تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 21

نام تاپيک: آیا زندگی بیهوده است؟

  1. #1
    داره خودمونی میشه alittlequestion11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    157

    پيش فرض آیا زندگی بیهوده است؟

    سلام

    "زندگی بشر حتما نوعی اشتباه است. اگر فقط به خاطر بیاوریم که انسان ترکیبی است از حوائج و نیازمندیهایی که مرتفع ساختنشان کاری است دشوار، و وقتی هم که ارضا می گردند، دست آخر آنچه برای انسان می ماند تنها کرختی و بی دردی است، حالتی که آنجا جز فرار از کسالت کار دیگری برای او باقی نمی ماند، اگر همه ی اینها را به یاد بیاوریم آنگاه تصدیق خواهیم کرد که زندگی بشر حتما نوعی اشتباه است."
    آرتور شوپنهاور / در باب عبث بودن وجود


    آیا شما با نقل قول بالا موافق هستید؟
    آیا تمام زندگی، چیزی جز تلاش بیهوده نیست؟ تلاشی که اگر به نتیجه برسد، باز هم نتیجه اش بیهوده است؟
    لطفا نظر خودتون رو بگید.

  2. 8 کاربر از alittlequestion11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    زندگی اگر بیهوده بود اصلا نبود،
    چرا باید اسم زندگی رو بیهوده گذاشت؟ وقتی بقای نسل از همین زندگی است، تلاش بیهوده؟ به هیچ وجه موافق نیستم، تلاش انسان در همه ی مراحل زندگی در جهت به کمال رسیدن خود است آنوقت چرا باید بیهوده باشد؟ زندگی بیهوده نیست، بیهوده میشود. ورنه شما به تمام موجودات روی این زمین نگاه کنید ازپرندگان و خزندگان گرفته، تا حشرات و ماهی ها و هر موجود دیگه ای کدوم یک از اونها بی فایده به وجود اومدن؟
    پس زندگی هم اگر بی فایده بود اصلا نبود « به وجود نمی آمد». پس اگر بتونیم مفید زندگی کنیم، انسان وار زندگی کنیم، میبینم که چقدر برای دیگران هم مفید میشیم. اگه یکم چشمان خودمونو باز کنیم میبینیم امر بیهوده ای در جهان نیست بستگی داره که چه طور به اونها نگاه کنیم.

    نظر کلی من اینکه زندگی خیلی باارزشه به شرطی که قدرش رو بدونیم و طوری زندگی کنیم که بعد از مرگ به نیکی از ما یاد شه و تنها یه جمله:

    « آدمی را آدمیت لازم است»

    اگر به جمله ی بالا عمل بشه زندگی همه ی ما متفاوت خواهد بود.

  4. 5 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    کاربر فعال انجمن ادبیات sarinaj's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    محل سكونت
    زیر سقف خدا
    پست ها
    310

    پيش فرض

    منم کاملابا Demon King موافقم وبه این جمله اعتقاد دارم:
    ««ما به دنیا آمده ایم که با زندگی قیمت پیدا کنیم نه اینکه به هرقیمتی زندگی کنیم»»

  6. 6 کاربر از sarinaj بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    بعضی چیزا رو سخته با عقل و منطق فهمید، باید با دل بری، دل می فهمه، جنس فهم دل چیز دیگس، سهراب از اوناست که معنی زندگی رو با دلش فهمید ...

    شب آرامی بود

    می روم در ایوان، تا بپرسم از خود

    زندگی یعنی چه؟

    مادرم سینی چایی در دست

    گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من

    خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا

    لب پاشویه نشست

    پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

    شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین

    با خودم می گفتم :

    زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست

    زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

    رود دنیا جاریست

    زندگی، آبتنی کردن در این رود است

    وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

    دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

    هیچ !!!

    زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

    شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

    شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

    زندگی درک همین اکنون است

    زندگی شوق رسیدن به همان

    فردایی است، که نخواهد آمد

    تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

    ظرف امروز، پر از بودن توست

    شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

    آخرین فرصت همراهی با، امید است

    زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

    به جا می ماند

    زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ

    زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

    زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

    زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

    زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

    زندگی، فهم نفهمیدن هاست

    زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود

    تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

    آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

    فرصت بازی این پنجره را دریابیم

    در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

    پرده از ساحت دل برگیریم

    رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

    زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

    وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

    زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

    چای مادر، که مرا گرم نمود

    نان خواهر، که به ماهی ها داد

    زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

    زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت

    زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست

    لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست

    من دلم می خواهد،

    قدر این خاطره را ، دریابیم
    پ. ن.
    شوپنهاور دنیا رو تاریک میدید، محدود به همین نیازها و حوائج مادی و جسمانی، زندگی رو همین چند روز دنیا میدونست، حق داره بگه زندگی و وجود اشتباه و عبثه، مثه هدایت. معنی زندگی بستگی داره به اینکه چه دیدگاهی نسبت به دنیا داشته باشیم. این دید ماست که معنی زندگی مون رو تعیین میکنه.
    Last edited by N I G H T P E A C E; 11-09-2014 at 16:19.

  8. 7 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    داره خودمونی میشه alittlequestion11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    157

    پيش فرض

    خیلی از دوستان عزیزی که در بحث شرکت کرده اند متشکرم.

    وقتی بقای نسل از همین زندگی است، تلاش بیهوده؟
    البته اگر کلی تر به قضیه نگاه کنیم، این حرف درست است و کسانی که به بی خدایی و پوچی و ... هم اعتقاد دارند، حتی آنها هم منکر این نیستند که حاصل زندگی آدمها، بقای نسل هست.
    ولی باز هم ممکن است بگویند که آخر همه اینها برای چی؟
    و ضمنا به نظرم اصلا خوش آیند نیست که ما فقط ماشین های انتقال ژن هایمان باشم!

    تلاش انسان در همه ی مراحل زندگی در جهت به کمال رسیدن خود است آنوقت چرا باید بیهوده باشد؟
    موافق هستم. به عنوان مثال خود شوپنهاور هم بزرگترین لذت زندگی را لذت های فکری می داند.

    زندگی هم اگر بی فایده بود اصلا نبود
    زیاد معنی این جمله ی شما را درک نمی کنم. یعنی هر چیزی که هست لزوما خوب و مفید هست؟

    گه یکم چشمان خودمونو باز کنیم میبینیم امر بیهوده ای در جهان نیست بستگی داره که چه طور به اونها نگاه کنیم.
    خب، خیلی چیزها ممکن است یه سودی به حال همدیگه داشته باشند... ولی به نظرم ارتباط خیلی مستقیمی به این سوال که "آیا زندگی بیهوده هست" (زندگی ما آدمها مد نظر هست) نداره... چون به هر حال باز هم می توان پرسید با وجود همه ی اینها "آخر که چی" ؟

    سهراب از اوناست که معنی زندگی رو با دلش فهمید ...
    +
    شوپنهاور دنیا رو تاریک میدید، محدود به همین نیازها و حوائج مادی و جسمانی،
    البته شوپنهاور هم بارها تکرار کرده (حداقل در آثاری که من خوندم) که زندگی در لحظه ی حال و شاد بودن، خیلی خوب و ارزشمنده (همون چیزی که سهراب سپهری و عرفان می گه).
    ولی اون نقل قولی که در پست اول نقل کردم، این را رد نمی کنه، بلکه می گه در نهایت همه ی اینها بیهوده هست.

  10. 2 کاربر از alittlequestion11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    خیلی از دوستان عزیزی که در بحث شرکت کرده اند متشکرم.


    البته اگر کلی تر به قضیه نگاه کنیم، این حرف درست است و کسانی که به بی خدایی و پوچی و ... هم اعتقاد دارند، حتی آنها هم منکر این نیستند که حاصل زندگی آدمها، بقای نسل هست.
    ولی باز هم ممکن است بگویند که آخر همه اینها برای چی؟
    و ضمنا به نظرم اصلا خوش آیند نیست که ما فقط ماشین های انتقال ژن هایمان باشم!


    موافق هستم. به عنوان مثال خود شوپنهاور هم بزرگترین لذت زندگی را لذت های فکری می داند.


    زیاد معنی این جمله ی شما را درک نمی کنم. یعنی هر چیزی که هست لزوما خوب و مفید هست؟


    خب، خیلی چیزها ممکن است یه سودی به حال همدیگه داشته باشند... ولی به نظرم ارتباط خیلی مستقیمی به این سوال که "آیا زندگی بیهوده هست" (زندگی ما آدمها مد نظر هست) نداره... چون به هر حال باز هم می توان پرسید با وجود همه ی اینها "آخر که چی" ؟


    البته شوپنهاور هم بارها تکرار کرده (حداقل در آثاری که من خوندم) که زندگی در لحظه ی حال و شاد بودن، خیلی خوب و ارزشمنده (همون چیزی که سهراب سپهری و عرفان می گه).
    ولی اون نقل قولی که در پست اول نقل کردم، این را رد نمی کنه، بلکه می گه در نهایت همه ی اینها بیهوده هست.
    اگه بخوایم پایان همه ی حرف ها بگیم آخرش که چی؟ برای همه چیز میشه این سوال رو پرسید:

    من درس میخونم دکتر شم. دکترم شدم آخرش که چی؟

    من میخوام انسان وار زندگی کنم، آخرش که چی؟

    اینجور سوال ها به نظرم فقط جلوی پیشرفت انسان رو میگیره، همین.
    چون دو نوع جواب وجود داره:

    ۱) جواب افرادی که به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارن.

    ۲) بی اعتقاد ها به زندگی پس از مرگ.

    درضمن هرچیز تو این دنیا هست حتما مفیده که هست، مثلا مامیگیم فایده ی سوسک چیه؟ خوب اگه نبود آلودگی ها دوچندان میشدن.
    یا هر موجود دیگه ای. هرچیزی که تو این دنیا هست حتما مفید هست بله.

  12. 3 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    کاربر فعال فلسفه A.M.D.D.E.V.I.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Void
    پست ها
    2,053

    پيش فرض

    جالبه ، تا حالا کسی نه پرسیده بیهوده یعنی چه و نه جوابی داده .
    اول مشخص کنید منظورتون چی هست از کلمات "بیهوده" و "زندگی" بعد نظر مارو بطلبید
    چیزی که از نظر من بیهوده هست برای یکی دیگه هدف زندگیش هست .
    زندگی هم زنده بودن هست هم کار کردن طی این زنده بودن . معنی مورد نظر ما کدوم است؟
    حقیقت اینه که اگه حتی علم همین الان بیاد بگه که هدف زندگی کشف شد و هدف از خلقت کائنات کشف شد و فلان هست .
    که چی؟ به چه درد مون میخوره؟ مگر ما انسان ها بنابر آنچه که میدانیم درست است زندگی میکنیم؟
    میدانیم که سیگار ضرر دارد اما میکشیم ، میدانیم نوشابه سرطان زاست اما می خوریم . میدانیم زیاد کتاب خواندن از صفحه ی لپتاپ مضر هست اما باز ادامه میدهیم . . .
    حقیقت اینه که دانش از هدف زندگی یک توهم هست . پرسیدن اینکه هدف زندگی چیست یک خطای زبانی هست . درست مثل اینه که بپرسی 2+2 میشود آبی؟
    خلق کردن این گونه سوالات بیشتر از اینکه بشر رو به سرزمین های کشف نشده ببره باعث شده جنگ و خونریزی و تصور های معیار های ثابت ایجاد بشه .

    در مورد شعر سهراب سپهری و کلا شعر و هنر و فلسفه ، این ابزارالات تفکر هیچ وقت قرار نبود به سوالات جواب بدن ، وظیفه ی این ابزارالات پرسش کردن هست ، نشون بدن که افق پرسش سوالات تا کجا میتونه پیش بره ، حالا بعد علم وارد صحنه میشه و مشخص میکنه کدوم یک از این سوالات معقول هستند و کدوم ها اصلا نباید وقت صرفشون بشه.

    فقط در سرزمین شعر و هنر و موسیقی میتوان پرسید که هدف از زندگی چیست ، پس جوابش را هم در دنیای هنر بطلبید . نه در دنیای حقایق علمی اثبات شده و قابل بررسی .
    Last edited by A.M.D.D.E.V.I.L; 11-09-2014 at 17:29.

  14. 16 کاربر از A.M.D.D.E.V.I.L بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    آیا زندگی بیهوده است؟
    به نظر من این سئوال به خودی خود دچار ایرادهای فراوانی هست.
    اگر ما بخواهیم زندگی رو تعریف کنیم به این چیزا میرسیم :

    زندگی یعنی حیات، زندگی یعنی مرگ، زندگی یعنی خوش شانسی، زندگی یعنی بدشانسی، زندگی یعنی نتیجه تلاش رو دیدن، زندگی یعنی شکست های متعدد خوردن پس از تلاش، زندگی یعنی نظم، زندگی یعنی تصادف و ....

    زندگی ترکیبی از چیزهای به ظاهر کاملا متناقض هست، اما اگر بیشتر تامل کنیم میبینم همین به ظاهر تناقضات هست که زندگی رو ساخته و باهوده و بیهوده بودن معنی نمیده.

    (در فرهنگ فارسی هوده = راستی و بی هوده = بطلان)


    فقط میتونم بگم زندگی یعنی همینی که هست و نیست !!!

  16. 8 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    داره خودمونی میشه alittlequestion11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    157

    پيش فرض

    سلام.

    اول مشخص کنید منظورتون چی هست از کلمات "بیهوده" و "زندگی" بعد نظر مارو بطلبید
    منظور من از "بیهوده" و "زندگی" معانی رایج آن بود؛ یعنی مثلا کاری "بیهوده" هست که انجام شدن یا نشدن اون اهمیت چندانی نداشته باشد. و "زندگی" همین گذر عمر انسان ها و چگونگی گذراندن اون و نتیجه ای که به جای می گذاره.



    که چی؟ به چه درد مون میخوره؟
    "کسی که چرایی برای زیستن داشته باشد، از پس هر چگونه ای بر می آید" / نیچه
    به نظر من هر کسی ممکنه در مقطعی از زندگیش به طور جدی با این سوالات روبرو بشه (مثلا در مواجهه با سختی های بیش از حد تحملش)؛ این مساله رو ویکتور فرانکل به خوبی در کتاب «انسان در جستجوی معنی» نشون میده و صراحتا می گه که فقط کسانی می تونند سختی های جایی مثل اردوگاه اجباری رو تحمل کنند که "چرا" یی برای زندگی داشته باشند. پس به نظرم اینکه خیلی از مردم (و حتی کسانی که خیلی در زمینه ی علم و تکنولوژی و پیشرفت سازنده و موثر بودند) با این سوالات روبرو نشده اند و بدون اینکه جوابی برای این سوالات داشته باشند، زندگی شون کرده اند، دلیل نمیشه که پرسیدن این سوال بیهوده است.

    مگر ما انسان ها بنابر آنچه که میدانیم درست است زندگی میکنیم؟
    میدانیم که سیگار ضرر دارد اما میکشیم ، میدانیم نوشابه سرطان زاست اما می خوریم . میدانیم زیاد کتاب خواندن از صفحه ی لپتاپ مضر هست اما باز ادامه میدهیم . . .
    باز هم به نظرم اینها دلیلی نمیشه که این سوال بیهوده باشه


    خلق کردن این گونه سوالات بیشتر از اینکه بشر رو به سرزمین های کشف نشده ببره باعث شده جنگ و خونریزی و تصور های معیار های ثابت ایجاد بشه .
    البته من فکر نمی کنم که تنها پرسیدن این سوال باعث جنگ و خونریزی بشه! شاید کسانی به خاطر تعصباتشون یا جهالتشون در جایی جنگ و خونریزی راه انداخته باشند و در کنار اون نظر خودشون رو در مورد این سوال هم گفته باشند، ولی باز هم چیز دیگری (مثل تعصب و اهداف دیگه ای) باعث جنگ و خونریزی شده نه صرفِ این سوال.

    حالا بعد علم وارد صحنه میشه و مشخص میکنه کدوم یک از این سوالات معقول هستند و کدوم ها اصلا نباید وقت صرفشون بشه.
    بنده شخصا علمی رو سراغ ندارم که جواب اینجور سوالها رو بتونه بده.اتفاقا جای اینجور سوالها که جواب قطعی (که مثلا توی آزمایشگاه بشه ثابش کرد) رو نداره، توی فلسفه هست. (همونطور که خیلی از علوم قبل از اینکه پایه های اثبات شده ای داشته باشند، در فلسفه مورد بحث بوده اند – و همانطور که در مباحث مثل "شعور" در حال حاضر از فلسفه هم کمک گرفته میشه)
    و دقیقا به همین دلیل این سوال توی بخش فلسفه پرسیده میشه.

    به اضافه ی اینکه چسبیدن بیش از اندازه به علوم و سرباز خوبی بودن در علم و تمدن و تکنولوژی و این چیزها باعث همین وضع سرگردانی انسان ها در عصر حاضر شده. (این وضع سرگردانی انسان ها را هم خودتون با چشم می توانید در اطرافیانتان ببینید و هم کسانی مثل اریک فروم آنرا به خوبی شرح داده اند)


    فقط در سرزمین شعر و هنر و موسیقی میتوان پرسید که هدف از زندگی چیست ، پس جوابش را هم در دنیای هنر بطلبید . نه در دنیای حقایق علمی اثبات شده و قابل بررسی .
    دوست عزیزم، مسلما جواب این سوال را قرار نیست به صورت علمی و با عدد و رقم باشه؛ دنیای هنر هم تا جایی که من می دونم به سوالات جواب نمیده! (اشعار کسانی مثل سپهری سرشار از مضامین عرفانی و فلسفی هست و سرایندگان آنها به خوبی می دانستند که دارند چه می گویند و این اشعار صرفا ابراز احساسات نیستند). بلکه اینجور سوالات را اتفاقا باید در دنیای فلسفه مطرح کرد. (حالا اگه به نظرتون کلا این جور سوالات فلسفی سراسر بیهوده هست و همه چیز را مطلقا باید در علوم شناخته شده ی امروزی جستجو کرد، حرف دیگه ای هست.)


    ممنونم که در بحث شرکت کردید.

  18. این کاربر از alittlequestion11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #10
    داره خودمونی میشه alittlequestion11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    157

    پيش فرض

    سلام

    به نظر من این سئوال به خودی خود دچار ایرادهای فراوانی هست.
    اجازه بدید من سوال رو اینطور بپرسم:
    همان چیزی که ما در حال حاضر در وسط آن قرار داریم و همین چیزی که آنرا درک می کنیم (همینی که هست...)، آیا فقط تلاشی است که انجام دادن یا ندادن آن در جمع فرق چندانی ندارد؟ (یعنی طبق همون نقل قولی که گذاشتم، سراسر تلاش برای به دست آوردن یه چیزهایی هست و اگر تمام آنها را بدست بیاوریم با کسالت رویروی می شویم؟)
    نظرتون راجع به اون نقل قول چیه؟ آیا باهاش موافقید؟

  20. این کاربر از alittlequestion11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •