دست نوشته های Hamid Hamid
سلام دوستان عزيز ...
والا من يه 10-15 تايي شعر نوشتم ... كه البته نميدونم ميشه بهش بگي شعر يا نه ... چون من سواد شعر گفتن ندارم ... اين نوشته ها به نوعي حرف دل حساب ميشه ... و احتمالا از نظر قواعد هم اشكال زياد داره ... اميدوارم دوستان به بزرگي خودشون و به كوچكي من ببخشن و از اينكه شايد بد باشه ناراحت نشن ...
تنهايي
در اين لحظه هاي تلخ و سياه تنهايي / نيست براي من هيچ همراهي
فكر ميكنم با خودم كه چرا / موندم در اين دنيا تك و تنها
نيست هيچ ستاره اي در آسمون / كه با من باشه همدل و مهربون
همه دلخوشيم صداي موسيقي / كه گوش بدم به وقت تنهايي
دوست دارم از دنيا برم به آسمون / درد دل كنم با خداي مهربون
كه چرا تنهاي تنها موندم تو اين ديار / من دل خسته ي بي كس و يار
ولي ميدونم كه ميدونه خدا دردم رو / ميشنوه صداي غمگين و بي رمقم رو
...
.
.
.
ولي چرا نميفرسته يك رفيق / كه دوستش داشته باشم بي دريغ
تنها
دوستان اين شعرم بود ... اگه خيلي بد بود شرمنده گفتم حرف دل هست تا شعر ...
.gif "N Aggressive (17)")
جواب بصورت نقل قول