بازی فرمانده صلح کاری از AMIR REZAs

[AMIR REZAs]

سلام
من امروز میخوام اولین بازی( به صورت نیمه حرفه ای) خودم رو معرفی کنم ، البته هنوز خیلی کار داره که امیدوارم دوستان( به ویژه آقا پرویز و حسین آقا) بهم کمک کنن یعنی خیلی به کمک شما نیازمندم تا بازی تموم شه.
موتور : 3d game studio 7.1
داستان بازی:
مهم: داستان این بازی کاملا تخیلی بوده و واقعیت نداشته....**
سالها پیش در دوردست ها فرمانده ی معروفی بوده که بدلیل شجاع بودن و فداکاری هایی که کرده لقب فرمانده صلح گرفته ، اما او توسط دشمنانش که همیشه با او مخالفت می کردند در جایی دور از سرزمینش زندانی میشود و سالها از سرزمین خود جدا میشود ، اما بعد از مدتی فکر فرار به ذهنش می رسد و موفق هم میشود .
مرحله1: باید دشمنانی که سر راه او هستن را نابود کند و به قلعه ی اصلی دشمن برسد.
مرحله2: پاکسازی قلعه و نابودی دشمنان.
مرحله3و4 : بعد از پاکسازی قلعه با خبر میشود که سرزمینش توسط دشمنان تصرف شده بنابراین به سرعت خودش را به آنجا می رساند تا دشمنان را نابود کند.
سبک بازی: سوم شخص( شبیه شاهزاده ایرانی)
افراد دیگر گروه : فعلا یه مدلساز میخوام اگر کسی بود که هیچ اگر نبود مدل آماده
الان در حال طراحی محیط هستم امیدوارم دوستان هم کمکم کنند.
خوب چطور بود؟
نظر یادتون نره...........

[parvizamd]

خوب تا چقدر پیش رفتی؟سوم شخص یکم سخته ولی خوب خوشا به همتت

[Arrowtic]

عالیه.مطمئنم موفق میشی ولی فقط ...
یه ذره داستان مشکل داره.جذابیت خاصی نداره.(البته نمی دونم در طول بازی جزئیات میذاری یا نه).
در هر صورت جاویدان باشید

[parvizamd]

نمی دونم شاید اسم داستان اومد یاد سرباز وطن افتاد هرکی بازیش کرد در تعجب بود که چرا طرف آخرش مرد ولی به نظر منطقی ترین پایان همین بود!

[AMIR REZAs]

سلام

یه ذره داستان مشکل داره.جذابیت خاصی نداره.(البته نمی دونم در طول بازی جزئیات میذاری یا نه).
در هر صورت جاویدان باشید

نمیدونم به نظر خودم بد نیست.... ولی جزئیات بهش اضافه خواهد شد.....
پرویزجون خیلی ممنون، دارم محیط رو طراحی میکنم....
پایان بازی من اینه که به سرزمینش میرسه و مردم براش دست تکان میدن.....

[Arrowtic]

آخرشو گفتی بی مزه شد!!
نمیگم که بده.میگم بهتر هم میتونه باشه.اگه جزئیات میذاری که عالیه.

[AMIR REZAs]

آخرشو گفتی بی مزه شد!!

چرا؟ مزشو وقتی بازی کردی می فهمی....
در حال ساخت مرحله1 هستم ، اگرSevenART مدلهام رو درست بکنه که سریعتر میسازم .....منتظرم......

[MARTIN]

داستان بازی:
مهم: داستان این بازی کاملا تخیلی بوده و واقعیت نداشته....**
سالها پیش در دوردست ها فرمانده ی معروفی بوده که بدلیل شجاع بودن و فداکاری هایی که کرده لقب فرمانده صلح گرفته ، اما او توسط دشمنانش که همیشه با او مخالفت می کردند در جایی دور از سرزمینش زندانی میشود و سالها از سرزمین خود جدا میشود ، اما بعد از مدتی فکر فرار به ذهنش می رسد و موفق هم میشود .

مرحله1: باید دشمنانی که سر راه او هستن را نابود کند و به قلعه ی اصلی دشمن برسد.
مرحله2: پاکسازی قلعه و نابودی دشمنان.
مرحله3و4 : بعد از پاکسازی قلعه با خبر میشود که سرزمینش توسط دشمنان تصرف شده بنابراین به سرعت خودش را به آنجا می رساند تا دشمنان را نابود کند.

سلام.

یه خورده بیش تر شخصیت پردازی کن مثلا این جوری فک کنم بهتره:

سالها پیش در دوردست ها فرمانده ی معروفی بوده که بدلیل شجاع بودن و فداکاری هایی که کرده لقب فرمانده صلح گرفته ،
او 27 سال قبل(از زمان فعلی بازی) در صف آرایی که در مقابل حمله دشمن همیشگی اش (به نام .....) به وطنش داشت با خیانت متحدش ( یعنی کشور همسایه ) روبرو می شه در این جنگ او توسط تیر زهر آگینی زخمی می شه و وقتی به هوش می آد خودش رو در زندان تاریک و نمناک ......(اسم دشمن) میبینه و از نتیجه اون نبرد در طی این 27 سال بی خبر می مونه وسالها از سرزمین خود جدا میشود ، اما بعد از مدتی فکر فرار به ذهنش می رسد و موفق هم میشود .

مرحله1: باید دشمنانی که سر راه او هستن را نابود کند و به قلعه ی اصلی دشمن برسد.
مرحله2: پاکسازی قلعه و نابودی دشمنان در این مرحله ناگهان به یاد همرزمش ..... می افته که یکی از سردارن سلحشور سپاه سرزمین اونها و برای اون مثل برادر می موند(و در جنگ اخر شرکت داشت) به فکر می افته که 15 سال پیش از زندانیان دیگه شنیده بود که او در یکی از دخمه های قلعه دیده شده است........چه بر سرش آمده؟...ایا هنوز زنده است.....
مرحله3و4 : بعد از پاکسازی قلعه با خبر میشود که سرزمینش و سرزمین همسایه (متحد خاین) توسط دشمنان تصرف شده بنابراین بنابراین به سمت سرزمینش حرکت می کند...........آیا او باید سرزمین همسایه(خاین) را هم از دست .......(اسم دشمن) نجات دهد؟......یا باید از آن ها هم انتقام بگیرد؟....

چطور بود؟

[AMIR REZAs]

خیلی عالی بود حتما ازش تو قسمت داستان در منو یا اول بازی استفاده میکنم...

مرحله3و4 : بعد از پاکسازی قلعه با خبر میشود که سرزمینش و سرزمین همسایه (متحد خاین) توسط دشمنان تصرف شده بنابراین بنابراین به سمت سرزمینش حرکت می کند...........آیا او باید سرزمین همسایه(خاین) را هم از دست .......(اسم دشمن) نجات دهد؟......

اینجاش مشکل داره ، بهتره سرزمین خودش تصرف بشه تا هیجان آور تر باشه و بره به سمت سرزمینش تا نجات بده..
خیلی ممنون.....

[MARTIN]

اینجاش مشکل داره ، بهتره سرزمین خودش تصرف بشه تا هیجان آور تر باشه و بره به سمت سرزمینش تا نجات بده..
خیلی ممنون.....

ببین اگه دقت کنی من گفتم که سرزمین خودش و سرزمین همسایه اش هر دو تصرف می شه.و سپس به سمت سرزمین خودش حرکت می کنه تا نجات بده.

نتیجه اخلاقی این همسایه هم اینه که یه خاین می تونه خیانت کنه ولی نمی تونه راحت در بره و حتما مجازات می شه. و نباید دوستان رو به غریبه ها که قوی ترن فروخت.

ولی کلا هر جور که خودت دوست داری....