تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 2 از 2

نام تاپيک: گلچینی ناب ترین تک بیتی ها

  1. #1
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Dec 2012
    پست ها
    6

    پيش فرض گلچینی ناب ترین تک بیتی ها

    نگاه به کار مفیدم، کَس نمی‌کند
    هزار دیده منتظر یک اشتباه من است
    ...






    ***



    افسانه ی حیات به پایان رسید و باز
    شب های انتظار، به پایان نمی رسد



    ***





    مرغ دل مــا را كه به كس رام نگردد
    آرام توئی، دام توئی، دانه توئی تو
    حبیب خراسانی






    ***




    کسی نیامده جز او سر قرار خودش
    نشسته غرق تماشای شیعیان خودش
    چه انتظار عجیبیست اینکه شب تا صبح
    کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش
    ...






    ***





    از جان، طمع بریدن آسان بـود و لیـکن
    از دوستان جانی، مشکل توان بریدن




    ***






    چيست از اين خوبتر در همه آفاق، کار
    دوست به نزديک دوست، يار به نزديک يار
    ...






    ***




    جویند همه هلال و من، ابرویت
    گیرند همه روزه و من، گیسویت


    از جمله ی این دوازده ماه تمام
    یک ماه مبارک است، آن هم رویت
    ...






    ***




    هر چند که خسته ایم ازین حال، نیا
    شرمنده اگر ندارد اشکال، نیا


    ما خط تمام نامه هامان، کوفیست
    آقای گلم زبان من لال، نیا
    ...






    ***




    سعدی، به روزگاران مهری نشسته بر دل
    بيرون نمی توان كرد، الا به روزگاران
    سعدی



    ***



    من بی‌تو... مگر... مگر منی بی‌تو هست / از زنـدگی بــدون تـو، شستم دسـت
    می‌خواستم از دست خودم بگریزم / مرگ آمد و بند کفشهایم را، بست








    ***




    در کار خود، من و تو ز او بی وفاتریم
    با من ز بی وفایی دنیا، سخن مگو
    حسین منزوی






    منبع: گلچین شده از وبلاگ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  2. 2 کاربر از ahmad--s بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Dec 2012
    پست ها
    6

    پيش فرض

    نگاه به کار مفیدم، کَس نمی‌کند
    هزار دیده منتظر یک اشتباه من است
    ...






    ***




    مرغ دل مــا را كه به كس رام نگردد
    آرام توئی، دام توئی، دانه توئی تو
    حبیب خراسانی






    ***




    کسی نیامده جز او سر قرار خودش
    نشسته غرق تماشای شیعیان خودش
    چه انتظار عجیبیست اینکه شب تا صبح
    کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش
    ...






    ***




    چيست از اين خوبتر در همه آفاق، کار
    دوست به نزديک دوست، يار به نزديک يار
    ...






    ***




    جویند همه هلال و من، ابرویت
    گیرند همه روزه و من، گیسویت


    از جمله ی این دوازده ماه تمام
    یک ماه مبارک است، آن هم رویت
    ...






    ***




    هر چند که خسته ایم ازین حال، نیا
    شرمنده اگر ندارد اشکال، نیا


    ما خط تمام نامه هامان، کوفیست
    آقای گلم زبان من لال، نیا
    ...






    ***




    سعدی، به روزگاران مهری نشسته بر دل
    بيرون نمی توان كرد، الا به روزگاران
    سعدی






    ***




    در کار خود، من و تو ز او بی وفاتریم
    با من ز بی وفایی دنیا، سخن مگو
    حسین منزوی






    ***




    چندی‌ست هر بهار می‌شکفد
    بر شاخه‌های تازۀ زیتون، سنگ


    دیگر نشان صلح نخواهم بود
    این است حرف تازۀ زیتون: جنگ
    محمدمهدی سیار






    ***




    در بند آن نه ایم که دشنام یا دعاست
    یادش بخیر، هر که ز ما یاد می کند
    ...




    ***




    ره ندارد جلوه ی آزادگی در کوی عشق
    سرو اگر کارند آنجا، بید مجنون می شود
    ...




    ***




    فرياد مردمان همه از دست دشمن است
    فرياد سعدی از دل نا مهربان دوست...
    سعدی






    ***




    روح پدرم شاد که میگفت به استاد
    فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ
    ملک الشعراء بهار






    ***




    بخت از مَنَت گرفت و دلم آن چنان گریست
    کز دست ِکودکی برُبایی پرنده ای
    هوشنگ ابتهاج






    ***




    آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
    کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود؟ چرا نیست؟
    ...




    ***




    اگر پند خردمندان به شیرینی نیاموزی
    فلک آن پند را روزی، به تلخی ات بیاموزد
    صائب




    ***




    روز اول که به استاد سپردند مرا
    دیگران را خِرَد آموخت مرا مجنون کرد
    ...






    ***




    تا بـوی زلـف یار در آبـادی مـــن است
    هر لب که خنده ای کند از شادی من است
    ...






    ***




    می‌روم بی‌دل و بی یار و یقیـن می‌دانم
    که من بی‌دل بی یار و نه مرد سفرم...
    سعدی






    ***




    یاد آور لحظه‌های دردند عمو
    شبهای اسیری‌ام، چه سردند عمو
    دیشب سر نی، فقط سرت را دیدم
    آغوش تو را چه‌کار کردند عمو؟
    جواد منفرد






    ***




    یوسف ترین شدی و سر کوچه آمدی
    ما بی کلاف نیز خریدارتر شدیم


    کاری نمی کنیم ولی مُـزد می دهی
    هربار کآمدیم بدهکارتر شدیم
    ...






    ***






    مَبَر از پینه‌ی پیشانی من
    گمان بر رتبه‌ی عرفانی من
    ز خاطر بردن ذکر سجود است
    دلیل سجده‌ی طولانی من
    ...






    ***




    دل‌داده را ملامت گفتن، چه سود دارد؟
    می‌باید این نصیحت کردن، به دل‌سِتانان
    سعدی






    ***




    هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
    بر او نمرده به فتوای من نماز کنید...
    حافظ






    ***




    من نگویم که ز حال مَنَت، آگاهی نیست
    تو ز من با خبر اما، ز خدا بی خبری!
    محمود قاجار






    ***




    زاد فردای خود، امروز از اینجا بردار
    این نه راهیست که هر روز، توان آمد و رفت
    شوشتری






    ***




    کار مرا به مرگ نخواهد گذاشت عشق
    این کشتی ِ شکسته، به طوفان نمی‌رسد
    صائب




    ***




    در لباس آبی، از مـن بيشتر دل می بـری / آسمان وقتی كه ميپوشی، كبوتر ميشوم






    ***




    ما ناز دلبران پری رو نمی کشیم / با گلرخان معامله ما نمی شود






    ***




    حراج کرده ام این جان و خوب می دانم / مرا به قیمت ناچیز هم نمی خواهی






    ***






    بالاتر از دست علی دست نیست / گر زیردستی بگو یا علی






    ***




    ابر اگر در وادی ليلی نبـــارد، گو مبــار / دامن صحـــرا هنوز از گــــريه یِ مجنون، تر است






    ***




    از کودکی به گردنِ ما شال ماتم است / نابرده رنج، گنج به ما داده ای حسین






    ***




    هرکس بر این لباس عزا طعنه می زند / فردا برای یک نخ آن هم، اسیر ماست






    ***




    تفاوتِ من و اصحاب کهف در این بود / که سکه های من از ابتدا رواج نداشت






    ***




    شرمم کُشد، که بی تو نفس می کشم هنوز / تا زنده ام، بس است همین شرمساری ام






    ***




    ای زر تو خدا نه ای، و لیکن به خدا / ستار عیوب و قاضی حاجاتی






    ***




    گر رشته گسست می توان بست / لیکن گرهیش در میان است






    ***




    مـرا به هیــچ بـدادی و مـن هنــوز برآنــم / که ز وجـود تـو مـویی به عالـمی نفـروشم






    ***




    مستی نه از پیاله، نه از خــم شروع شد / از جاده ی سه‌شنبه شـب ِ قم شــروع شد






    ***




    محمل لیلی شب از نزدیک مجنون می گذشت / خوش خیالی بین که پا شد گفت: محمل، مستقیم






    ***




    همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر کـف / به امید آنکه روزی به شکار خواهی آمد






    ***




    بـــرادرانـه بـيـــا قسمـتی كنـيــم رقـيـــب! / جهان و هرچه در او هست از تو،يار از من






    ***




    به طـــــواف کعبه رفتم به حــــــرم رهم ندادند / که برونِ در،چـــــه کردی که درون خـــــانه آيی






    ***




    با مردم زمانه سلامی و والسلام / تا گفته ای غلام توأم، میفروشنت






    ***




    چون طفل که از خوردن داروست پریشان / با دوسـت پریشانم و بی دوسـت پریشان






    ***




    بـا دوســت بگوییـد کـه دیـگــر نکنــد نـاز / ما را هوس ناز کشیدن به جهان نیست






    ***




    دانی چرا کنند نهان گنج زیر خـاک؟ / یعنی که خاک بر سر اسباب دنیوی






    ***




    مبر زِ مویِ سپیدم گمان بـه عمر دراز / جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی






    ***




    یوسف به این رها شدن ازچاه،دل مبند / ایـن بــار مـی بـرند،کـه زنـدانی ات کنند






    ***




    زلیخا مُرد از آن حسرت،که یوسف گشت زندانی / چــرا عـاقــل کـنـد کـاری،کـه بـاز آرد پـشـیـمـانی






    ***




    من رشــته ی محـبـتِ تـو،پاره مـی کـنـم / شـایـد گـره خورَد،بـه تـو نـزدیـک تـر شوم






    ***




    به هوش بودم از اول،که دل به کس نسپارم / شمایـل تو بدیدم،نـه صبـر مانـد و نه هوشم






    ***




    گفتم:چگونه می کُشی و زنده می کنی؟ / از یک نگــاه کُــــشت و نگــاه دگـــر نکــــرد






    ***




    طوفان نوح زنده شد از اشک چشم من / با آنكــه در غمت به مـــدارا گريستم






    ***




    تا جوان بودمی به خود گفتم / شیر، شیر است گر چه پیر بوَد
    چون شدم پیر، نیک دانستم / پیر، پیر است اگر چه شیر بوَد






    ***




    كاخ همه شاهان جهان را كه بگردی / دربار كسی پنجره فولاد، ندارد






    ***




    تا عهد تو در بستم، عهد همه بشكستم / بعد از تو روا باشد نقض همه پيمان‏ها






    ***




    چه سرنوشت غم‌انگیزی که کرم کوچک ابریشم / تمام عمر، قفس می‌بافت ولی به فکر پریدن بود






    ***




    صد بار، بدی کردی و دیدی ثمرش را / نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی






    ***




    بالله که شهر، بی تو مرا حبس می شود / آوارگی کوه و بیابانم آرزوست






    ***




    بـایـــد وســط هفــته بیــــایی آقــــــا / دیریست که جمعه های ما تعطیل است








    ***




    ما را ز کـــوی باده فــروشان گریـــز نیست / تا باده در خم است همینجا نشسته ایم






    ***




    فرقی نمی‌کند در کوچه‌های مدینه یا در خیابان‌های مـنامه / دســتِ شــرطـه‌های حـجـاز هـــمـــیشه ســنگیــــن است






    ***




    مکتوب خود سفید فرستاده ام به دوست / شـــرح وفـای او کــه نـــدارد ، نــوشتـه ام






    ***




    تلاش بوسه نداريم چـون هـوس ناكان / نگاه ما به نگاهی ز دور، خرسند است






    ***




    قوم از شراب مست و ز منظــور بى‏نصيـب / من مست از او چنان كه نخواهم شراب را






    ***




    شمع بزم محفل شاهان شدن ذوقی ندارد / ای خوشا شمعی که روشن میکند ویرانه ای را






    ***

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •