دوست عزیز تابحال هیچ چیزی در جهان نتونسته باعث رفتاری خارج از قواعد کلی فیزیک/شیمی در رفتار ماده بشه، خودآگاهی هم استثنا نیست. نهایتا در همه مثال هایی که آوردید رفتاری هستند که افراد متوجه نشدند چرا اینگونه است، به این معنی نیست که رفتاری خارج از قواعد کلی جهان اتفاق افتاده.
شاید با مطالبی که خواهم گفت این نظرتون کمی تعدیل بشه
آیا شما معتقد هستید مثلا خودآگاهی تونسته اصل پایستگی جرم و ماده رو نقض کنه؟ باعث شده یک واکنش شیمیایی در محیطی که شرایطش فراهم نیست پدیدار بشه؟ باعث شده بدون هیچ تغییر مادی، باعث بشه استارت یک سری واکنش مادی صورت بگیره؟ مستقل از اینکه اعتقادات شما چه هست، پاسخ همه این سوالات منفی است.
این نظر من نبیست، نظر فیزیکدانان و دانشمندان بزرگی هست که سالها در این زمینه کار کردن، در ادامه مدارک بیشتری میارم ...
مشکل از قسمت قرمز سرچشمه می گیره که شما خودآگاهی رو یک پدیده "بدون هیچ عامل فیزیکی و مادی" در نظر گرفتید و بر اساس این فرضیه جلو رفتید. فرضیه شما اشتباه بوده [IMG]file:///G:%5CUsers%5CAMIRHO%7E1%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5 Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image001.gif[/IMG]خودآگاهی هم یک مفهوم مادی است و در صورتی که تغییری در ماده بوجود بیاره، باز هم همه چیز بر اساس قواعد کلی جهان فیزیکی است
دوباره، مشکل فرضیه شماست که تصور کردید "تغییر آگاهی" هیچ دلیل مادی نداره و تصور می کنید وقتی خودآگاهی تغییری در ماده صورت داده، در اصل قواعد فیزیکی جهان باطل شدن.
فرضیه من نیست.کوانتوم ما رو مجبور میکنه نوع دیگری به واقعیت و ماده نگاه کنیم، آیا واقعا ماده وجود داره یا فقط تفسیر ذهن و آگاهی ما از واقیعت هست؟ همین سوال باعث شده دانشمندای زیادی اعلام کنن که باید طور دیگری به واقعیت نگاه کرد،
دارونماها تاثیر مشخصی دارند و تاثیرشون هم فقط در محدوده خاصی است که وابسته است به باورهای شخص، مثلا دارونما باعث نمیشه شخصی که سرطان یا آبله یا ایدز داره خوب بشه، تاثیر این ها فقط در مواردی خاص است که باور شخص می تونه تاثیر فیزیولوژیک در بدن بگذاره، و باز هم کسی منکر این نیست فقط تفاوت اینه که شما معتقد هستید باور شخص "غیر فیزیکی" است در حالی که اینطور نیست. باور شخص یک عامل فیزیکی است، تغییرات فیزیولوژیک بدن هم فیزیکی هستند و روی هم تاثیر می گذارند.
اثر دارونماها هیچ فرقی با اثرات ناموس خر و انرژی درمانی و مهره مار و فال گیری و ورد و دعا و ... نداره. همه از یک نوع هستند که حاصل باور شخص هستند و تاثیراتشون هم در یک محدوده بسیار دقیق و مشخص است که حتی در آزمایشگاه میشه با تحریک قسمت هایی از مغز اثراتشون رو هم شبیه سازی کرد. هیچ پدیده "غیرمادی" در این وسط وجود نداره.
نظر دانشمندان معتقد به تاثیر آگاهی بر ماده رو که بخونید میبینید مساله اینقدرها هم ساده نیست.
مردود است چون شما سهوا قصد گمراه کردن خواننده مطلبتون رو دارید، یعنی منبعی که مطلبش رو کپی کردید این قصد رو داشته.
....
در مورد واقعیت ماده و جهان خارج از ذهن نظر چند دانشمند رو میارم:
1. نیک هربرت (فیزیک دان)
"شاید اعجاب آورتر این باشد که کوانتا(کوانتوم ها) تنها زمانی به صورت ذره نمود می کنند که ما بدانها می نگریم. فیزیکدانی به نام نیک هربرت که حامی این نظریه است می گوید گاه به این خیال می افتد که جهان پشت سرش همیشه حکم یک سوپ کوانتوم را دارد که بسیار گنگ ومبهم است و مدام در حال جاری شدن.اما هر گاه سر برمیگرداند و می کوشد به این سوپ کیهانی چشم بدوزد،نگاه او بلافاصله آن را سرجایش خشک می کند و به واقعیت عادی برمی گرداند.او می افزاید :"انسانها هرگز قادر نخواهند بود بافت حقیقی واقعیت کوانتوم را تجربه کنند،زیرا به هرچه دست می زنند به ماده تبدیل می شود." (یعنی ممکنه قبلش ماده نباشه)
Nick Flerbert. ,,How Large is Starlight? A Brief Look at Quantum Realiry Revbion 10, no. 1 (Summer 1987), pp. 31-35
2. دیود بوهم (فیزیک دان):
"I would say that in my scientific and philosophical work, my main concern has been with understanding the nature of reality in general and of consciousness in particular as a coherent whole, which is never static or complete but which is an unending process of movement and unfoldment
...."
D. Bohm, _Wholeness and the Implicate Order_, p.ix
3. ویکی پدیا در مطلبی تحت عنوان "خودآگاهی باعث فروریزش تابع موج" آورده:
در مسئلهٔ ذهن-جسم از دیدگاه کوانتمی (به انگلیسی: Quantum Mind-Body Problem)، خودآگاهی باعث فروریزش تابع موج عنوان گردیده است. این دیدگاه یکی از تفاسیر مکانیک کوانتومی است.
در این نظریه، بر نقش داشتن خودآگاهی (consciousness) بعنوان ناظر (observer) در فروریزش تابع موج (به انگلیسی: collapse of the wave function) تأکید شده است. لذا در این تفسیر از مکانیک کوانتمی، نظارت نظارهگر (به انگلیسی: observer) نه تنها نقش مستقیمی در فروریزش تابع موج دارد، بلکه نظارهگر کسی یا چیزی غیر از صاحب خودآگاهی نیست.[۱]
در این بین، جان ویلر حتی معتقد بود که نه تنها خودآگاهی باعث فروریزش تابع موج میشود، بلکه برای وجود جهان هستی شرطی لازم و واجب الوجود است. به گفته وی، «خودآگاهی از ارکان خلق جهان است. حتی در خلق فعلی زمان گذشته».
4. در مطلب دیگه با عنوان "عرفان کوانتومی" میاره:
عرفان کوانتومی شبهعلمی است که بر پایهٔ آن، برخی جوانب نظریهٔ مکانیک کوانتمی قابل انطباق با برخی مفاهیم عرفانی است. این تفکر حول مسئله اندازهگیری در فیریک کوانتمی و نقش محوری ناظر در فروریزش تابع موج میچرخد.
عرفان کوانتمی با خود هیچگونه جنبه دلالتی و اثباتی حمل نمیکند، بلکه صرفاً این مفهوم را بیان میکند که مفاهیم موازی متعددی را بین فیزیک کوانتمی و مفاهیم عرفانی ادیان مختلف (بخصوص شرقی[۱]) و نیوایج میتوان مشاهده کرد.
در میان صاحب نامانی که در سالهای اخیر اشاره به وجود ارتباطی میان فیزیک کوانتمی و ماهیت ذهن کردهاند میتوان به فرد آلن ولف (به انگلیسی: Fred Alan Wolf)، ویلیام تیلر، جان هگلین، ستوارت همروف، برنارد بارز، آمیت گوسوامی، راسل تارگ، نیک هربرت، جفری شوارتز، مناس کافاتوس، و مسئولین آزمایشگاه تحقیقات مهندسی غیرمتعارف پرینستون در نیوجرزی را نام برد.
و ...
اینها نشون میده این مساله به این سادگی ها هم نیست، بلکه ذهن بسیاری از دانشمندا و فیزیکدانهای مطرح رو به خودش مشغول کرده.
بله ایشون مدعی شد با ارواح در ارتباط بوده و تله پورت کرده!!!! بیخیال دوست عزیز. نمی دونم کدوم دانشمند و مشاهیر علم جهان خودشون این واقعه رو بازگو کردن و صحتش رو تایید کردند. بالاخره ایشون 100 سال پیش مرده! به هر حال اگه مقالاتی درباره آزمایش های ایشون در ژورنال های علمی Peer review شده منتشر شده لطفا ارائه کنید تا بررسی کنیم شرایط آزمایش چه بوده، دقیقا چه اتفاقی افتاده، شرایط کنترل شده چی بوده، چه افرادی اون رو مشاهده کردن و دقیقا چه مشاهداتی صورت گرفته.
شاید اگر لینکی رو که گذاشته بودم میخوندید این حرف رو نمیزدید:
Although the Experimental Society and Indriði were the topics of hefty debate in the Icelandic press, because of the careful precautions taken[32] and the eminence of some of the people who examined the room and Indriði's person and witnessed séances involving him - such as Guðmundur Hannesson, founder of the Icelandic Scientific Society and twice president of the University of Iceland, who made a detailed study of Indriði.... there were few accusations that he was a fraud, and none from first-hand witnesses
میتونید به عنوان یک نمونه دیگه در مورد سای بابا هم مطالعه داشته باشید، بعضی از کارای که بش نسبت دادن عبارتن از:
برخی از معجزات گزارش شده شامل معلق بودن در هوا (هم در داخل خانه و هم در خارج از منزل) ، بطور همزامن دیده شده در بیش از یکجا ، ناپدید شدن فیزیکی ، تغییر گرانیت (سنگ خارا) به آب نبات قندی ، تغییر آب و تبدیل آن به یک نوشیدنی دیگر، تغییر آب و تبدیل آن به بنزین، تولید اشیاهای مورد تقاضا، تغییر رنگ لباس خودش در حال پوشیدن آن ، برکت دادن به غذا ، درمان بیماری های حاد و مزمن ، ظاهر شدن در رویاها و شهودات افراد ، بوجود آوردن میوه های مختلف روی یک شاخه از یک درخت ، کنترل آب و هوا ، تبدیل فیزیکی به خدایان مختلف و ساطع کردن فیزیکی نور درخشان بوده است
در مقابل اتهاماتی که به سای بابا زده شده ارلندور هارالدسون استاد روانشناسی بازنشسته ایسلندی گفته:
در بررسی های ویدئو DD، محققان شواهدی مبنی بر جعلی بودن خلق اشیا، که توسط دکن کرونیکل ادعا شده بود پیدا نکردند. بر اساس گفته هارالدسون، این ویدئو به سازمانی که مسئول بررسی و رسیدگی به کلاهبرداریها می باشد منتقل شده است. با وجود اینکه کیفیت پایین ویدئو با کمک فیلترها و سیستم های پردازش تصویر پیشرفته رفع گردید هرالدسون اظهار داشت که ویدئو DD شواهدی محکم مبنی بر تردستی نیافته است ...
به عنوان یه نمونه دیگه در مورد سر ویلیام برت که یک فیزیک دان بوده و به این پدیده ها علاقه داشته آمده:
Barrett became interested in the paranormal in the 1860s after having an experience with mesmerism. Barrett believed that he had been witness to thought transference and by the 1870s he was investigating poltergeists.[1] In September 1876 Barrett published a paper outlining the result of these investigations and by 1881 he had published preliminary accounts of his additional experiments with thought transference in the journal Nature.[1] The publication caused controversy and in the wake of this Barrett decided to found a society of like-minded individuals to help further his research
.
غرض اینکه چنین چیزهای هست، برخی قبول دارن برخی نه، هر کدوم هم دلایل خودشون رو دارن