رزرو جهت فهرست.......
رزرو جهت فهرست.......
معماري پايدار
=============
معماري سبز چيست؟
قبل از هر چيز که يک ساختمان سبز خاق شود مانند هر چيز ديگر به يکخالق احتياج دارد . اين موضوع يعنی ايجاد ساختمان سبز به سلامت فردی که در آن و درمحيط اطراف آن زندگی مي کند کمک خواهد کرد و از او پشتيبانی خواهد کرد و از اوپشتيبانی خواهد کرد وباعث رضايت مندی و سودمندی آنان خواهد شد.اين موضوع نيازمندکاربرد با دقت اْتراژيهای تصديق شده در معماری است:استفاده از طبيعت بادوام و منبعمواد با کفايت و تکيه بر خورشيد برای استفاده های گرمايي و نيروی برق و روشناييروزانه و دوباره استفاده کردن از ضايعات و .......يک اتحاد و يکپارچه سازی ساختمانیظريف اين استراژيها را توليد می کند. البته بايد نوجه داشت که تبديل فرهنگ بشر بهيک پايه و تغيير ساختا ر اساسی روح و سرشت انسان بستگی دارد.ما بايد يکی شدن و بههم پيوستن و وابستگی به يکديگر را با يک چيزی خيلی وسيع تر از خودمان را دوباره کشفکنيم. جهان طبيعت قلم رويي است روحانی که نسبت به همه چيز برتری مي يابد.اول شخص وبعد جامعه اين عقيده بولوزوف است. او عقيده دارد ما بايد هر دو گروه را مجبور سازيمکه موافق حقايق زندگی در جهان باشند.در غرب به اين مسئله اعتقاد دارند که مزيت درطرح محيطی و طراحی آن در صورتی پيشرفت مي کند و موفق خواهد بود که حقيقا مجمع وگروه طراحی آن فقط گروهی از طراحان باشند.arc اولين شرکتی است که دست به اين کارزده است. اين شرکت تشکيل شده است ازمعماران. سازندگان و مهندسين و سرانجام عده ایاز طراحان بايد پاسخگو در تمامی پروژههای اين شرکت باشند.اين شرکت در جريان طراحیهای خود از روش مشارکتی استفاده می کند يعنی تمامی اعضا در نظر دادن آزاد هستند اماتصميم نهايي را طراحان خواهند گرفت. اين روش يک روش قدرتمند در ساختمان سازی ها بهشمار مي رود.بسياری از ساختمانها که در اين شرکت در بين طراحان به توافق مي رسدتوافق آنها به خاطر مطلوبيت آن اثر است.در يک کار جالب ديگر در اين شرکت دعوت ازتمامی افراد صاحب نظر است برای عملی کردن و اجرايي شدن تمامی نتيجه های بدستآمده.جوانب مهمی که متفاوت با طراحی های قردادی مشخص شده است عبارتند از:1ـطراحیبايد تقريبا در برگيرنده 40% از نيازها باشد نه اينکه 25% از نيازها را به صورتقراردادی بر طرف کند.2ـ روند طراحی جرينی است آشفته و پر دست انداز. بنابر ايناحتياج به زمان طولانی دارد. طراحی به تفکر گروهای صادق و آزمايش کردن احتياجدارد.3ـ ايجاد ساختمان نياز مند يکپارچه سازی و اتحاد است. همان اتحادها و يکپارچهسازيهاست که منجر به تغيير ساختارهای روحی انسان خواهد شد.اغلب از ساختمان سبزتعبير به ساختمانی مي شود که اثرات منفی آن بر روی محيط اطرافش کم باشد. هدف ازايجاد ساختمانهای سبز بر اساس اصول ذکر شده بالا بهبود يافتن آب و هوا و جلوگيری ازاثرات منفی ساخت و ساز بر محيط زيست است.
صرفه جويي و بهينه سازی مصرف انرژی وکاربرد انرژيهای پايدار در حال حاضر هيچگونه نقشی در فرهنگ ساحتمانی کشور ندارد. علاوه بر آن در ساخت و سازهای مسکونی بخش خصوصی و خصوصا مسکن طبقات مرفه ارقامنسبتا مهمی به زيان ساير موارد ضروری هزينه در ساختمان صرف تزيينات افراطی و بیاصالتی می شود که عمدتا بنام ابزار سازی مشهور است .انگيزه صرف اين مبالغ نامتعادلدر زيور آرايي احرازجلال و شکوه و ....و نهايتا رونق و موفقيت تجاری خصوصا در حرفهبساز و بفروشی است.اين مسئله متاسفانه به يک مد در جامعه تبديل شده است که ايننگران کننده است .اما چاره مشکل:انکشاف رويکردهای نوين زيبايي شناختی برای ايجاددگرگونی و تحول در اذهان عمومی و جايگزينی الگوهای زيستی مبتنی بر تعادل صرفه جوييو بهينه سازی مصرف و احترام به محيط طبيعی و اجتماعی زيست به جای الگوهای منحط رايجکنونی امری ضروری است. لازمه اين امر آن است که معماران بکوشند به جای دنباله رویدر سليقه عاميانه و بازاری پسند ذوق و سليقه عمومی را در جهات سازنده و مفيداجتماعی هدايت کنند. معماران می توانند به مردم بباورانند که طرحهای اقليمی و زيستمحيطی کمتر از تزيينات رايج کنونی زيبا نيست.از طريق معماری می توان جامعه را ازمطلوبيت و ارزش فراوان اقتصادی وزيست محيطی انرژيهايي که به نامهای بي زيان و آرامو ... مشهور شده مطلع کرد. انرژيهايي که از ديدگاه هنرمندان و معماران می تواند بهجای هر چيز ديگر زيبا ناميد.آينده جهان در زيبايي های زيبا نهفته است. بياييدزيبايي نهفته در انرژيهای پاک و حياتبخش را کشف کنيم.
معماری سبز2
ارزشهای ممعاریسنتی و سنت ارزشهای زيست محيطیمعمار ی سنتی ايران واجد ارزشهای
بسيار فراوان درشيوه های گوناگون استفاده بهينه از انرژی و بهره برداری اکولوژيک از انواعانرژيها وخصوصا کاربرد انرژيهای پايدار و بی زبان است.گرچه استفاده از باد و به عبارت صحيحتر بهره برداری از حرکت هوا و ايجاد نسيم عمده ترين و رايج ترين نوع کاربردانرژيهای بی زيان در معماری سنتی ايران است. با اين حال همه عناصر اربعه فلسفی وآيينی (آب هوا خورشيد و خاک)دارای کاربرد عالی زيست محيطی در مدنيت و معماری ايرانقديم بوده است .نوع مصالح و فنون ساختمانی رايج در گذشته خصوصا آنچه که در رابطه باپايداری بنا به کار می رفته و عناصر باربر اصلی ساختمان را تشکيل می داده يعنیديواره ها و سقف ها يا به عبارت کلی تر عناصر افقی و عمودی به علت دارا بودن حجم ووزن زياد به طور خود به خودی و طبيعی در مقايسه با مصالح و مواد سبک وزن و کم حجمکنونی دارای ظرفيت بالاي نگه داری و ذخيره انرژی و استعداد متعادل سازی حرارت درفضاهای مصنوع بوده است. در عين حال اين ويژگی به هيچ روی به معنای آن نيست کهزيبايي آسايش پايداری عالی و کيفيات ارجمند زيست محيطی و ابتکارات مربوط به استفادهبهينه از انرژی در معماری ايرانی امری خود به خودی و پيش پا افتاده و بی نياز ازهوش قدرت خلاقه و عللم و دانش تلقی شود. بر خلاف بررسی دقيق ويژگيهای معماری ايرانیحاکی از برخوردداری از دانش وآگاهی بسيار ذکا و هوشمندی و دقت در جزييات معماری بذلتوجه بسيار به امر ايجاد فضای راحت و آسايش داخلی زيبايي استحکام و عدم تخريب محيطو حفظ کيفيت زيست است................
معماری سبز3
اول از سال 57-47 : اين دوره مصادف بود با اواخردوره’ مدرنيسم. از اين دوره بود كه جريان مدرنيست نيز يك گرايش
تاريخي پيدا كرده بود. با كارهاي نادر اردلان و كامران ديباكه درايران سعي در زنده كردن معماري ايران داشتند اين روند در ايران نيز پيش ميرفت.فعاليت ميرميران نيز در اين دوره بي تا’ثير از جريانات روز نبود . كارهاي اونشا ن دهنده’ تا’ثير پذيري ي از معماري سنتي گذشته است. تا’ثيري كه كارهاي شهرسازيايشان از شهرهاي گذشته گرفتند را مي توان در نوع محله بندي سنتي ايشان ويا ايجادگره ها در بين مسيرها ذكر كرد.ميرميران در اين دوره در شركت ذوب آهن ايران مسئولكارگاه معماري, واحد طراحي وشهرسازي بوده استوچندين شهر جديد را طراحي كرده است كه شامل"پولاد شهر,زيراب و زرندنو"بوده است.
در طراحي اين شهرها تنها منبع الهام ميرميران معماري كشور خودماننبوده بلكه از معماري جهان نيز تبعيت ميكرده است تبعيعي كه ميرميران در مدرسه’ پولاد شهر از كارهاي موشه سفدي كرده حاكي از اين مسئله مي باشد و آنرا صورت جعبههاي هم شكل توسعه يابنده طراحي كرده است.
از تك بناهاي اين دوره مي توانازpabdana tea house نام برد. تك بنايي كه در داخل يك باغ طراحي شده است. در اينكار مي توان گرايش پست مدرنيستي را در قوسها يي كه به كار مدرسه پولاد شهر بردهمشاهده كرد كه البته كل كار تركيبي از مدرن و پست مدرن مي باشد. خانه’ طراحيشده كاملا"آرامش بخش است خصوصا" با خطوط آبي و متعادل كننده اي كهبكار برده است.
دوره’ دوم از سال 67-57 : در اين دوره كارهاي ميرميران همزمان باانقلاب اسلامي در ايران كه يكي از دستاوردهاي آن رويكرد به سنت تاريخي , بومي گراييو تا’كيد بر ارزشهاي ايراني-اسلامي بوده و همچنين همزمان با اوج پست مدرنيست درغربكه آن نيز توجه به سنت را اساسي مي دانست بوده است.
مهمترين كارهايي كه ميرميراندر اين دوره انجام داده شامل طرح جامع اصفهان , طرح منطقه شهري اصفهان و همچنينمركز توسعه خانه سازي و شهر نشيني اصفهان بوده است. در اين دوره بود كه ميرميران باارائه مفهوم منطقه شهري در كشور براي اولين بار ضرورت توجه به "مناطق شهري"كشور رابه منزله عرصهدين مشخص , مجزا و مستقل , در "حوزه’ مديريت و برنامه ريزي شهري" گوشزد مي كند. موفقيت اين طرح(طرح منطقه شهري اصفهان) , در عمل به عنوان ابزاري كارا در فرايندهدايت وكنترل توسعه كالبدي منطقه شهري گشت و باعث شد طرح منطقه بندي شهري برايشهرهاي با جمعيت بيشتر از يك ميليون نفر مورد تصويب هيئت دولت گردد.
در مركزتوسعه نيز مي توان گرايش به گذشته را در كار ميرميران ديد.طريقه’كار روي پلان, نوعتقسيم بندي نما از تا’ثير ميرميران از گرايشهاي كشور حكايت دارد
دو دوره اي كهتوضيح داده شد به زعم خود ميرميران تجربه اي بودند براي كارهاي پر سر و صداي بعدي . تجربه هايي براي پيدا كردن جرا’ت و جسارت در ارائه كار نو كه اين فعاليتها در دوره’ سوم كارهاي وي بررسي مي شود.
معماری و پایداری ....قسمت اول
اصل اول : حفاظت از انرژی
هر ساختمان باید به گونه ای طراحی و ساخته شود که نیاز آن به سوخت فسیلی به حداقل ممکن برسد .
ضرورت پذیرفتن این اصل در عصرهای گذشته بدون هیچ شک و تردیدی با توجه به نحوه ساخت و سازها غیر قابل انکار می باشد و شاید تنها به سبب تنوع بسیار زیاد مصالح و فن آوری های جدید در دوران معاصر چنین اصلی در ساختمان ها به دست فراموشی سپرده شده است و این بار با استفاده از مصالح گوناگون ویا با ترکیب های مختلفی از آنها، ساختمان ها، محیط را با توجه به نیاز های کاربران تغییر میدهند .
اشاره به نظریه مجتمع زیستی نیز خالی از لطف نمی باشد، که از فراهم آوردن سر پناهی برای درامان ماندن در برابر سرما و یا ایجاد فضایی خنک برای سکونت افراد سرچشمه می گیرد ، به این دلیل و همچنین وجود عوامل دیگر مردمان ساختمانهای خود را به خاطر مزایای متقابل فراوان در کنار یکدیگر بنا می کردند .
ساختمان هایی که در تعامل با اقلیم محلی و در تلاش برای کاهش وابستگی به سوخت فسیلی ساخته می شوند ، نسبت به آپارتمانهای عادی امروزی ، حامل تجربیاتی منفرد و مجزا بوده و در نتیجه ، به عنوان تلاشهای نیمه کاره برای خلـق مــعـــماری سبــز مطــرح می شوند. بسیاری از این تجربیات نیز بیشتر حاصل کار و تلاش انفرادی بوده؛ و بنابراین روشن است به عنوان اصلی پایدار در طراحی ها و ساخت و سازهای جامعه امروز لحاظ نمی گردد.
اصل دوم : کار با اقلیم
ساختمان ها باید به گونه ای طراحی شوند که قادر به استفاده از اقلیم و منابع انرژی محلی باشند .
شکل و نحوه استقرار ساختمان و محل قرار گیری فضاهای داخلی آن می توانند به گــونــه ای باشد که موجب ارتقاع سطح آسایش درون ساختمان گردد و در عین حال از طریق عایق بندی صحیح سازه ، موجبات کاهش مصرف سوخت فسیلی پدید آید. این دو فرآیند مذکور ناگزیر دارای هم پوشانی و نقاط مشترک فراوان می باشند .
پیش از گسترش همه جانبه مصرف سوخت فسیلی ، چوب منبع اصلی انرژی به حساب می آمد که هنوز هم حدود 15 درصد از انرژی امروز را نیز تأمین می کند. هنگامی که چوب کمیاب و نایاب شد برای بسیاری از مردم امری طبیعی بود که در راستای کاهش نیاز به چوب ، برای تولید گرما از گرمای خورشید کمک بگیرند . شهرهای یونانی همچون «پیرنه» مکان شهر را به گونه ای تغییر دادند که از ورود سیل به شهر جلوگیری شود ، و شبکه ای مستطیل شکل با خیابانهای شرقی ـ غربی را احداث نمودند که به ساختمان ها اجازه جهت گیری به سمت جنوب و استفاده از نور مطلوب خورشید را می داد.
رومی ها نیز پیروی از اصول طراحی خورشیدی را با آموختن از تجربیات یونان ادامه دادند ؛ اما آنها پنجره های شفاف که اختراع قرن اول پس از میلاد بود را نیز برای افزایش گرمای بدست آمده بکار گرفتند، با افزایش کمبود چوب به عنوان سوخت ، استفاده از نمای رو به جنوب در ساخت منازل ثروتــمـنـدان و هـمـچنین حمامهای عـمومی شهـر نیز مـتـداول شــد .
سنت طراحی با توجه به اقـلـیـم بـرای ایجاد آسایش درون ساختمان به قوانین گرمایش محدود نمی شد بلکه در بسیاری از اقـلـیــم ها معماران ملزم به طـراحـی فـضایی خنک برای پدید آوردن شرایطی مطلوب در داخل ساختمان بود . راه حل معــمول درعـصـر حاضر ، یعنی استفاده از سیستم های تهویه مطبوع هوا ، تنها فرآیندی ناکار آمد در تقابل با اقلیم به شمار می رود و در عین حال همراه با مصرف زیاد انرژی می باشد ، که حتی به هنگام ارزانی و فراوانی انرژی به دلیل آلودگی حاصل از آن امری اشتباه بشمار می آید.
اصول سوم : کاهش استفاده از منابع جدید
هر ساختمان باید به گونهای طراحی شود که استفاده از منابع جدید را به حداقل برساند و در پایان عمر مفید خود ، منبعی برای ایجاد سازه های دیگر بوجود بیاورد .
گر چه جهت گیری این اصل ، همچون سایر اصول اشاره شده به سوی ساختمانهای جدید است ، ولی باید یادآور شد که اغلب منابع موجود در جهان در محیط مصنوع فعلی بکارگرفته شده اند و ترمیم و ارتقاء وضعیت ساختمانهای فعلی برای کاهش اثرات زیست محیطی ، امری است که از اهمیتی برابر با خلق سازه های جدید برخوردار است . این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که تعداد منابع کافی برای خلق محیط های مصنوع در جهان وجود ندارند که بتوان برای بازسازی هر نسل از ساختمان ها، مقداری جدید از آنها را مورد استفاده قرار داد .
این استفاده مجدد میتواند در مسیر استفاده از مصالح بازیافت شده یا فضاهای بازیافت شده شکل بگیرد، بازیافت ساختمان ها و عناصر درون آنها بخشی از تاریخ معماری است . صومعه سانتا الباس که در سالهای 1077 و 1115 میلادی بازسازی گردیده ، از آجرهای خرابه های یک ساختمان رومی در نزدیکی خود استفاده نمود. چارچوب های چوبی که در قرون وسطی به کار گرفته شدند ،قطعاتی چوبی بودند که بریده و در کارگاه نجاری به یکدیگر وصل شده و کد گذاری می شدند و آنگاه از هم جدا شده و به ساختمان ها انتقال داده می شدند. استفاده از این روش بدین معنی بود که در صورت لزوم می توان بخشهایی از ساختمان قرون وسطایی را جا به جا نموده ؛ حتی امروزه نیز می توان آنها را به مکانی دیگر منتقل کرد . گاهی اوقات کل سازه ساختمان به منظور بنا کردن ساختمانی جدید جابجا می گردید. برای مثال در هنگام ساخت موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن، به ساختمان قبلی موجود در سایت دیگر نیازی نبود و در سال 1865 پیشنهاد واگذاری این ساختمان فلزی به مسئولان محلی شمال ، شرق و جنوب لندن با هدف برپایی یک موزه محلی در مکانی جدید ارائه گردید. مسئولان شرق لندن این پیشنهاد را پذیرفتند و ساختمان این موزه محلی در 1872 تکمیل گردید که امروزه این مکان به موزه کودکان بدل گردیده است.
در اغلب مواردی که دسترسی به منابع جدید به حداقل می رسد روش هایی کشف می شوند که با آن ها می توان ساختمان هایی که برای یک منظور ساخته شده اند برای مقاصد دیگر استفاده شوند، با این حال بعضی تغییرات ضروری می توانند باعث تغییر شکل اصلی سازه یا ساختمان شود. این موضوع برای کسانی که علاقمند به حفاظت و نگهداری دائمی از ساختمان ها هستند یک فاجعه به حساب می آید و این سوال در ذهن نقش می بندد که آیا یک ساختمان به این علت که زمانی دارای کاربری ارزشمندی بوده است باید همواره بدون تغییر باقی بماند یا باید برای حفظ بازدهی و کارایی تغییرات الزامی را در آن انجام داد؟ یک فرآیند سبز ممکن است در بررسی این موضوع قضاوت را تنها براساس منابع موجود ممکن بداند. اگر منابع مورد نیاز برای تغییر یک ساختمان کمتر از منابع مورد نیاز برای تخریب و بازسازی آن باشد باید از این تغییرات استقبال نمود. با این وجود این موضوع باعث عدم احترام و بزرگداشت اهمیت تاریخی سازه نمی شود. به علاوه ممکن است این سازه ها دارای ارزش دیگری نیز باشند که توجه به آن ها الزامی است. این مشکلات در تغییر ساختمان های موجود به منظور آماده ساختن آن ها برای هماهنگی با نیازهای جدید بخصوص در مورد بهبود وضعیت ساختمان از لحاظ عملکرد و کارایی که ممکن است به تغییر ظاهر آن منجر شود با تناقض و تضادهای بیشتری آشکار می شود. تغییر در بعضی از ساختمان های قدیمی برای کاربردی های جدید می تواند هزینه ها و مشکلات خاصی را با خود همراه داشته باشد. با این حال مزایای حاصل از استفاده مجدد از این ساختمان های بزرگ در کنار یکدیگر و درون یک محیط شهری می تواند بر این مشکلات و هزینه ها غلبه نماید. نوسازی ساختمان ها ی موجود در شهرهای بزرگ و کوچک همچنین می تواند موجب حفاظت از منابع مورد استفاده جهت تخریب و بازسازی ساختمان و بدین ترتیب جلوگیری از تخریب جامعه شود.
معماری و پایداری ... قسمت دوم
اصل چهارم : احترام به کاربران
معماری سبز به تمامی افرادی که از ساختمان استفاده می کنند احترام می گذارد.
به نظر می رسد که این اصل ارتباط اندکی با آلودگی ناشی از تغییرات اقلیم جهانی و تخریب لایه ازن داشته باشد . اما فرآیند سبز از معماری که شامل احترام برای تمامی منابع مشترک در ساخت یک ساختمان کامل هستند انسان را از این مجموعه خارج نمی نماید. تمام ساختمان ها توسط انسان ها ساخته می شوند اما در بعضی از سازه ها حقیقت حضور انسان محترم شمرده می شود، در حالی که در برخی دیگر تلاش برای رد ابعاد انسانی در فرآیند ساخت مشاهده می شود.
در ژاپن تعدادی روبوت نقش انسان را در ایجاد و طراحی ساختمان ها بر عهده گرفته اند، اما برای یک روبوت کارآیی مؤثر در مورد پروژه ، شامل اجرای یک وظـیـفـه خـاص مــی باشد که می تواند آن را به دفعات تکرار کرد. اما در مقیاسی متفاوت یک انسان به عنوان معمار همچنان می تواند بر مهارت خود بر انجام تعداد بسیاری از کارهای نامرتبط اعتماد کند.
احترام بیشتر به نیازهای انسانی و نیروی کار، می تواند در دو مسیر مجزا مورد تجربه قرار گیرد. برای یک ساختمان ساز حرفه ای توجه به این نکـته ضرورت دارد که ایمنی و سلامت مصالح و فرآیند های شکل دهنده ساختمان به همان میزان که برای کارگران و یا استفاده کنندگان آن مهم است برای کل جامعه بشری نیز از اهـمـیت بـســزایی بـرخوردار می باشد. معماران به تدریج از وجود سم های مختلف در سایت های ساختمانی آگاه شده اند و به تازگی استفاده از مواد عایـق دارای انواع CFC و یا استفاده از سایر مصالح خطرناک در ساختمان ممنوع شده است.
شکل دیگر مشارکت انسانی که نیازمند توجه است، اشتراک و دخالت مثبت کاربران در فرآیند طراحی و ساخت است، که چنانچه به طور موثر بکار گرفته نشود یک منبع کارا و مفید به هدر رفته است. تعداد زیادی از ساختمان ها از این انرژی بهره برده اند و نتایج حاصل از آن نیز موجب رضایت در خلـق ساختمان های بزرگ شده است.
اصل پنجم : احترام به سایت
هر ساختمان باید زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس کند.
معمار استرالیایی گلن مورکات این جمله عجیب را بیان می کند که: ساختمان باید زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس کند. این گفته یک ویژگی از تعامل میان ساختمان و سایت آن را در خود دارد که برای فرآیند سبز امری ضروری است و البته دارای ویژگی های گسترده تری نیز می باشد. ساختمانی که انرژی را حریصانه مصرف می کند آلودگی تولید می کند و با مصرف کنندگان و کاربران خویش بیگانه است در نتیجه هرگز زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس نمی کند.
تفسیری صریح تر از این گفته چنین است که نـمی توان هر ساختمان را از درون سایت ساخته شده در آن خارج نمود و شرایط قبل از ایجاد ساختمان را دوباره در سایت احیا کرد. این نوع ارتباط با سایت در سکونتگاههای سنتی اعراب بادیه نشین دیده می شود؛ سبکی و آرامش موجود در میان آن ها در لمس زمین فقط در جابجایی خانه ایشان نهفته نبود، بلکه شامل مصالح مورد استفاده ایشان و دارایی هایی که با خود حمل می کردند نیز می گردید. سیاه چادر اعراب بادیه نشین از پشم بزها ، گوسفندان و شتران ایشان تولید می شد، هنگامی که این چادر ها برپا می گردید با ایجاد سطح مقطع بسیار کارا از لحاظ ایرودینامیکی از تخریب آن در بادهای شدید جلوگیری می شد؛ چادر با طنابهای بلند در جای خود نگهداری و تیرهای چوبی بسیار اندکی در آن بکار گرفته می شد چرا که چوب در صحرا منبعی بسیار کمیاب بحساب می آمد.
در حالی که در جوامع شهری، زندگی بومی و سنتی خود را برای یکجا نشینی ترک کرده اند و معماران وارد عرصه طراحی شده اند، هنوز نیز برای ایجاد نمایشگاههای مختلف و دیگر فعالیت های فرهنگی نیازی مستمر به سازه های موقت وجود دارد. این قبیل سازه ها اغلب، شکل چادر بادیه نشینان را بخود می گیرد . طراحی صورت گرفته توسط معماران هلندی برای فستیوال 86 در سونسبیک ، این سازه برای حفاظت از مجسمه های شکستنی واقع در خارج ساختمان طراحی شده بود و به علاوه بادی به گونه ای طراحی می شد که به چشم نیاید. دراین سازه از چهارنوع مصالح یعنی بتن پیش ساخته برای پی ها ، شیشه های شفاف برای دیوارها و سقف فولاد برای خرپاها و اتصالات و سیلیکون رزینی برای اتصال صفحات شیشه به یکدیگر استفاده شد. باله های شیشه ای نیز به دیوارهای شیشه ای چسبانده شده بودند تا صلبیت بیشتری را ایجاد کند و همچنین مکانی را برای اتصال خرپاهای فلزی سبک حامل سقف شیشه ای فراهم نماید. کف ساختمان زمین عادی بود و برای جلوگیری از گل شدن فقط با چوب پوشانده شده بود. پس از پایان فستیوال این ساختمان دوباره از یکدیگر جدا گردید و پی آن نیز از محل خارج و خاک برداشته شده به جای خود بازگردانیده شد؛ بدین ترتیب زمین سایت بدون هیچ تغییری به وضعیت پیش از برگزاری فستیوال بازگشت. این ساختمان را می توان برای استفاده در هر نمایشگاه یا فستیوال دیگر به کار گرفت و یا اعضای آن را می توان درهر سازه دیگر مورد استفاده قرار داد.
اصل ششم: کل گرایی
تمامی اصول سبز، نیازمند مشارکت در روندی کل گرا برای ساخت محیط مصنوع هستند.
یافتن ساختمان هایی که تمام اصول معماری سبز را خود داشته باشند کار ساده ای نیست. چرا که معماری سبز هنوز بطور کامل شناخته نشده است. یک معماری سبز باید بیش از یک ساختمان منفرد قطعه خود را شامل شود و باید شامل یک شکل پایدار از محیط شهری باشد. شهر، موجودی فراتر از مجموعه ساختمان هاست؛ در حقیقت آن را می توان بصورت مجموعه ای از سامانه های در حال تعامل دید – سامانه هایی برای زیستن و تفریح – که بصورت شکل های ساخته شده دارای کالبد می باشند و با نگاهـی دقـیـق بـه ایـن سامانه ها اســت کـــه مـی تـوانیـــم چهــــره شهـــر آیــنده را تـرسـیـم نـمایـیـم
معماری پایدار(Sustainable Architecture)
خانه مسکونی در "دازایفو"
آرشیتکت:Hiroyuk Arima
مترجم : آسيه خطيبی
طراحی این خانه مسکونی به شیوه ایست که منظره های طبیعی چشم نوازی فراهم می نمايد و نور را به زندگی ساکنان آن وارد می کند.در اینجا ارزش فضا بیش از عملکرد و کارایی روی این مسئله متمرکز می شود که: "چگونه طبیعت را به ساکنان این خانه هدیه کنیم؟"
این هدف به وسیله ترکیب فضاها با منظر ها، نور و باد حاصل شده است.و بدین سان زندگی در فضا هایی که در ترکیب با طبیعت بیرون آن شکل گرفته اند،جاری است.
در نتیجه،این خانه مسکونی معیار و ارزشی را داراست که ظاهراً با خانه های معمولی امروزی ژاپنی،متفاوت و به نمونه های قدیمی نزدیکتر است.
خانه نزدیک جاده" دازایفو" قرار دارد.محیط اطراف آن آرام و از تاثرات یک منطقه توریستی در امان است.زمین این منطقه ناهموار و گیاه بامبو ی بومی در آن رشد میکند و درختان پهن برگ با تغییرات فصلی شان مناظر بدیعی پدید می آورند.
دو "جعبه"سفید روی یک شیب قرار گرفته اند که با هم اختلاف سطح دارند.آن دو رو به سوی تپه های" دازایفو" می باشند.در نما هر یک از آنها مستقل از دیگری است. نقش "جعبه"پایینی این است که نماهای دور دست را به طور افقی قطع کند وتغییرات گوناگون طبیعت را به نمایش بگذارد.
اینجا، دیدهای مختلف در بیان فضا ها به عنوان یک عنصر، نقش حیاتی ایفا می کنند. تقسیمات داخلی فضا،هیچ مفهومی از "اتاق"را در خود ندارند. خود"جعبه"به تنهایی یک اتاق بزرگ را شکل می دهد.داخل آن، جعبه های کوچکتر، با المانهای عملکردی که واحدی را برای کارایی زندگی شکل می دهند، به شیوه ای منظم چیده شده اند."جعبه" بالایی فقط به طور عمودی باز می شود و وظیفه آن جدا کردن فضاهای داخلی و خارجی است.این "جعبه"شامل دو فضاست. یک "باغچه نور" با یک استخر کم عمق آب،که در پشت آن گالری شماره 2 قرار دارد. در این فضا فرد می تواند نمایش های مختلف نور را به وسیله پارتیشن های قابل اجرا انتخاب کند.اگر لازم بود،فضاهای داخل می تواند به کلی ازخارج جدا شود. ارتباط بصری بین انسان و طبیعت در حجم بالایی از پایینی ناب تر است.
دو حجم ، به وسیله یک راه طبیعی در طول شیب، به هم مرتبطند. زیستن به وسیله رفت و آمد میان دو حجم یعنی بخشی از طبیعت به طور طبیعی ، به فضای زندگی وارد شده است.
منبع :مجله معماری پارس
..................
Last edited by Mahdi/s; 29-01-2011 at 01:11.
انواع بامهای سبـــز
بامهای سبز می توانند در انواع "متمرکز و فشرده"، "نیمه متمرکز " و "گسترده یا وسیع" بسته به عمق متوسط کشت و میزان تاسیسات مورد نیاز طبقه بندی شوند. بامهای سنتی سبز که نیازمند عمق متعارفی از خاک برای رشد گیاهان حجیم و چمن معمولی می باشند، به عنوان بام های سبز متمرکز مطرحند. این نوع بامها نیازمند آبیاری، کوددهی و سایر مراقبتها می باشند. در مقابل، بامهای سبز وسیع یا گسترده، به عنوان سیستمهای خودنگهدار در نظر گرفته شده و به حداقل تاسیسات نگهداری، شاید تنها یکبار در سال هرس یا کوددهی برای افزایش رشد گیاهان، نیاز دارند. این نوع از بامهای سبز می توانند در لایه بسیار نازکی از "خاک" (اغلب از کودهای آلی با فرمول ویژه استفاده می شود)، قرار گیرند.
بدین ترتیب بام هاي متمركز، محيط كشت ژرف و عميقي دارند و در دسترس هستند (مي توانند به عنوان يك فضاي باز در نظر گرفته شوند). مثالي از يك بام سبز متمركز، بام مركز Manulife است كه در بالاي يك پاركينگ قرار گرفته است. بام سبز 25 ساله اي كه در جاي مناسبی با درختان بالغ و تنومندش، مستقر شده است.
بام سبز متمركز مركز Manulife
در مقابل، بام سبز گسترده، محيط كشت سطحي و كم عمقي دارد و معمولاً قسمتي از يك سيستم بامي و قسمتي از ساختار ساختمان سبز مي باشد. يك بام سبز گسترده به طور كلي در دسترس و مورد استفاده کارکردی نيست. بام شرکتMountain Equipment نمونه اي از يك بام سبز گسترده مي باشد كه در سال 1998 ساخته شده است.
بام شرکت Mountain Equipment
طبقه بندی دیگر در خصوص بامهای مسطح و شیبدار است. بامهای سبز شیبدار، مشخصه برجسته بسیاری از ساختمانهای اسکاندیناویایی هستند که نیازمند طراحی ساده تری در قیاس با بامهای تخت می باشند. چرا که شیب بام کاهش خطر نفوذ آب از طریق سازه بام را با استفاده از لایه های آب بندی و زه کشی کمتری نسبت به بام تخت موجب می گردد.
اجزای تشکیل دهنده بامهای سبز
بطور کلی اجزا عمده تشکیل دهنده یک بام سبز را می توان مطابق شکل زیر نشان داد:
معماري پايدار
چارلز جنكز در آخرین فصل كتابش این مسئله را خاطر نشان میسازد كه نابودی زمین توسط ما منجر به نابودی 27000 گونه زیستی در یكسال میشود یعنی هفتاد و چهار انقراض در یك روز و یا سه نابودی در یك ساعت! مدارك جدیدتری براساس مجله تایم مورخ 31 ژانویه 2000، این تعداد را بالاتر نشان میدهد یعنی صدها انقراض در یك روز!
گرم شدگی كره زمین، نازك شدن لایه ازن بعلت استفاده از انواع آلاینده ها، افزایش آلودگی محیط زیست و انقراض گونههای زیستی همه و همه با هم میآمیزند تا ضرورت بوم شناسی و مسائل زیست محیطی را برای آینده قابل پیشبینی گردانند. بطوریکه پیشی گرفتن خاكستری در برابر جهان سبز آینده، قابل تأمل ترین مسئله قرن حاضر به شمار می آید.
در این میان توسعه به عنوان یكی از بزرگترین عوامل تغییر محیط زیست و به تبع آن ساخت و ساز كه جزو صنایع بزرگ در استخدام نیروی انسانی (صدها هزار كارگران ساختمان و فنون مربوطه)، باعث از بین بردن زمینهای كشاورزی، فرسایش خاك و آلوده كننده محیط زیست و به مخاطره انداختن سلامتی و بهداشت مردم است و بر بحران انرژی دامن می زند. بحرانی که در اواسط دهه 1965 با افزایش میزان آلودگی محیط زیست هشداری به جهانیان محسوب شد، سبب تشکیل گروههای طرفدار محیط زیست كه از حامیان محیط زیست در جهان بودند گردید و مفهوم گسترده ای تحت عنوان پایداری را پی گیری نمود.
اصطلاح پایداری (sustainable) برای نخستین بار در سال 1986 توسط كمیته جهانی گسترش محیط زیست تحت عنوان (رویارویی با نیازهای عصر حاضر بدون به مخاطره انداختن منابع نسل آینده برای مقابله با نیازهایشان) مطرح شد و هرروز بر ابعاد و دامنه آن افزوده می شود تا استراتژیهای مناسبی پیش روی جهانیان قرار گیرد.
در این جهان، معماران نیز همسو با سایر دست اندرکاران در پی یافتن راهکارهای جدیدی برای تأمین زندگی مطلوب انسان بوده اند. بدیهی است که زندگی، کار، تفریح، استراحت و ... همه و همه فعالیت هایی می باشند که در فضاهای طراحی شده توسط معماران صورت پذیرفته و از آنجا که نقاط ضعف و قوت یک ساختمان بر زیست بوم جهان تاثیر مستقیم خواهد داشت، وظیفه ای بس حساس در این خصوص بر عهده معماران می باشد. کاربرد مفاهیم پایداری و توسعه پایدار در معماری، مبحثی به نام «معماری پایدار» آغاز نموده اند كه مهترین سرفصلهایی آن با عنوان "معماری اكوـ تك"، "معماری و انرژی ـ معماری سبز" ایجاد می گردد.
تعاریف ساخت و ساز پایدار
ساخت و ساز پایدار این چنین تعریف شده است: «مدیریت یك محیط پاك و سالم براساس بهرهبرداری مؤثر از منابع طبیعی و اصول اكولوژیكی» که هدف از طراحی ساختمانهای پایدار کاهش آسیب آن بر روی محیط و منابع انرژی و طبیعت است، كه شامل قوانین زیر میباشد:
1 – كاهش مصرف منابع غیر قابل تجدید
2 – توسعه محیط طبیعی
3- حذف یا كاهش مصرف مواد سمی و یا آسیب رسان بر طبیعت در صنعت ساختمان سازی
بنابراین بطور خلاصه ساختمان پایدار را میتوان این چنین تعریف نمودد: ساختمانی كه كمترین ناسازگاری و مغایرت را با محیط طبیعی پیرامون خود و در پهنه وسیعتر با منطقه و جهان دارد.
تكنیكهای ساختمانسازی در یك پهنه وسیع در جهت تأمین كیفیت یكپارچه از نظر اقتصادی، اجتماعی و محیطی می كوشند. بنابراین استفاده معقول از منابع طبیعی و مدیریت مناسب ساختمان سازی به حفظ منابع طبیعی محدود و كاهش مصرف انرژی كمك نموده (محافظت انرژی) و باعث بهبود كیفیت محیطی میشود.
اهدف کلی ساختمانهای پایدار
• بهرهبرداری مناسب از منابع و انرژی
• جلوگیری از آلودگی هوا
• مطابقت با محیط
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)