تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 5 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 44

نام تاپيک: رابطه بین خودآگاهی (ذهن) و واقعیت

  1. #1
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض رابطه بین خودآگاهی (ذهن) و واقعیت

    در تاپیک "من چیست" یکی از دوستان در رابطه با تاثیر ذهن بر جهان فیزیکی گفتن که هنوز اثبات نشه چنین چیزی وجود داره، بنظرم بحث جالبی هست. به همین دلیل چند مورد از پژوهش ها و نظرات مبنی بر تاثیر ذهن بر واقعیت رو اینجا قرار میدم.

    1. در 1987 فیزیکدانی به نام رابرت جی یان و روانپزشکی به نام برندا جِی دان استادان دانشگاه پریستون، چنین اعلام کردند که پس از یک دهه کار آزمایشی طاقت فرسا در آزمایشگاههای دانشگاه، به شواهد بی چون و چرایی دست یافته اند مبنی بر اینکه ذهن آدمی قادر است از لحاظ روانی بر واقعیتهای فیزیکی اثر بگذارد، یعنی یان و دان، بخصوص دریافته بودند که تنها از راه تمرکز ذهنی است که انسانها می توانند بر عملکرد پاره ای دستگاهها اثر بگذارند.این یک کشف حیرت آور بود که نمی شد آن را با تصور معمولی و مرسومی که از واقعیت داریم توضیح داد.

    Jahn, R.G.; B.J. Dunne (1986). "On the Quantum Mechanics of Consciousness with Application to Anomalous Phenomena". Foundations of Physics 18 (6): 721–772

    2. تاثیر دارو نما ها (placebo):

    ... بنسون همراه با دکتر دیوید پی. مک کالی در دانشگاه هاروارد انواع و اقسام درمانهایی را مورد مطالعه قرار دادند که سالها برای آنژین صدری تجویز شده بود، و کشف کردند که گر چه راههای علاج همچنان پیدا و ناپدید شده اند، میزان مؤفقیت، حتی در مورد درمانهایی که دیگر مؤثر نیستند، همواره بالا بوده است. از این مشاهدات چنین برمی آید که تأثیر دارونما نقش مهمی در پزشکی گذشتگان ایفا کرده است ...

    Herbert Benson and David P. McCallie, Jr., "Angina Pectoris and the Placebo Effect, " New England Journal of Medicine 300, no. 25 1979 pp. 1424-29

    3. بی تاثیری داروهای واقعی تحت تاثیر باورهای ذهنی:

    خوردن یک دارونما ممکن است بخوبی همان تأثیری را ایجاد کند که داروی واقعی، و برعکس خوردن داروی واقعی ممکن است هیچ تأثیری بر جا نگذارد. این وضعیت وارونگی قضایا را در آزمایشهایی که با آمفتامین ها کرده اند نیز به اثبات رسانده اند. در یکی از آنها، 20 نفر داوطلب را در دو اتاق مجزا جا دادند. در اتاق اول، به 9 نفر آمفتامین تحریک کننده دادند و به دهمی "باربیتوراتِ" خواب آور. در اتاق دوم، موقعیت را برعکس کردند. در هر دو مورد، هر کس را که برگزیدند درست نظیر سایر هم اتاقی هایش رفتار می کرد. در اتاق اول، کسی که قرص خواب آور خورده بود به جای خوابیدن، بسیار سرحال به نظر می رسید و در اتاق دوم تنها کسی که آمفتامین خورده بود نیز نظیر سایرین به خواب رفته بود.

    Lyall Watson, Beyond Supernature , New York: Bantam Books, 1988

    4. پدیده افراد چند شخصیتی از بهترین نشانه های هست که چنین رابطه رو نشون میده:

    ... هر شخصیت ممکن است یک سری خاطرات مخصوص به خود داشته باشد. و هر یک اسم و خصوصیات فیزیولوژیک متفاوت داشته باشند. مثلا نمره عینک آنها برابر نباشد یا بهره هوشی متفاوت داشته باشند یا اشتها ، تمایلات جنسی، سن و نژاد متفاوت داشته باشند.یکی یا چند تا از شخصیت ها ممکن است در عین حال بیماری روانی توام مثل افسردگی یا وسواس داشته باشد.

    5. برخی از فیزک دان های کوانتوم معتقدن اساسا جهان فیزیکی ساخته و پرداخته ذهن ماست:


    بنیان‌گذاران مکانیک کوانتومی بر پیوند بین خودآگاهی و مفاهیم نظریهٔ خود واقف بودند. به نوشتهٔ ورنر هایزنبرگ:
    برخی فیزیکدانان ترجیح می‌دهند که به دنیایی باز گردند که در آن جهان عینی است و کوچکترین اعضای آن درست مثل سنگ و درخت چه آنها را ببینیم و چه نبینیم بطور مستقل وجود داشته باشند. اما چنین چیزی ممکن نیست.

    برنارد دسپانات، فیزیکدان فرانسوی، همین ایده را مجدداً بازگو کرد:
    تفکر اینکه جهان از اشیایی ساخته شده که وجودشان مستقل از بود یا نبود خودآگاهی بشری است، خلاف مفاهیم مکانیک کوانتمی و دستاوردهاییست که بطور تجربی در آزمایشگاه‌ها بدان دست یازیده شده.

    با انتشار اثر مهم جان فون نویمان در تاریخ فیزیک به نام پایه‌های ریاضی مکانیک کوانتمی، وی نخستین شخصی بود که به این مسئله اشاره نمود که ممکن است مکانیک کوانتمی نقش فعالی به خودآگاهی (به انگلیسی: consciousness) در فرایند خلق جهان حقیقی داده باشد. دیگران همچون والتر هایتلر، فریتز لندن، ادموند باور، و یوجین ویگنر نظریهٔ فون نویمان را از این هم فراتر برده، و مدعی شدند که جهان نه تنها توسط خودآگاهی در هر لحظه خلق می‌گردد، بلکه این نتیجهٔ غیرقابل گریز تفسیر فون نویمان است. ویگنر در این باب صراحتاً اعلان داشت که ذهن است که بر ماده تاثیرگذار است ...

    پ. ن.
    منظور از آگاهی در عنوان تاپیک، خودآگاهی هست، دوستان در صورت امکان تصحیح کنند
    Last edited by N I G H T P E A C E; 09-10-2014 at 11:02.

  2. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    وقتی از خودمان میپرسیم واقعیت چیست و آیا فکر ما منطبق بر واقعیت هست یا نه، باید ابتدا تعریف کنیم به چه چیزی میگیم واقعیت؟
    ارتباط تمامی بخش های جهان و کائنات با تمامی جزئیات اسمش واقعیته؟
    و اگر ما خودمان ارتباطی بین پدیده های مختلف درست کردیم تا درکش کنیم، اسمش میشه توهم؟

    به نظر من که نه واقعیتی وجود دارد و نه توهمی، زندگی هرکسی همینی هست که داره اون رو میگذرونه.

    هر موجود زنده ای بسته به میزان خودآگاهی خودش میتواند به این جهان طرح و رنگی که خودش دوست دارد بدهد یا از طرح و رنگ های جبری طبیعت یا دیگران استفاده کند.

  4. 6 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    یکی از دوستان در رابطه با تاثیر ذهن بر جهان فیزیکی گفتن که هنوز اثبات نشه، به همین خاطر چند مورد رو خلاصه وار ذکر میکنم:
    چیزهایی که گفتید شناخته شده هستند، من نمی دونم این رو در پاسخ به چه کسی گفتید ولی وقتی بحث از تاثیر ذهن و ... در جهان فیزیکی میشه منظور اتفاق هایی که داخل بدن می افته و چیزهای مرتبط نیست، خیلی راحت میشه از طریق EEG یا سیگنال های P300 و ... مغزی دستگاه هایی ساخت که مثلا شخص بتونه با ذهنش تایپ کنه یا موس رو تکون بده و ... که پروژه های دانشجوهای لیسانس هستند / بحث معمولا این موارد نیست.

    عده ای مدعی هستند مثلا ذهن انسان تاثیر داره در آب و هوا، در نتیجه مسابقه فوتبال و ... / معمولا اون هست که توسط یک عده از افراد New age ادعا میشه و چیزهایی مثل قانون جذب و ... که طبیعتا از طرف جامعه متفکر و دانشمندان مردود به حساب میاد.

    --

    اینکه خودآگاهی جهان رو خلق می کند مردود هست، خودآگاهی صرفا یک مدل شبیه سازی شده از جهان رو درک می کنه که اطلاعات ورودی توسط سنسور های ورودی اطلاعات بهش داده میشه. ستاره ها و سیاره ها و اتم های هیدروژن و هلیم خورشید و ... رو خودآگاهی کسی نساخته.

    ---

    اینکه ادعا شده بنیان گزاران فیزیک کوانتوم معتقد بودند بین خودآگاهی و کوانتوم مکانیک ارتباطی هست هم مردود است. موضع علم امروز هم چنین چیزی نیست. هیچ شواهدی یافت نشده که رفتار ذرات در مقیاس کوانتوم در اتم هایی که مغز انسان رو تشکیل میدن اثر خاصی در خودآگاهی انسان داره، به همون شکل که این ذرات در مقیاس کوانتوم در اتم هایی که چرخ و دنده ماشین رو تشکیل میدن ربطی به رفتار اون ماشین در جاده نداره.

  6. 3 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    کاربر فعال فلسفه A.M.D.D.E.V.I.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Void
    پست ها
    2,053

    پيش فرض

    چیزی که به موجودات خود آگاهی میده ، توانایی حافظه ی اونهاست . (به نظرم) هرچه حافظه قوی تر باشه بیشتر "خود آگاه" به نظر میرسن .

  8. 5 کاربر از A.M.D.D.E.V.I.L بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    چیزی که به موجودات خود آگاهی میده ، توانایی حافظه ی اونهاست . (به نظرم) هرچه حافظه قوی تر باشه بیشتر "خود آگاه" به نظر میرسن .
    فکر نمیکنم ارتباطی با حافظه داشته باشه !!
    هرچند ابتدا باید تعریف بشه که یک موجود چه کارهایی بکند، آنها را خودآگاهی مینامیم؟

    نقطه مشترک انسان و تمامی موجودات این هست که بسته به ظرفیت ها و محدودیت های فیزئولوژیکیشون دنبال چگونگی های زندگی و محیط هستند.
    اما به دنبال چرایی ها رفتن، منحصر به انسان خودآگاه است و ارتباطی با حافظه نداره.

    به دنبال چرایی ها رفتن فلسفه و منطق رو به وجود آورده، اما چگونگی ها صرفا علوم تجربی رو به وجود میارن.
    حالا شاید حیواناتی مانند شامپانزه با حافظه کوتاه مدت به مراتب قوی تر از انسان هم چرایی هایی در زندگیشون دارند، اما اینکه این چرایی ها رو چطوری بازتاب میدن و آیا چرایی ها اسباب گسترش تمدن رو فراهم میکند یا نه هم باید بحث کرد.

    حداقل تاریخ این کره خاکی و آغاز پرسیدن چرایی هایی انسان از خودش (که علتش هم مشخص نیست) از یونان باستان نشون میده، انسان هایی که به چرایی ها فکر کردن توانسته اند در کشف چگونگی ها هم موفق تر شوند.

    اما انسان های قبیله ای و وحشی که صرفا درگیر چگونگی ها بودن، در همان سطح زندگی اولیه درجا زده اند.
    نمیشه این فرق اساسی رو اینقدر راحت نادیده گرفت و صرفا به حافظه ربطش داد !!

  10. 3 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    چیزهایی که گفتید شناخته شده هستند، من نمی دونم این رو در پاسخ به چه کسی گفتید ولی وقتی بحث از تاثیر ذهن و ... در جهان فیزیکی میشه منظور اتفاق هایی که داخل بدن می افته و چیزهای مرتبط نیست، خیلی راحت میشه از طریق EEG یا سیگنال های P300 و ... مغزی دستگاه هایی ساخت که مثلا شخص بتونه با ذهنش تایپ کنه یا موس رو تکون بده و ... که پروژه های دانشجوهای لیسانس هستند / بحث معمولا این موارد نیست.
    این تاثیر گذاری از این موارد خیلی فراتره. در مورد مثال شما (ز طریق EEG یا سیگنال های P300) پدیده خارق العاده اتفاق نمی افتاده، اما در این موارد قوانین شناخته شده زیر سوال میرن.
    در 1987 فیزیکدانی به نام رابرت جی یان و روانپزشکی به نام برندا جِی دان استادان دانشگاه پریستون، چنین اعلام کردند که پس از یک دهه کار آزمایشی طاقت فرسا در آزمایشگاههای دانشگاه، به شواهد بی چون و چرایی دست یافته اند مبنی بر اینکه ذهن آدمی قادر است از لحاظ روانی بر واقعیتهای فیزیکی اثر بگذارد...
    اینکه خودآگاهی جهان رو خلق می کند مردود هست، خودآگاهی صرفا یک مدل شبیه سازی شده از جهان رو درک می کنه که اطلاعات ورودی توسط سنسور های ورودی اطلاعات بهش داده میشه. ستاره ها و سیاره ها و اتم های هیدروژن و هلیم خورشید و ... رو خودآگاهی کسی نساخته.
    منظور از خلق ایجاد نیست، منظور این نیست که از عدم چیزی رو بوجود بیارن، بلکه منظور ایجاد تغییرات عجیب و فراهنجاری (paranormal) در ماده هست، تغییرات و پدیده های که با قوانین و نیروهای شناخته شده قابل توضیح نیستن. مثلا در مورد افراد چند شخصیتی گفته میشه در بعضی موارد تغییر شخصیت (من/آگاهی) مساوی هست با تغییرات فیزیولوژیک در بدن فرد! در صورتی که علم امروز میگه چنین چیزی امکان نداره، یعنی امکان نداره بدون هیچ عامل فیزیکی و مادی به یک باره در بدن تغییرات مادی رخ بده. اما میبینیم چنین اتفاقی میفته. گفته شد که در افراد چند شخصیتی ممکنه
    ... نمره عینک آنها برابر نباشد یا بهره هوشی متفاوت داشته باشند یا اشتها ، تمایلات جنسی، سن و نژاد...
    همه این موارد پدیده های مادی هستن که باید دلایل مادی داشته باشن، اما اینجا دلیل فقط یک تغییر آگاهی هست و نه چیز دیگه. مثلا تبلی چشم و دلایل اون از نظر علمی باید ناشی از عملکرد سیستم بینایی (عصب ها، سلولها و ...) باشه، یا تمایلات جنسی و ...
    جالبه که در مواردی گزارش شده بعضی از این افراد در یک شخصیت چپ دست هستن در شخصیت دوم راست دست! و جالبتر اینه که با تغییر شخصیت به شخصیت قبلی فیزیولوژی بدن هم به حالت قبلش برمیکرده، دوباره ضعف چشم، اشتها، تمایلات جنسی و ... قبلی!

    در مورد تاثیر دارونماها و عدم تاثیر داروها هم همین موارد صدق میکنن، واقعا چه چیزی باعث میشه یک دارونما روی سیستم بدن تاثیر بذاره؟ داروی که از نظر علمی نباید هیچ تاثیری داشته باشه، چطور شروع میکنه به ایجاد تغییرات فیزیولوژیک در بدن؟

    درباره دارونما امده:

    در هنکام استفاده از دارونما (چیزی ظاهراً شبیه به دارو بدون هیچ اثر واقعی) یک قرص بدون اثر به بیمار داده می‌شود و به او گفته می‌شود که با خوردن این قرص حالش بهبود می‌یابد. البته مریض نباید بفهمد که این قرص، قرص بی اثر است. تجربیات پزشکان نشان داده‌است که این پدیده روانی تاثیر بسیار بالایی در بهبود بسیاری از بیماران دارد...
    دارونما بر فعالیت های فیزیولژیک بدن مانند فعالیت های شیمیانی مغز، ضربان قلب و فشار خون و ... تاثیر میگذارد.


    اینکه ادعا شده بنیان گزاران فیزیک کوانتوم معتقد بودند بین خودآگاهی و کوانتوم مکانیک ارتباطی هست هم مردود است. موضع علم امروز هم چنین چیزی نیست. هیچ شواهدی یافت نشده که رفتار ذرات در مقیاس کوانتوم در اتم هایی که مغز انسان رو تشکیل میدن اثر خاصی در خودآگاهی انسان داره، به همون شکل که این ذرات در مقیاس کوانتوم در اتم هایی که چرخ و دنده ماشین رو تشکیل میدن ربطی به رفتار اون ماشین در جاده نداره.
    مردود نیست! اگر برای این نظرتون منبع میداید قابل قبول تر بود. دوباره نظراتو بخونید، صراحت دارن که چنین رابطه وجود داره:

    بنیان‌گذاران مکانیک کوانتومی بر پیوند بین خودآگاهی و مفاهیم نظریهٔ خود واقف بودند. به نوشتهٔ ورنر هایزنبرگ:
    برخی فیزیکدانان ترجیح می‌دهند که به دنیایی باز گردند که در آن جهان عینی است و کوچکترین اعضای آن درست مثل سنگ و درخت چه آنها را ببینیم و چه نبینیم بطور مستقل وجود داشته باشند. اما چنین چیزی ممکن نیست.

    برنارد دسپانات، فیزیکدان فرانسوی، همین ایده را مجدداً بازگو کرد:
    تفکر اینکه جهان از اشیایی ساخته شده که وجودشان مستقل از بود یا نبود خودآگاهی بشری است، خلاف مفاهیم مکانیک کوانتمی و دستاوردهایی است که بطور تجربی در آزمایشگاه‌ها بدان دست یازیده شده.

    با انتشار اثر مهم جان فون نویمان در تاریخ فیزیک به نام پایه‌های ریاضی مکانیک کوانتمی، وی نخستین شخصی بود که به این مسئله اشاره نمود که ممکن است مکانیک کوانتمی نقش فعالی به خودآگاهی (به انگلیسی: consciousness) در فرایند خلق جهان حقیقی داده باشد. دیگران همچون والتر هایتلر، فریتز لندن، ادموند باور، و یوجین ویگنر نظریهٔ فون نویمان را از این هم فراتر برده، و مدعی شدند که جهان نه تنها توسط خودآگاهی در هر لحظه خلق می‌گردد، بلکه این نتیجهٔ غیرقابل گریز تفسیر فون نویمان است. ویگنر در این باب صراحتاً اعلان داشت که ذهن است که بر ماده تاثیرگذار است ...
    یه نمونه دیگه:

    در مورد یه مدیوم ایسلندی بنام ایندریدی ایندریداسیون (Indriði_Indriðason) اوردن که در یکی از جلساتی که چند نفر از مشاهیر علمی و دانشمندان حضور داشتن وقتی که عمیقا به حالت خلسه فرو رفت قسمتی از اعضای بدنش (دست یا بازو) کاملا جسمیتشون رو از دست دادن و محو شدن و وقتی میخواست بیدار بشه دوباره ظاهر شدن!


    Erlendur Haraldsson and Loftur R. Gissurarson, The lcelandic Physical Medium ndridi Indridason (London: Societv for Psychical Research. 1989

    در ویکی پدیا قسمت انتقادات امده که چون این کار ها رو در معرض دید دانشمندا و افراد برجسته و در محیط کنترل شده هم انجام داده هیچ کس نتونسه با مدارک و شواهد ایندریداسیون رو متهم به حقه بازی و کلاهبرداری کنه


    Last edited by N I G H T P E A C E; 10-10-2014 at 01:17.

  12. #7
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    این تاثیر گذاری از این موارد خیلی فراتره. در مورد مثال شما (ز طریق EEG یا سیگنال های P300) پدیده خارق العاده اتفاق نمی افتاده، اما در این موارد قوانین شناخته شده زیر سوال میرن.

    منظور از خلق ایجاد نیست، منظور این نیست که از عدم چیزی رو بوجود بیارن، بلکه منظور ایجاد تغییرات عجیب و فراهنجاری (paranormal) در ماده هست، تغییرات و پدیده های که با قوانین و نیروهای شناخته شده قابل توضیح نیستن. مثلا در مورد افراد چند شخصیتی گفته میشه در بعضی موارد تغییر شخصیت (من/آگاهی) مساوی هست با تغییرات فیزیولوژیک در بدن فرد! در صورتی که علم امروز میگه چنین چیزی امکان نداره، یعنی امکان نداره بدون هیچ عامل فیزیکی و مادی به یک باره در بدن تغییرات مادی رخ بده. اما میبینیم چنین اتفاقی میفته. گفته شد که در افراد چند شخصیتی ممکنه
    دوست عزیز تابحال هیچ چیزی در جهان نتونسته باعث رفتاری خارج از قواعد کلی فیزیک/شیمی در رفتار ماده بشه، خودآگاهی هم استثنا نیست. نهایتا در همه مثال هایی که آوردید رفتاری هستند که افراد متوجه نشدند چرا اینگونه است، به این معنی نیست که رفتاری خارج از قواعد کلی جهان اتفاق افتاده.

    آیا شما معتقد هستید مثلا خودآگاهی تونسته اصل پایستگی جرم و ماده رو نقض کنه؟ باعث شده یک واکنش شیمیایی در محیطی که شرایطش فراهم نیست پدیدار بشه؟ باعث شده بدون هیچ تغییر مادی، باعث بشه استارت یک سری واکنش مادی صورت بگیره؟ مستقل از اینکه اعتقادات شما چه هست، پاسخ همه این سوالات منفی است.

    مشکل از قسمت قرمز سرچشمه می گیره که شما خودآگاهی رو یک پدیده "بدون هیچ عامل فیزیکی و مادی" در نظر گرفتید و بر اساس این فرضیه جلو رفتید. فرضیه شما اشتباه بوده خودآگاهی هم یک مفهوم مادی است و در صورتی که تغییری در ماده بوجود بیاره، باز هم همه چیز بر اساس قواعد کلی جهان فیزیکی است.


    همه این موارد پدیده های مادی هستن که باید دلایل مادی داشته باشن، اما اینجا دلیل فقط یک تغییر آگاهی هست و نه چیز دیگه. مثلا تبلی چشم و دلایل اون از نظر علمی باید ناشی از عملکرد سیستم بینایی (عصب ها، سلولها و ...) باشه، یا تمایلات جنسی و ...
    جالبه که در مواردی گزارش شده بعضی از این افراد در یک شخصیت چپ دست هستن در شخصیت دوم راست دست! و جالبتر اینه که با تغییر شخصیت به شخصیت قبلی فیزیولوژی بدن هم به حالت قبلش برمیکرده، دوباره ضعف چشم، اشتها، تمایلات جنسی و ... قبلی!
    دوباره، مشکل فرضیه شماست که تصور کردید "تغییر آگاهی" هیچ دلیل مادی نداره و تصور می کنید وقتی خودآگاهی تغییری در ماده صورت داده، در اصل قواعد فیزیکی جهان باطل شدن.


    در مورد تاثیر دارونماها و عدم تاثیر داروها هم همین موارد صدق میکنن، واقعا چه چیزی باعث میشه یک دارونما روی سیستم بدن تاثیر بذاره؟ داروی که از نظر علمی نباید هیچ تاثیری داشته باشه، چطور شروع میکنه به ایجاد تغییرات فیزیولوژیک در بدن؟

    درباره دارونما امده:

    در هنکام استفاده از دارونما (چیزی ظاهراً شبیه به دارو بدون هیچ اثر واقعی) یک قرص بدون اثر به بیمار داده می‌شود و به او گفته می‌شود که با خوردن این قرص حالش بهبود می‌یابد. البته مریض نباید بفهمد که این قرص، قرص بی اثر است. تجربیات پزشکان نشان داده‌است که این پدیده روانی تاثیر بسیار بالایی در بهبود بسیاری از بیماران دارد...
    دارونما بر فعالیت های فیزیولژیک بدن مانند فعالیت های شیمیانی مغز، ضربان قلب و فشار خون و ... تاثیر میگذارد.

    دارونماها تاثیر مشخصی دارند و تاثیرشون هم فقط در محدوده خاصی است که وابسته است به باورهای شخص، مثلا دارونما باعث نمیشه شخصی که سرطان یا آبله یا ایدز داره خوب بشه، تاثیر این ها فقط در مواردی خاص است که باور شخص می تونه تاثیر فیزیولوژیک در بدن بگذاره، و باز هم کسی منکر این نیست فقط تفاوت اینه که شما معتقد هستید باور شخص "غیر فیزیکی" است در حالی که اینطور نیست. باور شخص یک عامل فیزیکی است، تغییرات فیزیولوژیک بدن هم فیزیکی هستند و روی هم تاثیر می گذارند.

    اثر دارونماها هیچ فرقی با اثرات ناموس خر و انرژی درمانی و مهره مار و فال گیری و ورد و دعا و ... نداره. همه از یک نوع هستند که حاصل باور شخص هستند و تاثیراتشون هم در یک محدوده بسیار دقیق و مشخص است که حتی در آزمایشگاه میشه با تحریک قسمت هایی از مغز اثراتشون رو هم شبیه سازی کرد. هیچ پدیده "غیرمادی" در این وسط وجود نداره.



    مردود نیست! اگر برای این نظرتون منبع میداید قابل قبول تر بود. دوباره نظراتو بخونید، صراحت دارن که چنین رابطه وجود داره:
    مردود است چون شما سهوا قصد گمراه کردن خواننده مطلبتون رو دارید، یعنی منبعی که مطلبش رو کپی کردید این قصد رو داشته.

    حرف شما:
    برخی از فیزک دان های کوانتوم معتقدن اساسا جهان فیزیکی ساخته و پرداخته ذهن ماست

    حرف هایزنبرگ:
    برخی فیزیکدانان ترجیح می‌دهند که به دنیایی باز گردند که در آن جهان عینی است و کوچکترین اعضای آن درست مثل سنگ و درخت چه آنها را ببینیم و چه نبینیم بطور مستقل وجود داشته باشند. اما چنین چیزی ممکن نیست. البته هایزنبرگ در ادامه همین نقل قول گفته "This is impossible or at least not entirely possible" که شما این قسمت از نقل قول رو ذکر نکردید.

    نمی دونم دقت کردید یا خیر ولی حرف شما هیچ ربطی به حرف هایزنبرگ نداره، و کلمه "خودآگاهی" اصلا در این نقل قول از هایزنبرگ نیومده. این حرف با چیزی هم که گفتید در تناقض است چون شما مدعی شدید منظورتون "خلق" نیست ولی این حرف میگه دقیقا منظورتون اساسا "خلق" است.

    این نقل قول فکر می کنم از کتاب Physics and Philosophy هایزنبرگ باشه (که برعکس شما که این نقل قول رو از اینترنت پیدا کردید، من کتابش رو چند سال پیش خوندم)، و بحث درباره رفتار الکترون، Observer effect و توضیح درباره اصل عدم قطعیت و ارتباطش با فلسفه کلاسیک است و ربطی به خودآگاهی نداره. در اصل این در پاسخ به منتقادان کپنهاگن بود که رفتار عدم قطعیت در ذرات در مقیاس کوانتوم رو نمی پذیرفتند. کلمه "ببینیم" هم در متن اصلی منظور مشاهده علمی است (Observe)، ربطی به مشاهده شدن توسط خودآگاهی نداشته. کاملا واضحه اصلا این موضوع ربطی به بحث ما نداره.

    --

    حرف دسپارت مرتبط با بحث ما هست ولی به هیچ وجه موضع کنونی علم روز نیست، و دسپارت هم از بنیان گذاران فیزیک کوانتوم نیست (اصلا سن ایشون به اون دوران نمی خوره). ایشون نظر خودش رو گفته. آزمایشات به هیچ وجه حرف های ایشون رو تایید نمی کنه (ایشون هم داره درباره Observer effect صحبت می کنه ولی قاطی کردن مسئله با خودآگاهی یکی از بزرگ ترین کلاه برداری های افراد New age است). ایشون هم نگفته اساسا جهان فیزیکی ساخته و پرداخته ذهن ماست.

    من کماکان منتظرم شما اسامی و ادعاهای فیزیک دان های کوانتوم رو بیارید که معتقد هستند اساسا جهان فیزیکی ساخته و پرداخته ذهن ماست.


    یه نمونه دیگه:

    در مورد یه مدیوم ایسلندی بنام ایندریدی ایندریداسیون (Indriði_Indriðason) اوردن که در یکی از جلساتی که چند نفر از مشاهیر علمی و دانشمندان حضور داشتن وقتی که عمیقا به حالت خلسه فرو رفت قسمتی از اعضای بدنش (دست یا بازو) کاملا جسمیتشون رو از دست دادن و محو شدن و وقتی میخواست بیدار بشه دوباره ظاهر شدن!


    Erlendur Haraldsson and Loftur R. Gissurarson, The lcelandic Physical Medium ndridi Indridason (London: Societv for Psychical Research. 1989

    در ویکی پدیا قسمت انتقادات امده که چون این کار ها رو در معرض دید دانشمندا و افراد برجسته و در محیط کنترل شده هم انجام داده هیچ کس نتونسه با مدارک و شواهد ایندریداسیون رو متهم به حقه بازی و کلاهبرداری کنه


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بله ایشون مدعی شد با ارواح در ارتباط بوده و تله پورت کرده!!!! بیخیال دوست عزیز. نمی دونم کدوم دانشمند و مشاهیر علم جهان خودشون این واقعه رو بازگو کردن و صحتش رو تایید کردند. بالاخره ایشون 100 سال پیش مرده! به هر حال اگه مقالاتی درباره آزمایش های ایشون در ژورنال های علمی Peer review شده منتشر شده لطفا ارائه کنید تا بررسی کنیم شرایط آزمایش چه بوده، دقیقا چه اتفاقی افتاده، شرایط کنترل شده چی بوده، چه افرادی اون رو مشاهده کردن و دقیقا چه مشاهداتی صورت گرفته.

  13. 5 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #8
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    1. در 1987 فیزیکدانی به نام رابرت جی یان و روانپزشکی به نام برندا جِی دان استادان دانشگاه پریستون، چنین اعلام کردند که پس از یک دهه کار آزمایشی طاقت فرسا در آزمایشگاههای دانشگاه، به شواهد بی چون و چرایی دست یافته اند مبنی بر اینکه ذهن آدمی قادر است از لحاظ روانی بر واقعیتهای فیزیکی اثر بگذارد، یعنی یان و دان، بخصوص دریافته بودند که تنها از راه تمرکز ذهنی است که انسانها می توانند بر عملکرد پاره ای دستگاهها اثر بگذارند.این یک کشف حیرت آور بود که نمی شد آن را با تصور معمولی و مرسومی که از واقعیت داریم توضیح داد.
    این قبیل موارد بیشتر مدنظره ( مثل تاثیرگذاری بر اجسام-telekinesis ) ولی مشکل داره و بیشتر سواستفاده از اعتبار دانشگاه پرینستون هست و اصلا همچین چیزی نیست. روابط دانشگاه و آزمایشگاه جی یان هم کاملا تیره بود.
    حتی خوده جی یان تقاضای بسته شدن آزمایشگاه رو داشته به این دلیل که کسی آزمایشهاش رو قبول نداره. ( که در سال 2007 تعطیل شد )
    برای نمونه با دستگاه الکترونیکی تولید ارقام تصادفی از حالات فیزیکی محیط که توسط مدعی ایجاد میشه ، 2-3 مورد از 10,000 مورد غیر نرمال به نظر میرسید و شرایطش طوری بود که هیچ یک از هفتصد استاد دانشگاه پرینستون حاضر به همکاری نشدن !

    الان مورد دقیق و زنده نیاز هست ، ماجرای ایندرید کمکی نمیکنه. در واقع موضوع اعتقاد ما نیست ، بلکه آزمایش کنترل شده هست تا بفهمیم دقیقا چه تغییراتی ایجاد میشه.
    تاثیرات داخلی بدن خیلی نمیشه روش صحبت کرد چون همه اجزای بدن با هم در ارتباطن . اما موارد خارجی چون کمترین ارتباط رو دارن میتونن بررسی بشن که ببینیم مثلا تاثیر ذهن بوده یا نه.

    البته در موردی مثل تنبلی چشم هم فقط مشکل فیزیکی چشم نیست، مغز کودک برای تصحیح خطا ممکنه اطلاعات یه چشم رو نادیده بگیره و این ناشی از عملکرد مغز و فعالیت عصبها هست نه لزوما تغییر فیزیولوژیک چشم.

  15. 2 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #9
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    دوست عزیز تابحال هیچ چیزی در جهان نتونسته باعث رفتاری خارج از قواعد کلی فیزیک/شیمی در رفتار ماده بشه، خودآگاهی هم استثنا نیست. نهایتا در همه مثال هایی که آوردید رفتاری هستند که افراد متوجه نشدند چرا اینگونه است، به این معنی نیست که رفتاری خارج از قواعد کلی جهان اتفاق افتاده.
    شاید با مطالبی که خواهم گفت این نظرتون کمی تعدیل بشه

    آیا شما معتقد هستید مثلا خودآگاهی تونسته اصل پایستگی جرم و ماده رو نقض کنه؟ باعث شده یک واکنش شیمیایی در محیطی که شرایطش فراهم نیست پدیدار بشه؟ باعث شده بدون هیچ تغییر مادی، باعث بشه استارت یک سری واکنش مادی صورت بگیره؟ مستقل از اینکه اعتقادات شما چه هست، پاسخ همه این سوالات منفی است.
    این نظر من نبیست، نظر فیزیکدانان و دانشمندان بزرگی هست که سالها در این زمینه کار کردن، در ادامه مدارک بیشتری میارم ...

    مشکل از قسمت قرمز سرچشمه می گیره که شما خودآگاهی رو یک پدیده "بدون هیچ عامل فیزیکی و مادی" در نظر گرفتید و بر اساس این فرضیه جلو رفتید. فرضیه شما اشتباه بوده [IMG]file:///G:%5CUsers%5CAMIRHO%7E1%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5 Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image001.gif[/IMG]خودآگاهی هم یک مفهوم مادی است و در صورتی که تغییری در ماده بوجود بیاره، باز هم همه چیز بر اساس قواعد کلی جهان فیزیکی است

    دوباره، مشکل فرضیه شماست که تصور کردید "تغییر آگاهی" هیچ دلیل مادی نداره و تصور می کنید وقتی خودآگاهی تغییری در ماده صورت داده، در اصل قواعد فیزیکی جهان باطل شدن.
    فرضیه من نیست.کوانتوم ما رو مجبور میکنه نوع دیگری به واقعیت و ماده نگاه کنیم، آیا واقعا ماده وجود داره یا فقط تفسیر ذهن و آگاهی ما از واقیعت هست؟ همین سوال باعث شده دانشمندای زیادی اعلام کنن که باید طور دیگری به واقعیت نگاه کرد،

    دارونماها تاثیر مشخصی دارند و تاثیرشون هم فقط در محدوده خاصی است که وابسته است به باورهای شخص، مثلا دارونما باعث نمیشه شخصی که سرطان یا آبله یا ایدز داره خوب بشه، تاثیر این ها فقط در مواردی خاص است که باور شخص می تونه تاثیر فیزیولوژیک در بدن بگذاره، و باز هم کسی منکر این نیست فقط تفاوت اینه که شما معتقد هستید باور شخص "غیر فیزیکی" است در حالی که اینطور نیست. باور شخص یک عامل فیزیکی است، تغییرات فیزیولوژیک بدن هم فیزیکی هستند و روی هم تاثیر می گذارند.

    اثر دارونماها هیچ فرقی با اثرات ناموس خر و انرژی درمانی و مهره مار و فال گیری و ورد و دعا و ... نداره. همه از یک نوع هستند که حاصل باور شخص هستند و تاثیراتشون هم در یک محدوده بسیار دقیق و مشخص است که حتی در آزمایشگاه میشه با تحریک قسمت هایی از مغز اثراتشون رو هم شبیه سازی کرد. هیچ پدیده "غیرمادی" در این وسط وجود نداره.
    نظر دانشمندان معتقد به تاثیر آگاهی بر ماده رو که بخونید میبینید مساله اینقدرها هم ساده نیست.

    مردود است چون شما سهوا قصد گمراه کردن خواننده مطلبتون رو دارید، یعنی منبعی که مطلبش رو کپی کردید این قصد رو داشته.
    ....
    در مورد واقعیت ماده و جهان خارج از ذهن نظر چند دانشمند رو میارم:

    1. نیک هربرت (فیزیک دان)

    "شاید اعجاب آورتر این باشد که کوانتا(کوانتوم ها) تنها زمانی به صورت ذره نمود می کنند که ما بدانها می نگریم. فیزیکدانی به نام نیک هربرت که حامی این نظریه است می گوید گاه به این خیال می افتد که جهان پشت سرش همیشه حکم یک سوپ کوانتوم را دارد که بسیار گنگ ومبهم است و مدام در حال جاری شدن.اما هر گاه سر برمیگرداند و می کوشد به این سوپ کیهانی چشم بدوزد،نگاه او بلافاصله آن را سرجایش خشک می کند و به واقعیت عادی برمی گرداند.او می افزاید :"انسانها هرگز قادر نخواهند بود بافت حقیقی واقعیت کوانتوم را تجربه کنند،زیرا به هرچه دست می زنند به ماده تبدیل می شود." (یعنی ممکنه قبلش ماده نباشه)

    Nick Flerbert. ,,How Large is Starlight? A Brief Look at Quantum Realiry Revbion 10, no. 1 (Summer 1987), pp. 31-35

    2. دیود بوهم (فیزیک دان):

    "I would say that in my scientific and philosophical work, my main concern has been with understanding the nature of reality in general and of consciousness in particular as a coherent whole, which is never static or complete but which is an unending process of movement and unfoldment
    ...."
    D. Bohm, _Wholeness and the Implicate Order_, p.ix


    3. ویکی پدیا در مطلبی تحت عنوان "خودآگاهی باعث فروریزش تابع موج" آورده:

    در مسئلهٔ ذهن-جسم از دیدگاه کوانتمی (به انگلیسی: Quantum Mind-Body Problem)، خودآگاهی باعث فروریزش تابع موج عنوان گردیده است. این دیدگاه یکی از تفاسیر مکانیک کوانتومی است.

    در این نظریه، بر نقش داشتن خودآگاهی (consciousness) بعنوان ناظر (observer) در فروریزش تابع موج (به انگلیسی: collapse of the wave function) تأکید شده است. لذا در این تفسیر از مکانیک کوانتمی، نظارت نظاره‌گر (به انگلیسی: observer) نه تنها نقش مستقیمی در فروریزش تابع موج دارد، بلکه نظاره‌گر کسی یا چیزی غیر از صاحب خودآگاهی نیست.[۱]

    در این بین، جان ویلر حتی معتقد بود که نه تنها خودآگاهی باعث فروریزش تابع موج میشود، بلکه برای وجود جهان هستی شرطی لازم و واجب الوجود است. به گفته وی، «خودآگاهی از ارکان خلق جهان است. حتی در خلق فعلی زمان گذشته».

    4. در مطلب دیگه با عنوان "عرفان کوانتومی" میاره:

    عرفان کوانتومی شبه‌علمی است که بر پایهٔ آن، برخی جوانب نظریهٔ مکانیک کوانتمی قابل انطباق با برخی مفاهیم عرفانی است. این تفکر حول مسئله اندازه‌گیری در فیریک کوانتمی و نقش محوری ناظر در فروریزش تابع موج می‌چرخد.

    عرفان کوانتمی با خود هیچگونه جنبه دلالتی و اثباتی حمل نمی‌کند، بلکه صرفاً این مفهوم را بیان می‌کند که مفاهیم موازی متعددی را بین فیزیک کوانتمی و مفاهیم عرفانی ادیان مختلف (بخصوص شرقی[۱]) و نیوایج می‌توان مشاهده کرد.

    در میان صاحب نامانی که در سالهای اخیر اشاره به وجود ارتباطی میان فیزیک کوانتمی و ماهیت ذهن کرده‌اند می‌توان به فرد آلن ولف (به انگلیسی: Fred Alan Wolf)، ویلیام تیلر، جان هگلین، ستوارت همروف، برنارد بارز، آمیت گوسوامی، راسل تارگ، نیک هربرت، جفری شوارتز، مناس کافاتوس، و مسئولین آزمایشگاه تحقیقات مهندسی غیرمتعارف پرینستون در نیوجرزی را نام برد.

    و ...

    اینها نشون میده این مساله به این سادگی ها هم نیست، بلکه ذهن بسیاری از دانشمندا و فیزیکدانهای مطرح رو به خودش مشغول کرده.

    بله ایشون مدعی شد با ارواح در ارتباط بوده و تله پورت کرده!!!! بیخیال دوست عزیز. نمی دونم کدوم دانشمند و مشاهیر علم جهان خودشون این واقعه رو بازگو کردن و صحتش رو تایید کردند. بالاخره ایشون 100 سال پیش مرده! به هر حال اگه مقالاتی درباره آزمایش های ایشون در ژورنال های علمی Peer review شده منتشر شده لطفا ارائه کنید تا بررسی کنیم شرایط آزمایش چه بوده، دقیقا چه اتفاقی افتاده، شرایط کنترل شده چی بوده، چه افرادی اون رو مشاهده کردن و دقیقا چه مشاهداتی صورت گرفته.
    شاید اگر لینکی رو که گذاشته بودم میخوندید این حرف رو نمیزدید:

    Although the Experimental Society and Indriði were the topics of hefty debate in the Icelandic press, because of the careful precautions taken[32] and the eminence of some of the people who examined the room and Indriði's person and witnessed séances involving him - such as Guðmundur Hannesson, founder of the Icelandic Scientific Society and twice president of the University of Iceland, who made a detailed study of Indriði.... there were few accusations that he was a fraud, and none from first-hand witnesses


    میتونید به عنوان یک نمونه دیگه در مورد سای بابا هم مطالعه داشته باشید، بعضی از کارای که بش نسبت دادن عبارتن از:

    برخی از معجزات گزارش شده شامل معلق بودن در هوا (هم در داخل خانه و هم در خارج از منزل) ، بطور همزامن دیده شده در بیش از یکجا ، ناپدید شدن فیزیکی ، تغییر گرانیت (سنگ خارا) به آب نبات قندی ، تغییر آب و تبدیل آن به یک نوشیدنی دیگر، تغییر آب و تبدیل آن به بنزین، تولید اشیاهای مورد تقاضا، تغییر رنگ لباس خودش در حال پوشیدن آن ، برکت دادن به غذا ، درمان بیماری های حاد و مزمن ، ظاهر شدن در رویاها و شهودات افراد ، بوجود آوردن میوه های مختلف روی یک شاخه از یک درخت ، کنترل آب و هوا ، تبدیل فیزیکی به خدایان مختلف و ساطع کردن فیزیکی نور درخشان بوده است



    در مقابل اتهاماتی که به سای بابا زده شده ارلندور هارالدسون استاد روانشناسی بازنشسته ایسلندی گفته:

    در بررسی های ویدئو DD، محققان شواهدی مبنی بر جعلی بودن خلق اشیا، که توسط دکن کرونیکل ادعا شده بود پیدا نکردند. بر اساس گفته هارالدسون، این ویدئو به سازمانی که مسئول بررسی و رسیدگی به کلاهبرداریها می باشد منتقل شده است. با وجود اینکه کیفیت پایین ویدئو با کمک فیلترها و سیستم های پردازش تصویر پیشرفته رفع گردید هرالدسون اظهار داشت که ویدئو DD شواهدی محکم مبنی بر تردستی نیافته است ...

    به عنوان یه نمونه دیگه در مورد سر ویلیام برت که یک فیزیک دان بوده و به این پدیده ها علاقه داشته آمده:

    Barrett became interested in the paranormal in the 1860s after having an experience with mesmerism. Barrett believed that he had been witness to thought transference and by the 1870s he was investigating poltergeists.[1] In September 1876 Barrett published a paper outlining the result of these investigations and by 1881 he had published preliminary accounts of his additional experiments with thought transference in the journal Nature.[1] The publication caused controversy and in the wake of this Barrett decided to found a society of like-minded individuals to help further his research
    .
    غرض اینکه چنین چیزهای هست، برخی قبول دارن برخی نه، هر کدوم هم دلایل خودشون رو دارن
    Last edited by N I G H T P E A C E; 10-10-2014 at 15:53.

  17. #10
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    این قبیل موارد بیشتر مدنظره ( مثل تاثیرگذاری بر اجسام-telekinesis ) ولی مشکل داره و بیشتر سواستفاده از اعتبار دانشگاه پرینستون هست و اصلا همچین چیزی نیست. روابط دانشگاه و آزمایشگاه جی یان هم کاملا تیره بود.
    حتی خوده جی یان تقاضای بسته شدن آزمایشگاه رو داشته به این دلیل که کسی آزمایشهاش رو قبول نداره. ( که در سال 2007 تعطیل شد )
    برای نمونه با دستگاه الکترونیکی تولید ارقام تصادفی از حالات فیزیکی محیط که توسط مدعی ایجاد میشه ، 2-3 مورد از 10,000 مورد غیر نرمال به نظر میرسید و شرایطش طوری بود که هیچ یک از هفتصد استاد دانشگاه پرینستون حاضر به همکاری نشدن !

    الان مورد دقیق و زنده نیاز هست ، ماجرای ایندرید کمکی نمیکنه. در واقع موضوع اعتقاد ما نیست ، بلکه آزمایش کنترل شده هست تا بفهمیم دقیقا چه تغییراتی ایجاد میشه.
    تاثیرات داخلی بدن خیلی نمیشه روش صحبت کرد چون همه اجزای بدن با هم در ارتباطن . اما موارد خارجی چون کمترین ارتباط رو دارن میتونن بررسی بشن که ببینیم مثلا تاثیر ذهن بوده یا نه.

    البته در موردی مثل تنبلی چشم هم فقط مشکل فیزیکی چشم نیست، مغز کودک برای تصحیح خطا ممکنه اطلاعات یه چشم رو نادیده بگیره و این ناشی از عملکرد مغز و فعالیت عصبها هست نه لزوما تغییر فیزیولوژیک چشم.
    همونطور که گفتم کسانی که به این موارد اعتقاد دارن دلایل محکمی دارن، هرچند شاید فعلا در مواردی نتونن با متد علمی حرفشون رو اثبات کنن، همینکه میبینیم بین این افرا د فیزیک دانها، پزشکان و ... مطرحی هستن نشون میده این پدیده ها رو نمیشه به راحتی به توهم و ... نسبت داد

    در مورد افراد چند شخصیتی محدود به ضعف چشم نیست، اگر سرچ کنید میبینید موارد باورنکردنی رو ذکر کردن، جایی میخوندم که یکی از این افراد رو زنبور زد و چشش متورم شد طوری که باید حتما پزشک رو میدید، اما چند لحظه بعد شخصیتش عوض شد و همزمان تورم چشم هم از بین رفت، اما بعد از چند ساعت که شخصیت قبلی برگشت باز چشم متورم شد!
    Last edited by N I G H T P E A C E; 10-10-2014 at 16:01.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •