تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 8 12345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 72

نام تاپيک: یادداشت ویژه: از مورینیو متنفر باش!

  1. #1
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    پيش فرض یادداشت ویژه: از مورینیو متنفر باش!

    یادداشت ویژه:از مورینیو متنفر باش!
    سایت گل -
    امیر حسین جلالی

    یک
    :
    سه شنبه 19 اسفند 1382؛ سوت پایان بازی منچستر و پورتو در اولدترافورد به صدا درمی آید و مردی به کمال شبیه هالیوودی ترین ستاره های هالیوود در قامت کسی که یونایتد بزرگ را با تیمی در حد پورتو حذف کرده کنار زمین چمن می دود و به تحریک آمیزترین شکل ممکن شادی می کند.

    از آن شب تا هشتمین شب اردیبهشت 1389 مسیری هفت ساله طی شده و این بار مرد هالیوودی سوپربارسای گواردیولا را حذف کرده و دارد یقه اش را از دستان خشمگین ویکتور والدس کاتالونی بیرون می کشد تا انگشت اشاره اش را به سمت بالا بگیرد. آن بالا البته همه چیز هست: پنج هزار تیفوسی نراتزوری که دوشب را در خیابانهای بارسلونا چادر زده اند و بلیت بازی را پنج برابر گران تر در بازار سیاه خریده اند تا جایی در طبقه دوم نیوکمپ و پشت دوربین نصیبشان شود، جایی که افق دید تمام هوادران بارسا بتواند شکارش کند و تا جایی که می توانند حرص بخورند و دندان قروچه کنند و البته رفیع ترین نقطه ای که یک مرد می تواند بدان اشاره کند.

    این روزها بازار تحلیل فنی و تاکتیکی و این حرفها داغ داغ است و کماکان بحث فوتبال نجیب و بالرین وار بارسا و ضدفوتبال اتوبوسی اینتر نقل محافل است.



    ایده این مقاله اما ارتباطی به این مباحث ندارد، بلکه معتقد است خوزه مورینیو پس از چند سال کار در نیوکمپ به این نتیجه رسید که فوتبال می تواند برخلاف آنچه رینوس میشل و سایر هلندیهای مبدع سبک "توتال فوتبال" به جهان باورانده بودند و این شیوه را وحی منزل و نسخه آرمانی تاکتیکی دنیای توپ گرد می دانستند، بر اساس تئوری دیگری طراحی و اجرا شود: «چیزی که در فوتبال اصل است گل زدن نیست، بلکه گل نخوردن است.»


    این یادداشت از این طریق مدعی می شود که دلیل یگانه بودن مورینیو در دنیای مربیگری دقیقا از همین خصوصیت شخصیتی ناشی می شود: انسانهای ماهر، تیزهوش و حرفه ای می توانند به کمک تواناییهایشان در مسیری که مردم عادی با سرعت معمولی آن را طی می کنند، با سرعت جت حرکت کنند. اما "انسان خاص"(برداشتی از مفهوم ابرانسان نیچه ای) اساسا مسیر را تغییر می دهد.


    از این دست ابرانسانها در دنیای فوتبال تا به امروز تنها دو نفر بوده اند: یکی بازیکن بود و علیرغم آرزوهای همه ما

    شیفتگانش در مربیگری به جایی نخواهد رسید یعنی دیه گو مارادونا و دیگری هرگز بازیکن نبود و به زودی در مربیگری به جایگاهی خواهد رسید که احدی به آن نرسیده است یعنی خوزه مورینیو.

    دو:

    نفرت ریشه دار مورینیو از امپراطوری ایدئولوژیک اف سی بارسلونا از همان روزی آغاز شد که ون گال بزرگ به کرایف و دیگر زمامداران بارسا توصیه کرد پس از او آنالیزور جوان پرتغالی را به مربیگری تیم برگزینند و در بی میلی ای دوطرفه این اتفاق هرگز رخ نداد.


    درباره بی ظرفیتی و بی رحمی فضای کاتالونیا دیگران هم بارها و بارها گفته اند و نالیده اند. از خود ون گال تا لوئیز انریکه، از لوئیس فیگو تا فرانک ریکارد و از رونالدینیو تا ساموئل اتوئو. کاتالانها فوتبال را عرصه ای برای ارضای خواسته های هویتی و سیاسی خویش می دانند و چنین رویکردی آن قدر فناتیک و انعطاف ناپذیر است که مجموعه بارسا را از این نظر در دنیای فوتبال منحصر به فرد کرده است.


    مجموعه های ایدئولوژیک در همه دنیا به یک شیوه عمل می کنند. رویکردهای آنها به شدت پوپولیستی است و بر توسن پسند عوام و موج احساسات عمومی سوارند. آنها برای مردم نقش مار می کشند و همه چیز از جمله شکل فوتبالشان هم عامه پسند است. طبیعی است که با چنین شیوه ای طرفداران زیادی پیدا می کنند و هرگونه مخالفت و مقاومتی را هم با چوب افکار عمومی خنثی می کنند.

    شیوه بازی بارسا دقیقا از همین قاعده پیروی می کند. نگاه عامه وقتی یک بازی فوتبال را تماشا می کند به دنبال حمله بیشتر، پاس بیشتر و دریبل بیشتر است. از نظر او مهارت تنها در پاسهای ژاوی و دریبلهای مسی معنا می شود.



    او سیو حیرت انگیز ژولیو سزار در برابر شوت مسی یا هفتاد دقیقه بازی اتوئو در پست دفاع چپ کلاسیک را مهارت نمی داند و آن را آنتی فوتبال می نامد. نگاه عامه دوست دارد مربی ای داشته باشد که همه اش از دیگران تعریف کند و لبخند بزند و حتی در نوع پوشش و اصلاح سر و صورت هم "نمایش" تواضع بدهد.(نگاه مجری تلویزیونی که می گوید برای ما مهم پرگل بودن بازی است و بازی ای که گل ندارد کسل کننده است)


    این همان نگاهی است که آدم خاص دشمنش است. او از پسند عامه رد می شود تا در دنیای عمیق تری حضور بیابد. او شیک می پوشد و مغرورانه رفتار می کند و از کسی تمجید نمی کند تا آدم متواضع و بااخلاقی به نظر بیاید، اما زیردستانش آن قدر دوستش دارند که سالها پس از قطع همکاری نیز عاشقانه به یادش می آورند.



    آدم خاص/ ابرانسان پاشنه آشیل تمدن مدرن یکسان ساز است، چرا که هیچ چیزی را نمایش نمی دهد تا سیستم بتواند از آن سوء استفاده کند.

    سه:


    احتمالا اولین جرقه های آنتی بارسایی ذهن آقای خاص از دیدن و لمس چنین فضایی شکل گرفته است و بعد به این اندیشیده که چگونه می تواند از طریق فوتبال- تنها داراییش- بطلان این شیوه را به همه اثبات کند.



    مورینیو در پورتو برای اولین بار نفر اول نیمکت شد و در سال 2004 این تیم پرتغالی را قهرمان چمپیونز کرد. حالا مترجم- آنالیزور سابق بارسا(که هواداران این تیم اصلا علاقه ای به یادآوری پارت دوم ترکیب فوق ندارند) در اولین تجربه اش قهرمان اروپاست. اما در همین سال یک اتفاق دیگر هم می افتد. جام ملتهای اروپا در پرتغال برگزار می شود و یونان اتو ره گاکل با ارائه یک ضدفوتبال تخریبی کلاسیک و استفاده از شیوه بازی مستقیم برای رسیدن احتمالی به گل قهرمان اروپا می شود.


    پاشنه آشیل درک تفکر نوین مورینیو، یکسان دانستن شیوه نگاه او و نوع بازی پورتو با مدل بازی یونان بود که متاسفانه در ایران ما باز هم مثل بقیه موارد مانع از درک به موقع مدرن ترین شیوه فوتبال شد.


    فنی ترین کارشناس ایرانی آمد و در تلویزیون شیوه مورینیو و یونان را سم فوتبال نامید و همگان را به مقابله با آن فراخواند. مجید جلالی البته باز هم از این اشتباهات بزرگ انجام داده است که آخرین آنها قهرمان کردن فوتبال ناپاک به اسم فوتبال پاک بود که سال گذشته مرتکب شد.


    اما مورینیو راهش را پیدا کرده بود. او به چلسی رفت و این تیم در سایه را به آقای فوتبال انگلیس و اروپا تبدیل کرد. اولین فرصت رویارویی با تیمی که ناخواسته موجب آزاد کردن غولی به نام مورینیو از چراغ شده بود در همین سال رخ داد.



    چلسی در استنفورد بریج 4-2 بارسا را برد و آنها را حذف کرد تا قدیمی ترهای کاتالونی دست پشت دستشان بزنند و خشمگینانه و هراسناک منتظر آینده بمانند. اگر داور بازی نیمه نهایی اشتباه نکرده بود و آن ضربه لوئیز گارسیای لیورپولی را گل تشخیص نداده بود مورینیو در همان اولین سال حضورش در چلسی این تیم را به همه افتخارات ممکن رسانده بود.


    اما قهرمانی لیورپول در آن سال با تفکری تقریبا از قماش تفکر مورینیو باز هم به نفع آقای خاص شد.

    چهار:


    آدم خاص رسانه و اقتضائاتش را به خوبی می شناسد. او پیشنهاد فدراسیون انگلیس برای تیم ملی را نپذیرفت چون می خواست تمام سال جلوی چشم باشد.


    آدم خاص البته می داند که اولین کوتاه آمدن در برابر سیستم مساوی است با نابودی. پس مورینیو با رئیس روسی کنار نیامد و چلسی را وسط فصل رها کرد و رفت.


    بررسی پیشنهاداتی که سران باشگاههای بزرگ اروپایی در آن فترت چندماهه به مورینیو ارائه کردند می تواند کلید حل خیلی از ناگفته های این یادداشت باشد. مهمترین باشگاهی که به مورینیو پیشنهاد داد همین بارسای آقای لاپورتا بود که احتمالا هنوز عمق نقار بنیادین و فاصله ای که آقای خاص با تیم کاتالونی داشت را متوجه نشده بود.



    او حتی در ایتالیا هم به جز اینتر مشتریهای دیگری داشت. اما اینتر را انتخاب کرد چون یک آدم خاص بود. او می دانست که اینتر-تیم غیرایتالیایی ایتالیا- سالهاست که در فوتبال این کشور وصله ای ناجور است و البته او هم مثل همه از کالچوپولی و دوران مافیایی 15ساله یووه و میلان در این کشور باخبر شده بود. برای ایستادن در مقابل سیستم بهترین گزینه اینتر بود.


    کاری که فوتبال ایتالیا با مورینیو کرد احتمالا دیگر در هیچ جای دنیا تکرار نخواهد شد. نگاهی کوتاه به اتفاقات سه ماهه اخیر کافی است تا ببینیم فضای حاکم بر فوتبال ایتالیا چگونه است.


    درست در روزهایی که اینتر در چمپیونز و سری آ به سوی موفقیت حرکت می کرد برلوسکونی و موجی و دوستان دست کردند و دوباره پرونده کالچوپولی را از بایگانی درآوردند و به جریان انداختند. روزی نبود که یکی از مقامات ایتالیایی آرزوی باخت اینتر در اروپا را علنا مطرح نکند و کار به جایی رسید که قبل از دربی کاپیتاله میشل پلاتینی رئیس یوفا صریحا گفت که رم شایستگی بیشتری برای قهرمانی در سری آ دارد!


    اینتر مورینیو در این شرایط به بارسای عزیزدردانه ای رسید که حالا دیگر بازیکنش بازیکن پلی استیشن بود و کاپیتان دومش همفری بوگارت و شد آنچه که شد.

    پنج:


    بررسی فنی بازی 180دقیقه ای اینتر- بارسا برای آنهایی که نقش فوتبال در زندگیشان بیشتر از گعده های شبانه پای تلویزیون است و به این ورزش به عنوان تنها راه باقیمانده برای ساز مخالف زدن با سیستم در دنیای یونیفرم فعلی نگاه می کنند قطعا دریایی از درس و فن و مهارت به دنبال خواهد داشت. اما خود مورینیو از تمام این قهرمانیها و نکات فنی برای زندگی امروز مهمتر است.


    آدم خاص به کسانی که از عوام گرایی خسته شده اند راه نشان می دهد. مورینیو دنبال مدلی از فوتبال است که روی موج پسند عامه سوار نیست.



    گوینده خبر تلویزیون بعد از اعلام خبر جریمه بارسا توسط یوفا به دلیل آن کار شرم آوری که بعد از پایان بازی نیوکمپ کردند از اینکه یوفا مورینیو را جریمه نکرده ابراز تاسف می کند.


    کارشناسان پرتعداد روزنامه ها و برنامه های ورزشی که روز به روز هم بیشتر می شوند از ذبح فوتبال پاک توسط فوتبال زشت می نویسند و کسی نیست از آنها بپرسد که دفاع کردن ده نفره آن هم وقتی دو گل از حریف جلو هستی ناپاک است یا آن مشتی که مسی در بازی رفت عمدا به دهان مایکون زد و دندانش را شکست یا آن غلتهایی که بوسکتس در حالی که زیرچشمی کنار زمین را می پایید روی چمن زد تا اینتر را ده نفره کند یا حمله با چماق هواداران به ماشین مربی و ایجاد سروصدا جلوی هتل محل اقامت حریف در شب قبل از بازی برای اینکه نتوانند بخوابند یا...


    مورینیو علیرغم تمام موفقیتهایش هیچگاه محبوب عامه نشده و نخواهد شد. او آگاهانه از محبوبیت عوامانه فرار می کند و اصولا دلش می خواهد عوام از او متنفر باشند. خیلی از تعریف و تمجیدهای فعلی هم برای سوار شدن روی موج است و مطمئن باشید به محض اولین شکست مورینیو اکثر مدافعین فعلیش دشمنیشان را عیان خواهند کرد. اما این اتفاقا نشان می دهد که آقای خاص ما دارد راهش را درست می رود.



    اتفاقا روزی که او جایگاهی در میان برنامه ها و روزنامه های عامه پسند دنیا پیدا کند روز مرگ اوست. تا وقتی عوام به مورینیو فحش می دهند او آقای خاص باقی خواهد ماند. نیچه که ابرانسان را معرفی می کند می گوید: «آدمهای بزرگ را از روی تعداد زیاد دشمنانشان باید شناخت.» پس لطفا از مورینیو متنفر باشید.
    Last edited by Ezel; 02-05-2010 at 19:27. دليل: ذکر منبع و نویسنده

  2. #2
    حـــــرفـه ای nw_nk's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    14,223

    13


    1 - منبع خبر رو حتما ذکر کنید و ترجیحا لینک صفحه حاوی خبر رو بصورت غیرفعال قرار دهید.
    امیرحسین جلالی

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    2010/5/2

  3. #3
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    پيش فرض

    تشکر از تذکر
    اصلاح شد.

  4. #4
    حـــــرفـه ای nw_nk's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    14,223

    پيش فرض

    یادداشتی علیه اینتر میلان؛ قاتلان فوتبال

    اينتر ميلان به فينال رسيد، شايد هم قهرمان اروپا شود اما سالها بعد كسي لحظه اي از نمايش آنها در بازي برگشت نيمه نهايي را به ياد نخواهد آورد. آنها با اين بازي چيزي به فوتبال اضافه نكردند بلكه بخشي از زيبايي اين بازي را گرفتند.


    "به ندرت پيش مي آمد كه بازي اي بدون گل به پايان برسد (0-0) دو دهان باز، دو خميازه. حالا يازده بازيگر تمام طول بازي به تيرك افقي دروازه آويزانند تا گل را متوقف كنند و وقتي براي گل زدن ندارند."

    ادواردو گالئانو، نويسنده اروگوئه اي كتاب "فوتبال در آفتاب و سايه"

    تيم رويايي بارسلونا، در ورزشگاه خانگي اش، يك ساعت فرصت داشت به تيم 10 نفره اينتر ميلان دو گل بزند و به فينال ليگ قهرمانان اروپا برود اما نتوانست پس بايد پذيرفت كه لياقت رفتن به فينال و به تبع آن دفاع از قهرماني سال گذشته را نداشت.

    در عين حال ترديدي نيست كه ژوزه مورينيو، سرمربي اينتر ميلان وقتي آنقدر زيرك و باهوش است كه تيم 10 نفره اش به حريفي چون بارسلونا فرصت يك گل هم نمي دهد، بايد ستايش شود. اين حقيقتي غير قابل انكار است كه تنها يكي چون او مي تواند از بارسلونا تيمي عاجز بسازد كه به هر دري مي زند و روزنه اي براي گل پيدا نمي كند.

    مورينيو و اينتر با رسيدن به فينال ليگ قهرمانان اروپا پاداش متفاوت بودنشان با ديگران را گرفتند و بارسلونا و جوزپه گوارديولا هم به خاطر اين ناتواني بزرگ با از دست دادن فرصت جاودانه شدن در تاريخ ، مجازات شدند. اما اين همه حقيقت بازي بارسلونا-اينتر نيست. آنچه اينتر كرد، چيزي جز فوتبال بود.

    ممكن است مفسر ناشناخته اي چون عبدالله مهاجر، روبروي دوربين تلويزيون بنشيند و بگويد بايد به احترام مورينيو كلاه را از سر برداريم، چه بسا كارشناسان شناخته شده تري هم پيدا شوند كه از اين همه توانايي مورينيو و اينتر در مهار بازيكنان بارسلونا به وجد بيايند و استدلال كنند كه اين شيوه اي جديد از فوتبال است، اما من كه تماشاگر فوتبال هستم و فوتبال مي بينم تا به من لذت و هيجان گل بدهد، هيچ گاه براي نمايش اينترميلان و هر تيمي كه هنرش تنها گل نخوردن باشد، كلاه از سر بر نخواهم داشت.

    از نظر من فوتبال به بازي دو گروه از بازيكنان گفته مي شود كه برنده اش تيمي است كه گل بزند. گل بزند نه اينكه گل نخورد. اين درست كه اينتر در بازي رفت سه به يك بارسلونا را برده بود و در بازي برگشت نيازي به گل زدن نداشت، اما فراموش نكنيم كه در همان بازي رفت هم گل اول را بارسلونا زد. و چه بسا اگر بارسلونا گل نمي زد، اينتر ميلي براي به هم زدن صفر-صفر نداشت. نتيجه اي كه در بازي رفت مرحله گروهي همين ليگ قهرمانان با همه وجود از آن دفاع كرده بود. گل و يا دست كم تلاش براي گل زدن همه زيبايي بازي فوتبال است.

    در بازي چهارشنبه شب گذشته اينتر تلاشي براي زدن گل نكرد، در 20 دقيقه اول كه اتفاقا يازده نفره هم بازي مي كرد بازيكنانش تنها 10 بار به هم پاس دادند در برابر 130 پاس بازيكنان بارسلونا. شاگردان مورينيو پاس نمي دادند، شوت نمي زدند، حمله نمي كردند، به دنبال گل نبودند، توپ را نمي خواستند و تنها چيزي كه برايشان اهميت داشت نخوردن گل بود. مي توان به عنوان يك طرفدرا اينتر از صعود به فينال پس از 38 سال خوشحال شد، اما نمي توان منكر شد تيمي كه گل نمي زند و گل خراب مي كند، پاس نمي دهد و پاس خراب مي كند، شوت نمي زند و جلوي شوت را مي گيرد، و توپ را نمي خواهد نه براي خود و نه براي حريف، دارد ضد فوتبال بازي مي كند.

    ضد فوتبال تنها، خود را به زمين انداختن و وقت بازي را هدر دادن نيست (اگر چه با همين تعريف هم اينتر كه دروازه بانش در نيمه اول به خاطر وقت كشي كارت زرد گرفت به ضد فوتبال متهم خواهد شد) اگر فوتبال در تعريف ابتدايي اش تلاش يازده نفر براي زدن گل است، هر تلاشي براي به هم زدن اين تعريف مي تواند ضد فوتبال باشد. بازي اينتر كه بازيكنانش به نيمه زمين بارسلونا نمي رسيدند، ضد فوتبال بود. شايد مدافعان اين شيوه استدلال كنند كه گاهي چنين تاكتيكي لازم است به ويژه در مقابل تيمي چون بارسلونا كه هميشه حمله مي كند و كمتر تيمي مي تواند با گارد باز مقابلش بايستد.

    اين توجيه مي توانست قابل قبول باشد اگر به جاي اينتر ميلان، تيم "كيه وو" يا "انرگي كوتبوس" بود. اما چگونه مي توان پذيرفت كه اينتر ميلان با آن سابقه تاريخي، آن همه ستاره نامدار و گرانترين مربي جهان، در 90 دقيقه بازي تنها يك بار به دروازه حريف شوت بزند؟

    اينتر ميلان به فينال رسيد، شايد هم قهرمان اروپا شود اما سالها بعد كسي لحظه اي از نمايش آنها در بازي برگشت نيمه نهايي را به ياد نخواهد آورد. آنها با اين بازي چيزي به فوتبال اضافه نكردند بلكه بخشي از زيبايي اين بازي را گرفتند. بخشي از همه لذت غير قابل انكاري كه جوزپه گوارديولا و شاگردانش در دو سال گذشته به فوتبال اضافه كرده بودند. بگذاريد براي بارسلوناي گوارديولا كلاه از سر برداريم، حتي اگر ديگر هيچ گاه به فينال هيچ جام ديگري هم نرسد.

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

    هیوا یوسفی

    2010/4/30

  5. #5
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    پيش فرض كلام سعدي از زبان مورينيو

    تورج عاطف/خبرگزاري پارس فوتبال


    اگر سعدي هفت صد سال دير به دنيا مي آمد و به فوتبال علاقمند بود و همچنان به سير و سفر علاقمند وبه نيوكمپ ورزشگاه بارسا مي رفت و شاهد بازي اينتر و بارسا مي نشست آنگاه بار ديگر اين شعر را زمزمه مي كرد

    آنجا كه عشق خيمه زند جاي عقل نيست / غوغا بود دو پادشاه اندر اقليمي


    و معني اين حرف چيزي نبود جز آن كه در بازي اينتر ميلان و بارسا دو فاكتور جاودان بشري با هم در ستيز بودند در تبم اينتر ميلان عقل و منطق و دوري از احساس موج مي زد و در تيم بارسا حكايت دل و عشق و سوار بر موج احساسات شدن جريان داشت امروز اينتر به فينال رسيده است و بسياري در غم حذف تيم بارسا در سراسر جهان هستند اما بايد بگوئيم كه همان گونه كه دست بارسا براي مورينيو آشكار بود براي دوست داران حرفه اي فوتبال هم حكايت اينتر مورينيو همان داستان چلسي آقاي خاص و پورتو خوزه است او همچنان بر شعار خود پايبند است و مي گويد كه " من بازي را نابود مي كنم "*


    نگاهي به بازي بارسا و اينتر نشان دهنده است كه هدف اول مورينيو در اين بازي خراب كردن بازي و تاكتيك بارسابود و براي اين كار حاضر شد كه توپ و زمين و زيبائي بازي و حتي يكي از بازيكنانش را به آنهاتقديم كند و به فينال رود نگاهي به استراتژي مورينيو در اين بازي مي اندازيم.


    1/ تيم اينتر در بازي با سيستم 1-2-3-4 به ميدان آمد كه با اخراج بازيكنشان اين سيستم تبديل به 1-4-4 و در حدود آخر بازي 5-4 شده بود آنها ميليتو را در نوك پيكان خود قرار دادند و سپس از اشنايدر و اتو ئو از او پشتيباني كردند و در جلوي خط دفاعي 4 نفره خود سه هافبك تدافعي ماتا و كامبياسو و چيووگذاشته بودندو مرداني چون ساموئل و لوچيو و زانتي و مايكون وظيفه داشتند كه در محوطه جريمه خود اجازه فرود حتي يك توپ را ندهند و براي هجوم دستور كار اين بود كه از قلب دفاع بارسا و خصوصا در سمت چپ دفاعي آنها كه در بازي رفت با حضور مکسول دچار حفره اي بزرگ شده بود به دروازه بارسا در صورت لزوم نزديك شوند و در صورت از دست دادن توپ بلافاصله در زمين خود جمع شوند زانتي و مايكون اجازه نفوذ نداشتند زيرا مورينيو مي دانست كه بخوبي مرداني چون پدرو و مسي و آلوز مي توانند از فضاي پشت سر آنها بهره گيرند .


    2/ اينتر با بستن كناره ها عملا مسي را به ميانه ميدان كشاند جائي كه مي توانست تراكم بازيكن خود را حفظ كند .


    اگر قرار بود مسي به كناره ها رود عملا ديوار مدافعين سري دوم كه در جلوي خط دفاعي تشكيل شده بود باز مي شد و بارسا كه اينيستا را مصدوم مي ديد مجبور شد كه مس را به ميانه بكشاند و از آلوز بعنوان يك سانتر كننده اي بهره گيرد كه توپهاي بلندي فرستد كه با چسبيدن لوسيو و ساموئل براي زلاتان عملا مشتري براي آن درمحوطه پنالتي اينتر پيدا نمي شد .


    از سوي ديگر سانترهاي آلوز هم چندان سانتر هاي جالبي نبودو در سمت چپ پدرو تنها بود و نه ميليتو بارسا و نه مكسول در نيمه دوم نتوانستند همكاري و برنامه هجومي خوبي از سمت چپ كناري انجام دهند.


    3/ اينتر به دنبال پرس نبود چون مي دانستند نمي توانند به دنبال بازيكناني چون ژاوي و مسي كل زمين را بدوند از اين رو منتظر شدند تا آنها توپ را بياورند و بعد از يك فضائي اجازه نفوذ به آنها ندهند .


    مشكل بارسا در اين بازي را بايد به بازي بد كيتاو بوسكتس هم ربط داد زيرا وقتي مسي و ژاوي در محاصره بازيكنان حريف بودند اين دو هرگز نتوانستند فضا سازي كنند و حتي نفوذي داشته و از ژاوي و مسي بعنوان طعمع استفاده كنند اتفاقي كه يك بار افتاد پيكه توانست از آن بهره گيرد.


    شايد اگر اينيستا در زمين بازي بود كنترل ژاوي و به همراه او مسي دشوار بود دستور اول اين بود به هيچ عنوان روي مسي و ژاوي فول نشود و ضربه كاشته به آنها ندهند.


    4/درس بزرگ اينتر به فوتبال جهان در بازي ديروز اين بود كه مي تواند مدافع بود ولي آمار خطا پايين داشت و ضربه هاي كاشته به حريفت نداد و حتي فرصت شوت زني به آنها نداد و اين مسئله فقط با يارگيري منطقه اي و پرس در فضاها بود كه مستلزم نيروي بدني فراوان و دوندگي است.


    اينتر بازي نيمه نهائي را برد و بارسا باخت تا فوتبال پر احساس كاتالان اسير فوتبال دفاعي كاتناچیو شود كه با مورينيو درسهاي تازه اي گرفته است شايد فوتبال كاتناچیو بعد از هلنیو هررا در سالهاي 1964 و 1965 بار ديگر با مورينيو قهرماني را تجربه كند مشروط به آن كه فوتبال منظم آژاكس دهه 70 و مرداني چون استفان كوآچ با ورژن جديدش يعني ون گال و با تيمي چون بايرن مونيخ اين فرصت را به آنها دهد.


    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  6. #6
    آخر فروم باز L.A.M.P.A.R.D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    i s f a h a n
    پست ها
    1,665

    پيش فرض

    بارسا نباید حرفی در مقابل بازی ای که اینتر به نمایش گذاشت داشته باشه..................خوده بارسا کثیف ترین بازی رو مقابل تیم چلسی انجام داد............دیگه اینو همه میدونن که قضیش با داور چی بوده........

  7. #7
    در آغاز فعالیت rastakhiz_tatu's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    tabriz
    پست ها
    14

    پيش فرض

    هدف از فوتبال خوب بازی کردن نیست گرفتن نتیجس
    به نظر من اینتر اصلا ضد فوتبال بازی نکرد بلکه این خودش فوتبال بود که نشون داد چطوری می شه یه تیم با حرفای زیاد و فلج کرد
    مورینیو به کل دنیا نشون داد که چطوری می شه مسی رو مهار کرد و این کارش جای تقدیر داره

  8. #8
    اگه نباشه جاش خالی می مونه metallica is me's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    پست ها
    475

    پيش فرض

    بارسا نباید حرفی در مقابل بازی ای که اینتر به نمایش گذاشت داشته باشه..................خوده بارسا کثیف ترین بازی رو مقابل تیم چلسی انجام داد............دیگه اینو همه میدونن که قضیش با داور چی بوده........
    میشه بفرمایید چه کار گثیفی کرد ؟؟؟؟نکنه اینیستا بهتون دقیقه آخر گل زد هنوز دلخورید؟؟؟؟؟نکنه دوست داشتید که ببازه که شما قهرمان کیشدید؟؟؟؟اونجا اگر باز ضد فوتبالی مطرح باشه باز چلسی بود با اون دفاع که 100 درصد دفاع بود نه حتی 99 درصد

  9. #9
    حـــــرفـه ای nw_nk's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    14,223

    پيش فرض

    1- هدف از فوتبال خوب بازی کردن نیست گرفتن نتیجس
    2- به نظر من اینتر اصلا ضد فوتبال بازی نکرد بلکه این خودش فوتبال بود که نشون داد چطوری می شه یه تیم با حرفای زیاد و فلج کرد
    مورینیو به کل دنیا نشون داد که چطوری می شه مسی رو مهار کرد و این کارش جای تقدیر داره
    1- با این دید, اطلاع از نتیجه کافیه! بازی کامل که هیچ حتی نیازی به دیدن صحنه ها در اخبار ورزشی نیست. مهمترین دلیل مشاهده فوتبال از نظر شما چیه؟ یادگیری و دیدن تاکتیک؟ هیجان و زیبایی؟

    2- شما یک تیم عربی هم جلوی ایران به اون شکل بازی کنه و بخاطر اتلاف وقت دروازه بانش در همون نیمه اول کارت بگیره میگید خود فوتبال بود؟ نشون دادن چطوری میشه ایران رو فلج کرد و کارشون جای تقدیر داشت!

    من با اینکه هوادار بارسلونا هستم مشکلی با سبک بازی اینتر مورینیو که شاهدش بودیم ندارم. بالاخره هر تیمی ایده های خودشو داره و تفاوت ها همین جا مشخص میشه. اما انکار ارزشهای تیمی که بازی های تهاجمی و زیبا حتی در شرایط سخت ارائه میده جز به دلیل دشمنی میتونه باشه؟

  10. #10
    پروفشنال majid_potter7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    یه کم مونده بفهمم کجام...!
    پست ها
    528

    پيش فرض

    واقعا برای دوستایی که خودشونو فوتبالی میدونن واسه اسم این تاپیک متاسفم!!!
    کاملا معلومه که شما از مورینیو و اینتر مشکلی ندارین..
    ولی دوستان...ما اینجا دو بحث داریم...یکی ضد فوتبال و یکی تاکتیک تدافعی...کاری که مورینیو و اینتر و گاس و چلسی کردن تاکتیک تدافعی بود..نه ضد فوتبال...
    بازی یه تیم وقتی ضد فوتبال میشه که یه تیم تاکتیک اصلیش این باشه که نذاره تیم مقابل تاکتیک خودشو انجلم بده،یعنی در حقیقت از خودش ابتکاری نداره و فقط به تخریب بازی طرف میپردازه،حالا با هر نو کاری..
    ولی تاکتیک تدافعی یه کار دقیقا حرفه ایه و مربی یه تیم تاکتیک و برنامه ای میچینه که تیمش کمترین راه نفوذ رو داشته باشه...یعنی واسه این کار برنامه داره...یه برنامه کاملا فوتبالی...مورینیو و اینتر به تاکتیک بارسا کاری نداشتن و اونو خرابش نمیکردن...بلکه فقط تاکتیک خودشونو که بستن تمام راههای نفوذشون بود رو به نحو احسن انجام دادن...ولی جناب آقایون بارسایی به این کار میگن ضد فوتبال!!چرا چون مثل خودشون بازی نمیکنه...دوستان...هر تیمی تاکتیک خودش و روش خودشو داره....شما بر پایه حمله برنامه ریزی میکنین و یکی دیگه بر پایه دفاع...و اون شب دیدیم که برنامه دفاعی مورینیو به بارسا چربید..چرا..چون اندیشه های مربیا سطحشون خیلی با هم فرق میکرد..مورینیو و پپ...واسه همینه گه هیچ وقت خرز رئال نمیتونه همچین کاری در مقابل بارسا انجام بده..چون برنامش خیلی سنگیتنه و از عهده هر مربی ای برنمیاد..
    دوستان بارسایی خواهشا این بحثا رو تموم کنین که ضد فوتبال بازی کردن و اینا....حقیقت اینه که تاکتیکت اونا به شما چربید..همین!
    لطفا فرق ضد فوتبال و تاکتیک تدافعی رو بدونبن،بعد نظر بدین!
    (البته دلیل این جبهه گیری ها به نظر من اینه که طرفدارای بارسا بیشتر به خاطر بردا و قهرمانیای این چند سالش طرفدارشن و نمیتونن تحمل کنن که تیمشون باخته...چون دلیل طرفداریشون زیر سوال میره..البته بعضی از طرفداراش که البته تعدادشونم کم نیس...واسه همین به هر قیمتی جبهه گیری میکنن..واسه همینم هست که هیچ وقت نمیتونن قبول کنن که برنامه یوفا بوده که اونا پارسال به فینال رسیدن..نه استحقاقشون...(هر چند تو فینال حقشون برد بود))
    Last edited by majid_potter7; 03-05-2010 at 13:06.

صفحه 1 از 8 12345 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •