به یه خونه با چراغ های روشن
ترجیح میدم به مقصد فکر نکنم و از مسیر لذت ببرم!
شب، باران، مناظر خیس، رانندگی و موسیقی... نامبر وان آهنگهام هم در چنین شرایطی: 1- شب آغاز هجرت تو شب در خود شکستنم بود ... 2- تو اون شام مهتاب کنارم نشستی ...
اولین مسافرخونه
صرفا جهت فرار از بارون
من همین اولش وایمیسم یه نخ سیگار میکشمو برمیگردم خخخ
خونه
البته بستگی داره با کی باشم
یا با چه وسیله ای باشم
+ +
ساحل آقتابی!!
به یه سری انسان واقعی ... نه یه سری جک و جونور که به اسم انسان دارن تو ایران زندگی میکنن (یکیش خودم)
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)