رمان رویای آبی
نسرین سیفی
284صفحه
مقدمه
هوای سرد زمستان هم نتوانسته است تکاپوی شلوغ شهر را آرام کند .زندگی جاری است ،بوی برف می آید ،بوی آدم برفی ،بوی زندگی!
دوباره قصه ها ،قصه هایی از زندگی،آدمها،بودنها،قصه هایی که انسان را به خلسه رویا و واقعیت می برند.زندگی جریان دارد،قصه ها جریان دارند و زندگی همان فصه ای است که جریان دارد....
رویای آبی،قصه زندگی آدمهایی است که خودرا به دست جریانهای سرگردان بودنها سپرده اند و اجازه می دهند قصه ها،آنها را تعریف کنند.
قصه کسانی که در هیاهوی این روزگار،سعی می کنند عشق و تنفر را از نو تجربه کنند،آنهایی که بودن در کنار یکدیگر را انکار می کنند،در حالی که تنها همین بودن است که به زندگی تلخ و گذشته پر تنششان آرامش می بخشد.
آدمهای قصه زندگی،در رویای آبی،رویاهای خود را باور ندارند اما در پایان قصه،آنها نیز در آبی بیکران رویاهای خود غرق می شوند.
رویای آبی،قصه رویاهای آبی است،قصه آدمها و عشق و یگانگی....