تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 29

نام تاپيک: مرد سالاری

  1. #1
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض مرد سالاری

    درود


    آیا مرد واقعا نسبت به زن برتری دارد ؟!

    تفاوت هایی که در جایگاه های اجتماعی و اقتصادی و حقوقی برای زنان در نظر گرفته میشه به چه دلیلی است ؟

    چرا بعد از انقلاب فرهنگی و فکری در اروپا و تغییر رویکرد دیدگاه مدنی و حقوقی نسبت به زن و جایگاه آنها , همچنان در کشور ما و کشورهای همسایه و دیگر کشورهای جهان سومی تغییر قابل لمسی دیده نمیشه ؟!

    آیا با توجه به وضعیت فعلی جامعه راهکاری مناسب برای برقراری عدالت بین مرد و زن وجود داره ؟

    مشکلاتی که هر دو جنس برای برقراری توازن ایجاد کردن در چیست ؟! آیا این مشکل یک طرفه است یا این که شامل هر دو طرفین میشه ؟




    بهتره قبل از شروع بحث یک نگاه گذار به تعریف کلی مرد سالاری داشته باشیم .

    مردسالاری: مفهومی است که در آن مردها قدرت و حاکمیتی فراوان نسبت به زن‌ها دارند و در انگلیسی از واژهٔ mencracy در مفهوم مردسالاری استفاده می شود.

    مردسالاری، نامی است برای نظام و ساختاری که از راه نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ِ خود، زنان را زیر سلطه دارد.

    fa.wikipedia.org/wiki/مردسالاری





    لازم به یادآوری است :

    بهتره بحث رو طبق قوانین انجمن دنبال کنیم و از بحث های حاشیه ای و خارج از حیطه تاپیک و انجمن دوری کنیم .

    صحبت ها رو در کمال احترام عنوان کنین و سعی کنیم که بحث حالت کل کل و مبارزه به خودش نگیره و از لحاظ فنی بحث رو پیش ببریم و بیشتر به دنبال مشکلات باشیم .

    بهتره نظراتمون رو با دلایل منطقی و قابل بررسی عنوان کنیم تا در ادامه بحثی پربارتر و جذاب تر داشته باشیم و کمتر به سمت حاشیه کشیده بشیم .



  2. 13 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    به نظر من زنان استعداد های یکسان و مشابه با مردان دارن و تفاوت هایی که در جایگاه های اجتماعی و اقتصادی و حقوقی برای زنان در نظر گرفته میشه به خاطر عدم برخورداری زنان از ارزشهای مشابه مردان در جامعه هست (محیط نگاه یکسانی به زن و مرد نداره)

    محیط زن رو مطابق نظر خودش پرورش میده نه استعداد ذاتی که انسان داره و چون زنان مطابق چیزی که محیط ازشون خواسته از کودکی پرورش پیدا می کنن نمی تونن مشابه مردان استعداد های خودشون رو نشون بدن به عبارت دیگه جامعه زمینه شکوفایی استعداد ها مردان رو محیا میکنه و به زنان ارزشی برابر با مردان برای شکوفایی استعدادهای ذاتی رو نمیده و همین عامل تمایز زن و مرد میشه..

    انسان به صورت طبیعی تحت تاثیر محیط هست و زنانگی محصول سرکوب از یه جهت و ترغیب از جهات دیگه هست بعضی تفاوت های روانشناختی ایجاد شده معلول فرهنگ اجتماعی هست که باعث تمایز زن و مرد شده(تمایل زنان به دلسوزی و نگهداری از کودک)مثلا در جامعه ای که زن از کودکی فقط برای تولید مثل و همسر بودن تربیت میشه نمی تونه از کاری جز همسر و مادر بودن بر بیاد چون تحت تاثیر فرهنگ جامعه پرورش پیدا کرده و محیط مجبورش کرده استعداد های ذاتی مشابه مردان رو تو خودش پرورش نده در این جامعه زن همان چیزی هست که قوانین خواستارش بوده.

    علت اینکه در جوامع جهان سوم تغییر رویکرد دیدگاه مدنی و حقوقی نسبت به زن و جایگاه آنها مشابه با اروپا دیده نشده هم فرهنگ محیطی هست که پذیرای این نوع تغییر نیست و زن در این جوامع ارزشی یکسان با مرد نداره و برای شکوفایی استعداد های ذاتی زن سرمایه گذاری نه در خانواده و نه در جامعه نمیشه اگر زنان با میل و رغبت خودشون در جهت نمایان کردن استعدادهاشون تلاش کنن از طرف فرهنگ حاکم بر جامعه سرکوب میشن


    برای برقرار توازن در کنار نگاه جامعه مرد سالار به زن خیلی از زنان هم پذیرای حقوق و ارزش یکسان با مردان نیستن و از کودکی پذیرفتن که با مردان تفاوت اساسی دارن و فاقد استعداد های مشابه و برابر با مردان هستن بنابراین لازم هست علاوه برا تغییر در فرهنگ و نگاه جامعه به زنان، خود زنان هم برای برقراری توازن روی طرز فکرشون تغییر ایجاد کنند.

  4. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    بعضی تفاوت های روانشناختی ایجاد شده معلول فرهنگ اجتماعی هست که باعث تمایز زن و مرد شده(تمایل زنان به دلسوزی و نگهداری از کودک)
    این حرف به نظرم اصلا با واقعیت طبیعت زن و مرد سازگار نیست
    حتی مثالهایی که اوردید هم این واقعیت و میشه دید که ارتباطی با فرهنگ اجتماعی ساخت دست بشر ندارن
    نگهداری از کودک در طبیعت و سرشت جنس مونث جای داره، حداقل در مورد تمام پستاندارن این وضعیت هست و انسان هم یکی از اونهاست
    فقط کافیه یکمقدار دیدمون رو وسیعتر کنیم تا درک درست تری از مرد و زن داشته باشم

    انسان هم مثل تمام موجودات دیگه دارای ساختاری برای زندگی و بقا هست و در این ساختار جایگاه نر و ماده کاملا مشخص و تفکیک شده هست
    مشکل اونجاست ما بجای اینکه با قدرت تفکر و تعقلی که طبیعت به ما داده در صدد بهتر کردن وضعیت خود باشیم برعکس میخوایم کل ساختار طبیعت رو نابود کنیم

    زن و مرد تفاوتهای بسیار زیاد و اشتراکات بسیار زیاد دارند
    جایگاه مرد و زن در طبیعت بسیار متفاوت هست ولی کاملا درکنار هم و نه دور از هم
    حالا چرا در ساختار اجتماعی انسان این توازن رو میخواد بهم بزنه فقط دلیلش قدرت طلبی و جاه طلبی بشر چیزی نیست
    یک زمان مرد زن رو برده و اموال خودش میدونه و یک زمان دیگه زن حتی از مسئولیت بارور شدن هم سرباز میزنه و اونو نفی میکنه

  6. 3 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    این حرف به نظرم اصلا با واقعیت طبیعت زن و مرد سازگار نیست
    حتی مثالهایی که اوردید هم این واقعیت و میشه دید که ارتباطی با فرهنگ اجتماعی ساخت دست بشر ندارن
    نگهداری از کودک در طبیعت و سرشت جنس مونث جای داره، حداقل در مورد تمام پستاندارن این وضعیت هست و انسان هم یکی از اونهاست
    اگر بر اساس سرشت جنس مونت بحث کنیم و تفاوت ها بر اساس سرشت تو جوامع ایجاد شده باشه: فرض کنید در جامعه ای زنی وجود نداره و گروهی از مردان وظیفه نگهداری از فرزندان خود رو باید بر عهده بگیرن چرا وقتی مردی در جایگاهی قرار میگیره که ناچارا باید وظایف مادری در قبال کودک داشته باشه همون دلسوزی و رحم که مادر داره رو پیدا میکنه ؟ اینجا هم بحث سرشت مخصوص به زنان پیش میاد یعنی تفاوتی از نظر انسانی بین مردی که چنین وظیفه ای رو نداشته با مردی که دلسوزی مادرانه در قبال کودک(فرزند) پیدا کرده ایجاد میشه ؟ و جایگاه اجتماعی / اقتصادی و حقوقی این دو نفر تغییر میکنه ؟ یا بر عکس چرا بعضی زنان با وجود اینکه بلقوه باید از عاطفه مادری برخوردار باشن در شرایطی رحم و دلسوزی مادرانه ندارن ؟ جایگاه حقوقی و اجتماعی این افراد فرقی ایجاد میکنه با زنی که چنین عواطفی داره ؟

    عاطفه مادری به صورت طبیعی در جنسیت ماده وجود داره ولی القائاتی که از طرف فرهنگ جامعه به زن میشه این ترغیب رو افزایش میده و اون رو به تنها وظیفه زن تبدیل میکنه فرهنگ جامعه جز چیزی که سرشت زن هست (عاطفه مادری) ازون نمی خواد و ارزشی هم به چیزی جز سرشت طبیعی (زن بودن/همسر بودن / مادر بودن) برای اون قائل نیست.

    وجود ساختار طبیعی و سرشت طبیعی به معنی نفی استعداد های انسانی زن نیست ولی چیزی که از طرف فرهنگ القا میشه نفی استعداد های انسانی زن و ترغیب زن به پرورش بیشتر ویژگی های غزیزی ست.. (تفاوتی که جامعه بین زن و مرد ایجاد کرده بیشتر محصول ترغیب و غلو در همین سرشت و طبیعت و نفی و سرکوب بقیه استعدادهاست)

  8. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    اگر بر اساس سرشت جنس مونت بحث کنیم و تفاوت ها بر اساس سرشت تو جوامع ایجاد شده باشه: فرض کنید در جامعه ای زنی وجود نداره و گروهی از مردان وظیفه نگهداری از فرزندان خود رو باید بر عهده بگیرن چرا وقتی مردی در جایگاهی قرار میگیره که ناچارا باید وظایف مادری در قبال کودک داشته باشه همون دلسوزی و رحم که مادر داره رو پیدا میکنه ؟ اینجا هم بحث سرشت مخصوص به زنان پیش میاد یعنی تفاوتی از نظر انسانی بین مردی که چنین وظیفه ای رو نداشته با مردی که دلسوزی مادرانه در قبال کودک(فرزند) پیدا کرده ایجاد میشه ؟ و جایگاه اجتماعی / اقتصادی و حقوقی این دو نفر تغییر میکنه ؟ یا بر عکس چرا بعضی زنان با وجود اینکه بلقوه باید از عاطفه مادری برخوردار باشن در شرایطی رحم و دلسوزی مادرانه ندارن ؟ جایگاه حقوقی و اجتماعی این افراد فرقی ایجاد میکنه با زنی که چنین عواطفی داره ؟
    یعنی در اون جامعه مردان خودشون به تنهایی تولید مثل میکنن و کودکان رو بزرگ میکنن و حیات ادامه داره؟ به نظر خودتون این حرف خنده دار نیست؟فرض هم باید یه پایه عقلی داشته باشه
    از نظر شما در جامعه ای که زن از فرزند نگهداری میکنه مردان دیگه هیچ بویی از محبت و دلسوزی و رحم نبردن و در جامعه فرضی شما فقط مردان یکهو دارای دلسوزی و رحم شدن؟
    الفاظی مثل دلسوزی و رحم و ... من از این دید میبینم که این حالات روانی تحت تاثیر فعالیتهای مغزی و ترشح هورمونها شکل میگیرن، و زن در زمان بارداری و بعد اون این فعالیتها و ترشحات هورمونی درش بسیار زیادتر از مردان هست و این هست که باعث تفاوت احساسات زن و مرد میشه نه اکتساب از جامعه
    مردان هم این احساسات و هرمونها و فعالیتهای مغزی رو دارن ولی در طیف متفاوت از یک زن که باردار میشه

    عاطفه مادری به صورت طبیعی در جنسیت ماده وجود داره ولی القائاتی که از طرف فرهنگ جامعه به زن میشه این ترغیب رو افزایش میده و اون رو به تنها وظیفه زن تبدیل میکنه فرهنگ جامعه جز چیزی که سرشت زن هست (عاطفه مادری) ازون نمی خواد و ارزشی هم به چیزی جز سرشت طبیعی (زن بودن/همسر بودن / مادر بودن) برای اون قائل نیست.
    دارید از کدوم جامعه حرف میزنید؟بهتر نیست اینقدر کلی بحث نشه
    بله در خیلی از جوامع حتی برای عاطفه مادری زن هم هیچ ارزشی قائل نیستند و فقط به چشم یک ماشین تولید مثل بهش نگاه میشه
    در خیلی جوامع (حتی در گوشهایی از کشور خودمون) زن نیروی کار هم محسوب میشه
    و ...
    مسئله الان اینجا اینه بنظر شما چه جامعه و چه دیدی به زن و مرد درست هست؟

    وجود ساختار طبیعی و سرشت طبیعی به معنی نفی استعداد های انسانی زن نیست ولی چیزی که از طرف فرهنگ القا میشه نفی استعداد های انسانی زن و ترغیب زن به پرورش بیشتر ویژگی های غزیزی ست.. (تفاوتی که جامعه بین زن و مرد ایجاد کرده بیشتر محصول ترغیب و غلو در همین سرشت و طبیعت و نفی و سرکوب بقیه استعدادهاست)
    از کدام استعدادها صحبت میکنید؟
    استعداد نیروی کار شدن؟
    استعداد تولید علم؟
    و ...
    من هم قبول دارم و باور دارم در خیلی از استعدادها هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست و در بعضی استعدادها یک طرف برتری داره
    ولی سوال و بحث اصلی اینجاست شما دارین استعداد مادری زن رو نفی میکنید و میگید دلیلش فشار و تحمیل جامعه هست که زن استعداد مادری بیشتری پیدا کرده در حالی که واقعیت چیز دیگست و اینه که باعث شکست و بر هم خوردن توازون در جامعه شده

    همونطور که گفتم باید به انسان و زن ومرد فراتر از چهارچوب بسته تفکر زنانه و مردانه نگاه کرد تا فهمید واقعیت چی هست
    در اکثریت(اگر نگیم تمام) پستاندارن وظیفه پرورش و بزرگ کردن فرزند با مادر هست
    در تمام پستاندارن تفاوت ساختاری اعمال و رفتار و وظایف مدکر و مونث وجود داره
    پس نباید مسائلی مثل خانه نشین کردن و در گونی کردن زنان و تحت مالکیت قرار دادن زنان توسط مردان که وجود داره و باید اصلاح بشه رو رها کرد و گفت اصلا زن کلا حتی وظیفه نداره باردار بشه تا بخواد خونه بمونه

  10. 2 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    از کدام استعدادها صحبت میکنید؟
    استعداد نیروی کار شدن؟
    استعداد تولید علم؟
    و ...
    من هم قبول دارم و باور دارم در خیلی از استعدادها هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست و در بعضی استعدادها یک طرف برتری داره
    ولی سوال و بحث اصلی اینجاست شما دارین استعداد مادری زن رو نفی میکنید و میگید دلیلش فشار و تحمیل جامعه هست که زن استعداد مادری بیشتری پیدا کرده در حالی که واقعیت چیز دیگست و اینه که باعث شکست و بر هم خوردن توازون در جامعه شده
    ایشون که همچین حرفی نزد !!
    وجود ساختار طبیعی و سرشت طبیعی به معنی نفی استعداد های انسانی زن نیست ولی چیزی که از طرف فرهنگ القا میشه نفی استعداد های انسانی زن و ترغیب زن به پرورش بیشتر ویژگی های غزیزی ست..
    با نظر ایشون من کاملا موافقم ...

    شما می گوئید در اکثر پستانداران وظیفه پرورش بچه با مادر است . خب نتیجه ی این مشاهده از طبیعت چیه ؟ اینکه رنان برای اینکار ساخته شده اند ؟

    در نهایت مطمئنم که این مسئله ربطی به مرد سالاری نداره و شما هم موافق مرد سالاری نیستید ...

  12. 3 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    شکی نیست مرد ها و زن ها تفاوت دارند و این تفاوت ها خیلی پایه هایی فراتر از فرهنگ و آموزش داره، زنان ایران و آمریکا و بورکینافاسو در خیلی موارد خصوصیات شبیه به هم دارن و در روانشناسی هم در تحقیقات مربوط به Individual differences ، مهم ترین فاکتورهای دخیل در همه نوع تفاوت، یکی سن هست و یکی جنسیت.

    اما سوال اینه که آیا این تفاوت ها دلیلی هست که بگیم انسان ها بر اساس جنسیت، حقوق یا مسئولیت های متفاوتی از نظر فرهنگی یا قانونی دارند؟ قطعا خیر.

    وجود این تفاوت ها خودش یعنی هیچ نیازی نیست فرهنگ یا جامعه چیزی رو به یک جنس خاص دیکته کنه یا بخواد "زن بودن" رو بر اساس دیدی که خودش داره به زن ها آموزش بده (و مرد هم همینطور). در شرایط مساوی و برابر اکثر زن ها در رشد و پرورش خودشون به سمت پیشرفت در خصوصیات زنانه خودشون حرکت می کنن و اکثر مرد ها هم به سمت پرورش خصوصیات مردانه و این تفاوت ها خود به خود نمایان میشه. دخالت ما در این بین کمکی که نمی کنه هیچ، تمام تحقیقات و مطالعات نشون می ده تاثیرهای بسیار مخرب و بدی داره.

    یکی از بهترین فاکتورهای پیشبینی سلامت یک جامعه که ارتباط بسیار مستقیمی با جرم، اقتصاد، سطح علم، سلامت و ... داره، بحث حقوق زنان است. جوامعی که به زنان حقوق کامل میدن بطور بسیار بسیار محسوس سالم تر و سرحال تر هستند نسبت به اونهایی که حقوق نمی دن.

    ایشون که همچین حرفی نزد !!

    با نظر ایشون من کاملا موافقم ...

    شما می گوئید در اکثر پستانداران وظیفه پرورش بچه با مادر است . خب نتیجه ی این مشاهده از طبیعت چیه ؟ اینکه رنان برای اینکار ساخته شده اند ؟

    در نهایت مطمئنم که این مسئله ربطی به مرد سالاری نداره و شما هم موافق مرد سالاری نیستید ...
    بله. طبیعت این رو به جنس ماده چه در انسان و چه در سایر پستاندار ها دیکته می کنه... نکته اینجاست که فکر می کنم اکثر ما قبول داریم هیچ دلیلی وجود نداره ما فرهنگ و جامعه مون رو بر اساس چیزی که طبیعت بهمون دیکته کرده طراحی کنیم.

  14. 2 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    یعنی در اون جامعه مردان خودشون به تنهایی تولید مثل میکنن و کودکان رو بزرگ میکنن و حیات ادامه داره؟ به نظر خودتون این حرف خنده دار نیست؟فرض هم باید یه پایه عقلی داشته باشه
    از نظر شما در جامعه ای که زن از فرزند نگهداری میکنه مردان دیگه هیچ بویی از محبت و دلسوزی و رحم نبردن و در جامعه فرضی شما فقط مردان یکهو دارای دلسوزی و رحم شدن؟
    الفاظی مثل دلسوزی و رحم و ... من از این دید میبینم که این حالات روانی تحت تاثیر فعالیتهای مغزی و ترشح هورمونها شکل میگیرن، و زن در زمان بارداری و بعد اون این فعالیتها و ترشحات هورمونی درش بسیار زیادتر از مردان هست و این هست که باعث تفاوت احساسات زن و مرد میشه نه اکتساب از جامعه
    مردان هم این احساسات و هرمونها و فعالیتهای مغزی رو دارن ولی در طیف متفاوت از یک زن که باردار میشه
    نه وظیفه تولید مثل بر عهده مردان نیست این یک فرض هست مثل زمانیکه یه زن زمان وضع حمل میمیره و همسرش وظیفه نگهداری فرزند رو پیدا میکنه فرض ما اینه : جامعه ای رو تصور کنید که هیچ کسی جز پدر (هیچ جنس ماده ای وجود نداره) برای نگهداری از فرزند تازه متولد شده وجود نداره (و زنان لحظه وضع حمل میمیرند) جامعه آماری: (همه مردان) نمونه : (مردانی که وظیفه نگهداری از فرزند رو دارند و مردانی که فرزندی ندارند)

    نه چنین چیزی نیست و بحث هم روی این مسئله نیست که محبت و دلسوزی فقط مختص زنان هست جمله من در پست اول
    بعضی تفاوت های روانشناختی ایجاد شده معلول فرهنگ اجتماعی هست که باعث تمایز زن و مرد شده(تمایل زنان به دلسوزی و نگهداری از کودک)
    و طبق نظر شما
    نگهداری از کودک در طبیعت و سرشت جنس مونث جای داره، حداقل در مورد تمام پستاندارن این وضعیت هست و انسان هم یکی از اونهاست
    و سرشت طبیعی زن و مرد عامل تفاوت اون هاست .

    در فرض شرایطی محیا میشه که مردی اجبارا در شرایطی قرار بگیره که این سرشت طبیعی (یعنی عاطفه مادری) رو نشون بده و بر اساس عاطفه و احساس ایجاد شده در مرد اون رو با مردی که چنین عواطف و احساساتی نداره بسنجیم یحث ما درباره عاطفه نیست (بحث سر اینکه مرد هم عاطفه داره یا نداره یا اینکه مرد نمی تونه عاطفه مادری داشته باشه یا نداشته باشه نیست) بحث من این مسئله است :

    آیا بین مردی که در شرایطی باید عاطفه و محبت داشته باشه با مردی که چنین عاطفه و محبتی نداره تفاوتی وجود داره ؟ آیا عاطفه و محبت میتونه باعث بشه جایگاه اجتماعی/اقتصادی و حقوقی این دو مرد با هم متفاوت بشه ؟ آیا مردی که رحم و دلسوزی داره و وظیفه نگهداری فرزند رو هم بر عهده داره باید از برخی حقوق محروم بشه ؟ آیا مردی که فرزندی نداره از حقوقی بیشتر از مردی که وظیفه نگهداری از فرزند رو داره برخوردار میشه ؟


    دارید از کدوم جامعه حرف میزنید؟بهتر نیست اینقدر کلی بحث نشه
    بله در خیلی از جوامع حتی برای عاطفه مادری زن هم هیچ ارزشی قائل نیستند و فقط به چشم یک ماشین تولید مثل بهش نگاه میشه
    در خیلی جوامع (حتی در گوشهایی از کشور خودمون) زن نیروی کار هم محسوب میشه
    و ...
    مسئله الان اینجا اینه بنظر شما چه جامعه و چه دیدی به زن و مرد درست هست؟
    هر جامعه ای که زن چیزی جز همسر/ زن/ مادر نیست و از حقوق انسانی خودش محروم هست. هر جامعه که مرد حق حاکمیت و سلطه بر زن داشته باشه..

    نظر من نگاهی برابر به زن و مرد هست تفاوت ها فقط بر اساس توانایی های انسانی ایجاد میشه چه طور ؟

    یه زن قدرت برنامه نویسی داره ولی همکار مردش این توانایی رو به اندازه اون زن نداره این زن حقوق بیشتری نسبت به اون مرد دریافت میکنه یا برعکس یه زن نمی تونه یه برنامه رو درست بنویسه پس حقوق کمتری نسبت به مردی که می تواند اون برنامه رو بنویسه برخوردار میشه / یه زن / مرد از برنامه نویسی اطلاعی نداره ولی یه زن / مرد از برنامه نویسی اطلاع کامل دارن زن/مرد دوم حقوق بیشتری نسبت به زن/مرد اول دریافت می کنن.. این تفاوت هایی هست که توانایی های دو انسان عامل ایجادش هستن.


    از کدام استعدادها صحبت میکنید؟
    استعداد نیروی کار شدن؟
    استعداد تولید علم؟
    و ...
    من هم قبول دارم و باور دارم در خیلی از استعدادها هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست و در بعضی استعدادها یک طرف برتری داره
    ولی سوال و بحث اصلی اینجاست شما دارین استعداد مادری زن رو نفی میکنید و میگید دلیلش فشار و تحمیل جامعه هست که زن استعداد مادری بیشتری پیدا کرده در حالی که واقعیت چیز دیگست و اینه که باعث شکست و بر هم خوردن توازون در جامعه شده

    نه نه اصلا منظورم چنین چیزی نبود من استعداد مادری رو نفی نمیکنم من از نفی یک حق انسانی یا سرکوب توانایی و استعداد انسانی به نفع سرشت و طبیعت ذاتی زن صحبت میکنم. من از از القای فرهنگ اجتماع برای سرکوب توانایی و استعداد انسانی صحبت میکنم از اینکه این فرهنگ اجتماع هست که زن رو به تقویت و پرورش هر چه بیشتر سرشت ذاتی خودش ترغیب میکنه و بقیه استعدادها و توانایی هاش رو سرکوب میکنه (چه با فرهنگ چه با وضع قوانین خاص)


    همونطور که گفتم باید به انسان و زن ومرد فراتر از چهارچوب بسته تفکر زنانه و مردانه نگاه کرد تا فهمید واقعیت چی هست
    در اکثریت(اگر نگیم تمام) پستاندارن وظیفه پرورش و بزرگ کردن فرزند با مادر هست
    در تمام پستاندارن تفاوت ساختاری اعمال و رفتار و وظایف مدکر و مونث وجود داره
    پس نباید مسائلی مثل خانه نشین کردن و در گونی کردن زنان و تحت مالکیت قرار دادن زنان توسط مردان که وجود داره و باید اصلاح بشه رو رها کرد و گفت اصلا زن کلا حتی وظیفه نداره باردار بشه تا بخواد خونه بمونه
    دقیقا با جمله ای که پر رنگ شده موافق هستم
    به نظر من نمی شه یه قانون کلی برای همه در نظر گرفت و زن رو موظف کرد بر اساس قانون کلی پیش بره یه زن تمایل داره فقط وظایف مادری و همسری رو بر عهده بگیره نباید قانون کلی یا حقوق کلی برای زن در نظر گرفته بشه که زنانی که چنین تمایلی ندارند هم محکوم به پذیریش این شرایط بشن .. همونطور که توضیح دادم حقوق و قوانین باید بر اساس توانایی انسانی در نظر گرفته بشه نه جنسیت..

  16. #9
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    وجود این تفاوت ها خودش یعنی هیچ نیازی نیست فرهنگ یا جامعه چیزی رو به یک جنس خاص دیکته کنه یا بخواد "زن بودن" رو بر اساس دیدی که خودش داره به زن ها آموزش بده (و مرد هم همینطور). در شرایط مساوی و برابر اکثر زن ها در رشد و پرورش خودشون به سمت پیشرفت در خصوصیات زنانه خودشون حرکت می کنن و اکثر مرد ها هم به سمت پرورش خصوصیات مردانه و این تفاوت ها خود به خود نمایان میشه. دخالت ما در این بین کمکی که نمی کنه هیچ، تمام تحقیقات و مطالعات نشون می ده تاثیرهای بسیار مخرب و بدی داره.
    نمیشه فرهنگ محیط رو نادیده گرفت. خصوصیات زنانه چیه ؟ یه مقدار عوامل ژنتیکی و یه مقدار عوامل اکتسابی عوامل ژنتیکی همون تفاوت های طبیعی رو باعث میشه ولی عوامل اکتسابی هم به همون میزان در بروز رفتارهای زنانه و مردانه اهمیت داره .

    یه نوزاد دختر رو فرض کنید که از کودکی به جای لباس های صورتی لباس خاکستری داشته به جای عروسک با ماشین بازی کرده ذاتا چنین نوزادی می تونه عاطفه مادری داشته باشه مثل همه نوزاد های دختر ولی تمایلات و خصوصیات مردانه هم داره ممکن هست در آینده علاقه داشته باشه به اینکه راننده کامیون بشه پس محیط بر خصوصیات زنانه و مردانه تاثیر داره و نمیشه تفاوت ها رو صرفا از جنبه ذات طبیعی بررسی کرد.

  17. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #10
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    وجود این تفاوت ها خودش یعنی هیچ نیازی نیست فرهنگ یا جامعه چیزی رو به یک جنس خاص دیکته کنه یا بخواد "زن بودن" رو بر اساس دیدی که خودش داره به زن ها آموزش بده (و مرد هم همینطور). در شرایط مساوی و برابر اکثر زن ها در رشد و پرورش خودشون به سمت پیشرفت در خصوصیات زنانه خودشون حرکت می کنن و اکثر مرد ها هم به سمت پرورش خصوصیات مردانه و این تفاوت ها خود به خود نمایان میشه. دخالت ما در این بین کمکی که نمی کنه هیچ، تمام تحقیقات و مطالعات نشون می ده تاثیرهای بسیار مخرب و بدی داره.
    درود

    فرهنگ و آموزش و پیش زمینه فکری که در برخی کشورها {بخصوص خاورمیانه} بر روی زن و دیدگاه مرد نسبت به زن داره غیر قابل انکاره .
    دقیقا میشه گفت موردی است که کاملا گویاست و بخوبی دیده میشه .

    طبق یک سری آموزه ها که در بطن خانواده صورت میگیره , جایگاه زن و مرد و تفاوت ها و برتری های {مجازی} مرد نسبت به زن از همونجا شکل میگیره و تعریف میشه .
    آموزه هایی که از ایدوئولوژی ها و تفکراتی قدیمی و قرون وسطایی که در بین خیلی از مردم ساکن خاور میانه همچنان وجود داره و زن رو نسبت به خیلی مسائل محدود میکنه .

    وقتی این آموزش ها به کلاس های درس هم برسه و از اونجا شروع به محکم کردن پایه های این تفکر میکنن در آخر این دختر و یا زن بهش اثبات یا تلقین میشه که واقعا این نقطه ضعف ها رو در مقابل جنس مخالف داره .

    در آخر توی جامعه با محدودیت های کاری - محدودیت حقوقی - محدودیت در اختیار و تصمیم گیری و خیلی موارد دیگه مواجه میشه و از اون طرف به مرد آزادی کامل داده میشه و اجازه داره هر کاری رو داره .

    همه میدونیم که وقتی از همون ابتدا و از بچگی روی تفکرات و باورهای کودکان کار کنیم و یک سری موارد رو به صورت مکرر گوشزد کنیم این تفکر به طور حتم توی مغز جای میگیره و یک مسئله غیر قابل انکار و بدون شرط میشه .

  19. 2 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •