تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 26

نام تاپيک: کنترل احساسات

  1. #1
    آخر فروم باز ms368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,977

    2 کنترل احساسات

    سلام

    بعضی مواقع تحقیر شدن توی مکان های عمومی مثه کلاس درس و مدرسه
    یا اینکه کاری رو اشتباه ولی غیر عمد انجام دادن
    یا توی مکان های عمومی مورد تمسخر قرار گرفتن ( مثل خوردن زمین )
    به اشتباه حرفی رو میزنی که طرف مقابلت ناراحت میشه و چیزی از دهنش در میره ( فحش و دری وری )
    حتی شوخی ها یی که دوستات برای شاد کردنت انجام میدن
    همه اینها

    من هیچ وقت نمیتونم احساساتمو کنترل کنم ، یعنی هر کار میکنم نمیشه

    با کوچکترین فریاد ( چه به شوخی و یا جدی ) بغضم میگیره و بعضی از مواقع خود به خود گریه میکنم . یعنی دست خودم نیست اشکام خود به خود سرازیر میشن و خجالت میکشم که کسی متوجه این موضوع شه . و بعضی وقتا تا چند رو فکرمو مشغول میکنه .
    یه جور حس غم بهم دست میده یعنی دردشو توی قلبم احساس میکنم
    نفسم بند میاد و قلبم میخواد از کار بیوفته و نمیتونم به درستی جوابشو بدم .


    دوست دارم طرفی رو که به صورتی میخواد آزارم بده رو جدی جدی بکشم

    بیرحمانه ترین شکنجه ها رو توسط خودم توی ذهنم براش مجسم میکنم ، ولی هیچ وقت نتونستم انجامش بدم .

    مشکل چیه ؟
    چطور میتونم احساساتمو کنترل کنم ؟
    فکر میکنید یک بیماری باشه ؟

  2. 2 کاربر از ms368 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تقریبا آخرای جاده زندگی... یه تیغ تیز تو دستم تو وان حموم
    پست ها
    1,876

    پيش فرض

    از كي تا حالا اينجوري شدين؟
    بيشتر علايم شما شبيه افسردگي هست
    آيا از فعاليت هاي كه قبلا بهتون لذت ميداد العان لذت ميبرين؟

    بیرحمانه ترین شکنجه ها رو توسط خودم توی ذهنم براش مجسم میکنم
    يه نوع افسردگي هست كه آدم خودش مشكلاتشو پيچيده تر ميكنه اميدوارم مال شما اينجوري نباشه بهتره سريعا به يه روانپزشك مراجعه كنين و هرگز سر خود دارو مصرف نكنين

  4. 2 کاربر از Old_Chater بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    آخر فروم باز nightmare's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,148

    پيش فرض

    سلام

    بعضی مواقع تحقیر شدن توی مکان های عمومی مثه کلاس درس و مدرسه
    یا اینکه کاری رو اشتباه ولی غیر عمد انجام دادن
    یا توی مکان های عمومی مورد تمسخر قرار گرفتن ( مثل خوردن زمین )
    به اشتباه حرفی رو میزنی که طرف مقابلت ناراحت میشه و چیزی از دهنش در میره ( فحش و دری وری )
    حتی شوخی ها یی که دوستات برای شاد کردنت انجام میدن
    همه اینها

    من هیچ وقت نمیتونم احساساتمو کنترل کنم ، یعنی هر کار میکنم نمیشه

    با کوچکترین فریاد ( چه به شوخی و یا جدی ) بغضم میگیره و بعضی از مواقع خود به خود گریه میکنم . یعنی دست خودم نیست اشکام خود به خود سرازیر میشن و خجالت میکشم که کسی متوجه این موضوع شه . و بعضی وقتا تا چند رو فکرمو مشغول میکنه .
    یه جور حس غم بهم دست میده یعنی دردشو توی قلبم احساس میکنم
    نفسم بند میاد و قلبم میخواد از کار بیوفته و نمیتونم به درستی جوابشو بدم .


    دوست دارم طرفی رو که به صورتی میخواد آزارم بده رو جدی جدی بکشم

    بیرحمانه ترین شکنجه ها رو توسط خودم توی ذهنم براش مجسم میکنم ، ولی هیچ وقت نتونستم انجامش بدم .

    مشکل چیه ؟
    چطور میتونم احساساتمو کنترل کنم ؟
    فکر میکنید یک بیماری باشه ؟

    منم دقیقا مثل تو هستم .
    از کودکی هم همینطوری بودم . هنوزم همینطوریم .

    ولی دیگه ازش خجالت نمی کشم . توی اون حالت میتونی خارق العاده ترین کاری رو که دیگران فکرشم نمی کنن انجام بدی . بیشتر بهش دقت کن و روش کار کن .

    جلوی بغضت رو نگیر . چون اون بغش از ترس یا حقارت نیست . با زار زدن فرق داره . تو کاملا نگاه میکنی و اشک میریزی . این برای دیگران واقعا فرق میکنه ... خودت اگه این حس رو داری دقیقا میدونی چی میگم ...

    فقط با عصبانیت تخلیش نکن . بذار آروم بیاد و بره . خیلی آروم هضمش کن . آخرش بهش لبخند بزن .

  6. این کاربر از nightmare بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    آخر فروم باز ms368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,977

    پيش فرض

    مرد باش بابا
    گریه چیه !!!
    متن منو کامل خوندی ؟ [ دست خودم نیست اشکام خود به خود سرازیر میشن ]

    از كي تا حالا اينجوري شدين؟
    بيشتر علايم شما شبيه افسردگي هست
    آيا از فعاليت هاي كه قبلا بهتون لذت ميداد العان لذت ميبرين؟
    افسردگی خفیف فک کنم دارم
    یادم نمیاد ولی شاید از 10 سالگی اینجوری بوده
    قبلا فیلم و بازی های روز خیلی برام جالب بودن و هر ماه کلی فیلم و بازی سفارش میدادم ولی الان روزانه 1 اپیزود سریالهام هم به زور میبینم
    موسیقی هم تک و توکی رو دوست دارم
    علاقه به وبگردی هم دیگه ندارم
    حوصله دوستامو ندارم ، اگه بخوان برن جایی و منو ببرن میپیچونمشون ... .

    بهتره سريعا به يه روانپزشك مراجعه كنين و هرگز سر خود دارو مصرف نكنين
    من حدودا 5 یا 6 ساله زیر نظر یکی از بهترین روان پزشکها هستم ( دکتر شهین طوبایی ) ، توی نت سرچ کنید .
    هر 3 ماه یک بار مراجعه میکنم ( بعضی مواقع دیرتر و بعضی وقتها هم زودتر )


    یارو رو بگیر تا میخوره بزنش!
    بزن که بلند نشه ...
    من مشکلم این نیست رفیق
    انتقام غذایی است كه بايد سرد سرو شود، یعنی باید صبر كنید تا وقتش برسد. از تارانتینو

    فقط با عصبانیت تخلیش نکن . بذار آروم بیاد و بره . خیلی آروم هضمش کن . آخرش بهش لبخند بزن .
    فقط مشکل اینه که توی اون لحظه اعتماد به نفسم صفر میشه

  8. #5
    آخر فروم باز قله بلند's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    1,471

    پيش فرض

    سلام. یه سوالی برام پیش اومده و اون اینه که آیا در سن 16 سالگی، بخشی از این موارد که ذکر می کنید طبیعی نیست؟ آیا با بالا رفتن سن بخشی از این حالات به صورت طبیعی از بین نخواهد رفت؟

  9. این کاربر از قله بلند بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #6
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تقریبا آخرای جاده زندگی... یه تیغ تیز تو دستم تو وان حموم
    پست ها
    1,876

    پيش فرض

    من حدودا 5 یا 6 ساله زیر نظر یکی از بهترین روان پزشکها هستم ( دکتر شهین طوبایی ) ، توی نت سرچ کنید .
    هر 3 ماه یک بار مراجعه میکنم ( بعضی مواقع دیرتر و بعضی وقتها هم زودتر )
    دارو براتون چي تجويز كرده خانوم دكتر؟

  11. #7
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تقریبا آخرای جاده زندگی... یه تیغ تیز تو دستم تو وان حموم
    پست ها
    1,876

    پيش فرض


    مرد باش بابا
    گریه چیه !!!
    وقتي غلظت سرتونين در سيناپس مغزت پايين بياد ديگه كاري به مرد و نامرد نداره دنيا برات جهنم ميشه
    بعضي وقتا نظر بعضي كاربرا رو ميخونم تازه ميفهمم طرفاي من چه كساني هستن

  12. این کاربر از Old_Chater بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #8
    آخر فروم باز Scary Feelings's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    دور از خودم تا جایی که امکان داره
    پست ها
    3,370

    پيش فرض

    سلام..شما چند سالته؟
    درس خون هستی؟
    تو جامعه زیاد میری یا کم؟

  14. #9
    آخر فروم باز ms368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,977

    پيش فرض

    دارو براتون چي تجويز كرده خانوم دكتر؟
    فعلا پروپرانولول 20+10 و نورتریپتیلین 10
    البته هیچ کدوم واسه احساساتم نیست
    برای عصبی بودنم تجویز کرده و البته یه سری سوال ازم کرده و من جواب دادم
    بعضی مواقع واسم قرصای جدید تجویز میکنه که خودم کنسلشون میکنم و میرم بهش میگم /

    سلام..شما چند سالته؟
    چند ماه دیگه میشه 17 سالم
    درس خون هستی؟
    کم و بیش

    تو جامعه زیاد میری یا کم؟
    حوصله جامعه رو ندارم ولی اون قدری میرم که صورتم فراموش نشه
    فقط واسه خرید و بعضی مواقع تفریح
    هفته ای 2 یا 3 بار بیرون میرم

  15. #10
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تقریبا آخرای جاده زندگی... یه تیغ تیز تو دستم تو وان حموم
    پست ها
    1,876

    پيش فرض


    ا پروپرانولول 20+10 و نورتریپتیلین
    اين داروها بي كه بهتون دادن بيشتر واسه درمان استرس و اظطراب هست با اين شرايطي كه شما دارين من فكر ميكنم داروهاي هم خانواده SSRI واستون مفيد هست البته من دارو تجويز نميكنم اما بهتره اين موضوع رو با روانشناستون در ميون بذارين

  16. این کاربر از Old_Chater بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •