش نشه کل زنجیره ناقص میشه (مثل چرخه انزیمی).که حتی اگه یک زنجیره بطور کامل طی بشه پیدایش این همه انگل با چرخه های بسیار پیچیده در عمل ممکن نیست(با این پدیده). اگه حتی این طور در نظر بگیردم که با گذشت زمان این انگلها با تکامل جانوران تکامل یافته اند با وجود جهش ها و یا نوترکیبی ها و...(از مواد خام تغییر در نظریه داروین)باز به علت چرخه انزیمی بودن این چرخه ها این گوناگونی قابل توجیه نیست.اگر دوستان نظری دارید بگید این نکته هم بگم که توضیحات بنده در نقض انتخاب طبیعی نیست فقط میخوام حقیقت مشخص بشه.با تشکر
Saeed Dz
17-05-2014, 16:14
زمان آن رسیده که این باور قدیمی و غلط که ما اشرف موجودات و فرگشت یافته ترین آنها هستیم را به دور بیندازیم. ... بنا به پژوهش های جدید؛ دانشمندان به یافته هایی دست یافتند که نشان می دهد از نظر ژنتیکی شمپانزه ها از ما فرگشت بیشتری داشته اند. در این پژوهش تغییرات DNA در ١٣,٨٨٨ ژن مشترک انسان، شامپانزه ها و میمون رزوس (rhesus macaques) را دانشمندان مقایسه کرده اند.
در این تحقیق؛ برای هر حرف DNA که در آن ژن های انسان و شمپانزه از فرم اجدادی مشترک ما متفاوت شده، پژوهشگران بررسی کرده اند که آیا این ژن منجر به یک پروتئین تغییر یافته شده است یا خیر و برای اینکار از ژن متناظر در میمون رزوس به عنوان کلید استفاده کرده اند.
ژن هایی که بواسطه انتخاب طبیعی تبدیل می شوند، مقدار نسبتا زیادی جهش را نشان می دهند که پروتئین های نخستین به یک پروتئین جایگزین تبدیل شده است.
تیم پروفسور ژانگ مشخص کرد که ٢٣٣ ژن شامپانزه چنین تغییراتی را نشان می دهند، این درحالی است که در انسان تنها ١٥٤ تغییر نسبت به نیای مشترک در ٦ میلیون سال پیش مشاهده شده است.
وی می گوید که این نتیجه قابل درک است؛ چرا که تا همین چندی پیش (از دید زیست شناسی) جمعیت انسانی کوچکتر از شامپانزه ها بوده است، که ما را بیشتر به نوسانات تصادفی در فرکانس ژن آسیب پذیر می کرده است. که این مانع از اثرگذاری انتخاب طبیعی به عنوان یک عامل قوی بر ژن کرده است.
حالا که ژنوم میمون رزوس توالی یابی شده، زیست شناسان قادر به کسب اطلاعات بیشتر در مورد تفاوت بین نخستی ها خواهند بود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ].U3X6utIW2vi
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام دوستان.
طبق بحث هایی که در این تاپیک در مورد تصادف با برخی دوستان داشتم... به نظر میاد برخی دوستان گفتن که جهش های ژنتیکی تصادفی صورت میگیرن... آیا این صحت داره یا فقط یه تئوری بوده که رد شده؟
من مطلب جهش رو مطالعه کردم ولی برای جهش های ژنتیکی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) دلیل های علمی وجود داره و هرگز از واژه تصادف استفاده نشده.
حتی الامکان با مطالعاتی که در مورد سرطان و امثال این بیماری های جهشی داشتم متوجه این قضیه شدم که اصلاً جهش های ژنتیکی تصادفی نیستند.بلکه همه و همه اینها دارای دلایل علمی هستند و بکار بردن کلمه تصادفی برای جای جای علم اصلا خوب نیست.
؟
Masoud-2014
17-05-2014, 17:22
طبق نظریه تکامل موجودات قوی تر زنده میمونن چرا چون خودشون و بهتر با محیط وفق میدن و به عبارت دیگر سلسله مراحل کامل شدن رو طی کردن تا به شکل امروزی در اومدن ...
علی القاعده انسان نیز از این جریان مستثنا نیست و دائماً در حال طی مراحل کماله (خود تکامل هم قبول داره) ...
حال با این اوصاف این بشر کمال گرا و تکمیل شونده آیا باز راه کاملتر رو انتخاب میکنه یا راه بطلان رو؟
منظور حیات ابدی و پوچی (مرگ و تمام) ------->به نظر شما انتخاب پوچی توسط بشر تکمیل شونده نوعی نقض تکامل نیست؟ چون انسان قاعدتا طبق اجداد خود راه و روش بهتر و مفیدتر رو انتخاب میکنه؟
آیا گرایش به پوچی تکامله؟
slim_shady71
17-05-2014, 18:17
با سلام علی جان
جهش اتفاقی رخ میدهد انزیم DNA پلی مراز ممکن است به هنگام همانند سازی نوکلئوتیدی را به اشتباه جا گذاری کند البته دارای عملکرد ویرایشی نیز است اما در میلیون ها بار تقسیم سلولی بهتر است بگوییم چرا جهش اینقدر کم رخ میدهد .عواملی نیز وقوع جهش را تقویت می کنند مانند اشعه X و...در مورد سرطان هم زمانی رخ میده کهDNA رمز کننده پروتئین های مسئول تقسیم سلولی دچار جهش میشن البته و اکثر اوقات به چندین جهش نیاز است .البته جهش مربوط به DNAپلیمراز جهش نقطه ای نامیده میشه شاید جهش هایی که مربوط به کنده شدن قطعه ای از DNA هستند تصادفی نباشند(جهش هایی که مربوط به حذف DNA است به چهار دسته 1حذفی2 مضاعف شدن 3 معکوس شدن4 جابجایی تقسیم میشن)
slim_shady71
17-05-2014, 18:59
سلام سعید جان
با مطلبی که گفتی موافقم جالبه که بدونی در باکتریها بیش از 12 نوع تخمیر(تولید غیر هوازی قند) انجام میشه در حالی که در یوکاریوت ها که بسیار پیچیده ترند فقط 2 نوع البته منظور من هم از ساده از نظر زمانی که خود جدول زمانی داروین در اختیار میذاره گفتم داخل پرانتز هم اشاره کردم چون در مورد بحث من زمان مهمتر از پیچیدگی زیستی است.
slim_shady71
17-05-2014, 19:10
در کتاب زیست شناسی پیش دانشگاهی گفته شده که حیات به احتمال زیاد در اقیانوس ها اغاز شده اما هنوز نمیدونن اولین سلول چطور به وجود امده
در مورد پیدایش این سلول کسی چیزی میدونه؟ (بی ربط از تکاملم نیست) ایا چیز جدیدی کشف شده؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
با سلام علی جان
جهش اتفاقی رخ میدهد انزیم DNA پلی مراز ممکن است به هنگام همانند سازی نوکلئوتیدی را به اشتباه جا گذاری کند البته دارای عملکرد ویرایشی نیز است اما در میلیون ها بار تقسیم سلولی بهتر است بگوییم چرا جهش اینقدر کم رخ میدهد .عواملی نیز وقوع جهش را تقویت می کنند مانند اشعه X و...در مورد سرطان هم زمانی رخ میده کهDNA رمز کننده پروتئین های مسئول تقسیم سلولی دچار جهش میشن البته و اکثر اوقات به چندین جهش نیاز است .البته جهش مربوط به DNAپلیمراز جهش نقطه ای نامیده میشه شاید جهش هایی که مربوط به کنده شدن قطعه ای از DNA هستند تصادفی نباشند(جهش هایی که مربوط به حذف DNA است به چهار دسته 1حذفی2 مضاعف شدن 3 معکوس شدن4 جابجایی تقسیم میشن)
سلام.
ممنون از پاسختون... دوست دارم نظر دیگر دوستان رو هم بدونم.... از نظر بنده دلیل اوردن برای چیزی که تصادفی هست کار بی فایده ای هست... وقتی "چیزی" یا "علتی" روی جهش تاثیر میذاره و امکان وقوع جهش رو زیاد میکنه نشون میده که این از علت هایی پیروی میکنه و برخی زیست شناسان به دلیل اینکه دلیل اصلی برخی جهش ها رو نمیدونن روش اسم تصادفی بودن میذارن... توی فیزیک جهان هستی هیچ چیزی تصادفی رخ نمیده مگر اینکه از علت علمی ای پیروی کنه. مثلاً در یک "صحنه تصادف دو ماشین" هرگز مولکول ها و اتم های دو جسم به صورت تصادفی پراکنده نمیشن بلکه از قوانین فیزیک مانند انرژی و جاذبه و ... پیروی میکنن.
البته توی منبعی که از ویکی پدیا مشاهده کردم چیزی در مورد تصادفی بودن جهش یافت نکردم... شاید این مطلب در جاهای دیگه یا مطالب دیگه ای مندرج شده باشه و من بیشتر دوست دارم بدونم که ایا زیست شناسان بر این عقیده یعنی تصادفی بودن جهش معتقد هستند یا نه؟ و اگر جهش تصادفی است یعنی از هیچ قانونی پیروی نمیکند و پیروی نکردن از قانون در طبیعت = با زیر سوال بردن قوانین و تاثیرات طبیعت...
ما میدونیم که یک جهش تصادفی در سلول ممکنه ابتدای بوجود اومدن سلول سرطانی باشه. و بر این اساس دانشمندان یا پزشکان مثلاً بیان میکنن که این غذا ها و خوراک ها سرطان زا هستند... خوب من وقتی این مطالب رو میخونم که :
1.سرطان از یک جهش در سلول بوجود میاد
2.برخی غذا ها یا دارو ها سرطان زا هستند
پس میتونم نتیجه گیری کنم که جهش ها تصادفی نیستند بلکه از قوانین علمی پیروی میکنند؟
havzhini
17-05-2014, 22:05
با سلام خدمت دوستان گرامی
میخواستم موضوعی رو مطرح کنم و نظر دوستان رو بدونم چون چند وقتی هست که بهش فکر می کنم
نوعی انگل در طبیعت وجود داره که محل اصلی بلوغ و تولید مثل ان روده پرنده ولی در چرخه زندگیش در بدن حلزون و ماهی قرار میگیره(به صورت لاروی)اما نکته جالب نحوه ی رسیدن این انگل به میزبان اصلیشه . این انگل از بدن حلزون به ماهی میرسه وبعد از ان لارو چشم ماهی را کور میکنه و ماهی مجبور میشه به سطح اب بیاد و احتمال شکار توسط پرنده زیاد میشه و یا نوعی لارو در بدن مورچه قرار میگیره و عملکرد مغز مورچه را تغییر میده به طوری که مورچه به بالای برگ علف میاد و توسط نشخوار کننده خورده میشه(نشخوارکننده مقصد بعدی است)با توجه به مطالعه بنده در درس جانور شناسی این انگل ها از نظر تکاملی خیلی با موجودات ذکر شده فاصله دارن و اما سوالی که من در ذهن دارم اینه که این چرخه های زندگی پیچیده چگونه توسط موجودی به این سادگی (از نظر تکاملی)بوجود میان و دوم اینکه لارو چگونه تنها بافتی رو دچار اختلال میکنه که در رسیدن لارو به مقصد بعدی کمکش میکنه. حتی اگر از نظر ازمون و خطا بهش نگاه کنی و جهش رو دخیل بدونیم حتی اگه یکی از لاروها در یکی از زنجیرها(جانداران) دچار جهش نشه کل زنجیره ناقص میشه (مثل چرخه انزیمی).که حتی اگه یک زنجیره بطور کامل طی بشه پیدایش این همه انگل با چرخه های بسیار پیچیده در عمل ممکن نیست(با این پدیده). اگه حتی این طور در نظر بگیردم که با گذشت زمان این انگلها با تکامل جانوران تکامل یافته اند با وجود جهش ها و یا نوترکیبی ها و...(از مواد خام تغییر در نظریه داروین)باز به علت چرخه انزیمی بودن این چرخه ها این گوناگونی قابل توجیه نیست.اگر دوستان نظری دارید بگید این نکته هم بگم که توضیحات بنده در نقض انتخاب طبیعی نیست فقط میخوام حقیقت مشخص بشه.با تشکر
لاکپشت صدها و هزاران تخم میزاره ولی از این هزاران تخم شاید فقط تعدادی کمتر از انگشتان دست به عمق دریا و بلوغ برسن
از نظر من اینکه بقای یک موجود زنده انقدر پیچیده هست اتفاقا تاییدی بر فرگشت هست و نشون دهنده اینکه موجودات زنده برای زنده موندن چقدر باید سخت کوشش کنن تا زنده بمونن و موجودات ضعیفتر از بین خوهند رفت
ولی اینکه شما میگید که یک موجود به این سادگی چطور این سیکل زیستی پیچیده رو داره برای من قابل فهم نیست که تعریف شما از پیچیدگی و سادگی چی هست؟
ما انگلهای بسیار بسیار زیادی در طبیعت داریم که مشخص کننده نوع حیاتشون هست و شما نمیتونید اونها رو ساده بدونید و این خاصیت طبیعت و فرگشت هست که سادگی و پیچیدگی رو تعریف میکنه
دیناسورها با اون همه پیچیدگی منقرض شدن و همین انسان در مقطعی از تاریخ تا مرز انقراض پیش رفته ولی بسیاری از همین موجودات بنظر ساده میلیارها سال هست زنده هستن
حالا چرایی و دلایل این بقا زیاد هست که بعضیهاش رو ما میدونیم و خیلیهاش رو هنوز نمیدونیم
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام دوستان.
طبق بحث هایی که در این تاپیک در مورد تصادف با برخی دوستان داشتم... به نظر میاد برخی دوستان گفتن که جهش های ژنتیکی تصادفی صورت میگیرن... آیا این صحت داره یا فقط یه تئوری بوده که رد شده؟
من مطلب جهش رو مطالعه کردم ولی برای جهش های ژنتیکی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) دلیل های علمی وجود داره و هرگز از واژه تصادف استفاده نشده.
حتی الامکان با مطالعاتی که در مورد سرطان و امثال این بیماری های جهشی داشتم متوجه این قضیه شدم که اصلاً جهش های ژنتیکی تصادفی نیستند.بلکه همه و همه اینها دارای دلایل علمی هستند و بکار بردن کلمه تصادفی برای جای جای علم اصلا خوب نیست.
؟
منظور از تصادفی چی هست؟
من که هیچ کجای علم زیست شناسی و ژنتیک چیزی در مورد تصادفی بودن ندیدم و تمام جهشها با تاثیرات محیطی و درصدد بقا و پیشرفت موجود زنده شکل میگیرن
طبق نظریه تکامل موجودات قوی تر زنده میمونن چرا چون خودشون و بهتر با محیط وفق میدن و به عبارت دیگر سلسله مراحل کامل شدن رو طی کردن تا به شکل امروزی در اومدن ...
علی القاعده انسان نیز از این جریان مستثنا نیست و دائماً در حال طی مراحل کماله (خود تکامل هم قبول داره) ...
حال با این اوصاف این بشر کمال گرا و تکمیل شونده آیا باز راه کاملتر رو انتخاب میکنه یا راه بطلان رو؟
منظور حیات ابدی و پوچی (مرگ و تمام) ------->به نظر شما انتخاب پوچی توسط بشر تکمیل شونده نوعی نقض تکامل نیست؟ چون انسان قاعدتا طبق اجداد خود راه و روش بهتر و مفیدتر رو انتخاب میکنه؟
آیا گرایش به پوچی تکامله؟
اولا اصلا فکر نمیکنم این بحث کوچکترین ربطی به موضوع زیست شناسی فرگشت داشته باشه
ولی مشکل شما اینجاست که تعریفتون از کمال و ابطال و پوچی کاملا غلط هست
شما چیزی رو کمال تصور میکنید که عقلا و منطقا هیچ دلیل و مدرکی برای این تصور ندارید و فقط یک تخیل و توهم هست( فعلا و در حال حاظر اگر بعدا دلیل و مدرکی کسی ارائه داد اون موقع میشه روش بحث کرد)
و چیزی رو ابطال و پوچی تصویر میکنید که علمگرایی و عقلگرایی هست و این پوچی و ابطال حداقل کاری که در مورد تکامل انسان انجام داده این هست که در صد سال اخیر میانگین عمر انسانی رو 20تا30 سال افزایش داده
پس اون چیزی که ما دوست دارین با واقعیت طبیعت متفاوت هست و طبیعت با خواسته های ما تغییر نخواهد کرد بلکه تلاش و کوشش هر موجود زنده هست که اون رو در مسیر تکامل قرار میده یا در مسیر انقراض
[QUOTE=slim_shady71;8225500]
جهش اتفاقی رخ میدهد /QUOTE]
میشه لطف کنید و بفرمایید در کدام مرجع علمی از کلمه اتفاق استفاده شده؟
منبعی قرار بدید بهتر هست
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
منظور از تصادفی چی هست؟
من که هیچ کجای علم زیست شناسی و ژنتیک چیزی در مورد تصادفی بودن ندیدم و تمام جهشها با تاثیرات محیطی و درصدد بقا و پیشرفت موجود زنده شکل میگیرن
توی بحثی که چند وقت پیش با برخی دوستان داشتم به تصادفی بودن جهش های ژنتیکی اشاره کردن بودن که به نظر میاد این قضیه اصلاً صحت نداره.
slim_shady71
17-05-2014, 22:24
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
ممنون از پاسختون... دوست دارم نظر دیگر دوستان رو هم بدونم.... از نظر بنده دلیل اوردن برای چیزی که تصادفی هست کار بی فایده ای هست... وقتی "چیزی" یا "علتی" روی جهش تاثیر میذاره و امکان وقوع جهش رو زیاد میکنه نشون میده که این از علت هایی پیروی میکنه و برخی زیست شناسان به دلیل اینکه دلیل اصلی برخی جهش ها رو نمیدونن روش اسم تصادفی بودن میذارن... توی فیزیک جهان هستی هیچ چیزی تصادفی رخ نمیده مگر اینکه از علت علمی ای پیروی کنه. مثلاً در یک "صحنه تصادف دو ماشین" هرگز مولکول ها و اتم های دو جسم به صورت تصادفی پراکنده نمیشن بلکه از قوانین فیزیک مانند انرژی و جاذبه و ... پیروی میکنن.
البته توی منبعی که از ویکی پدیا مشاهده کردم چیزی در مورد تصادفی بودن جهش یافت نکردم... شاید این مطلب در جاهای دیگه یا مطالب دیگه ای مندرج شده باشه و من بیشتر دوست دارم بدونم که ایا زیست شناسان بر این عقیده یعنی تصادفی بودن جهش معتقد هستند یا نه؟ و اگر جهش تصادفی است یعنی از هیچ قانونی پیروی نمیکند و پیروی نکردن از قانون در طبیعت = با زیر سوال بردن قوانین و تاثیرات طبیعت...
ما میدونیم که یک جهش تصادفی در سلول ممکنه ابتدای بوجود اومدن سلول سرطانی باشه. و بر این اساس دانشمندان یا پزشکان مثلاً بیان میکنن که این غذا ها و خوراک ها سرطان زا هستند... خوب من وقتی این مطالب رو میخونم که :
1.سرطان از یک جهش در سلول بوجود میاد
2.برخی غذا ها یا دارو ها سرطان زا هستند
پس میتونم نتیجه گیری کنم که جهش ها تصادفی نیستند بلکه از قوانین علمی پیروی میکنند؟
علی عزیز اگه به این موضوع علاقه مندی بهت پیشنهاد می کنم بخش اول از کتاب
medical physiology از پرفسور گایتون رو بخونی برای اطلاع عمومی از نحوه ی عملکرد بدن و سوالاتی که داری تصویر واضحی بهت میده.
slim_shady71
17-05-2014, 23:06
لاکپشت صدها و هزاران تخم میزاره ولی از این هزاران تخم شاید فقط تعدادی کمتر از انگشتان دست به عمق دریا و بلوغ برسن
از نظر من اینکه بقای یک موجود زنده انقدر پیچیده هست اتفاقا تاییدی بر فرگشت هست و نشون دهنده اینکه موجودات زنده برای زنده موندن چقدر باید سخت کوشش کنن تا زنده بمونن و موجودات ضعیفتر از بین خوهند رفت
ولی اینکه شما میگید که یک موجود به این سادگی چطور این سیکل زیستی پیچیده رو داره برای من قابل فهم نیست که تعریف شما از پیچیدگی و سادگی چی هست؟
ما انگلهای بسیار بسیار زیادی در طبیعت داریم که مشخص کننده نوع حیاتشون هست و شما نمیتونید اونها رو ساده بدونید و این خاصیت طبیعت و فرگشت هست که سادگی و پیچیدگی رو تعریف میکنه
دیناسورها با اون همه پیچیدگی منقرض شدن و همین انسان در مقطعی از تاریخ تا مرز انقراض پیش رفته ولی بسیاری از همین موجودات بنظر ساده میلیارها سال هست زنده هستن
حالا چرایی و دلایل این بقا زیاد هست که بعضیهاش رو ما میدونیم و خیلیهاش رو هنوز نمیدونیم
دوست عزیز سلام
اول اینکه بقا و تلاش برای اون امری طبیعی است ودر همه جانداران مشاهده میشه و ربطی به بحث بنده نداشت.دوم اینکه منظور بنده از ساده و پیچیده(به اقا سعید هم گفتم)تفاوت این دو از نظر زمانی است(باز تاکید می کنم طبق خود نظریه داروین و طبقه بندی علم جانور شناسی ) نه از نظر عملکرد زیستی. اگر به گفته بنده اعتقاد ندارید می تونید یه سری به اخر کتاب زیست شناسی پیش دانشگاهی بزنید(بخش هفت فرمانرو)
و سوم و مهم ترین اینکه بنده به دنبال یک تئوری منباب مطلبم با استفاده از نظریه داروین یا نظریه ای جدید بودم نه نقض تکامل.
slim_shady71
17-05-2014, 23:30
جهش اتفاقی رخ میدهد /QUOTE]
میشه لطف کنید و بفرمایید در کدام مرجع علمی از کلمه اتفاق استفاده شده؟
منبعی قرار بدید بهتر هست
با سلام مجدد
دوست عزیز منظور از تصادفی یعنی چیزی که اتفاق میفته و ما نمی تونیم در متوقف کردن ان اثر بگذاریم. البته پیشگیری از عواملی که احتمال(باز تاکید میکنم احتمال) وقوع جهش را افزایش میدهند(مانند در معرض پرتو های یونیزه کننده قرار گرفتن و یا مواد شیمیایی که سرطان زا هستند (carcinogen)و....)طبیعی است . برای تصدیق
نکته اول:در کتاب زیست شناسی پیش دانشگاهی صفحه ی 110 امده((هیچ روشی برای متوقف کردن جهش شناخته نشده))
نکته دوم از کتاب medical physiology نوشته پرفسور گایتون(از معروفترین کتاب های تکس دانشجویان مقطع دکترا ) امده:((بروز موتاسیون(جهش)تنها بستگی به تصادف دارد و لذا ما میتوانیم تصور کنیم که تعداد زیادی از سرطان ها ناشی از یک بدشانسی هستند))
L͠øneWolf
18-05-2014, 17:21
موتاژن ها مثل پرتوهای یونی و مواد سرطانزای شیمیای می تونن باعث ایجاد سرطان بشن یا ریسک سرطان رو تقویت کنن. اما حتی در محیط عاری از مواد سرطانزا، رادیواکتیویته و هر عامل خارجی دیگه، جهش ها به خاطر محدودیت ذاتی دقت فرایند همانندسازی اتفاق میافتن. در واقع مواد سرطانزای محیطی به غیر از دخانیات تنها درصد کمی از سرطانها رو باعث می شن. بنابراین از بین بردن تمام ریسکهای خارجی باز هم خطر جهش و سرطان رو رفع نمی کنه.
اگر چه فرایند همانندسازی و بازسازی دیانای با دقت بالایی انجام میشه به ازای هر 10^9 تا 10^10 نوکلئوتید یک خطا رخ می ده. این یعنی جهش های تصادفی با نرخ 10^-6 تا 10^-7 جهش در هر ژن به هنگام هر تقسیم سلولی، بدون دخالت موتاژن های خارجی اتفاق میافته. در طول حیات یک فرد حدود 10^16 تقسیم سلولی در بدن اتفاق میافته. بنابراین هر ژن به تنهایی میتونه در معرض بیش از 10^9 جهش قرار بگیره. دلیل این که سرطان ها به ندرت اتفاق میافتن اینه که برای تبدیل سلول معمولی به سلول سرطانی باید بیشتر از یه جهش اتفاق بیفته. این که حداقل چند جهش لازمه کاملا مشخص نیست، اما حداقل جهش دو یا سه ژن لازم هست. این جهشها هم با هم اتفاق نمیافتن، بلکه به ندرت و پی در پی روی می دن.
به خاطر همین سرطان بیماری سنین بالا هست، چون برای انباشته شدن تعداد بالای جهش زمان زیادی لازمه. بیشتر سلولهای سرطانی نه تنها جهشهای بسیار زیادی دارن، بلکه از نظر ژنتیکی ناپایدار هم هستن. این ناپایداری ژنتیکی هم حاصل جهشهایی هست که فرایند دقیق همانندسازی و ابقای دیانای سلول رو تحت تاثیر قرار می دن و که خودش باعث ایجاد جهشهای بیشتر میشه. بعضی وقتها افزایش نرخ جهش به خاطر کمبود یکی از پروتئینهایی که برای تعمیر دیانای آسیب دیده یا تصحیح خطاهای همانندسازی نیازه اتفاق میافته. بعضی وقت نقص مکانیزم چکپوینت هست، که به طور عادی جلوی تقسیم سلول قبل از بازسازی دیانای آسیب دیده رو می گیره. بعضی وقت ها نقص در فرایند میتوز موثر هست. نتایج این کمبودها در کنترل دیانای سلول اغلب به صورت ریارنجمنت و شکست کرموزوم هم ظاهر میشه که کریوتیپ به شدت غیر طبیعی و ناپایداری می سازه.
(از زیست شناسی سلولی آلبرت)
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
ممنون از پاسختون... دوست دارم نظر دیگر دوستان رو هم بدونم.... از نظر بنده دلیل اوردن برای چیزی که تصادفی هست کار بی فایده ای هست... وقتی "چیزی" یا "علتی" روی جهش تاثیر میذاره و امکان وقوع جهش رو زیاد میکنه نشون میده که این از علت هایی پیروی میکنه و برخی زیست شناسان به دلیل اینکه دلیل اصلی برخی جهش ها رو نمیدونن روش اسم تصادفی بودن میذارن... توی فیزیک جهان هستی هیچ چیزی تصادفی رخ نمیده مگر اینکه از علت علمی ای پیروی کنه. مثلاً در یک "صحنه تصادف دو ماشین" هرگز مولکول ها و اتم های دو جسم به صورت تصادفی پراکنده نمیشن بلکه از قوانین فیزیک مانند انرژی و جاذبه و ... پیروی میکنن.
البته توی منبعی که از ویکی پدیا مشاهده کردم چیزی در مورد تصادفی بودن جهش یافت نکردم... شاید این مطلب در جاهای دیگه یا مطالب دیگه ای مندرج شده باشه و من بیشتر دوست دارم بدونم که ایا زیست شناسان بر این عقیده یعنی تصادفی بودن جهش معتقد هستند یا نه؟ و اگر جهش تصادفی است یعنی از هیچ قانونی پیروی نمیکند و پیروی نکردن از قانون در طبیعت = با زیر سوال بردن قوانین و تاثیرات طبیعت...
ما میدونیم که یک جهش تصادفی در سلول ممکنه ابتدای بوجود اومدن سلول سرطانی باشه. و بر این اساس دانشمندان یا پزشکان مثلاً بیان میکنن که این غذا ها و خوراک ها سرطان زا هستند... خوب من وقتی این مطالب رو میخونم که :
1.سرطان از یک جهش در سلول بوجود میاد
2.برخی غذا ها یا دارو ها سرطان زا هستند
پس میتونم نتیجه گیری کنم که جهش ها تصادفی نیستند بلکه از قوانین علمی پیروی میکنند؟
این که با داشتن یه حالت سیستم در زمان مشخص بشه اون رو پیش بینی کرد فقط در فیزیک نیوتونی قابل انجام هست. تو مکانیک کوانتوم تصادف ویژگی ذاتی سیستمهای کوانتومی هست. (جبر لاپلاسی رو سرچ کنید برای اطلاعات بیشتر) رویداد های کوانتومی تو فرایند سلولی مثل جهش هم نقش مستقیم و غیر مستقیم دارن.
البته تصادف نقض قوانین فیزیک نیست؛ خودش یه قانون فیزیکه.
دوستان ایا تا به حال جهش ژنتیکی و تکامل در موجودات کوچک و ریز تا به حال در ازمایشگاه ها مشاهده شده.؟؟
اگر شده توضیح کاملی در موردش بدید؟؟
eman619rv
22-05-2014, 01:42
یه خبری رو خوندم که زیاد مرتبط با تاپیک نیس اما بی مرتبط هم نیس از اونجایی هم که تاپیک بهتری واسه بحث ژنتیک و DNA نداریم همینجا میگم...
اخیرا دانشمند ها تونستن به جای سلول 4نوکلئوتیدی یه سلول 6نوکلئوتیدی رو بسازن:n04:
متن خبر در زیر میارم و البته در این لینک ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هم میتونین نظرات رو هم بخونین که بسیار جالبه...
تنها مسئله من بر سر این موضوع صحتش و اثباتش هست چرا که میتونه روی پایه های علم ژنتیک تاثیر گذار باشه
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
One of the first things you learn in Biology 101 is that the genetic code consists of four letters: A, T, C, and G. Each represents a chemical building block of DNA, the molecule that encodes the information necessary to build life as we know it. But what if we didn’t have to settle for just four letters? Now, scientists have accomplished something once thought impossible: They’ve created cells with an expanded genetic alphabet that includes two more letters.
“We now have a cell that survives and lives with more information in its genome,” said Floyd Romesberg ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]), the synthetic biologist at the Scripps Research Institute in La Jolla, California who led the work.
Having more letters to work with potentially opens the door to a huge range of novel molecules. (A rough analogy: Just think how many crazy new words you could spell with 39 letters instead of the usual 26). With further refinements, synthetic cells might one day be used to create–or evolve–proteins that don’t exist in nature, as well as new sequences of DNA and RNA, any of which could be useful for research, diagnosing disease, or creating new therapies. But that’s still a ways off.
Romesberg says his lab spent 15 years developing DNA with two extra letters. In chemical terms, the letters are nucleotides, the components of DNA whose sequences spell out instructions for making proteins. Cells, you may remember, make proteins by transcribing DNA into RNA and using the RNA as a template to string together amino acids into proteins. Cells also have to copy their DNA each time they divide to make more cells. The biggest challenge, Romesberg says, was making sure the two new nucleotides played nice with the enzymes that do all this copying and transcribing.
In 2012, the scientists reported a breakthrough ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]): They showed that six-letter DNA they’d created could be successfully copied and transcribed into RNA in test tube experiments.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
In a new study, scientists put six-letter DNA into E. coli bacteria. Image: Database Center for Life Science (DBCLS)
But could six-letter DNA actually function in the far more complex and chaotic environment of a living cell?
The new study suggests it can. Romesberg and colleagues managed to coax E. coli bacteria into taking up their six-letter DNA and making copies of it. The cells’ enzymes copied the two new letters, which the scientists call X and Y for short (not to be confused with the X and Y chromosomes that differentiate boys from girls), along with the usual four. The cells grew a little more slowly than normal, but otherwise seemed no worse for wear, the team reports today ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) in Nature.
The work is a major accomplishment, says Steven Benner ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]), a synthetic biologist at the Foundation for Applied Molecular Evolution in Gainesville, Florida. He says it’s the first time anyone has shown that living cells can replicate “alien” DNA built from parts other than the four letters that occur in nature.
The next steps, Romesberg says, will be to determine whether cells can also transcribe the unnatural base pairs into RNA, and, ultimately, use them to make proteins. With a bigger genetic alphabet, cells could potentially encode synthetic amino acids not found in nature and make novel proteins that would be difficult–if not impossible–to synthesize directly.
It should also be possible to trick synthetic cells into evolving proteins or other molecules that are optimized for various biological tasks, Romesberg says. He has started a company, Synthorx ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]), to explore these possibilities.
slim_shady71
22-05-2014, 13:14
[QUOTE=eman619rv;8230706]یه خبری رو خوندم که زیاد مرتبط با تاپیک نیس اما بی مرتبط هم نیس از اونجایی هم که تاپیک بهتری واسه بحث ژنتیک و DNA نداریم همینجا میگم...
اخیرا دانشمند ها تونستن به جای سلول 4نوکلئوتیدی یه سلول 6نوکلئوتیدی رو بسازن:n04:
متن خبر در زیر میارم و البته در این لینک ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) هم میتونین نظرات رو هم بخونین که بسیار جالبه...
تنها مسئله من بر سر این موضوع صحتش و اثباتش هست چرا که میتونه روی پایه های علم ژنتیک تاثیر گذار باشه
با سلام
ابتدا می خوام توضیحی راجع به پروتئین سازی بدم.شروع فرایند با کپی برداری از یک رشته DNA اغاز میشه .رشته حاصل رو mRNA می نامند(توسط انزیم rnaپلی مراز که سه نوعه...)بعد از ان رشته مذکور به ریبوزوم(کارخانه تولید پروتئین)میره .و tRNAها امینو اسید ها را به ریبوزوم میبرن تا پروتئین ساخته شود.اما اینکه رشته مذکور چه امینو اسیدی را رمز کنه بسته به توالی نوکلئوتید ها در رشته دارد(که خود توالی mRNA بستگی به توالی DNA داره). رمز های mRNA سه حرفی هستند اگر به رشته زیر دقت کنیم
AUG GUU UCU CCU به ترتیب از چپ به راست امینو اسید های متیونین(اغاز). والین . سرین . پرولین . را رمز میکند که هر کدام دارای tRNA خاصی (ناقل خاصی)هستند . حال اگر یک نوکلئوتید G بین متیونین و والین قرار بگیرد رشته به این صورت دچار تغییر می شود(جهش رخ داده است البته از نوع نقطه ای). حال تصور کنید X و Y چه تغییراتی میتوانند ایجاد کنند...
AUG GGU UUC UCC U حال زنجیره دارای به ترتیب متیونین . گلیسین . فنیل الانین . سرین . است که با ترتیب قبلی متفاوت است. اما با توجه به مطالب بنده و شما نکاتی را قابل ذکر میدانم
اول اینکه هر امینو اسید دارای چندین رمز(کدون)است که با توجه به مطلب شما تعداد کدون ها از 64 به 216 افزایش می یابد اما ایا این افزایش تعداد کدون به طور قطع میتواند موجب افزایش تعداد امینواسید مورد استفاده در بدن جاندار شود(با توجه به اینکه هر امینو اسید می تواند چندین کدون داشته باشد(به سرین دقت شود))
دوم اینکه ایا در صورت افزایش تعداد امینو اسید tRNA جدید نیاز نیست(زیرا در سلول به ازای هر کدون tRNA اختصاصی وجود دارد) که البته در نظرات هم به ان اشاره شده بود
و سوم و مهمتر از همه اینکه ایا این تغییر در تعداد به تغییر در عملکرد زیستی می انجامد یا خیر چرا که تغییر در ساختار DNA امر جدیدی نیست(با تغییر در ساختار باکتری قادر به تولید انسولین می باشد اما همچنان عملکردش طبیعی است)
البته در صورت صحت مطلب شما با وجود جهش و سایر عوامل می توان سناریو های متفاوتی را متصور بود.شاید بتوان شاهد میلیاردها پروتئین جدید بود که میتوانند بسیار مفید و یا کابوس بشریت باشند.
به هر حال امیدوارم تاپیکی در خصوص مسائل مربوط به DNA ایجاد بشه...
L͠øneWolf
22-05-2014, 15:38
دوستان ایا تا به حال جهش ژنتیکی و تکامل در موجودات کوچک و ریز تا به حال در ازمایشگاه ها مشاهده شده.؟؟
اگر شده توضیح کاملی در موردش بدید؟؟
بله، یه نمونه خیلی معروفش تکامل 20 ساله (50000 نسل) اشریشیا کولی هست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داکینز تو بزرگترین نمایش روی زمین توضیح کاملی راجع بهش نوشته.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست عزیز اگر اینطور هست و در ازمایشگاه مورد ازمایش علمی قرار گرفت.و اثبات علمی طبق ازمایش و مشاهدات شده
پس چرا هنوز بهش نظریه تکامل گفته میشه. و نمیگیم اصل تکامل .
مگه فرق اصل و نظریه در همین نیست که در ازمایشگاه مورد ازمایش علمی قرار گرفته باشه ؟
slim_shady71
22-05-2014, 16:36
دوست عزیز اگر اینطور هست و در ازمایشگاه مورد ازمایش علمی قرار گرفت.و اثبات علمی طبق ازمایش و مشاهدات شده
پس چرا هنوز بهش نظریه تکامل گفته میشه. و نمیگیم اصل تکامل .
مگه فرق اصل و نظریه در همین نیست که در ازمایشگاه مورد ازمایش علمی قرار گرفته باشه ؟
با سلام
این که در این تعداد نسل متعدد جهش رخ بده امری است طبیعی به طور قطع افراد با جهش های مفید به زودی تمام جمعیت رو به خود اختصاص میدن و میشه گفت نوعی تکامله چرا که افراد عادی و افراد با جهش مضر به زودی در رقابت با انها از جمعیت حذف میشن ولی نظریه داروین بسیار وسیع تر و پیچیده تر از این الگوی ساده است(تفاوت گونه ای . تفاوت محیطی . و....)
L͠øneWolf
22-05-2014, 21:50
دوست عزیز اگر اینطور هست و در ازمایشگاه مورد ازمایش علمی قرار گرفت.و اثبات علمی طبق ازمایش و مشاهدات شده
پس چرا هنوز بهش نظریه تکامل گفته میشه. و نمیگیم اصل تکامل .
مگه فرق اصل و نظریه در همین نیست که در ازمایشگاه مورد ازمایش علمی قرار گرفته باشه ؟
به خاطر همین بهش می گیم نظریه که با آزمایش ثابت شده. اگه با آزمایش ثابت نشده بود بهش می گفتیم فرضیه.
اشکال این جاست که لفظ "نظریه" تو زبان عامیانه با اون چیزی که توی علم نامیده می شه متفاوته.
A scientific theory is a well-substantiated explanation of some aspect of the natural world that is acquired through the scientific method, and repeatedly confirmed through observation and experimentation. - Wikipedia
مثل نظریه فرگشت، نظریه گرانش نیوتن، نظریه نسبیت خاص و ...
A scientific law or scientific principle is a concise verbal or mathematical statement of a relation that expresses a fundamental principle of science, like Newton's law of universal gravitation. - Wikipedia
مثل قانون گرانش نیوتن، قانون اهم و ...
در کل می شه نظریه رو مجموعه ای از قوانین دونست که پدیده ای رو تبیین می کنن.
slim_shady71
22-05-2014, 22:00
ایا راجع به نحوه ی پیدایش اولین سلول(شاید یک سیانو باکتری) که در اقیانوس شکل گرفته کسی چیزی میدونه چون در کتاب زیست پیش دانشگاهی امده بود که درسته که مولکول های زیستی در اقیانوس شکل گرفتند اما تا تبدیل انها به سلول راهی دراز در پیش بوده و دانشمندان چیزی از نحوه ی پیدایش اون نمیدونن
یک سوال در مورد جهش ژن دارم.
جهش ژنی یعنی اینکه نتونند رونویسی کد ها را به درستی انجام بدند .درسته؟؟
ایا ممکن هست به دون هیچ دلیلی چون ژن های ما شامل موجودات زنده اند خودشون دچار این خطا بشند.؟؟؟؟
یا باید حتما یک تاثیر و دلیل مادی روی کارشون تاثیر بزاره.
سوال بعدی من این هست که غیر از تششعات خورشیدی دیگر چه عوامل محیطی میتونه تحت تاثیر قرارشون بده.
کلا میخواستم توضیح بیشتری در مورد این خطا و دلایل جهش ژنی با ذکر مثال های عامیانه قرار بدید
ایا راجع به نحوه ی پیدایش اولین سلول(شاید یک سیانو باکتری) که در اقیانوس شکل گرفته کسی چیزی میدونه چون در کتاب زیست پیش دانشگاهی امده بود که درسته که مولکول های زیستی در اقیانوس شکل گرفتند اما تا تبدیل انها به سلول راهی دراز در پیش بوده و دانشمندان چیزی از نحوه ی پیدایش اون نمیدونن
دانشمندان فعلا همه چیز رو درباره این پروسه نمی دونند، نه اینکه هیچ چیزی نمی دونن. خیلی چیزها کشف شده و مقداری هم مجهول ست.
یک سوال در مورد جهش ژن دارم.
جهش ژنی یعنی اینکه نتونند رونویسی کد ها را به درستی انجام بدند .درسته؟؟
ایا ممکن هست به دون هیچ دلیلی چون ژن های ما شامل موجودات زنده اند خودشون دچار این خطا بشند.؟؟؟؟
یا باید حتما یک تاثیر و دلیل مادی روی کارشون تاثیر بزاره.
سوال بعدی من این هست که غیر از تششعات خورشیدی دیگر چه عوامل محیطی میتونه تحت تاثیر قرارشون بده.
کلا میخواستم توضیح بیشتری در مورد این خطا و دلایل جهش ژنی با ذکر مثال های عامیانه قرار بدید
در تعریف ساده میشه گفت جهش ژنی یعنی تغییر در ژنوم یک موجود بیولوژیکی که اکثر مواقع (نه همیشه) موقع تولید مثل رخ می ده. بله دلایل مادی هستند که روش تاثیر می گذارند مثل دما، فشار هوا، تشعشعات، نور، مواد در محیط اطراف، اسیدی یا قلیایی بودن محیط و ... / اینکه در بحث تکامل گفته میشه جهش های ژنی رندوم هست یعنی وابسته به خود ژن های پیشین نیست و تابعی از سایر موارد خارجی است که در کنترل اون مکانیزم نیست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
V E S T A
09-06-2014, 20:55
كاربردهای نوین زیستشناسی فرگشتی
راههای بیشمار دیگری وجود دارد تا زیستشناسی فرگشتی را برای برآورده كردن نیازهایمان به كار گیریم. از آن جمله:
• ۱. افزایش طول عمر داروها و مواد شیمیایی
• ۲. برساختن درختهای فرگشتی
• ۳. ردیابی میكروبهای آسیبرسان• ۴. تولید صنعتی مواد بیوشیمیایی و مواد دیگر
۱. مقاومت به داروها و مواد شیمیایی در میكروبها، گیاهان و جانوران. در نیم دوم قرن بیستم، كارخانهها در تهیهی تركیبهایی برای نابودی ویروسها، باكتریها، حشرههایی كه محصول كشاورزی را میخورند و علفهای هرزی كه در كشتزار میرویند، موفقیتهای چشمگیری داشتهاند. حتی تعداد زیادی داروی شیمیدرمانی داریم كه برای نابودی سلولهای سرطانی به كار میروند. با وجود این، تلاشهای ما برای نابودی این جانداران باعث شده است مقاومت علیه مواد شیمیایی كه برای نابودی آنهابه كار میگیریم، در آنها فرگشت یابد. برای مثال:
• سوشهایی از ویروس ایدز با ۱۵ جهش مقاومت به دارو جداسازی شده است و تازهترین داروها نیز در حال ناكارآمد شدن هستند.
• برخی سوشهای باكتریها به همهی پادزیهای موجود مقاوم شدهاند.
• برای سل مقاوم به چند دارو، جراحی تنها راه درمان است، زیرا پادزیها پاسخ خوبی ندارند و فقط ۵۰ درصد بیماران آلوده زنده میمانند.
• شیمیدرمانی برای سرطان اغلب ناكارآمد است، زیرا سلولهای مقاوم به دارو طی دورۀ درمان به وجود میآیند.
• مقاومت به حشرهكشها و مقاومت به علفكشها آن اندازه فراگیر شده است كه انگیزه برای ساختن حشرهكشها و علفكشهای جدید ضعیف شده یا حتی به طور كامل وجود ندارد.
زیستشناسی فرگشتی راههایی به ما پیشنهاد میكند تا عمر مفید داروها و مواد شیمیایی را افزایش دهیم. مقدار مادهی شیمیایی كه به كار میرود، چه تركیبی از مواد شیمیایی استفاده میشود و زمانی كه آنها به كار گرفته میشوند، پرسشهای مهمی هستند كه از نظر پیشگیری یا آهسته كردن روند فرگشت مقاومت، باید ارزیابی شوند.
برخی شركتها تركیبهایی را میفروشند كه به دلیل ماندگاری فراوردهشان بهرۀ مالی دارند و آنها هزینۀ كافی برای زیستشناسان فرگشتی در نظر گرفتهاند تا دستور استفادۀ دارو را خردمندانهتر تهیه كنند. در موارد دیگر، فشارهای اقتصادی و احساسی سیاستهایی را تحمیل میكنند كه روند فرگشت مقاومت را سرعت میبخشند (برای مثال، تقاضای بیمار پزشک را وامیدارد پادزی تجویز كند؛ پزشک توجه كافی ندارد و پادزیها در غذای جانوران وجود دارد.)
۲. درختهای فرگشتی. اصل نظریه فرگشت این است كه همه جانداران از راه نیاكان مشترک به هم مرتبط میشوند. امروزه زیستشناسی مولكولی این دیدگاه را در سطحی بیش از آنچه كه تا ۵۰ سال پیش تصور میشد تقویت كرده است. البته، در مقیاس زمانی كوچک نیز این حقیقت را میبینیم: هر چیز زندهای از چیز دیگری پدید میآید كه هم زنده است و هم به آن شباهت دارد.
یكی از پیشرفتهای مهم در زیستشناسی فرگشتی طی دو دهۀ اخیر روشی برای برآورد كردن الگوی نیاكانی میان جاندران است. این روش كه فیلوژنتیک (Phylogenetic) نام گرفته است، به ما امكان داده تاریخ جانداران را به نحو دقیقتری دنبال و آن را در قالب نمودارهای درختمانند بازسازی كنیم.
در این روش از دادههای مولكولی استفاده میشود تا نیاكان مشترک جانداران را تا زمانی كه میخواهیم، برای مثال، بین باكتریها و میتوكندریهای سلولهایمان، دنبال بكنیم. این روش، علاوه بر افزایش درک ما از تاریخ فرگشتی زندگی، كاربردهای مفید زیادی به خصوص در پیگیری بیماریهای عفونی پیدا كرده است.
۳. ردیابی میكروبهای آسیب رسان. در یک مطالعۀ همهگیرشناختی بیماریهای عفونی، دانستن این كه فردی چگونه یا در كجا به عامل آن بیماری آلوده شده است، اهمیت زیادی دارد. این اطلاعات شاید مهمترین دانستنی پایهای باشند كه برای پیشگیری از گسترش بیشتر بیماری به ما كمک میكنند. بیش از یک دهه است كه همهگیرشناسان(epidemiologist) از توالی DNA ویروسها برای تهیۀ درختهای فیلوژنتیک استفاده میكنند تا منبع عفونت را ردیابی كنند. برخی از نمونههای فعالیت آنان بسیار جالب است.
در سال ۱۹۹۴ زنی ادعا كرد كه معشوقش (یک پزشک) برای انتقامجویی به او خون آلوده به ویروس ایدز (HIV) تزریق كرده است. بنابر ادعای آن زن، پزشک متهم بارها به او ویتامین B تزریق كرده و در یكی از تزریقها از مقداری خون آلوده استفاده كرده بود. هیچ شاهد و مدركی در این باره وجود نداشت و پزشک نیز ادعا می كرد كه آن زن با افراد دیگری ارتباط داشته و از این راه آلوده شده است. در اینجا، درختهای فیلوژنی به كمک قاضی آمدند و ثابت كردند كه فرگشت، در عرصه قضاوت نیز میتواند راهگشا باشد.
• ویروس ایدز به سرعت دچار جهش میشود، حتی در بدن یک فرد.
• اگر ویروس ایدز از بدن فردی به بدن فرد دیگری منتقل شود، تفاوتهایی بین ویروس فرد دهنده و فرد گیرنده وجود دارد.
• همینطور كه ویروس از فردی به فرد دیگر منتقل میشود، بیشتر تغییر میكند و طی زمان متفاوتتر میشود.
• بنابراین توالی ماده ژنتیک ویروس ایدز در دو فردی كه از دو منبع متفاوت به این ویروس آلوده شدهاند، بسیار متفاوت است.
• بنابراین، اگر سخن زن حقیقت داشته باشد، ویروس بدن او با ویروس بدن فردی كه خون آلوده از او به زن تزریق شده است، شباهت زیادی خواهد داشت.
بررسی پروندۀ پزشكی زن نشان داد، در آوریل ۱۹۹۴ كه او برای اهدای خون مراجعه كرده، به ویروس آلوده نبوده است. بنابر ادعای او، در اوت همان سال به او خون آلوده تزریق شده و او چند ماه بعد، ادعای خود را تسلیم دادگاه كرده است. مسالهای كه پرونده را پیچیده كرد این بود كه پزشک متهم خود به ویروس آلوده نبود.
اما بررسیها نشان دادند كه در مطب آن پزشک از دو بیمار، یكی آلوده به ویروس ایدز و دیگری آلوده به ویروس هپاتیت C نمونۀ خون تهیه شده بود. بررسی فیلوژنی ویروسهای به دست آمده از آن زن و فرد آلوده به HIV، ادعای زن را ثابت كرد. پزشک به قتل درجه دوم و در نتیجه ۵۰ سال زندان محكوم شد.
تولید صنعتی مواد بیوشیمیایی و مواد دیگر. فرگشت جهتدار، یعنی فرگشتی كه به صورت ساختگی (مصنوعی) به راه افتاده است، بخش از زبان تخصصی در فناوریزیستی شده است:
• آنزیمها و دیگر پروتئینهایی كه به طور ساختگی فرگشت یافتهاند، بهزودی بخشی از فناوری پزشكی میشوند و حتی در خانهداری به كمک ما میآیند.
• داروهایی با اساس پروتئینی خواهیم داشت كه برخلاف پروتئینهای درون بدنمان، به آهستگی تخریب میشوند و بنابراین، لازم نیست مقدار زیادی از آنها دریافت كنیم.
• آنزیمها طوری فرگشت پیدا میكنند كه در پودرهای شست و شو بهتر كار كنند.
• مولكولهایی به وجود خواهند آمد كه با هاگ عاملهای بیماریزایی مانند عامل سیاهزخم و دیگر عاملهای خطرناک پیوند شوند.
آری، دانشمندان با بهرهگیری از آن چه كه داروین به ما آموخت فرگشت را در دستان خود گرفتهاند و مولكولهایی میآفرینند كه ویژگیهای مورد نیاز ما را بروز میدهند و حتی مولكولهایی ساختهاند كه تا ده سال پیش وجود آنها ناممكن به نظر میرسید.
نتیجه:
گامهایی كه زیستشناسی فرگشتی در جهت بهبود زندگی انسان برداشته، برای مردم عادی روشن نیست. مردم باید بدانند كه در قرن جدید زیستشناسی فرگشتی كاربردهایی در پزشكی، كشاورزی، فناوریزیستی و حتی حقوق و خانهداری دارد. به علاوه، آنان باید بدانند آگاهی پایه از اصلهای فرگشت برای مبارزۀ كارآمد با عاملهای بیماریزا ضروری است.
درباره نویسنده
جیم جی. بال (Jim J. Bull) استاد زیستشناسی مولكولی در دانشگاه تگزاس است. او دربارۀ ارتباط ژنتیک و فرگشت با بیماریها مطالعه میكند و برای درک چگونگی فرگشت ویروسها در حضور مهاركنندهها و اینكه چگونه میتوان آنها را برای تولید واكسن تغییر داد، آزمایشهایی انجام میدهد. به علاوه، او روی این موضوع كار میكند كه آیا از ویروسهایی كه به باكتریها حمله میكنند (فاژها) میتوان برای درمان عفونتهای باكتریایی استفاده كرد.
قسمت اول ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
منبع: ActionBioscience ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) | مترجم: حسن سالاری (جزیره دانش) | نسخۀ ویرایش شدۀ فرگشت
دوستان در مورد تولید مثل سوالی دارم.
یکی از مورد های تفاوت موجودات و اینکه فرق میزاریم بین موجودات مختلف این هست که تولید مثل بین اون ها نباید صورت بگیره.
ایا این بر اثر جهش ژنتیکی هست؟؟
فرض میگیریم بچه ای به دنیا بیاد که با هم نسل هایش نتونه تولید مثل کنه.چطور نسلش ادامه پیدا میکنه؟؟؟
من میدونم یک روند چند صد هزار ساله وبیشتر هست.
ولی بالاخره یک اولین بوده دیگه.
مثلا اجداد ما و شامپانزه ها میتونستند با هم تولید مثل کنند تا یک زمانی که جهشی رخ داد و بچه ای به دنیا امد و روند تولید مثل متفاوت داشت.حالا سوال این جاست که اون بچه چطوری نسلش ادامه پیدا کرد؟؟
B.Russell
19-06-2014, 15:27
دوستان در مورد تولید مثل سوالی دارم.
یکی از مورد های تفاوت موجودات و اینکه فرق میزاریم بین موجودات مختلف این هست که تولید مثل بین اون ها نباید صورت بگیره.
ایا این بر اثر جهش ژنتیکی هست؟؟
فرض میگیریم بچه ای به دنیا بیاد که با هم نسل هایش نتونه تولید مثل کنه.چطور نسلش ادامه پیدا میکنه؟؟؟
من میدونم یک روند چند صد هزار ساله وبیشتر هست.
ولی بالاخره یک اولین بوده دیگه.
مثلا اجداد ما و شامپانزه ها میتونستند با هم تولید مثل کنند تا یک زمانی که جهشی رخ داد و بچه ای به دنیا امد و روند تولید مثل متفاوت داشت.حالا سوال این جاست که اون بچه چطوری نسلش ادامه پیدا کرد؟؟
خوب روی چه حسابی میگین فقط یک بچه در اثر اون جهش ژنتیکی به وجود اومده؟
از همون والدین ممکنه یک جفت نر و ماده به عنوان بچه باشن و با هم تولید مثل کرده باشن یا چندین جفت حیوان همزمان به عللی طبیعی فرزندانی با ویژگی هایی نزدیک به هم و جهش یافته به دنیا آوردن.
خوب روی چه حسابی میگین فقط یک بچه در اثر اون جهش ژنتیکی به وجود اومده؟
از همون والدین ممکنه یک جفت نر و ماده به عنوان بچه باشن و با هم تولید مثل کرده باشن یا چندین جفت حیوان همزمان به عللی طبیعی فرزندانی با ویژگی هایی نزدیک به هم و جهش یافته به دنیا آوردن.
یعنی یک عامل طبیعی میتونه باعث جهش مشابه در ژن موجودات بشه.؟؟؟؟
چه عامل طبیعی بوده که میتونسته باعث جهش ژنتیکی همزمان گونه ها در تغییر ساختار تولید مثل باشه.
یعنی تنها دلیلش همین هست.؟؟؟
به نظرم باید دلیل دیگه ای داشته باشه
دانشمندان چه نظری در موردش دارند؟؟
reza_jolie
19-06-2014, 16:25
دوستان در مورد تولید مثل سوالی دارم.
یکی از مورد های تفاوت موجودات و اینکه فرق میزاریم بین موجودات مختلف این هست که تولید مثل بین اون ها نباید صورت بگیره.
ایا این بر اثر جهش ژنتیکی هست؟؟
فرض میگیریم بچه ای به دنیا بیاد که با هم نسل هایش نتونه تولید مثل کنه.چطور نسلش ادامه پیدا میکنه؟؟؟
من میدونم یک روند چند صد هزار ساله وبیشتر هست.
ولی بالاخره یک اولین بوده دیگه.
مثلا اجداد ما و شامپانزه ها میتونستند با هم تولید مثل کنند تا یک زمانی که جهشی رخ داد و بچه ای به دنیا امد و روند تولید مثل متفاوت داشت.حالا سوال این جاست که اون بچه چطوری نسلش ادامه پیدا کرد؟؟
میزان تغییرات بعد از یکی دو نسل آنقدر زیاد نیست که امکان تولید مثل با بقیه رو نداشته باشه. تغییرات عمده ای که بتونه مانع چنین تولید مثلی بشه بعد از چند ده (شاید چند صد) نسل بوجود میاد.
اگر در موارد نادری هم این اتفاق بیوفته که تغییرات عمده باشند، اون موجود خود به خود به خاطر ناسازگاری (نداشتن جفت)، از محیط حذف میشه.
Sent from my GT-P6800 using Tapatalk
دوستان در مورد تولید مثل سوالی دارم.
یکی از مورد های تفاوت موجودات و اینکه فرق میزاریم بین موجودات مختلف این هست که تولید مثل بین اون ها نباید صورت بگیره.
ایا این بر اثر جهش ژنتیکی هست؟؟
فرض میگیریم بچه ای به دنیا بیاد که با هم نسل هایش نتونه تولید مثل کنه.چطور نسلش ادامه پیدا میکنه؟؟؟
من میدونم یک روند چند صد هزار ساله وبیشتر هست.
ولی بالاخره یک اولین بوده دیگه.
مثلا اجداد ما و شامپانزه ها میتونستند با هم تولید مثل کنند تا یک زمانی که جهشی رخ داد و بچه ای به دنیا امد و روند تولید مثل متفاوت داشت.حالا سوال این جاست که اون بچه چطوری نسلش ادامه پیدا کرد؟؟
یعنی یک عامل طبیعی میتونه باعث جهش مشابه در ژن موجودات بشه.؟؟؟؟
چه عامل طبیعی بوده که میتونسته باعث جهش ژنتیکی همزمان گونه ها در تغییر ساختار تولید مثل باشه.
یعنی تنها دلیلش همین هست.؟؟؟
به نظرم باید دلیل دیگه ای داشته باشه
دانشمندان چه نظری در موردش دارند؟؟
اینطوری نیست که یک تغییر یا جهش باعث بشه دیگه اون موجود نتونه با موجودات مشابه نسل قبلی خودش تولید مثل کنه. هر موجودی در جهان همیشه از گونه (Specie) والدینش هست و با همون گونه می تونه تولید مثل کنه، ولی وقتی چندین نسل می گذره، مثلا یک سری میمون از یک گونه به یه مکان گرمسیر میرن و یک سری به یه مکان سردسیر، و بعد از مثلا 20 نسل، میمون هایی که در مکان گرمسیر بودن دیگه قادر به تولید مثل با اونهایی که در مکان سردسیر بودن نیستند. ذهنتون رو از یک میمون و یک نسل فراتر ببرید، در هر تولید مثل میزان تغییرات ژنتیکی که تولید میشه خیلی خیلی کمتر از اون هست که جلوی تولید مثل رو با قبلی ها بگیره.. وقتی این تغییرات طی نسل های مختلف تکرار میشن به حدی می رسن که دیگه نمیشه تولید مثل داشت.
این رو در آزمایشگاه میشه راحت مشاهده کرد. شما یک سری حشره رو که مشابه هم هستند رو از هم جدا می کنید و در محیط های مختلف دما و غذا و ... می گذارید، بعد از چند ده نسل دوباره پیش هم برمی گردونید و می بینید با همدیگه قادر به تولید مثل نیستند ولی اگه مثلا بعد از سه نسل برگردونید باز هم قادر به تولید مثل خواهند بود.
اینطوری نیست که یک تغییر یا جهش باعث بشه دیگه اون موجود نتونه با موجودات مشابه نسل قبلی خودش تولید مثل کنه. هر موجودی در جهان همیشه از گونه (Specie) والدینش هست و با همون گونه می تونه تولید مثل کنه، ولی وقتی چندین نسل می گذره، مثلا یک سری میمون از یک گونه به یه مکان گرمسیر میرن و یک سری به یه مکان سردسیر، و بعد از مثلا 20 نسل، میمون هایی که در مکان گرمسیر بودن دیگه قادر به تولید مثل با اونهایی که در مکان سردسیر بودن نیستند. ذهنتون رو از یک میمون و یک نسل فراتر ببرید، در هر تولید مثل میزان تغییرات ژنتیکی که تولید میشه خیلی خیلی کمتر از اون هست که جلوی تولید مثل رو با قبلی ها بگیره.. وقتی این تغییرات طی نسل های مختلف تکرار میشن به حدی می رسن که دیگه نمیشه تولید مثل داشت.
این رو در آزمایشگاه میشه راحت مشاهده کرد. شما یک سری حشره رو که مشابه هم هستند رو از هم جدا می کنید و در محیط های مختلف دما و غذا و ... می گذارید، بعد از چند ده نسل دوباره پیش هم برمی گردونید و می بینید با همدیگه قادر به تولید مثل نیستند ولی اگه مثلا بعد از سه نسل برگردونید باز هم قادر به تولید مثل خواهند بود.
همین را میخواستم بدونم.پس تغییرات محیطی دلیلش هست
L͠øneWolf
19-06-2014, 22:32
نه، تغییرات محیط تنها دلیلش نیست. کافیه دو تا جمعیت رو نسبت به هم ایزوله کنید تا شارش ژنی بینشون صورت نگیره.
بعد از طریق فشار انتخاب طبیعی متفاوت، رانش ژنی، یا به وجود اومدن جهش های مختلف تو دو جمعیت بعد از مدتی صفات متفاوت به وجود میاد.
دلیل این ایزوله شدن هم می تونه عوامل خیلی ساده ای مثل به وجود آمدن رودخانه ها، جدایی قاره ها، مهاجرت ارگانیسم ها و ... باشه.
نه، تغییرات محیط تنها دلیلش نیست. کافیه دو تا جمعیت رو نسبت به هم ایزوله کنید تا شارش ژنی بینشون صورت نگیره.
بعد از طریق فشار انتخاب طبیعی متفاوت، رانش ژنی، یا به وجود اومدن جهش های مختلف تو دو جمعیت بعد از مدتی صفات متفاوت به وجود میاد.
دلیل این ایزوله شدن هم می تونه عوامل خیلی ساده ای مثل به وجود آمدن رودخانه ها، جدایی قاره ها، مهاجرت ارگانیسم ها و ... باشه.
دوست عزیز یک سوال دیگه.
مثلا انسان و شامپانزه را مثال میزنم.
مثلا ما به خاطر تغییر شرایط زندگی و محیطی و همه دلایلی که شما ذکر کردی .دچار تغییر در تولید مثل میشیم و به خاطر همین از یک تاریخی دیگر نمیتونیم با یک شامپانزه تولید مثل کنیم.
تا اینجا که درسته؟؟
حالا سوال اینجاست .بچه ای به دنیا میاد که همچنین ویژگی داره یعنی قادر با تولید مثل با یک شامپانزه نیست.بالاخره پدر و مادرش که قدر بودند .یعنی منظور من این هست که از یک جایی باید شروع شده باشه دیگه.
یعنی پدر و مادر این فرزند دارای کروموزن هایی بودند که ویژگی تولید مثلشون قادر به جفتگیری با شامپانزه بوده
حالا اگر این قرزند نتونه با یک شامپانزه جفتگیری کنه چطور میتونه با هم نسل های خودش جفتگیری کنه؟؟
نمیدونم متوجه منظور من شدی یا نه؟؟
slim_shady71
27-06-2014, 19:05
سلام
میتوکندری فقط از مادر به ارث میرسه و محتوای dna در میتوکندری(نوعی باکتری بوده که به پروکاریوت بزرگ ملحق شده و یوکاریوت را بوجود اورده)در همه ما یکسان است(به غیر از موارد جهش و بیماری)
با توجه به مطلب فوق میخواستم بدونم بین محتوای dna میتوکندری در سایر موجودات و انسان رابطه معنا داری مانند dna موجود در هسته وجود دارد یا نه اکه کسی چیزی میدونه راهنمایی کنه
یه سوال دیگه هم دارم اونم اینکه با توجه به عدم کشف پروسه تشکیل اولین سلول که بزرگ ترین قطعه در پازل مربوط به تکامل است چطور دانشمندان با قاطعیت از درستی این نظریه حرف میزنند؟
با تشکر
slim_shady71
27-06-2014, 19:31
دوست عزیز یک سوال دیگه.
مثلا انسان و شامپانزه را مثال میزنم.
مثلا ما به خاطر تغییر شرایط زندگی و محیطی و همه دلایلی که شما ذکر کردی .دچار تغییر در تولید مثل میشیم و به خاطر همین از یک تاریخی دیگر نمیتونیم با یک شامپانزه تولید مثل کنیم.
تا اینجا که درسته؟؟
حالا سوال اینجاست .بچه ای به دنیا میاد که همچنین ویژگی داره یعنی قادر با تولید مثل با یک شامپانزه نیست.بالاخره پدر و مادرش که قدر بودند .یعنی منظور من این هست که از یک جایی باید شروع شده باشه دیگه.
یعنی پدر و مادر این فرزند دارای کروموزن هایی بودند که ویژگی تولید مثلشون قادر به جفتگیری با شامپانزه بوده
حالا اگر این قرزند نتونه با یک شامپانزه جفتگیری کنه چطور میتونه با هم نسل های خودش جفتگیری کنه؟؟
نمیدونم متوجه منظور من شدی یا نه؟؟
سلام
دوست عزیز همیشه تغییر در ساختار کروموزوم باعث جدایی گونه ای نمیشه .در واقع دو نوع نیرو در جدایی گونه ای دخیل است یک:سد پیش زیگوتی که اجازه نمیدهد گامت(سلول تخم)تشکیل شود(مانند جسه متفاوت یا رفتار تولید مثلی متفاوت و... که همگی انها منجر به عدم امیزش بین دو گونه میشوند)
دو:سد پس زیگوتی که حتی با بوجود امدن زیگوت تغییرات کروموزمی(که به ان اشاره کردی)اجازه زنده ماندن(به زیگوت یا جاندار) یا تولید مثل(به جاندار) و یا تولید مثل در نسل های بعد از نسل اول را نمیده
در مورد سوال شما اگه جهش ایجاد شده باعث بشه نتونه با هم گونه خودش امیزش کنه از جمعیت حذف میشه در واقع تنها جهش هایی مد نظر هست که فقط باعث عدم امیزش با یک گونه بشه
در اکثر مواقع چنین جهش هایی در زمانی رخ میدهند که کل جمعییت در محیطی جدید قرار بگیره(دوستان بهش اشاره کردند)و جاندار برای زنده ماندن نیاز به جهش داشته باشه در این صورت کل جمعییت دچار جهش یکسانی متناسب با محیط میشوند.
سلام
دوست عزیز همیشه تغییر در ساختار کروموزوم باعث جدایی گونه ای نمیشه .در واقع دو نوع نیرو در جدایی گونه ای دخیل است یک:سد پیش زیگوتی که اجازه نمیدهد گامت(سلول تخم)تشکیل شود(مانند جسه متفاوت یا رفتار تولید مثلی متفاوت و... که همگی انها منجر به عدم امیزش بین دو گونه میشوند)
دو:سد پس زیگوتی که حتی با بوجود امدن زیگوت تغییرات کروموزمی(که به ان اشاره کردی)اجازه زنده ماندن(به زیگوت یا جاندار) یا تولید مثل(به جاندار) و یا تولید مثل در نسل های بعد از نسل اول را نمیده
در مورد سوال شما اگه جهش ایجاد شده باعث بشه نتونه با هم گونه خودش امیزش کنه از جمعیت حذف میشه در واقع تنها جهش هایی مد نظر هست که فقط باعث عدم امیزش با یک گونه بشه
در اکثر مواقع چنین جهش هایی در زمانی رخ میدهند که کل جمعییت در محیطی جدید قرار بگیره(دوستان بهش اشاره کردند)و جاندار برای زنده ماندن نیاز به جهش داشته باشه در این صورت کل جمعییت دچار جهش یکسانی متناسب با محیط میشوند.
خیلی ممنون برای جواب .و من هم متوجه منظورتون میشم.
ولی سوال اینجاست.
من با یک مثال دیگه سوالم را میپرسم.
انسان و میمون از هم جدا شدند .
همون اول که دچار تغییر ژنتیکی و روند تولید مثل که نمیشند.
هزاران سال باید بگذره.
یعنی بالاخره تا n سال با این که از هم جدا شدند میتونند از ژنتیکی تولید مثل کنند و از نظر ژنتیکی مشکل برایش نیست.
بالاخره از یک سالی حالا ده ها یا صدها هزار سال بعد جهشی باید در انسان رخ بده دیگه تا دیگه نتونند با هم تولید مثل کنند.بالاخره از یک جایی باید شروع بشه این جهش.
حالا سوال اینجاست . نسلی از انسان ها هستند که میتونند با شامپانزها تولید مثل کنند.در این نسل یک بچه به دنیا میاد که دچار جهشی میشه که نمیتونه با شامپانزه ها تولید مثل کنه.در نتیجه نمیتونه با هم نسل هایش تولید مثل کنه دیگه چون ساختار جنسی شامپانزه ها و هم نسل های این انسان یکی هست.
در نتیجه نسلش ادامه پیدا نمیکنه.
حالا سوال اینجاست پس چطوری این نسل انسان ما در حال حاظر نمیتونه با شامپانزه ها تولید مثل کنه؟؟
خیلی ممنون برای جواب .و من هم متوجه منظورتون میشم.
ولی سوال اینجاست.
من با یک مثال دیگه سوالم را میپرسم.
انسان و میمون از هم جدا شدند .
همون اول که دچار تغییر ژنتیکی و روند تولید مثل که نمیشند.
هزاران سال باید بگذره.
یعنی بالاخره تا n سال با این که از هم جدا شدند میتونند از ژنتیکی تولید مثل کنند و از نظر ژنتیکی مشکل برایش نیست.
بالاخره از یک سالی حالا ده ها یا صدها هزار سال بعد جهشی باید در انسان رخ بده دیگه تا دیگه نتونند با هم تولید مثل کنند.بالاخره از یک جایی باید شروع بشه این جهش.
حالا سوال اینجاست . نسلی از انسان ها هستند که میتونند با شامپانزها تولید مثل کنند.در این نسل یک بچه به دنیا میاد که دچار جهشی میشه که نمیتونه با شامپانزه ها تولید مثل کنه.در نتیجه نمیتونه با هم نسل هایش تولید مثل کنه دیگه چون ساختار جنسی شامپانزه ها و هم نسل های این انسان یکی هست.
در نتیجه نسلش ادامه پیدا نمیکنه.
حالا سوال اینجاست پس چطوری این نسل انسان ما در حال حاظر نمیتونه با شامپانزه ها تولید مثل کنه؟؟
نه دوست عزیز بحث احتمال هاست. هیچ وقت یک لحظه خاصی نیست... مثلا قبل از اینکه نسل ما از شامپانزه ها جدا بشه، دو موجود از اون دوران، با احتمال 99.99 درصد می تونستند با هم تولید مثل کنند، هر چقدر که این فاصله ژنتیکی بین انسان ها و میمون ها از هم زیادتر میشه، این احتمال کم میشه. مثلا بعد از 100 نسل، اگه کنار هم بگذاریم احتمال بارداری موفق شاید 60 درصد باشه، بعد از 300 نسل، میشه 20 درصد، بعد از 1000 نسل دیگه می رسه به 0 درصد و اصلا لقاح صورت نمی گیره. اینطور نیست که تا یک نسل دقیقا 100 درصد همه بتونن تولید مثل کنن و در نسل بعدی هیچ کس نتونه.
شما باید تمام تغییرات رو بطور ذره ذره، جزئی و در مدت زمان بسیار زیاد ببینید و از این تفکر تغییرات لحظه ای فاصله بگیرید.
درود
در این تصویر خیلی ساده این مراحل توضیح داده شده و فکر کنم به شما هم برای درک بهتر قضیه کمک کنه .
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
سلام
سلام
دوست عزیز همیشه تغییر در ساختار کروموزوم باعث جدایی گونه ای نمیشه .در واقع دو نوع نیرو در جدایی گونه ای دخیل است یک:سد پیش زیگوتی که اجازه نمیدهد گامت(سلول تخم)تشکیل شود(مانند جسه متفاوت یا رفتار تولید مثلی متفاوت و... که همگی انها منجر به عدم امیزش بین دو گونه میشوند)
دو:سد پس زیگوتی که حتی با بوجود امدن زیگوت تغییرات کروموزمی(که به ان اشاره کردی)اجازه زنده ماندن(به زیگوت یا جاندار) یا تولید مثل(به جاندار) و یا تولید مثل در نسل های بعد از نسل اول را نمیده
در مورد سوال شما اگه جهش ایجاد شده باعث بشه نتونه با هم گونه خودش امیزش کنه از جمعیت حذف میشه در واقع تنها جهش هایی مد نظر هست که فقط باعث عدم امیزش با یک گونه بشه
در اکثر مواقع چنین جهش هایی در زمانی رخ میدهند که کل جمعییت در محیطی جدید قرار بگیره(دوستان بهش اشاره کردند)و جاندار برای زنده ماندن نیاز به جهش داشته باشه در این صورت کل جمعییت دچار جهش یکسانی متناسب با محیط میشوند.
قسمت بولد شده کاملا اشتباهِ و تصور غلطیه که اکثرآ دارن
هیچ جهشی متناسب با محیط نیست این محیطِ که متناسب با جهشِ (ژنوتیپ و فنوتیپ) - جهش ها از قبل ها اتفاق افتادن و الل ها و ژنوتیپ از قبل به وجود آوردن و این محیطه که باعث فراوانی ژنوتیپ و فنوتیپ میشه اصلا اینطور نیست که جاندار ها نیاز به جهش داشته باشن و جهش به وجود بیاد و مطلوب هم باشه!
در که این محیط هست که تعیین میکنه کدوم فنوتیپا بمونن یا بهتره بگیم جهش نمیتونه سازگار با محیط اتفاق بیفته.
حالا سوال اینجاست پس چطوری این نسل انسان ما در حال حاظر نمیتونه با شامپانزه ها تولید مثل کنه؟؟
چون امکانش نیست!
تصور کنین بعضی از انسان ها از نظر ژنی بتونن با شامپانزه آمیزش داشته باشن ولی آیا اینکارو میکنن؟ نه چون با محیط سازگار نیست
هیچ وقت یک انسان در انتخاب برای آمیزش بین شاپانزه و انسان ، شامپانزه رو انتخاب نمیکه! در واقع نسل ایندو انقدر از همدیگه دور بودن که اگه جهشی رخ بده که امکان آمیزش رو بین ایندو رو امکان پزیر کنه بازم مطلوب نخواهد بود، دقت کنین که محیط تغییرات مطلوب رو میپذیره.
محیط جهت جهش و تغییرات را تعیین میکنه و تغییراات مطلوب رو میپذیره - جهش فقط ماده خام است عوامل بسیاری دخیلِ.
slim_shady71
02-07-2014, 03:34
سلام
قسمت بولد شده کاملا اشتباهِ و تصور غلطیه که اکثرآ دارن
هیچ جهشی متناسب با محیط نیست این محیطِ که متناسب با جهشِ (ژنوتیپ و فنوتیپ) - جهش ها از قبل ها اتفاق افتادن و الل ها و ژنوتیپ از قبل به وجود آوردن و این محیطه که باعث فراوانی ژنوتیپ و فنوتیپ میشه اصلا اینطور نیست که جاندار ها نیاز به جهش داشته باشن و جهش به وجود بیاد و مطلوب هم باشه!
در که این محیط هست که تعیین میکنه کدوم فنوتیپا بمونن یا بهتره بگیم جهش نمیتونه سازگار با محیط اتفاق بیفته.
سلام دوست عزیز
در ابتدا یه توضیحی در مورد اصطلاحات به کار برده برای دوستان بپردازم ژنوتیپ:بیان کننده نوع الل(حالت مربوط به صفت به طور مثال در مورد رنگ چشم رنگ قهوه ای الل غالب و رنگ ابی مغلوب است) و فنوتیپ:به حالت(شکل ظاهری)مربوط به صفت گفته میشه
در بسیاری از مواقع جهش مضر است ولی نه در همه مواقع اینکه محیط در نوع فنوتیپ تعیین کننده است حرفی نیست در واقع جهش مانند خمیر است و نیرو های انتخاب طبیعی به اون شکل میدن در واقع جهش رخ میده و میزان ژن جهش یافته بسته به نوع محیط یا ویژگی های امیزشی جاندار ومهمتر از همه مضر یا مفید بودنش تغییر میکنه
اگه محیط برای فنوتیپ ایجاد شده مساعد باشه جاندار در تولید مثل موفق تر است و ژن جهش یافته بهتر به نسل بعد منتقل میشه
از نظر نوع امیزش (موثر در نوترکیبی الل ها) میتونه در نحوه ی انتقال ژن به نسل بعد تاثیر گذار باشه از انواع اون میشه به درون امیزی(احتمال امیزش بین افراد خویشاوند محتمل تر است)یا امیزش همسان پسندانه(امیزش بین افراد با فنوتیپ یکسان محتمل تر است) و یا امیزش ناهمسان پسندانه(امیزش بین افراد با فنوتیپ یا ژنوتیپ غیر یکسان محتمل تر است)
و بسیاری از مسائل دیگر مانند رانش ژن(از بین رفتن مقداری از جمعیت بر اثر عوامل طبیعی که در جمعیت های کوچک و بزرگ اثرات متفاوتی داره) یا شارش ژن(مهاجرت افرادی از یک جمعیت به جمعیت دیگر)
در واقع اینطور نیست که یک جهش کلی تغییر ایجاد کنه وبسیاری عوامل دخیل هستند کل گفته های بنده رو میشه در یک جمله خلاصه کرد:اگرچه جهش ماده خام تغییر گونه هاست ولی جهت تغییرات رو محیط تعیین میکنه.
در واقع جهش ها بسته به نوع محیط مفید یا مضر در نظر گرفته میشن که اکثر اوقات نسبت به محیط مظر اند
slim_shady71
02-07-2014, 03:51
البته اینکه شرایط محیطی ممکنه جهش پذیری برخی ژن ها رو تحت تاثیر بذاره مطلب جالبی هست که اگه دوستان چیزی ازش میدونن خوشحال میشم بگن.
سلام دوست عزیز
در ابتدا یه توضیحی در مورد اصطلاحات به کار برده برای دوستان بپردازم ژنوتیپ:بیان کننده نوع الل(حالت مربوط به صفت به طور مثال در مورد رنگ چشم رنگ قهوه ای الل غالب و رنگ ابی مغلوب است) و فنوتیپ:به حالت(شکل ظاهری)مربوط به صفت گفته میشه
در بسیاری از مواقع جهش مضر است ولی نه در همه مواقع اینکه محیط در نوع فنوتیپ تعیین کننده است حرفی نیست در واقع جهش مانند خمیر است و نیرو های انتخاب طبیعی به اون شکل میدن در واقع جهش رخ میده و میزان ژن جهش یافته بسته به نوع محیط یا ویژگی های امیزشی جاندار ومهمتر از همه مضر یا مفید بودنش تغییر میکنه
اگه محیط برای فنوتیپ ایجاد شده مساعد باشه جاندار در تولید مثل موفق تر است و ژن جهش یافته بهتر به نسل بعد منتقل میشه
از نظر نوع امیزش (موثر در نوترکیبی الل ها) میتونه در نحوه ی انتقال ژن به نسل بعد تاثیر گذار باشه از انواع اون میشه به درون امیزی(احتمال امیزش بین افراد خویشاوند محتمل تر است)یا امیزش همسان پسندانه(امیزش بین افراد با فنوتیپ یکسان محتمل تر است) و یا امیزش ناهمسان پسندانه(امیزش بین افراد با فنوتیپ یا ژنوتیپ غیر یکسان محتمل تر است)
و بسیاری از مسائل دیگر مانند رانش ژن(از بین رفتن مقداری از جمعیت بر اثر عوامل طبیعی که در جمعیت های کوچک و بزرگ اثرات متفاوتی داره) یا شارش ژن(مهاجرت افرادی از یک جمعیت به جمعیت دیگر)
در واقع اینطور نیست که یک جهش کلی تغییر ایجاد کنه وبسیاری عوامل دخیل هستند کل گفته های بنده رو میشه در یک جمله خلاصه کرد:اگرچه جهش ماده خام تغییر گونه هاست ولی جهت تغییرات رو محیط تعیین میکنه.
در واقع جهش ها بسته به نوع محیط مفید یا مضر در نظر گرفته میشن که اکثر اوقات نسبت به محیط مظر اند
البته اینکه شرایط محیطی ممکنه جهش پذیری برخی ژن ها رو تحت تاثیر بذاره مطلب جالبی هست که اگه دوستان چیزی ازش میدونن خوشحال میشم بگن.
خب منم همینو گفتم دیگه ، ولی این پستتون با پست صفحه ی قبل در تناقصِ
جهش همیشه رخ میده و قبول دارم که در محیط هایی بیشتر میشه ولی در این محیط ها ک عوامل بیرونی دخیلِ خیلی احتمالش کم که جهش مفید باشه (عملا صفر)
من تمام حرفهای شما رو قبول دارم و متوجه منظورتون شدم
به غیر اون جمله بولد شده که اصلا قابل هضم نیست
slim_shady71
03-07-2014, 16:55
با سلام
دوست عزیز منظور منم از اون نوشته بولد شده کل پروسه ای بود که در بالا گفتم اما چون نمیخواستم توضیح کامل بدم به یه کلمه جهش بسنده کردم
در واقع هدفم از توضیحات بالا تائید گفته های شما و توضیح نوشته(قسمت بولد شده)خودم بود.
مهندس مسعود
08-07-2014, 20:31
عرایض اساتید بسیار خنده دار است. می گویند انسان در میلیون ها سال تکامل پیدا کرد. شما مگر آنجا بودید که می گویید میلیون ها سال؟ چرا وقتی نمی دانید حرف می زنید؟
شما تفاوت بین علوم تاریخی و علوم تجربی را نمی دانید.
علوم تجربی یعنی علومی که می توانید آن را تجربه کنید مانند جاذبه الکتریسیته و پزشکی
علوم تاریخی یعنی علومی که مربوط به گذشته است مانند تکامل یا عمر زمین بیگ بنگ
آیا کسی تاریخ تکامل انسان را دیده و آن را نوشته است؟ اگر بله بگویید چه کسی. چگونه وقتی چیزی را در گذشته ندیده اید مدعی می شوید اتفاق افتاده است؟ چرا اینقدر از علم و عقلانیت فاصله گرفتید؟
reza_jolie
08-07-2014, 22:55
عرایض اساتید بسیار خنده دار است. می گویند انسان در میلیون ها سال تکامل پیدا کرد. شما مگر آنجا بودید که می گویید میلیون ها سال؟ چرا وقتی نمی دانید حرف می زنید؟
شما تفاوت بین علوم تاریخی و علوم تجربی را نمی دانید.
علوم تجربی یعنی علومی که می توانید آن را تجربه کنید مانند جاذبه الکتریسیته و پزشکی
علوم تاریخی یعنی علومی که مربوط به گذشته است مانند تکامل یا عمر زمین بیگ بنگ
آیا کسی تاریخ تکامل انسان را دیده و آن را نوشته است؟ اگر بله بگویید چه کسی. چگونه وقتی چیزی را در گذشته ندیده اید مدعی می شوید اتفاق افتاده است؟ چرا اینقدر از علم و عقلانیت فاصله گرفتید؟
ای جانم مسعود جان، کجا بودی دلم برات تنگ شده بود.
یکم بیشتر توضیح میدی تا ما بیشتر مستفیض شده و از گمراهی سایر عزیزان پیشگیری شود؟
Sent from my GT-P6800 using Tapatalk
سلام
قسمت بولد شده کاملا اشتباهِ و تصور غلطیه که اکثرآ دارن
هیچ جهشی متناسب با محیط نیست این محیطِ که متناسب با جهشِ (ژنوتیپ و فنوتیپ) - جهش ها از قبل ها اتفاق افتادن و الل ها و ژنوتیپ از قبل به وجود آوردن و این محیطه که باعث فراوانی ژنوتیپ و فنوتیپ میشه اصلا اینطور نیست که جاندار ها نیاز به جهش داشته باشن و جهش به وجود بیاد و مطلوب هم باشه!
در که این محیط هست که تعیین میکنه کدوم فنوتیپا بمونن یا بهتره بگیم جهش نمیتونه سازگار با محیط اتفاق بیفته.
چون امکانش نیست!
تصور کنین بعضی از انسان ها از نظر ژنی بتونن با شامپانزه آمیزش داشته باشن ولی آیا اینکارو میکنن؟ نه چون با محیط سازگار نیست
هیچ وقت یک انسان در انتخاب برای آمیزش بین شاپانزه و انسان ، شامپانزه رو انتخاب نمیکه! در واقع نسل ایندو انقدر از همدیگه دور بودن که اگه جهشی رخ بده که امکان آمیزش رو بین ایندو رو امکان پزیر کنه بازم مطلوب نخواهد بود، دقت کنین که محیط تغییرات مطلوب رو میپذیره.
محیط جهت جهش و تغییرات را تعیین میکنه و تغییراات مطلوب رو میپذیره - جهش فقط ماده خام است عوامل بسیاری دخیلِ.
وقتی میگم امکانش نیست .منظورم این هست که از نظر فیزیکی امکان پذیر نیست.یعنی ما نمیتونیم الان در ازمایشگاه از انسان و شانپانزه جفتگیری کنیم
وقتی میگم امکانش نیست .منظورم این هست که از نظر فیزیکی امکان پذیر نیست.یعنی ما نمیتونیم الان در ازمایشگاه از انسان و شانپانزه جفتگیری کنیم
درسته، چه لزومی داره فکر کنیم باید چنین امکانی وجود داشته باشه؟
درسته، چه لزومی داره فکر کنیم باید چنین امکانی وجود داشته باشه؟
ما در گذشته یکی بودیم و بعد از جدا شدن و تغییر شرایط زندگی و عوامل دیگه دچار جهش ژنتیکی گسترده شدیم .تا اینجا که درسته.
سوال من این هست .اولین جهش ژنتیکی که رخ داد تا باعث شد دچار تغییر روند تولید مثل بشیم.بالاخره از یک جا شروع شده دیگه.
بالاخره یک بچه ای به دنیا امده که دیگه نمیتونسته با شامپانزه ها تولید مثل کنه.
در نتیجه اون بچه نمیتونسته با انسانهای دیگه هم تولید مثل کنه .نسل اون بچه چطوری ادامه پیدا کرد؟؟؟؟
ما در گذشته یکی بودیم و بعد از جدا شدن و تغییر شرایط زندگی و عوامل دیگه دچار جهش ژنتیکی گسترده شدیم .تا اینجا که درسته.
سوال من این هست .اولین جهش ژنتیکی که رخ داد تا باعث شد دچار تغییر روند تولید مثل بشیم.بالاخره از یک جا شروع شده دیگه.
بالاخره یک بچه ای به دنیا امده که دیگه نمیتونسته با شامپانزه ها تولید مثل کنه.
در نتیجه اون بچه نمیتونسته با انسانهای دیگه هم تولید مثل کنه .نسل اون بچه چطوری ادامه پیدا کرد؟؟؟؟
دوست عزیز فکر نمی کنید قبلا این توضیح داده شده:
دوستان در مورد تولید مثل سوالی دارم.
یکی از مورد های تفاوت موجودات و اینکه فرق میزاریم بین موجودات مختلف این هست که تولید مثل بین اون ها نباید صورت بگیره.
ایا این بر اثر جهش ژنتیکی هست؟؟
فرض میگیریم بچه ای به دنیا بیاد که با هم نسل هایش نتونه تولید مثل کنه.چطور نسلش ادامه پیدا میکنه؟؟؟
من میدونم یک روند چند صد هزار ساله وبیشتر هست.
ولی بالاخره یک اولین بوده دیگه.
مثلا اجداد ما و شامپانزه ها میتونستند با هم تولید مثل کنند تا یک زمانی که جهشی رخ داد و بچه ای به دنیا امد و روند تولید مثل متفاوت داشت.حالا سوال این جاست که اون بچه چطوری نسلش ادامه پیدا کرد؟؟
اینطوری نیست که یک تغییر یا جهش باعث بشه دیگه اون موجود نتونه با موجودات مشابه نسل قبلی خودش تولید مثل کنه. هر موجودی در جهان همیشه از گونه (Specie) والدینش هست و با همون گونه می تونه تولید مثل کنه، ولی وقتی چندین نسل می گذره، مثلا یک سری میمون از یک گونه به یه مکان گرمسیر میرن و یک سری به یه مکان سردسیر، و بعد از مثلا 20 نسل، میمون هایی که در مکان گرمسیر بودن دیگه قادر به تولید مثل با اونهایی که در مکان سردسیر بودن نیستند. ذهنتون رو از یک میمون و یک نسل فراتر ببرید، در هر تولید مثل میزان تغییرات ژنتیکی که تولید میشه خیلی خیلی کمتر از اون هست که جلوی تولید مثل رو با قبلی ها بگیره.. وقتی این تغییرات طی نسل های مختلف تکرار میشن به حدی می رسن که دیگه نمیشه تولید مثل داشت.
این رو در آزمایشگاه میشه راحت مشاهده کرد. شما یک سری حشره رو که مشابه هم هستند رو از هم جدا می کنید و در محیط های مختلف دما و غذا و ... می گذارید، بعد از چند ده نسل دوباره پیش هم برمی گردونید و می بینید با همدیگه قادر به تولید مثل نیستند ولی اگه مثلا بعد از سه نسل برگردونید باز هم قادر به تولید مثل خواهند بود.
خیلی ممنون برای جواب .و من هم متوجه منظورتون میشم.
ولی سوال اینجاست.
من با یک مثال دیگه سوالم را میپرسم.
انسان و میمون از هم جدا شدند .
همون اول که دچار تغییر ژنتیکی و روند تولید مثل که نمیشند.
هزاران سال باید بگذره.
یعنی بالاخره تا n سال با این که از هم جدا شدند میتونند از ژنتیکی تولید مثل کنند و از نظر ژنتیکی مشکل برایش نیست.
بالاخره از یک سالی حالا ده ها یا صدها هزار سال بعد جهشی باید در انسان رخ بده دیگه تا دیگه نتونند با هم تولید مثل کنند.بالاخره از یک جایی باید شروع بشه این جهش.
حالا سوال اینجاست . نسلی از انسان ها هستند که میتونند با شامپانزها تولید مثل کنند.در این نسل یک بچه به دنیا میاد که دچار جهشی میشه که نمیتونه با شامپانزه ها تولید مثل کنه.در نتیجه نمیتونه با هم نسل هایش تولید مثل کنه دیگه چون ساختار جنسی شامپانزه ها و هم نسل های این انسان یکی هست.
در نتیجه نسلش ادامه پیدا نمیکنه.
حالا سوال اینجاست پس چطوری این نسل انسان ما در حال حاظر نمیتونه با شامپانزه ها تولید مثل کنه؟؟
نه دوست عزیز بحث احتمال هاست. هیچ وقت یک لحظه خاصی نیست... مثلا قبل از اینکه نسل ما از شامپانزه ها جدا بشه، دو موجود از اون دوران، با احتمال 99.99 درصد می تونستند با هم تولید مثل کنند، هر چقدر که این فاصله ژنتیکی بین انسان ها و میمون ها از هم زیادتر میشه، این احتمال کم میشه. مثلا بعد از 100 نسل، اگه کنار هم بگذاریم احتمال بارداری موفق شاید 60 درصد باشه، بعد از 300 نسل، میشه 20 درصد، بعد از 1000 نسل دیگه می رسه به 0 درصد و اصلا لقاح صورت نمی گیره. اینطور نیست که تا یک نسل دقیقا 100 درصد همه بتونن تولید مثل کنن و در نسل بعدی هیچ کس نتونه.
شما باید تمام تغییرات رو بطور ذره ذره، جزئی و در مدت زمان بسیار زیاد ببینید و از این تفکر تغییرات لحظه ای فاصله بگیرید.
V E S T A
22-07-2014, 22:04
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سیری در تاریخ حیات از آغاز تا به امروز در عرض شش دقیقه.( زیرنویس فارسی این ویدیو توسط «پروژه فرگشت»)
این ویدئو (بدون زیرنویس) قبلا در تاپیک گذاشته شده بود که بخاطر مشکل داشتن لینک دوباره آپلود شد..
کیفیت بسیار بالا و شفاف[۹۸ مگابایت] دانلود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
کیفیت پایین[۱۲ مگابایت] دانلود ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
V E S T A
31-07-2014, 02:09
نظریه جدید دانشمندان نشان میدهد ویژگیهایی که به انسان اجازه دادهاند با شرایط آبوهوایی و زیست محیطی مختلف منطبق و ماندگار شود، به تدریج و در زمانهای مختلف در آفریقا تکامل( فرگشت ) یافتهاند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
این جمجمه های فسیلی انسان ماقبل دوره ارکتوس و انسان هوموارکتوس را نشان می دهد، که این تحقیقات از روی آنها انجام شده است.
مدتها تصور میشد که بسیاری از ویژگیهای منحصربفرد بشر از گونه انسان (هومو) بین ۲.۴ تا ۱.۸ میلیون سال قبل در آفریقا نشات گرفته و محققان بر این گمان بودند که مغز بزرگ، پاهای بلند، توانایی ساخت ابزار و دوره بلوغ طولانیمدت، همه با هم در زمان آغاز دودمان انسان که چمنزارهای آفریقا گسترده شده و آبوهوای زمین سردتر و خشکتر شد، تکامل یافته است.
اما نظریه جدید نشان میدهد که این ویژگیها به شکل یک بسته منفرد بوجود نیامدند، بلکه چندین جزء کلیدی که زمانی تصور میشد انسان را تعریف میکنند، زودتر از تصورات قبلی و در اجداد آسترالوپیتکوس (جنوبیکپی) بین سه تا چهار میلیون سال قبل تکامل یافتهاند؛ همچنین صفات دیگر بطور قابل توجهی دیرتر به تکامل رسیدند.
ریچارد پاتس، دیرینمردمشناس موسسه اسمیتسونین یک چارچوب آبوهوایی جدید برای تکامل انسان در شرق آفریقا ساخته که بیشتر دوره را از ۲.۵ تا ۱.۵ میلیون سال پیش به عنوان زمان بیثباتی شدید آبوهوا و شدت متغیر فصول خشک و مرطوب سال به تصویر میکشد.
تحقیقات این تیم یک رویکرد نوآورانه شامل یکپارچه سازی داده های زیست محیطی دوران ماقبل تاریخ را در درک شناخت فسیل های جدید از جمله بقایای باستان شناسی و مطالعات بیولوژیکی در طیف گسترده ی پستانداران (از جمله انسان) مهیا ساخت.
بررسی این داده ها به رهبری تیم تحقیقاتی نشان داد که توانایی انسان های اولیه با شرایط آب و هوایی و زیست محیطی تغییر کرد تا در نهایت اولین گونه ی انسان را قادر ساخت تا متفاوت باشد و بتواند زنده بماند ودر ۱.۸۵ میلیون سال پیش از آفریقا تا اوراسیا پیشروی کنند. اطلاعات تکمیلی در مورد این پژوهش در مجله ساینس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])منتشر شده است.
بیگ بنگ/ ایسنا – مطالعه بیشتر در: sciencedaily ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
انقراضهای انسانی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انسان در آفریقا پا به عرصه وجود نهاد. جنس انسان تقریباً دو میلیون سال پیش صرفاً از هیچ بهوجود نیامده است. خاستگاه او به میلیونها سال پیش از آن باز میگردد. هرچه بیشتر بکوشیم و خاستگاه او را ژرفتر پژوهش کنیم، بیشتر روشن میشود که تاریخ حیات ما با تاریخ فرگشت جهان جانداران بهطور مستقیم در پیوند است.
بین انسانهای امروزی و نیاکان ما تفاوتها بسیارند.
چرا آنان در زادگاه خویش یعنی آفریقای خاوری نماندند؟
در دنیای کهن، آب و هوا مناسب بود و حیوانات غولپیکر فراوانی هم بودند و نیاکان اولیه بشر میلیونها سال در کنار دشمنان طبیعی خود زندگی میکردند، از آنها دوری میجستند. قطعاً میبایست تهدید جانوران وحشی به یکباره فزونی گرفته باشد که آنها را اینچنین به کوچ دستهجمعی وادار کرده است.
طبق اطلاعات و نتایجی که روشهای پژوهشی نوین از منابع گوناگون فراهمآورده، نشان میدهد که انسانشدن نه تنها در نقاط بسیاری صورت نگرفته حتی در چند نقطه هم نبوده است. بلکه تنها در یک نقطه از کره خاکی این فراگرد تحقق یافته است. فرآیند فرگشت انسان امروزی به سرعت طی شد و تنها گروه کوچکی را در برگرفت.
رد پای نیاکان نخستین ما در تاریکیهای دوران ماقبل تاریخ ناپدید نشدند و مسیر آنان دقیقاً قابل پیگیری است.
نخستین نمایندگان جنس انسان به نام هومواِرکتوس (Homo Erectus) یا انسان راستقامت که موفق به ترک آفریقا شدند، (هومو ارکتوسها، انواع هومینیدهایی که جزء انسانهای اولیه بهشمار میآیند که از یک میلیون و هشتصد هزار سال پیش تا سیصد هزار سال پیش میزیستهاند.
ویژگیهای عمومی این هومونیدها: گسترش و رشد مغز، قوس برآمده بالای سر کاسهی چشمی، رشد استخوانها و هیکل، دگرگونشدن دستگاه جویدن، فرهنگ ابزارسازی و استفاده از آتش و شکار)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمونه ای از انسانهای هومواِرکتوس
از یک سو تا اروپا و از سوی دیگر تا شمال آسیا پیش رفته بودند. نخستین ساکنان اروپا از خویشاوندان انسان امروزی نبودند. آنها تقریباً یک میلیون سال پیش اروپا را آباد کردند. قدیمیترین سنگوارههای مکشوفهی این انسان در اروپا تقریبا به ۶۰۰ هزار سال پیش باز میگردد.
حضور این نوع انسان در سرزمینهای اروپا- آسیا صدها هزار سال بهطول انجامید. آنها به استرالیا گام نگذاشتند چون هنوز نمیتوانستند کایاک و قایق بسازند که بتوانند از دریا عبور کنند.
انسان ارکتوس به یکباره بدون آنکه از خود نشانی برجای بگذارد از حوزهی اروپا- آسیا ناپدید شد. اگر در این بین در آفریقا گونهی دیگری از انسانها که ما آنها را نئاندرتال مینامیم، به عرصه زندگی گام نمیگذاشت، این امکان داشت که نسل انسان همراه با از میانرفتن ارکتوس انقراض یابد.
خروج دوم از آفریقا را نئاندرتالها به عهده گرفتند که ظاهراً موفقیتآمیز طی شده است. انسان نئاندرتال که در مقایسه گونهی پیش از خود بسیار تکاملیافتهتر بود، از آفریقا به سراسر اروپا، خاور نزدیک و آسیای باختری کوچ کرد و در آن مناطق اسکان یافت.
آنها به یکی از حاکمان جهان حیوانات طی دویست هزار سال اخیر تبدیل شدند. یعنی انسانهای عصر یخبندان.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقشه مسیر حرکت انسانهای نئاندرتال
هنگامی که این دوران به پایان رسید، نئاندرتالها مانند هوموآرکتوسها بیآنکه اثری از خود برجای گذارند، ناپدید شدند و اگر تعدای از تبار انسانها توسط نئاندرتالهای اولیه که در آفریقای خاوری باقی مانده بودند، تداوم پیدا نمیکردند، دومین خیزش به بنبست تکامل انسان و انقراض آن میانجامید.
اما در واقع در پشت صحنهی اصلی رویدادهای عصر یخبندان، اقدام سوم فرآیند تکامل انسان امروزی شدن پیش از آنکه دومین تلاش سر به سر به پایان رسیده باشد، در حال تکوین بود. و برای نخستین بار این سومین اقدام بود که انسان امروزی را به منصه ظهور رسانید.
آنها در حدود ۷۰ هزار سال پیش در آفریقا رو به فزونی نهادند و ۴۰ هزار سال پیش به اروپا و آسیا پیشروی کردند. آنها به سرعت در این قارههای شمالی و پهناور مستقر شدند و از طریق راه دریا به استرالیا رسیدند و حدود ۱۲ هزار سال پیش از طریق تنگهی خشکیدهی برینگ به قارهی آمریکا گام نهادند.
آنها در این قارهی تازه کشفکرده خود به سرعت تا دورترین نقاط جنوبی قاره پیشروی کردند و حتی به بلندیهای آند نیز کوچک کردند و در آنجا ساکن شدند. آنها از تمامی قارهها سوار بر قایقهای خویش به دریاهای دوردست سفر کردند تا اینکه تقریباً به تمامی گوشه و کنار جهان دست یافتند.
از پریماتهای نخستین (یا سرور جانوران، راستهای در رده پستانداران که نیمهمیمونها، میمونهای انساننما و انسان جزء این راسته به حساب میآیند)، که از دید تاریخ تکامل که هنوز از انسان فاصله زیادی داشتند تا پراکندگی انسانها به سراسر کرهی زمین، روند رویدادهای تکامل با جزئیات کامل قابل ردیابی است.
مسیر انسانشدن نمیتواند بر زنجیرهای از اتفاقات مبتنی باشد. تکامل هیچ چیز جدیدی را بدون اجبار و بدون فشار تکاملی پدید نمیآورد. تا زمانی که نژاد اصلح از عهده تنازع بقا برمیآید (اصل تنازع بقا داروین)، هیچ تغییری تأثیر مثبت نخواهد داشت.
بالطبع انتخاب طبیعی نیز نمیتواند به سود دگرگونی عمل کند: گونههای تغییریافته را به نابودی میکشاند و آن انواعی را که از عهده تنازع بقا برمیآیند حفظ خواهند کرد. تکامل آزادانه با گزینههای گوناگون و امکانات مختلف بازی نمیکند بلکه فقط در تعامل با محیط زیست عمل میکند.
نخست از طریق دگرگونیهای محیط زیست، بهویژه اگر این دگرگونیها نسبتاً سریع صورت گرفته باشند، نقش مؤثر میافتد و در نتیجه فرآیند تکامل از مسیر خود منحرف میشوند. اگر محیط زیستی که انسانشدن در آن صورت گرفت، به نحو کاملاً مشخصی تغییر نمییافت، فرگشتهای بعدی امکان بروز پیدا نمیکردند.
چرا نمایندگان جنس انسان سه مرتبه خاستگاه آفریقایی خود را ترک کردند و به سرزمینهای شمالی کوچ کردند؟ آیا جمعیت آفریقا بیش از حد زیاد شده بود؟ اگر از نواحی کویری زمین و مناطق یخبندان قطبها صرفنظر کنیم، آفریقا تا به امروز کمجعمیتترین قاره جهان بوده است.
در سرزمینهای شمالی بیرون از قاره آفریقا دوران یخبندان حاکم بود. چگونه ممکن است جنسی که زادگاه اولیهاش نواحی گرمسیری بوده و سپس به سرزمینهای سرد حاشیهای مناطق یخبندان کوچ کرده، در آنجا بهتر از زادگاهش به اوج تکامل نایل آید؟
همه سازشها و انطباقپذیریهای بارز جسمانی انسان با زندگی دشتهای گرم و مرطوب نواحی حارهای هم آهنگ بودند. چرا بهویژه آفریقای خاوری در پیدایش انسان چنین نقش اساسیای ایفا کرده است؟ آیا فرآیند انسانشدن در آسیا و اروپا نمیتوانست به فرجام کامل خود نایل آید؟
اینها سوالاتی هستند که تحقیقات اخیر بسیار دقیق و حسابشده به آن پاسخ داده است.
منبع: مقدمه کتاب پیدایش انسان نوشته یوزف رایش هلف ترجمه سلامت رنجب
بیگ بنگ
Hossein_128
08-08-2014, 19:04
سلام. دوستان ببخشید دو تا سوال داشتم
1. از چه زمانی موجودات بصورت جفت نر و ماده دراومدن؟ یعنی از ابتدا جانداران جفت بودن یا در طول تکامل نر و ماده شکل گرفت؟اصلاً چه لزومی داشته که جانداران جفت باشن؟ یعنی نمیشد فقط یک جنس باشه و فقط بکرزایی کنه؟ اصلاً چرا دو جنس نر و ماده؟ نمیشد سه یا چهار جنس وجود داشته باشه؟؟
2. چرا فقط در بین جانداران ظاهر انسان ها با هم فرق میکنه؟ چرا هیچ دو انسانی شبیه به هم نیستن؟ اما مثلاً دو تا خرس یا دوتا شامپانزه (از یک نژاد) شبیه به هم هستند؟؟ مخصوصاً در پرندگان، مثلاً شباهت دو کلاغ.
ممنون
سلام. دوستان ببخشید دو تا سوال داشتم
1. از چه زمانی موجودات بصورت جفت نر و ماده دراومدن؟ یعنی از ابتدا جانداران جفت بودن یا در طول تکامل نر و ماده شکل گرفت؟اصلاً چه لزومی داشته که جانداران جفت باشن؟ یعنی نمیشد فقط یک جنس باشه و فقط بکرزایی کنه؟ اصلاً چرا دو جنس نر و ماده؟ نمیشد سه یا چهار جنس وجود داشته باشه؟؟
2. چرا فقط در بین جانداران ظاهر انسان ها با هم فرق میکنه؟ چرا هیچ دو انسانی شبیه به هم نیستن؟ اما مثلاً دو تا خرس یا دوتا شامپانزه (از یک نژاد) شبیه به هم هستند؟؟ مخصوصاً در پرندگان، مثلاً شباهت دو کلاغ.
ممنون
1. از خیلی وقت پیش (اوایل دوران فرگشت). دلایل زیادی هست که چرا این نوع تولید مثل بهتر از تولید مثل تک جنسی است (مهمترین فاکتور قابلیت ترمیم بسیار بیشتر DNA هست و همینطور دو برابر شدن شانس جهش های ژنی که در شرایط سخت به بقای بهتر کمک می کنه). اطلاعات بیشتر:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زیاد شدن تعداد جنس ها می تونست فایده هایی داشته باشه ولی تولید مثل رو سخت و دشوارتر هم می کنه که از نظر فرگشت برای بقای نسل بهینه نیست. حیوان هایی هستند که بیشتر از دو جنس داشته باشند.
2. ظاهر همه با هم فرق می کنه. ما انسان هستیم و تغییرات انسان ها رو بهتر می بینیم. از دید یک دلفین احتمالا همه انسان ها مشابه همدیگه هستند. شما این رو حتی در نژادهای مختلف بین انسان ها هم می بینید.
L͠øneWolf
08-08-2014, 20:11
سلام. دوستان ببخشید دو تا سوال داشتم
1. از چه زمانی موجودات بصورت جفت نر و ماده دراومدن؟ یعنی از ابتدا جانداران جفت بودن یا در طول تکامل نر و ماده شکل گرفت؟اصلاً چه لزومی داشته که جانداران جفت باشن؟ یعنی نمیشد فقط یک جنس باشه و فقط بکرزایی کنه؟ اصلاً چرا دو جنس نر و ماده؟ نمیشد سه یا چهار جنس وجود داشته باشه؟؟
تولید مثل دوجنسی فوایدی از قبیل نوترکیبی داره که به شانس بقای جمعیت کمک می کنه، که با بالا رفتن تعداد جنس ها این مزایا بیشتر نمی شن.
نوع غیر کامل تولید مثل جنسی رو می شه تو ویروس ها هم دید. البته در مورد پستانداران 185 میلیون سال پیش با قرار گرفتن SRY ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])بر روی یکی از کروموزوم های X سیستم تعیین جنسیت XY پستانداران شکل گرفته.
V E S T A
12-08-2014, 15:12
1. از چه زمانی موجودات بصورت جفت نر و ماده دراومدن؟ یعنی از ابتدا جانداران جفت بودن یا در طول تکامل نر و ماده شکل گرفت؟اصلاً چه لزومی داشته که جانداران جفت باشن؟ یعنی نمیشد فقط یک جنس باشه و فقط بکرزایی کنه؟
تک سلولی اولیه تکثیر دوتایی داشته (تولید مثل غیر جنسی) می توان گفت جفت نر و ماده حاصل تکامل کروموزوم های جنسی (X , Y)
به تدریج تخصصی شدن اندام هاست.
وجود داشتن تنها یک جنس و بکر زایی ادامه حیات یک گونه رو میتونه به خطر بندازه (کاهش تنوع در یک جمعیت احتمال سازگاری با محیط
رو کاهش میده) و باعث انقراض میشه بنابراین هر جانداری که اجبارا تحت شرایط محیطی بکرزایی داشته باید حتما تولید مثل جنسی رو
برای تداوم نسل داشته باشه .
تولید مثل جنسی باعث نوترکیبی میشه و نوترکیبی ایحاد تنوع میکنه تنوع باعث افزایش احتمال سازگاری با محیط و سازگاری بیشتر بامحیط
تداوم نسل یک گونه رو تضمین میکنه ..
اصلاً چرا دو جنس نر و ماده؟ نمیشد سه یا چهار جنس وجود داشته باشه؟؟
هدف از جفت گیری میان دو جنس نوترکیبی بوده این نوترکیبی به بهترین شکل ممکن با دو جنس اتفاق می افته .
امکان یافتن جفت هم بین دو جنس راحتتر و سریع تر هست. پیدایش اندام های جنسی (مثلا جنس سوم و چهارم و ...) مستلزم هزینه و مسیر های تکامل پیچیده تری هست ..
طبیعت اجازه هیچ تلف شدنی یا هزینه اضافی رو در نزاع (برای بقا ) نمیده یعنی مسیری که مطلوب تر و کم هزینه تر باشه انتخاب میشه >>> برای مثال اگر فرض کنیم تعداد والد ها بیشتر از دو نفر باشد >> گامت ها باید تعداد کروموزم هایی برابر با تعداد كروموزوم هاي والد تقسيم بر تعداد والد ها داشته باشن هر چه تعداد والد بیشتر باشد تعداد کروموزوم های گامت کمتر میشه همینطور تعداد تقسیم میوز بیشتر از حالتی که فقط دو والد داریم ، علاوه بر این همانندسازی و مصرف ATP و مواد درون سلولی بیشتر از حالتی که فقط دو والد داریم اتفاق می افتد که این به صرفه نیست.
مزیت تولید مثل جنسی برای انتخاب طبیعی >> افراد یک جمعیت (از یک گونه) که تولید مثل جنسی دارند هم برای جفت گیری و انتخاب شدن از فیل*تر انتخاب جنسی عبور میکنن (گزینش ویژگیهایی در موجودات زنده که موجب افزایش موفقیت آن موجود در تولید مثل میگردند (حتی اگر این صفات و ویژگیها سبب افزایش سازواری جاندار برای بقا نشوند و یا موجب کاهش سازواری او در این جهت گردند)) که نقش تکمیل کننده برای نیروی انتخاب طبیعی داره یعنی افرادی که صفات مطلوب تری رو دارند شانس بیشتری نسبت به بقیه افراد دارن و برای تولید مثل انتخاب میشن .
( برای اینکه سوالم مشخص شود رایانه را می گویم : در رایانه برای اینکه سی پی یو بتواند اطلاعات روی حافظه ها را بخواند داخل خودش هم یک برنامه دارد!!! یک سری برنامه های سخت افزاری که درون سی پی یو توسط کارخانه ی سازنده به صورت همیشگی و ثابت ریخته شده و هیچ گاه تغییر نمی کند . برنامه های ابتدایی ای که فقط چند عمل می تواند انجام دهد مثل جمع زدن ، ریختن اطلاعات از جایی به جای دیگر ، رفتن به دستور بعدی ، پرش به دستور ابتدایی .... شاید تعداد این دستورات 200 عدد هم نشود ... عملا خود سی پی یو هم برنامه ریزی شده است! و هنگام اجرای این برنامه است که سی پی یو می تواند برنامه های دیگر را از حافظه هایی مثل رام و روم و هارد و بایوس و ... بخواند. این برنامه ها به صورت سخت افزاری هستند . یعنی یک نرم افزار سخت افزاری . )
حالا سوال کجاست؟ سوال اینجاست که این سلول که دارد اطلاعات روی دی ان ای را می خواند برای انجام این کار نیازمند یک برنامه ی دیگر است. این برنامه کجاست و چطور نوشته شده؟
----------------------------------------
اگر حیات در دی ان ای نیست . کجاست؟
اصلا آیا سلول حیات دارد؟
آیا حیات مساوی است با ماشین بودن؟
کلا مکانیزم حیات منظورم هست.از همون حیات اولیه که بوجود امد .اون چه مکانیزم و شعوری هست که باعث عملکرد حیات شد تا بره دنبال انرژی و تکثیر و تولید مثل .این شعور از کجا میاد.
؟
( برای اینکه سوالم مشخص شود رایانه را می گویم : در رایانه برای اینکه سی پی یو بتواند اطلاعات روی حافظه ها را بخواند داخل خودش هم یک برنامه دارد!!! یک سری برنامه های سخت افزاری که درون سی پی یو توسط کارخانه ی سازنده به صورت همیشگی و ثابت ریخته شده و هیچ گاه تغییر نمی کند . برنامه های ابتدایی ای که فقط چند عمل می تواند انجام دهد مثل جمع زدن ، ریختن اطلاعات از جایی به جای دیگر ، رفتن به دستور بعدی ، پرش به دستور ابتدایی .... شاید تعداد این دستورات 200 عدد هم نشود ... عملا خود سی پی یو هم برنامه ریزی شده است! و هنگام اجرای این برنامه است که سی پی یو می تواند برنامه های دیگر را از حافظه هایی مثل رام و روم و هارد و بایوس و ... بخواند. این برنامه ها به صورت سخت افزاری هستند . یعنی یک نرم افزار سخت افزاری . )
حالا سوال کجاست؟ سوال اینجاست که این سلول که دارد اطلاعات روی دی ان ای را می خواند برای انجام این کار نیازمند یک برنامه ی دیگر است. این برنامه کجاست و چطور نوشته شده؟
----------------------------------------
اگر حیات در دی ان ای نیست . کجاست؟
اصلا آیا سلول حیات دارد؟
آیا حیات مساوی است با ماشین بودن؟
کلا مکانیزم حیات منظورم هست.از همون حیات اولیه که بوجود امد .اون چه مکانیزم و شعوری هست که باعث عملکرد حیات شد تا بره دنبال انرژی و تکثیر و تولید مثل .این شعور از کجا میاد.
؟
شما فرض کردید این پروسه بازسازی DNA دقیقا مشابه عملکرد کامپیوتر هست، که لزوما صحیح نیست.
مکانیزم حیات اولیه مولکولی است که خودش رو تکثیر می کنه (باعث میشه ساختار مولکولی محیط اطراف به شکل خودش در بیاد). در عکس زیر عکس یه مولکول RNA رو می بینید (DNA مدل تکامل یافته RNA هست).
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این مولکول خاصیتی داره که در صورتی که مواد مورد نیاز وجود داشته باشند، می تونه باعث بشه در محیط اطرافش مولکول هایی تقریبا مشابه خودش پدید بیان. مولکول جایی نمیره تا دنبال تکثیر و انرژی و تولید مثل بگرده، اون مولکول هایی که در محیط هایی بودن که انرژی / مواد اولیه / شرایط خاص برای تولید مولکول مشابه خودش وجود نداشته، نتونستن تکثر پیدا کنند و به مرور زمان نابود شدند.
شما فرض کردید این پروسه بازسازی DNA دقیقا مشابه عملکرد کامپیوتر هست، که لزوما صحیح نیست.
مکانیزم حیات اولیه مولکولی است که خودش رو تکثیر می کنه (باعث میشه ساختار مولکولی محیط اطراف به شکل خودش در بیاد). در عکس زیر عکس یه مولکول RNA رو می بینید (DNA مدل تکامل یافته RNA هست).
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این مولکول خاصیتی داره که در صورتی که مواد مورد نیاز وجود داشته باشند، می تونه باعث بشه در محیط اطرافش مولکول هایی تقریبا مشابه خودش پدید بیان. مولکول جایی نمیره تا دنبال تکثیر و انرژی و تولید مثل بگرده، اون مولکول هایی که در محیط هایی بودن که انرژی / مواد اولیه / شرایط خاص برای تولید مولکول مشابه خودش وجود نداشته، نتونستن تکثر پیدا کنند و به مرور زمان نابود شدند.
چه دلیلی باعث میشه موکلول خودش را تکثیر کنه.ساختار شیمیایی اون اینطوری هست؟؟
هدف از این تکثیر چیه؟؟
چه دلیلی باعث میشه موکلول خودش را تکثیر کنه.ساختار شیمیایی اون اینطوری هست؟؟
هدف از این تکثیر چیه؟؟
بله ساختار شیماییش به اون شکله. به همون دلیلی که هر مولکول/عنصر دیگه ای خواص خودش رو داره.
بله ساختار شیماییش به اون شکله. به همون دلیلی که هر مولکول/عنصر دیگه ای خواص خودش رو داره.
پس هیچ درک و شعوری در این مولکول نیست.درسته؟
پس در کل این پنداشتی که ما از درک و شعور داریم یک توهم هست.درسته؟؟یعنی در واقع ما یک ماشین هستیم درسته؟
میشه بیشتر در مورد این توضیح بدید
دوستان یک سوال دارم که ربطی به سوال قبلم نداره.
فرض میکنیم دو شی داریم که کاملا ابعاد و اجزا برابر دارند.
مثلا یک توپ را مثال میزنم.
هر 2 را در یک جا و با شرایط دمایی و هوایی یکسان با قدرت انفجاری برابر منفجر میکنیم.
طبیعتا توپ پس از انفجار تیکه تیکه میشه و به جاهای مختلف تیکه های اون پرتاپ میشه.
ایا در این شرایط همه تیکه های هر 2 توپ در جاهای برابر پرت میشند .جاهایی که قرار میگیرند دقیقا برابر با هم دیگه هست .؟
پس هیچ درک و شعوری در این مولکول نیست.درسته؟
پس در کل این پنداشتی که ما از درک و شعور داریم یک توهم هست.درسته؟؟یعنی در واقع ما یک ماشین هستیم درسته؟
میشه بیشتر در مورد این توضیح بدید
بله اون مولکول ها درک و شعور به اون معنای درک و شعور یک موجود هوشمند رو ندارند. اینکه آیا ما درک و شعور داریم (یا آیا ماشین ها می تونند درک و شعور داشته باشند یا خیر) یک بحث فلسفی است و بیشتر برمی گرده به اینکه چطور این مفاهیم رو تعریف کنیم و پیشفرض های بحثمون چه است.
دوستان یک سوال دارم که ربطی به سوال قبلم نداره.
فرض میکنیم دو شی داریم که کاملا ابعاد و اجزا برابر دارند.
مثلا یک توپ را مثال میزنم.
هر 2 را در یک جا و با شرایط دمایی و هوایی یکسان با قدرت انفجاری برابر منفجر میکنیم.
طبیعتا توپ پس از انفجار تیکه تیکه میشه و به جاهای مختلف تیکه های اون پرتاپ میشه.
ایا در این شرایط همه تیکه های هر 2 توپ در جاهای برابر پرت میشند .جاهایی که قرار میگیرند دقیقا برابر با هم دیگه هست .؟
بی ربط است به تکامل. من بهتون پاسخ میدم ولی محلش در انجمن فیزیک است. بله در شرایط دقیقا یکسان، محل پرتاب تکه های هر دو توپ دقیقا یکسان خواهد بود.
بله اون مولکول ها درک و شعور به اون معنای درک و شعور یک موجود هوشمند رو ندارند. اینکه آیا ما درک و شعور داریم (یا آیا ماشین ها می تونند درک و شعور داشته باشند یا خیر) یک بحث فلسفی است و بیشتر برمی گرده به اینکه چطور این مفاهیم رو تعریف کنیم و پیشفرض های بحثمون چه است.
بی ربط است به تکامل. من بهتون پاسخ میدم ولی محلش در انجمن فیزیک است. بله در شرایط دقیقا یکسان، محل پرتاب تکه های هر دو توپ دقیقا یکسان خواهد بود.
تعریف درک وشعور از نظر علمی چیه.؟؟ از نظر علمی و دانشمندان ما یک ماشینیم درسته؟؟
تعریف درک وشعور از نظر علمی چیه.؟؟ از نظر علمی و دانشمندان ما یک ماشینیم درسته؟؟
درک و شعور تعریف علمی نداره، اینها مفاهیم زبانی هستند و تعریفش رو باید در زبان شناسی و فلسفه جستجو کنید. "تعریف علمی" یعنی اسم گذاشتن روی مشاهدات ما (فرگشت، جاذبه، الکترومغناطیس و ...). شعور هم مثل روشنفکری، فرهیختگی و ... تعاریف تاریخی بیشتر داره و پدیده ای نیست که بطور علمی مشاهده و بررسی بشه.
منظورتون رو باید از ماشین بگید. به نظر نمیاد منظور شما تعریف دقیق ماشین باشه (وسیله ای که به ازای مصرف انرژی کارهای مشخصی رو انجام میده).
درک و شعور تعریف علمی نداره، اینها مفاهیم زبانی هستند و تعریفش رو باید در زبان شناسی و فلسفه جستجو کنید. "تعریف علمی" یعنی اسم گذاشتن روی مشاهدات ما (فرگشت، جاذبه، الکترومغناطیس و ...). شعور هم مثل روشنفکری، فرهیختگی و ... تعاریف تاریخی بیشتر داره و پدیده ای نیست که بطور علمی مشاهده و بررسی بشه.
منظورتون رو باید از ماشین بگید. به نظر نمیاد منظور شما تعریف دقیق ماشین باشه (وسیله ای که به ازای مصرف انرژی کارهای مشخصی رو انجام میده).
این پست خودم نیست ولی این سوال را کسی در یک انجمن دیگه در مورد همین زمینه کرده
اگر ممکنه بهش جواب بدید
پس به نظر شما الان ما شعور داریم یا نه؟
الان ما فکر داریم یا نه؟
اگر فکر داریم ، این چه کسی است که فکر می کند؟
آیا اینجا یک "من" وجود دارد یا نه؟
یک "درک کننده" ، یک "تصمیم گیرنده" یک "بیننده" .
آیا بیننده ای وجود ندارد.
کسی که خیال می کند کسی که توهم می کند. کسی که اراده می کند.
اگر آری. که باید بررسی شود که این "من" از کجا می آید. آیا از اتحاد چند سلول مغزی می آید؟ آیا از سلول ها می آید؟ آیا از مولکول ها می آید؟ آیا آن مولکول ها خودشان "من" دارند که بعد از دور هم قرار گرفتن یک "من" داشته باشند یا نه...
اگر هم که نه . ( که با مثال رایانه شما معلوم است نظرتان این است ) ( یعنی اگر بخواهیم همه را ماشین خطاب کنیم و کلا بخواهیم منکر شعور و درک و اراده و فاعل و هوش و ... شویم ) احتیاج به بررسی دارد:
ببینید شاید یک شخص بتواند در مورد همه چیز قائل به ماشین بودن شود . ولی در مورد خودش لا اقل نمی تواند.
مسئله "خودآگاهی" است.
یک ماشین اگر میلیون ها بار قوی تر شود تا وقتی انسان درون آن نباشد "خودآگاهی" نخواهد داشت.
این را از یک دانشجوی کوچک رشته ی الکترونیک که در این موارد فکر کرده قبول بفرمایید.
درون رایانه و ماشین و کلا بی جان ها هیچ گاه چیزی به اسم درک نبوده و نیست.
اصلا نه اینکه نبوده. بلکه امکان پیدایش چنین چیزی وجود ندارد.
باید کمی در مورد خودآگاهی تحقیق کنیم تا معلوم شود این موضوع.
ببینید از یک ماشین ساده شروع می کنیم و بعد همینطور جلو می رویم و سیر تکامل آنها را بررسی می کنیم تا معلوم شود که اگر تا بینهایت هم ماشین ، ماشین باشد ( بواسطه ی اینکه ماشین است ) حیات نخواهد داشت.
ابتدایی ترین ماشین ها ماشین حساب است.
که فقط جمع و تفریق می کند.
ماشین های پیشرفته تر درون خودشان حافظه دارند و از آن برداشت می کنند و در آن می نویسند.
جلو تر می رویم : ماشین های دارای حلقه . که مدام درون یک حلقه در حال حرکت هستند و کار روتینی را مدام انجام می دهند.
بعد : ماشین هایی که علاوه بر دستورات داخلی ، دستورات خارجی را نیز می توانند بگیرند.
بعد : ماشین هایی که می توانند خود را با شرایط جدید وقف دهند.
تمام این سیر تکامل ماشین ها را که نگاه می کنید می بینید که ماشین خودش از خودش هیچگاه کاری انجام نداده.
هیچ گاه ماشین تصمیم نگرفته. حتی جایی که به نظر می رسد که دارد تصمیم می گیرد.
شما در یک بازی کامپیوتری ( مثلا شطرنج ) که با رایانه دارید بازی می کنید می بینید که دارد با شما بازی می کند و این طور به نظر می رسد که دارد تصمیم می گیرد و فکر می کند برای حرکات بعدی .
ولی در اصل این ماشین نیست که تصمیم می گیرد!!!!!!!!
این برنامه نویسی است که پشت این رایانه نشسته و تصمیم ها را از قبل گرفته و در قالب یک برنامه درون رایانه جای داده!
رایانه هیــــــــــــــــــچگاه نمی داند که دارد چکار می کند.
رایانه هیــــــــــــــــــچگاه تصوری از آنچه می کند ندارد.
رایانه هیــــــــــــــــــچگاه نمی فهمد که دارد کار می کند.
رایانه اصلا بینایی ندارد که کار خودش را ببیند!
این مسئله ی دیدن خیلی خیلی مهم است. امیدوارم مطلب را گرفته باشید.
از سیر بحث خارج نشوم . حرف این است که رایانه نه می بیند ، نه می فهمد ، نه اراده می کند ، نه تصمیم می گیرد. تنها چیزی که هست ، برنامه نویس به آن می گوید که متناسب با فلان ورودی ، فلان خروجی از ماشین صادر شود.
فاعل افعال رایانه ها و ماشین ها ، برنامه و برنامه نویسی هستند که درون آنها نشسته اند! نه خودشان.
------------------------------
جدیدترین دستاوردی که بسیار بسیار بسیار شبیه انسان است بحث "یادگیری ماشین" است که توصیه می کنم دوستان حتما حتما آن را بررسی بفرمایند (Artificial Neural Network) . لذت بخش هم هست .
ولی باز این مورد هم همان قسمت مفقوده را دارد.
یعنی درک! و اراده!
خود آگاهی.
اصلا این خودآگاهی را اگر اهل دقت باشید و یک مقدار زمان رویش بگذارید خواهید فهمید که یک گوهر گرانبهایی است که معادل است با حیات. معادل است با علم . درک و اراده .
یا علی
slim_shady71
28-08-2014, 21:18
با سلام
در مورد مکانیسم مقاومت ویروس ها نسبت به انتی بیوتیک و تغییر ژنوم دائم انها که منجر به تغییر انتی ژن های سطحی شون میشه کسی چیزی میدونه اگه لینکه جالبی دارید بزارید. با تشکر
این پست خودم نیست ولی این سوال را کسی در یک انجمن دیگه در مورد همین زمینه کرده
اگر ممکنه بهش جواب بدید
پس به نظر شما الان ما شعور داریم یا نه؟
الان ما فکر داریم یا نه؟
اگر فکر داریم ، این چه کسی است که فکر می کند؟
آیا اینجا یک "من" وجود دارد یا نه؟
یک "درک کننده" ، یک "تصمیم گیرنده" یک "بیننده" .
آیا بیننده ای وجود ندارد.
کسی که خیال می کند کسی که توهم می کند. کسی که اراده می کند.
اگر آری. که باید بررسی شود که این "من" از کجا می آید. آیا از اتحاد چند سلول مغزی می آید؟ آیا از سلول ها می آید؟ آیا از مولکول ها می آید؟ آیا آن مولکول ها خودشان "من" دارند که بعد از دور هم قرار گرفتن یک "من" داشته باشند یا نه...
اگر هم که نه . ( که با مثال رایانه شما معلوم است نظرتان این است ) ( یعنی اگر بخواهیم همه را ماشین خطاب کنیم و کلا بخواهیم منکر شعور و درک و اراده و فاعل و هوش و ... شویم ) احتیاج به بررسی دارد:
ببینید شاید یک شخص بتواند در مورد همه چیز قائل به ماشین بودن شود . ولی در مورد خودش لا اقل نمی تواند.
مسئله "خودآگاهی" است.
یک ماشین اگر میلیون ها بار قوی تر شود تا وقتی انسان درون آن نباشد "خودآگاهی" نخواهد داشت.
این را از یک دانشجوی کوچک رشته ی الکترونیک که در این موارد فکر کرده قبول بفرمایید.
درون رایانه و ماشین و کلا بی جان ها هیچ گاه چیزی به اسم درک نبوده و نیست.
اصلا نه اینکه نبوده. بلکه امکان پیدایش چنین چیزی وجود ندارد.
باید کمی در مورد خودآگاهی تحقیق کنیم تا معلوم شود این موضوع.
ببینید از یک ماشین ساده شروع می کنیم و بعد همینطور جلو می رویم و سیر تکامل آنها را بررسی می کنیم تا معلوم شود که اگر تا بینهایت هم ماشین ، ماشین باشد ( بواسطه ی اینکه ماشین است ) حیات نخواهد داشت.
ابتدایی ترین ماشین ها ماشین حساب است.
که فقط جمع و تفریق می کند.
ماشین های پیشرفته تر درون خودشان حافظه دارند و از آن برداشت می کنند و در آن می نویسند.
جلو تر می رویم : ماشین های دارای حلقه . که مدام درون یک حلقه در حال حرکت هستند و کار روتینی را مدام انجام می دهند.
بعد : ماشین هایی که علاوه بر دستورات داخلی ، دستورات خارجی را نیز می توانند بگیرند.
بعد : ماشین هایی که می توانند خود را با شرایط جدید وقف دهند.
تمام این سیر تکامل ماشین ها را که نگاه می کنید می بینید که ماشین خودش از خودش هیچگاه کاری انجام نداده.
هیچ گاه ماشین تصمیم نگرفته. حتی جایی که به نظر می رسد که دارد تصمیم می گیرد.
شما در یک بازی کامپیوتری ( مثلا شطرنج ) که با رایانه دارید بازی می کنید می بینید که دارد با شما بازی می کند و این طور به نظر می رسد که دارد تصمیم می گیرد و فکر می کند برای حرکات بعدی .
ولی در اصل این ماشین نیست که تصمیم می گیرد!!!!!!!!
این برنامه نویسی است که پشت این رایانه نشسته و تصمیم ها را از قبل گرفته و در قالب یک برنامه درون رایانه جای داده!
رایانه هیــــــــــــــــــچگاه نمی داند که دارد چکار می کند.
رایانه هیــــــــــــــــــچگاه تصوری از آنچه می کند ندارد.
رایانه هیــــــــــــــــــچگاه نمی فهمد که دارد کار می کند.
رایانه اصلا بینایی ندارد که کار خودش را ببیند!
این مسئله ی دیدن خیلی خیلی مهم است. امیدوارم مطلب را گرفته باشید.
از سیر بحث خارج نشوم . حرف این است که رایانه نه می بیند ، نه می فهمد ، نه اراده می کند ، نه تصمیم می گیرد. تنها چیزی که هست ، برنامه نویس به آن می گوید که متناسب با فلان ورودی ، فلان خروجی از ماشین صادر شود.
فاعل افعال رایانه ها و ماشین ها ، برنامه و برنامه نویسی هستند که درون آنها نشسته اند! نه خودشان.
------------------------------
جدیدترین دستاوردی که بسیار بسیار بسیار شبیه انسان است بحث "یادگیری ماشین" است که توصیه می کنم دوستان حتما حتما آن را بررسی بفرمایند (Artificial Neural Network) . لذت بخش هم هست .
ولی باز این مورد هم همان قسمت مفقوده را دارد.
یعنی درک! و اراده!
خود آگاهی.
اصلا این خودآگاهی را اگر اهل دقت باشید و یک مقدار زمان رویش بگذارید خواهید فهمید که یک گوهر گرانبهایی است که معادل است با حیات. معادل است با علم . درک و اراده .
یا علی
آف تاپیک شد دوست عزیز. این سوالات ربطی به فرگشت ندارند. در انجمن علوم انسانی درباره "خودآگاهی" ، "من" و ... تاپیک داریم.
V E S T A
28-08-2014, 23:16
سوال اینجاست که این سلول که دارد اطلاعات روی دی ان ای را می خواند برای انجام این کار نیازمند یک برنامه ی دیگر است. این برنامه کجاست و چطور نوشته شده؟
-طی فرآیندهایی که از طریق آنزیم های خاص انجام میشه از اطلاعات ژن ها برای ساخت محصولات کاربردی( مثل پروتئین و یا rRna،tRna،snRna )استفاده میشه . بیان ژن یکی از این فرآیند هاست که در مرحله رونویسی اطلاعات نوکلئوتیدیِ دئوکسی نوکلئیک اسید (DNA) به اطلاعات نوکلئوتیدیِ ریبونوکلئیک اسید (RNA) تبدیل میشه این مرحله یعنی روخوانی اطلاعات و تبدیل شون به مولکول RNA توسط انزیمی به نام RNA پلی مراز انجام میشه (که در یوکاریوت ها انواع مختلف داره) بعد از رونویسی از DNA از روی RNA ساخته شده پروتئین ها در فرایند ترجمه ساخته میشن .
-این انزیم هم در داخل کلروپلاست و میتوکندری قرار داره وهم در داخل هسته سلول (RNA پلی مرازI ، II، III)
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جزییات بیشتر :
رونویسی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] 98%D9%86%D8%AA%DB%8C%DA%A9%29#.D8.B1.D9.88.D9.86.D 9.88.DB.8C.D8.B3.DB.8C_.D8.AF.D8.B1_.DB.8C.D9.88.D A.A9.D8.A7.D8.B1.DB.8C.D9.88.D8.AA.E2.80.8C.D9.87. D8.A7)
ترجمه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] B3%D8%AA%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%29 )
اگر حیات در دی ان ای نیست . کجاست؟
اصلا آیا سلول حیات دارد؟
آیا حیات مساوی است با ماشین بودن؟
این سوالات بیشتر فلسفی هستن تا زیستی برای سوال دوم اگر منظورتون از حیات ، زنده بودن سلول هست :
موجود زنده یا ارگانیسم یعنی سامانهٔ زنده و پیچیده از اعضا که با تأثیرشان بر یکدیگر، امکان سازگاری با محیط و تضمین بقا و پایداری کلّ آن موجود زنده را فراهم میکننداز نظر زیست شناسی هر موجودی که به محرک پاسخ دهد، رشد کند ، تولید مثل داشته باشد و امکان بقا و ترمیم خود را داشته باشه زنده نامیده میشه ..
کلا مکانیزم حیات منظورم هست.از همون حیات اولیه که بوجود امد .اون چه مکانیزم و شعوری هست که باعث عملکرد حیات شد تا بره دنبال انرژی و تکثیر و تولید مثل .این شعور از کجا میاد.
؟
به نظرم استفاده از واژه مکانیزم برای توضیح دقیق چگونگی عملکرد و ساز و کار سلول مناسب ترباشه تا استفاده از واژه "شعور"
مراحل مختلف حیات سلول در یک چرخه سلولی مشخص شده و اطلاعات لازم برای گذران یک چرخه سلولی در ژن ها قرار گرفته.. در یک چرخه سلولی عوامل بیرونی و درونی می تونن در تعیین زمان ورود به هر مرحله و یا مدت زمان باقی ماندن در هر مرحله از چرخه سلولی نقش داشته باشن (چه به صورت طبیعی وچه به صورت مصنوعی).
پروتئین ها و عوامل متعددی این چرخه سلولی رو در قسمت های مختلف کنترل میکنن که رمزدهی این پروتئین ها (که نقش کنترلی بر چرخه سلولی دارن) از طریق ژن های خاص در هر سلول انجام میشه این پروتئینها برای تنظیم دقیق ساعت چرخه سلولی( The Cell Cycle Clock) نقش مهارکنندگی و تقویت کنند گی دارن .
در ضمن مراحل وارسی یا گذار در چرخه سلولی با کنترل ژنتیکی سلول امکان بقای سلول به صورت طبیعی رو فراهم میکنن. ولی در بعضی مواقع هم امکان داره خطاهایی هم در گذراندن این چرخه اتفاق بیافته مثلا در سلول های سرطانی نقش کنترل کننده های چرخه سلولی به خصوص در مرحله رشد دچار مشکل میشه (سلول بی شعور میشود!) و نظم ساعت چرخه سلولی به واسطه اخلال در عملکرد پروتئین هایی که نقشی مدیریتی بر چرخه سلول دارن به هم میریزه (پروتئین ها بیشعور میشوند!) ...
چرخه سلولی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D9%8A)
havzhini
28-08-2014, 23:59
دانشمندان یک ماهی را در محیطی پرورش دادند که روی زمین راه برود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تیم تحقیقی بیولوژی در دانشگاه مک گیل کانادا، این ماهی را طوری پرورش دادند که بتواند از آب بیرون آمده و روی دو دست راه برود.این ماهی که نام آن «دایناسور ایل» - مارماهی دایناسور- است را روی سطحی از سنگ ریزه گذاشته و فقط آب به عمق سه میلی متر در آن گذاشتند.نتیجه این شد که ماهی توانسته صاحب ششی شود که هم در آب تنفس می کند و هم بیرون از آب و به تدریج توانسته خود را از آب خارج کرده و روی دو دست حرکت کند.
این قدم بزرگی در به کارگیری رمز انتخاب طبیعی و آزمون عملی چگونگی آمدن حیات از دریا به خشکی و آغاز فرگشت تمام جانوران خشک زی است و البته اثبات دیگری بر نظریه تجربی فرگشت (تکامل) می باشد.
این پژوهش در مجله نیچر به چاپ رسید.
منبع مجله نیچر ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
آف تاپیک شد دوست عزیز. این سوالات ربطی به فرگشت ندارند. در انجمن علوم انسانی درباره "خودآگاهی" ، "من" و ... تاپیک داریم.
تا حدودی قبول دارم که اف تاپیک شده.
ولی وقتی منی که تکامل را قبول دارم باید درک خوبی از حیات از نظر علمی داشته باشم.
خوشبختانه در مورد تکامل توضیحات کاملی در نت وجود داره و کاملا تونستم درکش کنم ولی هنوز نتونستم مکانیزم حیات را از نظر علمی کاملا متوجه بشم.
من کل خوداگاهی را هم یک پدیده علمی میدونم و به علوم فلسفه و انسانی اعنقاد زیادی ندارم.
به نظر من علم باید برای تمام سوالات دنبال پاسخ علمی و منطقی باشه.
البته پاسخ خوبی از دوستان در همین تاپیک گرفتم و موضوع برایم تا حدودی روشن شد.
N I G H T P E A C E
29-08-2014, 11:41
نمیشه گفت به نحوی تمام رفتار و تمایلات ماده (و متعاقبا حیات) برمیگرده به تمایل عناصر برای رسیدن به ارایش گازهای نجیب؟
N I G H T P E A C E
31-08-2014, 21:28
سلام دوستان، بعضی از رفتارهای خاص جانوران مثه رفتار حشره اموفیل رو چطور با فرگشت توضیح دادن؟
"حشره اى به نام (اموفیل) به هنگام تخمگذارى ، كرمى را شكار مى كند و به نـقـطـه اى از پـشـت او نـیـش مـى زنـد، البـته نه به آن حد كه منجر به مرگ او شده و گوشتش فاسد گردد، بلكه به آن مقدار كه بى حس شود و تكان نخورد. سپس در نقطه مناسبى از بدن او تخم مى گذاد و خود قبل از تولد نوزادان مى میرد. بچه ها با تغذیه از گوشت تازه و گرم ، بـزرگ مـى شـونـد. فـرزندان با این كه مادر خویش را ندیده و این عملِ او را مشاهده ننموده اند پـس از آنـكـه بـه حـد رشـد رسـیـدنـد در مـوقـع تـخـم گـذارى هـمـان عـمـل مـادر را بـدون اشـتـبـاه تـكـرار مـى كـنـنـد و هـرگـز نـسـل پـیـشـیـن و نـسـل بـعـدى حـشـره یـكـدیـگـر را درك نـمـى كـنـنـد تـا احتمال یادگیرى داده شود."
سلام دوستان، بعضی از رفتارهای خاص جانوران مثه رفتار حشره اموفیل رو چطور با فرگشت توضیح دادن؟
"حشره اى به نام (اموفیل) به هنگام تخمگذارى ، كرمى را شكار مى كند و به نـقـطـه اى از پـشـت او نـیـش مـى زنـد، البـته نه به آن حد كه منجر به مرگ او شده و گوشتش فاسد گردد، بلكه به آن مقدار كه بى حس شود و تكان نخورد. سپس در نقطه مناسبى از بدن او تخم مى گذاد و خود قبل از تولد نوزادان مى میرد. بچه ها با تغذیه از گوشت تازه و گرم ، بـزرگ مـى شـونـد. فـرزندان با این كه مادر خویش را ندیده و این عملِ او را مشاهده ننموده اند پـس از آنـكـه بـه حـد رشـد رسـیـدنـد در مـوقـع تـخـم گـذارى هـمـان عـمـل مـادر را بـدون اشـتـبـاه تـكـرار مـى كـنـنـد و هـرگـز نـسـل پـیـشـیـن و نـسـل بـعـدى حـشـره یـكـدیـگـر را درك نـمـى كـنـنـد تـا احتمال یادگیرى داده شود."
هدف از بقا تولید مثل هست .در واقع خود موجود مهم نیست.کل هدف یک موجود رسانده ژن هستش.دیگه خود موجود مهم نیست.
اصولا دلیلی که ما پیر میشیم و میمیریم همینه .
N I G H T P E A C E
31-08-2014, 22:54
هدف از بقا تولید مثل هست .در واقع خود موجود مهم نیست.کل هدف یک موجود رسانده ژن هستش.دیگه خود موجود مهم نیست.
اصولا دلیلی که ما پیر میشیم و میمیریم همینه .
درست میفرمایید، اما منظور من چیز دیگه هست، فرگشت چطور رفتار اولین مادر (که جای خاص از یک کرم خاص را نیش بزند و تخم گذاری کند) رو توضیح میده؟ به نظر ین رفتار به چیزی بیشتر و پیچیده تر از یک جهش ژنتیکی ساده و تصادفی نیاز داره
havzhini
31-08-2014, 23:09
درست میفرمایید، اما منظور من چیز دیگه هست، فرگشت چطور رفتار اولین مادر (که جای خاص از یک کرم خاص را نیش بزند و تخم گذاری کند) رو توضیح میده؟ به نظر ین رفتار به چیزی بیشتر و پیچیده تر از یک جهش ژنتیکی ساده و تصادفی نیاز داره
از نظر شما اینکه میلیون ها سال طول بکشه تا یک موجود یک سیکل برای تولید مثل خودش پایه گذاری کنه یک جهش ژنتیکی ساده و تصادفی! هست؟
اولا این تصادق یعنی چی و از کجا برداشت کردین؟
دوما کجای این جهش ژنتیکی ساده هست؟
اگر قرار بر ساده انگاری باشه که افتادن یکباره یه همچین موجودی از اسمان ساده انگارانه تر و تصادفی تر هست
جهش ژنتیکی نه ساده هست و نه تصادفی.
N I G H T P E A C E
31-08-2014, 23:22
از نظر شما اینکه میلیون ها سال طول بکشه تا یک موجود یک سیکل برای تولید مثل خودش پایه گذاری کنه یک جهش ژنتیکی ساده و تصادفی! هست؟
اولا این تصادق یعنی چی و از کجا برداشت کردین؟
دوما کجای این جهش ژنتیکی ساده هست؟
اگر قرار بر ساده انگاری باشه که افتادن یکباره یه همچین موجودی از اسمان ساده انگارانه تر و تصادفی تر هست
جهش ژنتیکی نه ساده هست و نه تصادفی.
جناب havzhini چرا فکر میکنید من معتقد به "افتادن یکباره یه همچین موجودی از اسمان " هستم؟ اگر نظر من رو میپرسیدید و اگر من چنین چیزی میگفتم حق داشتید اینو بگید.
تقریبا تا اینجا بحث بر سر خصوصیات ظاهری یا فنوتابپی بوده، اینکه مثلا چرا انسان دو پا شده، چرا زرافه گردنش دراز شده، چرا پروستوهای فلان جا بالهاشون تغییر شکل داده و ...، اینها رو میشه با انتخاب محیط توضیح داد، و بعد گفت طی میلیونها سال و با جهشهای دیگه این ویژگی بیشتر و بیشتر شده، اما رفتار کمی پیچیده تر هست. شما اگر نظری در همین مورد دارید و اینکه این سیکل چطور شروع شده تا به اینجا رسیده خوشحال میشم بشنوم.
پ. ن.
منظورم از تصادفی بی هدف هست نه بدون دلیل، همچنین منظورم از ساده اینه که در دی ان ای یک یا چند کد کم و زیاد یا جابجا بشن، در مقابل پیچیده که چندین کد متناسبا و به صورت هدفدار تغییر کنن.
Saeed Dz
01-09-2014, 00:13
آگوست ویسمن(August Weismann) ، پزشک و زیستشناس آلمانی را اغلب به عنوان بنیانگذار داروینیسم جدید نام میبرند. مهمترین نقش او از تغییر و رد قسمتی از اعتقادات داروین، ابطال دیدگاه پانژنز یا همهزایی و نظریات داروین دربارهی وجود و عملکرد ژمولها* ( Gemmule) بود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش بیگ بنگ، برای این منظور ویسمن از میان نوزادان یک دسته موش، دو گروه را بر حسب تصادف انتخاب کرد و آنها را تحت شرایط محیطی مشابه پرورش داد. دم یک گروه از موشها را از اولین لحظات تولد (هم در موشهای نر و هم در موشهای ماده) قطع کرد. گروه دوم را که به عنوان شاهد تلقی میشد، بدون قطع دم و به حالت طبیعی باقی گذاشت. موشهایی که دم آنها قطع شده بود، بدون استثناء نوزادان دارای دم به دنیا آوردند. در این نسل نیز عمل قطع دم تکرار گردید. همین روند ۲۲ نسل متوالی تکرار شد و در این آزمایش دم ۱۵۰۲ موش قطع گردید. در نسل ۲۳ تجربه قطع دم متوقف شد و نوزادان دو گروه (گروه مورد آزمایش و گروه شاهد) با یکدیگر مقایسه شدند. بررسی به وضوح نشان داد که نه تنها زوال دم پدید نیامده، بلکه حتی کوچکترین تغییر در جهت کوچک شدن دم موشها (میل به زوال) نیز دیده نشده است. این تجربه به خوبی بطلان فرضیهی ژمول را ثابت میکند. بسیاری از زیستشناسان در مقام بحث از تجارب ویسمن و البته در جهت تأیید نظرات وی به این نکته اشاره کردهاند که صرف توجه به رواج عمل ختنه در بین مسلمانان و یهودیان برای ابطال این نظر داروین کافی بوده و اصولاً نیازی به انجام آزمایش روی موشها در بین نبوده است. یهودیان در حدود ۵۰۰۰ سال قبل و مسلمانان از حدود ۱۴۰۰ سال قبل عمل حذف پوستهای اضافی روی آلت جنسی مذکر را در روزها و یا ماههای اول تولد فرزندان ذکور انجام میدهند و اگر تعداد نسلهای یک قرن را به طور متوسط ۴ بگیریم، این تجربه در طول ۲۰۰ نسل بین یهودیان و ۵۶ نسل بین مسلمانان به صورت منظم انجام یافته است ولی با این همه تکرار، نیاز به انجام عمل ختنه همچنان به جای خود باقی است و به بیان دیگر، این تغییر اکتسابی هنوز به جرگهی صفات ارثی منتقل نشده است. ویسمن معتقد بود صفات اکتسابی موروثی نمیگردند، بلکه صفات و تغییراتی موروثی میتوانند باشند که به گونه هایی در نطفه یعنی در سلولهای «جنسی» یا ژن های جاندار وجود داشته باشند، بر طبق این نظریه سلول های بدن هر جانوری شامل دو دسته مشخص میباشند:
اوّل: سلولهای « ژرمینال(germen)» که در غدد تناسلی موجود میباشند و سلولهای نطفه را به وجود می آورند.
دوم: سلولهای «سوماتیک(soma)» که کلیه اعضاء و دستگاههای بدن را تشکیل میدهند، وقتی سلول نطفه که منشأ تشکیل هر جانداری است شکل میگیرد، در حین تقسیمات اوّلیه اش سلولهای جنسی از بقیه جدا میشوند و به صورت غدد تناسلی باقی میمانند، در صورتی که سایر سلول ها تنوع حاصل می کنند و کلیه اعضای بدن را تشکیل میدهند.
__________
*داروین همه تغییرات اکتسابی را ارثی نمی دانست اما به ارثی شدن برخی از تغییرات اکتسابی معتقد بود او عقیده داشت در همه اندام های بدن مواد خاصی به نام ” ژمول “( Gemmule) وجود دارند این ژمولها به هنگام ساختن نطفه ، سهمی می فرستند و در واقع نطفه های جنسی با مشارکت همه اندام های بدن به وجود می آیند و اگر تغییری در هر یک از اندامها حاصل شود این تغییر در ژمول آن اندام اثر خواهد گذاشت و از طریق سهمی که ژمول در تولید نطقه خواهد داشت به نسل بعد منتقل خواهدشد. به همین دلیل نظریه داروین را ” همه زایی ” و یا زایش بوسیله همه اندامها می نامند.
havzhini
01-09-2014, 10:10
جناب havzhini چرا فکر میکنید من معتقد به "افتادن یکباره یه همچین موجودی از اسمان " هستم؟ اگر نظر من رو میپرسیدید و اگر من چنین چیزی میگفتم حق داشتید اینو بگید.
تقریبا تا اینجا بحث بر سر خصوصیات ظاهری یا فنوتابپی بوده، اینکه مثلا چرا انسان دو پا شده، چرا زرافه گردنش دراز شده، چرا پروستوهای فلان جا بالهاشون تغییر شکل داده و ...، اینها رو میشه با انتخاب محیط توضیح داد، و بعد گفت طی میلیونها سال و با جهشهای دیگه این ویژگی بیشتر و بیشتر شده، اما رفتار کمی پیچیده تر هست. شما اگر نظری در همین مورد دارید و اینکه این سیکل چطور شروع شده تا به اینجا رسیده خوشحال میشم بشنوم.
پ. ن.
منظورم از تصادفی بی هدف هست نه بدون دلیل، همچنین منظورم از ساده اینه که در دی ان ای یک یا چند کد کم و زیاد یا جابجا بشن، در مقابل پیچیده که چندین کد متناسبا و به صورت هدفدار تغییر کنن.
دوست عزیز این حرف شما هست یا نه؟
چیزی بیشتر و پیچیده تر از یک جهش ژنتیکی ساده و تصادفی نیاز داره
این حرف مشخص کننده عقیده و نظر شماست و نیازی به سوال و توضیح نداره چون 2تا نظریه بیشتر وجود نداره یکی تکامل یکی هم افتادن یکباره(همون طراحی هوشمند)
البته اگر نظریه جدیدی دارین میتونید بگید تا روش فکر کنیم
پس وقتی یکی رو با الفاظ ساده و تصادفی تختعه میکنید مشخصه نظرتون به کدوم سمته
در مورد خصوصیات رفتاری هم فرگشت نظریات زیاده داره که خیلیها اثبات شدن و منطقی هستن
مثل دلیل زندگی اجتماعی خیلی از جانوران ، مثل همین روشهای بقای نسل که مثالش رو زدید ، مثل رفتارهای انتخاب جفت و ...
فرگشت فقط درباره ظواهر نیست گرامی اول یکمقدار مطالعه کنید که اصلا فرگشت چی میگه بعد متوجه میشید
پ.ن
فرگشت بی هدف نیست و یک موجود اهداف فراوانی برای تکامل خودش داره
اگر انقدر تغییر یک یا چند کد ساده هست لطف کنید برای من چندتا کد تغییر بدید و یه موجود جدید خلق کنید
متاسفانه شما درباره طبیعت چیزی نمیدونین و کدهای ژنیتیکی رو با عوض کردن کد مبایلتون اشتباه گرفتین که انقدر ساده بهش نگاه میکنید
هرچند از جمله شما من بالاخره نفهمیدم تغییر کد ساده و بی هدف هست یا چندین کد متناسبا هدفدار تغییر میکنن یعنی چی
سلام دوستان، بعضی از رفتارهای خاص جانوران مثه رفتار حشره اموفیل رو چطور با فرگشت توضیح دادن؟
"حشره اى به نام (اموفیل) به هنگام تخمگذارى ، كرمى را شكار مى كند و به نـقـطـه اى از پـشـت او نـیـش مـى زنـد، البـته نه به آن حد كه منجر به مرگ او شده و گوشتش فاسد گردد، بلكه به آن مقدار كه بى حس شود و تكان نخورد. سپس در نقطه مناسبى از بدن او تخم مى گذاد و خود قبل از تولد نوزادان مى میرد. بچه ها با تغذیه از گوشت تازه و گرم ، بـزرگ مـى شـونـد. فـرزندان با این كه مادر خویش را ندیده و این عملِ او را مشاهده ننموده اند پـس از آنـكـه بـه حـد رشـد رسـیـدنـد در مـوقـع تـخـم گـذارى هـمـان عـمـل مـادر را بـدون اشـتـبـاه تـكـرار مـى كـنـنـد و هـرگـز نـسـل پـیـشـیـن و نـسـل بـعـدى حـشـره یـكـدیـگـر را درك نـمـى كـنـنـد تـا احتمال یادگیرى داده شود."
درست میفرمایید، اما منظور من چیز دیگه هست، فرگشت چطور رفتار اولین مادر (که جای خاص از یک کرم خاص را نیش بزند و تخم گذاری کند) رو توضیح میده؟ به نظر ین رفتار به چیزی بیشتر و پیچیده تر از یک جهش ژنتیکی ساده و تصادفی نیاز داره
مکانیزم ها تغییر یک دفعه نمی کنند. این موجود طوری نبوده که از یک روز در یک لحظه تصمیم بگیره که اون جای خاص از کرم رو نیش بزنه و اینطوری تخم گذاری کنه... این پروسه آروم آروم بوده یعنی این موجود ابتدا به شیوه دیگه ای تولید مثل می کرده و بعد کم کم شروع می کنه به استفاده از سایر موجودات برای تخم ریزی (مثلا 10 درصد تخمریزی ها به این شیوه صورت می گیره) و قطعا اونهایی که جای نامناسبی از کرم (یا موجود دیگه ای) رو نیش می زدند نسلشون از بین رفته و کم کم به مرور زمان به خاطر نتیجه دادن این قضیه به کل شیوه تخم ریزیشون به این سمت گرایش پیدا کرده.
N I G H T P E A C E
01-09-2014, 12:23
مکانیزم ها تغییر یک دفعه نمی کنند. این موجود طوری نبوده که از یک روز در یک لحظه تصمیم بگیره که اون جای خاص از کرم رو نیش بزنه و اینطوری تخم گذاری کنه... این پروسه آروم آروم بوده یعنی این موجود ابتدا به شیوه دیگه ای تولید مثل می کرده و بعد کم کم شروع می کنه به استفاده از سایر موجودات برای تخم ریزی (مثلا 10 درصد تخمریزی ها به این شیوه صورت می گیره) و قطعا اونهایی که جای نامناسبی از کرم (یا موجود دیگه ای) رو نیش می زدند نسلشون از بین رفته و کم کم به مرور زمان به خاطر نتیجه دادن این قضیه به کل شیوه تخم ریزیشون به این سمت گرایش پیدا کرده.
در مورد تغییراتی مثه بال پرستو کنار اتوبان، چون این تغییر سایز بال تاثیر مستقیم داشته بر افزایش شانس بقای پرستو، این ژن دوام اورده و در نسل بعد این جهش ها بمرور به چنین تغییری منجر شدن، مثلا در نسل اول یک سانت بوده، در نسل دوم یک سانت و نیم و به همین ترتیب تا رسیده به مثلا پنچ سانت. اما در مورد اون حشره بنظر میرسه یه کم پیچیده تره، چون مثلا اگر کمی بالا یا پایین تر رو نیش بزنه اون کرم و نتیجتا بچه ها هم میمیرن پس اون ژنی که باعث شده مادر این کار رو بکنه از بین میره، میخام بگم مثه پرستو تاثیر مستقیم نداشته که دوام بیاره. از طرف دیگه اگر بگیم محیط باعث شده جد این حشره نتونه مثه قبل تولید مثل کنه، بنظرتون احتمال اینکه این نوع حشره بتونه بر اثر جهش چنین راهی برای بقای خودش پیدا کنه خیلی کم نیست؟
در مورد تغییراتی مثه بال پرستو کنار اتوبان، چون این تغییر سایز بال تاثیر مستقیم داشته بر افزایش شانس بقای پرستو، این ژن دوام اورده و در نسل بعد این جهش ها بمرور به چنین تغییری منجر شدن، مثلا در نسل اول یک سانت بوده، در نسل دوم یک سانت و نیم و به همین ترتیب تا رسیده به مثلا پنچ سانت. اما در مورد اون حشره بنظر میرسه یه کم پیچیده تره، چون مثلا اگر کمی بالا یا پایین تر رو نیش بزنه اون کرم و نتیجتا بچه ها هم میمیرن پس اون ژنی که باعث شده مادر این کار رو بکنه از بین میره، میخام بگم مثه پرستو تاثیر مستقیم نداشته که دوام بیاره. از طرف دیگه اگر بگیم محیط باعث شده جد این حشره نتونه مثه قبل تولید مثل کنه، بنظرتون احتمال اینکه این نوع حشره بتونه بر اثر جهش چنین راهی برای بقای خودش پیدا کنه خیلی کم نیست؟
بله احتمال اینکه دقیقا این اتفاق بیفته خیلی کم هست، ولی احتمال اینکه یک اتفاق بالاخره بیفته قطعی است و هر اتفاقی هم که بیفته بالاخره احتمالش کم بوده. قضیه مثل یک قرعه کشیه بین 100 میلیون نفره که درسته احتمال اینکه یک عدد خاص انتخاب بشه خیلی کمه، ولی بالاخره یک عدد انتخاب میشه و احتمال اینکه یک عددی انتخاب بشه قطعی است.
شما توی سابقه تکاملی هر موجودی نگاه کنید چیزهایی می بینید که احتمالشون خیلی خیلی کم هست ولی اتفاق می افتند چون سایز آماری بسیار بالاست و اینکه هر گزینه ای که اتفاق بیفته خودش بسیار نامحتمل هست.
alittlequestion11
01-09-2014, 12:40
با سلام.
چند روز پیش با سایت خیلی خوب در مورد فرگشت آشنا شدم، گفتم معرفی کنم تا شاید به درد دوستان بخوره:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
توی این سایت مقالاتی در مورد تکامل زیستی، تکامل فرهنگ و اخلاق و رفتار شناسی و ... هست.
همچنین ترجمه سخنرانی های علمی TED را هم می تونید بخونید.
و همینطور کتابهایی در مورد فرگشت و ماهیت جنسی انسان و ... .
N I G H T P E A C E
01-09-2014, 13:11
بله احتمال اینکه دقیقا این اتفاق بیفته خیلی کم هست، ولی احتمال اینکه یک اتفاق بالاخره بیفته قطعی است و هر اتفاقی هم که بیفته بالاخره احتمالش کم بوده. قضیه مثل یک قرعه کشیه بین 100 میلیون نفره که درسته احتمال اینکه یک عدد خاص انتخاب بشه خیلی کمه، ولی بالاخره یک عدد انتخاب میشه و احتمال اینکه یک عددی انتخاب بشه قطعی است.
شما توی سابقه تکاملی هر موجودی نگاه کنید چیزهایی می بینید که احتمالشون خیلی خیلی کم هست ولی اتفاق می افتند چون سایز آماری بسیار بالاست و اینکه هر گزینه ای که اتفاق بیفته خودش بسیار نامحتمل هست.
میشه بر اساس اصول فرگشت بصورت فرضی پروسه رو که منجر به چنین رفتاری شده شبیه سازی کنید، مثلا بگید دلیلش چی بوده، از کجا شروع شده و ...
دوستان 2 تا سوال
1:چرا ما تنها موجودی هستیم که طوری تکامل یافتیم که مغزمون در حین تولد کامل نیست ؟
2:در مستندی دیده بودم که غیر از انسان خیلی دیگر از موجودات از نظر فیزیک تارهای صوتی مشکلی فیزیکی برای صحبت کردن ندارند و مشکل اصلی در مغز سایر موجودات هست که مغزشون برای قدرت تکلم تکامل نیافته.
طرف میگفت هنوز دلیلش یک پازل هست و جواب قطعی برایش وجود نداره .
البته مستند یکم قدیمی بود.دلایل جدیدی که دانشمندان میارند چیه؟
چرا ما انسان ها فقط در این خاص هستیم؟؟؟
میشه بر اساس اصول فرگشت بصورت فرضی پروسه رو که منجر به چنین رفتاری شده شبیه سازی کنید، مثلا بگید دلیلش چی بوده، از کجا شروع شده و ...
یه فرض میتونه این باشه :
مثلا ممکنه حشره موقع تخمریزی جای مناسبی پیدا نکرده باشه و با توجه به اینکه خیلی از موجودات خصوصیات محیط مثل گرما رو بهتر از ما تشخیص میدن ، بهترین و نزدیکترین مکان بدن یک کرم تشخیص داده شد.
کرم هم که خیلی آروم و بی حرکته و تفاوت زیادی با مثلا یک میوه نداره ( از دید حشره ) . این روش در مورد بعضی از حشرات شایع هست که مشهورترینش مگس باقلی هست یا مگسی که در مغز جانداران تخمگذاری میکنه .
نیش زدن هم کم کم بوجود اومد بخاطر تجربه و مقاومت کرمهای نسلهای بعد.
این نظر من برای شرح چگونگی بینایی و فرقش با تصورات و خواب هست.
چقدرش درسته و چقدرش غلطه؟؟؟
ما فقط با چشممون مجموعه ای از رنگ ها نوری را دریافت میکنیم و مغزمون با سرعت بالای بسیار بالا اون را پردازش میکنه که ما فکر میکنیم به صورت انی داریم با چشممون میبینیم.
حالا فرق خواب چیه.ما از داده های داخل مغزمون میگیریم و از چشممون استفاده نمیکنیم.یعنی داده هایی که در هارد (حافظه مغز ما) ما وجود داره در هنگام خواب پدید میاد.
جنابعالی همین الان میتونه جای کامپیوترت یک بخاری تصوری کنه و در مغزت این شکل پدید میاد.
نمیدونم منظور من را متوجه شدی یا نه.
چشم ما مثل یک دوربین عکاسی میمونه.شما همین الان میتونی با دوربین یک عکس بگیری و عکس را در هارد موبایلت ببینی.
ولی تصوراتی که ما میکنیم یا خوابی که ما میبینیم مانند عکس ها و تصاویری هست که از قبل در هارد گوشی ما وجود داره.
در ضمن یک نکته بگم یک تصویر فیلم مانند هیچ فرقی با یک عکس نداره.یک فیلم در واقع مجموعه ای از عکس هایی هست که در کنار هم قرار گرفتند.
شما وقتی با گوشیت فیلم میگیری مثل این هست که 100 عکس را باسرعت بالا به طور همزمان گرفتی.هیچ فرقی نداره.
حالا چرا سوال پیش بیاد که چرا در خواب یا تصورهای خودمون میتونیم چیز های خلق کنیم که از قبل ندیدیم.
جوابش ساده هست.
چون این عکس ها خودشون مجموعه ای رنگ های مختلف هستند .
مثل این میمونه که بپرسیم چرا میتونیم با گوشیمون نقاشی بکشیم .چرا میتونیم یک عکس را ادیت کنیم و برای عکس فلان بازیگر شاخ بزاریم.
مغز ما اینقدر پویا هست که اینکار را میتونه با سرعت بالا انجام بده.
من اینها را از خودم درنمیارما. وافکار خودمون نیست.این مطالب را میتونی در ژورنال های علمی هم پیدا کنی.
فرق دیدن ما با خواب ما و یا تصوراتی که میکنیم در همین تفاوت هست.
چشم ما چیزی نیست جز یک دوربین عکاسی قدرتمند که با سرعت خارق العاده تصاویر را به هارد مغز ما میرسونه و با اپلیکیشن ها قدرت مندی که در مغز ما هست اون را با سرعت بالا پردازش کنه.
همین و بس.شما برو از چشم پزشکش از عصب شناسش از دکترای مغز و اعصاب هم بپرسی همین را بهت میگه.
طرف قرص روانگردان میخوره جای دوست دخترش دیو میبینه از ساختمون خودش را میندازه پایین .
چرا چون قرص روانگردان مغزش را دچار اختلال کرد تا نتونه کارش را به درستی انجام بده.مثل یک ویروس که اپلیکیشن ها هارد ما را از بین میبره
N I G H T P E A C E
01-09-2014, 15:53
یه فرض میتونه این باشه :
مثلا ممکنه حشره موقع تخمریزی جای مناسبی پیدا نکرده باشه و با توجه به اینکه خیلی از موجودات خصوصیات محیط مثل گرما رو بهتر از ما تشخیص میدن ، بهترین و نزدیکترین مکان بدن یک کرم تشخیص داده شد.
کرم هم که خیلی آروم و بی حرکته و تفاوت زیادی با مثلا یک میوه نداره ( از دید حشره ) . این روش در مورد بعضی از حشرات شایع هست که مشهورترینش مگس باقلی هست یا مگسی که در مغز جانداران تخمگذاری میکنه .
نیش زدن هم کم کم بوجود اومد بخاطر تجربه و مقاومت کرمهای نسلهای بعد.
از دیدگاه لامارکی میشه اینطور گفت، ولی علم نشون داده که این دیگاه درست نیست و صفات اکتسابی به نسل بعد منتقل نمیشن
میشه بر اساس اصول فرگشت بصورت فرضی پروسه رو که منجر به چنین رفتاری شده شبیه سازی کنید، مثلا بگید دلیلش چی بوده، از کجا شروع شده و ...
از سطح دانش من خارجه این کار.
دوستان 2 تا سوال
1:چرا ما تنها موجودی هستیم که طوری تکامل یافتیم که مغزمون در حین تولد کامل نیست ؟
2:در مستندی دیده بودم که غیر از انسان خیلی دیگر از موجودات از نظر فیزیک تارهای صوتی مشکلی فیزیکی برای صحبت کردن ندارند و مشکل اصلی در مغز سایر موجودات هست که مغزشون برای قدرت تکلم تکامل نیافته.
طرف میگفت هنوز دلیلش یک پازل هست و جواب قطعی برایش وجود نداره .
البته مستند یکم قدیمی بود.دلایل جدیدی که دانشمندان میارند چیه؟
چرا ما انسان ها فقط در این خاص هستیم؟؟؟
1. ما تنها موجود نیستیم و کلا فرض این سوال غلطه.
2. صحبت کردن به شکلی که ما صحبت می کنیم نیاز به هوش بالا داره و طبیعتا سایر حیوانات اون هوش لازم رو ندارند البته سایر حیوانات شیوه های متفاوتی برای انتقال اطلاعات دارند که ما قادر به انجامشون نیستیم و خیلی از این شیوه ها هم خاص گونه های مشخصی است.این تفاوت ها چیز خاصی نیست که لازم باشه برای "خاص" بودنش توضیه ویژه داشته باشیم تفاوت در همه موجودات وجود داره.
یه فرض میتونه این باشه :
مثلا ممکنه حشره موقع تخمریزی جای مناسبی پیدا نکرده باشه و با توجه به اینکه خیلی از موجودات خصوصیات محیط مثل گرما رو بهتر از ما تشخیص میدن ، بهترین و نزدیکترین مکان بدن یک کرم تشخیص داده شد.
کرم هم که خیلی آروم و بی حرکته و تفاوت زیادی با مثلا یک میوه نداره ( از دید حشره ) . این روش در مورد بعضی از حشرات شایع هست که مشهورترینش مگس باقلی هست یا مگسی که در مغز جانداران تخمگذاری میکنه .
نیش زدن هم کم کم بوجود اومد بخاطر تجربه و مقاومت کرمهای نسلهای بعد.
از دیدگاه لامارکی میشه اینطور گفت، ولی علم نشون داده که این دیگاه درست نیست و صفات اکتسابی به نسل بعد منتقل نمیشن
توضیح ایشون ربطی به دیدگاه لامارکی نداره. اگه ایشون می گفت این حشره اینقدر این کار رو تکرار کرد تا اینطوری شد بحث لامارکیسم می شد. صحبت ایشون اینه که اونهایی که این کار رو می کردند زنده موندند.
این نظر من برای شرح چگونگی بینایی و فرقش با تصورات و خواب هست.
چقدرش درسته و چقدرش غلطه؟؟؟
با قرمز پاسخ دادم البته خیلی هاشون بی ربط هستند و اگه دربارشون میخواید بحث بیشتر کنید تاپیک جدید بزنید. عموم صحبت ایشون صحیح است البته من نمی دونم در نهایت قرار بوده چه نتیجه ای گرفته بشه.
ما فقط با چشممون مجموعه ای از رنگ ها نوری را دریافت میکنیم و مغزمون با سرعت بالای بسیار بالا اون را پردازش میکنه که ما فکر میکنیم به صورت انی داریم با چشممون میبینیم. صحیح
حالا فرق خواب چیه.ما از داده های داخل مغزمون میگیریم و از چشممون استفاده نمیکنیم.یعنی داده هایی که در هارد (حافظه مغز ما) ما وجود داره در هنگام خواب پدید میاد. صحیح
جنابعالی همین الان میتونه جای کامپیوترت یک بخاری تصوری کنه و در مغزت این شکل پدید میاد. صحیح (توهم به همین صورت پدید میاد)
نمیدونم منظور من را متوجه شدی یا نه.
چشم ما مثل یک دوربین عکاسی میمونه.شما همین الان میتونی با دوربین یک عکس بگیری و عکس را در هارد موبایلت ببینی. صحیح
ولی تصوراتی که ما میکنیم یا خوابی که ما میبینیم مانند عکس ها و تصاویری هست که از قبل در هارد گوشی ما وجود داره. غلط - تصاویری که در رویا می بینیم همون لحظه پردازش میشن و از قبل در جایی ذخیره نشدن
در ضمن یک نکته بگم یک تصویر فیلم مانند هیچ فرقی با یک عکس نداره.یک فیلم در واقع مجموعه ای از عکس هایی هست که در کنار هم قرار گرفتند. صحیح
شما وقتی با گوشیت فیلم میگیری مثل این هست که 100 عکس را باسرعت بالا به طور همزمان گرفتی.هیچ فرقی نداره. صحیح
حالا چرا سوال پیش بیاد که چرا در خواب یا تصورهای خودمون میتونیم چیز های خلق کنیم که از قبل ندیدیم.
جوابش ساده هست.
چون این عکس ها خودشون مجموعه ای رنگ های مختلف هستند . صحیح
مثل این میمونه که بپرسیم چرا میتونیم با گوشیمون نقاشی بکشیم .چرا میتونیم یک عکس را ادیت کنیم و برای عکس فلان بازیگر شاخ بزاریم. صحیح
مغز ما اینقدر پویا هست که اینکار را میتونه با سرعت بالا انجام بده. صحیح
من اینها را از خودم درنمیارما. وافکار خودمون نیست.این مطالب را میتونی در ژورنال های علمی هم پیدا کنی.
فرق دیدن ما با خواب ما و یا تصوراتی که میکنیم در همین تفاوت هست. صحیح
چشم ما چیزی نیست جز یک دوربین عکاسی قدرتمند که با سرعت خارق العاده تصاویر را به هارد مغز ما میرسونه و با اپلیکیشن ها قدرت مندی که در مغز ما هست اون را با سرعت بالا پردازش کنه. صحیح
همین و بس.شما برو از چشم پزشکش از عصب شناسش از دکترای مغز و اعصاب هم بپرسی همین را بهت میگه. صحیح
طرف قرص روانگردان میخوره جای دوست دخترش دیو میبینه از ساختمون خودش را میندازه پایین . صحیح
چرا چون قرص روانگردان مغزش را دچار اختلال کرد تا نتونه کارش را به درستی انجام بده.مثل یک ویروس که اپلیکیشن ها هارد ما را از بین میبره صحیح
N I G H T P E A C E
01-09-2014, 18:12
توضیح ایشون ربطی به دیدگاه لامارکی نداره. اگه ایشون می گفت این حشره اینقدر این کار رو تکرار کرد تا اینطوری شد بحث لامارکیسم می شد.
بله درسته لامارک بر تکرار تاکید داشت، منظور ایشون این بوده که این حشره اینکار رو کرده و از اون به بعد بچه های این حشره هم چنین رفتاری بروز دادن. من گفتم از نظر اکتسابی بودن میشه با لامارکیزم اینطور گفت اما علم فعلا چنین چیزی رو قبول نداره و این رفتار حشره باید ناشی از یک جهش باشه، و اینکه بگیم کرم مادر بهترین و نزدیکترین مکان بدن یک کرم را برای تولید مثل تشخیص داده مطابق با فرگشت نیست
N I G H T P E A C E
02-09-2014, 10:20
تا اینجا بحث تقریبا در مورد صفات ظاهری و روند بروز فرگشتی اونها بوده، از دوستان کسی در مورد رون فرگشتی تغییر رفتار جانوران (مثلا رفتار تولید مثلی) اطلاع داره؟ مثلا همونطور که در مورد دوپا شدن انسان نظریاتی داده شده آیا در مورد تغییر رفتار یک جانور خاص (من مثال اموفیل رو زدم، حالا هر چیز دیگه) هم نظریاتی داده شده؟
پ. ن.
صرفا جهت اطلاع، بنظر من بهترین توضیحی که برای تنوع موجودات وجود داره همین نظریه فرگشت هست، دوستان فکر نکنن من با این سوال قصد رد کردن این نظریه رو دارم، فقط چون میبینم دوستان در این مورد اطلاع دارن میپرسم
V E S T A
02-09-2014, 13:41
نمیشه گفت به نحوی تمام رفتار و تمایلات ماده (و متعاقبا حیات) برمیگرده به تمایل عناصر برای رسیدن به ارایش گازهای نجیب؟
تمام واکنش های شیمیایی(درون یا خارج از سلول) که عناصر در اون شرکت دارن در جهت رسیدن به آرایش گاز نجیب و پایداری بیشتر انجام میشه. در حالت پایداری عناصر به بیشترین تعداد الکترون و بالاترین سطح انرژی خودشون میرسن (تکمیل لایه ظرفیت عناصر و رسیدن به پایداری گاز نجیب) و گازهای نجیب بجز موارد استثنا به علت تکمیل بودن لایه ظرفیتشون تمایلی به شرکت در واکنش های شیمیایی ندارن
سلام دوستان، بعضی از رفتارهای خاص جانوران مثه رفتار حشره اموفیل رو چطور با فرگشت توضیح دادن؟
"حشره اى به نام (اموفیل) به هنگام تخمگذارى ، كرمى را شكار مى كند و به نـقـطـه اى از پـشـت او نـیـش مـى زنـد، البـته نه به آن حد كه منجر به مرگ او شده و گوشتش فاسد گردد، بلكه به آن مقدار كه بى حس شود و تكان نخورد. سپس در نقطه مناسبى از بدن او تخم مى گذاد و خود قبل از تولد نوزادان مى میرد. بچه ها با تغذیه از گوشت تازه و گرم ، بـزرگ مـى شـونـد. فـرزندان با این كه مادر خویش را ندیده و این عملِ او را مشاهده ننموده اند پـس از آنـكـه بـه حـد رشـد رسـیـدنـد در مـوقـع تـخـم گـذارى هـمـان عـمـل مـادر را بـدون اشـتـبـاه تـكـرار مـى كـنـنـد و هـرگـز نـسـل پـیـشـیـن و نـسـل بـعـدى حـشـره یـكـدیـگـر را درك نـمـى كـنـنـد تـا احتمال یادگیرى داده شود."
درست میفرمایید، اما منظور من چیز دیگه هست، فرگشت چطور رفتار اولین مادر (که جای خاص از یک کرم خاص را نیش بزند و تخم گذاری کند) رو توضیح میده؟ به نظر ین رفتار به چیزی بیشتر و پیچیده تر از یک جهش ژنتیکی ساده و تصادفی نیاز داره
مثالی که زدین نمونه ای از یک زندگی انگلی ست (پارازیتیسم) که جانور انگل برای گذراندن یخش یا تمام مراحل زندگی خود نیازمند بدن میزبان هست و به بدن میزبان نیاز متابولیکی داره. تکامل زندگی انگلی از یک جانور آزادزی به این صورت هست که اولین بار انگل به صورت اتفاقی وارد بدن میزبان شده و بعد از موتاسیون با شرایط محیط جدید سازش پیدا کرده (ممکن است جانور به علت موتاسیون نسبت به هم خانواده های آزادزی خودش نقص داشته باشه و نیازمند به بدن میزبان یا بعد از ورود به بدن میزبان به علت موتاسیون تغییراتی در بدن انگل ایجاد شده و سازشهایی با میزبان پیدا کرده ) این سازشهابا گذشت زمان از یک عنصر شروع شده و تا تغییر در واکنشها و مسیر واکنشها و .. تا مرحله تغییر در چرخه و مسیر زندگی ادامه پیدا کرده .
دستگاههای بدن انگل (مثل دستگاه گوارش ) نسبت به هم خانواده آزاد زی خودش نقص هایی وجود داره که این نقص با میزبان (یا میزبانها) تکامل پیدا کرده .
علت ورود اتفاقی انگل به بدن میزبان رو میشه اینطور توضیح داد که شرایط مساعد تر بدن میزبان (نسبت به شرایط محیطی نامساعد) مثل فراوانی و تنوع قند، پروتئین، آنزیم های مورد نیاز، چربی ها ، PH مناسب، دما و رطوبت مناسب، عدم وجود اکسیژن و .. باعث شده انگل میزبان رو انتخاب کنه و به تدریج با شرایط محیطی سازگاریهای بیشتر ایجاد شده (از طریق موتاسیون و مراحلی که توضیح داده شد)
( درباره اموفیل از طریق اسم علمی راحت میشه تکامل زندگی انگلی رو بررسی کرد )
اطلاعات بیشتر درباره انگل ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بله درسته لامارک بر تکرار تاکید داشت، منظور ایشون این بوده که این حشره اینکار رو کرده و از اون به بعد بچه های این حشره هم چنین رفتاری بروز دادن. من گفتم از نظر اکتسابی بودن میشه با لامارکیزم اینطور گفت اما علم فعلا چنین چیزی رو قبول نداره و این رفتار حشره باید ناشی از یک جهش باشه، و اینکه بگیم کرم مادر بهترین و نزدیکترین مکان بدن یک کرم را برای تولید مثل تشخیص داده مطابق با فرگشت نیست
بدن جانور میزبان شرایط مساعدتری داره نسبت به زمانی که انگل به صورت آزاد چرخه زندگی رو سپری کنه مثلا تصور کنید شرایط محیطی به گونه ای است که جانور آزادزی در محیط به عفت فقدان مواد غذایی کافی یا شرایط محیطی مناسب (مثل وجود اکسیژن در محیط یا PH نامناسب )و یا نقص در یکی از دستگاههای حیاتی بدن برای به دست اوردن مواد مورد نیاز(مثل دستگاه گوارش) از بین میره و ناچار است برای ادامه حیات از بدن جانور زنده (از جنس یا گونه متفاوت) استفاده کنه.
جناب havzhini چرا فکر میکنید من معتقد به "افتادن یکباره یه همچین موجودی از اسمان " هستم؟ اگر نظر من رو میپرسیدید و اگر من چنین چیزی میگفتم حق داشتید اینو بگید.
تقریبا تا اینجا بحث بر سر خصوصیات ظاهری یا فنوتابپی بوده، اینکه مثلا چرا انسان دو پا شده، چرا زرافه گردنش دراز شده، چرا پروستوهای فلان جا بالهاشون تغییر شکل داده و ...، اینها رو میشه با انتخاب محیط توضیح داد، و بعد گفت طی میلیونها سال و با جهشهای دیگه این ویژگی بیشتر و بیشتر شده، اما رفتار کمی پیچیده تر هست. شما اگر نظری در همین مورد دارید و اینکه این سیکل چطور شروع شده تا به اینجا رسیده خوشحال میشم بشنوم.
پ. ن.
منظورم از تصادفی بی هدف هست نه بدون دلیل، همچنین منظورم از ساده اینه که در دی ان ای یک یا چند کد کم و زیاد یا جابجا بشن، در مقابل پیچیده که چندین کد متناسبا و به صورت هدفدار تغییر کنن.
تا اینجا بحث تقریبا در مورد صفات ظاهری و روند بروز فرگشتی اونها بوده، از دوستان کسی در مورد رون فرگشتی تغییر رفتار جانوران (مثلا رفتار تولید مثلی) اطلاع داره؟ مثلا همونطور که در مورد دوپا شدن انسان نظریاتی داده شده آیا در مورد تغییر رفتار یک جانور خاص (من مثال اموفیل رو زدم، حالا هر چیز دیگه) هم نظریاتی داده شده؟
پ. ن.
صرفا جهت اطلاع، بنظر من بهترین توضیحی که برای تنوع موجودات وجود داره همین نظریه فرگشت هست، دوستان فکر نکنن من با این سوال قصد رد کردن این نظریه رو دارم، فقط چون میبینم دوستان در این مورد اطلاع دارن میپرسم
البته رفتار هم از ویژگی های فنوتیپی و قابل مشاهد است (فنوتیپ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]))
غیر از جهش عوامل دیگه ای مثل نوترکیبی ، انتخاب طبیعی، شارش ژن ، رانش ژن با تغییر در فراوانی آلل ها در فرگشت تاثیر گذارن.تاثیر این عوامل طی نسل های متمادی تغییرات اساسی و بزرگ در گونه ایجاد می کنه..
این پست هم #423 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) درباره عوامل دخیل در فرگشت (مکانیسم فرگشت) توضیحاتی داده شده.
N I G H T P E A C E
02-09-2014, 15:24
تمام واکنش های شیمیایی(درون یا خارج از سلول) که عناصر در اون شرکت دارن در جهت رسیدن به آرایش گاز نجیب و پایداری بیشتر انجام میشه. در حالت پایداری عناصر به بیشترین تعداد الکترون و بالاترین سطح انرژی خودشون میرسن (تکمیل لایه ظرفیت عناصر و رسیدن به پایداری گاز نجیب) و گازهای نجیب بجز موارد استثنا به علت تکمیل بودن لایه ظرفیتشون تمایلی به شرکت در واکنش های شیمیایی ندارن
مثالی که زدین نمونه ای از یک زندگی انگلی ست (پارازیتیسم) که جانور انگل برای گذراندن یخش یا تمام مراحل زندگی خود نیازمند بدن میزبان هست و به بدن میزبان نیاز متابولیکی داره. تکامل زندگی انگلی از یک جانور آزادزی به این صورت هست که اولین بار انگل به صورت اتفاقی وارد بدن میزبان شده و بعد از موتاسیون با شرایط محیط جدید سازش پیدا کرده (ممکن است جانور به علت موتاسیون نسبت به هم خانواده های آزادزی خودش نقص داشته باشه و نیازمند به بدن میزبان یا بعد از ورود به بدن میزبان به علت موتاسیون تغییراتی در بدن انگل ایجاد شده و سازشهایی با میزبان پیدا کرده ) این سازشهابا گذشت زمان از یک عنصر شروع شده و تا تغییر در واکنشها و مسیر واکنشها و .. تا مرحله تغییر در چرخه و مسیر زندگی ادامه پیدا کرده .
دستگاههای بدن انگل (مثل دستگاه گوارش ) نسبت به هم خانواده آزاد زی خودش نقص هایی وجود داره که این نقص با میزبان (یا میزبانها) تکامل پیدا کرده .
علت ورود اتفاقی انگل به بدن میزبان رو میشه اینطور توضیح داد که شرایط مساعد تر بدن میزبان (نسبت به شرایط محیطی نامساعد) مثل فراوانی و تنوع قند، پروتئین، آنزیم های مورد نیاز، چربی ها ، PH مناسب، دما و رطوبت مناسب، عدم وجود اکسیژن و .. باعث شده انگل میزبان رو انتخاب کنه و به تدریج با شرایط محیطی سازگاریهای بیشتر ایجاد شده (از طریق موتاسیون و مراحلی که توضیح داده شد)
( درباره اموفیل از طریق اسم علمی راحت میشه تکامل زندگی انگلی رو بررسی کرد )
اطلاعات بیشتر درباره انگل ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بدن جانور میزبان شرایط مساعدتری داره نسبت به زمانی که انگل به صورت آزاد چرخه زندگی رو سپری کنه مثلا تصور کنید شرایط محیطی به گونه ای است که جانور آزادزی در محیط به عفت فقدان مواد غذایی کافی یا شرایط محیطی مناسب (مثل وجود اکسیژن در محیط یا PH نامناسب )و یا نقص در یکی از دستگاههای حیاتی بدن برای به دست اوردن مواد مورد نیاز(مثل دستگاه گوارش) از بین میره و ناچار است برای ادامه حیات از بدن جانور زنده (از جنس یا گونه متفاوت) استفاده کنه.
البته رفتار هم از ویژگی های فنوتیپی و قابل مشاهد است (فنوتیپ ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]))
غیر از جهش عوامل دیگه ای مثل نوترکیبی ، انتخاب طبیعی، شارش ژن ، رانش ژن با تغییر در فراوانی آلل ها در فرگشت تاثیر گذارن.تاثیر این عوامل طی نسل های متمادی تغییرات اساسی و بزرگ در گونه ایجاد می کنه..
این پست هم #423 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) درباره عوامل دخیل در فرگشت (مکانیسم فرگشت) توضیحاتی داده شده.
سلام، ممنون از وقتی که برای پاسخ به سوالاتم گذاشتید.
رفرنس هایی رو که داده بودید خوندم. متاسفانه اسم علمی حشره رو نمیدونم.
بنابراین این حشره نوعی انگل هست (از نوع Temporaryیا گاهانی). کدوم برداشت من از گفته های شما درسته
1. این حشره (یا اجدادش که قبلا ازادزی بودن) اتفاقی (به دلایلی که نام بردید) وارد بدن میزبان شدن و چون به دلایلی (جهش، نقص گوارشی ...) اونجا برای بقاش مناسبتر بوده همونجا مونده و بمرور زمان سازشها و جهش ها (نوترکیبی ، شارش ژن ، رانش ژن با تغییر در فراوانی آلل ها) بیشتر و بیشتر شده تا رسیده به اینجا.
2. اجداد این حشره اساسا انگل بودن و در یا روی بدن این کرم زندگی میکرد، تخم گذاری میکردن و میمردن، تا اینکه جهشها و دلایلی باعث شدن این حشره بوجود بیاد و دیگه روی بدن زندگی نکنه اما کماکان برای تخمگذاری به روش اجدادش عمل کنه
بدن جانور میزبان شرایط مساعدتری داره نسبت به زمانی که انگل به صورت آزاد چرخه زندگی رو سپری کنه مثلا تصور کنید شرایط محیطی به گونه ای است که جانور آزادزی در محیط به عفت فقدان مواد غذایی کافی یا شرایط محیطی مناسب (مثل وجود اکسیژن در محیط یا PH نامناسب )و یا نقص در یکی از دستگاههای حیاتی بدن برای به دست اوردن مواد مورد نیاز(مثل دستگاه گوارش) از بین میره و ناچار است برای ادامه حیات از بدن جانور زنده (از جنس یا گونه متفاوت) استفاده کنه.
در مورد این حشره اگر چنین فرضی کنیم (و اون رو ناشی از کدهای ژنتیکی ندونیم) چطور بچه های این حشره دقیقا همین کار رو میکنن؟ همون کرم خاص همون نقطه؟ منظورم اینه که این غریزه باید به نحوی وارد ژنتیک این حشره شده باشه
V E S T A
02-09-2014, 17:21
بنابراین این حشره نوعی انگل هست (از نوع Temporaryیا گاهانی). کدوم برداشت من از گفته های شما درسته
1. این حشره (یا اجدادش که قبلا ازادزی بودن) اتفاقی (به دلایلی که نام بردید) وارد بدن میزبان شدن و چون به دلایلی (جهش، نقص گوارشی ...) اونجا برای بقاش مناسبتر بوده همونجا مونده و بمرور زمان سازشها و جهش ها (نوترکیبی ، شارش ژن ، رانش ژن با تغییر در فراوانی آلل ها) بیشتر و بیشتر شده تا رسیده به اینجا.
2. اجداد این حشره اساسا انگل بودن و در یا روی بدن این کرم زندگی میکرد، تخم گذاری میکردن و میمردن، تا اینکه جهشها و دلایلی باعث شدن این حشره بوجود بیاد و دیگه روی بدن زندگی نکنه اما کماکان برای تخمگذاری به روش اجدادش عمل کنه
درود
برداشت اول درست هست. اجداد این جانور همگی آزادزی بودن و زندگی مستقلی داشتن شرایط و فشار محیطی باعث شده قسمتی یا تمام چرخه زندگی انگل ها در بدن میزبان تکمیل بشه
حتی امکان اینکه انگل ها بتونن دوباره به حالت زندگی مستقل اولیه در بیان هم وجود داره(برگشت پذیر بودن تکامل) این مقاله درباره احتمال برگشت پذیر بودن یک نوع زندگی انگلی به حالت مستقل توضیحاتی داده :
Is Permanent Parasitism Reversible?—Critical Evidence from Early Evolution of House Dust Mites ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
بدن جانور میزبان شرایط مساعدتری داره نسبت به زمانی که انگل به صورت آزاد چرخه زندگی رو سپری کنه مثلا تصور کنید شرایط محیطی به گونه ای است که جانور آزادزی در محیط به عفت فقدان مواد غذایی کافی یا شرایط محیطی مناسب (مثل وجود اکسیژن در محیط یا PH نامناسب )و یا نقص در یکی از دستگاههای حیاتی بدن برای به دست اوردن مواد مورد نیاز(مثل دستگاه گوارش) از بین میره و ناچار است برای ادامه حیات از بدن جانور زنده (از جنس یا گونه متفاوت) استفاده کنه.
در مورد این حشره اگر چنین فرضی کنیم (و اون رو ناشی از کدهای ژنتیکی ندونیم) چطور بچه های این حشره دقیقا همین کار رو میکنن؟ همون کرم خاص همون نقطه؟ منظورم اینه که این غریزه باید به نحوی وارد ژنتیک این حشره شده باشه
این توضیحات درباره علت ایجاد یک زندگی انگلی در بدن میزبان بود اینکه چه شراطی یک جاندار رو وادار میکنه زندگی انگلی در پیش بگیره و بعد ازون مسیر و چرخه زندگی انگلی تکامل پیدا میکند هرگونه تغییر و تکامل در این مسیر تنها از طریق کدهای ژنتیکی قابل انتقال به نسل بعدی هست. (سازش با شرایط محیطی از طریق تغییراتی که در ژنوم ایجاد شده و تغییر در فراوانی الل ها از طریق جهش، نوترکیبی، انتخاب طبیعی و..)
تمام این تغییرات در کد های ژنتیکی اتفاق می افتن یعنی جانوری که دارای این ویژگی ها بوده در رقابت برای بقا و تولید مثل موفق تر بوده تا جانداری که فاقد این ویژگی ها بوده و توانسته این خصوصیات رو از طریق کدهای ژنتیکی به نسل بعدی خودش منتقل کنه..
گزینش طبیعی یا انتخاب طبیعی فرایندی است که در طی نسلهای پیاپی، سبب شیوع آن دسته از صفات ارثی میشود که احتمال زنده ماندن و موفقیت زاد و ولد یک ارگانیسم را در یک جمعیت افزایش میدهند.
یه نکته اینکه رفتار( یا طبق توضیح شما غریزه ) به ژنتیک منتقل نمیشه ، رفتار حاصل اطلاعاتی ست که در ژنتیک هر فرد وجود داره و این ژنتیک از والدین به فرزندان منتقل شده (صفات ارثی) درواقع شکل قابل مشاهده این صفات ژنتیکی به صورت یک رفتار یا یک خصوصیت ظاهری بروز کرده . اطلاعات ژنتیکی جاندار اولیه عامل بروز این رفتار بوده و این ژنتیک طی نسل ها تغییراتی داشته و به نسل بعدی هم (همراه با تغییرات) منتقل شده و رفتار یا خصوصیت ظاهری رو نمایان کرده.( منظور این هست که رفتار و ویژگی های ظاهری در ژنتیک تاثیر نمیذار این ژنتیک هست که رفتار یا ویژگی ها ظاهری رو به وجود میاره)
N I G H T P E A C E
02-09-2014, 18:36
درود
برداشت اول درست هست. اجداد این جانور همگی آزادزی بودن و زندگی مستقلی داشتن شرایط و فشار محیطی باعث شده قسمتی یا تمام چرخه زندگی انگل ها در بدن میزبان تکمیل بشه
حتی امکان اینکه انگل ها بتونن دوباره به حالت زندگی مستقل اولیه در بیان هم وجود داره(برگشت پذیر بودن تکامل) این مقاله درباره احتمال برگشت پذیر بودن یک نوع زندگی انگلی به حالت مستقل توضیحاتی داده :
Is Permanent Parasitism Reversible?—Critical Evidence from Early Evolution of House Dust Mites ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
این توضیحات درباره علت ایجاد یک زندگی انگلی در بدن میزبان بود اینکه چه شراطی یک جاندار رو وادار میکنه زندگی انگلی در پیش بگیره و بعد ازون مسیر و چرخه زندگی انگلی تکامل پیدا میکند هرگونه تغییر و تکامل در این مسیر تنها از طریق کدهای ژنتیکی قابل انتقال به نسل بعدی هست. (سازش با شرایط محیطی از طریق تغییراتی که در ژنوم ایجاد شده و تغییر در فراوانی الل ها از طریق جهش، نوترکیبی، انتخاب طبیعی و..)
تمام این تغییرات در کد های ژنتیکی اتفاق می افتن یعنی جانوری که دارای این ویژگی ها بوده در رقابت برای بقا و تولید مثل موفق تر بوده تا جانداری که فاقد این ویژگی ها بوده و توانسته این خصوصیات رو از طریق کدهای ژنتیکی به نسل بعدی خودش منتقل کنه..
گزینش طبیعی یا انتخاب طبیعی فرایندی است که در طی نسلهای پیاپی، سبب شیوع آن دسته از صفات ارثی میشود که احتمال زنده ماندن و موفقیت زاد و ولد یک ارگانیسم را در یک جمعیت افزایش میدهند.
یه نکته اینکه رفتار( یا طبق توضیح شما غریزه ) به ژنتیک منتقل نمیشه ، رفتار حاصل اطلاعاتی ست که در ژنتیک هر فرد وجود داره و این ژنتیک از والدین به فرزندان منتقل شده (صفات ارثی) درواقع شکل قابل مشاهده این صفات ژنتیکی به صورت یک رفتار یا یک خصوصیت ظاهری بروز کرده . اطلاعات ژنتیکی جاندار اولیه عامل بروز این رفتار بوده و این ژنتیک طی نسل ها تغییراتی داشته و به نسل بعدی هم (همراه با تغییرات) منتقل شده و رفتار یا خصوصیت ظاهری رو نمایان کرده.( منظور این هست که رفتار و ویژگی های ظاهری در ژنتیک تاثیر نمیذار این ژنتیک هست که رفتار یا ویژگی ها ظاهری رو به وجود میاره)
من یه کم گیج شدم! اجازه بدید من برداشتم رو از فرگشت بگم ببینید درست هست یا نه، شاید چون برداشت من درست نیست این سوالات برام ایجاد شدن
جهش های تصادفی، نوترکیبی ، شارش ژن ، رانش ژن باعث تغییر در یکی از صفات جاندار میشن، اگر نتیجه این جهش باعث سازگاری بیشتر موجود با محیط بشه، اون جهش به نسل بعد منتقل میشه و به همیت ترتیب. بنابراین هر صفت یا رفتاری که جاندار بروز میده باید دلایل ژنتیکی داشته باشه، امکان نداره یک موجود زنده خصوصیت یا رفتاری رو بروز بده که ریشه در اطلاعات ژنتیکیش نداشته باشه. یعنی در فرگشت استارت تغییر رو یک جهش تصادفی میزنه نه شرایط محیط. به عبارت دیگه اول جهش بصورت تصادفی صورت میگیره و اگر سازگاری موجود رو با محیطش بیشتر کنه، به نسل بعد منتقل میشه (و باعث تغییر جاندار میشه تا جایی که یک گونه جدید بوجود بیاد)، یعنی اگر تا قبل از تغییر محیط جهشهای لازم در جاندار صورت نگرفته باشن، اون جاندار تحت فشار محیط بکلی از بین خواهد رفت. مثلا در مورد همین حشره، اگر جهشی که منجر به این رفتار شده قبل از تغییر شرایط محیط صورت نگرفته بود این حشره الان وجود نداشت.
به همین دلیل نظر من اینه که اگر استارت رو تغییر شرایط فرض کنیم که مثلا اولین حشره از این نسل ممکنه بخاطر تغییر شرایط دنبال جاهای دیگه رفته باشه (مثلا برای غذا) و این کرم رو پیدا کرده و روش تخم گذاری کرده و بچه ها هم بدنیا امدن، سوالی که پیش میاد اینه که اگر صرفا به دلیل تغییر شرایط (و نه جهش) اولین حشره این نسل این کار رو کرده، حشرهای فرزند نباید دقیقا همین کار رو بکنن، چون استارت این کار مادر رو شرایط زد، نه جهش.
اگر براشت من درست نیست، تصحیحش کنید
V E S T A
02-09-2014, 20:35
من یه کم گیج شدم! اجازه بدید من برداشتم رو از فرگشت بگم ببینید درست هست یا نه، شاید چون برداشت من درست نیست این سوالات برام ایجاد شدن
جهش های تصادفی (نوترکیبی ، شارش ژن ، رانش ژن) باعث تغییر در یکی از صفات جاندار میشن، اگر نتیجه این جهش باعث سازگاری بیشتر موجود با محیط بشه، اون جهش به نسل بعد منتقل میشه و به همیت ترتیب.
بنابراین هر صفت یا رفتاری که جاندار بروز میده باید دلایل ژنتیکی داشته باشه، امکان نداره یک موجود زنده خصوصیت یا رفتاری رو بروز بده که ریشه در اطلاعات ژنتیکیش نداشته باشه.
در فرگشت استارت تغییر رو یک جهش تصادفی میزنه نه شرایط محیط. به عبارت دیگه اول جهش بصورت تصادفی صورت میگیره و اگر سازگاری موجود رو با محیطش بیشتر کنه، به نسل بعد منتقل میشه، یعنی اگر تا قبل از تغییر محیط جهشهای لازم در جاندار صورت نگرفته باشن، اون جاندار تحت فشار محیط بکلی از بین خواهد رفت. مثلا در مورد همین حشره، اگر جهشی که منجر به این رفتار شده قبل از تغییر شرایط محیط صورت نگرفته بود این حشره الان وجود نداشت.
قسمتی که قرمز شده هیچ 100 درصدی برای درستی یا نارستی اون وجود نداره یک جهش میتونه باعث نابودی افراد یک جمعیت بشه و صفاتی رو به وجود بیاره که در برابر انتخاب محیطی باعث نابودی جاندار بشن یا باعث بروز صفاتی بشه که شانس زنده ماندن یا تولید مثل رو در افراد یک جمعیت افزایش بده. همه چیز به شرایط محیطی بستگی داره ..
توضیحاتتون ناردست نیست ولی به نظر من با توجه به توضیحات قسمت اخر لازم هست
با مفهوم زندگی انگلی یا انگل ها آشنایی بیشتری داشته باشین.
علاوه بر این چیزی که باعث میشه توضیحات به نظر پیچیده تر بیان اینه که مفاهیمی مثل جهش، مادر، رفتار ، ژنتیک رو مفاهیمی جدا و مستقل از هم در نظر میگیرید .
و بهتر هست اسم علمی حشره ای که نام بردین رو به صورت کامل و دقیق پیدا کنید تا چرخه زندگی به صورت دقیق تری مشخص بشه
مفهوم شرایط محیطی صرفا محدود به تغییرات بزرگ اکوسیستمی نمیشه کمبود مواد غذایی آن هم در شرایطی که در محیط فراوان است ولی برای مثال انگل توانایی تجزیه به مواد مورد نیاز یا استفاده ازشون رو نداره هم یک فشار محیطی(کمبود مواد غذایی) برای انگل است و انگل ناچار است برای زنده ماندن از موجود دیگری برای تکمیل چرخه زندگی استفاده کند. نه به علت اینکه به دنبال غذا میگردد یا در محیط کمبود مواد غذایی وجود دارد به علت اینکه نسبت به هم خانواده های آزاد خودش برای تجزیه یا استفاده از مواد دارای نقص است و ناچار است برای زنده ماندن از میزبان کمک بگیره
با این توضیحات :
به همین دلیل نظر من اینه که اولین حشره از این نسل ممکنه بخاطر تغییر شرایط دنبال جاهای دیگه رفته باشه (مثلا برای غذا) و این کرم رو پیدا کرده و روش تخم گذاری کرده و بچه ها هم بدنیا امدن، اما سوالم اینه که اگر صرفا به دلیل تغییر شرایط (و نه جهش) اولین حشره این نسل این کار رو کرده، حشرهای فرزند نباید دقیقا همین کار رو بکنن، چون استارت این کار مادر رو شرایط زد، نه جهش.
فرزندان هم دقیقا به علت نقصانی که دارند برای زنده ماندن مجبور هستن چرخه زندگی رو مشابه مادر یا در بدن میزبان (یا هر جایی که چرخه زندگیشان را کامل کند مثل یک محیط کشت آزمایشگاه) کامل کنند .
در این شرایط یا به میزبان اختصاصی دسترسی پیدا میکنن یا تحت تاثیر فشارهای محیطی (عدم توانایی برای تجزیه مواد یا نقص در یکی از دستگاهها) از بین میروند.
N I G H T P E A C E
02-09-2014, 20:50
قسمتی که قرمز شده هیچ 100 درصدی برای درستی یا نارستی اون وجود نداره یک جهش میتونه باعث نابودی افراد یک جمعیت بشه و صفاتی رو به وجود بیاره که در برابر انتخاب محیطی باعث نابودی جاندار بشن یا باعث بروز صفاتی بشه که شانس زنده ماندن یا تولید مثل رو در افراد یک جمعیت افزایش بده. همه چیز به شرایط محیطی بستگی داره ..
توضیحاتتون ناردست نیست ولی به نظر من با توجه به توضیحات قسمت اخر لازم هست
با مفهوم زندگی انگلی یا انگل ها آشنایی بیشتری داشته باشین.
علاوه بر این چیزی که باعث میشه توضیحات به نظر پیچیده تر بیان اینه که مفاهیمی مثل جهش، مادر، رفتار ، ژنتیک رو مفاهیمی جدا و مستقل از هم در نظر میگیرید .
و بهتر هست اسم علمی حشره ای که نام بردین رو به صورت کامل و دقیق پیدا کنید تا چرخه زندگی به صورت دقیق تری مشخص بشه
مفهوم شرایط محیطی صرفا محدود به تغییرات بزرگ اکوسیستمی نمیشه کمبود مواد غذایی آن هم در شرایطی که در محیط فراوان است ولی برای مثال انگل توانایی تجزیه به مواد مورد نیاز یا استفاده ازشون رو نداره هم یک فشار محیطی(کمبود مواد غذایی) برای انگل است و انگل ناچار است برای زنده ماندن از موجود دیگری برای تکمیل چرخه زندگی استفاده کند. نه به علت اینکه به دنبال غذا میگردد یا در محیط کمبود مواد غذایی وجود دارد به علت اینکه نسبت به هم خانواده های آزاد خودش برای تجزیه یا استفاده از مواد دارای نقص است و ناچار است برای زنده ماندن از میزبان کمک بگیره
با این توضیحات :
فرزندان هم دقیقا به علت نقصانی که دارند برای زنده ماندن مجبور هستن چرخه زندگی رو مشابه مادر یا در بدن میزبان (یا هر جایی که چرخه زندگیشان را کامل کند مثل یک محیط کشت آزمایشگاه) کامل کنند .
در این شرایط یا به میزبان اختصاصی دسترسی پیدا میکنن یا تحت تاثیر فشارهای محیطی (عدم توانایی برای تجزیه مواد یا نقص در یکی از دستگاهها) از بین میروند.
بله درسته،اگر اسم علمی حشره رو میدونسم خیلی بهتر میشد در این باره نظر داد،
البته من مفاهیمی مثل جهش، مادر، رفتار ، ژنتیک رو مفاهیمی جدا و مستقل از هم در نظر نمیگیرم و فقط برای تقریب به ذهن از این کلمات استفاده میکنم.
.. و انگل ناچار است برای زنده ماندن از موجود دیگری برای تکمیل چرخه زندگی استفاده کند.
فرزندان هم دقیقا به علت نقصانی که دارند برای زنده ماندن مجبور هستن چرخه زندگی رو مشابه مادر یا در بدن میزبان...
بنظر شما ناچاری همون فشار محیط نیست؟
اون چیزی که باعث شده این رفتار برام عجیب باشه اینه که این گونه فقط موقع تخم ریزی یک نقطه خاص از یک کرم خاص رو نیش میزنن، البته بقول اقای استریم این جور رفتارها در جانوران زیاده، بنظر خودم فرگشت این جور رفتارها یا از نظر پیچیدگی روندی مثل روند فرگشت چشم رو داشتن یا اینکه کاملا تصادفی بوده
فکر کنم نظر شما اینه که اجداد این حشره برای بقای خودشون ناچار شدن چنین کاری بکنن، اما چیزی که الان میبینیم و باعث سوال منه اینه که این حشره برای بقای خودش این کار رو نمیکنه و فقط هنگام تخم ریزی (برای بقای دیگری) این رفتار رو بروز میده
پ. ن.
قبل از اینکه شما این پست رو بفرستید من پست قبلیم رو ویرایش کرده بودم
V E S T A
02-09-2014, 22:39
بنظر شما ناچاری همون فشار محیط نیست؟
اون چیزی که باعث شده این رفتار برام عجیب باشه اینه که این گونه فقط موقع تخم ریزی یک نقطه خاص از یک کرم خاص رو نیش میزنن، البته بقول اقای استریم این جور رفتارها در جانوران زیاده، بنظر خودم فرگشت این جور رفتارها یا از نظر پیچیدگی روندی مثل روند فرگشت چشم رو داشتن یا اینکه کاملا تصادفی بوده
بله تحت تاثیر فشار محیطی هستن.بیشتر پارازیتوئید ها برای تخم ریزی >> تخم، لارو / شفیره و حتی جانور بالغ دیگر رو پارازیته میکنن. اینکه پارازیتوئید به چه دلیل یک جاندار خاص رو پارازیته میکنه هم برای هر جاندار متفاوت هست و بستگی به سازشهایی داره که انگل با بدن میزبان اختصاصی به دست اورده به طور کلی در یک زندگی انگلی ممکن است برای بالغ شدن انگل ها نیاز به نوع خاصی از تغذیه مثل مکیدن خون یا موارد دیگه داشته باشن که فقط در میزبان اختصاصی خودشون یا محل خاصی از بدن میزبان این امکان وجود داره. مثلا شپش انگل خارجی و اختصاصی پستانداران و پرندگان هست و نمف شپش هم حتما باید از خون بدن میزبان تغذیه کنه و تخمگذاری هم در قسمت هایی هست که امکان تغذیه نمف وجود داشته باشه.
زندگی انگلی زیادی به همین صورت وجود داره و حتی این زندگی انگلی میتونه به عنوان یک روش بیولوژیک برای کنترل آفات استفاده بشه مثلا برای کنترل سفید بالک ها در گلخونه زنبورهای پارازیتوئید خانواده Aphelinidae گونه Encarsia formosa تخم های خودشون رو داخل بدن پوره های سفید بالک Trialeurodes قرار میده و حشره تمام مراحل زندگی خودش به جز حشره بالغ رو در داخل بدن این پوره ها سپری میکنه. نسل بعد هم دقیقا به همین روش پوره ها رو پارازیته می کنن و از داخل بدن پوره های سفید بالک حشره بالغ زنبور خارج میشه .
فکر کنم نظر شما اینه که اجداد این حشره برای بقای خودشون ناچار شدن چنین کاری بکنن، اما چیزی که الان میبینیم و باعث سوال منه اینه که این حشره برای بقای خودش این کار رو نمیکنه و فقط هنگام تخم ریزی (برای بقای دیگری) این رفتار رو بروز میده
طبق توضیحی که درباره انتخاب طبیعی داده شد:
گزینش طبیعی یا انتخاب طبیعی فرایندی است که در طی نسلهای پیاپی، سبب شیوع آن دسته از صفات ارثی میشود که احتمال زنده ماندن و موفقیت زاد و ولد یک ارگانیسم را در یک جمعیت افزایش میدهند.
افرادی در یک گزینش طبیعی موفق هستن که علاوه بر بقای خودشون بتونن زاد و ولد موفقیت آمیز داشته باشن و صفات خودشون رو به نسل بعدی انتقال بدن یعنی در کنار تلاش برای ادامه بقای خودشون محتوای ژنتیکی خودشون رو به نسلی بعدی انتقال بدن .
N I G H T P E A C E
03-09-2014, 13:02
بله تحت تاثیر فشار محیطی هستن.بیشتر پارازیتوئید ها برای تخم ریزی >> تخم، لارو / شفیره و حتی جانور بالغ دیگر رو پارازیته میکنن. اینکه پارازیتوئید به چه دلیل یک جاندار خاص رو پارازیته میکنه هم برای هر جاندار متفاوت هست و بستگی به سازشهایی داره که انگل با بدن میزبان اختصاصی به دست اورده به طور کلی در یک زندگی انگلی ممکن است برای بالغ شدن انگل ها نیاز به نوع خاصی از تغذیه مثل مکیدن خون یا موارد دیگه داشته باشن که فقط در میزبان اختصاصی خودشون یا محل خاصی از بدن میزبان این امکان وجود داره. مثلا شپش انگل خارجی و اختصاصی پستانداران و پرندگان هست و نمف شپش هم حتما باید از خون بدن میزبان تغذیه کنه و تخمگذاری هم در قسمت هایی هست که امکان تغذیه نمف وجود داشته باشه.
زندگی انگلی زیادی به همین صورت وجود داره و حتی این زندگی انگلی میتونه به عنوان یک روش بیولوژیک برای کنترل آفات استفاده بشه مثلا برای کنترل سفید بالک ها در گلخونه زنبورهای پارازیتوئید خانواده Aphelinidae گونه Encarsia formosa تخم های خودشون رو داخل بدن پوره های سفید بالک Trialeurodes قرار میده و حشره تمام مراحل زندگی خودش به جز حشره بالغ رو در داخل بدن این پوره ها سپری میکنه. نسل بعد هم دقیقا به همین روش پوره ها رو پارازیته می کنن و از داخل بدن پوره های سفید بالک حشره بالغ زنبور خارج میشه .
طبق توضیحی که درباره انتخاب طبیعی داده شد:
گزینش طبیعی یا انتخاب طبیعی فرایندی است که در طی نسلهای پیاپی، سبب شیوع آن دسته از صفات ارثی میشود که احتمال زنده ماندن و موفقیت زاد و ولد یک ارگانیسم را در یک جمعیت افزایش میدهند.
افرادی در یک گزینش طبیعی موفق هستن که علاوه بر بقای خودشون بتونن زاد و ولد موفقیت آمیز داشته باشن و صفات خودشون رو به نسل بعدی انتقال بدن یعنی در کنار تلاش برای ادامه بقای خودشون محتوای ژنتیکی خودشون رو به نسلی بعدی انتقال بدن .
ممنون از نکات مفیدی که گفتید، یه سوال دیگه: در پست " 427" شما دلایلی رو که که برای دوپا شدن انسان آوردن ذکر کردین. مثه تغییر شرایط محیطی و دید بهتر، گذشتن از آب، صرفه جویی در انرژی و ...
با توجه به اصول فرگشت باید بگیم اینها در واقع دلیل اصلی و اولیه نبودن، بلکه اول جهش هایی باعث شدن که مثلا اجداد ما کمی راست قامت تر بشن و بعد این دلایل وارد شدن و باعث شدن اونهایی که این جهش رو داشتن نسبت به بقیه هم نسل هاشون در اون محیط شانس بیشتری برای بقا و تولید مثل داشته باشن، پس این دلایل حداقل چند هزار سال در محیط اجداد ما وجود داشتن، و اونهایی که راست قامت نشدن بمرور حذف شدن، درسته؟
V E S T A
03-09-2014, 15:33
ممنون از نکات مفیدی که گفتید، یه سوال دیگه: در پست " 427" شما دلایلی رو که که برای دوپا شدن انسان آوردن ذکر کردین. مثه تغییر شرایط محیطی و دید بهتر، گذشتن از آب، صرفه جویی در انرژی و ...
با توجه به اصول فرگشت باید بگیم اینها در واقع دلیل اصلی و اولیه نبودن، بلکه اول جهش هایی باعث شدن که مثلا اجداد ما کمی راست قامت تر بشن و بعد این دلایل وارد شدن و باعث شدن اونهایی که این جهش رو داشتن نسبت به بقیه هم نسل هاشون در اون محیط شانس بیشتری برای بقا و تولید مثل داشته باشن، پس این دلایل حداقل چند هزار سال در محیط اجداد ما وجود داشتن، و اونهایی که راست قامت نشدن بمرور حذف شدن، درسته؟
بله توضیحاتتون درسته البته شرایط محیطی می تونه متغیر هم باشد انتخاب یک صفت در مدت طولانی به معنی ثابت بودن یک شرایط محیطی برای مدت طولانی نیست میتونه شرایط متفاوتی وجود داشته باشه ولی در هر شرایط باز هم این صفت (به عنوان صفت شایسته تر از نظر محیط) انتخاب بشه .
بصورت واضح تر :
بسته به شرایط صفاتی در جمعیت شیوع پیدا میکند (از طریق تغییر در فراوانی اللها بر اثر جهش، نوترکیبی ، رانش، شارش و یا گزینش ) که شانس زنده ماندن و تولید مثل افراد را افزایش میدهند.
▼
مثال : در شرایطی که فرد نیاز به دویدن سریع دارد یا باید در حین دویدن فرد قادر به شکار کردن باشد ، روی دو پا راه رفتن شانس فرار از شکارچی یا گرفتن شکار را افزایش میدهد و این افراد قادر خواهند بود صفات خود را به نسل بعدی انتقال دهند.
▼
پس تعداد افرادی که می توانند روی دوپا راه بروند (مثلا در یک جمعیت بعضی از افراد بر اثر جهش در ژنی دارای چنین توانایی بودند یا به روشهایی مثل شارش ژن، رانش ژن و نوترکیبی و یا انتخاب، فراوانی الل های مربوط به این صفت در جمعیتشان افزایش پیدا کرده ) در هر نسل بیشتر میشود و صفتِ روی دوپا راه رفتن در جمعیت شایع می شود.
( در عین حال در تمام مراحل افرادی که می توانند روی دو پا راه بروند با شرایط محیطی سازگاری بیشتر پیدا کردن )
اجداد ما قبل از اینکه روی 2 پا راه رفتن را شروع کنند در یک نقطه و یا مکان و محیط زندگی میکردند. و تا قبل از اون در مناطق مختلف افریقا پخش نشده بودند؟؟
N I G H T P E A C E
03-09-2014, 16:43
بله توضیحاتتون درسته البته شرایط محیطی می تونه متغیر هم باشد انتخاب یک صفت در مدت طولانی به معنی ثابت بودن یک شرایط محیطی برای مدت طولانی نیست میتونه شرایط متفاوتی وجود داشته باشه ولی در هر شرایط باز هم این صفت (به عنوان صفت شایسته تر از نظر محیط) انتخاب بشه .
بصورت واضح تر :
بسته به شرایط صفاتی در جمعیت شیوع پیدا میکند (از طریق تغییر در فراوانی اللها بر اثر جهش، نوترکیبی ، رانش، شارش و یا گزینش ) که شانس زنده ماندن و تولید مثل افراد را افزایش میدهند.
▼
مثال : در شرایطی که فرد نیاز به دویدن سریع دارد یا باید در حین دویدن فرد قادر به شکار کردن باشد ، روی دو پا راه رفتن شانس فرار از شکارچی یا گرفتن شکار را افزایش میدهد و این افراد قادر خواهند بود صفات خود را به نسل بعدی انتقال دهند.
▼
پس تعداد افرادی که می توانند روی دوپا راه بروند (مثلا در یک جمعیت بعضی از افراد بر اثر جهش در ژنی دارای چنین توانایی بودند یا به روشهایی مثل شارش ژن، رانش ژن و نوترکیبی و یا انتخاب، فراوانی الل های مربوط به این صفت در جمعیتشان افزایش پیدا کرده ) در هر نسل بیشتر میشود و صفتِ روی دوپا راه رفتن در جمعیت شایع می شود.
( در عین حال در تمام مراحل افرادی که می توانند روی دو پا راه بروند با شرایط محیطی سازگاری بیشتر پیدا کردن )
در بعضی موجودات اندامهای وجود دارن که ظاهرا ربط مستقیمی به بقای اونها ندارن، بلکه دلیل وجود و تکاملش چیز دیگری هست، مثل پس تان در حیوانات ماده، نظر فرگشت در مورد اینها چیه؟
havzhini
04-09-2014, 11:07
تکسلولی عجیبی به نام تاگـــزوپلاسـما یکی از موفقترین انـگـلهای روی زمین است. این موجود خاموش و بی ادعا موفق به مبتلا کردن ۱۱درصد جمعیت آمریکا و حدود ۳۵ درصد از جمعیت جهان شده است. وجود این انگل در بدن سایر پستانداران و حتی پرندهها نیز دیده شده است. اما دلیل موفقیت این انگل چیست؟
یکی از دلایل موفقیت چشمگیر تاگزوپلاسما توانایی آن در دستکاری کردن رفتار میزبانِ خود است. این انگل میتواند به شیوههای گوناگون رفتار میزبان را آنقدر تحت تأثیر قرار دهد که جانور خودش را با کمال میل به آغوش مرگ بیندازد.
تاکزوپلاسما به این دلیل ذهن و رفتار میزبان را دستکاری میکند تا بتواند دورهی زندگی ( Life Cycle ) خود را کامل کند.هرچند این انگل تقریباً به بدن هر پستاندار یا پرندهای سرایت میکند، اما به دلایلی تنها در بدن گــربههـا میتواند تولید مثل کند. این انگل کیستهایی Cyctes از خود میسازد که از طریق مدفوع گربه به خاک منتقل میشود و به طُـرق مختلف وارد بدن سایر جانوران میشود. اما برای اینکه بتواند برای تکثیر و تولید مثلِ دوباره واردِ بدن گربه شود مجبور است ابتدا وارد بدن موش شود که از قدیم شکار گربهبوده است. اما میزبانی مثل موش به صورت ذاتی از گربه و هر نشانی از او همچون بوی ادرارش فراری است.
کاری که انگل تاگزوپلاسما (که حالا در بدن موش است) انجام میدهد بینهایت شیطانی است، این انگل بخش مربوط به ترس از گربه را در مغز موش غیرفعال میکند و آن را با جذابیت جنسی جایگزین میکند.
آزمایشها نشان میدهد موشهای که مبتلا به انگل تاگزوپلاسما هستند نه تنها از بوی گربه بدشان نمیآید بلکه به آن علاقهمند می شوند. این انگل با ترشح انتقالدهندههایی باعث خاموش و روشن شدن عملکرد ژنهـایی در ناحیهای از مغز موش به نام آمیـــگدال یا بادامـه میشود. آمیگدال ناحیهای از مغز پستانداران است که معمولاً در رفتارها و هیجانات مربوط به تـــرس و همینطور سکس فعالیت میکند. به این ترتیب بوی گربه برای موشِ مبتلا نه تنها ترسی ایجاد نمیکند بلکه جذابیتِ جنسی در بر خواهد داشت، و اینبار این موش است که به دنبال گربه میرود تا خود را در آغوشش رها کند.
اما داستان به همینجا ختم نمیشود. آزمایشها بر روی انسانهایی که به این انگل مبتلا هستند نیز یافتههای عجیبی در برداشته است. پژوهشگران دانشگاه پراگ نشان دادند افراد مبتلا به تاگزوپلاسما سرعت واکنش کمتری نسبت به افراد عادی دارند و از بوی ادرار گربه لذت میبرند. این پژوهشگران افرادی که در تصادفات شهری در شهر پراگ درگیر بودند را مورد آزمایش قراردادند (چه بهعنوان راننده یا عابر پیاده) و دریافتند که اکثر آنها ناقل این انگل هستند. در واقع افراد مبتلا به تاگزوپلاسما ۳ تا ۴ بار بیشتر احتمال دارد که بهخاطر بیاحتیـاطـی در تصادفات رانندگی جان خود را از دست دهند. به نظر میرسد به واسطه شباهتهای ساختاری مغز پستانداران، رفتاری که این انگل در مغز موش ایجاد میکند در مغز انسان نیز تا حدی ایجاد میشود.
از طرفی شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد نزدیکی نـوزاد انسان به گربههای مبتلا به این انگل شانس ابتلای این نوزادان در بزرگسالی به بیماری اسکیــــزوفرنی را افزایش میدهد. اما این یافتهها هنوز محل بحث است. اخیراً دانشمندان راهی یافتهاند تا با غیرفعال کردن بخشی از ژنِ این انگل که برای تکثیرش ضروری است از آن نوع ایمنتری بسازند.
نکته مثبت در حین شناخت بیشتر انگلی که گربه میزبان آن است نشان داده است که این موجود در بدن انسان باعث افزایشامنیت دفاعی بدن می شود که میتوان از در درمان ســرطـان نیز استفاده کرد. دانشمندان دانشگاه نیوجرسی اطمینان دادند از این روش در آینده برای ساخت واکسنهایی برای درمان یا پیشگیری از سرطان استفاده خواهد شد.
منبع ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] %7D&_r=1
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
N I G H T P E A C E
05-09-2014, 09:21
در بعضی موجودات اندامهای وجود دارن که ظاهرا ربط مستقیمی به بقای اونها ندارن، بلکه دلیل وجود و تکاملش چیز دیگری هست، مثل پس تان در حیوانات ماده، نظر فرگشت در مورد اینها چیه؟
دوستان کسی نظری درباره این سوال نداره؟
havzhini
05-09-2014, 10:09
در بعضی موجودات اندامهای وجود دارن که ظاهرا ربط مستقیمی به بقای اونها ندارن، بلکه دلیل وجود و تکاملش چیز دیگری هست، مثل پس تان در حیوانات ماده، نظر فرگشت در مورد اینها چیه؟
دوستان کسی نظری درباره این سوال نداره؟
من متوجه منظورتون نمیشم
از چه نظر میفرمایید پستان ربطی به بقا نداره؟
پستان برای شیر دادن به نوزاد هست و به نوعی انبار غذا در جایی که غذا مداوم وجود نداره و مادر ممکنه هفته ای یکبار غذا بخوره ولی مداوم برای نوزاد غذا در دسترس باشه و این یعنی تکامل برای بقا
اگر نظر دیگه ای دارید بگید از چه لحاظ پستان ربطی به بقا نداره؟
موارد دیگه ای از اندامهایی که به بقا مربوط نیست رو لطفا بیشتر مثال بزنید
ولی اتفاقا در نفطه مقابل ما اندامهایی داریم که چون برای بقا الزامی نبودم به مروز زمان از بین رفتن یا کاراییشون محدود شده یا انرژی رو هدر ندن
مثل پستان در موجودات نر
مثل دم در انسان
و ...
N I G H T P E A C E
05-09-2014, 10:39
من متوجه منظورتون نمیشم
از چه نظر میفرمایید پستان ربطی به بقا نداره؟
پستان برای شیر دادن به نوزاد هست و به نوعی انبار غذا در جایی که غذا مداوم وجود نداره و مادر ممکنه هفته ای یکبار غذا بخوره ولی مداوم برای نوزاد غذا در دسترس باشه و این یعنی تکامل برای بقا
اگر نظر دیگه ای دارید بگید از چه لحاظ پستان ربطی به بقا نداره؟
موارد دیگه ای از اندامهایی که به بقا مربوط نیست رو لطفا بیشتر مثال بزنید
ولی اتفاقا در نفطه مقابل ما اندامهایی داریم که چون برای بقا الزامی نبودم به مروز زمان از بین رفتن یا کاراییشون محدود شده یا انرژی رو هدر ندن
مثل پستان در موجودات نر
مثل دم در انسان
و ...
ببینید مثلا بینی اندامی هست که مستقیما با بقای موجود در ارتباطه، یعنی هی جهش پیدا کرده، محیط هم مستقیما جواب داده تا رسیده به اینجا، یا مثلا همون دم، برای بقای خود جاندار لازم بوده
اما مثلا پستان ربط مستقیم به بقای خود جاندار نداره، در واقع برای بچه بوجود امده، در تقسیم سلولی، سلول مستقیما از خودش یه کپی میزنه (بچه اش) و دیگه باهاش ارتباطی نداره، اما در تولید مثل حیوانات، این بچه (یک موجود دیگه) بعد از تولدش هنوز به مادر وابسته هست، و میبینیم که در مادر هم اندامی برای حمایت از یک موجود دیگه وجود داره
درسه که انتخاب طبیعی در مورد تولید مثل هم عمل میکنه، ولی بنظرم این موارد کمی پیچیده تر از اون اندام هایی هستن که مستقیما ربط به حیات خود جاندار دارن
havzhini
05-09-2014, 11:03
ببینید مثلا بینی اندامی هست که مستقیما با بقای موجود در ارتباطه، یعنی هی جهش پیدا کرده، محیط هم مستقیما جواب داده تا رسیده به اینجا، یا مثلا همون دم، برای بقای خود جاندار لازم بوده
اما مثلا پستان ربط مستقیم به بقای خود جاندار نداره، در واقع برای بچه بوجود امده، در تقسیم سلولی، سلول مستقیما از خودش یه کپی میزنه (بچه اش) و دیگه باهاش ارتباطی نداره، اما در تولید مثل حیوانات، این بچه (یک موجود دیگه) بعد از تولدش هنوز به مادر وابسته هست، و میبینیم که در مادر هم اندامی برای حمایت از یک موجود دیگه وجود داره
درسه که انتخاب طبیعی در مورد تولید مثل هم عمل میکنه، ولی بنظرم این موارد کمی پیچیده تر از اون اندام هایی هستن که مستقیما ربط به حیات خود جاندار دارن
واژه بقا خودش گویای این هست که فقط منظور زنده موندن خوده موجود نیست بلکه هدف بقای نسل هست
در اندام پستاندارن شاید بشه گفت 30 تا 40 درصد حداقل مربوط به اندامهای جنسی و زادولد میشه
اگر هدف فقط زنده موندن خوده موجود بود که کلا تکامل تا حدودی بی معنا میشه
تکامل برای زنده موندن و ازیاد نسل شکل میگیره نه فقط اینکه در بازه عمر خوده موجود تعریف بشه
دقیقا تکامل و کلا طبیعت بسیار پیچیده عمل کرده و میکنه و میلیونها سال برای یک جهش زمان صرف میشه پس در پیچیدگیش شکی نیست
ولی اینکه این پیچیدگی بی دلیل و بدون هدف و تصاوفی نیست و هر جهش برای بقا و طلب قدرت شکل میگیره
N I G H T P E A C E
05-09-2014, 11:12
واژه بقا خودش گویای این هست که فقط منظور زنده موندن خوده موجود نیست بلکه هدف بقای نسل هست
در اندام پستاندارن شاید بشه گفت 30 تا 40 درصد حداقل مربوط به اندامهای جنسی و زادولد میشه
اگر هدف فقط زنده موندن خوده موجود بود که کلا تکامل تا حدودی بی معنا میشه
تکامل برای زنده موندن و ازیاد نسل شکل میگیره نه فقط اینکه در بازه عمر خوده موجود تعریف بشه
دقیقا تکامل و کلا طبیعت بسیار پیچیده عمل کرده و میکنه و میلیونها سال برای یک جهش زمان صرف میشه پس در پیچیدگیش شکی نیست
ولی اینکه این پیچیدگی بی دلیل و بدون هدف و تصاوفی نیست و هر جهش برای بقا و طلب قدرت شکل میگیره
موافقم، فقط میخواستم نحوه بوجود امدن این اندامها از از ابتدا تا اینجا رو بدونم، مثه نظریاتی که مثلا در مورد چگونگی پیدایش چشم دادن که فرضا شکل اولیش در کرمها بوجود امده و فقط به نور واکنش نشون میداد + مراحل میانی تا رسیده به اینجا
موافقم، فقط میخواستم نحوه بوجود امدن این اندامها از از ابتدا تا اینجا رو بدونم، مثه نظریاتی که مثلا در مورد چگونگی پیدایش چشم دادن که فرضا شکل اولیش در کرمها بوجود امده و فقط به نور واکنش نشون میداد + مراحل میانی تا رسیده به اینجا
مکانیزم دقیقا همون هست (حیوانی که نمی تونه از کودک خود مراقبت کنه، کودکش شانس کمتری برای بقا و ادامه نسل داره و ژن هاش به نسل های بعد منتقل نمیشه). اصلا مهم نیست مسئله بقای خود حیوان هست یا فرزند یا نوه یا ... چون مهم انتقال ژن ها به جلوست.
اگه سوالتون مطلقا درباره نحوه تکامل پیدا کردن پستان است موضوعی است که خیلی حل و فصل نشده که دلیل اصلیش اینه که بافت های پستان به خاطر نرم بودن در فسیل ها نمایان نمیشن و کل تحقیقات فقط از روی شکل فعلی می تونه شکل بگیره، کمی اطلاعات بیشتر اینجا هست:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
N I G H T P E A C E
05-09-2014, 14:28
مکانیزم دقیقا همون هست (حیوانی که نمی تونه از کودک خود مراقبت کنه، کودکش شانس کمتری برای بقا و ادامه نسل داره و ژن هاش به نسل های بعد منتقل نمیشه). اصلا مهم نیست مسئله بقای خود حیوان هست یا فرزند یا نوه یا ... چون مهم انتقال ژن ها به جلوست.
اگه سوالتون مطلقا درباره نحوه تکامل پیدا کردن پستان است موضوعی است که خیلی حل و فصل نشده که دلیل اصلیش اینه که بافت های پستان به خاطر نرم بودن در فسیل ها نمایان نمیشن و کل تحقیقات فقط از روی شکل فعلی می تونه شکل بگیره، کمی اطلاعات بیشتر اینجا هست:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو مقالات فقط روند تکاملی خود پستان امده، این که از چه غده شریوع شده و ... (چگونگی) اما سوال من در مورد چرایی ش هست. خوب این غده شروع کردن به شکل گرفتن (فعلا مهم نیس به حیات مادر ربط داشته یا نه)، چطور اون بچه فهمیده حالا که از مادر جدا شده باید بره دنبال پستان، بعد که پیداش کرد شروع کنه به مکیدن (نه چیز دیگه) و ...
(فعلا) مطمئنم اینا ریشه در فرگشت داره، اما خیلی پیچیده بنظر میرسه
تو مقالات فقط روند تکاملی خود پستان امده، این که از چه غده شریوع شده و ... (چگونگی) اما سوال من در مورد چرایی ش هست. خوب این غده شروع کردن به شکل گرفتن (فعلا مهم نیس به حیات مادر ربط داشته یا نه)، چطور اون بچه فهمیده حالا که از مادر جدا شده باید بره دنبال پستان، بعد که پیداش کرد شروع کنه به مکیدن (نه چیز دیگه) و ...
(فعلا) مطمئنم اینا ریشه در فرگشت داره، اما خیلی پیچیده بنظر میرسه
سوال چرایی وجود نداره، باز هم پرسش چگونگی است (چگونه مکانیزمی در بچه بوجود اومده که باعث شده شروع به مکیدن کنه). تحقیقات در این زمینه ها زیاد هست.
N I G H T P E A C E
05-09-2014, 15:14
سوال چرایی وجود نداره، باز هم پرسش چگونگی است (چگونه مکانیزمی در بچه بوجود اومده که باعث شده شروع به مکیدن کنه). تحقیقات در این زمینه ها زیاد هست.
من یه سرچ سطحی کردم چیزی پیدا نکردم، اگر چیزی سراغ دارید ممنون میشم معرفی کنید
Saeed Dz
06-09-2014, 22:48
در قسمت پیشین ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) در مورد ابطال دیدگاه پانژنز یا همهزایی داروین بحث نمودیم، در این قسمت به ادامه آن موضوع می پردازیم. توجه به موارد بسیار متعدد دیگر نیز بطلان دیدگاه مبتنی بر تبدیل صفات اکتسابی و ارثی را قطعی می داند. از جمله آنها عدم ارثی بودن مهارتها و معلومات در انسانها که مصداقهایی از اکتساب به شمار میآیند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میدانیم که بعضی از مصونیتهایی که انسانها در قبال عوامل بیماری زا پیدا میکنند، حالت موقت و برخی حالت دائمی دارند. مثلاً مصونیت در قبال بیماری سرخک در زمرهی مصونیتهای دائمی است. انسانهای ساکن نیمکرهی شمالی زمین در طول صدها نسل بیماری سرخک را گرفتهاند و در سنوات اخیر از طریق واکسیناسیون مصونیت لازم را در قبال این بیماری اخذ میکرده اند. با اینکه عامل مولد مصونیت در خون همهی پدرها و مادرها وجود دارد و نطفه و جنین با تغذیه از خون دارای مصونیت و رشد میکنند، با این حال، این مصونیت هنوز حالت ارثی پیدا نکرده و نیاز به احراز مصونیت از طریق ابتلا به بیماری یا دریافت واکسن آن هنوز به جای خود باقی است.
همزمان با تجارب آگوست ویسمن، یعنی ابطال نگرش مبتنی بر عدم ارثی بودن صفات اکتسابی، شناختهشدن پدیدهی جهش ژنی ابتدا در پیشگیاهان کشف و سپس در سایر گروههای جانداران، تحول اساسی در نظریهی داروین به بار آورد. البته مشکل مربوط به کیفیت پیدایش تغییر در بین نوزادان نسلها از طریق پدیدهی بنام جهش ژنی حل گردید. امروزه مجموعهی نظریات مرتبط با تحول جانداران، مکانیزم اصلی بروز تحول را جهشها میدانند ولی در دههی ۱۹۳۰ به بعد، به تدریج پدیدههای متنوعی شناخته شدهاند که روندهای فرعی در مورد تجمع جهشها، بروز اشکال مختلف در ساختار ژنتیکی به دلیل تلفیق و ترکیب جهشهای گذشته (یعنی نو ترکیبی)، پدیدهی رانش ژنتیکی، مهاجرت، انتخاب طبیعی و جدایی جغرافیایی را روشن ساخته است.
ریچارد داوکینز در مورد داروین می گوید: « بله او اشتباهاتی هم داشت. داروین در اواسط قرن ۱۹ زندگی میکرد و واضح است که او اطلاعات خیلی کمتری نسبت به ما داشت. مخصوصا این که او درباره چگونگی وراثت چیزی نمیدانست و در این مورد اشتباه فکر میکرد. در واقع هیچ کس در قرن نوزدهم چیزی از وراثت و ژنتیک نمیدانست و خب داروین هم در این مورد استثنا نبود. اما با این وجود درستی نظریات داروین چشمگیر است. برای توضیح چگونگی انتخاب طبیعی به ژنتیک نیاز داریم. وراثت اساس انتخاب طبیعی است، ولی داروین نمیدانست که انتخاب طبیعی تا چه حد به وراثت دیجیتال بستگی دارد. وراثت دیجیتال یعنی اینکه شما یا یک ژن را دارید یا آن را ندارید. البته واقعا جالب است که داروین چقدر از زمان خودش جلوتر بود، چون ژنتیک مدرن اصول نظریات او را تایید میکند. »
امروزه میدانیم که صفاتِ اکتسابی به ارث نمیرسند، زیرا ناشی از اثرات محیط و رشدِ جاندارند، نه اثرات ژنهای جاندار. فقط صفات وابسته به ژنها میتوانند از نسلی به نسل بعد منتقل شوند، آن هم به شرطی که ژنهای کنترل کنندهٔ آن صفات در سلولهای «جنسی» (گامتها) موجود باشند. هرگونه تغییری که بر اثر بکار بردن و یا به کار نبردن اندام، و یا به هر علت دیگر، در سلولهای دیگرِ بدن، غیر از سلولهای جنسی رخ دهد، تاثیری در صفاتِ نسلِ بعدی نخواهد داشت. نظریهی فعلی در کنار جهش به عنوان موتور اصلی تحول، مجموعهای از مکانیزمهایی است که به کامل تر شدن نظریه فرگشت یا تکامل کمک شایانی کرده است.
بیگ بنگ
منابع: کتاب تکامل موجودات زنده، نوشته دکتر اصغر نیشابوری- ویکی پدیا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] C_%D8%A8%D8%B1_%D9%81%D8%B1%DA%AF%D8%B4%D8%AA) ، مصاحبه ریچارد داوکینز در BBC
مهندس مسعود
07-09-2014, 14:30
اگر انسان ها از نسل میمون ها هستند، پس چرا هنوز میمون ها وجود دارند؟
اگر انسان ها از نسل میمون ها هستند، پس چرا هنوز میمون ها وجود دارند؟
اگه آمریکایی ها از نسل اروپایی ها هستند، چرا هنوز اروپایی ها وجود دارند؟ :n01:
Motaharri
07-09-2014, 15:08
یک سئوالی داشتم :
اینکه میگن اولین نشانه های حیات از آب بوده، منظور آب های شیرین هست یا آب های شور؟
و چطور شده که بخش اعظمی از موجودات مانند پستانداران و پرندگان و... نمیتونن از آب شور برای رفع تشنگی استفاده کنند، اما ماهی های دریا میتونن از آب شور ارتزاق کنند؟
یعنی موجودی که روزی از آب براومده، چطوری این آب نمیتونه اورو زنده نگه داره و باید نوع دیگری ازآب مثل آب شیرین رو استفاده کنه؟
تفاوتی بین هوش موجوداتی که آب شیرین و شور مصرف میکنند، هست؟
یک سئوالی داشتم :
اینکه میگن اولین نشانه های حیات از آب بوده، منظور آب های شیرین هست یا آب های شور؟
و چطور شده که بخش اعظمی از موجودات مانند پستانداران و پرندگان و... نمیتونن از آب شور برای رفع تشنگی استفاده کنند، اما ماهی های دریا میتونن از آب شور ارتزاق کنند؟
یعنی موجودی که روزی از آب براومده، چطوری این آب نمیتونه اورو زنده نگه داره و باید نوع دیگری ازآب مثل آب شیرین رو استفاده کنه؟
تفاوتی بین هوش موجوداتی که آب شیرین و شور مصرف میکنند، هست؟
اولین نشانه های حیات از اقیانوس ها بوده و منظور آب های شور هست (البته غلظت نمک در آب های اقیانوس ها در چند میلیارد سال پیش مثل الان نبوده).
پستانداران البته اینطوری نیست که نتونن از آب شور برای رفع تشنگی استفاده کنند، مهم میزان غلظت نمک هست که در پستانداران مختلف هم متفاوته. مهم میزان قابلیت بدن در فــیلــتر کردن نمک اضافه از آب هست که در موجودات مختلف متفاوته. برای انسان حدودا این مقدار 9 گرم نمک در 1 کیلوگرم آب است. برای ماهی ها و سایر پستانداران دریایی این مقدار بالاتر است. آب های دریا و اقیانوس ها در محل های مختلف بین 30 تا 40 گرم/کیلوگرم آب هست.
تفاوت خاصی در موجوداتی که قابلیت فــیلــتر کردن نمک کمتر یا بیشتری دارند نیست. این مسئله مربوط به کلیه ها و کبد است و ربطی به هوش نداره.
N I G H T P E A C E
07-09-2014, 17:15
دوستان آیا نظراتی در مورد ایرکشن و روند/چرایی فرگشتیش داده شده؟
B.Russell
09-09-2014, 10:33
پرورش ماهی که راه برود !!
دانشمندان یک ماهی را در محیطی پرورش دادند که روی زمین راه برود تیم تحقیقی بیولوژی در دانشگاه مک گیل کانادا، این ماهی را طوری پرورش دادند که بتواند از اب بیرون امده و روی دو دست راه برود.
این ماهی که نام ان دایناسور ایل، " مارماهی دایناسور " است را روی سطحی از سنگ ریزه گذاشتند و فقط اب به عمق 3 میلی متر در ان قرار دادند نتیجه این شد که ماهی توانسته صاحب شش فرگشت یافته شود. و به تدریج توانسته خود را از اب خارج کرده و روی دو دست حرکت کند.
این قدم بزرگی در به کارگیری رمز انتخاب طبیعی و ازمون عملی چگونگی امدن حیات از خشکی و اغاز فرگشت تمام جانوران خشکی زی است و البته اثبات ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﻓﺮﮔﺸﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﻪ ﻧﯿﭽﺮ ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﺭﺳﯿد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منبع (مجله Nature سپتامبر 2014) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پرورش ماهی که راه برود !!
دانشمندان یک ماهی را در محیطی پرورش دادند که روی زمین راه برود تیم تحقیقی بیولوژی در دانشگاه مک گیل کانادا، این ماهی را طوری پرورش دادند که بتواند از اب بیرون امده و روی دو دست راه برود.
این ماهی که نام ان دایناسور ایل، " مارماهی دایناسور " است را روی سطحی از سنگ ریزه گذاشتند و فقط اب به عمق 3 میلی متر در ان قرار دادند نتیجه این شد که ماهی توانسته صاحب شش فرگشت یافته شود. و به تدریج توانسته خود را از اب خارج کرده و روی دو دست حرکت کند.
این قدم بزرگی در به کارگیری رمز انتخاب طبیعی و ازمون عملی چگونگی امدن حیات از خشکی و اغاز فرگشت تمام جانوران خشکی زی است و البته اثبات ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﻓﺮﮔﺸﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﻪ ﻧﯿﭽﺮ ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﺭﺳﯿد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منبع (مجله Nature سپتامبر 2014) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
در چند نسل این اتفاق افتاده؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
پرورش ماهی که راه برود !!
دانشمندان یک ماهی را در محیطی پرورش دادند که روی زمین راه برود تیم تحقیقی بیولوژی در دانشگاه مک گیل کانادا، این ماهی را طوری پرورش دادند که بتواند از اب بیرون امده و روی دو دست راه برود.
این ماهی که نام ان دایناسور ایل، " مارماهی دایناسور " است را روی سطحی از سنگ ریزه گذاشتند و فقط اب به عمق 3 میلی متر در ان قرار دادند نتیجه این شد که ماهی توانسته صاحب شش فرگشت یافته شود. و به تدریج توانسته خود را از اب خارج کرده و روی دو دست حرکت کند.
این قدم بزرگی در به کارگیری رمز انتخاب طبیعی و ازمون عملی چگونگی امدن حیات از خشکی و اغاز فرگشت تمام جانوران خشکی زی است و البته اثبات ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﻓﺮﮔﺸﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﻪ ﻧﯿﭽﺮ ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﺭﺳﯿد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منبع (مجله Nature سپتامبر 2014) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
طی چه زمانی؟
اگر فقط طی چند سال این اتفاق افتاده باشه که سوال های بیشتری رو پدید میاره و همچنین نظریه فرگشت (زمین) چند میلیارد ساله رو زیر سوال خواهد برد و تبدیل به نظریه ای چند هزار ساله خواهد شد!
در چند نسل این اتفاق افتاده؟
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
طی چه زمانی؟
اگر فقط طی چند سال این اتفاق افتاده باشه که سوال های بیشتری رو پدید میاره و همچنین نظریه فرگشت (زمین) چند میلیارد ساله رو زیر سوال خواهد برد و تبدیل به نظریه ای چند هزار ساله خواهد شد!
تحقیق رو اشتباه متوجه شدید. این ماهی از قبل می تونسته در کف دریا راه بره، و شش هم داشته برای تنفس. از کودکی این ماهی ها رو در شرایط خشکی بزرگ و وقتی بزرگ شدند این ماهی ها (که همون گونه قبلی هستند) بعضی هاشون تونستند یاد بگیرند تا در خشکی راه برن (انتخاب طبیعی). اینطور نبوده که ماهی معمولی رو بیارند و کاری کنند شش بدست بیاره و دست و پا در بیاره و ... .
اسم علمی این ماهی polypterus senegalus هست ، به لینک نیچر برید ویدیوش هم هست البته سرعتش رو 10 برابر کم کردند.
ماهی های راه رونده زیاد هستن و این هم یکیش ؛ ولی چون این مدل به اجداد مشترک ماهی های امروزی نزدیکتره برای آزمایش انتخاب شد.
محققین دانشگاههای اوتاوا و مک گیل این تحقیق رو انجام دادند . دو گروه انتخاب شد یکی در آب و دیگری در خشکی ( محیط کاملا مرطوب ) به مدت 8 ماه بررسی شد . نتیجه هر دو گروه تونستن روی زمین پلاستیکی راه برن اما اونهایی که در آب نبودند بهتر و سریعتر حرکت میکردند و باله های خود رو به بدن نزدیکتر و سر خودشون رو بالاتر میگرفتن !
همونطور که دوستمون گفت هدف آزمایش افزایش توانایی راه رفتن این مدل بود ولی نتایج جالبتری هم بدست اومد . مثل مقاومت بیشتر در مقابل جاذبه و تغییرات در استخوان و عضلات که به باله ها اجازه حرکت بهتر روی خشکی میداد .
در واقع بدن به درخواست محیط زیست واکنش نشون داد که به تکمیل فرگشت کمک میکنه.
در مورد تغییرات شش و آبشش هم یه عکس دیدم ولی خبرش رو نخوندم هنوز ...
تحقیق رو اشتباه متوجه شدید. این ماهی از قبل می تونسته در کف دریا راه بره، و شش هم داشته برای تنفس. از کودکی این ماهی ها رو در شرایط خشکی بزرگ و وقتی بزرگ شدند این ماهی ها (که همون گونه قبلی هستند) بعضی هاشون تونستند یاد بگیرند تا در خشکی راه برن (انتخاب طبیعی). اینطور نبوده که ماهی معمولی رو بیارند و کاری کنند شش بدست بیاره و دست و پا در بیاره و ... .
توانایی ژنتیکیش را داشتند و تونستند در محیط جدید با محیط سازگار بشند؟
Saeed Dz
12-09-2014, 00:33
در سال ۱۹۵۲، آلن تورینگ، ریاضیدان معروف انگلیسی مقالهای منتشر کرد که در آن، نظریهای را درباره ریاضیات الگوهای خطوط بدن گورخر و شیارهای موجود روی تپههای شنی مطرح کرده بود؛ این نظریه چگونگی شکلگیری انگشتان را نیز توضیح میداد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساختار انگشتان جنین انسان در رحم مادر که طبق ساختار پیش بینی شده تورینگ میباشند
تورینگ که در سال ۱۹۵۴ از دنیا رفت، دریافت یک سیستم دارای فقط دو مولکول، در صورتی که این مولکولها با یکدیگر ترکیب شوند و از لحاظ شیمیایی به شیوهای درست تعامل داشته باشند، میتوانند از لحاظ نظری الگوهای خالدار یا خطدار ایجاد کنند. معادلات ریاضی وی نشان داد این مولکولها میتوانند به طور آنی تراکمات خود را به شکل الگوی فضایی تکراری سازماندهی کنند. این نظریه به عنوان توضیحی برای الگوهای نسبتا سادهای مانند خطوط بدن گورخر و حتی شیارهای تپههای شنی پذیرفته شده اما علاوه بر این توضیح میدهد چگونه ساختارهایی مانند انگشتان زمانی که انسان در رحم مادر قرار دارد، شکل میگیرند.
هماکنون تیمی از محققان «آزمایشگاه زیستشناسی سیستمهای چندسلولی» در «مرکز تنظیم ژنومیک» (CRG) در بارسلونا اطلاعاتی ارائه دادهاند که تایید میکند انگشتان دست و پا توسط مکانیسم تورینگ الگوبندی میشوند. دانشمندان حاضر در این مطالعه زیستشناسی را با مدلبندی محاسباتی ترکیب کردند و مدل حاصل پیشبینی میکند چگونه الگوی انگشتان باید در طول رشد انسان تغییر کند. مدل جدید همچنین توضیح میدهد چگونه مولکولها برای تولید اندامهای خاص بر اساس مدل تورینگ آرایش میشوند.
نتایج تحقیقات محققان به این پرسش قدیمی درباره چگونگی تکامل انگشتان پاسخ میدهد و نتایج آن از رشد انگشتان نیز فراتر میرود. این موفقیت به این پرسش که چگونه میلیونها سلول در بدن انسان قادرند به صورت پویا خود را به شکل سازههای سهبعدی صحیح به طور مثال، کلیهها، قلب و دیگر اندامها آرایش کنند، پاسخ میدهد. نظریه تورینگ همچنین این تفکر سنتی غالب را که «اطلاعات موقعیتی» نام دارد، به چالش میکشد. بر اساس این تفکر، سلولها چون همگی اطلاعاتی درباره موقعیتهایشان در فضا دریافت میکنند، میدانند چه عملی انجام دهند. اما بر اساس تحقیق جدید، مکانیسمهای خودسازماندهیکننده موضعی در رشد اندامها بسیار بیش از آنچه تصور میشد، مهم هستند.
رسیدن به درکی صحیح از سازماندهی چندسلولی، جهت طراحی استراتژیهای کارآمد برای پزشکی احیا ضروری است و روزی امکان مهندسیکردن بافتهای جایگزین برای اندامهای مختلف را امکانپذیر میکند. افزون بر این، در کوتاهمدت چنین نتایجی توضیح میدهد چرا polydactyly (رشد انگشتان دست یا پای اضافه)، در نارساییهای تولد در انسانها تا این اندازه شایع است. مطالعه جدید نظریه ۶۲ ساله تورینگ درباره جنینشناسی را تایید میکند با این حال، نیازمند طراحی یک مدل رایانهای جدی است.
مطالعه بیشتر در: sciencedaily ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مشاهده مقاله ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
1:جهش ژنتیکی در موجود زنده فعلی رخ میده یا در نسل بعدی آن؟
2:در ازمایشگاه میشه جهش ژنتیکی هدفمند انجام داد؟؟ اگر هست مثال بزنید ؟
3:اون اتفاقی که باعث جهش ژنتیکی میشه چیه؟یعنی مثلا میگن تشعشعات خورشیدی باعث جهش میشه.خوب روزانه این همه تشعشعات اتفاق میوفته.چی میشه که مثلا بالاخره یک روز میتونه این تشعشعات روی دی ان ای ما تاثیر بزاره .ولی مثلا 100 سال نزاره.نمیدونم منظورم را خوب رسوندم یا نه؟
1:جهش ژنتیکی در موجود زنده فعلی رخ میده یا در نسل بعدی آن؟
2:در ازمایشگاه میشه جهش ژنتیکی هدفمند انجام داد؟؟ اگر هست مثال بزنید ؟
3:اون اتفاقی که باعث جهش ژنتیکی میشه چیه؟یعنی مثلا میگن تشعشعات خورشیدی باعث جهش میشه.خوب روزانه این همه تشعشعات اتفاق میوفته.چی میشه که مثلا بالاخره یک روز میتونه این تشعشعات روی دی ان ای ما تاثیر بزاره .ولی مثلا 100 سال نزاره.نمیدونم منظورم را خوب رسوندم یا نه؟
نحوه دقیق و علمیش رو نمیدونم خصوصا در مورد جانوران زیاد آزمایش انجام نمیشه ؛
ولی در مورد گیاهان معمولا از پرتوهای هسته ای در آزمایشگاه استفاده میشه که بصورت تصادفی باعث تغییر و جهش ژنتیکی میشه ( بخشهایی از طیفهای گاما و ایکس و ... که در خورشید هم با شدت کمتر وجود داره ).
به اینصورت که مثلا برای تولید پنبه رنگی یک میلیون دانه پنبه سفید رو تحت پرتو قرار میدن و مثلا DNA یکی جهش پیدا میکنه و تغییر رنگ میده. بقیه DNA ها یا کاملا تخریب میشن یا کم کم خودشون رو بازسازی میکنن. فکر کنم بعضیها دائما و بعضیها برای چند نسل این تغییرات رو حفظ میکنن.
1:جهش ژنتیکی در موجود زنده فعلی رخ میده یا در نسل بعدی آن؟
2:در ازمایشگاه میشه جهش ژنتیکی هدفمند انجام داد؟؟ اگر هست مثال بزنید ؟
3:اون اتفاقی که باعث جهش ژنتیکی میشه چیه؟یعنی مثلا میگن تشعشعات خورشیدی باعث جهش میشه.خوب روزانه این همه تشعشعات اتفاق میوفته.چی میشه که مثلا بالاخره یک روز میتونه این تشعشعات روی دی ان ای ما تاثیر بزاره .ولی مثلا 100 سال نزاره.نمیدونم منظورم را خوب رسوندم یا نه؟
1. در هر سلول زنده ای می تونه رخ بده (سلولهای فعلی بدن، اسپرم، تخمک، بعد از ترکیب این دو و ...)
2. راه های کنترل کردن جهش ها وجود داره که اساسش مطالعه تاثیر شرایط محیطی در تاثیرشون در DNA هست و بازسازی اون شرایط برای بیشتر کردن احتمال جهش در اون قسمت DNA. اگه منظورتون از "هدفمند" اینه که برنامه بریزیم که DNA یک گونه تبدیل به یک گونه دیگه بشه، خیر فعلا چنین امکانی نیست.
3. جهش ژنی صرفا عدم توانایی DNA در کپی کردن 100 درصد اون هست که در هر تقسیم سلول و ... می تونه رخ بده. اگه اون قسمتی از DNA که وظیفه کنترل نرخ تولید مثل و ... رو داره از بین بره، ما به این حالت میگیم سرطان.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همیشه این تغییرات در حال انجام هستند ولی فقط تغییراتی که در اسپرم/تخمک یا سریعا بعد از اون رخ میدن در فرگشت تاثیر دارند. چون مثلا اگه امروز در یکی از سلول های انگشت یک شخص جهش رخ بده این تاثیری در اون DNA ای که در اسپرم شخص هست نمی گذاره و تاثیری در نسل های بعدی نداره.
L͠øneWolf
13-09-2014, 18:25
1:جهش ژنتیکی در موجود زنده فعلی رخ میده یا در نسل بعدی آن؟
در هر دو. در واقع دو نوع سلول داریم در بدن:
سلول ژرم لاین مثل گامت و گامتوسیت
سلول سوماتیک
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جهش سلول های ژرملاین به نسل بعد منتقل می شه (سلول های سبز). جهش سلول های سوماتیک در همون نسل باقی می مونه و فقط به سلولهای حاصل تقسیم سلول اولیه منتقل می شه (سلول های قهوه ای). البته در مورد جانداران چندسلولی. در مورد تک سلولی ها که جهش ها به نسل بعد منتقل می شه.
1. در هر سلول زنده ای می تونه رخ بده (سلولهای فعلی بدن، اسپرم، تخمک، بعد از ترکیب این دو و ...)
2. راه های کنترل کردن جهش ها وجود داره که اساسش مطالعه تاثیر شرایط محیطی در تاثیرشون در DNA هست و بازسازی اون شرایط برای بیشتر کردن احتمال جهش در اون قسمت DNA. اگه منظورتون از "هدفمند" اینه که برنامه بریزیم که DNA یک گونه تبدیل به یک گونه دیگه بشه، خیر فعلا چنین امکانی نیست.
3. جهش ژنی صرفا عدم توانایی DNA در کپی کردن 100 درصد اون هست که در هر تقسیم سلول و ... می تونه رخ بده. اگه اون قسمتی از DNA که وظیفه کنترل نرخ تولید مثل و ... رو داره از بین بره، ما به این حالت میگیم سرطان.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همیشه این تغییرات در حال انجام هستند ولی فقط تغییراتی که در اسپرم/تخمک یا سریعا بعد از اون رخ میدن در فرگشت تاثیر دارند. چون مثلا اگه امروز در یکی از سلول های انگشت یک شخص جهش رخ بده این تاثیری در اون DNA ای که در اسپرم شخص هست نمی گذاره و تاثیری در نسل های بعدی نداره.
مرسی.
در مورد سوال دوم پس اون مثال پنبه ای که دوستمون زد چی بود؟؟
مرسی.
در مورد سوال دوم پس اون مثال پنبه ای که دوستمون زد چی بود؟؟
جناب Stream توضیح داد :
2. راه های کنترل کردن جهش ها وجود داره که اساسش مطالعه تاثیر شرایط محیطی در تاثیرشون در DNA هست و بازسازی اون شرایط برای بیشتر کردن احتمال جهش در اون قسمت DNA. اگه منظورتون از "هدفمند" اینه که برنامه بریزیم که DNA یک گونه تبدیل به یک گونه دیگه بشه، خیر فعلا چنین امکانی نیست.
در مورد گیاه چون DNA ساده تری داره شاید اینکار تصادفی جواب داده . دقیق نمیدونم که طیف خاصی با قدرت خاصی تابونده میشه تا مثلا یه رنگ بدست بیاد یا نه تصادفی رنگها بدست میان.
اما در مورد گونه های جانوری چون DNA بزرگتر و پیچیده تر هست اینکار اصلا نباید انجام بشه چون امکان تخریب و شکستن DNA خیلی بیشتره و منجر به مرگ یا آسیبهای جدی سلول میشه. ( مثل مردم هیروشیما و ناگازاکی )
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام دوستان یه سوال ذهن منو مشغول کرده.
نمیشه به روش تکامل گلبول های سفید رو در برابر بیماری ایدز طوری تقویت کرد که در مقابلشون قوی بشن و ویروس ایدز رو از بین ببرن؟
مثلاً من جایی مطلبی خونده بودم که این عمل در مورد آنتی بیوتیک ها صدق میکرد و بعد از مرور زمان باکتری ها در مقابل آنتی بیوتیک ها قوی میشدن.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام دوستان یه سوال ذهن منو مشغول کرده.
نمیشه به روش تکامل گلبول های سفید رو در برابر بیماری ایدز طوری تقویت کرد که در مقابلشون قوی بشن و ویروس ایدز رو از بین ببرن؟
مثلاً من جایی مطلبی خونده بودم که این عمل در مورد آنتی بیوتیک ها صدق میکرد و بعد از مرور زمان باکتری ها در مقابل آنتی بیوتیک ها قوی میشدن.
خیر چون گولبول های سفید در مغز استخوان تولید میشن و به شیوه فرگشت کاری نمیشه کرد که متفاوت ساخته بشن مگه اینکه در نسل بعدی انسان متفاوت باشه (اگه ایدز فراگیر بشه در کل جهان و داروهاش از بین بره و ... ، میشه انتظار داشت بعد از چند هزار سال انسان ها نسبت به ایدز مقاوم باشند). باکتری ها خودشون موجودات مستقل هستند که خودشون تولید مثل می کنند و به خاطر فرگشت در محیطی که آنتی بیوتیک ها وجود دارند بعضی هاشون ممکنه زنده بمونند، و اون ها نسبت به اون آنتی بیوتیک خاص مقاومت نشون میدن. برای همینه که برای بیماری های خطرناک باکتری (مثل سل)، بیمار بطور همزمان از چهار نوع آنتی بیوتیک بطور همزمان استفاده می کنه تا مطمئن باشیم حتی اگه بعضی از باکتری ها نسبت به یکی (یا دو یا سه تا) از آنتی بیوتیک ها مقاوم شدند بقیه اون ها رو از بین ببرند.
PTFO
1:.روند ساخت مغز چه طوری بوده؟یعنی اولین موجوداتی که دارای مغز شدند.یعنی چی شده که دی ان ای ما شروع کرد به ساخت مغز
2:این درسته که کارهایی که در مغز ما انجام میشه .همین تصورات و احساس درد و غیره.میشه به نرم افزار های کامپیوتری تشبیه کرد.؟؟
در نگاه اول چیز مثل نرم افزار های کامپیوتر مادی به نظر نمیرسه.ولی بالاخره از کد هایی ساخته شده که اون ها مادی هستند.
نمیدونم منظورم را رسوندم یا نه.ایا اشتباه فکر میکنم؟
Saeed Dz
21-09-2014, 13:41
تحقیقات صورت گرفته توسط موسسه جهانی مغز نشان می دهد که تا سال ۲۰۵۰ نوع کاملا متفاوتی از انسان ها بر روی زمین از لحاظ رفتار و انتخاب طبیعی تکامل یا فرگشت خواهد یافت و با توجه به دانش هوش مصنوعی در کمتر از ۴ دهۀ آینده عمر بشر طولانی تر می شود.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش بیگ بنگ، تحقیقات صورت گرفته توسط موسسه جهانی مغز نشان می دهد که زندگی بشر در آینده دستخوش تحول عظیم می شود. کادل لاست، پژوهشگر موسسه مغز مدعی است که به دلیل پیشرفت در زمینه تکنولوژی های بنیادی در کمتر از چهار دهه انسان از طول عمر بیشتر برخوردار شده، در سنین بالاتر بچهدار میشود و بر هوش مصنوعی برای انجام وظایف پیش پا افتاده تکیه خواهد کرد. وی مدعی است که این تغییر بسیار چشمگیر خواهد بود و با تغییر میمونها به شامپانزهها و شامپانزهها به انسان بر اساس نظریه داروینشباهت دارد.وی گفت: ۸۰ سالگی و ۱۰۰ سالگی شما بسیار متفاوتتر از پدربزرگ و مادربزرگتان خواهد بود. بنابراین به جای اینکه زندگی انسان ها سریع پیش برود و در جوانی دچار مرگ شوند، طول زندگی بشر روند کندتری داشته و مرگ وی در سنین پیری اتفاق می افتد. این تغییرات در حال حاضر رخ دادهاند. امروزه سن متوسط اولین زایمان در بریتانیا به ۲۹٫۸ رسیده است. در آمریکا و در سال ۱۹۷۰، تنها یک درصد از کودکان اول توسط زنان بالای ۳۵ سال به دنیا میآمدند، اما این میزان در سال ۲۰۱۲ به ۱۵ درصد افزایش یافت.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لاست که معتقد است ما بیشتر وقت خود را در واقعیت مجازی میگذرانیم، از دیگر ویژگی های زندگی آینده این است که هوش مصنوعی نیاز به مشاغلی که در آنها به مهارت کم نیاز است را از میان بر می دارد. همچنین نتیجه تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد که تا سال ۲۰۴۰ روبات های گوگل جای رانندگان تاکسی را می گیرد، مغازه ها تبدیل به نمایشگاه های آنلاین شده و کارکنان مراکز مخابرات را روبات های هوشمند تشکیل می دهند.
تحقیقات لاست در مقالهای با عنوان «فرگشت انسان، نظریه تاریحچه زندگی و پایان تولیدمثل زیستی» در مجلهCurrent Aging Science ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) منتشر شده است.
مطالعه بیشتر در: dailymail ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) , businessinsider ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
با عرض پوزش اگر سوال من تکراری هست.
با توجه به اینکه تکامل اندامهای جنسی در جنس نر و ماده به تدریج و در طی زمان صورت گرفته، فرایند تولید مثل در طی زمان تکامل اندامهای جنسی به چه صورت انجام می گرفته؟
N I G H T P E A C E
06-10-2014, 18:46
کلیپی جالب در مورد مکانیسم فرگشت:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
پ. ن.
بالای 18! یه صحنه کوچیک بامزه داره:n02:
با عرض پوزش اگر سوال من تکراری هست.
با توجه به اینکه تکامل اندامهای جنسی در جنس نر و ماده به تدریج و در طی زمان صورت گرفته، فرایند تولید مثل در طی زمان تکامل اندامهای جنسی به چه صورت انجام می گرفته؟
از دوستانی که اطلاعاتی دارند، میشه پاسخ این سوال من رو بدن.
V E S T A
13-10-2014, 02:25
با عرض پوزش اگر سوال من تکراری هست.
با توجه به اینکه تکامل اندامهای جنسی در جنس نر و ماده به تدریج و در طی زمان صورت گرفته، فرایند تولید مثل در طی زمان تکامل اندامهای جنسی به چه صورت انجام می گرفته؟
از دوستانی که اطلاعاتی دارند، میشه پاسخ این سوال من رو بدن.
این سه پست توضیحاتی درباره تکامل تولیدمثل داده شده : #577 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و #578 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و #579 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مهندس مسعود
14-10-2014, 12:35
آیا تابحال مشاهده گردیده توسط تکامل به اطلاعات ژنتیک یک سلول اضافه گردد؟
آیا تابحال مشاهده گردیده توسط تکامل به اطلاعات ژنتیک یک سلول اضافه گردد؟
هر جهش ژنتیک در هر موجودی در هر لحظه ای در نهایت باعث میشه اطلاعات ژنتیک کم یا اضافه بشه. این حرف ها خرافات است لطفا جدی نگیرید.
مهندس مسعود
18-10-2014, 17:40
نظریه تکامل داروین رد شد ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
فارس: دانشمندان آمریکایی اسناد جدیدی ارائه دادند که نشان میدهد نظریه تکامل بشری داروین اشتباه بوده است.این تحقیقات که توسط گروهی از دانشمندان زیست شناسی در دانشگاه «کین ستیت» و «کالیفرنیا» ارائه شده در پی کشف اسکلت باقیمانده از یک انسان اولیه در اتیوپی که عمری بیش از 4 میلیون سال دارد، مربوط میشود.این اسکلت که «اردی» نامگذاری شده ثابت میکند که ابنای بشر از اسلاف تکامل یافته از خانواده میمونها و شامپانزه نبوده است.در این گزارش آمده است پیش از این دانشمندان غربی مدعی بودند که میمونها و شامپانزهها اجداد اولیه انسانها بودند که در سیر تکامل تاریخی به انسانهای امروزی بدل شدند.این گزارش تصریح میکند: در حال حاضر هیچ شامپانزهای کشف نشده که به «اردی» شبیه باشد.به گزارش شبکه الجزیره، دانشمندان «اردی» را جزو نخستین انسانهای ساکن روی کره زمین میدانند.
مهندس مسعود
18-10-2014, 17:42
انواع مختلفی از نظریههای علمی وجود دارد. مثلاً مکانیک کوانتوم یا تئوری زنجیره در فیزیک و کیهان شناسی. اکنون اگر کسانی با این نظریهها مخالفت ورزند، هیچ کس آنها را از دانشگاه اخراج نمیکند و هیچ کس به خاطر بر زبان راندن جمله «من این نظریه را نمی پذیرم»، مانع ارتقای شغلی آنها نمیشود. [اما] تئوری تکامل – برعکس همه نظریهها - موضوعی کاملاً متفاوت است زیرا این تئوری یک ایدئولوژی است و نه علم متعارف. بدین ترتیب اگر شما استاد زیستشناسی در یک دانشگاه به خصوص در دنیای آنگلوساکسون و کمتر در ایتالیا، آلمان و فرانسه باشید و اگر طبق زمینههای کاملاً علمی با نظریه تکامل مخالفت میورزید، فردی مطرود خواهید بود و حتی موفقیت کاری خویش را نیز از دست خواهید داد، همکارانتان شما را ابله میپندارند، ارتقای شغلی نمییابید و مسائلی از این قبیل» (مقالهی نقد نظريهی تكاملی داروين روزنامهی اعتماد. شمارهی 176)
الف – موضوع مباحث این پایگاه، علوم زیست یا زمینشناسی و ... نمیباشد، لذا در آن بحث مطرح شد که نظریه تکاملی داروین به اثبات نرسیده است و این نظریه به دلیل عدم امکان آزمایش علمی، در حد یک فرضیه و گزارش باقی مانده است.
كارل پوپر نیز مىنويسد: «طرفداران نظريه تكامل جديد، دليل ادامه حيات را انطباق يا سازش محيط مىدانند. امكان آزمون چنين نظريه ضعيفى تقريباً برابر با صفر است» (كارل پوپر، جست وجوى ناتمام، ص 211)
[و البته بدیهی است که یک نظریهی اثبات نشده، با هو و جنجال نیز به اثبات نمیرسد.]، لذا معنا ندارد که آن را یک یافتهی علمی فرض کنیم و در تقابل یا تطابقش با علوم اسلامی به بحث بنشینیم.
ب – این نظریهپرداز است که باید دلایل متقن عقلی یا علمی برای اثبات نظریهی خود بیاورد، نه این که او فقط یک نظریه بدهد و هواداران بگویند: «هر کس مخالف است، دلیل بیاورد». این روش «ملا نصرالدین» است که گفت: «ستارگان آسمان یک میلیون عدد است، هر کس قبول ندارد، بشمارد». متأسفانه بسیار مشاهده شده که حتی در مباحث معرفتی یا علوم انسانی نیز مطرح میشود: «چنین و چنان گفتهاند، شما با دلیل رد کنید». این یک دیکتاتوری و ترفند «نظری» در جنگ روانی – جنگ نرم و تهاجم فرهنگی است و نه یک بحث علمی.
ج – از این رو، از اساتید محترم تا دانشجویان عزیز تقاضا داریم که اگر دلایل متقنی [به غیر از اهانت به منتقدین یا هر کس که به قداست ساحت نظریه تکاملی خدشهای وارد کند] دارند، آن دلایل را طی مقالات علمی درج و ثبت کنند. بدیهی است که نوآوری جدیدی در عرصهی علم زیست خواهد بود. چرا که تا کنون دلایل علمی برای اثبات این نظریه ارائه نشده است.
جایزه نوبل به نقد علمی اختصاص یافت:
Creative Evolution: An Anti-Darwin Theory Won a Nobel ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) - by Jerry Bergman, Ph.D
لازم است طرفداران داخلی «نظریه تکاملی داروین» که با تعصب فوقالعاده، از یک نظریهی اثبات نشده هواداری میکنند، بدانند که اتفاقاً دانشمند معاصر هنری بریگسون (Henri Bergson) به خاطر نقد علمی نظریهی تکاملی داروین، جایزه نوبل علمی سال 1927 را به خود اختصاص داد. قطعاً اگر این هواداران بتوانند دلایلی علمی برای اثبات (به جای فحش) ارائه دهند، آن جایزه را از او پس گرفته و به اینها خواهند داد. چرا غرب به اثبات این نظریه راغبتر و محتاجتر است تا رد آن.
بریگسون، نقد علمی خود را بر پایهی یافتههای علمی در بیولوژیک استوار کرد و اثبات نمود که «تنوع بیولوژیکی» و تحول از گونهای به گونهای دیگر بر اساس اصل «انتخاب اصلح داروین» ممکن نیست.
او مینویسد: داروین خود آگاه بود که تنها راه حلش برای حل این مشکل، صرفاً تکیه بر «یک فرضیه موقت و یا حدس و گمان» است، اما معتقد بود در حال حاضر این بهترین نظریهای است که تا کنون ابداع شده است و میتواند منشأ یک پیشرفت باشد. (Darwin 349-350)
از جدیترین انتقادات بریگسون، توضیح و اثبات کامل این مهم است که «داروینیسم، هیچ توضیح قابل قبولی برای منابع اطلاعات ژنتیکی که بتواند در انتخاب طبیعی مؤثر باشد ندارد» (Bothamley 2002)
ج – چنان چه بیان شد، موضوع بحث ما اثبات را رد نظریه داروین نمیباشد، بلکه گفتیم این نظریه نه تنها هنوز به لحاظ علمی اثبات نشده، بلکه اتفاقاً علوم جدید گامهای استواری در رد آن برداشته است.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – ایکس شبهه - x-shobhe
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
جناب مهندس مسعود عزیز... فکر نمیکنم تکامل دیگر تئوری یا نظریه باشد.تکامل تبدیل به یک واقعیت(fact) علمی شده. من تحقیقاتم رو کردم و به این نتیجه رسیدم و امیدوارم شما هم تحقیقاتتون رو ادامه بدید. البته هر دو سمت و سو رو بخونید.مطالبی که انتشار می دید مال سال ها پیش هست و البته نا معتبر.
موفق باشید.
Zeitgeist
18-10-2014, 19:10
البته "روش علمی" (scientific method)، هیچ چیزِ هرقدر بدیهی و دارای مدارک و شواهدی رو یک fact و حقیقت 100% نمیپنداره.
ذهن جامعه ی علمی جهانی، همواره به روی ایده های جدیدی که با کمک روش علمی تست شده و شکل گرفته باشند، باز است. اگر فرد یا افرادی ادعا میکنند که شواهدی دارند مبنی بر رد فلان نظریه ی پذیرفته شده ی علمی، اگر بتوانند شواهد کافی را ارائه کرده و از فرآیند سخت علمی با موفقیت عبور کنند، در صورت تأیید صحت موضوع، بزرگترین جوایز علمی جهان (که بعضاً از نظر نقدی هم با ارزشند) بهشون اهداء خواهد گشت و معروفترین افراد جهان خواهند شد!
تا وقتی کسی نتوانسته نظریه ی نقیض کاملی بر نظریات پذیرفته شده ی فعلی ارائه کند، مسلماً جامعه ی علمی از همین نظریات فعلی که "مشخصاً کار میکنند و در واقعیت جواب میدهند" استفاده خواهند کرد.
برخی از نظریات پذیرفته شده ی علمی امروزی، در گذشته چندان پذیرفته شده نبودند، ولی وقتی امروزه "مشاهده میشود" که واقعاً کار میکنند و میتوان تکنولوژی ها و علوم پیچیده ای را بر آن ها پایه نهاد، افراد شکاک بی-طرفی که هیچ دلیلی بر رد واقعیت موضوع نمیتوانند ارائه کنند، به اشتباهشان پی برده و به نظریه ی پذیرفته شده روی می آورند. افراد شکاکی که فکر میکنند توان ارائه ی نقیض دارند، اگر بتوانند ارائه دهند که چه بهتر و همه ی دانشمندان از آنها استقبال خواهند کرد.
M . Sayid
18-10-2014, 20:32
ذهن جامعه ی علمی جهانی، همواره به روی ایده های جدیدی که با کمک روش علمی تست شده و شکل گرفته باشند، باز است
یک حقیقت علمی تازه با متقاعدکردن مخالفان و وادار ساختن آنان به دیدن نور حقیقت پیروز نمی شود ، بلکه پیروزی آن به این دلیل است که مخالفانش سرانجام می میرند و نسل جدیدی رشد می کنند که با آن آشناست
( ماکس پلانک )
چقدر خوب می شد که همه دانشمندان در شصت سالگی می مردند ، زیرا بعد از این سن مطمئنا با تمام مکاتب نو مخالفت می کنند .
( چارلز داروین-نقل از بورستین )
جان واتسون هم مطلبی با چنین مضمونی داره .
فکر نمیکنم تکامل دیگر تئوری یا نظریه باشد.تکامل تبدیل به یک واقعیت(fact) علمی شده
یک زمانی روشنفکران دنیا خیال می کردند زمین مسطحه ، شمام خیلی برای این یا اون نظریه جوش نزنید ! اگر چند نفر اینجوری فکر کنند که وای به حال علم ، زایندگی و پویایی علم از بین میره ! میشه مثل قرون وسطی که مردم فکر می کردن ارسطو که جواب همه چیزو داده ، نیازی نیست ما کاری کنیم !
( اگر اسپم حساب میشه ، پاک بشه )
مطالبی که عنوان کردین چیزی نیست جز یک نقل قول شخصی و صحبتی ساده . شاید این نقل قول در زمان های قبل تر و دهه و یا سال های گذشته تا حدودی ارتباط داشته باشه .
ولی به این شدتی هم که عنوان شده نبوده .
با این حال مخالفت همه جا هست حتا در زمینه علمی . ولی فرقی که داره اینه که حداقل با استناد به مدارک و شواهد و آزمایشات قابل بررسی هستن و بر همین اساس شاهد تحول در علم هستیم و کسی با رویاپردازی و توهمات فانتزی و بچگانه مطلبی رو ارائه نمیکنه تا همه مجمع بی برو برگرد اونو بپذیرن .
یک نقل قول مناسب در زمینه فرگشت هست که میگه :
;Whether 9% or 99% of the Population accept evolution is irrelevant
Truth Is Not A Democracy
از همه مهمتر فرگشت بر روی مستندات پایه گذاری شده و مدارک و مستندات فرگشت اونقدر زیاد و فراوان هست که صحتش رو به خوبی اثبات کنه و قابل آزمایش باشه .
مقایسه فرگشت با تصور تخت بودن زمین مثل شوخی میمونه . چون که معیارهای صحت و اعتبار اونا به کل با همدیگه تفاوت داره .
M . Sayid
19-10-2014, 00:00
مطالبی که عنوان کردین چیزی نیست جز یک نقل قول شخصی و صحبتی ساده . شاید این نقل قول در زمان های قبل تر و دهه و یا سال های گذشته تا حدودی ارتباط داشته باشه .
ولی به این شدتی هم که عنوان شده نبوده .
با این حال مخالفت همه جا هست حتا در زمینه علمی . ولی فرقی که داره اینه که حداقل با استناد به مدارک و شواهد و آزمایشات قابل بررسی هستن و بر همین اساس شاهد تحول در علم هستیم و کسی با رویاپردازی و توهمات فانتزی و بچگانه مطلبی رو ارائه نمیکنه تا همه مجمع بی برو برگرد اونو بپذیرن .
یک نقل قول مناسب در زمینه فرگشت هست که میگه :
;Whether 9% or 99% of the Population accept evolution is irrelevant
Truth Is Not A Democracy
از همه مهمتر فرگشت بر روی مستندات پایه گذاری شده و مدارک و مستندات فرگشت اونقدر زیاد و فراوان هست که صحتش رو به خوبی اثبات کنه و قابل آزمایش باشه .
مقایسه فرگشت با تصور تخت بودن زمین مثل شوخی میمونه . چون که معیارهای صحت و اعتبار اونا به کل با همدیگه تفاوت داره .
خب مسلما هر چقدر یک نظریه فرضیه های آزمون پذیر بیشتری تولید کنه باارزش تر هست ! و یکی از مزایای نظریه تکامل همینه ! صحبت من این هست که فکر نکنید که حالا چون داروین یا هر کس دیگه ایی نظریه ی بسیار قوی و جامعی داره ، دیگه وظیفه ی کاوش و جست و جو بر عهده ما نیست !
این سه پست توضیحاتی درباره تکامل تولیدمثل داده شده : #577 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و #578 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و #579 ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ممنون از پاسخ شما. پست های اشاره شده رو خوندم. در این پست ها جواب سوال مورد نظر خودم رو پیدا نکردم. مسلما اندامهای کامل جنسی نر و ماده به یکباره بوجود نیامدند. سوال من این است که در طی زمانی که این اندامها مراحل تکامل خودشان را طی میکردند و هنوز بصورت کامل قادر به انجام وظایف خودشان نبودند، عمل تولید مثل در طی این دوره تکامل به چه شکلی انجام میگرفت؟ آیا تولید مثل توسط جنس نر و ماده زمانی که هنوز اندام جنسی کاملی وجود نداشت امکان پذیر بود؟
خب مسلما هر چقدر یک نظریه فرضیه های آزمون پذیر بیشتری تولید کنه باارزش تر هست ! و یکی از مزایای نظریه تکامل همینه ! صحبت من این هست که فکر نکنید که حالا چون داروین یا هر کس دیگه ایی نظریه ی بسیار قوی و جامعی داره ، دیگه وظیفه ی کاوش و جست و جو بر عهده ما نیست !
طبیعیه وظیفه جست و جو بر عهده ماست، خود داروین وقتی این ایده رو مطرح کرد (ایده: در اون زمان آزمایشش ممکن نبود) کل وظیفه رو به نسل های بعدی منتقل کرد که اون ها بررسی کردند تا فرگشت فعلا شده این. وظیفه تحقیقات بر عهده افرادیه که اول میرن یافته های گذشته رو یاد می گیرند و بعد دامنه آزمایشات رو گسترش میدن به چیزی که در قدیم وجود نداشته و بررسی می کنند مشاهدات جدید چگونه با یافته های پیشین در تطابق یا تناقض است.
دلیل اینکه گفته میشه تکامل Fact است این نیست که مردم تنبل شدند و نمیخوان جست و جو کنند (چیزی که از صحبت شما به نظر می رسه)، دلیلش اینه که رد کردن فرگشت خیلی خیلی کار ساده ای است (پیدا کردن یک فسیل در لایه های نامناسب / پیدا کردن یک ژن در موجود نامناسب و ...)، این همه سال آزمایش شده، ژنوم این همه موجود رو در آوردند، این همه فسیل پیدا شده، همه یافته ها دقیقا فرگشت رو تایید می کنه بدون یک مورد نقض که فرگشت رو رد کنه. در حقیقت آزمایش ها روزانه داره صورت می گیره (نه اینکه کار رو کنار گذاشته باشند)، نتایج داره مرتب در ژورنال های علمی چاپ میشه، و هر آزمایش نتیجه اش همونی است که فرگشت میگه. اگه یکی از این آزمایش ها نتیجه اش چیزی متفاوت باشه فرگشت به کل رد خواهد شد ولی هیچ وقت نبوده. دقت کنید: هر روز آزمایشات جدید داره صورت می گیره. هر روز.
ممنون از پاسخ شما. پست های اشاره شده رو خوندم. در این پست ها جواب سوال مورد نظر خودم رو پیدا نکردم. مسلما اندامهای کامل جنسی نر و ماده به یکباره بوجود نیامدند. سوال من این است که در طی زمانی که این اندامها مراحل تکامل خودشان را طی میکردند و هنوز بصورت کامل قادر به انجام وظایف خودشان نبودند، عمل تولید مثل در طی این دوره تکامل به چه شکلی انجام میگرفت؟ آیا تولید مثل توسط جنس نر و ماده زمانی که هنوز اندام جنسی کاملی وجود نداشت امکان پذیر بود؟
برای تولید مثل جنسی لازم نیست اندام ها یکباره مثل چیزی باشند که امروزه می بینیم. از مدت ها پیش تولید مثل کماکان جنسی بوده ولی حالت های ساده تر و تکامل تولید مثل جنسی به شکل امروزیش همزمان با تولید مثل جنسی بطور ساده تر بوده. پاسخ سوال آخر شما مثبت است بله. امکان پذیر بود ولی به بهینگی امروز نبود همونطور که اگه 100 میلیون سال دیگه به اندام های جنسی نگاه کنیم حالت فعلی رو خیلی ناقض و غیربهینه می بینیم.
انواع مختلفی از نظریههای علمی وجود دارد. مثلاً مکانیک کوانتوم یا تئوری زنجیره در فیزیک و کیهان شناسی. اکنون اگر کسانی با این نظریهها مخالفت ورزند، هیچ کس آنها را از دانشگاه اخراج نمیکند و هیچ کس به خاطر بر زبان راندن جمله «من این نظریه را نمی پذیرم»، مانع ارتقای شغلی آنها نمیشود. [اما] تئوری تکامل – برعکس همه نظریهها - موضوعی کاملاً متفاوت است زیرا این تئوری یک ایدئولوژی است و نه علم متعارف. بدین ترتیب اگر شما استاد زیستشناسی در یک دانشگاه به خصوص در دنیای آنگلوساکسون و کمتر در ایتالیا، آلمان و فرانسه باشید و اگر طبق زمینههای کاملاً علمی با نظریه تکامل مخالفت میورزید، فردی مطرود خواهید بود و حتی موفقیت کاری خویش را نیز از دست خواهید داد، همکارانتان شما را ابله میپندارند، ارتقای شغلی نمییابید و مسائلی از این قبیل» (مقالهی نقد نظريهی تكاملی داروين روزنامهی اعتماد. شمارهی 176)
الف – موضوع مباحث این پایگاه، علوم زیست یا زمینشناسی و ... نمیباشد، لذا در آن بحث مطرح شد که نظریه تکاملی داروین به اثبات نرسیده است و این نظریه به دلیل عدم امکان آزمایش علمی، در حد یک فرضیه و گزارش باقی مانده است.
كارل پوپر نیز مىنويسد: «طرفداران نظريه تكامل جديد، دليل ادامه حيات را انطباق يا سازش محيط مىدانند. امكان آزمون چنين نظريه ضعيفى تقريباً برابر با صفر است» (كارل پوپر، جست وجوى ناتمام، ص 211)
[و البته بدیهی است که یک نظریهی اثبات نشده، با هو و جنجال نیز به اثبات نمیرسد.]، لذا معنا ندارد که آن را یک یافتهی علمی فرض کنیم و در تقابل یا تطابقش با علوم اسلامی به بحث بنشینیم.
ب – این نظریهپرداز است که باید دلایل متقن عقلی یا علمی برای اثبات نظریهی خود بیاورد، نه این که او فقط یک نظریه بدهد و هواداران بگویند: «هر کس مخالف است، دلیل بیاورد». این روش «ملا نصرالدین» است که گفت: «ستارگان آسمان یک میلیون عدد است، هر کس قبول ندارد، بشمارد». متأسفانه بسیار مشاهده شده که حتی در مباحث معرفتی یا علوم انسانی نیز مطرح میشود: «چنین و چنان گفتهاند، شما با دلیل رد کنید». این یک دیکتاتوری و ترفند «نظری» در جنگ روانی – جنگ نرم و تهاجم فرهنگی است و نه یک بحث علمی.
ج – از این رو، از اساتید محترم تا دانشجویان عزیز تقاضا داریم که اگر دلایل متقنی [به غیر از اهانت به منتقدین یا هر کس که به قداست ساحت نظریه تکاملی خدشهای وارد کند] دارند، آن دلایل را طی مقالات علمی درج و ثبت کنند. بدیهی است که نوآوری جدیدی در عرصهی علم زیست خواهد بود. چرا که تا کنون دلایل علمی برای اثبات این نظریه ارائه نشده است.
جایزه نوبل به نقد علمی اختصاص یافت:
Creative Evolution: An Anti-Darwin Theory Won a Nobel ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) - by Jerry Bergman, Ph.D
لازم است طرفداران داخلی «نظریه تکاملی داروین» که با تعصب فوقالعاده، از یک نظریهی اثبات نشده هواداری میکنند، بدانند که اتفاقاً دانشمند معاصر هنری بریگسون (Henri Bergson) به خاطر نقد علمی نظریهی تکاملی داروین، جایزه نوبل علمی سال 1927 را به خود اختصاص داد. قطعاً اگر این هواداران بتوانند دلایلی علمی برای اثبات (به جای فحش) ارائه دهند، آن جایزه را از او پس گرفته و به اینها خواهند داد. چرا غرب به اثبات این نظریه راغبتر و محتاجتر است تا رد آن.
بریگسون، نقد علمی خود را بر پایهی یافتههای علمی در بیولوژیک استوار کرد و اثبات نمود که «تنوع بیولوژیکی» و تحول از گونهای به گونهای دیگر بر اساس اصل «انتخاب اصلح داروین» ممکن نیست.
او مینویسد: داروین خود آگاه بود که تنها راه حلش برای حل این مشکل، صرفاً تکیه بر «یک فرضیه موقت و یا حدس و گمان» است، اما معتقد بود در حال حاضر این بهترین نظریهای است که تا کنون ابداع شده است و میتواند منشأ یک پیشرفت باشد. (Darwin 349-350)
از جدیترین انتقادات بریگسون، توضیح و اثبات کامل این مهم است که «داروینیسم، هیچ توضیح قابل قبولی برای منابع اطلاعات ژنتیکی که بتواند در انتخاب طبیعی مؤثر باشد ندارد» (Bothamley 2002)
ج – چنان چه بیان شد، موضوع بحث ما اثبات را رد نظریه داروین نمیباشد، بلکه گفتیم این نظریه نه تنها هنوز به لحاظ علمی اثبات نشده، بلکه اتفاقاً علوم جدید گامهای استواری در رد آن برداشته است.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – ایکس شبهه - x-shobhe
بحث قدیمی هست.ولی ایشون نویسنده رمان هستند و جایزه ای هم گرفتند ادبی هست
ما با نئاندرتال ها ارتباط ژنتیکی داریم؟؟
یعنی مثلا به اصطلاح ما و شامپانزه ها پسر عمو هستیم.
ایا با نئاندرتال ها هم نسبتی داریم..
یک توضیح کامل در مورد این موضوع بدید.
یعنی من ارتباط انسان و شامپانزه و نئاندرتال ها را میخوام.از نظر زمانی مخوصا.
ما با نئاندرتال ها ارتباط ژنتیکی داریم؟؟
یعنی مثلا به اصطلاح ما و شامپانزه ها پسر عمو هستیم.
ایا با نئاندرتال ها هم نسبتی داریم..
یک توضیح کامل در مورد این موضوع بدید.
یعنی من ارتباط انسان و شامپانزه و نئاندرتال ها را میخوام.از نظر زمانی مخوصا.
بله با اونها هم پسرعمو هستیم ولی خیلی خیلی نزدیک تر. تفاوت DNA ما و نئاندرتال ها حدود 0.12 درصد هست، یعنی حتی یک انسان مدرن امروزی احتمالش هست بتونه با اونها تولید مثل کنه (و شواهد نشون می دن این اتفاق افتاده). از نظر زمانی حدود 40 هزار سال پیش نسلشون منقرض شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بله با اونها هم پسرعمو هستیم ولی خیلی خیلی نزدیک تر. تفاوت DNA ما و نئاندرتال ها حدود 0.12 درصد هست، یعنی حتی یک انسان مدرن امروزی احتمالش هست بتونه با اونها تولید مثل کنه (و شواهد نشون می دن این اتفاق افتاده). از نظر زمانی حدود 40 هزار سال پیش نسلشون منقرض شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این 2 جمله غلط هست با صحیح.و لطفا جمله درستش را بگید
فرگشت نسل قبلی انسان رو نئاتردال می داند
شامپانزه ها جهش کرده اند و شده اند نوعی دیگر و ...تا رسیده به نئاندرتال ها و نهایتا نئاندرتال ها هم جهش کرده اند و رسیده اند به انسان خردمند
این 2 جمله غلط هست با صحیح.و لطفا جمله درستش را بگید
فرگشت نسل قبلی انسان رو نئاتردال می داند
خیر. بطور کلی اونها پسرعموی ما هستند که هم آمیزش با انسان های فعلی در مقاطعی داشتند. در عکس خیلی واضحه این قضیه.
شامپانزه ها جهش کرده اند و شده اند نوعی دیگر و ...تا رسیده به نئاندرتال ها و نهایتا نئاندرتال ها هم جهش کرده اند و رسیده اند به انسان خردمند
هم بله هم خیر. نسل انسان و شامپانزه های امروزی مدت ها پیش (چند میلیون سال) جدا شد. در شاخه انسان هم نسل انسان امروزی و نئاندرتال ها خیلی خیلی دیرتر از هم جدا شده. اون موجوداتی که اجداد مشترک ما و شامپانزه ها (و طبیعتا نئاندرتال ها) بوده نوعی Ape بوده.
از نظر علمی ممکنه؟
عکس/ گوسفند، توله سگ به دنیا آورد!!!!!
کشاورز چینی وقتی متوجه شده گوسفندش حیوان دورگهای متشکل از گوسفند و سگ بدنیا آورده، شگفت زده شد. او در آن لحظه ترسیده بود، چون در طول سالهای کاری خود که در زمینه پرورش گوسفند فعالیت کرده با چنین موردی مواجه نشده بود. او باور نمیکرد که گوسفندش توله سگ بدنیا آورده است. کشاورز چینی که صاحب این حیوان است، در این باره گفت: این حیوان عجیب، پوست پشمی دارد اما دهان، بینی، چشم، دم و کف پاهایش مانند سگها است. رفتار این حیوان نیز شبیه رفتار توله سگهاست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منبع: صبحانه آنلاین
__________________
از نظر علمی ممکنه؟
عکس/ گوسفند، توله سگ به دنیا آورد!!!!!
کشاورز چینی وقتی متوجه شده گوسفندش حیوان دورگهای متشکل از گوسفند و سگ بدنیا آورده، شگفت زده شد. او در آن لحظه ترسیده بود، چون در طول سالهای کاری خود که در زمینه پرورش گوسفند فعالیت کرده با چنین موردی مواجه نشده بود. او باور نمیکرد که گوسفندش توله سگ بدنیا آورده است. کشاورز چینی که صاحب این حیوان است، در این باره گفت: این حیوان عجیب، پوست پشمی دارد اما دهان، بینی، چشم، دم و کف پاهایش مانند سگها است. رفتار این حیوان نیز شبیه رفتار توله سگهاست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منبع: صبحانه آنلاین
__________________
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممکن نیست. احتماالا اصلا این موجود سگ نیست و فقط بطور اتفاقی ظاهرش اینطوری شده. اگه ثابت بشه این موجود سگ است (با بررسی DNA) و مشخص بشه مادرش اون گوسفند بوده (باز هم با بررسی DNA) این کشف می تونه کل اساس گونه ها و ... رو زیر و رو کنه / این خبر مال سال 2011 هست و هیچ کدوم از این اتفاق ها نیفتاده.
میخوام ریشه تکامل دستشویی گرفتن موقع استرس را بدونم.
منظورم شماره 2 هست
Zeitgeist
22-11-2014, 00:38
ایا احتمال اینکه با جهش ژنتیکی کودکی که به دنیا میاد یک موجود دیگر بشه وجود داره یا نه؟
مثلا یک خر فرزندی به دنیا بیاره که مثلا اسب باشه.
ایا جهش ژنتیکی میتونه همچنین کاری کنه؟
جهش های ژنتیکی، به دلایل تأثیرات محیطی (این "محیط" و "تأثیر"، تعاریف بسیار گسترده ای دارند) رخ داده و از شانس و احتمال پیروی میکنند. احتمال اینکه به این شکل، چنان اتفاقی با چنان حجم عظیمی از جهش های هدفمند رخ بده، به صورت طبیعی بسیار غیرمحتمل است.
اگرچنانچه موجودی دچار آسیب های ژنتیکی بسیاری شده بوده و همچنان قادر به تولید مثل باشد، فرزند به دنیا آمده ممکن است بسیار malformed و در ظاهر، متفاوت با والدش باشد ولی این deformation، به این شکل مد نظر شما، هدفمند و به شکل زیبا نخواهد بود و معمولاً محصول، کیفیت زندگی جالبی نخواهد داشت و اگر جهش ها بسیار زیاد و مخرب بوده باشند، خواهد مُرد.
Zeitgeist
22-11-2014, 01:10
میخوام ریشه تکامل دستشویی گرفتن موقع استرس را بدونم.
منظورم شماره 2 هست
فکر نمیکنم تحقیقات دقیقی در این زمینه ی خاص انجام شده باشه.
ولی طبق چیزایی که من خوندم، احتمالاً به دلیل ارتباط دادن استرس و ترس به "خطر" توسط مغز ما است. مغز ما، تفاوت میان استرس مثلاً امتحان دانشگاه با اضطراب، تشویش، و نگرانی ناشی از ترس خطر خورده شدن توسط یک پلنگ رو چندان درک نمیکنه و واکنش نسبتاً مشابهی رو به هر دو ارائه میده!
نظراتی از قبیل اینها وجود داره:
- با توجه به اینکه برای مغز انسان اولیه، چیزی به نام "شَرم" تعریف نشده هست، مغز دلیلی برای نگاه داشتن ادرار در مثانه نمیبیند. در موارد احساس ترس و خطر (=اضطراب)، بخش هایی در مغز که اهمیتی برای حفظ بقاء ندارن، به کنار نهاده شده و توجه و دقت، به سوی بخش هایی میره که برای حفظ بقاء اهمیت دارن.
- در مواقع احساس خطر (= اضطراب به هر دلیلی)، راحت شدن از شر هر نوع "بار اضافی" که به سرعت فرار شما کمک کنه، از نظر مغز مهم میاد!
میخوام ریشه تکامل دستشویی گرفتن موقع استرس را بدونم.
منظورم شماره 2 هست
ریشه تکاملی مستقیمی نداره، استرس زیاد باعث میشه بخش هایی از مغز که مسئول کنترل ماهیچه ها هستند به خوبی کار نکنند و این مسئله علائم زیادی رو ایجاد می کنه (لرزش دست و ...)، یکی از اون علائم هم از دست دادن کنترل ماهیچه هایی است که مسئول کنترل خروجی مثانه هستند.
اخه فقط ادرار هم نیستا.باعث مدفوع هم میشه.
حتی یک حرف زشت وجود داره که طرف از ترس ... به خودش.
حقیقتش من هم هر وقت کار استرس زا میکنم.
مثلا در پادگان سربازی یواشکی سیگار میکشیدم نا خود اگاه معده ام شروع میکرد به کار کردن!!!!
امکان داره تخلیه برای موجودات کمک کنه که برای فرار قویتر بشند و بدنشون سبک تر بشه؟
امکان داره تخلیه برای موجودات کمک کنه که برای فرار قویتر بشند و بدنشون سبک تر بشه؟
فکر نمی کنم . آخه واسه فرار باید آزاد و راحت باشید و نه اینکه . . . ( گلاب به روتون!)
علت این امر همون چیزی هستش که دوستمون توضیح دادن .
اخه فقط ادرار هم نیستا.باعث مدفوع هم میشه.
حتی یک حرف زشت وجود داره که طرف از ترس ... به خودش.
حقیقتش من هم هر وقت کار استرس زا میکنم.
مثلا در پادگان سربازی یواشکی سیگار میکشیدم نا خود اگاه معده ام شروع میکرد به کار کردن!!!!
امکان داره تخلیه برای موجودات کمک کنه که برای فرار قویتر بشند و بدنشون سبک تر بشه؟
مکانیزم کنترل هر دو یکسان است من فقط یکی رو برای مثال گفتم. چیزی که گفتید هم محتمل هست، ولی مشخص نیست آیا دلیلش این هست یا خیر و تئوری ضعیفی است (توضیح درباره مسائل کنترل ماهیچه ای که خیلی راحت میشه نشون داد صحیح است خیلی خیلی بهتر مسئله رو توضیح میده).
اخه فقط ادرار هم نیستا.باعث مدفوع هم میشه.
حتی یک حرف زشت وجود داره که طرف از ترس ... به خودش.
حقیقتش من هم هر وقت کار استرس زا میکنم.
مثلا در پادگان سربازی یواشکی سیگار میکشیدم نا خود اگاه معده ام شروع میکرد به کار کردن!!!!
امکان داره تخلیه برای موجودات کمک کنه که برای فرار قویتر بشند و بدنشون سبک تر بشه؟
در مواقع استرس مکانیسم بدن جوری تنظیم میشه که فعالیت های گوارشی و حرکات معده و روده و ترشح آنزیم های گوارشی به حداقل میرسه ، در واقع هورمون های ستیز و گریز اجازه فعالیت های گوارشی که فرمودین اصلا نمیدن.
موقع ترس و استرس شدید انعکاس هایی رخ میده که باعث میشه ماهیچه های ارادی هم به صورت غیر ارادی عمل کنن ربطی به سبک شدن بدن نداره.
می تونید یک منبع در این مورد معرفی کنید
ممنون...:n12:
تئوری فرگشت با ریاضیات منطبق هست؟ یا تونستند اون رو با زبان ریاضی توضیح بدهند ؟
جناب استریم:n16:
می تونید یک منبع در این مورد معرفی کنید
ممنون...:n12:
جناب استریم:n16:
الگوریتم ژنتیک ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] DA%98%D9%86%D8%AA%DB%8C%DA%A9)
مطالعه مطلب زیر تا حدودی میتونه بهتون کمک کنه .
اثبات نظریه تورینگ درباره فرگشت انگشتها
در سال ۱۹۵۲، آلن تورینگ، ریاضیدان معروف انگلیسی مقالهای منتشر کرد که در آن، نظریهای را درباره ریاضیات الگوهای خطوط بدن گورخر و شیارهای موجود روی تپههای شنی مطرح کرده بود؛ این نظریه چگونگی شکلگیری انگشتان را نیز توضیح میداد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساختار انگشتان جنین انسان در رحم مادر که طبق ساختار پیش بینی شده تورینگ میباشند.
تورینگ که در سال ۱۹۵۴ از دنیا رفت، دریافت یک سیستم دارای فقط دو مولکول، در صورتی که این مولکولها با یکدیگر ترکیب شوند و از لحاظ شیمیایی به شیوهای درست تعامل داشته باشند، میتوانند از لحاظ نظری الگوهای خالدار یا خطدار ایجاد کنند.
معادلات ریاضی وی نشان داد این مولکولها میتوانند به طور آنی تراکمات خود را به شکل الگوی فضایی تکراری سازماندهی کنند. این نظریه به عنوان توضیحی برای الگوهای نسبتا سادهای مانند خطوط بدن گورخر و حتی شیارهای تپههای شنی پذیرفته شده اما علاوه بر این توضیح میدهد چگونه ساختارهایی مانند انگشتان زمانی که انسان در رحم مادر قرار دارد، شکل میگیرند.
هماکنون تیمی از محققان «آزمایشگاه زیستشناسی سیستمهای چندسلولی» در «مرکز تنظیم ژنومیک» (CRG) در بارسلونا اطلاعاتی ارائه دادهاند که تایید میکند انگشتان دست و پا توسط مکانیسم تورینگ الگوبندی میشوند.
دانشمندان حاضر در این مطالعه زیستشناسی را با مدلبندی محاسباتی ترکیب کردند و مدل حاصل پیشبینی میکند چگونه الگوی انگشتان باید در طول رشد انسان تغییر کند. مدل جدید همچنین توضیح میدهد چگونه مولکولها برای تولید اندامهای خاص بر اساس مدل تورینگ آرایش میشوند.
نتایج تحقیقات محققان به این پرسش قدیمی درباره چگونگی تکامل انگشتان پاسخ میدهد و نتایج آن از رشد انگشتان نیز فراتر میرود.
این موفقیت به این پرسش که چگونه میلیونها سلول در بدن انسان قادرند به صورت پویا خود را به شکل سازههای سهبعدی صحیح به طور مثال، کلیهها، قلب و دیگر اندامها آرایش کنند، پاسخ میدهد. نظریه تورینگ همچنین این تفکر سنتی غالب را که «اطلاعات موقعیتی» نام دارد، به چالش میکشد.
بر اساس این تفکر، سلولها چون همگی اطلاعاتی درباره موقعیتهایشان در فضا دریافت میکنند، میدانند چه عملی انجام دهند. اما بر اساس تحقیق جدید، مکانیسمهای خودسازماندهیکننده موضعی در رشد اندامها بسیار بیش از آنچه تصور میشد، مهم هستند.
رسیدن به درکی صحیح از سازماندهی چندسلولی، جهت طراحی استراتژیهای کارآمد برای پزشکی احیا ضروری است و روزی امکان مهندسیکردن بافتهای جایگزین برای اندامهای مختلف را امکانپذیر میکند.
افزون بر این، در کوتاهمدت چنین نتایجی توضیح میدهد چرا polydactyly (رشد انگشتان دست یا پای اضافه)، در نارساییهای تولد در انسانها تا این اندازه شایع است. مطالعه جدید نظریه ۶۲ ساله تورینگ درباره جنینشناسی را تایید میکند با این حال، نیازمند طراحی یک مدل رایانهای جدی است.
بیگ بنگ
A mathematical theory proposed by Alan Turing in 1952 can explain the formation of fingers ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مشاهده مقاله ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
می تونید یک منبع در این مورد معرفی کنید
ممنون...:n12:
جناب استریم:n16:
هر قسمت خاص تئوری رو میشه بطور ریاضی مدل سازی کرد (صدها مقاله درباره مدل سازی رفتار فرگشتی در ژورنال ها هست که خودتون زحمت سرچش رو باید بکشید: Modeling evolution / Modeling natural selection) ، اگه منظورتون قرار دادن کل فرگشت در یک فرمول ریاضی است که به همون فرمول های فیزیک خواهید رسید چون در نهایت تمام زیست شناسی از قواعد یکسان فیزیک پیروی می کنند.
هر قسمت خاص تئوری رو میشه بطور ریاضی مدل سازی کرد (صدها مقاله درباره مدل سازی رفتار فرگشتی در ژورنال ها هست که خودتون زحمت سرچش رو باید بکشید: Modeling evolution / Modeling natural selection) ، اگه منظورتون قرار دادن کل فرگشت در یک فرمول ریاضی است که به همون فرمول های فیزیک خواهید رسید چون در نهایت تمام زیست شناسی از قواعد یکسان فیزیک پیروی می کنند.
از این جهت پرسیدم که خوانده بودم که یکی از مشکلات نظریه فرگشت عدم توضیح اون با زبان ریاضی هستش(یه همچین چیزی)
از این جهت پرسیدم که خوانده بودم که یکی از مشکلات نظریه فرگشت عدم توضیح اون با زبان ریاضی هستش(یه همچین چیزی)
مطلب رو پیدا کنید و اینجا بگذارید تا بتونیم بررسی کنیم.
+
عدم قابلیت ریاضیات در توضیح یک نظریه مساوی غلط بودن اون نظریه نیست. در خیلی مواقع معنیش اینه که ریاضیات ما برای توضیح مشاهداتمون کافی نیست. اگه دقت کنید ریاضیات چطور تکامل پیدا کرد صرفا برای توضیح مشاهدات ما بود. کلا حساب دیفرانسیل رو امثال نیوتن ساختند تا باهاش فیزیک رو توضیح بدن.
مطلب رو پیدا کنید و اینجا بگذارید تا بتونیم بررسی کنیم.
+
عدم قابلیت ریاضیات در توضیح یک نظریه مساوی غلط بودن اون نظریه نیست. در خیلی مواقع معنیش اینه که ریاضیات ما برای توضیح مشاهداتمون کافی نیست. اگه دقت کنید ریاضیات چطور تکامل پیدا کرد صرفا برای توضیح مشاهدات ما بود. کلا حساب دیفرانسیل رو امثال نیوتن ساختند تا باهاش فیزیک رو توضیح بدن.
کتابی به نام ریاضیات تکامل در سال 1999 با ویرایش
جدید در سال 2004 توسط فِرِد هُیل چاپ شده است که از ریاضیات به عنوان سلاحی در برابر
نئو داروینیسم استفاده کرده است .
هویل : تئوری داروین اشتباه است و پایندی بر آن مانع رسیدن به یک تئوری تکاملی درست
میشود .
Fred Hoyle
کتابی به نام ریاضیات تکامل در سال 1999 با ویرایش
جدید در سال 2004 توسط فِرِد هُیل چاپ شده است که از ریاضیات به عنوان سلاحی در برابر
نئو داروینیسم استفاده کرده است .
هویل : تئوری داروین اشتباه است و پایندی بر آن مانع رسیدن به یک تئوری تکاملی درست
میشود .
Fred Hoyle
متن کتاب که در دسترس نیست، و زحمتش با شماست که برید و حداقل علت هایی که ایشون در کتابش ادعا کرده رو بیارید تا بشه خوند و بررسی کرد.
این نقدی است از ماسیمو پلوچی بر ادعاهای هویل:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چیزی که به نظر می رسه اینه که هویل روی دو نکته مانور می داده،اول اینکه کل تکامل رو نمیشه مشابه جاذبه و الکترومغناطیس و ... رو بطور ریاضی بطور دقیق فرمولسازی کرد و از این نتیجه گرفته که فرگشت اشتباه است، و بعد هم گفته تغییراتی که از طریق natural selection رخ میده قادر به توضیح گستردگی گونه های مختلف نیست. دومی بطور واضح غلط است و اولی هم درک غلط از علومی مثل زیست شناسی است که هیچ چیز رو در اون نمیشه اون رو به این شکل فرمول سازی کرد و با این استدلال همه چیز در زیست شناسی و پزشکی و روانشناسی و ... باید غلط تصور بشه. در این کتاب هیچ رفرنسی به هیچ مقاله ای در ژورنال های علمی که این انتقاد ها رو در محیط های آکادمیک مطرح کرده باشند وجود نداره.
بیشتر از این توضیحی نمیشه داد تا وقتی بطور دقیق ادعای مطرح شده رو قرار بدید.
متن کتاب که در دسترس نیست، و زحمتش با شماست که برید و حداقل علت هایی که ایشون در کتابش ادعا کرده رو بیارید تا بشه خوند و بررسی کرد.
این نقدی است از ماسیمو پلوچی بر ادعاهای هویل:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چیزی که به نظر می رسه اینه که هویل روی دو نکته مانور می داده،اول اینکه کل تکامل رو نمیشه مشابه جاذبه و الکترومغناطیس و ... رو بطور ریاضی بطور دقیق فرمولسازی کرد و از این نتیجه گرفته که فرگشت اشتباه است، و بعد هم گفته تغییراتی که از طریق natural selection رخ میده قادر به توضیح گستردگی گونه های مختلف نیست. دومی بطور واضح غلط است و اولی هم درک غلط از علومی مثل زیست شناسی است که هیچ چیز رو در اون نمیشه اون رو به این شکل فرمول سازی کرد و با این استدلال همه چیز در زیست شناسی و پزشکی و روانشناسی و ... باید غلط تصور بشه. در این کتاب هیچ رفرنسی به هیچ مقاله ای در ژورنال های علمی که این انتقاد ها رو در محیط های آکادمیک مطرح کرده باشند وجود نداره.
بیشتر از این توضیحی نمیشه داد تا وقتی بطور دقیق ادعای مطرح شده رو قرار بدید.
یک رویو از کتابش اینجا هست
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میشه به استدلال های زیر پاسخ بدید
استدلال الف)
1- وجود دی ان ای و سلول باید همزمان باشد.
2- پس باید وجود ژنها مهندسی شده با طراحی هوشمند باشد.
3- پس فرگشت که میگوید وجود ژنها براساس تصادف است باطل است
استدلال ب)
اگر امکانش هست که یک نوع جدید موجود از نوع دیگری براساس جهش ژنتیکی ایجاد شود، می بایست که بتوان در آزمایشگاه با ابزار مختلف این تکامل را در موجودات ساده که جمعیت فوق العاده زیادی دارند، مشاهده کرد.
ولی هیچ آزمایشی به عنوان سند، صورت نکرفته و ارایه نشده
استدلال پ)
تبدیل یک باکتری بدون تاژک به یک باکتری تاژک دار ممکن نیست.
پس تکامل در این نوع صورت نمیگیرد
پس تکامل باطل است
میشه به استدلال های زیر پاسخ بدید
استدلال الف)
1- وجود دی ان ای و سلول باید همزمان باشد.
2- پس باید وجود ژنها مهندسی شده با طراحی هوشمند باشد.
3- پس فرگشت که میگوید وجود ژنها براساس تصادف است باطل است
استدلال ب)
اگر امکانش هست که یک نوع جدید موجود از نوع دیگری براساس جهش ژنتیکی ایجاد شود، می بایست که بتوان در آزمایشگاه با ابزار مختلف این تکامل را در موجودات ساده که جمعیت فوق العاده زیادی دارند، مشاهده کرد.
ولی هیچ آزمایشی به عنوان سند، صورت نکرفته و ارایه نشده
استدلال پ)
تبدیل یک باکتری بدون تاژک به یک باکتری تاژک دار ممکن نیست.
پس تکامل در این نوع صورت نمیگیرد
پس تکامل باطل است
استدلال الف -> 1 غلط است. DNA و سلول لزوما همزمان نیستند.
استدلال ب -> تبدیل گونه ها به همدیگه بارها و بارها صورت گرفته و مشاهده شده. نمی تونم چطور میگید هیچ آزمایشی صورت نگرفته و ارائه نشده. اگه منظورتون از "نوع" چیزی به جز گونه است، چنین مفهومی در زیست شناسی نداریم.
استدلال پ -> تبدیل سگ به گاو هم ممکن نیست پس تکامل باطل است (حتما چون زمین به روی خورشید نمی افتد هم جاذبه باطل است). هر وقت تکامل ادعا کرد هر باکتری بدون تاژک به باکتری تاژک دار تبدیل می شود با پیدا کردن مثال نقض میشه تکامل رو رد کرد. تکامل چنین ادعایی نکرده.
به نظر می رسه این استدلال ها در اینجا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])آورده شده اند، به نظر من اون بحث به جایی نخواهد رسید چون اصلا ذهنیت علمی در اون بحث وجود نداره (ذهنیت علمی شواهد رو بررسی می کنه و بهترین فرضیه که قادر به توضیح مشاهدات است رو می پذیره و بعد فرضیه رو به آزمایش های جدید می گذاره و مشاهدات جدید کسب می کنه) و روال ریختن کیلویی مطالب بی اندیشه به وسط بحث و سردرگم کردن مخاطب است. به نظر من شما وقتتون رو تلف نکنید. این بحث ها به طوری مهندسی میشن که حجم مطالب بی اندیشه به حدی باشه که اصلا کسی قادر به بحث کردن نباشه. شما می تونید برای صاف بودن زمین هم اینطوری علت تراشی کنید.
B.Russell
04-12-2014, 02:00
موش هایی هوشمند با مغز نیمه انسانی
The smart mouse with the half-human brain
محققان آمریکایی با تزریق نوعی از سلولهای نابالغ مغز انسان موسوم به سلولهای گلیال به موش، مغز شبهانسانی ایجاد کردند که باعث افزایش عملکرد مغز ابن حیوانات در آزمونهای شناختی شد.
محققان مرکز پزشکی دانشگاه روچستر در نیویورک با همکاری محققان دانشگاه کپنهاگ در این روش، سلولهای گلیال نابالغ موسوم به سلولهای پروژنیتور گلیال را از جنین سقط شده انسان استخراج کردند؛ سپس این سلولها به مغز نوزادان موش پیوند زده شد که در نهایت این سلولهای انسانی رشد کرده و جایگزین سلولهای گلیال موش شدند.
سلولهای انسانی پس از رشد به نوعی سلول گلیال بالغ موسوم به آستروسیت تبدیل شدند که مسئول تأمین مواد مغذی و بازسازی آسیبهای مغزی هستند؛ سلولهای گلیال انسانی 20 برابر بزرگتر از سلولهای گلیال موش هستند
.هر موش در ابتدا 300 هزار سلول گلیال انسانی دریافت کرد که در یک بازه زمانی یک ساله، تعداد سلولها به 12 میلیون افزایش پیدا کرد؛ جایگزین کردن سلولهای مغز موش با سلولهای گلیال انسانی، یک مغز ترکیبی ایجاد کرد که باعث بهبود کارآیی نورونهای مغز موش شد.
موش با مغز ترکیبی (نیمی انسان و نیمی موش) در آزمونهای شناختی و حافظه عملکرد بهتری در مقیاسه با موشهای معمولی داشتند؛ این جوندگان با مغز ترکیبی، در آزمون یادآوری صداهای مرتبط با شوک الکتریکی عملکرد بهتری ثبت کردند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منبع ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
Zeitgeist
08-12-2014, 17:47
World-first artificial enzymes suggest life doesn't need DNA or RNA ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
World-first artificial enzymes suggest life doesn't need DNA or RNA ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
میشه ترجمه اش کنی
فرگشت چطوری همجنس گر ایی را توضیح میده؟
این مطلب رو مطالعه کنین .
رفتار همجنسگرایانه در جانوران ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D9%86%D8%B3%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7 %D9%86%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D8%AC%D8%A7%D9%86%D9%88 %D8%B1%D8%A7%D9%86)
این مطلب رو مطالعه کنین .
رفتار همجنسگرایانه در جانوران ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D9%86%D8%B3%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7 %D9%86%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D8%AC%D8%A7%D9%86%D9%88 %D8%B1%D8%A7%D9%86)
سوال من اینه
کسی که همجنسگرا هست و از سکس با جنس مخالف بدش میاد چطوری میخواد ژنشو منتقل کنه؟
Zeitgeist
15-12-2014, 19:55
سوال من اینه
کسی که همجنسگرا هست و از سکس با جنس مخالف بدش میاد چطوری میخواد ژنشو منتقل کنه؟
اطلاعات ژنتیکی دو پدر/مادر در یک سلول تخمک قرار داده میشود و تخمک بارور شده، در یک رحمِ اجاره ای قرار میگیرد.
اطلاعات ژنتیکی دو پدر/مادر در یک سلول تخمک قرار داده میشود و تخمک بارور شده، در یک رحمِ اجاره ای قرار میگیرد.
سوال من این هست که چرا تا حالا منقرض نشدند.صحبت در مورد این 30 سال اخیر نیست
سوال من این هست که چرا تا حالا منقرض نشدند.صحبت در مورد این 30 سال اخیر نیست
چون همجنسگرایی مثل رنگ چشم و مو نیست که مستقیما از پدر و مادر به ارث برسه، فرزندان افرادی که نسل اندر نسل همه دگرجنس گرا بودند می تونند همجنسگرا باشند (از نظر احتمالی هم گرایش جنسیتی والدین تاثیر خاصی در گرایش جنسی فرزندان نداره). اگه شما همین امروز همه این افراد رو مثلا جمع کنید و در یک جزیره بگذارید، در نسل های بعدی افراد دگرجنسگرا دوباره افراد همجنسگرا مشاهده میشن.
این مسئله در گوسفندان خیلی خوب مشاهده میشه. حدود 10 درصد گوسفندان نر بطور کامل همجنسگرا هستند و هرگز با جنس ماده رابطه برقرار نمی کنند و طبیعتا تولید مثل ندارند و ژن هاشون هم منتقل نمیشه، ولی همیشه همین حدود همیشه در همه نسل ها این نوع رفتار رو دارند.
دانشمندان چه توضیحی دارند برای اینکه تاژک باکتری تدریجی و با تبدیل شدن بوجود امده باشد.
مثلا مایکل بیهی مثال تله موش را زده که اگر یکی از اجزای ان نباشد دیگر کار نمیکند.
یعنی اگر یکی از اجزای تاژک نباشد دیگری کار نمیکند.
چون تاژک باکتری از 3 بهش اصلی موتور و قلاب و ریشه هست که از 42پروتئین تشکیل شده.
اتفاقا من در یکی از برنامه های درون کرمچاله مورگان فریمن هم دیدم که دانشمندی این ادعا را میکند و در اون برنامه ندیدم پاسخی بهش داده بشه.خواهشا ساده توضیح بدید.و بگید چرا این ادعا غلط هست؟
دانشمندان چه توضیحی دارند برای اینکه تاژک باکتری تدریجی و با تبدیل شدن بوجود امده باشد.
مثلا مایکل بیهی مثال تله موش را زده که اگر یکی از اجزای ان نباشد دیگر کار نمیکند.
یعنی اگر یکی از اجزای تاژک نباشد دیگری کار نمیکند.
چون تاژک باکتری از 3 بهش اصلی موتور و قلاب و ریشه هست که از 42پروتئین تشکیل شده.
اتفاقا من در یکی از برنامه های درون کرمچاله مورگان فریمن هم دیدم که دانشمندی این ادعا را میکند و در اون برنامه ندیدم پاسخی بهش داده بشه.خواهشا ساده توضیح بدید.و بگید چرا این ادعا غلط هست؟
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این مسئله یکی از ادعاهای قدیمی (و غلط) ضدفرگشتی هاست که بارها و بارها رد شده.
فرگشت هیچ مکانیزمی که از چند بخش تشکیل شده اینطور نیست که اول قسمت اول درست بشه و کامل بشه، بعد قسمت دوم شروع بشه و کامل بشه، و بعد قسمت سوم. از ابتدا یک شکل بسیار ابتدایی که کار می کرده (مثل تله موشی با اجزای ساده تر و قابلیت کمتر و ضعیف تر) و کم کم تغییرات به سمت قوی تر کردن اجزا بوده (هر یک به نوبت 0.001 درصد بهتر شدن) تا به شکل امروزی رسیده.
بطور خلاصه این ادعا که شما کردید از سه جهت غلط است:
1. ادعا شد هیچ اجزای تاژک به تنهایی نمی تونه کاری کنه و لازمه همه باشند، این ادعا غلط است و تاژک ها هم همه مثل هم نیستند (تعداد اجزا و کارکرد ها و ... در باکتری های متفاوت مختلف است که در مراحل متفاوتی از تکامل قرار دارند). بطور مثال موتور تاژک ها به جز کار تاژک وظیفه تخلیه پروتئین ها رو هم بر عهده داره.
2. این قضیه 40/42 پروتئین مربوط به یک باکتری خاص است، باکتری های دیگه ای هستند که تعداد پروتئین ها کمتر است و ساختار ساده تری از تاژک ها دارند و تصور اینکه ساختار همه تاژک ها دقیقا یکسان و به یک پیچیدگی است (که فرضا لازم بوده طراحی بشه) کلا غلط است مگر اینکه تصور کنیم یک طراح آمده و هزاران مدل تاژک طراحی کرده که هر کدوم در مرحله متفاوتی از سادگی/پیچیدگی قرار دارند و با ساختارهای متفاوت، وظیفه های متفاوتی رو به شکل و بهینگی متفاوت انجام میدن.
3. عدم توضیح 100 درصد یک پدیده به این معنی نیست که توضیحی براش وجود نداره و فرگشت غلط است. به خاطر مسائل زمانی (فرگشت بسیار بیشتر از طول عمر یک انسان طول می کشه) ما در آزمایشگاه نمی تونیم از صفر تاژک تشکیل بدیم ولی این به معنی نیست که فرگشت غلط است و صرفا فقط به این معنی است که تعداد دفعاتی که لازمه یک باکتری تولید مثل کنه تا چنین مکانیزمی پدید بیاد فرضا 10 میلیون بار است (که بیشتر است)، و با احتساب هر تولید مثل در 20 دقیقه، لازمه 380 سال زمان بگذره تا نتایج قابل مشاهده باشه که برای ما فعلا آزمایشش امکان پذیر نیست. این اثبات اشتباه بودن تئوری نیست.
--
جای این تاپیک این مسائل نیست. اینکه سرچ کنیم "proof that evolution is wrong" و برسیم به یک سری وبلاگ های درجه سه توسط نویسنده های ناشناس و همینطور ادعاها رو بریزیم وسط تا بقیه توضیح بدن شیوه مناسبی در بحث کردن نیست. تاپیک محل بحث های اصولی و منطقی درباره فرگشت هست نه رد کردن ادعای Creationist ها.
چرا انسانهای مدرن کم مو هستند؟
پستانداران مقدار زیادی انرژی مصرف میکنند تا خودشان را گرم نگه دارند. پوست در واقع عایقبندی طبیعت برای بدن است.
چرا ما باید در گذشته از آن مزیت مهم چشمپوشی کرده باشیم؟
قابل تصورترین جوابی که میتوان به این سوال داد، این است که اجداد ما میلیونها سال قبل یک دوره زندگی در آب را پشت سر گذاشتند و موهایشان را از دست دادند.همانطور که میدانید مو عایق خوبی در آب نیست، و این درست مثل وضعیت پستانداران بیمو و آبزی(سیتاشینها) بود.
دانشمندانی که این نظر را قبول ندارند میگویند که اگر قرار است موجودی در آب احساس گرما کند، باید بدنی گرد و پیهدار داشته باشد، نه اینکه دارای جثهای دراز و پر از اعضا و جوارح باشد. از طرف دیگر، آن نظریه دوران زندگی در آب هم چندان قابل قبول نیست چون شواهد فسیلی برای تاییدش وجود ندارد.
نظریهای که توجه خیلیها را در این خصوص بهخود جلب کرده، این است که انسانها موهای بدنشان را زمانی از دست دادند که گرمای شدید تهدیدی برایشان به شمار آمد.
کریس استرینگر، از موزه تاریخ طبیعی لندن میگوید:«ما نفسنفس نمیزنیم و گوشهایی بزرگ مثل گوشهای فیل هم نداریم. تنها راهی که میتوانیم از طریقش خنک شویم عرق کردن است و با داشتن موهایی کلفت چنین چیزی امکانپذیر نبود.»
البته این قضیه شاید در دوران زندگی در جنگلهای سایهدار، چندان مشکلساز نبود اما وقتی اجداد ما به زمینهای بازتر کوچ کردند و آنجا را بهعنوان محل زندگی خود برگزیدند، شرایط عوض شد.
طبیعت، اینطوری میطلبد که انسانهایی با موهای نرم آنجا زندگی کنند، به شکلی که هوای خنک کننده در اطراف بدنهای عرق کردهشان بچرخد و خنکشان کند.
اما عرق کردن بهمعنای این است که مایعات زیادی باید وارد بدن شود و این یعنی اینکع انسانها باید در نزدیکی رودها و چشمهها زندگی میکردند.
این همان جایی است که اطرافش کمی پر درخت و سایهدار بوده و نیاز به عرق کردن را کاهش میداد. از سوی دیگر، عصر یخبندان «پلیستوسین» حدود ۱.۶ میلیون سال پیش آغاز شد و حتی در آفریقا هم شبها دیگر خنکتر از گذشته بود.
مارک پیگل از دانشگاه ردینگ انگلیس میگوید سایر موجودات در دشت زندگی میکردند که موهای بدنشان را آن زمان از دست ندادند. استدلال او این است که انسانها درست زمانی موهای بدنشان را از دست داده بودند که برای مقابله با تبعات آن، آمادگی پیدا کرده بودند.این احتمالا زمانی است که انسانهای مدرن تکامل پیدا کرده بودند، یعنی حدود ۲۰۰ هزار سال پیش.
در چنین شرایطی احتمالا انسانا با لباس پوشیدن، پناهگاه ساختن و درست کردن آتش، توانستند از دست رفتن موهای بدنشان را جبران کنند. به گفته پیگل، انتخاب طبیعت این بود که انسانها موهای کمتری داشته باشند چون موی بدن باعث ایجاد انگل کمتری میشود که بیماریهای مختلف را شیوع میبخشند.
البته به تدریج آنها که موهای کمتری داشتند خود را زیباتر از دیگران هم قلمداد کردند و در هین راستا تولیدمثل بیشتری داشتند و ژنهای بیشتری از آنها باقی ماند.
در همین حال، شواهدی جزئیتر نشان میدهد که شپش بدن که در لباسه زندگی میکند از حدود هفتادهزار سال پیش وجود داشته است و احتمالا تا قبل از آن هنوز استفاده از لباس چندان مرسوم نبوده است.
B.Russell
24-01-2015, 15:32
ﻣﺠﻠﻪ ﻋﻠﻤﯽ ﻧﯿﭽﺮ ﺩﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﺒﺮ های ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 2015 اشاره ی به سکوانسینگ ژنم یکی از اجداد ۴۰۰،۰۰۰ ساله ما کرده که میتونه خبر جنجالی باشه.
ﻣﺘﺨﺼﺼﺎﻥ ﮊﻧﺘﯿﮏ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻧﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﮊﻧﻮﻡ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ۴۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻟﻪ Sima de Los Huesos ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ غاری ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ﮐﺸﻒ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺗﻮﺍﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
منبع ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مهـندس مسعود
26-01-2015, 21:19
آیا تاکنون مشاهده شده است که حیوانی از یک نوع به نوع دیگر تبدیل شود؟ منظور بنده تبدیل سگ به سگ یا باکتری به باکتری نیست بلکه تبدیل یک نوع به نوعی جدید است.
Zeitgeist
26-01-2015, 22:34
آیا تاکنون مشاهده شده است که حیوانی از یک نوع به نوع دیگر تبدیل شود؟ منظور بنده تبدیل سگ به سگ یا باکتری به باکتری نیست بلکه تبدیل یک نوع به نوعی جدید است.
منظور از "نوع جدید" چیست؟
اگر منظورتان تغییرات عظیم در DNA و ساختار یک موجود زنده، "به صورت طبیعی" و به ناگاه است، خیر.
ممکن است در طی فرآیند رشد اولیه، به دلیل اشتباهات ساختاری ژنتیک، یا تأثیرات مضر عظیم محیطی، یک موجود دچار deformity شود و ظواهر متفاوتی یابد، ولی یک "گونه ی جدید" نخواهد بود.
تغییرات در طی فرآیند فرگشت، در طی نسل های متعدد رخ میدهند و این روند معمولاً کند پیش میرود؛ با توجه به ماهیت بی هدف و اتفاقی جهش های ژنتیک، جهش ها و تغییرات عظیمی که مضر یا حتی بی فایده باشند، احتمالاً باعث کاهش شانس بقاء موجود میشوند و به طور کلی، باعث میشود که کمتر شاهد تغییرات بزرگ در نسل های اندک باشیم. تغییرات اندک، کند، و معمولاً مفید یا بی فایده، شانس بقاء و تولیدمثل بیشتر و سالم تری خواهند داشت.
به هر حال هرقدر ارگانیسمی پیچیده تر و بزرگتر باشد، تأثیرات هر جهش و همچنین تأثیرات محیطی، میتواند کمتر یا بیشتری بر هر بخش مجزای این ارگانیسم باشد و بسیاری جهش های مضر هم ممکن است با عدم اختلال در زندگانی و تولیدمثل موجود، دوام آورند چون بخش های دیگر، صحیح عمل میکنند.
آیا تاکنون مشاهده شده است که حیوانی از یک نوع به نوع دیگر تبدیل شود؟ منظور بنده تبدیل سگ به سگ یا باکتری به باکتری نیست بلکه تبدیل یک نوع به نوعی جدید است.
به فرض محال این اتفاق هم بیوفته.
مثلا جنین یک گربه چطوری میتونه تو شکم یک سگ رشد کنه و به دنیا بیاد ؟؟!!! :n38::n38:
مهـندس مسعود
26-01-2015, 22:51
منظور از "نوع جدید" چیست؟
اگر منظورتان تغییرات عظیم در DNA و ساختار یک موجود زنده، "به صورت طبیعی" و به ناگاه است، خیر.
ممکن است در طی فرآیند رشد اولیه، به دلیل اشتباهات ساختاری ژنتیک، یا تأثیرات مضر عظیم محیطی، یک موجود دچار deformity شود و ظواهر متفاوتی یابد، ولی یک "گونه ی جدید" نخواهد بود.
تغییرات در طی فرآیند فرگشت، در طی نسل های متعدد رخ میدهند و این روند معمولاً کند پیش میرود؛ با توجه به ماهیت بی هدف و اتفاقی جهش های ژنتیک، جهش ها و تغییرات عظیمی که مضر یا حتی بی فایده باشند، احتمالاً باعث کاهش شانس بقاء موجود میشوند و به طور کلی، باعث میشود که کمتر شاهد تغییرات بزرگ در نسل های اندک باشیم. تغییرات اندک، کند، و معمولاً مفید یا بی فایده، شانس بقاء و تولیدمثل بیشتر و سالم تری خواهند داشت.
به هر حال هرقدر ارگانیسمی پیچیده تر و بزرگتر باشد، تأثیرات هر جهش و همچنین تأثیرات محیطی، میتواند کمتر یا بیشتری بر هر بخش مجزای این ارگانیسم باشد و بسیاری جهش های مضر هم ممکن است با عدم اختلال در زندگانی و تولیدمثل موجود، دوام آورند چون بخش های دیگر، صحیح عمل میکنند.
با تشکر از پاسخ شما.
منظور بنده از نوع همان نوع حیوان است یعنی سگ و گربه و شیر و شتر و خرس و ببر و پلنگ و میمون و زرافه و کانگورو و ویروس یا باکتری. آیا دیده ایم حیوانی تبدیل به یک نوع دیگر شود که اسم جدیدی روی آن بگذاریم و دیگر اسمش مثلا باکتری یا پلنگ نباشد؟
مهـندس مسعود
26-01-2015, 22:52
به فرض محال این اتفاق هم بیوفته.
مثلا جنین یک گربه چطوری میتونه تو شکم یک سگ رشد کنه و به دنیا بیاد ؟؟!!! :n38::n38:
بنا بر فهم بنده فرگشت میگوید گربه به سگ تبدیل نمیشود. منظور بنده این است که گربه به چیزی تبدیل شود که دیگر گربه نباشد.
بنا بر فهم بنده فرگشت میگوید گربه به سگ تبدیل نمیشود. منظور بنده این است که گربه به چیزی تبدیل شود که دیگر گربه نباشد.
این کلمات نوع و گونه و نژاد لغت های قرار دادی هستند که ما روی پدیده های مختلف میزاریم.
مثلا اگر اشتباه نکنم 2 گونه را وقتی جدا از هم میدونند که دیگر نتونند با هم تولید مثل کنند.
مثلا ما و شامپانزه بعد از جدا شدن از هم تا مدت ها از نظر فیزیکی میتونستیم با هم تولید مثل بکنیم.تا جایی که به شاید در زمانی تعدادی از ما میتونستیم و تعدادی نمیتونستیم.
الان نژاد هایی از سگ وجود داره که میتونند با گرگ ها تولید مثل کنند و نژاد هایی وجود داره که نمیتونند
این روند یک شب و یک نسل و یک .... نبوده .
Zeitgeist
26-01-2015, 23:29
با تشکر از پاسخ شما.
منظور بنده از نوع همان نوع حیوان است یعنی سگ و گربه و شیر و شتر و خرس و ببر و پلنگ و میمون و زرافه و کانگورو و ویروس یا باکتری. آیا دیده ایم حیوانی تبدیل به یک نوع دیگر شود که اسم جدیدی روی آن بگذاریم و دیگر اسمش مثلا باکتری یا پلنگ نباشد؟
متأسفانه تعریف دقیقی از سؤالتان مطرح نمیکنید.
در میکروارگانیزم های ساده، مثل میکروب ها (از جمله باکتری ها)، با توجه به نرخ بالای تولید مثل و ساده بودن موجود زنده، فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی بر اساس جهش ها و تغییرات (چه طبیعی و چه مصنوعی)، با سرعت بالاتری پیش میرود. در موجوداتی که از طریق تقسیم سلولی تولید مثل میکنند، این تغییر ساختارها همچون موجوداتی که از طریق سـکس تولید مثل میکنند، اهمیت ندارد.
میکروارگانیسم ها، ممکنه در شرایط متفاوت (مثلاً در بدن یک موجود جدید)، برخیشون که دارای جهش های خاصی هستند، زنده مانده و در نتیجه، توان بقاء در محیط جدید را داشته باشند. حالا ممکنه که دانشمندان، روی اینها نام های متفاوتی بزارن، همچون hiv (انسان) و siv (میمون) (البته ویروس ها ارگانیزم های زنده محسوب نمیشوند؛ نیازمند سلول host زنده برای بازتولیدند).
در ارگانیزم های بزرگ و پیچیده، باتوجه به اینکه این ارگانیزم ها، هر یک از بخش های بسیار متعددی با قابلیت های متفاوت تشکیل شدن، تغییرات عظیمی که منجر به تحولات بزرگ در شکل، ساختار، و کارکرد اجزاء شوند، بسیار بسیار کندتر رخ میدهد و سیستم کلی، به نفع تغییرات بزرگی که اختلالات ایجاد کنند نیست.
البته که تقریباً اغلب موجودات و گیاهان "اهلی" که امروزه انسان ها در مزارع دامی و کشاورزی، برای تأمین غذا استفاده میکنند، و حتی برخی حیوانات خانگی همچون سگ ها، درواقع در طی "انتخاب مصنوعی" (Artificial Selection ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])) توسط انسان در طی ده ها هزار سال اخیر با ترکیب گیاهان و موجودات مختلف با یکدیگر به وجود آمده اند، به طوری که دیگر به طور کلی با اقوام وحشیشان تفاوت ظاهری/ساختاری نسبی یافته اند و ممکن است قادر به جفتگیری و ایجاد فرزند نباشند. اکثر این موجودات اهلی، در طبیعت وجود ندارند و انواع جدیدی هستند که انسان، برای نیاز خویش، با ترکیب انواع مختلف ایجاد نموده.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مهـندس مسعود
27-01-2015, 15:07
با تشکر از دو بزرگوار دنلیو و زیتگیست. بنده در گذشته نسبت به تکامل دید بسیار منفی داشته ام ولی در ماه اخیر شروع به مطالعه آن کردم و به نظر منطقی می رسد و اکثر اشکال های وارده در سایت های مختلف ناشی از حمله بدون مطالعه کافی است که خود بنده نیز به آن دچار بودم. از بزرگواری و سعه صدر دوستان در اینجا تشکر می کنم که با حوصله به پرسش ها پاسخ می دهند.
Saeed Dz
11-04-2015, 15:10
یخ و سرما چرخه زمین را به حالت تعلیق در آورده بود. به جای دریاهای سرشار از حیات و زمینهای پوشیده از درختان سبز، همه جا را برف و کولاک گرفته بود.حتی در خط استوا هم میانگین دما به منفی ۲۰ درجه رسیده بود؛ چیزی شبیه به وضعیت قاره جنوبگان امروزی. بیشتر حیات از بین رفته بود و آن مقدار موجوداتی هم که باقی مانده بودند در بخش های کوچکی که هنوز آب گرم می جوشید، زندگی می کردند.
در حقیقت «زمین گلوله برفی» بود؛ یخ زدگی سراسری که حدود ۷۱۵ میلیون سال پیش آغاز شد و دست کم ۱۲۰ میلیون سال زمین را در چنگ خود نگه داشت. به گفته گراهام شیلدز از دانشگاه لندن، هیچ بازه یخبندان دیگری در طول تاریخ زمین نیست که با آن برابری کند. به عقیده برخی دانشمندان، این یخبندان هولناک بود که زمینه ساز یکی از بزرگترین قدم های فرگشت (تکامل) شد: یعنی پدید آمدن اولین حیوانات و شکوفایی قابل توجه حیات که در اصطلاح انفجار کامبرین ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) (Cambrian Explosion) خوانده می شود.
حدود ۵۴۰ میلیون سال پیش تعدادی موجود جدید پا به عرصه ظهور گذاشتند؛ از جمله تریلوبیت ها، اوپابینیای پنج چشم و ویواکسیای اسلاگ مانند. ناگهان پس از یک دوره یخبندان، دنیای تحت سلطه تک سلولی ها به موطنی برای موجودات نوباوه چند سلولی تبدیل شد. این بازه ناگهانی در خیزش فرگشت، چارلز داروین را دچار ابهام کرده بود. وی در کتاب «منشا انواع» این گونه می نویسد: «مساله مورد بحث در حال حاضر غیر قابل توضیح باقی مانده و ممکن است بعنوان استدلالی معتبر علیه دیدگاه های مطرح شده در نظر گرفت.»
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تصویری از فسیل های تریلوبیت (Trilobite) ،نوعی موجود بند پای خرچنگی که حدود ۵۴۰ میلیون سال پیش در دوره کامبرین در دریا می زیست.
تا همین امروز انفجار کامبرین یک معما باقی مانده است؛ معمایی که شاید بتوان با دخیل کردن یخبندانی فراگیر گره از دامانش گشود. اسناد زمین گلوله برفی اولین بار اوایل دهه ۱۹۹۰ رخ نمود. برخلاف انتظار، زمین شناسان موفق به کشف ردّ یخ رود در نواحی گرمسیری استوا شدند. از بین آنها می توان سنگ هایی را مثال زد که به وضوح بر دامن پاره یخ ها حمل شده و در آن نواحی رها شده اند. از آن پس، مدارک فزاینده ای بر آغاز آن عصر یخبندان از حدود ۷۱۵ میلیون سال پیش به مدت ۱۲۰ میلیون سال شهادت دادند.
وسعت یخ زدگی و علت آن
هنوز بر سر گستره یخ ها بحث است. برخی عقیده دارند که تمام زمین را شامل می شده و فقط بخش های پراکنده ای که چشمه های آب گرم از آنها می جوشیده باقی مانده و برخی دیگر معتقدند که یک کمربندی آبی در طول مدار استوا وجود داشته است. فارغ از حد گستره یخبندان، بیشتر دانشمندان بر این باورند که گلوله برف مذکور ناگهان شکل گرفته است. گویا این پدیده بر اثر تغییرات هوایی بی وقفه قاره های زمین رخ داده است که با مکش دی اکسید کربن ـ گازی گلخانه ای که گرمایش زمین را موجب می شود ـ از جوّ، موجب فرو افتادن دما شد. دو موج شدید انجماد مجزا به فاصله یک دوره گرم ۲۰ میلیون ساله پدیدار شد. سرانجام، حوالی ۶۶۰ میلیون سال پیش، آتشفشان ها آنقدر از خود دی اکسید کربن تراویدند که فضا برای خروج زمین از حالت انجماد مهیا شد.
به عقیده زمین شناسان احتمالا این تغییر روند طبیعت بر اثر دوره یخبندان، مدیون اکسیژن حیات بخش فراوانی است که در این دوره در فضا پراکنده شد. فرض بر این است که حیات گیاهانی میکروسکوپی در یخ ها موجب شد که اکسیژن آزاد کنند. طی دوران گلوله برفی، یخ رودها مقادیر زیادی از خاک غنی از فسفر را از سنگ های زیرین جدا کردند. پس از این که یخبندان به پایان رسید، رودخانه ها این خاک را به اقیانوس ها رسانده و میکروب ها را تغذیه کردند. مقادیر بالای فسفر به گسترش حیات منجر شد و همچنین کربن مدفون در اقیانوس که در نتیجه به ذخیره اکسیژنی ختم شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حیات در دوران یخبندان بزرگ زمین
طی سال های گذشته مطالعه روی رسوبات سراسر دنیا، حاکی از افزایش ناگهانی فسفر در انتهای دوران گلوله برفی بود. در مقابل این مدارک صرفا مفروض در سال ۲۰۱۴، با مطالعه بر سطح کرومیوم سنگ های قدیمی (که در شرایط اکسیژنی متفاوت فرق دارد)، سعی شد مقدار اکسیژن دوران گلوله برفی تخمین زده شود. تا ۸۰۰ میلیون سال پیش، مقدار اکسیژن جوّ فقط یک صدم مقدار امروزی بوده است.
با استدلال به این که در مناطق کم اکسیژن امروزی پیچیدگی اکوسیستمی و تنوع جانوری کمتری وجود دارد، آن مقدار اکسیژن اصلا در حدی نبوده که بخواهد حیات را ممکن کند. البته این استدلال چندان محکم نیست. نتایج منتشر شده از آزمایش هایی در سال ۲۰۱۴، حاکی از این است که تعدادی از جانوران قادرند با اکسیژنی بسیار کمتر از حد مفروض زنده بمانند. اسفنج ها که از قدیمی ترین انواع جانوران هستند، برای ادامه حیات به ۰٫۵ درصد سطح اکسیژن امروزی نیاز دارند. بر این مبنا، اکسیژن منشا همه کاره ای نبوده است.
پیچیده شدن موجودات زنده در طی فرگشت
البته در سال های اخیر ایده دیگری نیز مطرح شده است. ریچارد بویل از دانشگاه دانمارک جنوبی می گوید: «تا وقایع یخبندان گلوله برفی، هیچ جانوری پیچیده تر از اسفنج نبوده است. این به نظرم تصادفی نیست.» از نظر بویل معمای حقیقی پدیدار شدن جانوران چندسلولی نیست؛ بلکه ظهور تفکیک سلولی است؛ ظهور سلول های خاص کبد، عضلات و خون. این سلول های اختصاصی فرصت را برای پیچیده تر شدن جانوران فراهم کرد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پیچیدگی موحودات می تواند از اسفنج دریایی آغاز شده باشد.
درک چگونگی این فرگشت چندان ساده نیست، چون سلول های اختصاصی مختار به تولید مثل نیستند. بلکه مجبور به فداکاری و همکاری مداوم با دیگر اعضای بدن هستند تا به هدف متعالی زندگی جانور جامه عمل بپوشانند. تنها سلول های اختصاصی تولید مثل کننده ، مانند اسپرم و تخمک ها هستند که می توانند نسلی جدید را پدید بیاورند. در مقابل، گیاهان برای تولید مثل فقط به دامان سلول های اختصاصی جنسی چنگ نمی زنند. با قلمه زدن و تکه گرفتن از ریشه یا ساقه آنها هم می توان این عمل را ممکن کرد. در مقابل، نمی توان با کندن تکه ای از یک جانور، یکی دیگر از رویش ساخت. به عقیده بویل، سختی دوران گلوله برفی باعث شده که سلول های جانوری این انعطاف پذیری را قربانی کرده و به اختصاصی گری رو بیاورند.
چطور موجودات زنده به همکاری با هم روی آوردند؟
به گفته بویل، در دوره گلوله برفی، حیات به بخش های کوچکی محدود می شده که با حرارت مرکزی زمین به موجودیت خود ادامه می دادند و قطعا آبستن انقراض ها و تخریب جمعیت های مداوم بوده است. جمعیت های باقیمانده به مشتی موجود زنده محدود بود. به عقیده بویل، این گروه های کوچک عموما پیوند نزدیکی داشته و از این رو بیشتر از حالت عادی به همکاری گرایش داشته اند.
مدت هاست زیست شناسان می دانند جانوران برای کمک به نزدیکان خود مشتاق ترند. زیرا از این راه ژن های مشترک بینشان نیز سود خواهند برد. برای مثال، بین حیوانات وحشی، به فرزندی پذیرفتن توله های خویشاوندان خیلی محتمل تر از توله های ناشناس است. به عقیده بویل، زمین گلوله برفی سلول ها را وادار به نزدیکی بیشتر کرده است؛ در حالی که پیش از آن زیستن به عنوان سلول جانوری بهای گزاف تری داشته است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همکاری سلول ها موجب خلق موجودات پیچیده شد.
استدلال بویل مورد بحث است و مخالف دارد. نیک باترفیلد، دیرین شناس دانشگاه کمبریج عقیده بویل را جالب می داند، اما تاکید دارد که اکثر زمین شناسان امروزی ایده زمین گلوله برفی سخت را صحه نگذاشته و طبعا ماجرای چشمه های آب داغ را هم قبول ندارند. از نظر باترفیلد در زمان گلوله برفی، حیات به قسمت های استوایی کناره گیری کرد و به روال قبلی اش ادامه داد.
متاسفانه فسیل های کافی نیز برای رد یا تایید این نظریه ها وجود ندارد. قدیم ترین فسیل هایی که از موجودات پیچیده در دست داریم، مربوط به ۵۶۰ میلیون سال پیش هستند. علم ژنتیک هم در این زمینه کمک خاصی نمی کند. دانشمندان با عقبگرد در شجره خانوادگی جانوران و تخمین تغییرات ژنتیکی، زمان ظهور اولین جانوران را حدودا ۷۵۰ میلیون سال پیش بیان می کنند. اما این تخمین های «ساعت های ملکولی» بشدت غیرقابل اطمینان هستند.
در هر حال، کشفیات جدید بر پا گرفتن حیات جانوری در دوران گلوله برفی تاکید دارند. مالکوم والاس از دانشگاه ملبورن استرالیا سال ۲۰۱۴ موفق به کشف دسته فسیل هایی در نقاط دوردست استرالیا شد. وی در نقاط دوردست تپه های قدیمی فسیل های حباب شکلی با فاصله سه سانتی متر از هم یافت. به گفته وی، این فسیل های پیچیده شبیه هیچ کدام از رسته های حیوانات نیستند. قدمت آنها به حدود ۷۰۰ میلیون سال پیش باز می گردد. والاس و همکارانش عقیده دارند موفق به کشف مرحله میانی بین میکروب های تک سلولی و جانوران چند سلولی شده اند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حیات پیچیده ی موجودات در میان یخ های زمین
به عقیده والاس یخ رودهای دوران گلوله برفی نه مانع فرگشت که عاملی برای بر هم زدن نظم سیستم جوّی اقیانوس ها بوده و زمینه نمو موجودات پیچیده را فراهم کرده است. بویل هم احتمال می دهد این فرگشت پیش از پایان دوران یخبندان رخ داده باشد، اما مرحله کلیدی را زمانی می داند که سلول ها تصمیم به خلع خود از توانایی تولید مثل و عهده دار شدن نقش های اختصاصی گرفتند. تاکنون مدرکی برای نقض حرف بویل و اثبات ارتباط این فرگشت با پیش از دوران یخبندان یافت نشده است. از سوی دیگر باترفیلد همه را به خطا متهم کرده و پدیدار شدن حیات پیچیده را به ۷۵۰ میلیون سال پیش نسبت داده و آن را علت کاهش دما و در نتیجه آغاز یخبندان می داند.
نقش جانوران در تغییر محیط قابل انکار نیست. مثلا می دانیم که فعالیت کرم ها روند شکست سنگ را تسریع می کند. خاک حاصله از سنگ به دی اکسید کربن هوا واکنش نشان داده، مواد معدنی جدیدی را به اقیانوس سرازیر کرده، دی اکسید کربن را از هوا می زداید. آبزیان نیز با تغذیه از بقایای ارگانیسم های مرده حفظ اکسیژن را سبب می شوند. از سویی مطالعه ای در سال ۲۰۱۱، طی شبیه سازی چرخه های شیمیایی اقیانوس، نشان داد فرگشت آبزیان جدید، می تواند موجب حمل کربن بیشتر به سطح اقیانوس و در نتیجه تغییر آب و هوا شود.
با وجود همه تفاسیر، هنوز اجماعی بر سر نظریه ها صورت نگرفته است. مهم این است که از این مطلب عبرت بگیریم و طور دیگری به ذات تغییرپذیر جهان نگاه کنیم. در حال حاضر مصرف بی رویه سوخت های فسیلی گرمای زمین را رقم می زند، اما برخورد یک شهابسنگ بزرگ همچنان که سر دایناسورها آمد، قادر است گرد و غبار کافی برای مسدود کردن مسیر نور خورشید فراهم کند و سرمایی استخوان سوز پدید بیاورد. از طرف دیگر، امروزه دمای اقیانوس ها کمتر از دوران دایناسورهاست. پس دور از ذهن نیست که اقیانوس ها هم دچار یخ زدگی شده و زمین به کام یخبندانی دیگر فرو برود. چه سیاره ما داغ شود چه سرد، یک چیز واضح است: باید از آن سلول های بدوی جانوری عبرت بگیریم و متحد با هم زندگی کنیم.
جام جم
منبع: BBC ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
مترجم: سیاوش شهبازی
در مورد سپید شدن موی انسان سوال داشتم.
1:ایا ریشه در تکامل دارد؟
2:ایا چیز های مثل غصه تاثیری در سپیدی موی انسان داره ؟
3:ایا این ویژگی مختص انسان هست یا موجود دیگری هم هست.لطفا اگر هست بگید و اگر نیست بگید چرا ؟
در مورد سپید شدن موی انسان سوال داشتم.
1:ایا ریشه در تکامل دارد؟
2:ایا چیز های مثل غصه تاثیری در سپیدی موی انسان داره ؟
3:ایا این ویژگی مختص انسان هست یا موجود دیگری هم هست.لطفا اگر هست بگید و اگر نیست بگید چرا ؟
1. خیر به نظر نمی رسه چون سفید شدن مو معمولا سال ها بعد از تولید مثل رخ می ده. مو سفید نمیشه بلکه رنگدانه های ریشه مو کاراییشون رو از دست میدن... دلیل رنگ مو بیشتر انتخاب جنسی است (زیبایی بیشتر که شانس تولید مثل رو افزایش می ده)، و میشه تصور کرد بعد از سن خاصی دیگه نیازی نیست رنگ مو کماکان سیاه بمونه و اونهایی که رنگ موهاشون بیشتر سیاه می مونده شانس بیشتری برای تولید مثل نداشتن.
2. خیر مسئله ژنتیک است ولی شرایط روانی باعث میشه موها ریزش پیدا کنن، و موهای سیاه زودتر از سفید ریزش پیدا می کنن که به نظر می رسه موها سفید شدن ولی موهایی که به اون دلایل می ریزن دائم نیستن و به جاش دوباره در میان.
3. خیر در خیلی از حیوانات هست (قشر وسیعی از پستانداران)، در بعضی ها هم نیست البته. من دلایل واضحی پیدا نکردم که چرا در بعضی ها اینطوری است و در بعضی ها نیست.
1. خیر به نظر نمی رسه چون سفید شدن مو معمولا سال ها بعد از تولید مثل رخ می ده. مو سفید نمیشه بلکه رنگدانه های ریشه مو کاراییشون رو از دست میدن... دلیل رنگ مو بیشتر انتخاب جنسی است (زیبایی بیشتر که شانس تولید مثل رو افزایش می ده)، و میشه تصور کرد بعد از سن خاصی دیگه نیازی نیست رنگ مو کماکان سیاه بمونه و اونهایی که رنگ موهاشون بیشتر سیاه می مونده شانس بیشتری برای تولید مثل نداشتن.
2. خیر مسئله ژنتیک است ولی شرایط روانی باعث میشه موها ریزش پیدا کنن، و موهای سیاه زودتر از سفید ریزش پیدا می کنن که به نظر می رسه موها سفید شدن ولی موهایی که به اون دلایل می ریزن دائم نیستن و به جاش دوباره در میان.
3. خیر در خیلی از حیوانات هست (قشر وسیعی از پستانداران)، در بعضی ها هم نیست البته. من دلایل واضحی پیدا نکردم که چرا در بعضی ها اینطوری است و در بعضی ها نیست.
چرا در دیگر موجودات شاهد سفید شدن کل مو نیستیم مثل انسان.
به خاطر عمر بیشترمون هست یا پوشش لباس و تاثیر کمتری که از نور خورشید میگیریم نسبت به دیگر موجودات ؟
vazoupresin
02-05-2015, 15:19
با تشكر از شما
اگر لطف كنيد و نسل انسان رو بصورت طبقه بندى شده و به ترتيب، براى ما اراائه كنيد بسيار سپاسگزار خواهيم شد.
Zeitgeist
02-05-2015, 19:31
پروفسور Richard Dawkins در آستانه ی سالگرد تولد Charles Darwin یا Darwin Day (روز داروین) که هر سال در 12 February برگزار میشه، به یک سری از سؤالات مردم پاسخ میده:
#1 Is Homose.xuality Nature's Population Control? ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
#2 Is Evolution a Fact? ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
#3 What if DNA was infallible? ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
#4 How does evolution explain homose.xuality? ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
#5 Is every offspring a 'slightly new' species? ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
#6 How does learned behavior evolve into inherited instinct? ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
add. info
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چارلز داروین در 12 فوریه 1809 متولد و در 19 آوریل 1882 در سن 73 سالگی فوت کرد.
اگر لطف كنيد و نسل انسان رو بصورت طبقه بندى شده و به ترتيب، براى ما اراائه كنيد بسيار سپاسگزار خواهيم شد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نسخه ی فارسی هم به نظر میاد داره (ستون سمت چپ)
vazoupresin
02-05-2015, 21:09
تشكر از شما با اينكه نسخه فارسى نداشت، اما مفيد بود. :n01:
Zeitgeist
20-06-2015, 00:04
cool!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
javad2015
20-06-2015, 01:11
تیوری فرگشت مدت هاست که رد شده.................ولی نمیونم چرا درست خبر رسانی نمیکنند.تو نت بزنین انفجار کامبرین و فرگشت.
بعدشم به گفته خود داروین اگه فرگشت درست باشه باید ملیون ها فسیل از جانوران در حال تکامل پیدا دشه باشه که این اتفاق نیفتاده و اونایی هم که ادا میشده در حال فرگشت بودن یا نمونه زندش پیدا شده و اثبات شده موجود به این صورت بوده.خیلی فیلمای دیگه هم هست که با مستند اثبات میکنه هچین یزی نیست.به فارسی بزنین رد فرگشت تو همین اپارات کلی فیلمه.
اخه احتمال جهش ژنتیکی موفق میدونید چه قد کمه؟اصلا اگه امکانش باشه چه دلیل داره این جهش حتما به نسل بعد منتقل بشه؟
تیوری فرگشت مدت هاست که رد شده.................ولی نمیونم چرا درست خبر رسانی نمیکنند.تو نت بزنین انفجار کامبرین و فرگشت.
بعدشم به گفته خود داروین اگه فرگشت درست باشه باید ملیون ها فسیل از جانوران در حال تکامل پیدا دشه باشه که این اتفاق نیفتاده و اونایی هم که ادا میشده در حال فرگشت بودن یا نمونه زندش پیدا شده و اثبات شده موجود به این صورت بوده.خیلی فیلمای دیگه هم هست که با مستند اثبات میکنه هچین یزی نیست.به فارسی بزنین رد فرگشت تو همین اپارات کلی فیلمه.
اخه احتمال جهش ژنتیکی موفق میدونید چه قد کمه؟اصلا اگه امکانش باشه چه دلیل داره این جهش حتما به نسل بعد منتقل بشه؟
میشه "رد شدن" فرگشت رو در یک ژورنال علمی نشون بدید؟ دقت کردید انجمن "موضوعات علمی" است و منابع بحث ها ژورنال های علمی هستند، نه ویدیوهای آپارات. اگه معتقدید این ویدیوهایی که شما بهشون اشاره می کنید "مستند" هستند لطفا مستقیما مستنداتشون رو ارائه کنید. همینطور توضیح بدید که چرا آکادمی ملی علوم آمریکا ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])(که بزرگ ترین مرجع علمی جهان است) کماکان فرگشت رو صحیح می دونه، مشکل اینه که انفجار کامبرین رو بهشون خبررسانی نکردن و ویدیوهای آپارات رو ندیدن؟
پ.ن. درباره انفجار کامبرین و فرگشت قبلا در این تاپیک بطور گسترده کپی پیست صورت گرفت و به شبهات پاسخ داده شد، لطفا همونها رو بدون خوندن صفحات قبلی تاپیک تکرار نکنید.
پ.ن. 2. احتمال جهش ژنتیکی موفق صد - 100 - درصد است. در هر لحظه جهش های ژنتیکی دارن صورت می گیرند. در هر روز میلیون ها میلیون جهش ژنی در بدن هر کدوم از ما داره صورت می گیره. در هر تولید مثلی در جهان از هر شکل هم جهش های ژنتیکی به نسل های بعد منتقل می شوند، دوباره، احتمال صد - 100 - درصد. درباره این مسئله هم بطور گسترده قبلا بحث شده در تاپیک.
javad2015
20-06-2015, 01:26
من خودمم یه مدت خیلی درگیر این مساله بودم ولی این ویدیو ها که همشون صحبت های دانشمندا هست تقریبا قانعم کرد که همچین چیزی ممکن نیست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داروین میگه اختلافات جزیی کوچک به اهستگی باعث ایجاد تفاوتای بزرگ میشه.....مثلا اگه انسانی به اندازه 5 درجه بهره هوشیش بیشتر باشه.حتما زنده میمونه و باقیه از بین میرن و این باعث باهوشتر شدن انسانها شده.
اخه 5 درجه تفاوت هوشی چه قد تاثیر میزاره؟!
بعدشم اگه از این جهت نگاه کنیم باید انسها کنونی از نظر جثه قویتر باشن چون شانس زنده موندشون بیشتر میشده.ولی میبینیم که این جور نیست و غار نشینان قویتر بودن.
من خودمم یه مدت خیلی درگیر این مساله بودم ولی این ویدیو ها که همشون صحبت های دانشمندا هست تقریبا قانعم کرد که همچین چیزی ممکن نیست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داروین میگه اختلافات جزیی کوچک به اهستگی باعث ایجاد تفاوتای بزرگ میشه.....مثلا اگه انسانی به اندازه 5 درجه بهره هوشیش بیشتر باشه.حتما زنده میمونه و باقیه از بین میرن و این باعث باهوشتر شدن انسانها شده.
اخه 5 درجه تفاوت هوشی چه قد تاثیر میزاره؟!
بعدشم اگه از این جهت نگاه کنیم باید انسها کنونی از نظر جثه قویتر باشن چون شانس زنده موندشون بیشتر میشده.ولی میبینیم که این جور نیست و غار نشینان قویتر بودن.
من کلا نظری درمورد نظریه تکامل ندارم ولی حرف شما رو هم نمیتونم قبول کنم. از عمر زمین 6 میلیارد سال میگذره و انسان ها فقط 10000 سال روش زندگی کردن. مسلما اگه برای اتفاق افتادن این نظریه 6 میلیارد سال زمان لازم بوده شما نمیتونین طی 10000 سال نتایج خیلی واضحی تو انسان ها ببینین چون ده هزار سال بسیار زمان کوتاهیه در برابر 6 میلیارد سال
درضمن برتری همیشه قدرت جسمی محسوب نمیشه. راه قدرت نمایی برای زنده ماندن جمله ی درست تریه. حالا این راه تو حیوانات واقعا به قدرت جسمیشون برمیگرده ولی تو انسان ها هوش از جثه واقعا نقش مهمتری داره که نتایجش حتی تو این 10 هزار سال هم واضحا مشخصه. امروز انسان ها باهوش تر از چیزی هستن که حتی 100 سال پیش بودن.
javad2015
20-06-2015, 09:38
من کلا نظری درمورد نظریه تکامل ندارم ولی حرف شما رو هم نمیتونم قبول کنم. از عمر زمین 6 میلیارد سال میگذره و انسان ها فقط 10000 سال روش زندگی کردن. مسلما اگه برای اتفاق افتادن این نظریه 6 میلیارد سال زمان لازم بوده شما نمیتونین طی 10000 سال نتایج خیلی واضحی تو انسان ها ببینین چون ده هزار سال بسیار زمان کوتاهیه در برابر 6 میلیارد سال
درضمن برتری همیشه قدرت جسمی محسوب نمیشه. راه قدرت نمایی برای زنده ماندن جمله ی درست تریه. حالا این راه تو حیوانات واقعا به قدرت جسمیشون برمیگرده ولی تو انسان ها هوش از جثه واقعا نقش مهمتری داره که نتایجش حتی تو این 10 هزار سال هم واضحا مشخصه. امروز انسان ها باهوش تر از چیزی هستن که حتی 100 سال پیش بودن.
اون که میگین انسان ها نسبت به 100 سال پیش باهوشتر شدن..که بهش اثر فلین هم میگن...به خاطر شرایط تغذیه و بهداشت و تحصیلات بوده.ربطی به جهش ژنتیکی و .. نداره.
اگه موجودات در حال فرگشت بوده باشن باید تعداد بیشماری فسیل های در حال تکامل وجود داشه باشه ولی این طور نیست.
یه دلیل دیگه میارم.میخوام بدونم شما کدوم شرایطی رو سراغ دارید که یک موجود که در حال فرگشت بوده باشه و در حال تبدیل به پرنده باشه بتونه توش زنده بمونه ؟موجودی که در حال تکامل به پرنده هست نه درست میتونه راه بره و نه پرواز کنه.حالا چطور ممکنه همچین موجودی نسبت به موجوداتی که پای کامل دارند شانس زنده موندنش بیشتر باشه؟
اون که میگین انسان ها نسبت به 100 سال پیش باهوشتر شدن..که بهش اثر فلین هم میگن...به خاطر شرایط تغذیه و بهداشت و تحصیلات بوده.ربطی به جهش ژنتیکی و .. نداره.
اثر فلین یک قسمت ماجراست. اثر فلین باعث شده امروزه اسید فولیک بصورت روتین برای تمام زنان باردار در سه ماهه اول بارداری تجویز بشه یعنی سه ماهه ای که سیستم عصبی انسان شکل میگیره. شما توجه کنین چقدر مصرف اسید فولیک از تولد انسان های با ضریب هوشی پایین و نقص های عصبی جلوگیری کرده و جهش های ژنتیکی مخرب رو مهار کرده
اثر فلین باعث شده استفان هاوکینگ یکی از باهوشترین انسان های دوران ما که مبتلا به ALS هست هنوز زنده باشه درصورتی که اگه صد سال پیش تر از این متولد شده بود بعلت عدم شرایط مرده بود
مراقبت های بهداشتی تاثیر داشتن رو حفظ انسان های باهوش و حذف انسان های کم هوش.
اگه موجودات در حال فرگشت بوده باشن باید تعداد بیشماری فسیل های در حال تکامل وجود داشه باشه ولی این طور نیست.
یه دلیل دیگه میارم.میخوام بدونم شما کدوم شرایطی رو سراغ دارید که یک موجود که در حال فرگشت بوده باشه و در حال تبدیل به پرنده باشه بتونه توش زنده بمونه ؟موجودی که در حال تکامل به پرنده هست نه درست میتونه راه بره و نه پرواز کنه.حالا چطور ممکنه همچین موجودی نسبت به موجوداتی که پای کامل دارند شانس زنده موندنش بیشتر باشه؟
بله حق با شماست اینا همه شبهات و سوالات بدون پاسخ نظریه ی تکامل هستن ولی از نظر من دلیلی برای ردش محسوب نمیشن فقط نیاز به زمان بیشتر و علم بیشتر هست برای اثبات یا ردش.
اون که میگین انسان ها نسبت به 100 سال پیش باهوشتر شدن..که بهش اثر فلین هم میگن...به خاطر شرایط تغذیه و بهداشت و تحصیلات بوده.ربطی به جهش ژنتیکی و .. نداره.
اگه موجودات در حال فرگشت بوده باشن باید تعداد بیشماری فسیل های در حال تکامل وجود داشه باشه ولی این طور نیست.
یه دلیل دیگه میارم.میخوام بدونم شما کدوم شرایطی رو سراغ دارید که یک موجود که در حال فرگشت بوده باشه و در حال تبدیل به پرنده باشه بتونه توش زنده بمونه ؟موجودی که در حال تکامل به پرنده هست نه درست میتونه راه بره و نه پرواز کنه.حالا چطور ممکنه همچین موجودی نسبت به موجوداتی که پای کامل دارند شانس زنده موندنش بیشتر باشه؟
من از روی کنجکاوی شروع کردم به خوندن این تاپیک و حدود 30 صفحه اش رو بیشتر نخوندم اما فوق العاده جالب بود بحث های نظریه فرگشت بخصوص پست های V E S T A ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) رو پیشنهاد میکنم بخونین
اینم یه توضیح درمورد چگونگی فرگشت پرندگان:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شما همین لینک رو مطالعه کنین و ببینین چقدر جالب بحث شده راجع به شکل گیری پرندگان
من خودمم یه مدت خیلی درگیر این مساله بودم ولی این ویدیو ها که همشون صحبت های دانشمندا هست تقریبا قانعم کرد که همچین چیزی ممکن نیست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داروین میگه اختلافات جزیی کوچک به اهستگی باعث ایجاد تفاوتای بزرگ میشه.....مثلا اگه انسانی به اندازه 5 درجه بهره هوشیش بیشتر باشه.حتما زنده میمونه و باقیه از بین میرن و این باعث باهوشتر شدن انسانها شده.
اخه 5 درجه تفاوت هوشی چه قد تاثیر میزاره؟!
بعدشم اگه از این جهت نگاه کنیم باید انسها کنونی از نظر جثه قویتر باشن چون شانس زنده موندشون بیشتر میشده.ولی میبینیم که این جور نیست و غار نشینان قویتر بودن.
اولا که این ویدیوها "صحبت دانشمندان" نیست. همونطور که گفتم لطفا ژورنال های علمی رو مرجع قرار بدید و نه ویدیوهای آپارات رو. ثانیا چیزی رو که اونها رد می کنند "درک غلط خودشون از فرگشت" است و نه خود فرگشت. اگه من هم بگم "جاذبه باعث میشه اجسام پایین بیفتند" و بگم "چرا ماه روی زمین نیفتاد؟ پس جاذبه غلط است" هنر نکردم و جاذبه رو هم رد نکردم، فقط درک غلط خودم از جاذبه رو رد کردم. کماکان اگر مدعی هستید این ویدیوها "مستند" هستند، لطفا مستنداتشون رو در ژورنال های علمی ارائه کنید.
نمونه اش قسمتی است که در پست شما قرمز کردم، داروین درسته که گفته اختلافات کوچک به آهستگی باعث ایجاد تفاوت های بزرگ میشه، ولی هیچ وقت نگفته انسانی که 5 درجه بهره هوشی بیشتری داشته باشه حتما زنده می مونه و بقیه از بین میرن و این بوده که باعث باهوش تر شدن انسان ها شده.
نمونه بعدی قسمت آبی است که باز هم غلط است. از دوران غارنشینی انسان ها تا حالا فرگشت محسوسی نداشتند (کماکان یک گونه هستیم) و این یک اتفاق بسیار اخیر است (ما بین 35 تا 10 هزار سال پیش از غارها بیرون اومدیم در نقاط مختلف، نسبت به سابقه فرگشتی ما که حداقل چند میلیارد سال است این یک اتفاق کاملا اخیر است)، اکثریت فرگشت هوش ما در دورانی بوده که در جنگل ها زندگی می کردیم و توسط شکارچیان درنده شکار می شدیم.
توصیه می کنم برگردید به صفحه 13 و بعد همین تاپیک که توضیحات ابتدایی درباره فرگشت و سوالات (از جمله همین سوالاتی که شما مطرح کردید) بطور مفصل پاسخ داده شده.
اون که میگین انسان ها نسبت به 100 سال پیش باهوشتر شدن..که بهش اثر فلین هم میگن...به خاطر شرایط تغذیه و بهداشت و تحصیلات بوده.ربطی به جهش ژنتیکی و .. نداره.
اگه موجودات در حال فرگشت بوده باشن باید تعداد بیشماری فسیل های در حال تکامل وجود داشه باشه ولی این طور نیست.
تعداد بیشماری فسیل وجود داره. هر موجودی در هر لحظه در حال تکامل است. کافیه سر بزنید به لینک زیر:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(برعکس ویدیوهای آپارات که هیچ منبع مستندی علمی ندارند، در اینجا تمام منابع از ژورنال های علمی برای ادعاها ذکر شده).
یه دلیل دیگه میارم.میخوام بدونم شما کدوم شرایطی رو سراغ دارید که یک موجود که در حال فرگشت بوده باشه و در حال تبدیل به پرنده باشه بتونه توش زنده بمونه ؟موجودی که در حال تکامل به پرنده هست نه درست میتونه راه بره و نه پرواز کنه.حالا چطور ممکنه همچین موجودی نسبت به موجوداتی که پای کامل دارند شانس زنده موندنش بیشتر باشه؟
خب این نگاه شما بسیار ساده انگارانه است. پرواز به چهار طریق متفاوت در دوران دایناسورها تکامل پیدا کرده (پرنده های امروزی از نسل دایناسورها هستند). یکی اینکه اینها موجوداتی بودن که از درخت بالا می رفتند و برای پرش از درخت به روی زمین (فرار از شکارچی ها یا شکار غذا)، قابلیت پرواز یا Glide بهشون کمک می کرده. یکی دیگه موجوداتی که روی زمین به اندازه کافی براشون غذا نبوده و با اندکی پرش یا پرواز می تونستند به برگ یا میوه درختان برسند.
توضیحات بیشتر درباره فرگشت پرواز در دانشگاه برکلی:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بله حق با شماست اینا همه شبهات و سوالات بدون پاسخ نظریه ی تکامل هستن ولی از نظر من دلیلی برای ردش محسوب نمیشن فقط نیاز به زمان بیشتر و علم بیشتر هست برای اثبات یا ردش.
اصلا اینطور نیست. چیزهایی که دوستمون میگه (و در سایت های پروپگاندای ضدفرگشت خونده) مستقیما talking point های Creationist هاست که برای همشون پاسخ دقیق وجود داره. فقط این افراد زحمت یک تحقیق ساده رو به خودشون نمیدن. هر چند وقت یکبار این حرف ها رو داریم.
Zeitgeist
20-06-2015, 14:05
اگه موجودات در حال فرگشت بوده باشن باید تعداد بیشماری فسیل های در حال تکامل وجود داشه باشه ولی این طور نیست.
اینطور نیست؟!
یه دلیل دیگه میارم.میخوام بدونم شما کدوم شرایطی رو سراغ دارید که یک موجود که در حال فرگشت بوده باشه و در حال تبدیل به پرنده باشه بتونه توش زنده بمونه ؟موجودی که در حال تکامل به پرنده هست نه درست میتونه راه بره و نه پرواز کنه.حالا چطور ممکنه همچین موجودی نسبت به موجوداتی که پای کامل دارند شانس زنده موندنش بیشتر باشه؟
به نظرم شما درک درستی از evolution by natural selection ندارید که موتور پیش-ران آن، جهش های ژنتیکی اند (البته در زمان داروین، هنوز ژن ها کشف نشده بودند و برخی نظرات شخص داروین دقیق نبودن و تغییراتی رخ داده در تعاریف در طی 2 قرن اخیر).
موجوداتی که دارای جهش های ژنتیکی ای باشند که به قول شما، نتوانند درست راه بروند و زندگی کنند، انتخاب طبیعی حذفشان کرده و میمیرند و ژن هایشان از چرخه ی فرگشت آن گونه حذف میگردد اگر تولیدمثل نکرده باشند. برای مثال، انسان ها و حیوانات دیگر زیادی همه روزه میتونید ببینید که متولد میشن که دارای جهش های ژنتیکی ای هستند که باعث معلولیت ها و بیماری های ژنتیکی بعضاً فجیعی برایشان میگردد و نهایتاً اگر تولیدمثل نکنند، آن ژن ها از gene pool آن گونه حذف میگردند (یا حداقل شانس ظهورشان بیشتر نمیگردد).
موجودات بسیاری، از جمله خود انسان ها، اعضای متعددی در بدن هایشان دارند که بیهوده شده ولی همچنان وجود دارد و با هر نسل، در حال کوچکتر شدن و نهایتاً رفتن به سمت حذف است.
فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی به وسیله ی جهش های ژنتیکی، با سرعت بسیار پایینی در گونه های بزرگتر رخ میدهد. چیزی به نام "موجود میانی" چندان وضوحی ندارد چون همگی، درواقع موجودی در میان راه فرگشت گونه ی خودمانیم. البته که در دسته بندی های فسیل های گونه ها، فرگشت هایی که بسیار موفق تر و جمعیت بیشتری داشتن ( = فسیل های بیشتری ازشون باقی مانده) رو به عنوان اصلی و فرگشت های بعدی یا قبلی که کمتر موفق بوده اند و جمعیتشان کمتر بوده را به عنوان فرعی/میانی دسته بندی میکنند.
هر گونه ای که زنده مانده و قادر به تولید مثل بوده و هست، هرقدر که در این امر موفق یا ناموفق بوده باشه، به هر حال، هماهنگ با محیطش (fit) بوده و هست؛ فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی، جهش هایی رو بهشون شانس بیشتری برای زنده ماندن میده که با محیط هماهنگ تر باشند (fit تر). اگر خطر جدی ای زندگی آن گونه را تهدید نکند، جهش های مفید و مضر، چندان نمود پیدا نمیکنند چون همگی شانس نسبتاً مساوی برای تولید مثل و انتقال ژن هایشان خواهند داشت!
اگر به بررسی آناتومی گونه های مختلف موجودات (بخصوص آنهایی که جثه های بزرگتری دارند و بهشون میگیم حیوان) امروز بر سطح زمین بنگرید، در بسیاری از آنها، قطعاتی مشاهده میکنید که بی فایده شده و در حال حذف و کوچکتر شدنند در طی نسل ها، زیرا فرگشت هایی به بقاءشان بیشتر کمک نموده که به طور کلی محیط زندگیشان را تغییر داده. برای مثال پرندگانی که دیگر قادر به پرواز نیستند و برخیشون بدن های ناموزونی دارند که اگر در محیط خشنی قرار گیرند، به هیچ وجه قادر به زنده ماندن نخواهند بود، یا مثلاً خانواده ی وال ها (از دلفین ها تا وال های بزرگ) که هنوز بقایایی از استخوان های پایشان باقی مانده، یا حتی انسان که به عنوان یک مثال، هنوز بقایای دُم اجدادمان به جای مانده و در حال کوچکتر شدن است، و...!
تئوری فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی، همچون تئوری جاذبه، امروزه یک fact (واقعیت) علمی است که توسط نزدیک به 2 قرن شواهد و مدارکی که همگی آن را تأیید میکنند، پذیرفته شده است و آن را در جای جای علوم زیست شناسی و انطباق دادن شواهد با تواریخ زمین-شناسی، مشاهده میکنیم. از شواهد فسیلی، سلولی، ژنتیکی و بررسی آن ها، تا جهش های بسیاری که به طور روزمره در موجودات میبینیم و حتی موجوداتی که به خاطر فعالیت انسانی و تغییرات محیطی عظیم توسط ما انسان ها، (اگر منقرض نشده باشند) دچار جهش های مشهودی گشتن که با شرایط جدید هماهنگ ترشون کرده!
در سطح موجودات میکروسکوپی، فرگشت و جهش ها، بسیار سریع تر پیش میرود و به همین دلیل نمیتوانیم برای برخی بیماری هایی که علتشان ریزارگانیزم ها هستند، درمان/واکسن/دارویی مطلق و دائمی (در حد مؤثر برای سال ها و دهه ها و قرن ها) ایجاد کنیم چون تغییر یافته و دقیقاً به علت "فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی / evolution by natural selection" آنهایی که جهش هایی دارند که شانس بیشتری بهشون میده برای تحمل و زنده ماندن در برابر روش درمانی فعلی، زنده مانده و با کشته شدن رقبایشان، محیطی دارند برای اینکه خودشان را به سرعت تکثیر کنند و نسلی مقاوم تر به وجود آورند. به این خاطر هست که دکترها بهتون میگن داروهاتون رو تا آخر به طور منظم بخورید و به خاطر اینکه "تصور میکنید" بهتر شدید، مصرفشون رو قطع نکنید...
روش علمی مدرن، بر اساس شواهد و مدارک علمی و peer-reviewed شده پیش میرود و تازه پس از اینکه منتشر گردد، هزاران دانشمند در سراسر جهان (چه در آن field چه خیر) به صورت انفرادی یا گروهی سعی میکنند آن شواهد و مدارک را بررسی کرده و نتایج به دست آمده را مقایسه کنند برای تلاش در جهت رد کردن موضوع و اینکه هم به علم کمکی کرده باشند و هم شهرتی به دست آورند.
تئوری فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی، حاصل 2 قرن تلاش و جمع آوری میلیون ها شواهد و مدارکی است که همگی صحت این تئوری را بیان میکنند. البته که همچون هر زمینه ی دیگری در علم، برخی نظراتی که قبل از تکنولوژی های مدرن داده شده بودند، بعضاً صحیح نبودن یا دقت کافی رو نداشتن که تغییراتی درونشون رخ داده. اینطور نیست که بگیم چون فلان نظر فلان دانشمندان در فلان قسمت خاص غلط بوده یا دقت کافی رو نداشته، پس کل آن نظریه و 2 قرن اطلاعاتی که صحتش را عنوان میکنند، اشتباه است؛ فقط به این معنیه که تئوری نیازمند تصحیح و بهبود یافتنه. اصولاً تقریباً هر مقاله ی علمی که منتشر میشه، هدفش بهبود دادن تئوری های موجود هست و بیان اینکه فلان برداشت قبلی صحیح نبوده یا کامل و دقیق نبوده و این آزمایش، دقیق تر بررسیش کرده. خوبی روش علمی مدرن هم همین هست.
اگر شما یا هر فردی، بتواند این حجم عظیم اطلاعاتی که صحت تئوری فرگشت را پشتیبانی میکنند را به طور علمی رد کرده و شواهد، مدارک، فرمول ها، و توضیحات کافی را فراهم آورد که این تئوری از همه ی لحاظ غلط است (بخصوص انتخاب طبیعی)، مطمئن باشید چیزی کمتر از جوایز نوبل در انتظارتان نخواهد بود و اسمتان در تاریخ نوشته خواهد شد!
بخش عظیمی از علوم درمانی نوین، بر اساس دانش ما از فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی بنیان شده اند و اینکه چگونگی شکلگیری سلول ها و روابط ژنتیکی بین موجودات و اینکه از چه ریشه هایی هستیم رو درک نمودیم. به هر حال میتونید دیگه از درمان ها و پزشکی مدرن بهره نبرید اگر تصور میکنید واقعیت نداره...
همچنین توصیه میکنم لغات "ایده/idea"، "فرضیه/hypothesis"، و "نظریه/theory" را از نظر معانی ای که در روش علمی به کار میروند بررسی کنید. یک نظریه (تئوری) در علم به موضوعی گفته میشود که توسط حجم عظیمی از شواهد واقعی (factual evidence) پشتیبانی شود و درواقع معادل معنی fact هست. چیزی که شواهد واقعی کاملی نداشته باشه یا اصلاً شواهدی براش وجود نداشته باشه، در علم یک "فرضیه" یا فقط یک "ایده" هست و نه بیشتر. اینکه میگیم تئوری جاذبه و تئوری فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی و تئوری فلان، به معنای عوامانه ی این لغات نیست که بخواهید تصور کنید اینها "تصور و فرضند"!
سؤالاتی که مطرح نمودید، در همین تاپیک بارها پاسخ داده شدن. اگر حوصله ی "مطالعه" ندارید، برای دریافت خلاصه ای از موضوعات، میتوانید از لینک های زیر آغاز کنید که نسخه های فارسی (ناقص) هم دارن در پنل سمت چپ:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته که میدونم این همه نوشتن بیهوده بود و اگر قصد "مطالعه" وجود داشت، این بحث شما استارت نمیخورد و منبع علمیتان چنان جایی نبود. به هر حال، تئوری فرگشت، برای برخی باورهای کهن، سهمگین بوده و در سراسر جهان، حداقل یک و نیم قرنه که تلاش بر سانسور یا اطلاع رسانی اشتباه علیهش دارن تا تجارتشون پابرجا بماند! :mellow:
javad2015
20-06-2015, 19:33
اساس نظریه فرگشت بر جهش های تصادفی ژنتیکی و انتخاب طبیعی بیان شده.
جهش ژنتیکی به همین سادگی نمیتونه رخ بده.اگه صحبتای اون دانشمند که یه عمر تحقیق کرده بود گوش کنید.میفهمید.
یه تیکه از صحبتای اون دانشمند رو میزارم تا جوابی باشه برای اولین پست صفحه قبل که به ظاهر میخواد کامبرین رو توجیح کنه.((البته از نظر شما کسانی که فرگشت رو قبول ندارند دانشمند نیستند!!)
برای درک سرعت انفجار کامبرین فرض کنید تاریخ زمنی در یک شبانه روز خلاصه شده باشد.بزارید بگیم 4 میلیارد سال .6 ساعت اول این موجودات تک سلولی رو داریم.12 ساعت همون چیز ها.18 ساعت همونا.در حدود 21 امین ساعت در فاصله ای حدود دو دقیقه.بیشتر فرمای طبیعی در نوعی که الان وجود دارند به وجود اومد!!
چطور تو 20 و خورده ای ساعت اولیه هیچ جهش ژنتیکی رخ نداده ولی در عوض این دو دقیقه جهش رخ داد؟!
این نظریه پر از اشکالات من حوصله نوشتنشون رو ندارم.خودتون برید تحقیق کنید.
اساس نظریه فرگشت بر جهش های تصادفی ژنتیکی و انتخاب طبیعی بیان شده.
جهش ژنتیکی به همین سادگی نمیتونه رخ بده.اگه صحبتای اون دانشمند که یه عمر تحقیق کرده بود گوش کنید.میفهمید.
اوکی، لطفا اسم دانشمند رو بیارید، و تحقیقات یک عمرش رو هم اینجا بگذارید. ببینیم این دانشمند کیست، در کجا درس خونده، در کدوم موسسه تحقیقاتش رو انجام داده، تحقیقات درباره چه موضوعاتی است، در چه ژورنال هایی چاپ شده. چرا امتناع می کنید از این کار اگه فکر می کنید جامعه علمی جهان هم عقیده با شماست؟
نظر من: اصلا دانشمندی و تحقیقی در کار نیست و اینها همه تخیلات است، یا شما یا جایی که شما اطلاعاتتون رو ازش می گیرید.
یه تیکه از صحبتای اون دانشمند رو میزارم تا جوابی باشه برای اولین پست صفحه قبل که به ظاهر میخواد کامبرین رو توجیح کنه.((البته از نظر شما کسانی که فرگشت رو قبول ندارند دانشمند نیستند!!)
برای درک سرعت انفجار کامبرین فرض کنید تاریخ زمنی در یک شبانه روز خلاصه شده باشد.بزارید بگیم 4 میلیارد سال .6 ساعت اول این موجودات تک سلولی رو داریم.12 ساعت همون چیز ها.18 ساعت همونا.در حدود 21 امین ساعت در فاصله ای حدود دو دقیقه.بیشتر فرمای طبیعی در نوعی که الان وجود دارند به وجود اومد!!
چطور تو 20 و خورده ای ساعت اولیه هیچ جهش ژنتیکی رخ نداده ولی در عوض این دو دقیقه جهش رخ داد؟!
این نظریه پر از اشکالات من حوصله نوشتنشون رو ندارم.خودتون برید تحقیق کنید.
دانشمند شما اسم نداره؟ تحقیقی در ژورنال های علمی منتشر نکرده؟
بحث این نیست که کسانی که فرگشت رو قبول ندارند دانشمند نیستند، بحث اینه که هیچ دانشمند جدی ای وجود نداره که امروزه این همه شواهد رو کنار بگذاره و بگه من فرگشت رو نمی پذیرم. اگه هست اوکی، اسم بیارید و بگید این دانشمند با این سوابق، بر اساس این تحقیقات علمی فرگشت رو رد کرده، این هم جایزه نوبلی که به خاطرش دریافت کرده و ...
درک شما بطور کلی از موضوع غلط است. در هر لحظه همه نوع جهش های ژنتیک در حال رخ دادن بوده و هست. این ادعای شما که می فرمایید در 6 ساعت اول از تاریخ زمینی موجودات تک سلولی بودن و جهشی رخ نداد غلط است. پروسه ای که از ابتدایی ترین گونه های حیات (مولکول هایی با قابلیت تکثیر) تا تک سلولی بوده خودش بسیار پروسه پیچیده ای است که نیازمند جهش های ژنی به مراتب بیشتری از مثلا تغییرات اخیر در فرگشت ها انسان هاست.
این نظریه پر از اشکال نیست. درک غلط شما از این نظریه پر از اشکال است. برای همین دوباره توصیه قبلی رو تکرار می کنم، شما نیازه برگردید به ابتدا و شروع به یادگیری کنید قبل از رد کردن. همیشه قبل از اینکه بتونید یک نظریه علمی رو رد کنید لازمه یاد بگیرید اون نظریه چی میگه!
Zeitgeist
20-06-2015, 20:52
از عمر زمین 6 میلیارد سال میگذره و انسان ها فقط 10000 سال روش زندگی کردن.
فضای جهان ما طبق آخرین تخمین ها، حدود 13.75 میلیارد سال خورشیدی زمین از آغازش میگذرد، زمین و دیگر سیارات و اجرام سیستم خورشیدی ما، حدود 4.6 میلیارد سال پیش شکل گرفته اند و آغاز حیات بسیار ابتدایی، به طور تخمینی در 4 میلیارد سال پیش بوده است. بخش اعظم فرآیند فرگشت و به وجود آمدن جهش های بیشتر و تفاوت های عظیم تر، در یک میلیارد سال اخیر، پس از به وجود آمدن سکـس رخ داده.
جد مشترک میمون های بزرگ برمیگردد به حدود 15 میلیون سال قبل؛ انسان نماها در حدود 7 میلیون سال قبل از طایفه ی جد مشترکشان با شامپانزه ها جدا گشتند؛ انسان راست-قامت حدود 2 میلیون سال قبل، و انسان خردورز (انسان مدرن) در حدود 200 هزار سال قبل به صورت گونه های مستقل شکل گرفتند.
تغییرات اقلیمی و محیطی (چه به دلایلی همچون عصریخبندان و تغییرات جهانی، چه به دلیل سفر و رفتن به اروپا و آسیا و امریکا از محیط اصلی که افریقا بود) در طی 2 میلیون سال اخیر، باعث تغییرات زیادی در شمایل و رژیم غذایی و نحوه ی زندگی اجداد منجر به ما گشت. برخی گونه های موازی هم منقرض گشته یا در گونه ی موفق تر ترکیب شدند (از راه جفتگیری). تلاش و adaptation برای خوردن گوشت دیگر موجودات، در همین دوران 2-3 میلیون سال اخیر و برای زنده ماندن در شرایط آب و هوایی و تغییرات پوشش گیاهی رخ داد (ابتدا احتمالاً فقط خوردن باقیمانده ی شکار گوشتخواران و حیوانات مرده، بعدها یافتن راهی برای شکار) ولی احتمالاً کنترل آتش و استفاده از آن برای شکستن پیوندهای شیمیایی غذاها با پخت و پز و آسانتر نمودن هضمشان، تا حدود 300 هزار سال پیش ممکن نگشت (البته تا همین چند ده هزار سال پیش، گوشت بخش بزرگی از رژیم غذایی رو تشکیل نمیداده تا وقتی گیاهان، ریشه ها، میوه ها، دانه ها، و بعضاً حشرات خوراکی به اندازه ی کافی در دسترسی بودن). در برخی جوامع ابتدایی دور افتاده میشه هنوز پیروی از روش زندگی کهن "شکارچی - گردآورنده ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])" را مشاهده نمود. توانایی خوردن گوشت، به بقای انسان در شرایط وخیم (از خشکسالی تا یخبندان که باعث نابودی گیاهان و بسیاری حشرات میگردند) کمک نمود و انرژی بیشتری را در مقدار کمتری غذا فراهم آورد؛ البته کنترل آتش و پخت و پز، جهش عظیمی در ساده نمودن هضم غذا (از هر منبعی: گیاهی یا حیوانی) بود که به شکلگیری تمدن امروزی کمک ویژه ای نمود (جذب انرژی بیشتر و بیشتر، با زحمت کمتر. البته با اینکه پختن، از میزان میکروارگانیزم های مضر در گوشت ها میکاهد، ولی در طولانی مدت، اگر به عنوان روش اصلی مصرف گیاهان باشد، مساوی با سلامت جسمی بالاتر نیست).
در طی این 200 هزار سال که از خصوصاً نسل ما میگذره، تفاوت های رفتاری و نحوه ی زندگی و جابجایی و ادغام شدن در گونه های موازی انسان ها، به ایجاد فرهنگ و تمدن و مستقر شدن در نقاط ثابت و کشاورزی و هنر و استفاده ی بیشتر از مغز برای مسائل متفرقه در این 40 هزار سال اخیر انجامید و نهایتاً جهان امروز. البته که این نحوه ی زندگی و مسائل مرتبط، باعث ظهور مشکلات و بیماری هایی همچون کم-خونی و ضعف سیستم دفاعی و بیماری های قلبی-عروقی و غیره گشتن که به هر حال قیمتیه که پرداختیم... همچنین است کوتاه شدن نسبی قدمان نسبت به اجداد نزدیکمان. بعضاً تولیدمثل در محیط های بسته و دور افتاده، ویژگی هایی رو در برخی جوامع پررنگ تر نمودن. جهان مدرن، جابجایی ها و تاخت و تازها در چند هزار سال اخیر، فاصله ها رو کوتاه کرده و این تفاوت های کوچک ژنتیکی، در حال کاهش و ادغام با یکدیگرند.
javad2015
20-06-2015, 21:41
اسمشو تو مستند میگه و مقاله هم منتشر کرده تحت عنوان نظریه خلقت هوشمند.
یه تیکه از صحبتاش برای درک اینکه احتمال اینکه یک ژن ساخته بشه چه قدر پایینه:اول بدونید که ژن از پروتین ساهته شده و پروتین از امینو اسید.
داک لکس زیست شناس مولکولی از سال 1992 به بررسی این موضوع پرداخت است:
لکس: داروین میگه جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی باعث فرگشت یمشه.حالا میخواهیم ما نادرستی این نظریه رو در سطح پروتینی اثبات کنیم.و اگه به ساختار یک پروتین نگاه کنیم متوجه میشمی که که رسیدن به یک تاخوردگی جدید چه قدر دشواره((پروتین ها از امینو اسید تشکیل شدند و برای تشکیل یک پروتین باید امینو اسید ها به طوری کنار هم قرار بگیرند که بتونند رو هم تا بشند))هزاران پروتین موجود در طبیعت از 20 امینو اسید تشکیل شدند که چینش دست این امینه اسید ها کنار هم بسیار حیاتیه.چون اگه درست کنار هم قرار نگیرند هیچ پروتینی تشکیل نمیشه.اگه بخواهیم احتمال اینکه یک پروتین جدید شکل رو بگیره در نظر بگیریم بسیار ناچیزه.لکس برای این ازمایش یک پروتین که از چینش 150 امینو اسید کنار هم قرار گرفته بودند رو تغییر داد.
لکس:ما یک پروتین داریم که از چینش 150 امینو اسید تشکیل شده پس میتونیم به بیست به توان 150 حالت اونا رو کنار هم قرار بدیم!!از بین این همه پیشامد چن تا کاربردی هستن؟اگه این ازمایش رو انجام بدیم و تحلیل کنیم که چه قدر اطلاعات نیاز هست تا یک تا خوردگی جدید شکل بگیره واقعا مقدارش فراتر از اون حدی هست که بشه توسط جهش ژنتیکی به وجود بیاد.چه قدر فرارتر لکس یافته هایش رو در مجله بیولوژی مولکولی به چاپ رسانده هست.
او مشخص میکند که از بین تمام حاللات ممکن احتمال تولید فقط یک پروتین کوتاه به وسیله جهش ژنتیکی 10 به توان 74 است.برای نشون دادن اون عدد فرض کنید 10 نا 65 اتم در مقابل کل کهکشان قرار بگیره!!حالا اگه بخوایهم فرض کنیم که همچین چیزی توسط جهش ژنتیکی و انتخا طبیعی رخ بده مثل اینه که بگیم یک مرد با چشم بند به دنبال اون اتما در کل کهکشان بگرده!!
برای کسانی که درکی از ساختار ژن ندشاته باشن نظریه فرگشت داوین قابل باور هست.
تازه این فقط یه قسمت مشکل هست...اگه میخواهین تا بقیش رو هم براتون بگم
اسمشو تو مستند میگه و مقاله هم منتشر کرده تحت عنوان نظریه خلقت هوشمند.
یه تیکه از صحبتاش برای درک اینکه احتمال اینکه یک ژن ساخته بشه چه قدر پایینه:اول بدونید که ژن از پروتین ساهته شده و پروتین از امینو اسید.
داک لکس زیست شناس مولکولی از سال 1992 به بررسی این موضوع پرداخت است:
لکس: داروین میگه جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی باعث فرگشت یمشه.حالا میخواهیم ما نادرستی این نظریه رو در سطح پروتینی اثبات کنیم.و اگه به ساختار یک پروتین نگاه کنیم متوجه میشمی که که رسیدن به یک تاخوردگی جدید چه قدر دشواره((پروتین ها از امینو اسید تشکیل شدند و برای تشکیل یک پروتین باید امینو اسید ها به طوری کنار هم قرار بگیرند که بتونند رو هم تا بشند))هزاران پروتین موجود در طبیعت از 20 امینو اسید تشکیل شدند که چینش دست این امینه اسید ها کنار هم بسیار حیاتیه.چون اگه درست کنار هم قرار نگیرند هیچ پروتینی تشکیل نمیشه.اگه بخواهیم احتمال اینکه یک پروتین جدید شکل رو بگیره در نظر بگیریم بسیار ناچیزه.لکس برای این ازمایش یک پروتین که از چینش 150 امینو اسید کنار هم قرار گرفته بودند رو تغییر داد.
لکس:ما یک پروتین داریم که از چینش 150 امینو اسید تشکیل شده پس میتونیم به بیست به توان 150 حالت اونا رو کنار هم قرار بدیم!!از بین این همه پیشامد چن تا کاربردی هستن؟اگه این ازمایش رو انجام بدیم و تحلیل کنیم که چه قدر اطلاعات نیاز هست تا یک تا خوردگی جدید شکل بگیره واقعا مقدارش فراتر از اون حدی هست که بشه توسط جهش ژنتیکی به وجود بیاد.چه قدر فرارتر لکس یافته هایش رو در مجله بیولوژی مولکولی به چاپ رسانده هست.
او مشخص میکند که از بین تمام حاللات ممکن احتمال تولید فقط یک پروتین کوتاه به وسیله جهش ژنتیکی 10 به توان 74 است.برای نشون دادن اون عدد فرض کنید 10 نا 65 اتم در مقابل کل کهکشان قرار بگیره!!حالا اگه بخوایهم فرض کنیم که همچین چیزی توسط جهش ژنتیکی و انتخا طبیعی رخ بده مثل اینه که بگیم یک مرد با چشم بند به دنبال اون اتما در کل کهکشان بگرده!!
برای کسانی که درکی از ساختار ژن ندشاته باشن نظریه فرگشت داوین قابل باور هست.
۷. با محاسبه ریاضی میتوان دریافت كه تشكیل حتی یک مولكول زیستی (یک آنزیم) به طور تصادفی ممكن نیست. (نادرست)
مخالفان نظریهی فرگشت عنوان میكنند، یک آنزیم دست كم از ۱۰۰ اسید آمینه تشكیل شده است. از آن جا كه ۲۰ اسید آمینه متفاوت وجود دارد، ۱۰۰ ۲۰ تركیب متنوع از اسید آمینه وجود خواهد داشت و احتمال ایجاد توالی خاص، حدود ۱ در ۱۰ با ۱۳۰ صفر جلوی آن است.
این محاسبه بسیار دقیق و جالب است، اما یک محاسبه وقتی ارزشمند است كه فرضهای مرتبط با آن، فرضهای درستی باشند. اشتباه این استدلال این است كه برای تشكیل یکباره یک آنزیم جدید، به یک توالی خاص نیاز دارد. اما در نظر نمیگیرد كه بهبود تدریجی آنزیمهای مفیدی كه از پیش وجود داشتهاند، میتواند به ایجاد تدریجی آنزیمهایی با ویژگیهای جدید بیانجامد. تغییرهای كوچک در توالی اسیدآمینههای یک آنزیم میتواند به تشكیل آنزیمهای بینابینی منجر شود كه كار زیستی خود را نیز انجام دهند.
در سالهای اخیر، باكتریها دارای آنزیمهای جدیدی شدهاند كه به آنها امكان اثرگذاری بر تركیبهای صنعتی سمی را بخشیدهاند. هیدروكربنهای كلردار و فلوردار، كه پیش از این در طبیعت وجود نداشتند، از جمله این تركیبها هستند. یكی از آنزیمها كه نایلون هیدرولاز نام گرفته، حاصل «جهش تغییر چارچوب» است . این نوع جهش، كل ساختمان یک پروتئین را تغییر میدهد.
بنابراین، آنزیم جدید شاهكار تازه فرگشت است كه حتی در نتیجه یک تحول (نه تدریجی) به وجود آمده است. البته همانگونه كه انتظار میرود، كارایی این آنزیم در مقایسه با سایر آنزیمها بسیار پایین است. اما آن چه كه اهمیت بیشتری دارد، این است كه این گونه آنزیمها كار میكنند. در گامهای بعدی، كارایی این آنزیمها میتواند بهبود پیدا كند.
نسخه بازیافتی از سایت فرگشت
ویدیوی علمی فارسی: پاسخ به ۱۰ انتقاد مخالفان از فرگشت ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
منابع مورد استفاده:
1. Jhon Rennie, 15 Answer to creationist nonsense , scientific American , July 2002
2. ConstanceJ . Jeffery , Moonligting proteins , TIBS , January 1999
3. Richard E. Lenski , Evolution: Fact and Theory
جواب خوبیه بنظرم
javad2015
21-06-2015, 00:03
مشکل شما و تمام کسانی که نظریه فرگشت رو قبول دارن...علم ناقصشون هست که خیال میکنن هر چیزی تو دنیا ممکنه!
شما واقعا درک نمکینید........این جواب داره میگه برای ساختن یک پروتین با 100 امینو اسید کافیه این پروتین ذره ذره ساخته بشه و مثلا اولش 2 امینو اسیده و همین جوری بره بالا.همچین چیزی ممکن نیست.
اگه بخواهیم این جوری نگاه کنیم باید بدن ما انسان ها که به قول شما تکامل یافته از میمونا هستیم تعداد امینو اسید های موجود در پروتیناش بیشتر باشه.ولی این جور نیست.حتی بعضی از جاندارانی که ملیون ها سال پیش زندگی میکردند پروتین های پیچیده تری داشتیند نسبت به ما یا حداقل مثل ما بود.این جور نیست که همین وری الکی یه امینو اسید بچسبه به پروتین و یک ویژگی و موجود جدید خلق کنه.
مثا این بمونه که بگیم اولش یه دست خالی داریم بعدش بهش قلب اظاف میشه و همین جوری بره بالا.
خلاصه کلام:یا باید پروتین کامل باشه تا کار کنه.پروتین ناقص قابلیت حیات نداره.چه برسه به اینکه باعث اینکه ایجاد یک dna جدید بشه.
حالا میخوام بقیه صحبتاشو بگم:
اما ناتوانی جهش های ژنتیکی به منظور ایجاد dna جدید تنها بخشی از مشکله......چرا که منشا ساختار بدنی حیوانات در دوره کامبرین نیاز به چیزی بیش ار اطلالعات dna داشته.
دانشمند:مقدار زیادی از اطلاعات مورد نیاز برای مشخص کردن عملکرد و ساختار هر موجود زنده ای تنها محدود به سطح dna نمیشه.ساختار بدن در dna نیست!هر چند که dna حاوی اطلاعات لازم برای ساخت پروتین هست ولی به تنهایی نمیتواند ان را به صورت سلول بچیند. و نمیتواند بافت ها را تشکیل دهد و در نهایت بدن تشکیل دهد.در واقع شکل گیری ساختار بدن به سری اطلاعات دیگری نیاز دارد.اون اطلاعات در ساختار تخم قرار دارند!!
علم ناقص باعث برداشت غلط میشه......همون بلایی که سر داروین اومد.
من دارم خودمو الکی خسته میکنم......بله نظریه فرگشت حقیقت داره.
هر چیزی که شما فرگشتیا برای توجیح نظریتون به کار ببرین انجامش ممکنه.
مثلا چون یه ویروس میتونه جهش پیدا کنه پس خزندگان هم میتونن بال در بیارن.استدلال کاملا منطقی با تکیه بر علم و منطق.
من حرفی برای گفتن ندارم.
شكیل آنزیمهای بینابینی منجر شود كه كار زیستی خود را نیز انجام دهند.
کسی که این مطلبو نوشته هیچ چی از زیست حالیش نبوده و هنوز نمیفهمیه چیزی به نام انزیم بینایی نداریم.انزیم یک کاتالیزگر هست که سرعت واکنش شیمایی رو افزایش میده و از اسید امینه یا پروتین تشکیل شده.قرار نیست به هر ترکیب متوالی از اسید امینه ها انزیم گفته بشه!!
واقعا مسخرست مه بخوایم ساختار یک انزیم که وظیفش یه چیز دیگست رو با ساختار dna مقایسه کنیم.
انزیم در واقع کاتالیزگر هست و اصلا شباهتی به یک dna بینایی نداره.
یه جا در رد همین نظریه نوشته بود که ساختار بعضی تک سلولی ها جوری طراحی شده که بتونن خودشون رو با محیط سازگار کنن.مثلا گلبولای سفید بدن هنگام مواجهه با یک میکروب جدید پادتن جدید تولید میکنن یا همین انزیمی که اسمشو اوردن ولی قرار نیست مثلا dna هم همچین ویژگی داشتهب اشه
تغییرهای كوچک در توالی اسیدآمینههای یک آنزیم میتواند به تشكیل آنزیمهای بینابینی منجر شود كه كار زیستی خود را نیز انجام دهند.
کسی که این مطلبو نوشته هیچ چی از زیست حالیش نبوده و هنوز نمیفهمیه چیزی به نام انزیم بینایی نداریم.انزیم یک کاتالیزگر هست که سرعت واکنش شیمایی رو افزایش میده و از اسید امینه یا پروتین تشکیل شده.قرار نیست به هر ترکیب متوالی از اسید امینه ها انزیم گفته بشه!!
واقعا مسخرست مه بخوایم ساختار یک انزیم که وظیفش یه چیز دیگست رو با ساختار dna مقایسه کنیم.
انزیم در واقع کاتالیزگر هست و اصلا شباهتی به یک dna بینایی نداره.
یه جا در رد همین نظریه نوشته بود که ساختار بعضی تک سلولی ها جوری طراحی شده که بتونن خودشون رو با محیط سازگار کنن.مثلا گلبولای سفید بدن هنگام مواجهه با یک میکروب جدید پادتن جدید تولید میکنن یا همین انزیمی که اسمشو اوردن ولی قرار نیست مثلا dna هم همچین ویژگی داشتهب اشه
وقتی گفته میشه شما نخونده و بدون توجه همینطور پاسخ میدین همین هست. کسی نگفت آنزیم بینایی ، گفتند آنزیم بینابینی. بین ــ آ ــ بین .
شما حتی به خودتون زحمت نمیدید درست مطالبی که سایرین قرار میدن رو بخونید. میرسیم به همون حرف جناب Zeitgeist که در صفحه قبل به شما زد:
البته که میدونم این همه نوشتن بیهوده بود و اگر قصد "مطالعه" وجود داشت، این بحث شما استارت نمیخورد و منبع علمیتان چنان جایی نبود.
javad2015
21-06-2015, 06:18
من تمام این مطالبو قبلا خوندم و میدونم دارید در مورد چج حرف میزنید و مطالبتون هم خوندم
اون یکی احتمالا به خاطر خستگی این جور شد چون شب بود.
مهم اینه که اساس تیوری فرگشت با تحقیقاتی که در مورد DNA انجام شده و احتمال اینکه یک جهش ژنتیکی موفق به وجود بیاد اونم تصادفی.کاملا از بین رفته.
هر فرضیه یا نظریه ای که اصل بنیادیش از بین بره.و خلافش ثابت بشه.بی ارزش میشه.چیزی که در مورد این نظریه اتفاق افتاده.تمام دلیل اوری های دیگه و مدارم دیگه چون اساسشون این بوده بی ارززش میشن.
afshin b
21-06-2015, 08:27
من تمام این مطالبو قبلا خوندم و میدونم دارید در مورد چج حرف میزنید و مطالبتون هم خوندم
اون یکی احتمالا به خاطر خستگی این جور شد چون شب بود.
مهم اینه که اساس تیوری فرگشت با تحقیقاتی که در مورد DNA انجام شده و احتمال اینکه یک جهش ژنتیکی موفق به وجود بیاد اونم تصادفی.کاملا از بین رفته.
هر فرضیه یا نظریه ای که اصل بنیادیش از بین بره.و خلافش ثابت بشه.بی ارزش میشه.چیزی که در مورد این نظریه اتفاق افتاده.تمام دلیل اوری های دیگه و مدارم دیگه چون اساسشون این بوده بی ارززش میشن.
دوست عزیز من به عنوان یک خواننده که تقریبا هیچ اطلاعاتی از این موضوع مورد بحث ندارم، پست های چند صفحه ی اخیر رو خوندم و مشتاقم شما برای حرف هاتون منبعی ارایه کنین، منبعی علمی البته، و الا بنظر من خواننده، حرف های شما قابل استناد نیست و فرگشت رو رد نشده در نظر میگیرم.
javad2015
21-06-2015, 08:28
شما این مستند رو از دقیقه 13 به بعد نگاه کن.محکمترین دلیلش اینجا هست.البته این مستند 3 قسمتی هست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته منابع علمی فراوان هست کافیه تو نت سرچ کیند inteliegent design theory .
یا مثلا chance of producing one protein
afshin b
21-06-2015, 08:41
شما این مستند رو از دقیقه 13 به بعد نگاه کن.محکمترین دلیلش اینجا هست.البته این مستند 3 قسمتی هست.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته منابع علمی فراوان هست کافیه تو نت سرچ کیند inteliegent design theory .
یا مثلا chance of producing one protein
عزیز یک مستند که منبع علمی نمیشه.
شما حرف هایی میزنید و نظریه ای رو رد میکنید، باید برای حرفاتون منبع بیارید نه اینکه خواننده رو بفرستید دنبال سرچ.
لطفا خودتون جست و جو کنین و اگر منبع علمی معتبری برای حرف هاتون پیدا کردید ممنون میشم در اختیار ما بذارید.
javad2015
21-06-2015, 08:49
این مستند بر اساس صحبت کسانی هست که مقالات متعددی در این زمینه دادن.اتفاقا بهتر از هر مقاله دیگه ای هست.
شما بزنید inteliegent design هر کدوم از مقالات رو بخونید چیزایی که من گفتم و یک سری مطالب اظاف دیگه توش هست.
شما اگه درباره یتی و غول و آدم کوتوله و پری دریایی هم توی نت سرچ کنین کلی مطلب برای شما میاره . آیا این به این معنیه که همه این صحبت ها و مطالب درسته و حقانیت داره ؟
وقتی مدرک و مستند خواسته میشه سایت آپارات که مسیر و هدفش مشخصه نمیشه بعنوان منبع در نظر گرفت . شما باید به منابع و ژورنال علمی معتبری که این مقالات در اون چاپ شده سورس بدین.
هر سایتی که در سرچ به صورت نتیجه ظاهر بشه که نمیشه منبع !
خیلی از همین افراد هم به عنوان کارشناس در مورد وجود اون موجودات کلی صحبت کردن و کلی به اصطلاح مقاله دادن ! ولی باید دید این مقاله از نظر اثبات علمی تونسته مراحل تائید رو بگذرونه یا نه !
نه نتونسته و در حد داستان و ایده مونده .
خلقت هوشمند هم همین شرابط رو داره ولی برعکس اون فرگشت در حال حاضر نه تنها جایگاهشو از دست نداده بلکه به نوعی از اون بعنوان یک Fact یاد میشه و اونقدر سند و مدرک و سنگواره و جزئیات ریزتر هست که هر دانشمندی و موسسه و آزمایشگاهی میتونه صحت و یا عدم صحت اون رو بررسی کنه .
در حال حاضر هم فرگشت هیچ جایی رد نشده . البته تلاش هایی بوده ولی طرفین نتونستن که ایده خودشون رو با مدرک و مستندات به اثبات برسونن که اگر موفق به این عمل شده بودن بدون شک الان یکی از همین افراد که اینقدر به درستی صحبتشون ایمان دارید نوبل زیست شناسی رو برده بود .
خوشبختانه برعکس خیلی موارد و مسائل دیگه در زمینه علمی راه به چالش کشیدن نظریات و مدعیات به کل بازـه و به هیچ کس و هیچ چیزی محدود نیست و هر کسی میتونه تلاش خودشو بکنه تا باعث ارتقا و پیشرفت علم بشه .
اگر طراحی و خلقت هوشمندی وجود داشت چه دلیلی بر وجود این همه عضو زائد و بدون استفاده در بدن انسان و دیگر موجودات میشه پیدا کرد ؟ تعریف خلقت هوشمند با خودشه . وقتی چیزی هوشمند باشه بهترین کیفیت و تاثیر رو از خودش به جا میذاره بدون هیچ نقصی .
نه این که برای بقا بجنگه و جبر محیط و طبیعت باعث بشه که اون نسل سعی بر تطابق خودش با محیط داشته باشه و خطر انقراض هر لحظه اون گونه یا گونه های دیگه رو تهدید کنه .
چطور با آفرینش و خلقت هوشمند میتونیم شاهد انقراض و نابودی نسل ها و گونه های متفاوت جانوری باشیم که به دلیل عدم تطبیق با جبر محیطی از بین رفتن !
فقط کافیه یک بار به تاریخ پیدایش انسان یا جانداران دیگه و اشکالات و نواقصی که منجر به انقراض چندین و چند نسل از موجودات شده بندازیم و اون موقع میشه نتیجه گرفت چطور با این همه اشکل و نواقص متعدد که همچنان هم در همه نوع گونه جانوری وجود داره میتونیم ادعای آفرینش هوشمندانه داشته باشیم .
اون هم آفرینش هوشمندی با این ابعاد از دانش و علمی که در نظر برخی ها پشت خلقت هوشمندانه قرار گرفته ! با همچین علم و دانشی چطور میشه همچین مخلوقاتی پر از عیب و ایراد داشت که منجر به انقراض یک سری از اونا بشه !؟
آفرینش هوشمند به نوعی راه میانبری شده برای خلقت باوران تا بتونن عقاید خودشون رو با توسل به علم و فضاهای خالی اون به نوعی اعتبار بخشی کنن و در سبب جلب رضایت اعتقادی و یا اهداف دیگه پیش برن .
ما هم منتظریم تا ببینیم کدام یک از این دانشمندان با مقاله ها و مستندهای معتبرشون میتونن بالاخره نوبل زیست رو در زمینه خلقت هوشمند دریافت کنن و فرگشت رو با میلیونها مدرک متعدد و متنوع به کل از اعتبار خارج کنن .
به طور حتم اون روز بنده از اولین کسانی خواهم بود که ایمان خواهم آورد XD
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.