تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 39

نام تاپيک: اعجاز قرآن کریم

  1. #1
    داره خودمونی میشه رستگار15's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2012
    محل سكونت
    قلب مادرم
    پست ها
    234

    12 اعجاز قرآن کریم

    سلام دوستان

    خیلی زیاد پیش اومده که پیش خودم گفتم چرا قرآن یک معجزست و چرا یک آدم نمیتونسته اون رو نوشته باشه.البته الان به جوابم رسیدم و میخوام این محیط بتونه به کسایی که این سوال رو دارن کمک کنه و همچنین دل همه ی ما رو با پروردگار بزرگمون صافتر کنه

    برای همین پیرامون معجزات قرآنی تحقیق کوچیکی کردم و امیدوارم شما هم بهم کمک کنید.



    اعجاز عددي قرآن

    تساوي عددي و هماهنگي رقمي و تناسب در موضوعات قرآن، موضوعي است كه قدرت بشري از دريافت دقيق آن ناتوان بوده و از توضيح كامل وبيان آن در مي ماند. به عنوان نمونه تعدادي از تناسبهاي عددي آيات قرآن را بيان مي نمائيم.

    اجر

    واژه(اجر: مزد): 108 بار در قرآن آمده و به همين اندازه واژه (فعل: كار) آمده است.

    جزا

    كلمه(جزاء: پاداش- كيفر) 117 بار در قرآن به كار رفته و (مغفرت)334 بار. پس آمرزش دو برابر كيفر به كار رفته است!

    ابليس

    در قرآن لفظ ابليس 11 بار آمده و عيناً به همين تعداد، يعني 11 بار، فرمان به استعاذه (پناه بردن به خدا) تكرار شده است.

    آيات

    واژه ( آيات: نشانه ها) 382 بار در قران آمده وبا توجه به اينكه واژه ( الناس:مردم) 241 بار و (الملائكة: فرشتگان)86 بار و (عالمين: جهانيان) 73 بار در قرآن بكار رفته، كلمه(آيات) به اندازه مجموع واژه هاي (ناس- ملائكه و عالمين) به كار رفته است.

    ايمان

    ایمان و مشتقات آن 811 بار در قرآن به كار رفته و لفظ (علم) و مشتقات آن 782 بار و مترادف (علم) يعني(معرفت) با مشتقاتش 29 مرتبه در قرآن آمده است. در نتيجه (علم ) و(معرفت) و مشتقات آن دو، مجموعاً 811 بار تكرار شده اند كه مساوي با لفظ (ايمان) به كار رفته اند.

    بر

    لفظ برّ( نيكي) و تمام مشتقاتش 20 بار در قرآن آمده كه با واژه (ثواب) و مشتقاتش برابر است.

    جحيم

    كلمه جحيم( دوزخ) 26 بار در قرآن تكرار شده كه برابر با لفظ عقاب (كيفر) مي باشد.

    حرث

    واژه حرث( كشت)14 بار در قرآن آمده، و به همين اندازه واژه زراعت ( كشاورزي) به كار رفته است.

    دنيا و آخرت

    كلمه (دنيا) در قرآن 115 بار به كار رفته و واژه (آخرت) نيز عيناً 15 بار در قرآن آمده است.

    رسل

    واژه (رسل) 368 بار تكرار شده و واژه نبي 75 بار ، بشير18 بار و نذير 57 بار كه مجموع ارقام مذكور 518 مرتبه است. جاي شگفتي است كه اين عدد با تعداد مواردي كه اسامي پيامبران آمده برابراست. يعني اسامي پيامبرن الهي ( آدم- نوح – موسي و...) نيز 518 بار در قرآن به كار رفته است.

    صيام

    واژه (صيام: روزه) و (صبر: شكيبايي) و (درجات: بيمناكي) و (شفقت: مهرباني) هر كدام 14 بار در قرآن آمده است.

    عقل

    كلمه (عقل) و مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده و با موارد به كار رفته واژه (نور) در قرآن برابر است .

    محبت

    واژه (محبت ) و مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده كه به همين تعداد واژه ( طاعت : فرمانبرداري ) در آيات وجود دارد .

    لسان

    كلمه ( لسان: زبان) 25 بار در قرآن آمده است كه با تعداد ( موعظه: پند و اندرز) برابر است.

    *منبع
    كتاب (اعجازعددي قرآن) متعلق به عبدالرزاق نوفل .


    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    تحدی

    قرآن معجزه جاويدخاتم الانبياء است.از بدو نزول قرآن در مكه كه با سوره‏هاى كوچك آغاز شد رسول اكرم رسما بر آن «تحدى‏» كرد، يعنى مدعى‏شد كه قرآن كار من نيست، كار خداست و از من و هيچ بشر ديگر ساخته نيست كه مانند آن را بياورد و اگر باور نداريد آزمايش كنيد و از هر كسى مى‏خواهيدكمك بگيريد، ولى بدانيد كه اگر جن و انس پشت به پشت دهند كه مانند آن را بياورند، قادر نخواهند بود.
    مخالفان پيغمبر اكرم نه در آن زمان و نه در زمانهاى بعد - كه اكنون چهارده قرن از آن مى‏گذرد - نتوانسته‏اند به اين مبارزه طلبى پاسخ بدهند.آخرين سخن مخالفان آن عصر اين بود كه «جادو» است.

    خود اين اتهام، اعتراف ضمنى به خارق العاده بودن قرآن و نوعى اظهار عجز در برابر قرآن بود.

    مخالفان سرسخت پيامبر از هيچ معارضه‏اى‏با پيغمبر براى تضعيف و مغلوب كردنش مضايقه نكردند و تنها كارى كه به آن دست‏نزدند - زيرا صد در صد نااميد بودند - همان بود كه پيغمبر مكرر پيشنهاد مى‏كرد و خود قرآن هم تصريح كرده است، يعنى آوردن لا اقل يك سوره(و لو سوره‏اى يك سطرى مانند قل هو الله و سوره انا اعطيناك الكوثر)مانند قرآن.

    ******************

    مجموعه آثار جلد دوم صفحه 212

    استاد شهيد مرتضى مطهرى
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    نمونه‏هايى از اشارات علمى
    در قرآن از اين گونه اشارات علمى و گذرا بسيار است.برخى از اين اشارات از ديرزمان و برخى در ساليان اخير با ابزار علم روشن شده و شايد بسيارى ديگر را گذشت‏زمان آشكار سازد.دانش مندان-به ويژه در عصر حاضر-در اين باره بسياركوشيده‏اند،گرچه افرادى به خطا رفته ولى بسيارى نيز موفق گرديده‏اند.نمونه‏هايى‏از اين گونه اشارات در بخش اعجاز علمى قرآن در كتاب‏«التمهيد»ج 6 آمده است،در اين جا به جهت اختصار به چند نمونه بسنده مى‏كنيم:

    رتق و فتق آسمان‏ها و زمين
    او لم ير الذين كفروا ان السماوات و الارض كانتا رتقا ففتقناهما «رتق‏»به معناى‏«به‏هم پيوسته‏»و«فتق‏»به معناى‏«از هم گسسته‏»است.در اين آيه آمده است كه‏آسمان‏ها و زمين به هم پيوسته بوده‏اند و سپس از هم گسسته شدند.

    مفسران در اين پيوسته بودن و گسسته شدن زمين و آسمان‏ها اختلاف نظرداشته‏اند.بيش‏تر بر اين نظر بوده‏اند كه مقصود از به هم پيوستگى و گسسته شدن،همان گشوده شدن درهاى آسمان و ريزش باران است، ففتحنا ابواب السماء بماءمنهمر ،پس درهاى آسمان را با آبى ريزان گشوديم‏».و نيز شكافتن زمين و روييدن‏گياه،چنان چه مى‏فرمايد: ثم شققنا الارض شقا فانبتنا فيها حبا ،زمين را شكافتيم وپس در آن،دانه رويانيديم‏».علامه طبرسى گويد:«و اين معنا از دو امام(ابو جعفرباقر و ابو عبد الله صادق عليهما السلام روايت‏شده است ،در«روضه كافى‏»روايتى ضعيف‏السند از امام باقر عليه السلام است و در تفسير قمى روايتى كه اتصال سندى ندارد ازامام صادق عليه السلام روايت‏شده است .
    نقش كوه‏ها در استوارى زمين
    در نه جاى قرآن از كوه‏ها با تعبير«رواسى‏»ياد شده است و جعلنا في الارض‏رواسي ان تميد بهم ،و كوه‏ها را در زمين پا بر جا و استوار نهاديم تا مبادا[زمين]آنان[مردم]را تكان دهد و بلرزاند».

    اساسا تعبير از كوه‏ها به‏«رواسى‏»بدان جهت است كه‏«ثابت‏هايى‏»هستند كه برريشه‏هاى مستحكم استوار مى‏باشند و از ماده‏«رست السفينة‏»گرفته شده،به معناى‏لنگر انداختن كشتى است كه به وسيله اين لنگرها در تلاطم آب‏هاى دريا استوار وپا بر جا مى‏ماند.از اين رو،كوه‏ها هم چون لنگرهايى هستند كه زمين را در گردش‏ها وچرخش‏هاى خود،از لرزش و تكان باز مى‏دارد.

    هم چنين از كوه‏ها به‏«اوتاد»تعبير شده،به معناى ميخ‏ها،كه زمين را از هم پاشى‏و فرو ريزى نگاه مى‏دارد و الجبال اوتادا .

    در بخشى از گفتار حضرت امیر (ع)در این باره آمده:«زمين به رغم حركت‏هاى خود از لغزش ولرزش و فرو پاشيدگى نگاه داشته شد.»از اين گفتار سه نكته به دست مى‏آيد:

    1- زمين داراى حركت‏هاى گوناگون است،ولى به رغم اين حركت‏ها آرامش وتعادل خود را حفظ كرده است.

    2- پوسته زمين مستحكم است و از هم نمى‏گسلد و لايه‏هايش گسسته نمى‏شود،تا ساكنان و بارهايش را در درون خود فرو نكشد.

    3- زمين در حركت وضعى و انتقالى و برخى حركت‏هاى ديگر،آرام و استواراست و از مدارهايى كه به طور منظم در آن مى‏گردد، بيرون نمى‏افتد.

    اين گونه نكته‏ها امروزه مورد تاييد اكتشافات و پژوهش‏هاى علمى قرارگرفته است.اين اثر بزرگ كوه‏ها-كه حيات را بر پهناى زمين ميسر ساخته است‏به دليل آن است كه سلسله كوه‏هاى پراكنده در پوسته سخت زمين،همانند كمربندزنجيره‏اى اطراف زمين را در بر گرفته‏اند.

    اكنون بهتر مى‏توانيم به ظرافت و دقت فرموده امام عليه السلام در خطبه يكم نهج البلاغه‏پى ببريم،كه به جاى كلمه جبال(كوه‏ها) واژه صخور(صخره‏ها)را به كار برده‏«و وتدبالصخور ميدان ارضه،و به كوه‏هاى گران،زمين را ميخ كوب نموده به آن استوارى‏بخشيده است‏».اين گفتار،تفسير آيه فوق الذكر است و جعلنا في الارض رواسى ان‏تميد بهم .امام عليه السلام جنبه‏«صخره‏اى‏»بودن كوه‏ها را در جهت استحكام و استوارى‏مرتبط مى‏داند.

    سلسله كوه‏هاى سنگى-با پستى و بلندى‏هايى كه دارند-نقش بزرگى در تعادل‏زمين و ثبات اجزا و استوارى پوسته آن دارند تا اين كوه‏ها با وجود شعله‏ور بودن‏درون و التهاب گداخته‏هاى آن،درهم شكسته و لرزان نشوند.
    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    دشوارى تنفس با افزايش ارتفاع
    و من يرد ان يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كانما يصعد في السماء .

    در اين آيه از سختى و دشوارى زندگى گم راهان سخن مى‏گويد و آنان را به كسى‏تشبيه مى‏كند كه در حال صعود به لايه‏هاى بالايى جو است و در اثر اين صعوددچار تنگى نفس و فشار سخت‏بر سينه خود مى‏گردد.

    مفسران پيشين در وجه تشبيه،در آيه فوق اختلاف نظر دارند.برخى بر اين باوربوده‏اند كه مقصود تشبيه به كسى است كه بيهوده مى‏كوشد تا پرواز كند و مانندپرندگان در آسمان به پرواز در آيد،چون اين كار برايش مقدور نيست ناراحت‏مى‏شود و از شدت ناراحتى نفس كشيدن بر او دشوار مى‏گردد.
    ولى امروزه با پى بردن به پديده فشار هوا در سطح زمين و تناسب آن با فشاردرجه خون از داخل بدن،كه موجب تعادل فشار بيرونى و درونى است،وجه تشبيه‏در آيه بهتر روشن شده و تا حدودى از ابهامات تفاسير پيشين كاسته شده است.

    آب منشا حيات
    و جعلنا من الماء كل شي‏ء حي .پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده:«كل شي‏ء خلق من‏الماء» .

    طبق آيه فوق و فرموده پيامبر،همه موجودات منشا هستى خود را از آب‏گرفته‏اند.مرحوم صدوق از جابر بن يزيد جعفى-كه از بزرگان تابعين به شمارمى‏رود-از امام باقر عليه السلام پرسش‏هايى دارد،از جمله در رابطه با آغاز آفرينش جهان‏مى‏پرسد.امام در جواب مى‏فرمايد:«اول شي‏ء خلقه من خلقه،الشي‏ء الذي جميع‏الاشياء منه،و هو الماء ،نخستين آفريده‏اى كه خدا خلق كرد،چيزى است كه‏تمامى اشيا از آن است و آن آب است‏».


    پوشش هوايى حافظ زمين
    و جعلنا السماء سقفا محفوظا و هم عن آياتها معرضون ،و آسمان را سقفى محفوظ[بر فراز زمين]قرار داديم،كه اينان از نشانه‏هاى آن روى گردانند».

    گرد زمين را پوشش هوايى ضخيمى فرا گرفته،كه عمق آن به 350 كيلومترمى‏رسد.هوا از گازهاى‏«نيتروژن‏»-به نسبت 03/78 درصد و«اكسيژن‏»به نسبت‏99/20 درصد و اكسيد كربن به نسبت 04/0 درصد و بخار آب و گازهاى ديگر به‏نسبت 94/0 درصد تركيب يافته است.اين پوشش هوايى با اين حجم ضخيم و بااين نسبت‏هاى گازى فراهم شده در آن،هم چون سپرى آسيب ناپذير،زمين را دربر گرفته و آن را از گزند سنگ‏هاى آسمانى كه به حد وفور به سوى زمين مى‏آيند و ازهمه اطراف،تهديدى هول ناك براى ساكنان زمين به شمار مى‏روند،حفظ كرده‏زندگى را بر ايشان امكان پذير مى‏سازد.

    فضا انباشته از سنگ‏هاى پراكنده‏اى است كه بر اثر از هم پاشيدگى ستاره‏هاى‏متلاشى شده به وجود آمده‏اند.از اين سنگ‏ها به صورت مجموعه‏هاى بزرگ وفراوانى پيرامون خورشيد در گردشند و روزانه تعداد زيادى از اين سنگ‏ها موقع‏نزديك شدن به كره زمين به وسيله نيروى جاذبه به سمت زمين كشيده مى‏شوند.اين‏سنگ‏ها برخى بزرگ و برخى كوچك و با سرعتى حدود(60-50) كيلومتر در ثانيه‏به سوى زمين فرود مى‏آيند،كه سرعتى فوق العاده است.ولى هنگامى كه وارد لايه‏هوايى مى‏شوند در اثر سرعت زياد و اصطكاك فوق العاده با ذرات هوا،داغ شده شعله‏ور مى‏شوند و در حال سوختن يك خط نورى ممتد به دنبال خود ترسيم‏مى‏كنند و به سرعت محو و نابود مى‏شوند كه به نام شهاب سنگ شناخته شده‏اند.

    برخى از اين سنگ پرتاب‏ها آن اندازه بزرگ‏اند،كه از لايه هوايى گذشته،مقدارى ازآن به صورت سنگ‏هاى سوخته با صداى هول ناكى به زمين اصابت مى‏كند.
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    يك چيز بسيار جالب:
    اگر تمام حروف مقطعه قرآن را جمع كنيم بعد تكراريها را حذف كنيم مي توان با آنها اين جمله را ساخت:
    (( صراط علي حق نمسكه)) يعني: راه علي حق است در آن چنگ مي زنيم.

    (مطالب رو از سایت
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پیدا کردم.)



    تذکر: مطالبی رو در جاهای مختلفی از جمله اینترنت راجع به قرآن میخونیم که سعی شده در اونها یه جورایی زیر آب اسلام و قرآن رو بزنن،قبل از هر قضاوتی قرآن رو باز کنید وچیزی که ادعا شده رو ببینید و بعد تفسیرش رو بخونید.البته اگه تو قرآن مورد ادعا رو پیدا کردید.اکثرا چیزایی که ادعا میکنن آیه قرآنه حتی تو قرآن وجود نداره!
    Last edited by رستگار15; 24-08-2012 at 12:29.


  2. #2
    کـاربـر بـاسـابـقـه M . Sayid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    2,651

    پيش فرض

    من که کلشو نخوندم

    ولی

    یکی مثه سهروردی میاد با تفکر در آیات قرآن مکتب فلسفی اشراق رو پایه ریزی می کنه بعد شما به اعداد چسبیدی ؟ حق این کتاب بیشتر ازین حرفاس!!

  3. 15 کاربر از M . Sayid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #3
    داره خودمونی میشه رستگار15's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2012
    محل سكونت
    قلب مادرم
    پست ها
    234

    پيش فرض

    من که کلشو نخوندم

    ولی

    یکی مثه سهروردی میاد با تفکر در آیات قرآن مکتب فلسفی اشراق رو پایه ریزی می کنه بعد شما به اعداد چسبیدی ؟ حق این کتاب بیشتر ازین حرفاس!!
    درسته
    البته من کتاب سهروردی رو نخوندم اما اگر ما در حد اونا بودیم که نیازی به دلیل و منطق برای قبول قرآن نداشتیم.و این رو هم باید مد نظر داشته باشیم که درک انسانها و قدرت تجزیه و تحلیلشون با هم فرق داره.
    هدف این تاپیک اینه که از دلایل ساده و قابل درک شروع کنیم و با همراهی هم دلایلی رو بیاریم که هر کسی رو با هر سطح درک و فهمی قانع کنه
    میشه یه لطفی در حق ما بکنی و نمونه ای از استدلال هاش رو برامون بزاری؟

  5. 4 کاربر از رستگار15 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #4
    کـاربـر بـاسـابـقـه M . Sayid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    2,651

    پيش فرض

    البته من کتاب سهروردی رو نخوندم اما اگر ما در حد اونا بودیم که نیازی به دلیل و منطق برای قبول قرآن نداشتیم.و این رو هم باید مد نظر داشته باشیم که درک انسانها و قدرت تجزیه و تحلیلشون با هم فرق داره.
    اصولا کتاب خدا داره به تفکر و تعقل دعوت می کنه و آماده ی اینه که در مورد آیاتش تفکر بشه بعد شما میگی دلیل نمی خواد ؟؟ هیچ چیزی رو بدون تفکر قبول نکنید !

    در ضمن لازم نیست در حد سهروردی باشید ، کشتنش اون جماعت سطحی نگر زمان خودش !

    میشه یه لطفی در حق ما بکنی و نمونه ای از استدلال هاش رو برامون بزاری؟
    استدلال های سهروردی به درد اینجا نمی خوره به دلیل نوع نگاه سهروردی ! بهتره فلسفه ی مشائی رو بررسی کنید ! در ضمن استدلال های فلسفی اینجوری نیست که یکمشو بزاری اینجا ! از اول شروع به اثبات می کنه و باید مرحله به مرحله جلو میره و در صورت فهم برهان قبلی می تونی برهان بعدیو بفهمی و گرنه الان من بگم :

    بر اساس قاعده امکان اشرف فلان مطلبو متوجه میشیم !
    یا :
    بنا به رد بودن تسلسل علل نامتناهی فلان مطلبو نتیجه می گیریم !

    خب حالا سوال میشه : امکان اشرف چیه یا چرا تسلسل علل باطله ! و ...

  7. 3 کاربر از M . Sayid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #5
    داره خودمونی میشه رستگار15's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2012
    محل سكونت
    قلب مادرم
    پست ها
    234

    پيش فرض


    در ضمن لازم نیست در حد سهروردی باشید ، کشتنش اون جماعت سطحی نگر زمان خودش !



    استدلال های سهروردی به درد اینجا نمی خوره به دلیل نوع نگاه سهروردی ! بهتره فلسفه ی مشائی رو بررسی کنید ! در ضمن استدلال های فلسفی اینجوری نیست که یکمشو بزاری اینجا ! از اول شروع به اثبات می کنه و باید مرحله به مرحله جلو میره و در صورت فهم برهان قبلی می تونی برهان بعدیو بفهمی و گرنه الان من بگم :

    بر اساس قاعده امکان اشرف فلان مطلبو متوجه میشیم !
    یا :
    بنا به رد بودن تسلسل علل نامتناهی فلان مطلبو نتیجه می گیریم !

    خب حالا سوال میشه : امکان اشرف چیه یا چرا تسلسل علل باطله ! و ...
    همینو میگم قربونت برم
    ما که از این چیزا سر در نمیاریم
    قدم به قدم باید بریم
    همه که اوستا نیستن
    بعضیا هم مثل من نوپا هستن
    نیاز به دلایل راحتتر و قابل فهم تر دارن
    اصولا کتاب خدا داره به تفکر و تعقل دعوت می کنه و آماده ی اینه که در مورد آیاتش تفکر بشه بعد شما میگی دلیل نمی خواد ؟؟ هیچ چیزی رو بدون تفکر قبول نکنید !
    در حد لالیگا موافقم ولی من نگفتم دلیل نمیخواد.گفتم یکی مثل اون نیازی به دلیل نداره.منظورم این نیست که از اول علامه دهر بوده.بالاخره همه به غیر از معصومین و کسانی که نظر خاص الهی به اونها هست از تاتی تاتی شروع میکنن

  9. 2 کاربر از رستگار15 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #6
    داره خودمونی میشه رستگار15's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2012
    محل سكونت
    قلب مادرم
    پست ها
    234

    پيش فرض



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    اعجاز در كوهها
    کوهـهـا مانند ابـرهـا در حركت مى باشند
    بقلم الشيخ عبد المجيد الزنداني
    {وترى الجبال تحسبها جامدة وهى تمر مر السحاب} سورة النمل [88]
    " هنگامى که به کوهها نگاه مى کنى، فکر مى کنى که آنها بر جاى خود ايستاده اند. اما آنها مانند ابرها حرکت مى کنند. چنين است ساخته خدا، که همه چيز را تکميل کرد. او کاملا ً از تمام اعمالتان آگاه است. چرا كه كوهها بخشى از كره زمين بوده وكره زمين به دور خود وبه دور خورشيد ميگردد ، با طور منظم ."مُرور": در اصل بمعنی: آمدن و گذشتن و رفتن است، و در معنی ضمنی خود بمعنی: سپری شدن يا نمودن است. و در آيه منظور از آمدن و رفتن و درگذشتن يا سپری
    شدن: متولد شدن و زندگی نمودن و مردن است.نکته آيه: کوهها مانند ابرها سپری می شوند:
    با تابش خورشيد به درياها و اقـيانوسها و آبهای سطح زمين، آب بخار میشود و به جو می رود. بعد ابر شکـل می گيرد و در بارش آب مجدداً به زمين برمی گردد. اين روند و فرايند هميشگی تولد و زندگیو مرگابرها است.کوهـها يا بر اثر فـشار درونی زمين به بالا شکل می گيرند، يا بر اثر فشار به بالا در جائی و کشش به پائـيـندر جای ديگرشـکـل می گيرند، يا بر اثر برخورد دو لايه زمين و چين خوردن زمين، و يا بـر اثر آتشفشان ايجاد می شوند، و ضمن صدها هزار و ميليونها سال بر اثر عوامل فرسايشخرد شده و به دشتها و درياها برده می شوند واز آنها چيزی نماندهو با زمين يکسان می شـوند و کوهـهـای جـديـد ديگـری در جـاهـای ديگر ايجاد می شود. و يا همزمان با فرسوده شدنو بين رفتن آنها از بالا و از بيرون، فـشار درون زمينی پـيـوسـتـه آنـها را بلند می کند. اين روند و فرايند زندگی کوهها مانند روند و فرايند زندگی ابرها است. و به اين شکل کوهـهـا کـه بـه گـمـان ما "ثابت، استوار و پابرجا" هستند مانند ابرها "سپری" می شوند.ميخ واری کوهها در زمین{ والجبال أوتاداً } سورة النبأ [ 7]" و آيا ما کوهها را ميخ وار نگردانيديم"؟ "اوتاداً": تشبيه بليغ است، بمعني: کالأوتاد، بمعنی: مانند وتد. «اوتاد» جمع وَتـَد و وَتِد است، بمعنی: تکه چوب يا فلز ميخ مانندی که بخش بزرگتر آن در زمين يا ديوار کوبيده می شود و بخش کوچکتری از آن بيرون می ماند. (بيشتر برای بستن طناب چادر مورد استفاده قرار می گيرد). نکته آيه: کوهها مانند وتد می مانند: کوههای سنگی بخش بيشترشان در درون زمين است و بخش کمتری از آنها بيرون از زمين. آنچه ما از اين کوهها می بينيم در واقع بخش بالائی آنهاست. و اين دانش البته با قياسهای جاذبه ای در بلنديها و پائينيهای زمين بدست می آيد. لايه بيرونی زمين که روی آن زندگی ميکنيم و قاره ها و اقيانوسها را در بر ميگيرد و در جائی از آن کوه و در جائی ديگر آن دشت است از تعدادی صفحه های بزرگ و کوچک تشکيل شده که در سمت و سوهای گوناگون در حرکت هستند. کوههای سنگی توازن و تعادل و يکپارچگی اين صفحه های در حال حرکت را حفظ می کند. و به اين ترتيب کوههای سنگی هم از نظر شکل مانند وتد می مانند و هم از نظر کارکرد. نقش کوهها در عدم شیب دار شدن زمين { والقى فى الأرض رواسي أن تميد بكم سورة نحل} [15]و در زمين کوههائی درست کرد تا زير شما شیب پیدا نکند! قـشـر سطح زمين از تعدادی لايه های کوچ و بزرگ جدا از هم تشکيل شده که پيش از اين آنها را ديديم. اين لايه ها که در حرکت می باشند، در جاهـائی يکی از آنها زير ديگری می رود. بخشی از لايه ای که زير لايه ديگر می رود به مواد مذاب درون زمين می رسد و ذوب می شـود. با تنگ شدن عـرصه آتشـفـشـان ايجاد می شود و مواد بيرون ريخته می شود و کوه ايجاد می کند، و همینطور لایه ای که بالای لایه دیگر قرار می گیرد و به بالا حرکت می کند، به شکلی که در تصویر می بینیم چین بر میدارد و رفته رفته چینها بزرگ می شوند و به کوه تبدیل می شوند، که اگر چنين نمی شد در ادامه رفـتن لايه ای زير لايه ديگر، لايه بالائی بالا و بـالاتر می آمد و سطح زمـيـن در مـنطقه مزبور شیب پیدا می کرد. همينطـور اگر برخورد دو لايه سريع اتفاق بيفتد نيز به شکلی که در تصویر می بینیم زمین چین می خورد و رشته کوه درست می شود. که اگر چنين امکانی وجود نمی داشت نيز منجر به بالا رفتن لايه ای و به زير رفـتـن لايه ديگر می شد که در نـتيجه منجر به تمايل و شیب دار شدن سطح زمين می شد و خانه ها مايل می شدند. نقش کوههای بلند بالا در رسيدن باران و آب به مردم در جهان { وجعلنا فيها رواسي شامخات واسقينا كم ماءاً فرتا }مرسلات [27} "و در آن ( در زمين)کوههای بلند بالا قرار داديم و آب گوارائی را به شما نوشانديم"! "رَوَاسِی": جمع رَاسِيَة است بمعنی: چيزی که بخشی از آن در زمين فرو رفته و استوار و پابرجا است. معانی دوم: ديگ بزرگی که در زمين يا چيز ديگری کاشته می شود و جابجا نمی شود ـــ کوه ــ لنگر. «شَامِخَات»: جمع شامِخْ، بمعنی: چيز بالا بلندِ پر ابهت و عظمت و ثمر بخش. توزيع بارندگی در سطح جهانی به کمک بادها صورت می گيرد. وسلسله کوههای بلند بالا نقـش اصلی را در روند و فرايند بادها بازی می کنند. در تصوير جريان بادها که کوهها عامل آن هـسـتـنـد را می بينيم. کـوهـهـا جـريان بـادهـا را بـه چندينناحيه بزرگ تـقـسيم می کنند که نقطه آغاز آنها نواحی زير استوائی دارای فشار بالا در درياها میباشد. بزرگترين آن آتلانتيک شمالی است که 75 ميليون کيلومتر مربع زمين را آب می دهـد. همينطور بخار برخاسته از آبهای زمين با کوههای بلند بالا برخورد می کند و چنانچه کوه سرد باشد بخارها جمع شده و به جريانهای آب تبديل می شوند و سرچشمه آب رسانی به مناطق ديگر می شوند. همينطور کوههای بلند بالا بادها را مجبور می کنند که رو به بالا بوزند. و چنانچه بادها سرد بوده و بخار آب با خود داشته باشند، بخار متراکم شده و ابر تشکيل می دهد و می بارد. و به اين ترتيب چنانکه آيه مطرح نموده کوههای بلند بالا در رسيدن آب و باران به مردم نقش دارند. درآمدن برخی از کوهها از زير زمين. {الم تر أنّ الله أنزل من السماء ماءً فأخرجنا به ثمرات مختلفاً ألوانها ، ومن الجبال جدد بيضُ وحمرُ مختلف ألوانها وغرابيب سود} سوره فاطر [27]



    "آيا نمی توانی ببينی: خدا از ابر باران پائين می آورد پس
    از آنثمرهائی را با آن درمی آوريم با رنگهـای گوناگون، و از کوههاکوههای سفيد راه راهی، وسرخ با رنگهای گوناگون، و سياهِ سياه را درمی آوريم". نکته آيه: کوههای سفيد راه راهی و کوههای سرخ با رنگهای گوناگون (يعنی سرخ بدرجات مختلف) و کوههای سياه سياه (يعنی سياه يکنواخت) از زمين در می آيند: کوههای سفيد راه راهی: کوههای سفيد راه راهی کوههای رسوبی هستند. اين کوهها چگونه تشکيل می شوند و چگونه از زمين بيرون می آيند؟ هنگاميکه باران می بارد جريان آب سنگ و خاک و گياه و پيکر حيوانات و هر چيزی که در مسير آن باشد را با خود بر می دارد و می برد. رفته رفته با کم شدن سرعت جريان آب، آنچه آب با خود برداشته رفته رفته در بستر رودخانه و پيچ و خمهای آن نشست می کند و يا به انتهای رودخانه که ساحل دريا باشد برده می شود و آنجا نشست می کند، و از آنچه نشست می کند يک لايه رسوبی برجای می ماند. هر سال يک لايه جديدی روی لايه قديمی درست می شود. با گذشت زمان و تکرار شدن اين کار لايه های زيادی از رسوبات روی هم جمع می شوند. و پس از آن فشار درونی زمين، زمين را در آن منطقه بلند می کند. با بلند شدن زمين آن لايه هائی که در ضمن هزاران سال و ميليونها سال رفته رفته روی هم دفن شده بودند از زمين بيرون زده می شوند کوههای سرخ با رنگهای گوناگون (يعنی سرخ بدرجات مختلف):کوههائی که رنگ آنها سرخ است کوههائی هستند که عنصر آهن در آنها از عناصر ديگر بيشتر است و آهن نيز در در اثر آب و رطوبت اکسيده می شود و رنگ سرخی بخود می گيرد. از آنجا که عنصر آهن در همه جای آنها يکسان نيست ميزان اکسيده شدن و در نتيجه ميزان سرخ شدن و سرخ بودن آنها در همه جايشان نيز يکسان نيست. اين نوع کوهها نيز بر اثر فشار درونی زمين از زمين بيرون می آيند.کوههای سياه سياه (يعنی سياه يکنواخت): در ميان کوههای سياه که به کوههای آتشفشانی معروفند نيز کوههائی هستند که از زير زمين در می آيند.کوههای سياهی که در تصوير می بينيم بر اثر فشار درونی زميناز درون زمين بيرون زده و پيوسته تحت فشارنيروی درونی زمين بلند و بلند تر می شوند.کسانی می گفـته اند که: وقتی ما مرديم و در زمين گم و گـور شـديـم ديگـر درآوردن و زنـده نمودن ما غير ممکن است. آيه خطاب به آنها: "در آوردن کوهها پس از رفتن آنها در زمينيا بودن آنها در زمين" را استدلال آورده است.درست شدن کـوه از سـطـح زمـيـن {وجعل فيها رواسي من فوقها} سورة فصلت [10]"و در زمين از بالای آن (از سطح آن) کوهها درست کرد.به دو شکل از سطح زمين کوه درست می شود: ــ با بلند شدن سطح زمين:وقـتی مواد مذاب درون زمين راهی به بيرون پيدا نمی کند تا بشکل آتشفشان بيرون بزند، قـشر بالائی زمين را رفـته رفـته بلند می کند و کوه درست می شود.ـ با چين خوردن سطح زمين:بر اثر حرکت قـشـرهـای سطح زمين و برخورد آنها با هم و رفتن يکی زير ديگری، سطح زمين چين می خورد و چين ها رفـته رفـته به شکلی که در تصوير می بينيم از حالت افـقی به حالت عمودی در می آيند و کوه درست میشود.

    (از اینجا: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )

    Last edited by رستگار15; 25-08-2012 at 14:48.

  11. 6 کاربر از رستگار15 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #7
    داره خودمونی میشه رستگار15's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2012
    محل سكونت
    قلب مادرم
    پست ها
    234

    پيش فرض

    سحابی چشم گربه ! حتما بخونید!!!

    انفجار عظيمی در فاصله دور از منظومه ی شمسی ما رخ داده بود که شرکت فضاپيمايی ناسا از اين واقعه با تلسکوپهای قدرتمند عکس برداری کرد!
    اين اتفاق در سال۱۹۹۹ _۲۰۰۰ به حقيقت پيوست....در حالی که خدا ۱۴۰۰ سال پيش در مورد آن در سوره ی مبارکه ی الرحمن ذکر کرده بود!اين عکس برداری ( ناسا NASA ) توسط تلسکوپ فضاپيماهايی (سحابه چشمان گربه) به انجام رسيد که در مورد انفجار ستارگانی بود که بيش از ۳۰۰۰ سال نوری از زمين فاصله داشت.NASA نام اين انفجار عظيم را ( انفجار گل رز سرخ)گذاشتند. جالب اينجا بود که اين نام با نامی که خدا برای اين انفجار سحابه ای انتخاب کرده بود يکی بود!اين نام مطابق بود با نامی که خداوند در سوره ی الرحمن اشاره کرده بود


    معنی ۲ آيه از سوره ی الرحمن:سوره ی ۵۵
    ۳۶ كداميك از شگفتی های پروردگارتان را می توانيد انكار كنيد؟

    ۳۷ هنگامی كه آسمان از هم پاشيده شود و مانند گل رز گلگون شود.

    (ازاینجا برداشتم:
    Last edited by رستگار15; 25-08-2012 at 14:46.

  13. 11 کاربر از رستگار15 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #8
    داره خودمونی میشه رستگار15's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2012
    محل سكونت
    قلب مادرم
    پست ها
    234

    پيش فرض

    سياه چاله ها و ستاره هاي نوتروني:
    سوره ي 86 (طارق): آيات 1 تا 3:"سوگند به آسمان و كوبنده ي شب! و تو نمي داني كوبنده ي شب چيست. همان ستاره ي ثاقب است!"
    در عربي "ثقب" به معناي چاله و "ثاقب" به معناي چيزي است كه چاله را ايجاد مي كند.
    نسبيت عام پيش بيني مي كند كه سياه چاله ها از ستاره هاي نوتروني بوجود مي آيند. ستاره هاي نوتروني اكثرا قابل رويت نيستند و تنها با امواج راديويي (پالس ها) رصد مي شوند.
    امواج دريافتي از اين ستاره ها طوري به نظر مي رسد كه كسي به جايي مي كوبد! (ستاره ي كوبنده).
    باور نداريد؟
    قرآن در آسمان ستاره اي كوبنده را معرفي مي كند كه ثاقب است. (چاله ايجاد مي كند).
    كلام واضح قرآن در اين مورد جايي براي شك نمي گذارد!

    بيگ بنگ بيگ كرانچ و انبساط دنيا:
    سوره ي 55 (الرحمن): آيه ي 37:
    "آسمان ها روزي دوباره شكاف برمي دارند و مانند گل سرخي باز مي شوند!"
    سوره ي 51 (الذاريات): آيه ي 47:
    "و ما آسمان ها را با قدرت خود بنا كرديم و همواره آن را وسعت مي بخشيم!"
    سوره ي 21 (الانبيا): آيه ي 104:
    "در آن روز كه آسمان را چون طوماري در هم مي پيچيم هماگونه كه آفرينش را آغاز كرديم آنرا باز مي گردانيم. اين وعده اي است كه بر ماست و قطعا آنرا انجام مي دهيم!"

    با بيان تئوري بيگ بنگ دانشمندان همواره در صدد گسترش آن بوده اند.
    مدتي بعد به كمك تحقيقات عده اي از دانشمندان مشخص شد كه علاوه بر بيگ بنگ پديده اي به نام بيگ كرانچ هم بايد وجود داشته باشد. و همانطور كه دنيا باز شده روزي به همان نقطه ي آغاز جمع مي شود. (انا لله و انا اليه راجعون).
    قرآن اين موضوع را در ابتدا به باز شدن يك غنچه ي گل رز تشبيه مي كند و بيان مي دارد كه با قدرت بي انتهاي خويش در حال گسترش (انبساط) دنيا است!
    و روزي همانطور كه اين دنيا را باز كرد دوباره مانند طوماري آنرا در هم خواهد پيچيد. (بيگ كرانچ)
    Last edited by رستگار15; 25-08-2012 at 14:55.

  15. 9 کاربر از رستگار15 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #9
    داره خودمونی میشه رستگار15's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2012
    محل سكونت
    قلب مادرم
    پست ها
    234

    پيش فرض



    عاشق سوره الرحمن هستم

    Last edited by رستگار15; 26-08-2012 at 13:47.

  17. 4 کاربر از رستگار15 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #10
    داره خودمونی میشه رستگار15's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2012
    محل سكونت
    قلب مادرم
    پست ها
    234

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    در كنار معجزات كلامي قرآن، كه محمد صل الله عليه و آله به واسطه آن مشركان را به مبارزه طلبيد و از آن ها خواست كه يك آيه مانند آن بياورند و آن ها نتوانستند، قرآن كريم دربرگيرنده معجزات علمي زيادي است كه خداوند براي محمد آن ها را بيش از هزار سال پيش آشكار كرد.اين معجزات امروزه كشف شده اند و باعث تقويت ايمان ايمان آورندگان شده است و اثباتي براي الهي بودن قرآن كريم است. خانم Wadea Omranyكشف جديدي علمي در قرآن كرده است. ايشان مي گويند كه ما در سوره نمل آيه 18كشف جديد علمي كرده ايم. اين معجزه جديد چيزي است كه مورچه در آيه 18 گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با يكديگر را كشف كرد خصوصا زماني كه يك خطر محل زندگي مورچه ها را تهديد مي كند.


    ما تلاش مي كنيم جملاتي كه مورچه در قرآن كريم به زبان آورد را توضيح دهيم و سعي مي كنيم آنچه را كه او گفت با كشفيات جديد علمي ربط دهيم و مدرك پيشي گرفتن قرآن كريم به علم امروزي را رو مي كنيم كه اين حقايق را بيش از هزار سال پيش بيان كرد.

    خداوند در سوره نمل آيه 18 مي فرمايد:} حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ{ "تا چون به دره مورچه ها رسيدند، مورچه اي گفت: اي مورچه ها به لانه هايتان وارد شويد‌، مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند و خود آگاه نباشند."

    در آيه بالا مورچه خطر قريب الوقوعي كه در كمين مورچه ها است را در طي چهار مرحله متوالي به شرح زير مي گويد:

    1- "اي مورچه ها" اين اولين اعلام خطري است كه توسط مورچه داده مي شود تا توجه ديگر مورچه ها را به سرعت جلب كند. مورچه هاي ديگر با گرفتن اين پيام صبر مي كنند تا ديگر پيام ها را توسط همان مورچه دريافت كنند.

    2- "به لانه ايتان وارد شويد‌" در اين جا گوينده پيام، جملاتش را با ديگر پيام ها ادامه مي دهد و به مورچه هاي ديگر مي كويد كه چه كار بايد بكنند. ما اين رابطه را كه توسط علم امروزي كشف شده در قسمت دوم اين نوشته مي بينيم ( كه در ارتباطات بين مورچه ها است.)

    3- " مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند" در اين جمله مورچه دليل اين خطر را به مخاطب خود مي گويد و اين آن چيزي است كه ما امروزه توسط بررسي علمي اثبات مي كنيم.

    4- "و خود آگاه نباشند" مورچه ها، به عنوان عكس العملي در مقابل خطر قبلي، يك نوع دفاع مشخصي از خود بروز مي دهند. در اين چند جمله آخري،مورچه به مخاطبان خود مي گويد كه به منبع خطر حمله نكنيد زيرا خطر از يك دشمن واقعي نيست- زيرا سليمان و همراهانش از وجود لانه مورچه ها در سر راه خود خبر ندارند و قصد حمله به آن را نيز ندارند بنابراين مورچه ها آن ها را خطر واقعي نمي دانند.

    در كلمات آخر، مورچه پيام رسان، همراهانش را از رسيدن سليمان با خبر كرد و اين چيزي است كه ما به صورت علمي و از طريق بررسي رمز هاي شيميايي ارتباطي مورچه ها توضيح مي دهيم.

    ما ترتيب دستورات مورچه ها را كه به چهار مرحله تقسيم مي شد- چهار مرحله شامل عبارات ها و علامت ها- نشان داديم. علم در اين زمينه چه مي گويد؟ اين مقاله را بخوانيد:

    مورچه ها از ارتباط شيميايي در موقعيت هاي اخطار و دفاعي و همچنين زماني كه تبادل سريع اطلاعات نياز باشد و نيز زماني كه با خطري مواجه باشند استفاده مي كنند.

    اين اخطار معمولا توسط صدور علامت هاي شيميايي دفاعي مشخص مي شود. غده هاي دفاعي مسئول ايفاي نقش اخطار و دفاع هستند. به عنوان مثال مورچه استراليايي رادر نظر بگيريد. وقتي اين مورچه ها با خطر مواجه مي شوند، قطرات كوچكي را از غده دفاعي خود ترشح مي كنند – اين يك فرمان براي ديگر مورچه ها است تا فرار كنند و با شاخك هاي خود ارتعاشي ايجاد كنند كه به معناي قرار گيري در موقعيت خطر است.

    اولين ماده كه توسط مورچه ها شناسايي مي شود aldehyde hexanal است و باعث جلب توجه و علاقه آن ها مي شود.در نتيجه شاخك هاي خود را تكان مي دهند و بالا مي برند تا ديگر بوها را نيز بگيرند.

    وقتي كه آن ها hexanol( اولين پيغام به شكل الكل بود) را دريافت مي كنند موقعيت خطر به خود مي گيرند و در تمامي جهت ها مي دوند تا منبع مشكل را پيدا كنند. زماني كه undécanoneدريافت كنند، مورچه ها را به سمت منبع خطر مي برد و آن ها را تحريك مي كند تا تمام اشيا خارجي را گاز بگيرند. سپس در نهايت وقتي كه به هدف نزديك تر مي شوند butyloctenalرا تشخيص مي دهند كه پرخاشگري و آمادگي آن ها را براي قرباني كردن خود افزايش مي دهد.

    اين مقاله مي گويد كه ارتباط شيميايي مهم ترين روش ارتباط در زمان خطر و گزارش دادن اين خطر است. در اين فرايند مورچه ها انواع مختلف اين مواد كه هر كدام رمز تفاوتي دارد و بيانگر نوع خاصي از صحبت كردن است را استفاده مي كنند. اگر انتشار موادي كه توسط مورچه اي كه آن خطر را اعلام كرد تعقيب كنيم مي بينيم كه كاري مي باشد كه مورچه مورد اشاره در آيه 18 سوره نمل آن را انجام داده.

    موادي كه مورچه در موقعيت هايي مثل اين از بدن خود ترشح مي كند به چهار دسته تقسيم مي شوند كه هركدام زبان و علامت مخصوص به خود را دارند.

    مراحل پي در پي عكس العمل مورچه ها:

    aldéhyde hexanalاولين ماده شيميايي است كه مورچه در صورت احساس خطر از خود ترشح مي كند. و آن را مي توان به عنوان آژير خطر دانست. مورچه ها با دريافت اين ماده شروع به جمع شدن در يك نقطه مي كنند و منتظر رسيدن بقيه علامت ها مي شوند و اين شبيه اولين مرحله است كه توسط مورچه در جمله "اي مورچه ها"گفته شد.

    سپس مورچه دومين ماده شييايي hexanol""را ترشح مي كند.

    با دريافت اين ماده مورچه ها شروع به دويدن در تمامي جهت ها مي كنند تا منبع اين ماده را پيدا كنند. مورچه اي كه ماده شيميايي را ترشح مي كند بايد مسيري را كه بقيه مورچه ها بايد از آن كنار بروند را معين كند و اين كاري است كه مورچه حضرت سليمان انجام داد و از بقيه مورچه ها خواست كه وارد لانه هايشان بشوند و گفت: "به لانه هايتان وارد شويد‌"و اين دستوري از گوينده است و به بقيه مي گويد كه به طرف لانه هايشان بروند. بنابراين بايد مسير را مشخص كرده باشد و اين شبيه هدايت مورچه ها مي باشد.

    Undécanone سومين ماده اي است كه مورچه ترشح مي كند. اين ماده نشان دهنده عامل خطر است و چيزي كه مورچه در سومين عبارت گفت" مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند" مي بينيد كه چه قدر مطابقت و سازگاري دارد؟ در اين مرحله مورچه ها آماده مواجه با خطر مي شوند. پس ماده چهارم چه مي شود؟


    Amagnified picture of the head of an ant holding a piece of wood , see God's doing who perfected the doing of all things


    در مرحله چهارم مورچه اخطار دهنده ماده شيميايي مخصوصي را ترشح مي كند كه butylocténalنام دارد. توسط اين ماده گوينده دستور دفاع مي دهد و نوع دفاع را تعيين مي كند. بنابر اين در عبارت آخر مي گويد" و خود آگاه نباشند" با اين كار مورچه از وارد شدن بقيه مورچه ها به مرحله حمله جلوگيري مي كند كه مي توانست منجر به مرگ شود.

    در اين جا حضرت سليمان خنده اي از روي محبت و شكر مي كند گويي كه او اين مورچه ها را آرام كرده است و اين كه او گفته است به مورچه ها كه لازم نيست نگران باشند و آن حضرت آن ها را ديده است و با آن ها مهربان مي باشد و به آن ها صدمه اي نمي رساند.

    حال اجازه دهيد خلاصه مطالب را برايتان بگويم:

    "تا چون به دره مورچه ها رسيدند، مورچه اي گفت: اي مورچه ها به لانه ايتان وارد شويد‌، مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند و خود آگاه نباشند."
    يكي از مورچه ها مي گويد اي مورچه ها
    Hexanal

    به لانه هايتان وارد شويد
    hexanol

    مبادا سليمان و لشگرش پايمالتان كنند
    undécanone

    و خود آگاه نباشند

    butylocténal


    و حالا كافران و افراد شكاك بعد از پي بردن به اين قضيه كه علم آنرا ثابت كرده چگونه مي توانند در مورد معجزه بودن قرآن كريم شك كنند. اين حقايق بيش از هزار سال پيش در قرآن آمده است.

    خدايي جز تو نيست، تو منزهي و من گمراه بودم.



    نوشته: مجدي عبد الشافي

  19. 8 کاربر از رستگار15 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •