تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 15

نام تاپيک: عبدالجبار کاکایی

  1. #1
    در آغاز فعالیت goo.goo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    15

    12 عبدالجبار کاکایی

    عبدالجبار کاکایی


    عبدالجبار کاکایی در سال 1342در ایلام به دنیا آمد

    وی همان ابتدای تولد به همراه خانواده در عراق سکونت گزید و هنگامی که یک سال و نیم بیشتر به ایران بازگشت.

    کاکایی دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در زادگاه خود گذراند و در سال 1360، دیپلم اقتصاد گرفت.

    در سال 1361 به تهران آمد و تحصیلات خود را تا مقطع کاردانی زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای تربیت معلم ادامه داد.

    وی در سال 1364 وارد دانشگاه شهید بهشتی تهران شد و در سال 1368 مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرد.

    کاکایی به منظور ادامه تحصیل در سال 1371 به جمع دانشجویان دانشگاه آزادمرکز تهران پیوست و در سال 1373 مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را اخذ کرد.

    وی در تهران سکونت گزید و کارمند رسمی وزارت آموزش و پرورش شد، اما فعالیت‌های خود را بیشتر در زمینه سرودن شعر، نقد و بررسی، اجرای برنامه‌های ادبی در صدا و سیما و فعالیت در مطبوعات متمرکز کرد.

    علاقه کاکایی بیشتر معطوف به قالب‌های غزل و مثنوی است. از کاکایی مقالات و نقدهای فراوانی پیرامون شعر این روزگار در مطبوعات درج شده است.

    وی در برخی از همایش‌های سراسری شعر که در سطح کشور برگزار می‌شود به عنوان دبیر، مدیر اجرایی و عضو هیئت علمی مسئولیت داشته است.

    برخی از آثار عبدالجبار کاکایی:
    آوازهای واپسین، مجموعه شعر، همراه ، 1369
    مرثیه ی روح، مجموعه شعر،حوزه هنری، 1369
    سال‌های تاکنون، مجموعه شعر، محراب اندیشه، 1372
    حتی اگر آیینه باشی، مجموعه شعر، اهل قلم ، 1375
    نگاهی به شعر معاصر ایران، نقد و بررسی، عروج، 1376
    بررسی تطبیقی ادبیات پایداری جهان، نشر پالیزان، 1380
    گزیده ادبیات معاصر، شماره ی 7، انتشارات نیستان، 1378
    زنبیلی از ترانه، منتخب غزل، لوح زرین، 1381
    فرصت نایاب، مجموعه شعر، انجمن شاعران ایران، 1385

    منبع : همشهری آنلاین

    با تشکر از Miss Artemis

  2. #2

    12




    بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

    1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
    2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
    3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید




    شکوه نمی کنم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تماشای جهان : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    حبس سکوت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خبر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    شب کوتاه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    رها شدیم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    دیگه باید پرده ها رو بکشیم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سنگ ها و نارون ها : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    جراحت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تو کجایی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تنهایی: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    به روز رسانی تا 14#
    Last edited by F l o w e r; 19-02-2012 at 21:39.

  3. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #3
    در آغاز فعالیت goo.goo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    15

    12 عبدالجبار کاکایی

    شکوه نمی کنم



    کنار عکس تو پر ازحال وهوای گریه ام
    شکوه نمی کنم ولی پر از صدای گریه ام

    شکوه نمی کنم ولی حریف دنیا نمی شم
    مثل یه بغض کهنه ام جون می کنم وا نمی شم

    برق کدوم ستاره زد تو چشمایی که یادمه
    تو دل سپردی از ازل تو پر کشیدی از همه

    حس کدوم فاصله بود که از رگ تو کنده شد
    بین کدوم دقیقه بود که قلب تو پرنده شد

    شکوه نمی کنم ولی دنیا فقط یه منظره س
    تو اون طرف من این طرف فاصله مون یه پنجره س

    تو قصه موندی همه شب تو ریشه بستی همه جا
    اسم تموم کوچه ها سهم تموم آدما

    من از هجوم خستگی حریف دنیا نشدم
    کنار سفره ی زمین نشستم و پا نشدم





    عبدالجبار کاکایی

  5. #4
    آخر فروم باز GsM's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    2,213

    پيش فرض

    با عشق درآمیخت نفس های نهانم

    دندان زده شد سیب پلاسیده ی جانم



    چون پنجره چشمی به تماشای جهان شد

    این کالبد منجمد بی هیجانم



    چشمان تماشا زده ام تاول خون بست

    از هیمنه ی عشق فروریخت زبانم



    خون صاعقه زد ساقه ی چشمان مرا سوخت

    افتاد سپیدار نگاه نگرانم



    شد صورت من زردتر از بیشه ی خورشید

    بیدار شد از خواب گران روح جوانم



    شاعر:استاد عبدالجبار کاکایی

  6. 4 کاربر از GsM بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #5

    پيش فرض

    باد نمی پرسد در می زند
    می پیچد بر در سر می زند

    من ولی از باد پریشان ترم
    نبضم با کوبه ی در می زند

    حبس سکوتم پر از آواز هیس
    ساز مرا مرگ مگر می زند

    خاموشم تنها با یاد تو
    گنجشکی در من پر می زند

    روز و شبم نیست پرم از تپش
    دل به هوایت چقدر می زند

    ساز الفبای تو با شعر من
    هر دم آهنگ دگر می زند

  8. #6

    پيش فرض

    خبر

    "باز آمدی" ناگه رساندند این خبر را

    بادی به هم کوبید مشتاقانه در را


    عمر سفر امروز هم پایان نمی یافت

    نفرین نمی کردم اگر دیشب سفر را


    دیر آمدی تا اشک هایم قد کشیدند

    با اشک دیدم چهره ی هر رهگذر را


    از من چرا- با خویش گفتم- دور کرده است

    دست سفر آن خوب را ، آن خوبتر را


    امروز اما آمدی عاشق تر از پیش

    بادی به هم کوبید مشتاقانه ، در را


  9. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #7

    پيش فرض


    شب کوتاه

    بر شانه های این شب کوتاه

    پاشیده گرد نقره ای ماه


    دل خسته اند عارف و عامی

    لب بسته اند عاقل و آگاه


    افتاده است کوچه و میدان

    در دست چند گزمه ی گمراه


    شور است بخت هرکه نگرید

    بر یوسفان زندان در چاه


    شنگ است حال هر که نفهمد

    لبخند های پنهان در آه


    با آنکه نیست محرم و مونس

    با آنکه نیست همدم و همراه


    این بخت خفته دیر نپاید

    می تابد آفتـاب به درگاه

  11. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #8
    در آغاز فعالیت goo.goo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    15

    پيش فرض

    شعر زیبا از :عبدالجبار کاکایی

    در غروب غم انگیز جمعه


    شور محرم دارد می رود اما شعور همیشه ماندگار است





    رها شدیم رها، مثل روح بی جسدی
    نه با توایم و نه بی تو ، چه روزگار بدی

    رها شدیم در آئینه های تو در تو
    چه ازدحام عجیبی چه شهر بی عددی

    رها شدیم در این کوچه های سرگردان
    نه آستانه ی عشقی نه خانه ی خردی

    مرا به حاشیه ی سرد زندگی آورد
    امید رو به زوالی، دلیل نابلدی

    ستاره ای شدم و در خودم درخشیدم
    ولی چه سود که چشمی نمیکند رصدی

    مگر به سایه ی نام تو رو کنم پس از این
    که در پناه تو امن است، یا علی مددی

    ====


    جدیدترین شعر عبدالجبار کاکائی: دیگه باید پرده ها رو بکشیم!

    ديگه پرده ها ر’ بايد بكشيم

    پرده هايِ رو به ايوون’ مي‌گم

    دخترِ خاطره ها خوابه هنوز

    دخترِ شاهِ پريَون’ مي‌گــم



    ما مي‌خواستيم اما دنيا نمي‌خواست

    جايِ اَمني برا عاشقـا باشه

    دستامون تو دستاي هم بمونه

    دلامون تو آسمون رها باشه



    خيلي سخته امـا فانوس ِ دلُ

    آروم آروم ديگه خاموش مي‌كنيم

    هر كي توچشماي ما زّل زد و رفت

    مثِ آيينه فرامـوش مي‌كنيم


    دلـمون مثلِ دلايِ قديمي

    عشقّ تو شِعرايِ تازه دوس داره

    اما دنيا پْرِ تابـوته هنـوز

    تا بخواي جنگ و جنازه دوس داره


    ما توي ِ تّنگ ِ بلوريم شب و روز ؟

    چرا مثل ماهـيا گريه كنيم

    هيچكي اشكامون’ باور نداره

    اَگه صد سالِ سيا گريه كنيم

  13. این کاربر از goo.goo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #9

    پيش فرض


    سنگــ ها و نارونــ ها



    درگير ساعت هاي دنيا
    دلتنگ شادي هاي شيرين
    بي چتر و باراني نشستيم
    محكوم باران هاي سنگين

    در گير و دار آرزوها
    روياي شيرين ِرسيدن
    بي تاب از عشق تو گفتن
    بي بال از دنيا پريدن

    اي عشق طاقت سوز من واي
    فانوس اين دنياي بيدار
    ديدار با لمس تو ممكن
    پرواز از دست تو دشوار

    اين سنگ ها، اين نارون ها
    رد عبور كاروانی ست
    اين اسمهاي ساكت و سرد
    از غربت دنيا نشانی ست

    با من گلوي تشنه اي ماند
    اين ابر ها باران ندارند
    پايان اين افسانه ها كو؟
    افسانه ها پايان ندارند

    مثل كبوترهاي عاشق
    كا ش اين دل زخمي رها بود
    آن سيب هاي چيده ي سرخ
    شيريني دنياي ما بود



  15. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #10

    پيش فرض

    تو کجایی



    نقش ِكاشياي نقاشي شدي
    سنگ ِمسجداي بي نام ونشون
    عطر ِسجاده ي نخ نماي من
    شمع ِسقا خونه هاي اين واون
    پاي منبراي كهنه گم شدي
    توي كشكول ِكتاباي عتيق
    حل شدي درست مث يه حبه قند
    ته استكانِ ِحرفاي عميق
    پاتوق ِنديمه هاي بي گناه
    نخ ِتسبيح ستاره ها شدي
    مهرتُ گرفتي و روز ازل
    از من ِبي سر وپا جدا شدي
    تو كجايي كه فرشته ها مي گن
    من اگه توبه كنم مياي پيشم
    پر كن آغوشمُ از عطر ِتنت
    من از اين فاصله عاشق نمي شم

صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •