دکتر خاویر کرمنت نویسنده و روانشناس امریکایی کتاب بسیار جالبی دارد با عنوان بی شعوری.
اینکه بی شعور کیست و رفتار بی شعور چگونه است و چگونه با او برخورد کنیم، یکی از مهمترین مشکلات ما در جامعه حقیقی و مجازی هست.
امیدوارم در این تاپیک با کمک دوستان بی شعوری و بی شعورها را بهتر شناخته و راه های مقابله با بی شعورها را بیابیم.
توجه :
کنایه زدن به اشخاص حقیقی و حقوقی کشوری و یا کاربران این سایت به هیچ وجه مد نظر این تاپیک نمیباشد.
فقط مواردی کلی مطرح شود بدون نام بردن مستقیم یا غیرمستقیم از فردی.
.
.
.
تعریف بیشعوری :
یکی از راه های عمومی شناختن بیشعورها، شناسایی موقعیت های بروز بیشعوری است. بسیاری از مردم عقیده دارند: " شاید من نتوانم بیشعوری را تعریف کنم اما قطعاً وقتی بیشعوری را ببینم، می شناسمش.
دیگران اعتراض می کنند که کلمه ی بیشعور واژه ی عامیانه ی نسبتاً جدیدی است که فقط برای تحقیر و استهزاء به کار میرود و از این رو درست نیست که به عنوان اصطلاحی پزشکی به کار رود، چون ممکن است باعث جریحه دار شدن احساسات بیماران شود و روشن است که این جماعت چیز زیادی در باره ی بیشعوری نمی دانند و این واقعیت را که بیشعورها هیچ گونه احساساتی ندارند، در نظر نمی گیرند.
به عبارت دیگر احساسات یک آدم بیشعور تا زمانی که او در مسیر درمان و بهبودی قرار نگیرد، اصولاً غیر قابل جریحه دار شدن است.
بیشعوری یک نوع اعتیاد است به قدرت، وظیفه نشناسی بی حد و شهوت تسلط بر دیگران، این بیماری تعادل درونی قربانی اش را به هم می زند؛ تا زمانی که که آدم شود و اعتراف کند: "من بیشعورم."
نشانه های بیشعوری :
بیشتر بیشعورها را می توان از روی رفتار تهاجمی و اخلاق قلدر مآبانه شان شناخت.
اگر با گردن کلفتی و ترساندن دیگران نتوانند کارشان را به انجام رسانند، حقه سوار می کنند یا قانون و مقررات را طوری انگولک می کنند تا نتیجه اش به نفع شان شود. مثل تمام اعتیاد ها، مساله ی انکار در بیشعوری هم مساله مهمی است. بیشعورها قبول نمی کنند که باید مسئولیت پذیر باشند و یا دست کم زیر حرفشان نزنند و حاضر به پذیرش اشکال و اشتباه در کارشان باشند.
بیشعورها قواعد نا نوشته ای دارند که بر طبق آن رفتار می کنند:
1- تمام مشکلات را دیگران به وجود آورده اند .
2- اصلاً نیازی به ریشه یابی مشکلات نیست، فقط یکی را پیدا کن که تقصیر را گردنش بیندازی.
3- کم نیاور، تمام کاستی ها و خطاها را می توان در پشت نقابی از وقاحت و گستاخی پنهان کرد.
4- اگر از قانونی خسته شدی، مطابق نیازت یکی دیگر بساز، اما به محض آنکه به خواسته ات رسیدی آن را هم نقض کن.
5- بیشعورها کسانی اند که فکر می کنند قانون در رابطه با آن ها تعریف و معین می شود و آن ها تافته های جدا بافته ای اند که حق انجام هر کاری را که اراده کنند دارند. بیشعوری مرض وقاحت و سوء استفاده از دیگران است.
.
.
.
.
مشکل درمان بیشعوری آن است که آدم بیشعور معمولاً قبول نمی کند بیشعور است . اگر هم عاقبت قبول کند، باز هم تمایل دارد تقصیر آن را به گردن دیگران بیندازد.
از سوی دیگر، این بیماری به شدت واگیر دارد، تا آنجا که حتی ممکن است یک درمان گر قوی و با اراده، به راحتی تحت تاثیر استدلال ها و دفاعیات یک بیشعور قرار گیرد و تا آنجا پیش رود که بعد از مدتی او هم مثل بیشعورها رفتار کند!
نبایداز نامیدن بیشعورها به نام بیشعور شانه خالی کنیم، چرا که همین ملاحظات و تعارف هاست که باعث می شود بیشعورها بیشتر و بیشتر در بیشعوری شان غرق شوند.