تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 24

نام تاپيک: چقدر فرق کردی؟

  1. #1
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض چقدر فرق کردی؟

    سلام به همه دوستان

    عنوان تاپیک کمی نیاز به توضیح داره...
    اینجا جایی هست که بیایم و کمی به گذشته نگاه کنیم یجورایی یاداوری بعضی خاطراتم هست به نوعی

    راستی شما نسبت به گذشته چقدر تغییر کردی؟ باورهای دینی؟ باورهای اجتماعی؟ اخلاق؟ ظاهر؟ آرزوها؟

    هرکدوم از این لیست بالا در شما چقدر تغییر کرده؟ اگرم خواستید میتونید مواردی که اسمش نیومده رو هم بگید


  2. #2
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    برای شروع خودم بگم
    باورهای دینی؟ تقریبا همونه حالا یه 20% ناقابل جابه جا شده باشه نهایت

    اجتماعی؟ تا دلتون بخواد! بزرگتر که شدم دیدم به فامیل 80% تغییر کرد واقعا شخصیت هاشون رو تازه شناختم...بنابراین رفتارم در قبالشون اونی که قبلا بود نیست واقعا و مردم اجتماع هم همینطور...

    اخلاق؟ اخلاقم کجا بود اخه 30% نزولی در جهت بی اعصابی

    رسیدیم به مبحث جذاب ظاهر من این بودم؟ کار ندارم الان چیم ولی قطعا بدتر بودم درصد هم یه 40% رو به رشد بوده . انصافا در برابر تغییرات 100% خیلی ها خوبه دیگه

    آرزو؟ آهاااا این مهمه اگه ارزوهات ته کشیده افسرده ای اگر بیشتر شده میشه بهت امید داشت من خودم آرزوهام کمتر شده اما اینم نیست هیچی نباشه در صد هم ندارم براش سنجشش سخته


  3. #3
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    سوال جالبیه

    البته این سوال رو دیگران باید در قبال من جواب بدن(همون جواب کلیشه ای همیشگی )

    و اما خودم احساس میکنم شرایط و محیط تاثیر زیادی در باورهای من داشته.به شخصه نسبت به گذشتم کمتر احساس وطن دوستی دارم ...نمیدونم چرا این احساس رو پیدا کردم اما فکر میکنم محیطهای مختلفی همچون دانشگاه و خدمت سربازی و همچنین جامعه ای که درش زندگی میکنم تاثیر زیادی داشته روی تغییر نظرم درباره وطنم.گاعی فکر میکنم من جزء همون 5 درصد افراد جامعه هستم که درست رانندگی میکنه و اهل مطالعه اس ...چون هر جا بودم کمتر انسانی رو دیدم که اهل مطالعه باشه و همین باعث شده احساس تنهایی کنم گاهی ...

    در مورد اعتقاداتم بگم که به یک پختگی و ثبات رسیدم.با خودم کنار اومدم که به چی اعتقاد داشته باشم و بی چی اعتقاد نداشته باشم.رابطم با خدا بسیار عالیه.شکر گذار هستم و از مسلمان بودن خودم خرسندم

    ارزوهام هم واقع بینانه شده و همین باعث شده آرامش بیشتری داشته باشم.قبلا به شدت فانتزی گرا و ایده آل گرا بودم و همین امر باعث شده بود گاهی دچار استرس و ناراحتی بشم که خدا رو شکر برطرف شده...
    Last edited by hamid_diablo; 10-09-2015 at 15:01.

  4. 11 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    خب من چقدر فرق کردم؟!

    راستش از لحاظ رفتار های اجتماعی و شخصیتی خیلی رشد کردم و عاقل تر شدم. تصمیمات احساسی به هیج وجه نمیگیرم و در کل با سیاست تر شدم.

    از لحاظ ظاهری فرق چندانی نکردم. میتونم بگم جا افتاده تر و بزرگتر شدم. اما الانم رو بیشتر میپسندم.

    اما باور های دینی ... خب نمیدونم چی بگم. نسبت به گذشته پیشرفت قابل ملاحظه ای رو داشتم.
    همین که رِد لاین هارو رعایت میکنم خودش خوبه

    اما اخلاق .. خب خوش اخلاق تر شدم و البته شوخ طبع تر و خیل مسایل به راحتی عصبانی و ناراحتم نمیکنن.

    آرزو هام عاقلانه تر شده. کلن هر چقدر که زمان میگذره رویا هام از حالت آرمانی خارج میشن. ولی بد نیست.

    از لحاظ رشد طولی و تا حدی عرضی هم که ماشالا : دی
    Last edited by Demon King; 10-09-2015 at 12:55.

  6. 9 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #5
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    1,916

    پيش فرض

    درود .

    تاپیک خوبیه اتقیا ، آفرین.


    مفصل توضیح میدم ...

    باورهای دینی؟


    من توی خانواده ای بزرگ شدم که مادرم و خانوادشون و فامیلاشون کاملا" مذهبی و سنتی بودند و هستند ! اینو هم بگم که ما رفت آمدها و معاشرتمون با فامیل های مادری بیشتر از پدری بود ... (البته بگم هم نه اینکه خانواده پدری غیر مذهبی باشند ! اما نسبت به اونها تا حدودی نرمال تر بودند/هستند) طبیعتا در چنین فضایی کودک مغز شستشو شده ای بودم ... از 4 5 سالگی قرآن میخوندم نوحه و روضه گوش میدادم و ... همونطور که بزرگتر میشدم مذهبی تر و خشک تر میشدم ... زمان به سن تکلیف رسیدنم هم جالب بود ... با اینکه همونطور مذهبی باقی مونده بودم اما امور دینی م رو (که بهم واجب شده بود) رو مرتب انجام نمیدادم و چندان اعتقادی نداشتم... مثلا من یادم نمیاد روزه گرفته باشم... یا نمازهامو کامل خونده باشم ... (مثلا نماز رو یک وعده که میخوندم 10 وعده نمیخوندم )... اما بعضی امور بود که بهشون اعتقاد داشتم و حتی بعد هم اون اعتقاد کماکان باقی ماند ! مثل غسل گرفتن... در همون زمان نوجوونی بود که بعد احساسیِ شیعی ام پررنگ تر شد و به شدت بیشتری از گذشته امام پرست شده بودم ... در بین این برهه و تا زمان بی دین شدنم یک تغییر دیگه این بوده که کلا به مسایلی مثل نماز ، روزه ، حج و ... بی اعتقاد میشم اما معتقدم خود اسلام چیز خوبیه (تقریبا سن 17 سال تا 19 شاید...) ، تقریبا دو سال به مطالعه در مورد ادیان و بخصوص اسلام رو میبرم (تقریبا از 18 تا 20 سالگیم رو شامل میشه) ... فراموش کردن تمام احساسات و ذهنیاتی که از بچگی با اونها بزرگ شدی آسون نیست (به تعبیر برخی شدنی هم نیست) ... و تقریبا همون زمان 2 تا 3 سال که گفتم طول میکشه تا به نتایجی نسبی برسم و آزادانه خودم در مورد مباحث دین ، خدا ، پیغمبر و ... فکر کنم و به نتیجه برسم ... قبل از 20 سالگیم بود که به این نتیجه رسیدم ادیان و بخصوص اسلام دروغین اند و دنیای بدون اینها بهتره و تقریبا خدانابور شدم ... در آغاز، یک برهه ی ضد مذهبی و مذهب ستیزی هم داشتم که امروز از اون هم نوع دیگری از جوگیری خودم یاد میکنم ... با گذر زمان و تا به الان که 22 سال رو هم رد کردم این احساساتِ میشه گفت سیاه و سفید (مطلق) در من از بین رفت... یعنی دیگه نه مثل کودکی و نوجوانی مذهبی ام و نه مثل برهه ای کوتاه که گفتم مذهب ستیز ... به هیچ مذهبی اعتقادی ندارم، در مورد مسایلی همچون دنیای پس از مرگ ندانم گرایی رو ترجیح دادم... به عرفان علاقه مند شدم ... بی خیال وجود خدا نشدم ... سعی ام رو بر این نهادم که زندگیم بر مبنای انسانیت و بزرگی و رحم و مروت باشه فارغ از هر اعتقاد و دینی ... (البته ادعا نمیکنم که خیلی هم آدم خوبی ام الان)

    ببخشید که طولانی شد .



    باورهای اجتماعی؟


    نمیدونم چجوری شروع کنم ... خیلی مسایل رو میشه به باور اجتماعی تعمیم داد ...
    مثلا در سالهای اخیر با مفاهیمی مثل دموکراسی ، آزادی ، سکولاریسم و حقوق بشر آشنا شدم و شاید بشه گفت در گذشته رفتار و شخصیت اجتماعی ام ناقض اینها بوده ...
    اگر اعتقاد به درستی یا نادرستی یک حکومت یا شخص رو هم در نظر بگیریم خیلی تغییرا داشتم ... با توصیفی که در مورد اعتقادات دینی ام گفتم طبیعتا اوایل با یک چیزهایی موافق بودم و بعدا که تغییر کردم نه ...
    اگر در مورد روابط اجتماعی با مردم هم در نظر بگیریم تغییراتی داشتم ...


    اخلاق؟


    گذشته بیش از اندازه ساده لوح و ابله بودم بعد ها بهتر شدم ...
    همونطور که پیشتر گفتم بسیار جوگیر و جو زده بودم ... الان میتونم بگم خیلی به نسبت گذشته بهتر شدم از این جهت ...
    تا حدود زیادی احساسی و رمانتیک بودم و در سالهای اخیر از این جهت هم دارم تغییر میکنم .
    با خانواده ام بی رحم و بد بودم ! هنوز هم گاه گذاریبا غریبه ها آدم بی رحم ام! حتی بیشتر از گذشته.... اما با خانواده ام به هیچ وجه ... و حرف مادرم که یکبار گفت فرهاد دیگه اون فرهاد قدیم نیست خیلی دلگرم ام کرد به اینکه شاید حالا ازم راضی باشند !

    ظاهر؟

    از نظر استیل و فیزیک: بچگی لاغر / از 8 تا 14 سالگی یه کم چاق / دوباره لاغر / این 1 سال اخیر از لاغری در اومدم اما چاق نیستم خدا رو شکر هنوز...توی سالهای اخیر تیپ ظاهریم هم تقریبا این شکلی بوده :
    از نظر قیافه و صورت : نمیدونم ... اما یه کم پیر شدم انگار !
    لباس پوشیدن :
    بیرون هم فصل سرد : شلوار جین یا مخمل ، نیم پالتو یا کاپشن بلند ، کفش چرمی، یک بلوز ساده و نازک یا یک پیراهن هم از زیر میپوشم ... گهگاهی هم کلاه شال گردن.
    فصل گرم : شلوار جین و به ندرت کتون ، تی شرت ساده یا به ندرت پیراهن نیم آستین ، یک جفت صندل یا دم پایی و در پاره ای مواقع یک جفت کفش پارچه ای ارزان (که تو گرما خراب میشه حیفم نیاد)
    جشن و میهمانی یا هر جای رسمی : کت و شلوار که حتما رنگهای تیره مثل سیاه ، قهوه ای ، سرمه ای با پیراهن سفید و کراوات ست با کت و شلوار / کفش مشگی رسمی
    از بین اجناسی مانند عینک ، ساعت ، انگشتر ، دستبند ، گردنبند و ... هم تنها ساعت همیشه همرام هست و خیلی هم کم پیش بیاد و آفتاب اذیتم کنه عینک آفتابی هم میزنم اما هرجا سایه باشه سریع برمیدارم خوشم نمیاد کلا ...
    در کل اهل اسپرت پوشیدن نیستم و تقریبا تیپ و ظاهرم رسمی هست ...
    گفتم سالهای اخیر چون قبلش من معمولا جای خاصی نمیرفتم ... یک مدرسه بوده میرفتم که لباس فرم دبیرستان و راهنمایی بود (کت و شلوار سرمه ای و پیراهن آبی) تابستونا هم همینجوری که الان گفتم و مثلا به ندرت شلوار پارچه ای و پیراهن هم میپوشیدم....


    آرزوها؟


    10 سال پیش برای الان ام هم آرزوهایی داشتم که الان بهشون نرسیدم ... یکبار اوایل جوانی توی یک برهه ای خیلی نا امید شدم و احساس میکردم آرزوهام امکان نداره محقق بشند اما بعدا دوباره آرزوهای بزرگ و بلند پروازانه ای برای خودم در نظر گرفتم...
    Last edited by banii; 11-09-2015 at 02:01.

  8. 9 کاربر از banii بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #6
    کاربر فعال انجمن عکاسی sara_program's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,086

    پيش فرض

    سلام

    باورهای دینی:
    پررنگ تر شدند

    باورهای اجتماعی:
    نمیدونم والا. درست این سوال رو درک نکردم راستش

    اخلاق:
    پخته تر شدم. قبلا خیلی دوست داشتم با دوستام بریم بیرون بگردیم وشادباشیم. الان حس میکنم این کارا سن خودشو داره. و دیگه تمایلی به گشت و گذار بادوستام ندارم. و برخلاف گذشته به هیچ کسی رو نمی دم دلم هم برای کسی نمی سوزه

    ظاهر:
    خیلی قیافم پخته تر از قبل شده. قیافه خیلی جدی دارم. قبلا قیافم خیلی خندون بود

    آرزوها:
    آرزوهام اینقدر زیاد شدن که دیگه ترجیح میدم بهشون فکر کنم فقط...

    ممنون بابت این تایپیک

  10. 3 کاربر از sara_program بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #7
    داره خودمونی میشه The Stig's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    پست ها
    102

    پيش فرض

    چه سوال جالب انگیزناکی
    من نسبت به ده سال پیش میگم
    باورهای دینی: غیر از خدا بقیه از بین رفتند
    اجتماعی: الان سازو کار و ساختار اجتماع رو میفهمم و میتونم گلیم خودم رو بیرون بکشم ولی کلا حال نمیکنم با جامعه مون
    اخلاق:بهتر شدم. با ثبات تر. زیاد سخت نمیگیرم. گاهی دروغ میگم. به آشنا و غریبه کمک میکنم
    ظاهر: خیلی بهتر شده. عکسای اون موقع رو میبینم گریم میگیره
    آرزو : شوهر کرد
    سایر موارد: حرف زیاده و فرصت کم

  12. 3 کاربر از The Stig بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #8
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2014
    محل سكونت
    اصفهان - شاهین شهر
    پست ها
    137

    پيش فرض

    بدون خجالت میگم دیگه
    باورهای دینی : کلن بمب اتم خورد وسطش نابود شد . فک کنم همش تقطیر طوطعه های آمریکا بوده آره همش تقصیر آمریکاس ... هههههه 70% کاهش افت قیمت
    باور های اجتماعی : بچه که بودم تو شهر خودمون بودیم حدود 13 سالم بود ... با فامیل میگشتم با پسرای کوچه و اینا هم میگشتم صحبت میکردم ... با دخترای محلحه هم که تا دلت بخاد
    چرا اینجوری نیگا میکنی ؟! با هم میرفتیم اسمارتیز میخریدیم میخوردیم به خدا ....
    قبول دارین دختر بچه ها باا جنبه ترن ؟! بابا ما میگفتیم بیا بریم پفک بخوریم قشنگ مثل یه بانو قبول میکرد ! حالا جریت داری بگو بیا بریم اسمارتیز بخوریم ...
    دهنتو سر....ویس... میکنن
    با همه رفت آمد داشتم کلن خیلی بچه اجتماعیی بودمـ ولی به خاطر کار بابام که جابه جا شدیم ... رفتیم یزد ...
    خصوصیات یزدی ها : آدم های بی روحیه ... افسرده .... و خشک ... و تا دلت بخاد مسغره میکنن اگه غریبه باشی ... من الان با خودمم به زور حرف میزنم شاید میتونم بگم 99.2% کاهش
    رکورد بیشترین کاهش از سال 1950 تا به اکنون فقط موندم چرا تو گینس ثبت نشده
    جامعه هم 70% نسبت بهش نظرم تغییر کرد.
    جامعه کلن خیلی پار تی بازی توش زیاد و خیلی چیزای بد دیگه ای داره ولی...
    با امنیتمون بین کشور ها دیگه حال میکنم دمشون گرم

    اخلاقمم :
    زیاد تغییر نکرده قبلا با همه زود جور میشدم الانم کسی نیست که بشم

    ظاهر :
    تیپ 20% کاهش قیافه 20% افزایش ... خودم بازارو به حالت تعادل در آوردم دیگه

    آرزوها: قبلا 9999999999999 بستنی + شکلات + اسمارتیز + چیپس + پفک
    الان : هیچی به جز پیدا کردن عشق واقعی ... نه پول میخام نه ماشین نه موبایل نه کامپیوتر
    اصلا اگه هیشکودوم نبود و گیر نیومد دست عشقمو میگیرم میبرردم تو یه باغ خودمون درستش میکنیم چن تا جوجه و خرگوشو اردکو دار و درخت همین

    ----------
    فقط یه سوال اگه عشق واقعی پیدا بشه همچین زندگیی رو قبول میکنه ؟! ینی دوست خواهد داشت ؟

    ------------------------
    بنده اسمم علیرضاس این اصغر پلنگو باش خاطره دارم فور فان گذاشتم


    -------------------
    اسمارتیز چیست ؟! نوعی بسته پلاستیکی کوچک که درون آن تعدادی شکلات گرد رنگی وجود دارد !!!
    گفتم شاید بعضیا ندونن دیگه
    Last edited by asgharpalang; 11-09-2015 at 14:32.

  14. 2 کاربر از asgharpalang بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #9
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2014
    محل سكونت
    اصفهان - شاهین شهر
    پست ها
    137

    پيش فرض

    سلام به همه دوستان

    عنوان تاپیک کمی نیاز به توضیح داره...
    اینجا جایی هست که بیایم و کمی به گذشته نگاه کنیم یجورایی یاداوری بعضی خاطراتم هست به نوعی

    راستی شما نسبت به گذشته چقدر تغییر کردی؟ باورهای دینی؟ باورهای اجتماعی؟ اخلاق؟ ظاهر؟ آرزوها؟

    هرکدوم از این لیست بالا در شما چقدر تغییر کرده؟ اگرم خواستید میتونید مواردی که اسمش نیومده رو هم بگید
    کاش بچه ها در مورد تغییرات دوستاشونو دیگران نظر هم میدادن ؟! هان ؟!

  16. 2 کاربر از asgharpalang بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #10
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    کاش بچه ها در مورد تغییرات دوستاشونو دیگران نظر هم میدادن ؟! هان ؟!
    سلام
    دوست گرامی من منظورم تغییرات در طول زمان برای هر شخصی با قضاوت خودش بود
    مگه توی این مدت کوتاه حضور در انجمن چقدر یک نفر میتونه تغییر کنه که دیگران نظر بدن؟
    در ضمن یه تاپیک تحلیل شخصیت اعضا هم همین انجمن سرگرمی وجود داره میتونید از اون استفاده کنید

  18. این کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •