تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 3 از 3

نام تاپيک: When an Iranian writes in English !

  1. #1
    داره خودمونی میشه Azot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    138

    6 When an Iranian writes in English !

    This letter was written by an employee of the NIOC (National iranian Oil Company) back in the 1960's to his American boss, Mr.Hamilton


    Dear Mr.Hamilton


    Since Mr.Ahmadi transferred here everythig has changed.


    I don't know "what a wet wood I have sold him" that from the very first day he has been "pulling the belt to my lift" With all kinds of "cat dancing" he has tried to become the "eye and the light" of Mr.Wilson.
    He made so much "mouse running" that finally Mr.Wilson "became donkey" and appointed Mr.Ahmadi as his right hand man, and told me to work "under his hand".


    Mr.Wilson promised me that next year he would make me his right hand man, but "my eye didn't drink water", and I knew that all these were "hat play", and he was trying to put a "hat on my head" I "put the seal of silence to my lips" and did not say anything. Since that he was just "putting watermelon under my arms" knowing that this transfer was only "good for his aunt", I started begging him to forget that I ever came to see him and forger my visit altogether. I said "you saw camel, you did not see camel". But he was not "getting off the devil's donkey" ... . "What headache shall I give you" I am now forced to work in the mail house with bunch of "blind, bald, height and half height" people. "Imagine how much my ass burns"


    Now Mr.Hamilton, "I turn around your head" you are my only hope and my "back and shelter". "I swear you to the 14 innocents" please "do some work for me" ... "in the resurrection day I'll grasp your skirt" . "I have six head bread eaters" "I kiss your hand and legs" .

  2. 7 کاربر از Azot بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    داره خودمونی میشه f1056291's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    Esfahan
    پست ها
    130

    پيش فرض

    خداییش این جوک بود یا واقعی؟

    اگه واقعیه پس حتما جوابی هم دریافت کرده. جواب چی بوده

    فکر کنم وقتی طرف نامه رو خونده در جواب نوشته:
    Dear ....
    I received your message and it totally changed my point of view of my self.
    I think that I have to restudy en English language because I could not realized what you wanted to tell me.
    Anyway would you please send me some resources that I can improve my English language?

    Best regards

    نخندین میدونم خودمم اشتباه گرامری دارم

  4. #3
    حـــــرفـه ای seymour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    6,558

    پيش فرض

    خداییش این جوک بود یا واقعی؟

    اگه واقعیه پس حتما جوابی هم دریافت کرده. جواب چی بوده
    داستان که به نظر غیرواقعی میاد و بیشتر قرار بوده یه طعنه به بحث lost in translation (گم شدن و از دست رفتن معنی یه عبارت در ترجمه) باشه..

    اما قطعاً نمونه های واقعی مشابه هم وجود داره (حالا نه با این غلظت!) ... یه بحث مشابه:


    یادمه یه سخنرانی از ابوالحسن نجفی (که یه استاد مسلم در زمینه ترجمه و زبان شناسی هستش) رو داشت TV خودمون نشون میداد (ناپرهیزی که میکنه، چیزای حسابی هم نشون میده!!) .. فکر کنم رونمایی کتاب فرهنگ فارسی عامیانه ایشون بود... بهرحال یه چند تا مثال جالب در مورد همین ترجمه لغت به لغت اصطلاحات و کنایه ها (و نتیجه اش، که گاه مضحک یا بی ربط میشه) زد که واسه ام خیلی جالب بود... از جمله:

    خانم فرد رضوي در ترجمه «داش‌آكل» صادق هدايت، اين عبارت: «...توي قهوه‌خانه، حرفم سر زبان‌هاست» است، دچارمشكل شده. هر فارسي‌زباني مي‌داند كه «حرفم سر زبان‌هاست» يعني چه، يعني «همه درباره من حرف مي‌زنند» يا به عبارت ساده‌تر يعني «پشت سر من لغز مي‌خوانند.» اما خانم رضوي ـ خانمي فرانسوي كه سال‌هاي مديد در ايران سكونت داشته است ـ اين جمله را به اين صورت ترجمه كرده است: «حرف‌هايي كه من زده‌ام زبان به زبان نقل مي‌شود»!
    یا این یکی که جالب تره: (که اصلاً معنی نابود شده!!)
    روژه لسكوف مترجم معروف بوف كور صادق هدايت، در اين عبارت: «... يك زن جاافتاده سنگين و رنگين شده بود..»، اصطلاح «سنگين و رنگين» را كه به معناي «موقر و متين» است به معناي لفظ به لفظ آن گرفته و به فربه و بزك كرده ترجمه كرده است
    * متن کامل یه نسخه مشابه اون صحبت ها رو [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بخونید.

  5. 10 کاربر از seymour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •