PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : مشاعره با اشعار حضرت حافظ



صفحه ها : [1] 2 3 4 5

بنفشه ناز
25-08-2010, 12:44
چه زیبا میشه اگه مروری داشته باشیم بر اشعار حافظ و چه زیباتر وقتی میشه که همه دوستان دسته جمعی در کنار هم زمانی رو اختصاص بدیم به گذری بر اشعار حافظ که یقینا بد نخواهد گذشت اولین پست رو خودم میزارم با اولین بیت از اولین غزل از کتاب حافظ و امیدوارم دوستان هم ادامه بدن



الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل​ ها

Dew Drop
25-08-2010, 15:30
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست


شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

Ninjai
25-08-2010, 15:54
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب // جان عزیز خود به نوا میفرستمت .

توضیح : یکی از معانی نوا ، گروگان هست !! اینطوری شعر معنا پیدا میکنه .

اگه دوستان شعرهایی رو بذارن که معنیش رو میدونن و توضیحی برای فهمیدنش بذارن خیلی خوب میشه !:20:

sasan_fda
25-08-2010, 16:15
ترا آن به که روی خود زمشتاقان بپوشانی

که شادی جهانگیری غم لشکر نمی ارزد

چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر

که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی ارزد

Rainy eye
25-08-2010, 16:42
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه ای و در آرزو ببست
شیدا از آن شدم نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست

معرق
25-08-2010, 19:05
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه تر بر انگیزد

knight 07
25-08-2010, 19:13
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

بنفشه ناز
25-08-2010, 19:47
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

معرق
25-08-2010, 20:26
تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله ی شبگیر نبود

بنفشه ناز
25-08-2010, 20:46
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا

Rainy eye
25-08-2010, 21:17
آن ترک پری چهره که دوش از بر مارفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت؟!؟
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت...

بنفشه ناز
25-08-2010, 21:37
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم اید غمی از نو به مبارک بادم

معرق
25-08-2010, 21:59
مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد

بنفشه ناز
25-08-2010, 22:09
قد خمیده ما سهلت نماید اما
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد

معرق
25-08-2010, 22:10
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

Rainy eye
25-08-2010, 22:20
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل
حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید
از شافعی نپرسند امثال این مسائل
.................................................. .................
دوستان لطف کنید حداقل دو بیت از شعرو بزارین...

بنفشه ناز
25-08-2010, 22:21
لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی​خبر افتاد و عقل بی​حس شد

Dew Drop
26-08-2010, 09:31
دوستان دقت کنیم که شعر هامون رو با آخرین حرف بیت شعر قبلی شروع کنیم.با د تموم شده با ق شروع کردن!
---------------------------------------------------------
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند

معرق
26-08-2010, 14:06
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از دهن برآید

knight 07
26-08-2010, 15:07
در کمینگاه نظر با دل خویشم جنگ است
ز ابــرو و غمزه او تیــر و کمانی به من آر

masud-000000
26-08-2010, 17:38
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد آتش به همه عالم زد

معرق
26-08-2010, 17:46
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم

knight 07
26-08-2010, 20:44
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یــار نـاز نـمایـد شـما نیـاز کنیــد

knight 07
27-08-2010, 19:21
شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

Grand
27-08-2010, 19:31
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست، که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

knight 07
27-08-2010, 19:44
تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببارد و کمر کیخوسرو

knight 07
27-08-2010, 19:48
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

knight 07
27-08-2010, 19:52
غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد

knight 07
27-08-2010, 19:59
زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت

Grand
27-08-2010, 20:00
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست، دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

knight 07
27-08-2010, 20:03
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد

Grand
27-08-2010, 20:03
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد ، که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

knight 07
27-08-2010, 20:07
یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد

Grand
27-08-2010, 20:13
مردی ز کننده‌ی در خیبر پرس ، اسرار کرم ز خواجه‌ی قنبر پرس
گر طالب فیض حق به صدقی حافظ ، سر چشمه‌ی آن ز ساقی کوثر پرس

knight 07
27-08-2010, 20:16
سایه تا باز گرفتی ز چمن مرغ صحر
آشیان درشکن طره شمشاد نکرد

Grand
27-08-2010, 20:17
در باغ چو شد باد صبا دایه‌ی گل ، بربست مشاطه‌وار پیرایه‌ی گل
از سایه به خورشید اگرت هست امان ، خورشید رخی طلب کن و سایه‌ی گل

knight 07
27-08-2010, 20:20
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم

Grand
27-08-2010, 20:21
ماهم که رخش روشنی خور بگرفت ، گرد خط او چشمه‌ی کوثر بگرفت
دلها همه در چاه زنخدان انداخت ، وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت

knight 07
27-08-2010, 20:24
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه ی دلبران دهنت باج

Grand
27-08-2010, 20:27
جز نقش تو در نظر نیامد ما را ، جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت ، حقا که به چشم در نیامد ما را

Grand
27-08-2010, 20:36
نی قصه‌ی آن شمع چگل بتوان گفت ، نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم در دل تنگ من از آن است که نیست ، یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

knight 07
27-08-2010, 20:45
مژگان تو تا تیغ جهان گیر براورد
بس کشته دل زنده که بر یکدگر افتد

Grand
27-08-2010, 20:45
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس ، کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

knight 07
28-08-2010, 13:45
نامم ز کارخانه عشاق محو باد
گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

knight 07
28-08-2010, 14:12
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند

بنفشه ناز
28-08-2010, 14:27
دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی​ارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی​ارزد

بنفشه ناز
28-08-2010, 17:39
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما

4MaRyAm
28-08-2010, 18:31
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

بنفشه ناز
28-08-2010, 18:33
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را

4MaRyAm
28-08-2010, 18:35
می​وزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب

4MaRyAm
28-08-2010, 18:47
من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

4MaRyAm
28-08-2010, 21:34
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست

knight 07
28-08-2010, 23:40
تـو را چنان که تویی هـر نظر کجا بینـد
به قدر دانش خود هرکسی مند ادراک

Dew Drop
28-08-2010, 23:54
کی شعر تر انگیزد خــاطر که حــزین باشد
یک نکته ازاین معنی گفتیم و همین باشد

از لعل تو گر یابم انگشتری زنهــــــار

صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

M O B I N
29-08-2010, 10:26
در سنبلش آویختم از روی نیاز
گفتم من سودازده را کار بساز

گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار
در عیش خوش‌آویز نه در عمر دراز

water_lily_2012
29-08-2010, 10:46
ز روي دوست دل دشمنان چه دريابد
چراغ مرده كجا و شمع آفتاب كجا

4MaRyAm
29-08-2010, 15:39
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

امیـد
29-08-2010, 17:40
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور:20:

M O B I N
29-08-2010, 18:29
در باغ چو شد باد صبا دایهٔ گل
بربست مشاطه‌وار پیرایهٔ گل

از سایه به خورشید اگرت هست امان
خورشید رخی طلب کن و سایهٔ گل

4MaRyAm
29-08-2010, 21:18
مقام عیش میسر نمی​شود بی​رنج
بلی به حکم بلا بسته​اند عهد الست

knight 07
29-08-2010, 21:42
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه تر برانگیـزد

4MaRyAm
29-08-2010, 21:44
دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد

knight 07
30-08-2010, 01:37
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
باز پرسید خدارا که به پروانه کیست

M O B I N
30-08-2010, 03:17
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است

حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است

بنفشه ناز
30-08-2010, 09:28
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

M O B I N
30-08-2010, 10:56
من باکمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست

پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمر چه طرف خواهم بربست

knight 07
30-08-2010, 12:31
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

M O B I N
30-08-2010, 12:36
تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست
تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست

زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست

knight 07
30-08-2010, 12:40
تو رانشه خجسته که در من یزید فضل
شد منت مواهب او طوق گردنم

M O B I N
30-08-2010, 13:14
بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا

مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا

water_lily_2012
30-08-2010, 14:11
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند
عشقست و داد اول در نقد جان توان زد

M O B I N
30-08-2010, 14:23
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین

water_lily_2012
30-08-2010, 14:43
نمی کند دل من میل زهد و توبه ولی
به نام خواجه بکوشیم و فر دولت او

4MaRyAm
31-08-2010, 16:38
وصل تو اجل را ز سرم دور همی​داشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست

4MaRyAm
31-08-2010, 16:52
یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

بنفشه ناز
31-08-2010, 17:29
مگر وقت وفا پروردن آمد
که فالم لا تذرنی فردا آمد

knight 07
31-08-2010, 20:59
دیدی که یا جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت

معرق
31-08-2010, 21:35
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه ی مراد رسید ای محب خموش

water_lily_2012
01-09-2010, 10:58
شب وصلست و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر

knight 07
01-09-2010, 12:14
رباب و چنگ به بانگ بلند میگویند
که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید

معرق
01-09-2010, 13:26
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

zozo_1387
01-09-2010, 13:50
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسنِ خداداد آمد

knight 07
01-09-2010, 14:58
دلم بجو که قدرت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است

arash s.b
01-09-2010, 15:04
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است

4MaRyAm
01-09-2010, 17:28
دل دادمش به مژده و خجلت همی​برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست

---------- Post added at 05:28 PM ---------- Previous post was at 05:28 PM ----------

دل دادمش به مژده و خجلت همی​برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست

معرق
01-09-2010, 23:00
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من

knight 07
01-09-2010, 23:21
نماز در خم آن ابروان محرابی
کسی کند که به خون جگر طهارت کرد

arash s.b
01-09-2010, 23:41
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

water_lily_2012
02-09-2010, 10:00
از حیای لب شیرین تو ای چشمه نوش
غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست

molaali
02-09-2010, 10:02
ترسم اين قوم كه بر دردكشان مي خندند
در سر كار خرابات كنند ايمان را

4MaRyAm
02-09-2010, 10:48
این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی​عیب کجاست

knight 07
02-09-2010, 13:08
تویی که خوبتری ز آفتاب و شکر خدا
که نیستم ز تو در روی آفتاب خجل

arash s.b
02-09-2010, 14:32
لب و دندانت را حقوق نمک

هست بر جان و سینه های کباب

معرق
02-09-2010, 14:55
بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود بر ندارم از قدمت

water_lily_2012
02-09-2010, 14:56
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

knight 07
02-09-2010, 15:00
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرنده غنچه می درد خنده دلگشای نو

معرق
02-09-2010, 15:06
وگر باور نمی داری رو از صورتگر چین پرس
که مانی نسخه می خواهد ز نوک کلک مشکینم

knight 07
02-09-2010, 15:22
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

معرق
02-09-2010, 15:30
تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من
سالها تا شده ام بر در میخانه مقیم

water_lily_2012
02-09-2010, 17:20
در میان آب و آتش هم چنان سرگرمتست
این دل زار و نزار، اشک بارانم چو شمع

4MaRyAm
02-09-2010, 17:26
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

Alireza SM
02-09-2010, 18:52
تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من
سالها تا شده ام بر در میخانه مقیم

knight 07
02-09-2010, 20:00
محرم راز دل شیدای خود
کس نمی بینم ز خاص و عام را

معرق
02-09-2010, 20:19
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده ی مستانه زدند

water_lily_2012
03-09-2010, 09:41
دیدن روی تو را دیده جان می باید
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است

4MaRyAm
03-09-2010, 11:24
تاب بنفشه می​دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می​درد خنده دلگشای تو

molaali
03-09-2010, 13:47
وصل تو اجل را از سرم دور همي داشت
از دولت هجر تو كنون دور نمانست

4MaRyAm
03-09-2010, 14:33
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت

knight 07
03-09-2010, 17:40
تاب بنفشه میدهد طرخ مشک سای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو

knight 07
03-09-2010, 20:08
کی بود در زمانه وفا جام می بیار
تا من حکایت جم و کاووس کی کنم

معرق
03-09-2010, 22:36
من از بازوی خود دارم بسی شکر
که زور مردم آزاری ندارم

اگر گفتم دعای می فروشان
چه باشد حق نعمت می گزارم

knight 07
03-09-2010, 22:41
مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد

معرق
03-09-2010, 22:48
دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا
که دیده آب شد از شوق خاک این درگاه

knight 07
03-09-2010, 22:58
هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند
رموز جام جم از نقش خاک ره دانست

kordelia
03-09-2010, 23:09
آزمودم دل خود را به هزاران شیوه هیچ چیزش بجز از وصف تو خشنود نکرد

molaali
04-09-2010, 09:19
در راه عشق وسوسه اهريمن بسيست
پيش آي و گوش دل به پيام سروش كن

4MaRyAm
04-09-2010, 09:24
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

knight 07
04-09-2010, 10:35
دوستان قبل از ادامه مشاعره ببینید که آیا نفر قبلی درست گفته یا نه.

آزمودم دل خود را به هزاران شیوه هیچ چیزش بجز از وصف تو خشنود نکرد بیت قبلیش با ت تموم شده بود پس این اشتباهه و شما هم همینجوری ادامه میدید؟

water_lily_2012
04-09-2010, 10:42
مرا مي بيني و هردم زيادت مي كني دردم
تو را مي بينم و ميلم زيادت مي شود هر دم

معرق
04-09-2010, 15:56
مقام اصلی ما گوشه ی خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

pooneh111
04-09-2010, 17:13
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

molaali
04-09-2010, 19:42
مرو چو بخت من اي چشم مست يار به خواب
كه در پي است ز هر سويت آه بيداري

4MaRyAm
04-09-2010, 20:37
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست







===
یاد فیلم بی وفا افتادم :27:

معرق
04-09-2010, 22:27
تا بو که یابم آگهی از سایه ی سرو سهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوشخرامی می زنم

mmkashavarz
05-09-2010, 00:09
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم

معرق
05-09-2010, 15:26
مرغ سان از قفس خاک ، هوایی گشتم
به هوائی که مگر صیـــــــد کند شهبازم

eMer@lD
05-09-2010, 15:58
می خور به بانگ چنگ و مخور غصه در کسی

گوید تو را:که باده مخور. گو: هوالغفور

4MaRyAm
05-09-2010, 16:10
روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است

samira1985
05-09-2010, 16:14
رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد

4MaRyAm
05-09-2010, 16:20
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
=================================

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
=================================


نفر بعدی با الف بگه

معرق
05-09-2010, 17:28
از بهر بوسه ای ز لبش جان همی دهم
اینم نمی ستاند و آنم نمـــــــــی دهد

ادامه با حرف د

4MaRyAm
05-09-2010, 17:38
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

معرق
06-09-2010, 05:05
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
جانم بسوخت آخر در کسب این فضائل

ل

alidata2010
06-09-2010, 05:35
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینه​های کباب

water_lily_2012
06-09-2010, 09:27
بنمای رخ که خلقی واله شوند و شیدا
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

alidata2010
06-09-2010, 09:34
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می​دادت

معرق
06-09-2010, 18:09
تا پیش بخت باز روم تهنیت کنان
کو مژده ای ز مقدم عید وصال تو

و

4MaRyAm
06-09-2010, 18:36
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی

معرق
06-09-2010, 18:45
یا رب کی آن صبا بوزد، کز نسیم او
گردد شمامه ی کرمش کارساز من

molaali
06-09-2010, 18:46
يار دلدار من ار قلب قلب بدين سان شكند
ببرد زود به جانداري خود پاداشش

alidata2010
06-09-2010, 18:47
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

4MaRyAm
07-09-2010, 10:53
تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
این قدر دانم که از شعر ترش خون می​چکید

sasan_fda
07-09-2010, 12:54
دلا ز نور ریاضت گر آگهی یابی

چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد:1:

molaali
07-09-2010, 19:36
در كوي نيك نامي ما را گذر ندادند
گر تو نمي پسندي تغيير كن قضا را

alidata2010
07-09-2010, 20:25
الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی

معرق
07-09-2010, 20:33
یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت
حاش لله که روم من ز پی یار دگر

alidata2010
07-09-2010, 20:51
روان را با خرد درهم سرشتم
وز آن تخمی که حاصل بود کشتم

معرق
07-09-2010, 21:33
مایه ی خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست
می کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

alidata2010
07-09-2010, 21:38
مگر خضر مبارک پی درآید
ز یمن همتش کاری گشاید

molaali
07-09-2010, 21:53
دود آه سينه ي نالان من
سوخت اين افسردگان خام را

water_lily_2012
08-09-2010, 11:14
اي رخت چون خلد و لعلت سلسبيل
سلسبيلت كرده جان و دل سبيل

Strange Only
08-09-2010, 15:22
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است

معرق
08-09-2010, 19:38
تویی آن جوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

ashjaee
08-09-2010, 20:54
کفر زلفش ره دین می ​زد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود

معرق
08-09-2010, 21:00
در کعبه ی کوی تو هر آن کس که در آید
از قبله ی ابروی تو در عین نیاز است

water_lily_2012
09-09-2010, 10:35
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازكت آزرده گزند مباد

Strange Only
09-09-2010, 13:46
دور مجنون گشت و نوبت ماست
هر کس پنج روز نوبت اوست

water_lily_2012
10-09-2010, 06:28
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

Alireza SM
10-09-2010, 06:48
دور مجنون گشت و نوبت ماست
هر کس پنج روز نوبت اوست

water_lily_2012
11-09-2010, 10:36
تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب

Strange Only
11-09-2010, 10:52
بر خود چو شمع خنده زنان گریه می کنم
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من

M O B I N
11-09-2010, 15:04
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

Grand
11-09-2010, 16:19
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب
در میخانه بسته‌اند دگر
افتتح یا مفتح الابواب

M O B I N
11-09-2010, 16:31
در این ظلمت‌سرا تا کی به بوی دوست بنشینم
گهی انگشت بر دندان گهی سر بر سر زانو
بـــــیا ای طایر دولت بیاور مژدهٔ وصلی
عسی الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا

Grand
11-09-2010, 16:57
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب

vahidgame
11-09-2010, 16:58
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

Grand
11-09-2010, 17:02
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی
یا رب مکناد آفت ایام خرابت

M O B I N
11-09-2010, 17:45
قسام بهشت و دوزخ آن عقده گشای
ما را نگذارد که درآییم ز پای
تا کی بود این گرگ ربایی، بنمای
سرپنجهٔ دشمن افکن ای شیر خدای

vahidgame
11-09-2010, 18:52
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آن که چو چشمت به عتابم می​کشت
معجز عیسویت در لب شکرخا بود

Lady Negar
11-09-2010, 19:13
دلم رفت و ندیدم روی دلدار
فغان از این تطاول وای از این زجر

Ar@m
11-09-2010, 19:17
راهي بزن كه آهي بر ساز آن توان زد
شعري بخوان كه با آن رطل گران توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد

vahidgame
11-09-2010, 19:27
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

Ar@m
11-09-2010, 19:40
در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند
تا ابد سر نكشد وز سر پيمان نرود
هرچه جز بار غمت بر دل مسكين منست
برود از دل من وز دل من آن نرود!

knight 07
11-09-2010, 19:57
دین و دل بردند و قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث

Grand
11-09-2010, 20:43
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

knight 07
11-09-2010, 23:03
درد ما را نیست درمان الغیاث
حجر ما را نیست پایان الغیاث

M O B I N
12-09-2010, 00:08
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

mmkashavarz
12-09-2010, 00:38
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب می گذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم

Grand
12-09-2010, 01:23
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

گر از سلطان طمع کردم خطا بود
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد

alidata2010
12-09-2010, 01:32
در این ظلمت​سرا تا کی به بوی دوست بنشینم
گهی انگشت بر دندان گهی سر بر سر زانو
بیا ای طایر دولت بیاور مژده​ی وصلی
عسی الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا

Grand
12-09-2010, 02:40
وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخت
هم تواند کرمش داد من غمگین داد

من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد

alidata2010
12-09-2010, 02:58
در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
وین همه منصب از آن حور پریوش دارم

Grand
12-09-2010, 03:27
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد

گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست
آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد

alidata2010
12-09-2010, 03:30
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون می​گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود

Grand
12-09-2010, 03:34
دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد

از رهگذر خاک سر کوی شما بود
هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد

alidata2010
12-09-2010, 03:38
در خرابات مغان نور خدا می​بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می​بینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه می​بینی و من خانه خدا می​بینم

Grand
12-09-2010, 03:40
مرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حسنی دگر باد

به جان مشتاق روی توست حافظ
تو را در حال مشتاقان نظر باد

alidata2010
12-09-2010, 05:27
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما

molaali
12-09-2010, 08:32
آسايش دو گيتي تفسير اين تو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

water_lily_2012
12-09-2010, 11:19
احوال گنج قارون که ایام داد بر باد
در گوش دل فرو خوان تا زر نگه ندارد

molaali
12-09-2010, 12:03
دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما
چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما

vahidgame
12-09-2010, 12:10
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نکته​ای روح فزا از دهن دوست بگو
نامه​ای خوش خبر از عالم اسرار بیار

M O B I N
12-09-2010, 13:33
رسید موسم آن کز طرب چو نرگس مست
نهد به پای قدح هر که شش درم دارد
زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
که عقل کل به صدت عیب متهم دارد

molaali
12-09-2010, 14:00
دوش از جانب آصف پيك بشارت آمد
كز حضرت سليمان عشرت اشارت آمد

rahgozare tanha
12-09-2010, 15:02
دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نبود
دائما يكسان نباشد كار دوران غم مخور

Grand
12-09-2010, 15:32
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد

کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد

vahidgame
12-09-2010, 16:19
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه​ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

Grand
12-09-2010, 17:00
در چین طره تو دل بی حفاظ من
هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد

امروز قدر پند عزیزان شناختم
یا رب روان ناصح ما از تو شاد باد

molaali
12-09-2010, 17:49
در عاشقي گريز نباشد ز ساز و سوز
استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

Grand
12-09-2010, 17:57
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت

Consul 141
12-09-2010, 18:30
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم


چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست

بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم

molaali
12-09-2010, 19:00
ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
اي خواجه بازبين به ترحم غلام را

Grand
12-09-2010, 20:55
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

vahidgame
12-09-2010, 21:14
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید

Grand
12-09-2010, 21:19
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

M O B I N
12-09-2010, 22:13
تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو

بنفشه ناز
12-09-2010, 22:18
واعظان کاين جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کار ديگر می‌کنند

vahidgame
12-09-2010, 22:21
دانی که چنگ و عود چه تقریر می​کنند
پنهان خورید باده که تعزیر می​کنند

M O B I N
12-09-2010, 22:26
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین

به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین

Grand
12-09-2010, 22:50
نشان یار سفرکرده از که پرسم باز
که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت

فغان که آن مه نامهربان مهرگسل
به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت

بنفشه ناز
12-09-2010, 23:22
ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

shahrzad2006
12-09-2010, 23:50
‫از ثبات خودم اين نکته خوش آمد که به جور‬
‫در سر کوی تو از پای طلب ننشستم‬
‫عافيت چشم مدار از من ميخانه نشين‬
ک‫ه دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم‬

M O B I N
13-09-2010, 08:59
من باکمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمر چه طرف خواهم بربست

alidata2010
13-09-2010, 09:51
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

M O B I N
13-09-2010, 09:55
دست تو را به ابر که یارد شبیه کرد
چون بدره بدره این دهد و قطره قطره آن
با پایهٔ جلال تو افلاک پایمال
وز دست بحر جود در دهر داستان

molaali
13-09-2010, 10:31
نصيحت گوش كن جانا كه از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پير دانا را

بنفشه ناز
13-09-2010, 10:38
اگر ان ترک شیرازی به دست ارد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

M O B I N
13-09-2010, 11:22
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست

water_lily_2012
13-09-2010, 11:43
تو بدري و خورشيد تو را بنده شدست
تا بنده تو شدست تابنده شدست

molaali
13-09-2010, 11:47
ترسم اين قوم كه بر درد كشان مي خندند
در سر كار خرابات كنند ايمان را

vahidgame
13-09-2010, 12:00
ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
گرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری

shahrzad2006
13-09-2010, 16:29
‫يا رب آن آهوی مشکين به ختن بازرسان‬
‫وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان‬
‫دل آزرده ما را به نسيمی بنواز‬
‫يعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان‬

Grand
13-09-2010, 16:37
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست

معرق
13-09-2010, 17:14
تو خسته ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله از این ره که نیست پایانش

4MaRyAm
13-09-2010, 20:21
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

بنفشه ناز
13-09-2010, 21:02
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت

معرق
13-09-2010, 21:42
تا به غایت ره میخانه نمی دانستم
ورنه مستوری ما تا به چه غایت باشد

زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود زمیان با که عنایت باشد

rahgozare tanha
13-09-2010, 22:07
دوش سوداي رخش گفتم ز سر بيرون كنم
گفت كو زنجير تا تدبير اين مجنون كنم
قامتش را سرو گفتم سر كشيد از من به خشم
دوستان از راست مي رنجد نگارم چون كنم

vahidgame
14-09-2010, 01:03
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است

Grand
14-09-2010, 04:18
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا می‌فرستمت

ای غایب از نظر که شدی همنشین دل
می‌گویمت دعا و ثنا می‌فرستمت

My_Beauty
14-09-2010, 05:54
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانیهای مشتی دلق پوشان

M O B I N
14-09-2010, 09:52
نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست
شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است
از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است

rahgozare tanha
14-09-2010, 14:41
تو خسته اي و نشد عشق را كرانه پديد
تبارك الله از اين ره كه نيست پايانش
جمال كعبه مگر عذر رهروان خواهد
كه جان زنده دلان سوخت در بيابانش
بدين شكسته بيت الحزن كه مي آرد
نشان يوسف دل از چه زنخدانش

Grand
14-09-2010, 14:51
شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت

rahgozare tanha
14-09-2010, 15:13
تعظيم تو بر جان و خرد واجب و لازم
انعام تو بر كون و مكان فايض و شامل
روزازل از كلك تو يك قطره سياهي
بر روي مه افتاد كه شد حل مسايل

Grand
14-09-2010, 15:28
لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است
قد تو سرو و میان موی و بر به هیت عاج

فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی
کمینه ذره خاک در تو بودی کاج

alidata2010
14-09-2010, 15:37
جوابش داد گفتا دام دارم
ولی سیمرغ می​باید شکارم
بگفتا چون به دست آری نشانش
که از ما بی​نشان است آشیانش

molaali
14-09-2010, 15:54
شكر فروش كه عمرش دراز باد
تفقدي نكند طوطي شكر خا را

alidata2010
14-09-2010, 15:58
ای که با سلسله زلف دراز آمده​ای
فرصتت باد که دیوانه نواز آمده​ای
ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت
چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده​ای

M O B I N
14-09-2010, 16:15
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعره‌های قلقلش اندر گلو ببست
مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع
بر اهل وجد و حال در های و هو ببست
حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست

4MaRyAm
14-09-2010, 16:25
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

alidata2010
14-09-2010, 16:28
کرشمه​ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق و ناموس سامری بشکن
به باد ده سر و دستار عالمی یعنی
کلاه گوشه به آیین سروری بشکن

M O B I N
14-09-2010, 16:29
نی دولت دنیا به ستم می‌ارزد
نی لذت مستی‌اش الم می‌ارزد
نه هفت هزار ساله شادی جهان
این محنت هفت روزه غم می‌ارزد

معرق
14-09-2010, 16:46
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوچه که فرهاد نکرد

4MaRyAm
14-09-2010, 16:48
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است

M O B I N
14-09-2010, 16:52
تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست
تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست

4MaRyAm
14-09-2010, 16:56
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به درنرود

معرق
14-09-2010, 17:00
در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقت است که همچون مه تابان به در آیی

4MaRyAm
14-09-2010, 17:05
یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

معرق
14-09-2010, 17:11
مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی
چرا مذمت رند شرابخواره کنم