شطرنجباز
اشتفان تسوایک
ترجمهی دکتر محمد مجلسی
نشر دنیای نو
112 صفحه
بهتره ابتدا آنچه را که در جلد پشت کتاب نوشته شده رو بنویسم :
شاهکار پس از مرگ
اشتفان تسوایک وقتی قدرت روزافزون و تسلط هولناک نازیها را به چشم دید، در سال 1934 دیگر طاقت نیاورد که در اتریش بماند و در سال 1938 به لندن رفت و آنجا ماندگار شد.
در سال 1914 و در آغاز نخستین جنگ جهانی، رومن رولان میگفت که نویسنده باید با اسلحه قلم خود در برابر زورگویان و جنگطلبان بایستد و بجنگد.
اشتفان تسوایک گمان میکرد که دیگر نخواهند گذاشت آزادانه فکر کند و بنویسد، و پیش از مرگ شطرنجباز را نوشته و آن را در کشوی میز خود پنهان کرده بود و هرگز گمان نمیکرد که این رمان بعد از مرگ او چاپ و در کنار آثار ارزشمند و برجسته ادبیات جهان قرار خواهد گرفت.
رژه لوئی ژونو
Roger - Louis Junod
نام این گتاب در اصل The Royal Game یا Chess Story و یا Chess بوده و اینجا به "شطرنجباز" ترجمه شده
داستان رو میشه به سه بخش تقسیم کرد:
1- از زمانی که راوی داستان به همراه دوستش برای سفر به آرژانتین وارد کشتی شده و متوجه میشوند که یکی از مسافران میرکو چنتوویک Mirko Czentovic قهرمان شطرنج دنیاست (که داستات رندگیاش را هم میخوانیم) و درنهایت در مسابقهای که با همراهی فرد ثروتمندی بنام مک کانور Mac Connor با این شطرنجباز ندارک میبینند آقای ب ناخودآگاه به کمک آنها میآید.
2- داستان بخشی از زندگی آقای ب که چه شد که با اینکه هیچگاه دست به شطرنج نزده اما توانست در مقابل بهترین شطرنجباز دنیا به تساوی برسه
3- رویارویی این دو شطرنجباز در فردای همان روز و آنچه که در این مسابقه بوقوع پیوست
اما آقای ب ( یا در متن اصلی دکتر ب Dr. B ) که بود؟ و چه شد که به گفتهی خودش که پس از پایان تحصیلات ، بیست و چند سالی است که دست به ظطرنج نزده ، و در شطرنج نه حرفهای است و نه استاد، بلکه هیچ است هیچ؛ توانست اینگونه در مقابل قهرمان شطرنج جهان مبارزه کنه؟
داستان اسارت آقای ب توسط نازیها و اینکه چون او را فردی میدیدند که دارای اطلاعات مهمی است به این خاطر آقای ب را در اتاق هتلی مجلل و البته بدون هیچ وسیلهای تنها تخت و ... منتقل کرده و مشخصه که بعد از مدتی چه بر سر انسان خواهد آمد
تا جایی که پس از چند ماه آقای ب نزدیک به اعتراف هم پیش رفته اما در یکی از بازجوییها میتواند کتابی رو پیدا کرده و از این وضعیت خود را رهایی دهد
اما کتابی که او پیدا کرده بود برخلاف میل باطنیش که انتظار داشت کتابی ادبی، فلسفی و ... باشه که بتونه مدتها او و ذهنش رو مشغول کنه ،
میبینه که کتاب شطرنجی است مشتمل بر 150 بازی از استادان بزرگ شطرنج
اما همین کتاب بتدریج آقای ب را علاقهمند به شطرنج کرده و او را در این رشته به این حد از تبحر میرسونه
تا جایی که این کتاب هم برای آقای ب کاملا تکراری شده و چارهای نمیبینه که به بازی شطرنج واقعی بپردازه
اما با چه کسی؟
...
اما اگر برگردیم به مقدمهی کتاب که بخشی از آن را در جلد پشتی کتاب خواندهایم، میخوانیم که :
آقای ب، از صحنهی نبرد برنده بیرون میآید، اما عهد میکند که دیگر دست به مهرههای شطرنج نزند. و شاید اگر تسوایگ چنین تعهدی را میپذیرفت و از نویسندگی دست برمیداشت، زنده میماند. اما او نمیتوانست فکر نکند و مقاله و داستان و رمان ننویسد و میخواست وجدان شفاف و روشن دوران و زمانهی خود باشد.
بخشهایی زیبا از این کتاب:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پاراگراف(های) اول کتاب:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کتاب امسال چاپ اولش بود و چند جایی بویژه در نوشتن حرکتها بهتره بازبینی بشه و بدرستی نوشته بشه.
همچنین گویا ترجمهی دیگری از این کتاب هم موجوده:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و درنهایت این کتاب " شطرنجباز " به پایان میرسد اما کتاب "
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
" دیگری گشوده میشود