اسماعيل فصيح در سن 75 سالگي درگذشت.
فرح عدالت ـ همسر اين نويسندهي پيشكسوت ـ با تأييد اين خبر، به خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، توضيح داد: اسماعيل فصيح عصر روز گذشته (پنجشنبه، 25 تيرماه) در تهران و بيمارستان شركت نفت درگذشت.
او گفت: فصيح از روز دوشنبه (15 تيرماه) مصادف با 13 رجب بهدليل مشكل عروق مغزي به بخش ICU بيمارستان منتقل شد كه پس از انجام سيتياسكن و سپري كردن شش روز در اين بخش، سه روز را هم در بخش عمومي بيمارستان سپري كرد؛ اما از ساعت 10 صبح روز گذشته، وضعيت او روبه وخامت گذاشت و ساعت دو بعدازظهر دوباره به ICU منتقل شد، ولي ساعت شش بعدازظهر دارفاني را وداع گفت.
به گفتهي همسر اين نويسنده، بنا به خواستهي خود فصيح كه همواره نيز بر آن تأكيد داشت، مراسم پرتشريفاتي برگزار نخواهد شد.
اسماعيل فصيح ـ رماننويس و مترجم ـ در دوم اسفندماه سال 1313 در محلهي درخونگاه تهران (شهيد اكبرنژاد فعلي ـ نزديك بازار تهران) متولد شد. بهگفتهي خودش بچهي چهاردهمي يا شانزدهمي يك كاسب چهارراه گلوبندك است. دوران تحصيلات ابتدايي را در دبستان عنصري كه حدودا تا پايان كشيده شدن جنگ جهاني دوم در ايران طول ميكشد و سپس در دبيرستان رهنما، به انجام رساند.
فصيح در سال 1359 با سمت استاديار دانشكدهي نفت آبادان بازنشسته شد. اين نويسنده در سه حوزهي رمان، مجموعه داستان و ترجمه دست به قلم زده بود.
رمانهايش عبارتاند از: شراب خام (1347)، دل كور (1351)، داستان جاويد (1359)، ثريا در اغما (1363)، ترجمه انگليس در لندن (1985)، ترجمه عربي در قاهره (1997)، درد سياوش (1364)، زمستان 62 (1366)، ترجمه آلماني (1988)،شهباز و چغدان (1369)، فرار فروهر (1372)، باده كهن (1373)، اسير زمان (1373)، پناه بر حافظ (1375)، كشته عشق (1376)، طشت خون (1376)، بازگشت به درخونگاه (1377)، كمدي تراژدي پارس (1377)، لاله برافروخت (1377)، نامهاي به دنيا (1379)، در انتظار (1379) و گردابي چنين حايل (1381).
مجموعه داستانها: خاك آشنا (1349)، ديدار در هند (1353)، عقد و داستانهاي ديگر (1357)، برگزيده داستانها (1366) و نمادهاي مشوش (1369).
و ترجمهها: وضعيت آخر، بازيها، ماندن در وضعيت آخر، استادان داستان، رستمنامه، خودشناسي به روش يونگ، تحليل رفتار متقابل در رواندرماني و شكسپير.
منبع:
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید



جواب بصورت نقل قول
o you know how to wash the test tubes? و من هم گفتم:Sure, I know how to wash the test tubes since I was four years old. به همین ترتیب تا آخر آن سال آن قدر پول در آوردم که ماشین خریدم. آن چهار سال خیلی خوب بود، پس از آن که لیسانس شیمی گرفتم، با ماشین رفتم کالیفرنیا. یعنی سال ۱۹۶۱/ توی راه که بودم و رادیو گوش می کردم شنیدم که ارنست همینگوی خودکشی کرده. اتفاقا همینگوی ژوئیه سال ۱۸۹۹ متولد شده بود و دقیق در همان ماهی که متولد شده مرده. اول نگذاشتند که جنازهی همینگوی دفن بشود چون ایالتی که آنجا زندگی می کرد، ایالتی کاتولیک بود و دو سه روز جنازه مانده بود و چون خودکشی کرده بود نمی گذاشتند دفن بشود. تا این که خبر به پرزیدنت کندی رسید و او هم فورا دستور داد که من بعنوان پرزیدنت و یک کاتولیک متعصب می خواهم که همینگوی دفن شود. بعد دفنش می کنند و روی آن تنها می نویسند: Ernest Hemingway(1899-1961).درست شصت و دو سال۳.»

