تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 13

نام تاپيک: با ذهن درونم چیکار کنم ؟ - ب بن بست رسیدم - مشاوره بدین

  1. #1
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jul 2015
    پست ها
    4

    14 با ذهن درونم چیکار کنم ؟ - ب بن بست رسیدم - مشاوره بدین

    سلام دوستان. سریع میرم سر اصل مطلب
    زمان مجردی همیشه دوستان داشتم مشخصات همسرم اینها باشه . رو کاغذ همیشه می نوشتم :
    ۱- داماد اول باشم
    ۲- پسر نداشته باشن
    ۳- تحصیلکرده و دانشگاه دولتی باشه
    ۴ – اهل درس و مطالعه باشه
    ۵- پایه باشه ( مشروب خوری . ولگردی . فیلم . خلاف . مطالعه ...)
    ۵ – از خانواده کم جمعیت باشه
    ۶ – خوشکل باشه
    ۷ – خانوادش باسواد و اهل مطالعه باشن
    زمان گذشت و بنده بعد از اشنایی با یه دختری با هم عقد و نامزد کردیم . دقیقا همه مشخصاتی که بالا ذکر کردم رو دارن . خودش فوق العاده خوبه . زیباست . دانشگاه دولتی و پزشکی خونده . زبانش هم عالیه در حال گرفتن تافل . همه جوره پایه . پدر و مادرم هم خیلی دوستش دارن . چون واقعا دختر خوبیه . اهل آرایش های بی خودی نیس..اهل شب نشینی های الکی نیس. حتی بنده خدا خرید درست و حسابی هم نکردم واسش چون همش می گه پس انداز کنیم خونه بخریم و غیره .
    خانوادش ک دیگه از خودش بهترن . پدر زن پایه . مادر زن که دیگه عالی . چون پسر ندارن و داماد اول هم هستم منو روی سرشون نگه می دارن . کافیه من بخوام برم خونشون بهترین غذاها و میوه ها و غیره.
    مثلا هر وقت می رن بازار می خوان چیزی بگیرن وقتی منم نباشم از هر چیز دوتا می گیرن می گن یکی هم واسه آرش. پدر زن می خواد شیشه ویسکی بگیره می گه یکی هم واسه ارش . خلاصه خیلی هوامو دارن .
    مادر زن که همیشه در حال مطالعه و انواع کلاس های مفید و غیره هست . یعنی می خوام بگم سطح فکرشون بالاست به طوریکه حتی جلسه خواستگاری حتی نپرسیدن خونه دارم . زمین دارم .ماشین دارم . شغل دارم . پول دارم . یه طوریکه نه خونه دارم و نه زمین . نه اینکه بگم دخترشون ترشیده بوده نه می خوام بگم اونقدر سطح فکرشون بالاست که این چیزا اهمیت نمی دن . دختره هم کلی خواستگار داشته و اگه من نبودم مطمعنا با یکی بهتر از من ازدواج می کرد . چون موقعیت خود و خانوادش از همه لحاظ خوبه.
    البته منم آدم بدی نیستم . دانشجو دکترا یه رشته خوب هستم . شغل نسبتا خوبی با حقوق مکفی دارم. و قیافه خوبی هم دارم .
    خب اینا رو گفتم تا برسم به مشکل اساسی که من دارم .
    حس می کنم از نامزدم – حتی یکسال هم نشده - سیر شدم . دایم تو فکرم در حال مقایسه همسرم با دیگران هستم . تو خیابون میریم . دوستاش می بینم خلاصه همه جا . همش تو ذهنم می گم فلان دوستش زیباتر از نامزد منه . کاشکی قدش بلندتر بود . کاشکی فلان دوستش جای همسرم بود . من می تونستم زنی قد بلندتر بگیرم . می تونستم زنی بگیرم زیباتر باشه . فلان دوست دخترم از همسرم قدبلندتر و زیباتر بود ( من زیاد دوست دختر داشتم )‌. خلاصه بد جور ذهنم درگیره . حس می کنم زندگیم به پایان رسیده .. حس می کنم تو زندان هستم . طوری شده که حتی روی رابطمون هم تاثیر گذاشته . به طوریکه که منی که همیشه قبل از ازدواج و زمان مجردیم به خودم می گفتم روزی ۱۰۰ بار به همسرم خواهم گفت دوست دارم الان تو زبونم این جمله نمی چرخه و نمی تونم بگم انگار خودش حس کرده و من واقعا خجالت میکشم .ولی واقعا هم دوستش دارم .واینکه اونقدر خودش و خانوادش خوبن که حتی فکر طلاق هم میاد تو ذهنم از خودم بدم میاد . این مقایسه داره منو میکشه . واقعا نمی دونم چیکار کنم . همش با خودم گم همه مردا همینجورن و زود از همسرشون خسته میشن و غیره . چند بار خواستم برم دکتر ولی توش موندم . دوس دارم زمان مجردی بگردم و اصلا ازدواج نکنم . گیج و سردرگم و داغونم . دارم از درون خودمو می خورم . خواهش می کنم دوستان راهنمایم کنن .. حتی اگه کتاب یا فیلم اموزشی چیزی میشناسن بهم معرفی کنند .
    واقعا ممنون میشم

    • اینو بگم همسرم زیباست .. هیکلش هم خوبه نه چاقه نه لاغر . فقط یه کم قدش کوتاست البته بین دختران ایرانی متوسط -

  2. #2
    حـــــرفـه ای Joaquin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    کرج
    پست ها
    1,264

    پيش فرض

    برید با روانشناس مناسب مشورت کنید و اصلا اصلا اصلا خجالت نکشید.

  3. 5 کاربر از Joaquin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #3
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    قرار نیست هر رابطه ای تا ابد ادامه پیدا کنه، اگه چیزی دیگه راضی تون نمیکنه همیشه راه برگشت هست.
    Last edited by Captain_America; 16-07-2015 at 17:38.

  5. #4
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jul 2015
    پست ها
    4

    پيش فرض

    قرار نیست هر رابطه ای تا ابد ادامه پیدا کنه، اگه چیزی دیگه راضی تون نمیکنه همیشه راه برگشت هست.
    راه برگشت وجود نداره داداش/ اصلا من خودم خجالت می کشم به طلاق فکر کنم. اونم تو خانواده ما .

    همیشه فک می کنم اگه جای اون یک نفر دیگه هم همسرم بود با اون هم همین حس رو پیدا می کردم
    واقعا سردرگمم

  6. این کاربر از arashmahbobi2020 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #5
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    راه برگشت وجود نداره داداش/ اصلا من خودم خجالت می کشم به طلاق فکر کنم. اونم تو خانواده ما .

    همیشه فک می کنم اگه جای اون یک نفر دیگه هم همسرم بود با اون هم همین حس رو پیدا می کردم
    واقعا سردرگمم
    همیشه راهی وجود داره، ولی شما به نظر من اول باید ریشه یابی کنی علت چیه بعد دنبال راه حلش باشی.
    من خودم همیشه اولویت رو به خودم میدم وقتی دیگه از رابطه ای که توش هستم لذت نمی برم یا واسم دیگه تکراری شده سریع کات میکنم.

  8. #6
    کاربر فعال انجمن موسیقی donkeyoxte's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    پشت سیگار (درحال ترک...) نه نشد
    پست ها
    1,929

    پيش فرض

    قرار نیست هر رابطه ای تا ابد ادامه پیدا کنه، اگه چیزی دیگه راضی تون نمیکنه همیشه راه برگشت هست.
    همیشه راهی وجود داره، ولی شما به نظر من اول باید ریشه یابی کنی علت چیه بعد دنبال راه حلش باشی.
    من خودم همیشه اولویت رو به خودم میدم وقتی دیگه از رابطه ای که توش هستم لذت نمی برم یا واسم دیگه تکراری شده سریع کات میکنم.
    عزیز من درباره چیزی که سرت نمیشه تز نده.جوراب نیست با طرف 1 سال ازدواج کرده باشی بعد بگی برو دنباله تیله بازیت

    ایشون تنها مشکلش تکراری شدنه
    اومدیمو شما رفتی این خانم طلاق دادی با یکی دیگه ازدواج کردی مطمن باش همسر جدیدم بعد یه مدت تکراری نیشه چون همیشه جذاب تر پیدا میشه
    اینطوری شما فقط شناسنامت پر میشه از ازدواجو طلاق
    همون کاری که دوستمون Joacuin گفت بهتر بری پیشه روانشناس معتبر و باهاش صحبت کنی

  9. 2 کاربر از donkeyoxte بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #7
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    عزیز من درباره چیزی که سرت نمیشه تز نده.جوراب نیست با طرف 1 سال ازدواج کرده باشی بعد بگی برو دنباله تیله بازیت

    ایشون تنها مشکلش تکراری شدنه
    اومدیمو شما رفتی این خانم طلاق دادی با یکی دیگه ازدواج کردی مطمن باش همسر جدیدم بعد یه مدت تکراری نیشه چون همیشه جذاب تر پیدا میشه
    اینطوری شما فقط شناسنامت پر میشه از ازدواجو طلاق
    همون کاری که دوستمون Joacuin گفت بهتر بری پیشه روانشناس معتبر و باهاش صحبت کنی
    اولا من پدر بی ادبت نیستم که اینجوری با من صحبت میکنی.
    ثانیا ایشون نظر خواستند من هم نظر خودم رو دادم که هیچ ربطی به شما نداره . ایشون هم اگه میخواستن برن پیش روان شناس خودشون اینکارو میکردن.

  11. #8
    کاربر فعال انجمن کشاورزی باغبون's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    پست ها
    524

    پيش فرض

    سلام دوستان. سریع میرم سر اصل مطلب
    زمان مجردی همیشه دوستان داشتم مشخصات همسرم اینها باشه . رو کاغذ همیشه می نوشتم :
    ۱- داماد اول باشم
    ۲- پسر نداشته باشن
    ۳- تحصیلکرده و دانشگاه دولتی باشه
    ۴ – اهل درس و مطالعه باشه
    ۵- پایه باشه ( مشروب خوری . ولگردی . فیلم . خلاف . مطالعه ...)
    ۵ – از خانواده کم جمعیت باشه
    ۶ – خوشکل باشه
    ۷ – خانوادش باسواد و اهل مطالعه باشن
    زمان گذشت و بنده بعد از اشنایی با یه دختری با هم عقد و نامزد کردیم . دقیقا همه مشخصاتی که بالا ذکر کردم رو دارن . خودش فوق العاده خوبه . زیباست . دانشگاه دولتی و پزشکی خونده . زبانش هم عالیه در حال گرفتن تافل . همه جوره پایه . پدر و مادرم هم خیلی دوستش دارن . چون واقعا دختر خوبیه . اهل آرایش های بی خودی نیس..اهل شب نشینی های الکی نیس. حتی بنده خدا خرید درست و حسابی هم نکردم واسش چون همش می گه پس انداز کنیم خونه بخریم و غیره .
    خانوادش ک دیگه از خودش بهترن . پدر زن پایه . مادر زن که دیگه عالی . چون پسر ندارن و داماد اول هم هستم منو روی سرشون نگه می دارن . کافیه من بخوام برم خونشون بهترین غذاها و میوه ها و غیره.
    مثلا هر وقت می رن بازار می خوان چیزی بگیرن وقتی منم نباشم از هر چیز دوتا می گیرن می گن یکی هم واسه آرش. پدر زن می خواد شیشه ویسکی بگیره می گه یکی هم واسه ارش . خلاصه خیلی هوامو دارن .
    مادر زن که همیشه در حال مطالعه و انواع کلاس های مفید و غیره هست . یعنی می خوام بگم سطح فکرشون بالاست به طوریکه حتی جلسه خواستگاری حتی نپرسیدن خونه دارم . زمین دارم .ماشین دارم . شغل دارم . پول دارم . یه طوریکه نه خونه دارم و نه زمین . نه اینکه بگم دخترشون ترشیده بوده نه می خوام بگم اونقدر سطح فکرشون بالاست که این چیزا اهمیت نمی دن . دختره هم کلی خواستگار داشته و اگه من نبودم مطمعنا با یکی بهتر از من ازدواج می کرد . چون موقعیت خود و خانوادش از همه لحاظ خوبه.
    البته منم آدم بدی نیستم . دانشجو دکترا یه رشته خوب هستم . شغل نسبتا خوبی با حقوق مکفی دارم. و قیافه خوبی هم دارم .
    خب اینا رو گفتم تا برسم به مشکل اساسی که من دارم .
    حس می کنم از نامزدم – حتی یکسال هم نشده - سیر شدم . دایم تو فکرم در حال مقایسه همسرم با دیگران هستم . تو خیابون میریم . دوستاش می بینم خلاصه همه جا . همش تو ذهنم می گم فلان دوستش زیباتر از نامزد منه . کاشکی قدش بلندتر بود . کاشکی فلان دوستش جای همسرم بود . من می تونستم زنی قد بلندتر بگیرم . می تونستم زنی بگیرم زیباتر باشه . فلان دوست دخترم از همسرم قدبلندتر و زیباتر بود ( من زیاد دوست دختر داشتم )‌. خلاصه بد جور ذهنم درگیره . حس می کنم زندگیم به پایان رسیده .. حس می کنم تو زندان هستم . طوری شده که حتی روی رابطمون هم تاثیر گذاشته . به طوریکه که منی که همیشه قبل از ازدواج و زمان مجردیم به خودم می گفتم روزی ۱۰۰ بار به همسرم خواهم گفت دوست دارم الان تو زبونم این جمله نمی چرخه و نمی تونم بگم انگار خودش حس کرده و من واقعا خجالت میکشم .ولی واقعا هم دوستش دارم .واینکه اونقدر خودش و خانوادش خوبن که حتی فکر طلاق هم میاد تو ذهنم از خودم بدم میاد . این مقایسه داره منو میکشه . واقعا نمی دونم چیکار کنم . همش با خودم گم همه مردا همینجورن و زود از همسرشون خسته میشن و غیره . چند بار خواستم برم دکتر ولی توش موندم . دوس دارم زمان مجردی بگردم و اصلا ازدواج نکنم . گیج و سردرگم و داغونم . دارم از درون خودمو می خورم . خواهش می کنم دوستان راهنمایم کنن .. حتی اگه کتاب یا فیلم اموزشی چیزی میشناسن بهم معرفی کنند .
    واقعا ممنون میشم

    • اینو بگم همسرم زیباست .. هیکلش هم خوبه نه چاقه نه لاغر . فقط یه کم قدش کوتاست البته بین دختران ایرانی متوسط -
    سلام دوست من بهترین کار این هست که شما به روانشناس مراجعه کنید ولی بهتون بر نخورها بنظر من دلیل این مشکلتون بر میگرده به گذشتتون، گفتین دوست دختر زیاد داشتین بنظرم پسرهایی که دوست دختر زیاد دارن تنوع طلبن و به این حس تنوع طلبیشون با عوض کردن دوست دختر بها میدن و در زندگی اینده با مشکل مواجه میشن.امیدوارم خوشبخت باشید

  12. 2 کاربر از باغبون بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #9
    کاربر فعال انجمن موسیقی donkeyoxte's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    پشت سیگار (درحال ترک...) نه نشد
    پست ها
    1,929

    پيش فرض

    اولا من پدر بی ادبت نیستم که اینجوری با من صحبت میکنی.
    ثانیا ایشون نظر خواستند من هم نظر خودم رو دادم که هیچ ربطی به شما نداره . ایشون هم اگه میخواستن برن پیش روان شناس خودشون اینکارو میکردن.
    بابامو میشناسی مگه؟؟
    عزیزم خود طرف دنباله اندامه تو دلش میگه گوربابای تکراری جدیدو بچسب
    منم میگم گوربابای طرف بخاطرش ارزش نداره با کسی بحث کنم خودمو کوچیک کنم

  14. #10
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jul 2015
    پست ها
    4

    پيش فرض

    آره فک کنم بهتره برم پیش روانشناس . شاید هم دوستان درست می گن چون زمان مجردی دوست دختر زیاد داشتم زود خسته میشم و تنوع طلب هستم / من با تمام وجودم از خدا می خوام این حس و مشکلم رفع بشه چون اصلا دوست ندارم نامزدم ضربه بخوره

  15. این کاربر از arashmahbobi2020 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •