تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 16

نام تاپيک: طی حتی یه روز چندین بار از خنده به گریه تغییر خلق میدم !

  1. #1
    داره خودمونی میشه Aqu-NELLY's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    پست ها
    33

    پيش فرض طی حتی یه روز چندین بار از خنده به گریه تغییر خلق میدم !

    سلام
    من مدتیه که اصلا با احساساتم مشکل دارم یه روز شادم فرداش حس غم دارم اما الان بدتر شده تو یه روز بیدلیل یه بار حس میکنم میخوام گریه کنم شاید چند ساعت بعد کاملا حسم برعکس قبل بشه و بخوام واقعا بخندم بیشتر صبحا خوبم اما تا ظهر یه باره حالم عوض میشه دلم به شدت میگیره اما وقتی میخوابم بلند میشم باز از اون حس بد خبری نیست ااکثرا خوبم اما باز شبا موقع خواب دوباره دلم به شدت میگیره نمیدونم چرا این طوری شدم ولی واسم شرایطو سخت کرده بگین چیکار کنم واقعا دلم میخواد همش شاد باشم اما این طور نیستم .....

  2. 4 کاربر از Aqu-NELLY بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    آخر فروم باز N O V A L I S's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    1,197

    پيش فرض

    اگر بخوام جواب ناشیانه و غیر فنی ای بهت بدم (چون اطلاعات پزشکی ندارم) به عنوان دلداری، خوب نگران نباش، من از سالها پیش (زمانش یادم نیست) اینطوری بودم.. مخصوصا این تیکه اش 2-3 ساله فوران کرده :

    اما باز شبا موقع خواب دوباره دلم به شدت میگیره
    جوابهای تخصصی تر رو دوستان میدن یحتمل...

  4. 4 کاربر از N O V A L I S بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    پروفشنال Rainy eye's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    864

    پيش فرض

    این مسائل تقریباً مشکل خیلیاس...زیاد خودتو ناراحت نکن...چندوقت دیگه که حل نشد بهش عادت میکنی!!!!!!!

  6. 2 کاربر از Rainy eye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    داره خودمونی میشه Aqu-NELLY's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    پست ها
    33

    پيش فرض

    ممنون دوستان
    ولی من نمیخوام بهش عادت کنم! اصلا حس جالبی نیست !!!کسی میدونه واقعا باید چطوری باید برش غلبه کرد؟؟؟؟

  8. #5
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    سلام دوستان
    بحث ها و مشورتها ی روانپزشکی و روانکاوی اغلب به وسیله ی متخصص و کسی که تحصیل در این زمینه داشته باعث موفقیت در زندگی هر شخصی میشه

    منم مثل دوستان دیگه میتونم به نوعی دلداری یا بهتر بگیم روش زندگی خودمون که باعث موفقیتمون بوده رو پیشنهاد بدیم
    اما مشاوره ها و روانشناسیهای خیلی خوب و مجربی هستند که میتونن راهگشا باشند

    بنظر من اگر زندگی آدم هدف نداشته باشه یا بهتر بگم هدف پویا نداشته باشه آدم باعث دلتنگی میشه ..
    هدف داشتن و رسیدن به هدف با انگیزه و تکامل دادن به هدف باعث میشه هیچ وقت دلمرده یا دلسرد نباشیم

    در مورد اینکه گفتین مدتیه اینطوری شدین شاید به طور مثال کسی رو در زندگیتون دیدین و بهش نرسیدین؟
    یا کاری رو انتخاب کردین و گوی سبقت رو ازتون ربودن؟
    این مسایل میتونه باعث بشه آدم حس دلسردی به خودش بگیره و یا اینکه انگار دنیا به پایان رسیده اما در حقیقت نرسیده و در اصل اون چیزی که من هدفم گذاشته بودم در حقیقت هدفم نبوده یا برای من ساخته نشده بوده... پس غم رو کلا بذارم کنار...
    همیشه من هم به خودم و هم تمام اطرافیانم یک نکته ی کلیدی رو یاد آوری میکنمبه نام : امید
    ولی تا به حال بی دلیل گریم نگرفته.. اگر ناگهان گریم بگیره درست فکر میکنم که دلیل ناراحتیم و غمم و یا به قول شما یکباره حس میکنم میخوام گریه کنم.. چیه و تا پیدا نکنم از کنار این مسئله نمیگذرم.
    امیدوارم در زندگیت موفق باشی و امیدوار
    Last edited by eMer@lD; 04-11-2009 at 14:31. دليل: ادیت

  9. 7 کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #6
    آخر فروم باز N O V A L I S's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    1,197

    پيش فرض

    حتی با وجود هدف و انگیزه و خوشبینی، به واسطه ی نسبی و ناقص و موقت و جزئی بودن و همواره لنگیدن امر یا اموری از امورات دنیا که بهش مشغولیم، غم برای همیشه ریشه کن نمیشه... بهترین راه باور اینه که غم تار و پود هستی رو ساخته و زندگی در نهایت خوشبینی باز یک تراژدیه.... بهترین راه خو گرفتن با غمه ه ه.... چشم تو چشمش دوختن و جنگیدن و شاد بودن و هر از گاهی تسلیم شدن و گریستن و باز.......... و در نهایت با مرگ شکست نهائی رو خوردن! چون که هر چند عاقبت خوشی تو اون دنیا منتظرت باشه، با مرگ و نیست و نابود شدن حتی جسمانی، تو این دنیا همه بازنده ایم!
    به نظرم یکی از نعمت های بزرگی که خدا به آدم داده همین خوابه شبانه است که با کوه غم می خوابی و با دریای انگیزه و امید بیدار میشی....

    می بخشی اگر کمی رمانتیک شد... تو این ساعت شب برام لازم بود و شاید برای شما مفید!

  11. 4 کاربر از N O V A L I S بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #7
    حـــــرفـه ای sepid12ir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تورنتــو
    پست ها
    3,590

    پيش فرض

    همیشه من هم به خودم و هم تمام اطرافیانم یک نکته ی کلیدی رو یاد آوری میکنمبه نام : امید
    بسیار ساده در کلام و سخت در عمل....
    ااکثرا خوبم اما باز شبا موقع خواب دوباره دلم به شدت میگیره نمیدونم چرا این طوری شدم
    من چندسالی هست که با این مشکل دست و پنجه نرم میکنم...

    دلایل متفاوتی داره و نسبتا رایج شده.... بی هدفی، بی اعتقادی، بی ایمانی، شکست عشقی، مشکلات فراوون و گهگداری تغییر هورمون و ... هر کدوم میتونه آدمها را به این شرایط سوق بده...شاید حتی برا بازه زمانی کوتاه بد هم نباشه (باید غم را حس کنی تا شادی را درک کنی و قدرش را بدونی)...ولی باید کمک کنی که پایدار نمونه...

    بین افراد 17 - 25 ساله این اتفاق معمول تر هم هست...
    شاید دیدن یک روانشناس و صحبت کردن باهاشون بتونه کمکتون کنه...


    نگران نباشید، مطمئنا اگر خودتون بخواین امیدی که دوستان ازش صحبت میکنن را میتونید پیدا کنید....هدف و امید و ایمان شادی را دوباره به زندگی برمیگردونه...

    (یکی نیست به من بگه تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمیبره)

  13. 7 کاربر از sepid12ir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #8
    آخر فروم باز halflife g's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    دور دور دور....
    پست ها
    2,868

    پيش فرض

    من مدتیه که اصلا با احساساتم مشکل دارم یه روز شادم فرداش حس غم دارم اما الان بدتر شده تو یه روز بیدلیل یه بار حس میکنم میخوام گریه کنم شاید چند ساعت بعد کاملا حسم برعکس قبل بشه و بخوام واقعا بخندم
    حالا خوبه شما حس شادي در طول روز بهت دست ميده من كلا 24 ساعت روز حس غم دارم و كلا غمگينم در نتيجه شما بهتر از مني..... .
    البته اين جواب علمي نبود فقط خواستم احساس خودم رو گفته باشم

  15. 3 کاربر از halflife g بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #9
    پروفشنال Kaptian Black's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    784

    پيش فرض

    کسی تو ایران اینجور حسی نداشته باشه یه جای کار میلنگه ! زیاد نگران نباش مثلا من خودمو با 3 4 تا قرص نگه میدارم !

  17. این کاربر از Kaptian Black بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #10
    آخر فروم باز halflife g's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    دور دور دور....
    پست ها
    2,868

    پيش فرض

    کسی تو ایران اینجور حسی نداشته باشه یه جای کار میلنگه ! زیاد نگران نباش مثلا من خودمو با 3 4 تا قرص نگه میدارم !

    دقيقا ....... .من حدود 3 سالي هست كه اينجوري شدم و در نتيجه زندگي رو هم با اين وضع عاطفيم تطبيق دادم ..شما هم كم كم اينجوري ميشي نترس.

صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •