تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 32

نام تاپيک: پرخاشگري و راه هاي پيشنهادي

  1. #1
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض پرخاشگري و راه هاي پيشنهادي

    پرخاشگری
    پرخاشگریعبارت است از رفتارهای کلامی و عملی معطوف به فرد یا شی ء به منظور واردکردن خسارت به آن فرد یا شئ. پرخاشگری می تواند بر اثر هر موقعیتناخوشایند مثل درد، اضطراب و ناکامی باشد. اگر فردی در نیل به هدف خود باشکست مواجه شود، ناکامی حاصل، احتمال رفتار پرخاشگرانه ی او را افزایش میدهد. برخی کودکان فقط در محیط خانه رفتار پرخاشگرانه دارند و یا بالعکسفقط در مدرسه پرخاشگری می کنند. این نوع پرخاشگری در واقع واکنشی نسبت بهآن نسبت به محیط خاص که در آن پرخاشگری می کنند است.

    تنبیه، تحقیر، سرزنش، مقایسه کردن با دیگران و بی احترامی به کودک و نوجوان منجر به جمع شدن عواطف منفی و در نهایت می تواند به خشم و پرخاشگری تبدیل گردد.
    پرخاشگری ممکن است برای جلب توجه به کودکی که مورد توجه و احترام واقع نمی شود، انجام گیرد.
    مشاهده صحنه های پرخاشگری مانند فیلم های سینمائی می تواند باعث افزایش پرخاشگری گردد.
    افراد در هنگام خشم و عصبانیت از شخص دیگر ممکن است به یکی از سه طریق زیر واکنش نشان می دهد:
    1-ابراز پرخاشگری مستقیم کلامی یا بدنی، تحقیقات نشان داده است این روش علاوه بر آثار سوء جسمانی و روانی که برای فرد دارد، معمولاً پرخاشگری مستقیم و آسیب رساندن به دیگری، احساسات منفی و خصومت شخص پرخاشگر است به فرد آسیب دیده افزایش می دهد، در نتیجه منجر به پرخاشگری بیشتری می گردد.
    2-عدم ابراز پرخاشگر: این روش نیز علاوه بر این که موجب خودخوری و در طولانی مدت منجر به ناراحتی های جسمانی مثل سردرد و زخم معده می شود.

  2. #2
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    پرخاشگري
    روزنامه همشهري
    تا عوامل زنتيك. زماني
    كه در دوران كودكي ياد ميگيريم به خواسته هاي ما هنگاهي توجه مي شود كه داد بزنيم.. در را بكوبيم و غيره.. ديگر خواسته هايمان را ساده مطرح نميكنيم.. و رفته رفته در سنين بالا در جامعه اين نگرش تثبيت ميشود.
    زماني كه كودك هستيم پرخاشگري جلوه نميكند.. وبيرون از كانون خانواده نمي رود ولي در دوران نوجواني هم نمود اجنماعي و هم تاثيرات اجنماعي دارد و مردم احساس ميكنند كه نوجوانان پرخاشگر تر هستند و بزرگسالان هم به خاطر منافعشان كه در آينده
    پيش بيني مي كنند پرخاشگري كمتري ميكنند. در نوجواني نه ملاحظه كاري بزرگسالان و نه رفتار قابل گذشت كودكانه معنادارد پس نمود بيشتري دارد.



    براي مقابله بااين مسئله بايد رفتاري داشته باشيم كه افراد با پرخاشگري به اهداف خودنرسند.. تا ياد بگيرند.. رفتار ديگري را جايگزينپرخاشگري كنند وليمتاسفانه در جامعه ما امروزه به پرخاشگر ها بها داده ميشود.. و چه درخانواده و چه در جامعه
    افرادي كه سر به زير و قانع هستند.. آدم هايببو ... پپه... و نالايق جلوه ميكنند وكساني به حق خودشان ميرسند كه داد وفرياد راه مي اندازند و مردم بعضا به خاطردوري از تنش و درگيري به آنهاباج ميدهند و باعث تقويت پرخاشگري ميشوند. علاوه بر اين
    در جوامعي كه سطح عمومي زندگي پائئين تر و محروميت بيشتري وجود دارد پرخاشگري بيشتر است.



    دكتر اقليما در مورد نقش خانواده در پرخاشگري افراد مي گويد: اولين اجتماع سازنده و توليد كننده كه ميتواند افراد را آموزش
    وتربيت كند خانواده است. در خانواده امروزي بهداشت رواني وجود ندارد ازدواجها اجباري است.. براي فرار از خانواده و رسيدن به استقلال ازدواج ميكنيمچون بايد ازدواج كرد. براي ازش و احترام جامعه بايدازدواج كرد..وقتي اينخانواده با اجبار
    تشكيل شود از سوي ديگر از نظر مالي امكانات وجودندارد مثلا مشكل مسكن وجود دارد.. هر فرد مجبور است 10-12 ساعت كار كند.. و اين مشكلات و فشار ها بر خانواده خالي ميشود.. و هر كسي با داد و فريادحرف خود را ميگويد.. چرا كه در اين موقعيت توانائي پذيرش حرق حق را نداريو حالا فرزند هم در اين خانواده با جار و جنجال رشد ميكند.
    . و وارد مدرسه ميشود..
    در مدرسه ميبيند..

    بچه اي برنده است كه پوادار باشد..يا قدرت بدني بالائي داشته باشد.. و وقتي هم وارد جامعه ميشود دوباره با پرخاشگري و همين قوانين مواجه ميشود.


    ما بايد اولسوال كنيم.. چرا در جامعه ما پرخاشگري نبايد باشد.. خانواده اجباري تبعيضها.. فشار ها بيكاري نبود ضوابط روشن.. حالا نبايد تعجب كرد كه فرديپرخاشگر شود. دكتر اقليما افزود: ما با رفتار و كردارمان پرخاشگري رابوجود مي آوريم
    وديگر يك بيماري نيست بلكه يك فرهنگ است.



    بيمار پرخاشگر كيست؟
    پرخاشگريدر مراحل اوليه طبيعي هست.. اما فشا ر ها به جائي ميرسد.. كه ديگر كنترلوجود ندارد و اين بيماري است.. وقتي با صداي بلند چيزي را ميخواهيد.. پرخاشگري است.. اما اگر كنترل نداشته باشيد.. و مشتتان را بالا ببريد.. بيماري است و از حالت نرمال خارج شده ايد.



    چگونه پرخاشگري را مهار كنيم؟
    دكتراقليما در مورد مقابله با پرخاشگري مي گويد: اگر بخواهيم پرخاشگري را ازبين ببريم ابتدا بايد اجراي دقيق قئانين را در جامعه داشته باشيم.. هيچجامعه اي نمي تواند بدون قانون زندگي كند.. مسئله بعدي پاسخگوئي است.. عدمپاسخگوئي درست به مخاطبان باعث ايجاد پرخاشگري ميشود.. و موضوع سومبازخواست مسوليتي است كه به افراد داده مي شود. چون در اينصورت هيچ كسخارج از حد رفتار نمي كند. در اينصورت است كه ميتوانيم پرخاشگري را مها ركنيم.

  3. #3
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    خانم محترم
    پرخاشگریو برخورد تند همسرمان لزوما به دلیل دیدگاه مرد سالارانه او نیست . ممکناست رفتار ما به گونه ای باشد که او را تحریک و ناراضی کند .فراموش نکنیممردان ما با تمام بزرگی و قدرت کاری و مدیریت شان گاهی مانند کودکان ازعلل نارضایتی خود بی اطلاع اند . و به یاد داشته باشیم خشونت و تند خوییرا نمی توان با خشونت و تند خویی برطرف کرد .

    رعایت توصيه هاي زیر بسیار ساده است :

    ۱در كليه موارد معيشت اعم از تملك، درآمد و … از كلمه ” ما ” استفادهنماييد نه “من ” و “تو “؛ زيرا پس از عقد، زندگي مشترك شروع شده و ديگر منو تو مطرح نيست.
    ۲در مقابل همسر خود هرچند حق با شماباشد، لجبازي و اصرار نكنيد و از مخالفت و مشاجره با همسر خود بپرهيزيد؛زيرا محبت را از بين مي برد.
    ۳همسر خود را به خصوص در مقابل بستگانش تحقير نكنيد و از تعريف و تمجيد بستگان خود در مقابل آنان پرهيز نماييد.
    ۴چنانچه كمكهايي را از طرف بستگان شما به همسرتان شده، آنها را به رخ او نكشيد.
    ۵با دوستان وآشنايان همسرتان در معاشرتها بيش از حد معمول گرم نگيريد.
    ۶همسر خود را در معاشرت با اقوامش محدود نكنيد.
    ۷در رفت و آمد و معاشرت با بستگان همسر خود پيش قدم باشيد.
    ۸به بستگان نزديك همسر خود ( مادر شوهر و …) بيش از خويشاوندان ديگر احترام بگذاريد.
    ۹زحماتي كه براي پذيرايي خويشاوندان همسر خود متحمل شده ايد به رخ وي نكشيد.


    نقش ژنهای پرخاشگري در شخصیت

    وي يادگيري چنين رفتارهاي پيچيده‌اي دريك موجود ساده و سپس بكارگيري اين اطلاعات در موجودات پيشرفته‌تر و درنهايت كسب شناخت تازه‌اي از رفتارهاي انسان را بااهميت خواند.

    كراوتيز مي‌گويد هرچند همان ژنهاي مگس ميوه در انسانها وجود ندارد، اما احتمالا ژنهاي ديگري ايفاي اين نقش‌ها را به عهده مي‌گيرند.

    اين يافته‌ها در نشريه “Nature Neuroscienceمنتشر شده است.

  4. این کاربر از sajadhoosein بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #4
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    مهار خشم و پرخاشگری
    خشم یكی از پیچیده ترین هیجان های انسانی است و واكنش طبیعی به ناكامی و بدرفتاری محسوب می شود. همه ما در طول زندگی خود مواقعی با برخی موقعیت ها مواجه شده ایم كه خشم ما را برانگیخته است. مشكلی كه در خشم وجود دارد این است كه گرچه خشم قسمتی از زندگی ما را تشكیل می دهد، اما می تواند ما را از رسیدن به اهدافمان بازدارد.

    به همین دلیل هیجان خشم افراد را دچار تضاد می كند. از یك طرف خشم پاسخ طبیعی انسان می باشد و از طرف دیگر می تواند منجر به اختلال در روابط بین فردی ما و به هم ریختگی ساختار درونی و روانشناختی ما شود و همچنین مانع دستیابی به اهدافمان می شود.
    با این حال می توان گفت «به خشم آمدن سهل و آسان است ولی به موقع خشمگین شدن و در جای مناسب به خشم آمدن سخت است.»

    تعریف خشم
    ارائه تعریفی برای خشم، كار دشواری است، زیرا هنگامی كه افراد خشمگین می شوند، از نظر دلیلی كه به خاطر آن عصبانی می شوند و چگونگی پاسخی كه به خشم می دهند، بسیار متفاوتند. (راسل و فهر،
    ۱۹۹۰) با این حال در اینجا به چند تعریف از خشم و پرخاشگری اشاره می كنیم:«به طور كلی پرخاشگری، رفتارهای تهاجمی و خصمانه و واكنشی نسبت به ناكامی و سركوبی امیال است كه زاییده تعامل پیچیده بین وضعیت محیطی و تغییرات بیوشیمیایی و عوامل فرهنگی و پاسخ های آموخته شده است و به صورت ضرب و جرح و آزار و اذیت و تخریب و صدمه رسانی به دیگران بروز می كند. می توان پرخاشگری را واكنشی دفاعی دانست كه هدف آن رفع مانع و حذف عامل تهدید است.»«پرخاشگری رفتاری است به منظور آسیب رساندن یا معدوم ساختن كسی یا چیزی. پرخاشگری اغلب به صورت خشونت و عمل تخریبی، علیه افراد یا اموال، جلوه گر می شود. تكانش های پرخاشگرانه گاه به صورت عملی (تخریب و آسیب رساندن به خود و دیگران) و گاه به صورت كلامی صورت می گیرد.»

    علائم و نشانه های خشم و پرخاشگری
    علائم و نشانه های خشم و پرخاشگری همانند تعریف آن متعدد و متنوع است. توجه به پیشینه رفتار و موقعیت زمانی و مكانی شخص باید دقیقاً مطالعه شود. علائم پرخاشگری را می توان به دو دسته الف- پرخاشگری نسبت به خود ب- پرخاشگری نسبت به دیگران طبقه بندی كرد. پرخاشگری به خود به صورت احساس خستگی و فرسودگی، دروغگویی، نگاههای تند و خشن، به هم فشردن دندانها، پیدایش چین و چروك در صورت، بالا رفتن ضربان قلب، افزایش فشار خون، اختلال در دستگاه گوارش، كاهش دقت، گریه، گوشه گیری، خودخوری، تكانش در رفتار و حالات دفاعی بروز می كند. پرخاشگری نسبت به دیگران به صورت ایجاد مزاحمت برای اطرافیان، سرزنش دیگران، به هم ریختگی نظم، دزدی، تخریب، ضرب و جرح، استهزاء دیگران، جنگ و ستیز و درگیری، فحاشی، نادیده گرفتن دیگران، تجاوز، شكستن اشیاء ،سلطه جویی و زمینه سازی برای ایجاد درگیری مشاهده می شود.

    علل خشم و پرخاشگری
    علل پرخاشگری را می توان از دیدگاههای غریزی، زیستی و محیطی بررسی كرد:

    علل غریزی:
    لورنز، كردارشناس معروف، معتقد است كه غریزه پرخاشگری در تمام حیوانات و از جمله انسان به طور ارثی وجود دارد و یك ویژگی طبیعی است.فروید، پرخاشگری را حالتی غریزی و ذاتی می داند و اعتقاد دارد كه كودك از بدو تولد كم و بیش برای بروز رفتارهای پرخاشگرانه آمادگی دارد.

    علل زیست شناختی:
    هورمون های مختلف و مواد شیمیایی مغز با پرخاشگری ارتباط دارند. میزان بالاتر هورمون تستوسترون در جنس نر نسبت به ماده كه جنس نر معمولاً پرخاشگرتر از ماده است یكی از دلایل نقش هورمون ها است. پایین بودن سطح گلوكز خون عامل دیگر مرتبط با پرخاشگری است.

    علل محیطی و یادگیری :
    نظریه پردازان یادگیری اجتماعی پرخاشگری را رفتاری می دانند كه در نتیجه پاداش و تنبیه و نیز از طریق تقلید از الگوها آموخته می شود. دیدن صحنه های خشونت آمیز و پرخاشگرانه توسط افراد از تلویزیون با نشان دادن رفتارهای پرخاشگرانه آن افراد همبستگی مثبت وجود داشته مخصوصاً زمانی كه رفتار پرخاشگرانه همراه با تقویت مثبت و همراه با بدست آوردن اهداف مورد نظر بوده باشد.

  6. #5
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ارزیابی خشم
    قبل از ارائه راههای رویارویی با خشم بهتر است كه احساس خشم خود را با سئوال های زیر مورد ارزیابی قرار دهید.
    میزان موافقت و مخالفت خود را به جمله های زیر مشخص كنید.
    ۱- معمولاً بیشتر از اكثر مردم خشمگین می شوم.
    ۲- خشمگین كردن من كار آسانی است.
    ۳- از این كه به این اندازه احساس خشم به من دست می دهد، متعجبم.
    ۴- اگر چیزی مانع اجرای برنامه هایم شود خشمگین می شوم.
    ۵- وقتی معطلم كنند، عصبانی می شوم.
    ۶- وقتی مردم بی انصافی می كنند خشمگین می شوم.
    ۷- وقتی مردم دوروبرم هستند مرا ناراحت می كنند. عصبانیتم فروكش كند
    ۸- وقتی عصبانی می شوم، ساعت ها طول می كشد.
    ۹- وقتی مجبورم با افراد بی صلاحیت كار كنم خشمگین می شوم.
    كاملاً موافقم،موافقم،مخالفم،كامل اً مخالفم
    جمله های
    ۱ و ۲ و ۳ «میزان تحریك خشم» را می سنجند. میزان تحریك خشم به شدت، دوام و فراوانی خشم شما بستگی دارد. جمله های ۴ و ۵ و۶ «دامنه» عواملی را می سنجد كه شما را خشمگین می كند. جمله های ۷ و ۸ و ۹ گرایش شما را به داشتن چهره ای خصمانه می سنجند.
    نگاهی به پاسخ های مقابله ای دانشجویان به خشم
    دانشجویان دانشگاهی كه در یك بررسی شركت كردند گزارش دادند كه پاسخ های زیر به آنان كمك كرد تا در هنگام خشم احساس بهتری داشته باشند (م.ب. هرسین،
    ۱۹۹۲):
    * ورزش كردن
    * خود را سرگرم مسأله ای كردن
    * سعی در فكر كردن به چیزی دیگر
    دانشجویان اشاره كردند كه اگر در هنگام خشم كارهای زیر را انجام می دادند، احساس بدتری پیدا می كردند:
    * دزدیدن یا برداشتن چیزی از فردی كه او را خشمگین ساخته بود.
    * فكر كردن درباره موضوعی كه او را خشمگین ساخته بود.
    * صدمه جسمانی وارد كردن به كسی كه او را خشمگین ساخته بود.
    مراحل مواجهه با خشم
    هنگامی كه خشمگین هستید تنها این مراحل را بگذرانید: اول این كه خشم خود را بپذیرید با خود بگویید «الان من خشمگین هستم» دوم این كه «تصمیم بگیرید كه چه كاری باید در مورد خشم خود بگیرید كه به نفعتان باشد» ممكن است پرخاش كنید یا شاید پاسخی منفعل یا بدون جرأت بدهید سوم این كه بعد از پایان یافتن ماجرا به هر شكلی كه انجام گرفت خود را آرام نگهدارید و سعی در فراموش كردن آن داشته باشید.
    راهبردهای مهار خشم
    * درست واكنش نشان دهید. این خشم در وجود شماست نه دیگران، درست است كه این خشم بدون وقت قبلی و دریافت دعوتنامه به سراغتان آمده اما دیگران كه گناهی ندارند. به آنها بگویید «كمی عصبانیم» یا «شما مرا عصبانی كردید» این یك بیان هیجانی و احساسی است و خیلی بهتر از برخوردهای غیرمنطقی است.
    * منطقی باشید. قسمت بزرگی از خشم و ناراحتی به خاطر این است كه نمی خواهیم كوتاه بیاییم.
    این «بایدها و نبایدها» هستند كه ما را خشمگین می سازند.
    * ارزیابی خشم، اگر نمی توانید جلوی خشم خود را بگیرید. بهترین كار دانستن میزان آن است. آن را به حد بهنجار پشت خطوط قرمزتان منتقل كنید، مثلاً از یك مقیاس
    ۱۰ نمره ای برای ارزیابی میزان خشمتان استفاده نمایید.
    * تأثیرات جسمانی.
    در هنگام خشم به آنچه برای بدنتان رخ می دهد، توجه داشته باشید. هر چه به نمره ۱۰ از نظر میزان خشم نزدیكتر باشید، تظاهرات بدنی شما شدیدتر و مخربتر خواهد بود.
    خشمگین شدن چیز بدی نیست. جالب است بدانید كه برخی اوقات خشم به عنوان یك هیجان لازم است، فقط باید زمان و مكان مناسب را انتخاب نمایید.
    *بچه بازی در آورید. اگر به هیچ روشی نتوانسته اید خشمتان را تخلیه و یا مهار نمایید، می توانید یواشكی بچه بازی درآورید! به چیزی لگد بزنید، مشت پرتاب كنید، فریاد بزنید و كارهایی از این قبیل، فقط به خود یا چیزی آسیب وارد نكنید.
    * فراموش كنید. حالا دیگر آنچه نمی بایست، روی داده است، پس این قیافه را به خود نگیرید، كینه ای بودن چیز خوبی نیست.
    باورهای منجر به خشم
    * باید بهترین باشم. بعضی وقت ها ما توقع داریم همه دوستمان داشته باشند و هنگامی كه دیگران این گونه رفتار نمی كنند، از كوره در می رویم در حالی كه دیگران هیچ وظیفه ای در قبال دوست داشتن ما ندارند.
    * كنترل همه چیز باید در دست من باشد. همیشه ما توانایی مقابله و چارجویی برای مشكلات و رویدادها را نداریم و این امر ما را عصبی می كند، باید بپذیریم كه حل و فصل همه امور هیچ گاه از عهده یك نفر ساخته نیست.
    * باید از دیگران دفاع كنیم. بهتر است نقش سازمان یونسكو را برای دیگران بازی نكنید، كاسه داغ تر از آش شدن یكی از علل خشمگین شدن ماست، چرا كه اغلب به ما چنین اجازه ای نمی دهند.
    * من نباید خشمگین شوم. از عصبانی شدن می ترسید؟ چرا مگر می شود كه كسی به یك هیجان بنیادی پاسخ ندهد و آن را سركوب كند. شما كه كوه یخ نیستید.
    * آخر این كه: خشمگین و عصبانی شدن مشكل نیست نابجا و بی موقع خشمگین شدن مشكل است پس بجا و بموقع و به طور مناسب خشم خود را نشان دهید.


  7. #6
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    پرخاشگری
    بنياد انديشه اسلامي
    مقدمه
    چنانچه میزان ابتلاء جوامع بشری به یك موضوع خاص را یكی از معیارهای اهمیت آن موضوع بدانیم به جرات می‏توان ادعا كرد كه پرخاشگری از جمله مسائل عمده و با اهمیتی است كه انسان‏ها از گذشته‏های دور تاكنون به صورت گسترده‏ای با آن سر و كار داشته و دارند. نگاهی گذرا به آمار خیره كننده و روزافزون جنایات و درگیری‏هایی كه در جوامع انسانی به وقوع می‏پیوندد - كه بخش عمده‏ای از آن‏ها ناشی از رفتارهای پرخاشگرانه است - مؤید این ادعا است.
    به جاست در این‏جا گفتار یكی از نویسندگان (مونتاگو
    ۱۹۷۶) را ذكر نماییم كه می‏گوید: «اغلب معتقدند كه پرخاشگری انگیزه‏ای است كه باید درباره آن بیش‏تر بدانیم; ما به یك‏دیگر حمله می‏كنیم، آسیب می‏رسانیم، و گاهی هم‏دیگر را می‏كشیم، در واقع ما با دشنام دادن یا كوشش در جهت‏بی‏آبرو كردن دیگران به صورت كلامی پرخاشگری می‏كنیم...
    » (۱)
    به موازات پیشرفت صنایع و علوم و متحول شدن زندگی بشری، روابط انسانی نیز نسبت‏به قبل پیچیده‏تر شده است. در این راستا، مشكلات و معضلات روحی و روانی فراوانی در جوامع انسانی به وقوع پیوسته كه این امر ضرورت بررسی گسترده و دقیق موضوعات روان‏شناختی نظیر پرخاشگری را ایجاب نموده است. به طوری كه امروزه پرداختن به موضوع پرخاشگری منحصر به كتب روان‏شناسی نیست‏بلكه در دیگر حوزه‏های علمی‏هم‏چون روان پزشكی، آسیب‏شناسی روانی، روان‏شناسی اجتماعی و حتی جرم‏شناسی كه یكی از شاخه‏های حقوق كیفری است، از جهات متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است.
    در چند دهه اخیر، موضوع پرخاشگری توجه بسیاری از دانشمندان و متخصصان را به خود معطوف كرده است، به گونه‏ای كه ده‏ها كتاب و صدها مقاله در خصوص این موضوع به چاپ رسیده است.
    اثر حاضر نیز با استعانت از آثار و تحقیقات ارزشمند محققان این علم، برخی از علل و عوامل پرخاشگری را مورد بررسی نموده است.
    اما، پیش از بحث، ذكر این نكته ضروری است كه «خشم‏» با «پرخاشگری‏» تفاوت دارد; صاحب نظران معتقدند كه: «خشم یكی از هیجانات نیرومندی است كه دست آفرینش در انسان نهاده است و از سال‏های اولیه رشد، بروز می‏كند و اغلب رفتارهای پرخاشگرانه را به دنبال دارد». نتیجه آن‏كه پرخاشگری هیجان نیست‏بلكه از آثار حالت هیجانی خشم است و برای فرونشاندن آن و معمولا همراه آن رخ می‏دهد. (
    ۲)

    پرخاشگری و فرهنگ‏ها
    صدق عنوان پرخاشگری بر یك رفتار خاص بستگی به نوع فرهنگی دارد كه در یك جامعه حاكم است. و بدین جهت، امروزه در جوامع غربی به هر نوع تندخویی پرخاشگری اطلاق می‏گردد. در حالی‏كه، سابقا در همین جوامع مفهوم پرخاشگری همراه با حمله به فرد یا شی‏ء به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بوده است. همان‏طوری كه امروزه در كشورهای آسیایی مفهوم پرخاشگری این چنین است. (
    ۳) هم‏چنین این‏كه چه امری سبب خشمگین شدن و رفتار پرخاشگرانه می‏شود، بستگی به نوع فرهنگ جامعه‏ای دارد كه فرد در آن زندگی می‏كند. به عبارت دیگر، مردم در همه جای دنیا خشمگین می‏شوند اما خشمگین شدنشان مطابق با قواعد فرهنگی جامعه‏ای است كه در آن زندگی می‏كنند. (۴)
    نكته قابل توجه دیگری كه در زمینه پرخاشگری و فرهنگ‏ها مطرح است این است كه، در تمامی فرهنگ‏ها وجود منافع ضروری برای حیات بشر در پرخاشگری پذیرفته شده است لكن این امر هم قابل قبول همگان است كه در صورت عدم كنترل رفتار پرخاشگرانه چه بسا خطرات جبران ناپذیری هم‏چون قتل به وقوع پیوندد. بدین جهت، همه جوامع باید راه‏هایی بیابند تا مانع از آن شوند كه اعضای آن یك‏دیگر را بكشند یا به هم آسیب برسانند. همه مردم رفتار پرخاشگرانه را تا اندازه‏ای كنترل می‏كنند ولی از لحاظ ارزشی كه برای آن قایلند، در میزان محدود كردن آن با هم فرق دارند. برای مثال، در میان قبایل سرخ‏پوست آمریكایی، كومانچی‏ها كودكانشان را جنگجو بار می‏آورند و حال آن‏كه هوپی‏ها و زونی‏ها به فرزندانشان صلح‏جویی و رفتار غیر پرخاشگرانه می‏آموزند. در آمریكای معاصر جوامع هوتری بر صلح‏جویی به عنوان شیوه‏ای از زندگی تاكید می‏كنند و فرزندانشان را طوری تربیت می‏كنند كه پرخاشگر نباشد. اصولا در فرهنگ آمریكایی برای پرخاشگری و سرسختی ارزش قایلند (باندورا،
    ۱۹۷۳).
    در فرهنگ اسلامی گرچه تجاوز و تعدی به دیگران از مصادیق پرخاشگری به حساب می‏آید و امری نامطلوب شمرده می‏شود لكن به افراد اجازه می‏دهد در صورتی كه مورد پرخاشگری دیگران واقع شوند از خود دفاع كنند البته به نحوی كه منجر به تعدی و ظلم نشود. (
    ۵)


  8. #7
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    تعریف پرخاشگری
    به نظر می‏رسد ارائه یك تعریف برای اصطلاح پرخاشگری كه مورد قبول همگان باشد امكان‏پذیر نیست زیرا نظرگاه‏های متفاوت درباره این‏كه آیا باید پرخاشگری را بر اساس نتایج ملموس و عینی آن و یا بر اساس نیت و مقاصد شخصی افراد تعریف كنیم، باعث پدید آمدن تعریف‏های متفاوتی از پرخاشگری شده است: برخی از روانشناسان پرخاشگری را رفتاری می‏دانند كه موجب آسیب دیگران شود یا بالقوه بتواند به دیگران آسیب بزند. این آسیب می‏تواند بدنی مانند كتك زدن، لگد زدن و گاز گرفتن، یا لفظی مانند ناسزاگویی و فریاد زدن و یا حقوقی، مانند به زور گرفتن چیزی باشد. (
    ۶)

    ایراد تعریف فوق این است كه نسبت‏به برخی رفتارها كه پرخاشگرانه به حساب نمی‏آیند مانعیت ندارد. مثلا اگر كودكی هنگام بازی، اسباب بازی خود را پرتاب كند اما ناخواسته به فرد دیگری برخورد كند، رفتار وی بر اساس تعریف مزبور، رفتار پرخاشگرانه به حساب خواهد آمد.
    تعریف دیگری كه برای پرخاشگری ارائه شده است‏بر نیت فرد پرخاشگر تكیه دارد و پرخاشگری رفتاری دانسته شده كه به قصد آسیب یا آزار رساندن از كودك سر بزند. برخی این تعریف را مورد نقد قرارداده و گفته‏اند: نیت امری عینی و ملموس نیست و می‏تواند مورد تفسیرهای گوناگون قرار گیرد.

    بسیاری از محققان تركیبی از این تعاریف را پذیرفته‏اند و رفتاری را كه موجب آسیب دیگران گردد، پرخاشگرانه می‏دانند، به ویژه اگر فرد بداند عمل او آسیب و آزار دیگران رابه دنبال دارد.
    در مقام قضاوت نسبت‏به تعاریف ارائه شده برای پرخاشگری، به نظر می‏رسد قصد و نیت در پرخاشگری دخالت دارد و هر كس با علم حضوری از نیت‏خود آگاه است و می‏توان از راه آثار مشابه، آن را در دیگران نیز شناسایی كرد و از این جهت، وسیله قابل تفكیك از سایر نیت‏ها و حالات درونی می‏باشد. بدین ترتیب، اگر فرد رفتار خشنی را برای هدفی از روی عمد انجام دهد، رفتار وی پرخاشگرانه تلقی می‏شود، چه از عواقب آن آگاه باشد و چه نباشد. (
    ۷)


    پرخاشگری و رفتار توام با جرات
    باید به این نكته توجه داشت كه رفتار توام با جرات به عنوان رفتار پرخاشگرانه محسوب نگردد. گاه رفتاری از فرد سر می‏زند كه به منظور كنترل و نظارت بر دیگران و بدون قصد آسیب رساندن است; مانند جلوگیری كودك از این‏كه مبادا كسی اسباب بازی وی را از چنگش به در آورد.

    این رفتار جرات ورزی است كه مردم معمولا بدون جدا سازی صحیح این دو اصطلاح، شخص با جرات را پرخاشگر به حساب می‏آورند. برای نمونه، ممكن است كسی را كه در جست‏وجوی كالایی است و در این رابطه با دیگران برخوردی مصرانه دارد و به سادگی جواب رد را نمی‏پذیرد، پرخاشگر بدانند، در حالی كه او فقط با جرات است. با توجه به این تمایز است كه برای از بین بردن و جلوگیری از ظهور رفتارهای پرخاشگرانه در كودكان، تعلیم و عادت دادن راه‏های جامعه‏پسند با جرات بودن پیشنهاد شده است. (۸)

    انواع پرخاشگری
    پرخاشگری وسیله‏ای: «اگر رفتاری در جهت رسیدن و دستیابی به هدفی خارجی انجام گیرد پرخاشگری وسیله‏ای تلقی می‏شود». (
    ۹) بر اساس نظر برخی از محققین (بوس، ۱۹۶۶) در پرخاشگری وسیله‏ای از پرخاشگری به عنوان روشی برای ارضای سایر انگیزه‏ها استفاده می‏شود. مثلا شخصی ممكن است از تهدید استفاده كند تا دیگران را به انجام دادن خواسته‏های خود وادار نماید، یا كودكی ممكن است از پرخاشگری به عنوان روشی برای جلب توجه دیگران استفاده كند. (۱۰)
    بیش‏تر پرخاشگری‏های اطفال خردسال از نوع وسیله‏ای و برای تصاحب شی‏ء مورد علاقه است. آنان با اعمالی مانند هل دادن در تلاشند تا اسباب بازی دیگران را به چنگ آورند و كم‏تر مواردی است كه به قصد آسیب دیگران و از روی عصبانیت اقدام نمایند. (
    ۱۱)

  9. #8
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    پرخاشگری خصمانه: در صورتی كه پرخاشگری به قصد آسیب دیگران باشد، خصمانه تلقی می‏شود. تعریفی كه به نظر اكثریت مناسب است این است كه: «پرخاشگری خصمانه هر نوع رفتاری است كه هدفش اذیت كردن یا آسیب رساندن به موجود زنده دیگری است كه بر انگیخته شده است تا از این رفتار پرهیز كند. (بارون ۱۹۷۷).»
    لازم به‏ذكر است كه پرخاشگری خصمانه طیف وسیعی از رفتارها را برمی‏گیرد و ممكن است‏بدنی یا كلامی، فعال یا غیرفعال و مستقیم یا غیر مستقیم باشد. (بوس
    ۱۹۶۶). تفاوت پرخاشگری بدنی با كلامی، تفاوت بین آزار جسمی و حمله با كلمات است. تفاوت پرخاشگری فعال با غیرفعال، تفاوت بین عمل آشكار و قصور در عمل است و منظور از پرخاشگری غیر مستقیم پرخاشگری بدون برخورد رودررو است. (۱۲)


    میزان و سن شیوع پرخاشگری وسیله‏ای و خصمانه
    پرخاشگری در حقیقت‏یكی از نمودهای رشد اجتماعی است; در پایان یك سالگی، حدود
    ۴۶ درصد رفتارهای اولیه همسالان را رفتارهای پرخاشگرانه و متعارض تشكیل می‏دهد. (برونسون ۱۹۸۱) پرخاشگری یكی از ملاك‏های رشد اجتماعی است كه در كودك به اشكال مختلف از قبیل خراب كردن، برداشتن اسباب بازی كودكان دیگر، جیغ و فریاد زدن، گریه كردن، زد و خورد كردن و ناسازگاری و اختلاف ظاهر می‏شود. (۱۳)
    سال‏های اولیه كودكی و سنین قبل از مدرسه، مملو از پرخاشجویی بوده و در آن بیش از سال‏های قبل و بعد رفتارهای خصمانه مشاهده می‏شود. در این ایام بیش‏تر پرخاشگری‏ها از نوع وسیله‏ای است، در حالی كه، پس از طی دوره پیش دبستانی به نوع خصمانه مبدل می‏شود و با رفتارهای ناپسندی هم‏چون یاوه‏گویی و تمسخر همراه می‏گردد. زمانی كه كودكان دریابند كودك دیگری قصد آسیب رساندن به آن‏ها را دارد، احتمالا برای تلافی به جای مضروب ساختن و خراب نمودن اسباب بازی‏های وی، خود او را مستقیما مورد حمله قرار می‏دهند.


    به موازات رشد سنی كودك، نحوه بروز حالت پرخاشگری از حالت علنی و آشكار به صورت رمزی درمی‏آید. او سعی می‏كند با درونی‏ساختن‏خشم خویش، از برخوردهای آسیب رساننده جسمانی و لحظه‏ای كاسته و به تدریج‏با واكنش‏های غیر مستقیم، فرد مقابل را مورد شكنجه روانی قرار دهد. در سال‏های اولیه كودكی ظهور خشم سریع بوده و به زودی از بین می‏رود، اما در سنین بالاتر، كودك فرا می‏گیرد كه رنجش و غم خویش را در درون، محبوس ساخته و آن را در مدت مدیدی با انجام اعمال منفی گرایانه به ظهور برساند. (
    ۱۴)


    پرخاشگری مستقیم و غیر مستقیم: این تقسیم‏بندی براساس شناخت و عدم شناخت علت و یا علل پرخاشگری صورت پذیرفته است. اگر علت‏یا علل پرخاشگری روشن باشد، مثلا فرد دیگری یا شی‏ءای باعث‏شده كه ما به مقصود خود نرسیم و ما هم آن عامل را می‏شناسیم و از خود رفتار پرخاشگرانه بروز می‏دهیم، در این صورت پرخاشگری مستقیم اطلاق می‏شود، اما در صورتی‏كه عامل پرخاشگری را نمی‏شناسیم مثلا در اتوبوس به اشتباه با فردی برخورد می‏كنیم و او شروع به پرخاشگری می‏كند، این نوع پرخاشگری را كه زمینه‏های قبلی دارد و در حقیقت تخلیه هیجان‏های قبلی است،پرخاشگری غیرمستقیم می‏نامند. (
    ۱۵)

  10. #9
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ثبات پرخاشگری
    آیا پرخاشگری دوران كودكی، در سال‏های بعد نیز ثابت می‏ماند و اثری پایدار در طول عمر دارد؟ این سؤالی است كه عده‏ای از پژوهشگران را به تكاپو انداخته است.

    در واقع ثبات پرخاشگری، همانند ثبات هوش است; همان‏طور كه میزان هوش در كودكی می‏تواند حاكی از سطح رشد شناختی آینده باشد،آگاهی از وضعیت پرخاشجویی كودك نیزآینه‏نسبتامناسبی برای مشاهده، تخمین و ارزیابی رفتارهای آتی وی به حساب می‏آید. به احتمال زیاد كسانی كه در سال‏های اولیه كودكی‏به شدت پرخاشجو هستند، در دوران جوانی و بزرگسالی نیز چنین خواهند بود، و افرادی كه در كودكی عاری از این ویژگی هستند در دوران بزرگسالی كم‏تر پرخاشگر می‏باشند.برخی از محققان طی تحقیقاتی كه رفتار۶۰۰آزمودنی‏رادریك دوره ۲۲ ساله از سن ۸تا۳۰ سالگی مورد مشاهده قرار دادند، دریافتند كسانی كه در ۸ سالگی پرخاشگری بیش‏تری داشتند، هنوز پس از گذشت‏سه دهه از عمر خود نسبت‏به همسالانشان خشمگینانه‏تر عمل می‏نمودند و به احتمال قوی‏ازنظر محكومیت‏های كیفری،بدرفتاری با همسر و تخلفات رانندگی نیز درسطح بالاتری بودند. (هیوسان و همكارانش ۱۹۸۴). (۱۶)

    تفاوت‏های جنسیتی در پرخاشگری


    پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند.

    این تفاوت در بیش‏تر فرهنگ‏ها و تقریبا در همه سنین دیده می‏شود. پسرها بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند (مك كوی و جكلین ۱۹۷۴و ۱۹۸۰; پارك و اسلابی ۱۹۸۳). از سال دوم زندگی این تفاوت‏ها آشكار می‏شود. براساس مطالعات مشاهده‏ای در مورد كودكان نوپای بین سنین ۱ تا ۳ سال تفاوت‏های جنسیتی از لحاظ تعدد پرخاشگری بعد از ۱۸ ماهگی ظاهر می‏شود و قبل از آن اثری از آن نیست (فاگوت و هاگان ۱۹۸۲). پسرها به خصوص هنگامی كه به آنان‏حمله‏ای‏می‏شودیا كسی مخل كارهایشان می‏شود، تلافی می‏كنند. در یك مطالعه مشاهده‏ای در مورد كودكان پیش از مدرسه، پسرها فقط اندكی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی كردند. (به نقل از پارك و اسلابی، ۱۹۸۳).
    چه چیزی این تفاوت‏های جنیستی را توجیه می‏كند؟ در این مورد، هم توجیهات فیزیولوژیكی ارائه شده و هم توجیهات اجتماعی. بعضی از نظریه پردازان معتقدند كه ثبات تفاوت‏های جنسیتی كه در همه فرهنگ‏ها و همه حیوانات دیده می‏شود، از شواهد محكم در اثبات دخیل بودن عوامل بیولوژیكی است. البته، مطالعاتی كه رابطه بین هورمون‏های جنسی و پرخاشگری را می‏آزماید نتایج مبهمی دربر داشته است. شاید این‏كه پسر بچه بالقوه پرخاشگر است‏یا می‏تواند آن را بیاموزد، علتی فیزیولوژیكی داشته باشد، ولی محققان در مشخص كردن این‏كه نظام زیست‏شناختی تا چه حد در این مساله دخالت دارد، چندان پیشرفتی نداشته‏اند.
    تجربه اجتماعی پسرها و دخترها از لحاظ پرخاشگری كاملا متفاوت است. پرخاشگری بخشی از قالب رفتاری مردانه است و غالبا از پسرها انتظار رفتار پرخاشگرانه می‏رود و به طور تلویحی تشویق می‏شود. (
    ۱۷)

    گرچه رفتارهای پرخاشگرانه میان مردان و پسران شیوع بیش‏تری دارد اما بنا به گفته ابوحامد غزالی زنان زودتر از مردان خشمگین می‏گردند. البته توجه به این نكته لازم است كه زنان و دختران گرچه زودتر عصبانی می‏شوند اما در مقایسه با مردان، كم‏تر به رفتارهای پرخاشگرانه اقدام می‏ورزند، و در این جهت تحمل بیش‏تری از خود نشان می‏دهند (
    ۱۸)

  11. #10
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    نقش ادراك مقاصد دیگران در نحوه پرخاشگری
    كودك خردسال كه به تدریج‏شروع به شناخت انگیزه‏های خود و دیگران می‏نماید، برای این كه رفتار وی پرخاشجویی آشكار تلقی نگردد، راه‏هایی را برای برخورد با این انگیزه‏ها فرا می‏گیرد. او ممكن است قبل از كسب این شناخت، از غریبه‏ها بهراسد و فقط نسبت‏به افرادی كه به گمان وی قادر به تلافی نیستند پرخاش نماید. البته این امر چه بسا كودك را به سوی كسب عادت پرخاش به افراد ضعیف و اجتناب از آن در برخورد با افراد قوی سوق دهد. گرچه كودكان به موازات رشد، در پی بردن به نیات دیگران توانایی‏های روزافزون كسب می‏نمایند، اما در شناخت صحیح نیات دیگران با یكدیگر تفاوت دارند. برخی از آنان به ویژه كودكان بسیار پرخاشگر در این زمینه مشكلات بیش‏تری دارند. براساس نظریه داج (
    ۱۹۸۲) در موارد رفتارهای مبهم كه نیات پرخاشجویانه و یا نیكوكارانه واضح نیست، نحوه برخورد كودكان شدیدا پرخاشگر متفاوت از سایر خردسالان است. احتمالا در وضعیت‏های مبهم، این افراد واكنش خصمانه نشان می‏دهند، چنانچه گویی طرف مقابل در رفتار خود قصد آسیب رساندن و پرخاش داشته است. پسران پرخاشگر كردار دیگران را به گونه‏ای خاص تفسیر نموده و بیش از بقیه، پرخاشگری را در دیگران می‏بینند، تا آن‏جا كه گویی جهان و جهانیان را خصمانه و تهدیدآمیز تلقی می‏نمایند. البته طبق برداشت‏های داج و فریم (۱۹۸۲) شاید بتوان برای دیدگاه‏های ویژه كودكان پرخاشگر مبنایی در واقعیت جست‏وجو نموده و ریشه آن را در تجارب خاص آنان یافت. زیرا آنان علاوه بر این‏كه بیش از بقیه همسالان خویش آغاز گر رفتارهای پرخاشگرانه بی‏دلیل هستند، بیش از سایرین نیز در تیررس حملات خشم‏گینانه واقع می‏شوند.

    بیشتر ما خود را جزو افراد پرخاشجو نمی‌دانیم‌. ما تصور می‌کنیم‌ شبیه‌ پدران‌ و مادران‌ بد رفتاری‌ که‌ نامشان‌ عناوین‌ مهم‌ خبری‌ را در رسانه‌های‌ گروهی‌ تشکیل‌ می‌دهد نیستیم‌. با این‌ حال‌، شاید با عصبانیت‌های‌ نامنتظرجو ناشناخته‌یی‌ پر از خشم‌ در خانه‌ ایجاد کنیم‌. مطمئناص در فرهنگ‌ ما نمونه‌های‌ زیادی‌ از خصومت‌ و جدال‌ وجود دارد. در هر مقطع‌ از زمان‌، جاهای‌ مختلفی‌ از این‌ سیاره‌ درگیر جنگ‌ بوده‌ است‌، جنایت‌هایی‌ ناشی‌ از دشمنی‌ و کینه‌ ، بدرفتاری‌ و تجاوز به‌ عنف‌ درگیری‌های‌ گروهی‌، نمونه‌های‌ مشابه‌ جزیی‌ از آگاهی‌های‌ روزمره‌ ماست‌.

    بچه‌ها از طریق‌ تلویزیون‌ و سینما شاهد خشونت‌ هستند، برای‌ بعضی‌ از بچه‌ها خصومت‌ و دشمنی‌ حتی‌ ممکن‌ است‌ اساس‌ زندگی‌ روزمره‌ را در برگیرد، مثلاً دعوای‌ بین‌ خواهرها و برادرها. دعوا با همشاگردی‌ها در مدرسه‌، یا غریبه‌ها در خیابان‌ پشت‌ فرمان‌ یا همسایگان‌ و دعوای‌ میان‌ پدر و مادر و...

    زندگی‌ در محیطی‌ خصومت‌آمیز بچه‌ها را آسیب‌پذیر می‌کند. بعضی‌ از آنان‌ به‌ این‌ ترتیب‌ واکنش‌ نشان‌ می‌دهند که‌ سرسخت‌ می‌شوند و با حالتی‌ مبارزه‌جویانه‌ همیشه‌ آمادگی‌ دارند پس‌ از هر ناملایمی‌ حمله‌ور شوند یا به‌ دنبال‌ دردسر بگردند.
    بچه‌ها دیگر از جنگ‌ و دعوا به‌ قدری‌ می‌ترسند که‌ سعی‌ می‌کنند از هر نوع‌ ناسازگاری‌ بپرهیزند. حتی‌ از یک‌ رویارویی‌ معمولی‌. این‌ نقش‌ها هر روز در حیاط‌ مدارس‌ ابتدایی‌ بازی‌ می‌شود.

    الگوی‌ پرخاشگری‌ در خانواده‌ به‌ بچه‌ها می‌آموزد که‌ دعوا و مرافعه‌ به‌ عنوان‌ راه‌حل‌ بعضی‌ از مسائلی‌ ضروری‌ است‌. بچه‌ها ممکن‌ است‌ با این‌ توقع‌ بزرگ‌ شوند که‌ زندگی‌ میدان‌ نبردی‌ است‌ که‌ در آن‌ بدون‌ جنگ‌ و دعوا با آنان‌ برخورد منصفانه‌ نخواهد شد و باید برای‌ بقا بجنگند. این‌ چیزی‌ نیست‌ که‌ ما برای‌ فرزندانمان‌ می‌خواهیم‌. ما به‌ عنوان‌ پدر یا مادر باید بدانیم‌ چگونه‌ این‌ اختلافات‌ را حل‌ و فصل‌ کنیم‌ و از عهده‌ بحران‌های‌ خانوادگی‌ برآییم‌ و بچه‌ها باید یاد بگیرند چگونه‌ با ناسازگاری‌ها و حتی‌ با دشمنی‌های‌ ویرانگر و درگیری‌ها یا مکالمات‌ سازنده‌ و راه‌حل‌ها مواجه‌ شوند.

صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •