تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 5 از 5

نام تاپيک: اوریانا فالاچی

  1. #1
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2013
    محل سكونت
    ;)
    پست ها
    1,193

    12 اوریانا فالاچی

    .

    اوریانا فالاچی


    بعید می دانم که نام «اوریانا فالاچی»، این زن نا آرام، خشن و سرشار از احساسات زنانه را نشنیده باشید. او نیز مانند «گابریل گارسیا مارکز»، «مسعود بهنود» و «عطاء الله مهاجرانی»، هم روزنامه نگار است و هم نویسنده. او نیز با استفاده از حقایق، داستان هایی می نویسد که شاید به عینه وجود خارجی نداشته باشد اما بارها و بارها، در طول تاریخ بشریت به شیوه های مختلف، تکرار شده است.

    «اوریانا» مخالف سرسخت جنگ بود اما نوشته هایش، گفتارش و رفتارش، جنگ آفرین بود!

    «اوریانا فالاچی» (Oriana Fallaci)‏ در ‍۲۹ ژوئن ۱۹۲۹ در فلورانس ایتالیا متولد و در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶ در همین شهر، دیده از جهان فروبست و به ۷۷ سال ناآرام پایان بخشید. تولد «اوریانا» با زمامداری «موسیلینی» مصادف بود و پدرش که از «موسیلینی» متنفر بود وارد جنبش زیر زمینی شد؛ اوریانا هرچند از جنگ نفرت داشت، پدر را همراهی می کرد و در دوران جنگ جهانی دوم، به عنوان یک چریک ضد فاشیست فعالیت می کرد و تا پایان جنگ تخربه های وحشتناکی را پشت سر گذاشت؛ این زن در تمام عمر پر از پارادکس بود!

    شروع فعالیت روزنامه نگاری «اوریانا» به قبل از بیست سالگی اش بر می گردد زمانی که در یک روزنامه محلی به قول خودش «قدرت واژه ها را کشف کرد»، قدرتی که به اسلحه ای برنده در دستش بدل شد که گاهی علیه خودش نیز به کار می برد. گمنامی «اوریانا»، دیری نپایید و به زودی تبدیل به یک روزنامه نگار بین المللی شد که برای معروف ترین جریده های عالم، قلم می زد.
    وی یک سال از سالهای دهه شصت را، در ویتنام زندگی کرد و بر اساس آنچه با چشمان خود دیده بود، کتابی با عنوان «زندگی، جنگ و دیگر هیچ نوشت» که نگاهی واقعی به چهره کریه جنگ و تبعات آن دارد. این کتاب جوایز زیادی برای «اوریانا» به همراه داشت.

    هرچند همین جسارت ها که گاهی به دیوانگی بدل می شد، برای شهرت یک فرد آن هم یک زن، کافی است اما شهرت اصلی «اوریانا» به دلیل مصاحبه های مفصل وی با رهبران تاریخ ساز جهان است؛ محمدرضا شاه پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، آیت‌الله خمینی، ایندیرا گاندی، معمر قذافی، هنری کیسینجر و…
    جوایز معتبر بسیاری چون مدال طلای تلاش فرهنگی برلسکونی، جایزه آمبرگنو درو ؛ معتبرترین جایزه شهر میلان ، جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و کاندیدای دریافت جایزه نوبل ادبیات و.. به پاس جسارت های «اوریانا» به وی اعطا شد.

    در ایران نام «اوریانا فالاچی» در اواخر دهه چهل شمسی (دهه شصت میلادی) با ترجمه آثار وی علیه جنگ ویتنام و حکومت‌های دیکتاتوری باقی‌مانده در اروپا (یونان، اسپانیا و پرتغال) مطرح شد. وی یک‌ بار در سال ۱۳۵۱ برای مصاحبه با شاه سابق و ‌بار دیگر در سال ۱۳۵۸ برای مصاحبه با «آیت‌الله خمینی» و مهندس «بازرگان» به ایران سفر کرد. این مصاحبه‌ها، آخرین بار در سال ۱۳۸۳ همراه با مصاحبه «معمر قذافی»، «آریل شارون» و «لخ والسا» در ایران منتشر شد.

    «اوریانا فالاچی» که به لحاظ عقاید سیاسی از چپ بریده و راست‌گرا محسوب می‌شد، از نظر مذهبی یک «ملحد مسیحی» به شمار می‌آمد؛ زیرا او ظاهرا به خدا ایمانی نداشت، اما گه‌گاهی تمایلاتی را به مسیحیت نشان می‌داد. به عنوان نمونه او در اگوست ۲۰۰۵ با پاپ «بندیکت شانزدهم» دیدار کرد؛ باز هم پارادکسی دیگر در زندگی این زن نا آرام!

    او هنگامی که فهمید به نوعی سرطان قابل کنترل دچار است تصمیم گرفت دیگر کتاب ننویسد، برای تجربه هم شده، زندگی آرامی در پیش گیرد و بقیه عمر را به استراحت بپردازد. او با نگاه ویژه ای که به زندگی داشت (که نه خدا را قبول داشت و نه خلقت تصادفی جهان و نه هیچ تئوری دیگری از لائیک‌ها و دیگر دانشمندان دین گریز) گوشه گیرانه‌ در آپارتمانش در نیویورک و ویلایش در توسکانی ایتالیا به زندگی مشغول بود. اما حادثه ۱۱ سپتامبر، واقعه ای نبود که «اوریانا» یارای ساکت ماندن در برابر آن داشته باشد؛ کتابی در اکتبر ۲۰۰۲ از او به چاپ رسید به نام «خشم و غرور» که در آن خواهان نابودی آنچه امروزه به نام اسلام مطرح است شده‌است. انتشار این کتاب سبب شد که فالاچی در سن هفتاد و دو سالگی آرامش خود رااز دست دهد و مجبور باشد همواره تحت محافظت نیروهای پلیس قرار گیرد. همچنین این کتاب پیگردهایی را برای نویسنده‌اش به دنبال داشت. اما تمام این مسایل حاشیه‌ای مانع از فروش بالای این کتاب در سال ۲۰۰۲ در ایتالیا نشد.

    مسلمانان در ایتالیا و فرانسه پس از انتشار این کتاب او را تهدید به مرگ کردند. اما پاسخ او این بود که: «من از نه سالگی با درد و مرگ دست و پنجه نرم کرده‌ام. در ویتنام، در لبنان، مکزیک، بولیوی و یا هر جای دیگر. اما از سال ۱۹۹۲ که زیر تیغ جراحی برای بهبود سرطان سینه قرار گرفته‌ام هر روز می میرم».

    اوریانا فالاچی، در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶، در سن هفتاد و شش سالگی در بیمارستانی در شهر فلورانس ایتالیا، بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت و بالاخره به آرامش ابدی رسید…
    معروف ترین کتاب های وی عبارت است از: «جنس ضعیف»، «زندگی، جنگ و دیگر هیچ»، «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» (۱۹۷۵)، «مصاحبه با تاریخ» (۱۹۷۶)، «یک مرد» (۱۹۷۹)، «اگر خورشید بمیرد»، «خشم و غرور» (۲۰۰۱)، «هفت گناه هالیوود» (۱۹۵۸)، «پنه لوپه به جنگ می‌رود» (۱۹۶۲).

    * در تهیه این نوشتار از اطلاعات دانشنامه آزاد فارسی (ویکیپدیای فارسی) از اطلاعات و برخی جملات در مورد «اوریانا فالاچی» استفاده شده است.

    .

  2. 2 کاربر از بانو . ./ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2013
    محل سكونت
    ;)
    پست ها
    1,193

    پيش فرض

    لیست نوشته ها ...

    .
    .
    .
    .

  4. #3
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2013
    محل سكونت
    ;)
    پست ها
    1,193

    پيش فرض

    .

    قلب و مغز آدما جنسیت نداره ..٬

    هیچ وقت به زور از تو نمیخوام که چون مرد
    یا زنی باید فلان کار رو داشته باشی ..


    فقط دوتا چیزو از تو میخوام یکی اینکه
    از معجزهء به دنیا اومدن تموم استفاده رو ببری ٬
    و دومی اینکه هیچوقت تن به پستی ندی ...


    پستی یه جونور خونخواره که همیشه سر راهمون کمین کرده ٬
    ناخوناشو به بهونه هایی مثه مصلحت و عقل و احتیاط
    تو تن تموم آدما فرو میکنه ...

    و کمتر کسی هست که جلوش تاب بیاره ٬

    آدما تو خطر پست میشن ...
    و وقتی خطر از سرشون گذشت دوباره میرن تو جلد خودشون ..!


    هیچوقت نباید خودتو وقت روبه رو شدن با خطر گم کنی ؛
    حتی اگه ترس
    تموم جونت رو گرفته باشه ...!!!



    " اوریانا فالاچی "



    .

  5. این کاربر از بانو . ./ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #4
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند
    و آن شخص برایش یک غریبه باشد ،
    می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند …

  7. 2 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #5
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    اگر ادم بخواهد به تمام خطراتی که متوجه ما هستند فکر کند باید اصلا پای خود را از خانه بیرون گذارد . وقتی هم در خانه ماند باید از جایش تکان نخورد . چون در انجا هم ممکن است بلایی بر سرش بیاید . چه بسا کسانی که در حمام برق می گیردشان . یا اینکه پایشان روی پله ها لیز می خورد و می شکند یا موقع بریدن کالباس انگشتشان را می برند . اگر بخواهیم به این چیزها فکر کنیم باید از جایمان تکان نخوریم . همان جا روی اولین پله بنشینیم . مثل کرم های حشره ای وحشت زده که فقط به یک چیز فکر می کنند : انواع مرگ .

  9. این کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •