نام اتومبیل : . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .کرایسلر (Chrysler).
مدل: . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .ویندسور (Windsor).
سال ساخت : . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .1948.
مدت زمان بازسازی : . . . . . . . . . . . دو سال (شهریور 1382 تا شهریور 1384).
مالک اتومبیل : . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .سازمان میراث فرهنگی کرمان.
بازسازی کننده : هاشم نساج کریمی کارشناس اتومبیل های قدیمی و تاریخی.
محل بازسازی : . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .کرمان، مشهد.
این اتومبیل از سال 1340 تا سال 1382 در گوشه یک باغ تاریخی بصورت متروک رها شده بود. بعدها این باغ در اختیار سازمان میراث فرهنگی کرمان قرار گرفت. ظرف مدت 42 سال تقریبا 60 درصد اتومبیل نابود شده و از بخش های داخلی و موتوری چیزی باقی نمانده بود.
زیر کاپوت شکسته و صدمه خورده اتومبیل، فقط یک موتور و پروانه باقی مانده بود و از رادیاتور، دینام، استارت، کاربراتور، دلکو و بطور کلی لوازم جانبی موتور چیزی به چشم نمی خورد.
در تابستان 1382 بدستور رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی کرمان و پیگیری مسئولین آن سازمان بازسازی اتومبیل زیر نظر آقای هاشم نساج کریمی آغاز گردید. بهتر است بقیه داستان را از زبان ایشان بشنویم:
برای بازسازی ابتدا مطالعات بسیاری صورت گرفت. بدین معنی که ضمن بررسی کامل وضع باقیمانده، عکس های متعدد از داخل و خارج اتومبیل تهیه کردیم.
اتومبیل آسیب زیادی دیده بود. طی سال های گذشته بر اثر زلزله بخشی از دیوار گلی باغ روی اتومبیل فرو ریخته ضمن وارد کردن صدمه به سقف و اطاق مقدار زیادی خاک و آوار به داخل اتومبیل ریخته شده بود. ابتدا به کمک کارگران حدود 300 کیلو خاک و خاشاک و آوار 40 ساله را با بیل از درون اتومبیل تخلیه کردیم.
لاستیک های اتومبیل ظرف این مدت شکسته و بصورتی خشک و محکم به رینگ چسبیده بود که ناچار شدیم آنها را با استفاده از فرز قطعه قطعه کنیم تا رینگ ها آزاد گردد. با استفاده از تعدادی لاستیک مستعمل، مجدداً اتومبیل را قابل جا به جایی کردیم. ابتدا با شلنگ آب فشار قوی تمام قسمتهای درونی، بیرونی و زیرین را بدقت شستشو دادیم بطوریکه گل و لای فراوان از قسمتهای مخفی اتومبیل خارج شد. این شستشو بدان سبب صورت گرفت که قسمتهای صدمه خورده و پوسیده مشخص شود. سپس موتور اتومبیل پیاده شد و به تعمیرگاه فرستاده شد .
در مرحلۀ بعدی بخش های مختلف نظیر درب ها، گلگیرها، کاپوت و رکاب ها را پیاده کردیم .
صافکاری اتومبیل با وسواس و دقت زیاد انجام شد. تمام قسمت های آسیب دیده مرمت و بازسازی گردید و سپس قطعات پیاده شد و بصورت مجزا روی بدنه سوار شد تا از صحیح بودن درزها و قوس های بدنه اطمینان پیدا کنیم.
بجای رادیاتور به یغما رفته، یک رادیاتور جدید توسط یک رادیاتور ساز قدیمی ساخته شد.
برای اطمینان از عدم پوسیدگی های مخفی و نیز صاف بودن بدنه تمام اتومبیل بصورت آهن درآمد. [من خودم نفهمیدم دقیقاً منظورش چیه. فکر کنم منظورش اینه که رنگ روش رو از بین بردن.].
کارگران نقاش ماهری بکار گرفته شدند تا با بتونه کاری صحیح بدنه را آماده ته رنگ نمایند.
بدلیل بزرگی و وسعت کاپوت جلو و عقب، هر دو قسمت پیاده شد تا کار بتونه کاری بهتر انجام شود.
به موازات انجام کارهای فوق، قطعات شکسته و گم شده بدنه از طریق قالب گیری، ریخته گری و آبکاری ساخته می شد که این بخش سخت ترین قسمت بازسازی بود. بعنوان مثال از یک دستگیره اصلی باقیمانده، دوازده عدد قالب گرفته شد و ریخته گری شد و پس ازپرداخت کاری و آبکاری چهار عدد از بین آنها انتخاب شدند و بقیه را کنار می گذاشتیم.
تعمیر موتور قدیمی بخشی دیگر از کار بود. طی سالهای گذشته شمع های روی موتور را باز کرده و برده بودند که به این ترتیب آب باران و رطوبت و خاک به درون سیلندرها نفوذ کرده و پیستون ها بدلیل زنگ زدگی سیلندر و رسوب املاح، به سیلندر چسبیده بودند بطوریکه ناچار پیستون ها را با قلم و چکش شکستیم. تمام قطعات موتور پیاده شد و توسط استاد کاری ماهر بنام آقای محمد علی فروزش در کرمان تعمیر شد.
جلو پنجره زیبای اتومبیل توسط یک کارگر هنرمند از هم جدا شد و پس از تمیزکاری و پرداخت، مجدداً روی هم سوار شد.
نوارهای زینتی دو طرف بدنه و روی گلگیرها مطابق نمونه اولیه از استیل ساخته شد و پس از پایانِ رنگ آمیزی به دقت رو بدنه نصب شد. لازم به توضیح است که قبل از رنگ آمیزی تمام واشرها، جلو پنجره ، سپرها و سایر قطعات تزئینی آماده شده، برای آزمایش روی اتومبیل سوار و پس از اطمینان از درست قرار گرفتن آنها مجدداً پیاده شدند. بالاخره بعد از دو سال کار مداوم و طاقت فرسا اتومبیل در شهریور 1384 به کرمان حمل و تحویل سازمان میراث فرهنگی کرمان گردید. و اینک در باغ موزه هرندی و در محلی مناسب به معرض تماشای عموم گذاشته شده است.


بسیاری از مردم کرمان که طی سالها لاشۀ این اتومبیل را دیده بودند با شگفتی و شادی اتومبیل بازسازی شده را تماشا می کردند و همین شادی ها و تحسین ها پاداش من بود و خستگی دو سال کار را ازتنم زدود. این کوچکترین کاری بود که برای ایران عزیز و بخصوص شهر آبا و اجدادی ام انجام دادم.
قبل از بازسازی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . بعد از بازسازی




