درجنگ عشاق تافته جدا بافته نيستند !!
با توجه به شروع پخش مجموعه " گلهاي گرمسيري " ابتدا ازاين مجموعه شروع مي کنيم. شما پس ازيکسال که بيشتروقت خود را صرف مجري گري کرديد. درمجموعه گلهاي گرمسيري ايفاي نقش کرديد. حضورخود را دراين مجموعه چگونه ارزيابي مي کنيد. با توجه به اينکه خيلي ها معتقدند مجموعه آنطورکه بايد منسجم نيست؟
البته آن طور که شما هم گفتيد بنده در يک سال گذشته بيکار نبودم. من در دو تله فيلم بازي کردم که هنوز پخش نشده، درواقع هميشه دوست داشتم که مجري گري را هم تجربه کنم وفکر مي کنم اتفاق خوبي براي من بود. در ارتباط با مجموعه گل هاي گرمسيري هم بايد بگويم که نقش را بسيار دوست داشتم. رسول يکي ازآن نقش هايي بود که هميشه آرزو داشتم بازي کنم. در ارتباط با نقد منتقدان هم بايد بگويم هميشه آراء متضاد وجود دارد. ولي به نظرمن معيار اصلي سنجش يک اثر ميزان استقبال مخاطبان آن اثراست.
چيزي که درقريب به اتفاق نقدها به چشم مي خورد ايرادي ست که به فيلمنامه گرفته اند. اين که همه چيز در فيلمنامه، مخصوصا درصحنه هاي جنگ بزرگنمايي شده. آيا موافق اين نکته هستيد؟
اين به نظرمن کم لطفي ست. فيلمنامه چندين و چند بار بازنويسي شد تا بدين جا رسيد. چيزي که به نظرمن براي نويسنده ازاهميت زيادي برخوردار بود رابطه عاشقانه رسول و ناهيد است. اما وقتي اتفاقي بزرگ مانند جنگ رخ مي دهد آيا مي توان نسبت به آن بي تفاوت بود. وقتي کشوري درگير جنگ مي شود همه آدم هاي آن کشور تحت تاثير اين اتفاق قرار مي گيرند. نمي توان عشاق را ازبقيه افراد جدا کرد.
سکانسي درمجموعه موجود است که شما پشت به دوربين هستيد. اما پس ازاين که از بيرون قاب خبر تير خوردن همسرتان را به شما مي دهند خيلي سريع به سمت دوربين مي چرخيد و ازقاب بيرون مي رويد به طوري که مخاطب به زحمت چهره شما را مي بيند. آيا اين حرکت انتخاب کارگردان بود و يا پيشنهاد خودتان؟
به صحنه اي اشاره کرديد که من خيلي آن را دوست دارم. سر اين لحظه خيلي صحبت کرديم در آخر به اين نتيجه رسيديم که اگر مخاطب چهره رسول را درهنگام با خبر شدن از اين اتفاق نبيند خيلي موثرتر است. فکرمي کنم انتخاب درستي براي اين صحنه بود.
آيا بازهم در اثري جنگي اگرپيشنهاد شود بازي مي کنيد؟
ببينيد، من اولا کار را به دليل علاقه اي که به نقش رسول داشتم، پذيرفتم. نکته ديگر اين که هميشه دوست دارم در اثري جنگي بازي کنم. اين نوع ژانر يکي از ژانرهايي است که آن را خيلي دوست دارم.
آيا بازهم شما را درجايگاه مجري برنامه تلويزيوني خواهيم ديد؟
نمي دانم، شايد. مجري گري هم مانند بازيگري سخت است. اما تجربه يي که من درسال گذشته با رامبد جوان داشتم گاهي اوقات باعث مي شود به مجري گري هم فکرکنم.
درحال حاضرمشغول چه کاري هستيد؟
مشغول تمرين نمايشنامه "ماچيسمو" به نويسندگي و کارگرداني محمد رحمانيان هستم که براي اجرا درجشنواره بين المللي تئاتر فجر آماده مي شود. يکي دو کار هم در تلويزيون پيشنهاد شده است که فعلا درحد حرف است وهنوز هيچ چيز قطعي نشده.
امسال که ديگردرپروسه تمريني نمايش "ماچيسمو" مانند سال گذشته به مشکل برنخورده ايد؟
نه خوشبختانه. متأسفانه اين کار بايد درسال گذشته اجرا مي شد که با بي مهري بعضي افراد اين امر ميسر نشد. اما اميدوارم که امسال اجراي خوبي در جشنواره داشته باشيم.