Freethinker, n.l
A Miscreant Who Wickedly refuse to look out of priest's eyes,and
persists in looking into them with too searching a glance.Freethinkers
were formerly
shot,burned,boiled,racked,flogged,cropped,
drowned,hanged,disemboweled,impaled,beheaded,skinn ed
With the lapse of time our holy religion has fallen into the hands and
hearts of merciful and humane expounders,and the poor Freethinker's
punishment is entrusted to him who said,l
'Vengeance is mine,I will repay.' here on the earth the misguided culprit is only
Threatened,avoided,insulted,harassed,pursued,l
silenced,robbed,derided,reviled,l
cursed,cheated,slandered
آزاد انديش
آدم خلافکار و شيطان صفتي که نمي خواهد دنيا را از دريچه چشم کشيشها ببيند و
اصرار دارد در همه چيز کند و کتو کند.سابق بر اين آزاد انديشان را به شيوههاي زير به
سزاي اعمالشان ميرساندند:
تيرباران کردن،سوزاندن،آب پز کردن، به چهار ميخ کشيدن،شلاق زدن،سر تراشيدن،
غرق کردن،ذار زدن،دل و روده در آوردن،به صلابه کشيدن،گردن زدن،پوست کندن.
اما با گذشت زمان آيين مقدس ما در کف با کفايت و پر لطف و عطوفت مفسرانِ
مهربانتر از مادر قرار گرفت و آنها ياد آور شدند که هر آينه فرموده شده است:
((انتقام از آن من است.سزاي اعمال خطاکاران را به من واگذاريد.)) و از آن پس
براي آزاد انديشان و گناهکاران مجازاتِ(تلطيف شده) زير در را در نظر گرفتند:
تهديد کردن،بايکوت کردن،تحقير و توهين کردن،آزار دادن،حکم تعقيب صادر کردن،
ساکت کردن،دار و ندارشان را ضبط کردن،هو کردن(هوئيت)،فحش دادن،
لعنت کردن،سرشان کلاه گذاشتن،تهمت زدن.