تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 3 از 3

نام تاپيک: ■ نفرین زمین

  1. #1
    آخر فروم باز babelirani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    سنندج
    پست ها
    3,998

    12 ■ نفرین زمین

    نام کتاب : نفرین زمین





    نویسنده : جلال آل احمد

    حجم: 756 Kb

    دانلود »

      محتوای مخفی: لینک 
    http://dl.parsbook.org/server3/uploads/nefrine-zamin.zip


    باز که این اقا پسر قشنگ با نامه ی اعمالش آمد. ننه خیری ، این بنده خدا مامور است ، تقصیری ندارد
    و این جوری داشتم مثلا به مروج نیش و کنایه میزدم . ننه خیری اینها را که شنید گفت :
    من اضافات و ترفیعات نمی فهمم یعنی چه ؟ مت تا حالا شنیده بودیم که مال مرده را تقویم می کنند اما ما زنده را دیگر چرا ؟ من فقط بهش گفتم صبر کن تا شوهرم بیایید.
    مروج حرفش را قطع کرد و گفت : شما یک حرف های دیگری هم زدید ننه خانم .
    خوب زدم که زدم ، قرآن خدا غلط می شود . حالاش هم می زنم . تو بگو آقا معلم ، تو که از یر و بالای ما خبر داری .
    و دوید و رفت و یک نعلبکی کشمش و توت اورد گذاشت جلوی ما و دنبال کرد : خاک بر سر ماه جان کننده که قدر تو را ندانست . کاش خودم دختر داشتم برات عقد می کردم . درد وبلات بخورد توی سر نصرالله .
    گزیده ای از کتاب داستان نفرین زمین اثر جلال آل احمد

  2. #2
    داره خودمونی میشه zqsxsw's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    پست ها
    98

    پيش فرض

    خیلی توپ بود mr30

  3. #3
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    پست ها
    9

    4

    نام کتاب : نفرین زمین





    نویسنده : جلال آل احمد

    حجم: 756 Kb

    دانلود »

      محتوای مخفی: لینک 
    http://dl.parsbook.org/server3/uploads/nefrine-zamin.zip

    باز که این اقا پسر قشنگ با نامه ی اعمالش آمد. ننه خیری ، این بنده خدا مامور است ، تقصیری ندارد
    و این جوری داشتم مثلا به مروج نیش و کنایه میزدم . ننه خیری اینها را که شنید گفت :
    من اضافات و ترفیعات نمی فهمم یعنی چه ؟ مت تا حالا شنیده بودیم که مال مرده را تقویم می کنند اما ما زنده را دیگر چرا ؟ من فقط بهش گفتم صبر کن تا شوهرم بیایید.
    مروج حرفش را قطع کرد و گفت : شما یک حرف های دیگری هم زدید ننه خانم .
    خوب زدم که زدم ، قرآن خدا غلط می شود . حالاش هم می زنم . تو بگو آقا معلم ، تو که از یر و بالای ما خبر داری .
    و دوید و رفت و یک نعلبکی کشمش و توت اورد گذاشت جلوی ما و دنبال کرد : خاک بر سر ماه جان کننده که قدر تو را ندانست . کاش خودم دختر داشتم برات عقد می کردم . درد وبلات بخورد توی سر نصرالله .
    گزیده ای از کتاب داستان نفرین زمین اثر جلال آل احمد

    دستتان درد نكنه . ممنون.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •