به نام رزاق خلق و عالم ضمیر
Brothers A Tale of Two Sons
شرکت سازنده:Starbreeze Studios
شرکت منتشر کننده:Games 505
تاریخ انتشار:3 سپتامبر 2013
پلتفروم:PS3.PC.Xbox 360
ژانر:ماجراجویی
گـیم پـلـی:
گیم پلی بازی حول و محور تعامل بین دوبرادر است، آن ها در بین راه با موانع زیادی بر خورد می کنند ولی با کمک و همکاری یکدیگر بر این مشکلات چیره می شوند.
شما در این بازی می توانید هر دو برادر را کنترل کنید به طوری که هرکدام آزادانه و جداگانه قابل کنترل هستند. قابلیت های منحصر به فردی نیز در بازی برای دوبرادر وجود دارد که این قابلیت ها بازی را زیبا تر جلوه می دهد.ممکن است تصور کنید که مدیریت چنین طرح کنترلی ای دشوار باشد،و قطعاً زمان هایی هست که اینطور به نظر می رسد که بازی بیش از حد از گیمرها توقع دارد.
خوشبختانه این موارد پایدار نیستند و هر تاثیر منفی احتمالی آنها،توسط یک سیستم بازرسی نادیده گرفتن خطاها برای پیشروی شما و نا امید نشدن شما از ادامه ی بازی،از بین می رود.
داسـتـان:
داستان بازی اول از برادر جوانتر شروع می شود، در حالی که او سر قبر مادرش است و به این فکر می کند که نتوانست مادرش را از دریا نجات دهد آغاز می شود. » برادر بزرگتر سعی بر این دارد که به روستا برود و دکتر را برای درمان بیماری پدرشان به خانه بیاورد، آن ها آن قدر فقیر هستند که با جمع آوری آب از درختان زندگی خودشان را می گذرانند. هر دو برادر راهی سفر می شوند و در بین راه مشکلات زیادی برایشان به وجود می آید آن ها باید از تپه، کوها و مناطقی که پر از حیوانات وحشی و جانوران عجیب و غریب هست عبور کنند.
در نهایت آن ها به قلعه غولی می رسند که در آن جا با حیوانات عجیب و غریبی که نصف بدنشان شیر و نصف دیگر بدنشان دال است رو برو می شوند.غولی این حیوانات را اسیر کرده بود. این دوبرادر با کمک هم این حیوانات را نجات دادن. دوبرادر از طریق دره ی غول های مرده از آن جا می روند که در راه به قبیله ای متروکه برخورد می کنند و در آن جا دختری را می بینند آن ها دختر را با خود می برند.
دختر هم به آن ها کمک می کنند که از میان یخچال های طبیعی، نهنگ های قاتل و لاکپشت های غول پیکر عبور کنند.
آن ها در بین راه به شهر قدیمی که وسط جنگل بود برخورد می کنند آن شهر هم مانند قبیله قبلی متروکه شده بود. » آن ها ناگهان هیولایی که توانایی این را داشت که خود را نامرئی کند روبرو شدند آن ها به مبارزه با او می پردازند و او را شکست میدهند بعد از شکست هیولا دختر عاشق برادر بزرگتر می شود و او را با ترفندی ماهرانه به داخل غار بسیار بزرگی می برد. هنگامی که داخل غار شدند دختر به عنکبوتی عظیم و چثه تبدیل می شود، و سعی بر خوردن برادر بزرگتر را دارد در این میان برادر کوچکتر وارد غار می شود و به برادرش کمک می کند تا اورا از بین ببرند، آن ها اول سعی می کنند پاهای عنکبوت را قطع کنند، در این میان برادر بزرگتر زخم بر می دارد و برادر کوچکتر به سختی عنکبوت را از پای در می آورد.
با نزدیک شدن به پایان سفر برادر بزرگتر که زخم عمیقی در مبارزه برداشته بود از دنیا می رود. برادرش با غم و اندوه بسیار او را دفن می کند و به راه خودش ادامه می دهد، او موفق می شود به ساحل برسد. اما او برای رسیدن به روستا می بایست از دریا عبور کند، در این میان به یاد مادرش می افتد که نتوانست او را از دریا نجات دهد و به خاطر این موضوع ترس تمام وجودش را فرا میگیردبه این خاطر که باید برای رسیدن به روستا از دریا عبور کن او با غلبه بر ترس خود شنا کرده و خود را به روستا می رساند و پزشک را با خود برای درمان پدرش می آورد، بعد از مدت کوتاهی که پدرش بهبود یافت برای برادر و مادرش سنگ قبر زیبایی فراهم میکند.
Brothers: A Tale of Two Sons
محتوای مخفی: ./.
جواب بصورت نقل قول
