تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 13

نام تاپيک: ♦ فرهنگستان زبان و ادب پارسی ♦

  1. #1
    کاربر فعال انجمن طراحی صفحات وب kian98's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    در لباس هایم
    پست ها
    1,845

    12 ♦ فرهنگستان زبان و ادب پارسی ♦

    باسلام خدمت تمام دوستان گرامی

    از این پس می توانید تمامی مسائل راجع به فرهنگ لغت و دستورات زبان پارسی
    را در این تاپیک مطرح کنید. لازم به ذکر است دوستان می توانند در رابطه با دستور
    زبان پارسی اموزش هایی نیز در این تاپیک بگذارند.


    باتشکر

  2. 3 کاربر از kian98 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    کاربر فعال انجمن طراحی صفحات وب kian98's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    در لباس هایم
    پست ها
    1,845

    11 دستور زبان فارسی (شماره 1)


    تعریف فاعل:
    به کننده کار یا اکسی که کاری را انجام می دهد فاعل گفته می شود.

    تعریف فعل:
    به کلمه ای که انجام دادن کاری یا رویدادن حالتی را در سه زمان (گذشته،حال،آینده) به ما نشان می دهد فعل کفته میشود و مهم ترین بخش جمله میباشد. البته در زبان عربی به سه زمان بالا که نام بردیم به ترتیب(ماضی،مضارع،مستقبل) نیز گفته میشود.

    تعریف گذاره: به قسمتی از جمله گفته میشود که توضیح یا خبری را درباره نهاد می دهد و فعل که جزء اصلی جمله است در ان قرار دارد.

    تعریف نهاد:
    به قسمتی از جمله گفته میشود که گذاره درباره ان خبر یا توضیحی را می رساند.

    تعریف صفت: صفت کلمه ای است که یکی از ویژگی های موصوف را بیان می کند مانند:خوبی،بدی،زشتی،زیبای ،کثیفی،تمیزی و ...

    تعریف موضوف: اسمی است که صفت تلاش می کند ویزگی های ان را بیان کند.

    انواع صفت:


    1- صفت مطلق 4- صفت فاعلی 7- صفت تفضیلی
    2- صفت جامد 5- صفت مفعولی 8 - صفت عالی
    3- صفت مشتق 6- صفت نسبی 9 - صفت ساده 10- صفت مرکب

    - صفت مطلق؛ یا ساده آنست که حالت موصوف خود را بطورمطلق بفهماند. ماندد: گل سرخ- کتاب بزرگ- زن پارسا- خدای مهربان- کبوتر سفید- چشم سیاه.

    2- صفت جامد؛ آنست که از کلمه ای دیگر مشتق نشده باشد، (از ریشه فعل گرفته نشده باشد). مانند: خوب- بد- تلخ- سیاه- سفید- کوتاه- دراز- روشن- تیره.
    3- صفت مشتق؛ آنست که از ریشه ی کلمه ی دیگری(ریشه فعل) گرفته شده باشد. مانند: دونده- بینا- آموزگار- پرستار- نمودار.
    4- صفت فاعلی؛ آنست که بر کننده کاری یا دارنده حالتی دلالت نماید. مانند: دانا- بیننده- ستمگر- سوزان- راننده- دوان. نشانه های صفت فاعلی در زبان فارسی بدین گونه است:
    -نده : که به آخر فعل امر اضافه می شود مانند: گوینده- شنونده- خواننده- دونده- رونده – حزن آور- زورگو- خطابین- دانشجو- وطنخواه- سختگیر
    -ان : که این نیز به آخر فعل امر می آید وغالبا جنبه قیدی دارد و نه صفت ولی گروهی نیز آنرا صفت حالیه گفته اند. مانند: گریان- خندان- پرسان.
    -الف: که این نیز به آخر فعل امرافزوده می گردد و صفت یا حالتی را برای شخص یا چیزی بطور همیشگی بیان می نماید. مانند: دانا- بینا- شنوا- گویا. درعربی به این صفتها، صفت مشبهه گفته می شود.
    -ار: در آخر فعل ماضی و امر: پرستار- نمودار- خواستار- خریدار
    - گار: درآخر فعل ماضی وامر: آموزگار- آفریدگار- پروردگار
    -کار: در آخر اسم اضافه می شود: ستمکار- فراموش کار
    - گر: که این نیز به آخر اسم اضافه می شود: ستمگر- دادگر- بیدادگر
    5-صفت مفعولی؛ که به آن اسم مفعول نیز گفته می شود. آنست که برشخص یا چیزی که فعل بر آن واقع شده است دلالت نماید: زده- گفته- دست پخت- نازپرود- خواب آلود. نشانه ی صفت مفعولی" ه " است مانند: زده- گفته- رفته- که گاه "شده "نیز به آخر اضافه می شود: زده شده- گفته شده
    6- صفت نسبی؛ آنست که کسی یا چیزی را به کسی یا چیزی یا محلی نسبت دهند. مانند: تبریزی- بلورین- پشمین- پشمینه- انسانی- مهتابی- جهرمی- سیمین- سیمینه- ساروی- مروزی. نشانه های صفت نسبی:
    - ی : مانند: الهی ( لطف الهی بکند کار خویش/ مژده رحمت برساند سروش)
    - ین : مانند: سیمین (پادشاهی پسر به مکتب داد / لوح سیمینش درکنار گذارد / برسرلوح او نبشته به زر/ جور استاد به زمهر پدر)
    - گان : مانند: گروگان- دهگان- مهرگان
    -ه : مانند: دوروزه- دهه- هزاره (غم زمانه که هیچش کران نمی بینم / دواش جز می چون ارغوان نمی بینم)
    - ینه : مانند: پشمینه- زرینه- سیمینه(شرممان باد زه پشمینه ی آلوده ی خویش)
    -انه : مانند: زنانه- مردانه- عاشقانه- جانانه( قانع به خیالی زتو بودیم چو حافظ / یارب چه گدا همت و شاهانه نهادیم)
    7- صفت تفضیلی(برتر): به صفتی گفته می شود که بوسیله ی آن موصوف با یک یا چند فرد هم نوع خود سنجیده می شود. نشانه آن در زبان فارسی " تر" است، که به آخر صفت ساده(مطلق) آورده می شود. مانند: خوبتر- قشنگتر- پس از صفت تفضیلی معمولا حرف اضافه ی " از" آورده می شود مانند :( زمین گشت روشن تر از آسمان). ولی گاهی به جای "از" کلمه های "که" و "تا" آورده می شود (به نزدیک من صلح بهتر که جنگ)، (بمیرم بهترتا درامتحان موفق نشوم). صفتهایی مانند: به- مه- که- کم وبیش، بدون داشتن علامت "تر" می توانند صفت تفضیلی باشند. (غم حبیب به که گفتگوی رقیب/ که نیست سینه ی ارباب کینه محرم راز).
    8- صفت عالی(برترین): صفتی است که برتری موصوف خود را بر تمام افراد همنوع و همجنس خود برساند. نشانه ی آن در زبان فارسی"ترین" است. زیباترین – باهوش ترین- داناترین.
    9- صفت ساده: آنست که یک کلمه و بدون جزء باشد. مانند: خوب- بد- راست- دروغ
    10- صفت مرکب: دارای دوجزء یا بیش تراست. ماندد: خوشقدم- دلتنگ- دور دست- همکلاس- همسفر- دانشمند. صفات مرکب بدین ترتیب حاصل می شوند:
    -از دو اسم: سنگدل- گلعذار- پریچهر- راستگو- ماهروی.
    - ازفعل امر واسم: مردم آزار- سخن شنو- پندپذیر- خداشناس
    -ازاسم وصفت: سربلند- دلتنگ- سرسنگین- دلخوش
    -ازقید واسم: دوردست- زیردست- پرگل- کم مایه
    -از اسم وعدد: یکدل- دورو- صد زبان
    -از اسم و پیشاوند: همکلاس- همسفر- نااهل
    -ازاسم و پساوند: دانشمند- سخنور- اندوهگین
    نکته: به انواع دهگانه صفتهای بالا صفتهای پسین می گویند اما گروه دیگری ازصفت وجود دارد که به آنها صفتهای پیشین گفته می شود به این شرح :
    1- صفت شمارشی: دوسرباز

    2-صفت اشاره: آن سرباز- این خانه- آن لباس
    3-صفت پرسشی: کدام لباس- چه لباسی.




    Last edited by kian98; 21-03-2014 at 22:48.

  4. 3 کاربر از kian98 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    کاربر فعال انجمن طراحی صفحات وب kian98's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    در لباس هایم
    پست ها
    1,845

    پيش فرض دستور زبان فارسی (شماره 2)

    قافیه: کلمه ای است که در آخر مصراع ها یا بیت ها می آید و چند حرف ان مثل هم میباشد.(نکته: قافیه همیشه باید در شعر وجود داشته باشد و اگر قافیه نباشد دیگر شعری هم نیست ولی اگر ردیف نباشد مشکلی پیش نمی آید)

    بنام خداوند جان و
    خرد

    کز این برتر اندیشه بر
    نگذرد

    در شعر بالا هر دو کلمه (
    خرد،نگذرد) حرف «رد» وجود دارد به همین خاطر قافیه محسوب میشوند.


    ردیف:
    به کلمه هایی که بعد از قافیه می آیند و از سه نظر (خواندن،نوشتن،معنی) مثل هم میباشند را ردیف می گویند.

    چشمه های
    خروشان تو را می شناسند

    موج های
    پریشان تو را می شناسند

    در شعر بالا هر دو کلمه (
    می شناسند) در دو مصراع از سه نظر خواندن،نوشتن،معنی مانند هم میباشند به همین خاطر دو کلمه بالا ردیف میباشند.

    در شهر بالا دو کلمه (
    خروشان،پریشان) چند حرفشان مانند هم است و ردیف هم بعد از انان امده است پس این دو کلمه قافیه میباشند.


  6. 3 کاربر از kian98 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    کاربر فعال انجمن طراحی صفحات وب kian98's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    در لباس هایم
    پست ها
    1,845

    11 «تشبیه و تشخیص در ادبیات فارسی»

    بنام خدا.

    تشخیص: تشخیص یعنی جان بخشیدن به اشیاء بی جان.

    مثال: میز به گل گفت:« تو چقدر زیبایی!

    تشبیه: یعنی مثل و مانند کردن کسی به کس دیگر یا چیزی به چیز دیگر.

    ارکان تشبیه عبارتند از:
    مشبه - مشبه به - وجه شبه - ادات تشبیه -

    مشبه: کسی یا چیزی که می خواهیم برای ان تشبیه بکار ببریم.

    مشبه به: به معنی تشبیه شده به ان و بهتر اینکه کسی یا چیزی را به مظهر نشانه ای که ان شخص ان ویژگی را دارد مثل ان کنیم.

    وجه شبه: ویژگی و خصوصیتی که بین مشبه و مشبه به وجود دارد.

    ادات تشبیه:حروفی که در جمله بین مشبه و مشبه به قرار می گیرند که تشبیه کامل تر و بهتر بشود که عبارتند از: مثل،مانند،همانند،هم چون،و ...

    مثال:
    علی مانند شیر شجاع است.

    علی: مشبه

    مانند: ادات تشبیه

    شیر: مشبه به

    شجاع: وجه شبه

    است: فعل ربطی
    Last edited by kian98; 02-03-2014 at 15:05.

  8. 3 کاربر از kian98 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    کاربر فعال انجمن طراحی صفحات وب kian98's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    در لباس هایم
    پست ها
    1,845

    11 «غزل و قصیده در ادبیات فارسی»

    غزل: نظمی که موضوع ان عشق،خداشناسی،دوری از معشوق و احساس عاطفه و دوست داشتن می باشد.

    قصیده:
    نظمی که موضوع آن پند و اندرز و بیان کردن ویژگی های طبیعت و نیایش می باشد.

    تفاوت های غزل و قصیده:
    تعداد بیت ها در غزل کم تر از قصیده می باشد/ قصیده بیشتر به ستایش و توصیف طبیعت می پردازد.

    ویزگی های مشترک غزل و قصیده:
    در چگونگی قرار گرفتن قافیه و ردیف میباشد مانند زیر.

    Last edited by kian98; 02-03-2014 at 15:25.

  10. 3 کاربر از kian98 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    در انتظار ایمیل فعال سازی
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    borojen
    پست ها
    334

    پيش فرض

    اسم یا نام کلمه‌ای است که توسط آن انسان، حیوان و یا اشیاء را می‌نامند. اسم جنس دستوری مذکر یا مونث ندارد و برای جنسیت زیستی از واژه‌ها مانند خروس - مرغ، شیر ماده- شیر نر استفاده می‌شود. اسم با دو صیغه مفرد یا جمع نوشته می‌شود. اسم‌های مفرد علامت خاصی ندارند و اسم‌های جمع با پسوند «ها» یا «ان» نشان داده می‌شوند. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    نوع اسم تعریف مثال
    اسم عام اسمی است که بین افراد همجنس مشترک است و بر هر یک از آنها اشاره می کند. زن، مرد، اسب، درخت
    اسم خاص اسمی است که بر فردی مخصوص و معین اشاره می کند. مهرداد، شیراز، دماوند، رخش
    اسم ذات اسمی است که وجودش به چیز دیگری وابسته نباشد. جامه، دیوار, باغ، بلبل
    اسم معنی اسمی است که وجودش به چیز دیگری وابسته است. سفیدی، راستی، هوش، کوشش
    اسم جمع اسم عامی است که در ظاهر مفرد و در معنی جمع است. دسته، طایفه، خانواده، لشکر
    اسم معرفه اسمی است که برای مخاطب معلوم است. مثلاً اگر کسی به مخاطب خود بگوید: کتاب‌ها را روی میز گذاشتم.
    اسم نکره اسمی است که برای مخاطب معلوم و معین نیست و با یایی که به آخر اسم افزوده می‌شود قابل تشخیص است. مردی را دیدم.
    مفرد مفرد اسمی است که بر یک شخص و یا یک چیز دلالت می‌کند. مرد، خانه، گربه
    جمع جمع اسمی است که بر دو و یا بیشتر دلالت می‌کند. پسران، کتاب‌ها، خوبی‌ها
    ساده اسمی که یک تکواژ دارد و نمی‌توان آن را به به اجزای مختلف تقسیم کرد. دست، پا، سیب
    مرکب اسمی که از دو کلمه یا بیشتر ترکیب شده باشد. کارخانه=کار+خانه
    جامد اسمی که از یک تکواژ ساخته شده باشد. دیوار، درخت، سیب
    مشتق اسم‌هایی که با بن ماضی یا مضارع فعل فارسی ساخته می‌شوند بینش= بین (بن مضارع دیدن)+-ِش
    مشتق مرکب اسم هایی که یک یا چند کلمه مرکب و یک یا چند وند اشتقاقی تشکیل شده باشند دانش آموز=دان + -ِش + آموز

  12. 2 کاربر از BLAK LORD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    دوستان اگر می‌خواهید تاپیک ادامه پیدا کنه هر روز 1 پست و آن‌هم پستی که کوتاه نباشد (اگر مطلبی کوتاه است، چندین مطلب قرار گیرد) و ابتدا یک جستجو تا مطلبی تکراری نوشته نشود.
    فعلا تاپیک رو می‌بندم
    پستهای ناهماهنگ با مسیر گفته شده نیز پاک می‌شوند.

    ممنون از توجهتون

  14. 8 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    کاربر فعال انجمن طراحی صفحات وب kian98's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    در لباس هایم
    پست ها
    1,845

    پيش فرض

    دستور زبان فارسی(انواع فعل - وجهِ فعل)



    فعل لازم و متعدّی

    فعل لازم: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام کند و یا مفعول نیاز نداشته باشد:
    سعید آمد.
    سیب از درخت افتاد.
    بچه ها در کلاس سر جای خود نشستند.

    فعل متعدی: فعلی که بی مفعول معنی جمله را تمام نمی کند و یا مفعول نیاز داشته باشد:
    سعید کتاب را آورد. سعید آورد ( سعید چه چیز را آورد؟)
    نسرین نامه را نوشت. نسرین نامه نوشت. را نشانه مفعول است که می توان حذف شود.
    کشاورزان گندم را کاشتند.

    فعل های دو وجهی برخی فعل ها هم به صورت لازم و هم به صورت متعدّی به کار می روند:
    باران بارید. (لازم) / کودک از دیده اشک بارید. (متعدّی)
    آب ریخت. (لازم) / او آبرا به زمین ریخت. (متعدّی)



    فعل معلوم و مجهول

    فعل معلوم: فعلی که فاعل آن معلوم باشد:
    شاگردان آمدند.
    شاگردان معلم را در خیابان دیدند.

    فعل مجهول: فعلی که فاعل آن معلوم نباشد:
    شاگردان معلم را در خیابان دیدند = معلم در خیابان دیده شد.

    فعل مجهول از صفت مفعولیِ فعل اصلی (بن ماضی + ه یا ﻪ) و ساختهای فعل معین “شدن” ساخته می شود.
    دیده شوم – دیده شوی – دیده شوند ...
    خورده شوند .....
    دیده خواهم شد.

    فعل تام و ربطی

    فعل تام: بیشتر فعل هایی که در زبان به کار می بریم مانند خوردن، رفتن، دیدن و جز آن ها بر وقوع کاری مخصوص یا داشتن حالتی مخصوص دلالت می کنند را فعل تام یا خاص گویند.

    فعل ربطی یا عام: فعل هایی هستند که معنی کامل ندارند و فقط برای “نسبت دادن چیزی به چیزی” به کار می روند و معنای آن ها با آوردن صفت یا کلمه ای دیگر کامل می شود مانند “است” .
    هوا روشن است.
    هنوز هوا باز نشده. باز معنی فعل “نشده” را کامل کرده است.
    معروف ترین فعل های ربطی: بودن، شدن، و است و مشتقات آن. گشتن و گردیدن هم اگر به معنای شدن به کار رود ربطی است:
    راه علی آباد هنوز آسفالت نگردیده.

    وجهِ فعل

    فعل را از جهت این که خبری را برساند یا وقوع و حالت آنرا با شک یا جز آن همراه کند یا درخواست فرمانی را برساند به سه وجه تقسیم می شود:
    وجه اخباری:
    خورم - می خورم – خواهم خورد
    وجه التزامی:
    (اگر) خورم – (شاید) بخورم - (کاش) خورده باشم
    وجه امر:
    بخور

  16. این کاربر از kian98 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #9
    اگه نباشه جاش خالی می مونه CAnZO's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    403

    پيش فرض

    سلام

    آیا این کلمات مرکب مشتق : پیشنهاد، رویداد ، رهنمود ، ... مترادف ساده ای در فارسی دارند؟

    در غیر این صورت چه توضیحی در مورد بوجود آمدن این کلمات یا تاریخچه استفاده از آنها وجود دارد؟
    Last edited by CAnZO; 06-07-2014 at 22:06.

  18. این کاربر از CAnZO بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #10
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض

    پیشنهاد: طرح، نقشه
    رویداد: حادثه

    و..

    مشتق ها انواع مختلف دارند:

    ساده، پیچیده / یگانه، دوگانه / فعلی، غیرفعلی ..

    در کل مشتق به کلمه بسیطی گفته می شود که از پیوستن ضمیمه به کلمه یا نیم کلمه ای به دست می آید که بنیاد نامیده می شود.

    حالا اینکه از کجا آمدند باید گفت برخی از بن ماضی یا مضارع گرفته شده اند.

    اگر منظورتون تاریخچه هست، از آثارِ گذشتگان مثل تاریخ بلعمی که واژه های مشتق، مرکب و مشتق-مرکب زیادی از آن گرفته شده.

  20. 3 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •