کیل جیدن یا Kil'jaeden یکی از برترین دیو لردان است که از جهان آرگوس و مارپیچ زیرین در فانتزی جهان هنر نبرد میآید.
قبل از لژیون سوزان
....................................
کیل جیدن مدت زیادی با رهبران دوست و رفیقش، آرکیماند و والن نژاد فانی اردارهای سرزمین آرگوس را رهبری میکرد. چون اردارها با استعداد بودند و موهبت جادویی غیر باور کردنی داستند، سارگراس از آنها خواست تا ارتش بزرگی از دیو ها در ازای زندگی جاودانه و قدرتی فراوان به لژیون سوزان بپیوندند. کیل جیدن و آرکیماند درخواست او را از طرف مردمانشان پذیرفتند، اما والن نپذیرفت و از آرگوس با رهروانش فرار کرد.
خادم سارگراس
..................................
کیل جیدن توسط سارگراس بعنوان یکی از بزرگترین و معتمدترین خدمتکارش انتخاب شد و کیل جیدن فریبنده نام گرفت. او یکی از دو پهلوان انتخاب شده برای رهبری لژیون سوزان بود. کیل جیدن مسئول پیدا کردن نژادهای تاریک در مارپیچ زیرین و تبدیل آنها به نوکرانی برای سرورش بود. او نژادی از خوناشامان، لردهای وحشت را به بردگی در آورد و تیکاندریوس تاریک کننده را فرمانده برادران ناترزیماش کرد.
روحی پلید بهمراه نیرنگ و شهوت خون، کیل جیدن فقط بخاطر اجرای نقشههای سرورش برای برهم زدن نظام مارپیچ زیرین زندگی میکرد و ثابت کرده بود که مستحق عنوانش در همه زمان است. برای تکمیل کردن نیروهای ارتش همتایش، آرکیماند آلوده کننده، کیل جیدن و دیوهایش نژادهای زیادی را به بردگی گرفت و جهانهای زیادی را نابود کرد. گرچه، تنها جهانی که در مسیر آنها قرار گرفت و برای آنها مشکلاتی درست کرد جهان ازروت بود. نژاد غالب در ازروت، الف های شب بودند که دارای موهبتی به نام چشمه جاودانگی بودند. ارتباطی از نیروهای جادویی که آنها موفق به کنترل آن شده بودند. گروهی از الف های شب نام خود را پاکزاد نهادند، آنها مجذوب نیروهای جادویی چشمه شده بودند. پس شروع به تحقیق بروی چشمه کردند. که نهایتا منجر به پرستش و برقراری ارتباط با لژیون شد. با دیدن چنین فرصت خوبی برای نابود کردن جهانی دیگر، کیل جیدن و نیروهایش با کمک پاکزادها به ازروت حمله کردند، اما با مقاومت الفهای شب روبرو شدند. این نبرد نهایتا منجر به نابودی چشمه شد. و لژیون نتوانست وارد ازروت شود. کیل جیدن درباره هر راه ممکن پذیری برای ورود مجدد به ازروت و دادن درسی به مخلوقات آن فکر کرد. تا ده هزار سال بعد زمانی که انسانها با بی دقتی شروع به تمرین جادو کردند که باعث ورود مجدد دیوهای ضعیفی به ازروت شد. اما این اتفاق برای ترتیب دادن حملهای جدید کافی نبود.
بردگی ارکها
...............................
کیل جیدن جواب این معما را هنگامی که به جهان صلح طلب درانور رسید یافت. او در آنجا ارکها را یافت، نژادی از مبارزان صلح طلب که دارای تاریخ غنیای از شمنیسم بودند. گرچه ارکها در درجه اول صلح طلب بودند، اما در همه زمان آماده نبرد بودند. کیل جیدن مهارتهای آنها را در جنگ مشاهده کرد و به این موضوع پی برد که آنها میتوانند یکی از شرورترین و سنگدلترین نژادها باشند که او با آنها مواجه شده است. گرچه او در درانور با شگفتی دیگری روبرو شد. والن و رهروانش که اکنون درنای نامیده میشدند. مکانی برای خود در این سیاره بعد از خروج از آرگوس ساخته بودند. کیل جیدن به آنها بهچشم خائن نگاه میکرد. و میدانست که اگر ارکها به خدمت لژیون سوزان در آیند، میتوانند درنای را برای او از صفحه روزگار حذف کنند.
کیل جیدن خود را به شکل دیوی در آورد و در ابتدا تلاش کرد تا با شمن بالامقام نرزول بزرگترین رهبر قبایل ارک معمالهای کند. نرزول را با پیمانی که به ارکها نیروی غیر قابل تصوری میداد بعنوان عملی برای نشان دادن وفاداریشان به لژیون فریب داد. کیل جیدن شروع به تباه کردن ارکها با جادوی شیطانی کرد. اما نرزول، در آخرین دقایق پیمان را تغییر داد، معامله با او را لغو کرد و تلاش کرد تا مردش را از کیل جیدن دور نگه دارد، اما زیاد طول نکشید. شاگرد نرزول، گولدان، شمن تشنه قدرت، کاری که سرورش شروع کرده بود را تکمیل کرد و دوباره با کیل جیدن عهد بست، نهایتا ارکها را تبدیل به نژادی شیطانی فاسد و غیر قابل مهار و هوردی خون آشام کرد. گولدان، تحت امر کیل جیدن شورای سایه را پیدا کرد و شروع به نابودی باقی مانده شمنهای ارک سربلند کرد تا نیروی فاسد جادوی شیطانی را بدست آورد. بسیار زود تمام نژاد ارک فاسد شدند و آنهایی که نجات یافتند در یک قبیله جمع شدند، قبیله گرگ یخی که توسط دورتان، پدر ترال رهبری میشد. ارکها، همان طور که کیل جیدن پیش بینی کرده بود به درنای حمله کردند و ۸۰٪ آنها را کشتند.
جنگهای بزرگ
...........................
کیل جیدن تصمیم گرفت تا ماشین جنگی جدیدش را بروی مردمان ازروت آزمایش کند. او ارکها را در سرزمینهای انسانها رها کرد. پس از دو جنگ پر هزینه و طولانی ارکهای متهاجم شکست خوردند و گولدان کشته شد و کیل جیدن را در موقعیت سختی ترک کرد. او نمیخواست کنترل موجودات وحشیاش را از دست دهد. کیل جیدن نرزول را یافت. بار دیگر رهبر ارکها تلاش کرد تا از دست دیو غضبناک با باز کردن دروازههایی به جهان های دیگر فرار کند.
کیل جیدن او را پیدا کرد و شکنجهاش داد و پیمانی جدید با او بست. نهایتا شمن قدرتمند مجبور به پذیرش آن شد. نرزول تبدیل به لیچ کینگ شد، کیل جیدن قصد داشت از او برای حمله سوم لژیون به ازروت استفاده کند. نرزول داخل قطعه یخی قرار داده شد. کیل جیدن به او دستور دارد تا ارتشی از مردگان زنده بسازد. هدف نهایی او نابود کردن تمدن انسانها و ارکها و باز کردن دروزارهای جدید برای ورود لژیون به ازروت بود. این ارتش جدید مردگان و تباهی غضب نامیده شد.
قیام لیچ کینگ
...............................
نرزول نهایتا در آوردن کامل لژیون به ازروت موفق شد، اما این برای او بیارزش بود. نتنها سومین حمله پایان یافته بود و کاملا شکست خورده بود بلکه نتیجهاش منجر به کشته شدن همتای کیل جیدن، آرکیماند شده بود. گرچه او قدرتش را بروی نرزول از دست داده بود و همچنان نیروی لیچ کینگ بطور چشم گیری افزایش مییافت. از دست دادن کنترل غضب توسط دست نشاندهاش برای کیل جیدن اصلا خوشایند نبود و لیچ کینگ عهد کرده بود که تا زمانی که زنده است انتقامش را برای تحقیر شدن مجددش خواهد گرفت. در ابتدا کیل جیدن بخاطر تکبرش درصدد نابودی نرزول بر آمد، کیل جیدن از شکارچی دیو که به نیمه دیوی تبدیل شده بود «ایلیدان طوفانخشم» کمک گرفت. الف شب به آن اندازه معتاد به جادو بود که خودش را برای بدست آوردن آن تبدیل به نیمه دیو کرده بود.
کیل جیدن در آغاز ایلیدان را سروسامان داد. اکنون او کنترل گروهی از موجودات که قبلا الفهای شب بودند و ناگا نامیده میشدند را بر عهده داشت. تا از چشم ساگراس استفاده کند، ساخته ای دارای قدرتی غیر قابل تصور، تنها باقی مانده سرور پیشین کیل جیدن تا با آن بکلی سریر لیچ کینگ را نابود کند. اما نقشه نابخردانه ایلیدان توسط رئیس زندان الف شب، مایو آهنگ سایه و برادرش مالفوریون طوفانخشم خنثی شد و ایلیدان بخاطر خشم کیل جیدن متواری شد. با اضافه شدن کمک الفهای خون علاوه بر ناگا، ایلیدان به باقی مانده سیاره درانور فرار کرد. توده شناوری از سنگهای حجیم جادوئی که سرزمین بیرونی نامیده میشد. اما ایلیدان نمیتوانست از دست سرورش پنهان شود. کیل جیدن به آسانی او را یافت. همان طور که قبل از آن نرزول را یافته بود. گرچه قدرت پنهانی ایلیدان جدید بر او اثر گذاشته بود. بنابراین به ایلیدان شانسی دیگر اعطا کرد. نابودی سریر یخی!
گرچه ایلیدان شکست خورد و توسط آرتاس که برای نجات لیچ کینگ تلاش میکرد ضربت خورد. اغلب فکر میکردند که او مرده است اما اخیرا توسط نویسندگان شرح داده و ثابت شده شده که کشته نشده است و فقط شکست خورده است .
واکنش کیل جیدن به این شکست و جزئیات بعدی آن نامعلوم است. اغلب فکر میکردند در بازی جهان هنر نبرد مشخص خواهد شد. اما تاکنون این طور نبوده است. چنانچه کیل جیدن در میان بالاترین رتبههاست و دشمنی بسیار قدرتمند در جهان هنر نبرد است. او اخیرا دربازی مستقر شده و مکان مهمی در سرگذشت درانای بعنوان انتقامجو از موسس شان والن دارد.
طبقه بندی
............................
کیل جیدن توانائیهای کاملی دارد و تمام نیرویش موضوعی از بحث است. اطلاعات کمی در اختیار است. بخاطر اینکه جدالی بر سر اینکه آیا کیل جیدن یا همتای مرده اش، آرکیماند قدرتمندترند هست. مادامی که جواب آن در بازیهای معین نشود نمیتوان نظر داد. اما در واقعیت کفه ترازو به سمت کیل جیدن سنگینی میکند و او از دو رهبر دیگر اردار قویتر است چون او مقام بالاتری در لژیون دارد و امتیاز بیشتری در هنر نبرد : ایفای نقش بازی دارد.
کیل جیدن اساسا بصورت یک دیو ظاهر شد. مخلوقی شیطانی که در هنر نبرد ۳ و کتابها این واقعیت اثبات شده است. (عکس او را در بالا ببینید). هنگامی که دیوها طراحی شدند برای درجه بندی در لژیون سوزان رد شدند بخاطر اینکه اعلام شده بود که کیل جیدن اردار است. شرح دادن آن همانند آرکیماند نبود، کیل جیدن بکلی شکلش را تغییر داده بود. بصورت دیوی ظاهر شده بود تا هورد را برای وابستگی و پرستش و بصورت نره غولی برای ترساندن ایلیدان ظاهر شده بود. بخاطر این خیانت کیل جیدن با هیچ ازروتی در زمان جنگ باستان مواجه نشد. شکل واقعی کیل جیدن احتمالا همانند کسی که می شناسیمش یعنی ایلیدان است. گرچه بسیار کم.