دوستان اینجا انجمن سرگرمی هست . حیف دیدم اینو براتون تعریف نکنم .
ببینید و عبرت بگیرید از ماجرای داخل اتوبوس :
موضوع از این قراره که دیروز عصر برای رفتن به مقصدم . ترجیح دادم به اتوبوس برم . رفتم داخل اتوبوس نشستم . خیلی راحت . بعد مسیر کمی طولانی بود . یک اقایی هم کنار من نشست سنش میخورد 27-28 سال باشه . که بسیار خوش اندام و چهارشون بود .بعد کمی گذشت . بعد دو تا پسر هم سوار اتوبوس شدند سنشون حدود 20 و 22 سال بود . که از این ها بودند که ابروشون رو برمیدارند و از این فشن و موسیخی ها ..
این دو نفر اومدند ته اتوبوس و سرپا بودند و قسمت خانم ها چشم چرونی میکردند . این دو نفر هم که از رو نمیفتند و پیش هم چیزی میگفتند و میخندیدند . و این موضوع ادامه داشت . و گاهی هم به دختر های مدرسه ای هم تیکه میانداختند و بلند بلند میخندیدند .بعد هی این موضوع ادامه پیدا کرد . چند نفر سن بالا بودند که از این کار بدشون میمود . و با نگاهی تامل برگنیز به این دو فرد نگاه میکردند . بعد من و این اقا که اول گفتم هم ته اتوبوس بودیم و صندلی اخر نشسته بودیم . که یکی از
این دو پسر گفت ببین اون دختره چقدر خوشگله . رفیقش با چشماش اشاره کرد و گفت بابا اونو میگم . بعد این رفیقش میگفت نمیدونم بعد هی چشم چرونی میکردند .بعد دیگه نشونی داد گفت اون که روسری شالی مشکی داره و مانتو قرمزه .
داستان از اینجا شروع شد . قیافه اون مردی بود که کنار من نشسته بود . مشخصات همون مشخصات همسر اون مرد بود که داخل اتوبوس نشسته بود . اقا بلند شد سرپا ...چشمت روز بعد نبینه . گفت چه غلطی کردی . گردن اون فرد رو طوری گرفت که قصد خفه کردن وی رو داشت . پسر میگفت به تو چه . و به شما ربطی نداره . این یارو گفت به همسر من با چشم بد نگاه میکنی . انقدر پسر رو زد باور کنید باور کنید به چی قسم بودم آنقدر این فرد رو زد صورتش به خون اغشته شده
بود . ته اتوبوس باریکه ای از خون راه افتاده بود . راننده اتوبوس اومد جدا کنه . سن بالا ها و ریش سفید ها اومدن وساطت کنن و نزارند. بعد زنش جیغ و داد و التماس که ولش کن ولش کن...زنش خدا و زمین و اسمون رو قسم میداد که ولش کنن . این یارو هم که به شدت عصبانی بود سر اون پسررو انقدر به شیشه اتوبوس کوبید که علاوه بر این که شیشه ترک خورده بود شیشه خونی شده بود .خلاصه اون پسر بیهوش شد و دوستش فرار کرد .
وقتی قضیه تموم شد و امبولانس اومد . این پسر بینی و .... . صورتش فکر کنم دیگر قابل تشخیص نبود . اون مرد هم دستگیر شد.
. امبولانس و ..اومدن پلیس و ترافیک به وجود آمده رو فقط تجسم کنید ...
این رو به هر کی میدونید تعریف کنید تا بدونه چشم چرونی چه عاقبتی داره ...حال اون مردک بدخت شد . معلوم نشد اون پسر بیهوش شود یا ..