روش های نگارش
روش نگارش محدود (Limited writing system)
این روش، اصولا برای بیان مفاهیم کلی بکار می رود. روشهای نگارش محدود عبارتند از:تصویرنگاری ، چم نگاری ، و”استفاده از اشیای نشاندار یا بی نشان بعنوان ابزارهای یادآوری“. اشیای نشاندار زیر که گویا ابزارهای شمارش و محاسبه بوده اند، 9000 سال پیش، در دوره نوسنگی بکار می رفته است.
از مزایای روش نگارش محدود می توان به سادگی فهم آن اشاره نمود:
البته دو اشکال عمده نیز بر این روش وارد است:
1)چنانکه از نام آن پیدا است، کارایی این روش بسیار محدود است و با توجه به دایره گسترده واژگان یک زبان و نیز با توجه به نامحدود بودن عبارت هایی که می توان در یک زبان آفرید، باید از آن بعنوان روشی ابتدایی و غیر استاندارد یادکرد.
2)یادگیری این زبان ها، بدون آشنایی کامل با فرهنگ بومی و شیوه نگرش صاحبان آنها به طبیعت پیرامون، امری بیهوده و موجب برداشت نادرست از معنای تصاویر و نگاره ها است.
روش نگارش کامل (Full writing system)
این روش، توانایی انتقال هر عبارت قابل بیان در زبان را دارد. بنابراین میان ”نشانه های موجود در روش نگارش کامل“ و ”عناصر زبان“، کمابیش ارتباطی ثابت و معین وجود دارد. این عناصر می توانند واژه، هجاء، یا آوا باشند که در این صورت روش نگارش مربوط به هریک از آنها به ترتیب، ”واژه نگاری“، ”هجایی“ و ”الفبایی“ نامیده می شود.
چون در این روش عناصر زبان به نمایش در می آیند، آشنایی با زبان نوشته شده برای درک متن لازم است. البته این بدان معنا نیست که در این روش، هر خطی ویژه یک زبان است، بلکه ممکن است یک روش نگارش کامل، بطور مشترک، مورد استفاده چندین زبان باشد. برای نمونه روش نگارش الفبایی لاتین، بطور مشترک مورد استفاده زبانهای انگلیسی ، آلمانی، فرانسوی، و... است، اما برای خواندن متن آلمانی حتما باید به زبان آلمانی، و برای خواندن متن فرانسوی حتما باید به زبان فرانسوی مسلط بود.
اکنون نگاهی کوتاه به انواع روشهای نگارش کامل می اندازیم:
الف) واژه نگاری: در این روش تعداد زیادی دیس واژه وجود دارد و هر دیس واژه، نمایشگر یک یا چند واژه کامل است.
ب) هیروگلیف: خط تصویری یا خط نقاشی.
ج) هجانگاری: در این روش، هر نماد نمایشگر یک بخش یا هجا در زبان است
د) الفبا نگاری: در این روش، هر نماد نمایشگر یک آوا در زبان است.
روش نگارش آزتک
برای آشنایی بیشتر با نگارش به شیوه ی واژه نگاری، روش نگارش آزتک رو مورد بررسی قرار می دهیم:
در میانه قرن 13 میلادی، مکزیکاها که مردمی شکارچی بودند، به دره مکزیکو مهاجرت کردند، اما ساکنان پیشین این دره آنها را وادار به خروج از آن منطقه و پناه گرفتن در دو جزیره نزدیک به کرانه باختری دریاچه Texcoco نمودند. مکزیکاها، بر پایه یک افسانه، بر این باور بودند که روزی، تمدنی بزرگ در یک سرزمین مردابی بوجود خواهند آورد؛ نشانه این سرزمین آن بود که در آن کاکتوسی را خواهند یافت که بر سنگی روییده و روی آن عقابی نشسته است. وقتی مردم مکزیکا به منطقه باتلاقی کرانه های Texcoco رسیدند، ملًاهایشان اعلام کردند که نشانه گفته شده در افسانه را دیده و در نتیجه به سرزمین موعود خویش رسیده اند.
مکزیکاها در آن سرزمین به کشاورزی پرداختند و در سال 1325 میلادی، شهر Tenochtitlan (مکزیکوسیتی امروزی) را ساختند. آنها تا 100 سال بعد، به حکومت –های همسایه خود، بویژه به مردم Tepaneca خراج می پرداختند، اما به تدریج با افزایش قدرت و جمعیت، با دو گروه از همسایگان خویش متحد شده و در سال 1428، تپانکاها را شکست دادند و حکومتی گسترده را بنیان گذاشتند. این حکومت به تدریج، از نواحی مرکزی مکزیک تا مرزهای گواتمالا را زیر پوشش خود قرار داد. آزتک ها، خط و زبانی را که دست کم هزار سال مورد استفاده مردم آمریکای مرکزی بود، برای نگارش برگزیدند.
چون حکومت آزتک ها (مکزیکاها) پس از به قدرت رسیدن، نوشته های مربوط به حکومت پیش از خود را از میان برد و یک قرن بعد، پس از سقوط مکزیکاها توسط اسپانیایی ها، متن های آنها نیز بوسیله روحانیت مسیحی سوزانده شد، چیز زیادی از روشهای نگارش پیش از ورود اروپاییان در این منطقه باقی نمانده است؛ با این وجود، آنچه از خط آزتکی باقی مانده، برای آشنایی با روش نگارش مردم آن سرزمین کافی است. برای یادآوری، دوباره تاکید می کنم که خط آزتکی، برپایه روش واژه نگاری است.
مردم آزتک، دو تقویم داشتند: یکی تقویم 365 روزه (xiuhpohualli) که به 18 قسمت 20 روزه و یک قسمت پنج روزه تقسیم می شد و قسمت پنج روزه، روزهای خطرناک و بدیمن بود، و دیگری تقویم 260 روزه (tonalpohualli) که مخصوص ملًاها بود و از آن برای پیشگویی استفاده می شد. این تقویم، 20 قسمت 13 روزه داشت.
در زیر، دیس-واژه هر قسمت از این تقویم، به همراه تلفظ آن در زبان مکزیکا (با رنگ قرمز) و معنای آن در زبان انگلیسی (با رنگ آبی) آورده شده است:
در زیر، تعدادی دیس واژه مربوط به اعداد آورده شده:
یک مکزیکایی، مثلا برای نمایش عدد 500، از یک پر و پنج پرچم استفاده می کرد. (500 = 5×20 + 400)
شاید این پرسش برایتان بجود آید که چگونه می شود همه واژگان را به تصویر کشید؟! برای یافتن پاسخ خود، به نمونه های زیر توجه کنید:
روش نگارش هیروگلیف/Hieroglyph
هیروگلیف یا خط تصویری ، در اصل یعنی سپنتا منبت یا کنده کاری مقدس و ریشه در زبان یونانی دارد. علت این نام گذاری، آن بود که این روش نگارش بیشتر ویژه کاهِنان و رهبران مذهبی بوده است؛ چراکه آموختن آن دشوار و نوشتن آن نیازمند امکاناتی بود که معمولا مردم عادی از آن بی بهره بودند.
پیشینه کهنترین اثر یافته شده با خط هیروگلیف، به 3200 تا 3300 سال پیش از میلاد می- رسد و برابر سندهای موجود، مصریان باستان تا 3500 سال پس از آن نیز از این روش نگارش استفاده می کردند. تصویر زیر، از فرهنگ اینکارتا (انتشارات میکروسافت) گرفته شده و متعلق به آرامگاه شهبانو آمونهِرخِپسِف است.
روش نگارش هیروگلیف در مصر، شامل 700 تا 800 الفبای تصویری بود و هر چه که علاقه به نوشتن متن های مذهبی اضافه می شد، بر تعداد آنها نیز افزوده می شد. مصریان، هیروگلیف را از راست به چپ و از بالا به پایین می نوشتند و همچون سایر خط های باستانی، در متن های ایشان نیز خبری از نقطه ، فاصله و آیین نگارش نبود.
الفبای تصویری مصریان را می توان به دو گروه عمده نقسیم نمود.
1) آوانشان، الفبایی که آواها را به نمایش در می آورد. در زیر، تعدادی آوانشان به همراه معادل آنها در الفبای لاتین و نیز آوانِگار هریک به نمایش در آمده است
شاید این پرسش پیش آید که مثلا چرا باید یک بیضی، آوانشان صدای /ر/ و یا یک خط افقی زیگزاگ، آوانشان صدای /ن/ باشد و...؟
پاسخ این است که هر یک از این آوانشانها، پیشتر نمایشگر جانور یا چیزی بوده اند که به تصویر می کشند، اما به تدریج تغییر کارکرد یافته اند. برای نمونه،
در اصل، نماد دهان (r'i) بوده و
نیز دیس واژه آب (nu) بوده است. این دو نشان و بسیاری دیگر از دیس-واژگان به تدریج تبدیل به آوانشانِ حرف نخست خود شده اند.
2) چُمنگار الفبایی که چیز، یا اندیشه ای را به نمایش می گذارد
نکته مهم: چنانکه می بینید، سه خط عمودی کنار هم، نشانه جمع و یک خط عمودی، ”نشانه ی دیس واژه“ است. به اینچنین نشانه هایی در زبان هیروگلیف که نه چمنگارند و نه آوانشان، و تعیین کننده دسته ای است که واژه بدان تعلق دارد، ”determinative“ گفته می شود. بد نیست بدانید که گاهی برخی آوانشان ها، نقش آوایی خود را از دست داده و نقش determinative به خود می گیرند.
شاید دشوارترین بخش خواندن متن های هیروگلیف، تفسیر نشانه ها، چمنگارها، و آوانشان هایی است که پشت سرهم و بدون فاصله آمده اند. در تصویر بالا دیدید که دوپای در حال حرکت، معنای راه رفتن را می دهد. اکنون ببینید که ترکیب این چمنگار با دیس واژه های دیگر، چگونه معنای ”راهنمایی کردن“ و ”نزدیک شدن“ می دهد:
گفتیم که آموزش و نگارش هیروگلیف کاری دشوار بود. به همین دلیل مصریان خطی نو را بوجود آوردند که تنها فرق آن با هیروگلیف سنتی، ساده تر شدن دیس واژه ها بود. نام این خط جدید ”hieratic“ یا خط کاهنی بود و برخی آنرا ”سرِهم یا شکسته ی هیروگلیف“ می دانند. این خط را، بر خلاف هیروگلیف سنتی که بیشتر بصورت کنده کاری و بنای یادبود بکار می رفت، با قلم نی بر روی پاپیروس می نوشتند. در زیر، نمونه ای از این خط را با هیروگلیف سنتی مقایسه کنید:
در قرن هفتم پیش از میلاد، مصریان خط تازه ای اختراع کردند که از روش نگارش کاهنی (hieratic) نیز آسانتر بود. این روش نگارش، ”خط همگانی“ (demotic script) نام داشت. از آن تاریخ به بعد، مصریان از خط هیروگلیف سنتی، برای منبت کاری روی ساختمان، جواهر، و اسباب خانه استفاده می کردند؛ خط کاهنی را برای متن های مذهبی و خط همگانی را برای متن های تجاری و ادبی بکار می بردند.در پایان، این را هم بگویم که خط هیروگلیف، به شکل های دیگر، در میان مردمان باستانی دیگری، چون سرخپوستان اولمِک ، مایاها، برخی از مردم چین باستان، و برخی مردمان ساکن میان رودگان «بین النهرین)، نیز استفاده می شده است.
روش نگارش میخی / Cuneiform
برای آشنایی بیشتر با نگارش به شیوه ی هجانگاری، روش نگارش میخی را مورد بررسی قرار می دهیم.
خط میخی احتمالا توسط سومریان اختراع شد و آکدی ها آنرا از ایشان آموختند. از آنجایی که زبان بابلی و زبان آشوری ، لهجه های زبان آکدی هستند و خود زبان آکدی، بعدها زبان رسمی سومر شد و با توجه به اهمیت این تمدن ها در دنیای آن روز، بسیاری بر این باورند که خط میخی تبدیل به خط بین المللیِ آن روزگار شده و به همین دلیل در ایران و مصر گسترش یافت.
به نظر می رسد، آنچه که سبب شد خط میخی در ایران و مصر مورد توجه واقع شود، نیاز این کشورها به خطی کامل بود. در ایران، پیش از دوره هخامنشیان ، خطی کامل و جامع وجود نداشت و نیاز به یک روش نگارش با ویژگی های یادشده احساس می شد. در مصر اما وضعیت فرق می کرد و از قرن هفتم پیش از میلاد، با اختراع خط همگانی (demotive)، بیشتر متون تجاری به این روش نوشته شد و چنانکه از شواهد باقی مانده پیداست، خط میخی هرگز خط رسمی مصریان نبوده است.
به هر روی، در آغاز، خط میخی از الفبای تصویری تشکیل شده بود. به تدریج، طرح کلیِ هر تصویر با استفاده از خط های ”میخی شکل“ نوشته شد و هر نمادِ میخی، نشانه یک واژه کامل شد. چون برخی واژگان کشیدنی نبودند، به ناچار از بعضی نمادهای دیگر برای به نمایش در آوردن آنها استفاده شد و در نتیجه نمادهای چند معنایی بوجود آمد. برای نمونه، بجای خدا از نماد ستاره و بجای راه رفتن از نمادِ ”پا“ استفاده شد.
پرسش : چگونه در خط میخی، واژه نگاری تبدیل به روشِ نگارش هجایی شد؟
پاسخ : چون بیشتر واژگان زبان سومری، تک بخشی «تک هجایی) بود، به تدریج و بصورت قراردادی، هر نماد نشانگر هجایی شد که در اصل متعلق به یک واژه بود.
خط میخی بیش از 200 سال (550 تا 330 پیش از میلاد)، روش نگارش رسمی دربار ایران بوده است. چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، خط میخی ایرانی با نمونه های موجود در کشورهای دیگر فرق داشته است.
دو ویژگی این خط عبارتند از :
1) الفبای میخی ایرانی، هم آوانشان و هم بخش نشان «هجا نشان) بوده است.
2) پنج دیس واژه برای واژگانی که پیاپی استفاده می شده، وجود داشته است.در زیر، تصویر و آوا یا هجای هر نماد خط میخی ایرانی آورده شده است:
و این هم آن پنج نماد که نشاندهنده خدا، زمین، کشور و شاه بوده اند:
منبع: دانشنامه ی رشد