سلام من یه مشکلی دارم که کلا راجب همه چیز فکر میکنم و این باعث شده کلا زندگی نکنم.
مثلا فکر میکنم الان این جمله که الان تایپ کردم شما معنیشو میفهمید یا نه. هی بررسی میکنم ببینم چه طور بنویسم که به زبان شما باشه مثلا.
یا مثلا میرم بیرون راجب آدم رو به رویی که داره میاد فکر میکنم که مثلا نکنه غمه کش باشه بزنه یهویی موبایلمو بدزده.
راجبه همه چیز.
نهایتش این شده من یه آدم بسته و زندانی شده تو اتاقم شدم.
اصلا نمیدونم چیکار کنم.روانپزشکم رفتم ولی شاید مثلا 10% بهتر شدم.داروها اثر اونچنانی ندارن.فکر کنم باید برم روانشناس.
فکر کنم همممون همین مشکلو داریم. ولی من باهاش کنار نمیام.منو ا زپا درآورده.
شما ها قوی ترین اهمیت نمیدین باهاش میجنگین ولی من میترسم ازش.واسه همین زندانیش شدم.
اون روش جنگتون رو به منم بگید