دست نوشته های M3HRD@D

[M3HRD@D]

خسته ام...!
یارانه ام را بدهید می خواهم بروم
در قبرستانی دور دست
قبری دو در یک بگیرم
و به خواب راحتی بروم...
خسته ام...!

[M3HRD@D]

چقدر ما آدما عجیبیم.
درختا رو قطع میکنیم
ازشون کاغذ درست میکنیم
و روی کاغذ ها مینویسیم درخت ها رو قطع نکنید ....

[M3HRD@D]

اگر روزهای تکراری زندگیم رو حساب نکنم الان کودکی 8 ساله بیش نیستم...

[M3HRD@D]

نسل من

ما شديم نسل نخنــــــــديدن ، نسلي که اگر هم خنديــــــــد از سر وظيفه بود ...
شديم نسل کارتون هاي پر از غصه ،نسلي که بين بايد ها و نبايد ها فسيل شد...
همه ي ذهنش شد فکر آنکه پاي تخته سياه اسمش زير خوب ها باشد و اگر بد شد ضربدر نخورد...
نسل من نسلي شد که وقتي داشت مي سوخت خواست نسازد،تنش شد تابلو شکنجه و قبرش رفت در نا کجا آباد،و ما شدیم نسل بزرگترين شاکيان عالمــــــــ..............

[M3HRD@D]

از سیــاهی هم بــالاتــر است

رنگِ بیــرنگیِ این

روزهایِ تــــکراری....

[M3HRD@D]

دلمان خوش است که می نویسیم
و دیگران می خوانند
و عده ای می گویند
آه چه زیبا و بعضی اشک می ریزند
و بعضی می خندند
دلمان خوش است
به لذت های کوتاه
به دروغ هایی که از راست
بودن قشنگ ترند
به اینکه کسی برایمان دل بسوزاند
یا کسی عاشقمان شود
با شاخه گلی دل می بندیم و با جمله ای دل می کنیم
دلمان خوش می شود
به برآوردن خواهشی و چشیدن لذتی
و وقتی چیزی مطابق میل ما نبود
چقدر راحت لگد می زنیم
و چه ساده می شکنیم
همه چیز را!....

[M3HRD@D]

این روزها....
آینده ام درد می کند
فکرم مشکوک است
و به توهم مچاله ای دچارم
در افکارم رد پای دیوانه مردیست که به دنبال آرامش است
ولی دست نیافتنیست....
تکرار روزمره ام مرا عصب کش کرده است
پک میزنم و نفس می کشم
خدا کند عادتم تبدیل به مرض نشود
که این هم درمان نشددنیست....
و فقط این را خوب میدانم که این روزها درد غریبی با خود دارم....
.
مهرداد

[M3HRD@D]

ما برچسب پسر شجاع میچسبوندیم رو دفتر چلبرگی که روش نوشته بود توانا بود هر که دانا بود

بچه های امروزی برچسب باربی میچسبونن پشت نوتبوکشون.....!

[M3HRD@D]

بیا ایــ دوســت بیا

در گم ترین خاطراتمان

در پستو های زیرین رویاهایمان

بهــ دنبال لحظه ای باشیم

لحظه ایــ ناب که در آن

من و تو ما باشیم....

(م.ر.پ)