تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 2 از 2

نام تاپيک: حسین پناهی از زبان خودش

  1. #1
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض حسین پناهی از زبان خودش


    حسین پناهی از زبان خودش در کودکی نمی دانستم که باید از زنده بودنم خوش حال باشم یا نباشم چون هیچ موضع گیری خاصی در برابر زندگی نداشتم.فارغ از قضاوتهای آرتیستیک در رنگین کمان حیات ذره ای بودم که می درخشیدم آن روزها ملیونها مشغله ی دل گرم کننده در پس انداز ذهن داشتم از هیات گلها گرفته تا مهندسی سگها از رنگ و فرم سنگها گرفته تا معمای باران ها و ابرها از سیاهی کلاغ گرفته تا سرخی گل انار همه و همه دل مشغولیهای شیرین ساعات بیداریم بودند به سماجت گاوها برای معاش زمین و زمان را می کاویدم و به سادگی بلدر چین سیر می شدم. گذشت ناگزیر روزها و تکرار یکنواخت خوراکی ها حواس توقعم را بالا برد توقعات بالا و ایده های محال مرا دچار کسالت روحی کرد و این در دوران نوجوانی ام بود مشکلات راه مدرسه در روزهای بارانی مجبورم کرد که به خاطر پاها و کفشهایم به باران با همه عظمتش بد بین شوم و حقظ کردن فرمول مساحت ها اهمیت دادن به سبزه قبا را از یادم برد هر چه بزرگتر شدم به دلیل خود خواهی های طبیعی و قرار داد های اجتماعی از فراغت آن روزگار طلایی دور و دورتر افتادم.
    این روزها و احتمالا تا همیشه مرثیه خوان آن روزها باقی خواهم ماند تلاش می کنم با کمک تکنیک بیان و با علم به عوارض مسموم زبان آن همه حرکت و سکون را باز سازی کنم و بعضا نیز ضمن تشکر و سپاس از همه هم نوعان زحمتکشم که برایم تاریخ ها و تمدن ها ساخته اند گلایه کنم که مثلا چرا باید کفشهایمان را به قیمت پاهایمان بخریم و چرا باید برای گذران سالم و ساده خود را در بحرانهای دروغ و دزدی دیوانه کنیم. چرا باید زیبایی های زندگی را فقط در دوران کودکی مان تجربه کنیم حال آنکه ما مجهز به نبوغ زیبا سازی منظومه هاییم در مقایسه با آن ظلمات سنگین و عظیم نبودن بودن نعمتی است که با هر کیفیتی شیرین و جذاب است.
    بد بینی های ما عارضه های بد حضور و ارتباطات ماست فقر و بیماری و تنهایی مرگ ما هیچ گاه به شکوه هستی لطمه نخواهد زد منظومه ها می چرخند و ما را با خود می چرخانند.
    ما در هیات پروانه هستی با همه ی توانایی ها و تمدن هامان شاخکی بیش نیستیم برای زمین هفتاد کیلو گوشت با هفتاد کیلو سنگ تفاوتی ندارد یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست اگر رد پای دزد آرامش و سعادت را دنبال کنیم سر انجام به خودمان خواهیم رسید که در انتهای هر مفهومی نشسته ایم و همه ی چیزهای تلنبار مربوط و نا مربوط را زیر و رو می کنیم به نظر می رسد انسان آسانسور چی فقیری است که چرخ تراکتور می دزدد البته به نظر می رسد تا نظر شما چه باشد؟؟؟؟؟
    منبع:kahkasan.blogfa.com
    

  2. این کاربر از orochi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

  4. این کاربر از Mahdi/s بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •