خود آگاهی چیست؟
چطور و چگونه ما به وضع خود هوشیاریم؟
بد نیست فرازهایی از مقاله خودآگاهی از دیوید چالمرز استاد و مدیر مرکز خودآگاهی دانشگاه ملی استرالیا و فیلسوف ذهن برای مقدمه بحث ذکر شود:
آﮔﺎهی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان آﺧﺮﻳﻦ راز ﺳﺮ ﺑﻪ ﻣﻬﺮ ﻋﻠﻢ ﻣﻌﺮوف ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻫﻴﭻ ﺗﺼﻮری از حلی برای مساله آگاهی ﻧﺪارﻳﻢ.
مساله اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی عصبی در ﻣﻐﺰ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﭘﺪﻳﺪآﻣﺪن آگاهی می شوند؟ ﭼﺮا ﺷﻠﻴﻚ ﺗﻌﺪادی رشته عصبی ﺑﻪ اﺣﺴﺎسِ درد ﻣﻨﺠﺮ میﺷﻮد و ﺷﻠﻴـﻚ برخی دﻳﮕﺮ ﺑﻪ تجربه دﻳﺪن ﻳﻚ ﺳﻴﺐ ﻗﺮﻣﺰ؟ ﭼﺮا اﺻﻼ ﺷﻠﻴﻚﻫﺎی عصبی ﻣﺬﻛﻮر ﺑﺎ چنین اﺣﺴﺎسﻫﺎ ﻫﻤﺮاهاﻧﺪ؟
آﻳﺎ نمیتوان[یا می توان] رباتی ﺳﺎﺧﺖ ﻛﻪ در حالی ﻛﻪ دارای مغزی ﺑﺎ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻛﺎﻣﻼ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻣﻐﺰ ﻣﺎ اﺳﺖ، ﻓﺎﻗﺪ اﺣﺴﺎس و آگاهی ﺑﺎﺷﺪ؟
ﺗﺠﺮبه آﮔﺎه آﺷﻨﺎﺗﺮﻳﻦ و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل راز آﻣﻴﺰﺗﺮﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه در ﺟﻬﺎن اﺳﺖ . داﻧﺶ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ بی و اسطه تر از داﻧﺶ ﻣﺎ ﺑﻪ آگاهی ﻧﻴﺴﺖ . ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎل وﻓﻖ دادن آگاهی ﺑﺎ ﭼﻴﺰﻫـﺎی دیگری که میﺷﻨﺎﺳـﻴﻢ ﺑـﻪ ﻃـﺮز ﻏﻴـﺮعادی ای ﻣﺸﻜﻞ اﺳﺖ . ﭼﺮا آگاهی وﺟﻮد دارد؟ ﭼﻪ کاری اﻧﺠﺎم می دﻫﺪ؟ ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﻣﻤﻜـﻦ اﺳـﺖ ﻛـﻪ حاصل ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی عصبی در ﻣﻐﺰ ﺑﺎﺷﺪ؟ اﻳﻦﻫﺎ از ﺟﻤﻠﻪ ﺧﻴﺮه ﻛﻨﻨﺪهﺗﺮﻳﻦ پرسشها در ﺗﻤﺎم ﻋﺮﺻﻪ داﻧﺶ ﻫﺴﺘﻨﺪ.*
از منظر عینی(Objective) ﻣﻐﺰﻧﺴﺒﺘﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﻨﺎﺧﺖ اﺳﺖ . وقتی ﺑﻪ اﻳـﻦ ﺻـﻔﺤﻪ ﻧﮕـﺎه می ﻛﻨﻴـﺪ ، ﻓﺮاﻳﻨـﺪﻫﺎی زﻳـﺎدی رخ
میدﻫﺪ: فوتون های ﺷﺒﻜﻴﻪ ﭼﺸﻢ ﺗﺎن را تحرک می ﻛﻨﻨﺪ، ﺳﻴﮕﻨﺎلﻫﺎی الکتریکی از اﻋﺼﺎب نوری و ﻗﺴﻤﺖﻫـﺎی
ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻐﺰﺗﺎن می ﮔﺬرﻧﺪ و ﻧﻬﺎﻳﺘﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺎﺳﺦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰنید، اﺧﻢ ﻛﻨﻴﺪ ﻳﺎ ﭼﻴﺰی ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ.
اﻣﺎ یک جنبه ذهنی(Subjective) ﻫﻢ وﺟﻮد دارد . ﻫﻨﮕﺎم ﻧﮕﺎه ﻛﺮدن ﺑﻪ اﻳـﻦ ﺻـﻔﺤﻪ ﺷـﻤﺎ از آن آﮔـﺎهی دارﻳـﺪ ،
ﻛﻠﻤﺎت و ﺗﺼﺎوﻳﺮ را ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﺎ ﺑﻪ ﻣﺜﺎبه بخشی از ﺣﻴﺎت ذهنیﺗـﺎن ﺗﺠﺮﺑـﻪ ﻣـیﻛﻨﻴـﺪ .
در ﻫﻤـﺎن ﺣـﺎل ﻛـﻪ ﺗـﺎﺛﺮات روشنی از گلهای رﻧﮕﺎرﻧﮓ و آﺳﻤﺎن آبی دارﻳﺪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ احساساتی ﻫـﻢ داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷـﻴﺪ
و در ﺣـﺎل ﺷـﻜﻞ دادن ﺑﻪ اﻓﻜﺎری ﻧﻴﺰ ﺑﺎﺷﻴﺪ. اﻳﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ آگاهی را میﺳﺎزﻧﺪ : حیات ساﺑﺠﻜﺘﻴﻮ و درونی ذﻫﻦ.
ﻣﺤﻘﻘﺎنی ﻛﻪ ﺑﺮ روی ﻣﻐﺰ و ذﻫﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺳﺎﻟﻬﺎ از آﮔﺎهی ﻣﻲﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ .
دﻳﺪﮔﺎه راﻳﺞ اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ ﻋﻠﻢ ﻛﻪ مبتنی ﺑﺮ ﻋﻴﻨﻴﺖ اﺳﺖ ، نمیﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ ﭼﻴﺰی اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ذهنی ﻣﺜﻞ آﮔﺎهی ﻛﻨﺎر ﺑﻴﺎﻳﺪ .
رفتارگرایی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻬﻀﺖ ﻣﺴﻠﻂ رواﻧﺸﻨﺎﺳﻲ در اواﻳﻞ ﻗﺮن ﺑﻴﺴﺘﻢ ﺑﺮ روی رﻓﺘﺎر ﺧﺎرجی ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ ﺷﺪه ﺑﻮد
و ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ درﺑﺎره ﻓﺮاﻳﻨﺪهای ذهنی-درونی را ﻣﺠﺎز نمیداﻧﺴﺖ .
ﺑﻌﺪﻫﺎ ﭘﻴﺪاﻳﺶ ﻋﻠﻮم ﺷﻨﺎختی توجه را ﺑﻪ ﻓﺮآﻳﻨﺪهای درونِ ﺳﺮ ﺟﻠﺐ ﻛﺮد.
اﻣﺎ ﻫﻨﻮز ﺑﺤﺚ از آﮔﺎهی ﻣﺤﺪود ﺑﻮد و ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻨﺎﺳﺐِ ﮔﻔﺘﮕﻮی آﺧﺮ ﺷﺐ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﻧﻮﺷﻴﺪنی .
اﻣﺎ در ﭼﻨﺪ ﺳﺎل اﺧﻴﺮ ﺗﻌﺪاد ﻓﺰاﻳﻨﺪه ای ﻋﺼﺐ ﺷﻨﺎس، روانﺷـﻨﺎس و ﻓﻴﻠـﺴﻮف ﻣﻨﻜـﺮِ ﻏﻴﺮﻗﺎﺑـﻞِ ﻣﻄﺎﻟﻌـﻪ ﺑـﻮدن
آگاهی ﺷﺪه اﻧﺪ و در ﺻﺪدﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ درون ﻣﻌﻤﺎی آﮔﺎهی راه ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻨﺪ. ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ از ﻳـﻚ رشته اﻳـﻦ ﭼﻨـﻴﻦ ﻧﻮﭘـﺎ
میﺗﻮان اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ، ﺗﻮده ای از ﻧﻈﺮﻳﺎت ﻣﺘﻔﺎوت و ﻣﺘﻨﺎﻗﺾ ، اﻏﻠﺐ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﭘﺎﻳﻪ را ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎر ﺑﻪ ﻛـﺎر
میﮔﻴﺮﻧﺪ. ﺑﺮای ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﮔﺸﻮدن اﻳﻦ ﺗﻮده در ﻫﻢ ﺗﻨﻴﺪه ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﺑﺤﺚ و اﺳﺘﺪﻻل فلسفی اﺳﺖ...
اهمیت مطالعات خودآگاهی یا ماهیت ذهن به حدی در حال اوج گرفتن است که نشریه ساینس (Science) در سال 2005 در شماره مخصوصی اقدام به ارائه یکصد و بیست و پنج پرسش از مهمترین مسایل علمی قرن حاضر را نمود، و در این گزارش، مطالعات علوم خودآگاهی در مکان دوم مهمترین پرسشهای علمی کنونی جهان قرار داده شد. **
با اینکه خودآگاهی (ماهیت ذهن) قرن هاست که مورد توجه اندیشمندان عالم بودهاست، اما نخبگان علم امروزی هنوز از ارائه یک تعریف واحد و منسجم و حتی قابل قبول برای یکدیگر عاجزند.
خودآگاهی = consciousness (مصوب فرهنگستان زبان پارسی)
آگاهی = awareness
خویشتنآگاهی = self-awareness
هوشیاری = sobriety, astuteness, alertness
این واژگان هر یک تعریف خود را دارند، و معادل یکدیگر نیستند.
بطور نمونه، دیوید چالمرز تفاوت بین آگاهی و خودآگاهی را اینگونه بیان میکند:آگاهی، قرین روانشناختی خودآگاهیست.
لذا منظور ما در این مباحث، همان خودآگاهی، یا consciousness است.***
پرسش بزرگ این است که چگونه انسان میتواند از امور مختلف آگاه باشد در حالی که ابزار فیزیکی مانند مغز و اعصاب به تنهایی هرگز نمیتوانند حالت خودآگاهی داشته باشند. مادهگرایان بزرگ همانند دانیال دنت امروزه اذعان دارند که خودآگاهی صرفاً نتیجهٔ یک سیستم پیچیدهٔ مطلقاً فیزیکی است.
به عقیده جولین هاکسلی «این انگاره که خودآگاهی نتیجه انگیزش بافتهای عصبی است درست مثل داستان مالیدن چراغ علاءالدین و بیرون آمدن غول است.» از دیدگاه برخی، ممکن است خودآگاهی دارای شکاف تبیینی (The explanatory gap) باشد. این واقعیت بحثهای بیست سال اخیر را درباره خودآگاهی تحت شعاع خود قرار دادهاست.***
چه استدلالهایی بر له و علیه فیزیکالیسم در این رابطه مطرح است؟
شما چه فکر میکنید؟
منابع)
*ترجمه مقاله از نشریه دانشمند
**نشریه ساینس
***ویکی پدیای پارسی