سلام خدمت تاریخ دانان و کاربران عزیز انجمن.
میدانید که در جنگ چالدران که بین سپاه صفوی و عثمانی در منطقه ی شمال غربی کشورمان رخ داد که نتیجه ی آن شکست ظاهری ایران بود.
صادق آقازاده در کتاب گرگ آدمخوار که درباره ی وقایع تبریز بعد از عهدنامه های " گلستان" و " ترکمنچای " است
شرحی از جنگ چالدران کرده که چنین است:
" سپاه مقتدر عثمانی که شامل 120 هزار مرد جنگی بود از مرز شرقی خود گذشت و وارد ایران شد. او ابتدا ارومیه و دیگر نواحی غرب آذربایجان را اشغال کرد و آهنگ تبریز نمود.
هنگامی که این خبر به گوش شاه اسماعیل خورد سراسیمه با ده هزار سپاهی از طوایف قزلباش عزم آذربایجان کرد و تمام شهر ها نیروی کمکی به او پیوست و هنگامی که به چالدران رسید سپاهی بالغ 20 هزار ایرانی به همراه داشت. اکثر سپاهیان اسماعیل تبر به دست بودند.
شاه اسماعیل به شاه عثمانی که ادعای جوان مردی داشت گفت : با اینکه شما از ما بیشترید اگر جرئت دارید توپ و تفنگ را کنار گذاشته و با زور شمشیر با ما بجنگید.
چون در آن زمان سپاه ایران فاقد توپ و تفنگ بود. شاه عثمانی قبول کرد.
سپاه صفوی به دودسته تقسیم شد که یکی به فرماندهی اسماعیل شاه و دیگری به فرماندهی یکی از صفویان.
وقتی سپاه اسماعیل پیروز شد خود را برای کمک به دسته ی دوم سپاه رساند اما عثمانی نیرنگ زده بود و با توپ و تفنگ کل دسته ی دوم سپاه قتل عام شده بودند.
برای اسماعیل دویست نفر مانده بود که یکی از افراد گفت باید بر گردیم اما شاه اسماعیل ابتدا قبول نمیکرد اما وقتی یکی از افراد سپاه گفت که شما امید ایران هستی و اگر کشته شوی ایران کشته میشود اسماعیل پس از شنیدن این سخن با اندکی صفوی باقیمانده عقب نشینی کرد."
صفویان در آن روز شاید به ظاهر شکست خوردند اما درواقع این جوانمردی ایرانیان نوعی پیروزی بزرگ بود.در کتاب های تاریخی علت شکست ایران در چالدران دو عدد میباشد اما از نظر من سه عدد هستند:
1 - نداشتن توپ و تفنگ توسط ایرانیان.
2 - استفاده از سیاست های نادرست برخی فرماندهان صفوی.
3 - نیرنگ بزرگ شاه عثمانی که باعث قتل عام نیمی از سپاه صفوی شد.