تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 25

نام تاپيک: در ستایش بطالت

  1. #1
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض در ستایش بطالت

    برتراند راسل مقاله کم‌حجمی با عنوان در ستایش بطالت (In Praise of Idleness) در سال 1932 نوشت.

    تاریخ بشر همواره در ستایش کار رقم خورده است.

    اما راسل در این مقاله، کار را یک رفتار اجتنا‌ب‌ناپذیر برای کسب رفاه می‌داند که هیچ تقدسی در آن نهفته نیست !!


    به همین دلیل است که او تلاش برای کاهش مستمر از زمان انجام کار را توصیه می‌کند.
    راسل معتقد است مردم دنیا بیش از حد کار می‌کنند و این باور مردم که کار فضیلت است، خسرانی عظیم به بار می‌آورد.

    تحقیقات نشان می‌دهد در یک جامعه مفروض در یک زمان مفروض ثروتمندان شادترند.
    این ثروت نسبی است - و نه ثروت مطلق - که در شادی دخیل است. پس اگر همه افراد کمتر کار کنند و درآمدها هماهنگ شوند، نتیجه می‌تواند کاملا متفاوت از آب درآید. این فراغت بیشتر برای هر فرد دقیقا همان چیزی است که راسل از آن دفاع می‌کند.

    از نظر راسل مقدار کار مطلوب، آنقدر است که فراغت را سرورانگیز کند، ‌نه آنقدر که موجب از پا افتادن شود و از آنجا که مردم در اوقات فراغتشان خسته نخواهند شد، فقط به دنبال سرگرمی‌های منفعل و کسالت‌بار نخواهند رفت.
    .
    .
    .
    .

    من در میان انسان های اطرافم دو گروه رو خیلی زیاد میبینم:

    1- گروهی که خیلی کار میکنند و تقریبا فراغت خاصی ندارن و تمامی فکر و ذکرشون کسب درآمد یا پیشرفت در علم و اقتصاد و ... هست برای رفاه در آینده ای نامشخص!

    2- گروهی که بطالت و تن آسایی رو به اوجش رسوندن و از زیر هرکاری شانه خالی میکنن.
    اینگونه افراد معمولا ثروت های بادآورده دارن و نکته جالب هم اینجاست که خیلی ها حسرت این زندگی بچه پولداری رو میخورن.



    به نظر شما اگر انسان برای رسیدن به فراغت و رفاه کار میکند، با کاهش میزان کارِ همه انسان ها چه آسیبی و به چه جایی وارد میشود؟

    ریشه لذت هایی که از زمان های بطالت میبرید و خیلی سخت میتوانید از دست این زمان های بطالت فرار کنید رو در چی میدونید؟
    Last edited by B.Russell; 31-03-2015 at 20:58.

  2. 18 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    داره خودمونی میشه shi.irani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2014
    پست ها
    132

    پيش فرض

    کسی که دیوونه وار کار میکنه معمولا برای رسیدن به فراغت نیست برای رسیدن به نداشته هاست یکیش رفاه مادی دیگری منزلت اجتماعی بعدی قدرت و...
    هیچ لذتی ابدی نیست...حتی بطالت...

  4. این کاربر از shi.irani بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    کسی که دیوونه وار کار میکنه معمولا برای رسیدن به فراغت نیست برای رسیدن به نداشته هاست یکیش رفاه مادی دیگری منزلت اجتماعی بعدی قدرت و...
    هیچ لذتی ابدی نیست...حتی بطالت...
    هدف از رسیدن به منزلت اجتماعی و قدرت و ... آیا نگاه پر رنگی به رفاه و فراغت در آینده رو به همراه خودش دارد یا خیر؟

    هدف من از تاپیک این هست که هرکس بیاد عقاید خودش رو بگه و اینکه بطالت در زندگیش چقدر نقش داره و اهداف هر فرد از کار کردن بیشتر و بیشتر رسیدن به چه مرحله ای هست؟
    و اینکه بگیم دیگران اینگونه هستند و آنگونه، به دلیل عدم حضور دیگران برای دفاع از مواضعشون شاید نتیجه بخش نباشه.

    مثلا فردی که روزی 18 ساعت کار میکنه و ماهی 1 میلیون درآمد داره کمتر به چشم من میاد نسبت به فردی که روزی 5 ساعت کار میکنه و ماهی 10 میلیون درآمد داره و بیشتر زندگیش رو به فراغت مشغوله.
    Last edited by B.Russell; 31-03-2015 at 20:03.

  6. این کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    عضو تیم زیرنویس فارسی taghi_ramzi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    3,975

    پيش فرض

    این مقاله یه نوع تست شناخت سفسطه ست درسته؟

  8. #5
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    این مقاله یه نوع تست شناخت سفسطه ست درسته؟
    نه بحثی کاملا جدی در زمینه اجتماعی هست و چرایی توجه انسان به کار زیاد یا بطالت!
    مخصوصا بخشی که نشون میده صاحبین زمین که با بطالت کامل پولدار شدن مورد تحسین مردم قرار میگیرن و اکثر انسان ها اینگونه پولدار شدن ها رو دوست دارن.

  9. #6
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    همیشه برام جالب بودن ادمهایی که درامد بالایی داشتند اما عطشی وصف نشدنی در بدست اوردن پول بیشتر داشتند
    کل زمان زندگیشون در شبانه روز صرف بیزینس و کار و پول میشه
    من با چند مورد همکلام شدم
    استدلالی که داشتن این بود:
    مگه من تا چندسالگی میتونم کار کنم؟ باید هرچقدر میتونم تلاش کنم!

    حرص و ولع انسانها سیری ناپذیر هستند
    دسته دوم شما رو هم خوب میشناسم چون دور و برم بودند

    اصطلاحا بچه پولدارها
    که کل زندگی رو در تعطیلات هستند و فقط خرج میکنن از جیب پدر گرامی!
    برای این افراد کار وجود نداره اگرهم باشه به طور تفریحی و یکی از تفریحاتشون هست

    عده ای هم هستند برای حداقل رفاه کل زندگی مشغول کار هستند معلمی که شغل دومش رانندگی آژانس هست...

    در مجموع من اینطور نتیجه میگیرم:

    بعضی ها مجبورن که برای رفاه کل وقتشون به کار بگذره و وقتی برای بطالت ندارند
    بعضی ها بیماراند! که باوجود رفاه پی کسب بیشترند
    و بعضی ها هم بخاطر جو شرایط خانوادگی کل زندگیشون به بطالت و به قول خودشون تفریح میگذره

    ببخشید اگر دقیقا به سوالات شما پاس ندادم

  10. 4 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #7
    عضو تیم زیرنویس فارسی taghi_ramzi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    3,975

    پيش فرض

    به نظر نمیاد دو قسمت حرف ایشون ارتباطی به هم داشته باشن
    راسل در این مقاله، کار را یک رفتار اجتنا‌ب‌ناپذیر برای کسب رفاه می‌داند که هیچ تقدسی در آن نهفته نیست !!


    به همین دلیل است که او تلاش برای کاهش مستمر از زمان انجام کار را توصیه می‌کند.
    استدلال مشابه: روزها مقدس نیستند و شبها هم خوب میخوابیم و استراحت میکنیم ، پس شبها میتونن بهتر باشن و جاهایی از کره زمین که شبها بلندترن بهترن!



    اگه این ضعف استدلال رو که کاملاً این "مقاله" رو بی ارزش میکنه بزاریم کنار ، کار بی بروبرگرد بر بیعاری ترجیح داره
    چندین نوع دلیل میشه برای این عرضم بیارم ، ولی یکی رو همین چند روز پیش داشتیم با یکی از دوستان در موردش صحبت میکردیم میگم

    دوستم اعتقاد داشت که هدف گذاری و تلاش در زندگی چندان مفهوم نداره و باید انسان تا جایی که میتونه دنبال عشق و حال باشه
    بنده نظر ایشون رو رد کردم و گفتم خوردن و خوابیدن و تفریح و اجتناب از فشار در زندگی ، کاریه که هر کسی میتونه به راحتی انجام بده و به همین دلیل بی ارزشه
    شما یک نفر تو کل کره زمین نمیتونید پیدا کنید که از بالاتر بردن نسبت تفریح به کار فراری باشه
    ولی آیا این ارزشی داره؟ میتونه به جایگاه بالاتری برسه؟ باعث پوچی نمیشه؟
    و ضمناً نمیتونین حتی یک چیز پیدا کنید که همه مردم دنیا بتونن انجام بدن و ارزش واقعی داشته باشه
    مثلاً من میتونم روزی صد متر پیاده روی کنم ، میتونم 5 تا دراز نشست برم ، میتونم 18 ساعت بخوابم ؛ اینها کوچکترین ارزشی ندارن و به هیچ نتیجه ی واقعی نمیرسن
    روزی 10 کیلومتر دویدن ارزش داره ، 150 تا دراز نشست ارزش داره ، 18 ساعت کار کردن ارزش داره ، چون به "نتیجه" ختم میشه

    کاری که هر کسی بتونه انجام بده کوچکترین ارزشی نداره.

    یه مثال دیگه میزنم: زمانی همه دنبال پیدا کردن کیمیا بودن که مس رو به طلا تبدیل کنه
    این آدمها شاید توجه نمیکردن که اگه قرار باشه هر مسی با کیمیا به راحتی به طلا تبدیل بشه ، دیگه طلا ارزشی نداره! اصلاً با مس فرق نمیکنه!
    ارزش طلا اون موقعیه که با سختی بدست میاد و کمیابه.
    مثل انسانی که کار میکنه و برای خودش و جامعه ش مفیده (بیشتر برای خودش)

    پ.ن: با احترام کامل به دوستمون که ایدیشون راسله، وای به حال جامعه ای که برتراند راسل جامعه شناسش باشه !

  12. این کاربر از taghi_ramzi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #8
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    716

    پيش فرض

    این دوست عزیزمون راسل شیرازی اصیل بوده.شیرازیارو خیلی دوست دارم.
    من برای بطالت احترام خاصی قائلم حرف نداره.
    کاریو میکنم که بهش علاقه مندم و به اندازه ای کار میکنم که هزینه هام تامین بشه نه بیشتر.
    با این فرمول بمرور دارم کمتر کار میکنم بیشتر در میارم.
    اصلا چه معنی داره ادم صبح تا شب بدوه دنبال یه لقمه نون؟
    ادم باید بشینه خونه استراحت بکنه بعد بره از خونه بیرون تفریح بکنه.
    از تفریح که خسته شد برای تنوع به علاقه مندیاش برسه بعد ازون علاقه مندیاش درامد کسب بکنه.
    شرایط زندگی هرچقدر هم سخت باشه بازم میشه شغل رو براساس علاقه مندی انتخاب کرد.

  14. این کاربر از J@viD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #9
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    جالبه این نظیه راسل (به گفته شما در سال 1932) بعد از زمانی هست که هنری فورد روزهای تعطیل هفته رو به 2 روز افزایش و ساعت کاری رو به 8 ساعت در روز (40 ساعت در هفته) تقلیل داد(سال 1926)، و با این کار بهره وری رو هم بالاتر برد. میتونه مرتبط باشه مخصوصا اگه راسل شواهد تجربی هم ارائه کرده باشه.

  16. 2 کاربر از Captain_America بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #10
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    دوستم اعتقاد داشت که هدف گذاری و تلاش در زندگی چندان مفهوم نداره و باید انسان تا جایی که میتونه دنبال عشق و حال باشه
    بنده نظر ایشون رو رد کردم و گفتم خوردن و خوابیدن و تفریح و اجتناب از فشار در زندگی ، کاریه که هر کسی میتونه به راحتی انجام بده و به همین دلیل بی ارزشه
    شما یک نفر تو کل کره زمین نمیتونید پیدا کنید که از بالاتر بردن نسبت تفریح به کار فراری باشه

    ولی آیا این ارزشی داره؟ میتونه به جایگاه بالاتری برسه؟ باعث پوچی نمیشه؟

    و ضمناً نمیتونین حتی یک چیز پیدا کنید که همه مردم دنیا بتونن انجام بدن و ارزش واقعی داشته باشه
    مثلاً من میتونم روزی صد متر پیاده روی کنم ، میتونم 5 تا دراز نشست برم ، میتونم 18 ساعت بخوابم ؛ اینها کوچکترین ارزشی ندارن و به هیچ نتیجه ی واقعی نمیرسن
    روزی 10 کیلومتر دویدن ارزش داره ، 150 تا دراز نشست ارزش داره ، 18 ساعت کار کردن ارزش داره ، چون به "نتیجه" ختم میشه

    کاری که هر کسی بتونه انجام بده کوچکترین ارزشی نداره.
    اینکه میفرمایید چون تفریح و خوابیدن ار هرکسی برمیاد پس خیلی بی ارزشه، یکی از بزرگترین شعارهای انسانی هست.
    وقتی مارکس میگه اساس انسان شکم است، حرفی از روی شکم نیست.
    مکان های پر و خالی کردن شکم رو از من و شما بگیرن، اونوقت متوجه میشیم چه چیزی ارزش داره و چه چیزی وسیله هست.

    در ضمن دقت کنید، صحبت از تن آسایی 24 ساعته نیست، صحبت از میزان کاری هست که در کنارش فراغت و بطالت هم هست و برعکس فکر شما دقیقا جوامعی که این افراد جامعه شناس هاشون بودن از نظر اقتصادی هم در تاپ ترین نقطه ممکن قرار دارند.

    و همچنین نقدی جدی بر نگاه قدسی به کار وارد شده، اگر بگیم تفریح پوچی هست چون از همه بر میاد و منجر به مرگ انسان میشه، کار زیاد هم منجر به مرگ میشه و هرکاری در زندگی بکنی منجر به مرگ میشه، صحبت از پوچی کردن این وسط بی معنیه چون اون جایگاه بالاتر دقیقا یعنی کدوم جایگاه؟

    این جایگاه بالاتر یک شعاره دوست عزیز و پشت همش همون رفاه هست وگرنه آخر قدرت و شهرت و ... هم مرگه و من برای همه چیز میتونم بگم تهش پوچی هست.

    مگر برای کسانی که معتقدند مرگ یک آغاز دوباره است که من با این تفکر بحثی ندارم و عقیده شون هم قابل احترامه.



    جالبه این نظیه راسل (به گفته شما در سال 1932) بعد از زمانی هست که هنری فورد روزهای تعطیل هفته رو به 2 روز افزایش و ساعت کاری رو به 8 ساعت در روز (40 ساعت در هفته) تقلیل داد(سال 1926)، و با این کار بهره وری رو هم بالاتر برد. میتونه مرتبط باشه مخصوصا اگه راسل شواهد تجربی هم ارائه کرده باشه.
    شواهد تجربی در همین زمان زیاد داره:

    مثلا هنگامی که فرانسه در سال ٢٠٠٠ هفته کاری کوتاه‌تری را به میزان ٣٥ساعت معمول کرد، بیکاری کاهش یافت و رشد اقتصادی قوی باقی ماند.

    مشکل ایران هم دقیقا نبودن زمان و مکان فراغت درست و حسابی هست.

    ملت از 8 صبح تا 8 شب درگیر کارن ولی فکرشون تو کار نیست، کسی از خودش پرسیده چرا؟

    ساعت کاری زیاد در ایران کمترین بازدهی رو نداره و همه فکر میکنن آدم باید کار کنه در حالیکه کار اونها در واقع زمان فراغتشون هست و متاسفانه این یکی از حقایق جوامع شعار زده هست که نمیخواد قبول کنه، انسان حقیقت قدسی نداره.
    Last edited by B.Russell; 31-03-2015 at 23:47.

  18. 4 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •