تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 7 12345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 61

نام تاپيک: حالتی وحشتناک در خواب

  1. #1
    داره خودمونی میشه nasim1373's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    52

    5 حالتی وحشتناک در خواب

    یه حالت ترسناکیه که گاهی اوقات تو خواب اتفاق می افته اون لحضه می خوای هر کسی رو صدا کنی یا خودت بیدار شی تا دیگه عذاب نکشی اما غافل از این که حتی نمی تونی انگشتا تو تکون بدی یه صدا های وحشتناکی رو هم میشنوی از همه مهم تر و ترسناک تر اینه که فضا و وسایلی که اطرافت هست رو می بینی.اصطلا حا بهش بختک میگن 2_3تا دلیلم واسش گفتن مثل پرخوری و استرس و .....

  2. 4 کاربر از nasim1373 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    پروفشنال Alamate Soal's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    اروميه
    پست ها
    787

    پيش فرض

    چند وقته به این مشکل دچار شدین ؟ قبل از این مدت محل خواب یا محل سکونتتون رو تغیر ندادین ؟ دمای محیط خواب شما چقدر هست ؟ برای یه چک اپ به پزشک رفتین ؟ مشکل قند و فشار خون و.... ندارین ؟ فاصله بین شام خوردن و به رخت خواب رفتن ؛ و همینطور فاصله به رخت خواب رفتن تا خوابیدن شما چقدره ؟

  4. #3
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    107

    پيش فرض

    عجب!!!! منم یه چند بار اینطور شدم ولی چند وقتی میشه دیگه مشکلی نیست جالب اینجاس وقتی این حالت دست میداد انگار اصلا ادم خواب نیست!!!! و بیداره و داره یه فیلم وحشتناک میبینه که خودش هم گاهی وقت هنر پیشه این فیلم هست در پنجره همه اشیا دارن با ادم حرف میزنن و البته یه کسایی هم هستن کنار ادم که قابل دیدن نیستن . وقتی من با یه دکتر صحبت میکردم ایشون گفت که اندازه ادرنالین خون بالا بره این حالت در برخی ها رخ میده که اگه ادامه پیدا کنه حتی شخص ناخود اگاه ممکنه دست به خود کشی بزنه.

  5. #4
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    پست ها
    856

    پيش فرض

    سلام...

    منم مدتی بود که این مشکل و داشتم ولی با روش آزمایش و خطا و البته با کمک دوستان متخصص تغذیه به نتایج خوبی رسیدم!
    من درباره این موضوع تو این مدت خیلی تحقیق کردم الان چیزای خیلی خوبی فهمیدم که چندتاشو می گم شاید بدرتون خورد...

    1-من فهمیدم خواب از دو راه تولید میشه یکی از راه غذا و یکی دیگه از طریق کار های ما در طول روز یا ماه یا حتی سال.(البته نه به اون سادگی که فکر میکنیم)

    2-من دقت کردم وقتی قبل خواب مایعات شیرین می خورم مثل شربت و ... هم وارد محیط های خیلی جالبی میشم و هم اینکه صبح خیلی راحت بیدار میشم یعنی دقیقا قبل اینکه مامانم با جارو بیفته به جونم!

    3-متوجه شدم قبل خواب ماست خوب نیست من که می خوردم همش خواب سگ و اینا میدیدم هل میکردم تا اینکه دوستان گفتن ماست نخور اون هاپوئه هم میره! که واقعا هم شد البته غذای پر چرب هم نباید قبل خواب خورد!

    4-بهترین موقع خوردن شام سر شب یا حتی قبل غروب هست! حتی اگه شام نخوریم چقدر خوبه! من یادمه مواقعی که شام فقط نون خالی میخوردم ابدا خواب بد نمی دیدم!

    5-نوشابه های گازدار و سوسیس و کالباس و ... واقعا بد هستن! من همین دیروز رفتم خونه دوستم یکم کالباس خوردم همون شب بازم خواب بد دیدم !

    6-بو کردن مقداری عطر (نه ادکلن) یا گلاب یا حتی میوه های خوشبو مثل موز- سیب تازه - به و ... خیلی در ایجاد محیط های آرام در دنیای درون یعنی خواب تاثیر گذاره من اینو تجربه کردم که تو خواب بیشتر به جنگل و سبزه زار وارد میشیم! که طبعا آدم صبح هم که بیدار میشه بانشاط هست!

    7- من هر وقت چایی زیاد میخورم خواب کمتر میبینم یا اینکه یادم نمی یاد چی دیدم

    8-اگه خواب بد زیاد می بینین و نمی تونین کنترلش کنین بهترین روش دویدن هست حالا اگه خیلی خوابتون بد هست پس باید زیاد بدوین یا کار سنگین زیاد انجام بدین که وقتی می خوابین اصلا هیچی یادتون نیاد
    اما اگه یکم خواب بد می بینین همون پیاده روی کافیه اون وقت خواب بهتری می بینین

    9-این موردم خیلی مفیده که قبلا هم گفتم ، وقتی میخوابین سعی کنین روی شونه بخوابین و روتونم به سمت جنوب باشه یعنی بدن عمود بر میدان مغناطیسی زمین باشه(در راستای شرق به غرب) تا آنیون های موجود در بدن( از جمله خون و ترکیبات شیمیایی درون سلول ها و سیستم عصبی) به صورت یکنواخت در جریان باشن، اینطوری روح موقع خروج از اعصاب و نورون ها با کمترین بی نظمی مواجه هست که همین مورد مهم هست که محیط درون خواب رو تعیین میکنه!

    10-تماس با بعضی فلزات مثل طلا هم می تونه باعث بد خوابی بشه! ( چون آنیون های طلا به خاطر چینش خاص الکترون ها در لایه والانسشون در سیستم طبیعی کمپلکسای فعال داخل خون اختلال ایجاد میکنن )

    11-زود بیدار شدن (مثلا 5 صبح) و زود خوابیدن (9 شب مثلا) بر روند طبیعی فعالیت های بدن بسیار تاثیر گذار هست که طبعا خواب و هم راحت تر میکنه ( علت این موضوع رو فک کنم دانشمندان این طور اثبات کردن که بین دو نیمکره مغز غده ای وجود داره که طبق حدسیات اونها محتمل ترین ناحیه برای جایگاه روح و ارتباطش با سیستم مولکولی بدن هست که کلیه اعمال مربوط به تنظیمات نور - احساسات - خواب و بیداری و...در این قسمت مغز به سرانجام میرسه! پس قاعدتا خونی که متعادل تر و عاری از هرگونه ترکیبات شیمیایی مضرر باشه نقش تعیین کننده ای در نوع حالت روح هنگام خواب داره)

    من با همین روش ها ( و البته بعلاوه روش های دیگه) تونستم خوابمو به محیط های خیلی خوبی ببرم برای مثال:

    -یادمه سوار یه کالسکه بودم که از جاده های سنگفرش شده بسیار تمیزی که توی یه چمنزار اطراف یه قصر سفید بزرگ بود عبور میکردم! شاید همش 5 ثانیه هم نشد ولی ماورای واقعیت بود!!!

    -اینو قبلا هم گفتم که از زمین با سرعت فاصله گرفتم و تا نزدیکی های ابرا رفتم حتی چند ثانیه بین ابرا معلقم بودم ...بعدم وارد جو یه سیاره بزرگ سبز رنگی شدم که واقعا از بالا نمای خیلی زیبایی داشت.

    -یکی دیگه از خوابای خوبم که هنوز یادمه این بود که کنار یه جوب آب تمیزی نشسته بودم که پله وار بود! لبه و کناره هاشم چمنایی لطیف و بسیار شادابی داشت که از جنس مخمل بودن! و پروانه های خیلی قشنگ با رنگای قرمز و آبی و ... اون دور و بر پرواز میکردن! واقعا خیلی خواب خوبی بود( خیر سرم یادمم نمیاد که چی خورده بودم اونشب که! وگرنه همش میرفتم همین جاها راحت میشدیم والا)


    البته بازم هست که الان حضور ذهن ندارم هر وقت فرصت کردم میام ویرایش میکنم

    تا این جا مربوط به تغذیه و داشتن یک نظم روزمره ای خوب هست اما این نوع نظم بیشتر برای خواب راحت هست نه ماوراء واقعیت که من چندتا شو گفتم. خیلی از مسایل دیگه هم هست که حتما میدونین، اونم اینه که انسان از یک نیمه کاملا متفاوت دیگه ای هم تشکیل شده که مربوط به روح و روان میشه که دغدغه بیشتر دانشمندا اساسا سر همین مسئله روحی هست که ریشه عمیقی در عقاید-مذهب-رفتار-گفتار و ...خود ما داره.

    مثلا من طبق تجربه میگم که:
    با غذا به طور کامل نمشه مشکل داد زدن - دویدن- گیر افتادن در محیط های بد-از خواب بیدار نشدن - کر و لال بودن -کم بینی و خیلی از چیزای دیگه که بیشتر ماها در خوابامون تجربه کردیم و برطرف کرد... پس مشکل چیه؟! من چطوری حلش کردم!!!

    این مسائل مربوط به روح میشه و همینطور رشته روانشناسی! مثلا روانشناسان میگن موقع خواب 30 درصد روح از بدن خارج میشه و وارد دنیای درون میشه(کجا هست نمی دونم والا) که در این مدت بدن در غیاب اون به بازسازی سلول ها و ترمیم اونها می پردازه تا برای فعالیتهای روز بعد آماده بشه....

    حالا چون این مسائل مربوط به پزشکی نمی شه پس تا همینجا کافی هست اگه کسی علاقه مند به گفتگوی بیشتر بود بیاد تو پروفایلم مطرح کنه باهم صحبت میکنیم


    امید وارم مفید بوده باشه.

    بدرود
    Last edited by hes25; 05-03-2012 at 00:52.


  6. #5
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    پست ها
    381

    پيش فرض

    اسم عاميانه اش «بختك» هست.با نام علمي «فلج خواب».خدا نصيب كافر نكنه
    يه دليلش مي تونه استرس باشه.
    با تشكر از hes25 كم خوردن قبل از خواب خيلي موثره.
    Last edited by mb1372; 18-09-2011 at 23:06.

  7. 4 کاربر از mb1372 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #6
    اگه نباشه جاش خالی می مونه xmixx's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    434

    پيش فرض

    والا میگن یه نوع از جن هست بنام "بختک" که وقتی میاد کنار آدم آدم اینطوری میشه، اراست و دروغش با شما
    فکر نمیکنم ربطی به غذا داشته باشه چون اگه اینطوری باشه باید یه چیز معمولی باشه ولی اینطوری نیست
    من یه وقتایی افسردگی داشتم به این حالت دچار میشدم

  9. این کاربر از xmixx بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #7
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    پست ها
    856

    پيش فرض

    والا میگن یه نوع از جن هست بنام "بختک" که وقتی میاد کنار آدم آدم اینطوری میشه، اراست و دروغش با شما
    فکر نمیکنم ربطی به غذا داشته باشه چون اگه اینطوری باشه باید یه چیز معمولی باشه ولی اینطوری نیست
    من یه وقتایی افسردگی داشتم به این حالت دچار میشدم
    بله این عین واقعیت هست! منم گفتم که چون اینجا تالار پزشکی هست دیگه جاش نبود همه چی رو بگم وگرنه من همه اینا رو تجربه دارم و راهشم کامل بلدم!

    مثلا همین بختک اگه زودتر جلوش گرفته نشه باعث دیوانگی میشه و حتی با درمان هم حافظه یا شعور آدم به طور کامل بر نمی گرده!!!

    مثال واقعی میزنم !

    یکی از دوستام اومد بهم گفت که وقتی شبا میخوابه یه چیزی شبیه میمون میاد تو اتاقش اونم کلی هل میکنه و هر کاری هم میکنه از اتاقش بیرون نمیره!! (توی خواب البته)

    بعد از من چاره خواست منم راه درست و عینی رو برای دفعش گفتم اما احمق کلی بهم خندید! منم گفتم برو خوش باش با همون میمون نا میمونت!!!(بنده خدا نمی دونست که میمونی که میاد تو خوابش یک نوع جن هستش! )

    یه مدت بعد شنیدم که رفت پیش روانپزشک اما اونا میگفتن نمی دونیم علتش چیه درمانشم مشکله!

    بعدم رفت پیش یکی که براش دعا بگیرن و اینا که بازم میگفت یه مدت تاثیر داشت اما هنوز گهگاهی میاد تو خوابش!

    آخرش هم من با اسرار بهش هالی کردم که، به پیر به پیغمبر علم نمی تونه این و رفع کنه حرفم و گوش کن و ...

    بعدم که دیدم سرش به سنگ خورده و هی میگه دارم روانی میشم و فلان بهش راه حل دادم اونم از روی اجبار قبول کرد و حالا خوب خوب شد الانم ازدواج کرده سر کارم میره حقوق خوبی هم میگیره زندگی راحتی هم داره (خوشبخت شد یعنی)

    موفق باشید

  11. 3 کاربر از hes25 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #8
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,983

    پيش فرض

    منم یه همچین حالتی برام چند سال پیش اتفاق میافتاد ولی دقیقا اینطوری نبود یکم متفاوتتر بود...

    همش یه چیزی بود انگار میخواستم تکمیلش کن مولی خراب میشد اطراف رو هم میدیدم ...

    تا یه جاهاییش خوب پیش میرفتم ولی بعد از یه مدت خراب میشد و یه حس ترسناکی بهم دست میداد ( اصلا قابل وصف نیست)

    حالا یه چند سالیه اونطوری نشدم من که فکر میکنم مربوط به سن بلوغ باشه ؟

    نظرتون چیه؟

  13. 3 کاربر از majid322 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #9
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    پست ها
    309

    پيش فرض

    منم یه مدتی خیلی مشکلی شبیه این برام پیش میومد.
    وقتی که خواب بودم یک لحظه بیدار می شدم.اما چه بیدار شدنی؟ چشمام رو نمی تونستم باز کنم و هیچ کدوم از اعضا بدنم رو هم نمی تونستم تکون بدم.نفس کشیدن هم برام سخت می شد.بار اولی که این اتفاق برام افتاد فکر کردم که حضرت عزرائیل اومده سراغم.

    به هر حال امیدوارم خدا نصیب گرگ بیابون نکنه.خیلی حالت ناجوریه.

  15. 3 کاربر از *mhm* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #10
    داره خودمونی میشه babi_rich's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    پست ها
    134

    پيش فرض

    بره منم اتفاق افتاده دوبار تا حالا، ولی دیگه در اتاق رو کیپ نمی بندم یه ذره باز می زارم
    واقعا وحشتناکه، من با گفتن صلوات تونستم از دستش رهایی پیدا کنم

  17. 3 کاربر از babi_rich بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 7 12345 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •